0

فرمول های چاقی (قسمت هفتم)

فرمول های چاقی
اندازه متن

فرمول های چاقی دستورالعمل هایی هستند که مغز به صورت فرمان عصبی صادر می کند و سبب واکنش های رفتاری در ما می شوند. این واکنش ها همان عادت های ما هستندکه باعث چاق شدن ما می شوند.

چاقی چیست؟

چاقی وضعیتی است که خودمان با لذت ایجادش کرده ایم و لاغر شدنی که از طریق محدودیت جسمی یا مصرف دارو ایجاد شود به دلیل اینکه مسیر لذتبخشی نیست نمی تواند ماندگار باشد و به راحتی به وضعیت قبلی بر می گردد.

لاغری با ذهن تنها روشی است که ماندگار است و تا زمانی که فرد بخواهد می تواند از این طریق در تناسب اندام باقی بماند.

از مزیت های روش لاغری با ذهن استفاده از فرمول های چاقی است، به طریقی که برنامه های ذهنی که سبب اضافه وزن شده است را شناسایی می کنیم.

سپس فرمول های لاغری را ایجاد و جایگزین فرمول های چاقی در آن برنامه می کنیم.

به همین دلیل متناسب شدن از این طریق بسیار راحت است، چون براساس مسیری است که ما برای چاق شدن طی کرده ایم، اما با تغییر مسیر حرکت به جای چاق تر شدن متناسب شدن را در پیش می گیریم.

تاثیر تمرکز بر چاقی و لاغری

تمرکز کردن یا توجه کردن، موضوع بسیار مهمی است که به راحتی باعث تقویت فرمول های چاقی و چاق تر شدن ما می شود.

دقت کنید توجه کردن مانند ابزاری است که می شود از آن برای انجام کارهای مفید استفاده کرد یا برای انجام کارهای مضر، این ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه موردی از آن استفاده کنیم.

اگر به چاقی توجه کنیم به راحتی می توانیم چاق تر شویم و اگر به لاغری توجه کنیم به راحتی می توانیم لاغر شویم.

زمانی که به چاقی خود توجه می کنیم در واقع داریم صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید می کنیم.

در حالی که در روند چاق شدن هیچگاه به لاغری توجه نمی کنیم چون آن را از دست داده ایم و خود را دور از آن می دانیم.

به همین علت توجه ما به لاغری به صورت حسرت لاغر شدن است. و حسرت لاغری داشتن به سادگی مانع لاغر شدن ما می شود. چون تمرکز ما برای چاقی خودمان بیشتر شده و باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن می شود.

توجه به چاقی سبب تقویت احساس بد در ما می شود و احساس بد سبب ایجاد احساس ضعف بیشتر در ما نسبت به چاقی می شود، به عبارتی خود را مغلوب اضافه وزن می دانیم و به همین دلیل چاق تر شدن بسیار آسان می شود.

توجه به چاقی سبب اتخاذ تصمیماتی در زندگی می شود که در نهایت باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن و پر رنگ تر شدن تصویری چاق تر از خودمان در ذهن میشود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است تمام سعی خود را میکند تا جسم را مشابه تصویری که از خود در ذهن ایجاد کرده ایم برساند.و این کار را از طریق تقویت فرمولهای چاقی و ایجاد فرمول های جدید انجام می دهد.

چرا لاغر نمی شم

چرا چاقی سریع تر از لاغری است

دلیل اینکه بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند معتقد هستند که روند چاق تر شدن آنها سریع تر شده است، توجه کردن به اضافه وزن است.

هرچه بیشتر به چاقی توجه کنید علاوه بر اینکه صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید کرده اید باعث تضعیف روحیه و تشدید احساس ضعف و ناتوانی در برابر چاق تر شدن می شوید.

برای رهایی از توجه کردن به چاقی باید به مرور تصمیم هایی که به واسطه اضافه وزن گرفته ایم را تغییر دهیم و به گونه ای رفتار کنیم که گویی در تناسب اندام رویایی خود قرار داریم. به این ترتیب به مرور فرمول های چاقی ذهن ما کمرنگ می شوند.

این تغییرات در سطح فکر آغاز می شود و به مرور در تصمیمات روزمره ما نمایان می شود و باعث تغییر شخصیت ما از یک فرد چاق به فر متناسب می شود.

این تغییرات سبب ایجاد تصویرهای ذهنی متفاوتی در ما می شود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است اینبار سعی می کند تا جسم ما را منطبق با تصاویر ذهنی جدید که تصاویری متناسب تر از قبل هستند برساند.

نقش زمان در چاقی

یکی از مواردی که خیلی در افزایش توجه ما به چاقی موثر است، زمان تعیین کردن برای لاغری است.

چرا که هر روز که از زمان تعیین شده سپری شود به دلیل اینکه ما هر روز اضافه وزن خود را زندگی می کنیم امیدمان برای متناسب شدن کمرنگ تر می شود و در مقابل توجه ما به اضافه وزنی که داریم بیشتر می شود.

شاید مهم ترین دلیلی که منجر به شکست افراد چاق در روش هایی که برای لاغری در پیش گرفته اند می شود تعیین زمان برای لاغری است و در دوره لاغری با قدرت ذهن به طور مفصل به این موضوع و چگونگی برطرف کردن استرس ناشی از تعیین زمان برای لاغری می پردازیم.

توصیه میکنم محتوای آموزشی فایل تصویری این جلسه را بارها با دقت تماشا کنید و به موضوعات مطرح شده فکر کنید و به مشابه بودن افکار و رفتار خود در زندگی بر اساس مطالب ارائه شده توجه کنید.

هرچقدر بیشتر به دنبال تایید کردن مطالب ارائه شده از طریق دوره آموزشی لاغری با ذهن باشید به شکل ساده تر و بهتری در مسیر متناسب شدن قرار می گیرید.

عوارض چاقی

چگونگی گسترش فرمول های چاقی

در این نوشته که توسط یکی از اعضای سایت در بخش نظرات درج شده است چگونگی گسترش فرمول های چاقی در ذهن به وضوح شرح داده شده است.

من با بودن در آموزشها سایت متوجه شدم در گذشته من همیشه داشتم به چاقی توجه میکردم و اونم در وجود من بیشتر می‌شده .

یعنی من یادم میاد از زمانی که بعد از ازدواجم شاهد اضافه وزن در جسمم بودم  به همه و خودم میگفتم:

وای چاق شدم خوبه رژیم بگیرم و کمتر بخورم تا از شرش رها بشم

و یادم میاد اون  تلاش من در سال ۸۲ یا ۸۳ اولین رژیم من بود. البته در دوران نامزدی هم چون متوجه شده بودم تپل شدم دوست داشتم که لاغر بشم برای شب عروسی.

رفتم باشگاه ثبت نام کردم اما نمی‌دونم چی شد که ادامه ندادم. شاید از این بود که هنوز اضافه وزن من کم بود و خیلی ناراحتم نمی‌کرد. اما یک سال بعد از ازدواجم که چاقتر شدم تصمیم گرفتم هر چیزی نخورم و …. و تونستم با همون کاری که انجام دادم ۸ کیلو کم کنم.

همه تشویقم میکردن. اما با این کارها داشتم به چاقی بیشتر توجه میکردم و ناآگاهانه باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم می شدم.

بعد از رها کردن رژیم سریع باردار شدم و چقدر در اون دوران من چاقتر شدم و اضافه وزن شدیدی رو تجربه کردم تا جایی که هیچ‌ کفشی پای من نمی‌رفت، هیچ مانتو شلواری اندازه ی من نمیشد و من در اون دوران از چاقی خودم حالم بد میشد.

به محض زایمان کردنم سریع سه ماه بعد اقدام به لاغری کردم اونم با ورزش و رژیم و تونستم وزن خودم رو به ۶۷ کیلو برسونم اونم فقط با باشگاه و یکم کم خوری که خودم برای خودم تجویز میکردم و باعث حیرت همه میشدم.

دیگه من باور کرده بودم به خاطر ازدواج و بارداری من باید چاق باشم مگر رژیم و ورزش داشته باشم.

برای همین به محض رها کردن رژیم و باشگاه من سریع دوباره چاق میشدم و اما چون کلافه از رژیم و محدودیت بودم یه جاهایی رها میکردم و اون طور که دلم میخواست می‌خوردم.

  • در جمع‌های دوستانه ی خودم حس خوبی نداشتم.
  • موقع خرید حس خوبی نداشتم.
  • موقع عروسی و مهمانی و ….حسم بد میشد و خودم رو سرکوب میکردم.

با این کار داشتم فرمول های چاقی ذهنم رو تقویت می کردم و فرصت رو برای چاقی بیشتر مهیا میکردم.

در واقع چاقی و باید مثل یه آدم  فرض کنم که اگر به اون توجه منم اون زور و قدرت بیشتری پیدا می‌کنه و به راحتی بر من و لاغری غلبه می‌کنه و من یادم میاد بعد از ازدواجم. سرعت چاقی در بدن من خیلی بیشتر شده بود در حالی که نمی دونستم خودم باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم شده بودم.

تاثیرات نفرت از چاقی

  • به‌ شدت از اون ناراحت و متنفر بودم.
  • باعث شده بود سنم بالاتر نشون داده بشه.
  • باعث شده بود در هیچ لباسی زیبا و خوش اندام نباشم.
  • باعث شده بود خیلی ازمدلها و  رنگها رو نپوشم.
  • هر کفشی به پام نمیرفت.
  • هیچ کدوم از طلاهام به دستم نمی‌رفتن نه النگو نه انگشترهام رو نمیشد استفاده کنم.
  • کمر درد و زانو  درد شدید داشتم.
  • کلی محدودیت در خوردن و خریدن و زمان داشتم. 
  • کلی  هزینه و زمان  میزاشتم که باشگاه برم اما فایده نداشت. 
  • اعتماد به نفس لازم رو برای حضور در جمع ها نداشتم.
  • همیشه رفتارهای بی کلاس غذا خوردن داشتم مثلا تند و تند غذا  می‌خوردم و هیجانی می‌خوردم و همه چیز رو باید امتحان میکردم و می‌خوردم .و در واقع حریص در خوردن بودم.
  • روابط خوبی با خودم نداشتم چون از خودم همیشه ناراحت بودم و گله داشتم و از دیدن خودم در آینه ناراحت میشدم.
  • هیچوقت موقع خرید کردن لباس آزادی در انتخاب نداشتم و به سختی گیرم میومد.

این موارد همه و همه باعث افزایش تمرکز من بر چاقی و تشدید فرمول های چاقی ذهن شده بود.

✍️ تمرین آموزشی 📖

مرحله اول:

صحبت کردن درباره چاقی یکی از عادت های مخرب افرادی است که اضافه وزن دارند.

صحبت کردن درباره چاقی به شکل های مختلف انجام میشود که مهمترین آنها شامل:

  • گله و شکایت درباره چاقی
  • شوخی و مسخره کردن چاق بودن خود یا دیگران
  • صحبت کردن درباره لاغر نشدن
  • صحبت درباره حسرت لاغری داشتن

رفتارهای خود را بررسی کنید و مشخص کنید از چه طریق درباره چاقی صحبت می کنید. یا در گذشته به چه صورت با صحبت کردن درباره چاق بودن یا لاغر نشدن باعث ایجاد احساس ناامیدی از لاغر شدن در خود شده اید.

  • به صورت انشایی شرح دهید به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید.
  • متن تعهد خود را بنویسید که از این لحظه به بعد به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنید.

مرحله دوم:

پذیرفتن خود در شرایط فعلی از اهمیت بسیار بالایی برای ادامه مسیر لاغری با ذهن و کسب نتیجه عالی نیاز می باشد.

افراد چاق به طریق مختلف با نفرت داشتن از وضعیت خود باعث ایجاد احساس بد عمیق در خود می شوند و این احساس به شدت بر تشدید احساس چاقی و انتظار چاق تر شدن تاثیر می گذارد.

نفرت از چاقی و وضعیت فعلی یکی از موانع لاغر شدن است که باید از پیش روی ما برای لاغر شدن برداشته شود.

بنابراین لازم است ابتدا مشخص کنید که رابطه شما با چاقی و وضعیت فعلی جسمتان چگونه است.

  • درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

شرح دهید که آیا نسبت به گذشته احساس بد بیشتری از چاقی دارید یا خیر؟

تصمیم قاطع بگیرید که شرایط فعلی خود را بپذیرید. این اقدام نقش مهم و تاثیرگذار در روند لاغری شما خواه داشت.

بنابراین لازم است ضمن نوشتن تعهد برای پذیرش وضعیت فعلی و آشتی کردن با چاقی و جسم خودتان راهکارهای مناسب برای بهبود رابطه با خودتان را تعیین کنید و از مراحل انجام آن کارها گزارش عملکرد ارسال کنید.

  • جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.
  • لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

من برای به صلح رسیدن با خودم تصمیم گرفتم پس از سالها حسرت پوشیدن لباس های رنگ روشن به این خواسته قلبی ام عمل کنم و لباس با رنگ های دلخواهم بپوشم.

همچنین در مهمانی ها با اشتیاق و علاقه حاظر می شدم و اگر موقعیت عکس دسته جمعی پیش می آمد حتما در کنار دیگران عکس می گرفتم

تعدادی عکس از خودم گرفتم و هر روز به خودم نگاه می کردم و چند جمله با خودم صحبت می کردم و به خودم انگیزه و امید می دادم که دارم کارهای اساسی برای تغییر وضعیت جسمم انجام میدم و به زودی نتایج عالی می گیرم.

تمرین کردم هربار که با آینه مواجه میشدم مخصوصا آینه روشویی و آسانسور حتما به خودم لبخند می زدم و چند ثانیه به خودم نگاه می کردم.

به مرور با انجام این کارها رابطه خوبی با خودم برقرار کردم و یه جورایی پس از سالها قهر و ناراحتی با خودم آشتی کردم.

شما هم سعی کنید مواردی که به نظر خودتان برای برقراری رابطه دوستان با خودتان نیاز است انجام دهید را مشخص کنید و سعی کنید هر روز این تمرین را انجام دهید تا به احساس کاملا خوب و صمیمانه با خودتان دست پیدا کنید.

  • گزارش عملکرد خود را طی چند روز در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.

مرحله سوم:

شرح مزایای لاغری باعث ایجاد اشتیاق و انگیزه در ذهن برای ادامه دادن و رسیدن به هدف لاغری می شود. بنابراین لازم است ضمن فکر کردن به مزایای لاغری درباره آن بنویسد. برای سهولت در انجام کار در پاسخ به سوالات مطرح شده به شکل انشایی شرح دهید که لاغری چه مزایایی دارد و چه تاثیری بر زندگی شما می گذارد.

به نظر شما لاغری چه مزیت هایی دارد.

  • لاغر شدن بر سلامتی روحی و جسمی شما چه تاثیری دارد.
  • اگر لاغر شوید چه تغییری در روابط شما با نزدیکان و اطرافیانتان ایجاد خواهد شد.
  • در صورت لاغر شدن چه تحولی در اعتماد به نفس شما ایجاد می شود.
  • اگر لاغر شوید از نظر شغلی و کسب و کار چه تغییراتی خواهید داشت.
  • لاغر شدن چه تاثیری بر روحیه، اشتیاق و امید به زندگی داشتن می گذارد.
  • علاوه بر موارد ذکر شده هر تغییری که لاغر شدن در زندگی شما ایجاد خواهد کرد را به صورت انشایی شرح دهید.

با نوشتن درباره لاغری و مزایای لاغر شدن در حال پیشگویی کردن و تجسم آینده نزدیک زندگی خود خواهید بود. بنابراین این تمرین بهترین و تاثیرگذار ترین تمرین جهت تصویرسازی ذهنی و ایجاد اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن در ذهن ناخودآگاه می باشد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


نتایج برخی از هنرجویان لاغری با ذهن

خانم مریم از تهران      دانلود این فایل

خانم مژگان از تهران      دانلود این فایل

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.85 from 171 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11459
برچسب ها:
214 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Reza
      1403/01/07 15:41
      مدت عضویت: 420 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,019 کلمه

      زمانی که به چاقی خود توجه می کنیم در واقع داریم صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید می کنیم.

      در زمان چاقی دیگه مهم نبود چه رفتاری انجام میشه چقدر خورده میشه فرمول ثبت بود تایید از همه جا بود 

      همه توجه روی چاقی بود با استفاده از عوامل چاقی هر کجا هم حرف از لاغری بود باز توجه به چاقی بوده 

      همه چیز ربط پیدا میکنه به چاقی در هر مکان و زمانی باشیم 

       چرا در زمان لاغری سست هستیم

       چون به هر طرف نگاه میکنیم چاقی ما را احاطه کرده 

      بخاطر اینکه هنوز توجه ما به چاقی هست 

      حالا در مسیر لاغری هستیم حتی الان که خودم با لاغری همنشین شدم ولی بعضی از رفتارهام همسو با چاقی هست 

      بخاطر ترسِ از دست دادن داشته هست 

      بخاطر رنجی که از روشهای اشتباه متحمل شدیم برای من اینطور بوده که در زمانهایی که رژیم و ورزش بودم هدف نهایی فقط بدست اوردن اون تناسبی بوده که میخواستم و اونقدر اون سختی رسیدن به خواسته ام از روشهای اشتباه زیاد بوده که زمانی که به خواسته ام میرسیدم که ادامه دادنی نبود و فقط میخواستم رها بشم و روز از نو و روزی از نو 

      باز هم همون اعمال و رفتارها و فقط با این جمله خودم را گول میزدم و برام همراه بود حواسم هست رعایت میکنم

       ولی اینقدر خودم را محدود کرده بودم که فقط میخواستم اشباع بشم از همه اون نخوردن ها و روزهایی که حسرت کشیده بودم 

      و هیچ وقت به دنبال ادامه دادن و بعد داستان نبودیم 

      مثل تموم داستان های عشاق که تا لحظه رسیدن فیلم شده کتاب شده و شعرها گفته شده ولی بعد لحظه رسیدن هیچ وقت چیزی در دسترس نیست و یا کلا نرسیدن بوده 

      خوب تموم این ورودیها نشون میده هر چی میخواهی و بدنبالش هستی نرسیدن و سختی هست 

      فرمول ثبت میشه دیگه فرقی براش نمیکنه چی هست و در چه موردی هست 

       الان از راه درست اصولی و صحیح داریم حرکت میکنیم 

      حالا در روش ذهنی بهمون گفته شده که لاغری را داریم از آن ماست فقط کافیست توجه مان را بذاریم روی لاغری ولی چیزی را که فکر میکنیم امکان نداره و نمیشه و هزاران دلیل برای نشدنش هست یکم سخته 

      من الان لاغری را دارم دارمش و یه جایی در گوشه ذهنم تلاش برای داشتنش و حفظ اون هست چون ثبت شده حواست باشه از دستش ندی و فکر میکنه با یه چیزی خارج از خودم کسبش کردم یه روز آموزش هام‌ را انجام ندم فکر میکنم چاق میشم برای اینکه اون اعماق یکم ربطش داده به فایلها به یک چیز خارجی 

      بخاطر اینکه همیشه با انجام یک کاری و انجامش لاغری به دست آورده میشه

       الان هم دارم یک کاری انجام میدهم و اون توجه به لاغری و ایجاد فرمول های لاغری و تناسب هست ولی این تفکیک افکار را باید در ذهنم منطقی کنم 

      مانند کسب پول و ثروت من دارم یاد میگیرم که توی خونه باشم و کسب درامد کنم دارم یاد میگیرم از زندگیم لذت ببرم و پول بسازم دارم یاد میگیرم با افکارم پول بسازم 

      ولی همه جا این روتین هست که کار کردن مساویست با زور زدن تلاش فیزیکی بیرون خونه بودن سختی کشیدن و هر جا هم بگی به قول شما استاد با آموزش و سایت کسب درامد دارید کسی باور نمیکنه و بخواهی هر جور اثبات کنی بیشتر به خودت آسیب میزنی مثال لاغری که به هر کی بگی دارم از طریق ذهن لاغر میشم آخرش بر میگرده به این موضوع که حواست باشه ما برای خودت میگیم و یا اینکه مگه میشه خودت را مسخره کن 

      باید بذاری هر کی در مسیر هست خودش به سمتمون میاد اونوقت قوی تر میشیم رهاتر عمل میکنیم به دنبال اثبات کردن نیستیم بلکه گسترش میدیم 

      درسته محیط ما و اطرافمون پر شده از باورهای متضادی که مورد تایید هست ولی مهم اینه که ما هر روز قوی تر میشم و میتونیم با استفاده از همین باورهای متضاد خودمون را قوی و قوی تر کنیم 

      مثالی که من برای خودم میزنم موقعی که حرفی نصیحتی و روش و الگویی از طرفی به من پیشنهاد میشه با خود اون شخص مقایسه میکنم چه نتیجه ای گرفته از اون پیشنهادش چه تاثیری داشته و خیلی راحت به اونچه که باید باشه هدایت میشم و هر لحظه توجه ام به خواسته ام معطوف میشه

      در زندگی این را یاد گرفته بودیم فقط به دست بیاریم از چه طریقی دیگه مهم نبود ولی هزار تا ترس و نگرانی بعدش بود چون درست نبود 

      حدود چند روز پیش با همسرم رفتیم خرید از این فروشگاه های زنجیره ای خرید زیادی نبود حدود ۱۵ قلم جنس شد موقع حساب کردن باجه ای بود که خلوت تر بود و برای کسانی بود که زیر ۱۰ قلم خرید دارند که در صف باجه های اقلام زیاد معطل نشوند 

      حواسم نبود و در اون باجه ایستادم و نوبتم که شد بهم گفت باید در باجه دیگه حساب کنم چون بالای ۱۰ قلم بود خوب پذیرفتم و در باجه دیگه ای ایستادم همسرم گفت خوب نصف نصف با هم جداگونه تقسیم میکردیم ولی من قبول نکردم و در باجه بغل ایستادم و در ذهنم به خودم گفتم حالا این کار را انجام دادم چی را به کی میخوام ثابت کنم

       چرا میخوام سر خودم را کلاه بزارم

       اگه کسی دیگه این کار را میکرد ناراحت نمیشدی

       و خیلی راحت با آسودگی ادامه دادم 

      تعریفم از این داستان بخاطر این بود که وقتی در مسیر باشی بر تموم زندگیت تاثیر میزاره وقتی در رژیم و ورزش بودیم داشتیم تقلا میکردیم و درگیری فکری ایجاد میکردیم ولی الان در مسیر تناسب فکری و اندام خیلی چیزها در زندگیمون درست شده که خودمون هم متوجه نمیشیم ولی شاهکار کردیم و دیدن اینها و توجه بهشون یعنی من در مسیرم خوشحالم بابت تصمیمی که گرفتم‌ که خودم را متعهد کردم هر روز توجه کنم به خواسته ام بیام و اینجا در این مکان زیبا بنویسم این کار یعنی توجه

       توجه به اونچه که میخواهم و تحسین خودم توجه به کارهایی که چه تغییراتی در من ایجاد شده و من چقدر بزرگتر شده ام 

      با وقت گذاشتن و انجام تمرینات خودمون را میشناسیم و دستاوردهایی کسب میکنیم که خیلی ها سالهاست به دنبال ان هستند 

      نوشتن معجزه میکنه بنویس تا اتفاق بیافتد 

      هر روز یک قدم برمیدارم 

      ذهنم بهم میگه این که خوب نیست 

      چند بار دیگه گوش بده و یا بزار تا بهتر بشه ولی به خودم میگم همین یک قدم یعنی پیشرفت و نتایجش را با همین قدم ها دارم‌ میبینم 

      خداوندا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار yas
      1402/12/19 22:13
      مدت عضویت: 71 روز
      امتیاز کاربر: 855 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 739 کلمه

      من به دلیل درونگرا بودنم زیاد با کسی درباره چاقیم صحبت نمیکردم اما وقتی با افراد نزدیکم صحبت میکردم راجب چاقیم بسیار شکایت میکردم و در آخر گریه میکردم و ناامید از همه جا میشدم ، اما این عادت که چاقی خودم مسخره میکردم داشتم و هروقت صحبت از تناسب اندام میشد ذهنم ناخودآگاه میگفت تو که چاقی و ناامید میشدم. وقتی دفترچه خاطرات سال های قبلم را نگاه میکنم هروز بدون استثنا مهم نیست چه اتفاقی ان روز افتاده بود آرزوی من لاغری بود که پایان هر صفحه نوشته بودم.

      من ، هیچ وقت تاکید میکنم هیچ وقت درباره اضافه وزن و چاقی خودم دیگر صحبت نمیکنم و اگر صحبت کردم یا فکرم درگیر اضافه وزنم شد مجازاتی برای خودم در نظر میگیرم. مجازاتی مثل منع خودم از انجام کار های مورد علاقم بنظرم میتواند تاثیر گذار باشد در این روند.

      پارسال اسفند ماه در بدترین و سریع ترین روند چاقی خودم بودم و تمام احساسات آن سال را به یاد دارم از خودم بسیار متنفر بودم این نفرت تا جایی پیش رفت که فقط فکر خودکشی نبود قصد عملی کردن آن را داشتم ولی آن روز با معجزه خدا به زندگی بازگشتم . شاید از آن روز به بعد زیاد فرصت نکردم دقیق به آن فکر کنم اما آن روز تنها او بود مرا نجات داد و همیشه به خودم قول دادم به بهترین شکل زندگی کنم ، آن احساس کدری هیچ وقت از بین نرفته هنوزم احساسش میکنم اما در آن هنگام یادم می اید سخت تر از این هم گذشت و فقط فکر منه و مهم نیست و میتونم راحت از کنارش بگذرم . آن روز یاد گرفتم خودم را بپذیرم هرطور شد خود را دوست داشته باشم . 

      من میتونم از احساس نفرت و ترس نسبت به خودم گذر کنم و همان طور که هستم خودم را بپذیرم و عاشق خودم باشم.

      با خانواده و دوستانم خیلی راحت عکس میگیرم و حین عکس گرفتن به بدنم فکر نمیکنم ، گاهی که فرصت کنم رو به روی آینه می ایستم و از خودم عکس میگیرم و به خودم میگم چقدر خوشتیپ افتادم ، با لبخند خودمو توی آینه میبینم ، در خرید لباس دقت میکنم و به خودم نمیگم هر چی شد فقط اندازم باشه .

      باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس ، سرزندگی و نشاط ، کمتر راجب مسائل بی ارزش ناراحت میشی ، بدون نفس نفس زدن مسافتی را طی میکنم و پله هارا بدون سرخ شدن صورت طی میکنم ، احساس کسالت و کرختی و سستی ندارم و سریع کار ها را انجام میدم ، هر ورزشی را بخواهم انجام میدم ، بدون دردسر مهارت های جدید یاد میگیرم ، متناسب شدنم را یکی از هدف هایی میدانم که به آن رسیدم .

      به این موضوع فکر نمیکنم که بابت چاقیم مسخره ام میکنن یا بخاطر ظاهرم منو نادیده نمی گیرند ، دوستان جدید پیدا میکنم بدون اینکه بدنم مانع شود . 

      لباس های متنوع با تنوع رنگی میخرم و میپوشم دیگه لازم نیست بگم این اندازم نمیشه نمیتونم بخرمش ، باهیکلی متناسب با غرور وارد مجالس مهمانی میشوم ، لازم نیست بخاطر هیکلم خودمو از دیگر حقیر و کمتر ببینم ، میتونم با خیال راحت وارد اجتماع بشم .

      وقتی برای مصاحبه کاری برم لازم نیست خودم را دست کم بگیرم و به خودم یادآوری میکنم من توانستم این راه پر از مانع و سختی را طی کنم پس قبولی هم سخت نیست .

      دیگه لازم نیست به خودم بگم با اون آدم صحبت نکن چون اون خیلی متناسبه و تو خیلی چاقی ،دیگه لازم نیست توی هر برگه دفترخاطرات بنویسم “ خدایا چرا منو لاغر خلق نکردی” یا چرا لاغر نمیشم یا چرا من باید چاق باشم ، وقتی تنها باشم به این فکر نمیکنم چقدر از خودم متنفرم و کاش می مردم ، با لذت ورزش میکنم ، با خیال راحت وراد اجتماع میشم ، بهتر با بقیه ارتباط میگیرم ، با خیال راحت به خودم توی آینه نگاه میکنم ، بدون احساس ناراحتی تمامی لباس های دلخواه خودم را میپوشم ، حسرتی از بدن خودم ندارم ، دغدغه ندارم که چرا چاقم ، بدون نفس تنگی میدوم ، اگر سلبریتی ها را در فیلم و سریال دیدم به خودم بگم تو نمیتونی هیچ وقت اون شکلی نمیشی با خیال راحت به خودم بگم من از اونا بهتر هم هستم.

      مهم تر از همه این ها من نیاز به آرامش روانی دارم بدون دغدغه و زخم روانی راجب بدنم ، یک پناهگاه در ذهنم برای بدنم نیازمندم. من امید دارم که میتونم به اون نقطه برسم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/11/14 17:09
      مدت عضویت: 458 روز
      امتیاز کاربر: 49945 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 895 کلمه

      سلام برخدایی مهربان وباور همه انسانها  

      سلام بر استاد و هم‌ مسیران 

      چون که  چاقی من از زمان‌ کودکی من  اتفاق  افتاد من کلی توجه به  چاقی رو بیشتر  است  من‌کلی تو جه به  چاقی داشتم‌ هیچ توجه‌ ای به لاغر شدن نداشتم  فقط دوست داشتم از اون وضعیت نجات پیدا کنم  وتمرکز رو گذاشته بودم برای رهایی از چاقی بود  من  تو همین شرایط  شما فقرارداشتم کلاس اول راهنمایی که به فضایی بزکتری وادر شدم‌ تازه مشکل خودش داشت نشون میدا تو دو ران ابتدایی جون همه بچه کم‌سن بود خیلی اون زمان برای من مشکلی ایجاد نمی کرد بجه اون زمان کمتر با این شیطانتهای حالا بود ن کمتربه من‌ گفته میشه که مشکل دارم‌ ولی توراهنمایی چون سطح سن بالانردرفنه بودم تعداد معلم زیادشده بود واین تعداد افکار هم زیاد شد درنتیجه همین برخورد هم با من شد حتی به یاد دارم‌ من‌بازی زو  رو با بجه انجام‌،میدادم من دوست داشتم کسی باشم که دنبالم میکنه ولی معلم‌ ورزش  به اجباربه من‌گفت توباید به حالت یی پاد پرش کنی وبقیه  روبگیری خوب با وزن سنگین این کاره برای من‌رنشدنی بود خیلی تلاش کردم نشد حتی خسته شدم پام روی زمین گذاشتم اون خانم من مجبورند که دوباره آین کاره درانجام بدم ولی نشد ولی توبخش طناب کشی من هرکجا بودم بیشتر خواهان من بودن چوم چاقی فقط توداون بخش کمک کننده بود ولی تورهیج بازی دیکه اصلا به درد بخور نبود حتی تو،وسطی من اون دویدن وفرار  رونداشتم سریع می سوختم ولی میدیم که بچه های دیکه که لاغر هست زمان خیلی بیشتری اون وسط قراردارند وزمان بیشتری ازبازی کیف میکنم ولی من با یکی یا دومرتبه ازبازی بیرون رفته کناری ایستاده نگاه دیگران که دارن ازبازی لذت می بردن بودم و آه و افسوس می خوردم‌که جرا نمتوانم  مثل اون افراد زمان بیشتری  توبازی باشم واین توجه وتمرکز به من میدا که من چاق هستم‌ بخاطر وزنم‌  نمی‌توانم  این کاره رو به راحتی دیگران انجام  بدم حتی موقع یا روشی من‌ نفراخر بودم اگه کسب میدا نمی شد برای بازی به اجبار که گروه به هم‌نخوره من برمی‌داشتند نه ازروی دلخواه بودن این برای من ناراحت کننده بود مگه من‌ با بیقه چه فرقی داشتم اون زمان درد داشت که خودم با دیگران هم شکل نمیدیدم به جای اون سعی میگردم با خنده آوردن بچه ها وگفتم حرف خنده دار توجه بچه  روبه خودم‌ جلب کنم که دوستانم از دست ندم 

      وفتی که سنم بالا رفت این  توجه هی  بیشتر  شد وشد چاقی  زیاد خودم  حالا که به شکر  خداوند  تو  مسیر برکشت هستم‌  مزایای لاغری رو  درک‌ کردم‌ که چیزی با ارزش روبه جسم برکشت میدم‌ اول سلامتی من بهتر میشه  بافت های بدنم از چربی تخیلیه  میشه و به سالم و سلامتی بهترمیرسم ازادی  عمل بهتری به جسم میدم تومحیطهای بهتری رفت آمد دارم توشرایط شغلی وکاره درمنزل به شکل بهتری انجام‌ میشه کلی ازمسئولیتی که دراثر چاقی از من‌گرفته شده به من برکشت میکنه  راحتر حرکت خواهم داست و مشکل راه رفتم برطرف  میشه به شکر خدا شفا اول تو بخش لاغری به من میرسه و در مرحله بعدی شفایی سلامتی به من میرسه پس لاغری انقدر مزایا داره که هر چقدر زمان نیاز هست باید وفت زمان گذاشت چون در اثر لاغری اول کلی اعتماد به نفس به من رسیده کلی انکیزیه به زندگیم داده یقین به خدایی خودم‌بیشتر شده 

      اعتماد به  خودم که عمل کردم من ازچاقی خلاص میکنه 

      دست آورده لاغری و مسیرم انقدر زیاد هست که  اگه بخواهم هر کودم رو بنویسم چندین دیدگاه میشه  من با متناسب شدن اول به خودمکثابت میکمم که جه سیستمی توجسم من جانم هست چطور داره کارشو به شکل درست انجام میده چوم این بخش رو من با فبول حرف اطرافیان وباوره درستی آگاهی که دریافت کردم توجه وتمرکاز رو بهش اضافه کردم ذهن اتوماتیک خودن رو به شکل دستی کردم وبا تکار عادت‌های که در ذهنم ایجادگردم وچون ذهن اصل ازبدل تشخیص نمیده ذهنم دریافت که من چاقی رو دوست دارم پس اون برای من همون مشکل بزرگتر کرد وجاقی من تشدید پیدا کرد حالا که تومسر  برکشت هستم کلی مسبر رفته تواند مخالف بایدطی کنم هرکاریوکه من به چاقی سوق داد روراصلا نبایددانجام بدم‌ اول اگاهی درست رورکسب کنم ریاد بگیرم تکرار داشته باشم با تو جه وتمرکز توبخش لاغری الگویی افراد متناسب رو درنظر داشته باشم حرفی در باره چطور چگونه چاق شدن  نزنم طریق لاغرنشدن رو جست جونکنم  راه لاغرشدن دیگه رو دنبال نکنم 

      که چرا لاغرنمیشم راه دیگه رو پی گیری نکنم ودرمسبر باشم ادامه بدم‌ هی تکرارکنم‌ که اموزش تو ذهنم نفوذ و کسترش پیدا کنه در نتیجه طی زمان من لاغرشدم درطی زمان  و لاغرتر میشم‌ من  این‌ مدت روبرای خودم‌ ۳ سال در  نظر گرفتم که به هدفم برسم به شکر خدا یی سالش گذشته به امید خداوند طی دوسال آینده من فردی متناسب بدون  هیج گونه جربی اضافه تو جسم خواهم بود و این و هدیه کاره کرده خودم هست که پاداش استمرار تکرار کردن عجله نکردن رو دریافت خواهم‌ کرد پس به بودن استمرار داشتن تازه دریچه مخفی وجودی من تواین مسیر پیدا میشه وخود  واقعی رو پیدا کرده رشد پیشرفت بهتری به خودم میدم  پس برای مسیرم منککلی دست آورد در نظر دارم  فقط لاغردشدن رو به دست نخواهم آورد بلکه دست اودری بهتربیشتری به کل وحود می بخشم‌ چقدر شیزن وگوار هست که هدایت تومسبری قرار گرفت که این همه دست آورد داده برای خالقم‌دومسیری که به  عطا کرده تشکروسپاس بی کران دارم 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/10/06 20:38
      مدت عضویت: 292 روز
      امتیاز کاربر: 8200 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 552 کلمه

      به نام خداوند یکتا وشفادهنده جسم،وروحم 

      باسلام خدمت دوستان همراه واستاد مهربانم 

      گام ۷ فرمول چاقی 

      جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش و وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسد ؟

      زهره، عزیزم من عاشقانه تورا دوست دارم چون با این جسمم که هدیه خداوند است توانستم این دنیایی مادی را تجربه کنم ولذت ببرم واز این لحظه تعهد می دهم تا زمان مرگم توجه به چاقی ام نداشته باشم وبا تو در صلح باشم وبا تو دوست باشم وبا دیدن جسمم به وجد درایم و دوست باشم وبرای سلامتی تو کوشا باشم و سپاس گذار جسمم وتمام نعمتهایم باشم وزبان گله و شکایتم رو کنار بگذارم و زبان شکر گذارم رو به کار بگیرم 

      لیستی از اقدامات سپاس گذار بودن جسمم و روابط دوستانه ام با خودم 

      هر روز خودم در آینه دیدم لبخند بزنم وبرای زیبایم سپاس گذار باشم 

      هر وقت لباس بر تن می کنم برای بدنم واندامم خوشحال و سپاس گذار باشم 

      لباسهای شاد و زیبا انتخاب کنم 

      قربون صدقه خودم برم

      واز همراه بودن جسمم و روحم و ذهنم در یک مسیر شگفت انگیز سپاس گذار باشم 

      به قسمت شکمم دست بکشم و نوازش کنم برای بودن بامن و ادامه دادن ازش سپاس گذار باشم 

      بامعده ام دوست شده وبه او عشق بورزم وبرای سلامتی وشفایش دعا کنم و درخواست سلامتی به خداوند بدهم وبرای تمام خطاها یم از او مغذرت می خواهم 

      واز جسمم هر روز سپاس گذار باشم 

      مزیت لاغری چیست 

      اولین مزیت لاغری اونم با سایت تناسب فکری

       رسیدن به امید واحساس خوب روحی سر شار از عشق به جسمم رو دارم تجربه می کنم وبرای داشته هایم با تمام وجودم از پروردگارم سپاس گذارم 

      1. رسیدن به احساس خوب وبعد اتفاقات خوب رو تجربه می کنم 

      ۲.همسرم با بودن من درمسیر لاغری اونهم احساس خوبی پیدا کرده ومن رو تشویق می کنه وبا گفتن انگار شکمت کوچیک شده احساس بهتری به من می ده ایمان من چند برابر میکنه 

      ۳.یکی از مزیتهای لاغری الگو شدن برای دیگران و دوستانم و فرزندم .تا آنها هم باور کنن لاغری اصل همه ما انسان هاست

      ۴.اعتماد بنفسم بیشترپیدا می کنم  وایمان  به تواناییهای خودم  ببیشتر می شه 

      ۵.توانایی لاغر شدن احتمال خیلی زیاد دری رو برام  باز خواهد کرد که من هم شغل که با رسالتم یکی است را کشف کنم وبا اراده خداوند به آن برسم وکسب درآمد کنم 

      ۶.لاغر شدن شور وشوق و شادی بیشتری در من ایجاد می کنه وایمانم به این که ما خالق زندگیمان هستیم بیشتر در ذهن قوی میشه و باوری  در من می سازه که به هر آنچه که می خواهم به راحتی می رسم

       خلق خوشبختی

       خلق پول وثروت 

      خلق  روابط عاشقانه 

      وخلق سلامتی وعشق،

      خلق تمام خواسته هایم 😍

      لاغر شدن حس سبکی و آزادی پر پرواز رو بهم میده 

      آزادی در انتخاب رنگها 

      آزادی در انتخاب مدل ها 

      آزادی در انتخاب پوشش راحت تر 

      آزادی در انتخاب انواع ورزشها 

      آزادی در انواع مواد غذای بدون ترس 

      رسیدن به سلامتی 

      رسیدن به خود شناسی 

      رسیدن به خدا شناسی 

      رسیدن به جهان شناسی 

      رسیدن به کشف قوانین جهان 

      رسیدن به احساسات  خوب 

       رسیدن به اتفاقات خوب 

      رسیدن به تمام خوبی ها 👌

      از همه مهمتر رسیدن به شکر گذار بودن و سپاس گذار بودن از خداوند👌 🙏

      خداوندا سپاس گذارم برای وجود قوانینی که ما می توانیم باور کنیم وخواسته هایمان را خلق کنیم 

      استاد با تمام وجودم برای خلق کردن این مسیر لاغری برای تمام انسان های که خواستار ساختن باورهای درست هستن 

      برای لذت بردن از دنیای مادی وبعد از آن که به  ابدیت پیوستن  از بهشت برین بر خوردار باشن 🙏❤🌹

                     خدایا شکرت ۰🥰🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/10/06 17:37
      مدت عضویت: 292 روز
      امتیاز کاربر: 8200 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 869 کلمه

                     به نام خداوند شفا دهنده جسم وروحم 🙏🏻

      سلام به استاد و دوستان شگفت انگیزم ❤🌹

                                  

                              گام ۷ فرمول چاقی   

      • فرمول چاقی :دستور العملهای هستند که مغز به صورت ‌فرمان عصبی صادر می کندوسبب واکنشهای رفتاری درما میشود .این واکنشها ،همان عادتهای ما هستند که باعث چاق شدن ما میشوند 
      •  
      • چاقی چیست ؟چاقی وضعیتی است که خودمان با لذت ایجادش کرده ایم و لاغر شدنی که از طریق محدویت جسمی یا مصرف داروایجادشود  به دلیل اینکه مسیر لذت بخشی نیست نمی تواند ماندگار باشد وبه راحتی به وضعیت قبلی بر می گردد
      • لاغری با ذهن = تنهاروشی است که ماندگار است تازمانی که فردبخواهدمی تواند ازاین طریق در تناسب اندام باقی بماند و مزیت این روش بااستفاده از فرمول های چاقی است به طریقی که برنامه های ذهنی که سبب اضافه وزن شده را شناسایی کنیم و سپس فرمول لاغری رو ایجاد کنیم وجاگزین فرمول چاقی کنیم
      •  
      • از همان مسیری که چاق شده ایم به راحتی لاغر خواهیم شد 
      • تاثیر تمرکز بر چاقی=با چاقی بیشتر 
      • تاثیر تمرکز بر لاغری =با لاغری بهتر و راحت تر

      برای تبدیل فرمول چاقی به لاغری باید این کارها را انجام بدم 

      1. باوری لاغری رو در ذهنم قوی کنم با بودن در سایت و عمل به گفته ها
      2. توجهام فقط به لاغری  باشه ومراقب احساسم باشم حتی اگه رفتار ناجالب ازمن سر زد فکر نکنم الان چاق میشم سریع بگم من در مسیر لاغری ام وبا این رفتار ناجالبم به صلح برسم و دلیل انجام اون رفتار پیدا کنم تا دفع بعد تکرار نشه 
      3. درباره مزیتهای لاغری بنویسم ودر ذهنم مرور کنم باعث توجه به لاغری است و باعث تناسب من میشود 
      4. هرگز درباره چاقی با احدی صحبت نکنم حتی با خودم با همسرم و فرزندم چون توجه من به چاقی است و باعث چاقتر شدن و تایید فرمول چاقی در من می شود 
      5. هرگز حسرت لاغری را نداشته باشم چون مانع لاغری من هستش چون تمرکز من بر چاقی هست و باعث چاقی بیشتر می شود 
      6. هرگز دراین مسیر عجله نکنم چون باعث نامیدی واحساس بد در من میشه مانع لاغری من میشه 
      7. زمان برای لاغری تعیین نکنم چون زمان تعیین کردن مانع لاغری ست
      8.  

                  برای رهایی از توجه کردن به چاقی باید  

      1. تصمیمهای که به واسطه اضافه وزن گرفته ام را تغییر دهم وبه گونه ای رفتار کنم که گویا در تناسب اندام رویای خود قرار دارم به مرور فرمول چاقی ذهنم کمرنگ می شود 
      2. این تغییرات اول در سطح فکر من آغاز شده وبه مروردرتصمیماتی روز مره ام  نمایان می شود وباعث تغییر شخصیتم می شود. از یک فرد چاق به فرد لاغر تبدیل می شوم

      این تغییرات سبب ایجاد تصویر ذهنی متفاوتی درمن  میشود و تصویر ذهنی جدید سعی می کنه تجسم من رو منطبق تصویر ذهنی جدید که تناسب اندام دلخواهم هست برسونه           

              تمرین آموزش دادن عملی در راستای لاغری من

      کارهای که نباید انجام بدم 

      1. صحبت کردن درباره چاقی ممنوع شد 
      2. تنفر از جسمم و چاقی ممنوع شد 

      کارهای که باید انجام بدم 

      1. صحبت کردن درباره لاغری با خودم 
      2. عشق ورزیدن به جسمم وسپاس گذار بودن از بدنم و رسیدگی کردن به جسمم
      3. برمزیت های لاغری توجه کنم 

      بزرگ ترین مانع لاغری نفرت از چاقی خود و وضعیت فعلی خودمان اس 

      بزرگترین مانع لاغری در من احساس ناتوان بودنم در لاغری بود ولی حالا همین شناسایی این  فرمول چاقی در من  باعث شد که در من افکار درست از توانای خودم بدست بیارم که من هم لاغر شدنی هستم 

      عادت صحبت کردن در باره چاقی د رمن به چه صورت بود ؟

      خوب وقتی کمی شکم در من ایجاد شد اون زمان چون خودم مسئول چاقی نمیدونستم  شروع می کردم تا به دیگران ثابت کنم من مقصر نیستم این سزارین منو این شکل کرده 

      دلیل اصلا صحبت کردن درباره وضعیت فعلیمان چه از نظر مالی چه از نظر جسمی و…….به خاطر نداشتن عزت نفس ماس چون از وضعیتمان ناراحت هستیم وباورمان شده ما که مقصر نیستیم میایم به دیگران بفهمانیم به صورت غیر مستقیم که ما خوبیم وما کار نادرستی نکردیم ولی دنیا باما خوب تا نکرده واحساس قربانی شدن داریم و بارها دربین دوستانم از چربی شکمم صحبت می کردم ولی از وقتی در این سایت هستم حرفی از چاقیم نمی زنم مگر در تمرینات سایت دست به قلم می شوم وبرای لاغری از خاطرات چاقی می نویسم برای یافتن مسیر راحت و بهتر برای لاغر شدنم است 

                 تعهد من درباره صحبت نکردن درباره چاقی 

      من،زهره عزیز در همین لحظه مقدس به خودم وخدای درونم قول می دهم درباره چاقی ام با احدی صحبت نکنم 

                      درباره احساس نفرت از وضعیت فعلی ام 

      من هم همیشه از وضعیت چاقی ام در احساس بدی  بودم و چاقی در من طبیعی شده بود ودیگر کاری برای لاغری نمی کردم و لاغر شدن رو از خودم دور می دیدم ولی دیگر به شرایط فعلی ام تنفری ندارم بلکه فرصتی هست تا توانایی بالقوه ام رو بالفعل برسونم تا اعتماد بنفسم رو پیدا کنم تا ایمانم قوی شده ودر تمام ابعاد زندگیم به کار بگیرم

      دیگر مثل گذشته احساس بدی در باره چاقی ندارم وبا خودم در صلح هستم و ایمان دارم بدنم خودش را شفا خواهد داد

      با سپاس از استاد عزیزم 🙏🏻❤🌹

      به امید خداوند شفا دهنده 🥰🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1402/10/05 11:46
      مدت عضویت: 262 روز
      امتیاز کاربر: 8610 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 638 کلمه

      به نام خدای هستی بخش 

      توجه کردن در زندگی ما آدم ها خیلی مهمه. دیدیم که چقدر مهمه که در جنبه های مختلف زندگی تمرکز و توجه داشته باشیم از مهم ترین چیزاها تا پیش پاافتاده ترین موضوعات مثلا در روابط عاطفی هرچه بیشتر به طرف مقابلمون توجه کنیم نتیجه ی بهتری کسب میکنیم هر چه رابطه با فرزندمون توجه کنیم بیشتر نتیجه میگیریم حالا این توجه میتونه منفی باشه یا مثبت وقتی داریم آشپزی میکنیم و با توجه و تمرکز غذا رو درست می کنیم مطمئنا غذای بهتری درست میشه اگه در خونه مون گل و گیاه داشته باشیم وقتی به اون توجه میکنیم و از اون مراقبت میکنیم هر روز زیباتر میشن در مدرسه رفتن همیشه معلم ها به توجه کردن برای درک بیشتر مطالب تاکید میکردن پس توجه خیلی مهمه و اساس زندگی ماست . ما وقتی چاق شدنمون براساس فرمول های ذهن مون به وجود اومد با توجه کردن لحظه به لحظه به اون باعث تقویت و قوی شدن چاقی شدیم جلو آینه رفتیم به چاقی مون توجه کردیم  ،موقع نشستن و بلند شدن به چاقی توجه کردیم، قبل از غذا خوردن به چاقی توجه کردیم ، موقع غذاخوردن به چاقی توجه کردیم، بعد از غذا خوردن به چاقی فک کردیم ، موقع آب خوردن به چاقی فک کردیم ، موقع خوابیدن به چاقی فک کردیم که الان میخوام بخوابم یا اینکه بعد از غذا خوابیدم حتما چاق میشم ، موقع استراحت کردن به چاقی فک کردیم چون همش با خودمون مرور کردیم که بی تحرکی باعث چاقی میشه ، موقع تفریح و گردش و مهمانی و سفر به چاقی فک کردیم چون اعتقاد داشتیم که در زمان تفریح و مسافرت بیشتر حد معمولی میخوریم . یعنی تقریبا تمام لحظات روزمون رو با توجه به چاقی میگذرونیم بعد چطور توقع داریم که با این همه توجه ی که به چاقی داریم پرورش پیدا نکنه و بزرگ و بزرگ تر نشه ؟ حالا که متوجه شدیم چاقی کل زندگی ما رو گرفته باید برای لاغری دست به کار بشیم و یه سری  کارو باید انجام بدیم درواقع کارهایی رو که قبلا کردیم رو انجام ندیدم به طور خودبخودی اون کارهایی که لازمه انجام بشه انجام میشه .دیگه درمورد چاقی مون با دیگران حرف نزنیم مثل اینکه خیلی بهش علاقه داریم و کل گفت و گوی روزمره مون رو تشکیل میده دومین کاری که باید انجام بدیم اینکه که چاقی خودمون رو بپذیریم خودمون رو اونجوری که هستیم دوست داشته باشیم توی یکی از نوشته های سایت استاد خیلی این موضوع رو قشنگ توضیح دادن که خیلی به دلم نشست وقتی ما وزنی که داریم رو نمیپذیریم درواقع بین خودمون و وزن مون فاصله ایجاد میکنیم و چون ذهن ما این از هم گسستگی رو دوس نداره و درواقع ما یک انسان واحد هستیم سعی میکنه این خلاء و فاصله بین ما و وزنمون رو پر کنه تا ما یکی بشیم ولی ما متاسفانه هربار که خودمون رو وزن میکنیم از وزن جدید فاصله میگیریم و دوباره ذهن ما سعی در پر کردن این خلاء وزن ما رو بیشتر میکنه و ما دوباره بادیدن وزن جدید همون رویه رو پیش میگیریم و این اضافه وزن هی ادامه پیدا میکنه و تنها کاری که برای قطع این چرخه معیوب میتونیم انجام بدیم پذیرفتن وزن الان مون هستش و با تنفر و ناراحتی اونو از خودمون جدا ندونیم . درمورد لاغری هم هروقت تونستیم مثل چاقی کل روز رو بهش توجه کنیم موقع خوردن و خوابیدن استراحت کردن و …… لاغری هم مثل چاقی خیلی راحت برامون اتفاق میوفته . به قول استاد ما باید لاغری رو زندگی کنیم یعنی در تمام لحظات زندگی بتونیم به لاغری توجه کنیم و کلا لاغری همه زندگی ما باشه همونطوری که چاقی کل زندگی ما شده بود و همه تصمیمات و افکارو جسم مارو تسخیر کرده بود باید اینقدر در این مسیر ادامه داد تا لاغری کل زندگی مارو تسخیر کنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/09/11 15:50
      مدت عضویت: 327 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 713 کلمه

      به نام خداوند حکیمم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات گام هفتم 

      ۰لیستی از مواردی که چاقی به شما ضربه زده را بنویسید .

      چاقی در طی سالهایی که با من همراه بوده است من را متحمل ضررهای زیادی کرده است که این ضررهادامنه ی گسترده ای داشته اند و علاوه بر زندگی شخصی خودم زندگی اطرافیانم را هم تا حدودی تحت تاثیر قرار داده است .

      مثلا :

      چاقی باعث بروز بیماری‌های جسمی و روح و روانی در من شد

      باعث شد اعتماد به نفس نداشته باشم و در بسیاری از جمعها حاضر نشوم و خیلی ها را از خودم برنجانم 

      باعث شد بخاطر خجالت از چاقی سرکار نروم 

      باعث شد حق انتخاب نداشته باشم و به اجبار بخورم و بپوشم و زندگی کنم .

      • به صورت انشایی شرح دهید به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید.

      من همیشه برای توجیه چاق بودن خودم شروع میکردم به صحبت درباره دلایل توجیحی چاقی ام و گلایه از شانس و سرنوشت و خداوند بزرگ داشتم .و زور میزدم که به بقیه ثابت کنم این چاقی دست من نیست تا آنها به من به دیده فرد چاق نگاه نکنند .

      چون اکثر جامعه دید خوبی به افراد چاق ندارند و آنها را افرادی خنگ و احمق می‌دانند که با رفتارهای اشتباه و پرخوری و تن پروری خودشان را چاق کرده اند .

      و من همیشه تلاشم برای این بود که خودم را از صف چاقها جدا کنم تا نگرش دیگران نسبت به من منفی نباشد .

      • متن تعهد خود را بنویسید که از این لحظه به بعد به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنید.

      من حیرت انگیز امروز تعهد می‌دهم که دیگر در هیچ جا و هیچ لحظه ای چه با خودم چه دیگران درباره چاقی صحبت نکنم .

      من جسم زیبایم را به عنوان نعمتی بزرگ از سوی پروردگار بزرگوارم پذیرفته ام و عاشقانه تلاش می‌کنم تا به یاری خداوند حمایت کننده ام این جسمم را مجددا به سلامت و طبیعتش باز گردانم .

      درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

      قبل از ورودم به سایت بسیار از خودم متنفر بودم 

      در جمعها حاضر نمیشدم و اگر هم به اجبار و اصرار میرفتم گوشه گیر بودم .

      عکس نمیگرفتم .

      لباس نمیخریدم .

      مدام خودم را سرزنش و تحقیر میکردم .

      گاهی خودم را مسخره میکردم که عرضه لاغر شدن ندارم .

      وقتی پرخوری میکردم از انجام این کار حالم خیلی خیلی بد بود و نفرتم از خودم بیشتر می‌شد. 

      • جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.

      من حیرت انگیز تعهد می‌دهم که خودم را در همین شرایط بسیار دوست داشته باشم و جسم عزیزم را با تمام ویژگی‌های منحصر به فردی که خداوند در این هدیه زیبایش برای فقط شخص من قرار داده است می‌پذیرم و از خاص بودن خودم و نگاه خاصی که خداوند بزرگم به من داشته است در هر لحظه لذت میبرم و دیگر رفتارهای اشتباه گذشته ام را تکرار نمیکنم .

      • لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

      من خودم را بغل میکنم و میبوسم 

      در آیینه به خودم لبخند میزنم و چشمکی جانانه نثار خودم میکنم و می‌گویم مصی جون تو بهترین خودت هستی دوستت دارم .آفرین دختر که اینقدر خوب زندگی میکنی .

      با گفتن جملات زیبا و انگیزشی به خودم حالم را عالی تر میکنم .

      • گزارش عملکرد خود را طی چند روز در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.

      مدتی است هر هفته برای عملکرد عالی ام در زندگی به خودم هدیه می‌دهم و برای خودم کادو میخرم و واقعا حال می‌دهد این کار .

      آهنگهای انگیزشی گوش می‌دهم و روحم را نوازش میکنم 

      با خواندن نماز و قرآن و دعا و انجام ورزش روزانه غذای روحم را در بهترین حالت ممکن تامین میکنم .

      با بودن در سایت تناسب فکری هر روز ذهنم را با آموزش‌ها و افکار صحیح تغذیه میکنم .

      و من با این هماهنگی عالی بین روح و ذهن و جسمم زندگی بی نظیری را تجربه میکنم .الهی شکرت 

      به نظر شما لاغری چه مزیت هایی دارد.لاغری قطعا مزایای بی نظیری برای من دارد .مثلا:

      خدا دوستی 

      جهان دوستی 

      خود دوستی 

      دیگر دوستی 

      افزایش اعتماد به نفس

      افزایش عزت نفس

      محدود نبودن 

      حق انتخاب داشتن 

      آرامش داشتن 

      و غیره 

      که البته از بدو ورودم به سایت تناسب فکری با وجود چاقی موجود من به بسیاری از این مزایا دست یافته ام و از لحاظ احساسی تغییرات بی نظیری را تجربه کرده ام .

      پروردگارا از تو سپاسگزارم که من را نعمت دادی 

      استاد ممنونم برای زحمات بی دریغ شما 

      الهی به امید تو  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/09/11 15:28
      مدت عضویت: 327 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,345 کلمه

      به نام خداوند صبورم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      گام هفتم 

      خیلی فایل عالی بود واقعا لذت بردم الهی شکرت برای این آگاهی 

      ما در تمام مدتی که چاق بودیم و مدام از طرق مختلف در حال تلاش برای لاغر شدن بودیم از این آگاهی مهم خبر نداشتیم و از این راز آگاه نبودیم که چرا هر چقدر تلاش ما برای لاغری بیشتر می‌شود ؛

      اما ما هر روز یک گام از لاغری دورتر شده و به چاقی بیشتر نزدیکتر می‌شویم. 

      در وویس دوست خوبمان مژگان خانم به وضوح روشن بود که ایشان و خانواده شان چقدر تلاش کرده اند برای لاغر شدن اما نتیجه آنها فقط چاقی بوده .

      در این فایل ارزشمند ما دلیل نتیجه نگرفتن از روش‌های لاغری گذشته را به خوبی متوجه می‌شویم. 

      دلایل نتیجه نگرفتن از روش‌های رژیمی و …لاغری در گذشته 

      اولین اشتباه ما در آن روش‌ها این بود که کلا از مسیر اشتباه در حال حرکت به سمت لاغری بودیم و قصد داشتیم با تحت فشار قرار دادن جسممان به آرزوی دیرینه لاغری برسیم .

      دومین اشتباه ما این بود که جسممان را نپذیرفته بودیم و تمام این چاقی را گردن این جسم بینوا می انداختیم .

      در حالی که جسم ما فقط یک تجربه گر است و در حال اجرای فرامین مغزی ماست .

      و خودش اختیاری در خوردن و تحرک و بقیه ماجراهای رفتاری چاق کننده ما نداشته و ندارد و نخواهد داشت .

      این جسم بینوا ذات و طبیعتش بر تناسب و لاغری بوده و ما با رفتارهای اشتباه به مرور او را چاق کرده ایم .

      تازه به جای اینکه جسم از ما شاکی و طلبکار باشد ما از او طلبکاریم ؟؟!!!!!

      تصور کنیم جسم ما فرزند ماست .

      اگر هر لحظه به جای ابراز عشق و علاقه به فرزندمان ،به گونه ای با او رفتار کنیم که بیانگر نفرت ما از او باشد ،

      مثلا:”به او توهین کنیم ،تحقیرش کنیم ،از خوردن محرومش کنیم ،مثل اسب از او کار بکشیم و مجبورش کنیم ورزش‌های سنگین انجام دهد ،و کلا هر بلایی که سر بدنمان بخاطر چاقی آورده ایم سر فرزنمان بیاوریم “چه اتفاقی می افتد ؟؟؟!!!او چه واکنشی به ما نشان خواهد داد؟؟!!!

      تازه این جسم صبور ما هر کاری که با او کرده ایم را در کمال متانت و صبر از سر گذرانده بدون اینکه در مقابل ما جبهه بگیرد یا بخواهد پاسخ رفتارهای زشت ما را بدهد .

      و البته چه صبری خدا دارد .که در تمام این مدت شاهد و ناظر بلاهایی که ما سر این جسم آورده ایم ،بوده است و دیده که چطور پاسخ هدیه گرانبها و ارزشمندی (جسم)که به ما داده است را با ناسپاسی داده ایم .

      خدای خوبم من را ببخش که قدر دان این هدیه گرانبهای تو نبودم .الهی آمین 

      همانطور که در آموزش‌های قبلی آموختیم انسان دارای سه بعد است .

      روح و ذهن و جسم  

      وقتی ما جسممان را نمی‌پذیریم و مدام از خودمان فرار میکنیم چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم که روح و ذهن ما با ما هماهنگ شوند و ما نتیجه جسمی بگیریم .

      و لاغر شویم .

      لاغر شدن ما مستلزم این است که تمام ابعاد وجودی ما به هماهنگی با یکدیگر برسند .

      و تا این هماهنگی اتفاق نیفتد لاغری وثروت و موفقیت در زندگی و ……بوجود نخواهد آمد. 

      ما باید دست از خود سرزنشی و تحقیر برداریم.

       باید جسم عزیزمان را هر طور که هست با هر شرایطی دوست داشته باشیم و بپذیریم .

      و به خودمان قول بدهیم شرایط را اصلاح کنیم .

      نباید بین خودمان و جسممان فاصله بیندازیم .

      اگر اکنون چاق هستیم بدلیل رفتارهای ذهنی اشتباه خودمان است .تک تک لقمه های اشتباه را خودمان با فرامین مغزی و فرمول‌های ذهنیمان برداشته ایم .

      غذاها هیچ رقابتی، هیچ تلاشی برای خورده شدن، توسط ما از خودشان نشان نداده اند .هر چه هستیم نتیجه رفتارهای اشتباه خودمان است .

      سومین اشتباه ما تفکرات چاقی بوده ،ما ذهنمان در طی سالها پر شده است از انواع و اقسام فرمولها و باورهای چاق کننده و تا آنها اصلاح نشوند هیچ تلاشی توجه کنید هیچ تلاشی در جهت لاغری نتیجه ماندگاری نخواهد داشت .

      در روش لاغری با ذهن ما قدم به قدم این باورها را با باورهای لاغری جایگزین میکنیم. یعنی:

      افکار چاق کننده را با افکار لاغر کننده 

      رفتار چاق کننده را با رفتار لاغر کننده 

      عادات چاق کننده را با عادات لاغر کننده 

      تمایلات چاق کننده را با تمایلات لاغر کننده 

      و در آخر جسم چاق ما به صورت اتوماتیک تبدیل به جسم لاغر می‌شود. 

      و اما درس امروز 

      در این گام ما به یکی دیگر از موانع لاغری آگاه شدیم و آن توجه کردن به چاقی بود .

      در تمام مدتی که ما به چاقی توجه کنیم در اصل داریم از لاغری دور شده و به سمت چاقی بیشتر حرکت میکنیم .

      چطور؟

      با فکر کردن به چاقی 

      با انجام رفتارها و عادات چاق کننده 

      با فکر کردن به خوردن 

      با توجه به حرف و نظرات دیگران درباره جسممان 

      انجام ندادن کارهای مورد علاقه بخاطر چاقی

      فرار از جمع ها و دیدن خودمان یا عکس گرفتن 

      نپوشیدن لباس‌های مورد علاقه و رنگی 

      محدود کردن خورد و خوراک خود 

      انجام ورزش‌های سنگین بخاطر لاغری 

      و کلی دلایل دیگر 

      در تمام موارد بالا ما خواسته یا ناخواسته در حال توجه کردن به چاقی هستیم و هر چقدر ما به چاقی بیشتر توجه کنیم این چاقی هر روز بیشتر قدرت می‌گیرد و او قوی و قویتر و ما ضعیف و شکننده تر می‌شویم. 

      این مطلب را با یک تصویر سازی شرح می‌دهیم. 

      فرض کنیم ما یک نفر هستیم و چاقی فرد مقابل ما .

      حالا وقتی را تصور کنید که ما با چاقی وارد جنگ می‌شویم .

      چاقی شروع می‌کند به رجز خوانی و نمایش قدرت خودش و ما یکی یکی رجزهای او را تایید میکنیم و از او بیشتر می‌ترسیم

       او از تمام این توجه کردن‌های ما به نفع خودش استفاده می‌کند و قویتر می‌شود.و ما شکست خود را حتمی تر دیده و آنقدر ضعیف می‌شویم که از ترس پا به فرار گذاشته و میدان را خالی میکنیم .و شکست را میپذیریم .

      حالا اگر ما بیاییم به جای جنگیدن با چاقی از طریق آموزش اصول ذهنی در اوج آرامش و صلح کاری کنیم که چاقی خودش بدون جنگ و خونریزی میدان را ترک کند بهتر است یا بجنگیم و در نهایت شکست بخوریم ؟؟!!

      ما از هر روشی اقدام کنیم بجز روش ذهنی 

      نمی‌توانیم این چاقی را شکست دهیم چون این چاقی در طی سالهای طولانی حسابی قوی شده و ریشه دوانده و حالا ما با جنگ توسط رژیم‌های مختلف نمی‌توانیم جلوی این همه قدرت بایستیم و در نهایت مدتی پیروز می‌شویم ولی دوباره چاقی لشکر کشی کرده و ما را حتی چاقتر هم می‌کند تا به ما حالی کند زورمان به او نمی‌رسد. 

      اما به کمک روش لاغری با ذهن ما با سیاست خودش جلو می‌رویم و با پنبه سرش را میبریم از همان طریقی که او قوی شده خودمان را قوی میکنیم و قدرت را به دست میگیریم و در نهایت بدون جنگ پیروز همیشگی میدان می‌شویم. 

      سوال 

      اگر توجه به چاقی باعث چاقی میشود پس ما چطور به لاغری توجه کنیم تا باعث لاغری شود؟

      خوب توجه کردن به لاغری در عین وجود چاقی کار بسیار سختی است اما با تلاش و بودن در مسیر آموزش ذهنی به راحتی حاصل می‌شود .

      اولین نکته این است که برای لاغر شدنمان زمان تعیین نکنیم و عجله ای برای لاغر شدن نداشته باشیم ،اجازه بدهیم همه چیز در حالت روتین خودش پیش برود .

      همانطور که چاقی را زندگی کردیم و اصلا نفهمیدیم کی و چطور چاق شدیم لاغری را هم باید زندگی کنیم .

      با تغییر محتویات ذهنی و اصلاح رفتارها و عاداتمان و با تکرار نکردن اشتباهاتمان به راحتی بدون اینکه متوجه روند لاغری باشیم لاغر خواهیم شد ‌.

      دومین نکته این است که درباره چاقی صحبت نکنیم نه با دیگران و نه با خودمان. 

      وقتی درباره چاقی گفتگو میکنیم در اصل دنبال توجیه رفتارهای اشتباهمان هستیم و تا زمانی که به توجیه اشتباهاتمان بپردازیم تلاشی برای اصلاحش نمیکنیم .

      سومین مسئله این است که دست از سرزنش و خودتخریبی برداریم چه در حضور دیگران چه در تنهایی خودمان .

      باید دست از جنگ برداریم تا صلح در درون ما اتفاق بیفتد .

      پس تا می‌توانیم باید توجه خودمان را از چاقی برداشته و بر لاغری تمرکز و توجه کنیم .

      خدای صبورم از تو سپاسگزارم که فرصت دادی تا زندگی جدیدی را برای خودم خلق کنم .

      خدای مهربانم یاری ام کن تا در این خلق زندگی جدیدم گمراه نشوم و از تو دور نشوم .من را به خودم واگذار مکن .

      استاد ممنونم برای آگاهی امروز پاینده باشید .

      الهی به امید تو   

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبآ
      1402/08/09 09:43
      مدت عضویت: 1318 روز
      امتیاز کاربر: 12446 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,420 کلمه

      سلام

      • به صورت انشایی شرح دهید به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید.

      من با اینکه این چند وقته میدونم که نباید درباره ی چاقی حرف بزنم چندباری این کار اشتباه رو انجام دادم و بعدش از خودم پرسیدم چرا؟ فکر میکنم به خاطر اینه که من اون زمان میخواستم نشون بدم که میدونم در چه وضعیتی هستم و نمی خواستم بقیه اونو بهم بگن و خودم اول از همه گفتمش که اون کسی که قراره منو تخریب کنه خودم باشم نه دیگران . چند روز پیش هم یه کیک گرفتم که خیلی خوشمزه بود و با اینکه بعد از نهار بود و من سیر بودم ولی تا تهشو خوردم و برای دوستام جای تعجب داشت که من چطور الان دلم کیک میخواد چون قبلش نخودپلو خورده بودم و بعدشم با همون دوستام که غذا گرفته بودن ، سیب زمینی سرخ کرده خوردم ، بعد هم اون کیک رو خوردم و مغازه ی بعدی دوباره یه کیک دقیقا مثل کیک قبلی گرفتم و دوستام فکر کردن برای بعد گرفتمش ولی همون موقع بازش کردم و خوردمش و توی مغزم به خودم میگفتم که الان دوستام فکر میکنن من یه غولم اما انگار هیچ کنترلی روی رفتارم نداشتم اصلا میل به کیک دوم نداشتم ولی خوردمش و حالم داشت به هم میخورد اما ادامه میدادم و همزمان احساس شرم هم میکردم و اون دوستام خیلی تعجب کرده بودن و من بهشون گفتم شما تا حالا اینطوری غذا خوردین؟ و اونا گفتن نه و من برای اینکه چاقی خودمو به روی خودم بیارم و یکم احساس سبکی کنم بهشون گفتم پس برای همینه که لاغرین. واقعا نیاز نبود این حرف رو بزنم و درباره ی چاقیم بحث کنم ولی این حرفو زدم تا اونا توی ذهنشون بگن آره صبا خودش میدونه که چاقه و نیاز نیست منم بهش بگم در صورتی که شاید اونا اصلا نمیخواستن درباره ی چاقیم چیزی بگن ولی من پیش دستی کردم و این کاریه که باعث تقویت فرمولای چاقی میشه .

      من صبا مختاری ؛ تعهد میدم از این به بعد به هیچ عنوان درباره ی چاقی خودم با بقیه گفتگو نکنم و حتی اشاره ای به اینکه من در چه وضعیت جسمی هستم ، نداشته باشم و تمرکز و توجهم رو روی چیزی هدایت کنم که ازش لذت میبرم و اون تناسب اندام و زیباییه.

      • درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

       من در حال حاضر از چاقی خودم بیزارم و مدام افکار چاق کننده توی سرم مرور میشه . نفرتم از زمانی شروع شد که توی سن 8 سالگی که تازه داشتم چاق میشدم اطرافیانم شروع کردن به مسخره کردن من؛ 

      پسر عموم بهم میگفت گمبلی و من چون احساس خوبی به خودم نداشتم اصلا از این حرفش خوشم نمیومد اون حتی شاید با عشق اینو میگفته ولی به من احساس خیلی بدی میداد و کاری میکرد که بیشتر و بیشتر از چاق بودنم احساس شرم کنم.

      داییم از اینکه داشتم یه لقمه خیلی بزرگ رو توی دهنم جا میکردم فیلم گرفت و هنوزم توی گوشیش دارتش و بعضی وقتا نشونم میده و من هر وقت اون فیلم رو می دیدم از خودم بدم میومد و یادم به اوایل چاقیم میوفتاد که چقدر بقیه به تغییر کردنم واکنش نشون میدادن و من نمیخواستم چاق شم.

      شوهر عمه ی مامانم از وقتی که داشتم با اشتها جوجه و پیاز و گوجه میخوردم ازم فیلم گرفته و هر وقت ببینمش تعریف میکنه که چجوری با دست داشتم لقمه میگرفتم و دلچسب میخوردم و این هم برام یادآوری میکنه که چه احساس بدی از چاق بودنم داشتم تمام اون مدت که بقیه ازش سرگرمی ساخته بودن منم همراهیشون میکردم و با هم به خود می خندیدیم ولی از درونم احساس نفرت داشتم به تمام بندهای وجودم .

      بعد این نفرت بزرگ تر شد ، هر چی سنم بیشتر میشد نفرتم به چاقی هم اضافه میشد تا رسیدم به اینجا و الان هم به اندازه گذشته از چاقی نفرت دارم و نمیخوام توی بدنم باشه ، هر وقت یه نفر رو میبینم که لاغرِ ، از ته قلبم بهش حسودیم میشه و میگم چی میشد منم لاغر می موندم و هیچ وقت چاق نمیشدم و هیچ وقت این دغدغه هایی که الان دارم رو نداشتم و چقدر زندگیم بدون چاقی راحت و لذت بخش میشد و بیشتر مشکلاتی که الان دارم رفع میشد چون همشون یه جورایی ربط پیدا میکنن به چاقی . همین امروز پروفایل یکی از همکلاسی هامو باز کردم و دیدم که چقدر راحت از خودش عکس گذاشته و خیلی متناسب و زیبا بود و به این فکر کردم که این به چی فکر میکنه وقتی غذا میخوره؟ اصلا چقدر غذا خوردنش میتونه قشنگ باشه که الان تصویر اون توی جسمش خودشو نشون داده و بدنش هم مثل غذا خوردنش پر از آرامش و زیباییه ! 

      اما من الان میدونم که حسرت خوردن و ناامیدی به چاقی من کمک میکنه و من نباید به هیچ کس حسادت کنم چون من یه انسان خیلی خیلی توانمندم و میتونم اون جسمی که میخوام و توی ذهنم عالی هست رو برای خودم خلق کنم این یکی از ویژگی های من و هر انسان دیگه ایه ، من از این به بعد به جای اینکه به خودم و جسمم و رفتارهام نفرت بورزم و چشم دیدنشون رو نداشته باشم ، میخوام با عشق خودمو بپذیرم . هیچ کس تفنگ نذاشته بود روی سرم و بگه بخور بیشتر بخور تا بترکی و دیگه نتونی نفس بکشی ، بخور که تموم شه و نخوای بزاریش تو یخچال ، بخور که نخوای بگیری دستت تا خونه پلاستیک دستت باشه ، بخور که تا ظهر گرسنه نشی چون غذا نداری و خیلی چیزای دیگه… من خودم همه ی اون تیکه ها و پرس های اضافه رو خوردم خودم با مسئولیت خودم و اینو قبول میکنم که من مسئول چاقی خودمم ، پس خودم هم مسئول لاغری خودم میشم و به راحتی تغییر میکنم.

      • جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.

      من صبا مختاری قول میدم از این به بعد با خودم تنها به عشق گفتگو کنم و به دنبال راه هایی باشم که به جسمم ، توجه و احساس خوبی که لایقش هست رو انتقال بدم . من هر لباسی که دوست داشته باشم با هر رنگی میپوشم بدون توجه به اینکه بزرگ تر نشونم میده یا کوچکتر . من هر غذایی که دوست داشته باشم رو با لذت و به اندازه نیاز بدنم مصرف میکنم بدون توجه به اینکه دیگران چه نظری راجع به اون غذا دارن. من با لذت کار هایی رو انجام میدم که جسمم رو خوشحال میکنه چون من تعهد میدم که جسمم رو بپذیرم و بهش عشق بورزم و به حرفاش گوش کنم.

      • لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

      من دیروز یه لباس راه راه رنگ روشن رو پوشیدم که به نظر خانم آلوده خیلی منو چاق نشون میداد ولی من خیلی دوسش داشتم و رنگشم خیلی قشنگ بود پس پوشیدمش و از احساس توانایی اینکه میتونم هر چی خواستم رو بپوشم لذت بردم.

      شلواری که باعث میشد یکم شکمم توش مشخص باشه ولی خیلی دوستش داشتم رو پوشیدم و از پوشیدنش لذت بردم.

      یه نیم تنه خیلی قشنگ زیر کتم پوشیدم و با اینکه یه تیکه از شکمم معلوم بود توش ولی برام مهم نبود و با احساس خوب پوشیدمش.

      توی آینه خودم رو بوسیدم و به خودم جمله های انرژی بخش گفتم و از این کارم خیلی لذت بردم و میخوام هر روز انجامش بدم.

      از این به بعد قراره به این لیست اقدامات جدی و بیشتری اضافه بشه و من خوشحالم که دارم کاری رو انجام میدم که ذهنم رو آروم میکنه و جسمم رو پر از شادی.

      • لاغر شدن بر سلامتی روحی و جسمی شما چه تاثیری دارد؟

      لاغری باعث میشه  من احساس شادی کنم و از اینکه انتخاب های زیادی دارم راضی باشم . وقتی لاغرم میدونم که یه بستری برام آمادست که توی اون بستر من میتونم زندگی ایده آلم رو بسازم و با خیال راحت پیش میرم و به چیزایی توجه میکنم که به من لذت میدن مثل رنگ ها ، پیک نیک کردن ، غذا درست کردن ، لباس پوشیدن ، ارتباط برقرار کردن با دیگران و خیلی اتفاقات لذت بخش دیگه. من وقتی متناسب باشم از خودم عکس های خیلی قشنگ تری میگیرم و عمیقا از خودم رضایت دارم و با آرامش زندگی میکنم . با آرامش و بدون گفتگوی ذهنی آماده میشم ، از غذا خوردن و ورزش کردنم لذت میبرم ، با لذت بیشتر با بقیه صحبت میکنم و خودم رو آدم ارزشمندی میدونم که تونسته به مهم ترین هدف زندگیش دست پیدا کنه ، اعتمادم به خودم خیلی خیلی بیشتر میشه و میتونم کارهای مهم رو به خودم بسپارم چون من یه آدم توانا هستم که متناسب شده و خیلی کار های دیگه هم میتونه انجام بده در ادامه اون ، به اندازه غذا میخورم و انرژی بدنم همیشه تامینه و احساس شادی رو توی تک تک سلولای بدنم میتونم تجربه کنم ، فکرم آزاده و میتونم به چیز های مهم دیگه توی زندگیم توجه کنم و در کل ، سطح سلامتی بدنم به مقدار خیلی زیادی ارتقا پیدا میکنه . 

      • اگر لاغر شوید چه تغییری در روابط شما با نزدیکان و اطرافیانتان ایجاد خواهد شد؟

      اگر لاغر بشم خیلی خیلی توی ارتباطاتم با دیگران پیشرفت میکنم چون الان حتی با اینکه دوستای نزدیکم به چاقی من اهمیت نمیدن اما من خودم رو لایق این نمیدونم که ازشون عشق دریافت کنم و از بس که اعتماد به نفس ضعیفی دارم میخوام از همه حتی نزدیکای صمیمی خودم فرار کنم و همه ی اینا روی روابطم با بقیه تاثیر میزاره مثلا من حتی دلم نمیخواد توی دانشگاه جلوی کسی راه برم چون احساس بدی به بدنم دارم و اینطوری نمیتونم خودمو خوب ابراز کنم ، تا حالا خیلی شده که وقتی سوالی توی کلاس پرسیده میشه من جوابش رو بدونم ولی نمیگمش چون قراره همه ی صورتا برگردن و به من نگاه کنن و من صرفا چون با وضعیت جسمیم راحت نیستم نمیخوام این اتفاق بیوفته و نمیخوام هیچ کس منو نگاه کنه در صورتی که من دوست دارم توجه بقیه رو جلب کنم و ارتباطم با بقیه خوب باشه اما با وجود چاقی این اجازه رو به خودم نمیدم و میخوام همیشه نامرئی باشم. 

      حالا اگه لاغر بشم تمام اینا پس گرفته میشه و من میتونم با احساس عالی خودمو به بقیه نشون بدم و اون چیزی که توی ذهنم وجود داره رو ابراز کنم و لذت ببرم و به بقیه هم عشق بیشتری میدم .

      • در صورت لاغر شدن چه تحولی در اعتماد به نفس شما ایجاد می شود.

      لاغر شدن تاثیر خیلی زیادی روی اعتماد به نفس من میزاره و مطمئنم وقتی من بیشتر از زندگی لذت ببرم و خودمو بپذیرم و دوست داشته باشم ، فرصتایی برام پیش میاد که اینو بیشتر بهم ثابت کنه که من لیاقت زندگی کردن رو دارم و قراره به تمام خواسته های زندگیم دست پیدا کنم . 

      من وقتی لاغر باشم به راحتی توی دانشگاه راه میرم و با بقیه ارتباط میگیرم چون خودمو قبول دارم و از بودن با خودم لذت میبرم و بقیه هم همین احساس رو به من پیدا میکنن . به راحتی میتونم لباس بخرم و از خودم عکس بگیرم و به اشتراک بزارم و اینطوری یعنی من حق انتخاب های بیشتری دارم و از این وضعیت لذت می برم . نقش های بیشتری بهم پیشنهاد میشه و من چون لاغرم و جسمم قوی و آماده ست میتونم به راحتی برای نقشم آماده بشم . همه ی این اتفاقات با اعتماد به نفس بیشتر داشتن برام پیش میاد و من همشون رو با آغوشم میپذیرم.

      • اگر لاغر شوید از نظر شغلی و کسب و کار چه تغییراتی خواهید داشت.

      به استادم نشون میدم که چقدر راحت میتونم تغییر کنم و اونم که تغییرات و پیشرفت منو دیده بهم کار جدی تری میده و من با اشتیاق بیشتری کار میکنم چون جسمم الان مثل یه موم توی دستمه و من میتونم به هر طریقی که خواستم شکلش بدم.

      همه میگن برای بازیگری سه تا ابزار مهم وجود داره ؛ بدن ، بیان و احساسات .

      من روی صدا و احساساتم خیلی کار میکنم و وقتی بدنم هم دقیقا همون چیزی باشه که ایده آل منه پس من میتونم روی خودم به عنوان یه آدم حرفه ای حساب کنم و دیگران هم!

      • لاغر شدن چه تاثیری بر روحیه، اشتیاق و امید به زندگی داشتن می گذارد.

      لاغر شدن باعث میشه من خودمو بیشتر دوست داشته باشم و این عشقی که به خودم پیدا میکنم باعث میشه زندگیم رو هم بیشتر دوست داشته باشم ، چون تونستم به مهم ترین هدفم برسم به این معنیه که میتونم به هدفای دیگم هم برسم توی یکی از فایل ها استاد ضرب المثل خیلی دقیقی رو گفتن اینکه : چون که صد آمد نود هم پیش ماست . این دقیقا برای لاغر شدن همه ی ما کاربرد داره چون چاقی همیشه یه غول خیلی بزرگ بوده توی زندگی من و اگه اون از بین بره من انگیزه و اشتیاقم برای زندگی بیشتر میشه ، به این خاطر که میدونم میتونم به هر چیزی که خواستم برسم .

      • علاوه بر موارد ذکر شده هر تغییری که لاغر شدن در زندگی شما ایجاد خواهد کرد را به صورت انشایی شرح دهید.

      لاغر شدن باعث میشه که من پول خیلی کمتری خرج کنم چون دیگه نیاز ندارم حتما شیرینی بخورم تا ذهنم دست برداره و هر چیزی رو به اندازه نیاز بدنم میخورم و دیرتر تموم میشن و میتونم اون هزینه رو برای چیزهای مهم تری توی زندگیم خرج کنم و همزمان به بدنم هم غذای مورد نیازش رو با عشق بدم. همچنین لاغری باعث میشه دیگران بیشتر از من خوششون بیاد و بخوان باهام باشن ، باعث میشه با خیال راحت و لذت ، برنامه استخر بچینم و یه مایو قشنگ به تنم کنم که اندامم رو به زیبایی نشون میده و با لذت شنا کنم و با دوستام وقت بگذرونم. لاغر شدن به من اعتماد به نفس عکس گرفتن میده و من به عکسایی که ازم وجود داره با عشق نگاه میکنم و به بقیه هم نشونشون میدم ، وقتی لاغر بشم دیگران مدام ازم تعریف میکنن و من عاشق اینم که بقیه ازم تعریف کنن و وقتی ازم می پرسن چطوری لاغر شدم این سایت رو بهشون معرفی میکنم و اونا هم با این آگاهی ها آشنا میشن و مثل من زندگیشون تغییر میکنه . راحت تر میتونم با جسم متناسبم راه برم و ورزش کنم و مربی ورزشم بهم افتخار میکنه ، سپهر برای متناسب شدنم بهم افتخار میکنه ، توی فیلمایی که بازی میکنم با ظاهر خیلی زیبا تر ظاهر میشم و از خودم رضایت بیشتری دارم ، هر مدل مویی که بزنم بهم میاد و جذاب میشم و در کل همه چیز بر وفق مرادم پیش میره و حالم هزاران برابر الان بهتر میشه و توی هر بخش زندگیم پیشرفت میکنم.

      خیلی خوشحالم که اینجا هستم… خدایا شکرت

      و ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/07/04 11:32
      مدت عضویت: 262 روز
      امتیاز کاربر: 6710 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 539 کلمه

      سلام به همه 

      چاقی وضعیتی است که من در اوایل با لذت بسیاری زیادی همراه بوده چون می توانستم هر غذا یا خوراکی خوشمزه ای بخورم اما به مرور که اضافه وزن بیشتری را تجربه کردم و نگران چاقی بیشتر بودم اون موقع توجه و تمرکز ما بر روی چاقی شد و هر چند این توجه و تمرکز همراه با نفرت و احساس بد همراه بود و من برای مقابله با چاقی رژیم و ورزش را شروع کردم و خودم را وارد رینگ بوکسی کردم که حریفم چاقیم بود که خودم اون رو با حرفها و باورهام قدرتمند کرده بودم و هر بار با تعیین زمان برای لاغری خودم را در مقابل حریفم ضعیفتر و قدرت چاقی رو بیشتر می کردم

      صحبتهایی که در زمان چاقی مخصوصا اوایل چاقیم زیاد داشتم مثلا هر کسی می‌گفت که به خانواده مادریت رفتی سریع حرف اون رو تایید می کردم و گاهی حتی این فرصت رو به دیگران نمی دادم و خودم سریع این جمله رو می گفتم که به خانواده مادریت رفتم و حتی غذا هم نخورم چاق میشم یا هر موقع در آینه خودم رو دیدم شکم و اندامهای دیگرم رو مسخره کردم یا صحبت ها و مسخره های دیگران رو شنیدم و باعث بیشتر شدن نفرت از خودم شد، هر موقع خواهر های لاغرم رو دیدم با حسرت به اونها نگاه کردم

      اما از امروز می‌خوام خودم رو دوست داشته باشم و به هیچ وجه درباره چاقی و نظرات دیگران در مورد چاقی خودم یا دیگران صحبت نکنم دیگه از چاقی خودم متنفر نباشم

      کلمه نفرت چقدر کلمه آشنایی،من چقدر از خودم نفرت داشتم این نفرت تا حدی بود که نمی‌تونستم در آینه خودم رو نگاه کنم یا مانتوی کوتاه بپوشمهمیشه مانتوهای بلند انتخاب میکردم، رنگ های شاد که اصلا فکرش رو نمی کردم برا انتخاب همیشه رنگهای تیره انتخاب میکردم و استدلالم این نبود رنگ تیره سرسنگینتره، تو عروسی ها اصلا بلند میشدم چه برسه برقصم که مبادا کسی اندام رو ببینه نظر بده یا مسخره ام کنه، حتی راه رفتن با افراد متناسب برام عذاب آور بود.

       اما می‌خوام این وضعیت رو که خودم با لذت همراه بوده تغییر بدم و به برای همین بیشتر مانتوهای کوتاه با رنگ شاد انتخاب می کنم و می پوشم حتما تو عکس های دسته جمعی خواهم بود کاری که برام لذت بخش بود جدیدا عروسی دعوت بودم برای خودم لباس رنگ شاد خریدم آرایشگاه رفتم تو تالار هم یا رقصیدن یا سرپا بودم خیلی بهم خوش گذشت.

      از این به بعد هم حتما هر بار که تواینه خودم رو دیدم به خودم لبخند بزنم و بگم دوست دارم زهرا

      هر روز عکس های که خاطرات خوبی باهاش دارم نگاه کنم و از امروز با خود درونم آشتی کنم و با احساس خوب هر روز به سمت لاغری ایده آل نزدیکتر بشم چون لاغری باعث درمان کمر درد و پا درد مخصوصا روزهایی که کار و فعالیت زیاد دارم، می شود همچنین از نظر روحی هم اعتماد بنفس بیشتری داشته باشم و اینکه چقدر توانایی های دیگه دارم که میتونم بهشون برسم، دیگه از درگوشی صحبت کردن های دیگران ناراحت نمیشم که نکنه در مورد من حرف میزنن، ارتباطم با همسرم و دیگر اعضای خانواده بهتر و با آرامش بیشتر میشه، چون فرد لاغر چابکی بیشتری داره می توانم با سرعت و دقت بیشتری کارهام رو انجام بدم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/08 13:55
      مدت عضویت: 253 روز
      امتیاز کاربر: 5805 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 510 کلمه

      سلام به خدای لاغری❤️

      ای عاشقان لاغری، دل راچراغانی کنید لاغری درراه است. 🌹❤️🌹

      تمرین آخرِگام هفتم:مزایای لاغری. 

      لاغری باعث میشه سلامتیم بیشتربشه. شادابتروجوانترشوم. وراحتترخودم رابپذیرم. به سبکی راه بروم. هرلباسی روباهر رنگ وطرحی که دوست دارم بپوشم. باشادی برقصم وحسِ خوبی به خودم داشته باشم وحسِ خوب باعث می‌شود روحم لذت ببرد وتغذیه شود. بارلاغری آرامشم بیشترمیشود. دیگرکسی به خاطراضافه وزنم مسخره وسرزنشم نمیکند. عزت نفسم بالا میرودعاشق زندگی کردن میشوم. 

      داستانِ لاغری من.💃

      صبح که ازخواب بیدارمیشوم، اولین چیزی که حس میکنم، سبکیِ جسمم وتناسب اندامم است. ومن بالذت ورضایت لبخندمیزنم به این شگفتیی که بایاریِ خالق مهربانم وآموزشهای استادِبینظرم درخودم خلق کردم وباشادی زیباترین بلوز وشلوارِخوش رنگم رومیپوشم وازدیدنِ تناسب اندامم درآینه قدیِ اتاقم به وجدمی آیم وباآرامش وشادی، تمرینات راانجام می‌دهم وازجسم زیبایی که خلق کردم مینویسم ودرصورت گرسنه بودن صبحانه ام راباآرامش راتاجایی که میل داشته باشم میخورم وبه سبکی کارهایم راانجام می‌دهم وبه چالاکی پله هاراپایین وبالا میروم ولذت میبرم ازلاغریم وسلامتیم وازاینکه جوانتر وشادابتر شدم. 

      موقع خروج ازخانه زیباترین مانتوی اندامیم را وشیکترین وخوش فرم ترین کفشم رامیپوشم وبه هرمغازه لباس فروشی که میرسم باشوق ولذت لباسها رانگاه میکنم چون مطمئنم هرلباسی راکه انتخاب کنم سایزم رادارند. بااعتماد به نفس ولذت بردن از لاغریم به استخرمیروم. دیگرمیتوانم براحتی وسبکی کوه نوردی کنم دیگردرمسیرهای سربالایی نفس نفس نمیزنم و زانوهایم به خاطر سنگینیِ وزنم در نمی‌گیرد به سبکی راه میروم وبالذت نفس میکشم. دیگربه خاطرچاقی مجبورنیستم کفشِ تخت و بدفرم بپوشم خوش فرم ترین وخوش رنگترین کفش هارامیپوشم. لباس‌های رنگ روشن وچشم نوازباطرحهای زیبامیپوشم وکیف میکنم ازسبکیِ وزنم واندامِ باربی ام وهربار که لباس میپوشم ازخودم عکس میگیرم وبه سبکی میرقصم وشادی میکنم. 

      دیگربه خاطرِنگاه های تمسخرآمیزِدیگران خودمم راسرزنش وخانه نشین نمیکنم وهمش دوست دارم بروم پارک بروم مسافرت بروم تودلِ طبیعت… وکلاً پذیرش همه چی برام راحتترشده.

      موقع غذاخوردن وقتی سیرم، ازگفتنِ جمله(میل ندارم) به وجدمی آیم وبه من حسِ قدرت وحقِ انتخاب میدهدوهمه مرا به خاطر تناسب اندامم تحسین می‌کنند. 

      شبهاموقع خواب رویاپردازی هایم رنگ ولعاب لاغری داردوخودم رادر زیباترین مکان‌ها تجسم میکنم که خوشرنگترین وبرازنده ترین لباس راپوشیدم ولذت میبرم ازبودنم وازتناسب اندامم…. 

      لاغری یعنی باعشق زندگی کردن بالذت نفس کشیدن شادبودن. آرامش داشتن زیبا بودن وزیبادیدن. بالذت نفس کشیدن. شکرگذاربودن لذت بردن ازخوردن غذا تحسین شدن طبیعی بودن. لاغری یعنی زندگی رازندگی کردن….. وای خدا روحم داره میرقصه وقلبم داره میخنده چه لذتی داره متناسب شدن.

      دستِ گُلت پُربرکت استادجان بااین تمرینی که دادی. 

      واقعاً باتمام وجودم حس کردم که لاغری باساک و وسایلش اومده وبه چاقی میگه:داداش پاشو بزن در. این جسم همین الان بانوشتن این تمرین به نامِ من ثبتِ سندشد. 😆

      وچقدرلذت بردم ازاین نگرشِ استادکه:همینطور که دست به غذا بردن شمارا چاق میکنه دست به قلم بردن شمارولاغرمیکنه ومن این کُدِهوشمندانه روتوی مغزم ثبت میکنم تاتوی مسیرم همیشه فعال باشه چون من معجزهٔ نوشتن روباتمامِ وجودم تجربه کردم. 

      دردورهٔ100گام،  من6تادفتر100برگ و2تادفتر60برگ پُرکردم وحسابی مغزمودرگیرِ یادگیری تمرینات لاغری کردم. 

      نوشتن درمورد لاغری یعنی توجه به لاغری وخلق رویای لاغری. من همیشه میگم:شنیدن کی بود مانندِنوشتن. 

      یه نکتهٔ دیگه که استاد فرمودندتعیین نکردنِ زمان برای لاغری بود. اصلاً زمانی وجود نداره هرچی هست همین الان یعنی لحظهٔ حاله. بقیه اش اسباب بازی های دنیایه. 

      پس بدونِ توجه به زمان ومکان بااشتیاق وشوق فراوان ادامه می‌دهیم. 

      •  
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/04 17:34
      مدت عضویت: 1435 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 781 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه

      الان که طرز رفتار برادرم رو میبینم که کاملا متناسب هست چون اصلا فرمولهای ذهنیش دستکاری نشده خوردن غدا رو به هیچ عنوان عامل چاقی نمیدونه چونکه پدرم خیلی چاقه ولی وقتی اون چیزی میخوره اعم از بستنی یا…برای اون هم داخل کاسه میریزه وپیشش میزاره وعلیرغم اینکه مادرم اون رو منع میکنه که برای سلامتیش خوب نیست اما اصلا اینا رو نمیدونه ودرک نمیکنه .

      یا اصلا آدمهای چاق رو قضاوت نمیکنه . من مدتی که خیلی چاق بودم برادربزرگم و خواهرم که چاق بودن مرتب بهم گوشزد میکردن که مراقب خودت باش . گامبو و…

      اما یکبار تو این چندسالی حتی به شوخی اون به من چیزی نگفت انگار منو نمی دید .

      ووقتی براش تعریف میکنم من باقدرت ذهن لاغر شدم میگه تو همینجور بودی لاغر .!!!! وحتی  من نشنیدم فرد چاقی رو قضاوت کنه . 

      حالا میبینم چقدر نگرشهای من و اون فرق داشت . 

      من خودم زمانی که قضاوت دیگران برای من اهمیت داشت چه درمورد چاقی یا مسایل دیگه ای همش در رنج بودم وهم کلی انرژی ازم گرفته میشد که من مقصر نیستم .

      اما از زمانی که گفتم من همین جوری هم ارزشمندم وهرکس همینطوری که هستم منو بخاد باهم هستیم اگه نه به سلامت .

      تازه خیلی ها هم هستند از دوستان که بهم زنگ میزنن فلانی بیا بریم بیرون و فلان . اما من چون خوشم نمیاد میگم ممنونم . تمایلی ندارم .

      خوب چون خودم روپذیرفتم فارغ از هرگونه دستاورد بیرونی .

      چه چاقی چه لاغری . چه فقر . چه ثروت و…

      اما هر روز برای بهترشدنم تلاش میکنم که احساسم خوب باشه .

      قبلا از آینه به شدت فراری بودم اما الان باخودم حرف میزنم .

      عکس خودمو گذاشتم بک گراتد گوشیم و یک آهنگ شاد پلی میکنم و به عکسم نگاه میکنم . الانا خیلی خودمو دوست دارم  و خواب خیلی خوبی دارم .

      خوب راست میگم دستاورد من چه ربطی به دیگران داره . ودستاورد اونها چه ربطی به من داره خودم رو سرزنش یا تحقیر کنم .

      قبلا متناسب بودم واطرافیان که چاق بودن میشنیدم که چقدرتلاش میکنن تا متناسب شوند اما فایده ای نداشت .

      بعد دوباره چاقی تجربه زندگی خودم شد وبا روش غیر ذهنی تلاش میکردم متناسب بشم نمیشد .

      چون یک رزومه تو ذهنم بود که لاغرشدن کار سختیه و وقتی خودم همون شیوه اطرافیان رو انجام دادم و موفق به لاغری پایدار نشدم برام طبیعی بود که لاغرنشم .

      چون هم شنیدم وهم تجربه کردم و بدتر ازهمه تو ذهنم حک شد لاغر شدن کار سختی هست .

      درحالیکه هم اطرافیانم و هم من داشتیم مسیر رو اشتباه میرفتیم و مسیراشتباه همیشه نتیجه اشتباه به همراه داره .

      وهمش تو ذهنم بود که هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد .

      و طاووس من لاغری بود و هندوستان من روشهای اشتباه برای لاغر شدن .

      یا شنیدم که نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد .

      خوب معلومه باید ذهنم رو متقاعد کنم که این باور اشتباه هست وگرنه در این روش لاغری با ذهن هم متحمل سختی های زیاد میشم ممکنه اواسط دوره جا بزنم . وخسته بشم . رها بکنم اما من دلیلم محم ترهست که راحت ذهنم متقاعد بشه  

      طبق آیه ۱۸۵ سوره بقره

      یریدالله بکم الیسرا ولایرید بکم العسرا

      که خداوند برای  شما آسانی میخواهد و سختی نمی خواهد .

      جورهندوستان نمیخاهد . ورزش و رژیم نمیخاهد . پیاده روی نمیخاهد . دمنوش بدمزه نمیخاد و..‌ چون آسانی نیست و سختی هست .

      پس مسیر قبلیم اشتباه بوده چون همش سختی بوده ولی این مسیر این روشها رو نداره و روش آسانی هست پس همین رو باعشق طی میکنم و متناسب بشم .

      الانا اکثر وقتها دوست دارم تنها باشم و وضعیت روحیم رو بسنجم .

      برای خودم آهنگ بزارم وبرقصم . خیلی از دوربریهای منفی نگرم رو کات کردم .

      تمرینات دوره رو با اشتیاق انجام میدم وحس خوبی بهم میده پس معلومه درمسیر درستم .

      از مزایای متناسب شدن برای من 

      دوستی بیشتر باخودم چون برای بهبودم تلاش کردم.

      راحت تر راه میروم . سلامتی ام بهتر میشه . حوصله ام بیشتر میشه . سایز لباسام کمتر میشه . رنگ شادتر میپوشم . جمع وجورتر میشم . سیستم تنفسم بهتر میشه . معنای سیری وگرسنگی رو متوجه میشم واز غذا خوردنم بیشتر لذت میبرم . جوانتر میشم چون روحیم بهتر میشه . دیگه محدودیت ورزشی ندارم . سیستم پریودیم ردیف ترمیشه . عکسهام زیباتر میشه . خیالم راحته لباسهای مجلسیم تا مجلس وعروسی بعدی همچنان سایزمه . بلوزهای کوتاه میتونم بپوشم . 

      میتونم باقدرت ذهنم مسایل پیرامونم رو مدیریت کنم .

      از زندکی لذت بیشتری ببرم . ترس خوردن ومهمانی نداشته باشم . با آرامش وتومانینه غذا بخورم .سیستم گوارشیم بهتر کار میکنه . مجبور به اسنفاده از کرم های گرون قیمت برای پوستم نیستم . 

      لاغرشدن تصادفی نیست بلکه تجربه کردنی است .

      تکامل داره مثل همه هدفها و اونهم صبرمیخاد تکرار وعمل ولذت از مسیر .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/03/23 11:41
      مدت عضویت: 376 روز
      امتیاز کاربر: 21920 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 705 کلمه

      سلام استاد عزیز 

      درمورد چاقی که گفتید لیست بنویسم که چه ضربه ای به ما زده خیلی زیاده که من به چند تا اشاره میکنم 

      چاقی به 1-سلامتی  2- دیابت 3 چربی4-تیروئید گرفتم 

      چاقی اعتمادبه نفس را از من گرفته و همیشه نمیتوانم هرچه را دوست دارم انتخاب کنم 

      چاقی من را از پوشیدن و انتخاب لباسهای دلخواه دور میکنه 

      و انشاااله در مورد 3 گامی که گفتید حتما تمرکز میکنم 1- در مورد چاقی خود به دیگران توضیح ندهم 2- با چاقی ووضعیت بدن خودم آشتی کنم و خودم و هیکلم را سرزنش نکنم و خودم را مسئول چاقی خودم بدانم 3- در مورد متناسب شدن بیشتر فکرکنم و درمورد ان بنویسم 

      در مورد فواید لاغری 

      ابتدا به سلامتی ما کمک میکند . انواع بیماریهایی که از طریق خون است (دیابت -چربی – تیروئید ) – کمردرد – زانودرد و در حالت برخاستن و نشستن و غیره به ما کمک میکند 

      لاغری برای ما اعتماد به نفس بالایی به ارمغان میاورد که ما با بقیه افراد درجامعه متفاوت نیستیم و هر سایزی  و رنگ لباس را که بخواهیم میتوانیم انتخاب کنیم 

      لاغری باعث میشود خیلی جوانتر از سنمان به نظر بیاییم من افرادی را سراغ دارم که 10سال از من بزرگتر هستند ولی جوانتر به نظر میایند 

      لاغری باعث میشود روحیه شادتری داشته باشیم و خوشحال باشیم و هرگز خودمان را سرزنش نکنیم 

      لاغری باعث میشود خلق و خوبی خوبی داشته باشیم و در جامعه و خانواده با افراد رفتار بهتری داشته باشیم 

      لاغری باعث میشود که درجمع از نگاه دیگران به خودمان ناراحت نشویم و فکر نکنیم که همه درمورد چاقی ما صحبت میکنند 

      لاغری باعث میشود در جمع آرامش فکری داشته باشیم و در هنگام عذا خوردن فکر نکنیم که همه من را نگاه میکنند که چقدر غذا خوردم و غذا خوردنم با ترس است و اصلا لذت نمیبرم 

      لاغر شدن باعث میشود که نظر دیگران درمورد خودم را بیاهمیت بدانم چون من با بقیه افراد هیچ تفاوتی ندارم 

      لاغر شدن باعث میشود درخانواده و روابط با همسرم بهتر عمل کنم 

      لاغر شدن باعث میشود برای انجام دادن کارهای شخصی به زحمت و نفس نفس افتادن نشوم 

      لاغر شدن باعث میشود در هر نوع ورزش حق انتخاب داشته باشم و با لذت ورزش کنم 

      لاغر شدن باعث میشود که به راحتی لباسهای جذب بپوشم و از اندامم راضی و خوشحال باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که به راحتی بدوم و نفس نفس نزنم 

      لاغر شدن باعث میشود از خوردن غذاها لذت ببرم و ترس از چاق شدن نداشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که اعتماد به نفس بالایی داشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود در مسابقات خودم را نفر اول تصور کنم 

      لاغر شدن باعث میشود درمحیط کار به چشم دیگری به من نگاه کنند 

      لاغر شدن درمحیط کار باعث میشود که پست بالاتری را برای خودم انتخاب کنم 

      لاغر شدن باعث میشود زیاد عرق نکنم که همیشه ناراحت باشم از بوی بد عرق بدنم 

      لاغر شدن باعث میشود به راحتی در خرید انتخابهای خودم را انجام بدم 

      لاغر شدن باعث میشود رنگهای تیره نپوشم و رنگهای شاد انتخاب کنم 

      لاغر شدن باعث میشود که برای جایی رفتن از کسی کمک نگیرم 

      لاغر شدن باعث میشود درمسافرتها ساک لباس کوچک با خودم ببرم 

      لاغر شدن باعث میشود در هنگام خرید پول بیشتری پرداخت نکنم 

      لاغر شدن باعث میشود برای انتخاب سایزم خجالت نکشم و با اطمینان سایزم را بگم 

      لاغر شدن باعث میشود ترس از وزن گیری خودم نداشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود درجمع دوستانه جای کتری را به خودم اختصاص بدهم و به قولی مهربانتر باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که احساس ضعف و گرسنگی بیشتری درجمع و خانواده نداشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که  اب رسانی بیشتری را به بدنم انجام بدهم و

      لاغر شدن باعث میشود که هیکل متناسب تری داشته باشم و در مقابل ایینه با شادی به خودم نگاه کنم 

      لاغر شدن باعث میشود فرزندانم وقت بیشتری را با من سپری کنند 

      لاغر شدن باعث میشود که من در جمع خانواده غذای رژیمی نخورم 

      لاغر شدن باعث میشود که من از خوردن شیرینی و غذاهای چرب دچار عذاب وجدان نشوم 

      لاغر شدن باعث میشود در خرید پارچه ، پارچه کمتر و هزینه کمتری پرداخت کنم 

      لاغر شدن باعث میشود برای دوخت لباسم از مدلهای متفاوت استفاده کنم و حق انتخاب داشته باشم 

      لاغر شدن باعث میشود که زندگی که یک انسان باید به راحتی و بدون سختی داشته باشد را تجربه کنیم و سالیان سال بدون ناراحتی جسمی و روحی زندگی کنیم 

      از استاد عزیز ممنون که به راحتی موضوع را برای ما افراد چاق شفاف سازی میکنند 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/03/08 23:50
      مدت عضویت: 533 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,166 کلمه

               “ به نام یکتا پروردگار عالم ” الله “ ”  

      درود به دوستان هم مسیر و استاد آگاهی دهنده گرامی ؛

      گام هفتم : فرمول های چاقی ؛

      پروردگار خوب و مهربانم ، از تو سپاس گزارم که امروز ۸ خرداد ۱۴۰۲ مرا یاری دادی تا بتوانم این گام را بر دارم ، خدایا شکرت.

      با توجه به گفته های استاد در فایل تصویری ما در این گام باید سه کار مهم را انجام بدهیم که شامل : 

      ۱) از این تاریخ به بعد درباره ی چاقی خود و به طور کلی چاقی ، با کسی صحبت نکنیم چون با این کار توجه ما از چاقی برداشته می شود .با صحبت کردن در مورد چاقی با دیگران ذهن ما به آن توجه می کند و بدون در نظر گرفتن اینکه ما خواهان آن نیستیم و آن را نمی خواهیم سعی در گسترش آن در جسم ما می کند و ما روز به روز چاق تر می شویم .

      من تقریبا به مدت یک سال است که درباره چاقی با کسی صحبت نمی کنم و به چاق بودن خودم هم اشاره ای ندارم دقیقا از زمان اولین بار که در دوره ی دوازده گام شرکت کردم و با این کار توجه بسیار زیاد خود را از چاقی بر داشته ام و در جهت عکس آن بیشتر به لاغری توجه می کنم و بسیار مفید و کاربردی است.

      ۲) شرایط فعلی خود را بپذیریم و با چاقی خود صلح کنیم و از سرزنش کردن و تحقیر کردن خود بپرهیزیم و خود را همان گونه که هستیم دوست داشته باشیم و باور کنیم که شرایط فعلی جسم ما تنها به دست خود ما با باورها و فرمول های نادرست ذهنی خود ما به وجود آمده است و دلیل دیگری ندارد و اشتباه خود را کاملا بپذیریم که با این کار به آرامش و احساس خوب خواهیم رسید و حال درونی ما بهتر می شود.

      من همیشه خود را دوست داشته ام و دارم ولی از چاقی خود ناراحت بودم و زجر می کشیدم اما با آشنا شدن با این روش و مسیر کاملا این را پذیرفته ام که مسئول صد در صد چاقیم خودم هستم و این شرایط را خودم به وجود آورده ام پس به همین دلیل هم مسئولیت صد در صد تناسب و لاغری خود را می پذیرم و در این راه تلاش و کوشش می کنم به روش لاغری با ذهن.

      ۳) تهیه ی لیستی از ضربه های چاقی که در زندگی به من وارد شده است و داستان تناسب و لاغری .

      من چه ضربه هایی از چاقی خورده ام :

      حسرت پوشیدن لباس های اندامی و زیبا .

      داشتن عذاب وجدان بعد از خوردن غذاهای خوشمزه و مورد علاقه .

      کم شدن اعتماد به نفس.

      خرید های اجباری.

      ترک ورزش های مورد علاقه.

      حسرت از دیدن افراد متناسب.

      در این جا می خواهم درباره ی ورزش کردن و پوشیدن لباس های شاد و قشنگ توضیح دهم . من خیلی خیلی در دوران ابتدایی به خصوص از کلاس پنجم به بعد عاشق زنگ ورزش و ورزش کردن بودم و با وجود اینکه از بعضی از دوستان چاق تر بودم اما در ورزش کردن بسیار خوب وعالی بودم و تمام توان خود را البته با لذت به کار می بردم اما با این وجود در زیاد دویدن و دو طولانی دچار مشکل می شدم و حسابی خسته می شدم اما در خیلی از ورزش ها مانند هندبال ، بسکتبال ، والیبال، طناب زدن و حتی دراز و نشست خوب کار می کردم و کلا عاشق ورزش بودم و هستم اما از دانشگاه به بعد ورزش را کنار گذاشتم و در حد پیاده روی و گاه گداری کوهنوردی ورزش خاصی انجام ندادم و البته در این سال های آخر کوهنوردی بسیار سخت بود برای من و بیشتر از دو دور پیاده روی نمی توانستم انجام بدهم و پا درد و کمر درد می گرفتم.من هیچ وقت به خاطر چاق بودنم پیش نیامده است که به عروسی یا مهمانی یا جشن خاصی نرفته باشم چون احساس زشت بودن نداشته و ندارم و چون من در تمامی عروسی ها لباس محلی خود را می پوشم به راحتی از هر نوع پارچه و رنگی که دوست داشته باشم استفاده کرده ام و می کنم و مشکلی در این مورد نداشته ام اما بیشترین مشکل من در پوشیدن لباس های اسپرت و مانتو و شلوار مورد علاقه ام بوده است.الان که فکر می کنم من قبل از آشنایی با لاغری با ذهن خیلی با خودم درگیر بودم که چرا حال و حوصله ی هیچ کاری را ندارم ، بی انگیزه ام ،تنبل و خواب آلودم ، عصبانی و ناراحت هستم و آن طور که باید از زندگی خود لذت نمی برم و بی هدف زندگی خود را سپری می کنم و اینکه چرا هر کاری می کنم لاغر و متناسب نمی شوم ؟! اما از زمانی که با این روش و سایت تناسب فکری آشنا شده ام به خوبی و به وضوح متوجه شده ام که ریشه ی تمامی این احساسات و حالات به چاقی من مربوط بوده است و اینکه باور لاغر شدن را نداشتم و اینکه چاقی بسیار بار سنگینی بر روی ذهن من داشته است، خود را بی اراده و ناتوان می دانستم اما الان به این درک رسیده ام که تنها با تغییر فرمول های ذهنی خود به خوبی و راحتی توانایی انجام هر کاری را دارم که لاغر و متناسب شدن آسان ترین آنهاست،

      و چه حسی قوی تر و زیبا تر از این حس.

      و اما داستان مریم متناسب خواندنی است :

      من مریم دو سال است که در تناسب کامل جسمی و روحی قرار دارم که خیلی لذت بخش و زیباست چون با تناسب اندامی که دارم هر نوع لباس و پوششی را که دوست داشته باشم به راحتی و آسانی می توانم بپوشم و از اینکه این لباس ها بر جسم من حتی زیباتر به نظر می آیند بسیار خوشحالم و از اینکه به راحتی می توانم ورزش هایی مانند پیاده روی های طولانی ، کوهنوردی ، شنا ،دو چرخه سواری، اسب سواری و … را انجام دهم سرشار از شادی و خرسندی هستم.من چون باور کردم که می توانم هر کاری را به درستی انجام دهم توانستم در زمینه ی کسب و کارم پیشرفت چشم گیری داشته باشم و ماشین مورد علاقه ام را خریدم و با اندام متناسب و زیبای خود از رانندگی با ماشینم بسیار لذت می برم .چون متناسب شده ام در عروسی ها بیشتر و بهتر می توانم رقص محلی خود را انجام دهم و لذت ببرم .ارتباطم با خدا ، خودم ، همسرم و فرزندانم بسیار شاد و خوب شده است و اندام متناسب خود را بسیار دوست دارم و از آن لذت می برم .در سلامتی کامل به سر می برم و صورتی زیباتر و جوان تر دارم و به خاطر این همه نعمت بزرگ و زیبا خدا را شکر می کنم و شاکر او هستم و مطمئنم شما دوستان هم مسیر عزیز هم با راهنمایی های استاد گرامی و تکرار ، استمرار و ادامه دادن این مسیر تمامی تجربیات من را تجربه خواهید کرد تنها کافی است باور داشته باشید .

      “ لاغر و متناسب شدن با لاغری با ذهن راحت ترین و آسان ترین کار دنیاست .”

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1402/02/02 21:00
      مدت عضویت: 1386 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,164 کلمه

       سلام و درود ▪︎ عنوان این جلسه  :    فرمولهای  لاغری  برگرفته از دوره ۱۲ گام ، گام هفت

                 >>>>>>>>>>>><<<<<<<<<<

      فرمول های لاغری دستورالعمل هایی است که مغز به صورت فرمان عصبی صادر می کنه وباعث واکنش های رفتاری در ما می شه این واکنش ها همون عادت های  خاصی است که باعث لاغر شدن ما می شن.▪︎ مثلا عادت  کم خوردن ، عادت آب بیشتر نوشیدن ، عادت عمل  نکردن به تعارف میزبان و استفاده از کلمات میل ندارم ،  نخوردن شیرینی بعد از غذاها ، و امثالهم 

      چاقی وضعیتیه که خودمون با لذت ایجادش کردیم  پس لاغر شدن نیز باید با لذت ایجاد بشه ▪︎ لاغر شدنی که از طریق محدودیت جسمی یا مصرف دارو ایجاد بشه به دلیل اینکه مسیر لذتبخشی نیست نمی تونه ماندگار باشه و به راحتی به وضعیت قبلی بر می گردیم ▪︎

      لاغری با ذهن تنها روشی است که ماندگاره و تا زمانی که فرد بخواد می تونه از این طریق در تناسب اندام باقی بمونه▪︎

      در  روش لاغری با ذهن با  استفاده از   فرمول های چاقی   مسیر  متناسب شدن  رو هموار می کنیم  به این صورت که  برنامه های ذهنی که سبب اضافه وزن شده رو  شناسایی می کنیم.سپس فرمول های لاغری رو  ایجاد و جایگزین فرمول های چاقی در اون برنامه می کنیم.▪︎

      به همین دلیل متناسب شدن از این طریق بسیار راحته ، چون براساس مسیریه  که ما برای چاق شدن طی کردیم، اما با تغییر مسیر حرکت به جای چاق تر شدن متناسب شدن را در پیش می گیریم.▪︎

      توجه کردن، موضوع بسیار مهمیه که به راحتی باعث تقویت فرمول های لاغری و لاغر تر شدن ما می شه▪︎ همین توجه  در جهت عکس ‘  فرمولهای چاقی رو تقویت می کرده و باعث چاقی ما بوده ▪︎

      توجه کردن مثل ابزاریه که هم  می شه از اون  برای انجام کارای  مفید استفاده کرد و هم  برای انجام کارهای مضر، این ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه موردی از اون استفاده کنیم.▪︎

      اگر به چاقی توجه کنیم به راحتی می تونیم چاق تر بشیم و اگر به لاغری توجه کنیم به راحتی می تونیم لاغر بشیم ▪︎

      زمانی که به لاغری  و لاغرها  توجه می کنیم در واقع داریم صحیح بودن فرمول های لاغری  ذهن  را تایید می کنیم.▪︎

      از نمونه های توجه به لاغری  میشه به مطالعه درباره مزیتهای متناسب شدن اشاره کرد ، میشه در هر جا  به جای توجه به آدمای چاق  به  لاغرها و متناسبها  توجه کرد   و قلبا با دعای خیر و بدون حسرت ستایششون کرد  و خدارو شکر کرد که  ما هم به موقع  مثل اونها میشیم  … میشه کیلیپهای رقص  متناسبها  رو  نگاه  کرد و لذت برد  ….می تونیم  برای  زمان متناسب شدن  خودمون  نقشه و طرح  ذهنی  ترسیم کنیم و به رشته تحریر  دربیاریم  …

      اینجا سوالی مطرحه  :   چرا   در چاقها  توجه  به لاغری به صورت حسرت لاغر شدنه   ؟   در صورتی که  حسرت لاغری داشتن به سادگی مانع لاغر شدنه ▪︎

      چون  در روند چاق شدن هیچگاه به لاغری توجه نمی کنن چون اونو  از دست  رفته می دونن و خودشونو   دور از لاغری می دونن و از طرفی  به دلیل  شکستهای مکرر  از روشهای متداول   در خود توان لاغر شدن  نمی بینن ▪︎ 

        باز اینجا سوال دیگری مطرحه  :  چرا چاقتر شدن  بسیار آسان  و راحت  به نظر می آد  ودر عمل هم این اتفاق  راحت  میفته  و به قول معروف  افراد مثل آب خوردن  چاق  میشن ؟؟؟

      چون توجه به چاقی سبب تقویت احساس بد   و احساس بد سبب ایجاد احساس ضعف بیشتر  نسبت به چاقی  ▪︎به عبارتی افراد،    خودشونو مغلوب اضافه وزن می دونن و به همین دلیل چاق تر شدن بسیار آسان می شه براشون ▪︎

      حالا  بر عکس این ماجرا  توجه به لاغری  سبب تقویت  احساس خوب شده و در فرد احساس قوت و توانایی بیشتر نسبت به لاغری ایجاد   می کنه  .لاغر شدن هم طبیعی جلوه می کنه  هم بدیهی  و در نتیجه  لاغر شدن  به آسانی  اتفاق میفته ▪︎

      توجه به لاغری و لاغرها  سبب اتخاذ تصمیماتی در زندگی می شه که در نهایت باعث پررنگ تر شدن تصویری لاغر تر از خودمان در ذهن میشه و از اونجایی که ذهن ما تصویریه تمام سعی خودشو میکنه تا جسم را مشابه تصویری که از خود در ذهن ایجاد کردیم برسونه.و این کارو از طریق تقویت فرمول های لاغری و ایجاد فرمول های جدید انجام می ده ▪︎

      دلیل اینکه بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارن معتقدن که روند چاق تر شدن آنها سریع تر شده ، توجه کردن به اضافه وزنه  و اگر بخوایم لاغر بشیم باید  توجه به جسم چاق فعلی رو کنار بذاریم  و به خود اجازه بدیم  که در عالم خیال و رویا  خودمونو  در سایز دلخواه  و لباس دلخواه تصور کنیم تا روند  لاغر شدن رو  تسریع کنیم ▪︎

      هرچه بیشتر به لاغری توجه کنیم  علاوه بر اینکه صحیح بودن فرمول های لاغری ذهن رو تایید می کنیم بلکه  باعث تقویت  روحیه و تشدید احساس قوت و توانایی در برابر چاق تر شدن می کنیم ▪︎ 

      برای رهایی از توجه کردن به چاقی باید به مرور تصمیماتی  که به واسطه اضافه وزن گرفته ایم رو  تغییر  بدیم و به گونه ای رفتار کنیم که گویی در تناسب اندام رویایی خود قرار داریم.▪︎

      مثلا چون چاق بودیم   استخر نرفتیم   لباس شاد و رنگی با سایز مناسب نخریدیم و نپوشیدیم ، از دویدن  و توپ بازی دوری کردیم ، به مهمانی ها و جشنها نرفتیم  یا اگر رفتیم غمگین و کم حرف یه گوشه نشستیم  و شادی نکردیم ،  توی جمع عکس سلفی نگرفتیم و  از جلوی دوربین  فرار کردیم   .جلوی آینه نرفتیم و به چشم محبت به خود نگاه نکردیم  … دیگه هر کس خودش می دونه که  خودشو بخاطر چاقیش از چه چیزهایی محروم کرده  و روحش رو  پژمرده کرده  ….

      تغییراتی که ازش  نام بردیم  ابتدادر سطح فکر آغاز می شه  و به مرور در تصمیمات روزمره  نمایان می شه  و باعث تغییر شخصیت ما از یک فرد چاق به فر متناسب می شه ▪︎

      این تغییرات  باعث ایجاد تصویرهای ذهنی متفاوتی در ما می شه  و از اونجایی که ذهن ما تصویری است اینبار سعی می کنه  تا جسم ما رو منطبق با تصاویر ذهنی جدید که تصاویری متناسب تر از قبل هستند برسونه▪︎

        پس تا اینجا یاد گرفتیم  توجه به چاقی  عامل بسیار منفی و مضر و سد کننده  تغییر وضعیت ما از چاقی به تناسب اندام هست ▪︎  یکی از مواردی که خیلی در افزایش توجه ما به چاقی موثر بوده ، زمان تعیین کردن برای لاغری است ▪︎

      وقتی برای لاغر شدن زمان تعیین می کنیم  دو اثر بسیار بد و مخرب ایجاد می کنه  

      یک _  هر چه به زمان تعیین شده نزدیک میشیم  دچار ترس و استرس بیشتری میشیم که نکنه لاغر نشم 

      دو  _  وقتی  به زمان خاص مرسیم ولی یا لاغر نمیشیم یا اونطور که می خوایم نشیم  هر روز که از زمان تعیین شده سپری  میشه  به دلیل اینکه  هر روز با  اضافه وزنمون  زندگی می کنیم امیدمون برای متناسب شدن کمرنگ تر می شه   و در مقابل توجه ما به اضافه وزنی که داریم بیشتر می شه ▪︎ 

      شاید مهم ترین دلیلی که منجر به شکست افراد چاق در روش هایی که برای لاغری در پیش  می گرفتن می شده  تعیین زمان برای لاغریه  ▪︎ 

      اما در دوره لاغری با قدرت ذهن به طور مفصل به این موضوع و چگونگی برطرف کردن استرس ناشی از تعیین زمان برای لاغری  پرداخته میشه ▪︎ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/01/30 22:04
      مدت عضویت: 428 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,529 کلمه

      سلام استاد عطار عزيز

      من هم همين عادت رو دارم كه بخش زيادي از فكر من رو غذا پر كرده

      و در اين مدت كه دارم آموزش تناسب اندام ميبينم به خودم ميگم آخه اين چه كاريه كه من همش دارم به اين فكر ميكنم صب چي بخورم شام چي بخوريم 

      و دارم به اين باور ميرسم كه اين روش ، روشي نيست كه من رو به منزل متناسب بودن برسونه

      اينكه در اين فايل دارم اين اطلاعات رو ميگيريم اصلا تصادفي نيست و اين، در زنجيره درخواست من بوده از خداوند

      البته استاد اينم بگم من قبلانا خيلي شديد تر به اين صورت بودم كه دائم فكر ميكردم وعده بعدي چي بخوريم يا دسر چي درست كنم 

      ولي الانا خيلي بهتر شدم 

      اگر بخوام با نمره بگم 

      قبلا اگر 100 بودم الان 30 هستم 

      ولي بازم ميخوام كمش كنم چون معتقدم من اين انرژي رو براي چيزهايي مهم تري ميخوام 

      مثل پوشيدن لباس هاي متنوع و متناسب 

      موضوع توجه 

      من خيلي زياد توجه ميكنم به افراد متناسب 

      به لباس هايي كه ميپوشن 

      اما

      هر وقت اونها رو ديدم با يك حسرتي گفتم خوش به حالشون كه لاغر هستن خوش به حالشون كه اين لباسارو راحت ميپوشن 

      و الان فهميدم اين توجه من در جهت مضر بوده

      اين تمرين كه شما ياد داديد كه هر بار يك فرد متناسب رو ميبينم بگم خدايا شكرت من طعم اين تناسب اندارم رو دوست دارم

      خيلي اين تمرين تفاوت ايجاد ميكنه در ذهن من با اون وقتي كه افراد متناسب رو ميديدم و با حسرت ميگفتم خوش به حالشون و به اين ترتيب هي به ذهنم ميگفتم من كه لياقت ندارم اينطوري متناسب باشم اينا كه لاغرن خوش به حالشونه

      و اين توجه من سالها من رو در چاقي نگه داشته

      خوشحالم كه با اين آگاهي ها دارم ياد ميگيرم چطور توجهم رو در هر زمينه اي هدايت كنم

      شما از خودتون و بازي طناب كشي مثال زديد

      من در زندگي خودم سرچ كردم و متوجه شدم من چون خودم چاق بودم و نميتونستم لباس هايي كه ميخوام رو بپوشم 

      بيشتر رفتم به سمت اينكه آشپزي عالي داشته باشم و اين حركت به سمت آشپزي نا خود آگاه بوده

      اصلا به اين فكر نميكردم كه بزار بقيه هم بخورن چاق بشن

      از اينرو آشپزي ميكردم كه ، فكر ميكردم تنها جايي كه ميتونم مانور بدم آشپزي هست 

      و توي ذهنم ميگفتم كه من كه لاغر نيستم بتونم با تيپم مانور بدم پس بزار آشپزي كنم تا اينطوري توانايي هام رو نشون بدم

      واسه همينم الان كه دارم مرور ميكنم ميبينم هميشه كلي آشپزي ميكردم وقتي مهمان مي آمد 

      اين در حالي هست كه دوست متناسب من ميگه بريم بيرون غذا بخوريم چرا اون اينطوري ميگه ؟

      چون اون بسيار لاغر و متناسب هست و اگر روزي 10 بار بره بيرون ، 10 دست لباس و كفش متفاوت ميپوشه

      و بيرون غذا خوردن براي اون دوست من به اين مفهومه كه تيپ هايي كه دوست داره رو بزنه و از تيپش لذت ببره

      چاقي يك شرايطي هست كه با من قاتي شده

      چاقي يك زوري داره 

      هر چقدر كه من از وجود چاقي در خودم احساس ضعف بيشتري كنم به اون فرصت بيشتري ميدم كه تا اون بيشتر خود نمايي كنه

      حالا فهميدم كه با بدن خودت دوست باش يعني چي !

      فهميدم كه با همين بدن هر لباسي دوست داري رو بپوش يعني چي !

      اينكه هر روز پاشم برقصو و شاد باشم چه تاثيري خواهد گذاشت بر چاقي من و اندام متناسب من

      استاد اضافه وزن بيشترين تاثيري كه در من گذاشته در روحيه من هست

      چون من هم مثل هر خانم ديگه دوست دارم لباس هاي متنوع بپوشم

      پيراهن

      دامن تاپ 

      بپوشم

      و خوب با اضافه وزنم نتونستم اين كا رها رو بكنم 

      هميشه لباسي پوشيدم كه كل بدنم رو بپوشونه تا چاقيم با يك لباسي پوشيده بشه 

      و در هر زماني كه خانمي رو ديدم كه با پيراهن يا دامن يا شلوارك اومده بيرون من حسرت خوردم كه اونا تونستن و من نتونستم

      با اينكه من در ايران زندگي نميكنم و اينجا خانما با هر وزني هر لباسي كه بخوان ميپوشن

      من هنوز جرات نكردم دامن بپوشم يا پيراهن بپوشم 

      هميشه توي ذهنم هست كه خانمي كه نهايتا 50 كيلو هست بايد دامن يا شلوارك يا پيراهن بپوشه

      و باز ميگم اين در حاليه كه من ميبينم خانمي رو كه 90 كيلو هست و شلوارك هم ميپوشه 

      اما من چون اين آموزش هاي الان رو نديده بودم ، هي داشتم به چاقي غذا ميدادم با اين طرز فكرم

      و حتي تصوير چاقي در ذهن من هي بزرگتر ميشد با ديدن افرادي كه متناسب هستن و لباس هايي رو پوشيدن كه من دوست داشتم بپوشم

      چون اينجا همه آزادن هر چي ميخوان بپوشن اما من هميشه با حسرت به افراد متناسب نگاه كردم به جاي اينكه با احساس خوب  وقتي ميبينمشون تحسينشون كنم و بگم ماشاله چقدر خوش هيكله چقدر لباساش خوشگه

       قبلا هم ميگفتم چقدر خوش هيكله ولي اين كلام من در انبوهي از احساس حسرت پوشيده شده بود

      چطور به لاغري توجه كنم 

      من از اين به بعد بيشتر به لاغر ي توجه ميكنم در تمرين بخش هشتم نوشتم كه كانال هاي آشپزي رو ديگه دنبال نميكنم

      در اين تمرين ميگم كه كانال هايي كه استايليست ها رو نشون ميده رو فالو ميكنم اونايي كه لاغر هستن و لباس هايي ميپوشن كه من دوست دارم 

      استاد آموزش ديدن چقدر راه رسيدن به هدف رو براي من داره كوتاه ميكنه 

      من دوست داشتم لاغر بشم و كلي كانال دستور آشپزي رو دنبال ميكرد 

      به جاي اينكه

      نبايد اونها رو فالو ميكردم و به جاش 

      بايد كانال هاي افرادي كه لاغر هستن و لباس هاي مورد علاقه من رو ميپوشن رو بايد دنبال كنم

      همين يك تمرين كه به ظاهر ساده مياد ، چه تفاوت هايي ايجاد خواهد كرد 

      من در اين مسير تناسب اندام خيلي زياد رجوع ميكنم به دوست متناسبم

      الان كه اين فايل و فايل قسمت بعدي رو ديدم كاملا دريافتم كه اين دوستم هيچ كانال آشپزي رو دنبال نميكنه در عوض هر چي استايليست هست رو فالو كرده 

      همش توي وب سايت ها دنبال ديدن لباس و كفش هست 

      و من قبلانا برام عجيب بود كه چرا اينهمه وقت ميزاره و توي سايت ها دنبال لباس و كفش ميگرده 

      ميگم هميشه 

      يعني هر زمان كه وقت بيكاريش هست حالا اين زمان ميخواد يه ربع در طول روز باشه يا ميخواد يك آخر هفته باشه و كلا بيكار باشه

      من قبول دارم كه متناسب بودن يك هنر هست و من بايد يادش بگيرم

      و مثل هنر آشپزي كه كل وقتم رو گذاشتم و يادش گرفتم الان ديگه بايد اون آموزش رو بزارم كنار و هنر لاغري رو آموزش ببينم

      گام اول :

      من نياز دارم كارهايي كه دارم انجام ميدم رو متوقف كنم

      ديگه آشپزي هاي جديد رو فالو نكنم

      اينطوري وقتم خالي ميشه 

      حالا اين وقتي كه خالي شده رو بزارم براي ديدن استايليست ها فقط با اين هدف كه ذهن من ببينه ، چي رو دوست دارم

      طبق قانون من به هر چي بيشتر توجه كنم، جهان هستي من رو در اون مسير قرار ميده

      گام دوم:

      سرزنش كردن خودم ممنوع

      استاد ، من استاد سرزنش كردن خودم هستم

      وقتي ذهنم و روحم رو از هم جدا كردم 

      از جسمم عكس نميگيرم 

      لباس رنگ شاد نميپوشم كه كسي جسم من رو نبينه 

      وقتي دارم از جسم فاصله ميگيرم نبايد انتظار داشته باشم ذهنم هم دوسش داشته باشه 

      اين اطلاعات و آگاهي ها ميليارد ارزش داره

      براي من كه خيلي خودمو سرزنش ميكنم اين تمرين مثل مرگ ميمونه

      ولي انجامش ميدم

      استاد من براي اينكه اين فاصله رو بردارم الان به ذهنم رسيد برم براي خودم لباس هايي كه دوست دارم رو بخرم و بپوشم

      احتمالا نميتونم هنوز دامن و پيراهن بپوشم 

      ولي چون منتظر بودم لاغر بشم و كلي لباس بخرم ، خوب زياد هم لباس نميخريم

       ميخريدما،  ولي نه اونطوري كه دوست متناسبم خريد ميكنه 

      نميدونم چقدر اين تمريني كه به ذهنم رسيد درسته 

      اما سعي ميكنم روي اين تمرين زياد وقت بزارم 

      گام سوم:

      بنويسم درباره لاغر شدن

      دست به قلم بشم درباره لاغري

      مزيت هاي لاغري

      همونقدر كه دست به غذا بودن من رو چاق ميكنه ، دست به قلم بودن من رو لاغر ميكنه

      لاغري چه تاثيري در سلامتيم ميزاره ؟

      اعتماد به نفسم سر به فلك ميزاره

      وقتي اصولي لاغري در ذهنم به آسونترين كار دنيا تبديل بشه ، ديگه اون چه كاريه كه من بخوام انجام بدم و نشه 

      من با تمام وجودم حرف شما رو قبول دارم كه وقتي متناسب شديد تونستيد موفقيت هاي بعدي رو هم به دست بياريد

      شما آينده من هستيد 

      شما داريد چيزي رو زندگي ميكنيد كه من هميشه وعده اش رو به خودم دادم

      انقدر ميدونم كه وقتي لاغر بشم چه حس هايي خواهم داشت كه الان با نوشتن اين متن دارم ذوق ميكنم 

      من تمرينات بچه هار و ميخونم چون اولا دوست دارم در اين مسير هميشه فعال باشم دوما من كه ميدونم ذهنم نميدونه اين چيزي كه ميخونم تجربه خودم بوده يا دوست ديگري 

      و كاري كه ذهن من ميكنه اينه كه 

      هي نرون هاي لاغري بيشتري در ذهن من ميسازه 

      هر چي درباره اين فايل بنويسم بازم كمه 

      انقدر كه آگاهي هاي اين فايل بي نهايته

      استاد من كه سه سال هست  عضو سايت استاد عباس منش هستم و كلي محصول خريدم درحاليكه نتايجي گرفتم ولي نه خيلي بزرگ كه بتونم الگو باشم براي ديگران

      همه اش همين تله اي بوده كه ذهن برام ساخته بود و ميگفت همين كه گوش بدي كافيه نوشتن لازم نيست 

      و الان كه متعهد شدم تغيير كنم و به شما باور دارم كه ميگيد بنويس و نوشتن چه تاثيري داره كه باور نميكني

      دلم ميخواد زمان براي من در اين لحظات كه دارم اين فايل رو ميبينم وايسته انقدر كه اين لحظات و آگاهي هاي اين فايل برام ارزشمنده 

      فكر نميكنم فايل ديگري از متناسب بودن باشه كه اينطور دست بزاره روي اون زخم كهنه وجودم

      به نشانه احترام ايستاده براتون كف ميزنم به اميد روزي كه از نزديك شما رو ببينم و شاگرديمو در تناسب اندامم ببينيد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/01/30 00:21
      مدت عضویت: 1123 روز
      امتیاز کاربر: 6005 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 985 کلمه

      بنام خداوندمهربان و پروردگارعالمیان و پرازعشق و محبت 

      خدایاباایمان و توکل به تو

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      فرمولهای چاقی (قسمت ۷)

      فرمولهای چاقی دستور عملهای هستش که مغزبه شکل فرمانهای عصبی صادر می کند وباعث واکنشهای رفتاریمان میشه این واکنش هاهمون عادتهای هستش که ماداریم وسبب چاقیمان میشه 

      چاقی یک وضعیتی هستش که خودمان باعشق و علاقه به وجوداوردیم و اون لاغرشدن که ازروش های محدود کردن جسم یامصرف کردن داروبه وجودبیاید چون اين مسیر  برایمان لذت‌بخش نیستش نمیتونه دائمی وهمیشگی باشه به آسونی به وضعیت قبلی برمیگرده مامیخواهیم یک بار برای همیشه لاغر و متناسب شویم و این میسرنخواهدشدبه جزبا روش لاغری باذهن تنها روشی که برایمان ماندگار و دائمی خواهد بود و تا زمانی که از این روش استفاده کنیم در تناسب اندام باقی خواهیم ماند 

      ازمزایای این روش لاغری باذهن استفاده کردن از فرمولهای چاقی مان است به روشی که برنامه‌های ذهنیمان که باعث چاقیمان شده را شناسایی می کنیم و بعد فرمولهای لاغری رابه وجود می آوریم و جایگزین فرمولهای چاقی در اون برنامه می کنیم .وبه این خاطر لاغرشدن ازاین روش خیلی آسون و ساده است 

      چون برپایه مسیری هستش که مابرای چاقیمان سپری کردیم ولی باعوض کردن مسیر حرکتمان به جای اینکه چاق ترشویم لاغر ترمیشویم

      توجه کردنمان به چاقی خیلی آسون سبب قوی تر شدن فرمولهای چاقی در مامیشود 

      توجه کردن مثل ابزاری است که میشه هم درکارهای  خوب و هم درکارهای مضر بکارببریم این خودمان هستیم که انتخاب می کنیم که چگونه استفاده کنیم

      اگه به چاقی توجه کنیم خیلی آسون چاق تر میشویم واگه به متناسب شدنمان توجه کنیم به آسانی می‌توانیم لاغر بشیم 

      مابه توجه کردن چاقیمان داریم به درست بودن فرمولهای چاقی ذهن خودمان را تایید می کنیم 

      وزمانی که در حال چاق شدن بودیم به لاغریمان اصلآ توجهی نمی کردیم چون اون ازدستمان رفته بودوازمادورشده بود

      چون توجه مان به لاغری به شکل حسرت لاغر شدن بود و این حسرت خوردن خیلی راحت مانع لاغر شدنمان می شود 

      ماوقتی به چاقیمان توجه کنیم  باعث قوی ترشدن حس بددرمامیشود واین حس بدباعث به وجودامدن حس ضعف زیادتردرمانسبت به چاقی میشه وماخودمان رامغلوب چاقی می‌دانیم وبه این خاطرچاق ترشدن خیلی راحت واسون میشه 

      ماباتوجه کردن به چاقیمان باعث گرفتن تصمیماتی درزندگیمان می‌شویم که سبب پررنگتر شدن تصاویر چاقتر شدن ازخودمان در ذهن‌مان می‌شویم

      چون ذهنمان تصویری هستش و این ذهن همه تلاشش را می‌کند که جسممان راشبیه تصویریکه از خودمان درذهنمان به وجود آوردیم برساندواین کارازروش قوی‌تر کردن فرمولهای چاقی وبه وجود آمدن فرمولهای جدیدانجام می‌شود ما باید همیشه طوری رفتار کنیم که خودمان رادرتناسب رویایمان قراردهیم

      این تغییرهاباعث بوجود آمدن تصاویرذهنی متفاوتی درما می‌شود

      وچون ذهن تصویری هستش این‌دفعه تلاش می کند تا جسممان را مطابق تصویرهای ذهنی جدیدمان که تصویرهای لاغر ترازقبل هستش برسونه 

      يکی از اون موردهایی که توجهمان رابیشتر می کند ودر چاق شدنمان اثر گذار است تعیین کردن زمان برای لاغریمان است چون وقتی زمان تعیین می کنیم وهرچه قدر ازاون زمان تعیین شده طی بشه و ماچون بااون چاقی زندگی می‌کنیم امیدواریمان برای لاغرشدمان کمرنگتر میشه ودر مقابل توجهمان به چاقی که داریم زیادتر می‌شود 

      حالابه سؤالی که پرسیدین که چه لطمه هایی به خاطر چاقی تا حالا به روح و جسم من وارد شده؟

      ۱. نرفتن به بازار برای خرید لباس چون اصلا برای من لباس مناسبی وجود نداشت 

      ۲.نپوشیدن لباس‌های رنگ روشن و رکابی چون اصلا دوست نداشتم بازوها بیرون باشن 

      ۳. نداشتن آزادی در خوردن و آشامیدن نمی توانستم هرچیزی را بخورم چون خیلی‌هاشون به‌ گفته برخی چاق کننده بودند 

      ۴. نداشتن عزت‌ نفس و خود باوری برای انجام کارهای روزمره ام نداشتن فعالیت بدنی چون بخاطر چاقی ام نه توان حرکت کردن داشتم نه توان راه رفتن نشستن بلند شدن توان هیچ کاری را نداشتم 

      ۵. فرارکردن ازدیدن خودم دراینه

      دوری از مهمانی ودورهمی وعکس انداختن چون همه اینها برایم عذاب آور بود 

      ۶. دوست نداشتن خودم واندامم ومورد تمسخر قرار گرفتن ازاطرافیان بخصوص ازخانواده ام

      ۷. همیشه درحال رژيم گرفتن و پیاده روی کردن درواقع از این شاخه به اون شاخه پریدن بودم

      ۸. حتی دوست نداشتم برای دوختن لباس به خیاطی بروم چون خجالت می کشیدم

      من هیچ وقت نتونستم برای خودم کاری انجام دهم چون هر کاری کردم مثل خوردن. نخوردن رژيم گرفتن نگرفتن فعالیت کردن یا نکردن یعنی هرکاری کردم بیشتر چاقترشدم. من دراین اواخر کاری می کردم که زیاد وزنم اضافه نشه و چاق ترنشم.

      استاد گفتن که دیگه به چاقیمان توجه نکنیم ودرمورد چاقیمان حرفی نزنیم 

      ما دراین روش به آرامش رسیدن ودوست داشتن خودمان بود 

      مادیگه باید بدنمان راموردنوازش قرار دهیم و ازش عذرخواهی کنیم چون همیشه بدنمان را با فشار قرار دادن جسممان اذیت کردیم

      این بدنمان اینقدر شگفت‌انگیز است که به صورت ناخوداگاه دربدنمان انجام میشه مانند تنفس خودکار. ترمیم زخم. ضربان قلب اتوماتیک. جریان گردش خون. زدن نبض.همه اینها را بدنمان به صورت اتوماتیک وار انجام میدهد واین ازشگفتیهای بدنمان است

      بدنمان دوست داردکه ما را به تناسب اندام ایده آل برساند ولی ما با دخالت کردنهایمان اجازه نمی دهیم که بدنمان کار خودش راانجام دهد

      ما باید به بدنمان اعتماد و باور داشته باشیم وهمراه و هماهنگ با اون باشیم و به نتیجه عالی برسیم

      من تاسن۵۶سالگیم تلاش های زیادی انجام دادم وراههای اشتباه زیادی رفتم و هیچ نتیجه خوبی بدست نیاوردم چون همیشه جسمم رو در فشارومحدودیت قرار می دادم من از سن کودکی یعنی از هشت سالگی تاسن۵۶سالگیم درحال رژيم گرفتن بودم وخیلی راهها رارفتم اما نشدوحالابا انتخاب فوق‌العاده ای که کردم و این روش لاغری باذهن من رو وتمام کسانی که اینجا هستیم به تناسب اندام دلخواهمون خواهد رساند 

      من دربالا ازمضرات چاقی گفتم در مورد این که بدن چه قدرتی دارد وحالا می خواهم از مزایای لاغریم بگویم واین فرمول را در ذهنم به تصویر بکشم 

      ۱. داشتن اعتماد به نفس بالا 

      ۲. پوشیدن لباسهای که دوست دارم با رنگ روشن و شاد

      ۳. با ارزش بودن خودم 

      ۴. ترس نداشتن از خوردن موادغذای که دوست دارم 

      ۵. دوست داشتن خودم و به آرامش رسیدن 

      ۶. راحت نشستن و بلند شدن پیاده روی کردن

      ۷. آزادی داشتن در خرید کردن 

      ۸. فکر نکردن به این که چه بخورم کی بخورم چه وقت بخورم

      یعنی دقدقه فکری نداشتن 

      خدایا شکرت که مرادراین مسیر به آرامش وحس عالی و وبه اعتماد به نفس رساندی

      استادازشماهم ممنون ومتشکرم 

      تاتمرین بعدی همه رابه خدای مهربان می‌سپارم 

      خدایارویاورتان باشد

      یاحق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 387 کلمه

      سلام و احترام

      چاق شدن چه آسیبهای روحی و جسمی به من زده؟

      از نظر جسمی مشکلاتی پیدا کرده ام. پیش دیابت ۲ دارم. کبد چرب گرید ۲ دارم. زانودرد دارم. 

      بعد از شرکت در دوره قانون سلامتی متوجه شدم بسیاری از عوارض جسمی که فکر می کردم طبیعیه به چاقی من مربوط میشه:

       مثلا درخواب حس خفگی و خرو پف داشتم. صورتم و سرشانه هام جوش می زد. بدنم و پوست سرم چرب می شد. قسمتهایی از بدنم پوستش تیره شده بود. نقطه های قرمز رنگی روی نقاط مختلف بدنم پیدا شده بود. رگهای پاهام مثل عنکبوت تیره و پیدا شده بود. در نقاط مختلف بدن مثل کمر و سرشانه و پاهایم مرتب گرفتگی عضلات داشتم. جدیدا آلرژی هم گرفته بودم. در خواب تکرر ادرار داشتم و چندین بار در طول شب بیدار می شدم. یبوست. عرق زیاد می کردم . صبح با خستگی از خواب بیدار می شدم. احساس سیری بهم دست نمی داد. شکمم مثل یک چاهی که هیچوقت پر نمیشه بود و همش می خواستم که بخورم. بعد از خوردن سنگین می شدم و خوابم می گرفت. بداخلاق و بی انرژی بودم. زود خسته می شدم. موهایم کم پشت بود. استخوانهایم ضعیف شده بود و چند بار این اواخر شکست و حتی دندانهایم تکه تکه خرد می شد . در یکسال ۹ تا دندان عصب کشی کردم. چشمانم کم سو شد و یکباره من که اصلا عینکی نبودم شماره عینکم بالا رفت. 

      همه این عوارض از نظر روحی و جسمی به من ضربه می زد و من بارها وزنم را کم می کردم ولی استمرار نداشتم و همیشه ترس از برگشت وزن و علایم را داشتم. امید زیادی دارم که با آموختن لاغری با ذهن برای همیشه لاغر و سلامت باشم.

      از مشکلات روحی هم بخواهم بگویم تک تک این عوارض جسمی مشکل روحی به همراه دارد. 

      خود چاقی به تنهایی از بد فرم شدن و از دست دادن اعتماد به نفس تا خجالت از حضور در جمع های خانوادگی و حتی حضور در محل کار به همراه دارد.

      مشکل در پیدا کردن لباس خوش دوخت و زیبا داشتم. استخر نمی رفتم. عکس نمی انداختم. لباسهای جدید نمی خریدم. تمام لباسهای قدیمی ام که برایم خاطره انگیز بودند را رد کردم رفت چون از اینکه دیگه نمی تونستم بپوشمشون ناراحت می شدم. واحساس همیشگی عذاب وجدان و سرزنش خودم و خجالت و حسرت و نا امیدی و عدم اعتماد به نفس.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/12/01 04:36
      مدت عضویت: 445 روز
      امتیاز کاربر: 3140 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 715 کلمه

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست

      چرا لاغر شدن آسونترین کار دنیاست؟

      (تجربه واقعی خودم)چون وقتی دستم زخم میشد و هی میکندمش دوباره زخم میشد و من بارها میگفتم ای خدا چرا آیت زخم خوب نمیشه و وقتی بی‌خیالش شدم وقتی گفتم بزار من دخالت نکنم ببینم نتیجه چی میشه  همون زخمی که سه سال روی دست راستم بود به عرض یکماه کاملا از بین رفت !

       این یعنی بدن من همواره همواره همواره همواره در حال تلاش برای بهبود من هست 

      همونطور که وقتی نوزاد بودم به اندازه نیازم تغذیه داشتم و هر چقدر هم مادرم اصرار به خوردن شیر بیشتر می‌کرد من روی برمیگردوندم الان هم اگر من مدام ضرر رو به بدنم  وارد نکنم بدنم اتوماتیک به سمت اصلاح مسائل بدنم میره    من قرار نیست جادو کنم فقط قراره بیخیال زخم(اضافه وزن) بشم  و تمرکزم رو روی قسمت های سالم بدنم (لاغری و نشانه های لاغری آسان) بزارم تا تصویر اشتباهم از دست زخم شده ام به دست سالم تغییر کنه و بدنم شروع به اصلاح مسئله کنه 

      لاغری آسون ترین کار دنیاست چون بدن من همواره میخواد که متناسب سالم شاداب و با طراوت باشه!

      چرا لاغری آسون ترین کار دنیاست؟

      چون نمونه هایی رو در زندگیم دیدم که چون تصویر ذهنشون از خودشون یه فرد متناسب بوده  با اینکه قرص چاقی خوردن و چاق شدن  

      بعد قطع قرص به سرعت لاغر شدن بدون اینکه ذره ای تلاش کنن 

      ذهنشون خودکار روی اعمال متناسب کننده بدنشون قرار داره 

      لاغری اسونترین کار دنیاست مهمنیست چقدر اضافه وزن داریم وقتی فرمولها دستکاری بشه و به سمت لاغری هدایت بشه اونقدرررر شگفت زده میشیم از تغییرات جدید که بارها خداروشکر میکنیم بابت قرار گیری در این مسیر

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست

      چون هر چقدر مزیت لاغر بودن رو در خودمون تکرار میکنیم میلمون به لاغری بیشتر میشه و بدننمون اتوماتیک به میل ندارم سوق داده میشه 

      کم کم غذا برامون عادی میشه و ولع نداریم 

      کم کم نمی‌ترسیم 

      کم کم آرام تر میشیم 

      و کم کم می‌بینیم که باربی شدیم  و لباس های قشنگی که توی رویاهامون میدیدم میپوشیم

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست

      چون ما به خودمون اجازه میدیم که از زندگی لذت ببریم  با خودمون در صلح باشیم گذشته رو مرور نکنیم و با بیخیال شدن گذشته و مهربونی با جسم دوست داشتنیمون به راحتی لاغر میشیم

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      چون این برنامه ای از پیش تعیین شده برای بدنمون هست کافیه باور کنیم که خدا همونطور که بدن یه پرنده رو متناسب آفریده و غذا با اینکه فراوونه پرنده به اندازه غذا میخوره ما هم متناسب آفریده شدیم و با فراوانی غذا ها ما همونقدر که لازمه برای فعالیت  و داشتن انرژی در طول روز صرف کنیم متناسب میمونیم

      چرا لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      چون ما خیلی راحت تر به علاقه هامون میرسیم تا ناخواسته هامون

      ما وقتی به یه هدف مثلا نقاشی علاقه داریم میریم کلاس تمرین میکنیم عشق میکنیم و نتیجه میگیریم ولی اگه از درس ریاضی بدمون بیاد خیلی سخت توی مخمون میره  و همونطور وقتی انقدررر دوست داریم لاغری رو وقتی بارها امتحان میکنیم وقتی استادمون رو بارها عوض میکنیم که بلاخره نتیجه مطلوب رو از راهکار یه استاد بگیریم قطعا خیلی راحت لاغر میشیم چون ما عاشق لاغر شدنیم و قراره بلد بشیم لاغری رو با تمریناتمون با انگیزه امون با عشقمون باقدرتمون 

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      هر وقت از خودت بپرسی چرا لاغر شدن آسونترین کار دنیاست ذهنت ناخودآگاه دنبال جواب سوالت میره و الگو ها رو پیدا میکنه برات

      چرا لاغر شدن آسونترین کار دنیاست ؟

      چون ما وزن اضافه امون مثه مهمون ناخونده است که بدنمون اتفاقا خیلی اصرار داره این مهمون تشریف ببره و بره و  وقتی ما اجازه بدیم که این مهمون بره با کمال میل میره چون خود اونم میدونه که جاش توی بدن ما نیست و به چرخه طبیعی خدشه وارد کرده

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست 

      چون دیدم دوستانم رو که از راه اشتباه هم تونستن وزن بسیاری کم کنن پس راه درست که صد در صدیه

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      چون من با خوب کردن حالم لاغر میشم چون حال خوب و لاغری باهم در یک راستا هستن 

      لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      چون با انگیزه دادن به خودم لاغر میشم 

      لاغر شدم آسونترین کار دنیاست 

      ما لاغر میشیم تا ثابت کنیم به دوستانمون به کسانی که انگیزه اشون برای لاغری کم شده بگیم بیاید اینجا شما هم از این مسیر قشنگ بیاید به سرزمین لاغر ها چون شما شایسته تناسب هستید و خوشبختی یعنی لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 

      خداروشکر خداروشکر خداروشکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/12/01 04:00
      مدت عضویت: 445 روز
      امتیاز کاربر: 3140 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 527 کلمه

      ضربه های روحی چاقی

      تیکه های وحشتناکی که ازسمت بقیه بهم گفته می‌شد در حدی که تا یک هفته یا یک ماه من رو ناراحت می‌کرد و هی یادم میومد

      وقتی میخواستم یه لباس خوشگل بخرم که خیلی دوسش داشتم میگفتم اندازه ات نیست

      یکم شکم در آورده بودم بهم میگفتن مگه بارداری؟ در صورتیکه من مجردم و این خیلی دلم رو میشکست

      وقتی تحقیر میشدم نمیتونستم جوابی بدم و مجبور میشدم توی خودم بریزم

      خجالت میکشیدم دوستام من رو با لباس جذب ببینن

      خجالت می‌کشیدم دوستی از جنس مخالفم داشته باشم  و میترسیدم از سمت اونم تحقیر بشم

      خیلی جاها به خاطر اینکه نمیتونستم خوب بدونم تیکه می‌شنیدم

      برای غذا خوردنم همش نگران بودم ک نکنه بهم بگن چقد میخوری  بسه دیگه

      نفسم می‌گرفت خیلی تحرک می‌داشتم

      و خیلی موارد دیگه که به خاطر ۲۰ کیلو اضافه وزن واقعا من رو سرخورده می‌کرد چقدر عالی گفتید که بدن تحمل وزن رو سعی میکنه داشته باشه ولی اونقدر اضافه وزن روی اعصابمون تاثیر منفی داره که همون از روی سرمون برداشته شه دنیا دنیا خداروشکر میکنیم

      وقتی لاغر بشم میتونم یه عالمه مانتو خوشگل و عروسکی بدوزم بپوشم من عاشق رنگ های روشنم اونم رنگهای پاستیلی و خوشگل میدونم یه عالمه از این مدل لباس ها توی کمدم داشته باشم و هر بار که لباسم رو عوض میکنمجلوی آینه خودم رو میبینم حض کنم 

      میتونم با لاغر بودن روابط بهتری داشته باشم راحت تر با افراد لاغر  و متناسب نشست و برخاست کنم میتونم به دوستانی که اضافه وزن دارم انگیزه بدم که بیان و مثل من از این شیوه نتیجه بگیرن و براشون باورپذیر باشه لاغری به این شیوه میتونم یه عالمه عکس قدی خوشگل بگیرم میتونم کلی ژست خوشگل توی گوگل و .. رو امتحان کنم و عکسای خوشگل بگیرم میتونم با لباس جذب و اندامی یه عالمه عکس خوشگل بگیرم میتونم راحت انواع و اقسام کفش پاشنه بلند بپوشم 

      کلی ذهنم آروم میشه 

      میتونم هر چی دوست دارم رو به اندازه بخورم چون ذهنم رو اندازه متناسب برنامه ریزی شده 

      میتونم ذهنم رو به جای تمرکز بر اینکه چی بخورم منعطف کنم به علاقه هام

      با تناسب اندامم میتونم خوشبختی رو حس کنم میتونم به خودم ثابت کنم که هر چیزی رو میتونم تو زندگیم خلق کنم 

      من با لاغری آروم میشم مهربونتر میشم راحت تر میتونم چت کمم بنویسم نقاشی کنم  بدنم کمتر متحمل خستگی میشه و سبک‌تره بیشتر میتونم برقصم و کیف کنم  بیشتر میتونم پیاده روی بدون خستگی انجام بدم 

      شلوارام مدلهای خوشگل و جدیدتر میشه میتونم شلواررلی خوشگل بپوشم میتونم جین یخی بپوشم میتونم کت و شلوار اندامی بپوشم میتونم رابطه عاطفی زیبا داشته باشم میتونم سریعتر کارهام رو انجام بدم میتونم سرعتم رو بالاتر ببرم من به سلامتیم خیلی کمک میکنم رون هام جمع و جور تر میشه و پوستم آسوده تر از عرق جوش و .. میشه و سلامت طبیعی بدنم مهیا میشه  شانه هام بابت وزنم راحت تر هستن حرکات بدونم محدودیتش خیلی کمتر میشه صورتم خوب میشه و جوش دیگه نمیزنه انگشتام کشیده میشه  

      دیگه حرفی از کنایه نیست و به جاش سوال میشه براشون که چجوری انقدر خوب متناسب شدم انقدر توب لاغر شدم که پوستم سفت و شکمم تخت شده  با اندام متناسبم میتونم لباس از تن مانکن بپوشم با وزن متناسبم خیلی از رویاهای پرنسسیم حقیقی میشه 

      لاغر شدن اسونترین کار دنیاست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهه رضائی
      1401/08/26 13:01
      مدت عضویت: 557 روز
      امتیاز کاربر: 9980 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,476 کلمه

      سلام به روی گل همه رفقا .

      اول اینو عرض کنم که : فایل رو که شنیدم خیلی ذوق کردم .

      زمانی که استاد عطار روشن به ما آفرین گفتند و با حرفای دلگرم کننده شون ما رو به ادامه مسیری که در اون هستیم ، و تداوم آموزش ها و دیدن و شنیدن مابقی

       فایل ها تشویق کردند . به سهم خودم بسیار ازتون سپاسگزارم و مطمئنم که با اثربخشی این کلمات ، به آموختن بیشتر و انجام دقیق تر تمارین و تکالیف مربوطه آموزش‌ها خواهم پرداخت .

      در پاسخ به سوال تون که فرمودید  :چه لطماتی بخاطر چاقی تا بحال به روح و جسم من وارد شده ؟

      برای من ، بزرگترین معضل چاقی ، سلب قدرت اختیار و انتخاب در همه تصمیم گیری هایم بود !

      _ چه لباس هایی بپوشم که دوست شون هم داشته باشم ؟ متاسفم ، دست تو نیست !

      _ چه رنگی هایی دوست دارم ؟ شرمنده ، انتخابی نداری .

      _ چه غذاهایی دوست دارم که بدون محدودیت رژیمی میتونم بخورم ؟ فراموشش کن.

      _ چقدر عزت نفس و خودباوری برای برقراری ارتباطات جدید دارم ؟ تقریباً هیچی ،

      _چه فعالیت های بدنی میتونم داشته باشم ؟ شوخی میکنی !

      _ چقدر در دور و بری هام مورد قبول و پذیرش هستم ؟ ول کن بابا .

      _ چقدر موقع خرید پوشاک اونی که دوست داشتم رو تونستم بخرم ؟ اصصصصصلاً . 

      _ چقدر بخاطر هیکل نامتناسب مایه ی شوخی و تمسخر اطرافیانم بودم ؟از دستم دررفته.

      _چقدر موقع تاکسی گرفتن راننده گفت ؛ دونفر حساب میکنم ها !؟ بی حساب .

      _ چقدر از آینه ها فراری بودم ، مخصوصاً آینه های بزرگ نمای اتاق های پرو ؟ اوو… وَه .

      _ چقدر مهمونی ها و دورهمی ها رو دوست داشتم و نتونستم برم ؟ بزار بشمرم …

      _ چه کارهایی کردم که یه کم وزنم روکم کنم که اصلا دوستشون نداشتم ؟ تا دلت بخواد .

      من هیچ انتخابی نداشتم !!!

      هر کاری میکردم چاق میشدم 

      هر چی میخوردم چاق میشدم

      آب میخوردم چاق میشدم 

      حتی نفس هم میکشیدم حس میکردم باد میکنم و چاقتر میشم !!!

      هیچ اختیاری هم نداشتم !!!

      حتی اختیار راه رفتن و تکون دادن هیکل بزرگم رو هم نداشتم

      یا بارها یا به چیزی برخورد کردم که یا افتاد یا شکست یا خراب شد یا …

      یا دست و پای دیگران رو که جلوی پام بود رو ندیدم و له کردم و طرف از درد غش کرد ..

      خوب خوب خوب … بسه دیگه … کلاغ پر ، گنجیشک پر ، اتفاق های بد پر ! 

      قرار شد دیگه راجع به اسمشو نبر (چ.ا.ق.ی) نه حرف بزنیم نه فکر کنیم نه جایی مطرحش کنیم نه ازش شکایت کنیم نه راجع بهش نِک و ناله کنیم نه هیچی …!!! تموم تموم تموم !

      یه قرار دیگه هم گذاشتیم :

      خودمون رو دوست داشته باشیم .

      جلوی آینه بایستیم و بدن رنج کشیده مون که هزار جور بلا سرش آوردیم رو ببینیم.

      بابت اینکه جسم عزیزمون رو با دستکاری های جورواجور و افکار غلط و ذهنیات اشتباه به این حال و روز درآوردیم ازش معذرت خواهی کنیم .

      بدن عزیز من ، دارایی ارزشمند و تکرار نشدنی من ، سیستم فوق هوشمندی که در اختیار من قرار گرفتی :  فقط میتونم بگم 

      متاسفم :

      برای …همه شکنجه های گرسنگی های شدیدی که به تو دادم ،

      برای …همه فشارهای فیزیکی که به  اسم ورزش روی تو وارد کردم ،

      برای …همه تنفری که از فرم نامتناسب و ابعاد نامتعارف ات داشتم ، 

      برای …همه بی توجهی هام و ندیدن هات ،

      لطفاً منو ببخش : 

      برای …همه تقصیرهایی که گردن تو انداختم و خواستم تنبیه ات کنم ،

      برای …همه انزجاری که ازشکم بزرگ وپاهای فیلی شکل ودست‌های ستون مانندت داشتم

      برای …دوست نداشتن ات و اهمیت ندادن بهت ،

      برای … بد و بیراه گفتن بهت ،

      برای … سرزنش کردن و نخواستن ات …

      ازت ممنونم :

      برای … هوش برتر و سیستم فوق العاده و کارایی عالی ات ،

      برای … تمام تلاش ها و فعالیت هات که جلوی خیلی ازاشتباهات منوگرفت 

      برای …تمام مسیرهای اشتباهی که رفتم و همراهی ام کردی

      برای … تمام اشتیاقی به کم کردن وزن و تناسب اندامم از خودت نشون دادی ،

      برای…پذیرش صبورانه تمام تصمیمات غلط ام ،وشکیبایی ات دربرابرفشارهای عجولانه من

      دوستت دارم .

      و بهت قول میدم من بعد ، بدون در نظر گرفتن فرم و اندازه ات :

      مثل یک شی اصیل باستانی ،

      مثل یک  جعبه ی بزرگ که روش  نوشته ؛ شکستنی است ، با احتیاط حمل شود !

      مثل یک قطعه الماس بزرگ چند قیراطی 

      مثل یک معبد قدیمی و مقدس

      یا برتر از همه ی اینها ، 

      مثل بزرگترین نعمتی که خداوند به من عطا کرده ،

      مثل یک بدن سالم ، هوشمند ، متناسب ، پرانرژی ، و شاداب بهت عشق بورزم و همیشه دوستت داشته باشم ، به تصمیماتت اعتماد کنم و به دستورات برای سلامتی بیشترم ، بی چون و چرا عمل کنم .

      قرار شد زمان تعیین نکنیم ، پس بدون ذکر تاریخ ، الان تو دهه اول سال ۱۴۰۰ هستیم .

      من علاوه بر رسیدن به اندام متناسب و روی فرم و لاغرم ، و دانشی که در این مسیر یاد گرفتم و در سایر زمینه های فکری و روحی و ارتباطی ام به کار گرفتم ،

      زنی هستم بسیار موفق ، باهوش ، جذاب ، با عزت نفس بالا و اعتماد به نفسی مثال زدنی ، که همچنان در حال افزایش آگاهی و یادگیری ام .

      آرامش خاطر ، سلامتی ، شادی درونی ، انرژی سرشار ، خلاقیت ، ایده پردازی و کار آفرینی از دیگر دستاوردهایی است که بعد از موفقیت بزرگم در زمینه تناسب و سلامت فکر و جسمم به دست آورده ام .

      من به خیلی از آرزوها و خواسته هام در طی سالیان اخیر دست پیدا کردم .

       الان در اوج سلامتی و شادابی و احساس خوب جوانی و چالاکی ، مدیر کسب و کار خودم و صاحب برند جدیدی در تولید لباس هستم که با چندین مشتری خارجی و داخلی در حال مراودات کاری و تجاری ام . 

      درآمد فوق العاده و روز افزونم ، کارخانه بزرگ با چندین نمایندگی سرشناس داخلی و خارجی  ، افراد زیادی که در این زمینه برای برند من کار می‌کنند ، سفرهای بسیاری که به اقصی نقاط جهان برای معرفی برند ام و بستن قرار دادهای جدید دارم ، و تمام نقشه ها و راه کارهای جدیدی که به ذهنم میرسد …

       همه و همه ، مدیون پاک کردن فرمول های قدیمی ذهنی و جایگزینی فرمول های جدید هستن . فرمول هایی مثل :

      پاک کردن سرخوردگی و طرد شدگی و نصب اعتماد به نفس و خودباوری

      برداشتن احساس خمودی و خستگی و جای گذاری انرژی وشادابی

      از بین بردن نتوانستن و موفق نشدن و ایجاد میخواهم پس می شود

      رفع باور ناتوانی و هر چه پیش آید خوش آید و ساخت باور جدید قدرت عظیم ذهن و اعتماد به موفقیت و باور من می توانم .

      دست برداشتن از شکوه از خداوند و شکایت از موقعیت موجود و تبعیضی که بین بندگانش قائل شده 

      و ایمان و اعتماد به اینکه خداوند همیشه بهترین مسیرها را در بهترین زمان و موقعیت در اختیارمان قرار می‌دهد و این خود مائیم که باید لیاقت و شایستگی استفاده از خوان بی  حساب خداوندی را در خودمان ایجاد کنیم .

      شاید همگی شنیده باشیم که گیاه بامبو ، بعد از کاشت ، هیچ نشانه ای از رشد و نمو نشان نمی‌دهد و بعد از چند سال ، یکباره سر از خاک بیرون میاره و فقط در مدتی کوتاه به رشدی چندین متری دست پیدا می‌کنه . 

      پس مراقب جوانه ی بامبوی ذهنمون باشیم رفیق .

      دانه ای از آگاهی جدیدی که در ذهنمون کاشتیم و هر روز با افزایش دانایی و اطلاعات جدید ، در حال آبیاری اون هستیم .

      پا پس نکش و ادامه بده دوست من . امیدت رو از دست نده و استمرار داشته باش . 

      این فقط یه مثال بود ، ما جزو نباتات نیستیم   .

       ما انسانیم ، برجسته ترین آفریده ی هستی .

      ایمان دارم که خداوند برای ما ، خاص ترین دست سازه ای تا به حال خلق کرده  ، و خودش هم به این موضوع اذعان کرده ، نکاتی رو در نظر گرفته و مواردی رو در وجودمون قرار داده که تا به امروز حتی از وجودشون بی اطلاعیم . و فرمان رو هم در بسیاری موارد دست ناخودآگاهمون قرار داده . 

      حتی موارد اندکی هم که امروز علمش رو هم داریم و متوجه شدیم ناخودآگاه در بدنمون انجام میشه اینقدر شگفت انگیز و عجیبه که هنوز جوابی برای چگونگی انجام شون پیدا نکردیم ؛ مثل تنفس خودکار  ، ضربان قلب اتوماتیک ، جریان گردش خون یا  ترمیم زخم در بدن که هنوز برای ما بصورت یک راز باقی مونده که بدن چطور این کار رو انجام میده ؟ همون بافت ، همون سلول ها ، همون کارکرد !!!

      پس باید اعتماد کنیم ، باور کنیم و بدونیم اگر با این سیستم فوق هوشیار همراه و هماهنگ باشیم به نتایجی دست پیدا می‌کنیم که هنوز حتی از دایره ی افکار و تجسم ما خارجه .

      ما که چندین و چند سال اینهمه تلاش کردیم و نتیجه رو ام که همه مون داریم می‌بینیم ، پس چرا این مسیر جدید رو انتخاب نکنیم و با طبیعت و تناسب جاری در اون هماهنگ نشیم ؟

      تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس             خود راه بگویدت که چون باید کرد

       یا حق .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 38 از 8 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 668 کلمه

      سلام و درود 

      فایل هفتم و نکات طلایی!

      اول اینکه من تو یه حساب سر انگشتی فهمیدم تو این سالها حدود ۶۰ کیلو یا شایدم کمی بیشتر تو رژیم های مختلف   وزن کم کردم ! این یعنی من توانمندم و بدنم بیشتر از من علاقه داره که متناسب بشه و این رفتار ها و عادت های غلط ذهن من بوده که هر بار تلاش من رو بی نتیجه کرده …..

      مرز بین توجه به چاقی و آنچیزی که ماتو ذهنمون فکر میکنیم توجه به لاغری هستش از مو باریک تره و دقیقا هر بار که فکر میکنیم داریم با انرژی به سوی لاغری میریم در واقع به چاقی بیشتر توجه میکنیم !

      در ست زمانی که فکر میکنیم داریم کارهایی می کنیم که لاغر بشیم داریم به چاقی توجه میکنیم و در نتیجه تلاش بی ثمر !

      و جالب تر اینکه چقدر ساده با انجام ندادن نادرست ها و رعایت درست ها میشه سرِ پیکان توجه رو به سمت لاغری برگردوند ….

      من قبل ها فکر میکردم با حرف زدن در مورد چاقی حس بهتری خواهم داشت و یه جورایی با دیگران تقسیم کردن این درد کمک میکنه به حس خوب ولی هر بار فقط حس بد و سر خوردگی بیشتر برام به جا میموند چون از طرفی باعث سرزنش کردن خودم میشدم و از طرفی ترحم بقیه رو میگرفتم که حس مزخرفی داشت ! 

