0

فرمول های چاقی (قسمت هفتم)

فرمول های چاقی
اندازه متن

فرمول های چاقی دستورالعمل هایی هستند که مغز به صورت فرمان عصبی صادر می کند و سبب واکنش های رفتاری در ما می شوند. این واکنش ها همان عادت های ما هستندکه باعث چاق شدن ما می شوند.

چاقی چیست؟

چاقی وضعیتی است که خودمان با لذت ایجادش کرده ایم و لاغر شدنی که از طریق محدودیت جسمی یا مصرف دارو ایجاد شود به دلیل اینکه مسیر لذتبخشی نیست نمی تواند ماندگار باشد و به راحتی به وضعیت قبلی بر می گردد.

لاغری با ذهن تنها روشی است که ماندگار است و تا زمانی که فرد بخواهد می تواند از این طریق در تناسب اندام باقی بماند.

از مزیت های روش لاغری با ذهن استفاده از فرمول های چاقی است، به طریقی که برنامه های ذهنی که سبب اضافه وزن شده است را شناسایی می کنیم.

سپس فرمول های لاغری را ایجاد و جایگزین فرمول های چاقی در آن برنامه می کنیم.

به همین دلیل متناسب شدن از این طریق بسیار راحت است، چون براساس مسیری است که ما برای چاق شدن طی کرده ایم، اما با تغییر مسیر حرکت به جای چاق تر شدن متناسب شدن را در پیش می گیریم.

تاثیر تمرکز بر چاقی و لاغری

تمرکز کردن یا توجه کردن، موضوع بسیار مهمی است که به راحتی باعث تقویت فرمول های چاقی و چاق تر شدن ما می شود.

دقت کنید توجه کردن مانند ابزاری است که می شود از آن برای انجام کارهای مفید استفاده کرد یا برای انجام کارهای مضر، این ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه موردی از آن استفاده کنیم.

اگر به چاقی توجه کنیم به راحتی می توانیم چاق تر شویم و اگر به لاغری توجه کنیم به راحتی می توانیم لاغر شویم.

زمانی که به چاقی خود توجه می کنیم در واقع داریم صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید می کنیم.

در حالی که در روند چاق شدن هیچگاه به لاغری توجه نمی کنیم چون آن را از دست داده ایم و خود را دور از آن می دانیم.

به همین علت توجه ما به لاغری به صورت حسرت لاغر شدن است. و حسرت لاغری داشتن به سادگی مانع لاغر شدن ما می شود. چون تمرکز ما برای چاقی خودمان بیشتر شده و باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن می شود.

توجه به چاقی سبب تقویت احساس بد در ما می شود و احساس بد سبب ایجاد احساس ضعف بیشتر در ما نسبت به چاقی می شود، به عبارتی خود را مغلوب اضافه وزن می دانیم و به همین دلیل چاق تر شدن بسیار آسان می شود.

توجه به چاقی سبب اتخاذ تصمیماتی در زندگی می شود که در نهایت باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن و پر رنگ تر شدن تصویری چاق تر از خودمان در ذهن میشود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است تمام سعی خود را میکند تا جسم را مشابه تصویری که از خود در ذهن ایجاد کرده ایم برساند.و این کار را از طریق تقویت فرمولهای چاقی و ایجاد فرمول های جدید انجام می دهد.

چرا لاغر نمی شم

چرا چاقی سریع تر از لاغری است

دلیل اینکه بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند معتقد هستند که روند چاق تر شدن آنها سریع تر شده است، توجه کردن به اضافه وزن است.

هرچه بیشتر به چاقی توجه کنید علاوه بر اینکه صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید کرده اید باعث تضعیف روحیه و تشدید احساس ضعف و ناتوانی در برابر چاق تر شدن می شوید.

برای رهایی از توجه کردن به چاقی باید به مرور تصمیم هایی که به واسطه اضافه وزن گرفته ایم را تغییر دهیم و به گونه ای رفتار کنیم که گویی در تناسب اندام رویایی خود قرار داریم. به این ترتیب به مرور فرمول های چاقی ذهن ما کمرنگ می شوند.

این تغییرات در سطح فکر آغاز می شود و به مرور در تصمیمات روزمره ما نمایان می شود و باعث تغییر شخصیت ما از یک فرد چاق به فر متناسب می شود.

این تغییرات سبب ایجاد تصویرهای ذهنی متفاوتی در ما می شود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است اینبار سعی می کند تا جسم ما را منطبق با تصاویر ذهنی جدید که تصاویری متناسب تر از قبل هستند برساند.

نقش زمان در چاقی

یکی از مواردی که خیلی در افزایش توجه ما به چاقی موثر است، زمان تعیین کردن برای لاغری است.

چرا که هر روز که از زمان تعیین شده سپری شود به دلیل اینکه ما هر روز اضافه وزن خود را زندگی می کنیم امیدمان برای متناسب شدن کمرنگ تر می شود و در مقابل توجه ما به اضافه وزنی که داریم بیشتر می شود.

شاید مهم ترین دلیلی که منجر به شکست افراد چاق در روش هایی که برای لاغری در پیش گرفته اند می شود تعیین زمان برای لاغری است و در دوره لاغری با قدرت ذهن به طور مفصل به این موضوع و چگونگی برطرف کردن استرس ناشی از تعیین زمان برای لاغری می پردازیم.

توصیه میکنم محتوای آموزشی فایل تصویری این جلسه را بارها با دقت تماشا کنید و به موضوعات مطرح شده فکر کنید و به مشابه بودن افکار و رفتار خود در زندگی بر اساس مطالب ارائه شده توجه کنید.

هرچقدر بیشتر به دنبال تایید کردن مطالب ارائه شده از طریق دوره آموزشی لاغری با ذهن باشید به شکل ساده تر و بهتری در مسیر متناسب شدن قرار می گیرید.

عوارض چاقی

چگونگی گسترش فرمول های چاقی

در این نوشته که توسط یکی از اعضای سایت در بخش نظرات درج شده است چگونگی گسترش فرمول های چاقی در ذهن به وضوح شرح داده شده است.

من با بودن در آموزشها سایت متوجه شدم در گذشته من همیشه داشتم به چاقی توجه میکردم و اونم در وجود من بیشتر می‌شده .

یعنی من یادم میاد از زمانی که بعد از ازدواجم شاهد اضافه وزن در جسمم بودم  به همه و خودم میگفتم:

وای چاق شدم خوبه رژیم بگیرم و کمتر بخورم تا از شرش رها بشم

و یادم میاد اون  تلاش من در سال ۸۲ یا ۸۳ اولین رژیم من بود. البته در دوران نامزدی هم چون متوجه شده بودم تپل شدم دوست داشتم که لاغر بشم برای شب عروسی.

رفتم باشگاه ثبت نام کردم اما نمی‌دونم چی شد که ادامه ندادم. شاید از این بود که هنوز اضافه وزن من کم بود و خیلی ناراحتم نمی‌کرد. اما یک سال بعد از ازدواجم که چاقتر شدم تصمیم گرفتم هر چیزی نخورم و …. و تونستم با همون کاری که انجام دادم ۸ کیلو کم کنم.

همه تشویقم میکردن. اما با این کارها داشتم به چاقی بیشتر توجه میکردم و ناآگاهانه باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم می شدم.

بعد از رها کردن رژیم سریع باردار شدم و چقدر در اون دوران من چاقتر شدم و اضافه وزن شدیدی رو تجربه کردم تا جایی که هیچ‌ کفشی پای من نمی‌رفت، هیچ مانتو شلواری اندازه ی من نمیشد و من در اون دوران از چاقی خودم حالم بد میشد.

به محض زایمان کردنم سریع سه ماه بعد اقدام به لاغری کردم اونم با ورزش و رژیم و تونستم وزن خودم رو به ۶۷ کیلو برسونم اونم فقط با باشگاه و یکم کم خوری که خودم برای خودم تجویز میکردم و باعث حیرت همه میشدم.

دیگه من باور کرده بودم به خاطر ازدواج و بارداری من باید چاق باشم مگر رژیم و ورزش داشته باشم.

برای همین به محض رها کردن رژیم و باشگاه من سریع دوباره چاق میشدم و اما چون کلافه از رژیم و محدودیت بودم یه جاهایی رها میکردم و اون طور که دلم میخواست می‌خوردم.

  • در جمع‌های دوستانه ی خودم حس خوبی نداشتم.
  • موقع خرید حس خوبی نداشتم.
  • موقع عروسی و مهمانی و ….حسم بد میشد و خودم رو سرکوب میکردم.

با این کار داشتم فرمول های چاقی ذهنم رو تقویت می کردم و فرصت رو برای چاقی بیشتر مهیا میکردم.

در واقع چاقی و باید مثل یه آدم  فرض کنم که اگر به اون توجه منم اون زور و قدرت بیشتری پیدا می‌کنه و به راحتی بر من و لاغری غلبه می‌کنه و من یادم میاد بعد از ازدواجم. سرعت چاقی در بدن من خیلی بیشتر شده بود در حالی که نمی دونستم خودم باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم شده بودم.

تاثیرات نفرت از چاقی

  • به‌ شدت از اون ناراحت و متنفر بودم.
  • باعث شده بود سنم بالاتر نشون داده بشه.
  • باعث شده بود در هیچ لباسی زیبا و خوش اندام نباشم.
  • باعث شده بود خیلی ازمدلها و  رنگها رو نپوشم.
  • هر کفشی به پام نمیرفت.
  • هیچ کدوم از طلاهام به دستم نمی‌رفتن نه النگو نه انگشترهام رو نمیشد استفاده کنم.
  • کمر درد و زانو  درد شدید داشتم.
  • کلی محدودیت در خوردن و خریدن و زمان داشتم. 
  • کلی  هزینه و زمان  میزاشتم که باشگاه برم اما فایده نداشت. 
  • اعتماد به نفس لازم رو برای حضور در جمع ها نداشتم.
  • همیشه رفتارهای بی کلاس غذا خوردن داشتم مثلا تند و تند غذا  می‌خوردم و هیجانی می‌خوردم و همه چیز رو باید امتحان میکردم و می‌خوردم .و در واقع حریص در خوردن بودم.
  • روابط خوبی با خودم نداشتم چون از خودم همیشه ناراحت بودم و گله داشتم و از دیدن خودم در آینه ناراحت میشدم.
  • هیچوقت موقع خرید کردن لباس آزادی در انتخاب نداشتم و به سختی گیرم میومد.

این موارد همه و همه باعث افزایش تمرکز من بر چاقی و تشدید فرمول های چاقی ذهن شده بود.

✍️ تمرین آموزشی 📖

مرحله اول:

صحبت کردن درباره چاقی یکی از عادت های مخرب افرادی است که اضافه وزن دارند.

