همیشه تواین فکر بودم که چرا فلانی این حرف رو زد و حالا این اتفاق برام میفته
به عطسه کردن که شنیده بودم اگه عطسه کردی باید صبرکنی و اگه صبرنکنی و اون کاری که میخاستی را انجام بدی اتفاق بدی میفته و این اتفاق میفتاد
خیلی به این موضوع اهمیت میدادم ولی با گوش دادن این فایل متوجه شدم که همش برمیگرده به باورهایی که داریم و این هم یک باوراشتباه بوده
اینکه استاد فرمودید نمیتونیم بیشترنفس بکشیم تا کسی خفه نشه ولی میتونیم بهش کمک نفس بدیم منظورتون همون حرفامون هست که برای خودمون برمیگرده ولی اگه حرفی بزنیم که توی زندگی کسی تاثیربگذاره همون شادی و رضایتی هست که تونستیم کسی را ازخفگی نجات بدیم و به خودمون افتخارمیکنیم اول روی زندگی خودت تاثیر گذاشته و برای خودت اثر میکنه پس بیشتر باید مواظب حرف زدن و رفتارمون باشیم
امتیاز 3.60 از 25 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد صبح زیبای زمستانی شما بخیر و شادی
حدود یک هفنته پیش یکی از همکارام از من پرسید اوضاع مشتری چطوره و من گفتم خداروشکر اما درونم هی میگفت این بیشترز تو داره…..خلاصه حس کردم عزت نفسم داره پایین میاد….بقیه چی میگن در مورد من که اندازه اونا رشد ندارم
و بدترین احساساتو تجربه کردم و دچار حسرت و حسادت شدم….یک چیزی درونم میگفت دوسال داری رو خودت کار میکنی
شاید این یکی از پاشنه آشیلای من باشه که حرف بقیه و نظرشون و قضاوتشون برام مهمه…..خب وقتی توی ذهنم همه اش در حال تحلیل این مسائلم آیا میتونم فرکانس ثروت بفرستم؟؟؟؟ مشخصه که خیر….تمرکزم چند تکه ایه
شما یکجا فرمودید اگر فایلی گوش کنم باید نکته شو بگیرم و نتیجه شو بزاره تو کسب و کارم……شاید همین دلیل تفاوت شما از بقیه شاگردای عباسمنشه که به نتیجه دلخواه نرسیدن….نکته این فایل میتونه این باشه که حرف مردم تاثیری رو زندگی من نمیتونه داشته باشه تا وقتی که من نخوام…
فقط فهمیدم نباید تو لاک قربانی بودن میرفتم….استاد میدونید حقیقتش چی؟؟
من متوجه شدم یک میلی از درونم میخواد قربانی بشه و به بقیه بگه ببینید چه خدای بدی داریم….به اونا میده به من نمیده……ببین چه خدای بی ملاحظه ای….و ازین وضعیت ناخودآگاهم لذت میبره از بد کردن و احساس گناه دادن حتی به خدا…..
استاد راه حل درستی فعلا به ذهنم نرسیده….فقط نوشتن یک اهرم رنج و لذت و تکرارش برای ذهنم که به نظرم میتونه تاثیر گذار باشه