0

فرمول های چاقی (قسمت هفتم)

فرمول های چاقی
اندازه متن

فرمول های چاقی دستورالعمل هایی هستند که مغز به صورت فرمان عصبی صادر می کند و سبب واکنش های رفتاری در ما می شوند. این واکنش ها همان عادت های ما هستندکه باعث چاق شدن ما می شوند.

چاقی چیست؟

چاقی وضعیتی است که خودمان با لذت ایجادش کرده ایم و لاغر شدنی که از طریق محدودیت جسمی یا مصرف دارو ایجاد شود به دلیل اینکه مسیر لذتبخشی نیست نمی تواند ماندگار باشد و به راحتی به وضعیت قبلی بر می گردد.

لاغری با ذهن تنها روشی است که ماندگار است و تا زمانی که فرد بخواهد می تواند از این طریق در تناسب اندام باقی بماند.

از مزیت های روش لاغری با ذهن استفاده از فرمول های چاقی است، به طریقی که برنامه های ذهنی که سبب اضافه وزن شده است را شناسایی می کنیم.

سپس فرمول های لاغری را ایجاد و جایگزین فرمول های چاقی در آن برنامه می کنیم.

به همین دلیل متناسب شدن از این طریق بسیار راحت است، چون براساس مسیری است که ما برای چاق شدن طی کرده ایم، اما با تغییر مسیر حرکت به جای چاق تر شدن متناسب شدن را در پیش می گیریم.

تاثیر تمرکز بر چاقی و لاغری

تمرکز کردن یا توجه کردن، موضوع بسیار مهمی است که به راحتی باعث تقویت فرمول های چاقی و چاق تر شدن ما می شود.

دقت کنید توجه کردن مانند ابزاری است که می شود از آن برای انجام کارهای مفید استفاده کرد یا برای انجام کارهای مضر، این ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه موردی از آن استفاده کنیم.

اگر به چاقی توجه کنیم به راحتی می توانیم چاق تر شویم و اگر به لاغری توجه کنیم به راحتی می توانیم لاغر شویم.

زمانی که به چاقی خود توجه می کنیم در واقع داریم صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید می کنیم.

در حالی که در روند چاق شدن هیچگاه به لاغری توجه نمی کنیم چون آن را از دست داده ایم و خود را دور از آن می دانیم.

به همین علت توجه ما به لاغری به صورت حسرت لاغر شدن است. و حسرت لاغری داشتن به سادگی مانع لاغر شدن ما می شود. چون تمرکز ما برای چاقی خودمان بیشتر شده و باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن می شود.

توجه به چاقی سبب تقویت احساس بد در ما می شود و احساس بد سبب ایجاد احساس ضعف بیشتر در ما نسبت به چاقی می شود، به عبارتی خود را مغلوب اضافه وزن می دانیم و به همین دلیل چاق تر شدن بسیار آسان می شود.

توجه به چاقی سبب اتخاذ تصمیماتی در زندگی می شود که در نهایت باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن و پر رنگ تر شدن تصویری چاق تر از خودمان در ذهن میشود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است تمام سعی خود را میکند تا جسم را مشابه تصویری که از خود در ذهن ایجاد کرده ایم برساند.و این کار را از طریق تقویت فرمولهای چاقی و ایجاد فرمول های جدید انجام می دهد.

چرا لاغر نمی شم

چرا چاقی سریع تر از لاغری است

دلیل اینکه بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند معتقد هستند که روند چاق تر شدن آنها سریع تر شده است، توجه کردن به اضافه وزن است.

هرچه بیشتر به چاقی توجه کنید علاوه بر اینکه صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید کرده اید باعث تضعیف روحیه و تشدید احساس ضعف و ناتوانی در برابر چاق تر شدن می شوید.

برای رهایی از توجه کردن به چاقی باید به مرور تصمیم هایی که به واسطه اضافه وزن گرفته ایم را تغییر دهیم و به گونه ای رفتار کنیم که گویی در تناسب اندام رویایی خود قرار داریم. به این ترتیب به مرور فرمول های چاقی ذهن ما کمرنگ می شوند.

این تغییرات در سطح فکر آغاز می شود و به مرور در تصمیمات روزمره ما نمایان می شود و باعث تغییر شخصیت ما از یک فرد چاق به فر متناسب می شود.

این تغییرات سبب ایجاد تصویرهای ذهنی متفاوتی در ما می شود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است اینبار سعی می کند تا جسم ما را منطبق با تصاویر ذهنی جدید که تصاویری متناسب تر از قبل هستند برساند.

نقش زمان در چاقی

یکی از مواردی که خیلی در افزایش توجه ما به چاقی موثر است، زمان تعیین کردن برای لاغری است.

چرا که هر روز که از زمان تعیین شده سپری شود به دلیل اینکه ما هر روز اضافه وزن خود را زندگی می کنیم امیدمان برای متناسب شدن کمرنگ تر می شود و در مقابل توجه ما به اضافه وزنی که داریم بیشتر می شود.

شاید مهم ترین دلیلی که منجر به شکست افراد چاق در روش هایی که برای لاغری در پیش گرفته اند می شود تعیین زمان برای لاغری است و در دوره لاغری با قدرت ذهن به طور مفصل به این موضوع و چگونگی برطرف کردن استرس ناشی از تعیین زمان برای لاغری می پردازیم.

توصیه میکنم محتوای آموزشی فایل تصویری این جلسه را بارها با دقت تماشا کنید و به موضوعات مطرح شده فکر کنید و به مشابه بودن افکار و رفتار خود در زندگی بر اساس مطالب ارائه شده توجه کنید.

هرچقدر بیشتر به دنبال تایید کردن مطالب ارائه شده از طریق دوره آموزشی لاغری با ذهن باشید به شکل ساده تر و بهتری در مسیر متناسب شدن قرار می گیرید.

عوارض چاقی

چگونگی گسترش فرمول های چاقی

در این نوشته که توسط یکی از اعضای سایت در بخش نظرات درج شده است چگونگی گسترش فرمول های چاقی در ذهن به وضوح شرح داده شده است.

من با بودن در آموزشها سایت متوجه شدم در گذشته من همیشه داشتم به چاقی توجه میکردم و اونم در وجود من بیشتر می‌شده .

یعنی من یادم میاد از زمانی که بعد از ازدواجم شاهد اضافه وزن در جسمم بودم  به همه و خودم میگفتم:

وای چاق شدم خوبه رژیم بگیرم و کمتر بخورم تا از شرش رها بشم

و یادم میاد اون  تلاش من در سال ۸۲ یا ۸۳ اولین رژیم من بود. البته در دوران نامزدی هم چون متوجه شده بودم تپل شدم دوست داشتم که لاغر بشم برای شب عروسی.

رفتم باشگاه ثبت نام کردم اما نمی‌دونم چی شد که ادامه ندادم. شاید از این بود که هنوز اضافه وزن من کم بود و خیلی ناراحتم نمی‌کرد. اما یک سال بعد از ازدواجم که چاقتر شدم تصمیم گرفتم هر چیزی نخورم و …. و تونستم با همون کاری که انجام دادم ۸ کیلو کم کنم.

همه تشویقم میکردن. اما با این کارها داشتم به چاقی بیشتر توجه میکردم و ناآگاهانه باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم می شدم.

بعد از رها کردن رژیم سریع باردار شدم و چقدر در اون دوران من چاقتر شدم و اضافه وزن شدیدی رو تجربه کردم تا جایی که هیچ‌ کفشی پای من نمی‌رفت، هیچ مانتو شلواری اندازه ی من نمیشد و من در اون دوران از چاقی خودم حالم بد میشد.

به محض زایمان کردنم سریع سه ماه بعد اقدام به لاغری کردم اونم با ورزش و رژیم و تونستم وزن خودم رو به ۶۷ کیلو برسونم اونم فقط با باشگاه و یکم کم خوری که خودم برای خودم تجویز میکردم و باعث حیرت همه میشدم.

دیگه من باور کرده بودم به خاطر ازدواج و بارداری من باید چاق باشم مگر رژیم و ورزش داشته باشم.

برای همین به محض رها کردن رژیم و باشگاه من سریع دوباره چاق میشدم و اما چون کلافه از رژیم و محدودیت بودم یه جاهایی رها میکردم و اون طور که دلم میخواست می‌خوردم.

  • در جمع‌های دوستانه ی خودم حس خوبی نداشتم.
  • موقع خرید حس خوبی نداشتم.
  • موقع عروسی و مهمانی و ….حسم بد میشد و خودم رو سرکوب میکردم.

با این کار داشتم فرمول های چاقی ذهنم رو تقویت می کردم و فرصت رو برای چاقی بیشتر مهیا میکردم.

در واقع چاقی و باید مثل یه آدم  فرض کنم که اگر به اون توجه منم اون زور و قدرت بیشتری پیدا می‌کنه و به راحتی بر من و لاغری غلبه می‌کنه و من یادم میاد بعد از ازدواجم. سرعت چاقی در بدن من خیلی بیشتر شده بود در حالی که نمی دونستم خودم باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم شده بودم.

تاثیرات نفرت از چاقی

  • به‌ شدت از اون ناراحت و متنفر بودم.
  • باعث شده بود سنم بالاتر نشون داده بشه.
  • باعث شده بود در هیچ لباسی زیبا و خوش اندام نباشم.
  • باعث شده بود خیلی ازمدلها و  رنگها رو نپوشم.
  • هر کفشی به پام نمیرفت.
  • هیچ کدوم از طلاهام به دستم نمی‌رفتن نه النگو نه انگشترهام رو نمیشد استفاده کنم.
  • کمر درد و زانو  درد شدید داشتم.
  • کلی محدودیت در خوردن و خریدن و زمان داشتم. 
  • کلی  هزینه و زمان  میزاشتم که باشگاه برم اما فایده نداشت. 
  • اعتماد به نفس لازم رو برای حضور در جمع ها نداشتم.
  • همیشه رفتارهای بی کلاس غذا خوردن داشتم مثلا تند و تند غذا  می‌خوردم و هیجانی می‌خوردم و همه چیز رو باید امتحان میکردم و می‌خوردم .و در واقع حریص در خوردن بودم.
  • روابط خوبی با خودم نداشتم چون از خودم همیشه ناراحت بودم و گله داشتم و از دیدن خودم در آینه ناراحت میشدم.
  • هیچوقت موقع خرید کردن لباس آزادی در انتخاب نداشتم و به سختی گیرم میومد.

این موارد همه و همه باعث افزایش تمرکز من بر چاقی و تشدید فرمول های چاقی ذهن شده بود.

✍️ تمرین آموزشی 📖

مرحله اول:

صحبت کردن درباره چاقی یکی از عادت های مخرب افرادی است که اضافه وزن دارند.

صحبت کردن درباره چاقی به شکل های مختلف انجام میشود که مهمترین آنها شامل:

  • گله و شکایت درباره چاقی
  • شوخی و مسخره کردن چاق بودن خود یا دیگران
  • صحبت کردن درباره لاغر نشدن
  • صحبت درباره حسرت لاغری داشتن

رفتارهای خود را بررسی کنید و مشخص کنید از چه طریق درباره چاقی صحبت می کنید. یا در گذشته به چه صورت با صحبت کردن درباره چاق بودن یا لاغر نشدن باعث ایجاد احساس ناامیدی از لاغر شدن در خود شده اید.

  • به صورت انشایی شرح دهید به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید.
  • متن تعهد خود را بنویسید که از این لحظه به بعد به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنید.

مرحله دوم:

پذیرفتن خود در شرایط فعلی از اهمیت بسیار بالایی برای ادامه مسیر لاغری با ذهن و کسب نتیجه عالی نیاز می باشد.

افراد چاق به طریق مختلف با نفرت داشتن از وضعیت خود باعث ایجاد احساس بد عمیق در خود می شوند و این احساس به شدت بر تشدید احساس چاقی و انتظار چاق تر شدن تاثیر می گذارد.

نفرت از چاقی و وضعیت فعلی یکی از موانع لاغر شدن است که باید از پیش روی ما برای لاغر شدن برداشته شود.

بنابراین لازم است ابتدا مشخص کنید که رابطه شما با چاقی و وضعیت فعلی جسمتان چگونه است.

  • درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

شرح دهید که آیا نسبت به گذشته احساس بد بیشتری از چاقی دارید یا خیر؟

تصمیم قاطع بگیرید که شرایط فعلی خود را بپذیرید. این اقدام نقش مهم و تاثیرگذار در روند لاغری شما خواه داشت.

بنابراین لازم است ضمن نوشتن تعهد برای پذیرش وضعیت فعلی و آشتی کردن با چاقی و جسم خودتان راهکارهای مناسب برای بهبود رابطه با خودتان را تعیین کنید و از مراحل انجام آن کارها گزارش عملکرد ارسال کنید.

  • جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.
  • لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

من برای به صلح رسیدن با خودم تصمیم گرفتم پس از سالها حسرت پوشیدن لباس های رنگ روشن به این خواسته قلبی ام عمل کنم و لباس با رنگ های دلخواهم بپوشم.

همچنین در مهمانی ها با اشتیاق و علاقه حاظر می شدم و اگر موقعیت عکس دسته جمعی پیش می آمد حتما در کنار دیگران عکس می گرفتم

تعدادی عکس از خودم گرفتم و هر روز به خودم نگاه می کردم و چند جمله با خودم صحبت می کردم و به خودم انگیزه و امید می دادم که دارم کارهای اساسی برای تغییر وضعیت جسمم انجام میدم و به زودی نتایج عالی می گیرم.

تمرین کردم هربار که با آینه مواجه میشدم مخصوصا آینه روشویی و آسانسور حتما به خودم لبخند می زدم و چند ثانیه به خودم نگاه می کردم.

به مرور با انجام این کارها رابطه خوبی با خودم برقرار کردم و یه جورایی پس از سالها قهر و ناراحتی با خودم آشتی کردم.

شما هم سعی کنید مواردی که به نظر خودتان برای برقراری رابطه دوستان با خودتان نیاز است انجام دهید را مشخص کنید و سعی کنید هر روز این تمرین را انجام دهید تا به احساس کاملا خوب و صمیمانه با خودتان دست پیدا کنید.

  • گزارش عملکرد خود را طی چند روز در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.

مرحله سوم:

شرح مزایای لاغری باعث ایجاد اشتیاق و انگیزه در ذهن برای ادامه دادن و رسیدن به هدف لاغری می شود. بنابراین لازم است ضمن فکر کردن به مزایای لاغری درباره آن بنویسد. برای سهولت در انجام کار در پاسخ به سوالات مطرح شده به شکل انشایی شرح دهید که لاغری چه مزایایی دارد و چه تاثیری بر زندگی شما می گذارد.

به نظر شما لاغری چه مزیت هایی دارد.

  • لاغر شدن بر سلامتی روحی و جسمی شما چه تاثیری دارد.
  • اگر لاغر شوید چه تغییری در روابط شما با نزدیکان و اطرافیانتان ایجاد خواهد شد.
  • در صورت لاغر شدن چه تحولی در اعتماد به نفس شما ایجاد می شود.
  • اگر لاغر شوید از نظر شغلی و کسب و کار چه تغییراتی خواهید داشت.
  • لاغر شدن چه تاثیری بر روحیه، اشتیاق و امید به زندگی داشتن می گذارد.
  • علاوه بر موارد ذکر شده هر تغییری که لاغر شدن در زندگی شما ایجاد خواهد کرد را به صورت انشایی شرح دهید.

با نوشتن درباره لاغری و مزایای لاغر شدن در حال پیشگویی کردن و تجسم آینده نزدیک زندگی خود خواهید بود. بنابراین این تمرین بهترین و تاثیرگذار ترین تمرین جهت تصویرسازی ذهنی و ایجاد اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن در ذهن ناخودآگاه می باشد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


نتایج برخی از هنرجویان لاغری با ذهن

خانم مریم از تهران      دانلود این فایل

خانم مژگان از تهران      دانلود این فایل

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.91 از 193 رای

https://tanasobefekri.net/?p=11459
233 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار لیلا رحمانی
      1403/08/06 01:06
      مدت عضویت: 88 روز
      امتیاز کاربر: 575 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 240 کلمه

      بنام خدای زیبایی.

      اول از همه خدا رو شاکرم که منو با این مسیر آشنا کرد .

      من از کودکی که اضافه وزن داشتم همه بهم میگفتن مواظب باش مثل مامانت نشی چون مامانم چاق بود و این ترس خودش باعث چاقی من شد چون بهش توجه کردم  و همش در ذهن من بود این یعنی توجه کردن به چاقی که وقتی توجه میکنیم به چاقی رفتارهای غلطی در ما اینجاد میشه که باعث تکرار میکنه و ما چاق و چاق تر میشیم .

      الان یاد گرفتم که نباید به چاقی خودم توجه کنم نباید بدم بیاد از خودم بلکه باید دوست باشم وبه لاغری فکر کنم به اینکه لاغر بشم چه اتفاق هایی برای من  میوفته اول از همه اعتماد به نفس من بالا میره راحت میتونم هر لباسی  با هر رنگی بپوشم میتونم خیلی خوش تیپ و آراسته باشم میتونم در همه ی مراسمات شرکت کنم خیلی  زیبا تر میشوم خیلی خوشتیپ تر میشوم و خیلی چیز های دیگه ما از این  راه خیلی راحت به خواستمون میرسیم چون تا الان  خیلی رفتار ها در من شکل گرفته خیلی احساس سبکی میکنم خیلی راحت میتونم خیلی چیزها رو نخورم با اینکه یذره اذیت بشم من میتونم با ذهن خودم حرف بزنم که چی بخورم چی نخورم چقدر بخورم واقعا خیلی خیلی راحت شدم از فکر های چاقی خیلی مسیر قشنگ و لذت بخشی هست بدون هیچ گونه اذیتی.از استاد هم تشکر میکنم که ما رو در این مسیر همراهی میکنن .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا شهابیان فر
      1403/07/08 12:30
      مدت عضویت: 42 روز
      امتیاز کاربر: 300 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 93 کلمه

      مزایای لاغری:,اول از همه حال خوب برای خودم. افزایش اعتماد به نفس.رفتن به مهمونیای ،تولد،ارتباط گرفتن با ادمها، لباسهای مورد علاقمو میپوشم،ادم شادتری هستم و این باعث میشه ارتباطم با همسرم و دخترم کیفیت بالایی داشته باشه در روابط زناشویی اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنم در محل کارم همینطور وقتی من بدن فیتی داشته باشم و بتونم لباسهای مورد علاقمو بپوشم اون موقع روی کسب و کارمم تاثیر مثبت تری داره. از خودک متنفر نیستم. دیگه انرژیمو از این قسمت برمیدارم و صرف رشد و پیشرفت کاری و زندگی خودم میکنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا شهابیان فر
      1403/07/08 12:25
      مدت عضویت: 42 روز
      امتیاز کاربر: 300 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 80 کلمه

      من فک میکنم نباید چاقی را پوشاند من همیشه لباسهای گشاد میپوشم تا چاقیم دیده نشه از پاهای چاقم متنفرم اما از امروز میخام کم کم باهاشون دوست بشم دوسشون داشته باشم بهشون فحش ندم و بپذیرمشون این بدن من باید دراغوشش بگیرم و بهش بگم هی رفیق من کنارتم و دوست دارم من تعهد میدم از امروز شروع کنم به دوست داشتن بیشتر بدنم برم جلو اینه بایستم و به خودم حرفهای خوب بزنم اصلا قوربون صدقه خودم برم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا شهابیان فر
      1403/07/08 12:20
      مدت عضویت: 42 روز
      امتیاز کاربر: 300 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 81 کلمه

      من همیشه در مورد چاقی فک میکردم و حرف میزدم بارها این جمله رو گفتم ای بابا این چه ژن مزخرفی ما داریم من که لاغر بشو نیستم اب میخورم چاق میشم بدن من به مامانم رفته که چاق خلاصه یه عالمه از این حرفها اما الان همینجا جلو همه دوستان تعهد میدم دیگه راجب چاقی صحبت نکنم دیگه زیپ دهنمو ببندم فکر انرژی داره وقتی تبدیل به کلام میشه ارتعاشش بیشتر میشه من دیگه راجب چاقی حرف نمیزنم و تمام

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان نوحی
      1403/06/21 14:43
      مدت عضویت: 61 روز
      امتیاز کاربر: 3580 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 313 کلمه

      سلام من مژگانم همون دختر خوش شانس پر انرژی و شاد عاشق رقص و طبیعتگردی و عاشق. ،

      خوب قرار شد در مورد چاقی با کسی دیگه حرف نزنم ولی اینجا مختصری در مورد عوارض چاقی که بر من گذشت میگم 

      سرطان سینه ،گرفتگی عظلات پا درد زانو و کمر درد ،تنگی شلوار و ساییدگی قسمت ران شلوار و بو گرفتنش،پیدا نکردن لباس خوشگل سایزم ،تو عکسها پنهان شدن اون عقبها یا بغل کردن یه بالشتی کوسنی یا بچه کوچیکی در بغلم برای پوشش چاقی شکم ،نمیتونم حرف ه بدمینتون بازی کنم نمیتونم کوه برم همیشه احساس گناه دارم بعد خوردن هر غذایی و پرخوری کردنم از مسافرت میترسم چون هر بار بعد مسافرت ده کیلو اضافه میکنم انجام کارهای خونه برام سخت شده باشگاه رفتن و کلا ورزش برام سخت شده دائم عرق میکنم و باید برم حموم ،کشاله رانم میسوزه،تند تند دستشویی میرم ،محتمل به گرفتن دیابت و فشار خونم ،همش دلم ماساژ میخواد و بدن درد دارم ،از گرما متنفرم ،احساس میکنم تو چشم همسرم دیگه سکسی و جذاب نیستم ،پسرم بهم تیکه میندازه ،هر جا میرم همه از چاقی و رژیم میگن ،تیکه بهم میندازن

      حالا از احساسم وقتی متناسبم بگم 

      کلاس رقص آذری ثبت نام میکنم تو خونه مهمونی ها پیش قدم برای رقص میشم راحت کوه میرم بیشتر طبیعتگردی و مسیرهای پر چالش میرم ،شنا میرم ،عمل بازسازی سینه م رو پیگیر میشم که بخاطر سرطان مشکل داشت ،فرز تر و چابک تر میشم از دیدن خودم تو آینه لذت میبرم عروسی میرم کلی عکس میگیرم همسرم بیشتر عاشقم میشه کارهای خونه رو راحت تر انجام میدم لباسهایی که تو کمد دارم اندازه م میشه و من عاشق پوشیدن اونها هستم لباسهای جدید میخرم آرایش میکنم بیشتر به خودم میرسم از دیدن خودم بیشتر لذت میبرم 

      از خوردن قهوه و چایی بدون قند هم لذت میبرم چون انتخاب خودم بوده ازینکه بیرون بریم راحت بگم نه من میل به بستنی ندارم نمی‌ترسم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا آقچه لو
      1403/06/20 14:22
      مدت عضویت: 156 روز
      امتیاز کاربر: 5435 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 454 کلمه

      بنام خداوند بخشنده و مهربان.

      سلام خدمت استاد بزذگوار و همه عزیزان.

      من از امروز تعهد میدم تا آنجا که حواسم هست و اگاهانه درمورد چاقی خودم صحبت نکنم. جلوی آینه برم قربون و صدقه خودم برم و خودمو بپذیرم و با جسمم صحبتهای عالی داشته باشم از جسم مهربان و زیبایم و از خدای خودم بخوام کمک کنند تا جسمم به حالت خوش اندامی خودش بگرده.

      مرحله اول:من به صورت گله و شکایت اه چاقی چیه چقدر بد خدا چرا ما را چاق آفریده و …. من که غذام کمه چرا چاقم تف به چاقی که نمیتونم این لباسو بپوشم فلان کارو کنم و این حرفها و..‌‌..

      من زهرا آقچه لو تعهد میدهم که از امروز دیگر  درمورد چاقی تا انجا که میتوانم صحبت نکنم.

      مرحله دوم:من متعهد میشوم که جسم خودم را همانگونه که هست بپذیرم و برای جسم خودم ارزش قائل بشوم و آن را دوست داشته باشم من سعی میکنم رابطه خود را با جسمم بهبود ببخشم و هر روز جلوی آینه کل جسممو ببینم و قربون صدقه آن بروم الان نسبت به قبل رابطه خیلی بهتری دارم و دیگه از چاقی خودم متنفر نیستم و ان را میپذیرم و یادم باشد نفرت از چاقی ترمز ذهنی برای لاغر نشدن.

      من لباسهای خوشگل میخرم و میپوشم مثل یک انسان لاغر با اعتماد به نفس و صاف راه میرم حتی لباسهای خواب و زیری که سالها آرزویش را داشتم را میخرم و میپوشم الانم گاهی میخرم و از آن لذت میبرم هر رنگی که خواستم با هر طرحی که دوست داشتم من عاشق خودم هستم.

      مرحله سوم:۱,لاغری باعث میشه جسم من خوش فرم تر بشه برای همیشه از کمردرد و گردن درد راحت بشوم.پوستم صاف و شفاف تر میشود.خوشگلتر و جذابتر به نظر برسم. از لحاظ روحی خب باعث میشه خودمو بیشتر دوست داشته باشم ارزشمندتر باشم باخودم بیشتر در صلح باشم و بیشتر خودمو بپذیرم.

      ۲, خب راحت تر با دیگران به خصوص همسرم رابطه برقرار میکنم راحت تر خودمو میپذیرم و در جمع همه راحت تر حضور پیدا میکنم در جمع دوستان پوشیدن لباسهای شیک در مهمانی ها باعث میشه اعتماد به نفست بره بالاتر و اعتماد به نفس بالاتر هم باعث میشه بیشتر عاشق خودت باشی راحت تر با دیگران رابطه برقرار کنی.

      ۳,اعتماد به نفسم با لاغر شدن به اسمون هفتم میچسبه و خود ارزشمندی اسمون هفتم هم رد میکنه قدرت اظهار وجود و کسب موفقیتها بیشتر میشه و دنیا مال من میشه. تو کسب و کارم راحت تر سازهای بادی را مینوازم اگر خواستم برای بازیگری اقدام کنم راحت تر و سریعتر میپذیرن منو و راحت تر کمپانی های کره قبولم میکنن اوه.

       لاغرشدن طبیعت بدن من هست و حق بدن منه که لاغر بشوم و لاغر شدن و لاغر ماندن برای همیشه آسان ترین و راحت ترین کار دنیاست من لایق داشتن اندامی زیبا هستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار مژگان نوحی
        1403/06/21 15:49
        مدت عضویت: 61 روز
        امتیاز کاربر: 3580 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 13 کلمه

        عالی بود زهرا جان لذت بردم خیلی هاش حرفای دل منم بود 👌👏👏👏

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار golestan2222
      1403/05/31 02:30
      مدت عضویت: 1538 روز
      امتیاز کاربر: 14759 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,137 کلمه

      قدم هفتم – مرحله ی اول ( توجه به چاقی ) 

      من خیلی وقت هست که زبان چاقی را یاد گرفته ام ، آن هم به حواس پنجگانه ام و بدون آنکه متوجه بشم ، شروع کردم به چاق زیستن . چاق زیستن یعنی توجه من به حسرتی که به خاطر اندام چاق از دستش دادم . یعنی زمانی که من از دیده شدن در این جسم خجالت زده بودم و حس بدی در من به وجود می آورد . اینکه جسمی که در تو هست و تو هر جا میروی ، نمیتوانی در لحظه درستش کنی ، حس بدی دارد و تو هرروز با حس بد زندگی میکنی . وقتی جلو آینه می ایستی و پهلو های اضافه ت رو میبینی ، یعنی به چاقی توجه میکنی . وقتی تو آینه خودت را نمیبینی ،فکر میکنی از تصویر چاقیت فرار کردی . بلی ! من مسئول جسم چاق خود هستم و از چاق زیستنم لیستی از فقدان ها را به همراه داشته است . درست است ، زمانی که پذیرفتم لیبل چاقی در من نهادینه شود ، به چاقیم توجه میکردم . چون رفتاری متفاوت از محیط بیرون دریافت میکردم و خودم را مسبب این چاقی میدانستم ولی چون آگاهی نداشتم و زندگی با تناسب را نداشتم ؛ نمیدانستم چگونه تناسب را زندگیش کنم . من هرلحظه به چاقی توجه میکنم . زمانی که بیدار میشوم ، میگویم خب چه بخورم ؟ وحس میکنم به احتمال زیاد ، چون با خوردن خودم به صلح نرسیدم و چون به صلح نرسیدم ، دردرون به باد انتقاد میگیرمش و چون هرروز آبیاریش میکنم ، او هم هرروز مرا به خوردن تشویق میکند و این فکر خوردن بارها بارها به سراغت می آید و تو باتوجه ،چه به صورت نفرت چه به صورت عشق  ، انرژی چرخش آن فکر را میدهی  و رفته رفته این صدا بخشی از تو شد . درست است. رفتار من ، واکنش من به غذا و احساس من به غذا ، با یک فرد متناسب متفاوت است . چون او به خوردن زیاد فکر نمیکند . پس اگر من اندام متناسبم را میخواهم، باید به چرخه ی این فکر انرژی ندهم و انرژی ندادن یعنی توجه نکردن ، یعنی دلایلی پیدا کردن که من متناسبم . چطور میتوانم بذر تناسبم را آبیاری کنم ؟ 

      چاق بودن درمن ، حسرت زندگی نکردن من درلاغری را تداعی میکرد و لیستی از نباید ها ، شرم ها و احساس بد بود . دلیلی برای تمایز خودم و دلیلی برای دوست نداشتن خودم بود . من این جسم چاق را درست کردم . او ظرافت و استخوان بندی ریزی دارد و من با افکار چاقم و پذیرفتن چاقی خودم ، او را به این شکل در آوردم . شاید یک علت دیگریم از چاقیم ، بذر نفرتم از چاقیم زیاد تر از بذر عشقم به لاغریم باشد . چون من چاقی را مسبب تجربه نکردن خیلی از شرایط میدانستم و هرچیزی را که در آن احساس فقدان و نارضایتی داشتم ، یعنی هنوز به ان آبیاری میکردم . شاید یک علت از چاقی من ، میزان نفرت زیادم از چاقی باشد . درست است ، در لابه لای خاطراتم که مرور میکنم ، من خیلی در انرژی حسرت برای لاغری بودم ، نه در خود انرژی تناسب، که بویی از احساس رضایت و خوشحالی را میداد . 

      افراد چاق در جامعه خیلی قضاوت میشوند ؛ مخصوصا تبلیغات ها افرادی دراز بدون چربی را نشون میدهد و چون آن را معیار زیبایی دانستند ، وقتی خودمان را مقایسه میکنیم ، حس میکنیم فرسنگها بین من و او فاصله هست ، بماند که تکنولوژی چقدر پیشرفت کرده و چه بسا اون اندام خدادادیش نباشد و با تکنولوژی جسم عکسش را تراشیده باشد ، همینجاست که یک عده برای رقابت با ان عکس جادویی و غیر واقعی ، میروند جراحی و شنیدم و دیدم  حتی دنده هاشان را درمی آورند که شاید به آن عکس نزدیکتر شوند . و خب طبیعیه که ما با این همه چربی ، فرسنگ ها با معیار زیبایی  فاصله بدانیم . ما همه چیز را از جامعه یاد میگیریم ، چون زمانی یاد گرفتیم حس خوب و بدمان را متصل به نظرات دیگران کنیم و همین مورد عاملی شد که از خود حقیقی مان فاصله بگیریم . 

      • من وقتی فردی را میبینم که بدون هیچ تلاشی لاغره و به من میگوید من خدادادی لاغر هستم ، به زندگی او حسرت میخورم 
      • وقتی فرد چاقی را میبینم ، همان حس عیب و بد درمن تداعی میشود . البته من چاق های خوشحالم دیدم ولی در درون  خودم آن حس فقدان تداعی میشود . 
      • من بارها در مورد وزنم و قسمتهاییم که در اثر اضافه وزن چاقتر شدند ، شروع به گله و شکایت میکنم و از انرژی فقدان شروع به صحبت میکنم و با حسرتی میگویم خوش به حالت . انگار شرایط من خیلی بد است . 
      • وقتی لباسی میپوشم که تنگه و چربی هام خودش را نمایان میکند ، باحسرت میگویم یاد زمان لاغریم بخیر و حس بدی در من به وجود می آید . 
      • چون چاق شدم ، در افکارم میگویم الان دیگران در مورد جسم من انتقاد میکنند و اگر بهم بگویند چقدر ناراحت میشوم . 

      من در هر لحظه ی زندگیم برای فرار از چاقی ، درواقع بهش توجه کردم : 

      • زمانی که رژیم گرفتم برای ازبین بردن چاقی بوده . 
      • زمانی که شروع به فعالیت کردم ، نیتم برای کاهش وزن بوده . 
      • وقتی به غذا نگاه میکردم ، حواسم به اضافه وزن بوده ، چون خوردن را مساوی با چاقی میدانستم . 

      خیلی جالبه هم خوردن در زبان چاقیم ، لذت را تداعی میکند و همزمان با گرفتن غذا در دستم توجهم به حس بد چاقیست و این عمل را تکرار میکنم و طوری که میگم خوردن در کنترل من نیست . شاید من با توجه به خوردنم و همزمان توجه به چاقی،  بهش قدرت دادم که کنترل زندگیم را در دستش بگیرد . 

      من از امروز تصمیم میگیرم با هیچ کسی در مورد چاقی و اضافه وزن صحبت نکنم و تمام ورودی هایم را که توجه مرا برای فکر کردن به اضافه وزن میبرد ، محدود کنم . 

      من نیاز دارم که تناسب اندام را زندگی کنم . گرچه داشتن اشتیاق و انگیزه برای تناسب اندام خودش محرک زیادی برای خلق رویای تناسب اندام است . ولی وقتی یک مسیری را هزار بار میروی و میفهمی این همه تلاش و محرومیت و راهی که رفتی ، نتیجه ش فقط چند هفته ست ، اینجاست که محرکه ی انگیزه و اشتیاق ما به رویای لاغری کم و کمتر میشود. از بین نمیرود ، بلکه توجه به آن انگیزه ی زندگی در لاغری نیست ، بلکه حسرتی از لاغر زیستن است و این دو انرژی دو حس متفاوت از هم هستند . وقتی حسرت دارم ، یعنی زندگی نمیکنم ولی وقتی اشتیاق دارم یعنی منتظر خلق شدنش هستم و این دو انرژی و حس و حال باهم متفاوت است . 

      من زبان چاقی را به خوبی بلد هستم ، فقط همانطور که به پیدایش زبان فارسی در خودم توجه نکردم و خود به خود یاد گرفتم ، زبان چاقی هم به همین طریق یاد گرفتم . ولی زبان انگلیسی که زبان دوم من هست ، فقط با تمرین و تکرار و گوش کردن به صورت آگاهانه توانستم خودم را در این زبان پیشرفت بدم . یعنی یادگیری زبان لاغری هم به همین قدر تلاش و ممارست نیاز است ؟ بعد از یادگیری زبان انگلیسی ، اگر مدتها تمرین نکنم ، ممکنه خیلی از کلمات را به باد فراموشی بسپارم ، به خاطر همین هرروز شده ، باید یک مقاله ی انگلیسی را بخوانم یا فیلم به زبان انگلیسی ببینم تا در من این زبان تثبیت شود . شاید کار با یادگیری زبان لاغری هم ، همچون زبان دوم نیاز به اقدامات آگاهانه و تلاش و استمرار من دارد . 

      قدم هفتم – مرحله ی دوم ( نفرت از چاقی ) 

      خب چاقی برای من ،همان مدار نفرت است . برای یک فردی که از لاغری رنج میبرد ، مدار لذت و حس خوب است و لاغریش در حس و مدار نفرت است . هردوی ما وقتی به وضعیت الانمون فکر میکنیم ، درمدار نفرت هستیم ، پس هردو به چیزی توجه میکنیم که اون شرایط یا جسم را نمیخواهیم . پس طبیعتا خواسته ی ما که در آن مدار هست بیشتر در زندگی ظاهر میشود . 

      من زمانی که به وزن ایده ال میرسم یا وزنی که خودم را متناسب میبینم ، اون لحظه حس خوبی دارم و زمانی حس بد چاقیم به اوج خود میرسد که   که آن را در جسمم میبینم .ولی خب وقتی متناسب میشوم ،چون خوردن مرا چاق کرده بود ، هربار که میخورم ، تلنگری میکنم به خودم ، حواست باشه ها ، خطرناکه ، چاقت میکنه و در زمانی هم که به تناسب اندام رسیده ام ، ذهن من به سمت چاقی میرود .  وقتی توجهم به این حس بد زیاد میشود . سعی میکنم جلوش رو با حال بدم بگیرم ، ولی من دارم به این حس بد نیرو میدم . من شاید کاری مخالف خوردن انجام بدم ؛ ولی موقتی است و بعد از رها کردن نیرو ، شاید این حرص و ولع چندبرابر برگردد و همه در شگفت میمانیم که چرا اینطور شد ! خب چاقی از بین نمی رود ، تا زمانی که از ریشه حل شود وچون علت اصلی ان را نمیدانستیم ، چاره ای جز پذیرفتن جنگ با اضافه وزن را نداشتیم . این تقریبا برای من با تجربیاتم درونی شده بود : جنگ با اضافه وزن یا زندگی در اضافه وزن ! هردو در مدار اضافه وزنه . اینکه قدرت آفرینش تناسب اندامم را بیابم باید در مدار خودش که لذت است ، قرار بگیرم . واسه همینه که احساس خوب سرعت من در خلق زندگی و خواسته های درونیم را تسریع میکند . 

      پذیرش شرایط الانم برایم سخت است ، چون من اضافه وزن دارم و چون نقطه ی خفگی را تجربه میکنم ، هرروز خودم را سرزنش میکنم . از اینکه جلوی آینه برم ، چون توجهم به جسم چاقم میره ، فرار میکنم ،چون همه ش بیانگر حس بد است . من با خودم به صلح نرسیدم ، چون خودم را مسبب اضافه وزنم میدانم . الان نسبت به قبل ، احساس بهتری دارم و اینکه از شرایط محدود کننده ی رژیم فاصله گرفتم ، حس بهتری دارم ولی چون به خودم در میزان خوردن مواد غذایی کنترل ندارم ، توجه به خوردنم زیاد شده و با هربار خوردن ، حس بدی از اضافه وزن برای من تداعی میکند. اینکه چطور از کشمکش در مورد خوردن دست بکشم ، برای من سوال است . من توجهی به آن افکار نمیکنم ولی چون جایگزینی برای اصلاح آن انجام ندادم ، ان رفتار که امور خوردنم را دردست گرفته و ناخوداگاه شروع میکندو عین جاروبرقی بلعیدن را تماشا میکنم ،ولی به این معنا نیست که نسبت به این موضوع حس خوبی دارم! برعکس احساس بدی دارم و درصدد راه حلی در جهت برطرف کردن این صدای درون بخور بخورم . ولی توجه یا جنگ من با اون افکار همیشه نتیجه ی عکس داشته ومن نمیخوام باز هم تجربه هایی از درماندگی و شکست را خلق کنم . میدانم راه حلی برای تسلط در این موضوع وجود دارد ولی میگذارم با افزایش اگاهی و استفاده از قدرت عملم در مسیر درستش بتوانم جدای از خلق لاغری ، اینبار با خودم و ذهنم به صلح برسم . 

      خب من میپذیرم که من مسئول ساخت جسم چاق بوده ام و جسم عزیزم که همیشه همراه و مراقبم برای بقا بوده ، باید بداند که میدانم او بهترین خود را انجام داده وبه خاطر سرزنش هایی که کرده ام ازش معذرت میخوام . او یک قالب است و دستوراتی که ذهن به او میدهد را اجرا میکند . او یک سیستم هوشمند است و فرمانبردار از مغز است . الان به این درک رسیدم که به دنبال تایید شدن با استانداردهای جهانی نباشم ، چون به نظرم زندگی در آن مدار و فرکانس ، هرگز تورا خوشحال نمیکند . من به خودم احتیاج دارم و نیاز به آگاهی بیشتری هستم تا خودم را تجربه کنم . چون آخر داستان هردستاورد بیرونی که داشتم و حتی جسم و ذهنم را در این خاک میگذارم . پس به دنبال چیزی باید باشم که خشنودی و رضایت درونی مرا به دنبال دارد . هرکسی مسئول خویشتن خویش است . به خاطر همین موضوع لازم است تو را همانگونه که هستی بپذیرم . تو جسمی هستی که قراره باهاش این دنیا را تجربه کنم و به نظرم تو رسالت خودت را انجام داده ای و من باید با خودم بهتر عمل کنم . کارهایی که برای صلح با تو میتوانم انجام بدم : 

      • باید تو را همانگونه که هستی ، ببینم و دوستت بدارم ، مثل مادری که بچه ش جسمش هرشکلی باشه ، بدون هیچ قید و شرطی دوست دارد و هرگز بچه اش را با میلیاردها دلار هم با بچه ی دیگر عوض نمیکند . به نظرم رابطه ی من با جسمم باید به این نقطه برسد . او به صورت غیر ارادی بقای مرا حفظ کرده و با اینکه من هرروز با او بدرفتاری و بی محلی میکردم ، یا غذاهای ناسالم میخوردم یا مریض میشدم ، بی قید و شرط مرا بهبود میداده . عشق جسم به من بی نهایته ، حتی بزرگتر از عشق یک مادر! وقتی تورا از خودم جدا میبینم و عشق تو را نسبت به عشق خودم به تو میسنجم ، بی نهایت احساس شرمساری دارم و لازمه که هرروز در این دنیای پرتکاپو همانطور که تو مرا بدون هیچ قضاوتی زندگی و حیات مرا در این دنیا ممکن میکنی ، من هم تو را ببینم . میتوانم هرروز تو را در اینه ببینم و یاد بگیرم همانطور که بی قید وشرط برای حیات من جنگیدی من هم بی قید و شرط موهبت تو را قدردانی کنم و من هم از تو مراقبت کنم.
      • میتوانم هر انچه را که به سلامت تو کمک میکند را به لیست کارهایم اضافه کنم . مثلا شب ها زود بخوابم تا تو صبح ها خسته و کم انرژی نباشی . یا باخوردن غذاهای اسیدی که معده را اذیت میکند از خوردنشون کمتر کنم . 
      • میتوانم هرروز یک کار جهت خود مراقبتی به خودم به لیستم اضافه کنم تا جسمم بتواند بار کمتری از فشار را تحمل کند . مثلا به چیزهایی که اتفاق نیفتاده ، شروع نکنم به استرس دادن بیش از حد که کارکرد طبیعیش را مختل کنم . 
      • زبان لاغری را یاد بگیرم تا کمتر از اختلال موجود که در داخل با فشار مواد غذایی بیش از حد بهش وارد میکنم ، بتواند کمتر تحت فشار باشد .

      با این کارها که هرروز یک کار در جهت سلامت خودم بردارم ، میتوانم قدردانی ام را بهش نشان دهم . کلام که جای خود دارد . هرروز ده دقیقه شروع میکنم به دیدن و از تک تک اعضای بدنم برای کارکرد فوق العاده شون تشکر میکنم . یعنی آنها را میبینم و قدردانی و تشکر به جسمم را هرروز یاداور میشوم . 

      کار دومی که مدنظرم هست هرروز یک کار مثل مسواک زدن که برام ناخوداگاه انجام میشود . شروع کنم به لیست روتینم اضافه کنم تا بتوانم قدردانی ام را عملی به او ثابت کنم . 

      فکر میکنم این شروع دوستی خوبی بین من و جسمم را میتواند رقم بزند . 

      در تمرینات خواسته که در قدم های بعدی اقدامات و نتیجه ی دوستی با جسمم را بگویم ، باشه ، حتما  . یاد تکلیف قدم قبلیم افتادم : تمرین “من میل ندارم  .  توجه به این موضوع خیلی خوب توجه مرا به عمل ارادی خوردنم برد و توجه مرا از حاشیه ی پیرامون بیرون  کشید . الان بیشترین توجه من به معضل پر خوری  است . الان عمیق تر از قبل به واکنش های بدنم نسبت به فرمول چاقی آگاهم و باید بگم هنوز نتوانستم جمله ی میل ندارم را در زمانی که سیر هستم عملی کنم ولی وقتی سیر هستم حواسم به این موضوع هست که الان در نقطه ی میل ندارم قرار دارم  ، و آگاهی به آن  چه بسا به جای چند قاشق خوردن ، مثلا دو قاشق خورده ام و فقط مرا آگاهتر کرده ولی هنوز کامل اجراش نکردم و بازوی پرخوریم هنوز تنومند است. 

      قدم هفتم- مرحله ی سوم ( داستان تناسب اندامم) 

      خب من تناسب اندام را تجربه کرده ام . من در راه رفتن فرز تر هستم . یک احساس سبکتری نسبت به الانم داشتم و از همه مهمتر محدودیتی در پوشیدن لباس نداشتم . قشنگترین لباس ها را میتوانستم انتخاب کنم و فهمیدم چقدر بدن ظریف و زیبایی دارم . کمرم و نسبت لاغری بدنم شگفت انگیز بود و من دوستش داشتم و ظرافتم را میدیدم . کمر باریکم . دامن کوتاه به من میامد ، شلوارک بهم میامد . لباسم اگر تنگ بود ، هیچ گوشتی به صورت نامتقارن و برامده از اینور اونور لباس بیرون نمیزد . من واقعا زیبا بودم و حس خوبی داشتم و از اینکه خودم را در آینه ببینم لذت میبردم . البته منی که کودکی چاقی داشتم و در 18 سالگی برای اولین بار تجربه ش کردم و قطعا تجربیات من بار احساسی و لذت بیشتری از افرادی که مادام العمر لاغر بوده اند داشته . تصورش هم بی نهایت مرا شاد میکند . من به راحتی لباس انتخاب میکردم ، انهم لباس هایی که من دوست داشتم ، نه لباس هایی که به من می آید . اینکه در مهمانی ها بروم و دیده بشوم حس خوبی داشتم . اینکه بخش بزرگی از حس بد من به خاطر بودن اضافه وزن در من همراه بود ، اینبار حس خوبی در لحظه دریافت میکردم . به نظرم جسم لاغر نعمته . جسم لاغر آزادی در انتخاب لباسه و قطعا پذیرش آدمها به جسم لاغر بهتر و قشنگتره . از همه مهمتر و اول حس خودته که یک حس رضایت در درونت به بیرون ساطع میشه و دوم قطعا جذابتر از یک بدن پر از چربی و گوشت هست . چون دقیقا انحنا بدن و ظرافت بدن و طبیعت زیباش دیده میشه . یادم میاد زمانی که لاغر کردم ، برای اولین بار اون نقطه ی لپ که در هنگام لبخندم پدیدار میشد را دیدم . در حالی که زمانی اضافه وزن داشتم اونقدر پر از گوشت بود که ظرافتهای خاصش را ندیده بودم . من در نقطه ی تناسب اندامم کاملا باخودم در صلحم و از اینکه به من انتخاب عمل زیادتری میده و من را جذابتر ، سبکتر و زیباتر میکنه و ادمهای بیشتری همچون من که از خودم لذت میبرم ، اطرافیانم زیبایی بیشتری در من میبینند و نظرشون نسبت به من در اولین برخورد بهتره . دیگه تیکه ی تو چاقی ، این لباس بهت نمیاد را نمیشنوم و به نظر من خلق تناسب اندام و زندگی کردن در آن بخش خارق العاد ه و تاثیرگذار در زندگی حالمون هست . امیدوارم اینبار باخلق مجدد آن ، همیشه در مدار زیبایی و تناسب اندامم باقی بمانم و باخودم به صلح برسم و مثل قدیم به جای لذت بردن از زمان حال ، انرژی زیادی را صرف کشمکش با افکارو جنگ با اضافه وزن نکنم . 

      این تمرین چون تفسیری بود از این کوتاهتر نمیشد . کسانی که تمرین مرا خوانده اند ، امیدوارم در مسیر خلق تناسب اندام کمکی کرده باشد . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم حیدری
      1403/05/26 13:58
      مدت عضویت: 1367 روز
      امتیاز کاربر: 14503 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 194 کلمه

      بنام خدا 

      سلام خدمت دوستان عزیزم و استاد روشن 

      این فایل را چندین بار گوش کردم و هنوز هم گوش می‌کنم چون واقعا بیشترین علت چاقی من توجه کردن به چاقی بود من وقتی میرفتم خرید چقدر باید این مغازه اون مغازه میرفتم چقدر پرو میرفتم آخرش هم یا یه لباس اجباری میخریدم که راضی نبودم ویا نمیخریدم و با ناراحتی بر می گشتم در عروسی هم همین طور همش توجهم به چاقی بود انگار همه به من نگاه می‌کردند 

      حسرت افراد متناسب را خوردن موقع رفتن مهمانی همش توجهم به چاقی خودم بود حالا متوجه میشدم که من با این کارم چقدر به چاقی خودم کمک میکردم همین الان هم این مدتی هست که ناخودگاه توجه میکنم به شکم و پهلو و استرس میگیرم ولی با گوش دادن به فایلها و پذیرفتن آنها و اینکه میگم این جسم خودم هست دوستش دارم خیلی هم قشنگه خودم باعث شدم جسمم این شکلی بشه خودم هم درستش میکنم و دیگه حالم بد نمیشه و خیلی راحت میبینم لاغرتر شدم توجه کردن در چاق شدن و لاغر شدن خیلی قوی هست پس بهتره به لاغری توجه کنیم تا لاغر شویم به همین راحتی لاغر شدن اسانترین کار دنیاست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1403/05/16 11:17
      مدت عضویت: 1711 روز
      امتیاز کاربر: 12624 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 694 کلمه

      سلام  و درود خدمت همراهان سایت تناسب فکری  و استاد بزرگوار وعزیزم

      توجه به جاقی چه تاثیرات رو بر ما گذاشته ؟🫢🤔

      چاقی باعث شده که من اصلا خودم و دوست نداشته باشم چاقی باعث شده هر روزم و با ناامیدی بگذرونم چاقی باعث شده من درسم رو  ادامه ندم و به جایی نرسم 

      اعتماد به نفس نداشته باشم تو مدرسه گاهی دوست نداشتم برم جلوی بقیه و درس رو کنفراس بدم یا توضیح بدم 

      چاقی باعث شده از زندگی لذت نبرم 

      خدا رو دوست نداشته باشم 

      همه رو مقصر چاقی بدونم 

      چاقی باعث شده همیشه در حسرت زندگی کنم چاقی باعث شده احساس خوبی نداشته باشم چاقی باعث شده رنگ های شاد نپوشم و عاشق رنگ سیاه باشم 

      چون تا حدی اون چاقی رو کمتر نشون میده 

      چاقی باعث شده عزت نفسم پایین باشه .چاقی باعث شده گاهی با لذت غذا نخورم 

      چاقی باعث شده همیشه استرس داشته باشم 

      عذاب وجدان 

      چاقی باعث شده که خودمو یه فرد ناتوان بدونم 

      چاقی باعث شده برای خودم ارزش قائل نباشم چاقی باعث شده خورد و حقیر بشم جلوی فرزندانم بعصی مواقع فرزندانم بهم میگن مامان تو جرا شکمت بزرگه یا بعصی مواقع که عصبی میشن و با من بحث میکنن بهم میگن مامان چاق 

      برو تو هر کاری کنی لاغر نمیشی تو چاقی 

      ومن هر بار ناتوان می بینم خودمو

      چاقی باعث شده مدام فکر چاق تر شدن باشم

      وهیچ وقت از زندگی لذت نبرم

      چاقی باعث شد موقع عروسی کردنم از عروس شدنم لذت نبرم 

      چاقی باعث شد جلوی همسرم سرم نتونم درست بالا بگیرم و همیشه خجالت میکشیدم از خودم 

      چاقی باعث شده تمرکزم رو ازروی هر جیزی برداشته بشه 

      چاقی باعث شده تا حد خفگی غذا بخورم

      چاقی باعث شده در هیچ زمینه ای نتونم رشد کنم

      چاقی باعث شده همیشه لباس های گشاد بپوشم 

      چاقی خیلی منو درب و داغون کرده 

      همیشه حسرت افراد لاغر رو میخورم که خوش به حالشون لاغرن خوش به حالشون هرچه دوست دارن میخورن سالمن خوش به حالشون هر چه دوست دارن می پوشن

      و من از امروز به خودم تعهد میدم

      که 👇🏻

      دیگه حرف از چاقی نزنم و توجه ام روی تناسب اندام باشه اینکه تناسب اندام جه مزایای داره 

      و تصویری لاغری رو در خودم بسازم 

      و تعهد میدم خودم و دوست داشته باشم و بپذیرم 

      مزایای متناسب شدن 🌸🌸🌸🌸🌸🥰🥰🤗🤗🤗

      خب اینجا دیگه خیلی انرژی بخشه 

      این قسمت حالت و خوب میکنه انرژیت و بالا میبره 

      اینجا کجاست 

      اینجا بهشت هس 😊

      بهشت خدا 😊

      همونجایی که خدا از اول دوست داشته تو باشی همونجایی که باید تو باشی 

      و اگه نیستی خودت نخاستی 

      متناسب بودن در تمام جنبه ها تاثیر مثبت داره 

      در روابط در سلامتی در شغل و ….‌‌

      تناسب اندام داشتن باعث میشه اعتماد به نفس داشته باشی از زندگی کردن لذت ببری احساس خوبی از خودت و اندامت داشته باشی 

      در سلامتی کامل به سر ببری 

      زرنگ و قوی باشی 

      میتونی راحت کارهای خونه رو انجام بدی 

      تحرکت بیشتره 

      تناسب اندام باعث میشه شاکر باشی خدا رو دوست داشته باشی 

      بهترین لباس ها در سایز و رنگ های مختلف بپوشی 

      آزادی در خرید داشته باشی 

      میتونی از الان خرید کنی برای چند سال بعدت 

      تناسب اندام آدم رو شاد و جوان نگه میداره 

      تناسب اندام باعث میشه به راحتی بالا و پایین بپری 

      میتونی بدوی میتونی به راحتی ورزش کنی میتونی به راحتی به پیاده روی بری 

      تناسب اندام داشتن باعث میشه عزت نفس بالاتری داشته باشی باعث میشه با لذت غذا بخوری و شاکر باشی از نعمتهای  خداوند 

      باعث میشه نظم داشته باشی 

      به زیبایی رفتار کنی با مواد غذایی 

      هزینه ها میاد پایین تر 

      میتونی وقتت رو صرف کارهای که دوست داری بکنی رو خواسته و هدف هات متمرکز بشی 

      و کمتر در حال خوردن 

      متناسب بودن باعث میشه تو رو در هر زمینه ای موفق کنه متناسب بودن یعنی زندگی عشق احساس خوب توانمند بودن پر انرژی بودن 

      من عاشق تناسب اندامم 

      من از امروز به خودم تعهد دادم که به تناسب فکر کنم و خودم رو در تناسب اندام ایده الم تصور کنم 

      و برای متناسب بودن و متناسب ماندن استمرار داشته باشم و ادامه بدم 

      ممنون سپاس از استاد عزیزم 

      بابت فایل های عالی 👍

      فایل امروز خیلی مهم بود 

      چون من هر روز خیلی توجه ام روی خودم بود 

      همش میگفتم چرا شکمم اینجوریه جرا پهلوم اینجوریه کی متناسب میشم 

      حالا تا عروسی که توی شهریور هستش من لاغر میشم و نمیدونستم که مدام به جاقی بیشتر توجه میکردم هر روز  تو فایل ها جوابمو میگیریم 

      و اینکه به زمان توجه نداشتم باشم 

      خدایا شکرت که منو هدایت کردی به مسیر درست تناسب اندام 

      ان شاالله که همگی به تناسب اندام دلخواهمون می‌رسیم 🙏🥰🌸🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Paris.R
      1403/04/28 00:16
      مدت عضویت: 112 روز
      امتیاز کاربر: 2615 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 48 کلمه

      سلام چقدر خوبه که دیگه در مورد چاقی حرفی نزنم چقدر خوبه که به آینده توام باتناسب اندام همراه شادی ونشاط فکر کنم حتی تصورش ون نه نوشتنش سر ذوق میاره آدم را خدایا شکرت توس این مسیر قشنگ قرار گرفتم من عادت به زیاد نوشتن ندا رم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا آقچه لو
      1403/04/23 12:00
      مدت عضویت: 156 روز
      امتیاز کاربر: 5435 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 210 کلمه

      به نام خداوند جان و دل 

      سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان 

      الان که داشتم فایل جلسه هفت را دوباره مرور میکردم یادم افتاد که من خیلی کارها را که در کامنت های قبلی نوشته بودم انجام ندادم بخاطر چاقی الان یادم افتاد که من حتی موقع برقراری رابطه با همسرم هیچوقت جرات نکردم لباس های زیبا لباس خواب های باز یا نیم تنه بپوشم بخاطر شکم و پهلوهایی که دارم اعتماد به نفس پوشیدن این لباس ها را ندارم و کلا از رابطه با همسرم دوری میکردم که این کار باعث سرد شدن ما از هم میشد.

      خدا را شکر که دارم با این روش روز به روز لاغرتر و بهتر میشوم

      حالا تاثیر لاغری در زندگی من لاغری باعث میشه که اعتماد به نفس آدم افزایش پیدا که و اعتماد به نفس خیلی مهم هست لاغری باعث افزایش عزت نفس میشه و قدرت اظهار وجود کردن را بیشتر می‌کنه لاغری باعث میشه از زندگی لذت بیشتری ببرید تمرکز بیشتر روی بقیه کارها بزاری لاغری باعث رشد و پیشرفت بیش از اندازه ما میشود لاغر شدن و لاغر ماندن برای همیشه آسان ترین کار دنیاست من لایق داشتن اندام زیبا و جذاب و شکم و پهلوهای های صاف و تخت هستم من لایق بهترین ها و بهترین ها لایق من هستند.

      خدایا شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 💖نرگس💖
      1403/04/13 06:38
      مدت عضویت: 205 روز
      امتیاز کاربر: 4460 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 593 کلمه

                     به نام الله زیبایی ها

      سلام 

      بی مقدمه میرم سراغ تمرینات خیلی لذت بخش این گام ، خیلی عالیه ، یاعلی مدد:

      خب من خیلی عادت به صحبت کردن درباره چاقی نداشتم الحمدالله

      یعنی خیلی نداشتم اما خب همه افراد چاق یکم رو حرف زدن از چاقی خودشون

      اما من می‌خوام تعهد بدم که همون یکم هم دیگه ازش حرف نزنم انشاالله

      متن تعهد خود را بنویسید که از این لحظه به بعد به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنید:

      من از همین الان جلوی شما این قول رو به خودم میدم که از این لحظه به بعد با تمام وجودم سعی کنم و دیگه به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنم و این دفعه می‌خوام به عهدم پایدار باشم انشاالله با امید خدا می‌تونم.

      • درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

      خب من انقدر از شرایط خودم متنفر بودم که اگه یک نفر به من می‌گفت چاق هستی و اضافه وزن داری واقعاً بهم برمی‌خورد و حالم بد میشد 

      از این حالم بد می‌شد که نمی‌تونم هر کاری رو که دلم می‌خواد آزادانه انجام بدم این واقعاً حس بدی داره که اصلاً نمیشه توصیفش کرد و فقط افراد چاق می‌تونن اون رو درک کنند

       اما امروز فهمیدم که باید با خودم به صلح برسم و شرایطو الان خودم رو بپذیرم چون خودم به وجودش آوردم پس خودم هم می‌تونم درستش کنم

      به جسمم نگاه می‌کنم و باهاش آشتی می‌کنم و میگم که اگه همراهیم کنه می‌تونم جبران کنم تمام خسارت‌هایی که بهش وارد کردم

      • جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.

      خب من باز هم جلوی همه شما به خودم تعهد میدم که شرایط فعلی خودم رو می‌پذیرم و خوب متوجه شدم که خودم اون رو ساختم و خودم هم درستش می‌کنم، با جسم عزیزم آشتی می‌کنم و صمیمانه از ته ته قلبم دوسش دارم و از خدا ممنونم بابت این جسم زیبا من با دوستی با جسمم ارت‌ها را جبران می‌کنم انشالله

      • لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

      خب چند تا از اقداماتم را اینجا می‌نویسم:

      • به خودم عشق می‌ورزم و جلوی آینه با دوستی  به خودم نگاه می‌کنم
      • تمام اون کارهایی که به خاطر اضافه وزن انجام نمی‌دادم سعی می‌کنم که انجامشون بدم
      • اون لباسی که دلم بخواد رو می‌پوشم حسرتش رو به دلم نمی‌ذارم
      • توی جمع دوستانه یا هر جای دیگه با احساس عالی حضور پیدا می‌کنم
      • با تمام وجودم سعی می‌کنم که با اعتماد به نفس بالا تمام اون کارهایی که دلم می‌خواد را انجام بدم و خودم را از همین الان متناسب ببینم و به خودم عشق بورزم ،سعی کنم حتی توی تنهاییام با خودم رفیق باشم و حال خودم رو خوب کنم

      و حتماً چند روز بعد میام و موفقیتم در این تعهدم به خودم رو اینجا ثبت می‌کنم انشالله

      و حالا …

                       «داستان لاغری من »

      چقدر زیبا شدم…

      چقدر اعتماد به نفس بالایی پیدا کردم و ا عشق به خودم توی آینه و در هر جمعی نگاه می‌کنم

      چقدر دوست داشتنی شدم

      چقدر آزادانه می‌تونم  هر جایی حضور داشته باشم و از هر چیزی که دلم می‌خواد بخورم و لذت ببرم و آزادانه انتخاب کنم

      چقدر حس قشنگه که با تناسب اندامم یک سلامتی عالی داشته باشم

      جسمی که بدون چربی و بدون بیماری است

      جسمی که سالم و پر انرژی و با اراده و اشتیاق است

      یک زندگی پر از عشق و زیبایی …

      این داستان رو برای خودم در دفترم ادامه میدم…

      استاد واقعاً ممنونم بابت این گام‌های عالی و پر انرژی

      ممنون ممنون اجرتون با خدا

      الهی بیکران شکرت که منو تو این مسیر قشنگ قرار دادی چی می‌تونم بگم جز اینکه بگم واقعاً از ته دل سپاسگزارم ازت

      زندگیاتون با عشق الله

      یا الله مدد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5925 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 997 کلمه

      درود بر استاد و عزیزان همراه . هنگام استفاده از این فایل اتفاق جالبی برام افتاد . من حداقل هفت یا هشت بار این فایل ارزشمند رو گوش کردم و دیدم . حداقل در چهار مرتبه اول هر زمان بعد از تماشای فایل وقتی می خواستم مطالب دوره رو برای خودم مرور کنم یادم نمیومد که این قسمت در مورد چی بوده ! برای بسیار تعجب آور بود اما من کوتاه نیومدم و دوباره و دوباره و دوباره این قسمت آموزشی رو دیدم و کاملا به آنچه باید فرا بگیرم توجه کردم . دقیقاً موضوعی که در این قسمت آموزش داده شده . وقتی استاد در خصوص هماهنگ سازی کارهای روزمره خودشون با اضافه وزن صحبت کردن دقیقاً تجارب خودم برام تداعی شد . در قسمت های اول وقتی در مورد خودم و اضافه وزنم یادداشت می نوشتم ‌دقیقا یادم نمیومد که از چه سنی دچار اضافه وزن بودم . اما الان مطمئنم که من از دوران قبل از مدرسه یعنی چهار یا پنج سالگی هم اضافه وزن داشتم . مادرم به ندرت اجازه می داد که من با بچه ها در کوچه بازی کنم اما در همان دفعات محدود هم وقتی برای بازی هایی مثل گانیه ، بالا بلندی ، دنبال بازی که نیاز به دویدن های سریع و جست و خیز داشت ، در جمع بچه های همسن خودم قرار می گرفتم نسبت به آنها کندتر بودم و زودتر می سوختم و از بازی حذف می شدم . و در خارج زمین فقط نقش تماشاگر را داشتم . در نتیجه اگر برای بارهای بعد دعوت به بازی می شدم ترجیح می دادم به جای بدو بدو کردن ، خاله بازی کنم . انتخابی هم راستا با اضافه وزن در جهت ایجاد آرامش در اوج کودکی و کم سن و سال بودن.  در زمان  مدرسه هم ترجیح می دادم به جای ورزش هایی مثل پرش طول ، والیبال و از این دست، ورزش های فکری رو تجربه کنم مثل شطرنج . خدا رو شکر در دوران مدرسه دوستان چاقی نداشتم . اما خوب در بین اون ها اضافه وزن من خودنمایی می کرد. الان بعد از سال ها دلیل رفتارها و انتخاب های خودم رو درک می کنم . الان درک می کنم که تمام انتخاب های من در جهت رسیدن به لاغری توهمی بیش نبوده و فقط و فقط داشتم به چاقی بیشتر توجه می‌کردم . الان می فهمم که چرا هر بار که رژیم گرفتم و جسمم رو در معرض فشار مضاعف قرار دادم در کوتاه زمانی و به سرعت وزن من به حالت اول بر میگشت. چون ذهن من درس یاد گرفته شده رو براساس داده های من و تصاویر ذهنی من  اجرایی می کرده . من لاغر میشدم اما همیشه در پس ذهن خودم و اطرافیان این موضوع به صورت پررنگ خودنمایی میکرد که در مدت کوتاهی دوباره به وزن سابق بر میگردم . اما از طرفی به خودم افتخار می کنم که نا امید نشدم ، درسته در طی این سال ها بارها و بارها شکست خوردم اما جوینده یابنده است . مطمئنم اگر بعد از یکی دو بار شکست در مسیر تناسب اندام این رویای زیبا رو رها می کردم الان اینجا نبودم .

       رنگین کمان پاداش کسانی است تا پایان طوفان صبورانه منتظر می مانند. 

      از اشتباهات من در مسیر رسیدن به تناسب اندام این بود که همیشه زمان مشخص می کردم و وقتی در زمان مشخص شده نتیجه ی مطلوبی کسب نمی کردم به شدت دچار سر خوردگی میشدم . واقعا مگر من برای چاق شدن زمان مشخص کرده بودم ؟! من در زمانی طولانی با خوردن آنچه که انتخابم بوده و برایم لذت بخش بوده به اضافه وزن رسیدم الان هم باید با لذت از غذا خوردن اما در حد متناسب ، به اندازه و درست در زمانی که مشخص نیست اما قابل دستیابی است به تناسب اندام برسم . 

      هر بار که لاغر شدم باور نداشتم که این لاغری دائمی است . هر بار به خودم می گفتم الان که لاغر شدم اگر غذا بخورم دوباره چاق میشم . یا بهم میگفتن زیاد نخور دوباره چاق میشی …. !!! هیچ کس و مهمتر از دیگران خودم به ماندگار بودن تناسب اندامم باور نداشتم . حتی لباس هایی که برایم گشاد شده بود را نگه می داشتم چون در پس ذهنم این باور بود که حالا این لباسها باشه شاید دوباره لازمم شد 😐 وقتی که اضافه وزن داشتم علاوه بر اینکه از طرف نزدیکان مورد سرزنش قرار می گرفتم ، خودم هم از دیدن اندامم شرمگین می شدم . سعی می کردم در آینه به خودم نگاه نکنم یا به خودم می گفتم چقدر چاق شدم . چه هیکل افتضاحی و تمام این ها غصه ای بزرگ همراه با سرخوردگی در روح و روانم به جا می گذاشت . بارها به خاطر اضافه وزن دچار زانو درد و کمر درد شدم . آخرین مورد همین سی و چند روز پیش قبل از آشنایی با این سایت جادویی بود . به سختی از پله ها بالا می آمدم و پایین می رفتم . قبل از آشنایی با این آموزش ها دو دست مانتو و شلوار اداری خریدم . دکمه های مانتو رو تا جایی که جا داشت جا به جا کردم که مانتو در بدنم آزاد باشد . شلوارها را هم تا آخرین حد ممکن گشاد کردم . خبر خوب شلوارهام در طی این یک ماه حداقل سه سانت گشاد شده . چند روز پیش هم مانتوم رو دو تا سه سانت تنگ کردم و این فوق العاده است و همه این ها به خاطر دنبال کردن تعلیمات ارزشمند این سایت هست . هر روز خودم رو در آینه نگاه می کنم و به خودم افتخار می کنم که هر بار که ناامید شدم دوباره شروع کردم . بی نهایت خوشحال هستم که در این مسیر استمرار دارم و شاید این اولین بار هست که آموزشی رو اینقدر پیگیر دنبال می کنم و همه اینها رو اول از لطف خدای مهربانم و بعد انرژی مثبت موجود در گفته های استاد و ره جویان عزیز تناسب فکری می دونم . خدای مهربانم سپاسگزارم . در نور و آرامش جاری باشید. آمین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا آقچه لو
      1403/03/19 10:46
      مدت عضویت: 156 روز
      امتیاز کاربر: 5435 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 345 کلمه

      به نام خداوند جان و دل 

      سلام خدمت استاد عزیز و همه عزیزان من از تاثیرات چاقی بر روی خودم میگم خب همه میدونین که بزرگترین تاثیر چاقی نداشتن اعتماد به نفس هست و همچنین نپوشیدن لباس های دلخواه سرزنش خودمون و متنفر بودن از خودمون یادمه قبلنا که خیلی چاق بودم خودمو خیلی حقیر میدونستم و قربانی دوست داشتم همه از همه لحاظ برام احساس دلسوزی کنن چه مالی چه عاطفی انگار که اشغال را می ریختم زیر مبل تا از حقیقت فرار کنم هیچوقت تو عروسی ها لباس های دلخواهم را نمیپوشیدم هیچوقت پالتو های مدل پرنسسی نداشتم با رنگ های شاد هیچوقت تو جمع ها اونطور که باید خودمو نشون نمی‌دادم و خلاصه هزار تا کار دیگه که همه بهتر از من میدونن ولی الان نسبت به اون موقع بهترم ولی هنوزم اضافه وزن دارم دلم میخواد یک اندام بسیار زیبا و متناسب و سکسی داشته باشم تصمیم گرفتم از امروز یک دفتر تهیه کنم و سناریو نویسی با زهرای متناسب را شروع کنم به امید خدای یکتا خب از مزایای لاغری بنویسم 

      افزایش اعتماد به نفس واقعا به شدت اعتماد به نفس آدم می‌ره بالا خودشو بیشتر میپذیره خودشو بیشتر باور داره همه جا حرفی برای گفتن داره راحت تر اظهار وجود می‌کنه روابطش بهتر میشه رابطه جنسی لذت بخش تری را تجربه می‌کنه لباس های رنگی تر و زیبا تری میپوشه همچنین من که تو کار موسیقی و ساز بادی هستم تناسب اندام باعث میشه راحت تر و زیباتر بنوازم تاثیر نوازندگی ام صد برابر بیشتر صدای سازهای بادی بهتر و نفس گیری راحت تر میشود همچنین با اندام متناسب تاثیر بهتر و بیشتری روی نوازندگان و اساتید موسیقی میگذارم و خیلی خیلی احساس عالی تری خواهم داشت 

      خدایا شکرت 

      من زهرای متناسب با وزن پنجاه و شش کیلو گرم با یک اندام بسیار زیبا و خوش فرم هستم که روابط بسیار قشنگی با همه دارم دوستان زیادی دارم با لاغر شدنم تاثیر زیادی روی افراد گذاشتم و مهاجرتم راحت تر انجام شد اعتماد به نفس چسبیده به سقف نه چسبیده به آسمون خدا و من عالی هستم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نیلوفر
      1403/03/16 12:46
      مدت عضویت: 159 روز
      امتیاز کاربر: 2505 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 234 کلمه

      + به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید؟

      هرکی میگفت حامله نیستی؟میگفتم نه بابا چاق شدم

      یا مثلا ب بقیه میگفتم چاق شدی؟خوشگلتر شدی

      یا هرکی میگفت تپل شدی؟میگفتم وای عارههه🤦🏻‍♀️

      +متن تعهد خود را بنویسید که از این لحظه به بعد به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنید.

      من نیلوفر از این لحظه ب بعد به هیچ وجه درباره چاقی حرف نمیزنم و فکر نمیکنم

      +درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

      از دیدن عکس خودم کنار بقیه حالم بد میشد

      از اینکه حس میکردم تو لباس خفت افتادم از خودم بدم میومد

      از دیدن تنگ شدن انگشترم ب دستم ناراحت میشدم

      از اینکه اطرافیان بهم پیشنهاد رژیم های مختلف میدن اعصابم خورد میشه

      از دیدن لاغری دوستان و آشنایان عصبی میشم

      +جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.

      من تعهد میدم ک شرایط جسممو کامل بپذیرم و خودمو مسئول اصلاحش بدونم و در هرلحظه خودمو دوست داشته باشم

      +لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

      رسیدن ب موهام

      گرفتن ویدئو از خودم و ب اشتراک گذاشتنش

      خریدن و پوشیدن لباس های کوتاهتر

      کاشت مژه

      +لاغر شدن بر سلامتی روحی و جسمی شما چه تاثیری دارد.

      خیلی شاداب ترم و تر و فرز تر میشم و با روحیه بیشتری ب بقیه فعالیت هام و شغلم میپردازم

      با اعتماد ب نفس تر میشم

      حالم بهتره و با بقیه بیشتر در صلحم

      با شور و شوق بیشتری سراغ بقیه هدفام میرم

      و خودمو فرد موفقتر و زیباتری میدونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار رها یاری
      1403/03/14 23:06
      مدت عضویت: 167 روز
      امتیاز کاربر: 1985 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 334 کلمه

      سلام  

      هر چقدر توجه به چاقی و  احساس ضعف و ناتوانی به حضور چاقی بکنم و احساس بد و منزوی شدن باعث بیشتر شدن اضافه وزن می شود  

      و تاثیر چاقی در زندگیمون و احساس بدمون و آسیب و لطمه در اثر اضافه وزن و چقدر توجه کردیم لیست تهیه کرده تا رفعش کنیم

      و ترس از چاقی باعث تصویر چاقتر از چاقی در ذهنمان ایجاد می کنیم 

      و خیلی اهمیت داره و در مسیر چاقی هدایت می شویم 

      چطور به لاغری توجه بکنیم؟

      و یادبگیریم چطور به لاغری توجه بکنیم

      می خواهیم تصمیم بگیریم به چیزی توجه کنیم که در وجود ما نیست 

      کار به این سادگی نیست

      و ایجاد فرمول برای رسیدن به لاغری 

      یواش یواش تغییر صورت میگیرد 

      زمان را برای لاغر شدن بزارید کنار چون باعث شکست می شود 

      من میخوام یک روشی انتتاب بکنم و همیشه ادامه بزنم بدون تعیین زمان

      لاعر شدن یه پروسه ی زمانبره

      و باید لاغری رو زندگی کنیم

      و تمرین و استمرار داره

      اولین تصمیم برای لاغری اینه که نباید در مورد چاقی حرف بزنیم و توجهمون را از چاقی برداریم

      و نادرستها را انجام ندهیم خود به خود  درستها انجام میشه

      نیاز نیست کار اصافه ای کرد 

      مثلا کمر بند لاغری و کرم لاغری و ….

      دومین تصمیم سرزنش کردن ممنوعه

      و در آینه خودت را دیدی از خودت فرار نکنی و خودت را بپذیری 

      و مسعولیت جسم خودت را برعهده بگیر و با عشق بپذیر و در آغوش بگیر 

      و به خودت انگیزه بده که درستش می کنی و بین خودت و جسمت فاصله ننداز

      سومین تصمیم بنویس که لاغر شدن چه کمکی بهت می کنه و چه مزیتی براتون به ارمغان میاره

      و دست به قلم شدن تاثیرگذاره در شرایط جسمی 

      احساست را خوب کن

      هر جا مقاومت ذهن نمیزاره بدون که این نوشتنه خیلی مهمه و کمک می کنه

      متناسب شدن باعث میشه احساس سبکی و حال خوب داشته باشم راحت لباس بخرم و نگران چاق نشون دادنم نباشم

      راحت حرکت می کنم و حرکت برام سخت نمیشه

      و خودم سرزنش نمی کنم و با عشق خودمو می پذیرم و با تمرین و تکرار درست می کنم

      و از دیدن خودم در آینه و عکس گرفتن فرار نمی کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نادیا همتی
      1403/02/26 16:22
      مدت عضویت: 175 روز
      امتیاز کاربر: 3485 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 540 کلمه

      باسلام

      • به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاقی داشته اید؟من فرزندی دارم که اضافه وزن دارد متاسفانه روزی چند بار بهشمیگم کمتر بخور یا نخور چیز شیرین نخور و دائم ناراحت میشم وقتی میبینمش

      یا خودم و تو آینه میبینم میگم اوه دارم هر روز چاق تر میشم بعد به بقیه میگم

      یا کسی رو میبینم هیکل شو نگاه میکنم اگه چاق باشه تو دلم میگم چه بده هیکلش

      یا لباسای رنگی کوتاه و میپوشم نگاه میکنم ببینم اگه چاق نشونم بده درشون میارم

      یا موقع خوردن غذا همش میگم باز چاق میشم

      یا مثلا فک میکنم این غذا چاق کنندس یا نه

      یا همش دست به شکمم میزنم میگم گنده شده

      یا موقع عکس گرفتن حواسم هست چاق نیفتم

      متن تعهد من :از این لحظه که ساعت ۱۶ عصر چهارشنبه اردیبهش ماه ۱۴۰۳ میباشد تعهد میدم هرگز درمورد چاقی چه خود چه دیگراننظر ندهم و صحبت نکنم .

      اکنون خودمو میپذریم با همین هیکل الانم چون این خودم بودم که باعثش شدم و به بدنم احترام میزارم و دوستش دارم و خواهم داشت هرطوری که باشه افزایش وزن ام بهر حال مسیری از زندگیست و بایدطی بشه تا حل بشه

      احساس نفرت از شرایط فعلی ام ؟من گاهی ناراحت اینم که چرا دیگران هرچی میخورن چاق نمیشن

      یا ناراحتم که چرا هیکل خوبم و با دست خودم خراب کردم

      گاهی میگم چه بد نمیتونم هر لباسی بپوشم

      ناراحتم که تو عکسی چاق بیفتم

      یا ناراحتم اگه به نظر کسی چاق باشم

      یا مثلا بگن چه بد اندامه

      در حال حاظر نسبت به گذشته بشدت احساس بدم به چاقی کاهش پیدا کرده، وفکر میکنم من با همین شرایط دوست داشتنی و زیبا وخاص و جذابم اصلا باشم یا نباشم بنظر خودم که هستم

      اکنون بیشتر خودم و دوست دارم خوشحال ترم

      و‌کمتر نظر دیگران برام اهمیت داره

      اکنون تعهد میدم که خودم و میپذیرم با شرایط فعلی و البته عاشق خودم هستم و خواهم بود

      از این به بعد دیگه خودمو ملامت نمیکنم به بدنم عشق میدم به بدنم ارامش میدم به بدنم خوراک سالم میدم ،جسم من هدیه ی پروردگارمپس هرطوری که باشه عاشقشم و بهش احترام میزارم و از این به بعد بیشتر مراقبشم و کمتر قایمش میکنم سعی میکنم زیبایی هایهیکلم و ببینم از زیبایی هام با خودم صحبت کنم نگاشون کنم و به خودم بگم با همین حالت زیبایی و مهم این که تو هدیه ی خداییاشرف مخلوقاتی پس با ارزشی هر طور که باشی ،لباس های دلخواهم و میپوشم عکس میگیریم اصلا بفکر چاق و گنده افتادن نخواهمبود

      به خودم به اندامم لبخند میزنم با عشق

      مرحله سوم

      مزایای لاغری : خب لاغری به من اعتماد بنفس میده که میتونم تو هر زمینه ای موفق بشم میتونم هر طور بخوام بپوشم میتونم خوشاستایل تر باشم میتونم از لحاظ جسمانی پر انرژی و سر حال تر باشم میتونم با اعتماد بنفس بیشتری عکس بگیرم حتی با لاغری جوانتر و کم سن تر دیده میشم هر لباسی بهم میاد و صورتمم جمع و جور تر میشه جوان تر میشه ،شاداب تر میشم

      با اطرافیانم با اعتماد بنفس بهترو بیشتری صحبت میکنم نگران این که نکنه چاق بنظر بیام نیستم دیگه

      از نظر شغلی به این اعتماد به نفس میرسم که من میتونم از پس هر کاری بر بیام

      خیلی خیلی خوشحال تر و شاداب تر و سلامت تر و پر انرژی تر خواهم شد و راحت هر مانتویی یا لباسی رو با هر رنگی با هر طرحی کهبپسندم میخرم و میپوشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/02/20 17:40
      مدت عضویت: 1724 روز
      امتیاز کاربر: 12238 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 797 کلمه

      موضوع بسیار مهم امروز که در چاق تر شدن چاق ها ، و لاغر ماندن لاغر ها موثر است توجه کردن است.

      وقتی نظر اطرافیان و دیگران درباره ی ما و برای ما مهم می شود ما خیلی به چاقی و به شکل مضر که باعث چاق تر شدن می شود به آن توجه می‌کنیم و تلاش های فیزیکی برای متناسب شدن باعث ملموس تر شدن چاقی در ذهن می شود.نه اینکه توجه به لاغری باشد.

      مثال هایی از توجه به چاقی 

      جایی میرفتم که مقبول تر باشم و با کسانی دوست باشم که من از آنها متناسب تر باشم.

      از حضور در جمع ها اجتناب می کردم مثلا استخر نمی رفتم با دوستام یا اگر می رفتم توجهم به این بود که همه دارن فکر می‌کنند که من چه قدر چاق هستم. و خودم را لایق هیچ چیز خوبی در جهان نمی دانستم فقط به این دلیل که چاق بودم.

      من از امروز تعهد می دهم که دیگر درباره ی چاقی خودم و موضوعات مربوط به آن فکر نکرده و صحبت نکنم.

      از شرایط الانم خوشم نمیاد اما از خودم نفرت ندارم بلکه میدونم نتیجه ی یک سری تصمیمات و انتخاب های خودم منجر به این وضعیت جسمی شده. 

      پذیرش وضعیت فعلی خیلی من رو به دوست داشتن خودم نزدیک میکنه . اینکه همین که هستم رو دوست داشته باشم با خودم مهربان و در صلح باشم.. مثل اینکه من هرروز به یک فردی بگم تو زشتی ، تو چاقی تو نمیتونی تو عرضه نداری بعد انتظار داشته باشم علاوه بر اینکه عاشق من میشه تازه به حرف و خواسته های من هم احترام بذاره و حتما انجام بده. خوب این غیر ممکنه پس چطور انتظار داشته باشم جسمی رو که خیلی تحقیرش کردم ، طبق نظر من تغییر کنه؟!

      من از امروز قول میدم که هر چیزی که هستم رو قبول کنم .. من می پذیرم که الان در ورن ۹۰ کیلو هستم هر چه قدرش که اضافه هست هم می پذیرم چون فعلا همراه منه و از نگاه کردن در آینه به تمام خودم هیچ شرم، خجالت، احساس گناه و کوچکی نخواهم داشت. همینی که هستم خیلی هم خوبه، دوستش دارم ، جسم منه، همیشه همراه منه و در سختی ها و آسانی ها کنار من..

      من هم تعهد میدم که دیگه اذیتش نکنم و اجازه بدم خودش ترمیم رو انجام بده.

      راهکارهای من برای آشتی با جسم:

      ۱.هر وقت جلو آینه ایستادم  و یا میرقصم به اینکه کاش الان لاغر بودم فکر نکنم ، به سلامتی همان لحظه توجه کنم .. و فکرم را درگیر آینده و گذشته نکنم.

      ۲.از این لحظه به بعد درباره ی چاقی خودم با هیچ کسی صحبت نکنم ، درباره ی تلاش هایی که کردم، حتی در توجیه اینکه چرا تا الان لاغر نشدم پای ارث و ژنتیک را وسط نکشم.

      ۳.نسبت به خودم حس خوبی داشته باشم و به نگاه،فکر، حرف و توصیه های دیگران نسبت به تغییر جسمی هیچ اهميتی ندهم.

      ۴.هرجا دعوت شدم بروم و از روبه رو شدن با انسان ها هیچ ترسی نداشته باشم.برای مثال دوشنبه میخواهم به کنسرت بروم چون این ترس را داشتم که من هم چاق هستم هم اینکه چادری ام و از نگاه دیگران به خودم وحشت داشتم ولی میخواهم با این ترس رو به رو شوم و حتما به کنسرت بروم.

      مرحله ی سوم ؛ شرح مزایای لاغری

      احتمالا فردی که لاغر هست و از ابتدا اینگونه بوده تصوری از لذتی که فردی چاق که لاغر شده ندارد.

      من اگر لاغر شوم انسان شاد تری خواهم بود.به چند دلیل: 

      ۱.من وقتی لاغر شوم مشکلی که برای عمل چشم با آن مواجه هستم برطرف می شود و می‌توانم بدون عينک به زندگی ادامه بدهم.

      ۲.من وقتی لاغر شوم سلامتی من افزایش پیدا می‌کند دیگر با چند قدم به نفس نفس زدن نمی افتم و حتی فشاری که روی زانوهای من می آید دیگر باعث اذیت شدن پاهایم نمی شود.

      ۳.من وقتی لاغر شوم میتوانم هرروز ورزش کنم و پياده روی رفته و لذت ببرم.

      ۴.من وقتی لاغر شوم اعتماد به نفس من برای ارتباط با دیگر انسان ها بالاتر می رود و می‌توانم دوستان خوبی برای خودم پیدا کنم و رابطه ی عاطفی موفق تری تجربه کنم.

      ۵.من وقتی لاغر شوم از اینکه حرف بزنم احساس ترس نمی کنم .

      ۶.من وقتی لاغر شوم قدرت ایجاد یک کسب و کار جدید برای خودم را خواهم داشت چون کاری که فکر میکردم هیچ وقت نمی تونم را انجام دادم که همان لاغری است و دیگر انجام هرکاری برای من آسان و لذت بخش می شود.

      ۷.من وقتی لاغر شوم ارتباط عمیق تر و بهتری با خداوند خواهم داشت.

      ۸.من وقتی لاغر شوم دیگر در مراسم ها گن نمی پوشم ، لباسی که دوست دارم ، رنگی که دوست دارم به تن می‌کنم و از این به بعد فقط از جشن ها لدت میبرم بدون اینکه سرم پر از افکار منفی و غمگين کننده باشد.

      ۹.من وقتی لاغر باشم از هرکاری لذت میبرم چون آن را با جسمی که خودم ساخته ام و دوستش دارم انجام می‌دهم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1403/01/07 15:41
      مدت عضویت: 610 روز
      امتیاز کاربر: 22866 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,019 کلمه

      زمانی که به چاقی خود توجه می کنیم در واقع داریم صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید می کنیم.

      در زمان چاقی دیگه مهم نبود چه رفتاری انجام میشه چقدر خورده میشه فرمول ثبت بود تایید از همه جا بود 

      همه توجه روی چاقی بود با استفاده از عوامل چاقی هر کجا هم حرف از لاغری بود باز توجه به چاقی بوده 

      همه چیز ربط پیدا میکنه به چاقی در هر مکان و زمانی باشیم 

       چرا در زمان لاغری سست هستیم

       چون به هر طرف نگاه میکنیم چاقی ما را احاطه کرده 

      بخاطر اینکه هنوز توجه ما به چاقی هست 

      حالا در مسیر لاغری هستیم حتی الان که خودم با لاغری همنشین شدم ولی بعضی از رفتارهام همسو با چاقی هست 

      بخاطر ترسِ از دست دادن داشته هست 

      بخاطر رنجی که از روشهای اشتباه متحمل شدیم برای من اینطور بوده که در زمانهایی که رژیم و ورزش بودم هدف نهایی فقط بدست اوردن اون تناسبی بوده که میخواستم و اونقدر اون سختی رسیدن به خواسته ام از روشهای اشتباه زیاد بوده که زمانی که به خواسته ام میرسیدم که ادامه دادنی نبود و فقط میخواستم رها بشم و روز از نو و روزی از نو 

      باز هم همون اعمال و رفتارها و فقط با این جمله خودم را گول میزدم و برام همراه بود حواسم هست رعایت میکنم

       ولی اینقدر خودم را محدود کرده بودم که فقط میخواستم اشباع بشم از همه اون نخوردن ها و روزهایی که حسرت کشیده بودم 

      و هیچ وقت به دنبال ادامه دادن و بعد داستان نبودیم 

      مثل تموم داستان های عشاق که تا لحظه رسیدن فیلم شده کتاب شده و شعرها گفته شده ولی بعد لحظه رسیدن هیچ وقت چیزی در دسترس نیست و یا کلا نرسیدن بوده 

      خوب تموم این ورودیها نشون میده هر چی میخواهی و بدنبالش هستی نرسیدن و سختی هست 

      فرمول ثبت میشه دیگه فرقی براش نمیکنه چی هست و در چه موردی هست 

       الان از راه درست اصولی و صحیح داریم حرکت میکنیم 

      حالا در روش ذهنی بهمون گفته شده که لاغری را داریم از آن ماست فقط کافیست توجه مان را بذاریم روی لاغری ولی چیزی را که فکر میکنیم امکان نداره و نمیشه و هزاران دلیل برای نشدنش هست یکم سخته 

      من الان لاغری را دارم دارمش و یه جایی در گوشه ذهنم تلاش برای داشتنش و حفظ اون هست چون ثبت شده حواست باشه از دستش ندی و فکر میکنه با یه چیزی خارج از خودم کسبش کردم یه روز آموزش هام‌ را انجام ندم فکر میکنم چاق میشم برای اینکه اون اعماق یکم ربطش داده به فایلها به یک چیز خارجی 

      بخاطر اینکه همیشه با انجام یک کاری و انجامش لاغری به دست آورده میشه

       الان هم دارم یک کاری انجام میدهم و اون توجه به لاغری و ایجاد فرمول های لاغری و تناسب هست ولی این تفکیک افکار را باید در ذهنم منطقی کنم 

      مانند کسب پول و ثروت من دارم یاد میگیرم که توی خونه باشم و کسب درامد کنم دارم یاد میگیرم از زندگیم لذت ببرم و پول بسازم دارم یاد میگیرم با افکارم پول بسازم 

      ولی همه جا این روتین هست که کار کردن مساویست با زور زدن تلاش فیزیکی بیرون خونه بودن سختی کشیدن و هر جا هم بگی به قول شما استاد با آموزش و سایت کسب درامد دارید کسی باور نمیکنه و بخواهی هر جور اثبات کنی بیشتر به خودت آسیب میزنی مثال لاغری که به هر کی بگی دارم از طریق ذهن لاغر میشم آخرش بر میگرده به این موضوع که حواست باشه ما برای خودت میگیم و یا اینکه مگه میشه خودت را مسخره کن 

      باید بذاری هر کی در مسیر هست خودش به سمتمون میاد اونوقت قوی تر میشیم رهاتر عمل میکنیم به دنبال اثبات کردن نیستیم بلکه گسترش میدیم 

      درسته محیط ما و اطرافمون پر شده از باورهای متضادی که مورد تایید هست ولی مهم اینه که ما هر روز قوی تر میشم و میتونیم با استفاده از همین باورهای متضاد خودمون را قوی و قوی تر کنیم 

      مثالی که من برای خودم میزنم موقعی که حرفی نصیحتی و روش و الگویی از طرفی به من پیشنهاد میشه با خود اون شخص مقایسه میکنم چه نتیجه ای گرفته از اون پیشنهادش چه تاثیری داشته و خیلی راحت به اونچه که باید باشه هدایت میشم و هر لحظه توجه ام به خواسته ام معطوف میشه

      در زندگی این را یاد گرفته بودیم فقط به دست بیاریم از چه طریقی دیگه مهم نبود ولی هزار تا ترس و نگرانی بعدش بود چون درست نبود 

      حدود چند روز پیش با همسرم رفتیم خرید از این فروشگاه های زنجیره ای خرید زیادی نبود حدود ۱۵ قلم جنس شد موقع حساب کردن باجه ای بود که خلوت تر بود و برای کسانی بود که زیر ۱۰ قلم خرید دارند که در صف باجه های اقلام زیاد معطل نشوند 

      حواسم نبود و در اون باجه ایستادم و نوبتم که شد بهم گفت باید در باجه دیگه حساب کنم چون بالای ۱۰ قلم بود خوب پذیرفتم و در باجه دیگه ای ایستادم همسرم گفت خوب نصف نصف با هم جداگونه تقسیم میکردیم ولی من قبول نکردم و در باجه بغل ایستادم و در ذهنم به خودم گفتم حالا این کار را انجام دادم چی را به کی میخوام ثابت کنم

       چرا میخوام سر خودم را کلاه بزارم

       اگه کسی دیگه این کار را میکرد ناراحت نمیشدی

       و خیلی راحت با آسودگی ادامه دادم 

      تعریفم از این داستان بخاطر این بود که وقتی در مسیر باشی بر تموم زندگیت تاثیر میزاره وقتی در رژیم و ورزش بودیم داشتیم تقلا میکردیم و درگیری فکری ایجاد میکردیم ولی الان در مسیر تناسب فکری و اندام خیلی چیزها در زندگیمون درست شده که خودمون هم متوجه نمیشیم ولی شاهکار کردیم و دیدن اینها و توجه بهشون یعنی من در مسیرم خوشحالم بابت تصمیمی که گرفتم‌ که خودم را متعهد کردم هر روز توجه کنم به خواسته ام بیام و اینجا در این مکان زیبا بنویسم این کار یعنی توجه

       توجه به اونچه که میخواهم و تحسین خودم توجه به کارهایی که چه تغییراتی در من ایجاد شده و من چقدر بزرگتر شده ام 

      با وقت گذاشتن و انجام تمرینات خودمون را میشناسیم و دستاوردهایی کسب میکنیم که خیلی ها سالهاست به دنبال ان هستند 

      نوشتن معجزه میکنه بنویس تا اتفاق بیافتد 

      هر روز یک قدم برمیدارم 

      ذهنم بهم میگه این که خوب نیست 

      چند بار دیگه گوش بده و یا بزار تا بهتر بشه ولی به خودم میگم همین یک قدم یعنی پیشرفت و نتایجش را با همین قدم ها دارم‌ میبینم 

      خداوندا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار yas
      1402/12/19 22:13
      مدت عضویت: 262 روز
      امتیاز کاربر: 210 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 739 کلمه

      من به دلیل درونگرا بودنم زیاد با کسی درباره چاقیم صحبت نمیکردم اما وقتی با افراد نزدیکم صحبت میکردم راجب چاقیم بسیار شکایت میکردم و در آخر گریه میکردم و ناامید از همه جا میشدم ، اما این عادت که چاقی خودم مسخره میکردم داشتم و هروقت صحبت از تناسب اندام میشد ذهنم ناخودآگاه میگفت تو که چاقی و ناامید میشدم. وقتی دفترچه خاطرات سال های قبلم را نگاه میکنم هروز بدون استثنا مهم نیست چه اتفاقی ان روز افتاده بود آرزوی من لاغری بود که پایان هر صفحه نوشته بودم.

      من ، هیچ وقت تاکید میکنم هیچ وقت درباره اضافه وزن و چاقی خودم دیگر صحبت نمیکنم و اگر صحبت کردم یا فکرم درگیر اضافه وزنم شد مجازاتی برای خودم در نظر میگیرم. مجازاتی مثل منع خودم از انجام کار های مورد علاقم بنظرم میتواند تاثیر گذار باشد در این روند.

      پارسال اسفند ماه در بدترین و سریع ترین روند چاقی خودم بودم و تمام احساسات آن سال را به یاد دارم از خودم بسیار متنفر بودم این نفرت تا جایی پیش رفت که فقط فکر خودکشی نبود قصد عملی کردن آن را داشتم ولی آن روز با معجزه خدا به زندگی بازگشتم . شاید از آن روز به بعد زیاد فرصت نکردم دقیق به آن فکر کنم اما آن روز تنها او بود مرا نجات داد و همیشه به خودم قول دادم به بهترین شکل زندگی کنم ، آن احساس کدری هیچ وقت از بین نرفته هنوزم احساسش میکنم اما در آن هنگام یادم می اید سخت تر از این هم گذشت و فقط فکر منه و مهم نیست و میتونم راحت از کنارش بگذرم . آن روز یاد گرفتم خودم را بپذیرم هرطور شد خود را دوست داشته باشم . 

      من میتونم از احساس نفرت و ترس نسبت به خودم گذر کنم و همان طور که هستم خودم را بپذیرم و عاشق خودم باشم.

      با خانواده و دوستانم خیلی راحت عکس میگیرم و حین عکس گرفتن به بدنم فکر نمیکنم ، گاهی که فرصت کنم رو به روی آینه می ایستم و از خودم عکس میگیرم و به خودم میگم چقدر خوشتیپ افتادم ، با لبخند خودمو توی آینه میبینم ، در خرید لباس دقت میکنم و به خودم نمیگم هر چی شد فقط اندازم باشه .

      باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس ، سرزندگی و نشاط ، کمتر راجب مسائل بی ارزش ناراحت میشی ، بدون نفس نفس زدن مسافتی را طی میکنم و پله هارا بدون سرخ شدن صورت طی میکنم ، احساس کسالت و کرختی و سستی ندارم و سریع کار ها را انجام میدم ، هر ورزشی را بخواهم انجام میدم ، بدون دردسر مهارت های جدید یاد میگیرم ، متناسب شدنم را یکی از هدف هایی میدانم که به آن رسیدم .

      به این موضوع فکر نمیکنم که بابت چاقیم مسخره ام میکنن یا بخاطر ظاهرم منو نادیده نمی گیرند ، دوستان جدید پیدا میکنم بدون اینکه بدنم مانع شود . 

      لباس های متنوع با تنوع رنگی میخرم و میپوشم دیگه لازم نیست بگم این اندازم نمیشه نمیتونم بخرمش ، باهیکلی متناسب با غرور وارد مجالس مهمانی میشوم ، لازم نیست بخاطر هیکلم خودمو از دیگر حقیر و کمتر ببینم ، میتونم با خیال راحت وارد اجتماع بشم .

      وقتی برای مصاحبه کاری برم لازم نیست خودم را دست کم بگیرم و به خودم یادآوری میکنم من توانستم این راه پر از مانع و سختی را طی کنم پس قبولی هم سخت نیست .

      دیگه لازم نیست به خودم بگم با اون آدم صحبت نکن چون اون خیلی متناسبه و تو خیلی چاقی ،دیگه لازم نیست توی هر برگه دفترخاطرات بنویسم “ خدایا چرا منو لاغر خلق نکردی” یا چرا لاغر نمیشم یا چرا من باید چاق باشم ، وقتی تنها باشم به این فکر نمیکنم چقدر از خودم متنفرم و کاش می مردم ، با لذت ورزش میکنم ، با خیال راحت وراد اجتماع میشم ، بهتر با بقیه ارتباط میگیرم ، با خیال راحت به خودم توی آینه نگاه میکنم ، بدون احساس ناراحتی تمامی لباس های دلخواه خودم را میپوشم ، حسرتی از بدن خودم ندارم ، دغدغه ندارم که چرا چاقم ، بدون نفس تنگی میدوم ، اگر سلبریتی ها را در فیلم و سریال دیدم به خودم بگم تو نمیتونی هیچ وقت اون شکلی نمیشی با خیال راحت به خودم بگم من از اونا بهتر هم هستم.

      مهم تر از همه این ها من نیاز به آرامش روانی دارم بدون دغدغه و زخم روانی راجب بدنم ، یک پناهگاه در ذهنم برای بدنم نیازمندم. من امید دارم که میتونم به اون نقطه برسم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6191 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 28 کلمه

        سلام و درود
        طریقه انجام تمرینات شما عالی است و دقیقا در مسیر شگفتی ساز شدن حرکت می کنید.
        به شما تبریک میگم و منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار yas
          1402/12/20 16:28
          مدت عضویت: 262 روز
          امتیاز کاربر: 210 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 16 کلمه

          سلام و عرض ادب خدمت شما استاد عزیز 

          شما لطف دارید. از تمام زحماتی که کشیدید سپاسگزارم. 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/11/14 17:09
      مدت عضویت: 649 روز
      امتیاز کاربر: 51306 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 895 کلمه

      سلام برخدایی مهربان وباور همه انسانها  

      سلام بر استاد و هم‌ مسیران 

      چون که  چاقی من از زمان‌ کودکی من  اتفاق  افتاد من کلی توجه به  چاقی رو بیشتر  است  من‌کلی تو جه به  چاقی داشتم‌ هیچ توجه‌ ای به لاغر شدن نداشتم  فقط دوست داشتم از اون وضعیت نجات پیدا کنم  وتمرکز رو گذاشته بودم برای رهایی از چاقی بود  من  تو همین شرایط  شما فقرارداشتم کلاس اول راهنمایی که به فضایی بزکتری وادر شدم‌ تازه مشکل خودش داشت نشون میدا تو دو ران ابتدایی جون همه بچه کم‌سن بود خیلی اون زمان برای من مشکلی ایجاد نمی کرد بجه اون زمان کمتر با این شیطانتهای حالا بود ن کمتربه من‌ گفته میشه که مشکل دارم‌ ولی توراهنمایی چون سطح سن بالانردرفنه بودم تعداد معلم زیادشده بود واین تعداد افکار هم زیاد شد درنتیجه همین برخورد هم با من شد حتی به یاد دارم‌ من‌بازی زو  رو با بجه انجام‌،میدادم من دوست داشتم کسی باشم که دنبالم میکنه ولی معلم‌ ورزش  به اجباربه من‌گفت توباید به حالت یی پاد پرش کنی وبقیه  روبگیری خوب با وزن سنگین این کاره برای من‌رنشدنی بود خیلی تلاش کردم نشد حتی خسته شدم پام روی زمین گذاشتم اون خانم من مجبورند که دوباره آین کاره درانجام بدم ولی نشد ولی توبخش طناب کشی من هرکجا بودم بیشتر خواهان من بودن چوم چاقی فقط توداون بخش کمک کننده بود ولی تورهیج بازی دیکه اصلا به درد بخور نبود حتی تو،وسطی من اون دویدن وفرار  رونداشتم سریع می سوختم ولی میدیم که بچه های دیکه که لاغر هست زمان خیلی بیشتری اون وسط قراردارند وزمان بیشتری ازبازی کیف میکنم ولی من با یکی یا دومرتبه ازبازی بیرون رفته کناری ایستاده نگاه دیگران که دارن ازبازی لذت می بردن بودم و آه و افسوس می خوردم‌که جرا نمتوانم  مثل اون افراد زمان بیشتری  توبازی باشم واین توجه وتمرکز به من میدا که من چاق هستم‌ بخاطر وزنم‌  نمی‌توانم  این کاره رو به راحتی دیگران انجام  بدم حتی موقع یا روشی من‌ نفراخر بودم اگه کسب میدا نمی شد برای بازی به اجبار که گروه به هم‌نخوره من برمی‌داشتند نه ازروی دلخواه بودن این برای من ناراحت کننده بود مگه من‌ با بیقه چه فرقی داشتم اون زمان درد داشت که خودم با دیگران هم شکل نمیدیدم به جای اون سعی میگردم با خنده آوردن بچه ها وگفتم حرف خنده دار توجه بچه  روبه خودم‌ جلب کنم که دوستانم از دست ندم 

      وفتی که سنم بالا رفت این  توجه هی  بیشتر  شد وشد چاقی  زیاد خودم  حالا که به شکر  خداوند  تو  مسیر برکشت هستم‌  مزایای لاغری رو  درک‌ کردم‌ که چیزی با ارزش روبه جسم برکشت میدم‌ اول سلامتی من بهتر میشه  بافت های بدنم از چربی تخیلیه  میشه و به سالم و سلامتی بهترمیرسم ازادی  عمل بهتری به جسم میدم تومحیطهای بهتری رفت آمد دارم توشرایط شغلی وکاره درمنزل به شکل بهتری انجام‌ میشه کلی ازمسئولیتی که دراثر چاقی از من‌گرفته شده به من برکشت میکنه  راحتر حرکت خواهم داست و مشکل راه رفتم برطرف  میشه به شکر خدا شفا اول تو بخش لاغری به من میرسه و در مرحله بعدی شفایی سلامتی به من میرسه پس لاغری انقدر مزایا داره که هر چقدر زمان نیاز هست باید وفت زمان گذاشت چون در اثر لاغری اول کلی اعتماد به نفس به من رسیده کلی انکیزیه به زندگیم داده یقین به خدایی خودم‌بیشتر شده 

      اعتماد به  خودم که عمل کردم من ازچاقی خلاص میکنه 

      دست آورده لاغری و مسیرم انقدر زیاد هست که  اگه بخواهم هر کودم رو بنویسم چندین دیدگاه میشه  من با متناسب شدن اول به خودمکثابت میکمم که جه سیستمی توجسم من جانم هست چطور داره کارشو به شکل درست انجام میده چوم این بخش رو من با فبول حرف اطرافیان وباوره درستی آگاهی که دریافت کردم توجه وتمرکاز رو بهش اضافه کردم ذهن اتوماتیک خودن رو به شکل دستی کردم وبا تکار عادت‌های که در ذهنم ایجادگردم وچون ذهن اصل ازبدل تشخیص نمیده ذهنم دریافت که من چاقی رو دوست دارم پس اون برای من همون مشکل بزرگتر کرد وجاقی من تشدید پیدا کرد حالا که تومسر  برکشت هستم کلی مسبر رفته تواند مخالف بایدطی کنم هرکاریوکه من به چاقی سوق داد روراصلا نبایددانجام بدم‌ اول اگاهی درست رورکسب کنم ریاد بگیرم تکرار داشته باشم با تو جه وتمرکز توبخش لاغری الگویی افراد متناسب رو درنظر داشته باشم حرفی در باره چطور چگونه چاق شدن  نزنم طریق لاغرنشدن رو جست جونکنم  راه لاغرشدن دیگه رو دنبال نکنم 

      که چرا لاغرنمیشم راه دیگه رو پی گیری نکنم ودرمسبر باشم ادامه بدم‌ هی تکرارکنم‌ که اموزش تو ذهنم نفوذ و کسترش پیدا کنه در نتیجه طی زمان من لاغرشدم درطی زمان  و لاغرتر میشم‌ من  این‌ مدت روبرای خودم‌ ۳ سال در  نظر گرفتم که به هدفم برسم به شکر خدا یی سالش گذشته به امید خداوند طی دوسال آینده من فردی متناسب بدون  هیج گونه جربی اضافه تو جسم خواهم بود و این و هدیه کاره کرده خودم هست که پاداش استمرار تکرار کردن عجله نکردن رو دریافت خواهم‌ کرد پس به بودن استمرار داشتن تازه دریچه مخفی وجودی من تواین مسیر پیدا میشه وخود  واقعی رو پیدا کرده رشد پیشرفت بهتری به خودم میدم  پس برای مسیرم منککلی دست آورد در نظر دارم  فقط لاغردشدن رو به دست نخواهم آورد بلکه دست اودری بهتربیشتری به کل وحود می بخشم‌ چقدر شیزن وگوار هست که هدایت تومسبری قرار گرفت که این همه دست آورد داده برای خالقم‌دومسیری که به  عطا کرده تشکروسپاس بی کران دارم 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 216 کلمه

      به نام خدای مهربانم 

      سلام استاد عزیزم

      دیگه صحبت کردن درمورد چاق بودنم با هیچ کس تکرار نمیکنم 

      از،این به بعد میخوام جسممو هم از،خودم بدونم خودم این بلا رو سرت آوردم و بهت قول میدم خودم درست میکنم بهت قول میدم دیگه دوست داشته باشم .

      از این به بعد از،خودم عکس قدی میگیرم دوست دارم جسم من 

      لاغر شدن آرزوی منه دلم میخواد برم فروشگاهی که لباس های روشن بر دارم فروشنده بهم بگه بله این سایزشماست و بتونم بپوشمش و وای لذتشو ببرم 

      لاغر بودنم باعث این میشه راحت بتونم بدون اینکه دستامو بزارم زمین راحت از،زمین پاشم 

      لاغر بودنم باعث میشه دیگه فکر نکنم کسی حواسش به تپل بودنم هستت 

      لاغر بودنم باعث این میشه خجالت نکشم از،این که تو جمع حضور پیدا کنم حرف بزنم نترسم 

      لاغر بودنم حس راحت راه رفتن و دویدن بدون زود خسته شدن 

      لاغر باشم دلم دیگه نمیسوزه به خودم که وای پاهام درد میکنه .

      لاغر باشم راحت طناب میزنمو راحتر انتخاب می‌کنم در مورد فعالیت هام 

      لاغر باشم دیگه به آپارتمانی که اقوام هستن نگران نداشتن اسانسورشون  نیستم 

      لاغر بودنم اعتماد به نفس منو بالا میبره 

      لاغر بودن حق منه 

      لاغر بودن بهم زندگی شادی رو میده پر انرژی بودن رو میده 

      لاغر بودنم کاری میکنهبتونم دیگه از،مسافرت با اقوام نترسم و از،نگاه هاشون خودمو پنهون نکنم 

      امید برای پیروز،در مسیر تناسب فکر و آرامش روح و روان 

      ممنون از استاد عزیز 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 33 کلمه

      سلام من با شنیدن ۴ جلسه الان به شدت از اشتهام کم شده ریزه خواری ندارم و مسلط به خودم هستم یکم توضیحش طولانیه ،اول از خدا و بعد از شما تشکر میکنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1402/10/17 05:43
      مدت عضویت: 1896 روز
      امتیاز کاربر: 28262 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 240 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان همراهم

      از خواندن نوشته ها و گوش دادن به این فایل انگیزشی و ارزشمند بسیار لذت بردم. ممنونم استاد گرامی

      لاغر شدن بر سلامتی روحی و جسمی شما چه تاثیری دارد

      لاغر شدن تاثیر زیادی در سلامتی روحی من دارد 

      من به زندگی دیدگاه مثبت و نشاط آور خواهم داشت

      از زنده بودنم و زندگی کردنم لذت فراوان میبرم 

      من به خودم افتخار میکنم که برای سلامتی روحی و جسمی ام ارزش قائل شدم و در راه رسیدن به هدفم که تناسب اندام است از هیچ کوششی دریغ نکردم

      این احساس که دوست داشتن خودم را می‌رساند تاثیر بسزایی در روحم ایجاد می کند

      از لحاظ سلامتی جسم بیماری هایی که الان بخاطر اضافه وزن دارم برطرف می‌شود

      نمی خواهم از آنها نام ببرم چون دچار احساس بد میشوم

      دیگر از پیاده روی در سربالایی دچار نفس تنگی نمی شوم 

      من سوال اگر لاغر شوید را به وقتی لاغر شوید تغییر میدهم چون به نظر من در مسیر لاغری با ذهن اگر وجود ندارد بلکه به نتیجه رسیدن حتمی است

      در مورد روابط با اطرافیان باید بگویم که تغییر قابل ملاحظه ای ایجاد می‌شود دلیلش این است که الان چون از شرایط خودم راضی نیستم و می‌دانم که مسبب آن خودم هستم احساس خوبی نسبت به رفتاری که با خودم داشتم ندارم و این احساس در رفتارم با دیگران نقش بسزایی بازی خواهد کرد اما وقتیکه لاغر شدم چون از خودم راضی هستم و از دیدن خودم لذت میبرم آنوقت با اطرافیان هم برخورد خوبی خواهم داشت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرزانه
      1402/10/11 14:27
      مدت عضویت: 458 روز
      امتیاز کاربر: 54680 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 391 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی

      تمرین آموزشی جلسه هفتم

      چقدر این جلسه حس خوبی بهم داد. من متوجه شاید مهم ترین کلید چاقی خودم شدم و اون حرف زدن و فکر کردن درباره‌ی چاقی بود. کسی نیست دور و بر من که از چاقی و اضافه وزنم در برابر اون شخص شکایت نکرده باشم. شاید یکی از بیشترین چیزهایی که بهش فکر می‌کنم همین مسئله‌ی اضافه وزنم هست.هر بار که جلوی آینه می‌رفتم و به خودم نگاه می‌کردم حس بدی پیدا می‌کردم.هر بار که در مورد چاقیم با دیگران صحبت کردم بعدش حس خوبی نداشتم و بیشتر از گرفتن انگیزه برای لاغر شدن، انگار یه حس ناامیدی در من قوی تر می‌شد که در همین وضع بمون! تو عرضه لاغر شدن نداری! پس بیشتر بخور! وقتی رژیم و ورزش فایده ندارد در کاهش وزنت خب پس چرا تلاش بیهوده می‌کنی بذار هر چقدر می‌خوای بخوری! 

      و این روند مثل یک دور باطل دایم تکرار میشد. توجه به ناخواسته و بعد پیدا کردن حس بد به چاقی و انجام رفتار های چاق کننده و چاق شدن بیشتر و ناامیدی و دوباره توجه به چاق شدن بیشتر و ….

      اما وقتی این فایل رو گوش دادم، دیدم من دقیقا با توجه به همین ناخواسته، اون رو بیشتر به زندگیم دعوت کردم.

      من فرزانه از امروز متعهد می‌شوم که دیگه با کسی درباره‌ی چاقی و اضافه وزنم صحبت نکنم.

       من قول میدم که احساسم رو نسبت به خودم بهتر کنم  و خودم رو همین گونه که هستم بپذیرم.

       هر روز از دیدن خودم در آینه احساس خوبی  داشته باشم.

       از خداوند برای دادن چنین بدن سالمی سپاسگزاری کنم.  مسئولیت خودم رو در قبال چاق شدنم بپذیرم.

       لباس های قشنگ تر و مورد علاقه‌ام رو بپوشم و به خودم بیشتر برسم.

      مزایای لاغری:

      لاغری باعث افزایش اعتماد به نفسم میشه. انجام حرکات ورزشی و دویدن برام راحت تر میشه. موقع خریدن لباس با افتخار لباس هامو انتخاب میکنم چون میدونم که اندازم میشه. در ارتباط با دیگران چون حس خوبی به خودم دارم دیگران هم در برخورد با من احساس خوبی خواهند داشت. لاغر شدنم رو به عنوان یک موفقیت در رزومه‌ام ثبت می‌کنم و با هر بار یادآوریش به خودم افتخار می‌کنم. با موفقیت در لاغری باور می‌کنم که من می‌توانم و کارهای جدیدی رو امتحان می‌کنم و مهارت های تازه‌ای رو یاد می‌گیرم و خودم رو لایق جایگاه بهتری می‌دونم.

      از استاد عزیزم بابات دادن این آگاهی ها و حس خوب بی نهایت سپاسگزارم ❤️❤️❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/10/06 20:38
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 9210 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 552 کلمه

      به نام خداوند یکتا وشفادهنده جسم،وروحم 

      باسلام خدمت دوستان همراه واستاد مهربانم 

      گام ۷ فرمول چاقی 

      جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش و وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسد ؟

      زهره، عزیزم من عاشقانه تورا دوست دارم چون با این جسمم که هدیه خداوند است توانستم این دنیایی مادی را تجربه کنم ولذت ببرم واز این لحظه تعهد می دهم تا زمان مرگم توجه به چاقی ام نداشته باشم وبا تو در صلح باشم وبا تو دوست باشم وبا دیدن جسمم به وجد درایم و دوست باشم وبرای سلامتی تو کوشا باشم و سپاس گذار جسمم وتمام نعمتهایم باشم وزبان گله و شکایتم رو کنار بگذارم و زبان شکر گذارم رو به کار بگیرم 

      لیستی از اقدامات سپاس گذار بودن جسمم و روابط دوستانه ام با خودم 

      هر روز خودم در آینه دیدم لبخند بزنم وبرای زیبایم سپاس گذار باشم 

      هر وقت لباس بر تن می کنم برای بدنم واندامم خوشحال و سپاس گذار باشم 

      لباسهای شاد و زیبا انتخاب کنم 

      قربون صدقه خودم برم

      واز همراه بودن جسمم و روحم و ذهنم در یک مسیر شگفت انگیز سپاس گذار باشم 

      به قسمت شکمم دست بکشم و نوازش کنم برای بودن بامن و ادامه دادن ازش سپاس گذار باشم 

      بامعده ام دوست شده وبه او عشق بورزم وبرای سلامتی وشفایش دعا کنم و درخواست سلامتی به خداوند بدهم وبرای تمام خطاها یم از او مغذرت می خواهم 

      واز جسمم هر روز سپاس گذار باشم 

      مزیت لاغری چیست 

      اولین مزیت لاغری اونم با سایت تناسب فکری

       رسیدن به امید واحساس خوب روحی سر شار از عشق به جسمم رو دارم تجربه می کنم وبرای داشته هایم با تمام وجودم از پروردگارم سپاس گذارم 

      1. رسیدن به احساس خوب وبعد اتفاقات خوب رو تجربه می کنم 

      ۲.همسرم با بودن من درمسیر لاغری اونهم احساس خوبی پیدا کرده ومن رو تشویق می کنه وبا گفتن انگار شکمت کوچیک شده احساس بهتری به من می ده ایمان من چند برابر میکنه 

      ۳.یکی از مزیتهای لاغری الگو شدن برای دیگران و دوستانم و فرزندم .تا آنها هم باور کنن لاغری اصل همه ما انسان هاست

      ۴.اعتماد بنفسم بیشترپیدا می کنم  وایمان  به تواناییهای خودم  ببیشتر می شه 

      ۵.توانایی لاغر شدن احتمال خیلی زیاد دری رو برام  باز خواهد کرد که من هم شغل که با رسالتم یکی است را کشف کنم وبا اراده خداوند به آن برسم وکسب درآمد کنم 

      ۶.لاغر شدن شور وشوق و شادی بیشتری در من ایجاد می کنه وایمانم به این که ما خالق زندگیمان هستیم بیشتر در ذهن قوی میشه و باوری  در من می سازه که به هر آنچه که می خواهم به راحتی می رسم

       خلق خوشبختی

       خلق پول وثروت 

      خلق  روابط عاشقانه 

      وخلق سلامتی وعشق،

      خلق تمام خواسته هایم 😍

      لاغر شدن حس سبکی و آزادی پر پرواز رو بهم میده 

      آزادی در انتخاب رنگها 

      آزادی در انتخاب مدل ها 

      آزادی در انتخاب پوشش راحت تر 

      آزادی در انتخاب انواع ورزشها 

      آزادی در انواع مواد غذای بدون ترس 

      رسیدن به سلامتی 

      رسیدن به خود شناسی 

      رسیدن به خدا شناسی 

      رسیدن به جهان شناسی 

      رسیدن به کشف قوانین جهان 

      رسیدن به احساسات  خوب 

       رسیدن به اتفاقات خوب 

      رسیدن به تمام خوبی ها 👌

      از همه مهمتر رسیدن به شکر گذار بودن و سپاس گذار بودن از خداوند👌 🙏

      خداوندا سپاس گذارم برای وجود قوانینی که ما می توانیم باور کنیم وخواسته هایمان را خلق کنیم 

      استاد با تمام وجودم برای خلق کردن این مسیر لاغری برای تمام انسان های که خواستار ساختن باورهای درست هستن 

      برای لذت بردن از دنیای مادی وبعد از آن که به  ابدیت پیوستن  از بهشت برین بر خوردار باشن 🙏❤🌹

                     خدایا شکرت ۰🥰🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/10/06 17:37
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 9210 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 869 کلمه

                     به نام خداوند شفا دهنده جسم وروحم 🙏🏻

      سلام به استاد و دوستان شگفت انگیزم ❤🌹

                                  

                              گام ۷ فرمول چاقی   

      • فرمول چاقی :دستور العملهای هستند که مغز به صورت ‌فرمان عصبی صادر می کندوسبب واکنشهای رفتاری درما میشود .این واکنشها ،همان عادتهای ما هستند که باعث چاق شدن ما میشوند 
      •  
      • چاقی چیست ؟چاقی وضعیتی است که خودمان با لذت ایجادش کرده ایم و لاغر شدنی که از طریق محدویت جسمی یا مصرف داروایجادشود  به دلیل اینکه مسیر لذت بخشی نیست نمی تواند ماندگار باشد وبه راحتی به وضعیت قبلی بر می گردد
      • لاغری با ذهن = تنهاروشی است که ماندگار است تازمانی که فردبخواهدمی تواند ازاین طریق در تناسب اندام باقی بماند و مزیت این روش بااستفاده از فرمول های چاقی است به طریقی که برنامه های ذهنی که سبب اضافه وزن شده را شناسایی کنیم و سپس فرمول لاغری رو ایجاد کنیم وجاگزین فرمول چاقی کنیم
      •  
      • از همان مسیری که چاق شده ایم به راحتی لاغر خواهیم شد 
      • تاثیر تمرکز بر چاقی=با چاقی بیشتر 
      • تاثیر تمرکز بر لاغری =با لاغری بهتر و راحت تر

      برای تبدیل فرمول چاقی به لاغری باید این کارها را انجام بدم 

      1. باوری لاغری رو در ذهنم قوی کنم با بودن در سایت و عمل به گفته ها
      2. توجهام فقط به لاغری  باشه ومراقب احساسم باشم حتی اگه رفتار ناجالب ازمن سر زد فکر نکنم الان چاق میشم سریع بگم من در مسیر لاغری ام وبا این رفتار ناجالبم به صلح برسم و دلیل انجام اون رفتار پیدا کنم تا دفع بعد تکرار نشه 
      3. درباره مزیتهای لاغری بنویسم ودر ذهنم مرور کنم باعث توجه به لاغری است و باعث تناسب من میشود 
      4. هرگز درباره چاقی با احدی صحبت نکنم حتی با خودم با همسرم و فرزندم چون توجه من به چاقی است و باعث چاقتر شدن و تایید فرمول چاقی در من می شود 
      5. هرگز حسرت لاغری را نداشته باشم چون مانع لاغری من هستش چون تمرکز من بر چاقی هست و باعث چاقی بیشتر می شود 
      6. هرگز دراین مسیر عجله نکنم چون باعث نامیدی واحساس بد در من میشه مانع لاغری من میشه 
      7. زمان برای لاغری تعیین نکنم چون زمان تعیین کردن مانع لاغری ست
      8.  

                  برای رهایی از توجه کردن به چاقی باید  

      1. تصمیمهای که به واسطه اضافه وزن گرفته ام را تغییر دهم وبه گونه ای رفتار کنم که گویا در تناسب اندام رویای خود قرار دارم به مرور فرمول چاقی ذهنم کمرنگ می شود 
      2. این تغییرات اول در سطح فکر من آغاز شده وبه مروردرتصمیماتی روز مره ام  نمایان می شود وباعث تغییر شخصیتم می شود. از یک فرد چاق به فرد لاغر تبدیل می شوم

      این تغییرات سبب ایجاد تصویر ذهنی متفاوتی درمن  میشود و تصویر ذهنی جدید سعی می کنه تجسم من رو منطبق تصویر ذهنی جدید که تناسب اندام دلخواهم هست برسونه           

              تمرین آموزش دادن عملی در راستای لاغری من

      کارهای که نباید انجام بدم 

      1. صحبت کردن درباره چاقی ممنوع شد 
      2. تنفر از جسمم و چاقی ممنوع شد 

      کارهای که باید انجام بدم 

      1. صحبت کردن درباره لاغری با خودم 
      2. عشق ورزیدن به جسمم وسپاس گذار بودن از بدنم و رسیدگی کردن به جسمم
      3. برمزیت های لاغری توجه کنم 

      بزرگ ترین مانع لاغری نفرت از چاقی خود و وضعیت فعلی خودمان اس 

      بزرگترین مانع لاغری در من احساس ناتوان بودنم در لاغری بود ولی حالا همین شناسایی این  فرمول چاقی در من  باعث شد که در من افکار درست از توانای خودم بدست بیارم که من هم لاغر شدنی هستم 

      عادت صحبت کردن در باره چاقی د رمن به چه صورت بود ؟

      خوب وقتی کمی شکم در من ایجاد شد اون زمان چون خودم مسئول چاقی نمیدونستم  شروع می کردم تا به دیگران ثابت کنم من مقصر نیستم این سزارین منو این شکل کرده 

      دلیل اصلا صحبت کردن درباره وضعیت فعلیمان چه از نظر مالی چه از نظر جسمی و…….به خاطر نداشتن عزت نفس ماس چون از وضعیتمان ناراحت هستیم وباورمان شده ما که مقصر نیستیم میایم به دیگران بفهمانیم به صورت غیر مستقیم که ما خوبیم وما کار نادرستی نکردیم ولی دنیا باما خوب تا نکرده واحساس قربانی شدن داریم و بارها دربین دوستانم از چربی شکمم صحبت می کردم ولی از وقتی در این سایت هستم حرفی از چاقیم نمی زنم مگر در تمرینات سایت دست به قلم می شوم وبرای لاغری از خاطرات چاقی می نویسم برای یافتن مسیر راحت و بهتر برای لاغر شدنم است 

                 تعهد من درباره صحبت نکردن درباره چاقی 

      من،زهره عزیز در همین لحظه مقدس به خودم وخدای درونم قول می دهم درباره چاقی ام با احدی صحبت نکنم 

                      درباره احساس نفرت از وضعیت فعلی ام 

      من هم همیشه از وضعیت چاقی ام در احساس بدی  بودم و چاقی در من طبیعی شده بود ودیگر کاری برای لاغری نمی کردم و لاغر شدن رو از خودم دور می دیدم ولی دیگر به شرایط فعلی ام تنفری ندارم بلکه فرصتی هست تا توانایی بالقوه ام رو بالفعل برسونم تا اعتماد بنفسم رو پیدا کنم تا ایمانم قوی شده ودر تمام ابعاد زندگیم به کار بگیرم

      دیگر مثل گذشته احساس بدی در باره چاقی ندارم وبا خودم در صلح هستم و ایمان دارم بدنم خودش را شفا خواهد داد

      با سپاس از استاد عزیزم 🙏🏻❤🌹

      به امید خداوند شفا دهنده 🥰🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1402/10/05 11:46
      مدت عضویت: 453 روز
      امتیاز کاربر: 8225 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 638 کلمه

      به نام خدای هستی بخش 

      توجه کردن در زندگی ما آدم ها خیلی مهمه. دیدیم که چقدر مهمه که در جنبه های مختلف زندگی تمرکز و توجه داشته باشیم از مهم ترین چیزاها تا پیش پاافتاده ترین موضوعات مثلا در روابط عاطفی هرچه بیشتر به طرف مقابلمون توجه کنیم نتیجه ی بهتری کسب میکنیم هر چه رابطه با فرزندمون توجه کنیم بیشتر نتیجه میگیریم حالا این توجه میتونه منفی باشه یا مثبت وقتی داریم آشپزی میکنیم و با توجه و تمرکز غذا رو درست می کنیم مطمئنا غذای بهتری درست میشه اگه در خونه مون گل و گیاه داشته باشیم وقتی به اون توجه میکنیم و از اون مراقبت میکنیم هر روز زیباتر میشن در مدرسه رفتن همیشه معلم ها به توجه کردن برای درک بیشتر مطالب تاکید میکردن پس توجه خیلی مهمه و اساس زندگی ماست . ما وقتی چاق شدنمون براساس فرمول های ذهن مون به وجود اومد با توجه کردن لحظه به لحظه به اون باعث تقویت و قوی شدن چاقی شدیم جلو آینه رفتیم به چاقی مون توجه کردیم  ،موقع نشستن و بلند شدن به چاقی توجه کردیم، قبل از غذا خوردن به چاقی توجه کردیم ، موقع غذاخوردن به چاقی توجه کردیم، بعد از غذا خوردن به چاقی فک کردیم ، موقع آب خوردن به چاقی فک کردیم ، موقع خوابیدن به چاقی فک کردیم که الان میخوام بخوابم یا اینکه بعد از غذا خوابیدم حتما چاق میشم ، موقع استراحت کردن به چاقی فک کردیم چون همش با خودمون مرور کردیم که بی تحرکی باعث چاقی میشه ، موقع تفریح و گردش و مهمانی و سفر به چاقی فک کردیم چون اعتقاد داشتیم که در زمان تفریح و مسافرت بیشتر حد معمولی میخوریم . یعنی تقریبا تمام لحظات روزمون رو با توجه به چاقی میگذرونیم بعد چطور توقع داریم که با این همه توجه ی که به چاقی داریم پرورش پیدا نکنه و بزرگ و بزرگ تر نشه ؟ حالا که متوجه شدیم چاقی کل زندگی ما رو گرفته باید برای لاغری دست به کار بشیم و یه سری  کارو باید انجام بدیم درواقع کارهایی رو که قبلا کردیم رو انجام ندیدم به طور خودبخودی اون کارهایی که لازمه انجام بشه انجام میشه .دیگه درمورد چاقی مون با دیگران حرف نزنیم مثل اینکه خیلی بهش علاقه داریم و کل گفت و گوی روزمره مون رو تشکیل میده دومین کاری که باید انجام بدیم اینکه که چاقی خودمون رو بپذیریم خودمون رو اونجوری که هستیم دوست داشته باشیم توی یکی از نوشته های سایت استاد خیلی این موضوع رو قشنگ توضیح دادن که خیلی به دلم نشست وقتی ما وزنی که داریم رو نمیپذیریم درواقع بین خودمون و وزن مون فاصله ایجاد میکنیم و چون ذهن ما این از هم گسستگی رو دوس نداره و درواقع ما یک انسان واحد هستیم سعی میکنه این خلاء و فاصله بین ما و وزنمون رو پر کنه تا ما یکی بشیم ولی ما متاسفانه هربار که خودمون رو وزن میکنیم از وزن جدید فاصله میگیریم و دوباره ذهن ما سعی در پر کردن این خلاء وزن ما رو بیشتر میکنه و ما دوباره بادیدن وزن جدید همون رویه رو پیش میگیریم و این اضافه وزن هی ادامه پیدا میکنه و تنها کاری که برای قطع این چرخه معیوب میتونیم انجام بدیم پذیرفتن وزن الان مون هستش و با تنفر و ناراحتی اونو از خودمون جدا ندونیم . درمورد لاغری هم هروقت تونستیم مثل چاقی کل روز رو بهش توجه کنیم موقع خوردن و خوابیدن استراحت کردن و …… لاغری هم مثل چاقی خیلی راحت برامون اتفاق میوفته . به قول استاد ما باید لاغری رو زندگی کنیم یعنی در تمام لحظات زندگی بتونیم به لاغری توجه کنیم و کلا لاغری همه زندگی ما باشه همونطوری که چاقی کل زندگی ما شده بود و همه تصمیمات و افکارو جسم مارو تسخیر کرده بود باید اینقدر در این مسیر ادامه داد تا لاغری کل زندگی مارو تسخیر کنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/09/11 15:50
      مدت عضویت: 517 روز
      امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 713 کلمه

      به نام خداوند حکیمم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات گام هفتم 

      ۰لیستی از مواردی که چاقی به شما ضربه زده را بنویسید .

      چاقی در طی سالهایی که با من همراه بوده است من را متحمل ضررهای زیادی کرده است که این ضررهادامنه ی گسترده ای داشته اند و علاوه بر زندگی شخصی خودم زندگی اطرافیانم را هم تا حدودی تحت تاثیر قرار داده است .

      مثلا :

      چاقی باعث بروز بیماری‌های جسمی و روح و روانی در من شد

      باعث شد اعتماد به نفس نداشته باشم و در بسیاری از جمعها حاضر نشوم و خیلی ها را از خودم برنجانم 

      باعث شد بخاطر خجالت از چاقی سرکار نروم 

      باعث شد حق انتخاب نداشته باشم و به اجبار بخورم و بپوشم و زندگی کنم .

      • به صورت انشایی شرح دهید به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید.

      من همیشه برای توجیه چاق بودن خودم شروع میکردم به صحبت درباره دلایل توجیحی چاقی ام و گلایه از شانس و سرنوشت و خداوند بزرگ داشتم .و زور میزدم که به بقیه ثابت کنم این چاقی دست من نیست تا آنها به من به دیده فرد چاق نگاه نکنند .

      چون اکثر جامعه دید خوبی به افراد چاق ندارند و آنها را افرادی خنگ و احمق می‌دانند که با رفتارهای اشتباه و پرخوری و تن پروری خودشان را چاق کرده اند .

      و من همیشه تلاشم برای این بود که خودم را از صف چاقها جدا کنم تا نگرش دیگران نسبت به من منفی نباشد .

      • متن تعهد خود را بنویسید که از این لحظه به بعد به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنید.

      من حیرت انگیز امروز تعهد می‌دهم که دیگر در هیچ جا و هیچ لحظه ای چه با خودم چه دیگران درباره چاقی صحبت نکنم .

      من جسم زیبایم را به عنوان نعمتی بزرگ از سوی پروردگار بزرگوارم پذیرفته ام و عاشقانه تلاش می‌کنم تا به یاری خداوند حمایت کننده ام این جسمم را مجددا به سلامت و طبیعتش باز گردانم .

      درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

      قبل از ورودم به سایت بسیار از خودم متنفر بودم 

      در جمعها حاضر نمیشدم و اگر هم به اجبار و اصرار میرفتم گوشه گیر بودم .

      عکس نمیگرفتم .

      لباس نمیخریدم .

      مدام خودم را سرزنش و تحقیر میکردم .

      گاهی خودم را مسخره میکردم که عرضه لاغر شدن ندارم .

      وقتی پرخوری میکردم از انجام این کار حالم خیلی خیلی بد بود و نفرتم از خودم بیشتر می‌شد. 

      • جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.

      من حیرت انگیز تعهد می‌دهم که خودم را در همین شرایط بسیار دوست داشته باشم و جسم عزیزم را با تمام ویژگی‌های منحصر به فردی که خداوند در این هدیه زیبایش برای فقط شخص من قرار داده است می‌پذیرم و از خاص بودن خودم و نگاه خاصی که خداوند بزرگم به من داشته است در هر لحظه لذت میبرم و دیگر رفتارهای اشتباه گذشته ام را تکرار نمیکنم .

      • لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

      من خودم را بغل میکنم و میبوسم 

      در آیینه به خودم لبخند میزنم و چشمکی جانانه نثار خودم میکنم و می‌گویم مصی جون تو بهترین خودت هستی دوستت دارم .آفرین دختر که اینقدر خوب زندگی میکنی .

      با گفتن جملات زیبا و انگیزشی به خودم حالم را عالی تر میکنم .

      • گزارش عملکرد خود را طی چند روز در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.

      مدتی است هر هفته برای عملکرد عالی ام در زندگی به خودم هدیه می‌دهم و برای خودم کادو میخرم و واقعا حال می‌دهد این کار .

      آهنگهای انگیزشی گوش می‌دهم و روحم را نوازش میکنم 

      با خواندن نماز و قرآن و دعا و انجام ورزش روزانه غذای روحم را در بهترین حالت ممکن تامین میکنم .

      با بودن در سایت تناسب فکری هر روز ذهنم را با آموزش‌ها و افکار صحیح تغذیه میکنم .

      و من با این هماهنگی عالی بین روح و ذهن و جسمم زندگی بی نظیری را تجربه میکنم .الهی شکرت 

      به نظر شما لاغری چه مزیت هایی دارد.لاغری قطعا مزایای بی نظیری برای من دارد .مثلا:

      خدا دوستی 

      جهان دوستی 

      خود دوستی 

      دیگر دوستی 

      افزایش اعتماد به نفس

      افزایش عزت نفس

      محدود نبودن 

      حق انتخاب داشتن 

      آرامش داشتن 

      و غیره 

      که البته از بدو ورودم به سایت تناسب فکری با وجود چاقی موجود من به بسیاری از این مزایا دست یافته ام و از لحاظ احساسی تغییرات بی نظیری را تجربه کرده ام .

      پروردگارا از تو سپاسگزارم که من را نعمت دادی 

      استاد ممنونم برای زحمات بی دریغ شما 

      الهی به امید تو  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/09/11 15:28
      مدت عضویت: 517 روز
      امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,345 کلمه

      به نام خداوند صبورم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      گام هفتم 

      خیلی فایل عالی بود واقعا لذت بردم الهی شکرت برای این آگاهی 

      ما در تمام مدتی که چاق بودیم و مدام از طرق مختلف در حال تلاش برای لاغر شدن بودیم از این آگاهی مهم خبر نداشتیم و از این راز آگاه نبودیم که چرا هر چقدر تلاش ما برای لاغری بیشتر می‌شود ؛

      اما ما هر روز یک گام از لاغری دورتر شده و به چاقی بیشتر نزدیکتر می‌شویم. 

      در وویس دوست خوبمان مژگان خانم به وضوح روشن بود که ایشان و خانواده شان چقدر تلاش کرده اند برای لاغر شدن اما نتیجه آنها فقط چاقی بوده .

      در این فایل ارزشمند ما دلیل نتیجه نگرفتن از روش‌های لاغری گذشته را به خوبی متوجه می‌شویم. 

      دلایل نتیجه نگرفتن از روش‌های رژیمی و …لاغری در گذشته 

      اولین اشتباه ما در آن روش‌ها این بود که کلا از مسیر اشتباه در حال حرکت به سمت لاغری بودیم و قصد داشتیم با تحت فشار قرار دادن جسممان به آرزوی دیرینه لاغری برسیم .

      دومین اشتباه ما این بود که جسممان را نپذیرفته بودیم و تمام این چاقی را گردن این جسم بینوا می انداختیم .

      در حالی که جسم ما فقط یک تجربه گر است و در حال اجرای فرامین مغزی ماست .

      و خودش اختیاری در خوردن و تحرک و بقیه ماجراهای رفتاری چاق کننده ما نداشته و ندارد و نخواهد داشت .

      این جسم بینوا ذات و طبیعتش بر تناسب و لاغری بوده و ما با رفتارهای اشتباه به مرور او را چاق کرده ایم .

      تازه به جای اینکه جسم از ما شاکی و طلبکار باشد ما از او طلبکاریم ؟؟!!!!!

      تصور کنیم جسم ما فرزند ماست .

      اگر هر لحظه به جای ابراز عشق و علاقه به فرزندمان ،به گونه ای با او رفتار کنیم که بیانگر نفرت ما از او باشد ،

      مثلا:”به او توهین کنیم ،تحقیرش کنیم ،از خوردن محرومش کنیم ،مثل اسب از او کار بکشیم و مجبورش کنیم ورزش‌های سنگین انجام دهد ،و کلا هر بلایی که سر بدنمان بخاطر چاقی آورده ایم سر فرزنمان بیاوریم “چه اتفاقی می افتد ؟؟؟!!!او چه واکنشی به ما نشان خواهد داد؟؟!!!

      تازه این جسم صبور ما هر کاری که با او کرده ایم را در کمال متانت و صبر از سر گذرانده بدون اینکه در مقابل ما جبهه بگیرد یا بخواهد پاسخ رفتارهای زشت ما را بدهد .

      و البته چه صبری خدا دارد .که در تمام این مدت شاهد و ناظر بلاهایی که ما سر این جسم آورده ایم ،بوده است و دیده که چطور پاسخ هدیه گرانبها و ارزشمندی (جسم)که به ما داده است را با ناسپاسی داده ایم .

      خدای خوبم من را ببخش که قدر دان این هدیه گرانبهای تو نبودم .الهی آمین 

      همانطور که در آموزش‌های قبلی آموختیم انسان دارای سه بعد است .

      روح و ذهن و جسم  

      وقتی ما جسممان را نمی‌پذیریم و مدام از خودمان فرار میکنیم چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم که روح و ذهن ما با ما هماهنگ شوند و ما نتیجه جسمی بگیریم .

      و لاغر شویم .

      لاغر شدن ما مستلزم این است که تمام ابعاد وجودی ما به هماهنگی با یکدیگر برسند .

      و تا این هماهنگی اتفاق نیفتد لاغری وثروت و موفقیت در زندگی و ……بوجود نخواهد آمد. 

      ما باید دست از خود سرزنشی و تحقیر برداریم.

       باید جسم عزیزمان را هر طور که هست با هر شرایطی دوست داشته باشیم و بپذیریم .

      و به خودمان قول بدهیم شرایط را اصلاح کنیم .

      نباید بین خودمان و جسممان فاصله بیندازیم .

      اگر اکنون چاق هستیم بدلیل رفتارهای ذهنی اشتباه خودمان است .تک تک لقمه های اشتباه را خودمان با فرامین مغزی و فرمول‌های ذهنیمان برداشته ایم .

      غذاها هیچ رقابتی، هیچ تلاشی برای خورده شدن، توسط ما از خودشان نشان نداده اند .هر چه هستیم نتیجه رفتارهای اشتباه خودمان است .

      سومین اشتباه ما تفکرات چاقی بوده ،ما ذهنمان در طی سالها پر شده است از انواع و اقسام فرمولها و باورهای چاق کننده و تا آنها اصلاح نشوند هیچ تلاشی توجه کنید هیچ تلاشی در جهت لاغری نتیجه ماندگاری نخواهد داشت .

      در روش لاغری با ذهن ما قدم به قدم این باورها را با باورهای لاغری جایگزین میکنیم. یعنی:

      افکار چاق کننده را با افکار لاغر کننده 

      رفتار چاق کننده را با رفتار لاغر کننده 

      عادات چاق کننده را با عادات لاغر کننده 

      تمایلات چاق کننده را با تمایلات لاغر کننده 

      و در آخر جسم چاق ما به صورت اتوماتیک تبدیل به جسم لاغر می‌شود. 

      و اما درس امروز 

      در این گام ما به یکی دیگر از موانع لاغری آگاه شدیم و آن توجه کردن به چاقی بود .

      در تمام مدتی که ما به چاقی توجه کنیم در اصل داریم از لاغری دور شده و به سمت چاقی بیشتر حرکت میکنیم .

      چطور؟

      با فکر کردن به چاقی 

      با انجام رفتارها و عادات چاق کننده 

      با فکر کردن به خوردن 

      با توجه به حرف و نظرات دیگران درباره جسممان 

      انجام ندادن کارهای مورد علاقه بخاطر چاقی

      فرار از جمع ها و دیدن خودمان یا عکس گرفتن 

      نپوشیدن لباس‌های مورد علاقه و رنگی 

      محدود کردن خورد و خوراک خود 

      انجام ورزش‌های سنگین بخاطر لاغری 

      و کلی دلایل دیگر 

      در تمام موارد بالا ما خواسته یا ناخواسته در حال توجه کردن به چاقی هستیم و هر چقدر ما به چاقی بیشتر توجه کنیم این چاقی هر روز بیشتر قدرت می‌گیرد و او قوی و قویتر و ما ضعیف و شکننده تر می‌شویم. 

      این مطلب را با یک تصویر سازی شرح می‌دهیم. 

      فرض کنیم ما یک نفر هستیم و چاقی فرد مقابل ما .

      حالا وقتی را تصور کنید که ما با چاقی وارد جنگ می‌شویم .

      چاقی شروع می‌کند به رجز خوانی و نمایش قدرت خودش و ما یکی یکی رجزهای او را تایید میکنیم و از او بیشتر می‌ترسیم

       او از تمام این توجه کردن‌های ما به نفع خودش استفاده می‌کند و قویتر می‌شود.و ما شکست خود را حتمی تر دیده و آنقدر ضعیف می‌شویم که از ترس پا به فرار گذاشته و میدان را خالی میکنیم .و شکست را میپذیریم .

      حالا اگر ما بیاییم به جای جنگیدن با چاقی از طریق آموزش اصول ذهنی در اوج آرامش و صلح کاری کنیم که چاقی خودش بدون جنگ و خونریزی میدان را ترک کند بهتر است یا بجنگیم و در نهایت شکست بخوریم ؟؟!!

      ما از هر روشی اقدام کنیم بجز روش ذهنی 

      نمی‌توانیم این چاقی را شکست دهیم چون این چاقی در طی سالهای طولانی حسابی قوی شده و ریشه دوانده و حالا ما با جنگ توسط رژیم‌های مختلف نمی‌توانیم جلوی این همه قدرت بایستیم و در نهایت مدتی پیروز می‌شویم ولی دوباره چاقی لشکر کشی کرده و ما را حتی چاقتر هم می‌کند تا به ما حالی کند زورمان به او نمی‌رسد. 

      اما به کمک روش لاغری با ذهن ما با سیاست خودش جلو می‌رویم و با پنبه سرش را میبریم از همان طریقی که او قوی شده خودمان را قوی میکنیم و قدرت را به دست میگیریم و در نهایت بدون جنگ پیروز همیشگی میدان می‌شویم. 

      سوال 

      اگر توجه به چاقی باعث چاقی میشود پس ما چطور به لاغری توجه کنیم تا باعث لاغری شود؟

      خوب توجه کردن به لاغری در عین وجود چاقی کار بسیار سختی است اما با تلاش و بودن در مسیر آموزش ذهنی به راحتی حاصل می‌شود .

      اولین نکته این است که برای لاغر شدنمان زمان تعیین نکنیم و عجله ای برای لاغر شدن نداشته باشیم ،اجازه بدهیم همه چیز در حالت روتین خودش پیش برود .

      همانطور که چاقی را زندگی کردیم و اصلا نفهمیدیم کی و چطور چاق شدیم لاغری را هم باید زندگی کنیم .

      با تغییر محتویات ذهنی و اصلاح رفتارها و عاداتمان و با تکرار نکردن اشتباهاتمان به راحتی بدون اینکه متوجه روند لاغری باشیم لاغر خواهیم شد ‌.

      دومین نکته این است که درباره چاقی صحبت نکنیم نه با دیگران و نه با خودمان. 

      وقتی درباره چاقی گفتگو میکنیم در اصل دنبال توجیه رفتارهای اشتباهمان هستیم و تا زمانی که به توجیه اشتباهاتمان بپردازیم تلاشی برای اصلاحش نمیکنیم .

      سومین مسئله این است که دست از سرزنش و خودتخریبی برداریم چه در حضور دیگران چه در تنهایی خودمان .

      باید دست از جنگ برداریم تا صلح در درون ما اتفاق بیفتد .

      پس تا می‌توانیم باید توجه خودمان را از چاقی برداشته و بر لاغری تمرکز و توجه کنیم .

      خدای صبورم از تو سپاسگزارم که فرصت دادی تا زندگی جدیدی را برای خودم خلق کنم .

      خدای مهربانم یاری ام کن تا در این خلق زندگی جدیدم گمراه نشوم و از تو دور نشوم .من را به خودم واگذار مکن .

      استاد ممنونم برای آگاهی امروز پاینده باشید .

      الهی به امید تو   

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 259 کلمه

      با سلام و خسته نباشید خدمت شما سروران من با آموزشهای سایت به این نتیجه رسیدم که در گذشته همیشه داشتم به چاقی توجه میکردم بخاطر همین چاقی در وجود من بیشتر می‌شده من بعد از تولد سومین فرزندم شاهد اضافه وزنم بودم وبه همه میگفتم دارم چاق میشم باید رژیم بگیرم ومیگرفتم یه کم وزن کم میکردم واین سلسله چندین مرتبه با انواع رژیم ها و ورزش ها تکرار شدند ومن هر سری کم کردم وبعد دوباره چاقتر از قبل تا اینکه بطور معجزه آسا یه روزبا سایت تناسب فکری آشنا شدم ومطالب هاشو خوندم تا لاغری ذهن ومن الان به اینجا رسیدم اصلا ترس از خوردن ندارم ونگرشم به غذاها کاملآ عوض شده و قابل توجه اینه که من در روز مثل قبل زیاد گرسنه نمیشم وهوس خوردن غذا هم ندارم و دیگه تمایل به خوردنم کم شده وتاثیرات نفرت از چاقی ….تا قبل از گوش دادن به این قسمت واقعا از خودم بدم میومد وجسمم رو دوست نداشتم ولی با شنیدن این فایل یه حسی به خودم پیدا کردم واقعاً درک کردم خودم جسمم رو به این وضع رسوندم وبه جسمم قول دادم که با کمک خودش دوباره برگردیم به سن بیست سالگی تا بتونم راحت لباس انتخاب کنم ورنگ دلخواهم رو بپوشم واین تعهد رو در دفتر تمرین نوشتم ودر اون لحظه به رویای زیبای تناسب اندام رسین خودم فکر کردم ودر ذهن خودم به تصویر کشیدم واحساس خیلی خوبی داشتم امیدوارم با کمک شما عزیزان بتونم به این رویای شیرین برسم با سپاس فراوان از شما استاد بزرگوار ودوستان عزیز موفق و موید باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبآ
      1402/08/09 09:43
      مدت عضویت: 1509 روز
      امتیاز کاربر: 12916 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,420 کلمه

      سلام

      • به صورت انشایی شرح دهید به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید.

      من با اینکه این چند وقته میدونم که نباید درباره ی چاقی حرف بزنم چندباری این کار اشتباه رو انجام دادم و بعدش از خودم پرسیدم چرا؟ فکر میکنم به خاطر اینه که من اون زمان میخواستم نشون بدم که میدونم در چه وضعیتی هستم و نمی خواستم بقیه اونو بهم بگن و خودم اول از همه گفتمش که اون کسی که قراره منو تخریب کنه خودم باشم نه دیگران . چند روز پیش هم یه کیک گرفتم که خیلی خوشمزه بود و با اینکه بعد از نهار بود و من سیر بودم ولی تا تهشو خوردم و برای دوستام جای تعجب داشت که من چطور الان دلم کیک میخواد چون قبلش نخودپلو خورده بودم و بعدشم با همون دوستام که غذا گرفته بودن ، سیب زمینی سرخ کرده خوردم ، بعد هم اون کیک رو خوردم و مغازه ی بعدی دوباره یه کیک دقیقا مثل کیک قبلی گرفتم و دوستام فکر کردن برای بعد گرفتمش ولی همون موقع بازش کردم و خوردمش و توی مغزم به خودم میگفتم که الان دوستام فکر میکنن من یه غولم اما انگار هیچ کنترلی روی رفتارم نداشتم اصلا میل به کیک دوم نداشتم ولی خوردمش و حالم داشت به هم میخورد اما ادامه میدادم و همزمان احساس شرم هم میکردم و اون دوستام خیلی تعجب کرده بودن و من بهشون گفتم شما تا حالا اینطوری غذا خوردین؟ و اونا گفتن نه و من برای اینکه چاقی خودمو به روی خودم بیارم و یکم احساس سبکی کنم بهشون گفتم پس برای همینه که لاغرین. واقعا نیاز نبود این حرف رو بزنم و درباره ی چاقیم بحث کنم ولی این حرفو زدم تا اونا توی ذهنشون بگن آره صبا خودش میدونه که چاقه و نیاز نیست منم بهش بگم در صورتی که شاید اونا اصلا نمیخواستن درباره ی چاقیم چیزی بگن ولی من پیش دستی کردم و این کاریه که باعث تقویت فرمولای چاقی میشه .

      من صبا مختاری ؛ تعهد میدم از این به بعد به هیچ عنوان درباره ی چاقی خودم با بقیه گفتگو نکنم و حتی اشاره ای به اینکه من در چه وضعیت جسمی هستم ، نداشته باشم و تمرکز و توجهم رو روی چیزی هدایت کنم که ازش لذت میبرم و اون تناسب اندام و زیباییه.

      • درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

       من در حال حاضر از چاقی خودم بیزارم و مدام افکار چاق کننده توی سرم مرور میشه . نفرتم از زمانی شروع شد که توی سن 8 سالگی که تازه داشتم چاق میشدم اطرافیانم شروع کردن به مسخره کردن من؛ 

      پسر عموم بهم میگفت گمبلی و من چون احساس خوبی به خودم نداشتم اصلا از این حرفش خوشم نمیومد اون حتی شاید با عشق اینو میگفته ولی به من احساس خیلی بدی میداد و کاری میکرد که بیشتر و بیشتر از چاق بودنم احساس شرم کنم.

      داییم از اینکه داشتم یه لقمه خیلی بزرگ رو توی دهنم جا میکردم فیلم گرفت و هنوزم توی گوشیش دارتش و بعضی وقتا نشونم میده و من هر وقت اون فیلم رو می دیدم از خودم بدم میومد و یادم به اوایل چاقیم میوفتاد که چقدر بقیه به تغییر کردنم واکنش نشون میدادن و من نمیخواستم چاق شم.

      شوهر عمه ی مامانم از وقتی که داشتم با اشتها جوجه و پیاز و گوجه میخوردم ازم فیلم گرفته و هر وقت ببینمش تعریف میکنه که چجوری با دست داشتم لقمه میگرفتم و دلچسب میخوردم و این هم برام یادآوری میکنه که چه احساس بدی از چاق بودنم داشتم تمام اون مدت که بقیه ازش سرگرمی ساخته بودن منم همراهیشون میکردم و با هم به خود می خندیدیم ولی از درونم احساس نفرت داشتم به تمام بندهای وجودم .

      بعد این نفرت بزرگ تر شد ، هر چی سنم بیشتر میشد نفرتم به چاقی هم اضافه میشد تا رسیدم به اینجا و الان هم به اندازه گذشته از چاقی نفرت دارم و نمیخوام توی بدنم باشه ، هر وقت یه نفر رو میبینم که لاغرِ ، از ته قلبم بهش حسودیم میشه و میگم چی میشد منم لاغر می موندم و هیچ وقت چاق نمیشدم و هیچ وقت این دغدغه هایی که الان دارم رو نداشتم و چقدر زندگیم بدون چاقی راحت و لذت بخش میشد و بیشتر مشکلاتی که الان دارم رفع میشد چون همشون یه جورایی ربط پیدا میکنن به چاقی . همین امروز پروفایل یکی از همکلاسی هامو باز کردم و دیدم که چقدر راحت از خودش عکس گذاشته و خیلی متناسب و زیبا بود و به این فکر کردم که این به چی فکر میکنه وقتی غذا میخوره؟ اصلا چقدر غذا خوردنش میتونه قشنگ باشه که الان تصویر اون توی جسمش خودشو نشون داده و بدنش هم مثل غذا خوردنش پر از آرامش و زیباییه ! 

      اما من الان میدونم که حسرت خوردن و ناامیدی به چاقی من کمک میکنه و من نباید به هیچ کس حسادت کنم چون من یه انسان خیلی خیلی توانمندم و میتونم اون جسمی که میخوام و توی ذهنم عالی هست رو برای خودم خلق کنم این یکی از ویژگی های من و هر انسان دیگه ایه ، من از این به بعد به جای اینکه به خودم و جسمم و رفتارهام نفرت بورزم و چشم دیدنشون رو نداشته باشم ، میخوام با عشق خودمو بپذیرم . هیچ کس تفنگ نذاشته بود روی سرم و بگه بخور بیشتر بخور تا بترکی و دیگه نتونی نفس بکشی ، بخور که تموم شه و نخوای بزاریش تو یخچال ، بخور که نخوای بگیری دستت تا خونه پلاستیک دستت باشه ، بخور که تا ظهر گرسنه نشی چون غذا نداری و خیلی چیزای دیگه… من خودم همه ی اون تیکه ها و پرس های اضافه رو خوردم خودم با مسئولیت خودم و اینو قبول میکنم که من مسئول چاقی خودمم ، پس خودم هم مسئول لاغری خودم میشم و به راحتی تغییر میکنم.

      • جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.

      من صبا مختاری قول میدم از این به بعد با خودم تنها به عشق گفتگو کنم و به دنبال راه هایی باشم که به جسمم ، توجه و احساس خوبی که لایقش هست رو انتقال بدم . من هر لباسی که دوست داشته باشم با هر رنگی میپوشم بدون توجه به اینکه بزرگ تر نشونم میده یا کوچکتر . من هر غذایی که دوست داشته باشم رو با لذت و به اندازه نیاز بدنم مصرف میکنم بدون توجه به اینکه دیگران چه نظری راجع به اون غذا دارن. من با لذت کار هایی رو انجام میدم که جسمم رو خوشحال میکنه چون من تعهد میدم که جسمم رو بپذیرم و بهش عشق بورزم و به حرفاش گوش کنم.

      • لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

      من دیروز یه لباس راه راه رنگ روشن رو پوشیدم که به نظر خانم آلوده خیلی منو چاق نشون میداد ولی من خیلی دوسش داشتم و رنگشم خیلی قشنگ بود پس پوشیدمش و از احساس توانایی اینکه میتونم هر چی خواستم رو بپوشم لذت بردم.

      شلواری که باعث میشد یکم شکمم توش مشخص باشه ولی خیلی دوستش داشتم رو پوشیدم و از پوشیدنش لذت بردم.

      یه نیم تنه خیلی قشنگ زیر کتم پوشیدم و با اینکه یه تیکه از شکمم معلوم بود توش ولی برام مهم نبود و با احساس خوب پوشیدمش.

      توی آینه خودم رو بوسیدم و به خودم جمله های انرژی بخش گفتم و از این کارم خیلی لذت بردم و میخوام هر روز انجامش بدم.

      از این به بعد قراره به این لیست اقدامات جدی و بیشتری اضافه بشه و من خوشحالم که دارم کاری رو انجام میدم که ذهنم رو آروم میکنه و جسمم رو پر از شادی.

      • لاغر شدن بر سلامتی روحی و جسمی شما چه تاثیری دارد؟

      لاغری باعث میشه  من احساس شادی کنم و از اینکه انتخاب های زیادی دارم راضی باشم . وقتی لاغرم میدونم که یه بستری برام آمادست که توی اون بستر من میتونم زندگی ایده آلم رو بسازم و با خیال راحت پیش میرم و به چیزایی توجه میکنم که به من لذت میدن مثل رنگ ها ، پیک نیک کردن ، غذا درست کردن ، لباس پوشیدن ، ارتباط برقرار کردن با دیگران و خیلی اتفاقات لذت بخش دیگه. من وقتی متناسب باشم از خودم عکس های خیلی قشنگ تری میگیرم و عمیقا از خودم رضایت دارم و با آرامش زندگی میکنم . با آرامش و بدون گفتگوی ذهنی آماده میشم ، از غذا خوردن و ورزش کردنم لذت میبرم ، با لذت بیشتر با بقیه صحبت میکنم و خودم رو آدم ارزشمندی میدونم که تونسته به مهم ترین هدف زندگیش دست پیدا کنه ، اعتمادم به خودم خیلی خیلی بیشتر میشه و میتونم کارهای مهم رو به خودم بسپارم چون من یه آدم توانا هستم که متناسب شده و خیلی کار های دیگه هم میتونه انجام بده در ادامه اون ، به اندازه غذا میخورم و انرژی بدنم همیشه تامینه و احساس شادی رو توی تک تک سلولای بدنم میتونم تجربه کنم ، فکرم آزاده و میتونم به چیز های مهم دیگه توی زندگیم توجه کنم و در کل ، سطح سلامتی بدنم به مقدار خیلی زیادی ارتقا پیدا میکنه . 

      • اگر لاغر شوید چه تغییری در روابط شما با نزدیکان و اطرافیانتان ایجاد خواهد شد؟

      اگر لاغر بشم خیلی خیلی توی ارتباطاتم با دیگران پیشرفت میکنم چون الان حتی با اینکه دوستای نزدیکم به چاقی من اهمیت نمیدن اما من خودم رو لایق این نمیدونم که ازشون عشق دریافت کنم و از بس که اعتماد به نفس ضعیفی دارم میخوام از همه حتی نزدیکای صمیمی خودم فرار کنم و همه ی اینا روی روابطم با بقیه تاثیر میزاره مثلا من حتی دلم نمیخواد توی دانشگاه جلوی کسی راه برم چون احساس بدی به بدنم دارم و اینطوری نمیتونم خودمو خوب ابراز کنم ، تا حالا خیلی شده که وقتی سوالی توی کلاس پرسیده میشه من جوابش رو بدونم ولی نمیگمش چون قراره همه ی صورتا برگردن و به من نگاه کنن و من صرفا چون با وضعیت جسمیم راحت نیستم نمیخوام این اتفاق بیوفته و نمیخوام هیچ کس منو نگاه کنه در صورتی که من دوست دارم توجه بقیه رو جلب کنم و ارتباطم با بقیه خوب باشه اما با وجود چاقی این اجازه رو به خودم نمیدم و میخوام همیشه نامرئی باشم. 

      حالا اگه لاغر بشم تمام اینا پس گرفته میشه و من میتونم با احساس عالی خودمو به بقیه نشون بدم و اون چیزی که توی ذهنم وجود داره رو ابراز کنم و لذت ببرم و به بقیه هم عشق بیشتری میدم .

      • در صورت لاغر شدن چه تحولی در اعتماد به نفس شما ایجاد می شود.

      لاغر شدن تاثیر خیلی زیادی روی اعتماد به نفس من میزاره و مطمئنم وقتی من بیشتر از زندگی لذت ببرم و خودمو بپذیرم و دوست داشته باشم ، فرصتایی برام پیش میاد که اینو بیشتر بهم ثابت کنه که من لیاقت زندگی کردن رو دارم و قراره به تمام خواسته های زندگیم دست پیدا کنم . 

      من وقتی لاغر باشم به راحتی توی دانشگاه راه میرم و با بقیه ارتباط میگیرم چون خودمو قبول دارم و از بودن با خودم لذت میبرم و بقیه هم همین احساس رو به من پیدا میکنن . به راحتی میتونم لباس بخرم و از خودم عکس بگیرم و به اشتراک بزارم و اینطوری یعنی من حق انتخاب های بیشتری دارم و از این وضعیت لذت می برم . نقش های بیشتری بهم پیشنهاد میشه و من چون لاغرم و جسمم قوی و آماده ست میتونم به راحتی برای نقشم آماده بشم . همه ی این اتفاقات با اعتماد به نفس بیشتر داشتن برام پیش میاد و من همشون رو با آغوشم میپذیرم.

      • اگر لاغر شوید از نظر شغلی و کسب و کار چه تغییراتی خواهید داشت.

      به استادم نشون میدم که چقدر راحت میتونم تغییر کنم و اونم که تغییرات و پیشرفت منو دیده بهم کار جدی تری میده و من با اشتیاق بیشتری کار میکنم چون جسمم الان مثل یه موم توی دستمه و من میتونم به هر طریقی که خواستم شکلش بدم.

      همه میگن برای بازیگری سه تا ابزار مهم وجود داره ؛ بدن ، بیان و احساسات .

      من روی صدا و احساساتم خیلی کار میکنم و وقتی بدنم هم دقیقا همون چیزی باشه که ایده آل منه پس من میتونم روی خودم به عنوان یه آدم حرفه ای حساب کنم و دیگران هم!

      • لاغر شدن چه تاثیری بر روحیه، اشتیاق و امید به زندگی داشتن می گذارد.

      لاغر شدن باعث میشه من خودمو بیشتر دوست داشته باشم و این عشقی که به خودم پیدا میکنم باعث میشه زندگیم رو هم بیشتر دوست داشته باشم ، چون تونستم به مهم ترین هدفم برسم به این معنیه که میتونم به هدفای دیگم هم برسم توی یکی از فایل ها استاد ضرب المثل خیلی دقیقی رو گفتن اینکه : چون که صد آمد نود هم پیش ماست . این دقیقا برای لاغر شدن همه ی ما کاربرد داره چون چاقی همیشه یه غول خیلی بزرگ بوده توی زندگی من و اگه اون از بین بره من انگیزه و اشتیاقم برای زندگی بیشتر میشه ، به این خاطر که میدونم میتونم به هر چیزی که خواستم برسم .

      • علاوه بر موارد ذکر شده هر تغییری که لاغر شدن در زندگی شما ایجاد خواهد کرد را به صورت انشایی شرح دهید.

      لاغر شدن باعث میشه که من پول خیلی کمتری خرج کنم چون دیگه نیاز ندارم حتما شیرینی بخورم تا ذهنم دست برداره و هر چیزی رو به اندازه نیاز بدنم میخورم و دیرتر تموم میشن و میتونم اون هزینه رو برای چیزهای مهم تری توی زندگیم خرج کنم و همزمان به بدنم هم غذای مورد نیازش رو با عشق بدم. همچنین لاغری باعث میشه دیگران بیشتر از من خوششون بیاد و بخوان باهام باشن ، باعث میشه با خیال راحت و لذت ، برنامه استخر بچینم و یه مایو قشنگ به تنم کنم که اندامم رو به زیبایی نشون میده و با لذت شنا کنم و با دوستام وقت بگذرونم. لاغر شدن به من اعتماد به نفس عکس گرفتن میده و من به عکسایی که ازم وجود داره با عشق نگاه میکنم و به بقیه هم نشونشون میدم ، وقتی لاغر بشم دیگران مدام ازم تعریف میکنن و من عاشق اینم که بقیه ازم تعریف کنن و وقتی ازم می پرسن چطوری لاغر شدم این سایت رو بهشون معرفی میکنم و اونا هم با این آگاهی ها آشنا میشن و مثل من زندگیشون تغییر میکنه . راحت تر میتونم با جسم متناسبم راه برم و ورزش کنم و مربی ورزشم بهم افتخار میکنه ، سپهر برای متناسب شدنم بهم افتخار میکنه ، توی فیلمایی که بازی میکنم با ظاهر خیلی زیبا تر ظاهر میشم و از خودم رضایت بیشتری دارم ، هر مدل مویی که بزنم بهم میاد و جذاب میشم و در کل همه چیز بر وفق مرادم پیش میره و حالم هزاران برابر الان بهتر میشه و توی هر بخش زندگیم پیشرفت میکنم.

      خیلی خوشحالم که اینجا هستم… خدایا شکرت

      و ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/07/04 11:32
      مدت عضویت: 453 روز
      امتیاز کاربر: 8745 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 539 کلمه

      سلام به همه 

      چاقی وضعیتی است که من در اوایل با لذت بسیاری زیادی همراه بوده چون می توانستم هر غذا یا خوراکی خوشمزه ای بخورم اما به مرور که اضافه وزن بیشتری را تجربه کردم و نگران چاقی بیشتر بودم اون موقع توجه و تمرکز ما بر روی چاقی شد و هر چند این توجه و تمرکز همراه با نفرت و احساس بد همراه بود و من برای مقابله با چاقی رژیم و ورزش را شروع کردم و خودم را وارد رینگ بوکسی کردم که حریفم چاقیم بود که خودم اون رو با حرفها و باورهام قدرتمند کرده بودم و هر بار با تعیین زمان برای لاغری خودم را در مقابل حریفم ضعیفتر و قدرت چاقی رو بیشتر می کردم

      صحبتهایی که در زمان چاقی مخصوصا اوایل چاقیم زیاد داشتم مثلا هر کسی می‌گفت که به خانواده مادریت رفتی سریع حرف اون رو تایید می کردم و گاهی حتی این فرصت رو به دیگران نمی دادم و خودم سریع این جمله رو می گفتم که به خانواده مادریت رفتم و حتی غذا هم نخورم چاق میشم یا هر موقع در آینه خودم رو دیدم شکم و اندامهای دیگرم رو مسخره کردم یا صحبت ها و مسخره های دیگران رو شنیدم و باعث بیشتر شدن نفرت از خودم شد، هر موقع خواهر های لاغرم رو دیدم با حسرت به اونها نگاه کردم

      اما از امروز می‌خوام خودم رو دوست داشته باشم و به هیچ وجه درباره چاقی و نظرات دیگران در مورد چاقی خودم یا دیگران صحبت نکنم دیگه از چاقی خودم متنفر نباشم

      کلمه نفرت چقدر کلمه آشنایی،من چقدر از خودم نفرت داشتم این نفرت تا حدی بود که نمی‌تونستم در آینه خودم رو نگاه کنم یا مانتوی کوتاه بپوشمهمیشه مانتوهای بلند انتخاب میکردم، رنگ های شاد که اصلا فکرش رو نمی کردم برا انتخاب همیشه رنگهای تیره انتخاب میکردم و استدلالم این نبود رنگ تیره سرسنگینتره، تو عروسی ها اصلا بلند میشدم چه برسه برقصم که مبادا کسی اندام رو ببینه نظر بده یا مسخره ام کنه، حتی راه رفتن با افراد متناسب برام عذاب آور بود.

       اما می‌خوام این وضعیت رو که خودم با لذت همراه بوده تغییر بدم و به برای همین بیشتر مانتوهای کوتاه با رنگ شاد انتخاب می کنم و می پوشم حتما تو عکس های دسته جمعی خواهم بود کاری که برام لذت بخش بود جدیدا عروسی دعوت بودم برای خودم لباس رنگ شاد خریدم آرایشگاه رفتم تو تالار هم یا رقصیدن یا سرپا بودم خیلی بهم خوش گذشت.

      از این به بعد هم حتما هر بار که تواینه خودم رو دیدم به خودم لبخند بزنم و بگم دوست دارم زهرا

      هر روز عکس های که خاطرات خوبی باهاش دارم نگاه کنم و از امروز با خود درونم آشتی کنم و با احساس خوب هر روز به سمت لاغری ایده آل نزدیکتر بشم چون لاغری باعث درمان کمر درد و پا درد مخصوصا روزهایی که کار و فعالیت زیاد دارم، می شود همچنین از نظر روحی هم اعتماد بنفس بیشتری داشته باشم و اینکه چقدر توانایی های دیگه دارم که میتونم بهشون برسم، دیگه از درگوشی صحبت کردن های دیگران ناراحت نمیشم که نکنه در مورد من حرف میزنن، ارتباطم با همسرم و دیگر اعضای خانواده بهتر و با آرامش بیشتر میشه، چون فرد لاغر چابکی بیشتری داره می توانم با سرعت و دقت بیشتری کارهام رو انجام بدم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 235 کلمه

      توجه کردن به هرچیزی ابزاریه که مارو با همان چیز همراه میکنه.

      باتنفر از چاقی،با شکست در انجام روش‌های لاغری متعدد،باحسرت خوردن برای لاغری،تا به حال به چاقی تمرکز داشته ایم.وهرچه خود را ناتوانتراحساس کرده ایم سرعت چاق شدنمان افزایش پیدا کرده.قرار است یاد بگیریم  لاغری  رو مرکز توجه قرار دهیم.

      _حرف زدن در مورد چاقی ممنوع،متعهد میشم راجع به چاقی ام صحبت نکنم

      _پذیرش جسمی که با عدم آگاهی ساختم و قول دادن به جسمم که دوباره می سازمش

      _و حالا اگه لاغر بشم چه اتفاقی تو زندگی من میافته؟

      من وقت و هزینه ی زیادی تو این راه پرداخت کردم ،انرژی روانی زیادی گذاشتم ۰حالا که لاغر شدم از این پتانسیل تو ابعاد دیگه ی زندگیم استفاده میکنم.چاقی مثل مشکلی بود که هر روز بود،همیشه بود،همیشه درگیرم می‌کرد اجازه تمرکز جای دیگه نمی‌داد.حالا رها شدم

      ۰گفتگوی درونی بی رحمانه ای که باخودم داشتم تغییر کرده.به خودم می بالم که بالاخره اینقدر قفلی زدم رو چاقی بالاخره راه‌حل رو پیدا کردم.

      ۰عزت نفسم رو از زیر دست وپای چاقی بیرون کشیدم وتونستم به قولم وفا کنم

      ۰عاشق لباسم.حالا ازاین به بعد همه لباسی تو جسم متناسب و برازنده من زیباست حتی گونی.وقتی من لاغرم به خودم و زنانگی ام بیشتر اجازه بروز میدهم ولذت میبرم.

      ۰سلامت بسیار مهم است.از اینکه تو مسیر سلامتی قرارگرفتم لذت میبرم.ازسبکی،چابکی که احساس میکنم

      ۰ازهمه مهمتر پرازقدرت روحی شدم.چون نحوه ی کار کردن ذهنم رو یاد گرفتم و غول چراغ جادو به من کمک میکنه،منظورم قدرت ذهنمه.احساس توانمندی میکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سکینه
      1402/06/16 01:14
      مدت عضویت: 432 روز
      امتیاز کاربر: 5495 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 228 کلمه

      بنام خالق زیبایی

      سلام بر استاد محترم وتمام دوستان هم مسیرم

      من سکینه متعهد میشوم از این لحظه به بعد درمورد چاقی با خودم و دیگران صحبت نکنم  

      و همچنین با بدنم وچاقیم دوست باشم وخودم را مسئول چاقیم بدانم وتلاشم را بکنم که آن را درست کنم 

      بدیهای چاقی برای من

      زانودرد،نفس نفس زدن موقع راه رفتن از پله،حسرت پوشیدن لباسهای جذب وزیبا،نخوردن چربی ها و شیرینی و غذاهای ِلذیذ،اعتماد به نفس پایین وخیلی چیزای دیگه که نمیخوام بهشون توجه کنم

      واما فواید دوست داشتنی لاغری

      – اعتماد به نفس بالا برای حضور در همه جا 

      -خرید راحت و پوشیدن لباسهای مورد علاقم 

      سلامتیم که از همه مهمتر ه

      خوردن غذاهای خوشمزه تا حدی که سیر بشم بدون ترس از چاقی

       روابط عالی با خودم و حضور در جلو آینه با افتخار

      رهایی از مسخره های دیگران 

      رفتن به باشگاه و استخر با اعتماد به نفس بالا

      پیاده به بازار رفتن بدون اینکه خسته بشم و عرق کنم

      جوان و شاداب شدن پیوستم

      عکس گرفتن از خودم و مقایسه با عکسای قبلیم و یاد آوری قدرت ذهن

      سپاسگزاری از خداوند و قدر دادن بودن لاغری بعد دوران چاقی که خیلی لذت بخشه 

      ممنونم استاد که ما را آگاه میکنید من قبلا خیلی با رفتارمان به چاقی توجه میکردم که نمیدونستم با این‌کارام دارم خودمو از لاغری دور میکنم واز این به بعد همه توجه خودرا به لاغری میدم وازتوجه به  چاقی دوری میکنم  

      سپاسگزار خداوندی هستم که منو با استاد روشن عزیز آشنا کرد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/08 13:55
      مدت عضویت: 443 روز
      امتیاز کاربر: 7476 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 510 کلمه

      سلام به خدای لاغری❤️

      ای عاشقان لاغری، دل راچراغانی کنید لاغری درراه است. 🌹❤️🌹

      تمرین آخرِگام هفتم:مزایای لاغری. 

      لاغری باعث میشه سلامتیم بیشتربشه. شادابتروجوانترشوم. وراحتترخودم رابپذیرم. به سبکی راه بروم. هرلباسی روباهر رنگ وطرحی که دوست دارم بپوشم. باشادی برقصم وحسِ خوبی به خودم داشته باشم وحسِ خوب باعث می‌شود روحم لذت ببرد وتغذیه شود. بارلاغری آرامشم بیشترمیشود. دیگرکسی به خاطراضافه وزنم مسخره وسرزنشم نمیکند. عزت نفسم بالا میرودعاشق زندگی کردن میشوم. 

      داستانِ لاغری من.💃

      صبح که ازخواب بیدارمیشوم، اولین چیزی که حس میکنم، سبکیِ جسمم وتناسب اندامم است. ومن بالذت ورضایت لبخندمیزنم به این شگفتیی که بایاریِ خالق مهربانم وآموزشهای استادِبینظرم درخودم خلق کردم وباشادی زیباترین بلوز وشلوارِخوش رنگم رومیپوشم وازدیدنِ تناسب اندامم درآینه قدیِ اتاقم به وجدمی آیم وباآرامش وشادی، تمرینات راانجام می‌دهم وازجسم زیبایی که خلق کردم مینویسم ودرصورت گرسنه بودن صبحانه ام راباآرامش راتاجایی که میل داشته باشم میخورم وبه سبکی کارهایم راانجام می‌دهم وبه چالاکی پله هاراپایین وبالا میروم ولذت میبرم ازلاغریم وسلامتیم وازاینکه جوانتر وشادابتر شدم. 

      موقع خروج ازخانه زیباترین مانتوی اندامیم را وشیکترین وخوش فرم ترین کفشم رامیپوشم وبه هرمغازه لباس فروشی که میرسم باشوق ولذت لباسها رانگاه میکنم چون مطمئنم هرلباسی راکه انتخاب کنم سایزم رادارند. بااعتماد به نفس ولذت بردن از لاغریم به استخرمیروم. دیگرمیتوانم براحتی وسبکی کوه نوردی کنم دیگردرمسیرهای سربالایی نفس نفس نمیزنم و زانوهایم به خاطر سنگینیِ وزنم در نمی‌گیرد به سبکی راه میروم وبالذت نفس میکشم. دیگربه خاطرچاقی مجبورنیستم کفشِ تخت و بدفرم بپوشم خوش فرم ترین وخوش رنگترین کفش هارامیپوشم. لباس‌های رنگ روشن وچشم نوازباطرحهای زیبامیپوشم وکیف میکنم ازسبکیِ وزنم واندامِ باربی ام وهربار که لباس میپوشم ازخودم عکس میگیرم وبه سبکی میرقصم وشادی میکنم. 

      دیگربه خاطرِنگاه های تمسخرآمیزِدیگران خودمم راسرزنش وخانه نشین نمیکنم وهمش دوست دارم بروم پارک بروم مسافرت بروم تودلِ طبیعت… وکلاً پذیرش همه چی برام راحتترشده.

      موقع غذاخوردن وقتی سیرم، ازگفتنِ جمله(میل ندارم) به وجدمی آیم وبه من حسِ قدرت وحقِ انتخاب میدهدوهمه مرا به خاطر تناسب اندامم تحسین می‌کنند. 

      شبهاموقع خواب رویاپردازی هایم رنگ ولعاب لاغری داردوخودم رادر زیباترین مکان‌ها تجسم میکنم که خوشرنگترین وبرازنده ترین لباس راپوشیدم ولذت میبرم ازبودنم وازتناسب اندامم…. 

      لاغری یعنی باعشق زندگی کردن بالذت نفس کشیدن شادبودن. آرامش داشتن زیبا بودن وزیبادیدن. بالذت نفس کشیدن. شکرگذاربودن لذت بردن ازخوردن غذا تحسین شدن طبیعی بودن. لاغری یعنی زندگی رازندگی کردن….. وای خدا روحم داره میرقصه وقلبم داره میخنده چه لذتی داره متناسب شدن.

      دستِ گُلت پُربرکت استادجان بااین تمرینی که دادی. 

      واقعاً باتمام وجودم حس کردم که لاغری باساک و وسایلش اومده وبه چاقی میگه:داداش پاشو بزن در. این جسم همین الان بانوشتن این تمرین به نامِ من ثبتِ سندشد. 😆

      وچقدرلذت بردم ازاین نگرشِ استادکه:همینطور که دست به غذا بردن شمارا چاق میکنه دست به قلم بردن شمارولاغرمیکنه ومن این کُدِهوشمندانه روتوی مغزم ثبت میکنم تاتوی مسیرم همیشه فعال باشه چون من معجزهٔ نوشتن روباتمامِ وجودم تجربه کردم. 

      دردورهٔ100گام،  من6تادفتر100برگ و2تادفتر60برگ پُرکردم وحسابی مغزمودرگیرِ یادگیری تمرینات لاغری کردم. 

      نوشتن درمورد لاغری یعنی توجه به لاغری وخلق رویای لاغری. من همیشه میگم:شنیدن کی بود مانندِنوشتن. 

      یه نکتهٔ دیگه که استاد فرمودندتعیین نکردنِ زمان برای لاغری بود. اصلاً زمانی وجود نداره هرچی هست همین الان یعنی لحظهٔ حاله. بقیه اش اسباب بازی های دنیایه. 

      پس بدونِ توجه به زمان ومکان بااشتیاق وشوق فراوان ادامه می‌دهیم. 

      •  
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 6191 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 20 کلمه

      سلام و درود
      بعد از ارسال دیدگاه ۳۰ دقیقه فرصت اصلاح دارید بعد از اون زمان امکان تغییر در دیدگاه نیست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/06 16:26
      مدت عضویت: 443 روز
      امتیاز کاربر: 7476 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 374 کلمه
      • به نام خالق جانم وباسلام به استادعزیزم وعاشقان لاغری باذهن
      • این گام پربودازفرمولای لاغری واینکه چطوری چاقی رودر ذهنمون کمرنگ کنیم وقدرت روبدهیم دست لاغری
      • واقعاً زندگی باطعم داشتن استادی آگاه وبینظیرچون شماچقدرلذتبخشه.🙏🌹
      • من اگه همین یه گام روخوب درک کنم وتمریناتشو انجام دهم لاغریم حتمیه. 
      • بخش اول:متوقف کردن صحبت درموردچاقی. 
      • من قبلاً ازچاقی خودم بشدت متنفربودم چون چاقی فرصت های خوبرودرزندگیم ازم گرفت جوانیم راازم گرفت اعتمادبه نفسم راازم گرفت شادی وآرامش راازم گرفت همیشه به خاطرچاقی خودم رو سرزنش میکردم چه لباسهایی که دوست داشتم بپوشم بخاطرچاقی نپوشیدم همیشه دلم میخواست کوهنوردی کنم وبرم استخربه خاطرچاقی نرفتم وهمیشه به خاطرچاقیم که موردتمسخرقرارنگیرم خانه نشین وتنهابودم وشادی وآرامش نداشتم وپذیرش چاقی برایم سخت بودوهرکس میگفت چراچاقی؟ میگفتم:من چاقیم ارثیه. من با استخوانبندی درشت بدنیا آمدم واستعدادچاقی دارم! 
      • اماالان باآگاهی هایی که دردوره لاغری باذهن بدست آوردم براحتی چاقیم راپذیرفتم ودیگه احساس بدی به چاقی ندارم وبه اون به چشم یک انتخاب اشتباه وناآگاهانه نگاه میکنم که بعدازاستفاده ازآن فهمیدم به جای خدمت رسانی داره به من ضررمیرسونه وباتمرینات دوره دارم آرام آرام در ذهنم کم رنگش میکنم ودرمقابل بااشتیاق زیاد به لاغری توجه میکنم تاباقدرت جانشین چاقی بشه. 
      • متن تعهدنامه
      • من سحرزندبا56 سال سن و 90 کیلوگرم وزن ازامروزمتعهدمیشوم که درهیچ کجا وبرای هیچکس ازچاقی صحبت نکنم وچاقی ام رابپذیرم وبه جسمم عشق بورزم وآن رادوست داشته باشم وبرای متناسب شدن جسمم تمام تلاشم رابکنم. 
      • من برای پاک کردن نفرت ازچاقی از ذهنم،یک تمرین عملی انجام می‌دهم که درعین سادگی خیلی تاثیرگذاره
      • همانطورکه میدونید ذهن ماحالت کودکانه داره پس بایدهرموضوعی روبه سادگی باتکرارکردن به اون آموزش بدهیم تابراش جابیفته واونو درک وبه باور تبدیل کنه. 
      • من قبلاً یه آدم لاغرمیدیدم باحسرت میگفتم:خوش به حالش چقدرلاغر ومتناسبه…ونمیدونستم که این یک فرمول چاقیه ومنوچاقتر میکنه وازوقتی به این آگاهی رسیدم اولاًکه اصلاًتوجهی به آدمای چاق ندارم وفقط میگردم آدمای لاغر رو ازکوچیک تابزرگ فرقی نمیکنه میبینم وتودلم اونارو تحسین میکنم ومیگم:به به چه اندامی چقدرلاغروظریفه نوش جونش باشه این تناسب اندام. من چقدراین طعم رو دوست دارم شکرخدایی که لاغری روخلق کرد… این میشه تمرین عملیِ توجه به خواسته. به همین سادگی. وباورکنیددرحذف نفرت ازچاقی معجزه میکنه. 

      تمرین تاثیرگذاری که استادعزیزمون بهمون نشون دادن دیدن تصویرشگفتی سازان هست که من هرروزاونارونگاه میکنم وبه ذهنم میگم ببین اینم تونست لاغربشه تو هم میتونی. این تمرین واقعاً برای توجه ذهنمون به لاغری بی‌نظیره. 

      واقعاً لاغری خیلی آسونه. 

      پس بااشتیاق ادامه می‌دهیم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/04 17:34
      مدت عضویت: 1626 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 781 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه

      الان که طرز رفتار برادرم رو میبینم که کاملا متناسب هست چون اصلا فرمولهای ذهنیش دستکاری نشده خوردن غدا رو به هیچ عنوان عامل چاقی نمیدونه چونکه پدرم خیلی چاقه ولی وقتی اون چیزی میخوره اعم از بستنی یا…برای اون هم داخل کاسه میریزه وپیشش میزاره وعلیرغم اینکه مادرم اون رو منع میکنه که برای سلامتیش خوب نیست اما اصلا اینا رو نمیدونه ودرک نمیکنه .

      یا اصلا آدمهای چاق رو قضاوت نمیکنه . من مدتی که خیلی چاق بودم برادربزرگم و خواهرم که چاق بودن مرتب بهم گوشزد میکردن که مراقب خودت باش . گامبو و…

      اما یکبار تو این چندسالی حتی به شوخی اون به من چیزی نگفت انگار منو نمی دید .

      ووقتی براش تعریف میکنم من باقدرت ذهن لاغر شدم میگه تو همینجور بودی لاغر .!!!! وحتی  من نشنیدم فرد چاقی رو قضاوت کنه . 

      حالا میبینم چقدر نگرشهای من و اون فرق داشت . 

      من خودم زمانی که قضاوت دیگران برای من اهمیت داشت چه درمورد چاقی یا مسایل دیگه ای همش در رنج بودم وهم کلی انرژی ازم گرفته میشد که من مقصر نیستم .

      اما از زمانی که گفتم من همین جوری هم ارزشمندم وهرکس همینطوری که هستم منو بخاد باهم هستیم اگه نه به سلامت .

      تازه خیلی ها هم هستند از دوستان که بهم زنگ میزنن فلانی بیا بریم بیرون و فلان . اما من چون خوشم نمیاد میگم ممنونم . تمایلی ندارم .

      خوب چون خودم روپذیرفتم فارغ از هرگونه دستاورد بیرونی .

      چه چاقی چه لاغری . چه فقر . چه ثروت و…

      اما هر روز برای بهترشدنم تلاش میکنم که احساسم خوب باشه .

      قبلا از آینه به شدت فراری بودم اما الان باخودم حرف میزنم .

      عکس خودمو گذاشتم بک گراتد گوشیم و یک آهنگ شاد پلی میکنم و به عکسم نگاه میکنم . الانا خیلی خودمو دوست دارم  و خواب خیلی خوبی دارم .

      خوب راست میگم دستاورد من چه ربطی به دیگران داره . ودستاورد اونها چه ربطی به من داره خودم رو سرزنش یا تحقیر کنم .

      قبلا متناسب بودم واطرافیان که چاق بودن میشنیدم که چقدرتلاش میکنن تا متناسب شوند اما فایده ای نداشت .

      بعد دوباره چاقی تجربه زندگی خودم شد وبا روش غیر ذهنی تلاش میکردم متناسب بشم نمیشد .

      چون یک رزومه تو ذهنم بود که لاغرشدن کار سختیه و وقتی خودم همون شیوه اطرافیان رو انجام دادم و موفق به لاغری پایدار نشدم برام طبیعی بود که لاغرنشم .

      چون هم شنیدم وهم تجربه کردم و بدتر ازهمه تو ذهنم حک شد لاغر شدن کار سختی هست .

      درحالیکه هم اطرافیانم و هم من داشتیم مسیر رو اشتباه میرفتیم و مسیراشتباه همیشه نتیجه اشتباه به همراه داره .

      وهمش تو ذهنم بود که هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد .

      و طاووس من لاغری بود و هندوستان من روشهای اشتباه برای لاغر شدن .

      یا شنیدم که نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد .

      خوب معلومه باید ذهنم رو متقاعد کنم که این باور اشتباه هست وگرنه در این روش لاغری با ذهن هم متحمل سختی های زیاد میشم ممکنه اواسط دوره جا بزنم . وخسته بشم . رها بکنم اما من دلیلم محم ترهست که راحت ذهنم متقاعد بشه  

      طبق آیه ۱۸۵ سوره بقره

      یریدالله بکم الیسرا ولایرید بکم العسرا

      که خداوند برای  شما آسانی میخواهد و سختی نمی خواهد .

      جورهندوستان نمیخاهد . ورزش و رژیم نمیخاهد . پیاده روی نمیخاهد . دمنوش بدمزه نمیخاد و..‌ چون آسانی نیست و سختی هست .

      پس مسیر قبلیم اشتباه بوده چون همش سختی بوده ولی این مسیر این روشها رو نداره و روش آسانی هست پس همین رو باعشق طی میکنم و متناسب بشم .

      الانا اکثر وقتها دوست دارم تنها باشم و وضعیت روحیم رو بسنجم .

      برای خودم آهنگ بزارم وبرقصم . خیلی از دوربریهای منفی نگرم رو کات کردم .

      تمرینات دوره رو با اشتیاق انجام میدم وحس خوبی بهم میده پس معلومه درمسیر درستم .

      از مزایای متناسب شدن برای من 

      دوستی بیشتر باخودم چون برای بهبودم تلاش کردم.

      راحت تر راه میروم . سلامتی ام بهتر میشه . حوصله ام بیشتر میشه . سایز لباسام کمتر میشه . رنگ شادتر میپوشم . جمع وجورتر میشم . سیستم تنفسم بهتر میشه . معنای سیری وگرسنگی رو متوجه میشم واز غذا خوردنم بیشتر لذت میبرم . جوانتر میشم چون روحیم بهتر میشه . دیگه محدودیت ورزشی ندارم . سیستم پریودیم ردیف ترمیشه . عکسهام زیباتر میشه . خیالم راحته لباسهای مجلسیم تا مجلس وعروسی بعدی همچنان سایزمه . بلوزهای کوتاه میتونم بپوشم . 

      میتونم باقدرت ذهنم مسایل پیرامونم رو مدیریت کنم .

      از زندکی لذت بیشتری ببرم . ترس خوردن ومهمانی نداشته باشم . با آرامش وتومانینه غذا بخورم .سیستم گوارشیم بهتر کار میکنه . مجبور به اسنفاده از کرم های گرون قیمت برای پوستم نیستم . 

      لاغرشدن تصادفی نیست بلکه تجربه کردنی است .

      تکامل داره مثل همه هدفها و اونهم صبرمیخاد تکرار وعمل ولذت از مسیر .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/03/23 11:41
      مدت عضویت: 567 روز
      امتیاز کاربر: 14032 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 705 کلمه

      سلام استاد عزیز 

      درمورد چاقی که گفتید لیست بنویسم که چه ضربه ای به ما زده خیلی زیاده که من به چند تا اشاره میکنم 

      چاقی به 1-سلامتی  2- دیابت 3 چربی4-تیروئید گرفتم 

      چاقی اعتمادبه نفس را از من گرفته و همیشه نمیتوانم هرچه را دوست دارم انتخاب کنم 

      چاقی من را از پوشیدن و انتخاب لباسهای دلخواه دور میکنه 

      و انشاااله در مورد 3 گامی که گفتید حتما تمرکز میکنم 1- در مورد چاقی خود به دیگران توضیح ندهم 2- با چاقی ووضعیت بدن خودم آشتی کنم و خودم و هیکلم را سرزنش نکنم و خودم را مسئول چاقی خودم بدانم 3- در مورد متناسب شدن بیشتر فکرکنم و درمورد ان بنویسم 

      در مورد فواید لاغری 

      ابتدا به سلامتی ما کمک میکند . انواع بیماریهایی که از طریق خون است (دیابت -چربی – تیروئید ) – کمردرد – زانودرد و در حالت برخاستن و نشستن و غیره به ما کمک میکند 

      لاغری برای ما اعتماد به نفس بالایی به ارمغان میاورد که ما با بقیه افراد درجامعه متفاوت نیستیم و هر سایزی  و رنگ لباس را که بخواهیم میتوانیم انتخاب کنیم 

      لاغری باعث میشود خیلی جوانتر از سنمان به نظر بیاییم من افرادی را سراغ دارم که 10سال از من بزرگتر هستند ولی جوانتر به نظر میایند 

      لاغری باعث میشود روحیه شادتری داشته باشیم و خوشحال باشیم و هرگز خودمان را سرزنش نکنیم 

      لاغری باعث میشود خلق و خوبی خوبی داشته باشیم و در جامعه و خانواده با افراد رفتار بهتری داشته باشیم 

      لاغری باعث میشود که درجمع از نگاه دیگران به خودمان ناراحت نشویم و فکر نکنیم که همه درمورد چاقی ما صحبت میکنند 

      لاغری باعث میشود در جمع آرامش فکری داشته باشیم و در هنگام عذا خوردن فکر نکنیم که همه من را نگاه میکنند که چقدر غذا خوردم و غذا خوردنم با ترس است و اصلا لذت نمیبرم 

      لاغر شدن باعث میشود که نظر دیگران درمورد خودم را بیاهمیت بدانم چون من با بقیه افراد هیچ تفاوتی ندارم 

      لاغر شدن باعث میشود درخانواده و روابط با همسرم بهتر عمل کنم 

      لاغر شدن باعث میشود برای انجام دادن کارهای شخصی به زحمت و نفس نفس افتادن نشوم 

      لاغر شدن باعث میشود در هر نوع ورزش حق انتخاب داشته باشم و با لذت ورزش کنم 

      لاغر شدن باعث میشود که به راحتی لباسهای جذب بپوشم و از اندامم راضی و خوشحال باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که به راحتی بدوم و نفس نفس نزنم 

      لاغر شدن باعث میشود از خوردن غذاها لذت ببرم و ترس از چاق شدن نداشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که اعتماد به نفس بالایی داشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود در مسابقات خودم را نفر اول تصور کنم 

      لاغر شدن باعث میشود درمحیط کار به چشم دیگری به من نگاه کنند 

      لاغر شدن درمحیط کار باعث میشود که پست بالاتری را برای خودم انتخاب کنم 

      لاغر شدن باعث میشود زیاد عرق نکنم که همیشه ناراحت باشم از بوی بد عرق بدنم 

      لاغر شدن باعث میشود به راحتی در خرید انتخابهای خودم را انجام بدم 

      لاغر شدن باعث میشود رنگهای تیره نپوشم و رنگهای شاد انتخاب کنم 

      لاغر شدن باعث میشود که برای جایی رفتن از کسی کمک نگیرم 

      لاغر شدن باعث میشود درمسافرتها ساک لباس کوچک با خودم ببرم 

      لاغر شدن باعث میشود در هنگام خرید پول بیشتری پرداخت نکنم 

      لاغر شدن باعث میشود برای انتخاب سایزم خجالت نکشم و با اطمینان سایزم را بگم 

      لاغر شدن باعث میشود ترس از وزن گیری خودم نداشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود درجمع دوستانه جای کتری را به خودم اختصاص بدهم و به قولی مهربانتر باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که احساس ضعف و گرسنگی بیشتری درجمع و خانواده نداشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که  اب رسانی بیشتری را به بدنم انجام بدهم و

      لاغر شدن باعث میشود که هیکل متناسب تری داشته باشم و در مقابل ایینه با شادی به خودم نگاه کنم 

      لاغر شدن باعث میشود فرزندانم وقت بیشتری را با من سپری کنند 

      لاغر شدن باعث میشود که من در جمع خانواده غذای رژیمی نخورم 

      لاغر شدن باعث میشود که من از خوردن شیرینی و غذاهای چرب دچار عذاب وجدان نشوم 

      لاغر شدن باعث میشود در خرید پارچه ، پارچه کمتر و هزینه کمتری پرداخت کنم 

      لاغر شدن باعث میشود برای دوخت لباسم از مدلهای متفاوت استفاده کنم و حق انتخاب داشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که زندگی که یک انسان باید به راحتی و بدون سختی داشته باشد را تجربه کنیم و سالیان سال بدون ناراحتی جسمی و روحی زندگی کنیم 

      از استاد عزیز ممنون که به راحتی موضوع را برای ما افراد چاق شفاف سازی میکنند 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,166 کلمه

               “ به نام یکتا پروردگار عالم ” الله “ ”  

      درود به دوستان هم مسیر و استاد آگاهی دهنده گرامی ؛

      گام هفتم : فرمول های چاقی ؛

      پروردگار خوب و مهربانم ، از تو سپاس گزارم که امروز ۸ خرداد ۱۴۰۲ مرا یاری دادی تا بتوانم این گام را بر دارم ، خدایا شکرت.

      با توجه به گفته های استاد در فایل تصویری ما در این گام باید سه کار مهم را انجام بدهیم که شامل : 

      ۱) از این تاریخ به بعد درباره ی چاقی خود و به طور کلی چاقی ، با کسی صحبت نکنیم چون با این کار توجه ما از چاقی برداشته می شود .با صحبت کردن در مورد چاقی با دیگران ذهن ما به آن توجه می کند و بدون در نظر گرفتن اینکه ما خواهان آن نیستیم و آن را نمی خواهیم سعی در گسترش آن در جسم ما می کند و ما روز به روز چاق تر می شویم .

      من تقریبا به مدت یک سال است که درباره چاقی با کسی صحبت نمی کنم و به چاق بودن خودم هم اشاره ای ندارم دقیقا از زمان اولین بار که در دوره ی دوازده گام شرکت کردم و با این کار توجه بسیار زیاد خود را از چاقی بر داشته ام و در جهت عکس آن بیشتر به لاغری توجه می کنم و بسیار مفید و کاربردی است.

      ۲) شرایط فعلی خود را بپذیریم و با چاقی خود صلح کنیم و از سرزنش کردن و تحقیر کردن خود بپرهیزیم و خود را همان گونه که هستیم دوست داشته باشیم و باور کنیم که شرایط فعلی جسم ما تنها به دست خود ما با باورها و فرمول های نادرست ذهنی خود ما به وجود آمده است و دلیل دیگری ندارد و اشتباه خود را کاملا بپذیریم که با این کار به آرامش و احساس خوب خواهیم رسید و حال درونی ما بهتر می شود.

      من همیشه خود را دوست داشته ام و دارم ولی از چاقی خود ناراحت بودم و زجر می کشیدم اما با آشنا شدن با این روش و مسیر کاملا این را پذیرفته ام که مسئول صد در صد چاقیم خودم هستم و این شرایط را خودم به وجود آورده ام پس به همین دلیل هم مسئولیت صد در صد تناسب و لاغری خود را می پذیرم و در این راه تلاش و کوشش می کنم به روش لاغری با ذهن.

      ۳) تهیه ی لیستی از ضربه های چاقی که در زندگی به من وارد شده است و داستان تناسب و لاغری .

      من چه ضربه هایی از چاقی خورده ام :

      حسرت پوشیدن لباس های اندامی و زیبا .

      داشتن عذاب وجدان بعد از خوردن غذاهای خوشمزه و مورد علاقه .

      کم شدن اعتماد به نفس.

      خرید های اجباری.

      ترک ورزش های مورد علاقه.

      حسرت از دیدن افراد متناسب.

      در این جا می خواهم درباره ی ورزش کردن و پوشیدن لباس های شاد و قشنگ توضیح دهم . من خیلی خیلی در دوران ابتدایی به خصوص از کلاس پنجم به بعد عاشق زنگ ورزش و ورزش کردن بودم و با وجود اینکه از بعضی از دوستان چاق تر بودم اما در ورزش کردن بسیار خوب وعالی بودم و تمام توان خود را البته با لذت به کار می بردم اما با این وجود در زیاد دویدن و دو طولانی دچار مشکل می شدم و حسابی خسته می شدم اما در خیلی از ورزش ها مانند هندبال ، بسکتبال ، والیبال، طناب زدن و حتی دراز و نشست خوب کار می کردم و کلا عاشق ورزش بودم و هستم اما از دانشگاه به بعد ورزش را کنار گذاشتم و در حد پیاده روی و گاه گداری کوهنوردی ورزش خاصی انجام ندادم و البته در این سال های آخر کوهنوردی بسیار سخت بود برای من و بیشتر از دو دور پیاده روی نمی توانستم انجام بدهم و پا درد و کمر درد می گرفتم.من هیچ وقت به خاطر چاق بودنم پیش نیامده است که به عروسی یا مهمانی یا جشن خاصی نرفته باشم چون احساس زشت بودن نداشته و ندارم و چون من در تمامی عروسی ها لباس محلی خود را می پوشم به راحتی از هر نوع پارچه و رنگی که دوست داشته باشم استفاده کرده ام و می کنم و مشکلی در این مورد نداشته ام اما بیشترین مشکل من در پوشیدن لباس های اسپرت و مانتو و شلوار مورد علاقه ام بوده است.الان که فکر می کنم من قبل از آشنایی با لاغری با ذهن خیلی با خودم درگیر بودم که چرا حال و حوصله ی هیچ کاری را ندارم ، بی انگیزه ام ،تنبل و خواب آلودم ، عصبانی و ناراحت هستم و آن طور که باید از زندگی خود لذت نمی برم و بی هدف زندگی خود را سپری می کنم و اینکه چرا هر کاری می کنم لاغر و متناسب نمی شوم ؟! اما از زمانی که با این روش و سایت تناسب فکری آشنا شده ام به خوبی و به وضوح متوجه شده ام که ریشه ی تمامی این احساسات و حالات به چاقی من مربوط بوده است و اینکه باور لاغر شدن را نداشتم و اینکه چاقی بسیار بار سنگینی بر روی ذهن من داشته است، خود را بی اراده و ناتوان می دانستم اما الان به این درک رسیده ام که تنها با تغییر فرمول های ذهنی خود به خوبی و راحتی توانایی انجام هر کاری را دارم که لاغر و متناسب شدن آسان ترین آنهاست،

      و چه حسی قوی تر و زیبا تر از این حس.

      و اما داستان مریم متناسب خواندنی است :

      من مریم دو سال است که در تناسب کامل جسمی و روحی قرار دارم که خیلی لذت بخش و زیباست چون با تناسب اندامی که دارم هر نوع لباس و پوششی را که دوست داشته باشم به راحتی و آسانی می توانم بپوشم و از اینکه این لباس ها بر جسم من حتی زیباتر به نظر می آیند بسیار خوشحالم و از اینکه به راحتی می توانم ورزش هایی مانند پیاده روی های طولانی ، کوهنوردی ، شنا ،دو چرخه سواری، اسب سواری و … را انجام دهم سرشار از شادی و خرسندی هستم.من چون باور کردم که می توانم هر کاری را به درستی انجام دهم توانستم در زمینه ی کسب و کارم پیشرفت چشم گیری داشته باشم و ماشین مورد علاقه ام را خریدم و با اندام متناسب و زیبای خود از رانندگی با ماشینم بسیار لذت می برم .چون متناسب شده ام در عروسی ها بیشتر و بهتر می توانم رقص محلی خود را انجام دهم و لذت ببرم .ارتباطم با خدا ، خودم ، همسرم و فرزندانم بسیار شاد و خوب شده است و اندام متناسب خود را بسیار دوست دارم و از آن لذت می برم .در سلامتی کامل به سر می برم و صورتی زیباتر و جوان تر دارم و به خاطر این همه نعمت بزرگ و زیبا خدا را شکر می کنم و شاکر او هستم و مطمئنم شما دوستان هم مسیر عزیز هم با راهنمایی های استاد گرامی و تکرار ، استمرار و ادامه دادن این مسیر تمامی تجربیات من را تجربه خواهید کرد تنها کافی است باور داشته باشید .

      “ لاغر و متناسب شدن با لاغری با ذهن راحت ترین و آسان ترین کار دنیاست .”

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1402/02/02 21:00
      مدت عضویت: 1577 روز
      امتیاز کاربر: 27046 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,164 کلمه

       سلام و درود ▪︎ عنوان این جلسه  :    فرمولهای  لاغری  برگرفته از دوره ۱۲ گام ، گام هفت

                 >>>>>>>>>>>><<<<<<<<<<

      فرمول های لاغری دستورالعمل هایی است که مغز به صورت فرمان عصبی صادر می کنه وباعث واکنش های رفتاری در ما می شه این واکنش ها همون عادت های  خاصی است که باعث لاغر شدن ما می شن.▪︎ مثلا عادت  کم خوردن ، عادت آب بیشتر نوشیدن ، عادت عمل  نکردن به تعارف میزبان و استفاده از کلمات میل ندارم ،  نخوردن شیرینی بعد از غذاها ، و امثالهم 

      چاقی وضعیتیه که خودمون با لذت ایجادش کردیم  پس لاغر شدن نیز باید با لذت ایجاد بشه ▪︎ لاغر شدنی که از طریق محدودیت جسمی یا مصرف دارو ایجاد بشه به دلیل اینکه مسیر لذتبخشی نیست نمی تونه ماندگار باشه و به راحتی به وضعیت قبلی بر می گردیم ▪︎

      لاغری با ذهن تنها روشی است که ماندگاره و تا زمانی که فرد بخواد می تونه از این طریق در تناسب اندام باقی بمونه▪︎

      در  روش لاغری با ذهن با  استفاده از   فرمول های چاقی   مسیر  متناسب شدن  رو هموار می کنیم  به این صورت که  برنامه های ذهنی که سبب اضافه وزن شده رو  شناسایی می کنیم.سپس فرمول های لاغری رو  ایجاد و جایگزین فرمول های چاقی در اون برنامه می کنیم.▪︎

      به همین دلیل متناسب شدن از این طریق بسیار راحته ، چون براساس مسیریه  که ما برای چاق شدن طی کردیم، اما با تغییر مسیر حرکت به جای چاق تر شدن متناسب شدن را در پیش می گیریم.▪︎

      توجه کردن، موضوع بسیار مهمیه که به راحتی باعث تقویت فرمول های لاغری و لاغر تر شدن ما می شه▪︎ همین توجه  در جهت عکس ‘  فرمولهای چاقی رو تقویت می کرده و باعث چاقی ما بوده ▪︎

      توجه کردن مثل ابزاریه که هم  می شه از اون  برای انجام کارای  مفید استفاده کرد و هم  برای انجام کارهای مضر، این ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه موردی از اون استفاده کنیم.▪︎

      اگر به چاقی توجه کنیم به راحتی می تونیم چاق تر بشیم و اگر به لاغری توجه کنیم به راحتی می تونیم لاغر بشیم ▪︎

      زمانی که به لاغری  و لاغرها  توجه می کنیم در واقع داریم صحیح بودن فرمول های لاغری  ذهن  را تایید می کنیم.▪︎

      از نمونه های توجه به لاغری  میشه به مطالعه درباره مزیتهای متناسب شدن اشاره کرد ، میشه در هر جا  به جای توجه به آدمای چاق  به  لاغرها و متناسبها  توجه کرد   و قلبا با دعای خیر و بدون حسرت ستایششون کرد  و خدارو شکر کرد که  ما هم به موقع  مثل اونها میشیم  … میشه کیلیپهای رقص  متناسبها  رو  نگاه  کرد و لذت برد  ….می تونیم  برای  زمان متناسب شدن  خودمون  نقشه و طرح  ذهنی  ترسیم کنیم و به رشته تحریر  دربیاریم  …

      اینجا سوالی مطرحه  :   چرا   در چاقها  توجه  به لاغری به صورت حسرت لاغر شدنه   ؟   در صورتی که  حسرت لاغری داشتن به سادگی مانع لاغر شدنه ▪︎

      چون  در روند چاق شدن هیچگاه به لاغری توجه نمی کنن چون اونو  از دست  رفته می دونن و خودشونو   دور از لاغری می دونن و از طرفی  به دلیل  شکستهای مکرر  از روشهای متداول   در خود توان لاغر شدن  نمی بینن ▪︎ 

        باز اینجا سوال دیگری مطرحه  :  چرا چاقتر شدن  بسیار آسان  و راحت  به نظر می آد  ودر عمل هم این اتفاق  راحت  میفته  و به قول معروف  افراد مثل آب خوردن  چاق  میشن ؟؟؟

      چون توجه به چاقی سبب تقویت احساس بد   و احساس بد سبب ایجاد احساس ضعف بیشتر  نسبت به چاقی  ▪︎به عبارتی افراد،    خودشونو مغلوب اضافه وزن می دونن و به همین دلیل چاق تر شدن بسیار آسان می شه براشون ▪︎

      حالا  بر عکس این ماجرا  توجه به لاغری  سبب تقویت  احساس خوب شده و در فرد احساس قوت و توانایی بیشتر نسبت به لاغری ایجاد   می کنه  .لاغر شدن هم طبیعی جلوه می کنه  هم بدیهی  و در نتیجه  لاغر شدن  به آسانی  اتفاق میفته ▪︎

      توجه به لاغری و لاغرها  سبب اتخاذ تصمیماتی در زندگی می شه که در نهایت باعث پررنگ تر شدن تصویری لاغر تر از خودمان در ذهن میشه و از اونجایی که ذهن ما تصویریه تمام سعی خودشو میکنه تا جسم را مشابه تصویری که از خود در ذهن ایجاد کردیم برسونه.و این کارو از طریق تقویت فرمول های لاغری و ایجاد فرمول های جدید انجام می ده ▪︎

      دلیل اینکه بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارن معتقدن که روند چاق تر شدن آنها سریع تر شده ، توجه کردن به اضافه وزنه  و اگر بخوایم لاغر بشیم باید  توجه به جسم چاق فعلی رو کنار بذاریم  و به خود اجازه بدیم  که در عالم خیال و رویا  خودمونو  در سایز دلخواه  و لباس دلخواه تصور کنیم تا روند  لاغر شدن رو  تسریع کنیم ▪︎

      هرچه بیشتر به لاغری توجه کنیم  علاوه بر اینکه صحیح بودن فرمول های لاغری ذهن رو تایید می کنیم بلکه  باعث تقویت  روحیه و تشدید احساس قوت و توانایی در برابر چاق تر شدن می کنیم ▪︎ 

      برای رهایی از توجه کردن به چاقی باید به مرور تصمیماتی  که به واسطه اضافه وزن گرفته ایم رو  تغییر  بدیم و به گونه ای رفتار کنیم که گویی در تناسب اندام رویایی خود قرار داریم.▪︎

      مثلا چون چاق بودیم   استخر نرفتیم   لباس شاد و رنگی با سایز مناسب نخریدیم و نپوشیدیم ، از دویدن  و توپ بازی دوری کردیم ، به مهمانی ها و جشنها نرفتیم  یا اگر رفتیم غمگین و کم حرف یه گوشه نشستیم  و شادی نکردیم ،  توی جمع عکس سلفی نگرفتیم و  از جلوی دوربین  فرار کردیم   .جلوی آینه نرفتیم و به چشم محبت به خود نگاه نکردیم  … دیگه هر کس خودش می دونه که  خودشو بخاطر چاقیش از چه چیزهایی محروم کرده  و روحش رو  پژمرده کرده  ….

      تغییراتی که ازش  نام بردیم  ابتدادر سطح فکر آغاز می شه  و به مرور در تصمیمات روزمره  نمایان می شه  و باعث تغییر شخصیت ما از یک فرد چاق به فر متناسب می شه ▪︎

      این تغییرات  باعث ایجاد تصویرهای ذهنی متفاوتی در ما می شه  و از اونجایی که ذهن ما تصویری است اینبار سعی می کنه  تا جسم ما رو منطبق با تصاویر ذهنی جدید که تصاویری متناسب تر از قبل هستند برسونه▪︎

        پس تا اینجا یاد گرفتیم  توجه به چاقی  عامل بسیار منفی و مضر و سد کننده  تغییر وضعیت ما از چاقی به تناسب اندام هست ▪︎  یکی از مواردی که خیلی در افزایش توجه ما به چاقی موثر بوده ، زمان تعیین کردن برای لاغری است ▪︎

      وقتی برای لاغر شدن زمان تعیین می کنیم  دو اثر بسیار بد و مخرب ایجاد می کنه  

      یک _  هر چه به زمان تعیین شده نزدیک میشیم  دچار ترس و استرس بیشتری میشیم که نکنه لاغر نشم 

      دو  _  وقتی  به زمان خاص مرسیم ولی یا لاغر نمیشیم یا اونطور که می خوایم نشیم  هر روز که از زمان تعیین شده سپری  میشه  به دلیل اینکه  هر روز با  اضافه وزنمون  زندگی می کنیم امیدمون برای متناسب شدن کمرنگ تر می شه   و در مقابل توجه ما به اضافه وزنی که داریم بیشتر می شه ▪︎ 

      شاید مهم ترین دلیلی که منجر به شکست افراد چاق در روش هایی که برای لاغری در پیش  می گرفتن می شده  تعیین زمان برای لاغریه  ▪︎ 

      اما در دوره لاغری با قدرت ذهن به طور مفصل به این موضوع و چگونگی برطرف کردن استرس ناشی از تعیین زمان برای لاغری  پرداخته میشه ▪︎ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/01/30 22:04
      مدت عضویت: 619 روز
      امتیاز کاربر: 9155 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,529 کلمه

      سلام استاد عطار عزيز

      من هم همين عادت رو دارم كه بخش زيادي از فكر من رو غذا پر كرده

      و در اين مدت كه دارم آموزش تناسب اندام ميبينم به خودم ميگم آخه اين چه كاريه كه من همش دارم به اين فكر ميكنم صب چي بخورم شام چي بخوريم 

      و دارم به اين باور ميرسم كه اين روش ، روشي نيست كه من رو به منزل متناسب بودن برسونه

      اينكه در اين فايل دارم اين اطلاعات رو ميگيريم اصلا تصادفي نيست و اين، در زنجيره درخواست من بوده از خداوند

      البته استاد اينم بگم من قبلانا خيلي شديد تر به اين صورت بودم كه دائم فكر ميكردم وعده بعدي چي بخوريم يا دسر چي درست كنم 

      ولي الانا خيلي بهتر شدم 

      اگر بخوام با نمره بگم 

      قبلا اگر 100 بودم الان 30 هستم 

      ولي بازم ميخوام كمش كنم چون معتقدم من اين انرژي رو براي چيزهايي مهم تري ميخوام 

      مثل پوشيدن لباس هاي متنوع و متناسب 

      موضوع توجه 

      من خيلي زياد توجه ميكنم به افراد متناسب 

      به لباس هايي كه ميپوشن 

      اما

      هر وقت اونها رو ديدم با يك حسرتي گفتم خوش به حالشون كه لاغر هستن خوش به حالشون كه اين لباسارو راحت ميپوشن 

      و الان فهميدم اين توجه من در جهت مضر بوده

      اين تمرين كه شما ياد داديد كه هر بار يك فرد متناسب رو ميبينم بگم خدايا شكرت من طعم اين تناسب اندارم رو دوست دارم

      خيلي اين تمرين تفاوت ايجاد ميكنه در ذهن من با اون وقتي كه افراد متناسب رو ميديدم و با حسرت ميگفتم خوش به حالشون و به اين ترتيب هي به ذهنم ميگفتم من كه لياقت ندارم اينطوري متناسب باشم اينا كه لاغرن خوش به حالشونه

      و اين توجه من سالها من رو در چاقي نگه داشته

      خوشحالم كه با اين آگاهي ها دارم ياد ميگيرم چطور توجهم رو در هر زمينه اي هدايت كنم

      شما از خودتون و بازي طناب كشي مثال زديد

      من در زندگي خودم سرچ كردم و متوجه شدم من چون خودم چاق بودم و نميتونستم لباس هايي كه ميخوام رو بپوشم 

      بيشتر رفتم به سمت اينكه آشپزي عالي داشته باشم و اين حركت به سمت آشپزي نا خود آگاه بوده

      اصلا به اين فكر نميكردم كه بزار بقيه هم بخورن چاق بشن

      از اينرو آشپزي ميكردم كه ، فكر ميكردم تنها جايي كه ميتونم مانور بدم آشپزي هست 

      و توي ذهنم ميگفتم كه من كه لاغر نيستم بتونم با تيپم مانور بدم پس بزار آشپزي كنم تا اينطوري توانايي هام رو نشون بدم

      واسه همينم الان كه دارم مرور ميكنم ميبينم هميشه كلي آشپزي ميكردم وقتي مهمان مي آمد 

      اين در حالي هست كه دوست متناسب من ميگه بريم بيرون غذا بخوريم چرا اون اينطوري ميگه ؟

      چون اون بسيار لاغر و متناسب هست و اگر روزي 10 بار بره بيرون ، 10 دست لباس و كفش متفاوت ميپوشه

      و بيرون غذا خوردن براي اون دوست من به اين مفهومه كه تيپ هايي كه دوست داره رو بزنه و از تيپش لذت ببره

      چاقي يك شرايطي هست كه با من قاتي شده

      چاقي يك زوري داره 

      هر چقدر كه من از وجود چاقي در خودم احساس ضعف بيشتري كنم به اون فرصت بيشتري ميدم كه تا اون بيشتر خود نمايي كنه

      حالا فهميدم كه با بدن خودت دوست باش يعني چي !

      فهميدم كه با همين بدن هر لباسي دوست داري رو بپوش يعني چي !

      اينكه هر روز پاشم برقصو و شاد باشم چه تاثيري خواهد گذاشت بر چاقي من و اندام متناسب من

      استاد اضافه وزن بيشترين تاثيري كه در من گذاشته در روحيه من هست

      چون من هم مثل هر خانم ديگه دوست دارم لباس هاي متنوع بپوشم

      پيراهن

      دامن تاپ 

      بپوشم

      و خوب با اضافه وزنم نتونستم اين كا رها رو بكنم 

      هميشه لباسي پوشيدم كه كل بدنم رو بپوشونه تا چاقيم با يك لباسي پوشيده بشه 

      و در هر زماني كه خانمي رو ديدم كه با پيراهن يا دامن يا شلوارك اومده بيرون من حسرت خوردم كه اونا تونستن و من نتونستم

      با اينكه من در ايران زندگي نميكنم و اينجا خانما با هر وزني هر لباسي كه بخوان ميپوشن

      من هنوز جرات نكردم دامن بپوشم يا پيراهن بپوشم 

      هميشه توي ذهنم هست كه خانمي كه نهايتا 50 كيلو هست بايد دامن يا شلوارك يا پيراهن بپوشه

      و باز ميگم اين در حاليه كه من ميبينم خانمي رو كه 90 كيلو هست و شلوارك هم ميپوشه 

      اما من چون اين آموزش هاي الان رو نديده بودم ، هي داشتم به چاقي غذا ميدادم با اين طرز فكرم

      و حتي تصوير چاقي در ذهن من هي بزرگتر ميشد با ديدن افرادي كه متناسب هستن و لباس هايي رو پوشيدن كه من دوست داشتم بپوشم

      چون اينجا همه آزادن هر چي ميخوان بپوشن اما من هميشه با حسرت به افراد متناسب نگاه كردم به جاي اينكه با احساس خوب  وقتي ميبينمشون تحسينشون كنم و بگم ماشاله چقدر خوش هيكله چقدر لباساش خوشگه

       قبلا هم ميگفتم چقدر خوش هيكله ولي اين كلام من در انبوهي از احساس حسرت پوشيده شده بود

      چطور به لاغري توجه كنم 

      من از اين به بعد بيشتر به لاغر ي توجه ميكنم در تمرين بخش هشتم نوشتم كه كانال هاي آشپزي رو ديگه دنبال نميكنم

      در اين تمرين ميگم كه كانال هايي كه استايليست ها رو نشون ميده رو فالو ميكنم اونايي كه لاغر هستن و لباس هايي ميپوشن كه من دوست دارم 

      استاد آموزش ديدن چقدر راه رسيدن به هدف رو براي من داره كوتاه ميكنه 

      من دوست داشتم لاغر بشم و كلي كانال دستور آشپزي رو دنبال ميكرد 

      به جاي اينكه

      نبايد اونها رو فالو ميكردم و به جاش 

      بايد كانال هاي افرادي كه لاغر هستن و لباس هاي مورد علاقه من رو ميپوشن رو بايد دنبال كنم

      همين يك تمرين كه به ظاهر ساده مياد ، چه تفاوت هايي ايجاد خواهد كرد 

      من در اين مسير تناسب اندام خيلي زياد رجوع ميكنم به دوست متناسبم

      الان كه اين فايل و فايل قسمت بعدي رو ديدم كاملا دريافتم كه اين دوستم هيچ كانال آشپزي رو دنبال نميكنه در عوض هر چي استايليست هست رو فالو كرده 

      همش توي وب سايت ها دنبال ديدن لباس و كفش هست 

      و من قبلانا برام عجيب بود كه چرا اينهمه وقت ميزاره و توي سايت ها دنبال لباس و كفش ميگرده 

      ميگم هميشه 

      يعني هر زمان كه وقت بيكاريش هست حالا اين زمان ميخواد يه ربع در طول روز باشه يا ميخواد يك آخر هفته باشه و كلا بيكار باشه

      من قبول دارم كه متناسب بودن يك هنر هست و من بايد يادش بگيرم

      و مثل هنر آشپزي كه كل وقتم رو گذاشتم و يادش گرفتم الان ديگه بايد اون آموزش رو بزارم كنار و هنر لاغري رو آموزش ببينم

      گام اول :

      من نياز دارم كارهايي كه دارم انجام ميدم رو متوقف كنم

      ديگه آشپزي هاي جديد رو فالو نكنم

      اينطوري وقتم خالي ميشه 

      حالا اين وقتي كه خالي شده رو بزارم براي ديدن استايليست ها فقط با اين هدف كه ذهن من ببينه ، چي رو دوست دارم

      طبق قانون من به هر چي بيشتر توجه كنم، جهان هستي من رو در اون مسير قرار ميده

      گام دوم:

      سرزنش كردن خودم ممنوع

      استاد ، من استاد سرزنش كردن خودم هستم

      وقتي ذهنم و روحم رو از هم جدا كردم 

      از جسمم عكس نميگيرم 

      لباس رنگ شاد نميپوشم كه كسي جسم من رو نبينه 

      وقتي دارم از جسم فاصله ميگيرم نبايد انتظار داشته باشم ذهنم هم دوسش داشته باشه 

      اين اطلاعات و آگاهي ها ميليارد ارزش داره

      براي من كه خيلي خودمو سرزنش ميكنم اين تمرين مثل مرگ ميمونه

      ولي انجامش ميدم

      استاد من براي اينكه اين فاصله رو بردارم الان به ذهنم رسيد برم براي خودم لباس هايي كه دوست دارم رو بخرم و بپوشم

      احتمالا نميتونم هنوز دامن و پيراهن بپوشم 

      ولي چون منتظر بودم لاغر بشم و كلي لباس بخرم ، خوب زياد هم لباس نميخريم

       ميخريدما،  ولي نه اونطوري كه دوست متناسبم خريد ميكنه 

      نميدونم چقدر اين تمريني كه به ذهنم رسيد درسته 

      اما سعي ميكنم روي اين تمرين زياد وقت بزارم 

      گام سوم:

      بنويسم درباره لاغر شدن

      دست به قلم بشم درباره لاغري

      مزيت هاي لاغري

      همونقدر كه دست به غذا بودن من رو چاق ميكنه ، دست به قلم بودن من رو لاغر ميكنه

      لاغري چه تاثيري در سلامتيم ميزاره ؟

      اعتماد به نفسم سر به فلك ميزاره

      وقتي اصولي لاغري در ذهنم به آسونترين كار دنيا تبديل بشه ، ديگه اون چه كاريه كه من بخوام انجام بدم و نشه 

      من با تمام وجودم حرف شما رو قبول دارم كه وقتي متناسب شديد تونستيد موفقيت هاي بعدي رو هم به دست بياريد

      شما آينده من هستيد 

      شما داريد چيزي رو زندگي ميكنيد كه من هميشه وعده اش رو به خودم دادم

      انقدر ميدونم كه وقتي لاغر بشم چه حس هايي خواهم داشت كه الان با نوشتن اين متن دارم ذوق ميكنم 

      من تمرينات بچه هار و ميخونم چون اولا دوست دارم در اين مسير هميشه فعال باشم دوما من كه ميدونم ذهنم نميدونه اين چيزي كه ميخونم تجربه خودم بوده يا دوست ديگري 

      و كاري كه ذهن من ميكنه اينه كه 

      هي نرون هاي لاغري بيشتري در ذهن من ميسازه 

      هر چي درباره اين فايل بنويسم بازم كمه 

      انقدر كه آگاهي هاي اين فايل بي نهايته

      استاد من كه سه سال هست  عضو سايت استاد عباس منش هستم و كلي محصول خريدم درحاليكه نتايجي گرفتم ولي نه خيلي بزرگ كه بتونم الگو باشم براي ديگران

      همه اش همين تله اي بوده كه ذهن برام ساخته بود و ميگفت همين كه گوش بدي كافيه نوشتن لازم نيست 

      و الان كه متعهد شدم تغيير كنم و به شما باور دارم كه ميگيد بنويس و نوشتن چه تاثيري داره كه باور نميكني

      دلم ميخواد زمان براي من در اين لحظات كه دارم اين فايل رو ميبينم وايسته انقدر كه اين لحظات و آگاهي هاي اين فايل برام ارزشمنده 

      فكر نميكنم فايل ديگري از متناسب بودن باشه كه اينطور دست بزاره روي اون زخم كهنه وجودم

      به نشانه احترام ايستاده براتون كف ميزنم به اميد روزي كه از نزديك شما رو ببينم و شاگرديمو در تناسب اندامم ببينيد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1402/02/02 08:12
        مدت عضویت: 1577 روز
        امتیاز کاربر: 27046 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 356 کلمه

        سلام  دوست عزیز فهیمه  …

        من به شما تبریک میگم بابت این دیدگاه عالی که به ثبت رسوندی..

        الهی که  در  روز عید ه عبادت بندگی  عید سعید  فطر ،خدا عیدیمونو   لاغری و تناسب اندام  قرار  بده .. الهی آمین 

        چیزی که به نظر من می آد که در این لحظه بنویسم  اینه  که  با همه فراز و نشیبهایی که در مسیر یادگیری  هنر لاغر شدن   پشت سر می ذاریم   تنها عاملی که به شکل تضمیمی   مارو به هدف می رسونه   امید  به  لاغر شدن  و دیدن این توانائی در خود  و دست برنداشتن  از این آرمان مقدس  هست .

        من از بیست سالگی  آرزوی چند کیلو چاقتر شدن  درذهنم  بوجود  اومد  و از ذهن و فکرم  خارج نشد  تا اینکه از سی سالگی  به بعد  چاق شدم یعنی ۱۰  سال  این آرزوی  عجیب  و البته  از سر نا آگاهی رو   با خودم  داشتم  و بالاخره  به تیر  هدف خورد ..چاق شدن  توانایی  من و همه شماست  اما چون تمام رویدادهای جهان هستی  دو  وجهی است  پس ما  توانایی  لاغر شدن هم داریم  ..این مهمترین  و اساسی ترین  عامل  تناسب اندام ما در آینده ای   انشاء الله  نزدیکه  ..یعنی من  این  توان رو در خودم ببینم  و در  مسیر ی که هستم  جلو برم  خسته  و نا امید  نشم  و بعد به فرامین استاد گرامی  عمل کنم .

        من با تمام وجود  درک  کردم که  لاغر شدن  یک پکیج آموزشی  رو در بر می گیره  و ما  باید همه جانیه  روی این موضوع  کار کنیم به همین دلیل  تکرار دوره ها از واجباته … 

        یک قسمت از  این پکیج   مربوط به  تغییر  دادن افکار ه  که زیر بنا و شالوده  تناسب اندامه   یک قسمت دیگه  مربوط به تغییر  احساس و نگرش  هست  قسمت آخر  که همچون  قسمت اول بسیار با اهمیته  شامل تغییر   رفتاره ….   قسمت سوم   شامل راهکارهای عملی  لاغر شدنه  که پاداش پایداری  در این  قسمت  متناسب  شدنه …

        در هرقسمت   آموزشهای  خاص خودشو  باید  پشت  بگذاریم …   عجله نداشته باشیم   خودمونو  با کسی  مقایسه نکنیم  ،زمان تعیین  نکنیم  ، بالاخره  همه چی به وقت خودش  درست  میشه ..

        از شما  دوست  خوبم   بسیار  سپاسگزارم  

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فهيمه
          1402/02/04 21:25
          مدت عضویت: 619 روز
          امتیاز کاربر: 9155 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 151 کلمه

          سلام دوست عزيزم شهربانو جان

          از اينكه ديدگاهم رو خوندي و برام نوشتي ازت ممنونم

          از آرزوي خوبت بسيار سپاسگذارم اميدوارم شهد شيرين تناسب اندام سهم هر دوي ما و ديگر عزيزاني اين سايت بشه 

          همانطور كه شما گفتيد تغيير باورها و افكار زير بناي حركت ما از چاقي به لاغري هست

          شما و من، امروزه ميدونيم كه تغيير باورها و افكار زمان بر هست و نيازمند اينه هر روز بذرهاي باورهاي جديد رو آبياري كنيم 

          من در اين سايت با آموزش هايي كه ميبينم با نظراتي كه ميخونم ، هر روز اين بذر رو آبياري ميكنم 

          چون باور دارم ريشه باورهاي چاقي من بسيار قديمي و قوي هستن و به سرعت ميتونن دور اين بذر تناسب اندامم بپيچن و اون رو نابود كنن

          پس آگاهانه از بذر كوچك خوشبختيم مراقبت ميكنم هر چقدر هم كه درخت هاي چاقيم تنومند باشن 

          من و خداي تناسب اندامم حامي و نگهبان بذر تناسب اندامم هستيم

          دستتون رو به گرمي ميفشارم دوست خوبم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/01/30 00:21
      مدت عضویت: 1314 روز
      امتیاز کاربر: 6930 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 985 کلمه

      بنام خداوندمهربان و پروردگارعالمیان و پرازعشق و محبت 

      خدایاباایمان و توکل به تو

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      فرمولهای چاقی (قسمت ۷)

      فرمولهای چاقی دستور عملهای هستش که مغزبه شکل فرمانهای عصبی صادر می کند وباعث واکنشهای رفتاریمان میشه این واکنش هاهمون عادتهای هستش که ماداریم وسبب چاقیمان میشه 

      چاقی یک وضعیتی هستش که خودمان باعشق و علاقه به وجوداوردیم و اون لاغرشدن که ازروش های محدود کردن جسم یامصرف کردن داروبه وجودبیاید چون اين مسیر  برایمان لذت‌بخش نیستش نمیتونه دائمی وهمیشگی باشه به آسونی به وضعیت قبلی برمیگرده مامیخواهیم یک بار برای همیشه لاغر و متناسب شویم و این میسرنخواهدشدبه جزبا روش لاغری باذهن تنها روشی که برایمان ماندگار و دائمی خواهد بود و تا زمانی که از این روش استفاده کنیم در تناسب اندام باقی خواهیم ماند 

      ازمزایای این روش لاغری باذهن استفاده کردن از فرمولهای چاقی مان است به روشی که برنامه‌های ذهنیمان که باعث چاقیمان شده را شناسایی می کنیم و بعد فرمولهای لاغری رابه وجود می آوریم و جایگزین فرمولهای چاقی در اون برنامه می کنیم .وبه این خاطر لاغرشدن ازاین روش خیلی آسون و ساده است 

      چون برپایه مسیری هستش که مابرای چاقیمان سپری کردیم ولی باعوض کردن مسیر حرکتمان به جای اینکه چاق ترشویم لاغر ترمیشویم

      توجه کردنمان به چاقی خیلی آسون سبب قوی تر شدن فرمولهای چاقی در مامیشود 

      توجه کردن مثل ابزاری است که میشه هم درکارهای  خوب و هم درکارهای مضر بکارببریم این خودمان هستیم که انتخاب می کنیم که چگونه استفاده کنیم

      اگه به چاقی توجه کنیم خیلی آسون چاق تر میشویم واگه به متناسب شدنمان توجه کنیم به آسانی می‌توانیم لاغر بشیم 

      مابه توجه کردن چاقیمان داریم به درست بودن فرمولهای چاقی ذهن خودمان را تایید می کنیم 

      وزمانی که در حال چاق شدن بودیم به لاغریمان اصلآ توجهی نمی کردیم چون اون ازدستمان رفته بودوازمادورشده بود

      چون توجه مان به لاغری به شکل حسرت لاغر شدن بود و این حسرت خوردن خیلی راحت مانع لاغر شدنمان می شود 

      ماوقتی به چاقیمان توجه کنیم  باعث قوی ترشدن حس بددرمامیشود واین حس بدباعث به وجودامدن حس ضعف زیادتردرمانسبت به چاقی میشه وماخودمان رامغلوب چاقی می‌دانیم وبه این خاطرچاق ترشدن خیلی راحت واسون میشه 

      ماباتوجه کردن به چاقیمان باعث گرفتن تصمیماتی درزندگیمان می‌شویم که سبب پررنگتر شدن تصاویر چاقتر شدن ازخودمان در ذهن‌مان می‌شویم

      چون ذهنمان تصویری هستش و این ذهن همه تلاشش را می‌کند که جسممان راشبیه تصویریکه از خودمان درذهنمان به وجود آوردیم برساندواین کارازروش قوی‌تر کردن فرمولهای چاقی وبه وجود آمدن فرمولهای جدیدانجام می‌شود ما باید همیشه طوری رفتار کنیم که خودمان رادرتناسب رویایمان قراردهیم

      این تغییرهاباعث بوجود آمدن تصاویرذهنی متفاوتی درما می‌شود

      وچون ذهن تصویری هستش این‌دفعه تلاش می کند تا جسممان را مطابق تصویرهای ذهنی جدیدمان که تصویرهای لاغر ترازقبل هستش برسونه 

      يکی از اون موردهایی که توجهمان رابیشتر می کند ودر چاق شدنمان اثر گذار است تعیین کردن زمان برای لاغریمان است چون وقتی زمان تعیین می کنیم وهرچه قدر ازاون زمان تعیین شده طی بشه و ماچون بااون چاقی زندگی می‌کنیم امیدواریمان برای لاغرشدمان کمرنگتر میشه ودر مقابل توجهمان به چاقی که داریم زیادتر می‌شود 

      حالابه سؤالی که پرسیدین که چه لطمه هایی به خاطر چاقی تا حالا به روح و جسم من وارد شده؟

      ۱. نرفتن به بازار برای خرید لباس چون اصلا برای من لباس مناسبی وجود نداشت 

      ۲.نپوشیدن لباس‌های رنگ روشن و رکابی چون اصلا دوست نداشتم بازوها بیرون باشن 

      ۳. نداشتن آزادی در خوردن و آشامیدن نمی توانستم هرچیزی را بخورم چون خیلی‌هاشون به‌ گفته برخی چاق کننده بودند 

      ۴. نداشتن عزت‌ نفس و خود باوری برای انجام کارهای روزمره ام نداشتن فعالیت بدنی چون بخاطر چاقی ام نه توان حرکت کردن داشتم نه توان راه رفتن نشستن بلند شدن توان هیچ کاری را نداشتم 

      ۵. فرارکردن ازدیدن خودم دراینه

      دوری از مهمانی ودورهمی وعکس انداختن چون همه اینها برایم عذاب آور بود 

      ۶. دوست نداشتن خودم واندامم ومورد تمسخر قرار گرفتن ازاطرافیان بخصوص ازخانواده ام

      ۷. همیشه درحال رژيم گرفتن و پیاده روی کردن درواقع از این شاخه به اون شاخه پریدن بودم

      ۸. حتی دوست نداشتم برای دوختن لباس به خیاطی بروم چون خجالت می کشیدم

      من هیچ وقت نتونستم برای خودم کاری انجام دهم چون هر کاری کردم مثل خوردن. نخوردن رژيم گرفتن نگرفتن فعالیت کردن یا نکردن یعنی هرکاری کردم بیشتر چاقترشدم. من دراین اواخر کاری می کردم که زیاد وزنم اضافه نشه و چاق ترنشم.

      استاد گفتن که دیگه به چاقیمان توجه نکنیم ودرمورد چاقیمان حرفی نزنیم 

      ما دراین روش به آرامش رسیدن ودوست داشتن خودمان بود 

      مادیگه باید بدنمان راموردنوازش قرار دهیم و ازش عذرخواهی کنیم چون همیشه بدنمان را با فشار قرار دادن جسممان اذیت کردیم

      این بدنمان اینقدر شگفت‌انگیز است که به صورت ناخوداگاه دربدنمان انجام میشه مانند تنفس خودکار. ترمیم زخم. ضربان قلب اتوماتیک. جریان گردش خون. زدن نبض.همه اینها را بدنمان به صورت اتوماتیک وار انجام میدهد واین ازشگفتیهای بدنمان است

      بدنمان دوست داردکه ما را به تناسب اندام ایده آل برساند ولی ما با دخالت کردنهایمان اجازه نمی دهیم که بدنمان کار خودش راانجام دهد

      ما باید به بدنمان اعتماد و باور داشته باشیم وهمراه و هماهنگ با اون باشیم و به نتیجه عالی برسیم

      من تاسن۵۶سالگیم تلاش های زیادی انجام دادم وراههای اشتباه زیادی رفتم و هیچ نتیجه خوبی بدست نیاوردم چون همیشه جسمم رو در فشارومحدودیت قرار می دادم من از سن کودکی یعنی از هشت سالگی تاسن۵۶سالگیم درحال رژيم گرفتن بودم وخیلی راهها رارفتم اما نشدوحالابا انتخاب فوق‌العاده ای که کردم و این روش لاغری باذهن من رو وتمام کسانی که اینجا هستیم به تناسب اندام دلخواهمون خواهد رساند 

      من دربالا ازمضرات چاقی گفتم در مورد این که بدن چه قدرتی دارد وحالا می خواهم از مزایای لاغریم بگویم واین فرمول را در ذهنم به تصویر بکشم 

      ۱. داشتن اعتماد به نفس بالا 

      ۲. پوشیدن لباسهای که دوست دارم با رنگ روشن و شاد

      ۳. با ارزش بودن خودم 

      ۴. ترس نداشتن از خوردن موادغذای که دوست دارم 

      ۵. دوست داشتن خودم و به آرامش رسیدن 

      ۶. راحت نشستن و بلند شدن پیاده روی کردن

      ۷. آزادی داشتن در خرید کردن 

      ۸. فکر نکردن به این که چه بخورم کی بخورم چه وقت بخورم

      یعنی دقدقه فکری نداشتن 

      خدایا شکرت که مرادراین مسیر به آرامش وحس عالی و وبه اعتماد به نفس رساندی

      استادازشماهم ممنون ومتشکرم 

      تاتمرین بعدی همه رابه خدای مهربان می‌سپارم 

      خدایارویاورتان باشد

      یاحق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 492 کلمه

      سلام و احترام

      انشا: سه سال گذشته و الان لاغر هستم:

      برگه آزمایش توی دستمه و از مطب دکتر بیرون آمدم. قند توی دلم آب میشه. خدا رو شکر می کنم.بارها و بارها. چند روز پیش چکاب کامل داده بودم و امروز جواب آزمایشها را به دکتر نشان دادم. قند خون سه ماهه ام کاملا نرمال بود. انسولین ناشتام کاملا نرمال بود. جواب سونوگرافی کبدم نشان میده که کبدم سالم سالمه و هیچ اثری از چربی چند سال پیش بجا نمونده. چقدر ذوق می کنم. به پاساژی رسیدم که مزون لباسم  اونجاست. برای جشن مدال طلای پسرم یک مدل خیلی خوشگل برای دوخت به مزون داده ام. برای پرو می روم داخل.  واقعا کار خیاطش خیلی خوبه. لباس روی تنم می نشینه و بسیار شکیل و زیبا است. خیلی بهم میاد. جلوی آینه قدی خودمو می بینم . بدون نقص. عالی. یک مشتری پارچه اورده برای دوخت. به خیاط میگه لطفا برای من همین مدلی بدوز که تن این خانمه و به من اشاره می کنه. لبخند ملیحی گوشه لبم می نشینه ولی توی دلم قهقهه می زنم و خدا را شکر می کنم. کارم توی مزون تمومه. باید زودتر برم خونه. بچه ها از مدرسه میان ناهارشون را آماده کنم. قراره امروز بعد از ناهار با هم بریم پیک نیک. معمولا کار روتین آخر هفته هامونه. دیگه بعد ناهار نمی خوابیم. در عوض زیر انداز و یک کوله پشتی بر می داریم و با دوقلوها می ریم تو دل طبیعت. کوه و تپه . پا به پای دوقلوها می دوم و میرم بالا . اونا ۱۰ ساله شده اند و شاداب و پرانرژی. مامان ازشون کم نمیاره تازه برای هم کری هم می خونیم. اون بالا زیر انداز و پهن می کنیم و یک کم دراز می کشیم و به آسمون نگاه می کنیم. بعد بلند میشیم و بدمینتون بازی می کنیم. تلفنم زنگ می خوره. بازی را به اون دوتا واگذار می کنم و جواب میدم. دوستمه. برای یک قرار کاری تماس گرفته. فکر می کنم تا یک وقت آزاد پیدا کنم و بهش بدم. هفته پیش در یک کنفرانس سخنرانی کرده بودم و الان برای دریافت سفارش کار می خواست قرار ملاقات بگذاره. خدارو شکر توی کارم هردفعه یک ایده جدید به ذهنم می رسه و کارم پرطرفدارتر میشه درحالیکه باز هم می تونم به همسرم و بچه هام خوب برسم. دیگه وقت برگشتنه. با بچه ها وسایلو جمع می کنیم و میریم سمت خونه. سر راه خرید می کنیم. همسرم زودتر رسیده خونه و چای دم کرده. دور هم چای می خوریم. دوقلوها یکی یکی از حمام در میان و به ما ملحق می شوند. پسر بزرگم میاد خونه. چشماش برق می زنه. یک عالمه گفتنی داره و منم یک جفت گوش شنوا که با لذت و دقت و حوصله به حرفهاش گوش بدم. حالم خیلی خوبه. شب زود می خوابم تا فردا صبح قبل از زنگ ساعتم سرحال و قبراق از خواب بیدار بشم و برم سرکار. خدایا شکرت. می دونم سرمو بگذارم روبالش تخت می خوابم تا صبح

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 387 کلمه

      سلام و احترام

      چاق شدن چه آسیبهای روحی و جسمی به من زده؟

      از نظر جسمی مشکلاتی پیدا کرده ام. پیش دیابت ۲ دارم. کبد چرب گرید ۲ دارم. زانودرد دارم. 

      بعد از شرکت در دوره قانون سلامتی متوجه شدم بسیاری از عوارض جسمی که فکر می کردم طبیعیه به چاقی من مربوط میشه:

       مثلا درخواب حس خفگی و خرو پف داشتم. صورتم و سرشانه هام جوش می زد. بدنم و پوست سرم چرب می شد. قسمتهایی از بدنم پوستش تیره شده بود. نقطه های قرمز رنگی روی نقاط مختلف بدنم پیدا شده بود. رگهای پاهام مثل عنکبوت تیره و پیدا شده بود. در نقاط مختلف بدن مثل کمر و سرشانه و پاهایم مرتب گرفتگی عضلات داشتم. جدیدا آلرژی هم گرفته بودم. در خواب تکرر ادرار داشتم و چندین بار در طول شب بیدار می شدم. یبوست. عرق زیاد می کردم . صبح با خستگی از خواب بیدار می شدم. احساس سیری بهم دست نمی داد. شکمم مثل یک چاهی که هیچوقت پر نمیشه بود و همش می خواستم که بخورم. بعد از خوردن سنگین می شدم و خوابم می گرفت. بداخلاق و بی انرژی بودم. زود خسته می شدم. موهایم کم پشت بود. استخوانهایم ضعیف شده بود و چند بار این اواخر شکست و حتی دندانهایم تکه تکه خرد می شد . در یکسال ۹ تا دندان عصب کشی کردم. چشمانم کم سو شد و یکباره من که اصلا عینکی نبودم شماره عینکم بالا رفت. 

      همه این عوارض از نظر روحی و جسمی به من ضربه می زد و من بارها وزنم را کم می کردم ولی استمرار نداشتم و همیشه ترس از برگشت وزن و علایم را داشتم. امید زیادی دارم که با آموختن لاغری با ذهن برای همیشه لاغر و سلامت باشم.

      از مشکلات روحی هم بخواهم بگویم تک تک این عوارض جسمی مشکل روحی به همراه دارد. 

      خود چاقی به تنهایی از بد فرم شدن و از دست دادن اعتماد به نفس تا خجالت از حضور در جمع های خانوادگی و حتی حضور در محل کار به همراه دارد.

      مشکل در پیدا کردن لباس خوش دوخت و زیبا داشتم. استخر نمی رفتم. عکس نمی انداختم. لباسهای جدید نمی خریدم. تمام لباسهای قدیمی ام که برایم خاطره انگیز بودند را رد کردم رفت چون از اینکه دیگه نمی تونستم بپوشمشون ناراحت می شدم. واحساس همیشگی عذاب وجدان و سرزنش خودم و خجالت و حسرت و نا امیدی و عدم اعتماد به نفس.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/12/01 04:36
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 3270 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 715 کلمه

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست

      چرا لاغر شدن آسونترین کار دنیاست؟

      (تجربه واقعی خودم)چون وقتی دستم زخم میشد و هی میکندمش دوباره زخم میشد و من بارها میگفتم ای خدا چرا آیت زخم خوب نمیشه و وقتی بی‌خیالش شدم وقتی گفتم بزار من دخالت نکنم ببینم نتیجه چی میشه  همون زخمی که سه سال روی دست راستم بود به عرض یکماه کاملا از بین رفت !

       این یعنی بدن من همواره همواره همواره همواره در حال تلاش برای بهبود من هست 

      همونطور که وقتی نوزاد بودم به اندازه نیازم تغذیه داشتم و هر چقدر هم مادرم اصرار به خوردن شیر بیشتر می‌کرد من روی برمیگردوندم الان هم اگر من مدام ضرر رو به بدنم  وارد نکنم بدنم اتوماتیک به سمت اصلاح مسائل بدنم میره    من قرار نیست جادو کنم فقط قراره بیخیال زخم(اضافه وزن) بشم  و تمرکزم رو روی قسمت های سالم بدنم (لاغری و نشانه های لاغری آسان) بزارم تا تصویر اشتباهم از دست زخم شده ام به دست سالم تغییر کنه و بدنم شروع به اصلاح مسئله کنه 

      لاغری آسون ترین کار دنیاست چون بدن من همواره میخواد که متناسب سالم شاداب و با طراوت باشه!

      چرا لاغری آسون ترین کار دنیاست؟

      چون نمونه هایی رو در زندگیم دیدم که چون تصویر ذهنشون از خودشون یه فرد متناسب بوده  با اینکه قرص چاقی خوردن و چاق شدن  

      بعد قطع قرص به سرعت لاغر شدن بدون اینکه ذره ای تلاش کنن 

      ذهنشون خودکار روی اعمال متناسب کننده بدنشون قرار داره 

      لاغری اسونترین کار دنیاست مهمنیست چقدر اضافه وزن داریم وقتی فرمولها دستکاری بشه و به سمت لاغری هدایت بشه اونقدرررر شگفت زده میشیم از تغییرات جدید که بارها خداروشکر میکنیم بابت قرار گیری در این مسیر

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست

      چون هر چقدر مزیت لاغر بودن رو در خودمون تکرار میکنیم میلمون به لاغری بیشتر میشه و بدننمون اتوماتیک به میل ندارم سوق داده میشه 

      کم کم غذا برامون عادی میشه و ولع نداریم 

      کم کم نمی‌ترسیم 

      کم کم آرام تر میشیم 

      و کم کم می‌بینیم که باربی شدیم  و لباس های قشنگی که توی رویاهامون میدیدم میپوشیم

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست

      چون ما به خودمون اجازه میدیم که از زندگی لذت ببریم  با خودمون در صلح باشیم گذشته رو مرور نکنیم و با بیخیال شدن گذشته و مهربونی با جسم دوست داشتنیمون به راحتی لاغر میشیم

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      چون این برنامه ای از پیش تعیین شده برای بدنمون هست کافیه باور کنیم که خدا همونطور که بدن یه پرنده رو متناسب آفریده و غذا با اینکه فراوونه پرنده به اندازه غذا میخوره ما هم متناسب آفریده شدیم و با فراوانی غذا ها ما همونقدر که لازمه برای فعالیت  و داشتن انرژی در طول روز صرف کنیم متناسب میمونیم

      چرا لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      چون ما خیلی راحت تر به علاقه هامون میرسیم تا ناخواسته هامون

      ما وقتی به یه هدف مثلا نقاشی علاقه داریم میریم کلاس تمرین میکنیم عشق میکنیم و نتیجه میگیریم ولی اگه از درس ریاضی بدمون بیاد خیلی سخت توی مخمون میره  و همونطور وقتی انقدررر دوست داریم لاغری رو وقتی بارها امتحان میکنیم وقتی استادمون رو بارها عوض میکنیم که بلاخره نتیجه مطلوب رو از راهکار یه استاد بگیریم قطعا خیلی راحت لاغر میشیم چون ما عاشق لاغر شدنیم و قراره بلد بشیم لاغری رو با تمریناتمون با انگیزه امون با عشقمون باقدرتمون 

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      هر وقت از خودت بپرسی چرا لاغر شدن آسونترین کار دنیاست ذهنت ناخودآگاه دنبال جواب سوالت میره و الگو ها رو پیدا میکنه برات

      چرا لاغر شدن آسونترین کار دنیاست ؟

      چون ما وزن اضافه امون مثه مهمون ناخونده است که بدنمون اتفاقا خیلی اصرار داره این مهمون تشریف ببره و بره و  وقتی ما اجازه بدیم که این مهمون بره با کمال میل میره چون خود اونم میدونه که جاش توی بدن ما نیست و به چرخه طبیعی خدشه وارد کرده

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست 

      چون دیدم دوستانم رو که از راه اشتباه هم تونستن وزن بسیاری کم کنن پس راه درست که صد در صدیه

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      چون من با خوب کردن حالم لاغر میشم چون حال خوب و لاغری باهم در یک راستا هستن 

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      چون با انگیزه دادن به خودم لاغر میشم 

      لاغر شدم آسونترین کار دنیاست 

      ما لاغر میشیم تا ثابت کنیم به دوستانمون به کسانی که انگیزه اشون برای لاغری کم شده بگیم بیاید اینجا شما هم از این مسیر قشنگ بیاید به سرزمین لاغر ها چون شما شایسته تناسب هستید و خوشبختی یعنی لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      خداروشکر خداروشکر خداروشکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/12/01 04:00
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 3270 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 527 کلمه

      ضربه های روحی چاقی

      تیکه های وحشتناکی که ازسمت بقیه بهم گفته می‌شد در حدی که تا یک هفته یا یک ماه من رو ناراحت می‌کرد و هی یادم میومد

      وقتی میخواستم یه لباس خوشگل بخرم که خیلی دوسش داشتم میگفتم اندازه ات نیست

      یکم شکم در آورده بودم بهم میگفتن مگه بارداری؟ در صورتیکه من مجردم و این خیلی دلم رو میشکست

      وقتی تحقیر میشدم نمیتونستم جوابی بدم و مجبور میشدم توی خودم بریزم

      خجالت میکشیدم دوستام من رو با لباس جذب ببینن

      خجالت می‌کشیدم دوستی از جنس مخالفم داشته باشم  و میترسیدم از سمت اونم تحقیر بشم

      خیلی جاها به خاطر اینکه نمیتونستم خوب بدونم تیکه می‌شنیدم

      برای غذا خوردنم همش نگران بودم ک نکنه بهم بگن چقد میخوری  بسه دیگه

      نفسم می‌گرفت خیلی تحرک می‌داشتم

      و خیلی موارد دیگه که به خاطر ۲۰ کیلو اضافه وزن واقعا من رو سرخورده می‌کرد چقدر عالی گفتید که بدن تحمل وزن رو سعی میکنه داشته باشه ولی اونقدر اضافه وزن روی اعصابمون تاثیر منفی داره که همون از روی سرمون برداشته شه دنیا دنیا خداروشکر میکنیم

      وقتی لاغر بشم میتونم یه عالمه مانتو خوشگل و عروسکی بدوزم بپوشم من عاشق رنگ های روشنم اونم رنگهای پاستیلی و خوشگل میدونم یه عالمه از این مدل لباس ها توی کمدم داشته باشم و هر بار که لباسم رو عوض میکنمجلوی آینه خودم رو میبینم حض کنم 

      میتونم با لاغر بودن روابط بهتری داشته باشم راحت تر با افراد لاغر  و متناسب نشست و برخاست کنم میتونم به دوستانی که اضافه وزن دارم انگیزه بدم که بیان و مثل من از این شیوه نتیجه بگیرن و براشون باورپذیر باشه لاغری به این شیوه میتونم یه عالمه عکس قدی خوشگل بگیرم میتونم کلی ژست خوشگل توی گوگل و .. رو امتحان کنم و عکسای خوشگل بگیرم میتونم با لباس جذب و اندامی یه عالمه عکس خوشگل بگیرم میتونم راحت انواع و اقسام کفش پاشنه بلند بپوشم 

      کلی ذهنم آروم میشه 

      میتونم هر چی دوست دارم رو به اندازه بخورم چون ذهنم رو اندازه متناسب برنامه ریزی شده 

      میتونم ذهنم رو به جای تمرکز بر اینکه چی بخورم منعطف کنم به علاقه هام

      با تناسب اندامم میتونم خوشبختی رو حس کنم میتونم به خودم ثابت کنم که هر چیزی رو میتونم تو زندگیم خلق کنم 

      من با لاغری آروم میشم مهربونتر میشم راحت تر میتونم چت کمم بنویسم نقاشی کنم  بدنم کمتر متحمل خستگی میشه و سبک‌تره بیشتر میتونم برقصم و کیف کنم  بیشتر میتونم پیاده روی بدون خستگی انجام بدم 

      شلوارام مدلهای خوشگل و جدیدتر میشه میتونم شلواررلی خوشگل بپوشم میتونم جین یخی بپوشم میتونم کت و شلوار اندامی بپوشم میتونم رابطه عاطفی زیبا داشته باشم میتونم سریعتر کارهام رو انجام بدم میتونم سرعتم رو بالاتر ببرم من به سلامتیم خیلی کمک میکنم رون هام جمع و جور تر میشه و پوستم آسوده تر از عرق جوش و .. میشه و سلامت طبیعی بدنم مهیا میشه  شانه هام بابت وزنم راحت تر هستن حرکات بدونم محدودیتش خیلی کمتر میشه صورتم خوب میشه و جوش دیگه نمیزنه انگشتام کشیده میشه  

      دیگه حرفی از کنایه نیست و به جاش سوال میشه براشون که چجوری انقدر خوب متناسب شدم انقدر توب لاغر شدم که پوستم سفت و شکمم تخت شده  با اندام متناسبم میتونم لباس از تن مانکن بپوشم با وزن متناسبم خیلی از رویاهای پرنسسیم حقیقی میشه 

      لاغر شدن اسونترین کار دنیاست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار somi13700
      1401/11/17 23:07
      مدت عضویت: 1600 روز
      امتیاز کاربر: 8493 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 320 کلمه

      سلام! 

      داستان تناسب من 

      دست به قلم بودن باعث لاغری میشود

      این جمله به عنوان اکسیر لاغری ثبت میکنم در ذهنم🧠 

      وقتی برای اولین بار رفتم بانک تا برای خودم حساب باز کنم دقیقاً همین احساس رو داشتم انگار همه زوم شدن رو من بعد ها هم با اضافه وزنم همین احساس بهم دست داد از هیچی لذت نمیبردم

      چاقی باعث شداعتماد به نفس خودمو ازدست بدم

      همه چیز رو مقصر میدونستم حتی یکبار به همسرم گفتم تو چرا همش میگی بیا بخور اصلأ همش تقصیر توعه انقد سرش داد زدم بیچاره هنگ موند

      بعدش هم عذاب وجدان میگرفتم که چرا من نمیتونم خودمو کنترل کنم چرا رفتارم اینجوری شده 

      همسرم ازسر محبت و لطف بهم میگفت و پرخاش میکردم

      از لباسهای رنگ روشن خودمو برحذر میکردم

      از همه چیز بدم میومد مخصوصا از خودم هی میگفتم اه این چیه دیگه آویزون چقدر زشت شدم تو این لباس

      کلی غر میزدم با بهانه های مختلف هم میشستم گریه میکردم

      حالا ضربه های چاقی رو گفتم

      میخام مزایای لاغری رو بگم

      احساس سرحالی و پرانرژی مخصوصا صبح

      صورت شاداب وجوان 

      احساس لذت از دیدن خودم

      احساس شیرین خرید وانتخاب لباس مورد علاقه م 

      احساس خوب حضور در مهمونی ها

      حرفه های کسب و کار و موفقیت با درآمد بالا

      عشق همسرم از دیدن من

      احساس افتخار از تحسین اطرافیانم

      حالاکه متناسب هستم با خیال راحت درپارک با دخترم بازی میکنم

      • حالا که متناسب هستم تمام توجهم روی لاغری وتناسب 
      • وقتی میرم بیرون از نگاه هیچکس هراس ندارم
      • وقتی میرم خرید با لذت به ویترین مغازه ها نگاه میکنم لباس مورد علاقه مو انتخاب میکنم واز دیدن خودم در آینه اتاق پرو لذت میبرم
      • حالا که متناسب هستم برای انجام کارهام هیچ بهانه ای نمیارم سروقت و با اشتیاق به همه ی کارهام رسیدگی میکنم
      • برای انجام کارهای شخصیم منتظر هیچکس نمیشینم و خودم بلند میشم وهنگام انجام کارهای شخصیم دیگه پادرد یا کمر درد ندارم
      • با سبکبالی پیاده روی میکنم وبرای سلامتیم ورزش میکنم به استخر میرم و با لذت شنا میکنم
      • برای رفتن به مهمونی آرامش دارم لذت میبرم هم در هنگام مواجه باغذا وهم اعتماد به نفس بالا

      برای

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 465 کلمه

      سلام سلام خوبین دوستای گلم 

      خب من خیلی دقت کردم دیدم بیشتر چاقی من مربوط ب ذهنمه تا خوردو خوراکم و این نشونه خیلی خوبیه 

      من در حال حاضر نصفی از عادت غذا خوردن لاغر هارو دارم با خودم 

      چطور به این نتیجه رسیدم ؟

      خب خیلی فکر کردم یادم اومد همیشه ب خواهر کوچیکترم ک بابا مگه دنبالت کردن این همه خوراکی رو ی جا نخور 

      نگه دار بعدا ک گشنت شد بخور 

      ولی اون اصلا گوش نمیکرد من صبرم تو خوردن بیشتر بود 

      نکته بعدی خب بعضی وقتام عادت چاق هارو داشتم ک حواسم ب سیر شدن نبود ک بابا سیرشدی دست بکش دیگه 

      حالا ی نتیجه گیری میکنم از نظر خودم 

      من ۸۰درصد بیشتر عادت غذاییم مانند لاغر هاست میمونه ۲۰درصد که اونم خیلی مهم نیست و میشه با توجه کردن به زمان سیری دست از خوردن بکشم 

      دیگه مهم نیست که چی میخورم 

      فقط مهم که چقدر میخورم تا احساس سیری کنم 

      دیگه مهم نیست چند بار گشنم میشه خب حتما بدنم نیاز به انرژی داره دیگه 

      در نتیجه من ذاتا مثل لاغرها رفتار میکنم 

      یه نکته طلایی اومده تو ذهنم به لطف الله یکتا اونم اینکه من فهمیدم چرا هر پنج ساعت ی بار گشنم میشه 

      اونم اینکه من خیلی از لحاظ ذهنی از خودم کار میکشم خیلی فکر میکنم خیلی اطلاعات جمع میکنم خب این ذهن من این بدن من همش انرژی میخواد دیگه چیکار کنه😍😂

      چونکه من همش در حال یادگیری اطلاعات مفید از مربی های انگیزشی هستم 

      فیلم دیدن رو ترک کردم اهنگ های غمگین رو ترک کردم 

      و تمام تمرکزم رو کار کردن رو خودم هست 

      خب برگردیم به موضوع لاغری 

      پس نتیجه گرفتم که من فقط افکارم بوده ک باعث چاقی من شده چرا چون ذهنمو شرطی کردم رژیم گرفتم گفتم لاغری من فقط ب خاطر خوردو خوراکمه بعد ک ترکش کردم چون دوباره مثل زمانی ک چاق بودم خوردم ینی اگه چرب بود میخوردم اگه قند داشت میخوردم 

      کم کم برگشتم به همون حالت اضافه وزن قبلی  و این روزا دارم این حالت شرطی شدن ذهنمو از بین میبرم 

      من از لحاظ خورد و خوراک خیلی شبیه لاغرا هستم ولی از لحاظ اندام شبیه چاقام ب خاطر همین هنوز نه اون همه چاقه چاقم نه لاغره لاغر ذهنمم ک نگم براتون ب خاطر افکارم شبیه چاقام 

       برا همین خیلی راجب چاقی لاغری حرف میزنم همه میگن بابا توکه زیادم چاق نیستی 

       بریم سراغ سوال دوم 

      وقتی من متناوب بشم چه اتفاقی میوفته 

      خب من عاشق جسمم میشم هنوزم دوسش دارم چون خیلی ام چاقو چله نیستم 

      سبک میشم مثل فرفره کار میکنم 

      هر لباسی ک بخوام تنم میشه لباس بالا ناف میپوشم  

      احساس رضایت درونی از خودم دارم اعتماد به نفسم خیلی بالا میره بهم ثابت میشه ک این کارو با ذهنم انجام دادم پس ثروتم میتونه وارد زندگیم بشه و من خوشبخت تر خواهم شد 

      به خودم قول میدم دیگه راجب چاقی با کسی حرفی نزنم و عاشق اندام خودم باشم 

      الهی شکرت ب خاطر هوشمند بودن این جسم زیبا و لاغرو باربی😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 270 کلمه

      سلام و عرض ادب 

      عاشق این ایده ی نوشتن مزایای لاغری شدم اولا در قران خداوند به انچه نوشته شده است قسم خورده است ((ن والقلم  و مایسطرون ))

      دوم اینکه در کتاب راه هنرمند خانم جولیا کامرون (که نویسنده ی بزرگی در دنیا هست و ایشان خواهر جیمز کامرون  کارگردان بزرگ دنیا هستند )

      ایده ی نوشتن صفحات صبح گاهی در سه صفحه را برای پاک و زلال شدن روح و رسیدن به خلاقیت پیشنهاد میکند و من یک سال است که مشغول نوشتن هستند و معجزه ی ان را دیده ام و درسته من این مسیر را در خصوص لاغری و تناسب افکار  هنوز استفاده نکردم ، که به نتیجه برسم اما میدانم که قطعا افراد زیادی نمیتوانند باور کنند که با نوشتن لاغر بشوند و پاسخ من به این افراد این است که در سوره ی بقره امده است مومنان کسانی هستند که به غیب ایمان دارند درست است که در نخوردن رابطه ی عقلانی و منطقی و دیداری با لاغری وجود دارد و در نوشتن چنین رابطه ای وجود ندارد اما  غیبی که پروردگار از ان صحبت میکند شاید یکی از مصداق هایش ،همین نوشتن باشد و وقتی من به این روش دسترسی پیدا کنم و بتوانم با همین سه گام ساده از جمله نوشتن به تناسب افکار در خصوص لاغری برسم قطعا میتوانم حاکمیت روی زمین را از ان خودم کنم در حالیکه اگر با رژیم لاغری موفق بشوم برای همیشه به لاغری برسم و ان رژیم هم موفق باشد من در نهایت فقط به یک دستاورد نزدیک خواهم شد اما در این روش من میتوانم به چیزهای بزرگی برسم خدایا شکرت استاد من از شما سپاسگزارم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدیه
      1401/11/16 09:05
      مدت عضویت: 650 روز
      امتیاز کاربر: 9030 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 120 کلمه

      عرض ادب و احترام.از امروز متعهد میشم ک دیگه درمورد چاقی خودم با دیگران صحبت نکنم.خودمو همینجوری ک هستم دوست داشته باشم.من ب خودم احترام میذارم.وقتی جلوی آیینه میرم ب خودم میگم ک چقدر لاغر و خوش اندام شدم.چقدر حالم خوبه.چقدر صورتم جوونتر و شاداب تر شده.همه جا با حس عالی میرم جون من ایده الم.لباسای سایز سی و هشت میپوشم.

      سال دیگه همین موقعه من باوجود زایمان دوقلوهام وزنم ب ۵۲ کیلو وسایز سی و هشت رسیده.خدایا شکرت ک هوامو داری منو ب هدفم نزدیک و نزدیکتر میکنی.خدایا شکرت ک سالمم عالی هستم و روز ب روز موفق تر میشم.من میل ندارم.من ب اندازه نیازم غذا میخورم ی لقمه اضافه حالمو بد میکنه.من در این راه دست از تلاش برنمیدارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهه رضائی
      1401/08/26 13:01
      مدت عضویت: 748 روز
      امتیاز کاربر: 10080 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,476 کلمه

      سلام به روی گل همه رفقا .

      اول اینو عرض کنم که : فایل رو که شنیدم خیلی ذوق کردم .

      زمانی که استاد عطار روشن به ما آفرین گفتند و با حرفای دلگرم کننده شون ما رو به ادامه مسیری که در اون هستیم ، و تداوم آموزش ها و دیدن و شنیدن مابقی

       فایل ها تشویق کردند . به سهم خودم بسیار ازتون سپاسگزارم و مطمئنم که با اثربخشی این کلمات ، به آموختن بیشتر و انجام دقیق تر تمارین و تکالیف مربوطه آموزش‌ها خواهم پرداخت .

      در پاسخ به سوال تون که فرمودید  :چه لطماتی بخاطر چاقی تا بحال به روح و جسم من وارد شده ؟

      برای من ، بزرگترین معضل چاقی ، سلب قدرت اختیار و انتخاب در همه تصمیم گیری هایم بود !

      _ چه لباس هایی بپوشم که دوست شون هم داشته باشم ؟ متاسفم ، دست تو نیست !

      _ چه رنگی هایی دوست دارم ؟ شرمنده ، انتخابی نداری .

      _ چه غذاهایی دوست دارم که بدون محدودیت رژیمی میتونم بخورم ؟ فراموشش کن.

      _ چقدر عزت نفس و خودباوری برای برقراری ارتباطات جدید دارم ؟ تقریباً هیچی ،

      _چه فعالیت های بدنی میتونم داشته باشم ؟ شوخی میکنی !

      _ چقدر در دور و بری هام مورد قبول و پذیرش هستم ؟ ول کن بابا .

      _ چقدر موقع خرید پوشاک اونی که دوست داشتم رو تونستم بخرم ؟ اصصصصصلاً . 

      _ چقدر بخاطر هیکل نامتناسب مایه ی شوخی و تمسخر اطرافیانم بودم ؟از دستم دررفته.

      _چقدر موقع تاکسی گرفتن راننده گفت ؛ دونفر حساب میکنم ها !؟ بی حساب .

      _ چقدر از آینه ها فراری بودم ، مخصوصاً آینه های بزرگ نمای اتاق های پرو ؟ اوو… وَه .

      _ چقدر مهمونی ها و دورهمی ها رو دوست داشتم و نتونستم برم ؟ بزار بشمرم …

      _ چه کارهایی کردم که یه کم وزنم روکم کنم که اصلا دوستشون نداشتم ؟ تا دلت بخواد .

      من هیچ انتخابی نداشتم !!!

      هر کاری میکردم چاق میشدم 

      هر چی میخوردم چاق میشدم

      آب میخوردم چاق میشدم 

      حتی نفس هم میکشیدم حس میکردم باد میکنم و چاقتر میشم !!!

      هیچ اختیاری هم نداشتم !!!

      حتی اختیار راه رفتن و تکون دادن هیکل بزرگم رو هم نداشتم

      یا بارها یا به چیزی برخورد کردم که یا افتاد یا شکست یا خراب شد یا …

      یا دست و پای دیگران رو که جلوی پام بود رو ندیدم و له کردم و طرف از درد غش کرد ..

      خوب خوب خوب … بسه دیگه … کلاغ پر ، گنجیشک پر ، اتفاق های بد پر ! 

      قرار شد دیگه راجع به اسمشو نبر (چ.ا.ق.ی) نه حرف بزنیم نه فکر کنیم نه جایی مطرحش کنیم نه ازش شکایت کنیم نه راجع بهش نِک و ناله کنیم نه هیچی …!!! تموم تموم تموم !

      یه قرار دیگه هم گذاشتیم :

      خودمون رو دوست داشته باشیم .

      جلوی آینه بایستیم و بدن رنج کشیده مون که هزار جور بلا سرش آوردیم رو ببینیم.

      بابت اینکه جسم عزیزمون رو با دستکاری های جورواجور و افکار غلط و ذهنیات اشتباه به این حال و روز درآوردیم ازش معذرت خواهی کنیم .

      بدن عزیز من ، دارایی ارزشمند و تکرار نشدنی من ، سیستم فوق هوشمندی که در اختیار من قرار گرفتی :  فقط میتونم بگم 

      متاسفم :

      برای …همه شکنجه های گرسنگی های شدیدی که به تو دادم ،

      برای …همه فشارهای فیزیکی که به  اسم ورزش روی تو وارد کردم ،

      برای …همه تنفری که از فرم نامتناسب و ابعاد نامتعارف ات داشتم ، 

      برای …همه بی توجهی هام و ندیدن هات ،

      لطفاً منو ببخش : 

      برای …همه تقصیرهایی که گردن تو انداختم و خواستم تنبیه ات کنم ،

      برای …همه انزجاری که ازشکم بزرگ وپاهای فیلی شکل ودست‌های ستون مانندت داشتم

      برای …دوست نداشتن ات و اهمیت ندادن بهت ،

      برای … بد و بیراه گفتن بهت ،

      برای … سرزنش کردن و نخواستن ات …

      ازت ممنونم :

      برای … هوش برتر و سیستم فوق العاده و کارایی عالی ات ،

      برای … تمام تلاش ها و فعالیت هات که جلوی خیلی ازاشتباهات منوگرفت 

      برای …تمام مسیرهای اشتباهی که رفتم و همراهی ام کردی

      برای … تمام اشتیاقی به کم کردن وزن و تناسب اندامم از خودت نشون دادی ،

      برای…پذیرش صبورانه تمام تصمیمات غلط ام ،وشکیبایی ات دربرابرفشارهای عجولانه من

      دوستت دارم .

      و بهت قول میدم من بعد ، بدون در نظر گرفتن فرم و اندازه ات :

      مثل یک شی اصیل باستانی ،

      مثل یک  جعبه ی بزرگ که روش  نوشته ؛ شکستنی است ، با احتیاط حمل شود !

      مثل یک قطعه الماس بزرگ چند قیراطی 

      مثل یک معبد قدیمی و مقدس

      یا برتر از همه ی اینها ، 

      مثل بزرگترین نعمتی که خداوند به من عطا کرده ،

      مثل یک بدن سالم ، هوشمند ، متناسب ، پرانرژی ، و شاداب بهت عشق بورزم و همیشه دوستت داشته باشم ، به تصمیماتت اعتماد کنم و به دستورات برای سلامتی بیشترم ، بی چون و چرا عمل کنم .

      قرار شد زمان تعیین نکنیم ، پس بدون ذکر تاریخ ، الان تو دهه اول سال ۱۴۰۰ هستیم .

      من علاوه بر رسیدن به اندام متناسب و روی فرم و لاغرم ، و دانشی که در این مسیر یاد گرفتم و در سایر زمینه های فکری و روحی و ارتباطی ام به کار گرفتم ،

      زنی هستم بسیار موفق ، باهوش ، جذاب ، با عزت نفس بالا و اعتماد به نفسی مثال زدنی ، که همچنان در حال افزایش آگاهی و یادگیری ام .

      آرامش خاطر ، سلامتی ، شادی درونی ، انرژی سرشار ، خلاقیت ، ایده پردازی و کار آفرینی از دیگر دستاوردهایی است که بعد از موفقیت بزرگم در زمینه تناسب و سلامت فکر و جسمم به دست آورده ام .

      من به خیلی از آرزوها و خواسته هام در طی سالیان اخیر دست پیدا کردم .

       الان در اوج سلامتی و شادابی و احساس خوب جوانی و چالاکی ، مدیر کسب و کار خودم و صاحب برند جدیدی در تولید لباس هستم که با چندین مشتری خارجی و داخلی در حال مراودات کاری و تجاری ام . 

      درآمد فوق العاده و روز افزونم ، کارخانه بزرگ با چندین نمایندگی سرشناس داخلی و خارجی  ، افراد زیادی که در این زمینه برای برند من کار می‌کنند ، سفرهای بسیاری که به اقصی نقاط جهان برای معرفی برند ام و بستن قرار دادهای جدید دارم ، و تمام نقشه ها و راه کارهای جدیدی که به ذهنم میرسد …

       همه و همه ، مدیون پاک کردن فرمول های قدیمی ذهنی و جایگزینی فرمول های جدید هستن . فرمول هایی مثل :

      پاک کردن سرخوردگی و طرد شدگی و نصب اعتماد به نفس و خودباوری

      برداشتن احساس خمودی و خستگی و جای گذاری انرژی وشادابی

      از بین بردن نتوانستن و موفق نشدن و ایجاد میخواهم پس می شود

      رفع باور ناتوانی و هر چه پیش آید خوش آید و ساخت باور جدید قدرت عظیم ذهن و اعتماد به موفقیت و باور من می توانم .

      دست برداشتن از شکوه از خداوند و شکایت از موقعیت موجود و تبعیضی که بین بندگانش قائل شده 

      و ایمان و اعتماد به اینکه خداوند همیشه بهترین مسیرها را در بهترین زمان و موقعیت در اختیارمان قرار می‌دهد و این خود مائیم که باید لیاقت و شایستگی استفاده از خوان بی  حساب خداوندی را در خودمان ایجاد کنیم .

      شاید همگی شنیده باشیم که گیاه بامبو ، بعد از کاشت ، هیچ نشانه ای از رشد و نمو نشان نمی‌دهد و بعد از چند سال ، یکباره سر از خاک بیرون میاره و فقط در مدتی کوتاه به رشدی چندین متری دست پیدا می‌کنه . 

      پس مراقب جوانه ی بامبوی ذهنمون باشیم رفیق .

      دانه ای از آگاهی جدیدی که در ذهنمون کاشتیم و هر روز با افزایش دانایی و اطلاعات جدید ، در حال آبیاری اون هستیم .

      پا پس نکش و ادامه بده دوست من . امیدت رو از دست نده و استمرار داشته باش . 

      این فقط یه مثال بود ، ما جزو نباتات نیستیم   .

       ما انسانیم ، برجسته ترین آفریده ی هستی .

      ایمان دارم که خداوند برای ما ، خاص ترین دست سازه ای تا به حال خلق کرده  ، و خودش هم به این موضوع اذعان کرده ، نکاتی رو در نظر گرفته و مواردی رو در وجودمون قرار داده که تا به امروز حتی از وجودشون بی اطلاعیم . و فرمان رو هم در بسیاری موارد دست ناخودآگاهمون قرار داده . 

      حتی موارد اندکی هم که امروز علمش رو هم داریم و متوجه شدیم ناخودآگاه در بدنمون انجام میشه اینقدر شگفت انگیز و عجیبه که هنوز جوابی برای چگونگی انجام شون پیدا نکردیم ؛ مثل تنفس خودکار  ، ضربان قلب اتوماتیک ، جریان گردش خون یا  ترمیم زخم در بدن که هنوز برای ما بصورت یک راز باقی مونده که بدن چطور این کار رو انجام میده ؟ همون بافت ، همون سلول ها ، همون کارکرد !!!

      پس باید اعتماد کنیم ، باور کنیم و بدونیم اگر با این سیستم فوق هوشیار همراه و هماهنگ باشیم به نتایجی دست پیدا می‌کنیم که هنوز حتی از دایره ی افکار و تجسم ما خارجه .

      ما که چندین و چند سال اینهمه تلاش کردیم و نتیجه رو ام که همه مون داریم می‌بینیم ، پس چرا این مسیر جدید رو انتخاب نکنیم و با طبیعت و تناسب جاری در اون هماهنگ نشیم ؟

      تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس             خود راه بگویدت که چون باید کرد

       یا حق .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 38 از 8 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فهيمه
        1402/01/30 23:06
        مدت عضویت: 619 روز
        امتیاز کاربر: 9155 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 70 کلمه

        سلام الهه جانم 

        ديدگاه شما رو نه تنها خودم بلكه از روي بخش متاسفم و مرا ببخش هم نوشتم در دفترم

        اولين بار كه بخش هواوپونوپونو رو خوندم در كامنتت گريه ام گرفت

        چقدر قشنگ جملات يك فرد با اضافه وزن رو در قالب اين پاكسازي دروني آوردي 

        احسنت بهت

        خواستم بهت بگم خيلي زياد تحت تاثير قرار گرفتم با كامنت بسيار زيبات

        اميدوارم كه انقدر بيزنست بزرگ شده باشه كه حتي باورش برات سخت باشه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار الهه رضائی
          1402/01/31 08:06
          مدت عضویت: 748 روز
          امتیاز کاربر: 10080 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 93 کلمه

          فهیمه جانم ، سلام از ماست بانو جان 

          ممنونم از توجه تون که متن من رو خوندین و کامنت گذاشتین .

          خوشحالم که نظر مثبتی نسبت بهش داشتین . متشکرم 

           با این اظهار محبتی که به من کردبد ، احساس فوق العاده ای  رو در من بوجود آوردید که نامی جز شوق همدلی و شور همگامی روش نمیتونم بزارم . سپاسگزارم 

          امیدوارم بتونیم همگی شانه به شانه ،  گام به گام این مسیر تازه و شاید گاهی سخت و ناشناخته رو پشت سر بگذاریم و به نتایج عالی و درخشانی که در ذهن داریم برسبم .آمین .

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار فهيمه
            1402/01/31 19:04
            مدت عضویت: 619 روز
            امتیاز کاربر: 9155 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
            محتوای دیدگاه: 4 کلمه

            سلام به روي ماهت

            آمين

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 417 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی

      لطمه هایی که چاقی بهم زده:

      1. از خودم متنفر بودم 
      2. لباس هایی که دوست نداشتم مجبوری میپوشیدم
      3. از گفتن وزن و سایزم خجالت میکشیدم
      4. از رفتن باشگاه استخر هراس داشتم به خاطر بدنم
      5. میخواستم برم مهمونی غم عالم منو میگرفت که ای خدا چی بپوشم چند دست عوض میکردم تا ببینم کدوم جمع تر نشونم میده
      6. از حرفای دیگران میرنجیدم
      7. خیلیا بهم گفتن این چه وضعیه یا متلک انداختن که هنوزم ازشون ناراحتم 
      8. معذب بودن پیش شوهرم 
      9. عذاب وجدان ازخوردن 
      10. کنترل نداشتن تو خوردن 
      11. مهمونی میرفتم نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم خیلی میخوردم و نگاه های دیگران اذیتم میکرد یا اگه جلوی خودمو میگرفنم و کم میخوردم میومدم خونه کلی میخوردم بدون توجه به ساعت .یا خودم مهمونی میدادم جلو بقیه روم نمیشد کم میخوردم همینکه میرفتن بشقابمو پر پر میکردم با مخلفات مبخوردم تازه بعدش پشیمون میشدم که چرا اینکارو کردم 

      سه گام برای توجه نکردن به چاقی:

      1. دیگه درمورد چاقیم جایی حرف نزدم (اینکه من هی بخام برای دیگران توضیح بدم چی دردی از خودم دوا میکنه به غیر از اینکه به خودش اجازه میده نظر بده که اره خیلی چاقیو …..حالمونو بدتر کنه دیگه اصلا هیج جا و با هیچ کس درباره ی چاقی صحبت نمیکنم )
      2. خودم رو سرزنش نکنم از جسمم متنفر نباشم (به هیچ عنوان دیگه از اندامم بدم نمیاد خودمو سرزنش نمیکنم من خودم گرم گرم به جسمم اضافه کردم خودم کردم مسنولش منم من عاشق جسمم هستم و قول میدم که متناسبش کنم و  با دیدن خودم و اندامم تو اینه لذت میبرم و دوسشون دارم )

      از مزایای لاغری بنویسم 

      • اعتماد به نفس بالایی دارم 
      • لباس هایی که دوس دارم میپوشم 2دست لباس مجلسی مال 10 سال پیش عروسی خواهرم گرفتم خیلیم دوسشون داشتم اما اندازم نبودم و همیشه با حسرت نگاهشون میکردم اما الان به راحتی اندازمه و پوشیدمشون لذت داشت برام ذوق کردم اینقدر خوشحالم که لباس هایی که دوست دارم و میپوشم فقط خدا میدونه
      • حس باارزشمند بودن
      • همینکه میدونی بقیه در موردت پچ پچ  نمیکنن
      • روابطم با شوهرم عالی شده
      • از خودم راضیم 
      • خیلی ازم تعریف میکنن 
      • بهم میگن مانکن. اندامی.باریک و من ذوق میکنم
      • مورد تایید شوهرم
      • بدون ترس غذا خوردن
      • ارامش داشتن
      • اروم غذا خوردن و کار کردن 
      • سبک شدم فرز شدم
      • وقتی بخام بشینم و جا نباشه بقیه بگن بابا لاغر شدی همه جا جات میشه 
      • انتخاب اولم غذا نیست 
      • انتخاب میکنم که چی بخورم 
      • به راحتی خرید میرم 
      • به آرزوم که تناسب اندام بوده رسیدم
      • حس شیرینه و کسی که چاق بوده و لاغرشده میدونه که چی میگم 
      • به راحتی تو باشگاه و استخر و آرایشگاه حاضر میشم و از این اندام زیبا و متناسب لذت میبرم 
      • ارامش .شادی.با ازرش بودن.اعتماد به نفس.لیاقت داشتن و کلی حس خوب دیگه

       سپاس از استاد عزیز

      ممنونم خدای مهربانم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 668 کلمه

      سلام و درود 

      فایل هفتم و نکات طلایی!

      اول اینکه من تو یه حساب سر انگشتی فهمیدم تو این سالها حدود ۶۰ کیلو یا شایدم کمی بیشتر تو رژیم های مختلف   وزن کم کردم ! این یعنی من توانمندم و بدنم بیشتر از من علاقه داره که متناسب بشه و این رفتار ها و عادت های غلط ذهن من بوده که هر بار تلاش من رو بی نتیجه کرده …..

      مرز بین توجه به چاقی و آنچیزی که ماتو ذهنمون فکر میکنیم توجه به لاغری هستش از مو باریک تره و دقیقا هر بار که فکر میکنیم داریم با انرژی به سوی لاغری میریم در واقع به چاقی بیشتر توجه میکنیم !

      در ست زمانی که فکر میکنیم داریم کارهایی می کنیم که لاغر بشیم داریم به چاقی توجه میکنیم و در نتیجه تلاش بی ثمر !

      و جالب تر اینکه چقدر ساده با انجام ندادن نادرست ها و رعایت درست ها میشه سرِ پیکان توجه رو به سمت لاغری برگردوند ….

      من قبل ها فکر میکردم با حرف زدن در مورد چاقی حس بهتری خواهم داشت و یه جورایی با دیگران تقسیم کردن این درد کمک میکنه به حس خوب ولی هر بار فقط حس بد و سر خوردگی بیشتر برام به جا میموند چون از طرفی باعث سرزنش کردن خودم میشدم و از طرفی ترحم بقیه رو میگرفتم که حس مزخرفی داشت ! 

      اما حالا میبینم با حرف نزدن چقدر حسم بهتره و اعتماد به نفسم بالاتر رفته واقعا چه نیازیه آدم در مورد مسائلی که دیگران در اون دخیل نیستن باهاشون حرف بزنه ؟!

      چاقی باعث شده من از یه آدم اکتیو تبدیل به یه آدم گوشه گیر بشم ، اعتماد به نفسم داغون شده ، از جمع ها فراری شدم و تا حد امکان تو جمع ها گوشه کنار قرار میگیرم که تو دید نباشم ، از غذا خوردن با جمع متنفر شدم چون همش حس میکنم بقیه دارن من رو چک میکنن 😐

      من روابط آنچنانی ندارم و شاغل هم نیستم اما بزرگترین ضربه چاقی در مورد فرزندانم هست حالا که بزرگ تر شدن و نیاز دارن بیشتر تو جامعه باشن من خجالت میکشم همراهی شون کنم و حتی باعث میشم اونا هم از شرکت تو خیلی از فعالیت هاشون جا بمونن و از این بابت واقعا عذاب میکشم مثلا دخترم که ۱۱ ساله هست عاشق استخره ولی دوست داره مثل دوستاش با مادرش بره اما من خجالت میکشم برم و به همین خاطر تا الان به بهانه های مختلف اونو از کاری که بهش علاقه داره منع کردم !

      خرید که واسم کابوسه اینکه هر بار با خجالت به فروشنده بگم سایز منو دارید و اونم با یه نگاه ورانداز گونه بگه نه ! 

      الان سالهاست از طریق مجازی خرید میکنم متاسفانه و از یکی از بزرگترین لذت هام محروم شدم …

      اینها فقط چند مورد کوچیک از ضرر های چاقی برای من بوده…..

      متاسفانه یه کار غلط من هم تعیین وقت واسه لاغری بود که حالا فهمیدم با این کار هم دارم به چاقی توجه میکنم و تلاش میکنم کلا از ذهنم وقت رو حذف کنم و فقط به فکر حس و حال خوب و سبک زندگی درست باشم و مستمر ادامه بدم تا نتیجه بگیرم ….

      و اما منِ متناسب پر از انرژی و حس خوبه ، دیگه خبری از خجالت و سرزنش نیست ، 

      مثل این میمونه که واردِ یه دنیای جدید بشم که همه چیزش واسم تازه گی داره و مثل بچه های نو پا دوست دارم همه چیزش رو امتحان کنم و تجربه کنم !

      سبکبال و شاد پر از حس های خوب ، یه دنیای جدید پر از تازگی ، پر از چیزهای جدید که باید تجربه کنم ، 

      اینجا محدودیت نیست ، سرزنش نیست ، تنفر نیست ، ترحم نیست ، منِ جدید داره زندگی جدیدی رو تجربه می کنه ، که فقط و فقط مختص خودشه ، چون براش زحمت کشیده صبر ‌کرده و استمرار داشته ….

      این دنیایی هست که من برای سالها ی آینده تصور کردم براش تلاش میکنم و خسته نمیشم …

      در موردش هر روز تصور میکنم و هرروز مینویسم .

      خدا یا کمکم کن من راه درازی درپیش دارم و فقط و فقط امیدم به توعه ….

      یاعلی  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 51
      محتوای دیدگاه: 243 کلمه

      با سلام و درود خدمت همراهان لاغری باذهن 

      تمرین اول که لیستی از کارهایی که انجام نمی دم چون چاق هستم 

      ۱.لبلسهای زیبا و رنگی نمی پوشم 

      ۲.هزینه لباسم زیاده بخاطر همین زیاد نمی تونم لباس بخرم 

      ۳.ورزش نمی رم چون خجالت می کشم 

      ۴.استخر نمی رم چون خجالت می کشم 

      ۵.لباس باز و تنگ نمی پوشم 

      ۶.نمی تونم رابطه فعالی با همسرم داشته باشم 

      کارهام طول می کشه بخاطر وزن زیاد 

      درجمع زیاد شرکت نمی کنم 

      با افرادی که از من خوش هیکل و موفق ترند نمی تونم دوست بشم 

      نمی تونم با اونها صمیمی بشم 

      با بچه ها خیلی نمی تونم فعالیت داشته باشم 

      کار نمی تونم بکنم 

      درمورد سه گام 

      گام اول این هست که راجع به چاقیم حرف نزنم وقتی راجع به چاقی حرف می زنم ،احساس ناتوانی رو بمن منتقل می کنه

      و اینکه یه وقتایی ما باید کاری رو انجام ندیم ،بما گفته شده می خوای موفق بشی این کارو اون کارو انجام بده ،بخاطر همین ما برا لاغری دنبال چیزی هستیم که بخوریم تا لاغر شیم .بهتره تا ذهنیتی که حجاب رسیدن ما به منظور هست رو کنار بگذاریم خودش خودبخود درست می شه 

      بقول حافظ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز .

      نکته سوم یا گام سوم هم مزیتهای لاغری برای من هست 

      لباسهای زیبا می پوشم 

      محبوب و تاثیرگذار می شم 

      بخودم در جمع اطمینان دارم 

      ارتباط اجتماعی قوی تری دارم 

      لاغر و سبک و پرجنب و جوش می شم 

      تفریحات و کارهای هیجان انگیز رو تجربه می کنم 

      ارتباط فعال تری با همسرم دارم 

      از اندام خودم لذت می برم 

      راحت و بی درد سر خرید می کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 12 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار zahrakasaeipour@gmail.com
        1401/03/26 10:59
        مدت عضویت: 992 روز
        امتیاز کاربر: 773 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 7 کلمه

        سلام و درود دوست خوبم موفق باشید.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zhrardamyyn6@gmail.co
      1401/02/27 14:35
      مدت عضویت: 904 روز
      امتیاز کاربر: 145 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 348 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      سلام 

      من همیشه حسرت میخوردم که چرا فلانی هرچی دوست داره میخوره ولی چاق نمیشه 

      همیشه موقع خرید حسرت اینو میخودم که تو همون مغازه اول پاساژ اول شلوار جین اندازه من گیر بیاد 

      همیشه توی جمع ها شکممو سفت جمع میکردم که یک وقت نگن نگا تو این سن کم چقد چاقه این بعدا بزرگتر بشه چی میشه البته الانم که با دوره رایگان تناسب فکری وزن کم کردم این عادتو دارم اما خیلی کم تر شده و به امید خدا کاملا ترکش میکنم 

      همیشه از جمع فراری بودم چون همش میومدن میگفتن کمتر بخور در صورتی که من تمام تلاشمو میکردم کمتر از همیشه بخورم میگفتم بخدا من که چیزی نمیخورم ورزشم که زیاد میکنم همش خودمو سرزنش میکردم 

      من ی ورزش خیلی خاص که از ته دلم عاشقشم رو انجام میدم و خب لباسی که مخصوص این ورزش (ژیمناستیک) هستش طوری طراحی شده که کاملا جذب هست و روزای اول که میپوشیدم خیلی خجالت میکشیدم مربیم همیشه منو وادار به انجام تمرین های چربی سوزی می‌کرد و با اینکه از همهٔ بچه های اون باشگاه بهتر بودم توی انجام حرکات اما همین اضافه وزن من باعث می‌شد که کمتر بتونم تمرین کنم و این مسئله باعث می‌شد که من همش خودمو سرزنش کنم که چقد بی عرضم که هرکاری میکنم لاغر نمیشم 

      داستان لاغری من 😊

      اگر لاغر شوم هر لباسی تن من می‌رود هیچ در تن من بیشتر زیبایی خودش را نمایان می‌کند 

      اگر لاغر شوم اعتماد به نفسم در همچی و همجا بسیار بالا تر می‌رود 

      اگر لاغر شوم دیگر پوشیدن لباس های ورزشی خود خجالت نمیکشم و تن من را اذیت نمی‌کند 

      اگر لاغر شوم دیگر از خوردن یا نخوردن اعصابم بهم نمی‌ریزد 

      اگر لاغر شوم دیگر حسرت نمیخورم چرا فلانی انقد خوش هیکل است اما من نه 

      اگر لاغر شوم بمن ثابت می‌شود که هیچ کاری در دنیا نشد ندارن 

      اگر لاغر شوم با اعتماد به نفس بیشتری در مهمونی ها حضور پیدا خواهم کرد 

      من نمی‌دانم چند بار ازین دوره استفاده کرده ام اما انقد ازین دوره نتیجه گرفتم چه روحی چه ذهنی چه اندامی که می‌خواهم با انرژی بیشتری این مسیر را ادامه دهم 

      به امید کسب نتایج بیشتر و بهتر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/30 15:52
      مدت عضویت: 1837 روز
      امتیاز کاربر: 33786 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,609 کلمه

      سلام به همه ی   عزیزان همراهم 

      من  هم جز افرادی بودم که در گذشته با وجود اینکه برای لاغری  تلاش کنم اما نتیجه نگیرم اما بازم تلاش میکردم و بازم به دنبال لاغری بودم و هیچ وقت دست از تلاش برنمیداشتم تا با این راه آشنا شدم .یعنی من هیچ وقت. چاقی و نپذیرفتن که این بهترین  کار بود که باعث شد به این راه هدایت بشم 

      و اما  از وقتی  که در این مسیر الهی  هستم تغییر در افکار و باور و رفتارم به وجود اومده  و  جسمم تغییر کرده .

      من کسی بودم که در گذشته به خاطراینکه  همیشه رژیم و محدودیت داشتم حریص در خوردن بودم و همیشه گرسنه بودم و همیشه میگفتم خوش به حال لاغر ها که هر چی میخوان  میخورن و لاغر هم هستن   یعنی همیشه حسرت اون افراد لاغر رو داشتم .

      من در گذشته که  میخواستم لاغر بشم و رژیم داشتم همیشه هم به نوع خوردنم و مقدار خوردنم توجه داشتم که ببینم چی میخورم  تا مبادا چاقتر بشیم و اما الان که در این راه هستم مدتها هست ازاین کارها خبری نیست و من فقط رژیم فکری دارم و در افکارم وباورهام و رفتارهام دارم تغییر میکنم .

      من با بودن در آموزشها سایت متوجه شدم در گذشته من همیشه داشتم به چاقی توجه میکردم و اونم در وجود من بیشتر می‌شده .یعنی من یادم میاد از زمانی که بعد از ازدواجم شاهد اضافه وزن در جسمم بودم  به همه و خودم میگفتم وای چاق شدم خوبه رژیم بگیرم و کمتر بخورم تا از شرش رها بشم و یادم میاد اون  تلاش من در سال ۸۲ یا ۸۳اولین رژیم من بود البته در دوران نامزدی  هم چون متوجه شده بودم تپل شدم دوست داشتم که لاغر بشم برای شب عروسی و من رفتم باشگاه ثبت نام کردم اما نمی‌دونم چی شد که ادامه ندادم  شاید از این بود که هنوز اضافه وزن من کم بود و خیلی ناراحتم نمی‌کرد اما یه  سال بعد ازازدواجم که چاقتر شدم تصمیم گرفتم خودم هر چیزی  نخورم و …. و تونستم با همون کاری  که انجام دادم ۸کیلویی کم کنم و همه هم تشویقم میکردن. اما با این کارها داشتم  من به  چاقی بیشتر توجه میکردم .و من بعد از رها کردن رژیم  سریع باردار شدم و چقدر در اون دوران من چاقتر شدم و اضافه وزن شدیدی رو تجربه کردم تا جایی که هیچ‌کفشی پای من نمی‌رفت هیچ مانتو شلواری اندازه ی من نمیشد و من در اون دوران از چاقی خودم حالم بد میشد و  من به محض زایمان کردنم سریع سه ماه بعد اقدام به لاغری کردم  اونم با ورزش  ورژیم و و تونستم وزن خودم رو به ۶۷ کیلو برسونم اونم فقط با باشگاه و یکم کم خوری که خودم برای خودم تجویز میکردم و باعث حیرت همه میشدم و دیگه من باور کرده بودم به خاطر ازدواج و بارداری من باید چاق باشم مگر رژیم و ورزش داشته باشم  برای همین به محض رها کردن رژیم و باشگاه من سریع دوباره چاق میشدم و اما چون کلافه از رژیم ومحدودیت  بودم یه جاهایی رها میکردم و اون طور که دلم میخواست می‌خوردم .

      اما خب در جمع‌های دوستانه ی  خودم حس خوبی نداشتم موقع خرید حس خوبی نداشتم .موقع عروسی و مهمانی و ….حسم بد میشد و خودم رو سرکوب میکردم و با این کار داشتم فرصت رو برای چاقی بیشتر مهیا میکردم .

      در واقع چاقی و باید مثل یه آدم  فرض کنم که اگر به اون توجه منم اون زور و قدرت بیشتری پیدا می‌کنه و به راحتی بر من و لاغری غلبه می‌کنه و من یادم میاد بعد از ازدواجم. سرعت چاقی در بدن من خیلی بیشتر شده بود 

      و من به‌شدت از اون ناراحت و متنفر بودم .

      من یادم یاد چاقی چه لطمه های به من زده بود :

      باعث شده بود سنم بالاتر نشون داده بشه .

      باعث شده بود در هیچ لباسی زیبا و خوش اندام نباشم 

      باعث شده بود خیلی ازمدلها و  رنگها رو نپوشم 

      هر کفشی به  پام نمیرفت 

      هیچ کدوم ازطلاهام به دستم نمی‌رفتن نه النگو نه انگشترهام رو نمیشد استفاده کنم .

      کمر درد و زانو  درد شدید داشتم .

      کلی محدودیت در خوردن و خریدن و زمان داشتم 

      کلی  هزینه و زمان  میزاشتم که باشگاه برم اما فایده نداشت 

      اعتماد به نفس لازم رو برای حضور در جمع ها نداشتم .

      همیشه رفتارهای بی کلاس غذا خوردن داشتم مثلا تند و تند غذا  می‌خوردم و هیجانی می‌خوردم و همه چیز رو باید امتحان میکردم و می‌خوردم .و در واقع حریص در خوردن بودم .

      روابط خوبی با خودم نداشتم چون از خودم همیشه ناراحت بودم و گله داشتم و از دیدن خودم در آینه ناراحت میشدم .

      هیچوقت موقع خرید کردن لباس آزادی در انتخاب نداشتم و به سختی گیرم میومد .

      و من خلاصه بعد از بارداری دومم که چاقی زیادی رو در حد ۱۰۰کیلو تجربه کردم تصمیم گرفتم پیش  کارشناس تغذیه برم و زیر نظر ایشون خودم رو لاغر کنم و تونستم با زحمت و چنگ و دندون خودم رو متناسب کنم و تا وزن ۵۹ کیلو خودم رو برسونم اما هیچ وقت این لاغر های برای من ماندگار نبودند چون چاقی در ذهن من بود و من روبه سمت چاقی هل میداد.و همین بیشتر از چاقی تنفر میکردم و از اون میترسیدم اما فایده ای نداشت چون داشتم به چاقی توجه میکردم .و من با تصویر های ذهنی که از خودم داشتم دوباره خودم رو چاق میکردم .

      در واقع من دارم با این دوره ها یاد میگیریم به چیزی که الان در ما وجود ندارد یعنی لاغری توجه کنیم و به چیزی که در وجود ما هست یعنی چاقی توجه نکنیم و این کار احتیاج به زمان داره تا ما موفق  بشیم .پس عجله نکنید چون عجله باعث شکست ما میشه من خودم به شخصه حدودا دو سال و نیم هست در این مسیر هستم وخیلی  هم تغییر کردم و کمی تا ایده الم فاصله دارم اما ناراحت نیستم و بر عکس لذت میبرم ازاین سبک زندگی کردن و رفتار کردن با خودم و چون برای هدفم که لاغری هست ارزش قایل هستم پس در مسیر میمانم  تا به هدفم برسم و اصلا من در این راهم که با لاغری زندگی کنم همانطور که من سالها با چاقی زندگی کردم تا چاق شدم  پس من در حال یادگیری لاغری از این سایت هستم تا با لاغری هر لحظه زندگی کنم .

      و من زمانی که وارد سایت شدم از استاد شنیدم اگر من خیلی ازکارهای  نادرست رو انجام ندم خود به خود لاغر میشم. پس نیاز نیست من کار خاصی  بکنم  فقط کافیه نادرستها رو انجام ندم و خود به خود درست ها  رو انجام میدم .

      من یادم میاد برای لاغری چقدر به خودم زجر و سختی میدادم کمربند میبستم غذای بد مزه و آبپز می‌خوردم ساعتها در باشگاه عرق میرختم و ….اما حالا خندم میگیره به اون روزها ی گذشته و به قول استاد میگم فقط نیاز بعضی کارها رو انجام ندی بعضی افکار رو نداشته باشی  خود به خود حالت بهتر میشه و رفتارهای بهتری خواهی  داشت و به تناسب میرسی .

      پس من  از امروز در مورد چاقی خودم با کسی حرف نمی‌زنم یادم میاد در گذشته به هر  کس میرسیدم میگفتم که وای من چیزی نمی‌خورم ولی نمی‌دونم چرا چاقم اصلا چاقی من به خاطر فلان دارو و مشکل من هست تقصیر من که نیست  پس دیگه مدتها هست برای کسی حرف نزدم و توضیح ندادم و مشکل چاقی در من کمرنگ شد .

      پس سرزنش کردن خودم ممنوع هست من یادم میاد در گذشته که چاق بودم وقتی عکسی میگرفتم و یا داخل اتاق پرو میرفتم که خرید کنم خودم رو سرزنش میکردم و ناراحت میشدم یا اینکه یادم میاد به خاطر اینکه شکم بزرگم رو نبینم کمربند میبستم که اون رو نبینم و با این کارها چاقی رو در خودم بدتر و بیشتر میکردم و در واقع تنفر از چاقی باعث چاقی  بیشتر در من میشد  و اما مدتها هست خودم رو با عشق و علاقه دوست دارم و بغل میکنم و به خودم میگم این جسم من کار خودم هست من خودم اون رو به وجود آوردم و لی نمی‌دونستم دارم چی میکنم  پس جسم عزیزم کمک کن تا به هدفم برسم و به خودم محبت میکنم و به خودم احترام می‌زارم  و خودم رو تمام و کمال پذیرا هستم .و به خودم اطمینان میدم که من جسمم رو از این بهتر خواهم کرد چون من لایق بهترین اندام هستم .جسم من مال من هست و هر گرم چاقی  در وجود من به خاطر خودم هست  و خودم  اونها رو وارد جسمم کردم پس  خودم درستش میکنم .

      من می‌خوام از مزایای  لاغری  بنویسم :

      لاغری باعث آرامش روحی در وجود من میشه 

      لاغریباعث شادی و حال خوب  بیشتر  در وجود من میشه 

      باعث خوشتیپی میشه 

      باعث میشه لباسهای رنگ شاد  بپوشم 

      باعث سلامتی بیشتر میشه 

      باعث زیبایی چهره میشه 

      باعث جوانی  و شادابی میشه 

      باعث اعتماد به نفس بیشتر میشه .

      باعث میشه راحت تر به بقیه  خولسته هام  برسم .

      باعث میشه روابط  عالی با خودم و بقیه داشته باشم .

      خدای درونم رو بهتر  پیدا میکنم 

      ایمان و توکلم بهتر میشه .

      باعث میشه آزادی در خیلی از جنبه های زندگیم داشته باشم 

      باعث میشه از خوردن لذت ببرم و نترسم 

      باعث میشه بهتر عبادت کنم 

      باعث میشه به خودم احترام بیشتری بزارم  .

      باعث میشه دنیای بهتری رو تجربه کنم 

      باعث میشه  سبکتر  بشم .

      باعث میشه جمع و جور تر بشم و در همه جا به راحتی جام بشه .

      باعث میشه هر. فعالیتی رو که دوست دارم بدون محدودیت  انجام بدم.

       ‌‌‌‌‌‌‌‌باعث میشه  حتی در هر وعده ی غذایی کمتر غذا اسراف بشه .

      باعث میشه حتی کمتر غذا پخته بشه و کمتر غذا دور بریزیم .

      باعث میشه هیچ کس رو در خوردن اصرار نکنم 

      باعث میشه  اطرافیان  من هم متناسببتر  بشن 

      باعث میشه رابطه  ی بهتری با اطرافیانم داشته باشم 

      باعث میشه مثل یه ادم لاغر آرام و زیبا غذا بخورم .

      باعث میشه به خود باوری برسم .

      باعث میشه در اجتماع جایگاه بهتری داشته باشم 

      باعث میشه زندگی موفق ترس داشته باشم چون رضایتم ازخودم بیشتر میشه .

      باعث میشه …

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1401/01/29 15:47
      مدت عضویت: 1367 روز
      امتیاز کاربر: 14503 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 295 کلمه

      بنام خدا 

      فایل ۷ دوره رایگان 

      در مورد مشکلات چاقی نمیخوام زیاد بنویسم فقط از پا درد در سن جوانی و حسرت هر چی را بگی در جوانی برام گذاشت چاقی الان هم ازش مثل گذشته متنفر نیستم چون یاد گرفتم که تنفر از چاقی یکی از موانع لاغر شدن من هست برا همین الان حدود ۱۴ماه هست که در این مسیر بسیار زیبا هستم هنوز با من هست اما کاریش ندارم می‌دانم که یک مهمان نا خوانده هست و یه روز بار سفرش را می بنده و برا همیشه جسم منو ترک میکنه در موردش هم با هیچ کس حرف نمیزنم و هر کی هم میخواد چیزی بگه سریع حرفو عوض میکنم منو چاقی یخ روزی با هم خیلی خوش بودیم ولی من الان لاغری را انتخاب کردم و میخوام با هم لذت ببریم 

      در مورد متناسب شدن بنویسم .

      لاغری یعنی یه نسیم خنک بهاری که آرام به صورتم بخوره و لذت ببرم لاغری یعنی عشق یعنی محبت یعنی اعتماد به نفس بالا وقتی لاغر بشم لباسهای سایز کوچک و روشن میپوشم وقتی متناسب بشم که خدا را شکر الان هم کلی سایز کم کردم پوستم زیبا میشه الان که دوچرخه سواری را شروع کردم چقدر لذت میبرم از اینکه میگم چون لاغر شدم کسی بهم نمی خنده خودم سبک شدم چه لذتی داره تازه در صدد هستم که ثبت نام کنم هیئت کوه نوردی برم آخه عاشق اونم هستم خدا یا شکرت که دارم متناسب میشم من هر روز در این مسیر استمرار دارم و قصد دارم تا زنده هستم باشم در این مسیر زیبا 

      ممنون استاد روشن عزیز 

      و در پایان به قول آن دوستی که نوشته بود من قبلا نمی نوشتم منم همین طور فقط تو دفتر می نوشتم ولی الان که کامنت میخونم و مینویسم چقدر حالم عالی میشه دوستان بنویسید که حالتون عالی میشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1401/01/19 01:35
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 11661 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 570 کلمه

      جلسه هفتمهمه چاق ها دوست دارند لاغر بشوند.و تلاشهای زیادی انجام می دهند ولی شکست می خورند چون مسیر را اشتباه رفتند و مسیر اشتباه هر چق در تلاش شود باز هم به نتیجه نمی رسد.اما لاغری با ذهن مسیر درست هست و حتما ما را به نتیجه می رساند.توجه به چاقیوقتی ما هی سعی کردیم بارژیم یا ورزش لاغر بشویم در واقع داشتیم به چاقی توجه می کردیم و به چیزی توجه کنی یعنی آره من از این می خوام و دنیا به احساست توجه می کنه وقتی ما به چاقی توجه می کنیم احساسمان بد می شود و ما همان احساسی را که داریم را در زندگی واقهی و فیزیکی تحربه می کنیم.چی کار کنیم که توجه به چاقی نکنیم۱ در مورد چاقی حرف نزنیم.۲. خودمون را سرزنش نکنیم من از وقتی که در دوره شرکت کروم دیگه خودمو سرزنش نکردم و خیلی حسم خوب شده دیگه عاشق خودم شدم همش از خودم معذرت می خوام که باعث شدم اینحوری ضجر بکشه باور کنید وقتی به این قسمت از توصیحات استاد رسیدم به شکم خودم نگاه کردم کمی آویزان هست ولی اصلا حالمو بد نکرد بلکه آروم لمسش کردم و نوازشش کروم و ازش معذرت خواستم و خودم را مسئول درست کردنش دانستم بله باید جسم را دوست داشته باشیم تا در یک تعادل با ذهن و روح نا قرار بگیره و ما را در رسیدن به تناسب اندام ایده آل کمک کنه.قبل از اینکه در نورد مزیتهای لاعری بنویسم به توصیه استاد می خواهم به شما دوست عزیزی که داری این مطلب را می خوانی بگم که با نوشتن واقعا متناسب می شوید بتور کنید من تقریبا بیشتر از ۹ ماه هست که در دوره هستم و همش استمرار داشتم ولی خیلی کم می نوشتم تا اینکه یک ماه پیش تصمیم گرفتم بنویسم و نظرات دیگران را بخوانم باور کنید در همین یک ماه طوری لاغد شدم که خودمم شگفت زده شدم بماند که دیگران چقدر تا منو می بینن همین رو می گن خدای من یعنی همین نوشتن این معجزه را در من ایحاد کرد پس توصیه می کنم همگی بنویسیم.مزیت های لاغری داستان منمن صفیه الان متناسب هستم و هر بار که برای خرید می روم از پوشیدن و پرو کردن لباس اندامی که به تن مانکن میترین مغازه هست لذت می ب م رنگ مورد علاقه ام را می پوشم.من وقتی وارد کلاس درس می شوم با چنان پوشش زیبایی وارد می شوم که دانش آموزانم از دیدن من کیف می کنند چون من متناسبم و اعتماد به نفس فوق العاده ای دارم و هر کس از بیرون وارد کلاس بشود و من را با بچه های کلاس قاطی ببیند اصلا متوجه نمی شود که معلم کدام هست.من در کنار همسرم خیلی لذت می برم و هر وقت به من نگاه می کند لذت تماشای من را در چشمانش می بینم خودش برایم لباس زیای داخل منزل را می خرد و من با پوشیدن آن هم خودم و هم همسرم را شگفت زده می کنم.من با تناسب زیبایم لباسهایی دارم که خیلی متناسب هستند و وقتی در جمع دوستان آشنایان و فامیل قرار می گیرم از تناسب اندامم لذت می برم.خدایا شکرت به خاطر این دوره زیبا و شگفت انگیز الان ساعت ۱ و نیم شب هست و من خیلی سرحال هستم و لذت می برم از نوشتن این مطالب ممنونم خدا جون که بنده ای مخلص چون استاد رضا عطا روشن را در مسیر زندگی من قرار دادی تا زندگی من را روشن کند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/11/30 18:51
      مدت عضویت: 1626 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,032 کلمه

      سلام

      من چون از یه سنی متناسب بودم یادم میاد خواهرم که تازه ازدواج کرده بود مرتب پیش ما آه وناله میکرد که نمیدونم چرا چاق شدم چونکه مجردیش متناسب بود وهرموقع میومد خونه ما تامنو میدید میگفت خوشبحالت . چی کارمیکنی متناسبی ومن فارغ از همه چی هرچی دلم میخاست میخوردم اصلا نمیدونستم چاقی چیه . ترس ازغذا خوردن چیه .

      و مادرم درجوابش میگفت تو تالنگ ظهر میخابی و تحرک نداری ولی اون صبح زودپامیشه میره سرکار . 

      ومرتب حرف از پسرهمسایمون بود که جوانیش شبیه چاقی استاد بود وهروقت من میخام خواهرمو ترغیب کنم که بیاد تو دوره بهش میگم استاد هم شبیه پسره همسایمون بود وعکسشو بهش نشون میدم و واقعا قیافه هم شبیه اون پسره بود .

      خدا ما روببخشه خوب ما نمیدونستیم فرمول چاقی چیه و همش میگفتیم که اون تحرک نداره وصبح تاغروب تو خونست معلومه چاقه . واون همش گله میکرد به خاطر شرایط جسمیش نمیتونه کارکنه وبااینکه لیسانس گرفته به درد کارکارگری هم به خاطر وضعیت جسمیش نمیخوره ونزدیک به چند سال بود که بیکار بود ومرتب به خودش بد وبیراه میگفت .

      البته گاها که اون رو میبینم چون ازدواج کرده دیگه نزدیکی مانیست وقتی پسرش رو دیدم متوجه شدم کلا شبیه پدرش داره چاقی رو طی میکنه  بااینکه تازه شاید ۱۰ سال هم نشده باشه .

      وتوجه به همه این موارد بااینکه من متناسب بودم حس منو بد میکرد وگاها دلم براشون میسوخت .

      ویه همکار داشتم بااینکه ۲۳ سالش بود ولی ۱۱۰ کیلو بود ومرتب از دکتر تغذیه و راهکارای چاقیش میگفت وبااینکه طبق دستورالعمل دکتر تغذیش پیش میرفت ولی همش میگفت ما طایفون کرده و کردها همشون چاقن.

      ومن متناسب بودم ومتوجه شدم اون حس خوبی به من نداره 

      خدامنو ببخشه من که نمیدونستم تایم ناهاری بدون هیچ ترسی یه بشقاب پرغذا جلوش میخوردم واون نگام میکرد درحالیکه یه تکه نون اندازه کف دست دستش بود وچندتاقاشق غذا میخورد .

      وبهم میگفت تو لاغری برو دکتر . ومن ساده دل رفتم پیش دکتر تغذیه که برام دستورغذایی بنویسه که پرتر شم .

      ولی دکتره بعداینکه قد ووزنم رو گرفت گفتش شما ۵ کیلو اضافه وزن داری اینکه چیزی نیست وبرام یه دستورغذایی نوشت که وزنم رو بیارم پایین .

      چندروز انجام دادم بعدش رها کردم .

      و بعد مدتی کم کم چاق وچاق ترشدم وبدتر ازهمه بااینکه چاق شدم اما صورتم لاغربود . و یکی از دوستام بهم گفت من قرص چاقی میخورم تو بخور صورتت پف میکنه وزیبا میشه و منم دیدم صورتش پره منم از چندسری از اون قرص ها گرفتم و خوردم .

      چشمتون روز بد نبینه . صورتم فرمش بد شد ویه غبغبی تو صورتم افتاد که هروقت جلوی آینه وامیاستادم حالم بد میشد .

      با اینکه قرص ها رو هم دیگه مصرف نمیکردم بعد مدتی خوب شد ولی دوباره برگشت وصورتم غبغبی شد .

      خیای سخت بود وقتی واسه خرید لباس بری بعدش فروشنده بهت بگه بارداری؟

      انگار دنیا سرآدم خراب میشه و دوستم منو سرزنش میکرد یه فکری بکن من کمربند لاغری گرفتم دارم کمرمو لاغرمیکنم و مرتب سرزنش .

      ومرتب ازطرف خانوادم ودوستام موردسرزنش قرار میگرفتم میگفتند تو خیلی بد چاق میشی هرکی تو رو از پشت سر ببینه فکربد درموردت میکنه .

      خودم کم گرفتاری داشتم حالا اینم اضافه شده بود .

      داداشم مرتب میگفت کاش من بازوهای تو رو داشتم شبیه مردها میمونه . 

      انگار حس نومیدی وجودم رو فرا میگرفت منم مثل دوستان خیلی کارها کردم اما چه فایده برمیگشت .

      تنگ شدن لباسهام . وزن کردن و توآینه دیدن بهم حس منفی میداد.

      باشگاه که میرفتم یکی از بچه ها گفتش لباس گشادتر بپوش لباست تنگه اینجوری نشون میده .

      نامید وخسته وتنها تو اینترنت مرتب درحال سرچ کردن بودم هدایت شدم به برنامه نی نی سایت اونجا لاغری باقهوه رو سرج کردم .

      کلی کامنت نوشته بود وته کامنت یه آقایی نوشته بود لاغری باذهن آقای عطار روشن خوبه .

      نمیدونم چی شد سریع ازبرنامه اومدم بیرون وسریع تو گوگل سرج کردم برنامه بالا اومد .

      سریع عضو سایت شدم یه چندتا مطلب بود خوندم هیچی دستگیرم نشد وخارج شدم و همینطور خودم رو پذیرفتم و هرروز وضعم بدتر میشد تا اینکه سال بعد اواخر ماه رمضان بود یهو اومدم به سایت سری زدم دیدم سایت کلا همه چیش تغییر کرده . من اون موقع چیزی ندیده بودم ولی الان کلی مطالب ودسته بندی جدید میدیدم .

      کم کم پیش رفتم با همین رایگان تا تمون کنم دیدم لباسهام گشاد شد حس ترس ازخوردن ندارم دوبریام انتقاد نمیکنن و تصمیم گرفتم وزن کنم دیدم نزدیک ۵ کیلو وزن کم کردم بدون انجام هیچ کاری .

      ترغیب شدم و ادامه دادم والان همون آدمها بهم میگن چی کارکردی به خدا میگم لاغری باذهن . براشون توضیح میدم. سایت روبهشون میگم . عکسا رو بهشون نشون میدم اما انگار کر وکورن واصلا تواین دنیا نیستن ومیگن داریم رژیم میگیریم .منم دیگه خسته شدم و دیگه بهشون چیزی نمیگم .

      لاغرشدن خیلی آدم رو سرحال میکنه . نشاط میده انرژی میده حس خوب میده وقتی میری فروشگاه ولباس دلخاهتو میخری وقتی میپوشی وحس تناسب داری انگار وارد بهشت میشی . اعتمادبه نفس رو چندین برابر میکنه . آزادی میده ‌ دلت میخاد مرتب از خودت عکس بگیری . بهت شخصیت میده چون مثل انسان متناسب به آرامی غذا میخوری وحس گرسنگی وسیری رو میفهمی . جوان تر میشی . سالم تر میشی .

      تو عروسیها بااعتماد بهنفس میرقصی و توجمع راحت حاضرمیشی .

      انگار که تصویر خودمون زوم میکنیم روی ۵۰ . وهمه چی جمع میشه . واینطوری نیست که پوست شل بشه یا آویزون .

      کلا همه جا جمع میشه و انگار ۱۰ سال جوون تر میشن .

      همه چی رو میخوری .

      من یادم میاد به شدت ازکشمش . خامه . کره . میترسیدم اما الان همه چی میخورم . 

      حتی بعضی وقتها شام هم برنج میخورم باخیال راحت .

      حس بی نظیریه . زبان قادر به گفتن نیست . میارزه باشیم وادامه بدیم . من با اینکه خیلی جمع شدم وشاید کمی با تناسب اندام ایده آلم فاصله داشته باشم ولی دلم میخاد همچنان بیام سایت ومطالبش رو گوش بدم بهم آرامش میده .

      من باهمین روش ذهنی خدا شاهده ریزش موهام رو درمان کردم روحیم خیلی رفته بالا .

      وهمینجا خدا روشاکرم که منو به این مسیر زیبا هدایت کرد و هم از استاد بزرگوار سپاسگذارم که درآموزش مطالب سنگ تموم میزارن وبا احساس فوق العاده لاغری که وجودشان را دربرگرفته آموزش میدن . بهتر از این نمیشه .

      لاغری باذهن بهترین ودرست ترین و شیرین ترین وراحت ترین کاردنیاست . واستادش بی نظیرترین استاد دنیاست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 0
        محتوای دیدگاه: 9 کلمه

        سلام دوستم میتونی بگی ریزش موهات چطوری قطع شد؟

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار متناسب شاد
          1401/11/19 18:31
          مدت عضویت: 1626 روز
          امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 51 کلمه

          سلام دوست عزیز

          تمامی آموزشهایی که استاد عالیقدر بابت متناسب شدن دادن من در جهت قطع ریزش مو به کاربردم .

          تاکید میکنم بدون ماسک مو . بدون نوک زنی مو . بدون آمپول بیوتین وشامپوهای گران آلپسین و انواع قرص

          چون این راهها رو قبلا رفتم ونتیجه نگرفتم .

          فقط با قدرت ذهن .

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 0
            محتوای دیدگاه: 128 کلمه

            خب اگه میشه اگه نوشته ای از قبل داری در جهت بهتر شدن برام بفرس والا منم امپول زدم قرص میخورم هنوز هیچ تاثیری ندیدم میخوام برم دکتر 

            مثلا چی بنویسم

            موهایم روز به روز ضخیم تر و پرپشت تر میشود 

            هر مویی میریزه جاش در سریع در میاد 

            نمیدونم چرا قدرت ذهنو تو این مورد دس کم گرفتم چون حموم ک میرم سریع 

            ریزش پیدا میکنم و این سریع ناراحتم میکنه امیدمو از دس میدم نمیتونم تمرکز کنم رو عبارت تاکییدی 

            شاید ب خاطر اینکه خیلی رو موهام حساسم نزدیک ۷سال پیش با رژیم بد ریزش پیدا کردم ولی رفتم دکتر خوب شدم بهتر شد ولی مث روز اول نشد حالام ناگهانی شروع ی ریزش کرد 

            گفتم خدایا تو برام موی زیبا شو اندام زیبا شو به اندام دارم میرسم ولی سر مو بلاتکلیفم

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار متناسب شاد
              1402/05/04 16:31
              مدت عضویت: 1626 روز
              امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
              همیاری
              محتوای دیدگاه: 311 کلمه

              سلام دوست عزیز

              من اومدم دلیل ریزش موهام رو نوشتم وبا دلیل ردش کردم 

              ۱. یادت میاد هروقت تلویزیون نگاه میکنیم چه برنامه کودک یا فیلم وسریال فرد ثروتمند مو نداره یا موهاش کم پشته و من  تاوقتی دانشجو بودم وحقوق بردار نبودم موهام تقریبا خوب بود اما به محص اینکه شاغل شدم ریزش موهام بیشتر شد واگه حقوقم بیشتر میشد ریزش موهام بیشتر میشد من هم اومدم کلی نمونه آوردم تو ذهنم که این باور غلطه مثلا خانم استیو جابز که زن ثروتمندی هست اما موهاش پرپشت وسالمه .

              ۲. سن وسال رو در ریزش مو دخیل میدادم .

              اما همکاری داشتم ۱۲ سال از من بزرگتر بود و موهاش یک دونه ریزش نمی کرد و پرپشت و سالم .

              ۳. استرس واضطراب

              نمیدونم چه سن وسالی هستی ولی من دهه  شصتی هستم تو سن من یک سریال بود که پسری بود که برای کنجکاوی وارد یک انبار مخروبه ای میره که بسیار تاریک بود و پسره وقتی وارد مخروبه میشه صحنه ترسناک می بینه و بعد با سرعت پرت میشه بیرون . واز فردا صبح کچل میشه و….

              ومن به شدت اون روز ترسیدم و در ذهن من ثبت شد استرس وترس برابر است با ریزش مو .

              ووقتی پیش دکتر پوست ومو میرفتم اونهم به من میگفت استرس داری . و این باور تو ذهنم قوی تر شد .

              ولی من همکاری داشتم خدای ترس بود ویک خلافی گذشته انجام داد وهمش می ترسید و… ولی موهاش کاملا سالم . حتی موی شرابی رنگ کنفی میکرد میگفت یک دونه کنده نمیشه .

              ومن با تغییر باورهام کم کم موهایم جون گرفت و همش خدا روشکر میکردم بابت موهای سالم و پرپشت .

              اخیرا شربت B12 ویتابیوتکس میخورم تا یه کم ویتامینهام هم تامین بشه . به نیت سلامتی.

              شماهم میتونی باورهای مخرب رو پیدا کنی و روش کارکنی مطمن باش موفق میشی .

              الان خدا روشکر موهای بلندی دارم ولذت می برم .

              شامپوم ایرانیه برای موی معمولی . وخیلی ارزان .

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                امتیاز کاربر: 0
                محتوای دیدگاه: 122 کلمه

                سلام عزیزم

                مرسی از کامنت زیبایی ک گذاشتی بله منم دقیقا فک میکردم از استرس چون ی مدت از لحاظ مالی تو فشار بودیم من استرس زیادی رو تحمل میکردم 

                برا همین یهو ریزش مو گرفتم دو بار دکتر رفتم یکم بهتر شد ولی کامل درمان نشدم و موهام مثل قبل نشدن الانم قرار پی آر پی مو انجام بدم 

                دلایل تون عالی بود من خیلی رنج میبرم از موهای کم پشتم دکتر بهم گف اگه باردار بشم اگه از ریزش هورمونی باشه قطع میشه چون تو بارداری هورمونا تنظیم میشن برای بچه 

                کاش مثل شما میتونستم بیخیال بشم 

                البته الان اوضاع مالی رو بهبود و من امید دارم فشار از روم کمتر شه و استرس ها برطرف شه

                به امید اینکه ی روزی موهام مثل قبل شه

                برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
                افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghaderianashmill@gmail.com
      1400/11/17 11:52
      مدت عضویت: 1006 روز
      امتیاز کاربر: 53810 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 94 کلمه

      سلام عزیزان
      آره دقیقا همیشه این توجه کردنم به چاقی باعث شده که قدرتمندش کنم در برابر خودم،
      همیشه تو فکر مقدار الری چیزی بودم که میخوردم،
      بعضی روزها خودم رو ۳بار وزن میکردم،
      میگفتم تا روز تولدم باید برسم به وزن ایده الم،
      یه چیز دیگه هم خیلی خیلی مضر بوده روزی که تحرکم کم بوده باشه میگفتم آها دیگه کار خودش رو میکنه وزنم بالا میره،
      خودم با ذهنیت اشتباهم کمک میکردم به چاقیم.
      از این به بعد به امید خدا در جهت عکسش میرم،
      دیگه جسم باارزشم رو اذیت نمیکم،
      و از خدا میخوام همواره کمکم کنه تو این مسیر،
      شکرگذارم😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/10/17 19:12
      مدت عضویت: 1226 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 484 کلمه

      سلام
      زمان
      یک عمر درگیر زمان بودم
      بیاد تا عید تو سه دوماه لاغر بشم
      یا تا عروسی فلان باید لاغر بشم
      همش درگیر بودم کالری شماری میکردم ک برام اضافه وزنمو تعیین میکردو من اولش هیجان زده میشدم ک من تو یک ماه با فلان کار یکماهه انقدر کم میکردم
      همش درگیر زمان بودم استرس ناراحتی استرس از نتیجه نگرفتن ناراحتی از نتیجه نگرفتن

      من تموم اون مدت توجه میکردم ب چاقی و نمیدونستم فک میکردم با ارادمو دارم برای لاغر شدنم تلاش میکردم
      همیشه اسم عید میومد من از چن ماه قبل زانوی غم بغل میکردم
      یا قبل عروسی فلان همش ذهنم درگیر بود ک وای شکم دارم چ ورزشهایی ک نمیکردم زانودرد کمر درد
      من اصلا احساسم خوب نبود همه زندگیم چاقی و لاغری بود ن لذت میبرم ن زندگی میکردم
      فک میکردم دنیا تموم شده من حق شادی ندارم چن چاقم.
      من از ن خوردن لذت میبرم ن از زندگی ن از خودم
      همه ما با توجه کردن مسائلی ک چاقمون میکنه چاقیو درخودمون بردیم بالا قدرتش دادیم
      فلان رنگ رو نمیپوشم چاق نشون میده
      فلان مدل و نمیپوشم چاقم میکنه
      فلان چیزو نمیخورم چاقم میکنه
      چاق چاق چاق
      همش درگیرش بودم چرا
      چن خودمو قبول نداشتم
      یبار میگم فریبا
      اره تو چاقی شکم داری پاهات بزرگه بازوها ت بزرگه اره من چاقم

      قبول کن
      اگه قبول کنی استرس نمیگیری احساست حالت از نظر دیگران بد نمیشه
      یا خودتو از زندگی محروم نمیکنی
      عزیزم تو چاقی
      ولی در مسیر درستی در مسیر لاغری داری میری ب سمت لاغری و سلامتی شادی خوشحالی اعتماد ب نفس
      چراخودتو سرزنش میکنی برا چاقی ک درسته من مقصرش بودم ولی نااگاهانه اما من در مسیر لاغری هستم

      با توجه ب لاغری اونو قدرتمندش کن

      لاغر ک بشی سلامتر میشی ازادی انتخاب داری اعتماد ب نفست بالا میره جونتر دیده میشی مسلما زیباتر میشی
      ب خواسته خودم میرسم ب هدفم
      لباسهایی ک دوس دارم میگیرم
      فریبا تو حرکت کردی از مسیرت لذت ببر و قبول کن ک چاقی و لاغری در درون توهس و این تویی انتخاب میکنی چاقی در تو قدرتمند بشه یا لاغری
      جسم عزیزم من عاشق توهستم من خیلی تو رو اذیت کردم خیلی تحت فشارت گذاشتم مراقبت نبودم
      مریضت کردم از مسیر سلامتی دورت کردم من از معده خودم معذرت میخوام انقدر زیاد خوردم ک مریضش کردم و اونو بیمار کردم من ب جسم خودم احترام نزاشتم خوردم چن مهمونیه و چن های زیاد
      جسمم منو ببخش ب خاطر همه ندیدنهام ندیدم ک میگی بسه
      ولی الان میخوام جبران کنم در مسیر درستم تو هم کمکم کن من عاشق توهستم چن تو بزرگترین هدیه خدا برای منی.
      کمکم کن تا یک سایز کمتر این جسم رو
      یک سایز کمتر از این سایزی ک هستم بریم
      من در یک سایز کمتر این جسم بودم خیلی خیلی لذتش بیشتره بیا بریم ب اون وزن ب یک سایز کمتر تا بیشتر حال کنم
      چ حالی میده ک من در وزن ۸۰ باشم و زیر ۸۰باشم من دارم میرم ب سمتش
      روح و جسم و ذهن عزیزم بیاین بریم تا تجربش کنیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/10/13 23:32
      مدت عضویت: 1416 روز
      امتیاز کاربر: 10363 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,865 کلمه

      سلام و درود بر دوستانی که طالب آزادی و رهایی هستند 😍🦋✨

      فرمولهای چاقی !…

      فرمولهای چاقی همان فرمانهای مغزی ما هستند که باعث رفتارهایی در ما می شوند و با تکرار اون رفتارها عادت های چاقی در ما به وجود می آیند .

      ما با لذت چاق شدیم با تعریف و تمجید وقتی کودک بودیم یا مزایایی که برای ما داشته که به نوعی ضربه گیر جسممون بوده یا نوعی تنبلی و راحتی بهمون می داده بنابراین لاغری با محدودیت و منع غذایی اصلا لذت بخش نیست و ماندگار هم نیست ✨

      و تنها روش ماندگار و آسون برای لاغری آموزش ذهنی است ✨

      توجه موضوع بسیار مهمی است که به راحتی باعث تقویت فرمولهای چاقی در ذهن ما می شود 

      توجه ابزاری است برای انتخاب کار مفید یا غیر مفید و انتخاب هم با ماست ✨

      ما در روند چاق شدنمون با ترسهامون و نگرانیهامون و فرار کردنمون از چاقی داشتیم بیشتر به چاقی توجه می کردیم و نوعی حسرت لاغری را در خود ایجاد می کردیم که خودش مانع از لاغر شدن ما بود و هر بار در مقابل چاقی احساس ضعف بیشتری پیدا می کردیم به طوریکه چاقی را در مقابل خودمون قدرتمندتر می کردیم و باید راهکار برای حل موضوع چاقی پیدا می کردیم نه توجه به خود چاقی داشته باشیم !…البته گاهی راهکارهایی هم پیدا می کردیم که به صورت مقطعی نتیجه ای به ما می دادند ولی به دلیل اینکه مسیرمون اشتباه بود شکست می خوردیم و از طرفی خودمون اطمینان داشتیم که باز چاق میشیم و از همه مهمتر مثلا ما ۱۰سال چاق بودیم و توجه به چاق تر شدن خود داشتیم ولی حالا ۳ماه اومدیم رژیم گرفتیم که در برابر ۱۰سال و انبوه فرمولهای ذهنی چاق کاری انجام ندادیم !…

      فکرکردن خودبه خودی اینکه فردا چی بخورم و تدارکات برای تنوع غذایی بیشتر همه توجه به چاقی هست و البته هرروز به طور گسترده تری فضای ذهن ما را اشغال می کنه به طوریکه فضای خالی از ذهن نداریم برای تمرکز کردن به علاقه مندیهامون …

      منم همیشه با ذوق می گفتم من صبحانه خیلی دوست دارم و از صبحانه نمی گذرم و نوعی افتخار می دونستم چون بارها از پزشکان و یا پدرم شنیده بودم صبحانه خوردن خیلی مهمه و در یادگیری تأثیر گذاره اصلا برام عجیب بود بعضی ها صبحانه نمی خوردند یعنی چطور از شب قبل گرسنه می ماندند و میگفتم حتما بداخلاق شدند!…

      خب حالا برای لاغری فضای ذهنمون را باید پر کنیم از افکار لاغر کننده با شنیدن فایلهای آموزشی لاغری با ذهن و نوشتن تمرینات و فکر کردن به اینکه لاغری چه مزیتهایی برامون داره و اینطوری به لاغری توجه می کنیم و توجه ما یعنی درخواست ما و حتما اجابت می شود..

      ما در مسیر چاق شدنمون اصلا به لاغری توجه نداشتیم و خیلی راحت چاق تر می شدیم بنابراین برای لاغر شدن هم هیچ توجهی به چاقی نباید داشته باشیم تا راحت لاغر بشیم ✨

      البته توجهات ما به چاقی به اینصورت بود که خودمون را از خیلی چیزها در مسیر زندگیمون محروم می کردیم از علاقه مندیهامون در تفریح در کسب و کار در روابط در مهمانی و ….چاقی برای ما تصمیم می گرفت که چه بپوشیم یا چه رنگی !؟در مهمانی کنار چه افرادی بنشینیم !..یا در چه مجالسی شرکت نکنیم ؟!چه ورزشی را انتخاب کنیم ؟!..یا چه سفری !؟…یا چه رشته تحصیلی و …،تمام این محدویتها که برای خود قائل می شدیم توجه به چاقیبیشتر بود در واقع چاقی یک شخصیتی جدا از ما بود که داشت به ما پیله می شد و ما هر چقدر داشتیم ازش فرار می کردیم یا سعی داشتیم باهاش مقابله کنیم یا ازش متنفر باشیم و یا خودمون را در تنهایی و رنج قرار بدیم بیشتر ثابت می کردیم که چاقی وجود داره و قدرتی داره و طبیعی هست در همسایگی من زندگی کنه!…

      من سالها منتظر بودم لاغر شوم تا یک عکس تمام رخ از صورت لاغر و کشیده خودم بگیرم و بزرگ روی تخته شاسی چاپ کنم و یا در آینه خود را کامل ببینیم یا نصفه می دیدم یا فقط دیدن صورت(من در خیابان از جلوی شیشه های مغازه ها که رد می شدم صورتم را بر می گردوندم و درآینه فقط با صورت حاضر می شدم )و هر بار ناآگاهانه داشتم تصویر واضح و شفاف تری از چاقی خود در ذهنم ثبت می کردم .

      مغز ما کاملا تصویری هست ✨

      ولی چند روز پیش کاملا عریان  جلوی آینه حاضر شدم و متوجه شدم که قدرتی که ناآگاهانه به کار گرفتم چه شاهکاری خلق کرده و متوجه شدم این چاقی فقط یک پیله یا پوسته است و من در حال رهایی و پوست اندازی هستم و به زودی 🦋می شوم 😇✨

      ما برای چاق بودن تصمیم نگرفتیم و آرام آرام از والدین و رسانه و جامعه آموزش چاقی دیدیم و خیلی راحت وقتی در جسممون تغییراتی را دیدیم که چاق شدیم توجه ما به چاق بودن بیشتر شده در تقلا افتادیم که نابودش کنیم و هر بار بیشتر چاق تر شدیم ولی برای لاغری داریم آگاهانه تصمیم می گیریم و باید به چیزی که نیست توجه کنیم که کمی عشق بیشتری می خواد اینکار یعنی همون ایمان به غیب 

      آنان كه به غيب ايمان مى ‏آورند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ ايم انفاق مى كنند (۳)بقره 

      و فایلهای آموزشی مثل راهنما عمل می کنند تا به ما بیاموزند چطور این باور و تصویر ذهنی لاغر را در ذهنمون ایجاد کنیم 

      ۱)در مورد چاق شدن به هیچ عنوان با کسی صحبت نکنیم ….(بگویید من به شنیدن این حرفها علاقه ای ندارم و سالها تاوانش را پس دادم 💪💪😍

      ۲)خودتون را سرزنش و تحقیر نکنید به هیچ عنوان⛔️ خودتخریبی شما را در مقابل هر مسئله ای ضعیف می کند.وجود ما از سه بخش تشکیل شده است روح و ذهن و جسم وقتی از جسم خود متنفر باشید یا آن را جدایی از خود بدانید هماهنگی بین این سه بخش وجودی اتفاق نمی افته و کار بسیار سخت و دشوار میشه باید با جسممون حرف بزنیم و بگیم من می خوام دیگه رفتار صحیح داشته باشم تو هم کمک کن و کاملا دوستانه در جهت تغییر کردن قدم برداریم 

      باید پذیریم که خودمون این جسم را خلق کردیم خب نمی دونستیم ولی به هر حال قدرت ما هستیم و میتونیم در جایگاه طبیعی خود قرار بگیریم …

      قرار نیست ما کاری انجام بدیم فقط قراره آکاهانه کارهای قبل را انجام ندیم یعنی به طور طبیعی ما سلامت هستیم و متناسب ما شاد هستیم وثروتمند حالا یک سری رفتار اشتباه داشتیم که از جایگاه طبیعی خودمون خارج شدیم بنابراین ما فرمولهای ذهنی چاق را شناسایی می کنیم و فرمولهای صحیح را جایگزین می کنیم ….و وقتی ما کار اشتباه انجام ندیم در واقع داریم رفتار درستی انجام می دهیم .

        

      ۳)برای چاقی دست به خوردن بودید دست به قاشق !..برای لاغری تا می توانید دست به قلم باشید✨ ،خواندن دیدگاه دوستان و دیدن آلبوم شگفتی سازان و شنیدن صحبتهای دوستان شگفتی سازان توجه و تمرکز زیادی برای لاغر شدن و ایجاد تصویر ذهنی شفاف و واضح در ذهن ایجاد می کند.

      ذهن ما اصل را از بدل تشخیص نمی دهد و هر وقت خاطره ای از موفقیت دیگران میخوانیم تصویری از خود در ذهن ایجاد می کند و خودش را جایگزین می کند …پس توجه به الگوی موفق😉

      اصل یادگیری آگاهانه در نوشتن است و تکرار و تمرین نوشتن در سایت با توجه به اینکه می دانیم خوانندگانی دارد با توجه بیشتری انجام می شود و از کجا معلوم شاید رسالت ما روزی نوشتن یک کتاب باشد و الآن فضایی ایجاد شده که بتونیم در کار نویسندگی خودبه خودی مهارت کسب کنیم 😇موقع نوشتن چند حواس ما به کار گرفته می شود که در یادگیری بهتر مؤثر است نوشتن باعث تجزیه تحلیل فکری می شود یعنی به عمق لایه های زیرین ذهن ما نفوذ می کند و البته در نوشتن حکمتی هست که ما کاملا نمی دانیم و با توجه به آیه شریفه قرآن (ن و القلم ما یسطرون)سوگند به قلم و بزرگان همه نوشته های ارزشمندی دارند که به واسطه همین قلم به یادگار گذاشته اند نوشتن در سایت که تعهدی ایجاد می کنه که از انضباط شخصی میاد و من باید هرروز تکلیفم را ارائه کنم یعنی موضوع جدی هست .نوعی ارتباط با دیگر دوستان برقرار می شود که مسرت بخش است .

      توجه به خود اینکه من هستم خودش خیلی باعث قدرت میشه و من به لطف یکدانه ام هر روز بالای ۱۰

      صفحه برای یادگیری موضوعات ذهنی مینویسم .

      داستان متناسب شدن ملکه عشق👸🏻✨

       ملکه عشق در نوجوانی خودش را از مهمانی های دوستانه و گرفتن عکس با جمع محروم می کرد و یا از دیدن فیلم خود در مراسم بیشتر عصبی می شد حتی از ورزش مورد علاقه اش که بسکتبال بود کناره گرفت و در سنین نوجوانی آزادی در انتخاب لباسهای مورد علاقه اش را نداشت و بیشتر والدین او برای او لباس انتخاب می کردند آخرین خاطره بد او از انتخاب لباس شب عروسی اش بود دائم از دیگران نظر می خواست در کدام یک مخفی تر هستم او عاشق دریا و شنا کردن بود ولی چاقی تصمیم گرفته بود که نه شنا و برهنه شدن در جمع برای تو مناسب نیست!… در روابط با همسرش اعتماد به نفس نداشت و هرروز از خودش دورتر می شد و چون خودش را دوست نداشت فکر می کرد همسرش و دیگران هم او را دوست ندارند و ترد شده است چون برای خود ارزش قائل نبود احترامی هم دریافت نمی کرد !… در ظاهر لبخند بر لب و در درون مثل بمب ساعتی شده بود دوست داشت بدنش را لیزر کند اما خجالت می کشید برهنه شود …چاقی در روابط اجتماعی او مداخله داشت و اعتماد به نفس نداشت که در صفهای طولانی بانک یا ادارات صحبت کند و حق و زمان خود را طلب کند و سلامتی و عزت نفسش در خطر بود تا اینکه خواست تمام این بار اندوه و دردو رنج را به خدا بسپارد و آسوده شود و انتظار اجابت داشت و هدایت شد به سایت تناسب فکری والآن ملکه عشق حدود یک سال است که از مسیر چاقی برگشته و Gps لاغری اش روشن است و هرروز یگ گام به جایگاه طبیعی خود نزدیکتر می شود او بسیار جوانتر و زیباتر شده وبا بخشهای وجودیش هماهنگتر شده که باعث آرامش او شده است و از بندهای پوچ چاقی آزاد و برای آموزش شنا ثبت نام کرده است و با اعتماد به نفس بالاتر برای زبان آموزی اقدام کرده است تصاویری از خود در اینستا منتشر کرده است و لباسهایی با سایز و رنگ های مورد علاقه خود خریداری می کند و به وقت راه رفتن کشیده و محکم با عزت نفس بالاتری قدم بر می دارد و با نوشتن در سایت مهارت بهتری در نوشتن پیدا کرده است او به زودی تصاویری در آلبوم شگفتی سازان منتشر می کند و یک رکورد موفقیت در سطح جهانی برای خودش ثبت می کند او بنیانگزار لاغری ماندگار در نسل خود است و یکی از مقدسترین اعمال دنیا و آخرت را برای  ساختن جهانی با شکوه تر به آسونی و زیبایی به انجام می رساند .هدفمند زندگی می کند خودش را دوست دارد و او برای رسیدن به خواسته هایش با اشتیاق آموزش ذهنی میبیند و می خواهد طعم زندگی را هر روز بهتر بچشد😋

      سپاس فراوان از استاد پر مهر و سخاوتمند

      روح پدرو مادرتون با خوبان و عاشقان محشور باد  

      خدارا هزاران بار شکر از وفور نعمت و روزی های آسمانی و زمینی 

      درود بر هم مسیرهای آگاه و عاشق و متعهد 

      پاینده باشید🍃🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/09/12 08:34
      مدت عضویت: 1626 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 523 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز ودوستان همراه

      من یادم میاد از کودکی تا به الان همش تو خونه ما صحبت از چاقی بوده وهست حتی موقعی که تمامی اعضای خانواده به ظاهر متناسب بودیم اما همش حرف از چاقی تو خونواده ما بود . حرف از چاقی دیگران واطرافیان .

      من هم پای این حرفها مینشستم و گوش میدادم . و بعد که کم کم چاق شدم تمام فکر وذهن من شده بود که چی کارکنم لاغرشم .

      باشگاه میرفتم بعدباشگاه سریع میرفتم رو ترازو .

      هر سری لباس میخریدم وسایزم بالاتر میرفت و افسردگی میگرفتم .

      حرف وحدیث اطرافیان که حسابی منو بهم میریخت.

      موقع راه رفتن در گرما اذیت میشدم .

      مثل قحطی زده ها رفتار میکردم .

      مجبور بودم همش بلوز بلندتر بپوشم تا قسمتهای چاق بدنم استتاربشه .

      تا میخاستم یه مقدار غذای بیشتری بخورم سرزنش شروع میشد .

      مجبور میشدم وقت و زمان  زیادی رو به باشگاه و پیاده روی اختصاص بدم .

      این آخریها رفتن به باشگاه هم برام سخت تر میشد .

      صورتم غبغبش بزرگ تر میشد و حتی از قبافم هم داشتم بیزار میشدم .

      اینقدر بیسکویت های سبوس دار  وچیزهای ترش در وعده غذاییم گذاشتم مس بدنم رفت بالا .

      وخلاصه داشتم منزوی میشدم که با سایت  طلایی لاغری با ذهن آشنا شدم.

      حالا که هر سری وزنم پایین تر میره نمیدونین وقتی لباسی که قبلا برام تنگ شده بود و الان گشاد شده چه حس خوبی بهم میده . یعنی واقعا می ارزه که هرقدر زمان بزاری و روی ذهنت کارکنی .خستگی اینهمه سال از بدنم میره بیرون .

      آنقدراعتماد به نفسم بالارفته که گفتنی نیست .

      همون آدمهایی که ازت ایراد میگرفتن الان میشینن وازت تعریف میکنند .

      وقتی میتونی به راحتی هرلباسی و به هر رنگی بپوشی حس آزادی بهم دست میده .

      وقتی میتونی مثل آدمهای متناسب غذا بخوری کیف میکنی همین منی که آنقدرسریع غذا میخوردم که نمیفهمیدم اصلا چی خوردم الان لقمه هام اتوماتیک وار ریز شدند واصلا لقمه بزرگ نمیتونم بخورم و آرام آرام غذا میخورم و ولع قبلی رو ندارم .

      منی که چندتا پرتقال و نارنگی میزاشتم پیشم محو میشد الان چند تا دونه میتونم بخورم بقیه رو واقعا نمیتونم بخورم .

      والان با اینکه هنوزم کی کاردارم تا متناسب بشم ولی احساس سبکی دارم وآرامش دارم .

      منی که غذا میخوردم سنگین میشدم و سریع خوابم میگرفت ولی الان حس سبکی دارم و خوابم هم نمیگیره .

      الان دیگه استرس ندارم که وقتی مهمانی یا عروسی برم چی کارکنم میگم با اینکه هنوزم خیلی کاردارم .

      وارد شدن آدم چاق به دنیای متناسب ها آنقدر خدایی شیرین هست که هرموقع افکار منفی میاد سرت ومیخاد به هرنحوی منصرفت کنه می ارزه با تیپا بندازیش از ذهنت بیرون و این راه رو مصمم ادامه بدی .

      این شیرینی وحس خوب رو فقط ما چاقها میتونیم تجربه کنیم ولذت ببریم .

      کلن با این روش یه کم نتیجه گرفتم روی قسمتهایی از زندگی که مشکل دارم پیاده کردم و نتایج خوبی هم دارم میگیرم انگاری فرمون زندگیم افتاد رودستم . 

      میگم من تازه شش ماه مستمرا دارم تمرینات رو انجام میدم وفایل رو گوش میدم . وقبلن عضو شدم و تا یکسال پیگیر نبودم .

      خوشحالم و خدا روشکر میکنم با این سایت آشنا شدم و از استاد عزیز بابت اینهمه وقت و زمانی که گذاشتند تا طعم دنیای متناسب ها رو بچشیم ممنونیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/07/28 20:36
      مدت عضویت: 1837 روز
      امتیاز کاربر: 33786 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,116 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم 

      من بعد از ازدواجم چاق شدم اما همیشه با چنگ و دندون خودم رو لاغر میکردم و اگر به خاطر اون تناسبی که پیدا کرده بودم  کمی از اون فشار رژیم و محدودیت  بیرون میومدم  سریع کلی وزن اضافه میکردم واما من تسلیم نمیشدم و  دوباره شروع به رژیم سخت میکردم  و من  در دوران بارداری هر دو فرزندم وزنهای بالای صد کیلو  رو تجربه میکردم  که واقعا من رو اذیت میکرد و من سریع اقدام به کاهش،وزن میکردم .

      اما یادم میاد در دوران جاقی خودم 

      من اعتماد به نفس برای حضور در جمع ها رو نداشتم .

      من هر مدل لباس خانگی و بیرونی رو نمیتونستم بپوشم 

      من هر کفشی رو نمیتونستم به پا کنم 

      من هر فعالیتی رو نمیتونستم داشته باشم .

      من هر زیور الاتی رو نمیشد استفاده کنم 

      من رنگهای روشن استفاده نمیکردم 

      من در روابطم با همسرم و بقیه احساس حقارت میکردم .

      من در خوردنم حرص،و ولع داشتم 

      من چهره ام مسن تر نشون داده میشد 

      من سگنین بودم و کلی محدودیت در فعالیت  داشتم 

      باید کلی زمان در خرید کردن میزاشتم تا یه قلم لباس گیرم بیاد 

      من از لحاظ روحی همیشه افسرده و ناراحت بودم 

      من از لحاظ جسمی هم کلی بیماری کمر و زانو و .. داشتم 

      من همیشه احساس،سنگینی میکردم 

      من در لباسهام همیشه احساس ناراحتی و  تحت فشار بودن  میکردم .

      من همیشه برده ی غذاها بودم و هر غدایی به هرمقداری که در اطرافم بود من تمام اون رو میخوردم .

      من احساس ناتوانی و بی ارادگی میکردم 

      من احساس بد تیپی و بد لباسی میکردم 

      من احساس ..

      خلاصه اینکه من  بعد از بارداری دومم سریع اقدام به رژیم سخت کردم و تونستم ۳۰ کیلو کم کنم هر چند که دوباره برگشت در واقع من همیشه در هر مقطعی از زندگیم که وزن کم میکردم نگران بودم که نکنه برگرده و در واقع باور کرده بودم که من لاغر نمیمونم و دوباره چاق میشم  چرا ؟؟چون تصویر ذهنیم یک فروغ چاق بود و من میترسیدم از چاقی و چون ذهن تصویری هست  تمام تلاشش رو میکنه که شما رو به اون واقعیت تصویری برسونه .و همون باعث شده بود مغز من فرمانهای خوردن بیشتری میداد تا من رو به اون تصویر چاق برسونه .پس تصویر ذهنی خیلی مهم هست .

      اما حالا میخواییم به لاغری توجه کنیم و این کار سختی هست چون  ما میخواییم به چیزی توجه کنیم که در وجود ما نیست و وجود نداره ولی ما با ایحاد فرمولهای لاغری یواش،یواش رفتارهای عذایی  ما تغییر میکنه و ما رو متناسب میکنه خیلی باید حواسمون باشه یواش  یواش هست و به عجله و شتاب نیست چون اگر عجله کنیم از مسیر خارج میشیم و لیز میخوریم .

      در گذشته که از رژیم های سنگین نتیجه ی دایمی نمیگرفتم بماند  که این اواخر نتیجه ی لاغری هم نمیگرفتم یا به سختی میگرفتم فکر میکردم من مشکلی  دارم که نمیشه لاعر باشم در حالی که مشکل از راه و روشهای من بوده و من خبر نداشتم و اما خدا رو شکر حالا درمسیر درستم و دارم لاغری رو یاد میگیریم و اصولی به این نیاز جسمم جواب میدم .

       اصل و اساس خلقت ما بر این هست که ما شاداب و جوان و سلامت و لاعر باشیم و لی اگر چاقیم و یا بیماریم این نادرست هست و برای رهایی از این مشکلات ما باید یه سری کارهای نادرست رو انجام ندیم که خود به خود درست بشه در واقع نیاز به انجام کار خاصی نیست ما باید یک سری کارهای نادرست رو انجام ندیم  تا خود به خود لاغر بشیم مثلا در مورد چاقی خودت با کسی حرف نزن که من چیزی نمیخورم همش یه ذره میخورم ولی چاقم و یا میگم من تقصیری  ندارم چاقی بر من غلبه کرده خوب چرا همش  در مورد چاقی حرف میزنیم این میشه توجه به چاقی پس در مورد چاقی خودت  حرف نزن و یا اینکه  اگر در آینه نری و از خودت عکس نگیری و یا طوری بمونی که جسم خودت رو در ایینه نبینی این یعنی  من از خودم متنفرم و خودم رو ددست ندارم پس لباس رنگ شاد نمیپوشم استخر نمیرم و یا عکس نمیگرم که جسم خودم رو نبینم و اینطور دارم بیشتر از جسم خودم فاصله میگیرم و متنفر  تر میشم و اوضاع من سخت تر میشه .

      من باید خودم و جسمم رو همینطور که هستم بپدیرم هر چند سخته ولی نباید دیگه از خودم متنفرم بشم و بارها بگم این کار خودم  هست و مسولیت چاقی خودم  رو برعهده بگیریم و جسم خودم رو باعشق در اعوش بگیریم و بگیم من این بلا رو به سرت اوردم نمیدونستم تا اینکه هی  بخواهی خودت رو تحقیر کنی و از خودت متنفر باشی و اگر هی به چاقی توجه کنی ضعیف تر میشی و چاقی بیشتر بر تو علبه میکنه پس گام دوم این هست که خودت رو تحقیر نکنی و از خودت متنفر نباشی .

      مزایای لاغر شدن رو بنویسید و توجه به لاغری کنید تا رویای لاغری خودتون رو خلق کنید

      من وقتی لاغر بشم اعتماد به نفسم  بالا میره 

      من وقتی متناسب بشم روابطم با همه عالی میشه 

      من وقتی متناسب بشم آزادی در همه جنبه ها پیدا میکنم در خوردنم در فعالیت کردنم  در پوشیدنم  که هر لباسی با هر رنگی رو که بخوام میپوشم با هر مدلی میپوشم و لدت بیشتری از خودم میرم .

      من وقتی متناسب بشم خوشتیپ تر میشم 

       من وقتی لاعر بشم سلامت روحی بیشتری پیدا میکنم و در ایینه از دیدن خودم بیشتر لدت میبرم .

      وقتی از طریق ذهن  لاعر بشم سلامت جسمی کامل پیدا میکنم .

      وقتی من لاغر بشم سبکم و در تمام لباسهام رها و ازادم .

      من وقتی لاغر بشم امیر تمام غداها میشم و دیگه هیچ غدایی به زور من رو وادار به خوردن نمیکنه 

      من وقتی متناسب بشم خیلی ارام و اهسته عدا میخورم و هیچ حرص و ولعی ندارم .

      من وقتی لاغر بشم به موفقیتهای بیشتری دررزندگیم میرسم چون خودم رو بیشتر باور میکنم .

      من وقتی لاغر بشم در مدت زمان خیلی کم میتونم کلی خریدهای عالی و به روز داشته باشم .

      من وقتی متناسب بشم خیلی بهتر شادی میکنم 

      من وقتی متناسب بشم خیلی بهتر عبادت میکنم 

      من وقتی متناسب بشم خیلی راحت فعالیت انجام میدم .

      من وقتی لاغر بشم میتونم انسان تاثیر گدارتری بشم و الگو برای خیلیها بشم 

      من وقتی متناسب بشم حتی کفشهای زیباتری به پا میکنم 

      من وقتی متناسب بشم چهره ام زیباتر و جوانتر میشه 

      من وقتی متناسب بشم 

      نکته :

      من ذهنم هر جا بگه نمیشه و یا  میگه انجام نده باید بدونم اون کار خیلی مهم و شدنی هست .

      من الان بعد از مدتها که در سایتم عاشق خودم و این جسم خودم هستم و دارم از زندگیم و زنده بودنم لذت میبرم و به هیچ عنوان در مورد خودم و یا چاقی مختصرم با هیچ کس حرف نمیزنم تا به تناسب دلخواهم که حق من هست برسم تا بازم بیشتر  از خودم لذت ببرم پس بازم تلاش میکنم تا این مختصر چاقی از بدن من بیرون بره .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hassanradin105@gmail.com
      1400/06/18 14:37
      مدت عضویت: 1163 روز
      امتیاز کاربر: 178 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 666 کلمه

      و تو خدای محال هایی🥰

      اگر چیزی رو دوست نداری ، تغییرش بده و اگر         نمی توانی تغییرش بدهی، شیوه ی تفکرت را به آن عوض کن  

      توجه کردن ، و تصویر ذهنی خیلی در مسیر و موفقیت ما اهمیت دارد. در هر کاری و در هر شرایطی. 

       یادم میاد سال ۹۵ ما خونه نداشتیم و مستاجر بودیم ،خیلی دلم میخواست خونه دار بشیم ،یه روز مادر شوهرم اومده بود خونمون ، چند وقت بعدش میخواست بره به قول خودشون ییلاق و تا چند ماه اونجا بمونن.یه زمین داشتیم که می‌خواستیم کم کم بسازیمش پول آنچنانی هم نداشتیم. یادمه برگشتم بهش گفتم مامان این دفعه که از ییلاق بیای ،ما خونه دار شدیم و میای خونه خودمون.برگشت گفت حالا اینجایی که هستید خوبه ،اینجا بمونید، بعداً کم کم حالا وقت دارین،خیلی ناراحت شدم، گفتم حالا میبینی، یه مقدار پولی که داشتیم رو برای اون زمین خرج کردیم و دیگه پولی نداشتیم. یه روز همسرم اومد گفت می‌خوام یه خونه بخرم گفتم چیییییی با کدوم پول ،گفت خدا بزرگه یه مقدار از مامانم میگیرم بقیش رو هم جور میکنم .ما خونه خریدیم ۷۵ میلیون و باورتون نمیشه، فقط ۳ میلیون پول داشتیم. و این همون باور ، توجه و تصویر ذهنی بود که من برای خودم ساخته بودم و به واقعیت پیوست

      توجه کردن به چاقی   

      من در این چند ماه اخیر خیلی بیشتر چاق شدم چون بیشتر فکرم متوجه چاقیم بود. همسرم همش میگفت یه کم لاغر شو ،یه کم تو خونه ورزش کن ،چیه اینقدر زشت شدی ،هر کی من و تو رو میبینه فکر می‌کنه مادر و پسر هستیم. (یه مدت هم بیچاره تصمیم گرفته بود خودش رو به خاطر این که به هم بیایم چاق کنه😁)

      پسرم هم هر کسی رو تو ماهواره میدید با من مقایسش میکرد و می‌گفت اینارو نگاه مامی من و نگاه ببین چقدر لاغرن ، از لباس گرفتن که دیگه نگم اصلا دلم نمی‌خواهد برم لباس بخرم می‌دونم دست رو هر چیزی نمیتونم بزارم و باب سلیقه خودم خرید کنم، شوهرم میگفت این به تو نمیاد بدتر چاق نشونت میده یا قدت رو کوتاه نشون میده این به یه آدم لاغر میاد ،تو شیرینی  و غذا خوردن هم که همش با ترس که مبادا چاق بشم ، دیگه مثل سابق کفش پاشنه بلند نمیتونم بپوشم اذیت میشم ، عاشق کفش اسپرتم ولی شوهرم نمیزاره میگه کوتوله میشی و بهت نمیاد ،به همسرم میگفتم من که از تو کمتر غذا میخورم تو چرا چاق نمیشی اونم میگفت خب من مثل تو نیستم و تو سریع چاق میشی . 

      حتی اون موقع هم که رژیم گرفتم میدونستم اگه دوره اش تموم بشه رعایت نکنم برمیگرده و همون هم شد. 

       من همش درگیر چاقی و چاق نشم و نمی خرم چون چاق هستم و زشت شدم و غیره بودم و همه ی افکارم دور چاق می‌چرخید.

       توی همه ی این ها من فقط ذهنم درگیر چاقیم بود و به عینه  می‌دیدم خود به خود دارم چاقتر میشم و دیگه کم کم خودم رو داشتم آماده میکردم واسه ۱۰۰ کیلو چون رو به رشد بودم .

       الآن متوجه میشم که من کاری کردم که ذهنم بیشتر توجهش به طرف چاقی باشه و بیشتر پرورشش بدم و پرو بال بهش دادم و قویترش کردم  و خودم رو ضعیف تر و ناتوان تر در مقابل چاقی و یه جورایی خودم رو تسلیم کرده بودم و میگفتم نمیتونم . 

      حالا چطور باید به لاغری توجه کنیم؟ 

      تصمیم گرفتم در مورد چاقی دیگه نه حرف بزنم و نه فکر کنم ،میخوام در مورد لاغری فکر کنم ،میخوام خودم رو با همسرم تصور کنم که همراه من با غرور راه می‌ره رو  ،با کفش اسپورت و قد بلند، میخوام وقتی میرم جلوی آینه بگم ولی چه خانم خوشگلی🤭

      به شکمم بگم الان هستی خب اشکالی ندارد ولی مطمئنم باش یه چند وقت بیشتر مهمون نیستی دیگه باید خداحافظی کنی و بری😁

      ، می‌خوام مثل قبل بشم و پسرم بگه مامی تو خوشگلترین مامی دنیایی ،و دیگه به خاطر هیکلم بداخلاق نباشم.

      هر جا که شیطون گولم زد و گفت اینا چین میگی امکان نداره ، بگم  میشه من مطمینم ،حالا میبینی ،من تو رو شکستن میدم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/06/18 12:35
      مدت عضویت: 1226 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 227 کلمه

      سلام
      من انروز رفتم و نظری ک قبلا نوشته بودمو خوندم دیدمو ک چقدر تغییر کردم و این تغییرات چقد برا من شیرینه من خوشحالم خیلب از اینک تو این مسبرم از اینک عوض شدم ذهنم لاغر شده واقعا ذهن من میخواست چنین مسیری رو
      من دیگه در مورد چاقیم حرف نمیزنم خودمو سرزنش نمیکنم خودمو دوس دارم و تمام سعی موندن و لستمرار و یادیگیری بیشتر و بیشتر تو این مسیر هس
      من الان مثلا در اینده ک لاغر شدم برا خودم تصور میکنم
      من از وقتی لاغر شدم عاشق خودم هستم
      عاشق زندگی
      عاشق خرید کردن
      اعتملد بنفس بالا رفته
      راحتر لباس انتخاب میکنم و میپوشم و لذت میبرم
      مانتوهایی ک دوس دارم میپوشم بارنگهای زیبا
      شیک پوش شدم
      دیگه هیچ ماده غذایی قدرت نداره برا من ک بخواد منو چاق کنه
      من رفیق شدم باخودم
      زندگی زندگی میکنم
      شادم
      حسم خوبه حالم خوبه
      بی دلیل شادم
      بیخیال شدم
      از وقتی لاغر شدم راحتر میرم تولد و عروسی و بیشتر لذت میبرم لباسهای مجلسی زیبا و خوشگل اونی ک دلم میخواد و میپوشم
      بدون ولع و حرص غذا میخورم
      با ارامش غذا میخورم
      دیگه اضافات دیگران نمیخورم
      وقتی گشنه هستم میخورم
      ب انداز نیازم میخورم
      از خوردن عذاب وجدان نمیگیرم
      بیشتر و بیشتر ب طبیعت خودم نزدیک شدم
      جوانتر شدم
      با انرژی تر شدم
      سلامتر شدم
      من ب ارزوم رسیدم ب خواسته چند سالم ب تلاش چن سالم
      از مسافرت و پیک نیک لذت میبرم
      من خدارو شکرمیکنم ک تو این مسبرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hediyemomeni83@gmail.com
      1400/06/05 22:33
      مدت عضویت: 1174 روز
      امتیاز کاربر: 100 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 53 کلمه

      سلام 

      چاقی باعث میشه ما لباس های مورد علاقه مونو نپوشیم،یکسری جاها نریم و…

      لاغری باعث میشه که ما لباس های مورد علاقه مونو بپوشیم در رنگ های متنوع بدون ترس

      اعتماد به نفس بالا

      لذت بردن از اندام و ظاهر خود 

      شرکت در جمع های مختلف

      لذت بردن از غذا

      احساس شادی

      انجام هر ورزشی که به آن علاقه مندیم

      ا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 17750 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 458 کلمه

      به نام خدا 

      وقت شما بخیر انشالله

      همیشه این برنامه های رژیمی که داشتیم با این محدود کردنها و تحت فشار گذاشتن جسم هیچ وقت نتیجه نمی داد که ماندگار باشه یه سری نتیجه های مقطعی بود که دوباره همه چیز بر می گشت به حالت قبل اصلا من این توی ذهنم حک شده که هر چیزی که با تقلا و سختی به دست بیاد ماندگار نیست و راه درستی نیست همه مسایل و همه چی باید در کمال آرامش باشه توی این روش اصلا برنامه ورزشی و غذایی نداره فقط ذهنی هستش و این فرمولهای ذهن که عوض بشن مغز بر اساس اونها فرمان صادر می کنه و ما بر اساس اون فرمانها رفتار می کنیم .

      و من اتفاقا دیشب خونه مامانم اینا بودم خالم بعد از دو ماه منو دید که دوباره بهم گفت چقدر کوچولو شدین این نشانه ها همچنان ادامه داره همش بهم می گن و من هم می گم که بله لاغری با قدرت ذهن خدا رو شکر.

      ادمهای چاق همش به فکر خوراک هستن چی بخوریم .باید توی این روش تکرار و استمرار داشته باشیم که یواش یواش تغییرات ایجاد بشه زمان نداره مثل برنامه های دیگه هر کسی زمانش با دیگری فرق می کنه بستگی داره که چقدر ذهن آماده باشه 

      موضوع مهم توجه کردن .به چیزی که توجه می کنیم به چیزی که فکر می کنیم همون موضوع در زندگیمون گسترش پیدا می کنه.وقتی داریم تلاش می کنیم چیزی و از بین ببریم مثل چاقی و خودمون و محدود می کنیم از لباس و غذا و احساس ناتوانی می کنیم. در نتیجه چاقی بیشتر به ما غلبه می کنه.توجه کردن به اضافه وزن یعنی ضعیف شدن در برابر چاقی با این کارها تصویر چاقی و در ذهن پررنگتر می کنیم اون هم هی گسترش می ده و ما چاق تر می شیم.

      نکاتی که باید رعایت کنیم و توجه همون و ببریم به سمت لاغری

      ۱- اصلا درباره چاقی حرف نزنیم ممنوع 

      ۲- سرزنش کردن خودمون ممنوع باید مسیولیت چاقی خودمون و بپزیریم..کارهایی و که تا حالا نمی کردیم به خاطر چاقی حالا باید شروع کنیم انجام بدیم عکس تمام قد بندازیم لباسهای رنگارنگ بپوشیم….و با جسممون صحبت کنیم و بگیم که ما خودمون این بلا ها رو بر سرت دراوردیم ولی می خوایم همه چی رو درست کنیم اونوقت ذهن کمکمون می کنه 

      ۳- مزایای لاغر شدن؟ اعتماد به نفسمون بالا می ره هر لباسی با هر مدلی بپوشیم بهمون میاد دیگه همه جا آدم با خیال راحت می ره ترس از خوردن نداره کلا حالش آدم خوب می شه . دیگه خجالت نمی کشه از چیزی . می تونه با خیال راحت ورزش بره کلاسهای گروهی و دوچرخه سواری . خودشو هی تو ایینه نگاه کنه. و لذت ببره .

      من لایق بهترینها هستم لایق لاغر شدن لایق بهترین لباسها رو پوشیدن لایق همیشه سلامت بودن . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار hassanradin105@gmail.com
        1400/06/18 10:16
        مدت عضویت: 1163 روز
        امتیاز کاربر: 178 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 653 کلمه

                     و تو خدای محال هوایی 🥰 

        اگر چیزی رو دوست نداری ، تغییرش بده و اگر         نمی توانی تغییرش بدهی، شیوه ی تفکرات را به آن عوض کن 

        توجه کردن ، و تصویر ذهنی خیلی در مسیر و موفقیت ما اهمیت دارد. در هر کاری و در هر شرایطی. یادم میاد سال ۹۵ ما خونه نداشتیم و مستاجر بودیم ،خیلی دلم میخواست خونه دار بشیم ،یه روز مادر شوهرم اومده بود خونمون و چند وقت بعدش میخواست بره به قول خودشون ییلاق و تا چند ماه اونجا بمونن.یه زمین داشتیم که می‌خواستیم کم کم بسازیمش پول آنچنانی هم نداشتیم. یادمه برگشتم بهش گفتم مامان این دفعه که از ییلاق بیای ،ما خونه دار شدیم و میای خونه خودمون.برگشت گفت حالا اینجا هستید خوبه ،اینجا بمونید، خیلی ناراحت شدم، گفتم حالا میبینی، یه مقدار پولی که داشتیم رو برای اون زمین خرج کردیم و دیگه پولی نداشتیم. یه روز همسرم اومد گفت می‌خوام یه خونه بخرم گفتم چیییییی با کدوم پول گفت خدا بزرگه یه مقدار از مامانم میگیرم بقیش رو هم جور میکنم .ما خونه خریدیم ۷۵ میلیون و باورتون نمیشه ما فقط ۳ میلیون پول داشتیم. و این همون باور ، توجه و تصویر ذهنی بود که من برای خودم ساخته بودم و به واقعیت پیوست

        توجه کردن به چاقی  

        من در این چند ماه اخیر خیلی بیشتر چاق شدم چون بیشتر فکرم متوجه چاقیم بود. همسرم همش میگفتم یه کم لاغر شو ،یه کم تو خونه ورزش کن ،چیه اینقدر زشت شدی ،هر کی من و تو رو میبینن فکر می‌کنه مادر و پسر هستیم. (یه مدت هم بیچاره تصمیم گرفته بود خودش رو به خاطر این که به هم بیایم چاق کنه 😁) 

        پسرم هم هر کسی رو تو ماهواره میدید با من مقایسش میکرد و می‌گفت اینارو نگاه مامی من و نگاه ببین چقدر لاغرن ، از لباس گرفتن که دیگه نگم اصلا دلم نمی‌خواهد برم لباس بخرم می‌دونم دست رو هر چیزی نمیتونم بزارم و باب سلیقه خودم خرید کنم، شوهرم میگفت این به تو نماد بدتر چاق نشونت میده یا قدت رو کوتاه نشون میده این به یه آدم لاغر میاد ،تو شیرینی  و غذا خوردن هم که همش با ترس که مبادا چاق بشم ، دیگه مثل سابق کفش پاشنه بلند نمیتونم بپوشم اذیت میشم ، عاشق کفش اسپرتم ولی شوهرم نمیزاره میگه کوتوله میشی و بهت نمیاد ،به همسرم میگفتم من که از تو کمتر غذا میخورم تو چرا چاق نمیشی اونم میگفت خب من مثل تو نیستم و تو سریع چاق میشی . 

        حتی اون موقع و که رژیم گرفتم میدونستم اگه دورش تموم بشه رعایت نکنم برمیگرده و همون هم شد.

         توی همه ی این ها من فقط ذهنم درگیر چاقیم بود و به عینه  می‌دیدم خود به خود دارم چاقتر میشم و دیگه کم کم خودم رو داشتم آماده میکردم واسه ۱۰۰ کیلو چون رو به رشد بودم .

         الآن متوجه میشم که من کاری کردم که ذهنم بیشتر توجهش به طرف چاقی باشه و بیشتر پرورشش بدم و پرو بال بهش دادم و قویترش کردم  و خودم رو ضعیف تر و ناتوان تر در مقابل چاقی و یه جورایی خودم رو تسلیم کرده بودم و میگفتم نمیتونم . 

        حالا چطور باید به لاغری توجه کنیم؟ 

         تصمیم گرفتم در مورد چاقی دیگه نه حرف بزنم و نه فکر کنم ،میخوام در مورد لاغری فکر کنم ،میخوام خودم رو با همسرم تصور کنم که همراه من با غرور راه می‌ره رو تصور کنم ،با کفش اسپورت و قد بلند، میخوام وقتی میرم جلوی آینه بگم ولی چه خانم خوشگلی🤭 و وقتی شکمم رو میبینم بگم الان هستی اشکالی ندارد یه چند وقتی مهمون من هستی😁 بعد باید خداحافظی کنی و بری ، تا پسرم هم مثل سابق بگه مامی تو خوشگلترین مامی دنیایی، و دیگه به خاطر بد هیکل بودم با حوصله تر بشم و بداخلاقی نکنم.

        هر جا که شیطون گولم زد و گفت اینا چین میگی امکان نداره ، بگم  میشه من مطمینم ،حالا میبینی ،من تو رو شکستن میدم .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 6191 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 24 کلمه

          سلام و درود
          این دیدگاه به اشتباه در پاسخ به دوست دیگری نوشته شده است
          لطفا در بخش مربوط به دیدگاه شخصی نظرتون رو ثبت کنید.

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار *Somayeh*
      1400/05/30 11:56
      مدت عضویت: 1177 روز
      امتیاز کاربر: 145 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 979 کلمه

      سلام برهمگی

      وقتی برمیگردم به سن ۲۵ الی ۲۶ سالگی جایی که استارت چاقیم شروع شد بی آنکه من متوجهش بشم .

      جایی که وقتی درشرکت کارمیکردم من ویه خانم و یه آقایی که مدیر فروش ما بود یادم میاد من ناهارم رو خورده بودم و دوساعت نکشید گشنم شد و رفتم سر بیسکویت که داشتم میخوردم مدیرمون بهم گفت تو که تازه ناهار خوردی وتعجب کرد . منم خودم هم علتش رو نمیفهمیدم ولی دیگه سعی میکردم زمانی که داخل اتاق نیست غذا بخورم تا خجالت نکشم
      یا زمانی که دامادمون خونمون مهمونی بود و من برنج و خورشت برای خودم کشیدم و وسط غذا یهو گفتم آخ من سالاد نخوردم دامادمون تعجب کرد وگفت سالاد هستش بیا ومن خیلی خجالت کشیدم .
      یا وقتی با دوستم داشتم میوه میخوردم دوستم گفتش تو پرتقال خوردی صبر کن بعدش سیب رو بخور تا مزه میوه ها رو احساس کنی  چون من به محض اینکه پرتقال رو خوردم سریع شروع به خوردن سیب کردم اون روز هم به خودم اومدم وبازم خجالت کشیدم
      خاهرم که مرتب بهم میگفت توچرا اینقدر سریع غذا میخوری ومن همش از اون ایراد میگرفتم که تو کندی
      یا موقعی که هندونه قاچ میکردم نمیتونستم طاقت بیارم ودرحین قاچ قاچ کردن چندتاشو میخوردم خوردن بد نیست اینکه ملچ ومولوچ میدی هنگام یک کار ومثل قحطی زده ها رفتارمیکنی خیلی زشته و من همش اخیرا درگیر این قضیه بودم که توجمع مثل قحطی زده ها رفتارنکنم .
      یا عادت به خریدن لباس زیاد دارم چون همش حوصله خرید ندارم وقتی که برای خرید میرم چندتا میخرم و داخل کشوم میزارم تا موقعش استفاده کنم بعدمدتی که میرفتم سرکمد ولباس رو بپوشم کلا تنگ بود ویادم میاد کلی لباسهامو میبخشیدم والان هم که دارم این تمرین رومینویسم لباس سایز کوچیک ندارم چون امید نداشتم که دوباره لاغربشم وهمه رو بخشیدم به غیر یه پیرهن مجلسیم که هم گرون خریدم وهم مدلشو دوست داشتم .
      چاقی باعث شد که دوستم همش به من یه حرفی بزنه که هروقت فکرشو میکردم ازچاقی متنفرمیشدم و همش حواسم بود که لباسم تیره تربشع . وکم کم از رنگ روشن فاصله بگیرم.
      وای از غبغب نگو که چهره زیبای منو زشت میکرد وقتی هرسری جلوی آینه میرفتم ونگاش میکردم که هست یانه وقتی میدیدمش که هنوز هست اعصابم به هم میریخت. یا چاقی باعث شد که توگرمای تابستان به شدت پیاده روی کنم و یه مدت درد پا بگیرم .
      مامانم که هرموقع یه کاری میگفت که حوصله انجام دادنش رو نداشتم بهمون میگفت فعالیت ندارین که اینجورچاق شدین.
      یا وقتی یه کم پیاده روی میکردم دوتا ران پام به هم ساییده میشد واذیتم میکرد و بیشترحواسم به سمت چاقی میرفت ‌.
      خواهرم هرسری میومد همچین میگفت مامان این چرا اینجوری شد انگارمن ۵۰ کیلو اضافه وزن دارم من فقط ۱۵ کیلو اضافه وزن دارم ولی یه جاهایی از بدنم خیلی بد نشون میده واین اعتماد به نفسم رو پایین میاورد که باعث میشد نمیتونستم بلوز شلوار باشم و همش بلوزم رو بلندتر انتخاب میکردم .
      داداشم که همش باحسرت میگفت تیپت مردونه هست تو شبیه راننده نیسان هستی با بازوی پهن و درشت واستخوان بندی درشت .اینها حسمو خیلی خراب میکرد.
      یا وقتی برای خرید مانتو میرفتم شانس من بود اینهمه آدم چاق تر از من بودن وقتی من مانتو پرو میکردم فروشنده به دوستم میگفتم بارداره؟ دیگه خودتون قضاوت کنین حال آدم چی جورمیشه
      سایزم تا مدتها مدیوم بود یهو بشه لارج بعد بشه ایکس لارج حالی باقی نمیمونه.

      یا نمیتونم مانتوهای جلو بازیا رنگ شاد بپوشم شکم کلا آفساید
      مدتهاست که خوردن بستنی و ذرت مکزیکی وشیرینی و پیتزا و…رو برای خودم قدغن کردم .
      زبس این مدت لباس خریدم و بعد مدت تنگ میشد دیگه خسته شدم .
      حالا چون چاقی من تواین دوسه سال اخیر اوج گرفته ومصادف شده با کرونا و زیاد بیرون ومهمونی وعروسی نمیرفتیم آسیب های اون مدلی نداشتم وتا کرونا بره خودم رومتناسب میکنم
      حالا یکسال بعد سال ۱۴۰۱ و من :

      من الان داخل فروشگاه لباسم وتصمیم دارم کلی لباس بخرم چندتامانتو گرفتم سایز ۴۶ وشلوارسایز۴۶ رفتم داخل اتاق پرو میبینم گشاده فروشنده روصدا میزنم یه سایزکوچیکتربیار و اون ۴۴ میاره بازم برام گشاده بهش میگم کوچیکتر بیار اینم گشاده و۴۲ میاره میبینم وای اینم یه خرده گشاده بازم میگم کوچیکتربیار چون من دوره لاغری باذهن هستم احتمال به یقین باز سایز کم میکنم همون ۴۰ روبیار و شلوار هم همینطور
      بعدش باخودم میگم بهتر زیاد نخرم چون ممکنه تا اونا رواستفاده کنم لاغرتر بشم واونا بلا استفاده بشن واز هرکدوم فقط دوتا میخرم ومیام بیرون .
      تصمیم میگیریم بریم پیتزا بخوریم و من فقط با اونهمه عطش گرسنگی فقط یه قاچش رو به آرامی میخورم وسیرمیشم
      میرم باشگاه چون کلاس زومبا رودوست دارم مربیم وقتی منو میبینه میگه عمل جراحی کردی میگم نه میگه خوب چی کارکردی معلومه خیلی رژیم گرفتی میگم نه آدرس یه باشگاه اینترنتی روبهتون میدم برین ولذت ببرین اما مربیش مرده وآدرس سایت لاغری با ذهن رومیدم وباشگاه ثبت نام میکنم .
      کرونا هم تموم شده ومن میرم برای کلاس شنا هم ثبت نام کنم وتوماشین بدون ترس یه بستنی میگیرم وآرام آروم یه کمی که میخورم میبنم که تمایلی به خوردن بقیش ندارم و دورمیریزمش مثل داداشم که متناسبه.
      بعدش لباسهای روشن وزیبایی که خریدم میپوشم دیگه نیازبه استتار برآمدگی شکمم رو ندارم شبیه یه خیارقلمی هستم دوستام وخواهرم وفامیلام مرتب بهم میگن کدوم باشگاه رفتی و راستشو بگی چی کارکردی ومن بهشون آدرس باشگاه تناسب فکری رومعرفی میکنم
      آنقدر از وجود خودم لذت میبرم همش جلوی صندلی هرمجلس ومهمانی میشینم تا توی دید باشم خیلی برام عجیبه موهام هم خیلی پرپشت وبلند شدن مثل قبل ۲۵ سالگیم چون من همش معتقد بودم چاقها کم موهستند وکچل . ولذت من دوچندان شده ودر دوران سیکل ماهانه من هم آرامش خوبی دارم .
      دیگه مثل جنتلمن غذا میخورم به آرامی وهنوز یه مقدارغذا دربشقاب هست کنارمیکشم . واکثراوقات ورد زبانم شده میل ندارم سیرم مرسی.
      نگاری وقتی متناسب شدم سنم اومدپایین ومثل ۲۵ ساله ها شدم چه حس زیبایی که با هیچ چیز قابل قیاس نیست ومرتب برای خودم کادو میخرم و به خودم بابت موفقیت درباشگاه تناسب فکری تبریک میگم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/05/27 11:33
      مدت عضویت: 1788 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 705 کلمه

      سلام🙂

      یکی از مهمترین قوانین کائنات قانون توجه است 

      طبق این قانون به هر چیزی که توجه کنی اونو در زندگیت خلق میکنی یا گسترش میدی…

      همینه که میگن ما خالق زندگیمون هستیم

      همینه که میگن هرکسی در هرجای این دنیاست جای درستش همونجاست و این عین عدالته و هیچ بی عدالتی ای رخ نداده…

      چون خودت با توجه ات زندگیت رو میسازی…فقط اینکه اکثر افراد از زندگی و جایگاهشون راضی نیستن به این دلیله که ناخودآگاه و نا آگاهانه به چیزی توجه میکنن که دوسش ندارن وهمونها رو هم گسترش میدن چون کائنات و خداوند که ما رو قضاوت نمیکنن هر آنچه ما با توجه مون درخواست دادیم رو در زندگیمون بوجود میارن 

      یعنی کار ما فقط درخواست کردنه اونم به صورت توجه نه فقط زبانی …و کار خداوند هم اجابت کردنه

      حالا اگه ما از آنچه در حال حاضر داریم از جمله شرایط جسمی ،روحی،مالی،روابط،آرامش ،تناسب،….مشکل از خداوند و سیستم کائنات نیست مشکل از توجه ما است 

      اینه تغییر نگرش ….و نتیجه هم متفاوت هست…

      وقتی به این آگاهی میرسیم که ما با توجه مون خلق میکنیم و همه چی انرژی هست روی افکار و کلام و توجه مون حساستر میشیم چون اونا هم انرژی هست و انرژی فقط تبدیل میشود از شکلی به شکلی دیگر 

      مثلا در مورد چاقی افکاری که در ذهن ما مرور شده که حاصل دریافتهای ما از طریق دیدن و شنیدن از نزدیکانمون بوده چاق کننده بوده که تبدیل به انرژی ایشده که ما اون رو به شکل چربیهای اضافه در بدنمون میبینیم 

      کلام ما که شکلی دیگه از انرژی بوده هم که باز ناشی از افکار ما است تبدیل به نافرمیهای جسم ما شده 

      دیدن و توجه به نافرمیهای بدنمون ،توجه به نافرمیهای بدن آدمهای چاق باعث شده ما چاقی رو وارد جسممون کنیم

      شنیدن درباره قدرت چاق کنندگی خوراکیها باعث شده که اونا قدرت چاق کنندگی ما رو داشته باشن

      حسرتی که با دیدن آدمهای متناسب در ما بوجود اومده با ایجاد حس بد وضعیف کردن ما در برابر چاقی باز هم ما رو چاقتر کرده….

      پس متوجه هستیم که کجاها و چطوری به چاقی توجه کردیم که البته همگی آموختنی و ناآگاهانه بوده

      ولی خبر خوب اینه که همانطوری که با توجه به چاقی چاقی بیشتر رو برای خودمون ساختیم با توجه به لاغری هم میتونیم تناسب رو برای خودمون بسازیم

      فقط باید راهش رو بدونیم…

      و خداوند کار ما رو آسون کرده خودش ما در در ابتدای مسیر صحیح لاغری قرار داده

      مسیری که پر از آموزش لاغریه

      مسیری که پر از شگفتی سازه

      مسیری که آسون و صحیحه

      مسیری که با تمرکز بر احساس خوب لاغر میکنه

      مسیری که پر از هم مسیر عاشق لاغریه

      مسیری که راهنمای دلسوز و مهربون داره که همواره آماده است دستت رو بگیره

      مسیری که آنقدر واضحه و روشنه که اگه اشتباهی هم از مسیر خارج بشی به راحتی متوجه خروجت میشی

      مسیری که هر چقدر توش وقت میگذرونی بیشتر عاشقش میشی چون رشد میکنی از نظر فکری از نظر معنوی …

      مسیری که بسیار صاف و همواره آنقدر که ممکنه گاهی هم لیز بخوری

      ولی در این مسیر حتی اگه با سرعت مورچه هم بری بالاخره به مقصد میرسی…

      چون توجه در این مسیر بر لاغریه…..کانون توجه آموزشها بر لاغریه بر تناسبه بر آسانیه بر احساس خوبه بر همیاریه بر پذیرش خودته بر خلقه…….

      لاغری که رویای ما چاقهاست و ما فقط قدرش رو میدونیم…

      سرزمینی که در اون زیبایی جوانی ،زندگی شاد،رنگهای زیبا و شاد و روشن ،خوراکیهای خوشمزه،آزادی و اعتماد به نفس ،ارتباط با خدا ،روابط عاشقانه ابتدا با خودت و بعد با بقیه آدمها،موفقیت در حرفه و تحصیل ویادگیری وجود داره ….زمان و وقت ارزشمندت صرف اموری میشه که تو رو انسان کاملتر و جذابتری میکنه باعث میشه خودت رو کشف کنی و از بودن با خودت لذت ببری خودت رو تایید کنی و دیگه نیازی به تایید دیگران نداشته باشی خودت رو از زیر فشار عددها بیرون بیاری و تمام رژیمها ورزشها دمنوشها قرصهای لاغری کمربندها و اپلیکیشن های کالری شماری …..به نظرت مسخره و خنده دار باشه چون قدرت خودت رو کشف کردی میدونی که تمام اپلیکیشنهایی که برای ساخت جسم زیبات و زندکی رویاییت لازم داری رو خداوند در بدو خلقتت در تو نصب کرده اونم به روز ترین ورژنش رو…..

      دونوقت میشینی پشت رول زندگیت و به سمت هرجا  که دوس داشتی میرونی چون قدرت دست توئه فرمون دست توئه حتی انتخاب راه دست توئه پس با توجه ات به هر جا خواستی میرسی 

      و چی زیباتر و قدرتمندانه تر از این…..😏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار binamahin@gmail.com
      1400/05/22 00:40
      مدت عضویت: 1182 روز
      امتیاز کاربر: 139 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 162 کلمه

      سلام دوستان من  مثل بقیه همیشه دنبال رژیم وورزش بودم تا لاغر شوم  من از دوران کودکی صحبت نمیکنم ولی از زمان ازدواج به بعد را میگم که علت چاقی من چی بود از اون اوایل گاهی اگه غذا میپختم  و غذا کم بود همسرم میگفت سره سفره بابات نون نخوردی .خود این کلمه باعث شد که من همیشه غذا زیادبپزم وزیاد هم بخوریم و این یک عامل چاقی بر ای خودم و بچه هام و حتی همسرم شد . ومن این پیام را دارم که یک کلمه حرف چطور روی ذهن من اثر کرد ومن همیشه از نظر روانی طوری رفتا ر میکردم که به من این حرف زده نشود.البته طبق دستور استاد با نوشتن یک انشائ در مورد علل چاقی به این مورد پی بردم .موارد دیگه ای هم هست که شاید همه شما با آن درگیر هستید از استاد روشن عزیز هم تشکر میکنم .من بطور اتفاقی چند روزیه با این پیج آشنا شدم و در ابتدای راه هستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1400/05/16 15:43
      مدت عضویت: 1493 روز
      امتیاز کاربر: 6949 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 343 کلمه

      من سالها زندگی کردم دررنج چاقی  سالهاخسته وافسرده به خاطر چاقی وسال ادرحال توجیه ناتوانی خود لاغری بودم  محدودشدم به پوشیدن لباس های گشاد و بلند محکوم شدم به خوردن غذاهای که دوست ندارم و هرچه زمان می‌گذشت من آدم های اطرافم متنفرترواززندگی بیزارترمیشدم چاقی من باعث شد که من تنها باشم و ترک بشم و دیگران منونپذیرند وازهمه مهم‌تر من خودمون می‌پذیرفتم وهرچقدرکه توضیح میدادم که من تمام تلاشموکردم امانشده کسی باورش نمی شد واقعا سخته توضیح دادن به دیگران توجیه کردن اونها درحالیکه هنوز خودم توجیه نشدم تصمیم گرفتم مسیرزندگیموپیداکنم  نمیدونم چقدرطول می‌کشه امامیدونم که بالاخره میشه  حالابه حرف استادپی بردم  که می گفت ما آدم‌های چاق عین هم هستیم و عین هم رنج کشیدیم ازچاقی  دبگه چیزی برای ازدست دادن نمانده برای من بالاخره سامی میرم  یالاغر میشم  وقتی به چاقی  توجه  میکنم می بینم  تمام  موقعیت های لذت بخش و تمام لذتهای زندگیموازمن  گرفت نه تنها لذت لباس پوشیدن بلکه لذت قدم زدن  باهمسرم درجاهای  قشنگ رو لذت خوشحال بودن  ازتفریح کردن ازبچه دارشدن از سبک وزن بودن ازمنعطف بودن واز آرام بودن که من باچاق شدن همه ی اینهاروازدست دادم  من می‌خوام لاغربشم اما راهشوبلدنیستم فهموندن این به دیگران سخته  من سبک می‌دونم که سبک زندگیم بایدتغییرکنه اماوقتی حرف از لاغری میشه رژیم و ورزش وچیزهای دیگه میشن سبک زندگی اماهیچکدوم کمک نمیکنن سخته بودن وزندگی کردن کنارادمهابی که توروبه خاطرهیکلت قضاوت میکنند و مدام توروباخودشون مقایسه میکنن وبعدهم توروتاپایین ترین بخش ممکن میرسن واگه به خودت میای  میبینی  آنقدر  ت

      واین  فکرپیش رفتی که انگارتوبدبخت تر ین 

      موجود  زمینی و بعد 

      هم میگی که خدابی عدالتی کرده  درصورتیکه خدا به من تولد رو داد من متولد شدم وصاحب قدرت عقل  و فکر وانتخاب و حالا از بس که اینطور زندگی کردم  انگار که میترسم  که یه شکل  دیگه  زندگی کنم  واین یعنی  اوج بدبختی  واین  یعنی  بزرگ  شدن  چاقی  وحالاتوجه به لاغری  .من دوست دارم با تمام وجود آدمی با اندام متناسب مثل ادمهای  لاغر دوست دارم به خواسته هام برسم. به اعتمادبه نفس خودم دوست دارم زندگیموبه شکلی که می‌خوام هدایت کنم ونگران چاق شدن نباشم. وزندگیموسبکشوتغیر بدم وشادباشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamkhazaie0000@gmail.com
      1400/05/13 01:02
      مدت عضویت: 1396 روز
      امتیاز کاربر: 458 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 325 کلمه

      بنام خداوند بخشنده و مهربان سلام استاد عزیزم و دوستان گل گام ۶۲ فرمول چاقی .فرمول چاقی دستور العمل هایی ک مغز ب صورت  فرمان عصبی صادر میکنه و باعث واکنش های رفتاری ما میشه این واکنش همون رفتار های ما ک باعث چاق شدن میشه ،چاقی وضعیتی است ک خودمان با لذت ایجادش کردهایم ولاغر شدنی ک از طریق محدودیت جسمی یا مصرف دارو باشه  ب دلیل اینکه مسیر لذت بخشی نیست نمی تواند ماندگار باشد و ب راحتی ب حالت قبل بر می گردیم ،در لاغری با ذهن فرمول های لاغری ب ذهن میدیم فرمول ها ک عوض بشن رفتار ما هم عوض میشه ،

      ،منم مث همه ادم هایی چاق خیلی ضربه خوردام ازش  اعتماد ب نفس رو گرفته نمی تونم اون طور ک باید خودم رو ارائه بدم ،بهترین کیفیت و جنسا و بیشترین تنوع مال سایز کوچیک هست  و من هر کدوم از اون مغازه ها رو ببینم یا پیجی ک سایز کوچیک دارن اصلا بازدید نمی کنم چرا ک من عاشقشونم ولی غصه می خورم ک نمی تونم از اون لباسا بپوشم پس نمیرم ،من تو لباس ست کردن سلیقه خاصی دارم همیشه ب همه کمک میکنم ک بهترین ست و بپوشه مخصوصا خواهرام ولی خودم محرومم نمی تونم از اون لباسایی رنگی خوشگل ست کنم ،بیشتر لباسام رنگ تیره ان و فقط حسرتشون رو می خودم ولی خدا رو شکر الان خیلی حسم بهتر شده ،من می خوام لاغر بشم تغییر رشته بدم ی رشته دیگه بخونم ،گواهی نامه بگیرم ،بهترین لباس ها رو بپوشم ی مادر متناسب خوش تیپ باشم ک همسرم و دخترم حالشون خوب بشه ،اصلا خیلی کارا دارم ک انجام ندادم ،میام ک اقدامی کنم برای کارم ذهن منفی بافم شروع میکنه ب تخریب کردنم تو با این اندامت می خوای پزشکی بخونی ،تو بااین اندامت می خوای رانندگی کنی ،تو با این اندامت می خوای دوباره بچه دار شی خلاصه ک خیلی اذیتم میکنه منفی بام ان شاالله ک همه ب آرزوشون برسن .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1400/05/04 12:46
      مدت عضویت: 1216 روز
      امتیاز کاربر: 3747 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 836 کلمه

      سلام به استاد عزیزودوستان سایت
      ضربه‌هایی که چاقی به من زده این بود
      ;که خیلی اعتماد به نفسم پایین بوده، هرجا میرفتم خیلی احساس خجالت می کردم، اصلاً از تفریح ها و مهمانی هایی که می رفتم هیچ لذت نمی بردم. توی تفریح ها و مسافرت ها چون می دیدم نمیتونم ورزش کنم و این باور رو داشتم که با ورزش و رژیم فقط میتونم لاغر بشم برای همین وقتی میرفتیم مسافرت به جای لذت بردن، همش استرس چاقی رو داشتم.

       رژیمم رو هم نمیتونستم رعایت کنم و خیلی حس های بدی را تجربه می‌کردم اصلا نمیتونستم لباس های مورد علاقه ام رو بپوشم و همیشه لباس های گشاد و تیره می پوشیدم.

       چند باری هم شوهرم بهم گفت که تو اصلاً اراده لاغر شدن نداری، خیلی از این حرفش ناراحت می‌شدم و باعث میشد بیشتر به پرخوری رو بیارم

       کمردرد شدیدی گرفته بودم که خیلی اذیت بودم. بلند شدن و نشستن برام به سختی بود، شب ها خواب راحتی نداشتم لباس های بسیار زیبا و قشنگ و پارچه‌های خیلی زیبایی را برای خودم خریدم و همشون سایز کوچیک هستن و همه را گذاشتم که زمانی که لاغر شدم بپوشم.

       توی این مدت هم همش لباسهای گشاد و این لباس هایی رو که دوست داشتم، نپوشیدم و تمام پارچه هام رو هم گذاشتم زمانی که به وزن ایده آلم رسیدم برای خودم بدوزم الآن می‌فهمم که چقدر کارم اشتباه بود. چاقی باعث شده بود که هیچ وقت نتونم کفش های مورد علاقم رو بپوشم چقدر به جسمم اهمیت نمی دادم و همش ازش فراری بودم. یادمه خیلی از عروسی‌ها که دعوت می‌شدیم، من نمی رفتم  از بس اعتماد‌به‌نفس پایینی داشتم، از چاقی خودم بدم میومد و لباس‌هایی که دوست داشتم رو نمی شد بپوشم

       چقدر از مهمونی رفتن بدم میومد و همش احساس ناراحتی داشتم.چقدربه خودم سختی دادم که لاغر بشم ولی زیاد به نتیجه نمی رسیدم و همش زجر بود 

      خیلی خوشحالم که با این روش آشنا شدم توی این چند وقت خودم احساس می کنم خیلی سبک شدم. دوست دارم دیگه با جسمم آشتی کنم و بهش اهمیت بدم. لباس های مورد علاقه اش رو خودم بدوزم و بپوشم 

      دیگه با رژیم و ورزش های سخت اذیتش نمی کنم و خودم مسئولیت این اندامی را که دارم قبول می‌کنم و قول میدم که با آرامش به وزن ایده‌آل برسونمش جسم عزیزم خیلی دوست دارم منو ببخش من واقعا نمی دونستم که کارم اشتباه بوده چقدر این چند وقته که عضو سایت شدم حس سبکی و خوشحالی دارم خدایا شکرت. استاد عزیزم ازت سپاسگزارم

      من وقتی لاغربشم بهترین حس های دنیا رو تجربه می کنم میدونم که اعتماد به نفسم میره بالا و دیگه به هیچ وجه از مهمانی و عروسی رفتن خجالت  نمیکشم وقتی که میرم خرید میتونم آزادانه لباس های مورد علاقم رو بخرم خیلی خوشحالم که دیگه ترس از مواد غذایی ندارم و می تونم هر چیزی را که دلم خواست بخرم و به بدنم این محدودیت روندم و این سختی رو ندم که به خاطر کالری بالاش نباید این رو بخوری و خوشحالم که میتونم آزادانه مواد غذایی را انتخاب کنم چه احساس سبکی و راحتی دارم خدایا شکرت که میتونم به راحتی بشینم بلند شم راه برم پیاده روی کنم کوهنوردی کنم چقدر حس خوبیه چقدر احساس جوانی و شادابی بیشتری دارم خوشحالم که میتونم لباس های مورد علاقم رو بپوشم احساس می‌کنم به خدای درونم نزدیکتر شدم رها تر شدم چقدر خوشحالم که یاد گرفتم به اندازه غذا مصرف کنم غذا های اضافه در بشقاب ها را نخورم و به بدنم احترام بذارم فهمیدم که نعمت های خداوند همیشه به اندازه کافی هست و من دیگه به بدنم فشار نمیارم تا به حدی غذا بخورم که احساس معده درد کنم

       خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی احساس می‌کنم رابطه ام با اطرافیان و همسرم خیلی عالی شده دیگه موقع نشستن و رفتن به مهمونی احساس خجالت نمی کنم و خدا جونم چقدر حس خوبیه وقتی می خوام برم عروسی دیگه نگران این نیستم که چه لباسی بپوشم و میدونم هر لباسی که دوست داشته باشم رو میتونم به راحتی تنم کنم و لذت ببرم چقدر دارم با لذت و عاشقانه و احساس سبکی و سرحالی کارهای خونه رو انجام میدم و اصلا هم خسته نمیشم خدایا شکرت که با رسیدن به تناسب اندام تمام بیماری‌ها کمردرد پادرد ها از بدنم رفتن و سلامتی و شادابی به جسم دوباره برگشت احساس می‌کنم الان بهتر میتونم دنبال خواسته‌هام برم چقدر مسافرت‌ها برام لذت بخش شده دیگه اصلا نگران چاق شدن و ورزش کردن نیستم و فقط دارم از تفریحاتم لذت می‌برم و خدا را شکر می‌کنم و به زیبایی ها توجه می کنم به جای اینکه توجهم به چاق شدن باشه

       چقدر خوشحالم که وقتی درست غذا مصرف می کنم و حسهای بدی ندارم، میتونم الگوی خوبی برای دیگران باشم تا آنها هم بتونن به تناسب اندام برسن چقدر حس خوبیه که می تونم خودم تصمیم بگیرم چه موقع و به چه اندازه غذا بخورم و دیگه هر خوراکی و غذایی در اطرافم بود رو بیخودی وارد معده عزیزم  نمی کنم چقدر خوشحالم که به راحتی می تونم برم شنام لذت ببرم و دیگه از اندامم خجالت نکشم خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/05/01 22:48
      مدت عضویت: 1562 روز