0

عادت‌ های چاق کننده (قسمت چهارم)

عادت‌ های چاق کننده
اندازه متن

عادت های چاق کننده دلیل اصلی چاقی افراد جامعه می باشد اما تصور عموم این است که ارثی بودن دلیل اصلی چاقی آنهاست.

عادت‌ های چاق کننده مجموعه رفتاری است که به واسطه افکار چاق کننده در ما شکل گرفته است و تاثیر مستقیم در چاق شدن ما دارند.

چاقی ارثی است یا عادتی

تصور عمومی درباره چاقی ارثی بودن آن است درحالی که با بررسی ساده می توان به این مهم پی برد که چاقی ارثی یا ژنتیکی نیست.

پی بردن به اینکه چرا عموم انسانها تصور می کنند چاقی ارثی است به ما کمک می کند تا درک بهتری از شرایط فعلی و دلایل آن داشته باشیم. در این صورت می توانیم با اطمینان بیشتر برای اصلاح وضعیت خود اقدام کنیم.

منطق ذهن چاق

چاقی به دلیل انتقال افکار و نگرش انسانها به نسل بعد از خود ایجاد می شود و به همین دلیل خیلی ها تصور می کنند چاقی ارثی است در صورتی که افکار و نگرش های چاق کننده به مرور توسط والدین به فرزندانشان منتقل می شود.

یکی از اعضای سایت در مطلب آموزشی (چرا لاغر نمی شم؟!) دیدگاهی را ثبت کرده بود که تایید کننده ارثی نبودن چاقی و عادتی بودن آن است.

درمورد منطق چاقی خودم باید بنویسم من منطق چاقی خود را ژنتیکی میدونستم چون تمام اطرافیان، عمه ها و عموهای من چاق هستند و طبق نظر دیگران ما خانوادگی چاق هستیم.

این منطق همیشه ما را به سوی بیشتر چاق شدن سوق میدهد و این امر را یک چیز طبیعی میدانستم.

الان متوجه منظور شما میشوم، به عنوان مثال: همسر من از خانواده متناسب است که همه میگویند این خانواده و طایفه آنها یک نفر چاق ندارند و واقعا من دقت کردم دیدم راست میگویند.

آنها همیشه منطقشان این است که ما هرچه بخوریم چاق نمیشویم و واقعا هم نمی شوند.

الان یکی از فرزندان من لاغر است درحالی که خوراک او بیشتر از دیگر افراد خانواده است حتی برای انواع پفک، چیبس، بستنی و غذا خوردن چون همیشه میگوید من به طایفه بابایی رفتم و چاق نمیشوم واقعا هم چاق نمیشود و سه فرزند دیگر من همیشه بهشون گفتند به طایفه مادری رفتید و آنها چاق شدند.

من الان متوجه شدم که منطق چاق با منطق افراد لاغر خیلی باهم تفاوت دارد پس بنابراین من بایستی اول منطق چاقی خود را به سمت منطق لاغری اصلاح کنم و وقتی هم که به لاغر شدن فکر میکنم و در گوشه ای از ذهنم میگویم من این را بخورم چاق میشم پس من متناسب نخواهم شد.

قدرت ذهن در لاغر شدن

عده زیادی نمی توانند تصور کنند که می شود با قدرت ذهن لاغر شد و وقتی صحبت از این روش می شود باعث شگفتی آنها می شود و توضیحات فایل امروز آگاهی بسیار عالی در زمینه قدرت ذهن در لاغری دراختیار شما دوستان عزیز قرار می دهد.

در این جلسه درباره تاثیر ذهن در لاغری توضیح داده می شود.

نیروی ذهن افراد متناسب با نیروی ذهن افراد چاق کاملا مشابه است، اما سوال اینجاست، چرا این نیرو در بعضی از افراد سبب تناسب اندام میشود و در عده ای دیگر باعث اضافه وزن می‌شود؟

چرا ما چاق هستیم؟

ما در جلسات قبل مسئولیت چاقی خود را پذیرفتیم، و اکنون باید بدانیم چه چیزی سبب اضافه وزن ما شده است.

چاقی محصول عادت های چاق کننده است. 

عادت های چاق کننده، رفتارهای اشتباه و تکراری هستند که به صورت ناخودآگاه در ما شکل گرفته است و برای مدت طولانی تکرار شده است، این رفتار در افراد مختلف بسیار متنوع است و در همه افراد بیش از یک رفتار است.

هر فرد چاق مجموعه ای از رفتارهای اشتباه تکراری دارد که به عادت‌ های چاق کننده آن فرد تبدیل شده اند و نتیجه این رفتار و عادت‌ها اضافه وزن است.

کنترل پرخوری و اشتها

ایجاد عادت‌ های چاق کننده

عادت‌ های چاق کننده بر اساس انتظار ما از چاقی شکل می‌گیرند. زمانی که افکار و فرمول‌های چاق کننده در ذهن ما ذخیره می‌شوند به تصاویر ذهنی چاق کننده تبدیل می‌شوند و به واسطه شکل گیری تصاویر چاقی از خودمان در ذهن،‌ به مرور انتظار چاق شدن در ما شکل می‌گیرد.

بر اساس انتظار چاق شدنی که در ما شکل گرفته است به مرور رفتارهایی در ما شکل می گیرد که به دلیل بارها تکرار شدن به عادت‌ های چاق کننده ذهن ما تبدیل می‌شوند.

همه ما بارها برای لاغر شدن اقدام کرده‌ایم و همیشه به اشتباه جسم خود را از طریق برنامه‌های رژیم غذایی و انجام ورزش‌های سخت و طولانی تحت فشار قرار داده‌ایم.

دلیل اینکه از سعی خود نتیجه مناسب کسب نکرده‌ایم این است که تلاش فیزیکی تاثیری در تغییر تصاویر چاقی ذهن و عادت‌ های چاق کننده ما ندارد و بنابراین نتیجه سعی و تلاش ما شکست خوردن است.

با دقت کردن به توضیحات این فایل فوق العاده آگاهی کاملی از نحوه ایجاد عادت‌ های چاق کننده کسب خواهید کرد و اینکه چگونه باید برای ایجاد عادت‌های متناسب کننده اقدام کرد.

خطاهای مغز چاق

تاثیر عادت ها در چاق شدن

چاقی نتیجه عادت‌ های چاق کننده است.

مقدار غذا و تنوع غذایی در چاق شدن اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم رفتار ما در برابر مواد غذایی است که باعث شکل گیری اضافه وزن در جسم ما می‌شود.

عادت یک فکر ساده است که بر اثر تکرار شدن به عادت تبدیل می‌شود.

عادت‌ های چاق کننده از تکرار واکنش های ما در برابر مواد غذایی ایجاد می شوند.

اگر شما از کودکی بارها شنیده باشید که چاقی در خانواده شما ارثی است،‌ تکرار این فکر به ظاهر ساده سبب می شود که شما در ذهن خود بپذیرید که چاق شدن شما کاملا طبیعی است و چه بخواهید،‌ چه نخواهید چاق خواهید شد چون ژنتیک خود را چاق شونده می دانید.

وقتی انتظار چاق شدن در شما نهادینه شد،‌ به مرور عادت‌ های چاق کننده ایجاد می شوند و به راحتی با تکرار آن عادت‌ها وضعت جسمانی شما از حالت متناسب به حالت چاق تبدیل می‌شود.

اهمیت موضوع عادت‌‌ های چاق کننده به اندازه‌ای است که برای متناسب شدن باید با تمرکز و اشتیاق عالی در مسیر شناسایی عادت‌ های چاق کننده و اصلاح آنها با عادت‌های متناسب کننده حرکت کنیم.

توضیحات قسمت چهارم دوره رایگان لاغری با ذهن درباره عادت‌ های چاق کننده به شما کمک می‌کند به شکل بهتری در مسیر متناسب شدن حرکت کنید و نتایج عالی کسب کنید

دلیل اصلی چاقی

چاقی به دلیل عادت های چاق کننده ایجاد می شود و عادت های چاق کننده خود نتیجه تکرار رفتارهای چاق کننده هستند.

رفتارهای چاق کننده ی نتیجه افکار چاق کننده ای هستند که تکرار شدن نگرش ما از زندگی را ایجاد می کنند.

دو نوع نگرش وجود دارد:

1- نگرش ضعیف کننده

2- نگرش قدرت دهنده

وقتی به هر دلیلی می پذیرید که لاغر شدن با تغییر در مصرف مواد غذایی به دست می آید به مرور تمرکز ما از ذهن و قدرت درون برداشته شده و بر مواد غذایی متمرکز می شویم.

به عبارتی دیگر قدرت متناسب بودن را از خودمان می گیریم و آن را به مواد غذایی می دهیم.

این نگرش در ما شکل می گیرد که نوع و مقدار مواد غذایی که مصرف می کنیم تعیین کننده وضعیت جسمی ما می باشد.

اگر از هر فردی که اضافه وزن دارد سوال کنید که چرا چاق هستی؟ احتمالا این پاسخ را خواهید شنید که: چون نمی توانم خوردنم را کنترل کنم.

همه افراد چاق این عقیده را دارند که توانایی کنترل اشتهای خود را ندارند و آنها قادر نیستند به اندازه مورد نیاز بدنشان غذا بخورند.

به نظر شما این نگرش همسو با چاق شدن است یا لاغر ماندن؟

قطعا باعث چاق شدن فرد خواهد شد.

تفاوت نگرش افراد چاق و لاغر

تنها تفاوت بین افراد چاق و لاغر تفاوت در افکار و نگرش آنها درباره خودشان است.

هیچ انسان لاغری عقیده ندارد که توانایی کنترل غذا خوردنش را ندارد.

همچنین عقیده ندارد که غذایی که می خورد باعث چاقی او خواهد شد.

نگرش کلی جوامع این است که افراد چاق به دلیل پرخوری کردن و فعالیت نداشتن چاق هستند. این در حالی است که همه ما افراد متناسب زیادی را می شناسیم یا دیده ایم که مقدار غذا خوردن آنها بیشتر از ما بوده و حتی فعالیت روزمره آنها کمتر از ما بوده است اما همیشه متناسب بوده اند.

تفاوت بین واقعیت زندگی افراد چاق و لاغر و نگرش جوامع درباره چاقی بیان کننده این واقعیت است که با همه پیشرفت های بشر در زمینه های مختلف اما همچنان نگرش آنها درباره چاقی نادرست می باشد.

تغییر نگرش اولین قدم برای لاغر شدن

برای لاغر شدن باید ابتدا نگرش خود درباره تحت فشار قرار دادن جسم از طریق برنامه های رژیمی و ورزشی را تغییر دهیم و بپذیریم که تنها عامل موثر در لاغر شدن تغییر محتوای ذهن و نگرش خود درباره لاغری است.

مهمترین اقدام ما برای لاغر شدن این است که نگرش خود درباره چاقی و مواد غذایی را مانند افراد متناسب اصلاح کنیم.

وقتی افکار و نگرش خود را تغییر دهیم به مرور واکنش های رفتاری ما همسو با افراد متناسب خواهد شد.

زمانی که نگرش ها و واکنش های رفتاری ما به اندازه کافی تکرار شوند به صورت خودبخودی باعث متناسب شدن جسم ما خواهد شد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

آگاهی از تفاوت عادت های خود با افراد متناسب به ما کمک میکند تا درک بهتری از دلیل چاقی خود داشته باشیم و به همین دلیل پذیرش مسئولیت چاقی ساده تر و منطقی تر خواهد شد.

مرحله اول:

برای این منظور لازم است با دقت و شرح انشایی سوالات مطرح شده را پاسخ دهید.

  • عادت چیست و به چه نوع رفتاری عادت گفته میشود؟
  • عادت های چاق کننده چه نوع عادت هایی هستند؟
  • لیستی از عادت های چاق کننده خود تهیه کنید و برای هر عادت شرح دهید چگونه باعث چاقی شما شده است.

به این نکته توجه کنید که هیچ عادتی به خودی خود چاق کننده نیست بلکه زمانی یک عادت به چاق کننده تبدیل میشود که نگرش شما درباره آن عادت این باشد که: من این عادت را دارم و به این دلیل چاق هستم یا نمی توانم لاغر شوم.

بعنوان مثال من عادت داشتم با وعده های غذایی نان می خوردم و تصور می کردم نان خوردن با غذا باعث چاقی من شده است. بنابراین من عادت خوردن نان با غذا را عامل چاقی خود می دانستم.

برای اینکه برای ذهن خود منطقی کنید که عادتی که تصور می کنید چاق کننده است واقعا چاق کننده نیست و نگرش شما در این سالها اشتباه بوده است باید فرد یا افرادی را پیدا کنید که عین عادت شما را دارند اما متناسب هستند.

  • برای هر عنوان از لیست عادت های چاق کننده خود نمونه هایی پیدا کنید که این عادت را دارند اما لاغر هستند.

به این شکل شما می توانید فرمول های چاقی ذهن خود را تغییر دهید.

مرحله دوم:

نگرش شما درباره عبارت “میـــل نـــدارم” چیست؟ آیا از این عبارت استفاده می کنید؟ در طی روز نسبت به تعارف دیگران چقدر می توانید از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده می کنید.

اگر به راحتی و به دفعات از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده می کنید انجام این مرحله از تمرین برای شما ضروری نیست اما اگر نسبت به استفاده از این عبارت احساس ناتوانی می کنید حتما با دقت تمرین این قسمت را انجام دهید.

  • چرا برخی افراد به راحتی از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده می کنند اما شما از این عبارت استفاده نمی کنید؟

سعی کنید از این لحظه در طی روز یا در مراسمات و مهامانی ها اگر احساس سیری داشتید نسبت به تعارف دیگران یا تمایل ذهن خود برای خوردن از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده کنید.

لیستی از مواقعی که از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده کردید را در بخش نظرات بنویسید و سعی کنید در طی ۱۵ روز هر روز گزارش عملکرد خود در استفاده از عبارت “میـــل نـــدارم” را بنویسید.

ضمنا شرح دهید که بعد از استفاده از عبارت “میـــل نـــدارم” چه احساسی داشتید.

ترکیب احساس با رفتاری که در خودمان ایجاد می کنیم باعث ثبات و ماندگاری آن رفتار به شکل عادت خواهد شد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضاعطارروشن

متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏

متن فایل تصویری جلسه‌ چهارم: (توسط خانم گلستان عزیز)

سلام دوستان خوبم! همراهان عزیز سایت تناسب فکری‌؛ من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم که این فرصت رو به من داد تا همراه شما دوستان خوبم باشم.امروز جلسه ی چهارم از دوره ی فوق العاده لاغری با قدرت ذهن رو با هم ادامه میدیم. 

در جلسات اول تا سوم درباره ی اینکه اصلا چرا ما چاق هستیم واینکه چطور باید لاغر بشیم صحبت کردم و اینکه خب از چه روش هایی تا حالا استفاده کردیم؟ آیا این روش ها درست هستن؟ اشتباه هستن؟ اگر اشتباه هستن چرا اشتباه هستن؟ روش صحیح چیه؟ 

خلاصه یه سری مقدمات رو ما به وجود آوردیم. بذر لاغری رو ما در ذهنمون کاشتیم. به یک خود باوری، به یک فکر مناسب، به یک اعتماد به خودمون رسیدیم که می تونیم تغییر کنیم و لاغر بشیم. 

جلسه ی امروز میخوام درباره ی یک موضوع بسیار مهم براتون صحبت کنم که در واقع منشأ اضافه وزن ماست و همین موضوع منشأ لاغری ما هم می تونه باشه. خیلی موضوع جذابیه؛ چون هر دو عامل بستگی به همین موضوع داره؛ یعنی اضافه وزن ما دقیقا به خاطر همین موضوعه و لاغر شدن ما هم در گرو استفاده و یادگیری چگونه استفاده کردن از این موضوعه و اون موضوع مهم قدرت ذهن ماست. 

لاغری با ذهن از اینجا یک رنگ و لعاب ویژه ای می گيره، یه کم پر رنگ تر میشه و شروع میشه آموزش لاغری با ذهن؛ پس انتظار دارم که خیلی با دقت، با حوصله، با اشتیاق مطلب این جلسه رو دنبال کنید و تمرينات اون رو به شکل عالی انجام بدین. 

خیلیا نمی تونن باور کنن که با قدرت ذهن میشه لاغر شد. دلیلش چیه؟

شما خودت الان فکر کن ببین چقدر می تونی باور کنی که با قدرت ذهن میشه لاغر شد؟

چرا میگم خیلیا نمی تونن؟ چون خب در این چند ساله خیلیا با من تماس گرفتن و پیام دادن و درباره‌ی چگونگی لاغری با ذهن صحبت کردن و از شروع صحبت ها شون مشخص بود که اطلاعی از لاغری با ذهن ندارن. 

حالا درسته بعضیاشون از دیگران شنیده بودن یا اینکه فردی رو دیده بودن که در دوره های ما شرکت کرده ونتیجه ی خیلی خوب گرفته، اونا هم مشتاق شده بودن که حالا مثلا تو چکار کردی؟ اونم گفته‌ بود که این کار رو کردم.  اونم اومده بود که درباره‌ی این روش اطلاعات بیشتری کسب‌ کنه.  

وقتی صحبت های اولیه بین ما رد و بدل می شد، کاملا مشخص بود که‌ این دوستان از قدرت ذهن خودشون در لاغری هیچ اطلاعی ندارن، چون همش داشتن عوامل بیرونی رو درباره‌ی چاقی شون عنوان می کردن که اینکه مثلا من همچین عادتی دارم.

من از بچگی چاق بودم. پدر، مادرم چاق بوده، من ناراحتی اعصاب دارم.  من قرص مصرف می کنم، من فلان بیماری رو دارم، من از بعد از ازدواجم چاق شدم.  همه یک دلايلی رو داشتن و دارن الانم که اصلا مربوط به چاق شدن شون نیست فقط باورهای اونهاست که بهشون ثابت کرده، بهشون القا کرده که شما به دلیل یه سری عوامل بیرونی چاق هستی

و ما اومدیم در جلسات اول تا سوم، اين عوامل بیرونی رو شناسایی کردیم و یکی یکی اونها رو لغو کردیم؛ یعنی در واقع من فرمول اینکه چطور باید شما عوامل بیرونی رو نقض کنید بهتون ياد دادم و اگر جلسات گذشته رو خوب کار نکردید، بهتره برگردید و از اول جلسات رو دنبال کنيد، تمریناتش رو انجام بدید تا به این توانایی برسید که در جلسه ی چهارم بتونید بهتر و راحت تر بپذیرید که لاغری با قدرت ذهن امکان پذیره.

خیلیا نمی تونن باور کنن که با قدرت ذهن میشه لاغر شد و من برای اینکه بتونم به اونها این آگاهی رو به شکل بهتری، بهترین راه حل اينو دیدم که بیام بهشون ثابت کنم که با همین قدرت ذهن اونا چاق شدن. وقتی یک نیرویی در وجود ما هست که می تونه ما رو چاق کنه و اون نیرو در وجود افراد دیگری هم هست که اونها رو متناسب کرده، بنابراین خیلی راحت‌تر میشه بپذیریم که خب؛ پس این نیرو در ما به شکل یک جسم چاق خودشو نشون داده ولی در افراد متناسب به شکل یک جسم لاغر و متناسب داره خودشو نشون میده، پس اختلاف کجاست؟

تنوع غذایی مهم نیست. فقط تفاوت در عادت هاست. حالا یه عادت چه طوری به وجود میاد؟ عادت یه فکر ساده س، تکرار میشه، تکرار میشه، تکرار میشه، تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت. ما خودمون هم خیلی از عادت ها مونو انتخاب نکردیم، مخصوصا اون دسته از افرادی که از سن خیلی پایین تر مثلا از ۳-۴ سالگی، ۵ سالگی یا مثل من که از بچگی اضافه وزن داشتن که عادت هاشونو خودشون انتخاب نکردن.

بر اساس فکر هایی که در ذهنشون به  وجود اومده، بر اساس باور هایی که در ذهنشون شکل گرفته، عادت های چاق کننده اونها ایجاد شده. حالا درسته من وقتی بزرگتر شدم، یه سری عادت ها رو خودم این دفعه اضافه کردم، چون آدم های چاق، یکی از خصوصیات مخربشون اینه که خیلی راحت از هم دیگه رفتارهای اشتباه همو یاد می گیرن؛

یعنی اگر من خودم ۱۰ تا عادت اشتباه دارم که منو به چاقی رسونده اگر ببینم که دوستم یه عادتی داره که من ندارم کافیه چند روز با این دوستم رفت و آمد داشته باشم، نشست و برخاست داشته باشم خیلی راحت من هم  اون عادت زشت رو یا عادت اشتباه رو، نه زشت، درست نیست، عادت اشتباه رو به عادت های چاق کننده خودم اضافه می کنم.

اما در دوران کودکی، نه، این کار به صورت غیر ارادی، غیر آگاهانه صورت گرفته. حالا به چه  شکل صورت گرفته، ببینید یک فکر وقتی تکرار بشه تبدیل میشه به‌  عادت. حالا عادت ها از کجا شکل می گیرن؟ چرا اصلا عادت ها در ما به وجود میان. عادت ها از باور ها به وجود میان، اگر شما چیزی رو باور کنید خود به خود در شما عادت های چاق کننده شکل میگیره که وضعیت شما رو مطابق با باورتون کنه.

یه مثال در مورد چاقی براتون بزنم؛ فردی که از بچگی بارها شنیده که‌ به خاطر خانواده ش ، به خاطر ژنتیک، به خاطر یه چیزی که مربوط به اون نیست، یعنی دست اون نیست، بهش تحمیل شده‌، اضافه  وزن داره، مخصوصا ژنتیک، کسی که باور کرده به خاطر ژنتیک اون اضافه وزن داره؛ این باور چه چیزی رو باعث میشه؟

اول فقط یه باوره و فرد هم هنوز اضافه وزن آنچنانی نداره اما وقتی باور می کنه که ژنتیک و ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن دارن یواش یواش عادت های چاق کننده در اون شکل می گیره که جسمش رو شباهت بده به باورش؛ یعنی اگر خیلی باور داشته باشه که ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن داره، اون فرد مطمئنا به اندازه ی پدر، مادر و يا حتي بیشتر از اونها اضافه وزن پیدا می کنه.

نقش عادت ها اینجوریه. به این شکل به وجود میان؛ یعنی يک رابط بین باور و جسم ما هستن. اگر خودمون رو سه قسمت کنیم یعنی به این شکل خودمون رو تعریف کنیم: باور، عادت و جسم. باور رو ما به وجود نیاوردیم. باور چجوری به وجود میاد؟ افکاریه که ما بارها مرورشون کردیم. حرف هاییه که شنیدیم از والدین مون، از جامعه، از رسانه‌ها، اینها به‌ شکل های مختلفی به مغز ما رسیده. 

ما اونها رو شنیدیم و دیدیم و درباره شون صحبت کردیم. اینا تبدیل میشه به باور. وقتی باور در ما ایجاد شد، بعد از اون عادت ها شکل می گیرن، دیگه اینجا ذهن ناخودآگاه وارد میشه. باید عادت‌ هایی رو در ما به وجود بیاره که در نهایت جسم ما رو متناسب کنه با باورمون، یعنی باید اینا با هم همطراز باشن. در یک خط باشن. نمیشه باورتون این باشه که مثلا من، چاقی ارثی ماست ولی اندامت متناسب باشه.

اینو برید سؤال کنید. در خانواده هایی که مثلا پدر، مادر اضافه وزن دارن، ۴تا هم بچه دارن، ۳تا شون چاقه، اون چهارمی چاق نیست، برین از اون چهارمیه سؤال کنید ، ببینید باور هاش درباره‌ی چاقی چیه؟امکان نداره اون فرد باور کرده باشه که مثلا ارث نقش داره در اضافه وزنش؛ یا مثلا مصرف دارو نقش داره در اضافه وزنش، اصلا به این شکل نیست، امکان نداره؛ اگه اون فرد آخری هم باور کرده بود که ارث نقش داره در اضافه وزنش، مطمئنا مثل ۳ تا فرزند دیگه‌ی خانواده، اونم چاق می شد.

عادت هابه اين شکل به وجود میان، ناخودآگاه به وجود ميان، دست ما نیست، انتخاب ما نیست. در واقع ما اون قدم اول رو برمیداریم، اون باور سازیه رو ما ایجاد می کنیم. چطور ایجادش می کنیم؟ با توجه کردن به موضوعات، به مطالبی که مطرح میشه. با چیزهایی که می شنویم.

با توجه کردن به اونها و تکرار کردنشون ما باور رو به وجود میاریم و بعد ذهن ناخودآگاه ما عادت ها رو بر اساس اون باور به وجود میاره و در نهایت جسممون تغییر شکل پیدا می کنه بر اساس باور هامون به وسیله ی عادت هامون و این روند دقیقا بر خلاف روندیه که همه ی شما ها و من برای لاغری می خواستیم انجام بدیم.

ما وقتی می خواستیم لاغر بشیم چکار می ‌کردیم؟ میومدیم بخش آخر رو که هیچ نقشی در چاق شدن نداره رو تحت فشار میذاشتیم؛ یعنی جسم شما عملا خودش نقشی نداره در انتخاب چاقی. شما یه سری باور ها رو در ذهنت ایجاد کردی، بعد ذهن ناخودآگاهت یه سری عادت ها رو در شما به وجود آورده وشما تنها کاری که کردی این بوده که عادت ها رو هی تکرار کردی، تکرار کردی، تکرار کردی و در نهایت جسمت شبیه شده به چیزی که شما باور کردی.

اما وقتی میخوای لاغر بشی اومدی چی کار کردی؟ اومدی این بخش آخر ، این نتیجه رو شما تحت فشار گذاشتی، می خواستی تغییرش بدی و به خاطر اینکه در تمام اون مدتی که شما نتیجه رو که همون چاقیه و همون جسمتونه رو تحت فشار گذاشتین با رژیم، با ورزش، با دارو، با هرچیزی؛ همون مواقع هم باورها هنوز سر جاش وجود داشته و عادت ها هم وجود داشته و به همین دلیله که شما از تلاش تون برای لاغر شدن نتیجه نگرفتی. شما کم تلاش نکردی، من کم تلاش نکردم برای لاغر شدن، کم  عرق نریختم، کم ندویدم، کیلومترها شاید هزاران کیلومتر من دويدم اما فایده نکرد. چرا؟

چون همون وقتایی که من داشتم به‌ خودم فشار می آوردم ، به جسمم فشار می آوردم، طبق برنامه غذا مصرف می کردم که اون باورهای اشتباه رو من داشتم. عادت های چاق کننده اشتباه رو هم داشتم؛ تنها چه اتفاقی می افتاد؟ اون زمانی که من خودمو تحت فشار میزاشتم، یه سری عادت ها رو کمتر تکرار می کردم خب؛ ولی تا کی می تونستم این کار رو انجام بدم؟

تا وقتی که می تونستم اون رژیم رو ادامه بدم؛ اما به خاطر اینکه  باوره هی سر جاش داره کار می کنه، هی داره مث سوخت رسانی، هی داره سوخت چاقی رو می رسونه، عادته هم هی داره سعی میکنه که تکرار بشه، یعنی ذهن ما هم هی داره سعی می کنه عادت ها رو تکرار کنه که به باور برسونه جسم ما رو، اما ما اومدیم جسم رو محدود کردیم، خوردن رو  محدود کردیم، فشار میاریم به جسممون

و اونجاست که یواش یواش از لحاظ اعصاب و روان ما به هم می ریزیم ؛ چون ذهن ما داره دستور میده به تکرار باورها، اما ما در نهایت اون نتیجه رو گرفتیم نمیذاریم کار پیش بره و خسته میشیم، درگیری میشه، عصبی‌ میشیم از ادامه دادن برنامه های رژیمی و ورزشی برای لاغری خسته میشیم و بعد؛

توجه کنيد ها؛ همین جا هم یه نکته ی خیلی مهم یادم اومد؛ ببینید فردی که ورزشکاره می خواد مثلا قهرمان بشه، می خواد در یک رشته ای واسه خودش تجربیات خوبی کسب کنه، مدال بیاره، خب اونم داره ورزش می کنه یا ما اگه رفتیم باشگاه، بدنسازی، رفتیم وزنه زدیم خب خیلیای دیگه هم داشتن میومدن باشگاه برا اینکه عضله سازی کنن، چطور اون ها از ورزش کردن خسته نمی شدن؟

میدیدی مثلا طرف با اشتیاق داره مدتهاست هی میاد میره وزنه های سنگین می زنه ولی من که‌ می رفتم، هی دنبال بهانه بودم‌ که نرم، اسممو نوشته بودم، ثبت نام کرده بودم، هزینه رو پرداخت کرده بودم ولی همش دنبال یه بهانه ای بودم که نرم ، مثلا بزاریم يه نیم ساعت دیگه، یه ساعت دیگه، حالا بزارم عصر میرم، نه امروز مهمان میخواد بیاد، حالا امروز انگار حس و حالش نیست، بزار از فردا میرم.

ببین ، اونم داره ورزش میکنه ولی مثل ما بهونه نمیارهبرا رفتن، چرا نمیاره، چون باورش اینه که میخواد ورزشکار بشه و عادت هایی در اون شکل گرفته که خیلی راحت اون داره یه فعالیت هایی انجام میده که در نهایت جسمش پرورش پیدا میکنه و اونو به خواسته هاش می رسونه که حالا در مثال ما پرورش اندامه؛ اما منی که می رفتم همون وزنه ها رو می زدم، همون حرکاتو میزدم اما، با یک باور متفاوت که من اومدم ورزش کنم که لاغر بشم، خب؛ در صورتی که باور اصلی من این بود که من همیشه چاق می مونم چون خانوادگی همه ی ما چاق هستیم.

این یکی از اون باورهای اشتباه من بود ولی همین یدونه کافی بود دیگه، همین یکی کافیه که فعالیت جسمی من برای لاغر شدن رو خنثی می کرد، مدتها باشگاه می رفتم، یه مقدار بگی نگی تغییر می کردم بعد دوباره به محض اینکه یه هفته ده روز که نمی رفتم دوباره می شدم همون آدم قبلی که بودم؛ یعنی قدرت باور بی نهایت بالاست و خسته هم نمیشه

هی داره راه خودشو میره، هی تو بخوای جلوشو بگیری، بخوای نتیجه رو تغییر بدی، بخوای جسمتو تحت فشار بزاری؛ اونکه تغییر نمی کنه، اونکه سر جای خودش هست و به محض اینکه شما خسته بشی به خاطر اون تضادی که بین ذهن ناخودآگاهت و رفتارت به وجود اومده، وقتی خسته میشی ول می کنی خیلی سریع همه چی بر می گرده.

و این مورد در تمام جنبه های زندگی ما هست. در کسب‌ و کار هست.  اونی که باورش این باشه که نمی تونه موفق بشه، اون که فکر میکنه که شرایط بیرونی مث مثلا دلار و بازار و رئیس جمهور و جامعه و اینها همه تأثیر دارن در موفقیتش یا در فروش روزانه ش، اون فرد یواش یواش یه عادت هایی رو در خودش شکل میده که کمتر فعالیت میکنه، کمتر جنس میخره، به‌ خاطر اینکه فروش کم شده کمتر میره مغازه و میاد به خاطر اینکه باورش اینه که بابا مشتری نیس، که حالا بریم بشینیم برق بسوزونیم که چی؟

یعنی من خودم این مراحل رو طی کردم ها؛ چون من خودم یه مدتی خب من فروشگاه داشتم و اون اوایل بحرانی بود که دلار یهو شروع کرد به تغییر و نوسان، خب خیلی شرايط ملتهب شده بود دیگه، هی یه جنسی رو می فروختیم گرون تر می بایست میخریدیم.

یه جاهایی چون باورم این شده بود که دیگه چون اوضاع داره خراب میشه، اصلا یادمه خودم، خودم یواش یواش یک عادت هایی در من شکل گرفت دیگه با اون شور و اشتیاق نمی رفتم سرکار. دیگه به اون شکل هیجان نداشتم که جنس جدید بیارم همیشه جنس جور باشه، نه حالا جنسم، طبقه م خالی میشد می گفتم حالا کسی نمی خواد بیاد، دقیقا یادمه ها؛ یعنی عادت هایی در من شکل گرفت که قشنگ کسب و کار من رو به سمت نابودی برد،

چرا ؟ چون هنوز کسب وکار من خیلی خوب بود ، من به خاطر تحت تاثیر قرار گرفتن حرف های اطرافیان و شرایط جوی یا شرایط حاکم بر جامعه، من باور کردم که دیگه موفق شدن  دیگه امکان نداره، دیگه ، دیگه طبیعیه که آدم کسب و کارش خراب بشه و فروش بیاد پائین. 

وقتی باور کردم در من عادت هایی شکل گرفت که اوضاع منو خراب کرد و جالبه اوضاع خراب شد، خراب شد ، خراب شد تا یک روزی با قدرت ذهن آشنا شدم شروع کردم به تغییر باورهام و بازم يواش يواش عادت هایی در من شکل گرفت که نتیجه ی زندگیم به مراتب بهتر از اون اوضاعی شد که من ۷-۸ سال قبل داشتم، چند سال قبل داشتم،

چرا؟ چون بازم يه سری عادت های جدید درمن شکل گرفت، همه چی یهو عوض نشد.عادت های جدیدی در من شکل گرفت و این عادت ها  درنهایت نتیجه رو رقم می‌زنه. عادت‌ ها درنهایت نتیجه ای برای شما رقم می‌زنه که برابر با باور شما نسبت به اون موضوعه و در مورد بحث امروز ما که اضافه وزن هست، وقتی شما باورت این باشه که طبیعیه که شما چاق بشی در شما عادت هایی شکل می گیره که شما رو به سمت چاقی هدایت میکنه و کل کار دوره ی لاغری با ذهن اینه که در شما باورهایی رو ایجاد کنه که شما می تونی متناسب بشی،

به شما تمریناتی میدیم که باانجام دادن اونها به این باور می رسی که میشه متناسب شد؛ به ذهنت برنامه های جدیدی میدیم که باور می کنی میشه لاغر شد و ناخودآگاه رفتارهای شما تغییر می کنه و در نهایت جسم شما هم تغییر می کنه و برابر میشه با باور شما و به اندازه ای که،

آها و نکته ی جالب اینه که چرا افرادی که در دوره ی ما شرکت میکنن نتایج مختلفی می گیرن؟ چون به اندازه ای که باورهاشون عوض میشه، در نهایت جسم اونها هم تغییر می کنه. زوری نیست، به اندازه ای که باورها تغییر کنه عادت هاشون عوض میشه و نتیجه ی جسمی شون هم تغییر می‌کنه. 

به همین دلیله که من تأکید کردم که ما در دوره ی لاغری با ذهن، رژیم غذایی نداریم، ورزش نداریم، دارو نداریم، چرا؟ چون اینا همه نتیجه رو میخواد تغییر بده، فایده نداره، ما باید اصل رو ، سرچشمه رو باید تغییر بدیم، ما باید باورها رو تغيير بدیم و باور ها چجوری عوض میشه؟ با افکار جدیدی که به شما میدم،

با توضیحاتی که به شما میدم، فایل های توضیحی به شما داده میشه که در اون فایل ها توضیحات خیلی کامل، خیلی اصولی تر ، خیلی طبقه بندی شده درباره‌ی اینکه چطور باید باورهای لاغر کننده رو در ذهنمون ایجاد کنیم به‌ شما یاد میدم وقتی اونها رو یاد می گیری، تکرارشون می کنی، ناخودآگاه عادت های چاق کننده در شما شکل می گیره که متفاوت با عادت های فعلی شماست و اون وقته که می بینی جسم شما هم تغییر می کنه،

خیلی از افرادی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن خب طبیعیه که اونها مثلا عادت پر خوری رو داشتن. ، عادت مثلا ترس از مواد غذایی رو داشتن. خیلی عادت های چاق کننده که همه‌ی ما الان داریم و مدتها هم هی خودشون سعی کردن که اونا رو عوض کنن. 

مثلا دیگه من تصمیم می گیرم که از امروز دیگه پرخوری نکنم، ریزه خواری، یکی از عادت های چاق کننده که همه ی افراد چاق به نوعی دارن؛ همه هم هی باخودشون تصمیم میگیرن ؛ نه دیگه من تصمیم می گیرم ریزه خواری نکنم. نه ، من از فردا دیگه؛ اینقدر تصمیمات گرفتیم، تصمیم گرفتم از امروز دیگه شیرینی نخورم، چقدر از این تصمیم ها گرفتیم. 

من خودم که بارها از این تصمیم ها گرفته‌بودم که دیگه از امروز شیرینی نمی خورم ، بزار این جعبه رو آوردن بخورم اینو‌، دیگه بعداز این دیگه محاله من لب بزنم ولی سی سال من می خوردم، همش هم می گفتم من نمی خوام بخورم، چرا؟ چون اصلا من تعیین نمی کنم که، عادت رو من ایجاد نکردم که من بخوام تصمیم بگیرم عوضش کنم؛ مثلا من بخوام تصمیم بگیرم من از امروز دیگه پرخوری نمی کنم.

مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که پرخوری کنی؟ مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که چاق بشی؟ که حالا میخوای تصمیم بگیری که لاغر بشی؟

اصلا با تصمیم نیست، با تغییر افکاره؛ اصلا خیلی موضوع متفاوته از چیزی که شما تا الان تجربه کردید.

موضوع لاغری با ذهن و تمام تلاش من در دوره ی لاغری با ذهن اینه که با دادن افکار جدید به شما ، شما رو در مسیر لاغری با ذهن هدایت کنم.باورهای جدید در شما بسازم و ناخودآگاه عادت های شما تغییر میکنه.  چقدر ما پیام ها داریم که در سایت هم هست می تونید مطالعه کنید….

بزار این جعبه رو آوردن بخورم اینو، بعد ديگه بعد از این دیگه محاله من لب بزنم ولی سی سال من می خوردم، همش هم هی می گفتم من نمی خوام بخورم،

چرا؟ چون اصلا من تعیین نمی کنم که، عادت رو من ایجاد نکردم که من بخوام تصمیم بگیرم که عوضش کنم. مثلا من بخوام تصمیم بگیرم من از امروز دیگه پرخوری نمی کنم. مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که پرخوری کنی؟ مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که چاق بشی؟ که حالا میخوای تصمیم بگیری که لاغر بشی ؟ اصلا با تصمیم نیست، با تغییر افکاره، اصلا خیلی موضوع متفاوته از چیزی که شما تا الان تجربه کردید.

موضوع لاغری با ذهن و تمام تلاش من در دوره ی لاغری با ذهن اینه که با دادن افکار جدید به شما، شما رو در مسیر لاغری با ذهن هدایت کنم. باورهای جدید در شما بسازم و ناخودآگاه عادت های چاق کننده شما تغییر می‌کنه.

چقدر ما پیام ها داریم که در سایت هم هست میتوند مطالعه کنید . چقدر پیام ها داریم از تغییر عادت های چاق کننده افرادی که در این دوره شرکت کردن، مثلا میان میگن من این عادت ها رو داشتم اما الان چند وقته دیگه خیلی راحت، ديگه اونها رو تکرار نمی کنم.

قبلا ما یه پرخوری ساده رو می خواستیم برطرف کنیم، چقدر بایستی زحمت بکشیم، چقدر رنج می کشیدیم آخرشم، نمی شد؛ حالا این یه ذره رو بخور، دیگه از بعداز این دیگه نخور. چطوره که الان افرادی که از دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن، استفاده کردن، اینقدر راحت می تونن نسبت به مواد غذایی بی میل باشن؟

اصلا یکی از پارامترهایی که میشه سنجید تفاوت آموزش لاغری با ذهن با سایر روش ها رو اینه که افراد چاق به هیچ وجه نمی تونن بگن میل ندارم یعنی گفتن عبارت دو کلمه ای میل ندارم برای یک فرد چاق به مراتب سخت تر از مثلا حتی فتح قله ی اورسته.  اینقدر سخته که مثلا بخوای با یک شیرینی مواجه بشی با یک اصرار دیگران مواجه بشی، برای خوردن و بتونی بگی میل ندارم.

من که خودم تا زمانی که در مسیر چاقی بودم و از لاغری با ذهن اطلاع نداشتم یاد ندارم چیزی رو گفته باشم میل ندارم. اصلا برام خنده دار بود مثلا به کسی تعارف می کردم مثلا بفرما شیرینی، مثلا می گفت میل ندارم، می گفتم یعنی چی میل ندارم؟ خب بردار بخور، مگه میلیه؟ خوردنیه،

اصلا نمی دونستم که میل ندارم یعنی چی و همه ی دوستانی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن همین نتیجه و همین ویژگی رو نداشتن، نمی تونستن قبلا بگن میل ندارم؛ اما چطوره میان میگن ما به راحتی می تونیم بگیم میل نداریم؟ چطوره که خودشون انتخاب می کنن؟ اصلا همین می تونه یه موضوع خیلی جالب باشه براتون، از امروز سعی کنید، تصمیم بگیرید در مواقعی که پرخوری حساب میشه بگید میل ندارم. ببینید چقدر می تونید موفق  باشید؟ ببینید چند روز می تونید موفق باشید؟ اصلا اگه همینو فقط بتونی انجام بدی، من تضمین می کنم شما متناسب میشی.

نمیشه، واقعا سخته یعنی اصلا ، نشدنیه وقتی در مغز شما یک فرمولی وجود داره و اون فرمول تبدیل شده به عادت، بعد ما بخوایم بیایم تصمیم بگیریم که در مقابل این عادت ایستادگی کنیم. اصلا همچین چیزی امکان نداره، باید فرمول عوض بشه، باید عادت عوض بشه. خود به خود عادت عوض میشه و هماهنگی بین جسم و باور به وجود میاد.

در واقع عادت های ما هماهنگ کننده ی بین جسم و باورهای ما هستن؛ یعنی هماهنگی رو به وجود میارن. وقتی باورت اینه که شما چاق می شی؛ حالا این باور به‌ هر طریقی ممکنه به‌ وجود بیاد؛ باور اینکه چاقی من ارثیه، باور اینکه خب طبیعیه که مثلا در مورد خانم ها، خانمها وقتی باردار میشن اضافه وزن پیدا می کنن، يه باور خطرناک دیگه ای که در خانم ها هست، سن شون که به ۴۰ سال می رسه سوخت و سازشون میاد پایین و چاق می‌شن.

می دونید چقدر آدم ها به من پیام میدن که مثلا سن شون بین ۳۷-۳۸ تا ۴۲-۴۳ هست و میگن که مثلا چند ماهه شدید شروع کردیم به چاق شدن. مثلا ۱۰ کیلو توی ۳-۴ ماه اینا چاق شدن.

اولین چیزی که ازشون می پرسم اینه: این جمله رو شنیدی که خانمها به ۴۰سال که‌ میرسن سوخت وساز شون میاد پایین وچاق می‌شن؟ و همه میگن آره. میگم باور دارید؟ میگن آره خب، احتمالا درسته دیگه، چون خودمون هم اینجوری شدیم.

یه زمانی اینو شنیده شاید خیلی سال های قبل اینو شروع کرده به شنیدن، باورش کرده؛ الان که نزدیک سن ۴۰ سال که میشه یواش یواش عادت هایی در اون افراد به وجود میاد که جسمشون رو برابر کنه با باور اینکه در ۴۰ سالگی یا از ۴۰ سالگی به بعد ديگه طبیعیه چاق شدن.

فردی که مثلا به پزشک مراجعه می کنه، یک دارویی براش تجویز میشه و پزشک به اون تذکر میده که این دارو می تونه چاقت کنه یا این دارو اشتها رو زیاد میکنه بلافاصله یک باور در اون فرد شکل می گیره و از همون روز عادت هایی در اون فرد به وجود میاد که اشتهاش زیاد می شه. آره، بعد میگی خب پس چی شد؟ میگه این قرص رو مصرف کردم ، دیگه هی تند تند گشنم می شد، اصلا گشنه شدن  برای چیه؟

اگر درست فکر کنیم مثلا ببینیم غذا برای اینه که بدن ما به انرژی نیاز داره خب برای اینکه بتونه انرژی شو تأمین کنه، نیاز به مصرف مواد غذایی داره.

چطور فردی که تا هفته ی قبل، تا روز قبل به یک شکل داشت مواد غذایی رو مصرف می کرد، از امروز که یه قرص رو مصرف می کنه و دکتر بهش گفته که این قرص اشتها رو زیاد می کنه یهویی مثلا علاقه ش به مواد غذایی بیشتر میشه، اشتهاش، اشتهاش بیشتر میشه،

اصلا خیلیا نمی دونن معنی اشتها چيه؟ پرخوری رو میگن اشتهامون زیاد شده، وقتی گفتی اشتها، یعنی یه چیزی از اون درون، از اون درون، داره میگه بده، در صورتی که این پرخوری، این اشتها  نیست، تو از بیرون داری به زور وارد می کنی،

اشتها چیه؟ اون فرمان مغزیه، اون فرمول مغزیه که به وجود اومده، تبدیل شده به‌ یه عادت، داره یواش یواش يه  عادت رو در شما به وجود میاره که با فاصله ی زمانی کمتر غذا بخوری. خیلیا این مشکلو دارن،

مثلا میگن در طول روز ما بارها و بارها گشنمون میشه. همه‌ی این ها عادته و ترفند ذهن ناخودآگاهه برای اینکه جسمتون رو به باورتون که چاق شدن طبیعیه برسونه. اونایی که فکر میکنن که مثلا اگر غذا نخورن یا معده‌ شون خالی باشه مثلا سردرد میگیرن. خیلیا اون باور رو دارن که مثلا ما اگر غذا نخوریم یا اگر معده مون خالی بشه خیلی زود سردرد میگیریم این یه باوره

چون باور کردن همچین چیزی رو، عادت هایی در اون ها شکل می گیره که اونها تند تند سردرد میگیرن که غذا بخورن که در نهایت هم بتونن چاق بشن. همش موضوع اینه که اینا باید چاق بشن در نهایت، خب همین فرد در ماه مبارک رمضان می بینید که سرش درد نمی گیره؛ یعنی یکی دو روز اول چرا، یه کم سر درد می گیره اما چون ذهن ناخودآگاه شون متوجه میشه که حکمی بالاتر از حکم خودش وجود داره که اونم غذا نخوردن به‌ خاطر روزه داریه؛

یعنی ترس از  روزه خواری باعث میشه که شما وقتی سرت هم یه کم درد میگیره، غذا نخوری و این فرمول به هم می ریزه در مغزت. چون قبلا به محض اینکه سردرد شروع می شد فرد می رفت غذا می خورد اما در ماه مبارک رمضان به خاطر اینکه نمی تونه غذا بخوره، سر، درد میگیره یکی دو روز اول، اما چون نمی تونه غذا بخوره، این فرمول به‌ هم می خوره و تا آخر ماه رمضان می بینی که فرد دیگه سردردهای ناشی از اینکه غذا نخوردم رو نداره.

چطور این اتفاق می افته؟ غیر از اینه که فقط فرمول مغزی تغییر می کنه که سردرد نمی گیره؟ که شما نیاز به خوردن نداشته باشی؟ در اصل این فرمول فعلا میره تو حالت ذخیره، stand by میشه تا بعد از ماه رمضان می بینی دوباره شروع میشه.

خیلیا این تجربه رو دارن که در ماه رمضان، یه سری عادت هاشون خیلی راحت عوض میشه، بلافاصله بعد از ماه رمضان دوباره برمی گردن به‌ روز قبل، به عادت های قبلی شون؛ چون اون فرمول ها در اون ماه به اون شکل کارایی نداره.

چرا؟ چون ذهنت می دونه که حکمی بالاتر از دستور خودش وجود داره و شما به هیچ وجه نمی تونی غذا بخوری؛ اما در روزهای عادی، نه،به این شکل نیست ، کاملا شما آزاد هستی و ذهنت می تونه با هر بار دعوت کردن شما به خوردن، شما رو وادار به خوردن کنه. خیلی خوشحالم همراه شما هستم.

موضوع جلسه‌ ی امروز خیلی مهم بود. بارها این فایلو گوش بکنید.فکر کنید به تأثیر ذهنتون در اضافه وزن . فقط این نباشه که فایل ها رو گوش کنید، حتما به این موضوع فکر کنید. خودتون بیشتر مثال پیداکنید که چه رفتارهایی تون عادته؟ و اصلا همین عادت هاست که باعث چاقی شما شده

به عنوان تمرین این جلسه: اولا اینکه اون موضوع “میل ندارم ” رو سعی کنید خودتون بدون اینکه فرمول های مغزی تون رو تغییر بدید، بتونید بهش برسید که بتونید بگید” میل ندارم”.

دوم اینکه سعی کنید از امروز عادت های غذایی تون رو شناسایی کنید.

نمی خوام هم خیلی سخت گیری کنید در این باره. نمی خوام حساس بشید حالا که مثلا،مشخصا عادت به چیزی میگن که بیشتر از يک بار داره تکرار میشه، این ميشه  عادت، مثلا من چی دارم؟ یکی از عادت های چاق کننده قبل من این بود که حتما بایستی با چای مثلا کلوچه می خوردم یا مثلا بایستی حتما با چایی به جای قند یا شکر مثلا بایستی شکلات می خوردم.

اینا عادته، هيچ قانونی نیست؛ یعنی هيچ نمی تونیم بگیم مثلا، نه طبع من اینه، نه بدن من شیرینی رو می کشه، یعنی چی میکشه؟ مثل اینه که مثلا فرد آهن ربا باشه؛ مثلا بگه من آهن رو می کشم.، اون یه قانونه ، اون اصلا جاذبه ی آهن رباست.  

اینکه بدنم شیرینی رو می کشه یعنی چی؟ یه باوره اشتباهه ، وقتی تکرارش کردی ، باورت میشه ، خب مطمئنا عادت هایی در شما به وجود میاد که رفتارت میشه مطابق با باورت. آره بابا من چقدر به شیرینی نياز دارم، هی که شیرینی می‌ خورم انگار بیشتر دوباره میلم میشه ولی دیدید که خیلی از آدم ها، نه، علاقه ای به شیرینی ندارن. پس چطوریه؟ بدن اونها نمی کشه؟ بدن شما فقط میکشه؟ 

تفاوت بین شما ولاغر ها ، تنها تفاوت در عادت هاتونه. و عادت های چاق کننده شما به خاطر باورهای اشتباهتونه که در شما به وجود اومده و ما در دوره ی لاغری با ذهن تمام سعی مون اینه که باور های اشتباه رو شناسایی کنیم ، اونها رو کنار بزاریم و باورهای جدید رو در ذهن خودمون به وجود بیاریم.

بر اساس این باورهای جدید عادت های جدید در ما شکل میگیره و در نهایت جسم ما به سمت متناسب شدن حرکت میکنه و دلیل اینکه من ادعا می کنم لاغری با ذهن همیشگیه اینه که وقتی عادت های شما عوض بشه همینطور که الان شما به خاطر عادت هاتون چاقی تون همیشگی بوده؛

یعنی هر باری که تلاش کردی لاغر بشی دوباره چاق شدی، خب به خاطر چیه؟ به‌ خاطر چیه که جسمت دوباره برمیگرده به حالت قبلی؟ به خاطر همین عادت هاته دیگه. شما دوباره تکرار می کنی، بر میگرده به جسم قبلیت که همون چاقیه،

همین طور که چاقی در شما ماندگاره، چون به خاطر عادت ها و باور های اشتباه چاق کننده در ذهنته، وقتی که یاد بگیری با قدرت ذهن لاغر بشی، وقتی  فرمول های ذهنیت تغییر کنه، وقتی باور های جدید رو بسازی و عادت های جدید در شما شکل بگیره ؛ بنابراین خیلی طبیعیه که متناسب شدن هم برای شما همیشگی میشه،

امیدوارم که هر کی اضافه وزن داره، با سرزمین لاغر ها آشنا بشه، از طریقی با این مسیر آشنا بشه، وارد بشه و به هدفش برسه، رؤیای لاغری شو محقق کنه و باقی مونده ی عمرش رو در یک جسم جدید و با یک زندگی جدید تجربه‌ کنه و اينو بدونید که آدم های چاق مثل گذشتهٔ خودم و دوستانی که احیانا اضافه وزن دارن و این فایلو نگاه می کنن، یک برتری ویژه نسبت به لاغر ها داریم که نمی دونستیم و این خیلی بهمون حال میده، اینه که ما می تونیم یک زندگی جدید رو تجربه کنیم.

خیلی چیزای جدید رو شما می تونید تجربه کنید وقتی متناسب بشید.؛ از خرید کردن؛ از تغییر در رفتارت، احساست، شادی درونیت، خیلی تغییرات در زندگی شما به وجود میاد که اینها در زندگی افراد لاغر به وجود نمیاد؛ چون اونا از اول لاغر بودن و اصلا نمی دونن که چاقی چیه که بخوان از لاغری شون لذت ببرن؛

اما منی که از وزن ۱۳۴-۱۳۵ الان در این شرایط هستم می دونم چقدر لذت بخشه .من اگر ، ۳-۴سال پیش اصلا این کت به تن من هم نمی رفت . شاید به این شکل آخرین حدی بود که می تونستم اینارو به هم برسونم.

الان اگر يه کت من مثلا  لارج می پوشم و به این شکل به تنم می‌شینه، لذتش چیزی نیست که به این راحتی به پایان برسه.هر باری که من لباس مورد علاقه م رو می پوشم لذت می برم از اندام جدیدی که برای خودم ساختم و این چیزیه که برای همه می تونه اتفاق بیوفته، نه اینکه فقط برا من یا این عده ی زیادی که از دوره ها استفاده کردن.

هر کسی، فرمول های ذهنی شو تغییر بده، چه بخواد چه نخواد لاغر میشه ، مثل خود شما که نخواستی و چاق شدی . مگه شما تصمیم گرفتی چاق بشی؟ نه، یه سری باور در ذهن شما ایجاد شد، به خاطر اون باورها یه سری عادت ها در شما ایجاد شد و در نهایت شما چاق شدی و چه بخوای و چه نخوای تا ابد چاق می مونی.

حالا هی برو ورزش کن ، رژیم بگیر، بدو ، قرص بخور، جراحی کن، فایده نداره، چون باورهات با قرص و دارو و جراحی و اينا عوض نمیشه؛ بنابراین عادت هاتم عوض نمیشه و چونکه تا ابد نمی تونی با عادت هات مبارزه کنی و هیچ کس نمی تونه، هر رژیمی و ورزشی و کاریو شروع کنی، در نهایت شکست میخوری و اونو رها می کنی، دوباره عادت های قبلی تکرارشون شروع میشه و شما به همون جسم قبلی بر میگردی،

بنابراین یکبار تصمیم بگیر ، از روش صحیح که آموزش لاغری با ذهنه، برای لاغری اقدام کن و از نتیجه ای که خودت به وجود مياری تا ابد لذت ببر.هر جا که هستید در پناه خداوند متعال، شاد باشید و در مسیر متناسب شدن  و منتظر قسمت های بعدی این دوره ی فوق العاده ی لاغری با ذهن باشید

خدانگهدار!

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.05 از 164 رای

https://tanasobefekri.net/?p=11424
برچسب ها:
323 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Zahra
      1402/06/31 15:38
      مدت عضویت: 49 روز
      امتیاز کاربر: 1575 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 312 کلمه

      سلام

      عادت به رفتارهایی که مدام در طول روز یا بیشتر مواقع تکرار می کنیم گفته می شود

      حالا عادت های چاق کننده چی هست به اون رفتارهای غذایی که ما اون ها رو تکرار میکنیم و بعد از هر بار تکرار آن حس می کنیم چاق تر خواهیم شد

      عادت های که من دارم یکیش تند و با عجله خوردن غذا هست که این عادت رو باعث چاقیم می دونم دیگه ناخنک زدن به سیب زمینی سرخ کرده و کلا زمانی که چیزی سرخ می کنم به اون ناخنک میزنم یا مدام یریخچال میرم تا ببینم چیزی برای خوردن هست اگه باشه میخورم یا سیرم به خوراکی های داخل یخچال فکر می کنم که این عادتها رو هم باعث چاقی می دونم

      برای این که نقض کنم این عادت ها رو که باعث چاقی من نیستند به خانواده ام نگاه کردم دیدم شوهرم یا برادرم و حتی پدرم خیلی تند و با عجله غذاشون رومیخورن ولی لاغر هستند یا پسرم مدام سر یخچال هست یا همشمیپرسه چیزی داریم برا خوردن ولی لاغر هستش یا همه اعضای خانواده‌ام موقع سرخ کردن هرکس از راه میرسه یه ناخنکی میزنه 

      من از موقعی که عضو این سایت شدم سعی کردم تا جمله میل ندارم رو زیاد استفاده کنم اوایل برام سخت بود ولی الان عادت کردم و به راحتی وقتی سیر باشم میگم میل ندارم

      از دیروز جاهایی که گفتم میل ندارم مامانم شربت البالو درست کرده بود سیر بودم گفتم میل ندارم

      تو یخچال هلو و انگور داشتیم  سیر بودم برنداشتم گفتم میل ندارم

      شب سیب زمینی کبابی درست کردم سیر بودم گفتم میل ندارم

      صبح امروز حلوا درست کردم همه حلوای تو بشقاب رو نخوردم چون سیر شدم و گفتم میل ندارم

      هربار که گفتم میل ندارم اولش ذهنم گفت بخور ممکنه بعداز نباشه ولی من محلش نذاشتم بعد چند لحظه باز گفت خوبه نخوردی چون سیر بودی

       استاد واقعا از شما ممنونم که این مطالب آموزنده رو به رایگان منتشر می کنید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سکینه
      1402/06/12 22:24
      مدت عضویت: 28 روز
      امتیاز کاربر: 920 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 266 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان

      سلام بر استاد ارزشمندم 

      عادت یعنی تکرار یک فکر در ذهن که توسط ورودیهامون پذیرفتیم که براثر تکرار زیاد به عادتهای رفتاری تبدیل میشه ودر نتیجه این رفتارهای چاق کننده باعث چاقی در جسم ما میشود ،

      عادت های چاق کننده در من 

      -خوردن  نان با غذا که من فکر میکردم علت چاقیم هست 

      -چربی و غذاهای سرخ کردنی

      – میوه و خوراکی خوردن در لابلای وعده های غذایی 

      -خوردن غذای سنگین در شب 

       توی فامیلمان خانواده ای هست که هر لحظه حتی نصف شب از خواب بیدار میشن غذا ومیوه میخورن و اکثر ِغذاهاشون سرخ کردنی هست ولی همشون اندامی متناسب دارند و همیشه برام سوال بود که خدایا من هیچ وقت اندازه اینا نمیخورم ولی چرا اونا متناسبن ولی من نه الان دلیلش را درک میکنم ممنونم استاد عزیزم بابت آموزشاتون 

      من از جمله( میل ندارم )خیلی کم استفاده میکنم ومن بیشتر باید به خودم این جمله را بگم وقتی که سر یخچال می رم ومیوه ها رو میبینم که امروز از ابتدای روز که فایل و گوش دادم دوبار به خودم گفتم میل ندارم و خداروشکر میکنم تا الان که کامنت می نویسم تونستم از این جمله استفاده کنم هر چند کم

      راستی استاد امروز صبح به صورت کاملا معجزه من دو ساعت تونستم تحمل کنم و صبحانه نخورم این در صورتی بود که من صبحا که از خواب بیدار میشم فوری باید صبحانه بخورم وگر نه انرژی ندارم هیچ کاری بکنم ،من اصلا متوجه نبودم که صبحانه نخوردم تا دخترم بیدار شد گفت صبحانه میخوام ومن تازه متوجه شدم که خودم هم صبحانه نخوردم ومن این را یک نشانه میبینم که در مسیر لاغری هستم وخدارو شکر میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ارام
      1402/06/06 11:19
      مدت عضویت: 384 روز
      امتیاز کاربر: 391 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 238 کلمه

      اولین ومهمترین قدم برای رهایی از چاقی ولاغر شدن تغییر نگرش است.تغییر نگرش با تغییر محتوای ذهنی صورت میگیرد.این کلید راه است.

      علت اصلی چاقی عادتهای چاق کننده ی ماست.چاقی ارثی نیست بلکه عادتی ست.علت اینکه عموم ان را ارثی میدانن به جهت انتقال بینشهای خودشان به نسل بعد هست.که این بینشها تولید رفتار میکنن و رفتارها تکرار میشن وعادتها رو ایجاد میکنن.

      ذهن ما تصویریست وقتی با دیدن و شنیدن و بازخورد از اطرافیان انتظار چاقی و تصویر ذهنی چاقی در ما شکل گرفت تمام.ذهن دست بکار میشه.باورها ی چاقی ایجاد میشه.باورها فورمولهای ذهن ما رو میسازن و ما میریم به سمت چاقی ناخوداگاه

      وقتی خودم رو بررسی میکنم من حتی وقتی ۴۸ کیلو بودم احساس چاقی داشتم .۵۶کیلو هم بودم همینطور ۶۹ هم که بودم همینطور الان ۸۵ هم هستم همینطور.تصویر ذهنی من از خودم چاقی بود هرگز از هیکل خودم راضی نبودم .همیشه حس چاقی داشتم و ترس از خوردن غذا.و من پیش نیامد با یه حس اسودگی غذا بخورم وهمیشه بعد غذا منتظر چاقی بودم.

      الان میدونم تنها درمان من اینه که تو همین سایت همونجایی که کمپ کردم بمونم و هرروز از اگاهیهای سایت استفاده کنم تا اونجایی که توجهم رو از چاقی بردارم ومتمرکز لاغری بشم.تا اونجایی که حواسم پرت چیزهای دیگه نشه.تو همین سرزمین که یک گروه انسان به ته خط رسیده ساکن هستن  منم هستم می مونم تا با یه جسم متناسب و ذهن اروم از اینجا برم شاید هم نرم تا اخر بمونم😅

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/04 21:11
      مدت عضویت: 39 روز
      امتیاز کاربر: 1815 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 417 کلمه

      به نام آنکه رحمان ورحیم است❤️

      سلام به عاشقان لاغری🌹

      دردیدگاه قبلی عادتهای چاق کننده ام رابرای تان شرح دادم.

      واماعادتهای متناسبی که درمن بوجودآمد. 

      وقتی دوره،100 گام روطی میکردم،خب اولش استرسم کم شدومن خیلی آرام شدم.وبدنبال این آرامش، ولع غذاییم کمرنگ شدوهمینطوراکثرعادتهای چاقم ازبین رفت وانگارکه محوشد! 

      من صبحهاتاساعتها بعدازبیداری هم میلی به خوردن نداشتم.معده ام ضعف می‌کرد ولی انگاریه چیزی راه گلوم روبسته بود

      واینکه عادت ریزه خواری براحتی ازسرم افتادوچشمم دیگه دنبال موادغذایی نیست.همراه غذا اصلاًمیلی به خوردنه سالادوسبزی ندارم. وفقط غذاموبه اندازه ای که میل داشته باشم میخورم.وازهمه مهمترعادت چایی خوردن درمن خیلی کمرنگ شده وفقط شبهایکی یادو تاجایی میخورم. 

      دیگه میلی به خوردن میوه ندارم اگرهم بخورم انگار2پرس غذاخوردم.

      بین دو وعده غذایی چیزی جز آب نمیتونم بخورم ودیگه وقت وزمان خوردن برام معنایی نداره هرساعتی گرسنه باشم میخورم حتی اگه آخرشب باشه. 

      وجالبه که همراه غذاوبعدازغذاهم آب میخورم. 

      من الان بیشتروعده های غذایموبرنج میخورم حتی ماکارانی که خیلی دوست دارم روبدون ترس وبدون حس چاقی به اندازه ای که میلم بکشه میخورم. 

      منی که قبلاًمعتادموادغذاییه شیرین بودم الان از طعم شیرین فراریم.

      من قبلاً طاقت نداشتم صبر کنم تاغذاحاضربشه اماالان غذاهم که آماده بشه برام مهم نیست بخورم. نخورم. 

      بعضی وقتهاکه سیرم، یه چیزی میبینم هوس میکنم که بخورم.مثلاًچندروزپیش توی یخچال چشمم خوردبه انگوروطبق عادت قبلیم دستموبردم که بردارم یهو صدای ذهنم رو شنیدم که باصدای بلندگفت:من که نمیخورم.فوری دستمو کشیدم عقب وگفتم منم نمی‌خورم.چندساعت بعدمیلم کشید یه خوشه کوچیک خوردم. 

      قبلاًمیرفتم راهپیمایی برای اینکه لاغربشم ولی الان میرم راهپیمایی که آدمای لاغرروببینم وتودلم تحسین شون کنم تاتوجه ذهنمو ببرم طرف خواسته ام. 

      وقتی اطرافیانم کیکی کلوچه ای چیزی بهم تعارف میکنندخیلی راحت میگم میل ندارم. نمی‌خورم. 

      واون بنده خداهاکه خبرندارندمن فرمولامو دستکاری کردم تعجبشون میشه ومیگن:توکه همیشه مثل جارو برقی هم چی رو میخوردی حالاچی شده؟ همنشین ملکه شدی که نمی خوری؟! 

      الان شبهاوقتی میخوام بخوابم همش اندام لاغرم جلوی چشمامه اونم بالباسهای زیباوخوشرنگ درفضاهای سبزوبهشتی. 

      صبح هم که ازخواب بلندمیشم باحس خوب وآرامش ازخالق جانم سپاسگزاری میکنم بابت بیداریم، سلامتی ام، آرامشم، وهدایتم به این مسیرزیبا وشگفت انگیزواولین کاری که انجام می‌دهم تمریناتم روانجام میدم و فایل های دوره رو نگاه میکنم و دیدگاه بچه هارومیخونم وتا زمانیکه گرسنه نشم اصلاًیادخوردن نمی افتم وفقط دوست دارم تمرینات انجام بدهم. 

      وتمام این تغییرات فقط باانجام دادن تمرینات لاغری باذهن خودبه خوددرمن بوجودآمده.بدون هیچ رنج وسختی وبدون رژیم غذایی و ورزش هرروش دیگری و باراحتی ولذت. 

      برای همین شورواشتیاقم برای ادامه دادن زیادشده چون نتیجه شوتجربه کردم. 

      همین الانم بااینکه چندجلسه ازدوره گذشته،حس میکنم سبکترشدم ولباسام کمی گشادشده واین راحت لاغرشدن خیلی لذتبخشه.

      پس قدرفرشته نجاتمون،استادعطارروشن عزیزروبدونیم تمریناتی روکه سخاوتمندانه به مامیدهندروگام به گام انجام دهید تاشگفتی تاثیرشودرخودتون ببیند.

      پس مشتاقانه وبااشتیاق ادامه دهیدلاغرمیشوید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/04 16:02
      مدت عضویت: 39 روز
      امتیاز کاربر: 1815 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 313 کلمه

      به نام زیبای تماشایی هستی❤️

      باسلام وتشکرازاستادبینظیرم،که بامهربانی منو راهنمایی وهدایت میکند🙏

      موضوع:عادت‌های چاق کننده. 

      من قبلاًخیلی کم غذابودم.وهمه تعجب میکردندکه بااینکه کم خورم،چراچاقم؟

      تااینکه،من ترازوخریدم.وروزی2باریعنی صبح وشب موقع خواب،خودم رو وزن میکردم.بعداز یه مدت،یواش یواش اشتهاوولعم،نسبت به غذابیشترشدومن، آرام آرام پرخورشدم.وبدون اختیارشروع کردم به خوردن…

      من میخوام توی این دیدگاه،هم عادتهای چاقیه خودموبنویسم وهم تغییرعادتهای چاقم،تااینجاکه آموزشهای لاغری باذهن روادامه دادم روبنویسم.

      من قبل ازاین دوره،دردوره100 گام لاغری،شرکت کردم.ودرپایان دوره،یعنی بعداز100روز9کیلوازوزنم کم شد.وحال وروحیه ام،خیلی خوب شد بسیاری ازعادتهای چاقم،یاعوض شدیاکمرنگ شد.

      ابتداعادتهای چاق کننده من.

      مهمترین عادت چاقی من،ریزه خواری بود.

      هرماده خوراکی روکه میدیدم،یه کم ازش میخوردم.

      میوه زیادمیخوردم وباورم این بودکه،میوه وسبزی چاق نمیکنه.

      عادت بعدیم این بودکه،چایی زیاد میخوردم.وعادت داشتم سرغذاچندتاچای لیوانی بخورم.

      هرخوراکی که بهم تعارف می‌کردندمیخوردم.حتی اگه اونودوست نداشتم.

      عادت دیگم این بودکه غذای نونی زیادمیخوردم.وباورم این بود که،برنج چاق میکنه ولی غذای نونی چاق نمیکنه.

      عادت دیگم این بودکه،همیشه مثل ایست بازرسی داخل یخچال بودم.

      به شیرینی وکلوچه که اصلاًبی احترامی نمیکردم.ومیخوردم.

      عادت دیگم اینکه،طاقت نداشتم صبرکنم،تاغذاآماده بشه.تاموقع غذاخوردخوردمیخوردم.

      هرکاری میخواستم انجام دهم،اولش یه چیزی میخوردم.

      باورم این بودکه،راهپیمایی وورزش وفعالیت،منو لاغر میکنه.واگه یه روز راه نمی‌رفتم،یافعالیتم کم میشدمطمئن میشدم که چاق میشم.

      عادتم این بودکه،همراهه غذاسبزی وسالاد زیادی بخورم.وباورم این بود که،چربیه غذامومیسوزنه.

      عادت دیگم این بود که،بلافاصله بعدازبیداری صبحونه میخوردم اونم مفصل.وباورم این بود که،صبحونه چاق نمیکنه.

      باورداشتم آب همراه غذاوسرغذاچاق میکنه.نمیخوردم.

      عصرهایه غذای سبکی میخوردم،که شام نخورم.چون باورم این بود که،شام آدمو سنگین وچاق میکنه.ولی تاموقع خواب ریزه خواری میکردم.ومخصوصاًشبهامیوه زیادمیخوردم.وباورم این بود که،میوه چاق نمیکنه.

      عادت دیگم این بود که،وقتی میوه میخوردم دلم ضعف می‌کرد سرش کیکی چیزی میخوردم.

      باورم  این بود که،خواب بعدازظهرچاق میکنه.برای همین حتی اگه،خسته ام بودم،نمیخوابیدم.

      موقع غذاخوردن،همش به چاقیم فکرمیکردم.واگه دولقمه بیشترمیخوردم،میگفتم حتماًچاقترمیشم.

      عادت دیگم این بود که باید سرساعت غذامیخوردم.

      موقع خواب هم،مراقبه چاقی روانجام میدادم.وهمش فکرمیکردم،فرداچی بپزم؟ چطوری بپزم که خوشمزه تر بشه؟و…

      صبح هم بعدازبیداری تجسم چاقی روانجام میدادم.یعنی توی آینه هیکلم روبررسی میکردم.ومیگفتم چاقترشدم.وحس خودموبد میکردم.

      ایناعادتهای چاقه ذهن من بود. 

      فعلاًتااینجای داستان رو داشته باشید،تامن برم یه فایل ازاستادعزیزم روببینم،وباانرژی واشتیاق بیشتربقیه داستان روبراتون تعریف کنم.

      شماهم تاوقتی من برمیگردم،مشتاقانه ادامه دهید. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/06/03 15:52
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 46 کلمه

      استاد خدا قوت! 

      بابت بروز رسانی این متن ۶/۲ 

      رفتارتون درس پشتکار و تداوم به من میده و دیدن این جمله( بروز رسانی شده) برام خیلی انگیزه بخشه و هر بار می بینمش انرژی میگیرم. 

      مانا باشید وسلامت و ما از وجودتون فیض ببریم ! به امید خدای مهربان!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/03 14:28
      مدت عضویت: 39 روز
      امتیاز کاربر: 1815 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 244 کلمه

      به نام خدای لاغری.
      وسلام به عاشقان لاغری.
      موضوع. عادت چیست؟
      فکر ونگرش مادرموردموضوعی باتوجه مکررماوتکرارآن تبدیل به عادت می‌شود.
      عادت هاتبدیل به رفتارمامیشوند
      مادونوع عادت داریم عادت درست وعادت اشتباه
      استمرار عادت موجب رشدو گسترش آن درمامیشودو به باورتبدیل میشود
      وباورهافرمان های مغزی رامی سازندوکل جسم ماتحت تاثیراین فرمان های مغزی قرارمی گیرد.
      پس تاباورعوض نشه فرمان های مغزی عوض نمیشه وتا فرمان های مغزی عوض نشه جسم ماعوض نمیشه.
      مثال. من شنیدم که (چاقیه من ارثیه) وقتی بهش توجه وفکرمی کنم ذهنم مرکزتوجه من روتکرارمیکنه ومن به فکرکردن به اینکه چاقیه من ارثیه عادت میکنم واز همه بدترمرتب درموردش حرف میزنم وبه همه میگم چاقیه من ارثیه!
      و این عادت دراثرتکراردرمن به باور تبدیل میشه وباور اینکه چاقیه من ارثیه درمغزم تثبیت میشه وتبدیل به فرمول مغزیه چاقیه من ارثیه میشه.
      وحالاتوهرکاری بکنی لاغر نمیشی چون خودت این باور رادرمغزت بوجودآوردی که چاقیه من ارثیه وتااین فرمول ازتوی مغزت پاک نشه تلاشت برای لاغر شدن به جایی نمیرسه.
      پس بایدبرای پاکسازی این باور یه باورجدید بسازی تاباورقبلی رونقص وخنثی کنه.
      برای این کاربایدتمامه مراحلی که شرح داده شدرو انجام دهی و باور درست به مغزت بدهی.
      مثلاًباور(من براحتی لاغرمیشوم) که باتوجه وتکرارو صحبت درموردآن وازهمه مهمتر «تمرین عملی» یعنی پیداکردن نمونه آن برای مغزت راحت وباورپذیرش میکنی
      ووقتی مغزت بپذیره لاغرشدن راحته،سریع دست به کارمیشه وفرمولاشومیسازه وطبق اون فرمولا فرمان های مغزی به تمامه بدن صادر میشه ومابه شکل باورمون به راحتی لاغرمیشویم.
      واین ازشگفتی های تمرینات ذهنیه که ازکوتاه ترین راه مارو به مقصدمیرسونه.
      تنهابرگ برنده ما درمقابل فرمول‌های چاقی انجام تمرینات ذهنیه دوره وتکرارواستمراره.
      پس مشتاقانه ادامه می‌دهیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/06/02 22:48
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,355 کلمه

      به نام خدای مهربان متن  ۶ ( ناشنوایان )

      خیلی زود سردرد میگیریم این یه باوره…

      …چون باور کردن همچین چیزی رو، عادت هایی در اون ها شکل می گیره که اونها تند تند سردرد میگیرن که غذا بخورن که در نهایت هم بتونن چاق بشن. همش موضوع اینه که اینا باید چاق بشن در نهایت، خب همین فرد در ماه مبارک رمضان می بینید که سرش درد نمی گیره؛ یعنی یکی دو روز اول چرا، یه کم سر درد می گیره اما چون ذهن ناخودآگاه شون متوجه میشه که حکمی بالاتر از حکم خودش وجود داره که اونم غذا نخوردن به‌ خاطر روزه داریه؛ یعنی ترس از  روزه خواری باعث میشه که شما وقتی سرت هم یه کم درد میگیره، غذا نخوری و این فرمول به هم می ریزه در مغزت. چون قبلا به محض اینکه سردرد شروع می شد فرد می رفت غذا می خورد اما در ماه مبارک رمضان به خاطر اینکه نمی تونه غذا بخوره، سر، درد میگیره یکی دو روز اول ، اما چون نمی تونه غذا بخوره، این فرمول به‌ هم می خوره و تا آخر ماه رمضان می بینی که فرد دیگه سردردهای ناشی از اینکه غذا نخوردم رو نداره. چطور این اتفاق می افته؟ غیر از اینه که فقط فرمول مغزی تغییر می کنه که سردرد نمی گیره؟ که شما نیاز به خوردن نداشته باشی؟ در اصل این فرمول فعلا میره تو حالت ذخیره، stand by میشه تا بعد از ماه رمضان می بینی دوباره شروع میشه. خیلیا این تجربه رو دارن که در ماه رمضان، یه سری عادت هاشون خیلی راحت عوض میشه، بلافاصله بعد از ماه رمضان دوباره برمی گردن به‌ روز قبل، به عادت های قبلی شون؛ چون اون فرمول ها در اون ماه به اون شکل کارایی نداره.چرا؟ چون ذهنت می دونه که حکمی بالاتر از دستور خودش وجود داره و شما به هیچ وجه نمی تونی غذا بخوری؛ اما در روزهای عادی، نه،به این شکل نیست ، کاملا شما آزاد هستی و ذهنت می تونه با هر بار دعوت کردن شما به خوردن، شما رو وادار به خوردن کنه. خیلی خوشحالم همراه شما هستم. موضوع جلسه‌ ی امروز خیلی مهم بود. بارها این فایلو گوش بکنید.فکر کنید به تأثیر ذهنتون در اضافه وزن . فقط این نباشه که فایل ها رو گوش کنید، حتما به این موضوع فکر کنید. خودتون بیشتر مثال پیداکنید که چه رفتارهایی تون عادته؟ و اصلا همین عادت هاست که باعث چاقی شما شده و به عنوان تمرین این جلسه:اولا اینکه اون موضوع “میل ندارم ” رو سعی کنید خودتون بدون اینکه فرمول های مغزی تون رو تغییر بدید، بتونید بهش برسید که بتونید بگید” میل ندارم”.دوم اینکه سعی کنید از امروز عادت های غذایی تون رو شناسایی کنید. نمی خوام هم خیلی سخت گیری کنید در این باره. نمی خوام حساس بشید حالا که مثلا،مشخصا عادت به چیزی میگن که بیشتر از يک بار داره تکرار میشه، این ميشه  عادت، مثلا من چی دارم؟ یکی از عادت های قبل من این بود که حتما بایستی با چای مثلا کلوچه می خوردم یا مثلا بایستی حتما با چایی به جای قند یا شکر مثلا بایستی شکلات می خوردم.اینا عادته، هيچ قانونی نیست؛ یعنی هيچ نمی تونیم بگیم مثلا، نه طبع من اینه، نه بدن من شیرینی رو می کشه، یعنی چی میکشه؟ مثل اینه که مثلا فرد آهن ربا باشه؛ مثلا بگه من آهن رو می کشم.، اون یه قانونه ، اون اصلا جاذبه ی آهن رباست.  اینکه بدنم شیرینی رو می کشه یعنی چی؟ یه باوره اشتباهه ، وقتی تکرارش کردی ، باورت میشه ، خب مطمئنا عادت هایی در شما به وجود میاد که رفتارت میشه مطابق با باورت. آره بابا من چقدر به شیرینی نياز دارم، هی که شیرینی می‌ خورم انگار بیشتر دوباره میلم میشه ولی دیدید که خیلی از آدم ها، نه، علاقه ای به شیرینی ندارن. پس چطوریه؟ بدن اونها نمی کشه؟بدن شما فقط میکشه؟ تفاوت بین شما ولاغر ها ، تنها تفاوت در عادت هاتونه.و عادت های شما به خاطر باورهای اشتباهتونه که در شما به وجود اومده و ما در دوره ی لاغری با ذهن تمام سعی مون اینه که باور های اشتباه رو شناسایی کنیم ، اونها رو کنار بزاریم و باورهای جدید رو در ذهن خودمون به وجود بیاریم.بر اساس این باورهای جدید عادت های جدید در ما شکل میگیره و در نهایت جسم ما به سمت متناسب شدن حرکت میکنه و دلیل اینکه من ادعا می کنم لاغری با ذهن همیشگیه اینه که وقتی عادت های شما عوض بشه همینطور که الان شما به خاطر عادت هاتون چاقی تون همیشگی بوده ؛ یعنی هر باری که تلاش کردی لاغر بشی دوباره چاق شدی، خب به خاطر چیه؟ به‌ خاطر چیه که جسمت دوباره برمیگرده به حالت قبلی؟به خاطر همین عادت هاته دیگه.  شما دوباره تکرار می کنی، بر میگرده به جسم قبلیت که همون چاقیه، همین طور که چاقی در شما ماندگاره، چون به خاطر عادت ها و باور های اشتباه چاق کننده در ذهنته، وقتی که یاد بگیری با قدرت ذهن لاغر بشی، وقتی  فرمول های ذهنیت تغییر کنه، وقتی باور های جدید رو بسازی و عادت های جدید در شما شکل بگیره ؛ بنابراین خیلی طبیعیه که متناسب شدن هم برای شما همیشگی میشه، امیدوارم که هر کی اضافه وزن داره، با سرزمین لاغر ها آشنا بشه، از طریقی با این مسیر آشنا بشه، وارد بشه و به هدفش برسه، رؤیای لاغری شو محقق کنه و باقی مونده ی عمرش رو در یک جسم جدید و با یک زندگی جدید تجربه‌ کنه و اينو بدونید که آدم های چاق مثل گذشتهٔ خودم و دوستانی که احیانا اضافه وزن دارن و این فایلو نگاه می کنن، یک برتری ویژه نسبت به لاغر ها داریم که نمی دونستیم و این خیلی بهمون حال میده، اینه که ما می تونیم یک زندگی جدید رو تجربه کنیم. خیلی چیزای جدید رو شما می تونید تجربه کنید وقتی متناسب بشید.؛ از خرید کردن؛ از تغییر در رفتارت، احساست، شادی درونیت، خیلی تغییرات در زندگی شما به وجود میاد که اینها در زندگی افراد لاغر به وجود نمیاد؛ چون اونا از اول لاغر بودن و اصلا نمی دونن که چاقی چیه که بخوان از لاغری شون لذت ببرن؛ اما منی که از وزن ۱۳۴-۱۳۵ الان در این شرایط هستم می دونم چقدر لذت بخشه .من اگر ، ۳-۴سال پیش اصلا این کت به تن من هم نمی رفت . شاید به این شکل آخرین حدی بود که می تونستم اینارو به هم برسونم. الان اگر يه کت من مثلا  لارج می پوشم و به این شکل به تنم می‌شینه، لذتش چیزی نیست که به این راحتی به پایان برسه.هر باری که من لباس مورد علاقه م رو می پوشم لذت می برم از اندام جدیدی که برای خودم ساختم و این چیزیه که برای همه می تونه اتفاق بیوفته، نه اینکه فقط برا من یا این عده ی زیادی که از دوره ها استفاده کردن. هر کسی، فرمول های ذهنی شو تغییر بده، چه بخواد چه نخواد لاغر میشه ، مثل خود شما که نخواستی و چاق شدی . مگه شما تصمیم گرفتی چاق بشی؟ نه، یه سری باور در ذهن شما ایجاد شد، به خاطر اون باورها یه سری عادت ها در شما ایجاد شد و در نهایت شما چاق شدی و چه بخوای و چه نخوای تا ابد چاق می مونی. حالا هی برو ورزش کن ، رژیم بگیر، بدو ، قرص بخور، جراحی کن، فایده نداره، چون باورهات با قرص و دارو و جراحی و اينا عوض نمیشه؛ بنابراین عادت هاتم عوض نمیشه و چونکه تا ابد نمی تونی با عادت هات مبارزه کنی و هیچ کس نمی تونه، هر رژیمی و ورزشی و کاریو شروع کنی، در نهایت شکست میخوری و اونو رها می کنی، دوباره عادت های قبلی تکرارشون شروع میشه و شما به همون جسم قبلی بر میگردی، بنابراین یکبار تصمیم بگیر ، از روش صحیح که آموزش لاغری با ذهنه، برای لاغری اقدام کن و از نتیجه ای که خودت به وجود مياری تا ابد لذت ببر.هر جا که هستید در پناه خداوند متعال، شاد باشید و در مسیر متناسب شدن  و منتظر قسمت های بعدی این دوره ی فوق العاده ی لاغری با ذهن باشید

                                  .          خدانگهدار!

      پایان گام چهارم 

      خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت!بریم برای قسمت جذاب بعدی….ادامه دارد…. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5851 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 19 کلمه

        سلام و درود
        از اینکه در رشد و گسترش آگاهی سایت تناسب فکری همکاری می کنید بی نهایت سپاسگزارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار گلستان
          1402/06/03 15:46
          مدت عضویت: 132 روز
          امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          همیار لاغری
          محتوای دیدگاه: 163 کلمه

          سلام استاد ! 

          خواهش می کنم .

          من از شما ممنونم که چشم منو به یه دنیای شگفت انگیز باز کردید و منو با خودم ودنیا وخدای عزیزم بیشتر آشنا کردید.

          دنیامو قشنگ تر و عاشقانه تر کردید و متوجه شدم که من چقدر آدم ها رو دوست دارم وبا شناخت بیشتر خودم و فطرت انسانها هر روز بیشتر عاشق کمک کردن به اونها میشم و برام فرقی نداره ناشنوا باشن یا نه ، چون قدرت رو در روح تک تک اونها می بینم. واز خدای خوبم بی نهایت سپاسگزارم که هر روز انسانهای فرهیخته ای رو در مسیر زندگی من قرار میده که پر پرواز من باشن و با هم به هر آنچه بخوایم می رسیم . دست در دست هم وبا پشتکار وتلاش والبته دید مثبت

          برای همه ی شما عزیزانم آرزوی بهترین ها رو دارم .

          اینجا که هستم عالییییم و هر آنچه رو که اینجا یاد میگیرم با جان و دل انجام میدم و از انجام اونه که نتیجه میگیرم 

          و ادامه میدم تا ابد….

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/28 07:22
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,140 کلمه

                        به نام خدای مهربان 

                                                      متن ۵ ( ناشنوایان )

      دیگه از ‌امروز شیرینی نمی خورم…

      …بزار این جعبه رو آوردن بخورم اینو، بعد ديگه بعد از این دیگه محاله من لب بزنم ولی سی سال من می خوردم، همش هم هی می گفتم من نمی خوام بخورم، چرا؟چون اصلا من تعیین نمی کنم که، عادت رو من ایجاد نکردم که من بخوام تصمیم بگیرم که عوضش کنم. مثلا من بخوام تصمیم بگیرم من از امروز دیگه پرخوری نمی کنم. مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که پرخوری کنی؟ مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که چاق بشی؟ که حالا میخوای تصمیم بگیری که لاغر بشی ؟ اصلا با تصمیم نیست، با تغییر افکاره، اصلا خیلی موضوع متفاوته از چیزی که شما تا الان تجربه کردید.

      موضوع لاغری با ذهن و تمام تلاش من در دوره ی لاغری با ذهن اینه که با دادن افکار جدید به شما، شما رو در مسیر لاغری با ذهن هدایت کنم.باورهای جدید در شما بسازم و ناخودآگاه عادت های شما تغییر می‌کنه. چقدر ما پیام ها داریم که در سایت هم هست میتوند مطالعه کنید .چقدر پیام ها داریم از تغییر عادت های افرادی که در این دوره شرکت کردن، مثلا میان میگن من این عادت ها رو داشتم اما الان چند وقته دیگه خیلی راحت، ديگه اونها رو تکرار نمی کنم. قبلا ما یه پرخوری ساده رو می خواستیم برطرف کنیم، چقدر بایستی زحمت بکشیم، چقدر رنج می کشیدیم آخرشم، نمی شد؛ حالا این یه ذره رو بخور، دیگه از بعداز این دیگه نخور. چطوره که الان افرادی که از دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن، استفاده کردن، اینقدر راحت می تونن نسبت به مواد غذایی بی میل باشن؟ اصلا یکی از پارامترهایی که میشه سنجید تفاوت آموزش لاغری با ذهن با سایر روش ها رو اینه که افراد چاق به هیچ وجه نمی تونن بگن میل ندارم یعنی گفتن عبارت دو کلمه ای میل ندارم برای یک فرد چاق به مراتب سخت تر از مثلا حتی فتح قله ی اورسته.  اینقدر سخته که مثلا بخوای با یک شیرینی مواجه بشی با یک اصرار دیگران مواجه بشی، برای خوردن و بتونی بگی میل ندارم. من که خودم تا زمانی که در مسیر چاقی بودم و از لاغری با ذهن اطلاع نداشتم یاد ندارم چیزی رو گفته باشم میل ندارم. اصلا برام خنده دار بود مثلا به کسی تعارف می کردم مثلا بفرما شیرینی، مثلا می گفت میل ندارم، می گفتم یعنی چی میل ندارم؟ خب بردار بخور، مگه میلیه؟ خوردنیه، اصلا نمی دونستم که میل ندارم یعنی چی و همه ی دوستانی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن همین نتیجه و همین ویژگی رو نداشتن، نمی تونستن قبلا بگن میل ندارم؛ اما چطوره میان میگن ما به راحتی می تونیم بگیم میل نداریم؟ چطوره که خودشون انتخاب می کنن؟ اصلا همین می تونه یه موضوع خیلی جالب باشه براتون، از امروز سعی کنید، تصمیم بگیرید در مواقعی که پرخوری حساب میشه بگید میل ندارم. ببینید چقدر می تونید موفق  باشید؟ ببینید چند روز می تونید موفق باشید؟ اصلا اگه همینو فقط بتونی انجام بدی، من تضمین می کنم شما متناسب میشی. نمیشه، واقعا سخته یعنی اصلا ، نشدنیه وقتی در مغز شما یک فرمولی وجود داره و اون فرمول تبدیل شده به عادت، بعد ما بخوایم بیایم تصمیم بگیریم که در مقابل این عادت ایستادگی کنیم. اصلا همچین چیزی امکان نداره، باید فرمول عوض بشه، باید عادت عوض بشه. خود به خود عادت عوض میشه و هماهنگی بین جسم و باور به وجود میاد. در واقع عادت های ما هماهنگ کننده ی بین جسم و باورهای ما هستن؛ یعنی هماهنگی رو به وجود میارن. وقتی باورت اینه که شما چاق می شی؛ حالا این باور به‌ هر طریقی ممکنه به‌ وجود بیاد؛ باور اینکه چاقی من ارثیه، باور اینکه خب طبیعیه که مثلا در مورد خانم ها، خانمها وقتی باردار میشن اضافه وزن پیدا می کنن، يه باور خطرناک دیگه ای که در خانم ها هست، سن شون که به ۴۰سال می رسه سوخت و سازشون میاد پایین و چاق می‌شن. می دونید چقدر آدم ها به من پیام میدن که مثلا سن شون بین۳۷-۳۸تا۴۲-۴۳ هست و میگن که مثلا چند ماهه شدید شروع کردیم به چاق شدن. مثلا ۱۰کیلو توی ۳-۴ماه اینا چاق شدن. اولین چیزی که ازشون می پرسم اینه: این جمله رو شنیدی که خانمها به ۴۰سال که‌ میرسن سوخت وساز شون میاد پایین وچاق می‌شن ؟ و همه میگن آره.میگم باور دارید؟ میگن آره خب ، احتمالا درسته دیگه، چون خودمون هم اینجوری شدیم. یه زمانی اینو شنیده شاید خیلی سال های قبل اینو شروع کرده به شنیدن، باورش کرده؛ الان که نزدیک سن ۴۰سال که میشه یواش یواش عادت هایی در اون افراد به وجود میاد که جسمشون رو برابر کنه با باور اینکه در ۴۰سالگی یا از ۴۰ سالگی به بعد ديگه طبیعیه چاق شدن. فردی که مثلا به پزشک مراجعه می کنه، یک دارویی براش تجویز میشه و پزشک به اون تذکر میده که این دارو می تونه چاقت کنه یا این دارو اشتها رو زیاد میکنه بلافاصله یک باور در اون فرد شکل می گیره و از همون روز عادت هایی در اون فرد به وجود میاد که اشتهاش زیاد می شه.  آره، بعد میگی خب پس چی شد؟ میگه این قرص رو مصرف کردم ، دیگه هی تند تند گشنم می شد، اصلا گشنه شدن  برای چیه؟اگر درست فکر کنیم مثلا ببینیم غذا برای اینه که بدن ما به انرژی نیاز داره خب برای اینکه بتونه انرژی شو تأمین کنه، نیاز به مصرف مواد غذایی داره. چطور فردی که تا هفته ی قبل ، تا روز قبل به یک شکل داشت مواد غذایی رو مصرف می کرد، از امروز که یه قرص رو مصرف می کنه و دکتر بهش گفته که این قرص اشتها رو زیاد می کنه یهویی مثلا علاقه ش به مواد غذایی بیشتر میشه، اشتهاش، اشتهاش بیشتر میشه، اصلا خیلیا نمی دونن معنی اشتها چيه؟ پرخوری رو میگن اشتهامون زیاد شده، وقتی گفتی اشتها، یعنی یه چیزی از اون درون، از اون درون، داره میگه بده، در صورتی که این پرخوری، این اشتها  نیست، تو از بیرون داری به زور وارد می کنی، اشتها چیه؟ اون فرمان مغزیه، اون فرمول مغزیه که به وجود اومده، تبدیل شده به‌ یه عادت، داره یواش یواش يه  عادت رو در شما به وجود میاره که با فاصله ی زمانی کمتر غذا بخوری. خیلیا این مشکلو دارن، مثلا میگن در طول روز ما بارها و بارها گشنمون میشه. همه‌ی این ها عادته و ترفند ذهن ناخودآگاهه برای اینکه جسمتون رو به باورتون که چاق شدن طبیعیه برسونه. اونایی که فکر میکنن که مثلا اگر غذا نخورن یا معده‌ شون خالی باشه مثلا سردرد میگیرن. خیلیا اون باور رو دارن که مثلا ما اگر غذا نخوریم یا اگر معده مون خالی بشه خیلی زود سردرد میگیریم این یه باوره…ادامه دارد… 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/26 23:34
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,062 کلمه

                        به نام خدای مهربان 

                                                    متن ۴ ( ناشنوایان )

      خیلی سریع دوباره همه چی بر می گرده.

      …..و این مورد در تمام جنبه های زندگی ما هست. در کسب‌ و کار هست.  اونی که باورش این باشه که نمی تونه موفق بشه، اون که فکر میکنه که شرایط بیرونی مث مثلا دلار و بازار و رئیس جمهور و جامعه و اینها همه تأثیر دارن در موفقیتش یا در فروش روزانه ش ، اون فرد یواش یواش یه عادت هایی رو در خودش شکل میده که کمتر فعالیت میکنه، کمتر جنس میخره، به‌ خاطر اینکه فروش ؟ ، کمتر میره مغازه و میاد به خاطر اینکه باورش اینه که بابا مشتری نیس ، که حالا بریم بشینیم برق بسوزونیم که چی؟ یعنی من خودم این مراحل رو طی کردم ها؛ چون من خودم یه مدتی خب من فروشگاه داشتم و اون اوایل بحرانی بود که دلار یهو شروع کرد به تغییر و نوسان، خب خیلی شرايط ملتهب شده بود دیگه، هی یه جنسی رو می فروختیم گرون تر می بایست میخریدیم.یه جاهایی چون باورم این شده بود که دیگه چون اوضاع داره خراب میشه ، اصلا یادمه خودم، خودم یواش یواش یک عادت هایی در من شکل گرفت دیگه با اون شور و اشتیاق نمی رفتم سرکار. دیگه به اون شکل هیجان نداشتم که جنس جدید بیارم همیشه جنس جور باشه، نه حالا جنسم، طبقه م خالی میشد می گفتم حالا کسی نمی خواد بیاد، دقیقا یادمه ها؛ یعنی عادت هایی در من شکل گرفت که قشنگ کسب و کار من رو به سمت نابودی برد، چرا ؟ چون هنوز کسب وکار من خیلی خوب بود ، من به خاطر تحت تاثیر قرار گرفتن حرف های اطرافیان و شرایط جوی یا شرایط حاکم بر جامعه، من باور کردم که دیگه موفق شدن  دیگه امکان نداره، دیگه ، دیگه طبیعیه که آدم کسب و کارش خراب بشه و فروش بیاد پائین.  وقتی باور کردمدر من عادت هایی شکل گرفت که اوضاع منو خراب کرد و جالبه اوضاع خراب شد، خراب شد ، خراب شد تا یک روزی با قدرت ذهن آشنا شدم شروع کردم به تغییر باورهام و بازم يواش يواش عادت هایی در من شکل گرفت که نتیجه ی زندگیم به مراتب بهتر از اون اوضاعی شد که من ۷-۸ سال قبل داشتم، چند سال قبل داشتم، چرا؟ چون بازم يه سری عادت های جدید درمن شکل گرفت، همه چی یهو عوض نشد.عادت های جدیدی در من شکل گرفت و این عادت ها  درنهایت نتیجه رو رقم می‌زنه. عادت‌ ها درنهایت نتیجه ای برای شما رقم می‌زنه که برابر با باور شما نسبت به اون موضوعه و در مورد بحث امروز ما که اضافه وزن هست، وقتی شما باورت این باشه که طبیعیه که شما چاق بشی در شما عادت هایی شکل می گیره که شما رو به سمت چاقی هدایت میکنه و کل کار دوره ی لاغری با ذهن اینه که در شما باورهایی رو ایجاد کنه که شما می تونی متناسب بشی، به شما تمریناتی میدیم که باانجام دادن اونها به این باور می رسی که میشه متناسب شد؛ به ذهنت برنامه های جدیدی میدیم که باور می کنی میشه لاغر شد و ناخودآگاه رفتارهای شما تغییر می کنه و در نهایت جسم شما هم تغییر می کنه و برابر میشه با باور شما و به اندازه ای که، آها و نکته ی جالب اینه که چرا افرادی که در دوره ی ما شرکت میکنن نتایج مختلفی می گیرن؟ چون به اندازه ای که باورهاشون عوض میشه، در نهایت جسم اونها هم تغییر می کنه. زوری نیست، به اندازه ای که باورها تغییر کنه عادت هاشون عوض میشه و نتیجه ی جسمی شون هم تغییر می‌کنه. 

      به همین دلیله که من تأکید کردم که ما در دوره ی لاغری با ذهن، رژیم غذایی نداریم، ورزش نداریم، دارو نداریم، چرا؟ چون اینا همه نتیجه رو میخواد تغییر بده، فایده نداره، ما باید اصل رو ، سرچشمه رو باید تغییر بدیم، ما باید باورها رو تغيير بدیم و باور ها چجوری عوض میشه؟ با افکار جدیدی که به شما میدم، با توضیحاتی که به شما میدم، فایل های توضیحی به شما داده میشه که در اون فایل ها توضیحات خیلی کامل، خیلی اصولی تر ، خیلی طبقه بندی شده درباره‌ی اینکه چطور باید باورهای لاغر کننده رو در ذهنمون ایجاد کنیم به‌ شما یاد میدم وقتی اونها رو یاد می گیری، تکرارشون می کنی، ناخودآگاه عادت هایی در شما شکل می گیره که متفاوت با عادت های فعلی شماست و اون وقته که می بینی جسم شما هم تغییر می کنه، خیلی از افرادی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن خب طبیعیه که اونها مثلا عادت پر خوری رو داشتن. ، عادت مثلا ترس از مواد غذایی رو داشتن.  خیلی عادت هایی که همه‌ی ما الان داریم و مدتها هم هی خودشون سعی کردن که اونا رو عوض کنن.  مثلا دیگه من تصمیم می گیرم که از امروز دیگه پرخوری نکنم، ریزه خواری، یکی از عادت هایی که همه ی افراد چاق به نوعی دارن؛ همه هم هی باخودشون تصمیم میگیرن ؛ نه دیگه من تصمیم می گیرم ریزه خواری نکنم. نه ، من از فردا دیگه؛ اینقدر تصمیمات گرفتیم، تصمیم گرفتم از امروز دیگه شیرینی نخورم، چقدر از این تصمیم ها گرفتیم. 

      من خودم که بارها از این تصمیم ها گرفته‌بودم که دیگه از امروز شیرینی نمی خورم ، بزار این جعبه رو آوردن بخورم اینو‌، دیگه بعداز این دیگه محاله من لب بزنم ولی سی سال من می خوردم، همش هم می گفتم من نمی خوام بخورم، چرا؟ چون اصلا من تعیین نمی کنم که، عادت رو من ایجاد نکردم که من بخوام تصمیم بگیرم عوضش کنم؛ مثلا من بخوام تصمیم بگیرم من از امروز دیگه پرخوری نمی کنم.

      مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که پرخوری کنی؟ مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که چاق بشی؟ که حالا میخوای تصمیم بگیری که لاغر بشی؟

      اصلا با تصمیم نیست، با تغییر افکاره؛ اصلا خیلی موضوع متفاوته از چیزی که شما تا الان تجربه کردید.

      موضوع لاغری با ذهن و تمام تلاش من در دوره ی لاغری با ذهن اینه که با دادن افکار جدید به شما ، شما رو در مسیر لاغری با ذهن هدایت کنم.باورهای جدید در شما بسازم و ناخودآگاه عادت های شما تغییر میکنه.  چقدر ماپیام ها داریمکه در سایت هم هست می تونید مطالعه کنید….

      ادامه دارد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/24 22:35
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 862 کلمه

                    به نام خدای مهربان 

                                                    متن ۳ (ناشنوایان )

      و در نهایت جسممون تغییر شکل پیدا می کنه بر اساس باور هامون به وسیله ی عادت هامون…

      …و این روند دقیقا بر خلاف روندیه که همه ی شما ها و من برای لاغری می خواستیم انجام بدیم. ما وقتی می  خواستیم لاغر بشیم چکار می ‌کردیم؟میومدیم بخش آخر رو که هیچ نقشی در چاق شدن نداره رو تحت فشار میذاشتیم؛ یعنی جسم شما عملا خودش نقشی نداره در انتخاب چاقی. شما یه سری باور ها رو در ذهنت ایجاد کردی، بعد ذهن ناخودآگاهت یه سری عادت ها رو در شما به وجود آورده وشما تنها کاری که کردی این بوده که عادت ها رو هی تکرار کردی، تکرار کردی، تکرار کردی و در نهایت جسمت شبیه شده به چیزی که شما باور کردی. اما وقتی میخوای لاغر بشی اومدی چی کار کردی؟ اومدی این بخش آخر ، این نتیجه رو شما تحت فشار گذاشتی، می خواستی تغییرش بدی و به خاطر اینکه در تمام اون مدتی که شما نتیجه رو که همون چاقیه و همون جسمتونه رو تحت فشار گذاشتین با رژیم، با ورزش، با دارو، با هرچیزی ؛ همون مواقع هم باورها هنوز سر جاش وجود داشته و عادت ها هم وجود داشته و به همین دلیله که شما از تلاش تون برای لاغر شدن نتیجه نگرفتی. شما کم تلاش نکردی، من کم تلاش نکردم برای لاغر شدن، کم  عرق نریختم، کم ندویدم، کیلومترها شاید هزاران کیلومتر من دويدم اما فایده نکرد. چرا؟ چون همون وقتایی که من داشتم به‌ خودم فشار می آوردم ، به جسمم فشار می آوردم، طبق برنامه غذا مصرف می کردم که اون باورهای اشتباه رو من داشتم.عادت های اشتباه رو هم داشتم؛ تنها چه اتفاقی می افتاد؟ اون زمانی که من خودمو تحت فشار میزاشتم، یه سری عادت ها رو کمتر تکرار می کردم خب؛ ولی تا کی می تونستم این کار رو انجام بدم؟ تا وقتی که می تونستم اون رژیم رو ادامه بدم؛ اما به خاطر اینکه  باوره هی سر جاش داره کار می کنه، هی داره مث سوخت رسانی ، هی داره سوخت چاقی رو می رسونه، عادته هم هی داره سعی میکنه که تکرار بشه، یعنی ذهن ما هم هی داره سعی می کنه عادت ها رو تکرار کنه که به باور برسونه جسم ما رو، اما ما اومدیم جسم رو محدود کردیم، خوردن رو  محدود کردیم، فشار میاریم به جسممون و اونجاست که یواش یواش از لحاظ اعصاب و روان ما به هم می ریزیم ؛ چون ذهن ما داره دستور میده به تکرار باورها، اما ما در نهایت اون نتیجه رو گرفتیم نمیذاریم کار پیش بره و خسته میشیم، درگیری میشه، عصبی‌ میشیم از ادامه دادن برنامه های رژیمی و ورزشی برای لاغری. خسته میشیم وبعد؛ توجه کنيد ها؛ همین جا هم یه نکته ی خیلی مهم یادم اومد؛ ببینید فردی که ورزشکاره می خواد مثلا قهرمان بشه، می خواد در یک رشته ای واسه خودش تجربیات خوبی کسب کنه، مدال بیاره، خب اونم داره ورزش می کنه یا ما اگه رفتیم باشگاه، بدنسازی ، رفتیم وزنه زدیم خب خیلیای دیگه هم داشتن میومدن باشگاه برا اینکه عضله سازی کنن، چطور اون ها از ورزش کردن خسته نمی شدن؟ میدیدی مثلا طرف با اشتیاق داره مدتهاست هی میاد میره وزنه های سنگین می زنه ولی من که‌ می رفتم، هی دنبال بهانه بودم‌ که نرم، اسممو نوشته بودم، ثبت نام کرده بودم، هزینه رو پرداخت کرده بودم ولی همش دنبال یه بهانه ای بودم که نرم ، مثلا بزاریم يه نیم ساعت دیگه، یه ساعت دیگه، حالا بزارم عصر میرم، نه امروز مهمان میخواد بیاد، حالا امروز انگار حس و حالش نیست، بزار از فردا میرم. ببین ، اونم داره ورزش میکنه ولی مثل ما بهونه نمیارهبرا رفتن، چرا نمیاره، چون باورش اینه که میخواد ورزشکار بشه و عادت هایی در اون شکل گرفته که خیلی راحت اون داره یه فعالیت هایی انجام میده که در نهایت جسمش پرورش پیدا میکنه و اونو به خواسته هاش می رسونه که حالا در مثال ما پرورش اندامه؛ اما منی که می رفتم همون وزنه ها رو می زدم ، همون حرکاتو میزدم اما، با یک باور متفاوت که من اومدم ورزش کنم که لاغر بشم، خب؛ در صورتی که باور اصلی من این بود که من همیشه چاق می مونم چون خانوادگی همه ی ما چاق هستیم. این یکی از اون باورهای اشتباه من بود ولی همین یدونه کافی بود دیگه، همین یکی کافیه که فعالیت جسمی من برای لاغر شدن رو خنثی می کرد، مدتها باشگاه می رفتم، یه مقدار بگی نگی تغییر می کردم بعد دوباره به محض اینکه یه هفته ده روز که نمی رفتم دوباره می شدم همون آدم قبلی که بودم؛ یعنی قدرت باور  بی نهایت بالاست و خسته هم نمیشه، هی داره راه خودشو میره، هی تو بخوای جلوشو بگیری ، بخوای نتیجه رو تغییر بدی، بخوای جسمتو تحت فشار بزاری؛ اونکه تغییر نمی کنه، اونکه سر جای خودش هست و به محض اینکه شما خسته بشی به خاطر اون تضادی که بین ذهن ناخودآگاهت و رفتارت به وجود اومده، وقتی خسته میشی ول می کنی خیلی سریع همه چی بر می گرده.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه نیکوزاده
      1402/05/21 23:05
      مدت عضویت: 359 روز
      امتیاز کاربر: 20377 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 567 کلمه

      به نام خدای مهربان

      سلام به همه عزیزان

      عادت رفتارهایی هستند که تکرار میشوند. و این عادت‌ها بر اثر فکر و باورهایی که تکرار شده‌اند ایجاد شده‌اند. 

      عادت‌های چاق کننده عادت‌هایی هستند که بر اثر باورهای چاق کننده شکل گرفته‌اند. 

      من از عبارت میل ندارم خیلی خوب استفاده میکنم و در این مورد از خودم راضی‌ام. 

      •  عادت دارم که به زمان خوردنم خیلی فکر میکنم، خیلی ساعت میزارم. اینکه الان ساعت چنده؟ هنوز زوده. بخورم؟ نخورم؟ گشنمه. مثلا ساعت ۱۱ صبحه و گشنمه، با خودم میگم برای نهار زوده. به جاش برم یه چیز کوچیک بخورم که یکم دلم و بگیره تا نهار اما سیر نمیشم. بعدش این گشنگی اذیتم میکنه و از آخر بعد یکی دو ساعت گشنگی که مثلا ساعت میشه ۱۲ یا ۱۳ یا حتی ۱۴ میرم غذا میخورم.
      • عادت دارم که فکر کنم عصر که گشنم شد چی بخورم. اینکه چشمم بیوفته یا یادم بیاد که فلان خوراکی و داریم و با خودم بگم پس عصر این و میخورم. باخودم میگم فلان چیز و بخورم بهتره یا یه چیز دیگه؟  مقداری وسواس گرفتم.
      • عادت دارم که بعد از خواب ظهر یه چیزی بخورم مخصوصا یک چیز شیرین و سیر کننده که بهم انرژی میده. قبلا که تا چشمام و باز میکردم سریع بدون هیچ مقدمه‌ای میرفتم آشپزخونه تا یه چیزی بخورم، فرقی نداشت سیرم یا گشنه.

      اما الان این عادتم یکم بهتر شده. یکم صبر میکنم و میبینم اگه گشنمه میرم چیزی میخورم. 

      • عادت دارم که هر روز یک چیز شیرین بخورم. از بین خوراکی‌های شیرین کیک و از همه بیشتر دوست دارم و فقط کیک میخورم. در واقع احساس میکنم که معدم نیاز داره یه چیز شیرین بخوره، این احساس عجیب تو شکمم بعد خوردن یه چیز شیرین برطرف میشه و حالم خوب میشه.

      راستش خیلی به این عادتم فکر کردم و سعی کردم تا برطرفش کنم. چون فکر میکردم اگه یک عادت دارم که هرروز باید تکرار بشه عادت خوبی نیست. چون میخواستم به جای کیک میوه بخورم که ویتامین داشته باشه که مشکلات سلامتیم برطرف بشه. مثلا وقتی گشنمه و شکمم میگه یک چیز شیریم به جاش میرم یه چیز مفید و طبیعی میخورم که شیرین نیست و فقط سیرم میکنه یا شیرینه اما حالم و خوب نمیکنه. اما این احساس بد با سیر شدن از بین نمیره. 

      تا اینکه متن بالا رو خوندم که نوشته بود: به این نکته توجه کنید که هیچ عادتی به خودی خود چاق کننده نیست بلکه زمانی یک عادت به چاق کننده تبدیل میشود که نگرش شما درباره آن عادت این باشد که: من این عادت را دارم و به این دلیل چاق هستم یا نمی توانم لاغر شوم.

      بعد از کلی فکر کردن درباره‌ی این عادت، متوجه شدم که من وقتی کیک میخورم حالم خوب میشه و لبخند به لبم میاد، چشمام باز میشه و انرژی میگیرم، احساس بد معدم از بین میره و دیگه نمیگه یه چیز شیرین. برعکس وقتی به احساسم توجه نمیکنم و میخوام سرکوبش کنم حالم بده و همش تو فکرم میچرخه و راحتم نمیزاره. 

      متوجه شدم من وقتی کیک میخورم اصلا فکر نمیکنم که چاق میشم یا چون من کیک میخورم چاق هستم. 

      “ از دوستان عزیزی که این متن و میخوانند خواهشمندم اگر در بین آشنایان افرادی رو میشناسند که لاغر هستند و یکی از عادت‌هایی که گفتم و دارند به خصوص اگر عادت دارند که هرروز کیک، شکلات یا بیسکوییت بخورند. لطف کنند برای من بنویسند. چون کسی و نمیشناسم که لاغر باشه و این عادات و داشته باشه. اطرافم فرد لاغری نیست که عاداتش و بررسی کنم. سپاس فراوان.” 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/19 23:58
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 791 کلمه

                          به نام خدای مهربان 

                                                     متن ۲ ( ناشنوایان )

      …دیدی مقدار مهم نیست. 

      …تنوع غذایی مهم نیست. فقط تفاوت در عادت هاست. حالا یه عادت چه طوری به وجود میاد؟عادت یه فکر ساده س، تکرار میشه، تکرار میشه، تکرار میشه، تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت. ما خودمون هم خیلی از عادت ها مونو انتخاب نکردیم، مخصوصا اون دسته از افرادی که از سن خیلی پایین تر مثلا از ۳-۴ سالگی، ۵ سالگی یا مث من که از بچگی اضافه وزن داشتن که عادت هاشونو خودشون انتخاب نکردن. بر اساس فکر هایی که در ذهنشون به  وجود اومده، بر اساس باور هایی که در ذهنشون شکل گرفته، عادت های اونها ایجاد شده. حالا درسته من وقتی بزرگتر شدم، یه سری عادت ها رو خودم این دفعه اضافه کردم، چون آدم های چاق، یکی از خصوصیات مخربشون اینه که خیلی راحت از هم دیگه رفتارهای اشتباه همو یاد می گیرن؛ یعنی اگر من خودم ۱۰ تا عادت اشتباه دارم که منو به چاقی رسونده اگر ببینم که دوستم یه عادتی داره که من ندارم کافیه چند روز با این دوستم رفت و آمد داشته باشم، نشست و برخاست داشته باشم خیلی راحت من هم  اون عادت زشت رو یا عادت اشتباه رو، نه زشت، درست نیست، عادت اشتباه رو به عادت های خودم اضافه می کنم .اما در دوران کودکی، نه، این کار به صورت غیر ارادی، غیر آگاهانه صورت گرفته. حالا به چه  شکل صورت گرفته،ببینید یک فکر وقتی تکرار بشه تبدیل میشه به‌  عادت. حالا عادت ها از کجا شکل می گیرن؟ چرا اصلا عادت ها در ما به وجود میان. عادت ها از باور ها به وجود میان، اگر شما چیزی رو باور کنید خود به خود در شما عادت هایی شکل میگیره که وضعیت شما رو مطابق با باورتون کنه. یه مثال در مورد چاقی براتون بزنم؛ فردی که از بچگی بارها شنیده که‌ به خاطر خانواده ش ، به خاطر ژنتیک، به خاطر یه چیزی که مربوط به اون نیست، یعنی دست اون نیست، بهش تحمیل شده‌، اضافه  وزن داره، مخصوصا ژنتیک، کسی که باور کرده به خاطر ژنتیک اون اضافه وزن داره؛ این باور چه چیزی رو باعث میشه؟ اول فقط یه باوره و فرد هم هنوز اضافه وزن آنچنانی نداره اما وقتی باور می کنه که ژنتیک و ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن دارن یواش یواش عادت هایی در اون شکل می گیره که جسمش رو شباهت بده به باورش؛ یعنی اگر خیلی باور داشته باشه که ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن داره، اون فرد مطمئنا به اندازه ی پدر، مادر و يا حتي بیشتر از اونها اضافه وزن پیدا می کنه. نقش عادت ها اینجوریه. به این شکل به وجود میان؛ یعنی يک رابط بین باور و جسم ما هستن. اگر خودمون رو سه قسمت کنیم یعنی به این شکل خودمون رو تعریف کنیم: باور، عادت و جسم. باور رو ما به وجود نیاوردیم. باور چجوری به وجود میاد؟ افکاریه که ما بارها مرورشون کردیم. حرف هاییه که شنیدیم از والدین مون، از جامعه، از رسانه‌ها، اینها به‌ شکل های مختلفی به مغز ما رسیده.  ما اونها رو شنیدیم و دیدیم و درباره شون صحبت کردیم.  اینا تبدیل میشه به باور. وقتی باور در ما ایجاد شد، بعد از اون عادت ها شکل می گیرن، دیگه اینجا ذهن ناخودآگاه وارد میشه. باید عادت‌ هایی رو در ما به وجود بیاره که در نهایت جسم ما رو متناسب کنه با باورمون، یعنی باید اینا با هم همطراز باشن. در یک خط باشن. نمیشه باورتون این باشه که مثلا من، چاقی ارثی ماست ولی اندامت متناسب باشه. اینو برید سؤال کنید. در خانواده هایی که مثلا پدر، مادر اضافه وزن دارن، ۴تا هم بچه دارن، ۳تا شون چاقه، اون چهارمی چاق نیست، برین از اون چهارمیه سؤال کنید ، ببینید باور هاش درباره‌ی چاقی چیه؟امکان نداره اون فرد باور کرده باشه که مثلا ارث نقش داره در اضافه وزنش؛ یا مثلا مصرف دارو نقش داره در اضافه وزنش، اصلا به این شکل نیست، امکان نداره؛ اگه اون فرد آخری هم باور کرده بود که ارث نقش داره در اضافه وزنش، مطمئنا مثل ۳تا فرزند دیگه‌ی خانواده، اونم چاق می شد. عادت هابه اين شکل به وجود میان، ناخودآگاه به وجود ميان، دست ما نیست، انتخاب ما نیست.در واقع ما اون قدم اول رو برمیداریم، اون باور سازیه رو ما ایجاد می کنیم. چطور ایجادش می کنیم؟ با توجه کردن به موضوعات، به مطالبی که مطرح میشه. با چیزهایی که می شنویم. با توجه کردن به اونها و تکرار کردنشون ما باور رو به وجود میاریم و بعد ذهن ناخودآگاه ما عادت ها رو بر اساس اون باور به وجود میاره و در نهایت جسممون تغییر شکل پیدا می کنه بر اساس باور هامون به وسیله ی عادت هامون…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/15 23:20
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 728 کلمه

                     به نام خدای مهربان 

                                         گام ۴ از دوازده گام لاغری با ذهن متن ۱(ناشنوایان )

      سلام دوستان خوبم! همراهان عزیز سایت تناسب فکری‌؛ من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم که این فرصت رو به من داد تا همراه شما دوستان خوبم باشم.امروز جلسه ی چهارم از دوره ی فوق العاده لاغری با قدرت ذهن رو با هم ادامه میدیم. 

      در جلسات اول تا سوم درباره ی اینکه اصلا چرا ما چاق هستیم واینکه چطور باید لاغر بشیم صحبت کردم و اینکه خب از چه روش هایی تا حالا استفاده کردیم؟ آیا این روش ها درست هستن؟ اشتباه هستن؟ اگر اشتباه هستن چرا اشتباه هستن؟ روش صحیح چیه؟ خلاصه یه سری مقدمات رو ما به وجود آوردیم. بذر لاغری رو ما در ذهنمون کاشتیم. به یک خود باوری، به یک فکر مناسب، به یک اعتماد به خودمون رسیدیم که می تونیم تغییر کنیم و لاغر بشیم. جلسه ی امروز میخوام درباره ی یک موضوع بسیار مهم براتون صحبت کنم که در واقع منشأ اضافه وزن ماست و همین موضوع منشأ لاغری ما هم می تونه باشه. خیلی موضوع جذابیه؛ چون هر دو عامل بستگی به همین موضوع داره؛ یعنی اضافه وزن ما دقیقا به خاطر همین موضوعه و لاغر شدن ما هم در گرو استفاده و یادگیری چگونه استفاده کردن از این موضوعه و اون موضوع مهم قدرت ذهن ماست. لاغری با ذهن از اینجا یک رنگ و لعاب ویژه ای می گيره، یه کم پر رنگ تر میشه و شروع میشه آموزش لاغری با ذهن؛ پس انتظار دارم که خیلی با دقت، با حوصله، با اشتیاق مطلب این جلسه رو دنبال کنید و تمرينات اون رو به شکل عالی انجام بدین. خیلیا نمی تونن باور کنن که با قدرت ذهن میشه لاغر شد.دلیلش چیه؟ شما خودت الان فکر کن ببین چقدر می تونی باور کنی که با قدرت ذهن میشه لاغر شد؟

      چرا میگم خیلیا نمی تونن؟ چون خب در این چند ساله خب خیلیا با من تماس گرفتن و پیام دادن و درباره‌ی چگونگی لاغری با ذهن صحبت کردن و از شروع صحبت ها شون مشخص بود که اطلاعی از لاغری با ذهن ندارن. حالا درسته بعضیاشون از دیگران شنیده بودن یا اینکه فردی رو دیده بودن که در دوره های ما شرکت کرده ونتیجه ی خیلی خوب گرفته، اونا هم مشتاق شده بودن که حالا مثلا تو چکار کردی؟ اونم گفته‌ بود که این کار رو کردم.  اونم اومده بود که درباره‌ی این روش اطلاعات بیشتری کسب‌ کنه.  وقتی صحبت های اولیه بین ما رد و بدل می شد، کاملا مشخص بود که‌ این دوستان از قدرت ذهن خودشون در لاغری هیچ اطلاعی ندارن ، چون همش داشتن عوامل بیرونی رو درباره‌ی چاقی شون عنوان می کردن که اینکه مثلا من همچین عادتی دارم. من از بچگی چاق بودم. پدر، مادرم چاق بوده، من ناراحتی اعصاب دارم.  من قرص مصرف می کنم، من فلان بیماری رو دارم، من از بعد از ازدواجم چاق شدم.  همه یک دلايلی رو داشتن و دارن الانم که اصلا مربوط به چاق شدن شون نیست فقط باورهای اونهاست که بهشون ثابت کرده، بهشون القا کرده که شما به دلیل یه سری عوامل بیرونی چاق هستی و ما اومدیم در جلسات اول تا سوم، اين عوامل بیرونی رو شناسایی کردیم و یکی یکی اونها رو لغو کردیم؛ یعنی در واقع من فرمول اینکه چطور باید شما عوامل بیرونی رو نقض کنید بهتون ياد دادم و اگر جلسات گذشته رو خوب کار نکردید، بهتره برگردید و از اول جلسات رو دنبال کنيد، تمریناتش رو انجام بدید تا به این توانایی برسید که در جلسه ی چهارم بتونید بهتر و راحت تر بپذیرید که لاغری با قدرت ذهن امکان پذیره.خیلیا نمی تونن باور کنن که با قدرت ذهن میشه لاغر شد و من برای اینکه بتونم به اونها این آگاهی رو به شکل بهتری بدم. این اطمینان رو بدم که با قدرت ذهن میشه لاغر شد ، بهترین راه حل اينو دیدم که بیام بهشون ثابت کنم که با همین قدرت ذهن اونا چاق شدن. وقتی یک نیرویی در وجود ما هست که می تونه ما رو چاق کنه و اون نیرو در وجود افراد دیگری هم هست که اونها رو متناسب کرده، بنابراین خیلی راحت‌تر میشه بپذیریم که خب؛ پس این نیرو در ما به شکل یک جسم چاق خودشو نشون داده ولی در افراد متناسب به شکل یک جسم لاغر و متناسب داره خودشو نشون میده، پس اختلاف کجاست؟…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/07 10:29
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 829 کلمه

      سلام به شما دوست عزیزم ! پولدار جذاب 

      با خوندن نوشته ی شما ! یه مطلبی برام یادآوری شد که فکر میکنم یکی از عادت هاییه که منو در مسیر چاقی پیش برده، 

      اینکه شما میگید چی میشه اگه دو روز یکبار غذا بخوریم ؟ 

      خب استاد حرف قشنگی تو یکی از فایل ها گفتن. اینکه نمیشه ما مثلا امروز ۲۰ لیتر آب بخوریم و بعد بگیم دیگه من تا یک هفته آب نمی خورم و به نظرم حرف درستیه.

      اگه ما بخوایم برا خوردنمون برنامه بزاریم به نظرم باز هم اون یه جور توجه کردن به خوراکی هاست واین خودش یه مانع میشه در مسیر لاغری. 

      اگه ما تمرکزمون رو از روی خوراکی ها برداریم وبه جسممون اعتماد داشته باشیم به نظرم اون خودش نیازش رو به ما اعلام میکنه. اینکه ما بیایم همش حساب و کتاب کنیم که چی بخورم ؟ چقدر بخورم به نظرم باز م یه جور تمرکز بر خوراکی هاست . 

      آقا ول کن جسمتو . به خودم میگم ها، بزار وقتی گرسنه شدی یه چیزی می خوری دیگه وگرنه میشه همون داستان که شاید ما از ۲۴ ساعت روی هم رفته یه ساعت مشغول خوردن باشیم ولی بقیه ی ساعت‌هایی که بیداریم تو فکر اینیم که چی بخوریم و ذهنمون همش حول خوردن می چرخه وحتی توی این ساعتها با  حس بویایی و شنوایی وبینایی مون مشغول خوردنیم ، خودمون خبر نداریم . حتی خیلی شده که توی خواب هم خواب خوردن و خوراکی می بینیم.

      یکی از هزاران خوبی ای که این سایت داره اینه که حواستو از خوردن پرت میکنه ، سرگرم مسائل دیگه میشی ، وارد بحث های مفیدی میشی که حواستو از خوردن و فکر کردن به خوراکی ها پرت میکنه .دقیقا همون مسیر درستی که مد نظر استاده و بارها شده که اونقدر مشغول نوشتن هستم یا غرق خوندنم یا به فایل ها فکر میکنم که چاییم یخ میکنه یا غذام سرد میشه و اصلا ناراحت هم نمیشم. تازه وقتی به خودم میام وحواسمو میدم به غذا ، می بینم خیلی میل ندارم یعنی می خوام بگم ذهنم از جای دیگه تغذیه میشه ، با مطالب لذت بخش و آگاهی دهنده واین جایگزین خوبیه ویه عادت مفیده که داره آروم آروم در من شکل میگیره.

      یه بحث دیگه ای هم که هست اینه که این روزها متوجه شدم یکی از بدترین عادت هام همین خوردن از روی عادته نه به خاطر نیاز بدنم و جسمم. این عادت به تنهایی ، با بارها تکرار شدن خیلی به چاقی من کمک کرده واین روزها دارم بیشتر بهش توجه میکنم که تغییرش بدم وچقدر برام لذت بخشه که موقع خوردن به طور ناخودآگاه يه مکث کوچولو میکنم واز خودم می پرسم : واقعا گرسنه ته ووقتی جسمم میگه نه ، خیلی خوشحال میشم که ذهن و جسمم دارن در یک مسیر با هم همکاری می کنن و بینشون درگیری نیست واین خیلی بهم آرامش میده. دیگه مثل قبل با خودم درگیر نیستم، با خودم نمی جنگم ، بین ذهن وجسمم درگیری نیست. با هم درصلح هستن واین خیلی حالمو خوب میکنه.

      به این فکر میکنم که خوردن هم یکی از نیازهای بدن منه که بهتره بزارم رو روال طبیعی خودش پیش بره.

      مثلا من فقط وقتی تشنه هستم  آب میخورم واین نوشیدنی یه اندازه ای داره واگه یکی دو قلپ بیشتر آب بخورم حالم به هم میخوره. خب بیام در مورد خوراکی های دیگه هم به این حال خودم توجه کنم وبه اندازه ای بخورم که حالم به هم نخوره.

      به خودم میگم قرار نیست که بعدا قحطی بیاد . همیشه یه چیزی پیدا میشه که گرسنگیمو باهاش برطرف کنم و به قول خدای لاغری:” نعمت های من همیشه هست ، نگران نباش به اندازه بخور “.به خدا اعتماد کن واین کلام یه حس آرامش بهم میده که بابا خیلی کارهای دیگه دارم که باید انجام بدم که حالا یکی از اونا خوردنه. پس بیام منطقی فکر کنم هیچ کس روزی منو نمی خوره و من اینو باور دارم.

      بارها پیش اومده که یه خوراکی تو یخچاله مدتی می مونه وانگار نمی بینمش تا وقتی یه مهمون میاد ومن یادم میفته که آها … فلانی از این خوشش میاد و میارم با هم میخوریم واونجا به خودم میگم دیدی روزی این بنده خدا تو این خوراکی بوده ، قسمتش بوده که از این بخوره. دیدی وقتی خدا بخواد یه چیزی به کسی برسه .میرسه . حتی نمی دونی چجوری؟ ولی میرسه. خدا کارش درسته. حالا این یه نمونه ی کوچیکه در مورد خوراکی ولی تو خیلی کارها اینجوری و از جایی که انتظار نداری  یهو کارت درست میشه وخیلی خدا رو شکر می کنی به خاطرش.

      دوست خوبم ! وقتی به خدا اعتماد کنیم ، ترس ها مون می ریزه . وقتی کار رو به خودش بسپری به موقع درستش می کنه. زمان بندی خدا درسته. مو لا درزش نمی ره و وظیفه ی ما فقط اعتماد کردنه.

      دوست عزیزم !از خوندن نوشته ی زیبا و دلنشینت لذت بردم و سر حرفم وا شد. برات بهترین ها رو آرزو می کنم واز خداوند بسیار ممنونم که این دوستان فهیم و آگاه رو درمسیر من قرارداد که از آگاهی هاشون لذت ببرم واز بودن در کنارشون.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/04 11:49
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 774 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!

      الان که به‌ تاریخ اولین دیدگاهی که در قسمت ۴ و عادت های چاق کننده نوشتم نگاه کردم ، متوجه شدم که حدود ۲هفته میشه که روی این گام مکث داشتم .

      هر روز به این فکر کردم که عادت های چاق کننده ی من کدوما هستن اما هرچه بیشتر تو ذهنم گشتم چیزی که روتین ومعمول من باشه پیدا نکردم. 

      تنها عادتی که تونستم پیدا کنم و خودش به تنهایی؛ به نظر من ،کار صد تا عادت اشتباه رو انجام میده این بود که؛ من هر لحظه  به چاقی فکر میکردم و نگران چاقیم بودم و هر بار که از جلوی آینه رد میشدم توجهم به‌ چاقیم بوده وبا دیدن جسمم مدام به خودم بازخورد منفی می‌دادم.

      اینکه هرچی که می خواستم بخورم ، هر وقت که می خواستم بخورم، هر مقدار که می خواستم چیزی بخورم همش حواسم به این بوده که این چاقم می کنه، این چربه چاق میشم اگه بخورم، ساعت چنده؟ الان اگه بخورم همش ذخیره میشه توی بدنم وچاق میشم، 

      چند قاشق برنج بخورم که چاق نشم .

      با قاشق کوچیک بخورم که کمتر بخورم ، ظرف غذامو کوچیک بردارم و توی بشقاب کوچیکتر غذا بخورم.

      یادمه حتی یه مدت طولانی من دنبال سرویس غذاخوری آبی تک رنگ بودم چون شنیده بودم رنگ آبی اشتها رو کم میکنه و باز  ، از این طریق می خواستم کمتر بخورم .

      خلاصه توجه مدام به اینکه حواسم به خودم باشه که چاق نشم باعث نتیجه ی معکوس شده بود والان متوجه شدم همه ی اون افکار و توجهات نه تنها کمکی به من نکرده بلکه خودش دلیل اصلی استمرار وافزایش چاقی من شده‌ وگرنه من نه اهل شیرینی خوردن بودم نه حرص کیک می زدم نه خیلی زیاد میخوردم . بیشتر وقتها يه نوع خوراکی میخوردم واز اینکه چند تا چیز رو روی هم بریزم خوشم نمیومد.  هر چه تو این مدت فکر کردم دیدم بابا من حتی یه دونه شکلاتی هم که بهم تعارف میشد تو ایام عید ویا مهمونی نمی خوردم ، می ذاشتم تو کیفم و هر وقت یه بچه میدیدم تو خیابون که گریه می کنه ویا از حرف زدنش خوشم میومد و حس خوبی بهش داشتم  ، از مامان و باباش اجازه میگرفتم که؛ میشه بهش شکلات بدم ؟ و بهش شکلات رو میدادم واز خوشحالی بچه لذت می‌بردم. حالا هم همینجوریم .

      خیلی وقتها که دیگه تو کیفم شکلات ندارم ، میخرم به نیت بچه ها و توی کیفم همیشه چند تا شکلات و آب‌نبات دارم براشون. 

      خلاصه می خوام اینو بگم که من اصلا حرص شکلات و شیرینی نداشتم.

      تنها موردی که تونستم به عنوان عادت چاق کننده در خودم پيدا کنم یه سلسله افکار سرزنش گر و ترساننده بود که باعث می شد از خوردنم لذت نبرم و خوراکی ها رو تو ذهنم دسته بندی کنم که این چاق کننده س واون لاغر کننده.  

      و توجه بیش از حد به ساعت .خیلی وقتها گرسنه بودم ولی چون به ساعت نگاه می کردم وبه خودم می گفتم دیره دیگه نخور ، نمی خوردم ویا اگه گرسنگی بهم فشار می آورد که بخورم ، میخوردم اما با یه حس سرزنش واینکه منتظر بودم این کار چاقترم میکنه و هیچ لذتی از خوردنم نمی بردم .

      باورتون میشه مزه ی غذاها رو حس نمی کردم ؛ اگه یکی مثلأ دخترم که متناسبه ، می گفت مامان چه خوشمزه س ، با خودم می گفتم خوش به حالت ! من که که زیاد مزه شو حس نمی کنم. فکر می کردم من ذائقه م تیز نیست و طعم غذاها رو حس نمی کنم؛ ولی الان به این آگاهی رسیدم که نه ، این حرف ها نبوده ، من از بس که‌ با استرس و نگرانی می خوردم مزه ها رو حس نمی کردم و از خوردنم لذت نمی بردم.

      خلاصه کنم حالا با این آگاهی های جدید ، خیلی حالم بهتر شده و متوجه شدم که دلیل چاقی من ناآگاهی من بوده و اطلاعات اشتباهی که در زمینه ی غذاها و خوراکی ها داشتم.

      بلد نبودم .آقا ! 

      اصراری نداشتم که چاق بشم ولی ناخواسته داشتم آب در هاون چاقی می ریختم .

      خدایا کوچیکتم! قربون لطفت برم . نمی دونم چطور باید شکر گزار این هدایتم باشم ؛ اما حالا که دارم این متن رو می نویسم تک تک سلول هام به وجد اومدن ، صداشون رو می شنوم که دارن شکرگزاری می کنن و اشک تو چشمام جمع شده و دلم داره فریاد میزنه؛ خدایا عاشقتم ، ممنونتم ! 

      بازهم منو با آگاهی های ناب غرق لذت دانایی کن! که من هنوز تشنه ام ، خیلی تشنه! اونقدر که هر چی پیش میرم در این مسیر ،مشتاق تر میشم و بی تاب تر،  برای فرداهایی که یقین دارم در سایه ی آگاهی های بیشتر برام لذت بخش ترن ومشتاق رسیدنشون هستم.

      حس و حالم عالییییه 

      ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/03 00:26
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 297 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      بعداز ۶۷روز که در این مسیر  رویایی هستم و بدون هیچ رنج و اجباری  و حتی می تونم با اطمینان بگم که  با لذت در این مدت مسیر لاغری رو طی کردم امروز خیلی خوشحال شدم که تونستم ۴ سانت از لباسم رو تنگ کنم. خیلی حس خوب وعالییه. جایزه ی استمرارم در این مسیر داره بهم میرسه وخداوند رو از صمیم قلب  سپاسگذارم به خاطر اینکه راه درست رو به من نشون داد و هدایتم کرد .

      این‌ که دقیق مدت رو می دونم  به خاطر لحظه شماری من نیست . خود سایت روز رو بالای  دیدگاهم می نویسه و گرنه من که از بس در حس وحال خوبی بودم در این مدت ، که برام به سرعت برق و باد گذشت و گذر ایام رو حس نکردم .

      استاد عزیزم ممنونم از حوصله وعلاقه وعشقی که به هدف خداییتون دارید و بزرگوارانه در این مدت همراهم بودید و من رو راهنمایی کردید.

       قول میدم ادامه بدم با اشتیاقی روز افزون و با دلگرمی بیشتر.

       امروز که نتیجه رو دیدم؛ هرچند هنوز تا تناسب کامل فاصله دارم اما یقین دارم که به اون میرسم و نسبت به روز اولی که این مسیر رو شروع کردم خیلی پیشرفت داشتم.

      يکی  از دوستانم که مدت ها بود ندیده بودمش رو امروز دیدم وبه من گفت لاغر شدی، چکار کردی؟ و من با اطمینان سایت رو بهش معرفی کردم . چون شنیدم رفته چربی سوزی با دستگاه و تازه خیلی می ترسید که چاقیش برگرده. گفتم یه سر به سایت تناسب فکری بزن برگشت نداره و با همه ی روش هایی که تا حالا شنیدی فرق داره.

      امیدوارم هر کسی که سلامتیش براش مهمه و می تونه درک کنه این مسیر رو. خداوند به این راه هدایتش کنه.

      خوشحالم که اینجا و با شما دوستان عزیزم هستم.

      حس و حالم عالییییه. 

      ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5851 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 18 کلمه

        سلام و درود
        مبارکتون باشه
        نتیجه اشتیاق و استمرار چیزی جز کسب نتیجه عالی نیست
        منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/01 18:37
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 5447 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 478 کلمه

      سلام براستاد عزیز ودوستان همراه

      عادتهای اشتباه محصول افکار اشتباه ماست که به صورت ناخودآگاه آن را انجام میدهیم و اگر بخواهیم خودآگاه آن را کنترل کنیم هم سختی زیادی رو متحمل میشویم وهم به نتیجه نمیرسیم .

      ریشه اکثر پرخوریهام این بود که دنبال آرامش در درونم بودم و با اعمال بیرونیم میخاستم بهش دست پیدا کنم .

      مثلا باور عدم لیاقت وارزشمندی داشتم و تبعا مورد سرزنش اطرافیانم قرار میگرفتم ومیخاستم با خوردن جبران کنم چون کسی نبود ازم دفاع کنه وفقط با خوردن غذا که در ذهنم لذت بخش بود کمی ساکت میشد .

      بعدا که مشکلاتم کم شد تو ذهنم آرامش رو متقارن با چاقی میدیدم که افراد علی بیغم چاقن ‌ و آرانش دارن

      وابستگی به اطرافیانم داشتم و وقتی برای آنها مشکلی پیش میومد منم حالم خوب نبود و به غذا رجوع میکردم .

      باور مالی ضعیفی داشتم نمیتونستم هرچی آن واحد دلم میخاد بخرم جمع میکردم پایان ماه . وتاپایان ماه ذهنم مشغول بود و تبعا بعدش پرخوری اوج میگرفت .

      باور سلامتی ضعیف بود به خوردن داروی تقویتی روی میاوردم و اینکه داروها چاق کنندست ترسم بیشتر میشد .

      اعتماد به نفسم کم بود و هرکس میگفت تو صورتت چقدر لاغره و… به قرص چاقی روی میاوردم .

      باور کمبود وقت داشتم و همش در حال عجله بودم حتی تو خوردن غذا . 

      حتی باور اینکه افراد ثروتمند هم چاقن و هرچه حقوق ماهیانه ام بیشتر میشد بازم پرخوریم بیشتر میشد .

      کلن کلکسیون باورهای مخرب بودم 

      چه فقر .چه ثروتمند . چه مضطرب . چه آرامش . اصلاکسی نبود بهم بگه اگه اینطوزیه پس کل افراد دنیا باید چاق می بودن . 

      اصلا متناسب بودن رو ذاتی میدونستم . 

      که خدا افراد رو باقیافه های متمایز آفرید تا مشخص باشند .

      بعد با این شخصیتم معلومه پرخوری رخ میداد یه موقع هایی که همه چی اوکی بود بازم من دلیل داشتم .

      رفتارهای چاقها که مشخصه . پرخوری . ناخنک زدن . ته مانده غذاها رو خوردن انگار که معنویت باشه .

      تمایل به شیرینی جات . همه چی . 

      برادرم بیخ گوشم متناسبه . صبح در یخچال رو باز کردم دیدم سیب نصفه داخل یخچاله . کار اونه . با آرام غذا میخوره حتی اگر عجله داشته باشه . همه چی میخوره اما کم . ۹۰ درصد موقع غذاخوردن با ما همراه نیست هرموقع خودش خاست ۲ صبح ۴ صبح ۱۲ شب کلن متغیره . بعد غذاشو حتمن گرم میکنه واصلا سرد نمیخوره . ترس از هیچ نوع غذا نداره . اهل پیاده روی هم نیست حتی یک متر همش باماشین .

      یه ذرت دیگه چیه نصف میکنه میخوره . 

      من باشم هندونه اونم تابستان . چندتا قاچ اونم تند تند.

      یه سری عذاها تو ذهنم لذت بخشن اونها رو بیش از یک بشقاب میخورم مابقی متعادل .

      یک بار با اصلاح باورهام تونستم متناسب بشم . الان با ایجاد شخصیت جدیدم که متاسفانه باورهای چاقی داخلش بود و من متوجه نبودم دارم تلاش میکنم با باورهای درست که منجر به عادات درست میشه رفعش کنم .

      به امید الله .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/22 23:59
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 381 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      عادت به هر رفتاری که بیش از یک بار تکرار بشه گفته‌ میشه و به عبارتی یک فکر ساده س  که در اثر تکرار تبدیل به عادت میشه.

      عادت های چاق کننده مجموعه رفتاری هستند که به دلیل افکار چاق کننده در ما شکل گرفته و تأثیر مستقیم در چاق شدن ما داره و به عبارتی:

      عادت های چاق کننده رفتارهای اشتباه وتکراری هستن که به طور ناخودآگاه و برای مدت طولانی  تکرار شدن و باعث ایجاد حالت چاقی در جسم من شدن وبیشتر از یک رفتار هستن.

      یعنی اگر من فقط یک عادت چاق کننده داشتم ، خیلی باعث چاقی من نمی شد .

      چند عادتی که فکر میکنم دلیل چاقی من باشن :

      یکیش خوردن از روی عادته یعنی انگار شرطی شدم که مثلا با بقیه بیام سر سفره وحتی اگه گرسنه نباشم باز هم به خاطر همراهی با بقیه بخورم واین بارها تکرار شده.

      یه عادت چاق کننده‌ ی دیگه :ناخنک زدن وریزه خواری که باعث میشه بدون اینکه بدنم نیاز داشته باشه من یه چیزایی به خوردش میدم.

      دیگه؛ عادت داشتم اضافه ی غذای بچه ها رو می خوردم که اسراف نشه . میگفتم حیفه .

      تعارف شیرینی رو رد نمی کردم و کاری نداشتم که سیرم یا میل دارم یا نه.

      یه مورد دیگه اینکه  وقتی ناراحت یا عصبانی بودم می خوردم که آروم بشم واصلا به خاطر گرسنگی نبود.

      الان که دارم بهش فکر میکنم دوستم هم مثل من از روی عادت با تک‌تک اعضای خانواده ش در خوردن همراهی میکنه ولی لاغر ومتناسبه. پس این نمی تونه دلیل چاقی من باشه و رد میشه.

      در مورد ناخنک زدن وریزه خواری سارا دوستم همیشه همه چی رو می چشه وامتحان میکنه ولی متناسبه پس این هم دلیل چاقی من نیست و رد میشه. 

      درباره ی خوردن اضافه ی غذای بچه ها داداشم رو یادم میاد که همیشه اضافه ی غذای پسرش رو می خوره ولی چاق نیست ومتناسبه؛ پس اینم نیست دلیل چاقی من.

      در مورد شیرینی خوردن پسر دوستم راحت تو یه با ده تا دونه شیرینی خامه ای رو میخوره ولی متناسبه چاق نیست . پس اینم دلیل چاقی من نیست ورد میشه.

      زن داداشم هر وقت ناراحت وعصبانی میشه مدام می خوره ولی لاغره وچاق نیست پس اینم نمی تونه دلیل چاقی من باشه و رد میشه .

      در واقع تمام این چیز هایی که گفتم توجیهه ونمیدونم باعث چاقی من بشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/22 17:59
      مدت عضویت: 132 روز
      امتیاز کاربر: 1125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 738 کلمه

      به نام خدای لاغری سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!وقتی قراره از همون مسیر که چاق شدیم لاغر بشیم؛داستان اینطوری میشه:

      برگردان قسمت چهارم:

      عادت های لاغر کننده:

      دلیل اصلی لاغری افراد جامعه و شامل مجموعه رفتاری هستند که به واسطه ی افکار لاغر کننده در ما شکل گرفته و تأثیر مستقیم در لاغر شدن ما دارند.لاغری ارثی نیست، آموزشیه و به دلیل انتقال افکار و نگرش انسان ها از نسلی به نسل بعد ایجاد شده و از والدین به فرزندان منتقل می شوند. 

      نیروی ذهن افراد متناسب با نیروی ذهن افراد چاق کاملا مشابه است. چرا این نیرو در بعضی افراد سبب‌ تناسب اندام می شود و در عده‌ای دیگر باعث اضافه وزن می شود؟ چرا ما لاغر هستیم؟ لاغری محصول عادت های لاغر کننده است. عادت های لاغر کننده: رفتارهای درست و تکراری که به صورت ناخودآگاه و برای مدت طولانی تکرار شده و در افراد مختلف بسیار متنوع است و در همه ی افراد بیش از یک رفتار است.هر فرد لاغر مجموعه ای از رفتارهای درست تکراری دارد که به عادت های لاغر کننده آن فرد تبدیل شده است و نتیجه ی این رفتار ها و عادت ها کاهش وزن است. عادت های لاغر کننده بر اساس انتظار ما از لاغری شکل می گیرند و وقتی که‌ افکار و فرمول های لاغر کننده در ذهن ما ذخیره می شوند ، به‌ تصاویر ذهنی لاغر کننده تبدیل می شوند و به واسطه ی شکل گیری تصاویر لاغری از خودمان در ذهن ، به مرور انتظار لاغر شدن در ما شکل می‌گیرد. 

      بر اساس انتظار لاغر شدنی که در ما شکل گرفته، به‌ مرور رفتار هایی در ما شکل می گیرد که به دلیل بارها تکرار شدن به عادت های لاغر کننده ی ذهن ما تبدیل می شوند. تلاش فیزیکی تأثیری در تغییر تصاویر لاغری ذهن و عادت های لاغر کننده ی ما ندارد ؛ بنابراین نتیجه، سعی وتلاش ما برای چاق شدن شکست خوردن است. مقدار غذا و تنوع غذایی در لاغر شدن اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم رفتار ما در برابر مواد غذایی است که باعث شکل گیری کاهش وزن در جسم ما می شود. 

      عادت‌ های لاغر کننده از واکنش های ما در برابر مواد غذایی ایجاد می شوند. 

      شنیدن بارها و بارهای این جمله که‌ لاغری در خانواده ی شما ارثی است و تکرار این فکر به ظاهر ساده سبب می شود که شما در ذهن خود بپذیرید که لاغر شدن شما کاملا طبیعی است و چه بخواهید وچه نخواهید لاغر خواهید شد. 

      چون ژنتیک خود را لاغر شونده می دانید ؛ وقتی انتظار لاغر شدن در شما نهادینه شد؛ در نتیجه به مرور عادت‌ های لاغر کننده ایجاد می شوند و به راحتی با  تکرار آن عادت ها وضعیت جسمانی شما از حالت چاق به حالت متناسب تبدیل می شود. افکار لاغر کننده—> رفتارهای لاغر کننده—>عادت های لاغر کننده—>لاغری 

      وقتی به هر دلیلی می پذیرید که لاغر شدن با تغییر در مصرف مواد غذایی به دست می آید؛ به مرور تمرکز ما از ذهن و قدرت درون برداشته شده و بر مواد غذایی متمرکز می شویم؛ به عبارتی دیگر قدرت متناسب بودن را از خودمان می گیریم و آن را به مواد غذایی می دهیم واین نگرش در ما شکل می‌گیرد که نوع ومقدار ماده ی غذایی که مصرف می کنیم تعیین کننده ی وضعیت جسمی ما می باشد. اگر از فردی که اضافه وزن دارد سؤال کنید که چرا چاق هستی؟ احتمالا می گوید که چون نمی توانم خوردنم را کنترل کنم.همه ی افراد چاق عقیده دارند که توانایی کنترل اشتهای خود را ندارند و آنها قادر نیستند که به اندازه ی مورد نیاز بدنشان غذا بخورند در نتیجه قطعا چاق می شوند. تنها تفاوت بین افراد چاق و لاغر، تفاوت در افکار و نگرش آنها درباره ی خودشان است. هیچ انسان لاغری عقیده ندارد که توانایی کنترل غذا خوردنش را ندارد؛ همچنین عقیده ندارد که غذایی که می  خورد باعث چاقی او خواهد شد. تغییر نگرش اولین قدم برای لاغر شدن: برای  لاغر شدن باید ابتدا نگرش خود درباره ی تحت فشار قرار دادن جسم از طریق برنامه های رژیمی و ورزشی را تغییر دهیم و بپذیریم که تنها عامل مؤثر در لاغر شدن، تغییر محتوای ذهنی و نگرش خود درباره ی لاغری است. مهمترین اقدام ما برای لاغر شدن؛ این است که نگرش خود درباره ی چاقی و مواد غذایی را مانند افراد متناسب اصلاح کنیم؛ وقتی افکار و نگرش خود را تغییر دهیم به مرور واکنش های رفتاری ما همسو با افراد متناسب خواهد شد. 

      زمانی که نگرش ها و واکنش‌های رفتاری ما به اندازه ی کافی تکرار شوند، به صورت خود به خودی باعث متناسب شدن جسم ما خواهند شد.  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نیلوفر
      1402/03/25 22:28
      مدت عضویت: 123 روز
      امتیاز کاربر: 130 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 98 کلمه

      سلام دوستان وقت همگی بخیر میخواستم از معجزات فعلا همین ۴ جلسه ای که کار کردم بگم به طرز خیلی عجیبی اشتها و میل به غذام کم شده

      چند روز اول به میل نداشتم توجه نمیکردم و بقیه غذامو میخوردم اما کم کم دارم میگم میل ندارم ولی خیلی کمتر از قبل گشنم میشه و ریزه خواریم خیلی کم شده. خیلی خوشحالم بخاطر این موضوع. من همیشه بعد از هر وعده غذایی انقد سنگین بودم که فقط باید یکم دراز میکشیدم تا حالم خوب میشد. الان تو بیشتر ساعات روز حس سبکی دارم. خیلی خوشحالم و سپاس گزارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/03/04 01:19
      مدت عضویت: 320 روز
      امتیاز کاربر: 4290 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 838 کلمه

             “ به نام خداوند هستی بخش و مهربان ”

      درود به دوستان هم مسیر و استاد گرامی ؛

      گام چهارم : عادت های چاق کننده ؛

      پروردگار مهربان و عزیزم ، از تو سپاسگزارم که امروز ۴ خرداد ۱۴۰۲ مرا یاری دادی تا گام چهارم را بر دارم ، خدایا شکرت.

      عادت های چاق کننده مجموعه رفتارهایی است که به دلیل افکار چاق کننده در ما شکل گرفته اند و تاثیر مستقیم در چاق شدن ما دارند. ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که نیروی ذهن افراد متناسب با نیروی ذهن افراد چاق کاملا مشابه است .اما سوال اینجاست ، چرا این نیرو در بعضی از افراد سبب تناسب اندام می شود و در عده ای سبب اضافه وزن می شود ؟! در ادامه به جواب این سوال پی خواهیم برد.

      چرا ما چاق هستیم ؟!

      چاقی محصول عادت های چاق کننده است.عادت های چاق کننده ، رفتارهای اشتباه و تکراری هستند که به صورت ناخودآگاه در ما شکل گرفته است و برای مدت طولانی تکرار شده است و در افراد چاق بیش از یک رفتار است.

      هر فرد چاق مجموعه ای از رفتارهای اشتباه تکراری دارد که به عادت های چاق کننده آن فرد تبدیل شده است و نتیجه ی این رفتار و عادت ها اضافه وزن است .

      عادت های چاق کننده ی ما بر اساس انتظار ما از چاقی شکل می گیرند . زمانی که افکار و فرمول های چاق کننده در ذهن ما ذخیره می شوند به تصاویر ذهنی چاق کننده تبدیل می شوند و به واسطه ی شکل گیری تصاویر چاقی از ذهن در خودمان ، به مرور انتظار چاق شدن در ما شکل می گیرد. بر اساس انتظار چاق شدنی که در ما شکل گرفته است به مرور رفتارهایی در ما شکل می گیرد که به دلیل بارها تکرار شدن آنها به عادت های چاق کننده ذهن ما تبدیل می شوند.

      باورها + عادت ها = وضعیت جسم

      یعنی اگر ما باورهای چاق کننده داشته باشیم تبدیل به عادت های چاق کننده ی ما می شوند و در نتیجه جسم ما چاق می شود و عکس آن هم صدق می کند .

      عادت های اشتباهی که من داشتم و دارم :

      الان که خوب فکر می کنم در این پنج ماه و چند روزی که من به طور مستمر در مسیر لاغری با ذهن هستم خیلی از عادت های اشتباه من تغییر کرده است به طوری که باید فکر کنم که چه عادت هایی داشتم . یکی از عادت های اشتباه من ریزه خواری در طول شبانه روز بود مثلا هر وقت پسرهایم خوراکی هایی مانند چیبس ، پفک ، بستنی و یا هر چیز دیگری می خریدند و می خوردند من هم بدون اینکه گرسنه باشم و احساس ضعف کنم شروع به خوردن با آنها می کردم ولی الان اگر پسرم بپرسد مامان می خوری به راحتی می گویم نه و اگر دوست داشته باشم مقدار خیلی کمی می خورم .من سالهاست مصرف قند و شکر ندارم و به ندرت از آنها استفاده می کنم اما قبلا زیاد شکلات و کاکائو می خوردم ولی الان نه.یکی دیگر از عادت های اشتباه من پرخوری و تند خوردن غذا است که هنوز هم این عادت ها تا حدودی با من هستند .من قبلا هر کس هر چیزی را به من تعارف می کرد حتی اگر سیر بودم به ندرت دست رد به سینه اش می زدم و اگر دو بار پشت سر هم اصرار می کرد حتما می خوردم اما الان خیلی راحت می گویم میل ندارم ، نمی توانم بخورم و این حس خیلی خوبی دارد چون من قبلا اصلا فکر نمی کردم که به خوردن چیزی میل نداشته باشم .من قبلا گاهی اوقات نقطه ی گرسنگی خود را تجربه می کردم ولی همیشه نقطه ی سیری خود را رد می کردم و تا حد ترکیدن می خوردم اما الان هم کاملا نقطه ی گرسنگی خود را می دانم و هم نقطه ی سیری خود را حس می کنم و سعی می کنم زیاد از نقطه ی سیری رد نشوم چون بعد از آن احساس بدی به من دست می دهد و اذیت می شوم و اگر یک وعده پر خوری کنم در باقی روز بیشتر به نقطه ی سیری خود توجه می کنم کاری که قبلا اصلا انجام نمی دادم .یکی دیگر از عادت های اشتباه من که الانم هم گاهی اوقات از من سر می زند خوردن باقیمانده ی غذای بچه هایم به خصوص پسر کوچکم است که بعد از اینکه آن را خوردم از کارم پشیمان می شوم و خود را سرزنش می کنم اما فوری به خودم می آیم و می گویم غذا قدرت چاق کردن من را ندارد ولی بار دیگر این کار را نمی کنم چون من سطل آشغال نیستم و در این مدت این عادت من کمتر شده است .اگر بیاییم همه ی عادت های اشتباه خود را بنویسم باید تا خود صبح بنویسم .

      دقیقا در روش لاغری با ذهن ما با تغییر باورهای اشتباه خود به راحتی عادت های اشتباه خود را تغییر می دهیم و در نهایت تناسب اندام و جسمی لاغر و زیبا به ارمغان خواهیم آورد فقط باید ادامه دهیم و استمرار داشته باشیم .

      “ یا حق ” 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/02/19 23:41
      مدت عضویت: 165 روز
      امتیاز کاربر: 800 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 398 کلمه

      سلام ب فرمانروای جهان و جهانیان، خداوندگااار زمین و زمان 

      سلام ب دوستان و استاد عزیز

      چقدر استاد قشنگ فرمودند که 

      1_ما همین حالا هم خوبیم

      2_خیلی هم عادتهای خوبی داریم 

      3_رفتارمون مثل لاغرهاست

      4_ب مواد غذایی بی توجه باشیم 

      5_اصلا از طریق ورودیها تحریک نشویم 

      6_داشتن حال خوب در اولویت 

      من چند روز ویس این بخش و گوش کردم ،تا آخر دست نوشته استاد و در دفترم نوشتم و خواندمش تازه معنی جملات استاد متوجه شدم (سپاس استاد)

      دقیقا استاد ذهن و معنی کردن ،در مورد من کلا صدق کرد.

      باز من میپرسم از خودم،چقدر بیراه رفتی؟

      من کلا از بچگی ذهنم را طوری تربیت کردم که پر خور نباشم تا مثل بقیه اعضای خانواده باشم، و از حق نگذرم خوب پیش میرفتم

      اما همانطور استاد گفتن فرمولها رو فعال کردم (ازدواج،سن،ارث،)

      چون ذهنم مدتی در گیر بیماری پسرم و خودم شد ،و گفتگوها و نجواها رنگ قرمز گرفت و فعال شد.

      در نتیجه همان شد استاد فرمودند ،شکل چاقی رو میگیریم

      من تا 5 سال پیش با کمی کم خوردن و تحرک کردن باریک اندام بودم چه شد؟

      من با نجواها هماهنگ شدم ،کلمه میل ندارم و زیاد می گفتم و همیشه با پدر و مادر در بحث ، و پیروز میشدم.

      من با معده کوچک بزرگ شدم و سالهاست در روز 2 وعده با حجم کم غذا میخورم و خیلی هم خدارو شکر پر انرژی هستم

      اما دیگر با تحرک و کم خوردن لاغر نمیشم . شاید استاد باورتون نشه من اصلا از بچگی عادتی ب اسم وزن کردن نداشتم با نگاه کردن ب خودم هم متوجه میشدم کمی لاغر شدم،یا چاق شدم. اما الان بقدری فرم بدنم تغییر کرده اصلا متوجه نمیشم. پس هنوز هم در ذهنم نمیاد ببین وزنت چقدره نمیاد خدارو شکر)

      دارم ب خودم یاد میدم که تحسین کنم خودم و.همانطور استاد گفتند 

      زهره تو قهرمان داستان زندگی خودت و اطرافیانتی(مثل داستان پسرت که همه هنوز باور ندارن)

      تو رسالتی داری ،و باید آن را پیدا کنی و ب گوش همه برسانی ، مثل معجزه پسرت که هر جا میشینی میپرسن و( تو از خداوند یکتا می گویی و از معجزه هایش ، از قدرتش،از حکمتش و و و و چه مشتاقانه ب حرفت گوش میدهن و چقدر اطرافیانت را از دام فال و دعا نویسیان آگاه شدن.

      خدایا سپاسگزارم

      از امروز حتما ب خودم یاد میدهم خیلی خوبم -من رفتار لاغر ها را دارم -مواظب ورودیهایم  هستم و تحریک نمیشوم ان شالله و ب آنها غلبه میکنم.

      من قادرم ب اذن خداوند بهترینها را خلق کنم.

      ب امید تغییرات (من ب دستان خدا خیره شدم،معجزه کرد)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار محدثه
      1402/02/18 15:43
      مدت عضویت: 147 روز
      امتیاز کاربر: 210 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 387 کلمه

      سلام به استاد عطار روشن عزیز.

      چقدر فایل درجه یکی بود و چقدر قشنگ فرمول تغییر نتیجه رو در زندگی توضیح دادید.

      عادتهایی که من در افراد متناسب مثلا خواهرم دیدم و تلاش میکنم اینکار رو انجام بدم ،موارد زیر هستند:

      ۱.خواهرم همیشه لقمه های کوچیک برمیداره و همین کارس باعث میشه که زودتر سیر بشه. اوایل از این کارش چندشم میشد، آخه خودم همیشه لقمه هامو بزرگ و پُر و پیمون برمیداشتم و اون موقع تازه غذا تموم میشد هنوز احساس میکردم که جا دارم غذا بخورم. 

      از فایل اولی که از این ۱۲ گام نگاه کردم بیشتر سعی کردم روی عادات افراد لاغر تمرکز کنم و تا جایی که میتونم انجامش بدم.

      همین عادت رو سعی میکنم آگاهانه انجامش بدم ولی جالبی اینکه چون مدت زمان بیشتری غذا میجوم و غذا رو به اصطلاح نیمه جویده قورت نمیدم، احساس سیری بیشتر و سریعتری میکنم.

      ۲. بین هر لقمه قاشق و چنگالمو میذارم زمین و با دقت بیشتری غذا رو میجوم. اینکاری هست که خواهرم همیشه انجام میده و با آرامش غذا میخوره.

      ۳.وقتی خواهرم غذایی رو دوست نداره خیلی راحت میگه که دوست ندارم. برعکس من اصلا نمیتونستم بگم بده یا دوست ندارم. حتی اگر بد بود میخوردم چون فکر میکردم اگر نخورم کفران نعمت کردم. در صورتی که با بد رفتاری با بدن خودم دارم بزرگترین ناسپاسی رو میکنم.

      ۴.استفاده از قند و شکر های طبیعی به جای مصنوعی مثل خرما و عسل و توت خشک. خواهرم خیلی اینکار رو انجام میده و صبح ها آب و عسل میخوره.

      یکی از عادتهایی که باعث شد به سمت اضافه وزن پیش برم این بود که : 

      مادرم خیاط بودم و لباس های توی خونمون رو ایشون میدوختن . مادرم بخاطر مسائل مذهبی همیشه لباسهای مارو گشاد به نحوی که دو برابر هیکل واقعیم بودن، میدوختن. یادم میادتا زمان نوجوانیم من همیشه لباسهام چسب بدنم بود و یا حداقل به نحوی بود که من هیکل واقعیم میدیدم و همین باعث میشد همیشه این تصور رو داشته باشم که هیکل متناسبی دارم و واقعا هم داشتم اما از زمانی که مدام لباسهای گشاد و تیره پوشیدم چون خودم رو دوبرابر هیکل واقعیم میدیدم این ذهنیت چاق بودن در من ایجاد شدم.

      حتی الان هم همینطوره و لباسهای بیرونمم گشاد و چندین سایز بزرگتر از خودم هست.

      الان که اینارو گفتم مغز خودم سوت کشید 🤯

      قطعا باید اولین کاری که بکنم دوختن و خریدن لباسهای متناسب با سایز بدنم هست.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/01/26 08:58
      مدت عضویت: 214 روز
      امتیاز کاربر: 6105 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 797 کلمه

      سلام به استاد عطار عزيز

      موافقم كه ما با يك عادت چاقي انقدر چاق نميشديم …بلكه مجموعه اي از عادت ها هستن كه باعث اضافه وزن ما شدن 

      وقتي داشتم اين درس رو ميديم در ذهنم آمد افراد آسيايي مثل كره اي يا چيني كه در اطراف من زياد هستن

      اونها هر روز برنج ميخورن 

      خوب ميتونيم بگيم اين شايد 

      شايد 

      يك عادت خوب نباشه 

      ولي به قول شما اونها فقط يك عادت يكم بد دارن 

      اونم به نظر ما چاقا بد هست برنج خوردن 

      ولي همين كره اي ها يا چيني ها يا حتي ژاپن رو وقتي ميخواهي شيرينيشونو بخوري …اصلا شيرينيش انقدر كمه ما ايرانيا دوست نداريم شيريني جات اونها رو 

      يا از طرفي انقدر غذاهاي دريايي زياد ميخورن كه ميشه از عادت خوبشون نام برد

      و عادت هاي خوبي كه ازشون ميتونم بگم اينه كه بسيار اهل ورزش و تحرك هستن بيشتر پياده روي ميكنن

      توي باشگاه كمتر ميبينمشون ولي هر وقت ميريم كوه يا پارك تعداد زيادي از اين اقوام رو ميبينيم

      و همين عادت خوبي كه از اونها ديدم خيلي روي من تاثير گذاشته 

      يه مدت كه پياده روي يا كوه نميرم 

      از اين ناراحت نيستم كه كوه نرفتم يا پياده روي نكردم و از سلامتيم كاسته شده

      از اين ناراحتم كه اين عادت خوب توي زندگيم كم رنگ شده 

      و هر وقتم رفتم پياده روي يا كوه از اين رو كه يك عادت خوب هست و كيفيت لايف استايل من رو بهتر ميكنه بهش نگاه كردم نه چيزي كه قراره من رو لاغر كنه

      استاد خود من كه اضافه وزن دارم خواهر برادرهايي دارم كه اصلا اضافه وزن ندارن

      و در خانواده ما فقط من و مامانم هستيم كه اضافه وزن داريم 

      چون مامانم خيلي به من وابسته بوده و به قول خودش خيلي از خدا دختر ميخواسته 

      نميدونم حالا اين نوع علاقه مادرم به من آيا تاثير گذار بوده در چاقي من يا نه چون من در كودكي لاغر بودم

      چقدر توضيح مهمي بود كه ما هر بار رژيم گرفتيم فقط اون بخش آخرش رو تغيير داديم در صورتيكه بخش هاي قبلي كه باعث چاقي ما شده بودن رو براشون كاري نميكرديم

      چون اصلا من باور نميكردم كه ذهنم من رو چاق كرده 

      من فكر ميكردم غذا من رو چاق كرده من فكر ميكردم بعضي مواد غذايي هستن كه خيلي بيشتر من رو چاق ميكنن

      مثل اينه براي من كه،  من فقط جلوي درب ورودي خونه رو تميز كنم و كل خونه همونطور كثيف ميمونه 

      به نظرم همون جلوش تميز باشه در نظر همه تميز باشه مهمه 

      ولي غافل از اينكه داخل خونه انقدر كثافت هست كه اگر اونها رو تميز كنم …نا خود آگاه جلوي درب خونه هم تميز خواهد شد …مگه جلوي درب خونه چقدر از فضاي خونه ست 

      مهم كل بقيه خونه ست كه بايد تميزش كنم تا پاكيزگي مشخص بشه در خانه 

      موقعي كه درس ميديد من توي ذهنم دنبال مثال براش ميگردم تا بشينه توي مغزم آموزش هاتون 

      مثل اينكه شما گفتيد مگه ما چند ساعت در طول شبانه روز غذا ميخوريم 

      استاد درباره باشگاه با شما موافقم 

      چقدر ماهانه پرداخت ميكرديم و چندين روز از ورزش و باشگاهمون ميسوخت با همون افكار و عادت هاي چاق كننده

      ريزه خواري كه نگم براتون 

      من متوجه شدم دوست متناسبم اصلا ريزه خواري نميكنه 

      منم دوست دارم اين عادت رو در خودم ايجاد كنم 

      ميخوام اينطوري بهش نگاه كنم كه چقدر خوشگل تره كه وقتي بين غذا كسي چيزي بهم تعارف ميكنه بگم نه ميل ندارم ممنونم 

      يا بگم اگر بين غذا چيزي بخورم ديگه نميتونم غذا بخورم 

      ميخوام اينطوري و از اين روش استفاده كنم 

      نميدونم اين تمريني كه ميخوام ازش استفاده كنم جواب ميده يا نه

      استاد من يك تغييري از اين 49 روز حضورم در اين سايت بگم 

      ديروز كه رفتيم رستوران من فقط سوپ سفارش دادم 

      و نوع اين منو اينطور بودش كه نان استاپ سوپ مي آوردن واسه مشتري

      خلاصه من كه هميشه سوپ رو فقط پيش غذا ميدونستم و به عنوان غذا بهش نگاه نميكردم ديروز به عنوان غذا سفارش دادم و با اينكه هر چقدر ميخواستم و هر چند بار ميخواستم برام سوپ مي آوردن من فقط دو بار به اندازه يك پياله كوچيك سوپ خوري سفارش دادم با سه تيكه نون 

      خودم باورم نميشد كه من رفتم رستوران و فقط سوپ رو به عنوان غذاي اصلي سفارش دادم 

      حالا اين تغيير از كجا در من ايجاد شده!!؟

      از اونجا كه من هي دوست متناسبم رو ميارم توي ذهنم و ميبينم اون هر چي سيرش كنه رو به عنوان غذا ميخوره 

      مثل همين سوپ

      در حاليكه من كه اضافه وزن داشتم هميشه سوپ رو به عنوان پيش غذا ميخورم بعدم يه غذاي ديگه سفارش ميدادم

      تفاوت بين من و دوست لاغرم تنها تفاوت در باور من و اون هست 

      اون سوپ رو به عنوان غذاي اصلي ميدونست 

      من سوپ رو پيش غذا ميدونستم

      اون راحت ميتونه يك غذايي كه براي يك نفر هست رو با يك نفر ديگه شريك بشه و جالبه ميگه سير شدم 

      جالبه منم كه باهاش بودم و پيش ميومد يك غذا رو با هم شر كرديم از انرژي اون منم احساس سيري ميكردم با همون نصفه غذا 

      و همه چيز در ذهن ماست 

      همه چيز انرژيه 

      ممنونم از اين فايل پر محتوا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1402/01/09 18:12
      مدت عضویت: 1173 روز
      امتیاز کاربر: 21746 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,399 کلمه

      سلام   و  درود   به همراهان  و استاد گرامی ▪︎

      از متن  این فایل  مقاله ای  در سمت و سوی لاغر شدن  تنظیم کردم  با عنوان  عادتهای  لاغر کننده  ▪︎

      __________________________________________________________ 

      عادت‌ های  لاغر  کننده مجموعه رفتاری است که به واسطه افکار لاغر کننده در ما شکل  می گیره  و تاثیر مستقیم در لاغر شدن ما دارن ▪︎

      عده زیادی نمی تون تصور کنن که می شه با قدرت ذهن لاغر شد و وقتی صحبت از این روش می شه  باعث شگفتی اونا می شه  ▪︎

      توضیحات فایل امروز آگاهی بسیار عالی در زمینه قدرت ذهن در لاغری دراختیار ما  قرار می ده▪︎ 

      نیروی ذهن افراد متناسب با نیروی ذهن افراد چاق کاملا شبیه به همه  ▪︎  اما سوال اینجاست، چرا این نیرو در بعضی از افراد سبب تناسب اندام  و در عده ای سبب اضافه وزن می‌شه ؟

      هر کسی که تونسته باشه  مسئولیت چاقی خودشو بپذیره  و کسی  و‌چیزی  غیر از  خودش ، افکارش و رفتارش رو  مقصر چاقیش ندونه   این آدم  می تونه  مسئولیت لاغری خودشو هم بپذیره  و در این مسیر  قدمهای  محکم و موثری  برداره  ▪︎

      لاغری و تناسب اندام  محصول عادت های  متناسب کننده است. 

      عادت های لاغر  کننده، رفتارهای صحیح و تکراری هستند که به صورت ناخودآگاه در ما شکل  می گیرن  و برای مدت طولانی تکرار میشن  این رفتار در افراد مختلف  متنوع  هست  و در همه افراد بیش از یک رفتاره ▪︎ مثلا  نخوردن حتی یک لقمه روی سیری ….

      به این شکل که هر فرد لاغر مجموعه ای از رفتارهای  صحیح تکراری داره که به عادت‌های  لاغر  کننده اون فرد تبدیل شده  و نتیجه این رفتار و عادت‌ها   ، لاغری است.▪︎

      عادت‌ های  لاغر  کننده   بر اساس انتظار ما از  لاغری شکل می‌گیرن ▪︎

      زمانی که افکار و فرمول‌های  لاغر  کننده در ذهن ما ذخیره می‌شن  به تصاویر ذهنی  لاغر  کننده تبدیل می‌شن و به واسطه شکل گیری تصاویر  لاغر  در ذهنمان ،‌ به مرور انتظار لاغر شدن در ما شکل می‌گیرد ▪︎

      بر اساس انتظار لاغر شدن که در ما شکل گرفته  به مرور رفتارهایی در ما شکل می گیره  که به دلیل بارها تکرار شدنشون به عادت‌ های لاغر  کننده  در ذهن ما تبدیل می‌شن ▪︎ 

      اونایی که بارها برای لاغر شدن اقدام کردن و نتیجه  مطلوب و پایدار نصیبشون نشده چون  همیشه به اشتباه جسمشونو  از طریق برنامه‌های رژیم غذایی و انجام ورزش‌های سخت و طولانی تحت فشار قرار دادن  و دلیل اینکه از سعی خود نتیجه مناسب و پایدار  کسب نکردن اینه که تلاش فیزیکی تاثیری در تغییر تصاویر چاقی ذهن و عادت‌ های چاق کننده  نداره و بنابراین نتیجه سعی و تلاش اونا   شکست خوردن بوده است ▪︎

      تاثیر عادت ها در لاغر  شدن▪︎

      لاغری حاصل عادت‌ های لاغر کننده است.▪︎

      مقدار غذا و تنوع غذایی در لاغر  شدن اهمیت چندانی نداره  بلکه مهم رفتار ما در برابر مواد غذایی است که باعث شکل گیری  تناسب اندام‌ و یا  عدم  تناسب در جسم ما می‌شه ▪︎

      عادت چیست  ؟فقط یک فکر ساده است که بر اثر تکرار شدن به عادت تبدیل می‌شه ▪︎

      عادت‌ های  لاغر کننده از تکرار واکنش های ما در برابر مواد غذایی ایجاد می شن ▪︎

      اگر شما از کودکی بارها شنیده باشی که لاغری  در خانواده شما ارثیه،‌ تکرار این فکر به ظاهر ساده سبب می شود که شما در ذهن خود بپذیری که لاغر  شدن شما کاملا طبیعیه و چه بخواهی،‌چه نخواهی  لاغر  خواهی شد  چون ژنتیک شما لاغر شدنه ▪︎

      در اینجا  لازم به ذکرهست که  به یاد داشته باشیم  لاغرها در مورد علت  لاغریشون  همیشه افکار و باورها و اعتقادات  صحیح ندارن   اما هر چی که هست  نتیجه اش براشون تناسب اندام و لاغری بوده و هست ….لاغرها  دو دسته هستن یک دسته از وضعیت جسمانیشون  کاملا راضین و تلاش نمی کنن  که  چاق بشن  و علت لاغریشون هر چی که باشه با خوشحالی  درباره اش حرف می زنن   مثلا  میگن   من هر چی   و هر چقدر  و هر وقت بخورم‌ چاق  نمیشم بنابر این  ممکنه  عادت به  پرخوری هم پیدا کنن  …لاغرهای پرخور  شدیدن مورد توجه  چاقهایی هستن که  دوست دارن  همه چی  بخورن  هر چقدر و هر وقت  که دلشون‌می خواد  اما  لاغر باشن و از شر رژیم و ورزشای سخت رها باشن …..اما  پرخوری بعضی از  آدمای لاغر    وقتی کار دستشون می ‌ده که این باور به دلیلی  شکسته بشه …مثلا  باور کنه که با بالا رفتن  سن  سوخت و ساز می آد پایین  و این  یک تهدیده  براشون  چون اعتقاد  شایع  بر این هست که  با پایین آمدن سوخت و ساز باید  خوردنی ها  محدود بشن   ولی  چون  اینا عادت به پرخوری  دارن   از یک سنی به بعد  شروع می کنن به چاق شدن …

      دسته دوم از لاغرها  تحت تاثیر صحبت اطرافیان  به جسمشون  ایراد می گیرن و میگن  این حد لاغری خوب نیست  اما چون  باورهای  لاغر کننده دارن  محاله چاق بشن به هر دری می زنن  نیم کیلو به وزنشون اضافه نمیشه  هر چقدرم پودرای گیاهی یا شیمیایی افزایش اشتها می خورن فایده ای براشون نداره ▪︎  اینجا  باورهای  محدود کننده  کارو براشون  سخت می کنه   مثلا اگر  باور داشته باشن   در چاقی هیچ استعدادی ندارن ،  سوخت و سازشون بالاست  ،ارثی لاغرن و امثالهم ..و به دلیل این باورها  همیشه  انتظارشون از خودشون  لاغریه ▪︎

      جهت صحبت ما در اینجا  اونایی که‌چاقن و می خوان لاغر بشن اما  باید  بدونن :وقتی  می تونن  براحتی لاغر بشن که‌انتظار لاغر  شدن در ذهنشون نهادینه  شده باشه  ،‌ به مرور عادت‌های   لاغر  کننده  در اونها  شکل بگیره  و به راحتی با تکرار اون  عادت‌ها وضعیت جسمانیشون  از حالت  نامتناسب به حالت  متناسب  تبدیل بشه ▪︎

      اهمیت موضوع عادت‌‌های  لاغر کننده به اندازه‌ای هست  که برای متناسب شدن باید با تمرکز و اشتیاق عالی در مسیر شناسایی عادت‌های لاغر  کننده و جابجا کردن اونا  با عادت‌های نا متناسب کننده حرکت کنیم.▪︎ 

        باز هم  لازمه که تکرار کنیم :

      لاغری آدمای  لاغر   به دلیل عادت های لاغر کننده ای هست که دارن  و این عادتها نیز محصول تکرار رفتارهای لاغر کننده هستن ▪︎ مثلا  لاغرها  وقتی گرسنه  نباشن  هیچی اونارو  تحریک به خوردن نمی کنه  مثلا دیدن  بستنی های  رنگارنگ  پشت ویترین  بستنی فروشی  وادارشون نمی کنه به خریدن و خوردن …از بوی کباب  یهو  گشنه نمیشن و اقدام به خوردن نمی کنن  چرا ؟ چون  سیرن .. و این یک رفتار لاغر کننده اس که  به تکرار  انجام می دن اصلا از طریق ورودیها تحریک نمیشن چون دیگه توجهی بهش ندارن▪︎

      داشتن حال خوب  باید در اولویت کارهای  ما قرار بگیره ¤

      توجه کردن به سایر علاقه هامون توجه مارو از روی مصرف مواد غذایی برداره ▪︎

      مواد غذایی نعمت خدا هستند . برای خوب کردن حالمون اومدن . پس به قدری مصرفشون کنیم که حالمون رو بد نکنن ▪︎

      توجهمون روی حالمون باشه نه روی مواد غذایی. اگه میبینیم بیش از این مقدار بخوریم حالمون بد میشه خب نخوریم. راحت بگیم میل نداریم. جا ندارم بخوام بیشتر بخورم حالم بد میشه.

      یعنی به حال خودمون توجه کنیم و دیگه تمرکز روی چیز دیگه نداشته باشیم.

      باور کنیم مواد غذایی مارو چاق نکردند توجه ما به چاقی و پرخوری و عذاب وجدان و ایجاد حس محدودیت در خودمون  باعث چاقی ما شدن و کلا مسیر مارو بردند در جهت چاقی.

      ما خیلی هم خوبیم و ذهن ما قادره بهترینها رو برای ما خلق کنه.” 

      ما دو نوع باور داریم:

      1- باورهای محدود کننده

      2- باورهای قدرت دهنده

      وقتی به هر دلیلی لاغر شدن مساوی میشه با تغییر در مصرف مواد غذایی تمرکز از روی ذهن ، برداشته میشه و به جای اون میره روی مواد غذایی.▪︎

      تمام  افراد  چاق عادت های چاق کننده ی خودشون رو مصرف زیاد مواد غذایی می دونن▪︎

      یعنی باور این افراد اینه که اونها زیادتر از حد نیازشون مصرف میکنن▪︎

      این باور در مسیر چاقیه یا مسیر لاغر بودن؟

      هیچ انسان لاغری این باور رو نداره.▪︎

      پس ما باید اول این باور مخرب رو از ذهنمون پاک کنیم و به جاش این باور رو جایگزین کنیم که توجه ما بره سمت اصلاح باور.▪︎

      چاقها  باید باورهاشون مثل افراد لاغر بشه تا متعاقب اون رفتار شون هم مثل انسان لاغر بشه و متعاقب اون عاداتشون  هم مثل انسان لاغر بشه.▪︎

      توجه  از عادات چاق کننده برداشته بشه.▪︎بهتره بگیم  :

      اصلا ما عادت های چاق کننده ای نداریم که چاقمون کنه.▪︎

      هر وقت گرسنه میشیم میخوریم و هروقتم سیریم نمیخوریم.

      ما از ۲۴ ساعت از شبانه روز مگه چقدر می خوریم¿ شاید کلش رو جمع کنیم نیم ساعت هم نشه تازه اگه خیلی هم آروم بخوریم ۱ ساعت.▪︎فکر اشتباه  از اینجایی شروع میشه که  ۲۳ ساعت دیگه داریم به اون ۱ ساعت فکر میکنیم و هی به خودمون رنج وارد میکنیم و دستور خوردن هم هی صادر میشه.▪︎

      درست اینه که بگیم مااصلا عادت های چاق کننده ای نداریم . چه عادتی .؟ ما در مسیر لاغری هستیم . در ذهنمون هم ما باورهای قدرت دهنده می سازیم تا ناخوداگاه توجهمون از روی زیاد مصرف کردن مواد غذایی از بین بره.▪︎ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/01/06 22:40
      مدت عضویت: 910 روز
      امتیاز کاربر: 2635 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,483 کلمه

      بنام خداوندمهربان 

      سلام به استادگرامی وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      عادتهای چاق کننده (قسمت چهارم)

      عادتهای چاق کننده به مجموعه رفتارهایی که به خاطر فکرهای چاق کننده در ماصورت می‌پذیرد

      گفته می‌شود ودرچاق شدنمان خیلی اثر گذار است 

      مادرجلسه های اول تا سوم در مورد این که چرا چاق هستیم و چطوری باید لاغر بشیم نوشتیم وهمینطور درمورددرست یااشتباه 

      بودن روش‌هایی که برای لاغریمان مورد استفاده قرار دادیم گفتیم ونوشتیم وبذرودانه لاغری رادرذهنمان کاشتیم وبه حس خوبی نسبت به این که ماقدرت و توانایی خودمان در لاغر شدن داریم رسیدیم

      قدرت ذهن درلاغرشدن

      خیلی ها نمی توانند فکر کنند و تصورداشته باشندکه می‌شود با قدرت ذهن لاغرمی شویم و موقعی که در این مورد حرفی به میان می‌آید سبب شگفتی آنها میشه

      من دیروز که با دخترعمویم حرف می زدم درمورداین که می توان با قدرت ذهن لاغر شدحرف میزدم خیلی تعجب کرد ومیگفت

      یعنی اگه فکر کنیم لاغر میشیم

      البته بگم این دختر عموم متناسب است وچاق نیست ومن درمورداین روش عالی توضیح دادم وخیلی تعجب کرد وگفت که ادامه بده این که می گی خیلی عالی یعنی این روهم بگم چطوری شدحرف از لاغری باذهن شدخواهرش که یکسال از من بزرگتر است روز۲۷فروردین امسال میخواد عمل معده انجام بده ومن هرچه‌قدر گفتم قبول نکرد وازاینجاشروع شدومیگفت که به خواهرم بگواین عمل معده را انجام نده ولی هرچه قدر گفتم اصلآ قبول نکرد

      من وقتی این روش را شروع کردم به اون هم گفتم ولی گفت که من اصلا حوصله ندارم یعنی به چند نفر هم گفتم همشون اين حرف روزدندومن اینجا متوجه شدم که اونهاهنوزاستحقاق هدایت شدن به این مسیر را به دست نیاوردن

      ومن امروزمیخواهم شکرگزار خداوندمتعال باشم که‌ من رو به این سایت هدایتم کرد ومن امروز۲سال و ۹روزاست که در این مسیرزیباقرارگرفتم واقعاکلی تغییرات زیادی در افکار و رفتارم 

      داشتم و با آهستگی و آرامش دارم به سمت لاغری حرکت می کنم هر قدر هم که آرام حرکت کنم می دانم که پیروزاین راه و مسیرمن هستم‌ وشکرگزاری خداوندمهربان و استادگرامی هستم 

      قدرت ذهن ما باافرادی که متناسب هستند کاملآ شبیه به هم هستش وازاینجاست که سؤال پیش میاد که چرا این قدرت ذهن در برخی باعث متناسب شدن میشه ودربرخی چاقی بوجود می آورد 

      مادرجلسه های قبلی مسئولیت چاقیمان را پذیرفتیم وحالا باید بدانیم که چه عواملی سبب چاقیمان شده است 

      چاقی محصول عادتهای چاق کننده است 

      عادتهای چاق کننده. رفتارهای اشتباه وتکرار شونده هستندکه به شکل ناخوداگاهمان صورت می‌گیرد و برای مدت زمان طولانی تکرارمیشوند این رفتاردربرخی خیلی متنوع هستش ودرهمشون بیش از یک رفتاراست 

      به این شکل کسی که چاق است مجموعه ای از رفتارهای اشتباه تکرارشونده داردکه منجر به عادتهای چاق کننده تبدیل می‌شود ونتیجه این رفتارهاوعادتها باعث چاقی می‌شود ماهمیشه انتظار مان از خودمان چاقی بود 

      وقتی فکر و فرمولهای چاقی در ذهن‌مان ذخیره بشه به تصویر هاي ذهنی چاق کننده تبدیل می‌شوند و به خاطر شکل گیری تصویرهای چاقی از ذهن خودمان روزبه روز انتظار چاقی در ماصورت می پذیرد 

      وبرپایه انتظار چاقی که‌ در ماصورت میگیرد روزبه روز رفتارهایی در ماشکل می‌گیرد که به خاطر بارها تکرار شدنشان به عادتهای چاق کننده ذهن‌مان تبدیل می‌شوند

      تمام ماها که چاق هستیم بارها و بارها برای لاغریمان اقدام کردیم وهردفعه به اشتباه جسممان رااز روش برنامه های رژیم غذایی وانجام دادن ورزش های دشوار وطولانی تحت فشار قرار دادیم وبه این خاطر ازتلاشهای خودمان به نتیجه نرسیدیم این بود که تلاش فیزیکی اثری در تغییر تصویرهای چاقی ذهن در عادتهای چاق کننده ما نداشتندوبه این خاطر نتیجه تلاش وکوشش هایمان شکست خوردن بود

      مازمانی که دراین مسیرزیبا قرار گرفتیم می‌توانیم باورهایمان اینقدرقوی وقدرتمندبسازیم که دیگر به خوردن مواد غذایی حتی فکر نکنیم چون این مابودیم که باباورکردن به این که موادغذایی باعث چاقیمان شدن خودمان را به این شکل دراوردیم 

      چون همیشه شنیده بودیم که پرخوری بکنی چاق میشی این حرف ساده اینقدر قدرت داشت ودرفکرمانهادینه شده بود و حتی کمی زیاد که می‌خوردیم کلی خودمان راسرزنش میکردیم وعذاب وجدان شدیدی میگرفتیم

      چقدرماچاقها مظلوم بودیم

      من۲سال و۹روزاست که دراین سایت هستم وکلی تغییرات فکری و رفتاری کردم ومن میتوانم خیلی راحت بگم که میل ندارم واقعا وقتی ذهن ناخوداگاهمان رااموزش دهیم دیگرنمیتوانیم که زیاد بخوریم چون واقعا اگه کمی فقط کمی زیادبخوریم حالمان بدمیشه 

      امروزمن اینقدرسبک و باحال خوش دارم دراین مسیر حرکت میکنم وبااحساس خوب مینویسم خدایا شکرت

      وقتی فکری درماشکل میگیره به باورمان تبدیل می‌شودواین باور رادرذهنمان بهش قدرت  میدهیم تابه فرمولهای عادتهای چاقیمان تبدیل شود

      ماهمیشه شنیدیم که باید کمترغذابخوریم مابایدورزش کنیم

      واینقدراینهاتکرار شدن که من خودم باورکرده بودم که بایدغذایم راکم کنم وبه‌ این خاطر همیشه خدادرحال رژيم گرفتن بودم و همیشه حرص و ولعم زیادترمیشدواین باورهاباعث ایجادفرمولهای اشتباه درذهنم شده بود 

      ذهن‌مان همیشه تصویر سازی میکنه وماوقتی درحال رژيم گرفتن بودیم داشتیم جسممان رادرفشاروسختی قرارم میدادیم 

      درحالی که ذهن‌مان درهمون باورهایمان بود جسممان هیچ نقشی درچاقیمان رانداردمابابه وجوداوردن فرمولهای اشتباه وباورهای نادرست اول ذهن‌مان رادرمعرض چاقی قراردادیم وبعدش جسممان نمایش دهنده چاقیمان بود

      این عادت که داریم ازش صحبت میکنیم درواقع یک فکرخیلی ساده است امابازیادتکرارشدن به عادت تبدیل می شود 

      عادت یک فکر ساده است که به خاطر تکرار شدن به عادت تبدیل می شود 

      من همیشه کم تحرکی وریزه خواری کردن وپرخوریهایم روسبب چاقی ام مدانستم

      من قبلا عادتهای خیلی بدی داشتم درسته چندسال بودمن سرسفره ننشسته بودم ولی میتونم به جرأت بگم که من همیشه درحال خوردن بودم‌ واین کارم را باعث چاقیم مدانستم ولی امروزبودن در این سایت فهمیدم که اصلآ نمی تونه اینطوری باشه 

      چون من یک برادرشوهرداشتم که یک دیس پلو ویک بشقاب خورشت رومیخورد وبلند میشد

      سن زیادی هم نداشت ولی قشنگ متناسب بودومن همیشه باخودم میگفتم که اون چطوری این همه میخوره اگه من حتی یک سومش روهم بخورم چاق میشوم ولی حالا میفهمم که اون باوراینکه زیادبخوره چاق میشه رو نداشت وفکر نمیکرد که چاق میشه امادرمن هیشه برعکس عمل میکرد

      واین یک فرمول قوی وقدرتمندکه درذهن افرادچاق وجودداردومابااموزش دادن به ذهن‌مان این فرمول قوی وقدرتمندچاقی رابه فرمول قوی وقدرتمندلاغری تبدیل می کنيم 

      ماباتوجه کردن به چاقی پرخوری کردیم عذاب وجدان کشیدیم چاق شدیم وگرنه هیچ موادغذایی قادربه چاق کردنمان راندارند

      وحالا داریم متوجهمشویم که همه مشکلات درذهنما وجوددارد وفرمولهای ذهنیمان اشتباه بودن ذهن‌مان همیشه تصویرسازی میکنه چون ماهیچوقت باتحت فشارقراردادن جسممان به لاغری وتناسب اندام نرسیدیم چون ذهنمان راتغییر ندادیم فقط جسممان تغییر دادیم   

      مادرروش لاغری باذهن

      فرمولهای رفتاریمان راشناسایی 

      میکنیم ووقتی فرمولهای رفتاری اشتباه راشناسایی کردیم اون فرمولهارا تغییر میدهیم وبطرف لاغری حرکت میکنیم

      ومامانندعده ای که متناسب هستند رفتارمیکنیم

      ووقتی رفتارهایمان به مرورعوض

      بشه ماروزبه روز درحال لاهرشدن

      ومتناسب شدن قرارمیگیریم

        موادغذایی هستش که ماروچاق می‌کند چون همیشه شنیده بودیم که پرخوری کردن سبب‌ چاقیمان میشه وهرموقع که پرخوری کردیم انتظار چاقی داشتیم وچاق شدیم ولی افرادی که لاغر هستند چیزی دراين موردنشنیدن و اگرهم شنیده باشند باورنداشتندبه این خاطر همیشه لاغر و متناسب ماندند 

      خیلی‌ها هستند که سرسفره غذامیخورن و میگن زیادخوردیم چاق میشیم وهمیشه درعذاب وجدان هستند ولی خیلی هاهم هستندکه میگن هرچه‌قدر می خورم چاق نمیشم وازخوردن غذا

      لذت می‌برند

      مابایداول باورهایمان رااصلاح کنیم وباورهایمان مانندافرادلاغرومتناسب بشه ورفتارهایمان و عادتهایمان مانند آدمهای لاغر بشه و تمرکز مان از چاقی وعادتهای چاق کننده برداشته بشه 

      باورکنیم 

      که چاقی وجود ندارد 

      مادیگه اصلآ چاق نمیشویم 

      ونمیتوانیم چاق بشیم 

      ماهمیشه خوب عالی و متناسب هستیم 

      اصلآ هیچ عادت بدو چاق کننده ای وجود ندارد چون ماهر موقع گرسنه باشیم غذامیخوریم هرموقع که سیرشدیم دیگه نمیخوریم من خودم هرموقع که حس سیری میکنم دیگه دست ازخوردن برمیدارم

      من قبلا نمیدانستم که گرسنگی و سیری یعنی چی

      پس پی میبریم که متفاوت بودن کسانی که چاق هستندبا لاغر ها

      درعادتهای آنهاست

      ماخیلی ازعادتهایمان راخودمان 

      انتخاب نکردیم من خودم از بدو تولدم چاق و تپل بودم و امروز نمی دانم اون موقع چه فکر وباوری درذهنم شکل گرفته است 

      ماخودمان خیلی از عادتهارو داشتیم ودرطول زمان عادتهای جدیدهم درمابوجودامده است

      واگریک فکر تکرار بشه تبدیل به عادت میشه 

      عادتهاازباورهاایجادمیشن واگه مایک روزچیزی راباورکنیم خودبه خوددرماعادتهای شکل میگیرد که واقعيت مارامطابق باورمان میکنه 

      چون نمیشه که من باورکنم که موادغذایی وزیادبخورم امالاغرباشم!کسانی که زیاد میخورن ولاغرهستند باورشان نشده که غذاخوردن سبب‌ چاقیشان میشه 

      عادتهایمان ناخوداگاه ایجادمیشوندوماانتخابشان نمیکنیم مافقط باورسازی رابوجودمیاوریم وذهن ناخوداگاهمان عادتهارابرپایه باورهایمان به وجود می آورند 

      ودراخرجسممان تغییر می‌کند براساس باورهایمان به وسیله عادتهایمان. 

      جسممان عملا خودش نقشی درچاقیمانرانداردمابابه وجود اوردن یک سری باورهادرخودمان ذهن ناخوداگاهمان راوادارکردیم تایک سری عادتهارادرمابوجودبیاوردوماباتکرارکردن اون عادتهاجسممان شبيه به چیزی شده که باورداشتیم

      ماهرقدرتلاش کنیم که تصمیم به برطرف کردن عادتهایمان کنیم. نمیشه

      چون اصلآ به تصمیم گرفتن مانیست فقط به فکر مان است مابایدافکارمان را اصلاح کنیم

      بد هم مابرای زنده ماندن به انرژی نیازدارد واون انرژی راماازموادغذایی دریافت میکنیم 

      اشتهادردرون ماست ودرمان مغزمان وفرمول ذهنی هستش که مادرجهت چاق ازش استفاده می‌کنیم 

      عادت بدی که داشتم تندوسریع غذاخوردن بود.این فرمول گاهااین فرمول خودنمای می‌کند

      درست است که تندوسریع غذاخوردن هیچ ارتباطی به چاقی ندارد بخاطراینکه من خیلیهارو میشناسم که خیلی تندوسریع غذایشان را می‌خورند ولی لاغرومتناسب هستند واین باور داشتن به اینکه تندوسریع غذاخوردن سبب‌ چاقی می‌شود اشتباه است

      من خیلی موقع هادوست داشتم چاییم روبا یه چیزی مثل شکلات.شیرینی.کلوچه.بسکوییت.خرماو….بخورم ولی  دیگه اونهاهم ازبین رفتن یعنی اگه بخوام بایکی ازاینهابخورم حالم روبد میکنه ودیگه دوست ندارم باهیچ چیزی چایم روبخورم 

      یک عادت بددیگه که داشتم اگه سیر بودم بازدم میخواست بخورم

      ولی حالا که حس سیری میکنم دیگه میلم نمیکشه  که بازهم بخورم 

      عادت بددیگه که داشتم ریزه خواری وناخنک زدن بودومن همیشه در حال خوردن بودم‌ ومن دارم یکی یکی شناسایی میکنم تایگر هيچگاه سراغشان نروم

      من ازخدای مهربان درخواست میکنم که من وتمام همراهان و هم مسیرهایم و استادعزیزم رادراین مسیربه آرزوهایمان برساند خدایا شکرت سپاس گذارم ممنونم متشکرم 

      خداپشت و پناه همه‌مان باشدخدانگهدار پاینده ومستدام باشین 

      خداقوت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/01/06 20:44
      مدت عضویت: 910 روز
      امتیاز کاربر: 2635 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,416 کلمه

      بنام خداوندمهربان 

      سلام به استادگرامی وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      عادتهای چاق کننده (قسمت چهارم)

      عادتهای چاق کننده به مجموعه رفتارهایی که به خاطر فکرهای چاق کننده در ماصورت می‌پذیرد

      گفته می‌شود ودرچاق شدنمان خیلی اثر گذار است 

      مادرجلسه های اول تا سوم در مورد این که چرا چاق هستیم و چطوری باید لاغر بشیم نوشتیم وهمینطور درمورددرست یااشتباه 

      بودن روش‌هایی که برای لاغریمان مورد استفاده قرار دادیم گفتیم ونوشتیم وبذرودانه لاغری رادرذهنمان کاشتیم وبه حس خوبی نسبت به این که ماقدرت و توانایی خودمان در لاغر شدن رسیدیم

      قدرت ذهن درلاغرشدن

      خیلی ها نمی توانند فکر کنند و تصورداشته باشندکه می‌شود با قدرت ذهن لاغر شویم و موقعی که در این مورد حرفی به میان می‌آید سبب شگفتی آنها میشه

      من دیروز که با دخترعمویم حرف می زدم درمورداین که می توان با قدرت ذهن لاغر شدحرف میزدم خیلی تعجب کرد ومیگفت

      یعنی اگه فکر کنیم لاغر میشیم

      البته بگم این دختر عموم متناسب است وچاق نیست ومن درمورداین روش عالی توضیح دادم وخیلی تعجب کرد وگفت که ادامه بده این که می گی خیلی عالی یعنی این روهم بگم چطوری شدحرف از لاغری باذهن شدخوارش که یکسال از من بزرگتر است روز۲۷فروردین امسال میخواد عمل معده انجام بده ومن هرچه‌قدر گفتم قبول نکرد وازاینجاشروع شدومیگفت که به خواهرم بگواین عمل معده را انجام نده ولی هرچه قدر گفتم اصلآ قبول نکرد

      من وقتی این روش را شروع کردم به اون هم گفتم ولی گفت که من اصلا حوصله ندارم یعنی به چند نفر هم گفتم همشون اين حرف روزدندومن اینجا متوجه شدم که اونهاهنوزاستحقاق هدایت شدن به این مسیر را به دست نیاوردن

      ومن امروزمیخواهم شکرگزار خداوندمتعال باشم که‌ من رو به این سایت هدایتم کرد ومن امروز۲سال و ۹روزاست که در این مسیرزیباقرارگرفتم واقعاکلی تغییرات زیادی در افکار و رفتارم 

      داشتم و با آهستگی و آرامش دارم به سمت لاغری حرکت می کنم هر قدر هم که آرام حرکت کنم می دانم که پیروزاین راه و مسیرمن هستم‌ وشکرگزاری خداوندمهربان و استادگرامی هستم 

      قدرت ذهن ما باافرادی که متناسب هستند کاملآ شبیه به هم هستش وازاینجاست که سؤال پیش میاد که چرا این قدرت ذهن در برخی باعث متناسب شدن میشه ودربرخی چاقی بوجود می آورد 

      مادرجلسه های قبلی مسئولیت چاقیمان را پذیرفتیم وحالا باید بدانیم که چه عواملی سبب چاقیمان شده است 

      چاقی محصول عادتهای چاق کننده است 

      عادتهای چاق کننده. رفتارهای اشتباه وتکرار شونده هستندکه به شکل ناخوداگاهمان صورت می‌گیرد و برای مدت زمان طولانی تکرارمیشوند این رفتاردربرخی خیلی متنوع هستش ودرهمشون بیش از یک رفتاراست 

      به این شکل کسی که چاق است مجموعه ای از رفتارهای اشتباه تکرارشونده داردکه منجر به عادتهای چاق کننده تبدیل می‌شود ونتیجه این رفتارهاوعادتها باعث چاقی می‌شود ماهمیشه انتظار مان از خودمان چاقی بود 

      وقتی فکر و فرمولهای چاقی در ذهن‌مان ذخیره بشه به تصویر هاي ذهنی چاق کننده تبدیل می‌شوند و به خاطر شکل گیری تصویرهای چاقی از ذهن خودمان روزبه روز انتظار چاقی در ماصورت می پذیرد 

      وبرپایه انتظار چاقی که‌ در ماصورت میگیرد روزبه روز رفتارهایی در ماشکل می‌گیرد که به خاطر بارها تکرار شدنشان به عادتهای چاق کننده ذهن‌مان تبدیل می‌شوند

      تمام ماها که چاق هستیم بارها و بارها برای لاغریمان اقدام کردیم وهردفعه به اشتباه جسممان رااز روش برنامه های رژیم غذایی وانجام دادن ورزش های دشوار وطولانی تحت فشار قرار دادیم وبه این خاطر ازتلاشهای خودمان به نتیجه نرسیدیم این بود که تلاش فیزیکی اثری در تغییر تصویرهای چاقی ذهن در عادتهای چاق کننده ما نداشتندوبه این خاطر نتیجه تلاش وکوشش هایمان شکست خوردن بود

      مادیگر در مسیر لاغرشدن هستیم ماازاین پس درذهنمان باورهای قدرت دهنده میسازیم تا ناخوداگاهمان ازاینکه موادغذایی بیشتر استفاده کندراازبین ببرد

      من وکسانی که در این سایت هستند مانند آدمهای فکر و رفتار میکنیم و دیگر به موادغذایی هیچ توجه خاصی نداریم این یعنی لاغر شدن یعنی آموزش ذهنی تمام موادغذای نعمتهای

      خداوندهستندوبه بدنمان انرژی می‌رسانند 

      ماوقتی می‌بینیم که اگه زیاد بخوریم حالمان بدمیشه می‌توانیم راحت بگیم که میل ندارم ونمی توانم بخورم که اگه زیاد بخورم حالم بد میشه ماباتکرارمداوم که باباورکردن وباتکرارکردن بعضی جملات ترساندندوهی تکرارکردن وتکرار کردن وماباورمان شدکه بایدتحرک داشته باشیم بایدمراقب غذایمان باشیم واین 

      تکرارهاسبب شدن که فرمولهای

      نادرست که باعث چاقیمان شدن درذهنمان بوجود بیایندوتصاویری درذهنمان ایجاد شود

      ماهمیشه شنیده بودیم که باید کم بخوریم وبیشترفعالیت بکنیم

      که چاق ترنشیم ماهمیشه پرخوری کردن ومصرف موادغذایی وکم تحرکی روباعث چاقی می دانستیم ومابخاطراینکه کمی بیشتر غذامیخوردیم وتحرکمان کم میشد عذاب وجدان می شدیم 

      وفکر می کردیم چون‌ زیاد خوردم پس چاق ترمیشوم من همیشه بعد از خوردن غذاخودم راسرزنش میکردم وبه خودم در ذهنم بدو

      بیرامیگفتم که دیدی بازنتونستی 

      جلوی خودت را بگیری واحساس بدی پیدامیکردم وهمیشه فرمولهای چاقی رادرذهنمان رافعال میکردیم 

      عادت یک فکر ساده است که به خاطر تکرار شدن به عادت تبدیل می شود هرچیزی که به ما گفتند یک حرف ساده بود ولی با تکرار شدن وادامه دارشدن سبب‌ چاقیمان شده مثل کم غذاخوردن

      فعالیتت روزیادکن همه اینها ساده بودن ولی باتکرار شدن باعث چاقیمان شدن

      من همیشه فکرمیکردم که پرخوری. ریزه خواری. ناخنک زدنهام باعث چاقیم شده 

      اماحالابودن در این سایت فهمیدم که اصلآ اینطوری نیست چون من خیلی هارا دیدم که خیلی زیاد ترازمن میخوردند ولی لاغر بودند وحالامی فهمم که اونها باورنداشتندکه پرخوریشان سبب چاقیشان بشه واضافه وزن بیارن ولی درمن همیشه برعکس عمل میکردکه پرخوریم باعث چاقیم شده این فرمول پرخوری در افرادی که لاغرند چاقشان نمیکند امادرافرادی که‌ چاق هستنداین فرمول پرخوری درجهت چاقیشان استفاده میشه 

      ماروموادغذای چاق نکرده بلکه توجه کردن به چاقی و پرخوری کردن وعذاب وجدان داشتن وبوجودامدن احساس محدودیت درخودمان سبب‌ بوجود آمدن چاقیمان شده واین فرمولهامارادر

      مسیر چاقی قرار داده است و ما چاق شدیم 

      مامشکلمان در ذهن‌مان است و فرمولهای ذهن‌مان اشتباه است ماهمیشه جسممان رادرفشاروسختی قراردادیم ولی تصاویر ذهنی مان.باورهایمان وافکارمان هنوز تغییر نکرده بودندوماهیچگاه نتیجه ای کسب‌ نمی کردیم چون همه اینهادر ذهن‌مان بودندنه در جسممان 

      مادرروش لاغری باذهن باشناسایی کردن رفتارهایمان وتغییر دادن‌ فرمولهای رفتاریمان. اون رفتارهایمان به سمت لاغری خودمان استفاده می‌کنیم ورفارهایمان روزبه روز تغییر کرده ومثل رفتاروعادتهای افراد متناسب میشه چون مقدارونوع غذایمان در چاقیمان اثری ندارم.فقط رفتارمان دربرابر موادغذایی هستش که ماروچاق می‌کند چون همیشه شنیده بودیم که پرخوری کردن سبب‌ چاقیمان میشه وهرموقع که پرخوری کردیم انتظار چاقی داشتیم وچاق شدیم ولی افرادی که لاغر هستند چیزی دراين موردنشنیدن و اگرهم شنیده باشند باورنداشتندبه این خاطر همیشه لاغر و متناسب ماندند 

      خیلی‌ها هستند که سرسفره غذامیخورن و میگن زیادخوردیم چاق میشیم وهمیشه درعذاب وجدان هستند ولی خیلی هاهم هستندکه میگن هرچه‌قدر می خورم چاق نمیشم وازخوردن غذا

      لذت می‌برند

      مابایداول باورهایمان رااصلاح کنیم وباورهایمان مانندافرادلاغرومتناسب بشه ورفتارهایمان و عادتهایمان مانند آدمهای لاغر بشه و تمرکز مان از چاقی وعادتهای چاق کننده برداشته بشه 

      باورکنیم 

      که چاقی وجود ندارد 

      مادیگه اصلآ چاق نمیشویم 

      ونمیتوانیم چاق بشیم 

      ماهمیشه خوب عالی و متناسب هستیم 

      اصلآ هیچ عادت بدو چاق کننده ای وجود ندارد چون ماهر موقع گرسنه باشیم غذامیخوریم هرموقع که سیرشدیمدیگه نمیخوریم من خودم هرموقع که حس سیری میکنم دیگه دست ازخوردن برمیدارم

      من قبلا نمیدانستم که گرسنگی و سیری یعنی چی

      پس پی میبریم که متفاوت بودن کسانی که چاق هستندبا لاغر ها

      درعادتهای آنهاست

      ماخیلی ازعادتهایمان راخودمان 

      انتخاب نکردیم من خودم از بدو تولدم چاق و تپل بودم و امروز نمی دانم اون موقع چه فکر وباوری درذهنم شکل گرفته است 

      ماخودمان خیلی از عادتهارو داشتیم ودرطول زمان عادتهای جدیدهم درمابوجودامده است

      واگریک فکر تکرار بشه تبدیل به عادت میشه 

      عادتهاازباورهاایجادمیشن واگه مایک روزچیزی راباورکنیم خودبه خوددرماعادتهای شکل میگیرد که واقعيت مارامطابق باورمان میکنه 

      چون نمیشه که من باورکنم که موادغذایی وزیادبخورم امالاغرباشم!کسانی که زیاد میخورن ولاغرهستند باورشان نشده که غذاخوردن سبب‌ چاقیشان میشه 

      عادتهایمان ناخوداگاه ایجادمیشوندوماانتخابشان نمیکنیم مافقط باورسازی رابوجودمیاوریم وذهن ناخوداگاهمان عادتهارابرپایه باورهایمان به وجود می آورند 

      ودراخرجسممان تغییر می‌کند براساس باورهایمان به وسیله عادتهایمان. 

      جسممان عملا خودش نقشی درچاقیمانرانداردمابابه وجود اوردن یک سری باورهادرخودمان ذهن ناخوداگاهمان راوادارکردیم تایک سری عادتهارادرمابوجودبیاوردوماباتکرارکردن اون عادتهاجسممان شبيه به چیزی شده که باورداشتیم

      ماهرقدرتلاش کنیم که تصمیم به برطرف کردن عادتهایمان کنیم. نمیشه

      چون اصلآ به تصمیم گرفتن مانیست فقط به فکر مان است مابایدافکارمان را اصلاح کنیم

      بد هم مابرای زنده ماندن به انرژی نیازدارد واون انرژی راماازموادغذایی دریافت میکنیم 

      اشتهادردرون ماست ودرمان مغزمان وفرمول ذهنی هستش که مادرجهت چاق ازش استفاده می‌کنیم 

      عادت بدی که داشتم تندوسریع غذاخوردن بود.این فرمول گاهااین فرمول خودنمای می‌کند

      درست است که تندوسریع غذاخوردن هیچ ارتباطی به چاقی ندارد بخاطراینکه من خیلیهارو میشناسم که خیلی تندوسریع غذایشان را می‌خورند ولی لاغرومتناسب هستند واین باور داشتن به اینکه تندوسریع غذاخوردن سبب‌ چاقی می‌شود اشتباه است

      من خیلی موقع هادوست داشتم چاییم روبا یه چیزی مثل شکلات.شیرینی.کلوچه.بسکوییت.خرماو….بخورم ولی  دیگه اونهاهم ازبین رفتن یعنی اگه بخوام بایکی ازاینهابخورم حالم روبد میکنه ودیگه دوست ندارم باهیچ چیزی چایم روبخورم 

      یک عادت بددیگه که داشتم اگه سیر بودم بازدم میخواست بخورم

      ولی حالا که حس سیری میکنم دیگه میلم نمیکشه  که بازهم بخورم 

      عادت بددیگه که داشتم ریزه خواری وناخنک زدن بودومن همیشه در حال خوردن بودم‌ ومن دارم یکی یکی شناسایی میکنم تایگر هيچگاه سراغشان نروم

      من ازخدای مهربان درخواست میکنم که من وتمام همراهان و هم مسیرهایم و استادعزیزم رادراین مسیربه آرزوهایمان برساند خدایا شکرت سپاس گذارم ممنونم متشکرم 

      خداپشت و پناه همه‌مان باشدخدانگهدار پاینده ومستدام باشین 

      خداقوت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1402/01/08 00:11
        مدت عضویت: 1173 روز
        امتیاز کاربر: 21746 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیار لاغری
        محتوای دیدگاه: 222 کلمه

        درود  بر شما  ،  دیدگاهت  عالی بود ▪︎

        کلا هر رفتاری  به ما  حس چاقی بده  باید ببینیم چه فکر و باوری  پشتش هست … اگر بتونیم  بعد از شناسایی  باور چاق کننده اونو  تغییر بدیم  به  یک فکر لاغر کننده  همون رفتار  لاغرمون می کنه ….

        مثل  همین  باور  پرخوری = چاقی   که  باعث شده  هر وقت  حتی کمی بیشتر می خوریم  به ما حس چاقی رو منتقل می کنه  در صورتی که  بارها  دیدیم و شنیدیم که  افرادزیادی    هستن با وجود اینکه  خیلی می خورن اما لاغر یا متناسبن   اما  تغییر این باور  بسیار زمان می بره  …برای همین  به جای تلاش برای   تغییر این باور باید قبول کنیم  همچین باور  چاق کننده عمیقی در ما هست  پس اونقدر باید روی ذهنمون کار کنیم  و زیر سازی ذهنی ایجاد کنیم و به آموزشها ادامه بدیم‌ تا  نه تنها پرخوری نکنیم بلکه اضافه خوری و ریزه خوری هم نداشته باشیم  …یعنی همت خودمونو  بذاریم روی این باور  که اندازه خوردن  می تونه براحتی  لاغرمون کنه  اگر چه  کمی هم طول بکشه تا نتیجه این باور رو  در جسممون  ببینیم …برای  عملی شدن این باور  می بایست  علائم گرسنگی  حقیقی  و سیری رو شناسایی کنیم و به حالت هشیارانه  اقدام به خوردن کنیم ..

            الهی    موفق باشی  همه موفق باشیم ▪︎

                      آمین 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار Susan behrad
          1402/01/08 23:27
          مدت عضویت: 910 روز
          امتیاز کاربر: 2635 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          همیار لاغری
          محتوای دیدگاه: 192 کلمه

          سلام دوست عزیزم

          خیلی خوشحال هستم که دراین 

          مسیرزیباباشمادوستان خوبم هم مسیرهستم درست است که همدیگر را ندیدیم اماباهم دراین مسیرباهم درحال حرکت بسوی 

          متناسب شدن وموفق شدن هستیم 

          آری دوست خوبم ودوستان که دراین سایت تازه داریم فرمولهای ذهنیمان راشناسایی میکنیم چقدرهمه ماسختیهای زیادی کشیدیم چقدردشواریهای طاقت‌فرسا رامتحمل شدیم بدونه اینکه متوجه باشیم همیشه درمسیر چاقی باچه سرعتی حرکت میکردیم باتمام  سختی‌هایی که کشیدیم تازه متوجه شدیم که لاغری چقدر اسون بوده ماهمیشه برای لاغرشدن مثلی است که میگویند دستمان را دورسرمان چرخاندیم 

          این باورکلمه ای بودکه من هیچ وقت نتونسته بودم اون رو درک کنم ازخیلی استادان شنیده بودم اما هیچگاه نمی‌توانستم اون رودرک کنم اما اسناد عزیزما اینقدر زیبا وعالی توضیح میدهند انگار روغن رو آب می‌کنند ودر ذهن‌مان  میریزندوازوقتی دراین سایت هستم انگارهرباربیشترازروزهای اولم ذهنم کندوکاومیشه وهرروزبیشتر وبهترمتوجه کلمات وافکارورفتارم میشوم

           وامروزباید اول از پروردگارمان تشکرکنیم ودوم ازاستادبزگوارمان که مارا دراین مسیرزیبا باارامش وبااسودگی بسوی موفقیت همراهی میکننددرضمن دوست خوبم ازاین که وقت گذاشتی ودیدگاهم راخوندی ونظرعالیت رانوشتی سپاسگذارم ممنون شماچقدرمهربانانه وعاشقانه 

          به دیدگاها زیباترین کلمات راارائه میدهیدمن عاشقانه دوستتان دارم 

          وازتمام دوستان که وقت می‌گذارند ومیخوانندو ازاستاد وهمه همراهان گرامی ممنون متشکرم در پنهاه خداوند مهربان خداقوت همیشه موفق وپیروزوشادباشیدباثروت عالی وتناسب زیباودرسلامتی وتندرستی کامل

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار شهربانو باقری
            1402/01/09 18:40
            مدت عضویت: 1173 روز
            امتیاز کاربر: 21746 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            همیار لاغری
            محتوای دیدگاه: 295 کلمه

            سلام عزیز دلم  خانم سوسن  ، از خوندن کامنت شما  خیلی خوشحال شدم  از اینکه  حرف دل منو زدی   از اینکه  درک  کردی که  شهربانو  چقدر  شماهارو  دوست داره  ، چقدر استادشو  دوست داره   چقدر این  سایت و بودن  در اونو  دوست داره   ،،، بی نهایت خوشحالم کردی …  ببین چقدر تشویق کردن  افراد  در مسیر صحیح قدرتمنده  و چقدر  نیرو  و انرژی  میده به آدم ….و چقدر  زیبا   استادمون  که‌از بهترینهای  این جهانه  خوب  به این نکته  پی بردن  و چقدر  در تشویق هنرجویانشون  کوشا هستن   شده با نوشتن و ارسال یک جمله  ماهارو   متحول  می کنه  و انرژی  می ده  برای ادامه دادن ….

            ازشما دوست خوبم  صمیمانه  تشکر می کنم و ضمن  تایید  نظرت  فقط اینو  می تونم بگم   که  ما  با  لاغر شدن  به اندازه تغییر  باورها  فاصله داریم  …باور اشتباه که  درست بشه  اصلا خودبخود  رفتار هم  همسو میشه با  باور ذهنی جدید  و با تکرار یک رفتار  به عادت  به اون رفتار می رسیم و سپس  انتظار لاغر شدن  بالا می گیره و سپس جسم براحتی  بدون سختی و رنج  و اعمال شاقه  تغییر می کنه  و متناسب میشه  …

            کامنت شما  اینقدر به من انرژی  داد که یک ایده  به ذهنم داد   که از درس این جلسه فایل  عادتهای  لاغر کننده  بیرون  بکشم  و به شکل یک دیدگاه  جدید  ارائه بدم..سه ساعت زمان صرفش کردم ….

            با اینکه  موقع ثبت و ارسال به مشگل خوردم اما با سماجت و اشتیاق  مشگل رو برطرف کردم  وهر جور بود  موفق به ارسال شدم برای  استفاده    دوستان  و  خودم  …که بیشتر  روی  لاغر شدن  تمرکز کنیم  …

            از شما دوست خوبم  متشکرم  و عید نوروز  رو  به شما و خانواده محترم  تبریک میگم …به لطف خدا   سال خوبی  داشته باشیم و به آرزومون  برسیم ▪︎ 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار Susan behrad
              1402/01/10 23:53
              مدت عضویت: 910 روز
              امتیاز کاربر: 2635 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
              همیار لاغری
              محتوای دیدگاه: 189 کلمه

              سلام دوست عزیزم بهتره بگم خواهرمهربان چون من خواهرندارم دوست دارم شمارو خواهر بدانم

              ببخشید امروزمتوجه پاسختان شدم اول دیدگاه زیبایتان رامطالعه کردم و بعد پاسختان روخواندم خیلی به دلم نشست

              شماچقدرکلمات روخوب بیان میکنیدمن زیاد بلدنیستم باکلمات بازی کنم ولی دراین سایت خیلی به من کمک کرده که بتونم بهترازقبل باشم این استان عزیزمان است که با فایلهای زیبایشان که ارائه میدن تمام مغزمان راشخم می‌زنند

              من وقتی کمی احساس خوبی نداشته باشم ویا تنها باشم به این سایت پناه میاورم وباحرفهای استادانقدر حالم خوب میشه احساس آرامش و آسایش میکنم درضمن فایل رابازمیکنم که درموردحال دلم گفته میشه امروز چندتاازفایلهارابازکردم خیلی آروم شدم بخصوص فایل آبروی خدارانبریدویکی هم خیلی هاباارزوی لاغری میمیرندراستش روبگم اگه من هم بااین سایت آشنا نشده بودم منهم باارزوی لاغری ازاین دنیا میرفتم ولی امروزوقتی باخودم فکر می کنم میبینم که خدامن روخیلی دوست داره که نگذاشت من باحسرت لاغری ازاین دنیا برم ان شاءالله هیچکس باهیچ حسرتی ازاین دنیانره همه من وتمام همراهانی که دراین مسیرهستیم به تمام آرزوهایمان درتمام جنبه های زندگیمان برسیم بااطمینان کامل

              خواهرعزیزه من ،واستادگرامی، من هم عیدرابه شما وخانواده گرامیتان تبریک عرض میکنم وبه تمام دوستان وهمراهان عزیزم هم عیدروتبرک مگویم

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/12/13 21:15
      مدت عضویت: 209 روز
      امتیاز کاربر: 2930 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 241 کلمه

      سلام. با احترام و تشکر فراوان

      عادتهای چاق کننده من:

      ۱. مثلا قند و شکر نمی خورم ولی عاشق خوردن چای با هرچیزی غیر از قند هسنم، مثلا ساقه طلایی یا نان و حلورده یا شکلات یا کشمش یا گز یا پولکی یا کلوچه یا نان شیرمال یا…!

      ۲. وقتی عصر از سرکار می رسم خونه عادت دارم بخورم حتی اگر ناهار خورده باشم!

      ۳. عادت به خوردن ته مانده بشقاب غذای بچه ها که حیف نشه!

      ۴. عادت به خوردن غذای ته قابلمه تا بیخودی یک ظرف غذا در یخچال نرود و یخچال مرتب باشد!

      ۵. عادت به خوردن سالاد یا ترشی یا خیار شور کنار غذا که باعث میشه دو سه برابر بخورم!

      ۶. عادت به اینکه هر کسی تو خونمون هرچی می خوره من کنارش می نشینم و باهاش همراهی می کنم تا احساس تنهایی نکنه!

      ۷. عادت به اینکه وقتی میوه می شویم همه میوه های رسیده را موقع شستن می خورم که توی یخچال خراب نشه!

      ۸. عادت به رفتن سرکار با ماشین و سرویس در حالیکه قبلا پیاده می رفتم و از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کردم.

      ۹. عادت به خوردن چای و میوه و تنقلات در طول روز

      ۱۰. عادت به اینکه غذا را بخورم تا تموم بشه اگر حتی سیر شده باشم.

      ۱۱. عادت به اینکه وقتی کابینتها را مرتب می کنم هرچی خوراکی و تنقلات بچه هام، نصفه و نیمه توی کشوها و کمدها هست همشو می خورم تا جمع و جور بشه!

      خودم شرمنده شدم از این همه عادت وحشتناک و عجیب غریب🥵

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1402/01/10 00:19
        مدت عضویت: 1173 روز
        امتیاز کاربر: 21746 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیار لاغری
        محتوای دیدگاه: 195 کلمه

        سلام  دوست خوبم سارا خانم ،عید نوروز مبارک باشه …

        ممنون از دیدگاه خوبت ▪︎  اینکه  تشخیص  دادی  کجاها  داری  اضافی می خوری  و با اینکار   انتظارت از خودت میشه  چاقی بیشتر    این اولین قدم  برای  متناسب شدنه  …. و خیلی هم خوب و عالیه  ….قدم مهمتر  اینه که بتونی این عادتهارو   ترک  کنی  و به جاش رفتارهای  متناسب کننده  بذاری و اونقدر تکرارش کنی تا جایگزین عادت چاق کننده قبلیت بشه ….

        یه قسمت دیگه هم نوشتی که با خوردن  ترشی و خیارشور  چند برابر می خوری  به نسبت  وقتی که این نوع چاشنی ها کنار غذا نیست ……. باید بگم  این یه واقعیته  که وجود چاشنی های متنوع  از عوامل تشویق به خوردن بیش از اندازه اس …راهش اینه  عادت کنیم  از خوردن غذاها با چاشنی هایی مثل ترشی  خیارشور  خودداری کنیم …ترک  عادت آسون نیست  اما اگر تصمیم قاطع  بگیریم  حتما  می تونیم برای همیشه  ترکشون کنیم …درسی که در این ارتباط  از استادمون  می گیریم   سیگار کشیدن رو با تصمیم قاطع  یکشبه ترک کرد و کنار گذاشت ▪︎

        عزیزم  برای شما و خودم در سال جدید آرزومند رسیدن به آرزو هارودارم که متناسب شدن در  راس اونهاست ▪︎

        دوستدار شما  شهربانو 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار سارا توکل
          1402/01/10 06:40
          مدت عضویت: 209 روز
          امتیاز کاربر: 2930 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 21 کلمه

          سلام شهربانو خانم

          سال نو بر شما هم مبارک و شاد باد

          ممنونم که نظر من را خواندید و راهنمایی کردید. خوشحال شدم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/11/30 20:11
      مدت عضویت: 232 روز
      امتیاز کاربر: 895 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 614 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان خوش فرکانسم 

      استاد من چند روزی هست دارم همین میل ندارم رو تمرین جدی میکنم جالبه قبل از اینکه اصلا سایتتون رو پیدا کنم داشت باورهام نوع نگاهم نوع تغذیه ام و حسم تغییر میکردم جالب بود وقتی هنوز به این قسمت میل ندارم نرسیده بودم میتونستم میل ندارم رو بگم میتونستم وقتی به حالت ضعف نرسیدم اصراری برای خوردن نداشته باشم میدونین چی جالبه اینکه  وقتی به یه بچه میگن فلان چیز جیزه بیشتر دوست داره انجامش بده یه جورایی لج میکنه ولی وقتی بهش میگی فلان چیز به فلان دلایل خوبه و نتیجه خیلی خوبی برات داره رو انجام میده   منم الان اینطوری شدم با خودم میگم خب تو که لازم نداری خودت رو خفه کنی با غذا  تو هر قدر بدنت لازم داره هر قدر سیر میشی و  معدت سنگین نمیشه یا باعث نمیشه حالت تهوع بگیری و حس خوبی به خودت پیدا میکنی بخور  این باورم در من شکل گرفته میوه ها مارو چاق نمیکنن و همونم به اندازه ای که لازم دارم میخورم خلاصه که خیلی با خودم راحت شدم وقتی جلوی آینه میرقصم خودم رو در تناسب ایده الم میبینم جدیدا بیشتر نمونه های متناسب و زیبا میبینم حتی عروسک پشمالو قشنگی که خریدم اندام متناسبی داره حس میکنم اینم برای قوی‌تر کردن باور های قدرت‌مند کننده جدیدم به زندگیم اومده   حتی دریم بورد هم دارم که خوبی های لاغری رو به تصویر کشیدم و  وقتی فایلهای شما با این عکس ها ترکیب میشه انرژیم رو چند برابر میکنه برای اینکه می‌شود می‌شود  بدن ما متناسب بشه بدن ما میخواد که متناسب باشه چون این قانون طبیعت هست   ما میتونیم راحت لاغر بشیم و چربی هایی که به نظرمون ممکنه با سختی برن مثل باد میرن هوا یا مثل آب توی زمین میرن    

      این رو اینجور میگم که واقعا باورها و ناخودآگاه عجیب روی این موضوع تاثیر داره 

      شما به ذهنت ورودی میدی   

      زیاد ورودی میدی 

      از الگو ها میبینی خیلیا به طبع لاغر و متناسب هستن  میبینی خیلیا با وجود خوراک زیاد متناسبن

      میبینی خیلیا با وجود بییییییی تحرکی یعنی واقعا بی تحرکی  و روزی ۱۲ ساعت خواب لاغرن و متناسبن 

      میبینی خیلیا با وجود خانواده چاق خیلی متناسبن  باهمونا سر یه سفره میشینن با همونا به خواب میرن با همونا زندگی میکنن ولی لاغر و خوش تیپ هستن

      و همین ورودی ها ناخودآگاه ات که نیروی قدرتمند  مثل الکتریسیته هست که شما یا باهاش لامپ خونه رو روشن میکنی یا با استفاده نامناسب ممکنه بمیری

      و این ناخودآگاه قدرتمند با این ورودی ها نتیجه رو ایجاد میکنه در جسمت 

      حتی ممکنه کلی قرص بخوری کلی غذا بخوری کلی بخوابی و … 

      ولی باز هم لاغر میمونی حتی ممکنه یه مدتی رو عادتت رو شبیه افراد چاق کنی و چاق بشی ولی چون جسمت زور الکی زده و نمیتونه با ناخودآگاه قدرتمندت مقاومت کنه  بعد ول کردن عادت افراد چاق  ددوباره برمیگیردی به حالت اول دوباره لاغر و متناسب میشی 

      حتی ممکنه بقیه بگن آخه چجوری یه ماهه اینقدر چربی آب شد؟؟؟ کجا رفت؟  چیشد؟؟؟ ما اینقدر تلاش می‌کنیم که لاغر بشیم ساختمونه ولی تو که خودت هم میخواستی جسمت رو تو پر کنی  همه اون چربی آب رفت یا باد هوا شد !!

      دوستان عزیزم من این مورد رو به چشم دیدم خیلی دلم خواست برای شما هم توضیحش بدم امیدوارم چشمتون بیشتر ببینه” می‌شود ها “رو 

      خیلی دوستتون دارم و براتون و برای خودم آرزو میکنم به زیبایی این مسیر رو طی کنید و تا آخر عمر از نتیجه ای که خودتون خلق کردید لذت ببرید ❤

      همچنین از استاد عزیزم خیلی خیلی سپاسگزارم که باعث این انرژی زیبا در این سایت شدن و آنقدر مطقی و قدرتمند ما رو به فکر درست و تربیت درست ناخودآگاهم دعوت می‌کنند هر جا که هستید شادو خوشبخت و موید باشید❤

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/11/25 15:59
      مدت عضویت: 232 روز
      امتیاز کاربر: 895 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 676 کلمه

      سلام و آرزوی موفقیت برای شما آقای عطار روشن 🙂

      عادت های چاق کننده من اکثرش همین پرخوری هست 

       از وقتی که دیدم داره  وزنم تغییر میکنه و افزایش پیدا میکنه یادمه بیشتر میخوردم همش در یخچال رو باز میکردم که شده یه چی بخوره حالا هرچی باشه مدام ریزه خوری داشتم نمیدونستم چرا میخورم ولی خوشم میومد حتی گاهی خوشم نمیومد و اصلا لازم نبود چیزی بخورم ولی دلم میخواست حتما به قول مامانم دهنم بجنبه و همیشه یه چی بخورم  اینطوری نبود  که اگه نخورم گرسنه بمونم ولی من ناخودآگاه ب خودم میومدم و میدیدم در یخچال بازه و باد سرد یخچال بهم میخوره😂😅

      یکی دیگه از عادت های پرخوریم این بود که شکلات میخوردم میخوردم میخوردم میخوردم بعد به خودم میومدم میدیدم یه پلاستیک بزرگ شکلات تموم شده ولی من سیر نشدم تازه بعدشم مجبور میشدم یه نون ماستی چیزی بخورم که سیر بشم  جالبه از وقتی فایهای شما رو گوش میدم ن آدامس و نه شکلات که بعد خوردنش گرسنه ام میشد دیگه گرسنه ام نمیشه  مثلا  اگه هوسم کنه یا چیزی نباشه بخورم وقتی دلم ضعف میره یک  یا دوتا میخورم بعدم تموم   حتی شکلات میتونه سیرم کنه یا یه کف دست نون راحت سیرم میکنه       یادمه واسه صبحانه یدونه نون کامل رو میخوردم و جالب اینه من هم با یه نون هم بایه کف دست نون سیر میشم  و این خیلی برام جالبه الان ک بهش فکر میکنم

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه چون از غذای سرد خوشم نمیاد یا اینکه حوصلم سر میره زیاد سر سفره بشینم غذا رو سریع میخورم حتی گاهی نمیجوم ولی الان  هر چقدر ک لازم میدونم میخورم بقیه اشم دیگه نمی‌خورم 

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه چون اگه بخوام مجبور کنم خودم رو که غذا زیاد بخورم باید یه ماستی ترشی ای چیزی باهاش بخورم اما الان دیگه برام مهم نیست یه ظرف رو کامل بخورم حتی اگه خیلی غذای عالی ای باشه سعی میکنم همونقدر که واقعا سیرم میکنه و اگه بیشتر بخورم سنگین میشم دم میکنم یا … رو بخورم 

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه بعضی وقتا یه کم از غذا یا میوه یا هرچی میموند میگفتم حیفه باید  بخورم نعمت خدا حروم نشه ولی الان خیلی کمتر غذا میکشم ک مونه یا اگرم موند خودم رو اصلا اصلا اصلا مجبور نکنم که چون حیفه بخورم ! 

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه هرچی وزنم بیشتر می‌شد سنگین تر میشدم و انگار دیکه حال تحرک داشتن یا رقصیدن یا جنب و جوش زیاد رو که بچگیم داشتم رو ندارم   آرومتر راه میرم یه کمی کسلترم انگار  وقتی بچه بودم فکر میکردم من بزرگ باشم مثل خاله ها و عمه هام خیلی آروم و کم تحرک میشم و حوصلم سر میره و …  ولی آیا واقعاً همه وقتی سنشون بیشتر میشه بیحال میشن؟!

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه اولویت همیشه خوردن بود همیشه اگه یه مداد یا یه کلوچه میخواستم بخرم که فقط پولم به یکیشون می‌رسید من میرفتم کلوچه میخریدم برام غیر قابل باور بود که من میتونم نخورم جالبه حتی گرسنه ام نبود ولی بازم میگفتم من نمیتونم نخورم  میتونستم ها  الان میفهمم که میتونستم خداروشکر  استاد من هنوز اول راهم ولی قلبم سرشار از امید و خاطرا قشنگ بچگیم و اون راحتی و سبکیمه 

      یه عادت چاق کنند دیگه اینکه وقتی میخواستم یه چیز رو با ولع بخورم بقیه میگفتن سارا باید کم بخوری تا چاقتر از این نشی ولی نمیتونستم اون غذا رو نخورم هر چی میخوردم بیشتر این باورم میشد که من دارم چاق میشم 

      یا یه باور خیلی اشتباه داشتم که ما شاید بتونیهودمون رو ب یه جایگاه برسونیم ولی خیلی سخته بخوایم تو همون جایگاه بمونیم  و من به خاطر همین اراده کردن واسه تغییرر برام سخت بود و میگفتم ولش کن نمیخواد  زور الکی بزنی ولی ته دلم بازم دعا میکردم کاش راهی باشه که بشه تغییر کنم واون خواسته هاییم که با لاغری برآورده میشد رو عملی کنم و عوض بشم

      من دلم میخواد اون لباس های خیلی خوشگلی که توی ویترین میدیدم رو تنم ببینم و حض کنم از این حس خوب و راحت راه برم و برقصم و مثل بچگیم سرشار از انرژی باشم😄

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب
      1401/11/14 01:46
      مدت عضویت: 239 روز
      امتیاز کاربر: 2940 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 437 کلمه

      سلام به همه دوستان 

      عادات غذایی من بعد رژیمی ک داشتم ی خرده تغییر کرد وقتی گشنم بود غذا میخوردم وقتی معدم میسوخت باید ی چی میریختم توش ک صداش در نیاد 

      مثلا بیسکویتی نون پنیری چیزی 

      موقع غذا خوردن خیلی خیلی کم پیش میومد که من بیش از اندازه غذا بخورم طوری نبود ک احساس ترکیدن کنم چون از این حس بدم میومد 

      موند من نامزد شدم تو نامزدی بعضی وقتا میشد که وقتایی ک هم ک گشنه نبودم با نامزدم خوراکی میخوردیم در واقع هم لذت میبردم هم همراهیش میکردم شوهرم یکم شکم داشت 

      همیشه علتی ک اون چرا چاق نمیشه میومد تو ذهنم این بود ک اون سرکار میره و تحرک داره ولی من ندارم 

      الان ک ازدواج کردیم اون عادت خوراکی خوردنه خیلی کم شده ولی بدتر من چاق ترم شدم 

      خب موقع تولدها یا مناسبت ها کیه ک از شیرینی بگذره حداقل سه تا شیرینی تر میخوردم 

      من عادت بد ریزه خواری دارم بیشتر ولی درکل از خانواده خواهرم خیلی بهتر خوردو خوراکم نوشابه مهمونی ب مهمونی میخوریم اغلب و غذام خیلی کم تره 

      برا همین اندامم بهتره 

      از شیرینی جات خوشم میاد ولی نن اینکه هر روز من کاکائو بخورم با چاییو اینا هر از گاهی میدونم خیلی لذت بخشه ولی نبودم نبود شاید الان اگه بهم بگن بخور ولی چاق نمیشی هر روزم میخورم چون خیلی لذت بخشه😛😂

      خب از نظر ارثی نه به اون شکل ولی خواهر بزرگم از همه چاق تر بود و الان لاغرتر شده خلاصه اونو میدیدیم 

      مادرم شکمی داشت مثل توپ ولی اون همه اضافه وزن نداشت اونم ب خاطر اینکه 7شکم زاییده بود فک میکنم بیشتر علتش اینه ولی رگ های قلبش میگرف و دیابت هم داشت 

      خب ریزه خواریم چجوریه تا دو ماه پیش ما هرشب برنج داشتیم ی بشقاب خورشت خوری سرخالی همیشه برنج من با اون کنارش خورشت سیر میشم ولی دو ساعت بعد یا چهار ساعت بعدش دوباره گشنم میشه دلم خوردنی میخواد بیسکوییت باشه میخورم بیشتر دنبال چیزای شیرین میرم 

      نهارم نونی بعد نهار تا شامم اون وسطا ک خیلی معدم میسوخت ی بیسکوییت میخوردم تا شام حاضر شه 

      الان ی روز در میون شده اغلب برنج خوردنمون 

      کل عادت غذایی من تو یک ونیم سال بعد عروسیم این بود حالا اون وسطا بعضی وقتا خوراکی هوس میکردم 

      البته خونه پدرمم همین بود تقریبا گفتم ک بعد رژیمم این سبک غذایی منه عادت کردم بهش 

      امیدوارم بتونم ذهنمو کنترل کنم و به زودی لباس هایی ک دلم میخواد رو تنم کنم شکمی تخت داشته باشم دست و پایی لاغر و سبک 

      من ی بار این حس رو که عالیه تجربه کردم بعد رژیمم عالی بود اون حس سبکی من عاشق سبک بودنم 😍

      سبکی بهترین حس دنیاس 😍

      آخ جون لاغری😍

      وزن دلخواهم 56ایشالا ک خیلی زود بهت میرسم ماچ بهت😍😛😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار somi13700
      1401/11/10 02:07
      مدت عضویت: 1196 روز
      امتیاز کاربر: 8368 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 594 کلمه

      سلام! 

      چقدر خوب توضیح دادین استاد من بااینکه تو دوره اصلی دارم تمرینات رو مینویسم ولی اینجا خیلی خوب متوجه شدم باور عادت وذهن چه تفاوتی با هم دارن واختلال از کجا نشات میگیره کدوم اول قرار میگیره نتیجه چی میشه

      باور افکار مرور شده ای که از والدین و اطرافیان و جامعه و رسانه ها شنیدیم ودرباره شون صحبت کردیم

      زمانی که عادت ها شکل میگیرن ذهن وارد میشه وباید رفتارهایی رو بوجود بیاره که درنهایت جسم من رو متناسب کنه وبا باور من هم تراز باشه ودر یک‌خط قرار بگیره

      باتوجه وتکرار کردن وذهن ناخودآگاه من براساس باورها رفتارهای منو بوجود میاره ودر نهایت جسم من تغییر شکل پیدا میکنه عادت های من بوسیله باورهام شکل میگیره

      واونچه از دوره های مختلف از رژیم میبینیم و میشنویم تنها جسم رو تحت فشار قرار میده در صورتی که جسمم هیچ نقشی نداره

      وقتی من جسمم رو محدود کنم یا تحت فشار بذارم درواقع سعی دارم نتیجه رو تغییر بدم از اون ور هم ذهنم داره باور هایی که دارم رو تکرار میکنه تاهماهنگی بین باور وجسمم رو دریک خط نگه داره اعصاب من بهم میریزه و خسته وعصبی میشم واین درگیری ذهنی باعث میشه احساسم بد بشه 

      وقتی یک فرد ورزشکار برای هدف قهرمانی میره باشگاه باورش اینه که قهرمان بشه و رفتن به باشگاه و وزنه زدن براش یک عادت که برای انجامش بهونه نمیاره

      تکرار باور فرد ورزشکار اونو مشتاق میکنه تا بره باشگاه

      ولی وقتی یک فرد چاق برای لاغری میره باشگاه درصورتی که باورش اینه که چاقی من ارثی وکلی باورهای غلط دیگه چون باورش فرق داره وهمین کافیه تا ذهنش فعالیتش برای کاهش وزن رو خنثی کنه و کلی بهونه بیاره

      قدرت باور بینهایت بالاست و خسته هم نمیشه

      حالا متوجه میشم استاد که میگفتین برید دوره های رایگان واز اونجا هم استفاده کنید چون درک من بیشتر میشه در هر فایل مثال متفاوت ومفید می زنید

      این قسمت از توضیحات شما خیلی جالب بود

      (مگه شما تصمیم گرفتی که چه زمانی چاق بشی یا پرخوری کنی،که الان تصمیم گرفتی لاغر بشی

      اصلأ به تصمیم نیست فقط تغییر باورهاست بادادن افکار جدید) 

      قبلاً اگه خرید مواد غذایی داشتم کلا برنامه می‌ریختم که تو کابینت آشپزخانه هر مواد غذایی کجاست کلا برنامه غذایی تو ذهنم به ترتیب میچیدم بعد هم اجراش میکردم ولی الان حدود ۳هفته ست که یادم نمیاد چطور داره این همه عادت های اشتباهم برطرف میشه فقط میدونم که دارم توی این مسیر لذت میبرم

      حالم خوبه آرامش دارم خیلی راحت میتونم بگم میل ندارم

      سال مامان بزرگم بود و بعد شام و چای مادرم از فهیمه خواست تا از پیراشکی که پخته بود بیاره تا تست کنه

      اصولاً بیشتر فامیل مادرم افراد چاق هستن وقتی بهشون تعارف شد تنها کسی که گفت میل ندارم من بودم

      فقط کنجکاو شدم بافتش چطوره ولمسش کردم و گذاشتمش و خیلی ناخودآگاه بود و بعد متوجه شدم که آفرین به خودم دارم تغییر میکنم واین خیلی خوبه 

      سردرد ناشی از گرسنگی یا سوزش معده

      این هم یک باور اشتباه چطور من ماه رمضان یک ماه بخاطر عشق به خدا ولذت نماز تراویح و شنیدن درباره منزلت یک شب قدر به هزاران ماه میرسه میتونم یک ماه کل روز گرسنگی بکشم واحساس بد روزه خواری وعذاب وجدان بعدش منعم میکنه و یک عادت جدید در من شکل میگیره بخاطر باوری که دارم

      وهمه ی سوزش معده من برطرف میشه پس همین اثبات میکنه که اول به سرچشمه باید توجه کنم و تغییر باورهام باعث میشه من عادت ورفتار غذاییم تغییر کنه و درنهایت ذهنم جسمم رو همسو کنه با فرمول های ذهنی صحیح

      ممنون استاد دقیقاً این مشکلی بود که منم داشتم و بخاطر مثال عالیتون متوجه شدم که سوزش معده من از گرسنگی فقط یک باور اشتباه که قبلاً شنیدم

      الهی شکر 🌼✨

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 309142993050
      1401/11/04 08:46
      مدت عضویت: 387 روز
      امتیاز کاربر: 936 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 127 کلمه

      به نام خدا وبا سلام به استاد گرامی با شنیدن این فایل به دلیل چاق شدنمو لا غر نشدنم پی بردم فهمیدم که غذا خوردن هرگز آدم و چاغ نمیکنه این دهن ماست که ناخودآگاه چاقم میکنه حتی این ذهن وباورمون هست که با تکرار عادت‌ها باعث میشه که لاغر نشم چون من مدتها درحال رژیم گرفتن بودن اوایل که رژیم میگرفتم یکی کم میکردماما بعد مدتی حتی با این که مقدار خیلی خیلی کمی غذا میخوردم یا بهتر بگم کلا در حال رژیم بودم ولی چون این باور را داشتم که چون من زیاد رژیم گرفتم بدنم به کم خوری عادت کرده ودیگه لاغر نمیشم این یک باور واقعا مخرب و اشتباهی بود وامروز که این فایل رو شنیدم واقعا به اشتباهم وباور اشتباهم پی بردم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 309 کلمه

      سلام به استاد گرامی و دوستان عزیزم 

      اینجا برای من مثل دانشگاهی میماند که آگاهی هایی را از آن به دست می آورم که بالاتر از علم است .

      هميشه در مورد باور از استاد عباس منش میشنوم ،اما امروز برایم خیلی ملموس تر شد، من میدانستم که اگر چیزی را باور کنیم دنیا ما را به باورهایمان می رساند اما برایم یک حلقه ی گم شده وجود داشت که امروز فهمیدم ان ایجاد عادت های جدید است ،بنابراین زحمات من برای صبح زود بیدار شدن بی فایده است من باید فرمول ذهنی ام را تغییر دهم تا عادت جدید در من ایجاد شود 

      حالا من تصمبم گرفتم که به نوبت برای حل این مشکلاتم  کم کم فرمول های جدیدی در ذهنم ایجاد کنم 

      دیر خوابیدن 

      دیر بیدار شدن 

      فرمول لاغری 

      فرمول پولسازی 

      فرمول ورزش کردن 

      فرمول رشد موی دوباره 

      فرمول موفقیت تحصیلی 

      من قبلا کتابی خوانده بودم به اسم معجزه ی ذهن دکتر احمدی منش که اونجا روش ایجاد باورهای مثبت و یاد دادن ، در واقع یه باور با تکرار ایجاد میشه ،و فقط کافیه ما یه جمله ی مثبت و  تا چند ماه روزانه تکرار کنیم تا

      اون جمله تبدیل به باور بشه ،مثلا من میتونم روزی ۱۰۰ بار بگم من همواره ۵۹ کیلوگرم هستم تا این جمله تبدیل به باور شود

      و اما عادت های غذایی من 

      حتما باید قبل از مطالعه ،وسط مطالعه و آخر مطالعه یه چیزی بخورم 

      قبل از ورزش یه چیزی بخورم 

      بدنم به شیرینی احتیاج داره 

      فقط با برنج یا پیتزا و سوسیس کالباس سیر میشم 

      ساعتی یک عدد چایی با شکلات میخورم تا خوابم نگیره 

      اگر چیزی نخورم دائما افت فشار میگیرم و البته دکتر رفتم گفت هیچ مشکل جسمی  ندارم و تازه میفهمم چرا افت فشار دارم 

      فکر میکردم پرخوری عصبیه ولی روان پزشکم گفت مشکلی ندارم و بی خودی بهونه نیارم برای چاق شدنم 

      با سپاس فراوان از شما و همه ی اعضای سایت 

      ان شالله که شاد، سالم ،خوشبخت ،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 

      یا حق.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 374 کلمه

      سلام به استاد گرامی 

      من به لطف شما و خدای مهربان به تناسب اندام رسیدم ولی همچنان در مسیرم که شگفتی ساز بشم و به ایده آل خودم برسم 

      من تا 17سالگی تناسب داشتم حتی کمبود وزن هم داشتم و دقیق یادمه که خودم با ذهنم وبا تغییر ضمیر ناخودآگاهم چاق شدم و عادت هامو عوض کردم شروع کردم به : 

      1. پرخوری 
      2. ساعت ۱۲شب به بعد غذا خوردن به خاطر اینکه قبول داشتم که غذا موقع خواب باعث چاق شدنم میشه جذب میشه 
      3. ریزه خواری 
      4. خوردن نوشیدنی های گاز دار که تا ۱۷سالکی دوست نداشتم اما روزا ۲دلستر می‌خوردم و شبا نوشابه 
      5. چربی غذا ها رو می‌خوردم میگفتم اینا چاقم می‌کنه 
      6.  با خودم تکرار میکردم که حتی آب هم میخورم چاق میشم 
      7. غذاهایی که دوست نداشتم می‌خوردم 
      8. نان با غذا می‌خوردم 
      9. خوردن تنقلات زیاد از حد

      من خیلی کارا کردم که چاق بشم و در عرض دوماه چاق شدم اما بعد از اون دیگه داشت بیشتر میشد وزنم و من نمیخاستم که عادت بد تند تند غذا خوردنم بهش اضافه شد باور ازدواج و بارداری و ارث هم بهش اضافه شد 

      نمی‌دونم با اینکه میدونستم من خودم با ضمیر ناخودآگاهم چاق شدم اما نمی‌تونستم دوباره با تغییرش لاغر بشم استاد تو فایل هاش کمکم کرد که بفهمم از اون مسیری که اومدم باید برمیگشتم نه با تحت فشار دادن جسمم و الان به کمک استاد تونستم با قدرت ذهن ناخودآگاهم عادت هاموبه فابریک قبلش برگردونم و موفق بودم و الان از تناسب اندام لذت میبرم  

      با پوشیدن هرلباسی که قشنگ به تنم میشینه با پوشیدن لباس های که آرزوی پوشیدنش رو داشتم با فرز شدنم با سبک بودنم با پوست عالی که این روش برام به ارمغان آورد که تو روش های دیگه حتما نیاز به بوتاکس خیلی چیزهایی دیگه بود اما الان نه افتادگی پوستی هیچی تازه شاداب تر شدم واقعا خوشحالم و هر بار که خودم رو میبینم یا کسی تعریف می‌کنه که چه لاغر شدی و خوب شدی یاد استاد میافتم و ازش ممنونم و دعاگوتون هستم استاد 

      به قول استاد ماها که چاق بودیم یه حس خاص و زیبا رو تجربه میکنیم با تناسب انداممون و کسایی که همیشه متناسب هستن این حس رو درک نمیکن یه ذوق خاصی داره این حس رو برای دوستانی که در این مسیر هستم آرزو میکنم 

      من میل ندارم 

      لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست

      با سپاس از استاد عزیز ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1401/10/13 21:41
      مدت عضویت: 269 روز
      امتیاز کاربر: 140 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 26 کلمه

      سلام خدمت استادعزیزودوستان همراه برنامه

      ازاین فایل نتیجه میگیریم که مابایدباورکنیم تارفتاروعاداتمون تغییرکنه وبتونیم متناسب بشیم

      راستی اینم بگم 

      من میل ندارم

      من میل ندارم واین کلمه راملکه ذهنم کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1401/09/16 11:20
      مدت عضویت: 795 روز
      امتیاز کاربر: 21274 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,031 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      خداوندا بی نهایت سپاس که هنوز در مسیرم و ادامه میدم 

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرم 

      یکی از مساعل مهم که منشا اضافه وزن ماست و میتونه لاغر شدن ما هم در گرو این موضوع مهم است 

      و اون موضوع ذهن است 

      چرا خیلی ها نمیتونن باور کنن که با قدرت ذهن لاغر بشیم 

      چون همیشه به عوامل بیرونی نگاه میکنن و همه دلایلمون جز باورهای ماست که ما رو چاق میکنه 

      ما با همین قدرت ذهن چاق شدیم همونطور که در افراد متناسب اونارو لاغر نگه داشته 

      پس اختلاف من با یک فرد متناسب چیه 

      چطور ذهن ما تونسته مارو چاق کنه 

      ما چکار کردیم که چاق شدیم چه رفتاری کردیم 

      چاقی محصول عادت های ماست 

      عادت ها چی هستن یک سری رفتارها هر روز ما اونا رو تکرار میکنیم 

      یک عادت ما رو هیچ وقت چاق نمیکنه و یک سری عادت مارو چاق میکنه و تکرار این عادت ها مارو چاق میکنه

      عادت ها میتونن هم به ما ضربه بزنن و هم ما رو موفق کنن

      بعضی فکر میکنن به خاطر مصرف مواد غذایی است من همکاری داشتم که من نصف ساندویچ میخوردم سیر میشدم و اون ساندویچ سه نونه میخورد و تازه نصف ساندویج منم میخورد و لاغر ومتناسب بود پس مواد غذایی باعث چاقی نمیشه 

      عادت چجوری ایجاد میشه عادت یک فکر ساده است و این فکر از تکرار شدن به عادت تبدیل میشه ما خیلی از عادت هامون رو خودمون انتخاب نمیکنیم بر اساس فکرها و باورها یی که در ما ایجاد شده این عادت ها ایجاد شده و ما در بزرگی یک تعداد دیگه رو هم اضافه میکنیم و یک عادت اشتباه رو هی اضافه میکنیم 

      تکرار فکر=عادت =باورها 

      وقتی ما یک چیز رو باور کنیم خود بخود در ما عادت هایی شکل میگیره که وضعیت ما رو مطابق با باورمون میکنه 

      وقتی من شنیدم که به خاطر ارثی چاقم فقط یک باور بود و شنیدم که در بلوغ چاق میشیم در بلوغ جسمم مطابق باورم شد و من چاق شدم 

      من باور و عادت و جسم دارم 

      باور رو من به وجود نیاوردم و از دیگران شنیدم و از خانواده و جامعه و رسانه ها 

      وقتی باور در ما ایجاد شد ذهن ناخود اگاه میاد وسط و عادت هایی رو در ما ایجاد میکنه که جسممون رو مطابق با باورمون میکنه 

      عادت ها ناخود اگاه بوجود میاد 

      باور سازی با توجه کردن به موضوعات رو بوجود میاریم و ذهن ناخود اگاه عادت ها رو به وجود میاره و در نهایت جسم ما بر اساس عادت ها مون شکل میگیره 

      و بر خلاف کارهامون برای لاغری بود یعنی فقط بخش اخر که هیچ نقشی در چاق شدن رو نداره تحت فشار میزاشتیم 

      جسم ما عملا نقشی در چاقی نداره

      وقتی جسم رو تحت فشار قرار میدیم هنوز باورها سر جاشه و رفتارهامون سرجاشه و نمیتونیم نتیجه بگیریم  در موقع رژیم  چون رفتار اشتباهمون کم شده لاغر میشیم ولی اینو تا کی میتونیم ادامه بدیم وما نمیخوریم و ذهن دستور خوردن میده و چو ن بین عمل و دستور ذهن  ما اختلاف است برای همین خسته میشیم و رژیم رو رها میکنیم دوباره ذهن دستور میده فرمولهای قبلی رو و ما بازم چاق میشیم و بر میگردیم 

      ما وقتی ورزش میکنیم با باور این که لاغر میشم وسط راه خسته میشیم و رها میکنیم 

      وقتی من راه خودم رو برم و ذهنم کار خودشو بکنه نمیتونیم موفق بشیم 

      وقتی من باورم این باشه که طبیعیه که من چاق بشم در من رفتاری شکل میگیره که منو به سمت چاقی پیش میبره 

      و من در این دوره باورهایی پیدا میکنم که باور میکنم که میشه لاغر شد و رفتارهام فرق میکنه و من به اندازه ای که باورهام عوض بشه در نهایت جسم من هم عوض میشه و زوری نیست هر چی باورها بیشتر تغییر کنه عادت ها و رفتارها تغییر میکنه و در نهایت جسم ما تغییر میکنه 

      من خیلی از عادت هام در این دوره فرق کرده و ترس ازخوردن و ریزه خواری رو دیگه ندارم و مثل تصمیمات قبل نیست ناخود اگاه رفتار م تغییر کرده چون باورهام تغییر کرده 

       افراد چاق میل ندارم رو هیچ وقت ندارن ولی وقتی من در این دوره هستم واقعا میل ندارم و هر چی تعارف میکنن واقعا نمیتونم بخورم و میل ندارم وقتی نیاز ندارم و حس خیلی خوبی داره 

      ما نمیتونیم در مقابل عادت ها ایستادگی کنیم و باید با تغییر باورها این عادت هار و تغییر بدیم 

      وقتی فرمولها و باورها عوض بشه هماهنگی بین جسم  و باور ایجاد میشه 

      وقتی باورمون اینه که به دلایل مختلف چاق میشیم که ارثیه و بارداری و ازدواج و بالارفتن سن باعث چاقی میشه و اینها رو باور کردیم و یواش یواش رفتارهایی در ما ایجاد میشه که جسممون وقتی در اون شرایط قرار میگیریم شروع میکنه یواش یواش به چاق شدن ما منجر میشه 

      مثلا در ماه رمضان که حکمی بالاتر از دستور ذهنه و اینو میدونه وسوسه خوردن و سردردها بر اثر خوردن رو اجرایی نمیکنه و میزاره ماه رمضان که تموم میشه اونوقت باز دوباره دستوراتشو از سر میگیره و سردردهایی در ما ایجاد میشه که فکر میکنیم از نخوردن  است و دوباره شروع میکنیم به خوردن ها برای رفع سر  درد و مشکلات دیگمون که همه رو به خوردن ربط میدیم 

      من همیشه قبل از دوره هر وقت غذای پسرم اضافه میومد میخوردم یا وقتی غذا میکشیدم یک لقمه هم شده میخوردم و یا وقتی ماکارونی درست میکردم قبل از دم کشیدن دوست داشتم بخورم و هر کس تعارف میکرد میخوردم و لی حالا که این عادت ها تغییر کرده از پسرم میپرسم و هر چی میخواد براش میریزم تا غذاش اضافه نیاد و میلم نمیکشه که ماکارونی دم نکشیده بخورم و یاهر وقت سردرددارم قرص میخورم و استراحت میکنم و ربطش نمیدم به خوردن من الان فقط گرسنه میشم میخورم و هنوز سیر نشدم دست میکشم و هیچ چیز مثل تفریح و شادی و مریضی و همه مساعلم رو به خوردن ربط نمیدم 

      وقتی ما فرمولهای ذهنی  رو تغییر بدیم چه بخوایم و چه نخوایم لاغر میشیم 

      و ما که چاقیم وقتی به تناسب میرسیم قدرشو میدونیم و لذتی میبریم که انسانهای متناسب از لاغریشون نمیبرن 

      چون اونا به لاغریشون عادت دارن و براشون عادیه ولی ما که با این روش کل زندگیمون تغییر کرده لذت بی نهایتی داره که فقط باید بیای تو مسیر و درک کنی 

      شنیدن کی بود مانند دیدن و واقعا لذت بخشه بودن در این مسیر 

      خداوندا بی نهایت متشکرم که در این مسیرم  و مرا در این مسیر هدایت و حمایت میکنی 

      در پناه خدا باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 347 کلمه

      سلام بر استاد عزیز تمام دوستان 

      جلسه چهام و نتیجه که از سه جلسه گذشته گرفتم🥰

      چاقی چگونه ب وجود میاد:چاقی نتیچه افکار و رفتار های ما هستن که ب مرور باعث اینجاد چاقی در ما میشوند و در نتیجه جسم ما نشانگر این چاقی هست ما در تی مدت زمانی که دچار چاقی بودیم . همیشه دنبال راهی بدویم دا جسمو از چاقی ب لاغری برسانیم.غافل از این که چاقی ب وسیله افکار ،رفتار،و عادت های ما در ذهن ما ریشه بسته و تا زمانی که مشکل چاقی از ریشه حل نشود چاقی ما دائمی نخواهد بود.

      من ۲۰ روز پیش قبل این که با این سایت اشنا بشم چند تا دلیل و عامل چاقی خودم میدونستم عوامل بیرونی که هیچ ربطی در چاقی من نداشتن .

      اما این روزها یاد گرفتم که من با افکارم چه بلایی سر جسمم اورده ام و با تمام توان این افکار رو از خودم دور میکنم و افکار لاغری رو جایگزین میکنم چرا که من توانمند هستم.

      من در تی این یک سال که چاق شدم وقتی به یک سال قبل خودم فکر میکنم میبینم تفاوت هایی در من شکل گرفته که ب مرور در تی یک سال باعث چاقی من شده است.

      • عادت های چاق کننده من📌
      1. خوردن در حد خفگی و هم کردن مرز سیری و گرسنگی 
      2. وقتی میرفتیم رستوران یا فست فود چندین مدل غذا سفارش میدادم و چون پول داده بودم مجبور بودم اکثر اشو تا ته بخورم😐
      3. حالا این بارو بخور یه شب که هزار شب نمیشه😕
      4. چون ازدواج کرده بودم دلم نمی امد باقی مونده شام یا نهارو دور بریزم یا بقولی اسراف کنم😐ولی در حالی که سیر بودم میخوردم.
      5. بعد شام در حالی که در حد خفگی خوردم 😐چند تا میوه خوراکی دوبارع میخوردم.
      6. میرفتم خونه مادربزرگم کلا برام عادت شده بود که اونجا چون غذا هاش خوشمزه ان دو برابر بخورم.

      نگفتن کلمه میل ندارم و برعکس به همه چی میل داشتم. 

      ولی الان دیگه خیلی از این رفتار هارو ندارم . و در تی این ۲۰ روز تونستم سه کیلو وزن کم کنم .

      این یعنی ذهن و جسم من آماده تغییر و رسیدن ب لاغری هست و من در این راه شگفتی خواهم شد😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 528 کلمه

      به نام خداوند جان و خرد 😇
      سلام و درود☺️

      فایل چهارم عادت های چاق کننده…

      وقتی میخواستم تمرین این قسمت رو بنویسم،دستم ار تایپ کردن ایستاد و ذهنم شروع کرد به فکر کردن…
      چه زمانی…
      چه مکانی…
      چه شخصی…

      نمیدونم هیچ کدوم رو نمیدونم
      یادم نمیاد
      هر چی فکر میکنم یادم نمیاد…
      یادم نمیاد از کجا شروع شد
      یادم نمیاد اولین نفر کی بود
      فقط یادم میاد به یه سنی رسیدم و کلی عادت های اشتباه دارم😔

      1️⃣عادت تند غذا خوردن

      2️⃣عادت زیاد گذاشتن غذا در دهان با این توجیح که کم کم مزه نمیده

      3️⃣عادت زیاد روی در خوردن

      4️⃣عادت اینکه لقمه آخر رو باید خیلی خوب و پر و پیمون بخوری

      5️⃣عادت اینکه الان تا جایی که میتونی بخور وگرنه وقتی که گشنت شد حسرت میخوردی که چرا کم خوردم

      6️⃣عادت اینکه وقتی گرسنه هم نیستی،تنقلات رو باید بخوری

      7️⃣عادت اینکه زیاد بخور تا جون بگیری و جون داشته باشی

      8️⃣عادت اینکه کامل سیر شدی ولی باید حتما ته بشقاب رو تمیز کنی و غذا توش نمونه

      9️⃣عادت اینکه غذای خوب مثل قورمه سبزی رو باید دوتا بشقاب بخوری
      🔟عادت اینکه حتما حتما باید به حد سیری کامل برسی بعد از سر سفره پاشی

      1️⃣1️⃣عادت اینکه سرکار بودی زیاد بخور خسته گیت در بره

      2️⃣1️⃣عادت اینکه مریضم باید زیاد بخورم زود خوب بشم

      3️⃣1️⃣عادت اینکه ناراحتم باید بخورم تا آروم شم

      4️⃣1️⃣عادت اینکه حوصلم سر رفته باید بخورم تا مشغول شم

      5️⃣1️⃣عادت اینکه جشنه باید زیاد بخورم

      6️⃣1️⃣عادت اینکه عزا هستش بخور و فاتحه بخون

      7️⃣1️⃣عادت کم تحرکی با این توجیح که چه دختر خانوم و مظلومیه از جاش تکون نمیخوره

      8️⃣1️⃣عادت هر چیزی رو خوردن با اینکه خوشت نمیاد با این توجیح که چه دختر خوبیه اصلا واسه غذا غُر نمیزنه

      9️⃣1️⃣عادت اینکه سوپ و این مدل غذاهایی باید با یک عالمه نون خورد تا سیر شد وگرنه خودشون غذا نیستن که

      و کلی عادت های دیگه که الان یادم نمیاد…

      یکی یکی عادت هام رو چک میکردم
      میگفتم آره
      عادت هام اشتباه بودن که من چاق شدم
      غذا خوردنم اشتباه بود
      کم تحرک بودم

      همینجور داشتم فکر میکردم و میرفتم جلو که یک آن تابلوی ایست جلوم سبز شد🛑⛔🛑

      صبر کن ببینم سنا خانوم
      تو که دوباره داری برمیگردی و گیر میدی به غذا🍪🍩🍿🍫🍬🍧🍨🍦🥧🧁🍰🎂🍮🍭

      خودتو این وسط یادت رفت🙄🤔

      آره درسته این عادت های اشتباه هستن ولی فاطمه هم تمام این عادت هارو داره تازه بیشتر پس چرا لاغره😑🫤😐

      ذهن تو و فاطمه با هم فرق داره
      اون باور داره و همیشه از زبونش شنیدی که ما خانوادگی هر چی بخوریم لاغریم…

      و تو هم همیشه میگی ما خانوادگی آب بخوریم چاق میشیم…

      ✅ذهن و باور تو هستن که عادت هارو ساختن نه غذا ها✅

      تو،تو ذهنت باور سازی کردی که اگه یه قاشق بیشتر بخورم اینا چربی میشه تو بدن

      تو ذهنت باور سازی که امروز که سرکار بودم و نشد ورزش کنم حتما چاق میشم

      عادت های غذایی خیلی مهم هستن ولی اون باوری که تو درمورد اون عادت ها داری مهم تره

      لبخند روی لبام اومد از بحث و نتیجه ای که توی ذهن خودم گرفتم😀😃😄😁☺️😊😇🙂🙃😉😌

      توی این راه از هر طریقی میای تقصیر رو گردن عوامل بیرونی بندازی ولی بازم نمونه پیدا میکنی که برگرد درون خودت
      هر چی هست درون خودت ،توی ذهن و فکر و باورهای خودت وجود داره و تو به راحتی میتونی سیم کشی ذهنت رو با تمرین و تمرین و تمرین اون چیزی که دوست داری درست کنی…

      راستی یادت نره هااااا من میل ندارم الان😋😋😋😋

      لاغری آسان ترین کار دنیا هستش 🥰

      میخواهم میتوانم میشود 🤩🤩🤩

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 0
        محتوای دیدگاه: 18 کلمه

        سنا حرف هات نتیجه گیریت خیلی خوبن عالی هستی مطمعن ام ب زودی زود ب نتیجه‌ای دلخواهت می‌رسی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین
      1401/06/21 15:35
      مدت عضویت: 381 روز
      امتیاز کاربر: 302 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 244 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم 

      به خودم میبالم که یه همچین خدایی دارم که انقدر ما انسانها را زیبا خلق کرده چقدر منظم و دقیق که مغزم دستورات اساسی زندگیم رو صادر میکنه و اینکه خوردن و در اختیار خودمون گذاشته چقدر خدای من بزرگ و قادر و تواناست واقعا به خودم میبالم که خدای بزرگی دارم به این بزرگی که در وصف نگنجد خدایا شکرت که تو خدای منی 

      عادتهای غذایی من :

      1- وقتی غذا میخورم فکر نمیکنم که حالا سیر شدم یا نه دوباره غذا میخورم بعد که سنگین میشم و خواب آلود میشم میفهمم که زیاد از حد خوردم

      2-ریزه خواری دارم اینکه احساس میکنم همش گرسنه هستم و باید دهنم بجنبه 

      3- بعد از رژیمهای زیاد که برای خوردن بعضی از غذاها محدودیت داشتم الان که رژیم نیستم میگم بخورم بخورم شاید دوباره رژیم گرفتم نتونم از اینا بخورم 

      4- هر موقع گرسنه میشم یکساعت با خودم فک میکنم که حالا چی بخورم با اینکه غذا داریم ولی من درگیر اینم که یه چیز هیجان انگیز بخورم در حالیکه آدم گرسنه با یک تکه نان هم سیر میشه 

      5-وقتی کار فیزیکی یا فکری انجام میدم فکر میکنم که باید حتما یه چیز شور بخورم چیپس و پفک و حالا دقیقا من هر روز یا کار فیزیکی دارم یا کار فکری 

      6- هر چیزی که تو یخچال یا رو میز میبینم با اینکه گرسنه نیستم باید تستش کنم 

      7- ناتوان دیدن خودم در کنترل خوردنم اینکه من همینم که هستم عوض نمیشم دنیا رو سخت نگیر چاقی که هستی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 1 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mkhnilofar@gmail.com
      1401/06/21 11:34
      مدت عضویت: 639 روز
      امتیاز کاربر: 256 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 138 کلمه

      سلام به دوستان عزیز و استاد گرامی

      تا به حال چندین بار این فایلو گوش دادم من حدود ۱۰ کیلو اضافه وزن دارم هر وقت این فایلو گوش میدادم میگفتم من نهایتا یه عادت داشته باشم اونم خوردن چند لقمه بیشتر سر سفره غذا هست امروز فهمیدم تمام افکاری که در طول روز نسبت به خوردنم دارم عادت محسوب میشه من شدیدا ترس از خوردن دارم حتی میتونم بگم عادت های فکری من بیشتر از عادتهای جسمی منو چاق کرده البته من عادت تند خوردن هم دارم ولی فکر میکنم افکارم بیشتر چاقم میکنه چون احساس میکنم نسبت به قبل خوردنم کمتر شده ولی ترس از خوردن بیشتر امیدوارم بتونم این افکار منعی رو کنار بگزارم و صاحب یه جسم زیبا بشم البته که همین طوره و من تا روزی که به تناسب اندام برسم این راهو ادامه میدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 276 کلمه

      سلام استاد عزیز🌺🌺

      من ازوقتی با این سایت اشنا شدم خیلی راحت میتونم بگم میل ندارم به شیرینی یا چایی و میوه بعد از غذا به خیلی ازعادت های اشتباه گذشتم راحت میگم میل ندارم برای خودمم جای تعجب داره که واقعا نمیتونم بخورم 

      من فرد متناسبی بودم تا 18 سالگی خودم عادت هامو تعییر دادم :

      1. تند تند غذا خوردن
      2. زیاد روی در خوردن همون پرخوری
      3. ساعت 12 شب به بعد غذا خوردن برای چاق شدن که دیگه تبدیل به یه عادت بد شده بود و من ساعت 4 صبح شروع میکردم غذا خوردن همراه بامخلفات فراوان
      4. خوردن نوشابه و انواع ابمیوه چون قبلا اصلا دوست نداشتم ولی وقتی عادت هام تعییر کرد میخوردم
      5. خوردن یه سری غذا ها یا مواد غذایی که تونوجوانی به شدت ازشون بدم میومد مثل ماست موسیر ،بادمجون،کیک های مثل یزدی و….،نوشابه،لوبیا پلو،ماهی،سالاد الویه و خیلی چیزای دیگه که تو چاقیم برام مهم نبود حتی گاهی وقتا هوسم میکردم و میخوردم اونم با ولع زیاد
      6. خوردن نون با غذا
      7. خوردن هر چیزی که سرسفره بود باید از همه تست میکردم
      8. بلافاصله بعد از غذا خوابیدن
      9. تنبل شدن کسل شدن بعد از خوردن غذا
      10. چاق که بودم هی میگفتم این حیف اینو نریزیم بخورمش کاری که تو نوجونی نمیکردم

      خوردن چیزای چرب

      تمام این عادت های اشتباه رو خوردم به وجود اوردم وقتی از لاغری زیاد خسته شده بودم اما الان به لطف خدای مهربان و استاد عطارروشن عزیز تونستم این عادت ها رو تعییر بدم و سعیم اینه کلا خودم رو برگردونم به 17 سالگیم و 70%تونستم و انشالله که بقیشم درست میشه و من متناسب میشم چون من لیاقت اینو دارم متناسب باشم حق انتخاب دارم 🌹

              (من میل ندارم )

          ( آسان ترین کار دنیا متناسب شدن است)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/05/29 21:05
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 5447 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 371 کلمه

      سلام

      من که الان دروضعیت تناسب اندام خوبی هستم دیگه برام سخت ودشواره که بیام فکر کنم که قبلن چه باورهایی داشتم که چاق شدم .

      چون الان دارم هرلحظه از جسمم لذت میبرم وفکر کردن به گذشته بهم حس خوبی نمیده .

      چون من وقتی اومدم روی باورهام کار کردم عادتهام ورفتارهام تغییر کرد ومتناسب شدم .

      اما بازم ادامه میدم .

       به این صورت که روزی چند بار بابت تناسب اندام عالیم خدا روشکر میکنم .

      وقتی فرد متناسبی رو میبینم از ته دلم اون و خانوادش رو تحسین میکنم که آفرین که فرمولهای فابریکی ذهنش بابت تناسب اندام رو دستکاری نکرد و باری کلا به خانوادش که باورهای مخرب چاقی رو وارد ذهن این فرد نکردن .

      یا وقتی افرادی رو میبینم که درشزایطی هستن که من اون شرایط رو قبلن عامل چاقی میدونستم ولی اونها همون شرایط را دارن ومتناسبن لذت میبرم .

      مثلا دخترهمسایمون یه پسر ۷ ساله داره وشکمش تخت تخت هست و تو دلم تحسینش میکنم . و….

      یا وقتی میبینم که خانوادم خواهرم رو سرزنش میکنن بابت خوردن . یهو یادم میاد که منم قبلن این مشکل رو داشتم و الان دیگه ندارم . اون میگه گرسنمه . ضعف دارم و …

      یا چند روز پیش دوستم بهم زنگ زد که من میخام زیر چشمم رو ژل تزریق کنم چونکه با رژیم تونست کلی وزنش رو پایین بیاره و قیافش بهم ریخت . ومنم به وزن ایده آلم تقریبا رسیدم اما احتیاج به ژل و… ندارم متوجه شدم تنها راه درست متناسب شدن به روش ذهنی هست . 

      هزاران بار خودم رو تحسین میکنم که پارسال وقت باارزش خودم رو واسه خودم اختصاص دادم واز کلی کارهای بیخود دوری کردم و این مسیر رو طی کردم .

      الانا کمتراز گذشتم و چاقیم یادم میاد مگراینکه موضوعی مطرح بشه وتازه یادم میاد که منم اون رو داشتم الان ندارم .

      یه مانتو عید بود خریدم . والان رفتم بپوشم دیدم اصلاقابل پوشیدن نیست ازبس گشاد شده وناجور شده . 

      تازه تفاوت ها رو احساس میکنم ..بیخود نبود داداشم گفت معلومه داری چی کارمیکنی شبیه دخترای ۱۵ ساله شدی .

      خیلی خوشحالم و خدا روشکر میکنم و ازاستاد عزیز سپاسگزارم که حامی ومشوق من بود تواین مسیر وبا انتشار این آگاهیهای ناب کمکم کرد به قدرت ذهنم واقف بشم و اون روجهت رسیدن به خواسته هام برنامه ریزی کنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Shahrbanou
        1401/05/31 21:35
        مدت عضویت: 1173 روز
        امتیاز کاربر: 21746 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 71 کلمه

        سلام دوست خوب و شگفتی سازم خانم متناسب شاد

        تبریک  ویژه دارم خدمتتون بابت این همه تغییرات  عالی در فکر و جسمتون ….  

        فقط یک سوال  :   شما پیام صوتی هم برای سایت  فرستادید که رمز و راز موفقیتتونو  بیان کرده باشید  اگر فرستادید  نام و نام خانوادگیتون  چی بوده  …؟؟؟؟

        خیلی علاقمندم  صحبتای شگفتی سازان رو به متن برگردونم  هم خودم  ازش استفاده  کنم هم دوستانم …

        ممنون میشم پاسخم رو بدید 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار متناسب شاد
          1401/06/01 01:19
          مدت عضویت: 1222 روز
          امتیاز کاربر: 5447 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 97 کلمه

          سلام دوست عزیز

          مرسی از لطفتون

          مسیری که من طی کردم گام به گام در کامنتهام نوشتم ‌. وواقعا کمک کننده هست برای افرادی که تو این مسیر هستند .

          چونکه نحوه انجام  تمرینات عملی رو که انجام دادم نوشتم که تاثیر شگفت انگیزی در روند لاغریم داشت .

          که میشه گفت جهاد اکبر بوده بر علیه یه سری باور مخرب .

          درقالب یه فایل صوتی اصلا نمیگنجه . چون با جزییات نوشتم .میتونین کامنتهای اول تا الانم رو بخونید .

          الانا که دارم دوره رو مرور میکنم نه به اجبار بلکه با عشق .

          برای خودم خیلی مفید و کمک کننده هست .

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار Shahrbanou
            1401/06/01 13:35
            مدت عضویت: 1173 روز
            امتیاز کاربر: 21746 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 111 کلمه

            سلام دوست عزیز  خانم متناسب شاد ،

            ممنون از پاسختون  …. پیدا کردن کامنتهای شما  بین همه دیدگاهها کار زمان بری  هست …..و از عهده من برنمی آد  مگر اینکه اتفاقی به  دیدگاههای شما  دسترسی پیدا کنم ….

            ولی اگر  مینشستید یک‌پیام خلاصه صوتی هم میگذاشتی  خیلی خوب بود ….

            من از الان  می دونم که  هر وقت به تناسب دلخواهم برسم  دیدگاهی که برای ایستگاه دهم  نوار مثبت زمان نوشتم  رو با  مقداری  ویرایش  به عنوان  پیام یک شگفتی ساز  به صورت صوتی  برای استاد می فرستم   تا بنا به پذیرش  روحی و فکری دوستان  مورد استفاده قرار بگیره  و ایجاد انگیزه بیشتری کنه …..

            شاد و موفق و متناسبتر باشی  دوست عزیز 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 5 از 1 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 297 کلمه

      سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و هم مسیری های  عزیز ….

      من این فایل رو چندین بار گوش کردم و هر بار چیز تازه ایی توجه من رو جلب کرد و باعث فکر کردن من شد …

      چقدر افکارِ به ظاهر ساده ایی که هیچ به چشمم نمیومد موثر بوده تو ایجاد باورها و درنهایت عادت های غلط و ایجاد چاقی ! 

      منم مثل خیلی از دوستان عادت های غلطی رو دارم یا بهتره بگم داشتم چون بعد از گوش دادن این فایل و تغییر باور ها این عادت ها تو گذشته خواهد موند !(انشالله)

      عادت خوردن چای داغ که به الطبع باعث خوردن شیرینی زیاد تر از حد نیاز بدنم میشد ، 

      عادت تند تند غذا خوردن که باعث میشه پیام سیری دیرتر برسه و درنتیجه حجم زیادتری از غذا وارد بدن بشه ، 

      عادت ریزه خواری که هر دم فقط به خاطر تغییر حال و احساس گرسنگی کاذب مقدار زیادی خوراکی وارد بدن من میکنه که نیازی بهشون نیست ،

      عادت نصف شب خوراکی خوردن و کلی عادت دیگه که وقتی بهشون فکر میکنم دلم برای جسم نازنینم میسوزه 😣

      چقدر این وسط غذا ها و خوراکی ها ، این نعمت های خدا رو ما مقصر میدونستیم ! در صورتی که تنها بی گناه های ماجرا بودن ..

      وگرنه کلی آدم در جهان دارن از همین نعمت ها استفاده میکنن اما متناسبن ….

      باید تلاش کنم برای گفتن عبارت دو کلمه ایی میل ندارم ! باید تلاش کنم برای شناخت بیشتر عادت های غلطم تا بتونم اصلاحشون کنم ، باید تلاش کنم افکارم رو به سمت لاغری سوق بدم تا باورها و در نتیجه عادت هام رو بتونم تغییر بدم ….

      چون تنها راه نجات من از رنج چاقی لاغری با ذهن هست و هر چقدرم طول بکشه من دست از تلاش بر نخواهم داشت چون مطمئنم و ایمان دارم نتیجه خواهم گرفت ….

      یاعلی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Shahrbanou
        1401/05/31 23:42
        مدت عضویت: 1173 روز
        امتیاز کاربر: 21746 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 88 کلمه

        سلام دوست خوبم   ونوس عزیز ،،،از اینکه بتازگی  به جمع دوستانت در مسیر تناسب فکری  ،سرزمین لاغرها  پیوستی  خوشامد عرض می کنم ،

        عزیزم من برداشتم از تند خوردن اینه که  تا بیاد پیام سیری از طرف خودآگاه ما درک بشه مقدار زیادی  انرژی  وارد بدن کردیم …من معتقدم  پیام سیری همیشه به موقع می آد  ولی ما به دلایل متعدد متوجهش نمیشیم یا اینکه  به علت عشق به خوردن نمی خوایم که متوجه بشیم ،  اینم جزء انتخابهای ماست …  این رفتاریه که باید اصلاح بشه …

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 0
          محتوای دیدگاه: 18 کلمه

          سلام شهربانو جان 

          ممنون برای خوش آمد گویی 

          بله کاملا درست میفرمایید 

          انشالله که بتونم این رفتارهای غلطم رو اصلاح کنم 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار Shahrbanou
            1401/06/02 00:02
            مدت عضویت: 1173 روز
            امتیاز کاربر: 21746 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            همیار لاغری
            محتوای دیدگاه: 200 کلمه

            سلام مجدد  عرض می کنم …

            می دونی  ونوس جان  ،،،ما خیلی وقتها  رفتار اشتباه رو تشخیص می دیم  و واقعا دلمون می خواد  انجام ندیم  ولی  این تصمیم  آگاهانه  کافی نیست …ما نیاز به تثبیت  فرمولهای ذهنی  در رابطه با تصمیممون داریم  …فرمولها  همان  باورها و اعتقادات ما  راجع به هر چیزی  هستن ..

            ما باید ببینیم  پشت این رفتار اشتباه  چه فرمولی  قرار گرفته   ..بعد  بیاییم  فرمول  صحیح رو برا ذهنمون منطقی کنیم و سپس بر اساس این فرمول جدید  رفتار کنیم …

            مثلا  رفتار غلط  پرخوری  ، همینجوری الکی  در ما شکل نگرفته مثلا  وقتی  با باورهای اشتباه  ، چاق شدن برامون  طبیعی جلوه کنه به پرخوری  تمایل پیدا می کنیم و البته  پرخوری  در ابتدا  بسیار لذت بخشه  ، و صد البته  لذتی کاملا زودگذر …. و ما  اسیر این لذت  زودگذر شدیم ….وقتی پرخوری  به دنبالش  مصیبت چاقی رو به همراه  داره  پس این لذتی هم که ازش صحبت می کنیم   کاذب و دروغینه ودر حقیقت  لذت نیست و رنج است  ،،،،رنجی فراوان  با کاور احساس خوشی موقت …..

            پس در درجه اول  باید چاقی  رو  از حالت طبیعی  خارجش کنیم‌  و سپس جای اهرمهای رنج از نخوردن و لذت از خوردن رو جابجا کنیم   …. 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 51
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 412 کلمه

      سلام من فرشته هستم. تا جایی‌که یادم هست من همیشه احساس تنهایی داشتم در خانواده به‌خاطر همین سعی می‌کردم با جلب توجه و گرفتن تأیید و توجه این احساس تنهایی رو پر کنم .در خانواده‌ی ما همه دوست داشتند که درمورد غذا حرف بزنن و غذا بخورن به‌همین دلیل من جرأت ابراز وجود نداشتم و که مخالفت کنم و بگویم که من سیرم و غذا نمی‌خواهم. مخصوصاً مادرم روی این قضیه خیلی حساس بود و همیشه ما را به خوردن تشویق می‌کرد البته تا نوجوانی و بعد از آن که این عادت در ما شکل‌گرفته بود به‌شدت مخالفت می‌کرد و من پنهانی غذا می‌خوردم معمولاً. پس عادت غذا خوری از باور کردن این باور که من این رو باور می‌کنم و می خوام که باور کنم که غذا عامل شادی و انرژی گرفتن هست ، به‌خاطر این‌که تنها نمونم من نمی تونستم  ابراز وجودکنم چون ابراز وجود و مخالفت مساوی بود با نگرفتن تایید و بی توجهی و حتی توجه منفی .واین باعث تشکیل عادت‌های زشت پرخوری در من شد . عادت‌هایی مثل این‌که وقتی می‌خواستم دستم رو پاک کنم اگر غذایی شده بود آن را در دهانم می‌گذاشتم و با اون پاک می کردم ،و عادت خورده خوری رو در من تقویت می کرد .  عادت‌هایی مثل اگر این رو نخورم اسراف می‌شه و گناهش گردن من می‌افته پس برای‌اینکه اسراف نشه این غذا رو باید بخورم و از این قبیل خب من از بقیه با باور کردن نظرات‌شون تأیید می‌گرفتم تا از احساس تنهایی دور بشم تاب و تحمل مخالفت رو نداشتم اگر احساس تنهایی رو بتونم تحمل کنم فکر کنم بتونم باورهای غلط هم رو اصلاح کنم من در گذشته و حال غذا رو تنها مورد اشتراکی می‌دیدم که ما رو به‌هم نزدیک می‌کرد و دور هم جمع می‌شدیم و هدفمند بودیم و متحد و شاد و انرژی مثبت می‌گرفتیم و عامل با هم بودن ما در  خانواده غذا بود من می‌تونستم از طریق خوردن انرژی دلخواهم رو از جمع بگیرم پس باور می‌کردم و می‌خواستم باور کنم غذا عامل شادی و اتحاد و یکی شدن هست وقتی می‌خواهم عادت جدیدی رو بسازم احساس تنهایی شدید می‌کنم و معمولاً منصرف می‌شوم. من الان فکر می‌کنم بیشتر از این‌که کشف کنم چه عادت‌هایی رو دارم به باورهام بپردازم و عادت جرأت مندی رو در خودم پرورش بدم که بتونم باورها م رو جدید و نو کنم و از طریق اون باورهای جدید و نو عادت‌های جدیدی رو بسازم که به سمت هدفم که همان لاغری و تناسب اندام هست برسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zhrardamyyn6@gmail.co
      1401/03/06 09:09
      مدت عضویت: 500 روز
      امتیاز کاربر: 45
      محتوای دیدگاه: 336 کلمه

                                به نام خدای مهربان 

      من همیشه عوامل بیرونی رو مقصر اضافه وزن خودم میدونستم همیشه فکر میکردم ایراد از مواد غذایی که من چاقم همیشه این باورو داشتم که چاقی من بخاطر ارث و ژنتیکه و من چطور میخوام با این قضیه مبارزه کنم و همش میخواستم خودمو قانع کنم که با چاقی خودم کنار بیام و بپذیرم که هیکل و سرنوشت من همینه که به لطف خدا با این مسیر آشنا شدم 

      من همیشه فکر میکردم باید غذا کمتر بخورم و بیشتر عرق بریزم که لاغر بشم در صورتی که روحمم خبر نداشت که مشکل از فرمول های ذهنیه که عادت چاقی رو در من ایجاد کرده 

      الان که برای تمرین کردن به باشگاه میرم سانس قبل ما کسایی هستن که آرزوی متناسب شدن دارن ولی هر دفعه به روشی دنبال فرار کردن از انجام این ورزش های سخت و طاقت فرسان و خب میبینم که یذره جم جور تر شدن اما هر بار که میرم باشگاه با خودم فکر میکنم که چه باوری داشتن که الان تبدیل به عادت شده اونا باورشون اینه که مشکل از مواد غذایی هست چون که مواد نگهدارنده داره یا همش عوامل بیرونی رو مقصر اضافه وزن خودشون میدونن و اکثر اونا بچه دار شدن و صد در صد اینو مقصر چاقی خودشون میدونن و هر بار با خودم مرور میکنم که تا زمانی فرمول های ذهنی تغير نکنه هیچ عادتی اصلاح نمیشه و خیلی خوشحالم که الان در این مسیر هستم تا به رویای خودم برسم 😊

      عادت های غذایی غلط من :

      من همیشه عادت دارم موقع تماشا کردن فیلم حتما باید چیزی بخورم 

      من عادت کردم که فکر کنم وقتی مسافرت میریم اشتهای آدم چند برابر میشه 

      یک عادت غلط دیگر من این است که همش موقع درست کردن غذا همش غذا رو تست کنم و ناخونک بزنم 

      من به سختی میتوانم خودم را در برابر شیرینی مورد علاقم مخصوصا بستنی کنترل کنم 

      من سعی میکنم از امروز در مواقع پرخوری مثل موارد بالا بگویم میل ندارم 

      به امید تناسب اندام همیشگی 💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 459 کلمه

      سلام خسته نباشید و همچنان براتون آرزوی سلامتی و صحت می کنم استاد بزرگوار امیدوارم که باسیل دعاهای قشنگی که به سمت شما روانه میشه هر روز موفق تر و سربلند تر باشید 🤲🤲🌹🌹🌹🌹

      از دیروز که من با سایت خوبتون آشنا شدم خیلی احساس می کنم تفکرم و ذهنیات هم متفاوت شده و جالب اینکه حرف هایی که خودم میدونستم ولی هیچ وقت کسی به زبان نیاورده بود و یا بهشون اشاره ای نکرده بود جالب اینجاست👌 که در تمام مسیر زندگی به باور داشتم به قدرت کلام و ذهنی که داریم و همیشه میگفتم به چیزی که فکر میکنیم و یه عادتی که میکنیم همون میشیم ولی در واقع هیچ وقت بهش توجه نکرده بودیم شما استاد بزرگوار باعث شدید که ما به خودمون یک لحظه خیره بشیم😎 و نتیجه عادت های بد سالیان گذشته زندگیمون را ببینیم 

       خدا را شکر می کنم🙏 و خدا را شکر می‌کنم🤲 که با شما و روش خوبتون آشنا شدم توی همین ۲۴ ساعت گذشته خیلی ذهنم مشغوله ترک عادت های اشتباه و ساختن تفکرات درست توی ذهنمه و هر زمان و هر لحظه که احساس می کنم دارم دور میشم از این مسیر وارد سایت میشم ویدیو ها تو نگاه می کنم صداتو گوش می کنم و خدا رو شکر می کنم از اینکه خداوند افراد افرادی مثل شما رو توی این دنیا به وجود آورده که شاید باری از دوش ما به خاطر آگاهی و هوش بیشتری که دارند بردارند ❤

      بسیار عالی گفتید منتظر تمرین امروز بودم 

      🌹 میل ندارم و من یادمه زمانی که میگفتم میل ندارم واقعاً تناسب اندام بهتر بود تا اینکه هر تاریخی بپذیرم برای خوردن اون و 

      🌹🌹دومین تمرین که گفتید اینه که عادت های غلط که تو خودمون هست و شناسایی بکنیم

       فکر می‌کنم ****بزرگترین عادت بد من از خوردن شیرینی جات به همراه چای بودا برای من خیلی لذت بخش بوده همیشه مثلاً چای یا نوشیدنی رو همراه با سه یا چهار عدد خرما شکلات میکردم در صورتی که خیلی راحت با یه دونه شکلات نتونستم بخورم

       *****عادت داغ خوردن نوشیدنی و عادت تن غذا خوردن این عادت تن غذا خوردن همیشه همراه من بوده و هر زمان کنترلش کردم واقعا توی مقدار غذایی که خوردم رو من تاثیر داشته 

      ***عادت دیر وقت غذا خوردن یعنی اگه مثلاً شام و زود خورده بودم ساعت ۱۱ شب گشنم شد به جای اینکه مثلاً یک واحد میوه یه چیز سبک تر می کنم حتماً دوتیکه مثلاً نون درسته و با پنیر و مربا میخورم 

      ***عادت بد دیگری من واقعاً ریز خالی بوده ریزه‌خواری قاچاقی خوری به نظر من قاچاقی خوردن فکر می کنم عادت تمام آدما تپله که هیچ وقت فروکش نمیکرد 

      *** این عادت طمع  ولع برای شیرینی خوردن.

      از خدا می خوام که در این مسیر من رو یاری بکنه به همراه راهنمایی های عالی شما بتونم به وزن ایده آلم برسم🤲🤲🤲🤲🌹🌹آمین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/25 01:53
      مدت عضویت: 1433 روز
      امتیاز کاربر: 16901 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,016 کلمه

      سلام به همگی 

      من  هم یادم میاد در گذشته که چاق بودم همش از عوامل بیرونی حرف میزدم که باعث چاقی من هستن 

      مثلا من چون ازدواج کردم 

      من چون دارو میخورم 

      من چون اشتها دارم 

      من چون فعالیتم کم هست .و…..

      و…‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اینها باعث چاقی من میشن  . 

      اما حالا آگاهم من  با قدرت ذهنم چاق شدم نه با هیچ عامل بیرونی مثلا فلان غذا و دارو و کم تحرکی و …. و من تمام و کمال مسولیت چاقی خودم رو پذیرفتم  و مطمعنم  من خودم با عادت و رفتارهام باعث چاقی خودم شدم و من چون همیشه از خوردن میترسیدم و چون من همیشه حواسم به خوردنم بود و چون در خوردن  بعضی مواد غذایی ولع داشتم و …. اینها باعث چاقی من شدند .

      در واقع  در گذشته من داشتم با افکار و باورهام و رفتارهام چاقی رو جذب میکردم وگرنه  نوع خوردن  و مواد غذایی وفعالیت و ساعت خوردن و  …. باعث چاقی ما نمیشن .

      من  با بودن در مسیر آگاهی پیدا کردم  که در گذشته به خاطر باورهایی که داشتم یه سری عادتها در من به وجود میومد که باعث چاقی من میشدن مثلا من زمانی که ازدواج کردم چون باور کرده بودم بعد از ازدواج ادم چاق میشه اصلا رفتارهای من تغییر کرده بود من پرخور شده بودم و  اصلا همه چیز خور شده بودم  و اصلا یادم  همیشه  در حال خوردن بودم و گرسنه بودم .

      و یا زمانی که باور کردم  فلان دارو باعث چاقی من میشه. من هر چقدر تلاش می‌کردم انگار  هیچ رژیم و ورزشی من رو لاغر نمی‌کرد چون باور کرده بودم چاقی حق من هست و من کلی عادتهای غلط پیدا کرده بودم و ریزه خواری میکردم .خودم رو مغلوب خیلی از مواد غذایی میدونستم و…و تکرار همین عادتها باعث چاقی من میشدن .

      پس پروسه ی چاقی ما به این شکل هست :

      من اول افکارم و بعد باورهام تغییر کردند و بعد عادتهام تغییر کرد و بعد کم کم نتیجه نهایی که جسم من بود تغییر کرد اما با رژیم گرفتن ما میاییم فقط روی بخش  نهایی  که جسم هست کار میکنیم  در حالی که افکار و باورهای ما و در نهایت عادتهای ما اصلا تغییر نکردند و این باعث میشد ما در لاغری  شکست بخوریم .

      قدرت باور خیلی بالا هست  پس اول باید اون رو تغییر بدیم تا نتیجه ی ما  تغییر کنه 

      زمانی که من باور کردم میتونم با قدرت ذهن لاغر بشم عادت‌هایی در من شکل گرفت که نتیجه ی نهایی من خیلی عالیتر از گذشته ی  من هست 

      و جسم  هر کس نشانده  ی افکار و باورهای اون هست. و به اندازه ای که افکار و باورها و عادتهای من  تغییر کنن  جسم من هم تغییر می‌کنه .

      من یه زمانی ریزه خواری وحشتناک داشتم و همیشه ازاین کارم ناراحت بودم اما هیچ وقت نمی‌تونستم اونها رو ترک کنم مثلا یادم میاد قبلا از ناهار کلی از غذاها رو باید می‌خوردم تا ته بندی کنم تا همسرم بیاد با اونم بخورم .

      بعد ازظهر باید میرفتم حتما سر پایی کلی غذا می‌خوردم 

      شب حتما شام رژیمی می‌خوردم . و اما خانه ی مادرم هر چیزی روی گاز  بود  باید حتما می‌خوردم 

      آخر شب حتما به هله هوله  می‌خوردم صبح ها بعد ازصبحانه. باید کلی شیرینی و بیسکوییت می‌خوردم و یا هنگام غذا درست کردن ملی پای گازمیخوردم  ….

      اما هر چقدر تلاش می‌کردم که دیگه تکرارشون. نکنم   فایده ای نداشت چون من کاره ای نبودم باورهای من داشت نتیجه رو رقم می‌زد و اصلا تصمیمات من کاره ای نبودن .

      اما حالا مدتها هست که من در مسیر هستم  دیگه نسبت به مواد غذایی هیچ حرص  و ولعی ندارم و خیلی راحت وقتی سیر هستم لب نمی‌زنم .و میگم میل ندارم و نمی‌خورم و اصلا انگار اونها رو نمی‌بینم که که بخوام بخورم خبلی تغییر کردم طوری که بعضی مواقع  بعدا که متوجه رفتارم میشم شگفت زده  میشم .و خودم باورم نمیشه دیگه چه برسه به بقیه .ولی خوب می‌دونم تمام این تغییرات  به خاطر کار کردن روی خودم هست .

      من یادم میاد در گذشته همیشه گرسنه بودم همیشه میل به خوردن داشتم و همیشه میخواستم با مواد کم کالری شکمم رو پر  کنم و همیشه کلی میوه و سالاد و… داشتم که به محض گرسنگی بخورم اما جدیدا همیشه سیرم و مواقع  کمی گرسنه هستم دقیقا برعکس گذشته ی خودم شدم و این برای من فوق العاده  عالی هست .

      آلان که در ماه رمضان هستیم  باید بگم در گذشته وقتی نزدیک این ماه می‌شدیم من از قبل به همه میگفتم وای  رمضان اومد و من چاقتر میشم و یادم میاد چقدر زبون روزه من ورزش سنگین میکردم. و بعد طبق اصول رژیمم غذا می‌خوردم اما چاقتر میشدم  چقدر حرصو ولع خوردن داشتم .

      اما حالا چند سالی میشه رمضان و سفر و عید و … هیچ فرقی برای من ندارند و من در تمام ایام به اندازه  نیازم غذا میخورم و لذت میبرم  حتی  کلی  شیرینی و کیک در  بوفه. هست من دوست ندارم بخورم چون سیرم با چایی برای همسرم میارم  که بخوره  اما در حد یه ذره که بخورم دیگه دوست ندارم بخورم چون جا ندارم خلاصه عالی رفتار میکنم و از خودم راضیم .

      من در حال حاضر چه رفتاری دارم که عادت من هست و باعث یکم اضافه وزن من هست ؟؟

       اگر غذایی خوشمزه باشه و یا مورد علاقه ی من باشه وقتی سیر بشم  یکم بیشتر ازنیازم میخورم ..

      و دوم اینکه من چند شب هست که بیرون میرم و در مراسم عزاداری یه عزیزی هستم و در این چند شب که من میرم اونجا چایی  با زولبیا و بامیا و یا حلوا و یا چایی با خرما بوده اما اصلا  انگار گلوی من بسته بود و میل نداشتم حتی آبی هم بخورم تا بیام خونه چون تازه افطار میکردم و سیر بودم و هم اینکه با حس ناراحتی  و اندوه. هیچ چیزی از گلوم پایین نمی‌رفت .و بارها به میزبان گفتم میل ندارم ممنون .

       تفاوت من قبلی با من جدید که متناسب تر شدم تفاوت در عادتهای من هست که اونها هم  به خاطر تغییر باورهای من  در من به وجود اومدن .پس خیلی متناسب شدن برای من طبیعی هست .

      من از زندگی در جسم جدیدم خیلی لذت میبرم  از آزادی که دارم  بسیار لذت میبرم و خوشحالم. که  میتونم بهتر از قبل زندگی  کنم و از تمام داشته هام لذت ببرم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1401/01/16 05:05
      مدت عضویت: 1272 روز
      امتیاز کاربر: 9316 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 449 کلمه

      با سلام خدمت استاد بزرگوار و دوستان همراهمبسیار خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم و از خدای خودم ممنونم که به توفیق داد تا در این تالار دوستی با شما همراه باشم.فایل امروز هم فوق العاده بود .من متوجه شدم که:انتظار و باور سبب ایجاد عادت می شود.باورها به دو صورت هستند باورهای محدود کننده و باورهای قدرت دهنده.چاقی از چی به وحود می یاد؟سوالی که همه ما داریم چاقی محصول عادتهای ماست .عادت چیه؟عادتها *یکسری* رفتارهای پرتکرار هستند.افرادی که پیشرفت داشتند یکسری رفتارها را تکرار کردند که به موفقیت رسیدند و افرتد متناسب هم با تکرار یکسری رفتارها متناسب هستند.اختلاف افراد چاق با افراد لاغر در عادتهاست . نه سبک غذا خودنشان.غذا یک نعمت هست و این نعمت آمده که حال ما رو خوب کنه پس غذا نمی تواند سبب چاقی شود.مقدار و تنوع غذایی اصلا ملاک نیست فقط و فقط عادتها هستند که سبب چاقی می شوند .عادته یک فکر ساده هستند که تکرار می شود و تبدیل به عادت می شود .مثال اگر ما ژنتیک را به عنوان عامل چاقی باور کنیم کم کم ذهن ناخودآگاه می آید وارد عمل می شود و در ما عادتهایی را ایجاد می کند که ما را به آن باوری که داریم برساند.باید بدانیم این ما هستیم که استارت چاقی را می زنیم چون باور نادرست چاقی را در خودمان ایجاد می کنیم و در مرحله بعد ما کاری نمی کنیم بلکه ذهن ناخودآگاه که فوق العاده قدرتمد هست روی کار می آید و ایجاد عادت می کند تا ما به باورمان برسیم که چاقی هست.پس ۳ چیز شدند ۱. باور۲. عادت۳. جسمما در رژیم جسم را که نتیجه بود مورد هدف قرار می دادیم برای همین نمی توانستیم زیاد رژیم را ادامه بدهیم.و دو تای دیگه هنوز با همان سبک قبلی چاقی باقی مانده بودند.حالا چطور عادتها را تغییر بدهیم با انجام تمارین دوره لاغری با ذهن .تغییر عادته با تصمیم گرفتن اصلا درست نمی شود.

      تمرین سعی کنیم در مقابل تعارف دیگران به غذا خوردن بگیم میل ندارم.عادتهای غذایی را شناسایی کنیم.من مثلا در ماه مبارک رمضان دوست دارم چای را بازلوبیا بخورم.من عادت دارم سر سفره باید نان باشد.من عادت دارم نمی دونم چرا هر چی فکر می کنم دیگه چیزی نمی یاد تو ذهنم.چون من قبلا عادت داشتم جلوی تلویزیون بخورم و دیگه اینکه از غذا خیلی تعریف کنم دیگه اینکه از هر چی تو سفره هست بخورم و اینکه قبا سرو غذا چند بار تست می کردم و می خوردم و وووووووولی الان همه اینها را با کمک آموزشهای دوره لاغری با ذهن کاملا ترک کردم و.واقعا آفرین به خودم ممنونم استاد شما معجزه زندگی من هستید.من سعی می کنم آموزشها را هموهره دنبال کنم و تا زمانی که زنده هستم در این دوره خواهم ماند .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Marjannoori1363@gmail.com
      1400/12/14 22:38
      مدت عضویت: 607 روز
      امتیاز کاربر: 250 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 248 کلمه

      سلام به استاد عزیز 

      من به لطف خداوند امروز گام ۳۴ را برداشتم 

      استاد فایل این جلسه با نظریه باکستر یا شعور سلول اولیه ارتباط دارد 

      این نظریه میگه تک تک سلول‌های این دنیا شعور وادراک دارندبه قول مولانا 

      ما سمیعیم وبصیریم وهشیم (یعنی هوشیاریم)با شما نامحرمان ما خامشیم 

      نمیدونم فکرم امروز رفت سمت این نظریه وگفتم تک تک سلول‌های وجود من هم شعور وادراک  دارند وهر چه من فکر کنم وبپذیرمش روی جسم من تاثیر می‌گذارد ممنون میشم لطف کنید جوابم را بدهید تا به بیراهه نروم 

      موضوع فایل امروز عادت‌های چاق کننده 

      اول باور تغییر میکنه 

      باورهای اشتباه من کربوهیدراتها باعث چاقی می‌شوند*  چربی باعث چاق شدن ما می‌شود*بهترین راه کاهش وزن گرسنه ماندن است 

      باپذیرفتن این باورهای اشتباه عادت ایجاد می‌شود بعد هم جسم چاق می‌شود 

      وقتی ما فکر می‌کنیم غذایی ما را چاق می‌کند همین می‌شود وما چاق می‌شویم ومن این را در خانواده خودم میبینم بچه ها وهمسرم چربی می‌خورند هر چه در فکر من چاق کننده است می‌خورند ولی متناسب هستند ومن همیشه ترس از مواد غذایی داشتم وکمتر از آنها خوردم وهمیشه چاق بودم وهمیشه برام سوال بود چرا وجواب میومد اونها ارث چاقی ندارند ولی تو داری واین یک اشتباه بود واصلا دیگه ارث را قبول ندارم ونمیپذیرم وهرروز که در این مسیر هستم برام لاغری در دسترس تر شده وبه این باور رسیدم که می‌توانم با این روش لاغرشوم بعضی روزها صبح به اشتیاق فایل جدید از خواب بیدار میشم واین خیلی با روش‌های لاغری قبلی متفاوت است وهمش آرامش واحساس خوب است 

      سپاس فراوان از شما 

      خدایا متشکرم دوستت دارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/11/27 19:08
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 5447 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 55 کلمه

      سلام 

      من یک عادت اشتباهی که دارم این است که وقتی دارویی مصرف میکنم چون باور اشتباهم این است که داروها بمعده فشار میاورد غذای بیشتری مصرف میکنم

       ۲_وقتی برای گردش به بیرون میرویم میل به غذا خوردنم بیشتر میشود.

      ۳. وقتی به مهمانی میروم میل به غذا خوردنم بیشتر میشود

      4_ناخنک زدن به غذا حینه درست کردن غذا.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/11/18 13:45
      مدت عضویت: 822 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 644 کلمه

      قبلا اصلا از وجود باورها اطلاع نداشتم نمیدونستم باور چیه بارها رژیم گرفتم و جسممو ب زور مجبور ب لاغری میکردم اما جنگ اعصاب بود تو ذهنم اون میگف بخور من نمیخوردم تا اینک بالاخره رامم کرد و وقتی میگف بخور میخوردم در حالی ک سیر بودم تا حد خفگی یجوری بود ک دلم میخواست بالا بیارم راحت شم بعدش میگفتم اخه تو چرا این کارو میکنه حالم از خودم و از رفتارهام طعم میخورد چندشم میشد.هی سرزنش میکردم خودمو
      و اطلاع نداشتم ک همه چی تو ذهنته و این منم ک با زور ب خودم ظلم کردم
      باورهای من تشکیل شد از شنیده ا از برچسب زدنها از توصیه ها
      در حالی ک خواهرم لاغر بود چرا
      چن من باور کردم اون ن
      اگه موادغذایی چاق میکردن اونم چاق میکردن چس چرا من
      هی میگفتم من استعدادم چاقیه من راحت چاق میشم
      درحالی ک باورها داشتن خودنمایی میکردن
      اولش فقط در فکر خوردن بودم ترس نگرانی
      چاق شدم
      رژیم ورزش
      میگفتم بدن من ب ورزش عادت کرده
      رژیمهای مختلف باعث شد عادت پرخوری در من شکل بگیره چجوری با حرص ولع
      عین معتادها وقتی میخوردم اروم میشدم همش میگفتم بدنم شیرینی میخواد
      اما بعد خوردم عذاب وجدان تا چندین روز درگیر اون خوردنه اون بودم در حالی اون چیز دربدن من دیگه نبود
      عجیب بود دنیام
      حالم خوب نبود این میگف چاقی اون میگف چاقی خسته شده بودم از اینک همه شده بودن ترازو برای من
      همه اینها باعث شد من از خودم زده بشم ولی باز ادامه میدام هیچ وقت نپذیرفتم چاق بمونم
      اما با این حال هی چاق میشدم
      طعنه های این واون نگاههای همسرت
      عادت بیش از جز خوردن شیرینی وقتی مواجه میشدم
      پرخوری یک باره
      خوردنهای ب حد انفجار
      یکباره
      خوردن های بی گرسنگی
      از خواب بیدارمیشدم دوس داشتم ی جیزی بخورم
      حسرت ب خوردن حسرت از خوردنهای دیگران
      خوردنهای اضافه تو مهمونی تو خونه مامانم تو تولدها عید
      مهمونی روزه
      احسان ونزری
      انگار دنبال فرصت بودم حمله کنم
      تند تند خوردن و لذت نبردن و سیر نشدن وفرار از مواد غذایی
      رسیدن ب ته خط
      ناامیدی غم و غصه
      خوردنهای مدام
      من از هرلقمه ای ک میخوردم غصه میخوردم احساس گناه داشت منو میکشت
      اما هیچکس حرف منو نمیفهمید هیچکس
      بیشتر منو محکوم میکردن
      اما خداحرفمو شنید بهم جواب داد
      من جواب صبرم گرفتم
      اومدم سایت همینک راحت بدون عذاب میخورم بدون ترس
      من فهمیدم زندگی همش چاقی لاغری نیس
      بابا من زندم چرا زندگی نمیکنم چرا
      هنوزم زخمهایی ک ب خودم زدم هس
      زخمهایی ک ب خاطر دیگران بخودم زدم
      اما الان زندم و من روی فرمولهام کار میکنم و میرسم ب لاغری
      چاق نمیشم متناسب میشم
      زیبا و خوش اندام و سبک میشم اعتماد ب نفسم میره بالا
      میشم ی دختر جوون خوش اندام بدون چربی اضافه
      من دوست دارم فریبا
      هر جوری ک هستی
      ولی دوس دارم تو رو ب خواستت برسونم همین
      تو همینطوری زیبایی همینطوری خوش پوشی
      ولی میخوام زیباتر بشی لباسهایی ک دوس داری بخری ن لباسهایی ک مجبوری بخری
      میخوام سنم پایین دیده بشه ن اینک با مامانم فرق نکنم
      الان میگم فریباتو توان لاغری داری لاغری برای تو هستش طبیعیه ک لاغر بشی چن تو داری فرمولاتو تغییر میدی
      چ بخوای چ نخوای لاغر میشی
      لاغری آسون ترین کار دنیا است
      طبیعت تو لاغریه
      هیچ چیز قدرت چاق کردن تو رو نداره
      ن خواب ن ازدواج ن بارداری ن شیر دهی ن شیرینی ن مواد غذایی ن برنج ن روغن ن سرخ کردنی ن زمان خوردن ن سن ن تحرک نداشتن ن غصه ن استرس ن اضطراب ن تنقلات م فست فود ن شکر ن کیک م کره ن خامه ن نون ن سنگ ن بربری ن روزه ن عید ن تولد ن عروسی ن وعدهای غذایی ن ساندویج ن پیتزا ن کوکو ن مهمونی ن مواد پرچرب نیمه چرب ن نشستن ن نوشابه ن قند ن عسل ن مسافرت ن رستوران ن بیماری ن درس ن گوشی ن خوردن ن سس
      فریبا تو بدون ک نیروی ذهن تو با نیروی دهن افراد متناسب یکی هست مشابه باور کن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghaderianashmill@gmail.com
      1400/11/14 22:38
      مدت عضویت: 602 روز
      امتیاز کاربر: 31525 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 151 کلمه

      سلام دوستان عزیز
      از امروز سعی میکنم بگمم میل ندارم،
      اگه بخوام در مورد عادت های اشتباهی که دارم صحبت کنم بدترینش اینه که هر بار برم بیرون تو فکر اینم یه چیز شیرین مثلا چند عدد بامیه یا شیرینی بخرم و بیام چای درست کنم تا باهاش بخوریم
      شده لذت بخشترین قسمت خوردن و زندگیم،
      و چون باورم اینه کهعباعث چاقیم میشه ولی کنترلش برام سخته همیشه باعث چاقیم شده،
      وگرنه در وعده های غذاییم زیاد نمیخورم با سالاد و سبزی خودم رو سیر میکنم.
      یه عادت بده دیگه هم دارم که بعضی وقتها پیش میاد ،چون دوست ندارم غذا بریزم دور مثلا یکم که میمونه ، احساس میکنم درست نیستبریزمش میخورم بیشتر وقتیه که دخترم که کوچیکه سیر میشه بعد تو زهنم میگم این مثلا خاصیتش زیاده ، این همه هم وقت گذاشتمتا درستش کنم چندتا قاشق که چیزی نیست میخورم،بعد عذاب وجدان میگیرم که چرا خوردم .
      ممنونم ازتون
      توروخدا لاغرمون کنید متنفرم از چاقیم:(

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
      1400/10/23 09:45
      مدت عضویت: 885 روز
      امتیاز کاربر: 168 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 542 کلمه

      سلام و درود بر همه دوستان عزیز و سلام و درود بر استاد گرامی عادت های چاق کننده ، چه عنوان تاثیر گذاریالان که با ذره بین لاغری با ذهن زندگی و رفتارهامو بررسی میکنم، می بینم که انصافا من نه پرخور م، نه هله هوله خورم، شکل بدنم هم کاملا دو سایزی هست و به اعتقاد خیلیها اصلا چاق نیستم!!!!ولی از نظر خودم چاقم! !!! . ولی مهمترین عادت چاق کننده من که ناشی از باور ارثی بودن چاقی بوده و من رو سالها در موضوع چاقی در احساس بد قرار داده، ترس از چاقی بیشتر، ترس از غذا خوردن، نامهربانتر امیدی از رسیدن به تناسب اندام دلخواه، ترس از خرید لباس، در مجموع ترس و احساس غم ناشی از ترس یکی از مهمترین عادت‌ها من بوده که کاملا باعث مایوس بودن و نارضایتی از خودم بوده.شاید جالب باشه که بگم  اوج  اضافه وزن حدود 10 کیلو بوده بعد از زایمان که خیلی سریع اون رو کم کردم اما از اون موقع تا الان درگیر حدود 4 کیلو بودم. در تمام عکسها تمام فیلمها من خوش لباس فعال و از نظر دیگران لاغرم  ، اما خودم به هیچ وجه این رو نمی پسندم و به قول استاد حس میکنم 100 کیلو اضافه وزن دارم. و سماجت این چندکیلو من رو ناتوان کرده بود .تا اینکه با این مسیر جادویی آشنا شدم ، مسیری که من رو با خودم به صلح رسوند.  به احساس خوب افتخارات خودم به عنوان یا آفریده خدا با برخورداری از تمام فرصت ها و نعمتها. من از باور ترس به باور قدرت رسیدم به اینکه ترس یک احساس واهی و بی پایه بوده که من را از دیدن این همه توانایی محروم کرده از لذت بردن و افتخار کردن به داشته هام محروم کرده. بعضی وقتها ترس به من القا میکرد که این همه دستاورد که بهش رسیدی شانسی بوده ، شانسی بوده که به بهترین دانشگاهها رفتی، بهترین همسر و فرزندان را داری، بهترین دوستان و خانواده رو داری،بهترین خونه و ماشین را داری، بهترین شغل  رو داری اینها همه شانسی بوده ولی این چندکیلو اضافه وزن این احساس ناخواسته در مورد بدنت این حقته این لیاقتته ، خدا بیشتر از این برات نخواسته آنهایی که متناسب هستند خدا براشون ویژه خواسته تو جزو اونها نیستی!!!!استاد عزیز نمیدونم با چه زبانی سپاسگزاری کنم برای اینکه باعث شدید گره ی کور بزرگی در ذهنم پیدا کنم. اینکه با خودم به صلح برسم از عادت نامناسب ترس از عادت نامناسب غم دوری کنم بیام به سمت این همه نعمتی که بی حساب و به لطف خدا بهش رسیدم و شکرگزار باشم اولا و در ثانی برم به سمت بی شمار نعمتی که خداوند مهربان برای من و همه بنده هاش آفریده   و باید بهمون برسم که یکی از زیباترینهاش نعمت تناسب اندام ایده آله  و برای همه بنده هاش از روز اول نصب شده.من احساس لیاقت داشتن و افتخار کردن به خودم رو جایگزین احساس ترس و غم ولی لیاقتی میکنم. باور ارثی بودن چاقی رو به صورت مداوم و ریشه ای از بین میبرم به جاش باور تناسب اندام ایده آل رو برای خودم ایجاد میکنم,مطمینم با تغییر احساس و تغییر باور تناسب اندام و کلی هدیه های بارزش منتظرم خواهند بود،و من با قدرت ذهنم ترس از چاقی را به شجاعت لاغری تبدیل میکنم .

      استاد سپاس فراوان

      خدای مهربان سپاس فراوان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار pooldarjazzab@yahoo.com
      1400/10/21 12:31
      مدت عضویت: 661 روز
      امتیاز کاربر: 449 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 701 کلمه

      سلام دوست دارم بازم اینجا بنویسم . 

      فکر میکنم به نوشتن در این قسمت هنوز نیاز دارم . 

      لاغر شدن برای من ضروریه . به سلامت بیشتر بدنم کمک می کنه . وقتی در مسیر لاغری هستم حالم واقعا خوبه . واقعا لذت میبرم . واقعا خوشحال میشم . تعهد ۲۱ روزه هم که دادم خیلی عالیتر منو متعهد میکنه تا رفتار لاغریم رو تکرار کنم تا عادت لاغری در من قویتر بشه . 

      وقتی رفتارم در جهت لاغریه احساس لاغری بیشتری می کنم . احساس می کنم لاغر شدن خیلی راحته . احساس میکنم ذهنم در جهت تناسب بهتر کار میکنه و بیشتر همراهیم می کنه . امروز روز اول تعهد ۲۱ روزه لاغریمه برای اینکه عادات جدید در خودم ایجاد کنم . ۲۱ روز زندگی در تناسب اندام لذتبخش منو در مسیر لاغری نگه میداره . اینجوری حس میکنم دوام لاعریم بیشتر میشه . بیشتر بهش توجه میکنم که من در مسیر لاغری متعهد موندم . 

      متعهد بمان اسم خیلی خوبیه که یکی از دوستان متناسب روی خودش گذاشته  . چون که تعهد باعث ایجاد عادت لاغری میشه . 

      من ترس از لاغری رو به لذت لاغری تبدیل می کنم . 

      من ترس از نخوردن رو به لذت از نخوردن تبدیل می کنم . 

      چجوری این عادت رو در خودم ایجاد میکنم . 

      اول به خودم ثابت می کنم ترس از نخوردن اشتباهه . 

      نخوردن مثل روزه داریه . اگه نخوردن بد بود خدا توی قرآن نمیگفت بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید . اگه نخوردن بد بود  خدایا یه سری غذاها رو حرام نمیکرد . اگه نخوردن بد بود خدا به روزه داری دستور نمیداد . 

      مواد غذایی یه وجه خوب دارن که نعمت الهی هست . خوردن و آشامیدن تا زمانی نعمت محسوب میشن که حس خوبی به ما بدن اما به محض زیاده روی ما حسمون بد میشه . خب این حس بد یه فرموله که چون خدا گفته زیاده روی نکنید ما وقتی این کارو انجام میدیم چون داریم خلاف دستور خدا عمل می کنیم حسمون بد میشه و احساس دوری از خدا میکنیم و از طرف دیگه هم زیاده خوردن چون به جسم فشار میاره و ما اذیت میشیم حالمون بد میشه . 

      ولی امر به خوردن دستور الهیه . و زیاده روی نکردن هم دستور الهیه . یعنی در امر خوردن زیاده روی نکن . یعنی این باید بشه الگوی خوردن . امر به خوردن در ذهن زیاد نباید تکرار بشه . ذهن انسانهای متناسب الهیه . واقعا کسی که متناسبه به خدا نزدیکتره متعالیتره . پس من اگه میخوام به خدای وجودم نزدیکتر بشم باید ذهن خودم رو از فرمول الهی پر کنم . زیاده روی در امر خوردن نداشته باشم . کم کنم فرمولهای خوردن رو . اتفاقی نمیفته . ترس از نخوردن رو شیطان در وجودت میندازه چون خدا خودش گفته شیطان در دل شما ترس ایجاد می کنه . منبع ترس خدا نیست پس نترس و غمگین نباش . لا تخف و لا تحزن . 

      در این مسیر خدا حمایتگر توست . خدا از تو حمایت میکنه و داره تو رو راهنمایی می کنه . امر به زیاده روی در خوردن رو شیطان ایجاد میکنه که تو رو ناراحت کنه . پس تو این امر رو کمتر کن تا صحبت خدا رو گوش داده باشی . 

      ما در هر لحظه داریم انتخاب می کنیم . 

      من دوست دارم عادات خدایی در خودم ایجاد کنم . عادات الهی عاداتی هستند که من با انجامشون به حال خوب برسم . اونم حال خوبی که دوامش زیاده . من هیچ وقت دوست ندارم به شیطان بد بین بشم . میگم اونم اومده به من کمک کنه تا من بهتر بدونم چی میخوام از زندگی . وقتی من از چاقی در رنجم پس نشون میده من لاغری رو میخوام وگرنه چرا باید از چاقی رنج بکشم . پس رتج از چاقی به من کمک میکنه من در مسیر لاغری ثابت قدم بشم و هی شل و سفت نکنم . یک جهت در مسیر لاغری حرکت کنم تا نتیجه هایی که واقعا در جا میگیرم پایدار باشه . 

      به محض تغییر تفکرم حس من تغییر میکنه  و تمایلم نسبت به مواد غذایی کم میشه و بعد حس لاغری میاد در وجودم .وقتی تکرارش کنم متعهد باشم به تکرار پس لاغر موندنم حتمیه . 

      خیلی خوشحالم از این همه تغییر ‌ . تغییراتی که خودبخود ایجاد میشن . فعلا خدانگهدار 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
        1400/10/23 08:38
        مدت عضویت: 885 روز
        امتیاز کاربر: 168 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 10 کلمه

        سلام و درود بسیار عالی بود موفق باشی دوست خوبی. 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/10/13 13:13
      مدت عضویت: 1487 روز
      امتیاز کاربر: 4128 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 769 کلمه

      سلام به همگی

      تو همه این سالهایی که چاقی بهم فشار میاورد هیچوقت به ذهنم نیومد که این چاقی از پرخوریه همش میگفتم من هرچی بخورم چاق میشم چرا من اینجوریم این چه ارثی بود آخه بمن رسید، تو کل دوران رژیمم لب به شیرینی و بستنی نمیزدم حتی اگه گشنگی بهم فشار میاورد و کسی بهم کیک تعارف میکرد نمیخوردمش چون ذهنم خراب بود داغون بود، مثالی که استاد در کسب و کارشون زدن رو من در زمینه تحصیلات داشتم، موقعی که فوق لیسانس قبول شدم همه گفتن دیگه چقد میخوای درس بخونی شغل که داری درامد که داری دیگه نیازی نداری الکی مغزتو با درس پوک نکن خلاصه منی که سه ترم خوندم موقع پایان نامه هم تا یه جاهاییش پیش رفتم ولی کم کم برام بی اهمیت شد و رها کردم چون این همیشه پس ذهنم بود که میگفتن تو ول میکنی و ذهنم هم اصلاااااا نمیدونم چه جوری منو به اون سمت کشوند، منی که حتی سمینارم 20 شده بودم، میخوام بگم چقدر ذهن قدرتمنده و اصلا به تصمیم ما کاری نداره، خود من بار ها و بارها تصمیم گرفتم دیگه انقدر شیرینی نخورم ولی هر بار که شیرینی خریدم یا جایی بودم که راحت میتونستم چند تا شیرینی بخورم تمام قول هام یادم میرفت و بعد از اینکه دیگه شیرینی دلمو زد تازه عذاب وجدان میگرفتم و یادم میفتاد چه تصمیمی گرفته بودم، اون لحطه اصلا بهم اجازه نمیده به تصمیمیم فکر کنم در کسری از تانیه دستم میره سمت شیرینی و چندین شیرینی میخورم، بقول استاد هربارم میگم اینبار و میخورم از دفه بعد دیگه حواسم هست، در صورتیکه مامانم اصلا لب به شیرینی نمیزنه اصلا هوس نمیکنه اگه دیگه کیک تولدمون باشه در حد یه برش خیلی کوچیک میخوره، چطوره بدن من انقد به شیرینی نیاز داره ولی بدن مادرم نداره، مگه بدن ها فرق میکنه؟ نه، فقط مال عادتیه که من در خودم به وجود اوردم، من همیشه شیرینی دوست داشتم ولی اینجوری نبود که هربار از کنار شیرینی فروشی رد میشدم برا خودم بخرم، دو سال موقع برگشت از دانشگاه از کنار شیرینی فروشی معروفمون رد میشدم ولی اینجوری نبود بخوام بخرم ازش، تا اینکه بعد ازدواج چند باری هوس که کردم فوری رفتم و خریدم، این کار کم کم تبدیل به عادت شد در من و الان تقریبا 4 سالی هست من این عادت و دارم و دیدم که این عادت چقدر باعث شد من بیشتر شیرینی مصرف کنم و معتادش بشم، بعضی عادت هارو خودمون در خودمون ایجاد میکنیم و اصلا ربطی به ارث و مدل بدن و اینها نداره،یا مثلا خونه مادرم مجردیم عادت نداشتیم با همه برنج ها پلو زعفرونی درست کنیم ولی از دو سال پیش که چند بار این کارو کردم تبدیل به عادت شد برام و حتما باید برنجم زعفرانی باشه، عادت نون خوردنم همینه،عادت کردیم حتما صبحانه و شام نان بخوریم عادت کردیم حتما ناهار برنج بوریم و انقدر تکرار کردیم ما اگه ناهار برنج نخوریم سیر نمیشیم که واقعا هم همینجوری میشه ولی من دوستانی دارم که خانوادگی عادت دارن فقط هفته ای یک بار برنج میخورن و یا زمانیکه مهمان دارن، من دیشب خورشت اسفناج پختم و گفتم چرا حتما باید با نون بخورمش که سنگین بشم، اومدم خالی خوردمش به همراه ماست و چقدر سبک بودم، یا الان چند باری هست که کنار آش رشته نون نمیخورم و سبک هستم، اهان یه عادت دیگه که یک سالی هست در خودم به وجود اورده بودم این بود همراه قهوه ام حتما باید یه خرما و یکی دوتا انجیرخشک و گردو و پسته میخوردم، و چون برام لذت بخش بود دیگه حتما اینجوری قهوه میخوردم، بازم چند روزی هست که گفتم چرا اصلا من باید قهوه مو اینجوری بخورم ،اومدم خالی خوردمش یا نهایت با یه خرما و گردو و دیدم بیخودی عادت کرده بودم همراه این همه چیز بخورم، خلاصه کلی عادت هست که مخصوص خودمونه و خودمون درستش کردیم و وقتی تبدیل به عادت شد دیگه ذهن خودکار دستورش و میده، پس زور بیخودی نزنیم به جای تصمیمات هیجانی که از امروز دیگه فلان میکنم بیایم عادتهامونو کم کم تغییر بدیم و یه روزی میبینیم داریم جور دیگه ای رفتار میکنیم که نیاز به اون تصمیمات هم نیست، متل چالش من این و نخوردم، نیاز نیست یه دفه حذف کنیم، کم کم کمرنگش کنیم، مثلا امروز صبح یه کاپ کیک برا پسرم پختم و اون نصفشو خورد، من اومدم یه تیکه کوچیک در حد قوطی کبریت خوردم و قهوه هم خوردم و واقعا بیشتر لذت بردم تا وقتی که یه کیلو شیرینی میخورم،خب این یه عادت جدیده استارتش زده شد فقط باید تکرار بشه، همین، همه چی از خود ما شروع میشه چیزی اون بیرون نیست واقعا

      موفق و شاد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار pooldarjazzab@yahoo.com
        1400/10/21 12:05
        مدت عضویت: 661 روز
        امتیاز کاربر: 449 سطح ۱: کاربر مبتدی
        همیار لاغری
        محتوای دیدگاه: 678 کلمه

        سلام 

        چقدر نوشتتون حس منو خوب کرد . میخواستم ببینم اینجا تمرینم رو انجام دادم یا نه دیدم انجام دادم بعد توجهم به نوشته ی شما دوست عزیز جلب شد . چقدر قشنگ نوشتید . 

        اتفاقا من امروز ذهنم در مسیر تغییر عادتها اومده . توجهم جلب میشه به عادتهای چاقی . 

        مثلا من یه عادت چاقی که دارم اینه که دوست دارم فقط یه چیز دهنم باشه بخورم . برام فرقی نمیکنه چی . دوست دارم فقط بخورم . اون وقت زیاد که انجامش میدم عذاب وجدان میاد سراغم . 

        حوصله هم ندارم بلند بشم کاری برای خوردنم انجام بدما همین دم دستیها . یعنی دیدن . با دیدن فلان چیز حالا هر چیزی دستم دراز میشه بخورم ولی جالبه وقتی در مسیر لاغری هستم این پروسه رو کمتر تکرار می کنم . 

        من دوست دارم لاغر بشم . خیلی آسونم دارم لاغر میشم . 

        فقط عادت به خوردن رو تغییر بدم که هی وسط راه تناسبم نیاد واقعا خیلی راحت وزن کم میکنم . 

        و اینو میدونم واقعا باید دلم بخواد عادت چاق کننده رو کنار بزارم . 

        اگه دلم نخواد و به زور بخوام جلوی خودمو بگیرم بدتر میشم . 

        وقتی واقعا دلم نخواد میبینم از نخوردنم دارم لذت میبرم . از اینکه در مسیر هستم دارم لذت میبرم . به قول شما واقعا چه ضرورتی داره تکرار عملی که تا ساعتها حال مارو بد می کنه . همین یک دلیل کافیه برای انجام ندادن اون عادت . چرا فلان عادت رو نمیخوای انجام بدی ؟ چون اون عادت حال منو ساعتها بد می کنه . ساعتها درگیرشم . ساعتها دارم خودمو به خاطر اون کار اشتباه سرزنش می کنم . جالبه ولی آدمای متناسب اینجوری نیستنا . اونا وقتی میخورن تمام دیگه بهش فکر نمیکنند . 

        منم  از آزار خودم خسته شدم . حتی دیگه نمیخوام خودمو سرزنش کنم . ولی وقتی کاری خلاف مسیر لاغریم انجام میدم چند بار خودمو میبخشم بعد میبینم ترک نمیکنم بعد که سرزنش میکنم خودمو انجامش نمیدم . پس همونجوری که تشویق لازمه به نظر من تنبیه هم لازمه . این سرزنشهای ما گاهی به نفع ماست . ما از سرزنشها میتونیم سکوی پرتاب برای خودمون درست کنیم و دیگه اون رفتار و تکرار نکنیم . 

        البته میدونم سرزنش کردن فرمول اشتباهیه ولی اگه رفتار خوب انجام بدم که خودمو سرزنش نمیکنم . 

        سرزنش زیاد هم عادتیه . ولی حس میکنم سرزنش کردهام حالم رو بهتر می کنه . یعنی باعث میشه من قدر خودمو بیشتر بدونم و کار مثبت رو انجام بدم . 

        من لایق کار بد نیستم . 

        من لایق سرزنش نیستم . 

        من لایق این نیستم که بعد از خوردنها حال خودمو بد کنم . 

        پس باید از نخوردنم لذت ببرم . البته خوردن رو فقط به جسمم بسپرم . خودش مواد لازمش رو از بیرون جذب می کنه . 

        من وقتی  فکرم رو از مسیر خوردن خارج کنم و بیشتر تمرکزم روی نخوردن باشه بدنم خودش خودبخود مواد لازم برای خودش رو جذب می کنه . 

        راستی یکی از عادتهای ما اینه فکر میکنیم هر روز باید یه چیزی بخوریم . فکر میکنیم نیازمونه که هر روز یه چیزی بخوریم در حالیکه نیاز ما به مصرف مواد غذایی خیلی کمه . خوبه بتونیم این عادت جدید رو در خودمون ایجاد کنیم که دو روز یکبار غذا بخوریم و هر جایی هم که واقعا احساس نیاز کردیم مثلا با یه چیز کوچیک اون حالت گرسنگی مفرط رو از خودمون دور کنیم . البته ما اصلا نمیزاریم به اونجا برسه . 

        اتفاقا ما از نخوردن خیلی میترسیم .  این فرمول رو الان پیدا کردم . ترس از خوردن یکی از ترسهای ماست ولی ترس از نخوردن و ترس از گرسنگی بیشتر مارو وادار به خوردن می کنه . ترس از ضعف و بیماری بیشتر مارو وادار به خوردن می کنه . 

        ما باید این ترسها رو هم برداریم . از گرسنه بودن نترسیم . با این همه مواد غذایی هیچ کسی گرسنه نمی مونه . من فقط دوست دارم عادت نخوردن رو در خودم ایجاد کنم . ذهن چاقم که اونم خودم هستم مانع خودم میشم ولی وقتی بتونم این کارو انجام بدم یه مهارت به مهارتهام اضافه میشه و همین خیلی انگیزه ی بزرگی در من ایجاد میکنه . 

        بابت متن خوبتون ازتون ممنونم دوست عزیزم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ahmadileila585@yahoo.com
      1400/10/13 10:58
      مدت عضویت: 645 روز
      امتیاز کاربر: 100 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 20 کلمه
      1. سلام به دوستان عزیز واستاد گرامی.خیلی عالی بود.خدارو هزاران مرتبه شکر که وارد سایت شدم.وجودم پر از آرامش شده .
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار pooldarjazzab@yahoo.com
      1400/10/07 13:26
      مدت عضویت: 661 روز
      امتیاز کاربر: 449 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 263 کلمه

      سلام بر متناسبین جذاب دوستداشتنی . 

      من همانطور که عادات چاق کننده در خودم ایجاد کردم و به وسیله ی تکرار رفتارهای چاق کننده ذهنم رو برای عادات چاق کننده تنظیم کردم الان هم میخوام به یاری خداوند ذهنم رو برای ایجاد عادات لاغر کننده برنامه ریزی کنم . 

      خب کار اول ما این بود که همین که هر بار عادات چاق کننده رو کمتر انجام بدیم خب کم کم روند چاقی متوقف میشه . 

      وقتی پرخوری نکنی داری متناسب میخوری 

      وقتی تنبلی نکنی داری فعالیت می کنی 

      وقتی تمایلتو به سمت غذاهای فست فودی کمتر کنی خب  تمایلت به سمت غذاهای سالم بیشتر میشه . 

      وقتی در خوردن غذاهای سالم هم زیاده روی نکنی خب داری متناسب رفتار می کنی . 

      تناسب رفتار سبب خلق تناسب در عادات ما میشه . 

      رفتار ما خوداگاهه ولی عادات ما ناخوداگاهه . 

      عادات ناخوداگاه ما توسط رفتار انجام شده . 

      ما رفتار رو میتونیم تا حدود زیادی خوداگاه انجام بدیم اما بازم تا فکرمون اصلاح نشده باشه نمیزاره رفتارهای خوداگاه ما درست انجام شده باشه . 

      پس باید تمرین کنیم  فکر متناسب ایجاد کنیم .

       فکر متناسب + رفتار متناسب = خلق عادات متناسب 

      شروع این فرایند توسط آگاهی صورت میگیره اما ما بقی کار توسط ضمیر ناخوداگاه انجام میشه . 

      پس کار من اینه 

      رفتار متناسب چیا هستن ؟ 

      رفتار متناسب رفتاری هست که در من حس تناسب ایجاد کنه ‌ 

      پس مهم داشتن حس تناسبه . 

      حس تناسب رو در خودم ایجاد کنم توسط رفتارهایی که انجام میدم  و توسط فکرهایی که می کنم . 

      خودمو وزن نکنم . 

      پرخوری نکنم .

      تنبلی نکنم . 

      این سه کار و نکنم ناخوداگاه دارم رفتار متناسب انجام میدم و احساس تناسب رو در خودم حس کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/09/13 22:22
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 10153 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,238 کلمه

      سلام و درود پاینده باشید و پرانرژی 

      چاقی محصول عادتهای چاقی ماست .

      مجموعه رفتارهای های ما که دائم تکرار می شوند عادتهای چاقی نام دارند که تأثیر مستقیم روی جسم ما دارند و باعث چاقی ما می شوند .

      ربطی به مقدار غذا و تنوع غذایی هم نداره اصلا و فقط یک رفتارساده است که بارها تکرار شده 

      اما احساس ما نسبت به اون رفتار که معمولا پرخوری هست داره باور ما را قدرتمندتر میکنه ما با هر بار پرخوری احساسمون بد میشه فشارو درد تحمل می کنیم و این باور را داریم که پرخوری داره منو چاق می کنه و با خودمون جدال می کنیم و احساس پشیمانی و عذاب وجدان میگیریم و در تمام مدت این درخواست ماست برای چاقی بیشتر و جالبه چون درخواست چاقی دادیم باز تکرار میشه و این چرخه ادامه داره …

      کنترل احساس که از پذیرش مسئولیت شرایطمون و البته خودباوری به قدرت و توانمندی خودمون به وجود می آید شاه کلید این مسیر است 

      در مرحله اول ما بررسی کردیم که چرا چاق هستیم و هر کدام از ما دلایل بسیاری برای چاقی خود داشتیم آنها شناسایی شدند و با تفکر و نمونه های متضاد اون باورها یعنی انتظاراتی که از خودمون داشتیم و چاقی بود تخریب شد و به همین منظور بذرهای لاغری را کاشتیم و متوجه شدیم که ذهن یک فرد چاق و یک فرد لاغر دقیقا مثل هم دیگر هست اما عملکرد رفتاری و البته جسمها متفاوت هستند .در طی سالها تلاش برای لاغر شدن متوجه شدیم که مشکل از جسم ما نیست و این روشها هم نتیجه ماندگار برای ما ندارند و به لطف خداوند هدایت شدیم به مسیر لاغری با ذهن ….

      یک نمودار کلی وجود داره برای تمام آنچه در زندگی تجربه می کنیم که برای ما رضایت بخش هست یا نیست ….

      🍃آموزش از طریق دیده ها و شنیده ها و توجه به موضوعات و تجزیه و تحلیل موارد و البته تکرار آموزش  با احساسی همراه می شه و باور ما را نسبت به موضوعی شکل میده .(چاقی شما ارثی و ژنتیکیه برای بارداری و ازدواجه برای کم تحرکی و پرخوریه برای ریزه خواریه برای مصرف شیرینیجات و چربیجاته !….)

      🍃باورها الگوهای ذهنی ما می شوند که باعث به وجود آمدن افکاری در مغز ما میشه (دستورات از مغز صادر میشه حوصلت سررفته بخور .عصبانی شدی بخور .با حرص و ولع بخور،همراه چای شکرو شیرینی بخور ،بقیه خوردند تو هم بخور ،تا آخر بشقاب را بخور ،زیاد کار کردی بخور .مریضی بخور ،طبق ساعتو میان وعده پزشکی بخور …

      🍃فرمانهای صادر شده از مغز به جسم اجرایی می شوند (طبق دستورات مغز عملکرد دارم شیرینی تعارف می کنند به من  از همه نمونه ها یکی میخورم ..حوصلم سر رفته پریشان حالم دنبال چیزی هستم بخورم بدون فکر و اینکه متوجه باشم مهارتی و سرعتی  نون یا هله هوله و شیرینی تو دهانمه هر فردی از خانواده غذا بخوره منم یک لقمه می زنم میگم تعارف کنی بد نیست !؟…دائم سر قابلمه غذای ظهر سر گاز رفت و آمد دارم اگه ته دیگ باشه که من باید تهشو در بیارم !؟..

      🍃این رفتارها مطابق با باورمن که انتظار من از خودم بود که باید چاق باشم و طبیعی هست اتفاق می افته خودبه خودی و در جسم من تأثیر مستقیم داره (نتیجه چاق شدن و چاق شدن بیشتر و بیشتر )

      🍃ترس از چاقی و چاقتر شدن و همچنین ترس از پرخوری و اعمال محدودیت و منع غذایی (تغییر نتیجه مقطعی و البته قدرتمند کردن باور برای بازگشت در مسیر چاقی بیشتر و اینبار قدرتمند تر)

      خیلی از افراد لاغرو متناسب هستند که پرخور و ریزه خوار هستند ولی چون باور و فکری در مورد رفتارشون ندارند نتیجه تناسب اندام دریافت می کنند که ما بهشون میگیم افراد متناسب با رفتار غذایی غیر صحیح که در معرض خطرچاقی هستند و در زمان مناسبش با یک فرمول ذهنی چاق اشتباه روبرو خواهند شد البته افراد متناسب با رفتار غذایی صحیح کاملا رفتارشون با رفتار و عملکرد غذایی افراد چاق متفاوته البته دوروبر من افرادی هستند که یا چاق هستند و یا لاغر در حال کنترل و رژیم !…و متآسفانه الگویی ندیدم لاغر که نترسه از خوردن ولی دیدگاه دوستان را که میخونم و میبینم بعضی افراد حتی برادر یا خواهرشون کاملا متفاوت عمل می کنند ….و ما همیشه سعی و تلاش می کردیم که نتیجه را تغییر دهیم فشار به جسم ولی موضوع اینه که سرچشمه باور ما هست و ذهن ما و این ذهن یک وسیله خلاقه است دست ما مثل چراغ جادو که یک غول داره برای خلق رویامون اما بیرون آوردن این غول راه و روش خودشو داره که آموزش ذهنی  هست و تکرار و تمرین در واقع درخواست ما میشه و برای اینکه زندگیمون را بسازیم هر طوری دوست داریم پس تنها راه لاغری آسون و ماندگار روش آموزش ذهنی و استفاده از قدرت ذهن خودمون هست .

      ما دونوع باور داریم ۱)باورهای محدود کننده ۲)باورهای قدرتمند کننده 

      ما با باور بر توانایی خود و شناخت قدرت ذهن خودمون میتونیم جسممون را از نو بسازیم طبیعی و ایده آل و این همه افراد در آلبوم شگفتی سازان دلیل مستند این روش هست ربطی به سن و سال و سواد و غیره نداره …فقط آموزش و تکرار و تمرین و استمرار 

      و البته تفکر و تجزیه تحلیل فکری و مقایسه رفتار افراد متناسب و چاق مهارت ما را تو لاغری زیاد می کنه …و بعد از مدتی که این آموزشها در وجودمون نهادینه شدند خودبه خودی نسبت به تغییر باور ما احساسات و تصویر ذهنی ما از خودمون تغییر می کنه و نتیجه میشه فرمانهای جدید مغزی برای لاغری و با تکراشون میتونیم عادتهای لاغری را در خودمون به وجود بیاریم .

      ماه رمضان از یک اندیشه عظیم الهی نشأت میگیره که ترک عادتهاست که اگر آگاهانه با آموزش پیش بریم میتونیم به جشن فطر که آزادی از اسارت بندو عادتهاست برسیم .

      پدرمن همیشه میگند اگر غذامو سر وقت نخورم سرم درد میگیره و پدربزرگم هم روحش شاد اینطور بود ولی دو سه روز که از ماه رمضان میگذره میگند عادت کردم دیگه …بعد صبح روز بعد عید شروع میشه و عادتشون فعال میشه  …

      الآن متوجه شدم چون فرمول را با اراده قویتری به هم میریزند و این فرمول به حالت خواب میره و تا بعد از سی روز ماه رمضان دوباره برگرده ولی اگر آگاهانه با آموزش ذهن و تفکر حل بشه یک ماه فرصت خوبیه که این عادت به یک عادت خوب تبدیل بشه .

      بنابراین عادتهای چاقی ما از باورهای ما نشأت می گیرند اگر هنوز چاق هستیم و احساس چاقی می کنیم یعنی باورهای چاقی و فرمولهای ناشناخته ای هستند هنوز که ضروریه اول به اونها بپردازیم تا به سادگی فرمانهای مغزی ما تغییر پیدا کنه …

      عادتهای چاقی من که طی سالها تکرارشون  کردم 

      این هست که طبق سه وعده اصلی و میان وعده مواد خوراکی مصرف می کنم و اصلا گرسنه نیستم اگر مصرف نکنم انگار یه چیزی کمه و عجیبه اینم اعتیاد به خوردنه که  اصلا متوجه نیستم تو فکر و ذهن خودم هستم (حالت ناآگاانه گذشته و آینده )میبینم چیزی خوردم و آخرشه !…با ولع و حرص غذا میخورم و حواسم به احساسم نیست مثل یک بازی یا مسابقه (از کودکی آموختم هر کی زودتر غذاشو تمام کنه ) 

      ته دیگو باید تهشو خودم در بیارم …بعد از ناهار سر قابلمه رفت و آمد دارم و قاشق قاشق ریزه خواری می کنم و اگر سیب زمینی سرخ کرده باشه یا بادمجان سرخ کرده که دونه دونه موقع سرخ کردن میخورم وقتی احساس چاقی دارم نوشین آب ندارم و به جای آب غذا میخورم کلا ذهنم پایه است منو سریع به خواستم برسونه و من برای انتخاب جدیدم و لاغری ام ازش بهره میبرم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
        1400/10/22 08:29
        مدت عضویت: 885 روز
        امتیاز کاربر: 168 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 3 کلمه

        سلام.دوستم موفق باشی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار ملکه عشق
          1400/10/22 14:27
          مدت عضویت: 1012 روز
          امتیاز کاربر: 10153 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 29 کلمه

          سلام و درود بر شما دوست عزیز 

          ممنون از حسن توجهتون و سپاس فراوان از دعای خیرخواهانتون

           برای شما نیز موفقیت و شادی روز افزون در مسیر امن الهی آرزومندم 🍃🌸

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار milad.amay73
      1400/09/10 00:11
      مدت عضویت: 1191 روز
      امتیاز کاربر: 111 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 557 کلمه

      بنام خداوند علیم و آگاه

      .

      سلام به استاد عطار روشن و خانواده لاغری

      .

      استاد این جلسه رو من چند روزه دارم گوش میدم اصلا هربار اومدم کامنت بنویسم یه چیزی نمیذاشت و درک این مفهوم عادت های چاق کننده خیلی مهمه و یه شاه کلیده که تغییرش بدیم ولی یادمون میره که اصل همینه و فقط میخواییم برسیم به آخرش ببینیم چی میشه؟؟؟

      هیچی نمیشه تهش، الان اگه حالت خوب باشه، تهش هم رسیدی حالت خوبه!

      برای همین خیلی وقتا ما گمراه میشیم از اصل و 

      اصل دقیقا همین عادت های چاق کننده ای هستش که مثل کَنه چسبیده به ما و ولمون نمیکنه و 

      هرکاری که داریم میکنیم همش سر عادت های ثبت شده در مسیر خواسته یا ناخواسته هامون هستش 

      و

      برای همین من چند روز داشتم گوشش میدادم که  مفهوم عادت رو بفهمم 

      به قول امام علی که میفرماید:

      مواظب افکارت باش که گفتارت میشود

      مواظب گفتارت باش که رفتارت میشود

      مواظب رفتارت باش که عادتت میشود

      مواظب عادتت باش که شخصیتت میشود

      مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود

      و ۱۴۰۰ سال پیش در مورد باور ها و عادت ها قشنگ توضیح دادش که بگه ای مردم به عادت هاتون نگاه کنید که دارن با شما حرف میزنن و چه درک عالی داشت در مورد قانون جهان هستی!

      متاسفانه ما بجای اینکه پُر باشیم از عادت های خوب، برعکس هستیم و باید ریشه ای درستش کنیم و عقب گرد کنیم به افکارمون که توی ذهنمون چی داریم نشخوار میکنیم که باعث شده ما اون عادت در ما ایجاد بشه و 

      خیلی وقتا سخته اگه کنترل ذهن نداشته باشیم افسارش رو رها میکنیم و باید تکرار کنیم و اقدام کنیم به کار کردن

      روی این ذهن که نعمت بسیار بزرگیه که خداوند در اختیار ما قرار داده و باید استفاده کنیم.

      عادت های چاقی 

      عبارتند از:

      1. با ولع غذا خوردن
      2. آب بین غذا خوردن
      3. چای بعد غذا خوردن
      4. ریزه خاری کردن
      5. دراز کشیدن بعد غذا
      6. با فوتبال دیدن چیپس و تخمه و پفک خوردن
      7. موقع یه کاری انجام دادن باید دهان باز و بسته بشه
      8. تند تند غذا خوردن
      9. بخاطر اشتها که شده یه ابزار غلط هی همیشه میگیم که اشتهام زیاد شده نمیدونم چرا باید بیشتر بخورم
      10. بها دادن پدر ومادر به فرزندان برای غذا خوردن و انرژی بیشتر داشتن
      11. توجه بیش از حد به غذا بجای توجه به خواسته ها ( واقعا خیلی از مواقع به خوردن فکر میکنیم و تجسمش میکنیم)
      12. خوردن هر مخلفاتی و دسری با غذا
      13. اضافه غذا رو دست رد بهش نزدن و میگیم حیفه،گناه داره، پولشو دادیم، خدا ناراحت میشه، اصراف نکنیم
      14. و….

      ولی استاد از وقتی که شروه کردم این دوره رو درسته لاغر نشدم ولی تغییر محسوسی در عادت هام دیدم و هر وقت گرسنم باشه غذا میخورم خانوادم میگن بیا شام بخور یا ناهار میگم گرسنم نیس شما بخورید،من بعدش میخورم

      یا

      امشب از بیرون اومدم موقع شام بودش که یهو از زبانم اومد بیرون که گرسنم نیس میل ندارم بدون اینکه فیلم بازی کنم یا چیزی باشه 

      یا

      پری روز بازی فوتبال بودش بعد من طبق عادت های بد قبلی تخمه گرفته بودم باورت میشه موقع فوتبال یه مشت تخمه خوردم گفتم نمیخورم اصلااااا حال نمیده بهم  و اصلا فوتبال رو هم ندیدم دیگه

      ولی در صورتی که اگه قبلا بود تا تهش تخمه رو میخوردم و پلاستیک رو هم سوراخ میکردم خخخخ

      واقعاااا خداروشکر میکنم که داره ارام ارام تغییرات ایجاد میشه و حالم خوبه استاد، و رمز پیروزی و موفقیت تکرار بینهایت بار  یه کار درست و یه فکر درست و یه باور درست هستش!

      و استاد واقعا از شما هم سپاسگزارم بابت این فایل هایی که ضبط کردید برای ما.

      عاشقتونم خانواده تناسب فکری

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1400/08/21 04:30
      مدت عضویت: 1492 روز
      امتیاز کاربر: 11355 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 500 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      عادت های چاق کننده رفتارهای اشتباه و تکراری هستن که به صورت ناخوداگاه در ما شکل گرفته و برای مدت طولانی تکرار شده . این کشیدن شیرینی من چقدر شنیده بودم از اطرافیان که می گفتن نمی دونم چرا بدنم می کشه شیرینی و ….. یادمه من هم یکی از عادتهام شیرینی و خرما و توت خشک … خودمو گول می زدم می گفتم من که قند و شکر نمی خورم پس توت خشک و خرما طبیعیه دیگه اوکیه .

      عادت های چاق کننده ما بر اساس انتظار ما از چاقی شکل میگیرد.چاقی حاصل عادت های چاق کننده است .مقدار غذایی و تنوع غذایی در چاق شدن اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم رفتار ما در برابر مواد غذایی است که باعث شکل گیری اضافه وزن در جسم ما می شود.

      مثلا همین مسیله ژنتیکی من بارها از مامانم شنیده بودم که یا می گفت همیشه تو به من رفتی ما پاهامون چاقه بعضی وقتها هم می گفت تو مثل عمه هات هستی همیشه من باورم این بود که پای من چاق و زشته حالا از اون موقع که بچه بودیم مامانم اینا رو می گفت و من همیشه اون دوران متناسب بودم ولی می گفت پاهات چاقه جوراب کلفت بپوش پاهات لاغر تر نشون می ده همش از این حرف‌ها می زد دیگه من واقعا این باورم شده بود حتی توی خونمون هم من امکان نداشت دامن بپوشم همیشه شلوار بعد هم یادمه همیشه هم می گفت شلوار جین ما رو چاق نشون می ده ولی دامن بلند خوبه . به حدی که من تا شروع دوره هنوز این باور با هام بود ولی خیلی کم رنگ تر شده خدا رو شکر و تونستم چند بار اون مدل لباسهایی که دوست دارم و بپوشم که تا حالا حتی موقعی هم که متناسب بودم نپوشیده بودم و عکس هم از خودم گرفتم و لذت بردم چون همیشه هم وقتی رژیم می گرفتم یا ورزش هیچ وقت پاهام خیلی لاغر نمی شد به خاطر همین باوره بود فکر می کردم این طبیعیه دیگه من هیکلم اینجوریه .

      خدا رو شکر که الان دیگه اینطوری نیست .

      مثلا من عصرها میام تو اشپزخونه می شینم و این تمریناتم و انجام می دم هی شیطونه گول می زنه که یه چیزی بخورم ولی می گم حالا بزار کارامو بکنم.

      امروز اتفاقا رفته بودیم پیاده روی با دوستم و قرار شد بعدش بریم ناهار بخوریم سمبوسه و فلافل اینا سفارش دادیم هی اون می گفت بخور تو که هیچی نخوردی ولی من به اندازه خوردم و لذت بردم حالا می خوام الان که تو خونه ام یاد بگیرم درست کنم ایشالله.

      استاد اگه می شه دستور فلافل و سمبوسه و بزارین تو سایت لطفا !

      این تمرین میل ندارم هم در مواقعی که پرخوری حساب می شه یاداوری خوبی بود که انجام بدیم ایشالله.

      این ماه رمضان هم که آدم انقدر ذهنش تغییر می کنه هم خیلی جالبه و اصلا آدم گشنش نمی شه چون مواقع دیگه آدم احساس گرسنگی می کنه .

      مثلا اوایل دوره من خیلی زود به زود گرسنم می شد ولی الان خیلی فرق کرده .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1400/08/01 13:11
      مدت عضویت: 968 روز
      امتیاز کاربر: 1587 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,085 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست. 💖💖💖

      سلام به دوستان هم مسیرم 🙋

       مسیر لاغری من : گام سی و چهار  (عادت‌های چاق کننده ) 🌹

      لاغر شدن با روش قدرت ذهن نیاز به باور کردن داره که خیلی از افراد نمیتون باور کنند که میشه با قدرت ذهن لاغر شد چون اطلاعی از قدرت ذهن ندارند خب بیاییم این موضوع رو این جوری واسه خودمون جا بندازیم وقتی که افراد چاق و لاغر مواد غذایی مصرفی شون تقریباً مشابه همدیگه ست تازه چه بسا که افراد لاغر بدون ترس غذاهای چرب و چیلی تر بیشتری می‌خورند در صورتیکه افراد چاق از ترس چاق تر نشدن اکثریت جرات خوردن غذاهای چرب و شیرین و ندارند و اگرم بخوان بخورن به مقدار خیلی کم مصرف میکنن پس چه اتفاقی میوفته که افراد لاغر همچنان متناسب میمونن ولی افراد چاق هر روز چاق تر میشن این نشون می‌ده که یک نیرویی در ما وجود داره که باعث میشه ما هر روز چاق تر بشیم در صورتیکه همین نیرو در افراد لاغرم وجود داره که باعث میشه اونا متناسب باشد این نیرو همون نیروی ذهن پس اختلاف در فرمول های موجود در ذهن فرد چاق و لاغر  خداوند این نیرو ، رو به همه بنده هاش به صورت یکسان بخشیده و اگر کسی در شرایط نا دلخواه زندگی میکنه بخاطر فرمول های نادرستیه که در ذهنش ذخیره کرده و مقصر خودشه بنابراین ما میتونیم با همین ذهنی که چاق شدیم دوباره با اصلاح فرمول‌ها مون لاغر بشیم .🌹

      من خودم دلایل زیادی واسه چاق بودنم داشتم که ارث و ژنتیک مهم ترین دلیلم بود 

      دلایل چاقی من  ارث و ژنتیک  ، ازدواج ، بارداری و زایمان و شیر دهی ، رد شدن از سن سی سال  ، سزارین  ، خوردن حجم زیادی از غذاها در وعده های اصلی ، خوردن زیاد بستنی ،چیپس ، پفک ، خوردن زیاد چای با چیزهای شیرین ، خوردن اضافه غذای بچه ها برای جلوگیری از اسراف ، اشتهای زیاد ، تند غذا خوردن ، شب دیر خوابیدن و صبح دیر بیدار شدن ، تحرک نداشتن ، برنامه منظم نداشتن برای ورزش و پیاده روی ، تحرک نداشتن ، خواب زیاد بعدازظهر ، خوردن دو مرتبه شام ، داشتن حرص و ولع نسبت به مواد غذایی ……وای خدای من یک لحظه ترسیدم من چقدر دلایل برای چاقی خودم داشتم که موقع نوشتن پشت سرهم به ذهنم میومدن  که این دو بار شام خوردن برای اولین بار که به ذهنم رسید یادمه اون زمان که چاق بودم همیشه دوبار شام می‌خوردم یک بار وعده اصلی یک بارم آخر شب دوباره مفصل شام می‌خوردم الان که دارم می‌نویسم این فرمول‌ اشتباه و از ذهنم بیرون کشیدم که چون فکر میکردم که چاقی در خونواده ما طبیعیه پس اشکال نداره که دوبار شام بخورم و همین جا اصلاحش میکنم که البته من هر روز این جمله رو با خودم تکرار می‌کنم که داشتن اضافه وزن و چاقی برای من طبیعی نیست و طبیعی اینه که جسم من متناسب و لاغر و زیبا و بدون اضافه وزن باشه . که حالا دوباره این فرمول و جایگزین فرمول اشتباه ذهنم میکنم و این قدر تکرار میکنم (داشتن اضافه وزن و چاقی برای جسم من طبیعی نیست ، لاغری و تناسب اندام داشتن برای جسم من طبیعی و عادیه) تا ملکه ذهنم بشه واین فرمول صحیح در ذهنم نهادینه بشه .

      چاقی محصول عادت‌های ماست . عادت‌ها چیند؟ عادت‌ها یک سری رفتارهایی هستند که هر روز ، هر روز ، هر روز  تکرار میشن و باید بدونیم که یک عادت به هیچ وجه ما رو چاق نمیکنه یعنی اگر یک فرد چاق یک رفتار ، یا دو رفتار و یا حتی سه رفتار اشتباه داشته باشه بازم به این حد از چاقی نمی‌رسه .یک فرد متناسب یک سری عادت‌های رفتاری داره که هر روز اونا رو تکرار میکنه که در نتیجه باعث تناسب اندام اون فرد میشه ، یک فرد چاق هم یک سری عادت‌های رفتاری داره که هر روز اونا رو تکرار میکنه که در نتیجه باعث چاقی و اضافه وزن اون فرد میشه  و اختلاف بین افراد متناسب با افراد چاق بخاطر تفاوت در تکرار عادت‌های اوناست . خیلی از افراد چاق فکر می کنند که اضافه وزن شون بخاطر مصرف تنوع مواد غذایی شونه در حالی که افراد متناسب هم دارند از همین تنوع غذایی استفاده میکنند پس مقدار و تنوع غذایی مهم نیست تفاوت در عادتهاست . اصلا عادت چه طور به وجود میاد . 

      عادت یک فکر ساده ست که در ذهن مون مرور می‌کنیم و بعد دستور اجرا کردنش از مغز مون صادر میشه و بعد ما به صورت رفتار از خودمون واکنش نشون میدیم و این رفتار  هر روز  تکرار میشه ، تکرار میشه ، تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت . عادت‌ ها از باورهای ما نشأت می‌گیرند به این صورت که اگر ما چیزی رو باور کنیم خود به خود در ما عادت‌ هایی شکل میگیره که وضعیت ما رو هم سو با باور مون کنه من باور که هیچ ایمان قلبی داشتم که چاقی من ارثی و ژنتیکیه و مطمئن بودم که چاقی من بعد از ازدواج شروع میشه چون این جمله رو به کرات از خونواده و اقوام شنیده بودم که چاقی در خونواده ما ارثی و بعد از ازدواج همه دخترها و پسرها مون چاق میشن و چون این موضوع و باور کرده و پذیرفته بودم که بعد از ازدواج طبیعی که چاق باشم و الگو هم بی نهایت دیده بودم برام قشنگ جا افتاده بود و در فامیل ما تقریباً همه دختر و پسرا بعد از ازدواج چاق میشن و این موضوع برای همه یک امر کاملاً طبیعی و عادیه . و منم بعد از ازدواج شروع به چاق شدن کردم و یواش یواش عادت های نادرست غذایی در من شکل گرفت و منی که قبل از ازدواج اصلا مربا دوست نداشتم ، یا گوشت مرغ نمی‌خوردم و از بعضی از غذاها و خوراکی ها بدم می یومد بعد از ازدواج همه چیز می‌خوردم و دیگه از هیچ چیز بدم نمی یومد و همه غذاها رو می‌خوردم . یادمه بعد از زایمان هام مادرم هر یک ساعت ، یک ساعت برام غذاهای مقوی آماده میکرد و با حجم زیاد برام میکشید و اصرار می‌کرد که تا آخرش بخورم و می‌گفت چون من زایمان کردم وو بچه شیر می دم باید به اندازه‌ی دو نفر غذا بخورم  و جالبه که منم تند تند گرسنه میشدم و هر ساعت برای خوردن میل داشتم تا جایی که به مرز ۹۰ کیلو رسیدم و این فاجعه بود و این اواخر خیلی ریزه خواری میکردم ، منی که وقتی مجرد بودم اصلا علاقه ای به خوردن چای نداشتم بعد از ازدواج باید مرتب چای کنارم بود اونم با کلی چیزهای شیرین و مرتب تو آشپز خونه که مشغول آشپزی بودم برای خودم چای می‌ریختم و می‌خوردم و تا زمان اومدن همسرم از سر کار کلی تنقلات و میوه می‌خوردم موقع ناهارم باز کلی واسه خودم غذا می‌کشیدم  یا زمانی که تو خونه بستنی بود برای خودم همیشه بیشتر از بقیه می‌ریختم ویا زمانی که بچه هام خوراکی می‌خوردند منم همیشه کنارشون شریک میشدم و چه بسا که بیشتر از اونا می‌خوردم …..و روز به روز هم چاق تر میشدم البته نه اینکه کاری برای لاغر شدن انجام ندم نه با وجود این عادت‌های نادرست که البته الان میگم نادرست اون زمان از نظر من کاملا صحیح و طبیعی بودند من همیشه از چاقیم متنفر بودم و به دنبال راهی برای خلاصی از چاقیم بودم و از انواع و اقسام روشها برای رسیدن به لاغری استفاده میکردم ولی هیچ وقت نتیجه دلخواه مو نمیگرفتم و این اواخر که دیگه بریده بودم با خودم میگفتم ول کن بابا چی کار کنم چاقی تو خونمه با ارث که نمیتونم بجنگم و فکر میکردم که خدا خواسته که چاق باشم چون زیاد شنیده بودم که خدا همه رو یک شکل خلق نکرده یکی و چاق ،یکی و لاغر ، یکی و سیاه ، یکی و سفید ، یکی و فقیر ، یکی و ثروت مند ……و فکر میکردم که من قسمتم اینه که چاق باشم و با خودم میگفتم که نهایتاً به اندازه مادرم چاق میشم و پذیرفتن این موضوع خیلی اذیتم میکرد.😒🥺

       تا اینکه به این مسیر زیبا🛤️ هدایت شدم .از زمانی که به این مسیر زیبا 🛤️هدایت شدم قشنگ ترین احساسات و تجربه کردم . کلی عادت‌های غذایی زیبا و جدید در من به وجود اومده . حس دریافت پیغام سیری و گرسنگی که دیگه دلنشین ترین حس در دنیاست که من حاضر نیستم این حس و با هیچ چیز در دنیا عوض کنم . به آرامش رسیدم ، در طول روز بیشتر احساس سیری دارم تا گرسنگی ، احساس میکنم دارم دوباره عادت‌ها و رفتارهای درست غذایی دوران مجردی مو به دست میارم ، الان درست مثل همون دوران وسواسی شدم و دیگه هر چیزی و نمی‌خورم البته که باز بعضی از روزا فرمول های چاقیم بالا میاد باز یک رفتارهایی دارم که دوست ندارم ولی نا امید نمیشم و مسیر و رها نمی‌کنم چون متوجه هستم که ممکنه باز ذهنم ویروسی شده باشه  و باید ویروس یابی بشه و سعی میکنم که اون فرمول نادرست و شناسایی کنم و فرمول درست و جایگزین کنم و خوبیه این مسیر همینه که تلاش ذهنیه و فشاری روی جسم نیست و همین باعث میشه که آدم به آرامش درونی برسه و از مسیر خارج نشه برای من که این طور بوده 👏👏👏👏🌹🌹🌹

      نقش عادت ها به این شکل به وجود میاد . اگه ما خودمون و به سه قسمت تقسیم کنیم میشه باور ،عادت و جسم حالا باور ها چه طور به وجود میان ؟  حرف هایی که ما از خونواده ، جامعه ، مدرسه ،دوستان …شنیدیم و به شکل های مختلف به مغز مون رسیدن و ما به اونا فکر کردیم و در ذهن مون مرور شون کردیم و با دیگران و در مورد شون صحبت کردیم و پذیرفتیم و تبدیل شدن به باورهای ما و زمانی که باورها به وجود آمدن عادت‌ ها شکل می گیرن و ذهن ناخودآگاه وارد عمل میشه و ذهن ناخودآگاه عادت‌هایی رو در ما به وجود میاره که در نهایت جسم ما هم سو بشه با باورهای ما یعنی باور ، عادت و جسم هرسه باید باهم در یک ردیف و هم سو با هم باشند .یعنی نمیشه که باورت این باشه که بعد از ازدواج چاق میشی ولی بعد از ازدواج هم چنان متناسب باشی ..

      خب حالا باید اول باور ها مونو تغییر بدیم تا عادت ها مون تغییر کنند و بعد جسم مون هم خود به خود تغییر میکنه  یعنی لاغری باید از ذهن شروع بشه به این صورت که اول باید فرمول‌های نادرست شناسایی و فرمول های درست جایگزین شون بشن و بعد تغییر در رفتار و عادت‌ها مون به وجود میاد در غیر این صورت امکان نداره که لاغر شدن برای همیشه صورت بگیره و در این روش همین کار و انجام می دیم یعنی نتیجه در مرحله آخر اتفاق میوفته بر خلاف روش های دیگه که اول میرن سراغ نتیجه و چون هیچ فکری برای تغییر باور ها و رفتار و عادت‌ها صورت نگرفته و فقط تمرکز روی نتیجه ست ، بنابراین جسم تحت فشار قرار میگیره و در اون مدت زمان استفاده از اون روش چون یک سری از عادت ها و رفتار ها به اجبار و فشار انجام نمیشه در نتیجه مقداری از وزن کم میشه و فرد خوشحاله ولی افسوس که مدت زمان این شادی خیلی کوتاه و به محض رها کردن اون روش اون مقدار کاهش وزن از بین میره و دوباره برگشت چاقی و اضافه وزن و روز از نو روزی از نو .

      در این روش خبری از رنج گرسنگی و فشار و محدودیت ، رژیم های سخت ، قرص ، دمنوش های تلخ ، عرقیات بدمزه ،ورزش ، پیاده روی ، گن های تنگ…….نیست به اندازه ای که باورهات تغییر کنه به همون اندازه نتیجه در جسمت تغییر می‌کنه پس وقتی که باور هامون تغییر کردن عادت ها مون تغییر میکن و زمانی که عادت‌ ها مون تغییر کردن جسم مون هم تغییر می‌کنه این کار اصلا زوری نیست و به تصمیم هم نیست چون عادت ها رو ما به وجود نیاوردیم که حالا بخواییم تصمیم بگیریم که عادت ها مونو کنار بزاریم در این روش با استفاده از محتوای آموزشی عادت‌های چاق کننده خود به خود از بین میرن و عادت‌ های جدید و لاغر کننده جایگزین شون میشن و ودر نهایت تغییر جسمی صورت میگیره و کسی نتیجه می‌گیره و لذت و احساس خوب نصیبش میشه که در مسیر باشه و ادامه بده و درک درستی از این روش و مسیر داشته باشه به توانمندی خودش و درست بودن این روش ایمان و باور داشته باشه .🌹🌹

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اگه راه شو بلد باشیم .🌹

      با تشکر از زحمات استاد گرامی.🙏🙏🙏🌹🌹🌹

      با آرزوی بهترین ها برای خودم و همه دوستان.🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
        1400/10/22 10:25
        مدت عضویت: 885 روز
        امتیاز کاربر: 168 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 8 کلمه

        درود بر شما دوست خوبی عالی بود.موفق باشی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mzt.zahra.malakouti.ir
      1400/07/29 12:10
      مدت عضویت: 1207 روز
      امتیاز کاربر: 3665 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      به نام خدا 

      شاید خیلی خنده دار باشه اگه بگم احساس می کنم تازه امروز و با این فایل معنای لاغری با ذهن رو درست متوجه شدم.چاقی محصول عادتهای ماست. عادتهای ما رو باورهای ما میسازه .باورهای ما حرف های پدر ،مادر، اطرافیان، رسانه ،فضای مجازی ، شنیدن و دیدن این اطلاعات هستند.در برابر اطلاعات چاقی افراد دو برخورد دارند بعضی این حرف‌ها و اطلاعات رو رد می کنند و قبول ندارند و بعضی دیگه این حرف‌ها و اطلاعات رو قبول می‌کنند و بر اثر تکرار میشه باور اونها .مثلا اونها قبول می‌کنند که چاقی ارثیه و این یک باور میشه. مرحله بعد ذهن ناخودآگاه ما ،که همیشه سعی میکنه ما رو به باورهامون برسونه و فرقی نداره باورهای ما چی باشه .ذهن ناخودآگاه ما به وسیله عادت ها ما رو به باورهامون میرسونه. پس در ما عادت هایی متناسب با باورهامون شکل می‌گیره و تکرار این عادت‌ها کم‌کم جسم ما رو شبیه باورمون میکنه و حالا میفهمم که من همه همیشه می‌گفتم من خیلی زیاد غذا میخورم من خیلی پر خورم در شرایطی که می دیدم همسرم و پسرام خیلی بیشتر از من غذا می‌خوردند و هر سه کاملا متناسب هستند ولی من کمتر غذا می خوردم ولی باورم این بود که پرخورم و زیاد غذا میخورم و چاق می‌شم و یا قبلا موقع رژیم ها همیشه میگفتم من اگه گشنگی بکشم سرم درد میگیره و میگرنم میگیره ولی توی ماه روزه فقط دو سه روز اول سردرد داشتم و بعداً خیلی برام عادی می شد باورهای من اشتباه بود و برای من عادت های اشتباه رو ساخته بود که نتیجه اون جسم من بود و حالا قراره توی این دوره ها  اطلاعات و آگاهی‌هایی به ما برسه که ما می‌تونیم متناسب بشیم و اون رو باور کنیم و بعد ذهن ناخودآگاه ما، رفتار ما و عادت‌های ما رو تغییر بده و با تغییر عادت ها در نهایت جسم ما هم تغییر میکنه.به همین راحتی و سادگی 😊

      ما به هرچی باور کنیم میرسیم💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار kouroshzamany95@gmail.com
      1400/07/20 13:27
      مدت عضویت: 776 روز
      امتیاز کاربر: 1850 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 367 کلمه

      به نام خدای مهربانم 

      با سلام خدمت همه دوستان و همراهان و استاد عزیز 

      استاد من الان حدود دوماهی هست که با سایت تناسب فکری آشنا شدم و انصافا زندگیم تغییر کرده طرز فکرم دگرگون شده و دیدم نصبت به جهان خیلی باز شده  

      درمورد لاغری هم کلا افکارم عوض شده و و حتی خیلی از رفتارهام هم عوض شده 

      چندروز پیش حالم بد بود چون با وجود تمام کارهایی که در حال انجامش بودم :فایل گوش میدادم تمرین انجام میدادم تو کل روز در حال فکر بودم به خودم گوشزد میکردم و خودم و تشویق میکردم و تمام تمرکزم این مدت روی فایلهای لاغری وتغییر زندگی بود ولی فهمیدم یه جای کارم میلنگه 

      چاقتر شدم اونم نه کم 

      خواهرم که دیرتر این مسیرو شروع کرد الان خیلی لاغرتر شده و من اون و میدیدم و حرفهای دیگران نصبت به خودم حالم و بد میکرد 

      نه اینکه به این مسیر شک کنم نه 

      به کار خودم که کجای کارم اشتباهه و برگشتم از فایلهای قبل دوباره مرور کردم ولی فایده ای نداشت و من همچنان سردرگم بودم و حتی فایل که گوش میدادم از ناراحتی و سردر گمی سردرد میگرفتم 

      ولی گفتم انقدر ادامه میدم تا حالم بهتر بشه و وقتی حالم خوب شد بالاخره موفق خواهم شد 

      امروز یه چیزی فهمیدم اینکه من مطالب و گوش میدادم و بدون اینکه فرمانی از مغزم صادر بشه یه سری کارهارو اجبارا و از روی تقلید میخواستم انجام بدم مثل زود سیر شدن و این من و در حین غذا خوردن از خوردن میترسوند و بعدش هم باعث ناراحتی من میشد که چرا من نمیتونم  و اینکه فهمیدم برای لاغری با ذهن من فقط به کارهای خودم تکیه کردم مدام فایلهای قبل و مرور میکردم و نوت برداری میکردم که کاری از قلم نیفته ولی فکر کنم اشتباه بود و من باید به طبیعت منکه لاغری هست توجه بیشتری میکردم و مسیر رو با اطمینان پیش میرفتم و این برگشتنها و تکرارهای زیادی یعنی اینکه من میخواستم با اعمال خودم لاغر بشم نه با قدرت ذهن و به کمک طبیعت و اراده خدا 

      من امروز حس کردم منیت من زیاده و بیشتر به کارهای خودم تکیه میکنم و این باید یکم کمرنگ بشه و راحت تر باشم تا لاغر بشم

      استاد میشه بهم بگید که درکم درست بوده یا نه 

      سپاسگذارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5851 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 10 کلمه

        سلام و درود
        اگه الان احساست بهتر شده حتما درست بوده

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marzieh753@gmail.com
      1400/07/18 12:48
      مدت عضویت: 802 روز
      امتیاز کاربر: 6392 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,064 کلمه

      سلام به همه دوستان همراه! برای اینکه در مسیر لاغری راحت تر به نتیجه برسیم باید ابتدا عادت های چاق کننده خودمان را بشناسیم. این عادت‌ها مجموعه رفتاری هستند که به واسطه افکار چاق کننده ای که در ما وجود داشته، شکل گرفته است و در اثر تکرار مداوم آن عادت ها، بدن ما اکنون به این صورت درآمده است. ((چاقی محصول عادت های چاق کننده ما است)). این رفتارها را به صورت ناخودآگاه و برای مدت طولانی انجام داده ایم و تنوع این عادتها بسیار زیاد است و قطعاً بیش از یک رفتار را تکرار کردیم که اکنون بدن ما به این شکل درآمده است. ذهن همه انسانها چه متناسب چه چاق دقیقا یکسان است. اما این عادت های رفتاری آنها است که باعث تفاوت در جسم افراد می‌شود. ما فرمول های چاق کننده را برای ذهن ارسال کردیم و بر اثر تکرار مداوم، به عادت رفتاری ما تبدیل شده است. این عادت ها بر اساس انتظار ما از چاقی شکل می‌گیرد. ابتدا افکار و فرمول های چاق کننده را به ذهنمان می فرستیم سپس آنها به تصاویر ذهنی ما تبدیل می‌شوند و بعد از شکل گیری این تصاویر ذهنی چاق کننده در ذهن، از خودمان انتظار چاق شدن داریم و چون انتظارش را داریم، رفتارهای بروز می‌دهین و مدام آنها را تکرار می‌کنیم که به عادت ذهنی ما تبدیل می‌شوند. ما با هیچ تلاش فیزیکی قادر به تغییر این تصاویر ذهنی چاق و عادت های چاق کننده نیستیم. مواد غذایی و میزان و تنوع آنها ربطی به چاق شدن ما نداشته اند، بلکه نوع رفتار و انتظار ما از آنها باعث چاقی ما شده است. تمام چیزهایی که از کودکی در مورد چاقی شنیده‌ایم، نمونه‌هایی که مشاهده کرده‌ایم، باعث شده یکسری فرمول ها در ذهن ما شکل بگیرد و بر اساس همان فرمولها، از خودمان انتظار چاق شدن داشته ایم و رفتارهایمان هم بر همین اساس صورت گرفته است و با تکرار کردن این رفتارها به شرایط کنونی که همان چاقب است، رسیده‌ایم. با تکرار زیاد این عادت‌ها آنها را به باور تبدیل کرده ایم. کلاً دو نوع باور وجود دارد: باور محدود کننده و باور قدرت دهنده. 

      مسلما اگر باور کنیم چاقی به علت مصرف زیاد مواد غذایی بوده و در ذهنمان لاغر شدن را مساوی تغییر در مصرف غذایی بدانیم در واقع تمرکز خود را از ذهن بر روی مواد‌غذایی معطوف می‌کنیم که این  نه تنها به ما کمکی در مسیر لاغری نمی کند بلکه خودش نشان دهنده این است که ما همچنان در مسیر چاقی قرار داریم. 

      هیچ انسان متناسبی، لاغر بودنش را به خاطر کم مصرف کردن مواد غذایی نمی‌داند. از نظر افراد متناسب غذا صرفا وسیله برای رفع نیاز بدن است. ما هم باید باورهایمان را بر اساس باورهای افراد لاغر اصلاح کنیم تا بعد رفتارهایمان هم مثل رفتارهای آنها بشود و به دنبال آن عادت هایمان هم به شکل عادت های آنها در بیاید. اصلا اگر بخواهیم انصافاً قضاوت کنیم مگر ما چقدر غذا می خوریم؟ تمام ساعتهای خوردنمان را اگر جمع کنیم به زور یک ساعت می‌شود. چرا باید ۲۳ ساعت دیگر از روز ذهنمان درگیر همان یک ساعت باشد؟ مگر ما چه کار اشتباهی انجام میدهیم؟ جز اینکه زمان گرسنگی غذا میخوریم و زمان سیری چیزی نمی خوریم؟ 

      به جای تاکید بر روی عادت های چاق کننده و پر و بال دادن به باور و انتظار چاقی، در خودمان شور و اشتیاق لاغرشدن ایجاد کنیم و برای خودمان باورهای قدرت دهنده بسازیم تا به صورت ناخودآگاه توجه مان از زیاد مصرف کردن مواد غذایی برداشته شود. 

      برای خودمان باورهای جدید بسازیم مثل اینکه:

       من هر چیزی بخورم چاق نمی شوم

       بدن من چربی جذب نمی‌کند

       سوخت و ساز بدنم بسیار بالاست و خودش چربی های اضافه را می سوزاند 

       ما خانوادگی متناسب هستیم

       خوردن فقط برای رفع نیاز بدن است 

      من بیشتر از بقیه غذا نمی خورم

       غذاها قدرت چاق کنندگی ندارند 

      من در هر شرایطی حالم خوب است و نیازی به غذاخوردن برای احساس بهتر ندارم

       همانطور که با قدرت ذهن و ساخت عادت های چاق کننده اکنون به چاقی رسیده ایم می توانیم با همان قدرت ذهن هم به لاغری برسیم. البته خیلیها نمی توانند این را باور کنند چون همیشه لاغری را مساوی با رنج و سختی می دانند و عوامل بیرونی را به عنوان عامل چاق شدن‌شان پذیرفته اند. درحالی که فقط به خاطر سبک زندگی و عادت هایی که داشته اند به اینجا رسیده اند و نمی‌توانند قبول کنند که چاقی حاصل تکرار یک سری عادت های اشتباه است. البته یک یا دو رفتار اشتباه به چاقی ختم نمی‌شود و قطعاً یکسری عادت ها باید باشد تا  در نتیجه اش به این حجم از چاقی رسید. بستگی به نوع عادت ها، به نتایج متفاوتی می‌رسیم. 

      عادتهای خوب هم وجود دارند که می توانند ما را به موفقیت در تناسب اندام یا سایر جنبه های زندگی برسانند. 

      همه عادت ‌های ما انتخابی نیست بلکه بر اساس دیده‌ها و شنیده‌هایمان از زمان کودکی در ما به وجود آمده اند و ما هم به مرور زمان خودمان به این عادت های اشتباه اضافه کرده ایم. ما هر چیزی را که باور کرده باشیم، خود به خود عادت های در ما شکل گرفته که ما را به همان باور برساند. 

      اگر ما خودمان را ۳ قسمت فرض کنیم شامل باور، عادت و جسم می شویم. باورها را ما به وجود نیاورده ایم. از طریق اطرافیان و جامعه به ما القا شده است و بعد ذهن به صورت ناخودآگاه، عادت‌هایی در ما به وجود می‌آورد که جسم ما را با باورهایمان یکی کند. پس عادت‌ها رابط بین باور و جسم هستند. ما تنها کاری که باید بکنیم این است که بخش باورها را تغییر دهیم، مابقی به صورت ناخودآگاه تغییر می کند. بنابراین به عنوان تمرین از امروز سعی می کنم که وقتی بدنم نیاز ندارد اگر چیزی به من تعارف کنند، بگویم میل ندارم. البته در طی این مدت که گام به گام در مسیر لاغری پیش می روم به نحوی این کار را انجام داده ام. 

      مورد دوم اینکه عادت های غذایی خودم را شناسایی کنم. در این مدت هرجا ولع غذایی داشتم و نسبت به خوردن چیزی حریص بودم، آن را شناسایی کنم. ولی دیروز یک لحظه درب یخچال را که باز کردم یک تیکه پیتزا باقی مانده بود و من آن را برداشتم و خوردم و بعد به خودم گفتم اصلاً قبل از برداشتن آن فکر نکردی و نیازی به خوردن آن هم نداشتی ولی باز هم بر طبق عادت های قبل رفتار کردی. بنابراین باید به همین صورت جاهای که هنوز مشکل دارم را شناسایی کنم و بعد آنها را اصلاح کنم تا ملکه ذهنم بشوند. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tahere.norani
      1400/06/24 19:17
      مدت عضویت: 1072 روز
      امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 298 کلمه

      به نام خدا
      سلام استاد عزیز و خوبم، من ازتون سوال داشتم و واقعا امیدوارم پاسخم رو دریافت کنم، راستش من یک مدت با ورزش و تا حدی رژیم مقداری از وزنم رو کم کردم ولی به دلیل سختی اینکارا و کمک خواستن خالصانه از خدا به سایت شما هدایت شدم و متوجه شدم باور های من و انتظار من از خودم چاقی و اضافه وزن است بعد از مدتها بودن در سایت شما و کمتر شدن ترس از خوردن و ایجاد حس خوب و لیاقت لاغر شدن در خودم و ایجاد اعتماد به نفس و راحت شدن با خودم مدام متوجه میشدم که من دارم وزن اضافه میکنم ولی همیشه سعی میکردم نادیده اش بگیرم و روی حال خوبم تمرکز کنم، در این بین بسیاری از رفتار گذشته ام تغییر کرد مثل حرص و ولع در خوردن، که خیلی کمتر شد یا توانایی نه گفتن و حتی من میل ندارم و همچنین ارامشم در خوردن و اعتماد به خودم همه ی اینها برای من خیلی شیرین است ولی احساس تنگ شدن لباس ها و در اخر که برای واکسن شش سالگی پسرم مجبور شدم روی وزنه برم متوجه شدم که حدود پنج شش کیلو اضافه کردم و دیگه واقعا نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و احساس خشم و عصبانیت و ناامیدی بر من چیره شد واقعا نمیدونم باید چکار کنم انتظار من الان لاغر شدن و بهبود و بهتر شدن بود ولی نتیجه من رو ترساند گاهی صدای ضعیفی ته قلبم این نوید رو میده که نترس و ادامه بدهم ولی با خودم میگم اگه چاقتر بشم چی؟ و خیلی میترسم چون چاق که شدم از طرفی مطمئنم که راههای دیگه جواب نمیده چون امتحانشون کردم و جز درگیری با خودم و عصبی شدن نتیجه ای نداشته. با تمام وجودم منتظر راهنمایی شما هستم، لطفا راهنماییم کنید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5851 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 179 کلمه

        سلام و درود
        برای یادگیری اصولی و گام به گام لاغری با ذهن باید دوره ورود به سرزمین لاغرها رو تهیه کنید و هر روز یک قدم طبق برنامه ریزی انجام شده بردارید
        لاغری با ذهن چیزی نیست که بشه با چندتا سوال و جواب در انجامش به مهارت برسیم
        نیاز به آموزش منظم و انجام تمریناتی است که در دوره ورود به سرزمین لاغرها مفصل درباره اش توضیح داده شده.
        درمورد چاق تر شدن کاملا طبیعی است
        انتظار اینکه از روزی که با سایت تناسب فکری آشنا شدی روند لاغری شما شروع بشه اشتباهه
        نکته مهم رو خودت اشاره کردی
        از رفتارت راضی هست
        قبلا از رفتارت راضی نبودی و چاق تر می شدی
        الان از رفتار و عملکردت راضی هستی و بازم چاق تر شدی
        باید ادامه بدی
        جسم شما تحت کنترل ذهن و عملکرد شماست
        شما تازه شروع کردی و نیاز به استمرار داری
        بالاخره فکر کنید چند ساله ذهن شما با افکار چاق برنامه ریزی شده
        درسته شما در حال یادگیری و به کارگیری آموزش ها هستید ولی ذهن شما متوقف نشده که
        اون داره بر اساس فرمول های قبلی ادامه میده
        ولی به مرور جهتش تغییر میکنه
        ادامه بدید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار tahere.norani
          1400/06/24 23:48
          مدت عضویت: 1072 روز
          امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
          محتوای دیدگاه: 69 کلمه

          چشم استاد عزیزم حتما که ادامه میدهم، خدایی که من رو تا اینجا هدایت کرده بقیه اش هم میکنه، من که بالاخره لاغر میشم. الانم احساسم دوباره خوب شد به لطف خدا، از صمیم قلبم از شما ممنونم، ان شاالله به زودی دوره ورود به سرزمین لاغرها رو تهیه میکنم و به کمک شما به ارزویم میرسم، باید برسم بااااااید راه دیگه ای نیست. بی نهایت سپاسگزارم از شما

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/06/19 19:59
      مدت عضویت: 1433 روز
      امتیاز کاربر: 16901 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,510 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و گرامی  و دوستان خوبم 

      من هم مدتها هست بذر اینکه میتونم بدون نیاز به هیچ  عامل بیرونی  لاغر بشم رو در ذهنم کاشتم و دارم هر روز با این فایلها آبیاریش میکنم و نگهداریش میکنم تا تنومند تر و برزگتر بشه و من  هر روز به خودم میگم من با افکار و باورها و رفتار درست به زودی به وزن دلخواهم میرسم  و من پیروز و موفق میشم ..

      من بسیار باور دارم با قدرت ذهن میشه لاغر شد و نیاز به هیچ عامل بیرونی ندارم چون در این مدت  که در سایت هستم و دارم روی خودم کار میکنم دستور های خوردن که از مغز میاد بسیار کم  شده بدون اینکه من هیچ کار خاصی کنم مثل ورزش،و رژیم و دمنوش و ..…. مقدار مصرف غذام بسیار کم شده ولی کلی افراد در اطراف من هست که باور دارن  عوامل بیرونی در چاقی اونها دخالت دارن و همچنین خودم در گذشته ی خودم بسیار این  فکر   رو داشتم اما چون  در دوره  یکی یکی اونها رو نقض کردم دیگه هیچ مانعی بر سر راه جسمم برای رسیدن به تناسب اندام  ندارم و میگم همین ذهنی که من رو چاق کرده حالا هم میتونه من رو لاغر کنه .

      چرا من چاق  شدم ؟؟اگر تازه وارد سایت شده بودم میگفتم چون ازدواج کردم و یا زایمان داشتم و یا   چون اشتهام  زیاده  و کم تحرکی دارم  و  یا خوردن غذاهای چرب باعث چاقی من شده  و کم کاری تیرویید و خوردن قرص هورمونی باعث چاقی من شده  ولی حالا که مدتها هست در سایتم یکی به یکی اونها رو،طبق آموزشها  نقض کردم  و فقط خودم موندم و چاقی .و مسولیت چاقی خودم رو قبول کردم که خودم باعث چاقی خودم شدم و این چاقی من  از روی هوا که نیومده قطعا یه طرز فکر و رفتاری داشتم و سبک زندگی داشتم که به این شرایط در اومدم .

      چاقی محصول عادتهای ما هست ، عادت رفتاری هست که هر روز داره تکرار میشه و یک رفتار اشتباه نیست که ما رو چاق کرده  مجموعه ای از یک سری رفتارهای اشتباه هست که  من رو چاق کرده  و یکی و یا دو رفتار  تکراری اشتباه آدم رو چاق نمیکنه .

      تفاوت افراد چاق و لاغر تفاوت در عادتهای اونها هست بعضی ها  فکر میکنن تفاوت چاقها و لاغرها در نوع مواد غدایی و یا میزان خوردن مواد غدایی و تنوع اونها  هست اما اینها مهم نیست و  فقط تفاوت در عادتهای اونها هست و این عادت چیزی نیست بجز تکرار  یک رفتار .

      افراد چاق خیلی راحت از هم عادت های زشت  رو یاد میگیرن و به عادتهای خودشون اضافه میکنن من خودم وقتی کنار .فرد چاقی باشم که همش حرفش،در مورد خوردن هست که چی خوبه چطور پخته بشه خوبه و یا ….. سریع بحث رو عوض میکنم و یا از پیش اون فرد میرم چون میدونم این حرفها  روی خوردن  من هم تاثیر گذار خواهند بود . 

      یک فکر وقتی تکرار میشه ،میشه عادت  .اگر چیزی رو باور کنی خود به خود در شما رفتاری شکل میگیره که وضعیت شما رو مطابق به باور شما کنه منی که بارها شنیده بودم ما خانوادگی اشتهای خوبی داریم و این در  خانواده ی ما نهادینه هست یواش یواش عادتهایی در من شکل گرفت  که وضعیت من رو ربط داد به اون باورم در واقع عادت رابط بین باور و جسم هست .

      باور رو به شکلهای مختلف  از طریق خانواده و جامعه و اطرافیان و …به ما گفتن و با بارها تکرار کردن دیدن  و شنیدن  چیزی اون در ما شده باور و ما اون رو قبول کردیم و ما هر باوری در مورد جسممون داریم سریع جسم ما به همون شکل در میاد مثلا من بارها شنیدم قرص تیرویید من رو چاق میکنه  حالا هر چقدر ورزش میکردم و نمیخوردم فایده ای نداشت و من هر روز شاهد چاقی بیشتر در جسمم بودم .و یا بارها به من گفته بودن این قرص هورمونی که تو میخوری چه بخواهی جه نخواهی چاق میشی و من دیگه این رو باور کرده بودم چون از چند پزشک متخصص و کارشناس تغدیه  همزمان شنیده بودم و واقعا روند چاقی من خیلی سریعتر شده بودم ولی از وقتی وارد سایت شدم  و این باورهای غلطم رو نقض کردم   و به جای اونها باورهای  درست جایگزین کردمو برای من  نتیجه فرق کرد  چون خیلی از افراد رو  می دیدم  با وجود خوردن همین دارو ها بسیار لاغر و متناسب هستن و این نشون میده اون افراد باور نکردن که این داروها باعث چاقی اونها میشه و هیچ مشکلی ندارن و حتی خودم با وجود خوردن همین دو دارو   در این مدتی که در سایتم تونستم از این طریق کلی وزن کم کنم پس این داروها رو مانعی برای تناسب نمیدونم و اصلا دیگه همچین چیزی رو باور ندارم حتی اگر تمام پزشکان دنیا بگن  اره اینطور هست من ذره ای به مسیرم  شک‌ نمیکنم .

      به قول استاد باید از بالا به پایین لاغر بشیم (اول ذهن بعد جسم ) همانطور که از بالا به پایین چاق شدیم باید اول از ذهنمون  شروع کنیم تا نتیجه رو در جسممون  ببینیم  پس هر چقدر به جسممون فشار بیاریم در حالی که ذهنمون پر از فرمولهای چاقی هست  بی فایده هست و اون کم کردن وزن دوباره برمیگرده .

      پس هر چقدر فکر کنی که  عوامل بیرونی  در چاقی خودت دخیل هستن تو کمتر تلاش میکنی و عادتهای چاقی بیشتری در تو شکل میگیره و تو رفتارهای غلط بیشتری پیدا میکنی و  بیشتر پرخوری میکنی و عادتهای جدیدی تو پیدا میکنی که نتیجه رو برای تو رقم میزنه یعنی عادتهای تو نتیجه رو رقم میزنه .

      پس باور کن میتونی لاغر بشی  تا ببینی که  ناخود آگاه رفتارهای تو تغییر میکنه .

      به اندازه ای که باورهای تو تغییر کنه نتیجه ی تو هم تغییر میکنه .

      من خیلی عادتها داشتم مثل پرخوری و ریزه خواری و ترس از خوردن و سالها میخواستیم تغییرشون بدیم اما نشده  بود من بارها تصمیم گرفتم از فردا با چایی شیرینی نخورم اما نمیشد چون من تصمیم به ایجاد این عادتها نگرفته بودم که حالا بخواهم تصمیم بگیریم اونها رو  انجام ندم من سالها پرخوری داشتم و خیلی دلم میخواست این کار رو نکنم اما نمیشد بارها کارم به دل درد  و حالت تهوع  و حتی استفراع کردن میکشید اما نمیتونستم انجام ندم و پرخوری میکردم و بقبه میگفتن از اینه که معدت کوچیک شده هر چی بخوری بالا میاری و  و یا سنگین میشی  اما حالا بعد از بودن مدتها در سایت خیلی راحت دیگه پرخوری نمیکنم بدون اینکه خودم بخوام تصمیم خاصی بگیریم یه مثال  از خودم بزنم که  بازم خودم متوجه بشیم  چقدر تغییر  کردم و به راحتی میگم میل ندارم :

       همین دیشب من به یک مهمونی دعوت بودم که طرف خودش چاق بود و میگفت باید غدا در حد عالی و زیاد برای مهمان تهییه کنم  اونم با کیفیت و خلاصه کلی گوشت بره  ی تازه با چربی قطعه شده  برای  کباب چنجه و  گوشت دنده ی قطعه شده برای شیشلیک  در حجم بسیار زیاد  آماده کرده بود با نوشابه و دسر که بخورید شاید باورتون نشه من بدون اینکه کاری به تنوع مواد عذایی و ….. داشته باشم و  بدون ترس و دلهره و بدون  هیچ فکر عجیب و عریبی که نه من باید کم بخورم که لاعر بشم و حساب و کتاب کنم شروع به خوردن کردم اما فکر کنم ته ته خوردنم دو سیخ خالی بدون هیچ نون  و دسری بود  البته یه نصف لیوان نوشابه هم خوردم و خود به خود بدون اینکه من کاری کنم  دیگه نتونستم بخورم نتونستم حتی یک ذره بیشتر وارد بدنم کنم و تازه اینقدر سیر بودم  بعدش اینقدر برای من این غذا  سنگین بود و احساس سیری داشتم که   تا فردا ظهر مهمونی من فقط لیموترش تازه با چایی بدون  ذره ای قند  تونستم بخورم ببین  فقط لیموترش و چایی دلم میخواست بخورم  و هوس میکردم ودیگه هیچ خرما بود خربزه بود و دسر بود من نخوررم حتی  بقبه ی افراد شب هم بساط منقل و کباب کردن رو راه اندازه کردن و  بقیه ی گوشتها رو گداشتن برای کباب کردن  اما  من نتونستم یک دونه از اون گوشتها  رو بخورم و تازه از بوی اونها و دیدن اونها و خوردن افراد جلوی چشمم حتی شب اخر وقت حالم بد میشد و حالت تهوع میگرفتم  و همش میگفتم چطور اینها میخورن چرا من نمیتونم و خودم خودم تعجب کرده بودم یعنی چی ؟؟؟اینقدر فرمولهای ذهنیم تغییر کرده کاری که در گذشته محال ممکن بود انجام بدم یعنی مهمان باشم بساط کباب کردن هم باشه اونم در این حد زیاد و عالی و گوشت بره و …. باشه من فقط از ظهر تا فردای اون روز  تونستم دو سیخ برای ناهار کباب بدون نون و .. بخورم  در حالی که کلی کباب جلوی من بود واقعا موندم که اینقدر تغییر کردم ؟؟؟؟؟ولی از طرفی به خودم میگم  ببین همه چیز ذهنی  هست و من دارم روی خودم کار میکنم  اینم نتیجه اش که دستور خوردن  بیشتر  همون پرخوری کردن نمیاد به خدا با همه ی اون جمع ۲۲ نفره ی دیروز من متفاوت بودم اونها حتی بعد از ظهرم  هر چی گوشت  اضافه اومده بود  دوباره خوردن اما من لب نزدم و  نخوردم چون میل نداشتم و شب هم  دوباره کباب کردن و خوردن من حتی نمیتونستم به اونها  نگاه کنم چون هنوز از ظهر سیر سیر بودم و نمیتونستم بخورم و میل نداشتم هر چقدر جلوی من میخوردن تعریف میدادن و اصرار میکردن من نخوردم چون نخواستم چون میلی به خوردن در کار من  نبود چون دستوری نبود و بسیار بسیار لذت بردم و عالی عمل کردم و صبح هم که از خواب پا شدم نتونستم صبحانه بخورم و نیم ساعت بعد یه خوشه انگور خوردم تا ناهار ظهر تونستم یکم دوباره غدا بخورم  خدا رو شکر و سپاسگزارم که این همه عالی تغییر کردم کاری که قبلا دکتر میگفت  انجام نده کارشناس تغدیه میگفت مربی باشگاه میگفت انجام نده پرخوری نکن و  اما من انجام میدادم و نمیتونستم پرخوری نکنم و من همیشه گرسنه بودم و میل به غذا داشتم   و ….اما حالا بدون حرف هیچ کس خودم با آموزش ذهنم دیگه  انجام نمیدم و لذت میبرم و حاضرم به جرا ت بگم دیشب تنها فردی بودم که در جمع شام نخوردم و همه داشتن میخوردن و بوی کباب و دودو و منقل بود اما من نخواستم .و بی میل بودم و نخوردم چون میل نداشتم و تخریک به خوردن نشم  و زیاده روی نکردم  .

      و این تفاوت آموزش لاغری با ذهن  و بقبه روشها هست که فرد چاق براش سخته که بگه میل ندارم و اما من به راحتی دیشب در مقابل اصرار بقیه که میگفتن  بخور  به راحتی میگفتم میل ندارم  کاری که قبلا میگفتم نمیشه امکان نداره من در مقابل خوردنی بگم میل ندارم اما حالا و دیشب   این جمله روبه راحتی  میگفتم .

      باید اول فرمولهای ذهنی و باورها عوض بشه خود به خود عادتها عوض میشه  پس عادتها هماهنگ کننده ی جسم و باورها  هستن .

      من قبلا باور داشتم چون ازدواج کردم طبیعی چاق بشم 

      من قبلا باور داشتم چون زایمان کردم و دو زایمان داشتم باید چاق باشم و  طبیعی که شکمم بزرگ باشه .

      من قبلا باور داشتم چون دارو میخورم  پس طبیعی که  چاق باشم 

      چون کم کاری تیرویید دارم  پس طبیعی که  چاق باشم .

      چون اشتهام زیاده  پس طبیعی که  چاق بشم .

      چون سنم داره میره بالا ی ۳۵ سال پس طبیعی که چاق بشم .

      چون کم تحرکی دارم  طبیعی که چاق میشم .

      چون مواد عدایی چرب میخورم  طبیعی که چاق بشم .

      چون هله هوله میخورم طبیعی که  چاق بشم .

      و من کلی عادت پیدا کرده بودم که به این باورهام نزدیک بشم مثلا زیاد تر میخوردم حتما  صبح ها خرما با شیر و گردو میخوردم اما بعدش کلی شیرینی و بسکوییت میخوردم و یا موقع درست کردن غذا کلی از اون  غذا  رو داغ و داغ پای گاز میخوردم قبل از اومدن همسرم برای صرف ناهار  چندین کاسه خورشت خالی میخوردم و یا  همه ی  ته دیگ برنج رو که تازه دم کشیده بود و داغ بود از قابلمه جدا میکردم  و به تنهایی  میخوردم و بعد از ظهر ها حتما میرفتم تو آشپزخونه و سر پا کلی غذا میخوردم و یا اگر به فرزندم خودم  غذا میدادم خودم هم کلی با اون غذا میخوردم  و یا باقی مانده ی داخل ظرفهای غذای بقیه ی اعضای خانواده  رو میخوردم از ترس اسراف  ما بقی غذاها رو میخوردم   بعدش چایی با شیرینی میخوردم و شب حتما  شام سبک میخوردم که اشتهام کنترل بشه اما بعدش که خونه ی  مادرم میرفتم  که تقریبا هر شب  هم میرفتم  هر غذایی بود کلی  از اونم میخوردم و یا اخر شب از سوپری چیپس و پفک میخریدم  و میخوردم و انصافا چاقتر میشدم و نمیخواستم که چاق بشم اما نمیتونستم که نخورم و  من کلی عادت غلط پیدا کرده بودم  که    همیشه داشتن  تکرار میشدن  و من چاقتر میشدم  تا  جسمم به باورهایی که داشتم نزدیکتر بشه و من  هم که این اواخر کلی باور غلط زیاد پیدا کرده بودم و همینا روند اضافه وزن من رو زیاد کرده بودن  .

       من باید بارها بگم غذا برای این هست که  بدن من  چون به انرژی نیازه داره  پس غدا میخورم که اون انرژی به بدن برسه و اصلا چطور میشه یه قرص باعث شده که من تا دیروز طور دیگه غدا میخوردم حالا طور دیگه غذا بخورم امکان نداره و یا من باور داشتم  اشتهام بسیار زیاده و بارها به کارشناس تغدیه و متخصص میگفتم که من اینطورم و دلم میخواد بیشتر بخورم و اون  با تعجب میگفت بعد از این همه رژیم تو معدت جمع نشده و اشتهات کم نشده  ؟؟؟؟ و من میگفتم نه من دوست دارم شیرینی بخورم و یا هله هوله بخورم و عدا ی معمولی بخورم و بسیار حرص،و ولع پیدا کرده بودم و وقتی در وزن دلخواه قرار میگزفتم دلم میخداست از همه چیز خیلی زیاد بخورم و  دقیقا همین کار رو میکردم بر خلاف الانم که از پرخوری بدم میاد   خلاصه  سریع وزنم برمیگشت و من  همیشه  پیش خودم میگفتم چون اشتهام زیاده  اینطور هستم اما حالا بارها به خودم میگم  اشتها اصلا وجود نداره و فقط در ذهن خودم هست و در جسم من چیزی به نام اشتها وحود نداره و من فقط باید در موقع گرسنگی به درستی بخورم و به نیاز جسمم پاسخ بدم .

      من خیلی رفتارهام قبلا عادت بود که  الان  اونها رو ندارم وو هیچ حرص،و ولعی ندارم و هیچ ریزه خواری ندارم و ….. فقط  الان  یه عادت دارم که باید بیشتر تمرینش کنم تا در اون مهارت پیدا کنم و اونم این هست که  بعد از گرفتن پیغام سیری دیگه لقمه ی اضافه ی بر ندارم و نخورم .

      خیلیها میگن بدن من شیرینی رو میکشه  این یک باور اشتباه هست و وقتی باور ش کنی یه سری عادتها در شما به وجود میاد که شما رو با باور تون هماهنگ کنه و شما بیشتر شیرینی میخورین و اما یه سری افراد هستن که اصلا علاقه ندارن پس چطوری هست بدن شما میکشه اما اونها نمیکشه ؟؟؟پس باید باورهای خودتون رو تغییر بدین .

      من دارم رویای لاغری خودم  رو محقق میکنم و باقی مانده ی عمرم رو در لاغری   سپری میکنم .

      یک متناسب ممکنه از لاغری خودش اینقدر لذت نبره که من دارم  از لاغری خودم لذت میبرم و من قدرراین لاغری رو میدونم و هر روز سپاسگزار خدای خودم هستم