0

منتظر خوشبختی نباشید

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سالهای زیادی از زندگی خود را در سختی و رنج سپری کردم

بارها تغییر شغل دادم، درآمد پایینی داشتم، سرمایه گذاری هایم با شکست مواجه شده بود، رابطه مناسبی با همسر و اطرافیانم نداشتم، مشکلات جسمی زیادی از جمله اضافه وزن زیادی داشتم، اعتماد به نفس بسیار پایینی داشتم و خلاصه مجموعه ای از مسائل و رنج هایی که احتمالا شما هم بخشی از آنها را تجربه کرده اید.

در تمام آن سالها عامل مشکلاتم را دیگران می دانستم، بخشی از ناکامی هایم را به دلیل شرایط خانوادگیم می دانستم، بخشی از آن تقصیر دولت بود، مشکلاتم در روابط را به پای همسرم می گذاشتم و شکست های مالی را به خاطر بدشانسی و خشم خدا می دانستم.

34 سال در این شرایط زندگی کردم و همیشه منتظر بودم تا شرایطی فراهم شود و تغییرات کلی در سیستم کشور و وضعیت اقتصادی و روابط ایران و آمریکا و بسیاری مسائل دیگر ایجاد شود بلکه زندگی من تغییر کند و به اصطلاح آب خوش از گلوی من پایین رود.

اما این اتفاق هیچ وقت رخ نداد و ظاهرا هنوز هم رخ نداده است اما تفاوت من با چند سال گذشته این است که یاد گرفتم دیگر منتظر شرایط برای تغییر کردن نباشم و خودم مسئولیت زندگیم را به عهده بگیرم و به اتکا به خداوندی که درون من است زندگی خودم را بسازم و تلاش کنم تا روزی که زنده هستم در مسیر رسیدن به خواسته های خودم حرکت کنم.

امروز که به لطف خدای مهربان در شرایط بسیار متفاوتی با چند سال قبل خود هستم همچنان همه شرایط پیرامون من به همان شکلی است که در گذشته بود ولی من دیگر آن من گذشته نیستم.

تجربه زندگی کاملا متفاوتی که در طی این سه سال اخیر داشتم چنان اشتیاقی در من ایجاد کرد که آنچه درک کردم و سبب تغییر و نحوبی عظیم در زندگیم شده است را با افرادی که به رویای زندگی بهتر را دارند به اشتراک بگذارم

و این فایل تصویری بخشی از این تجربه گرانبهاست

امیدوارم با استفاده از آن و سعی در عمل کردن به آنچه گفته شده است گام مهمی در تغییر زندگی خود بردارید

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.87 from 15 votes

https://tanasobefekri.net/?p=14383
برچسب ها:
33 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faribab313
      1399/09/20 23:10
      مدت عضویت: 1472 روز
      امتیاز کاربر: 3043 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 265 کلمه

      سلام استاد عزیز
      چ مثال جالبی زدین. قبلا مادرم همیشه میگفت دست ما سبز نیست ینی هرچی بکاریم خشک میشه یا اصلا نباید گل گیاه داشته باشیم بخاطر همین ما اصلا هیچ گل وگیاه خانه گی نداشتیم یا موهای ماروکوتاه نمکرد مگفت دست ما خوب نیست. خلاصه یک روز نامزدم بمن گلی رو هدیه داد حسن یوسف یگ گلدون کوچک ازونجایی ک من عاشقش هستم هروز باعشق یه این گلدون نگا مکردم و بهش و میرسیدم بعد از یک ماه این گلدون سه شاخه کوچیک انقد بزرگ شو ک من گلدونشو عوص کردم اوردم پایین وقتی مادرم دید تعجب کرد گفت چقدر دستت خوبه بغد اون یگ گلدون دیگه گرفتم و اونم بزرگ شد الان باور خانوادم این شده ک دست من سبزه ولی من میدونم چخبره البته خوشمم میاد ازین باور دست من خوبه برای گل برای کوتاهی مو برای پول این باور خانوادم و اطرافیان من شده و من هروز به ایمانم اضافه ترمیشه. این مثال رو زدین مم یاد گلدون خودم افتادم.مابرای رشد وپیشرفت به هیچی نیاز نداریم اگه من اون گلدون رو مخفیانه یا داخل اتاقم نگهش نمی‌داشت م هزوز خانواده م میگفتن ک ما نمتونیم و فلان ک این گلدون حشک میشد بنابراین منم جریان لاغریم رو ی کسی نمیگم تا وقنی درمن ظاهر بشه اونموقه ک میبینن من تونستم ایمان میارن ک من میتونم. من برای رشد ب هیچ چیز نیاز ندارم هر چیزی ک لازمه برای رسیدن ب هدفم درون من هست همونطور ک بدن من از هیچ چربی یا هجم اصافه ا اورده خب همونطوری هم میتونه دفع کنه کوچیک کنه بدن منو.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم