0

من به وفاداری خداوند ایمان دارم (قدم۲)

وفاداری خداوند
اندازه متن

وفاداری خداوند یکی از ویژگی هایی است که در توصیف خداوند از خود در قرآن و سایر کتاب های دینی ذکر شده است.

ایمان داشتن محدود به انجام واجبات و مستحبات نمی شود بلکه ایمان به صفات و ویژگی های خداوند است که میزان توکل و انتظار ما از خداوند را مشخص می کند.

هرچه بیشتر درباره ویژگی هایی که خداوند در وصف خود به کار برده است آگاهی پیدا کنیم، ایمان و توکل در وجود ما گسترده تر خواهد شد.

اخطاریه

وفاداری خداوند

یکی از ویژگی هایی که خداوند در توصیف خود به آن اشاره کرده است وفا کردن به عهدی است که به آن وعده داده است.

حقیقتا خداوند به وعده خویش با شما وفا کرد. ‎‎﴿آل عمران: ١٥٢﴾‏

خداوند به هیچ وجه خلاف وعده نمی کند. ‎﴿الحج: ٤٧﴾‏

خداوند هرگز در وعده اش خلاف نخواهد کرد. ﴿الروم: ٦﴾‏

سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که با ما به وعده‌ی خویش وفا کرد. ‎﴿الزمر: ٧٤﴾‏

وعده یا عهد خداوند چیست

واژۀ وعد در قرآن ۱۵۱ بار آمده است که ۹۱ بار از آن به وعدهای خدا، که در موقعیّت‌های متفاوت صادر شده، اختصاص یافته است که نشان از اهمیّت این واژه دارد.

 وعدۀ مغفرت و أجر عظیم، وعدۀ معاد و قیامت، وعدۀ بهشت و نعمت های بهشتی، وعدۀ جهنّم و عذابهای جاودانه،  وعدۀ خلافت در زمین

در وفای به عهد خداوند در برآورده کردن دعا یا آرزوها در قرآن آمده است:

بگو: اگر دعا و عبادت شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‌كند

سوره فرقان آیه ۷۷

دعا، همان درخواست کردن است. آرزوها و خواسته هایی که انتظار داریم خداوند آنها را برآورده کند همان دعایی است که خداوند به آن در قرآن اشاره کرده است.

همچنین آمده است:

و چون بندگان من از تو در باره‌ى من بپرسند، همانا من [به آنها] نزديكم و دعاى دعا كننده را وقتى كه مرا بخواند پاسخ مى‌دهم، پس آنها نيز دعوت مرا اجابت كنند و به من ايمان بياورند، باشد كه راه يابند.

سوره بقره آیه ۱۸۶

بنابراین اجابت کردن دعا توسط خداوند از وعده هایی است که در قرآن آمده است و از آنجا که خداوند نوید داده است که به وفای خود عمل می کند بنابراین ما همیشه باید به وفاداری خداوند در برآورده کردن خواسته ها و دعاهایمان ایمان داشته باشیم.

وفاداری خداوند

خواسته ها و آرزوها

هر انسانی در مدت زندگی خود به طور طبیعی به مسائل و مشکلاتی برخورد می کند که باعث شکل گیری خواسته یا آرزو در وجود او می شود.

مواجه شدن با مشکل مالی در زندگی به طور خودبخودی باعث شکل گیری خواسته ثروت در ذهن فرد می شود.

مواجه شدن با مشکل بیماری در زندگی به طور خودبخودی باعث شکل گیری خواسته سلامتی و شفا در ذهن فرد می شود.

بنابراین چه بخواهیم و بدانیم چه ندانیم و نخواهیم، خواسته ها و آرزوهای متعدد در طی زندگی کردن در وجود ما شکل می گیرد.

بنابراین نگرشی که ما را از درخواست کردن از خداوند منع کرده است نمی تواند صحیح باشد چون این عمل به شکل خودبخودی همواره در طول زندگی ما انجام خواهد شد.

در آیه ۱۸۶ سوره بقره خداوند می فرماید: دعاى دعا كننده را وقتى كه مرا بخواند پاسخ مى‌دهم.

اما مشخص نکرده است که چه درخواست هایی و در چه شرایطی به این معنی که درخواست و دعا می تواند هرچیزی در هر شرایطی باشد.

مهم نیست درخواست کننده زن باشد یا مرد، مهم نیست که بزرگسال باشد یا خردسال، مهم نیست چند درخواست تا کنون از خداوند داشته است، مهم نیست در چه مکان یا خانواده ای زندگی می کند. این حق برای همه انسانها از طرق خداوند درنظر گرفته شده است که در مدت حضور خود در دنیای مادی بتوانند درخواست و دعا کنند.

هر کدام از ما در قلبمان آرزوها، خواسته ها و اهدافی داریم که بنا به شرایط و علاقه و نیاز ما برای ادامه زندگی و داشتن احساس و تجربه بهتر از زندگی کردن در وجود ما شکل گرفته اند.

بنابراین همه خواسته ها به یک اندازه از سمت خداوند ارزشمند هستند و بدون اولویت بندی از نظر ارزشمندی یا مفید بودن و نبودن پاسخ داده می شوند.

ممکن است خواسته یا نیاز فردی در زندگی دستیابی به روشی برای نجات عده ای از انسانها از شرایط بیماری باشد، ممکن است خواسته یا نیاز فردی در زندگی دستیابی به روشی برای کشتار جمع بیشتری از انسانها در یک وسیله نظامی باشد.

خواسته ها و آرزوها از نظر و معیارهای انسانی تفکیک و به خوب و بد تقسیم می شوند درحالی که از نظر خداوند هیچ تفاوتی بین آرزوهایی که در قلب انسانها شکل می گیرد وجود ندارد.

وفاداری خداوند

تحقق آرزوهای من

زمانی که به لطف خدای مهربان موضوع درخواست کردن و اجابت خواسته ها از سمت خداوند را درک کردم در سن سی و چند سالگی برای بار اول در زندگی با شور و اشتیاق درخواست کردن از خداوند را شروع کردم.

مانند فرد تشنه ای که به آب رسیده است با عجله درخواست های متعددی را به خداوند عرضه کردم و برای اولین بار در زندگی ام تحقق خواسته هایم را فقط و فقط از خداوند انتظار داشتم. چون تا قبل از این خانواده، دولت و … را مسئول برآورده کردن آرزوهایم می دانستم.

درخواست های زیادی از خداوند داشتم که برخی از آنها به این شرح بود:

  • همه بدهکاری هایم را پرداخت کنم. (هیچ راهی به نظرم نمی رسید.)
  • هیچ وام بانکی نداشته باشم. (این موضوع به نظرم محال ممکن بود)
  • همیشه در حسابم پول به اندازه کافی داشته باشم. (هیچ امیدی به تحقق این خواسته نداشتم)
  • کسب و کاری داشته باشم که محدود به مکان نباشد. (هیچ ایده ای برای این خواسته نداشتم که چطور و چگونه باید باشد)
  • آزادی زمانی و مکانی در زندگی داشته باشم. (عقیده داشتم در زمان پیری و بعد از بازنشستگی ممکن خواهد بود)
  • رابطه عالی با همسرم داشته باشم. (به نظرم محال ممکن بود چون ایشان علاقه ای به این مباحث نداشتند)
  • خریدن ماشین خارجی. (اون زمان به نظرم دست نیافتنی بود.)
  • فرزند سوم ما یک دختر زیبا باشد. (از نظر پزشکان این امکان وجود نداشت)
  • احساس آرامش و ایمان قلبی در زندگی داشته باشم. (چیزی که هیچوقت تجربه نکرده بودم)
  • برای همیشه لاغر شده و رنج چاقی پایان یابد. (به هیچ وجه نمی توانستم تصور کنم راهی برای تحقق این خواسته وجود داشته باشد)
  • خرید خانه ای بزرگتر و مجهز با تمام امکانات رفاهی نو. (هیچ پولی برای تحقق این خواسته نداشتم و آن را محال می دانستم)
  • مسافرت رفتن به کشورهای دیگه. (اون زمان به نظرم خنده دار می یومد که من عازم سفر خارجی شوم)

اینها فقط برخی از درخواست ها و آرزوهای من از خداوند در همان روزهای اول درک این مطلب در سال ۱۳۹۳ بود که می توانم به هر اندازه از خداوند درخواست کنم.

وفاداری خداوند

به لطف خدای مهربان امروز در سال ۱۴۰۲ علاوه بر همه آرزوهایی که شرح داده شد بسیاری از نعمت های که حتی من درخواست نداده بودم وارد زندگی ام شده است و در حال استفاده و تجربه کردن آنها هستم.

هر کدام از ما خواسته ها، آرزوها و اهداف متفاوتی در قلب خود داریم، آرزوهایی که دوست داریم محقق شوند.

  • شاید دوست داشته باشید بچه دار شوید یا فرزند دیگری داشته باشید.
  • شاید نیاز به شفا و سلامتی کامل‌ داشته باشید.
  • شاید دوست داشته باشید برای همیشه لاغر شوید.
  • شاید دوست دارید مشغول کار شوید و از این طریق درآمد داشته باشید.

اینکه بدانید از سمت خداوند اجازه دارید هر خواسته یا آرزویی داشته باشید تا حد زیادی از احساس گناه و شرمندگی اینکه نباید از خداوند درخواست های زیاد یا مکرر داشته باشید کاسته می شود.

اینکه اکنون می دانید که خداوند وعده داده است (دعاى دعا كننده را وقتى كه مرا بخواند پاسخ مى‌دهم) اشتیاق و انتظار برآورده شدن آرزوهایتان توسط خداوند را در قلب شما افزون و چشم انتظار کمک و یاری دیگران بودن را کاهش می دهد.

اینکه اکنون می دانید که خداوند بر وفای به عهد خود تاکید کرده است:

  • حقیقتا خداوند به وعده خویش با شما وفا کرد.
  • خداوند به هیچ وجه خلاف وعده نمی کند.
  • خداوند هرگز در وعده اش خلاف نخواهد کرد.
  • سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که با ما به وعده‌ی خویش وفا کرد.

باید امید و ایمان شما نسبت به برآورده شدن آرزوهایتان را هزاران برابر کند و از هم اکنون با احساس خوب و اشتیاق منتظر تحقق آرزوهای خود باشید.

اکنون دیگر با تمام وجود باید باور کنید که خداوند با روح شما از وفای به عهد خود سخن گفته است.

خداوند مسئول کاشتن بذر امیدواری برای تحقق آرزوها در قلب و درون شماست.

وفاداری خداوند

نومیدی از تحقق خواسته ها

با تمام توضیحاتی که درباره طبیعی بودن درخواست کردن و مجاز‌ بودن انسان برای داشتن هر گونه درخواست به هر تعدادی اما باید به این نکته توجه کنید که برآورده شدن یا تحقق آرزوها ممکن است به آن سرعت یا شکل و شمایلی که شما دوست دارید یا فکر می کنید انجام نشود.

خداوند زمان بندی و طریقه برآورده کردن مختص به خود را دارد که از ذهن و نظر انسانها پنهان است.

ممکن است تحقق وعده های الهی زمانبر باشد و با زمانبندی یا نیازمندی ما هماهنگ نباشد. اینجاست که مجال نومیدی از رحمت خداوند و سست شدن ایمان نسبت به وفاداری خداوند فراهم می شود.

در این شرایط ممکن است منفی نگر شویم و افکار متعدد در ذهن ما مرور شود که انگار خداوند به عهد خود وفادار نبوده است.

شاید من لایق و مستحق تحقق آرزوهای خود نیستم.

شاید خداوند از من راضی نیست و به همین دلیل به من توجهی ندارد.

شاید وعده الهی محقق نشود.

شاید و شاید و شایدهای متنوع در ذهن ما مرور می شود و این بهترین فرصت برای نجواهای شیطانی است که ایمان ما را سست و امید و اشتیاق ما را نابود کند.

دلیل اینکه خیلی از ما به تحقق وعده های الهی باور نداریم یا اگر داریم به راحتی این باور در ما سست و ناپایدار می شود این است که خیلی زود دست از تلاش برداشته و از دنبال کردن آرزوهایمان دلزده شده و از تحقق آرزوهای خود ناامید می شویم.

اما نکته مهم و کلیدی این است که: اگر شما اتفاقی را نمی بینید به این معنی نیست که خداوند کاری نمی کند یا اجابت درخواست شما را فراموش کرده است.

وفاداری خداوند

زمانی که من با درک این واقعیت که خداوند برای من فرصت درخواست کردن هر چیزی به هر مقداری را فراهم کرده است و با اشتیاق از او درخواست می کردم به این صورت نبود که درخواست های من با فاصله زمانی معین و بر اساس نیاز من برآورده شود.

اما آنچه سبب شد در این مسیر باقی ماده و ایمانم بر وفاداری خداوند بر تحقق آرزوهایم را حفظ کنم ذوق و شوق تجربه نزدیکی خداوند و تجربه برآورده کردن آرزوهایم بود مخصوصا آرزوهایی که هیچ نشانه یا امیدی به برآورده شدن آن نداشتم.

زمانی که من از خداوند درخواست کردم همه بدهکاری های مرا پرداخت کند هیچ ایده یا پول یا راهی برای این کار سراغ نداشتم. البته که بدهکاران هم از طلب خود انصراف نداده بودند و پیوسته از من درخواست پرداخت طلب خود را داشتند.

بارها این فکر در ذهن من مرور می شد که چند روز گذشته است اما هیچ اتفاقی رخ نداد. شاید این طریق و این انتظار پایان خوشی نداشته باشد.

اما من تصمیم گرفته بودم در هر شرایط ایمان خود به وفاداری خداوند بر تحقق آرزوهایم را حفظ کنم.

چند ماه به همین صورت سپری شد تا ایمان من به معجزات الهی نتیجه داد و روند تسویه بدهکاری های من به شکل های مختلف شروع شد.

جالب اینکه زمان پرداخت و تسویه بدهکاری ها از زمان انتظار من برای شروع این روند کوتاه تر بود.

به این معنی که اگر من شش ماه یا هشت ماه از ایمان خود بر وفاداری خداوند محافظت کردم معجزات الهی در کمتر از شش ماه همه بدهکاری های مرا پرداخت کرد.

بدهکاری هایی که حاصل چندین سال تلاش و کوشش در کسب و کار بود در کمتر از چند ماه تسویه شد. این معجزه نیست؟!

زمان بر بودن تحقق آرزوها به این معنی نیست که خداوند ما را از یاد برده است یا بر عهد خود وفادار نیست.

وفاداری خداوند

هر بار که در ذهن تان نجوای شیطانی وعده داد که زمان زیادی سپری شده است و هیچ خبری از وفای خداوند به عهد خود نیست باید به خودتان یادآوری کنید که به هیچ وجه اینگونه نیست و خداوند وفای خود در تحقق آرزوها مرا فراموش نکرده است.

ممکن است شرایط زندگی به شکلی پیش رود که هیچ نشانه ای از تحقق آرزوها و یا حتی نزدیک بودن آن مشاهده نکنید اما این هم دلیل محکمی برای شک و تردید به وفاداری خداوند نیست و نباید باشد.

خداوند به آنچه گفته است وفادار است. تمام وعده هایش محقق می شود و آمین گفتن های ما بعد از درخواست و دعا کردن در واقع پاسخ خداوند به دعا و درخواست ماست.

برای ماندن در مسیر ایمان به وفاداری خداوند باید آنچه بر عهده دارید را به خوبی و با اشتیاق انجام دهید. هرچند ممکن است تحقق وعده غیرممکن به نظر برسد باید به کارتان با ایمان ادامه دهید و اجازه ندهید افکار و نجواهای منفی و همچنین حرف و حدیث های اطرافیان باعث تقویت شک و تردید و سست شدن ایمان شما شود.

در مسیر تحقق آرزوهایم همیشه با ایمان به مسیر خود ادامه دادم و هرآنچه به نظرم باید انجام می دادم را با ایمان به تحقق خواسته هایم انجام داده ام.

در آن زمان که انتظار تحقق پرداخت شدن بدهکاری هایم را داشتم هر روز با اشتیاق و انگیزه مضاعف در محل کارم حاظر می شدم و با اطمینان و آرامش و کلام نرم با افرادی که درخواست طلب خود را داشتند برخورد می کردم.

با اینکه هیچ پولی برای پرداخت به آنها نداشتم اما با امید و ایمان به اینکه شرایط اینگونه نخواهد بود و معجزات الهی وارد زندگی من خواهد شد با آنها صحبت می کردم.

من به انجام کار صحیح و روش درست ادامه دادم تا فصل تحقق وعده های الهی فرا رسید و من شاهد وفاداری خداوند در زندگی خودم به شکل های مختلف بودم.

پرداخت شدن بدهی ها، تسویه همه اقساط بانکی، تغییر کسب و کار، اندوخته شدن پس انداز، باردار شدن همسرم، خرید خانه با همه تجهیزات نو، خریدن ماشین اسپورتیج، افزایش چند ده برابری درآمد، رشد و گسترش جهانی کسب و کار، تجربه آرامش ذهنی و قلبی، بهبود رابطه عاطفی و از همه مهمتر هدایت به روش لاغری با ذهن و یکبار برای همیشه لاغر شدن.

اینها برخی از میوه های فصل معجزات الهی در زندگی ام است که در بهترین زمان ممکن وارد زندگی ام شد و من بهترین استفاده و لذت از این نعمت ها را تجربه کردم.

خداوند شما را سرخورده نخواهد کرد اگر بر ایمان خود پایدار باشید. در قرآن نا امیدی از رحمت خداوند امری نامطلوب و از ویژگی افراد کافر بر شمرده شده است.

وفاداری خداوند

در قرآن منشاء ناامیدی های انسان مواجهه شدن با ناخوشی‌های زندگی معرفی شده است، ناخوشی‌هایی که به واسطه افکار و عملکرد نادرست خودمان به آن دچار شده ایم اما به اشتباه کمان می کنیم خواست خداوند یا امتحان الهی بوده است و مورد غضب خداوند قرار گرفته ایم باعث نومیدی خود می شویم.

در آیه36 سوره روم آمده است:

و چون مردم را رحمتى بچشانیم، به آن شاد مى‏‌شوند و چون به [سزاى‏] آنچه دستاورد گذشته آنان است، صدمه‏‌اى به ایشان برسد، بناگاه نومید مى‌‏شوند.»

نسبت به اینکه خداوند هرگز به شما صدمه ای وارد نمی کند بلکه همواره یاور و هدایت کننده شماست باید ایمان قلبی داشته باشید. ایمانی که به سادگی و به واسطه مواجه شدن با هر شرایطی در زندگی سست و از هم گسسته نشود.

همیشه به خودتان یادآوری کنید:

چه کسی جز خداوند می تواند یاری رسان من باشد؟!

باید بپذیرید و اجازه دهید این افکار و نگرش ها در اعماق وجودتان نفوذ کند:

  • من به معجزات الهی باور دارم.
  • من به وفاداری خداوند ایمان دارم.
  • من اطمینان دارم خداوند مرا مایوس نخواهد کرد.
  • من باور دارم زمان همه امور در اختیار خداوند است.
  • تحقق آرزوهایم هرچقدر که از نظر من بزرگ باشند برای خداوند هیچ چیز نیستند.
  • همه خواسته ها و آرزوهای من جز بسیار ریزی از این جهان هستند.
  • تحقق آرزوهای من در برابر عظمت و توانمندی خداوند هیچ چیز نیست.