صحبت کردن درباره چاقی به شکل های مختلف انجام میشود که مهمترین آنها شامل:

  • گله و شکایت درباره چاقی
  • شوخی و مسخره کردن چاق بودن خود یا دیگران
  • صحبت کردن درباره لاغر نشدن
  • صحبت درباره حسرت لاغری داشتن

رفتارهای خود را بررسی کنید و مشخص کنید از چه طریق درباره چاقی صحبت می کنید. یا در گذشته به چه صورت با صحبت کردن درباره چاق بودن یا لاغر نشدن باعث ایجاد احساس ناامیدی از لاغر شدن در خود شده اید.

  • به صورت انشایی شرح دهید به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید.
  • متن تعهد خود را بنویسید که از این لحظه به بعد به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنید.

مرحله دوم:

پذیرفتن خود در شرایط فعلی از اهمیت بسیار بالایی برای ادامه مسیر لاغری با ذهن و کسب نتیجه عالی نیاز می باشد.

افراد چاق به طریق مختلف با نفرت داشتن از وضعیت خود باعث ایجاد احساس بد عمیق در خود می شوند و این احساس به شدت بر تشدید احساس چاقی و انتظار چاق تر شدن تاثیر می گذارد.

نفرت از چاقی و وضعیت فعلی یکی از موانع لاغر شدن است که باید از پیش روی ما برای لاغر شدن برداشته شود.

بنابراین لازم است ابتدا مشخص کنید که رابطه شما با چاقی و وضعیت فعلی جسمتان چگونه است.

  • درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

شرح دهید که آیا نسبت به گذشته احساس بد بیشتری از چاقی دارید یا خیر؟

تصمیم قاطع بگیرید که شرایط فعلی خود را بپذیرید. این اقدام نقش مهم و تاثیرگذار در روند لاغری شما خواه داشت.

بنابراین لازم است ضمن نوشتن تعهد برای پذیرش وضعیت فعلی و آشتی کردن با چاقی و جسم خودتان راهکارهای مناسب برای بهبود رابطه با خودتان را تعیین کنید و از مراحل انجام آن کارها گزارش عملکرد ارسال کنید.

  • جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.
  • لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

من برای به صلح رسیدن با خودم تصمیم گرفتم پس از سالها حسرت پوشیدن لباس های رنگ روشن به این خواسته قلبی ام عمل کنم و لباس با رنگ های دلخواهم بپوشم.

همچنین در مهمانی ها با اشتیاق و علاقه حاظر می شدم و اگر موقعیت عکس دسته جمعی پیش می آمد حتما در کنار دیگران عکس می گرفتم

تعدادی عکس از خودم گرفتم و هر روز به خودم نگاه می کردم و چند جمله با خودم صحبت می کردم و به خودم انگیزه و امید می دادم که دارم کارهای اساسی برای تغییر وضعیت جسمم انجام میدم و به زودی نتایج عالی می گیرم.

تمرین کردم هربار که با آینه مواجه میشدم مخصوصا آینه روشویی و آسانسور حتما به خودم لبخند می زدم و چند ثانیه به خودم نگاه می کردم.

به مرور با انجام این کارها رابطه خوبی با خودم برقرار کردم و یه جورایی پس از سالها قهر و ناراحتی با خودم آشتی کردم.

شما هم سعی کنید مواردی که به نظر خودتان برای برقراری رابطه دوستان با خودتان نیاز است انجام دهید را مشخص کنید و سعی کنید هر روز این تمرین را انجام دهید تا به احساس کاملا خوب و صمیمانه با خودتان دست پیدا کنید.

  • گزارش عملکرد خود را طی چند روز در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.

مرحله سوم:

شرح مزایای لاغری باعث ایجاد اشتیاق و انگیزه در ذهن برای ادامه دادن و رسیدن به هدف لاغری می شود. بنابراین لازم است ضمن فکر کردن به مزایای لاغری درباره آن بنویسد. برای سهولت در انجام کار در پاسخ به سوالات مطرح شده به شکل انشایی شرح دهید که لاغری چه مزایایی دارد و چه تاثیری بر زندگی شما می گذارد.

به نظر شما لاغری چه مزیت هایی دارد.

  • لاغر شدن بر سلامتی روحی و جسمی شما چه تاثیری دارد.
  • اگر لاغر شوید چه تغییری در روابط شما با نزدیکان و اطرافیانتان ایجاد خواهد شد.
  • در صورت لاغر شدن چه تحولی در اعتماد به نفس شما ایجاد می شود.
  • اگر لاغر شوید از نظر شغلی و کسب و کار چه تغییراتی خواهید داشت.
  • لاغر شدن چه تاثیری بر روحیه، اشتیاق و امید به زندگی داشتن می گذارد.
  • علاوه بر موارد ذکر شده هر تغییری که لاغر شدن در زندگی شما ایجاد خواهد کرد را به صورت انشایی شرح دهید.

با نوشتن درباره لاغری و مزایای لاغر شدن در حال پیشگویی کردن و تجسم آینده نزدیک زندگی خود خواهید بود. بنابراین این تمرین بهترین و تاثیرگذار ترین تمرین جهت تصویرسازی ذهنی و ایجاد اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن در ذهن ناخودآگاه می باشد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


نتایج برخی از هنرجویان لاغری با ذهن

خانم مریم از تهران      دانلود این فایل

خانم مژگان از تهران      دانلود این فایل

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.85 from 171 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11459
برچسب ها:
214 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/08/09 18:04
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27941 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 580 کلمه

      حق من که متناسب بشم و متناسب بمانم این حق رو از خودم نمیگیرم

      برای اینکه این حق رو از خودم نگیریم خیلی از کارهایی رووکه قبلا انجام میدادم رو حالا دیگه نباید انجام بدهم مثل اینکه درمورد چاقیم با کسی حرف نزنم و درد و دل نکنم که بابا من چیزی نمیخورم همش یه وعده یه وعده هم کم میخورم و …
      به هیچ عنوان خودم رو سرزنش نمیکنم که وای این چه جسمی که من دارم چرا اینقدر چربی دارم چرا شکمم اینطوره یا اصلا لباس رنگ شاد نبپوشم که اینا رو نبینم یا عکس نگیرم از خودم یا اینکه داخل ایینه نرم که خودم رو نببینم اینکار رو نکنم اخه خودم به این روز خودم رو در اوردم مسولیتش رو پدیرفتم پس باید دوسش داشته باشم و خودم رو بعل کنم و به خودم عشق بدم
      و اما زمانی که در چاقی بودم چه محدودیتهایی داشتم
      جلوی همسرم خجالت میکشیدم با این همه نا فرمی و چاقی راه برم
      تو جمع ها روم نمیشد خودم رو اونجور که دوست دارم ببینم و حاصر بشم
      داخل عروسیها اصلا روم نمیشد که برقصم یا بلند بشم
      خیلی چهرام رو پیرتر و نازیبا میکرد
      محدودیت تو خرید داشتم و اصلا تمام معازها رو میگشتم تا چیزی که اصلا سلیقه ای من نبود ولی اندازم بود میخریدم
      تو خوردن عجله میکردم و خیلی حرص و ولع داشتم که اصلا با کلاس نبود نه جلوی همسرم نه فرزندانم نه بقیه
      حتی سایز پام خیلی تغییر کرده بود که مجبور بودم یه کفش طبی خیلی زشتی به پا کنم که احساس میکردم پیر شدم

      زانو درد و کمر درد گرفته بودم که خیلی نراحت بودم
      با تنگتر شدن لباسهام برام هر روز افسرده تر و ناراحت تر میشدم و عصبی میشدم
      ولی دیگه نمیخوام به چاقی توجه کنم میخوام به لاغری که الان در من نیست و وجود نداره اگاهانه توجه کنم تا به اون برسم
      من قبلا هر کاری میکردم مثل ورزش و رزیم و راهکار لاعری پیدا کنم وبا کسی در مورد خودم و مشکل چاقیم حرف میزدم فکر میکردم لاعر میشدم در صورتی که نتیجه عکس میداد ولی حالا اگر من لاعر بشم
      تفریحاتم بهتر میشن
      لدت بیشتری از عداها میبرم
      اعتماد به نفسم عالی میشه
      چهره ای شداب و زیبا پیدا میکنم
      جوانتر به نطر میرسم
      ازادی در خرید کردن دارم
      هر چی بخواهم لباس حتی سایز مانکن رو به راحتی میخرم و تنم میکنم
      سبک و رها در تمام لباسها هستم و احساس شادابی وشادی دارم
      همه جا با اعتماد به نفس طاهر میشم
      مثل ملکه ها غدا میخوزم ارام و اهسته
      خیلی خوش لباس و خوشتیپ میشم
      روباط عالی با همه پیدا میکنم
      لاعر شگفت انگیزی میشم که هر چی میخوام میخورم و جسم ایده الی رو دارم
      با لباس مجلسی دلخواهم در عروسی و مراسم ها حصور پیدا میکنم
      با بهترین لباسها در باشگاه طاهر میشم و برای شادابی خودم باشگاه میرم
      و در کل من با توجه کردن به لاغری تصویز لاعری در دهن خودم ایجاد میکنم و دهن هم به سوی ان تصویر حرکت میکنه پس من لاعری رو انتخاب میکنم و به اون توجه میکنم تا به اون سمت برم

      زمانی که من به لاعریم برسم به اولین هدفم ار طریق ذهنی رسیدم پس بقیه موفقیتها هم برام از این طریق خیلی راحتتر به وجود میاد موفقیت در زمینه روابط و ثروت و سلامتی و اعتماد به نفس

      تصویر سازی صحیح با خواندن و نوشتن برای خودتون ایجاد کنید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/01/15 00:34
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27941 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 4,861 کلمه

      همه ی ما یک کارهایی برای لاغری انجام دادیم اما نتیجه نگرفتیم یا اگر گرفتیم مقطعی بوده چون راهمون اشتباه بوده .

      پس حالا چون در مسیر درست هستید امیدوار باشید و با اشتیاق راهتون رو باید ادامه بدیدچون در مسیر درست هستید .(لاغری با ذهن چون داریم لاغری رو آموزشش میبینم تنها رله درست لاغری هست و من خوشحالم که در این راه هستم )

      تا حالا برای لاغری ما هر روشی رو اجرا کردیم یا رژیم و ورزش داشتیم و یا محدودیت هایی داشتیم که باعث شده فقط جسممون رو تحت فشار بزاریم و اما در این روش لاغری با ذهن اصلا نه برنامه ی ورزشی داره نه رژیم داره فقط برنامه ی ذهنی رو تغییر میدیم و روی فرمولها ی ذهنی کار میکنیم .
      و بعد از مدتی در این مسیر بودن ما متوجه میشیم که دیگه حرص و ولع نداریم و دیگه به غذا فکر نمیکنیم کاری که قبلا بر عکسش بود اگر در خانه غذای مورد علاقه ی من و یا غذای خاصی بود و یا شیرینی مورد علاقه ی من بود من شب خواب نداشتم که اون رو بخورم و در طول روز بخش زیادی از ذهنم به فکر کردن به غذا خوردن من مربوط میشد و از صبح فکر میکردم چی بخورم تا شب که میخواستم بخوابم .( منم قبلا همین طور بودم حتی یادم هست اگر در خونه چیپس و پفک داشتم باید همش رو میخوردم قبل از خواب تا راحت بشم و یا شب از داخل خواب پا میشدم میخوردم و یا حتی برای کلوچه های سنتی و یا حتی برای فست فود یا غداهای مورد علاقه ام قبلا من زیاد این کارها رو میکردم در حالی که سیر بودم اما میخوردم و چقدر بعدش ناراحت میشدم و عداب وجدان داشتم اما انگار دست خودم نبود و یا حتی شکم درد میگرفتم اما میخوردم انگار مجبور بودم )

      اما با این دوره ها من دارم یک برنامه ی ذهنی ایجاد میکنم و یه سری برنامه های جدید به وجود میارم در روش لاغری با ذهن که باید مطالب رو بارها تکرار کنیم و تمرینها رو انجام بدیم تا ذهنم مملو از فرمولهای جدید بشه با دستورات جدید
      .
      در لاغری با ذهن باید استمرار باشه تا ذهن اون فرمولهای جدید رو بپذیره و بدن ما واکنشهای متفاوت نشان میده و دست و دهان ما فعالیتشان خیلی کمتر میشه و این محدودیت نیست فقط فرمولها تغییر میکنه .(واقعا خوردن من کمتر شده و خیلی جاها خودم متعجب میکنم بعدش که دیدی در این موقعیت من چه رفتاری داشتم اون غذا بود اما نخوردم یا با اون مقدار سیر شدم و خیلی خوشحالم که بدون زور کسی و محدود کردن و یا کار خاصی دارم رفتارهای درست رو اجرا میکنم و لدت میبرم از این آموزش لاغری از این حرص و ولع نداشتنها و دیگه حریص هیچ چیز نیستم هر وقت هر چیزی رو بخوام خیلی راحت به اندازه نیازم میخورم و اگر نخوام نمیخورم و آرامش،عالی در این مسیر دارم که از خدا وند برای هدایتم به این راه سپاسگزارم و بعد هم از استاد عزیز به خاطر این آموزشهای عالیشون )

      همه ی ما باور مون این هست که به راحتی میتونیم چاق بشیم و همه ی ما در این کار استاد هستیم
      (من بارها گفتم چقدر راحت چاق میشم اما به سختی و با زجر لاغر میشم اما الان دیگه چاقی برام سخت شده و هر کس که جلوی من حتی پرخوری کنه حالم بد میشه و میگم چطور با خودش همچین رفتارهایی داره و واقعا براشون ناراحت میشم و دوست دارم با این مسیر آشنا بشن و من وقتی سیریم اصلا از هیچ خوردنی لدت نمیبرم واقعا باید گرسنه باشم تا با لذت و آرامش غدا بخورم و به احساس سیری برسم و برای هر کس که در اطراف من سعی بر لاعر شدن از راه های غلط داره واقعا افسوس میخورم و اما دوباره میگم هر کس در مدار این حرفها باشه حتما بهشون میرسه و خودم رو آروم میکنم )
      .
      موصوع مهم امروز توجه کردن هست :
      ما به چیزی توجه و فکر میکنیم همون در زندگی شما گسترش پیدا میکنه .(ما با توجه کردن اون چیز رو جدب میکنیم حالا میخواد دلخواه ما باشه یا نباشه پس تمام توجه و تمرکز حواس خودتون رو روی خواسته عای خودمون باید بزاریم )

      من در گدشته که دچار چاقی بعد از ازدواج شدم سالهای زیادی به این چاقی توجه میکردم
      و از یه سنی به بعد چون به نظر دیگران در مورد خودم اهمیت میدادم خیلی بیشتر به چاقی توجه میکردم و کار بسیار مضرر ی بود و هست . در واقع اون وقت که ما داریم رژیم میگیریم و یا ورزش میکنیم داریم بازم به چاقی خودمون توجه میکنیم چون داریم تلاش میکنیم چیزی رو از بین ببریم که اون چیز چاقی هست .
      من خودم از زمانی که ازدواج کردم چاق شدم خوب یادم میاد در اون دوران از نامزدی من شروع شد من زیاد میخوردم انصافا میخوردم و وزنم هم داشت بالامیرفت و چون قبلش خیلی لاغر بودم همه میگفتن چقدر صورتت قشنگتر شده چقدر بهت میاد و اینطوری قشنگ هست و من اما متوجه میشدم چقدر وزنم بالا رفته و دیگه اون لباس پوشیدن و آزادیها رو ندارم و دیگه داشتم سنگین میشدم و محدودیتهام بیشتر میشد و میدیدم چقدر شکمم بزرگ شده و دیگه اون خوش تیپی رو ندارم و در جمع دوستانم خجالت میکشیدم چون من دچار اضافه وزن شده بودم و کلا فعالیت هام سخت شده بود و اما من خیلی سریع با رژیم گرفتن که خودم وعده ی شام رو حدف کردم به راحتی وزن کم کردم و عالی لاغر شدم و همه میگفتن چقدر تو اراده داری و خوب لاغر میشی و من در ذهنم حک شد من با رژیم میتونم لاغر بشم و چون بارها اطرافیان و خواهر خودم رو هم دیده بودم که با رژیم و ورزش خوب لاغر شدن پدیرفته بودم تنها راه لاغر شدن رژیم و نخوردن و ورزش هست و دیگه بعدش تصمیماتی میگرفتم که هی خودم رو بیشتر زجر بدم و محدود باشم که بتونم لاغر باشم و در جمعها با عتماد به نفس حضور داشته باشم و بتونم لباس بهتر بپوشم و همش من به چاقی توجه میکردم و هی من سختیهای بیشتر رو تحمل میکردم که هی من در وزن مناسب قرار بگیرم و اما با زور و فشار خودم رو متناسب میکردم دیگه شبها شام نمیخوردم باشگاه میرفتم و هر غدایی رو نمیخوردم و چیپس و پفک خوردن رو کنار میراشتم و ودیگه کم کم محدودیتام رو بیشتر میکردم و همیشه به دنبال راهی برای لاغری بودم و در جمع ها کمتر میخوردم و در کنار دوستام روم نمیشد بخورم که کسی بهم تذکر نده و همه ی اینها تو جه کردن به چاقی بود و هی از خودم بیشتر بدم میومد و چاقی بیشتر بر من غلبه میکرد .

      همیشه فکر کن چاقی و من دو نفر هستیم که چاقی زوری داره و من متناسب هم زوری دارم و هر چقدر من به حضور چاقی در خودم احساس ضعف و ناتوانی بیشتری کنم فرصت رو مهیا کردم تا چاقی بر من غلبه کنه .
      و من واقعا از یک زمانهایی به بعد چاقی در من با سرعت بیشتری بوده چون از خودم متنفرتر بودم و از چاقی بیشتر میترسیدم و خودم رو بیشتر محدود میکردم .(من یادم هست بعد ازدواجم همیشه در حال متناسب کردن بودم و خوب و عالی هم متناسب میشدم اما به محض رها کردن و خسته شدن دوباره بر میگشت و یادم هست این اواخر چون مانع های بزرگی داشتم خیلی ترسم بیشتر شده بود و خیلی از چاقی متنفرتر بودم برای همین مرتب رژیم رو سخت تر میکردم و هی ورزشم رو سنگین تر میکردم و هی خودم رو بیشتر وزن میکردم و هی دچار اضافه وزنهای بیشتر میشدم و هی ناراحتتر بودم و هیچ وقت به اندازه سعی و تلاشم نتیجه نمیگرفتم و هی خودم رو محدود تر میکردم )
      چطور من به چاقی تو جه میکردم ؟
      هر لباسی رو که تنگ بود و هر رنگی رو نمیپوشیدم
      لباسهای کمر دار نمیپوشیدم که شکمم بیرون بیفته
      غذای رژیمی میخوردم که چاق نشم
      ورزش شدید میکردم که چاق نشم
      خودم رو وزن میکردم هر هفته که چاق نشم
      از چاقی خودم با بقیه حرف میزدم شاید فکری بشه
      به دنبال راه های جدید بودم که شاید چاقیم رو از بین ببرم مثل خوردن دمنوش
      در آیینه باشگاه و خونه همش به نافرمیهای بدنم نگاه میکردم و با دستم لمسشون میکردم که لاغر بشم
      با دیدن لاعرها حسرت میخوردم

      تمام این کارها رو میکردن برای لاغری اما داشتم به چاقی توجه میکردم و به خودم ضربه میزدم و داشتم در برابر چاقی خودم رو ضعیفتر میکردم

      پس حتی اگر رژیم گرفتم و ورزش سنگین داشتم و ۳۰ کیلو کم کردم اما دوباره برگشته بودن چون من به چاقی تو جه کردم اما چون من تونستم کم کنم پس ثابت کرده بدن من توانایی کاهش وزن رو داره و من انگیزه و اشتیاق کاهش،وزن رو داشتم اما چون در زمان تناسب اندام کامل از چاقی خودم نگران شدم و تصویر ذهنی چاقی از خودم در دهنم داشتم به همین دلیل از چاقی خودم بدم میومد
      ( من بارها تونستم وزن کم کنم بیشتر از ده بار من این کار رو کردم و من مثل یویو هی چاق شدم و لاعر شدم در مدت زمان بعد از ازدواجم اما در این چند سال آخر بعد از زایمان دومم که تونستم ۳۵رکیلو کم کنم این رفت و برگشت من بین چاقی و لاغری اینقدر سریع شده بود که من خیلی ادیت شدم و درواقع چون خیلی چاق شده بودم و اندام بسیار نامتناسبی پیدا کرده بودم و زندگی بسیار سختی داشتم از چاقی متنفر بودم و میترسیدم حتی وقتی لاغر شدم و در اوج تناسب ۵۹ کیلویی اما من از چاقی میترسیدم و رژیم و محدودیتهای بیشتر داشتم و خیلی اوضاعم بد شده بود تا با این راه آشنا شدم و اما حالا متوجه میشم چه جسم توانمند و عالی داشتم که هر بار به راحتی من رو متناسب کرده اما چون ذهنم متناسب نبوده و با خواسته ی من که لاغری بوده هماهنگ نبوده پس نتیجه مقطعی بوده )

      و من یادم میادبارها به اطرافیان میگفتم چه فایده لاغری من که ماندگار نیست .
      هر چقدر به چاقی خودت توجه کنی و خودت رو محدود کنی تصویر چاقی خودت رو شفافتر میکنی و ذهن تمام تلاشش رو میکنه تا تو رو به تصاویر خودش برسونه و مسیر حرکت رو به اون سمت میبره و ذهن فرمان خوردن صادر میکنه .
      تصمیم ها مطابق هست با تصویرهایی که در ذهن هست (ما خوب میدونیم ذهنمون کاملا تصویری هست و خیلی مهم هست که ما چه تصویری از خودمون در ذهنمون داریم و یادم میاد بار آخر کلی تصویر چاقی از خودم که مانتوهام بسته نمیشدن و یا کفشهام به پام نمیرفتن و یا وزنهای بالایی رو روی ترازو میدیدم و در جسمم بسیار نافرمی میدیدم همه رو در ذهنم داشتم و کلی وحشت و ترس و تنفر در کنار این تصاویر خیلی راحت داشت من رو به سمت چاقی میبرد و من خودم برام این مانع هم بود که با رژیم و ورزش نمیشه برای همیشه لاغر بود و میگفتم آخه تا کی و همیشه میگفتم لاغری من همیشگی نیست و برای همین همیشه در زجر و سختی بودم تا یه مقدار وزن کم کنم یا حد اقل بیشتر نشم )

      دیدیم بعد از اینکه از رژیم و ورزشها خسته میشیم و رهاش میکنیم خیلی آروم معز دستورهای خوردن رو دوباره صادر میکنه و ما میشیم همون جسم قبلی خودم .(من بسیار این تجربه رو داشتم و به قول استاد من به خودم میگفتم حالا که متناسب هستم و در وزن دلخواهم هستم فقط یه امروز رو بخورم ز فردا دوباره شروع میکنم و چون حرص،و ولع هم پیدا میکردیم و در حالی که متناسب بودم میگفتم حالا بخورم این چند لقمه که چیزی نیست و شروع میکردم و میدیدم در عرض یک ماه کلی اصافه وزن پیدا کردم که با کلی سختی و جون کندن اونها رو از بین برده بودم و اما راحت و یدون سختی دوباره چاق میشدم و اینقدر ناراحت میشدم پس دوباره رژیم بیشتر و محدودیتهای بیشتر رو شروع میکردم )

      چطور به لاغری توجه کنیم :
      لاغری نیاز به توجه داره و چون ما میخواییم تصمیم بگیریم لاغر بشیم و میخواهیم به چیزی که نیست توجه کنیم بر عکس چاقی که بودش و ما بهش توجه میکردیم و ناراحت میشدیم و چاقتر میشدیم و اما مامیخو اییم به چیزی توجه کنیم که در ما وجود نداره (تمام سختی کار این هست که به چیزی که نیست ما باید توجه کنیم اما برای من لاغری دلخواهم بارها بوده چون از یه مقطعی به بعد من چاق شدم و تا همین چند سال پیش هم با رزیم و ورزش سخت من در این وزن بودم اما از دستش دادم و برای من خوشبختانه تصور کردن خیلی راحت تر هست و حتما به دستش میارم من میخوام دوباره در وزن ۵۹ کیلو و سایز ۳۸ قرار بگیرم و اصلا کار سختی نیست ).
      پس یواش یواش ما رفتارهایی میکنیم که لاعر تر بشیم .
      ما برای لاغری اصلا نباید زمان تغیین کنیم که تا چه تاریخی باید من لاغر بشم و این کار بسیار اشتباهی هست و این تعیین زمان مشخص کار این شرکتها ی تبلیغاتی برای لاغری هست که از حربه ی زمان استفاده میکنن و ما رو ترغیب می کنن به استفاد ه از اون محصول و اگر نتیجه نگرفتیم خودمون رو سرزنش میکنیم و ناامید تر میشم به جای اینکه به اون محصول شک کنیم .
      بگو من میخو ام یه روشی رو یاد بگیریم و تا ابد استفاده کنم و بگو هر چقدر طول کشید اشکالی نداره .
      کلا داریم ما چاقی رو زندگی میکنیم پس باید لاعری رو هم زندگی کنیم و مقطعی به درد نمیخوره و باید از نظر مغزی و ذهنی
      ما باید این مسیر رو طی کنیم بدون در نظر گرفتن زمان و هرکس در زمانی یک نتیجه بخصوص میگیره (من عاشق این سبک زندگی کردن و غذا خوردن هستم و ارامش دارم و لذت میبرم و واقعا بهم خوش میگدره و هیچ عجله ای نداشتم برای لاغری و ندارم اما من خیلی هم اصافه وزن ندارم و دوست دارم ذهنم و جسمم با هم در همانگی کامل قرار بگیرین و من این مقدار اصافه وزن رو خیلی راحت از دست بدم و مطمعنم از دست میدم چون دارم لاغری رو زندگی میکنم و آموزش میبینم و دیگه رفتارهای گدشته و اون پرخوریها رو نمیتونم داشته باشم و یا حد اقلش اگر داشته باشم این هست که صدایی در ذهنم به من هشدار میده که اشتباه رفتار کردی و اگاهم به تمام رفتارهای خودم و همین بسیار لدت بخش هست وه در آزادی کامل و آرامش،و بدون محدودیت دارم وزن کم میکنم و متناسب میشم و به جسم ایده الم میرسم و به زودی اصافه وزنم رو کامل از دستم میدم )
      درسته رژیم و ورزش نداره اما فایل گوش دادن و تمرین نوشتن داره و استمرار میخواد و فقط به ثبت نام و پرادخت هزینه نیست باید تعهد و انگیزه و اشتیاق داشته باشی .
      هر روز باید کار کنی و روی خودت کار کنی (بله من هر روز سه ساعت در روز رو برای گوش دادن به فایلها و نوشتن در مورد اونها وقت میزارم بدون اینکه برای این دوره ی صد روزه هزینه ی مالی داده باشم فقط دارم بهای انگیره و اشتیاق و بهای تعهد و بهای استمرارم رو میگیرم و به زودی یه لاغر شگفتی ساز میشم )
      توجه به لاغری :
      در مورد چاقی خودتون با هیچ کس حرف نزنید
      در واقع نیاز نیست کار جدید انجام بدیم خیلی از کارها رو نباید انجام بدیم خود به خود متناسب می شیم چون ما درستش این هست که سلامت و شاداب و متناسب و ..‌ باشیم و اما اگر چاقیم چون یه سری کار نادرست انجام دادیم و اگر میخواییم لاعر بشیم باید نادرستها رو انجام ندیم و خود به خود لاغر میشیم پس هر روز خودت رو سرزنش نکن و خود به خود حالت بهتر میشه پس کار نادرست انجام نده خود به خود درستها انجام میشه پس دلیلی نداره هر جا نشسیتی بگی من شانس ندارم هر روز چاقتر میشم من که عدا نمی خوردم و من تقصیری ندارم چون ارثی هست چون دارو استفاده میکنم و یا کم کاری تیرویید دارم و یا اشتها دارم من چاقم و این حرفها رو نزن بخش زیادی از اون چاقی حدف میشه (من هنوزم به این تعهدم وفادار هستم و مدتها هست برعکس گدشته ام با هیچ کس حرف نمیزنم و چیزی نمیگیم و کلی هم موفقیت کسب کردم و اما قبلا به هر کسی میگفتم به اطرافیانم و به دکتر تغدیه ام و یا به خانوادم و دوستانم و همیشه هم چاقتر میشدم و به دنبال راه کار از مربی ورزش،و دکتر تغدیه بودم و با سختی و فشار به جسم میخواستم لاعر بشم اما نمیشد چون داشتم به چاقی توجه میکردم و اولین نشانه اش احساس بد در ما هست که وقتی احساس ما بد بشه نتایج بد هم برای ما رقم میخوره و در نهایت چاقی بیشتر رو تجربه میکنیم پس به چاقی توجه نکن و مراقب احساست باش، )

      ۲:سرزنش کردن خودت ممنوع هست یعنی نصفه میری داخل آیینه و از خودت فرار میکنی و از خودت عکس نمیگیزی و از خودت دور میشی در واقع ما سه بخش هستیم جسم و روح و ذهن و وقتی از جسمت جدا شدی از خودت عکسی نگیری و لباس رنگ شاد نپوشی و استخر نری و یا باشگاه نری داری از جسمت فاصله میگیری و وقتی اینطوری انتطار نداشته باش مغزت و روحت برات کاری کنن میگن ولش کن دوستش نداشته بشه و اوضاعت سختتر میشه بابا بپدیر جسم خودت هست و مسول این اوضاع خودت هستی برو داخل آیننه بدون تنفر به خودت نگاه کن به پهلوها و شکم آویزونت نگاه کن و بپذیر این کار خودت هست ازش فرار نکن و جسمت رو در آغوش بگیر و باهاش صحبت کن و بگو من این بلا رو به سرت آوردم و میخوام تغییرش بدم تو هم کمکم کن ببین اوضاع بهتر میشه تا از خودت فرار کنی و خودت رو تحقیر و سرزنش کنی پس وقتی با جسمت از این حرفها میزنی احساست بد میشه و وقتی اینطور شد توجهت به چاقی بیشتر میشه و ضعیفتر میشی و چاقی در تو بیشتر میشه .(من مدتها هست عاشق خودمم و خودم رو جزی از خدا میدونم چرا عاشق خودم نباشم و این جسم رو امانت الهی میدونم که نااگاهانه به این روز درش اوردم و میخوام دوباره به یک جسم متناسب در بیارمش و ازش مراقبت می کنم و مواظبت می کنم و من خودم رو لایق بیهترین اندام و بهترین زندگی و سلامتی و بهترین حال روحی و ارامش،و شادی و ثروت و سعادت و … میدونم و همش به دنبال بهتر کردن همه ی اینها هستم و مرتب به خودم عشق میدم و خودم رو در آغوش میگیریم و میدونم به زودی در جسم ایده آل قرار میگیرم و ذهنم رو تربیت میکنم و اماده میکنم و آموزش میدم که متناسب بشه و فرمولهای لاغری رو جایگزین چاقی کنه و به مرور رفتارهای من تغییر میکنه و در نهایت جسم من هم تغییر میکنه من قبلا خیلی از خودم فرار نکردم چون همیشه با زور خودم رو لاعر کردم و یه زمانهایی در مقطع خاصی چاق بودم که سریع اقدام به لاعری کردم اما وقتی که لاغر شدم و عکس گرفتم بارها شده به خودم گفتم چقدر صورتم لاعر شده یا پوستم بد شده و یا چقدر دماغم بزرگ شده چقدر زشت شدم چقدر از لاغری صورتم ناراحت شدم و همیشه با دیدن خودم در عکسها و آیینه میگفتم ای کاش تنها جسمم لاغر میشد و اما صورتم لاغر نمیشد که زشت بشم و این قیافه رو پیدا کنم و یادم میاد همیشه از صورت لاغرم در آیینه و عکسها ناراحت میشدم و بدم میومد و میگفتم چقدر زشت شدم من نمیخوام )

      پس به جای تحقیر خودت بگو من درستش میکنم و نگو من لباس دلخواه رو نمیپوشم تا همه چیز درست بشه اینطور داری فاصله مینداری و بگو هر گرمی به وزنم اضافه شده خودم اضافش کردم خودم غدا رو وارد دهانم کردم و هیچ غدایی علاقه نداشته وارد دهان من بشه و هی مغز من دستور خوردن میده در حالی که سیر هستیم هی معز من میگه بخور چون پولش رو دادی چون حیف چون دیگه گیر نمیاد و یا چون اسراف میشه و ..بخور بخور .(من خودم واقعا خودم غدا وارد دهنم کردم خودم جسمم رو به این روز در اوردم خودهم درستش میکنم و من چقدر بارها دستور خوررن داشتم چون پولش رو دادم چون اسراف میشه چون در فلان رستوران هستم چون غذای نذری هست چون دیگه ممکنه گیرم نیاد چون مقوی هست چون کم کالری هست چون مورد علاقه ی من هست چون در تفریحم چون فقط امروز هست و در مهمانیم و کلا همیشه کلی مجوز و بهانه داشتم برای خوردن و من عدا وارد دهنم کردم و از همه مهمتر چون بارها گفتم اشتهام زیاد هست من کلی غدا خوردم اما حالا دیگه خودم مسول خوردن خودم هستم و نمیخورم مگر واقعا گرسنه باشم )

      بنویس در مورد لاغر شدن و بگو چه مزیتهایی برای شما به ارمغان میاره چونکه صد آید نود هم پیش ما هست وقتی لاغری رو به دست بیاریم بقیه موفقیتهام رو هم به دست (من همیشه گفتم علاوه بر نگاه کردن به استاد و بقیه دوستان شگفتی ساز به خودم نگاه میکنم که تا حالا تونستم با قدرت ذهنم وزن کم کنم از این به بعد هم میتونم خیلی عالی وزن کم کنم و چون به راحتی و بدون سختی من چندین کیلو وزن کم کردم پس میتونم این ۶ کیلو رو هم به راحتی کم کنم و اگر جسم خودم رو خلق کنم قطعا میتونم بقیه ی جنبه های زندگیم رو هم خلق کنم من به قدرت ذهنم و خودم ایمان دارم چون بشر قدرت خلق کنندگی داره جون بشر جزیی از خدا هست پس مثل خدا باید بتونه به بی نهایت وصل باشه و به هر چیزی برسه)

      ذهن ما اصل رو از بدل تشخیص نمیده و اگر من نوشته های بقیه رو بخونم ذهن همه رو میزاره به حساب خودم و اما خیلیا میگن خواندن و نوشتن چه تاثیری داره در لاغری ؟خوب تاثیرش همین هست و نتیجه اش استاد عززز و دوستان شگفتی ساز هستن .
      و اگر بگیم در مورد لاغری بنویس ممکنه شیطان نزاره و بگه نه بابا مگه میشه با نوشتن لاغررشد و اما بدون حتما میشه که شیطان نمیزاره ما تغییر کنیم و بنویسیم چون شیطان میدونه اگر ما بنویسیم تعییر میکنیم پس ما نباید وقتمون رو تلف کنیم .(پس همین مقاومت ذهن که خیلیا میگن همین هست خودشون تنبلی میکنن و به حرف شیطان گوش میدن و تمرینها رو انجام‌نمیدن و یا فایلها رو گوش نمیده و بعد میگن ذهن من مقاومت داره نه نداره ما داریم به نجوای شیطان گوش میدیم و از راه اصلی منحرف میشیم )

      لیستی از اون موارد که چاقی به شما صربه زده بنویسید تا ببینید چقدر به چاقی توجه کردید .:
      چاقی باعث شد من دچار کمر درد و زانو درد بشم
      چاقی باعث شد من بد لباس بشم
      چاقی باعث شد من حتی نتونم کفشهای مورد علاقه ام رو بپوشم
      چاقی باعث شد من در جمعها بدون اعتماد به نفس حاصر بشم
      چاقی باعث شد من در خوردن هیچ وقت با لذت غذایی رو نخورم .
      چاقی باعث شد من پیرتر و سنم بالاتر نشون داده بشه
      چاقی باعث شد من در حال بد روحی و افسردگی قرار بگیریم
      چاقی باعث شد بچه هام و همسرم رو مجبور به زور خوردن کنم
      چاقی باعث شد همیشه در خرید کردن لباسها خیلی اذیت بشم و هر کس هم با من بود اون رو هم اذیت میکردم .
      چاقی باعث شد فعالیتهای جسمی رو به خوبی انجام ندم و سنگین باشم
      چاقی باعث شد
      چاقی باعث شد هیچ وقت رفتار غذایی با کلاس و آرامی نداشته باشم
      چاقی باعث شد …
      در مورد متناسب شدن تا میتونید بنویسید مثلا انشایی بنویسید در مورد فروع لاغر (من امروز که دارم این کامنت رو میزارم فروغ لاعر در وزن ۵۹ کیلو هستم و سایز ۳۸ هستم که تمام لباسهام برام گشاد شدن مخصوصا از بالاتنه و تمامی شلوارهام کمرشون آزاد شده و هر چه لباس از دوران تناسبم داشتم همه اندازم شده و هر جا میرم همه تعجب میکنن که من بدون ذره ای رژیم و فعالیت خاصی دارم روز به روز لاغرتر میشم و من لدت میبرم از این سبک خوردن و زندگی کردن و در حین این لاغری صورت بسیار زیبا و شاداب و جوانی دارم که بسیار من رو زیباتر و جدابتر کرده و من در سلامتی کامل و در سبکی و رهایی کامل آزادانه میخورم میپوشم و فعالیت میکنم و هیچ نگرانی و استرسی و ترسی از خوردنم و فردایم ندارم که شاید چاقی من برگرده من در آرامش کامل به سر میبرم و هر روز در اینه به خودم و اندامم نگاه میکنم و با لذت بسیار زیاد که شکم صاف و روی معده ی بسیار صاف و پهلوهای قوص دار و کمر باریک و رانهای لاغر و کشیده و کتف و شانه های لاعر دارم ودر تمام لباسهای خودم که سایز لارج و مدیوم دارن بازم احساس راحتی دارم بدون تنگی و اذیت کردن و با بهترین حال روحی هر چند که الان همین حال رو هم دارم اما بازم بیشتر میخوام اول جلو آیینه کلی شادی میکنم و بعد به کارهای روزانه و روتینم میپردازم در حالی که من موهای بلند و پر پشتی دارم .من به راحتی هر رنگ لباسی و هر مدلی رو که بخووام حتی سایز مانکن رو میخرم و میپوشم حتی تک سایزهای آف خورده رو من میتونم با کمترین قیمت چون سایزم بسیار متناسب هست بخرم و استفاده کنم و بهترین خریدها رو در کمترین زمانها دارم و حتی کفشهای چرم دلخواهم رو میتونم به راحتی بخرم چون با لاغری سایز پاهام هم تغییر کرده و من بسیار به روز و شیک پوش هستم در لاعری ۵۹ کیاویی خودم و بسیار ارام و با کلاس غدا میخورم مثل پرنسس ها و دیگه به هیچ کس در خوردن زور نمیگم و فرزندانم رو وادار به خوردن نمیکنم و اینقدر خودم رو باارزش میدونم و کم خوراکتر میشم که هر ته مانده ی غدایی رو نمی خورم و اونها رو جمع میکنم برای پرندگان و حیوانات و اصلا با دیدن کسی تحریک به خوردن نمیشم و همیشه به نیاز جسمم نگاه میکنم و اگر گرسنه بودم فقط به اندازه نیازم میخورم و مثل متناسبها خیلی زود احساس سیری میکنم و در هنگام سیری کاملا سبک هستم و سریع پا میشم فعالیتهام رو انجام میدم و هر خوراکی در اطراف من بود من اون رو نمیخورم خودم تصمیم میگیریم چه موقع و در چه زمانی و چه مقدار غدا بخورم دیگه برده ی غذاها نیستم امیر اونها هستم من عاشق ورژن جدید خودم هستم چون اکثر این رفتارها همین الان هم در من هست فقط باید کمی پررنگتر بشن تا ملکه ی ذهن من بشن تا من رو به وزن دلخواهم برسونن و من وقتی برم تفریح و سفر فقط به دنبال لدت بردن از ادمهای اطرافم و مناطر و خودم و خانوادم و یا دوستانم هستم و در ماه رمضان منم مثل خیلی از متناسبها وزن هم کم میکنم چون نمیتونم بیشتر از حد نیازم بخورم و نمیتونم پر خوری کنم و چون زمان زیادی نیست برای خوردن چون فاصله ی بین ادان صبح و مغرب زیاد نیست منم با رفتارهای درستم که از ترس نبودن وعده ی بعدی بیشتر غدا نمیخورم و به اندازه میخورم و متناسبتر هم میشم و من با متناسب شدن در بهترین حالت روحی و جسم قرار میگریم بسیا شیک پوش میشم و خوتیپتر میشم و لباسهای رنگ شاد و به روز میپوشم و من با متناسب شدن در کمترین زمان بهترین لباسها رو میخرم و لدت میبرم و من با متناسب شدن بسیار آرام و آهسته غدا میخورم و من با متناسب شدن غدای کمتری میپزم و حتی خانوادم هم متناسبتر میشن و من با متناسب شدنم در آزادی کامل به سر میبرم و ….)

      برو به دوستان شگفتی ساز نگاه کن و به ذهنت بگو منم میتونم و امید بده به ذهنت که میشه و یواش یولش وارد سرزمین لاغرها میشی و این حق شما هست که متتاسب بشی و لذت میبری .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/04/22 17:46
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27941 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,924 کلمه

      به نام خدای مهربان 

       سلام خدمت استاد عزیز و همراهان سایت تناسب فکری .

      هر کدوم از ما کلی تلاش کردیم تا حالا و نتیجه ی دلخواه رو نگرفتیم و خسته شدیم و وارد این مسیر شدیم و فرق ما با بقیه این هست که در اوج خستگی بازم ادامه دادیم تا به اینجا هدایت شدیم .

      و من مطمعنم از ابن راه به رویای خودم میرسم و امیدوارم و با اشتیاق ادامه میدم و میدونم از بقیه ی چاقها و افرادی که اضافه وزن دارن  متفاوت هستم .

      در مورد لاغری تا حالا من هر رورشی رو داشتم این بوده که خودم رو محدود کردم و جسمم رو تحت فشار گداشتم اما در مورد لاعری با ذهن اینطور نیست ما فقط برنامه های ذهنی میدیم و وقتی این فرمولها به سطح عمل برسه کلی از رفتارهای اشتباه ما کم میشن و دیگه اون حرص و ولع و فکر کردن به غذا رو نداریم چون افراد چاق یکی از کارهای اشتباهون این هست که از اول صبح به فکر این هستن که چی  بخوردن  و یا اگر از شب  قبل برای صبحانه چیزی تهییه کنن که مورد علاقه   اونها هست دیگه  از شب خواب ندارن تا اون رو بخورن .

      من هم یادم  میاد  که در اطرافم  یه اشنای چاقی  داشتم و  هنوزم دارم  که همبشه  در حال حرف زدن در مورد خوراکی ها هست که چی بخوریم با چی که خوشمزه تر بشه از کجا غدا بخریم غداهاش بهترن یا اینکه  امروز چی  خوردم که خیلی خوشمزه بود و یا اینکه فردا چی بخورم و همیشه حرفهاش در مورد غذا هست و من چون اگاه شدم خیلی گوش نمیدم و یا اینکه در اون حرفها شرکت نمیکنم ولی قبلا  خیلی باهاش هم نظر میشدم و اما هنوزم یه عادت دارم که وقتی عدایی درست میکنم تعریف میدم که وای ببین چه رنگی چه مزه ای داره وووو برای اینکه بچه هتم بهتر بخورن  که دخترم یه جاهایی میگه باشه مامان نمیخواد اینقدر بگی که ما زیادتر  بخوریم ما به اندازه  نیاز میخوریم .و من حقیقتش یاد اموزشها میفتم و میگم اره کارم اشتباه بود 

      و ما باید بدونیم  که اگر خیلی از کارها رو انجام ندیدم خود به خود لاغر میشیم و نیاز به کار خاصی نیست و اصلا وقتی خیلی از کارها ی اشتباه رو انجام ندیم حالمون بهتر میشه و در مسیر لاغری بهتر حرکت میکنیم و حتی برای حال خوب هم نیاز نیست کار خاصی انجام بدیم.

      و ما باید درک کنیم لاعری از طریق دهن نیاز به زمان داره و هیچ عجله ای در کار نیست و نباید وقت مشخص کنیم که تا فلان موقع من باید لاعر بشم چون اینطور شکست میخوریم و مغلوب اضافه وزن میشیم همانطور که برای چاقی زمان تایین نکردیم وخیلی آرام آرام ما چاق شدیم پس برای لاغری هم تعیین نکنیم  و باید لاغری رو زندگی کنیم همانطور که چاقی رو زندگی کردیم .

      و این مسیر درسته که محدودیت نداره و رژیم و ورزش خاصی نداره ولی باید یه سری کارها هر روز انجام بدی و گام برداری مثل فایل گوش دادن و نوشتن و هر کس انجام بده نتیجه میگیره و  نتیجه ربطی به پرداخت هزینه و ثبت نام نداره  هر کس روی خودش کار کنه نتیجه میگیره .

      ما باید این هنر رو یاد بگیریم و هر روز  در زندگی استفاده اش کنیم تانتیجه بگیریم .

      این روش لاعری با دهن سختی نداره  و خیلی راحته ولی اصولی هست و یه سری کارها هم داره .

      ما طبق قانون جهان به هر چیزی توجه کنیم اون در ما گسترش پیدا میکنه قطعا اگر به چاقی هم هر روز توجه کنیم در بدن ما گسترش پیدا میکنه و ما چاق میشیم پس ما باید یاد بگیریم به  لاغری توجه کنیم در حالی که چاقی هر لحطه همراه ما هست در فعالیتهای ما در لباسهای ما در نفس زدن های ما در نشست و برخاست ما و این یکم سخته ولی باید توجه کنیم .

      و از اونجایی که ذهن ما تصویری هست اول باید تصویر لاغر به ذهنمنون بدیم تا رفتارهای ما تغییر کنه و در نهایت جسم ما تغییر کنه چون خیلی از وقتها که ما رژیم میگرفتیم و خوب لاغر میشیدیم اما  نتیجه ماندگار نبود علتش این بود که تصویرهای ذهنی ما هنوز چاق بودن پس مغز ما طبق اون تصویرها به ما دستور خوردن میداد و ما دوباره چاق میشدیم پس تصویر ذهنی هم بخش مهمی هست که باید در ذهنمنون تصوید ایده ال رو داشته باشیم که من به شخصه  کلی تصویر از دوران تناسبم دارم و همیشه سعی میکنم خودم رو به اون شکل ببینم که دوست دارم و به اندام های چاقم خیلی توجه نکنم 

      از راه های توجه نکردن به چاقی :

      درمورد چاقی خودت با کسی حرف نزن و خودت رو سرزنش نکن  .بازم برمیگردیم به این اصل که در مورد خیلی چیزها با اطرافیان و خودت  حرف نزن و خیلی کارها رو نکنن خود به خود همه چیز درست میشه اصلا سیستم بدن ما طوری هست که خود به خود به سمت لاغری و تناسب  حرکت میکنه و اصل این هست پس نیاز به هیچ کار خاصی نیست فقط نادرستها رو انجام نده  و به دنبال انجام هیچ کاره اضافه ای نباش چون شکست میخوری مثلا نیاز نیست به خاطر اینکه لاغر بشیم کرم و یا دارو و … استفاده کنیم 

      اولین گام در مورد چاقی خودت با هیچ کس حرف نزن و نیا به اطرافیان بگو من آب بخورم چاق میشم من چیزی نمیخورم و هر چیزی بخورم دارم چاق میشم و من تقصیری ندارم جاقی برمن غلبه کرده به خاطر دارو هست ووووووواخه  این چه کاریه انجام نده و خود به خود لاغر میشی پس گام اول در مورد چاقی خودت حرف نزن 

      گام دوم سرزنش کردن خودت ممنوع هست یعنی از خودت عکس نمیگیری خودت رو در آیینه نگاه نمیکنی و در واقع داری خودت رو که سه بخش هست جسم  و روح و ذهن از هم جدا میکنی چون لباس رنگ شاد نمیپوشی و باشگاه نمیری و استخر نمیری و چربیهای آویزون حالت رو بد میکنه و وقتی این کارها رو بکنی داری از جسمت متنفر میشی و هی اوضاع بدتر و سختتر میشه و خیلی مهم هست که خودت رو بپدیری با تمام شرایطی که داری سخته ولی  بپذیر ولی با تنفر به خودت نگاه نکن و با شکم و پهلو  و رانهای چاق به خودت نگاه کن و بپذیر که این کار خودت هست و ازش فرار نکن و در تعوش بگیر اون رو و باهاش صحبت کن و بگو من این بلا رو به سرت اوردم و اما حالا تغییرت میدم تا اینکه خودت رو  سرزنش و تحقیر کنی و از خودت فرار کنی .با این کارها احساست بد میشه و وقتی به جسمت بی احترامی میکنی و حالت بد میشه از چاقی یعنی داری توحه به چاقی میکنی و ضعیف شدن در مقابل اون و اون بیشتر درما قوی میشه و هر وقت خودت رو دیدی بهش بگو من درستش میکنم و به خودت قول بده و بین خودت و جسمت فاصله ننداز و بپذیرش و  هر گرمی که من چاق شدم خودم این کار رو کردم و بگو  خودم  با دستم غدا رو وارد دهانم کردم و اون عذا هیچ علاقه ای نداشت که به زور وارد بدنم بشه و همش ذهنم میگفت بخور چون پولش رو دادی بخور چون دیگه  نیست بخور چون دیگه گیرت نمیاد و ….

      گام سوم بنویس درمورد لاعر شدن چه مزیتهایی برای شما داره  همان قدر که دست به غدا بودن شما رو چاق میکنه دست به قلم بودن شما رو لاغر میکنه این توجه به لاعری هست لاغری جه تاثیری در سلامتی شما داره تا دلت میخواهد بنویس .

      من وقتی لاعر بشم در بهترین حالت روحی و جسمی خودم قرار دارم 

      من وقتی لاعر بشم ازادی در تمام جنبه های زندگی مثل خوردن خریدن و فعالیت کردن و وقت و ….. خواهم داشت که بسیار برای من ارزشمند هست 

      من وقتی لاعر بشم بسیار شیک پوش، زیبا میشم 

      من وقتی لاعر بشم چهره ام زیباتر و جوانتر میشه 

      من وقتی لاعر بشم به هیچ کس در خوردن اصرار نمیکنم چون واقعا اون رو کار زشت و بی احترامی میدونم .

      من وقتی لاغر بشم شیطان رو شکست دادم و به خدای درونم نزدیکتر شدم 

      من وقتی لاعر تر بشم سبکتر و در لباسها  رها تر هستم 

      من وقتی لاعر بشم اسراف کمتری میشه در میزان درست کردن عدا چون ترس  و نگرانی از کم امدن عدا ندارم و به اندازه درست میکنم .

      من وقتی متناسب بشم روابطم با همه بهتر میشه حتی اطرافیانم و همسرم 

      من وقتی متناسب بشم با هر پوششی در هر حا حضور خواهم داشت 

      من وقتی متناسب بشم بسیار آهسته و زیباتر غدا خو اهم خورد 

      من وقتی متنلسب بشم حتی لباسهای سایز پایین رو چون تک ماندن با قیمت کمتر خرید میکنم 

      من وقتی متناسب بشم خیلی در زمان کمتر به خریدهای دلخواهم میرسم 

      من وقتی متناسب بشم لباسهای سایز ۳۸ و مدیوم  رو میخرم 

      من وقتی متناسب بشم تمام مانتوها و شلوار ها و  لباسهای الانم گشاد میشن و من اونها رو میبخشم و دوباره کلی خرید سایز کوچکتر خواهم دا شت 

      من وقتی متناسب بشم با عشق هر روز صبح به خودم و تناسبم نگاه مبکنم و با حال خوب بیشتر و لدت بیشتر کارها رو انجام میدم .

      من وقتی متناسب بشم فقط لباسهای رنگ شاد میپوشم .

      من وقتی متناسب بشم هیچ احساس صعفی در مقایل عداها ندارم و به راحتی از هر خوردنی در اطرافم میگدرم و فقط زمانی که گرسنه هستم برای رفع نیاز بدنم میخورم .

      من وقتی متناسبم قانوهای جهان رو بهتر میشناسم و به هر چیزی توجه نمیکنم .

      من وقتی متناسب بشم  زندگی خیلی شادتری خواهم داشت 

      من وقتی متناسب بشم هیچ بیماری در  جسمم نخواهم داشت و تمام اندامهام سالم هستن 

      من وقتی لاعر بشم اعتماد به نفسم میره بالا

      من وقتی لاعر بشم ایمانم به خودم بهتر میشه 

      من وقتی لاعر بشم توکلم و ایمانم به خدا بیشتر میشه 

      من وقتی لاعر بشم به خودباوری بیشتری میرسم و محکمتر برای خلق بقیه ی خواستههام قدم برمیدارم .

      من وقتی لاعر بشم خالق بودن رو بهتر درک میکنم .

      من وقتی لاعر بشم قدرت ذهن و اشرف مخلوقات بودن رو بهتر درک میکنم 

      من وقتی لاعر بشم می تونم دستی ار دستان خدا بشم و این راه رو گسترش بدم و انسان تاثیر گذاری بشم 

      من وقتی متناسب بشم میتونم نسل دیگه رو  هم که فرزندانم باشن رو هم متناسب کنم چون اونها نگاه به رفتار من میکنن و من دیگه به اونها در خوردن اصرار نمیکنم و زور نمیگم  .

      من وقتی متناسب بشم همسر من هم متناسب تر خواهد شد 

      من وقتی متناسب بشم از عداها بهتر لذت میبرم .

      من وقتی متناسب بشم تمام فعالیتهای دلخواهم رو مثل رقص و ورزش … به زیبایی و بهتر انجام میدم  

      من وقتی متناسب بشم خیلی جمع و جور   میشم  و در همه جا من به راحتی جام میشه .

      من وقتی متناسب بشم در هر جمعی با هر لباس و هر رنگی وارد میشم و به راحتی و با اعتماد  به نفس فعالیت میکنم .

      من وقتی متناسب بشم بهترین احساس توانایی و شجاعت  رو خواهم داشت .

      من وقتی متناسب بشم کار مقدسی رو انجام دادم 

      من وقتی متناسب بشم همیشه بعد از عدا سبک و راحت هستم و هیچ فشاری رو حس نخواهم کرد .

      من وقتی متناسبم نشست و برخاستم و فعالیتم خیلی راحت هستن و من خیلی فرزتر هستم .

      من وقتی متناسبم بدن پاکتری دارم که هیچ اشعالی رو  ارد اون نمیکنم .

      من وقتی متناسب بشم عاشق خودم میشم و عاشق این سبک زندگی و  این راه لاعری میشم 

      من وقتی متناسب بشم  آرامش دارم 

      اگر من چاق باشم در زجر و سختی و بیماری و محدودیت و سنگینی و فشار و حال بد و استرس و نگرانی و نداشتن هیچ ازادی در خوردن و فعالیتها و خرید کردن  گمراه شدن و بیایمانی و دور شدن از خدای خودم و از صفت انسانی خودم رور شدن و تجربه نکردن یک زندگی زیبا و وووووو خواهم داشت .

      .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/07/28 20:36
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27941 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,116 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم 

      من بعد از ازدواجم چاق شدم اما همیشه با چنگ و دندون خودم رو لاغر میکردم و اگر به خاطر اون تناسبی که پیدا کرده بودم  کمی از اون فشار رژیم و محدودیت  بیرون میومدم  سریع کلی وزن اضافه میکردم واما من تسلیم نمیشدم و  دوباره شروع به رژیم سخت میکردم  و من  در دوران بارداری هر دو فرزندم وزنهای بالای صد کیلو  رو تجربه میکردم  که واقعا من رو اذیت میکرد و من سریع اقدام به کاهش،وزن میکردم .

      اما یادم میاد در دوران جاقی خودم 

      من اعتماد به نفس برای حضور در جمع ها رو نداشتم .

      من هر مدل لباس خانگی و بیرونی رو نمیتونستم بپوشم 

      من هر کفشی رو نمیتونستم به پا کنم 

      من هر فعالیتی رو نمیتونستم داشته باشم .

      من هر زیور الاتی رو نمیشد استفاده کنم 

      من رنگهای روشن استفاده نمیکردم 

      من در روابطم با همسرم و بقیه احساس حقارت میکردم .

      من در خوردنم حرص،و ولع داشتم 

      من چهره ام مسن تر نشون داده میشد 

      من سگنین بودم و کلی محدودیت در فعالیت  داشتم 

      باید کلی زمان در خرید کردن میزاشتم تا یه قلم لباس گیرم بیاد 

      من از لحاظ روحی همیشه افسرده و ناراحت بودم 

      من از لحاظ جسمی هم کلی بیماری کمر و زانو و .. داشتم 

      من همیشه احساس،سنگینی میکردم 

      من در لباسهام همیشه احساس ناراحتی و  تحت فشار بودن  میکردم .

      من همیشه برده ی غذاها بودم و هر غدایی به هرمقداری که در اطرافم بود من تمام اون رو میخوردم .

      من احساس ناتوانی و بی ارادگی میکردم 

      من احساس بد تیپی و بد لباسی میکردم 

      من احساس ..

      خلاصه اینکه من  بعد از بارداری دومم سریع اقدام به رژیم سخت کردم و تونستم ۳۰ کیلو کم کنم هر چند که دوباره برگشت در واقع من همیشه در هر مقطعی از زندگیم که وزن کم میکردم نگران بودم که نکنه برگرده و در واقع باور کرده بودم که من لاغر نمیمونم و دوباره چاق میشم  چرا ؟؟چون تصویر ذهنیم یک فروغ چاق بود و من میترسیدم از چاقی و چون ذهن تصویری هست  تمام تلاشش رو میکنه که شما رو به اون واقعیت تصویری برسونه .و همون باعث شده بود مغز من فرمانهای خوردن بیشتری میداد تا من رو به اون تصویر چاق برسونه .پس تصویر ذهنی خیلی مهم هست .

      اما حالا میخواییم به لاغری توجه کنیم و این کار سختی هست چون  ما میخواییم به چیزی توجه کنیم که در وجود ما نیست و وجود نداره ولی ما با ایحاد فرمولهای لاغری یواش،یواش رفتارهای عذایی  ما تغییر میکنه و ما رو متناسب میکنه خیلی باید حواسمون باشه یواش  یواش هست و به عجله و شتاب نیست چون اگر عجله کنیم از مسیر خارج میشیم و لیز میخوریم .

      در گذشته که از رژیم های سنگین نتیجه ی دایمی نمیگرفتم بماند  که این اواخر نتیجه ی لاغری هم نمیگرفتم یا به سختی میگرفتم فکر میکردم من مشکلی  دارم که نمیشه لاعر باشم در حالی که مشکل از راه و روشهای من بوده و من خبر نداشتم و اما خدا رو شکر حالا درمسیر درستم و دارم لاغری رو یاد میگیریم و اصولی به این نیاز جسمم جواب میدم .

       اصل و اساس خلقت ما بر این هست که ما شاداب و جوان و سلامت و لاعر باشیم و لی اگر چاقیم و یا بیماریم این نادرست هست و برای رهایی از این مشکلات ما باید یه سری کارهای نادرست رو انجام ندیم که خود به خود درست بشه در واقع نیاز به انجام کار خاصی نیست ما باید یک سری کارهای نادرست رو انجام ندیم  تا خود به خود لاغر بشیم مثلا در مورد چاقی خودت با کسی حرف نزن که من چیزی نمیخورم همش یه ذره میخورم ولی چاقم و یا میگم من تقصیری  ندارم چاقی بر من غلبه کرده خوب چرا همش  در مورد چاقی حرف میزنیم این میشه توجه به چاقی پس در مورد چاقی خودت  حرف نزن و یا اینکه  اگر در آینه نری و از خودت عکس نگیری و یا طوری بمونی که جسم خودت رو در ایینه نبینی این یعنی  من از خودم متنفرم و خودم رو ددست ندارم پس لباس رنگ شاد نمیپوشم استخر نمیرم و یا عکس نمیگرم که جسم خودم رو نبینم و اینطور دارم بیشتر از جسم خودم فاصله میگیرم و متنفر  تر میشم و اوضاع من سخت تر میشه .

      من باید خودم و جسمم رو همینطور که هستم بپدیرم هر چند سخته ولی نباید دیگه از خودم متنفرم بشم و بارها بگم این کار خودم  هست و مسولیت چاقی خودم  رو برعهده بگیریم و جسم خودم رو باعشق در اعوش بگیریم و بگیم من این بلا رو به سرت اوردم نمیدونستم تا اینکه هی  بخواهی خودت رو تحقیر کنی و از خودت متنفر باشی و اگر هی به چاقی توجه کنی ضعیف تر میشی و چاقی بیشتر بر تو علبه میکنه پس گام دوم این هست که خودت رو تحقیر نکنی و از خودت متنفر نباشی .

      مزایای لاغر شدن رو بنویسید و توجه به لاغری کنید تا رویای لاغری خودتون رو خلق کنید

      من وقتی لاغر بشم اعتماد به نفسم  بالا میره 

      من وقتی متناسب بشم روابطم با همه عالی میشه 

      من وقتی متناسب بشم آزادی در همه جنبه ها پیدا میکنم در خوردنم در فعالیت کردنم  در پوشیدنم  که هر لباسی با هر رنگی رو که بخوام میپوشم با هر مدلی میپوشم و لدت بیشتری از خودم میرم .

      من وقتی متناسب بشم خوشتیپ تر میشم 

       من وقتی لاعر بشم سلامت روحی بیشتری پیدا میکنم و در ایینه از دیدن خودم بیشتر لدت میبرم .

      وقتی از طریق ذهن  لاعر بشم سلامت جسمی کامل پیدا میکنم .

      وقتی من لاغر بشم سبکم و در تمام لباسهام رها و ازادم .

      من وقتی لاغر بشم امیر تمام غداها میشم و دیگه هیچ غدایی به زور من رو وادار به خوردن نمیکنه 

      من وقتی متناسب بشم خیلی ارام و اهسته عدا میخورم و هیچ حرص و ولعی ندارم .

      من وقتی لاغر بشم به موفقیتهای بیشتری دررزندگیم میرسم چون خودم رو بیشتر باور میکنم .

      من وقتی لاغر بشم در مدت زمان خیلی کم میتونم کلی خریدهای عالی و به روز داشته باشم .

      من وقتی متناسب بشم خیلی بهتر شادی میکنم 

      من وقتی متناسب بشم خیلی بهتر عبادت میکنم 

      من وقتی متناسب بشم خیلی راحت فعالیت انجام میدم .

      من وقتی لاغر بشم میتونم انسان تاثیر گدارتری بشم و الگو برای خیلیها بشم 

      من وقتی متناسب بشم حتی کفشهای زیباتری به پا میکنم 

      من وقتی متناسب بشم چهره ام زیباتر و جوانتر میشه 

      من وقتی متناسب بشم 

      نکته :

      من ذهنم هر جا بگه نمیشه و یا  میگه انجام نده باید بدونم اون کار خیلی مهم و شدنی هست .

      من الان بعد از مدتها که در سایتم عاشق خودم و این جسم خودم هستم و دارم از زندگیم و زنده بودنم لذت میبرم و به هیچ عنوان در مورد خودم و یا چاقی مختصرم با هیچ کس حرف نمیزنم تا به تناسب دلخواهم که حق من هست برسم تا بازم بیشتر  از خودم لذت ببرم پس بازم تلاش میکنم تا این مختصر چاقی از بدن من بیرون بره .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/30 15:52
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27941 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,609 کلمه

      سلام به همه ی   عزیزان همراهم 

      من  هم جز افرادی بودم که در گذشته با وجود اینکه برای لاغری  تلاش کنم اما نتیجه نگیرم اما بازم تلاش میکردم و بازم به دنبال لاغری بودم و هیچ وقت دست از تلاش برنمیداشتم تا با این راه آشنا شدم .یعنی من هیچ وقت. چاقی و نپذیرفتن که این بهترین  کار بود که باعث شد به این راه هدایت بشم 

      و اما  از وقتی  که در این مسیر الهی  هستم تغییر در افکار و باور و رفتارم به وجود اومده  و  جسمم تغییر کرده .

      من کسی بودم که در گذشته به خاطراینکه  همیشه رژیم و محدودیت داشتم حریص در خوردن بودم و همیشه گرسنه بودم و همیشه میگفتم خوش به حال لاغر ها که هر چی میخوان  میخورن و لاغر هم هستن   یعنی همیشه حسرت اون افراد لاغر رو داشتم .

      من در گذشته که  میخواستم لاغر بشم و رژیم داشتم همیشه هم به نوع خوردنم و مقدار خوردنم توجه داشتم که ببینم چی میخورم  تا مبادا چاقتر بشیم و اما الان که در این راه هستم مدتها هست ازاین کارها خبری نیست و من فقط رژیم فکری دارم و در افکارم وباورهام و رفتارهام دارم تغییر میکنم .

      من با بودن در آموزشها سایت متوجه شدم در گذشته من همیشه داشتم به چاقی توجه میکردم و اونم در وجود من بیشتر می‌شده .یعنی من یادم میاد از زمانی که بعد از ازدواجم شاهد اضافه وزن در جسمم بودم  به همه و خودم میگفتم وای چاق شدم خوبه رژیم بگیرم و کمتر بخورم تا از شرش رها بشم و یادم میاد اون  تلاش من در سال ۸۲ یا ۸۳اولین رژیم من بود البته در دوران نامزدی  هم چون متوجه شده بودم تپل شدم دوست داشتم که لاغر بشم برای شب عروسی و من رفتم باشگاه ثبت نام کردم اما نمی‌دونم چی شد که ادامه ندادم  شاید از این بود که هنوز اضافه وزن من کم بود و خیلی ناراحتم نمی‌کرد اما یه  سال بعد ازازدواجم که چاقتر شدم تصمیم گرفتم خودم هر چیزی  نخورم و …. و تونستم با همون کاری  که انجام دادم ۸کیلویی کم کنم و همه هم تشویقم میکردن. اما با این کارها داشتم  من به  چاقی بیشتر توجه میکردم .و من بعد از رها کردن رژیم  سریع باردار شدم و چقدر در اون دوران من چاقتر شدم و اضافه وزن شدیدی رو تجربه کردم تا جایی که هیچ‌کفشی پای من نمی‌رفت هیچ مانتو شلواری اندازه ی من نمیشد و من در اون دوران از چاقی خودم حالم بد میشد و  من به محض زایمان کردنم سریع سه ماه بعد اقدام به لاغری کردم  اونم با ورزش  ورژیم و و تونستم وزن خودم رو به ۶۷ کیلو برسونم اونم فقط با باشگاه و یکم کم خوری که خودم برای خودم تجویز میکردم و باعث حیرت همه میشدم و دیگه من باور کرده بودم به خاطر ازدواج و بارداری من باید چاق باشم مگر رژیم و ورزش داشته باشم  برای همین به محض رها کردن رژیم و باشگاه من سریع دوباره چاق میشدم و اما چون کلافه از رژیم ومحدودیت  بودم یه جاهایی رها میکردم و اون طور که دلم میخواست می‌خوردم .

      اما خب در جمع‌های دوستانه ی  خودم حس خوبی نداشتم موقع خرید حس خوبی نداشتم .موقع عروسی و مهمانی و ….حسم بد میشد و خودم رو سرکوب میکردم و با این کار داشتم فرصت رو برای چاقی بیشتر مهیا میکردم .

      در واقع چاقی و باید مثل یه آدم  فرض کنم که اگر به اون توجه منم اون زور و قدرت بیشتری پیدا می‌کنه و به راحتی بر من و لاغری غلبه می‌کنه و من یادم میاد بعد از ازدواجم. سرعت چاقی در بدن من خیلی بیشتر شده بود 

      و من به‌شدت از اون ناراحت و متنفر بودم .

      من یادم یاد چاقی چه لطمه های به من زده بود :

      باعث شده بود سنم بالاتر نشون داده بشه .

      باعث شده بود در هیچ لباسی زیبا و خوش اندام نباشم 

      باعث شده بود خیلی ازمدلها و  رنگها رو نپوشم 

      هر کفشی به  پام نمیرفت 

      هیچ کدوم ازطلاهام به دستم نمی‌رفتن نه النگو نه انگشترهام رو نمیشد استفاده کنم .

      کمر درد و زانو  درد شدید داشتم .

      کلی محدودیت در خوردن و خریدن و زمان داشتم 

      کلی  هزینه و زمان  میزاشتم که باشگاه برم اما فایده نداشت 

      اعتماد به نفس لازم رو برای حضور در جمع ها نداشتم .

      همیشه رفتارهای بی کلاس غذا خوردن داشتم مثلا تند و تند غذا  می‌خوردم و هیجانی می‌خوردم و همه چیز رو باید امتحان میکردم و می‌خوردم .و در واقع حریص در خوردن بودم .

      روابط خوبی با خودم نداشتم چون از خودم همیشه ناراحت بودم و گله داشتم و از دیدن خودم در آینه ناراحت میشدم .

      هیچوقت موقع خرید کردن لباس آزادی در انتخاب نداشتم و به سختی گیرم میومد .

      و من خلاصه بعد از بارداری دومم که چاقی زیادی رو در حد ۱۰۰کیلو تجربه کردم تصمیم گرفتم پیش  کارشناس تغذیه برم و زیر نظر ایشون خودم رو لاغر کنم و تونستم با زحمت و چنگ و دندون خودم رو متناسب کنم و تا وزن ۵۹ کیلو خودم رو برسونم اما هیچ وقت این لاغر های برای من ماندگار نبودند چون چاقی در ذهن من بود و من روبه سمت چاقی هل میداد.و همین بیشتر از چاقی تنفر میکردم و از اون میترسیدم اما فایده ای نداشت چون داشتم به چاقی توجه میکردم .و من با تصویر های ذهنی که از خودم داشتم دوباره خودم رو چاق میکردم .

      در واقع من دارم با این دوره ها یاد میگیریم به چیزی که الان در ما وجود ندارد یعنی لاغری توجه کنیم و به چیزی که در وجود ما هست یعنی چاقی توجه نکنیم و این کار احتیاج به زمان داره تا ما موفق  بشیم .پس عجله نکنید چون عجله باعث شکست ما میشه من خودم به شخصه حدودا دو سال و نیم هست در این مسیر هستم وخیلی  هم تغییر کردم و کمی تا ایده الم فاصله دارم اما ناراحت نیستم و بر عکس لذت میبرم ازاین سبک زندگی کردن و رفتار کردن با خودم و چون برای هدفم که لاغری هست ارزش قایل هستم پس در مسیر میمانم  تا به هدفم برسم و اصلا من در این راهم که با لاغری زندگی کنم همانطور که من سالها با چاقی زندگی کردم تا چاق شدم  پس من در حال یادگیری لاغری از این سایت هستم تا با لاغری هر لحظه زندگی کنم .

      و من زمانی که وارد سایت شدم از استاد شنیدم اگر من خیلی ازکارهای  نادرست رو انجام ندم خود به خود لاغر میشم. پس نیاز نیست من کار خاصی  بکنم  فقط کافیه نادرستها رو انجام ندم و خود به خود درست ها  رو انجام میدم .

      من یادم میاد برای لاغری چقدر به خودم زجر و سختی میدادم کمربند میبستم غذای بد مزه و آبپز می‌خوردم ساعتها در باشگاه عرق میرختم و ….اما حالا خندم میگیره به اون روزها ی گذشته و به قول استاد میگم فقط نیاز بعضی کارها رو انجام ندی بعضی افکار رو نداشته باشی  خود به خود حالت بهتر میشه و رفتارهای بهتری خواهی  داشت و به تناسب میرسی .

      پس من  از امروز در مورد چاقی خودم با کسی حرف نمی‌زنم یادم میاد در گذشته به هر  کس میرسیدم میگفتم که وای من چیزی نمی‌خورم ولی نمی‌دونم چرا چاقم اصلا چاقی من به خاطر فلان دارو و مشکل من هست تقصیر من که نیست  پس دیگه مدتها هست برای کسی حرف نزدم و توضیح ندادم و مشکل چاقی در من کمرنگ شد .

      پس سرزنش کردن خودم ممنوع هست من یادم میاد در گذشته که چاق بودم وقتی عکسی میگرفتم و یا داخل اتاق پرو میرفتم که خرید کنم خودم رو سرزنش میکردم و ناراحت میشدم یا اینکه یادم میاد به خاطر اینکه شکم بزرگم رو نبینم کمربند میبستم که اون رو نبینم و با این کارها چاقی رو در خودم بدتر و بیشتر میکردم و در واقع تنفر از چاقی باعث چاقی  بیشتر در من میشد  و اما مدتها هست خودم رو با عشق و علاقه دوست دارم و بغل میکنم و به خودم میگم این جسم من کار خودم هست من خودم اون رو به وجود آوردم و لی نمی‌دونستم دارم چی میکنم  پس جسم عزیزم کمک کن تا به هدفم برسم و به خودم محبت میکنم و به خودم احترام می‌زارم  و خودم رو تمام و کمال پذیرا هستم .و به خودم اطمینان میدم که من جسمم رو از این بهتر خواهم کرد چون من لایق بهترین اندام هستم .جسم من مال من هست و هر گرم چاقی  در وجود من به خاطر خودم هست  و خودم  اونها رو وارد جسمم کردم پس  خودم درستش میکنم .

      من می‌خوام از مزایای  لاغری  بنویسم :

      لاغری باعث آرامش روحی در وجود من میشه 

      لاغریباعث شادی و حال خوب  بیشتر  در وجود من میشه 

      باعث خوشتیپی میشه 

      باعث میشه لباسهای رنگ شاد  بپوشم 

      باعث سلامتی بیشتر میشه 

      باعث زیبایی چهره میشه 

      باعث جوانی  و شادابی میشه 

      باعث اعتماد به نفس بیشتر میشه .

      باعث میشه راحت تر به بقیه  خولسته هام  برسم .

      باعث میشه روابط  عالی با خودم و بقیه داشته باشم .

      خدای درونم رو بهتر  پیدا میکنم 

      ایمان و توکلم بهتر میشه .

      باعث میشه آزادی در خیلی از جنبه های زندگیم داشته باشم 

      باعث میشه از خوردن لذت ببرم و نترسم 

      باعث میشه بهتر عبادت کنم 

      باعث میشه به خودم احترام بیشتری بزارم  .

      باعث میشه دنیای بهتری رو تجربه کنم 

      باعث میشه  سبکتر  بشم .

      باعث میشه جمع و جور تر بشم و در همه جا به راحتی جام بشه .

      باعث میشه هر. فعالیتی رو که دوست دارم بدون محدودیت  انجام بدم.

       ‌‌‌‌‌‌‌‌باعث میشه  حتی در هر وعده ی غذایی کمتر غذا اسراف بشه .

      باعث میشه حتی کمتر غذا پخته بشه و کمتر غذا دور بریزیم .

      باعث میشه هیچ کس رو در خوردن اصرار نکنم 

      باعث میشه  اطرافیان  من هم متناسببتر  بشن 

      باعث میشه رابطه  ی بهتری با اطرافیانم داشته باشم 

      باعث میشه مثل یه ادم لاغر آرام و زیبا غذا بخورم .

      باعث میشه به خود باوری برسم .

      باعث میشه در اجتماع جایگاه بهتری داشته باشم 

      باعث میشه زندگی موفق ترس داشته باشم چون رضایتم ازخودم بیشتر میشه .

      باعث میشه …

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم