وفاداری خداوند یکی از ویژگی هایی است که در توصیف خداوند از خود در قرآن و سایر کتاب های دینی ذکر شده است.
ایمان داشتن محدود به انجام واجبات و مستحبات نمی شود بلکه ایمان به صفات و ویژگی های خداوند است که میزان توکل و انتظار ما از خداوند را مشخص می کند.
هرچه بیشتر درباره ویژگی هایی که خداوند در وصف خود به کار برده است آگاهی پیدا کنیم، ایمان و توکل در وجود ما گسترده تر خواهد شد.
وفاداری خداوند
یکی از ویژگی هایی که خداوند در توصیف خود به آن اشاره کرده است وفا کردن به عهدی است که به آن وعده داده است.
حقیقتا خداوند به وعده خویش با شما وفا کرد. ﴿آل عمران: ١٥٢﴾
خداوند به هیچ وجه خلاف وعده نمی کند. ﴿الحج: ٤٧﴾
خداوند هرگز در وعده اش خلاف نخواهد کرد. ﴿الروم: ٦﴾
سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که با ما به وعدهی خویش وفا کرد. ﴿الزمر: ٧٤﴾
وعده یا عهد خداوند چیست
واژۀ وعد در قرآن ۱۵۱ بار آمده است که ۹۱ بار از آن به وعدهای خدا، که در موقعیّتهای متفاوت صادر شده، اختصاص یافته است که نشان از اهمیّت این واژه دارد.
وعدۀ مغفرت و أجر عظیم، وعدۀ معاد و قیامت، وعدۀ بهشت و نعمت های بهشتی، وعدۀ جهنّم و عذابهای جاودانه، وعدۀ خلافت در زمین
در وفای به عهد خداوند در برآورده کردن دعا یا آرزوها در قرآن آمده است:
بگو: اگر دعا و عبادت شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند
سوره فرقان آیه ۷۷
دعا، همان درخواست کردن است. آرزوها و خواسته هایی که انتظار داریم خداوند آنها را برآورده کند همان دعایی است که خداوند به آن در قرآن اشاره کرده است.
همچنین آمده است:
و چون بندگان من از تو در بارهى من بپرسند، همانا من [به آنها] نزديكم و دعاى دعا كننده را وقتى كه مرا بخواند پاسخ مىدهم، پس آنها نيز دعوت مرا اجابت كنند و به من ايمان بياورند، باشد كه راه يابند.
سوره بقره آیه ۱۸۶
بنابراین اجابت کردن دعا توسط خداوند از وعده هایی است که در قرآن آمده است و از آنجا که خداوند نوید داده است که به وفای خود عمل می کند بنابراین ما همیشه باید به وفاداری خداوند در برآورده کردن خواسته ها و دعاهایمان ایمان داشته باشیم.
خواسته ها و آرزوها
هر انسانی در مدت زندگی خود به طور طبیعی به مسائل و مشکلاتی برخورد می کند که باعث شکل گیری خواسته یا آرزو در وجود او می شود.
مواجه شدن با مشکل مالی در زندگی به طور خودبخودی باعث شکل گیری خواسته ثروت در ذهن فرد می شود.
مواجه شدن با مشکل بیماری در زندگی به طور خودبخودی باعث شکل گیری خواسته سلامتی و شفا در ذهن فرد می شود.
بنابراین چه بخواهیم و بدانیم چه ندانیم و نخواهیم، خواسته ها و آرزوهای متعدد در طی زندگی کردن در وجود ما شکل می گیرد.
بنابراین نگرشی که ما را از درخواست کردن از خداوند منع کرده است نمی تواند صحیح باشد چون این عمل به شکل خودبخودی همواره در طول زندگی ما انجام خواهد شد.
در آیه ۱۸۶ سوره بقره خداوند می فرماید: دعاى دعا كننده را وقتى كه مرا بخواند پاسخ مىدهم.
اما مشخص نکرده است که چه درخواست هایی و در چه شرایطی به این معنی که درخواست و دعا می تواند هرچیزی در هر شرایطی باشد.
مهم نیست درخواست کننده زن باشد یا مرد، مهم نیست که بزرگسال باشد یا خردسال، مهم نیست چند درخواست تا کنون از خداوند داشته است، مهم نیست در چه مکان یا خانواده ای زندگی می کند. این حق برای همه انسانها از طرق خداوند درنظر گرفته شده است که در مدت حضور خود در دنیای مادی بتوانند درخواست و دعا کنند.
هر کدام از ما در قلبمان آرزوها، خواسته ها و اهدافی داریم که بنا به شرایط و علاقه و نیاز ما برای ادامه زندگی و داشتن احساس و تجربه بهتر از زندگی کردن در وجود ما شکل گرفته اند.
بنابراین همه خواسته ها به یک اندازه از سمت خداوند ارزشمند هستند و بدون اولویت بندی از نظر ارزشمندی یا مفید بودن و نبودن پاسخ داده می شوند.
ممکن است خواسته یا نیاز فردی در زندگی دستیابی به روشی برای نجات عده ای از انسانها از شرایط بیماری باشد، ممکن است خواسته یا نیاز فردی در زندگی دستیابی به روشی برای کشتار جمع بیشتری از انسانها در یک وسیله نظامی باشد.
خواسته ها و آرزوها از نظر و معیارهای انسانی تفکیک و به خوب و بد تقسیم می شوند درحالی که از نظر خداوند هیچ تفاوتی بین آرزوهایی که در قلب انسانها شکل می گیرد وجود ندارد.
تحقق آرزوهای من
زمانی که به لطف خدای مهربان موضوع درخواست کردن و اجابت خواسته ها از سمت خداوند را درک کردم در سن سی و چند سالگی برای بار اول در زندگی با شور و اشتیاق درخواست کردن از خداوند را شروع کردم.
مانند فرد تشنه ای که به آب رسیده است با عجله درخواست های متعددی را به خداوند عرضه کردم و برای اولین بار در زندگی ام تحقق خواسته هایم را فقط و فقط از خداوند انتظار داشتم. چون تا قبل از این خانواده، دولت و … را مسئول برآورده کردن آرزوهایم می دانستم.
درخواست های زیادی از خداوند داشتم که برخی از آنها به این شرح بود:
- همه بدهکاری هایم را پرداخت کنم. (هیچ راهی به نظرم نمی رسید.)
- هیچ وام بانکی نداشته باشم. (این موضوع به نظرم محال ممکن بود)
- همیشه در حسابم پول به اندازه کافی داشته باشم. (هیچ امیدی به تحقق این خواسته نداشتم)
- کسب و کاری داشته باشم که محدود به مکان نباشد. (هیچ ایده ای برای این خواسته نداشتم که چطور و چگونه باید باشد)
- آزادی زمانی و مکانی در زندگی داشته باشم. (عقیده داشتم در زمان پیری و بعد از بازنشستگی ممکن خواهد بود)
- رابطه عالی با همسرم داشته باشم. (به نظرم محال ممکن بود چون ایشان علاقه ای به این مباحث نداشتند)
- خریدن ماشین خارجی. (اون زمان به نظرم دست نیافتنی بود.)
- فرزند سوم ما یک دختر زیبا باشد. (از نظر پزشکان این امکان وجود نداشت)
- احساس آرامش و ایمان قلبی در زندگی داشته باشم. (چیزی که هیچوقت تجربه نکرده بودم)
- برای همیشه لاغر شده و رنج چاقی پایان یابد. (به هیچ وجه نمی توانستم تصور کنم راهی برای تحقق این خواسته وجود داشته باشد)
- خرید خانه ای بزرگتر و مجهز با تمام امکانات رفاهی نو. (هیچ پولی برای تحقق این خواسته نداشتم و آن را محال می دانستم)
- مسافرت رفتن به کشورهای دیگه. (اون زمان به نظرم خنده دار می یومد که من عازم سفر خارجی شوم)
اینها فقط برخی از درخواست ها و آرزوهای من از خداوند در همان روزهای اول درک این مطلب در سال ۱۳۹۳ بود که می توانم به هر اندازه از خداوند درخواست کنم.
به لطف خدای مهربان امروز در سال ۱۴۰۲ علاوه بر همه آرزوهایی که شرح داده شد بسیاری از نعمت های که حتی من درخواست نداده بودم وارد زندگی ام شده است و در حال استفاده و تجربه کردن آنها هستم.
هر کدام از ما خواسته ها، آرزوها و اهداف متفاوتی در قلب خود داریم، آرزوهایی که دوست داریم محقق شوند.
- شاید دوست داشته باشید بچه دار شوید یا فرزند دیگری داشته باشید.
- شاید نیاز به شفا و سلامتی کامل داشته باشید.
- شاید دوست داشته باشید برای همیشه لاغر شوید.
- شاید دوست دارید مشغول کار شوید و از این طریق درآمد داشته باشید.
اینکه بدانید از سمت خداوند اجازه دارید هر خواسته یا آرزویی داشته باشید تا حد زیادی از احساس گناه و شرمندگی اینکه نباید از خداوند درخواست های زیاد یا مکرر داشته باشید کاسته می شود.
اینکه اکنون می دانید که خداوند وعده داده است (دعاى دعا كننده را وقتى كه مرا بخواند پاسخ مىدهم) اشتیاق و انتظار برآورده شدن آرزوهایتان توسط خداوند را در قلب شما افزون و چشم انتظار کمک و یاری دیگران بودن را کاهش می دهد.
اینکه اکنون می دانید که خداوند بر وفای به عهد خود تاکید کرده است:
- حقیقتا خداوند به وعده خویش با شما وفا کرد.
- خداوند به هیچ وجه خلاف وعده نمی کند.
- خداوند هرگز در وعده اش خلاف نخواهد کرد.
- سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که با ما به وعدهی خویش وفا کرد.
باید امید و ایمان شما نسبت به برآورده شدن آرزوهایتان را هزاران برابر کند و از هم اکنون با احساس خوب و اشتیاق منتظر تحقق آرزوهای خود باشید.
اکنون دیگر با تمام وجود باید باور کنید که خداوند با روح شما از وفای به عهد خود سخن گفته است.
خداوند مسئول کاشتن بذر امیدواری برای تحقق آرزوها در قلب و درون شماست.
نومیدی از تحقق خواسته ها
با تمام توضیحاتی که درباره طبیعی بودن درخواست کردن و مجاز بودن انسان برای داشتن هر گونه درخواست به هر تعدادی اما باید به این نکته توجه کنید که برآورده شدن یا تحقق آرزوها ممکن است به آن سرعت یا شکل و شمایلی که شما دوست دارید یا فکر می کنید انجام نشود.
خداوند زمان بندی و طریقه برآورده کردن مختص به خود را دارد که از ذهن و نظر انسانها پنهان است.
ممکن است تحقق وعده های الهی زمانبر باشد و با زمانبندی یا نیازمندی ما هماهنگ نباشد. اینجاست که مجال نومیدی از رحمت خداوند و سست شدن ایمان نسبت به وفاداری خداوند فراهم می شود.
در این شرایط ممکن است منفی نگر شویم و افکار متعدد در ذهن ما مرور شود که انگار خداوند به عهد خود وفادار نبوده است.
شاید من لایق و مستحق تحقق آرزوهای خود نیستم.
شاید خداوند از من راضی نیست و به همین دلیل به من توجهی ندارد.
شاید وعده الهی محقق نشود.
شاید و شاید و شایدهای متنوع در ذهن ما مرور می شود و این بهترین فرصت برای نجواهای شیطانی است که ایمان ما را سست و امید و اشتیاق ما را نابود کند.
دلیل اینکه خیلی از ما به تحقق وعده های الهی باور نداریم یا اگر داریم به راحتی این باور در ما سست و ناپایدار می شود این است که خیلی زود دست از تلاش برداشته و از دنبال کردن آرزوهایمان دلزده شده و از تحقق آرزوهای خود ناامید می شویم.
اما نکته مهم و کلیدی این است که: اگر شما اتفاقی را نمی بینید به این معنی نیست که خداوند کاری نمی کند یا اجابت درخواست شما را فراموش کرده است.
زمانی که من با درک این واقعیت که خداوند برای من فرصت درخواست کردن هر چیزی به هر مقداری را فراهم کرده است و با اشتیاق از او درخواست می کردم به این صورت نبود که درخواست های من با فاصله زمانی معین و بر اساس نیاز من برآورده شود.
اما آنچه سبب شد در این مسیر باقی ماده و ایمانم بر وفاداری خداوند بر تحقق آرزوهایم را حفظ کنم ذوق و شوق تجربه نزدیکی خداوند و تجربه برآورده کردن آرزوهایم بود مخصوصا آرزوهایی که هیچ نشانه یا امیدی به برآورده شدن آن نداشتم.
زمانی که من از خداوند درخواست کردم همه بدهکاری های مرا پرداخت کند هیچ ایده یا پول یا راهی برای این کار سراغ نداشتم. البته که بدهکاران هم از طلب خود انصراف نداده بودند و پیوسته از من درخواست پرداخت طلب خود را داشتند.
بارها این فکر در ذهن من مرور می شد که چند روز گذشته است اما هیچ اتفاقی رخ نداد. شاید این طریق و این انتظار پایان خوشی نداشته باشد.
اما من تصمیم گرفته بودم در هر شرایط ایمان خود به وفاداری خداوند بر تحقق آرزوهایم را حفظ کنم.
چند ماه به همین صورت سپری شد تا ایمان من به معجزات الهی نتیجه داد و روند تسویه بدهکاری های من به شکل های مختلف شروع شد.
جالب اینکه زمان پرداخت و تسویه بدهکاری ها از زمان انتظار من برای شروع این روند کوتاه تر بود.
به این معنی که اگر من شش ماه یا هشت ماه از ایمان خود بر وفاداری خداوند محافظت کردم معجزات الهی در کمتر از شش ماه همه بدهکاری های مرا پرداخت کرد.
بدهکاری هایی که حاصل چندین سال تلاش و کوشش در کسب و کار بود در کمتر از چند ماه تسویه شد. این معجزه نیست؟!
زمان بر بودن تحقق آرزوها به این معنی نیست که خداوند ما را از یاد برده است یا بر عهد خود وفادار نیست.
هر بار که در ذهن تان نجوای شیطانی وعده داد که زمان زیادی سپری شده است و هیچ خبری از وفای خداوند به عهد خود نیست باید به خودتان یادآوری کنید که به هیچ وجه اینگونه نیست و خداوند وفای خود در تحقق آرزوها مرا فراموش نکرده است.
ممکن است شرایط زندگی به شکلی پیش رود که هیچ نشانه ای از تحقق آرزوها و یا حتی نزدیک بودن آن مشاهده نکنید اما این هم دلیل محکمی برای شک و تردید به وفاداری خداوند نیست و نباید باشد.
خداوند به آنچه گفته است وفادار است. تمام وعده هایش محقق می شود و آمین گفتن های ما بعد از درخواست و دعا کردن در واقع پاسخ خداوند به دعا و درخواست ماست.
برای ماندن در مسیر ایمان به وفاداری خداوند باید آنچه بر عهده دارید را به خوبی و با اشتیاق انجام دهید. هرچند ممکن است تحقق وعده غیرممکن به نظر برسد باید به کارتان با ایمان ادامه دهید و اجازه ندهید افکار و نجواهای منفی و همچنین حرف و حدیث های اطرافیان باعث تقویت شک و تردید و سست شدن ایمان شما شود.
در مسیر تحقق آرزوهایم همیشه با ایمان به مسیر خود ادامه دادم و هرآنچه به نظرم باید انجام می دادم را با ایمان به تحقق خواسته هایم انجام داده ام.
در آن زمان که انتظار تحقق پرداخت شدن بدهکاری هایم را داشتم هر روز با اشتیاق و انگیزه مضاعف در محل کارم حاظر می شدم و با اطمینان و آرامش و کلام نرم با افرادی که درخواست طلب خود را داشتند برخورد می کردم.
با اینکه هیچ پولی برای پرداخت به آنها نداشتم اما با امید و ایمان به اینکه شرایط اینگونه نخواهد بود و معجزات الهی وارد زندگی من خواهد شد با آنها صحبت می کردم.
من به انجام کار صحیح و روش درست ادامه دادم تا فصل تحقق وعده های الهی فرا رسید و من شاهد وفاداری خداوند در زندگی خودم به شکل های مختلف بودم.
پرداخت شدن بدهی ها، تسویه همه اقساط بانکی، تغییر کسب و کار، اندوخته شدن پس انداز، باردار شدن همسرم، خرید خانه با همه تجهیزات نو، خریدن ماشین اسپورتیج، افزایش چند ده برابری درآمد، رشد و گسترش جهانی کسب و کار، تجربه آرامش ذهنی و قلبی، بهبود رابطه عاطفی و از همه مهمتر هدایت به روش لاغری با ذهن و یکبار برای همیشه لاغر شدن.
اینها برخی از میوه های فصل معجزات الهی در زندگی ام است که در بهترین زمان ممکن وارد زندگی ام شد و من بهترین استفاده و لذت از این نعمت ها را تجربه کردم.
خداوند شما را سرخورده نخواهد کرد اگر بر ایمان خود پایدار باشید. در قرآن نا امیدی از رحمت خداوند امری نامطلوب و از ویژگی افراد کافر بر شمرده شده است.
در قرآن منشاء ناامیدی های انسان مواجهه شدن با ناخوشیهای زندگی معرفی شده است، ناخوشیهایی که به واسطه افکار و عملکرد نادرست خودمان به آن دچار شده ایم اما به اشتباه کمان می کنیم خواست خداوند یا امتحان الهی بوده است و مورد غضب خداوند قرار گرفته ایم باعث نومیدی خود می شویم.
در آیه36 سوره روم آمده است:
و چون مردم را رحمتى بچشانیم، به آن شاد مىشوند و چون به [سزاى] آنچه دستاورد گذشته آنان است، صدمهاى به ایشان برسد، بناگاه نومید مىشوند.»
نسبت به اینکه خداوند هرگز به شما صدمه ای وارد نمی کند بلکه همواره یاور و هدایت کننده شماست باید ایمان قلبی داشته باشید. ایمانی که به سادگی و به واسطه مواجه شدن با هر شرایطی در زندگی سست و از هم گسسته نشود.
همیشه به خودتان یادآوری کنید:
چه کسی جز خداوند می تواند یاری رسان من باشد؟!
باید بپذیرید و اجازه دهید این افکار و نگرش ها در اعماق وجودتان نفوذ کند:
- من به معجزات الهی باور دارم.
- من به وفاداری خداوند ایمان دارم.
- من اطمینان دارم خداوند مرا مایوس نخواهد کرد.
- من باور دارم زمان همه امور در اختیار خداوند است.
- تحقق آرزوهایم هرچقدر که از نظر من بزرگ باشند برای خداوند هیچ چیز نیستند.
- همه خواسته ها و آرزوهای من جز بسیار ریزی از این جهان هستند.
- تحقق آرزوهای من در برابر عظمت و توانمندی خداوند هیچ چیز نیست.
اگر ما همواره به خداوند توکل کرده و به وفاداری خداوند ایمان داشته باشیم، او هم راهی جلوی پای ما قرار خواهد داد، حتی اگر شرایط طوری به نظر برسد که انگار هیچ راهی وجود ندارد.
- خداوند برای هر مساله ای در زندگی من راه حلی مناسب سراغ دارد.
- خداوند از خردمندی خود در وجود من قرار داده است تا بهترین تصمیم را برای هر مساله ای اتخاذ کنم.
- خداوند از آرامش بی نهایت خود در وجود من قرار داده است تا در برخورد با هر مساله ای آرامش داشته باشم.
شجاعت این را داشته باشید که به خداوند توکل کنید و همه چیز را به او بسپارید.
اشتیاق این را داشته باشید که به سمت خالق خود که محلی امن و آرام است باز گردید.
دست از نگرانی، اضطراب و این فکر که آیا خواسته تان محقق می شود یا خیر بردارید.
خداوند همه انسانها و همه موجودات جهان هستی و همه ستارگان و اجسام معلق در فضا را در دستان خودش نگه داشته است.
او هرگز در تحقق وعده هایش ناکام و فراموشکار نمی شود. به وفاداری خداوند ایمان داشته باشید.
تمرین:
۱- با توجه به آگاهی که از مطالعه این نوشته دریافت کردید دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید.
۲- نگرش شما درباره درخواست کردن از خداوند چه بوده است؟ آیا خود را لایق درخواست کردن و برآورده شدن خواسته هایتان می دانید؟ در اینباره شرح دهید.
۳- مواردی که در زندگی خود یا اطرافیانتان رخ داده است و خداوند فراتر از انتظار بندگان عمل کرده و مسائل یا خواسته ها را برآورده کرده است را بنویسید.
۴- مثال هایی از وفادار بودن خداوند در زندگی خود و اطرافیانتان پیدا کرده و شرح دهید.
۵- مثال هایی در زندگی خود پیدا کنید که بعد از دریافت آگاهی های این قسمت برای شما واضح شده است که چرا به خواسته خود رسیدید درحالی که از نظر خود و دیگران محال بود و چرا به برخی آرزوها نرسیدید که رسیدن به آن تقریبا در دسترس بود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.39 از 77 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداوند دل های پاک
که نامش بود در دلت تابناک
به نام کسی که تو را آفرید
سر آغاز عشقست و نور امید
سلام عرض ادب خدمت استاد گرانقدر و دوستان همراه عزیز در این مسیر پر پر از معجزه و شگفتی
۱. با توجه به آگاهی که از مطالعه این نوشته دریافت کردید دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید.
من از دریافت این آگاهی خیلی خوشحالم چون یکسری ابهامات ذهنی که از زمان کودکی تا به امروز داشتم رو حل کرد
چون همیشه با خودم فکر می کردم چرا خدا جوابمو نمیده یا هر چی ازش بعضی چیزا رو می خوام انگار صدامو نمی شنوه !
با خوندن این مطالب متوجه شدم هیچ کدوم این حرفایی که از بچه گی باور کرده بودم درست نیست
خدای من به عهد خودش وفا می کنه و
(من به وفاداری خداوند ایمان دارم)
خدا همیشه به ما نزدیکه و هیچ چیزی نمی تونه باعث دوری ما از خدا بشه
برای خدا فرقی نمی کنه که خواسته و آرزوی ما منفی باشه یا مثبت
به نفع ما باشه یا ضرر ما
منطقی باشه یا غیر منطقی
درست باشه یا غلط
خوب باشه یا بد
مرد باشیم یا زن
بچه باشیم یا بزرگسال
بزرگ باشه یا کوچک
کم باشه یا زیاد
تعداد خواسته ها و آرزوهامون محدودیتی نداره
برای خدا فرقی نمی کنه ما ازش یه آپارتمان ۵۰ متری تو منطقه پایین شهر یک شهر کوچک بخوایم یا یه قصر چند هزار متری تو منطقه بالاشهر یک شهر بزرگ !
ولی برای پله اول باید سعی کنیم خواسته مون برای خودمون منطقی و دست یافتنی باشه و زیاد دور از ذهن و دست نیافتنی نباشه
از مطالب این جلسه اینطور برداشت کردم که هر چقدر بیشتر و بزرگتر از خدا بخوایم برد کردیم و خدا برای ما هیچ گونه تعداد آرزو و محدودیت خاصی نگذاشته
درک کردم که خدا به اندازه ی تمام انسانها نعمت روی زمین گذاشته و هیچ انسانی بعدا نمی تونه از خدا گله و شکایت کنه که چرا از نعمتها محروم بوده چون خودش نخواسته
خدا گفته خواسته ی انسانها رو اجابت می کنه و اگر کسی از خدا چیزی بخواد بهش میده ولی اگر انسانی از خدا نخواد خدا رهاش می کنه و اینجا خود اون شخص ضرر کرده که از خدا خواسته ای نداشته وگرنه خدا بین بنده هاش هیچ گونه فرقی نگذاشته
حتی خواسته های نادرست و ناپسند رو اجابت می کنه یعنی اگر آرزوی شخصی یک اسلحه باشه که بتونه باهاش مردم زیادی رو قتل و عام کنه خدا اجابت می کنه !
گاهی اوقات هنوز زمان براورده شدن یک آرزو یا خواسته نرسیده و خدا بهتر می دونه که چه زمانی اون آرزو به شما داده بشه براتون بهتره اما برخی اگر کمی زمان رسیدن به خواسته یا آرزوشون به تعویق بیفته از رحمت خداوند نا امید میشن و شیطان بهشون غلبه می کنه و انواع فکرهای نا امید کننده بهشون نفوذ می کنه
خداوند هیچوقت به بنده هاش صدمه ای نمیزنه ولی اکثر افراد وقتی دارن به سزای اعمال خودشون می رسند فکر می کنن عذاب الهی بهشون نازل شده !
خداوند همیشه یار و یاور و حامی بنده هاشه و اگر آسیبی بهشون میرسه از اعمال خودشونه نه عذاب الهی که از سمت خدا بهشون رسیده باشه
باید چند تا نکته رو همیشه با خودمون تکرار کنیم و به خودمون یادآوری کنیم
*چه کسی میتونه به جز خدا به من کم کنه ؟
*من به معجزات الهی ایمان دارم.
*من به وفاداری خدا ایمان دارم.
*من مطمئنم که خدا منو نا امید نمی کنه.
*من به زمان بندی خدا برای رسیدن به خواسته هام ایمان دارم.
*خواسته های من هر چقدر از نظر من بزرگ باشند برای خدا بسیار ناچیزند.
*تمام آرزوهای من جزء بسیار کوچکی از این جهان هستند.
*تحقق آرزوهای من در برابر بزرگی و عظمت و توانایی خدا خیلی ناچیزند.
*اگر ما همیشه به خدا توکل کنیم و به وفاداری خدا ایمان قلبی داشته باشیم خدا تمام غیر ممکن ها رو برای ما ممکن می کنه و همیشه راهی جلوی پای ما قرار میده که مشکلمون خیلی راحت حل بشه.
*خدا همیشه برای هر مسئله در زندگی ما راه حل مناسب داره.
*خدا از عقل و آگاهی خودش در وجود من قرار داده تا بتونم بهترین تصمیم رو برای حل مسائل زندگی بگیرم.
*خدا از آرامش بی نهایت خودش در وجود من قرار داده تا در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی آرامش داشته باشم.
*شجاعت توکل به خدا رو در تمام مسیر زندگی داشته باشید و همه چی رو به خودش بسپارید.
*نگرانی و اضطراب این رو نداشته باشید که به آرزوهاتون می رسید یا نه
همیشه یادتون باشه تا خدا نخواد برگ از درخت نمیفته خدا همه موجودات هستی رو تحت کنترل خودش داره و به عهدش وفا می کنه پس
به وفاداری خداوند ایمان داشته باشید.
خدا هرگز خلاف وعده ای که داده عمل نمی کنه
۲. نگرش شما درباره درخواست کردن از خداوند چه بوده است ؟ آیا خود را لایق درخواست کردن و برآورده شدن خواسته هایتان می دانید ؟ در اینباره شرح دهید.
من خیلی راجع به خدا افکار اشتباهی داشتم و در یک خانواده و محیط فوق العاده مذهبی در شهر قم به دنیا آمدم که همش ما رو از خشم و غضب خدا می ترسوندن و مادربزرگم همیشه می گفت اگه یک تار موهات رو نا محرم ببینه تو جهنم از همون یه تار مو آویزونت می کنن
یا می گفت وقتی می خوای با مرد نا محرم حرف بزنی باید صداتو کلفت کنی و دو تا آلوچه بندازی گوشه لپت که صدات نازک نباشه !
با خودم فکر می کردم صدام بالا نمیره چون اون زمان نگاهم به خداوند فرق داشت و فکر می کردم خدا بیشتر توی آسمون هاست و از همونجا همه ی ما رو زیر نظر داره !
و وقتی دعایی می کردم که مستجاب نمیشد به خودم می گفتم حتماً من گناهکارم که خدا دعام رو مستجاب نمی کنه پس باید دست به دامن ۱۴ معصوم و واسطه های بی گناه با آبرو بشم که وساطت منو پیش خدا بکنن چون فکر می کردم چون من گناهکارم دعام بالا نمیره ولی اونا پیش خدا آبرو دارن و وقتی از خدا بخوان خدا روشون رو زمین نمیندازه !
تازه فکر می کردم اونا خودشونم به خاطر آبرویی که پیش خدا دارن به عنوان پاداش قدرت اینو دارن که حاجت بنده های خدا رو بدن دارن مخصوصاً اونایی که نسبت بهشون ارادت بیشتری دارن !
ولی حالا فهمیدم که چقدر تفکرم نسبت به خدا و چهارده معصوم و پیامبرا اشتباه بوده حالا فهمیدم که اگر من توبه کنم خدا منو می بخشه و نیازی به واسطه نیست
حالا دیگه می دونم برای حرف زدن با خدا نیازی نیست زمان و مکان خاصی باشه مثلاً من قبلاً فکر می کردم اگه می خوام دعام حتماً بالا بره و اجابت بشه باید روز عرفه و شبای قدر با همه ی نیرو و توانم زار بزنم تا اول خدا منو ببخشه و از گناهایی که در طول سال کردم پاک بشم
بلکه بعد خدا صدای منو بشنوه و دعای من توسط ملائکه مهر و امضا بشه و خدا رو یک کارفرما می دیدم که اون نامه هایی که ملائکه امضا کردن رو یکی یکی می بینه و اگر تا اون زمان پاک مونده باشیم و گناه جدیدی نکرده بودیم که اون امضای ملائکه خط بخوره خدا هم تایید می کنه و تاریخ میزنه که حاجت این بنده رو در فلان تاریخ بدید البته اگر خودش با گناهاش باعث خط زدنش نشه !
همیشه نا امید بودم و خودم رو به خاطر کوچکترین اشتباهاتم سرزنش می کردم و می گفتم بفرما تو اون روز دوباره حواست نبود داشتی یه ترانه ی قدیمی اونور آبی رو زمزمه می کردی بعد توقع داری دعات خط نخوره و خدا جوابتو بده ؟
تو دیگه چه رویی داری ! دیروز نماز صبحت قضا شد باز توقع داری خدا ببخشدت ؟
تو اصلاً فهمیدی نماز ظهرت رو چطوری خوندی ؟ یا همش حواست به همه جا بود الا نمازت ؟ اصلاً نمازت بالا نرفته بدبخت خورده به کمرت ! یا به قول مامانم نماز تو قبول نیست فقط داری عین کلاغ نوک به زمین می زنی !
به خودم می گفتم خودت فهمیدی چی خوندی که توقع داری خدا فهمیده باشه ؟
چند تا جمله رو حفظ کردی بلغور کردی چهارتا دولا راست شدی و نوک به زمین زدی خیال کردی شق القمر کردی !
بشین تا خدا حاجتتو بده
بعداً که بزرگتر شدم همش می رفتم به مجالس روضه که یک خانم سخنران استاد دانشگاه بود که توی دانشگاه درس الهیات تدریس می کرد و از حرفاش خیلی خوشم اومد
گفت خدا به بنده هاش از مادر مهربانتره ولی اگه حاجتی داشتید و خدا بهتون نداد چند حالت داره
یا صداتونو خیلی دوست داره و می خواد بیشتر صداتونو بشنوه برای همین می ترسه حاجتتون رو بده که دیگه باهاش حرف نزنید اتفاقاً حاجت بنده ای گناهکارشو میگه زود بدید که این بره فقط دهنش بسته بشه نمی خوام صداشو بشنوم !!!
یا اینکه شما یه حاجتی دارید که به صلاحتون نیست و برآورده شدنش به ضررتون تموم میشه
یا خدا می خواد به جاش چندین برابرشو اون دنیا بهتون بده و …
۳. مواردی که در زندگی خود یا اطرافیانتان رخ داده است و خداوند فراتر از انتظار بندگان عمل کرده و مسائل یا خواسته ها را برآورده کرده است را بنویسید.
من زمانی که مجرد بودم هرگز فکر نمی کردم همسری به این خوبی نصیبم بشه و چون اکثر مردهای فامیل و اطرافیان خودم رو دیده بودم تفکر خوبی راجع به ازدواج نداشتم ولی همش دعا می کردم همسر من با همه مردهایی که توی زندگیم دیدم فرق داشته باشه
حامی من باشه ، دوستم داشته باشه و تمام کمبودهایی که توی زندگیم داشتم رو جبران کنه
واقعاً همسری که خدا به من داد شد الگوی تمام مردهای فامیل طوری که تمام زنهای فامیل دوست داشتن همسرشون مثل همسر من باشه و مرتب از گوشه و کنار به گوشمون می رسید
زمانی که ما ازدواج کردیم همسرم ۱۹ سالش بود اما به لحاظ عقلی خیلی بیشتر از سنش نشان میداد و به هیچ کس اجازه دخالت در زندگیمون رو نمی داد
و همیشه خودش در زندگی تصمیم گیرنده بود و حرف اول و آخر رو خودش میزد
همسر من کاملاً خودساخته بود و از بچه گی روی پای خودش ایستاده بود و کار کرده بود ، من از خدا خواسته بودم همسرم دوستم داشته باشه اما عشق و احترام بین من و همسرم در بین دوستان و فامیل و اطرافیانمون مثال زدنی شد
همیشه مثل کوه پشتم بود و به هیچ کس اجازه نمیداد بهم زور بگه
همیشه از خودش گذشت تا من و فرزندانم در رفاه و آسایش کامل باشیم
هر چی که توی کودکی برام حسرت بود برام فراهم کرد
و تا به امروز که ۱۸ سال از زندگی مشترکمون می گذره هیچ وقت قهر و دعوامون به بیش از یک روز نکشیده و هیچ وقت دعوامون به بیرون از خونه کشیده نشدو …
قبلاً برای رشته ام که طراحی و دوخت بود گفتم من فقط از خدا خواستم که کمکم کنه توی درسام موفق بشم و خودم رو ثابت کنم اما خدا کاری کرد که نه تنها توی کاپشن دوزی توی کل کشور اول شدم بلکه باعث افتخار بابام و مدرسه و حتی استانمون شدم
زمانی که کرونا شیوع پیدا کرد مغازه و کسب و کار همسر من مدتها کاملاً تعطیل شد چون همسرم مغازه استریو ظروف کرایه داره و کارش کلاً مربوط به جشنها و مراسمات و کلاً تجمعات بود که دیگه برگزاری کل مراسمات تعطیل شده بود و همسر من در طول این مدت خیلی به مشکل برخورد و تمام چک ها و قسط هاش و اجاره مغازه و انبار و … روی هم جمع شده بود و نمی تونست پرداخت کنه
در اون زمان من و دو دختر بزرگترم شروع کردیم به شکر گزاری به این نیت که همسرم بتونه اجاره های عقب افتاده و قسط و چکهاش رو پاس کنه و از خدا خواستم کمک کنه که همسرم دیگه بابت این قسط و چکها حرص و جوش نخوره اما خدا برای ما فراتر از اینها رو رقم زد و با اینکه کاسبی کاملاً خوابیده بوچند تا قرارداد پر سود بست و به طرز معجزه آسایی از کسانی که خیلی وقت بود پول طلب داشت و حتی با زور هم نتوانسته بود طلبش رو زنده کنه خودشون پول رو با سود این مدت واریز کرده بودند و از همسرم معذرت خواهی کرده بودن حلالیت طلبیده بودندو این امر باعث شد نه تنها همسرم تمام طلب های عقب افتاده رو بده بلکه کلی وسیله گرون که لازم داشتیم مثل یخچال ساید بای ساید و ماشین لباسشویی بوش و تلویزیون بزرگتر و بهتر با میزش و چندین لوازم برقی عالی دیگه هم به صورت نقد خریدیم
بعد از اون دوباره یک دوره دیگه شکرگزاری انجام دادم و کلی طلا خریدم طلاهایی که در اون زمان واقعاً مثل معجزه بود
بعد از اونم دوباره طلاها رو فروختیم و در یکی از روستاهای نزدیک شهرمون یک زمین ۱۷۹ متری خریدیم و ساختیم و زیباتر و بهتر از تصورم شد
۴. مثال هایی از وفادار بودن خداوند در زندگی خود و اطرافیانتان پیدا کرده و شرح دهید
مثالهایی که در جواب سوال قبل و گام قبلی زدم همه نشانه وفاداری خدا بود
موارد دیگه ای هم هست مثل اینکه من از بچه گی صدای خوبی داشتم و حتی می تونستم صدای بعضی از خواننده های زن رو تقلید کنم و مثل خودشون بخونم و تا زمانی که راهنمایی بودم بابام هی ازم می خواست جلوی فامیل بخونم که استعدادمو نشونشون بده و گاهی بچه ها زنگهای تفریح یا بیکاری دورم جمع می شدن و من براشون ترانه های درخواستی اجرا می کردم
ولی از اینکار احساس گناه می کردم و عذاب وجدان داشتم و فکر می کردم عقوبت سنگینی در انتظارمه و هر چند وقت یکبار توبه می کردم و به خودم و خدا قول می دادم دیگه ترانه های اونور آبی گوش ندم و نخونم اما بعد مدتی گاهی دوستام هی اصرار می کردند و خودمم دوست داشتم به خاطر صدام مورد تحسین و توجه قرار بگیرم
و چون خیلی تنها بودم و راه دیگه ای برای جلب توجه بلد نبودم این کارو می کردم که دوستان بیشتری پیدا کنم
تا اینکه یک روز که مثل همیشه داشتم برای بچه ها می خوندم دبیر دینی و قرآنمون که اصلیت پدرش آمریکایی بود و مادرش ایرانی بود و همه شون مسیحی بودند و این خانم ما مسلمان شده بود و کل خانواده تردش کرده بودند
و به تنهایی به ایران اومده بود و زن یک جانباز ۷۰ درصد شده بو و کل داستان زندگیش رو برای ما تعریف کرده بود صدای من رو شنید و من رو برد توی اتاق مشاور مدرسه و باهام بیش از یک ساعت حرف زد و ازم خواست اینبار توبه واقعی کنم و دیگه توبه ام رو نشکنم
من هم قبول کردم و طبق گفته هایدبیرمون که خیلی دوستش داشتم توبه کردم و با خدا معامله کردم و از اون به بعد فقط قرآن و تواشیح و سرود و ترانه های مجاز می خوندم و من اون زمان از خدا خواستم کمکم کنه
و خدا واقعاً کمکم کرد و با اینکه بعضی وقتا خیلی اذیت می شدم و به خاطرش توسط بابام تنبیه می شدم ولی بازم همه تلاشم رو کردم که قولم رو و توبه ام رو نشکنم و خدا خیلی در این راه کمکم کرد
همه علاقه ام به خواندن رو گذاشتم روی سرود و تواشیح و قرآن بعد از اونم توی سرود و تواشیح و قرآن مقام آوردم
توی دبیرستان سرودمون توی جشنواره اول شده بود ولی فقط به خاطر آهنگش که لایت ترکی داشت دوم شدیم
بعداز اون خودم شدم مربی سرود و می رفتم توی مدرسه خواهرم که ۷ سال از خودم کوچکتر بود باهاشون برای جشنواره سرود تمرین می کردم که چند بار مقام آوردن و سال سوم دبیرستان اول شدند و بردنشون مشهد
تمام این موفقیت ها به خاطر وفاداری خدا بود من در تمام این سالها جز خدا یار و یاوری نداشتم و جز خدا از کسی چیزی در این باره نخواستم و همیشه خدا بود که کمکم می کرد.
۵. مثال هایی در زندگی خود پیدا کنید که بعد از دریافت آگاهی های این قسمت برای شما واضح شده است که چرا به خواسته خود رسیدید در حالی که از نظر خود و دیگران محال بود و چرا به برخی آرزوها نرسیدید که رسیدن به آن تقریباً در دسترس بود.
سرتاسر زندگی من پر از این مثالهاست در هر مرحله از زندگیم فقط وقتی از خدا می خواستم کمکم کنه
خدا بهم کمک می کرد و اون کار به بهترین شکل انجام می شد
و خودم فکر می کنم برای بعضی از آرزوهام که بهش نرسیدم حتماً هنوز زمان رسیدن من به اون آرزو نرسیده
یا اونطوری که باید باور نداشتم که رسیدن به این خواسته ممکنه
شاید رسیدن به اون خواسته رو خیلی غیر ممکن می دونستم مثلاً من برای تناسب اندام و لاغری از همون سنین نوجوانی تا به امروز دعا کردم ولی هیچ وقت جوابی نگرفتم و علتش رو نمی دونم اما امیدوارم که در ادامه شما استاد عزیز راهنماییم کنید
یا چندین حاجت خیلی مهم دیگه هم داشتم که بی نهایت براش دعا کردم اما جوابی نگرفتم
همیشه با خودم فکر می کردم شاید به خیر و صلاحم نبوده ولی الان که مطالب شما رو خوندم که گفتید حتی اگه آرزو به ضررتون باشه هم برآورده میشه فهمیدم علت این نمی تونه باشه
شاید من آرزوی خودم رو خیلی دست نیافتنی می دیدم و نعوذبالله قدرت خدا رو در حد آرزوی خودم بزرگ نمی دیدم !
بارها فکر کردم و از خودم و خدا علتش رو پرسیدم ولی هنوز نتونستم جوابی برای این سوالا پیدا کنم
می دونم شناختم از خدا هنوز کافی و درست نیست ولی افرادی رو دیدم که راجع به لاغری مدتها مثل من تلاش می کردن اما نتیجه نمی گرفتن و به قول خودشون بدون اینکه کار خیلی خاصی بکنن یکدفعه متوجه شدن دارن لاغر میشن و من اینو میذارم به حساب خدا
چون هر چی فکر کردم براش دلیل منطقی دیگه ای پیدا نکردم چون خود اون فردم نمی دونست داره چه اتفاقی براش میفته که هی داره لاغرتر میشه !
آخه این شخصی که میگم حتی از مسائل ذهنی هم هیچ اطلاعاتی نداره وقتی بقیه ازش می پرسیدن که برای لاغری چکار کردی می گفت هیچی نه غذام کمتر شده و نه تحرکم بیشتر شده !
هیچ کاری نمی کنم قبلاً خیلی تلاش می کردم تا یکم وزن کم کنم الان بدون اینکه کاری کنم همه میگن چقدر جمع و جور شدی ! فکر کنم شانس بهم رو کرده !
اول فکر می کردم حتماً قبلاً خیلی به لاغری چسبیده بوده و علت لاغر نشدنش همین بوده ولی از حرفاش فهمیدم خودشم الان عجله داره فلان لباس مال فلان مراسم اندازه اش بشه !
آخه مگه میشه تفکر یک آدم یه دفعه خود به خود عوض بشه ؟ که بگم افکارشو تغییر داده هنوزم نظرش بود که سس و نوشابه و برنج و … چاق می کنه ولی می خورد و می گفت نمی تونم جلوی خودمو بگیرم !
خیلی دلم می خواد بیشتر بفهمم علت این چیزا رو متوجه بشم امیدوارم در ادامه جواب سوالاتمو بگیرم.
با آرزوی سلامتی و موفقیت برای همه شما عزیزان خدا نگهدار