اگر ما همواره به خداوند توکل کرده و به وفاداری خداوند ایمان داشته باشیم، او هم راهی جلوی پای ما قرار خواهد داد، حتی اگر شرایط طوری به نظر برسد که انگار هیچ راهی وجود ندارد.

  • خداوند برای هر مساله ای در زندگی من راه حلی مناسب سراغ دارد.
  • خداوند از خردمندی خود در وجود من قرار داده است تا بهترین تصمیم را برای هر مساله ای اتخاذ کنم.
  • خداوند از آرامش بی نهایت خود در وجود من قرار داده است تا در برخورد با هر مساله ای آرامش داشته باشم.

شجاعت این را داشته باشید که به خداوند توکل کنید و همه چیز را به او بسپارید.

اشتیاق این را داشته باشید که به سمت خالق خود که محلی امن و آرام است باز گردید.

دست از نگرانی، اضطراب و این فکر که آیا خواسته تان محقق می شود یا خیر بردارید.

خداوند همه انسانها و همه موجودات جهان هستی و همه ستارگان و اجسام معلق در فضا را در دستان خودش نگه داشته است.

او هرگز در تحقق وعده هایش ناکام و فراموشکار نمی شود. به وفاداری خداوند ایمان داشته باشید.

اخطار

تمرین:

۱- با توجه به آگاهی که از مطالعه این نوشته دریافت کردید دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید.

۲- نگرش شما درباره درخواست کردن از خداوند چه بوده است؟ آیا خود را لایق درخواست کردن و برآورده شدن خواسته هایتان می دانید؟ در اینباره شرح دهید.

۳- مواردی که در زندگی خود یا اطرافیانتان رخ داده است و خداوند فراتر از انتظار بندگان عمل کرده و مسائل یا خواسته ها را برآورده کرده است را بنویسید.

۴- مثال هایی از وفادار بودن خداوند در زندگی خود و اطرافیانتان پیدا کرده و شرح دهید.

۵- مثال هایی در زندگی خود پیدا کنید که بعد از دریافت آگاهی های این قسمت برای شما واضح شده است که چرا به خواسته خود رسیدید درحالی که از نظر خود و دیگران محال بود و چرا به برخی آرزوها نرسیدید که رسیدن به آن تقریبا در دسترس بود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.39 از 77 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42272
81 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Mehrdad Zabihi
      1402/11/18 10:11
      مدت عضویت: 1863 روز
      امتیاز کاربر: 23758 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,296 کلمه

      سه شنبه ششم فوریه بیست بیست و چهار:سپاسگزار خداوندی خستم که به وعده هایش همواره عمل میکند.

      سلام و درود به دوستان مسیر رشد و تغییر

      و چون بندگان من از تو درباره من بپرسند ، همانا من به آنها نزدیکم و دعای دعاگننده را وقتیکه من را بخواند پاسخ میدهم . پس آنها نیز دعوت مرا اجابت کنند و بمن ایمان بیاورند، باشد که راه یابند.

      در اینجا خداوند وعده داده و قول داده که دعای دعا کننده را پاسخ میدهد. یعنی به قولش وفا میکند.

      اومدم برای خودم مثال زدم که پدر و مادر عزیزترین افراد زندگی هر فردی هستند و وقتی بچه بودیم و والدین مان بهمون قول می دادند که مثلا فلان اگر درس بخوانی برایت دوچرخه می‌خرم. ما باور میکردیم و از اون موقع خودمان را صاحب دوچرخه میدانیتیم و یقین و ایمان داشتیم که اونها برایمان میخرند.

      بعد گفتم که ما که بنده های خداوند هستیم و مخلوق اون هستیم و خداوند ما را بیشتر از پدر و مادرمان دوست دارد و عزیز تر می داند اگر اون قول بدهد قطعا و صد در صد بهش عمل میکند همونجور که قوانین جاذبه هزاران سال قبل و بعد بدون تغییر بوده است بقیه قوانین جهان هستی هم بدون تغییر بوده و خواهد بود و قطعا خداوند پاسخ دعای من را میدهدبارها قولی که‌ والدینم بهم داده بودند را فراموش میکردند ولی آیا اصلا مگر خداوند فراموش میکند مگر میشود که پاداش و جزای اعمال من هر چند کوچک را بهم ندهد

      سوال از خودم پرسیدم که خداوند نگفته که دعا و درخواست چه کسانی را پاسخ میدهم.زن باشی یا مرد؟ زیبا یا زشت؟ چه دینی داشته باشی؟ سیاه پوست یا سفید پوست؟ ایرانی یا آفریقایی؟ پیر یا جوان؟ چه تحصیلاتی داشته باشی؟ چه شغلی داشته باشی؟ در کدام کشور و شهر یا روستا زندگی بکنی؟ هزار سال قبل تر یا هزار سال بعد زندگی بکنی؟ چاق باشی یا لاغر؟ فقیر یا ثروتمند؟ سالم یا بیمار؟ نشسته یا ایستاده و یا در حال حرکت؟ روی هوا یا توی غار زیر زمین؟ حتی نگفته که موقع دعا به آسمان نگاه بکن؟ حتی نگفته شب قدر باشد یا هنگام طلوع آفتاب؟ روز باشد یا شب؟ سر سجاده باشی یا در حال رانندگی؟

      حتی خدا مشخص نکرده که این دعای تو آیا برای بشریت مفید هست یا مضر هست؟ آیا این دعای تو به خودت و یا دیگران آسیب میزند یا خیر؟ حتی خدا نگفته که چند بار دعا میتوانی بکنی و با چه فاصله زمانی میتوانی دعا بکنی!یعنی تمام خواسته های ما برای خداوند ارزشمند هستند و فرقی بین آب و غذا و اکسیژن و ثروت نیست! خواسته ، خواسته است و برای خدا تفاوتی ندارد پس چرا من خودم بین آنها فرق میگذارم و میگویم که خداوند اکسیژن را به میران مورد نیاز بمن میدهد ولی ثروت را نمیدهد؟

      خداوند این حق را به تمام انسان‌ها داده است و در تمام مدت حضورشان در این دنیا از این حق برخوردارند

      اگر یکی بگوید که من هیچ وقت خواسته و آرزویی نداشتم ولی در هر حال وقتی با شرایط ناخوشایند مواجه میشود ناخودآگاه خواسته ای در ذهنش ایجاد میشود یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه بدانیم و چه ندانیم در هر حالتی که باشیم ما درخواست‌هایمان را به جهان ارسال میکنیم

      زمانبندی خداوند برمبنای نیاز و خواسته ما نیست و اون قوانین خودش را دارد و هر وقت که ما احساس لیاقت داشته باشیم و ترمز ذهنی نداشته باشیم، اون خواسته براحتی وارد زندگی مان میشود

      اگر یکبار خداوند به قولش عمل کرده است باز هم انجام میدهد همانجوری که من به پلن خداوند اعتماد کردم و ابتدا برای تناسب اندامم اقدام کردم

      مثلا اگر اون‌موقع که من چاق بودم فقط دنبال این بودم که یکجا لم بدهم، اگر به ثروت میرسیدم حوصله ام سر میرفت و چون باورهایم درست نبود و شخصیتم را زیربنایی نساخته بودم ، اونچه که داشتم را هم براحتی بعد از مدت کوتاهی از دست میدادمدقیقا تمام افرادی که در قرعه کشی پول زیادی برنده میشوند بعد از کمتر از دوسال به وضع قبلی و یا بدتر برمیگردند چون زندگی شان در تمام ابعاد تغییر نکرده است! پس من به پلن خداوند ایمان دارم

      مهم‌ترین پاشنه اشیل من که تونستم توی این فایل پیدایش کنم این بود که من باور نداشته ام که میتوانم تعداد زیادی درخواست داشته باشم اون هم پشت سر هم و با فاصله زمانی کوتاه! حتی وقتی مثلا در یک روز چندین اتفاق خیلی باحال و رویایی برایم رخ میدهد دقیقا فردایش از نظر احساسی پایین می ایم و اتفاقا این را طبیعی میدانستم

      خیلی نشستم با خودم فکر کردم و اتفاقات زندگیم را تحلیل کردم و جملات این جلسه را بارها خواندم.اینکه من میتوانم به هر تعداد خواسته داشته باشم و فاصله زمانی آنها اصلا مهم نیست برایم پذیرفتنی نبود.توی ذهنم جستجو کردم راجع به مطالبی که از استاد شنیده بودم تا ذهن منطقی ام را قانع کنم

      یادم افتاد که وقتی استاد داستان مسافرت شان را در فایلهای «خدا نزدیک هست» بیان کردند و من چون (فکر میکردم که ) با بحث هدایت الهی آشنا هستم در چند تا اتفاق اول خیلی برایم طبیعی بود که دستان خداوند به استاد کمک کنند ولی هر چقدر این موضوع مسافرت استاد جلوتر میرفت به خودم میگفتم دیگه این یک مورد امکان به وقوع پیوستنش ضعیف هست! 

      از همه جالب‌تر اینکه وقتی استاد داستان پنچرگیری و رسیدن به شهر بروجرد و پیگیری افراد اونجا را برای رفع مشکل ایشان بیان میکردند من هر لحظه منتظر بودم که ماجرا به خیر و خوشی تمام بشود و آخرش که استاد داستان کمبود بنزین را بیان کردند که با هدایت خداوند با همان مقدار کم بنزین به حرکت ادامه دادند تا به مقصد رسیدند اصلا برایم باور پذیر نبود و میگفتم امکان ندارد که بعد از اینهمه لطف خداوند باز هم یکبار دیگر خداوند به استاد لطف کند ! 

      مگر برای یک نفر چند بار امکان دارد که پشت سر هم اتفاقات خارق العاده رخ بدهد ولی شد و این اتفاق رخ داد و هر بار که اون فایلها را گوش میدهم به خودم میگویم ببین چند بار برای استاد شد!

       ولی بعد خودم و کنترل ذهنم را با استاد مقایسه میکردم و میگفتم نه فرکانس ایشان خیلی بالاتر هست تو هم باید مداومت داشته باشی تا به اون درجه برسی که چندین درخواستت پذیرفته بشود.

      اتفاقا دو تا مسافرتی که به کالیفرنیا و هاوایی داشتم را مرور میکردم که هر لحظه و هر ساعت خداوند برایمان برنامه ریزی میکرد به جاهای فوق العاده دیدنی و زیبا ! 

      چون هر شب اتفاقات زیبایی که برایم در طول روز رخ داده را مینوسم و شکرگزاری میکنم ، بعضی شبها نوشتن اون اتفاقات زیبا خیلی زمان بر بود و مجبور بودم بالای ده دقیقه پیام صوتی برای خودم ضبط کنم چون نمیتوانستم همه آن موارد را بنویسم.

      یاداوری اون خاطرات خیلی بهم بیشتر کمک کرد چون تا حالا به اون خاطرات از این زاویه نگاه نکرده بودم

      جالب اینجاست که ابتدای سال بیست بیست و سه درخواست‌هایی که داشتم را نوشته بودم و گفته بودم که امسال خانه می‌خرم و سال بعد بچه دار میشویم یعنی با خودم اینجوری فکر میکردم که درخواست‌های بزرگ و پشت سر هم نباید داشته باشم!اومدم ریشه یابی کردم توی اتفاقات زندگیم که چرا من اینجوری فکر میکردم و یاد موارد زیر افتادم

      از زمانی که یادم هست هیچوقت از خداوند چیزهای بزرگ نخواستم و همیشه دعا میکردم و میگفتم خدایا خودت صلاح من را بهتر میدانی و همونی که صلاح من هست را بهم بده!

      اینکه توی بچگی وقتی زیاد میخندیدم بهمون میگفتند که زیاد نخندید آخر هر خنده گریه است! حالا دلیل این جمله جی بود را نمیدانم و الان وقتی خیلی شاد هستم یک ندایی بهم میگوید بسه دیگر کافیست

      از بچگی بهمون میگفتند که زیاد سوال نپرس زیاد درخواست نکن توی مهمانی میوه کمتر بردار و یا اول اون شکلاتی که برداشته ای را بخور و بعد دومی را بردار و … یعنی برای ما حد و حدود قرار میدادند و البته توی خانواده ما، من گوش میدادم ولی برادرم اصلا به این حرف‌ها گوش نمیکرد.

       بهم میگفتند سعی بکن توی چشم نباشی بنابراین من دنبال ثروت بودم ولی از طرفی میگفتم پول داشته باشم توی چشم دیگران هستم و این را دوست نداشتم.حتی میگفتم که خداوند انسان‌ها را با ثروت آزمایش میکند و همه هم از اون آزمایش شکست میخورند پس بهتره که من ثروتمند نباشم تا در آزمایش الهی شرمنده و شکست خورده نشوم

      حتی با همین طرز تفکر وقتی همسرم میگفت ماشین دوم را هم بخریم من میگفتم که ما که رفت و امدمان زیاد نیست و براحتی هماهنگ میکنیم هر جا بخواهیم برویم و بنابراین نیازی به خرید ماشین دوم نداریمحتی بهم میگفتند که مثلا لباسهای خوبت را در مدرسه نپوش چون بقیه میبینند و دلشان میخواهد و ممکن هست پدرشان پول نداشته باشد که برایشان بخردالبته این حرف‌ها را هم بمن میزدند و هم به برادرم و من گوش میدادم ( چون دنبال تایید والدینم بودم ) ولی اون هیچ وقت گوش نمیداد و کار خودش را میکرد ( دنبال تایید والدینم نبود) یعنی اشکال از والدینم نبود اونها بهترین تلاش شان را میکردند برای اینکه با دانش و اطلاعات اون موقع شان ما را تربیت کنند و من خودم مسوول بودم و چون دنبال تایید اونها بودم گوش میدادم و میپذیرفتم و برای خودم قاعده و قانون درست میکردم و تپی همون خانواده برادرم چنین رفتاری نداشت و نتایجش با من کاملا متفاوت هست

      یکی دیگر از دلایلی که پیدا مردم باور کمبود بود انگار که از نعمتهای خداوند کم میشود اگر من زیاد بخواهم

      یکی از دلایلی که پیدا کردم این بود که خودم را لایق داشتن موارد زیادی نمی دانستم و احساس گناه و شرمندگی داشتم وقتی زیاد درخواست میکردم انگار خداوند برای برآورده کردن خواسته های من به زحمت می افتد و من نمیخواستم به خداوند زحمت بدهمحتی تمرین جلسه قبل که باید ده تا خواسته مینوشتیم با اینکه استاد هم تاکید کرده بود که وقتی به خواسته هایت رسیدی باز هم میتوانی به لیست اضافه کنی ولی من بارها لیستم را چک کردم و دوباره خواسته هایم را جمع بندی کردم و یا ترکیب کردم که دقیقا ده مورد بشود ( این را همین الان یادم اومد)

      اومدم بارها و بارها این جملات زیر را برای خودم نوشتم و خواندم و تکرار کردم « خداوند به من مهرداد  اجازه داده که هر خواسته و آرزویی به هر تعداد و به مقدار زیاد و بصورت مکرر و پیوسته داشته باشم و خداوند خودش گفته دعا بکن من برآورده میکنم نگفته سالی یک ارزو بکن و یا کمتر بخواه»

      نکته بعدی این جمله بود « برای ماندن در مسیر ایمان به وقاداری خداوند باید آنچه بر عهده دارید را بخوبی و با اشتیاق انجام بدهید » و «هر آنچه به نظرت باید انجام بدهی را با ایمان به تحقق خواسته هایت انجام بده» یعنی من الان ببینم که با توجه به شرایطی که همین الان و همین لحظه دارم چیکار میتوانم بکنم نه اینکه صبر کنم تا فلان مهارت را کسب کنم و یا فلان جا مهاجرت بکنم پ یا فلان درآمد را داشته باشم و بعد در جهت رسیدن به خواسته ام اقدامی انجام بدهم

      من به درخواست‌هایی رسیدم که خودم را لایق رسیدن به آن میدانستم مثلا من سه سالی توی سایت عضو بودم و حتی دوره را هم خریده بودم ولی انرا اصلا شروع نمیکردم چون باور نمیکردم که میتوانم لاغر بشوم اون هم فقط با فایل گوش کردن و بدون رژیم و ورزش!و بعد که رفتم کلاس ایس اسکیتینگ و توانستم با وزن بالا روی یخ سر بخورم به خودم گفتم حالا که توانستم اینکار را انجام بدهم لاغری را هم امتحان میکنم و خداراشکر در مسیر شگفتی ساز شدن هستم

      دقیقا رسیدن به خواسته لاغری برای ذهن خودم محال بود و حتی به کسی هم نگفتم چون میدانسنم که اونها هم باور نمیکننددقیقا من به خواسته هایی رسیدم که اونها برایم بدیهی بود و احساس لیاقت رسیدن به آنها را داشتم و خواسته هایی که خودم را لایق رسیدن به آنها نمیدانم برایم در حد ارزو هست.

      خداوند خیلی فراتر از انتظارم عمل کرده همین خرید خانه و ماشین و پیدا کردن کار و الان هم پیدا کردن کار بعدی با حقوق بالاتر در کمتر از چهار ماه اینها همه نشانه این هست که خداوند فراتر از انتظار من عمل کرده استایمان دارم که تنها با مداومت و استمرار در این مسیر قطعا به خواسته هایم میرسم

      در کامنتهای دوستان گنج های عالی نهفته بود کلی از خواندن مثالهایی از وفاداری خداوند لذت بردم

      «ایمان به صفات و ویژگی های خداوند است که میزان توکل و انتظار ما از خداوند را مشخص میکند» من این مورد  را متوجه نشدم و نتوانستم دلیلی هم برای ذهنم پیدا کنم و که چرا ایمان به صفات خداوند میزان توکل و انتظار ما از خداوند را مشخص میکند.سوالم را اینجا مینویسم تا در جلسات اینده به جواب آن هدایت بشوم

      این قسمت از کامنتم را نوشتم ‌‌ در سوال بودم، و هرچی فکر میکردم به جواب منطقی نمیرسیدم تا اینکه به ذهنم رسید خداوند را نمیبینیم و فقط میتوانیم از طریق ویژگی هایش اون را بشناسیم مثل نور ! که هر چقدر علم بیشتر پیشرفت میکند باز هم متوجه خاصیت و ویژگی هایی در نور میشوند که تئوری های قبلی را نقض میکند اول فکر میکردند موج مستقیم حرکت میکند بعد متوجه خاصیت موجی نور شدند و الان هم میگویند نور از امواج الکترومغناطیس درست شده که در حقیقت میدانهای عمود بر هم الکتریکی و مغناطیسی هستند و ما از طریق ویژگی های نور پی به خاصیت وجودی اون میبریم

      شروع کردم کامنتها را خواندن تا در کامنت دوست هم مسیرم سر کار خانم فروغ ریاحی دقیقا جواب سوال من بود

       «…. خداوند مگر انسان هست که بخواد اذیت کنه، مگر بخیل هست که بخواد چیزی را از من بگیره…»

      متوجه شدم که من در لایه های زیرین ذهنم ، خداوند را مثل یک انسان میدیدم و ویژگی انسانی بهش میدادم ولی حالا که میدانم انسان نیست از طریق ویژگی ها و صفاتی که خودش را توصیف کرده است میشناسم، و هر چقدر او را بهتر بشناسم بهتر میتوانم ازش انتظار داشته باشم و انتظار داشتن از خداوند یعنی به او توکل کردن

      منتظر خبرهای عالی من باشید

      شاد و رو به رشد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم