به نام خدای مهربان
سالهای زیادی از زندگی خود را در سختی و رنج سپری کردم
بارها تغییر شغل دادم، درآمد پایینی داشتم، سرمایه گذاری هایم با شکست مواجه شده بود، رابطه مناسبی با همسر و اطرافیانم نداشتم، مشکلات جسمی زیادی از جمله اضافه وزن زیادی داشتم، اعتماد به نفس بسیار پایینی داشتم و خلاصه مجموعه ای از مسائل و رنج هایی که احتمالا شما هم بخشی از آنها را تجربه کرده اید.
در تمام آن سالها عامل مشکلاتم را دیگران می دانستم، بخشی از ناکامی هایم را به دلیل شرایط خانوادگیم می دانستم، بخشی از آن تقصیر دولت بود، مشکلاتم در روابط را به پای همسرم می گذاشتم و شکست های مالی را به خاطر بدشانسی و خشم خدا می دانستم.
34 سال در این شرایط زندگی کردم و همیشه منتظر بودم تا شرایطی فراهم شود و تغییرات کلی در سیستم کشور و وضعیت اقتصادی و روابط ایران و آمریکا و بسیاری مسائل دیگر ایجاد شود بلکه زندگی من تغییر کند و به اصطلاح آب خوش از گلوی من پایین رود.
اما این اتفاق هیچ وقت رخ نداد و ظاهرا هنوز هم رخ نداده است اما تفاوت من با چند سال گذشته این است که یاد گرفتم دیگر منتظر شرایط برای تغییر کردن نباشم و خودم مسئولیت زندگیم را به عهده بگیرم و به اتکا به خداوندی که درون من است زندگی خودم را بسازم و تلاش کنم تا روزی که زنده هستم در مسیر رسیدن به خواسته های خودم حرکت کنم.
امروز که به لطف خدای مهربان در شرایط بسیار متفاوتی با چند سال قبل خود هستم همچنان همه شرایط پیرامون من به همان شکلی است که در گذشته بود ولی من دیگر آن من گذشته نیستم.
تجربه زندگی کاملا متفاوتی که در طی این سه سال اخیر داشتم چنان اشتیاقی در من ایجاد کرد که آنچه درک کردم و سبب تغییر و نحوبی عظیم در زندگیم شده است را با افرادی که به رویای زندگی بهتر را دارند به اشتراک بگذارم
و این فایل تصویری بخشی از این تجربه گرانبهاست
امیدوارم با استفاده از آن و سعی در عمل کردن به آنچه گفته شده است گام مهمی در تغییر زندگی خود بردارید
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.87 از 15 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه ، روز ۹۳
ممنونم استاد به خاطر این فایل عالی که یک آزمایش لوبیا چه درسهایی برای من داشت ، وقتی فکر کردم دیدم هر سال که سبزه عید میکاشتم من فقط مقداری گندم ویا عدس تو یک پارچه میریختم و کمی خیسش میکردم و میگذاشتم توی کابینت تاریک بعدش من کاری نداشتم فقط روزی ۲ بار با آبپاش خیسش میکردم بعد از چند روز این بذرها شروع میکردن به سبز شدن هیچ وقت به مراحل رشدشون فکر نمیکردم اما الان فکر کردم که این بذرها تو تاریکی بدون نور و خاک شروع کردن به رشد کردن و جوانه زدن همهشون با هم جوانه میزدن یعنی از درون خودش این رشد شکل گرفت مثل لوبیا که خدای درونشون هر دو تا بذر را رشد داد ، منم برای تغییر کردن و رشد کردن باید به خدای درونم ایمان بیارم ، خدای درون من با خدای آدمهای موفق و سلامت یکیه ، اگر این خدا باعث رشد و موفقیت اونها شده باعث رشد و موفقیت من هم میشه ، راهش اینه که باید به توانمندی هایی که خدا درون من گذاشته ایمان بیارم و با پرورش دادن آنها به تمام خواسته هام برسم و با مثال لوبیا کلا شانس یک چیز بی معنی میشه که خدا برای یکی میخاد و برای یکی دیگه نمیخاد ولی من با این جمله بزرگ شدم چون مادرم هر آدمی را که وضعش خوب بود میدید میگفت شانس داشته خدا بهش رو کرده ولی ما شانس نداریم و خدا رزقمونو کم نوشته که باسختی زندگی کنیم ولی اشکالی نداره اگه خدا این دنیا بهمون نداد اون دنیا بهمون میده و من با این خدا بزرگ شدم و سالهای زیادی را با این باور زندگی کردم ، ولی تو دوره لاغری با ذهن با تغییر باور که از درون من شروع شد اول باور کردم که میتونم لاغر بشم بعد با تمرین و تکرار و استمرار نتیجه لاغری پایدار را تو جسمم دیدم من تو زمینه لاغری به خدای درونم و توانمندی ام ایمان اوردم که من میتونم پس وقتی تو این زمینه موفق شدم تو زمینه های دیگه هم میتونم موفق بشم ، من برای پیشرفت کردن به غیر از خودم و خدای خودم نیاز به هیچ کسی و یا شرایط خاصی ندارم و همه چیز از دورن من شکل میگیره و خدا برای من کافیست و اگه تو مسیر الهی باشم اون همه شرایط موفق شدن و رشد کردن را برای من فراهم میکنه ، خدایا شکرت