من دو تا شاخك هاي بغل پيشونيم بالاست و رصد ميكنم كجا هستم …آيا در مسير درستم يا در مسير نادرست
حتي زمانيكه در مسير بد هستم آگاه هستم كه در مسير بد هستم
اين كار برد …زمان برد…تا من بر افكارم مسلط بشم و بفهمم كه اين افكار بد هستن يا خوب هستن
قبلا قبلانا ….ساعتها با افكار بد ميرفتم بدون اينكه بفهمم و بعد از چند ساعت به خودم مي آمدم ميديدم اي وااي چندين ساعته من غرق شدم در اين فكرها و هيچ اختياري روشون نداشتم
اما بعد از چندين سال كار كردن به محض اينكه افكار منفي ميان همون ثانيه اول ميفهمم و به خودم ميگم من اين افكار نيستم…من اين افكار رو نميخوام…اين افكار موجودات غير ارگانيكي هستن كه در جهان وجود دارن و دنبال يك موجود زنده ميگردن تا درون اون بتونن به حياتشون ادامه بدن
و ميگم نه من نميخوام ميزبان اين انگل ها باشم
ذهن من جاي اين انگل ها نيست
پوينتم اينه كه، ما نميتوانيم از شر اين افكار خلاص بشيم در اين دنيا…اين دنيا اينطوري ساخته شده و روزي كه ما تصميم گرفتيم پا به زمين خاكي بزاريم و خودمون رو در جسم مادي تجربه كنيم..از حضور اين موجودات غير ارگانيك اطلاع داشتيم….و پذيرفتيم كه اينا هستن و اين اختيار رو دارن كه بيان توي زندگي ما و زندگي ما رو مختل كنن….ولي خداوند به ما گفت من به شما شعور دادم…به شما اختيار دادم…من با شما هستم مثل يك چراغ راهنما و ميتونيد از اين ابزارهاي قدرتمند كه در دنيا باهاتون هست از شر اين موجودات در امان باشيد.
ولي ما يادمون رفته اون ابزار هاي قدرتمند از قبل از تولد در اختيار ما گذاشته شده
ما ميدونيم چشمه آب زلال وجود داره …ميدونيم براي اينكه محصول خوبي داشته باشيم بايد از چشمه آب زلال اون رو آبياري كنيم… ولي اين وسط اين چشمه هاي آب گل آلود هم در اين جهان هستن و بيكار نميشينن …ميان و دست به كار ميشن…ما بايد آگاه باشيم كه ما چيو ميخواهيم و انتخاب كنيم..
مخصوصا كه به خودت ياد آور ميشي” اون روز ک یاد گرفتی درگیر دیگران نباشی اون روز بردی”
اين ياد آوري همونه كه ما يه قيچي برميداريم كه بندهاي شيطان كه به سمت ما مياد رو قطع ميكنيم
اين يادآوري كه من مسول حال خوب خودم هستم به من ميگه تو اشراف مخلوقاتي تو ميتوي به بالاترين درجات برسي در اين دنيا به شرطي كه مسوليت كارهات رو بپذيري و سعي كني در جهت بهتر شدنشون قدم برداري
سلام استاد عطار روشن پر انرژي
من دو تا شاخك هاي بغل پيشونيم بالاست و رصد ميكنم كجا هستم …آيا در مسير درستم يا در مسير نادرست
حتي زمانيكه در مسير بد هستم آگاه هستم كه در مسير بد هستم
اين كار برد …زمان برد…تا من بر افكارم مسلط بشم و بفهمم كه اين افكار بد هستن يا خوب هستن
قبلا قبلانا ….ساعتها با افكار بد ميرفتم بدون اينكه بفهمم و بعد از چند ساعت به خودم مي آمدم ميديدم اي وااي چندين ساعته من غرق شدم در اين فكرها و هيچ اختياري روشون نداشتم
اما بعد از چندين سال كار كردن به محض اينكه افكار منفي ميان همون ثانيه اول ميفهمم و به خودم ميگم من اين افكار نيستم…من اين افكار رو نميخوام…اين افكار موجودات غير ارگانيكي هستن كه در جهان وجود دارن و دنبال يك موجود زنده ميگردن تا درون اون بتونن به حياتشون ادامه بدن
و ميگم نه من نميخوام ميزبان اين انگل ها باشم
ذهن من جاي اين انگل ها نيست
پوينتم اينه كه، ما نميتوانيم از شر اين افكار خلاص بشيم در اين دنيا…اين دنيا اينطوري ساخته شده و روزي كه ما تصميم گرفتيم پا به زمين خاكي بزاريم و خودمون رو در جسم مادي تجربه كنيم..از حضور اين موجودات غير ارگانيك اطلاع داشتيم….و پذيرفتيم كه اينا هستن و اين اختيار رو دارن كه بيان توي زندگي ما و زندگي ما رو مختل كنن….ولي خداوند به ما گفت من به شما شعور دادم…به شما اختيار دادم…من با شما هستم مثل يك چراغ راهنما و ميتونيد از اين ابزارهاي قدرتمند كه در دنيا باهاتون هست از شر اين موجودات در امان باشيد.
ولي ما يادمون رفته اون ابزار هاي قدرتمند از قبل از تولد در اختيار ما گذاشته شده
ما ميدونيم چشمه آب زلال وجود داره …ميدونيم براي اينكه محصول خوبي داشته باشيم بايد از چشمه آب زلال اون رو آبياري كنيم… ولي اين وسط اين چشمه هاي آب گل آلود هم در اين جهان هستن و بيكار نميشينن …ميان و دست به كار ميشن…ما بايد آگاه باشيم كه ما چيو ميخواهيم و انتخاب كنيم..
ممنونم از اين فايل عالي
سلام فريبا جان
چقدر كامنتت عالي بود
مخصوصا كه به خودت ياد آور ميشي” اون روز ک یاد گرفتی درگیر دیگران نباشی اون روز بردی”
اين ياد آوري همونه كه ما يه قيچي برميداريم كه بندهاي شيطان كه به سمت ما مياد رو قطع ميكنيم
اين يادآوري كه من مسول حال خوب خودم هستم به من ميگه تو اشراف مخلوقاتي تو ميتوي به بالاترين درجات برسي در اين دنيا به شرطي كه مسوليت كارهات رو بپذيري و سعي كني در جهت بهتر شدنشون قدم برداري
موفق باشي عزيزم