      اما حالا میبینم با حرف نزدن چقدر حسم بهتره و اعتماد به نفسم بالاتر رفته واقعا چه نیازیه آدم در مورد مسائلی که دیگران در اون دخیل نیستن باهاشون حرف بزنه ؟!

      چاقی باعث شده من از یه آدم اکتیو تبدیل به یه آدم گوشه گیر بشم ، اعتماد به نفسم داغون شده ، از جمع ها فراری شدم و تا حد امکان تو جمع ها گوشه کنار قرار میگیرم که تو دید نباشم ، از غذا خوردن با جمع متنفر شدم چون همش حس میکنم بقیه دارن من رو چک میکنن 😐

      من روابط آنچنانی ندارم و شاغل هم نیستم اما بزرگترین ضربه چاقی در مورد فرزندانم هست حالا که بزرگ تر شدن و نیاز دارن بیشتر تو جامعه باشن من خجالت میکشم همراهی شون کنم و حتی باعث میشم اونا هم از شرکت تو خیلی از فعالیت هاشون جا بمونن و از این بابت واقعا عذاب میکشم مثلا دخترم که ۱۱ ساله هست عاشق استخره ولی دوست داره مثل دوستاش با مادرش بره اما من خجالت میکشم برم و به همین خاطر تا الان به بهانه های مختلف اونو از کاری که بهش علاقه داره منع کردم !

      خرید که واسم کابوسه اینکه هر بار با خجالت به فروشنده بگم سایز منو دارید و اونم با یه نگاه ورانداز گونه بگه نه ! 

      الان سالهاست از طریق مجازی خرید میکنم متاسفانه و از یکی از بزرگترین لذت هام محروم شدم …

      اینها فقط چند مورد کوچیک از ضرر های چاقی برای من بوده…..

      متاسفانه یه کار غلط من هم تعیین وقت واسه لاغری بود که حالا فهمیدم با این کار هم دارم به چاقی توجه میکنم و تلاش میکنم کلا از ذهنم وقت رو حذف کنم و فقط به فکر حس و حال خوب و سبک زندگی درست باشم و مستمر ادامه بدم تا نتیجه بگیرم ….

      و اما منِ متناسب پر از انرژی و حس خوبه ، دیگه خبری از خجالت و سرزنش نیست ، 

      مثل این میمونه که واردِ یه دنیای جدید بشم که همه چیزش واسم تازه گی داره و مثل بچه های نو پا دوست دارم همه چیزش رو امتحان کنم و تجربه کنم !

      سبکبال و شاد پر از حس های خوب ، یه دنیای جدید پر از تازگی ، پر از چیزهای جدید که باید تجربه کنم ، 

      اینجا محدودیت نیست ، سرزنش نیست ، تنفر نیست ، ترحم نیست ، منِ جدید داره زندگی جدیدی رو تجربه می کنه ، که فقط و فقط مختص خودشه ، چون براش زحمت کشیده صبر ‌کرده و استمرار داشته ….

      این دنیایی هست که من برای سالها ی آینده تصور کردم براش تلاش میکنم و خسته نمیشم …

      در موردش هر روز تصور میکنم و هرروز مینویسم .

      خدا یا کمکم کن من راه درازی درپیش دارم و فقط و فقط امیدم به توعه ….

      یاعلی  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/30 15:52
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,609 کلمه

      سلام به همه ی   عزیزان همراهم 

      من  هم جز افرادی بودم که در گذشته با وجود اینکه برای لاغری  تلاش کنم اما نتیجه نگیرم اما بازم تلاش میکردم و بازم به دنبال لاغری بودم و هیچ وقت دست از تلاش برنمیداشتم تا با این راه آشنا شدم .یعنی من هیچ وقت. چاقی و نپذیرفتن که این بهترین  کار بود که باعث شد به این راه هدایت بشم 

      و اما  از وقتی  که در این مسیر الهی  هستم تغییر در افکار و باور و رفتارم به وجود اومده  و  جسمم تغییر کرده .

      من کسی بودم که در گذشته به خاطراینکه  همیشه رژیم و محدودیت داشتم حریص در خوردن بودم و همیشه گرسنه بودم و همیشه میگفتم خوش به حال لاغر ها که هر چی میخوان  میخورن و لاغر هم هستن   یعنی همیشه حسرت اون افراد لاغر رو داشتم .

      من در گذشته که  میخواستم لاغر بشم و رژیم داشتم همیشه هم به نوع خوردنم و مقدار خوردنم توجه داشتم که ببینم چی میخورم  تا مبادا چاقتر بشیم و اما الان که در این راه هستم مدتها هست ازاین کارها خبری نیست و من فقط رژیم فکری دارم و در افکارم وباورهام و رفتارهام دارم تغییر میکنم .

      من با بودن در آموزشها سایت متوجه شدم در گذشته من همیشه داشتم به چاقی توجه میکردم و اونم در وجود من بیشتر می‌شده .یعنی من یادم میاد از زمانی که بعد از ازدواجم شاهد اضافه وزن در جسمم بودم  به همه و خودم میگفتم وای چاق شدم خوبه رژیم بگیرم و کمتر بخورم تا از شرش رها بشم و یادم میاد اون  تلاش من در سال ۸۲ یا ۸۳اولین رژیم من بود البته در دوران نامزدی  هم چون متوجه شده بودم تپل شدم دوست داشتم که لاغر بشم برای شب عروسی و من رفتم باشگاه ثبت نام کردم اما نمی‌دونم چی شد که ادامه ندادم  شاید از این بود که هنوز اضافه وزن من کم بود و خیلی ناراحتم نمی‌کرد اما یه  سال بعد ازازدواجم که چاقتر شدم تصمیم گرفتم خودم هر چیزی  نخورم و …. و تونستم با همون کاری  که انجام دادم ۸کیلویی کم کنم و همه هم تشویقم میکردن. اما با این کارها داشتم  من به  چاقی بیشتر توجه میکردم .و من بعد از رها کردن رژیم  سریع باردار شدم و چقدر در اون دوران من چاقتر شدم و اضافه وزن شدیدی رو تجربه کردم تا جایی که هیچ‌کفشی پای من نمی‌رفت هیچ مانتو شلواری اندازه ی من نمیشد و من در اون دوران از چاقی خودم حالم بد میشد و  من به محض زایمان کردنم سریع سه ماه بعد اقدام به لاغری کردم  اونم با ورزش  ورژیم و و تونستم وزن خودم رو به ۶۷ کیلو برسونم اونم فقط با باشگاه و یکم کم خوری که خودم برای خودم تجویز میکردم و باعث حیرت همه میشدم و دیگه من باور کرده بودم به خاطر ازدواج و بارداری من باید چاق باشم مگر رژیم و ورزش داشته باشم  برای همین به محض رها کردن رژیم و باشگاه من سریع دوباره چاق میشدم و اما چون کلافه از رژیم ومحدودیت  بودم یه جاهایی رها میکردم و اون طور که دلم میخواست می‌خوردم .

      اما خب در جمع‌های دوستانه ی  خودم حس خوبی نداشتم موقع خرید حس خوبی نداشتم .موقع عروسی و مهمانی و ….حسم بد میشد و خودم رو سرکوب میکردم و با این کار داشتم فرصت رو برای چاقی بیشتر مهیا میکردم .

      در واقع چاقی و باید مثل یه آدم  فرض کنم که اگر به اون توجه منم اون زور و قدرت بیشتری پیدا می‌کنه و به راحتی بر من و لاغری غلبه می‌کنه و من یادم میاد بعد از ازدواجم. سرعت چاقی در بدن من خیلی بیشتر شده بود 

      و من به‌شدت از اون ناراحت و متنفر بودم .

      من یادم یاد چاقی چه لطمه های به من زده بود :

      باعث شده بود سنم بالاتر نشون داده بشه .

      باعث شده بود در هیچ لباسی زیبا و خوش اندام نباشم 

      باعث شده بود خیلی ازمدلها و  رنگها رو نپوشم 

      هر کفشی به  پام نمیرفت 

      هیچ کدوم ازطلاهام به دستم نمی‌رفتن نه النگو نه انگشترهام رو نمیشد استفاده کنم .

      کمر درد و زانو  درد شدید داشتم .

      کلی محدودیت در خوردن و خریدن و زمان داشتم 

      کلی  هزینه و زمان  میزاشتم که باشگاه برم اما فایده نداشت 

      اعتماد به نفس لازم رو برای حضور در جمع ها نداشتم .

      همیشه رفتارهای بی کلاس غذا خوردن داشتم مثلا تند و تند غذا  می‌خوردم و هیجانی می‌خوردم و همه چیز رو باید امتحان میکردم و می‌خوردم .و در واقع حریص در خوردن بودم .

      روابط خوبی با خودم نداشتم چون از خودم همیشه ناراحت بودم و گله داشتم و از دیدن خودم در آینه ناراحت میشدم .

      هیچوقت موقع خرید کردن لباس آزادی در انتخاب نداشتم و به سختی گیرم میومد .

      و من خلاصه بعد از بارداری دومم که چاقی زیادی رو در حد ۱۰۰کیلو تجربه کردم تصمیم گرفتم پیش  کارشناس تغذیه برم و زیر نظر ایشون خودم رو لاغر کنم و تونستم با زحمت و چنگ و دندون خودم رو متناسب کنم و تا وزن ۵۹ کیلو خودم رو برسونم اما هیچ وقت این لاغر های برای من ماندگار نبودند چون چاقی در ذهن من بود و من روبه سمت چاقی هل میداد.و همین بیشتر از چاقی تنفر میکردم و از اون میترسیدم اما فایده ای نداشت چون داشتم به چاقی توجه میکردم .و من با تصویر های ذهنی که از خودم داشتم دوباره خودم رو چاق میکردم .

      در واقع من دارم با این دوره ها یاد میگیریم به چیزی که الان در ما وجود ندارد یعنی لاغری توجه کنیم و به چیزی که در وجود ما هست یعنی چاقی توجه نکنیم و این کار احتیاج به زمان داره تا ما موفق  بشیم .پس عجله نکنید چون عجله باعث شکست ما میشه من خودم به شخصه حدودا دو سال و نیم هست در این مسیر هستم وخیلی  هم تغییر کردم و کمی تا ایده الم فاصله دارم اما ناراحت نیستم و بر عکس لذت میبرم ازاین سبک زندگی کردن و رفتار کردن با خودم و چون برای هدفم که لاغری هست ارزش قایل هستم پس در مسیر میمانم  تا به هدفم برسم و اصلا من در این راهم که با لاغری زندگی کنم همانطور که من سالها با چاقی زندگی کردم تا چاق شدم  پس من در حال یادگیری لاغری از این سایت هستم تا با لاغری هر لحظه زندگی کنم .

      و من زمانی که وارد سایت شدم از استاد شنیدم اگر من خیلی ازکارهای  نادرست رو انجام ندم خود به خود لاغر میشم. پس نیاز نیست من کار خاصی  بکنم  فقط کافیه نادرستها رو انجام ندم و خود به خود درست ها  رو انجام میدم .

      من یادم میاد برای لاغری چقدر به خودم زجر و سختی میدادم کمربند میبستم غذای بد مزه و آبپز می‌خوردم ساعتها در باشگاه عرق میرختم و ….اما حالا خندم میگیره به اون روزها ی گذشته و به قول استاد میگم فقط نیاز بعضی کارها رو انجام ندی بعضی افکار رو نداشته باشی  خود به خود حالت بهتر میشه و رفتارهای بهتری خواهی  داشت و به تناسب میرسی .

      پس من  از امروز در مورد چاقی خودم با کسی حرف نمی‌زنم یادم میاد در گذشته به هر  کس میرسیدم میگفتم که وای من چیزی نمی‌خورم ولی نمی‌دونم چرا چاقم اصلا چاقی من به خاطر فلان دارو و مشکل من هست تقصیر من که نیست  پس دیگه مدتها هست برای کسی حرف نزدم و توضیح ندادم و مشکل چاقی در من کمرنگ شد .

      پس سرزنش کردن خودم ممنوع هست من یادم میاد در گذشته که چاق بودم وقتی عکسی میگرفتم و یا داخل اتاق پرو میرفتم که خرید کنم خودم رو سرزنش میکردم و ناراحت میشدم یا اینکه یادم میاد به خاطر اینکه شکم بزرگم رو نبینم کمربند میبستم که اون رو نبینم و با این کارها چاقی رو در خودم بدتر و بیشتر میکردم و در واقع تنفر از چاقی باعث چاقی  بیشتر در من میشد  و اما مدتها هست خودم رو با عشق و علاقه دوست دارم و بغل میکنم و به خودم میگم این جسم من کار خودم هست من خودم اون رو به وجود آوردم و لی نمی‌دونستم دارم چی میکنم  پس جسم عزیزم کمک کن تا به هدفم برسم و به خودم محبت میکنم و به خودم احترام می‌زارم  و خودم رو تمام و کمال پذیرا هستم .و به خودم اطمینان میدم که من جسمم رو از این بهتر خواهم کرد چون من لایق بهترین اندام هستم .جسم من مال من هست و هر گرم چاقی  در وجود من به خاطر خودم هست  و خودم  اونها رو وارد جسمم کردم پس  خودم درستش میکنم .

      من می‌خوام از مزایای  لاغری  بنویسم :

      لاغری باعث آرامش روحی در وجود من میشه 

      لاغریباعث شادی و حال خوب  بیشتر  در وجود من میشه 

      باعث خوشتیپی میشه 

      باعث میشه لباسهای رنگ شاد  بپوشم 

      باعث سلامتی بیشتر میشه 

      باعث زیبایی چهره میشه 

      باعث جوانی  و شادابی میشه 

      باعث اعتماد به نفس بیشتر میشه .

      باعث میشه راحت تر به بقیه  خولسته هام  برسم .

      باعث میشه روابط  عالی با خودم و بقیه داشته باشم .

      خدای درونم رو بهتر  پیدا میکنم 

      ایمان و توکلم بهتر میشه .

      باعث میشه آزادی در خیلی از جنبه های زندگیم داشته باشم 

      باعث میشه از خوردن لذت ببرم و نترسم 

      باعث میشه بهتر عبادت کنم 

      باعث میشه به خودم احترام بیشتری بزارم  .

      باعث میشه دنیای بهتری رو تجربه کنم 

      باعث میشه  سبکتر  بشم .

      باعث میشه جمع و جور تر بشم و در همه جا به راحتی جام بشه .

      باعث میشه هر. فعالیتی رو که دوست دارم بدون محدودیت  انجام بدم.

       ‌‌‌‌‌‌‌‌باعث میشه  حتی در هر وعده ی غذایی کمتر غذا اسراف بشه .

      باعث میشه حتی کمتر غذا پخته بشه و کمتر غذا دور بریزیم .

      باعث میشه هیچ کس رو در خوردن اصرار نکنم 

      باعث میشه  اطرافیان  من هم متناسببتر  بشن 

      باعث میشه رابطه  ی بهتری با اطرافیانم داشته باشم 

      باعث میشه مثل یه ادم لاغر آرام و زیبا غذا بخورم .

      باعث میشه به خود باوری برسم .

      باعث میشه در اجتماع جایگاه بهتری داشته باشم 

      باعث میشه زندگی موفق ترس داشته باشم چون رضایتم ازخودم بیشتر میشه .

      باعث میشه …

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1401/01/19 01:35
      مدت عضویت: 1485 روز
      امتیاز کاربر: 10776 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 570 کلمه

      جلسه هفتمهمه چاق ها دوست دارند لاغر بشوند.و تلاشهای زیادی انجام می دهند ولی شکست می خورند چون مسیر را اشتباه رفتند و مسیر اشتباه هر چق در تلاش شود باز هم به نتیجه نمی رسد.اما لاغری با ذهن مسیر درست هست و حتما ما را به نتیجه می رساند.توجه به چاقیوقتی ما هی سعی کردیم بارژیم یا ورزش لاغر بشویم در واقع داشتیم به چاقی توجه می کردیم و به چیزی توجه کنی یعنی آره من از این می خوام و دنیا به احساست توجه می کنه وقتی ما به چاقی توجه می کنیم احساسمان بد می شود و ما همان احساسی را که داریم را در زندگی واقهی و فیزیکی تحربه می کنیم.چی کار کنیم که توجه به چاقی نکنیم۱ در مورد چاقی حرف نزنیم.۲. خودمون را سرزنش نکنیم من از وقتی که در دوره شرکت کروم دیگه خودمو سرزنش نکردم و خیلی حسم خوب شده دیگه عاشق خودم شدم همش از خودم معذرت می خوام که باعث شدم اینحوری ضجر بکشه باور کنید وقتی به این قسمت از توصیحات استاد رسیدم به شکم خودم نگاه کردم کمی آویزان هست ولی اصلا حالمو بد نکرد بلکه آروم لمسش کردم و نوازشش کروم و ازش معذرت خواستم و خودم را مسئول درست کردنش دانستم بله باید جسم را دوست داشته باشیم تا در یک تعادل با ذهن و روح نا قرار بگیره و ما را در رسیدن به تناسب اندام ایده آل کمک کنه.قبل از اینکه در نورد مزیتهای لاعری بنویسم به توصیه استاد می خواهم به شما دوست عزیزی که داری این مطلب را می خوانی بگم که با نوشتن واقعا متناسب می شوید بتور کنید من تقریبا بیشتر از ۹ ماه هست که در دوره هستم و همش استمرار داشتم ولی خیلی کم می نوشتم تا اینکه یک ماه پیش تصمیم گرفتم بنویسم و نظرات دیگران را بخوانم باور کنید در همین یک ماه طوری لاغد شدم که خودمم شگفت زده شدم بماند که دیگران چقدر تا منو می بینن همین رو می گن خدای من یعنی همین نوشتن این معجزه را در من ایحاد کرد پس توصیه می کنم همگی بنویسیم.مزیت های لاغری داستان منمن صفیه الان متناسب هستم و هر بار که برای خرید می روم از پوشیدن و پرو کردن لباس اندامی که به تن مانکن میترین مغازه هست لذت می ب م رنگ مورد علاقه ام را می پوشم.من وقتی وارد کلاس درس می شوم با چنان پوشش زیبایی وارد می شوم که دانش آموزانم از دیدن من کیف می کنند چون من متناسبم و اعتماد به نفس فوق العاده ای دارم و هر کس از بیرون وارد کلاس بشود و من را با بچه های کلاس قاطی ببیند اصلا متوجه نمی شود که معلم کدام هست.من در کنار همسرم خیلی لذت می برم و هر وقت به من نگاه می کند لذت تماشای من را در چشمانش می بینم خودش برایم لباس زیای داخل منزل را می خرد و من با پوشیدن آن هم خودم و هم همسرم را شگفت زده می کنم.من با تناسب زیبایم لباسهایی دارم که خیلی متناسب هستند و وقتی در جمع دوستان آشنایان و فامیل قرار می گیرم از تناسب اندامم لذت می برم.خدایا شکرت به خاطر این دوره زیبا و شگفت انگیز الان ساعت ۱ و نیم شب هست و من خیلی سرحال هستم و لذت می برم از نوشتن این مطالب ممنونم خدا جون که بنده ای مخلص چون استاد رضا عطا روشن را در مسیر زندگی من قرار دادی تا زندگی من را روشن کند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/11/30 18:51
      مدت عضویت: 1435 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,032 کلمه

      سلام

      من چون از یه سنی متناسب بودم یادم میاد خواهرم که تازه ازدواج کرده بود مرتب پیش ما آه وناله میکرد که نمیدونم چرا چاق شدم چونکه مجردیش متناسب بود وهرموقع میومد خونه ما تامنو میدید میگفت خوشبحالت . چی کارمیکنی متناسبی ومن فارغ از همه چی هرچی دلم میخاست میخوردم اصلا نمیدونستم چاقی چیه . ترس ازغذا خوردن چیه .

      و مادرم درجوابش میگفت تو تالنگ ظهر میخابی و تحرک نداری ولی اون صبح زودپامیشه میره سرکار . 

      ومرتب حرف از پسرهمسایمون بود که جوانیش شبیه چاقی استاد بود وهروقت من میخام خواهرمو ترغیب کنم که بیاد تو دوره بهش میگم استاد هم شبیه پسره همسایمون بود وعکسشو بهش نشون میدم و واقعا قیافه هم شبیه اون پسره بود .

      خدا ما روببخشه خوب ما نمیدونستیم فرمول چاقی چیه و همش میگفتیم که اون تحرک نداره وصبح تاغروب تو خونست معلومه چاقه . واون همش گله میکرد به خاطر شرایط جسمیش نمیتونه کارکنه وبااینکه لیسانس گرفته به درد کارکارگری هم به خاطر وضعیت جسمیش نمیخوره ونزدیک به چند سال بود که بیکار بود ومرتب به خودش بد وبیراه میگفت .

      البته گاها که اون رو میبینم چون ازدواج کرده دیگه نزدیکی مانیست وقتی پسرش رو دیدم متوجه شدم کلا شبیه پدرش داره چاقی رو طی میکنه  بااینکه تازه شاید ۱۰ سال هم نشده باشه .

      وتوجه به همه این موارد بااینکه من متناسب بودم حس منو بد میکرد وگاها دلم براشون میسوخت .

      ویه همکار داشتم بااینکه ۲۳ سالش بود ولی ۱۱۰ کیلو بود ومرتب از دکتر تغذیه و راهکارای چاقیش میگفت وبااینکه طبق دستورالعمل دکتر تغذیش پیش میرفت ولی همش میگفت ما طایفون کرده و کردها همشون چاقن.

      ومن متناسب بودم ومتوجه شدم اون حس خوبی به من نداره 

      خدامنو ببخشه من که نمیدونستم تایم ناهاری بدون هیچ ترسی یه بشقاب پرغذا جلوش میخوردم واون نگام میکرد درحالیکه یه تکه نون اندازه کف دست دستش بود وچندتاقاشق غذا میخورد .

      وبهم میگفت تو لاغری برو دکتر . ومن ساده دل رفتم پیش دکتر تغذیه که برام دستورغذایی بنویسه که پرتر شم .

      ولی دکتره بعداینکه قد ووزنم رو گرفت گفتش شما ۵ کیلو اضافه وزن داری اینکه چیزی نیست وبرام یه دستورغذایی نوشت که وزنم رو بیارم پایین .

      چندروز انجام دادم بعدش رها کردم .

      و بعد مدتی کم کم چاق وچاق ترشدم وبدتر ازهمه بااینکه چاق شدم اما صورتم لاغربود . و یکی از دوستام بهم گفت من قرص چاقی میخورم تو بخور صورتت پف میکنه وزیبا میشه و منم دیدم صورتش پره منم از چندسری از اون قرص ها گرفتم و خوردم .

      چشمتون روز بد نبینه . صورتم فرمش بد شد ویه غبغبی تو صورتم افتاد که هروقت جلوی آینه وامیاستادم حالم بد میشد .

      با اینکه قرص ها رو هم دیگه مصرف نمیکردم بعد مدتی خوب شد ولی دوباره برگشت وصورتم غبغبی شد .

      خیای سخت بود وقتی واسه خرید لباس بری بعدش فروشنده بهت بگه بارداری؟

      انگار دنیا سرآدم خراب میشه و دوستم منو سرزنش میکرد یه فکری بکن من کمربند لاغری گرفتم دارم کمرمو لاغرمیکنم و مرتب سرزنش .

      ومرتب ازطرف خانوادم ودوستام موردسرزنش قرار میگرفتم میگفتند تو خیلی بد چاق میشی هرکی تو رو از پشت سر ببینه فکربد درموردت میکنه .

      خودم کم گرفتاری داشتم حالا اینم اضافه شده بود .

      داداشم مرتب میگفت کاش من بازوهای تو رو داشتم شبیه مردها میمونه . 

      انگار حس نومیدی وجودم رو فرا میگرفت منم مثل دوستان خیلی کارها کردم اما چه فایده برمیگشت .

      تنگ شدن لباسهام . وزن کردن و توآینه دیدن بهم حس منفی میداد.

      باشگاه که میرفتم یکی از بچه ها گفتش لباس گشادتر بپوش لباست تنگه اینجوری نشون میده .

      نامید وخسته وتنها تو اینترنت مرتب درحال سرچ کردن بودم هدایت شدم به برنامه نی نی سایت اونجا لاغری باقهوه رو سرج کردم .

      کلی کامنت نوشته بود وته کامنت یه آقایی نوشته بود لاغری باذهن آقای عطار روشن خوبه .

      نمیدونم چی شد سریع ازبرنامه اومدم بیرون وسریع تو گوگل سرج کردم برنامه بالا اومد .

      سریع عضو سایت شدم یه چندتا مطلب بود خوندم هیچی دستگیرم نشد وخارج شدم و همینطور خودم رو پذیرفتم و هرروز وضعم بدتر میشد تا اینکه سال بعد اواخر ماه رمضان بود یهو اومدم به سایت سری زدم دیدم سایت کلا همه چیش تغییر کرده . من اون موقع چیزی ندیده بودم ولی الان کلی مطالب ودسته بندی جدید میدیدم .

      کم کم پیش رفتم با همین رایگان تا تمون کنم دیدم لباسهام گشاد شد حس ترس ازخوردن ندارم دوبریام انتقاد نمیکنن و تصمیم گرفتم وزن کنم دیدم نزدیک ۵ کیلو وزن کم کردم بدون انجام هیچ کاری .

      ترغیب شدم و ادامه دادم والان همون آدمها بهم میگن چی کارکردی به خدا میگم لاغری باذهن . براشون توضیح میدم. سایت روبهشون میگم . عکسا رو بهشون نشون میدم اما انگار کر وکورن واصلا تواین دنیا نیستن ومیگن داریم رژیم میگیریم .منم دیگه خسته شدم و دیگه بهشون چیزی نمیگم .

      لاغرشدن خیلی آدم رو سرحال میکنه . نشاط میده انرژی میده حس خوب میده وقتی میری فروشگاه ولباس دلخاهتو میخری وقتی میپوشی وحس تناسب داری انگار وارد بهشت میشی . اعتمادبه نفس رو چندین برابر میکنه . آزادی میده ‌ دلت میخاد مرتب از خودت عکس بگیری . بهت شخصیت میده چون مثل انسان متناسب به آرامی غذا میخوری وحس گرسنگی وسیری رو میفهمی . جوان تر میشی . سالم تر میشی .

      تو عروسیها بااعتماد بهنفس میرقصی و توجمع راحت حاضرمیشی .

      انگار که تصویر خودمون زوم میکنیم روی ۵۰ . وهمه چی جمع میشه . واینطوری نیست که پوست شل بشه یا آویزون .

      کلا همه جا جمع میشه و انگار ۱۰ سال جوون تر میشن .

      همه چی رو میخوری .

      من یادم میاد به شدت ازکشمش . خامه . کره . میترسیدم اما الان همه چی میخورم . 

      حتی بعضی وقتها شام هم برنج میخورم باخیال راحت .

      حس بی نظیریه . زبان قادر به گفتن نیست . میارزه باشیم وادامه بدیم . من با اینکه خیلی جمع شدم وشاید کمی با تناسب اندام ایده آلم فاصله داشته باشم ولی دلم میخاد همچنان بیام سایت ومطالبش رو گوش بدم بهم آرامش میده .

      من باهمین روش ذهنی خدا شاهده ریزش موهام رو درمان کردم روحیم خیلی رفته بالا .

      وهمینجا خدا روشاکرم که منو به این مسیر زیبا هدایت کرد و هم از استاد بزرگوار سپاسگذارم که درآموزش مطالب سنگ تموم میزارن وبا احساس فوق العاده لاغری که وجودشان را دربرگرفته آموزش میدن . بهتر از این نمیشه .

      لاغری باذهن بهترین ودرست ترین و شیرین ترین وراحت ترین کاردنیاست . واستادش بی نظیرترین استاد دنیاست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/10/13 23:32
      مدت عضویت: 1225 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,865 کلمه

      سلام و درود بر دوستانی که طالب آزادی و رهایی هستند 😍🦋✨

      فرمولهای چاقی !…

      فرمولهای چاقی همان فرمانهای مغزی ما هستند که باعث رفتارهایی در ما می شوند و با تکرار اون رفتارها عادت های چاقی در ما به وجود می آیند .

      ما با لذت چاق شدیم با تعریف و تمجید وقتی کودک بودیم یا مزایایی که برای ما داشته که به نوعی ضربه گیر جسممون بوده یا نوعی تنبلی و راحتی بهمون می داده بنابراین لاغری با محدودیت و منع غذایی اصلا لذت بخش نیست و ماندگار هم نیست ✨

      و تنها روش ماندگار و آسون برای لاغری آموزش ذهنی است ✨

      توجه موضوع بسیار مهمی است که به راحتی باعث تقویت فرمولهای چاقی در ذهن ما می شود 

      توجه ابزاری است برای انتخاب کار مفید یا غیر مفید و انتخاب هم با ماست ✨

      ما در روند چاق شدنمون با ترسهامون و نگرانیهامون و فرار کردنمون از چاقی داشتیم بیشتر به چاقی توجه می کردیم و نوعی حسرت لاغری را در خود ایجاد می کردیم که خودش مانع از لاغر شدن ما بود و هر بار در مقابل چاقی احساس ضعف بیشتری پیدا می کردیم به طوریکه چاقی را در مقابل خودمون قدرتمندتر می کردیم و باید راهکار برای حل موضوع چاقی پیدا می کردیم نه توجه به خود چاقی داشته باشیم !…البته گاهی راهکارهایی هم پیدا می کردیم که به صورت مقطعی نتیجه ای به ما می دادند ولی به دلیل اینکه مسیرمون اشتباه بود شکست می خوردیم و از طرفی خودمون اطمینان داشتیم که باز چاق میشیم و از همه مهمتر مثلا ما ۱۰سال چاق بودیم و توجه به چاق تر شدن خود داشتیم ولی حالا ۳ماه اومدیم رژیم گرفتیم که در برابر ۱۰سال و انبوه فرمولهای ذهنی چاق کاری انجام ندادیم !…

      فکرکردن خودبه خودی اینکه فردا چی بخورم و تدارکات برای تنوع غذایی بیشتر همه توجه به چاقی هست و البته هرروز به طور گسترده تری فضای ذهن ما را اشغال می کنه به طوریکه فضای خالی از ذهن نداریم برای تمرکز کردن به علاقه مندیهامون …

      منم همیشه با ذوق می گفتم من صبحانه خیلی دوست دارم و از صبحانه نمی گذرم و نوعی افتخار می دونستم چون بارها از پزشکان و یا پدرم شنیده بودم صبحانه خوردن خیلی مهمه و در یادگیری تأثیر گذاره اصلا برام عجیب بود بعضی ها صبحانه نمی خوردند یعنی چطور از شب قبل گرسنه می ماندند و میگفتم حتما بداخلاق شدند!…

      خب حالا برای لاغری فضای ذهنمون را باید پر کنیم از افکار لاغر کننده با شنیدن فایلهای آموزشی لاغری با ذهن و نوشتن تمرینات و فکر کردن به اینکه لاغری چه مزیتهایی برامون داره و اینطوری به لاغری توجه می کنیم و توجه ما یعنی درخواست ما و حتما اجابت می شود..

      ما در مسیر چاق شدنمون اصلا به لاغری توجه نداشتیم و خیلی راحت چاق تر می شدیم بنابراین برای لاغر شدن هم هیچ توجهی به چاقی نباید داشته باشیم تا راحت لاغر بشیم ✨

      البته توجهات ما به چاقی به اینصورت بود که خودمون را از خیلی چیزها در مسیر زندگیمون محروم می کردیم از علاقه مندیهامون در تفریح در کسب و کار در روابط در مهمانی و ….چاقی برای ما تصمیم می گرفت که چه بپوشیم یا چه رنگی !؟در مهمانی کنار چه افرادی بنشینیم !..یا در چه مجالسی شرکت نکنیم ؟!چه ورزشی را انتخاب کنیم ؟!..یا چه سفری !؟…یا چه رشته تحصیلی و …،تمام این محدویتها که برای خود قائل می شدیم توجه به چاقیبیشتر بود در واقع چاقی یک شخصیتی جدا از ما بود که داشت به ما پیله می شد و ما هر چقدر داشتیم ازش فرار می کردیم یا سعی داشتیم باهاش مقابله کنیم یا ازش متنفر باشیم و یا خودمون را در تنهایی و رنج قرار بدیم بیشتر ثابت می کردیم که چاقی وجود داره و قدرتی داره و طبیعی هست در همسایگی من زندگی کنه!…

      من سالها منتظر بودم لاغر شوم تا یک عکس تمام رخ از صورت لاغر و کشیده خودم بگیرم و بزرگ روی تخته شاسی چاپ کنم و یا در آینه خود را کامل ببینیم یا نصفه می دیدم یا فقط دیدن صورت(من در خیابان از جلوی شیشه های مغازه ها که رد می شدم صورتم را بر می گردوندم و درآینه فقط با صورت حاضر می شدم )و هر بار ناآگاهانه داشتم تصویر واضح و شفاف تری از چاقی خود در ذهنم ثبت می کردم .

      مغز ما کاملا تصویری هست ✨

      ولی چند روز پیش کاملا عریان  جلوی آینه حاضر شدم و متوجه شدم که قدرتی که ناآگاهانه به کار گرفتم چه شاهکاری خلق کرده و متوجه شدم این چاقی فقط یک پیله یا پوسته است و من در حال رهایی و پوست اندازی هستم و به زودی 🦋می شوم 😇✨

      ما برای چاق بودن تصمیم نگرفتیم و آرام آرام از والدین و رسانه و جامعه آموزش چاقی دیدیم و خیلی راحت وقتی در جسممون تغییراتی را دیدیم که چاق شدیم توجه ما به چاق بودن بیشتر شده در تقلا افتادیم که نابودش کنیم و هر بار بیشتر چاق تر شدیم ولی برای لاغری داریم آگاهانه تصمیم می گیریم و باید به چیزی که نیست توجه کنیم که کمی عشق بیشتری می خواد اینکار یعنی همون ایمان به غیب 

      آنان كه به غيب ايمان مى ‏آورند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ ايم انفاق مى كنند (۳)بقره 

      و فایلهای آموزشی مثل راهنما عمل می کنند تا به ما بیاموزند چطور این باور و تصویر ذهنی لاغر را در ذهنمون ایجاد کنیم 

      ۱)در مورد چاق شدن به هیچ عنوان با کسی صحبت نکنیم ….(بگویید من به شنیدن این حرفها علاقه ای ندارم و سالها تاوانش را پس دادم 💪💪😍

      ۲)خودتون را سرزنش و تحقیر نکنید به هیچ عنوان⛔️ خودتخریبی شما را در مقابل هر مسئله ای ضعیف می کند.وجود ما از سه بخش تشکیل شده است روح و ذهن و جسم وقتی از جسم خود متنفر باشید یا آن را جدایی از خود بدانید هماهنگی بین این سه بخش وجودی اتفاق نمی افته و کار بسیار سخت و دشوار میشه باید با جسممون حرف بزنیم و بگیم من می خوام دیگه رفتار صحیح داشته باشم تو هم کمک کن و کاملا دوستانه در جهت تغییر کردن قدم برداریم 

      باید پذیریم که خودمون این جسم را خلق کردیم خب نمی دونستیم ولی به هر حال قدرت ما هستیم و میتونیم در جایگاه طبیعی خود قرار بگیریم …

      قرار نیست ما کاری انجام بدیم فقط قراره آکاهانه کارهای قبل را انجام ندیم یعنی به طور طبیعی ما سلامت هستیم و متناسب ما شاد هستیم وثروتمند حالا یک سری رفتار اشتباه داشتیم که از جایگاه طبیعی خودمون خارج شدیم بنابراین ما فرمولهای ذهنی چاق را شناسایی می کنیم و فرمولهای صحیح را جایگزین می کنیم ….و وقتی ما کار اشتباه انجام ندیم در واقع داریم رفتار درستی انجام می دهیم .

        

      ۳)برای چاقی دست به خوردن بودید دست به قاشق !..برای لاغری تا می توانید دست به قلم باشید✨ ،خواندن دیدگاه دوستان و دیدن آلبوم شگفتی سازان و شنیدن صحبتهای دوستان شگفتی سازان توجه و تمرکز زیادی برای لاغر شدن و ایجاد تصویر ذهنی شفاف و واضح در ذهن ایجاد می کند.

      ذهن ما اصل را از بدل تشخیص نمی دهد و هر وقت خاطره ای از موفقیت دیگران میخوانیم تصویری از خود در ذهن ایجاد می کند و خودش را جایگزین می کند …پس توجه به الگوی موفق😉

      اصل یادگیری آگاهانه در نوشتن است و تکرار و تمرین نوشتن در سایت با توجه به اینکه می دانیم خوانندگانی دارد با توجه بیشتری انجام می شود و از کجا معلوم شاید رسالت ما روزی نوشتن یک کتاب باشد و الآن فضایی ایجاد شده که بتونیم در کار نویسندگی خودبه خودی مهارت کسب کنیم 😇موقع نوشتن چند حواس ما به کار گرفته می شود که در یادگیری بهتر مؤثر است نوشتن باعث تجزیه تحلیل فکری می شود یعنی به عمق لایه های زیرین ذهن ما نفوذ می کند و البته در نوشتن حکمتی هست که ما کاملا نمی دانیم و با توجه به آیه شریفه قرآن (ن و القلم ما یسطرون)سوگند به قلم و بزرگان همه نوشته های ارزشمندی دارند که به واسطه همین قلم به یادگار گذاشته اند نوشتن در سایت که تعهدی ایجاد می کنه که از انضباط شخصی میاد و من باید هرروز تکلیفم را ارائه کنم یعنی موضوع جدی هست .نوعی ارتباط با دیگر دوستان برقرار می شود که مسرت بخش است .

      توجه به خود اینکه من هستم خودش خیلی باعث قدرت میشه و من به لطف یکدانه ام هر روز بالای ۱۰

      صفحه برای یادگیری موضوعات ذهنی مینویسم .

      داستان متناسب شدن ملکه عشق👸🏻✨

       ملکه عشق در نوجوانی خودش را از مهمانی های دوستانه و گرفتن عکس با جمع محروم می کرد و یا از دیدن فیلم خود در مراسم بیشتر عصبی می شد حتی از ورزش مورد علاقه اش که بسکتبال بود کناره گرفت و در سنین نوجوانی آزادی در انتخاب لباسهای مورد علاقه اش را نداشت و بیشتر والدین او برای او لباس انتخاب می کردند آخرین خاطره بد او از انتخاب لباس شب عروسی اش بود دائم از دیگران نظر می خواست در کدام یک مخفی تر هستم او عاشق دریا و شنا کردن بود ولی چاقی تصمیم گرفته بود که نه شنا و برهنه شدن در جمع برای تو مناسب نیست!… در روابط با همسرش اعتماد به نفس نداشت و هرروز از خودش دورتر می شد و چون خودش را دوست نداشت فکر می کرد همسرش و دیگران هم او را دوست ندارند و ترد شده است چون برای خود ارزش قائل نبود احترامی هم دریافت نمی کرد !… در ظاهر لبخند بر لب و در درون مثل بمب ساعتی شده بود دوست داشت بدنش را لیزر کند اما خجالت می کشید برهنه شود …چاقی در روابط اجتماعی او مداخله داشت و اعتماد به نفس نداشت که در صفهای طولانی بانک یا ادارات صحبت کند و حق و زمان خود را طلب کند و سلامتی و عزت نفسش در خطر بود تا اینکه خواست تمام این بار اندوه و دردو رنج را به خدا بسپارد و آسوده شود و انتظار اجابت داشت و هدایت شد به سایت تناسب فکری والآن ملکه عشق حدود یک سال است که از مسیر چاقی برگشته و Gps لاغری اش روشن است و هرروز یگ گام به جایگاه طبیعی خود نزدیکتر می شود او بسیار جوانتر و زیباتر شده وبا بخشهای وجودیش هماهنگتر شده که باعث آرامش او شده است و از بندهای پوچ چاقی آزاد و برای آموزش شنا ثبت نام کرده است و با اعتماد به نفس بالاتر برای زبان آموزی اقدام کرده است تصاویری از خود در اینستا منتشر کرده است و لباسهایی با سایز و رنگ های مورد علاقه خود خریداری می کند و به وقت راه رفتن کشیده و محکم با عزت نفس بالاتری قدم بر می دارد و با نوشتن در سایت مهارت بهتری در نوشتن پیدا کرده است او به زودی تصاویری در آلبوم شگفتی سازان منتشر می کند و یک رکورد موفقیت در سطح جهانی برای خودش ثبت می کند او بنیانگزار لاغری ماندگار در نسل خود است و یکی از مقدسترین اعمال دنیا و آخرت را برای  ساختن جهانی با شکوه تر به آسونی و زیبایی به انجام می رساند .هدفمند زندگی می کند خودش را دوست دارد و او برای رسیدن به خواسته هایش با اشتیاق آموزش ذهنی میبیند و می خواهد طعم زندگی را هر روز بهتر بچشد😋

      سپاس فراوان از استاد پر مهر و سخاوتمند

      روح پدرو مادرتون با خوبان و عاشقان محشور باد  

      خدارا هزاران بار شکر از وفور نعمت و روزی های آسمانی و زمینی 

      درود بر هم مسیرهای آگاه و عاشق و متعهد 

      پاینده باشید🍃🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/07/28 20:36
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,116 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم 

      من بعد از ازدواجم چاق شدم اما همیشه با چنگ و دندون خودم رو لاغر میکردم و اگر به خاطر اون تناسبی که پیدا کرده بودم  کمی از اون فشار رژیم و محدودیت  بیرون میومدم  سریع کلی وزن اضافه میکردم واما من تسلیم نمیشدم و  دوباره شروع به رژیم سخت میکردم  و من  در دوران بارداری هر دو فرزندم وزنهای بالای صد کیلو  رو تجربه میکردم  که واقعا من رو اذیت میکرد و من سریع اقدام به کاهش،وزن میکردم .

      اما یادم میاد در دوران جاقی خودم 

      من اعتماد به نفس برای حضور در جمع ها رو نداشتم .

      من هر مدل لباس خانگی و بیرونی رو نمیتونستم بپوشم 

      من هر کفشی رو نمیتونستم به پا کنم 

      من هر فعالیتی رو نمیتونستم داشته باشم .

      من هر زیور الاتی رو نمیشد استفاده کنم 

      من رنگهای روشن استفاده نمیکردم 

      من در روابطم با همسرم و بقیه احساس حقارت میکردم .

      من در خوردنم حرص،و ولع داشتم 

      من چهره ام مسن تر نشون داده میشد 

      من سگنین بودم و کلی محدودیت در فعالیت  داشتم 

      باید کلی زمان در خرید کردن میزاشتم تا یه قلم لباس گیرم بیاد 

      من از لحاظ روحی همیشه افسرده و ناراحت بودم 

      من از لحاظ جسمی هم کلی بیماری کمر و زانو و .. داشتم 

      من همیشه احساس،سنگینی میکردم 

      من در لباسهام همیشه احساس ناراحتی و  تحت فشار بودن  میکردم .

      من همیشه برده ی غذاها بودم و هر غدایی به هرمقداری که در اطرافم بود من تمام اون رو میخوردم .

      من احساس ناتوانی و بی ارادگی میکردم 

      من احساس بد تیپی و بد لباسی میکردم 

      من احساس ..

      خلاصه اینکه من  بعد از بارداری دومم سریع اقدام به رژیم سخت کردم و تونستم ۳۰ کیلو کم کنم هر چند که دوباره برگشت در واقع من همیشه در هر مقطعی از زندگیم که وزن کم میکردم نگران بودم که نکنه برگرده و در واقع باور کرده بودم که من لاغر نمیمونم و دوباره چاق میشم  چرا ؟؟چون تصویر ذهنیم یک فروغ چاق بود و من میترسیدم از چاقی و چون ذهن تصویری هست  تمام تلاشش رو میکنه که شما رو به اون واقعیت تصویری برسونه .و همون باعث شده بود مغز من فرمانهای خوردن بیشتری میداد تا من رو به اون تصویر چاق برسونه .پس تصویر ذهنی خیلی مهم هست .

      اما حالا میخواییم به لاغری توجه کنیم و این کار سختی هست چون  ما میخواییم به چیزی توجه کنیم که در وجود ما نیست و وجود نداره ولی ما با ایحاد فرمولهای لاغری یواش،یواش رفتارهای عذایی  ما تغییر میکنه و ما رو متناسب میکنه خیلی باید حواسمون باشه یواش  یواش هست و به عجله و شتاب نیست چون اگر عجله کنیم از مسیر خارج میشیم و لیز میخوریم .

      در گذشته که از رژیم های سنگین نتیجه ی دایمی نمیگرفتم بماند  که این اواخر نتیجه ی لاغری هم نمیگرفتم یا به سختی میگرفتم فکر میکردم من مشکلی  دارم که نمیشه لاعر باشم در حالی که مشکل از راه و روشهای من بوده و من خبر نداشتم و اما خدا رو شکر حالا درمسیر درستم و دارم لاغری رو یاد میگیریم و اصولی به این نیاز جسمم جواب میدم .

       اصل و اساس خلقت ما بر این هست که ما شاداب و جوان و سلامت و لاعر باشیم و لی اگر چاقیم و یا بیماریم این نادرست هست و برای رهایی از این مشکلات ما باید یه سری کارهای نادرست رو انجام ندیم که خود به خود درست بشه در واقع نیاز به انجام کار خاصی نیست ما باید یک سری کارهای نادرست رو انجام ندیم  تا خود به خود لاغر بشیم مثلا در مورد چاقی خودت با کسی حرف نزن که من چیزی نمیخورم همش یه ذره میخورم ولی چاقم و یا میگم من تقصیری  ندارم چاقی بر من غلبه کرده خوب چرا همش  در مورد چاقی حرف میزنیم این میشه توجه به چاقی پس در مورد چاقی خودت  حرف نزن و یا اینکه  اگر در آینه نری و از خودت عکس نگیری و یا طوری بمونی که جسم خودت رو در ایینه نبینی این یعنی  من از خودم متنفرم و خودم رو ددست ندارم پس لباس رنگ شاد نمیپوشم استخر نمیرم و یا عکس نمیگرم که جسم خودم رو نبینم و اینطور دارم بیشتر از جسم خودم فاصله میگیرم و متنفر  تر میشم و اوضاع من سخت تر میشه .

      من باید خودم و جسمم رو همینطور که هستم بپدیرم هر چند سخته ولی نباید دیگه از خودم متنفرم بشم و بارها بگم این کار خودم  هست و مسولیت چاقی خودم  رو برعهده بگیریم و جسم خودم رو باعشق در اعوش بگیریم و بگیم من این بلا رو به سرت اوردم نمیدونستم تا اینکه هی  بخواهی خودت رو تحقیر کنی و از خودت متنفر باشی و اگر هی به چاقی توجه کنی ضعیف تر میشی و چاقی بیشتر بر تو علبه میکنه پس گام دوم این هست که خودت رو تحقیر نکنی و از خودت متنفر نباشی .

      مزایای لاغر شدن رو بنویسید و توجه به لاغری کنید تا رویای لاغری خودتون رو خلق کنید

      من وقتی لاغر بشم اعتماد به نفسم  بالا میره 

      من وقتی متناسب بشم روابطم با همه عالی میشه 

      من وقتی متناسب بشم آزادی در همه جنبه ها پیدا میکنم در خوردنم در فعالیت کردنم  در پوشیدنم  که هر لباسی با هر رنگی رو که بخوام میپوشم با هر مدلی میپوشم و لدت بیشتری از خودم میرم .

      من وقتی متناسب بشم خوشتیپ تر میشم 

       من وقتی لاعر بشم سلامت روحی بیشتری پیدا میکنم و در ایینه از دیدن خودم بیشتر لدت میبرم .

      وقتی از طریق ذهن  لاعر بشم سلامت جسمی کامل پیدا میکنم .

      وقتی من لاغر بشم سبکم و در تمام لباسهام رها و ازادم .

      من وقتی لاغر بشم امیر تمام غداها میشم و دیگه هیچ غدایی به زور من رو وادار به خوردن نمیکنه 

      من وقتی متناسب بشم خیلی ارام و اهسته عدا میخورم و هیچ حرص و ولعی ندارم .

      من وقتی لاغر بشم به موفقیتهای بیشتری دررزندگیم میرسم چون خودم رو بیشتر باور میکنم .

      من وقتی لاغر بشم در مدت زمان خیلی کم میتونم کلی خریدهای عالی و به روز داشته باشم .

      من وقتی متناسب بشم خیلی بهتر شادی میکنم 

      من وقتی متناسب بشم خیلی بهتر عبادت میکنم 

      من وقتی متناسب بشم خیلی راحت فعالیت انجام میدم .

      من وقتی لاغر بشم میتونم انسان تاثیر گدارتری بشم و الگو برای خیلیها بشم 

      من وقتی متناسب بشم حتی کفشهای زیباتری به پا میکنم 

      من وقتی متناسب بشم چهره ام زیباتر و جوانتر میشه 

      من وقتی متناسب بشم 

      نکته :

      من ذهنم هر جا بگه نمیشه و یا  میگه انجام نده باید بدونم اون کار خیلی مهم و شدنی هست .

      من الان بعد از مدتها که در سایتم عاشق خودم و این جسم خودم هستم و دارم از زندگیم و زنده بودنم لذت میبرم و به هیچ عنوان در مورد خودم و یا چاقی مختصرم با هیچ کس حرف نمیزنم تا به تناسب دلخواهم که حق من هست برسم تا بازم بیشتر  از خودم لذت ببرم پس بازم تلاش میکنم تا این مختصر چاقی از بدن من بیرون بره .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/05/27 11:33
      مدت عضویت: 1597 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 705 کلمه

      سلام🙂

      یکی از مهمترین قوانین کائنات قانون توجه است 

      طبق این قانون به هر چیزی که توجه کنی اونو در زندگیت خلق میکنی یا گسترش میدی…

      همینه که میگن ما خالق زندگیمون هستیم

      همینه که میگن هرکسی در هرجای این دنیاست جای درستش همونجاست و این عین عدالته و هیچ بی عدالتی ای رخ نداده…

      چون خودت با توجه ات زندگیت رو میسازی…فقط اینکه اکثر افراد از زندگی و جایگاهشون راضی نیستن به این دلیله که ناخودآگاه و نا آگاهانه به چیزی توجه میکنن که دوسش ندارن وهمونها رو هم گسترش میدن چون کائنات و خداوند که ما رو قضاوت نمیکنن هر آنچه ما با توجه مون درخواست دادیم رو در زندگیمون بوجود میارن 

      یعنی کار ما فقط درخواست کردنه اونم به صورت توجه نه فقط زبانی …و کار خداوند هم اجابت کردنه

      حالا اگه ما از آنچه در حال حاضر داریم از جمله شرایط جسمی ،روحی،مالی،روابط،آرامش ،تناسب،….مشکل از خداوند و سیستم کائنات نیست مشکل از توجه ما است 

      اینه تغییر نگرش ….و نتیجه هم متفاوت هست…

      وقتی به این آگاهی میرسیم که ما با توجه مون خلق میکنیم و همه چی انرژی هست روی افکار و کلام و توجه مون حساستر میشیم چون اونا هم انرژی هست و انرژی فقط تبدیل میشود از شکلی به شکلی دیگر 

      مثلا در مورد چاقی افکاری که در ذهن ما مرور شده که حاصل دریافتهای ما از طریق دیدن و شنیدن از نزدیکانمون بوده چاق کننده بوده که تبدیل به انرژی ایشده که ما اون رو به شکل چربیهای اضافه در بدنمون میبینیم 

      کلام ما که شکلی دیگه از انرژی بوده هم که باز ناشی از افکار ما است تبدیل به نافرمیهای جسم ما شده 

      دیدن و توجه به نافرمیهای بدنمون ،توجه به نافرمیهای بدن آدمهای چاق باعث شده ما چاقی رو وارد جسممون کنیم

      شنیدن درباره قدرت چاق کنندگی خوراکیها باعث شده که اونا قدرت چاق کنندگی ما رو داشته باشن

      حسرتی که با دیدن آدمهای متناسب در ما بوجود اومده با ایجاد حس بد وضعیف کردن ما در برابر چاقی باز هم ما رو چاقتر کرده….

      پس متوجه هستیم که کجاها و چطوری به چاقی توجه کردیم که البته همگی آموختنی و ناآگاهانه بوده

      ولی خبر خوب اینه که همانطوری که با توجه به چاقی چاقی بیشتر رو برای خودمون ساختیم با توجه به لاغری هم میتونیم تناسب رو برای خودمون بسازیم

      فقط باید راهش رو بدونیم…

      و خداوند کار ما رو آسون کرده خودش ما در در ابتدای مسیر صحیح لاغری قرار داده

      مسیری که پر از آموزش لاغریه

      مسیری که پر از شگفتی سازه

      مسیری که آسون و صحیحه

      مسیری که با تمرکز بر احساس خوب لاغر میکنه

      مسیری که پر از هم مسیر عاشق لاغریه

      مسیری که راهنمای دلسوز و مهربون داره که همواره آماده است دستت رو بگیره

      مسیری که آنقدر واضحه و روشنه که اگه اشتباهی هم از مسیر خارج بشی به راحتی متوجه خروجت میشی

      مسیری که هر چقدر توش وقت میگذرونی بیشتر عاشقش میشی چون رشد میکنی از نظر فکری از نظر معنوی …

      مسیری که بسیار صاف و همواره آنقدر که ممکنه گاهی هم لیز بخوری

      ولی در این مسیر حتی اگه با سرعت مورچه هم بری بالاخره به مقصد میرسی…

      چون توجه در این مسیر بر لاغریه…..کانون توجه آموزشها بر لاغریه بر تناسبه بر آسانیه بر احساس خوبه بر همیاریه بر پذیرش خودته بر خلقه…….

      لاغری که رویای ما چاقهاست و ما فقط قدرش رو میدونیم…

      سرزمینی که در اون زیبایی جوانی ،زندگی شاد،رنگهای زیبا و شاد و روشن ،خوراکیهای خوشمزه،آزادی و اعتماد به نفس ،ارتباط با خدا ،روابط عاشقانه ابتدا با خودت و بعد با بقیه آدمها،موفقیت در حرفه و تحصیل ویادگیری وجود داره ….زمان و وقت ارزشمندت صرف اموری میشه که تو رو انسان کاملتر و جذابتری میکنه باعث میشه خودت رو کشف کنی و از بودن با خودت لذت ببری خودت رو تایید کنی و دیگه نیازی به تایید دیگران نداشته باشی خودت رو از زیر فشار عددها بیرون بیاری و تمام رژیمها ورزشها دمنوشها قرصهای لاغری کمربندها و اپلیکیشن های کالری شماری …..به نظرت مسخره و خنده دار باشه چون قدرت خودت رو کشف کردی میدونی که تمام اپلیکیشنهایی که برای ساخت جسم زیبات و زندکی رویاییت لازم داری رو خداوند در بدو خلقتت در تو نصب کرده اونم به روز ترین ورژنش رو…..

      دونوقت میشینی پشت رول زندگیت و به سمت هرجا  که دوس داشتی میرونی چون قدرت دست توئه فرمون دست توئه حتی انتخاب راه دست توئه پس با توجه ات به هر جا خواستی میرسی 

      و چی زیباتر و قدرتمندانه تر از این…..😏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/05/01 22:48
      مدت عضویت: 1371 روز
      امتیاز کاربر: 10007 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,402 کلمه

      با سلام 

      گام ۶۲.  فرمول های چاقی

      چاقی یعنی چه؟اضافه وزنی که در بدن ظاهر می شود و شکل اصلی بدن که دارای فرم بسیار زیبا و متناسب است نفوذ کرده و شکل اصلی بدن را مختل می کند 

      چگونه این چاقی در بدن ما جا خوش کرده؟فرمول های اشتباهی که طی سالها توسط خانواده و فامیل و رسانه ها در ما بوجود آمده و در جسم ما به نمایش گذاشته می شود و این وضیعیتی است که خودمون با لذت ایجاد کرده ایم  این نه تنها شکل ظاهری جسم ما را خراب می کند بلکه باعث ناراحتیهای روحی و فیزیکی مثل استرس  افسردگی. اعصاب نا آرام و……..جسمی مثل زانو درد کمر درد فشار خون. قند خون و……

      سر چشمه تمام این وضیعت ها همان فرمول های چاقی هستند که مغز به صورت فرمان عصبی صادر می کند و سبب واکنش های رفتاری در ما می شود و واکنش ها همون عادت های ما هستند که باعث چاق شدن ما می شوند وقتی چاقی نمایان می شود به فکر لاغر شدن می افتیم و از طریق های مختلف اقدام می کنیم برای لاغری

       و لاغر شدنی که از طریق دارو و محدودیت جسمی باشد لذت بخش نیست و ماندگار هم نیست و به راحتی به وضیعت قبلی بر می گردد 

      اما لاغری با ذهن تنها راه و روشی آست  که ماندگار است بدون استرس و نگرانی همراه با آرامش و احساس خوب در نتیجه ما می توانیم عادت های بد چاقی را شناسایی و فرمول های لاغری را جایگزین کنیم 

      موضوع بسیار مهم توجه کردن می باشد و توجه کردن می تواند برای انجام کارهای مفید باشد یا برای انجام کارهای مضر این خودمون هستیم که با تشخیص درست می توانیم انتخاب کنیم یعنیاگر به چاقی توجه کنیم چاقتر و اگر به لاغری توجه کنیم لاغر تر و این توجه تنها برای لاغری یا چاقی نیست در هر موردی صدق می کند مثلا توجه کردن به تحصیلات یا توجه کردن به کسب ‌کار و در آمد فراوان فرقی ندارد فقط مهم است در مسیر درست باشد وقتی که به هر فرمولی توجه کنیم صیحیح بودن آن فرمول را تایید می کنیم مثلا اگر لاغری هستیم در واقع صیحیح بودن فرمولهای لاغری ذهن خود را تایید می کنیم و اگر به چاقی خود توجه کنیم در واقع صیحیح بودن فرمول چاقی ذهن خود را تایید می کنیم و از لاغری دور می شویم چون فکر می کنیم لاغر شدن راحت نیست و حسرت آن در ما ایجاد می شود که خود مانع لاغری در ما می شود وفنی خود را ناتوان احسای کنیم احساس بد در ما تقویت می شود و احساس بد حسی در ما ایجاد می کند که تسلیم چاقی می شویم و بر اثر شکستهای مدام که به نتیجه نرسیده ایم همه دست به دست  هم داده و این ناتوانی مانع لاغر شدن ما می شود غافل از اینکه تمام برنامه ریزی در ذهن ماست باید کار کنیم و برنامه ریزی ذهن خود را به سمت لاغری تغییر دهیم توجه به لاغری داشته باشیم تا فرمول های لاغری در ذهن ما تایید بشه و این تایید باعث واکنش های رفتاری و عادت های صبحیخ در جهت لاغر شدن در ما ایجاد می شود 

      چه برنامه ریزی می تواند صیحیح و در جهت لاغر شدن باشد ؟

      گوش دادن به فایل ها و عمل کردن به آن 

      انجام تمرینات

      عجله نکردن 

      زمان تعیین نکنیم با آرامش پیش برویم چون تعیین کردن زمان استرس و اضطراب را زیاد کرده و خود مانع لاغری ما می شود 

      وزن نکردن .چون وزن کردن هم استرس ایجاد می کند 

      شناسایی عادت های اشتباه و جایگزین کردن عادت های صیحیح 

      همه ما دوست داریم که لاغر شویم و برای لاغر شدن خیلی راهها را رفتیم اما نتیجه نداده چون مسیر اشتباه بوده اما بک تفاوتی هست الان که در مسیر لاغری با ذهن هستیم و مسیر صیحیح و درست را پیدا کرده ایم با رعایت اصول صیحیح و انجام تمام مراحل و تمرینات برای همیشه لاغر می مانیم چون در مسیر درست و مشخصی هستیم با توجه کردن به مسیر و ساختن فرمول های ذهنی مناسب برای لاغری توجه کردن را ایجاد می کنیم تا یواش یواش رفتارها از عادت هایی که ما را چاق تر می کند تغییر کند و رفتارهایی انجام انجام دهیم که ما را متناسب کند 

      مثلا در فرمول های چاقی رفتار دستمون چگونه است؟تا چشم ما به خوراکی می افتد بدون توجه کردن که ایا نیاز هست یا نیست دستمون بی اختیار به سمت خوراکی کشیده می شود و اما ایجاد توجه کردن به سمت لاغری این واکنش رفتاری دستمون تغییر می کند تا بخواهیم بر داریم اول ذهن هوشتار می ده !!!این نکته با اهمیت است یعنی دست به خودی خود نمی ره جلو !!!چرا؟؟چون در حال یادگیری است ذهن اول می گوید نیازی هست بعد تصمیم می گیریم بر داریم یا نه  این تغییر عادت همون ایجاد توجه کردن در سمت لاغری است که فرمول لاغری داره جایگزین فرمول چاقی می شود .و عملکرد آن که اول ذهن می پرسد بعد عمل می کند و این تغییرات را باید ادامه دهیم تا زمانی که در نا خودآگاه ما به ثبت برسد و تغییر این فرمولها زمان می ببرد ..همانطور که زمانی فرمولهای چاقی در ذهن ما باعث می شد بدون توجه به نیاز خوراکی را بر می داشتیم چون قبلا فرمول در ذهن ما ثبت شده بوده 

      اگر لاغری را دوست داریم اصلا به زمان توجه نداشته باشید و همانطور که هستیم خود را بپذیریم و روی فرمول های ذهنی به سمت لاغری کار کنیم تا  زمانی که فرمول ها تغییر کنند و تغییر فرمولها به ذهنیت افراد بستگی دارد که جقدر علف های هرز رشد کرده و قوی شده برای همین نباید به زمان توجه کرد توجه کردن به زمان باعث شکست ما در ادامه مسیر می شود 

      کلید موفقیت تبلیغات برای فروش محصولات تعیین کردن زمان آست که به ابن وسیله از ضعف ذهنی افراد استفاده می کنند و افراد ی هم که زمان براشون مهم هست گول خورده و محصولات را تهیه و استفاده می کنند و نتیجه هم نمی بینند و فکر می کنند اشکال از خودشون است چون تبلیغات نشون داده هرکی از این محصول استفاده کرده لاغر و متناسب شده و خودشون را سرزنش می کنند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند 

      در مسیر لاغری با ذهن اصلا زمان تعیین نمی کنیم چون ذهن افراد متفاوت است در بعضی ممکن است سه ماه در بعضی ممکن است شش ماه و در بعضی ممکن است یکسال و یا ……..

      روزی نیم ساعت حتمی در مسیر باشیم فقط لازم است نادرست ها را انجام ندهیم انجام ندادن نادرست ها خودبخود درست ها انجام می شود من روزی نیم ساعت خیلی بیشتر کار می کنم اما نوشتن در سایت مقداری طول می کشد گاهی باعث استرس می شوم که دیر نوشته ام را در سایت می نویسم اما هر روز کوش می دهم مطالب دوستان را می خوانم  فایل را چند بار گوش می کنم و می نویسم تا زمانی که آماده می شود آن را وارد سایت می کنم پس توجه به لاغری را باید شروع کنیم !!چگونه؟اصلا راحع به چاقی در هیچ شرایطی حرف نزنیم 

      پذیرفتن خودمون یعنی سرزنش کردن خودمون ممنوع است وقتی به اینه نگاه می کنیم از خودمون فرار نکنیم و کلی عیب و ایراد نتراشیم بر عکس خود را بپذیریم

      همه می دانیم که سه بخش داریم روح ذهن و جسم پس وقتی جسم خودمون را نپذیریم یعنی جسم را از بخش روح و مغزمان جدا کردیم و فاصله ایجاد می کنیم پس نباید انتظار داشته باشیم ذهن و مغزمان عاشق جسم ما باشند و بخواهیم تغییری در جسم ما ایجاد بشود باید مسئولیت جسممون را به عهده بگیریم همانطور که مسئولیتت وزن خود را به عهد گرفتیم 

      لاغر شدن چه مزییتهایی دارد ؟اعتماد به نفس ما را بالا می ببرد 

      عزت به نفس مارا بالا می برد

      سلامتی و زیبایی و موفقییت به همراه دارد 

      در تحصیلات ودر روابط با همسر و دیگران کلا همه چی ساده و زیبا می شود

      وقتی می نویسی ذهن ما بیشتر تمرکز و تجسم می کند نوشتن یعنی خلق رویاها 

      وقتی نوشته های دوستان  می خوانیم در واقع داریم به ذهن خودمون اطلاعات صبحیخ لاغری را می دهیم 

      خواندن مطالب نوشتن و گوش کردن و استمرار همه فوق العاده است معجزه می کند درسته که این مسیر محدودیت نداره و رژیم و ورزش و….ندارد اما ایک سری کارهایی را باید انجام بدهیم که همون فایل گوش کردن نوشتن و خواندن مطالب دوستان باید کار کنیم تا این هنر را بیاموزیم توجه به هر چیزی طبق قانون جهان هستی در ما گسترش پیدا می کند قطعا اگر به لاغری توجه کنیم در بدن ما گسترش پیدا می کنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/04/22 17:46
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,924 کلمه

      به نام خدای مهربان 

       سلام خدمت استاد عزیز و همراهان سایت تناسب فکری .

      هر کدوم از ما کلی تلاش کردیم تا حالا و نتیجه ی دلخواه رو نگرفتیم و خسته شدیم و وارد این مسیر شدیم و فرق ما با بقیه این هست که در اوج خستگی بازم ادامه دادیم تا به اینجا هدایت شدیم .

      و من مطمعنم از ابن راه به رویای خودم میرسم و امیدوارم و با اشتیاق ادامه میدم و میدونم از بقیه ی چاقها و افرادی که اضافه وزن دارن  متفاوت هستم .

      در مورد لاغری تا حالا من هر رورشی رو داشتم این بوده که خودم رو محدود کردم و جسمم رو تحت فشار گداشتم اما در مورد لاعری با ذهن اینطور نیست ما فقط برنامه های ذهنی میدیم و وقتی این فرمولها به سطح عمل برسه کلی از رفتارهای اشتباه ما کم میشن و دیگه اون حرص و ولع و فکر کردن به غذا رو نداریم چون افراد چاق یکی از کارهای اشتباهون این هست که از اول صبح به فکر این هستن که چی  بخوردن  و یا اگر از شب  قبل برای صبحانه چیزی تهییه کنن که مورد علاقه   اونها هست دیگه  از شب خواب ندارن تا اون رو بخورن .

      من هم یادم  میاد  که در اطرافم  یه اشنای چاقی  داشتم و  هنوزم دارم  که همبشه  در حال حرف زدن در مورد خوراکی ها هست که چی بخوریم با چی که خوشمزه تر بشه از کجا غدا بخریم غداهاش بهترن یا اینکه  امروز چی  خوردم که خیلی خوشمزه بود و یا اینکه فردا چی بخورم و همیشه حرفهاش در مورد غذا هست و من چون اگاه شدم خیلی گوش نمیدم و یا اینکه در اون حرفها شرکت نمیکنم ولی قبلا  خیلی باهاش هم نظر میشدم و اما هنوزم یه عادت دارم که وقتی عدایی درست میکنم تعریف میدم که وای ببین چه رنگی چه مزه ای داره وووو برای اینکه بچه هتم بهتر بخورن  که دخترم یه جاهایی میگه باشه مامان نمیخواد اینقدر بگی که ما زیادتر  بخوریم ما به اندازه  نیاز میخوریم .و من حقیقتش یاد اموزشها میفتم و میگم اره کارم اشتباه بود 

      و ما باید بدونیم  که اگر خیلی از کارها رو انجام ندیدم خود به خود لاغر میشیم و نیاز به کار خاصی نیست و اصلا وقتی خیلی از کارها ی اشتباه رو انجام ندیم حالمون بهتر میشه و در مسیر لاغری بهتر حرکت میکنیم و حتی برای حال خوب هم نیاز نیست کار خاصی انجام بدیم.

      و ما باید درک کنیم لاعری از طریق دهن نیاز به زمان داره و هیچ عجله ای در کار نیست و نباید وقت مشخص کنیم که تا فلان موقع من باید لاعر بشم چون اینطور شکست میخوریم و مغلوب اضافه وزن میشیم همانطور که برای چاقی زمان تایین نکردیم وخیلی آرام آرام ما چاق شدیم پس برای لاغری هم تعیین نکنیم  و باید لاغری رو زندگی کنیم همانطور که چاقی رو زندگی کردیم .

      و این مسیر درسته که محدودیت نداره و رژیم و ورزش خاصی نداره ولی باید یه سری کارها هر روز انجام بدی و گام برداری مثل فایل گوش دادن و نوشتن و هر کس انجام بده نتیجه میگیره و  نتیجه ربطی به پرداخت هزینه و ثبت نام نداره  هر کس روی خودش کار کنه نتیجه میگیره .

      ما باید این هنر رو یاد بگیریم و هر روز  در زندگی استفاده اش کنیم تانتیجه بگیریم .

      این روش لاعری با دهن سختی نداره  و خیلی راحته ولی اصولی هست و یه سری کارها هم داره .

      ما طبق قانون جهان به هر چیزی توجه کنیم اون در ما گسترش پیدا میکنه قطعا اگر به چاقی هم هر روز توجه کنیم در بدن ما گسترش پیدا میکنه و ما چاق میشیم پس ما باید یاد بگیریم به  لاغری توجه کنیم در حالی که چاقی هر لحطه همراه ما هست در فعالیتهای ما در لباسهای ما در نفس زدن های ما در نشست و برخاست ما و این یکم سخته ولی باید توجه کنیم .

      و از اونجایی که ذهن ما تصویری هست اول باید تصویر لاغر به ذهنمنون بدیم تا رفتارهای ما تغییر کنه و در نهایت جسم ما تغییر کنه چون خیلی از وقتها که ما رژیم میگرفتیم و خوب لاغر میشیدیم اما  نتیجه ماندگار نبود علتش این بود که تصویرهای ذهنی ما هنوز چاق بودن پس مغز ما طبق اون تصویرها به ما دستور خوردن میداد و ما دوباره چاق میشدیم پس تصویر ذهنی هم بخش مهمی هست که باید در ذهنمنون تصوید ایده ال رو داشته باشیم که من به شخصه  کلی تصویر از دوران تناسبم دارم و همیشه سعی میکنم خودم رو به اون شکل ببینم که دوست دارم و به اندام های چاقم خیلی توجه نکنم 

      از راه های توجه نکردن به چاقی :

      درمورد چاقی خودت با کسی حرف نزن و خودت رو سرزنش نکن  .بازم برمیگردیم به این اصل که در مورد خیلی چیزها با اطرافیان و خودت  حرف نزن و خیلی کارها رو نکنن خود به خود همه چیز درست میشه اصلا سیستم بدن ما طوری هست که خود به خود به سمت لاغری و تناسب  حرکت میکنه و اصل این هست پس نیاز به هیچ کار خاصی نیست فقط نادرستها رو انجام نده  و به دنبال انجام هیچ کاره اضافه ای نباش چون شکست میخوری مثلا نیاز نیست به خاطر اینکه لاغر بشیم کرم و یا دارو و … استفاده کنیم 

      اولین گام در مورد چاقی خودت با هیچ کس حرف نزن و نیا به اطرافیان بگو من آب بخورم چاق میشم من چیزی نمیخورم و هر چیزی بخورم دارم چاق میشم و من تقصیری ندارم جاقی برمن غلبه کرده به خاطر دارو هست ووووووواخه  این چه کاریه انجام نده و خود به خود لاغر میشی پس گام اول در مورد چاقی خودت حرف نزن 

      گام دوم سرزنش کردن خودت ممنوع هست یعنی از خودت عکس نمیگیری خودت رو در آیینه نگاه نمیکنی و در واقع داری خودت رو که سه بخش هست جسم  و روح و ذهن از هم جدا میکنی چون لباس رنگ شاد نمیپوشی و باشگاه نمیری و استخر نمیری و چربیهای آویزون حالت رو بد میکنه و وقتی این کارها رو بکنی داری از جسمت متنفر میشی و هی اوضاع بدتر و سختتر میشه و خیلی مهم هست که خودت رو بپدیری با تمام شرایطی که داری سخته ولی  بپذیر ولی با تنفر به خودت نگاه نکن و با شکم و پهلو  و رانهای چاق به خودت نگاه کن و بپذیر که این کار خودت هست و ازش فرار نکن و در تعوش بگیر اون رو و باهاش صحبت کن و بگو من این بلا رو به سرت اوردم و اما حالا تغییرت میدم تا اینکه خودت رو  سرزنش و تحقیر کنی و از خودت فرار کنی .با این کارها احساست بد میشه و وقتی به جسمت بی احترامی میکنی و حالت بد میشه از چاقی یعنی داری توحه به چاقی میکنی و ضعیف شدن در مقابل اون و اون بیشتر درما قوی میشه و هر وقت خودت رو دیدی بهش بگو من درستش میکنم و به خودت قول بده و بین خودت و جسمت فاصله ننداز و بپذیرش و  هر گرمی که من چاق شدم خودم این کار رو کردم و بگو  خودم  با دستم غدا رو وارد دهانم کردم و اون عذا هیچ علاقه ای نداشت که به زور وارد بدنم بشه و همش ذهنم میگفت بخور چون پولش رو دادی بخور چون دیگه  نیست بخور چون دیگه گیرت نمیاد و ….

      گام سوم بنویس درمورد لاعر شدن چه مزیتهایی برای شما داره  همان قدر که دست به غدا بودن شما رو چاق میکنه دست به قلم بودن شما رو لاغر میکنه این توجه به لاعری هست لاغری جه تاثیری در سلامتی شما داره تا دلت میخواهد بنویس .

      من وقتی لاعر بشم در بهترین حالت روحی و جسمی خودم قرار دارم 

      من وقتی لاعر بشم ازادی در تمام جنبه های زندگی مثل خوردن خریدن و فعالیت کردن و وقت و ….. خواهم داشت که بسیار برای من ارزشمند هست 

      من وقتی لاعر بشم بسیار شیک پوش، زیبا میشم 

      من وقتی لاعر بشم چهره ام زیباتر و جوانتر میشه 

      من وقتی لاعر بشم به هیچ کس در خوردن اصرار نمیکنم چون واقعا اون رو کار زشت و بی احترامی میدونم .

      من وقتی لاغر بشم شیطان رو شکست دادم و به خدای درونم نزدیکتر شدم 

      من وقتی لاعر تر بشم سبکتر و در لباسها  رها تر هستم 

      من وقتی لاعر بشم اسراف کمتری میشه در میزان درست کردن عدا چون ترس  و نگرانی از کم امدن عدا ندارم و به اندازه درست میکنم .

      من وقتی متناسب بشم روابطم با همه بهتر میشه حتی اطرافیانم و همسرم 

      من وقتی متناسب بشم با هر پوششی در هر حا حضور خواهم داشت 

      من وقتی متناسب بشم بسیار آهسته و زیباتر غدا خو اهم خورد 

      من وقتی متنلسب بشم حتی لباسهای سایز پایین رو چون تک ماندن با قیمت کمتر خرید میکنم 

      من وقتی متناسب بشم خیلی در زمان کمتر به خریدهای دلخواهم میرسم 

      من وقتی متناسب بشم لباسهای سایز ۳۸ و مدیوم  رو میخرم 

      من وقتی متناسب بشم تمام مانتوها و شلوار ها و  لباسهای الانم گشاد میشن و من اونها رو میبخشم و دوباره کلی خرید سایز کوچکتر خواهم دا شت 

      من وقتی متناسب بشم با عشق هر روز صبح به خودم و تناسبم نگاه مبکنم و با حال خوب بیشتر و لدت بیشتر کارها رو انجام میدم .

      من وقتی متناسب بشم فقط لباسهای رنگ شاد میپوشم .

      من وقتی متناسب بشم هیچ احساس صعفی در مقایل عداها ندارم و به راحتی از هر خوردنی در اطرافم میگدرم و فقط زمانی که گرسنه هستم برای رفع نیاز بدنم میخورم .

      من وقتی متناسبم قانوهای جهان رو بهتر میشناسم و به هر چیزی توجه نمیکنم .

      من وقتی متناسب بشم  زندگی خیلی شادتری خواهم داشت 

      من وقتی متناسب بشم هیچ بیماری در  جسمم نخواهم داشت و تمام اندامهام سالم هستن 

      من وقتی لاعر بشم اعتماد به نفسم میره بالا

      من وقتی لاعر بشم ایمانم به خودم بهتر میشه 

      من وقتی لاعر بشم توکلم و ایمانم به خدا بیشتر میشه 

      من وقتی لاعر بشم به خودباوری بیشتری میرسم و محکمتر برای خلق بقیه ی خواستههام قدم برمیدارم .

      من وقتی لاعر بشم خالق بودن رو بهتر درک میکنم .

      من وقتی لاعر بشم قدرت ذهن و اشرف مخلوقات بودن رو بهتر درک میکنم 

      من وقتی لاعر بشم می تونم دستی ار دستان خدا بشم و این راه رو گسترش بدم و انسان تاثیر گذاری بشم 

      من وقتی متناسب بشم میتونم نسل دیگه رو  هم که فرزندانم باشن رو هم متناسب کنم چون اونها نگاه به رفتار من میکنن و من دیگه به اونها در خوردن اصرار نمیکنم و زور نمیگم  .

      من وقتی متناسب بشم همسر من هم متناسب تر خواهد شد 

      من وقتی متناسب بشم از عداها بهتر لذت میبرم .

      من وقتی متناسب بشم تمام فعالیتهای دلخواهم رو مثل رقص و ورزش … به زیبایی و بهتر انجام میدم  

      من وقتی متناسب بشم خیلی جمع و جور   میشم  و در همه جا من به راحتی جام میشه .

      من وقتی متناسب بشم در هر جمعی با هر لباس و هر رنگی وارد میشم و به راحتی و با اعتماد  به نفس فعالیت میکنم .

      من وقتی متناسب بشم بهترین احساس توانایی و شجاعت  رو خواهم داشت .

      من وقتی متناسب بشم کار مقدسی رو انجام دادم 

      من وقتی متناسب بشم همیشه بعد از عدا سبک و راحت هستم و هیچ فشاری رو حس نخواهم کرد .

      من وقتی متناسبم نشست و برخاستم و فعالیتم خیلی راحت هستن و من خیلی فرزتر هستم .

      من وقتی متناسبم بدن پاکتری دارم که هیچ اشعالی رو  ارد اون نمیکنم .

      من وقتی متناسب بشم عاشق خودم میشم و عاشق این سبک زندگی و  این راه لاعری میشم 

      من وقتی متناسب بشم  آرامش دارم 

      اگر من چاق باشم در زجر و سختی و بیماری و محدودیت و سنگینی و فشار و حال بد و استرس و نگرانی و نداشتن هیچ ازادی در خوردن و فعالیتها و خرید کردن  گمراه شدن و بیایمانی و دور شدن از خدای خودم و از صفت انسانی خودم رور شدن و تجربه نکردن یک زندگی زیبا و وووووو خواهم داشت .

      .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب موفق
      1400/04/13 20:37
      مدت عضویت: 1149 روز
      امتیاز کاربر: 13414 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,077 کلمه

      گام ۶۲ فرمول های چاقی 

      به نام خدا 💞💞

      در مورد لاغری با هر روشی پیش می رفتیم توصیه و برنامه غذایی به ما دادند که جسم خودمان را تحت تاثیر قرار می‌داد لاغری با ذهن فقط برنامه ذهنی میده.

       فرمول های جدیدی رو یاد می گیریم که به مرور رفتار متفاوتی داریم.

       افراد چاق مرتب به فکر غذا هستند درست کردن غذا تهیه آن یا چه چیزی خوردن همه فکر ما در مورد غذاست.

       لاغری با ذهن برنامه فکری میده از طریق تمرین فایل و برنامه ذهنی این‌ها را گوش میدیم تمرین انجام می دیم فایل ها رو تکرار می کنیم تا مغز ما دستورات جدید را بپذیرد تا اینها فرمول های اجرای خودش بشه و رفتارمان تغییر بکنه دست ما نسبت به برداشتن غذا ها حرکتش کمتر بشه و دهان ما کمتر چیزی را بخوره.

        موضوع مهم  توجه کردن وقتی زندگی خود را بررسی میکنیم مدت زیادی به چاقی توجه کردیم.

       ⛔تلاش ما در مقابل توجه به چاقی هیچی‌نیست

      ✳ چرا سرعت چاقی بعضی ها زیاده هرچقدر از چاقی احساس ضعف و ناتوانی کنیم فرصت برای غلبه بر ما زیاد پیدا میکنه از بس خودمونو محروم کردیم حسمون بد شد خجالت کشیدیم از دیدن خودمون حالمون بد شد باعث چاقی قوی بشه  .

      کارهایی را که به خاطر اضافه وزن انجام نمی‌دهماکثر لباس های که میپوشم گشاد و تیره است مانتوهای که می‌خواهم رو مجبورم بدم بدوزند اکثر مواقع لباس ها مورد علاقه نیستندمن دلم پارچه روشن و گل دار دوست دارم .ولی همیشه خط دار میپوشم .

       از رفتن به فروشگاه ها فراری هستم چون بعضی وقتا شوهرم یک لباسی رو انتخاب می کنه دلش میخواد بپوشم فروشنده میگه سایز خانم شما نیست دلم میخواست بمیرم و این جمله تکرار نشه.

       موقعی که سر کلاس می‌رفتم نسبت به هیکلم خیلی حساس بودم و اعتماد به نفس نداشتم اونم در میان دختران جوانی که  خوشتیپ و متناسب هستند .

      توی مهمانیها و عروسی ها خیلی خجالت میکشیدم موقعی که مجبور بودم از سرجام بلند بشم فکر می کردم همه مرا نگاه می کنم موقع شام اصلا آرامش نداشتم فکر میکردم نگاه همه به من که من چقدر میخورم .

      مشکلاتی که برای سلامتیم پیش آمده از کمر درد وپادرد گرفته تامشکلات هورمونی …موقعی که با شوهرم بیرون میرفتم همیشه فکر می‌کردم مردم مقایسه می کنند یا شوهرم خجالت میکشه که همراهم میاد .

      یا درنشست وبرخاست فرز وچابک نیستم معمولا برای بلندشدن مجبورم تقلا کنم .😅😅…..✳مهم نیست که یک سال پیش نزدیک ۱۵ کیلو وزن که کم کردم برگشت مهم اینه که جسم من این توانایی را داشته انگیزه و اشتیاق کاهش وزن رو داشته .✅چرا وقتی شرایط اقتصادی شروع به بد شدن میشه افراد اوضاعشون بدتر میشه چون شرایط بد روهی می‌بینند و تصویر ذهنی در ذهنشان بد و بدتر میشه و اوضاع به مرور خراب میشه تصمیماتی که می‌گیرند که اوضاع را بدتر میکنه تصمیماتشان مطابق تصویر ذهنشون میشه.وقتی متناسب می شویم بازم نگران برگشت وزن بودیم چون به چاقی توجه می‌کردیم تصویر شفاف تری از خودمان در ذهنمان ایجاد می‌کردیم .

      🔴ذهن ما کاملاً تصویریه وقتی تصویر ایجاد کردیم تمام تلاش ذهن اینه که تو رو با اون شرایط برسونه.✳تصویرسازی و تجسم تکنیک خیلی مهمییه در اصول موفقیت .⛔هرچی به چاقی توجه کنیم تصویر ذهنی ما پررنگ تر میشه و فرمول های ما قوی تر میشه.

       توجه به لاغری:  لاغری نیاز به توجه دارد چیزی می‌خواهیم توجه کنیم که نیست کار زیاد دارد.

      ✳ برای لاغر شدن زمان را کنار بگذارید چون کاملاً کار اشتباهی و نتیجه نمیده .

      شرکت هایی که در زمینه لاغری کار می‌کند زمان تعیین می‌کند چون آگاهی دارند در مورد ضعف ذهنی ما که دوست داریم  در زمان کوتاهی نتیجه بگیریم .

      🔴لاغری را باید زندگی کنیم.اونی که میخواد از لحاظ ذهنی و مغزی لاغر بشه تا آخر باید ادامه بده.لاغری باذهن رژیم و باشگاه ندارد ولی تمرین و فایل تصویری صوتی تمرین استمرار و تکرار دارد باید در مسیر باشیم.

       لاغری با ذهن و اصولی دارد که باید به ذهن بدهیم تا رفتار ما تغییر کنه .اولین گام توجه به لاغری اینکه نبایددر مورد چاقی حرف بزنیم ما باید کارهایی که انجام میدهیم را انجام ندهیم کارهای خود به خود بر درست میشه.اساس خلقت خداوند درستش اینکه ما متناسب سلامت و شاداب باشیم.گام دوم سرزنش کردن خودت ممنوع اینکه از خودت  فرار می کنی از خودت عکس نمیگیری توی آینه نگاه نمی کنی وقتی از جسمت متنفر شدی انتظار نداشته باش مغز و ذهن عاشق جسم باشد و برای جسم کار بکنه و اوضاع رو سخت تر و بدتر می کنه.

       ازش فرار نکن باعشق جسم تو بپذیر باهاش صحبت کن بهش بگو میدونم خودم اینطوری کردم می خوام تغییرش بدم گام سوم لاغر شدن چه مزیت هایی برای ما به ارمغان می‌آورد چه  بر سلامتی ما دارد.با تاکیدی که استاد روی این گام کردند .تصمیم گرفتم هرروز توی دفترم تاثیر متناسب شدنم رو بنویسم .

      🔴🔴نوشتن و خواندن فرمول معجزه آور لاغری است.

      خاطره تابستان متناسب شدنمبعد از نماز صبح لباس مورد علاقه ورزشی رو که آرزوی داشتنش را داشتم پوشیدم با فایلهای پیاده‌روی در جاده سرسبزی که مخصوص پیاده روی است به راه افتادم دیگر نگران تند یا کند پیاده‌روی کردن  نبودم .آرام و رها هنذفری در گوش کیف میکردم گلهای مسیر را تماشا می‌کردم و بعضی وقتا افرادی که نگران چاقی و بیماری خودشان هستند با سرعت می دوند یا راه می روند رو نگاه می کردم از خداوند به خاطر نعمت سلامتی و تناسب سپاسگزاری می کردم .وقتی بعد از یک ساعت پیاده روی به خانه آمدم چای صبحانه خوردم و برای جلسه به محل کارم رفتم در آنجا بیشتر همکارانم از دیدن من شگفت زده شدند باورشان نمی شد در این اوضاع کرونایی چطور متناسب شدم ناباورانه می پرسیدند که چه کار کردی؟ من با خوشحالی و افتخار به خودم بهش می گفتم من که بهتون آدرس سایت رو دادم خودتان قدرت باورشو نداشتید. و دوباره اصرار کردند که آدرسش را برایشان بفرستمو از دوره می پرسیدند من گفتم شنیدن کی بود مانند دیدن برای ما پذیرایی آوردند شیرینی و بستنی بود من شیرینی رو خوردم همکارانم تعجب کردند که چطور شیرینی‌خوردی تو که هر وقت مدرسه بودی جرأت نمی کردی شیرینی بخوری….

      بعضی از همکاران در مورد موضوع جلسه صحبت کردندیکی از آنها من بودم که بدون خجالت و با اعتماد بنفس در آن جمع صحبت کردم و نظرم رو دادم .

      کرونا ازبین رفته بود و عروسی های زیادی دعوت بودیم دیگر لباسهای سایز ۴۶ به دردم نمی‌خورد باید لباس جدید سایز ۳۸ بخرم .

      به شوهرم می گویم زود باش که برای شب دیر میشه میگه نگران نباش اینقدر برای سایز تو لباس های رنگارنگ هست که به راحتی خرید می کنیم این قشنگترین جمله ای بود که سالیان سال دوست داشتم بشنوم.💞

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1400/03/23 19:05
      مدت عضویت: 1362 روز
      امتیاز کاربر: 18317 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,201 کلمه

      فایل “گام شصت و دوم”:

      🚩برنامه های ذهنی چه تاثیری دررفتارها ی من تا الان ایجاد کرده است؟

      من هر موقعی که ميخواهم چیزی بخورم مثل اسنک یا اینکه اگر هوس میکنم که مثلا بستنی بخورم، از خودم میپرسم: ایا واقعاً قدرت دست من است یا دست ان ماده خوراکی؟ ، گاهی هم که مطمئن نیستم سیر شدم یا نه، کمی مکث میکنم و صبر میکنم، اگر احساس سیری کردم، دیگر ادامه نمیدهم چون این مثل این میماند که اگر من پولی را پیدا کنم،دران حالت ،من ان را براي خودم ، بر نمیدارم ، پس غذای اضافه را هم از ان خودم ، نمیبینم.💮

      هر دو مورد فوق ،خیلی به من کمک کرده است که من حجم کمتر ی از مواد غذایی را استفاده کنم والان احساس سبکی بیشتری کنم، با اینکه من در محدودیت نیستم و رژیم ندارم؛ پس نه تنها فشاری را تحمل نمیکنم ، بلکه احساس ارامش درونی بعد از سبکی دارم و احساس متناسب شدن را هر روز بيشتر از دیروز دارم. 💮

      🚩برنامه های ذهنی چه تاثیری دررفتارها ی اطرافیان من تا الان ایجاد کرده است؟

      همسر من، خیلی رفتارش و طرز برخورد اش با من فرق کرده است.  احساس میکنم خیلی با حوصله تر شده است .✅

      وقتی بهش گفتم دارم تمرين میکنم که وقتی از موضوعی عصبانی میشوم ، سعی میکنم بیشتر از3 دقیقه عصبانیتم را ادامه ندهم؛ او هم قبول کرد و این مساله را تمرین کرد وخداییش کنترلش در کمتر عصبانی شدن و یا کنترل موقع عصبانی شدنش ،خیلی بهتر از من است.✅

      بعلاوه ،همسرم “نه گقتن به ديگران” برایش راحت تراز قبل  شده است، ولی قبلا هميشه دوست داشت که هوای فامیل را داشته باشد و “نه گفتن” را بی احترامی به انها میدانست ،ولی چند روز پیش که یکی از اعضای فامیل بهش بی احترامی کرد و باهاش قهر کرد وحتی 3 بار حاضر نشد با همسرم تلفنی حرف بزند و مساله را حل کند؛ دیگرهمسرم بی خیال داستان شد و مثل قبل نرفت که بابت به دست اوردن دل طرف و ناراحت نشدنش ،از خودش بگذرد و خودش را زیر پا بگذاردو به دست و پای ان اقا بیفتد؛ با انکه همیشه وقتی حق هم ،با او بود همیشه حق را به ديگران میداد و برای خودش ارزشی قائل نمیشد. ✅

      این را بگويم که همسر من بسیار متناسب است و همه عمرش هم متناسب بوده است.✅

      🚩کارهایی که دوست داشتم لاغر و متناسب بشوم و انجام بدهم، ولی الان دارم انجام ميدهم:

      رنگهای لباسها یی که دارم و  دوستشان دارم را میپوشم، مثل بلوز سفید رنگ که هر وقت میپوشم احساس میکنم خیلی بهم میاد. بقیه هم همین نظر را دارند. 🆗

      🚩چطور به لاغری و تناسبی که در من وجود ندارم توجه میکنم؟

      به صورت افراد توجه میکنم، ولی اگر افراد متناسب را میبینم به اندام انهاهم نگاه میکنم و خودم را چند ثانيه جای انها ميگذارم و به خودم میگویم من هم مثل انها میشم ،خیلی به اسانی لاغر میشوم. 💠

      چون عکس متناسب خودم را که  روی دو تا صفحه ام مانیتور Screen سر کارم قرار داده ام ،  دائما در موقع کار، نگاهم به انها میافتد و نا خدااگاه احساس میکنم که ان تصویر درذهن من نقش بسته ؛پس تمرین میکنم که موقع نگاه در اینه هر روز، صورت الان خودم را با اندام متناسب درون ذهنم که مثل عکسم کاملاً متناسب است، در اینه ببینم.💠مرتب تمرین می کنم که خود م را همین طور که هستم، دوست بدارم و به خودم لبخند بزنم.دارم تمرین میکنم که زیبایی خودم را بیشتر از قبل ببینم. 💠

      🚩داستان متناسب شدن من دریک روز :

      🔛براي گذاشتن خودم در موقعيت لاغری و تناسب اندام دلخواهم، از جزییاتی مثل ذکر ساعت استفاده کرده ام تا کاملاً ذهنم تصویر لاغری و متناسب شدنم را حس کند. 🔛

      ساعت 5 صبح است.  من تازه بیدار شدم.  میروم که اماده بشوم که به قصد رفتن به سر کار، وسایلم را هم اماده کنم. ⏰

      وقتی میثاق نامه را جلوی اینه گفتم و بعد از اینکه لباسها ی سایز Small ام را میپوشم ، ظرف غذا ی خودم را که از شب قبل اماده کردم با خودم بر میدارم که هم شامل ناهارم و هم صبحانه ام است .⏰

      لپ تاپ کارم را هم در دست ديگرم میگیرم.  الان ساعت 5:30 صبح است که شروع میکنم به رانندگي به سمت پارکی که در 5 دقیقه ای محل کارم است . ⏰

      ساعت تقريبا 5:45 است که من با گذاشتن هدفون خودم را در پارک میبینم که دارم با گوش دادن به یکی از فایلهای پیاده روی ،مشغول لذت بردن از فضا ی زیبای پارک ، انرژي اولیه صبح دل انگیز و هوای پاک اول صبح هستم.⏰

      افرادی که در پارک قدم میزنند، من را که یک خانم متناسب و لاغر هستم، میبینند و با چشمهایشان به زیبایی اندام من، لبخند میزنند.⏰

      فایل تمام میشود و من حسابی لذت برده ام.  ممنونم استاد. الان ساعت 6:45 صبح است.  من سوار ماشین میشوم و به محل کارم میروم.⏰

      حدود 6:50 صبح انجا میرسم. همکارانم همه ازدیدن زیبایی لباس در اندام متناسب من، شگفت زده میشوند و چند تا از همکاران خانمم به من میگویند چقدر اندام خوبی داری ، هر چی بپوشی بهت میاد.⏰

      من تا ساعت 3:30 کار میکنم و بعد به سمت خانه بر میگردم. بعد از دوش گرفتن و خوردن شام و کمی استراحت ، ساعت 5:30 سری به سایت تناسب فکری میزنم و به جزوه خودم که مشخص میکند، فایل  موردنظری که امروز باید دنبال کنم را مییابم.⏰

      بعد از یک ساعت تمرین فایل، حدود 6:30 شب  است که به ایمیل هایم سری میزنم تا نظر دوستانی که انها را در سایت تناسب فکری دنبال میکنم را بخوانم، پس هم تفریح می کنم و لذت و هم مطلب یاد می گیرم.⏰

      الان دیگر 7 شب است که تصميم میگیرم با پسرم و یا همسرم اگر در سفر کاری نباشد، وقت بگذرانم.  ارامش در کل خانه موج میزند.⏰

      💫این همه خوشبختی محال نیست و جنس ان هم از رویا نیست. واقعی است. 💫

      ما از کنار هم بودن لذت میبریم و این خیلی مهمتر از این است که مثلا من همه ظرفها ی داخل ظرفشویی را شب بشویم یا نه، بعداً بشویم .⏰

      اگر پسرم به کمک من برای تکالیف درسی اش نیاز ندارد ، من کمی خانه را مرتب میکنم و در دلم بابت این اندام متناسب زیبا و ارامش درونی ام شکر گزاری میکنم.⏰

      الان ساعت 8:30 شب است بعد از زدن مسواک ما به هم شب بخیر میگوییم و بعد ازسپاس از خداوند متعالی برای داشتن همدیگردر این زندگی زیبا ، من به خواب میروم تا برای تجربه یک فردا ی زیباتر به بدنم استراحت کافی داده باشم. ⏰

      🚩تاثیر شنيدن نتایج هنر جوی عزیز خانم مژگان:

      وقتی صدای خانم مژگان را شنیدم، نتوانستم جلوی خودم را بگيرم و تمام مدت همراه با شنیدن صدای زیبای ایشان، گریه شادی سر دادم.⭐

      اینقدر ایشان زیبا از عشق و شادی و لذت از زندگی گفتند و من اینقدر بابت پيشرفت ایشان و دخترشان خوشحال شدم که حتی نمیتوانم درست ودقیق و کامل ،توصیفش کنم. ⭐

      الان هم در حالی که اشک شوق میریزم این قسمت را اینجا مینویسم. ⭐

      استاد متاسفانه صدای خانم مریم برای من پخش نشد و حتی خواستم فایل صدا را دانلودکنم ولی به من اعلام میکند که این فایل در سایت وجود ندارد.🔴 The file was not found on this server

      میشه لطفاً بررسی کنید و اطلاع بدهید.  اینقدر تجربه دوستان در این سایت ،با ارزش است که واقعاً نمیشه از نشنیدنش ساده گذشت.🔴

      روز یک شنبه 23 خرداد ماه سال 1400

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/02/21 11:28
      مدت عضویت: 1693 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,717 کلمه

      سلام گام ۶۲

      خدایا سپاسگزارم که منو در مسیر زیبای تناسب فکری هدایت کردی . 

      وقتی که میخونم و می نویسم و گوش میدم و مهمتر از همه حرکتم رو استمرار میدم چقدر تاثیر این آموزشها رو در خودم بهتر حس میکنم . 

       

      من شاید قبلا خیلی عالی حرکت کرده بودم ولی به نکته ی استمرار داشتن خیلی توجه نمیکردم در حالیکه همین استمرار داشتن رو چقدر قشنگ و منظم در چاقی داشتم انجام میدادم . 

       

      استمرار داشتن باعث میشه توجه ما از روی موضوع چاقی و علی الخصوص چاقی جسممون برداشته بشه 

       

      وقتی ما به ترمیم بدن توجه می کنیم و اینکه خود این بدن هر لحظه داره چاقی ما رو برطرف می کنه به یه احساس آرامشی میرسیم . 

       

      حالا با تکرار نکردن چاقی  ، ما اجازه میدیم روند لاغری در جسممون جاری بشه . 

       

      اما چه کارهایی رو ما نباید انجام بدیم .

       

       باور خوردن بیشتر = چاقی در ذهنمون هنوز هست  . البته خیلی خیلی کمتر از قبله ولی هنوز  هست . 

       

      چرا که وقتی زیاده روی میکنم احساس چاقی هم سراغم میاد . اصلا همین که فکر میکنم دارم زیاده روی میکنم احساس چاقی هم پشتش میاد . 

       

      پس یا باید زیاده روی نکنم یا باید احساس چاقی بعد از اون رو فراموش کنم یاباید احساس چاقی و رنج چاقی رو بپذیرم و باید کاری کنم خوردن رو از چاقی جدا بدونم . 

      یا اصلا مقوله ی خوردن رو رها کنم و به خودم گیر ندم که هنوز درست نشدم و هنوز چاقی رو در رفتارم میبینم . 

      قطعا بهش توجه کردیم . وقتی توجهمون رو برداریم کمتر میاد توی رفتار . رفتار ما نمایشگر فرمول ذهنی ماست . 

      به چاقی توجه کردیم با عناوین مختلف و در رفتارمونم باز چاقی رو میبینیم  . 

      پس کسی که خودشو پرخور تصور میکنه و این رفتار رو چاق کننده میدونه  اول اینکه باز هم زمانهای زیادی از روز داره به چاقی توجه میکنه و چون  در این توجه قرار داره  رفتارشم بر مبنای چاقی تفسیر میکنه و باز بعد از اون میخواد جلوی خودشو بگیره ذهن میفهمه دستور خوردن بیشتر میده و چرخه ی چاقی و پرخوری ادامه دار میشه . 

      خودمون رو وارد این چرخه نکنیم . بیکار نیستیم که همش خودمون رو عذاب بدیم . 

      چیزی که هست اینه ما از چاقی رنج می کشیم . 

      یا باید این رنج رو کم کنیم  تا توجهمون کمتر بره سمت چاقی یا باید رنج رو هدایتی بدونیم که اومده مارو به لذت لاغری برسونه . لذت تناسب خیلی شیرینه و وقتی بهش توجه کنیم دستورات ذهنی بر اساس لاغر شدن شروع به کار می کنند . 

      حواسمون رو ببریم سمت لذت بردن از لاغری . هرکجای چرخه ی چاقی هستیم ولش کنیم .

      وقتی توجهمون بره روی یادگیری لاغری و کسب آگاهی و لذت بردن و نچسبیدن به نتیجه ی جسمی و فقط یادگرفتن و یادگرفتن دیگه کم کم  میتونیم کم کم فرمولها رو تغییر بدیم . تازه خیلیهاش خودبخود در اثر یادگیری اصلاح میشن ‌ 

      من یه اردک دارم شاید روزی دو تا نون لواش میخوره . و ووزنش حدودا دو کیلو است .  راه خاصی هم نمیره . هروقتم گرسنه میشه سر همه رو میخوره انقدر سرو صدا میکنه تازه حتی وقتی گرسنشه صدا کردنشم فرق می کنه . من قشنگ از روی صداش میفهمم وقت غداشه و غذا توی ظرفش نیست که داره اینجوری صدا می کنه . بعدشم با ولع غذاشو میخوره سیرم که بشه حتی اگه غذا داخل ظرفم باشه به راحتی کنار میره و مثلا دوباره که گرسنه بشه دوباره میخوره . جالبه اصلا شیرینی و یا غذایی که توش مواد افزودنی باشه نوک نمیزنه نون فانتزی نمیخوره  فقط چندتا  تا نون سنتی رو میخوره نون لواش بربری تافتون سنگک . برنج هم گه گاه که غذامون اضافه بیاد ولی بازم خیلی رغبت به برنج نداره . با اینحال  برادر شوهرم میگه این از من بیشتر غذا میخوره که . این غذاها کجاش میره خودشم که دو کیلو بیشتر نیست . ولی از موضوع ذهن خبر نداره و نمیدونه که اون اردک ذهن نداره . خوردن فقط براش یه نیازه که داره برطرفش میکنه برطرف هم که شد باز ذهن نداره که بگه بیشتر بخور . 

      او طبق الگوهایی که خدای درونش براش قرار داده غذا مصرف میکنه اصلا هم چاق نیست. 

      پس فرمول خوردن = چاق شدن فرمول ذهنی ماست نه فرمول آفرینش .

      همه ی ما فرمولهای آفرینش داریم  و فرمولهای چاقی فقط در ذهن ماست . یعنی فرمولهای ثانویه است خودمون یادگرفتیم و تکرارش کردیم و خلقش کردیم . 

       

      چاقی فقط در ذهن ماست . حالا یه مثال دیگه  گوریل با اون همه عظمت  و وزن زیادش این حالت  در آفرینشش هست نه در ذهنش .هیچ کس گوریل رو سرزنش نمیکنه تو چرا انقدر چاق و بزرگی  چون گوریل ذهن نداره . برای همین کسی از گوریل توقع لاغر شدن نداره . گوریل گوریله همینه و هیچ وقتم تغییر نمیکنه ولی حتی اگه به رفتارهای اونم توجه کنیم باز میبینیم اونم برای رفتارهاش معیاری داره که متناسب خودشه . 

       اما تمام انتظارات از وجود انسانه . 

      ما انسانها  هر کدوم معیار خاص خودمون رو داریم اما با این تفاوت که قادریم این معیارها رو تغییر بدیم . 

       

      ما وقتی پرخوری میکنیم فارغ از نتیجه ی چاقی حال خودمون بد میشه چرا چون ما خودمون رو انسان میدونیم و انسان یعنی اشرف مخلوقات که خداوند بهش قدرت خلیفه بودن داده . اون وقت این انسان چطور با این قدرت در خلق  رفتاری زشت حرکت کرده . چرا چیزی رو یاد گرفته که منجر به پدید اومدن احساسات بد شده . 

      اما همین انسان میتونه تغییر کنه . ما انتظارمون از خودمون اینه تغییر کنیم . پس همین که این انتظار و داریم پس قدرت تغییر در ما هست . در آفرینش ما هست . برای همین از خودمون انتظار تغییر کردن داریم . 

      خب اما راه تغییر کردن آموزش هست . ما باید به یاد بیاریم تغییر کردن رو . تغییر کردن در حافظه ی الهی ما ثبته . هر لحظه داره اتفاق میفته . چیزی تحمیلی برای ما نیست . همین حالا ما با ده سال پیشمون کلی تغییر کردیم . منتها ما باید یاد بگیریم این تغییر رو برای ذهن خودمون به کار ببریم .  ما اصلا لازم نیست برای تغییر کردن کاری انجام بدیم فقط به احساس خودمون توجه کنیم ببینیم در کدوم جهت جاریه . اگه در سمت چاقی جاریه هدایتش کنیم و بیاریمش سمت آموختن لاغری . 

       

      اما فرمولهایی که در من جاریه و بازم نیازمند تغییره . 

       

      توجه به خوردن 

      احساس چاقی 

      فرمول دیگه فعلا  پیدا نمی کنم . خب من خیلی از فرمولها رو اصلاح کردم . خوردن هم تا حدود زیادی اصلاح کردم ولی هنوز گاهی اوقات  با احساس بد همراهه . هنوز نیاز به تغییر داره فرمول خوردن = چاقی 

       

      اما توجهم به جسمم نیست . چون خوبم چاق نیستم . رنج چاقی در جسمم نیست . اما رنج چاقی در رفتارم رو میبینم . 

      اونم فقط خوردن . هنوز فرمول درستشو پیدا نکردم البته نه همیشه . گاهی اوقات وقتی کم میخورم ذهنم وسوسه ی خوردن داره گاهی اوقات وقتی زیاد میخورم ذهنم وسوسه ی عذاب وجدان داره . 

      هنوز اندازه ی نیازم رو پیدا نکردم . فقط بهترین فرمولی که پیدا کردم اینه که توجه به رفتارهای چاق کنندم نداشته باشم و فقط سعی کنم مطابق رفتاری که در آموزشها توضیح میده عمل کنم . خود اون رفتارها کم کم درست میشه . همونجور که تا الان خیلیهاش اصلاح شده تازه ممکنه خیلیهاش رو خودمم ندونم و یهو رفتار دلخواه ازم سر بزنه و بفهمم تغییر خودم رو  .

      حتی در مورد خوردن هم خیلی بهتر از قبل هستم ولی به همون اندازه که ذهنم میره سمت توجه به خوردن یعنی فرمولش در ذهنم هست و نیازه که تغییر کنه . 

      راستی یکی از دوستانم خشکی چشمش رو با ذهنش اصلاح کرد . یکی از دوستانم سرطان رو با ذهنش اصلاح کرد اون وقت چطور  ما چاقی رو نتونیم با ذهن درمان کنیم . 

      نیروی ترمیم در بدن ما وجود داره . توجه به همین نیرو و اعتماد به همین نیرو ما رو از انجام کارهای چاق کننده باز میداره . تعمیر کردن کار خداست . خدا ذهن رو تعمیر می کنه . خدا در خدمت بشره . هرکاری اون بخواد خدا اجابت میکنه . خودش گفته . منتها ما تعداد بارهایی که چاقی رو خواستیم بیشتر بوده .

       

       چون عادت کردیم .عادت مجموعه ای از درخواستهایی هستند که بارها تکرار شدن . اصلش یکی هست . اصلش یه فرموله . تعداد تکرارش زیاد شده و شده عادت  . ما هرلحظه داریم اجابت میشیم و چاقی ما دقیقا فرایند تکرار درخواستهای چاق کننده ی ماست که قدم به قدم با توجهات ما هماهنگ هست و اجابت درخواستها و توجهات خودمونه . هر توجه یک اجابت . تکرار این توجهات عادت و بعد چاقی پدیدار  شده . ما به چاقی عادت کردیم . 

       

      پس الانم فقط کافیه این درخواستهای چاقی رو متوقف کنیم . این توجهات و احساس چاقی رو متوقف کنیم . وقتی ما یه کار چاق کننده انجام نمیدیم چرخه ی لاغری ما شروع به کار میکنه . به قول دوستی با شکم پر نمیشه به لاغری توجه کرد . خب اینم یه باوره . اما باوریه که قابل اجراست . اونقدر شکممون رو پر نکنیم که فرمول خوردن = چاقی به کار بیفته . چون احساس سرزنش هم بیشتر به خاطر چاقی میاد . 

       

      وقتی با یه تغییر رفتار ساده کلی میتونیم از این حالهای بد جلوگیری کنیم چرا نکنیم . 

      ما وقتی از رفتار غذایی خودمون راضی هستیم فرمول خوردن = چاقی در ما کمتر خودش رو نشون میده و توجه ما به راحتی میره سمت لاغر شدن . .

       

      دیگه ملامت کردن نمیاد . احساس چاقی نمیاد . تصاویر چاقی بیشتر در ذهنمون نقش نمیبنده و کم کم ما بهتر لاغر شدن رو تجربه می کنیم . آها یه فرمول دیگه هم هست . ترس از چاق شدن . این فرمول هم هنوز دارم . البته وقتی آموزشها رو دنبال میکنم این ترس کم و کمتر میشه و تاثیر این تکرارها و تمرینها رو که در خودم میبینم به این اطمینان میرسم که در مسیر لاغری هستم و ترس از چاق شدن و همچنین ترس از لاغر نشدن از وجودم میره .
      یه فرمول دیگه که همین الان در نوشته ام جاری شد همین ترس از لاغر نشدنه که با پیگیری آموزشها خیلی کمتر بهش توجه میکنم . اینا تقریبا فرمولهای چاقی منه . البته تا اونجایی که اومده در سطح خوداگاه مسلما نسبت به گذشته خیلی بهتر هستم و ایمان دارم این آموزشها با استمرار داشتن باز هم تاثیرات عالیتری روی من و ذهنم میزارن و من به راحتی لاغر میشم . استاد ازتون ممنونم . فاطمه ازت ممنونم خدایا سپاسگزارم  

       

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/01/15 00:34
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 4,861 کلمه

      همه ی ما یک کارهایی برای لاغری انجام دادیم اما نتیجه نگرفتیم یا اگر گرفتیم مقطعی بوده چون راهمون اشتباه بوده .

      پس حالا چون در مسیر درست هستید امیدوار باشید و با اشتیاق راهتون رو باید ادامه بدیدچون در مسیر درست هستید .(لاغری با ذهن چون داریم لاغری رو آموزشش میبینم تنها رله درست لاغری هست و من خوشحالم که در این راه هستم )

      تا حالا برای لاغری ما هر روشی رو اجرا کردیم یا رژیم و ورزش داشتیم و یا محدودیت هایی داشتیم که باعث شده فقط جسممون رو تحت فشار بزاریم و اما در این روش لاغری با ذهن اصلا نه برنامه ی ورزشی داره نه رژیم داره فقط برنامه ی ذهنی رو تغییر میدیم و روی فرمولها ی ذهنی کار میکنیم .
      و بعد از مدتی در این مسیر بودن ما متوجه میشیم که دیگه حرص و ولع نداریم و دیگه به غذا فکر نمیکنیم کاری که قبلا بر عکسش بود اگر در خانه غذای مورد علاقه ی من و یا غذای خاصی بود و یا شیرینی مورد علاقه ی من بود من شب خواب نداشتم که اون رو بخورم و در طول روز بخش زیادی از ذهنم به فکر کردن به غذا خوردن من مربوط میشد و از صبح فکر میکردم چی بخورم تا شب که میخواستم بخوابم .( منم قبلا همین طور بودم حتی یادم هست اگر در خونه چیپس و پفک داشتم باید همش رو میخوردم قبل از خواب تا راحت بشم و یا شب از داخل خواب پا میشدم میخوردم و یا حتی برای کلوچه های سنتی و یا حتی برای فست فود یا غداهای مورد علاقه ام قبلا من زیاد این کارها رو میکردم در حالی که سیر بودم اما میخوردم و چقدر بعدش ناراحت میشدم و عداب وجدان داشتم اما انگار دست خودم نبود و یا حتی شکم درد میگرفتم اما میخوردم انگار مجبور بودم )

      اما با این دوره ها من دارم یک برنامه ی ذهنی ایجاد میکنم و یه سری برنامه های جدید به وجود میارم در روش لاغری با ذهن که باید مطالب رو بارها تکرار کنیم و تمرینها رو انجام بدیم تا ذهنم مملو از فرمولهای جدید بشه با دستورات جدید
      .
      در لاغری با ذهن باید استمرار باشه تا ذهن اون فرمولهای جدید رو بپذیره و بدن ما واکنشهای متفاوت نشان میده و دست و دهان ما فعالیتشان خیلی کمتر میشه و این محدودیت نیست فقط فرمولها تغییر میکنه .(واقعا خوردن من کمتر شده و خیلی جاها خودم متعجب میکنم بعدش که دیدی در این موقعیت من چه رفتاری داشتم اون غذا بود اما نخوردم یا با اون مقدار سیر شدم و خیلی خوشحالم که بدون زور کسی و محدود کردن و یا کار خاصی دارم رفتارهای درست رو اجرا میکنم و لدت میبرم از این آموزش لاغری از این حرص و ولع نداشتنها و دیگه حریص هیچ چیز نیستم هر وقت هر چیزی رو بخوام خیلی راحت به اندازه نیازم میخورم و اگر نخوام نمیخورم و آرامش،عالی در این مسیر دارم که از خدا وند برای هدایتم به این راه سپاسگزارم و بعد هم از استاد عزیز به خاطر این آموزشهای عالیشون )

      همه ی ما باور مون این هست که به راحتی میتونیم چاق بشیم و همه ی ما در این کار استاد هستیم
      (من بارها گفتم چقدر راحت چاق میشم اما به سختی و با زجر لاغر میشم اما الان دیگه چاقی برام سخت شده و هر کس که جلوی من حتی پرخوری کنه حالم بد میشه و میگم چطور با خودش همچین رفتارهایی داره و واقعا براشون ناراحت میشم و دوست دارم با این مسیر آشنا بشن و من وقتی سیریم اصلا از هیچ خوردنی لدت نمیبرم واقعا باید گرسنه باشم تا با لذت و آرامش غدا بخورم و به احساس سیری برسم و برای هر کس که در اطراف من سعی بر لاعر شدن از راه های غلط داره واقعا افسوس میخورم و اما دوباره میگم هر کس در مدار این حرفها باشه حتما بهشون میرسه و خودم رو آروم میکنم )
      .
      موصوع مهم امروز توجه کردن هست :
      ما به چیزی توجه و فکر میکنیم همون در زندگی شما گسترش پیدا میکنه .(ما با توجه کردن اون چیز رو جدب میکنیم حالا میخواد دلخواه ما باشه یا نباشه پس تمام توجه و تمرکز حواس خودتون رو روی خواسته عای خودمون باید بزاریم )

      من در گدشته که دچار چاقی بعد از ازدواج شدم سالهای زیادی به این چاقی توجه میکردم
      و از یه سنی به بعد چون به نظر دیگران در مورد خودم اهمیت میدادم خیلی بیشتر به چاقی توجه میکردم و کار بسیار مضرر ی بود و هست . در واقع اون وقت که ما داریم رژیم میگیریم و یا ورزش میکنیم داریم بازم به چاقی خودمون توجه میکنیم چون داریم تلاش میکنیم چیزی رو از بین ببریم که اون چیز چاقی هست .
      من خودم از زمانی که ازدواج کردم چاق شدم خوب یادم میاد در اون دوران از نامزدی من شروع شد من زیاد میخوردم انصافا میخوردم و وزنم هم داشت بالامیرفت و چون قبلش خیلی لاغر بودم همه میگفتن چقدر صورتت قشنگتر شده چقدر بهت میاد و اینطوری قشنگ هست و من اما متوجه میشدم چقدر وزنم بالا رفته و دیگه اون لباس پوشیدن و آزادیها رو ندارم و دیگه داشتم سنگین میشدم و محدودیتهام بیشتر میشد و میدیدم چقدر شکمم بزرگ شده و دیگه اون خوش تیپی رو ندارم و در جمع دوستانم خجالت میکشیدم چون من دچار اضافه وزن شده بودم و کلا فعالیت هام سخت شده بود و اما من خیلی سریع با رژیم گرفتن که خودم وعده ی شام رو حدف کردم به راحتی وزن کم کردم و عالی لاغر شدم و همه میگفتن چقدر تو اراده داری و خوب لاغر میشی و من در ذهنم حک شد من با رژیم میتونم لاغر بشم و چون بارها اطرافیان و خواهر خودم رو هم دیده بودم که با رژیم و ورزش خوب لاغر شدن پدیرفته بودم تنها راه لاغر شدن رژیم و نخوردن و ورزش هست و دیگه بعدش تصمیماتی میگرفتم که هی خودم رو بیشتر زجر بدم و محدود باشم که بتونم لاغر باشم و در جمعها با عتماد به نفس حضور داشته باشم و بتونم لباس بهتر بپوشم و همش من به چاقی توجه میکردم و هی من سختیهای بیشتر رو تحمل میکردم که هی من در وزن مناسب قرار بگیرم و اما با زور و فشار خودم رو متناسب میکردم دیگه شبها شام نمیخوردم باشگاه میرفتم و هر غدایی رو نمیخوردم و چیپس و پفک خوردن رو کنار میراشتم و ودیگه کم کم محدودیتام رو بیشتر میکردم و همیشه به دنبال راهی برای لاغری بودم و در جمع ها کمتر میخوردم و در کنار دوستام روم نمیشد بخورم که کسی بهم تذکر نده و همه ی اینها تو جه کردن به چاقی بود و هی از خودم بیشتر بدم میومد و چاقی بیشتر بر من غلبه میکرد .

      همیشه فکر کن چاقی و من دو نفر هستیم که چاقی زوری داره و من متناسب هم زوری دارم و هر چقدر من به حضور چاقی در خودم احساس ضعف و ناتوانی بیشتری کنم فرصت رو مهیا کردم تا چاقی بر من غلبه کنه .
      و من واقعا از یک زمانهایی به بعد چاقی در من با سرعت بیشتری بوده چون از خودم متنفرتر بودم و از چاقی بیشتر میترسیدم و خودم رو بیشتر محدود میکردم .(من یادم هست بعد ازدواجم همیشه در حال متناسب کردن بودم و خوب و عالی هم متناسب میشدم اما به محض رها کردن و خسته شدن دوباره بر میگشت و یادم هست این اواخر چون مانع های بزرگی داشتم خیلی ترسم بیشتر شده بود و خیلی از چاقی متنفرتر بودم برای همین مرتب رژیم رو سخت تر میکردم و هی ورزشم رو سنگین تر میکردم و هی خودم رو بیشتر وزن میکردم و هی دچار اضافه وزنهای بیشتر میشدم و هی ناراحتتر بودم و هیچ وقت به اندازه سعی و تلاشم نتیجه نمیگرفتم و هی خودم رو محدود تر میکردم )
      چطور من به چاقی تو جه میکردم ؟
      هر لباسی رو که تنگ بود و هر رنگی رو نمیپوشیدم
      لباسهای کمر دار نمیپوشیدم که شکمم بیرون بیفته
      غذای رژیمی میخوردم که چاق نشم
      ورزش شدید میکردم که چاق نشم
      خودم رو وزن میکردم هر هفته که چاق نشم
      از چاقی خودم با بقیه حرف میزدم شاید فکری بشه
      به دنبال راه های جدید بودم که شاید چاقیم رو از بین ببرم مثل خوردن دمنوش
      در آیینه باشگاه و خونه همش به نافرمیهای بدنم نگاه میکردم و با دستم لمسشون میکردم که لاغر بشم
      با دیدن لاعرها حسرت میخوردم

      تمام این کارها رو میکردن برای لاغری اما داشتم به چاقی توجه میکردم و به خودم ضربه میزدم و داشتم در برابر چاقی خودم رو ضعیفتر میکردم

      پس حتی اگر رژیم گرفتم و ورزش سنگین داشتم و ۳۰ کیلو کم کردم اما دوباره برگشته بودن چون من به چاقی تو جه کردم اما چون من تونستم کم کنم پس ثابت کرده بدن من توانایی کاهش وزن رو داره و من انگیزه و اشتیاق کاهش،وزن رو داشتم اما چون در زمان تناسب اندام کامل از چاقی خودم نگران شدم و تصویر ذهنی چاقی از خودم در دهنم داشتم به همین دلیل از چاقی خودم بدم میومد
      ( من بارها تونستم وزن کم کنم بیشتر از ده بار من این کار رو کردم و من مثل یویو هی چاق شدم و لاعر شدم در مدت زمان بعد از ازدواجم اما در این چند سال آخر بعد از زایمان دومم که تونستم ۳۵رکیلو کم کنم این رفت و برگشت من بین چاقی و لاغری اینقدر سریع شده بود که من خیلی ادیت شدم و درواقع چون خیلی چاق شده بودم و اندام بسیار نامتناسبی پیدا کرده بودم و زندگی بسیار سختی داشتم از چاقی متنفر بودم و میترسیدم حتی وقتی لاغر شدم و در اوج تناسب ۵۹ کیلویی اما من از چاقی میترسیدم و رژیم و محدودیتهای بیشتر داشتم و خیلی اوضاعم بد شده بود تا با این راه آشنا شدم و اما حالا متوجه میشم چه جسم توانمند و عالی داشتم که هر بار به راحتی من رو متناسب کرده اما چون ذهنم متناسب نبوده و با خواسته ی من که لاغری بوده هماهنگ نبوده پس نتیجه مقطعی بوده )

      و من یادم میادبارها به اطرافیان میگفتم چه فایده لاغری من که ماندگار نیست .
      هر چقدر به چاقی خودت توجه کنی و خودت رو محدود کنی تصویر چاقی خودت رو شفافتر میکنی و ذهن تمام تلاشش رو میکنه تا تو رو به تصاویر خودش برسونه و مسیر حرکت رو به اون سمت میبره و ذهن فرمان خوردن صادر میکنه .
      تصمیم ها مطابق هست با تصویرهایی که در ذهن هست (ما خوب میدونیم ذهنمون کاملا تصویری هست و خیلی مهم هست که ما چه تصویری از خودمون در ذهنمون داریم و یادم میاد بار آخر کلی تصویر چاقی از خودم که مانتوهام بسته نمیشدن و یا کفشهام به پام نمیرفتن و یا وزنهای بالایی رو روی ترازو میدیدم و در جسمم بسیار نافرمی میدیدم همه رو در ذهنم داشتم و کلی وحشت و ترس و تنفر در کنار این تصاویر خیلی راحت داشت من رو به سمت چاقی میبرد و من خودم برام این مانع هم بود که با رژیم و ورزش نمیشه برای همیشه لاغر بود و میگفتم آخه تا کی و همیشه میگفتم لاغری من همیشگی نیست و برای همین همیشه در زجر و سختی بودم تا یه مقدار وزن کم کنم یا حد اقل بیشتر نشم )

      دیدیم بعد از اینکه از رژیم و ورزشها خسته میشیم و رهاش میکنیم خیلی آروم معز دستورهای خوردن رو دوباره صادر میکنه و ما میشیم همون جسم قبلی خودم .(من بسیار این تجربه رو داشتم و به قول استاد من به خودم میگفتم حالا که متناسب هستم و در وزن دلخواهم هستم فقط یه امروز رو بخورم ز فردا دوباره شروع میکنم و چون حرص،و ولع هم پیدا میکردیم و در حالی که متناسب بودم میگفتم حالا بخورم این چند لقمه که چیزی نیست و شروع میکردم و میدیدم در عرض یک ماه کلی اصافه وزن پیدا کردم که با کلی سختی و جون کندن اونها رو از بین برده بودم و اما راحت و یدون سختی دوباره چاق میشدم و اینقدر ناراحت میشدم پس دوباره رژیم بیشتر و محدودیتهای بیشتر رو شروع میکردم )

      چطور به لاغری توجه کنیم :
      لاغری نیاز به توجه داره و چون ما میخواییم تصمیم بگیریم لاغر بشیم و میخواهیم به چیزی که نیست توجه کنیم بر عکس چاقی که بودش و ما بهش توجه میکردیم و ناراحت میشدیم و چاقتر میشدیم و اما مامیخو اییم به چیزی توجه کنیم که در ما وجود نداره (تمام سختی کار این هست که به چیزی که نیست ما باید توجه کنیم اما برای من لاغری دلخواهم بارها بوده چون از یه مقطعی به بعد من چاق شدم و تا همین چند سال پیش هم با رزیم و ورزش سخت من در این وزن بودم اما از دستش دادم و برای من خوشبختانه تصور کردن خیلی راحت تر هست و حتما به دستش میارم من میخوام دوباره در وزن ۵۹ کیلو و سایز ۳۸ قرار بگیرم و اصلا کار سختی نیست ).
      پس یواش یواش ما رفتارهایی میکنیم که لاعر تر بشیم .
      ما برای لاغری اصلا نباید زمان تغیین کنیم که تا چه تاریخی باید من لاغر بشم و این کار بسیار اشتباهی هست و این تعیین زمان مشخص کار این شرکتها ی تبلیغاتی برای لاغری هست که از حربه ی زمان استفاده میکنن و ما رو ترغیب می کنن به استفاد ه از اون محصول و اگر نتیجه نگرفتیم خودمون رو سرزنش میکنیم و ناامید تر میشم به جای اینکه به اون محصول شک کنیم .
      بگو من میخو ام یه روشی رو یاد بگیریم و تا ابد استفاده کنم و بگو هر چقدر طول کشید اشکالی نداره .
      کلا داریم ما چاقی رو زندگی میکنیم پس باید لاعری رو هم زندگی کنیم و مقطعی به درد نمیخوره و باید از نظر مغزی و ذهنی
      ما باید این مسیر رو طی کنیم بدون در نظر گرفتن زمان و هرکس در زمانی یک نتیجه بخصوص میگیره (من عاشق این سبک زندگی کردن و غذا خوردن هستم و ارامش دارم و لذت میبرم و واقعا بهم خوش میگدره و هیچ عجله ای نداشتم برای لاغری و ندارم اما من خیلی هم اصافه وزن ندارم و دوست دارم ذهنم و جسمم با هم در همانگی کامل قرار بگیرین و من این مقدار اصافه وزن رو خیلی راحت از دست بدم و مطمعنم از دست میدم چون دارم لاغری رو زندگی میکنم و آموزش میبینم و دیگه رفتارهای گدشته و اون پرخوریها رو نمیتونم داشته باشم و یا حد اقلش اگر داشته باشم این هست که صدایی در ذهنم به من هشدار میده که اشتباه رفتار کردی و اگاهم به تمام رفتارهای خودم و همین بسیار لدت بخش هست وه در آزادی کامل و آرامش،و بدون محدودیت دارم وزن کم میکنم و متناسب میشم و به جسم ایده الم میرسم و به زودی اصافه وزنم رو کامل از دستم میدم )
      درسته رژیم و ورزش نداره اما فایل گوش دادن و تمرین نوشتن داره و استمرار میخواد و فقط به ثبت نام و پرادخت هزینه نیست باید تعهد و انگیزه و اشتیاق داشته باشی .
      هر روز باید کار کنی و روی خودت کار کنی (بله من هر روز سه ساعت در روز رو برای گوش دادن به فایلها و نوشتن در مورد اونها وقت میزارم بدون اینکه برای این دوره ی صد روزه هزینه ی مالی داده باشم فقط دارم بهای انگیره و اشتیاق و بهای تعهد و بهای استمرارم رو میگیرم و به زودی یه لاغر شگفتی ساز میشم )
      توجه به لاغری :
      در مورد چاقی خودتون با هیچ کس حرف نزنید
      در واقع نیاز نیست کار جدید انجام بدیم خیلی از کارها رو نباید انجام بدیم خود به خود متناسب می شیم چون ما درستش این هست که سلامت و شاداب و متناسب و ..‌ باشیم و اما اگر چاقیم چون یه سری کار نادرست انجام دادیم و اگر میخواییم لاعر بشیم باید نادرستها رو انجام ندیم و خود به خود لاغر میشیم پس هر روز خودت رو سرزنش نکن و خود به خود حالت بهتر میشه پس کار نادرست انجام نده خود به خود درستها انجام میشه پس دلیلی نداره هر جا نشسیتی بگی من شانس ندارم هر روز چاقتر میشم من که عدا نمی خوردم و من تقصیری ندارم چون ارثی هست چون دارو استفاده میکنم و یا کم کاری تیرویید دارم و یا اشتها دارم من چاقم و این حرفها رو نزن بخش زیادی از اون چاقی حدف میشه (من هنوزم به این تعهدم وفادار هستم و مدتها هست برعکس گدشته ام با هیچ کس حرف نمیزنم و چیزی نمیگیم و کلی هم موفقیت کسب کردم و اما قبلا به هر کسی میگفتم به اطرافیانم و به دکتر تغدیه ام و یا به خانوادم و دوستانم و همیشه هم چاقتر میشدم و به دنبال راه کار از مربی ورزش،و دکتر تغدیه بودم و با سختی و فشار به جسم میخواستم لاعر بشم اما نمیشد چون داشتم به چاقی توجه میکردم و اولین نشانه اش احساس بد در ما هست که وقتی احساس ما بد بشه نتایج بد هم برای ما رقم میخوره و در نهایت چاقی بیشتر رو تجربه میکنیم پس به چاقی توجه نکن و مراقب احساست باش، )

      ۲:سرزنش کردن خودت ممنوع هست یعنی نصفه میری داخل آیینه و از خودت فرار میکنی و از خودت عکس نمیگیزی و از خودت دور میشی در واقع ما سه بخش هستیم جسم و روح و ذهن و وقتی از جسمت جدا شدی از خودت عکسی نگیری و لباس رنگ شاد نپوشی و استخر نری و یا باشگاه نری داری از جسمت فاصله میگیری و وقتی اینطوری انتطار نداشته باش مغزت و روحت برات کاری کنن میگن ولش کن دوستش نداشته بشه و اوضاعت سختتر میشه بابا بپدیر جسم خودت هست و مسول این اوضاع خودت هستی برو داخل آیننه بدون تنفر به خودت نگاه کن به پهلوها و شکم آویزونت نگاه کن و بپذیر این کار خودت هست ازش فرار نکن و جسمت رو در آغوش بگیر و باهاش صحبت کن و بگو من این بلا رو به سرت آوردم و میخوام تغییرش بدم تو هم کمکم کن ببین اوضاع بهتر میشه تا از خودت فرار کنی و خودت رو تحقیر و سرزنش کنی پس وقتی با جسمت از این حرفها میزنی احساست بد میشه و وقتی اینطور شد توجهت به چاقی بیشتر میشه و ضعیفتر میشی و چاقی در تو بیشتر میشه .(من مدتها هست عاشق خودمم و خودم رو جزی از خدا میدونم چرا عاشق خودم نباشم و این جسم رو امانت الهی میدونم که نااگاهانه به این روز درش اوردم و میخوام دوباره به یک جسم متناسب در بیارمش و ازش مراقبت می کنم و مواظبت می کنم و من خودم رو لایق بیهترین اندام و بهترین زندگی و سلامتی و بهترین حال روحی و ارامش،و شادی و ثروت و سعادت و … میدونم و همش به دنبال بهتر کردن همه ی اینها هستم و مرتب به خودم عشق میدم و خودم رو در آغوش میگیریم و میدونم به زودی در جسم ایده آل قرار میگیرم و ذهنم رو تربیت میکنم و اماده میکنم و آموزش میدم که متناسب بشه و فرمولهای لاغری رو جایگزین چاقی کنه و به مرور رفتارهای من تغییر میکنه و در نهایت جسم من هم تغییر میکنه من قبلا خیلی از خودم فرار نکردم چون همیشه با زور خودم رو لاعر کردم و یه زمانهایی در مقطع خاصی چاق بودم که سریع اقدام به لاعری کردم اما وقتی که لاغر شدم و عکس گرفتم بارها شده به خودم گفتم چقدر صورتم لاعر شده یا پوستم بد شده و یا چقدر دماغم بزرگ شده چقدر زشت شدم چقدر از لاغری صورتم ناراحت شدم و همیشه با دیدن خودم در عکسها و آیینه میگفتم ای کاش تنها جسمم لاغر میشد و اما صورتم لاغر نمیشد که زشت بشم و این قیافه رو پیدا کنم و یادم میاد همیشه از صورت لاغرم در آیینه و عکسها ناراحت میشدم و بدم میومد و میگفتم چقدر زشت شدم من نمیخوام )

      پس به جای تحقیر خودت بگو من درستش میکنم و نگو من لباس دلخواه رو نمیپوشم تا همه چیز درست بشه اینطور داری فاصله مینداری و بگو هر گرمی به وزنم اضافه شده خودم اضافش کردم خودم غدا رو وارد دهانم کردم و هیچ غدایی علاقه نداشته وارد دهان من بشه و هی مغز من دستور خوردن میده در حالی که سیر هستیم هی معز من میگه بخور چون پولش رو دادی چون حیف چون دیگه گیر نمیاد و یا چون اسراف میشه و ..بخور بخور .(من خودم واقعا خودم غدا وارد دهنم کردم خودم جسمم رو به این روز در اوردم خودهم درستش میکنم و من چقدر بارها دستور خوررن داشتم چون پولش رو دادم چون اسراف میشه چون در فلان رستوران هستم چون غذای نذری هست چون دیگه ممکنه گیرم نیاد چون مقوی هست چون کم کالری هست چون مورد علاقه ی من هست چون در تفریحم چون فقط امروز هست و در مهمانیم و کلا همیشه کلی مجوز و بهانه داشتم برای خوردن و من عدا وارد دهنم کردم و از همه مهمتر چون بارها گفتم اشتهام زیاد هست من کلی غدا خوردم اما حالا دیگه خودم مسول خوردن خودم هستم و نمیخورم مگر واقعا گرسنه باشم )

      بنویس در مورد لاغر شدن و بگو چه مزیتهایی برای شما به ارمغان میاره چونکه صد آید نود هم پیش ما هست وقتی لاغری رو به دست بیاریم بقیه موفقیتهام رو هم به دست (من همیشه گفتم علاوه بر نگاه کردن به استاد و بقیه دوستان شگفتی ساز به خودم نگاه میکنم که تا حالا تونستم با قدرت ذهنم وزن کم کنم از این به بعد هم میتونم خیلی عالی وزن کم کنم و چون به راحتی و بدون سختی من چندین کیلو وزن کم کردم پس میتونم این ۶ کیلو رو هم به راحتی کم کنم و اگر جسم خودم رو خلق کنم قطعا میتونم بقیه ی جنبه های زندگیم رو هم خلق کنم من به قدرت ذهنم و خودم ایمان دارم چون بشر قدرت خلق کنندگی داره جون بشر جزیی از خدا هست پس مثل خدا باید بتونه به بی نهایت وصل باشه و به هر چیزی برسه)

      ذهن ما اصل رو از بدل تشخیص نمیده و اگر من نوشته های بقیه رو بخونم ذهن همه رو میزاره به حساب خودم و اما خیلیا میگن خواندن و نوشتن چه تاثیری داره در لاغری ؟خوب تاثیرش همین هست و نتیجه اش استاد عززز و دوستان شگفتی ساز هستن .
      و اگر بگیم در مورد لاغری بنویس ممکنه شیطان نزاره و بگه نه بابا مگه میشه با نوشتن لاغررشد و اما بدون حتما میشه که شیطان نمیزاره ما تغییر کنیم و بنویسیم چون شیطان میدونه اگر ما بنویسیم تعییر میکنیم پس ما نباید وقتمون رو تلف کنیم .(پس همین مقاومت ذهن که خیلیا میگن همین هست خودشون تنبلی میکنن و به حرف شیطان گوش میدن و تمرینها رو انجام‌نمیدن و یا فایلها رو گوش نمیده و بعد میگن ذهن من مقاومت داره نه نداره ما داریم به نجوای شیطان گوش میدیم و از راه اصلی منحرف میشیم )

      لیستی از اون موارد که چاقی به شما صربه زده بنویسید تا ببینید چقدر به چاقی توجه کردید .:
      چاقی باعث شد من دچار کمر درد و زانو درد بشم
      چاقی باعث شد من بد لباس بشم
      چاقی باعث شد من حتی نتونم کفشهای مورد علاقه ام رو بپوشم
      چاقی باعث شد من در جمعها بدون اعتماد به نفس حاصر بشم
      چاقی باعث شد من در خوردن هیچ وقت با لذت غذایی رو نخورم .
      چاقی باعث شد من پیرتر و سنم بالاتر نشون داده بشه
      چاقی باعث شد من در حال بد روحی و افسردگی قرار بگیریم
      چاقی باعث شد بچه هام و همسرم رو مجبور به زور خوردن کنم
      چاقی باعث شد همیشه در خرید کردن لباسها خیلی اذیت بشم و هر کس هم با من بود اون رو هم اذیت میکردم .
      چاقی باعث شد فعالیتهای جسمی رو به خوبی انجام ندم و سنگین باشم
      چاقی باعث شد
      چاقی باعث شد هیچ وقت رفتار غذایی با کلاس و آرامی نداشته باشم
      چاقی باعث شد …
      در مورد متناسب شدن تا میتونید بنویسید مثلا انشایی بنویسید در مورد فروع لاغر (من امروز که دارم این کامنت رو میزارم فروغ لاعر در وزن ۵۹ کیلو هستم و سایز ۳۸ هستم که تمام لباسهام برام گشاد شدن مخصوصا از بالاتنه و تمامی شلوارهام کمرشون آزاد شده و هر چه لباس از دوران تناسبم داشتم همه اندازم شده و هر جا میرم همه تعجب میکنن که من بدون ذره ای رژیم و فعالیت خاصی دارم روز به روز لاغرتر میشم و من لدت میبرم از این سبک خوردن و زندگی کردن و در حین این لاغری صورت بسیار زیبا و شاداب و جوانی دارم که بسیار من رو زیباتر و جدابتر کرده و من در سلامتی کامل و در سبکی و رهایی کامل آزادانه میخورم میپوشم و فعالیت میکنم و هیچ نگرانی و استرسی و ترسی از خوردنم و فردایم ندارم که شاید چاقی من برگرده من در آرامش کامل به سر میبرم و هر روز در اینه به خودم و اندامم نگاه میکنم و با لذت بسیار زیاد که شکم صاف و روی معده ی بسیار صاف و پهلوهای قوص دار و کمر باریک و رانهای لاغر و کشیده و کتف و شانه های لاعر دارم ودر تمام لباسهای خودم که سایز لارج و مدیوم دارن بازم احساس راحتی دارم بدون تنگی و اذیت کردن و با بهترین حال روحی هر چند که الان همین حال رو هم دارم اما بازم بیشتر میخوام اول جلو آیینه کلی شادی میکنم و بعد به کارهای روزانه و روتینم میپردازم در حالی که من موهای بلند و پر پشتی دارم .من به راحتی هر رنگ لباسی و هر مدلی رو که بخووام حتی سایز مانکن رو میخرم و میپوشم حتی تک سایزهای آف خورده رو من میتونم با کمترین قیمت چون سایزم بسیار متناسب هست بخرم و استفاده کنم و بهترین خریدها رو در کمترین زمانها دارم و حتی کفشهای چرم دلخواهم رو میتونم به راحتی بخرم چون با لاغری سایز پاهام هم تغییر کرده و من بسیار به روز و شیک پوش هستم در لاعری ۵۹ کیاویی خودم و بسیار ارام و با کلاس غدا میخورم مثل پرنسس ها و دیگه به هیچ کس در خوردن زور نمیگم و فرزندانم رو وادار به خوردن نمیکنم و اینقدر خودم رو باارزش میدونم و کم خوراکتر میشم که هر ته مانده ی غدایی رو نمی خورم و اونها رو جمع میکنم برای پرندگان و حیوانات و اصلا با دیدن کسی تحریک به خوردن نمیشم و همیشه به نیاز جسمم نگاه میکنم و اگر گرسنه بودم فقط به اندازه نیازم میخورم و مثل متناسبها خیلی زود احساس سیری میکنم و در هنگام سیری کاملا سبک هستم و سریع پا میشم فعالیتهام رو انجام میدم و هر خوراکی در اطراف من بود من اون رو نمیخورم خودم تصمیم میگیریم چه موقع و در چه زمانی و چه مقدار غدا بخورم دیگه برده ی غذاها نیستم امیر اونها هستم من عاشق ورژن جدید خودم هستم چون اکثر این رفتارها همین الان هم در من هست فقط باید کمی پررنگتر بشن تا ملکه ی ذهن من بشن تا من رو به وزن دلخواهم برسونن و من وقتی برم تفریح و سفر فقط به دنبال لدت بردن از ادمهای اطرافم و مناطر و خودم و خانوادم و یا دوستانم هستم و در ماه رمضان منم مثل خیلی از متناسبها وزن هم کم میکنم چون نمیتونم بیشتر از حد نیازم بخورم و نمیتونم پر خوری کنم و چون زمان زیادی نیست برای خوردن چون فاصله ی بین ادان صبح و مغرب زیاد نیست منم با رفتارهای درستم که از ترس نبودن وعده ی بعدی بیشتر غدا نمیخورم و به اندازه میخورم و متناسبتر هم میشم و من با متناسب شدن در بهترین حالت روحی و جسم قرار میگریم بسیا شیک پوش میشم و خوتیپتر میشم و لباسهای رنگ شاد و به روز میپوشم و من با متناسب شدن در کمترین زمان بهترین لباسها رو میخرم و لدت میبرم و من با متناسب شدن بسیار آرام و آهسته غدا میخورم و من با متناسب شدن غدای کمتری میپزم و حتی خانوادم هم متناسبتر میشن و من با متناسب شدنم در آزادی کامل به سر میبرم و ….)

      برو به دوستان شگفتی ساز نگاه کن و به ذهنت بگو منم میتونم و امید بده به ذهنت که میشه و یواش یولش وارد سرزمین لاغرها میشی و این حق شما هست که متتاسب بشی و لذت میبری .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/01/06 13:12
      مدت عضویت: 1597 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,791 کلمه

      سلام🙂

      همه ما چاقها از روشهای مختلفی برای لاغر شدن استفاده کردیم چون میدونیم که چقدر چاقی ما رو محدود کرده چقدر احساسمونو بد کرده چقدر اعتناد به نفسمون رو کم کرده واگه روشهای قبلی جواب نداده به این دلیل بوده که راه اشتباه بوده ما با اراده هستیم ما شحاع هستیم ما توانا هستیم ما در اعماق وجودمون ایمان داریم که میتونیم متناسب بشیم😏

      تفاوت ما با سایر افراد چاق اینه که ما باز هم ادامه دادیم و به این مسیر هدایت شدیم😎

      مهمترین تفاوت لاغری با ذهن با بقیه اینه که در این روش هیچ وقت رژیم و ورزش داده نمیشه🤗🤗🤩🤩

      در این روش تفاوت رفتار افراد چتق با افراد متناسب بررسی میشه و به ریشه اون رفتار میرسیم و با تغییر ریشه ها که همون فرمولها هستن رفتار ها تغییر میکنه و جسم هم میشه یه جسم متناسب🙂

      نمونه این رفتار اینه: در افراد چاق یه رفتار اشتباهی که وجود داره اینه که زیاد به غذا فکر میکنیم

      این که چی برای صبحانه بخوریم چی ناهار بخوریم چی رو با چی مخلوط کنیم که طعمش جالب بشه

      در این دوره برنامه غذایی داده نمیشه یه برنامه ذهنی میدن با گوش دادن فایلها و جایگزین کردن فرمولهای لاغری به جای چاقی

      برای همین باید فایلها رو گوش بدیم تمرینات رو انجام بدیم و تکرار و استمرار کنیم تا مغز دستورات جدیدی رو بده و واکنش رفتاری ما متفاوت بشه اونوقت دست ما کمتر برای برداشتن غذاها تکون میخوره ودهان ما کمتر میجنبه😉😁

      👈اینم به خاطر محدودیت نیست 👉دستورهای مغزی تغییر میکنه👌👌

      موضوع این جلسه توجه کردنه؛

      توجه کردن موضوعی هست که افراد چاق برای چاقی بیشتر ازش استفاده میکنن و افراد لاغر برای لاغر ماندن🤨

      در دوران کودکی ما توجهی به چاقی نداریم ولی از یه سنی به بعد نظر دیگران درباره ما برامون مهم میشه خیلی به چاقی توجه میکنیم و با اینکه باشگاه میریم یا رژیم میگیریم در واقع باز هم داریم به چاقی توجه میکنیم چون میخوایم از چاقی رها بشیم تا نظر دیگران درباره ما مثبت باشه و مورد توجه و تایید بقیه باشیم (چقدر این باور تایید دیگران در ما ریشه ای هست واقعا🤔)

      اینکه در مهمانی شرکت نمیکنیم اینکه در عروسی دنبال لباسهایی میگردیم که چاقی ما رو کمتر نشون بده یا کمتر میخوردیم در جمعهای دوستانه یا خانوادگی همگی

      اینا 👈مصداق توجه کردنه👉

      همه ما در زمانهایی احساس کردیم که سرعت چاق شدنمون بیشتر شده از بس که به چاقی توجه کردیم از بسکه حالمون از خودمون بد میشه از بسکه توی اتاق پرو احساس بدی داریم و همین باعث شده که بریم سمت دوختن لباس و با وجود دردسرهاش باز هم خیاطی رو ترجیح دادیم

      باید بیایم فکر کنیم کجاها به چاقی توجه کردیم

      من در دوران بارداری خیلی به چاقی قسمتهای مختلف بدنم توجه میکردم و از اینکه اینجوری دارم چاق میشم حالم از خودم بهم میخورد از اینکه نمیتونم در موقع گرسنگی صبر کنم از اینکه راه رفتنم کند شده بود و از اینکه دوستام بهم میگفتن مثل پاندول ساعت راه میری از اینکه کفش اسپورت و راحتی میپوشیدم برای اولین بار کسی که همیشه پاشنه بلند پوشیده بودم از مانتو حاملگی که گشاد و سیاه بود و همیشه هم باید اونو میپوشیدم حالم بهم میخورد چون عاشق رنگ و تنوع بودم از اینکه با این شکم بزرگ باید سوار واحد میشدم و ۳ تا واحد عوض میکردم تا برسم بیمارستان ناراحت بودم از اینکه بقیه هم دانشگاهیام اینقدر فرز و سبک بودن و من اینقدر کند حالم بد بود ماه ۴ ام بارداری متوجه شدم خیلی دارم چاق میشم و طبیعی نبود فشارم هم از کنترل خارج شده بود و۱۴ به بالا بود همیشه رفتم دکتر تغذیه و ایشون گفتن توی بارداری رژیم خاصی نمیدیم با اینحال به اصرار خود من یه رژیم خیلی سبک برام نوشتن و اون ماه من حدودی اجراش کردم بعد از یه ماه که رفتم دکتر زنان و وزن شدم اصلا اضافه نکرده بودم و با تهدیدهای مادرم رهاش کردم و این شد که بالای ۲۰ کیلو اضافه وزن پیدا کردم توی بارداری و الانم اصلا علاقه ندارم دوباره بارداری رو تجربه کنم

      در دورانی که کیسه صفرا عمل کردم و تیروئید هم کم کار شد ترس از چاقی منو بیشتر چتق کرد مرتب خودم رو وزن میکردم و میدیم که هر بار یکی دو کیلو بالاتر نشون میده و حسم بد میشد بقیه هم بهم تذکر میدادن که خیلی چاق شدی و باسنت بزرگ شده و شکمت بزرگ شده و….که شروع کردم به ورزش که باز هم توجه به چاقی بود توی باشگاه همش داشتم با حسرت به ادمهایی که متناسب بودن نگاه میکردم و با خودم میگفتم این ادم دیگه چرا میاد باشگاه چون در ذهن من باشگاه رفتن فقط برای لاغر شدن بود نه سلامتی و اندام عضلانی و…. یا همش توی آینه حواسم به شکمم بود یا افراد چاق دیگه رو نگاه میکردم و با خودم میگفتم خدا رو شکر دیگه به اندازه این نیستم😶

      همیشه با منشیم که اونم چاق بود درباره چاقی و اینکه چقدر هم کم میخوریم حرف میزدم یا با مادرم و برادرها درباره چاقی و اینکه فلانی لاغر شده و ما هنوز چاقیم و…. حرف میزدیم اینا همش توجه به چاقی بوده دیگه😁😁

      حتی اینکه در رژیم و ورزش یه عالمه وزن کم کردیم ولی دوباره برگشت کرده اینه که در اون دوره نتونستیم توجه به چاقی رو کم کنیم

      و باز هم خبر خوبیه که جسمت این توانایی کاهش وزن رو داره

      و لی مسیر اشتباه بوده چون تصاویر ذهتی ات تغییر نکرده و همون تصاویر چاق در ذهنمون وجود داره و جسم در نهایت تبدیل میشه به اون تصویر😮

      👈 ترس از چاقتر شدن خودش باعث توجه به چاقی میشه و باعث ایجاد تصویر شفافتر از چاقیت در ذهنت میشه👉

      در واقع با ایجاد تصویر ذهنی فرمانهای مغزی هم درجهت اون تصاویر صادر میشه و رفتارهای غذایی ما متفاوت میشه و تکرار اون رفتارها باعث ایجاد جسم چاق میشه👌👌

      حالا چطور به لاغری توجه کنیم؟

      همونجوری که ما چاق شدیم همانطور هم میشه لاغر بشیم فقط در لاغری باید👈 خودمون تصمیم بگیریم و به چیزی هم باید توجه کنیم که الان وجود نداره 👉و برعکس تمام شواهد اضافه وزن در ما هست جلوی آینه میبینمش موقع پوشیدن لباس متوجش میشیم ولی با گوش دادن به فایلها داریم به لاغری توجه میکنیم و توجه رو از چاقی برداریم و اونوقت یواش یواش رفتارهای غذاییمون تغییر میکنه و جسم هم اروم اروم تغییر میکنه

      ✍ نکته مهم اینه که زمان نذارین برای لاغری چون خود این تعیین زمان توجه به چاقی هست 🤭🥴

      و این تعیین زمان حربه تبلیغات هست و جالبه که ماوقتی نتیجه نمیگیریم از اون محصول تبلیغ شده خودمون رو مقصر میدونیم😑

      👈زمان رو فراموش کنید 👉این روش باید سبک زندگی ما بشه باید لاغری رو زندگی کنیم در هر صورت باید استمرار داشته باشید و خودمونو هم با بقیه مقایسه نکنیم لاغر شدن کار میخواد باید فایل گوش بدیم تمرینات رو انجام بدیم و این هنر رو یاد بگیریم و بشه جزیی از پوست و گوشت و خونمون👌👌👌

      پس ثبت نام کردن تنها هیییییچ کازی نمیکنه

      👈 تمرین توجه به لاغری👉

      ۱_درباره چاقی اصلا حرف نزنید

      ما بر اساس خلقت خداوند باید متناسب باشیم شاد باشیم سالم باشیم پس فقط کافیه نادرستها رو انجام ندیم خود به خود درست اتفاق میافته چون ذات و اصل ما تناسبه

      در واقع باید کارهایی که احساسمون بد میشه رو انجام ندیم اونوقت خود به خود احساسمون خوب میشه

      ما همش داریم برای بقیه توضیح میدیم و به قول مهران مدیری 👈توضیح نشونه ضعفه👉

      ۲_سرزنش کردن خودت ممنوعه

      این دور شدن از خودته و باز هم توجه به چاقیه

      وقتی نمیخوایم جسممون رو ببینیم لباس شاد تنش نمیکنیم عکس از جسممون نمیگیریم و وقتی از جسم متنفر باشیم اوضاع سخت تر و بدتر میشه باااااااید جسم خودت رو بپذیری مال خودته اونوقت از نگاه کردن به خودت حالت بد نمیشه یا بپذیری که اگه چاق هستی هم خودت بوجود اوردی

      👌با عشق جسمت رو بپذیر

      👌 در آعوشش بگیر

      👌 باهاش حرف بزن بهش بگو میدونم که من تو رو به این شکل دراوردم مسیولیتش رو میپذیرم و تغییرش میدم

      👌با جسمت دوست باش

      👌بهش بی احترامی نکن

      وقتی از چیزی حالت بد بشه واکنش اونم به تو همینه

      👌 به خودت انگیزه بده

      بنویس لاغری چه تاثیری در زندگیتون میذاره چه تاثیری در اعتماد به نفستون میذاره چه تاثیری در کسب و کارتون میذاره

      👈 داستان زهرای متناسب😎🤩👉

      من الان در تناسب کامل هستم هربار که از جلوی آینه رد میشم از نگاه کردن به جسمم سیر نمیشم به بازوها به رانها به شکم تخت به کمر باریک خودم نگاه میکنم و از اینکه جنین جسمی رو خلق کردم لذت میبرم 🤩🤩بارها و بارها در طی روز جلوی آینه میرم و قربون صدقه خودم میرم 🤩🤩پوستم روشن و جوان شده و توی چشمام یه برق خاصی هست که لذت بخشه همیشه🤩🤩 وقتی خودم رو میبینم بی اختیار لبخند میزنم😊 موقع خرید لباس با شور و اشتیاق میرم 🤗هر رنگی که دوس دارم رو با سایز ۳۸ میپوشم و کیف میکنم😍😍 تمام لباسهایی که انتخاب میکنم تازه روی تن من قرار میگیرن فرم خودشونو به زیبایی نشون میدن😎🤩

      همیشه این جمله رو از فروشنده ها میشنوم که سایز شما از همه رنگها و مدلها داریم😎😎🤩🤩

      هر لباسی با هر طرح و رنگی میپوشم خیلی زیبا توی تنم می ایسته

      اعتماد به نفسم خیلی عالیه و به راحتی در هر جمع و مجلسی حاضر میشم و صحبت میکنم🤗😏

      خیلی فرز هستم و خیلی سریع کارهامو انجام میدم

      کاملا سالمم و هیچ دردی در زانوها کمر و بقیه قسمتهای بدنم ندارم😊

      به راحتی و با لذت از هر چیزی وه دوس دارم به مقداری که دوس دارم میخورم و این یعنی آزادی 😎🤩🤩

      هرگز نگران حرف و حدیث های بقیه نیستم و هیچ کسی هم به من درباره مقدار خوردن تذکر نمیده اتفاقا وقتی میخوان کسی رو به عنوان یه آدم خوش تیپ و خوش هیکل معرفی کنن منو مثال میزنن😏

      خلاصه که این لاغری همه چیش عالیه🤩🤩👌👌

      همین نوشتنها میشه خلق رویا

      وقتی نوشته دوستان رو میخونیم ذهن ما اون نوشته ها رو مال ما میدونه چون اصل رو از بدل تشخیص نمیده😉🤭

      فکر میکنه این احساسات مال ماست واین میشه توجه به لاغری👌👌

      استاد رو ببینیم خوب از همین روش لاغر شده با همین نوشتنها با همین آگاهیها

      و انجام بدیم اینقدر دنبال اون فوت کوزه گری نباشیم دنبال اون رژیم خاص دنبال اون روش خاص

      با نوشتن و تکرار مقاومت ذهن رو بشکنیم

      👈 تمرینات دیگران رو بخون

      👈 البوم شگفتی سازان رو ببین

      به ذهنت این باور رو بده که میشه و تو هم میتونی

      اونایی که انجام میدن یواش یواش تغییر میکنن و وارد سرزمین لاغرها میشن😊 سرزمینی که خود متناسبها قدرش رو نمیدونن ولی مایی که به این سرزمین وارد میشیم میفهمیم که چقدر لذت بخشه زندگی در این سرزمین 🤗🤗🤗

      چرا نمیخوای این لذت رو تجربه کنی بابا حقته سهمته خدا برات خواسته تواناییش رو داری فقط کافیه ادامه بدی راه درسته مقصد برای همه وجود داره پس برو که داری خوب میری💪💪💪👏👏👏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
      1400/01/05 01:30
      مدت عضویت: 1203 روز
      امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,790 کلمه

      سلام سلام🤩🤩اوقات بکام🤲🙏
      همه ی افراد چاق دوست دارن ک متناسب بشن و حداقل برای یکبارم ک شده میخاستن و تلاش کردن ک ب تناسب اندام و لاغر شدن دست پیداکنن..از طریق رژیم های غذایی مختلف ، از طریق ورزش کردن با دوچرخه ،تردمیل ،پیاده روی های چند ساعته و ثبت نام کردن در باشگاه ، از طریق چربیسوز های مختلف دارچین ،زنجبیل،لیمو ترش ناشتا ، از طریق دمنوش های نیوشا ،نعنافلقلی ،بلوبری ،از طریق قهوه سیاه ،سبز،اسپرسو ،ترک ،از طریق عمل های جراحی سنگین ، پیکرتراشی ،کمربندهای لاغری وغیره….
      خب حالا افراد چاق دودسته اند: ی دسته از افراد فقط دوست دارن ک لاغر بشن ولی هیچ تلاشی برای تناسب اندام و لاغریشون نمیکنن وفقط دوستددارن و نگاهشون ب متناسب ها با حسرته .
      ی دسته دیگ دوست دارن ک متناسب بشن تلاش هم میکنن ولی نتیجه ای کسب نمیکنن ک تلاش هاشون از طریق رژیم گرفتن وورزش کردن هست…و نتیجه نمیگیرن چون راه و روششون کلن اشتباهه…در میان این افرادی ک دوست دارن لاغر بشن و تلاش میکنن و نتیجه ای نمیگیرن ..افرادی هستند ک از دل این افراد بیرون میان بازم تو راه و روش اشتباه باز امیددارن .تلاششون رو میکنن و رها نمیکنن مثل دسته اول ک با یکی دوبار ن ده بار تلاش کردن رها میکنن…
      این افراد هدایت کنندگان خداوند هستن ک ب ی مسیر درست وتر وتازع ومتفاوت از هر مسیر دیگری هدایت میشن ..تادراین مسیر خودشون رو وتلاششون رو نشون بدن ..ببینن چند مَرده حلاجیم..😊
      وحال ک ما دراین مسیر سبز و روشن و درخشان هستیم امیدواریم و بند ب رژیم وورزش های قبل از این مسیر نیستیم بیایید بخودمون ب ارادمون آحسنت بگیم…ک داریم در راه و روش درست قدم برمیداریم برای هدف متناسب شدن و متناسب موندن.و هیچ راه و روشی لذت بخش تراز مسیری نیست ک مارو ب خواسته و هدف چندین و چند ساله مون میرسونه ،،ک در کنارش اصل بودن این هدف ..حال خوب ، احساس خوب ، عشق ب خودمون و زندگی حال مون هست…در حالی ک ما قبلا برای لاغر شدن هیچکدوم ازین حال و حس خوب ،عشق ومحبت ب خود وزندگی و ب هیچ چیزی رو نداشتیم….و علاوه بر حس وحال بد .و درد و رنج تمام اون تلاش ها ن تنها لاغرمون نمیکرد بلک در مدت زمانی مارو ازون حالت چاق چاقتر و چاقترم میکرد و ما کل توجهمون ب چاق بودن خودمون بوده و بس…
      مادر تمام روش های ک برای لاغر شدن استفاده میکردیم فقط جسممون رو تحت فشار قرار میدادیم..و لاغر نشدن رو از جسممون میدونستیم ..در حالی ک .جسم هیچ کاره و مظلوم ترین عضو از بدن هست ….چون مااز جایی دیگ مشکل داشتیم ،راه و روشمون از جایی دیگ اشتباه بوده ..ولی ازهرچی واز هرکسی ک کم میوردیم ،ناراحت میشدیم ،حرف میشنیدیم ،خودمون رو محدود و محروم میکردیم ،دید دیگران نسبت ب خودمون رو فقط و فقط ب جسممون میدیدیم ..ک تقصیره توعه جسم ک بیریختی ،چاقی ،زشتی،قشنگ نیستی،لباس خوشگل گیرت نمیا،نباید بخوری,قلمبه،بااین شکمت ،باین پهلوت ،و غیرع…..
      در حالی ک در روش لاغری باقدرت ذهن ن خبری از رژیم وورزش و چربیسوزی هست .ن خبری از دردو رنج .و محرومیت و محدودیت و ن حتی سرزنش کردن ..برعکس عاشق خودمون جسممون میشیم .آزادیم از هرچیز شیرین .دیر وقت اندازه نیاز بدنمون بخوریم و لذتشو ببریم …در مسیر لاغری با ذهن علاوه بر لاغر شدن خوشبختی ، سلامتی ،آرامش و لذت رو هم یاد میگیریم ک ن تنها توجهمون رو ازروی چاق شدن برمیداره ..بلک بی اهمیت ن ولی کمرنگش میکنه..چون آموزشهایی عالی رو یاد میگیریم ک لاغری کوچکترین هدف میشه ولی هدفی باارزش و قابل احترام.
      قبل از آشنایی با قدرت لاغری با ذهن .افرادچاق علاقه خیلی زیادی ب خوردن دارن اصلا کل فکرشون خوردنه ک صبحانه رو خوردیم ناهار چی بخوریم بعد شام .چیو با چی بخوریم بچسبه .بریم دوری بزنیم چیزی بخوریم ..بیایید مهمونی دورهم چیزی بخوریم و خلاصه همه چی سرگرمی ،تفریح ،حوصلمون سرفته ، سوغاته ،نذریه ،تبرک،سحره،افطلره،بخورگرونه ،گیرت نمیا،حالا یشبه،همه و همه رو توی خوردن میدیدیم.
      اما بعداز آشنایی با قدرت ذهن چون بااموزش ها یاد میگیریم ک فرمول های درست و صحیح رو جایگزین فرمول های اشتباه و غلط میکنیم این حرص وولع ها ،خوردنها ،چشم دنبال غذا دویدن ها ،سرگرمی ها و دورهمی ها وتبرک و نذریه و همه همه محدود و محدودتر میشن و مامثل قبل مشتاق خوردن و پرخوری نیستیم حتی گاهی اندازه نیاز بدن و کاملا تا دوروز حداقل برای من پیش اومده ک میلی ب هیچ نوع ماده غذایی نداشتم ،خداروشکر…ووقتیک فرمول ها ایجاد بشه دستور دادنهای ذهن هم تغییر میکنه و رفتار ما همسو میشه با دستورالعملهای ذهن و خودشو تو رفتارمون ک بی میلی و حرص وولع نداشتنه دیده میشه.
      ما فقط باید ادامه بدیم و استمرار داشته باشیم.متعهد باشیم مثل رژیم های قبلی ک میگرفتیم برای لاغر شدن ولی توجهی نبوده جز توجه ب چاقی و چاقتر شدن ..مثل رژیم های ک میگرفتیم وورزش های سنگینی ک انجام میدادیم ادامه و استمرار داشته باشیم باین تفاوت ک این ادامه و استمرار نتیجه نسبی نمیده ک ما بعدش رها کنیم برعکس نتیجه قطعی قطعی میده ومارو بیشتر ب سمت خودش لاغرشدن و متناسب موندن میکشونه اگر ک درست و صحیح در مسیر ادامه و استمرار داشته باشیم .ب امید خدا🙏🤲🤩
      ما سالهایی خیلی زیادی رو ب چاق شدن توجه کردیم واز ی جایی ب بعد نظر دیگران برامون مهم شده و توجه زیادی ب چاق شدن دیگران هم داشتیم …دراصل ما با توجه کردن ب چاق بودن داشتیم بهش فکر میکردیم و در جلسه های قبل گفتیم ک فشار فکر میشه کلام بعد راجبش با دیگران حرف زدیم از ترس هامون ،از بدی چاقی ،از فرار از چاقی ،از ای کاش ها ،ازانتظار کشیدن ک سرمون بیاد و اومد،و فشار کلامم ک میشد عمل ،عمل میکردیم ب فکرمون ک چاقی و چاقتر شدن بوده …چطور ب چاقی توجه میکردیم با گرفتن رژیم های مختلف،،با ورزش های سنگین متفاوت…
      چاقی باعث شده ما چ کارهایی رو انجام ندیم⁉️⁉️دوری از جمع های دورهمی ،عروسی ،نرفتن دنبال شغل یا مهارت مورد علاقه ، بار دار نشدن ،ازدواج نکردن ،ندوییدن ، کفش نپوشیدن ،شاید خنده دار باشه ولی ممکنه نتونستن سوار موتور یا دوچرخه شدن ،،و نرفتن ب شهر بازی و سوار نشدن چرخ و فلک و بقیه بازی کردن ها،،،بازی هایی ک با توپ سروکار دارع (وسط بازی، والیبال ،)😭😔
      توجه کردن ب چاقی و اضافه وزن یعنی ضعیف شدن در مقابل چاقی یعنی ناتوانی ، تصویر ذهنیش:ترس از چاقی ک بخوری بترسی ،نخوری هم چشت بمونه وبترسی از خوردن .از خرید کردن و ازمسافرت رفتن ک همه نگاهها روی تو باش و بخندن بهت …یا بگن چ سرخوشه بااین اوضاع حالا مسافرتم اومده…بیخیال این حرفا. دیگ کم و بیش در حال گذشتنه بااموزش دیدن راه و روش لاغر شدن صحیح و منطقی‌…
      ایجادفرمول های لاغری بجای چاقی زمان میبره ب همین خاطر زمان معنی نداره در متناسب شدن و متناسب موندن.
      برای موندن درمسیر لاغری با قدرت ذهن بایدکارهایی رو انجام بدیم ⁉️😊🤔🙄
      1️⃣ راجبه این مسیر فعلا با کسی حرف نزنیم چون ممکنه سوال پرسیدنه همیشگیشون ک چیشد ؟! توهم میزنی کی با ذهن لاغر شده ، چراا تغییر نمیکنی ؟! کلن از طرز حرفا و سوالاتشون ما سرد بشیم و رها کنیم خدای نکرده .‌‌..پس فعلا مثل یک راز سِکرِت بمونه🙂😉
      2️⃣ما نباید کاره خاصی رو انجام بدیم ؛برعکس باید کارهای خاصی رو ک تاالان انجام میدادیم و رو بزاریم زمین و کارخاص رو تعطیل کنیم برای همیشه مثل رژیم گرفتن ،ورزش کردن ،دنبال مطالب لاغر شدن رفتن ،دنبال افرادی ک بارژیم وورزش مقداری سایز ووزن کم کردن ،😊،گول نخوریم اون سایز ووزن برمیگرده ،گول نخوریم حال اون فرد هنوز خرابه ،ترس داره ،چشمش دنبال مواد غذایی ، خودش و دوست نداره ،توجهش ب چاقی ، ترس از آینه داره ،ترس از ترازو داره ، چشمش دنیال حرف دیگرانه ک بگن لاغر شدن ،ولی همون دیگران دفعه بعدی بهش میگ چیشد رژیمتو ول کردی چاق شدی باز ک 😐
      3️⃣مقدمه قبل فایلها رو بخونیم ،فایل های تصویری رو اول پلی کنیم برای تکرار صوتی هارو …دیدگاه دوستان رو بخونیم .
      درک ، برداشت ، و تحلیل خودمون رو بنویسیم ، 🏅 مدال بگیریم😉😉🙏 لذتشو ببریم ، همه ی پروسه گزینه 3️⃣با حال خوب ،احساس شادی و آرامش درونی باشه لطفا🙏🙏
      4️⃣اول ب خدامون ک هدایتمون کرده ب راه و روش درست ، بعد ب استاد عزیزمون و حرفای ناب و پِرفکع شون ، بعد بخودمون ، ب باورمون ب توانایی مون ،ایمان و باور قلبییییی داشته باشیم ،،حرفی رو نزنیم ، ننویسیم وقتیک هنوز دلمون ذهنمون باورش نکرده ، بزارید شرح هاتون رو ، تغییراتتون رو ذهن عزیزمون بگه ک ما چطور و ب چ شکل بنویسیم ، ب احساساتمون توجه کنیم و صدای حس خوب مون رو بشنویم .‌😉😊😊
      لاغری برای من اوج لذت و آرامشه ،برای خودم ، دیگران من براشون مهم نخواهم بود ،چون چاقی من مهم نبود براشون ،،،میگفتن کم کن ،کم بخور ،فلان ولی فقط میخاستن حرف خودشون رو بزنن ک نظرشون رو ک ما چاق شدیم و علارقم اون همه رژیم ورزش بازم بگن ببین هنوز چاقی..‌من لاغری برای دوستشدن و عشق ورزیدن ب خودم میخام ک عاشقانه تراز قبل خودمو بخام و قربون صدقه خودم برم .‌‌…برای سلامتی ، آرامش درونی خودم میخام ک نفس های عمیق بکشم از اعماق قلبم ،و رها باشم از پوچی ها ، نیستی ها ، قضاوت ها، کیستی ها ،لاغر شدن رو برای خوشبختی خودم میخام.. خوشبختی ب پول و خونه و ماشین نیست . نمیگم باعث خوشبختی نیستن هستن ولی جزیی از جزهستن ..ولی اون آن هدف فقط و فقط حال خوبه
      حال ت ک خوب نباشه .وقتی ندونی کجایی زندگی .اینجا چیکار میکنیم.‌‌
      وقتیک ی کار خوب ، ی خونه خوب ،ی ماشین خوب داری ولی حال ت خوش نیست اون دارایی ها هم برای انسانها لذت بخش نخاهد بود…این و ب جرات میگم..و امضا میکنم باحال خوب انسانها صاحب بی نهایتن …‌اگ بدونیم هدفمون اززندگی چیه ؟
      حرف آخر :مرسی ازت ک هستی خدا
      مرسی ک هستید استاد عزیزو بزرگوار
      ذهن و جسم عزیزم مرسی از شما هم ک هستید کار میکنید درسته راه خوب و بد گاهی گم میکنی ، اشتباه میری ، بن بست میرسی ، اما رها نمیکنی ، هنگ نمیکنی ، ایست نمیکنی حالا جدا از بیماری هایی آنی ،،جسم عزیزم مرسی ک هستی راه میریم ، مینویسیم ، میخندیم ، میبخشیم ، هدیه میدیم ، دستی میگیریم ، نوازش میکنیم ، می بوسیم ، زیبایی ، رفیقی میشنوی و دَم نمیزنی از نق زدنا ،غُر زدنا ،نالع ها ،گریه ها ،همسوی عجیبی هستی.‌همیشه و همه جا همراهی ،تو شادیا ،تو غم ،
      والان هم در حال همسو شدن هر چ بهتر هستید برای رقم زدن خلق ی رویا ،،برای رسیدن ب اهداف ، برای خدایی تر شدن ، برای شناخت بهتر و بیشتر خودمون ، درونمون ،افکارمون ، پریشونیامون ، حال دلمون ، اشک چشمامون ،غم و غصه ،شور و شوق و شادیهامون ،،، قلبن میگم مرسی ک ذهن و جسم من شمایید حتی اگ چاق هستم و دارایی م اضافه وزنمه ،❤️
      ب امید موفقیت دوستان عزیز و همسیر😊🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم