0

عادت‌ های چاق کننده (قسمت چهارم)

عادت‌ های چاق کننده
اندازه متن

عادت های چاق کننده دلیل اصلی چاقی افراد جامعه می باشد اما تصور عموم این است که ارثی بودن دلیل اصلی چاقی آنهاست.

عادت‌ های چاق کننده مجموعه رفتاری است که به واسطه افکار چاق کننده در ما شکل گرفته است و تاثیر مستقیم در چاق شدن ما دارند.

چاقی ارثی است یا عادتی

تصور عمومی درباره چاقی ارثی بودن آن است درحالی که با بررسی ساده می توان به این مهم پی برد که چاقی ارثی یا ژنتیکی نیست.

پی بردن به اینکه چرا عموم انسانها تصور می کنند چاقی ارثی است به ما کمک می کند تا درک بهتری از شرایط فعلی و دلایل آن داشته باشیم. در این صورت می توانیم با اطمینان بیشتر برای اصلاح وضعیت خود اقدام کنیم.

منطق ذهن چاق

چاقی به دلیل انتقال افکار و نگرش انسانها به نسل بعد از خود ایجاد می شود و به همین دلیل خیلی ها تصور می کنند چاقی ارثی است در صورتی که افکار و نگرش های چاق کننده به مرور توسط والدین به فرزندانشان منتقل می شود.

یکی از اعضای سایت در مطلب آموزشی (چرا لاغر نمی شم؟!) دیدگاهی را ثبت کرده بود که تایید کننده ارثی نبودن چاقی و عادتی بودن آن است.

درمورد منطق چاقی خودم باید بنویسم من منطق چاقی خود را ژنتیکی میدونستم چون تمام اطرافیان، عمه ها و عموهای من چاق هستند و طبق نظر دیگران ما خانوادگی چاق هستیم.

این منطق همیشه ما را به سوی بیشتر چاق شدن سوق میدهد و این امر را یک چیز طبیعی میدانستم.

الان متوجه منظور شما میشوم، به عنوان مثال: همسر من از خانواده متناسب است که همه میگویند این خانواده و طایفه آنها یک نفر چاق ندارند و واقعا من دقت کردم دیدم راست میگویند.

آنها همیشه منطقشان این است که ما هرچه بخوریم چاق نمیشویم و واقعا هم نمی شوند.

الان یکی از فرزندان من لاغر است درحالی که خوراک او بیشتر از دیگر افراد خانواده است حتی برای انواع پفک، چیبس، بستنی و غذا خوردن چون همیشه میگوید من به طایفه بابایی رفتم و چاق نمیشوم واقعا هم چاق نمیشود و سه فرزند دیگر من همیشه بهشون گفتند به طایفه مادری رفتید و آنها چاق شدند.

من الان متوجه شدم که منطق چاق با منطق افراد لاغر خیلی باهم تفاوت دارد پس بنابراین من بایستی اول منطق چاقی خود را به سمت منطق لاغری اصلاح کنم و وقتی هم که به لاغر شدن فکر میکنم و در گوشه ای از ذهنم میگویم من این را بخورم چاق میشم پس من متناسب نخواهم شد.

قدرت ذهن در لاغر شدن

عده زیادی نمی توانند تصور کنند که می شود با قدرت ذهن لاغر شد و وقتی صحبت از این روش می شود باعث شگفتی آنها می شود و توضیحات فایل امروز آگاهی بسیار عالی در زمینه قدرت ذهن در لاغری دراختیار شما دوستان عزیز قرار می دهد.

در این جلسه درباره تاثیر ذهن در لاغری توضیح داده می شود.

نیروی ذهن افراد متناسب با نیروی ذهن افراد چاق کاملا مشابه است، اما سوال اینجاست، چرا این نیرو در بعضی از افراد سبب تناسب اندام میشود و در عده ای دیگر باعث اضافه وزن می‌شود؟

چرا ما چاق هستیم؟

ما در جلسات قبل مسئولیت چاقی خود را پذیرفتیم، و اکنون باید بدانیم چه چیزی سبب اضافه وزن ما شده است.

چاقی محصول عادت های چاق کننده است. 

عادت های چاق کننده، رفتارهای اشتباه و تکراری هستند که به صورت ناخودآگاه در ما شکل گرفته است و برای مدت طولانی تکرار شده است، این رفتار در افراد مختلف بسیار متنوع است و در همه افراد بیش از یک رفتار است.

هر فرد چاق مجموعه ای از رفتارهای اشتباه تکراری دارد که به عادت‌ های چاق کننده آن فرد تبدیل شده اند و نتیجه این رفتار و عادت‌ها اضافه وزن است.

کنترل پرخوری و اشتها

ایجاد عادت‌ های چاق کننده

عادت‌ های چاق کننده بر اساس انتظار ما از چاقی شکل می‌گیرند. زمانی که افکار و فرمول‌های چاق کننده در ذهن ما ذخیره می‌شوند به تصاویر ذهنی چاق کننده تبدیل می‌شوند و به واسطه شکل گیری تصاویر چاقی از خودمان در ذهن،‌ به مرور انتظار چاق شدن در ما شکل می‌گیرد.

بر اساس انتظار چاق شدنی که در ما شکل گرفته است به مرور رفتارهایی در ما شکل می گیرد که به دلیل بارها تکرار شدن به عادت‌ های چاق کننده ذهن ما تبدیل می‌شوند.

همه ما بارها برای لاغر شدن اقدام کرده‌ایم و همیشه به اشتباه جسم خود را از طریق برنامه‌های رژیم غذایی و انجام ورزش‌های سخت و طولانی تحت فشار قرار داده‌ایم.

دلیل اینکه از سعی خود نتیجه مناسب کسب نکرده‌ایم این است که تلاش فیزیکی تاثیری در تغییر تصاویر چاقی ذهن و عادت‌ های چاق کننده ما ندارد و بنابراین نتیجه سعی و تلاش ما شکست خوردن است.

با دقت کردن به توضیحات این فایل فوق العاده آگاهی کاملی از نحوه ایجاد عادت‌ های چاق کننده کسب خواهید کرد و اینکه چگونه باید برای ایجاد عادت‌های متناسب کننده اقدام کرد.

خطاهای مغز چاق

تاثیر عادت ها در چاق شدن

چاقی نتیجه عادت‌ های چاق کننده است.

مقدار غذا و تنوع غذایی در چاق شدن اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم رفتار ما در برابر مواد غذایی است که باعث شکل گیری اضافه وزن در جسم ما می‌شود.

عادت یک فکر ساده است که بر اثر تکرار شدن به عادت تبدیل می‌شود.

عادت‌ های چاق کننده از تکرار واکنش های ما در برابر مواد غذایی ایجاد می شوند.

اگر شما از کودکی بارها شنیده باشید که چاقی در خانواده شما ارثی است،‌ تکرار این فکر به ظاهر ساده سبب می شود که شما در ذهن خود بپذیرید که چاق شدن شما کاملا طبیعی است و چه بخواهید،‌ چه نخواهید چاق خواهید شد چون ژنتیک خود را چاق شونده می دانید.

وقتی انتظار چاق شدن در شما نهادینه شد،‌ به مرور عادت‌ های چاق کننده ایجاد می شوند و به راحتی با تکرار آن عادت‌ها وضعت جسمانی شما از حالت متناسب به حالت چاق تبدیل می‌شود.

اهمیت موضوع عادت‌‌ های چاق کننده به اندازه‌ای است که برای متناسب شدن باید با تمرکز و اشتیاق عالی در مسیر شناسایی عادت‌ های چاق کننده و اصلاح آنها با عادت‌های متناسب کننده حرکت کنیم.

توضیحات قسمت چهارم دوره رایگان لاغری با ذهن درباره عادت‌ های چاق کننده به شما کمک می‌کند به شکل بهتری در مسیر متناسب شدن حرکت کنید و نتایج عالی کسب کنید

دلیل اصلی چاقی

چاقی به دلیل عادت های چاق کننده ایجاد می شود و عادت های چاق کننده خود نتیجه تکرار رفتارهای چاق کننده هستند.

رفتارهای چاق کننده ی نتیجه افکار چاق کننده ای هستند که تکرار شدن نگرش ما از زندگی را ایجاد می کنند.

دو نوع نگرش وجود دارد:

1- نگرش ضعیف کننده

2- نگرش قدرت دهنده

وقتی به هر دلیلی می پذیرید که لاغر شدن با تغییر در مصرف مواد غذایی به دست می آید به مرور تمرکز ما از ذهن و قدرت درون برداشته شده و بر مواد غذایی متمرکز می شویم.

به عبارتی دیگر قدرت متناسب بودن را از خودمان می گیریم و آن را به مواد غذایی می دهیم.

این نگرش در ما شکل می گیرد که نوع و مقدار مواد غذایی که مصرف می کنیم تعیین کننده وضعیت جسمی ما می باشد.

اگر از هر فردی که اضافه وزن دارد سوال کنید که چرا چاق هستی؟ احتمالا این پاسخ را خواهید شنید که: چون نمی توانم خوردنم را کنترل کنم.

همه افراد چاق این عقیده را دارند که توانایی کنترل اشتهای خود را ندارند و آنها قادر نیستند به اندازه مورد نیاز بدنشان غذا بخورند.

به نظر شما این نگرش همسو با چاق شدن است یا لاغر ماندن؟

قطعا باعث چاق شدن فرد خواهد شد.

تفاوت نگرش افراد چاق و لاغر

تنها تفاوت بین افراد چاق و لاغر تفاوت در افکار و نگرش آنها درباره خودشان است.

هیچ انسان لاغری عقیده ندارد که توانایی کنترل غذا خوردنش را ندارد.

همچنین عقیده ندارد که غذایی که می خورد باعث چاقی او خواهد شد.

نگرش کلی جوامع این است که افراد چاق به دلیل پرخوری کردن و فعالیت نداشتن چاق هستند. این در حالی است که همه ما افراد متناسب زیادی را می شناسیم یا دیده ایم که مقدار غذا خوردن آنها بیشتر از ما بوده و حتی فعالیت روزمره آنها کمتر از ما بوده است اما همیشه متناسب بوده اند.

تفاوت بین واقعیت زندگی افراد چاق و لاغر و نگرش جوامع درباره چاقی بیان کننده این واقعیت است که با همه پیشرفت های بشر در زمینه های مختلف اما همچنان نگرش آنها درباره چاقی نادرست می باشد.

تغییر نگرش اولین قدم برای لاغر شدن

برای لاغر شدن باید ابتدا نگرش خود درباره تحت فشار قرار دادن جسم از طریق برنامه های رژیمی و ورزشی را تغییر دهیم و بپذیریم که تنها عامل موثر در لاغر شدن تغییر محتوای ذهن و نگرش خود درباره لاغری است.

مهمترین اقدام ما برای لاغر شدن این است که نگرش خود درباره چاقی و مواد غذایی را مانند افراد متناسب اصلاح کنیم.

وقتی افکار و نگرش خود را تغییر دهیم به مرور واکنش های رفتاری ما همسو با افراد متناسب خواهد شد.

زمانی که نگرش ها و واکنش های رفتاری ما به اندازه کافی تکرار شوند به صورت خودبخودی باعث متناسب شدن جسم ما خواهد شد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

آگاهی از تفاوت عادت های خود با افراد متناسب به ما کمک میکند تا درک بهتری از دلیل چاقی خود داشته باشیم و به همین دلیل پذیرش مسئولیت چاقی ساده تر و منطقی تر خواهد شد.

مرحله اول:

برای این منظور لازم است با دقت و شرح انشایی سوالات مطرح شده را پاسخ دهید.

  • عادت چیست و به چه نوع رفتاری عادت گفته میشود؟
  • عادت های چاق کننده چه نوع عادت هایی هستند؟
  • لیستی از عادت های چاق کننده خود تهیه کنید و برای هر عادت شرح دهید چگونه باعث چاقی شما شده است.

به این نکته توجه کنید که هیچ عادتی به خودی خود چاق کننده نیست بلکه زمانی یک عادت به چاق کننده تبدیل میشود که نگرش شما درباره آن عادت این باشد که: من این عادت را دارم و به این دلیل چاق هستم یا نمی توانم لاغر شوم.

بعنوان مثال من عادت داشتم با وعده های غذایی نان می خوردم و تصور می کردم نان خوردن با غذا باعث چاقی من شده است. بنابراین من عادت خوردن نان با غذا را عامل چاقی خود می دانستم.

برای اینکه برای ذهن خود منطقی کنید که عادتی که تصور می کنید چاق کننده است واقعا چاق کننده نیست و نگرش شما در این سالها اشتباه بوده است باید فرد یا افرادی را پیدا کنید که عین عادت شما را دارند اما متناسب هستند.

  • برای هر عنوان از لیست عادت های چاق کننده خود نمونه هایی پیدا کنید که این عادت را دارند اما لاغر هستند.

به این شکل شما می توانید فرمول های چاقی ذهن خود را تغییر دهید.

مرحله دوم:

نگرش شما درباره عبارت “میـــل نـــدارم” چیست؟ آیا از این عبارت استفاده می کنید؟ در طی روز نسبت به تعارف دیگران چقدر می توانید از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده می کنید.

اگر به راحتی و به دفعات از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده می کنید انجام این مرحله از تمرین برای شما ضروری نیست اما اگر نسبت به استفاده از این عبارت احساس ناتوانی می کنید حتما با دقت تمرین این قسمت را انجام دهید.

  • چرا برخی افراد به راحتی از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده می کنند اما شما از این عبارت استفاده نمی کنید؟

سعی کنید از این لحظه در طی روز یا در مراسمات و مهامانی ها اگر احساس سیری داشتید نسبت به تعارف دیگران یا تمایل ذهن خود برای خوردن از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده کنید.

لیستی از مواقعی که از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده کردید را در بخش نظرات بنویسید و سعی کنید در طی ۱۵ روز هر روز گزارش عملکرد خود در استفاده از عبارت “میـــل نـــدارم” را بنویسید.

ضمنا شرح دهید که بعد از استفاده از عبارت “میـــل نـــدارم” چه احساسی داشتید.

ترکیب احساس با رفتاری که در خودمان ایجاد می کنیم باعث ثبات و ماندگاری آن رفتار به شکل عادت خواهد شد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضاعطارروشن

متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏

متن فایل تصویری جلسه‌ چهارم: (توسط خانم گلستان عزیز)

سلام دوستان خوبم! همراهان عزیز سایت تناسب فکری‌؛ من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم که این فرصت رو به من داد تا همراه شما دوستان خوبم باشم.امروز جلسه ی چهارم از دوره ی فوق العاده لاغری با قدرت ذهن رو با هم ادامه میدیم. 

در جلسات اول تا سوم درباره ی اینکه اصلا چرا ما چاق هستیم واینکه چطور باید لاغر بشیم صحبت کردم و اینکه خب از چه روش هایی تا حالا استفاده کردیم؟ آیا این روش ها درست هستن؟ اشتباه هستن؟ اگر اشتباه هستن چرا اشتباه هستن؟ روش صحیح چیه؟ 

خلاصه یه سری مقدمات رو ما به وجود آوردیم. بذر لاغری رو ما در ذهنمون کاشتیم. به یک خود باوری، به یک فکر مناسب، به یک اعتماد به خودمون رسیدیم که می تونیم تغییر کنیم و لاغر بشیم. 

جلسه ی امروز میخوام درباره ی یک موضوع بسیار مهم براتون صحبت کنم که در واقع منشأ اضافه وزن ماست و همین موضوع منشأ لاغری ما هم می تونه باشه. خیلی موضوع جذابیه؛ چون هر دو عامل بستگی به همین موضوع داره؛ یعنی اضافه وزن ما دقیقا به خاطر همین موضوعه و لاغر شدن ما هم در گرو استفاده و یادگیری چگونه استفاده کردن از این موضوعه و اون موضوع مهم قدرت ذهن ماست. 

لاغری با ذهن از اینجا یک رنگ و لعاب ویژه ای می گيره، یه کم پر رنگ تر میشه و شروع میشه آموزش لاغری با ذهن؛ پس انتظار دارم که خیلی با دقت، با حوصله، با اشتیاق مطلب این جلسه رو دنبال کنید و تمرينات اون رو به شکل عالی انجام بدین. 

خیلیا نمی تونن باور کنن که با قدرت ذهن میشه لاغر شد. دلیلش چیه؟

شما خودت الان فکر کن ببین چقدر می تونی باور کنی که با قدرت ذهن میشه لاغر شد؟

چرا میگم خیلیا نمی تونن؟ چون خب در این چند ساله خیلیا با من تماس گرفتن و پیام دادن و درباره‌ی چگونگی لاغری با ذهن صحبت کردن و از شروع صحبت ها شون مشخص بود که اطلاعی از لاغری با ذهن ندارن. 

حالا درسته بعضیاشون از دیگران شنیده بودن یا اینکه فردی رو دیده بودن که در دوره های ما شرکت کرده ونتیجه ی خیلی خوب گرفته، اونا هم مشتاق شده بودن که حالا مثلا تو چکار کردی؟ اونم گفته‌ بود که این کار رو کردم.  اونم اومده بود که درباره‌ی این روش اطلاعات بیشتری کسب‌ کنه.  

وقتی صحبت های اولیه بین ما رد و بدل می شد، کاملا مشخص بود که‌ این دوستان از قدرت ذهن خودشون در لاغری هیچ اطلاعی ندارن، چون همش داشتن عوامل بیرونی رو درباره‌ی چاقی شون عنوان می کردن که اینکه مثلا من همچین عادتی دارم.

من از بچگی چاق بودم. پدر، مادرم چاق بوده، من ناراحتی اعصاب دارم.  من قرص مصرف می کنم، من فلان بیماری رو دارم، من از بعد از ازدواجم چاق شدم.  همه یک دلايلی رو داشتن و دارن الانم که اصلا مربوط به چاق شدن شون نیست فقط باورهای اونهاست که بهشون ثابت کرده، بهشون القا کرده که شما به دلیل یه سری عوامل بیرونی چاق هستی

و ما اومدیم در جلسات اول تا سوم، اين عوامل بیرونی رو شناسایی کردیم و یکی یکی اونها رو لغو کردیم؛ یعنی در واقع من فرمول اینکه چطور باید شما عوامل بیرونی رو نقض کنید بهتون ياد دادم و اگر جلسات گذشته رو خوب کار نکردید، بهتره برگردید و از اول جلسات رو دنبال کنيد، تمریناتش رو انجام بدید تا به این توانایی برسید که در جلسه ی چهارم بتونید بهتر و راحت تر بپذیرید که لاغری با قدرت ذهن امکان پذیره.

خیلیا نمی تونن باور کنن که با قدرت ذهن میشه لاغر شد و من برای اینکه بتونم به اونها این آگاهی رو به شکل بهتری، بهترین راه حل اينو دیدم که بیام بهشون ثابت کنم که با همین قدرت ذهن اونا چاق شدن. وقتی یک نیرویی در وجود ما هست که می تونه ما رو چاق کنه و اون نیرو در وجود افراد دیگری هم هست که اونها رو متناسب کرده، بنابراین خیلی راحت‌تر میشه بپذیریم که خب؛ پس این نیرو در ما به شکل یک جسم چاق خودشو نشون داده ولی در افراد متناسب به شکل یک جسم لاغر و متناسب داره خودشو نشون میده، پس اختلاف کجاست؟

تنوع غذایی مهم نیست. فقط تفاوت در عادت هاست. حالا یه عادت چه طوری به وجود میاد؟ عادت یه فکر ساده س، تکرار میشه، تکرار میشه، تکرار میشه، تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت. ما خودمون هم خیلی از عادت ها مونو انتخاب نکردیم، مخصوصا اون دسته از افرادی که از سن خیلی پایین تر مثلا از ۳-۴ سالگی، ۵ سالگی یا مثل من که از بچگی اضافه وزن داشتن که عادت هاشونو خودشون انتخاب نکردن.

بر اساس فکر هایی که در ذهنشون به  وجود اومده، بر اساس باور هایی که در ذهنشون شکل گرفته، عادت های چاق کننده اونها ایجاد شده. حالا درسته من وقتی بزرگتر شدم، یه سری عادت ها رو خودم این دفعه اضافه کردم، چون آدم های چاق، یکی از خصوصیات مخربشون اینه که خیلی راحت از هم دیگه رفتارهای اشتباه همو یاد می گیرن؛

یعنی اگر من خودم ۱۰ تا عادت اشتباه دارم که منو به چاقی رسونده اگر ببینم که دوستم یه عادتی داره که من ندارم کافیه چند روز با این دوستم رفت و آمد داشته باشم، نشست و برخاست داشته باشم خیلی راحت من هم  اون عادت زشت رو یا عادت اشتباه رو، نه زشت، درست نیست، عادت اشتباه رو به عادت های چاق کننده خودم اضافه می کنم.

اما در دوران کودکی، نه، این کار به صورت غیر ارادی، غیر آگاهانه صورت گرفته. حالا به چه  شکل صورت گرفته، ببینید یک فکر وقتی تکرار بشه تبدیل میشه به‌  عادت. حالا عادت ها از کجا شکل می گیرن؟ چرا اصلا عادت ها در ما به وجود میان. عادت ها از باور ها به وجود میان، اگر شما چیزی رو باور کنید خود به خود در شما عادت های چاق کننده شکل میگیره که وضعیت شما رو مطابق با باورتون کنه.

یه مثال در مورد چاقی براتون بزنم؛ فردی که از بچگی بارها شنیده که‌ به خاطر خانواده ش ، به خاطر ژنتیک، به خاطر یه چیزی که مربوط به اون نیست، یعنی دست اون نیست، بهش تحمیل شده‌، اضافه  وزن داره، مخصوصا ژنتیک، کسی که باور کرده به خاطر ژنتیک اون اضافه وزن داره؛ این باور چه چیزی رو باعث میشه؟

اول فقط یه باوره و فرد هم هنوز اضافه وزن آنچنانی نداره اما وقتی باور می کنه که ژنتیک و ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن دارن یواش یواش عادت های چاق کننده در اون شکل می گیره که جسمش رو شباهت بده به باورش؛ یعنی اگر خیلی باور داشته باشه که ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن داره، اون فرد مطمئنا به اندازه ی پدر، مادر و يا حتي بیشتر از اونها اضافه وزن پیدا می کنه.

نقش عادت ها اینجوریه. به این شکل به وجود میان؛ یعنی يک رابط بین باور و جسم ما هستن. اگر خودمون رو سه قسمت کنیم یعنی به این شکل خودمون رو تعریف کنیم: باور، عادت و جسم. باور رو ما به وجود نیاوردیم. باور چجوری به وجود میاد؟ افکاریه که ما بارها مرورشون کردیم. حرف هاییه که شنیدیم از والدین مون، از جامعه، از رسانه‌ها، اینها به‌ شکل های مختلفی به مغز ما رسیده. 

ما اونها رو شنیدیم و دیدیم و درباره شون صحبت کردیم. اینا تبدیل میشه به باور. وقتی باور در ما ایجاد شد، بعد از اون عادت ها شکل می گیرن، دیگه اینجا ذهن ناخودآگاه وارد میشه. باید عادت‌ هایی رو در ما به وجود بیاره که در نهایت جسم ما رو متناسب کنه با باورمون، یعنی باید اینا با هم همطراز باشن. در یک خط باشن. نمیشه باورتون این باشه که مثلا من، چاقی ارثی ماست ولی اندامت متناسب باشه.

اینو برید سؤال کنید. در خانواده هایی که مثلا پدر، مادر اضافه وزن دارن، ۴تا هم بچه دارن، ۳تا شون چاقه، اون چهارمی چاق نیست، برین از اون چهارمیه سؤال کنید ، ببینید باور هاش درباره‌ی چاقی چیه؟امکان نداره اون فرد باور کرده باشه که مثلا ارث نقش داره در اضافه وزنش؛ یا مثلا مصرف دارو نقش داره در اضافه وزنش، اصلا به این شکل نیست، امکان نداره؛ اگه اون فرد آخری هم باور کرده بود که ارث نقش داره در اضافه وزنش، مطمئنا مثل ۳ تا فرزند دیگه‌ی خانواده، اونم چاق می شد.

عادت هابه اين شکل به وجود میان، ناخودآگاه به وجود ميان، دست ما نیست، انتخاب ما نیست. در واقع ما اون قدم اول رو برمیداریم، اون باور سازیه رو ما ایجاد می کنیم. چطور ایجادش می کنیم؟ با توجه کردن به موضوعات، به مطالبی که مطرح میشه. با چیزهایی که می شنویم.

با توجه کردن به اونها و تکرار کردنشون ما باور رو به وجود میاریم و بعد ذهن ناخودآگاه ما عادت ها رو بر اساس اون باور به وجود میاره و در نهایت جسممون تغییر شکل پیدا می کنه بر اساس باور هامون به وسیله ی عادت هامون و این روند دقیقا بر خلاف روندیه که همه ی شما ها و من برای لاغری می خواستیم انجام بدیم.

ما وقتی می خواستیم لاغر بشیم چکار می ‌کردیم؟ میومدیم بخش آخر رو که هیچ نقشی در چاق شدن نداره رو تحت فشار میذاشتیم؛ یعنی جسم شما عملا خودش نقشی نداره در انتخاب چاقی. شما یه سری باور ها رو در ذهنت ایجاد کردی، بعد ذهن ناخودآگاهت یه سری عادت ها رو در شما به وجود آورده وشما تنها کاری که کردی این بوده که عادت ها رو هی تکرار کردی، تکرار کردی، تکرار کردی و در نهایت جسمت شبیه شده به چیزی که شما باور کردی.

اما وقتی میخوای لاغر بشی اومدی چی کار کردی؟ اومدی این بخش آخر ، این نتیجه رو شما تحت فشار گذاشتی، می خواستی تغییرش بدی و به خاطر اینکه در تمام اون مدتی که شما نتیجه رو که همون چاقیه و همون جسمتونه رو تحت فشار گذاشتین با رژیم، با ورزش، با دارو، با هرچیزی؛ همون مواقع هم باورها هنوز سر جاش وجود داشته و عادت ها هم وجود داشته و به همین دلیله که شما از تلاش تون برای لاغر شدن نتیجه نگرفتی. شما کم تلاش نکردی، من کم تلاش نکردم برای لاغر شدن، کم  عرق نریختم، کم ندویدم، کیلومترها شاید هزاران کیلومتر من دويدم اما فایده نکرد. چرا؟

چون همون وقتایی که من داشتم به‌ خودم فشار می آوردم ، به جسمم فشار می آوردم، طبق برنامه غذا مصرف می کردم که اون باورهای اشتباه رو من داشتم. عادت های چاق کننده اشتباه رو هم داشتم؛ تنها چه اتفاقی می افتاد؟ اون زمانی که من خودمو تحت فشار میزاشتم، یه سری عادت ها رو کمتر تکرار می کردم خب؛ ولی تا کی می تونستم این کار رو انجام بدم؟

تا وقتی که می تونستم اون رژیم رو ادامه بدم؛ اما به خاطر اینکه  باوره هی سر جاش داره کار می کنه، هی داره مث سوخت رسانی، هی داره سوخت چاقی رو می رسونه، عادته هم هی داره سعی میکنه که تکرار بشه، یعنی ذهن ما هم هی داره سعی می کنه عادت ها رو تکرار کنه که به باور برسونه جسم ما رو، اما ما اومدیم جسم رو محدود کردیم، خوردن رو  محدود کردیم، فشار میاریم به جسممون

و اونجاست که یواش یواش از لحاظ اعصاب و روان ما به هم می ریزیم ؛ چون ذهن ما داره دستور میده به تکرار باورها، اما ما در نهایت اون نتیجه رو گرفتیم نمیذاریم کار پیش بره و خسته میشیم، درگیری میشه، عصبی‌ میشیم از ادامه دادن برنامه های رژیمی و ورزشی برای لاغری خسته میشیم و بعد؛

توجه کنيد ها؛ همین جا هم یه نکته ی خیلی مهم یادم اومد؛ ببینید فردی که ورزشکاره می خواد مثلا قهرمان بشه، می خواد در یک رشته ای واسه خودش تجربیات خوبی کسب کنه، مدال بیاره، خب اونم داره ورزش می کنه یا ما اگه رفتیم باشگاه، بدنسازی، رفتیم وزنه زدیم خب خیلیای دیگه هم داشتن میومدن باشگاه برا اینکه عضله سازی کنن، چطور اون ها از ورزش کردن خسته نمی شدن؟

میدیدی مثلا طرف با اشتیاق داره مدتهاست هی میاد میره وزنه های سنگین می زنه ولی من که‌ می رفتم، هی دنبال بهانه بودم‌ که نرم، اسممو نوشته بودم، ثبت نام کرده بودم، هزینه رو پرداخت کرده بودم ولی همش دنبال یه بهانه ای بودم که نرم ، مثلا بزاریم يه نیم ساعت دیگه، یه ساعت دیگه، حالا بزارم عصر میرم، نه امروز مهمان میخواد بیاد، حالا امروز انگار حس و حالش نیست، بزار از فردا میرم.

ببین ، اونم داره ورزش میکنه ولی مثل ما بهونه نمیارهبرا رفتن، چرا نمیاره، چون باورش اینه که میخواد ورزشکار بشه و عادت هایی در اون شکل گرفته که خیلی راحت اون داره یه فعالیت هایی انجام میده که در نهایت جسمش پرورش پیدا میکنه و اونو به خواسته هاش می رسونه که حالا در مثال ما پرورش اندامه؛ اما منی که می رفتم همون وزنه ها رو می زدم، همون حرکاتو میزدم اما، با یک باور متفاوت که من اومدم ورزش کنم که لاغر بشم، خب؛ در صورتی که باور اصلی من این بود که من همیشه چاق می مونم چون خانوادگی همه ی ما چاق هستیم.

این یکی از اون باورهای اشتباه من بود ولی همین یدونه کافی بود دیگه، همین یکی کافیه که فعالیت جسمی من برای لاغر شدن رو خنثی می کرد، مدتها باشگاه می رفتم، یه مقدار بگی نگی تغییر می کردم بعد دوباره به محض اینکه یه هفته ده روز که نمی رفتم دوباره می شدم همون آدم قبلی که بودم؛ یعنی قدرت باور بی نهایت بالاست و خسته هم نمیشه

هی داره راه خودشو میره، هی تو بخوای جلوشو بگیری، بخوای نتیجه رو تغییر بدی، بخوای جسمتو تحت فشار بزاری؛ اونکه تغییر نمی کنه، اونکه سر جای خودش هست و به محض اینکه شما خسته بشی به خاطر اون تضادی که بین ذهن ناخودآگاهت و رفتارت به وجود اومده، وقتی خسته میشی ول می کنی خیلی سریع همه چی بر می گرده.

و این مورد در تمام جنبه های زندگی ما هست. در کسب‌ و کار هست.  اونی که باورش این باشه که نمی تونه موفق بشه، اون که فکر میکنه که شرایط بیرونی مث مثلا دلار و بازار و رئیس جمهور و جامعه و اینها همه تأثیر دارن در موفقیتش یا در فروش روزانه ش، اون فرد یواش یواش یه عادت هایی رو در خودش شکل میده که کمتر فعالیت میکنه، کمتر جنس میخره، به‌ خاطر اینکه فروش کم شده کمتر میره مغازه و میاد به خاطر اینکه باورش اینه که بابا مشتری نیس، که حالا بریم بشینیم برق بسوزونیم که چی؟

یعنی من خودم این مراحل رو طی کردم ها؛ چون من خودم یه مدتی خب من فروشگاه داشتم و اون اوایل بحرانی بود که دلار یهو شروع کرد به تغییر و نوسان، خب خیلی شرايط ملتهب شده بود دیگه، هی یه جنسی رو می فروختیم گرون تر می بایست میخریدیم.

یه جاهایی چون باورم این شده بود که دیگه چون اوضاع داره خراب میشه، اصلا یادمه خودم، خودم یواش یواش یک عادت هایی در من شکل گرفت دیگه با اون شور و اشتیاق نمی رفتم سرکار. دیگه به اون شکل هیجان نداشتم که جنس جدید بیارم همیشه جنس جور باشه، نه حالا جنسم، طبقه م خالی میشد می گفتم حالا کسی نمی خواد بیاد، دقیقا یادمه ها؛ یعنی عادت هایی در من شکل گرفت که قشنگ کسب و کار من رو به سمت نابودی برد،

چرا ؟ چون هنوز کسب وکار من خیلی خوب بود ، من به خاطر تحت تاثیر قرار گرفتن حرف های اطرافیان و شرایط جوی یا شرایط حاکم بر جامعه، من باور کردم که دیگه موفق شدن  دیگه امکان نداره، دیگه ، دیگه طبیعیه که آدم کسب و کارش خراب بشه و فروش بیاد پائین. 

وقتی باور کردم در من عادت هایی شکل گرفت که اوضاع منو خراب کرد و جالبه اوضاع خراب شد، خراب شد ، خراب شد تا یک روزی با قدرت ذهن آشنا شدم شروع کردم به تغییر باورهام و بازم يواش يواش عادت هایی در من شکل گرفت که نتیجه ی زندگیم به مراتب بهتر از اون اوضاعی شد که من ۷-۸ سال قبل داشتم، چند سال قبل داشتم،

چرا؟ چون بازم يه سری عادت های جدید درمن شکل گرفت، همه چی یهو عوض نشد.عادت های جدیدی در من شکل گرفت و این عادت ها  درنهایت نتیجه رو رقم می‌زنه. عادت‌ ها درنهایت نتیجه ای برای شما رقم می‌زنه که برابر با باور شما نسبت به اون موضوعه و در مورد بحث امروز ما که اضافه وزن هست، وقتی شما باورت این باشه که طبیعیه که شما چاق بشی در شما عادت هایی شکل می گیره که شما رو به سمت چاقی هدایت میکنه و کل کار دوره ی لاغری با ذهن اینه که در شما باورهایی رو ایجاد کنه که شما می تونی متناسب بشی،

به شما تمریناتی میدیم که باانجام دادن اونها به این باور می رسی که میشه متناسب شد؛ به ذهنت برنامه های جدیدی میدیم که باور می کنی میشه لاغر شد و ناخودآگاه رفتارهای شما تغییر می کنه و در نهایت جسم شما هم تغییر می کنه و برابر میشه با باور شما و به اندازه ای که،

آها و نکته ی جالب اینه که چرا افرادی که در دوره ی ما شرکت میکنن نتایج مختلفی می گیرن؟ چون به اندازه ای که باورهاشون عوض میشه، در نهایت جسم اونها هم تغییر می کنه. زوری نیست، به اندازه ای که باورها تغییر کنه عادت هاشون عوض میشه و نتیجه ی جسمی شون هم تغییر می‌کنه. 

به همین دلیله که من تأکید کردم که ما در دوره ی لاغری با ذهن، رژیم غذایی نداریم، ورزش نداریم، دارو نداریم، چرا؟ چون اینا همه نتیجه رو میخواد تغییر بده، فایده نداره، ما باید اصل رو ، سرچشمه رو باید تغییر بدیم، ما باید باورها رو تغيير بدیم و باور ها چجوری عوض میشه؟ با افکار جدیدی که به شما میدم،

با توضیحاتی که به شما میدم، فایل های توضیحی به شما داده میشه که در اون فایل ها توضیحات خیلی کامل، خیلی اصولی تر ، خیلی طبقه بندی شده درباره‌ی اینکه چطور باید باورهای لاغر کننده رو در ذهنمون ایجاد کنیم به‌ شما یاد میدم وقتی اونها رو یاد می گیری، تکرارشون می کنی، ناخودآگاه عادت های چاق کننده در شما شکل می گیره که متفاوت با عادت های فعلی شماست و اون وقته که می بینی جسم شما هم تغییر می کنه،

خیلی از افرادی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن خب طبیعیه که اونها مثلا عادت پر خوری رو داشتن. ، عادت مثلا ترس از مواد غذایی رو داشتن. خیلی عادت های چاق کننده که همه‌ی ما الان داریم و مدتها هم هی خودشون سعی کردن که اونا رو عوض کنن. 

مثلا دیگه من تصمیم می گیرم که از امروز دیگه پرخوری نکنم، ریزه خواری، یکی از عادت های چاق کننده که همه ی افراد چاق به نوعی دارن؛ همه هم هی باخودشون تصمیم میگیرن ؛ نه دیگه من تصمیم می گیرم ریزه خواری نکنم. نه ، من از فردا دیگه؛ اینقدر تصمیمات گرفتیم، تصمیم گرفتم از امروز دیگه شیرینی نخورم، چقدر از این تصمیم ها گرفتیم. 

من خودم که بارها از این تصمیم ها گرفته‌بودم که دیگه از امروز شیرینی نمی خورم ، بزار این جعبه رو آوردن بخورم اینو‌، دیگه بعداز این دیگه محاله من لب بزنم ولی سی سال من می خوردم، همش هم می گفتم من نمی خوام بخورم، چرا؟ چون اصلا من تعیین نمی کنم که، عادت رو من ایجاد نکردم که من بخوام تصمیم بگیرم عوضش کنم؛ مثلا من بخوام تصمیم بگیرم من از امروز دیگه پرخوری نمی کنم.

مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که پرخوری کنی؟ مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که چاق بشی؟ که حالا میخوای تصمیم بگیری که لاغر بشی؟

اصلا با تصمیم نیست، با تغییر افکاره؛ اصلا خیلی موضوع متفاوته از چیزی که شما تا الان تجربه کردید.

موضوع لاغری با ذهن و تمام تلاش من در دوره ی لاغری با ذهن اینه که با دادن افکار جدید به شما ، شما رو در مسیر لاغری با ذهن هدایت کنم.باورهای جدید در شما بسازم و ناخودآگاه عادت های شما تغییر میکنه.  چقدر ما پیام ها داریم که در سایت هم هست می تونید مطالعه کنید….

بزار این جعبه رو آوردن بخورم اینو، بعد ديگه بعد از این دیگه محاله من لب بزنم ولی سی سال من می خوردم، همش هم هی می گفتم من نمی خوام بخورم،

چرا؟ چون اصلا من تعیین نمی کنم که، عادت رو من ایجاد نکردم که من بخوام تصمیم بگیرم که عوضش کنم. مثلا من بخوام تصمیم بگیرم من از امروز دیگه پرخوری نمی کنم. مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که پرخوری کنی؟ مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که چاق بشی؟ که حالا میخوای تصمیم بگیری که لاغر بشی ؟ اصلا با تصمیم نیست، با تغییر افکاره، اصلا خیلی موضوع متفاوته از چیزی که شما تا الان تجربه کردید.

موضوع لاغری با ذهن و تمام تلاش من در دوره ی لاغری با ذهن اینه که با دادن افکار جدید به شما، شما رو در مسیر لاغری با ذهن هدایت کنم. باورهای جدید در شما بسازم و ناخودآگاه عادت های چاق کننده شما تغییر می‌کنه.

چقدر ما پیام ها داریم که در سایت هم هست میتوند مطالعه کنید . چقدر پیام ها داریم از تغییر عادت های چاق کننده افرادی که در این دوره شرکت کردن، مثلا میان میگن من این عادت ها رو داشتم اما الان چند وقته دیگه خیلی راحت، ديگه اونها رو تکرار نمی کنم.

قبلا ما یه پرخوری ساده رو می خواستیم برطرف کنیم، چقدر بایستی زحمت بکشیم، چقدر رنج می کشیدیم آخرشم، نمی شد؛ حالا این یه ذره رو بخور، دیگه از بعداز این دیگه نخور. چطوره که الان افرادی که از دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن، استفاده کردن، اینقدر راحت می تونن نسبت به مواد غذایی بی میل باشن؟

اصلا یکی از پارامترهایی که میشه سنجید تفاوت آموزش لاغری با ذهن با سایر روش ها رو اینه که افراد چاق به هیچ وجه نمی تونن بگن میل ندارم یعنی گفتن عبارت دو کلمه ای میل ندارم برای یک فرد چاق به مراتب سخت تر از مثلا حتی فتح قله ی اورسته.  اینقدر سخته که مثلا بخوای با یک شیرینی مواجه بشی با یک اصرار دیگران مواجه بشی، برای خوردن و بتونی بگی میل ندارم.

من که خودم تا زمانی که در مسیر چاقی بودم و از لاغری با ذهن اطلاع نداشتم یاد ندارم چیزی رو گفته باشم میل ندارم. اصلا برام خنده دار بود مثلا به کسی تعارف می کردم مثلا بفرما شیرینی، مثلا می گفت میل ندارم، می گفتم یعنی چی میل ندارم؟ خب بردار بخور، مگه میلیه؟ خوردنیه،

اصلا نمی دونستم که میل ندارم یعنی چی و همه ی دوستانی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن همین نتیجه و همین ویژگی رو نداشتن، نمی تونستن قبلا بگن میل ندارم؛ اما چطوره میان میگن ما به راحتی می تونیم بگیم میل نداریم؟ چطوره که خودشون انتخاب می کنن؟ اصلا همین می تونه یه موضوع خیلی جالب باشه براتون، از امروز سعی کنید، تصمیم بگیرید در مواقعی که پرخوری حساب میشه بگید میل ندارم. ببینید چقدر می تونید موفق  باشید؟ ببینید چند روز می تونید موفق باشید؟ اصلا اگه همینو فقط بتونی انجام بدی، من تضمین می کنم شما متناسب میشی.

نمیشه، واقعا سخته یعنی اصلا ، نشدنیه وقتی در مغز شما یک فرمولی وجود داره و اون فرمول تبدیل شده به عادت، بعد ما بخوایم بیایم تصمیم بگیریم که در مقابل این عادت ایستادگی کنیم. اصلا همچین چیزی امکان نداره، باید فرمول عوض بشه، باید عادت عوض بشه. خود به خود عادت عوض میشه و هماهنگی بین جسم و باور به وجود میاد.

در واقع عادت های ما هماهنگ کننده ی بین جسم و باورهای ما هستن؛ یعنی هماهنگی رو به وجود میارن. وقتی باورت اینه که شما چاق می شی؛ حالا این باور به‌ هر طریقی ممکنه به‌ وجود بیاد؛ باور اینکه چاقی من ارثیه، باور اینکه خب طبیعیه که مثلا در مورد خانم ها، خانمها وقتی باردار میشن اضافه وزن پیدا می کنن، يه باور خطرناک دیگه ای که در خانم ها هست، سن شون که به ۴۰ سال می رسه سوخت و سازشون میاد پایین و چاق می‌شن.

می دونید چقدر آدم ها به من پیام میدن که مثلا سن شون بین ۳۷-۳۸ تا ۴۲-۴۳ هست و میگن که مثلا چند ماهه شدید شروع کردیم به چاق شدن. مثلا ۱۰ کیلو توی ۳-۴ ماه اینا چاق شدن.

اولین چیزی که ازشون می پرسم اینه: این جمله رو شنیدی که خانمها به ۴۰سال که‌ میرسن سوخت وساز شون میاد پایین وچاق می‌شن؟ و همه میگن آره. میگم باور دارید؟ میگن آره خب، احتمالا درسته دیگه، چون خودمون هم اینجوری شدیم.

یه زمانی اینو شنیده شاید خیلی سال های قبل اینو شروع کرده به شنیدن، باورش کرده؛ الان که نزدیک سن ۴۰ سال که میشه یواش یواش عادت هایی در اون افراد به وجود میاد که جسمشون رو برابر کنه با باور اینکه در ۴۰ سالگی یا از ۴۰ سالگی به بعد ديگه طبیعیه چاق شدن.

فردی که مثلا به پزشک مراجعه می کنه، یک دارویی براش تجویز میشه و پزشک به اون تذکر میده که این دارو می تونه چاقت کنه یا این دارو اشتها رو زیاد میکنه بلافاصله یک باور در اون فرد شکل می گیره و از همون روز عادت هایی در اون فرد به وجود میاد که اشتهاش زیاد می شه. آره، بعد میگی خب پس چی شد؟ میگه این قرص رو مصرف کردم ، دیگه هی تند تند گشنم می شد، اصلا گشنه شدن  برای چیه؟

اگر درست فکر کنیم مثلا ببینیم غذا برای اینه که بدن ما به انرژی نیاز داره خب برای اینکه بتونه انرژی شو تأمین کنه، نیاز به مصرف مواد غذایی داره.

چطور فردی که تا هفته ی قبل، تا روز قبل به یک شکل داشت مواد غذایی رو مصرف می کرد، از امروز که یه قرص رو مصرف می کنه و دکتر بهش گفته که این قرص اشتها رو زیاد می کنه یهویی مثلا علاقه ش به مواد غذایی بیشتر میشه، اشتهاش، اشتهاش بیشتر میشه،

اصلا خیلیا نمی دونن معنی اشتها چيه؟ پرخوری رو میگن اشتهامون زیاد شده، وقتی گفتی اشتها، یعنی یه چیزی از اون درون، از اون درون، داره میگه بده، در صورتی که این پرخوری، این اشتها  نیست، تو از بیرون داری به زور وارد می کنی،

اشتها چیه؟ اون فرمان مغزیه، اون فرمول مغزیه که به وجود اومده، تبدیل شده به‌ یه عادت، داره یواش یواش يه  عادت رو در شما به وجود میاره که با فاصله ی زمانی کمتر غذا بخوری. خیلیا این مشکلو دارن،

مثلا میگن در طول روز ما بارها و بارها گشنمون میشه. همه‌ی این ها عادته و ترفند ذهن ناخودآگاهه برای اینکه جسمتون رو به باورتون که چاق شدن طبیعیه برسونه. اونایی که فکر میکنن که مثلا اگر غذا نخورن یا معده‌ شون خالی باشه مثلا سردرد میگیرن. خیلیا اون باور رو دارن که مثلا ما اگر غذا نخوریم یا اگر معده مون خالی بشه خیلی زود سردرد میگیریم این یه باوره

چون باور کردن همچین چیزی رو، عادت هایی در اون ها شکل می گیره که اونها تند تند سردرد میگیرن که غذا بخورن که در نهایت هم بتونن چاق بشن. همش موضوع اینه که اینا باید چاق بشن در نهایت، خب همین فرد در ماه مبارک رمضان می بینید که سرش درد نمی گیره؛ یعنی یکی دو روز اول چرا، یه کم سر درد می گیره اما چون ذهن ناخودآگاه شون متوجه میشه که حکمی بالاتر از حکم خودش وجود داره که اونم غذا نخوردن به‌ خاطر روزه داریه؛

یعنی ترس از  روزه خواری باعث میشه که شما وقتی سرت هم یه کم درد میگیره، غذا نخوری و این فرمول به هم می ریزه در مغزت. چون قبلا به محض اینکه سردرد شروع می شد فرد می رفت غذا می خورد اما در ماه مبارک رمضان به خاطر اینکه نمی تونه غذا بخوره، سر، درد میگیره یکی دو روز اول، اما چون نمی تونه غذا بخوره، این فرمول به‌ هم می خوره و تا آخر ماه رمضان می بینی که فرد دیگه سردردهای ناشی از اینکه غذا نخوردم رو نداره.

چطور این اتفاق می افته؟ غیر از اینه که فقط فرمول مغزی تغییر می کنه که سردرد نمی گیره؟ که شما نیاز به خوردن نداشته باشی؟ در اصل این فرمول فعلا میره تو حالت ذخیره، stand by میشه تا بعد از ماه رمضان می بینی دوباره شروع میشه.

خیلیا این تجربه رو دارن که در ماه رمضان، یه سری عادت هاشون خیلی راحت عوض میشه، بلافاصله بعد از ماه رمضان دوباره برمی گردن به‌ روز قبل، به عادت های قبلی شون؛ چون اون فرمول ها در اون ماه به اون شکل کارایی نداره.

چرا؟ چون ذهنت می دونه که حکمی بالاتر از دستور خودش وجود داره و شما به هیچ وجه نمی تونی غذا بخوری؛ اما در روزهای عادی، نه،به این شکل نیست ، کاملا شما آزاد هستی و ذهنت می تونه با هر بار دعوت کردن شما به خوردن، شما رو وادار به خوردن کنه. خیلی خوشحالم همراه شما هستم.

موضوع جلسه‌ ی امروز خیلی مهم بود. بارها این فایلو گوش بکنید.فکر کنید به تأثیر ذهنتون در اضافه وزن . فقط این نباشه که فایل ها رو گوش کنید، حتما به این موضوع فکر کنید. خودتون بیشتر مثال پیداکنید که چه رفتارهایی تون عادته؟ و اصلا همین عادت هاست که باعث چاقی شما شده

به عنوان تمرین این جلسه: اولا اینکه اون موضوع “میل ندارم ” رو سعی کنید خودتون بدون اینکه فرمول های مغزی تون رو تغییر بدید، بتونید بهش برسید که بتونید بگید” میل ندارم”.

دوم اینکه سعی کنید از امروز عادت های غذایی تون رو شناسایی کنید.

نمی خوام هم خیلی سخت گیری کنید در این باره. نمی خوام حساس بشید حالا که مثلا،مشخصا عادت به چیزی میگن که بیشتر از يک بار داره تکرار میشه، این ميشه  عادت، مثلا من چی دارم؟ یکی از عادت های چاق کننده قبل من این بود که حتما بایستی با چای مثلا کلوچه می خوردم یا مثلا بایستی حتما با چایی به جای قند یا شکر مثلا بایستی شکلات می خوردم.

اینا عادته، هيچ قانونی نیست؛ یعنی هيچ نمی تونیم بگیم مثلا، نه طبع من اینه، نه بدن من شیرینی رو می کشه، یعنی چی میکشه؟ مثل اینه که مثلا فرد آهن ربا باشه؛ مثلا بگه من آهن رو می کشم.، اون یه قانونه ، اون اصلا جاذبه ی آهن رباست.  

اینکه بدنم شیرینی رو می کشه یعنی چی؟ یه باوره اشتباهه ، وقتی تکرارش کردی ، باورت میشه ، خب مطمئنا عادت هایی در شما به وجود میاد که رفتارت میشه مطابق با باورت. آره بابا من چقدر به شیرینی نياز دارم، هی که شیرینی می‌ خورم انگار بیشتر دوباره میلم میشه ولی دیدید که خیلی از آدم ها، نه، علاقه ای به شیرینی ندارن. پس چطوریه؟ بدن اونها نمی کشه؟ بدن شما فقط میکشه؟ 

تفاوت بین شما ولاغر ها ، تنها تفاوت در عادت هاتونه. و عادت های چاق کننده شما به خاطر باورهای اشتباهتونه که در شما به وجود اومده و ما در دوره ی لاغری با ذهن تمام سعی مون اینه که باور های اشتباه رو شناسایی کنیم ، اونها رو کنار بزاریم و باورهای جدید رو در ذهن خودمون به وجود بیاریم.

بر اساس این باورهای جدید عادت های جدید در ما شکل میگیره و در نهایت جسم ما به سمت متناسب شدن حرکت میکنه و دلیل اینکه من ادعا می کنم لاغری با ذهن همیشگیه اینه که وقتی عادت های شما عوض بشه همینطور که الان شما به خاطر عادت هاتون چاقی تون همیشگی بوده؛

یعنی هر باری که تلاش کردی لاغر بشی دوباره چاق شدی، خب به خاطر چیه؟ به‌ خاطر چیه که جسمت دوباره برمیگرده به حالت قبلی؟ به خاطر همین عادت هاته دیگه. شما دوباره تکرار می کنی، بر میگرده به جسم قبلیت که همون چاقیه،

همین طور که چاقی در شما ماندگاره، چون به خاطر عادت ها و باور های اشتباه چاق کننده در ذهنته، وقتی که یاد بگیری با قدرت ذهن لاغر بشی، وقتی  فرمول های ذهنیت تغییر کنه، وقتی باور های جدید رو بسازی و عادت های جدید در شما شکل بگیره ؛ بنابراین خیلی طبیعیه که متناسب شدن هم برای شما همیشگی میشه،

امیدوارم که هر کی اضافه وزن داره، با سرزمین لاغر ها آشنا بشه، از طریقی با این مسیر آشنا بشه، وارد بشه و به هدفش برسه، رؤیای لاغری شو محقق کنه و باقی مونده ی عمرش رو در یک جسم جدید و با یک زندگی جدید تجربه‌ کنه و اينو بدونید که آدم های چاق مثل گذشتهٔ خودم و دوستانی که احیانا اضافه وزن دارن و این فایلو نگاه می کنن، یک برتری ویژه نسبت به لاغر ها داریم که نمی دونستیم و این خیلی بهمون حال میده، اینه که ما می تونیم یک زندگی جدید رو تجربه کنیم.

خیلی چیزای جدید رو شما می تونید تجربه کنید وقتی متناسب بشید.؛ از خرید کردن؛ از تغییر در رفتارت، احساست، شادی درونیت، خیلی تغییرات در زندگی شما به وجود میاد که اینها در زندگی افراد لاغر به وجود نمیاد؛ چون اونا از اول لاغر بودن و اصلا نمی دونن که چاقی چیه که بخوان از لاغری شون لذت ببرن؛

اما منی که از وزن ۱۳۴-۱۳۵ الان در این شرایط هستم می دونم چقدر لذت بخشه .من اگر ، ۳-۴سال پیش اصلا این کت به تن من هم نمی رفت . شاید به این شکل آخرین حدی بود که می تونستم اینارو به هم برسونم.

الان اگر يه کت من مثلا  لارج می پوشم و به این شکل به تنم می‌شینه، لذتش چیزی نیست که به این راحتی به پایان برسه.هر باری که من لباس مورد علاقه م رو می پوشم لذت می برم از اندام جدیدی که برای خودم ساختم و این چیزیه که برای همه می تونه اتفاق بیوفته، نه اینکه فقط برا من یا این عده ی زیادی که از دوره ها استفاده کردن.

هر کسی، فرمول های ذهنی شو تغییر بده، چه بخواد چه نخواد لاغر میشه ، مثل خود شما که نخواستی و چاق شدی . مگه شما تصمیم گرفتی چاق بشی؟ نه، یه سری باور در ذهن شما ایجاد شد، به خاطر اون باورها یه سری عادت ها در شما ایجاد شد و در نهایت شما چاق شدی و چه بخوای و چه نخوای تا ابد چاق می مونی.

حالا هی برو ورزش کن ، رژیم بگیر، بدو ، قرص بخور، جراحی کن، فایده نداره، چون باورهات با قرص و دارو و جراحی و اينا عوض نمیشه؛ بنابراین عادت هاتم عوض نمیشه و چونکه تا ابد نمی تونی با عادت هات مبارزه کنی و هیچ کس نمی تونه، هر رژیمی و ورزشی و کاریو شروع کنی، در نهایت شکست میخوری و اونو رها می کنی، دوباره عادت های قبلی تکرارشون شروع میشه و شما به همون جسم قبلی بر میگردی،

بنابراین یکبار تصمیم بگیر ، از روش صحیح که آموزش لاغری با ذهنه، برای لاغری اقدام کن و از نتیجه ای که خودت به وجود مياری تا ابد لذت ببر.هر جا که هستید در پناه خداوند متعال، شاد باشید و در مسیر متناسب شدن  و منتظر قسمت های بعدی این دوره ی فوق العاده ی لاغری با ذهن باشید

خدانگهدار!

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.10 از 218 رای

https://tanasobefekri.net/?p=11424
365 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار جوانه
      1403/08/29 22:37
      مدت عضویت: 622 روز
      امتیاز کاربر: 1195 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 238 کلمه

      به نام خدا

      سلام

      تمرین میل ندارم، روز دوم:

      صبحانه سلف خوراک لوبیاچیتی با نون بود. سهم نون رو برنداشتم  چون میل به خوردنش رو احساس نکردم.

      چند قاشق آخر ناهارم رو نخوردم چون میلی به ادامه دادن نداشتم. همراه غذا دوغ هم نخوردم.

      از برنج شامم که مونده بود، ریختم برای گنجشک ها. 

      با اینکه امشب توی اتاق کیک خامه ای داشتم ولی دمنوشم رو خالی خوردم چوم میل نداشتم.

      تک تک لحظاتی که میلی به خوردن نداشتم، احساس آرامش و لذت می‌کردم. امروز به یه نکته خیلی جالب پی بردم(نمیدونم چقدر درسته). ما همیشه باید در حد نیازمون بخوریم و اگه یه وقت غذایی که کشیدیم و فکر می‌کردیم اون رو می‌خوریم، به هر دلیلی اضافه بمونه، حتما رزق یکی دیگه است. ممکنه سهم یه حیوون باشه که واسطه رزقش ما باشیم. البته ما همون اول باید تلاش کنیم که اسراف نکنیم و به اندازه غذا بکشیم که توی بشقابمون اضافه نمونه. ولی خب بعضی وقتا ممکنه یه مقدار بمونه. اگر نشد اون رو نگه داریم برای وعده بعدی و عذاب وجدان ریختنش رو داشتیم،  سعی کنیم برای حیوونا بریزیم. 

      بعضی وقتا چیزایی که می‌مونه حتما دور ریختنی نیستن، مثلا کیکم رو که نخوردم، یکی از دوستام توی اتاق دلش می‌خواست و من هم بهش گفتم من میل ندارم اگه تو می‌خوای سهم من رو بخور. اونم قبول کرد.

      پس هیچ وقت از موندن چیزی که نمی‌تونید بخورید نگران نباشید، چون قطعا رزق یکی دیگه است. خدا خودش میدونه چی رو چطور به یکی بده.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جوانه
      1403/08/28 22:39
      مدت عضویت: 622 روز
      امتیاز کاربر: 1195 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 284 کلمه

      سلام 

      امروز سر سفره صبحانه وقتی دوستم نون اضافه به من تعارف کرد، گفتم میل ندارم و سیرم.

      از اینکه تونسته بودم نقطه سیری رو پیدا کنم و بعد از اون دیگه میلی برای خوردن نداشتم، خیلی خوشحالم. احساس می‌کنم که خودم رو بیشتر دوستدارم و دارم به خودم احترام میزارم.

      عصرونه چایی با سوهان داشتیم. فقط یه تیکه کوچیک اندازه دو بند انگشت خوردم و وقتی دوستم تیکه دوم رو تعارف کرد گفتم میل ندارم و دیگه نخوردم.

      خیلی حس خوبی داشتم که بدون جنگ روانی ذهنم درحال خوردن عصرونه بودم. همیشه یه حرص و ولعی نسبت به خوردن شیرنی داشتم ولی امروز به راحتی و به اندازه، شیرنی عصرونه رو خوردم و از اینکه به این مقدار کم راضی شده بودم تعجب کردم.

      چون صبحانه دیر خورده بودم، ظهر موقع ناهار میلی به خوردن غذام نداشتم و از دوستم خواستم که غذام رو از سلف بگیره. و گفتن ابن میل ندارم یه حس قدرت خاصی بهم داد. 

      یک ساعت پیش هم اتاقیم میوه پاک کرده بود و از من خواست که همراهیش کنم، چند تیکه میوه خوردم و وقتی سیر شدم گفتم دیگه میل ندارم. 

      امروز روز اول تمرین (میل ندارم) بود. با هربار گفتن میل ندارم حس قدرت و آرامش می‌گرفتم. امروز جنگ روانی من درون ذهنم خیلی کم شده.

      فقط یک جا برای خوردن خیلی حرص داشتم. 

      وقتی شب اومدم اتاق دوست‌داشتم هم ناهارم رو بخورم  و هم شام، چون شام امشب رو خیلی دوست داشتم، البته ناهارش رو هم دوست‌داشتم. برای همین حرص خوردن هر دوتا درونم به جنگ روانی تبدیل شده بود. نمیدونستم این حرص از کدوم باور نشات می‌گیره و چطور باید باهاش برخورد کنم. دارم سعی می‌کنم پیداش کنم.

      دوستان ممنون میشم اگر برای مورد آخر چیزی به ذهن‌تون رسید کمکم کنید.

      ممنون از شما استاد گرامی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره قادرنیا
      1403/08/28 14:40
      مدت عضویت: 7 روز
      امتیاز کاربر: 595 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 171 کلمه

      سلام عادت چیست؟رفتارهایی که بکبار انجام شده وبابتش یک لذتی (که حالا این لذت میتونه از یک آرامش تا دریافت هدیه)رو دریافت کردیم وبعداز اون هم دیگه تکرار شده وشده “عادت”

      عادات چاق کننده ای که من داشتم ودارم :۱_اگه یک وعده غذایی رو هرچند که میل نداشته باشم نخورم بدنم ضعیف میشه۲_اگر سریع غذا نخورم غذا تموم میشه وبه من کم میرسه۳_زود باش تند غذا تو بخور که وقتت رو برای کارهای دیگه بزاری ۴_کسی که طولانی سر سفره بشینه معلوم میشه همه غذا رو اون خورده ۵_حیفه نباید غذا اضافه بیاد اسراف میشه۶تو ظرف غذا اگه چیزی اضافه بیاد بی ادبیه۷_هرجور غذایی جلوت گذاشتن اگر خوشتم نیومد باید بخوری وتا آخرش هم بخوری ۸_غذا خوردن یواشکی خیلی خوشمزه تره ۹_هر روز برنج خوردن چاقت میکنه

      چرا برخی افراد از عبارت میل ندارم استفاده میکنند ولی شما از این عبارت استفاده نمیکنید؟

      چون دیگران مسخره ام میکنند میگن چقدر لوس!!!! ومغزم فشار بیشتری وارد کرده که بخور بخور وشاید هم بخاطر باورهای اشتباهم باذهنم همراه میشدم ولی تمرین خوبیه برای ترک عادتهای چاقی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جوانه
      1403/08/27 20:44
      مدت عضویت: 622 روز
      امتیاز کاربر: 1195 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 508 کلمه

      به نام خدا

      سلام

      عادت ها رفتارهایی هستند که به مدت طولانی تکرار می‌شوند و رفتارها، از باورهای ما منشا می‌گیرند. ذهن ما هر چیزی را که باور می‌کند، برای رساندن ما به آن شرایط، فرمول هایی را تولید می‌کند این فرمول ها همان رفتار های ما هستند. پس ریشه تمام عادت های ما باورهای ما است.

      وقتی ما یک سری افکار را برای چاق بودن خود باور می‌کنیم ذهن ما به این نتیجه می‌رسد که چاق شدن برای ما بسیار طبیعی و لاغر بودن کاملا غیر ممکن است. بنابراین شروع به تولید فرمول هایی می‌کند که ما را به وضعیت مطلوبی که باور کرده است برساند. این فرمول ها رفتارهایی هستند که در ما شکل می‌گیرند و بعد از مدت زمان طولانی (چندماه یا چند سال) به عادت تبدیل می‌شوند. مثلا یکی از باورهای من این بود که کم تحرکی باعث چاقی من است، همین باور باعث می‌شد که در روز هایی که تعداد کلاس‌هایم کم بود، مرتب گشنه بشوم و دوست‌داشته باشم که مدام غذا بخورم و سه وعده را کامل همراه با عصرانه می‌خوردم. ولی در روزهایی که به دلیل شلوغی برنامه پیاده روی و فعالیتم بالا می‌رفت، اشتهایم خیلی کم می‌شد. به طوری که همیشه از وعده ناهارم باقی می‌ماند و ادامه آن را برای شام می‌خوردم و اغلب عصرانه هم نمی‌خوردم. 

      عادت های چاق کننده من:

      ۱. من همیشه فکر می‌کردم که چون شب برنج یا نان می‌خورم چاق می‌شوم.( اما دیدم که هم اتاقی من برای شام غذایی مانند غذای من را می‌خورد ولی متناسب است.)

      ۲. در گذشته همیشه وقتی تنها بودم عادت داشتم که غذا یا تنقلات بخورم و این را عامل چاقی خودم می‌دانستم به همین دلیل هیچ وقت دوست نداشتم که تنها باشم. (خیلی از افراد متناسب هستند و تنها زندگی می‌کنند)

      ۳. موقع دیدن فیلم و تفریح دوست دارم که غذا یا تنقلات بخورم.(ما همیشه دست جمعی فیلم می‌بینیم و هرچیزی که من می‌خورم دوستانم هم می‌خورند)

      ۴. من عادت دارم موقع درس خواندن یا انجام کارهایم مدام میوه و تنقلات و مغزیجات بخورم. (در سالن مطالعه افراد زیادی هستند که خیلی لاغر اند ولی تنقلات بیشتر و به نظر من چاق کننده زیادی اطرافشان هست. من معمولا مغزیجات یا میوه می‌خورم اما آنها انواع کیک و آب میوه و … سر میز خود دارند)

      ۵. من فکر می‌کنم که خوردن کامل هر سه وعده غذایی باعث چاق شدن من است و حتما یکی را باید حذف کنم. مخصوصا وقتی عصرانه می‌خورم از شام خوردن به شدت می‌ترسم و دوستدارم که اصلا گشنه نباشم تا شام نخورم. (خیلی از دوستانم هر سه وعده غذایی خود را می‌خورند و حتی عصرانه هم می‌خورند ولی متناسب اند)

      ۶. من عادت دارم که همیشه با چایی یک چیز شیرین بخورم و این دلیل چاقی من است.(افراد زیادی هستند که همراه با چایی شیرنی می‌خورند و متناسب اند)

      ۷. وقتی ناراحت می‌شوم یا در کاری شکست می‌خورم، دوست دارم که خودم را با خوردن آرام کنم و این را یکی از بزرگترین دلایل چاقی خودم می‌دانم.(در خوابگاه دوستانی دارم که وقتی از چیزی ناراحت هستند می‌گویند: بچه ها بریم بستنی بخوریم. یا بریم چیپس بخریم. و اتفاقا کاملا متناسب و زیبا هستند)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیل ماه
      1403/08/20 10:26
      مدت عضویت: 34 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 172 کلمه

      باسلام. اول از همه میخام تشکر کنم از استاد بزرگوارمون جناب عطا روشن بااین فایل های به شدت گران بهاشون که رایگان در اختیار ما گذاشته‌و از خداوند بزرگ میخام به ایشون در راه رسیدن به سعادت الهی کمک کنند تا بتونن دراین راه ثابت قدم باشند، و خیلی از ادمایی مثل من رو روشن کنند. چون صحبت هاشون علاوه براینکه ادمو به سمت لاغری میبره، بلکه به سمت خداوند و محبت بین خدا و انسان میکشونه. 

      پاسخ تمرین بنا بر انچه ازاستاد یادگرفتم:

      ما ادما یه سری رفتار داریم که این رفتارها ناشی از عادت هایی که داریم و این عادت ها ناشی از باورهایی هستند که در ذهن ما ثبت شدند، 

      مثلا من باور کردم که اگه ساعت یازده غذا نخوردم ضعف میکنم اگه چیز ترش بخورم ضعف میکنم اگه غذا ابکی بخورم سیر نمیشم اگه صبحانه نخورم اصلا نمیتونم دووم بیارم و…. حالا مغزم مثل علامت سوال شده که خدایا چقدر باور اشتباه تو مغزم ثبت شده و چجوری باید این باورهارو تغییر بدم تا به سلامتی و زیبایی و ارامش برسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار خدیجه علیزاده
      1403/08/13 20:04
      مدت عضویت: 29 روز
      امتیاز کاربر: 690 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 259 کلمه

      با سلام  به رفتارهای تکراری که ما انجام میدیم عادت میگن حالا بعضی عادتهای صحیح هستن و بعضی اشتباه در مورد غذا خوردن من عادتهای اشتباه زیادی داشتم و دارم که انشالله سعی در برطرف کردنشون دارم اولین عادت اشتباه من تند تند غذا خوردنم هست که بیشتر به خاطر شغلم بوده توی شیفت و شلوغ بودن و وقت نداشتن یا وقتی کار زیاد دارم یا موقعی که بچه کوچیک داشتم اصلا نمیفهمیدم چی میخورم

      دومین عادت بد من نون خوردن زیاد با غذا بود که خیلی کمترش کردم و من عاشق  نون خوردن هستم

      عادت بد دیگه ای که باعث اضافه وزن من شده این بود که غذایی اضاف میومد میخوردم میگفتم حیف این دو تا قاشق رو دور بریزم 

      عادت بد دیگه من از غذاهای سالم هم زیاد استفاده میکردم مثلا یه عالمه خرما یا میوه میخوردم اما الان خیلی کمش کردم  وولی خوب الان که فکر میکنم میبینم افراد متناسب مثل ما زیاده روی نمیکنن مثلا دوست من میوه تعارفش میکنم فقط یکی برمیداره شیرینی میگه فعلا میل ندارم یا همکارم کم غذا میخوره میگه میل ندارم یا میگه بسه دیگه خیلی خوردم در صورتی که اصلا چیز زیادی نخورده اجیل همین جور یه مشت فقط میخوره بنظرم اینا عادتهای خوبی هستن یه داداش داذم خودشو میکشه دو کیلو چاق میشه دوباره لاغر میشه بهش میگم غذا بخور میگه میل ندارم ولی من همیشه به همه چی میل داشتم ولی الان دیگه تصمیم دارم ذهنم رو لاغر کنم و کلمات صحیح رو بهش یاد بدم مثل میل ندارم عالیه خیلی ممنون از شما پر از نور باشید نور خدا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا رحمانی
      1403/07/28 15:47
      مدت عضویت: 106 روز
      امتیاز کاربر: 575 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 275 کلمه

      به نام خدا .

      با سلام اول از همه خدا رو شاکرم که مرا با مسیر آشنا شدم .این فایل خیلی خیلی به من کمک کرد تا مفهوم لاغری با ذهن رو بفهمم من یاد گرفتم که ما باورهای غلطی  داریم که باعث رفتار های غلط در من میشه که این این رفتار ها باعث عادت میشه و این عادت ها باعث چاقی من میشه پس نتیجه میگیریم که باید این باورها رو که باعث عادت شده رو تغییر دهیم و عادت ها رو حدف کنیم تا لاغر شویم .من به شخصه خیلی عادت های غلط دارم که عامل چاقی خودم میدونم 

      ۱.من عادت کردم به اینکه اول از همه تند تند غذا میخورم انقدر تند که اصلا نمی‌فهمم چقدر غذا خوردم .

      ۲ .من عادت دارم که اگه غذای بچم میمونه بخورم چون میگم حیفه اصراف میشه .

      ۳ .من  عادت کردم که انقدر غذا میخورم که تا خر خره پر میشه در صورتی که سیر شدم .

      من عادت کردم وقتی مهمونم میگم بزار بخورم حالا یه امشبی فقط 

      .

      من عادت کردم چون مثلا دورهمی هست و اگه قلیونی میکشیم تنقلات میخورم چون میگم قلیون فقط با تنقلات خوبه .

      ولی الان میدونم که این عادت ها باعث چاقی من شده و خیلی از افراد متناسب رو دیدم که همین کارا هایی که در من یک رفتاره و عادت اشتباه هست رو اصلا نداره مثلا دوست خودم تو دورهمی زیاد تنقلات نمیخوره و خوش اندامه یا اینکه در خانواده میبینم اگر غذای بچه ی کسی میمونه مامانش اصلا اونو نمیخوره و متناسبه و خیلی چیز های دیگه .پس ما باید عادت های خود رو حذف کنیم .از استاد هم تشکر میکنم که ما رو در این مسیر همراهی میکند 🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/07/15 13:16
      مدت عضویت: 88 روز
      امتیاز کاربر: 2755 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 792 کلمه

      گام چهارم از دوازده گام برای لاغری وقتی رژیم میگیریم نتیجه رو تحت فشار میذاریم و تغییر عادت نداریم. در واقع باورهای اشتباه هنوز سر جاشون هستن.بعضی وقت ها میری باشگاه می‌بینی بعضی از افرادی که میان اصلاً از ورزش خسته نمی‌شن حالا به خاطر عضله سازی اومده می‌خواد ورزشکار بشه یا اصلاً اومده برای درمان و خسته نمی‌شه ولی تویی که برای لاغری رفتی خسته میشی و حتی گاهی سعی می‌کنی که از زیر کار در بری و بعضی از جلسات نری ورزش. پرخوری رو با اشتها اشتباه نگیریم پرخوری عادته.چاق اصلا نمیتونه بگه میل ندارم! اما لاغری با ذهن که انجام بدی خودت حس می‌کنی میل نداری و پرخوری نمیکنی.همه‌ ی ما باورها و بهانه های برای چاقی خودمان داریم که مرتبط با عوامل بیرونی است اعم از ازدواج ، بارداری ،مصرف دارو ، ژنتیک و…با قدرت ذهن میشه لاغر شد ولی چه جوری ؟اول اینکه ما باور کنیم قدرت ذهن چاق شدیم . پس وقتی با قدرت ذهن چاق شدیم می‌تونیم همین مسیر رو برعکس برگردیم.ما خودمون مقصر چاقی خودمون هستیم ،چاقی محصول عادات ماست عادات یکسری رفتار است که هرروز تکرار میشه یک عادت نیست ها یک رفتار اشتباه نیست یک رفتار یا تو رو چاق نمیکنه یا این قدر چاقت نمیکنه.با یک نخ سیگار اتفاقی نمی‌افته اما وقتی شد عادت بیست سی سال….چندین و چند بسته … نتیجه خودش رو نشون میده. اندک اندکاز عادت کوچک شروع شد…طی چند ماه از یک نخ رسید یک بسته حتی قهرمان شدن هم بخاطر عادت است قهرمان المپیک یک شبه قهرمان نشد …پس همونجوری که یک شبه چاق نشدیم یک شبه هم لاغر نمی‌شیم و باید صبور باشیم و عاداتمون رو درست کنیم..برای درست کردن عادات باید ذهنمون رو درست کنیم.میزان مصرف مواد غذایی یا نوع اون بین چاق و لاغر مشترک است…بذارین اینجا یه مثال از خودم بزنم. که ببینین حتی گاهی وقت‌ها لاغرها مواد غذایی می‌خورند که چاق‌ها نمی‌خورندیکی از نزدیکان من خیلی لاغره باور کنین اسم غذاهایی رو میگه اسم خوراکی‌های رو میگه که من تو عمرمم نشنیدم و این همه اینا رو می‌خوره‌ها… مثلاً فندق ماکادمیا 😁ساندویچ فلان فلافل بهمان خورشت ایکس کباب ایگرگ صبحانه ی کافی شاپی (😮‍💨حسودیم شد)چه تو فست فود چه مثلاً تو آجیل و اینا چه تو میوه‌جات چه تو شیرینی جات اصلاً خیلی از چیزایی که اون تا حالا خورده من تا حالا نخوردم… پس اگر به خوردن بود و من الان ۸۲ کیلو هستم اون احتمالاً باید ۱۸۲ کیلو می‌بود…

      اما مسئله سر اینه که اون کنترل شده می‌خوره اونقدی می‌خوره که اون علاقه و اشتیاقش برطرف بشه ولی من چون یه چیز جدیده دیگه تا تهش رو در میارم..

      عادت یه فکر ساده است که میشه عادتما چاق‌ها شانس آوردیم چرا به خاطر اینکه می‌تونیم خیلی از چیزها رو تجربه بکنیم مثلاً ما می‌تونیم کاهش وزن رو تجربه کنیم کاهش سایز و اینکه بخواهیم بریم لباس‌های جدید بخریم و از این مسیر لذت ببریم و اینکه به خاطر همین چاقی ما به یک سری آموزش‌ها دست پیدا کردیم که خیلی از افراد لاغر اصلاً باهاش آشنایی ندارنداونا از لاغری لذت نمی‌برن یه اندازه ما.☺️☺️☺️☺️تمرین این جلسه این بود که:الف. عادت غذایی رو پیدا کنب.تمرین کن بگی میل ندارم و پرخوری نکن .خب تمرین دوم که یه چیزیه که تو طولانی مدت می‌خوام انجامش بدم.اما در مورد تمرین اول: به خاطر عادت داشتن به رژیم گرفتن یه مدت یه چیزی رو نمی‌خورم بعد قحطی زده می‌شم ولع پیدا می‌کنم چند برابر می‌خورم به خاطر اینکه اسراف نشه ته مونده غذای بچه‌ام رو می‌خورم یا غذای خودم رو حتی اگه سیر باشم تا ته می‌خورم به خاطر اینکه شوهرم تنها غذا نخوره باهاش سر سفره می‌نشستم البته از وقتی لاغری با ذهن شروع کردم این عادت رو کنار گذاشتم اگر سر صبحانه باشه و نخواد تنها باشه من یک لیوان چای تلخ کنارش می‌خورم ولی اصلاً خودم رو مجبور به خوردن صبحونه نمی‌کنم قبلاً عادت داشتم حتماً سر ساعت‌های خاصی باید غذا می‌خوردم چه گشنه بودم چه نبودماگر چند جور غذای خوشمزه سر سفره بود حتماً حتماً از همش می‌خوردم امکان نداشت چیزی از غذا رو دور بریزم و تا ته همه چیز رو می‌خوردم حتی اگر مونده بود زیادی بود چرب بود سوخته بود…

      فکر می‌کردم سالاد هیچ ضرری نداره بنابراین خیلی خیلی زیاد می‌خوردم.در خونه‌ای که من توش بزرگ شدم منظورم خونه پدریمه خیلی خوراکی همش جلوی دسته یعنی همیشه کیک و کلوچه و بیسکویت و تخمه و آجیل و شکلات و همه چی همش رو اپن حاضر و آماده است که من فهمیدم وقتی اینا رو از جلوی چشم برمی‌داری بیخود و بی‌جهت بهشون ناخنک نمی‌زنی و واقعاً وقتی که هوس بکنی سراغشون میری و میری از تو کابینت در بیاری تازه اگه حوصله داشته باشی در بیاری و پشیمون نشی😁😁

      کی حال داره دست بکنه ته کابینت 🤣

      خیلی وقت‌ها به حرف مغزم گوش می‌دادم نه به حرف دلم دلم سیر بود ولی مغزم به خاطر استرس به خاطر ناراحتی به خاطر اضطراب به خاطر صبانیت فقط می‌گفت بخور🧐

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا آقچه لو
      1403/06/11 14:24
      مدت عضویت: 174 روز
      امتیاز کاربر: 5660 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 133 کلمه

      به نام خدای مهربان

      سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان. یخورده با تمرین این جلسه مشکل داشتم اما با خوندن کامنت بچه ها کامل متوجه منظور شما شدم.

      عادتهای چاق کننده:۱,وقتی گرسنه نیستیم میخوریم ۲,وقتی حوصلمون سر میره میخوریم.۳,بخاطر احساس رضایت دیگران گند میزنیم به احساس رضایت خودمون و میخوریم ۴,تو تفریحات باید حتما بخوریم5,شادی و غم مساوی با خوردن در حالی که خیلی ها هستند تو شادی و غم اصلا میل به غذا ندارن. 6,با شوهر غذا میخوریم تا تنها نباشه.7,بعد از غذا بلافاصله میخوابیم بعد از غذای ظهر.8,جلوی خوراکی های خوشمزه نه گفتن وجود نداره9, یک شب عشق و حال و خوردنه. 10,غذا پولشو دادی حیفه(باور کمبود).

      وای که چقدر خوب بود این تمرین و این جلسه و کامنت دوستان و شناسایی عادتهای اشتباه

      حالا از خودم میپرسم آیا واقعا گرسنه ام یا نه؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار golestan2222
      1403/05/27 22:10
      مدت عضویت: 1556 روز
      امتیاز کاربر: 18039 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,763 کلمه

      قدم چهارم – مرحله ی اول ( داستان عادتها)

      با سلام 

      خب این جلسه برای من یک آگاهی خاصی داشت که مرا دگرگون کرد که عادت چیست! تفاوتی که در این دیدگاه و دیدگاه خودم دیدم ، این بود که من مسئول عادتهام هستم و اینکه چرا بعضی وقت ها طفره میرم یا وقتی یا حتی میخوام عادت بعضی افراد رو به وجود بیارم و حس نا امیدی و رها کردن میکردم ، پس به خاطر باورهام بوده . 

      پس باورها نقطه ی شروع آفرینش است . تصویر سازی هم از فکر میاد و من وقتی در ذهن میسازم بدن و احساسم در اون مدار قرار میگیره ولی تا زمانی که تصویر سازی میکنم . عادتها و رفتارها در یک چرخه ی تکراری قرار میگیرن . اگر چیزی را در بیرون تجربه نکردم ، یا خواستم و دربیرون ندیدم ، به خاطر باورم هست . این آگاهی چقدر مفهوم خاصی داره ، بو و تجربه ی خاصی از زیستن میده . عادتها از باور من به وجود می آید و باور من از یک فکر و یک فکر تکرار میشود . ولی یک فکر هم به خودی خود قدرتی ندارد و قدرت را زمانی میگیرد که من به آن توجه کنم . مدیر عامل یکی از شرکتهای بزرگ دارویی در ایران برای ما در حال سخنرانی بود و میگفت تمام اخبار ایران و جهان را دنبال نکنید ! جمله ش برام تفسیرش این بود که چقدر دوست داره نااگاه باشیم ، پس حتما وصله ! ولی الان مفهوم این حرف را میفهمم و درک میکنم . ما ذهنمون رو متوجه محدودیت ها میکنیم ، حتی رسانه هم که دروغ میگوید ، چون در واقعیت نمیبینیم ، بازهم توجه به اون کمبود ها میکنیم . پس این یک ورودی برای فکر است و جالبتر که بشر همیشه علاقه به اتفافات بد ، شکننده و ناراحت دارد ، چون تعداد view  ها بالا میرود . یاد فیلم های توخالی ترکیه افتادم که همه به هم خیانت میکنند و مردم جذب دیدن این خیانت ها میشوند و شروع به حرف و تحلیل هم میشوند ، ولی فیلمی تا الان به چشم من نخورده که از پیدایش یک انسان سالم و شاد نشون بده و در اخر هم یک رابطه ی خوب و مرگ و ارامش خوبی داشته باشه و مردم هم مشتاق دیدن ان فیلم بشوند . شاید ذهن ما عاشق دیدن محدودیت هاست ، مثلا بوی دوست داشته نشدن ، بوی خیانت ، بوی حسرت ، بوی بی اعتمادی ، بوی حسادت ، اینها همیشه مورد توجه ما بوده (برای برطرف کردن آنها)و توجه به این مورد ها یعنی جذب بیشتر این کمبود ها و جالبتر برای هرکدام از خواسته هامون با انجام یکسری کارهای بیرونی ، کمی نتیجه رو تغییر میدادیم و لی درآخر به مرحله ای میرسیدیم که میگفتیم دیدی گفتم ؟! تو از پسش برنیومدی ؟ یا دیدی گفتم ؟ دنیا پر از ظلمه و … هیچوقت این طور به مساله نگاه نکرده بودم که ایجاد عادتهام هم از فکر میاد . فکر میکردم یاد گرفتم ولی اونقدر عمیق نشده بودم که چرا نمیتونم عادتهای مخرب را ترک کنم . یک نفری به مدت چند سال روی خودشناسی و مدیتیشن کار میکرد و به مرحله ای از عشق به خود رسیده بود که گفت :” وقتی گفتم که دیگر سیگار نمیکشم ، دیگر نکشیدم ! وسالها از اون حرفی که زدم گذشته و هیچوقت برنگشتم ” تحلیلش درذهن من  ساده و خیالی اومد ، چون من افراد سیگاری زیادی دیده بودم ، که نمیتوانند این عادت مخربشون رو ترک کنند ، مثل ذهن چاق ما که یا تصمیم میگرفتند که این سرنوشت ماست و خو میگرفتند یا شروع به جنگ و در این میون نتیجه های مثبت موقتی هم میگرفتند  . پرخوری یک اختلاله ، همانطور که سیگار کشیدن یک اختلاله .  وقتی شروع به قلم میکنم ، رشته افکارم متصل است . چون در این دنیا همه چیز به هم ربط دارد . پرخوری هم اختلال است ! خوردن ضروری است ولی پرخوری اختلال است . همیشه فکر میکردم پرخوری به خاطر عادتهایی که من مسیول انجام ان هستم اتفاق می افتد ولی من مسئولش نبودم ، بلکه به طریق دیگری مسئولش بودم و اون هم توجه به افکاری بود که نتیجه ی نهاییش این بود . البته در زمان کودکی من فیلتر دریافتی نداشتم ، گرچه در بزرگسالی هم ندارم ! این افکار در محیط بود و ترس مادرم و توجه من به سمتی که مادرم ازش ترس داشت ، به من یاد داد که چگونه چاق باشم و بدن متناسب خوش فرمم را به سمت خلق چاقی بیشتر بردم . ولی خب این ناخوداگاه بود ، به نظرم اگر با تغییر یک فکر و زندگی کردن در آن فکر و صحبت کردن درباره ی آن و فیلترهای ورودی گذاشتن که چه نتیجه ای را میخوام خلق کنم ، خیلی مهمه . پس من مدتی هم سر سرکوفت زدن به خودم بودم که چرا من نمیتوانم میلم را کنترل کنم وحتی در جنگیدن با نتیجه ی وزنم ، همیشه یک راه دررویی بود که با وجود مراقبت زیاد ، یهو میدیدم یک مدت بعد چاق شدم . 

      خلاصه ی داستان عادت : 

      ورودی اطلاعات از طریق محیط اطراف – > توجه کردن من به اون افکار – > تجربیاتی دربیرون میبینم و به این فکر ربط میدم و مهری بر تاییدش میشه ، چه به غلط یا درست – > فکر درونی شده و بارها تکرار میشه – > تبدیل به باور – > باور مثل یک کد است که در صورت قرار گرفتن در اون شرایط شروع به فعال شدن میکنه (کسی که باور داره چاقیش طبیعیه ، یعنی الان درچرخه ی فعالش است)- > ایجاد رفتار و باتغذیه رسانی از طریق باور ، موتور رفتار شروع به چرخش میکنه – > چرخش مکرر رفتار ، عادت را تشکیل میدهد که باعث میشود بدن برای اقدام انجام ان کار ، انرژی کمتری صرف کند  . واسه همینه برای اولین بار کاری را که میخواهیم انجام دهیم ، به نظر سخت میاد چون بدن برای اون رفتار که عادت نشده باید صرف انرژی کند . و به کارهایی علاقه دارد که برایش انرژی و زحمت نداشته باشد . پس انجام کارهای تکراری برایش انرژی و زحمتی ندارد . 

      (عادتهای چاق کننده ی من ) 

      • من به طور غیرارادی دوست دارم اول صبح را قهوه با شکر بخورم و برام سخته که روزم با یک نوشیدنی گرم کافیین دار شروع نشود . 
      • من وقتی پای کاری میشینم یا ذهنم درگیره باید یک نوشیدنی شیرین بخورم تا کمی از استرسم کم کند . 
      • وقتی ذهنم خالی است یا خسته است ، پاداشش خوراکی است . و هر زمان که کاری نداشته باشد و بخواد تایمش را پر کند ، میگوید چه بخورم ؟ 
      • وقتی تلفن حرف میزنم و حواسم نیست اگر چیزی دم دستم باشه ، در دهنم میکنم و میخورم .
      • وفتی مهمانی میرم ، دوست دارم یه بار امتحان کنم حتی اگر سیر باشم . 
      • وقتی بیرون میرم ، قکر میکنم خیلی کمش در حد یک آبمیوه باید برای خودم چیزی بخرم و بخورم . 

      چون قدرت موادغذایی را ازش گرفته ام واقعا هم باید از بین میرفت این باور : چون من با همان مواد غذایی لاغر کرده بودم و خب رد معتبری بود و حتی با پیدا کردن سیگنال سیری و خوردنم هم تونستم کمی از وزنم را کم کنم بدون اینکه موادی را ازخوردنش محروم کنم . من هوس زیاد میکنم و دوست دارم بخورم وخیلی وقتها سیرم ولی میتونم به غذا فکر کنم و بخورم . من الان شکلات را عامل چاقیم نمیدانم چون امروز بعد از ماه ها که به یاد اوردم که مواد غذایی چاق نمیکند ، شیرم را با یک شکلات خوردم ولی برام عادت نشده ، فقط ترجیح دادم امروز بخورم ، اینکه به خاطر ترس از چاق شدن اقدام نمیکردم و الان بدون توجه به این مساله اقدام کردم ، پس یک فرمول اشتباه درست شده . مساله ی اصلی  من ، وقتی به روزم توجه میکنم و ببینم پیام بدنم چیست ،مساله ی  میل به خوردنم هست ! وقتی تاحدی پر میشود ، stop  میکند ولی در مدت کوتاهی چیز دیگری هوس میکند . این حس ، حس رفع گشنگی نیست . غذا در ذهن من = با لذت شده است . ذهن من میل به خوردن دارد . اما یاد گرفتم ، افکارم را میبینم بدون واکنش احساسی ولی دلیل میلم به خوردن را نمیدانم . خب اگر عادت چیزی هست که از یک باور نشات میگیرد ، چه برخوردی با این عادت بکنم ؟ من میل به خوردن دارم .ممکنه این هم یک باور باشد ؟ میتونم انتخاب کنم که نخورم ولی انتخاب کردن من، میل من به خوردن را کم نمیکند ، زمان بعد دوباره خودش را نشان میدهد .پس از جایی دارد آبیاری میشود . امیدوارم یاد بگیرم که چه رفتاری درمقابل این عادت داشته باشم . 

      یکی ازعادتهام :  به خوردن زیاد فکر میکنم و حتی اگر احتیاج به خوردن نداشته باشم ، میخورم . به احتمال زیاد از یک باور فعال بنیادی درحال آبیاری هست . من خودم را به این دوره میسپارم و امیدوارم بتونم این مساله منشاش هرچیری که هست ، در درونم حل شود . 

      فدم چهارم – مرحله ی دوم ( میل به خوردن ) 

      • من یکبار واقعا میل به خوردن نداشتم ، اونم زمانی بود که در حال مهاجرت بودم و  اینده ی من به یک امتحانی متصل بود و به شدت برای من مهم بود و اگر قبول نمیشدم ، باید به کشور برمیگشتم . به شدت تحت فشار بودم و دقیقا در دوهفته ی باقی مانده اینقدر ترس زیاد بود که انگار بدن من در حالت بقا رفته بود و نمیتونستم هیچی بخورم . اصلا نمیتونستم فکر کنم ومثل ربات هر دقیقه میخوندم وحتی توخواب مطالب توخوابم مرور میشد و من اون مطالب را میخوندم انگار و صبحم ساعت 6 تا 12 شب عین عقربه ی ساعت جلو میرفتم . برام چالش سختی به نظرم میومد و در این چند هفته که ذهن من درگیر هیچ چیزنبود حتی خوردن ! من وزن زیادی کم کردم . تنها استرسی بود که مرا فقل کرد وگرنه استرس های دیگرم از اون نبودند و ولی تا قبول شدم و تموم شد . به مرور دوباره مثل همیشه چاق شدم . 
      • یکبار هم هیجان کاری را داشتم که اونقدر اون کار برام جذاب بود که هرلحظه کار کردن در ان کار را از خوردن ترجیح دادم و کمی وزنم کم شد . 

      همه ی این ها هم نتیجه  موفت بود . 

      مساله ی اصلی من میل به خوردن است . بارها به خودم گفتم نخور و حس و حال بدی درمن ایجاد کرده . بیشتر وفتها موفق نشدم و بعضی وفتها برای ترس از نتیجه تونستم که نخورم . اینکه این کلمه را زمانی که سیر هستم ، امتحان میکنم و نتیجه را در قدم های بعدی خواهم گفت . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1403/05/11 09:11
      مدت عضویت: 1728 روز
      امتیاز کاربر: 13074 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 664 کلمه

      به نام خدا 

      سلام و درود به دوستان و استاد عزیزم 

      عادت های چاق کننده :

      عادت‌های زیادی دارم که همون عادت‌ها باورهای رو در من به وجود آورده 

      که منو رو به سمت چاق شدن سوق داده است 

      من همیشه عادت دارم که وقتی سیر هستم هم همراه با بقیه موقع ناهار غذا بخورم 

      من عادت دارم به غذاها ناخنک بزنم 

      من عادت دارم ریزه خواری کنم

      عادت دارم هر روز برنج بخورم 

      عادت دارم اگه شیرینی دیدم نه یکی نه دوتا و چند تا از اون شیرینی ها رو بخورم 

      من عادت دارم همراه چای خرما یا بیسکویت 

      یا هر جیزی 

      فقط شیرین باشه 

      عادت دارم به نون زیاد خوردن 

      عادت دارم به پرخوری 

      عادت دارم تا جایی غذا بخورم که بعدش حالم بد بشه 

      من خیلی ریزه خواری و پرخوری داشتم چند ماه پیش  و معده درد هم داشتم 

      و رفتم دکتر برای معده دردم 

      و یه لیستی بهم داد که این غذاها رو خورم 

      و چون دکتر دستور داده بودن تونستم به راحتی 

      خیلی چیزها رو نخورم 

      و یک عادت جدید در خودم به وجود اوردم 

      میخام بگم که آدم دست خودشه میتونه به راحتی یه عادت رو حذف کنه 

      مثلا من دیگه ریزه خواری نکردم خیلی چیزها رو نخوردم 

      و اصلا برام مهم هم نبود 

      پرخوری هم حذف شد 

      و حالم هم خیلی بهتر شد توی این دو ماه 

      به راحتی عادت های بد و ترک کردم 

      در صورتی که اگه دکتر پیشنهاد چیزی برای خوردن و نخوردن نداده بود من هنوز به عادت هام ادامه داده بودم 

      استاد بعصی چیزها رو نخوردن بخاطر معده درد هم رزیم حساب میشه؟

      من همش فکر میکردم این یه رزیمه 

      و من  بعد از دو ماه  اومدم مسافرت 

      الان تو مسافرت این طرز فکر رو دارم 

      که الان که اومدی مسافرت بخور راحت باش 

      دیگه پیش نمیاد از این فست فودها 

      بخور خیلی خوشمزه هستن 

      تو مسافرت اشکال نداره 

      بخاطر باورهای که از مسافرت دارم 

      یه عادت های در من به وجود اومده که منو ترغیب به خوردن میکنه 

      از روزی که اومدم مسافرت باز ریزه خواری ها پر خوری ها فست فود خوردن و شیرینی خوردن و اضافه بچه ها رو خوردن شروع شده 

      و هر بار به خودم قول میدم که از فردا دیگه شیرینی نمیخورم اینو نمیخورم 

      ولی باز هم به قولم عمل نمیکنم 

      امروز فهمیدم که باور اینکه مسافرت اومدن باید بخوری لذت ببری 

      بیخیال همه جی 

      این باور عادت های رو در من به وجود آورده 

      که خلاف میل من هس و من نگران این رفتارم شدم 

      و میتونم از امروز یکی یکی عادت هام رو بزارم کنار 

      مثلا دیگه امروز خرما رو چند چندتا نخورم 

      میتونم یه دونه بردارم 

      یا ریزه خواری نکنم 

      و تا زمانی که گشنه نشدم غدا نخورم

      و تکرار این رفتارها به عادت تبدیل میشه 

      مگه عادت چیه ؟.تکرار یه رفتار رو بهش میگن عادت 

      من از امروز این رفتارم رو تکرار میکنم 

      ۱-ریزه خواری نمیکنم ۲-با چای شیرینی یا شکلات نمیخورم ۳-چای اصلا نمیخورم چون برای معده‌  ام خوب نیس 

      ۴-به اندازه نیازم غذا میخورم 

      به مدت چند روز تکرار کنم به عادت تبدیل میشه 👍

      استاد یه باور دیگه دارم که امروز متوجه شدم که جرا با نخوردن من سرم درد میگیره

      امروز فهمیدم این باور هستش 

      که من اگه غدا نخورم سرم درد میاد 

      چه جوره تو رمضون یا بعصی روزها من اصلا کلی از ساعات روز چیزی نمیخورم سرم درددنمیاد 

      ولی بعصی روزها سردرد میگیرم 

      پس سردرد من از باور به نخوردن هستش 

      چون نخوردی حالا وقتشه سرت درد بیاد 

      یا وقتی میرم بیرون برای خرید میگم بیرون رفتن سر منو درد میاره و 

      بیشتر اوقات وقتی میرم بیرون سرم درد میاد 

      چون باور هستش و باور به موقع میاد بالا 

      چرا برخی افراد به راحتی از کلمه میل ندارم استفاده می‌کنند ولی شما از این عبارت استفاده نمیکنید؟

      چون ما همیشه میل داریم به خوردن😃

      به ما یاد دادن هر جیزی بهتون تعارف کردن بردارین 

      و هر بار که سیر هم باشیم چیزی تعارف کنند برمی‌داریم میگیم بعدا میخوریم 

      و اصلا از این کلمه خیلی استفاده نکردم 

      کلمه ی میل ندارم برای افراد متناسب راحت و اسونه 

      و به‌راحتی نه میگن و نمیخورن 

      و از اصلا تو فکرش هم نمیرن 

      ولی ما اگه بگیم میل نداریم همش تو فکرش میریم کاشکی برداشته بودم چرا برنداشتم 

      چرا گفتم میل ندارم 

      این جمله برای افراد چاق کم پیش میاد که بتونه بگه 

      چون تمام ذکر و سر خوشی افراد چاق خوردن هستش 

      و در هر شرایطی میخاهیم از خوردن لذت ببریم 

      استاد ممنون و سپاس بابت فایل های عالیتون🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مجید رضایی
      1403/04/24 21:26
      مدت عضویت: 135 روز
      امتیاز کاربر: 240 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 112 کلمه

      با سلام احترام واقعا مواجه شدن  با میل ندارم کار سختی به باور این باید به این برسم که اگر اشتها ندارم و سیر هستم مواد غذایی استفاده نکنم و عادت داشتم بعد از غذا خوردن برای هضم غذا میخوابیدم سنگین میشدم ، ولی شروع کردم بعد وعده غذایی نخوابم لاغرها بعد غذا نمیخوابن و تحرک دارن و الان هم عادت کردم هر روز صبح پیاده روی و ورزش کنم و عادت میکنم پر خوری نکنم و تمرین میکنم سپاسگزارم از استاد عزیز و از اینکه مطلب خواندین متشکرم لاغر شدن برام لذت بخش داره میشه امیدوارم شما عزیزان هم لذت ببرید از تغییر عادتهای غلط به عادتهای با ارزش با تشکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار محمد میم
      1403/04/23 00:29
      مدت عضویت: 145 روز
      امتیاز کاربر: 8020 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 578 کلمه

      به نام خداوندی که عاشق ماست

      سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان عزیز

      اولین نکته ای که واقعا به نظر من رسید بعد از دیدن و بررسی این گام این بود که

      به چه کسی گوش می‌دهید؟؟؟!

      واقعا به چه کسی گوش میدم، چطور به خودمون اجازه می‌دهیم هر فردی فرمول های ذهنی مارو دستکاری کنه و تغییر بده

      چه در زمینه لاغری چه در زمینه ثروت و روابط و هر خواسته ای که داریم

      نکته ای که برای بنده خیلی روشن شده این هست که وقتی به فرد درست گوش بدید

      صدا اون فرد و صوت باعث ایجاد افکار در مغز ما میشه،اون افکار تکرارمیشه و تکرار میشه(میشه با تکرار اون تلقین و صحبت باشه) و این فکر فرمول سازی می‌کنه و در نهایت با توجه به اون فکر تصمیم میگیریم و رفتار میکنیم

      رفتار هم تکرار و تکرار میشه و در نهایت 

      «عادت» شکل میگیره

      سوال بعدی اینکه عادت های چاق کننده چیست؟

      عادت های هستند که ۱۰۰ درصد افراد چاق اون عادت رو دارن مثل:

      ناخونک زدن غذا

      ولع و اشتها خیلی زیاد برای غذا

      خوردن حتی پس از سیری

      ایجاد ترکیب های مخصوص هر فرد برای خوردن

      نون+غذا سر سفره

      کلوچه/شیرینی/کیک+چایی

      عادتی مثل خوردن باقی مونده غذا های بقیه

      خوردن غذا های دیگران بعد از اتمام غذای خود

      ریزه خواری 

      پرخوری 

      این مورد رو نمی‌دونم ولی خودم دارمش اینکه همش در یخچال رو باز میکنم و میگردم بهر امیدی و بهر خوراکی

      خوردن به هر بهانه ای:تعارف کردن بده وردار(کسی دست باباشو رد نمیکنه که)

      وردار بخور مهمونیه،وردار بخور عروسیه(پول دادیم،کادو دادیم،حرف صد من یه غاز)

      هیئت بخور،چند تا هم اضافه بگیر خونه ببریم بخوریم(نکنه مسلمون نیستی نمی‌خوری نکنه قبول نداری!!!😐)

      رستوران سلف سرویس تا میتونی بردار بخور ۱۰ برابر پولشو گرفتن از ما فقط بخور 

      مهمونیه عیده بچها حواستون جمع باشه تا میتونید بخورید مخصوصا اگه موز آوردن،اجیل فقط پسته و بادوم هندی،شیرینی، تا میتونید بخورید ضربه اقتصادی بزنید

      مهمونی خونه فلانی داریم میریم خیلی وقته دعوت نکرده خیلی هم وضعشون خوبه بریز بپاش دارن،فقط بخورین

      این کال تو اکشن ها و توجیهاتی هست که ذهن مسموم به چاقی برای اقدام میاره دقیقا مثل فردی که از درس بدش میاد و به هر روشی فرار می‌کنه این هم به هر روشی میخواد به تارگتش که چاقیه برسونه خودش رو

      عادت های چاق کننده من

       ساندویچ باید دو نون بخورم اصلا راه نداره

      بعضی مواقع و نه همیشه با غذا نون بخورم

      همیشه سر یخچال هستم و دنبال جست‌وجوی چیزی هستم فکر کنم یخچال خونه ما گوگل باشه

      خوردن سس مایونز با ترکیب غذا ها 

      خوردن سس چه قرمز چه سفید با غذا هایی که معمولا با سس خورده نمیشن فقط برای طمع بهتر میخورم

      ساخت ترکیب های غذا توسط خوردم(کوچیک بودم شربت آناناس  رو با نون بربری میخوردم😐)

      تموم کردن غذا به هر قیمتی،حتی اگه غذای داخل بشقاب خودم نباشه مثلا یه تیکه نون روغنی که با کباب مونده و خورده نشده باید سهم من باشه

      وقتی آبگوشت میخورم بایدنون زیاد تلیت کنم (البته این رو خیلی مطمئن نیستم عادت چاقی باشه ولی احتمالش هست)

      و در نهایت میتونم بگم نمونه عالی برای تمام این عادت های چاق کننده دادشم هست

      همین امشب یه دونه بستنی خوردن بود و ۱۰ دقیقه بعدش کیک میخواست بخوره هر موقع

      به شدت پرخور تقریبا بیشتر خوراکی ها خونه رو میخوره 

      خیلی هم ریزه خواری داره

      همیشه سر یخچال هست و دنبال خوراکی 

      برای عادت نون خوردن با غذا یکی از دوستانم در دانشگاه رو میشناسم که همیشه خدا با خودش نون میاره و با غذا میخوره ولی لاغر لاغر 

      از برادرم  درباره چاقی ازش میپرسم 

      میخنده براش مسخرس!!

      اصلا معنی ندارد براش معنی ندارد و به همین شکل فرمول های ثابت مونده

      در نهایت مهمه که به چه کسی گوش میکنید چون مسیر شما رو تعیین می‌کنه

      از استاد عزیزم و دوستانم ممنونم 🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فریبا
        1403/04/29 23:46
        مدت عضویت: 761 روز
        امتیاز کاربر: 21430 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 253 کلمه

        سلام ب شما ب دوست عزیز 

        دلم خواست بنویسم ومن ب حرف دلم گوش دادم 

        این نکته رو توجه داشته باش ک هیچ کس قدرت نفوذ ب ذهن ما رو نداره ما خودمون اون ها رو باور کردیم هیچ کس قدرت اینو نداره ک ب زور ی باوری ی حرفی رو تو مخ ما بکنه 

        بدبختی ماحرا اینجاست بعد اگاهی وعمل نکردن میبینی کوخودت داری بخودت اسیب میزنی چقدر درد داره 

        شاید اونها یبار بما سیلی زدن اما ما با اون سیلی بدترشو هزاران بار بخودمون میزینم 

        میام میگن شاید بحث اراده هس بعد میگم چ اراده ای  اصلا بحث اراده نیس اگه بحث اراده باشه من از همه باراده ترم یا کدوم فرد لاعری برای متناسب بودن اراده کرده همت کرده همینطور خود ب خودی متناسبه زجری نمیکشه اما ما برای چاق بودن رنج میکشیم درد میکشیم روحمون تو عذابه  پس بحث چیه بحث فقط نبودن با هرلحظه هس نبودن با خودمون با غم هامون  من انگار اون خلا های دورنیمو با خوردن خاک میکنم 

        ی توصیه ای ک دارم  از افراد لاعز اطرافتون با این پرسشها ب نطر من فرمول جدید رو انگار داریم بهشون پیشنها میدیم واونها رو هم انگار ب شک وا میداریم ب هدایتشون ب این  مسیر من خیلی وقته خودم دیگه سعی میکنم ب دخترم نگم  

        دخترمن متناسبه خودش مدام یخچال باز میکنه ومیبینده  انگاربدون اینک اصلا چیزی بخوره 

        وخومون رو مقایسه کردن باعث میشه از خودمون بدنمون متنفر بشیم ک چرا اونها زیاد میخورن ما نمیخوریم پس بخوردن دیگران ب رفتار دیگران هم توجه نکن مگر برای اثبات باورها  

        ارزوی موفقیت دارم براتون

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار محمد میم
          1403/05/10 19:00
          مدت عضویت: 145 روز
          امتیاز کاربر: 8020 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 137 کلمه

          سلام وقتتون بخیر 

          خیلی ممنونم بابت نظر خیلی عالی که نوشتن،واقعا درسته و باهاتون موافقم،خیلی از افراد موفق رو دیوانه خطاب کردن یا بهشون پشت کردن یا مسخره کردن ولی اونها در برابر نفوذ منفی دیگران یا نگرش منفی اونها بسیار بسیار مقاوم بودن،چون به مسیرشون و به خودشون ایمان دارن،من حقیقتش این مشکل عزت نفس و اعتماد به نفس رو دارم که میدونم با لاغر شدنم خیلی کم میشه و رفع میشه و قصد دارم از مطالب سایت به تناسب فکری رسیدن و به رشد و پیشرفت توی هر زمینه استفاده کنم چون ما از کودکی خیلی فرمول غلط داخل رهنمون بارگذاری شده، که به جرئت میگم۹۹ درصد اونها توهمی بیش نیست

          اگه این پیام رو خوندید ممنون میشم از تاثیر لاغری روی عزت نفس و اعتماد به نفس بگید چون من روی این مورد چالش زیادیی داشتم

          ممنونم🙏🏻

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار golestan2222
        1403/05/27 22:46
        مدت عضویت: 1556 روز
        امتیاز کاربر: 18039 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 209 کلمه

        با سلام 

        اینقدر خوب عادتها را نوشتین که متوجه شدم من هم چندتا از این عادتها رو دارم . 

        مخصوصا من هم تا میام خونه یا ذهنم بیکاره یا خسته ام در یخچال را باز میکنم و دنبال چیزی میگردم که دلم نمیخواد بخورم و فقط باز میکنم و میبندم ، بدون اینکه چیزی بردارم . حس کردم شاید این عادت من نشانه ای داشته باشد که کامنت فریبا خانم را خواندم که بعضی وقتها برای جبران خلا ها و کمبودها سعی در پر کردن اون جای خالی داریم که برای من پیام ارزشمندی داشت . 

        درخصوص عزت نفس هم که صحبت کردید ،شاید یک دلیلی باشه ولی اصلیش نیست ، چون عزت نفس برادر منم صدمه خورده و ما در یک خانه بزرگ شدیم و او متناسب است و من اضافه وزن دارم . در اصل مفهوم عزت نفس خیلی ریشه ای و گسترده است . 

        همین که با این دید و با نوشته ی قوی ،شروع به حرکت کردید ، قطعا به شرایط و دستاوردهای بالاتری نسبت به الان را در اینده  تجربه میکنید . چون تغییر اصلی ،در  سفر به درون است و در این سفر ، شناخت خودمون و اجزای بدنمون و هوشمندی این سیستم خیلی در درک و جهانبینی  و رسیدن به  بینش والاتر کمک میکند .

        موفق باشی 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا آقچه لو
      1403/04/16 10:33
      مدت عضویت: 174 روز
      امتیاز کاربر: 5660 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 330 کلمه

      به نام خداوند جان و دل 

      سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان 

      می‌خوام بگم که دوره دوازده قدم واقعا عالی هست و به نظرم هر کسی واقعا با همین دوره اگر بارها بارها مطالب را دوره کند و تمرینات آن را انجام دهد میتواند متناسب شود چون آگاهی ها و اطلاعاتی را به ما میدهد که واقعا عالی و درجه یک هست .من قبلنا واقعا سابق نداشته که بگم میل ندارم ولی بعد از گذراندن یک دوره دوازده قدم به راحتی میگم میل ندارم مثلا همین دیشب رفتیم کافه محال بود من به بستنی بگم نه ولی به همسرم گفتم بیا به جا دوتا یدونه سفارش بدیم و باهم بخوریم یدونه آیس پک جز محالات بود به نظرم یک زمانی بعد تازه آوردن و من یکی دو قاشق خوردم بعد به همسرم گفتم خودت بخور من واقعا نمی توانم بخورم میام نمی‌کشه و نخوردم حتی قبلنا خواهرم بستنی اگر نمی‌خورد میداد به من ولی دیشب بهم گفت بیا بخور گفتم نه من واقعا میل ندارم برای خودمونیم سعید خورد مثلا قبلنا با خواهرمینا می‌رفتیم بیرون و از آن جایی که شوهر خواهرم متناسب هست همیشه می‌دیدم که یک سری چیزها را نمی‌خورد و جای تعجب داشت برام که چطور نمیخوره ولی الان میدونم چرا نمیخوره و خودم هم دارم یواش یواش به اون سمت کشیده میشم من عادت داشتم صبح ها ساعت هفت و نیم هشت نهایت صبحانه را بخورم ولی الان چند وقتی شده که از صبح بلند میشم حداقل تا ساعت دوازده میلی به خوردن ندارم و احساس سیری دارم حتی بعضی وقتها این سیری تا ساعت دو سه بعد از ظهر ادامه پیدا می‌کنه و من همچنان میل به خوردن ندارم و واقعا با تغییر باور عادت ها تغییر می‌کنه و یواش یواش به سمت متناسب تر حرکت میکنم چون این طبیعت بدن من هست که لاغر باشد و متناسب و هیچ قدرت خارجی توانایی چاق کردن یا لاغر کردن مرا ندارد و همه چیز در ذهن من هست خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بابت همه چیز 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 💖نرگس💖
      1403/04/09 16:28
      مدت عضویت: 223 روز
      امتیاز کاربر: 4460 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 805 کلمه

                           به نام الله مهربانم

      سلام و آرزوی یک عالمه حال عالی برای همه

      الهی شکر که باز هم دری از آگاهی به رویم باز شد

                          الحمدلله رب العالمین

      بحث امروز ما درباره عادت‌ها بود

      اول اینکه عادت‌ها واقعاً چی هستند؟!

      همون نقطه اختلاف انسان‌های چاق و لاغره،

      همون عامل چاق شدن یا عامل لاغر ماندنه،

      همون عامل پیشرفت یا عامل زمین خوردنه،

      عادت‌ها همون رفتارهایی هستند که قبلاً گفتیم ما نمی‌تونیم اون‌ها را انجام ندیم چون اصلاً دست ما نیستند و از باورهامون شکل گرفتن

      و اگه بخوای عادت ها را تغییر بدیم با فشار زیادی که به ذهنمون و جسممون وارد می‌کنیم فقط حال خودمون رو بد می‌کنیم

      وقتی ما باورمون این باشه که چاق می‌شیم و طبیعیه که چاق باشیم ذهن ناخودآگاه ما عادت‌هایی رو برای ما شکل میاره که جسم ما رو شبیه به باور ما کنه به این عادت‌ها، عادت‌های چاق کننده می‌گیم

      عادت ها از باور ما هستند که به وجود میان به طور کلی می‌تونیم بگیم که عادت‌ها مثل یک سیم رابط هستند که جسم ما رو با باورمون هماهنگ و شبیه می‌کنه و به هم متصل میکنه

      یعنی همونطور که استاد گفتن اگه ما از سه بخش (جسم- عادت – باور )تشکیل شده باشیم این عادت نقشش این وسط اینه که همان باور که( از توجه کردن ما به موضوعات و فکر کردن و صحبت کردن درباره اون‌ها )به وجود اومده رو الگوی خودش قرار بده و جسم ما شبیه همون الگو در بیاره

      پس حالا که معلوم شد من هیچ دخالتی در عادت‌ها نمی‌تونم داشته باشم و اگر داشته باشم فقط با خودم دارم جنگ می‌کنم

      می‌تونم باورهام رو تغییر بدم بقیه‌اش به عهده ذهن ناخودآگاه منه

      من با توجه کردن به لاغری و دائم فکر کردن به اون باور می‌کنم که می‌تونم لاغر بشم

      می‌بینم که ذهن ناخودآگاه من عادت‌هایی را در من شکل می‌ده که جسم من رو شبیه همون باور و انتظار من از جسمم در بیاره

      بدون هیچ درد و رنجی جسمم تغییر میکنه

      پس اینکه بارها تصمیم بگیریم که این عادت‌ها را عوض کنیم کاملاً بی‌فایده و الکیه

      تا کی می‌تونی با خودت بجنگی؟! تا کی می‌تونی با عادت‌هایی بجنگی که با اعمال فیزیکی هیچ وقت فرمول و دستورالعملشون عوض نمی‌شه و اون‌ها موظفند که به اون فرمول‌ها عمل کنند؟!

      از آنجایی که عادت‌ها به خوبی به دستورالعمل‌های فرمول خود عمل می‌کنند تا زمانی که اون فرمول و دستورالعمل تغییر نکنه عادت ما تغییر نخواهد کرد

      پس به جای اینکه تصمیم الکی بگیری که عادت‌ هات رو تغییر بدی دست به کار شو و فرمول هات رو تغییر بده

       مگه تو تصمیم گرفتی که پرخوری کنی یا چاق بشی؟!

      نیاز به تصمیم گرفتن نداره که بخوای لاغر بشی

      فقط باید فرمول‌ها رو عوض کنیم و اونوقت شاهد جسم شگفت انگیز خودت باشی

      این درکی بود که از این فایل داشتم.

      حالا میریم سراغ تمرینات:

      • عادت چیست و به چه نوع رفتاری عادت گفته میشود؟
      • عادت های چاق کننده چه نوع عادت هایی هستند؟

      جواب کامل این دو تا سوال رو در طالب بالا اول صحبت‌هام دادم

      پس میریم سراغ سوال‌های بعدی یا علی مدد

      • لیستی از عادت های چاق کننده خود تهیه کنید و برای هر عادت شرح دهید چگونه باعث چاقی شما شده است

      خب من اینجا یه چند تایی رو میگم اما توی دفترم حتماً یه لیست می‌نویسم البته نیاز به خیلی وسواس بودنم نداره

      من یه عادته که دارم اینه که به جای قند همراه چای شکلات، بیسکویت، کلوچه ،خرما هر کدوم از اینا باشه می‌خورم

      آدرس دیگه‌ای که دارم علاقه زیادی به خوردن نان دارم مثلاً همین ظهر که غذا مرغ بود بعد از خوردن غذام ذّره مرغی که توی دیگ مونده بود رو با نون بربری خوردم

      و من واقعاً به نون علاقه زیادی دارم مخصوصاً اگه تازه باشه

      • برای هر عنوان از لیست عادت های چاق کننده خود نمونه هایی پیدا کنید که این عادت را دارند اما لاغر هستند.

      دختر خالم که کلاً علاقه زیادی به خوردن قند و شعر نجات دارد اما لاغره

      یا اون یکی دختر خالم که راحت نون رو می‌خورد بعضی وقت ها کنار غذا هم می‌خورم اما اونم متناسب

      اما خوب باید برم و دلایل محکم‌تری هم پیدا کنم و به نظرم این تمرین لذت بخش باشه

      • چرا برخی افراد به راحتی از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده می کنند اما شما از این عبارت استفاده نمی کنید؟

      من به نظرم حتی بعضی از لاغرها هم فکر می‌کنند که این کلمه فقط برای افرادیه که می‌خوان کلاس بگذارن 

      اون افرادی که می‌تونن به راحتی از کلمه میل ندارند استفاده کنند که معمولاً هم لاغر هستند

      طبق نیاز واقعی خودشون حرف می‌زنند

      البته خب بعضی‌ها هم هستند که از این کلمه به عنوان اینکه بخوان کلاس بزارن استفاد میکنند

      منم بعضی وقتا می‌تونم از این کلمه استفاده کنم 

      اما یه وقت‌هایی واقعاً نمی‌تونم بگم ندارم چون اگه بگم الکی گفتم و تعارف کردم

      به خاطر دستکاری شدن فرمول‌های ذهنیم نمی‌تونم از این کلمه درست استفاده کنم

      ومطمئنم که همه این‌ها با تغییر فرمول‌های و باورهای ذهنی درست میشه

      استاد ممنونم بابت تمام توضیحات عالیتون

      هر کجا هستید در پناه حق باشید

      یا حق مدد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 6000 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 929 کلمه

      درود بر دوستان متناسب . اگر اشتباه نکنم بیشتر از شش بار ویدیوی آموزشی رو دیدم . در زمان هایی که استاد در مورد ارتباط بین باور ، عادت و جسم صحبت می کردند مثال های زیادی رو برای خودم ترسیم می کردم . اولین چیزی که در ذهنم ترسیم کردم این نمودار بود

      تکرار اطلاعات ——» باعث ایجاد باور می شود——» باور ها شروع به ایجاد یک سری عادت می کنند——-» تکرار عادت ها باعث ایجاد چاقی در جسم می شود

      تکرار اطلاعات و داده های چه توسط خود ما و چه توسط خانواده ، اجتماع ، رسانه ها باعث ایجاد باور در ما میشن مثلاً چاقی ارثی هست ، یا غذا باعث چاقی میشه ، یا یکسری داروهای خاص باعث چاقی میشه و …. از اونجایی که ما دائما در بمباران این اطلاعات قرار داریم و به صورت کاملا ناخودآگاه بارها و بارها این اطلاعات رو در ذهن مون مون مرور می کنیم ، اطلاعات ما تبدیل به باور ما میشن که در پر قدرت تمرین بخش وجود یعنی ناخودآگاه ما جایگزین میشن . خوب از اونجایی که ناخودآگاه ما مثل غول چراغ جادو می مونه و منتظره ما دستور بدیم تا سریعا خواسته ما رو بر آورده کنه ، به سرعت وارد عمل میشه و شروع می‌کنه به عادت سازی برای ایجاد یک جسمی که همسو با باورهای ما باشه . 

      مثال دیگه ای که در ارتباط با ارتباط با باور، عادت و جسم چاق ، توی ذهنم نقش بست درخت بود ، بله درخت! 

      خاک باغ حکم ذهن ناخودآگاه ما رو داره ، باورهای ما حکم ریشه ی درخت ، عادات ما حکم تنه درخت و جسم چاق ما حکم شاخ و برگ و میوه های درخت . در مقابله با اصلاح‌ چاقی ما همیشه رفتیم سراغ چیدن شاخه و برگ ها ، غافل از اینکه ایراد در ریشه درخته ، تا ریشه درخت رو اصلاح نکنیم نمی تونیم انتظار نتیجه متفاوتی داشته باشیم . شما نمی تونید از درخت سیب انتظار داشته باشد که آلبالو بده ! ما در تمام روش هایی که برای لاغری در پیش گرفتیم عملا رفتیم سراغ نتیجه باورهامون که جسم ماست ، در حالی که این جسم هییییچچچچ نقشی در چاقی ما نداشته . بلکه ما با عادت های اشتباه که نتیجه باورهامون بوده این جسم چاق رو خلق کردیم . پس باید با اصلاح باورها و تکرار اون ها ، عادت های جدیدی رو ایجاد کنیم که نتیجه این عادت های صحیح چه بخواهیم چه نخواهیم تناسب اندام هست .

      اگر بخوام مورد از عادت های چاق کننده ای  که دارم و بیشتر خودنمایی می کنه  رو نام ببرم، اولیش ترس از مواد غذایی هست ، با اینکه خیلی به خودم القا می کنم که مواد غذایی باعث چاقی نیست اما هنوز هم وقتی میخوام غذا یا تنقلات بخورم هنوز گوشه ذهنم میاد که غذا عامل چاقیه در حالی که همکار خانمی  داشتم که هم غذا خیلی بیشتر از من می خورد هم انواع و اقسام شکلات و بیسکویت رو در کشوی میزش داشت اما دریغ از یک گرم اضافه وزن . البته باید بگم که اگر کسی که نرمال غذا میخوره مقدار غذا خوردن من رو ببینه قطعا با تعجب میگه همینقدر غذا میخوری ؟! چون با دیدن جسمم باورش نمیشه که غذای ما اینقدر کم باشه . 

      عادت اشتباه دومم ریزه خواری هست که البته نسبت به قبل خیلی خیلی کم شده اما هنوز به صورت کامل بر طرف نشده . 

      و عادت بعدی اینه که با توجه به اینکه من و همسرم شاغل هستیم فقط وعده شام رو در طی هفته در کنار هم هستیم و بارها پیش اومده که گرسنه نبودم اما اول از سر عادت و بعد به دلیل همراهی با همسرم حتی اگر گرسنه نبودم اقدام به خوردن شام کردم . قبلاً باور داشتم که شام چاق می کنه اما با اطمینان میگم که الان همچین اعتقادی ندارم اما قطعاً وقتی که احساس سیری داری و غذا میخوری میشه همون عادت اشتباه ایجاد شده در مسیر افزایش وزن باشه . 

      از عادت های هم که قبلاً داشتم و خوشبختانه موفق شدم ترک شون کنم اینه که عادت داشتم در محل کار با چای بیسکویت بخورم ، اونم نه یکی حداقل چهار تا پنج تا ، اگر در منزل بودم هرگز این کار رو انجام نمی دادم اما به محض اینکه در محل کار قرار می گرفتم این عادت به صورت اتومات تکرار میشد. 

      عادت دیگه ای که موفق شدم کنترل کنم این بود که اگر غذا نخورم سر درد می گیرم ، راستش اصلا یادم نیست که چه جوری این عادت ترک شد اما یه چیز رو مطمئنم که عدم توجه و تمرکز روی یک باور اشتباه هم می دونه در تغییر یا حذف اون عادت موثر باشه و الان حداقل سه سال هست که در هیچ حالتی حتی اگر گرسنه باشم سر درد نمی گیرم 💪

      یه عادت اشتباه دیگه ای که داشتم این بود که اگر بیسکویت یا شکلات یا خوراکی که داشتم باید تا تهش می‌خوردم ، یعنی اگر نمی خوردم اصلا خیالم راحت نمیشد ، اما الان به خوبی می تونم در مقابل تنقلات خودم رو مدیریت کنم . نه اینکه اصلا از این خوراکی ها استفاده نکنم ، می خورم اما به اندازه . دیگه هول نمی زنم و به قول قدیمی ها چشمم دنبال غذا نمیدوه. 

      در کل احساس می کنم که خیلی گام های موثری در مسیر تناسب اندام برداشتم . درسته که وزنم هنوز ایده آل نیست اما ایمان دارم که این فرمول های صحیح ذهنی در کنار یادگیری فرمول های جدید در زمانی مناسب که بسیار نزدیکه به صورت اتومات عمل می‌کنه و تناسب اندام بدون هیچ دردسری در من ایجاد میشه درست همون طوری که یه زمانی چاقی در جسم من ایجاد شد. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 6000 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 861 کلمه

      درود بر دوستان متناسب . اگر اشتباه نکنم بیشتر از شش بار ویدیوی آموزشی رو دیدم . در زمان هایی که استاد در مورد ارتباط بین باور ، عادت و جسم صحبت می کردند مثال های زیادی رو برای خودم ترسیم می کردم . اولین چیزی که در ذهنم ترسیم کردم این نمودار بود

      تکرار اطلاعات —–» باعث ایجاد باور می شود—–» باور ها شروع به ایجاد یک سری عادت می کنند——» تکرار عادت ها باعث ایجاد چاقی در جسم می شود

      تکرار اطلاعات و داده های چه توسط خود ما و چه توسط خانواده ، اجتماع ، رسانه ها باعث ایجاد باور در ما میشن مثلاً چاقی ارثی هست ، یا غذا باعث چاقی میشه ، یا یکسری داروهای خاص باعث چاقی میشه و …. از اونجایی که ما دائما در بمباران این اطلاعات قرار داریم و به صورت کاملا ناخودآگاه بارها و بارها این اطلاعات رو در ذهن  مون مرور می کنیم ، اطلاعات ما تبدیل به باور ما میشن که در پر قدرت ترین بخش وجود ما یعنی ناخودآگاه مون جایگزین میشن . خوب از اونجایی که ناخودآگاه ما مثل غول چراغ جادو می مونه و منتظره ما دستور بدیم تا سریعا خواسته ما رو بر آورده کنه ، به سرعت وارد عمل میشه و شروع می‌کنه به عادت سازی برای ایجاد جسمی که همسو با باورهای ما باشه . 

      مثال دیگه ای که در ارتباط با باور، عادت و جسم چاق ، توی ذهنم نقش بست درخت بود ، بله درخت! 

      خاک باغ حکم ذهن ناخودآگاه ما رو داره ، باورهای ما حکم ریشه ی درخت ، عادات ما حکم تنه درخت و جسم چاق ما حکم شاخ و برگ و میوه های درخت . در مقابله با اصلاح‌ چاقی ما همیشه رفتیم سراغ چیدن شاخه و برگ ها ، غافل از اینکه ایراد در ریشه درخته ، تا ریشه درخت رو اصلاح نکنیم نمی تونیم انتظار نتیجه متفاوتی داشته باشیم . شما نمی تونید از درخت سیب انتظار داشته باشید که آلبالو بده ! همون طور که نمی تونید از خودتون انتظار داشته باشید که در ذهن تون باورهای چاق کننده داشته باشید اما به تناسب اندام برسید.  ما در تمام روش هایی که برای لاغری در پیش گرفتیم عملا رفتیم سراغ نتیجه باورهامون که جسم ماست ، در حالی که این جسم هییییچچچچ نقشی در چاقی ما نداشته . بلکه ما با عادت های اشتباه که نتیجه باورهامون بوده این جسم چاق رو خلق کردیم . پس باید با اصلاح باورها و تکرار اون ها ، عادت های جدیدی رو ایجاد کنیم که نتیجه این عادت های صحیح چه بخواهیم چه نخواهیم تناسب اندام هست .

      اگر بخوام دو مورد از عادت های چاق کننده ای که هنوز هم در ذهنم پررنگ هست رو نام ببرم، اولیش ترس از مواد غذایی هست ، با اینکه خیلی به خودم القا می کنم که مواد غذایی باعث چاقی نیست اما هنوز هم وقتی میخوام غذا یا تنقلات بخورم هنوز گوشه ذهنم میاد که غذا عامل چاقیه در حالی که همکار خانمی  داشتم که هم غذا خیلی بیشتر از من می خورد هم انواع و اقسام شکلات و بیسکویت رو در کشوی میزش داشت و میخورد اما دریغ از یک گرم اضافه وزن . البته باید بگم که اگر کسی که نرمال غذا میخوره مقدار غذا خوردن من رو ببینه قطعا با تعجب میگه همینقدر غذا میخوری ؟! چون با دیدن جسمم باورش نمیشه که غذای من اینقدر کم باشه . 

      عادت اشتباه دومم ریزه خواری هست که البته نسبت به قبل خیلی خیلی کم شده اما هنوز به صورت کامل بر طرف نشده . 

      از عادت هایی هم که قبلاً داشتم و خوشبختانه موفق شدم ترک شون کنم اینه که عادت داشتم در محل کار با چای بیسکویت بخورم ، اونم نه یکی حداقل چهار یا پنج تا ، اگر در منزل بودم هرگز این کار رو انجام نمی دادم اما به محض اینکه در محل کار قرار می گرفتم این عادت به صورت اتومات تکرار میشد. 

      عادت دیگه ای که موفق شدم کنترل کنم این بود که اگر غذا نخورم سر درد می گیرم ، راستش اصلا یادم نیست که چه جوری این عادت ترک شد اما یه چیز رو مطمئنم که عدم توجه و تمرکز روی یک باور اشتباه هم می تونه در تغییر یا حذف اون عادت موثر باشه و الان حداقل سه سال هست که در هیچ حالتی حتی اگر گرسنه باشم سر درد نمی گیرم 💪

      یه عادت اشتباه دیگه ای که داشتم این بود که اگر بیسکویت یا شکلات یا خوراکی که داشتم باید تا تهش می‌خوردم ، یعنی اگر نمی خوردم اصلا خیالم راحت نمیشد ، اما الان به خوبی می تونم در مقابل تنقلات خودم رو مدیریت کنم . نه اینکه اصلا از این خوراکی ها استفاده نکنم ، می خورم اما به اندازه . دیگه هول نمی زنم و به قول قدیمی ها چشمم دنبال غذا نمیدوه. 

      در کل احساس می کنم که خیلی گام های موثری در مسیر تناسب اندام برداشتم . درسته که وزنم هنوز ایده آل نیست اما ایمان دارم که این فرمول های صحیح ذهنی در کنار یادگیری فرمول های جدید در زمانی مناسب که بسیار نزدیکه به صورت اتومات عمل می‌کنه و تناسب اندام بدون هیچ دردسری در من ایجاد میشه درست همون طوری که یه زمانی چاقی در جسم من ایجاد شد. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 6000 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 544 کلمه

      منطق یک ذهن چاق چیه ؟ 

      دلیل اینکه گفتم ذهن چاق و نگفتم آدم چاق اینه که یک آدم چاق، مقصد ، هدف نهایی و محصول ذهنی هست که برای چاقی تربیت شده ، با یک سری افکار در نگاه اول ساده که اونقققددددرررر تکرار شده چه توسط خودمون ، چه اطرافیان مون ، چه رسانه ها و غیره و غیره که تبدیل شده به باورمون .

       در گام اول من باید از ذهن قدرتمندم تشکر کنم که بهترین خودش رو انجام داده دقیقاً مطابق با برنامه ای که خودم در طی این سال ها بهش دادم و همان چیزی رو به من تحویل داده که سال ها در ذهنم تصورش می کردم و بعد باید از جسم خودم عذر خواهی کنم به خاطر تمام این سال هایی که مورد آزار قرارش دادم و بعد متعهدانه به خودم قول میدم که با جایگزین کردن عادت های صحیح که منجر به باورهای سالم و درست میشه با استفاده از قدرت ذهن عزیزم سلامتی و تناسب رو به جسمم هدیه بدم . 

      اما منطق یک ذهن چاق چیه ؟! 

      جواب : بخور بخور بخور ! در هر حالتی بخور، وقتی گرسنه هستی بخور ، وقتی گرسنه نیستی بخور، وقتی پر انرژی هستی بخور ، وقتی خسته ای بخور، وقتی ناراحتی بخور ، وقتی شادی بخور ، وقتی کار داری بخور ، وقتی بیکاری بخور، وقتی تو خونه هستی بخور، وقتی میری مسافرت بخور،وقتی صبح از خواب بلند میشی بخور ، ظهر بخور ، شب بخور،  در هر حالتی بخور چون خوردن برای یک فرد چاق حکم سرگرمی رو داره ، چون نگرانه اگر نخوره اون خوراکی تموم بشه و دیگه نتونه ازش استفاده کنه. اگر به یک فرد چاق میوه یا شیرینی تعارف کنی که اندازه های  متفاوتی دارن ، میگرده و بزرگترینش رو پیدا می کنه و در چشم بر هم زدنی میبلعه بدون اینکه بتونه مزه ی چیزی که خورده رو درک کنه ، پس برای اینکه لذت و طعم اون خوراکی رو بفهمه دوباره و دوباره و چند باره اقدام به خوردن می‌کنه تا شاید وقتی که به حد انفجار رسید بتونه کمی از مزه اون چیزی رو که خورده درک کنه! شاید!

       البته و صد البته که خوردن غذا برای ادامه حیات بسیار مهمه ، البته و صد البته که باید از مواد غذایی با لذت استفاده کرد چون حالت طبیعی همین هست و البته که تمام افراد متناسب هم از همین فرمول استفاده می کنن اما آنچه که تفاوت ایجاد می کنه ذهنیت افراد متناسب نسبت به میزان و نوع غذا هست . یک ذهن متناسب جوری برنامه ریزی شده که به اندازه بخوره . برای یک ذهن متناسب غذا تامین کننده انرژی حیاتی بدن هست نه سرگرمی. یک ذهن متناسب در مقابل تعارف دیگران نه میگه ، کلمه ای دو حرفی که به زبون آوردنش برای یک ذهن چاق بسیار سخته. یه ذهن چاق در هنگام پرخوری میگه اشکال ندارد ، همین یه دفعه هست ، یه ذره که چاقت نمی کنه و اطرافیان هم به این وسوسه دامن می زنند اما واقعیت اینه که باید بپذیریم این ما هستیم که باید انتخاب کنیم بین خوردن و نخوردن همون یه ذره ، باید با خودمون تکرار کنیم قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود و بعد بگیم میل ندارم اگر واقعا اون لحظه خوردن مون نه از سر گرسنگی بلکه برای تفنن و سرگرمیه . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار 989339651032
        1403/04/12 13:31
        مدت عضویت: 227 روز
        امتیاز کاربر: 730 سطح ۲: کاربر متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 477 کلمه

        ذهن ما انسان ها پر شده از افکار باور ها و عادت های که از محیطی که توش زندگی میکنیم جامعه رسانه و گاهی هم از خودمون در میاریم.بی توجه به این که یه باور تا چه حد میتونه تو زندگی ما تاثیر بزاره .همه ما چاقی رو به دلایل خاصی بدون هیچ دلیل محکمی چشم بسته با جون و دل پذیرفتیم و نتجیه اشو سالهاست داریم میبینیم .

        تمام افراد چاقی رو یه نوع درد و مریضی بزرگ میبینن که باعث شده خیلی کار ها نتونن بکن و این یعنی من در مقابلش ضعیف هستم و چاقی باعث ایجاد ضعف در من شده . وقتی حس میکنی چاقی از تو به هر دلیلی قوی تره همون قدر از لاغر شدن فاصله میگیری.

        یه نکنه از نظر من جسم ما توانایی لاغر شدن چاق شدن حرکت کردن و بدون مغز نداره . وقتی ما چاق شدیم به اشتباه جسم چاق خودمون رو میبینیم نه ذهن چاق رو.

        وقتی ذهن ما شروع کنه به چاقی نتیجه این عمل و جسم ما نشون میده .

        ذهن چاق به مرور برا بیشتر شدن چاقیش شروع میکنه به بهانه تراشی ایجاد باور ها و عادت های چاق کننده . نمونه های از عادت های ذهن چاق من :

        از بچگی همه ما این جمله رو بار شنیدم مفت باشه کوفت باشه بخور پول که ندادیم و من دقیقا وقتی رفتیم خونه خواهرشوهرم ۱۰ روزی که اونجا بودیم خوردن من دو برابر از خالت عادی شد.

        یا برعکس اون پول دادیم بخور حیفه .مثلا رفتیم فست فود خوردیم یه کوچولو اضافه مونده حالا خوردیم که هیچ نخوریم و یلند بشیم بریم بعد چند ساعت که احساس گرسنگی میکنم ذهنم میره سمت اون تکه باقی مونده و میگم اگه خورده بودمش الان سیر بودما نخوردم گشنم شد 😕

        وقتی یه چیزی هست که دوسش دارم مثل نون خامه ای دیدید که نون خامه ای یکم بیرون بمونه حالت خمیری میگیرع و من شاید چهار پنج تا پشت سر هم میخورم که زود تموم بشه و به اون مرحله نرسه شاید حین خوردن من فقط از یک نون خامه ای یا دو تاش لذت بردم مزه اشو فهمیدم بقیه اش هیچ معنی برام نداشت فقط میخواستم بخورم تموم شه .

        یا وقتی یه تنقلاتی میخریدم به تا همه رو نخورم احساس کلافگی داشتم و وقتی هم میخورم هیچ لذتی ازش نمیبردم تا احتمال زیاد دلدرد هم میشدم .

        ذهن من هیچ مرزی بیرن خوردن نخوردن نداره فقط میخواد بخوره بودن این که ببینه ایا واقعا دلم میخواد ایا دوست دارم بخورم سیرم یا گرسنه فقط و فقط توش هک شده بزرگ بخور .

        اینا خلاصه ای بودن از گذشته من . من باور هایم را عادت هایم حرف هایم همه را راجب چاقی تغییر و جودم را از بند چاقی رها کردم من ۷۹ کیلو وزن دارن و به دلیل رهایی که در من رخ داده. تمام اضافه های جسمم دارن پاکسازی میشن تا من رها تر و چابک تر از هر زمان باشم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 24 کلمه

          سلام و درود
          لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
          به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
          با تشکر

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نادیا همتی
      1403/02/25 14:44
      مدت عضویت: 192 روز
      امتیاز کاربر: 3485 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 385 کلمه

      با سلام و احترام

      عادت چیست ؟فکری است که با تکرار موجب رفتار ناخودآگاه شده

      عادت های چاق کننده چه نوع عادت هایی هستند؟

      عادت های رفتاری هستند که به خودی خود باعث چاق شدن نمیشن اما ذهنم ما درباره این عادت این که باعث چاقیم میشه

      مثلا عادت خوردن شیرینی یا شکلات یا کیک یا بیسکوییت همراه چایی من همیشه موقع چایی خوردن درکنار یکی از اینا رو‌میخورم

      یا عادت صبح بعد از بیدارشدن از خواب خوردن چای نبات غلیظ اینم همیشه انجام میدم

      یا خوردن فست فود و غذاهای بیرونی

      یا خوردن برنج با غذا که حس میکنم چاقم میکنه

      یا خوردن شیرینی زیاد

      یا خوردن ۳ وعده غذا در طول روز که فک میکنم زیاد باشه

      یا خوردن میان وعده های شیرین موقع بیدارشدن از خواب

      یا خوابیدن بلافاصله بعد ناهار

      یا خوردن غذای چرب و‌خیلی دوست دارم

      یا این که فک میکنم چربی های شکمم هر روز داره بیشتر میشه چون تحرک و ورزش ندارم

      یا فک میکنم سوخت و ساز بدنم پایین

      یا کلا میل به شیرینی جات دارم

      کلا شکمو ام اهل ناخونک هستم

      دست پختم عالی یه برا همین غذا مو خیلی دوست دارم

      هر وقت حوصلم سر میره میخورم

      بیکار میشم میخورم متی اگه سیر باشم

      درضمن همیشه برا غذاهای مورد علاقم جا دارم

      حالا نمونه هایی که این عادت هارو دارن اما لاغرن

      سمیرا دوستم بعد ناهار میخابه اما لاغره

      کلی غذا میخوره هم چرب هم شیرین ،بشقاب غذاش پره اما لاغره میان وعده و کیک زیاد میخوره نون زیاد میخوره بیرون همیشه میره یهچیزی میخوره اما لاغره درضمن تحرک ام نداره ورزش ام نمیکنه اهل ناخونک ام زیاد هست دست پختشم عالی یه اما بازم لاغره

      خواهرم مهلا ناخونک میزنه به غذا ،غذا زیاد میخوره ،تحرک نداره اما لاغره

      مریم دوستم خیلی پر خوره شیرینی ام میخوره اما لاغره

      عمم ۱۰ تا بچه آورده همیشم تو خونس اما لاغره

      جاریم بشقاب غذاش پره اما لاغره

      سمیراشون روغن های جامد استفاده میکنن اما لاغره

      خواهرمم همیشه جا داره اما لاغره

      دستپختشم خوبه غذام زیاد میخوره

      برادرشوهرم کلی میخوره اما لاغره

      تند غذا میخوره اما لاغره

      پدرشوهرم هم زیاد هم تند هم چرب هم نامناسب میخوره اما لاغره

      من وقتی واقعا میل ندارم که گاهی پیش میاد میگم میل ندارم و نمیتونمم بخورم چون حسابی پرم

      اما اگه عادی باشم و خوراکی باشه که بدم نیاد میل دارم و میخورم

      بستگی داره به این که چقدر سیر باشم یا اون غذا رو دوست داشته باشم یا نه

      خیلی وقتا شده غذا رو دوست نداشتم یا جا مداشتم سیر بودم و گفتم ممنون میل ندارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/02/01 22:56
      مدت عضویت: 1741 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 334 کلمه

      با سلام.

      عادت های چاق کننده تجربه ی امروز من: 

      برای من خیلی جالبه که هروقت مدتی هم از سایت و فایل گوش دادن دور هستم با اولین فایلی که گوش میدم زود رفتارم تغییر میکنه مثلا امروز صبحانه که خوردم بعدش پدرم نان بربری تازه و داغ خرید و من طبق عادت داشتم میرفتم که یک دور هم با نان تازه صبحانه بخورم ولی دیدم دلم نمیخواد و اشتها ندارم. اما از سر عادت این فکر در سرم مرور شد و در نهایت من نخوردم چون که دلیلی برای دوباره خوردن نبود.

      عادت چیست و به چه نوع رفتاری عادت گفته میشود؟

      عادت ها یک مجموعه از رفتار و افکار هستند که نتیجه آن اختلاف در جسم افراد چاق و لاغر است.

      عادت های چاق کننده چه نوع عادت هایی هستند؟

      افکار و رفتاری که ما قدرت چاق کردن جسم خود را به آنها مربوط می دانیم. مثلا من امروز ویدئویی از شخصی دیدم که میگفت همیشه متناسب بوده و بعد از مهاجرت چاق شده است در واقع این بهانه شروع جرقه ی چاقی در ذهن او بوده و من کاملا متوجه این موضوع شدم. 

      • لیستی از عادت های چاق کننده خود تهیه کنید و برای هر عادت شرح دهید چگونه باعث چاقی شما شده است.

      اینکه هر حس و حالت روحی را مرتبط به خوردن میکنم مثلا ناراحتم یا افسرده ام دلم شکلات میخواد.

      یا وقتی استرس دارم و سردرگم هستم بدون اینکه اهمیت داشته باشه که گرسنه هستم یا نه هر خوراکی دم دستم باشه میخورم.

      بعد از انجام هرکار نسبتا طولانی باید یک چیزی بخورم بدون توجه به اینکه من‌گرسنه هستم یا نه.

      عادت کردم خودرا همیشه چاق ببینم و این تصویر تقریبا ثابت بوده در طول زمان .

      گفتن میل ندارم به دعوت دیگران برای خوردن وقتی دلم نمیخواد تقریبا برای من دیگه آسون شده چون قبلا این‌تمرين رو زیاد انجام دادم. و حس خیلی خوبی داشت که من‌تصمیم می گرفتم که بخورم یا نخورم نه تعارف دیگران نه رنگ و بوی غذا و هیچ چیز دیگه ای.

      اما گاهی اوقات میل ندارم تبدیل میشه به بدم نمیاد امتحان کنم و میخورم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1403/01/04 23:44
      مدت عضویت: 628 روز
      امتیاز کاربر: 23126 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 355 کلمه

      عادت های چاقی چطور در من شکل گرفت؟؟؟

      ذهن چطور مسائلی را به موضوعی ربط میدهد؟؟؟

      حدود چند ماهی که بخاطر شرایط کاری با برادر خانمم همکار هستیم و تحت تاثیر او در موقع نهار و یا شام قرار گرفته بودم به صورت ناخوداگاه

      اما چطور؟؟؟

      یکی از دلایلش بخاطر همنشینی با این شخص که به خاطر نوع شخصیتش من تحسینش میکنم در بعضی از موضوعات و الگو قرار دادنش برای خودم خود به خود این رفتارش هم در من داشت اثر می گذاشت متوجه بودم که رفتار غذاییم داره تغییر میکنه ولی یه جورایی انگار کنترلی نمیتونستم کنم چون در ذهنم این شخص الگویی قرار گرفته بود که تموم کارهاش داشت روم تاثیر میگذاشت حتی در نوع برخوردش با آدمها که سبک شخصی خودش را داشت و حتی نوع افکارش 

      چون ۲۴ ساعته با هم در تماس بودیم 

      متوجه بودم که در رفتار و افکارم داره تغییر ایجاد میشه و داشت به نوعی عادتم میشد اونم ناخوداگاه 

      در موقع غذا خوردن هم همین طور بود 

      خیلی تلاش کردم که بتوانم این را برای ذهنم متوجه اش کنم که به شخص توجهی نکنه و توجه من فقط به نوع عملی که مورد تاییدم هست باشه چون میتونه این شخص عوض بشه و کسی دیگه ای باشد

      تا حدی داشت برام تاثیر گذار میشد که ترس از خوردن هم داشت در من ایجاد میشد

      پس برای من یکی از راه های چاقی ام الگو برداری ام از آدمها بود و تاثیرپذیرشون که فکر میکنم این عامل بزرگترین عامل در زندگیم بود چون تفکیک فکری نمیکردم 

      ولی با تمرین و تکرار که هر چیزی سر جای خودش و طبق اونچه که باید باشد باید انجام پذیرد.

      و بزرگترین استدلالم و منطقی که توانستم راحت از این فکر و برداشت الگوی نادرست گذر کنم این بود که با خودم گفتم اگر افکار و رفتار و عملکردش در موضوع تناسب درست بود نتایجش متفاوت بود 

      و متوجه شدم که هر لحظه ورودی ها وارد میشوند من میتونم بیشتر روی خودم کار کنم و خوشحالم که توانستم سریع وارد عمل بشم و با آموزش هام به مسیر برگردم و امروز به این نتیجه بسیار محکم رسیدم که هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند تاثیر گذار باشد مگر اینکه خودم مسیر را براش باز کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار yas
      1402/12/06 12:53
      مدت عضویت: 279 روز
      امتیاز کاربر: 210 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 531 کلمه

      عادت چیست و به چه نوع رفتاری عادت گفته میشود؟

      به رفتاری که فرد در هر حالتی انجامش میده عادت گفته می شود . این رفتار در مرور زمان با تکرار متوالی بخشی از شخصیت فرد می شود و در ناخوداگاه ثبت میشود.

      عادت های چاق کننده چه نوع عادت هایی هستند؟

      تکرار افکار و باور های اطراف ، پرخوری و ریزه خواری ، خوردن تنقلات و شیرینی جات ، تند تند غذا خوردن و …

      لیستی از عادت های چاق کننده خود تهیه کنید و برای هر عادت شرح دهید چگونه باعث چاقی شما شده است

       ریزه خواری: در مواقعی که خونه ام و کاری برای انجام ندارم دنبال خوراکی میگردم و تا پیدا نکنم و بخورم نمیتونم کار دیگه رو انجام بدم مثلا چند هفته پیش خیلی کشمش میخوردم راه میرفتم یک مشت کشمش میخوردم تندتند و بدون فکر کردن فقط میخوردم ، دوست دارم عصر ها چای و کیک یا بیسکوئیت بخورم : چای تلخ دوست دارم ولی برام شده عادت که باید حتما عصر با چای تلخ چیز شیرینی بخورم اگر نخورم نمیتونم روی کارام تمرکز کنم، علاقه زیادی به شرینی جات دارم : بعضی وقتا دست خودم نیست ناخوداگاه شدیدا هوس شیرینی میکنم و تاحالا نشده به شیرینی نه گفته باشم ، بعضی وقتا علاقه به خوردن تنقلات دارم : بعضی وقتا دوست دارم پفک یا چیپس بخورم نه به مقدار زیاددر حدی که با کسی شریک بشم ،تندتند غذا میخورم : وقتی غذامو تموم میکنم بقیه تازه نصفه های غذاشون هستند یا بچه تر که بودم با بقیه همسن هام وقتی تنقلات یا بستنی میخوردیم من زودتر از همه تموم میکردم و بقیه واقعا تعجب میکردند، پرخوری عصبی : آدم به شدت پرخاشگری هستم و با وجود رژیمم عصبی تر هم شدم و اکثر وقتا مخصوصا جدیدا از حرص تنقلات یا شیرینی میخورم یا موقع غذا با عصبانیت فقط میخورم و دوست دارم دوباره و دوباره بخورم .

      برای هر عنوان از لیست عادت های چاق کننده خود نمونه هایی پیدا کنید که این عادت را دارند اما لاغر هستند. 

      خواهرم همیشه درحال خوردن است نه در مقادیر کم و غذا های سالم بلکه همیشه درحال ریزه خواری است مثلا درحال تلویزیون دیدن است یهو بلند میشه میره چیزی میخوره و دوباره برمیگرده ، عصر ها یک ماگ چای به علاوه انواع کیک و بیسکوئیت می اورد تا همه تمام نشوند بیخیال نمیشود یا اکثر وقتا درحال خرید تنقلات است و همه را باهم میخورد و به کم خوردن قانع نیست ، دیشب دقیقا 5 دقیقه قبل از شام بود که دوتا شیرینی نسبتا بزرگ خورد انتظار داشتم شام نخورد اما شام حجم زیادی خورد یا هیچ وقت از شیرینی خوردن و شکلات دست نمی کشد با اینکه من در مواقعی واقعا میل ندارم بخورم ، خیلی میخوابد اما همچنان لاغر است . من فقط خواهرم را مثال زدم اما چندیدن نفر دیگر را میشناسم همینگونه اند.

      منم از عبارت میل ندارم استفاده میکنم و مشکلی که من دارم این است اکثر اوقات میل ندارم چیزی بخورم اما آن مواقع که میل دارم نمیتوانم خوردن ام را کنترل کنم و بعد از خوردن هم نمیتوانم افکارم را کنترل کنم و مدام با خودم تکرار میکنم الان چاق میشم . مواقعی که شدیدا جذب کاری میشوم به هیچ وجه میل ندارم چیزی بخورم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1402/12/03 15:47
      مدت عضویت: 446 روز
      امتیاز کاربر: 7790 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 101 کلمه
      • سلام
      • عادت چیست و به چه نوع رفتاری عادت گفته میشود؟

      هر کاری که در اثر تکرار زیاد به صورت ناخودآگاه انجام شود را عادت می گویند .

      عادت‌هایی که در اثر تکرار باعث چاق شدن ما شدند.

      مثه عادت ریزه خواری که من دارم و باعث میشه بعد از سیر شدن به خوردن ادامه بدم.

      عادت قند بزرگ خوردن ،من آنقدر دوست دارم قندی که با چایی میخورم بزرگ باشه که اگه توی قندون قند بزرگ نباشه دوتا قند توی دهانم می‌ذارم.

      کلمه میل ندارم و نمی‌خوام رو هم که من استفاده میکنم.

      الان که دقت میکنم زمانی که متناسب بودم از این جمله بیشتر استفاده میکردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/11/08 09:41
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 667 کلمه

      سلام بر خداوند سیستمی کامل چهان هستی 

      سلام بر استاد عطار روشن 

      عادت چست. وجطور وربه وجودمیاد  وچطور باهش من جاق شدم 

      به کارهای که هی من  پشت هم انجام میدم اصلا نیاز نیست بهش فکرکنم عادت گفته میشه 

      ذهن برای انجام هرکاری باید کلی انرژی مصرف کنه تا اون کاره انجام بشه و برای کم‌کردن این مصرف اگه من‌ کاری رو بهش توجه کنم وبخوام اون توزمان بلندمدت هی تکرارکنم ذهن این کاره من‌ رو به یی عادت تبدیل میکنه که طبق اون عادت من رفتارمیکنم وکارم به انرژی خیلی کمی نیاز داره  مثل آب خوردن طبق یی عادت من اون کاره روانجام میدم 

      برای من کلی عادت داشتم که با تکرار. اون عادت‌ها طی سال‌های زیادمن دچارچاقی بیش ازحد شدم 

      اولین عادت ابن  بود وفتی  از خواب بیدار میشدم فوری باید صبحانه درست میکردم جه گرسنه بودم  چه نبود طبق عادتم صبحانه میل میکردم بازم ظهر نهارخاضر بود . توساعت ۱۲ باید اون مصرف میکردم طی زور هرچیز که تومنزل بود باید بدون در نظر کرفتن  گرسته بودن یا نبودن مصرف صورت می‌گرفت  با تکرار  پشت هم‌ این عادت  خوردن   برام‌ نه زمان و نه مکان اهمیت نداشت فقط ،نیت خوردن بود انکرار عادت به جویدن پیدا کرده بودم این برام  دلنشین بود بعضی  زمان خودم‌ هی می گفتم دل درگرفته روحم این کاره رو اصلا فبول  نداشت ولی قدرت ذهن براون غلبه داشت وکاره باتکرار بارها ابن حالت من بود  دچار آضافه وزن کرد بعضی ازعادتهای من  تونگاه حالا یی پرخوری اجباری شده بود 

      نه مزه ونه طمع برام اون اهمیت نداشت خوردن تا حد دل درد اگه غذایی بود این عادت به  شکل وحشناکی ادامه داشت خوردن بی کنترال به تعدا زیاد حتی  داغ ماهی داغ داغ صبرنداشتم سرد بشه ازدروغن داغ  با فوت زیاد اون سرد کرده سریع میخوردم‌انکار کسی قرار بود ازمن بگیره انقدرکه حال بد میشد ازاین شکل خوردن‌ ولی هیچ کنترالی بهش نداشتم حتی به خوردن سهم دیگران نیز داشتم شده بودغذا رو زیاددرست کنم‌ خود اثر خوردن خودم کم نیاد  به ابن‌ شکل عادت‌های  من با درست کردن همون غذا به شکل همون الکوی که توذهن بود هی تکرار می‌ شد وابن روبه شکرخدا دیگه ندارم جقدرازنداشتم همین عادت دارم لدت میبرم سهم هیج کسی رو میل نمیکنم ازته مونده دست خورده هیج کس استفاده نمی کنم کلی برای این عادت داشتم برای سرفه جویی برای گناه نداشتن وبرای نیت شفا گرفتن از غذایی نذری خلاصه کلی دلیل الکو برای خوردن رو از خودم‌ گرفتم فکر تظر ونتیت  گرسنه بودن هست اگه بودم‌ مصرف بکنم واگه کرسنه نیستم اجازه مصرف به خودم‌ ندم 

      چند روزپیش همسر  ساندویج میخوره کمی ساندویجش مونده بود نمیتواست بخوره   به من تعارف زده بخورم اول اصلا ازاین حرکت خوشم نیومد بعد وفتی نگاه به ته مونده غذاش روم حالم واقعا بد شدفوری  اون دور ریختم طبق کاره افرادمتناسب رفتار کردم آنها به همین شیوه رفتار و عمل میکنن خیلی خوشحال هستم‌ که من درست مثل اون افراد رفتارکردم اگه فبلا بودجتما میخورم غذای همسرم بو ولی اون روز با نگاه به اون غذا حالم واقعا بد شد تازه اصلا ازتعارقش خوب نیمده فبلا میگفت همسر با من تعارف که نداره من باهش ندارم باشه حتما عمل  خوردن صورت می‌گرفت ولی یادگرفتم‌اگه قرار من فردی متناسب بشم باید طبق الکویب طدهنی اونوافراررفنارکنم اویل اون انجام‌مبدادم له سکل تمرین ولی حالا ذهنم اون انجام‌میده نه من این بسباردل نشینتر هست که ذهنم داره به شکل اتوماتیک خودش برکشت میکنه خدایا برای قوانینی که خودت توذهن من قرا داده بودی من اون رو ازهم پاشیدم خرابش کردن خالا داره به شکل اصلا خودش کارش انجام میده تشکروسپاس بی کران 

      برای هم دست اودری من خودم وبسیار تشدیق میکنم‌ وچون با این کاره حسم درحال خوبش باقی مونده خودم راهنمای خودم برای ادامه این‌مسبر میدنم‌تومسیرهستم کارم رو انجام‌ میدم تشویقبرای  خودم از طرف خودم هست پس من به رشد خودم وپشرفت خودم‌دارم تلاش میکنم خداوند داره کاره خودش رو به شکل که بوده انجام‌ میده ولی من درکی ازش نداشتم‌ حالا نگاه ودرک تغییر کرده انجام میده پس من دارم با  همسویی خیلی بهتری روانجام میدم 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 316 کلمه

      به نام خدای مهربانم 

      سلام به استاد عزیز و دوستان عزیز 

      عادتی که من دارم اینه که شب به خاطر شرایط زندگیم و شغلی که منو همسرم داشتیم دیر  می‌رسیدم و تازه اقدام به درست کردن غذا میکردم و ساعت ۱۲ شام میخوردم با باحجم زیاد و این رو یه عادت بد میدونم و چاقی من به همین خاطر هست درصد بالایش

      عادت بدی من این که صب که بیدار میشم میلی به صبحانه ندارم و نمی‌خورم تا ۲ که وقت خوردن ندارم و بعد سه و چهار با حجم خیلی بالای غذا میخورم چون واقعا به این باور میرسم که گرسنم شده و سر درد میگیرم و فشارم میوفته بد اخلاق میشم .

      و وقتی گرسنم میشه دیگه غذا برام مهم نیست چی باشه هر چی باشه با وله فقط شکمم پر بشه .

      و همیشه با خودم که همکارهای لاغرم رو میبینم با حجم خیلی کم و بدون استرس غذا میخورن و حتی دو قاشق از،غذاشون ته ظرفشون میمونه ومیگن میل ندارم تعجب می کنم و نمیفهممشون

      عادت بدی که دارم این که بشقاب رو تا جای که جا داره پر میکنم از،برنج و و خورشت خیلی مهم نیست چی باشه اصلا طعمع غذا مهم نیست چون هیچ وقت لذت خوشمزه بود ن رو حس نمیکنم فقط میخوام سیر باشم که سر درد و فشارم نیوفته و فقط برنج که سیرم میکنه .

      استاد عزیز من فایلتون رو چند بار گوش کردم و عادت هارو نوشتم اما متوجه نشدم چطور باورم رو نسبت به این که غذا خوردن و سیر نبودنم موجب سر درد و حال بدی من نمیشه عوض کنم .

      چطور باور هامو عوض کنم نه فقط در بحث لاغری تو طول روز،آنقدر باورهای اشتباه دارم که دوس دارم عوض بشه که بتونم زندگیم رو عوض کنم .؟

      ممنون از سایت خوبتون ممنون که بدون هیچ هزینه ای این سایت رو در اختیار ما گذاشتید امیدوارم که بتونم به نتيجه دل خواهم آرامش درونی برسم و تلاش می‌کنم و میرسم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرزانه
      1402/10/08 18:36
      مدت عضویت: 476 روز
      امتیاز کاربر: 54680 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 296 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز

      تمرین آموزشی جلسه چهارم

      عادت ها مجموعه‌ی رفتار های تکرار شونده هستند که بر اساس باورهای ما ایجاد می‌شود. خود باورها بر اثر تکرار افکار و گفت و گوهای ذهنی به وجود می‌آید که آن هم از ورودی‌ها می‌آید.عادت‌های چاق کننده عادت‌هایی هستند که براثر باورهایی به وجود می‌آیند که نتیجه‌ی آن چاقی است.

      عادت‌های چاق کننده‌ای که من در خودم شناسایی کردم:

      من می‌خوام حتما  غذام تموم شه حتی اگر سیر شده باشم میگم حیفه غذا حروم میشه و بقیشو میخورم. با این حال یکی از دوستان هم وقتی باهاش هستم دیدم که غذاش رو تموم می‌کنه و میگه نمی‌خوام غذام اضافی بیاد ولی متناسب هستند.

      حتی اگر سیر باشم اگر غذایی رو ببینم که دوست دارم میخورم.

      عادت ریزه خواری در مورد خوراکی هایی که دوست دارم داشتم یعنی کنترلی روی خودم نداشتم و هی از اون خوراکی می‌خوردم.

      عادت کرده بودم که حتما همراه قهوه و چای شیرینی و بیسکوییت بخورم. بعضی از دوستانم هر وقت که دیدمشون موقع چایی خوردن اون رو با شیرینی می‌خوردم ولی متناسب بودن.

      در مهمانی و تولد و جشن ها میگفتم مگه چقدر پیش میاد این شرایط پس هی شیرینی و هله هوله می‌خوردم. خب با دیدن بقیه‌‌ی افراد در مهمانی دیدم که اونها هم از خوراکی‌های در جشن استفاده کردن.

      عادت کرده بودم هر زمان که بیرون میرم یه چیزی بخرم بخورم حتی اگه گرسنه نبودم.

      در مورد عبارت میل ندارم ، اگر چیزی رو که بهم تعارف می‌کنن دوست نداشته باشم نمی‌خورم یا حتی اگر سیر باشم معمولا نمی‌خورم ولی باز می‌خوام بیشتر روی این موضوع دقت کنم.

       هفته‌ی قبل دوستم دسر شکلاتی درست کرده بود و من چون تازه شام خورده بودم و سیر بودم گفتم میل ندارم.  

      با اینکه روی میز خونه مون چندین نوع بیسکویت و شیرینی هست یا بستنی هم در خونه داریم اما من چون میل ندارم نخوردم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1402/10/08 05:10
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 28862 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 360 کلمه

      سلام و درود به شما استاد گرامی و دوستان همراهم

      چقدر این فایل جالب و آموزنده بود و اطلاعاتی به ما در مورد کارکرد و نقش ذهن در اضافه وزن داده شد

      عادت چیست و به چه نوع رفتاری عادت گفته می‌شود ؟

      عادت مجموعه رفتار هایی است که برای مدت زمان قابل توجه ای تکرار شده است

      عادت می‌تواند مخرب باشد مثل عادت‌های چاقی و بالعکس می‌تواند مفید باشد مثل عادت‌هایی که باعث پیشرفت شخص در امورات مختلف زندگی می‌شود

      اگر به موفقیت یک ورزشکار دقت کنیم متوجه می شویم که عادت تمرین کردن همیشگی باعث موفق بودن او شده است

      در مورد عادت‌های چاق کننده ما اول اطلاعاتی در مورد چاقی از طریق شنیده ها و دیده هایمان وارد مغزمان میکنیم و زمانیکه این اطلاعات را باور کنیم آنوقت است که تبدیل به نگرش و انتظار ما از خودمان می‌شود 

      این انتظارات در ما رفتارهایی مطابق با خودش ایجاد می‌کند

      تکرار زیاد آن رفتارها عادت را بوجود می آورد

      آنوقت است که جسم خودش را تغییر می‌دهد تا با عادت ما هماهنگ شود و نتیجه این تغییر چیزی نیست به جز دچار اضافه وزن شدن

      حالا ما می‌توانیم با دانستن این قدرت ذهن راه برعکس را برویم و عادت‌های لاغر کننده در خودمان ایجاد کنیم تا جسم ما خودش را با آن مطابقت داده و به سمت لاغری پیش برود

      برای اینکار ابتدا باید باورهای مخرب چاق کننده را در خودمان اصلاح کنیم به این صورت که مثالهایی پیدا کنیم که آن باورها را رد می‌کنند 

      اصلاح باورها منجر به اصلاح رفتار و درنتیجه اصلاح عادت‌ها خواهد شد

      من علاقه شدیدی به شیرینی جات دارم و تا زمانیکه باور و نگرش من این بود که شیرینی چاق کننده است با خوردنش دچار پشیمانی و سرزنش کردن خودم میشدم و انتظار چاق شدن در من بوجود می آمد و در نتیجه این انتظار به واقعیت تبدیل می شد

      اما الان با آموزشهایی که در دوره های لاغری با ذهن دیده ام این نگرش را ندارم و برایم جالب است که از شدت علاقه ام به شیرینی جات هم کم شده است و هر وقت هم که میل به خوردنش پیدا میکنم با خیال راحت و لذت فراوان از آن مصرف میکنم و اصلا هم احساس پشیمانی بعد از خوردن به من دست نمی‌دهد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1402/10/02 12:23
      مدت عضویت: 471 روز
      امتیاز کاربر: 8365 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 345 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      عادت ها چگونه در ما به وجود میان؟ عادت ها از تکرار یک فکر ساده و مرور کردن اون به وجود میان . اگر ما چاق هستیم تکرار یه سری عادت های باعث چاقی ما شدن وقتی ما باور میکنیم که چاق شدن ما طبیعیه باعث به وجود اومدن یه سری عادت چاق کننده در خودمون میشیم که انتظار ما از خودمون رو برامون به وجود میاره . باور طبیعی بودن چاقی مون باعث به وجود اومدن و تکرار عادت هایی میشه که ما اون ها رو عامل چاقی میدونیم یعنی همه چیز براساس باور ماست . مثلا من وقتی چاق شدن برام عادی بشه به دنبال اون عادت خوردن شیرینی زیاد که باز باور دارم که باعث چاقی میشه در من به وجود میاد یا  باور اینکه علاقه زیاد به برنج باعث چاقی میشه موجب مصرف زیاد برنج در من میشه که در نهایت چاقی رو در من به وجود بیاره اون چیزی که من باورش دارم و تصویرش در ذهنم به وجود اومده . خیلی از افراد متناسب رو میبینم که برنج و شیرینی استفاده میکنن ولی چاق نمیشن چون اصلا باوری در مورد چاق کنندگی مواد غذایی ندارن . در واقع ذهن مون از باورهای خودمون بر علیه خودمون استفاده میکنه به همین خاطره که استاد بارها روی این موضوع رو تاکید میکنن که هیچ مواد غذایی خاصیت چاق کنندگی نداره وقتی این باور در ما به وجود بیاد که هیچ چیز باعث چاقی نمیشه درواقع چاقی رو خلع سلاح کردیم دیگه ابزاری نداره که با استفاده از اون مارو چاق کنه و به مرور زمان همه این عادت ها رو که عامل چاقی میدونستیم از بین میرن چون دیگه باورهای ما تغییر کرده و وقتی باور ما تغییر کنه رفتار و عادتهایی که مال باور قبلی بودن از بین میرن و رفتار و عادت های متناسب با باور جدید در ما به وجود میاد وقتی باور ما لاغر شدن باشه و اونو حالت طبیعی خودمون بدونیم به طور خودبه خود رفتارهایی که اونا رو متناسب کننده بدونیم در ما به وجود میاد همه چیز باور ماست . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/09/26 15:32
      مدت عضویت: 500 روز
      امتیاز کاربر: 10070 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 446 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز م و دوستان همراه

                                        گام چهارم 

                                   عادتهای چاق کننده

      عادت چیست ؟ یک فکر ساده است که براثر تکرارشدن به عادت تبدیل میشود

      همین فکر ساده چاقی در ذهنم بارها تکرار میشود و این تکرار شدن تبدیل به عادت شده و چاقی را در من پررنگ تر کرده وقوی کرده  است هر زمان که گرسنه هستم میام چیزی می خورم زود یک فکر این که نکنه چاق شوم وزیاد روی میکنم واز لاغری فاصله بگیرم و بیشتر از نیازم می خورم 

      درصورتی که من فقط وعدهای غذای می خورم زیاد روی نمیکنم مثل دوگفگیر غذا ولی مدونم مانع لاغر من’عادت کردن وتکرار فکر چاقی مانع لاغری منشده و باید باور این  که من هم درمسیر لاغری هستم چه بخوام چه نخوام لاغر میشم رابیشتر تکرار کنم تاتبدیل به باور بشه4

      عادتهای چاقی ازتکرارواکنش هایمادربرابرمواد غذایی ایجادمیشوند 

      به رفتاری عادت گفته میشود که بیش ازچندباردر روز تکرار شود 

             

                     ‘     عادتهای چاق کننده  

      ۱-ازتکرارواکنشهای من دربرابر مواد غذایی ایجاد میشود و دلیل این واکنش ناجالب به خاطر باور چاقی که در من طبیعی شده 

      ایجاد شده واین باور که چاقی براثر سزارین ودلایلی چون سفت بودن چربی .بی تحرکی .در خانه بودن .بالا رفتن سن  ……..را مانع لاغری ندانم و تکرار این ها در ذهنم باعث’ تکرار عادتهای چاقی درمنشده است 

      مثل تندتندخوردن ریز خواری در من تبدیل به عادت شده 

      خوب خیلی ها همین رفتار را دارند ولی لاغر هستن چون آنها فکر چاقی ندارن وهر بار این کار رامی کنند افکار چاقی رادر ذهن مرور نمی کنن که نگنه چاق شوم اصلا این حرف به ذهنشان وارد نمیشود چون به چاقی توجه نمی کنن فقط لاغری میشناسن و درباره لاغر تر شدن حرف میزنن

       ولی من دلیل تغییر نکردن شکمم به سمت لاغر ی را فهمیدم چون هنوز فکر میکنم غذا من روچاق کرده نه باور چاق شدن هنوز باورم که لاغر شدن راحت است قوی نشده اگه قوی میشد نباید  بار خوردن غذااین فکر که نکنه زیاد خوردم در صورتی که گرسنه بودم ودرحد سیر شدن می خورم پس بیشتر باید عادت فکر کردن درباره لاغری داشته باشم باید در ذهنم لاغر شدن راحت بدونم ناامید نشم 

      من زیاد ازکلمه من میل ندارم استفاده میکنم  چون وقتی سیر هستم اصلا از گلویم پایین نمی ره وراحت رد میکنم حالا هر چی می خوادباشه 

        سپاس گذارم استاد برای دادن این آگاهی خیلی باید رو ی عادت فکر کردن درمسیر خواسته ام لاغری اس توجه کنم نه به ناخواستها خدایا کمکم کن تا کنترل کنم ذهنم تا بدست بیارم جسم سالم مو🙏❤🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدیه
      1402/09/22 16:15
      مدت عضویت: 667 روز
      امتیاز کاربر: 9935 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 235 کلمه

      سلام دوباره ب روی ماه همگی

      من ی عادتی ک باعث اضافه وزنم هست ک الان فهمیدم اینه ک صبح ب محض بیدار شدن باید صبحونه بخورم،ولی امروز صبح با این آگاهی اصلا و ابدا میل ب خوردن نداشتم و ب این نتیجه رسیدم ک این حرف ک از بچگی بهمون گفته شده ک باید صبحونه رو کامل بخوری و یا بچه ها باید حتما صبحونه بخورن تا انرژی داشته باشن ی حرفه ی باوره اشتباهه،من میخوام این باور رو تصحیح کنم و ب خودم میگم هروقت بیدار شدی و هر چند ساعت از بیدار شدنم گذشت و هروقت میل داشتم برم ی صبحونه ی مناسب و سیرکننده ن چاق کننده بخورم.با خوندن مطالب و گوش دادن ب این فایل از امروز بیشتر میخوام توجه کنم ک چ وقت گرسنه هستم و همون موقع و برای رفع نیازم غذا یا خوراکی بخورم،امروز توی محل کارم ساعت ۱۱ صبح ی گرسنگی مختصر پیدا کردم و ی نصفه کروسان خوردم اونم توی دو مرحله،با چایی هم فقط ی کاکائو کوچولو خوردم،ناهار هم با اینکه غذام زیاد اومده بود توی بشقاب ولی نخوردم کامل چون ی دلیل داشتم و اونم این بود ک مییییییییللللللللل ندددداااااششششتتتتتمممنن،اگر همین ی جمله رو بتونم بکنم ملکه ی ذهنم و ب وقت سیری الکی حرص نزنم ب راحتی میتونم وزنم بیارم پایین با تغییر باورم با تغییر طرز فکرم.خدایا شکرت ک راهنمایی م کردی ب این سایت تا باورهای اشتباهم یکی یکی پیدا کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1402/09/19 20:44
      مدت عضویت: 1384 روز
      امتیاز کاربر: 14898 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 209 کلمه

      بنام خدا 

      عرض سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه 

      عادت‌های چاق کننده .

      اوا تعریف عادت 

      عادت به رفتاری میگن که زیاد تکرار شود مثل عادت‌های خودم و سایر دوستان که نوشتن 

      من عادت دارم خیلی تند غذا بخورم 

      خو نوجوانی عادت داشتم تمام غذا ها را با نان میخوردم .عادت به پرخوری داشتم مخصوصا تو بارداری که دیگه شنیده بودم به اندازه دو نفر باید بخورم منم با خیال راحت میخوردم و خیلی عادت‌های دیگه که باعث چاقی من شدند و من حالا اون عادت‌ها را کنار گذاشتم و دارم از مسیری که رفتم بر میگردم و با آموزش ذهنی همه ی این دلایل را رد کردم و دیگه کاری به جسمم ندارم فقط با ذهنم کار دارم مثلا امروز دوستی منو بعد یک ماه دید و بهم گفت فلانی تپل شدی من فقط گفتم فکر نکنم لباسم تغییر دادم و اگر قبلا من بود دیگه باید دیوانه میشدم اما الان نه برام مهم نبود حرف دیگران چون قبلا زیاد از حرف دیگران ضربه خوردم ولی یاد گرفتم که این خودش یه مانع برای لاغری من بوده و اصلاحش کردم و سر جایش نشاندم با تغییر فرمول ها ذهنم یاد گرفتم فقط از طریق ذهن لاغر میشوم نه ورزش نه رژیم ونه هر روش دیگه ای فقط از طریق ذهنم لاغر میشوم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/09/19 17:17
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 963 کلمه

      سلام بر خداوند جهان آفرین واستاد این‌ مسیر وهمه ودوستان همراه 

      از کوکی دراثر گفتنوافراد خانواده خودم که من مثل پدرر وعمه ام  هستم‌وآنها افردی چاق بودن درافکاررمن‌ این باوره شدت گزفت که من جون شباهت فیافه وهیکلی به این دونفردارم پس بی اثاثنا من باید فردی جاق باشم ازاینوافرد هم الگو برداری هم داشتم وچون وبیساراین دوفررودوست داشتم خدا هردوشون رو رحمت کنه  و طبق این باوره من‌چاقی خودم رو تحت تاثیر این عامل ارثی مید ستم خیلی هم که سعی میکردم لاغر بشنم ولی تو ذهنم‌ این باوره  داشتم که این رژیم‌گزفتم  وزن کم‌ کردن کاری توبخش ارث نمتوانه انجام بدم  زمانی که خیلی دیگه برای شرایط سخت می‌ شد توافکارمیگفتم با فشار آوردن شاید بتوانم به ارث غلبه کنم بتوانم‌ لاغر بشم وبا هربار شکست این باوره قوت بیشتری تو ذهنم می  گرفت که دیدی تو  نمتوانی بر ارث غلبه کنی اون از تو قوبتر هست 

      وفتی که من  این باوره داشتم با گفته‌ای اطرافیان از خوردن که واون نشونه جاق کننده بودن رو تو ذهنم وقوت بیشتر می‌بخشید من که دوتا مشکل داشتم‌اول که پر خوری داشتم عادت‌های اشتباه دتواین رابطه داشتم وباوره اینه چاقی خودن رو ارث میدونستم کلی افکار اشتباه درباره غذا طریقه خوردن موادغذایی چاق کننده هم بهش اضافه شده بوده دراثر تکرار هر رژیم اون تصویر که تو ذهنم‌ بود هی پررنکتر می‌شد وتصویر شکست‌های من‌ چاقی من رو تو آلکوی ذهنم بزرگار بیشتر می کرده هرشگست برکشت‌وزن بیشتر ترسی ازجاقتر شدن هم بهش اضافه شد پس مشکلات مرحله به مرحله با تکرار رزیم ووکستزش چاقی عمیقتر شدن نه کمتر هرآنچه فشار برای لاغری انکار به  درخت چاقی  آب رسانی وکودخوبی و بیشتری میدادم اون درخت هم قویتر وریشه خودش رو کلفتیر ورشد بزرگتری رو تو جسم‌ نشون  میداد  دراثر تکرار خودم تعدادزیادی مشکل جاقی من هی به مرور بزرگ وبزرگتر شد  تا حدی که وزنم من خیلی زیاد شد وکاره به شکلی بودکه وفتی میخواستم از زمین بلند شم انکار جادبه زمین‌ من به سمت خودش می کشید  وبلند شدن از زمین کاره سختی برام شده بود بازم ازترس اینکه دیگه توانم اززمین بلند بشم  بازم‌رزیم و شکستهای بیشتر کل روبه حدی کرده که با فشار اودرن می ا،ونم روازدست دادم ولی اون به شکل ۱۶ کلیو وزن کم‌ کردن شد نه بیشتر ولی این برام باقی نموند هی کم‌ می‌شد هی زیاد یست تو یی این ۷ سال گذشته من از وزن ۱۴۴ به ۱۳۸ داشتم تا آخرهای که هی کلی کم خوری کردم شده به ۱۲۸ کیلو  هم رسید که با درخواست از خدواند وهدایت به این  با این وزن وارد شدم وفتی که واردشدکلی کاره بایدانجام‌ می‌شد این همه مشکل اون زمان تو نظر من نبود چون اول ارث ودیگری خوردن رو مقصر چاقی خودم‌ میدوستم‌

      همین‌وفتی اگاهی خوب رو کسب کردم بازم به ابن‌ شکل از مشکلات خبر نداشتم برای باره دوم‌تکرار اون اگاهی خوب توذهنم نشست کرده وداره گسترش پیدا میکنه به درک مشکلات وکاری که روی این بخش ها انجام دادم دادم‌ میرسم وتازه از وضعیت که داشتم اطلاع تا حدوی پیدا کردم‌که وضعیتی داشتم‌وچطور با این‌مسیر به شکر خدا کمی ازونم رو کم‌ کردم ده آمروز که دارم ابن دیگاه رو مینویسم به خودم‌ میگم‌چقدرکاره  روی خودم انجام دادم‌ اون زمان متوجه نشدم این تمرینها و این‌کسب آگاهی برای چی بود ولی درحال حاضر دریافتم که همه اون مشکلات رو برطرف کردن‌ کاره چندسال بودکه من تواین زمان اون با نگاه مهربان خداوند واستاد آقای عطار و امورزش درست ایشون تواستم خودم رواز بخش اراین مشکلات رها کنم انکار به بخشهای از ذهنم‌وجسم وروحم‌ کلی رنجیر بسته بودم‌ آرام  ارام‌ از تعدادشون کم کردم دستهای وپای  خودم‌ذهنم وجسم رو از زنجیره‌ای  که بسته شده بود به کل وجودم رها کردم وچقدر خوب این رها شدن رو انجام دادم 

      کلی توبخش ارث نقض رو پیدا کردم‌ کلی تو اطراف جستجو کردم‌که غلافشون به ذهنم‌ ثابت کنم‌مشکل این باوره این هست که اون زمانی که این باوره بی‌خبر تو ذهنم‌ما جای میکردن خودم‌ ما اصلا متوجه حضورشون توذهنمون نمیشیم‌ ولی برای برطرف کردنش وکم رنک کردنش کلی نمونه گلی ودلیل وکلی زمان باید بزرای کلی برزسی  کنیم‌که به ذهنم بگیم‌که این باوره اشتباه است این نه یی ماه نه یی سال شاید چندین سال زمان‌نیازدارد که بشه این باورهر وبه شکل کامل ازبین ببریم چون در اطراف ما افرادی هستن که مخالف افکار ما کاره میکن  اونه هم طبق باورهای  فبلی ما همراه ماهستن با تکرار حرفهای این افرد بازم بخش منفی هست کاره به شکل تکرارر وبرام  همون باوره  که شما دیگه اصلا فبول نداری میشه هی من اون‌کم رنکش میکنه اطلاعات حرفهای دیگران  اون توذهنم‌ دوبرای  پر رنک  میکنه پس بیاد کاره خیلی زبا تو این بخش انجام بشه که یی باوره روبه شکل کلی ازریشه بیرون‌کشید واین زمان بر هست بابد یی باوره دیگه مخالف اون باوره تو ذهن جاکزین بشه از اون استفاده بشه تا اون باوره اول کم رنک طی سالها اون ازبین بره واینه کاره میبره گه انجام بشه ولی برای من شد اون ازنظر  لطف خدای مهربان بود من برای باوره ارث آنقدر تلاش کردم‌انقدرزمان گذاشتم این باوره که به سگسکل درخت تومندی ۵۷ ساله رو ازریشه کم رنکش کردم دیگه اصلا به هیچ وج من این باوره ارث رو به سر سوزنی فبول ندارم چه ارثی ارث فقطدمال اموات هست ومالی که ازاون باقی مونده نه هیچ چیزی که به چاق مربوط بشه همین امکان نداره کسی با ارث چاق بشه این یی بادوره کامل مخرب  ضربه زنده هست همین‌که اول نباید قبولش کنیم‌ ابن یی اخباراشتباه یا یی اطلاعات اشتباه هست که نباید باشه هیچ نقشی درچاقی ما نداره این‌دما هستیم که اون فبول کردیم برای پوشانند ناتوانی خودمون برای لاغر نشدن این تونگاه آمروز یی بهانه هست برای نگاه دیگران برای یی حواب که دربرابرسوال دیگران که جرا نمتوانی لاغر بشی همین نه هیج چیره دیگه باورهای ما همه تونگاه کلی بهانه هست برا

      خدا پشت  پنا هتون . یا حق. حق نگه. دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/09/06 14:16
      مدت عضویت: 535 روز
      امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,382 کلمه

      به نام خداوند کریمم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      گام چهارم 

      همانطور که در درسهای گذشته آموختیم چاق شدن ما محصول یک مجموعه به هم پیوسته از افکاری است که در اثر تکرار تبدیل به عادات و رفتار ما شده است .

      در اصل این عملکرد چاق کننده که باعث تفاوت بین افراد چاق و لاغر شده است . از طریق تفاوت در سطح فکری و نگرش افراد چاق و لاغر بوجود آمده است .

      اگر در گذشته از هیچ یک از روش‌های لاغری نتیجه مطلوب و ماندگار نگرفته ایم بخاطر این است که ما در تمام آن روش‌ها قصد داشتیم تنها نتیجه را عوض کنیم و با تحت فشار قرار دادن جشم توسط ورزش و رژیم و دارو و جراحی و غیره قصد لاغر شدن داشتیم .

      در حالی که اصلا شروع چاق شدن ما ابتدا از طریق ذهن نا بوده است نه جسم ما .

      مراحل چاق شدن خود را بررسی می‌کنیم تا بهتر به مراحل لاغری پی ببریم .

      مراحل چاق شدن 

      مرحله اول 

      ما ابتدای خلقتمان کاملا متناسب و لاغر و سلامت بوده ایم.

      مرحله دوم 

      و در اثر وارد کردن اطلاعات و داده های چاق کننده به ذهنمان و تکرار بارها و بارهای این اطلاعات باورهای خودمان را بوجود آورده ایم ؛

      مثلا ما از دیگران شنیده ایم که بارداری باعث چاقی خانمها می‌شود و موارد زیادی را هم مشاهده کرده ایم و در اثر این تکرارها این مطلب تبدیل به باور ما شده است که بارداری باعث چاقی می‌شود. 

      مرحله سوم 

      با داشتن باورهای اشتباه ما یک سری رفتارهای اشتباه را بدلیل وجود آن باور در ذهنمان بارها و بارها تکرار میکنیم و عادات اشتباهمان را شکل می‌دهیم. 

      مثلا :کسی که باور بارداری مساوی چاقی است را دارد .حالا طبق این باور و باورهای جانبی این مطلب باید بیشتر از حد نیاز بدنش بخورد ،باید اندازه چند نفر بخورد و با این باورها خوردنهای بی اندازه خودش را توجیه می‌کند و یک سری رفتارهای اشتباه را بارها و بارها تکرار می‌کند و دچار عادات اشتباه بیشتر از نیاز خوردن خودش می‌شود. 

      مرحله چهارم 

      وقتی عادات اشتباه در درون ما بوجود می آیند ،این عادات در ذهن ناخودآگاه ما ثبت میشوند و دیگر مغز ما بصورت اتوماتیک در مواجهه با آن موضوع طبق عادات رفتار می‌کند بدون اینکه نیاز به فکر کردن یا استدلال کردن باشد و فرد به راحتی در روند چاق شدن قرار می‌گیرد. و چاق می‌شود. البته باید توجه داشت که مرور یک یا چند عادت اشتباه توانایی ایجاد این حجم از چاقی و اضافه وزن در افراد چاق را ندارد بلکه مرور عادت‌های اشتباه جانبی زیادی که در ذهن افراد چاق ثبت شده است باعث چاقی می‌شود. 

      مثلا:شخصی که بارداری را دلیل چاقی می‌داند یک سلسله عادات اشتباه را مدام تکرار می‌کند در نتیجه میبینیم که اکثر خانمهای باردار اضافه وزن زیادی را تجربه می‌کنند و راحت چاق می‌شوند. و در نهایت چاقی خود را توجیه می‌کنند که بخاطر بارداری چاق شده اند و طبیعی است که چاق باشند .

      خوب حالا که مراحل چاق شدنمان را متوجه شدیم بیاییم و روند لاغری را بررسی کنیم 

      روند لاغر شدن از طریق روش‌های لاغری گذشته 

      در روش‌های لاغری گذشته ما فقط یک مرحله داریم و آن هم مرحله آخر است .

      با تحت فشار قرار دادن جسمی که هیچ گناهی در چاق کردن ما نداشته قصد لاغری میکنیم و با انواع رژیم و ورزش و دارو و جراحی و …..می‌خواهیم لاغر شویم .

      خوب جسم ما با تحت فشار قرار گرفتن ممکن است مقداری لاغر شود یا حتی خیلی لاغر شود .

      اما

      بعد از رها کردن آن روش‌ها چون مجدد به سبک زندگی قبلی برگردانده می‌شویم مجدد مسیر چاقی را طی میکنیم .یعنی به سر جاده چاقی دوباره برگردانده می‌شویم و شروع میکنیم به اجرای فرمولها و باورها و عادت‌های اشتباه چاق کننده با این تفاوت که اینبار بدلیل محدودیت و فشار جسمی ،ذهن ما به یک حالت تدافعی می‌رسد و ولع ما بسیار زیاد می‌شود و ما عادت‌های اشتباهمان با یک سری از باورهای اشتباه جدیدی که شکل گرفته است ترکیب می‌شوند و ما به سرعت چاق و چاقتر می‌شویم و گمان میکنیم که ما بی اراده و ناتوان هستیم و به دنبال سرزنش خودمان می‌رویم. در حالی که ما راه را اشتباه رفته ایم و مسیر اشتباه را هر قدر هم تکرار کنیم باز هم به مقصد نمیرسیم .

      روند لاغر شدن از طریق آموزش ذهنی 

      در روش ذهنی ما از همان راهی که چاق شده ایم قصد لاغری میکنیم منتها در این مسیر تمام اتفاقات در هر ایستگاه برعکس چاقی اتفاق می افتد .

      مرحله اول 

      چاقی خودمان را میپذیریم و خودمان را مسئول رفع آن می‌دانیم. 

      مرحله دوم 

      اطلاعات و داده های صحیح را از طریق یادگیری لاغری وارد ذهنمان میکنیم و باورهای صحیح لاغری را جایگزین میکنیم .

      مثلا درباره همان بارداری مساوی چاقی 

      ما این باور اشتباه را کنار گذاشته و باور صحیح خوردن به اندازه نیاز بدن را جایگزین میکنیم. باور اینکه نیاز نیست ما به اندازه چند نفر بخوریم ،جنین برای انرژی مورد نیاز رشد خودش از ذخایر بدن مادر استفاده می‌کند و ما فقط در حال توجیه پرخوری های خودمان هستیم .و کلی باور صحیح دیگر 

      مرحله سوم 

      با تکرار باورهای صحیح ما عادت‌های رفتاری صحیح را در خودمان بوجود می آوریم 

      مثلا:عادت اینکه یک مادر باردار در اندازه نیاز بدنش بخورد و رفتار صحیحی با مواد غذایی داشته باشد و با توجیه ویار و باورهای اشتباه گذشته رفتارهای اشتباه را تکرار نکند .

      مرحله چهارم 

      عادت‌های صحیح در ذهن ناخودآگاه ما در اثر تکرار ثبت می‌شوند و ما بصورت خودکار رفتارهای صحیح انجام می‌دهیم. و به راحتی و بدون تحمل رنج به طبیعت جسم خودمان که لاغری و تناسب است میرسیم .

      تمرین شماره ۱

      عادت چیست به چه نوع رفتاری عادت گفته میشود؟

      عادت یعنی تکرار  یک مجموعه رفتاری 

      حالا ممکن است آن رفتار صحیح یا اشتباه باشد 

      برای مغز فرقی ندارد او با تکرار کردن یک رفتار بصورت مداوم آن رفتار را در ذهن ناخودآگاه بصورت عادت ثبت می‌کند و آن عادت بصورت اتوماتیک وار توسط مغز انجام می‌شود.

      تمرین شماره ۲

      عادت‌های چاق کننده چه نوع عادت‌هایی هستند؟

      عادت‌های چاق کننده مجموعه ای از رفتارهای چاق کننده هستند که بارها و بارها تکرار شده اند مثلا شخصی عادت دارد هر روز مقدار زیادی شیرینی بخورد و هر روز مقدار زیادی غذا بخورد و هر روز مقدار زیادی هله هوله بخورد .

      خوب مجموعه این رفتارهای اشتباه و تکرار عادت گونه ی آنها به راحتی باعث چاق شدن فرد می‌شود. و به این عادت‌ها،عادت‌های چاق کننده می‌گوییم. 

      تمرین شماره ۳

       • لیستی از عادت های چاق کننده خود تهیه کنید و برای هر عادت شرح دهید چگونه باعث چاقی شما شده است

      من عادات چاق کننده زیادی در گذشته قبل ورودم به سایت داشتم .مثلا :

      عادت پرخوری :من مدام و در هر لحظه در حال خوردن بودم و اگر نمیخوردم حوصله ام سر می‌رفت و خیلی از این خوردن‌ها لذت میبردم و تکرار همین زیادی خوردن‌ها باعث چاقی من شد

      عادت تند خوردن :من خیلی تند تند و با ولع میخوردم .انگار که جنگ و قحطی در راه است و اصلا متوجه مقدار خوردنم نبودم و حتی گاها متوجه اینکه در حال خوردن چه چیزی هستم هم نبودم و فقط طبق عادت میخوردم و تکرار این عادت من را چاق کرده بود .

      و خیلی عادات دیگر که مجال نوشتن ندارم 

      تمرین شماره ۴

      • برای هر عنوان از لیست عادت های چاق کننده خود نمونه هایی پیدا کنید که این عادت را دارند اما لاغر هستند.

      عادت پرخوری :خوب زن داداشهای من بسیار پرخور هستند اما به شدت لاغر هستند و حتی کسر وزن دارند .

      عادت تند خوردن :باز هم زنداداشهایم خیلی تند تند میخورند ولی لاغر هستند 

      تمرین شماره ۵

      • چرا برخی افراد به راحتی از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده می کنند اما شما از این عبارت استفاده نمی کنید؟

      چون من اصلا معنای میل ندارم را نمیفهمیدم و همیشه میل داشتم چون عاشق خوردن بودم و بسیار لذت میبردم از خوردن و در ذهنم کلی خاطرات لذت بخش از خوردنهایم وجود داشت و من طبق عادت های ذهنی ام و خاطرات و احساس لذت همیشه میل داشتم. 

       تمرین شماره ۶

      لیستی از مواقعی که از عبارت “میـــل نـــدارم” استفاده کردید را در بخش نظرات بنویسید

      الان خدا را شکر زیاد از این کلمه استفاده میکنم 

      همسایه شکلات تعارف کرد راحت گفتم میل ندارم .

      همسرم رطب مورد علاقه ام را خواست بخرد راحت گفتم میل ندارم 

      و خیلی جاهای مختلف زیادی من از این عبارت استفاده میکنم و کلا سبک زندگی ام از وقتی وارد سایت شده ام کاملا متفاوت شده است .الحمدلله 

      خدای خوبم از تو سپاسگزارم که به من فرصت تغییر عادت‌های اشتباهم را دادی 

      خدای توانایم از تو سپاسگزارم که به من قدرت تغییر عادت‌های اشتیاهم را دادی 

      استاد ممنونم برای آموزش امروز در پناه خداوند باشید 

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا کریمی
      1402/07/26 08:23
      مدت عضویت: 413 روز
      امتیاز کاربر: 2205 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 641 کلمه

      سلام به دنیای لاغری و استاد عزیز . ممنونم که کامنت قبلی منو استوری کردین کلی شگفت زده شدم . مچکرم خیلی خوشحال شدم . خداروشکر بخاطر همه چیز .

      عادت یعنی کاری که برامون تکراری و بدیهی شده باشه رفتاریی که ما بارها و بارها تکرارش کردیم و برامون یه کار روزمره شده مثلا من عادت دارم اگه شوهرم خونه باشه غذا بخورم اون نباشه یه چیزایی سرپا میخورم هله هوله .

      عادت های چاق کننده مجموعه ای از رفتارهایی که ما ربط میدیم به چاقی . یعنی فکر می‌کنیم بخاطر این رفتارها چاق شدیم . 

      مثلا من فکر میکنم با خوردن غذا چاق میشم . چون این غذاها در بدن من کامل حضم نمیشه و چربی اون تو بدنم ذخیره میشه چون بعد غذا خوردن شکمم بزرگ تر میشه .

      یا بی تحرکم پس لاغر نمیشم . چون اون چربی های اضافه بدنم باید بسوزن . وقتی انرژی بیشتری صرف کنم اونا هم زودتر آب میشن و لاغر میشم .

      شیرینی جات زیاد میخورم و همشون در بدنم به قند تبدیل میشه و وقتی بدنم قند بسوزونه چربی ذخیره میکنه پس چاق میشم.

      یکی دیگه از عادت های چاق کننده من اینه هر غذایی یا خوراکی باید تا آخرش بخورم که دیگه تموم بشه . جک هم برای این کار ساختن . میگن فلانی نمیخوره که سیر بشه میخوره که تموم بشه . 

      عادت های چاق کننده زیاد دارم ولی همشون زیر مجموعه زیاد خوردن و کم تحرکی هستن .

      یه عادت دیگه هست که همه چاق ها درگیرش هستن . اینکه ما غذا یا هرچی که میخوریم دوسش داریم لذت می‌بریم ولی از طرفی عذاب وجدان هم میگیریم ‌.

      یعنی یکی از درون داره بهمون بد و بیراه میگه که بسه دیگه . ما حتی به گوشزد های بقیه هم عادت کردیم . یعنی میدونیم اگه غذامون از یه حدی بیشتر بخوریم بالاخره یکی هست که بگه بسه دیگه چاق میشی و گند بزنه به غذا خوردنمون و ما رو جلو بقیه ضایع کنه .

      من عادت دارم لقمه های خیلی بزرگ درست کنم و موقع غذا خوردن تاجایی که میتونم دهنم پر کنم و دو لپی بخورم و دو دستی لقمه بخورم . و بعد شوهرم چشم غره میره که نکن بابا زشته . منم میگم هرکی بدش میاد نگاه نکنه سرش تو غذای خودش باشه

      من عادت دارم یجوری غذا بخورم انگار تا یه ساعت دیگه قرار قحطی بیاد و این آخرین بارم باشه .

      من عادت دارم کلی چای بخورم تا بتونم کلی شیرینی بخورم .

      همه این عادت هایی که دارم حتی شدید تر . در دختر خالم که واقعا اندازه مانکن های جلو مغازه هاست بیشتر . اصلا از بچگی هم از من بیشتر میخورد و اشتها داشت ولی هنوز که هنوز لاغر لاغر .

      یکسری از دوستام تنها تحرکی که داشتن آمدن به مدرسه بود ولی لاغر بودن . خودمم اون زمان لاغر بودم . آنقدر بی تحرک بودم بهم میگفتن تنبل درختی 

      نگرش من در مورد عبارت میل ندارم .

      خوب از نظر من این عبارت برا  کسی که خجالت میکشه چیزی بخوره . یا میخواد ناز کنه . یا میخواد کلاس بزاره . خلاصه که اصلا مگه میشه آدم میل نداشته باشه مگر اینکه انقدر خورده باشه که تا خرخره پر باشه . و بترسه منفجر بشه .

      چون خودم فقط در همین موارد ممکنه بگم میل ندارم . چون من خوش خوراک و خوش اشتها هستم . بعضی وقتا اونچیزی که بهم تعارف میکنن واقعا برای من خوش مزه نیست مثلا خیلی ترش و من میگم میل ندارم .

      چرا بعضی ها راحت و زیاد میگن میل ندارم .؟چون اینجوری عادت کردن . که وقتی شکمشون سیر و گشنه نیستن یا حوصله ندارن . راحت میگن میل ندارم . اصلا اینا خیالشون راحت که هروقت میلشون کشید هرچی بخوان بدست میارن و میخورن . اونی که انگار از جنگ برگشته منم.

      در پاسخ به همین کامنت  اون ۱۵ روز که گفتم میل ندارم رو مینویسم فعلا در یک هفته۳ یا ۴ بار گفتم .و احساس خوبی داشتم .فعلا خدانگهدار  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبآ
      1402/07/21 12:32
      مدت عضویت: 1526 روز
      امتیاز کاربر: 13136 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,381 کلمه

      سلام

      • عادت چیست و به چه نوع رفتاری عادت گفته میشود؟

      عادت به رفتاری گفته میشه که انجامش برای ما آسونه و ذهن ما اونو با کمترین انرژی انجام میده و همچنین ما به شکل ناخودآگاه انجامش میدیم و هر بار تکرارش میکنیم.

      مثلا من قبل از خواب همیشه باید مسواک بزنم و نخ دندون  بکشم و انجام دادنش خیلی برام راحته و ذهنم دربرابر این کار مقاومتی از خودش نشون نمیده و اتفاقا من وقتی این کارو انجام ندم احساس بدی دارم و حتی شده توی اوج خواب و خستگی هم میرم مسواک میزنم چون بدون مسواک و نخ دندون خوابم نمی‌بره و اذیت میشم . عادت پرخوری و زیاد تر از حد نیازم خوردن هم برام راحت و معمولیه مثلا چند روز پیش رفتم خونه فریماه و پیتزا سفارش داد و من یه پیتزای بزرگ رو تنهایی خوردم با اینکه از یه جایی به بعد سیر شده بودم اما بازم ادامه میدادم و برام هیچ‌مقاومتی نداشت که من بخوام دست از خوردن بکشم ولی فریماه یه پیتزای متوسط سفارش داد و همونم کامل نخورد ‌، اما من عادت کردم به در حد ترکیدن خوردن و بهم آرامش میده پرخوری، برای همین بدون اینکه خودم بتونم رفتارمو کنترل کنم میخوردم و این دستورش از ذهنم میومد و من انگار نمیتونستم جلوشو بگیرم با اینکه میخواستم وقتی سیر شدم از سر سفره بلند شم ولی نمیتونستم.

      • عادت های چاق کننده چه نوع عادت هایی هستند؟

      هر عادتی یه نتیجه ای توی روند زندگی ما داره مثلا عادت اینکه من هر وقت غذامو خوردم ظرف ها رو بشورم باعث میشه احساس بهتری داشته باشم و کثیفی به ظرف ها نچسبه و راحت تر و با صرف زمان و انرژی کمتری می شورمشون و میرم به بقیه کارام میرسم و شستن به موقع ظرف ها این نتیجه رو توی زندگیم داره ، حالا عادت هایی که نتیجه چاقی برای من داره یعنی من دارم رفتاری رو انجام میدم که اون نتیجه در من احساس بدی ایجاد میکنه و با تکرارش متوجه میشم که چه تغییراتی رو به همراه داشته مثلا به نظر من وقتی که بیشتر از حد نیازم غذا میخورم و درحال ترکیدنم دارم رفتار چاق کننده ای رو انجام میدم که اگه همینو تکرار کنم ، تبدیل به یکی از عادت های من میشه و نتیجش میشه چاقی جسمم و اضافه وزنی که پیدا میکنم در واقع نگرش من به این عادت باعث چاقی من میشه نه خود اون عادت

      • لیستی از عادت های چاق کننده خود تهیه کنید و برای هر عادت شرح دهید چگونه باعث چاقی شما شده است.

      عادت پرخوری : نگرش من اینه که بدن من یه مقداری انرژی نیاز داره در روز و من با غذا خوردن و خوابیدن و کارای مورد علاقم اون مقدار انرژی مورد نیاز رو به بدنم میرسونم حالا توی غذا خوردن من اگه زیاده روی کنم بدنم میاد اون مقدار انرژی رو ذخیره میکنه توی بافت های خودش و من اضافه وزن پیدا میکنم ولی نمیدونم چرا این نگرش و ترس رو از مواد غذایی دارم مثلا خوابیدن هم مثل خوردن جز اون چیزاییه که ارادیه و مثل ضربان قلب و پلک زدن و… نیست و ما میتونیم کنترلش کنیم اما من هیچ وقت ترس از این ندارم که اگه بیشتر یا کمتر از مقدار نیاز بدنم بخوابم اتفاق بدی برام میوفته خیلی تا حالا شده که من ۱۰_۱۲ ساعت خوابیدم و بازم خوابم میومده و خسته بودم ولی میدونستم دیگه نیاز به خواب ندارم و همینطور توی رختخواب موندم و خوابم برده و خیلی بیشتر از نیازم خوابیدم ولی چیزیم نشده یا وقتایی که کمتر از نیاز بدنم میخوابم و مجبورم زود بلند شم ، بازم نگرش خاصی به کمخوابیم ندارم حتی یه زمانی این عادت شده بود برام که کم بخوابم ولی مشکلی برام پیش نیومده بود اما توی موضوع چاقی، نمیدونم چرا این نگرشو دارم که وقتی همش گرسنمه و دارم غذا میخورم این منو چاق میکنه اما وقتی همش خستم و از هر فرصتی برای خوابیدن استفاده میکنم ، به این فکر نمیکنم که زیاد خوابیدنم باعث میشه مشکلی توی بدنم پیش بیاد و هیچ ترسی در این مورد ندارم.

      عادت تند خوردن: من فکر میکنم اینکه من تند غذا میخورم باعث میشه بیشتر بخورم و پیام مغزم که میگه کافیه رو نشنوم ، وقتی تند تند غذا میخورم زود مقدار مورد نیاز بدنم مصرف میشه و باید بشینم غذا خوردن بقیه رو نگاه کنم ولی اگه آروم غذا بخورم و از هر لقمم بدون عجله لذت ببرم این باعث میشه که من بیشتر به پیامای مغزم توجه کنم و بهشون اهمیت بدم.

      عادت میوه خوردن زیاد: یه نگرش دیگه ای که دارم اینه که من خیلی میوه میخورم و میوه هم کالری زیادی داره و من اینطوری نیستم که میوه بخورم و دیگه غذا نخورم ، من عاشق میوه ام و هم کلی میوه میخورم در طول روز و هم غذامو میخورم و این همه کالری در روز منو چاق میکنه و بیشتر از نیاز بدنمه.

      عادت نون خوردن: خیلی ها فکر میکنن برنج اونارو چاق میکنه ولی من وقتی نون میخورم  این احساسو دارم ، من خیلی زیاد نون خوردنو دوست دارم و واقعا نمیدونم بدون نون چطوری ایده برای غذا درست کردن به ذهنم میومد .  بعضی وقتا که یه دونه بربری میگیرم و توی راه نصفشو میخورم یا اگه نون جو بسته بندی بگیرم توی دو روز یه بسته کاملشو تموم میکنم و از یه طرفی برام وحشتناکه که انقدر میخورم ، مثل یه هیولا همه چیز میخورم و نمیتونم دست بکشم و از طرف دیگه هم همه جا هست که نون باعث چاقی میشه و به جاش باید کاهو و نونایی که مثل پنکیک خودتون باید درست کنید توی خونه و ازین چرت و پرتا…. باید بخوریم و این نگرش که نون منو چاق میکنه + علاقه من به نون خوردن مساوی میشه با چاقی من.

      عادت گیاهخواری و گوشت نخوردن : یه نگرش دیگه که از وقتی گیاهخوار شدم دیگران برام تکرارش کردن و الان جز نگرش های من شده ، اینکه من گیاهخوار شدم و چون پروتئینی که میخورم کمتر شده و به جاش کربوهیدرات بیشتر میخورم چاق شدم ولی من خیلی هارو دیدم که با گیاه خوار شدن لاغر میکنن و میگن سموم بدنمون پاک میشه اما من این نگرشو دارم که گیاهخواری باعث افزایش وزنم شده.

      مثال نقض برای چاق کننده بودن عادت هایی که گفتم:

      عادت پرخوری: کیمیا یکی از آدمایی که من وقتی پیشش می‌نشستم و غذا میخوردم همیشه با خودم میگفتم خدایا چطوری انقدر میخوره و کاملا متناسبه؟ و اینطوریم نیست که فقط بعضی وقتا پرخوری کنه و توی هر وعده ای که من پیشش بودم میدیدم که پرخوری میکنه.

      داییم که اگه غذاش کم باشه با همه دعوا میکنه و همیشه بهترین  و بیشترین غذا رو اون میخوره اما چاق نمیشه و متناسبه و اگه قرار بود پرخوری  کسی رو چاق کنه قطعا داییم الان نمیتونست از در رد بشه  ، پس پرخوری باعث چاقی من نیست بلکه نگرش من به این عادته که باعث شده من با پرخوری کردن اضافه‌ وزن پیدا کنم.

      عادت تند خوردن: روشنا یکی از بچه های دانشگاهمون همیشه تند تندغذا میخوره ولی کاملا متناسبه .

      داییم که پرخوری میکنه و دربارش گفتم ، تند غذا میخوره و بیشتر وقتا اولین نفر از سر سفره پا میشه و میره اما متناسبه.

      خیلی از کره ای هایی که دنبال میکردم تند و با هیجان غذا میخورن اما کاملا متناسبن.

      عادت میوه خوردن:

      من کسی رو نمشناسم دورو برم که به اندازه من میوه دوست داشته باشه و اونقدر میوه بخوره اما خیلی از آدمای خام‌گیاهخواری رو میشناسم که متناسبن و آدمای خام گیاهخوار قوت اصلیشون میوه ست و اگه قرار بود میوه کسی رو چاق کنه اونا همه باید چاق میبودن.

      عادت نون خوردن: من توجه کردم که بیشتر آدمای کشور های غربی که برنج جز وعده های اصلیشون نیست توی هر وعده‌ نون میخورن و خیلی هاشونم چاق نیستن و متناسبن ، پس این عادتم نمیتونه دلیل چاقی آدما باشه وگرنه یکسان عمل میکرد.

      عادت گیاهخواری: برای این عادت کلی مثال نقض میشناسم و الان که بهش فکر میکنم مطمئنم که گیاهخواری باعث چاقی من نشده و تنها نگرش من بوده که باعث شده من از گیاهخواری برای خودم غول چاقی بسازم مثلا آتاناز و من تقریبا باهم گیاهخوار شدیم و آتاناز هیچ تغییری توی وزنش ایجاد نشد اما من چاق شدم و اگه تغییر نگرش موضوع اصلی نبود پس الان ما باید هر طوری هم که بودیم شبیه هم می‌بودیم. 

      ….

      برای بخش میل ندارم دارم تمرین میکنم و در جلسات بعدی نتایج استفاده از این جمله رو مینویسم.

      خدایا شکرت

      ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/06/31 15:38
      مدت عضویت: 471 روز
      امتیاز کاربر: 8755 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 312 کلمه

      سلام

      عادت به رفتارهایی که مدام در طول روز یا بیشتر مواقع تکرار می کنیم گفته می شود

      حالا عادت های چاق کننده چی هست به اون رفتارهای غذایی که ما اون ها رو تکرار میکنیم و بعد از هر بار تکرار آن حس می کنیم چاق تر خواهیم شد

      عادت های که من دارم یکیش تند و با عجله خوردن غذا هست که این عادت رو باعث چاقیم می دونم دیگه ناخنک زدن به سیب زمینی سرخ کرده و کلا زمانی که چیزی سرخ می کنم به اون ناخنک میزنم یا مدام یریخچال میرم تا ببینم چیزی برای خوردن هست اگه باشه میخورم یا سیرم به خوراکی های داخل یخچال فکر می کنم که این عادتها رو هم باعث چاقی می دونم

      برای این که نقض کنم این عادت ها رو که باعث چاقی من نیستند به خانواده ام نگاه کردم دیدم شوهرم یا برادرم و حتی پدرم خیلی تند و با عجله غذاشون رومیخورن ولی لاغر هستند یا پسرم مدام سر یخچال هست یا همشمیپرسه چیزی داریم برا خوردن ولی لاغر هستش یا همه اعضای خانواده‌ام موقع سرخ کردن هرکس از راه میرسه یه ناخنکی میزنه 

      من از موقعی که عضو این سایت شدم سعی کردم تا جمله میل ندارم رو زیاد استفاده کنم اوایل برام سخت بود ولی الان عادت کردم و به راحتی وقتی سیر باشم میگم میل ندارم

      از دیروز جاهایی که گفتم میل ندارم مامانم شربت البالو درست کرده بود سیر بودم گفتم میل ندارم

      تو یخچال هلو و انگور داشتیم  سیر بودم برنداشتم گفتم میل ندارم

      شب سیب زمینی کبابی درست کردم سیر بودم گفتم میل ندارم

      صبح امروز حلوا درست کردم همه حلوای تو بشقاب رو نخوردم چون سیر شدم و گفتم میل ندارم

      هربار که گفتم میل ندارم اولش ذهنم گفت بخور ممکنه بعداز نباشه ولی من محلش نذاشتم بعد چند لحظه باز گفت خوبه نخوردی چون سیر بودی

       استاد واقعا از شما ممنونم که این مطالب آموزنده رو به رایگان منتشر می کنید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سکینه
      1402/06/12 22:24
      مدت عضویت: 450 روز
      امتیاز کاربر: 5525 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 266 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان

      سلام بر استاد ارزشمندم 

      عادت یعنی تکرار یک فکر در ذهن که توسط ورودیهامون پذیرفتیم که براثر تکرار زیاد به عادتهای رفتاری تبدیل میشه ودر نتیجه این رفتارهای چاق کننده باعث چاقی در جسم ما میشود ،

      عادت های چاق کننده در من 

      -خوردن  نان با غذا که من فکر میکردم علت چاقیم هست 

      -چربی و غذاهای سرخ کردنی

      – میوه و خوراکی خوردن در لابلای وعده های غذایی 

      -خوردن غذای سنگین در شب 

       توی فامیلمان خانواده ای هست که هر لحظه حتی نصف شب از خواب بیدار میشن غذا ومیوه میخورن و اکثر ِغذاهاشون سرخ کردنی هست ولی همشون اندامی متناسب دارند و همیشه برام سوال بود که خدایا من هیچ وقت اندازه اینا نمیخورم ولی چرا اونا متناسبن ولی من نه الان دلیلش را درک میکنم ممنونم استاد عزیزم بابت آموزشاتون 

      من از جمله( میل ندارم )خیلی کم استفاده میکنم ومن بیشتر باید به خودم این جمله را بگم وقتی که سر یخچال می رم ومیوه ها رو میبینم که امروز از ابتدای روز که فایل و گوش دادم دوبار به خودم گفتم میل ندارم و خداروشکر میکنم تا الان که کامنت می نویسم تونستم از این جمله استفاده کنم هر چند کم

      راستی استاد امروز صبح به صورت کاملا معجزه من دو ساعت تونستم تحمل کنم و صبحانه نخورم این در صورتی بود که من صبحا که از خواب بیدار میشم فوری باید صبحانه بخورم وگر نه انرژی ندارم هیچ کاری بکنم ،من اصلا متوجه نبودم که صبحانه نخوردم تا دخترم بیدار شد گفت صبحانه میخوام ومن تازه متوجه شدم که خودم هم صبحانه نخوردم ومن این را یک نشانه میبینم که در مسیر لاغری هستم وخدارو شکر میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 238 کلمه

      اولین ومهمترین قدم برای رهایی از چاقی ولاغر شدن تغییر نگرش است.تغییر نگرش با تغییر محتوای ذهنی صورت میگیرد.این کلید راه است.

      علت اصلی چاقی عادتهای چاق کننده ی ماست.چاقی ارثی نیست بلکه عادتی ست.علت اینکه عموم ان را ارثی میدانن به جهت انتقال بینشهای خودشان به نسل بعد هست.که این بینشها تولید رفتار میکنن و رفتارها تکرار میشن وعادتها رو ایجاد میکنن.

      ذهن ما تصویریست وقتی با دیدن و شنیدن و بازخورد از اطرافیان انتظار چاقی و تصویر ذهنی چاقی در ما شکل گرفت تمام.ذهن دست بکار میشه.باورها ی چاقی ایجاد میشه.باورها فورمولهای ذهن ما رو میسازن و ما میریم به سمت چاقی ناخوداگاه

      وقتی خودم رو بررسی میکنم من حتی وقتی ۴۸ کیلو بودم احساس چاقی داشتم .۵۶کیلو هم بودم همینطور ۶۹ هم که بودم همینطور الان ۸۵ هم هستم همینطور.تصویر ذهنی من از خودم چاقی بود هرگز از هیکل خودم راضی نبودم .همیشه حس چاقی داشتم و ترس از خوردن غذا.و من پیش نیامد با یه حس اسودگی غذا بخورم وهمیشه بعد غذا منتظر چاقی بودم.

      الان میدونم تنها درمان من اینه که تو همین سایت همونجایی که کمپ کردم بمونم و هرروز از اگاهیهای سایت استفاده کنم تا اونجایی که توجهم رو از چاقی بردارم ومتمرکز لاغری بشم.تا اونجایی که حواسم پرت چیزهای دیگه نشه.تو همین سرزمین که یک گروه انسان به ته خط رسیده ساکن هستن  منم هستم می مونم تا با یه جسم متناسب و ذهن اروم از اینجا برم شاید هم نرم تا اخر بمونم😅

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/04 21:11
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 417 کلمه

      به نام آنکه رحمان ورحیم است❤️

      سلام به عاشقان لاغری🌹

      دردیدگاه قبلی عادتهای چاق کننده ام رابرای تان شرح دادم.

      واماعادتهای متناسبی که درمن بوجودآمد. 

      وقتی دوره،100 گام روطی میکردم،خب اولش استرسم کم شدومن خیلی آرام شدم.وبدنبال این آرامش، ولع غذاییم کمرنگ شدوهمینطوراکثرعادتهای چاقم ازبین رفت وانگارکه محوشد! 

      من صبحهاتاساعتها بعدازبیداری هم میلی به خوردن نداشتم.معده ام ضعف می‌کرد ولی انگاریه چیزی راه گلوم روبسته بود

      واینکه عادت ریزه خواری براحتی ازسرم افتادوچشمم دیگه دنبال موادغذایی نیست.همراه غذا اصلاًمیلی به خوردنه سالادوسبزی ندارم. وفقط غذاموبه اندازه ای که میل داشته باشم میخورم.وازهمه مهمترعادت چایی خوردن درمن خیلی کمرنگ شده وفقط شبهایکی یادو تاجایی میخورم. 

      دیگه میلی به خوردن میوه ندارم اگرهم بخورم انگار2پرس غذاخوردم.

      بین دو وعده غذایی چیزی جز آب نمیتونم بخورم ودیگه وقت وزمان خوردن برام معنایی نداره هرساعتی گرسنه باشم میخورم حتی اگه آخرشب باشه. 

      وجالبه که همراه غذاوبعدازغذاهم آب میخورم. 

      من الان بیشتروعده های غذایموبرنج میخورم حتی ماکارانی که خیلی دوست دارم روبدون ترس وبدون حس چاقی به اندازه ای که میلم بکشه میخورم. 

      منی که قبلاًمعتادموادغذاییه شیرین بودم الان از طعم شیرین فراریم.

      من قبلاً طاقت نداشتم صبر کنم تاغذاحاضربشه اماالان غذاهم که آماده بشه برام مهم نیست بخورم. نخورم. 

      بعضی وقتهاکه سیرم، یه چیزی میبینم هوس میکنم که بخورم.مثلاًچندروزپیش توی یخچال چشمم خوردبه انگوروطبق عادت قبلیم دستموبردم که بردارم یهو صدای ذهنم رو شنیدم که باصدای بلندگفت:من که نمیخورم.فوری دستمو کشیدم عقب وگفتم منم نمی‌خورم.چندساعت بعدمیلم کشید یه خوشه کوچیک خوردم. 

      قبلاًمیرفتم راهپیمایی برای اینکه لاغربشم ولی الان میرم راهپیمایی که آدمای لاغرروببینم وتودلم تحسین شون کنم تاتوجه ذهنمو ببرم طرف خواسته ام. 

      وقتی اطرافیانم کیکی کلوچه ای چیزی بهم تعارف میکنندخیلی راحت میگم میل ندارم. نمی‌خورم. 

      واون بنده خداهاکه خبرندارندمن فرمولامو دستکاری کردم تعجبشون میشه ومیگن:توکه همیشه مثل جارو برقی هم چی رو میخوردی حالاچی شده؟ همنشین ملکه شدی که نمی خوری؟! 

      الان شبهاوقتی میخوام بخوابم همش اندام لاغرم جلوی چشمامه اونم بالباسهای زیباوخوشرنگ درفضاهای سبزوبهشتی. 

      صبح هم که ازخواب بلندمیشم باحس خوب وآرامش ازخالق جانم سپاسگزاری میکنم بابت بیداریم، سلامتی ام، آرامشم، وهدایتم به این مسیرزیبا وشگفت انگیزواولین کاری که انجام می‌دهم تمریناتم روانجام میدم و فایل های دوره رو نگاه میکنم و دیدگاه بچه هارومیخونم وتا زمانیکه گرسنه نشم اصلاًیادخوردن نمی افتم وفقط دوست دارم تمرینات انجام بدهم. 

      وتمام این تغییرات فقط باانجام دادن تمرینات لاغری باذهن خودبه خوددرمن بوجودآمده.بدون هیچ رنج وسختی وبدون رژیم غذایی و ورزش هرروش دیگری و باراحتی ولذت. 

      برای همین شورواشتیاقم برای ادامه دادن زیادشده چون نتیجه شوتجربه کردم. 

      همین الانم بااینکه چندجلسه ازدوره گذشته،حس میکنم سبکترشدم ولباسام کمی گشادشده واین راحت لاغرشدن خیلی لذتبخشه.

      پس قدرفرشته نجاتمون،استادعطارروشن عزیزروبدونیم تمریناتی روکه سخاوتمندانه به مامیدهندروگام به گام انجام دهید تاشگفتی تاثیرشودرخودتون ببیند.

      پس مشتاقانه وبااشتیاق ادامه دهیدلاغرمیشوید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/04 16:02
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 313 کلمه

      به نام زیبای تماشایی هستی❤️

      باسلام وتشکرازاستادبینظیرم،که بامهربانی منو راهنمایی وهدایت میکند🙏

      موضوع:عادت‌های چاق کننده. 

      من قبلاًخیلی کم غذابودم.وهمه تعجب میکردندکه بااینکه کم خورم،چراچاقم؟

      تااینکه،من ترازوخریدم.وروزی2باریعنی صبح وشب موقع خواب،خودم رو وزن میکردم.بعداز یه مدت،یواش یواش اشتهاوولعم،نسبت به غذابیشترشدومن، آرام آرام پرخورشدم.وبدون اختیارشروع کردم به خوردن…

      من میخوام توی این دیدگاه،هم عادتهای چاقیه خودموبنویسم وهم تغییرعادتهای چاقم،تااینجاکه آموزشهای لاغری باذهن روادامه دادم روبنویسم.

      من قبل ازاین دوره،دردوره100 گام لاغری،شرکت کردم.ودرپایان دوره،یعنی بعداز100روز9کیلوازوزنم کم شد.وحال وروحیه ام،خیلی خوب شد بسیاری ازعادتهای چاقم،یاعوض شدیاکمرنگ شد.

      ابتداعادتهای چاق کننده من.

      مهمترین عادت چاقی من،ریزه خواری بود.

      هرماده خوراکی روکه میدیدم،یه کم ازش میخوردم.

      میوه زیادمیخوردم وباورم این بودکه،میوه وسبزی چاق نمیکنه.

      عادت بعدیم این بودکه،چایی زیاد میخوردم.وعادت داشتم سرغذاچندتاچای لیوانی بخورم.

      هرخوراکی که بهم تعارف می‌کردندمیخوردم.حتی اگه اونودوست نداشتم.

      عادت دیگم این بودکه غذای نونی زیادمیخوردم.وباورم این بود که،برنج چاق میکنه ولی غذای نونی چاق نمیکنه.

      عادت دیگم این بودکه،همیشه مثل ایست بازرسی داخل یخچال بودم.

      به شیرینی وکلوچه که اصلاًبی احترامی نمیکردم.ومیخوردم.

      عادت دیگم اینکه،طاقت نداشتم صبرکنم،تاغذاآماده بشه.تاموقع غذاخوردخوردمیخوردم.

      هرکاری میخواستم انجام دهم،اولش یه چیزی میخوردم.

      باورم این بودکه،راهپیمایی وورزش وفعالیت،منو لاغر میکنه.واگه یه روز راه نمی‌رفتم،یافعالیتم کم میشدمطمئن میشدم که چاق میشم.

      عادتم این بودکه،همراهه غذاسبزی وسالاد زیادی بخورم.وباورم این بود که،چربیه غذامومیسوزنه.

      عادت دیگم این بود که،بلافاصله بعدازبیداری صبحونه میخوردم اونم مفصل.وباورم این بود که،صبحونه چاق نمیکنه.

      باورداشتم آب همراه غذاوسرغذاچاق میکنه.نمیخوردم.

      عصرهایه غذای سبکی میخوردم،که شام نخورم.چون باورم این بود که،شام آدمو سنگین وچاق میکنه.ولی تاموقع خواب ریزه خواری میکردم.ومخصوصاًشبهامیوه زیادمیخوردم.وباورم این بود که،میوه چاق نمیکنه.

      عادت دیگم این بود که،وقتی میوه میخوردم دلم ضعف می‌کرد سرش کیکی چیزی میخوردم.

      باورم  این بود که،خواب بعدازظهرچاق میکنه.برای همین حتی اگه،خسته ام بودم،نمیخوابیدم.

      موقع غذاخوردن،همش به چاقیم فکرمیکردم.واگه دولقمه بیشترمیخوردم،میگفتم حتماًچاقترمیشم.

      عادت دیگم این بود که باید سرساعت غذامیخوردم.

      موقع خواب هم،مراقبه چاقی روانجام میدادم.وهمش فکرمیکردم،فرداچی بپزم؟ چطوری بپزم که خوشمزه تر بشه؟و…

      صبح هم بعدازبیداری تجسم چاقی روانجام میدادم.یعنی توی آینه هیکلم روبررسی میکردم.ومیگفتم چاقترشدم.وحس خودموبد میکردم.

      ایناعادتهای چاقه ذهن من بود. 

      فعلاًتااینجای داستان رو داشته باشید،تامن برم یه فایل ازاستادعزیزم روببینم،وباانرژی واشتیاق بیشتربقیه داستان روبراتون تعریف کنم.

      شماهم تاوقتی من برمیگردم،مشتاقانه ادامه دهید. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/06/03 15:52
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 46 کلمه

      استاد خدا قوت! 

      بابت بروز رسانی این متن ۶/۲ 

      رفتارتون درس پشتکار و تداوم به من میده و دیدن این جمله( بروز رسانی شده) برام خیلی انگیزه بخشه و هر بار می بینمش انرژی میگیرم. 

      مانا باشید وسلامت و ما از وجودتون فیض ببریم ! به امید خدای مهربان!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/03 14:28
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 244 کلمه

      به نام خدای لاغری.
      وسلام به عاشقان لاغری.
      موضوع. عادت چیست؟
      فکر ونگرش مادرموردموضوعی باتوجه مکررماوتکرارآن تبدیل به عادت می‌شود.
      عادت هاتبدیل به رفتارمامیشوند
      مادونوع عادت داریم عادت درست وعادت اشتباه
      استمرار عادت موجب رشدو گسترش آن درمامیشودو به باورتبدیل میشود
      وباورهافرمان های مغزی رامی سازندوکل جسم ماتحت تاثیراین فرمان های مغزی قرارمی گیرد.
      پس تاباورعوض نشه فرمان های مغزی عوض نمیشه وتا فرمان های مغزی عوض نشه جسم ماعوض نمیشه.
      مثال. من شنیدم که (چاقیه من ارثیه) وقتی بهش توجه وفکرمی کنم ذهنم مرکزتوجه من روتکرارمیکنه ومن به فکرکردن به اینکه چاقیه من ارثیه عادت میکنم واز همه بدترمرتب درموردش حرف میزنم وبه همه میگم چاقیه من ارثیه!
      و این عادت دراثرتکراردرمن به باور تبدیل میشه وباور اینکه چاقیه من ارثیه درمغزم تثبیت میشه وتبدیل به فرمول مغزیه چاقیه من ارثیه میشه.
      وحالاتوهرکاری بکنی لاغر نمیشی چون خودت این باور رادرمغزت بوجودآوردی که چاقیه من ارثیه وتااین فرمول ازتوی مغزت پاک نشه تلاشت برای لاغر شدن به جایی نمیرسه.
      پس بایدبرای پاکسازی این باور یه باورجدید بسازی تاباورقبلی رونقص وخنثی کنه.
      برای این کاربایدتمامه مراحلی که شرح داده شدرو انجام دهی و باور درست به مغزت بدهی.
      مثلاًباور(من براحتی لاغرمیشوم) که باتوجه وتکرارو صحبت درموردآن وازهمه مهمتر «تمرین عملی» یعنی پیداکردن نمونه آن برای مغزت راحت وباورپذیرش میکنی
      ووقتی مغزت بپذیره لاغرشدن راحته،سریع دست به کارمیشه وفرمولاشومیسازه وطبق اون فرمولا فرمان های مغزی به تمامه بدن صادر میشه ومابه شکل باورمون به راحتی لاغرمیشویم.
      واین ازشگفتی های تمرینات ذهنیه که ازکوتاه ترین راه مارو به مقصدمیرسونه.
      تنهابرگ برنده ما درمقابل فرمول‌های چاقی انجام تمرینات ذهنیه دوره وتکرارواستمراره.
      پس مشتاقانه ادامه می‌دهیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/06/02 22:48
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,355 کلمه

      به نام خدای مهربان متن  ۶ ( ناشنوایان )

      خیلی زود سردرد میگیریم این یه باوره…

      …چون باور کردن همچین چیزی رو، عادت هایی در اون ها شکل می گیره که اونها تند تند سردرد میگیرن که غذا بخورن که در نهایت هم بتونن چاق بشن. همش موضوع اینه که اینا باید چاق بشن در نهایت، خب همین فرد در ماه مبارک رمضان می بینید که سرش درد نمی گیره؛ یعنی یکی دو روز اول چرا، یه کم سر درد می گیره اما چون ذهن ناخودآگاه شون متوجه میشه که حکمی بالاتر از حکم خودش وجود داره که اونم غذا نخوردن به‌ خاطر روزه داریه؛ یعنی ترس از  روزه خواری باعث میشه که شما وقتی سرت هم یه کم درد میگیره، غذا نخوری و این فرمول به هم می ریزه در مغزت. چون قبلا به محض اینکه سردرد شروع می شد فرد می رفت غذا می خورد اما در ماه مبارک رمضان به خاطر اینکه نمی تونه غذا بخوره، سر، درد میگیره یکی دو روز اول ، اما چون نمی تونه غذا بخوره، این فرمول به‌ هم می خوره و تا آخر ماه رمضان می بینی که فرد دیگه سردردهای ناشی از اینکه غذا نخوردم رو نداره. چطور این اتفاق می افته؟ غیر از اینه که فقط فرمول مغزی تغییر می کنه که سردرد نمی گیره؟ که شما نیاز به خوردن نداشته باشی؟ در اصل این فرمول فعلا میره تو حالت ذخیره، stand by میشه تا بعد از ماه رمضان می بینی دوباره شروع میشه. خیلیا این تجربه رو دارن که در ماه رمضان، یه سری عادت هاشون خیلی راحت عوض میشه، بلافاصله بعد از ماه رمضان دوباره برمی گردن به‌ روز قبل، به عادت های قبلی شون؛ چون اون فرمول ها در اون ماه به اون شکل کارایی نداره.چرا؟ چون ذهنت می دونه که حکمی بالاتر از دستور خودش وجود داره و شما به هیچ وجه نمی تونی غذا بخوری؛ اما در روزهای عادی، نه،به این شکل نیست ، کاملا شما آزاد هستی و ذهنت می تونه با هر بار دعوت کردن شما به خوردن، شما رو وادار به خوردن کنه. خیلی خوشحالم همراه شما هستم. موضوع جلسه‌ ی امروز خیلی مهم بود. بارها این فایلو گوش بکنید.فکر کنید به تأثیر ذهنتون در اضافه وزن . فقط این نباشه که فایل ها رو گوش کنید، حتما به این موضوع فکر کنید. خودتون بیشتر مثال پیداکنید که چه رفتارهایی تون عادته؟ و اصلا همین عادت هاست که باعث چاقی شما شده و به عنوان تمرین این جلسه:اولا اینکه اون موضوع “میل ندارم ” رو سعی کنید خودتون بدون اینکه فرمول های مغزی تون رو تغییر بدید، بتونید بهش برسید که بتونید بگید” میل ندارم”.دوم اینکه سعی کنید از امروز عادت های غذایی تون رو شناسایی کنید. نمی خوام هم خیلی سخت گیری کنید در این باره. نمی خوام حساس بشید حالا که مثلا،مشخصا عادت به چیزی میگن که بیشتر از يک بار داره تکرار میشه، این ميشه  عادت، مثلا من چی دارم؟ یکی از عادت های قبل من این بود که حتما بایستی با چای مثلا کلوچه می خوردم یا مثلا بایستی حتما با چایی به جای قند یا شکر مثلا بایستی شکلات می خوردم.اینا عادته، هيچ قانونی نیست؛ یعنی هيچ نمی تونیم بگیم مثلا، نه طبع من اینه، نه بدن من شیرینی رو می کشه، یعنی چی میکشه؟ مثل اینه که مثلا فرد آهن ربا باشه؛ مثلا بگه من آهن رو می کشم.، اون یه قانونه ، اون اصلا جاذبه ی آهن رباست.  اینکه بدنم شیرینی رو می کشه یعنی چی؟ یه باوره اشتباهه ، وقتی تکرارش کردی ، باورت میشه ، خب مطمئنا عادت هایی در شما به وجود میاد که رفتارت میشه مطابق با باورت. آره بابا من چقدر به شیرینی نياز دارم، هی که شیرینی می‌ خورم انگار بیشتر دوباره میلم میشه ولی دیدید که خیلی از آدم ها، نه، علاقه ای به شیرینی ندارن. پس چطوریه؟ بدن اونها نمی کشه؟بدن شما فقط میکشه؟ تفاوت بین شما ولاغر ها ، تنها تفاوت در عادت هاتونه.و عادت های شما به خاطر باورهای اشتباهتونه که در شما به وجود اومده و ما در دوره ی لاغری با ذهن تمام سعی مون اینه که باور های اشتباه رو شناسایی کنیم ، اونها رو کنار بزاریم و باورهای جدید رو در ذهن خودمون به وجود بیاریم.بر اساس این باورهای جدید عادت های جدید در ما شکل میگیره و در نهایت جسم ما به سمت متناسب شدن حرکت میکنه و دلیل اینکه من ادعا می کنم لاغری با ذهن همیشگیه اینه که وقتی عادت های شما عوض بشه همینطور که الان شما به خاطر عادت هاتون چاقی تون همیشگی بوده ؛ یعنی هر باری که تلاش کردی لاغر بشی دوباره چاق شدی، خب به خاطر چیه؟ به‌ خاطر چیه که جسمت دوباره برمیگرده به حالت قبلی؟به خاطر همین عادت هاته دیگه.  شما دوباره تکرار می کنی، بر میگرده به جسم قبلیت که همون چاقیه، همین طور که چاقی در شما ماندگاره، چون به خاطر عادت ها و باور های اشتباه چاق کننده در ذهنته، وقتی که یاد بگیری با قدرت ذهن لاغر بشی، وقتی  فرمول های ذهنیت تغییر کنه، وقتی باور های جدید رو بسازی و عادت های جدید در شما شکل بگیره ؛ بنابراین خیلی طبیعیه که متناسب شدن هم برای شما همیشگی میشه، امیدوارم که هر کی اضافه وزن داره، با سرزمین لاغر ها آشنا بشه، از طریقی با این مسیر آشنا بشه، وارد بشه و به هدفش برسه، رؤیای لاغری شو محقق کنه و باقی مونده ی عمرش رو در یک جسم جدید و با یک زندگی جدید تجربه‌ کنه و اينو بدونید که آدم های چاق مثل گذشتهٔ خودم و دوستانی که احیانا اضافه وزن دارن و این فایلو نگاه می کنن، یک برتری ویژه نسبت به لاغر ها داریم که نمی دونستیم و این خیلی بهمون حال میده، اینه که ما می تونیم یک زندگی جدید رو تجربه کنیم. خیلی چیزای جدید رو شما می تونید تجربه کنید وقتی متناسب بشید.؛ از خرید کردن؛ از تغییر در رفتارت، احساست، شادی درونیت، خیلی تغییرات در زندگی شما به وجود میاد که اینها در زندگی افراد لاغر به وجود نمیاد؛ چون اونا از اول لاغر بودن و اصلا نمی دونن که چاقی چیه که بخوان از لاغری شون لذت ببرن؛ اما منی که از وزن ۱۳۴-۱۳۵ الان در این شرایط هستم می دونم چقدر لذت بخشه .من اگر ، ۳-۴سال پیش اصلا این کت به تن من هم نمی رفت . شاید به این شکل آخرین حدی بود که می تونستم اینارو به هم برسونم. الان اگر يه کت من مثلا  لارج می پوشم و به این شکل به تنم می‌شینه، لذتش چیزی نیست که به این راحتی به پایان برسه.هر باری که من لباس مورد علاقه م رو می پوشم لذت می برم از اندام جدیدی که برای خودم ساختم و این چیزیه که برای همه می تونه اتفاق بیوفته، نه اینکه فقط برا من یا این عده ی زیادی که از دوره ها استفاده کردن. هر کسی، فرمول های ذهنی شو تغییر بده، چه بخواد چه نخواد لاغر میشه ، مثل خود شما که نخواستی و چاق شدی . مگه شما تصمیم گرفتی چاق بشی؟ نه، یه سری باور در ذهن شما ایجاد شد، به خاطر اون باورها یه سری عادت ها در شما ایجاد شد و در نهایت شما چاق شدی و چه بخوای و چه نخوای تا ابد چاق می مونی. حالا هی برو ورزش کن ، رژیم بگیر، بدو ، قرص بخور، جراحی کن، فایده نداره، چون باورهات با قرص و دارو و جراحی و اينا عوض نمیشه؛ بنابراین عادت هاتم عوض نمیشه و چونکه تا ابد نمی تونی با عادت هات مبارزه کنی و هیچ کس نمی تونه، هر رژیمی و ورزشی و کاریو شروع کنی، در نهایت شکست میخوری و اونو رها می کنی، دوباره عادت های قبلی تکرارشون شروع میشه و شما به همون جسم قبلی بر میگردی، بنابراین یکبار تصمیم بگیر ، از روش صحیح که آموزش لاغری با ذهنه، برای لاغری اقدام کن و از نتیجه ای که خودت به وجود مياری تا ابد لذت ببر.هر جا که هستید در پناه خداوند متعال، شاد باشید و در مسیر متناسب شدن  و منتظر قسمت های بعدی این دوره ی فوق العاده ی لاغری با ذهن باشید

                                  .          خدانگهدار!

      پایان گام چهارم 

      خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت!بریم برای قسمت جذاب بعدی….ادامه دارد…. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 19 کلمه

        سلام و درود
        از اینکه در رشد و گسترش آگاهی سایت تناسب فکری همکاری می کنید بی نهایت سپاسگزارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار گلستان
          1402/06/03 15:46
          مدت عضویت: 553 روز
          امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 163 کلمه

          سلام استاد ! 

          خواهش می کنم .

          من از شما ممنونم که چشم منو به یه دنیای شگفت انگیز باز کردید و منو با خودم ودنیا وخدای عزیزم بیشتر آشنا کردید.

          دنیامو قشنگ تر و عاشقانه تر کردید و متوجه شدم که من چقدر آدم ها رو دوست دارم وبا شناخت بیشتر خودم و فطرت انسانها هر روز بیشتر عاشق کمک کردن به اونها میشم و برام فرقی نداره ناشنوا باشن یا نه ، چون قدرت رو در روح تک تک اونها می بینم. واز خدای خوبم بی نهایت سپاسگزارم که هر روز انسانهای فرهیخته ای رو در مسیر زندگی من قرار میده که پر پرواز من باشن و با هم به هر آنچه بخوایم می رسیم . دست در دست هم وبا پشتکار وتلاش والبته دید مثبت

          برای همه ی شما عزیزانم آرزوی بهترین ها رو دارم .

          اینجا که هستم عالییییم و هر آنچه رو که اینجا یاد میگیرم با جان و دل انجام میدم و از انجام اونه که نتیجه میگیرم 

          و ادامه میدم تا ابد….

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/28 07:22
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,140 کلمه

                        به نام خدای مهربان 

                                                      متن ۵ ( ناشنوایان )

      دیگه از ‌امروز شیرینی نمی خورم…

      …بزار این جعبه رو آوردن بخورم اینو، بعد ديگه بعد از این دیگه محاله من لب بزنم ولی سی سال من می خوردم، همش هم هی می گفتم من نمی خوام بخورم، چرا؟چون اصلا من تعیین نمی کنم که، عادت رو من ایجاد نکردم که من بخوام تصمیم بگیرم که عوضش کنم. مثلا من بخوام تصمیم بگیرم من از امروز دیگه پرخوری نمی کنم. مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که پرخوری کنی؟ مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که چاق بشی؟ که حالا میخوای تصمیم بگیری که لاغر بشی ؟ اصلا با تصمیم نیست، با تغییر افکاره، اصلا خیلی موضوع متفاوته از چیزی که شما تا الان تجربه کردید.

      موضوع لاغری با ذهن و تمام تلاش من در دوره ی لاغری با ذهن اینه که با دادن افکار جدید به شما، شما رو در مسیر لاغری با ذهن هدایت کنم.باورهای جدید در شما بسازم و ناخودآگاه عادت های شما تغییر می‌کنه. چقدر ما پیام ها داریم که در سایت هم هست میتوند مطالعه کنید .چقدر پیام ها داریم از تغییر عادت های افرادی که در این دوره شرکت کردن، مثلا میان میگن من این عادت ها رو داشتم اما الان چند وقته دیگه خیلی راحت، ديگه اونها رو تکرار نمی کنم. قبلا ما یه پرخوری ساده رو می خواستیم برطرف کنیم، چقدر بایستی زحمت بکشیم، چقدر رنج می کشیدیم آخرشم، نمی شد؛ حالا این یه ذره رو بخور، دیگه از بعداز این دیگه نخور. چطوره که الان افرادی که از دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن، استفاده کردن، اینقدر راحت می تونن نسبت به مواد غذایی بی میل باشن؟ اصلا یکی از پارامترهایی که میشه سنجید تفاوت آموزش لاغری با ذهن با سایر روش ها رو اینه که افراد چاق به هیچ وجه نمی تونن بگن میل ندارم یعنی گفتن عبارت دو کلمه ای میل ندارم برای یک فرد چاق به مراتب سخت تر از مثلا حتی فتح قله ی اورسته.  اینقدر سخته که مثلا بخوای با یک شیرینی مواجه بشی با یک اصرار دیگران مواجه بشی، برای خوردن و بتونی بگی میل ندارم. من که خودم تا زمانی که در مسیر چاقی بودم و از لاغری با ذهن اطلاع نداشتم یاد ندارم چیزی رو گفته باشم میل ندارم. اصلا برام خنده دار بود مثلا به کسی تعارف می کردم مثلا بفرما شیرینی، مثلا می گفت میل ندارم، می گفتم یعنی چی میل ندارم؟ خب بردار بخور، مگه میلیه؟ خوردنیه، اصلا نمی دونستم که میل ندارم یعنی چی و همه ی دوستانی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن همین نتیجه و همین ویژگی رو نداشتن، نمی تونستن قبلا بگن میل ندارم؛ اما چطوره میان میگن ما به راحتی می تونیم بگیم میل نداریم؟ چطوره که خودشون انتخاب می کنن؟ اصلا همین می تونه یه موضوع خیلی جالب باشه براتون، از امروز سعی کنید، تصمیم بگیرید در مواقعی که پرخوری حساب میشه بگید میل ندارم. ببینید چقدر می تونید موفق  باشید؟ ببینید چند روز می تونید موفق باشید؟ اصلا اگه همینو فقط بتونی انجام بدی، من تضمین می کنم شما متناسب میشی. نمیشه، واقعا سخته یعنی اصلا ، نشدنیه وقتی در مغز شما یک فرمولی وجود داره و اون فرمول تبدیل شده به عادت، بعد ما بخوایم بیایم تصمیم بگیریم که در مقابل این عادت ایستادگی کنیم. اصلا همچین چیزی امکان نداره، باید فرمول عوض بشه، باید عادت عوض بشه. خود به خود عادت عوض میشه و هماهنگی بین جسم و باور به وجود میاد. در واقع عادت های ما هماهنگ کننده ی بین جسم و باورهای ما هستن؛ یعنی هماهنگی رو به وجود میارن. وقتی باورت اینه که شما چاق می شی؛ حالا این باور به‌ هر طریقی ممکنه به‌ وجود بیاد؛ باور اینکه چاقی من ارثیه، باور اینکه خب طبیعیه که مثلا در مورد خانم ها، خانمها وقتی باردار میشن اضافه وزن پیدا می کنن، يه باور خطرناک دیگه ای که در خانم ها هست، سن شون که به ۴۰سال می رسه سوخت و سازشون میاد پایین و چاق می‌شن. می دونید چقدر آدم ها به من پیام میدن که مثلا سن شون بین۳۷-۳۸تا۴۲-۴۳ هست و میگن که مثلا چند ماهه شدید شروع کردیم به چاق شدن. مثلا ۱۰کیلو توی ۳-۴ماه اینا چاق شدن. اولین چیزی که ازشون می پرسم اینه: این جمله رو شنیدی که خانمها به ۴۰سال که‌ میرسن سوخت وساز شون میاد پایین وچاق می‌شن ؟ و همه میگن آره.میگم باور دارید؟ میگن آره خب ، احتمالا درسته دیگه، چون خودمون هم اینجوری شدیم. یه زمانی اینو شنیده شاید خیلی سال های قبل اینو شروع کرده به شنیدن، باورش کرده؛ الان که نزدیک سن ۴۰سال که میشه یواش یواش عادت هایی در اون افراد به وجود میاد که جسمشون رو برابر کنه با باور اینکه در ۴۰سالگی یا از ۴۰ سالگی به بعد ديگه طبیعیه چاق شدن. فردی که مثلا به پزشک مراجعه می کنه، یک دارویی براش تجویز میشه و پزشک به اون تذکر میده که این دارو می تونه چاقت کنه یا این دارو اشتها رو زیاد میکنه بلافاصله یک باور در اون فرد شکل می گیره و از همون روز عادت هایی در اون فرد به وجود میاد که اشتهاش زیاد می شه.  آره، بعد میگی خب پس چی شد؟ میگه این قرص رو مصرف کردم ، دیگه هی تند تند گشنم می شد، اصلا گشنه شدن  برای چیه؟اگر درست فکر کنیم مثلا ببینیم غذا برای اینه که بدن ما به انرژی نیاز داره خب برای اینکه بتونه انرژی شو تأمین کنه، نیاز به مصرف مواد غذایی داره. چطور فردی که تا هفته ی قبل ، تا روز قبل به یک شکل داشت مواد غذایی رو مصرف می کرد، از امروز که یه قرص رو مصرف می کنه و دکتر بهش گفته که این قرص اشتها رو زیاد می کنه یهویی مثلا علاقه ش به مواد غذایی بیشتر میشه، اشتهاش، اشتهاش بیشتر میشه، اصلا خیلیا نمی دونن معنی اشتها چيه؟ پرخوری رو میگن اشتهامون زیاد شده، وقتی گفتی اشتها، یعنی یه چیزی از اون درون، از اون درون، داره میگه بده، در صورتی که این پرخوری، این اشتها  نیست، تو از بیرون داری به زور وارد می کنی، اشتها چیه؟ اون فرمان مغزیه، اون فرمول مغزیه که به وجود اومده، تبدیل شده به‌ یه عادت، داره یواش یواش يه  عادت رو در شما به وجود میاره که با فاصله ی زمانی کمتر غذا بخوری. خیلیا این مشکلو دارن، مثلا میگن در طول روز ما بارها و بارها گشنمون میشه. همه‌ی این ها عادته و ترفند ذهن ناخودآگاهه برای اینکه جسمتون رو به باورتون که چاق شدن طبیعیه برسونه. اونایی که فکر میکنن که مثلا اگر غذا نخورن یا معده‌ شون خالی باشه مثلا سردرد میگیرن. خیلیا اون باور رو دارن که مثلا ما اگر غذا نخوریم یا اگر معده مون خالی بشه خیلی زود سردرد میگیریم این یه باوره…ادامه دارد… 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/26 23:34
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,062 کلمه

                        به نام خدای مهربان 

                                                    متن ۴ ( ناشنوایان )

      خیلی سریع دوباره همه چی بر می گرده.

      …..و این مورد در تمام جنبه های زندگی ما هست. در کسب‌ و کار هست.  اونی که باورش این باشه که نمی تونه موفق بشه، اون که فکر میکنه که شرایط بیرونی مث مثلا دلار و بازار و رئیس جمهور و جامعه و اینها همه تأثیر دارن در موفقیتش یا در فروش روزانه ش ، اون فرد یواش یواش یه عادت هایی رو در خودش شکل میده که کمتر فعالیت میکنه، کمتر جنس میخره، به‌ خاطر اینکه فروش ؟ ، کمتر میره مغازه و میاد به خاطر اینکه باورش اینه که بابا مشتری نیس ، که حالا بریم بشینیم برق بسوزونیم که چی؟ یعنی من خودم این مراحل رو طی کردم ها؛ چون من خودم یه مدتی خب من فروشگاه داشتم و اون اوایل بحرانی بود که دلار یهو شروع کرد به تغییر و نوسان، خب خیلی شرايط ملتهب شده بود دیگه، هی یه جنسی رو می فروختیم گرون تر می بایست میخریدیم.یه جاهایی چون باورم این شده بود که دیگه چون اوضاع داره خراب میشه ، اصلا یادمه خودم، خودم یواش یواش یک عادت هایی در من شکل گرفت دیگه با اون شور و اشتیاق نمی رفتم سرکار. دیگه به اون شکل هیجان نداشتم که جنس جدید بیارم همیشه جنس جور باشه، نه حالا جنسم، طبقه م خالی میشد می گفتم حالا کسی نمی خواد بیاد، دقیقا یادمه ها؛ یعنی عادت هایی در من شکل گرفت که قشنگ کسب و کار من رو به سمت نابودی برد، چرا ؟ چون هنوز کسب وکار من خیلی خوب بود ، من به خاطر تحت تاثیر قرار گرفتن حرف های اطرافیان و شرایط جوی یا شرایط حاکم بر جامعه، من باور کردم که دیگه موفق شدن  دیگه امکان نداره، دیگه ، دیگه طبیعیه که آدم کسب و کارش خراب بشه و فروش بیاد پائین.  وقتی باور کردمدر من عادت هایی شکل گرفت که اوضاع منو خراب کرد و جالبه اوضاع خراب شد، خراب شد ، خراب شد تا یک روزی با قدرت ذهن آشنا شدم شروع کردم به تغییر باورهام و بازم يواش يواش عادت هایی در من شکل گرفت که نتیجه ی زندگیم به مراتب بهتر از اون اوضاعی شد که من ۷-۸ سال قبل داشتم، چند سال قبل داشتم، چرا؟ چون بازم يه سری عادت های جدید درمن شکل گرفت، همه چی یهو عوض نشد.عادت های جدیدی در من شکل گرفت و این عادت ها  درنهایت نتیجه رو رقم می‌زنه. عادت‌ ها درنهایت نتیجه ای برای شما رقم می‌زنه که برابر با باور شما نسبت به اون موضوعه و در مورد بحث امروز ما که اضافه وزن هست، وقتی شما باورت این باشه که طبیعیه که شما چاق بشی در شما عادت هایی شکل می گیره که شما رو به سمت چاقی هدایت میکنه و کل کار دوره ی لاغری با ذهن اینه که در شما باورهایی رو ایجاد کنه که شما می تونی متناسب بشی، به شما تمریناتی میدیم که باانجام دادن اونها به این باور می رسی که میشه متناسب شد؛ به ذهنت برنامه های جدیدی میدیم که باور می کنی میشه لاغر شد و ناخودآگاه رفتارهای شما تغییر می کنه و در نهایت جسم شما هم تغییر می کنه و برابر میشه با باور شما و به اندازه ای که، آها و نکته ی جالب اینه که چرا افرادی که در دوره ی ما شرکت میکنن نتایج مختلفی می گیرن؟ چون به اندازه ای که باورهاشون عوض میشه، در نهایت جسم اونها هم تغییر می کنه. زوری نیست، به اندازه ای که باورها تغییر کنه عادت هاشون عوض میشه و نتیجه ی جسمی شون هم تغییر می‌کنه. 

      به همین دلیله که من تأکید کردم که ما در دوره ی لاغری با ذهن، رژیم غذایی نداریم، ورزش نداریم، دارو نداریم، چرا؟ چون اینا همه نتیجه رو میخواد تغییر بده، فایده نداره، ما باید اصل رو ، سرچشمه رو باید تغییر بدیم، ما باید باورها رو تغيير بدیم و باور ها چجوری عوض میشه؟ با افکار جدیدی که به شما میدم، با توضیحاتی که به شما میدم، فایل های توضیحی به شما داده میشه که در اون فایل ها توضیحات خیلی کامل، خیلی اصولی تر ، خیلی طبقه بندی شده درباره‌ی اینکه چطور باید باورهای لاغر کننده رو در ذهنمون ایجاد کنیم به‌ شما یاد میدم وقتی اونها رو یاد می گیری، تکرارشون می کنی، ناخودآگاه عادت هایی در شما شکل می گیره که متفاوت با عادت های فعلی شماست و اون وقته که می بینی جسم شما هم تغییر می کنه، خیلی از افرادی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردن خب طبیعیه که اونها مثلا عادت پر خوری رو داشتن. ، عادت مثلا ترس از مواد غذایی رو داشتن.  خیلی عادت هایی که همه‌ی ما الان داریم و مدتها هم هی خودشون سعی کردن که اونا رو عوض کنن.  مثلا دیگه من تصمیم می گیرم که از امروز دیگه پرخوری نکنم، ریزه خواری، یکی از عادت هایی که همه ی افراد چاق به نوعی دارن؛ همه هم هی باخودشون تصمیم میگیرن ؛ نه دیگه من تصمیم می گیرم ریزه خواری نکنم. نه ، من از فردا دیگه؛ اینقدر تصمیمات گرفتیم، تصمیم گرفتم از امروز دیگه شیرینی نخورم، چقدر از این تصمیم ها گرفتیم. 

      من خودم که بارها از این تصمیم ها گرفته‌بودم که دیگه از امروز شیرینی نمی خورم ، بزار این جعبه رو آوردن بخورم اینو‌، دیگه بعداز این دیگه محاله من لب بزنم ولی سی سال من می خوردم، همش هم می گفتم من نمی خوام بخورم، چرا؟ چون اصلا من تعیین نمی کنم که، عادت رو من ایجاد نکردم که من بخوام تصمیم بگیرم عوضش کنم؛ مثلا من بخوام تصمیم بگیرم من از امروز دیگه پرخوری نمی کنم.

      مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که پرخوری کنی؟ مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی که چاق بشی؟ که حالا میخوای تصمیم بگیری که لاغر بشی؟

      اصلا با تصمیم نیست، با تغییر افکاره؛ اصلا خیلی موضوع متفاوته از چیزی که شما تا الان تجربه کردید.

      موضوع لاغری با ذهن و تمام تلاش من در دوره ی لاغری با ذهن اینه که با دادن افکار جدید به شما ، شما رو در مسیر لاغری با ذهن هدایت کنم.باورهای جدید در شما بسازم و ناخودآگاه عادت های شما تغییر میکنه.  چقدر ماپیام ها داریمکه در سایت هم هست می تونید مطالعه کنید….

      ادامه دارد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/24 22:35
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 862 کلمه

                    به نام خدای مهربان 

                                                    متن ۳ (ناشنوایان )

      و در نهایت جسممون تغییر شکل پیدا می کنه بر اساس باور هامون به وسیله ی عادت هامون…

      …و این روند دقیقا بر خلاف روندیه که همه ی شما ها و من برای لاغری می خواستیم انجام بدیم. ما وقتی می  خواستیم لاغر بشیم چکار می ‌کردیم؟میومدیم بخش آخر رو که هیچ نقشی در چاق شدن نداره رو تحت فشار میذاشتیم؛ یعنی جسم شما عملا خودش نقشی نداره در انتخاب چاقی. شما یه سری باور ها رو در ذهنت ایجاد کردی، بعد ذهن ناخودآگاهت یه سری عادت ها رو در شما به وجود آورده وشما تنها کاری که کردی این بوده که عادت ها رو هی تکرار کردی، تکرار کردی، تکرار کردی و در نهایت جسمت شبیه شده به چیزی که شما باور کردی. اما وقتی میخوای لاغر بشی اومدی چی کار کردی؟ اومدی این بخش آخر ، این نتیجه رو شما تحت فشار گذاشتی، می خواستی تغییرش بدی و به خاطر اینکه در تمام اون مدتی که شما نتیجه رو که همون چاقیه و همون جسمتونه رو تحت فشار گذاشتین با رژیم، با ورزش، با دارو، با هرچیزی ؛ همون مواقع هم باورها هنوز سر جاش وجود داشته و عادت ها هم وجود داشته و به همین دلیله که شما از تلاش تون برای لاغر شدن نتیجه نگرفتی. شما کم تلاش نکردی، من کم تلاش نکردم برای لاغر شدن، کم  عرق نریختم، کم ندویدم، کیلومترها شاید هزاران کیلومتر من دويدم اما فایده نکرد. چرا؟ چون همون وقتایی که من داشتم به‌ خودم فشار می آوردم ، به جسمم فشار می آوردم، طبق برنامه غذا مصرف می کردم که اون باورهای اشتباه رو من داشتم.عادت های اشتباه رو هم داشتم؛ تنها چه اتفاقی می افتاد؟ اون زمانی که من خودمو تحت فشار میزاشتم، یه سری عادت ها رو کمتر تکرار می کردم خب؛ ولی تا کی می تونستم این کار رو انجام بدم؟ تا وقتی که می تونستم اون رژیم رو ادامه بدم؛ اما به خاطر اینکه  باوره هی سر جاش داره کار می کنه، هی داره مث سوخت رسانی ، هی داره سوخت چاقی رو می رسونه، عادته هم هی داره سعی میکنه که تکرار بشه، یعنی ذهن ما هم هی داره سعی می کنه عادت ها رو تکرار کنه که به باور برسونه جسم ما رو، اما ما اومدیم جسم رو محدود کردیم، خوردن رو  محدود کردیم، فشار میاریم به جسممون و اونجاست که یواش یواش از لحاظ اعصاب و روان ما به هم می ریزیم ؛ چون ذهن ما داره دستور میده به تکرار باورها، اما ما در نهایت اون نتیجه رو گرفتیم نمیذاریم کار پیش بره و خسته میشیم، درگیری میشه، عصبی‌ میشیم از ادامه دادن برنامه های رژیمی و ورزشی برای لاغری. خسته میشیم وبعد؛ توجه کنيد ها؛ همین جا هم یه نکته ی خیلی مهم یادم اومد؛ ببینید فردی که ورزشکاره می خواد مثلا قهرمان بشه، می خواد در یک رشته ای واسه خودش تجربیات خوبی کسب کنه، مدال بیاره، خب اونم داره ورزش می کنه یا ما اگه رفتیم باشگاه، بدنسازی ، رفتیم وزنه زدیم خب خیلیای دیگه هم داشتن میومدن باشگاه برا اینکه عضله سازی کنن، چطور اون ها از ورزش کردن خسته نمی شدن؟ میدیدی مثلا طرف با اشتیاق داره مدتهاست هی میاد میره وزنه های سنگین می زنه ولی من که‌ می رفتم، هی دنبال بهانه بودم‌ که نرم، اسممو نوشته بودم، ثبت نام کرده بودم، هزینه رو پرداخت کرده بودم ولی همش دنبال یه بهانه ای بودم که نرم ، مثلا بزاریم يه نیم ساعت دیگه، یه ساعت دیگه، حالا بزارم عصر میرم، نه امروز مهمان میخواد بیاد، حالا امروز انگار حس و حالش نیست، بزار از فردا میرم. ببین ، اونم داره ورزش میکنه ولی مثل ما بهونه نمیارهبرا رفتن، چرا نمیاره، چون باورش اینه که میخواد ورزشکار بشه و عادت هایی در اون شکل گرفته که خیلی راحت اون داره یه فعالیت هایی انجام میده که در نهایت جسمش پرورش پیدا میکنه و اونو به خواسته هاش می رسونه که حالا در مثال ما پرورش اندامه؛ اما منی که می رفتم همون وزنه ها رو می زدم ، همون حرکاتو میزدم اما، با یک باور متفاوت که من اومدم ورزش کنم که لاغر بشم، خب؛ در صورتی که باور اصلی من این بود که من همیشه چاق می مونم چون خانوادگی همه ی ما چاق هستیم. این یکی از اون باورهای اشتباه من بود ولی همین یدونه کافی بود دیگه، همین یکی کافیه که فعالیت جسمی من برای لاغر شدن رو خنثی می کرد، مدتها باشگاه می رفتم، یه مقدار بگی نگی تغییر می کردم بعد دوباره به محض اینکه یه هفته ده روز که نمی رفتم دوباره می شدم همون آدم قبلی که بودم؛ یعنی قدرت باور  بی نهایت بالاست و خسته هم نمیشه، هی داره راه خودشو میره، هی تو بخوای جلوشو بگیری ، بخوای نتیجه رو تغییر بدی، بخوای جسمتو تحت فشار بزاری؛ اونکه تغییر نمی کنه، اونکه سر جای خودش هست و به محض اینکه شما خسته بشی به خاطر اون تضادی که بین ذهن ناخودآگاهت و رفتارت به وجود اومده، وقتی خسته میشی ول می کنی خیلی سریع همه چی بر می گرده.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 27077 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 567 کلمه

      به نام خدای مهربان

      سلام به همه عزیزان

      عادت رفتارهایی هستند که تکرار میشوند. و این عادت‌ها بر اثر فکر و باورهایی که تکرار شده‌اند ایجاد شده‌اند. 

      عادت‌های چاق کننده عادت‌هایی هستند که بر اثر باورهای چاق کننده شکل گرفته‌اند. 

      من از عبارت میل ندارم خیلی خوب استفاده میکنم و در این مورد از خودم راضی‌ام. 

      •  عادت دارم که به زمان خوردنم خیلی فکر میکنم، خیلی ساعت میزارم. اینکه الان ساعت چنده؟ هنوز زوده. بخورم؟ نخورم؟ گشنمه. مثلا ساعت ۱۱ صبحه و گشنمه، با خودم میگم برای نهار زوده. به جاش برم یه چیز کوچیک بخورم که یکم دلم و بگیره تا نهار اما سیر نمیشم. بعدش این گشنگی اذیتم میکنه و از آخر بعد یکی دو ساعت گشنگی که مثلا ساعت میشه ۱۲ یا ۱۳ یا حتی ۱۴ میرم غذا میخورم.
      • عادت دارم که فکر کنم عصر که گشنم شد چی بخورم. اینکه چشمم بیوفته یا یادم بیاد که فلان خوراکی و داریم و با خودم بگم پس عصر این و میخورم. باخودم میگم فلان چیز و بخورم بهتره یا یه چیز دیگه؟  مقداری وسواس گرفتم.
      • عادت دارم که بعد از خواب ظهر یه چیزی بخورم مخصوصا یک چیز شیرین و سیر کننده که بهم انرژی میده. قبلا که تا چشمام و باز میکردم سریع بدون هیچ مقدمه‌ای میرفتم آشپزخونه تا یه چیزی بخورم، فرقی نداشت سیرم یا گشنه.

      اما الان این عادتم یکم بهتر شده. یکم صبر میکنم و میبینم اگه گشنمه میرم چیزی میخورم. 

      • عادت دارم که هر روز یک چیز شیرین بخورم. از بین خوراکی‌های شیرین کیک و از همه بیشتر دوست دارم و فقط کیک میخورم. در واقع احساس میکنم که معدم نیاز داره یه چیز شیرین بخوره، این احساس عجیب تو شکمم بعد خوردن یه چیز شیرین برطرف میشه و حالم خوب میشه.

      راستش خیلی به این عادتم فکر کردم و سعی کردم تا برطرفش کنم. چون فکر میکردم اگه یک عادت دارم که هرروز باید تکرار بشه عادت خوبی نیست. چون میخواستم به جای کیک میوه بخورم که ویتامین داشته باشه که مشکلات سلامتیم برطرف بشه. مثلا وقتی گشنمه و شکمم میگه یک چیز شیریم به جاش میرم یه چیز مفید و طبیعی میخورم که شیرین نیست و فقط سیرم میکنه یا شیرینه اما حالم و خوب نمیکنه. اما این احساس بد با سیر شدن از بین نمیره. 

      تا اینکه متن بالا رو خوندم که نوشته بود: به این نکته توجه کنید که هیچ عادتی به خودی خود چاق کننده نیست بلکه زمانی یک عادت به چاق کننده تبدیل میشود که نگرش شما درباره آن عادت این باشد که: من این عادت را دارم و به این دلیل چاق هستم یا نمی توانم لاغر شوم.

      بعد از کلی فکر کردن درباره‌ی این عادت، متوجه شدم که من وقتی کیک میخورم حالم خوب میشه و لبخند به لبم میاد، چشمام باز میشه و انرژی میگیرم، احساس بد معدم از بین میره و دیگه نمیگه یه چیز شیرین. برعکس وقتی به احساسم توجه نمیکنم و میخوام سرکوبش کنم حالم بده و همش تو فکرم میچرخه و راحتم نمیزاره. 

      متوجه شدم من وقتی کیک میخورم اصلا فکر نمیکنم که چاق میشم یا چون من کیک میخورم چاق هستم. 

      “ از دوستان عزیزی که این متن و میخوانند خواهشمندم اگر در بین آشنایان افرادی رو میشناسند که لاغر هستند و یکی از عادت‌هایی که گفتم و دارند به خصوص اگر عادت دارند که هرروز کیک، شکلات یا بیسکوییت بخورند. لطف کنند برای من بنویسند. چون کسی و نمیشناسم که لاغر باشه و این عادات و داشته باشه. اطرافم فرد لاغری نیست که عاداتش و بررسی کنم. سپاس فراوان.” 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/19 23:58
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 791 کلمه

                          به نام خدای مهربان 

                                                     متن ۲ ( ناشنوایان )

      …دیدی مقدار مهم نیست. 

      …تنوع غذایی مهم نیست. فقط تفاوت در عادت هاست. حالا یه عادت چه طوری به وجود میاد؟عادت یه فکر ساده س، تکرار میشه، تکرار میشه، تکرار میشه، تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت. ما خودمون هم خیلی از عادت ها مونو انتخاب نکردیم، مخصوصا اون دسته از افرادی که از سن خیلی پایین تر مثلا از ۳-۴ سالگی، ۵ سالگی یا مث من که از بچگی اضافه وزن داشتن که عادت هاشونو خودشون انتخاب نکردن. بر اساس فکر هایی که در ذهنشون به  وجود اومده، بر اساس باور هایی که در ذهنشون شکل گرفته، عادت های اونها ایجاد شده. حالا درسته من وقتی بزرگتر شدم، یه سری عادت ها رو خودم این دفعه اضافه کردم، چون آدم های چاق، یکی از خصوصیات مخربشون اینه که خیلی راحت از هم دیگه رفتارهای اشتباه همو یاد می گیرن؛ یعنی اگر من خودم ۱۰ تا عادت اشتباه دارم که منو به چاقی رسونده اگر ببینم که دوستم یه عادتی داره که من ندارم کافیه چند روز با این دوستم رفت و آمد داشته باشم، نشست و برخاست داشته باشم خیلی راحت من هم  اون عادت زشت رو یا عادت اشتباه رو، نه زشت، درست نیست، عادت اشتباه رو به عادت های خودم اضافه می کنم .اما در دوران کودکی، نه، این کار به صورت غیر ارادی، غیر آگاهانه صورت گرفته. حالا به چه  شکل صورت گرفته،ببینید یک فکر وقتی تکرار بشه تبدیل میشه به‌  عادت. حالا عادت ها از کجا شکل می گیرن؟ چرا اصلا عادت ها در ما به وجود میان. عادت ها از باور ها به وجود میان، اگر شما چیزی رو باور کنید خود به خود در شما عادت هایی شکل میگیره که وضعیت شما رو مطابق با باورتون کنه. یه مثال در مورد چاقی براتون بزنم؛ فردی که از بچگی بارها شنیده که‌ به خاطر خانواده ش ، به خاطر ژنتیک، به خاطر یه چیزی که مربوط به اون نیست، یعنی دست اون نیست، بهش تحمیل شده‌، اضافه  وزن داره، مخصوصا ژنتیک، کسی که باور کرده به خاطر ژنتیک اون اضافه وزن داره؛ این باور چه چیزی رو باعث میشه؟ اول فقط یه باوره و فرد هم هنوز اضافه وزن آنچنانی نداره اما وقتی باور می کنه که ژنتیک و ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن دارن یواش یواش عادت هایی در اون شکل می گیره که جسمش رو شباهت بده به باورش؛ یعنی اگر خیلی باور داشته باشه که ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن داره، اون فرد مطمئنا به اندازه ی پدر، مادر و يا حتي بیشتر از اونها اضافه وزن پیدا می کنه. نقش عادت ها اینجوریه. به این شکل به وجود میان؛ یعنی يک رابط بین باور و جسم ما هستن. اگر خودمون رو سه قسمت کنیم یعنی به این شکل خودمون رو تعریف کنیم: باور، عادت و جسم. باور رو ما به وجود نیاوردیم. باور چجوری به وجود میاد؟ افکاریه که ما بارها مرورشون کردیم. حرف هاییه که شنیدیم از والدین مون، از جامعه، از رسانه‌ها، اینها به‌ شکل های مختلفی به مغز ما رسیده.  ما اونها رو شنیدیم و دیدیم و درباره شون صحبت کردیم.  اینا تبدیل میشه به باور. وقتی باور در ما ایجاد شد، بعد از اون عادت ها شکل می گیرن، دیگه اینجا ذهن ناخودآگاه وارد میشه. باید عادت‌ هایی رو در ما به وجود بیاره که در نهایت جسم ما رو متناسب کنه با باورمون، یعنی باید اینا با هم همطراز باشن. در یک خط باشن. نمیشه باورتون این باشه که مثلا من، چاقی ارثی ماست ولی اندامت متناسب باشه. اینو برید سؤال کنید. در خانواده هایی که مثلا پدر، مادر اضافه وزن دارن، ۴تا هم بچه دارن، ۳تا شون چاقه، اون چهارمی چاق نیست، برین از اون چهارمیه سؤال کنید ، ببینید باور هاش درباره‌ی چاقی چیه؟امکان نداره اون فرد باور کرده باشه که مثلا ارث نقش داره در اضافه وزنش؛ یا مثلا مصرف دارو نقش داره در اضافه وزنش، اصلا به این شکل نیست، امکان نداره؛ اگه اون فرد آخری هم باور کرده بود که ارث نقش داره در اضافه وزنش، مطمئنا مثل ۳تا فرزند دیگه‌ی خانواده، اونم چاق می شد. عادت هابه اين شکل به وجود میان، ناخودآگاه به وجود ميان، دست ما نیست، انتخاب ما نیست.در واقع ما اون قدم اول رو برمیداریم، اون باور سازیه رو ما ایجاد می کنیم. چطور ایجادش می کنیم؟ با توجه کردن به موضوعات، به مطالبی که مطرح میشه. با چیزهایی که می شنویم. با توجه کردن به اونها و تکرار کردنشون ما باور رو به وجود میاریم و بعد ذهن ناخودآگاه ما عادت ها رو بر اساس اون باور به وجود میاره و در نهایت جسممون تغییر شکل پیدا می کنه بر اساس باور هامون به وسیله ی عادت هامون…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/15 23:20
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 728 کلمه

                     به نام خدای مهربان 

                                         گام ۴ از دوازده گام لاغری با ذهن متن ۱(ناشنوایان )

      سلام دوستان خوبم! همراهان عزیز سایت تناسب فکری‌؛ من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم که این فرصت رو به من داد تا همراه شما دوستان خوبم باشم.امروز جلسه ی چهارم از دوره ی فوق العاده لاغری با قدرت ذهن رو با هم ادامه میدیم. 

      در جلسات اول تا سوم درباره ی اینکه اصلا چرا ما چاق هستیم واینکه چطور باید لاغر بشیم صحبت کردم و اینکه خب از چه روش هایی تا حالا استفاده کردیم؟ آیا این روش ها درست هستن؟ اشتباه هستن؟ اگر اشتباه هستن چرا اشتباه هستن؟ روش صحیح چیه؟ خلاصه یه سری مقدمات رو ما به وجود آوردیم. بذر لاغری رو ما در ذهنمون کاشتیم. به یک خود باوری، به یک فکر مناسب، به یک اعتماد به خودمون رسیدیم که می تونیم تغییر کنیم و لاغر بشیم. جلسه ی امروز میخوام درباره ی یک موضوع بسیار مهم براتون صحبت کنم که در واقع منشأ اضافه وزن ماست و همین موضوع منشأ لاغری ما هم می تونه باشه. خیلی موضوع جذابیه؛ چون هر دو عامل بستگی به همین موضوع داره؛ یعنی اضافه وزن ما دقیقا به خاطر همین موضوعه و لاغر شدن ما هم در گرو استفاده و یادگیری چگونه استفاده کردن از این موضوعه و اون موضوع مهم قدرت ذهن ماست. لاغری با ذهن از اینجا یک رنگ و لعاب ویژه ای می گيره، یه کم پر رنگ تر میشه و شروع میشه آموزش لاغری با ذهن؛ پس انتظار دارم که خیلی با دقت، با حوصله، با اشتیاق مطلب این جلسه رو دنبال کنید و تمرينات اون رو به شکل عالی انجام بدین. خیلیا نمی تونن باور کنن که با قدرت ذهن میشه لاغر شد.دلیلش چیه؟ شما خودت الان فکر کن ببین چقدر می تونی باور کنی که با قدرت ذهن میشه لاغر شد؟

      چرا میگم خیلیا نمی تونن؟ چون خب در این چند ساله خب خیلیا با من تماس گرفتن و پیام دادن و درباره‌ی چگونگی لاغری با ذهن صحبت کردن و از شروع صحبت ها شون مشخص بود که اطلاعی از لاغری با ذهن ندارن. حالا درسته بعضیاشون از دیگران شنیده بودن یا اینکه فردی رو دیده بودن که در دوره های ما شرکت کرده ونتیجه ی خیلی خوب گرفته، اونا هم مشتاق شده بودن که حالا مثلا تو چکار کردی؟ اونم گفته‌ بود که این کار رو کردم.  اونم اومده بود که درباره‌ی این روش اطلاعات بیشتری کسب‌ کنه.  وقتی صحبت های اولیه بین ما رد و بدل می شد، کاملا مشخص بود که‌ این دوستان از قدرت ذهن خودشون در لاغری هیچ اطلاعی ندارن ، چون همش داشتن عوامل بیرونی رو درباره‌ی چاقی شون عنوان می کردن که اینکه مثلا من همچین عادتی دارم. من از بچگی چاق بودم. پدر، مادرم چاق بوده، من ناراحتی اعصاب دارم.  من قرص مصرف می کنم، من فلان بیماری رو دارم، من از بعد از ازدواجم چاق شدم.  همه یک دلايلی رو داشتن و دارن الانم که اصلا مربوط به چاق شدن شون نیست فقط باورهای اونهاست که بهشون ثابت کرده، بهشون القا کرده که شما به دلیل یه سری عوامل بیرونی چاق هستی و ما اومدیم در جلسات اول تا سوم، اين عوامل بیرونی رو شناسایی کردیم و یکی یکی اونها رو لغو کردیم؛ یعنی در واقع من فرمول اینکه چطور باید شما عوامل بیرونی رو نقض کنید بهتون ياد دادم و اگر جلسات گذشته رو خوب کار نکردید، بهتره برگردید و از اول جلسات رو دنبال کنيد، تمریناتش رو انجام بدید تا به این توانایی برسید که در جلسه ی چهارم بتونید بهتر و راحت تر بپذیرید که لاغری با قدرت ذهن امکان پذیره.خیلیا نمی تونن باور کنن که با قدرت ذهن میشه لاغر شد و من برای اینکه بتونم به اونها این آگاهی رو به شکل بهتری بدم. این اطمینان رو بدم که با قدرت ذهن میشه لاغر شد ، بهترین راه حل اينو دیدم که بیام بهشون ثابت کنم که با همین قدرت ذهن اونا چاق شدن. وقتی یک نیرویی در وجود ما هست که می تونه ما رو چاق کنه و اون نیرو در وجود افراد دیگری هم هست که اونها رو متناسب کرده، بنابراین خیلی راحت‌تر میشه بپذیریم که خب؛ پس این نیرو در ما به شکل یک جسم چاق خودشو نشون داده ولی در افراد متناسب به شکل یک جسم لاغر و متناسب داره خودشو نشون میده، پس اختلاف کجاست؟…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/07 10:29
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 829 کلمه

      سلام به شما دوست عزیزم ! پولدار جذاب 

      با خوندن نوشته ی شما ! یه مطلبی برام یادآوری شد که فکر میکنم یکی از عادت هاییه که منو در مسیر چاقی پیش برده، 

      اینکه شما میگید چی میشه اگه دو روز یکبار غذا بخوریم ؟ 

      خب استاد حرف قشنگی تو یکی از فایل ها گفتن. اینکه نمیشه ما مثلا امروز ۲۰ لیتر آب بخوریم و بعد بگیم دیگه من تا یک هفته آب نمی خورم و به نظرم حرف درستیه.

      اگه ما بخوایم برا خوردنمون برنامه بزاریم به نظرم باز هم اون یه جور توجه کردن به خوراکی هاست واین خودش یه مانع میشه در مسیر لاغری. 

      اگه ما تمرکزمون رو از روی خوراکی ها برداریم وبه جسممون اعتماد داشته باشیم به نظرم اون خودش نیازش رو به ما اعلام میکنه. اینکه ما بیایم همش حساب و کتاب کنیم که چی بخورم ؟ چقدر بخورم به نظرم باز م یه جور تمرکز بر خوراکی هاست . 

      آقا ول کن جسمتو . به خودم میگم ها، بزار وقتی گرسنه شدی یه چیزی می خوری دیگه وگرنه میشه همون داستان که شاید ما از ۲۴ ساعت روی هم رفته یه ساعت مشغول خوردن باشیم ولی بقیه ی ساعت‌هایی که بیداریم تو فکر اینیم که چی بخوریم و ذهنمون همش حول خوردن می چرخه وحتی توی این ساعتها با  حس بویایی و شنوایی وبینایی مون مشغول خوردنیم ، خودمون خبر نداریم . حتی خیلی شده که توی خواب هم خواب خوردن و خوراکی می بینیم.

      یکی از هزاران خوبی ای که این سایت داره اینه که حواستو از خوردن پرت میکنه ، سرگرم مسائل دیگه میشی ، وارد بحث های مفیدی میشی که حواستو از خوردن و فکر کردن به خوراکی ها پرت میکنه .دقیقا همون مسیر درستی که مد نظر استاده و بارها شده که اونقدر مشغول نوشتن هستم یا غرق خوندنم یا به فایل ها فکر میکنم که چاییم یخ میکنه یا غذام سرد میشه و اصلا ناراحت هم نمیشم. تازه وقتی به خودم میام وحواسمو میدم به غذا ، می بینم خیلی میل ندارم یعنی می خوام بگم ذهنم از جای دیگه تغذیه میشه ، با مطالب لذت بخش و آگاهی دهنده واین جایگزین خوبیه ویه عادت مفیده که داره آروم آروم در من شکل میگیره.

      یه بحث دیگه ای هم که هست اینه که این روزها متوجه شدم یکی از بدترین عادت هام همین خوردن از روی عادته نه به خاطر نیاز بدنم و جسمم. این عادت به تنهایی ، با بارها تکرار شدن خیلی به چاقی من کمک کرده واین روزها دارم بیشتر بهش توجه میکنم که تغییرش بدم وچقدر برام لذت بخشه که موقع خوردن به طور ناخودآگاه يه مکث کوچولو میکنم واز خودم می پرسم : واقعا گرسنه ته ووقتی جسمم میگه نه ، خیلی خوشحال میشم که ذهن و جسمم دارن در یک مسیر با هم همکاری می کنن و بینشون درگیری نیست واین خیلی بهم آرامش میده. دیگه مثل قبل با خودم درگیر نیستم، با خودم نمی جنگم ، بین ذهن وجسمم درگیری نیست. با هم درصلح هستن واین خیلی حالمو خوب میکنه.

      به این فکر میکنم که خوردن هم یکی از نیازهای بدن منه که بهتره بزارم رو روال طبیعی خودش پیش بره.

      مثلا من فقط وقتی تشنه هستم  آب میخورم واین نوشیدنی یه اندازه ای داره واگه یکی دو قلپ بیشتر آب بخورم حالم به هم میخوره. خب بیام در مورد خوراکی های دیگه هم به این حال خودم توجه کنم وبه اندازه ای بخورم که حالم به هم نخوره.

      به خودم میگم قرار نیست که بعدا قحطی بیاد . همیشه یه چیزی پیدا میشه که گرسنگیمو باهاش برطرف کنم و به قول خدای لاغری:” نعمت های من همیشه هست ، نگران نباش به اندازه بخور “.به خدا اعتماد کن واین کلام یه حس آرامش بهم میده که بابا خیلی کارهای دیگه دارم که باید انجام بدم که حالا یکی از اونا خوردنه. پس بیام منطقی فکر کنم هیچ کس روزی منو نمی خوره و من اینو باور دارم.

      بارها پیش اومده که یه خوراکی تو یخچاله مدتی می مونه وانگار نمی بینمش تا وقتی یه مهمون میاد ومن یادم میفته که آها … فلانی از این خوشش میاد و میارم با هم میخوریم واونجا به خودم میگم دیدی روزی این بنده خدا تو این خوراکی بوده ، قسمتش بوده که از این بخوره. دیدی وقتی خدا بخواد یه چیزی به کسی برسه .میرسه . حتی نمی دونی چجوری؟ ولی میرسه. خدا کارش درسته. حالا این یه نمونه ی کوچیکه در مورد خوراکی ولی تو خیلی کارها اینجوری و از جایی که انتظار نداری  یهو کارت درست میشه وخیلی خدا رو شکر می کنی به خاطرش.

      دوست خوبم ! وقتی به خدا اعتماد کنیم ، ترس ها مون می ریزه . وقتی کار رو به خودش بسپری به موقع درستش می کنه. زمان بندی خدا درسته. مو لا درزش نمی ره و وظیفه ی ما فقط اعتماد کردنه.

      دوست عزیزم !از خوندن نوشته ی زیبا و دلنشینت لذت بردم و سر حرفم وا شد. برات بهترین ها رو آرزو می کنم واز خداوند بسیار ممنونم که این دوستان فهیم و آگاه رو درمسیر من قرارداد که از آگاهی هاشون لذت ببرم واز بودن در کنارشون.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/04 11:49
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 774 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!

      الان که به‌ تاریخ اولین دیدگاهی که در قسمت ۴ و عادت های چاق کننده نوشتم نگاه کردم ، متوجه شدم که حدود ۲هفته میشه که روی این گام مکث داشتم .

      هر روز به این فکر کردم که عادت های چاق کننده ی من کدوما هستن اما هرچه بیشتر تو ذهنم گشتم چیزی که روتین ومعمول من باشه پیدا نکردم. 

      تنها عادتی که تونستم پیدا کنم و خودش به تنهایی؛ به نظر من ،کار صد تا عادت اشتباه رو انجام میده این بود که؛ من هر لحظه  به چاقی فکر میکردم و نگران چاقیم بودم و هر بار که از جلوی آینه رد میشدم توجهم به‌ چاقیم بوده وبا دیدن جسمم مدام به خودم بازخورد منفی می‌دادم.

      اینکه هرچی که می خواستم بخورم ، هر وقت که می خواستم بخورم، هر مقدار که می خواستم چیزی بخورم همش حواسم به این بوده که این چاقم می کنه، این چربه چاق میشم اگه بخورم، ساعت چنده؟ الان اگه بخورم همش ذخیره میشه توی بدنم وچاق میشم، 

      چند قاشق برنج بخورم که چاق نشم .

      با قاشق کوچیک بخورم که کمتر بخورم ، ظرف غذامو کوچیک بردارم و توی بشقاب کوچیکتر غذا بخورم.

      یادمه حتی یه مدت طولانی من دنبال سرویس غذاخوری آبی تک رنگ بودم چون شنیده بودم رنگ آبی اشتها رو کم میکنه و باز  ، از این طریق می خواستم کمتر بخورم .

      خلاصه توجه مدام به اینکه حواسم به خودم باشه که چاق نشم باعث نتیجه ی معکوس شده بود والان متوجه شدم همه ی اون افکار و توجهات نه تنها کمکی به من نکرده بلکه خودش دلیل اصلی استمرار وافزایش چاقی من شده‌ وگرنه من نه اهل شیرینی خوردن بودم نه حرص کیک می زدم نه خیلی زیاد میخوردم . بیشتر وقتها يه نوع خوراکی میخوردم واز اینکه چند تا چیز رو روی هم بریزم خوشم نمیومد.  هر چه تو این مدت فکر کردم دیدم بابا من حتی یه دونه شکلاتی هم که بهم تعارف میشد تو ایام عید ویا مهمونی نمی خوردم ، می ذاشتم تو کیفم و هر وقت یه بچه میدیدم تو خیابون که گریه می کنه ویا از حرف زدنش خوشم میومد و حس خوبی بهش داشتم  ، از مامان و باباش اجازه میگرفتم که؛ میشه بهش شکلات بدم ؟ و بهش شکلات رو میدادم واز خوشحالی بچه لذت می‌بردم. حالا هم همینجوریم .

      خیلی وقتها که دیگه تو کیفم شکلات ندارم ، میخرم به نیت بچه ها و توی کیفم همیشه چند تا شکلات و آب‌نبات دارم براشون. 

      خلاصه می خوام اینو بگم که من اصلا حرص شکلات و شیرینی نداشتم.

      تنها موردی که تونستم به عنوان عادت چاق کننده در خودم پيدا کنم یه سلسله افکار سرزنش گر و ترساننده بود که باعث می شد از خوردنم لذت نبرم و خوراکی ها رو تو ذهنم دسته بندی کنم که این چاق کننده س واون لاغر کننده.  

      و توجه بیش از حد به ساعت .خیلی وقتها گرسنه بودم ولی چون به ساعت نگاه می کردم وبه خودم می گفتم دیره دیگه نخور ، نمی خوردم ویا اگه گرسنگی بهم فشار می آورد که بخورم ، میخوردم اما با یه حس سرزنش واینکه منتظر بودم این کار چاقترم میکنه و هیچ لذتی از خوردنم نمی بردم .

      باورتون میشه مزه ی غذاها رو حس نمی کردم ؛ اگه یکی مثلأ دخترم که متناسبه ، می گفت مامان چه خوشمزه س ، با خودم می گفتم خوش به حالت ! من که که زیاد مزه شو حس نمی کنم. فکر می کردم من ذائقه م تیز نیست و طعم غذاها رو حس نمی کنم؛ ولی الان به این آگاهی رسیدم که نه ، این حرف ها نبوده ، من از بس که‌ با استرس و نگرانی می خوردم مزه ها رو حس نمی کردم و از خوردنم لذت نمی بردم.

      خلاصه کنم حالا با این آگاهی های جدید ، خیلی حالم بهتر شده و متوجه شدم که دلیل چاقی من ناآگاهی من بوده و اطلاعات اشتباهی که در زمینه ی غذاها و خوراکی ها داشتم.

      بلد نبودم .آقا ! 

      اصراری نداشتم که چاق بشم ولی ناخواسته داشتم آب در هاون چاقی می ریختم .

      خدایا کوچیکتم! قربون لطفت برم . نمی دونم چطور باید شکر گزار این هدایتم باشم ؛ اما حالا که دارم این متن رو می نویسم تک تک سلول هام به وجد اومدن ، صداشون رو می شنوم که دارن شکرگزاری می کنن و اشک تو چشمام جمع شده و دلم داره فریاد میزنه؛ خدایا عاشقتم ، ممنونتم ! 

      بازهم منو با آگاهی های ناب غرق لذت دانایی کن! که من هنوز تشنه ام ، خیلی تشنه! اونقدر که هر چی پیش میرم در این مسیر ،مشتاق تر میشم و بی تاب تر،  برای فرداهایی که یقین دارم در سایه ی آگاهی های بیشتر برام لذت بخش ترن ومشتاق رسیدنشون هستم.

      حس و حالم عالییییه 

      ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/05/03 00:26
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 297 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      بعداز ۶۷روز که در این مسیر  رویایی هستم و بدون هیچ رنج و اجباری  و حتی می تونم با اطمینان بگم که  با لذت در این مدت مسیر لاغری رو طی کردم امروز خیلی خوشحال شدم که تونستم ۴ سانت از لباسم رو تنگ کنم. خیلی حس خوب وعالییه. جایزه ی استمرارم در این مسیر داره بهم میرسه وخداوند رو از صمیم قلب  سپاسگذارم به خاطر اینکه راه درست رو به من نشون داد و هدایتم کرد .

      این‌ که دقیق مدت رو می دونم  به خاطر لحظه شماری من نیست . خود سایت روز رو بالای  دیدگاهم می نویسه و گرنه من که از بس در حس وحال خوبی بودم در این مدت ، که برام به سرعت برق و باد گذشت و گذر ایام رو حس نکردم .

      استاد عزیزم ممنونم از حوصله وعلاقه وعشقی که به هدف خداییتون دارید و بزرگوارانه در این مدت همراهم بودید و من رو راهنمایی کردید.

       قول میدم ادامه بدم با اشتیاقی روز افزون و با دلگرمی بیشتر.

       امروز که نتیجه رو دیدم؛ هرچند هنوز تا تناسب کامل فاصله دارم اما یقین دارم که به اون میرسم و نسبت به روز اولی که این مسیر رو شروع کردم خیلی پیشرفت داشتم.

      يکی  از دوستانم که مدت ها بود ندیده بودمش رو امروز دیدم وبه من گفت لاغر شدی، چکار کردی؟ و من با اطمینان سایت رو بهش معرفی کردم . چون شنیدم رفته چربی سوزی با دستگاه و تازه خیلی می ترسید که چاقیش برگرده. گفتم یه سر به سایت تناسب فکری بزن برگشت نداره و با همه ی روش هایی که تا حالا شنیدی فرق داره.

      امیدوارم هر کسی که سلامتیش براش مهمه و می تونه درک کنه این مسیر رو. خداوند به این راه هدایتش کنه.

      خوشحالم که اینجا و با شما دوستان عزیزم هستم.

      حس و حالم عالییییه. 

      ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 18 کلمه

        سلام و درود
        مبارکتون باشه
        نتیجه اشتیاق و استمرار چیزی جز کسب نتیجه عالی نیست
        منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/01 18:37
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 478 کلمه

      سلام براستاد عزیز ودوستان همراه

      عادتهای اشتباه محصول افکار اشتباه ماست که به صورت ناخودآگاه آن را انجام میدهیم و اگر بخواهیم خودآگاه آن را کنترل کنیم هم سختی زیادی رو متحمل میشویم وهم به نتیجه نمیرسیم .

      ریشه اکثر پرخوریهام این بود که دنبال آرامش در درونم بودم و با اعمال بیرونیم میخاستم بهش دست پیدا کنم .

      مثلا باور عدم لیاقت وارزشمندی داشتم و تبعا مورد سرزنش اطرافیانم قرار میگرفتم ومیخاستم با خوردن جبران کنم چون کسی نبود ازم دفاع کنه وفقط با خوردن غذا که در ذهنم لذت بخش بود کمی ساکت میشد .

      بعدا که مشکلاتم کم شد تو ذهنم آرامش رو متقارن با چاقی میدیدم که افراد علی بیغم چاقن ‌ و آرانش دارن

      وابستگی به اطرافیانم داشتم و وقتی برای آنها مشکلی پیش میومد منم حالم خوب نبود و به غذا رجوع میکردم .

      باور مالی ضعیفی داشتم نمیتونستم هرچی آن واحد دلم میخاد بخرم جمع میکردم پایان ماه . وتاپایان ماه ذهنم مشغول بود و تبعا بعدش پرخوری اوج میگرفت .

      باور سلامتی ضعیف بود به خوردن داروی تقویتی روی میاوردم و اینکه داروها چاق کنندست ترسم بیشتر میشد .

      اعتماد به نفسم کم بود و هرکس میگفت تو صورتت چقدر لاغره و… به قرص چاقی روی میاوردم .

      باور کمبود وقت داشتم و همش در حال عجله بودم حتی تو خوردن غذا . 

      حتی باور اینکه افراد ثروتمند هم چاقن و هرچه حقوق ماهیانه ام بیشتر میشد بازم پرخوریم بیشتر میشد .

      کلن کلکسیون باورهای مخرب بودم 

      چه فقر .چه ثروتمند . چه مضطرب . چه آرامش . اصلاکسی نبود بهم بگه اگه اینطوزیه پس کل افراد دنیا باید چاق می بودن . 

      اصلا متناسب بودن رو ذاتی میدونستم . 

      که خدا افراد رو باقیافه های متمایز آفرید تا مشخص باشند .

      بعد با این شخصیتم معلومه پرخوری رخ میداد یه موقع هایی که همه چی اوکی بود بازم من دلیل داشتم .

      رفتارهای چاقها که مشخصه . پرخوری . ناخنک زدن . ته مانده غذاها رو خوردن انگار که معنویت باشه .

      تمایل به شیرینی جات . همه چی . 

      برادرم بیخ گوشم متناسبه . صبح در یخچال رو باز کردم دیدم سیب نصفه داخل یخچاله . کار اونه . با آرام غذا میخوره حتی اگر عجله داشته باشه . همه چی میخوره اما کم . ۹۰ درصد موقع غذاخوردن با ما همراه نیست هرموقع خودش خاست ۲ صبح ۴ صبح ۱۲ شب کلن متغیره . بعد غذاشو حتمن گرم میکنه واصلا سرد نمیخوره . ترس از هیچ نوع غذا نداره . اهل پیاده روی هم نیست حتی یک متر همش باماشین .

      یه ذرت دیگه چیه نصف میکنه میخوره . 

      من باشم هندونه اونم تابستان . چندتا قاچ اونم تند تند.

      یه سری عذاها تو ذهنم لذت بخشن اونها رو بیش از یک بشقاب میخورم مابقی متعادل .

      یک بار با اصلاح باورهام تونستم متناسب بشم . الان با ایجاد شخصیت جدیدم که متاسفانه باورهای چاقی داخلش بود و من متوجه نبودم دارم تلاش میکنم با باورهای درست که منجر به عادات درست میشه رفعش کنم .

      به امید الله .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/22 23:59
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 381 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      عادت به هر رفتاری که بیش از یک بار تکرار بشه گفته‌ میشه و به عبارتی یک فکر ساده س  که در اثر تکرار تبدیل به عادت میشه.

      عادت های چاق کننده مجموعه رفتاری هستند که به دلیل افکار چاق کننده در ما شکل گرفته و تأثیر مستقیم در چاق شدن ما داره و به عبارتی:

      عادت های چاق کننده رفتارهای اشتباه وتکراری هستن که به طور ناخودآگاه و برای مدت طولانی  تکرار شدن و باعث ایجاد حالت چاقی در جسم من شدن وبیشتر از یک رفتار هستن.

      یعنی اگر من فقط یک عادت چاق کننده داشتم ، خیلی باعث چاقی من نمی شد .

      چند عادتی که فکر میکنم دلیل چاقی من باشن :

      یکیش خوردن از روی عادته یعنی انگار شرطی شدم که مثلا با بقیه بیام سر سفره وحتی اگه گرسنه نباشم باز هم به خاطر همراهی با بقیه بخورم واین بارها تکرار شده.

      یه عادت چاق کننده‌ ی دیگه :ناخنک زدن وریزه خواری که باعث میشه بدون اینکه بدنم نیاز داشته باشه من یه چیزایی به خوردش میدم.

      دیگه؛ عادت داشتم اضافه ی غذای بچه ها رو می خوردم که اسراف نشه . میگفتم حیفه .

      تعارف شیرینی رو رد نمی کردم و کاری نداشتم که سیرم یا میل دارم یا نه.

      یه مورد دیگه اینکه  وقتی ناراحت یا عصبانی بودم می خوردم که آروم بشم واصلا به خاطر گرسنگی نبود.

      الان که دارم بهش فکر میکنم دوستم هم مثل من از روی عادت با تک‌تک اعضای خانواده ش در خوردن همراهی میکنه ولی لاغر ومتناسبه. پس این نمی تونه دلیل چاقی من باشه و رد میشه.

      در مورد ناخنک زدن وریزه خواری سارا دوستم همیشه همه چی رو می چشه وامتحان میکنه ولی متناسبه پس این هم دلیل چاقی من نیست و رد میشه. 

      درباره ی خوردن اضافه ی غذای بچه ها داداشم رو یادم میاد که همیشه اضافه ی غذای پسرش رو می خوره ولی چاق نیست ومتناسبه؛ پس اینم نیست دلیل چاقی من.

      در مورد شیرینی خوردن پسر دوستم راحت تو یه با ده تا دونه شیرینی خامه ای رو میخوره ولی متناسبه چاق نیست . پس اینم دلیل چاقی من نیست ورد میشه.

      زن داداشم هر وقت ناراحت وعصبانی میشه مدام می خوره ولی لاغره وچاق نیست پس اینم نمی تونه دلیل چاقی من باشه و رد میشه .

      در واقع تمام این چیز هایی که گفتم توجیهه ونمیدونم باعث چاقی من بشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/22 17:59
      مدت عضویت: 553 روز
      امتیاز کاربر: 1700 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 738 کلمه

      به نام خدای لاغری سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!وقتی قراره از همون مسیر که چاق شدیم لاغر بشیم؛داستان اینطوری میشه:

      برگردان قسمت چهارم:

      عادت های لاغر کننده:

      دلیل اصلی لاغری افراد جامعه و شامل مجموعه رفتاری هستند که به واسطه ی افکار لاغر کننده در ما شکل گرفته و تأثیر مستقیم در لاغر شدن ما دارند.لاغری ارثی نیست، آموزشیه و به دلیل انتقال افکار و نگرش انسان ها از نسلی به نسل بعد ایجاد شده و از والدین به فرزندان منتقل می شوند. 

      نیروی ذهن افراد متناسب با نیروی ذهن افراد چاق کاملا مشابه است. چرا این نیرو در بعضی افراد سبب‌ تناسب اندام می شود و در عده‌ای دیگر باعث اضافه وزن می شود؟ چرا ما لاغر هستیم؟ لاغری محصول عادت های لاغر کننده است. عادت های لاغر کننده: رفتارهای درست و تکراری که به صورت ناخودآگاه و برای مدت طولانی تکرار شده و در افراد مختلف بسیار متنوع است و در همه ی افراد بیش از یک رفتار است.هر فرد لاغر مجموعه ای از رفتارهای درست تکراری دارد که به عادت های لاغر کننده آن فرد تبدیل شده است و نتیجه ی این رفتار ها و عادت ها کاهش وزن است. عادت های لاغر کننده بر اساس انتظار ما از لاغری شکل می گیرند و وقتی که‌ افکار و فرمول های لاغر کننده در ذهن ما ذخیره می شوند ، به‌ تصاویر ذهنی لاغر کننده تبدیل می شوند و به واسطه ی شکل گیری تصاویر لاغری از خودمان در ذهن ، به مرور انتظار لاغر شدن در ما شکل می‌گیرد. 

      بر اساس انتظار لاغر شدنی که در ما شکل گرفته، به‌ مرور رفتار هایی در ما شکل می گیرد که به دلیل بارها تکرار شدن به عادت های لاغر کننده ی ذهن ما تبدیل می شوند. تلاش فیزیکی تأثیری در تغییر تصاویر لاغری ذهن و عادت های لاغر کننده ی ما ندارد ؛ بنابراین نتیجه، سعی وتلاش ما برای چاق شدن شکست خوردن است. مقدار غذا و تنوع غذایی در لاغر شدن اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم رفتار ما در برابر مواد غذایی است که باعث شکل گیری کاهش وزن در جسم ما می شود. 

      عادت‌ های لاغر کننده از واکنش های ما در برابر مواد غذایی ایجاد می شوند. 

      شنیدن بارها و بارهای این جمله که‌ لاغری در خانواده ی شما ارثی است و تکرار این فکر به ظاهر ساده سبب می شود که شما در ذهن خود بپذیرید که لاغر شدن شما کاملا طبیعی است و چه بخواهید وچه نخواهید لاغر خواهید شد. 

      چون ژنتیک خود را لاغر شونده می دانید ؛ وقتی انتظار لاغر شدن در شما نهادینه شد؛ در نتیجه به مرور عادت‌ های لاغر کننده ایجاد می شوند و به راحتی با  تکرار آن عادت ها وضعیت جسمانی شما از حالت چاق به حالت متناسب تبدیل می شود. افکار لاغر کننده—> رفتارهای لاغر کننده—>عادت های لاغر کننده—>لاغری 

      وقتی به هر دلیلی می پذیرید که لاغر شدن با تغییر در مصرف مواد غذایی به دست می آید؛ به مرور تمرکز ما از ذهن و قدرت درون برداشته شده و بر مواد غذایی متمرکز می شویم؛ به عبارتی دیگر قدرت متناسب بودن را از خودمان می گیریم و آن را به مواد غذایی می دهیم واین نگرش در ما شکل می‌گیرد که نوع ومقدار ماده ی غذایی که مصرف می کنیم تعیین کننده ی وضعیت جسمی ما می باشد. اگر از فردی که اضافه وزن دارد سؤال کنید که چرا چاق هستی؟ احتمالا می گوید که چون نمی توانم خوردنم را کنترل کنم.همه ی افراد چاق عقیده دارند که توانایی کنترل اشتهای خود را ندارند و آنها قادر نیستند که به اندازه ی مورد نیاز بدنشان غذا بخورند در نتیجه قطعا چاق می شوند. تنها تفاوت بین افراد چاق و لاغر، تفاوت در افکار و نگرش آنها درباره ی خودشان است. هیچ انسان لاغری عقیده ندارد که توانایی کنترل غذا خوردنش را ندارد؛ همچنین عقیده ندارد که غذایی که می  خورد باعث چاقی او خواهد شد. تغییر نگرش اولین قدم برای لاغر شدن: برای  لاغر شدن باید ابتدا نگرش خود درباره ی تحت فشار قرار دادن جسم از طریق برنامه های رژیمی و ورزشی را تغییر دهیم و بپذیریم که تنها عامل مؤثر در لاغر شدن، تغییر محتوای ذهنی و نگرش خود درباره ی لاغری است. مهمترین اقدام ما برای لاغر شدن؛ این است که نگرش خود درباره ی چاقی و مواد غذایی را مانند افراد متناسب اصلاح کنیم؛ وقتی افکار و نگرش خود را تغییر دهیم به مرور واکنش های رفتاری ما همسو با افراد متناسب خواهد شد. 

      زمانی که نگرش ها و واکنش‌های رفتاری ما به اندازه ی کافی تکرار شوند، به صورت خود به خودی باعث متناسب شدن جسم ما خواهند شد.  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 98 کلمه

      سلام دوستان وقت همگی بخیر میخواستم از معجزات فعلا همین ۴ جلسه ای که کار کردم بگم به طرز خیلی عجیبی اشتها و میل به غذام کم شده

      چند روز اول به میل نداشتم توجه نمیکردم و بقیه غذامو میخوردم اما کم کم دارم میگم میل ندارم ولی خیلی کمتر از قبل گشنم میشه و ریزه خواریم خیلی کم شده. خیلی خوشحالم بخاطر این موضوع. من همیشه بعد از هر وعده غذایی انقد سنگین بودم که فقط باید یکم دراز میکشیدم تا حالم خوب میشد. الان تو بیشتر ساعات روز حس سبکی دارم. خیلی خوشحالم و سپاس گزارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 838 کلمه

             “ به نام خداوند هستی بخش و مهربان ”

      درود به دوستان هم مسیر و استاد گرامی ؛

      گام چهارم : عادت های چاق کننده ؛

      پروردگار مهربان و عزیزم ، از تو سپاسگزارم که امروز ۴ خرداد ۱۴۰۲ مرا یاری دادی تا گام چهارم را بر دارم ، خدایا شکرت.

      عادت های چاق کننده مجموعه رفتارهایی است که به دلیل افکار چاق کننده در ما شکل گرفته اند و تاثیر مستقیم در چاق شدن ما دارند. ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که نیروی ذهن افراد متناسب با نیروی ذهن افراد چاق کاملا مشابه است .اما سوال اینجاست ، چرا این نیرو در بعضی از افراد سبب تناسب اندام می شود و در عده ای سبب اضافه وزن می شود ؟! در ادامه به جواب این سوال پی خواهیم برد.

      چرا ما چاق هستیم ؟!

      چاقی محصول عادت های چاق کننده است.عادت های چاق کننده ، رفتارهای اشتباه و تکراری هستند که به صورت ناخودآگاه در ما شکل گرفته است و برای مدت طولانی تکرار شده است و در افراد چاق بیش از یک رفتار است.

      هر فرد چاق مجموعه ای از رفتارهای اشتباه تکراری دارد که به عادت های چاق کننده آن فرد تبدیل شده است و نتیجه ی این رفتار و عادت ها اضافه وزن است .

      عادت های چاق کننده ی ما بر اساس انتظار ما از چاقی شکل می گیرند . زمانی که افکار و فرمول های چاق کننده در ذهن ما ذخیره می شوند به تصاویر ذهنی چاق کننده تبدیل می شوند و به واسطه ی شکل گیری تصاویر چاقی از ذهن در خودمان ، به مرور انتظار چاق شدن در ما شکل می گیرد. بر اساس انتظار چاق شدنی که در ما شکل گرفته است به مرور رفتارهایی در ما شکل می گیرد که به دلیل بارها تکرار شدن آنها به عادت های چاق کننده ذهن ما تبدیل می شوند.

      باورها + عادت ها = وضعیت جسم

      یعنی اگر ما باورهای چاق کننده داشته باشیم تبدیل به عادت های چاق کننده ی ما می شوند و در نتیجه جسم ما چاق می شود و عکس آن هم صدق می کند .

      عادت های اشتباهی که من داشتم و دارم :

      الان که خوب فکر می کنم در این پنج ماه و چند روزی که من به طور مستمر در مسیر لاغری با ذهن هستم خیلی از عادت های اشتباه من تغییر کرده است به طوری که باید فکر کنم که چه عادت هایی داشتم . یکی از عادت های اشتباه من ریزه خواری در طول شبانه روز بود مثلا هر وقت پسرهایم خوراکی هایی مانند چیبس ، پفک ، بستنی و یا هر چیز دیگری می خریدند و می خوردند من هم بدون اینکه گرسنه باشم و احساس ضعف کنم شروع به خوردن با آنها می کردم ولی الان اگر پسرم بپرسد مامان می خوری به راحتی می گویم نه و اگر دوست داشته باشم مقدار خیلی کمی می خورم .من سالهاست مصرف قند و شکر ندارم و به ندرت از آنها استفاده می کنم اما قبلا زیاد شکلات و کاکائو می خوردم ولی الان نه.یکی دیگر از عادت های اشتباه من پرخوری و تند خوردن غذا است که هنوز هم این عادت ها تا حدودی با من هستند .من قبلا هر کس هر چیزی را به من تعارف می کرد حتی اگر سیر بودم به ندرت دست رد به سینه اش می زدم و اگر دو بار پشت سر هم اصرار می کرد حتما می خوردم اما الان خیلی راحت می گویم میل ندارم ، نمی توانم بخورم و این حس خیلی خوبی دارد چون من قبلا اصلا فکر نمی کردم که به خوردن چیزی میل نداشته باشم .من قبلا گاهی اوقات نقطه ی گرسنگی خود را تجربه می کردم ولی همیشه نقطه ی سیری خود را رد می کردم و تا حد ترکیدن می خوردم اما الان هم کاملا نقطه ی گرسنگی خود را می دانم و هم نقطه ی سیری خود را حس می کنم و سعی می کنم زیاد از نقطه ی سیری رد نشوم چون بعد از آن احساس بدی به من دست می دهد و اذیت می شوم و اگر یک وعده پر خوری کنم در باقی روز بیشتر به نقطه ی سیری خود توجه می کنم کاری که قبلا اصلا انجام نمی دادم .یکی دیگر از عادت های اشتباه من که الانم هم گاهی اوقات از من سر می زند خوردن باقیمانده ی غذای بچه هایم به خصوص پسر کوچکم است که بعد از اینکه آن را خوردم از کارم پشیمان می شوم و خود را سرزنش می کنم اما فوری به خودم می آیم و می گویم غذا قدرت چاق کردن من را ندارد ولی بار دیگر این کار را نمی کنم چون من سطل آشغال نیستم و در این مدت این عادت من کمتر شده است .اگر بیاییم همه ی عادت های اشتباه خود را بنویسم باید تا خود صبح بنویسم .

      دقیقا در روش لاغری با ذهن ما با تغییر باورهای اشتباه خود به راحتی عادت های اشتباه خود را تغییر می دهیم و در نهایت تناسب اندام و جسمی لاغر و زیبا به ارمغان خواهیم آورد فقط باید ادامه دهیم و استمرار داشته باشیم .

      “ یا حق ” 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/02/19 23:41
      مدت عضویت: 586 روز
      امتیاز کاربر: 2950 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 398 کلمه

      سلام ب فرمانروای جهان و جهانیان، خداوندگااار زمین و زمان 

      سلام ب دوستان و استاد عزیز

      چقدر استاد قشنگ فرمودند که 

      1_ما همین حالا هم خوبیم

      2_خیلی هم عادتهای خوبی داریم 

      3_رفتارمون مثل لاغرهاست

      4_ب مواد غذایی بی توجه باشیم 

      5_اصلا از طریق ورودیها تحریک نشویم 

      6_داشتن حال خوب در اولویت 

      من چند روز ویس این بخش و گوش کردم ،تا آخر دست نوشته استاد و در دفترم نوشتم و خواندمش تازه معنی جملات استاد متوجه شدم (سپاس استاد)

      دقیقا استاد ذهن و معنی کردن ،در مورد من کلا صدق کرد.

      باز من میپرسم از خودم،چقدر بیراه رفتی؟

      من کلا از بچگی ذهنم را طوری تربیت کردم که پر خور نباشم تا مثل بقیه اعضای خانواده باشم، و از حق نگذرم خوب پیش میرفتم

      اما همانطور استاد گفتن فرمولها رو فعال کردم (ازدواج،سن،ارث،)

      چون ذهنم مدتی در گیر بیماری پسرم و خودم شد ،و گفتگوها و نجواها رنگ قرمز گرفت و فعال شد.

      در نتیجه همان شد استاد فرمودند ،شکل چاقی رو میگیریم

      من تا 5 سال پیش با کمی کم خوردن و تحرک کردن باریک اندام بودم چه شد؟

      من با نجواها هماهنگ شدم ،کلمه میل ندارم و زیاد می گفتم و همیشه با پدر و مادر در بحث ، و پیروز میشدم.

      من با معده کوچک بزرگ شدم و سالهاست در روز 2 وعده با حجم کم غذا میخورم و خیلی هم خدارو شکر پر انرژی هستم

      اما دیگر با تحرک و کم خوردن لاغر نمیشم . شاید استاد باورتون نشه من اصلا از بچگی عادتی ب اسم وزن کردن نداشتم با نگاه کردن ب خودم هم متوجه میشدم کمی لاغر شدم،یا چاق شدم. اما الان بقدری فرم بدنم تغییر کرده اصلا متوجه نمیشم. پس هنوز هم در ذهنم نمیاد ببین وزنت چقدره نمیاد خدارو شکر)

      دارم ب خودم یاد میدم که تحسین کنم خودم و.همانطور استاد گفتند 

      زهره تو قهرمان داستان زندگی خودت و اطرافیانتی(مثل داستان پسرت که همه هنوز باور ندارن)

      تو رسالتی داری ،و باید آن را پیدا کنی و ب گوش همه برسانی ، مثل معجزه پسرت که هر جا میشینی میپرسن و( تو از خداوند یکتا می گویی و از معجزه هایش ، از قدرتش،از حکمتش و و و و چه مشتاقانه ب حرفت گوش میدهن و چقدر اطرافیانت را از دام فال و دعا نویسیان آگاه شدن.

      خدایا سپاسگزارم

      از امروز حتما ب خودم یاد میدهم خیلی خوبم -من رفتار لاغر ها را دارم -مواظب ورودیهایم  هستم و تحریک نمیشوم ان شالله و ب آنها غلبه میکنم.

      من قادرم ب اذن خداوند بهترینها را خلق کنم.

      ب امید تغییرات (من ب دستان خدا خیره شدم،معجزه کرد)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 387 کلمه

      سلام به استاد عطار روشن عزیز.

      چقدر فایل درجه یکی بود و چقدر قشنگ فرمول تغییر نتیجه رو در زندگی توضیح دادید.

      عادتهایی که من در افراد متناسب مثلا خواهرم دیدم و تلاش میکنم اینکار رو انجام بدم ،موارد زیر هستند:

      ۱.خواهرم همیشه لقمه های کوچیک برمیداره و همین کارس باعث میشه که زودتر سیر بشه. اوایل از این کارش چندشم میشد، آخه خودم همیشه لقمه هامو بزرگ و پُر و پیمون برمیداشتم و اون موقع تازه غذا تموم میشد هنوز احساس میکردم که جا دارم غذا بخورم. 

      از فایل اولی که از این ۱۲ گام نگاه کردم بیشتر سعی کردم روی عادات افراد لاغر تمرکز کنم و تا جایی که میتونم انجامش بدم.

      همین عادت رو سعی میکنم آگاهانه انجامش بدم ولی جالبی اینکه چون مدت زمان بیشتری غذا میجوم و غذا رو به اصطلاح نیمه جویده قورت نمیدم، احساس سیری بیشتر و سریعتری میکنم.

      ۲. بین هر لقمه قاشق و چنگالمو میذارم زمین و با دقت بیشتری غذا رو میجوم. اینکاری هست که خواهرم همیشه انجام میده و با آرامش غذا میخوره.

      ۳.وقتی خواهرم غذایی رو دوست نداره خیلی راحت میگه که دوست ندارم. برعکس من اصلا نمیتونستم بگم بده یا دوست ندارم. حتی اگر بد بود میخوردم چون فکر میکردم اگر نخورم کفران نعمت کردم. در صورتی که با بد رفتاری با بدن خودم دارم بزرگترین ناسپاسی رو میکنم.

      ۴.استفاده از قند و شکر های طبیعی به جای مصنوعی مثل خرما و عسل و توت خشک. خواهرم خیلی اینکار رو انجام میده و صبح ها آب و عسل میخوره.

      یکی از عادتهایی که باعث شد به سمت اضافه وزن پیش برم این بود که : 

      مادرم خیاط بودم و لباس های توی خونمون رو ایشون میدوختن . مادرم بخاطر مسائل مذهبی همیشه لباسهای مارو گشاد به نحوی که دو برابر هیکل واقعیم بودن، میدوختن. یادم میادتا زمان نوجوانیم من همیشه لباسهام چسب بدنم بود و یا حداقل به نحوی بود که من هیکل واقعیم میدیدم و همین باعث میشد همیشه این تصور رو داشته باشم که هیکل متناسبی دارم و واقعا هم داشتم اما از زمانی که مدام لباسهای گشاد و تیره پوشیدم چون خودم رو دوبرابر هیکل واقعیم میدیدم این ذهنیت چاق بودن در من ایجاد شدم.

      حتی الان هم همینطوره و لباسهای بیرونمم گشاد و چندین سایز بزرگتر از خودم هست.

      الان که اینارو گفتم مغز خودم سوت کشید 🤯

      قطعا باید اولین کاری که بکنم دوختن و خریدن لباسهای متناسب با سایز بدنم هست.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/01/26 08:58
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 9360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 797 کلمه

      سلام به استاد عطار عزيز

      موافقم كه ما با يك عادت چاقي انقدر چاق نميشديم …بلكه مجموعه اي از عادت ها هستن كه باعث اضافه وزن ما شدن 

      وقتي داشتم اين درس رو ميديم در ذهنم آمد افراد آسيايي مثل كره اي يا چيني كه در اطراف من زياد هستن

      اونها هر روز برنج ميخورن 

      خوب ميتونيم بگيم اين شايد 

      شايد 

      يك عادت خوب نباشه 

      ولي به قول شما اونها فقط يك عادت يكم بد دارن 

      اونم به نظر ما چاقا بد هست برنج خوردن 

      ولي همين كره اي ها يا چيني ها يا حتي ژاپن رو وقتي ميخواهي شيرينيشونو بخوري …اصلا شيرينيش انقدر كمه ما ايرانيا دوست نداريم شيريني جات اونها رو 

      يا از طرفي انقدر غذاهاي دريايي زياد ميخورن كه ميشه از عادت خوبشون نام برد

      و عادت هاي خوبي كه ازشون ميتونم بگم اينه كه بسيار اهل ورزش و تحرك هستن بيشتر پياده روي ميكنن

      توي باشگاه كمتر ميبينمشون ولي هر وقت ميريم كوه يا پارك تعداد زيادي از اين اقوام رو ميبينيم

      و همين عادت خوبي كه از اونها ديدم خيلي روي من تاثير گذاشته 

      يه مدت كه پياده روي يا كوه نميرم 

      از اين ناراحت نيستم كه كوه نرفتم يا پياده روي نكردم و از سلامتيم كاسته شده

      از اين ناراحتم كه اين عادت خوب توي زندگيم كم رنگ شده 

      و هر وقتم رفتم پياده روي يا كوه از اين رو كه يك عادت خوب هست و كيفيت لايف استايل من رو بهتر ميكنه بهش نگاه كردم نه چيزي كه قراره من رو لاغر كنه

      استاد خود من كه اضافه وزن دارم خواهر برادرهايي دارم كه اصلا اضافه وزن ندارن

      و در خانواده ما فقط من و مامانم هستيم كه اضافه وزن داريم 

      چون مامانم خيلي به من وابسته بوده و به قول خودش خيلي از خدا دختر ميخواسته 

      نميدونم حالا اين نوع علاقه مادرم به من آيا تاثير گذار بوده در چاقي من يا نه چون من در كودكي لاغر بودم

      چقدر توضيح مهمي بود كه ما هر بار رژيم گرفتيم فقط اون بخش آخرش رو تغيير داديم در صورتيكه بخش هاي قبلي كه باعث چاقي ما شده بودن رو براشون كاري نميكرديم

      چون اصلا من باور نميكردم كه ذهنم من رو چاق كرده 

      من فكر ميكردم غذا من رو چاق كرده من فكر ميكردم بعضي مواد غذايي هستن كه خيلي بيشتر من رو چاق ميكنن

      مثل اينه براي من كه،  من فقط جلوي درب ورودي خونه رو تميز كنم و كل خونه همونطور كثيف ميمونه 

      به نظرم همون جلوش تميز باشه در نظر همه تميز باشه مهمه 

      ولي غافل از اينكه داخل خونه انقدر كثافت هست كه اگر اونها رو تميز كنم …نا خود آگاه جلوي درب خونه هم تميز خواهد شد …مگه جلوي درب خونه چقدر از فضاي خونه ست 

      مهم كل بقيه خونه ست كه بايد تميزش كنم تا پاكيزگي مشخص بشه در خانه 

      موقعي كه درس ميديد من توي ذهنم دنبال مثال براش ميگردم تا بشينه توي مغزم آموزش هاتون 

      مثل اينكه شما گفتيد مگه ما چند ساعت در طول شبانه روز غذا ميخوريم 

      استاد درباره باشگاه با شما موافقم 

      چقدر ماهانه پرداخت ميكرديم و چندين روز از ورزش و باشگاهمون ميسوخت با همون افكار و عادت هاي چاق كننده

      ريزه خواري كه نگم براتون 

      من متوجه شدم دوست متناسبم اصلا ريزه خواري نميكنه 

      منم دوست دارم اين عادت رو در خودم ايجاد كنم 

      ميخوام اينطوري بهش نگاه كنم كه چقدر خوشگل تره كه وقتي بين غذا كسي چيزي بهم تعارف ميكنه بگم نه ميل ندارم ممنونم 

      يا بگم اگر بين غذا چيزي بخورم ديگه نميتونم غذا بخورم 

      ميخوام اينطوري و از اين روش استفاده كنم 

      نميدونم اين تمريني كه ميخوام ازش استفاده كنم جواب ميده يا نه

      استاد من يك تغييري از اين 49 روز حضورم در اين سايت بگم 

      ديروز كه رفتيم رستوران من فقط سوپ سفارش دادم 

      و نوع اين منو اينطور بودش كه نان استاپ سوپ مي آوردن واسه مشتري

      خلاصه من كه هميشه سوپ رو فقط پيش غذا ميدونستم و به عنوان غذا بهش نگاه نميكردم ديروز به عنوان غذا سفارش دادم و با اينكه هر چقدر ميخواستم و هر چند بار ميخواستم برام سوپ مي آوردن من فقط دو بار به اندازه يك پياله كوچيك سوپ خوري سفارش دادم با سه تيكه نون 

      خودم باورم نميشد كه من رفتم رستوران و فقط سوپ رو به عنوان غذاي اصلي سفارش دادم 

      حالا اين تغيير از كجا در من ايجاد شده!!؟

      از اونجا كه من هي دوست متناسبم رو ميارم توي ذهنم و ميبينم اون هر چي سيرش كنه رو به عنوان غذا ميخوره 

      مثل همين سوپ

      در حاليكه من كه اضافه وزن داشتم هميشه سوپ رو به عنوان پيش غذا ميخورم بعدم يه غذاي ديگه سفارش ميدادم

      تفاوت بين من و دوست لاغرم تنها تفاوت در باور من و اون هست 

      اون سوپ رو به عنوان غذاي اصلي ميدونست 

      من سوپ رو پيش غذا ميدونستم

      اون راحت ميتونه يك غذايي كه براي يك نفر هست رو با يك نفر ديگه شريك بشه و جالبه ميگه سير شدم 

      جالبه منم كه باهاش بودم و پيش ميومد يك غذا رو با هم شر كرديم از انرژي اون منم احساس سيري ميكردم با همون نصفه غذا 

      و همه چيز در ذهن ماست 

      همه چيز انرژيه 

      ممنونم از اين فايل پر محتوا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1402/01/09 18:12
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,399 کلمه

      سلام   و  درود   به همراهان  و استاد گرامی ▪︎

      از متن  این فایل  مقاله ای  در سمت و سوی لاغر شدن  تنظیم کردم  با عنوان  عادتهای  لاغر کننده  ▪︎

      __________________________________________________________ 

      عادت‌ های  لاغر  کننده مجموعه رفتاری است که به واسطه افکار لاغر کننده در ما شکل  می گیره  و تاثیر مستقیم در لاغر شدن ما دارن ▪︎

      عده زیادی نمی تون تصور کنن که می شه با قدرت ذهن لاغر شد و وقتی صحبت از این روش می شه  باعث شگفتی اونا می شه  ▪︎

      توضیحات فایل امروز آگاهی بسیار عالی در زمینه قدرت ذهن در لاغری دراختیار ما  قرار می ده▪︎ 

      نیروی ذهن افراد متناسب با نیروی ذهن افراد چاق کاملا شبیه به همه  ▪︎  اما سوال اینجاست، چرا این نیرو در بعضی از افراد سبب تناسب اندام  و در عده ای سبب اضافه وزن می‌شه ؟

      هر کسی که تونسته باشه  مسئولیت چاقی خودشو بپذیره  و کسی  و‌چیزی  غیر از  خودش ، افکارش و رفتارش رو  مقصر چاقیش ندونه   این آدم  می تونه  مسئولیت لاغری خودشو هم بپذیره  و در این مسیر  قدمهای  محکم و موثری  برداره  ▪︎

      لاغری و تناسب اندام  محصول عادت های  متناسب کننده است. 

      عادت های لاغر  کننده، رفتارهای صحیح و تکراری هستند که به صورت ناخودآگاه در ما شکل  می گیرن  و برای مدت طولانی تکرار میشن  این رفتار در افراد مختلف  متنوع  هست  و در همه افراد بیش از یک رفتاره ▪︎ مثلا  نخوردن حتی یک لقمه روی سیری ….

      به این شکل که هر فرد لاغر مجموعه ای از رفتارهای  صحیح تکراری داره که به عادت‌های  لاغر  کننده اون فرد تبدیل شده  و نتیجه این رفتار و عادت‌ها   ، لاغری است.▪︎

      عادت‌ های  لاغر  کننده   بر اساس انتظار ما از  لاغری شکل می‌گیرن ▪︎

      زمانی که افکار و فرمول‌های  لاغر  کننده در ذهن ما ذخیره می‌شن  به تصاویر ذهنی  لاغر  کننده تبدیل می‌شن و به واسطه شکل گیری تصاویر  لاغر  در ذهنمان ،‌ به مرور انتظار لاغر شدن در ما شکل می‌گیرد ▪︎

      بر اساس انتظار لاغر شدن که در ما شکل گرفته  به مرور رفتارهایی در ما شکل می گیره  که به دلیل بارها تکرار شدنشون به عادت‌ های لاغر  کننده  در ذهن ما تبدیل می‌شن ▪︎ 

      اونایی که بارها برای لاغر شدن اقدام کردن و نتیجه  مطلوب و پایدار نصیبشون نشده چون  همیشه به اشتباه جسمشونو  از طریق برنامه‌های رژیم غذایی و انجام ورزش‌های سخت و طولانی تحت فشار قرار دادن  و دلیل اینکه از سعی خود نتیجه مناسب و پایدار  کسب نکردن اینه که تلاش فیزیکی تاثیری در تغییر تصاویر چاقی ذهن و عادت‌ های چاق کننده  نداره و بنابراین نتیجه سعی و تلاش اونا   شکست خوردن بوده است ▪︎

      تاثیر عادت ها در لاغر  شدن▪︎

      لاغری حاصل عادت‌ های لاغر کننده است.▪︎

      مقدار غذا و تنوع غذایی در لاغر  شدن اهمیت چندانی نداره  بلکه مهم رفتار ما در برابر مواد غذایی است که باعث شکل گیری  تناسب اندام‌ و یا  عدم  تناسب در جسم ما می‌شه ▪︎

      عادت چیست  ؟فقط یک فکر ساده است که بر اثر تکرار شدن به عادت تبدیل می‌شه ▪︎

      عادت‌ های  لاغر کننده از تکرار واکنش های ما در برابر مواد غذایی ایجاد می شن ▪︎

      اگر شما از کودکی بارها شنیده باشی که لاغری  در خانواده شما ارثیه،‌ تکرار این فکر به ظاهر ساده سبب می شود که شما در ذهن خود بپذیری که لاغر  شدن شما کاملا طبیعیه و چه بخواهی،‌چه نخواهی  لاغر  خواهی شد  چون ژنتیک شما لاغر شدنه ▪︎

      در اینجا  لازم به ذکرهست که  به یاد داشته باشیم  لاغرها در مورد علت  لاغریشون  همیشه افکار و باورها و اعتقادات  صحیح ندارن   اما هر چی که هست  نتیجه اش براشون تناسب اندام و لاغری بوده و هست ….لاغرها  دو دسته هستن یک دسته از وضعیت جسمانیشون  کاملا راضین و تلاش نمی کنن  که  چاق بشن  و علت لاغریشون هر چی که باشه با خوشحالی  درباره اش حرف می زنن   مثلا  میگن   من هر چی   و هر چقدر  و هر وقت بخورم‌ چاق  نمیشم بنابر این  ممکنه  عادت به  پرخوری هم پیدا کنن  …لاغرهای پرخور  شدیدن مورد توجه  چاقهایی هستن که  دوست دارن  همه چی  بخورن  هر چقدر و هر وقت  که دلشون‌می خواد  اما  لاغر باشن و از شر رژیم و ورزشای سخت رها باشن …..اما  پرخوری بعضی از  آدمای لاغر    وقتی کار دستشون می ‌ده که این باور به دلیلی  شکسته بشه …مثلا  باور کنه که با بالا رفتن  سن  سوخت و ساز می آد پایین  و این  یک تهدیده  براشون  چون اعتقاد  شایع  بر این هست که  با پایین آمدن سوخت و ساز باید  خوردنی ها  محدود بشن   ولی  چون  اینا عادت به پرخوری  دارن   از یک سنی به بعد  شروع می کنن به چاق شدن …

      دسته دوم از لاغرها  تحت تاثیر صحبت اطرافیان  به جسمشون  ایراد می گیرن و میگن  این حد لاغری خوب نیست  اما چون  باورهای  لاغر کننده دارن  محاله چاق بشن به هر دری می زنن  نیم کیلو به وزنشون اضافه نمیشه  هر چقدرم پودرای گیاهی یا شیمیایی افزایش اشتها می خورن فایده ای براشون نداره ▪︎  اینجا  باورهای  محدود کننده  کارو براشون  سخت می کنه   مثلا اگر  باور داشته باشن   در چاقی هیچ استعدادی ندارن ،  سوخت و سازشون بالاست  ،ارثی لاغرن و امثالهم ..و به دلیل این باورها  همیشه  انتظارشون از خودشون  لاغریه ▪︎

      جهت صحبت ما در اینجا  اونایی که‌چاقن و می خوان لاغر بشن اما  باید  بدونن :وقتی  می تونن  براحتی لاغر بشن که‌انتظار لاغر  شدن در ذهنشون نهادینه  شده باشه  ،‌ به مرور عادت‌های   لاغر  کننده  در اونها  شکل بگیره  و به راحتی با تکرار اون  عادت‌ها وضعیت جسمانیشون  از حالت  نامتناسب به حالت  متناسب  تبدیل بشه ▪︎

      اهمیت موضوع عادت‌‌های  لاغر کننده به اندازه‌ای هست  که برای متناسب شدن باید با تمرکز و اشتیاق عالی در مسیر شناسایی عادت‌های لاغر  کننده و جابجا کردن اونا  با عادت‌های نا متناسب کننده حرکت کنیم.▪︎ 

        باز هم  لازمه که تکرار کنیم :

      لاغری آدمای  لاغر   به دلیل عادت های لاغر کننده ای هست که دارن  و این عادتها نیز محصول تکرار رفتارهای لاغر کننده هستن ▪︎ مثلا  لاغرها  وقتی گرسنه  نباشن  هیچی اونارو  تحریک به خوردن نمی کنه  مثلا دیدن  بستنی های  رنگارنگ  پشت ویترین  بستنی فروشی  وادارشون نمی کنه به خریدن و خوردن …از بوی کباب  یهو  گشنه نمیشن و اقدام به خوردن نمی کنن  چرا ؟ چون  سیرن .. و این یک رفتار لاغر کننده اس که  به تکرار  انجام می دن اصلا از طریق ورودیها تحریک نمیشن چون دیگه توجهی بهش ندارن▪︎

      داشتن حال خوب  باید در اولویت کارهای  ما قرار بگیره ¤

      توجه کردن به سایر علاقه هامون توجه مارو از روی مصرف مواد غذایی برداره ▪︎

      مواد غذایی نعمت خدا هستند . برای خوب کردن حالمون اومدن . پس به قدری مصرفشون کنیم که حالمون رو بد نکنن ▪︎

      توجهمون روی حالمون باشه نه روی مواد غذایی. اگه میبینیم بیش از این مقدار بخوریم حالمون بد میشه خب نخوریم. راحت بگیم میل نداریم. جا ندارم بخوام بیشتر بخورم حالم بد میشه.

      یعنی به حال خودمون توجه کنیم و دیگه تمرکز روی چیز دیگه نداشته باشیم.

      باور کنیم مواد غذایی مارو چاق نکردند توجه ما به چاقی و پرخوری و عذاب وجدان و ایجاد حس محدودیت در خودمون  باعث چاقی ما شدن و کلا مسیر مارو بردند در جهت چاقی.

      ما خیلی هم خوبیم و ذهن ما قادره بهترینها رو برای ما خلق کنه.” 

      ما دو نوع باور داریم:

      1- باورهای محدود کننده

      2- باورهای قدرت دهنده

      وقتی به هر دلیلی لاغر شدن مساوی میشه با تغییر در مصرف مواد غذایی تمرکز از روی ذهن ، برداشته میشه و به جای اون میره روی مواد غذایی.▪︎

      تمام  افراد  چاق عادت های چاق کننده ی خودشون رو مصرف زیاد مواد غذایی می دونن▪︎

      یعنی باور این افراد اینه که اونها زیادتر از حد نیازشون مصرف میکنن▪︎

      این باور در مسیر چاقیه یا مسیر لاغر بودن؟

      هیچ انسان لاغری این باور رو نداره.▪︎

      پس ما باید اول این باور مخرب رو از ذهنمون پاک کنیم و به جاش این باور رو جایگزین کنیم که توجه ما بره سمت اصلاح باور.▪︎

      چاقها  باید باورهاشون مثل افراد لاغر بشه تا متعاقب اون رفتار شون هم مثل انسان لاغر بشه و متعاقب اون عاداتشون  هم مثل انسان لاغر بشه.▪︎

      توجه  از عادات چاق کننده برداشته بشه.▪︎بهتره بگیم  :

      اصلا ما عادت های چاق کننده ای نداریم که چاقمون کنه.▪︎

      هر وقت گرسنه میشیم میخوریم و هروقتم سیریم نمیخوریم.

      ما از ۲۴ ساعت از شبانه روز مگه چقدر می خوریم¿ شاید کلش رو جمع کنیم نیم ساعت هم نشه تازه اگه خیلی هم آروم بخوریم ۱ ساعت.▪︎فکر اشتباه  از اینجایی شروع میشه که  ۲۳ ساعت دیگه داریم به اون ۱ ساعت فکر میکنیم و هی به خودمون رنج وارد میکنیم و دستور خوردن هم هی صادر میشه.▪︎

      درست اینه که بگیم مااصلا عادت های چاق کننده ای نداریم . چه عادتی .؟ ما در مسیر لاغری هستیم . در ذهنمون هم ما باورهای قدرت دهنده می سازیم تا ناخوداگاه توجهمون از روی زیاد مصرف کردن مواد غذایی از بین بره.▪︎ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/01/06 22:40
      مدت عضویت: 1331 روز
      امتیاز کاربر: 7060 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,483 کلمه

      بنام خداوندمهربان 

      سلام به استادگرامی وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      عادتهای چاق کننده (قسمت چهارم)

      عادتهای چاق کننده به مجموعه رفتارهایی که به خاطر فکرهای چاق کننده در ماصورت می‌پذیرد

      گفته می‌شود ودرچاق شدنمان خیلی اثر گذار است 

      مادرجلسه های اول تا سوم در مورد این که چرا چاق هستیم و چطوری باید لاغر بشیم نوشتیم وهمینطور درمورددرست یااشتباه 

      بودن روش‌هایی که برای لاغریمان مورد استفاده قرار دادیم گفتیم ونوشتیم وبذرودانه لاغری رادرذهنمان کاشتیم وبه حس خوبی نسبت به این که ماقدرت و توانایی خودمان در لاغر شدن داریم رسیدیم

      قدرت ذهن درلاغرشدن

      خیلی ها نمی توانند فکر کنند و تصورداشته باشندکه می‌شود با قدرت ذهن لاغرمی شویم و موقعی که در این مورد حرفی به میان می‌آید سبب شگفتی آنها میشه

      من دیروز که با دخترعمویم حرف می زدم درمورداین که می توان با قدرت ذهن لاغر شدحرف میزدم خیلی تعجب کرد ومیگفت

      یعنی اگه فکر کنیم لاغر میشیم

      البته بگم این دختر عموم متناسب است وچاق نیست ومن درمورداین روش عالی توضیح دادم وخیلی تعجب کرد وگفت که ادامه بده این که می گی خیلی عالی یعنی این روهم بگم چطوری شدحرف از لاغری باذهن شدخواهرش که یکسال از من بزرگتر است روز۲۷فروردین امسال میخواد عمل معده انجام بده ومن هرچه‌قدر گفتم قبول نکرد وازاینجاشروع شدومیگفت که به خواهرم بگواین عمل معده را انجام نده ولی هرچه قدر گفتم اصلآ قبول نکرد

      من وقتی این روش را شروع کردم به اون هم گفتم ولی گفت که من اصلا حوصله ندارم یعنی به چند نفر هم گفتم همشون اين حرف روزدندومن اینجا متوجه شدم که اونهاهنوزاستحقاق هدایت شدن به این مسیر را به دست نیاوردن

      ومن امروزمیخواهم شکرگزار خداوندمتعال باشم که‌ من رو به این سایت هدایتم کرد ومن امروز۲سال و ۹روزاست که در این مسیرزیباقرارگرفتم واقعاکلی تغییرات زیادی در افکار و رفتارم 

      داشتم و با آهستگی و آرامش دارم به سمت لاغری حرکت می کنم هر قدر هم که آرام حرکت کنم می دانم که پیروزاین راه و مسیرمن هستم‌ وشکرگزاری خداوندمهربان و استادگرامی هستم 

      قدرت ذهن ما باافرادی که متناسب هستند کاملآ شبیه به هم هستش وازاینجاست که سؤال پیش میاد که چرا این قدرت ذهن در برخی باعث متناسب شدن میشه ودربرخی چاقی بوجود می آورد 

      مادرجلسه های قبلی مسئولیت چاقیمان را پذیرفتیم وحالا باید بدانیم که چه عواملی سبب چاقیمان شده است 

      چاقی محصول عادتهای چاق کننده است 

      عادتهای چاق کننده. رفتارهای اشتباه وتکرار شونده هستندکه به شکل ناخوداگاهمان صورت می‌گیرد و برای مدت زمان طولانی تکرارمیشوند این رفتاردربرخی خیلی متنوع هستش ودرهمشون بیش از یک رفتاراست 

      به این شکل کسی که چاق است مجموعه ای از رفتارهای اشتباه تکرارشونده داردکه منجر به عادتهای چاق کننده تبدیل می‌شود ونتیجه این رفتارهاوعادتها باعث چاقی می‌شود ماهمیشه انتظار مان از خودمان چاقی بود 

      وقتی فکر و فرمولهای چاقی در ذهن‌مان ذخیره بشه به تصویر هاي ذهنی چاق کننده تبدیل می‌شوند و به خاطر شکل گیری تصویرهای چاقی از ذهن خودمان روزبه روز انتظار چاقی در ماصورت می پذیرد 

      وبرپایه انتظار چاقی که‌ در ماصورت میگیرد روزبه روز رفتارهایی در ماشکل می‌گیرد که به خاطر بارها تکرار شدنشان به عادتهای چاق کننده ذهن‌مان تبدیل می‌شوند

      تمام ماها که چاق هستیم بارها و بارها برای لاغریمان اقدام کردیم وهردفعه به اشتباه جسممان رااز روش برنامه های رژیم غذایی وانجام دادن ورزش های دشوار وطولانی تحت فشار قرار دادیم وبه این خاطر ازتلاشهای خودمان به نتیجه نرسیدیم این بود که تلاش فیزیکی اثری در تغییر تصویرهای چاقی ذهن در عادتهای چاق کننده ما نداشتندوبه این خاطر نتیجه تلاش وکوشش هایمان شکست خوردن بود

      مازمانی که دراین مسیرزیبا قرار گرفتیم می‌توانیم باورهایمان اینقدرقوی وقدرتمندبسازیم که دیگر به خوردن مواد غذایی حتی فکر نکنیم چون این مابودیم که باباورکردن به این که موادغذایی باعث چاقیمان شدن خودمان را به این شکل دراوردیم 

      چون همیشه شنیده بودیم که پرخوری بکنی چاق میشی این حرف ساده اینقدر قدرت داشت ودرفکرمانهادینه شده بود و حتی کمی زیاد که می‌خوردیم کلی خودمان راسرزنش میکردیم وعذاب وجدان شدیدی میگرفتیم

      چقدرماچاقها مظلوم بودیم

      من۲سال و۹روزاست که دراین سایت هستم وکلی تغییرات فکری و رفتاری کردم ومن میتوانم خیلی راحت بگم که میل ندارم واقعا وقتی ذهن ناخوداگاهمان رااموزش دهیم دیگرنمیتوانیم که زیاد بخوریم چون واقعا اگه کمی فقط کمی زیادبخوریم حالمان بدمیشه 

      امروزمن اینقدرسبک و باحال خوش دارم دراین مسیر حرکت میکنم وبااحساس خوب مینویسم خدایا شکرت

      وقتی فکری درماشکل میگیره به باورمان تبدیل می‌شودواین باور رادرذهنمان بهش قدرت  میدهیم تابه فرمولهای عادتهای چاقیمان تبدیل شود

      ماهمیشه شنیدیم که باید کمترغذابخوریم مابایدورزش کنیم

      واینقدراینهاتکرار شدن که من خودم باورکرده بودم که بایدغذایم راکم کنم وبه‌ این خاطر همیشه خدادرحال رژيم گرفتن بودم و همیشه حرص و ولعم زیادترمیشدواین باورهاباعث ایجادفرمولهای اشتباه درذهنم شده بود 

      ذهن‌مان همیشه تصویر سازی میکنه وماوقتی درحال رژيم گرفتن بودیم داشتیم جسممان رادرفشاروسختی قرارم میدادیم 

      درحالی که ذهن‌مان درهمون باورهایمان بود جسممان هیچ نقشی درچاقیمان رانداردمابابه وجوداوردن فرمولهای اشتباه وباورهای نادرست اول ذهن‌مان رادرمعرض چاقی قراردادیم وبعدش جسممان نمایش دهنده چاقیمان بود

      این عادت که داریم ازش صحبت میکنیم درواقع یک فکرخیلی ساده است امابازیادتکرارشدن به عادت تبدیل می شود 

      عادت یک فکر ساده است که به خاطر تکرار شدن به عادت تبدیل می شود 

      من همیشه کم تحرکی وریزه خواری کردن وپرخوریهایم روسبب چاقی ام مدانستم

      من قبلا عادتهای خیلی بدی داشتم درسته چندسال بودمن سرسفره ننشسته بودم ولی میتونم به جرأت بگم که من همیشه درحال خوردن بودم‌ واین کارم را باعث چاقیم مدانستم ولی امروزبودن در این سایت فهمیدم که اصلآ نمی تونه اینطوری باشه 

      چون من یک برادرشوهرداشتم که یک دیس پلو ویک بشقاب خورشت رومیخورد وبلند میشد

      سن زیادی هم نداشت ولی قشنگ متناسب بودومن همیشه باخودم میگفتم که اون چطوری این همه میخوره اگه من حتی یک سومش روهم بخورم چاق میشوم ولی حالا میفهمم که اون باوراینکه زیادبخوره چاق میشه رو نداشت وفکر نمیکرد که چاق میشه امادرمن هیشه برعکس عمل میکرد

      واین یک فرمول قوی وقدرتمندکه درذهن افرادچاق وجودداردومابااموزش دادن به ذهن‌مان این فرمول قوی وقدرتمندچاقی رابه فرمول قوی وقدرتمندلاغری تبدیل می کنيم 

      ماباتوجه کردن به چاقی پرخوری کردیم عذاب وجدان کشیدیم چاق شدیم وگرنه هیچ موادغذایی قادربه چاق کردنمان راندارند

      وحالا داریم متوجهمشویم که همه مشکلات درذهنما وجوددارد وفرمولهای ذهنیمان اشتباه بودن ذهن‌مان همیشه تصویرسازی میکنه چون ماهیچوقت باتحت فشارقراردادن جسممان به لاغری وتناسب اندام نرسیدیم چون ذهنمان راتغییر ندادیم فقط جسممان تغییر دادیم   

      مادرروش لاغری باذهن

      فرمولهای رفتاریمان راشناسایی 

      میکنیم ووقتی فرمولهای رفتاری اشتباه راشناسایی کردیم اون فرمولهارا تغییر میدهیم وبطرف لاغری حرکت میکنیم

      ومامانندعده ای که متناسب هستند رفتارمیکنیم

      ووقتی رفتارهایمان به مرورعوض

      بشه ماروزبه روز درحال لاهرشدن

      ومتناسب شدن قرارمیگیریم

        موادغذایی هستش که ماروچاق می‌کند چون همیشه شنیده بودیم که پرخوری کردن سبب‌ چاقیمان میشه وهرموقع که پرخوری کردیم انتظار چاقی داشتیم وچاق شدیم ولی افرادی که لاغر هستند چیزی دراين موردنشنیدن و اگرهم شنیده باشند باورنداشتندبه این خاطر همیشه لاغر و متناسب ماندند 

      خیلی‌ها هستند که سرسفره غذامیخورن و میگن زیادخوردیم چاق میشیم وهمیشه درعذاب وجدان هستند ولی خیلی هاهم هستندکه میگن هرچه‌قدر می خورم چاق نمیشم وازخوردن غذا

      لذت می‌برند

      مابایداول باورهایمان رااصلاح کنیم وباورهایمان مانندافرادلاغرومتناسب بشه ورفتارهایمان و عادتهایمان مانند آدمهای لاغر بشه و تمرکز مان از چاقی وعادتهای چاق کننده برداشته بشه 

      باورکنیم 

      که چاقی وجود ندارد 

      مادیگه اصلآ چاق نمیشویم 

      ونمیتوانیم چاق بشیم 

      ماهمیشه خوب عالی و متناسب هستیم 

      اصلآ هیچ عادت بدو چاق کننده ای وجود ندارد چون ماهر موقع گرسنه باشیم غذامیخوریم هرموقع که سیرشدیم دیگه نمیخوریم من خودم هرموقع که حس سیری میکنم دیگه دست ازخوردن برمیدارم

      من قبلا نمیدانستم که گرسنگی و سیری یعنی چی

      پس پی میبریم که متفاوت بودن کسانی که چاق هستندبا لاغر ها

      درعادتهای آنهاست

      ماخیلی ازعادتهایمان راخودمان 

      انتخاب نکردیم من خودم از بدو تولدم چاق و تپل بودم و امروز نمی دانم اون موقع چه فکر وباوری درذهنم شکل گرفته است 

      ماخودمان خیلی از عادتهارو داشتیم ودرطول زمان عادتهای جدیدهم درمابوجودامده است

      واگریک فکر تکرار بشه تبدیل به عادت میشه 

      عادتهاازباورهاایجادمیشن واگه مایک روزچیزی راباورکنیم خودبه خوددرماعادتهای شکل میگیرد که واقعيت مارامطابق باورمان میکنه 

      چون نمیشه که من باورکنم که موادغذایی وزیادبخورم امالاغرباشم!کسانی که زیاد میخورن ولاغرهستند باورشان نشده که غذاخوردن سبب‌ چاقیشان میشه 

      عادتهایمان ناخوداگاه ایجادمیشوندوماانتخابشان نمیکنیم مافقط باورسازی رابوجودمیاوریم وذهن ناخوداگاهمان عادتهارابرپایه باورهایمان به وجود می آورند 

      ودراخرجسممان تغییر می‌کند براساس باورهایمان به وسیله عادتهایمان. 

      جسممان عملا خودش نقشی درچاقیمانرانداردمابابه وجود اوردن یک سری باورهادرخودمان ذهن ناخوداگاهمان راوادارکردیم تایک سری عادتهارادرمابوجودبیاوردوماباتکرارکردن اون عادتهاجسممان شبيه به چیزی شده که باورداشتیم

      ماهرقدرتلاش کنیم که تصمیم به برطرف کردن عادتهایمان کنیم. نمیشه

      چون اصلآ به تصمیم گرفتن مانیست فقط به فکر مان است مابایدافکارمان را اصلاح کنیم

      بد هم مابرای زنده ماندن به انرژی نیازدارد واون انرژی راماازموادغذایی دریافت میکنیم 

      اشتهادردرون ماست ودرمان مغزمان وفرمول ذهنی هستش که مادرجهت چاق ازش استفاده می‌کنیم 

      عادت بدی که داشتم تندوسریع غذاخوردن بود.این فرمول گاهااین فرمول خودنمای می‌کند

      درست است که تندوسریع غذاخوردن هیچ ارتباطی به چاقی ندارد بخاطراینکه من خیلیهارو میشناسم که خیلی تندوسریع غذایشان را می‌خورند ولی لاغرومتناسب هستند واین باور داشتن به اینکه تندوسریع غذاخوردن سبب‌ چاقی می‌شود اشتباه است

      من خیلی موقع هادوست داشتم چاییم روبا یه چیزی مثل شکلات.شیرینی.کلوچه.بسکوییت.خرماو….بخورم ولی  دیگه اونهاهم ازبین رفتن یعنی اگه بخوام بایکی ازاینهابخورم حالم روبد میکنه ودیگه دوست ندارم باهیچ چیزی چایم روبخورم 

      یک عادت بددیگه که داشتم اگه سیر بودم بازدم میخواست بخورم

      ولی حالا که حس سیری میکنم دیگه میلم نمیکشه  که بازهم بخورم 

      عادت بددیگه که داشتم ریزه خواری وناخنک زدن بودومن همیشه در حال خوردن بودم‌ ومن دارم یکی یکی شناسایی میکنم تایگر هيچگاه سراغشان نروم

      من ازخدای مهربان درخواست میکنم که من وتمام همراهان و هم مسیرهایم و استادعزیزم رادراین مسیربه آرزوهایمان برساند خدایا شکرت سپاس گذارم ممنونم متشکرم 

      خداپشت و پناه همه‌مان باشدخدانگهدار پاینده ومستدام باشین 

      خداقوت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/01/06 20:44
      مدت عضویت: 1331 روز
      امتیاز کاربر: 7060 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,416 کلمه

      بنام خداوندمهربان 

      سلام به استادگرامی وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      عادتهای چاق کننده (قسمت چهارم)

      عادتهای چاق کننده به مجموعه رفتارهایی که به خاطر فکرهای چاق کننده در ماصورت می‌پذیرد

      گفته می‌شود ودرچاق شدنمان خیلی اثر گذار است 

      مادرجلسه های اول تا سوم در مورد این که چرا چاق هستیم و چطوری باید لاغر بشیم نوشتیم وهمینطور درمورددرست یااشتباه 

      بودن روش‌هایی که برای لاغریمان مورد استفاده قرار دادیم گفتیم ونوشتیم وبذرودانه لاغری رادرذهنمان کاشتیم وبه حس خوبی نسبت به این که ماقدرت و توانایی خودمان در لاغر شدن رسیدیم

      قدرت ذهن درلاغرشدن

      خیلی ها نمی توانند فکر کنند و تصورداشته باشندکه می‌شود با قدرت ذهن لاغر شویم و موقعی که در این مورد حرفی به میان می‌آید سبب شگفتی آنها میشه

      من دیروز که با دخترعمویم حرف می زدم درمورداین که می توان با قدرت ذهن لاغر شدحرف میزدم خیلی تعجب کرد ومیگفت

      یعنی اگه فکر کنیم لاغر میشیم

      البته بگم این دختر عموم متناسب است وچاق نیست ومن درمورداین روش عالی توضیح دادم وخیلی تعجب کرد وگفت که ادامه بده این که می گی خیلی عالی یعنی این روهم بگم چطوری شدحرف از لاغری باذهن شدخوارش که یکسال از من بزرگتر است روز۲۷فروردین امسال میخواد عمل معده انجام بده ومن هرچه‌قدر گفتم قبول نکرد وازاینجاشروع شدومیگفت که به خواهرم بگواین عمل معده را انجام نده ولی هرچه قدر گفتم اصلآ قبول نکرد

      من وقتی این روش را شروع کردم به اون هم گفتم ولی گفت که من اصلا حوصله ندارم یعنی به چند نفر هم گفتم همشون اين حرف روزدندومن اینجا متوجه شدم که اونهاهنوزاستحقاق هدایت شدن به این مسیر را به دست نیاوردن

      ومن امروزمیخواهم شکرگزار خداوندمتعال باشم که‌ من رو به این سایت هدایتم کرد ومن امروز۲سال و ۹روزاست که در این مسیرزیباقرارگرفتم واقعاکلی تغییرات زیادی در افکار و رفتارم 

      داشتم و با آهستگی و آرامش دارم به سمت لاغری حرکت می کنم هر قدر هم که آرام حرکت کنم می دانم که پیروزاین راه و مسیرمن هستم‌ وشکرگزاری خداوندمهربان و استادگرامی هستم 

      قدرت ذهن ما باافرادی که متناسب هستند کاملآ شبیه به هم هستش وازاینجاست که سؤال پیش میاد که چرا این قدرت ذهن در برخی باعث متناسب شدن میشه ودربرخی چاقی بوجود می آورد 

      مادرجلسه های قبلی مسئولیت چاقیمان را پذیرفتیم وحالا باید بدانیم که چه عواملی سبب چاقیمان شده است 

      چاقی محصول عادتهای چاق کننده است 

      عادتهای چاق کننده. رفتارهای اشتباه وتکرار شونده هستندکه به شکل ناخوداگاهمان صورت می‌گیرد و برای مدت زمان طولانی تکرارمیشوند این رفتاردربرخی خیلی متنوع هستش ودرهمشون بیش از یک رفتاراست 

      به این شکل کسی که چاق است مجموعه ای از رفتارهای اشتباه تکرارشونده داردکه منجر به عادتهای چاق کننده تبدیل می‌شود ونتیجه این رفتارهاوعادتها باعث چاقی می‌شود ماهمیشه انتظار مان از خودمان چاقی بود 

      وقتی فکر و فرمولهای چاقی در ذهن‌مان ذخیره بشه به تصویر هاي ذهنی چاق کننده تبدیل می‌شوند و به خاطر شکل گیری تصویرهای چاقی از ذهن خودمان روزبه روز انتظار چاقی در ماصورت می پذیرد 

      وبرپایه انتظار چاقی که‌ در ماصورت میگیرد روزبه روز رفتارهایی در ماشکل می‌گیرد که به خاطر بارها تکرار شدنشان به عادتهای چاق کننده ذهن‌مان تبدیل می‌شوند

      تمام ماها که چاق هستیم بارها و بارها برای لاغریمان اقدام کردیم وهردفعه به اشتباه جسممان رااز روش برنامه های رژیم غذایی وانجام دادن ورزش های دشوار وطولانی تحت فشار قرار دادیم وبه این خاطر ازتلاشهای خودمان به نتیجه نرسیدیم این بود که تلاش فیزیکی اثری در تغییر تصویرهای چاقی ذهن در عادتهای چاق کننده ما نداشتندوبه این خاطر نتیجه تلاش وکوشش هایمان شکست خوردن بود

      مادیگر در مسیر لاغرشدن هستیم ماازاین پس درذهنمان باورهای قدرت دهنده میسازیم تا ناخوداگاهمان ازاینکه موادغذایی بیشتر استفاده کندراازبین ببرد

      من وکسانی که در این سایت هستند مانند آدمهای فکر و رفتار میکنیم و دیگر به موادغذایی هیچ توجه خاصی نداریم این یعنی لاغر شدن یعنی آموزش ذهنی تمام موادغذای نعمتهای

      خداوندهستندوبه بدنمان انرژی می‌رسانند 

      ماوقتی می‌بینیم که اگه زیاد بخوریم حالمان بدمیشه می‌توانیم راحت بگیم که میل ندارم ونمی توانم بخورم که اگه زیاد بخورم حالم بد میشه ماباتکرارمداوم که باباورکردن وباتکرارکردن بعضی جملات ترساندندوهی تکرارکردن وتکرار کردن وماباورمان شدکه بایدتحرک داشته باشیم بایدمراقب غذایمان باشیم واین 

      تکرارهاسبب شدن که فرمولهای

      نادرست که باعث چاقیمان شدن درذهنمان بوجود بیایندوتصاویری درذهنمان ایجاد شود

      ماهمیشه شنیده بودیم که باید کم بخوریم وبیشترفعالیت بکنیم

      که چاق ترنشیم ماهمیشه پرخوری کردن ومصرف موادغذایی وکم تحرکی روباعث چاقی می دانستیم ومابخاطراینکه کمی بیشتر غذامیخوردیم وتحرکمان کم میشد عذاب وجدان می شدیم 

      وفکر می کردیم چون‌ زیاد خوردم پس چاق ترمیشوم من همیشه بعد از خوردن غذاخودم راسرزنش میکردم وبه خودم در ذهنم بدو

      بیرامیگفتم که دیدی بازنتونستی 

      جلوی خودت را بگیری واحساس بدی پیدامیکردم وهمیشه فرمولهای چاقی رادرذهنمان رافعال میکردیم 

      عادت یک فکر ساده است که به خاطر تکرار شدن به عادت تبدیل می شود هرچیزی که به ما گفتند یک حرف ساده بود ولی با تکرار شدن وادامه دارشدن سبب‌ چاقیمان شده مثل کم غذاخوردن

      فعالیتت روزیادکن همه اینها ساده بودن ولی باتکرار شدن باعث چاقیمان شدن

      من همیشه فکرمیکردم که پرخوری. ریزه خواری. ناخنک زدنهام باعث چاقیم شده 

      اماحالابودن در این سایت فهمیدم که اصلآ اینطوری نیست چون من خیلی هارا دیدم که خیلی زیاد ترازمن میخوردند ولی لاغر بودند وحالامی فهمم که اونها باورنداشتندکه پرخوریشان سبب چاقیشان بشه واضافه وزن بیارن ولی درمن همیشه برعکس عمل میکردکه پرخوریم باعث چاقیم شده این فرمول پرخوری در افرادی که لاغرند چاقشان نمیکند امادرافرادی که‌ چاق هستنداین فرمول پرخوری درجهت چاقیشان استفاده میشه 

      ماروموادغذای چاق نکرده بلکه توجه کردن به چاقی و پرخوری کردن وعذاب وجدان داشتن وبوجودامدن احساس محدودیت درخودمان سبب‌ بوجود آمدن چاقیمان شده واین فرمولهامارادر

      مسیر چاقی قرار داده است و ما چاق شدیم 

      مامشکلمان در ذهن‌مان است و فرمولهای ذهن‌مان اشتباه است ماهمیشه جسممان رادرفشاروسختی قراردادیم ولی تصاویر ذهنی مان.باورهایمان وافکارمان هنوز تغییر نکرده بودندوماهیچگاه نتیجه ای کسب‌ نمی کردیم چون همه اینهادر ذهن‌مان بودندنه در جسممان 

      مادرروش لاغری باذهن باشناسایی کردن رفتارهایمان وتغییر دادن‌ فرمولهای رفتاریمان. اون رفتارهایمان به سمت لاغری خودمان استفاده می‌کنیم ورفارهایمان روزبه روز تغییر کرده ومثل رفتاروعادتهای افراد متناسب میشه چون مقدارونوع غذایمان در چاقیمان اثری ندارم.فقط رفتارمان دربرابر موادغذایی هستش که ماروچاق می‌کند چون همیشه شنیده بودیم که پرخوری کردن سبب‌ چاقیمان میشه وهرموقع که پرخوری کردیم انتظار چاقی داشتیم وچاق شدیم ولی افرادی که لاغر هستند چیزی دراين موردنشنیدن و اگرهم شنیده باشند باورنداشتندبه این خاطر همیشه لاغر و متناسب ماندند 

      خیلی‌ها هستند که سرسفره غذامیخورن و میگن زیادخوردیم چاق میشیم وهمیشه درعذاب وجدان هستند ولی خیلی هاهم هستندکه میگن هرچه‌قدر می خورم چاق نمیشم وازخوردن غذا

      لذت می‌برند

      مابایداول باورهایمان رااصلاح کنیم وباورهایمان مانندافرادلاغرومتناسب بشه ورفتارهایمان و عادتهایمان مانند آدمهای لاغر بشه و تمرکز مان از چاقی وعادتهای چاق کننده برداشته بشه 

      باورکنیم 

      که چاقی وجود ندارد 

      مادیگه اصلآ چاق نمیشویم 

      ونمیتوانیم چاق بشیم 

      ماهمیشه خوب عالی و متناسب هستیم 

      اصلآ هیچ عادت بدو چاق کننده ای وجود ندارد چون ماهر موقع گرسنه باشیم غذامیخوریم هرموقع که سیرشدیمدیگه نمیخوریم من خودم هرموقع که حس سیری میکنم دیگه دست ازخوردن برمیدارم

      من قبلا نمیدانستم که گرسنگی و سیری یعنی چی

      پس پی میبریم که متفاوت بودن کسانی که چاق هستندبا لاغر ها

      درعادتهای آنهاست

      ماخیلی ازعادتهایمان راخودمان 

      انتخاب نکردیم من خودم از بدو تولدم چاق و تپل بودم و امروز نمی دانم اون موقع چه فکر وباوری درذهنم شکل گرفته است 

      ماخودمان خیلی از عادتهارو داشتیم ودرطول زمان عادتهای جدیدهم درمابوجودامده است

      واگریک فکر تکرار بشه تبدیل به عادت میشه 

      عادتهاازباورهاایجادمیشن واگه مایک روزچیزی راباورکنیم خودبه خوددرماعادتهای شکل میگیرد که واقعيت مارامطابق باورمان میکنه 

      چون نمیشه که من باورکنم که موادغذایی وزیادبخورم امالاغرباشم!کسانی که زیاد میخورن ولاغرهستند باورشان نشده که غذاخوردن سبب‌ چاقیشان میشه 

      عادتهایمان ناخوداگاه ایجادمیشوندوماانتخابشان نمیکنیم مافقط باورسازی رابوجودمیاوریم وذهن ناخوداگاهمان عادتهارابرپایه باورهایمان به وجود می آورند 

      ودراخرجسممان تغییر می‌کند براساس باورهایمان به وسیله عادتهایمان. 

      جسممان عملا خودش نقشی درچاقیمانرانداردمابابه وجود اوردن یک سری باورهادرخودمان ذهن ناخوداگاهمان راوادارکردیم تایک سری عادتهارادرمابوجودبیاوردوماباتکرارکردن اون عادتهاجسممان شبيه به چیزی شده که باورداشتیم

      ماهرقدرتلاش کنیم که تصمیم به برطرف کردن عادتهایمان کنیم. نمیشه

      چون اصلآ به تصمیم گرفتن مانیست فقط به فکر مان است مابایدافکارمان را اصلاح کنیم

      بد هم مابرای زنده ماندن به انرژی نیازدارد واون انرژی راماازموادغذایی دریافت میکنیم 

      اشتهادردرون ماست ودرمان مغزمان وفرمول ذهنی هستش که مادرجهت چاق ازش استفاده می‌کنیم 

      عادت بدی که داشتم تندوسریع غذاخوردن بود.این فرمول گاهااین فرمول خودنمای می‌کند

      درست است که تندوسریع غذاخوردن هیچ ارتباطی به چاقی ندارد بخاطراینکه من خیلیهارو میشناسم که خیلی تندوسریع غذایشان را می‌خورند ولی لاغرومتناسب هستند واین باور داشتن به اینکه تندوسریع غذاخوردن سبب‌ چاقی می‌شود اشتباه است

      من خیلی موقع هادوست داشتم چاییم روبا یه چیزی مثل شکلات.شیرینی.کلوچه.بسکوییت.خرماو….بخورم ولی  دیگه اونهاهم ازبین رفتن یعنی اگه بخوام بایکی ازاینهابخورم حالم روبد میکنه ودیگه دوست ندارم باهیچ چیزی چایم روبخورم 

      یک عادت بددیگه که داشتم اگه سیر بودم بازدم میخواست بخورم

      ولی حالا که حس سیری میکنم دیگه میلم نمیکشه  که بازهم بخورم 

      عادت بددیگه که داشتم ریزه خواری وناخنک زدن بودومن همیشه در حال خوردن بودم‌ ومن دارم یکی یکی شناسایی میکنم تایگر هيچگاه سراغشان نروم

      من ازخدای مهربان درخواست میکنم که من وتمام همراهان و هم مسیرهایم و استادعزیزم رادراین مسیربه آرزوهایمان برساند خدایا شکرت سپاس گذارم ممنونم متشکرم 

      خداپشت و پناه همه‌مان باشدخدانگهدار پاینده ومستدام باشین 

      خداقوت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1402/01/08 00:11
        مدت عضویت: 1594 روز
        امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 222 کلمه

        درود  بر شما  ،  دیدگاهت  عالی بود ▪︎

        کلا هر رفتاری  به ما  حس چاقی بده  باید ببینیم چه فکر و باوری  پشتش هست … اگر بتونیم  بعد از شناسایی  باور چاق کننده اونو  تغییر بدیم  به  یک فکر لاغر کننده  همون رفتار  لاغرمون می کنه ….

        مثل  همین  باور  پرخوری = چاقی   که  باعث شده  هر وقت  حتی کمی بیشتر می خوریم  به ما حس چاقی رو منتقل می کنه  در صورتی که  بارها  دیدیم و شنیدیم که  افرادزیادی    هستن با وجود اینکه  خیلی می خورن اما لاغر یا متناسبن   اما  تغییر این باور  بسیار زمان می بره  …برای همین  به جای تلاش برای   تغییر این باور باید قبول کنیم  همچین باور  چاق کننده عمیقی در ما هست  پس اونقدر باید روی ذهنمون کار کنیم  و زیر سازی ذهنی ایجاد کنیم و به آموزشها ادامه بدیم‌ تا  نه تنها پرخوری نکنیم بلکه اضافه خوری و ریزه خوری هم نداشته باشیم  …یعنی همت خودمونو  بذاریم روی این باور  که اندازه خوردن  می تونه براحتی  لاغرمون کنه  اگر چه  کمی هم طول بکشه تا نتیجه این باور رو  در جسممون  ببینیم …برای  عملی شدن این باور  می بایست  علائم گرسنگی  حقیقی  و سیری رو شناسایی کنیم و به حالت هشیارانه  اقدام به خوردن کنیم ..

            الهی    موفق باشی  همه موفق باشیم ▪︎

                      آمین 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار Susan behrad
          1402/01/08 23:27
          مدت عضویت: 1331 روز
          امتیاز کاربر: 7060 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 192 کلمه

          سلام دوست عزیزم

          خیلی خوشحال هستم که دراین 

          مسیرزیباباشمادوستان خوبم هم مسیرهستم درست است که همدیگر را ندیدیم اماباهم دراین مسیرباهم درحال حرکت بسوی 

          متناسب شدن وموفق شدن هستیم 

          آری دوست خوبم ودوستان که دراین سایت تازه داریم فرمولهای ذهنیمان راشناسایی میکنیم چقدرهمه ماسختیهای زیادی کشیدیم چقدردشواریهای طاقت‌فرسا رامتحمل شدیم بدونه اینکه متوجه باشیم همیشه درمسیر چاقی باچه سرعتی حرکت میکردیم باتمام  سختی‌هایی که کشیدیم تازه متوجه شدیم که لاغری چقدر اسون بوده ماهمیشه برای لاغرشدن مثلی است که میگویند دستمان را دورسرمان چرخاندیم 

          این باورکلمه ای بودکه من هیچ وقت نتونسته بودم اون رو درک کنم ازخیلی استادان شنیده بودم اما هیچگاه نمی‌توانستم اون رودرک کنم اما اسناد عزیزما اینقدر زیبا وعالی توضیح میدهند انگار روغن رو آب می‌کنند ودر ذهن‌مان  میریزندوازوقتی دراین سایت هستم انگارهرباربیشترازروزهای اولم ذهنم کندوکاومیشه وهرروزبیشتر وبهترمتوجه کلمات وافکارورفتارم میشوم

           وامروزباید اول از پروردگارمان تشکرکنیم ودوم ازاستادبزگوارمان که مارا دراین مسیرزیبا باارامش وبااسودگی بسوی موفقیت همراهی میکننددرضمن دوست خوبم ازاین که وقت گذاشتی ودیدگاهم راخوندی ونظرعالیت رانوشتی سپاسگذارم ممنون شماچقدرمهربانانه وعاشقانه 

          به دیدگاها زیباترین کلمات راارائه میدهیدمن عاشقانه دوستتان دارم 

          وازتمام دوستان که وقت می‌گذارند ومیخوانندو ازاستاد وهمه همراهان گرامی ممنون متشکرم در پنهاه خداوند مهربان خداقوت همیشه موفق وپیروزوشادباشیدباثروت عالی وتناسب زیباودرسلامتی وتندرستی کامل

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار شهربانو باقری
            1402/01/09 18:40
            مدت عضویت: 1594 روز
            امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            همیاری
            محتوای دیدگاه: 295 کلمه

            سلام عزیز دلم  خانم سوسن  ، از خوندن کامنت شما  خیلی خوشحال شدم  از اینکه  حرف دل منو زدی   از اینکه  درک  کردی که  شهربانو  چقدر  شماهارو  دوست داره  ، چقدر استادشو  دوست داره   چقدر این  سایت و بودن  در اونو  دوست داره   ،،، بی نهایت خوشحالم کردی …  ببین چقدر تشویق کردن  افراد  در مسیر صحیح قدرتمنده  و چقدر  نیرو  و انرژی  میده به آدم ….و چقدر  زیبا   استادمون  که‌از بهترینهای  این جهانه  خوب  به این نکته  پی بردن  و چقدر  در تشویق هنرجویانشون  کوشا هستن   شده با نوشتن و ارسال یک جمله  ماهارو   متحول  می کنه  و انرژی  می ده  برای ادامه دادن ….

            ازشما دوست خوبم  صمیمانه  تشکر می کنم و ضمن  تایید  نظرت  فقط اینو  می تونم بگم   که  ما  با  لاغر شدن  به اندازه تغییر  باورها  فاصله داریم  …باور اشتباه که  درست بشه  اصلا خودبخود  رفتار هم  همسو میشه با  باور ذهنی جدید  و با تکرار یک رفتار  به عادت  به اون رفتار می رسیم و سپس  انتظار لاغر شدن  بالا می گیره و سپس جسم براحتی  بدون سختی و رنج  و اعمال شاقه  تغییر می کنه  و متناسب میشه  …

            کامنت شما  اینقدر به من انرژی  داد که یک ایده  به ذهنم داد   که از درس این جلسه فایل  عادتهای  لاغر کننده  بیرون  بکشم  و به شکل یک دیدگاه  جدید  ارائه بدم..سه ساعت زمان صرفش کردم ….

            با اینکه  موقع ثبت و ارسال به مشگل خوردم اما با سماجت و اشتیاق  مشگل رو برطرف کردم  وهر جور بود  موفق به ارسال شدم برای  استفاده    دوستان  و  خودم  …که بیشتر  روی  لاغر شدن  تمرکز کنیم  …

            از شما دوست خوبم  متشکرم  و عید نوروز  رو  به شما و خانواده محترم  تبریک میگم …به لطف خدا   سال خوبی  داشته باشیم و به آرزومون  برسیم ▪︎ 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار Susan behrad
              1402/01/10 23:53
              مدت عضویت: 1331 روز
              امتیاز کاربر: 7060 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
              همیاری
              محتوای دیدگاه: 189 کلمه

              سلام دوست عزیزم بهتره بگم خواهرمهربان چون من خواهرندارم دوست دارم شمارو خواهر بدانم

              ببخشید امروزمتوجه پاسختان شدم اول دیدگاه زیبایتان رامطالعه کردم و بعد پاسختان روخواندم خیلی به دلم نشست

              شماچقدرکلمات روخوب بیان میکنیدمن زیاد بلدنیستم باکلمات بازی کنم ولی دراین سایت خیلی به من کمک کرده که بتونم بهترازقبل باشم این استان عزیزمان است که با فایلهای زیبایشان که ارائه میدن تمام مغزمان راشخم می‌زنند

              من وقتی کمی احساس خوبی نداشته باشم ویا تنها باشم به این سایت پناه میاورم وباحرفهای استادانقدر حالم خوب میشه احساس آرامش و آسایش میکنم درضمن فایل رابازمیکنم که درموردحال دلم گفته میشه امروز چندتاازفایلهارابازکردم خیلی آروم شدم بخصوص فایل آبروی خدارانبریدویکی هم خیلی هاباارزوی لاغری میمیرندراستش روبگم اگه من هم بااین سایت آشنا نشده بودم منهم باارزوی لاغری ازاین دنیا میرفتم ولی امروزوقتی باخودم فکر می کنم میبینم که خدامن روخیلی دوست داره که نگذاشت من باحسرت لاغری ازاین دنیا برم ان شاءالله هیچکس باهیچ حسرتی ازاین دنیانره همه من وتمام همراهانی که دراین مسیرهستیم به تمام آرزوهایمان درتمام جنبه های زندگیمان برسیم بااطمینان کامل

              خواهرعزیزه من ،واستادگرامی، من هم عیدرابه شما وخانواده گرامیتان تبریک عرض میکنم وبه تمام دوستان وهمراهان عزیزم هم عیدروتبرک مگویم

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 241 کلمه

      سلام. با احترام و تشکر فراوان

      عادتهای چاق کننده من:

      ۱. مثلا قند و شکر نمی خورم ولی عاشق خوردن چای با هرچیزی غیر از قند هسنم، مثلا ساقه طلایی یا نان و حلورده یا شکلات یا کشمش یا گز یا پولکی یا کلوچه یا نان شیرمال یا…!

      ۲. وقتی عصر از سرکار می رسم خونه عادت دارم بخورم حتی اگر ناهار خورده باشم!

      ۳. عادت به خوردن ته مانده بشقاب غذای بچه ها که حیف نشه!

      ۴. عادت به خوردن غذای ته قابلمه تا بیخودی یک ظرف غذا در یخچال نرود و یخچال مرتب باشد!

      ۵. عادت به خوردن سالاد یا ترشی یا خیار شور کنار غذا که باعث میشه دو سه برابر بخورم!

      ۶. عادت به اینکه هر کسی تو خونمون هرچی می خوره من کنارش می نشینم و باهاش همراهی می کنم تا احساس تنهایی نکنه!

      ۷. عادت به اینکه وقتی میوه می شویم همه میوه های رسیده را موقع شستن می خورم که توی یخچال خراب نشه!

      ۸. عادت به رفتن سرکار با ماشین و سرویس در حالیکه قبلا پیاده می رفتم و از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کردم.

      ۹. عادت به خوردن چای و میوه و تنقلات در طول روز

      ۱۰. عادت به اینکه غذا را بخورم تا تموم بشه اگر حتی سیر شده باشم.

      ۱۱. عادت به اینکه وقتی کابینتها را مرتب می کنم هرچی خوراکی و تنقلات بچه هام، نصفه و نیمه توی کشوها و کمدها هست همشو می خورم تا جمع و جور بشه!

      خودم شرمنده شدم از این همه عادت وحشتناک و عجیب غریب🥵

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1402/01/10 00:19
        مدت عضویت: 1594 روز
        امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 195 کلمه

        سلام  دوست خوبم سارا خانم ،عید نوروز مبارک باشه …

        ممنون از دیدگاه خوبت ▪︎  اینکه  تشخیص  دادی  کجاها  داری  اضافی می خوری  و با اینکار   انتظارت از خودت میشه  چاقی بیشتر    این اولین قدم  برای  متناسب شدنه  …. و خیلی هم خوب و عالیه  ….قدم مهمتر  اینه که بتونی این عادتهارو   ترک  کنی  و به جاش رفتارهای  متناسب کننده  بذاری و اونقدر تکرارش کنی تا جایگزین عادت چاق کننده قبلیت بشه ….

        یه قسمت دیگه هم نوشتی که با خوردن  ترشی و خیارشور  چند برابر می خوری  به نسبت  وقتی که این نوع چاشنی ها کنار غذا نیست ……. باید بگم  این یه واقعیته  که وجود چاشنی های متنوع  از عوامل تشویق به خوردن بیش از اندازه اس …راهش اینه  عادت کنیم  از خوردن غذاها با چاشنی هایی مثل ترشی  خیارشور  خودداری کنیم …ترک  عادت آسون نیست  اما اگر تصمیم قاطع  بگیریم  حتما  می تونیم برای همیشه  ترکشون کنیم …درسی که در این ارتباط  از استادمون  می گیریم   سیگار کشیدن رو با تصمیم قاطع  یکشبه ترک کرد و کنار گذاشت ▪︎

        عزیزم  برای شما و خودم در سال جدید آرزومند رسیدن به آرزو هارودارم که متناسب شدن در  راس اونهاست ▪︎

        دوستدار شما  شهربانو 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 0
          محتوای دیدگاه: 21 کلمه

          سلام شهربانو خانم

          سال نو بر شما هم مبارک و شاد باد

          ممنونم که نظر من را خواندید و راهنمایی کردید. خوشحال شدم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/11/30 20:11
      مدت عضویت: 653 روز
      امتیاز کاربر: 3270 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 614 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان خوش فرکانسم 

      استاد من چند روزی هست دارم همین میل ندارم رو تمرین جدی میکنم جالبه قبل از اینکه اصلا سایتتون رو پیدا کنم داشت باورهام نوع نگاهم نوع تغذیه ام و حسم تغییر میکردم جالب بود وقتی هنوز به این قسمت میل ندارم نرسیده بودم میتونستم میل ندارم رو بگم میتونستم وقتی به حالت ضعف نرسیدم اصراری برای خوردن نداشته باشم میدونین چی جالبه اینکه  وقتی به یه بچه میگن فلان چیز جیزه بیشتر دوست داره انجامش بده یه جورایی لج میکنه ولی وقتی بهش میگی فلان چیز به فلان دلایل خوبه و نتیجه خیلی خوبی برات داره رو انجام میده   منم الان اینطوری شدم با خودم میگم خب تو که لازم نداری خودت رو خفه کنی با غذا  تو هر قدر بدنت لازم داره هر قدر سیر میشی و  معدت سنگین نمیشه یا باعث نمیشه حالت تهوع بگیری و حس خوبی به خودت پیدا میکنی بخور  این باورم در من شکل گرفته میوه ها مارو چاق نمیکنن و همونم به اندازه ای که لازم دارم میخورم خلاصه که خیلی با خودم راحت شدم وقتی جلوی آینه میرقصم خودم رو در تناسب ایده الم میبینم جدیدا بیشتر نمونه های متناسب و زیبا میبینم حتی عروسک پشمالو قشنگی که خریدم اندام متناسبی داره حس میکنم اینم برای قوی‌تر کردن باور های قدرت‌مند کننده جدیدم به زندگیم اومده   حتی دریم بورد هم دارم که خوبی های لاغری رو به تصویر کشیدم و  وقتی فایلهای شما با این عکس ها ترکیب میشه انرژیم رو چند برابر میکنه برای اینکه می‌شود می‌شود  بدن ما متناسب بشه بدن ما میخواد که متناسب باشه چون این قانون طبیعت هست   ما میتونیم راحت لاغر بشیم و چربی هایی که به نظرمون ممکنه با سختی برن مثل باد میرن هوا یا مثل آب توی زمین میرن    

      این رو اینجور میگم که واقعا باورها و ناخودآگاه عجیب روی این موضوع تاثیر داره 

      شما به ذهنت ورودی میدی   

      زیاد ورودی میدی 

      از الگو ها میبینی خیلیا به طبع لاغر و متناسب هستن  میبینی خیلیا با وجود خوراک زیاد متناسبن

      میبینی خیلیا با وجود بییییییی تحرکی یعنی واقعا بی تحرکی  و روزی ۱۲ ساعت خواب لاغرن و متناسبن 

      میبینی خیلیا با وجود خانواده چاق خیلی متناسبن  باهمونا سر یه سفره میشینن با همونا به خواب میرن با همونا زندگی میکنن ولی لاغر و خوش تیپ هستن

      و همین ورودی ها ناخودآگاه ات که نیروی قدرتمند  مثل الکتریسیته هست که شما یا باهاش لامپ خونه رو روشن میکنی یا با استفاده نامناسب ممکنه بمیری

      و این ناخودآگاه قدرتمند با این ورودی ها نتیجه رو ایجاد میکنه در جسمت 

      حتی ممکنه کلی قرص بخوری کلی غذا بخوری کلی بخوابی و … 

      ولی باز هم لاغر میمونی حتی ممکنه یه مدتی رو عادتت رو شبیه افراد چاق کنی و چاق بشی ولی چون جسمت زور الکی زده و نمیتونه با ناخودآگاه قدرتمندت مقاومت کنه  بعد ول کردن عادت افراد چاق  ددوباره برمیگیردی به حالت اول دوباره لاغر و متناسب میشی 

      حتی ممکنه بقیه بگن آخه چجوری یه ماهه اینقدر چربی آب شد؟؟؟ کجا رفت؟  چیشد؟؟؟ ما اینقدر تلاش می‌کنیم که لاغر بشیم ساختمونه ولی تو که خودت هم میخواستی جسمت رو تو پر کنی  همه اون چربی آب رفت یا باد هوا شد !!

      دوستان عزیزم من این مورد رو به چشم دیدم خیلی دلم خواست برای شما هم توضیحش بدم امیدوارم چشمتون بیشتر ببینه” می‌شود ها “رو 

      خیلی دوستتون دارم و براتون و برای خودم آرزو میکنم به زیبایی این مسیر رو طی کنید و تا آخر عمر از نتیجه ای که خودتون خلق کردید لذت ببرید ❤

      همچنین از استاد عزیزم خیلی خیلی سپاسگزارم که باعث این انرژی زیبا در این سایت شدن و آنقدر مطقی و قدرتمند ما رو به فکر درست و تربیت درست ناخودآگاهم دعوت می‌کنند هر جا که هستید شادو خوشبخت و موید باشید❤

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/11/25 15:59
      مدت عضویت: 653 روز
      امتیاز کاربر: 3270 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 676 کلمه

      سلام و آرزوی موفقیت برای شما آقای عطار روشن 🙂

      عادت های چاق کننده من اکثرش همین پرخوری هست 

       از وقتی که دیدم داره  وزنم تغییر میکنه و افزایش پیدا میکنه یادمه بیشتر میخوردم همش در یخچال رو باز میکردم که شده یه چی بخوره حالا هرچی باشه مدام ریزه خوری داشتم نمیدونستم چرا میخورم ولی خوشم میومد حتی گاهی خوشم نمیومد و اصلا لازم نبود چیزی بخورم ولی دلم میخواست حتما به قول مامانم دهنم بجنبه و همیشه یه چی بخورم  اینطوری نبود  که اگه نخورم گرسنه بمونم ولی من ناخودآگاه ب خودم میومدم و میدیدم در یخچال بازه و باد سرد یخچال بهم میخوره😂😅

      یکی دیگه از عادت های پرخوریم این بود که شکلات میخوردم میخوردم میخوردم میخوردم بعد به خودم میومدم میدیدم یه پلاستیک بزرگ شکلات تموم شده ولی من سیر نشدم تازه بعدشم مجبور میشدم یه نون ماستی چیزی بخورم که سیر بشم  جالبه از وقتی فایهای شما رو گوش میدم ن آدامس و نه شکلات که بعد خوردنش گرسنه ام میشد دیگه گرسنه ام نمیشه  مثلا  اگه هوسم کنه یا چیزی نباشه بخورم وقتی دلم ضعف میره یک  یا دوتا میخورم بعدم تموم   حتی شکلات میتونه سیرم کنه یا یه کف دست نون راحت سیرم میکنه       یادمه واسه صبحانه یدونه نون کامل رو میخوردم و جالب اینه من هم با یه نون هم بایه کف دست نون سیر میشم  و این خیلی برام جالبه الان ک بهش فکر میکنم

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه چون از غذای سرد خوشم نمیاد یا اینکه حوصلم سر میره زیاد سر سفره بشینم غذا رو سریع میخورم حتی گاهی نمیجوم ولی الان  هر چقدر ک لازم میدونم میخورم بقیه اشم دیگه نمی‌خورم 

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه چون اگه بخوام مجبور کنم خودم رو که غذا زیاد بخورم باید یه ماستی ترشی ای چیزی باهاش بخورم اما الان دیگه برام مهم نیست یه ظرف رو کامل بخورم حتی اگه خیلی غذای عالی ای باشه سعی میکنم همونقدر که واقعا سیرم میکنه و اگه بیشتر بخورم سنگین میشم دم میکنم یا … رو بخورم 

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه بعضی وقتا یه کم از غذا یا میوه یا هرچی میموند میگفتم حیفه باید  بخورم نعمت خدا حروم نشه ولی الان خیلی کمتر غذا میکشم ک مونه یا اگرم موند خودم رو اصلا اصلا اصلا مجبور نکنم که چون حیفه بخورم ! 

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه هرچی وزنم بیشتر می‌شد سنگین تر میشدم و انگار دیکه حال تحرک داشتن یا رقصیدن یا جنب و جوش زیاد رو که بچگیم داشتم رو ندارم   آرومتر راه میرم یه کمی کسلترم انگار  وقتی بچه بودم فکر میکردم من بزرگ باشم مثل خاله ها و عمه هام خیلی آروم و کم تحرک میشم و حوصلم سر میره و …  ولی آیا واقعاً همه وقتی سنشون بیشتر میشه بیحال میشن؟!

      یه عادت چاق کننده دیگه اینکه اولویت همیشه خوردن بود همیشه اگه یه مداد یا یه کلوچه میخواستم بخرم که فقط پولم به یکیشون می‌رسید من میرفتم کلوچه میخریدم برام غیر قابل باور بود که من میتونم نخورم جالبه حتی گرسنه ام نبود ولی بازم میگفتم من نمیتونم نخورم  میتونستم ها  الان میفهمم که میتونستم خداروشکر  استاد من هنوز اول راهم ولی قلبم سرشار از امید و خاطرا قشنگ بچگیم و اون راحتی و سبکیمه 

      یه عادت چاق کنند دیگه اینکه وقتی میخواستم یه چیز رو با ولع بخورم بقیه میگفتن سارا باید کم بخوری تا چاقتر از این نشی ولی نمیتونستم اون غذا رو نخورم هر چی میخوردم بیشتر این باورم میشد که من دارم چاق میشم 

      یا یه باور خیلی اشتباه داشتم که ما شاید بتونیهودمون رو ب یه جایگاه برسونیم ولی خیلی سخته بخوایم تو همون جایگاه بمونیم  و من به خاطر همین اراده کردن واسه تغییرر برام سخت بود و میگفتم ولش کن نمیخواد  زور الکی بزنی ولی ته دلم بازم دعا میکردم کاش راهی باشه که بشه تغییر کنم واون خواسته هاییم که با لاغری برآورده میشد رو عملی کنم و عوض بشم

      من دلم میخواد اون لباس های خیلی خوشگلی که توی ویترین میدیدم رو تنم ببینم و حض کنم از این حس خوب و راحت راه برم و برقصم و مثل بچگیم سرشار از انرژی باشم😄

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 437 کلمه

      سلام به همه دوستان 

      عادات غذایی من بعد رژیمی ک داشتم ی خرده تغییر کرد وقتی گشنم بود غذا میخوردم وقتی معدم میسوخت باید ی چی میریختم توش ک صداش در نیاد 

      مثلا بیسکویتی نون پنیری چیزی 

      موقع غذا خوردن خیلی خیلی کم پیش میومد که من بیش از اندازه غذا بخورم طوری نبود ک احساس ترکیدن کنم چون از این حس بدم میومد 

      موند من نامزد شدم تو نامزدی بعضی وقتا میشد که وقتایی ک هم ک گشنه نبودم با نامزدم خوراکی میخوردیم در واقع هم لذت میبردم هم همراهیش میکردم شوهرم یکم شکم داشت 

      همیشه علتی ک اون چرا چاق نمیشه میومد تو ذهنم این بود ک اون سرکار میره و تحرک داره ولی من ندارم 

      الان ک ازدواج کردیم اون عادت خوراکی خوردنه خیلی کم شده ولی بدتر من چاق ترم شدم 

      خب موقع تولدها یا مناسبت ها کیه ک از شیرینی بگذره حداقل سه تا شیرینی تر میخوردم 

      من عادت بد ریزه خواری دارم بیشتر ولی درکل از خانواده خواهرم خیلی بهتر خوردو خوراکم نوشابه مهمونی ب مهمونی میخوریم اغلب و غذام خیلی کم تره 

      برا همین اندامم بهتره 

      از شیرینی جات خوشم میاد ولی نن اینکه هر روز من کاکائو بخورم با چاییو اینا هر از گاهی میدونم خیلی لذت بخشه ولی نبودم نبود شاید الان اگه بهم بگن بخور ولی چاق نمیشی هر روزم میخورم چون خیلی لذت بخشه😛😂

      خب از نظر ارثی نه به اون شکل ولی خواهر بزرگم از همه چاق تر بود و الان لاغرتر شده خلاصه اونو میدیدیم 

      مادرم شکمی داشت مثل توپ ولی اون همه اضافه وزن نداشت اونم ب خاطر اینکه 7شکم زاییده بود فک میکنم بیشتر علتش اینه ولی رگ های قلبش میگرف و دیابت هم داشت 

      خب ریزه خواریم چجوریه تا دو ماه پیش ما هرشب برنج داشتیم ی بشقاب خورشت خوری سرخالی همیشه برنج من با اون کنارش خورشت سیر میشم ولی دو ساعت بعد یا چهار ساعت بعدش دوباره گشنم میشه دلم خوردنی میخواد بیسکوییت باشه میخورم بیشتر دنبال چیزای شیرین میرم 

      نهارم نونی بعد نهار تا شامم اون وسطا ک خیلی معدم میسوخت ی بیسکوییت میخوردم تا شام حاضر شه 

      الان ی روز در میون شده اغلب برنج خوردنمون 

      کل عادت غذایی من تو یک ونیم سال بعد عروسیم این بود حالا اون وسطا بعضی وقتا خوراکی هوس میکردم 

      البته خونه پدرمم همین بود تقریبا گفتم ک بعد رژیمم این سبک غذایی منه عادت کردم بهش 

      امیدوارم بتونم ذهنمو کنترل کنم و به زودی لباس هایی ک دلم میخواد رو تنم کنم شکمی تخت داشته باشم دست و پایی لاغر و سبک 

      من ی بار این حس رو که عالیه تجربه کردم بعد رژیمم عالی بود اون حس سبکی من عاشق سبک بودنم 😍

      سبکی بهترین حس دنیاس 😍

      آخ جون لاغری😍

      وزن دلخواهم 56ایشالا ک خیلی زود بهت میرسم ماچ بهت😍😛😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار somi13700
      1401/11/10 02:07
      مدت عضویت: 1617 روز
      امتیاز کاربر: 8493 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 594 کلمه

      سلام! 

      چقدر خوب توضیح دادین استاد من بااینکه تو دوره اصلی دارم تمرینات رو مینویسم ولی اینجا خیلی خوب متوجه شدم باور عادت وذهن چه تفاوتی با هم دارن واختلال از کجا نشات میگیره کدوم اول قرار میگیره نتیجه چی میشه

      باور افکار مرور شده ای که از والدین و اطرافیان و جامعه و رسانه ها شنیدیم ودرباره شون صحبت کردیم

      زمانی که عادت ها شکل میگیرن ذهن وارد میشه وباید رفتارهایی رو بوجود بیاره که درنهایت جسم من رو متناسب کنه وبا باور من هم تراز باشه ودر یک‌خط قرار بگیره

      باتوجه وتکرار کردن وذهن ناخودآگاه من براساس باورها رفتارهای منو بوجود میاره ودر نهایت جسم من تغییر شکل پیدا میکنه عادت های من بوسیله باورهام شکل میگیره

      واونچه از دوره های مختلف از رژیم میبینیم و میشنویم تنها جسم رو تحت فشار قرار میده در صورتی که جسمم هیچ نقشی نداره

      وقتی من جسمم رو محدود کنم یا تحت فشار بذارم درواقع سعی دارم نتیجه رو تغییر بدم از اون ور هم ذهنم داره باور هایی که دارم رو تکرار میکنه تاهماهنگی بین باور وجسمم رو دریک خط نگه داره اعصاب من بهم میریزه و خسته وعصبی میشم واین درگیری ذهنی باعث میشه احساسم بد بشه 

      وقتی یک فرد ورزشکار برای هدف قهرمانی میره باشگاه باورش اینه که قهرمان بشه و رفتن به باشگاه و وزنه زدن براش یک عادت که برای انجامش بهونه نمیاره

      تکرار باور فرد ورزشکار اونو مشتاق میکنه تا بره باشگاه

      ولی وقتی یک فرد چاق برای لاغری میره باشگاه درصورتی که باورش اینه که چاقی من ارثی وکلی باورهای غلط دیگه چون باورش فرق داره وهمین کافیه تا ذهنش فعالیتش برای کاهش وزن رو خنثی کنه و کلی بهونه بیاره

      قدرت باور بینهایت بالاست و خسته هم نمیشه

      حالا متوجه میشم استاد که میگفتین برید دوره های رایگان واز اونجا هم استفاده کنید چون درک من بیشتر میشه در هر فایل مثال متفاوت ومفید می زنید

      این قسمت از توضیحات شما خیلی جالب بود

      (مگه شما تصمیم گرفتی که چه زمانی چاق بشی یا پرخوری کنی،که الان تصمیم گرفتی لاغر بشی

      اصلأ به تصمیم نیست فقط تغییر باورهاست بادادن افکار جدید) 

      قبلاً اگه خرید مواد غذایی داشتم کلا برنامه می‌ریختم که تو کابینت آشپزخانه هر مواد غذایی کجاست کلا برنامه غذایی تو ذهنم به ترتیب میچیدم بعد هم اجراش میکردم ولی الان حدود ۳هفته ست که یادم نمیاد چطور داره این همه عادت های اشتباهم برطرف میشه فقط میدونم که دارم توی این مسیر لذت میبرم

      حالم خوبه آرامش دارم خیلی راحت میتونم بگم میل ندارم

      سال مامان بزرگم بود و بعد شام و چای مادرم از فهیمه خواست تا از پیراشکی که پخته بود بیاره تا تست کنه

      اصولاً بیشتر فامیل مادرم افراد چاق هستن وقتی بهشون تعارف شد تنها کسی که گفت میل ندارم من بودم

      فقط کنجکاو شدم بافتش چطوره ولمسش کردم و گذاشتمش و خیلی ناخودآگاه بود و بعد متوجه شدم که آفرین به خودم دارم تغییر میکنم واین خیلی خوبه 

      سردرد ناشی از گرسنگی یا سوزش معده

      این هم یک باور اشتباه چطور من ماه رمضان یک ماه بخاطر عشق به خدا ولذت نماز تراویح و شنیدن درباره منزلت یک شب قدر به هزاران ماه میرسه میتونم یک ماه کل روز گرسنگی بکشم واحساس بد روزه خواری وعذاب وجدان بعدش منعم میکنه و یک عادت جدید در من شکل میگیره بخاطر باوری که دارم

      وهمه ی سوزش معده من برطرف میشه پس همین اثبات میکنه که اول به سرچشمه باید توجه کنم و تغییر باورهام باعث میشه من عادت ورفتار غذاییم تغییر کنه و درنهایت ذهنم جسمم رو همسو کنه با فرمول های ذهنی صحیح

      ممنون استاد دقیقاً این مشکلی بود که منم داشتم و بخاطر مثال عالیتون متوجه شدم که سوزش معده من از گرسنگی فقط یک باور اشتباه که قبلاً شنیدم

      الهی شکر 🌼✨

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 127 کلمه

      به نام خدا وبا سلام به استاد گرامی با شنیدن این فایل به دلیل چاق شدنمو لا غر نشدنم پی بردم فهمیدم که غذا خوردن هرگز آدم و چاغ نمیکنه این دهن ماست که ناخودآگاه چاقم میکنه حتی این ذهن وباورمون هست که با تکرار عادت‌ها باعث میشه که لاغر نشم چون من مدتها درحال رژیم گرفتن بودن اوایل که رژیم میگرفتم یکی کم میکردماما بعد مدتی حتی با این که مقدار خیلی خیلی کمی غذا میخوردم یا بهتر بگم کلا در حال رژیم بودم ولی چون این باور را داشتم که چون من زیاد رژیم گرفتم بدنم به کم خوری عادت کرده ودیگه لاغر نمیشم این یک باور واقعا مخرب و اشتباهی بود وامروز که این فایل رو شنیدم واقعا به اشتباهم وباور اشتباهم پی بردم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 309 کلمه

      سلام به استاد گرامی و دوستان عزیزم 

      اینجا برای من مثل دانشگاهی میماند که آگاهی هایی را از آن به دست می آورم که بالاتر از علم است .

      هميشه در مورد باور از استاد عباس منش میشنوم ،اما امروز برایم خیلی ملموس تر شد، من میدانستم که اگر چیزی را باور کنیم دنیا ما را به باورهایمان می رساند اما برایم یک حلقه ی گم شده وجود داشت که امروز فهمیدم ان ایجاد عادت های جدید است ،بنابراین زحمات من برای صبح زود بیدار شدن بی فایده است من باید فرمول ذهنی ام را تغییر دهم تا عادت جدید در من ایجاد شود 

      حالا من تصمبم گرفتم که به نوبت برای حل این مشکلاتم  کم کم فرمول های جدیدی در ذهنم ایجاد کنم 

      دیر خوابیدن 

      دیر بیدار شدن 

      فرمول لاغری 

      فرمول پولسازی 

      فرمول ورزش کردن 

      فرمول رشد موی دوباره 

      فرمول موفقیت تحصیلی 

      من قبلا کتابی خوانده بودم به اسم معجزه ی ذهن دکتر احمدی منش که اونجا روش ایجاد باورهای مثبت و یاد دادن ، در واقع یه باور با تکرار ایجاد میشه ،و فقط کافیه ما یه جمله ی مثبت و  تا چند ماه روزانه تکرار کنیم تا

      اون جمله تبدیل به باور بشه ،مثلا من میتونم روزی ۱۰۰ بار بگم من همواره ۵۹ کیلوگرم هستم تا این جمله تبدیل به باور شود

      و اما عادت های غذایی من 

      حتما باید قبل از مطالعه ،وسط مطالعه و آخر مطالعه یه چیزی بخورم 

      قبل از ورزش یه چیزی بخورم 

      بدنم به شیرینی احتیاج داره 

      فقط با برنج یا پیتزا و سوسیس کالباس سیر میشم 

      ساعتی یک عدد چایی با شکلات میخورم تا خوابم نگیره 

      اگر چیزی نخورم دائما افت فشار میگیرم و البته دکتر رفتم گفت هیچ مشکل جسمی  ندارم و تازه میفهمم چرا افت فشار دارم 

      فکر میکردم پرخوری عصبیه ولی روان پزشکم گفت مشکلی ندارم و بی خودی بهونه نیارم برای چاق شدنم 

      با سپاس فراوان از شما و همه ی اعضای سایت 

      ان شالله که شاد، سالم ،خوشبخت ،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 

      یا حق.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 374 کلمه

      سلام به استاد گرامی 

      من به لطف شما و خدای مهربان به تناسب اندام رسیدم ولی همچنان در مسیرم که شگفتی ساز بشم و به ایده آل خودم برسم 

      من تا 17سالگی تناسب داشتم حتی کمبود وزن هم داشتم و دقیق یادمه که خودم با ذهنم وبا تغییر ضمیر ناخودآگاهم چاق شدم و عادت هامو عوض کردم شروع کردم به : 

      1. پرخوری 
      2. ساعت ۱۲شب به بعد غذا خوردن به خاطر اینکه قبول داشتم که غذا موقع خواب باعث چاق شدنم میشه جذب میشه 
      3. ریزه خواری 
      4. خوردن نوشیدنی های گاز دار که تا ۱۷سالکی دوست نداشتم اما روزا ۲دلستر می‌خوردم و شبا نوشابه 
      5. چربی غذا ها رو می‌خوردم میگفتم اینا چاقم می‌کنه 
      6.  با خودم تکرار میکردم که حتی آب هم میخورم چاق میشم 
      7. غذاهایی که دوست نداشتم می‌خوردم 
      8. نان با غذا می‌خوردم 
      9. خوردن تنقلات زیاد از حد

      من خیلی کارا کردم که چاق بشم و در عرض دوماه چاق شدم اما بعد از اون دیگه داشت بیشتر میشد وزنم و من نمیخاستم که عادت بد تند تند غذا خوردنم بهش اضافه شد باور ازدواج و بارداری و ارث هم بهش اضافه شد 

      نمی‌دونم با اینکه میدونستم من خودم با ضمیر ناخودآگاهم چاق شدم اما نمی‌تونستم دوباره با تغییرش لاغر بشم استاد تو فایل هاش کمکم کرد که بفهمم از اون مسیری که اومدم باید برمیگشتم نه با تحت فشار دادن جسمم و الان به کمک استاد تونستم با قدرت ذهن ناخودآگاهم عادت هاموبه فابریک قبلش برگردونم و موفق بودم و الان از تناسب اندام لذت میبرم  

      با پوشیدن هرلباسی که قشنگ به تنم میشینه با پوشیدن لباس های که آرزوی پوشیدنش رو داشتم با فرز شدنم با سبک بودنم با پوست عالی که این روش برام به ارمغان آورد که تو روش های دیگه حتما نیاز به بوتاکس خیلی چیزهایی دیگه بود اما الان نه افتادگی پوستی هیچی تازه شاداب تر شدم واقعا خوشحالم و هر بار که خودم رو میبینم یا کسی تعریف می‌کنه که چه لاغر شدی و خوب شدی یاد استاد میافتم و ازش ممنونم و دعاگوتون هستم استاد 

      به قول استاد ماها که چاق بودیم یه حس خاص و زیبا رو تجربه میکنیم با تناسب انداممون و کسایی که همیشه متناسب هستن این حس رو درک نمیکن یه ذوق خاصی داره این حس رو برای دوستانی که در این مسیر هستم آرزو میکنم 

      من میل ندارم 

      لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست

      با سپاس از استاد عزیز ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 26 کلمه

      سلام خدمت استادعزیزودوستان همراه برنامه

      ازاین فایل نتیجه میگیریم که مابایدباورکنیم تارفتاروعاداتمون تغییرکنه وبتونیم متناسب بشیم

      راستی اینم بگم 

      من میل ندارم

      من میل ندارم واین کلمه راملکه ذهنم کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1401/09/16 11:20
      مدت عضویت: 1216 روز
      امتیاز کاربر: 38232 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,031 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      خداوندا بی نهایت سپاس که هنوز در مسیرم و ادامه میدم 

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرم 

      یکی از مساعل مهم که منشا اضافه وزن ماست و میتونه لاغر شدن ما هم در گرو این موضوع مهم است 

      و اون موضوع ذهن است 

      چرا خیلی ها نمیتونن باور کنن که با قدرت ذهن لاغر بشیم 

      چون همیشه به عوامل بیرونی نگاه میکنن و همه دلایلمون جز باورهای ماست که ما رو چاق میکنه 

      ما با همین قدرت ذهن چاق شدیم همونطور که در افراد متناسب اونارو لاغر نگه داشته 

      پس اختلاف من با یک فرد متناسب چیه 

      چطور ذهن ما تونسته مارو چاق کنه 

      ما چکار کردیم که چاق شدیم چه رفتاری کردیم 

      چاقی محصول عادت های ماست 

      عادت ها چی هستن یک سری رفتارها هر روز ما اونا رو تکرار میکنیم 

      یک عادت ما رو هیچ وقت چاق نمیکنه و یک سری عادت مارو چاق میکنه و تکرار این عادت ها مارو چاق میکنه

      عادت ها میتونن هم به ما ضربه بزنن و هم ما رو موفق کنن

      بعضی فکر میکنن به خاطر مصرف مواد غذایی است من همکاری داشتم که من نصف ساندویچ میخوردم سیر میشدم و اون ساندویچ سه نونه میخورد و تازه نصف ساندویج منم میخورد و لاغر ومتناسب بود پس مواد غذایی باعث چاقی نمیشه 

      عادت چجوری ایجاد میشه عادت یک فکر ساده است و این فکر از تکرار شدن به عادت تبدیل میشه ما خیلی از عادت هامون رو خودمون انتخاب نمیکنیم بر اساس فکرها و باورها یی که در ما ایجاد شده این عادت ها ایجاد شده و ما در بزرگی یک تعداد دیگه رو هم اضافه میکنیم و یک عادت اشتباه رو هی اضافه میکنیم 

      تکرار فکر=عادت =باورها 

      وقتی ما یک چیز رو باور کنیم خود بخود در ما عادت هایی شکل میگیره که وضعیت ما رو مطابق با باورمون میکنه 

      وقتی من شنیدم که به خاطر ارثی چاقم فقط یک باور بود و شنیدم که در بلوغ چاق میشیم در بلوغ جسمم مطابق باورم شد و من چاق شدم 

      من باور و عادت و جسم دارم 

      باور رو من به وجود نیاوردم و از دیگران شنیدم و از خانواده و جامعه و رسانه ها 

      وقتی باور در ما ایجاد شد ذهن ناخود اگاه میاد وسط و عادت هایی رو در ما ایجاد میکنه که جسممون رو مطابق با باورمون میکنه 

      عادت ها ناخود اگاه بوجود میاد 

      باور سازی با توجه کردن به موضوعات رو بوجود میاریم و ذهن ناخود اگاه عادت ها رو به وجود میاره و در نهایت جسم ما بر اساس عادت ها مون شکل میگیره 

      و بر خلاف کارهامون برای لاغری بود یعنی فقط بخش اخر که هیچ نقشی در چاق شدن رو نداره تحت فشار میزاشتیم 

      جسم ما عملا نقشی در چاقی نداره

      وقتی جسم رو تحت فشار قرار میدیم هنوز باورها سر جاشه و رفتارهامون سرجاشه و نمیتونیم نتیجه بگیریم  در موقع رژیم  چون رفتار اشتباهمون کم شده لاغر میشیم ولی اینو تا کی میتونیم ادامه بدیم وما نمیخوریم و ذهن دستور خوردن میده و چو ن بین عمل و دستور ذهن  ما اختلاف است برای همین خسته میشیم و رژیم رو رها میکنیم دوباره ذهن دستور میده فرمولهای قبلی رو و ما بازم چاق میشیم و بر میگردیم 

      ما وقتی ورزش میکنیم با باور این که لاغر میشم وسط راه خسته میشیم و رها میکنیم 

      وقتی من راه خودم رو برم و ذهنم کار خودشو بکنه نمیتونیم موفق بشیم 

      وقتی من باورم این باشه که طبیعیه که من چاق بشم در من رفتاری شکل میگیره که منو به سمت چاقی پیش میبره 

      و من در این دوره باورهایی پیدا میکنم که باور میکنم که میشه لاغر شد و رفتارهام فرق میکنه و من به اندازه ای که باورهام عوض بشه در نهایت جسم من هم عوض میشه و زوری نیست هر چی باورها بیشتر تغییر کنه عادت ها و رفتارها تغییر میکنه و در نهایت جسم ما تغییر میکنه 

      من خیلی از عادت هام در این دوره فرق کرده و ترس ازخوردن و ریزه خواری رو دیگه ندارم و مثل تصمیمات قبل نیست ناخود اگاه رفتار م تغییر کرده چون باورهام تغییر کرده 

       افراد چاق میل ندارم رو هیچ وقت ندارن ولی وقتی من در این دوره هستم واقعا میل ندارم و هر چی تعارف میکنن واقعا نمیتونم بخورم و میل ندارم وقتی نیاز ندارم و حس خیلی خوبی داره 

      ما نمیتونیم در مقابل عادت ها ایستادگی کنیم و باید با تغییر باورها این عادت هار و تغییر بدیم 

      وقتی فرمولها و باورها عوض بشه هماهنگی بین جسم  و باور ایجاد میشه 

      وقتی باورمون اینه که به دلایل مختلف چاق میشیم که ارثیه و بارداری و ازدواج و بالارفتن سن باعث چاقی میشه و اینها رو باور کردیم و یواش یواش رفتارهایی در ما ایجاد میشه که جسممون وقتی در اون شرایط قرار میگیریم شروع میکنه یواش یواش به چاق شدن ما منجر میشه 

      مثلا در ماه رمضان که حکمی بالاتر از دستور ذهنه و اینو میدونه وسوسه خوردن و سردردها بر اثر خوردن رو اجرایی نمیکنه و میزاره ماه رمضان که تموم میشه اونوقت باز دوباره دستوراتشو از سر میگیره و سردردهایی در ما ایجاد میشه که فکر میکنیم از نخوردن  است و دوباره شروع میکنیم به خوردن ها برای رفع سر  درد و مشکلات دیگمون که همه رو به خوردن ربط میدیم 

      من همیشه قبل از دوره هر وقت غذای پسرم اضافه میومد میخوردم یا وقتی غذا میکشیدم یک لقمه هم شده میخوردم و یا وقتی ماکارونی درست میکردم قبل از دم کشیدن دوست داشتم بخورم و هر کس تعارف میکرد میخوردم و لی حالا که این عادت ها تغییر کرده از پسرم میپرسم و هر چی میخواد براش میریزم تا غذاش اضافه نیاد و میلم نمیکشه که ماکارونی دم نکشیده بخورم و یاهر وقت سردرددارم قرص میخورم و استراحت میکنم و ربطش نمیدم به خوردن من الان فقط گرسنه میشم میخورم و هنوز سیر نشدم دست میکشم و هیچ چیز مثل تفریح و شادی و مریضی و همه مساعلم رو به خوردن ربط نمیدم 

      وقتی ما فرمولهای ذهنی  رو تغییر بدیم چه بخوایم و چه نخوایم لاغر میشیم 

      و ما که چاقیم وقتی به تناسب میرسیم قدرشو میدونیم و لذتی میبریم که انسانهای متناسب از لاغریشون نمیبرن 

      چون اونا به لاغریشون عادت دارن و براشون عادیه ولی ما که با این روش کل زندگیمون تغییر کرده لذت بی نهایتی داره که فقط باید بیای تو مسیر و درک کنی 

      شنیدن کی بود مانند دیدن و واقعا لذت بخشه بودن در این مسیر 

      خداوندا بی نهایت متشکرم که در این مسیرم  و مرا در این مسیر هدایت و حمایت میکنی 

      در پناه خدا باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 347 کلمه

      سلام بر استاد عزیز تمام دوستان 

      جلسه چهام و نتیجه که از سه جلسه گذشته گرفتم🥰

      چاقی چگونه ب وجود میاد:چاقی نتیچه افکار و رفتار های ما هستن که ب مرور باعث اینجاد چاقی در ما میشوند و در نتیجه جسم ما نشانگر این چاقی هست ما در تی مدت زمانی که دچار چاقی بودیم . همیشه دنبال راهی بدویم دا جسمو از چاقی ب لاغری برسانیم.غافل از این که چاقی ب وسیله افکار ،رفتار،و عادت های ما در ذهن ما ریشه بسته و تا زمانی که مشکل چاقی از ریشه حل نشود چاقی ما دائمی نخواهد بود.

      من ۲۰ روز پیش قبل این که با این سایت اشنا بشم چند تا دلیل و عامل چاقی خودم میدونستم عوامل بیرونی که هیچ ربطی در چاقی من نداشتن .

      اما این روزها یاد گرفتم که من با افکارم چه بلایی سر جسمم اورده ام و با تمام توان این افکار رو از خودم دور میکنم و افکار لاغری رو جایگزین میکنم چرا که من توانمند هستم.

      من در تی این یک سال که چاق شدم وقتی به یک سال قبل خودم فکر میکنم میبینم تفاوت هایی در من شکل گرفته که ب مرور در تی یک سال باعث چاقی من شده است.

      • عادت های چاق کننده من📌
      1. خوردن در حد خفگی و هم کردن مرز سیری و گرسنگی 
      2. وقتی میرفتیم رستوران یا فست فود چندین مدل غذا سفارش میدادم و چون پول داده بودم مجبور بودم اکثر اشو تا ته بخورم😐
      3. حالا این بارو بخور یه شب که هزار شب نمیشه😕
      4. چون ازدواج کرده بودم دلم نمی امد باقی مونده شام یا نهارو دور بریزم یا بقولی اسراف کنم😐ولی در حالی که سیر بودم میخوردم.
      5. بعد شام در حالی که در حد خفگی خوردم 😐چند تا میوه خوراکی دوبارع میخوردم.
      6. میرفتم خونه مادربزرگم کلا برام عادت شده بود که اونجا چون غذا هاش خوشمزه ان دو برابر بخورم.

      نگفتن کلمه میل ندارم و برعکس به همه چی میل داشتم. 

      ولی الان دیگه خیلی از این رفتار هارو ندارم . و در تی این ۲۰ روز تونستم سه کیلو وزن کم کنم .

      این یعنی ذهن و جسم من آماده تغییر و رسیدن ب لاغری هست و من در این راه شگفتی خواهم شد😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 528 کلمه

      به نام خداوند جان و خرد 😇
      سلام و درود☺️

      فایل چهارم عادت های چاق کننده…

      وقتی میخواستم تمرین این قسمت رو بنویسم،دستم ار تایپ کردن ایستاد و ذهنم شروع کرد به فکر کردن…
      چه زمانی…
      چه مکانی…
      چه شخصی…

      نمیدونم هیچ کدوم رو نمیدونم
      یادم نمیاد
      هر چی فکر میکنم یادم نمیاد…
      یادم نمیاد از کجا شروع شد
      یادم نمیاد اولین نفر کی بود
      فقط یادم میاد به یه سنی رسیدم و کلی عادت های اشتباه دارم😔

      1️⃣عادت تند غذا خوردن

      2️⃣عادت زیاد گذاشتن غذا در دهان با این توجیح که کم کم مزه نمیده

      3️⃣عادت زیاد روی در خوردن

      4️⃣عادت اینکه لقمه آخر رو باید خیلی خوب و پر و پیمون بخوری

      5️⃣عادت اینکه الان تا جایی که میتونی بخور وگرنه وقتی که گشنت شد حسرت میخوردی که چرا کم خوردم

      6️⃣عادت اینکه وقتی گرسنه هم نیستی،تنقلات رو باید بخوری

      7️⃣عادت اینکه زیاد بخور تا جون بگیری و جون داشته باشی

      8️⃣عادت اینکه کامل سیر شدی ولی باید حتما ته بشقاب رو تمیز کنی و غذا توش نمونه

      9️⃣عادت اینکه غذای خوب مثل قورمه سبزی رو باید دوتا بشقاب بخوری
      🔟عادت اینکه حتما حتما باید به حد سیری کامل برسی بعد از سر سفره پاشی

      1️⃣1️⃣عادت اینکه سرکار بودی زیاد بخور خسته گیت در بره

      2️⃣1️⃣عادت اینکه مریضم باید زیاد بخورم زود خوب بشم

      3️⃣1️⃣عادت اینکه ناراحتم باید بخورم تا آروم شم

      4️⃣1️⃣عادت اینکه حوصلم سر رفته باید بخورم تا مشغول شم

      5️⃣1️⃣عادت اینکه جشنه باید زیاد بخورم

      6️⃣1️⃣عادت اینکه عزا هستش بخور و فاتحه بخون

      7️⃣1️⃣عادت کم تحرکی با این توجیح که چه دختر خانوم و مظلومیه از جاش تکون نمیخوره

      8️⃣1️⃣عادت هر چیزی رو خوردن با اینکه خوشت نمیاد با این توجیح که چه دختر خوبیه اصلا واسه غذا غُر نمیزنه

      9️⃣1️⃣عادت اینکه سوپ و این مدل غذاهایی باید با یک عالمه نون خورد تا سیر شد وگرنه خودشون غذا نیستن که

      و کلی عادت های دیگه که الان یادم نمیاد…

      یکی یکی عادت هام رو چک میکردم
      میگفتم آره
      عادت هام اشتباه بودن که من چاق شدم
      غذا خوردنم اشتباه بود
      کم تحرک بودم

      همینجور داشتم فکر میکردم و میرفتم جلو که یک آن تابلوی ایست جلوم سبز شد🛑⛔🛑

      صبر کن ببینم سنا خانوم
      تو که دوباره داری برمیگردی و گیر میدی به غذا🍪🍩🍿🍫🍬🍧🍨🍦🥧🧁🍰🎂🍮🍭

      خودتو این وسط یادت رفت🙄🤔

      آره درسته این عادت های اشتباه هستن ولی فاطمه هم تمام این عادت هارو داره تازه بیشتر پس چرا لاغره😑🫤😐

      ذهن تو و فاطمه با هم فرق داره
      اون باور داره و همیشه از زبونش شنیدی که ما خانوادگی هر چی بخوریم لاغریم…

      و تو هم همیشه میگی ما خانوادگی آب بخوریم چاق میشیم…

      ✅ذهن و باور تو هستن که عادت هارو ساختن نه غذا ها✅

      تو،تو ذهنت باور سازی کردی که اگه یه قاشق بیشتر بخورم اینا چربی میشه تو بدن

      تو ذهنت باور سازی که امروز که سرکار بودم و نشد ورزش کنم حتما چاق میشم

      عادت های غذایی خیلی مهم هستن ولی اون باوری که تو درمورد اون عادت ها داری مهم تره

      لبخند روی لبام اومد از بحث و نتیجه ای که توی ذهن خودم گرفتم😀😃😄😁☺️😊😇🙂🙃😉😌

      توی این راه از هر طریقی میای تقصیر رو گردن عوامل بیرونی بندازی ولی بازم نمونه پیدا میکنی که برگرد درون خودت
      هر چی هست درون خودت ،توی ذهن و فکر و باورهای خودت وجود داره و تو به راحتی میتونی سیم کشی ذهنت رو با تمرین و تمرین و تمرین اون چیزی که دوست داری درست کنی…

      راستی یادت نره هااااا من میل ندارم الان😋😋😋😋

      لاغری آسان ترین کار دنیا هستش 🥰

      میخواهم میتوانم میشود 🤩🤩🤩

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 0
        محتوای دیدگاه: 18 کلمه

        سنا حرف هات نتیجه گیریت خیلی خوبن عالی هستی مطمعن ام ب زودی زود ب نتیجه‌ای دلخواهت می‌رسی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 244 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم 

      به خودم میبالم که یه همچین خدایی دارم که انقدر ما انسانها را زیبا خلق کرده چقدر منظم و دقیق که مغزم دستورات اساسی زندگیم رو صادر میکنه و اینکه خوردن و در اختیار خودمون گذاشته چقدر خدای من بزرگ و قادر و تواناست واقعا به خودم میبالم که خدای بزرگی دارم به این بزرگی که در وصف نگنجد خدایا شکرت که تو خدای منی 

      عادتهای غذایی من :

      1- وقتی غذا میخورم فکر نمیکنم که حالا سیر شدم یا نه دوباره غذا میخورم بعد که سنگین میشم و خواب آلود میشم میفهمم که زیاد از حد خوردم

      2-ریزه خواری دارم اینکه احساس میکنم همش گرسنه هستم و باید دهنم بجنبه 

      3- بعد از رژیمهای زیاد که برای خوردن بعضی از غذاها محدودیت داشتم الان که رژیم نیستم میگم بخورم بخورم شاید دوباره رژیم گرفتم نتونم از اینا بخورم 

      4- هر موقع گرسنه میشم یکساعت با خودم فک میکنم که حالا چی بخورم با اینکه غذا داریم ولی من درگیر اینم که یه چیز هیجان انگیز بخورم در حالیکه آدم گرسنه با یک تکه نان هم سیر میشه 

      5-وقتی کار فیزیکی یا فکری انجام میدم فکر میکنم که باید حتما یه چیز شور بخورم چیپس و پفک و حالا دقیقا من هر روز یا کار فیزیکی دارم یا کار فکری 

      6- هر چیزی که تو یخچال یا رو میز میبینم با اینکه گرسنه نیستم باید تستش کنم 

      7- ناتوان دیدن خودم در کنترل خوردنم اینکه من همینم که هستم عوض نمیشم دنیا رو سخت نگیر چاقی که هستی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 1 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mkhnilofar@gmail.com
      1401/06/21 11:34
      مدت عضویت: 1061 روز
      امتیاز کاربر: 3551 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 138 کلمه

      سلام به دوستان عزیز و استاد گرامی

      تا به حال چندین بار این فایلو گوش دادم من حدود ۱۰ کیلو اضافه وزن دارم هر وقت این فایلو گوش میدادم میگفتم من نهایتا یه عادت داشته باشم اونم خوردن چند لقمه بیشتر سر سفره غذا هست امروز فهمیدم تمام افکاری که در طول روز نسبت به خوردنم دارم عادت محسوب میشه من شدیدا ترس از خوردن دارم حتی میتونم بگم عادت های فکری من بیشتر از عادتهای جسمی منو چاق کرده البته من عادت تند خوردن هم دارم ولی فکر میکنم افکارم بیشتر چاقم میکنه چون احساس میکنم نسبت به قبل خوردنم کمتر شده ولی ترس از خوردن بیشتر امیدوارم بتونم این افکار منعی رو کنار بگزارم و صاحب یه جسم زیبا بشم البته که همین طوره و من تا روزی که به تناسب اندام برسم این راهو ادامه میدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 276 کلمه

      سلام استاد عزیز🌺🌺

      من ازوقتی با این سایت اشنا شدم خیلی راحت میتونم بگم میل ندارم به شیرینی یا چایی و میوه بعد از غذا به خیلی ازعادت های اشتباه گذشتم راحت میگم میل ندارم برای خودمم جای تعجب داره که واقعا نمیتونم بخورم 

      من فرد متناسبی بودم تا 18 سالگی خودم عادت هامو تعییر دادم :

      1. تند تند غذا خوردن
      2. زیاد روی در خوردن همون پرخوری
      3. ساعت 12 شب به بعد غذا خوردن برای چاق شدن که دیگه تبدیل به یه عادت بد شده بود و من ساعت 4 صبح شروع میکردم غذا خوردن همراه بامخلفات فراوان
      4. خوردن نوشابه و انواع ابمیوه چون قبلا اصلا دوست نداشتم ولی وقتی عادت هام تعییر کرد میخوردم
      5. خوردن یه سری غذا ها یا مواد غذایی که تونوجوانی به شدت ازشون بدم میومد مثل ماست موسیر ،بادمجون،کیک های مثل یزدی و….،نوشابه،لوبیا پلو،ماهی،سالاد الویه و خیلی چیزای دیگه که تو چاقیم برام مهم نبود حتی گاهی وقتا هوسم میکردم و میخوردم اونم با ولع زیاد
      6. خوردن نون با غذا
      7. خوردن هر چیزی که سرسفره بود باید از همه تست میکردم
      8. بلافاصله بعد از غذا خوابیدن
      9. تنبل شدن کسل شدن بعد از خوردن غذا
      10. چاق که بودم هی میگفتم این حیف اینو نریزیم بخورمش کاری که تو نوجونی نمیکردم

      خوردن چیزای چرب

      تمام این عادت های اشتباه رو خوردم به وجود اوردم وقتی از لاغری زیاد خسته شده بودم اما الان به لطف خدای مهربان و استاد عطارروشن عزیز تونستم این عادت ها رو تعییر بدم و سعیم اینه کلا خودم رو برگردونم به 17 سالگیم و 70%تونستم و انشالله که بقیشم درست میشه و من متناسب میشم چون من لیاقت اینو دارم متناسب باشم حق انتخاب دارم 🌹

              (من میل ندارم )

          ( آسان ترین کار دنیا متناسب شدن است)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/05/29 21:05
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 371 کلمه

      سلام

      من که الان دروضعیت تناسب اندام خوبی هستم دیگه برام سخت ودشواره که بیام فکر کنم که قبلن چه باورهایی داشتم که چاق شدم .

      چون الان دارم هرلحظه از جسمم لذت میبرم وفکر کردن به گذشته بهم حس خوبی نمیده .

      چون من وقتی اومدم روی باورهام کار کردم عادتهام ورفتارهام تغییر کرد ومتناسب شدم .

      اما بازم ادامه میدم .

       به این صورت که روزی چند بار بابت تناسب اندام عالیم خدا روشکر میکنم .

      وقتی فرد متناسبی رو میبینم از ته دلم اون و خانوادش رو تحسین میکنم که آفرین که فرمولهای فابریکی ذهنش بابت تناسب اندام رو دستکاری نکرد و باری کلا به خانوادش که باورهای مخرب چاقی رو وارد ذهن این فرد نکردن .

      یا وقتی افرادی رو میبینم که درشزایطی هستن که من اون شرایط رو قبلن عامل چاقی میدونستم ولی اونها همون شرایط را دارن ومتناسبن لذت میبرم .

      مثلا دخترهمسایمون یه پسر ۷ ساله داره وشکمش تخت تخت هست و تو دلم تحسینش میکنم . و….

      یا وقتی میبینم که خانوادم خواهرم رو سرزنش میکنن بابت خوردن . یهو یادم میاد که منم قبلن این مشکل رو داشتم و الان دیگه ندارم . اون میگه گرسنمه . ضعف دارم و …

      یا چند روز پیش دوستم بهم زنگ زد که من میخام زیر چشمم رو ژل تزریق کنم چونکه با رژیم تونست کلی وزنش رو پایین بیاره و قیافش بهم ریخت . ومنم به وزن ایده آلم تقریبا رسیدم اما احتیاج به ژل و… ندارم متوجه شدم تنها راه درست متناسب شدن به روش ذهنی هست . 

      هزاران بار خودم رو تحسین میکنم که پارسال وقت باارزش خودم رو واسه خودم اختصاص دادم واز کلی کارهای بیخود دوری کردم و این مسیر رو طی کردم .

      الانا کمتراز گذشتم و چاقیم یادم میاد مگراینکه موضوعی مطرح بشه وتازه یادم میاد که منم اون رو داشتم الان ندارم .

      یه مانتو عید بود خریدم . والان رفتم بپوشم دیدم اصلاقابل پوشیدن نیست ازبس گشاد شده وناجور شده . 

      تازه تفاوت ها رو احساس میکنم ..بیخود نبود داداشم گفت معلومه داری چی کارمیکنی شبیه دخترای ۱۵ ساله شدی .

      خیلی خوشحالم و خدا روشکر میکنم و ازاستاد عزیز سپاسگزارم که حامی ومشوق من بود تواین مسیر وبا انتشار این آگاهیهای ناب کمکم کرد به قدرت ذهنم واقف بشم و اون روجهت رسیدن به خواسته هام برنامه ریزی کنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Shahrbanou
        1401/05/31 21:35
        مدت عضویت: 1594 روز
        امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 71 کلمه

        سلام دوست خوب و شگفتی سازم خانم متناسب شاد

        تبریک  ویژه دارم خدمتتون بابت این همه تغییرات  عالی در فکر و جسمتون ….  

        فقط یک سوال  :   شما پیام صوتی هم برای سایت  فرستادید که رمز و راز موفقیتتونو  بیان کرده باشید  اگر فرستادید  نام و نام خانوادگیتون  چی بوده  …؟؟؟؟

        خیلی علاقمندم  صحبتای شگفتی سازان رو به متن برگردونم  هم خودم  ازش استفاده  کنم هم دوستانم …

        ممنون میشم پاسخم رو بدید 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار متناسب شاد
          1401/06/01 01:19
          مدت عضویت: 1644 روز
          امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 97 کلمه

          سلام دوست عزیز

          مرسی از لطفتون

          مسیری که من طی کردم گام به گام در کامنتهام نوشتم ‌. وواقعا کمک کننده هست برای افرادی که تو این مسیر هستند .

          چونکه نحوه انجام  تمرینات عملی رو که انجام دادم نوشتم که تاثیر شگفت انگیزی در روند لاغریم داشت .

          که میشه گفت جهاد اکبر بوده بر علیه یه سری باور مخرب .

          درقالب یه فایل صوتی اصلا نمیگنجه . چون با جزییات نوشتم .میتونین کامنتهای اول تا الانم رو بخونید .

          الانا که دارم دوره رو مرور میکنم نه به اجبار بلکه با عشق .

          برای خودم خیلی مفید و کمک کننده هست .

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار Shahrbanou
            1401/06/01 13:35
            مدت عضویت: 1594 روز
            امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 111 کلمه

            سلام دوست عزیز  خانم متناسب شاد ،

            ممنون از پاسختون  …. پیدا کردن کامنتهای شما  بین همه دیدگاهها کار زمان بری  هست …..و از عهده من برنمی آد  مگر اینکه اتفاقی به  دیدگاههای شما  دسترسی پیدا کنم ….

            ولی اگر  مینشستید یک‌پیام خلاصه صوتی هم میگذاشتی  خیلی خوب بود ….

            من از الان  می دونم که  هر وقت به تناسب دلخواهم برسم  دیدگاهی که برای ایستگاه دهم  نوار مثبت زمان نوشتم  رو با  مقداری  ویرایش  به عنوان  پیام یک شگفتی ساز  به صورت صوتی  برای استاد می فرستم   تا بنا به پذیرش  روحی و فکری دوستان  مورد استفاده قرار بگیره  و ایجاد انگیزه بیشتری کنه …..

            شاد و موفق و متناسبتر باشی  دوست عزیز 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 297 کلمه

      سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و هم مسیری های  عزیز ….

      من این فایل رو چندین بار گوش کردم و هر بار چیز تازه ایی توجه من رو جلب کرد و باعث فکر کردن من شد …

      چقدر افکارِ به ظاهر ساده ایی که هیچ به چشمم نمیومد موثر بوده تو ایجاد باورها و درنهایت عادت های غلط و ایجاد چاقی ! 

      منم مثل خیلی از دوستان عادت های غلطی رو دارم یا بهتره بگم داشتم چون بعد از گوش دادن این فایل و تغییر باور ها این عادت ها تو گذشته خواهد موند !(انشالله)

      عادت خوردن چای داغ که به الطبع باعث خوردن شیرینی زیاد تر از حد نیاز بدنم میشد ، 

      عادت تند تند غذا خوردن که باعث میشه پیام سیری دیرتر برسه و درنتیجه حجم زیادتری از غذا وارد بدن بشه ، 

      عادت ریزه خواری که هر دم فقط به خاطر تغییر حال و احساس گرسنگی کاذب مقدار زیادی خوراکی وارد بدن من میکنه که نیازی بهشون نیست ،

      عادت نصف شب خوراکی خوردن و کلی عادت دیگه که وقتی بهشون فکر میکنم دلم برای جسم نازنینم میسوزه 😣

      چقدر این وسط غذا ها و خوراکی ها ، این نعمت های خدا رو ما مقصر میدونستیم ! در صورتی که تنها بی گناه های ماجرا بودن ..

      وگرنه کلی آدم در جهان دارن از همین نعمت ها استفاده میکنن اما متناسبن ….

      باید تلاش کنم برای گفتن عبارت دو کلمه ایی میل ندارم ! باید تلاش کنم برای شناخت بیشتر عادت های غلطم تا بتونم اصلاحشون کنم ، باید تلاش کنم افکارم رو به سمت لاغری سوق بدم تا باورها و در نتیجه عادت هام رو بتونم تغییر بدم ….

      چون تنها راه نجات من از رنج چاقی لاغری با ذهن هست و هر چقدرم طول بکشه من دست از تلاش بر نخواهم داشت چون مطمئنم و ایمان دارم نتیجه خواهم گرفت ….

      یاعلی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Shahrbanou
        1401/05/31 23:42
        مدت عضویت: 1594 روز
        امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 88 کلمه

        سلام دوست خوبم   ونوس عزیز ،،،از اینکه بتازگی  به جمع دوستانت در مسیر تناسب فکری  ،سرزمین لاغرها  پیوستی  خوشامد عرض می کنم ،

        عزیزم من برداشتم از تند خوردن اینه که  تا بیاد پیام سیری از طرف خودآگاه ما درک بشه مقدار زیادی  انرژی  وارد بدن کردیم …من معتقدم  پیام سیری همیشه به موقع می آد  ولی ما به دلایل متعدد متوجهش نمیشیم یا اینکه  به علت عشق به خوردن نمی خوایم که متوجه بشیم ،  اینم جزء انتخابهای ماست …  این رفتاریه که باید اصلاح بشه …

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 0
          محتوای دیدگاه: 18 کلمه

          سلام شهربانو جان 

          ممنون برای خوش آمد گویی 

          بله کاملا درست میفرمایید 

          انشالله که بتونم این رفتارهای غلطم رو اصلاح کنم 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار Shahrbanou
            1401/06/02 00:02
            مدت عضویت: 1594 روز
            امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            همیاری
            محتوای دیدگاه: 200 کلمه

            سلام مجدد  عرض می کنم …

            می دونی  ونوس جان  ،،،ما خیلی وقتها  رفتار اشتباه رو تشخیص می دیم  و واقعا دلمون می خواد  انجام ندیم  ولی  این تصمیم  آگاهانه  کافی نیست …ما نیاز به تثبیت  فرمولهای ذهنی  در رابطه با تصمیممون داریم  …فرمولها  همان  باورها و اعتقادات ما  راجع به هر چیزی  هستن ..

            ما باید ببینیم  پشت این رفتار اشتباه  چه فرمولی  قرار گرفته   ..بعد  بیاییم  فرمول  صحیح رو برا ذهنمون منطقی کنیم و سپس بر اساس این فرمول جدید  رفتار کنیم …

            مثلا  رفتار غلط  پرخوری  ، همینجوری الکی  در ما شکل نگرفته مثلا  وقتی  با باورهای اشتباه  ، چاق شدن برامون  طبیعی جلوه کنه به پرخوری  تمایل پیدا می کنیم و البته  پرخوری  در ابتدا  بسیار لذت بخشه  ، و صد البته  لذتی کاملا زودگذر …. و ما  اسیر این لذت  زودگذر شدیم ….وقتی پرخوری  به دنبالش  مصیبت چاقی رو به همراه  داره  پس این لذتی هم که ازش صحبت می کنیم   کاذب و دروغینه ودر حقیقت  لذت نیست و رنج است  ،،،،رنجی فراوان  با کاور احساس خوشی موقت …..

            پس در درجه اول  باید چاقی  رو  از حالت طبیعی  خارجش کنیم‌  و سپس جای اهرمهای رنج از نخوردن و لذت از خوردن رو جابجا کنیم   …. 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 51
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 412 کلمه

      سلام من فرشته هستم. تا جایی‌که یادم هست من همیشه احساس تنهایی داشتم در خانواده به‌خاطر همین سعی می‌کردم با جلب توجه و گرفتن تأیید و توجه این احساس تنهایی رو پر کنم .در خانواده‌ی ما همه دوست داشتند که درمورد غذا حرف بزنن و غذا بخورن به‌همین دلیل من جرأت ابراز وجود نداشتم و که مخالفت کنم و بگویم که من سیرم و غذا نمی‌خواهم. مخصوصاً مادرم روی این قضیه خیلی حساس بود و همیشه ما را به خوردن تشویق می‌کرد البته تا نوجوانی و بعد از آن که این عادت در ما شکل‌گرفته بود به‌شدت مخالفت می‌کرد و من پنهانی غذا می‌خوردم معمولاً. پس عادت غذا خوری از باور کردن این باور که من این رو باور می‌کنم و می خوام که باور کنم که غذا عامل شادی و انرژی گرفتن هست ، به‌خاطر این‌که تنها نمونم من نمی تونستم  ابراز وجودکنم چون ابراز وجود و مخالفت مساوی بود با نگرفتن تایید و بی توجهی و حتی توجه منفی .واین باعث تشکیل عادت‌های زشت پرخوری در من شد . عادت‌هایی مثل این‌که وقتی می‌خواستم دستم رو پاک کنم اگر غذایی شده بود آن را در دهانم می‌گذاشتم و با اون پاک می کردم ،و عادت خورده خوری رو در من تقویت می کرد .  عادت‌هایی مثل اگر این رو نخورم اسراف می‌شه و گناهش گردن من می‌افته پس برای‌اینکه اسراف نشه این غذا رو باید بخورم و از این قبیل خب من از بقیه با باور کردن نظرات‌شون تأیید می‌گرفتم تا از احساس تنهایی دور بشم تاب و تحمل مخالفت رو نداشتم اگر احساس تنهایی رو بتونم تحمل کنم فکر کنم بتونم باورهای غلط هم رو اصلاح کنم من در گذشته و حال غذا رو تنها مورد اشتراکی می‌دیدم که ما رو به‌هم نزدیک می‌کرد و دور هم جمع می‌شدیم و هدفمند بودیم و متحد و شاد و انرژی مثبت می‌گرفتیم و عامل با هم بودن ما در  خانواده غذا بود من می‌تونستم از طریق خوردن انرژی دلخواهم رو از جمع بگیرم پس باور می‌کردم و می‌خواستم باور کنم غذا عامل شادی و اتحاد و یکی شدن هست وقتی می‌خواهم عادت جدیدی رو بسازم احساس تنهایی شدید می‌کنم و معمولاً منصرف می‌شوم. من الان فکر می‌کنم بیشتر از این‌که کشف کنم چه عادت‌هایی رو دارم به باورهام بپردازم و عادت جرأت مندی رو در خودم پرورش بدم که بتونم باورها م رو جدید و نو کنم و از طریق اون باورهای جدید و نو عادت‌های جدیدی رو بسازم که به سمت هدفم که همان لاغری و تناسب اندام هست برسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zhrardamyyn6@gmail.co
      1401/03/06 09:09
      مدت عضویت: 922 روز
      امتیاز کاربر: 145 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 336 کلمه

                                به نام خدای مهربان 

      من همیشه عوامل بیرونی رو مقصر اضافه وزن خودم میدونستم همیشه فکر میکردم ایراد از مواد غذایی که من چاقم همیشه این باورو داشتم که چاقی من بخاطر ارث و ژنتیکه و من چطور میخوام با این قضیه مبارزه کنم و همش میخواستم خودمو قانع کنم که با چاقی خودم کنار بیام و بپذیرم که هیکل و سرنوشت من همینه که به لطف خدا با این مسیر آشنا شدم 

      من همیشه فکر میکردم باید غذا کمتر بخورم و بیشتر عرق بریزم که لاغر بشم در صورتی که روحمم خبر نداشت که مشکل از فرمول های ذهنیه که عادت چاقی رو در من ایجاد کرده 

      الان که برای تمرین کردن به باشگاه میرم سانس قبل ما کسایی هستن که آرزوی متناسب شدن دارن ولی هر دفعه به روشی دنبال فرار کردن از انجام این ورزش های سخت و طاقت فرسان و خب میبینم که یذره جم جور تر شدن اما هر بار که میرم باشگاه با خودم فکر میکنم که چه باوری داشتن که الان تبدیل به عادت شده اونا باورشون اینه که مشکل از مواد غذایی هست چون که مواد نگهدارنده داره یا همش عوامل بیرونی رو مقصر اضافه وزن خودشون میدونن و اکثر اونا بچه دار شدن و صد در صد اینو مقصر چاقی خودشون میدونن و هر بار با خودم مرور میکنم که تا زمانی فرمول های ذهنی تغير نکنه هیچ عادتی اصلاح نمیشه و خیلی خوشحالم که الان در این مسیر هستم تا به رویای خودم برسم 😊

      عادت های غذایی غلط من :

      من همیشه عادت دارم موقع تماشا کردن فیلم حتما باید چیزی بخورم 

      من عادت کردم که فکر کنم وقتی مسافرت میریم اشتهای آدم چند برابر میشه 

      یک عادت غلط دیگر من این است که همش موقع درست کردن غذا همش غذا رو تست کنم و ناخونک بزنم 

      من به سختی میتوانم خودم را در برابر شیرینی مورد علاقم مخصوصا بستنی کنترل کنم 

      من سعی میکنم از امروز در مواقع پرخوری مثل موارد بالا بگویم میل ندارم 

      به امید تناسب اندام همیشگی 💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 459 کلمه

      سلام خسته نباشید و همچنان براتون آرزوی سلامتی و صحت می کنم استاد بزرگوار امیدوارم که باسیل دعاهای قشنگی که به سمت شما روانه میشه هر روز موفق تر و سربلند تر باشید 🤲🤲🌹🌹🌹🌹

      از دیروز که من با سایت خوبتون آشنا شدم خیلی احساس می کنم تفکرم و ذهنیات هم متفاوت شده و جالب اینکه حرف هایی که خودم میدونستم ولی هیچ وقت کسی به زبان نیاورده بود و یا بهشون اشاره ای نکرده بود جالب اینجاست👌 که در تمام مسیر زندگی به باور داشتم به قدرت کلام و ذهنی که داریم و همیشه میگفتم به چیزی که فکر میکنیم و یه عادتی که میکنیم همون میشیم ولی در واقع هیچ وقت بهش توجه نکرده بودیم شما استاد بزرگوار باعث شدید که ما به خودمون یک لحظه خیره بشیم😎 و نتیجه عادت های بد سالیان گذشته زندگیمون را ببینیم 

       خدا را شکر می کنم🙏 و خدا را شکر می‌کنم🤲 که با شما و روش خوبتون آشنا شدم توی همین ۲۴ ساعت گذشته خیلی ذهنم مشغوله ترک عادت های اشتباه و ساختن تفکرات درست توی ذهنمه و هر زمان و هر لحظه که احساس می کنم دارم دور میشم از این مسیر وارد سایت میشم ویدیو ها تو نگاه می کنم صداتو گوش می کنم و خدا رو شکر می کنم از اینکه خداوند افراد افرادی مثل شما رو توی این دنیا به وجود آورده که شاید باری از دوش ما به خاطر آگاهی و هوش بیشتری که دارند بردارند ❤

      بسیار عالی گفتید منتظر تمرین امروز بودم 

      🌹 میل ندارم و من یادمه زمانی که میگفتم میل ندارم واقعاً تناسب اندام بهتر بود تا اینکه هر تاریخی بپذیرم برای خوردن اون و 

      🌹🌹دومین تمرین که گفتید اینه که عادت های غلط که تو خودمون هست و شناسایی بکنیم

       فکر می‌کنم ****بزرگترین عادت بد من از خوردن شیرینی جات به همراه چای بودا برای من خیلی لذت بخش بوده همیشه مثلاً چای یا نوشیدنی رو همراه با سه یا چهار عدد خرما شکلات میکردم در صورتی که خیلی راحت با یه دونه شکلات نتونستم بخورم

       *****عادت داغ خوردن نوشیدنی و عادت تن غذا خوردن این عادت تن غذا خوردن همیشه همراه من بوده و هر زمان کنترلش کردم واقعا توی مقدار غذایی که خوردم رو من تاثیر داشته 

      ***عادت دیر وقت غذا خوردن یعنی اگه مثلاً شام و زود خورده بودم ساعت ۱۱ شب گشنم شد به جای اینکه مثلاً یک واحد میوه یه چیز سبک تر می کنم حتماً دوتیکه مثلاً نون درسته و با پنیر و مربا میخورم 

      ***عادت بد دیگری من واقعاً ریز خالی بوده ریزه‌خواری قاچاقی خوری به نظر من قاچاقی خوردن فکر می کنم عادت تمام آدما تپله که هیچ وقت فروکش نمیکرد 

      *** این عادت طمع  ولع برای شیرینی خوردن.

      از خدا می خوام که در این مسیر من رو یاری بکنه به همراه راهنمایی های عالی شما بتونم به وزن ایده آلم برسم🤲🤲🤲🤲🌹🌹آمین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/25 01:53
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,016 کلمه

      سلام به همگی 

      من  هم یادم میاد در گذشته که چاق بودم همش از عوامل بیرونی حرف میزدم که باعث چاقی من هستن 

      مثلا من چون ازدواج کردم 

      من چون دارو میخورم 

      من چون اشتها دارم 

      من چون فعالیتم کم هست .و…..

      و…‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اینها باعث چاقی من میشن  . 

      اما حالا آگاهم من  با قدرت ذهنم چاق شدم نه با هیچ عامل بیرونی مثلا فلان غذا و دارو و کم تحرکی و …. و من تمام و کمال مسولیت چاقی خودم رو پذیرفتم  و مطمعنم  من خودم با عادت و رفتارهام باعث چاقی خودم شدم و من چون همیشه از خوردن میترسیدم و چون من همیشه حواسم به خوردنم بود و چون در خوردن  بعضی مواد غذایی ولع داشتم و …. اینها باعث چاقی من شدند .

      در واقع  در گذشته من داشتم با افکار و باورهام و رفتارهام چاقی رو جذب میکردم وگرنه  نوع خوردن  و مواد غذایی وفعالیت و ساعت خوردن و  …. باعث چاقی ما نمیشن .

      من  با بودن در مسیر آگاهی پیدا کردم  که در گذشته به خاطر باورهایی که داشتم یه سری عادتها در من به وجود میومد که باعث چاقی من میشدن مثلا من زمانی که ازدواج کردم چون باور کرده بودم بعد از ازدواج ادم چاق میشه اصلا رفتارهای من تغییر کرده بود من پرخور شده بودم و  اصلا همه چیز خور شده بودم  و اصلا یادم  همیشه  در حال خوردن بودم و گرسنه بودم .

      و یا زمانی که باور کردم  فلان دارو باعث چاقی من میشه. من هر چقدر تلاش می‌کردم انگار  هیچ رژیم و ورزشی من رو لاغر نمی‌کرد چون باور کرده بودم چاقی حق من هست و من کلی عادتهای غلط پیدا کرده بودم و ریزه خواری میکردم .خودم رو مغلوب خیلی از مواد غذایی میدونستم و…و تکرار همین عادتها باعث چاقی من میشدن .

      پس پروسه ی چاقی ما به این شکل هست :

      من اول افکارم و بعد باورهام تغییر کردند و بعد عادتهام تغییر کرد و بعد کم کم نتیجه نهایی که جسم من بود تغییر کرد اما با رژیم گرفتن ما میاییم فقط روی بخش  نهایی  که جسم هست کار میکنیم  در حالی که افکار و باورهای ما و در نهایت عادتهای ما اصلا تغییر نکردند و این باعث میشد ما در لاغری  شکست بخوریم .

      قدرت باور خیلی بالا هست  پس اول باید اون رو تغییر بدیم تا نتیجه ی ما  تغییر کنه 

      زمانی که من باور کردم میتونم با قدرت ذهن لاغر بشم عادت‌هایی در من شکل گرفت که نتیجه ی نهایی من خیلی عالیتر از گذشته ی  من هست 

      و جسم  هر کس نشانده  ی افکار و باورهای اون هست. و به اندازه ای که افکار و باورها و عادتهای من  تغییر کنن  جسم من هم تغییر می‌کنه .

      من یه زمانی ریزه خواری وحشتناک داشتم و همیشه ازاین کارم ناراحت بودم اما هیچ وقت نمی‌تونستم اونها رو ترک کنم مثلا یادم میاد قبلا از ناهار کلی از غذاها رو باید می‌خوردم تا ته بندی کنم تا همسرم بیاد با اونم بخورم .

      بعد ازظهر باید میرفتم حتما سر پایی کلی غذا می‌خوردم 

      شب حتما شام رژیمی می‌خوردم . و اما خانه ی مادرم هر چیزی روی گاز  بود  باید حتما می‌خوردم 

      آخر شب حتما به هله هوله  می‌خوردم صبح ها بعد ازصبحانه. باید کلی شیرینی و بیسکوییت می‌خوردم و یا هنگام غذا درست کردن ملی پای گازمیخوردم  ….

      اما هر چقدر تلاش می‌کردم که دیگه تکرارشون. نکنم   فایده ای نداشت چون من کاره ای نبودم باورهای من داشت نتیجه رو رقم می‌زد و اصلا تصمیمات من کاره ای نبودن .

      اما حالا مدتها هست که من در مسیر هستم  دیگه نسبت به مواد غذایی هیچ حرص  و ولعی ندارم و خیلی راحت وقتی سیر هستم لب نمی‌زنم .و میگم میل ندارم و نمی‌خورم و اصلا انگار اونها رو نمی‌بینم که که بخوام بخورم خبلی تغییر کردم طوری که بعضی مواقع  بعدا که متوجه رفتارم میشم شگفت زده  میشم .و خودم باورم نمیشه دیگه چه برسه به بقیه .ولی خوب می‌دونم تمام این تغییرات  به خاطر کار کردن روی خودم هست .

      من یادم میاد در گذشته همیشه گرسنه بودم همیشه میل به خوردن داشتم و همیشه میخواستم با مواد کم کالری شکمم رو پر  کنم و همیشه کلی میوه و سالاد و… داشتم که به محض گرسنگی بخورم اما جدیدا همیشه سیرم و مواقع  کمی گرسنه هستم دقیقا برعکس گذشته ی خودم شدم و این برای من فوق العاده  عالی هست .

      آلان که در ماه رمضان هستیم  باید بگم در گذشته وقتی نزدیک این ماه می‌شدیم من از قبل به همه میگفتم وای  رمضان اومد و من چاقتر میشم و یادم میاد چقدر زبون روزه من ورزش سنگین میکردم. و بعد طبق اصول رژیمم غذا می‌خوردم اما چاقتر میشدم  چقدر حرصو ولع خوردن داشتم .

      اما حالا چند سالی میشه رمضان و سفر و عید و … هیچ فرقی برای من ندارند و من در تمام ایام به اندازه  نیازم غذا میخورم و لذت میبرم  حتی  کلی  شیرینی و کیک در  بوفه. هست من دوست ندارم بخورم چون سیرم با چایی برای همسرم میارم  که بخوره  اما در حد یه ذره که بخورم دیگه دوست ندارم بخورم چون جا ندارم خلاصه عالی رفتار میکنم و از خودم راضیم .

      من در حال حاضر چه رفتاری دارم که عادت من هست و باعث یکم اضافه وزن من هست ؟؟

       اگر غذایی خوشمزه باشه و یا مورد علاقه ی من باشه وقتی سیر بشم  یکم بیشتر ازنیازم میخورم ..

      و دوم اینکه من چند شب هست که بیرون میرم و در مراسم عزاداری یه عزیزی هستم و در این چند شب که من میرم اونجا چایی  با زولبیا و بامیا و یا حلوا و یا چایی با خرما بوده اما اصلا  انگار گلوی من بسته بود و میل نداشتم حتی آبی هم بخورم تا بیام خونه چون تازه افطار میکردم و سیر بودم و هم اینکه با حس ناراحتی  و اندوه. هیچ چیزی از گلوم پایین نمی‌رفت .و بارها به میزبان گفتم میل ندارم ممنون .

       تفاوت من قبلی با من جدید که متناسب تر شدم تفاوت در عادتهای من هست که اونها هم  به خاطر تغییر باورهای من  در من به وجود اومدن .پس خیلی متناسب شدن برای من طبیعی هست .

      من از زندگی در جسم جدیدم خیلی لذت میبرم  از آزادی که دارم  بسیار لذت میبرم و خوشحالم. که  میتونم بهتر از قبل زندگی  کنم و از تمام داشته هام لذت ببرم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1401/01/16 05:05
      مدت عضویت: 1693 روز
      امتیاز کاربر: 11726 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 449 کلمه

      با سلام خدمت استاد بزرگوار و دوستان همراهمبسیار خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم و از خدای خودم ممنونم که به توفیق داد تا در این تالار دوستی با شما همراه باشم.فایل امروز هم فوق العاده بود .من متوجه شدم که:انتظار و باور سبب ایجاد عادت می شود.باورها به دو صورت هستند باورهای محدود کننده و باورهای قدرت دهنده.چاقی از چی به وحود می یاد؟سوالی که همه ما داریم چاقی محصول عادتهای ماست .عادت چیه؟عادتها *یکسری* رفتارهای پرتکرار هستند.افرادی که پیشرفت داشتند یکسری رفتارها را تکرار کردند که به موفقیت رسیدند و افرتد متناسب هم با تکرار یکسری رفتارها متناسب هستند.اختلاف افراد چاق با افراد لاغر در عادتهاست . نه سبک غذا خودنشان.غذا یک نعمت هست و این نعمت آمده که حال ما رو خوب کنه پس غذا نمی تواند سبب چاقی شود.مقدار و تنوع غذایی اصلا ملاک نیست فقط و فقط عادتها هستند که سبب چاقی می شوند .عادته یک فکر ساده هستند که تکرار می شود و تبدیل به عادت می شود .مثال اگر ما ژنتیک را به عنوان عامل چاقی باور کنیم کم کم ذهن ناخودآگاه می آید وارد عمل می شود و در ما عادتهایی را ایجاد می کند که ما را به آن باوری که داریم برساند.باید بدانیم این ما هستیم که استارت چاقی را می زنیم چون باور نادرست چاقی را در خودمان ایجاد می کنیم و در مرحله بعد ما کاری نمی کنیم بلکه ذهن ناخودآگاه که فوق العاده قدرتمد هست روی کار می آید و ایجاد عادت می کند تا ما به باورمان برسیم که چاقی هست.پس ۳ چیز شدند ۱. باور۲. عادت۳. جسمما در رژیم جسم را که نتیجه بود مورد هدف قرار می دادیم برای همین نمی توانستیم زیاد رژیم را ادامه بدهیم.و دو تای دیگه هنوز با همان سبک قبلی چاقی باقی مانده بودند.حالا چطور عادتها را تغییر بدهیم با انجام تمارین دوره لاغری با ذهن .تغییر عادته با تصمیم گرفتن اصلا درست نمی شود.

      تمرین سعی کنیم در مقابل تعارف دیگران به غذا خوردن بگیم میل ندارم.عادتهای غذایی را شناسایی کنیم.من مثلا در ماه مبارک رمضان دوست دارم چای را بازلوبیا بخورم.من عادت دارم سر سفره باید نان باشد.من عادت دارم نمی دونم چرا هر چی فکر می کنم دیگه چیزی نمی یاد تو ذهنم.چون من قبلا عادت داشتم جلوی تلویزیون بخورم و دیگه اینکه از غذا خیلی تعریف کنم دیگه اینکه از هر چی تو سفره هست بخورم و اینکه قبا سرو غذا چند بار تست می کردم و می خوردم و وووووووولی الان همه اینها را با کمک آموزشهای دوره لاغری با ذهن کاملا ترک کردم و.واقعا آفرین به خودم ممنونم استاد شما معجزه زندگی من هستید.من سعی می کنم آموزشها را هموهره دنبال کنم و تا زمانی که زنده هستم در این دوره خواهم ماند .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Marjannoori1363@gmail.com
      1400/12/14 22:38
      مدت عضویت: 1028 روز
      امتیاز کاربر: 350 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 248 کلمه

      سلام به استاد عزیز 

      من به لطف خداوند امروز گام ۳۴ را برداشتم 

      استاد فایل این جلسه با نظریه باکستر یا شعور سلول اولیه ارتباط دارد 

      این نظریه میگه تک تک سلول‌های این دنیا شعور وادراک دارندبه قول مولانا 

      ما سمیعیم وبصیریم وهشیم (یعنی هوشیاریم)با شما نامحرمان ما خامشیم 

      نمیدونم فکرم امروز رفت سمت این نظریه وگفتم تک تک سلول‌های وجود من هم شعور وادراک  دارند وهر چه من فکر کنم وبپذیرمش روی جسم من تاثیر می‌گذارد ممنون میشم لطف کنید جوابم را بدهید تا به بیراهه نروم 

      موضوع فایل امروز عادت‌های چاق کننده 

      اول باور تغییر میکنه 

      باورهای اشتباه من کربوهیدراتها باعث چاقی می‌شوند*  چربی باعث چاق شدن ما می‌شود*بهترین راه کاهش وزن گرسنه ماندن است 

      باپذیرفتن این باورهای اشتباه عادت ایجاد می‌شود بعد هم جسم چاق می‌شود 

      وقتی ما فکر می‌کنیم غذایی ما را چاق می‌کند همین می‌شود وما چاق می‌شویم ومن این را در خانواده خودم میبینم بچه ها وهمسرم چربی می‌خورند هر چه در فکر من چاق کننده است می‌خورند ولی متناسب هستند ومن همیشه ترس از مواد غذایی داشتم وکمتر از آنها خوردم وهمیشه چاق بودم وهمیشه برام سوال بود چرا وجواب میومد اونها ارث چاقی ندارند ولی تو داری واین یک اشتباه بود واصلا دیگه ارث را قبول ندارم ونمیپذیرم وهرروز که در این مسیر هستم برام لاغری در دسترس تر شده وبه این باور رسیدم که می‌توانم با این روش لاغرشوم بعضی روزها صبح به اشتیاق فایل جدید از خواب بیدار میشم واین خیلی با روش‌های لاغری قبلی متفاوت است وهمش آرامش واحساس خوب است 

      سپاس فراوان از شما 

      خدایا متشکرم دوستت دارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/11/27 19:08
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 55 کلمه

      سلام 

      من یک عادت اشتباهی که دارم این است که وقتی دارویی مصرف میکنم چون باور اشتباهم این است که داروها بمعده فشار میاورد غذای بیشتری مصرف میکنم

       ۲_وقتی برای گردش به بیرون میرویم میل به غذا خوردنم بیشتر میشود.

      ۳. وقتی به مهمانی میروم میل به غذا خوردنم بیشتر میشود

      4_ناخنک زدن به غذا حینه درست کردن غذا.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/11/18 13:45
      مدت عضویت: 1243 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 644 کلمه

      قبلا اصلا از وجود باورها اطلاع نداشتم نمیدونستم باور چیه بارها رژیم گرفتم و جسممو ب زور مجبور ب لاغری میکردم اما جنگ اعصاب بود تو ذهنم اون میگف بخور من نمیخوردم تا اینک بالاخره رامم کرد و وقتی میگف بخور میخوردم در حالی ک سیر بودم تا حد خفگی یجوری بود ک دلم میخواست بالا بیارم راحت شم بعدش میگفتم اخه تو چرا این کارو میکنه حالم از خودم و از رفتارهام طعم میخورد چندشم میشد.هی سرزنش میکردم خودمو
      و اطلاع نداشتم ک همه چی تو ذهنته و این منم ک با زور ب خودم ظلم کردم
      باورهای من تشکیل شد از شنیده ا از برچسب زدنها از توصیه ها
      در حالی ک خواهرم لاغر بود چرا
      چن من باور کردم اون ن
      اگه موادغذایی چاق میکردن اونم چاق میکردن چس چرا من
      هی میگفتم من استعدادم چاقیه من راحت چاق میشم
      درحالی ک باورها داشتن خودنمایی میکردن
      اولش فقط در فکر خوردن بودم ترس نگرانی
      چاق شدم
      رژیم ورزش
      میگفتم بدن من ب ورزش عادت کرده
      رژیمهای مختلف باعث شد عادت پرخوری در من شکل بگیره چجوری با حرص ولع
      عین معتادها وقتی میخوردم اروم میشدم همش میگفتم بدنم شیرینی میخواد
      اما بعد خوردم عذاب وجدان تا چندین روز درگیر اون خوردنه اون بودم در حالی اون چیز دربدن من دیگه نبود
      عجیب بود دنیام
      حالم خوب نبود این میگف چاقی اون میگف چاقی خسته شده بودم از اینک همه شده بودن ترازو برای من
      همه اینها باعث شد من از خودم زده بشم ولی باز ادامه میدام هیچ وقت نپذیرفتم چاق بمونم
      اما با این حال هی چاق میشدم
      طعنه های این واون نگاههای همسرت
      عادت بیش از جز خوردن شیرینی وقتی مواجه میشدم
      پرخوری یک باره
      خوردنهای ب حد انفجار
      یکباره
      خوردن های بی گرسنگی
      از خواب بیدارمیشدم دوس داشتم ی جیزی بخورم
      حسرت ب خوردن حسرت از خوردنهای دیگران
      خوردنهای اضافه تو مهمونی تو خونه مامانم تو تولدها عید
      مهمونی روزه
      احسان ونزری
      انگار دنبال فرصت بودم حمله کنم
      تند تند خوردن و لذت نبردن و سیر نشدن وفرار از مواد غذایی
      رسیدن ب ته خط
      ناامیدی غم و غصه
      خوردنهای مدام
      من از هرلقمه ای ک میخوردم غصه میخوردم احساس گناه داشت منو میکشت
      اما هیچکس حرف منو نمیفهمید هیچکس
      بیشتر منو محکوم میکردن
      اما خداحرفمو شنید بهم جواب داد
      من جواب صبرم گرفتم
      اومدم سایت همینک راحت بدون عذاب میخورم بدون ترس
      من فهمیدم زندگی همش چاقی لاغری نیس
      بابا من زندم چرا زندگی نمیکنم چرا
      هنوزم زخمهایی ک ب خودم زدم هس
      زخمهایی ک ب خاطر دیگران بخودم زدم
      اما الان زندم و من روی فرمولهام کار میکنم و میرسم ب لاغری
      چاق نمیشم متناسب میشم
      زیبا و خوش اندام و سبک میشم اعتماد ب نفسم میره بالا
      میشم ی دختر جوون خوش اندام بدون چربی اضافه
      من دوست دارم فریبا
      هر جوری ک هستی
      ولی دوس دارم تو رو ب خواستت برسونم همین
      تو همینطوری زیبایی همینطوری خوش پوشی
      ولی میخوام زیباتر بشی لباسهایی ک دوس داری بخری ن لباسهایی ک مجبوری بخری
      میخوام سنم پایین دیده بشه ن اینک با مامانم فرق نکنم
      الان میگم فریباتو توان لاغری داری لاغری برای تو هستش طبیعیه ک لاغر بشی چن تو داری فرمولاتو تغییر میدی
      چ بخوای چ نخوای لاغر میشی
      لاغری آسون ترین کار دنیا است
      طبیعت تو لاغریه
      هیچ چیز قدرت چاق کردن تو رو نداره
      ن خواب ن ازدواج ن بارداری ن شیر دهی ن شیرینی ن مواد غذایی ن برنج ن روغن ن سرخ کردنی ن زمان خوردن ن سن ن تحرک نداشتن ن غصه ن استرس ن اضطراب ن تنقلات م فست فود ن شکر ن کیک م کره ن خامه ن نون ن سنگ ن بربری ن روزه ن عید ن تولد ن عروسی ن وعدهای غذایی ن ساندویج ن پیتزا ن کوکو ن مهمونی ن مواد پرچرب نیمه چرب ن نشستن ن نوشابه ن قند ن عسل ن مسافرت ن رستوران ن بیماری ن درس ن گوشی ن خوردن ن سس
      فریبا تو بدون ک نیروی ذهن تو با نیروی دهن افراد متناسب یکی هست مشابه باور کن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghaderianashmill@gmail.com
      1400/11/14 22:38
      مدت عضویت: 1023 روز
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 151 کلمه

      سلام دوستان عزیز
      از امروز سعی میکنم بگمم میل ندارم،
      اگه بخوام در مورد عادت های اشتباهی که دارم صحبت کنم بدترینش اینه که هر بار برم بیرون تو فکر اینم یه چیز شیرین مثلا چند عدد بامیه یا شیرینی بخرم و بیام چای درست کنم تا باهاش بخوریم
      شده لذت بخشترین قسمت خوردن و زندگیم،
      و چون باورم اینه کهعباعث چاقیم میشه ولی کنترلش برام سخته همیشه باعث چاقیم شده،
      وگرنه در وعده های غذاییم زیاد نمیخورم با سالاد و سبزی خودم رو سیر میکنم.
      یه عادت بده دیگه هم دارم که بعضی وقتها پیش میاد ،چون دوست ندارم غذا بریزم دور مثلا یکم که میمونه ، احساس میکنم درست نیستبریزمش میخورم بیشتر وقتیه که دخترم که کوچیکه سیر میشه بعد تو زهنم میگم این مثلا خاصیتش زیاده ، این همه هم وقت گذاشتمتا درستش کنم چندتا قاشق که چیزی نیست میخورم،بعد عذاب وجدان میگیرم که چرا خوردم .
      ممنونم ازتون
      توروخدا لاغرمون کنید متنفرم از چاقیم:(

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
      1400/10/23 09:45
      مدت عضویت: 1307 روز
      امتیاز کاربر: 268 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 542 کلمه

      سلام و درود بر همه دوستان عزیز و سلام و درود بر استاد گرامی عادت های چاق کننده ، چه عنوان تاثیر گذاریالان که با ذره بین لاغری با ذهن زندگی و رفتارهامو بررسی میکنم، می بینم که انصافا من نه پرخور م، نه هله هوله خورم، شکل بدنم هم کاملا دو سایزی هست و به اعتقاد خیلیها اصلا چاق نیستم!!!!ولی از نظر خودم چاقم! !!! . ولی مهمترین عادت چاق کننده من که ناشی از باور ارثی بودن چاقی بوده و من رو سالها در موضوع چاقی در احساس بد قرار داده، ترس از چاقی بیشتر، ترس از غذا خوردن، نامهربانتر امیدی از رسیدن به تناسب اندام دلخواه، ترس از خرید لباس، در مجموع ترس و احساس غم ناشی از ترس یکی از مهمترین عادت‌ها من بوده که کاملا باعث مایوس بودن و نارضایتی از خودم بوده.شاید جالب باشه که بگم  اوج  اضافه وزن حدود 10 کیلو بوده بعد از زایمان که خیلی سریع اون رو کم کردم اما از اون موقع تا الان درگیر حدود 4 کیلو بودم. در تمام عکسها تمام فیلمها من خوش لباس فعال و از نظر دیگران لاغرم  ، اما خودم به هیچ وجه این رو نمی پسندم و به قول استاد حس میکنم 100 کیلو اضافه وزن دارم. و سماجت این چندکیلو من رو ناتوان کرده بود .تا اینکه با این مسیر جادویی آشنا شدم ، مسیری که من رو با خودم به صلح رسوند.  به احساس خوب افتخارات خودم به عنوان یا آفریده خدا با برخورداری از تمام فرصت ها و نعمتها. من از باور ترس به باور قدرت رسیدم به اینکه ترس یک احساس واهی و بی پایه بوده که من را از دیدن این همه توانایی محروم کرده از لذت بردن و افتخار کردن به داشته هام محروم کرده. بعضی وقتها ترس به من القا میکرد که این همه دستاورد که بهش رسیدی شانسی بوده ، شانسی بوده که به بهترین دانشگاهها رفتی، بهترین همسر و فرزندان را داری، بهترین دوستان و خانواده رو داری،بهترین خونه و ماشین را داری، بهترین شغل  رو داری اینها همه شانسی بوده ولی این چندکیلو اضافه وزن این احساس ناخواسته در مورد بدنت این حقته این لیاقتته ، خدا بیشتر از این برات نخواسته آنهایی که متناسب هستند خدا براشون ویژه خواسته تو جزو اونها نیستی!!!!استاد عزیز نمیدونم با چه زبانی سپاسگزاری کنم برای اینکه باعث شدید گره ی کور بزرگی در ذهنم پیدا کنم. اینکه با خودم به صلح برسم از عادت نامناسب ترس از عادت نامناسب غم دوری کنم بیام به سمت این همه نعمتی که بی حساب و به لطف خدا بهش رسیدم و شکرگزار باشم اولا و در ثانی برم به سمت بی شمار نعمتی که خداوند مهربان برای من و همه بنده هاش آفریده   و باید بهمون برسم که یکی از زیباترینهاش نعمت تناسب اندام ایده آله  و برای همه بنده هاش از روز اول نصب شده.من احساس لیاقت داشتن و افتخار کردن به خودم رو جایگزین احساس ترس و غم ولی لیاقتی میکنم. باور ارثی بودن چاقی رو به صورت مداوم و ریشه ای از بین میبرم به جاش باور تناسب اندام ایده آل رو برای خودم ایجاد میکنم,مطمینم با تغییر احساس و تغییر باور تناسب اندام و کلی هدیه های بارزش منتظرم خواهند بود،و من با قدرت ذهنم ترس از چاقی را به شجاعت لاغری تبدیل میکنم .

      استاد سپاس فراوان

      خدای مهربان سپاس فراوان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار pooldarjazzab@yahoo.com
      1400/10/21 12:31
      مدت عضویت: 1082 روز
      امتیاز کاربر: 549 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 701 کلمه

      سلام دوست دارم بازم اینجا بنویسم . 

      فکر میکنم به نوشتن در این قسمت هنوز نیاز دارم . 

      لاغر شدن برای من ضروریه . به سلامت بیشتر بدنم کمک می کنه . وقتی در مسیر لاغری هستم حالم واقعا خوبه . واقعا لذت میبرم . واقعا خوشحال میشم . تعهد ۲۱ روزه هم که دادم خیلی عالیتر منو متعهد میکنه تا رفتار لاغریم رو تکرار کنم تا عادت لاغری در من قویتر بشه . 

      وقتی رفتارم در جهت لاغریه احساس لاغری بیشتری می کنم . احساس می کنم لاغر شدن خیلی راحته . احساس میکنم ذهنم در جهت تناسب بهتر کار میکنه و بیشتر همراهیم می کنه . امروز روز اول تعهد ۲۱ روزه لاغریمه برای اینکه عادات جدید در خودم ایجاد کنم . ۲۱ روز زندگی در تناسب اندام لذتبخش منو در مسیر لاغری نگه میداره . اینجوری حس میکنم دوام لاعریم بیشتر میشه . بیشتر بهش توجه میکنم که من در مسیر لاغری متعهد موندم . 

      متعهد بمان اسم خیلی خوبیه که یکی از دوستان متناسب روی خودش گذاشته  . چون که تعهد باعث ایجاد عادت لاغری میشه . 

      من ترس از لاغری رو به لذت لاغری تبدیل می کنم . 

      من ترس از نخوردن رو به لذت از نخوردن تبدیل می کنم . 

      چجوری این عادت رو در خودم ایجاد میکنم . 

      اول به خودم ثابت می کنم ترس از نخوردن اشتباهه . 

      نخوردن مثل روزه داریه . اگه نخوردن بد بود خدا توی قرآن نمیگفت بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید . اگه نخوردن بد بود  خدایا یه سری غذاها رو حرام نمیکرد . اگه نخوردن بد بود خدا به روزه داری دستور نمیداد . 

      مواد غذایی یه وجه خوب دارن که نعمت الهی هست . خوردن و آشامیدن تا زمانی نعمت محسوب میشن که حس خوبی به ما بدن اما به محض زیاده روی ما حسمون بد میشه . خب این حس بد یه فرموله که چون خدا گفته زیاده روی نکنید ما وقتی این کارو انجام میدیم چون داریم خلاف دستور خدا عمل می کنیم حسمون بد میشه و احساس دوری از خدا میکنیم و از طرف دیگه هم زیاده خوردن چون به جسم فشار میاره و ما اذیت میشیم حالمون بد میشه . 

      ولی امر به خوردن دستور الهیه . و زیاده روی نکردن هم دستور الهیه . یعنی در امر خوردن زیاده روی نکن . یعنی این باید بشه الگوی خوردن . امر به خوردن در ذهن زیاد نباید تکرار بشه . ذهن انسانهای متناسب الهیه . واقعا کسی که متناسبه به خدا نزدیکتره متعالیتره . پس من اگه میخوام به خدای وجودم نزدیکتر بشم باید ذهن خودم رو از فرمول الهی پر کنم . زیاده روی در امر خوردن نداشته باشم . کم کنم فرمولهای خوردن رو . اتفاقی نمیفته . ترس از نخوردن رو شیطان در وجودت میندازه چون خدا خودش گفته شیطان در دل شما ترس ایجاد می کنه . منبع ترس خدا نیست پس نترس و غمگین نباش . لا تخف و لا تحزن . 

      در این مسیر خدا حمایتگر توست . خدا از تو حمایت میکنه و داره تو رو راهنمایی می کنه . امر به زیاده روی در خوردن رو شیطان ایجاد میکنه که تو رو ناراحت کنه . پس تو این امر رو کمتر کن تا صحبت خدا رو گوش داده باشی . 

      ما در هر لحظه داریم انتخاب می کنیم . 

      من دوست دارم عادات خدایی در خودم ایجاد کنم . عادات الهی عاداتی هستند که من با انجامشون به حال خوب برسم . اونم حال خوبی که دوامش زیاده . من هیچ وقت دوست ندارم به شیطان بد بین بشم . میگم اونم اومده به من کمک کنه تا من بهتر بدونم چی میخوام از زندگی . وقتی من از چاقی در رنجم پس نشون میده من لاغری رو میخوام وگرنه چرا باید از چاقی رنج بکشم . پس رتج از چاقی به من کمک میکنه من در مسیر لاغری ثابت قدم بشم و هی شل و سفت نکنم . یک جهت در مسیر لاغری حرکت کنم تا نتیجه هایی که واقعا در جا میگیرم پایدار باشه . 

      به محض تغییر تفکرم حس من تغییر میکنه  و تمایلم نسبت به مواد غذایی کم میشه و بعد حس لاغری میاد در وجودم .وقتی تکرارش کنم متعهد باشم به تکرار پس لاغر موندنم حتمیه . 

      خیلی خوشحالم از این همه تغییر ‌ . تغییراتی که خودبخود ایجاد میشن . فعلا خدانگهدار 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
        1400/10/23 08:38
        مدت عضویت: 1307 روز
        امتیاز کاربر: 268 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 10 کلمه

        سلام و درود بسیار عالی بود موفق باشی دوست خوبی. 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/10/13 13:13
      مدت عضویت: 1909 روز
      امتیاز کاربر: 6383 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 769 کلمه

      سلام به همگی

      تو همه این سالهایی که چاقی بهم فشار میاورد هیچوقت به ذهنم نیومد که این چاقی از پرخوریه همش میگفتم من هرچی بخورم چاق میشم چرا من اینجوریم این چه ارثی بود آخه بمن رسید، تو کل دوران رژیمم لب به شیرینی و بستنی نمیزدم حتی اگه گشنگی بهم فشار میاورد و کسی بهم کیک تعارف میکرد نمیخوردمش چون ذهنم خراب بود داغون بود، مثالی که استاد در کسب و کارشون زدن رو من در زمینه تحصیلات داشتم، موقعی که فوق لیسانس قبول شدم همه گفتن دیگه چقد میخوای درس بخونی شغل که داری درامد که داری دیگه نیازی نداری الکی مغزتو با درس پوک نکن خلاصه منی که سه ترم خوندم موقع پایان نامه هم تا یه جاهاییش پیش رفتم ولی کم کم برام بی اهمیت شد و رها کردم چون این همیشه پس ذهنم بود که میگفتن تو ول میکنی و ذهنم هم اصلاااااا نمیدونم چه جوری منو به اون سمت کشوند، منی که حتی سمینارم 20 شده بودم، میخوام بگم چقدر ذهن قدرتمنده و اصلا به تصمیم ما کاری نداره، خود من بار ها و بارها تصمیم گرفتم دیگه انقدر شیرینی نخورم ولی هر بار که شیرینی خریدم یا جایی بودم که راحت میتونستم چند تا شیرینی بخورم تمام قول هام یادم میرفت و بعد از اینکه دیگه شیرینی دلمو زد تازه عذاب وجدان میگرفتم و یادم میفتاد چه تصمیمی گرفته بودم، اون لحطه اصلا بهم اجازه نمیده به تصمیمیم فکر کنم در کسری از تانیه دستم میره سمت شیرینی و چندین شیرینی میخورم، بقول استاد هربارم میگم اینبار و میخورم از دفه بعد دیگه حواسم هست، در صورتیکه مامانم اصلا لب به شیرینی نمیزنه اصلا هوس نمیکنه اگه دیگه کیک تولدمون باشه در حد یه برش خیلی کوچیک میخوره، چطوره بدن من انقد به شیرینی نیاز داره ولی بدن مادرم نداره، مگه بدن ها فرق میکنه؟ نه، فقط مال عادتیه که من در خودم به وجود اوردم، من همیشه شیرینی دوست داشتم ولی اینجوری نبود که هربار از کنار شیرینی فروشی رد میشدم برا خودم بخرم، دو سال موقع برگشت از دانشگاه از کنار شیرینی فروشی معروفمون رد میشدم ولی اینجوری نبود بخوام بخرم ازش، تا اینکه بعد ازدواج چند باری هوس که کردم فوری رفتم و خریدم، این کار کم کم تبدیل به عادت شد در من و الان تقریبا 4 سالی هست من این عادت و دارم و دیدم که این عادت چقدر باعث شد من بیشتر شیرینی مصرف کنم و معتادش بشم، بعضی عادت هارو خودمون در خودمون ایجاد میکنیم و اصلا ربطی به ارث و مدل بدن و اینها نداره،یا مثلا خونه مادرم مجردیم عادت نداشتیم با همه برنج ها پلو زعفرونی درست کنیم ولی از دو سال پیش که چند بار این کارو کردم تبدیل به عادت شد برام و حتما باید برنجم زعفرانی باشه، عادت نون خوردنم همینه،عادت کردیم حتما صبحانه و شام نان بخوریم عادت کردیم حتما ناهار برنج بوریم و انقدر تکرار کردیم ما اگه ناهار برنج نخوریم سیر نمیشیم که واقعا هم همینجوری میشه ولی من دوستانی دارم که خانوادگی عادت دارن فقط هفته ای یک بار برنج میخورن و یا زمانیکه مهمان دارن، من دیشب خورشت اسفناج پختم و گفتم چرا حتما باید با نون بخورمش که سنگین بشم، اومدم خالی خوردمش به همراه ماست و چقدر سبک بودم، یا الان چند باری هست که کنار آش رشته نون نمیخورم و سبک هستم، اهان یه عادت دیگه که یک سالی هست در خودم به وجود اورده بودم این بود همراه قهوه ام حتما باید یه خرما و یکی دوتا انجیرخشک و گردو و پسته میخوردم، و چون برام لذت بخش بود دیگه حتما اینجوری قهوه میخوردم، بازم چند روزی هست که گفتم چرا اصلا من باید قهوه مو اینجوری بخورم ،اومدم خالی خوردمش یا نهایت با یه خرما و گردو و دیدم بیخودی عادت کرده بودم همراه این همه چیز بخورم، خلاصه کلی عادت هست که مخصوص خودمونه و خودمون درستش کردیم و وقتی تبدیل به عادت شد دیگه ذهن خودکار دستورش و میده، پس زور بیخودی نزنیم به جای تصمیمات هیجانی که از امروز دیگه فلان میکنم بیایم عادتهامونو کم کم تغییر بدیم و یه روزی میبینیم داریم جور دیگه ای رفتار میکنیم که نیاز به اون تصمیمات هم نیست، متل چالش من این و نخوردم، نیاز نیست یه دفه حذف کنیم، کم کم کمرنگش کنیم، مثلا امروز صبح یه کاپ کیک برا پسرم پختم و اون نصفشو خورد، من اومدم یه تیکه کوچیک در حد قوطی کبریت خوردم و قهوه هم خوردم و واقعا بیشتر لذت بردم تا وقتی که یه کیلو شیرینی میخورم،خب این یه عادت جدیده استارتش زده شد فقط باید تکرار بشه، همین، همه چی از خود ما شروع میشه چیزی اون بیرون نیست واقعا

      موفق و شاد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار pooldarjazzab@yahoo.com
        1400/10/21 12:05
        مدت عضویت: 1082 روز
        امتیاز کاربر: 549 سطح ۲: کاربر متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 678 کلمه

        سلام 

        چقدر نوشتتون حس منو خوب کرد . میخواستم ببینم اینجا تمرینم رو انجام دادم یا نه دیدم انجام دادم بعد توجهم به نوشته ی شما دوست عزیز جلب شد . چقدر قشنگ نوشتید . 

        اتفاقا من امروز ذهنم در مسیر تغییر عادتها اومده . توجهم جلب میشه به عادتهای چاقی . 

        مثلا من یه عادت چاقی که دارم اینه که دوست دارم فقط یه چیز دهنم باشه بخورم . برام فرقی نمیکنه چی . دوست دارم فقط بخورم . اون وقت زیاد که انجامش میدم عذاب وجدان میاد سراغم . 

        حوصله هم ندارم بلند بشم کاری برای خوردنم انجام بدما همین دم دستیها . یعنی دیدن . با دیدن فلان چیز حالا هر چیزی دستم دراز میشه بخورم ولی جالبه وقتی در مسیر لاغری هستم این پروسه رو کمتر تکرار می کنم . 

        من دوست دارم لاغر بشم . خیلی آسونم دارم لاغر میشم . 

        فقط عادت به خوردن رو تغییر بدم که هی وسط راه تناسبم نیاد واقعا خیلی راحت وزن کم میکنم . 

        و اینو میدونم واقعا باید دلم بخواد عادت چاق کننده رو کنار بزارم . 

        اگه دلم نخواد و به زور بخوام جلوی خودمو بگیرم بدتر میشم . 

        وقتی واقعا دلم نخواد میبینم از نخوردنم دارم لذت میبرم . از اینکه در مسیر هستم دارم لذت میبرم . به قول شما واقعا چه ضرورتی داره تکرار عملی که تا ساعتها حال مارو بد می کنه . همین یک دلیل کافیه برای انجام ندادن اون عادت . چرا فلان عادت رو نمیخوای انجام بدی ؟ چون اون عادت حال منو ساعتها بد می کنه . ساعتها درگیرشم . ساعتها دارم خودمو به خاطر اون کار اشتباه سرزنش می کنم . جالبه ولی آدمای متناسب اینجوری نیستنا . اونا وقتی میخورن تمام دیگه بهش فکر نمیکنند . 

        منم  از آزار خودم خسته شدم . حتی دیگه نمیخوام خودمو سرزنش کنم . ولی وقتی کاری خلاف مسیر لاغریم انجام میدم چند بار خودمو میبخشم بعد میبینم ترک نمیکنم بعد که سرزنش میکنم خودمو انجامش نمیدم . پس همونجوری که تشویق لازمه به نظر من تنبیه هم لازمه . این سرزنشهای ما گاهی به نفع ماست . ما از سرزنشها میتونیم سکوی پرتاب برای خودمون درست کنیم و دیگه اون رفتار و تکرار نکنیم . 

        البته میدونم سرزنش کردن فرمول اشتباهیه ولی اگه رفتار خوب انجام بدم که خودمو سرزنش نمیکنم . 

        سرزنش زیاد هم عادتیه . ولی حس میکنم سرزنش کردهام حالم رو بهتر می کنه . یعنی باعث میشه من قدر خودمو بیشتر بدونم و کار مثبت رو انجام بدم . 

        من لایق کار بد نیستم . 

        من لایق سرزنش نیستم . 

        من لایق این نیستم که بعد از خوردنها حال خودمو بد کنم . 

        پس باید از نخوردنم لذت ببرم . البته خوردن رو فقط به جسمم بسپرم . خودش مواد لازمش رو از بیرون جذب می کنه . 

        من وقتی  فکرم رو از مسیر خوردن خارج کنم و بیشتر تمرکزم روی نخوردن باشه بدنم خودش خودبخود مواد لازم برای خودش رو جذب می کنه . 

        راستی یکی از عادتهای ما اینه فکر میکنیم هر روز باید یه چیزی بخوریم . فکر میکنیم نیازمونه که هر روز یه چیزی بخوریم در حالیکه نیاز ما به مصرف مواد غذایی خیلی کمه . خوبه بتونیم این عادت جدید رو در خودمون ایجاد کنیم که دو روز یکبار غذا بخوریم و هر جایی هم که واقعا احساس نیاز کردیم مثلا با یه چیز کوچیک اون حالت گرسنگی مفرط رو از خودمون دور کنیم . البته ما اصلا نمیزاریم به اونجا برسه . 

        اتفاقا ما از نخوردن خیلی میترسیم .  این فرمول رو الان پیدا کردم . ترس از خوردن یکی از ترسهای ماست ولی ترس از نخوردن و ترس از گرسنگی بیشتر مارو وادار به خوردن می کنه . ترس از ضعف و بیماری بیشتر مارو وادار به خوردن می کنه . 

        ما باید این ترسها رو هم برداریم . از گرسنه بودن نترسیم . با این همه مواد غذایی هیچ کسی گرسنه نمی مونه . من فقط دوست دارم عادت نخوردن رو در خودم ایجاد کنم . ذهن چاقم که اونم خودم هستم مانع خودم میشم ولی وقتی بتونم این کارو انجام بدم یه مهارت به مهارتهام اضافه میشه و همین خیلی انگیزه ی بزرگی در من ایجاد میکنه . 

        بابت متن خوبتون ازتون ممنونم دوست عزیزم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ahmadileila585@yahoo.com
      1400/10/13 10:58
      مدت عضویت: 1067 روز
      امتیاز کاربر: 200 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 20 کلمه
      1. سلام به دوستان عزیز واستاد گرامی.خیلی عالی بود.خدارو هزاران مرتبه شکر که وارد سایت شدم.وجودم پر از آرامش شده .
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار pooldarjazzab@yahoo.com
      1400/10/07 13:26
      مدت عضویت: 1082 روز
      امتیاز کاربر: 549 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 263 کلمه

      سلام بر متناسبین جذاب دوستداشتنی . 

      من همانطور که عادات چاق کننده در خودم ایجاد کردم و به وسیله ی تکرار رفتارهای چاق کننده ذهنم رو برای عادات چاق کننده تنظیم کردم الان هم میخوام به یاری خداوند ذهنم رو برای ایجاد عادات لاغر کننده برنامه ریزی کنم . 

      خب کار اول ما این بود که همین که هر بار عادات چاق کننده رو کمتر انجام بدیم خب کم کم روند چاقی متوقف میشه . 

      وقتی پرخوری نکنی داری متناسب میخوری 

      وقتی تنبلی نکنی داری فعالیت می کنی 

      وقتی تمایلتو به سمت غذاهای فست فودی کمتر کنی خب  تمایلت به سمت غذاهای سالم بیشتر میشه . 

      وقتی در خوردن غذاهای سالم هم زیاده روی نکنی خب داری متناسب رفتار می کنی . 

      تناسب رفتار سبب خلق تناسب در عادات ما میشه . 

      رفتار ما خوداگاهه ولی عادات ما ناخوداگاهه . 

      عادات ناخوداگاه ما توسط رفتار انجام شده . 

      ما رفتار رو میتونیم تا حدود زیادی خوداگاه انجام بدیم اما بازم تا فکرمون اصلاح نشده باشه نمیزاره رفتارهای خوداگاه ما درست انجام شده باشه . 

      پس باید تمرین کنیم  فکر متناسب ایجاد کنیم .

       فکر متناسب + رفتار متناسب = خلق عادات متناسب 

      شروع این فرایند توسط آگاهی صورت میگیره اما ما بقی کار توسط ضمیر ناخوداگاه انجام میشه . 

      پس کار من اینه 

      رفتار متناسب چیا هستن ؟ 

      رفتار متناسب رفتاری هست که در من حس تناسب ایجاد کنه ‌ 

      پس مهم داشتن حس تناسبه . 

      حس تناسب رو در خودم ایجاد کنم توسط رفتارهایی که انجام میدم  و توسط فکرهایی که می کنم . 

      خودمو وزن نکنم . 

      پرخوری نکنم .

      تنبلی نکنم . 

      این سه کار و نکنم ناخوداگاه دارم رفتار متناسب انجام میدم و احساس تناسب رو در خودم حس کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/09/13 22:22
      مدت عضویت: 1433 روز
      امتیاز کاربر: 10363 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,238 کلمه

      سلام و درود پاینده باشید و پرانرژی 

      چاقی محصول عادتهای چاقی ماست .

      مجموعه رفتارهای های ما که دائم تکرار می شوند عادتهای چاقی نام دارند که تأثیر مستقیم روی جسم ما دارند و باعث چاقی ما می شوند .

      ربطی به مقدار غذا و تنوع غذایی هم نداره اصلا و فقط یک رفتارساده است که بارها تکرار شده 

      اما احساس ما نسبت به اون رفتار که معمولا پرخوری هست داره باور ما را قدرتمندتر میکنه ما با هر بار پرخوری احساسمون بد میشه فشارو درد تحمل می کنیم و این باور را داریم که پرخوری داره منو چاق می کنه و با خودمون جدال می کنیم و احساس پشیمانی و عذاب وجدان میگیریم و در تمام مدت این درخواست ماست برای چاقی بیشتر و جالبه چون درخواست چاقی دادیم باز تکرار میشه و این چرخه ادامه داره …

      کنترل احساس که از پذیرش مسئولیت شرایطمون و البته خودباوری به قدرت و توانمندی خودمون به وجود می آید شاه کلید این مسیر است 

      در مرحله اول ما بررسی کردیم که چرا چاق هستیم و هر کدام از ما دلایل بسیاری برای چاقی خود داشتیم آنها شناسایی شدند و با تفکر و نمونه های متضاد اون باورها یعنی انتظاراتی که از خودمون داشتیم و چاقی بود تخریب شد و به همین منظور بذرهای لاغری را کاشتیم و متوجه شدیم که ذهن یک فرد چاق و یک فرد لاغر دقیقا مثل هم دیگر هست اما عملکرد رفتاری و البته جسمها متفاوت هستند .در طی سالها تلاش برای لاغر شدن متوجه شدیم که مشکل از جسم ما نیست و این روشها هم نتیجه ماندگار برای ما ندارند و به لطف خداوند هدایت شدیم به مسیر لاغری با ذهن ….

      یک نمودار کلی وجود داره برای تمام آنچه در زندگی تجربه می کنیم که برای ما رضایت بخش هست یا نیست ….

      🍃آموزش از طریق دیده ها و شنیده ها و توجه به موضوعات و تجزیه و تحلیل موارد و البته تکرار آموزش  با احساسی همراه می شه و باور ما را نسبت به موضوعی شکل میده .(چاقی شما ارثی و ژنتیکیه برای بارداری و ازدواجه برای کم تحرکی و پرخوریه برای ریزه خواریه برای مصرف شیرینیجات و چربیجاته !….)

      🍃باورها الگوهای ذهنی ما می شوند که باعث به وجود آمدن افکاری در مغز ما میشه (دستورات از مغز صادر میشه حوصلت سررفته بخور .عصبانی شدی بخور .با حرص و ولع بخور،همراه چای شکرو شیرینی بخور ،بقیه خوردند تو هم بخور ،تا آخر بشقاب را بخور ،زیاد کار کردی بخور .مریضی بخور ،طبق ساعتو میان وعده پزشکی بخور …

      🍃فرمانهای صادر شده از مغز به جسم اجرایی می شوند (طبق دستورات مغز عملکرد دارم شیرینی تعارف می کنند به من  از همه نمونه ها یکی میخورم ..حوصلم سر رفته پریشان حالم دنبال چیزی هستم بخورم بدون فکر و اینکه متوجه باشم مهارتی و سرعتی  نون یا هله هوله و شیرینی تو دهانمه هر فردی از خانواده غذا بخوره منم یک لقمه می زنم میگم تعارف کنی بد نیست !؟…دائم سر قابلمه غذای ظهر سر گاز رفت و آمد دارم اگه ته دیگ باشه که من باید تهشو در بیارم !؟..

      🍃این رفتارها مطابق با باورمن که انتظار من از خودم بود که باید چاق باشم و طبیعی هست اتفاق می افته خودبه خودی و در جسم من تأثیر مستقیم داره (نتیجه چاق شدن و چاق شدن بیشتر و بیشتر )

      🍃ترس از چاقی و چاقتر شدن و همچنین ترس از پرخوری و اعمال محدودیت و منع غذایی (تغییر نتیجه مقطعی و البته قدرتمند کردن باور برای بازگشت در مسیر چاقی بیشتر و اینبار قدرتمند تر)

      خیلی از افراد لاغرو متناسب هستند که پرخور و ریزه خوار هستند ولی چون باور و فکری در مورد رفتارشون ندارند نتیجه تناسب اندام دریافت می کنند که ما بهشون میگیم افراد متناسب با رفتار غذایی غیر صحیح که در معرض خطرچاقی هستند و در زمان مناسبش با یک فرمول ذهنی چاق اشتباه روبرو خواهند شد البته افراد متناسب با رفتار غذایی صحیح کاملا رفتارشون با رفتار و عملکرد غذایی افراد چاق متفاوته البته دوروبر من افرادی هستند که یا چاق هستند و یا لاغر در حال کنترل و رژیم !…و متآسفانه الگویی ندیدم لاغر که نترسه از خوردن ولی دیدگاه دوستان را که میخونم و میبینم بعضی افراد حتی برادر یا خواهرشون کاملا متفاوت عمل می کنند ….و ما همیشه سعی و تلاش می کردیم که نتیجه را تغییر دهیم فشار به جسم ولی موضوع اینه که سرچشمه باور ما هست و ذهن ما و این ذهن یک وسیله خلاقه است دست ما مثل چراغ جادو که یک غول داره برای خلق رویامون اما بیرون آوردن این غول راه و روش خودشو داره که آموزش ذهنی  هست و تکرار و تمرین در واقع درخواست ما میشه و برای اینکه زندگیمون را بسازیم هر طوری دوست داریم پس تنها راه لاغری آسون و ماندگار روش آموزش ذهنی و استفاده از قدرت ذهن خودمون هست .

      ما دونوع باور داریم ۱)باورهای محدود کننده ۲)باورهای قدرتمند کننده 

      ما با باور بر توانایی خود و شناخت قدرت ذهن خودمون میتونیم جسممون را از نو بسازیم طبیعی و ایده آل و این همه افراد در آلبوم شگفتی سازان دلیل مستند این روش هست ربطی به سن و سال و سواد و غیره نداره …فقط آموزش و تکرار و تمرین و استمرار 

      و البته تفکر و تجزیه تحلیل فکری و مقایسه رفتار افراد متناسب و چاق مهارت ما را تو لاغری زیاد می کنه …و بعد از مدتی که این آموزشها در وجودمون نهادینه شدند خودبه خودی نسبت به تغییر باور ما احساسات و تصویر ذهنی ما از خودمون تغییر می کنه و نتیجه میشه فرمانهای جدید مغزی برای لاغری و با تکراشون میتونیم عادتهای لاغری را در خودمون به وجود بیاریم .

      ماه رمضان از یک اندیشه عظیم الهی نشأت میگیره که ترک عادتهاست که اگر آگاهانه با آموزش پیش بریم میتونیم به جشن فطر که آزادی از اسارت بندو عادتهاست برسیم .

      پدرمن همیشه میگند اگر غذامو سر وقت نخورم سرم درد میگیره و پدربزرگم هم روحش شاد اینطور بود ولی دو سه روز که از ماه رمضان میگذره میگند عادت کردم دیگه …بعد صبح روز بعد عید شروع میشه و عادتشون فعال میشه  …

      الآن متوجه شدم چون فرمول را با اراده قویتری به هم میریزند و این فرمول به حالت خواب میره و تا بعد از سی روز ماه رمضان دوباره برگرده ولی اگر آگاهانه با آموزش ذهن و تفکر حل بشه یک ماه فرصت خوبیه که این عادت به یک عادت خوب تبدیل بشه .

      بنابراین عادتهای چاقی ما از باورهای ما نشأت می گیرند اگر هنوز چاق هستیم و احساس چاقی می کنیم یعنی باورهای چاقی و فرمولهای ناشناخته ای هستند هنوز که ضروریه اول به اونها بپردازیم تا به سادگی فرمانهای مغزی ما تغییر پیدا کنه …

      عادتهای چاقی من که طی سالها تکرارشون  کردم 

      این هست که طبق سه وعده اصلی و میان وعده مواد خوراکی مصرف می کنم و اصلا گرسنه نیستم اگر مصرف نکنم انگار یه چیزی کمه و عجیبه اینم اعتیاد به خوردنه که  اصلا متوجه نیستم تو فکر و ذهن خودم هستم (حالت ناآگاانه گذشته و آینده )میبینم چیزی خوردم و آخرشه !…با ولع و حرص غذا میخورم و حواسم به احساسم نیست مثل یک بازی یا مسابقه (از کودکی آموختم هر کی زودتر غذاشو تمام کنه ) 

      ته دیگو باید تهشو خودم در بیارم …بعد از ناهار سر قابلمه رفت و آمد دارم و قاشق قاشق ریزه خواری می کنم و اگر سیب زمینی سرخ کرده باشه یا بادمجان سرخ کرده که دونه دونه موقع سرخ کردن میخورم وقتی احساس چاقی دارم نوشین آب ندارم و به جای آب غذا میخورم کلا ذهنم پایه است منو سریع به خواستم برسونه و من برای انتخاب جدیدم و لاغری ام ازش بهره میبرم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
        1400/10/22 08:29
        مدت عضویت: 1307 روز
        امتیاز کاربر: 268 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 3 کلمه

        سلام.دوستم موفق باشی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار ملکه عشق
          1400/10/22 14:27
          مدت عضویت: 1433 روز
          امتیاز کاربر: 10363 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 29 کلمه

          سلام و درود بر شما دوست عزیز 

          ممنون از حسن توجهتون و سپاس فراوان از دعای خیرخواهانتون

           برای شما نیز موفقیت و شادی روز افزون در مسیر امن الهی آرزومندم 🍃🌸

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار milad.amay73
      1400/09/10 00:11
      مدت عضویت: 1613 روز
      امتیاز کاربر: 211 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 557 کلمه

      بنام خداوند علیم و آگاه

      .

      سلام به استاد عطار روشن و خانواده لاغری

      .

      استاد این جلسه رو من چند روزه دارم گوش میدم اصلا هربار اومدم کامنت بنویسم یه چیزی نمیذاشت و درک این مفهوم عادت های چاق کننده خیلی مهمه و یه شاه کلیده که تغییرش بدیم ولی یادمون میره که اصل همینه و فقط میخواییم برسیم به آخرش ببینیم چی میشه؟؟؟

      هیچی نمیشه تهش، الان اگه حالت خوب باشه، تهش هم رسیدی حالت خوبه!

      برای همین خیلی وقتا ما گمراه میشیم از اصل و 

      اصل دقیقا همین عادت های چاق کننده ای هستش که مثل کَنه چسبیده به ما و ولمون نمیکنه و 

      هرکاری که داریم میکنیم همش سر عادت های ثبت شده در مسیر خواسته یا ناخواسته هامون هستش 

      و

      برای همین من چند روز داشتم گوشش میدادم که  مفهوم عادت رو بفهمم 

      به قول امام علی که میفرماید:

      مواظب افکارت باش که گفتارت میشود

      مواظب گفتارت باش که رفتارت میشود

      مواظب رفتارت باش که عادتت میشود

      مواظب عادتت باش که شخصیتت میشود

      مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود

      و ۱۴۰۰ سال پیش در مورد باور ها و عادت ها قشنگ توضیح دادش که بگه ای مردم به عادت هاتون نگاه کنید که دارن با شما حرف میزنن و چه درک عالی داشت در مورد قانون جهان هستی!

      متاسفانه ما بجای اینکه پُر باشیم از عادت های خوب، برعکس هستیم و باید ریشه ای درستش کنیم و عقب گرد کنیم به افکارمون که توی ذهنمون چی داریم نشخوار میکنیم که باعث شده ما اون عادت در ما ایجاد بشه و 

      خیلی وقتا سخته اگه کنترل ذهن نداشته باشیم افسارش رو رها میکنیم و باید تکرار کنیم و اقدام کنیم به کار کردن

      روی این ذهن که نعمت بسیار بزرگیه که خداوند در اختیار ما قرار داده و باید استفاده کنیم.

      عادت های چاقی 

      عبارتند از:

      1. با ولع غذا خوردن
      2. آب بین غذا خوردن
      3. چای بعد غذا خوردن
      4. ریزه خاری کردن
      5. دراز کشیدن بعد غذا
      6. با فوتبال دیدن چیپس و تخمه و پفک خوردن
      7. موقع یه کاری انجام دادن باید دهان باز و بسته بشه
      8. تند تند غذا خوردن
      9. بخاطر اشتها که شده یه ابزار غلط هی همیشه میگیم که اشتهام زیاد شده نمیدونم چرا باید بیشتر بخورم
      10. بها دادن پدر ومادر به فرزندان برای غذا خوردن و انرژی بیشتر داشتن
      11. توجه بیش از حد به غذا بجای توجه به خواسته ها ( واقعا خیلی از مواقع به خوردن فکر میکنیم و تجسمش میکنیم)
      12. خوردن هر مخلفاتی و دسری با غذا
      13. اضافه غذا رو دست رد بهش نزدن و میگیم حیفه،گناه داره، پولشو دادیم، خدا ناراحت میشه، اصراف نکنیم
      14. و….

      ولی استاد از وقتی که شروه کردم این دوره رو درسته لاغر نشدم ولی تغییر محسوسی در عادت هام دیدم و هر وقت گرسنم باشه غذا میخورم خانوادم میگن بیا شام بخور یا ناهار میگم گرسنم نیس شما بخورید،من بعدش میخورم

      یا

      امشب از بیرون اومدم موقع شام بودش که یهو از زبانم اومد بیرون که گرسنم نیس میل ندارم بدون اینکه فیلم بازی کنم یا چیزی باشه 

      یا

      پری روز بازی فوتبال بودش بعد من طبق عادت های بد قبلی تخمه گرفته بودم باورت میشه موقع فوتبال یه مشت تخمه خوردم گفتم نمیخورم اصلااااا حال نمیده بهم  و اصلا فوتبال رو هم ندیدم دیگه

      ولی در صورتی که اگه قبلا بود تا تهش تخمه رو میخوردم و پلاستیک رو هم سوراخ میکردم خخخخ

      واقعاااا خداروشکر میکنم که داره ارام ارام تغییرات ایجاد میشه و حالم خوبه استاد، و رمز پیروزی و موفقیت تکرار بینهایت بار  یه کار درست و یه فکر درست و یه باور درست هستش!

      و استاد واقعا از شما هم سپاسگزارم بابت این فایل هایی که ضبط کردید برای ما.

      عاشقتونم خانواده تناسب فکری

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 500 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      عادت های چاق کننده رفتارهای اشتباه و تکراری هستن که به صورت ناخوداگاه در ما شکل گرفته و برای مدت طولانی تکرار شده . این کشیدن شیرینی من چقدر شنیده بودم از اطرافیان که می گفتن نمی دونم چرا بدنم می کشه شیرینی و ….. یادمه من هم یکی از عادتهام شیرینی و خرما و توت خشک … خودمو گول می زدم می گفتم من که قند و شکر نمی خورم پس توت خشک و خرما طبیعیه دیگه اوکیه .

      عادت های چاق کننده ما بر اساس انتظار ما از چاقی شکل میگیرد.چاقی حاصل عادت های چاق کننده است .مقدار غذایی و تنوع غذایی در چاق شدن اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم رفتار ما در برابر مواد غذایی است که باعث شکل گیری اضافه وزن در جسم ما می شود.

      مثلا همین مسیله ژنتیکی من بارها از مامانم شنیده بودم که یا می گفت همیشه تو به من رفتی ما پاهامون چاقه بعضی وقتها هم می گفت تو مثل عمه هات هستی همیشه من باورم این بود که پای من چاق و زشته حالا از اون موقع که بچه بودیم مامانم اینا رو می گفت و من همیشه اون دوران متناسب بودم ولی می گفت پاهات چاقه جوراب کلفت بپوش پاهات لاغر تر نشون می ده همش از این حرف‌ها می زد دیگه من واقعا این باورم شده بود حتی توی خونمون هم من امکان نداشت دامن بپوشم همیشه شلوار بعد هم یادمه همیشه هم می گفت شلوار جین ما رو چاق نشون می ده ولی دامن بلند خوبه . به حدی که من تا شروع دوره هنوز این باور با هام بود ولی خیلی کم رنگ تر شده خدا رو شکر و تونستم چند بار اون مدل لباسهایی که دوست دارم و بپوشم که تا حالا حتی موقعی هم که متناسب بودم نپوشیده بودم و عکس هم از خودم گرفتم و لذت بردم چون همیشه هم وقتی رژیم می گرفتم یا ورزش هیچ وقت پاهام خیلی لاغر نمی شد به خاطر همین باوره بود فکر می کردم این طبیعیه دیگه من هیکلم اینجوریه .

      خدا رو شکر که الان دیگه اینطوری نیست .

      مثلا من عصرها میام تو اشپزخونه می شینم و این تمریناتم و انجام می دم هی شیطونه گول می زنه که یه چیزی بخورم ولی می گم حالا بزار کارامو بکنم.

      امروز اتفاقا رفته بودیم پیاده روی با دوستم و قرار شد بعدش بریم ناهار بخوریم سمبوسه و فلافل اینا سفارش دادیم هی اون می گفت بخور تو که هیچی نخوردی ولی من به اندازه خوردم و لذت بردم حالا می خوام الان که تو خونه ام یاد بگیرم درست کنم ایشالله.

      استاد اگه می شه دستور فلافل و سمبوسه و بزارین تو سایت لطفا !

      این تمرین میل ندارم هم در مواقعی که پرخوری حساب می شه یاداوری خوبی بود که انجام بدیم ایشالله.

      این ماه رمضان هم که آدم انقدر ذهنش تغییر می کنه هم خیلی جالبه و اصلا آدم گشنش نمی شه چون مواقع دیگه آدم احساس گرسنگی می کنه .

      مثلا اوایل دوره من خیلی زود به زود گرسنم می شد ولی الان خیلی فرق کرده .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1400/08/01 13:11
      مدت عضویت: 1390 روز
      امتیاز کاربر: 6312 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,085 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست. 💖💖💖

      سلام به دوستان هم مسیرم 🙋

       مسیر لاغری من : گام سی و چهار  (عادت‌های چاق کننده ) 🌹

      لاغر شدن با روش قدرت ذهن نیاز به باور کردن داره که خیلی از افراد نمیتون باور کنند که میشه با قدرت ذهن لاغر شد چون اطلاعی از قدرت ذهن ندارند خب بیاییم این موضوع رو این جوری واسه خودمون جا بندازیم وقتی که افراد چاق و لاغر مواد غذایی مصرفی شون تقریباً مشابه همدیگه ست تازه چه بسا که افراد لاغر بدون ترس غذاهای چرب و چیلی تر بیشتری می‌خورند در صورتیکه افراد چاق از ترس چاق تر نشدن اکثریت جرات خوردن غذاهای چرب و شیرین و ندارند و اگرم بخوان بخورن به مقدار خیلی کم مصرف میکنن پس چه اتفاقی میوفته که افراد لاغر همچنان متناسب میمونن ولی افراد چاق هر روز چاق تر میشن این نشون می‌ده که یک نیرویی در ما وجود داره که باعث میشه ما هر روز چاق تر بشیم در صورتیکه همین نیرو در افراد لاغرم وجود داره که باعث میشه اونا متناسب باشد این نیرو همون نیروی ذهن پس اختلاف در فرمول های موجود در ذهن فرد چاق و لاغر  خداوند این نیرو ، رو به همه بنده هاش به صورت یکسان بخشیده و اگر کسی در شرایط نا دلخواه زندگی میکنه بخاطر فرمول های نادرستیه که در ذهنش ذخیره کرده و مقصر خودشه بنابراین ما میتونیم با همین ذهنی که چاق شدیم دوباره با اصلاح فرمول‌ها مون لاغر بشیم .🌹

      من خودم دلایل زیادی واسه چاق بودنم داشتم که ارث و ژنتیک مهم ترین دلیلم بود 

      دلایل چاقی من  ارث و ژنتیک  ، ازدواج ، بارداری و زایمان و شیر دهی ، رد شدن از سن سی سال  ، سزارین  ، خوردن حجم زیادی از غذاها در وعده های اصلی ، خوردن زیاد بستنی ،چیپس ، پفک ، خوردن زیاد چای با چیزهای شیرین ، خوردن اضافه غذای بچه ها برای جلوگیری از اسراف ، اشتهای زیاد ، تند غذا خوردن ، شب دیر خوابیدن و صبح دیر بیدار شدن ، تحرک نداشتن ، برنامه منظم نداشتن برای ورزش و پیاده روی ، تحرک نداشتن ، خواب زیاد بعدازظهر ، خوردن دو مرتبه شام ، داشتن حرص و ولع نسبت به مواد غذایی ……وای خدای من یک لحظه ترسیدم من چقدر دلایل برای چاقی خودم داشتم که موقع نوشتن پشت سرهم به ذهنم میومدن  که این دو بار شام خوردن برای اولین بار که به ذهنم رسید یادمه اون زمان که چاق بودم همیشه دوبار شام می‌خوردم یک بار وعده اصلی یک بارم آخر شب دوباره مفصل شام می‌خوردم الان که دارم می‌نویسم این فرمول‌ اشتباه و از ذهنم بیرون کشیدم که چون فکر میکردم که چاقی در خونواده ما طبیعیه پس اشکال نداره که دوبار شام بخورم و همین جا اصلاحش میکنم که البته من هر روز این جمله رو با خودم تکرار می‌کنم که داشتن اضافه وزن و چاقی برای من طبیعی نیست و طبیعی اینه که جسم من متناسب و لاغر و زیبا و بدون اضافه وزن باشه . که حالا دوباره این فرمول و جایگزین فرمول اشتباه ذهنم میکنم و این قدر تکرار میکنم (داشتن اضافه وزن و چاقی برای جسم من طبیعی نیست ، لاغری و تناسب اندام داشتن برای جسم من طبیعی و عادیه) تا ملکه ذهنم بشه واین فرمول صحیح در ذهنم نهادینه بشه .

      چاقی محصول عادت‌های ماست . عادت‌ها چیند؟ عادت‌ها یک سری رفتارهایی هستند که هر روز ، هر روز ، هر روز  تکرار میشن و باید بدونیم که یک عادت به هیچ وجه ما رو چاق نمیکنه یعنی اگر یک فرد چاق یک رفتار ، یا دو رفتار و یا حتی سه رفتار اشتباه داشته باشه بازم به این حد از چاقی نمی‌رسه .یک فرد متناسب یک سری عادت‌های رفتاری داره که هر روز اونا رو تکرار میکنه که در نتیجه باعث تناسب اندام اون فرد میشه ، یک فرد چاق هم یک سری عادت‌های رفتاری داره که هر روز اونا رو تکرار میکنه که در نتیجه باعث چاقی و اضافه وزن اون فرد میشه  و اختلاف بین افراد متناسب با افراد چاق بخاطر تفاوت در تکرار عادت‌های اوناست . خیلی از افراد چاق فکر می کنند که اضافه وزن شون بخاطر مصرف تنوع مواد غذایی شونه در حالی که افراد متناسب هم دارند از همین تنوع غذایی استفاده میکنند پس مقدار و تنوع غذایی مهم نیست تفاوت در عادتهاست . اصلا عادت چه طور به وجود میاد . 

      عادت یک فکر ساده ست که در ذهن مون مرور می‌کنیم و بعد دستور اجرا کردنش از مغز مون صادر میشه و بعد ما به صورت رفتار از خودمون واکنش نشون میدیم و این رفتار  هر روز  تکرار میشه ، تکرار میشه ، تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت . عادت‌ ها از باورهای ما نشأت می‌گیرند به این صورت که اگر ما چیزی رو باور کنیم خود به خود در ما عادت‌ هایی شکل میگیره که وضعیت ما رو هم سو با باور مون کنه من باور که هیچ ایمان قلبی داشتم که چاقی من ارثی و ژنتیکیه و مطمئن بودم که چاقی من بعد از ازدواج شروع میشه چون این جمله رو به کرات از خونواده و اقوام شنیده بودم که چاقی در خونواده ما ارثی و بعد از ازدواج همه دخترها و پسرها مون چاق میشن و چون این موضوع و باور کرده و پذیرفته بودم که بعد از ازدواج طبیعی که چاق باشم و الگو هم بی نهایت دیده بودم برام قشنگ جا افتاده بود و در فامیل ما تقریباً همه دختر و پسرا بعد از ازدواج چاق میشن و این موضوع برای همه یک امر کاملاً طبیعی و عادیه . و منم بعد از ازدواج شروع به چاق شدن کردم و یواش یواش عادت های نادرست غذایی در من شکل گرفت و منی که قبل از ازدواج اصلا مربا دوست نداشتم ، یا گوشت مرغ نمی‌خوردم و از بعضی از غذاها و خوراکی ها بدم می یومد بعد از ازدواج همه چیز می‌خوردم و دیگه از هیچ چیز بدم نمی یومد و همه غذاها رو می‌خوردم . یادمه بعد از زایمان هام مادرم هر یک ساعت ، یک ساعت برام غذاهای مقوی آماده میکرد و با حجم زیاد برام میکشید و اصرار می‌کرد که تا آخرش بخورم و می‌گفت چون من زایمان کردم وو بچه شیر می دم باید به اندازه‌ی دو نفر غذا بخورم  و جالبه که منم تند تند گرسنه میشدم و هر ساعت برای خوردن میل داشتم تا جایی که به مرز ۹۰ کیلو رسیدم و این فاجعه بود و این اواخر خیلی ریزه خواری میکردم ، منی که وقتی مجرد بودم اصلا علاقه ای به خوردن چای نداشتم بعد از ازدواج باید مرتب چای کنارم بود اونم با کلی چیزهای شیرین و مرتب تو آشپز خونه که مشغول آشپزی بودم برای خودم چای می‌ریختم و می‌خوردم و تا زمان اومدن همسرم از سر کار کلی تنقلات و میوه می‌خوردم موقع ناهارم باز کلی واسه خودم غذا می‌کشیدم  یا زمانی که تو خونه بستنی بود برای خودم همیشه بیشتر از بقیه می‌ریختم ویا زمانی که بچه هام خوراکی می‌خوردند منم همیشه کنارشون شریک میشدم و چه بسا که بیشتر از اونا می‌خوردم …..و روز به روز هم چاق تر میشدم البته نه اینکه کاری برای لاغر شدن انجام ندم نه با وجود این عادت‌های نادرست که البته الان میگم نادرست اون زمان از نظر من کاملا صحیح و طبیعی بودند من همیشه از چاقیم متنفر بودم و به دنبال راهی برای خلاصی از چاقیم بودم و از انواع و اقسام روشها برای رسیدن به لاغری استفاده میکردم ولی هیچ وقت نتیجه دلخواه مو نمیگرفتم و این اواخر که دیگه بریده بودم با خودم میگفتم ول کن بابا چی کار کنم چاقی تو خونمه با ارث که نمیتونم بجنگم و فکر میکردم که خدا خواسته که چاق باشم چون زیاد شنیده بودم که خدا همه رو یک شکل خلق نکرده یکی و چاق ،یکی و لاغر ، یکی و سیاه ، یکی و سفید ، یکی و فقیر ، یکی و ثروت مند ……و فکر میکردم که من قسمتم اینه که چاق باشم و با خودم میگفتم که نهایتاً به اندازه مادرم چاق میشم و پذیرفتن این موضوع خیلی اذیتم میکرد.😒🥺

       تا اینکه به این مسیر زیبا🛤️ هدایت شدم .از زمانی که به این مسیر زیبا 🛤️هدایت شدم قشنگ ترین احساسات و تجربه کردم . کلی عادت‌های غذایی زیبا و جدید در من به وجود اومده . حس دریافت پیغام سیری و گرسنگی که دیگه دلنشین ترین حس در دنیاست که من حاضر نیستم این حس و با هیچ چیز در دنیا عوض کنم . به آرامش رسیدم ، در طول روز بیشتر احساس سیری دارم تا گرسنگی ، احساس میکنم دارم دوباره عادت‌ها و رفتارهای درست غذایی دوران مجردی مو به دست میارم ، الان درست مثل همون دوران وسواسی شدم و دیگه هر چیزی و نمی‌خورم البته که باز بعضی از روزا فرمول های چاقیم بالا میاد باز یک رفتارهایی دارم که دوست ندارم ولی نا امید نمیشم و مسیر و رها نمی‌کنم چون متوجه هستم که ممکنه باز ذهنم ویروسی شده باشه  و باید ویروس یابی بشه و سعی میکنم که اون فرمول نادرست و شناسایی کنم و فرمول درست و جایگزین کنم و خوبیه این مسیر همینه که تلاش ذهنیه و فشاری روی جسم نیست و همین باعث میشه که آدم به آرامش درونی برسه و از مسیر خارج نشه برای من که این طور بوده 👏👏👏👏🌹🌹🌹

      نقش عادت ها به این شکل به وجود میاد . اگه ما خودمون و به سه قسمت تقسیم کنیم میشه باور ،عادت و جسم حالا باور ها چه طور به وجود میان ؟  حرف هایی که ما از خونواده ، جامعه ، مدرسه ،دوستان …شنیدیم و به شکل های مختلف به مغز مون رسیدن و ما به اونا فکر کردیم و در ذهن مون مرور شون کردیم و با دیگران و در مورد شون صحبت کردیم و پذیرفتیم و تبدیل شدن به باورهای ما و زمانی که باورها به وجود آمدن عادت‌ ها شکل می گیرن و ذهن ناخودآگاه وارد عمل میشه و ذهن ناخودآگاه عادت‌هایی رو در ما به وجود میاره که در نهایت جسم ما هم سو بشه با باورهای ما یعنی باور ، عادت و جسم هرسه باید باهم در یک ردیف و هم سو با هم باشند .یعنی نمیشه که باورت این باشه که بعد از ازدواج چاق میشی ولی بعد از ازدواج هم چنان متناسب باشی ..

      خب حالا باید اول باور ها مونو تغییر بدیم تا عادت ها مون تغییر کنند و بعد جسم مون هم خود به خود تغییر میکنه  یعنی لاغری باید از ذهن شروع بشه به این صورت که اول باید فرمول‌های نادرست شناسایی و فرمول های درست جایگزین شون بشن و بعد تغییر در رفتار و عادت‌ها مون به وجود میاد در غیر این صورت امکان نداره که لاغر شدن برای همیشه صورت بگیره و در این روش همین کار و انجام می دیم یعنی نتیجه در مرحله آخر اتفاق میوفته بر خلاف روش های دیگه که اول میرن سراغ نتیجه و چون هیچ فکری برای تغییر باور ها و رفتار و عادت‌ها صورت نگرفته و فقط تمرکز روی نتیجه ست ، بنابراین جسم تحت فشار قرار میگیره و در اون مدت زمان استفاده از اون روش چون یک سری از عادت ها و رفتار ها به اجبار و فشار انجام نمیشه در نتیجه مقداری از وزن کم میشه و فرد خوشحاله ولی افسوس که مدت زمان این شادی خیلی کوتاه و به محض رها کردن اون روش اون مقدار کاهش وزن از بین میره و دوباره برگشت چاقی و اضافه وزن و روز از نو روزی از نو .

      در این روش خبری از رنج گرسنگی و فشار و محدودیت ، رژیم های سخت ، قرص ، دمنوش های تلخ ، عرقیات بدمزه ،ورزش ، پیاده روی ، گن های تنگ…….نیست به اندازه ای که باورهات تغییر کنه به همون اندازه نتیجه در جسمت تغییر می‌کنه پس وقتی که باور هامون تغییر کردن عادت ها مون تغییر میکن و زمانی که عادت‌ ها مون تغییر کردن جسم مون هم تغییر می‌کنه این کار اصلا زوری نیست و به تصمیم هم نیست چون عادت ها رو ما به وجود نیاوردیم که حالا بخواییم تصمیم بگیریم که عادت ها مونو کنار بزاریم در این روش با استفاده از محتوای آموزشی عادت‌های چاق کننده خود به خود از بین میرن و عادت‌ های جدید و لاغر کننده جایگزین شون میشن و ودر نهایت تغییر جسمی صورت میگیره و کسی نتیجه می‌گیره و لذت و احساس خوب نصیبش میشه که در مسیر باشه و ادامه بده و درک درستی از این روش و مسیر داشته باشه به توانمندی خودش و درست بودن این روش ایمان و باور داشته باشه .🌹🌹

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اگه راه شو بلد باشیم .🌹

      با تشکر از زحمات استاد گرامی.🙏🙏🙏🌹🌹🌹

      با آرزوی بهترین ها برای خودم و همه دوستان.🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
        1400/10/22 10:25
        مدت عضویت: 1307 روز
        امتیاز کاربر: 268 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 8 کلمه

        درود بر شما دوست خوبی عالی بود.موفق باشی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mzt.zahra.malakouti.ir
      1400/07/29 12:10
      مدت عضویت: 1628 روز
      امتیاز کاربر: 1610 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      به نام خدا 

      شاید خیلی خنده دار باشه اگه بگم احساس می کنم تازه امروز و با این فایل معنای لاغری با ذهن رو درست متوجه شدم.چاقی محصول عادتهای ماست. عادتهای ما رو باورهای ما میسازه .باورهای ما حرف های پدر ،مادر، اطرافیان، رسانه ،فضای مجازی ، شنیدن و دیدن این اطلاعات هستند.در برابر اطلاعات چاقی افراد دو برخورد دارند بعضی این حرف‌ها و اطلاعات رو رد می کنند و قبول ندارند و بعضی دیگه این حرف‌ها و اطلاعات رو قبول می‌کنند و بر اثر تکرار میشه باور اونها .مثلا اونها قبول می‌کنند که چاقی ارثیه و این یک باور میشه. مرحله بعد ذهن ناخودآگاه ما ،که همیشه سعی میکنه ما رو به باورهامون برسونه و فرقی نداره باورهای ما چی باشه .ذهن ناخودآگاه ما به وسیله عادت ها ما رو به باورهامون میرسونه. پس در ما عادت هایی متناسب با باورهامون شکل می‌گیره و تکرار این عادت‌ها کم‌کم جسم ما رو شبیه باورمون میکنه و حالا میفهمم که من همه همیشه می‌گفتم من خیلی زیاد غذا میخورم من خیلی پر خورم در شرایطی که می دیدم همسرم و پسرام خیلی بیشتر از من غذا می‌خوردند و هر سه کاملا متناسب هستند ولی من کمتر غذا می خوردم ولی باورم این بود که پرخورم و زیاد غذا میخورم و چاق می‌شم و یا قبلا موقع رژیم ها همیشه میگفتم من اگه گشنگی بکشم سرم درد میگیره و میگرنم میگیره ولی توی ماه روزه فقط دو سه روز اول سردرد داشتم و بعداً خیلی برام عادی می شد باورهای من اشتباه بود و برای من عادت های اشتباه رو ساخته بود که نتیجه اون جسم من بود و حالا قراره توی این دوره ها  اطلاعات و آگاهی‌هایی به ما برسه که ما می‌تونیم متناسب بشیم و اون رو باور کنیم و بعد ذهن ناخودآگاه ما، رفتار ما و عادت‌های ما رو تغییر بده و با تغییر عادت ها در نهایت جسم ما هم تغییر میکنه.به همین راحتی و سادگی 😊

      ما به هرچی باور کنیم میرسیم💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار kouroshzamany95@gmail.com
      1400/07/20 13:27
      مدت عضویت: 1197 روز
      امتیاز کاربر: 1950 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 367 کلمه

      به نام خدای مهربانم 

      با سلام خدمت همه دوستان و همراهان و استاد عزیز 

      استاد من الان حدود دوماهی هست که با سایت تناسب فکری آشنا شدم و انصافا زندگیم تغییر کرده طرز فکرم دگرگون شده و دیدم نصبت به جهان خیلی باز شده  

      درمورد لاغری هم کلا افکارم عوض شده و و حتی خیلی از رفتارهام هم عوض شده 

      چندروز پیش حالم بد بود چون با وجود تمام کارهایی که در حال انجامش بودم :فایل گوش میدادم تمرین انجام میدادم تو کل روز در حال فکر بودم به خودم گوشزد میکردم و خودم و تشویق میکردم و تمام تمرکزم این مدت روی فایلهای لاغری وتغییر زندگی بود ولی فهمیدم یه جای کارم میلنگه 

      چاقتر شدم اونم نه کم 

      خواهرم که دیرتر این مسیرو شروع کرد الان خیلی لاغرتر شده و من اون و میدیدم و حرفهای دیگران نصبت به خودم حالم و بد میکرد 

      نه اینکه به این مسیر شک کنم نه 

      به کار خودم که کجای کارم اشتباهه و برگشتم از فایلهای قبل دوباره مرور کردم ولی فایده ای نداشت و من همچنان سردرگم بودم و حتی فایل که گوش میدادم از ناراحتی و سردر گمی سردرد میگرفتم 

      ولی گفتم انقدر ادامه میدم تا حالم بهتر بشه و وقتی حالم خوب شد بالاخره موفق خواهم شد 

      امروز یه چیزی فهمیدم اینکه من مطالب و گوش میدادم و بدون اینکه فرمانی از مغزم صادر بشه یه سری کارهارو اجبارا و از روی تقلید میخواستم انجام بدم مثل زود سیر شدن و این من و در حین غذا خوردن از خوردن میترسوند و بعدش هم باعث ناراحتی من میشد که چرا من نمیتونم  و اینکه فهمیدم برای لاغری با ذهن من فقط به کارهای خودم تکیه کردم مدام فایلهای قبل و مرور میکردم و نوت برداری میکردم که کاری از قلم نیفته ولی فکر کنم اشتباه بود و من باید به طبیعت منکه لاغری هست توجه بیشتری میکردم و مسیر رو با اطمینان پیش میرفتم و این برگشتنها و تکرارهای زیادی یعنی اینکه من میخواستم با اعمال خودم لاغر بشم نه با قدرت ذهن و به کمک طبیعت و اراده خدا 

      من امروز حس کردم منیت من زیاده و بیشتر به کارهای خودم تکیه میکنم و این باید یکم کمرنگ بشه و راحت تر باشم تا لاغر بشم

      استاد میشه بهم بگید که درکم درست بوده یا نه 

      سپاسگذارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 10 کلمه

        سلام و درود
        اگه الان احساست بهتر شده حتما درست بوده

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marzieh753@gmail.com
      1400/07/18 12:48
      مدت عضویت: 1223 روز
      امتیاز کاربر: 6512 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,064 کلمه

      سلام به همه دوستان همراه! برای اینکه در مسیر لاغری راحت تر به نتیجه برسیم باید ابتدا عادت های چاق کننده خودمان را بشناسیم. این عادت‌ها مجموعه رفتاری هستند که به واسطه افکار چاق کننده ای که در ما وجود داشته، شکل گرفته است و در اثر تکرار مداوم آن عادت ها، بدن ما اکنون به این صورت درآمده است. ((چاقی محصول عادت های چاق کننده ما است)). این رفتارها را به صورت ناخودآگاه و برای مدت طولانی انجام داده ایم و تنوع این عادتها بسیار زیاد است و قطعاً بیش از یک رفتار را تکرار کردیم که اکنون بدن ما به این شکل درآمده است. ذهن همه انسانها چه متناسب چه چاق دقیقا یکسان است. اما این عادت های رفتاری آنها است که باعث تفاوت در جسم افراد می‌شود. ما فرمول های چاق کننده را برای ذهن ارسال کردیم و بر اثر تکرار مداوم، به عادت رفتاری ما تبدیل شده است. این عادت ها بر اساس انتظار ما از چاقی شکل می‌گیرد. ابتدا افکار و فرمول های چاق کننده را به ذهنمان می فرستیم سپس آنها به تصاویر ذهنی ما تبدیل می‌شوند و بعد از شکل گیری این تصاویر ذهنی چاق کننده در ذهن، از خودمان انتظار چاق شدن داریم و چون انتظارش را داریم، رفتارهای بروز می‌دهین و مدام آنها را تکرار می‌کنیم که به عادت ذهنی ما تبدیل می‌شوند. ما با هیچ تلاش فیزیکی قادر به تغییر این تصاویر ذهنی چاق و عادت های چاق کننده نیستیم. مواد غذایی و میزان و تنوع آنها ربطی به چاق شدن ما نداشته اند، بلکه نوع رفتار و انتظار ما از آنها باعث چاقی ما شده است. تمام چیزهایی که از کودکی در مورد چاقی شنیده‌ایم، نمونه‌هایی که مشاهده کرده‌ایم، باعث شده یکسری فرمول ها در ذهن ما شکل بگیرد و بر اساس همان فرمولها، از خودمان انتظار چاق شدن داشته ایم و رفتارهایمان هم بر همین اساس صورت گرفته است و با تکرار کردن این رفتارها به شرایط کنونی که همان چاقب است، رسیده‌ایم. با تکرار زیاد این عادت‌ها آنها را به باور تبدیل کرده ایم. کلاً دو نوع باور وجود دارد: باور محدود کننده و باور قدرت دهنده. 

      مسلما اگر باور کنیم چاقی به علت مصرف زیاد مواد غذایی بوده و در ذهنمان لاغر شدن را مساوی تغییر در مصرف غذایی بدانیم در واقع تمرکز خود را از ذهن بر روی مواد‌غذایی معطوف می‌کنیم که این  نه تنها به ما کمکی در مسیر لاغری نمی کند بلکه خودش نشان دهنده این است که ما همچنان در مسیر چاقی قرار داریم. 

      هیچ انسان متناسبی، لاغر بودنش را به خاطر کم مصرف کردن مواد غذایی نمی‌داند. از نظر افراد متناسب غذا صرفا وسیله برای رفع نیاز بدن است. ما هم باید باورهایمان را بر اساس باورهای افراد لاغر اصلاح کنیم تا بعد رفتارهایمان هم مثل رفتارهای آنها بشود و به دنبال آن عادت هایمان هم به شکل عادت های آنها در بیاید. اصلا اگر بخواهیم انصافاً قضاوت کنیم مگر ما چقدر غذا می خوریم؟ تمام ساعتهای خوردنمان را اگر جمع کنیم به زور یک ساعت می‌شود. چرا باید ۲۳ ساعت دیگر از روز ذهنمان درگیر همان یک ساعت باشد؟ مگر ما چه کار اشتباهی انجام میدهیم؟ جز اینکه زمان گرسنگی غذا میخوریم و زمان سیری چیزی نمی خوریم؟ 

      به جای تاکید بر روی عادت های چاق کننده و پر و بال دادن به باور و انتظار چاقی، در خودمان شور و اشتیاق لاغرشدن ایجاد کنیم و برای خودمان باورهای قدرت دهنده بسازیم تا به صورت ناخودآگاه توجه مان از زیاد مصرف کردن مواد غذایی برداشته شود. 

      برای خودمان باورهای جدید بسازیم مثل اینکه:

       من هر چیزی بخورم چاق نمی شوم

       بدن من چربی جذب نمی‌کند

       سوخت و ساز بدنم بسیار بالاست و خودش چربی های اضافه را می سوزاند 

       ما خانوادگی متناسب هستیم

       خوردن فقط برای رفع نیاز بدن است 

      من بیشتر از بقیه غذا نمی خورم

       غذاها قدرت چاق کنندگی ندارند 

      من در هر شرایطی حالم خوب است و نیازی به غذاخوردن برای احساس بهتر ندارم

       همانطور که با قدرت ذهن و ساخت عادت های چاق کننده اکنون به چاقی رسیده ایم می توانیم با همان قدرت ذهن هم به لاغری برسیم. البته خیلیها نمی توانند این را باور کنند چون همیشه لاغری را مساوی با رنج و سختی می دانند و عوامل بیرونی را به عنوان عامل چاق شدن‌شان پذیرفته اند. درحالی که فقط به خاطر سبک زندگی و عادت هایی که داشته اند به اینجا رسیده اند و نمی‌توانند قبول کنند که چاقی حاصل تکرار یک سری عادت های اشتباه است. البته یک یا دو رفتار اشتباه به چاقی ختم نمی‌شود و قطعاً یکسری عادت ها باید باشد تا  در نتیجه اش به این حجم از چاقی رسید. بستگی به نوع عادت ها، به نتایج متفاوتی می‌رسیم. 

      عادتهای خوب هم وجود دارند که می توانند ما را به موفقیت در تناسب اندام یا سایر جنبه های زندگی برسانند. 

      همه عادت ‌های ما انتخابی نیست بلکه بر اساس دیده‌ها و شنیده‌هایمان از زمان کودکی در ما به وجود آمده اند و ما هم به مرور زمان خودمان به این عادت های اشتباه اضافه کرده ایم. ما هر چیزی را که باور کرده باشیم، خود به خود عادت های در ما شکل گرفته که ما را به همان باور برساند. 

      اگر ما خودمان را ۳ قسمت فرض کنیم شامل باور، عادت و جسم می شویم. باورها را ما به وجود نیاورده ایم. از طریق اطرافیان و جامعه به ما القا شده است و بعد ذهن به صورت ناخودآگاه، عادت‌هایی در ما به وجود می‌آورد که جسم ما را با باورهایمان یکی کند. پس عادت‌ها رابط بین باور و جسم هستند. ما تنها کاری که باید بکنیم این است که بخش باورها را تغییر دهیم، مابقی به صورت ناخودآگاه تغییر می کند. بنابراین به عنوان تمرین از امروز سعی می کنم که وقتی بدنم نیاز ندارد اگر چیزی به من تعارف کنند، بگویم میل ندارم. البته در طی این مدت که گام به گام در مسیر لاغری پیش می روم به نحوی این کار را انجام داده ام. 

      مورد دوم اینکه عادت های غذایی خودم را شناسایی کنم. در این مدت هرجا ولع غذایی داشتم و نسبت به خوردن چیزی حریص بودم، آن را شناسایی کنم. ولی دیروز یک لحظه درب یخچال را که باز کردم یک تیکه پیتزا باقی مانده بود و من آن را برداشتم و خوردم و بعد به خودم گفتم اصلاً قبل از برداشتن آن فکر نکردی و نیازی به خوردن آن هم نداشتی ولی باز هم بر طبق عادت های قبل رفتار کردی. بنابراین باید به همین صورت جاهای که هنوز مشکل دارم را شناسایی کنم و بعد آنها را اصلاح کنم تا ملکه ذهنم بشوند. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tahere.norani
      1400/06/24 19:17
      مدت عضویت: 1494 روز
      امتیاز کاربر: 655 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 298 کلمه

      به نام خدا
      سلام استاد عزیز و خوبم، من ازتون سوال داشتم و واقعا امیدوارم پاسخم رو دریافت کنم، راستش من یک مدت با ورزش و تا حدی رژیم مقداری از وزنم رو کم کردم ولی به دلیل سختی اینکارا و کمک خواستن خالصانه از خدا به سایت شما هدایت شدم و متوجه شدم باور های من و انتظار من از خودم چاقی و اضافه وزن است بعد از مدتها بودن در سایت شما و کمتر شدن ترس از خوردن و ایجاد حس خوب و لیاقت لاغر شدن در خودم و ایجاد اعتماد به نفس و راحت شدن با خودم مدام متوجه میشدم که من دارم وزن اضافه میکنم ولی همیشه سعی میکردم نادیده اش بگیرم و روی حال خوبم تمرکز کنم، در این بین بسیاری از رفتار گذشته ام تغییر کرد مثل حرص و ولع در خوردن، که خیلی کمتر شد یا توانایی نه گفتن و حتی من میل ندارم و همچنین ارامشم در خوردن و اعتماد به خودم همه ی اینها برای من خیلی شیرین است ولی احساس تنگ شدن لباس ها و در اخر که برای واکسن شش سالگی پسرم مجبور شدم روی وزنه برم متوجه شدم که حدود پنج شش کیلو اضافه کردم و دیگه واقعا نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و احساس خشم و عصبانیت و ناامیدی بر من چیره شد واقعا نمیدونم باید چکار کنم انتظار من الان لاغر شدن و بهبود و بهتر شدن بود ولی نتیجه من رو ترساند گاهی صدای ضعیفی ته قلبم این نوید رو میده که نترس و ادامه بدهم ولی با خودم میگم اگه چاقتر بشم چی؟ و خیلی میترسم چون چاق که شدم از طرفی مطمئنم که راههای دیگه جواب نمیده چون امتحانشون کردم و جز درگیری با خودم و عصبی شدن نتیجه ای نداشته. با تمام وجودم منتظر راهنمایی شما هستم، لطفا راهنماییم کنید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 179 کلمه

        سلام و درود
        برای یادگیری اصولی و گام به گام لاغری با ذهن باید دوره ورود به سرزمین لاغرها رو تهیه کنید و هر روز یک قدم طبق برنامه ریزی انجام شده بردارید
        لاغری با ذهن چیزی نیست که بشه با چندتا سوال و جواب در انجامش به مهارت برسیم
        نیاز به آموزش منظم و انجام تمریناتی است که در دوره ورود به سرزمین لاغرها مفصل درباره اش توضیح داده شده.
        درمورد چاق تر شدن کاملا طبیعی است
        انتظار اینکه از روزی که با سایت تناسب فکری آشنا شدی روند لاغری شما شروع بشه اشتباهه
        نکته مهم رو خودت اشاره کردی
        از رفتارت راضی هست
        قبلا از رفتارت راضی نبودی و چاق تر می شدی
        الان از رفتار و عملکردت راضی هستی و بازم چاق تر شدی
        باید ادامه بدی
        جسم شما تحت کنترل ذهن و عملکرد شماست
        شما تازه شروع کردی و نیاز به استمرار داری
        بالاخره فکر کنید چند ساله ذهن شما با افکار چاق برنامه ریزی شده
        درسته شما در حال یادگیری و به کارگیری آموزش ها هستید ولی ذهن شما متوقف نشده که
        اون داره بر اساس فرمول های قبلی ادامه میده
        ولی به مرور جهتش تغییر میکنه
        ادامه بدید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار tahere.norani
          1400/06/24 23:48
          مدت عضویت: 1494 روز
          امتیاز کاربر: 655 سطح ۲: کاربر متوسطه
          محتوای دیدگاه: 69 کلمه

          چشم استاد عزیزم حتما که ادامه میدهم، خدایی که من رو تا اینجا هدایت کرده بقیه اش هم میکنه، من که بالاخره لاغر میشم. الانم احساسم دوباره خوب شد به لطف خدا، از صمیم قلبم از شما ممنونم، ان شاالله به زودی دوره ورود به سرزمین لاغرها رو تهیه میکنم و به کمک شما به ارزویم میرسم، باید برسم بااااااید راه دیگه ای نیست. بی نهایت سپاسگزارم از شما

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/06/19 19:59
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,510 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و گرامی  و دوستان خوبم 

      من هم مدتها هست بذر اینکه میتونم بدون نیاز به هیچ  عامل بیرونی  لاغر بشم رو در ذهنم کاشتم و دارم هر روز با این فایلها آبیاریش میکنم و نگهداریش میکنم تا تنومند تر و برزگتر بشه و من  هر روز به خودم میگم من با افکار و باورها و رفتار درست به زودی به وزن دلخواهم میرسم  و من پیروز و موفق میشم ..

      من بسیار باور دارم با قدرت ذهن میشه لاغر شد و نیاز به هیچ عامل بیرونی ندارم چون در این مدت  که در سایت هستم و دارم روی خودم کار میکنم دستور های خوردن که از مغز میاد بسیار کم  شده بدون اینکه من هیچ کار خاصی کنم مثل ورزش،و رژیم و دمنوش و ..…. مقدار مصرف غذام بسیار کم شده ولی کلی افراد در اطراف من هست که باور دارن  عوامل بیرونی در چاقی اونها دخالت دارن و همچنین خودم در گذشته ی خودم بسیار این  فکر   رو داشتم اما چون  در دوره  یکی یکی اونها رو نقض کردم دیگه هیچ مانعی بر سر راه جسمم برای رسیدن به تناسب اندام  ندارم و میگم همین ذهنی که من رو چاق کرده حالا هم میتونه من رو لاغر کنه .

      چرا من چاق  شدم ؟؟اگر تازه وارد سایت شده بودم میگفتم چون ازدواج کردم و یا زایمان داشتم و یا   چون اشتهام  زیاده  و کم تحرکی دارم  و  یا خوردن غذاهای چرب باعث چاقی من شده  و کم کاری تیرویید و خوردن قرص هورمونی باعث چاقی من شده  ولی حالا که مدتها هست در سایتم یکی به یکی اونها رو،طبق آموزشها  نقض کردم  و فقط خودم موندم و چاقی .و مسولیت چاقی خودم رو قبول کردم که خودم باعث چاقی خودم شدم و این چاقی من  از روی هوا که نیومده قطعا یه طرز فکر و رفتاری داشتم و سبک زندگی داشتم که به این شرایط در اومدم .

      چاقی محصول عادتهای ما هست ، عادت رفتاری هست که هر روز داره تکرار میشه و یک رفتار اشتباه نیست که ما رو چاق کرده  مجموعه ای از یک سری رفتارهای اشتباه هست که  من رو چاق کرده  و یکی و یا دو رفتار  تکراری اشتباه آدم رو چاق نمیکنه .

      تفاوت افراد چاق و لاغر تفاوت در عادتهای اونها هست بعضی ها  فکر میکنن تفاوت چاقها و لاغرها در نوع مواد غدایی و یا میزان خوردن مواد غدایی و تنوع اونها  هست اما اینها مهم نیست و  فقط تفاوت در عادتهای اونها هست و این عادت چیزی نیست بجز تکرار  یک رفتار .

      افراد چاق خیلی راحت از هم عادت های زشت  رو یاد میگیرن و به عادتهای خودشون اضافه میکنن من خودم وقتی کنار .فرد چاقی باشم که همش حرفش،در مورد خوردن هست که چی خوبه چطور پخته بشه خوبه و یا ….. سریع بحث رو عوض میکنم و یا از پیش اون فرد میرم چون میدونم این حرفها  روی خوردن  من هم تاثیر گذار خواهند بود . 

      یک فکر وقتی تکرار میشه ،میشه عادت  .اگر چیزی رو باور کنی خود به خود در شما رفتاری شکل میگیره که وضعیت شما رو مطابق به باور شما کنه منی که بارها شنیده بودم ما خانوادگی اشتهای خوبی داریم و این در  خانواده ی ما نهادینه هست یواش یواش عادتهایی در من شکل گرفت  که وضعیت من رو ربط داد به اون باورم در واقع عادت رابط بین باور و جسم هست .

      باور رو به شکلهای مختلف  از طریق خانواده و جامعه و اطرافیان و …به ما گفتن و با بارها تکرار کردن دیدن  و شنیدن  چیزی اون در ما شده باور و ما اون رو قبول کردیم و ما هر باوری در مورد جسممون داریم سریع جسم ما به همون شکل در میاد مثلا من بارها شنیدم قرص تیرویید من رو چاق میکنه  حالا هر چقدر ورزش میکردم و نمیخوردم فایده ای نداشت و من هر روز شاهد چاقی بیشتر در جسمم بودم .و یا بارها به من گفته بودن این قرص هورمونی که تو میخوری چه بخواهی جه نخواهی چاق میشی و من دیگه این رو باور کرده بودم چون از چند پزشک متخصص و کارشناس تغدیه  همزمان شنیده بودم و واقعا روند چاقی من خیلی سریعتر شده بودم ولی از وقتی وارد سایت شدم  و این باورهای غلطم رو نقض کردم   و به جای اونها باورهای  درست جایگزین کردمو برای من  نتیجه فرق کرد  چون خیلی از افراد رو  می دیدم  با وجود خوردن همین دارو ها بسیار لاغر و متناسب هستن و این نشون میده اون افراد باور نکردن که این داروها باعث چاقی اونها میشه و هیچ مشکلی ندارن و حتی خودم با وجود خوردن همین دو دارو   در این مدتی که در سایتم تونستم از این طریق کلی وزن کم کنم پس این داروها رو مانعی برای تناسب نمیدونم و اصلا دیگه همچین چیزی رو باور ندارم حتی اگر تمام پزشکان دنیا بگن  اره اینطور هست من ذره ای به مسیرم  شک‌ نمیکنم .

      به قول استاد باید از بالا به پایین لاغر بشیم (اول ذهن بعد جسم ) همانطور که از بالا به پایین چاق شدیم باید اول از ذهنمون  شروع کنیم تا نتیجه رو در جسممون  ببینیم  پس هر چقدر به جسممون فشار بیاریم در حالی که ذهنمون پر از فرمولهای چاقی هست  بی فایده هست و اون کم کردن وزن دوباره برمیگرده .

      پس هر چقدر فکر کنی که  عوامل بیرونی  در چاقی خودت دخیل هستن تو کمتر تلاش میکنی و عادتهای چاقی بیشتری در تو شکل میگیره و تو رفتارهای غلط بیشتری پیدا میکنی و  بیشتر پرخوری میکنی و عادتهای جدیدی تو پیدا میکنی که نتیجه رو برای تو رقم میزنه یعنی عادتهای تو نتیجه رو رقم میزنه .

      پس باور کن میتونی لاغر بشی  تا ببینی که  ناخود آگاه رفتارهای تو تغییر میکنه .

      به اندازه ای که باورهای تو تغییر کنه نتیجه ی تو هم تغییر میکنه .

      من خیلی عادتها داشتم مثل پرخوری و ریزه خواری و ترس از خوردن و سالها میخواستیم تغییرشون بدیم اما نشده  بود من بارها تصمیم گرفتم از فردا با چایی شیرینی نخورم اما نمیشد چون من تصمیم به ایجاد این عادتها نگرفته بودم که حالا بخواهم تصمیم بگیریم اونها رو  انجام ندم من سالها پرخوری داشتم و خیلی دلم میخواست این کار رو نکنم اما نمیشد بارها کارم به دل درد  و حالت تهوع  و حتی استفراع کردن میکشید اما نمیتونستم انجام ندم و پرخوری میکردم و بقبه میگفتن از اینه که معدت کوچیک شده هر چی بخوری بالا میاری و  و یا سنگین میشی  اما حالا بعد از بودن مدتها در سایت خیلی راحت دیگه پرخوری نمیکنم بدون اینکه خودم بخوام تصمیم خاصی بگیریم یه مثال  از خودم بزنم که  بازم خودم متوجه بشیم  چقدر تغییر  کردم و به راحتی میگم میل ندارم :

       همین دیشب من به یک مهمونی دعوت بودم که طرف خودش چاق بود و میگفت باید غدا در حد عالی و زیاد برای مهمان تهییه کنم  اونم با کیفیت و خلاصه کلی گوشت بره  ی تازه با چربی قطعه شده  برای  کباب چنجه و  گوشت دنده ی قطعه شده برای شیشلیک  در حجم بسیار زیاد  آماده کرده بود با نوشابه و دسر که بخورید شاید باورتون نشه من بدون اینکه کاری به تنوع مواد عذایی و ….. داشته باشم و  بدون ترس و دلهره و بدون  هیچ فکر عجیب و عریبی که نه من باید کم بخورم که لاعر بشم و حساب و کتاب کنم شروع به خوردن کردم اما فکر کنم ته ته خوردنم دو سیخ خالی بدون هیچ نون  و دسری بود  البته یه نصف لیوان نوشابه هم خوردم و خود به خود بدون اینکه من کاری کنم  دیگه نتونستم بخورم نتونستم حتی یک ذره بیشتر وارد بدنم کنم و تازه اینقدر سیر بودم  بعدش اینقدر برای من این غذا  سنگین بود و احساس سیری داشتم که   تا فردا ظهر مهمونی من فقط لیموترش تازه با چایی بدون  ذره ای قند  تونستم بخورم ببین  فقط لیموترش و چایی دلم میخواست بخورم  و هوس میکردم ودیگه هیچ خرما بود خربزه بود و دسر بود من نخوررم حتی  بقبه ی افراد شب هم بساط منقل و کباب کردن رو راه اندازه کردن و  بقیه ی گوشتها رو گداشتن برای کباب کردن  اما  من نتونستم یک دونه از اون گوشتها  رو بخورم و تازه از بوی اونها و دیدن اونها و خوردن افراد جلوی چشمم حتی شب اخر وقت حالم بد میشد و حالت تهوع میگرفتم  و همش میگفتم چطور اینها میخورن چرا من نمیتونم و خودم خودم تعجب کرده بودم یعنی چی ؟؟؟اینقدر فرمولهای ذهنیم تغییر کرده کاری که در گذشته محال ممکن بود انجام بدم یعنی مهمان باشم بساط کباب کردن هم باشه اونم در این حد زیاد و عالی و گوشت بره و …. باشه من فقط از ظهر تا فردای اون روز  تونستم دو سیخ برای ناهار کباب بدون نون و .. بخورم  در حالی که کلی کباب جلوی من بود واقعا موندم که اینقدر تغییر کردم ؟؟؟؟؟ولی از طرفی به خودم میگم  ببین همه چیز ذهنی  هست و من دارم روی خودم کار میکنم  اینم نتیجه اش که دستور خوردن  بیشتر  همون پرخوری کردن نمیاد به خدا با همه ی اون جمع ۲۲ نفره ی دیروز من متفاوت بودم اونها حتی بعد از ظهرم  هر چی گوشت  اضافه اومده بود  دوباره خوردن اما من لب نزدم و  نخوردم چون میل نداشتم و شب هم  دوباره کباب کردن و خوردن من حتی نمیتونستم به اونها  نگاه کنم چون هنوز از ظهر سیر سیر بودم و نمیتونستم بخورم و میل نداشتم هر چقدر جلوی من میخوردن تعریف میدادن و اصرار میکردن من نخوردم چون نخواستم چون میلی به خوردن در کار من  نبود چون دستوری نبود و بسیار بسیار لذت بردم و عالی عمل کردم و صبح هم که از خواب پا شدم نتونستم صبحانه بخورم و نیم ساعت بعد یه خوشه انگور خوردم تا ناهار ظهر تونستم یکم دوباره غدا بخورم  خدا رو شکر و سپاسگزارم که این همه عالی تغییر کردم کاری که قبلا دکتر میگفت  انجام نده کارشناس تغدیه میگفت مربی باشگاه میگفت انجام نده پرخوری نکن و  اما من انجام میدادم و نمیتونستم پرخوری نکنم و من همیشه گرسنه بودم و میل به غذا داشتم   و ….اما حالا بدون حرف هیچ کس خودم با آموزش ذهنم دیگه  انجام نمیدم و لذت میبرم و حاضرم به جرا ت بگم دیشب تنها فردی بودم که در جمع شام نخوردم و همه داشتن میخوردن و بوی کباب و دودو و منقل بود اما من نخواستم .و بی میل بودم و نخوردم چون میل نداشتم و تخریک به خوردن نشم  و زیاده روی نکردم  .

      و این تفاوت آموزش لاغری با ذهن  و بقبه روشها هست که فرد چاق براش سخته که بگه میل ندارم و اما من به راحتی دیشب در مقابل اصرار بقیه که میگفتن  بخور  به راحتی میگفتم میل ندارم  کاری که قبلا میگفتم نمیشه امکان نداره من در مقابل خوردنی بگم میل ندارم اما حالا و دیشب   این جمله روبه راحتی  میگفتم .

      باید اول فرمولهای ذهنی و باورها عوض بشه خود به خود عادتها عوض میشه  پس عادتها هماهنگ کننده ی جسم و باورها  هستن .

      من قبلا باور داشتم چون ازدواج کردم طبیعی چاق بشم 

      من قبلا باور داشتم چون زایمان کردم و دو زایمان داشتم باید چاق باشم و  طبیعی که شکمم بزرگ باشه .

      من قبلا باور داشتم چون دارو میخورم  پس طبیعی که  چاق باشم 

      چون کم کاری تیرویید دارم  پس طبیعی که  چاق باشم .

      چون اشتهام زیاده  پس طبیعی که  چاق بشم .

      چون سنم داره میره بالا ی ۳۵ سال پس طبیعی که چاق بشم .

      چون کم تحرکی دارم  طبیعی که چاق میشم .

      چون مواد عدایی چرب میخورم  طبیعی که چاق بشم .

      چون هله هوله میخورم طبیعی که  چاق بشم .

      و من کلی عادت پیدا کرده بودم که به این باورهام نزدیک بشم مثلا زیاد تر میخوردم حتما  صبح ها خرما با شیر و گردو میخوردم اما بعدش کلی شیرینی و بسکوییت میخوردم و یا موقع درست کردن غذا کلی از اون  غذا  رو داغ و داغ پای گاز میخوردم قبل از اومدن همسرم برای صرف ناهار  چندین کاسه خورشت خالی میخوردم و یا  همه ی  ته دیگ برنج رو که تازه دم کشیده بود و داغ بود از قابلمه جدا میکردم  و به تنهایی  میخوردم و بعد از ظهر ها حتما میرفتم تو آشپزخونه و سر پا کلی غذا میخوردم و یا اگر به فرزندم خودم  غذا میدادم خودم هم کلی با اون غذا میخوردم  و یا باقی مانده ی داخل ظرفهای غذای بقیه ی اعضای خانواده  رو میخوردم از ترس اسراف  ما بقی غذاها رو میخوردم   بعدش چایی با شیرینی میخوردم و شب حتما  شام سبک میخوردم که اشتهام کنترل بشه اما بعدش که خونه ی  مادرم میرفتم  که تقریبا هر شب  هم میرفتم  هر غذایی بود کلی  از اونم میخوردم و یا اخر شب از سوپری چیپس و پفک میخریدم  و میخوردم و انصافا چاقتر میشدم و نمیخواستم که چاق بشم اما نمیتونستم که نخورم و  من کلی عادت غلط پیدا کرده بودم  که    همیشه داشتن  تکرار میشدن  و من چاقتر میشدم  تا  جسمم به باورهایی که داشتم نزدیکتر بشه و من  هم که این اواخر کلی باور غلط زیاد پیدا کرده بودم و همینا روند اضافه وزن من رو زیاد کرده بودن  .

       من باید بارها بگم غذا برای این هست که  بدن من  چون به انرژی نیازه داره  پس غدا میخورم که اون انرژی به بدن برسه و اصلا چطور میشه یه قرص باعث شده که من تا دیروز طور دیگه غدا میخوردم حالا طور دیگه غذا بخورم امکان نداره و یا من باور داشتم  اشتهام بسیار زیاده و بارها به کارشناس تغدیه و متخصص میگفتم که من اینطورم و دلم میخواد بیشتر بخورم و اون  با تعجب میگفت بعد از این همه رژیم تو معدت جمع نشده و اشتهات کم نشده  ؟؟؟؟ و من میگفتم نه من دوست دارم شیرینی بخورم و یا هله هوله بخورم و عدا ی معمولی بخورم و بسیار حرص،و ولع پیدا کرده بودم و وقتی در وزن دلخواه قرار میگزفتم دلم میخداست از همه چیز خیلی زیاد بخورم و  دقیقا همین کار رو میکردم بر خلاف الانم که از پرخوری بدم میاد   خلاصه  سریع وزنم برمیگشت و من  همیشه  پیش خودم میگفتم چون اشتهام زیاده  اینطور هستم اما حالا بارها به خودم میگم  اشتها اصلا وجود نداره و فقط در ذهن خودم هست و در جسم من چیزی به نام اشتها وحود نداره و من فقط باید در موقع گرسنگی به درستی بخورم و به نیاز جسمم پاسخ بدم .

      من خیلی رفتارهام قبلا عادت بود که  الان  اونها رو ندارم وو هیچ حرص،و ولعی ندارم و هیچ ریزه خواری ندارم و ….. فقط  الان  یه عادت دارم که باید بیشتر تمرینش کنم تا در اون مهارت پیدا کنم و اونم این هست که  بعد از گرفتن پیغام سیری دیگه لقمه ی اضافه ی بر ندارم و نخورم .

      خیلیها میگن بدن من شیرینی رو میکشه  این یک باور اشتباه هست و وقتی باور ش کنی یه سری عادتها در شما به وجود میاد که شما رو با باور تون هماهنگ کنه و شما بیشتر شیرینی میخورین و اما یه سری افراد هستن که اصلا علاقه ندارن پس چطوری هست بدن شما میکشه اما اونها نمیکشه ؟؟؟پس باید باورهای خودتون رو تغییر بدین .

      من دارم رویای لاغری خودم  رو محقق میکنم و باقی مانده ی عمرم رو در لاغری   سپری میکنم .

      یک متناسب ممکنه از لاغری خودش اینقدر لذت نبره که من دارم  از لاغری خودم لذت میبرم و من قدرراین لاغری رو میدونم و هر روز سپاسگزار خدای خودم هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
        1400/10/23 08:34
        مدت عضویت: 1307 روز
        امتیاز کاربر: 268 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 3 کلمه

        سلام.دوستم موفق باشی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار darya.69.ft
      1400/06/19 02:39
      مدت عضویت: 1722 روز
      امتیاز کاربر: 713 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,000 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

      باورهای ذهنی ما باعث چاقیمون شدند و برای رسیدن به تناسب اندام هم باید از طریق باورهای ذهنی به لاغری همیشگی رسید

      عادت یک فکر ساده ای است که بر اثر تکرار شدن به عادت تبدیل می شود

      عادت های چاق کننده  از تکرار واکنش های ما در برابر مواد غذایی ایجاد می شوند

      در واقع چاقی محصول تکرار عادت های اشتباه ما هست.

      نه اینکه یک عادت باعث شده ما به این حد از چاقی برسیم نه بلکه تکرار چندین عادت باعث  شده به این حال برسیم.

      در کل بخواهیم حساب کنیم تمام رفتارهای انسان که باعث پیشرفت و ضرر میشه به خاطر عادت هایی هست که تکرار شده اند.

      یاد اون حکایتی افتادم که یک حاکمی از محلی عبور می کردند دید که یک زنی گاوی رو بغل میکنه و از پله های خونه اش بالا می بره و به جایگاهش   که طبقه بالا بوده می بره خیلی تعجب می کنه که چطور یه زن گاو به این سنگین وزنی روبه راحتی  بلند میکنه و عین خیالش نیست . ماجرا براش جالب میشه و پیش خودش میگه چی شده که زن این قدرت و توانایی پیدا کرده وقتی علت رو جویا میشه مادر اون زن میگه دخترم وقتی که این گاو تولد شده و کوچیک بوده یه روز که باباش کار داشته به دخترش میگه امروز تو این گوساله رو ببر داخل خونه دختره هم گفته بابا من نمیتونم ولی باباش میگه تو میتونی امتحان کن دختره هم امتحان میکنه از اونجایی که گوساله کوچولو بوده خیلی راحت تونسته نقل مکانش بده و یقین پیدا کرد که اون میتونه برای همین هر روز تکرار کرده و هی گوساله رو جا به جا کرد و اصلا بهش سخت نگذشت  تا  الان که به یک گاو تبدیل شده و  عادت کرده و براش مثل آب خوردنه .

      داستان چاقی ما هم همین طور بوده و متناسب داشتیم زندگیمون رو می کردیم که گفتند ما ژن چاق شونده داریم و توی سن بلوغ چاق میشیم اگه تحرک نداشته باشی چاق میشی اینقدر گفتن که راستی راستی باورمون شد که اگه غذا بخوریم و تحرک نداشته باشیم چاق میشیم و همین طور هم شد

      یک سری رفتارهایی رو از بزرگترها و دوستان یاد گرفتیم

      مثلا  جمله ممنون ومیل ندارم رو بلد نبودیم و  خیلی راحت با تعارف کردن خوراکی ها و عبارت خب  بخور و تعارف نکن   می پذیرفتیم و میخوردیم .

      یا وقتی توی مهمونی یا خونه  دیگران برامون غذا می کشیدن فقط چشممون دنبال غذا بود که بیشتر بکشه .بعدشم انگار ماموریت پاک سازی ظرف غذا رو به ما  داده بودن و از آخرین دونه برنج هم نمی گذشتیم .

      یا برنامه ریزی برای انتخاب بهترین غذا ها برای یه گشت و گذار دو ساعته با رفقا .

      یا ریزه خواری هامون قبل از اینکه ناهار و یا شام دم بکشه و…

      فرد متناسب هم همین طوره عادت رفتاری رو تکرار میکنه

      اختلاف چاق و لاغر ها تفاوت در رفتار و عادت هاشون هست.

      افراد چاق خیلی راحت رفتار اشتباه رو از دوستان یاد میگیرن

      و عادت اشتباه به عادت خود اضافه می کنند.

      مخصوصا توی کودکی که  اختیار آنچنانی  ندارند.

      عادت از باورها به وجود میاره

      اول حرف شنیدیم و رفتارها دیدیم تبدیل به باور میشه  و بعد یواش یواش عادت اشتباه رفتاری تشکیل میشه و بعد  جسم رو می سازیم.

      برای لاغر شدن اول باید باور اصلاح بشه بعد خود به خود عادت ها ترک بشه و رفتارهای جدید تشکیل بشه تا جسم به روز اول برگرده

      درصورتی که ما در تمام‌ رژیم ها با به سختی گذاشتن جسم  به فکر عوض کردن اندام مون بودیم و برای چون باور چاقی هنوز توی ذهنمونه و عادت اشتباه رو داشتیم یک سری عادت ها کم میشد ولی دوام  نداشت  و این مسئله باعث شکست روش لاغری می شد.

      ذهن در قصد تکرار عادته ولی ما قصد فشار جسم داریم و نتیجه کنترل میکنیم و آخر خسته میشیم و رژیم رو رها می کنیم.

      باورت هر چی باشه همون میشه

      باور ذهنی خیلی قوی هست عادت جدید نتیجه جدید مساوی با باور میشه

      به اندازه ای که باورمون عوض بشه عادتمون عوض میشه و جسممون عوض میشه

      مثل اینکه جوی آبی از توی باغمون میگذره و میبینیم که آب بد مزه شده و هی آب رو شیرین میکنیم ولی باز روز از نو و روزی از نو و دوباره آب بد مزه شده تا اینکه یکی از راه می رسه و میگه سرچشمه آب  دچار مشکل شده و برای رهایی از این آب بدمزه باید همه هماهنگ ‌بشیم و برویم کارهاش بکنیم تا مزه آب دوباره به روز اولش برگرده .  

      اول باید سرچشمه تغییر پیدا کنه بعد آب زلال میشه

      حکایت اون کوهنوردی که شب هنگام کوهنوردی دستش لیز میخوره و توی تاریکی کوهستان از کوه پرت میشه پایین و آخرین لحظات سقوطش به طنابی که همراهش بوده آویزون میشه و همینجوری بین زمین و هوا معلق بود و تاریک هم بوده و هیچ جا نمیبینه  توی این اوضاع از خدا میخاد کمکش کنه و خدا بهش میگه اگه میخای جون سالم در ببری و زندگی کنی طناب رو رها کن و مرد هم حرف های خدا رو باور نمیکنه و همچنان به طناب میچسبه و ول طناب نمیکنه

        فردا تیتر روزنانه ها میشه گروه امداد و نجات جسد کوهنوردی رو که دیشب از کوه سقوط کرده بودند رو در حالی که به یک طناب به فاصله ی یک متری زمین آویزان بوده و بر اثر سرما یخ زده بوده  رو پیدا کردند.

      باور اینقدر قوی هست که حتی جون آدم رو نجات میده

      چه برسه به لاغری و تناسب اندام.

      باور کنیم ما توانایی لاغر شدن رو داریم

      باور کنیم ارث و عدم تحرک و بلوغ و ازدواج و مواد غذایی… عامل چاقی ما نیستند و نخواهند بود

      دیگه خودمون به اندازه نیاز غذا بکشیم

      واژه ممنون و میل ندارم رو توی دستور کار روزانه مون قرار بدیم)چقدر لذت بخشه این کار از وقتی این جمله رو به کار میبرم خیلی حس خوبی پیدا کردم و دید با ارزش  بودن به خودم دارم و گام های لاغری رو محکم تر بر میدارم)

      حرص و وله خوردن و ندارم و با خیال راحت میخورم و خیلی از حال خودم راضیم .واقعا لذت داره با آرامش زندگی کردن.

      لحظاتتون سر شار از آرامش روح و روان .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار roshaam2002@gmail.com
      1400/06/17 20:11
      مدت عضویت: 1178 روز
      امتیاز کاربر: 431 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,763 کلمه

      با سلام 

      حرکت در مسیر درست ، با هر سرعت وشتابی که باشه ، مهم اینه که ما به مقصد میرسیم ، اما در مسیر غلط هر چقدر سرعت داشته باشیم ، هر چقد انگیزه و اشتیاق هم داشته  باشیم ، به مقصد اصلی ، اصلا نمیرسیم مثلا از رشت اگه بخوای بری تهران مسیر صحیح اینطوریه که باید حتما  از قزوین ویا کرج عبور کنی ولی اگه دیدی رفتی گرگان و اونطرفا دیگه مقصدت تهران نیست ، ممکنه مازندران باشه ! 

      در کل اینو خواستم بگم ، که الان  چندروزه که من با اینکه میدونم در مسیر درست هستم و دارم توش حرکت میکنم  و مطمعنم که به مقصد می رسم  و درسته که دارم با ی سرعت خیلی اروم مثلا 20 میرم ، اما هی ماشینم خاموش میکنه و نمیخواد منو به مقصدم برسونه ، خب من برای اینکه برسم باید حرکت  داشته باشم ، و ماشین خاموش که حرکت نمیکنه ‍! نمیدونم چرا مشکلش چیه ولی تا اونجایی که میدونم معمولا وقتی ماشین خاموش میکنه که یا سرعتش پایین میاد ،یا کلاچش با گازش هماهنگ نیست، و من حس میکنم که اینطوریه ، که من میخوام لاغر بشم ولی ذهنم  هنوزاجازشو رو برام صادر نکرده ، چون الان چندروزه که من انگار بزور میام تو سایت تا بنویسم! اون اشتیاق و نمیزاره داشته باشم و دوست داره هر کاری بکنه تا من روی این موضوع تمرکز نداشته باشم و مثلا گوشیو برمیدارم بیام توسایت ، منو وادار میکنه نههه برو اینستاگرام و….

      و هروقت هم که قانعش میکنم که بیام فایلمو گوش بدم یا تمرینامو انجام بدم ، بزور دوست داره اونکارو انجام بده ! نمیدونم کدوم فرمول ذهنیم اومده رو که باید شناساییش کنم ، یا اینکه اصلا فرمول ذهنیه یا نه؟…

      ولی ازتون ممنون میشم که کمکم کنین یا راهنماییم کنین

      موضوع بعدی اینه که خیلی ها نمیتونن باور  کنن که از راه ذهنی میشه لاغر شد و جواب من به این داستان اینه که ما تمام کارهامون از راه ذهنه و یا حداقل فکرش ویا  نقشه ی انجام کارامون و تو ذهنمون میکشیم که چیکار کنیم ، چحوری انجامش بد یم و تصویرشو تو ذهنمون ایجاد میکنیم. درواقع تمام زندگی ما داره از طریق ذهنمون و  افکارمون سپری میشه و ما نمیتونیم اینو باورکنیم! و درسته که ما داریم تمام کارامون و با ذهنمون انجام میدیم ولی بهش فکر نمیکنیم یا توجه نمیکنیم که ذهنمون داره همچین کاریو انجام میده واسمون.و ادعا داریم  که نهه ما داریم خودمون کارامون و انجام میدیم .

      اصلا از نظر من چون کلمه ی ذهن به کار برده شدن نمیتونن باور کنن وگزنه کل زندگیشون داره با ذهنشون میگذره و کسی نمیاد بهشون بگه که مثلاا اشپزی با ذهن و یا کارکردن با ذهن و..این ودر زندگی روزمره  بکار نمیبرن .

      نیروی ذهنی همه افراد با هم برابره چون انسان ها همه به یک شکل افریده شده اند و در کسی قدرت و یا نیروی خاصی به استثنا قرار داد ه نشده ، خداوند عدالت رو بر قرار کرده و تفاوت و استثنایی برای کسی غاعل نشده. پس حالا که افراد متناسب با افراد چاق نیروی ذهنی برابری دارن، چرا جسمشون فرق میکنه ؟ 

      اینجا متوجه میشیم که افکاری که در ذهن اون ها وجود داره متفاوته

      درسته که این چاقی و این افکارچاق کننده  هم حالا از طریق خانواده و یا اطرافیانمون یاد گرفتیم و باعث شد که چاق بشیم و فرمول های چاق کننده در ذهن ما ایحاد بشه ولی بازهم مقصر چاقیمون خودمون هستیم !

      درسته که من خودم نمیتونم مادرم و یا خانوادمو ببخشم بابت این ظلمی که به من کرد ند و من با اینکه الان 19 سالمه و تا این مدت خیلی کارهای دیگه هم میتونستم انجام بدم و که الان مجبورم دیرتر انجامشون بدم و فکرم و درگیر موضوع لاغی و اضافه وزن نمیکردم تمرکزمو روی خواسته های دیگم میزاشتم و الان مجبورم که دوباره از اول شروع کنم و خیلی کارهای دیگه هم که  میتونستم انجام بدم و الان مجبورم دیرتر انجامشون بدم .  ولی دیگه مقصر خودمم چه بخوام چه نخوام ! چون من بودم که حرفاشون و باور کردم ،چون خودم بودم که به این چرت و پرتایی که اصلا معلوم هم نیست از کجا دراورد ه بو دن بها دادم. بنابراین مقصر اصلی خودمم ! و هم اینکه چنین اتفاقی باید میفتاده که من اگاهی های بیشتری نسبت ب زندگی یاد بگیرم و اونو تو همه جنبه های زندگیم بکار ببرم و اگه این قضیه نبود من باید باز هم در جهل و نادانی زندگیم و سپری میکردم . پس این قضیه رو به فال نیک میگیرم.

      پس من پذیرفتم که نقش اصلی در اضافه وزنم رو من دارم و همینطور که توجه و بها دادن من به یکسری چیزها سبب چاق شدن من شد ، میشه که دوباره با بها دادن و باور کردن چیزهای صحیح هم لاغر بشم و مسیولیت لاغری خودمم وبه عهده بگیرم .

      چرا ما چاق شدیم؟ چاقی محصول عادت های چاق کننده ماست. عادت های چاق کننده، رفتارهای اشتباه تکراری هستند که ما اون هارو در روز تکرار میکنیم و  به طور ناخوداگاه در ما شکل میگیره و با تکرار طولانی مدت در ما باعث ایجاد چاقی میشه 

      با یک مثال اینو توضیح میدم :

      ما در خانواده بارها از کودکی شنیدیم درباره ی چاقی ، اینکه ادم چجوری چاق میشه ؟ یا چه کارهایی ادم و چاق میکنه و…. یعنی اون ها یسری باور نادرست داشتن که همونو مستقیم اومدن دایورت کردن به مااو هی گفتن ، گفتن ،هی تکرار کردن ، هی تکرار و تکرار و تکرار و….

      و این گفتن و تکرار کردن خیلی مهمه ، اگه 2/3 بار شنیده بودیم که تاثیری رو ما نداشت .

      ولی با تکرار مدااااممم ما باور کردیم و ترسیدیم که نکنه اینجو ری بشه؟! و باید مواظب غذاخوردنمون باشیم و…. و این تکرار باعث شد که این فرمول های نادرست که باعث چاقی ما میشن در ذهن ما ایجاد بشه  و تصویرشو در ذهن خودمون به وجود بیاریم و ینی به طریقی انتظارمون از چاقی انجام دادن اون کار ها و یا رفتاری بود که فرمولش  در ذهن ما ایجاد شده بود شکل گرفت .

      مثلا شنیدیم که غذا کمتر بخور تا چاق نشی ، اینجا بحث اصلی مقدار غذا و غذاخوردن و بود که مارو چاق میکرد ، یعنی غذا رو عامل چاق شدن میدیم که با کم خوردنش میتونستیم از چاقی در امان بمونیم ! و این باعث شد که مثلا اگه ما یکدفعه بیشتر بخوریم چاق بشیم ! و قبل از اون عذاب وجدان هم میگرفتیم ، چون انتظارشو داشتیم که چاق بشیم چون زیاد خوردیم!و بعد با سرزنش کردن خودمون و حس بدی که در ما به وجود اومده بود بازهم اون رفتارو تکرار کردیم و در واقع فرمول ها فعال شدن ،

      عادت یک فکر سادس  که براثر تکرار شدن به عادت تبدیل میشه.

      همین کم بخور تا چاق نشی یک حرف سادس اماا….

      اصلا کم خوردن یا زیاد خوردن ینی چیی عاخه؟؟ ادم به اندازه نیازش میخوره دیگه .

      بنابراین براساس انتظار ما از چاقی به مرور رفتارهایی در ما شکل میگیره که با تکرار کردنشون چاق تر میشیم و تبدیل به عادت های چاق کننده در ما میشه  و وقتی انتظار از چاق شدن شکل بگیره به مرور  رفتار های چاق کننده هم شکل میگیرند.و با تکرار کردن اون ها عادت ها و جسم ما  به چاق میشه .

      تو یکی از این فایل ها که استاد درباره یک شخصی گفت که لاغر بود و میخواست چاق بشه و هر با ر بعد از غذا خوردن خودش و ناز میدادو میگفت که به به چاق شدی و… 

      و چاق هم  شد ولی رفتار غذایی و حجم غذاییش تغییری نکرده بود، اما بعد از مدتی  با گفته و یا سرزنش اطرافیانش و دیگران  که مواظب باش و فلان ووو…..و ترسیدن از چاقی بیشتر و…. رفتار های غذاییش هم به رفتار های چاق کننده تغییر پیدا کرد و حجم غذاییشم بیشتر شد.

      من حس میکنم که چون چاقی رو به خوردن غذای اضافه نسبت به نیاز بدن ربط دادن ، حتی اگه  میزان غذا خوردن هم همون باشه به مرور تغییر میکنه و اضافه میشه چون داین باور وجود داره که افراد چاق زباد غذا میخورن ، خب حالا که من چاق شدم باید بیشتر هم بخورم دیگه!!! واز به اون شکل رفلتار غذایی هم تغییر میکنه 

      و واقعا در ذهنیتتتت ماست !

       رفتار ما با باورهامون ایجاد شد .

       پس اول بذر چاقی در ما کاشته شد و افکارمون هم نسبت به غذا و غذاخوردن شکل گرفت و باور کردیم که به این دلیل و به اون دلیل ما چاق میشیم و اگه رعایت نکنیم  باید انتظار چاق شدن وداشته باشیم … 

      و الان هم بذر لاغری و در ذهن خودمون کاشتیم و افکارمون نسبت به غذا و غذاخوردن تغییر کرد و داریم باور میکنیم که اشتباه فکر میکردیم و اروم اروم بذرجدیدمون داره جوونه میزنه تا رشد کنه .

      مثلااا یکی از باور های افراد چاق اینه که پرخوری میکنن ، در صورتی که پرخوری کردن باعث چاقی نمیشه  ، چون ما خودمون بارهااا دیدیم افراد لاغری و که خیلیییی بیشتر از افراد چاق میخورن و اصلا هم نگران نیستن که زیاد خوردن و …وباز هم لاغرند  در واقع اونا باور ندارن که پرخوری کردن باعث میشه که چاق بشن ولی در افر اد چاق دقیقا برعکسه و اونا عامل چاقی خودشون و پرخوری کردن میدونن .

      درواقع فرمول های پرخوری کردن  افراد متناسب قرار نیست که چاقشون کنه ولی  در افراد چاق این فرمول در جهت چاق شدنشون استفاده میشه.

      چون من خیلی به حجم غذایی که افراد چاق میخورن دقت کردم و با یک فرد متناسب مقایسش کردم به نظر من که حجم غذاشون کم تر از بعضی از متناسب ها بود ولی خودشون فکر میکردن که بازم زیاده و حتما چاق میشن .پس به مقدار غذا نیست ! مطمعنم که تو یوتیوب و یا اینستاگرام این ویدیو های ASMR  و دیدین و دقت کردین که چرا اون شخصی که این همههههه غذا میخوره تو اون ویدیو هاا ، 10 تا بستنی میخوره 20 تا کیک و با هم ، یکجا میخوره و بازم لاغره و حتی کمبود وزنم داره! و ما هم فقط با دیدنشون حرص میخوردیم !

      در واقع مواد غذایی مارو چاق نکردند بلکه توجه ما به چاقی و پرخوری و عذاب وجدان و ایجاد حس محدودیت در خودمون باعث ایجاد چاقی در ما شدند و مسیر مارو به جهت چاق شدن بردن

      پس افکار و باور افراد متناسب و لاغر  با افراد چاق درباره غذاخوردن کاملا متفاوته 

      افکاردرذهن شکل میگیره و این نشون میده که مشکل از ذهن ماست ! فرمول های ذهنی ما اشنباهه!

      و ما درروش های لاغری سعی درلاغر کردن جسممون داشتیم طوری که ذهن ما هنوز چاق بود.  در واقع ادم از دو طریق چاق میشه ، اول ذهنش چاق میشه بعد جسمش .

      ما تلاش فیزیکی انجام میدادیم ولی تصویر ذهنی ما ، باور های ما ، افکار ما هنوز تغییر نکرده بود و ما نتیجه ای نمیگرفتیم ، چون تصویر ذهنی و افکار و و…. د ر   ذهن  ما بود نه در جسم ما !

      در روش لاغری با ذهن ما با شناسایی  رفتارمون و تغییر فرمول های اون رفتار ، اون رفتار و در جهت لاغر کردن خودمون به کار میبندیم . و رفتار هامون به مرور تغییر میکنه و مانند رفتار و عادت های افراد متناسب میشه .

      چاقی ما محصول عادت های چاق کننده ماست و مقدار غذا و نوع غذا در چاق شدن تاثیری نداره ، بلکه رفتار ما در مقابل مواد غذایی ست که مارو چاق کرده .

      حالا ما چون شنیده بودیم که پرخوری باعث چاقی میشه و هر وقت که پرخوری کردیم انتظار داشتیم که چاق بشیم و شدیم . حالا افراد متناسب ممکنه که تحت این گفته ها قرار نگرفته باشند و یا شنیدن و باور نکردن و برای همین هم کاملا لاغر و متناسبند و از زندگی خودشون لذت میبرند 

      و بیشتر افراد چاق دلیل اضافه وزنشونو مصرف زیاد مواد غذایی میدونن و بعد که خلاف این داستان و میبینن و که افراد لاغر از اونا بیشتر میخورن و چاق نمیشن میگن که 

      اونا خوش شانسن یا شانس دارن ! یعنی برای هرچی بهونه دارن !

      خیلییی داستان فرق میکنه هر کس بر اساس انتظارات خودش از این دنیا پاداش میگیره ،خیلییی تفاوت وجود داره واقعاا ، یکی غذا میخوره و بعد از غذا خوردن خودشو سرزنش میکنه و یکی میخوره و لذت میبره ! 

      دونوع فرد سر سفره داریم یکی که میخوره و میگه زیاد خوردم چاق میشم ؛یکی که میگه چراا هرچی میخورم چاق نمیشم!

      البته این متناسب هایی که برای چاق شدن فرمول خوردن رو برای خودشون ایجاد میکنن ، خیلی در معرض خطر قرار دارند!!چون چاق شدن رو به غذا خوردن مرتبط کردند و 

      و مطمعنا استارت چاقی که براشون زده بشه هرچیی بخورن چاق میشن و دوباره برای لاغر شدن باید فرمولاشون و تغییر بدن.

      من بارها وقتی بچه بودم در تبلیغات ماهواره ای میدیم که از افراد چاق و با تصاویری که دارن فست فود ها و یا شیرینی و کیک و رو با ولع میخورن نشون میدن. و یا کم تحرکی وبی تحرکی رو عامل چاقی در افراد نام بردند .دیدن این تصاویر در ذهن افراد فرمول هایی ایجاد میکند که مصرف فست فود و یا کیک و شیرینی و یا کم تحرکی و بی تحرکی  باعث چاق شدن میشه .

      بناباین در ابتدا باید باورها نسبت به اون موضوع تغییر کنه و انهارو اصلاح کنیم باید باور هامون مثل افراد متناسب بشه تا رفتارهامون وعادت هامون مثل انسان های متناسب بشه و تمرکزمون از چاقی و عادت های چاق کننده  بر داشته بشه .

      باور کن 

      چاق شدن وجود نداره!

      ما چاق نمیشیم!

      من نمیتونم چاق بشم .

      ما خیلی خوب و عالی و لاغر هستیم !

      ما هرچی غذامیخوریم بازم لاغریم!

      اصلا عادت بد و چاق کننده وجود  نداره ، چون ما هروقت گرسنه بشیم میخوریم ، هر وقت هم سیر بشیم دیگه نمیخورم .

      مثلا خودمن الان اینطوریم که هر وقت پرخوری میکنم و حس میکنم که سیر شدم دیگه نمیخورم ولیی تا چند مدت پیش اینطو ری بود که پرخوری میکردم داشتم میترکیدم در حد انفجار ولی بازم میخوردم چون هنوزیچیز دیگه مونده بود که نخورده بودم دیگه هر 24 ساعن وکه ادم نمیتونه فقط غذا بخوره ،معده انسان گنجایشی داره برای خودش.

      غذاها نعمت ها و برکت خداوند هستند که حال مارو خوب کنند نه اینکه اونقدر بخوریم تا حالمون بد بشه

      عادت های ( چاق کنندهن) مجموعه  رفتاری است که به واسطه افکار چاق کننده در ما به وجود اومده و ما با تکرار کردن اونا الان در وضعیت جسمی هستیم که از اون راضی نیستیم 

      یعنی بایک یا دوتا عادت بد که ما چاق نمیشیم ،بلکه یک مجموعه از عادت های نادرست مارو چاق کردن .

      مثلا کشیدن یک نخ سیگار یا دو یا 3 نخ و یا 10 روز کشیدن سیگار  تاثیری در فرد نمیزاره ، اما وقتی این  رفتار به عادت تبدیل میشه و فرد 20 سال 30 سال سیگار میکشه تاثیرات بدی روش میزاره و خودش هم مسعوله این رفتارشه !

      تمام رفتارهای یک انسان که باعث ایجاد اسیب زدن به خودش و یا موفقیت خودش در زندگیش میشه ، بخاطر یکسری از عادت هاست.

      بنابراین تفاوت افراد چاق با لاغر در عادت های انهاست.

      و ما خیلی از عادت هامون و  خودمون و انتخاب نکردیم مثل افرادی که از کودکی چاق وتپل بودن و براساس فکر ها باورهایی که در ذهن اون ها شکل گرفته .

      و دقیقا خو دمن هم یکسری از عادت هاروخودم بخودم اضافه کردم مثلا تا چند سال قبل که بازم اضافه وزن داشتم ولی یسری از رفتاری هایی رو که الان دارم و نداشتم و یسری ها هم جدیده و اینکه یکی از خصوصیات مخرب افراد چاق اینه که خیلی راحت رلفلتار های اشتباه هم دیکه رو یاد میگیرن و کافیه که رفتارهایی رو از شخصی ببینن که در اون ها وجود نداره ، اونا هم یادمیگیرن و تکرار میکنن و برای خودشون عادت جدید هم ایجاد میکنن.

      یک فکر وقتی تکرار بشه تبدیل به عادت میشه.

      عادت ها از باور ها به وجو د میان و اگر ما چیزی رو باور کنیم خود بخو  در ما عادت هایی شکل میگیره که واقعیت مارو مطابق با باورمون کنه .

      در واقع عادت ها یک رابط بین باور و جسم هستند .

      که باور و خودمون به وجود نیاوردیم ، افکاریه که ما بارها مرورشون .کردیم حرف هایی که بارها شنیدیم و دیدیم و صحبت کردیم و بعد از اینکه باور کردیم، کار ذهن ناخوداگاه  شروع شد که باید عادت هایی رو در ما ایجاد کنه که جسم مارو با باور های ماهماهنگ کنه .

      ینی مثلا نمیشه که تو باور داشته باشی که زیاد غذا خوردن چاقت میکنه و زیادم غذا بخوری ولی لاغر باشی! ، اینایی که زیاد غذا میخورن و لاغرن باور نکردن  که غذا خوردن باعث چاقی اونا میشه .

      عادت ها ناخوداگاه به وجود میان و انتخاب ما نیست وما فقط باورسازی و ایجاد میکنیم و ذهن ناخوداگاه ما عادت هارو براساس باور های ما در  ما ایجاد میکنه . درنهایت جسممون تغییر میکنه بر اساس باورهامون به وسیله عادت هامون .

      جسم ما عملا خودش نقشی در چاقی نداره ما با ایجاد یکسری باورها در خومون ذهن ناخوداگاه مون رو وادار کردیم تا یکسری عادت هارو در ما ایجاد کنه و ما با تکرار کردن اون عادت ها جسممون شبیه به چیزی شد که ما باور کردیم . و ما هر چقدر که تصمیم بگیریم که عادت هامون و برطرف کنیم ، نمیشهه! چون اصلا به تصمیم گرفتن نیست ، به افکارماست . باید افکار  مون رو اصلاح کنیم.

      بدن انسان برای زندگی به انرزی احتیاج داره که اون انرژی و از موادغذایی دریافت میکنه 

      اشتها درونیه و فرمان مغزی و فرمول ذهنیه .که در جهت چاق شدن ازش استفاده میشه.

      یکی از عادت های بد غذایی من اینه که سریع غذا میخورم ، درسته که تند غذا خوردن  ربطی به چاق شدن نداره ، چون من هم در اطرافم افرادی و دیدم که خیلی سریع غذا میخورند ولی کمبود وزن هم داشتن ، ینی طوری بود که مثلا غذا رو با هم شروع میکردیم ، ی لحظه که سرم و می اوردم پایین و دوباره به اون شخص نگاه میکردم ، دیدم غذاشو تموم کرده!

      پس این باور که تند غذا خوردن هم  باعث چاقی میشه ، اشتباهه ، ولی حالا چرا من تند غذا میخورم و این تبدیل به یک عادت شد برای من ؟ که الان این و متوجه شدم

      تو خانواده ما و نزدیکان ما افراد چاق خیلی وجود دارند و من هروقت که مهمونی میرفتم باهاشون ، و رفتاراشون دیده بودم ، اونطوری بود که سفره رو هم میلیسیدن و من برای اینکه از هر غذایی که رو سفره هست ، دوست  داشتم امتحان کنم ، و از ترس این که اون  چاقالو هاا اون غذارو نخورن و یا به من نرسه ، تند غذا میخوردم که از هرچیزی بتونم امتحان کنم و اونجا هم تند غذاخوردن و یاد گرفتم، با این که از هر غذایی که میخواستم بخورم ، به مقداری میخوردم که برای مدل های بعدی هم جا داشته باشم و ینی حجمش هم کم بود ! 

      پس من فرمولی که باغث تندغذا خوردن من (برای چاقی) میشد رو شناسایی کردم.

      عادت بعدی من اینه که ، من رو تنوع غذایی خیلی حساسم و از هر مدلی که میبینم  باید بخورم ، حتیی اگه سیر باشم ، مثلا با دوستام میرفتم کافه و یجیز میخوردم ، بعد سیر بودم ونمیخواستم که دیگه شام بخورم ولی  وقتی میومدم خونه و میدیم مامانمم غذا درست کرده، میخوردم! و نمیتونستم نخورم ، ینیی یچیزی که در خودم کشف کردم اینه که من نمیتونم خودم رو محدود کنم که نخورم و اصلااا هم نمیتونم بگم میل ندارم ، چون دارم ! اگه بگم ندارم دروغ گفتم و دیدم که هر وقت مثلا در برابر تعارف دیگران و یا در تنهایی خودم ی غذایی و می دیدم و جدید هم بود و برای این که رژیم بودم میگفتم میل ندارم ، در واقع میل داشتم ولی نمیخواستم که بخورم ولییییی نو ذهنم همش داشتم میخوردمش و ذهنم همه فکر و حواسش  رو اون بود و من اصلااا نمیتونستم تمرکز کنم ! و باید میخوردمش تا خیالم راحت میشد خیلیییی عذاب اور بودد بر ام که همش فکرکمو به سمت اون غذایی که نخوردم سوق می داد !! 

      مثلا اگه ی کیلو شیرینی باشه که شکلاش با هم فرق میکنه و تو اون جعبه مثلا 5 تا ردیف شیرینیه که هر ردیف شکلش  یا مدلش با هم  فرق میکنه و من هم باید حداقل از هر مدل یدونه بخورم .و الان هم مثلا که یدونش یا دوتاشو و میخورم و ازونجایی یزره رفتار های غذاییمم تغییر کرده ، بقیشو برای خودم کنار میزارم که بعدا بخورم ! ولی مثلا اگه یک کیلو نون خامه ای فقط باشه یا شیرینی ها همشون یک شکل باشه ، فقط یدونه میخورم و میدونم که کافیه ، د ر حد خوردن وچشیدنش فقط .

      پس من با دیدن غذاها هم تحریک به خوردن میشم.

      وایی حالا خدارو شکر یکی از عادت های خیلی بدم و ترک کردم ،  اینطوربی بود که 

      مثلاا فرض کنیم که 2 مدل نون (سنگک و بربری )و 2 مدل مربا و کره و چای و نسکافه تو خونه ما بود ، من اینطوری بودم که یبار مربای مدل اول رو ، اول با نون سنگک بخورم بعد با بربری ، بعد حالا همین و دوباره ولی با کره ، بعد دوباره همین و با چای , بعد همینو با کره با چای ، بدون کره با نسکافه ، با کره با نسکافه ، بعد دوباره مربای مدل بعدی و … همین روند و دوباره برای اون یکی تکرار میکردم !و اصلا مهم نبود برام که داشتم میترکیدم ، باید میخوردمشون ! 

      یا ناهار اگه  دو مدل خورش بود و نوشابه و دوغ  هم داشتیم و هم همینطوری دقیقا..

      و این رفتار تازه در من ایجاد شده بود که به لطف خدا دووم هم نیاورد و خداروشکر که این رفتارم و دیگه ندارم.

      عادت بعدی:

      دوست دارم بیشتر اوقات با چای یا نسکافه یچیزی بخورم،بیسکوییتی ، شکلاتی ، کلوچه ای ، شیرینی ای و.

      بعدی این که من عاشق شیرینیجاتم و هرچیز شیرینی که باشه و میخورم ، ینییی خیلییی دوست دارم ولی نه اینکه دم به دقیقه بخورم ینی ، طعم شیرینی و و غذاهای شیرین و بیشتر دوست داره تا غذاهای ترش و یا معمولی !

      و طوریم که اگه غذای معمولی بخورم حالا یا ناهار یا شام ، بعد از غذا دوست دارم که یک چیز شیرین بخورم و میخورم ، شکلاتی ، نون و مربایی  اینا ….

      و بعدی :

      عاشق میوه هستم و تنها کسی که تو خونمون هم میوه میخوره منم و مادرم میدونه که چون دوست دارم زیاد میگیره:/ و خودشونم که نمیخورن و من میمونم و اون همه میوه که مجبورم از ترس خراب نشدنشون همه رو بخورم که البته الان خیلی کم تر شده و من دیگه زیاد نسبت به اصراف و هدر دادن اهمیتی نمیدم . خداروشکر

       و حتی مادرم جدیدا میوه کمتر هم میخره بر اساس میزان نیاز خانواده.          

      عادت بعدیم اینه که وقی که خوردم سیر شدم بازم دوست دارم بخورم و جدیدا این کمتر هم شده و اغلب دیگه من بعد از سیر شدن زیاد میلم نمیکشه که بخوام بازم بخورم 

      در کل متوجه شدم که چی به چیه .

      این فایل انقدر که اگاهی داشت دو روز برام زمان برد البته اگه کم کاری نکنم کم تر ولی خیلی خوب بود و باز هم از عملکردم راضیم .

      شاد و پیروز و متناسب باشید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 77mrymdstjrdy@gmail.com
      1400/06/16 09:23
      مدت عضویت: 1178 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 426 کلمه

      به نام رب سلام.

      عادت های من :

      اغلب اوقات باید در حال خوردن باشم اگه یه ذره معدم خالی شه میخورم که معده درد نشم .

      بعد از خواب که پاشدم باید یه چیز بخورم .

      گاهی وقتا نمی دونم سیرم یا گشنه ام .

      بیکار که باشم یا ناراحت دوست دارم بخورم .

      سر وعد های غدایی چه سیر چه گرسنه می خورم .

      غذای مورد علاقه من باشه دوست دارم بیشتر بخورم که بیشتر لذت ببرم جالب برادرم اون مقدار که سیرش میکنه می خوره نه بیشتر .

      یه چیز میبینم دوست دارم طعمش بچشم ، چشیدنم که در حد یه ذره نیست قشنگ می خورم .

      فرق بین گشنگی و تشنگی تشخیص نمی دم .

      شده فکر کردم گشنم دو تا لقمه خوردم بعد دیگه نخوردم احساس سیری کردم ، از گشنگی میترسم . انگار یه حسی من تشویق میکنه که در هر لحظه بخورم.

      حالا که فکر میکنم من وقتی مواد غذایی و خوراکی میبینم تو ذهنم یه فکر هست اگه نخوری از دستت رفته فقط همین الان داری دیگه خدا می دونه کی میتونی میشه این خوراکی رو ببینی یا کی میشه دوباره درستش کنی و باعث طمع و ولعه من میشه در واقع به نظرم اگه من و تمام ادم های چاق این باور کمبود درست کنیم و وقتی خوراکی میبینیم بگیم هر وقت که بخوام بازم میتوانم بخورم دیگه دست از این که بیش از نیازمان بخوریم می کشیم .

      اگه تایم زیادی گرسنه باشم پس باید حجم زیاد بخورم یا بهتر بگم اگه مدت زمانی مثل یه ساعت چیزی نخورم میگم خوب باید الان خیلی بیش تر از قبل بخورم چرا که این بدن غذا می خواهد اما قبلا این طوری نبودم ساعت هام چیزی نمی خوردم این جوری احساس گرسنگی نمی کردم که الان میکنم .

      یه مقدار از چیزی بمونه با جمله حیف میخورم .

      نکته اصلیش این که خونه مادر بزرگم میرم هر چی این عادت هام خودش انگار کم تر نشان میده اما خونه که هستم بیشتر .  

      من یه مدت لاغر شده بودم و وزنم به اعتدال رسیده بود گفتند اشتهاش کم شده رفتم دکتر برنامه داد یه مدت عمل کردم بهش بعد ولش کردم اما شنیده بودم ادم سالم همه اش باید یه چیز گوشه لبش باشه یا جایی میرفتم میگفتم میل ندارم می گفتند خونه خودشان دوبرابر میخوره دقیق نمیدونم از کی اما میدونم این جوری شددکه هی به بهانه های مختلف که برای خودم جور شد اون عادت ها ی خوب تبدیل شد به این عادت های این بالا اما شکر خدا دوباره می توانم به عادت های صحیح خودم برگردم . و این که دست از دوست نداشتن چیزی که هستیم برداریم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hassanradin105@gmail.com
      1400/06/13 17:33
      مدت عضویت: 1180 روز
      امتیاز کاربر: 178 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 192 کلمه

      اگه یه تخم مرغ از بیرون بشکنه، زندگیش تموم میشه اما اگه از درون بشکنه تازه زندگیش شروع میشه، بهترین چیزها همیشه از درون شروع میشن 

      در اولین جلسه گفتم که چرا چاق هستم .یادآوری میکنم .چون زیاد میخورم ،بی تحرکی ،زایمان ،از بچگی تپل بودم ، هر چی هم نخورم بازم چاق هستم . 

      در جلسه دوم اومدم دلایلی رو که آوردم رو با مقایسه کردن با اطرافیان لاغرم به این نتیجه رسیدم که اشتباه میکنم و دلایلی رو نقض کردم. 

      در جلسه سوم توانایی های بدنم رو بررسی کردم و متوجه شدم بدن من توانایی لاغر شدن رو داره چند باری که اقدام به لاغری کردم از پیش بر اومده پس جسم من عاشق لاغری هست و میتونه و میخواد که متناسب بشه.

      حالا در جلسه چهارم می‌خوام عادتهای غلطی  که دارم رو به یاد بیارم. 

      ۱. تند غذا میخورم .

      ۲. ریزه خواری میکنم گاهی 

      ۳. اگه شیرینی یا کیکی باشه میگم یه امروزه دیگه پس میخورم. 

      ۴. همیشه میگم آدم تو خونه حوصله اش که سر میره بیشتر می‌ره طرف یخچال و من هم همینطور هستم .

      ۵.غذا یا هر چیز خوردی رو باید تا آخر بخورم .

      امیدوارم تو این دوره بتونم به خواسته ام برسم .🙏🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shimatajedin@gmail.com
      1400/06/05 05:32
      مدت عضویت: 1191 روز
      امتیاز کاربر: 5741 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 274 کلمه

      سلام 

      امیدوارم حالتون خوب و پر انرژی باشه بعد گوش دادن به این فایل عالی وآموزنده.از باور های غلط من این بود که وقتی میریم مسافرت چون داره خوش میگذره اشتها زیادتر میشه و حتما چاق میشم یا وقتی غذاهایی مثل ماکارونی،پیتزا،اسنک،سمبوسه حتی اگه خانگی هم باشه چاق میکنه و همچنین باور اینکه شیرینی جات،برنج اینا خیلی چاق کنندست.از دیگر باور های من اینه که اگه غذایی یا چیزی که دوست دارم یا خودم پولشا دادم باید حتما حتی اگه سیر هم باشم پابه پای بقیه بخورم وگرنه تموم میشه و دیگه نیس.باور بعدی من حالا این یه دفعه طوری نیس و بعد کلی عذاب وجدان.تحرک کم حتما باعث چاقی میشه و میرفتم انقدر پیاده روی که سیاتیک دو تا پاهام در گیر شده و پادرد های طولانی و بد فرمی میگرفتم.اگه شبها شام بخورم خب معلومه چاق میشم و جالب اینه که هر دفعه پنج شنبه جمعه ها که مهمونی خونه مامانم یا خونه مادر شوهرم بودم و شام میخوردم  فرداش حتما چاق شده بودم و طول هفته پوست خودما میکندم که اون یک کیلو را کم کنم.و اینکه اگه رو برنجم یکم روغن بریزم چاق کنندش کردم حسابی.حتی طبق رژیم های قبلیم که پروتئین لاغر میکنه و اشتها رو کم میکنه و سوخت و ساز را زیاد و اونموقع هر چی دلم میخواست حتی زیاد میخوردم.مصرف زیره و سیر صبح ناشتا اشتها رو کم میکنه که واقعانم اینجور نبود.یا مصرف داروی منیزیم که جدیدا خیلی تاکید میکنن برا کرونا بخورین اشتها رو زیاد میکنه و منم منیزیمم کمه اما نخوردم قرصش رو و یا قرص کورتون و قرص های آرام بخش روان درمانی اینا هم اشتها رو زیاد میکنه و بعد چاق میشی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار hassanradin105@gmail.com
        1400/06/13 11:25
        مدت عضویت: 1180 روز
        امتیاز کاربر: 178 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 212 کلمه

        اگه یه تخم مرغ از بیرون بشکنه، زندگیش تموم میشه اما اگه از درون بشکنه تازه زندگیش شروع میشه، بهترین چیزها همیشه از درون اتفاق میفتن. 

        خب ما تا اینجا گفتیم که چرا چاق هستیم ، من گفتم چون زیاد غذا میخورم،از بچگی تپل بودم، بعد از زایمان شکم در آوردم و چاق شدم،بی تحرک هستم . 

        بعد اومدم تمام اینها رو در اطرافیانم جست و جو کردم و دیدم نه بابا خیلی ها بی تحرکی و زیاد غذا میخورن و زایمان کردن و از بچگی هم تپل بودن ولی الآن خیلی متناسب هستند .پس تمام اون دلایلی رو که برای چاقی خودم گفته بودم ربطی نداره و چرا بقیه اینطور نیستند ،اونها رو نقض کردم. 

        باز اومدم توانایی های جسم خودم رو یاد آور شدم و دیدم نه جسم من هم چند باری لاغر شده پس می‌تونه مثل بقیه زیبا و متناسب بشه و بهش افتخار کردم .پس من هم میتونم.

        حالا تو این جلسه می‌خوام عادتهای اشتباهی رو که دارم رو یاد آور بشم . 

        ۱. تند غذا میخورم 

        ۲. باید غذا یا هر چیز خوراکی که باشه تا ته بخورم ،تموم بشه 

        ۳. ریزه خواری میکنم 

        ۴.اگه شیرینی یا کیکی توی خونه باشه میرم میخورم و میگه یه امروزه 

        ۵.من تو خونه حوصله ام که سر میره  و بیکارم همش طرف یخچال میرم 

        اینها عادتها و باورها من هستند.🙏🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار هانیه
      1400/06/04 23:58
      مدت عضویت: 1318 روز
      امتیاز کاربر: 12788 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 686 کلمه

      به نام خدایی که راه رو نشونم میده

      سلام به استاد عزیز و دوستان همراه

      فکرهای تکرار شونده تبدیل میشه به باورها و عادت هامون…و ما که سالها اسیر چاقی بودیم یا هستیم، درواقع اسیر همین باورهای غلط و محدود کننده چاقی هستیم…جسم بنده ذهنه، هرآنچه ذهن فرمان بده، جسم میگه چشم….پس ما هرچی زور بزنیم که رفتارهامون رو تغییر بدیم، تا وقتی ذهن تو مسیر لاغری نباشه راه به جایی نمی بریم…تا ذهن و جسم هم مسیر نباشن موفقیت ماندگار کسب نمی کنیم..

      چه مثلث جالبی شد: باور ==) عادت ==) جسم ….ما با تکرار افکار و تایید شنیده ها و … باورها رو ایجاد می کنیم و باورهامون تبدیل به عادت میشن و عادت ها جسممون رو تحت تاثیر قرار می دن . این مسیر از باورها شروع و به جسم میرسه درصورتی که برای لاغری از آخر به اول میخواستیم طی کنیم…درصورتی که این مسیر برعکس نتیجه نمیده دیگه…نمیشه از تغییر جسم به تغییر ذهن رسید…ذهن فرمانده جسمه.. سرچشمه اصلی ذهنه… فرمول ذهنی باید تغییر کنه تا جسم هم تغییر کنه…باورهای اشتباه که اصلاح بشه، عادت های غلط هم اصلاح میشه و اونجاست که تغییرات ذهن شروع میشه…عادت های ما هماهنگ کننده بین جسمم و باورهای ما هستن…..اینقدر اینو به روش های مختلف میگم و مینویسم تا خوب درک و باورش کنم

      وای که استاد منم جز همونایی هستم که فکر می کردن خانمها بعد از 40 سال لاغر شدنشون سخت میشه چون سوخت و ساز بدن پایین میاد…یادم رفته بود!! اما تا گفتین یادم اومد که من جایی همچین چیزی رو شنیده یا خونده بودم و ترسیده بودم راستش…حالا درسته خیلی تکرار نشد اما وقتی الان این جرقه زده شد یعنی این گیر ذهنیم بوده دیگه…من اینو باور کرده بودم لابد..خدای من

      خب ما تا اینجا باورهای غلطمون رو پیدا کردیم و با مثال های نقضی که پیدا کردیم، اون رو رد کردیم و قراره که با تکرار و استمرار، این باورها رو اصلاح کنیم…حالا ببینیم چه عادت های اشتباه غذایی داریم … 

      اول از همه عادت کنیم به استفاده از عبارت “میل ندارم” در مواقعی که سیر هستیم

      من چه عادت های غذایی دارم؟ راستش من چون سال 98 یه دوره مشابه رو گذروندم خیلی از عادت های غلطم اصلاح شد و امروز از صبح که این فایل رو دیدم داشتم فکر میکردم چه عادت هایی دارم…و واقعا سخت چیزی یادم اومد

      • من خیلی مواقع عادت دارم موقع غذا خوردن تی وی ببینم یا گوشیم رو چک کنم…میدونم اشتباهه و تمرکزم رو از آگاهانه خوردن برمیداره…بهتر شدم البته
      • من عادت داشتم ظرف غذام رو تا آخر تمیز کنم و بخورم که خدا رو شکر از اون سال دیگه اینجور نیستم
      • من عادت خیلیییی بدی که دارم اینه که تا می بینم یکم لاغر شدم و خوشحال میشم، نمی دونم چرا آگاهانه ول می کنم خودمو و بااینکه میدونم گرسنه نیستم می خورم الکی…نمی دونم علتش چیه و الان مدتیه دارم روش کار می کنم و دلیل ترس از لاغریم رو گمونم پیدا کردم و دارم روش کار می کنم…ایشالا که دیگه این بار اینجوری نمیشم
      • یه عادتم اینه که با فست فود و بعضی غذاهای خاص مثل لازانیا و سوخاری و ساندویج دلم نوشابه یا دلستر میخواد
      • یه عادتم اینه بعد از غذاهای چرب یا سنگین یا موقع دل درد و نفخ، چای نبات می خورم…البته الان کم پیش میاد که اونقدر پرخوری کنم که نبات داغ لازم بشم اما گهگاه میلم هست
      • از عادت خوبم هم که تو این چند سال ایجاد شده بگم که آب خوردنه که واقعا اگرچه لاغر نشدم اما همین یک عادتی که برام نهادینه شد کلی مفیده برام..آب گرم خوردن واقعا عادت خوبیه که پیدا کردم چون من اصلا آب نمی خوردم
      • یه عادت دیگه م اینه که غذاهایی مثل اولویه، مرغ، کوکو و کتلت و این چیزا رو حتما یه تیکه هم شده باید نون بخورم باهاش…کلا من نون رو خیلی دوست دارم…برنج نخورم برام سخت نیست..اما نون خیلی دوست دارم..مخصووووصا نون تازه و گرم…وقتی نون تازه بخرم هم دوست دارم حتما یه تیکه ازش بخورم حتی اگه گرسنه نباشم…نمی دونم این بده یا نه و جزو عادت های مخربه که تا نون نخورم حس سیری و بهتر بگم لذت ندارم

      بازم اگه یادم اومد مینویسم حتما…ممنون استاد عزیزم از مطالب عالی تون…سلامت و شاد باشید

      الهی به امید تو

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hediyemomeni83@gmail.com
      1400/06/03 21:39
      مدت عضویت: 1191 روز
      امتیاز کاربر: 100 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 39 کلمه

      من عادت دارم که هر روز حتما یک وعده برنج مصرف کنم 

      و اینکه وقتی شیرینی یا فست فود میخورم احساس عذاب وجدان دارم در صورتی که خیلی از اطرافیان بیشتر من میخورند ولی لاغر اند پس این عادت اشتباهه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار binamahin@gmail.com
      1400/05/28 19:32
      مدت عضویت: 1199 روز
      امتیاز کاربر: 139 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 159 کلمه

      سلام.منهم عادتهای چاق کننده دارم که کم کم با گوش دادن به این فایلها به آنها آگاه شدم. ریزه خواری ،پرخوری ، تمرکز داشتن روی خوردن به بهانه های مختلف .مثلادیدن فیلم ،مواقعه ایی که از خواب بیدار میشیم موقع غذا کشیدن وبعد از اون احساس عذاب وجدان، سرزنش کردن خود، ودوباره روز ازنوع روزی از نوع.اما الان خیلی ممنونم از استاد عزیز که من به یک سری عادت های چاق کننده آشنا کردند و هروقت در من این عادت ها میآید همان موقع آگاه میشم و انجام نمیدم من باور کردم که مواد غذایی باعث چاقی نمی شوند بلکه عادتهای چاق کننده که سالها در من بوجود آمدند.ومدام تمرکز من روی چاق شدن واحساسات بد است مرا از لاغر شدن محروم کرده ودر این لحظه خدا را شکر میکنم که مرا با این سایت تناسب فکری آشنا کرد من همین لحظه هم اگه چیزی بخورم اصلا ناراحت نمی شوم چون با آگاهی از عادت های چاقی میخورم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار *Somayeh*
      1400/05/28 11:34
      مدت عضویت: 1194 روز
      امتیاز کاربر: 145 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 526 کلمه

      سلام برهمگی

      چاقی محصول عادت های اشتباه ماست . وعادت های اشتباه ما ناشی از افکار وباورهای اشتباه ماست .

      الان که موضوع این جلسمون شناسایی عادت های اشتباه خودمون هست تصمیم گرفتم رفتارهایی که از دوربریهام که متناسب هستند رو با خودم مقایسه کنم تا بهتر بتونم اونها رو شناسایی کنم .

      کمی که دقت کردم به رفتار همکارم که ۵۳ سال سنشه و ۵۳ کیلو  وزنش . متوجه شدم که وقتی هر دومون شروع به خوردن صبحونه میکنیم من کمتر از ۵ دقیقه صبحونه ام رو میخورم وایشون بیست دقیقه و بیشتر . و این سرعت خوردن من خیلی زیاده که گاها نمیدونم چی خوردم .ولی ایشون با تومانینه و به آرامی غذاهاشو میخوره .

      یا چند روز پیش تو خونمون چندتا بلال از باغمون کندیم من یه دونشو خوردم اما داداشم که کاملا متناسبه باورتون نمیشه بلال رو گرفت نصف کرد نصفشو گذاشت کنار واون نصفه دیگشو خورد و کنارکشید .یا موقع خوردن بستنی داخل یه  نعلبکی بستنی ریخت و همون قدر رو خورد وباقی ظرف رو تو یخچال گذاشت و به نحوه غذا خوردن اون هم دقت کردم حتی اگه جایی هم بخاد بره که دیرش شده باشه به آرامی همون صبحونه رو میخوره ولی کمتر اما اگه من باشم تند تند میخورم وبیشتر .

      جالبه یک سیب رو بخاد بخوره اگه بزرگ باشع نصف میکنه میزاره تویخچال و مابقی اون رو میخوره .

      غذاش حتمن بایستی گرم باشه و گرنه نمیخوره ولی من چه گرم و چه سرد میخوردم .

      من همش عادت داشتم که یک استکان چایی رو با ۵الی۶ دونه قند بخورم ولی ایشون یک دونه قند  رو هم نصف میکنه .و من عادت داشتم سر ساعت خاص مثلا ۱ ناهار یا ۹ شب شام . ولی ایشون هرموقع دلش بخاد ۱۲ شب یا ۲ صبح شام و هرموقع گرسنش شد وتایم خاصی نداره .

      یا من هرموقع گرسنم بشع دیگه بی طاقت میشم وحتمن بایستی یه چیزی بگیرم بخورم حتی تو بیمارستان تو این وضع کرونا حتی شده یک کلوچه هم شده بخورم چون به شدت از سردردگرسنگی میترسم و برام عذاب آوره .ولی برادرم نه میره حموم دوش میگیره خنک میشه بعد سرفرصت غذاشو میخوره .

      یا عادت به ریزه خواری دارم بعد خوردن ناهار دوساعت نمیشه که گرسنم میشه وتا شب هرچندساعت باید یه چیزی بخورم اما برادرم نه شاید کل شبانه روز ۵ وعده .صبونه ناهار شام یه میان وعده صبونه و یه میان وعده عصر .

       یا همکارم نزدیک به یک ماهه که تو این گرمای تابستان پرتقال زمستونه آورد وتو یخچال گذاشت و هنوز نخورد وبهش میگم خوب بخور میگه میلش نیست تو اگه دلت خاست بخور . من اگه بودم همون لحظه میخوردمش .

      یا موقع سیکل ماهانه خیلی ریزه خواری میکنم و اون رو طبیعی میدونستم که طبیعی این مدت بدن انرژی زیادی رو میخاد وخیلی میخوردم .

      وکلی رفتارهای دیگه که مرتب درحال شناسایی اش هستم .

      و تفاوت رفتاری من وداداشم یاهمکارم در نیروی ذهنمون هست همون ذهنی که تونسته اونا رومتناسب کنه تونسته منو چاق کنه . پس من هم با رد باورهای مخرب که باعث رفتارهاو عادت های مخرب چاقیم شده و با همین ذهنم که باعث چاقی من شده باهمین ذهنم با طی کردن این آموزشها به لطف الهی متناسب میشم و از زندگی کردن لذت بیشتری میبرم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 459 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      الان داشتم اتفاقا به همین موضوع فکر می کردم که ذهن ما چقدر فرمول در خودش ذخیره کرده در همه موارد من آدمی بودم که فکر کنم الان هم همینطور هستم جوری بزرگ شده بودم که از همه چی می ترسیدم . مبادا کسی ناراحت بشه قهر کنه با من حرف نزنه سریع معذرت خواهی می کردم مبادا منو جایی بزارن و برن….

      البته فکر می کنم هر کی هرچقدر بلد بوده همون و انجام داده برای بچه هاش من هم همینطور هر کاری که بلد بودم و فکر می کردم درسته برای بچم انجام دادم .

      خیلی فرمولها الان دیگه بعد از دو سال در من کم رنگ شده مثلا همین باور و من داشتم که بعد از ۴۰ آدم متابولیسمش کند می شه و از این حرف‌ها . همه چی ذهنیه اصلا به اینکه چه نوع غذایی مصرف می کنیم و چه مقدار بستگی نداره .

      این باور از اطرافیان زیاد شنیده بودم که آب می خورم هم چاق می شم . من که چیزی نمی خورم . پس عادت یه فکر ه که بر اثر تکرار به عادت تبدیل می شه مثلا من هم عادت داشتم حتما با چایی خرما یا یه چیزی بخورم و خودمون هم گول می زدیم که مثلا خرما و کشمش و،،، اوکیه بهتر از قنده .

      این حرفهایی که ما از کودکی شنیده بودیم یواش یواش باور کردیم و عادتهای در ما بوجود اومده که ما رو به سمت اون باورها هدایت کرده که همون چاقیه جسم ما کم کم چاق شده رفتارهای چاق کننده و انجام دادیم به طور ناخوداگاه

      حالا الان فرمولها و برنامه ریزی ذهنمون تغییر کرده با انجام تمرینات و فرمولهای لاغری جایگزین شده و ما الان به صورت ناخوداگاه عادتهای و پیدا کردیم که ما رو به سوی لاغری هدایت می کنه.

      مثلا من دیشب عصری یه دونه نان کراسانت خوردم و دیگه سیر بودم میوه پوست کندم و بعد شام و آماده کردم بعد شام دخترم گفت بریم بیرون دسر بخوریم بعد رفتیم سفارش دادیم پیزوکی که کیکه و روش بستنی سه تا ولی من نصفشو بیشتر نخوردم البته اون موقع یه خورده گشنه شده بودم ظرفش هم خیلی کوچیک بود هی دخترم گفت بخور گفتم نه دیگه نمی تونم سیر شدم.

      یادمه اولا که تازه دوره رو شروع کرده بودم انقدر گرسنم می شد زود به زود و من یه چیزی می خوردم بعدش به مرور فاصله زیادتر شد .واقعا این هم برای من جالب بود با همون فرمولها من تو ماه رمضون گشنه نمی شدم ولی بعدش هی تند تند گشنه کی شدم .مثلا امروز هم یه خورده از غذام و نخوردم یه خورده از صبحونم هم همینطور یه موقع ها هم که غذام و همشو می خورم به اندازه نیاز اونروز مقدارش هیچ وقت ثابت نیست که مثل رژیم‌ها اندازه داشته باشه خدا رو شکر.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار afsaneh5700@gmail.com
      1400/05/25 18:55
      مدت عضویت: 1313 روز
      امتیاز کاربر: 2005 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 463 کلمه

      بنام خداوند هدایتگر وهاب

      سلام به دوستان زیبانگرشم

      چقدر این فایل پراز اگاهیهای نابه که میتونیم در تمام جنبه های زندگی مون ازش استفاده کنیم 

      باور چه جوری ایجاد میشه از یک فکر از یک شنیده ازحرف از یک دیده که زیاد ببینیم و زیادبشنویم و زیادگوش بدیم و زیادی توجه کنیم به یک موضوع میشه باور و در کل ما نون باورهامون رو میخوریم 

      باورها در ناخوادگاهن و ذهن مون طبق باورهامون یه رفتارها و عادتهای رو بهمون دستور میده که ناخوادگاه انجامش میدیم توسط رفتار و جسم‌مون 

      من خودم عادتهای چاق کننده که دارم که از باور ارثیه و من استعداد دارم چاق بشم بااینکه گاهی شده زیاد غذا نمیخوردم اما تو ذهنم بود که باهمینم من چاقم یا حتی نخورمم چاقم 

      من بااینکه ازغذاهای چرب دوری میکنم چون واقعا چربی زیاد و دوست ندارم اما خانواده ام غذاهای چرب میخورن بحث میکردم که شما بخاطر این غذاهای چرب باعث میشین من چاق بشم و این باور درمن بود که من یه ذره غذای چرب بخورم چاقترمیشم 

      و عادت بعدیم این بود وقتی زیاد گرسنه میموندم بعد که میخواستم بخورم خیلی زیاد میخوردم 

      وعادت بعدیم این بود که غذاهای که موردعلاقه ام بود هم زیادمیخوردم هم زود به زود ازش میخوردم 

      وعادت بعدیم بعد غذا سنگین میشم و خوابم میاد که باید بخوابم 

      عادت بعدیم کسی بهم چیزی تعارف میکرد حتما میخوردم

      عادت بعدیم من به چیزی مثه بسکویتی که دوست دارم یا تخم مرغ که زیاد دوست دارم هرروز میخورم و وقتیم میخوردم همه بهم میگفتن همینا باعث چاقیت میشن و من با این باور ک چاقم میکنند اما چون دوست داشتم دیگه میخوردم 

      و گاهی هم شده چون بعده غذا میوه و هله و هوله میارن کنار خانواده میخوردم 

      من الان که فکر میکنم میبینم بیشتر ازخوده غذا و مقدارش و تنوعش که بخواد چاقم کنه اون تلقینی که بهم میدادن که اینو  میخوری چاق میشی تحرک نداری چاق میشی  و همش ترس چاقی تو ذهنم بوده و این ترسه خودش یک باوره که شکل گرفته و تو هر غذای ک میخوردم این باور ترس چاق شدن بود باعث یه عادت شده بود که چه بخورم ویانخورم من چاق میشم

      و از وقتی تو  این دوره هستم و به خیلی اگاهیارسیدم و تمرین کردم وقتی غذای میخورم باخودم میگم این غذا باعث میشه من پرانرژی بشم و من اگه کاریم نکنم یه جا درازم بکشم چون بدنم درونش کلی فعالیت میکنه باعث میشه اون انرژی غذا صرف بشه و چیزی برای چربی نمیمونه و یا به کسانی متناسب هستن و هرچیم میخورن توجه میکنم و باخودم همش یاداوری میکنم پس غذا ربطی نداره به چاقی 

      و کلی از کامنتهای دوستان رو میخونم که باعث میشه اون ترس چاقیم کم کم از بین بره 

      و الان کمتر از قبل میخورم و توجه میکنم به معده ام که ایا گرسنه هس که بخورم یا وقتی سیر شدم دیگه دست میکشم و تونستم به مرحله خیلی خوبی برسم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار binamahin@gmail.com
      1400/05/24 01:26
      مدت عضویت: 1199 روز
      امتیاز کاربر: 139 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 133 کلمه

      سلام من این چند جلسه درس استاد را که گوش کردم متوجه یک سری باورهای غلط که همه دارند ومن هم دارم پی بردم اما من کم کم موقع خوردن به تازگی متوجه اشتباهات میشم مثلا وقتی تند میخورم یک لحظه آگاه میشم و سعی میکنم خودم را اصلاح کنم اآگاه به باورهای میشم مثل با بالا رفتن سن سوخت وساز هم پایین میاد یک عادت جدیدی که در من ایجاد شده بود آخر شب میرفتم میخوابیدم کمی چرتم میبرد و دوباره بیدار میشدم ناخودآگاه به سرا غه آشپزی خونه میرفتم تا چیزی پیدا کنم و بخورم میخوردم یا عادت دیگری که دارم ته بشقابها را کاملا پاک میکنم ومیخورم.از دیگر عادتهای من تندو سریع غذاخوردن است.ریزه خواری مشکل بزرگ من است ولی به یاری خدا وزحمات استاد روشن عزیز دارم آگاه میشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parsasaryna04
      1400/05/10 09:32
      مدت عضویت: 1616 روز
      امتیاز کاربر: 3498 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 976 کلمه

      با سلام گام  در این فایل به نطرمن از دسته فایلهایی بود که پر از اطلاعات درست ومهم بود که اگه بخواهیم در مورو حتی جملاتش جند خطی بنوسم تا شب  باید بنوبسم اینطوری شروع کنم که اول در مورد تعریف عادت عادت مستوی است با یک سری رفتارهای تکرارشونده که ما مداوم انجام میدیم ودر مورد انجام بعضی از عادتها احساس خوبی داریم که ایحتی این عادت رو داربم ودر مورد بعضی از عادتها انجام دادنش با احساس بدی همراه میشه وما در صورتی که از انجامش احساس زجر وحسرت واندوه داریم باز دوباره با تکرار روز جدید شروع به انجامش می دهیم  من که خودم وقتی در مورد اینها فک میکنم به این نتیجه میرسم که کنترل این عتدتها دست من نیست وربطی به اراده شخصی فرد نداره وخود به خود انجام میسه واز جایی دیگه که ناخوداگاه ذهنم است داره فرمان صادر میشه وهر روز این فرمانها قوی تر وبیشتر وسریعتر انجام مبسه چون از خصوصیات ذهن ناخوداگاه هر انسانی است خلاصه حالا چرا ذهن ناخوداگاه من داره دستور این عادتهای اشتباه رو میده ولی ذهن پسرم که متنا سبه داره دیتور درست خوردن رو میده کمی فک کردم گفتم من شدیدا به این معتقدم که خداوند عادل است وعدالت خداوند در تقسیم نعمتها وحالا ویژگی اندامها نباید این طوری باشه چه چیزی باعث این تفاوت شده است اومدم به باورها وعادتهای خودم وپسرم دقت کردم کلا پسر من معتقد که هرچی با هر مقداری بخوره چاق نمیشه امروز باهم خیلی صحبت کردیم گفت مامان من بعصی روزها که تو فک میکنی زیاد میخورم خیلی گرسنه ام هست تازه همون روز هم وقتی سیر میشم ول میکنم خورونم رو ولی تو میگی که ولش کن امروز رو حالا که دیگه خیلی خوردم بیام در حد انفجار بخورم وازش پرسیدم در اون روزها بعدش عذاب وجدان گرفتی یا درحین خوردن نمیترسی گفت نه خوب چرا بترسم مگه ماده غذایی که خدا برام افریده ترس داره بخورش دیگه بیخیال وقتی سیر شدی ولش کن دیگه بعد گفت عذاب وجدان چیه توهم چه چیزها میگی برای چه چیزها عدابوجدان میگیره چه وجدان بیکاری داری مگه کسی هم هست که برای خوردن عداب وجدان بگیره نه من اصلا عذاب وجدان ندارم مگه چیکار کردم غذایی که خدا بهم داده رو خوردم مگه حرام که عذاب وجدان بگیرم بعد گفت مامان نمیخواد عذاب وجدان بگیری در عوض تو دیگه به خاطر اینکه یک وعده رو زیاد خوردی همه روزت رو زیاد نخور با اون یک وعده به جایی بر نمیخوره راست میگفت من یک وعده یا یک روز که خراب میکنم تمام روز یا هفته رو دیگه بی رویه میخورم ومیگم ولش کن امروزم دیگه خراب شد یا هفته ام دیگه خراب شد واون خیلی راحت با ماده غذایی برخورد میکنه اصلا در طول روز به فکر اینکه چی بخورا وچی نخوره نداره به وقتش هرچی رو به عنوان عدا بهش بدی اگه دوست داسته باشه واگه واقعا گرسنه باشه میخوره واگه سیر باشه بهترین ماده غذایی که خیلی هم دوست داره رو ببینه نمخوره اگه اصرار زیاد هم بکنی میگه من میل ندارم اصلا جا ندارم ولی من میل ندارم چیه من همیشه میل دارم وهمیشه هم جا دارم حتی اگه چیزی رو دوست نداشته باشم بازم باید یک امتحان بکنم من در مورد خودم میگم من فقط این باور در من خیلی قوی هستش که من در اون اعماق ذهنم خودم رو هنوز چاق تصور میکنم وچاقی برای من طبیعی شده با خوردن مواد غدایی خیلی به مقدار واندازه ونحوه خوردن حساسم وهنوز فک میکنم اینها باعث چاقی من هستند ومهمتر من هنوز تصاویر چاقی درذهنم از خودم دارم وهر دفعه که غدامیخورم فک میکنم الان چاق شدم والان فهمیدم هنوز باور چاقی من که من کلا از بچگی چاق به دنیا اومدم ومحکوم به چاقی هستم در من فعاله واین روزها که من به شدت مشعول کار کردن روی باورهایم هستم من رو ادیت میکنه وگهگاهی سرکشی بدی میکنه که دوباره منجر به خوردن زیادی میشه ولی خدارو سکر نمیگم بدون تغییر رفتارم نه خیلی تغییر رفتار داستم حتی دیسب که باز زیاد خوردم حالت تهوع فجیعی گرفتم که صدباره خودم رو لعنت کردم که چرا بیشتر خوردم مهمتر از همه وقت گرسنگی وسیری ام را فهمیدم ویا میرم سر یخچال ومیخوام چیزی بردارم میبینم سیرم اون چیز رو میدارم میگم الان که جا ندارم باشه وقت دیگه ای خلاصه رفتارهایم که خیلی تغییر کرده واز این فایل فهمیدم به خاطر اینکه باورم تعییر کرده چون استاد گفتند وقتی عادتت عوض بشه یعنی رفتارت عوص شده واون هم به خاطر تغییر باورت هست گفتند عادت بین باور وجسم ما است وعادت یعنی رفتارهای تکرار شونده  وچاقی هم به خاطر یک سری رفتار های تکرار شونده که در نتیجه باورهای چاقی ذهنمون است بو جود اومده پس اول باید باورهای لاغری رو با وارد کردن وردیهای جدید ودرست واطلاعات درست بیاییم باورسازی کنیم وفرمولهای استباه رو به حالت استند بای در بیاریم وبعد فرمولهای لاغری در ذهن ما از قبل توسط خالقمان در ذهنمان نصب شده که توسط ما به حالت استند بای رفته باید بیاییم اونها رو پیدا کنیم وفعالشون کنیم وبعد عادت جدید در ما شکل میگیره که منجر به رفتارهای جدیدی در ذهن ما میشه وما ان شالله وارد زندگی جدید با جسمی جدید میشیم واز امروز ان سالله بتونم میل ندارم رو انجام بدم ودیگه از عادتهایم تند خوردن وپرخوری کردن وغذارو برای رفع نیازم نمیخورم وبه خودم احترام نمیزارم واگه من به وجود خودم احترا بزارم تند وبد شکل وزیاد نمیخورم بدترین عادت ذهن من که خیلی من رو اذیت میکنه اینکه هی کارهایم رو به فردا وبه ساعتی دیگه میندازم وهی میگم باشه از فردا اروم میخورم واز فردا حتی میگم این فایلها رو اتجام میدم وخیلی دارم اذیت میشم ولی درست میکنم ولی خدارو شکر چون استمرار دارم وهی دوست دارم این روش رو هی به حرفش نمیکنم خدایا به همه ما کمک کن تا دیگر لحسات زندگیمون رو با لاعری سپری کنیم الهی امین ودر اخر خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1400/05/05 15:48
      مدت عضویت: 1593 روز
      امتیاز کاربر: 787 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 398 کلمه

      سلام گام سی چهارم 

      نحوه شکل گیری چاقی در افراد چاق 

      یکسری حرفها میشنوند مث اینکه برنج خوردن باعث چاقی میشه شیرینی خوردن باعث چاقی میشه ازدواج چاقی میاره بی تحرکی چاقی میاره فست فود چاقی شکمی میاره خب این حرفها بارها بارها میشنویم افرادی هم مبینیم که این شرایط داشتن چاق شده اند با مرور این افکار حرفها باورها به وجود امده اند باور اینکه طبیعی است چاق بشم وقتی چاقی در ذهن ما طبیعی بشه و به وجود بیاد این باور که طبیعی است چاق بشم 

      ذهن ناخوداگاه عادت هایی براساس باور مان در ما ایجاد میکنه که ما رو شبیه باورمان کنید و رفتارها ما تغییر میکنه ودرنهایت جسم ما تغییر میکنه و از متناسب به چاق تبدیل میشه این نحوه شگل گیری چاقی است 

      حالا ما می میدیم واسه اینکه لاغر بشیم جسم تحت فشار قرار میدادیم با زور اجبار رژیم میومدیم رفتارمان رو تغییر می‌دادیم و یه مدتم دوام میاوردیم ولی چون اصل کاری که باورماست تغییر نکرده بودکه چون داشتیم برعلیه ذهن باورمان عمل میکردیم خسته میشدیم باز اون مقدار وزنی که کم کرده بودیم برمیگرده و چاق میشیم اشتباه ما این بوده که همیشه جسم خواستیم لاغر کنیم واسه همینم شکست می‌خوردیم

      در مسیر لاغری باذهن ما اول میاییم دلایل چاقی خودمان با دلیل مدرک رد میکنیم و مسولیت چاقی خودمان رو می پذیریم و میگیم صدرصد مقصر چاقی خودمان هستیم و بعد با اموزش دیدن و مرور اموزش ها حرفها جدید در حال بازسازی باور جدید مان هستیم و باور هایی صحیحی در ذهنمان ایجاد میکنیم و اینجا ذهن ناخوداگاه بصورت اتوماتیک عادتهایی در ما ایجاد میکنه که مارو شبیه باورمان کنید و خیلی راحت بدون هیچ سختی به اسانی راحتی لذت متناسب میشیم 

      پس تفاوت ما افراد چاق با متناسب در عادت‌های مان است و این عادت ها براساس باورها در ما به وجود امده اند

      با هدایت به این مسیرصحیح و اموزش دیدن وعمل کردن به اموزش ها ما خیلی راحت باورمان تغییر میکنه ودرنهایت جسم ما نیز تغییر میکند 

      دلیل شکست‌ها قبلا ما این بوده که ما چیزی از درون تغییر نمیدادیم فقط میومدیم بصورت فشار ومحدودیت جسم تغییر می دادیم واسه همینم دوامی نداشت وزن برمیگشت ما فک میکردیم لاغر شدن سخته ما توانایی لاغری نداریم درصورتی که ما توانایی بالایی داریم قدرت ذهن بالایی داریم فقط باید از مسیر صحیح شروع کنیم اموزش ببینیم عمل کنیم و در نهایت رفتار عادتها ما تغییر میکنید ودراخر جسم ما وشگفت ساز میشیم 

      شاد موفق پیروز باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shakoora.shafei@gmail.com
      1400/05/01 09:23
      مدت عضویت: 1322 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 850 کلمه

      سلام خدمت تمام هم مسیر هامن طبق گفته استاد که گفتند به عادت هاتون توجه کنیم چند روزه که دارم رو عادت هام فکر میکنم علاوه بر چهارتا عادتی که تو نظرات قبلیم نوشتم یکی دیگه از عادت های چاق کننده من خوردن بر اساس هیجانات و احساسات مختلفه که فک کنم تو خیلی از افراد چاق هم مشترکه یعنی اینکه وقتی ما دچار احساسات خاصی میشیم برای آرامش پیدا کردن و خنثی کردن اون احساس از غذا و خوراکی ها استفاده میکنیم درمورد خودم احساس هایی مثل ناراحتی و غم منو به سمت غذا نمیبره ولی احساس هیجان که ناشی از شادیه و احساس استرس که ریشه در یک احساس بد داره هر دو ضربان قلب منو بالا میبرع و من بی اختیار فقط میخوام با غذا خودمو اروم کنم و هیجانمو بیارم پایین بخاطر همین سریع تا دچار این احساسات میشم میرم سراغ غذا و بدون اینکه اصن متوجه باشم چی میخورم یا چقدر میخورم فقط به خوردن ادامه میدم یکی دیگه از عادت های چاق کننده من که میشه ششمین عادتم اینه که خیلی تند غذا میخورم و اینم شاید ریشه در همون عدم آرامش و استرس داشته باشه که من اصلا صبر و حوصله ندارم و فقط میخوام تند تند غذا رو بخورم و مطلقا هیچ لذتی از غذا نمیبرم و این واقعا آزار دهندس هفتمین عادت چاق کننده من هم فک میکنم بین هیلی هامون مشترکه و اونم نزاشتن چیزی توی بشقابه اونم بخاطر اینه که به ما از بچگی گفتن نباید بزاری چیزی توی بشقابت بمونه و حیفه و اصرافه و خیلی وقتا هم چیزی که زیاد میاد شاید در حد چندتا قاشقه و اینجا دیگه هیچ قدرتی نمیتونه مارو قانع کنه که قید این چند قاشقو بزنیم و اصراف کنیم چون سیر شدیم چون چندتا قاشق دیگ ربطی به سیری و گرسنگی نداره باید بخوریم بره فقط که البته این عادت واقعا در مراحل پایینتر عادات دیگ من قرار دارهعادت هشتم که طی این چند روز به تازگی کشفش کردم و واقعا واسم جالبه اینه که الان که من به این عادت هام آگاهی پیدا کردم همین آگاهی باعث میشه کمتر تو زندگیم اجرا بشه مثل کاری که فهمیدی بده و نا خوداگاه کمتر به سمتش میری چون واست چیزی جز ضرر ندارهولی عادتی که هنوزم پر رنگه(کمتر شده ولی نه مثه بقیع) نا توانایی تو نه گفتن به خوراکی های لذتبخش و خوشمزس که لدت اون طعم به احساس سیری میچربه و من نمیتونم قید اون خوراکیو بزنمچیزی که هست اینه که در باور همه ما این خوراکی ها عامل اصلی چاقیه و تک تک ما حداقل یبار موقع خوردن هر کدوم از این خوراکی ها حس عذاب وجدان و استرس شدید چاق شدن در اثر خوردن اونارو تجربه کردیم عادتی که من کشف کردم اینه که من عادت دارم وقتی یکی از انواع این خوراکی های پر کالری رو میخورم حتی اگه به مقدار کم و فقط واسه لذتش بخورم بعدش بدون هیچ کنترلی هی فقط میخوام خوراکی بیشتری بخورم و این دقیقا داره تو زندگیم تکرار میشه که استرس و عذاب وجدان ناشی از خوردن اون خوراکی منو به سمت غذا های بیشتر و بیشتر هل میده و من به طرز جنون امیزی بدون اینکه چیزی بفهمم(مثل حالت استرس و هیجان) فقط میخوام به خوردن ادامه بدم چون حس میکنم حالا که اون خوراکیو خوردم پس دیگه هیچی فایده نداره و هرچقدر که میتونم باید بخورم ، این نوع فکر شاید دستاوردیه که من از اونهمه رژیم های غلط و طاقت فرسا داشتم که چون محدود بودم به چیزهای کم تا یه قاشق اضافه تر میخوردم میگفتم دیگه خراب شد بیخیال و عقده دلمو باز میکردم و همینطور تمام اون روزو به خوردن ادامه میدادم الان که فکر میکنم میبینم اون خوردن های از سر عقده هیچ لذتی نداره و اگر استرس و عذاب وجدان من بخاطر خوردن یه بستنی ساده که همه ادمهای لاغر هم به راحتی میخورن نبود این رفتار بعدشم وجود نداشت ولی باور به ممنوع بودن این خوراکی ها اینقدر تو یه فرد چاق مثل خود من قویه که نمیشه استرسشو به این راحتی پس زد و یقینا به تفکر و کنکاش بیشتری نیاز داره رسیدن به این حقیقت که خوردن این خوراکی ها حق همه ادم هاست و اگه یه ادم لاغر مثل خواهر خودم میتونه هرچقدر که خواست اینارو بخوره و چاق نشه خب تمام آناتومی و ساختار بدن و نیاز به غذای منم به همون شکله و هیچ فرقی نداریم بجز افکار پوسیده و باور هایی که تو ذهن من هست و تو ذهن اون نیست و همین باعث شده اون با لذت بستنیشو بخوره هرچقدر خواست و من با حسرت و استرس همون مقدار یا حتی کمترو بخورم و بعدش بخاطرش اینهمه پرخوری شدید بکنم واقعا این حق من و حق همه ماست که با یکم تلاش فرمول ها و ساختار های ذهنمون که توسط محیطی که توش بزرگ شدیم خراب شده رو خودمون با تفکر عاقلانه و منطقی درستش کنیم و یکبار برای همیشه از شر این عذاب و حس کمبود در بسیاری از زمینه های زندگی خلاص بشیم و مثل بقیه ادمها بدون هیچ عذابی از غذایی که نعمت خداونده لذت ببریمبا آرزوی رسیدن به اونچه که لایقشیم در پایان این سختی ها

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار tahere.norani
        1400/08/27 10:52
        مدت عضویت: 1494 روز
        امتیاز کاربر: 655 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 93 کلمه

        سلام دوست عزیز
        چه مطالب خوب و درستی رو نوشتید منم خیلی مشابه شما رفتار میکنم مخصوصا همون عذاب وجدان از خوردن یک چیز ممنوعه توی ذهنم و بعد عذاب وجدان و بعد پرخوری به دلیل اینکه بهرحال اون روز رو خراب کردم و نباید اون خوراکی خاص رو میخوردم، واقعا چقدر مسخره ما خودمون رو چاق کردیم و چه جالب این باورهای مشابهی که ما افراد چاق داریم، حالا با آگاهی از این عادات اشتباه و شناسایشون میتونیم راحتتر لاغر و خوش اندام بشیم، خدایا شکرت برای خواندن متن شما، ممنونم دوست عزیز

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار زهرا آقچه لو
        1403/06/11 14:04
        مدت عضویت: 174 روز
        امتیاز کاربر: 5660 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 108 کلمه

        سلام دوست خوبم. چه متن زیبایی مخصوصا اون قسمت عقده ای خوردن ها. تقربیا همه ما اینطوریم. من میگم خب امروز صبح یدونه شیرینی خامه ای خوردم و گز خوردم پس با خوردن ایناها گند زدم به روزم و هر چی خواستم میتونم بخورم چون به هرحال من که خراب کردم ولی نمیشه که بگم خب چرا خراب کردم مگه اونا چاق میکنند تو اونا را خوردی چون اون لحظه گرسنه بودی و بدنت نیاز داشت و حوصله نداشتی چیز دیگه ای تهیه کنی. تازه بعد از خوردن اونا دیگه احساس نکردی که به چیز دیگه نیازمندی و دیگه هم چیزی نخوردی فقط انرژی بدنتو تامین کردی تمام.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مه تاب
      1400/04/31 23:09
      مدت عضویت: 1268 روز
      امتیاز کاربر: 454 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,171 کلمه

      سلام مجدد دوستان 

      ادامه گام سی و چهارم:

      فردی که ورزشکاره و میخواد قهرمان بشه و مدال بیاره خب اونم داره ورزش میکنه یا ما اگه رفتیم باشگاه بدنسازی وزنه زدیم خب خیلیا دیگه هم میومدن باشگاه که عضله سازی کنند چرا اون ها از ورزش کردن خسته نمیشدن میدیدی طرف مدت هاست با اشتیاق میاد وزنه سنگین میزنه ولی ما که میرفتیم هی دنبال بهانه بودیم که نریم!! اونم ورزش میکنه ولی مثل ما بهانه نمیاره برا نرفتن، چرا؟ چون باورش اینه که میخواد ورزشکار بشه و عادت هایی در اون شکل گرفته که خیلی راحت اون داره فعالیت هایی انجام میده که در نهایت جسمش پرورش پیدا میکنه و اونو به خواستش میرسونه که در مثال ما پرورش اندامه!! اما افراد چاق با باوری متفاوت و برای لاغر شدن تلاش میکردن در صورتی که باور دارن همیشه چاق میمونن و مثلا خانوادگی چاق هستن!!! هر تغییری هم که ایجاد میشد بعد از یکی دو هفته برمیگشت!!!

      قدرت باور بی نهایت بالاست و خسته هم نمیشه!! اون راه خودشو میره و هرچی تو بخوای جلوشو بگیری و نتیجه رو تغییر بدی و جسم رو تحت فشار بذاری اون تغییری نمیکنه و سرجای خودش هست و وقتی شما خسته بشی بخاطر تضادی که بین ذهن ناخودآگاه و رفتارت به وجود اومده ول میکنی سریع همه چیز برمیگرده و این مورد در تمام جنبه های زندگی ما هست، در کسب و کار هست اونی که باورش این باشه که نمیتونه موفق بشه اونکه فکر میکنه شرایط بیرونی مثل دلار و طلا و رئیس جمهور و جامعه اینا همه تاثیر دارن در موفقیت یا فروش روزانش اون فرد یواش یواش عادت هایی را در خودش شکل میده که کمتر فعالیت میکنه, کمتر جنس میخره که نکنه فروش نره، کمتر میره مغازه و میاد بخاطر اینکه نگرشش اینه که مشتری نیس بریم برق بسوزونیم که چی؟! استاد هم این تجربه را داشتن!!

      عادت ها در نهایت نتیجه ای را برای شما رقم میزنه که برابر با باور شما نسبت به اون موضوعه! 

      وقتی شما باورت این باشه که طبیعیه شما چاق بشی در شما عادت هایی شکل میگیره که شما را به سمت چاقی هدایت میکنه و کل کار دوره لاغری با ذهن اینه که در شما باورهایی رو ایجاد کنه که شما میتونی متناسب بشی به شما تمریناتی داده میشه که به این باور برسی که میشه متناسب شد و به ذهن برنامه های جدید داده میشه که باور کنی میشه لاغر شدو ناخودآگاه رفتار های شما تغییر میکنه و در نهایت جسم شما هم تغییر میکنه و برابر میشه با باور شما!!

      نتایج افراد مختلفه چون به اندازه ای که باورهاشون عوض میشه در نهایت جسم اون ها هم تغییر می‌کنه!

      اصل و سرچشمه که باورها هستن را باید تغییر داد و باورها چطور عوض میشه؟! با افکار جدید با توضیحات با فایل ها!!! وقتی اون ها رو یاد بگیری و تکرار کنی ناخودآگاه عادت هایی در شما شکل میگیره که متفاوت با عادت های فعلی شماست و اونوقته که میبینی جسم شما هم تغییر میکنه!

      خیلی افراد عادت پرخوری را داشتن عادت ترس از مواد غذایی را داشتن و خیلی هم تلاش کردن تغییرش بدن مثلا من از امروز تصمیم میگیرم دیگه پرخوری نکنم یا عادت ریزه خواری که خیلیا دارن و تصمیم میگرفتن که انجامش ندن یا تصمیم دیگه شیرینی نخوردن چقد از این تصمیمات گرفتی؟! هیچ فایده ای نداشت چون ما تعیین نمیکنیم عادت را ما ایجاد نکردیم که بخوایم تصمیم بگیریم عوضش کنیم مثلا از امروز دیگه پرخوری نمیکنم مگه شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی پرخوری کنی؟؟ مگه یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی چاق بشی که حالا میخوای تصمیم بگیری لاغر بشی؟! اصلا با تصمیم نیست با تغییر افکار خیلی متفاوت تر از چیزیه که تا الان تجربه کردین موضوع لاغری با ذهن!!!

      تفاوت روش لاغری با ذهن با دیگر روش ها اینه که افراد چاق نمیتونن بگن میل ندارم نسبت به غذاها یعنی گفتن عبارت دو کلمه ای میل ندارم برای یک فرد چاق به مراتب سخت تر از حتی فتح قله اورسته! انقدر سخته که مثلا بخوای با یک شیرینی مواجه بشی با یک تعارفی مواجه بشی با یک اصرار دیگران مواجه بشی برای خوردن و بتونی بگی میل ندارم!!! و دوستان لاغری با ذهن به راحتی میتونن بگن میل نداریم !! از امروز میتونید تصمیم بگیرید در مواقعی که پرخوری محسوب میشه بگین میل ندارم ببینید چقد میتونید موفق باشید چند روز میتونید موفق باشید؟! اصلا اگه همینو فقط بتونی انجام بدی حتما میتونی متناسب بشی!!! اصلا نشدنی که فرمولی ک در ذهن شما تبدیل شده به عادت را بخوای در مقابلش ایستادگی کنی اصلا همچین چیزی امکان نداره!!!! باید فرمول عوض بشه باید باور عوض بشه خود به خود عادت عوض میشه و هماهنگی بین جسم و باور به وجود میاد! در واقع عادت های ما هماهنگ کننده بین جسم و باورهای ما هستن، وقتی باورت اینه که چاق میشی حالا با هر دلیلی بلافاصله باورش در ذهن شکل میگیره و عادت هایی به وجود میاد که اشتهات زیاد میشه؟! بدن نیاز به مصرف انرژی داره و برای اینکه بتونه این انرژی را تامین کنه نیاز به مصرف مواد غذایی داره چطور یک فرد با مصرف یک قرص یهو اشتهاش زیاد میشه در صورتی که قبلش کاملا درست برخورد میکرده؟! اصلا خیلیا نمیدونن معنی اشتها چیه، پرخوری را میگن اشتهامون زیاد شده وقتی میگی اشتها یعنی یه چیزی از درون در صورتی که این پرخوریه این اشتها نیست!!!! تو از بیرون داری به زور وارد میکنی! اشتها فرمان مغزیه، فرمول مغزیه که به وجود اومده تبدیل شده به یه عادت داره یواش یواش یه عادت را در شما به وجود میاره که با فاصله زمانی کمتر غذا بخوری خیلیا این مشکل رو دارن که میگن در طول روز بارها گشنمون میشه، همه این ها عادته و ترفند ذهن ناخودآگاهه برای اینکه جسمتون را به باورتون که چاق شدن طبیعیه برسونه!!!

      خیلیا باور دارن که معدشون خالی باشه یا گشنشون باشه سردرد میگیرن طبق این باور عادت هایی در اون ها شکل میگیره که تندتند غذا بخورن تا سردرد نگیرن و بتونن چاق بشن همه این ها باید در نهایت چاق بشن!! همین فرد در ماه رمضان میبینی که سرش درد نمیگیره شاید یکی دو روز اول یکم سرش درد بگیره ولی چون ذهن ناخودآگاهشون متوجه میشه که حکمی بالاتر از حکم خودش وجود داره که اونم غذا نخوردن بخاطر روزه داریه یعنی ترس از روزه خواری باعث میشه که شما وقتی سرتم درد میگیره غذا نخوری و این فرمول بهم میریزه در مغزت و تا اخر ماه رمضون میبینی فرد دیگه سردرد های ناشی از اینکه غذا نخوردم را نداره چطور این اتفاق میفته؟! غیر از اینه که فقط فرمول مغزی تغییر میکنه؟؟در اصل این فرمول فعلا میره تو حالت ذخیره تا بعد از ماه رمضان میبینی دوباره شروع میشه!!

      عادت هاتون را شناسایی کنید!!

      تفاوت شما با افراد لاغر فقط تفاوت در عادت هاتونه!! و عادت های شما بخاطر باورهای اشتباهتونه که به وجود اومده و با دوره لاغری با ذهن و شناسایی باورهای اشتباه باور ها و عادت های صحیح جایگزین شده و به تناسب میرسین و تناسب اندام همیشگی!!

      وقتی فرمول ها و باورها تغییر کردن چه بخوای چه نخوای لاغر میشی!!

      مه تاب متناسب با باورهای لاغری و همسو با ذهن🥰💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مه تاب
      1400/04/31 14:17
      مدت عضویت: 1268 روز
      امتیاز کاربر: 454 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,199 کلمه

      سلام همگی دوستان

      گام سی و چهارم عادت های چاق کننده:

      در تمرینات قبل یه سری دلایل چاقی و روش ها را بررسی کردیم و رد کردیم! و فهمیدیم که ما میتونیم لاغر بشیم!

      موضوع امروز منشأ اضافه وزن و همچنین در لاغر شدن هم کاربرد داره!

      خیلیا نمیتونن باور کنن که با قدرت ذهن میتوان لاغر شد!!! چون همیشه عوامل بیرونی را باعث چاقی خود میدانند!! در جلسات قبل این عوامل بیرونی را نقض و رد کردیم! 

      همه ما با قدرت ذهن چاق شدیم وقتی یک نیرویی درون ما هست که میتونه ما رو چاق کنه و اون نیرو در وجود افراد دیگری هم هست که اون ها رو متناسب کرده بنابراین خیلی راحت تر می‌تونیم بپذیریم که این نیرو در ما به شکل یک جسم چاق خودشو نشون داده ولی در افراد متناسب به شکل یک فرد لاغر و متناسب داره خودشو نشون میده، پس اختلاف کجاست؟؟؟؟؟ اونوقت میتونید راحت به اختلاف ذهن خودتون و ذهن یک فرد متناسب پی ببرید و خیلی راحت تر میتوان باور کرد که با همین قدرت ذهن که شما را چاق کرده میشه لاغر شد!!!

      چطور ذهن ما تونسته ما رو چاق کنه؟ چرا شما چاق هستید؟ در جلسات قبل خیلی دلایل داشتید ارث و بیماری و قرص و خیلی چیزای دیگه که اون ها را رد کردیم و باور کردیم که مقصر خودمون هستیم!!! چه چیزی باعث شده که ما چاق هستیم؟؟ به نظر شما چاقی از چه چیزی به وجود اومده؟! از هوا که ما چاق نشدیم یعنی همینجوری نبوده یه کاری کردیم یه طرز فکری داشتیم یه طرز رفتاری یه سبک زندگی داشتیم که بالاخره الان در این وضعیت هستیم!!

      چاقی محصول عادت های ماست! 

      عادت ها چیا هستند؟ یه سری رفتار ها که هرروز تکرار میشن، یک سری رفتار ها!!! یک عادت به هیچ وجه ما رو چاق نمیکنه یعنی اگه فردی یک عادت اشتباه داشته باشه دو تا سه تا داشته باشه اون فرد چاااااق نمیشه! حداقل به این حد چاق نمیشه! پس چاقی نتیجه یه سری عادت های اشتباهه یه مجموعه عادت های اشتباه هستند که ما با تکرار کردن بارها و بارهای اون ها خودمون را در همچین وضعیتی قرار دادیم!!! در جنبه های دیگه زندگی هم به همین شکل یک فرد با یک نخ دو نخ سیگار معتاد نمیشه و مشکلی براش پیش نمیاد اما با تکرار اون به عادت تبدیل میشه و فرد پس از ۲۰-۳۰ سال میبینه که چه عواقب خطرناکی براش پیش میاد و خودشم مسئول این رفتارشه و از یک عادت خیلی کوچیک شروع شد از یک نخ شروع شد خیلی اروم اروم زیاد شد و عادت شد…

      تمام رفتارهای انسان که باعث ضربه زدن به اون ها میشه بخاطر یه سری عادت هاست و تمام رفتارهای انسان که باعث یه سری پیشرفت ها در زندگیش میشه باز هم بخاطر یه سری عادت هاست!!

      یک ورزشکار عادت کرده هر روز ورزش کنه غذاخوردنش متفاوت از آدم معمولیه خواب و بیداریش متفاوته، اون عاد کرده یه سری رفتارها رو تکرار کنه و در نهایت میتونه به خواسته خودش که قهرمانی هست برسه!

      یک فرد متناسب هم همیشه یک سری عادت های رفتاری را داره تکرار میکنه ویک فرد چاق هم همینطور و علت اختلاف بین افراد مخصوصا چاق ها و لاغر ها تفاوت در عادتهای اون هاست! خیلیا فکر میکنن در نوع مواد غذاییشونه، اینجور نیست همه مواد غذایی ما باهم مشترکه! بعضیا فکر میکنند برای میزان مصرف مواد غذاییه والا انقدر آدم سراغ داریم که بیشتر از ما میخورن اما متناسبن، پس مقدار هم دلیل نمیشه! مقدار مهم نیست، تنوع غذایی مهم نیست، فقط تفاوت در عادت هاست! 

      عادت چطوری به وجود میاد؟؟؟ عادت یه فکر ساده است، تکرار میشه چندین بار و تبدیل میشه به عادت!!! ما خودمون یه سری عادت هامون را انتخاب نکردیم مخصوصا افرادی که از سن پایین تر اضافه وزن دارن، براساس فکرایی که در ذهنشون به وجود اومده و باورهایی که در ذهنشون شکل گرفته عادت های اون ها ایجاد شده!! و بعد هم که که بزرگ شدن یه سری عادت ها را خودشون اضافه میکردن چون آدم های چاق یکی از خصوصیات مخربشون اینه که خیلی راحت از هم رفتارهای اشتباه را یاد میگیرن کافیه چند روز باهم رفت و آمد داشته باشن تا عادت اشتباه را به عادت های خودشان اضافه کنن اما در کودکی بصورت غیرارادی غیراگاهانه صورت گرفته!

      عادت ها از باور ها به وجود میان، اگر شما چیزی را باور کنی خود به خود در شما عادت هایی شکل میگیره که وضعیت شما را مطابق با باورتون کنه!!!! فردی که از بچگی بارها شنیده بخاطر ژنتیک اضافه وزن داره این اول فقط باوره یواش یواش عادت هایی در اون شکل میگیره که جسمش را شباهت بده به باورش، نقش عادت ها اینجوریه یعنی یک رابط بین باور و جسم ما هستند!!!

      اگه خودمون را به سه قسمت تقسیم کنیم: باور،عادت و جسم! باور را ما به وجود نیاوردیم، باور افکاریه که ما بارها مرورشون کردیم، حرف هاییه که شنیدیم و گاها دیدیم و دربارشون صحبت کردیم، وقتی باور در ما ایجاد شد بعد از اون عادت ها شکل میگیرن دیگه اینجا ذهن ناخودآگاه وارد میشه باید عادت هایی را در ما به وجود بیاره که در نهایت جسم ما را متناسب کنه با باورمون، اینا باید باهم هم تراز باشن در یک خط باید باشن نمیشه باور کنی چاقیمون ارثیه ولی متناسب باشی!!!

      عادت ها ناخودآگاه به وجود میان!! در واقع قدم اول که باورسازیه را ما انجام میدیم، با توجه کردن به موضوعات به مطالبی که مطرح میشه با چیزایی که میشنویم و با تکرار کردنشون باور را به وجود میاریم و ذهن ناخودآگاهمون با توجه به اون عادت ها رو به وجود میاره و نهایت جسممون تغییر شکل پیدا میکنه بر اساس باورهامون به وسیله عادت هامون!! ما در گذشته بخش آخر را که نقشی در چاق شدنمون نداشت را می‌خواستیم تغییر بدیم یعنی جسم شما عملا خودش نقشی نداره در انتخاب چاقی شما یه سری باورها را ایجاد کردی بعد ذهن ناخودآگاهت یه سری عادت ها را در شما به وجود آورده و شما تنها کاری که کردی عادت ها را هی تکرار کردی و در نهایت جسمت شبیه شده با چیزی که شما باور کردی اما برا لاغر شدن نتیجه را تحت فشار گذاشتی و خواستی تغییرش بدی و باورها سرجاشون وجود داشتن عادت ها هم وجود داشتن و به همین دلیله که از تلاشتون نتیجه نگرفتین!

      وقتی خودتون رو تحت فشار میذاشتین فقط یه سری عادت ها را کمتر انجام میدادین ولی تا کی تا وقتی که میتونستین اون رژیم را ادامه بدین اما باور مثل سوخت رسانی هی داره سوخت چاقی را میرسونه عادت هم داره سعی میکنه که تکرار بشه یعنی ذهن مام داره سعی میکنه عادت ها را تکرار کنه که به باور برسونه جسم ما را اما ما اومدیم جسم را محدود کردیم، خوردن را محدود کردیم و فشار میاریم به جسممون و اونجاس که یواش یواش از لحاظ اعصاب و روان بهم میریزیم چون ذهن ما داره دستور میده به تکرار باور ها اما ما در نهایت اون نتیجه را گرفتیم و نمیذاریم کار پیش بره و خسته میشیم و عصبی میشیم از ادامه دادن برنامه های رژیمی برای لاغری!!!

      نتیجه: تا اینجای فایل متوجه شدم که تلاش برای تغییر جسم بی فایده است و اول باید باورهای صحیح جایگزین کنیم تا طبق باورهای جدید عادات جدیدی توسط ناخودآگاه شکل بگیره و جسم را متناسب کنه ادامه فایل را در دیدگاه بعد مینویسم با تشکر🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shakoora.shafei@gmail.com
      1400/04/31 10:33
      مدت عضویت: 1322 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 676 کلمه

      سلام خدمت همه عزیزانفایل این جلسه واقعا عالی بود و من با وجود تموم عجله ای که تو این مسیر دارم و دلم میخواد زودتر به هدف برسم باز هم از کنکاش و تفکر و توقف بیشتر روی این فایل لذت میبرم و یه ندایی درونم میگه هنوز زوده از این فایل بگذری و منم بهش گوش میکنمباید بگم من هم از کودکی آموزش هایی توسط خانواده چاق بهم داده شده که در من نهادینه شده و متقابلا همون نتایجی که برای خانوادم داشته(اضافه وزن زیاد) برای من هم داشته و‌من الان ۱۵ کیلو گرم اضافه وزن دارمهمین طرز فکر و نگاه به غذا و خوراکی ها باور های من رو شکل دادند و نحوه رفتار من در مقابل غذا ها و خوراکی هارو هم تعیین میکنندمن عادات زیادی دارممثلا من عادت دارم که هیچوقت به یک خوراکی خوشمزه نه نگم! اصلا مهم نیست سیرم یا گرسنه اون خوراکی حس خوبی در من ایجاد میکنه و من باید اونو بخورم اونم به مقدار زیاد واسه اینکه نهایت استفاده رو ازش ببرم و اون موقعیت لذت بخش رو نسیب خودم بکنمدر واقع فکر میکنم اگر اینکارو نکنم من یه احمقم که فرصت خوردن یه چیز خوشمزه مثل بستنی رو به راحتی و برای هیچ و‌پوچ از دست داده و اونو تقدیم به بقیه اعضای خانواده کرده با همین استدلال ها و تفکرات قوی ذهنی من هیچوقت فرصت خوردن رو از دست نمیدممثلا فست فود ها پیتزا ساندویچ لازانیا بستنی کیک پفک چیپس و هر خوراکی لذتبخشی که همیشه ی خدا هم تو خونه نیس و این اهمیت از دست ندادن فرصت رو دو چندان میکنهعادت دومم اینه که هیچوقت و هیچوقت به هیچ تعارفی نه نگم چون باز هم از دست دادن فرصت لذت بردن از غذاست و حالا اگر هم زیاد خوشمزه نباشه بازم اشکالی نداره چون هم طرف ناراحت نمیشه هم خوردن در نظر من هیچوقت چیز بیهوده ای نیستعادت سومم اینه که گاهی واقعا سیرم ولی مادرم مرتبا اصرار داره که من بیشتر بخورم دقیقا مثل دوران بچگیم که همین اموزش ها منو شکل داد منم کمی مقاومت میکنم ولی وقتی میبینم دلخور میشه به راحتی تسلیم میشم و اون غذایی که میخوار رو میخورم چون بلخره واسش زحمت کشیده نمیخوام قدرناشناس باشمعادت چهارمم اینه که در طول روز بین نهار تا شام چندین باااار غذای ظهرو دوباره میخورم و دلیلشم اینه کاری ندارم و حوصلم سر میره الان دوران پسا کنکوره و من مطلقا هیچ کاری ندارم و خوردن راحت ترین سرگرمیه خودم کاملا متوجهم که گرسنم نیست ولی بازم میخورم چون کار دیگه ای ندارم و حوصلمم سر رفتهدر کل باید بگم من و اعضای خانوادم یاد گرفتیم و باور داریم که موقع حوصله سر رفتن بهترین کار خریدن انواع خوراکی و خوردنشه طوری که من به عنوان بزرگترین پاداش یا سرگرمی برای خودم میرم فروشگاه و ولی خوراکی میخرم و واقعا هم لذت میبرم البته که بعدش نفخ میگیرم و حالم بد میشه ولی باور کردم و معتقدم خوراکی های متنوع بهترین پاداش و سرگرمیه حتی برای روزهای تعطیلالان که دارم عادت هامو مینویسم حس میکنم چقدر یجوریه و حس خوبی بهشون ندارمبقیه عادت هامو فردا مینویسم من واقعا نمیخوام این عادت هارو ارادی تغییر بدم چون ارادی ایجاد نکردم میخوام قدم قدم با استاد و آموزه ها بیام جلو تا ببینم انتهای این مسیر چیهآیا همون چیزیه که دفعه های قبلی موقع تلاش واسه لاغری پیدا کردم؟ یا ممکنه چیز متفاوتی باشه و بلخره این طلسم شکسته بشهنمیدونم زمان همه چیزو مشخص میکنهاز نوشتن این نظر استرسم کمتر شد استرسی که ناشی از هربار قدم گذاشتنم تو مسیر لاغریهاین استرس ناشی از ترسیه ک من از باز هم نتیجه نگرفتن دارم و این ترس بخاطر بارها و بارها تلاش های ارادی من و نتیجه نگرفتنهاینبار نمیخوام ارادی تلاش کنم و هیچ تلاشی هم برای تغییر عاداتم به صورت ارادی نمیکنم اجازه میدم اگر قراره اتفاق بیفته خودش اتفاق بیفتهامیدوارم این راه یکی از بهترین خاطرات دستیابی به رویاهام بشه و با باور هر روز بیشتر به اینکه لاغر شدن ممکنه ترس و استرسم هر روز و هر روز کمتر بشههمتونو دوس دارم چون همسفر های من تو این راه هستیددر پناه خدا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار زهرا آقچه لو
        1403/06/11 14:14
        مدت عضویت: 174 روز
        امتیاز کاربر: 5660 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 69 کلمه

        سلام دوست خوبم. چه توضیحات عالی نوشتی. ما چاق ها عادت کردیم تا حوصلمون سر میره به جای بازی به جای مطالعه کتاب به جای تلاش برای هدف فقط با خوردن ذهن خودمون را آروم کنیم و بی حوصلگی را برطرف کنیم. در حالی که میدونیم گرسنمون نیست فقط حوصلمون سر رفته با خوندن کامنت بچه ها داره یکی یکی یادم میاد که چه عادتهایی دارم. خدا را شکر

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1400/04/29 09:56
      مدت عضویت: 1511 روز
      امتیاز کاربر: 7009 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 202 کلمه

      بنام خداوند بخشنده مهربان 🌹

      عادتها کارهایی هستند که هرروز دارم انجامشون میدم وبهشون. به عنوان زندگی نگاه می کنم به عنوان طبیعت  ویک. چیزکاملاعادی  . درتمام. این  سالها  مسول  چاقی خودم بودم. ومسول عادتهای تکراری  که ازرفتارتکراری من  نشات. می‌گرفت  عادت‌های من باعث چاق شدن  من شده بودن  .من عادت کرده بود م که در هر زمانی شروع به  خوردن کنم و تا احساس فشار و درد به سراغم نمیومد و البته غذاتموم نمیشددست نمیکشیدم  عادت کرده بود م که نمازم رونشسته بخونم چون از احساس دردوسنگین بودن نمی تونستم  تکون بخورم. اما ادامه دادم و هربارسنگین تر اماهمه ی عادتها ازروی لذت بوده و حالا هم بایدازروی لذت باشه من فکرمیکردم همیشه بایددرحالت پربودن باشم که بتونم سیری رودرک کنم  وبه همین دلیل من همیشه درمسیرچاقی بودم  یک احساس تشنگی وعطش که داشتم انگاربایدهرچی غذابودرومیخوردم   تااون. احساس  برطرف بشه . اون احساس غم و اندوهی که به خاطر انجام رژیم داشتم  همه نشون میداد که من احساسم وذهنم درمسیرلاغری که انتخاب کرده بودم باهم. همسونبودن   من تازه درک کردم که ذهن و احساس باهم  هستن  وبدون اون من نمیتونم به تنهایی تصمیم به لاغری بگیرم   پس باید به ذهنم  یادبدم  که چطورلاغربشه وعادتهای جدیدی درش شکل بگیره .🙏🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار roshaam2002@gmail.com
        1400/06/17 22:27
        مدت عضویت: 1178 روز
        امتیاز کاربر: 431 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 111 کلمه

        چند تا  دیگه از عادت های غذایی من هم  اینه که 

        ۱) نمیتونم تعارف رو رد کنم 

        ۲) بارها برام پیش اومده که تو خونه بعضی وقتا حوصلم که سر میره ، یهو به خودم میام که اومدم اشپزخونه و در یخچال بازه:/ بعد به خودم که میام میگم : بسم الله من اینجا چیکار میکنم و در یخچال و میبندم  و میرم سراغ بقیه کارام ، ینی ی لحظه انگار خودم نیستم ! و بارهااا در روز برام پیش میاد ، که خودمو دم یخچال پیدا میکنم ! ۳ ) حوصلم که سر میره بعضی اوقات میرم غذا میخورم ولی احساس میکنم این عادت یزره کم تر شده .

         ۴)در غذا خوردن حرص دارم ! 

        خداروشکر

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1400/04/24 19:55
      مدت عضویت: 1233 روز
      امتیاز کاربر: 3747 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,455 کلمه

      سلام به آقای عطار روشن ودوستان عزیز سایت🌹🌹🌹

      لاغری باذهن جلسه چهارم

      این جلسه در مورد موضوعی است، که منشأ اضافه وزن ماست و همین موضوع منشاء لاغری ما هم می تونه باشه.

       که این موضوع مهم، قدرت ذهن ماست. خیلی ها نمی توانند باور کنند که با قدرت ذهن میشه لاغر شده .چون همش داشتن عوامل بیرون رو دوباره چاقی عنوان میکنن. که اصلاً مربوط به چاق شدن اونها نیست. فقط باورهای آنهاست که بهشون ثابت کرده و بهشون القا کرده که به دلیل یکسری عوامل بیرونی چاق هستند

       و ما در جلسات قبلی عوامل بیرونی رو شناسایی کردیم و یکی یکی  آنها را لغو کردیم. شما با همین قدرت ذهن چاق شدید. وقتی یک نیروی در وجود ما هست که میتونه ما رو چاق کنه و این نیرو در وجود افراد دیگه ای هم هست که آنها را متناسب کرده،پس خیلی راحت تر میشه بپذیریم، این نیرو در ما به شکل یک جسم چاق خودشو نشون داده، ولی در افراد متناسب به شکل یک جسم لاغر و متناسب داره خودشو نشون میده

       پس اختلاف کجاست؟ اونوقت میتونید راحت به اختلاف بین ذهن خودتون و ذهن یک فرد متناسب پی ببرید. و خیلی راحت تر میشه باور کرد که با همین قدرت ذهنی که شما رو چاق کرد هم میشه لاغر شد. چطور ذهن ما تونسته ما را چاق کنه؟ چرا شما چاق هستید؟ در جلسات قبل دلایل زیادی داشتیم و یکی یکی آنها را رد کردیم و باور کردیم که فقط مقصر خودمون هستیم که چاقیم.

       چه چیزی باعث شده که ما چاق باشیم؟؟ چاقی از چه چیزی به وجود آمده ؟؟ حتما کاری انجام دادیم که چاق شدیم، وقتی مسئولتش را پذیرفتیم، پس حتماً کاری انجام دادیم، یک طرز فکری داشتیم، یک طرز رفتاری داشتیم، یا یک سبک زندگی داشتیم، که در این وضعیت الان هستیم .چاقی محصول عادت های ماست. عادت ها چی هستن؟؟

       یکسری رفتارها که هر روز داره تکرار میشه. یک سری رفتارها (یک رفتار نیست) .یک عادت به هیچ وجه ما رو چاق نمی کنه. یعنی اگر فردی یک عادت اشتباه داشته باشه، دوتا عادت اشتباه داشته باشه، سه تا عادت اشتباه داشته باشه، اون فرد چاق نمیشه،.🤨

       چاقی نتیجه یکسری از عادتهای اشتباهه، یک مجموعه عادتهای اشتباه هستن که ما با تکرار کردن بارها و بارهای آنها خودمون رو، در همچین وضعیت الان قرار دادیم. در خیلی از مسائل دیگه هم این عادت و این تکرار وجود داره. فردی که داره سیگار مصرف میکنه، اگه یه نخ مصرف کنه هیچ اتفاقی براش نمیافته،

       یعنی مصرف یک نخ ،دونخ،سه نخ، یا ۱۰ روز یا ۲۰ روز یا ۳۰ روز، هیچ اتفاق بدی را برای آن رقم میزنه. اما وقتی این رفتار به عادت تبدیل میشه و فرد میاد ده سال یا ۲۰ سال هر روز ۱۰ یا ۲۰ نخ سیگار مصرف میکنه، اون وقت می‌بینید که چه عواقب خطرناکی رو براش داره و خودش هم مسئول این رفتارشه.🥴

       از یک عادت خیلی کوچیک شروع شد، از یک نخ شروع شد و همینطور اضافه شد. خیلی آروم ممکنه طی چند ماه از یک نخ به یک بسته، یا یک پاکت کامل رسیده باشه و سالهاست که دیگه اون عادت رو به همون شکل تکرار میکنه.😬

       تمام رفتارهای انسان که باعث ضربه زدن به اونها میشه به خاطر یکسری عادت هاست و تمام رفتارهای انسان که باعث یکسری پیشرفت‌ها در زندگی اش میشه باز هم به خاطر یکسری عادت هاست.💖

       یک ورزشکار که قهرمان میشه عادت کرده هر روز تمرین کنه عادت کرده هر روز یک سبک خاصی داشته باشه ،غذا خوردنش متفاوت از یک آدم معمولیه، ورزش کردنش متفاوته خواب و بیداریش متفاوته، اون عادت کرده یکسری رفتارها رو تکرار کنه و در نهایت میتونه به خواسته خودش که قهرمانی هست برسه .🏋‍♀️

      یک فرد متناسب هم یکسری عادت های رفتاری رو داره همیشه تکرار میکنه. و یک فرد چاق هم همیشه داره یک سری عادت های رفتاری رو تکرار میکنه. و علت اختلاف افراد مخصوصاً بین چاقها و لاغرها، تفاوت در عادت های آنهاست خیلی‌ها فکر می‌کنن در نوع مواد غذایی آنهاست. همه مواد غذایی ما با هم مشترکه، بعضی‌ها فکر می‌کنن به خاطر میزان مصرف مواد غذاییه، ولی خیلی‌ها هستند که بیشتر از چاق ها می خورن، اما متناسب هستند. پس مقدار هم دلیل نمیشه تنوع غذایی مهم نیست، فقط تفاوت در عادت هاست .

      یک عادت چطور به وجود میاد؟؟ عادت یک فکر ساده است تکرار میشه و تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت. ما خودمون خیلی از عادتهامون رو تکرار کردیم. مخصوصاً کسانی که از کودکی اضافه وزن داشتن و بر اساس فکرهایی که در ذهنشون به وجود آمده ،بر اساس باورهایی که در ذهنشان شکل گرفته، عادت‌های آنها ایجاد شده .

      آدمهای چاق یکی از خصوصیات مخربشون  اینکه خیلی راحت از همدیگه رفتارهای اشتباه هم رو یاد می‌گیرن. یعنی اگر خودم ۱۰ عادت اشتباه داشتم که منو به چاقی رسانده ،اگر ببینم دوستم یک عادتی داره که من ندارم ،کافیه چند روز باهاش باشم ،خیلی راحت من همون عادت اشتباه رو به عادت‌های خودم اضافه می کنم. اما در کودکی این کار به صورت غیر ارادی ،به صورت ناآگاهانه صورت گرفته،

       به چه شکل صورت گرفته ؟؟یک فکر وقتی تکرار بشه، تبدیل میشه به عادت .عادت ها از کجا شکل می گیرند؟؟ چرا اصلا عادت ها در ما به وجود میان ؟؟🤔🤔

      عادت ها از باورها به وجود میان. اگر شما چیزی رو باور کنید خود به خود در شما عادت هایی شکل میگیره که وضعیت شما رو مطابق با باورتون کنه .

      مثال:: فردی که از بچگی بارها شنیده که به خاطر خونوادش به خاطر ژنتیک، به خاطر چیزی که مربوط به آن نیست و دست اون هم نیست، بهش تحمیل شده ،اضافه وزن داره ،مخصوصا ژنتیک، کسی که باور کرده به خاطر ژنتیک، اون اضافه وزن داره. این باور چه چیزی رو باعث میشه؟؟

       اول فقط یک باوره،وفرد  هم هنوز اضافه وزن آنچنانی نداره اما وقتی باور میکنه که ژنتیک و ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن دارن، یواش یواش عدتهایی درون فرد شکل میگیره که جسمش رو شباهت بده به باورش،

       یعنی اگر خیلی باور داشته باشه که ارث نقش زیادی در اضافه وزن داره، اون فرد مطمئنا به اندازه پدر و مادر و یا حتی بیشتر از آنها اضافه وزن پیدا میکنه. نقش عادت‌ها اینجوریه، و به این شکل به وجود میاد.

       یعنی یک رابطه بین باور و جسم ما هستن، اگر خودمون رو سه قسمت کنیم، یعنی به این شکل تعریف کنیم، باور، عادت و جسم

       باور رو ما به وجود نیاوردیم، این باور چجوری به وجود میاد ؟؟؟افکاری که ما بارها مرور کردیم، حرفهایی که شنیدیم از والدین از جامعه از رسانه‌ها ،اینها به شکل های مختلفی به مغز ما رسیده و آنها را شنیدیم و دیدیم و دربارش هم صحبت کردیم، این ها تبدیل میشه به باور .وقتی باور در ما ایجاد شد بعد از آن عادت ها  درماشکل می گیرن و اینجا ذهن ناخودآگاه وارد میشه. باید عادت هایی را در ما به وجود بیاره که در نهایت جسم ما را متناسب کنه با باورمون.

       یعنی باید اینها با هم همطراز باشن، در یک خط باید باشن نمیشه باور تو این باشه که مثلاً  چاقی ما ارثیه، ولی اندامت متناسب باشه. عادت‌ها ناخودآگاه به وجود میان و دست ما نیست. انتخاب ما نیست .در واقع ما اون قدم اول رو برمیداریم، اون باور سازی رو ایجاد میکنیم.🥰

       چطور ایجاد می کنیم؟؟ با توجه کردن به موضوعات، به مطالبی که مطرح میشه ،با چیزهایی که می‌شنویم ،با توجه کردن به اونها و تکرار آن ها ما باور رو به وجود می‌آوریم و بعد ذهن ناخودآگاه ما عادت ها رو بر اساس اون باورها به وجود میاره و در نهایت جسم ما تغییر شکل پیدا میکنه بر اساس باورهامون، به وسیله عادت هامون🥳 و این روند دقیقا برخلاف روندیه که همه ما قبلاً برای لاغری می‌خواستیم انجام بدیم. ما وقتی می‌خواستیم لاغر بشیم ،بخش آخر رو که هیچ نقشی در چاق شدن نداره رو تحت فشار می گذاشتیم، یعنی جسم شما عملاً نقشی نداره در انتخاب چاقی،🥴 شما یک سری باورها رو در ذهن ایجاد کردی و ذهن ناخودآگاهتون یک سری عادت ها رو در شما به وجود آورده و و شما تنها کاری که کردی این بوده که عادت ها رو هی تکرار کردی و در نهایت جسمت شبیه شده به چیزی که شما باور کردی🤪 اما وقتی میخوای لاغر بشی، این بخش آخر، این نتیجه رو تحت فشار گذاشتی، می خواستی تغییرش بدی و به خاطر اینکه در تمام اون مدتی که شما نتیجه رو هم، که همون چاقیه و همون جسمتونه ،تحت فشار گذاشتی، با رژیم با ورزش با دارو همون مواقع هم باور ها هنوز سر جاش وجود داشته و عادت‌ها هم وجود داشته و به همین دلیله که شما از تلاشتون برای لاغر شدن نتیجه نگرفتین😬

       همون زمانی هم که ما به خودمون فشار میاوردیم و به جسممون فشار می‌آوردیم که طبق برنامه، غذا مصرف کنیم ،که این باور های اشتباه رو ما داشتیم و عادت های اشتباه رو هم داشتیم ،تنها اتفاقی که می افتاد این بود که، زمانی که خودمون رو تحت فشار میذاشتیم، یکسری از عادتها رو کمتر تکرار می‌کردیم، ولی تا وقتی که میتونستیم آن رژیم رو ادامه بدهیم .اما به خاطر اینکه باوره سرجاش هست و داره کار میکنه و هی داره سوخت چاقی رو میرسونه، عادته هم هی داره سعی می کنه که تکرار بشه، یعنی ذهن ما هم هی داره سعی می کنه که عادت ها رو تکرار کنه، که باور برسونه جسم ما رو .

      اما ما آمدیم جسم رو محدود کردیم، خوردن رو محدود کردیم فشار می‌آوردیم به جسم و اینجاست که یواش یواش از لحاظ اعصاب و روان ما به هم می ریزیم چون ذهن ما داره دستور میده به تکرار باورها، اما ما در نهایت این نتیجه رو گرفتیم ،نمیذاریم کار پیش بره و خسته میشیم، عصبی میشیم از ادامه دادن برنامه هامون برای لاغری 😶

      فردی که ورزشکاره و می‌خواهد قهرمان باشه و مدال بیاره خوب اونم داره ورزش میکنه و وزنه میزنه .چطور اونها از ورزش کردن خسته نمی‌شدن؟؟ اما همش ما  دنبال بهانه بودیم که نریم. اون هم داره ورزش میکنه، ولی مسلما بهونه نمیاره برای نرفتن، چون باورش اینه که میخواد ورزشکار بشه و عادت هایی درونش شکل گرفته که خیلی راحت داره فعالیت‌هایی رو انجام می ده که در نهایت جسمش پرورش پیدا کنه واونو به خواستش میرسونه.😊

       اما ما که می‌رفتیم و همان حرکات را انجام می‌دادیم اما با یک باور متفاوت که من اومدم ورزش کنم که لاغر بشم. در صورتی که باور اصلی ما این بود که ،من همیشه چاق می مونم، چون خانوادگی چاقیم و این از باورهای اشتباه ما بود و همین کافی بود که فعالیت جسمی ما رو برای لاغری خنثی کنه.🥵

       قدرت باور بینهایت بالاست و خسته هم نمیشه و همش راه خودشو. میره هی تو بخوای جلوشو بگیری، بخواهی نتیجه رو تغییر بدی، بخوای جسمت رو تحت فشار بزاری، اینکه تغییر نمیکنه و به محض اینکه شما خسته بشی به خاطر اون تضادی که بین ذهن ناخودآگاه و رفتارت به وجود آمده، وقتی خسته میشی و ول می کنی، خیلی سریع دوباره همه چی برمیگرده🧐 و این مورد در تمام جنبه های زندگی ما است

       در کسب و کار هست،اونی که باورش اینه که نمیتونه موفق بشه، اونی که فکر میکنه شرایط بیرونی مثلاً دلار و بازار ،رئیس جمهور و جامعه همه تاثیر دارن در موفقیتش یا در فروش روزانه اش. این فرد یواش یواش عادت‌هایی رو در خودش  شکل میده که کمتر فعالیت میکنه، کمتر جنس میخره ،به خاطر اینکه نکنه فروش نره، کمتر میره مغازه و میاد .بخاطر اینکه باورش اینه که مشتری نیست، بریم بیخودی برق بسوزنیم که چی بشه.🤨

       عادت ها در نهایت نتیجه‌ای برای شما رقم می زنه که برابر با باور شما نسبت به این موضوعه و در مورد اضافه وزن وقتی که شما باورت این باشه که طبیعی که شما چاق بشی، در شما عادت هایی شکل می گیره که شما رو به سمت چاقی هدایت میکنه. و کل کار دوره لاغری باذهن اینه که در شما باورهایی رو ایجاد کنه که، شما میتونی متناسب بشی. و با انجام تمرینات به این باور میرسی که میشه متناسب شد. به ذهنت برنامه‌های جدیدی میدی که باور می کنی میشه لاغر شد.و ناخودآگاه رفتارهای شما تغییر می کنه و در نهایت جسم شما هم تغییر میکنه و برابر میشه با باور شما 🥳

      و به اندازه‌ای که باورها عوض میشه، در نهایت جسم هم تغییر میکنه و زوری نیست. به اندازه‌ای که باورها تغییر کنه عدتها عوض میشه و نتیجه جسمی هم تغییر میکنه. به همین دلیله که گفته شده در لاغری با ذهن، رژیم نداریم، ورزش نداریم، دارو نداریم. چون اینها همه میخواد نتیجه رو تغییر بده و فایده نداره .ما باید اصل و سرچشمه رو تغییر بدیم ما باید باورها رو تغییر بدهیم و باورها چه جوری عوض میشه؟؟؟🤔🤔

       با افکار جدیدی که به شما داده می شه ،با توضیحات و فایل‌های توضیحی و وقتی تکرار میشن ،ناخودآگاه عادتهایی در شما شکل می گیره که متفاوت با عادت های فعلی شماست و اون وقته که جسم شما هم تغییر میکنه.💃💃

       افرادی که در این دوره شرکت کردن، عادت پرخوری رو داشتن، عادت ترس از مواد غذایی رو داشتن، خیلی عادتهایی که همه ما الان داریم و مدتها هم سعی کردن که خودشون اونها رو عوض کنن. که تصمیم‌ میگیرن پرخوری یا ریزه‌خواری نکنن، عادت رو ما ایجاد نکردیم که بخواهیم تصمیم بگیریم عوضش کنیم ،که بخواهیم دیگه پرخوری نکنیم. مگر شما یادت میاد چه زمانی تصمیم گرفتی پرخوری کنی، یا تصمیم گرفتی چاق بشی، که حالا میخوای تصمیم بگیری که لاغر بشی اصلاً با تصمیم نیست 🤭با تغییر افکاره

       افراد چاق به هیچ وجه نمی تونن بگن میل ندارم و کسانی که در دوره لاغری با ذهن شرکت کردن قبلا هم این ویژگی رو داشتن و الان به راحتی میتونن بگن ما میل نداریم و خودشون انتخاب می‌کنن🤗🤗🤗

       از امروز سعی کنید تصمیم بگیرید در مواقعی که پرخوری حساب میشه، بگید میل ندارم .ببینید چقدر میتونید موفق بشید و اگر همین رو انجام بدی تضمین می کنم متناسب بشی .

      وقتی در مغز شما فرمولی وجود داره و این فرمول تبدیل شده به عادت، اون وقت ما بخواهیم بیایم تصمیم بگیریم که در مقابل این عادت ایستادگی کنیم ،اصلاً همچین چیزی امکان نداره ،باید فرمول عوض بشه، باید باور عوض بشه ،خودبه‌خود عادت  هم عوض میشه و هماهنگی بین جسم و باور به وجود می آید.🥳 در واقع عادت‌های ما هماهنگ کننده بین جسم و باورهای ما هستن و هماهنگی رو به وجود میارن. و وقتی باورت اینه که شما چاق میشی، حالا این باور به هر طریقی ممکنه به وجود بیاد، یواش یواش عادتهایی در اون افراد به وجود میاد که جسمشون رو برابر کنه با باورشون.💖

       فردی که به پزشک مراجعه می کنه و یک دارویی براش تجویز میشه و پزشک به این تذکر می‌ده که این دارو می تونه چاق کنه و اشتها رو زیاد میکنه ،بلافاصله یک باور درون فرد شکل میگیره، از همان روز عادت هایی درون فرد به وجود میاد که اشتهاش زیاد میشه.😬😬

       اصلاً گشنگی برای چیه ؟؟؟اگر درست فکر کنیم ببینیم غذا برای اینه که بدن ما به انرژی نیاز داره، برای اینکه بتونه انرژیش رو تامین کنه، نیاز به مصرف مواد غذایی داره ،چطور فردی که تا روز قبل به یک شکل داشت موادغذایی رو مصرف می‌کرد از امروز که یک قرص رو مصرف میکنه، دکتر میگه اشتها رو زیاد میکنه، یهویی علاقه‌اش به مواد غذایی بیشتر میشه.

       خیلی‌ها نمی‌دونن معنی اشتها چیه؟؟🧐🧐 پرخوری رو میگن اشتهام زیاده. وقتی گفتی اشتها، یعنی چیزی از اون درون داره میگه بده، در صورتی که این پرخوریه و اشتها نیست.🤪 تو از بیرون داری به زور وارد می کنی.

       اشتها چیه ؟؟؟

      اون فرمان مغزیه، اون فرمول مغزیه که به وجود آمده ،تبدیل شده به یک عادت. داره یواش یواش یه عادت  را در شما به وجود میاره، که با فاصله زمانی کمتر غذا بخورید. خیلی‌ها این مشکل رو دارن که میگن در طول روز بارها گشنم میشه. همه اینها عادته🥴

       و ترفند ذهن ناخودآگاهه برای این که جسمتون روبه باورتون که چاق شدن طبیعیه، برسونه.😬 اونایی که فکر می‌کنن اگر غذا نخورند یا معدشون خالی باشه ،سردرد می گیرن، خیلی‌ها این باور رو دارن که اگه ما غذانخوریم، سردردمیگیریم. این یک باوره، چون باور کردن همچین چیزی رو، عادت هایی در آنها شکل می گیره که اونها تند تند سردرد می گیرن، که غذا بخورن. که در نهایت هم بتونن چاق بشن.😶

       همین فرد در ماه رمضان، سرش درد نمی گیره ،چون ذهن ناخودآگاه شون متوجه میشه که، حکمی بالاتر از حکم خودش  وجود داره، که اونم غذا نخوردن به خاطر روزه داریه. یعنی ترس از روزه خواری باعث میشه که شما وقتی سرت هم یکم درد میگیره، غذا نخوری .و این فرمول به هم میریزه در مغز. چون قبلاً به محض سردرد غذا می‌خوردی، اما در ماه رمضان به خاطر این که نمیتونه غذا بخوره سر درد میگیره در روز اول، اما چون نمیتونه غذا بخوره، این فرمول به هم میخوره و تا آخر ماه رمضان فرد  سردرد های ناشی از اینکه غذا نخوردم رو نداره. چون فرمول مغز تغییر میکنه که سردرد نمیگیره.😊

       این فایلها رو بارها گوش بدید، فکر کنید به تاثیر ذهن در ضافه وزن، فکر کنید که چه رفتارهایی از شما عادته، اصلاً همین عادت هاست که باعث چاقی شما شده و به عنوان تمرین این جلسه اول این موضوعه، میل ندارم رو بررسی کنید خودتون بدون این که فرمولهای ذهنتون رو تغییر بدید بهش برسید که بتونید بگید ،میل ندارم💖💖

       دوم اینکه سعی کنید از امروز عادت‌های غذایی‌تان را شناسایی کنید، عادت به چیزی میگن که بیشتر از یکبار داره تکرار میشه، این میشه عادت 

      مثلاً یکی از عادت‌های من این بود که با چای کلوچه می خوردم یا حتماً با چایی به جای قند یا شکر باید شکلات می‌خوردم. اینها عادته. هیچ قانونی نیست و هیچ نمیتونی بگی، نه طبع من اینه، میکشه بدنم .

      اینکه بدنم شیرینی رو میکشه یک باوره، وقتی تکرارش کردی باورت میشه .مطمئنا عادت‌هایی در شما به وجود میاد که رفتارت میشه مطابق با باورت. ولی خیلی هارو میبینیم که علاقه ای به شیرینی ندارن، چه طوریه که بدن اونا نمیکشه و فقط بدن شما میکشه.🥴 تفاوت بین شما و لاغرها تنها در تفاوت در عادت‌هاتونه و عادت‌های شما به خاطر باورهای اشتباهتونه که در شما به وجود آمده. اما در این دوره باید باورهای اشتباه رو شناسایی کنیم ،آنها رو کنار بگذاریم. باورهای جدید را در ذهنمان به وجود بیاریم. بر اساس این باورهای جدید، عادت های جدید در ما شکل می گیره و در نهایت جسم ما به سمت متناسب شدن حرکت میکنه 

      لاغری با ذهن همیشگیه اینکه وقتی عادت های شما عوض بشه همین طور که الان شما به خاطر عادت هاتون چاقیتون همیشگی بوده و هر بار که تلاش کردی لاغر بشی دوباره چاق شدی، به خاطر همین عادته که تکرارشون می کنی و برمیگردی به جسم قبلی که همون چاقیه😧

       همینطور که چاقی در شما ماندگاره، چون به خاطر عادت ها و باورهای اشتباه چاق کننده در ذهنته، وقتی که یاد بگیری با قدرت ذهن لاغر بشی، وقتی فرمولهای ذهنت تغییر کنه، وقتی باورهای جدید رو بسازی و عادت های جدید در شما شکل بگیره،

       بنابراین خیلی طبیعیه که متناسب شدن هم برای شما همیشگی میشه. هر کسی که فرمولهای ذهنش را تغییر بده چه بخواد چه نخواد لاغر میشه .💃💃🥳

      مثل خودتون که نخواستین و چاق شدین. یکسری باور در ذهن شما ایجاد شد، به خاطر اون باورها یک سری عادت ها در ذهن شما ایجاد شد و در نهایت شما چاق شده اید و چه بخواهید چه نخواهید تا ابد چاق می مونید. حالا هی برو ورزش کن، رژیم بگیر، برو قرص بخور و جراحی کن ،فایده ای نداره، چون باورهات با قرص و دارو و ورزش عوض نمیشه بنابراین عادتهاتم عوض نمیشه

       و چون تا ابد نمیتونی با عادت ها مبارزه کنی و هر رژیمی و ورزشی و کاری که شروع کنی در نهایت شکست می‌خوری و رها می کنی، دوباره عادت های قبلی تکرارشون شروع میشه و شما به همون جسم قبلی برمی‌گردی🥺

       بنابراین یک بار تصمیم بگیر از روش صحیح آموزش لاغری با ذهن، برای لاغری اقدام کن، و از نتیجه ای که خودت به وجود می آوری، تا ابد لذت ببر

      💃💃💃🥳🥳💃🥳💃🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹

      باسپاس از استاد عزیز آقای عطارروشن

      عادتهای چاق کننده واشتباه من🤨

      اشتهام زیاده😋
       
       چون باور کرده بودم که تفریح و لذت بردن از زندگی فقط از طریق خوردنه اونم خوردن تا مرز خفگی و معده درد😒
       هر موقع حوصلم سر میره باید بخورم چاق شدم چون باور داشتم وقتی پول هر غذایی رو دادم تا تهش باید بخورم که هدر نره🤭
       چون باور داشتم همین یه امشبه که اومدم  مهمونی یا عروسی پس باید تا میتونم بخورم و بعد از فردا شروع می کنم به ورزش و رژیم😊
       چاق شدم چون باور داشتم مواد غذایی را اسراف نمی‌کنم و دور نمیریزم و اضافه ها رو میخورم چون می گفتم حیفه دور ریخته بشه🥺

       چون بیشتر از روی عادت غذا می خوردم و اصلاً به زمان گرسنگی واقعی اهمیت نمی دادم و با اینکه گرسنه نبودم ولی باز هم می خوردم😃
       

       چاق شدم چون هر موقع اعصابم خورد می شد با خوردن خودم رو آروم می کردم 😍

       چاق شدم چون موقعی که سیر هستم و کسی به من غذا تعارف می کرد باز هم می خوردم🤤

      چاق شدم چون هر موقع با دوستان و فامیل به پارک یا جاهای تفریحی می‌رفتیم همش در حال خوردن آجیل و تخمه  ومیوه بودیم وفکر میکردم لذت فقط به خوردنه حتی اگه سیر هم باشی بازم باید بخوری🤪😅😅

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/04/23 11:45
      مدت عضویت: 1805 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 705 کلمه

      سلام🙂

      چاقی حاصل عادتهای ما است

      این جمله خیلی برای ما آشنا و منطقیه یعنی همه ما قبل از آشنایی با لاغری با ذهن هم این جمله رو بارها شنیدیم و باورش داشتیم تنها تفاوت در ریشه این عادتهاست

      در لاغری با ذهم ما یاد میگیریم که عادتها ناشی از تکرار رفتارهای ما در واکنش به مواد غذاییهو این رفتارها حاصل فرمانهای مغزی ما است که اونا هم به خاطر تصاویر ذهنی هست که از چاقی در ذهن ذخیره شده که باز هم اون تصاویر به خاطر باورهای ما است و باورهاهم به صورت ناآگاهانه و از اطرافیان ،رسانه ها،پزشکان و…‌ به صورت یه فکر ابتدا کاشته شده و به مرور زمان تکرار شده و ما هم شواهد درستی اون فکر رو دیدیم و بنابراین تبدیل به باورهای ما شدن👌

      با این عقبگرد ما خیلی خوب ریشه ذهنی عادتها رو پیدا میکنیم و این بار با همون روش قبلی ولی با آموزش و تکرار افکار لاغری اونا رو به لاور و به تصویر ذهنی و بعد به فرمان مغزی و رفتار و درنهایت به عادت تبدیل میکنیم با این روش لاغری در نهایت سادگی و آرامش و ماندگاری در جسم ما نمایان میشه🙂

      در صورتیکه در روشهای قبلی با این آگاهی که چاقی حاصل عادتهای ما است تمام تلاش و اراده مون رو میذاشتیم تا این عادتها رو ترک کنیم و چون عادتها روزمره ما بودن ما در یک دوره رژیم یا ورزش عادتهایی مثل پرخوری و خوردن شیرینی ونون و…. رو کم میکردیم یا عادتهای جدید مثل پیاده روی و باشگاه رفتن رو در خودمون ایجاد میکردیم که نتیجه اش رو هم همگی میدونیم وقتی بیخبر بودیم که این عادت از فرمان مغز ناشی میشه حالا هی فرمان مغزی خوردن صادر میشد و ما با اراده نمیخوردیم و این سرپیچی منجر به درگیری ذهنی و اعصاب خوردی و درنهایت خستگی و کم آوردن ما میشد و بعد از اون ما  با حرص و ولع ناشی از محدودیت قبلی در خوردن زیاده روی میکردیم و کم کم اون وزن و سایزی که کم کرده بودیم رو دوباره بدست می اوردیم چه بسا بیشتر از قبل😑😑

      در مورد ورزش هم این عادتهای جدید ناشی از فرمان مغز نبوده اتفاقا برعکس فرمان مغز ما بهانه آوردن برای ورزش نکردن بوده و همون باشکاه هم بعد از مدتی برامون خسته کننده و عذاب اور میشده چون نتیجه دلچسبی هم برامون نداشته و مثل یو یو(به قول شما)سایز دوباره برمیگشت و رها کردن نتیجه نهایی بود😑😑😑

      وقتی در مسیر لاغری با ذهن هستیم به خاطر افکار جدید وباورهای جدید و عدم وجود محدودیتها و سختیهای روشهای قبلی به مرور رفتارهای غذاییت تغییر میکنن و تمام اون عادتهایی که قبلا با هزار ضرب و زور میخواستی ترک کنی خیلی آرام و منطقی و مویرگی تغییر میکنن 

      در مورد من پرخوری واقعا کم شده و هرجا که دیگه سیر میشم دست از غذا خوردن میکشم

      اینقدر که حتی اگه غذایی که برای خودم میکشم اولش ذهنم بگه این که خیلی کمه باهاش نون بخور تا سیر بشی میگم میخورم اگه سیر نشدم آخرش دو تا لقمه نون هم میخورم ودر کمال تعجب میبینم که سیر هم شدم🙂

      یا مثلا دیشب من و همسرم یه پرس غذا رو خوردیم و کاملا هم کافی بود برای هر دومون

      جالبه که تا همین چند هفته قبل هر وقت غذا کم بود من حتما نون می آوردم و با نون میخوردم و تازگیها نون نمیارم و سیر هم میشم🤗

      هله هوله خوری عادت هر روز من بود و لی به طرز شگفت انگیزی با اینکه توی سوپری آشپزخونه هست من میلم نمیکشه🙂

      عصرها حتما بعد از خواب باید چای با یه چیز شیرین میخوردم مثل شکلات کیک کلوچه و… الان بیشتر میوه میخورم ولی اگه میلم بکشه هم شکلات میخورم وبین قند و خرما وکشمش و بیسکویت و شیرینی تفاوتی نمیبینم🙂

      قبلا بعد از خوردن غذا مخصوصا در مهمانی و دورهمی فشار شکم داشتم ولی الان مدتهاست این احساس رو ندارم🙂

      قبلا بعد از کشیدن غذا توی ظرفم و خوردن اون و سیر شدن کامل دوباره میرفتم سراغ قابلمه که دوباره بخورم با این استدلال که پلو خوشمزه بود یا من خیلی دمپختک و…دوس دارم  واین عادت مدتیه که دیگه تکرار نمیشه🙂

      قبلنا خیلی وقتها هوس شیرینی میکردم ولی الان نه دیگه🙂

      و خیلی عادتهای دیگه که الان باید بهشون فکر کنم تا یادم بیاد چون خیلی وقته تغییر کردن 

      اتفاقی که در سایر روشهای لاغری آرزومون بود که بیوفته ولی بدتر میشد😏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/04/19 16:47
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,694 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و همراهان  عزیز سایت تناسب فکری .

      فایلی امروز :

      در جلسه ی قبل ما تمام روشهای گذشته ی رو تجزیه و تحلیل کردیم که آیا اونها راه های  درست یا غلط هستن؟؟؟  و بعد بذر این رو کاشتیم که ما هم  میتونیم تغییر کنیم و لاغر بشیم .(با اون تعهدی که دادیم )

      خیلیا نمیتوتن باور کنن با قدرت ذهن میشه لاغر شد . بعضیا چون همیشه عوامل بیرونی رو در چاقی دخیل میدونن که من چون  ناراحتی اعصاب دارم من چون  قرص استفاده میکنم و یا  من چون  بعد از ازدواج چاق شدم و … . اینها باعث چاقی من شده ولی ما در جلسه ی قبل  این عوامل رو شناسایی کردیم و یکی یکی اونها رو نقض کردیم .

      و اما این افراد باید اطمینان داشته باشن که نیرویی در ما وجود داره  که  در افراد لاغر به شکل لاغر و در افراد چاق به شکل چاق خودش رو نشون میده.و باور کنید همین قدرت که شما رو چاق کرده میتونه لاغرهم بکنه .

      پس چرا ما چاق هستیم ؟ ما کلی دلیلی برای چاقی  داشتیم که اونها رو رد کردیم و دیدیم که  خودمون موندیم و چاقی و حالا از هوا که چاق نشدیم یه طرز فکر و رفتاری و سبک زندگی داشتیم که الان اینطور هستیم .

      چاقی محصول عادتهای ما هست و عادتها یه سری رفتارها هستن که هر روز و  هر روز دارن تکرار میشن و یک  رفتار نیست مجوعه ای از  رفتارها  هست .

      چاقی محصول مجموعه  ی عادتها هست که با تکرار بارها و بارهای اونها الان در این وضعیت هستیم .

       مثلا فردی که داره سیگار میکشه اگر  در ده رور یه نخ سیگار مصرف کنه هیچ اتفاقی نمیفته ولی اگر عادتش بشه میبینی چه نتایج خطر ناکی براش میاره و همیشه از کم شروع میشه و طی چند روز افزایش پیدا میکنه و کلی مشکل براش به وجود میاد .

      تمام رفتارهای انسان که باعث یه سری ضربه ها به انسان میشه به خاطر یه سری عادتها هست و تمام رفتارهایی که باعث موفقیت آدمها میشه بازم به خاطر یه سری عادتها هست . مثلا یه ورزشکار که قهرمان المپیک هست یه سری عادتها داره که هر روز تکرار میکنه و در نهاایت به خواسته ی خودش که قهرمان المپیک هست میرسه .

       خوب دقت کنید همه ی مواد غذایی چاقها و لاغرها مشترک هست وخیلیها از لاغرها  حتی بیشتر از چاقها میخورن اما متناسب هستن  چرا ؟؟؟

      پس مقدار تنوع غدایی مهم نیست فقط تفاوت در عادتها هست عادت یه فکر ساده هست که  تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت .

       چاقها سریع از همدیگه عادتهای چاق  کننده رو که اشتباه هستن رو  یاد میگیرن .

      یه فکر وقتی تکرار بشه تبدیل میشه به عادتها عادتها از کجا به وجود میان از باورها به وجود میان .

      فردی که از بچگی بارها شنیده به خاطر خانواده و ژنتیک و .. اضافه وزن داره  یواش یواش عادتهایی در اونها شکل میگیره که باعث اضافه وزن میشه عادت رابط بین باور و جسم هستن .

      ما کلا   سه بخش هستیم باور و عادت و جسم هستیم و ما این باورها رو به وجود نیاوردیم و اونها در واقع حرفهایی هستن که ا ز افراد مختلف  به طریق مختلف به گوش ما رسیدن و بعد از اون شنیده ها در ما  عادتها به وجود آمدن و در نهایت جسم ما باید متناسب بشه با باورهای ما یعنی نمیشه ما باور کنیم چاقی ارثی ما هست ولی لاغر باشیم .

      عادتهامون  نا خود آگاه  به وجو میان و دست ما نیست و ما اون قدم اول رو برمیداریم باورسازی میکنیم چطور با شنیدن مطالب از اطرافیاانمون و در واقع عادتها به وجود میان و جسم ما شکل میگیره به واسطه ی عادتهامون و  به خاطر باورهامون.

      جسم ما عملا نقش نداره بر ای انتخاب چاقی در واقع ما یه سری باورها داشتیم و عادتهایی در ما به وجود اومده و اینقدر عادتها رو تکرار کردیم تا جسم ما شده شبیه باورهامون و حالا هر بار که خواستیم لاغر بشیم اومدیم بخش آخر رو تحت فشار گذاشتیم که جسم باشه و  هیچ وقتم نتیجه نگرفتیم اما  ما کم تلاش نکردیم و وقت نگداشتیم و عرق نکردیم واما در تمام اون مدت ما باورها و عادتهای اشتباه رو داشتیم  و در نهایت مغلوب اونها شدیم و شکست خوردیم و در واقع با اون روشهای گذشته  ما اومدیم جسم رو محدود کردیم و خوردن رو  محدود کردیم اما در نهایت خسته میشیم  و شکست میخوریم …

      ما هر وقت رفتیم باشگاه و اسم نوشتیم  و هز ینه  دادیم اما به دنبال راهی بودیم که نریم و ورزش نکنیم و یا رژیم گرفتیم اما به دنبال فرصتی بودیم که بزنیم زیرش،و انجام ندیدم چون قدرت باور بینهایت بالا هست و خسته هم نمیشه و اگر من خسته بشم بین اون تضاد رفتار ناخود اگاه و هدفت دوباره به حالت اول برمیگردم و ناخود اگاه  من پیروز میشه  .

      هر کس کلی عوامل بیرونی  رو دخیل میدونه در موفقیت شغلی و یا جسمی و یا زندگیش و … و  عادتهایی در اون شکل میگیره و در نهایت نتیجه هم با اون باورها هماهنگ میشه و مثلا کسی بگه به خاطر گرونی دلار و … من نمیتونم خوب فروش داشته باشم و دیگه اوضاع بد هست عادتهایی در اون شکل میگیره مثلا جنس نمیاره و … و در نهایت فروش کمتر میشه و اوضاعش هم بد میشه .

      عادتها در نهایت نتیجه ای رقم میزنه که برابر با باورهای شما هست .

      کل کار دوره این هست در ما باورهایی ایجاد کنه که میتونیم متناسب بشیم و لاغر بشیم و ناخود آگاه رفتارهای ما تغییر میکنه و در نهایت جسم ما تغییر میکنه .

      و به اندازه ای که باورها تغییر میکنه جسم ما هم تغییر میکنه و زوری نیست .

      هر راهی مثل ورزش و رزیم و دارو که میخواد نتیجه رو تعییر بده فایده نداره باید به دنبال راهی باشی که باورهای شما رو تغییر بده وقتی اینها رو تکرار میکنی ناخود اگاه عادتهایی در شما شکل میگیره که متفاوت از شکل فعلی شما هست .

      خیلی افراد عادتهایی دارن که دوست دارن تغییرش بدن مثل ریزه خواری و یا شیرینی خوردن و …..و همیشه دوست داشتن  این عادتها رو  نداشته باشن و تصمیم میگیرین اونها رو از بین ببرن  اما خودش که تصمیم نگرفته به وجودش بیاره و حالا هم با تصمیم شما از بین نمیرن .

      چقدر پیامها داریم از عادت افراد که من پرخوری دارم و نمیتوتم تعییرش بدم ولی همین افراد با این دوره ها خیلی راحت دیگه پرخوری نمیکنن و نسبت به مواد عدایی بی میل میشن و در واقع در افراد چاق گفتن جمله ی من میل ندارم کار بسیار سختی هست و حتی از فتح قله ی اورست براشون سخت تر هست و اصلا نمیدونن میل ندارم یعنی چی  اما با این دوره ها به راحتی یاد میگیرین که بگن میل ندارم .

      از امروز یاد یگیرید هر وقت پرخوری هست بگو میل ندارم .

      ولی اگر فرمولهات غلط باشه سخته این کار و نمیشه و باید اول فرمول و عادت عوض بشه و هماهنگی بین باور و جسم به وجود میاد.

      خیلی از خانم ها باور غلط دارن  که بعد از چهل سالگی خانم ها چاق میشن و چون این  حرف رو باور  می کنن کلی عادت غلط در اونها به وجود میاد که جسم اونها شبیه باورشون  می شه .

       و یا فردی که  پیش پزشک میره و  پزشک بهش میکه این دارو اشتهای تو رو زیاد میکنه اون فرد  باور میکنه این دارو باعث چاقی میشه و  کلی عادت غلط به وجود میاد  و تند و تند غدا میخوره و در نهایت جسمش شبیه باورش میشه 

      ولی یکم فکر کن  چطور شخصی که تا یه هفته قبل داشت به اند ازه عدا میخورد اما دکتر  که بهش میگه این دارو باعث چاقی میشه یک دفعه بیشتر غدا میخوره ؟؟؟

      خیلیا معنای اشتها رو نمیدونن وقتی میگن اشتها  داریم یعنی یه چیزی از درون میگه غدا بخور ولی تو از بیرون  داری میخوری و همون پرخوری رو میگی اشتها .

      اشتها اون فرمان مغزی و اون فرمول مغزی هست که  در شما عادتهای رو به وجود اورده که تند و تند غدا بخورید .

      بعضیا تند و تند گرسنه میشن و همه ی اینها عادته و ترفند جسم ناخود آگاه هست که شما رو چاق کنه طبق باور شما .

      خیلیا باور دارن اگر غدا نخورن خیلی زود سر درد میگیرن و چون این باور رو دادن در اون عادتهایی شکل میگیره که تند تند غدا بخورن که سر درد نگیرن و لی این افراد در ماه رمضان به راحتی مدت زیادی رو گرسنه میمونن چون فرمولهاش در ماه رمضان بهم میریزه  و دیگه اون سردرد ها رو نداره  چون حکمی بالاتر از اون حکم وجود داره .

      فکر کنید به تاثیر ذهن در اضافه وزن و بدونید همون عادتها باعث اضافه وزن شما شده .

      عادتهایی غداییتون رو شناسایی کنید و  بنویسید مثلا استاد عادت داره با چایی شیرینی و یا شکلات بخوره .

      .

      بعضیا میگن بدن من شیرینی رو میکشه ولی این غلطه مگر بدن آهنربا هست چطور بدن تو میکشه و اما یکی دیگه نمیکشه .

      تفاوت چاقها و لاغر ها در باورهای اونها هست و همین باورها رو شناسایی کن و اونها رو برطرف کن تا به سمت لاغری حرکت کنی .

      من رویای لاغری رو محقق میکنم و باقی مانده ی عمرم رو  با یک  جسم جدیدو  زندگی جدید تجربه میکنم و فقط ما افرادی که یه زمانی اضافه وزن داشتیم و حالا داریم متناسب میشیم قدر این لاغری رو میدونیم و  این لاغر ی بسیار برای ما شیرین و لدت بخش هست و هر بار که لباس لارج میپوشم واقعا خوشحال میشم از این اندامی که تونستم خلق کنم .

      من چون باورهای غلط دارم چه بخوام چه نخوام چاق هستم وبا قر ص و د ارو  و ورزش این باورها عوض نمیشه و در نهایت از اونها شکست میخوری و دوباره چاق میشی پس با این روش تا ابد لاعر بشو و از اندام خودت  لدت ببر .

      برداشت من :

      واقعا استاد درسته که چاقی و لاغری ما فقط به خاطر یه نیرویی درون ما  به اسم قدرت ذهن هست و هیچ عامل بیرونی در اون  دخالت نداره و چقدر قبلا من راه ها رفتم و تلاش کردم و اما نتیجه داییمی نگرفتن و خسته شدم چونکه فقط به جسمم فشار میوردم و کاری به فرمولهای ذهنی ام نداشتم چون اطلاع نداشتم از این روش و از این راه و فقط به دنبال محدودیت  غذایی بیشتر بودم که نتیجه  برام بیشتر بشه اما واقعا طاقت فرسا و زجر دهنده بود و همش استرس و حال بد داشتم و همش نگران چاقی بیشتر بودم و اما الان اگر تمام پزشکان دنیا جمع بشن و  بیان و بگن که به خاطر فلان چیز تو لاغر نمیشی من باور نمیکنم و نخواهم کرد چون با همین شرایطم کلی از اضافه وزنم رو از دست دادم پس مشخصه که چاقی و لاغری  هیچ ارتباطی به هیچ عامل بیرونی ندارن  همین دیشب در جمعی بودم که دو سه نفر چاق  واقعا به دنبال لاغری هستن و از راه های سخت و دشوار دارن تلاش میکنن برای لاعریو تازه نتیجه ی دلخواهشون هم ندارن   و هیبشه با هم گفت و گو دارن و اتفاقا دو نفرشون پزشک بود و حرفهایی در مورد اضافه وزن میزدن و دلیلهایی میاوردن که واقعا از نظر من خنده دار و رد شده و  تعجب آور …. بودن طوری که جنع رو ترک کردم و رفتم دور خوردم و اون لحطه    من میگفتم چقدر نگاه این افراد به این قضیه  ی تناسب سطحی  و غیر اصولی هست و چقدر گواه همین حرفهای استاد بود که باورهای ما نتیجه رو رقم میزنه چون در اون گفت و گوها دو سه نفر چاق بود و یه نفر لاغر و هر کس دلیلی برای چاقی خودش میورد که چون سنم بالاس چون سوخت و سازم کمه چون شیرینی و نشاسته زیاد میخورم و …. من چاقم و اصلا خودشون رو هیچ کاره در چاقی خودشون میدونستن و تمام قدرت رو به عوامل بیرونی داده بودن و اما من در دلم میگفتم تا وقتی این باورها رو داری پس تو قطعا چاق خواهی بود و بعد دقیق که در رفتارشون میشدم همون چاقهای جمع مدام در حال خوردن بودن و کلی چایی و شیرینی و هله و هوله خوردن و اما متتاسب جمع همش میگفت سیر هستم و جالب اینکه یکی از اون چاقها به دنبال لاغری از  راه زدن یه آمپول خاصی بود که چون یه مدت نزده بود دوباره با کلی چاقی بیشتر برگشته بود و اظهار ناراحتی میکرد و میگفت من چون سنم از ۴۰ رفته بالا (خانم بود )سوخت و سازم تغییر کرده و دیگه چاق شدم  و هیچ کاری نمیشه بکنم و من فقط در دلم میگفتم وای خدای من دارم از نزدیک تمام اموزشهای استاد رو درک مبکنم و یه شخص چاقه دیگه که همیشه  در رزیم سخت بود به ایشون میگفت چون من بیماری خاصی دارم که من رو چاق میکنه باید همیشه رژیم بگیریم و با چاقی بجنگم تا لاغر بشم و اما ایشون هم در شرایط جالب جسمی و روحی نیستن به خاطر رژیمهای سنگین و اما متناسب جمع  رو که زیر نطر داشتم اصلا از این باورها نداشت و همیشه از خوردن زیاد حالش بد میه حتی اگر کسی جلوش زیاد عدا بخوره بدش میاد  و   بسیار کم خور  هست و به  زور چند قاشق، ماست خالی برای شام خورد و اصلا چایی و شیرینی و تخمه و … هم نخورد و بارها به خودم گفتم ببین باورها و قدرت ذهن چیکار میکنن و تفاوت این چاقها  و لاغرها فقط  در باورهاشون هست که منجر به ایجاد عادتهایی میشن که جسمشون رو هماهنگ با اون باورها بکنه .

      و اما عادتهای اشتباه من :

      من در هر وعده ی عدایی علاوه بر گرفتن پیام سیری چند قاشق بیشتر میخورم .

      خیلی وقتها با چایی شیرینی میخورم 

      هنگام جمع کردن سفره از باقی مانده ی غدا در ظرفها میخورم 

      هنگام درست کردن غدا یه مقدار به اون دست میزنم و داغ و داع  میخورم .

      قبلا از ناهار اگر غدا درست بود مخصوصا  اگر برنج اماده بود یه مقدار ته دیگ میخورم .

      اگر فست فود باشه یه مقدار بیشتر از نیازم میخورم .

      اگر در مهمانی و رستوران  و عروسی و … باشم بیشتر میخورم و لدت برام زیاد خوردن بوده .

      اگر حوصلم سر بره  و یا در تفربح باشم در فصا سبز و پارک و … باشم  بیشتر میخورم که بیشتر خوش بگدره .

      بعد از خواب بعد از ظهری حتما باید برم داخل اشپزخونه و یه چیزی بخورم .

      وقتی خونه ی مادرم میرم اگر عدا بود باید حتما یه مقدار میخوردم .

      وقتی چیپس و پفک در هر جا ببینم خیلی زیاد  میخورم تا اخر اون بسته رو در نیارم ول کن نیستم 

      .میوه هر روز به مقدار زیاد میخوردم .در جایی که حس کنم وعدی بعدی عدا دیر میشه یا نیست ببشتر میخورم .

      اگر بگن چیزی خاصیت داره و یا کم کالری هست زیادتر میخورم .

      اما لازم بگم حدود هشتاد درصد عادتهام کمرنگ شدن و به زور و با کلی فکر کردن دوباره پیداشون کردم و این  عادتها رو من قبلا که تازه  وارد دوره ها شده بودم زیاد داشتم و اما مشکل و عادت جدید من  که دارم زیاد روش کار میکنم این هست که :

      وقتی  پیغام سیری رو گرفتم دست از خوردن بکشم .و چند لقمه اضافه نخورم 

      با دیدن فست بود  در ظرف عذایی ام من  بازم به اندازه نیازم بخورم .

      با دیدن چیپس و پفک در هر زمانی و در هر جایی من شروع به خوردن نکنم مخصوصا در تفریحاتم و دورهمی ها اگر واقعا نیاز داشتم بخورم .

      بعد از چرت نیم روزی سریع مشعول خوردن نشم و یا در بعد از طهر من حتما نباید چیزیی بخورم اگر واقع نیاز داشتم بخورم .

      و یا قبلا از ناهار ظهر من کلی ته دیگ رو خالی خالی نخورم که مدتها هست نمیخورم و یا در حد یه بند انگشت از روی عادت میزارم دهنم که اونم نباید داشته باشم 

      که بازم  کلی در این سه یا چهار  عادت پیشرفت  خوب داشتم ولی بازم بیشتر و بهتر باید بشم و واقعا در موقع گرسنگی بخورم و به محض سیری دست از خوردن بکشم  و هیچ چیز به زور وارد بدنم نکنم .

      من رویای لاغری خودم رو محقق میکننم چون در مسیر درستم و خیلی خوشحالم که این آگاهی رو دارم و خودم رو فقط در این قضیه چاقی و لاعری دخالت میدونم و نه هیچ چیز دیگه رو پس خلقش،میکنم همین طور که تا حالا خلقش،کردم و از اندام جدیدم و سبک خوردنم و پوشیدنم و زندگیم  و  آزادیم و آرامش نابم ،و حال خوبم و خود باوریم و اعتماد به نفسم و ….  دارم بینهایت لدت میبرم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار razavikolsom@gmail.com
      1400/04/19 10:18
      مدت عضویت: 1234 روز
      امتیاز کاربر: 106 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 80 کلمه

      سلام خسته نباشید

      یکی ازعادتهای بدغذایی من اینکه من اکثراتوی قابلمه غذامیخورم اونم بخاطرته دیگش تصمیم گرفتم ازامروزاینکارونکنم وفقط توی یک بشقاب کوچیک غذابریزم وقبل ازسیرشدن ازغذادست بکشم وعادت بددیگع ای ک دارم اینه که من چایی زیادمیخورم طبیعتابااونم قندزیادمصرف میشه و وقتی ازخریدبرمیگردم اشتهای زیادی دارم وبیش ازحدغذایامیوه وشیرینیجات میخورم وعادت بددیگه ای ک دارم همیشه یعنی مرتب هله هوله میخرم برای بچه هاخودم هم که بی نصیب نیستم ازخوردنشون تصمیم گرفتم ازامروزمیل ندارم رومرتب تکرارکنم تاباورذهنم بشه سپاس ازاستادگرامی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/04/10 12:46
      مدت عضویت: 1243 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 305 کلمه

      سلام
      واقعا از استاد عزیز برای این فایل ارزشمند تشکر میکنم واقعا با گوش دادن ب این فایل و دیگاه بچه ها رو خوندن خیلی از اگاهی ها ب من الهام شد فهمیدم واقعا لاغری اسون و رسین بهش لدت بخش و همواره راحته خیلی فایل زیبا و مفیدی بود ک واقعا کمک کننده واقعی بود نطر خانوم سادات واقعا قابل تحسین بود طوری این فایل رو من اثر کرد ک میخوام تو جنبه های دیگه زندگیم کداز من ی فرد بد اخلاق و حرص میخورم و اینا ب کار بگیرم میدونم موفق میشم چن رسالتم اینه
      من خیلی باورهای علط دارم ک میخوام جاگزین کنم اونقدر زیاوه ک تا حالا دوصفحه دراوردم ازش واقعا شوق دارم هر کدوم بنویسم عشق میکنم وجودم پراز لدته
      مثلا من همیشه بخودم میگفتم حق نداری بیش از این کالری بخوری ک یک باور کاملا اشتباه بود
      باور ب اینکه حق خوردن شیرینی و بعضی چیزار و ندارم
      باور ب اینکه سیر بشم ندارم . من نمیتونم لاغر بشم . من پر از عادات بد هستم
      من خیلی تند میخورم . این باور اشتباه ک قرص میتامین من چاق میکنه باور های اشتباه دیگه همشونو میخوام جایگزین کنم با باور صحیح و زندگی و زندگی کنم واز هر لحطه زندگیم لدت ببرم و در همین جا این عهد نامه را ثبت میکنم
      خداوندا در حضور تو وبا ایمان ب تو وایمان ب خودم وبا یاد تو و کمک تو عهد میبندم
      ک من فریبا امروز تولدی دوباره را رقم بزنم وخدمو از وزن ۸۵ ب ۵۵ برسانم و در این مسیر ک منو لایقش دانستی تمام تلاش و کوششم را ب کار ببندم خدایا مرایاری کن
      هر وقت سست شدم خودت با نو اگاهی بیدارم کن
      ممنونم از استاد هر چی خوبیه براتون از خدا میخوام هر روز دعا میکنم براتون ک بهترین ها براتون اتفاق بیافته
      سپاسگزارم خداوندا
      سپاسگزارم استاد گرامی
      سپاسگزارم فریبا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/04/05 00:56
      مدت عضویت: 1249 روز
      امتیاز کاربر: 177 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 403 کلمه

      با سلام خدمت دوستان گلم و استاد عطارروشن عزیز

      وقت همگی بخیر امیدوارم شاد و سلامت و متناسب باشین

      وقتی داشتم این فایل رو بارها گوش میدادم و نکات طلایی رو مینوشتم،متوجه شدم تمام تلاش ما برای لاغری رسیدن به “آزادی” 

      اینکه کسی مارو مجبور نکنه که چی بخوریم چی نخوریم،آزادانه انتخاب کنیم و انجامش بدیم..

      اینکه خودمون رو مجبور نکنیم که چه فعالیت فیزیکی انجام بدیم

      وقتی رژیم میگرفتم یا ورزش میکردم همیشه فکر میکردم کارم درسته ولی ته ته ته دل همه کسایی که رژیم میگیرن یک حسرت بزرگ به نام “آزادی” هست! نه لاغری یا متناسب بودن‌.

      حالا من اینجام و میخوام آزاد باشم! برخلاف اینکه دیگران دارن چیکار میکنن یا چه طرز فکری دارن! 

      من

      میخوام

      آزاد باشم! 

      وقتی داشتم عادت هام رو شناسایی میکردم متوجه شدم چقدر عادت های من پوچ و بی ارزشه که گاهی با یک میل ندارم یا نمیخورم و سیرم میتونست به حس خوبم کمک کنه! ولی از خودم دریغ کردم!

      عادت داشتم اگر دو نوع شیرینی در مهمونی بود هر دو رو بخورم ،با اینکه شاید با خوردنش در حال ترکیدن بودم

      عادت داشتم وقتی میرم مهمونی زیاد بخورم چون مهمونیه و داستانش فرق داره

      عادت داشتم وقتی میریم خرید حتما بستنی بخورم با اینکه سیر بودم 

      عادت داشتم بخاطر خوراکی های خوشمزه همسایه برم خونه‌اش با اینکه من هیچ حرفی با همسایه ای که ۳۰ سال از من بزرگ تره نداشتم! به غیر از غیبت و حس خوب هیچی برام نداشت،چون راهی نداشتم.یا باید غیبت گوش میدادم یا خوراکی های رنگارنگ میخوردم(در صورتی که تازه از سر سفره بلند شده بودم) 

      عادت داشتم یک شکلات،بستنی،کیک و…تا اخر اخر بخورم حتی اگه داشتم خفه میشدم و بعدش معده‌ام درد میگرفت

      عادت داشتم هندوانه و سایر میوه هارو تا جایی بخورم که حالت تهوع بگیرم…

      و همه اینها در صورتی بود که اصلا گشنه نبودم! در نهایت سیری به سر میبردم و میتونستم با یک کلمه میل ندارم یا نمیام یا نمیخورم و سیرم وارد سرزمین آزادی بشم! و فقط تا جایی بخورم که از نعمت خدا لذت ببرم

      حیلی خوشحالم؛چون الان میدونم باید چیکار کنم و چطور رفتار کنم.زندگی یک بازی هیجان انگیز پر از حل مسائل مختلفه! یکی حل بشه اون یکی مسئله میاد تا ما حلش کنیم.پس با لذت از این مرحله زندگیم گذر میکنم.

      میتونم بگم با این فایل تازه دوهزاریم افتاد چون داشتم میخوردم و میخوردم و میخوردم چون فکر میکردم همه چیز ذهنه😂 ولی خدا هر روز هدایتم میکنه و اگاهی بهم اضافه میوکنه

      با امید هدایت و اگاهی و تناسب برای همه کسانی که توی سایت هستند.خدانگهدار

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار f1362badremonir@gmail.com
      1400/03/21 19:43
      مدت عضویت: 1368 روز
      امتیاز کاربر: 133 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 282 کلمه

      باسلام خدمت استاد بزرگوار و همه همراهان همیشگی لاغری با قدرت ذهن 

      عادت های چاق کننده خود را بشناسیم

      من معمولاً عادت های اشتباه غذایی چون:پرخوری,تند تند غذاخوردن حرص وولع و…را نداشتم اتفاقاً برعکس میزان خوراکم به اندازه طبیعی ودر شرایطی بود که احساس گرسنگی میکردم چیزی میخوردم آن هم به اندازه نه اینکه حدومرزی برای خود قرار داده باشم کلا عادتم بود طوری که سیرمیشدم دیگه ظرفیت مثلاً ی قاشق اضافه تر خوردن غذا و نداشتم و بارها برام پیش اومده بود که چیزی روتعارف میکردن به راحتی می گفتم نه میل ندارم اما با این وجود باز هم چاق می‌شدم و همیشه سردرگم به دنبال علت چاقی می‌گشتم وهیچ راهی برای آن  پیدا نکردم تا این که با شنیدن این فایل ها و صحبت های خوب استاد به جواب سوال خود رسیدم که علت چاقی باورهای اشتباهی است که ناخودآگاه از طریق دیده ها و شنیده ها وارد ذهنم شده بود مثلاً من مانند مادربزرگم چاق هستم یا اینکه از اطرافیان شنیده بودم که آدمها پس از ازدواج و بچه دار شدن چاق می‌شوند ونیز خوردن قرص های اعصاب باعث چاقی میشود و نکته مهمی که همیشه در ذهنم بود ودایما تکرار می‌شد این بود که هر وقت آدم چاقی رو میدیم این باور غلط درذهن من فرومی‌رفت که مبادا من هم مثل او چاق شوم وتازه فهمیدم که همین فکرهای اشتباه و ترس از چاقی مرا به سمت چاق شدن سوق می داد اما از امروز علت های چاقی خود را شناسایی کرده و سعی می کنم با باورهای درست در مسیر تناسب اندام و زندگی سالم به دور از افکار اشتباه قدم بردارم واز خداوند یکتا بی نهایت سپاسگزارم که مرا در این مسیر قرار داد و هدایت نمود .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/03/16 22:12
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 227 کلمه

      سلام دوستان

      باورهای مخرب چاقی رو که دراثر تاثیرپذیری خودمون از محیط پیرامون حالا چه خانواده چه دوستان چه رسانه های.. در ذهنمان ایجاد کردیم و به مرور زمان در ما باعث تغییر رفتارهایی گردیده که مجموعه این رفتارها تبدیل به عادت در ما شده که ما رو به چاقی رسونده است .

      نمونه هایی از عادت های خودم 

      هر موقع سردرد میگرفتم می گفتم فشارم افتاده پایین و نبات داغ میخوردم .

      هر موقع دل پیچه داشتم می گفتم سردی و نبات داغ میخوردم .

      هر موقع قرص می خاستم بخورم می گفتم معده رو اذیت میکنه بهتره غذا بخورم بعد قرص رو بخورم .

      هر موقع مریض میشدم میرفتم دکتر خودم نسخمو به دکتر می گفتم سرم قندی . آمپول تقویتی  حتما داخل داروهام باشه.

      اینکه ‌هرچه سن آدم بالاتر بره رشد عرضی جسم شروع میشود. 

      برنج خوردن باعث چاقی میشه چون کشتی گیران مازندرانی چون برنج میخورن قوی ترند و همیشه در جهان مقام اول رو میارن .

      وخیلی رفتارهای دیگه که هنوز پیداش نکردم .

      پس همینطور که با باورهای اشتباه خودمون رو چاق کردیم پس با رد کردن همه این باورها و با آگاهیهای درست هم  یک سری رفتارهای لاغری در ما ایجاد میشه که باعث عادت لاغری در ما شکل بگیره و جسم ما رو تبدیل میکنه به باورمان همون لاغری . 

      اینکه فقط بخواهیم به جسم خودمان برای لاغری فشار بیاریم در حالی که باورها سرجاش باشن امکان پذیر نیست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب موفق
      1400/03/06 11:15
      مدت عضویت: 1357 روز
      امتیاز کاربر: 14619 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 596 کلمه

      گام ۳۴ عادت های چاق کننده 

      به نام خدا 

      عادت های چاق کننده خود راشناسایی کنیم .

      عادت های چاق کننده :مجموعه رفتاری که به واسطه افکار چاق کننده درما شکل میگیرد وتاثیر مستقیم در چاقی ما دارد .

      🌺نیروی ذهن افراد متناسب با نیروی ذهن افراد چاق کاملا مشابه است .🌺

      چاقی محصول عادت های چاق کننده است .عادت های چاق کننده رفتارهای اشتباه و تکراری است که به صورت ناخودآگاه درما بوجود آمده .

      چاقی⏪حاصل عادت های چاق کننده است ‌.

      یک فرد چاق یک سری رفتارهای اشتباه رو تکرار میکنه تاتبدیل به عادت بشه و باعث چاقی و اضافه وزن میشه ‌.

      عادت های چاق کننده ⏪براساس انتظار ما ازچاقی شکل میگیرد .زمانی که افکار وباورهای چاق کننده ایی را در مورد غذا ورژیم غذایی به ذهن می دهیم باور اینکه اگرشب میوه بخورم قند میوه شب جذب میشه و به چربی تبدیل میشه 🤒پس،ازساعت ۴بعدازظهر میوه نخورم اگه در مهمانی مجبور میشدم بخورم این باور را داشتم که چاق میشم .

      یا در ماه مبارک مطمئن بودم هرچی رعایت کنم اگه پیاده رویی نکنم حتما چاق میشم این میشد که بعد ماه مبارک ۳کیلو حداقل چاق میشدم اکثرا یک ساعت به افطار ، با اون گرما و ضعف پیاده رویی میکردم .

      یا یک باور دیگه من آدمی پرخوری نیستم مثلا یادندارم یک ساندویج رو کامل خورده باشم یا همیشه نصفی ازیک پرس کباب یا مرغ رو میتونستم بخورم .حتی ساندویج صبحانه ام خیلی قلمی و باریک بود که همکاراا بهم میخندیدند 😅پس چرا من چاق میشم .همیشه دنبال علت بودم میدونستم یک اشکالی هست والا من رعایت میکردم .به لطف استاد فهمیدم همون ترس و نگرانی من آفت بزرگی برایم بود که بارهاا میگفتم وااای من شیرینی بخورم واای نوشابه بخورم حتما چاق میشم .

      ودلیل مهمتر دیگه که استاد توضیح دادند از ۲۴ ساعت من نهایت ۱ساعت غذا می خوردم ولی ۲۳دیگه رو به غذا فکر میکردم حتی من عقیده دارم همون ۲۴ساعت چون موقع غذا هم ذهنم درگیر بخور ونخور ها بود .

      درسته که من پرخور نیستم وافراد زیادی شهادت میدهند وتعجب میکنن پس این چربی ها از کجا درآمده🤕

      ولی الان میدانم درسته که قبلا سیر نشده بلند میشدم ولی واقعا حسرت یک شکم سیر داشتم ومرتب به این فکر میکردم چرا نباید بتوانم از تهدیگ بخورم چرا نباید برنجم چرب باشه چرا نباید مثل بقیه سیر بشم .همه ی این افکار درذهن من بود .ظاهرا نخورده بودم ولی چندین برابر انچه نخورده بودم به غذا فکر کردم.

      من بارها بارزیم های سخت و پیاده روییی و شنا تلاش برای لاغر شدن میکردم ‌.همیشه برام سوال بود مربی شنام که مرتب مثل ماهی درآب بود چرا چاق بود .نمی دانستم تلاش فیزیکی تاثیری در تغییر تصاویر چاقی ذهن و عادت های چاق کننده ما ندارد .

      ❇❇مقدارغذا وتنوع غذایی درچاق شدن اهمیت چندانی ندارد بلکه رفتار مادربرابرمواد غذایی باعث چاقی می شود ولی مطمئن هستم که بااستمرار در این مسیر خیلی از نکات  پذیرفتنی و آسان است .

      ✴✴✴عادت یک فکر ساده است که براثر تکرار به عادت تبدیل شده .

      شناسایی عادتهای چاق کننده که مهم است باید با تمرکز واشتیاق شناسایی کنیم و باباور درست عوض کنیم.

      چاقی محصول ⏪عادت های چاق کننده ما ، این عادت ها محصول ⏪تکرار رفتارهای چاق کننده هستند ⏪این رفتارهای چاق کننده محصول  ⏪افکار چاق کننده که تکرار شدند و تبدیل به باور شدند .

      رفتار از باورهای ما ایجاد شده ۱باور محدود کننده ۲باور قدرت دهنده 

      من قبلا باور داشتم که غذام به ظاهر محدود است و برای یک سری از خوراک ها قدرت فوق العاده قائل بودم مثل شیرینی ها.

      ⛔وقتی به هردلیلی لاغرشدن مساوی میشه با تغییر در مصرف مواد غذایی تمرکز ما از روی ذهن  ما برداشته میشه به جای اون روی مواد غذایی تمرکز میکنه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamkhazaie0000@gmail.com
      1400/02/25 03:13
      مدت عضویت: 1413 روز
      امتیاز کاربر: 458 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 278 کلمه

      بنام خداوند بخشنده مهربان سلام ب استاد عزیزم و دوستان نازنین و متناسبم .گام سی و چهارم عادت های چاق کننده .چاقی ما محصول عادت های چاق کنندس ،عادت های چاق کننده رفتار های اشتباه و تکراری هستند ک ب صورت نا خود آگاه شکل گرفته و برای مدت طولانی شکل گرفته این رفتار ها در افراد مختلف متفاوته ، این رفتار های چاق کننده برای من هم زیاد هستند چندتا شو نو اگر بخوام مثال بزنم اینه ک من بعد ازدواجم روند چاقیم نسبت ب قبل بیشتر شد و بارها شنیده بودم ک ازدواج ادم و چاق میکنه و دیده بودم  چند تا از دختر عمو هامم بعد ازدواجشون خیلی چاق شدن  ،یکی دیگش خوابیدن زیاد بود ،بعدیش غذا زیاد خوردن ،بعدیش قرص های هورمونی خوردن من بعد ازدواجم ،خوابم خیلی زیاد شده بود ب زور ک از خواب پا میشدم ناهار و صبحانه رو دیگه باهم میخوردم و خیلی هم میخوردم بعدش ک همزمان قرص های هورمونی هم مصرف میکردم همه دست ب دست هم دادن ک من چاق تر از قبل بشم و همین ک همه ب هم میگفتن و باور ارثی بودن هم داشتم ،باور اینکه من جز اون دسته از خانم های هستم ک از سن بلوغ ب بعد چاق شدم همه این باورها عادت های در من ب وجود آوردن ک من ب وزن ۸۹ کیلو برسم و من همش انتظار چاق تر شدن رو از خودم داشتم و توی ذهنم بود تا اینکه دوره مسیر لاغری من رو استاد تشکیل دادن ک الان احساس میکنم چاق شدن من متوقف شده و خدا رو شکر ی کوچولو سایز کم کردم خدا رو صد هزار مرتبه شکر و ممنون از استاد عزیز .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1400/02/25 00:02
      مدت عضویت: 1872 روز
      امتیاز کاربر: 334 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,631 کلمه

      باسلام گام ۳۴ درمسیر لاغری من :علتهای چاق کنندهبانگاه به افراد متناسب وتمرکز بر روی رفتار غذاییشان متوجه علت لاغر بودن انها می شویم هرچه بیشتر خواهان متناسب شدن باشیم میتوانیم بیشتر در رفتار افراد لاغر علت تناسب اندام انها را پیدا کنیم .با مقایسه رفتار خود باافراد متناسب ، به تفاوت رفتارهای غذایی که جسم انهارا متناسب وجسم ما چاق شده پی می بریم .تکرار شنیده ها ودیده ها در رفتار وافکار غذاخوردن به مرور زمان تبدیل به عادت رفتاری ما می شود وچاقی یا متناسب بودن جسم ما را مشخص می کند. اگر می خواهیم متناسب شویم باید با اشتیاق در شناسایی عادتهای چاق کننده وصحیح کردن انها تمرکز وتوجه کنیم .چون چاقی ما محصول پر تکراری عادتهای چاق کننده است .عادتها هم از استمرار رفتار وافکار چاق کننده ای که بصورت باور در ذهن ما شکل گرفته بوجود امده است .برای لاغر شدن هیچ راهی بجز تغییر در چگونگی مصرف مواد غذایی وبرداشتن تمرکز ذهن بر روی غذا ومصرف ان بجای همه چیز   وبعد اصلاح باورها وجود ندارد.من به خودم میگفتم منکه چیزی نمی خورم پس چرا چاق هستم اما اطرافیانم این همه متناسبند .با دقت بر روی رفتار غذایی خودم متوجه شدم صبحها من هم تخم مرغ ونان وهم از پنیر وخیار وگوجه وکمی کره وعسل ومرباهمراه چای یا شیر می خورم اما اطرافیان متناسبم فقط یک نمونه از غذا ها را انتخاب میکنند به میزان کم که سیر می شدند بدون چای یا اب میوه ویا شیر می خورند من چند ساعت بعد برای میان وعده صبح یک بشقاب از همه میوه ها پر میکردم ومی خوردم ویک ساعت بعد هم یک لیوان اب وعسل اما متناسبها تا نهار یا اصلا چیزی نمی خوردند ومی گفتند میل ندارند یا فقط یک میوه کوچک از هرچه بود نه از همه میوه ها می خوردند .برای نهار هم من یک بشقاب برنج ویک ظرف پر خورشت یا مرغ یا جوجه ویا هرچه بود همراه ماست یا دوغ می خوردم وروی انها هم عادت چند دانه خرما یا شیرینی ویا حلوا  خوردن را داشتم اما متناسبها کاری به ظهر شدن یا وعده نهار نداشتند ممکن بود ساعت ۳ یا ۴ هم بشود فقط وقتی گرسنه می شدند می گفتند گرسنه ایم وبه میزانی که سیر شوند از غذا بر میداشتند ومی خوردند وگاهی یک یاچند قاشق هم ته ظرفشان می ماند وبلند می شدند وقتی بهشان می گفتم این یک ذره چیه ته بشقاب گذاشتی اینهاروهم بخورید تا بردارم می گفتند سیر هستند ودیگه جا ندارندوبعدش هم دیگه چیزی نمی خوردند تاشب ولی من چند ساعت بعد ازنهاری که گرسنه نبودم اما کامل هم خورده بودم بلند میشدم وشیرویا شربت با بیسکویت یا کیک یا شیرینی می خوردم وتا شام هم گاهی چند شکلات ویا اجیل  می خوردم وشام هم اخرشب همراه یک لیوان شیرمی خوردم  تازه اگر دورهمی نداشتیم تا تنقلات هم دوباره بخوریم اما متناسبهای خانه از نهار تا شام چیز دیگری نمی خوردند وموقع شام اگر گرسنه نبودند فقط اخر شب یک لیوان شیر یا یک عدد میوه هرنوع که بود می خوردند وگاهی هم یادشان میرفت می خوابیدند واگر گرسنه بودند دویا سه برگ شامی بدون نان ویا یک کاسه کوچک خورشت یا ماست می خوردند .با مقایسه رفتارغذایی خودم با انها متوجه شدم من جسم خود را انبار مواد غذایی کرده بودم اما انها فقط چند وعده ومختصر خوردن به اندازه رفع گرسنگی میخورند نه از روی لذت وهوس وحرص غذا .برای همین است که اضافه غذا در جسمشان تلنبار وبصورت چربی ونامتناسبی شکل نمی گیرد.متوجه شدم که من چقدر عادتهای غلط غذایی دارم که اصلا نیاز بدنم هم نیست وفقط فکر میکردم منکه چیزی نمی خورم چرا چاق هستم .نه تنها که می خوردم بلکه زیاده وبی اندازه وبی موقع هم میخوردم . همینطور که بدون اینکه متوجه باشم عادت کرده بودم بعد غذا خرما یا شیرینی بخورم همینطور باید این عادتها را بدون سختی ومتوجه شدن یکی یکی شناسایی وانها راعوض کنم متوجه شدم که تمرکز بر روی خوردن خود را رها کرده بودم ووقتی دراین مسیر قرار میگیریم باید از خود مایه اراده درکنترل بر خوردن وتوجه ودقت بر روی رفتار خوردن واراده جمع وجور کردن خود را با عمل به اموزشهایی که میبینیم را داشته باشم .🌷۲ذهن نا خوداگاه سرکش وتنبل مرتب مارو گول میزنه وچون تغییر ومخالف با خواستش حرکت کردن براش سخته مرتب مارو برمیگردونه .حتما باید برای تغییر رفتار خوردن اول اینکه باید رفتارهای غلط روشناسایی کنیم بعد رفتارهای صحیح را با اموزش دیدن یاد بگیریم وبعد انها را کم کم جایگزین اموخته های غلط قبلی کنیم ومرتب تکرار وتمرین واستمرار داشته باشیم و  رها نکنیم حتی اگر رها کردیم دوباره برگردیم وشروع کنیم وناامید نشویم ومهمتر ازهمه اینکه به توانمندی عملکرد وتغییر خود وهمینطور مسیری که انتخاب کردیم ایمان کامل واعتقاد داشته باشیم که مارا به نتیجه می رساند اگر درست عمل کنیم بخاطر ذخیره شدن رفتار درست در لایه های زیرین ذهن خود بخود ما فقط موقع گرسنگی می خوریم وبه اندازه رفع نیاز گرسنگی در بدن می خوریم وقبل از سیری کامل ذهن فرمان دست کشیدن از غذا را میدهد .به غذا وخوردن تنها فکر نمی کنیم وهمه چیز برایمان خوردن نمی شود .واقعا خود من در طی ۲ ماهی که بصورت نسبی درست عمل کردم ودوسایز کم کردم با اینکه با فرمان ذهنم دست از خوردن برنمی داشتم وخودم به خودم میگفتم بلند شو بسته ولی حال خوبی داشتم وچقدر زود متناسب شدن در نظرم راحت بود.الان خیلی از رفتارها وعادتهای غذاییم تغییر کرده از جمله ریزه خواری ،پشت سرهم خوردن ،درهم خوردنم کمتر شده ولی هنوز لذت چشیدن همه غذا ها رودارم ،کمتر خوردن روپیدا کردم نسبت به قبل البته نه گرسنگی کشیدن ولی هنوز به نظر خودم زیاد میخورم وباید کنترل کنم ، شیرینی خوردنم فقط در حد یک شکلات کاکائویی ویا یک بیسکویت کرمدار کوچک ولی نهار وغذایم هنوز زیاده طوریکه فکر میکنم جبران ان رفتارهای صحیح رو می کند .اما ادامه میدم زحمتهای استاد رو که میبینم درپی گیری وتوجه به نوشته های ما وفایلهای پر محتوای وباارزش به ظاهر رایگانی که وقت میگذارند وبرای ما تهیه می کنندوعکسهای عالی شگفتی سازان ونوشته های دوستانی که نتیجه گرفتند ویا درمسیر موفق حرکت می کنند  باعث شده خودمو مدیون استاد بدونم وهرجا هم که تنبلی کردم دوباره برگردم .نگاه به تصاویر شگفتی سازان ودیدن زمان کوتاه مدت مثلا ۸ ماه تغییر ۳۰ یا ۴۰ کیلیویی انها با روش ذهن اشتیاق وامید به توانمندی من روبیشتر می کنه وهمینطور  من رو متوجه این حرف استاد میکنه که هرکس به اندازه درکش از محتوای اموزشی وعملکرد صحیح واشتیاق  واستمرار وتکرار انهاست که مدت زمان کمتر ویابیشتر به تناسب ونتیجه عالی میرسه . وقتی به فایلها گوش میدم انروز درمسیرم اما وقتی چند روز دور میشم یکم جدا میشم وذهن نا خوداگاه دوباره نجواهاش رو داره شروع می کنه .چون چاقی حاصل عادتهای اشتباه رفتارخوردن ماست وعادت هم از تکرار رفتارهای متفاوت نادرست خوردن درما بوجود امده پس ما باید وباید رفتارهای نادرست خوردنمان راشناسایی کنیم  وتغییر دهیم .تمام رفتارهای ما ازذهن ناخوداگاه ماست که این رفتارهای غلط در ذهن ناخوداگاه ما ذخیره شده واتومانیک وار عمل میکنه بدون اینکه ما بفهمیم وبخواهیم .باید رفتارهای ذهن ناخوداگاه خود را تغییر دهیم تا عادتهای غلط ماهم تغییر کند وتکرار نشود .عادتها بوسیله تکرار دیده ها وشنیده ها در ذهن ما ذخیره شده .با ایجاد دیده وشنیده هاومثالهای جدید رفتار متناسب شدن  وتکرار ان رفتارها عادتهای جدید در ذهن ذخیره می شود وماندگاری انها در اثر تکرار وتمرین مداوم باعث متناسب شدن جسم می شود .در  تمام روشهایی که تاکنون برای لاغری بکار بردیم مثل ورزش ورژیم  فقط ما جسم خودراتحت فشار وازارواذیت می گذاردیم ولی ذهن ماباورهایش در سرجایش باقی بوده و تغییری نداشته ومی خواسته به راه خودش که اموخته بوده ادامه دهد وچون ذهن این فشار را نمی پذیرفته بعد از مدتی دوباره دنبال راحتی انجام عادات خود میگردد ودوباره جسم با تمام زحماتی که کشیده کم کم به حالت اولیه برمیگردد. پس ماباید افکار ذهنمان را تغییر دهیم واصلاح کنیم تا عادتهایمان درست شود نه جسم را اذیت کنیم .هرچقدر باورهای ماتغییر کند ودرست شود عادتهای ما درستر وقویتر می شود.🌻۳قطعا افرادیکه دردوره های اموزشی که باروش اصولی وطبقه بندی شده وگام به گام وبا برنامه روزانه دقیق وحساب شده بر روی ذهن پیش میروند زودتر افکار وباورهای جدید در ذهنشان ذخیره می شود که اینطور اموزش دیدن  باعث ایجاد عادتهای جدیدوتغییر رفتار درانها وخودبخود تغییر در جسم وسریعتر به نتیجه رسیدنشان می شود . در فایلهای رایگان مطالب بسیار با ارزش وپر محتوا ومفید وکلی ارائه میشه بهمین خاطر ممکنه زمان بیشتری طول بکشه تا جسم تغییر بکنه اما چون محتوای اموزشی هردو گروه یکی هست مطمئنا با عمل درست به اموزشها حتما نتیجه لاغرشدن را بدنبال خواهد داشت. دوکلمه جادوئی سیرم ومیل ندارم رو اگه یاد بگیریم وبه موقع بکار ببریم بسیار کار امد ودر رسیدن به تناسب کار ساز هستند .باور کنیم فقط نادرست خوردن وبی موقع خوردن باعث چاقی واضافه وزن است وهرعامل دیگه ای مثل ارث ودارو فقط بهانه های ذهن هست برای انجام رفتارهای چاق کننده . رفتارهای ما براثر عادتهای خوب وبد ماست .به عادتهای خودم توجه میکردم دیدم از عادتهای خوبم نچشیدن غذاست من هیچوقت غذا رامزه نمی کنم فکر کردم چطور این عادت درمن شکل گرفته وبراحتی واسانی انجام میشه  ومن اصلا متوجه عادی بودن این کارم نیستم پس لاغر شدنم هم باید به همین صورت باشه که ذهن متوجه نباشه وجسم خودش به اسانی وراحتی تغییر کنه همینطور که چاق شدم به همین راحتی وبدون متوجه شدنم بوده وانرا به راحتی یادگرفتم پس متناسب شدنم هم میتواند مثل عادت خوبه نچشیدن غذایم  به هنگام پختن ان شکل بگیره که این کار ذهن است. باید در طول روز حواسم را ازروی فرعیات ومنفی هابردارم و بر افکار ورفتارم متمرکز کنم ببینم چه عادتهای غلطی انجام میدهم که باعث چاقی من است وان رفتار های پرتکراری که در ذهنم ذخیره شده مثل باورهای غلط ،هوس ولذت خوردن ،دوباره خوری وپرخوری وزیاد از اندازه خوردن ،سیر بودن وخوردن ،ریز خواری و……. راعوض کنم .🌼

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/02/21 09:44
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 234 کلمه

      سلام خدمت استاد و دوستان عزیز لاغری با ذهن

      دوستانی که غذاخوردن رو عامل چاقی میدانستند برام یه چیز عجیب بود اینکه من اصولا خیلی کم غذا میخورم چون زودسیر میشدم نه اینکه چاق باشم و نخواهم بخورم . و حرص و ولع نسبت به غذا خوردن یا تنقلات ندارم وقتی با دوستم میرفتم بیرون و ایشون دوالی سه تا ساندویچ رو یکسره میخورد و من نصف یه ساندویچ رو فقط میتونستم بخورم و سیر میشدم ومیشم. یا  کیک وبستنی و .. که دوستان عامل چاقی میدانستند من اصلا ولع نداشتم نه برای چاقی.  اون موقعی که لاغر بودم هم نداشتم و الان هم که ۱۴ کیلو اضافه وزن دارم ندارم .

      فقط باور من طی این مدت این بود که چون تحرک ندارم استخوانبندی درشته اضافه وزن پیدا کردم . اما وقتی به دوربرم نگاه کردم خیلی از آدمها رو میبینم که تحرک ندارند و متناسب هستند .. یا برو غلط که این مدت بهم می گفتند تو به عمه هات رفتی وقتی نگاه میکنم چطوردرعرض این ۱۰ سال به عمه هام رفتم و قبلش نرفته بودم . 

      از هر غذایی که دلم میخواست با چندتا لقمه سیر میشدم ومیشم ولی بازهم چاقی ام . پس چاقی ربطی به خوردن غذا نداره . این باور مخرب ماست که چاق شدیم .

      خودم مسئولیتش رو می پذیرم و خودم با تغییر افکار و باورها درستش میکنم .

      با آرزوی موفقیت و تندرستی برای استاد عزیز و دوستان سرزمین لاغرها

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 15682 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 888 کلمه

      بنام خدا. گام 34. سلام خدمت دوستان گل واستاد عزیز. عادت های چاق کننده. این گام بسیار عالی وسرشار از آگاهی بود عادت چیست =آنچه بر اثر تکرار رفتار انسان می شود عادت نام دارد عادت های چاق کننده یک سری رفتار اشتباه هستند که برا اثر سالها تکرار شدن تبدیل به عادت در ما شدن. این عادت ها یکی ودوتا نیستن مجموعه ای از این عادت ها باعث ایجاد اضافه وزن در ما شده است. اگر بخواهیم پروسه ی اضافه وزنمان را به سه بخش تقسیم کنیم بخش اول باور است بخش دوم عادت وبخش سوم جسم. بخش اول ومهمی که سر چشمه همه شکست ها وموفقیت های زندگی ما می تواند باشد باور های ماست باورها از بچگی در ما ایجاد شده توسط گفته ها ودیده ها وشنیده هایی ما از خانواده مدرسه رسانه و…. بر حسب این باورها تصاویری در ذهن ما ساخته شده است این تصاویر انتظار چاقی را در ما به وجود می اره ذهن بعد از ایجاد انتظار یک سری رفتارها را در ما ایجاد می کنه تا مارو به اون باوری که داریم برسونه. این رفتارهای ساده بر اثر تکرار تبدیل به عادت می شوند حالا این عادت ها یکی ودوتا نیستن یعنی ما فقط بخاطر یه عادت چاق نشدیم مجموعه ای از این عادت ها دست به دست هم داده وباعث شده بهش آخر که جسم هست تحت تاثیر قرار بگیره سالهاست ما با رژیم وورزش سعی کردیم جسم را از چاقی پاک کنیم. لاغر بشیم در طی رژیم یک سری از رفتارهامون تغییر پیدا می کنه البته به صورت خود آگاه ودیگه عادت های قبلی رو تکرار نمی کنیم یعنی کم می خوریم ورزش می کنیم وخیلی کارهای دیگه تا حدودی هم نتبجه می گیریم ولی مجبور می شیم وسط راه ول کنیم چون ذهن با عمل ما هماهنگ نیست چون باور ما سر جاشه. وقتی باور داشته باشی چاقی تو ارثیه وطبیعی چاق باشی دیگه نه ورزش کار سازه نه رژیم. چون تو نمی تونی پا رو باورهات بزاری چون نمی تونی بر خلاف باورهات عمل کنی. پس نتیجه نمی گیری وتا رها کنی بازم ذهنت در راستای باورت تو رو به وزن قبل بر می گردونه. من در این مدت حضورم در سایت تعدادی از باورهامو سعی کردم نقض کنم مثلا ترس از غذا ندارم ودیگه بعد خوردن چربی وشیرینی عذاب وجدان وجنگ درونی ندارم. این یعنی ذهنم با عملم هم سو شده. ولی هنوز پر خوری می کنم وفشار شکم دارم. یه مدت سعی کزدم تا گشنه نشدم غذا نخورم وبزارم شکمم ضعف بره ودیدم فقط با چند لقمه سیر می شم ومتوجه شدم چقدر کم غذا لازم دازم اما همش دپرس وعصبی بود سرم درد می کرد. از طریق بو وچشم ولامسه دلم غذا می خواست الان متوجه می شوم باور اینکه پرخوری باعث چافیم شده هنوز در من هست واین باور نمی زاره عادت هامو کمرنگ کنم چون ذهنم در راستای باور حرکت می کنه. من باید باور کنم پرخوری چاقم نمی کنه اصلا من پرخوری نمی کنم من به اندازه نیازم غذا می خورم واونقدر این باور رو قوی کنم که ذهنم بپذیره وبا هام هم سو بشه نوع غذا وتنوع غذا چاق کننده نیست واکنش ما نسبت به غذا باعث چاقی ما شده. ما باید تا می تونیم باورهای مخرب رو شناسایی وبا مدرک ودلیل رد کنیم وبعد باورهای جدید بسازیم تا ذهن بر حسب این باورهای جدید عادت های لاغر شونده مثل متناسب ها در ما ایجاد کنه وما متناسب بشیم ببخشین خیلی دوست دارم ادامه بدم ولی شارژ باطریم تمام شده مجبورم برم به امید موفقیت هممون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1400/02/17 12:48
      مدت عضویت: 1384 روز
      امتیاز کاربر: 14898 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 295 کلمه

      بنام خدا 

      سلام خدمت دوستان و استاد عزیز 

      با نگاه به این فایل بسیار عالی متوجه شدم که من با خودم چکار کردم با افکار اشتباه با تکرار کردن هر روز و هر ساعت آنها که من از،مصرف مواد غذایی دچار اضافه شدم و هر وقت خواستم غذا بخورم شاید از دو ساعت قبل میگفتم من دیشب خیلی غذا خوردم نهار خیلی نمیخورم که جبران بشه پر خوری دیشب چقدر عذاب آور بود غذا  خوردنم و عذاب وجدان بعد از،غذا که چرا خوردم چرا نتونستم خودمو کنترل کنم چرا چرا چرا و خودمو سرزنش کردن و بعد هم عصبی بودن .این یکیش بود بعد باورم شده بود که مصرف مکمل ها چاق میکنه و من از یکی از همکارا پرسیدم که راستی چاق میکنه  مکمل اونم گفت اره و من هر وقت میخوردم با عذاب وجدان میخوردم یکی دیگه اینکه باورم شده بود من آبم بخورم چاق میشم . واما عادتهای غذایی من اینکه من بیشتر مواقع اداره کلوچه یا بسکوییت میخوردم تو خونه هر روز قهوه اونم حتما با باراکا باید میخوردم یا با چای کلوچه نه همیشه گاهی اوقات و یه چیز دیگه اینکه موقع غذا خوردن تو مواقعی که میدونم دارم پرخوری میکنم میگم میل،ندارم و،راحت از خوردن غذا دست می کشم و از،اون عادتهای غذاییم دیگه هیچ خبری نیست و،گرسنه هم نمیشم فقط ۳،وعده غذاییم را میخورم اون هم به،اندازه و به غذا طوری نگاه میکنم که،اره بدنم به انرژی نیاز داره و،باید بخورم برای تولید انرژی بدنم وقتی گرسنه هستم غذا میخورم و وقتی سیر هستم نمیخورم و اونقدر میخورم که حالم بد نشه غذا ها نعمتهای خداوند هستند و برای اینکه ما حالمون خوب بشه میخوریم. 

      من همین الان هم متناسب و خوب هستم حالم و احساسم خیلی خوبه و،انشاالله خیلی خیلی هم بهتر میشه .

      تشکر بینهات از،خداوند و استاد عزیز عطارروشن. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار angelikia4040
      1400/02/06 00:01
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 317 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 719 کلمه

      فکر اینکه عادتهای اشتباه چه بر سر انسان می آورند واقعا وحشتناکه ،یادم میاد که قبلا که می رفتم باشگاه راه رفتن روی  تردمیل برام زجر آور بود و وقتی ورزشم تموم میشد انگار کوهی از روی دوشم برداشته شده بود و فقط یک کاری رو انجام میدادم و خیالم راحت بود که امروز هم باشگاه رفتم و باور داشتم که لاغر شدن خیلی سخت تر از اینهاست و جالبه هر روز روی ترازو بودم که ببینم چقدر کم کردم و عدد ترازو برام حکم نتیجه رو داشت و خیلی ناراحت کننده بود وقتی همه این کارها بی نتیجه بود و یکی از باورهای من این بود که چاقی من ارثیه و چون من شباهت زیادی از لحاظ فرم بدنی به خواهر بزرگم داشتم و در خانواده بین یازده تا بچه فقط من و خواهرم مثل هم چاق بودیم برام طبیعی بود که چاقم ولی خیلی دوست داشتم لاغر بشم مانند دوران قبل از ازدواجم ،ولی من با فشار بر جسمم میخواستم.لاغر بشم  غافل از اینکه باور و عادتهای من سرجاش بود و من لاغر نمیشدم ولی از باشگاه رفتن خسته میشدم و دنبال راه دیگه.ای بودم و جالبه که فکر میکردم نوع ورزش در لاغری من تاثیر  داره یک روز دنبال زومبا روز دیگه شنا وهر سری به فکر یک ورزش و یک رژیم بودم  و هربار خسته تر از همیشه شکست میخوردم عادتها رو من ایجاد نکرده بودم که تصمیم بگیرم خودم عوضشون کنم و همیشه باورم این بود که من زیاد می خورم در صورتیکه غذای من از غذای بچه هام کمتر بود ولی عادت ریزه خواری داشتم من یک عادت اشتباه نداشتم مجموعه ای از عادتهای اشتباه داشتم که از باورهای اشتباه من نشأت میگرفت باور من از افکار و حرفهایی بوجود آمده بود که شنیده بودم و با تکرار و مرور به عادتهای من تبدیل شدن و هر روز در زندگی من تکرار میشدن و نتیجه همه اینها در جسمم خودشون رو نشون میدادن و من بدون اینکه بخوام چاقتر میشدم بالاخره روزی رسید که ناامید و مستأصل شدم و تسلیم چاقی ،ولی از اونجایی که ما ذاتا  متناسب آفریده شدیم دوباره در گوگل دنبال راه دیگری برای لاغری میگشتم که خداوند مهربانم منو به این مسیر فوق‌العاده لاغری با ذهن هدایت کرد و من هرروز یک قدم در این مسیر برداشتم تا به گام سی و چهارم رسیدم و در این مدت کوتاه نتایج بسیار عالی گرفتم ریزه خواری،پرخوری ،ترس از خوردن ،تبدیل به آرامش ، اعتماد به نفس ، لذت از خوردن موادغذایی شد حرص و ولع من از بین رفت و من توی این مدت عید نوروز و ماه رمضان متفاوت و لذت بخشی رو دارم تجربه میکنم همیشه عیدهای نوروز با عذاب وجدان و چاقتر شدن سپری میشد ولی امسال من خیلی از مهمونیها خیلی راحت گفتم میل ندارم زیباترین جمله ای که از گفتنش احساس غرور میکنم و ماه رمضانی که من هیچوقت توی عمرم ازش لذت نبرده بودم و نتونستم کامل روزه هامو بگیرم ولی امسال از روز اول با لذت و سرحالی شروع شد و سیزده روز بدون هیچ گرسنگی و ضعفی دارم ادامه میدم و میدونم استاد عزیزم جناب عطارروشن هم در ثواب این روزه هام شریک هستن چون لاغری با ذهن باور من رو عوض کرد من همیشه در ماه مبارک رمضان بی حال بودم و باورم این بود که چون چای نمی خورم سردرد میشم و سردرد میشدم ولی امسال باورم اینه که من میتونم  تا آخر ماه مبارک رمضان روزه هامو  خیلی راحت بگیرم و این نتیجه‌ای بجز تغییر فرمولهای ذهنی نیست من باورم اینه که تنها راه درست و اصولی که برای همیشه باعث لاغری من میشه همین مسیر لاغری با ذهن، مسیری راحت و بسیار خوشایند که هرروز با گوش دادن به سخنان ارزشمند استاد این روش در زندگی ما کاربردی تر میشه و با عمل کردن به این فایلها دنیایی جلوی چشم همه ما گشوده شد که بسیار متفاوت با همه روشها و عوامل بیرونی خواهد بود شکرگزار باشیم که هر کسی سعادت این رو نداره که به این مسیر هدایت بشه و ما که هدایت شدیم بندگان خاص خداوند هستیم و خاص تر از ما استاد گرانقدر هستن که خودشون تنها این مسیر رو طی کردن و نتیجه عالی گرفتن و رهرو ما تو این مسیر هستن ممنونم استاد عزیزم ،هر لحظه از زندگیم دعاگو و مدیون شما هستم و تا آخر عمرم شاگرد محضر شما خواهم بود ،انشاءالله

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 43 کلمه

        سلام دوست عزیز
        از خوندن نوشته شما لذت بردم
        از استمرار و پشتکار شما
        از نتایج عالی که کسب کردید
        از شرح عالی احساس و نتایجتون
        خدا رو شکر که بهترین ها برای همراهی من به سرزمین لاغرها هدایت می شوند
        از اینکه احساس من را بهتر کردید سپاسگزارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1400/02/03 02:47
      مدت عضویت: 1741 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,045 کلمه

      سلام سلام 😍😍عادت های چاق کننده :

      ما سه بخش در وجود خودمان داریم : باور ، عادت ، جسم

      ایجاد باور : با شنیدن یک حرف از فردی که خیلی قبولش داریم مثلا دکتر یا کسی که او را دانا و عالم میدانیم ، جرقه ای در ذهن ما ایجاد می شود که مقدمات بوجود آمدن یک باور جدید را فراهم می کند .. شرایط بعدی برای تبدیل آن جرقه به باوری که باعث ایجاد تغییرات می شود، این است که آن حرف تکرار و تکرار و تکرار شود تا در جان ما بنشیند..

      عادت:مسئولیت ایجاد عادت و تکرار آن برعهده ی ذهن ناخودآگاه است..ناخودآگاهی که اصل را از بدل تشخیص نمی دهد و برایش فرقی نمی کند باوری که باید تبدیل به عادت بشود خوب است یا بد، سازنده است یا مخرب …فقط می داند که باید آن را تکرار کند و در هر شرایطی کارش را انجام بدهد…

      جسم:بازیگری که دستورات کارگردانش(مغز) را به خوبی انجام می دهد و او هم دخالتی در دستورات صادر شده نمی کند..

      روش کار ما در چاقی:

      روی جسمی فشار می آوردیم که چاقی و اضافه وزن انتخاب خودش هم نبود و او هم مثل ما از چاقی بیزار بود اما قدرتی بالاتر از توانش دستور داده بود که مثلا ۲۰ کیلو اضافه وزن در جسم باید باقی بماند و جسم هم چاره ای جز تسلیم بودن نداشت…ما این جسم را مقصر و دشمن اصلی خودمان میدیدم که انگار نمی خواد تغییر کنه 😠😒و مدام در جنگ با جسم بودیم ..فشار و محدودیت هایی که روی جسم می آوردیم باعث می شد چند کیلو وزن کم کنیم و وقتی ذهن ناخودآگاه می دید که برخلاف دستورش بنابر چاقی بیشتر ، جسم در حال وزن کم کردن است ، روی اعصاب ما تاثیر میگذاشت، ما بد خلق ، کم طاقت و عصبی می شدیم ، ریزش مو ایجاد می کرد، معده درد و….و هرکاری انجام می داد تا از خیر رژیم و ورزش و هر تلاشی برای لاغر شدن بگذریم و بی خیال بشیم تا دوباره عادت های قبلی را انجام بدهیم و باورهای ما با ذهن ما به تعادل برسند..ما بعد از اینکه خستگی جنگ🤺 با ذهن و جسم از تن مان خارج می شد و دوباره رویای لاغری 💭💖به سراغ مان می آمد ، بلند می شدیم و دوباره از همان روش ها شروع می کردیم و روز از نو روزی از نو…….اشتباه ما این بود که مسیر را از آخر بر میگشتیم و روی بخشی فشار و محدودیت وارد می کردیم که در واقع کاره ای نبوده و نقشی در تعیین شرایط خودش نداشت و آن جسم ما بوده…الان می دانیم که جسم ما اتفاقا در مصرف و دفع مواد غذایی بسیار قدرتمند است و مانعی که نمی گذارد همین مقدار بسیار بسیار ناچیز را هم دفع کند تا ما همیشه متناسب باشیم، قدرت ذهنِ چاق است…خبر خوب این است که ذهن ما بواسطه ی آموزش اشتباه چاق شده است و اصلا چاقی انتخاب خداوند برای جسم ما نبوده است .بلکه سلامتی و تناسب اندام همیشگی برای زندگی در این دنیا ، پیش فرض و تنظیم اصلی ذهن ماست.

      فایل تصویری💻🎧📖✏:

      ✅وقتی عوامل بیرونی را دلیل چاقی خودت بدانی ، یعنی لاغری با ذهن را باور نداری..(جلسه اول تا سوم ،شناسایی و نقض عوامل بیرونی توضیح داده شده)

      ✅یک راه برای باور کردن قدرت ذهن این است که بدانی همین ذهن تو را چاق کرده است ، بنابراین می تواند تو را لاغر هم بکند…

      ✅چاقی محصول عادت های ماست ،یک سری رفتارهایی که هرروز تکرار می شوند. 

      ✅یک روز درس خواندن باعث قبولی در کنکور نمی شود ، یک ماه درس خواندن همینطور اما ۶ ماه یا بیشتر مستمر و هرروز درس خواندن می تواند موفقیت تحصیلی را رقم بزند..

      ✅دو سه بار تلاش برای به خاطر سپردن یک متن یا یک شعر باعث حفظ کردن آن نمی شود بلکه باید زیاد تکرار شود.

      ✅بعضی عادت های چاق کننده ی من که الان خیلی خیلی خیلی کمرنگ شده اند👇🏻

      ۱.به محض بیدار شدن باید یه چیزی می خوردم حالا اگر صبح بود به عنوان صبحانه ، عصر بود عصرانه ،شب بود شام..اصلا یجوری عادت کرده بودم که بعد از خواب عصر اگر چیزی نمی خوردم حالم بد بود و تا چند ساعت کلافه بودم.

      ۲.بعد از رسیدن به خانه، حتما باید‌ چیزی میخوردم بدون توجه به اینکه اصلا من گرسنه هستم یا نه !

      ۳.پرخوری های شبانه ..که از یک ساعتی به بعد من بی دلیل هر چی دم دستم می اومد ، میخوردم !! که به لطف خدا رفع شد..

      ۴.دو سه بشقاب غذا خوردن به همراه ته دیگ 

      ۵.سرگاز رفتن و پرخوری های بی رویه و بی دلیل.آخ آخ🤦🏻‍♀️ من تا حدی می خوردم که حالم بد میشد ولی دو سال هستش که به خاطر پرخوری من حالم بد نشده ..یعنی حتی پرخوری های گاه و بی گاه الانم اصلا در حد اون زمانم نیست و جای شکر داره واقعا.. از یک سختی و رنج نجات پیدا کردم…۶.ما یک کشو مخصوص خوراکی داریم که معمولا همیشه پر از تنقلات هستش و یکی از عادت های هرروزه ی من سرک کشیدن و خوردن یکی دو نوع خوراکی بود..الان شاید هفته ای یکبار از سر عادت کشو رو باز کنم ولی معمولا چیزی برنمی‌دارم‌ برای خوردن..

      🟢در فایل دیروز مبحثی مطرح شد که من از آن موقع دارم بهش فکر میکنم و میخوام نظرم رو اینجا بنویسم ..

      اگر متناسب بودی باز هم دوست داشتی پیاده روی کنی؟این سوال باید از دو جهت بررسی شود:یکی فکر چاق کننده: که افراد متناسب برای حفظ تناسب اندام باید ورزش کننداز جهت دیگر  علاقه ی شخصی فرد متناسب به پیاده روی است. برای حفظ سلامتی ، شادابی و دلایل دیگر..اصلا پیاده روی برای خیلی ها راهی برای به آرامش رسیدن است ،همانطور که خوردن برای افراد چاق پاسخی بود به تمامی احساسات،افکار و اتفاقات مطلوب و نامطلوب..حالا نکته ی مهم این است که من درباره ی پیاده روی چه فکر و انتظاری دارم؟…👈🏻من هیچ وقت برای لاغر شدن پیاده روی نکردم..چون پیاده روی را شایسته و برازنده ی افراد متناسب می دانستم.و همیشه در رویاهایم خودم را که متناسب بودم با لباس ورزشی صورتی در حال پیاده روی میدیدم.همیشه منتظر بودم تا اول لاغر بشوم بعد پیاده روی کنم.😁البته بگم که وقتی فهمیدم لاغر شدن احتیاجی به ورزش و تحرک نداره ، خیلی خیالم راحت شد و از جان و دل تمرین ها رو انجام میدم و انرژی که برای ورزش صرف میشد را آوردم و در مسیر لاغری با ذهن از آن استفاده می کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1400/01/31 07:44
      مدت عضویت: 1570 روز
      امتیاز کاربر: 1457 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 438 کلمه

      فایل “گام سی و چهارم “:

      نکته جالب و جذاب این است که یک مجموعه یا یک سری عادات ما را چاق کرده است، نه “یک عادت”. این عادات در طول یک “مدت زمانی” ما را چاق کرده است.

      چطور میشود این دو مانع فوق را برطرف کرد:

      کشف این مجموعه عادات در مرحله اول و تغییر این عادات به عادات متفاوت دیگر ما را به تناسب اندام میرساند.

      خبر عالی دیگر این است که در طول مدت زمانی میتوان با تكرار عادات متفاوت به تناسب اندام دلخواه خود مان برسیم. به همین راحتی مساله حل شد.

      بیایید روی باور انجام این موارد فوق کار کنیم.  باور کنیم این دو به راحتی قابل اجرا است و انها را عميقاً و با تمام وجود بپذیریم.

      پس پذیرش اتفاق افتادن این تناسب، ما را به لاغری و تناسب اندام میرساند.  ما نهايتاً به جسم موردنظر در باور خود میرسیم.

      من هر روز حدود 8 ساعت سر کارم.  یک عکس از خودم که در ان 50 کیلوگرم بودم را پیدا کردم.  ان را اسکن کردم و به ایمیل کاری ام فرستادم.

      امروز background دو تا صفحه سیستم خودم را عکس خودم قرار دادم تا با نگاه مرتب به هر دو صفحه مقابل خودم در طول روز ، خودم را در 50 کیلوگرم و تناسب اندام دلخواهم ببینم تا هم برای خودم یاداوری لحظه به لحظه شود و هم اینکه برای ذهن نا خودآگاه خودم ،مرتب تصویر سازی کنم.

      هر وقت گرسنه هستم، غذا میخورم و همواره به اندازه مورد نیازم ،مواد غذایی تهیه میکنم و غذا میپزم نه بیشتر. من قسم میخورم که در طول این 7 ماه اخیری که با سایت در ارتباط هستم، خیلی متناسب و سالم غذا میخورم و از خداوند یکتا بسیار سپاسگزارم.

      گاهی به استراحت زیاد نیاز دارم ، پس برای خودم استراحت در نظر میگیرم ، چون الان خودم را دوست دارم.

      کمتر عصبانی میشوم چون عصبانی شدن از ترس میاید و من که به خدا ایمان و اعتقاد دارم، از چیزی یا کسی ترسی ندارم چون به منبع قدرت وصل هستم.  

      الان مطمئن هستم که همه چیز از “ما” شروع میشود و به “ما” هم ختم میشود.  اگر باور کنیم متناسب شویم، حتما به اسانی و راحتی متناسب میشویم.

      عادات ما تغییر خواهد کرد و افکار جدید ما، جای افکار کهنه و پوسیده قبلی را میگیرد.  تکرار این عادات در طول زندگي ما را تا ابد متناسب نگه خواهد داشت.

      چون ما در این دوره ،محدودیت نداریم ، پس فشار روحی و عصبی هم نداریم.  همه چیز در نهایت ارامش و راحتی و شادی به صورت ساده و منظم به مرور انجام میشود و ما از همه ان مراحل لذت خواهیم برد ، چه در طول دوره چه در پایان ان.

      روز دوشنبه 30 فروردین ماه سال 1400

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marjanchavoshi96@gmail.com
      1400/01/22 03:49
      مدت عضویت: 1328 روز
      امتیاز کاربر: 127 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 794 کلمه

       با سلام من هم مثل بقیه دلیل چاقی خودم را تیروئید و داروهای هورمونی برای بارداری و بعد از بارداری و عمل لوزه و وبعد هم عمل تومور نخاع که یک سال تحرکم کم شده بود می دونستم ولی خوب که فکر کردم عادات بد غذایی و پرخوری و ریزه خوری و فکر زیاد به غذا در هر مواردی من رو چاق و چاقتر کرد و از 58 به 85 رسیدم البته در بیست سال گذشته.من مرجان چاوشی از امروز متعهد می شوم که از وزن 83 به وزن 58 کیلو برسم و از هیج تلاش و کوششی دست برندارم. پس متعهد می شوم که عادات غذایی خودم را درست کنم و خودم خودم را بسازم.من وقتی رژیم هم می گیرم خودم را گول می زنم و زیادتر از حد اندازه ای که گفته میشه می خورم پس با ذهنم باید بجنگم و ذهنم درگیر خوردن من هست . پس باید این موارد که دلایل چاق بودن من هست رعایت کنم. بنویسم و هر روز درسهایی که یاد گرفتم (در این سایت فوق العاده عالی تناسب فکر که خیلی خوشم اومده) و عادات قدیمی خودم رو تبدیل به عادات جدید و سالم بکنم و هر روز یک مورد جدید یاد بگیرم و یک عادت بد خودم رو کنار بذارم. بر ذهنم غلبه کنم و هرچی جلو دستم و تعارف می کنند و جلوی چشمم هست رو نمی خورم و به سالم خوردن عادت کنم و ریزه خوری را کنار بذارم.به هیچ عنوان بخاطر اینکه تمام بشه یا غذای کسی دیگه مثل پسرم علی اضافه بیازه رو نمی خورم. این رو یک توهین به خودم بدونم و مگه من سطل آشغال هستم و من به خودم احترام می ذارم و نمی خورم.سر سفره به اندازه ای که اندازه گرفتم برای خودم مثل دوران رژیم خودم را گول می زدم و بیشتر می خوردم الان باید در هر صورت به خودم قول بدم که اراده داشته باشم و کمتر یا اندازه معین بخورم و حرص نزنم. قبل و بعدش و وسط غذا آب بخورم تا کمی اشتهام کم بشه تا عادت به کم خوری رو پیدا کنم.از ساعت نه شب به بعد پرخوری و ریزه خوری من زیادتر میشه پس از ساعت نه شب به بعد روزه می گیرم و فقط آب می خورم و با ذهنم درگیر می شم. تا چند وقت که عادت بشه براموقتی فکر می کنم و حرص می خورم و حوصله م سر میره خلاصه هر کاری می خوام انجام بدم دنبال غذا میرم و غذا می خوام مثلا وقتی خوشحالم وقتی ناراحتم ….پس اینها عادات بد غذایی من هست و باید دوباره با ذهنم و فکرم درگیر بشم و فقط آب بخورم و عادتم رو تبدیل به آب خوردن بکنم. اوایل با ذهنم خیلی درگیر می شم ولی اینها عادات غذا خوردن من هست و باید خیلی سخت تلاشم را بکنم و همه اینها را کنار بگذارم و انجام بدم. و من خودم بیشتر از همه دلیل چاقی ام را می دونم. و اگر همه این موارد را فقط چند ماه رعایت کنم نتیجه ی خوبی می گیرم و تا آخر عمرم باید عادات غذایی خودم را عوض کنم خدایا کمکم کن خدایا خودت می دونی که این چاقی بزرگترین مشکل زندگی من شده خدایا خودت به دادم برس و یار و یاورم باش در تمام لحظه های زندگیم.آب بخورم و وقتی احساس گرسنگی می کنم خصوصا وقتی از بیرون میام بدونم که تشنه هستم نه گرسنه و عادتم را از غذا خوردن به آب خوردن تغییر بدم.من می پذیرم که خودم مسئول چاقی خودم هستم و باید خودم به خودم کمک کنم.من متعهد می شم که روزی نیم ساعت با خوشحال برقصم مثل جوونی و ده هزار قدم را مرتب و هر روز انجام بدم و در این مورد استمرار داشته باشم و باید با خوشحال و حال خوب جز عادات رزمره زندگیم بشه.من هرزوز این نه مورد را با خودم تکرار خواهم کرد و مشکلات و ذهنم و درسهایم را می نویسم و جلوی آئینه می رم و به خودم قول می دهم تمام موارد را تکرار و استمرار داشته باشم تا آخر عمرم من باید تغییر کنم من شایسته سلامتی و شادی و لاغر و خوش هیکلی و سایز 38 که قبلا هم بودم هستم من می تونم خدایا کمکم کن به عظمتت سوگند که تو کمک و یار و همدلم هستی و مرا نجات خواهی داد.البته بگم که الان یک هفته هست تمام این موارد رو رعایت کردم و دو کیلو و نیم لاغز شدم و اطرافیانم همه متوجه شدند که لاغرتر شدم جالبه با این دو کیلو هم ارتعاشم رو فهمیدن نه وزنم را  خیلی خیلی حس خوبی دارم که با این سایت آشنا شدم و خوشحالم که خداوند من رو در مسیر لاغری قرار داده و از آقای عطار روشن خیلی خیلی ممنون هستم کلی انرژی و حس حال خوب میگیرم ازشون و حالم خوب شده.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ghandian5
        1400/01/31 08:46
        مدت عضویت: 1751 روز
        امتیاز کاربر: 3813 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 66 کلمه

        سلام . بعضی موارد که ذکر کردی به نظرم هنوز با ذهنت در تضاد و مبارزه هستی . اولا اینکه روی وزنت هنوز حساسی که خیلی در لاغری ذهنی مهمه نباید مرتب خودتو وزن کنی. بعدا که گفتی باید روزی یادم نیست چند قدم بری اگه برای سلامتی و شادابی تصمیم داری خوبه ولی برای لاغری تاثیری نداره . ممنون از نوشته خوبت . موفق باشی.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/01/18 14:16
      مدت عضویت: 1579 روز
      امتیاز کاربر: 10212 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 848 کلمه

      سلام گام ۳۴
      تغییر عادت
      تمام هستی در درون انسان گرد آمده آست شیطان هیولایی نیست که در انتظار به دام انداختن ما باشد بلکه صدای درونی ست —در درون خود به جستجوی شیطان بگردید نه در دیگران—فراموشن نکنیم انسانی که شیطان درون خود را میشناسد ،خدا را شناخته است -شیطان درون ما چیست ؟تمام باورهای اشتباه که ما را مخرب می کند —ذهن‌ خود رها نکنید به سمت منفی گوی ها ،بلکه به چیزهایی که درست آیت توجه نشان دهیم تا در مدار و احساس خوب قرار بگیریم هر چیزی که باعث ایجاد حس‌ خوب در ما بشه همیشه خوشی بیشتر را به طرف ما می کشاند وقتی لاغری حس خوبی در ما ایجاد می کند یعنی در مسیر لاغری حرکت می کنیم -/برای معجزه دعا کردم و دریافتم‌ که من همان معجزه هستم
      برای عشق دعا کردم و دریافتم‌عشق همیشه بر در خانه من میکوبد تنها باید به آن اجازه دهم که وارد شود
      باید باور کنیم‌که مواد غذایی مرا چاق نمی کنند بلکه توجه مابه چاقی و اونون حس محدودیت در خودمون و ترس لز خوردن اینها هستن که مسیر ما را به سمت چاقی هدایت می کنند باید به حالمون توجه کنیم —نه روی مواد غذایی —باید عاداتها را تغییر داد تا در ما باور ایجاد شود و تغییر عادت هم غیر ارادی است یعنی با تصمیم اراده ای صورت نمی گیرد اول باید رو عادتها تمرکز کنیم و عادات که چاق کننده می دانیم بیابیم
      مثلا :اول روی عادتها تمرکز کنیم و عادت مه چاق کننده می دانیم بیابیم !!مثلا خیلی ها خوردن دارو های افسردگی و یا پر خوری و خواب زیاد و حتی بعضی ها کم خوابی بی تحرکی خوردن کربوهیدرت مثل نان وبرنج سیب زمینی و ماکارونی را عامل چاقی می دانستند مثلا من فکر می کردم اگر تحرک نکنم چاق می شوم اگر رژیم نگیرم چاق می شم یا دکتر کفته خوردن دارو افسردگی باعث چاقی می شه و تمام این باورها که خیلی هم قدرتمند هستند که هنوز گاهی نجوا می کنند ما باید تغییرات بدهیم و تغییرات باید طوری باشه که حس خوب ایجاد کند و حس خوب یعنی رضایتمندی از خودمون مثلا وقتی من باور کردم پر خوردی باعت چاقی می شه نتیجه !!ترس از خوردن و این ترس در من حس خوبی نداشت و در من نارضایتی ایجاد می کرد و لی اکنون که ترسی ندارم حس رضایتمندی دارم یا اینکه ورزش نکردن و بی تحرکی باعث چاقی می شه و هر گاه به دلیلی تمی توانستم ورزش کنم از خودم راضی نبودم ولی اکنون هیچ گونه ورزش و تحرکی ندارم و بسیار از خود راضی و خرسند هستم و همین حس خوب نشان بر این است که در مسیر قرار دارم حالا باید تمام باورها که باعث رنج و عذاب ما می شوند شناسایی و باورهای صیحیح را جایگزین کنیم همانطور که تا الان پیش رفته‌ایم همانجنان ادامه می دهیم تا به هدف برسیم مثلا باور کینم که دارو باعث چاقی نیست دارو را می خوریم برای بهبودی و سلامتی که از دست داده ایم با خوردن دارو سلامتی را بدست بگیریم نه اینکه باور کنیم با خوردن داروناسلامتی بگیرم یعنی چاقی پس اینجا مفهوم دارو از بین می ره ما باید باور کنیم که خوردن هر داروی فقطموجب سلامتی می شه و اونون فرمول اشتباه را از ذهن پاک کنیم -ما دارو را می خوریم که به حالت سالم و درستی که بوده‌ایم برسیم نه اینکه دارو بخوریم که چاق بشی پس دارو. ا برای بهبودی که از دست داده‌ایم می خوریم نه برای اضافه کردن و غیر طبیعی بودن اصلمون— ولی اگر باور اشتباه را داشته باشیم به سمت چاقی می رویم
      باور کنیم که پر خوری باعث چاقی نیست چون باید برای نیاز بدن غذا خورد باید یاد بگیرم روش درست خوردن غذا را نه اینکه از خوردن بترسیم
      می خوام بگم که همین باورهاست که در ما تغییرات بوجود می آرد پس چه خوب است که باورهای صیحیح را جایگزین کنیم مثلا یک باور قوی !!در طول سال‌های عمرم یک باوری داشتم که یک وقتی پیش می اومد که یک ذره بیشتر می خوردم فشار زیادی رو معده ام داشتم و برای بهبودی این فشار حتما باید پیاده روی می کردم و انون موقع اصلا به چاقی فکر نمی کردم بلکه فشار معده مرا اذیت می کردو با راه رفتن سبک و راحت می شدم و همین موضوع باعت عادت دیگه ای در من شده بود که حواسم باشه زیاد نخورم که مجبور به پیاده روی بشم در یک موضوع دو عادت شکل گرفت ا—عادت پیاده روی برای بهبودی معده ۲–عادت حواسم جمع باشه و هر دو عادت کارشون را دقیق می دانستندباوری که سال‌ها تو سرم بود به هر باوری اگر قدرت دهیم غیر اراده‌ای انجامش می دهیم
      .من باور دارم که وزن 50 کیلوی حق من است چون سال‌ها در ۵۰ کیلویی زندگی کردم و بسیار لذت آن را برده ام مدتی است که گم شده‌ام در مسیر اشتباه و اکنون که مسیرم را پیدا کرده‌ام صد در صدر به ۵۰کیلویی عزیزم می رسم چون لایق آن هستم چون با من بوده چون حق من آست خدایا شکرت که همه چی خوب است و من حس خوبی دا رم 👏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/01/16 17:42
      مدت عضویت: 1901 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,216 کلمه

      سلام .
      گام ۳۴
      تغییر عادات .
      تغییر عادات با تصمیم ارادی صورت نمی پذیرد .
      البته ابتدا باید بدانیم چه چیز را عادات چاق کننده می دانیم .
      خیلی از ما ریزه خواری ، پرخوری و عدم حرکت لازم را عادات چاق کننده می دانیم و باور داریم مثلا چون من زیاد حرکت نمی کنم این عادت من باعث چاقی من میشه .

      به نظر من این باور و متعاقب اون عادت در ما خیلی قوی هست که ما همین حالا از رفتار خودمون راضی نیستیم . یعنی عادت کردیم هر شب که میخوایم بخوابیم بگیم امروزم خوب نبودیا . ببینید ما باید کاری کنیم رضایت خودمون رو به دست بیاریم . اگر با تغییر اون رفتار غذایی میشه به رضایت رسید که خب رفتار رو تغییر بدیم که خیلی از ما بارها و بارها امتحان کردیم وقتی اون رفتار غذایی در ذهن ما هست تغییر پذیر نیست و ما الکی فقط دست و پا میزنیم .
      پس باید باور اون عادت رو ابتدا تغییر داد . باور عادت ریزه خواری اینه که من دارم بیش از اندازه غذا مصرف می کنم . وقتی باور داریم بیش از اندازه غذا مصرف می کنیم خب طبیعیه که مصرف غذایی ما همیشه بیش از اندازه میشه .
      یا مثلا باور داریم اگه من به خودم بگم که دارم اندازه ی نیازم غذا مصرف میکنم خیالم راحت میشه و باز غذا زیاد مصرف می کنم . خب اینم یه باوره .
      این دو باور خودشون به تنهایی قادرن مصرف مواد غذایی ما رو همیشه زیاد نگه دارن و دستور زیاد مصرف کردن به ما بدن و ما این رفتار رو هی تکرار کنیم و بهش عادت کنیم .
      و باز از اونجایی که باور داریم زیاد مصرف کردن مواد غذایی باعث چاقی میشه این سه باور و عادت کردن به اون خودش همیشه مارو در مسیر چاقی نگه میداره .

      چهار عادت رو اینجا مد نظر قرار دادیم
      ۱- باور به زیاد مصرف کردن مواد غذایی
      ۲- باور به کم حرکت داشتن در زندگی روزمره
      ۳- باور به اینکه دو مورد بالا باعث چاقی میشه .
      ۴- نارضایتی از رفتار مورد نظر
      خب وقتی باور اینها رو در ذهن داریم همواره هم داریم اونها رو به رفتار میاریم و همواره هم از خودمون ناراضی هستیم و همواره هم چاق میشیم .

      حالا اینارو چطور میشه اصلاح کرد . اول باید بپذیریم این باورها اشتباه و اعتماد به نفس مارو ضعیف می کنند باوری که مارو ضعیف می کنه باور محدود کننده و اشتباهه . وقتی باور داریم من بیش از اندازه غذا مصرف می کنم احساس سرزنش در ما پدید میاد احساس نارضایتی از خود نفرت از خود و ….. و توجه کردن به این موضوع اعتماد به نفس مارو از بین میبره و احساس چاقی همواره با ما همراهه .

      باور جایگزین اینه که بپذیریم ما همین حالا هم داریم به اندازه ی نیاز مصرف می کنیم . همین حالا هم بهترین انتخابها رو داریم . انتخابهای ما عالیست . ما همین حالا هم چیزهایی که دوست داریم رو داریم مصرف می کنیم . ما همین حالا هم آشغال وارد معده مون نمی کنیم . اگه اون ماده ی غذایی آشغال باشه ما اصلا انتخابش نمی کنیم .
      ما عادات خیلی خوبی داریم . ما به اندازه ی کافی در زندگیمون حرکت داریم . همین حالا هم بهترین حالت ممکن در وجود ما هست و ما همین حالا هم همواره بهترین را انتخاب کردیم وقتی این باورها رو در خودمون تقویت کنیم ما هر شرایطی که پیش بیاد بهترین ها رو انتخاب می کنیم . هر شرایطی که پیش بیاد چون باور دارم که همواره به اندازه ی نیازم غذا مصرف می کنم دقیقا همبن حالت رو انتخاب می کنم .
      یعنی دقیقا انتخاب رفتار غذایی دلخواه برابره با باور داشتن به اینکه الان چه باوری توی سرمون نوشتیم .
      اگه همون لحظه که میخواهیم انتخاب کنیم که چه رفتار غذایی داشته باشیم باور این رو داشته باشیم که من زیاد مصرف می کنم دقیقا همین رفتار رو انتخاب می کنیم و اگر عادت کرده باشیم که این نگرش رو در خودمون ایجاد کرده باشیم که من همواره بهترینها رو انتخاب می کنم و به اندازه ی نیاز غذا مصرف میکنم این احساس رضایت همواره با من هست و این باور در انتخابهای من تاثیر عالی میزاره . یعنی وقتی باورداریم زیاده روی می کنیم رفتار ما میشه زیاده روی . وقتی باور داریم من فرد تنبلی هستم رفتار من میشه تنبلی و تکرار رفتارها هم که میشه عادت .
      من اگر به باورهای قدرت دهنده عادت کنم صد درصد رفتار دلخواه از من سر میزنه . رعتار نادلخواه صد درصد باور نادلخواه در ذهن داره .
      حالا یه عادت ذهنی دیگه ما باور داریم از زیاد مصرف مواد غذایی لذت میبریم و هرچی بیشتر بخوریم لذت ما بیشتر میشه .
      ولی ما خیلی جاها دیدیم زیاد مصرف کردن مواد غذایی هیچ لذتی برای ما نداره سنگین میشیم همش احساس رخوت داریم حالمون بده از حالت سبکی خارج میشیم . پس این باور رو هم باید تغییر بدیم که مصرف زیاد مواد غذایی به ما لذت میده . نه ما زیاده روی رو دوست نداریم . خود فعل زیاده روی رو دوست نداریم چون حالتمون از حالت تعادل خارج میشه . گرچه باز هم میگم باور زیاده روی در وجود ما هست که ما فکر میکنیم زیاد مصرف کردیم و حالمون بد میشه . ما اول باید این باور رو پاکسازی کنیم و بگیم من به اندازه مصرف کردم . جایی که ما احساسمون بد میشه خود ذهن دستور رو متوقف می کنه .
      به هر حال باید آزمون و خطا کرد تا احساس رضایت در وجودمون همیشگی باشه .
      ما باید به عادات خوب خودمون توجه کنیم و سعی کنیم باورهایی رو انتخاب نکنیم که احساس چاقی در ما ایجاد می کنه .

      ما باید هر وقت خودمون رو در آیینه میبینیم بگیم به به تو چقدر زیبایی . تو بهترین مخلوق خداوند در نوع خودت در کره خاکی هستی .
      وقتی به رفتارمون می نگریم به خودمون بگیم به به تو چقدر شایسته ای و چه رفتارهای خوبی رو از خودت به نمایش میزاری . حالا باز این رفتار خوب برای هرکسی یه چیزی معنا داره . ما باید این رو بدونیم تمام رفتارهای ما خوب هستند . تمام رفتارهای ما صالح هستند . هر رفتاری که از ما سر میزنه چه آگاهانه چه ناآگاهانه بهترین رفتاری هست که میتونست اتفاق بیفته . وقتی عادت کنیم که اینطور بیندیشیم تمام رفتارهای ما عمل صالح میشن و ما رو به صلح درونی می رسونند . باید به عملمون ایمان داشته باشیم .
      شاید اینجا شبهه ای ایجاد بشه که خب حالا اگه ما باور کنیم ما تحت هر شرتیطی داریم رفتار خوب از خودمون نشون میدیم اینطوری گناه زیاد میشه . کارهای بد زیاد میشه و میگن خوبه و در پاسخ به این شبهه باید بگم خب تو چنین باوری داری که این اتفاق میفته .
      وقتی باور داشته باشی که خوشبینی به رفتار باعث گناه میشه خب دقیقا همین اتفاق میفته . خب اینجا باید سریعا باوررو تغییر بدی که چنین چیزی رو شاهد نباشی .
      ما باید بپذیریم هر رفتاری که از بشر سر میزنه عمل صالح هست . بهترین عمل ممکن هست و این عمل بهترین نتایج رو برای ما خلق می کنه و مارو به خداوند نزدیک می کنه و به ما احساس آرامش میده .
      به خدا وقتی چنین باوری داشته باشیم گناه و فساد خلق نمیشه . قتل اتفاق نمیفته . سرزنشها اتفاق نمیفته . تمام رفتارهای نادلخواه به خاطر انتخاب باورهای رنج آفرین هست . اگر کسی داره رفتار ناشایستی اجرا میکنه چون از درون احساس کمبود و عدم اعتماد به نفس و ناراحتی باهاش همراهه . این شخص به خاطر باورهاش نمیتونه از زندگیش لذت ببره و روز به روز رفتارهایی رو نشون میده که از زندگیش بیشتر حالش بد میشه و با وجودیکه ممکنه همه چیز داشته باشه ولی دست به خودکشی بزنه که البته اگه باور کنیم حتی همون خودکشی هم بهترین عملی بود که فلان شخص می تونست انجام بده و حالش رو خوب میکرد دیگه قضاوتش نمی کنیم . چون اون هم انتخاب کرد .

      به هر حال پرورش چنین عاداتی حداقل برای ما خوبه . چون باعث میشه نه خودمون و نه دیگران رو قضاوت نکنیم .
      قضاوت نکردن رفتار شایسته ایه که تنها در صورتی ممکنه که ما باور داشته باشیم همه ی انسانها دارن کار خوبی انجام میدن و تفاوت بین انسانها فقط و فقط تفاوت در انتخاب باورهاشون هست و وقتی بپذیریم که جهان چون خط و خال و چشم و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست اون وقت با هیچ کس سر جنگ نداریم و میفهمیم اگر چنین حالتی در ما به وجود میاد و احساس ناآرامی می کنیم با تغییر فرمولها و تغییر عادات فکری و متعاقب اون تغییر عادات رفتاری می تونیم ذهنیت صلح جویی در خودمون ایجاد کنیم .

      حالا میریم سراغ عادات دیگه ای که من به عنوان یک فرد چاق دارم که نمیزاره کاهش وزن من به صورت دلخواه رخ بده .
      عادات ذهنی چاق کننده ی من علاوه بر موارد بالا این موارد نیز هست :
      توقف روند کاهش وزن . وقتی من این باور رو که در من تکرار شده و به صورت عادت در جسم من در اومده دارم خب مشخصه چیزی هم که در جسمم مشاهده می کنم توقف روند کاهش وزن هست .

      من مدتهای زیادی در وزن ۷۰ زندگی کردم و مدتی که ۹۰ شده بودم چون تعادل ذهنی من همیشه در وزن ۷۰ بود خیلی راحت به این وزن بر گشتم و ذهن من الان خودشو در شرایط ایده ال می دونه ولی من تعادل ۵۰ کیلویی رو دوست دارم
      خب من وقتی باور دارم که وزن ۷۰ تعادل من هست خب ذهن و جسم من همواره خودشون رو در این وزن نگه میدارن . در حالیکه این وزن انتخاب منه . من باید طوری عادات خودم رو تغییر بدم که تناسب ۵۰ کیلویی برای من بشه عادت .
      یعنی وزن ۵۰ رو خانه ی ذهنی خودم بدونم نه وزن ۷۰ رو . من الان دقیقا وزن۷۰ رو خونه ی خودم میدونم . پس این عادت رو باید تغییر بدم . کوچ کنم . اول باید نمای ۵۰ کیلویی خودم رو حس کنم . یه آدم ۵۰ کیلویی کمر باریکه . شونه های باریکی داره ‌ شکم نداره . رانها و بازوهای باریکی داره . زیباتره . من در وزن ۵۰ کیلویی خیلی زیبا میشم . چون استخوان بندیم ریزه و وقتی ۵۰ کیلو بشم خیلی جوانتر از حالا به نظر میرسم . یعنی ۵۰ کیلو بودن منو به سایر اهدافم نزدیکتر می کنه و به اون نیروها بیشتر اتصال میده .
      من در وزن ۵۰ کیلویی خیلی سبکترم . واقعا مثل برق و باد می دوم . مثل پر میشم . چقدر احساس سبکی دارم . احساس خفگی از وجودم میره .
      من در وزن ۷۰ احساس خفگی می کنم . این وزن دلخواه من نیست . من در وزن ۵۰ کیلویی احساس میکنم مثل پر در دستان باد هستم و درست مثل کوچیکیهام مثل ۶ سالگیم می تونم بدوم . میتونم چادرم رو بالا بگیرم و مثل کوچیکیهام پرواز کنم توی کوچه های خلوت . من و خواهر دوقلوم وقتی ۶-۷ سالمون بود مثل بادبادک بودیم یه کوچه ی دراز جلوی خونمون بود . بابای من از همون اول مارو با فرهنگ چادر عادت داد و ناراحت میشد اگه ما چادر سر نمیکردیم ما چادر سفید سرمون میکردیم و توی کوچه با دوستامون بازی می کردیم . یادمه در حالیکه چادر سرمون بود دو طرف چادرامون رو میگرفتیم و دستامون رو بالا می اوردیم در عرض شونه ها و توی اون کوچه شروع می کردیم به دویدن . باد داخل چادرامون میفتاد و ما کلی لذت میبردیم و حس پرواز بهمون دست میداد . ما خیلی سبک و لاغر بودیم . اون احساس در وجود من هست و من دلم میخواد به اون احساس سبکی برسم . واقعا از اون احساس لذت میبرم . جسم من اون حالت رو دوست داره و به راحتی قادره برگرده به تناسب اصلیش . ذهن و جسم من همراههای خوبی برای من هستند و من وقتی باورهای عالی انتخاب کنم ذهن و جسم من با من همسو میشن و بهم کمک می کنند تا به هدفم برسم . پس من همینجا اعلام میکنم تناسب ۵۰ کیلویی و اون احساس سبکی رو دوست دارم و دوست دارم به اون احساس سبکی اتصال داشته باشم . اون فرد سبک همین حالا هم درون من هست و من باید بتونم شخصیت خودم رو به این فرد نزدیک کنم . به احساسات فاطمه ی ۵۰ کیلویی . خیلی لذتبخشه .
      میتونم حسش کنم و به این حس عادت کنم . تغییر این حس و تغییر عادت از احساس فاطمه ۷۰ کیلویی به فاطمه ۵۰ کیلویی برای من خیلی راحته .
      چون فاطمه فاطمه است ولی فاطمه ۵۰ کیلویی لذتش بیشتره . احساسم خیلی بهتره . فاطمه ۵۰ کیلویی رها و آزاده . وزن زیادش مانع حرکتش نمیشه . فاطمه ۵۰ کیلویی اضافه بار نداره . خستگی ناپذیره . چون سبکه . چون قوطی روغنهای اضافه رو رها کرده . خدایا سپاسگزارم که فاطمه ۵۰ کیلویی رو در من زنده کردی . من به فاطمه ۵۰ کیلویی عادت می کنم . احساسش می کنم و لذت میبرم . لباسهام رو بر اساس اون وزن انتخاب می کنم و هرجاییکه لباسی دیدم در این ابعاد اون رو انتخاب می کنم . لباسهای ۷۰ کیلوییم رو تغییر سایز میدم .
      چون من دارم به اصل خودم برمیگردم . من لهمین حالا فاطمه ی ۵۰ کیلویی رو دارم . باورش کنم و احساسش کنم و بهش عادت کنم تا با تغییر این عاداتم جسمم نیز ارام و آهسته و مستمر به تناسب اصلی خودش برسه .
      خدایا سپاسگزارم
      استاد سپاسگزارم
      فاطمه سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 23 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/01/13 12:58
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,250 کلمه

      گام ۳۴

      سلام وقت بخیر

      استاد عزیز برای شرایط ناراحت کننده ای که تجربه میکنید بسیار ناراحتم😔 ، جملاتی پیدا نمیکنم که بشه درد این اتفاقاتو کمتر کرد براتون صبر و توانایی گذشتن از اینهارو از خداوند آرزو دارم ،با اینکه میدونم شما قوانینو بلد هستید ولی مدیریت چنین روزهایی کار راحتی نیست

      ذهنم مدام این چند روز بهم هشدار میداد که نمیخواد این چند وقت توی سایت کامنت بذاری ،ولی من میدونم کاری که هم خودمو سرحال تر میکنه هم حال استادمو بهتر ،دیدن تمرینات بچه های سایته و میدونم جایی که استاد میتونن حال و هواشونو تغییر بدن، بودن در سایته

      وقتی از کودکی مدام از مزایای چاقی میشنیدم ،چاقی در ذهن من یک آپشن قدرتمند تعریف شد ،اوایل فکر میکردم من تافته جدا بافته هستم از خواهران دیگم ،آخه اونها لاغر و نحیف بودن و من احساس قلدر بودن داشتم ،مدام خواهر بزرگتر از خودمو میزدم و بهش میگفتم ببین من چاقم ،پرزورم ،من و همین خواهرم با هم به یک مهدکودک میرفتیم ،یادمه من با چندتا پسر تپل دوست بودم که کارمون فقط کتک زدن خواهرمو و دوستاش بود ،خیلی دوست داشتم پسر میبودم و تا سالها لباس دخترونه دوست نداشتم و هنوزم خیلی درگیر لباس و مد و اینجور کارهای زنونه نیستم

      اون زمان ها تو جمع دخترا بازی نمیکردم ،الان هم از جمع خانم ها و نوع گفتگوهاشون خوشم نمیاد و تو جمع ها ، بیشتر هم صحبت آقایون میشم

      چاقیو یجور صلاح و قدرت برای ترسوندن بچه ها میدونستم

      تصویری که از خودم در ذهنم نقش بسته ،تصویر یک شخص گنده چاق قدرتمنده ،شاید چون همیشه از آدم های ضعیف بدم میومده و چونکه برای ذهنم تعریف چاقی =قدرت بوده ،اجازه نمیداده لاغرتر بشم

      یکی از محکمترین باورهای من ارثی بودن و ژنتیکی بودن

      بود که باعث میشد برای همیشه گیت خارج شدن من از چاقی بسته باشه ،یعنی راهی نبود،دری نبود و من میدونستم باید تحمل کنم ،باید بسازم با خودم ،ارثو که نمیشه کاریش کرد،یبار یادمه یه دکتری گفته بود چاقی ژنتیک نیست وقتی شنیدم رفتم تو فکر ولی منفی بافم گفت اگر ژنتیک نیست پس چرا تو چاقی؟ و منم که جوابی نداشتم ،حرف دکترو نشنیده گرفتم

      باوری که من در خودم داشتم این بود که خوردن رو حق خودم نمیدونستم ،فکر میکردم من باید فقط یکمی سالاد و آب و دم نوش های بدمزه بخورم چونکه چاقم، اگر یه روز برنج چرب میخوردم یا شیرینی یا فست فود ،انگار یه قانونیو بهم زده بودم ،حق های طبیعیو از خودم گرفته بودم و باور داشتم که من نمیتونم مثل آدم های نرمال زندگی کنم ،اینم از تفکرات ریشه ای من نشات میگرفت ،من زمان هاییکه گرسنه بودم،، هم خوشحال بودم و هم، غمگین ،خوشحال بودم چونکه گرسنگی و بی حالیو، در مسیر لاغر شدن میدونستم ،غمگین بودم چونکه دلم ضعف میرفت،حالم بد بود،حسم بد بود،همش بی حال و بی رنگ و رو بودم ،،خودمو لایق هیچی نمیدونستم ،در عوض اگر سیر میشدم و احساس گرسنگی نداشتم ،ترس میومد سراغم که ببین ،معلومه شکمتو پر کردی از خوراکی،پس منتظر چاق شدن باش ،حتی همین الان هم وقتی یکمی احساس سیری بیشتری کنم سریع اون لینکه ( داری چاق میشی) در من فعال میشه،من نفخ معده دارم و خیلی زود در شکمم فشارو حس میکنم مخصوصا اگر خوراکی مایع باشه ، و به محض نفخ معده م صدای چاق درونم بیدار میشه و احساس ترس بمن میده که البته دارم شناسایش میکنم

      در اصل من قوانینی برای خودم صادر کردم که حق ندارم مثل بقیه آدم ها چیزی بخورم برای همین اگر نقض قانون میکردم زنگوله چاقی به صدا در میومد و منم بعد از سالها محدودیت ،۷ساله پیش که خسته شدم و گفتم هر چه بادا باد ،و خوردنو شروع کردم البته نه پرخوری ،اون تصویر چاق درونم بیدار وبیدارتر شد تا جاییکه وقتی شدم ۹۵ کیلو دیگه نتونستم خودمو اون شکلی ببینم و بدنبال راه چاره گشتم تا به اینجا هدایت شدم

      دقیقا من تا زمانیکه بیدار بودم فقط به خوردن، نخوردن هام فکر میکردم و در انتها خودمو شماتت میکردم و تصمیم های سخت تری روی خودم اعمال میکردم

      نمیدونستم با هر تفکری که در مورد رفتار چاق کننده خودم دارم ،چاله چاقیم بیشتر کنده میشه و من بیشتر فرو میرم

      یکی از مهمترین اتفاقی که برای من رخ داد در این دوره ها ،از بین رفتن ولع و عقده خوردن بود،یعنی من همیشه یه عقده ای داشتم که چرا من نمیتونم مثل بقیه رفتار کنم ،خودمو کمتر از دیگران تصور میکردم که حتی حق انتخاب غذارو هم ندارم و در این دوره که من تونستم، خودم انتخاب کنم که چه کاری به ترمیم یا تخریب من کمک میکنه و اجبار و محدودیتی روی من نبود ،انگار خیال من راحت شد ،وقتی فهمیدم خوراکی ها چاق کننده نیستن و ترس های من کمتر شد وقتی متوجه شدم من آزادم ،تمام اون فشارها و ولع ها و احساس کمبودها از من برداشته شد،مثل زمانیکه ما سالها دنبال یه موقعیت خوب مالی هستیم میخواییم به خونه و ماشین و رفاه برسیم و وقتی میرسیم دیگه میدونیم مال خودمونه رسیدیم ،حس نیاز نمیکنیم ،برای منم همچین حسی بوجود اومد ،یه زمان هایی فکر میکردم اگر به فلان موقعیت برسم چقدر عالی میشه ،بال در میارم ولی جدیدا به خواسته هاییکه میرسم فقط خوشحال میشم لذت میبرم ولی درونم آرومه به خودم میگم حق الهی منه، باید بیاد تو زندگیم

      تا سن سی و چند سالگی خیلی راحت وارد هر ورزش و رژیمی میشدم یدفعه ۱۰ کیلو میریختم ولی از یه زمانی هر چی تلاش میکردم جواب های کوچیک میگرفتم و مدام بهم میگفتن داری به ۴۰ سال نزدیک میشی ،انقدر سن ۴۰ تو ذهن من بد و منفور و شکست خورده بود که وقتی ۴۰ سالم شد خجالت میکشیدم بگم ،از همه سنمو قایم میکردم ،منتظر سقوط بدن و وزن و سلامتی و جوانی بودم ،یادمه یکی از دوستانم وقتی ۴۰ سالش شد خیلی نگران بود و بغض داشت ،اینها باورهای ما هستن که باعث میشن ما در مسیرهای عادتی و رفتاری قرار بگیریم

      سالهای زیادی باور داشتم خوردن قرص های مولتی و تقویتی

      باعث چاقی زیادی میشه و مدام به همه میگفتم من رژیم گرفتم موهام ریخته حالا مجبورم قرص های ویتامینه بخورم که چاقم میکنه ،بعد مجدد میرفتم تو رژیم و باور کرده بودم موهام میریزه ،دوباره قرص هارو شروع میکردم و این پروسه همچنان ادامه داشت و منهم مثل عروسک خیمه شب بازی که با هر تکون نخ ،به بالا و پایین میره ،منم در لوپ گرفتاری میچرخیدم

      تجربه لاغر شدن بسیار لذت بخشه مخصوصا به این سبکی که ما در حال خلقش هستیم که به قدرت خود ،خدا و ذهنمون آشنا میشیم، دیشب که میخواستم بیرون برم و مجبور بودم بخاطر مانتو و روسریم شلوار مشکی بپوشم و ۱ ماه پیش یک شلوار جین مشکی خریده بودم که در قسمت ساق پا و ران یکمی برام کیپ بود و در قسمت کمر آزادتر بود،یعنی پاهای من نسبت به کمرم کمی توپر تره و این شلوار بسختی بالا میومد و احساس خفگی میکردم وقتی میپوشیدمش و تصمیم داشتم دیگه نپوشمش ،از اونجاییکه منفی بافم چند وقتیه مرتب میخواست بهم القاء کنه که چاق شدم و حال منو بد میکرد و دیشب مجبور بودم اون شلوارو بپوشم ،وقتی داشتم میپوشیدمش احساس کردم دیگه مثل قبل بسختی نمیاد بالا،دیکه تو قسمت ران و ساق پا مثل قبل اذیتم نمیکرد و در قسمت کمر هم گشادتر شده ،خیلی خوشحال شدم ،احساس سبکی در شلوارم بهم حس خوبی داد ،من ۱۳ ماهه دارم این حس هارو تجربه میکنم ،لاغر شدن بسیار دلپذیر و قشنگه ،حس سبکبالیه،حس خوشحالیه ،حس جوانترشدنه

      که خدارو شکر در مسیرش قرار گرفتم و هر روز میلیاردها بار شکر میکنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فاطمه سادات
        1400/01/16 15:30
        مدت عضویت: 1901 روز
        امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

        نشان های دریافت شده

        سطح مبتدی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 418 کلمه

        سلام دوست خوبم .
        به نظر من استاد الان در بهترین وضعیت ممکن هستن .
        ایشون اگه باور داشته باشن چیزی رو از دست دادن ناراحتی میاد سراغشون و دقیقا مثل سایر مردم باید غصه و اندوه بخورن . استاد تغییر روش دادن و این تضاد براشون فرصت هست تا باورهای عالیشون عالیتر بشه . مادر ایشون از وقتی که در قید حیات بودن به ایشون بیشتر نزدیک شده .
        از دست دادن در حافظه ی الهی معنایی نداره و مادرشون هر وقت از خدا بخواد قادره دوباره ابزار رو برای خودش به وجود بیاره . نه تنها مادر ایشون بلکه تمام رفتگان ما .
        استاد به انتخاب مادرشون احترام گذاشتن . چون باور کردند رفتن مادر از دست دادن مادر نیست . انتخاب مادره و به انتخاب مادر باید احترام گذاشت .
        ما اینجا دور هم جمع شدیم در مورد اتفاقاتی که در زندگیمون میفته مثل سایر مردم و مثل گذشته ی خودمون نیندیشیم . ما تغییر تفکر و تغییر ذهنیت دادیم .
        اتفاقا الان بهترین زمانه برای اینکه باورهای الهی استاد براشون جایگزین بشه . چون الان ذهنشون باهاشون همراهه . چون اگه استاد الان راه خدا رو انتخاب نکنند و راه باورهای گذشته رو انتخاب کنند درد و رنج در وجودشون ایجاد میشه و ما می دونیم یکی از اهداف ذهن جلوگیری از رسیدن درد و رنج به ماست .
        اتفاقا ذهن استاد الان خیلی بیش از پیش راه الهامات رو براشون باز می کنه و باهاشون همراهه . گرچه عادات گذشته هم میان ولی استاد این همه سال آموختن چطور باید عادات گذشته رو تبدیل به عادات خوب کرد . ما باید بنویسیم و با نیروی الهی استاد همراه بشیم تا عادات الهی جدیدی که در چنین شرایطی داره در وجودشون جوانه میزنه رشد کنند و جون بگیرند و بزرگ بشن و پروسه ی باورهای الهی در مورد بهشتی شدن مادرشون در وجودشون قوی و قوی تر بشه و عادت کنند .
        چقدر خوب کردید نوشتید و با نوشتن و حل تمارین در این مسیر زیبا ‌از استاد عزیزمون در راه ساخت باورهای الهی حمایت می کنید .
        تمام کائنات الان دارن از استاد حمایت می کنند . خداوند همراه و همیار استاد هست . خداوند حامی استاد هست و تک تک ما هم به عنوان عضوی از این کائنات در جهت نیروی الهی استاد همراه و همیار ایشون هستیم تا به امید خدا بذرهایی که الان داره کاشته میشه ماهها بعد تبدیل به درختان زیبایی بشه که هم خود استاد و هم تک تک ما ازش بهره میبریم . این روزها بهترین روزهای زندگی استاد هست .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 11 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار faridehhasani5455
          1400/01/17 23:19
          مدت عضویت: 1821 روز
          امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 62 کلمه

          سلام خانم فاطمه عزیز
          من فقط احساسمو نوشتم برای من این اتفاقات خوشایند نیست حتی تو نوشتن کامنتهام هم خلل ایجاد کرده بود
          من ترجیح میدم به احساستم توجه کنم اگر غمگینه بهش اجازه بدم خودشو ابراز کنه خالی بشه تا مجدد بتونم با آگاهی ها شارژش کنم
          ممنونم برای جواب عالیتون در ضمن نوشته های شما همیشه پر مغزه و پرمحتواست

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 7 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 791 کلمه

      سلام دوستان واستاد گرامی سال نو مبارک گام ۳۴ من چند وقتی بود که مریض بودم ونتونستم تمریناتمو انجام بدم ولی امروز خوبم تمریناتم انجام میدم استاد من ی خواهشی ازتون دارم بیزحمت درباره ثروت وسلامتی هم ی توضیح بدید که چجوری پولدار بشیم وچجوری به سلامتی برسیم من خسته شدم از بسکه مریض بودم وسرگیجه داشتم وبعدشم بیحالی وبیجونی داشتم ممنونم قدرت ذهن بعضی ها باور نمیکنن که مبشه با قدرت ذهنم لاغر شد درسته خیلی سخته چون اصلا با چیزی به نام قدرت ذهن اشناییت نداری میدونی چیه اما نمیتونی باور کنی من شنیده بودم که با ذهنشون سرطانو شکست دادن از بچه ۴ ساله تا پیرزن صد ساله اما نمیدونستم چجوری الانم نمیدونم ولی وقتی با سایت اشنا شدم فهمیدم که با قدرت ذهن میشه لاغر شد ثروتمند شد سلامت داشت ارامش واحساس خوب داشت و…ی نیرویی در ما هست که باعث این چیزا میشه که اون چیزی نیست جز قدرت ذهن وفوق العاده قوی که همون طور مارو چاق کرده لاغرم میتونه بکنه ثروتمندم میتونه بکنه و…وما چجوری چاق شدیم چاقی محصول عادتهای ما هست وعادت چیه ی سری رفتار که ما هر روز اونارو تکرار میکنیم وبه عادت تبدیلشون میکنیم وتمام رفتارهای ما که هم باعث شکست وهم باعث پیشرفت ما مبشن نتیجه همین عادتهاهستش وتفاوت بین افراد چاق با لاغرافراد موفق وغیر موفق وافراد ثروتمند وفقیر فقط در همین عادتهای ماست وعادت یعنی چی عادتها فکرهایی هستند که در طول روز سراع ما میان وما اونهارو تکرار وتکرار میکنیم وبه عادت تبدیلشون میکنیم وی فکر وقتی تکرار بشه مبشه عادت چرا عادتها ور ما شکل میگیرن چجوری عادت پیدا میشه عادتها از باورها بوجود میان اگر شما چیزی رو باور کنید وباور تکرتر کنی خود بخود عادت بوجود میاد باور چجوری میاد وقتی ما حرفی میشنویم افکاریکه بوجودشون اوردیم‌اینا به مغز ما رسیده وما شنیدیم ودیدیم واینا تبدیل مبشه به باور وقتی دونفر میرن باشگاه یکی چاقه میره لاغر بشه یکی هم لاغره میره پرورش اندام اونیکه پرورش اندام میره باورش اینکه بالاخره به هدفش میرسه وتلاش میکنه کمکم نشانه ها در اون ظاهر میشن واونو قدرتمند میکنن ودر نهایت به هدفش میرسه اما فرد چاق باورش اینکه هر کاری میکنم لاغر نمیشم درستکه میگه میرم باشگاه تا لاغر بشم اما ذهنش ی چیز دیگه میگه هر چی تلاش میکنه به نتیجه نمیرسه ونشانه ای ظاهر نمیشه یا انقد کمه که دیده نمیسه پس در متیجه خسته میشه وولش میکنه وهیچ چیز نمیتونه لاغر کنه تا زمانیکه فرمولهای ذهنی تغییر نکنن جسم ما هم تغییر نمیکنن وقدرت باور بینهایته واین در تمام جهات زندگی تاثیر دارهدختر منم ی مدت بوتیک داشت وچون باورش این بود که اینجا فرعیه ورفت وامد زیادی نداره مشتری نیست همون مبشه ی مدت رفت واومد عصبانی خسته وکوفته میومد ناهار بخوره میگفت مشتر ی نیست وکار نمیشه و…در نهایت افکاری بوجود اومد که عادتهاش تغییر کنن وانو به سمت باورش برسونن همون طور هم شد مشتری نمیومد دخترمم دیر میرفت وزود میومد میگفت مشتری نبست در نهایت چی شد ی مشت قرض وقوله وچک وبدهکاری براشون موند وباعث شد چند ماه مونده تا موعد پایان قراردادشون برسه جمع کنن واینها همه نتیچه ی باور اشتباه بجای توکل به خدا ایه یاس خوندنه چاقی هم همین طوره وقتی باور میکنیم چاقی ما طبیعیه در ما عادتهایی شکل میگیره که ثابت کنه بهت که چاقی طبیعیه ولاغری با ذهن ما یاد میگیرم چطکر عادتها باورهامونو تغییر بدیم وی سری عادتها در ما شکل میگیره که ما رو به سمت لاغری میبره وما رو به هدفمون میرسونه وما لاغر میشیم به اندازه ایکه باورهامونو تغییر کنه جسم ما هم تغییر میکنه ما عادتهایی داشتیم که چقدر تلاش کرویم ونشده که تغییرش بدیم مثلا تصمیم گرفتیم ورزش کنیم از شنبه کرزش میکنم‌هنوز اون شنبه نیومده تصمیم گرفتم تند تند غدا نخورم کلقمه رو بجوم نخ بستم به انگشتم نشد انگشتر خریدم حالا بدلی که یادم بیافته اما نشد به بچه ها گفتم موقع خوردن یادم باندازن اما نشد وهنوزم نتونستم این عادت ترک کنم وتفاوت لاغری با ذهن با سایر روشها چیه کا ادمهای چاق نمیتونن بگن میل ندارم اما اونهاییکه با لاغری با ذهن اشنا هستند به راحتی میگن میل ندارم نمیخورم نمیخوام بعدا میخورم چون در مغز ما فرمولهایی شکل گرفته باید اونها تغییر کنن ودر لاغری با ذهن این فرمولها عوض میشن ومشکل خود به خود حل میشه من وقتی تازه بچه دومم بدنیا اومد چاق شدم رفتم دکتر دکتر به من ول ومن دادقرصیه که تمام ویتامینهاییکه ی خانم نیاز داره توش هست فقط به من گفت یک روز در میون بخور چاقتر نشی این جمله باعث شد بترسم وبیخیال این قرص بشم وعادتهای غذاییم چیه تند تند غذا میخورم خیلی کم میجوم برنجو که اصلا نمیتونم زیاد بجوم وقتی گشنه ام نیست دوست دارم ی چیزی بخورم حوصله ام سر میره میخوام ی چیزی بخورم وبهم میگن شکمو هستی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فاطمه سادات
        1400/01/16 20:51
        مدت عضویت: 1901 روز
        امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

        نشان های دریافت شده

        سطح مبتدی
        دیدگاه فنی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 586 کلمه

        نوشته ی شما چقدر برام جالب بود .
        من دو شخصیت رو دقیقا در شما دیدم .
        شخصیتی که داره آموزش میبینه تا لاغری رو درک کنه و شخصیت چاقه که نمیدونه با چاقیش چیکار کنه . مستعصله .
        تمام افکار چاق کننده ناامید کننده هستند .
        وقتی اینها رو کنار بزارید و خودتون رو همینطور که هستید بپذیرید و دوست داشته باشید کم کم ذهنتون باهاتون همراه میشه . هممون همین هستیم . هرچقدر ذهنتون رو بیشتر بشناسید که ببینید از چی خوشش میاد و قدم به قدم لاغری رو اون طور که دلخواه ذهنتونه و اون باهاتون همراه میشه انتخاب کنید کم کم ذهن همراهیش بیشتر میشه .
        یعنی مثلا شما میخواین ارادی غذاتون رو آروم بخورید شما با اراده این کار و میخواین انجام بدید در حالیکه ذهن شما فرمولش تند غذا خوردنه .
        ببخشید این جمله رو میشه چند بار بخونید ⬇⬇
        از نظر ذهن شما اون طور خوردن غذا تند غذا خوردن نیست ایده آل غذا خوردنه .

        یعنی ذهن شما اصلا باور نداره داره تند غذا میخوره .
        اون باور داره داره ایده آل غذا میخوره . اتفاقا وقتی شما ارادی دارید غذاتون رو آروم میخورید ذهن ما این رفتار رو خلاف جهت فرمول خودش میبینه و دستور تند خوردنش بیشتر صادر میشه یعنی شما با اروم خوردن ارادی اتفاقا عادت تند خوری رو بیشتر دارید در خودتون تقویت می کنید .
        چون اون میبینه رفتار شما با فرمولش مطابقت نداره میخواد این هماهنگی بین فرمول و رفتار رو ایجاد کنه مرتب فرمان تند خوردن صادر میکنه تا این هماهنگی بین فرمول و رفتار ایجاد بشه . پس به این ترتیب ما دقیقا با اراده ی خودمون باعث میشیم عادت تند خوری در ما بیشتر بشه .

        حالا راه صحیح چیه .
        راه صحیح اینه با ذهن همراه بشیم و باور کنیم دستورات اون ایده اله .
        اراده ی خودمون رو با ذهن همسو کنیم و باور کنیم ما همین حالا هم داریم ایده آل غذا میخوریم . یعنی رفتار خودمون رو تند خوردن معنا نکنیم . واقعا بدونیم این سبک خوردن در ذهن ما ایده آله وقتی ما ایده آل بودن دستورات ذهن رو در هر شرایطی باور کنیم او میبینه خب رفتاری که ما داریم انجام میدیم با فرمولی که داخلش هست همسوست بنابراین امر به تند خوری کم و کمتر میشه .
        ببینید اینا واقعا یه حالتیه باید خودتون درکش کنید تا بهش برسید . هر چقدر ما با عادات ذهن همسوتر باشیم چاقی ذهن خودش خودبخود بیشتر پاک میشه . ما باید به این سبک عملکرد عادت کنیم . یعنی همسو شدن با ذهن و اتفاقا اون رو ایده آل دونستن تحت هر شرایطی .
        اگه به این سبک تفکر کردن عادت کنیم و هی نریم سر باور قبلی که ما تند میخوریم کم کم واکنش ذهن تغییر می کنه و شما نرم نرمک به جایی میرسید که از رفتار خودتون راضی هستید و واکنشهای دلخواه ازتون سر میزنه .
        راستی وقتی میخواین به این شیوه عمل کنید یه باور دیگه سر مسیرتون میاد فکر میکنیم اگه با ذهن همسو بشیم عادات چاق کننده اش بیشتر میشه و ما بیشتر میخوریم یا تندتر میخوریم . این باورم باید تغییر بدیم . یعنی واقعا درک کردن این موارد واقعا مثل پیدا کردن مو از توی ماسته . خیلی ریزه ولی به راحتی مانع لاغری ما میشن .
        حالا باور درست اینه همسو شدن با ذهن باعث میشه ذهن به راحتی و با اشتیاق با ما همراه بشه .
        پس وقتی این دوباور رو با درک کردنش در خودتون ایجاد کنید اون وقت خودتون شاهد واکنشهای عالی از خودتون خواهید بود .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 15682 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 416 کلمه

          سلام خدمت دوست عزیزی که این دیدگاه رو نوشتن وخدمت خانم سادات عزیز که لطف کردن ونظر دادن. واقعا ازتون ممنونم چقدر این پاسخ شما کمک کننده بود من خیلی استفاده کردم. منم اوایل که وارد سایت شدم ودوازده تا فایل رایگان رو دیدم. تصمیم گرفتم آگاهانه خیلی از رفتارهامو تغییر بدم تو شور وشوق وهیجان وصف نا پذیری بودم تشنه شنیدن بودم شبا تا صبح بیدار می موندم وچند بار شارژ باطریم تموم می شد اونقد گوش می دادم ومی خوندم . تو کمتر از دوهفته اونقد تغییر کردم همسرم متوجه شد گفت چکار کردی اینقد لاغر شدی. ولی وقتی مسیر لاغری 100 گام رو شروع کردم. دیدم اشتیاقم داره کم می شه. بازم ذهنم دستوراتشو شروع کرد به ثادر کردن. بازم اون چندتا عادت که تو چالش اینو نخوردم مشخص کرده بودم وتقریبا ترک کرده بودم میلم به انجامشون بیشتر شد تا کم کم دیدم بازم مثل قبل اون دوازده جلسه شدم. کم کم نا امید نشدم وتا این 34 گامو ادامه دادم. دارم خیلی از مشکلاتمو می فهمم. من اوایل لاغری با ذهن رو مثل رژیم های قبلی تصور کرده بودم مثل همون ها اوایل با شور وهیجان شروع کروم تاثیر حرف ها روم زیاد بود ولی چون ذهنم این برنامه رو داشت که من وسطای رژیم ها کم بیارم وخسته بشم نا خودآگاه اینجوری شدم تا شوهر گفت لاغر شدی انگار همه چی عوض شد تصور کردم رژیم بودم وذهنم برنامه قبل رو از سر گرفت. ویه چیز دیگم که باعث شد تا دوره صد گام رو شروع کردم اینجوری بشم الان می فهمم به این علت بود که من در روش های قبلی اصلا پایبند برنامه منظم نبودم ومن درآوردی رژیم می گرفتم الان فهمیدم چون دوره منظم شده وصد روز مشخصه وقراره روزی یه فایل گوش بدم ذهنم فوری رفته به سمت اون برنامه قبلش که تو پایبند برنامه نیستی ومن انگیزمو از دست دادم وطبق عادت فبل پیش رفتم من فهنیدم فرق لاغری با ذهن اینکه به طور ناخودآگاه کم خوری کنی میلت کم بشه وهر کار دیگه ای اگه ذهن مثل قبل بخواد وبهش ندی بازم برنامه مثل قبل می شه وما نمی تونیم ادامه بدیم باید اونقدر موافقت ذهنو به دست بیاریم وخودشو به این نتیحه برسونیم که باید تغییر کنه که اصلا اذیت نشه خانم سادات ممنون می شم نظرتون رو راجب این متن منم بگین 😍

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار فاطمه سادات
            1400/02/21 00:33
            مدت عضویت: 1901 روز
            امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

            نشان های دریافت شده

            سطح مبتدی
            مدال طلایی
            همیاری
            محتوای دیدگاه: 1,034 کلمه

            سلام دوست بزرگوار . من الان پیامتون رو دیدم . ممنون بابت ابراز لطف شما . 

             

             روش لاغری با ذهن تا اونجایی که درک کردم و البته در اول همین ۱۰۰ گام هم استاد فرمودن  اینه که ما داریم لاغرشدن رو یاد میگیریم . یادگیری لاغری پروسه ی ذهنی و لاغر شدن پروسه ی جسمیه 

             

            وقتی داریم لاغر شدن رو یاد میگیریم اگه از همون اول از خودمون توقع نتیجه ی کاهش وزن  داشته باشیم این یعنی ما داریم راه غلطی رو میریم  . اولش خوب اشتیاق داریم ولی بعد کم کم چون میبینیم اون نتیجه ی دلخواه سراغ ما نمیاد کم کم ناامید میشیم و رها می کنیم .

             

            حالا یه سوال  بچه ای که رفته کلاس اول آیا حتی اگه اون بچه  کلاس اول رو هم تموم کنه شما ازش توقع خوندن شاهنامه و مثنوی و دیوان حافظ دارید ؟

            قطعا پاسختون خیر هست . اون بچه همین که بتونه فقط یه جمله بخونه ما کلی ذوق می کنیم و کلی تشویقش میکنیم . پس چطور  به خودمون انقدر سخت میگیریم و توقع داریم زود لاغر بشیم . ما هنوز سواد لاغر شدن رو پیدا نکردیم . پس چطور از خودمون توقع خودبخود لاغر شدن داشته باشیم . ما باید بدونیم که  فقط داریم لاغر شدن رو یاد میگیریم . 

             

            هدف ما اینه . لاغری باید خودش خودبخود بیاد .

             

            اگه شما بعد از مدتی دیدید تمایل اولیه رو برای ادامه دادن  ندارید بدونید دارید خودتون رو سرزنش میکنید و یا  تمرکزتون به جای یادگیری رفته روی نتیجه ی جسمی . 

             

            بازم یه مثال دیگه میگم شما بعد از کلی تمرین آموزش رانندگی و حتی گرفتن گواهینامه آیا راننده هستید ؟ مشخصه که خیر . پس چطور ما توقع داریم از اموزش ذهنی یا حتی بعد از اتمام دوره ها لاغر بشیم . 

             

            ما باید فقط تمرین کنیم . فقط بنویسیم فقط دنبال اموزش باشیم . اینجوری کم کم اموزشها رو وارد ذهن ناخوداگاهمون می کنیم . بعد ذهن ما خودبخود  دستور لاغری صادر می کنه . 

             

            همونجور که ما اول چاقی رو از اطرافیانمون شنیدیم و تکرار کردیم و دیدیم و خواستیم و بعد از چند سالی این اموزشها کم کم وارد ضمیر ناخوداگاهمون شد و به جسممون اومد . 

             

            ببینید بی انگیزه شدن در این راه حتما به دلیل موانعیه که خودمون ایجادش کردیم .

             

            ما باید فشار رو از روی ذهنمون برداریم . هرجایی که ذهنمون مقاومت میکنه طوری که احساسمون بد میشه بدونیم خودمون داریم یه کار اشتباه یا فرمول اشتباه رو تکرار می کنیم که این واکنش رو میبینیم . 

             

            خودتون رو مجبور به فایل گوش کردن نکنید . اجبار کردن باعث میشه ذهن شما واکنش تنبلی رو نشون بده . شما باید هرباری که فایل گوش بدید طوری گوش کنید که یه نکته ی جدید از توش استخراج کنید . خدا شاهده فایلهای استاد رو هزاربارم که گوش کنید بار هزارو یکمین بار باز هم یه نکته ی جدید داره که شما دفعه ی قبل نشنیدیدش . چون شما با هربار گوش دادن مدار ذهنیتون تغییر میکنه و در مدار قبلی نیستید پس نکات جدیدی از داخلش به گوشتون میرسه که در دفعات قبل نبود . 

             

            یعنی من خودم شخصا بیشتر از اینکه علاقه داشته باشم لاغر بشم علاقه دارم به آگاهی جدید برسم . اگاهیهای جدید هم حتما نیاز به فایل جدید نداره حتی اگه یه فایل رو هفته ای یکبار اما مستمر گوش کنید آگاهیها میاد ولی اگه دیدید دلتون رو میزنه و خسته میشید همون روزی یه فایل جدید گوش بدید خیلی عالیه . ولی اگه بازم خسته میشید یا باید آموزش رو رها کنید یا اون فکر و مانع ذهنی که توی سرتون دور میزنه . مثلا اینکه  گوش دادن فایده نداره . من لاغر بشو نیستم .. چرا من رفتارهام تغییر نمیکنه چرا لاغریم انقدر طولانی شده  .  برم خودمو وزن کنم . رژیم بگیرم . ورزش کنم یا چرا هنوز این شکم سرجاش هست و….. و همه ی اینها هم به یه چیز برمیگرده توجه به جسم و علی الخصوص توجه به چاقی و چسبیدن به نتیجه . 

            قطعا تمرکز شما به جای کسب آگاهی رفته روی کسب  نتیجه . 

            بازم همون مثال بچه ی کلاس اول و خوندن کتاب حافظ رو مثال میزنم . برای اینکه ما به خوندن کتاب حافظ برسیم چقدر باید تمرین کنیم . شاید بعد از یادگیری سواد صدها بار ما باید کتاب رو بخونیم تا بتونیم دفعات بعدی بی غلط تر بخونیم ‌.

             

            و مسلما اگه تکرار نکنیم یادمون میره . چون بچه ی کلاس اول سواد هنوز نرفته در ضمیر ناخوداگاهش . 

             

            پس با اشتیاق فقط به یادگیری ادامه بدید و هر روز مطالب همون فایل رو به عمل در بیارید بهش فکر کنید راجع بهش بنویسید در تمامی این لحظات شما در حال تمرین لاغری هستید و ذهن شما داره آگاهیها رو دریافت میکنه . 

            ۹

            پس تنها توصیه ای که از استاد گرامی یاد گرفتم و به شما دوست عزیز میگم اینه که فقط ادامه بدید . آموختن رو ادامه بدید تمرینات رو ادامه بدید توجهتون حتی به کم یا زیاد بودن خوردنتون هم نباشه . چون اونم یعنی چسبیدن به نتیجه ی  جسمی . فقط تمرکزتون روی آموختن و عمل کردن بر اساس اطلاعات همون روز و محتوای آموزشی  باشه . 

             

            نکته ی بعدی هم که در نوشته ی شما توجهم رو جلب کرد احساس میکنم شما بیشتر از اینکه دوست داشته باشید برای خودتون لاغری رو یاد بگیرید دوست دارید نتیجه رو به همسرتون نشون بدید . البته بهتون حق میدم . ما اونقدر از چاقی ضربه دیدیم که  وقتی وارد راه تناسب فکری میشیم دچار عجله میشیم و میخوایم نتیجه رو به خودمون و دیگران نشون بدیم ولی همین افکار سبب میشه مانع ذهنی ایجاد بشه و نتیجه از ما دور بشه . 

            شاید رها کردن نتیجه ی جسمی در ابتدا شمارو بی انگیزه کنه ولی آگاهی و اشتیاق یادگیری و دادن توجه به این مطالب باعث میشه انگیزه و اشتیاقی صحیح در ما پدید بیاد و این علاقه هیچ وقت تموم نمیشه . من حدودا سه سال هست که با لاغری با ذهن همراه هستم . ولی اشتیاق الان من هنوزم مثل سه سال پیشه . پس این نکته هم خیلی مهمه که حرف دیگران

            و اینکه چاق شدی یا لاغر شدی نباید خیلی برامون مهم باشه . مهم برای ما یادگیری آموزشها و تکرار اونهاست تا این آموزشها به ضمیر ناخوداگاهمون انتقال پیدا کنه و کم کم تاثیر این آموزشها رو در جسم هم مشاهده کنیم .  

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 33 کلمه

      سلام تناسب فکریها واستاد عزیز میخواستم سال میخواستم سال جدید به شما هم گروهیاهای عزیزم واستاد عزیزم وخانواده های محترمتون تبریک بگم سال ۱۴۰۰ وسال شگفتی ساز شدنمونو به همگی تبریک میگم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فاطمه سادات
        1400/01/16 20:58
        مدت عضویت: 1901 روز
        امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

        نشان های دریافت شده

        سطح مبتدی
        محتوای دیدگاه: 22 کلمه

        سلام . سال جدید بر شما هم مبارک باشه دوست عزیز. به امید خدا بهترین سال زندگیمون رو برای خودمون میسازیم .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/12/11 01:24
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,720 کلمه

      ما در جلسات قبل گفتیم چرا چاق هستیم و اینکه چطور لاغر بشیم و با این کارها بذر لاغری رو در ذهن خودمون کاشتیم و به یه خود باوری رسیدیم که میتونیم لاغر بشیم (اولین گام برای لاغری رسیدن به این خود باوری هست که میتونیم لاغر بشیم و لاغر بمانیم و من بارها به خودم میگم من خیلی توانمند هستم و میتونم لا غر بشم چون بارها بیش از ده بار از روش اشتباه تونستم وزنهای زیادی کم کنم مثل ۳۵کیلو یا ۲۵کیلو یا ۱۸ کیلو و … و لاغر بشم پس این دفعه از راه صحیح که حرکت کنم عالی نتیجه میگیرم )
      خیلیها نمیتونن باورکنن که با قدرت ذهن میشه لاغر شد (و همین باور غلط اونها ر و از نتیجه که لاغری هست دور میکنه و نمیزاره افراد به موفقیت برسن چون ما بارها شکست خوردیم فکر میکنیم کار سختی هست و بدن ما نمیتونه برای همیشه لاغر بشه )

      واین افراد جاق همش به دنبال عوامل بیرونی هستن که اونها رو مقصر چاقی خودشون میدونن و اونها رو باور کردن و دلیل چاقی خودشون میدونن.
      وما اومدیم عوامل چاقی خودمون رو شناسایی کردیم و یکی یکی اونها رو نقص کردیم .(من علتهای چاقی خودم رو اشتهای زیاد و ازدواج و بار داری و کم کاری تیرویید و خوردن قرص هورمونی میدونستم )

      و برای اینکه به افراد اطمینان بدیم که با قدرت ذهن میشه لاغر شد گفتیم نیرویی در وجود ما هست که ما رو چاق کرده و همین نیرو در افراد لاغر باعث لاغری اونها شده و اختلاف افراد چاق و لاغر در چیست در ذهن افراد هست .(من قبلا که در مسیر نبودم خیلی با حسرت به لاغرها نگاه میکردم و میگفتم خدا به این افراد یه نعمتی داده که هر چی میخوان میخورن و چاق نمبشن و ما این نعمت رو نداریم و نمیدونستم تفاوت در چی هست ولی حالا که در این مسیرم متوجه هستم که تفاوت در ذهن افراد هست و باید ما هم مثل متناسبها اول به تناسب فکری برسیم و بعد به تناسب جسمی میرسیم و هیچ چیز ما کمتر از اونها نیست و کاملا از لحاظ جسمی مثل هم هستیم فقط فرمولهای ذهنی ما دستکاری شده و متناسبها هنوز فرمولهاشون اتوماتیک هستن )

      و ما دلایل چاقی خودمون رو قبلا یکی به یکی رد کردیم و در آخر فقط خودمون و چاقی موندیم و اینجا بود که مسولیت چاقی خودمون رو قبول کردیم (و تعهد دادم
      که من خودم مسول چاقی خودم هستم و در این مسیر از هیچ تلاشی سرباز نخواهم زد )
      چاقی محصول عادتهای ما هستن
      عادتها چی هستن؟؟ یه سری رفتارها که هر روز دارن تکرار میشن و یه عادت و یا دو عادت اشتباه ما رو چاق نمیکنه و یا حداقل خیلی چاق نمیکنه پس چاقی ما مجموع یه سری رفتارها و عادتهای ما هستن .
      مثل افراد سیگاری که مصرف یه نخ و دونخ سیگار در چند روز مثلا ده یا بیست روز برای آدم مشکل ایجاد نمیکنه ولی اگر سیگار کشیدن عادت هر روز ما بشه و هر روز ده نخ یا بیشتر استفاده کنیم اون ضرر داره و باعث مشکلاتی در ما میشه (منم خوب که به گذشته ی خودم نگاه میکنم میبینم خیلی عادتها داشتم که الان که دارم مینویسم میبینم خیلی کمرنگ شدن و یا ندارم مثلا :
      *صبح که صبحانه میخوردم بعدش یه تیکه کیک و بیسکوییت و یا شیرینی میخوردم
      *ظهرها که ناهار درست میکردم پای گاز داغ و داغ یه کلی میخوردم و یا اگه برنج و خورشت داشتم کلی خورشت خالی میخوردم و ته دیگ برنج رو جدا میکردم تا داغ بود نصف بیشترش میخوردم و بعد سر میز ناهار هم مینشستم با همسرم غذا میخوردم و یا اگر ساندویچ بود یه نصفه میخوردم تا موقع نهارم دوباره میخوردم

      *موقع جمع کردن سفره حتما از ته بشقاب ها که غذا مونده بود از ترس اسراف و گناه به زور میخوردم

      *اگر موقع غذا دادن به فرزندم میشد خودم بهش غذا میدادم و از هر دوقاشق اون خودم یک قاشق میخوردم تا اخر شب بارها این کار رو تکرار میکردم

      *بعد از ظهر حتما باید از غذاها یه مقدار سرپایی میخوردم مخصوصا اگر یه چرت کوتاه میزدم دیگه دلم ضعف میکرد و باید حتما ببشتر میخوردم

      *دم غروب چایی دم میکردم و با شیرینی و یا کیک و یا کلوچه و یا خرما میخوردم

      *شبها شام رژیمی خودم رو از روی ترس چاق نشدن میخوردم ولی اگر بیرون از خونه و جایی هم میرفتم و غدا بود تحریک میشدم و دوباره میخوردم مخصوصا خونه مادرم که هر شب میرم اونجا هر غذایی روی اجاق گاز داشت من حتما میخوردم
      *آخر شب که همسرم به خرید سوپر مارکتی میرفت بهش میگفتم برام چیپس ویا پفک ویا کرانچی بخره )

      تمام شکستها ی انسانها به خاطر رفتار هایی هست که به اونها ضربه میزنه در واقع به خاطر یه سری عادتها هست و تمام موفقیتهای انسانها هم به خاطر یه سری رفتارها هستن که در اونها عادت شدن
      و یه فرد چاق هم داره یه سری عادتهای رفتاری رو تکرار میکنه (مثل گذشته ی خودم که در بالا گفتم یه سری رفتارها به صورت عادت هر روز من بودن و خیلی دوست داشتم انجام ندم ولی سر ساعتش که میشد و موقعش که میشد خیلی خود به خودی انحام میشد و بعدش من رو دچار عداب وجدان و ناراحتی میکرد و هی میگفتم چرا خوردم چاق میشم و همین هی شرایط من رو سختتر میکرد )
      مقدار خوردن دلیل اضافه وزن ما نیست چون خیلیها بیشتر از ما میخورن ولی اندامشون عالیه
      پس تفاوت در عادتها هست
      عادت یه فکر ساده هست که تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت
      و خیلیها عادتشون رو خودش انتخاب نکردن بر اساس افکار و باورهایی که داشتن اون عادتها ایجاد شده و حالا یه سری عادتها هم هستن که ما ممکنه از اطرافیان بگیریم چون چاقها خیلی راحت از چاقهای اطرافشون عادت ناپسند رو میگیرن .(من عادت داشتم در بارداری به اندازه دو نفر بخورم و زیاد بخورم و چون باور داشتم در بارداری اضافه وزن طبیعی هست و برای سلامتی من و بچه نیاز هست زیاد بخورم پس مدام گرسنه بودم و میخوردم و اضافه وزنهای شدید و وحشتناک پیدا میکردم و تا ۱۰۰ کیلو هم چاق میشدم و چون باور داشتم ما خانوادگی در بارداری چاق میشیم و این طبیعیه که چاق بشیم چاق میشدم و همیشه میگفتم چون فرزند با بنیه ی قوی میخوام پس بسیار زیادتر میخوردم و کلی عادت خوردن داشتم )
      چرا عادتها در ما به وجود میان ؟؟عادتها از باورها در ما به وجود میان
      فردی که از بچگی بارها شنیده به خاطر ژنتیک و خانواده اضافه وزن داره و این رو باور کرده که ژنتیک و ارث نقش خیلی زیادی در اضافه وزن دارن عادتهایی در فرد شکل میگیره که اون رو ربط میده به باور ما (خدا رو شکر من این باور رو نداشتم که چاقی من ارثی هست ولی کلی باورهای اشتباه دیگه داشتم )
      باور و عادت و جسم (یعنی عادت رابط بین باور و جسم هست )

      باور افکاری هست که بارها مرور کردیم و حرفهایی که بارها از خانواده و اطرافیان و … دیدیم و شنیدیم و وقتی باورها شکل گرفتن ذهن ما عادتهایی در ما به وجود میاره که جسم ما هم تراز میشه با باورهای ما
      پس باور ها که به وجود اومد ن عادتها یی به وجود میاد که جسم ما شکل میگره بر اساس باورهامون به وسیله عادتهامون (پس چقدر باورها مهم هستن و ما باید ورودی ذهن رو کنترل کنیم و هر چیز اشتباهی رو وارد ذهنمون نکنیم چون مانع موفقیت ما میشن مثلا من باور داشتم برای لاغر شدن باید زجر و سختی بکشم و عرق بریزم و غذای رژیمی بخورم تا لاغر بشم چون بارها از زبان مربی ورزش،ورسانه و اطرافیان و دکتر تغذیه و ….شنیده بودم تنها راه لاغری همین ورزش،و رژیم هست .
      و یا باور داشتم چون کم کاری تیرویید دارم و قرص هورمونی دارم میخورم پس من طبیعیه که چاق بشم چون بارها از زبان پزشکان شنیده بودم )

      در نهایت جسم من شبیه چیزی که من باور کرده بودم میشد
      ولی با ورزش و رژیم من بارها اومدم اون بخش آخر رو تحت فشار گذاشته ام در حالی که باورهام و عادتهام سر جای خودشون بودن از این نتیجه نگرفتیم و گرنه کم تلاش نکردم و عرق نریختم .(چقدر قبلا راه رو اشتباه می رفتم و به خودم فشار میوردم در حالی که خبر نداشتم تمام جسم من به وسیله قدرت ذهنم داره اداره میشه و هر باور غلطی رو نباید واردش کنم )

      اما چون باور داره کار خودش رو میکنه مثل سوخت رسانی و عادتها هم که بین باور و جسم ارتباط برقرار میکنن ولی من چون در این مسیر نبودیم و اطلاعات و اگاهی نداشتم به جسممون فشار میاوردیم و هیچ وقت هم نتیجه نمیدیدیم و خسته و عصبی میشدیم .

      فردی که ورزشکار هست و میخواد در یک رشته مدال کسب کنه اونم داره ورزش میکنه ولی چرا اون خسته نمیشه اما من که اضافه وزن دارم چرا خسته میشم و دنبال بهانه هستم که نرم چرا ؟؟چون فرد باورش اینه که میخواد ورزشکار بشه و عادتهایی در اون پیدا میشه که اون فرد رو به خواسته اش برسونه که در اینجا پروش اندام هست و لی اون فرد چاقم میره ورزش اما در ذهنش چون باور اشتباه داره که چاقی ما ارثی هست پس تلاش اون رو خنثی میکنه و اگر کمی خسته میشد و نمیرفت دوباره چاق میشد چون باورها قدرت دارن و اونها دارن جسم اون فرد رو رقم میزنن (پس این سالهای اخر رژیمم که متوجه شدم کم کاری تیرویید دارم و مشکل هورمونی دارم هر چقدر بیشتر ورزش میکردم و رژیم میگرفتم چون دو مانع و باور غلط داشتم که باورهای قبلی من اضافه شده بودن باعث میشد من لاغرتر نشم هیچ چاقتر هم بشم و اما نمیدونستم چرا اینطور شدم فقط پیش خودم میگفتم با این مشکلات طبیعی هست که من چاق باشم ولی همیشه به دنبال راهی بودم تا با این مسیر آشنا شدم )
      هر چی باور داشته باشی بر اساس همون عادتهایی در ما شکل میگره که باور رو اثبات کنه

      عادتهای جدید نتیجه ای رو رقم میزنن که برابر با باورهای ما هست
      اگر در ما باوری شکل بگیره که طبیعی که چاق بشیم در ما عادتهایی شکل میگیره که ما چاق بشیم ولی با این دوره ما به این باور میرسیم که میتونیم لاغر بشیم و عادتهایی جدید در ما شکل میگیره
      هر چقدر باورهای ما عوض بشه عادتهای جدید در ما به وجود میاد و نتیجه هم به همون مقدار تغییر میکنه
      ما باید باورها رو عوص کنیم و این سرچشمه و منبع هست .(مثلا من باور داشتم اشتهام خیلی زیاد و دست خودم نیست و باید با چزهای کم کالری کنترلش کنم و گرنه زیاد میخورم ولی وقتی وارد این مسیر شدم فهمیدم اصلا همچین چیزی در جسم ما به این اسم وجود نداره که بخواد غدا رو به زور وارد بدن ما بکنه و به جاش باید بگم قدرت انتخاب دارم و هر وقت خواستم خودم در هر زمانی و مکانی انتخاب میکنم به چه مقدار از جه غذایی بخورم پس من قدرت انتخاب دارم اشتها ندارم )
      و اگر باور رو عوض کنیم عادتهایی در ما شکل میگیره که جدید هستن .
      چقدر من میخواستم ریزه خواری نکنم و پرخوری نکنم و شیرینی نخورم و هله هوله نخورم و خیلی از این تصمیم ها داشتم ولی ۲۰ سال داشتم انجام میدادم و موفق نبودم چون عادتها رو من با تصمیم نمیتونم از بین ببرم و فقط از راه تغییر افکار هست که عادتها تغییر میکنه (و من از وقتی که فهمیدیم اشتهای زیادی ندارم و این یه باور غلط هست دیگه خیلی از پرخوریها و ریزه خواریهای گذشته ام رو ندارم و تمایلی به انجام دادن اونها ندارم چون افکارم تغییر کرده ولی قبلا هر چقدر میخواستم به توصیه دکتر تغذیه پر خوری نکنم و ریزه خواری نکنم چند روز که نمیخوردم ولی بعدش با حرص بیشتر تلافی میکردم و میخوردم )
      پس با افکار جدید ما در مسیر لاغری قرار میگیریم
      قبلا هر چقدر تلاش میکردیم نمیتونستیم پر خوری و ریزه خواری رو برطرف کنیم ولی چطوره که الان افراد در این مسیر به راحتی عادتهاشون تغییر کرده
      افراد چاق براشون سخته که بگن میل نداریم در واقع سخته براشون با یه تعارف و اصرار دیگران روبه رو بشن و بگن میل نداریم و هر کس بگه میل نداریم ما خندمون میگرفت و تعجب میکردیم که چرا نمیخوره ولی کسی که در این دورها هست به راحتی میگه میل ندارم
      پس هر وقت پر خوری بود بگو میل ندارم (من همین چند روز پیش بیرون بودم که بعد از نهار کلی شیرینی اوردن ولی چون سیر بودم گفتم میل ندارم و نخوردم مثل متناسبها ی جمع اصلا فیلم و ادا نبود چون سیر بودم نمیخواستم بخورم چون احساس سیری و گرسنگی رو یاد گرفتم اینطور به اموزشها عمل میکنم )

      عادتها هماهنگی بین جسم و باورها هستن .

      مثلا یه باور غلط دیگه اینکه خانم ها که به سن ۴۰ سالگی نزدیک بشن شروع میکنن به چاق شدن و این افراد وقتی نزدیک این سن شد ن باورهایی بالا میاد که یواش یواش در اونها عادتهایی به وجود میا ره که اون فرد رو چاق می کنه .

      و یا فردی که دکتر بهش میگه با خوردن این قرص چاقتر میشی چون باورش در ذهن فرد ایجاد میشه پس با خوردن قرص در اون فرد عادتهایی به وجود میاد که به اون باوری که در ذهنش داره برسه و خیلیها نمیدونن میگن اشتهامون زیاد شده اما اشتها نیست و وجود نداره همه ی اینها عادت هست و ترفند ذهن ناخود اگاه هست که شما رو به باورتون برسونه
      و یا خیلیها میگن اگر غذا نخوریم سر درد میگیریم عادتهایی در فرد شکل میگیره که تند تند غدا بخوره و همه ی هدف این هست که باورها رو به واقعیت در بیارن که چون سر فرد درد نگیره باید اون فرد غدا بخوره و دیگه سر درد ش آروم میشه چون اینطور باور کرده و فرمول شده براش

      تاثیر ذهنتون در اضافه وزن چی بود ؟
      *چون کم کاری تیرویید دارم پس طبیعیه چاق بشم چون دکتر گفته
      *چون مشکل هورمونی دارم و قرص میخورم پس طبیعی که چاق بشم
      *چون اشتهای زیادی دارم پس طبیعی که چاق بشم
      *چون ازداوج کردم پس طبیعی که چاق بشم
      *چون غذاههای عیر رزیمی میخورم و ورزش نمیکنم پس طبیعی که چاق بشم و ……
      پس چه عادتهای باعث چاقی شما شده این عادت ها هیچ قانونی نداره
      بعضیا میگن بدن من شیرینی رو میکشه یعنی چی این یه باور اشتباه هست و قطعا رفتارهایی در ما به وجود میار که ما رو به باورهامون نزدیک کنه که بگیم بدن ما شیرینی میکشه ولی خیلیها دوست ندارن پس چطور بدن ما میکشه ولی اونها نمیکشه ؟؟؟
      وقتی عادتهای ما عوض بشه با قدرت دهن که همیشگی بوده چاقی ما هم به لاغری عوض میشه و طبیعی میشه
      ما چاقها میتونیم یه زندگی جدید رو تجربه کنیم که لاغرها این تجربه رو ندارن و نمیدونن یعنی چی این تغییر چون چاقی رو تجربه نکردن ولی منی که چاق بودم اما حالا میتونم لباس سایز لارج و مدیوم بپوشم من بسیار لذت میبرم و خوشحالم که تونستم اندام ایده الم رو رقم بزنم
      پس با جراحی و قرصو دمنوش و رژیم و ….. عادتهای ما عوض نمیشه و بعد یه مدت که کمی از رزیم و قرص و ….فاصله گرفتیم دوباره تکرار عادتها شروع میشه و ما دوباره به جسم قبلی خودمون بر میگردیم .(اینم تفسیر اون زمانهایی که من با رژیم و ورزش خودکشی میکردم که لاغر بشم ولی بعد یه مدت که خسته میشدم دوباره وزنم برمیگشت چون عادتهام تغییر نمیکرد )

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Salimeh
      1399/12/07 15:04
      مدت عضویت: 1461 روز
      امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,676 کلمه

      بنام حق❤

      آنچه که گذشت…😊

      گام1️⃣ شناسایی عوامل چاقی خودمان

      گام2️⃣ پیدا کردن نمونه های مشابه و رد عوامل چاقی

      پذیرفتن مسئولیت چاقی خودمان

      پذیرفتن مسئولیت لاغری خودمان و تعهد به انجام به آن

      گام3️⃣ شناسایی انواع روش های لاغری که قبلا خودمان تجربه کردیم یا افرادی رو دیدیم که تجربه کردند و رد تمام آنها


      گام4️⃣ تعریف اینکه باور چیه؟ عادت چیه؟🤔

      و چگونگی شکل گیری باورها و عادت ها

      و در نهایت شناسایی باورها و عادت های خودمون

      🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠

      منشا لاغری ما = منشا چاقی ما

      یعنی همان ذهن یا قدرت ذهن ماست.

      ↖️ عوامل بیرونی

      ↙️ عوامل درونی

      عوامل بیرونی چیه؟🤔 تمام مواردی که در جلسه ۱ تا ۳ مطرح کردیم، اینکه چرا ما چاق هستیم،عوامل چاقی ما چیه و روش های لاغری که بکار بستم و… بعد اومدیم این عوامل بیرونی رو یکی یکی نقض کردیم

      حالا میمونه عوامل درونی

      ❌ البته هنوز خیلی ها نمیتونند باور کنند که لاغری با ذهن امکان پذیر هست، وقتی یه نیرویی در فرد چاق هست که تونسته اونو چاق کنه و همان نیرو هم در فردی هست که تونسته اونو لاغر و متناسب نگه داره پس دلیلش چیه⁉️🤔

      ✅ نیرو که همان نیرو هست پس تفاوت در ذهن است که در هر کسی به یه شکلی بروز پیدا کرده

      پس باید ایمان داشته باشیم که همین قدرت ذهنی که ما رو چاق کرده با همین قدرت ذهنی هم میشه لاغر و متناسب شد

      حالا چطور ذهن ما تونسته ما رو چاق کنه⁉️🤔

      جوابش روشنه چاقی محصول عادت های ماست

      چاقی نتیجه یه مجموعه عادت های اشتباه ما هست که ما با تکرار و تکرار آنها به این وضعیتی که الان هستیم در اومدیم.

      اصلا عادت چیه؟🤔

      عادت ها یه سری رفتارهایی هستند که ما هر روز و هر روز تکرار و تکرارشون میکنیم

      تمام رفتارهای انسان بخاطر یه سری عادت هاست، پس عادت ها هم میتونند مثبت و سازنده باشند و هم میتونند منفی و مخرب باشند.

      حالا عادت چجوری بوجود میاد؟🤔

      عادتها ناخودآگاه بوجود می آیند و دست ما و انتخاب ما نیست

      عادت یه فکر ساده است و وقتی که دائمل تکرار و تکرار میشه تبدیل میشه به یک عادت

      عادت ها از باورها بوجود می آیند، ذهن ناخودآگاه ما بر اساس باورهای ما، عادت ها را بوجود می آورد و در نهایت نتیجه یا همون جسم ما رو بر اساس باورهای ما برایمان رقم می‌زند.

      اگه ما چیزی رو باور کنیم خودبخود در ما عادت هایی شکل میگیره که وضعیت ما رو مطابق با باور ما میکنه در نتیجه جسم ما تغییر شکل پیدا میکنه بر اساس باورهامون به وسیله ی عادت هامون…

      باور ⏪ عادت ⏪ جسم

      حالا میرسیم به باور، باور چطور بوجود میاد؟🤔

      باوررو ما بوجود نیاوردیم، باور افکاری هست که از خانواده، دوستان، رسانه ها، معلم ها، پزشکان، کتاب‌ها و… شنیدیم و مدام تکرار کردیم تا تبدیل شد به باور

      چرا توی تمام روش های قبلی لاغری ما موفق نبودیم و یا بعد از مدتی دست از تلاش کشیدیم و رها کردیم⁉️

      الان دیگه جوابش کاملا مشخصه که، در روش های دیگه لاغری و در گذشته ما می اومدیم بخش آخر یعنی نتیجه یا همان جسممون رو تحت فشار قرار میدادیم که لاغر بشیم و چون باور ها و عادت های اشتباه ما سر جای خودشون بودند و تغییری نکردند در نتیجه تلاش ما هم بی فایده بوده

      چون ما نگاه مون فقط روی نتیجه یا جسم و چاقی مون بوده و باورها و عادت های اشتباه سر جای خودشون بودند بدون تغییر فقط ما می اومدیم یه سری عادت ها رو کمتر تکرار می کردیم و نتیجه یا لاغری کم و نسبی میگرفتیم ولی از اونجایی که قسمت اصلی که باور هست داشته کار خودش رو با تمام قدرت میکرده و سوخت رسانی چاقی رو به عادت های ما می رسونده در نهایت بعد از یه مدتی ما خسته و عصبی میشدیم و رها میکردیم

      🔵 یه مثالی به ذهنم رسید، یه استخر یا حوض رو در نظر بگیریم که از یه منبعی بصورت دائم آب واردش میشه و ما وسط این استخر ایستادیم و قصد داریم آب این استخر رو خالی کنیم حالا با هر وسیله ای لیوان،کاسه،تشت هر چیزی و با هر قدرت و توان و سرعت کارمون انجام بدیم که آب استخر رو خالی کنیم نمیتونیم چرا؟ چون تلاش ما بی فایده است شاید یه وقتهایی که ظرف بزرگتری انتخاب کردیم و با سرعت و توان بیشتر این کارو انجام داده باشیم تونسته باشیم مقداری از آب استخر رو کم کنیم ولی هیچوقت نمیتونیم آب استخر رو به صورت کامل یا دائمی خالی کنیم، چون این استخر از یه منشا که قوی تر هست داره بصورت دائم تغذیه میشه و مرتب داره آب داخلش میاد ما باید بگردیم دنبال سرچشمه، علت اصلی، اون منشا اصلی رو پیدا کنیم و اون شیر آب رو ببندیم که دیگه آب توی استخر نیاد نه اینکه با کارهای بچگانه و احمقانه سعی بیخود بکنیم

      این همه گفتیم تا علت اصلی رو شناسایی کنیم

      حالا چاره چیه❓🤔

      ✅ باید اصل و سرچشمه چاقی مون که همون باورها هست رو شناسایی کنیم و عوضش کنیم و تغییرش بدیم

      ✅باید فرمول های اشتباه ذهن مون رو جایگزین فرمول های درست بکنیم

      ✅باید باورهای چاق کننده ذهن مون رو پاک کنیم و بجاش باورهای لاغرکننده رو در ذهن مون شکل بدیم


      تمرین گام
      4️⃣

      1️⃣ تمرین میل ندارم🙅‍♀️

      افرادچاق به هیچ عنوان نمی تونند بگن میل نداریم

      گفتن این دو جمله دو کلمه ای برای یه فرد چاق مثل فتح کردن قله اورست هست

      واقعا هم همینطوره،وقتی همسرم یا یکی از همکارم چیزی بهشون تعارف میشد میگفتن میل نداریم، وقتی سر سفره غذا یا یه پیتزا یه یه بشقاب میوه به آخرهاش که میرسید دست میکشیدند و یوقتهایی من میگفتم حالا بخوریم تمام بشه میگفتن ما میل نداریم، سیر شدیم، حتی جای یه لقمه هم نداریم واقعا برام هضمش سخت بود و خنده ام میگرفت و نمیفهمیدم یعنی چی که جای حتی یه لقمه هم نداریم و از گلمون پایین نمیره…

      منم باید سعی کنم به این جمله برسم💯

      2️⃣ شناسایی عادت ها و باورهامون

      سعی کنیم عادت های غذایی مون رو شناسایی کنیم

      خوب فکر کنیم چه رفتارهایی در ما عادت هست

      سعی کنیم باورهامون شناسایی کنیم

      باورهای اشتباه من:

      میتونم بگم یجورایی باورهای ما همان علت هایی هست یا بعضی از علت‌هایی هست که ما برای چاقی مون اوردیم

      باورهایی که قبلا داشتم

      1️⃣ باور اینکه چون از بچگی چاق بودم و حتی عکسهای ۱سالگی هم میبینم چاق بودم باور کرده بودم که من تا آخر عمرم همینجوری چاق می مونم اما الان فهمیدم که این کاملا اشتباه هست و منم میتونم و حق طبیعی من هست که لاغر و متناسب باشم

      2️⃣ باور اینکه چون استخوان بندی ایم داشته هر چی که تلاش کنم و وزن کم کنم بازم هیکلی و درشت باقی میمونم ولی حالا دیگه اینو قبول ندارم

      3️⃣ باور اینکه ما ارثی و ژنتیکی چاق هستیم ولی دیگه همچین باوری ندارم چون خواهرم و خیلی ها توی فامیل لاغر هستند، و اصلا چرا مادر و عمه هام از طرفی میگفتن تو به ما رفتی و ارثی و… ولی از طرفی نوبت به قضاوت چاقی خودشون میشد میگفتن ما همسن و سال شما بودیم لاغر و باربی بودیم😳

      4️⃣ باور اینکه داروی کروتن دار و قرص های مولتی ویتامین اشتها آور و چاق کننده است که اینم دیگه رد شده است

      5️⃣ باور اینکه طبیعی هست که بعد از ازدواج چاق و چاق تر بشیم🙄

      6️⃣ باور اینکه طبیعی است بعد از زایمان اضافه وزن زیاد پیدا کنیم و شکمم بزرگتر بشه و چون سزارین هم بودم بعدش اصلا کم نشه

      7️⃣ باور اینکه سوخت و ساز بدن من خیلی کمه

      8️⃣ باور اینکه چون ورزش نمیکنم و تحرک بدنی ام زیاد نیست پس طبیعی هست که چاق باشم

      9️⃣ در نتیجه ی شکست های مکرر در روش های قبلی باور اینکه من واقعاااااااا بی اراده هستم

      1️⃣0️⃣ یه باور خیلیییییی قوی اینکه چاقی= خوردن

      الان یاد یه دورانی افتادم که دخترم رو برده بودم بهداشت برای کنترل وزنش، کلی دعوام کردند که وزن بچه کمه و چرا بهش نمیرسی و غذا نمیدی و… هر چی میگفتم چیکار کنم زیاد نمیخوره میگفتن نه باید به زور بهش بدی، بچه که نمیفهمه و…برو حسابی بهش برس و بعد ۱ماه بیار دوباره وزنش کنیم ببینم تغییری کرده یا نه

      باورتون نمیشه توی اون یک ماه من خودم خفه کردم و کشتم و انواع غذاها و میوه ها و مغزها و… به زور به زور میکردم توی حلق بچه یعنی چند برابر چیزی که قبلا میخورد و خوشحال بعد یکماه مجدد بردمش بهداشت دوباره وزنش کردن دخترم وزن زیاد نکرده بود که هیچ بلکه چند گرم کم هم کرده بود، واقعا برام جای سوال شده بود، مادرشوهرم میگفت چون به زور دادی و خودش نخواسته چاق نشده وقتی با میل خودش نخوره گوشت تنش نمیشه، حالا جواب سوالم رو کاملا گرفتم و درک کردم

      1️⃣1️⃣ باور اینکه بشقاب غذام باید تا آخر تمام کنم و چیزی ازش باقی نگذارم چون از بچگی بهمون گفته بودن زشته و باید بشقابت رو کاملا تمییز کنی یعنی تا آخر غذا رو بخوری، اسراف و حیف میشه و… حتی اگه سیر باشم🙄 الان دیگه میگم اسراف و حیف و ضرر چیزی هست که من دارم وارد بدنم میکنم نه این موارد، سعی میکنم به اندازه غذا درست کنم و به اندازه بکشم

      عادت های اشتباه من:

      1️⃣ پرخوری

      2️⃣ ریزه خواری

      3️⃣عادت ترس از خوردن و خوراکی ها و موادغذایی رو به چشم سم و دشمن میدیدم

      4️⃣ عادت اینکه مرتب در یخچال باز کنم و یا کمد خوراکی ها رو و مرتب دنبال خوراکی بگردم تا بخورم

      5️⃣ عادت اینکه توی مسافرت حتما کلی خوراکی و هله و هوله بخریم و توی راه ۱ دقیقه هم بیکار نباشم🙄

      6️⃣ عادت اینکه مواقعی که سیر هستم هم باز چشمم به غذای یا خوراکی مورد علاقه بیافته ازش بخورم

      7️⃣ عادت اینکه موقع آشپزی حتما کلی ناخونک بزنم و ازش بخورم

      8️⃣ عادت اینکه حتما هر کسی چیزی تعارف کرد قبول کنم و بخورم

      9️⃣ عادت اینکه حتی اگه سیر هم شده باشم غذای بشقاب رو تا آخر تمام کنم

      1️⃣0️⃣ عادت اینکه به جای لذت و چشیدن طعم غذا فقط ولع و حرص خوردن داشته باشم و تند تند بخورم

      1️⃣1️⃣ عادت اینکه حتما باید صبحانه و ناهار و شام و عصرانه و میان وعده ها رو داشته باشم، مگه کسی اینا رو واجب و تکلیف کرده خب هر کسی هر زمان که گرسنه شد باید بخوره

      و خیلی باور ها و عادت های اشتباه دیگه🙈

      که ان شاءالله با توکل به خدا، راهنمایی استاد عزیز، کمک دوستان هم مسیرم، و اراده و پشتکار خودم کم کم برطرف شون میکنم

      با آرزوی تناسب افکار و اندام برای تمامی دوستان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Salimeh
        1399/12/07 19:43
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 68 کلمه

        سلام استاد عزیز🙋‍♀️
        خیلی خوشحالم نه بخاطر اینکه به نظرم که نشات گرفته از آموزش ها و حرف های خودتون هست، دیدگاه فنی و طلایی دادید، بلکه بخاطر اینکه با دقت و حوصله و وقت زیاد صرف کردن تمام نظرات دوستان رو میخونید
        واقعا ازتون ممنونم که یه سری دوره های رایگان در سایت قرار دادید و همچنان از دوستان حمایت میکنید و مثل یک حامی پشت شون ایستاده هستید🙏🙏🙏🙏

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار لیلی
        1399/12/07 22:23
        مدت عضویت: 1579 روز
        امتیاز کاربر: 196 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 75 کلمه

        سلام دوست عزیز کامنتهاتون خیلی عالی هستن ولی در این کامنتتون یه جمله اشتباه نوشتین چون کاها اینجور پیش میاد آدم تو زبانش جمله رو. درست تکرار میکنه ولی دست پس و پیش تایپ میکنه که نوشتین :
        باید فرمولهای اشتباه ذهنمون و جایگزین فرمولهای درست بکنیم (این اشتباه هست )
        باید فرمولهای درست و جایگزین فرمولهای اشتباه بکنیم. ( این درست هست)
        شرمنده تو رو خدا سپاسگزارم از کامنتهای فوق العادتون خیلی عالی درکتون ابراز میکنین ممنونم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار Salimeh
          1399/12/24 20:07
          مدت عضویت: 1461 روز
          امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
          محتوای دیدگاه: 18 کلمه

          سلام دوست عزیزم🙋‍♀️🌹
          بله درست می فرمایید اشتباه تایپی بنده بوده و از شما و تمامی دوستان پوزش میطلبم🙏

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جاودانگی
      1399/12/05 22:56
      مدت عضویت: 1632 روز
      امتیاز کاربر: 590 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 267 کلمه

      🌼سلام🌼
      عات های چاق کننده من 👇👇👇
      1. علاقم به شیرینیجات .از غذاهای دیگه کم استفاده میکردم اما شیرینی چون دوست داشتم مخصوصا گرسنم هم نبود چشمم به شیرینی و شکلات می افتاد یدونه بالاخره میخوردم
      2.از جمله میل ندارم استفاده نمیکردم زیاد، همون رودروایسی که بارها گفتم .گرسنه نبودم ولی کنار دیگران یکی دولقمه باز غذا میخوردم و خودمم میدیدم حالم بد میشه عذاب وجدان شدید میگرفتما اما باز تکرارش میکردم
      3.موقع دیدن فیلم و سریال شاید سیرم بودما ولی تنقلات میخوردم تخمه رو بیشتر یادمه میخوردم .پفک و چیپس و خیلی از اول هم نمیخوردم. و عادت خیلی بدیه که اون مقداری که تو ظرفم بود تادونه آخر میشکستم و باحس بد پامیشدم میرفتم دنبال کارم😐😐😐انگار مجبورم کرده بودن.
      4.تند غذاخوردن و اصلا حواسم به غذانبود نه لذتی نه طعمی حس میکردم یهو بخودم میومدم میدیدم غذام تموم شده و هیچی جز عذاب وجدان درک نکردم تواون چنددقیقه واینم بخاطر ترس بیش ازحدم از تمام غذاها بود
      5.یک اشتباه بدی هم میکردم و اتفاقا همیشه ماه رمضونا چاق تر میشدم این بود که برای اینکه تاافطار گرسنم نشه معده درد نگیرم سحری بیشتر میخوردم و از اومدن ماه رمضون غصم میگرفت همیشه هرسال همین روند تکرار میشد .6.وعده غذاییم بابقیه تنظیم بود و هروقت بقیه سفره مینداختن منم میگفتم باید سرساعت معین صبحونه ناهار بخورم فکر میکردم به لاغرشدنم کمک میکنم ولی برعکس چون بدنم نیاز آنچنانی نداشته نتیجه عکس میداد
      7. باور غلطی که داشتم غذا مخصوصا شام و خیلی خیلی رعایت میکردم و کلا حذف کرده بودم بعد میوه میخوردم فکر میکردم کالریش خیلی پایینه و چاق نمیشم 😯😯
      فعلا این چندتا یادم اومد . باتشکر از شما 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1399/12/05 10:40
      مدت عضویت: 1805 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 997 کلمه

      سلام😊
      فرمول اصلی اینه
      دیده ها و شنیده ها—تکرار—–دیدن و شنیدن نتیجه این فکر در دیگران—–ثبت در ضمیر ناخودآگاه و تبدیل شدن به باور یا فرمول ذهنی —-رفتار اشتباه مثل پرخوری ،ریزه خواری—–تکرار اون رفتار —–جسم چاق
      یعنی جسم ما فقط آینه باورهای ما است و فقط یک نمایشگر هست از انچه در ضمیر ناخودآگاه ما ثبت شده
      خوب ما تا حالا با ورزش رژیم و روشهای دیگه فقط داشتیم به نمایشگر فشار می اوردیم در صورتیکه مشکل از فرستنده است جسم کاره ای نیست به همین دلیله که این روشهای معمول نتیجه دائمی ندارن چون هر چقدر هم من تصمیم به نخوردن بگیرم تعداد قاشقهای برنج رو براساس برنامه ای که برام نوشتن بخورم یا دمبل بزنم بدوم و عرق بریزم ودراز نشست بزنم وقتی توی ذهنم باور دیگه ای دارم و اونا تغییری نکردن من فقط دارم اسیب میزنم به جسمم و به اعصابم چون فرمان خوردن داده شده ولی من تصمیم گرفتم مدل دیگه ای رفتار کنم ….همین ناهماهنگی بین ذهن و جسم باعث ناراحتی اعصاب خوردی و نا امید شدن و بداخلاقی میشه و از اونجاییکه قدرت ذهن چندین برابر بیشتره ذهن همیشه پیروزه و ما بعد از مدتی خسته میشیم از رژیم و محدودیت هاش و ورزش و فشارهاش و رها میکنیم و بدی اش اینه که به تعداد دفعاتی که از رژیم وورزش و دارو ودمنوش و…..بقیه روشها نتیجه نگرفتیم این باور در ما بیشتر تقویت شده که ما ناتوانیم ،ما اراده نداریم ،چاقی ژنتیک ما است و هر کاری کنیم لاغر نمیشیم،ما قربانی ژن و تیرویید و بارداری و …..هستیم
      پس سایر روشها علاوه بر اینکه کمکی به ما نکردن ذهن ما رو خرابتر هم کردن و ما پر شدیم از فرمولهای ناصحیح
      وتنها یه روشه که ما رو میتونه راحت لاغر کنه و لاغر بمونیم اونم برعکس همون روشی که چاق شدیمه
      خوب اول مسیر چاق شدن شنیدن درباره چاقی (مثل ژنتیکی بودن چاقی،چاقی به علت کم کاری تیرویید ،چاقی به علت بارداری،چاقی به علت پرخوری،چاقی به علت شیرینی،چاقی به خاطر فست فودها ،برنج،ماکارونی،غذاهای چرب،سرخ کردنی،و…)و دیدن چاقی(افراد چاق در خانواده و فامیل،دیدن رفتارهای افراد چاق،دیدن تنبلی و کم تحرکی اونا،دیدن ارتباط پرخوری با چاقی توی فیلمها و کارتونها ودیدن خانمهای متناسبی که با بارداری کلی اضافه وزن پیدا کردن و…)بعد این فرمولها ثبت شده در ذهنمون و در زمان مناسب پکیجش باز شده و نتیجه شده چاقی جسم ما
      خوب پس اولین کار برای لاغری هم شکستن این باورها است با دلایل منطقی مثلا در مورد ژنتیک همین که ببینیم در یک خانواده چاق یه نفر متناسبه خوب نقش ژنتیک کم رنگ میشه یا دیدن تنبلی و کم تحرکی خیلی از افراد متناسب نقش تحرک رو کم رنگ میکنه در واقع باید با دلایل منطقی اون باور قبلی رو سست کنیم و اینبار با باورهای درست و صحیح جایگزین کنیم مثل اینکه غذاها نقشی در چاقی ما ندارن فقط انرژی دهنده هستند …. و با تکرار فایلها واستمرار در این روش باورهای جدید رو قدرت بدیم تا عادتهای جدید در ما بوجود بیان و باز هم با موندن در مسیر اون عادتهای جدید به جزئی از شخصیت ما تبدیل بشن و در رفتار روزانه ما دیده بشن به راحتی و بدون هیچ محدودیت و اراده ای مثل اینکه به محض دریافت پیغام سیری دست بکشیم از غذا خوردن یا اگه میل نداریم تحت تاثیر تعارف و اصرار دیگران راحت بگیم میل نداریم و نخوریم یا هنگام مواجه شدن با تنوع مواد غذایی اونی که دوس داریم رو بکشیم و بخوریم اونم به مقداری که سیر بشیم
      خوب تکرار این عادتهای درست میشه یک جسم متناسب همیشگی
      واقعا بحثی نمیمونه و همین درسته و بس👌👌👌👌
      خوب حالا من در این مدت چه عادتهایی پیدا کردم که نشون میده که باورهام دارن تغییر میکنن و به سمت تناسب دارم میرم؟
      ۱-با چالش من اینو نخوردم میل من به کیک وکلوچه و خوراکی شدیدا کم شده و مثل قبل اصلا دلم شیرینی رو نمیکشه
      ۲-به محض دریافت پیغام سیری دست میکشم از غذا خوردن حتی اگه غذای مورد علاقه ام باشه در صورتیکه قبلا بارها و بارها میکشیدم وگاهی قابلمه رو می اوردم سر میز 😁
      ۳-خیلی اوقات بعد از ناهار دلم خوس شیرینی میکرد در صورتیکه الان با وجودیکه قطاب هم داریم وحتی پسرم وهمسرم هم بعد از ناهار ازش میخورن ولی من اصلا دیگه میلم نمیکشه
      ۴_توی مهمونی و عروسی و سفر در حد خفگی میخوردم الان دیگه فقط به اندازه نیازم میخورم
      ۵-قبلنا شبها که از کار برمیگشتم خونه شدیدا بداخلاق و گشنه بودم و بارها خودم میگفتم من اگه خسته و گشنه بشم اصلا دیگه اعصاب ندارم الان مدتهاس که این رفتار رو ندارم
      ۶-اگه شیرینی یا کیک خونگی یا کیک خامه ای توی یخچال میموند تا همه رو نمیخوردم خیالم راحت نمیشد ولی الان اگه میلم باشه یه دونه میخورم اگه هم نباشه نه اجباری به تموم کردنش ندارم
      ۷-قبلنا خونه مامان که میرفتم مستقیم میرفتم توی آشپزخونه سر گاز سر یخچال یه چیزی برای خوردن پیدا کنم الان خیلی وقتها که میرم اونجا وقتی مامانم میگن یه چیزی بیارم بخوری میگم نه تازه صبحانه خوردم یا مثلا ارده عسل خوردم خیلی سنگینم
      ۸-قبلنا حتما باید شام میخوردم حتی اگه کلی هله هوله ومیوه و شیرینی خورده بودم میگفتم هیچی جای نون رو نمیگیره ولی الان اگه چیزی خورده باشم شام نمیخورم چون گرسنه نیستم
      ۹-قبلنا به خاطر گرسنگی دیگه صبحها نمیتونستم بخوابم و بلند میشدم ولی الان خیلی وقتها تا ۹و ده صبحونه نخوردم چون هنوز گرسنه نشدم
      ۱۰-قبلا حتما تا ۲ باید ناهار میخوردم و یکی از بحثهام با همسرم این بود که چرا دیر اومدی و من سردرد شدم و..‌.
      ۱۱-بارها به خاطر گرسنگی سردرد میشدم ولی مدتهاس که خاطر گرسنگی سردرد نشدم
      ۱۲-قبلا بارها در طی روز در یخچال رو باز میکردم یه چیزی برای خوردن پیدا کنم ولی الان نه
      ۱۳-الان به رفتار افراد متناسب بیشتر توجه میکنم
      ۱۴-الان دیگه با دیدن اندام زیبا ی افراد متناسب حسرت نمیخورم بلکه تحسینشون میکنم
      ۱۵-الان وقتی مادرم درباره اینکه فلانی لاغر کرده ناراحت نمیشم و به خودم نمیگیرم درصورتیکه قبلا همش ناراحت میشدم
      خلاصه کلی تغییرات داشتم که همش به خاطر بودن در این مسیره خدا رو شکر میکنم بابت هدایتم و بابت تمام تغییرات ذهنی و رفتاریم🙏🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Salimeh
        1399/12/07 13:23
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 24 کلمه

        بسیار عالی بود دوست عزیز
        بابت این همه تغییر در باورها که در نتیجه باعث تغییر در عادت ها و رفتارهاتون شده بهتون تبریک میگم👏👏👏👏

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
        1399/12/07 15:58
        مدت عضویت: 1411 روز
        امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 22 کلمه

        سلام دوست عزیز..تغیراتت و رو بهتون تبریک میگم.و خیلی براتون خوشحال شدم..ب امید موفقیت و شگفتی شدنتون تواین مسیر سبز و زیبا🌹😍🙏

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1399/12/04 21:37
      مدت عضویت: 1593 روز
      امتیاز کاربر: 787 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,400 کلمه

      سلام سلام خوب هستید ،🙂😊
      گام سی چهارم می‌خوام این گام واسه خودم شفاف سازی کنم.
      🤗 مراحل ساخت چاقی 🙂😊
      اول اومدیم به طور خواسته یا ناخواسته یکسری حرفها باور کردیم شنیدیم تکرار کردیم نمونه دیدیم بذرها چاقی تو ذهنمون‌کاشتیم‌‌‌.
      وهر روز افکاری بیشتری واسه خودمان طبیعی میکردیم ما به این علت ها باید چاق بشیم حالا دکتر گفته این قرص چاق کننده است باور کردیم که ارث خانوادگی است چاقی در ما به علت پرخوری زیاد چاقم من بد شانسم ابم بخورم چاق میشم‌‌استعداد‌چاقی‌دارم‌فلانی‌دیدی ازدواج کرد چاق شد‌منم بعد‌ازدواج‌چاق خواهم شد ……وهمه‌این‌افکار‌شد‌باور انتظار چاقی در ما‌‌‌واینجا‌ذهن‌دست‌به کار میشه واصلا براش‌مهم نیست‌چه‌باوری‌در‌ذهن ثبت می‌کنی هرچی باشه خوب بد‌در‌مورد هر موضوعی که باشه‌کار‌خودش شروع می‌کنه میاد‌عادتهایی‌در ما به وجود میاره که‌شرایط‌مارو‌طبق باورمون‌کنه‌یعنی باورت‌با‌زندگی‌الانت‌در‌هر‌شرایطی که باشی چه خوب چه بد در هر زمینه ای کار خودمان است. 🤪
      😶😉🤔مثال میزنم دقیقا ذهن ما مث زمین کشاورزی میمونه و ما هم مث کشاورز هستیم و بذرهایی هم که در زمین میکاریم مث باور ها ماست نمیشه تو بذر ذرت بکاری ولی گندم برداشت کنی وقتی یک کشاورز بذر میکاره دیگه این بذر خودش جوانه میزنه و به وجود میاد و کشاورز اون ازش مراقبت میکنه‌تا‌رشد‌کنه‌محصول بده
      حالا محصول افکار و باور ها ما در ذهنمون‌در‌مورد‌تناسب اندام شده چاقی شده این وضعیتی که الان اینجا هستیم در این مسیر.
      حالا باید چکار کنیم باید واسه تغییر نتیجه آموزش ببینیم فرمول ها اشتباه شناسایی کنیم فرمول صحیح به ذهنمون‌بدیم‌تا‌ذهن‌هم‌عادتها‌مارو‌تغییر‌بده‌و‌شرایط.ما‌تغییر‌کنه‌در‌هر‌شرایطی‌که‌میخواهیم‌. چاقی محصول عادتها ماست عادتها ماهم براساس باور ها ما ساخته میشه این باور ها رو هم خودمون در ذهنمون‌از‌طریق‌ها‌مختلف‌ثبت‌کردیم‌‌‌‌ این از مراحل ساخت چاقی در زندگی ما اصلا اگه قشنگ موضوع درک کنی میفهمی همین فرمول در همه جوانب زندگیت هست در کسب کار در روابطت در شادی در سلامتی در رفاه آسایش همه این ها طبق باورها ما به وسیله عادتها به وجود اومده.
      حالا ما قبلا می‌خواستیم فقط نتیجه تغییر بدیم یعنی همین چیزی که چشمون میدید می‌خواستیم تغییر بدیم واسه همین دانبال روش ها فیزیکی ورزش ها سخت داروها تلخ لاغری دمنوش رژیم از شیرینی فرار کردن ….واسه همینم نتیجه دائمی نمیگرفتیم‌چون چاقی در ذهن ما جا خوش کرده بود و داشت برنامه خودش پیش میبرد حالا ما می‌خواستیم با محدودیت و تصمیم جلوش بگیریم وقتی جسم ذهن هماهنگ نباشه شکست می‌خوردیم.
      حالا ما هدایت شدیم از طریق خداوند در این مسیر خیلی حرفه ها خداوند واست انتخاب کرده فک کن ببین چقدر عزیزی که خداوند این چنین مسیر درست گذاشت جلو پات‌ پس گله شکایت از خداوند بندها شرایط اقتصادی فلان بزار کنار چون خداوند راز خوشبختی در این دنیا و جهان آخرت جلو پات گذاشته حالا دیگه میخاع راه فبلت برو شکست بخور این راه برو خوشبخت شو در همه چی مسیر بهشت است این مسیر و خداوند فرستادش هم گذاشته تو این مسیر راهنما ما بندهاش‌استاد خوبیها معجزه ها که مارو کمک می‌کنه تو این راه فقط کافیه خودت بخواه حرکت کنی کافیه بپذیری بدن ما توانایی لاغر شدن دارد ما فقط باید قبول کنیم آموزش ببینیم شروع کنیم و آرام آرام پیش بریم و از همه جات زندگی بهتری خواهیم داشت.
      حالا تو هرچقدر روی باور هات کار کنی باورها صحیح به ذهنت بدی نتیجه بهتری خواهی گرفت به همین راحتی
      هرچیزی که در این زندگی الان داریم تجربه میکنیم بخاطر یکسری عادتها است حالا اینجا دیگه به خودت بستگی داره باور ها‌درست‌در‌ذهنت ثبت‌کردی‌یا باورها اشتباه هرچیزی ثبت کنیم به وسیله عادتها تجربه می‌کنی اینم فرمول ذهن ناخودآگاه است یه کلک است که به وسیله عادتها شرایط ماروتغییر میده
      ما در این مسیر هدفمون اینه این باور ها اشتباه شناسایی کنیم و باور صحیح به کار ببریم تا ذهنم عادتها مارو تغییر بده و شرایط ایده آل برامون به وجود بیاد 😍🤗
      پس روی افکارمون کار کنیم همین واسه تغییر شرایطمون‌ خداوند بزرگترین نعمت به همه انسان ها داده که ذهن است و شرایط هرکسم خودش واسه خودش میسازه کاره بابا پولدار اون خدا دیده فلانی حق مردم خورده اون شانس داره بابا فلانی رئیس شرکت است معلومه که باید ثروتمند باشند کار هیچ کدوم اینها نداره من این واسه‌خودم‌میگم‌که‌قبلا چقدر‌خدا‌خانواده‌شرایط‌جامعه‌وضعیت مالی‌مقصر میدونستم آره الان بفهم که همش تقصیر خودت بوده و هیچ راهی هم نداره‌هیچکس‌نمیتونه کمکت کنه‌جز‌خودت‌با اموزش‌دیدن‌با‌باور صحیح در ذهنت به وجود آوردن بعله شاید این مسیر تلنگری باشه که از خواب بیدار بشی و خودت بگی آره من مقصر منم درستش میکنم آنوقت خداوند خودش کمکت میکنه‌راه‌برات هموار می‌کنه باید خودت بخواه. ☺️🙂😊😍
      حالا من قبلا یکسری عادتها داشتم مث با فیلم سریال غذا بخورم از صبحانه بگیر تا شام خلاصه فیلم که شروع میشد من یه چی باید آماده میکردم واسه خوردن
      عادت داشتم تند تند غذا بخورم.
      دیگه عادت داشتم تا شیرینی چیزی هست ازش خبر دارم بخورم همشو،😫😨😱.
      عادت داشتم بعد غذا بخوابم عادت داشتم در حد خفگی هم بخورم عادت داشتم تا سر سفره غذا هست بشینم بخورم اصلا گرسنگی سیری نمی‌فهمیدم راستش که با این مسیر یادگرفتم. عادت داشتم تو شهر مسافرت تفریح کوهی جایی اول بفکر این بودم چی ببرم بخورم.
      عادت داشتم موقع بی حوصله شدن بیکار شدن ناراحتی خوشحالی بخورم
      عادت داشتم همین جور در طول هرچی چشمم بهش بخوردی بخورم دست رد نمیزدم. 😀😀😀😀.
      حالا می‌خوام بگم خداروشکر تا الان که پیش رفتم خیلی رفتارهای تغییر کرده به اندازه نیاز میخورم با فیلم غذا دیگه نمی‌خورم تندتند نمی‌خورم هر موقع میلم بکشه میخورم چشمم دیگه دانبال خوردن نیست حالا همیشه اینجور نیستم ولی خداروشکر خیلی تغییر کردم نسبت به قبلا حالا یدف هایی هم ذهنم درگیر موضات دیگه میشه که من از مسیر منحرف کنه ولی من کوتاه نمیام ادامه میدم و میخام دیگه از امروز تعهد بدم ذهنم درگیر موضاعاتی که احساسم بد می‌کنه نکنم و روی هدفم تمرکز کنم
      🤩😍🤗در پناه‌حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 15682 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 19 کلمه

        احسنت دوست عزیز خدا رو شکر برای تغییر نگاهتون به زندگی وتغییر عادت های چاق کننده عالی بود 🌹🌹🌹🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
      1399/12/04 17:00
      مدت عضویت: 1411 روز
      امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,050 کلمه

      سلاممم سلاممممم😊😊اوقات ب کامم🙏😍جلسه ی ۳۴ از مسیر لاغری من(عادتهای چاق کننده)..در مسیر لاغری با ذهن ساعتها و روزااا مثل سرعت و برق و باد میگذره ..و این زود گذشتن یعنی حالمون ، حسمون ،خداروشکر خوبه ، آرامش و لذت اززندگی داریم و این یعنی بخشی از خوشبختی درون ؛و حتی بیرون برای من …شاید برای اطرافیانم ب این شکل زود و خوش و بالذت نباش..اصل خودمم ، دل خودم ، حال خودم ، حس خودم ، آرامش خودم ، و کلیییییییی دیگ حال و هوای عالییی 🤩🌹🖐️
      بریم برای شرح درک ازین فایل عالی 👣👣
      خب درک ، تحلیل و برداشت من از فایل :چندتا موضوع بود «باورها ، عادتها ، عادتهای چاق کننده ، چگونه شکل گیری باور»

      🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
      🔴ما در جلسه های قبل گفتیم ک باورها باعث میشن ک ما دنیا رو از طریق لنزهای فیلتر شده ببینیم.و دراین جلسه ما یاد گرفتیم ک باورهای ما میتوانند قدرتمند باشند یا محدود کننده .
      🌸باورهای مثبت و قدرتمند باعث تقویت و بهبود شرایط ما میشن.، برعکس باورهای منفی و محدود کننده مارو عقب نگه میدارن و باعث ایجاد احساسات و افکار منفی میشن.🌸

      🔴خب حالا بیاییم نحوه شکل گیری باورها رو در خودمون رو بررسی کنیم :
      همه ی ما از موقع بدنیا اومدن کارهایی رو انجام میدادیم وواکنشی از طرف دیگران دریافت میکردیم…مثلا :ما دردوران کورکی وقتیکه گریه میکردیم ب هر دلیلی معمولا دراکثر موارد مادر ب ما شیر میداد😊ک در همان دوران کودکی این فکر در ذهن های ما ثبت شده ک گریه کردن منجر ب تغذیه میشه.و هر چی ک ما بزرگتر شدیم اون واکنش ابتدایی براثر تکرار شدن ما ب این باور رسیدیم ک #گریه کردن یک راه موثر برای برآورده کردن خواسته های ماست #
      خواسته‌ های مثل خوردن ، اسباب بازی ، بغل گرفتن…..و همچنین درادامه ودر هرلحظه از زندگی هم همینطوره ک ماهروز اطلاعاتی رو دریافت میکنیم اعم از مثبت منفی و این اطلاعات رو ب مغز مون وارد میکنیم و پس از تحزیه و تحلیل این تجربیات حاصل موفقیت یا شکست ما درزندگی میشود..و ما میتونیم از اتفاقاتی ک خواسته یا ناخواسته درزندگی ما رخ میدهد تاثیر مثبت بگیریم یا منفی‌ما باید هروز خودمون رو وادار کنیم ب حال خوب ، مثبت اندیشی ، لذت بردن اززندگی
      پس چگونه باورها شکل میگیرن ب خودمون بستگی داره ک باورهای منفی و محدود کننده خودمون رو تغییر بدیم و باورهای مثبت جایگزینشون کنیم..یا باهمون باورهای قبل زندگی خودمون رو ادامه بدیم و در جا بزنیم.
      باور عمیق ترین رفتارها در سطح ناخودآگاه اگ ما اعتقاد قوی نسبت ب موضوعی داشته باشیم اون میشه باور مثلا:من موفق هستم این یک باوره ، باور با رفتار ، عادت ، و احساس تفاوت داره…مثلا
      من باور دارم ک آشپزی من خوبه ..برای همین وقتی آشپزی میکنم اعتماد ب نفس دارم ..هم غذا خوب درست میکنم هم حسم خوبه…
      امااگر من باور دارم ک آشپزی م خوب نیست.پس برای شکست خودمو آماده میکنم ..هم غذا بددرست میکنم هم حسم بده واحساس خوبی ندارم.
      در مسیر لاغری باذهن هم همینه :اگ ما باور کرده باشیم ک میتونیم تواین مسیر موفق باشیم و ب هدف خودمون لاغری و تناسب اندام برسیم بااعتماد ب نفس بالا ادامه میدیم و خوب تمرینات و انجام میدیم و حس خوبی داریم.
      اما اگ هنوز باور نکرده باشیم ک موفق میشیم ، پس خودمون رو برای رهایی و شکست آماده میکنیم ، و علاقه ای نشون نمیدیم و احساسمون خوب نیست….واما ما باید ب توانایی های خودمون باپر داشته باشیم ک میتوانیم انجامش بدیم و موفق خپاهیم شد انشاءالله 🙏🌹

      خب حالا بچها بیایید ی تست باور از خودمون بگیریم 🤭😊آماده اید👣💪
      ب خودتون بگید ک من لاغرم ..خب قبل از ادامه خوندن این مطلب از گفتن این جمله من لاغری چ احساسی بهتون دست داد…سختتون بود بگید…باور کردید ک لاغرید یا ن …هر حسی داشتید این احساس بستگی ب اطمینان خودمون تواین مسیر بستگی داره ک چقدر باورش دارید.
      🔴موضوع بعدی عادت:عادت ها همان رفتارهایی هستند ک ما در ناخودآگاهمون انجامش میدیم و ب مرور زمان ب آن رفتار وابسته میشیم بطوری ک بصورت یک رفتار عادی برای ما تبدیل میشه… کارهایی ک در طول روز انجام میدیم ..آهنگ و فیلم های ک میبینیم و میشنویم …نشست و برخاست باافراد همه و همه در بلند مدت شکست یا موفقیت افکار منفی یاافکار مثبت مارو شکل میدن.و ی زندگی رو برای مارقم میزنه.و همیشه عادتهای منفی فکنم از عادت های مثبت بیشترن…اصلا عادتها چیز بدی نیستن فقط درامتخاب آنها باید دقت کنیم.بعضی از عادت ها ب سختی تغییر میکنن..همین رژیم گرفتنای بیشتر موقع ما ..ما همیشه میخاستیم ک عادت پرخوری رو یک شبه تغییر بدیم در یکی دو روز اول مشکلی نبود ولی در مدت کوتاهی ما خسته و پرخاشگر میشدیم و رها میکردیم ..یا عادت نوشابه خوردن ، یا عادت شیرینی خوردن…همه ی این عادتها یک شبه یک روزه بدست نیومده و ممکنه ک تغییر دادنشون ۱ماهه و چندماهه هم طول بکشه..
      🔴موضوع بعدی عادتهای چاق کننده:چاقی محصول عادتهای چاق کننده است چندتا از عادتهای خودم ک مسئول چاقی خودم میدونست؟؟؟!!!🤔🤔
      خوردن شیرینیجات درشب ، خوردن خرما با چای ، خوردن هرشب نوشابه ، دیر خوردن شام ، خوردن برنج و نان در شب ، و حالا من یاد گرفتم ک خوردن این مواد غذایی در چاقی من هیچ نقشی نداشته و من بااستفاده ازین مواد غذایی خودمو چاق کردم..یاد گرفتم ک هیچ نوع مواد غذایی قدرت چاق کنندگی ندارن..و این ماهستیم ک اگ کل ۲۴ساعت از شبانه روز فقط 1ساعتش رو مشغول خوردن باشیم حتی باریتم چند این 1ساعت باعث چاقی ما نمیشود بلکه اون ۲۳ ساعت عذاب وجدان و سرزنش خودمون و ترس ازاین مقدار خوردن و ترس از مواد غذایی هست ک مارو ب چاقی میکشونده …و من باید ب این آموزش عمل کنم ک از امروز ب بعد زمانهایی ک سیر هستم و میلی ب هیچ غذایی ندارم در مقابل تعارف دیگران..ازاینک پولشو دادیم ، ازینکه حیفه ، ازینکه حالا ی شبه ، ازینکه نذری ، تبرکه ،از رد کردن دست دیگران در مقابل خوردن مواد غذایی کلمه ی میل ندارم و جایگزین کنم و بهش متعهد باشم. ک اگر فرمول چاقی خودش و دخالت داد ک اگ نخوری از کفت میره ، طرف ناراحت میشه و غیره از خودم سوال کنم ک چرا باید اینو بخورم ؟؟ایا نیازبدنم هست ؟؟لذت این خوراکی از روی هوس یا لذت تناسب اندام و لاغری ؟؟؟و من تمام سعی خودمو میکنم ک ب شکل هر چی بهتر این تمرین عالی رو انجام بدم😊💪💪چون من ب توانایی هودم باور دارم🌹🖐️👌💪
      ب امید موفقیت همگی 🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Salimeh
        1399/12/07 13:21
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 18 کلمه

        بسیار عالی فهم و درک خودتون رو به تحریر کشیدید👏👏👏👏
        با آرزوی تناسب اندام و افکار برای تمامی دوستان

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
          1399/12/07 15:04
          مدت عضویت: 1411 روز
          امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
          محتوای دیدگاه: 19 کلمه

          ممنون دوست عزیز از دیدگاه مثبتتون…و ممنون ازانرژی دادنتون .ب امید شگفتی شدن همه ی دوستان عزیز و همسیر🌹😍🙏

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1399/11/30 10:52
      مدت عضویت: 1384 روز
      امتیاز کاربر: 14898 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 273 کلمه

      بنام خدا
      سلام استاد عزیز
      بسیار ممنون از زحمات شما
      من فایل را روزی چند بار با دقت گوش میدم خیلی عالی هستن واقعا حالم و خوب میکنن و از گوش دادن به آنها لذت می برم
      عادتهای من این بود که هر روز از سر کار میام دم عجله زیاد برا غذا خوردن داشتم ریزه خواری میکردم تا غذای اصلی آماده بشه بعد غذا میخوردم البته پر خوری نکردم یعنی رژیم داشتم و همیشه گرسنه از سر سفره بلند میشدم عادت غذا خوردن تند تند بود بعد از غذا هم عصبی عذاب وجدان اخلاقم بد میشد که چرا غذا خوردم حتما این غذا چاقی میکنه خیلی خیلی حالم بد میشد .
      یکی دیگه از عادتهای من خوردن شکلات تلخ با قهوه یا سر کار میخوردم که به من انرژی بده یا کیک یا کلوچه میخوردم کم ولی میخوردم .

      عادت بعدی من این بود که سر کار وزنه داشتم روزی ۳بار وزن میکردم و هر بار حالم خراب میشد که چرا من چیزی نمی‌خورم غذا ی آب پز می خورم از سر سفره گرسنه بلند میشم غذاهایی که دلم میخواد را نمی‌خورم چرا هر روز چاقتر میشم جوابی نداشتم کلافه بودم هر کی میدید میگفت داری چاق میشی بیشتر عصبی میشدم دنبال راهی بودم که چکار کنم تا به لطف خدا با این سایت آشنا شدم و خدا را شکر میکنم این ۳ ۳ماه است دیگه اصلا خبری از اون عادتهای اشتباه ور من وجود ندارد و خیلی خیلی احساسم خوبه شادم و خوشحالم از این همه تغییر و،قول میدم که استمرار داشته،باشم تا به تناسب اندام عالی برسم و در این راه از هیچ تلاشی سر باز نخواهم زد .باز هم ممنون استاد عطارروشن.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mary.zarei1985@gmail.com
      1399/11/29 23:27
      مدت عضویت: 1399 روز
      امتیاز کاربر: 215 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 238 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد گرامی و دوستان جان.من راستش الان چند ساله از عادت های غلطم ناراحتم ولی همیشه خودمم شک داشتم و هنوز کسی بهم ثابت نکرده بود که این عادات اشتباه خودشون باعث اضافه وزنم میشن.من ۱۰ کیلو اضافه وزن دارم.الان چند ساله که از صبح که بیدار میشم اول خودمو معده خالی وزن میکردم…بعد از صبحانه دوباره وزن میکردم ببینم چقدر اضافه شدم…شاید تا شب چند بار و اگرم چند بار نه حتما روزی یک بار…هر ماده ی غذایی را وزن میکردم و‌کالریشو‌حساب میکردم و همش با این ترس و استرس که الان اینو میخورم چاق میشم مواد غذایی را میخوردم….هم کم خورم هم سالم خور ولی مرتب به همون مقدار کم و سالم هم شعور چاقی میدادم و میخوردم…با یک حس بد نسبت به خودم …ولی الان چند هفتست که این فایلها را گوش کردم بدون هیچ‌ترسی غذا میخورم…مقدار خوراکم کمی بیشتر شده ولی بدون هیچ ترس و قضاوتی نسبت به وزنم و بدنم میخورم…همون روز اول خودمو وزن کردم و دیگه روی وزنه نرفته ام…ودر طول روز وقتی در حالانجام کارامم حس میکنم بدنم جمع و جور تر شده و لاغر تر شده ام…در طول این چند مرتبه ای که من فایل جلسه ی چهارم را دیدم و هر بار روی صحبت های استاد فکر کردم تنها عادت غلطی که به نظرم اومد و پیدا کردم همین بود…و میدونم که به زودی به وزن ۶۰ کیلو خواهم رسید…ممنون از شما استاد گرامی🙏🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hadis.moazamii688@gmail.com
      1399/11/29 11:39
      مدت عضویت: 1375 روز
      امتیاز کاربر: 109 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 414 کلمه

      به نام خدا
      سلام
      استاد عزیزم ممنون از آگاهی های این فایل.
      این آگاهی ها جدایِ از لاغری و چاقی بسیار کمک کننده هست برای جنبه های مختلف زندگی ما.ما میتونیم از این قدرت و قانون برای سلامتی و ثروت و روابط استفاده کنیم.
      این آگاهی خیلی ارزشمند بود برام.
      کلی ذهنم رو باز کرد.
      دلیل یک سری عادت های بد خودم رو که هر چقدر تلاش هم میکردم نمیتونستم عوضشون کنم رو متوجه شدم.دلیلش باور های بد ذهنیم بود .و هر چقد جسمم تلاش میکرد نمیتونستم عادت هارو کنار بزارم.ولی خدارو شکر الان میدونم به راحتی میتونم تغیر کنم.فقط کافیه باور درست رو جایگزین کنم و جسم و ذهنم رو هماهنگ کنم باهم‌و به راحتی و آسانی عادت های بد جاشون روبه عادت های خوب میدن و کلی برام موفقیت و ثروت و خوشبختی به وجود میاره.اول از خدا بعد از شما سپاسگزارم استاد عزیز.

      من سال های سال خوش اندام بودم. الان که فکرشو میکنم اونموقع برنامه غذاییم بهتر بود .بیشتر میوه و مغزهارو میخوردم .غذا رو خییلی کم میخوردم.ولی بعد بارداریم چون فکر میکردم باید چاق بشم خود به خود عادت خوب میوه خوردنم رو از دست دادم و غذا خور شدم.دیگه میل به میوه نداشتم.ولی الان میفهمم که خود به خود و الکی نبود،دلیلش باور من بود که بعد بارداری باید چاق بشم پس ذهنم این عادت خوب رو حذف کرد.
      ولی در کل خدارو شکر الان هم همه به عنوان یه خانم خوش استایل و متناسب بهم نگاه میکنن.ولی چون گذشته خودم رو یادمه این که چقد عالی بود الان دوسدارم به اندام قبل برگردم.قبلا همیشه چند کیلو جا داشتم نسبت به قدم که اضافه کنم ولی دوستنداشتم اضافه کنم.چون هر چیزی میپوشیدم بهم قشنگ بود ،هر مدلی خوش مینشست بهم و واقعا یکی از بهترین لذت های زندگیم بود.و الان هم میخوام دوباره به اون لذت برسم.
      ❤من میخواهم و میشود❤
      من از خدا خواستم و من رو به بهترین مسیر ممکن هدایت کرد که به راحتی و با آرامش به وزن دلخواهم برسم.و حتی بیشتر از لاغری بود برام،و از هر فایلی دارم آگاهی هایی دریافت میکنم که کلی بهم کمک میکنه برای رسیدن به خواسته هام.من خدارو شکر میکنم که به درخواست هام به راحتی جواب میده.من هر روز از خدا درخواست میکنم که بهم آگاهی بده برای رسیدن به سعادت .و روزی نیست که خدا حداقل یک آگاهی جدید بهم نده.هر بار دستی از دستان خدا از یه راه جالب یه آگاهی بهم میده که با دونستنش کلی راه برام باز میشه برای رسیدن به سعادت.
      ممنون استاد عزیز.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سنا سعادت
      1399/11/06 09:58
      مدت عضویت: 1901 روز
      امتیاز کاربر: 447 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 112 کلمه

      من بعد گوش کردن چندباره این فایل، یک عادت رو درخودن شناسایی کردم واون خوردن شیرینی بعد از غذا بود،، وقتی به عفب برگشتم زمانی ک متناسب بودم اون موقع عادت خانوادگی ما خوردن چایی بلا فاصله بعد از ناهار بود، بعد ازدواج چون چندان علاقه ایی به چایی نداستم اونو ترک کردم اما ذهنم دنبال جایگزین براش بود، وچند بار از دوستی شنیده بودم ک چربی ها با اتش شیرینی میسوزند، این جمله ناگهان بعد از مدتی در من عادت ایجاد کرد نفهمیدم کی شروع شد، فقط یهو دیدم برای خودم واجب کردم حتما بعد غذا هرچند سیر باشم شیرینی بخورم، واین یکی از عادتهای غلط براساس باور غلط من بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatemehboskabadiii@gmil.com
      1399/11/02 16:01
      مدت عضویت: 1415 روز
      امتیاز کاربر: 224 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 152 کلمه

      سلام یادمه در دوران کودکی این جمله را از خالم شنیدم که گفت شکم گنده ی ما خواهرها ارثیه و ننه این ارث بهمون هدیه داده اونجا‌بود که من در عین کودکی باورم شد که اره ارثیه و چیزیم که ارثی باشه نسل به نسل منتقل میشه ودیر یا زودمن هم شکمم بزرگ میشه این باور در من جرقه خورد تا سن نوجوانیم که بدنم از لحاظ فیزیکی تغییر کرد وگفتم اهان الان دیگ موقعی رسیده که منم مثله خالها شکم داشته باشم واین جور شد که باور در من با عادت به نه گفتن به غذا وهمچنین موقع سیری غذا خوردن دست به دست دادن تا من شکمم بزرگ بشه و جالب اینجاس که الان هم مشکل من فقط شکم وپهلو است بقیه بدنم متناسبه من با ورودم به سرزمین لاغر ها دارم به این نتیجه و باور میرسم که تناسب حق منه ودیر یا زود بهش دست پیدا میکنم مطمئنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار angelikia4040
      1399/10/26 23:42
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 317 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 126 کلمه

      سلام استاد گرانقدر چقدر زیبا و ساده بمن یاد دادین چرا چاق شدم وقتی فکر میکنم که عادت داشتم حتی اگر سیر هستم غذا بخورم یا عادت به هله هوله داشتم یا حتی موقع خوردن یک غذای خوشمزه اونقدر بخورم انگار این آخرین بار که قراره از این غذا بخورم دلایل چاقی خودم رو می شناسم ،ولی توی همین سه چهار روز بدون اینکه بفهمم چطوری من چای خودم رو تلخ می خورم و لذت میبرم یا اگر همسرم اصرار میکنه بیا بعد شام بازم یک ته بندی بکن من خیلی راحت میگم میل ندارم حتی یک لقمه ،به قدرت لاغری با ذهن ایمان میآورم شعار من ،باور من اینه تنها ،تنها روشی که من می تونم باهاش متناسب بشم لاغری با ذهن ،ازتون ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار angelikia4040
      1399/10/24 00:49
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 317 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 86 کلمه

      سلام استاد گرانقدر،من خیلی دوست دارم غذا خیلی کم بخورم و میدونم یکی از لذتهای من اینه که روزی برسه با پنج لقمه سیر بشم و نتوانم لقمه ششم را بخورم به قول شما قبل از خوردن تصمیم میگیرم ولی موقع خوردن نمی تونم و بیشتر می خورم و یک عادت دیگه ای. دوست دارم اینه که شیرینی رو کلا حذف کنم دارم سعی خودم رو میکنم که باورهای خودم رو تغییر بدم و کلمه میل ندارم رو دارم بکار میبرم ممنونم از شما استاد گرامی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribab313
      1399/10/15 22:54
      مدت عضویت: 1672 روز
      امتیاز کاربر: 3043 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 480 کلمه

      خب من از ین فایل معنی باور و چگونگی تشکیل یک باور را یاد گرفتم باور ینی تمرار مداوم یک فکر ک وارد ذهنما شده تکرار کردن و مرور کردن یک فکر و قبول کردن صحت اون موصوع باعث ایجاد باور شده بعد ذهن ناخودآگاه عادت رو ایجاد مکنه و بعد در جسم ما ظاهر میشه. وقتب یک نیروی درمن هست ک من رو چاق کرده همون نیرو در بدن یک انسان لاغر هم بوده ک اون رو لاغر نگه داشته خب این نیرو همون باور همون عادت همون ذهنه. چطوریه که ما چاق شدبم چاقی ما نتیجه و محصولات عادتها و باورهای ماست. یکسری رفتار ک هر بار هروز اونو انجام دادیم تابلاخره در جسم ماظاهر شده. چاقی بخاطر میزان مصرف غذا نیست مثال واصحش خودم ک اعصای خانوادم لاغرن و خیلی غذا میخورن ولی چاق نمیشن. این فکر ساده ک غذا باعث چاقی مبشه انقدر درمن تکرار شده ک باورم شده بود و تبدیل ب عادت شده بود ومن هم غذا میخوردم ولی نشون میدادم ک کم مخورم البته به اندازه خانوادم نمیخوردم بازم کمتر اونا بود اصلا خوردن دلیل چاقی نیست اصلاااا. چون هروز دارم میبنم که نامزد خودم که بدنسازه و بخاطر یکی دوروز ک باهم بودیم نرفت باشگاه و تو این چند وقت میبنم ک هردقه دهنش میجنبه از پروتین د دارو و غذا و هرچیزیییییییی که بگین میخوره ولی بعد از دوروز ک خودشو وزن کرده بود ناراحت بود ک دوروز من سه کیلو کم کردم و الان من برام دوباره واضح تر روشن تر شد که ببین دوروز نرفت باشگاه و این انتطار رو داشت ک نرم باشگاه لاغر میشم بااین همه چیزی ک خورد تا لاغر نشه ولی سه جهار کیلو لاغر شده…
      ولی من قبلا ک انقد ورزش مکردم تلاش بر نتیجه نهایی رو داشتم که تقیر بدم قافل از ا ینکه باور همون باوره عادت همون عادته ولی من همش تلاش بیهوده مکردم تاجسم رو تغییر بدم. پس این باورها هستن ک نتیجه رو تغییر میدن اول باور. بعد تبدیل به عادت بعد جسم این یک روند مناسب طبیعی هست. من از وقتی وارد این سرزمین شدم الحمدلله الان هرچی غک مکنم عادت اشتباه یادم نمیاد راجب غذا خوردن فقط عادت ک نه گاهی اوقات دوست دارم و میل تخمه خوردن دارم ک به اندازه میخورم و میزارم کنار. همیشه خاهرم رو بامن مقایسه مکردن اون هشت سال ازمن بزرگتره و همیشه اون کوچیک تر ازمن میزنه و این همیشه تو ذهنم مرور میشه ک اون لاغرتره و هرجی اون میخوره چاق نمیشه البته این باور گذشته من بود.
      این باوردرذهنم بوده و باعث چاقی بیشتر من شده بود البته خب وقتی من لاغر بشم من کوچیک تر اون میزنم چیز ک واقعا هست کسی ک ب صورت من نگا ممنه متوجه میشه ک من کوچیک ترم و اینباور هم از بین رفت. تشکر از استاد بابت این فایل عالی ک انقد واضح ساخت همه چیو در من.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fereshtehgeranpayeh
      1399/10/01 23:19
      مدت عضویت: 1778 روز
      امتیاز کاربر: 19597 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 481 کلمه

      با عرض سلام و وقت بخیر خدمت دوستان و استاد عزیز
      عادت های چاق کننده من:
      وقتی کوچیک بودم مرتب به من می گفتن که از بقیه هم سن های خودم درشت ترم البته خیلی لاغر و متناسب بودم و این فکربه ذهن من تلقین شد که درشت بودن استخون بندی میتونه باعث چاقی بشه و من موقع غذا خوردن خیلی اروم غذا می خوردم و این رو به عنوان یک عیب به من میگفتند و چون بقیه تند غذا می خوردن منم فکر کردم که حتما این کار من اشکال داره و در زمانی که ازدواج کردم منو با خواهر کوچکترم که بسیلر لاغر و نحیف بود مقایسه می کردند و این فکر در من ایجاد شد که از خواهرم چاقترم و زمانی که حامله شدم معده ام اذیت میشد و برای این که معده ام نسوزه و شب راهت بخوابم بدون این که گرسنه باشم غذا می خوردم و کسی به من نگفت که باید برای مهده ام دارو مصرف کنم و منم فکر کردم که این مشگل طبیعیه و پیگیرش نشدم و چند سال بعد فیلمی دیدم درباره پرخوری عصبی و بعد مدتی هر موقع عصبانی میشدم احساس می کردم باید غذا بخورم در حالی که قبل از اون اگر ناراحت بودم غذا از گلوم یایین نمی رفت و مرتب به من می گفتم فرشته روز به روز داری چاقتر میشه و این نگرانی همیشه با من بود که دارم چاقتر میشه و ضربه آخر وقتی بود که کرتن مصرف کردم و دکتر به من گفت مواظب باشه این دارو به شدت چاق کننده اس و با سرعت زیادی شروع به چاقتر شدن کردم و هر روز باید شماتت دکتر و خانواده رو تحمل می کردم و روزی نبود که فکر چاقتر شدن دسا از سر من برداره و تنها زمانی که به فکر چاقی نبودم و فراموشش می کردم با سرعت لاغرتر میشدم ولی خیلی دوام نداشت . یکی دیگه از عادت های چاقی من به دلیل خوردن غذا در زمان سیری بود چون در خانواده ما همه با هم غذا می خورن و هیچ بهانه ای پذیرفته نیست و این شد عادت من که هنوز کاملا نتونستم ترکش کنمولی روی این موضوع تمر کز کردم و به امید خدا به زودی این عادت غلط رو ترک می کنم و مدتی هست کلمه میل ندارم رو استفاده می کنم و خیلی احساس خوبی میده و باید بیشتر ازش استفاده کنم. البته یهمدت بود به اندازه نیاز بدنم غذا می خوردم ولی بعد از خوردم شک می کردم که شاید بیشتر از نیاز بدنم خورده باشم و مرتب منفی باف می گفت فکر می کنی به اندازه خوردی ولی زیاده روی کردی در حالی که نه احساس سنگینی می کردم و نه احساس فشار در شکم ویا خواب الودگی و یه مدته دارم سعی می کنم این فکر رو از ذهنم بیرون کنم و تقریبا موفق شدم .به امید رسیدن به تناسب همیشگی و ترک کامل عادت های غلط

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار arshamsmayly@gemil.com
      1399/09/27 05:26
      مدت عضویت: 1455 روز
      امتیاز کاربر: 215 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 146 کلمه

      با سلام و درود خدمت استاد عزیز من قبل از ورود به این دوره لاغری با ذهن از بس که راههای زیادی رو امتحان کرده بودم برای لاغری و بعد چاق میشدم دیگه به این باور رسیدم چاقی سرنوشت منه و باید قبولش کنم اما از همون دورهای اول فایلها که گوش دادم دیدم من سرنوشتم چاقی نیست طبق یه سری خرفهای دیگران و عادتهای اشتباهی که پیدا کردم طی این سالها منو به این باور رسونده ولی الان که جلسه چهارم هستیم به لطف شما و فایلهاتون کلی به زندگی امیدوار شدم ورفتارهای اشتباهمو شناسایی کردم و جمله میل ندارمو تونستم بکار ببرم با اینکه تا چند هفته پیش تا سرحد مرگ میخوردم و چیزی نبود بگم میل ندارم اما الان تا حدودی از عادتهای بدمو کم رنگ تر کردم و امید دارم که یروزی به آرزوی لاغریم و لاغر موندم به کمک شما برسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1399/09/24 20:21
      مدت عضویت: 1728 روز
      امتیاز کاربر: 13074 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 750 کلمه

      با سلام خدمت دوستان عزيزم و استاد كرامي و بزركوار
      روز جهارم دوره ي رايگان :
      هميشه بهترين جيزها از درون اتفاق مي افتد و اكه به عوامل بيروني توجه كنيم و براي ان ها ارزش قايل باشيم نه تنها موفق نميشيم بلكه شكست هم ميخوريم
      زندكي اكه از درون اغاز شود زندكي اغاز ميگرد و اكه از بيرون باشه زندگي پايان مي يابد
      اين فايل هم مانند بقيه فايل عالي و تاثير گذار بود در اين فايل ياد گرفتم كه با تكرار مداوم يك فكر باور در ما به وجود مياد و اون باور در ناخوداگاهمون ثبت ميشه و باعث عادتهاي در ما مبشه و ما اون عادت رو بارها و بارها تكرار كنيم بخاطر همين هر جه تلاش ميكنيم نتيجه اي در برندارد و همش مقطعي هستند ما بايد اول اون باورهاي اشتباه رو اصلاح كنيم و به حاش باورهاي صحيح رو جايگزين كنيم و باورهاي صحيح در ناخوداكاهمون ثبت ميشه و باعث عادتهاي در ما ميشوذ كه ما رو به سمت متناسب شدن
      و هر خواسته و هدفي كه داشته باشيم ميرسيم——-
      من از شروع اين دوره عالي تونستم تعارفات ديكران رو رد كنم و بارها و بارها با خوشحالي تجربه كردم و لذتش و ميبردم
      هر جا كه ميرم خانواده ،دوستان ،اقوام ميكن تو جرا جيزي نميخوري اصلا خيلي كم غذا ميخوري و هر حي مياريم هم كم ميخوري و حتي خيلياش هم رد ميكني
      عمه ي همسرم اومده بود خونمون و هنكام صبحانه و ناهار و شام متوحه شده بود كه من خيلي كم غذا ميخورم جند بار بهم كفت تو جرا هيجي نميخوري خيلي كم غذا ميخوري ميكفتم اخه بيشتر نميتونم بخورم حالم بد ميشه و من اكه بيش از اندازه ي بدنم بخورم به حال بد دست پيدا ميكنم ميكفت يعني جه ادم بايد بخوره تو هيجي نميخوري خندم گرفته بود از حرفاش كه ادم بايد بخوره من الان به اين باور رسيدم خوردن بيش از اندازه باعث مريضي ميشه غذا براي بدن حكم دارو رو داره و اكه هميشه به اندازه و كافي باشه هميشه سالم و سلامت هستيم و هيج وقت مريض نميشيم و من هيج وقت نميتونم —–
      من از زماني كه به اين دوره وارد شدم عادت غذايم تغيير كرده و تغييراتي در درونم و جسم به وجود اومده خيلي لذت بخش هس اين سبك زندكي كردن هميشه خالم خوبه با لذت غذا ميخورم و بدون ترس باقي مانده ي غذا ها رو بيرون ميزيزم و تا خفكي غذا نميخورم و حس ارامش دارم به هنكام غذا خوردن ،
      اندازه ي غذا درست كردنم ،خيلي كم شده، طوري كه وقتي كسي بياد خونمون باورش نميشه مقدار غذايي كه روي اجاق گاز هستش سهم سه نفر باشه و ريزه خواريم به كلي از بين رفته و حرص و وله ام نسبت به مواد غذايي از بين رفته خيلي لذت ميبرم و ارامش دارم نسبت به اين رفتارهاي عاليم 🙏🏻———
      عادت هاي قبل از دوره:ريزه خواري از اول صبح تا وقتي كه چشمام باز بود 😀تا پاسي از شب ——
      و خوردن به هنكام تفريح و سرگرمي وقتي بيكار بودم بابد يك جيزي مي اوردم بخورم تا بهم خوش بگذره حالا فرق نداشت جه باشه فقط خوردني باشه مهم نبود 😀——تا حد خفگي و تهوع، غذا ميخوردم و هنكامي به خودم مي اومدم كه ميدونستم دلم درد ميكنه ——-هر زمان به همراه هر كسي غذا خوردن اكه كسي غذا ميخورد ميكفت بيا بخور تعارفش رو رد نميكردم و نميدونستم جه دارم ميخورم ——-حرص و وله نسبت به همه ي خوراكي ها از هيج خوراكي دوري نميكردم اكه سير بودم هم ميخوردم —-همه ي خوراكي ها خوشمزه بودندبعضي ها ميگفتن ما اين نميخوريم سنگين ميشم اون نميخوريم اين طعم رو داره من نميفهميدم جي ميكن ——-احساس بد داشتن بعد از غذا حالم از خودم بهم ميخورد و ميكفتم جرا خوردم ديكه از فردا —–عذاب وحدان داشتن و تصميم گرفتن از شنبه😀—-متنفر بودم از خودم و هيج وقت دوست نداشتم به خودم نكاه كنم و قبل از دوره متوجه شده بودم كه ديكه داره همه ي لباس ها برام تنك ميشه و احساس بدي داشتم ——
      خدا روشكر اين باورهاي اشتباه رو شناسايي كردم و باورهاي صحيح در من به وجود اومده كه باعث عادت هاي درست و صحيح در من شده و من با عشق و علاقه و استمرار كافي مشتاق ادامه ي مسير هستم و در مسير برگشت جاقي هستم و از همون راه كه جاق شدم از همون راه برميگردم اين بهترين روش و بهترين دوره اي هست كه من رفتم و خواهم رفت و ادامه خواهم داد تا جايي كه اين فايل با گوشت و خونم يكي بشه 👏🏻🙏🏻🙏🏻🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fthesami85
      1399/09/22 10:54
      مدت عضویت: 1752 روز
      امتیاز کاربر: 359 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 130 کلمه

      با درود باورهای ما رفتارهای را درست میکند وتکرار رفتار عادت را بوجود میآورد وعادت در ضمیر ناخوداگاه قرار دارد وفکری که در ضمیر ناخودآگاه قرار گرفت به طور خودکار عمل میکند بدون اینکه ما متوجه بشویم ویا بتوانیم آن را کنترل کنیم چاقها بر اساس باورهایشان رفتارهای غذایی انجام داده اند که با تکرار آن رفتار جسم خود را به آن باور که در ذهن شکل گرفته هماهنگ کردهاند وحالا برای تغیییر جسم هم باید همان راه را بر عکس رفت یعنی باور را تغییر داد وبعد رفتار تعییر میکند وبا تکررار خود به خود جسم هم ناگذیر تغییر میکند یکی از رفتارهای چاق کننده من که از باور من شکل گرفته که حتما تا ته غذا را باید خورد وترک همین عادت باعث تغییر جسمم خواهد شد حتما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Abbasiiman15@gmail.com
      1399/09/04 16:49
      مدت عضویت: 1460 روز
      امتیاز کاربر: 203 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 96 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز این قسمت چهارم واااااقعا عالی بود موضوع باور عادت خیلی بهم چسبید و لذت بردم و دقیقا من از اون افرادی هستم ک نمیتونم بگم میل ندارم😂اما واقعا حرفاتون تاثیرگذار و حقیقت هست و ما باید متوجه این بشیم چاقی محصول یک سری رفتارها و عادات اشتباه خود شخص هست من مثلا عادت دارم وقتی یه چیزیو میخورم تا آخش تموم کنم حتی اگه سیر باشه جا نداشته باشم یا حتی میل نداشته باشم تا آخر بخورم ک فقط تموم بشه و بعد از اون تازه یادم میاد عذاب وجدان بگیرم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1399/09/01 21:17
      مدت عضویت: 1593 روز
      امتیاز کاربر: 787 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 539 کلمه

      سلام استاد ودوستان تناسب فکری تمرین فایل چهارم من در این فایل یاد گرفتم تفاوت عادتها باعث به وجود آمدن چاقی و لاغری است ما براساس یه فکر وتکرار توجه به اون فکر حرف واین اینقدر تکرار میکنیم که به باورمون تبدیل میشه وذهن ناخوادگاه اینجا شرایطی رو برات به وجود میاره عادت‌هایی برات به وجود میاره که تورو تو اون موقعیتی که باور کردی قرار بده واسه همین که ما همیشه جای اینکه باورمون تغییر می‌دادیم واسه تغییر شرایطمون میومدیم جسمون زیر فشار قرار میدادیم وخلاف باورمون میخاستیم به هدفمون برسیم که موجب شکستمون میشد نه فقط رسیدن به لاغری باید برای رسیدن به هرچیزی اول از درونمون شروع کنیم تا بهش برسیم باورمون هرچیزی باشه ذهنمون مارو تو همون شرایط قرار میده عادت ها غذایی من : همیشه همراه تماشا تلویزیون فیلم حتما باید غذا میخوردم چه ناهار بود چه شام اگه حتی ده دقیقه جلوترم خرده بودم میومدم میوه شیرینی …میاوردم باش میخوردم کلا عادتم شده بود😤 کم آب میخوردم کلا یادم می‌رفت آب بخورم روزی یک لیوان آب میخوردم شایدم اصلا نمی‌خوردم جز روزهایی که خودم مجبور میکردم به آب خوردن که لاغر بشم الان از کار خودم خندم میگیره که چکارهایی میکردم 😂همراه غذا نان خوردن😢تو ناراحتی چیزی نمی‌خوردم غیر از اینکه مجبورمیشدم اونم تند تند میخوردم فقط میخاستم تموم بشه😤تومسافرت رفتن جایی رفتن اگه دوساعتم راه بود تا برسم حتما اولین کارم این بود چی بگیرم تو ماشین بخورم که بهم خوش بگذره😇واسه رفع بیکاری واسه نشون بدم شادم مواقعی حوصله نداشتم فقط همش دانبال خوردن بودم وفکرم دانبال خوردن بود 😣نوشابه نمی‌خوردم یا خیلی کم میخوردم میگفتم شکم میاره 🥺هرموقع غذای چربی میخوردم یا چیزی که از قبلا باورم شده بود چاقم می‌کنه از اولین لقمه که میخوردم میگفتم ای وای که چاق شدم بعد میگفتم واسه آخرین بارم میخورم دیگه اصلا نمی‌خورم از فردا 😊 تو عروسی رفتن تو پارک با دوستام رفتن مهمونی رفتن تمام فکرم خوردن بود وهمش میگفتم چی بگیرم یا چی میخان بدن خداکنم برنج…وبعد اتمام میگفتم چاق شدم رفت وخودم لعنت میکردم چرا جلو خودم نگرفتم 😭همیشه عادت داشتم راه به راه سر کنم تویخچال ومیوه ای چیزی بخورم یساعتی دوساعتی یبار 😌یادمه مامانم از دست من چیز هارو قایم میکرد 😄تند تند غذا میخوردم با حرص میخوردم انگار مث قحطی زده ها حمله میکردم 🥺عادت داشتم بعد اینکه یه هفته برنامه ای شروع میکردم واسه لاغر شدن زود به خانوادم دوستام میگفتم من لاغر شدم یا زود خودم وزن میکردم ببینم چیشده چقد کم کردم و همیشه یا اضاف کرده بودم یا همون بودم خیلی کم پیش میومد کم میکردم 😕خلاصه الان فهمیدم من چقد عادتها اشتباه داشتم که همش بخاطر باورهامه ولی اللان به جرعت میگم از فایل اول که شروع کردم خوردنم خیلی کم شده و بیشتر وقتم در حال گوش دادن به فایل هستم واصلا بدون اینکه بخوام خودم مجبور کنم خوردنم کم شده و اصلا انگار حرص نمی‌زنم واسه خوردن خیلی کم گشنم میشه وتمرین میل ندارم برام پیش نیومده که بگم چون اصلا ذهنم دیگه دانبال خوردن وپرخوری نیست واگه پیش اومد حتما انجام میدم با سپاس فراوان که وقت گذاشتید 🌹🌷🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 453 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 353 کلمه

      با سلام🌳
      در طی این دوره بارها وبارها به این نتیجه رسیدم که من خودم مسئول اضافه وزنم هستم که به طور ناخواسته وبا تکرار باورهای اشتباه در من شکل گرفته همین باور ارثی بودن چاقی ریشه خیلی عمیقی در من داشت که مکررا از زبان اطرافیانم میشنیدم که تقلای بی خود نکن تو از لحاظ ژنتیکی این شکل بدنی رو داری پس خودت رو اذیت نکن ولی من نمیخواستم تسلیم شده در برابر ژنتیک یاارث باشم وهمچنان به تلاشهای بی ثمر خودم ادامه میدادم ولی جدا از حرف دیگران یک باور خیلی قوی تری که داشتم این بود که علیرقم تلاشهای همیشگی ونتایج خیلی خوب مقطعی که داشتم ولی باز هم بعد از مدتی به همون شکل سابق برمیگشتم واین باور در من شکل میگرفت که تلاش من به اندازه کافی نبوده وفشار بیشتری احتیاج است واین سیکل معیوب همچنان ادامه داشت وعادات اشتباهی مثل خوردن همیشگی شکلات تلخ ویا خوردن یه خوراکی شیرین بعد از شام به خیال اینکه بدنم احتیاج داره وباور اینکه میوه زیاد خوردن باعث چاقی نمیشه من رو وادار میکرد که در مصرف میوه بسیار زیاده روی کنم چون هم خاصیت داره وهم سیر میشم ومهمتر اینکه چاق نمیشم در صورتی در دوره آموختم که زیاده روی در مصرف هر نوع مواد غذایی از جمله میوه قطعا باعث چاقی میشه پس به قول معروف کم وبه اندازه بخور ولی همیشه بخور 🌻
      چند روز پیش در کتاب فارسی دوم دبستان فرزندم خواندم که طبیبی در زمان پیامبر نزدایشان رفتند واز اوضاع بد کسب وکار خود گله کردند که در این شهر هیچ بیماری برای طبابت نزد طبیب نمیرود وپیامبر دلیلش را اینگونه فرمودند که اهالی این شهر موقع خوردن غذا به اندازه مصرف میکنند وقبل از سیری کامل دست از غذا میکشند واین امر باعث سلامت آنها شده است 🌼
      اگر ما هم قبل از شکل گیری باورهای اشتباه در خود طبق این روایت عمل میکردیم قطعا دچار اضافه وزن وعادات بد غذایی وطبعات چاقی نمیشدیم 💐
      ابتداعادات اشتباه درافرادچاق شکل میگیرد وسپس آن عادات باورهای اشتباه را بوجود میاورند وما به گمان ارثی بودن و ژنتیک وخیلی دیگر از باورها چاقی را به آن باورها نسبت میدهیم 💮💮💮💮💮💮🏵🏵🏵🏵

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عشق
      1399/08/30 00:32
      مدت عضویت: 1913 روز
      امتیاز کاربر: 4677 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 808 کلمه

      لاغری رایگان: عادت‌های چاق کننده (قسمت چهارم):
      هر بار که برمیگردم و فایل‌های رایگان رو گوش می‌کنم یک بار دیگه به این نتیجه میرسم که چقدر این فایل‌ها ارزشمند و عالی هستن.
      دیدن یا گوش دادن به این فایل‌ها هر بار مثل بار اول حس فوق‌العاده‌ای در من ایجاد می‌کنه. اصلا هر چند وقت یکبار دلم براشون تنگ میشه و دوباره به دوره‌ی رایگان رجوع می‌کنم و از محتواش استفاده می‌کنم و لذت می‌برم.
      کوله‌باری از درد و غصه و احساس گناه و بی‌چارگی در اثر چاقی، سال‌ها بر دوش من سنگینی می‌کرد اما با دست یافتن به این فایل‌ها موفق شدم اونو به زمین بذارم و این حس آزادی و سبک‌بالی که از اون زمان تا کنون با منه با تکرار این دوره تازه میشه و منو دوباره به وجد میاره.
      مطالبی که در قسمت سوم و چهارم توسط استاد ارائه میشه دنیایی اگاهی و اطلاعات ارزشمند در اختیار هنرجویان قرار میده که تکرارشون موجب درک عمیق‌تره و باورهایی محکم‌تر ایجاد می‌کنه.
      در این فایل صحبت از میل نداشتن میشه. من به عنوان هنرجویی که دوره‌های مقدماتی، پاکسازی و پیشرفته رو پشت سر گذاشتم تقریبا از همون ابتدای شروع اولین دوره این میل نداشتن رو بارها و بارها با خوشحالی تجربه کردم و لذتشو بردم و این حس بسیار متفاوت بوده با میل‌ندارم‌هایی که در گذشته به زبون میاوردم بدون اینکه واقعیت داشته باشه و فقط یک تظاهر بود به دلیل ممنوعیت‌هایی که برای خودم در نظر می‌گرفتم تا لاغر بشم ولی از درون ناراحت و عصبی بودم چون در حقیقت دلم می‌خواسته اون خوراکی رو که رد کردم بخورم.
      پس از ورود به سرزمین لاغرها بارها و بارها مقداری از غذامو اضافه اوردم و بدون اینکه چشمم دنبال باقی غذا بمونه خیلی درونی و خودبخود حس کردم که دیگه خوردن کافیه. قبلا هم غذامو باقی میذاشتم اما نه به دلخواه بلکه به اجبار، و نتیجه این بود که با وجود وزن کم کردن‌های مقطعی در طی سالها من چاق و چاق‌تر شدم.
      حالا اما به مرور کم‌کم دارم همچنان اب میشم. از تماشای تغییرات خودم لذت می‌برم‌. امروز انگشترهایی رو که داده بودم برام‌ تنگ کنن تحویل گرفتم و از دیدن حلقه‌‌هایی که به چشمم بسیار کوچک‌تر از قبل و بسیار دوست داشتنی بود ذووووق کردم. چه حس فوق‌العاده‌ای بود!
      مخصوصا سایزشونو تنگ‌تر از حد لزوم انتخاب کردم چون میدونم تا مدتی دیگه کاملا اندازه‌م خواهند بود و به مرور بازم گشاد خواهند شد. البته سایز انگشترا تغییر نمیکنه این انگشتان منن که به زیبایی باریک و باریک‌تر میشن…
      به تغییرات سایز انگشتم اشاره کردم چون مشت نمونه‌ی خرواره. جسمم هم به همون نسبت لاغرتر شده و از اون مهم‌تر، روحیه و افکارم دچار دگرگونی عظیمی شده و این بسیار با ارزش‌تره چون ریشه و دلیل تغییرات ظاهرمه.
      در فایل به تصمیم شیرینی نخوردن اشاره شده. منم بارها از این تصمیم‌های بی‌فرجام گرفته بودم، تصمیم‌هایی که همه‌مون نتیجشو میدونیم. اما حالا هر وقت مایل باشم و بخوام شیرینی می‌خورم و از این ازادی سپاسگزار و شادم.
      اکنون بر خلاف گذشته از توانمندی جسمم در سوزوندن شیرینی‌ و یا هر خوراکیی لذت می‌برم و در نتیجه لاغر میشم. خیلی وقت‌ها هم از میل نداشتنم لذت می‌برم و سپاسگزار این تغییرات درونیم میشم.
      یادم میاد شنیده بودم که اگه تا سی و پنج سالگی لاغر شدی شدی، نشدی دیگه بعد از اون اگرم لاغر بشی پوست شل و افتاده میشه. شنیده بودم بالای چهل سال دیگه اصلا نمیشه لاغر شد. شنیده بودم و باور کرده بودم اما به مرور تمام این باورها شکست و من خودمو بدنمو و توانایی‌هامو باور کردم. لاغری رو باور کردم و نتیجه این بود که وزن کم کردم اما نه پوستم شل و افتاده شد نه صورتم تکیده شد.
      خونده بودم که دیابت ارثیه و چون مادر و مادر بزرگم با گذشت زمان به دیابت نوع دو مبتلا شده بودن، منم انتظارم از خودم ابتلا به دیابت بود. علائمش هم کم‌کم خودشونو نشون میدادن، مثلا مثل مادرم هر دو ساعت یک‌بار قند خونم میفتاد و طوری دست و پا و بدنم به لرزه می‌افتاد و عرق سرد به بدنم مینشست و حالم بد میشد که دقت می‌کردم حتما به موقع چیزی بخورم تا به اون حالت‌ها دچار نشم. با شروع دوره همه‌ی این حالات از بین رفت. حالا خیلی کم پیش میاد من نیاز به میان‌وعده پیدا کنم معمولا بین وعده‌های غذایی کاملا سیرم و انرژی فوق‌العاده‌ای دارم. دیگه از بی‌حالی و شل و ولی گذشته خبری نیست.
      این‌ها رو نوشتم تا هم تو دوست ناشناسم رو به ادامه‌ی این روش تشویق کنم هم بار دیگه به خودم یاداوری بشه که از کجا به کجا رسیدم.
      من احساس خوشبختی می‌کنم و هر روز به خودم میگم خوشا به حال من!
      ضمنا استاد عزیز، شما رو در این فایل که احتمالا مربوط به حدود دو سال و‌نیم پیشه می‌بینم و با فایل‌های جدیدتون مقایسه می‌کنم، مشخصه در حال حاضر باز هم به شکل مشهودی لاغرتر شدید.بهتون تبریک می‌گم و از شما بابت تهیه‌ی این فایل‌های گرانبها سپاسگزارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار faridehhasani5455
        1399/08/30 23:10
        مدت عضویت: 1821 روز
        امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 106 کلمه

        خوشحالم برای دوستان همراهم ،که در مسیر تغییر وپیشرفت قرار دارن،،هر چقدر از فاصله مبداء تا مقصدمون آگاه باشیم،بنویسیم و باور کنیم ،ما درمسیر قویتری از پیشرفت قرار میگیریم،نوشتن و مرور کردن روند راه ومسیرمون مثل نشانه ها وتابلوهای جاده هستند که به ما کمک میکنن راحتر ومطمئن تر ادامه بدیم، چقدر این نتایج خوبو وآرامش بخشه،،فقط افرادی که مثل ما سالهای زیادی از عمرشونو تو مسیرهای چاقی و عوارضش گذرونده باشن، متوجه میشن ما از چه نوع آرامشی صحبت میکنیم،،،مسیرمون زیبا وسبزه ،،در حال لذت بردن هستیم ،تمرین میکنیم،عمل میکنیم ونتایج خودبخود، یکی پس از دیگری در راهند 😊براتون خوشحالم برای موفقیت های بینظیرتون ⚘⚘

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/08/04 19:30
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 477 کلمه

      اگه در ما باوری ایحاد بشه که طبیعیه که چاق بشیم پس در ما عادتهایی به وجود میاد که ما چاق میشیم ولی در این دوره لاعری با دهن برای ما طبیعی میشه که لاغر بشیم و رفتار و عادتهای ما تغییر میکنه تا ما متناسب بشیم

      به اندازه ای که باور ما تعییر کنه جسم ما هم تغییر میکنه به واسطه ی عادت های ما

      عادت رو من تعیین نکردم که بخواهم عوضش کنم با تغییر افکارم عادتهام تغییر میکنه پس در لاعری با دهن افکار من تغییر میکنه که باعث تغییر عادتهای من میشه

      گفتن عبارت دو کلمه ای میل ندارم برای چاقها سخته ولی الان من به راحتی میگم میل ندارم چون میدونم پرخوری حساب میشه میگم میل ندارم
      و هماهنگی بین باور و جسم به وجود بیاد نتیجه رقم میخوره مثلا:
      من فکر میکردم و باور داشتم چون قرص میخورم پس چاقم چون کم کاری تیرویید دارم چاقم چون غذام غیر رژیمی هست چاق میشم چون زایمان داشتم سایزم بزرگ باشه طبیعیه چون کم تحرکم و ورزش نمیریم طبیعیه که چاق بشم

      چون باور میکنم باید چاق بشم پس تند و تند گرسنه میشم و دستور خوردن میاد و من هم میخورم و چاق میشم

      من همیشه گفتم اشتهام زیاده و دست خودم نیست و خودم رو مقصر چاقیم ندونستم و گردن اشتهام انداختم و زود به زود گرسنه میشدم و میخوردم حالا با عذای کم کالری یا پر کالری و…
      و در من بعصی رفتارها عادت هست که باعث چاقی من شده :
      ریزه خواری میکنم
      از عدای روی میز هر چی موند موقع جمع کردن میز غدا میخورم
      از عدای بچه هام هر وقت خودم میخواهم بهش عدا بدهم میخورم
      صبح ها بعد از خوردن صبحانه کیک یا بیسکوویت میخوردم در حالت سیری میخورم
      قبل از ناهار حتما کمی از عدا حین سرخ کردن و اماده کردن میخورم
      در خانه ی مادرم از غذای روی گاز میخورم حتی اگه سیر باشم
      زیاده روی در خوردن عذایی که ازش خاطره دارم و مورد علاقه هست میکنم تا حالت تهوع و دل درد بگیرم
      خوردن چیپس و پفک هر شب یا یه شب در میون
      خوردن ته دیگه برنج قبل از ناهار به تنهایی
      خوردن شیرینی با چایی
      تست کردن مزه های جدید
      دوست داشتن تنوع در مواد عذایی
      خوررن عدا بعد از خواب بعد از طهری هر چند کم ولی میخوردم
      لدت تفریح و بیرون رفتن رو در خوردن زیاد میدونستم
      لدت سفر و عید نوروز و … رو در خوردن زیاد که همیشه در این ایام پر خوری میکردم میدیدم
      البته حالا خیلی از این عادتها رو ندارم ولی بازم مرورشون میکنم تا دهنم اگاه باشه و ا ونها رو بشناسه و با کمک استاد عزیز و دوره ی لاعری با ذهن جسم و دهنم در هماهنگی کامل باشن برای رسیدن به هدفم که لاعری هست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zahray1994
      1399/08/01 11:49
      مدت عضویت: 1493 روز
      امتیاز کاربر: 200 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 75 کلمه

      من اصلا متوجه نشدم…بالاخره غذا خوردن چاق میکنه یا نه؟من سبک زندگی عجیب غریبی ندارم که بگم فلان رفتار من باعث چاقیه چون کارایی که من میکنم مثل بعضی وقتا دیر وقت غذا میخورم با برتج زیاد میخورم دقیقا تو خیلی از افراد لاغر هم هست.چطور من قبول کنم که این عادت اشتباهه و باید ترک بشه چون باعث چاقیه وقتی که همون لحظه ذهنم کسایی رو بیاد میاره که با این عادتها لاغرن ؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sana902
      1399/07/22 11:36
      مدت عضویت: 1540 روز
      امتیاز کاربر: 118 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 230 کلمه

      باعرض سلام خدمت استادعزيز ودوستان عزيز بهشت لاغري
      جلسه چهارم
      عادتهای اشتباه از جرقه ی فکری شروع میشه وبعد ازمدتی این فکر باتکرار تبدیل به عادت میشه ودر ناخودآگاه ما حک میشود اینجاست که دیگه ما باامری از اون قدم برمیداریم بجای اینکه وادارش کنیم به چیزی که دوسش داریم سوق داده بشه
      اینجا دیگه برعکس خواهد شد وما به ناخودآگاهمون میگیم فرمانبردارم سرورم الی …
      مثلا من باوردارم اگه چای نخورم یاقهوه نخورم اونم باشکلات سردرد میگیرم ومخصوصا صبح سرحال نیستم اما بعنوان تجربه وبخاطر برنامه برای بارداری چای وقهوه رو قطع کردم فقط دوروز اول منگ بودم اما بعدش عادی بود وهیچ سردردی نداشتم وباخوردن ی سیب سرحال میشدم
      بقیه غذاها نه اصلا خودم کم غذا هستم
      ی مدتی عادت کردم هرروز هویج بستنی بخورم واگه نخورم وحتی اگه سیر باشم شوهرم میگه برات بخرم نمیتونم بگم نه ومیاره ومنم میخورم
      انگار کسی منو سوق میده به خوردن
      جالب که بعدش به خودم میگم آخه چراخوردی 😣
      حالا فهمیدم همه اینها عادت وفرمول مغزی که تبدیل به باور میشه وحک میشه تو ناخودآگاهمون
      حالا فهمیدم اینها همش عادت وباورهای اشتباه که از یک فکر تبدیل به رفتار وبعد تبدیل به عادت وباور قوی در ذهنمون میشه
      پس من میتوانم نتیجه را معکوس کنم و باور مخرب را به باور مثبت تبدیل کنم
      نه فقط در زمینه لاغری بلکه در همه جنبه های زندگیم روابط /مادی /معنوی وسلامتی
      باآروزی شادی ثروت وسلامتی برای استاد عزیز ودوستان بهشت لاغری

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار abolhasanifarzane1
      1399/07/18 00:19
      مدت عضویت: 1564 روز
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 79 کلمه

      سلام دوست عزیز من فرزانه هستم میخواستم بتتون بگم که اگر خوب به فایلها گوس میدادید متوجه میشدید که خوردن زیاد باعث چاقی شما نمیشه دارو کورتنم باعث چاقی شما نمیشه خوابیدن زیاد تند تند عذا خوردن هیچ کدوم از اینها باعث چاق شدن شما نمیشه شما فقط فکر کردی یا دکتر گفته یا از جایی شنیده وعمیقا باور کردی که این مشکل داری کافیه باورتو عوض کنی مشکلتون حل میشه به تمید اون روز موفق باشی دوست عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا رضاخانی
      1399/07/13 09:42
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 29219 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 342 کلمه

      جلسه ۴ رایگان
      تا الان متوجه شدیم تمام دلایلی که برای چاقی خود داشتیم اشتباه بوده وفقط خودمون مقصر چاقی خودمون هستیم
      ارثی بودن چاقی کم آخر ک بودن.پرخوری .پرخوری عصبی .اوووو تمام این ها فقط توجیهی برای چاقی بوده
      وبعد ردش های لاغری قبلی رو هم بررسی کردیم و دیدیم تمام روش هایی که استفاده کرده بودیم هم اشتباه بوده اگه نبود ما الان چاق نبودیم رژیم های مختلف ورزش های مختلف به قصد لاغری قرص چسب پماد دمنوش و و و
      تنها راه صحیح لاغری از طریق قدرت ذهن
      علتی که چاق ها لاغر نمی شوند لاغرها چاق نمی شوند فقط قدرت ذهنه
      من خیلی در مورد قدرت ذهن تحقیق کردم افراد زیادی از طریق قدرت ذهن خوب شدند سرطان فلجی بیماری های عجیب غریب
      واقعا قدرت ذهن عجیب است و زیبا و خوشحال جزو محدود انسان هایی هستم که با قدرت ذهن آشنا شدم
      حالا قدرت ذهن چه جوری عمل میکنه
      در مرحله ی اول یکسری باورها شکل میگیرد باور تکرار مکرر یک فکر است
      من که از ۸سالگی چاق شدم نقشی در ایجاد باور چاقیم نداشتم توسط خانواده جامعه رسانه ها ایجاد شده وقتی باور ایجاد شود ذهن ناخوآگاه وارد کار میشود عادت هایی ایجاد میکند که جسم تو همین با باور تو شود
      عادت ها چی هستند تکرار یکسری رفتار
      من۲۵ سال یکسری رفتار رو تکرار کردم وشد چاقی و اضافه وزن ۵۰کیلویی
      و دقیقا لاغری هم همین است من دارم یکسری باورهای لاغری در خود ایجاد میکنم وقتی باورهای لاغری ایجاد شود ذهن عادت هایی ایجاد میکند که جسمم همسو با این باورها شود ولی باید بدانی سیر تکاملی در جهان جاری است یعنی آرام آرام این تعبیرات صورت میگیرد من الان یک سال و نیم است کاملا ثابت شدم چاقتر نشدم یعنی در مسیر صحیح هستم چون همیشه قبلا در صورت نداشتن رژیم ماه به ماه چاقتر میشدم و لی الان یک سال ونیم ثابتم و حال روحی روانی واحساسم عالیه
      پس فقط باید تکرار کرد تا باورهای لاغری پر رنگ کم رنگ تر شود😍😍😍😍😍وقتی شد لاغری شروع میشود خیلی لاغر وخوش هیکل میشوم نمی مانم چون از طریق صحیح عمل کردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار arezooa714
      1399/07/05 01:48
      مدت عضویت: 1519 روز
      امتیاز کاربر: 203 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 358 کلمه

      سلام استاد گرامی
      من یک مقدار گیج شدم اگر میشود راهنماییم کنید ممنون میشوم شما گفتید که انسانهایه لاغری هستند که زیاد هم میخورن وچاق نمیشوند و خودم نیز همچین انسانهایی در آشنایان دیدم‌ که خیلی زیاد میخورن ولی لاغر هستند وحتی یکم شکم ندارند وصاف هست شکمشان وهمه اندام هایه دیگرشان لاغر است و میگویید نه زیاد خوردن نه تحرک نداشتن و… باعث چاقی ما نمیشود و فقط در باور غلط ما است و از طرف دیگر شما گفتید این باور غلط باعث شده عادات غلط پیدا کنیم مثلا زیاد شیرینی دوست داریم و میخوریم و باعث چاقی میشود اگر زیاد خوردن علت چاقی نیست چرا پس این ها را عادت نادرست میدانید و باعث چاقی که باید کمتر بخوریم که بتوانیم لاغر شویم اگرم زیاد خوردن هم علت چاقی نیست پس چرا مثلا من گاهی شیرینی در دسترسم باشد زیاد میخورم باعث چاقی میشود من کمی گیج شدم متوجه نشدم که اخر خوردن زیاد باعث چاقی است یا خیر و اینکه من از ابتدا در کودکی دارویی استفاده کردم که کرتن است و کرتن بسیار اشتها آور و چاق کننده و پوکی استخوان می‌آورد من از کودکی نمی‌دانستم دارو چاق کننده است پس چگونه با خوردن دارو اشتهایه من زیاد شد من که بسیار کم غذا میخوردم وبسیار لاغر بودم بعد از خوردن دارویی که اطلاع نداشتم اشتها را زیاد می‌کند چاق شدم اگر میشود پاسخ من را بدهید ممنون میشوم که از سردرگمی نجات پیدا کنم من بارها ورزش کردم لاغر شدم من حتی به خاطر ناراحتیی روحیی که از فوت عزیزانم پیش آمده برایم و از دنیا سیرم کرده که روزها شده فقط یک وعده غذا خوردم من ادم پر خوری همیشه نیستم‌مگر خودم گاهی شیرینی بخرم یا بستنی زیاد بخورم ولی جاهایی دیگر نمیخورم و رد میکنم یا یکم میخورم ودر غذا خوردن هم زیاده روی نمیکنم ولی چاق شدم بارها لاغر کردم ولی باز به خاطر شرایطم دکتر بارها کرتن تجویز کرد و اشتهام زیاد شدو زحمات به باد رفت بعد دوباره اشتهام کم شد به غیر از تمایل به خوردن بستنی و شیرینی اگر خودم برایه خودم بخرم وگرنه جاهایی دیگه راحت رد میکنم زیاده رویم‌نمیکنم من چه کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فاطمه سادات
        1399/09/02 11:23
        مدت عضویت: 1901 روز
        امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

        نشان های دریافت شده

        سطح مبتدی
        محتوای دیدگاه: 809 کلمه

        سلام دوست عزیز . نمیدنم پاسخ منو میخونید یا نه .
        ببینید شاید ما آگاهانه ندونیم چه باورهایی داریم . ولی هزاران باور چاق کننده در ضمیر ناخوداگاه ما هست که تنها و تنها قویتر کردن خودمون باعث میشه یک به یک بر اونها آگاه بشیم و بتونیم تغییرشون بدیم .
        اول باید به این باور برسیم هر شرایطی که الان داریم خودما خلقش کردیم حتی اگه در زمان کوچکی و حتی اگر در شکم مادر هم چاق شدیم باز هم انتخاب خودمون بوده منتها یادمون نیست . ولی وقتی به این امر واقف بشیم که حتی در شکم مادر و حتی قبل از خلق جسممون باز هم قدرت انتخاب دست ما بوده اون وقت قدرت بیشتری پیدا می کنی برای تغییر .
        ما قادریم حتی ژنتیک خودمون رو تغییر بدیم . چون ژنتیک ما انتخاب ماست . هیچ اجباری در این عالم وجود نداره .
        هیچ اجباری .
        این مقدمه رو گفتم تا مسئولیت چاقی و پرخوری و عادات دلخواه یا نادلخواه رو بر عهده بگیریم تا به قدرت زیاد خودمون پی ببریم .
        قدرت ما خیلی زیاده . منتها به این قدرت آگاه نیستیم .
        حالا میریم سراغ قرص .
        من از قرص زینک میگم قرص زینک هزارتا خاصیت داره اما یکی از خاصیتهاش که من در سایتها مطالعه کردم اضافه کردن عضله و چاقی و زیبایی صورت است . خدا رو شاهد میگیرم من فقط خوندم و رد شدم ولی در عرض یک هفته مصرف قرص زینک دیدم دقیقا همین اتفاق در جسمم افتاد . فهمیدم بدن من اصلا به زینک احتیاجی نداره . به خدا همه ی قدرتها در افکار ماست در انتخابهای ماست . اون ادم لاغر یک دیس برنج هم بخوره حتی یک گرم تغییر نمیکنه یا اگه همون لحظخ تغییر کنه براش اهمیتی نداره چون تمام فرایندهای بدنش بر لاغری تنظیمه و اصلا به چاقی لاغری فکر نمیکنه . شاید تا دو روزم میلش نکشه چیزی بخوره . اونم به خاطر فرمولهای عالی لاغری در وجودش .او هنوز زبان چاقی رو یاد نگرفته و تک زبانه داره پیش میره مگر زمانی که این نیاز رو در خودش احساس کنه که زبان چاقی رو هم یاد بگیره .

        ولی وضعیت ما با اون کمی متفاوته . ما زبان چاقی رو یاد گرفتیم و حالا داریم زبان لاغری که اتفاقا زبان اصلی و مادری ماست به یاد میاریم . درست مثل یک ایرانی که در خارج از ایران به دنیا میاد با زبان مردم آنجا آشنا میشه و حالا دوباره میخواد زبان مادری خودشم یاد بگیره .

        زبان لاغری زبان اصلی ماست . بله همه ی این مطالب که غذا چاق نمیکنه پرخوری چاق نمیکنه قرص چاق نمی کنه و …. صحت داره ولی این باورها در ضمیر ناخوداگاه ما معنای چاق کنندگی داره . تا زمانیکه این باورها تغییر نکرده باشه ما پرخوری کنیم چاق میشیم . پس چاره چیه . چاره اینه که ما به اون فرمولها کار نداشته باشیم . ما سعی کنیم بنا بر بدن فعلی خودمون از همینجایی که هستیم دستور زبان اصلیمون رو درست کنیم و به کار ببندیم . یعنی خلقی جدید . با عادات قبلی به صلح برسیم ولی سعی کنیم به خودمون اینطور بگیم که من آگاهانه میخواهم انتخاب کنم که روشی جدید را برای زندگی ام انتخاب کنم تا به تجربه ی جدیدی دست پیدا کنم . یعنی حس تنوع طلبیمون رو در لاغر شدن به کار ببندیم . امتحان کنیم . فرمولهای مختلف رو . کدوم فرمول . از همونجایی که هستیم شروع کنیم . من الان با این شرایط فکری و جسمی یه ایده آلهایی در ذهن دارم که دوست دارم اونها رو خلق کنم . چطور میتونم بهش برسم ؟ وقتی این سوال رو از خودت بپرسی در هر زمان با توجه به شرایط همون زمان الهامی مخصوص به همون زمان بهت میشه که اگر شما به اون عمل کنید قدم بعدی بهتون گفته خواهد شد . مثلا یک زمانی به من الهام شد قرص زینک مصرف کنم . و یک هفته بعدش دستور ایست داد و گفت کافیست .

        سامانه ی احساسی ما دقیقا گویای وضعیت جسمانی ماست . وقتی ما هدف لاغر شدن همراه با زیبایی و سلامتی در ذهن داریم سامانه ی هدایت ما به سمت هدف احساس ماست . به الهامات و نداهای درونی خودتون بیشتر آگاه بشید .
        هرچقدر بر وجود خودتون بیشتر آگاه بشید خالق بودن خودتون رو بیشتر باور می کنید . این که ما خالق جسم خود هستیم و این ما هستیم که میخواهیم او لاغر شود یا چاق و انتخابهایمان دقیقا بر اساس خواسته هایمان صورت می گیرد .

        امیدوارم پاسخ خودتون رو از این عبارات دریافت کرده باشید .
        در یک جمله به احساس خود توجه کنید .
        احساس شما اگر همراستا با خواسته ی شما بود (احساس لاغری) یعنی در مسیر لاغری هستید اگر نا همسو بود(احساس چاقی) یعنی باید چیزی را تغییر دهید تا این احساس مجددا در مسیر لاغری قرار بگیرد .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1399/07/03 09:27
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,507 کلمه

      سلام به استاد ارجمند و بی نظیر و دوستان و همراهان عزیز در مسیر تناسب فکری

      برای تمرین امشب که جلسه چهارم بود به ناخودآگاهم نامه ای نوشتم و کلی باهاش حرف زدم و همینو در این دیدگاه به ثبت می رسونم
      از استاد عزیزم و خوانندگان محترم خیلی سپاسگزارم که لطف می کنن و با توجه متن منو می خونن

      ذهن ناخودآگاه عزیزم سلام
      حتما می دونی که نزدیک به سه ماهه با هدایت شدنم به سایت جالب و بی نظیر تناسب فکری استاد لطف و بزرگواری کردن و دوره ی رایگانی هم برای ما گذاشتن که به ما یاد بده چطور با لاغر کردن ذهن چاقمون به تناسب جسمی و فیزیکی دست پیدا کنیم ….

      ناخودآگاه عزیز تو حتما خودت خوب می دونی

      که جسمم تا قبل از سی سالگی کاملا متناسب و لاغر بود چون تو لاغر و متناسب بودی هنوز به یمن آموزشهای اشتباهی چاقی و چاق شدن رو یاد نگرفته بودی و طبق برنامه صحیح خدایی و فطری منو لاغر نگه داشته بودی .

      اما به دلیل جهل به مسیله و آگاه نبودن از مضرات و عواقب چاق شدن اصرار کردم که اینو بهت یاد بدم و با فکر اینکه اگر شرایط بخور و بخواب فراهم‌بشه حتما چاق میشم‌ به تو انتظار چاق شدن رو تلقین کردم
      سی سالم که شد شرایط جور شد انتظار به واقعیت پیوست و روند چاقیمو شروع کردم

      من تا آن وقت در دنیای لاغرها سیر می کردم و خبر از مضرات و عواقب چاقی نداشتم و فقط به دلیل چند امتیاز بیهوده خودمو در این مسیر غیر طبیعی انداختم و خوشحالی من از چاق و توپول شدن طولی نکشید و من در حدود ۲۰ ساله که با ترس و نگرانی از چاقتر شدن گذروندم و متاسفانه هر روشی رفتم که متوقفش کنم نشد تا اینکه ۱۷ تیر ماه ۱۳۹۹ خدا به لطف خودش روش تناسب فکری رو جلوی پام گذاشت و من با امیدواری و ذوق و شوق تا رسیدن به تناسب پایدار این راهو ادامه می دم

      با توجه به آموزه ها روش چاق شدن رو به ذهن ناخودآگاهم یاد دادم و اونم فقط یه چیز بود بخور خوبم بخور بعدم بی خیال باش و از هر فرصتی برای استراحت و لم دادن استفاده کن تا چاق بشی و توپول
      تا همه بدونن که تو اینقدر داری که بخری و بخوری و چاق بشی
      من‌بهت تلقین کردم که با خوردن نون برنج شیرینی غذاهای چرب و چیلی راحت می تونی چاق بشی

      در حقیقت خودم با فکر ناقص خودم انرژی و قدرت چاق شوندگی به غذاها دادم و خوردم نتیجه هم همونی بود که انتظار داشتم
      و البته خودمم دقیقا نمی دونم که‌چه وقت چاقیم شروع شد فقط می دونم که سنم از سی گذشته بود
      ذهن قدرتمند م حالا به لطف الهی از طریق استاد گرامی عطار روشن به بلوغ فکری رسیدم

      فهمیدم که با افکار و باورای غلط چه ظلمی بهت کردم و تو رو وادار کردم که از قدرت باور نکردنیت برای یک‌امر غیر طبیعی استفاده کنی
      تو خوراکی های منو جادو کردی
      تا منو چاق کنی چرا تا قبل سی سالگیم همین غذاهارو می خوردم ولی چاق نبودم
      اما بعد خوراکی ها جادو شدن اونم با تلقین و باورها و انتظارات اشتباه از غذاها

      لطفا برگرد به دوران‌لاغری
      لطفا رها کن ایده ی خوردن مساویست با چاقی
      لطفا بپذیر ایده ها و افکار جدید منو از قدرت شگفت خودت برای متناسب شدن و آب کردن چربی های ذخیره ی شده برای دوران قحطی و بی غذایی استفاده کن

      دنیا پر از وفور نعمته هر وقت گرسنه بشی فی الفور غذا هست که انرژی لازم رو باهاش بهت برسونم لطفا رها کن این چربی های ذخیره شده ارو
      به اونا هیچ نیازی نیست جز ضرر و بداندامی هیچی برام نداره …..لطفا دوستی خاله خرسه ارو بذار کنار 😀
      می دونم که اگر زنجیرهای اسارت رو از دست و پات باز کنم تو براحتی منو متناسب یا لاغر می کنی
      زنجیرهایی که تو رو اسیر کرده افکار و باورهای غلط در مورد نیروی چاق کنندگی غذاهاست
      من هم اکنون با آگاهی تمام این زنجیر رو پاره می کنم و اجازه می دم
      که راههای بایگانی شده ی لاغری منو دوباره باز کنی
      مگه در دوران طلایی لاغریم با ترس و لرز غذا می خوردم ؟ مگه با این فکر غذا می خوردم که اینا منو چاق می کنه ؟

      نه اصلا اینطور نبود
      من از همین غذاها می خوردم نون برنج سیب زمینی ماکارونی روغن و شیرینی
      پس چرا چاق نبودم
      راستش اون موقع در مورد پاسخ چرایی این مسیله که‌چرا چاق نمیشم و مثل اون زن همسایه روبرویی توپول و توپر نیستم می گفتم
      چون تو بچه هات کوچیکن شیطونن کوچیکن مراقبت و مواظبت می خوان تو باید تحرک زیاد داشته باشی تااز کودکان خردسالت مراقبت و نگهداری کنی
      شوهرتم که هم خسیسه هم بداخلاق پس تو ‌نمی تونی چاق بشی و نشدم

      یعنی اون‌موقع خودم با باورهای قوی علیه چاقی تاثیر چاق کنندگی رو از غذاهام گرفته بودم

      پس حالا هم می تونم بگیرم این نیرو و انرژی مخرب رو و دوباره لاغر شم
      من‌دارم‌راه ذهنی تناسب رو یاد می گیرم و بزودی تناسب انداممو پس می گیرم

      مانتوی زیبایی که مدتهاست نتونستم بپوشم
      به تن می کنم و براش ذوق و خوشحالی می کنم
      هیچ دلیلی رو برای

      چاق شدن و چاق موندن
      قبول نمی کنم
      چاقی کاملا غیر طبیعیه برعکس لاغری و تناسب که طبیعی و مطابق فطرت منه

      ناخودآگاه عزیزم متاسفانه سی ساله دارم بهت
      میگم خوردن مساوی با چاقی
      حالا که می خوام برخلافش بگم راحتت نیست قبولش کنی
      هنوز سر سفره می شینم از خوردن دچار ترس میشم اگر چه با آموزه های این چندماه اخیر شکر خدا خیلی بهترم ولی هنوز ایده آل نیست

      انگار راحت نمی خوای قبول کنی که دست از خوردن یعنی چاقی برداری …

      می خوام مثل لاغرها غذا بخورم
      لذت ببرم بدون ترس و نگرانی
      کمتر غذا خوردن و معده ارو از غذا انباشته نکردن روش لاغرهاییه که به شیوه ی درست به تناسب اندامشون پایداری بخشیدن
      اما بابت کم خوردنشون هیچ زحمتی نمی کشن و برنامه از پیش تعیین شده ندارن

      باید فرمانهای مغزی منو عوض کنی
      باید به شکل اتوماتیک دست از غذا خوردن بکشم و نگران گرسنه شدن مجدد و سریع نشم

      فوقش گرسنه شدم الحمدلله هست می آرم نوش جان می کنم مسیله رنج آور و سختی نیست

      می خوام کمتر خوردن رو تجربه و حسش کنم
      می خوام پیام حس سیری رو متوجه بشم و براحتی دست از غذا بکشم و عادت پرخوری رو کنار بذارم

      کمتر خوردن یه عادت زیبا و مطلوبه بدون اینکه دچار استرس بشم
      من با عادت کمتر خوردن به بدن نازنینم فرصت چربی سوزی آسان می دم‌

      کمتر خوردن و کامل سیر شدن خیلی لذت بخشه و من حتما می خوام اینو بذارم به جای رنج و سرزنش پرخوری

      من بذر لاغری رو کاشته ام و حالا نوبت مراقبت آبیاری و وجین علفای هرزه

      یک کشاورز وقتی زمین رو مناسب کشت می کنه بذر مناسبی می کاره و با مراقبت و آبیاری و صبر و حوصله شاهد جوانه زدن و سپس رشدش میشه تا برسه به برداشت محصول و اتمام کار خودش

      من چطور از بذر لاغریم مراقبت کنم تا به برداشت برسه ؟
      راهش تناسب برقرار کردن بین ایده های جدید لاغری و اعمال و رفتارمه
      وقتی من میگم از این به بعد دیگه انرژی چاق شوندگی به غذاهام نمی دم به حرف نباید باشه باید با آرامش بدون ترس از غذام لذت ببرم و به اندازه ی کافی هم میل کنم

      هیچ برنامه مصنوعی هم برای کمتر خوردن برای خودم نذارم
      سیستم ناخودآگاه وقتی با تمرین و ممارست و استمرار روی لاغری تنظیم شد دیگه خودبخود کم می خورم و کامل هم سیر میشم و دیگه هیچ ترسی از خوراکی هام نخواهم داشت

      می خوام نتیجه ی این فکر جدید رو تجربه کنم
      غذا عامل چاقی یا لاغری نمی تونه باشه پس نترس با آرامش به مقدار لازم بخور و خدارو شکر کن که اونو تبدیل به نور و عشق و انرژی فعال می کنه
      و اضافه اشو براحتی از بدن به بیرون می فرسته و به چربی تبدیل نمی کنه

      چون طبیعت غذاها انرژی دادن به منظور بقای نسل انسانه نه چاقی و بیماری و بداندامی

      والسلام شهربانو باقری ۳ مهر ماه ۱۳۹۹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Tavassoli
      1399/06/27 09:46
      مدت عضویت: 1764 روز
      امتیاز کاربر: 18313 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 177 کلمه

      سلام به استاد و دوستان عزیز
      عادت های اشتباه من :
      یکی از عادت های اشتباه من، این بود که در طول روز چای رو با قند زیاد میخوردم. اوایل خیلی از این کار لذت میبردم و یکی از تفریحات من محسوب میشد. ولی رفته رفته با دچار شدن مادر و برادرم به قندخون بالا، منم تصمیم گرفتم که در طول روز کمتر چای بخورم و چای هم بدون قند بخورم.
      عادت اشتباه دیگر، صبحانه نخوردن بود که همین موجب میشد ناهار رو بیشتر بخورم. اما الان یکسال هست که از این روش اشتباه دست کشیدم و صبحونه خوردن رو جزء برنامه روزانه ام قرار دادم.
      عادت اشتباه دیگه، خوردن فست فود بود.
      عادت اشتباه دیگه هم این بود که خیلی کم میوه میخوردم.
      عادت دیگه، این بود که برنج نمی خوردم یا خیلی کم میخوردم چون تصورم این بود که برنج چاق کننده هست.
      به نظرم اشتباه غذایی من همین ها بود، بیشتر از این چیزی به ذهنم نرسید.
      من از امروز 99/6/27 متعهد میشم زمانی که بدنم به مواد غذایی نیازی نداره در برابر تعارفات بقیه عبارت “میل ندارم” رو استفاده کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saidehostad
      1399/06/18 00:00
      مدت عضویت: 1544 روز
      امتیاز کاربر: 106 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 71 کلمه

      سلام خدمت شما
      باورهایی که در من تبدیل به عادت شده
      اینکه من شنیده بودم بعد ار ترک سیگار چاق میشویم و چند نمونه هم در اطرافیانم دیدم
      اینکه با بالا رفتن سن(من 45 سالمه) چاق شدن طبیعی هست که در اطرافیانم دیدم
      اینکه چون کار من تحرکی ندارد و پشت میز نشین هستم باعث چاقی می‌شود
      همه این اینها که با سند و مدرک از اطرافیانم بود تبدیل به باور قوی در ذهنم شد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار r.shakiba63
      1399/06/05 08:07
      مدت عضویت: 1551 روز
      امتیاز کاربر: 112 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 131 کلمه

      سلام سلام.ان شاالله حالتون عالی باشه❣
      عادتهای من
      دوست دارم با چایی شکلات یا شیرینی بخورم.البته همیشه هم این کارو نمیکنم
      وقتی چیزی بهم تعارف میشه ردش نمیکنم حتی اگر سیر باشم.
      اگر میوه داشته باشم تو خوردنش زیاده روی میکنم.مثلا چندتا میوه باهم میشورم و میخورم و دوباره با فاصله ی کمی هوس میوه میکنم باز میخورم.
      عادت دارم که اگر سیر غذا بخورم دچار عذاب وجدان بشم و حس و حالم بد بشه و خودمو سرزنش کنم
      عادت دارم که احساس کنم همیشه باید رژیم باشم و اگر نباشم چاق میشم

      **من کلا آدم پرخوری نیستم و عادتهای غذایی وحشتناک ندارم و عادتهایی هم که گفتم خیلی پیش نمیان.
      ولی بازهم دچار اضافه وزنم
      خوشحالم که به امیدخدا و با راهنمایی جناب عطارروشن و کنار شما عزیزان حس خوب لاغری رو همه با هم تجربه میکنیم.
      چون لایقشیم💞

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Homa.md50
      1399/06/04 22:01
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 118 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 204 کلمه

      با سلام و خسته نباشید
      عادتهای چاق کننده من
      من از وقتی که یادم میاد غذای توی بشقابم رو کامل خوردم به ما یاد داده بودن که ته بشقاب نباید غذایی مونده باشه
      من خیلی با اشتها غذا میخورم هر چند بعدش عذاب وجدان میگیرم
      من تند تند غذا میخورم هر چی سعی میکنم آرومتر بخورم نمیشه
      من شیرینی خیلی دوست دارم هر چند سعی میکنم شیرینی نگیرم. هر وقت که شیرینی میخورم به همه میگم که حتما وزنم اضافه شده
      و واقعا هم اضافه میشه
      اهل خوردن پفک و چیپس نیستم ولی بسکوییت خیلی دوست دارم
      وقتی عصبی میشم بدون اینکه متوجه بشم به مقدار زیاد هرچی در دسترسم باشه میخورم بعد که حالم بهتر میشه میفهمم که چه کار اشتباهی کردم
      نون رو خیلی دوست دارم و از چیزی بیشتر نون میخورم
      وقتی تنها هستم حوصله م سر میره بیشتر میرم سراغ خوراکی
      اصلی ترین موردی که باعث میشه زیاد از حد بخورم وقتی است که تصمیم میگیرم رژیم بگیرم
      یعنی وقتی به خودم میگم از فردا شروع کنم به رژیم گرفتن همون فردا چند برابر همیشه میخورم و این فرداها ادامه داره بعضی وقتا تا ۳ ماه هم طول میکشه. و اینطوری میشه که ۱۰ اضافه میکنم
      اما مطمئنم میتونم این عادتهای اشتباه رو درست کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amireai87
      1399/05/29 04:35
      مدت عضویت: 1633 روز
      امتیاز کاربر: 133 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 411 کلمه

      درودبرهمگی❤
      عادت های بدمن اینگونه هستن که:۱:وقتی بیکارمیشم ویاحوصله ندارم ویا حوصلم سررفته واعصابم خورده ویابرعکس خوشحالم میرم سراغ خوردن حالا چه غذا وچه هله هوله
      ۲:اگه بیرون میرم حالا برای هرکاری وهرچیزی حتما بایدبیرون یه چیزی بخورم واگه نخورم وفتی میام خونه انگار یه کارخاصی رو انجام ندادم.
      ۳:وقتی مهمونی میرم یامراسمی هست دوست دارم وحتما باید همه غذاها ودسر هاروتست کنم وبخورم،معمولا به مقدار ترکیدن🙈
      ۴:عادت به فکر های منفی که همش میگم وای چاق شدم،ازهمه میپرسم چاق شدم یا لاغروبعدهرخوردن هم که میگم۲کیلو چاق شدم😑
      ۵:هی میرم جلوآینه ومیگم چقدرچاق شدم،چربی رو ببین،شکمم چقدر بزرگ شده و….
      ۶:غذایی که توبشقابمه رو دوست دارم تموم کنم
      ۷:عادت اینکه باچایی حتما کیکی یا شکلاتی یا…..بخورم
      ۸:عادت اینکخ مدام غصه چاقی رو بخورم ولی باز پای خوردن باشه،بازبخورم،حتی موقع هایی که رژیم بودم ومیخواستم جلوی خودموبگیرم،گاهی میشستم توی جمع گریه میکردم که چرا من نمیتونم بخورم ولی همه بالذت میخورن
      ۹:عادت به ریزه خواری البته الان بعداز۴تافایلی که گوش کردم احساس میکنم ریزه خواریم کمترشده
      ۱۰:تندغذابخورم،البته همیشه نیست ولی زیاد اتفاق میفته
      ۱۱:عادت به اینکه هروقت ذره ای گرسنه بشم حتما یه چیزی مفصل بخورم ونذارم گرسنه بمونم چون معده دردمیگیرم واسیدمعدم میزنه بالا؛حالا درسته واقعا همینطوره ولی حتما لازم نیست که یه چیز مفصل بخورم،میشه بایک چیز کوچیک هم گرسنگی رو رفع کرد.
      ۱۲:همراه هرکسی که میخواد چیزی بخوره منم پابه پاش بخورم واینو انجام ندم انگارنمیشه.ووقتی غذامیبینم گشنم میشه
      ۱۳:خوردن غذا درحد ترکیدن وحال بدی
      ۱۴:عادت دارم ته غذا که مونده پیش خودم بگم حالا یه کفگیر مونده بخور تموم شه بره نمونه،میخورم اون لحظه ولی بعدش میگم وای چاق شدم و….
      ۱۵:هرلحظه دوست دارم چیزی بخورم و دهنم بجنبه،باسریال و برنامه ها مخصوصا دوست دارم مدام یه چیزی بخورم.
      (وخیلی از موردهای دوستان دیگه که نوشتن و من نخواستم باز تکرار کنم)
      ودرآخر من همیشه درحال سوگواری پس از سورچرانی هستم واین عذاب اوره😔
      من مطمئنم که باقدرت ذهن میتونم لاغر کنم ولی توی این حین گاهی شیطان مغزم میگه نه نمیتونی حالاتابیای نتیجه بگیری دوباره وزن اضافه میکنی،من خیلی درجنگ با افکارمنفی مغزم هستم وبرای این کارسعی میکنم فایل های شمارودوباردوبارگوش کنم ویا تواینستا سعی میکنم مطالبتون رو زیاد گوش کنم و پیگیرباشم ویا فکرمو باتمرینات مشغول کنم که فکرای منفی زیادبهم هجوم نیاره.
      به نظرتون چیکارکنم تاازاین افکارمنفی خلاصی پیدا کنم تا بتونم صددرصد 💥افکارمو مثبت کنم وروی اینکارتمرکز کامل بکنم و درجنگ نباشم وبتونم درطول روز ازاین روش لذت ببرم چون تقریبا یه ۲درصدی ازلذتش کاسته میشه وقتی این افکار میاد توذهنم،چون واقعا درگیری پیدا کردم بین افکاری که دارم تازه برای خودم به وجودمیارم وافکارمنفی مغزم.
      ممنون ازاستادعزیز و دوستان گلم🌹❤

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار amireai87
        1399/05/29 22:03
        مدت عضویت: 1633 روز
        امتیاز کاربر: 133 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 4 کلمه

        چشم حتما.ممنونم بابت پاسخ

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار masome.malekzadeh6565
      1399/05/26 13:42
      مدت عضویت: 1560 روز
      امتیاز کاربر: 133 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 130 کلمه

      😍😍😍😍به ناااااااااااامِ خداااااااااااایِ وهااااااااااااب😍😍😍😍
      سلااااااااااااام سلااااااااااام
      جلسه ی چهارم:عاداتِ غذایی
      استادِ عزیزم من یکی از عادتهایی که دارم اینه که چون عادت کردیم صبحانه و ناهار و شام بخوریم،منم میخورم.میدونم که الان گرسنه نیستم ولی بی اختیار سرِ سفره میشینم و میخورم و بعدش حالم بد میشه.
      غذا رو که میبینم گرسنه میشم.
      انگار مجبورم که غذا بخورم.
      با دقت و لذت غذا نمیخورم.
      یه دفعه هوس میکنم که هله هوله بخورم.
      کلا خوردن رو دوست دارم.
      و و و
      استاد من الان که توو زندگیم دقیق شدم میبینم که واقعا من اونقدرهااااا نمیخورم.
      مثلا مگه ما توو ۲۴ ساعت چقدرررررر و چند ساعتش رو غذا میخوریم.
      من کامل متوجهه توضیحاتِ شما میشم.میدونم که باید این راهکار ها رو انجام بدم اما نمیدونم باید چجوری و چیکار کنم؟
      شاید جوابِ این سوالم رو توو فایلایِ بعدی تون بگیرم.امیدوارم.
      سپاااااااااااس
      🥰🥰🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پیش به سوی لاغری!
      1399/05/25 16:27
      مدت عضویت: 1573 روز
      امتیاز کاربر: 103 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 312 کلمه

      سلام و خسته نباشید بهتون میگم استاد و ممنون که این فایل های شگفت انگیز رو برای ما بصورت رایگان در اختیار ما گذاشتید من با شروع به گوش کردن فایل ها دیدگاهم راجع به چاقی در حال عوض شدن هست و برای این اتفاق خوشحالم فقط چند تا سوال در ذهنم بوجود می اد که هر چی می خوام با توجه به حرف های شما تحلیلش کنم نمی تونم . شما بار ها به این موضوع اشاره می کنید که راه اشتباه همیشه اشتباه هست و کسی هم نمی تونه از اون راه نتیجه بگیره ولی من در طول زندگیم با افراد زیادی اشنا شدم که رژیم های کاهش وزن گرفتن و به قول خودشون عزمشون رو جزم کردن و لاغر شدن و دوباره هیچ وقت به اون وزن قبلی برنگشتن شاید بعد مدت ها چند کیلو چاق شده باشن ولی تلاش می کنن که همون مقدارم دوباره کم کنن و البته اضافه کنم که هیچ وقتم تغذیه غذایی انها به حالت اول بر نمی گرده مثل خواهرم اون برعکس من از بچگی لاغر بود ولی چند ساله دبیرستانش دچار اضافه وزن شد بعد از کنکورش شروع کرد به شام نخوردن و همه می دونستیم که این کارش اصلا برای سلامتیش خوب نیست ولی اون این کار انقدر ادامه داد که بلاخره همه مقداری که می خواست رو کم کرد و حتی الانم با گذشت چندین سال در همان وزن مانده و همه من رو با اون مقایسه می کنن و من هم بخاطر حرف بقیه همیشه فکر می کردم دلیل چاقیم رعایت نکردنه رژیم درسته تا زمانی که با این سایت اشنا شدم و سوال دیگه ای که داشتم این بود که من تمام تمارینی که شما دادین رو در دفتری نوشتم و راجع بهش فکر کردم ولی هنوز نمی دونم باید دقیقا چیکار کنم شاهد اون تغییرات باشم و انگیزم بیشتر بشه
      ممنون میشم جواب بدید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 308 کلمه

        سلام دوست عزیز
        از اینکه همراه ما در سرزمین لاغرها هستید خوشحالم
        شما سوال طرح کردی و خودت هم جواب دادی

        به این مطلب توجه کنید.
        گفته من: راه اشتباه همیشه اشتباه هست و کسی هم نمی تونه از اون راه نتیجه بگیره
        سوال شما: با افراد زیادی اشنا شدم که رژیم های کاهش وزن گرفتن و لاغر شدن و دوباره هیچ وقت به اون وزن قبلی برنگشتن شاید بعد مدت ها چند کیلو چاق شده باشن ولی تلاش می کنن که همون مقدارم دوباره کم کنن و البته اضافه کنم که هیچ وقتم تغذیه غذایی انها به حالت اول بر نمی گرده

        این افراد شاید از نظر جسمی تغییر کرده باشند ولی همیشه رنج و ناراحتی محدود بودن رو تحمل میکنند
        این افراد تمام لذت ها و خوشی های زندگیشون رو فدای لاغر می کنند
        خیلی چیزهایی که دوست دارند رو نمی خورند
        خیلی جاهایی که دوست دارند حضور پیدا نمی کنند
        و همیشه باید مراقب رفتار خودشون باشند که مبادا زیاده روی کنند و دوباره چاق بشن
        شاید اولش لاغر شدن براشون لذت بخش باشه
        ولی در ادامه زندگی مراقبت کردن از لاغری براشون سخت و رنج آور میشه
        چون همه زندگی باید مراقب این موضوع باشند و این مساله خسته کننده است
        و در نهایت اینو اضافه کنم که عده این افراد زیاد نیست
        عده کمی هستند که با رژیم گرفتن لاغر شدند و لاغر موندند و تونستند رنج نگهداری لاغری رو تحمل کنند
        و البته به این موضوع توجه کنید
        خواهر شما به هر طریقی بود روش غذاخوردن خودش رو تغییر داد
        و بخاطر تغییر روش غذاییش نبست که لاغر شده
        بلکه بخاطر باور خودشه که اگه به این طریق غذا بخوره لاغر میشه الان متناسب شده
        و چون باورش اینه که فقط به این طریق میتونه لاغر باشه همیشه باید مرافب رفتار خودش باشه

        لاغری با ذهن و نتیجه ای که کسب میشه با این نتایج بسیار متفاوته
        در مورد سوال باید ادامه بدی به مرور عمل کردن به آموزشها رو یاد میگیری

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار پیش به سوی لاغری!
          1399/05/29 20:27
          مدت عضویت: 1573 روز
          امتیاز کاربر: 103 سطح ۱: کاربر مبتدی
          محتوای دیدگاه: 14 کلمه

          ممنون ازتون کاملا قانع‌ شدم حتما فایل ها رو چند بار مرور می کنم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zahra.sh13771369
      1399/05/16 22:22
      مدت عضویت: 1583 روز
      امتیاز کاربر: 121 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 153 کلمه

      سلام
      عادت های اشتباه من
      ۱_فکر میکنم ماکارونی و موادی که نشاسته داره چاق کننده اس
      ۲_تند غذا خوردن
      ۳_ریزه خواری
      ۴_اگه هله هوله مثل چیپس و پفک باشه هرموقع باشه میخورم
      ۵_دیر شام خوردن
      ۶_همیشه از جلوی اینه که رد میشم نگاهم به شکمم و پایین تنم میفته و اعصابم خورد میشه
      ۷_آب کم خوردن تا تشنم نشه نمیخورم بعضی وقتا اصلا در طول روز اب نمیخورم
      ۸_وقتی سر سفره هستم دائم باورم اینه که الان چاق میشم
      ۹_خیلی کم غذا میخورم.یعنی در حد ۸تا قاشق نه اینکه رژیم باشم.سیر میشم ولی با باورهای اشتباه چاق شدم
      ۱۰_خیلی خودمو تو اینه نگاه میکنم حتی موقع ورزش کردن تو اینه نگاه میکنم با حسرت که ایا لاغر میشم
      ۱۱_عادت اشتباه دیگه وقتی زیاد بخورم و سنگین بشم فکر میکنم چاق شدم

      با توکل با خدا انشالله عادتهای اشتباهم عوض میشه

      ولی میل ندارم رو راحت میتونم بگم.هر موقع پرخوری باشه یا رو غذا باشه میل ندارم رو میگم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1399/05/16 20:05
      مدت عضویت: 1901 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 523 کلمه

      سلام .

      چاقی ما محصول عادت های چاق کننده ی ماست . بله این واضحه .
      ولی عادتهای چاق کننده ی مانیز محصول تکرار رفتارهای چاق کننده هستند .
      رفتارهای چاق کننده ی ما هم محصول افکار چاق کننده ی ما هستند که تکرار شدند و تبدیل به باور شدند و رفتار از باورهای ما ایجاد شده .

      ما دو نوع باور داریم .
      باورهای محدود کننده
      باورهای قدرت دهنده
      وقتی به هر دلیلی لاغر شدن مساوی میشه با تغییر در مصرف مواد غذایی تمرکز ما از روی ذهن ما برداشته میشه و به جای اون میره روی مواد غذایی .
      الان که اکثر عادات چاق کننده رو خوندم به این موضوع رسیدم که تمامی این افراد عادتهای چاق کننده ی خودشون رو مصرف زیاد مواد غذایی می دونستند .

      یعنی باور این افراد اینه که اونها زیادتر از حد نیازشون مصرف میکنند .
      این باور در مسیر چاقیه یا مسیر لاغر بودن ؟

      هیچ انسان لاغری این باور رو نداره .
      پس ما باید اول این باور مخرب رو از ذهن خودمون پاک کنیم و به جاش این باور رو جایگزین کنیم که توجه ما بره سمت اصلاح باور .
      ما باید باورهامون مثل افراد لاغر بشه تا متعاقب اون رفتار ما هم مثل انسان لاغر بشه و متعاقب اون عادات ما هم مثل انسان لاغر بشه .
      توجه ما از عادات چاق کننده برداشته بشه .
      اصلا ما عادات چاق کننده ای نداریم که چاقمون کنه .
      هر وقت گرسنه میشیم میخوریم و هروقتم سیریم نمیخوریم .
      ما از ۲۴ ساعت از شبانه روز مگه چقدر میخوریم شاید کلش رو جمع کنیم نیم ساعت هم نشه تازه اگه خیلی هم آروم بخوریم ۱ ساعت .
      ما ۲۳ ساعت دیگه داریم به اون ۱ ساعت فکر میکنیم و هی به خودمون رنج وارد میکنیم و دستور خوردن هم هی صادر میشه .
      اصلا عادت چاق کننده ای نداریم . چه عادتی . ما در مسیر لاغری هستیم . در ذهنمون هم ما باورهای قدرت دهنده بسازیم تا ناخوداگاه توجهمون از روی زیاد مصرف کردن مواد غذایی از بین بره .
      ما همین حالا هم خیلی خوبیم .
      خیلی هم عادات خوبی داریم .
      رفتارمون هم دقیقا مثل انسانهای لاغره .
      به مواد غذایی بی توجهیم .
      اصلا از طریق ورودیها تحریک نمیشیم چون دیگه توجهی بهش نداریم .
      داشتن حال خوب در اولویت کارهای ماست .
      توجه کردن به سایر علاقه هامون توجه مارو از روی مصرف مواد غذایی برداشته .
      مواد غذایی نعمت خدا هستند . برای خوب کردن حالمون اومدن . پس به قدری مصرفشون کنیم که حالمون رو بد نکنند .
      توجهمون روی حالمون باشه نه روی مواد غذایی . اگه میبینیم بیش از این مقدار بخوریم حالمون بد میشه خب نخوریم . راحت بگیم میل نداریم . جا نداریم بخوام بیشتر بخورم حالم بد میشه .
      یعنی به حال خودمون توجه کنیم و دیگه تمرکز روی چیز دیگه نداشته باشیم .
      و باور کنیم مواد غذایی مارو چاق نکردند توجه ما به چاقی و پرخوری و عذاب وجدان و ایجاد حس محدودیت در خودمون اینها باعث چاقی ما شدند و کلا مسیر مارو بردند در جهت چاقی .
      ما خیلی هم خوبیم و ذهن ما قادره بهترینها رو برای ما خلق کنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Laleh
        1400/01/31 07:05
        مدت عضویت: 1570 روز
        امتیاز کاربر: 1457 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 12 کلمه

        خانم فاطمه سادات عزیز،خیلی زیبا و عالی نوشته اید. آفرین به شما.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sadeghbeheshti
      1399/05/14 00:16
      مدت عضویت: 1578 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 75 کلمه

      به نام خالق هستی بخش
      تمرین جلسه چهارم
      به لطف خداوند من تونستم عادتهای بدمو شناسایی کنم
      ۱ من پرخوری میکنم دقت نمیکنم کی سیر شدم فقط میخوام ظرفم تموم شه
      ۲ اگه هله هوله همسرم بخره و من میل نداشته باشم میام کنارشون میخورم تا مثلا چیمس و پفک حتما تموم شه
      ۳ وقتی یه چیزی رو کمتر از قبل میخورم خصوصا شام و نهار رو احساس میکنم خییلی گرسنه شدم و الان سر درد میشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار svaladian90
      1399/05/11 12:42
      مدت عضویت: 1579 روز
      امتیاز کاربر: 103 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 81 کلمه

      سلام
      روزتون پر از شادی
      عادت های من
      ۱. ریزه خواری داشتم.
      ۲.برای سلامتی حتما باید میان وعده بخورم
      ۳.هر چیزی به من تعارف میشد احساس میکردم حتما باید بخورم
      ۴.وقتی اینه رو نگاه میکردم تمام توجهم به سایز شکمم بود و توجهی به چهره و لبخند خودم نداشتم
      ۵.توی خونه همسر و فرزندانم اگر چیزی برای خوردن جلوی خودشون گذاشتن من هم باید میخوردم و مشارکت میکردم حتی اگر سیر بودم

      از امروز عادت گفتن میل ندارم رو با تکرار زیاد در خودم ایجاد میکنم.
      به امید موفقیت همگی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1399/05/11 01:33
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 574 کلمه

      سلام استاد جانم
      دیشب فایل صوتی و تصویری قدرت ذهن رو دانلود کردم فقط اوایلشو گوش دادم بعدش خوابم رفته دیگه نفهمیدم چی گفتید

      ولی اون قسمتایی که گفتید ذهن انسان هیچ دشمنی با ما نداره بلکه فقط و فقط یک کامپیوتره برای محفوظات ذهنی بشر و باورها و افکارش

      اون باورها و افکار همان برنامه هایی هست که خودمون بهش می دیم اونم می گیره تجزیه و تحلیل می کنه و خروجیش میشه حالات بدن و شرایط زندگی

      چاقی هم همینه مثل یک ویروسی که میفته توی کامپیوتر و نرم افزارهارو خراب می کنه خودش درسته یک برنامه ی بدون اشتباهه فقط خروجیش میشه خرابکاری در سیستم بدن

      پس ما اگر ویروس یاب بذاریم روی این کامپیوتر ذهن می تونیم اونارو پیدا و حذف کنیم اونوقت این کامپیوتر می تونه بدون هیچ زحمتی به کارش ادامه بده و بره روی تنظیمات کارخانه 😄

      کارخانه ی بدن ما روی برنامه صحیح و درست و بی نقص پایه گذاری شده خدا عادله حکیمه و عاشق زیبایی

      خدا وقتی انسان رو خلق کرد خودش به خودش گفت فتبارک الله

      خودش به خودش آفرین گفت ☺️☺️☺️

      وقتی با یک اندام‌چاق احساس نارضایتی می کنیم خوب کاملا طبیعیه فقط باید دید کدام ویروس یا ویروسها تنظیمات بدن رو به هم زده ….

      هیچکس از اینکه ویروس بیاد توی کامپیوترش و همه برنامه های داخلیش بریزه به هم خوشش نمی آد و ناراحت میشه

      اما با برنامه ی ویروس یاب وحذف کننده ی اون می تونه دوباره کامپیوتر بی نقصی داشته باشه که خروجیش به دلخواهش باشه و ازش لذت ببره

      ویروس چاقی همون باورهای چاق کننده اس که فرمودین فکر کنید ببینید در باره چاقی خودتون چه دیدگاهی دارید از دیگران چی شنیدید در فیلمها چی دیدید که به شما تلقین کرد زیاد بخورید و لذت ببرید تا چاق بشید

      وقتی پیداشون کردید حالا باید با باورها و افکار متضادشون اونارو کنار بزنید

      این‌میشه موفقیت 😁😁😁

      وای استاد چقدر خوشحالم که به این علم و آگاهی دست پیدا کردم

      درود بر شما درود

      نتیجه گیری مهم اینه که اگر چه یک باوری در طی تمام عمرمون تا حالا به ما گفته غذای زیاد از حد و با ولع تحت هر شرایط غذا خوردن باعث چاقی واضافه وزنه و اون کسی که با این باور غذا بخوره حتما چاق میشه

      ولی وقتی خوب دقت می کنیم می بینیم افرادی هم هستن که لاغرن و هر چی هم که بخورن ذره ای به وزنشون اضاف نمیشه انگ بیماری هم‌نمیشه بهشون زد یعنی واقعا از هر حیث سالمن

      پس این باور اشتباهه اینم یه ویروسه که باید حذف بشه اگر درست بود این همه افرادی که رژیم می گیرن و‌کم خوری می کنن و دایما با کالری ها سر و کار دارن یا لاغر نمیشن یا اگر بشن در اولین فرصت چاقیشون برمی گرده پس باور اینکه کم خوری کن و به خودت سخت بگیر تا لاغر شی هم غلط و اشتباهه

      باید دنبال دلایل دیگه بگردیم برای علت چاقیمون و بعد هم اونارو راستی آزمایی کنیم

      استاد فعلا نتیجه ی این‌چند فایلی که از شما دیدم و شنیدم این شد که نوشتم حالا ببینم از این به بعد چی یاد می گیرم و‌چه نتیجه ای می گیرم‌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1399/05/09 08:51
      مدت عضویت: 1593 روز
      امتیاز کاربر: 787 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 798 کلمه

      سلام دوستان عزیزم تمرین فایل چهارم عادت های من 1-عادت داشتم تندتند غذا بخورم وطعم لذت از غذا نبرم چون کاملا فکرم جای دیگه بود فقط میخوردم تموم شه همین 2-عادت داشتم هرچی خواستم بخورم از وعده غذا گرفته تا عصرونه هله هوله اضافه خوری بافیلم سریال بخورم وتاتموم نشه ول کنش نبودم اصلا به فکر این نبودم سیرم یا گشنه اگه نیم ساعت پیشم غذا خورده بودم سریالم شروع میشد حتما باید یه چیزی میاوردم از شیرینی بسکوت میوه تخمک هرچی که بود پفیلا میاوردم میخوردم 3-عادت داشتم آب کم بخورم روزی یه لیوان کچلو شاید میخوردم همش میگفتم وای امروزم گذشت یادم رفت آب بخورم از فردا بیشتر میخورم وای جز یه معجون لاغری میدونستم یه. روزی که زیاد آب میخوردم میگفتم دیگه لاغر میشم ولی الان خدارو شکر بدون اینکه واسه لاغری چیزی یا بخوام به خودم یاد آوری کنم آب خوردم نسبت به قبلا زیاد شده4-بادست غذا میخوردم تو دیس ها بزرگ میگفتم من که چاقم بیخیال بیشترم وقتی یکی پیشم بود واسه مسخره بازی زیاد میخوردم میگفتم بیخیال بعدش رژیم میگیرم امروز بخورم5-عادت داشتم عدس اصلا نخورم تا یکسال پیش کم کم شروع کردم بخوردن نیازم اصلا توغذا نمی‌خوردم باید حتما پیاز اگه معلوم بود تو غذا جدا میکردم وبقیش میخوردم ولی الان پیاز خودم خورد میکنم خیلی خیلی ریز که تو غذا معلوم نباشه میخورم 6-ماهی سینه مرغ و مرغ شکم از چیزهایی میکردم توش چون پیاز توش بود وچیزها دیگه اصلا نمی‌خوردم اما الان یکم بهتر شدم ومیخورم مرغ شکم پر ولی ماهی سالی یبار سینه مرغ کبابی اونم اگه گوشت دیگه نباشه یه لقمش بیشترم نمیتونم بخورم 7-عادت کردم چای اصلا نخورم شاید هوسی سالی یبار 8- عادت کرده بودم وقتی شیرینی یا سالاد ماکارونی غذاها مورد علاقم بودن واینها عوامل چاقی خودم میدونستم بخورم بعدش خودم سرزنش کنم و بدبیرا به خودم بگم همون موقع خوردن هم با ناراحتی میخوردم احساس بد من چاق شدم خاک تو سرم چرا خوردم فلان فردا برم رژیم بگیرم آب بشه 9-عادت داشتم همه چی بخورم تا تموم شده بعدش پاشم هرچی میخواد باشه باید تموم میشد صبحانه مثلا اگه تخم مرغ سه تا بود وبقیه دست می‌کشیدند یانمیخوردن من باید تا آخر میخوردم 10-عادتم شده بود وقتی شیرینی میوه ای چیزی که خیلی دوست داشتم بگردم بخورم نیم یساعتی یبار 11-عادتم شده بود هر روشی برای لاغری استفاده میکردم چند روز بعدش یا یه هفته بعدش فوری بپرسم من لاغر شدم و فوری برم خودم وزن کنم ولی الان تو این دوره بگم این عادت ندارم دروغه ولی تا الان خودم وزن نکردم ولی یدف هوایی میپرسم من لاغر شدم 11-عادت دارم بعد از ناهار حتما بخوابم یعنی مث قرص خواب است باید حتما تا ده دقیقه بعدش دراز بکشم بعدشم بخوابم 12-عادت دارم موقع برنج کته حتما نان بخورم مخصوصا اگه بفهمم کمه چون همش یه چیزی بهم میگه وای این کمه سیر نمیشی13-عادتم شده بود بعضی مواقع موقع ناراحتیم اصلا نمی‌خوردم یا خیلی کم میخوردم یا سر اجبار فقط غذا تموم میکردم با ناراحتی کامل اصلا توجه ام پیش غذا نبود لذتی نمیبردم موقعی آروم میشدم مث قحطی زده ها بیشتر روال عادیم میخوردم 14-عادتم شده بود موقعی که نمی‌تونستم جلو خودم بگیرم مقابل شیرینی بستنی خامه سالاد ماکارونی بگم حالا میخورم تمومش میکردم بعدش خودم سرزنش میکردم مامانم سرزنشم میکرد بعدش میگفتم از شنبه رژیم میگیرم 15-عادت کرده بودم بین غذا آب نخورم چون شنیده بودم آب بین غذا چاقی شکم میاره15-عادتم شده بود موقع خرید لباس اولین جمله سایز بزرگترم دارید یا اگه مانتو میخواستم بخرم یه چیزی باشه به آن نچسپه چون همش فکرم درگیر چاقیم بود نمیخاستم چاقیم معلوم شه 16-عادتم شده بود شبانه روز دانبال معجونی رژیمی ورزشی واسه لاغری می‌گشتم 17-عادتم شده بود آدمها لاغر تحسین میکردم میگفتم آره چون لاغر موفق است جذاب است دوست داشتنی است قشنگه ومن چون چاقم زشتم بدرد نخورم وکلی حرف به خودم میزدم 18-عادتم شده به چاقیم خیلی نگاه میکنم تو آینه 19-عادتم شده بود همیشه غصه بخورم آرزو کنم خدایا من 60کیلو بشم بعدش من بمیرم فقط ببینم 60کیلو شدم وهمش از دیگران میپرسیدم من لاغر شدم یا نه 20-عادت کرده بودم نوشابه نخورم چون شنیده بودم خیلی چاقی میاره ولی شوهر خالم شبانه روز میخوره نی قیلونه ولی درکل واسه اینکه چاق تر نشم ترس از چاقی معدمم بدرد میآورد نمی‌خوردم بعضی مواقع سراجبار نصف استکان یه ذره که میرفت دهنم میذاشتم زمین چون واقعا معدمم بدرد میآورد 21-عادتم شده بود مواقعی یه لباس قشنگ می‌دیدم بگم بابا این برای لاغر ها است خوشبحالشون وخودم سرزنش میکردم خب اینم عادت های من حالا عبارت میل ندارم فقط دوبار تونستم استفاده کنم یبار بعد از شام موقع تماشا سریال چیزی نخوردم وگفتم نمی‌خورم یبارم موقع ناهار بود کامل تموم نکردم وگفتم دیگه میل ندارم ولی کلا کمتر به قبلا غذا میخورم ولی در مقابل شیرینی نتونستم این عبارت استفاده کنم با آرزوی موفقیت دوستان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3231 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 181 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان همراهم
      تمرین شماره ۴
      من عادت داشتم بشقاب غذامو کامل بخورم چون فکر می کردم اسراف می شه و خدا کسانی که اسراف می کنن دوست نداره یا وقتی قورمه سبزی داشتیم قابلمه بقل دستم بود چون بشقاب جا نداشت عادت دیگم این بود که اگر پیتزا می خریدم باید همه پیتزا را می خوردم چون سهمم بود از نوشابه می ترسیدم ولی وقتی می خودم باید یک لیوان کامل می خوردم وقتی چیپس می خوردم همه رو می خوردم یا پفک یا کیک یا بستنی هر تنقلاتی که می خریدم باید تمامش را میخوردم چون فکر می کرد برای یک نفر هست به فکر اسراف شدن بقیه اش بودم اگر مهمونی می رفتم سعی می کردم از همه غذاها بخورم یا به دلم نمونه یا اینکه دلم می خواست میوه هم که می خواستم بخورم از همه میوه ها که داشتیم برمی داشتم وقتی سینما یا پارک می رفتیم تنقلات هم زیاد می خریدیم که کم نیاد توی خونه که فیلم می زاشتم چای و شکلات و تخمه می خوردم حتا اگر سیر بودم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار razidashtiii
      1399/05/05 13:54
      مدت عضویت: 1597 روز
      امتیاز کاربر: 109 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 290 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی
      به نظرم تمرین من خیلی زمان برد ولی تا حدود زیادی تونستم عادات بد رو کم کنم و بتوانم واقعیت رو بنویسم.از عادات بدی که من داشتم این بود که بعد از غذا چای میخوردم و حتما باید چای رو با شکلات زیاد ،شیرینی یا کیک بخورم که شکر خدا چند روزی است این عادت را کنار گذاشته ام.یا اینکه وقتی عصبانی میشدم زیاد غذا میخوردم که باز بر این عادت هم تونستم غلبه کنم.هله هوله خوری مورد بعدی است که هر هفته جز خرید ما بود که هر زمان بیکار بودم سراغ خوراکی ها می رفتم و خود را بیکار نمیگذاشتم ،شکر خدا چند روزی است این عادت بد را به حداقل رسانده ام.میل به شیرینی جان و آب نارگیل و الوئه ورا در زمان عادت ماهیانه که چندین شیشه مصرف میکردم ولی در این ماه حتی یک دونه مصرف هم نداشتم.همیشه فکر میکردم بستنی پاستوریزه مثل آب خوردن باید خورده شود ولی در طی این چند روز دوبار بستنی خوردم. عادت به افت فشار داشتن که تصورم این بود با خوردن پفک خوب میشود و فکر میکردم حتما پفک باید تا آخر خورده شود که عادت اشتباهی بود و در عوض آن اکنون یک لیوان دوغ شور میخورم.هله هوله خوری را کنار گذاشته و وعده های اصلی را بهتر غذا میخورم .حتی خوردن میوه به جای غذا را کنار گذاشته ام.تمرین گفتن میل ندارم در بعضی مواقع برایم سخت است که در حال تکرار و تمرین آن هستم.در ضمن در طی این چند روز یک کیلو کم کرده ام و واقعا فایل جلسه ی چهارم رو که گوش دادم لذت بردم.من مطمینم که میتوانم این مسیر را با یاری خدا،کمک استاد بزرگوار و اراده ی خود باموفقیت طی کنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار pishdar72
      1399/05/02 23:28
      مدت عضویت: 1608 روز
      امتیاز کاربر: 118 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 3,978 کلمه

      به نام خدا
      تمرین جلسه ۴
      عادات غذایی من
      سلام من تمرینم رو دوباره نوشتم.
      من عادت کرده بودم بخوابم و بخورم
      من عادت کرده بودم غذای آماده و راحت مثل ساندویچ و فست فود بخورم
      من عادت کرده بودم همیشه نوشابه بخورم
      من دوران دبستان و راهنمایی عادت کرده بودم، هر روز هله هوله بخورم
      من عادت کرده بودم ظهر ساعت دوازده بیدار شم و کیک بخورم
      من عادت کرده بودم خودم را با هله هوله سیر کنم و غذا نخورم
      من عادت کرده بودم همیشه هر وقت تشنم شد نوشابه بخورم
      من عادت کرده بودم مرغ و گوشت و ماهی نخورم و فقط فست فود بخورم و اگر غذای خانگی میخوردم با زور یکم برنج و آب خورشت میخوردم
      من عادت کرده بودم سوسیس و کالباس بخورم
      من عادت کرده بودم صبحانه نخورم
      من عادت کرده بودم غذاهای مقوی و مغذی نخورم و همش سوسیس و کالباس و همبر و چیپس و ماست و پفک و آلوچه بخورم
      من سوسیس بندری و هات داگ و همبرگرهای بیرون رو زیاد میخوردم
      من عادت کرده بودم ساندویچ رو با سس مایونز بخورم
      من عادت کردم تند غذا بخورم و کم بجوم
      من عادت کرده بودم وسط غذا نوشابه بخورم
      من عادت کرده بودم همه چی رو با هم و پشت سر هم بخورم، مثلاً اگه پیتزا میخوردم وقتی تموم شد نوشابه میخوردم و بعدش چیپس و ماست میخوردم و بعدش لواشک میخوردم و بعد ذرت مکزیکی با سس مایونز و بعدش بستنی میخوردم
      من غذاهایی که نباید با هم بخوریم رو بهش توجه نمیکردم و با هم میخوردم مثل لبنیات و ماهی مثل تخم مرغ و سوراغ که از ماهی درست میشه و خیلی چیزهای دیگه
      من عادت کرده بودم به ساعات غذایی توجه نکنم و هر چیزی را در هر ساعتی بخورم مثلاً صبحانه ساعت یازده ناهار ساعت چهار و شام ساعت یک شب، و هر روز ساعت ها عوض میشد و در روز دیگه مثلاً صبحانه ساعت دوازده و ناهار نمیخوردم و شام دوبار مثلاً ساعت هفت و ساعت دوازده شب میخوردم و روز بعد دوباره مثلاً صبحانه نمیخوردم و ساعت ها دوباره تغییر میکرد، گاهی اوقات فاصله وعده ها خیلی طول میکشید و گاهی اوقات یکی از وعده ها حذف میشه گاهی اوقات بجای یک وعده غذای اصلی هله هوله میخورم. گاهی اوقات یک روز فقط هله هوله میخورم و غذای اصلی نمیخورم، یک روز غذا زیاد میخورم و یک روز گرسنگی میکشم یا فقط یک وعده میخوردم
      من عادت کرده بودم نون فانتزی بخورم
      من عادت کرده بودم غذای سرد بخورم
      من عادت کرده بودم سر سفره همه چی رو با هم بخورم مثلاً یک قاشق برنج بعد یک قاشق ماست بعد یک قاشق برنج بعد نوشابه بعد خرما
      دوران بعد از رژیم چاقی من عادت کرده بودم بعد از غذا کیک یا یک چیز شیرین و دسر بخورم
      دوران بعد از رژیم چاقی من عادت کرده بودم هر ظهر یک بشقاب برنج بخورم
      دوران بعد از رژیم چاقی من عادت کرده بودم میان وعده هله هوله کیک و کارامل و کاکائو و چیپس بخورم
      من عادت کرده بودم چیپس و ماست بخورم
      دوران رژیم چاقی من دو بار شام میخوردم
      دوران رژیم چاقی من هر چیزی جلو چشمم میدیدم میگفتم فرصت خوبیه برای چاق شدن و همشو میخوردم، شیرینی خامه ای و نون خامه ای
      دوران رژیم چاقی من حتماً بعد هر سه وعده غذا دو سه تا هله هوله میخوردم
      دوران رژیم چاقی من هر سه وعده کامل میخوردم غذاهامم فست فود یا برنج زیاد با آب خورشت بود
      من عادت کرده بودم اصلاً میوه نخورم
      من عادت کرده بودم اصلاً آب نخورم
      من عادت کرده بودم اصلاً سبریجات نخورم
      من عادت کرده بودم اصلاً مرغ و گوشت و ماهی و میگو و غذاهای مقوی و پروتعینی مثل تخم مرغ و پسته و نخود و بادام و فندق و خیلی چیزای مقوی دیگه مثل کشمش و انجیر و خرما نخورم
      من عادت کرده بودم ترشی بخورم همراه غذا و لیمو بریزم رو غذا و غذای ترش بخورم
      من عادت کرده بودم بعد از خوردن غذای زیاد و چرب فوراً بخوابم
      من عادت کردم هی مقدار غذامو کم و زیاد کنم
      من عادت کردم روی ساعت تنظیم نشده ای غذا بخورم
      من ساعتای بین وعده های اصلیم رو رعایت نمیکنم و یبار زیاد از هم فاصله دارن و یبار خیلی بهم نزدیکن و یبار یه وعده حذف میشه و گرسنگی میکشم تا وعده ی دیگه و یه روز میوه و چیزای گیاهی زیاد میخورم و یه روز اصلاً نمیخورم یه روز صبحانه میخورم یه روز نمیخورم یه روز ناهار میخورم یه روز نمیخورم یه روز ناهار زودتر میخورم یه روز دیرتر.

      دبستان: وقتی دبستان بودم نه چاق بودم و نه لاغر و یادمه که هر عصر میرفتم سوپر هله هوله میخریدم و همونجا با بچه ها در سوپر مینشستیم و میخوردیم بستنی و پفک و چیپس و کاکائو و لواشک و آلوچه و این چیزا و شام هم هر شب فلافل و نوشابه یا کالباس و سوسیس با نون فانتزی میخوردم.

      دوران راهنمایی: زمان راهنمایی خیلی لاغر بودم و همش ناراحت بودم و دوس داشتم یکم چاق تر باشم و یادمه که تابستون ها میخوابیدم تا ساعت سه ظهر بعد بیدار میشدم شاید یه ساعت بعدش با زور یک نون فانتزی و کالباس و سس گوجه یا مایونز میخوردم اصلاً اشتها نداشتم یا بجای این کیک میخوردم و همیشه هم کیک و کارامل و بسکوییت و این چیزا تو کابینت بود وقتی گرسنم میشد میرفتم اینا رو میخوردم، زمستون ها هم مامانم بهمون پول میداد تو مدرسه کرانچی و چیپس و پفک و کیک و این چیزا میخریدیم و میخوردیم، وقتی از مدرسه میومدم مثلاً اگه خورشت مرغ داشتیم یه ذره برنج و با آب خورشت با زور میخوردم و نصف غذامو ول میکردم و اشتها نداشتم، من اصلاً مرغ و گوشت و ماهی و میگو نمیخوردم فقط آب خورشت و برنج، گوشت که اصلاً دوست نداشتم مرغ هم از تو خورشت نمیخوردم اگه گاهی سرخ شده بود شاید میخوردم. اصلاً حوصلم نمیشد غذا بخورم بیشتر غذای آماده که برام بیارن بزارن جلوم و من بخوابم و بخورم مثل فست فود، مامانم هر چی درست میکرد من نمیخوردم و اصلاً دوست نداشتم بخاطر همین مامانم مجبور میشد برام سوسیس و کالباس جدا درست کنه یا چیز دیگه ای جدا درست کنه من اصلاً حوصله غذا خوردن نداشتم فقط غذای آماده دوس داشتم مثل ساندویچ که بگیرم دستم و راحت بخوابم و بخورم، الان که بهش توجه میکنم میگم درسته غذام کم بود و لاغر بودم ولی همون غذای کمم هم غذای مفید نبود و همه اش مضر بود یا همش هله هوله بود، یعنی یه روز حوصلم نمیشد غذا بخورم هله هوله میخوردم و یه روز یه وعده غذا میخوردم و اونم غذای مضر بود، بخاطر همینه که لاغر بودم ولی بازم با همون وزن لاغرم چربی و سلولیت داشتم و خوش فرم نبودم

      دوران دبیرستان: دوران دبیرستان که تصمیم گرفتم چاق بشم غذاهامو تغییر دادم تغییر که ندادم فقط مقدارشو زیاد کردم با همون سبک غذا، یعنی غذای من از همون اول سوسیس و کالباس و غذای ساندویچی با نون فانتزی و فست فود و غذای راحتی بود و هله هوله کیک و چیپس و پفک هم بود همیشه، خب داشتم میگفتم، دوران دبیرستان که رژیم چاقی رو شروع کردم صبحانه ساعت یازده دوازده سوسیس سرخ میکردم با نون فانتزی و سس مایونز خیلی خوشمزه بود دهنم آب افتاد الان خیلی وقته سوسیس نخوردم، بعدش میان وعده میخوردم مامانم همیشه کاکائو و کیک و کارامل میخرید همیشه میان وعده اینا رو میخوردم ناهارم ساعت سه برنج زیاد با آب خورشت میخوردم دوباره چند دقیقه بعد میان وعده میخوردم خیلی چیزا برای خودم داشتم به عنوان میان وعده شکلات، کارامل، تیتاب، قوتو، اگه یه روزم نبود مامانم میرفت میخرید تا ناراحت نشم و بخورم و چاق بشم، حتی از عمد میرفتم سس مایونز میخوردم چند قاشق که زود چاق بشم و روغن مایع رو خالی میخوردم، حتی یبار سر قوتو که با خواهرم دعوا کردیم خواهرمم میخواست چاق بشه و ما مثل هم و دوقلوییم، من خواهرمو زدم و خیلی گناه داشت، یادمه یبار داشتم یک بشقاب پر برنج با خورشت میخوردم هی عق میزدم و میخوردم حالم داشت بهم میخورد روزای اول شروع رژیمم بود و من اصلاً اشتها نداشتم و آدم لاغری بودم ولی کم کم دیگه درست شد و من کم کم معده ام بزرگتر شد و اشتهامم بیشتر شد و من اراده ای قوی دارم و اگه بخوام کاری انجام بدم با تمام وجودم انجام میدم چاق شدن اولش خیلی سخت بود برام ولی الان مثل آب خوردنه، خب داشتم میگفتم، شام هم دوبار میخوردم فست فود یا برنج و خورشت و تا ساعت یک در حال خوردن بودم بعد از هر وعده باید دو سه تا هله هوله میخوردم حتماً به ساعت هم نگاه نمیکردم که دیروقته و ضرر داره و داشتم میترکیدم و عق میزدم ولی میخوردم، قند و شکر زیاد میخوردم، سالاد ماکارانی با سس مایونز با کالباس میخوردم، وای چقدر نوشابه میخوردم یعنی هر وعده من نوشابه میخوردم هر وعده که نه هر وقت تشنه ام میشد هوس نوشابه میکردم، نوشابه از همون اول من دوست داشتم از زمان لاغری ولی زمان رژیم بیشترش کردم و همش میخوردم و دیگه شکمم آورده بودم و باد کرده بودم خیلیم بدریخت شده بودم همه میگفتن بسه دیگه زشت شدی انقد گفتن که من ترک کردم و خوردنم‌ رو مثل قبل کردم صبحانه ساعت دوازده یک کیک میخوردم و ناهار هم ساندویچ یا فست فود و هله هوله هم آزاد کردم و هر وقت دوست داشتم میخوردم هر وقت دوست نداشتم و حوصلم نمیشد نمیخوردم و راحت بودم

      یه دوران یادمه که دوباره میخواستم چاق کنم خودمو صبح ها ساعت یازده، دوازده ساندویچ کالباس میخوردم با سس گوجه بعدش چیپس و ماست میخوردم بعد ناهارم برنج و خورشت زیاد میخوردم شامم دوبار میخوردم خیلیم وسطش هر چی دیدم میخوردم هر چی پیدا میکردم میخوردم، هر چهار وعده رو کامل با زور میخوردم و بعد از هر وعده هم دو سه تا هله هوله میخوردم و من یادمه که قلبم یکم تیر میکشید گفتم شاید مال زیاد خوردنه و شبها هم خواب های بد میدیدم چون تا دیر وقت میخوردم، خیلی چیزهای چرب و بد میخوردم، ولی اراده خیلی خوبی دارم تا اراده کنم میتونم چاق بشم و اگه بخوام چاق بشم هیچی جلومو نمیگیره برای لاغر شدن هم همینطور، خلاصه بعد از چند مدت رفتم یجایی که بهم گفتن چاقی یکم لاغر شو و منم خیلی باد کرده بودم و روم نمیشد تکون بخورم از بس چاق بودم همه جام در زده بود چون قبلاً زیاد بیرون نمیرفتم و تو خونه بودم و اون موقع که رفتم اونا گفتن چاقی، بعد اومدم یهویی غذامو کم کردم و گرسنه ام میشد ولی جلو خودمو میگرفتم یبارم سرم گیج رفت و برام آب قند درست کردن و گفتن رژیم نگیر، صبحها کیک میخوردم ناهار نمیخوردم، بعدش رفتم باشگاه مربی بهم گفت سبزی و کاهو و میوه زیاد بخور بعد من ناهار برنج و آب خورشت میخوردم با یه عالمه سبزی همراهش، بعد باز اومدم کمترش کردم برنج رو حذف کردم و نون رو هم خیلی کم کردم و ناهارمو اندازه کف دست نون و پنیر با یه عالمه سبزی و میان وعده هم میوه میخوردم، یعنی سبک غذام دوباره مثل قبل بود فقط یکم مقدارش کم شد و میوه و سبزیجات اضافه کردم، من عادت به خوردن میوه و سبزیجات و آب نداشتم ولی با زور به غذام اضافه کردم و یک چیز دیگه هم عوض شد اینکه ساعات غذایی هم کمی بیشتر رعایت میکردم مثلاً نیم ساعت بعد از غذا آب میخوردم و نیم ساعت یا یک ساعت بعدش میوه میخوردم و بین هر چی میخواستم بخورم یک ساعتی فاصله میزاشتم و صبحانه هم شروع کردم اندازه یک کف دست نون و پنیر و یک عالمه سبزی و میان وعده هم هر نیم ساعت یه نوع میوه و هر نیم ساعت یک لیوان آب و ناهار هم ساعتش ثابت کرده بودم همیشه یک ساعت میخوردم و شامم حذف بود و هیچی نمیخوردم و تا یک مدت برنامم همین بود و خیلی اراده خوبی دارم خیلی راحت میتونم نه بگم به دل خودم و به دیگران، تا چند مدت هر چی میدیدم دهنم آب میفتاد و نمیخوردم و خیلیم کم کرده بودم، یبار مامانم اسنک درست کرده بود نخوردم همه داشتن میخوردم که منم گفتم دو سه ماهه اراده قوی داشتم و از خودم راضی بودم پس الان دلو میزنم به دریا و فقط یکی میخورم ولی فکر کنم دو سه تا خوردم ولی پشیمون نشدم چون از اراده خودم راضی بودم و خوب پیش رفته بودم، خلاصه اون زمان خیلی وزن کم کردم و صورتم خیلی کوچک شده بود که همه گفتن بسه صورتت کوچک شده موهامم خیلی ریخت و کم شد شد منم دیگه ول کردم و عادی خوردم

      موقعی که رژیم رو رها کردم و عادی شدم: صبح ها که اصلاً حوصلم نمیشد صبحانه بخورم اصلاً من از همون اول اهل صبحانه نبودم فقط موقعی که رژیم چاقی گرفته بودم ساعت دوازده بلند میشدم یه سوسیس کالباسی میخوردم، دیگه بعدش من همیشه کیک و اینا میخوردم عادت کرده بودم ظهرم حوصلم نمیشد غذا بخورم مامانم برام ساندویچ دات گات میخرید یا خودم وقتی بیرون بودم برای خودم همبرگر میخریدم یا هات داگ، ساندویچ هامو هم همیشه با سس مایونز میخوردم از میوه هم خوشم نمیومد و میوه و سبزیجات و آب رو که به غذام اضافه کرده بودم حذف کردم و راحت شدم و فقط چیپس و ماست و پفک و لواشک و اینارم اون زمان زیاد میخوردم یعنی از بچگی من این چیزا رو زیاد میخوردم همون زمانا که گفتم میرفتم سوپر و در سوپر مینشستیم و با بچه ها کلی چیز میخوردیم و فقط زمانی که رژیم لاغری بودم با زور اینا رو کنار گذاشتم، وگرنه همیشه اینا رو من میخوردم، وقتی از بیرون میومدم و گرمم میشد مامانم شربت درست میکرد و بهم میداد من میگفتم نوشابه میخوام و فقط نوشابه دوست داشتم چون هم شیرین بود و هم خنک و هم تشنگیمو برطرف میکرد، این زمان دیگه نه رژیم لاغری بودم نه رژیم چاقی و خیالم از همه چی راحت بود و همه چی دلم میخواست میخوردم و فرقی نمیکرد چاق میکنه یا لاغر

      یه دوران یادمه که من جراحی لیپوماتیک کرده بودم و گفتم حالا که رانم رو جراحی کردم پس چاق نمیشه و یهویی غذام زیاد شد صبحها ساعت هفت یک لیوان آب میخوردم ساعت هشت یک نون فانتزی تخم مرغ آب پز و سیب زمینی آب پز میخوردم نیم ساعت بعدش تخمه و نیم ساعت بعدش پسته و نیم ساعت بعدش آب و نیم ساعت بعدش خرما و نیم ساعت بعدش آب و نیم ساعت بعدش میوه و نیم ساعت بعدش آب و نیم ساعت بعدش یک میوه دیگه، اینو بگم که این زمان دیگه من صبحانه خوردنو شروع کرده بودم و زود صبحانه میخوردم و میوه خوردن و آب زیاد خوردن هم همینطور، و سبک غذام هم یکم تغییر کرد یعنی دیگه صبح ها کیک نمیخوردم بجای صبحانه، و هله هوله های چیپس و ماست و پفک و اینا تبدیل شد به پسته و تخمه آفتابگردان و فندق و کشمش و بادام و روزی یک کیلو میوه میخوردم مثلاً نیم ساعت بعد از صبحانه دوسه نوع میوه نیم ساعت بعد از ناهار دوسه نوع میوه و چند نوع میوه عصر میخوردم، یعنی رعایت ساعات غذاییم هم بیشتر شد، چون یه فایل آموزشی گوش کرده بودم که گفته بود کیک اول صبح خوب نیست و حتماً باید صبحانه بخورید و خوشبختانه من الان دو سه ساله که صبحانمو میخورم و میوه هم میخورم و من الان عاشق صبحانه هستم و روزی یک کیلو هم میوه میخورم از اون موقع تا حالا، و کسی هم بهم گفته بود آب زیاد بخور و من دوباره آب خوردن رو شروع کردم و همینطور گفته بود پسته و بادام و خرما و چیزای پروتعینی و مغذی بخور بجای هله هوله و من هم از اون موقع تا حالا دارم همینکار رو میکنم، از اول حرفام که دقت کردم، حرف ها خیلی تو چاق و لاغر کردن من تاثیر داشته، مثلاً یکی گفته چاق شدی و من لاغر کردم، یکی گفته صورتت کوچکه و من چاق کردم فایل آموزشی گوش کردم عاشق صبحانه شدم، کسی گفته آب زیاد بخور که خوبه من هم زیاد خوردم بعدش از طب اسلامی شنیدم که آب زیاد خوب نیست و من ترک کردم و فقط موقعی که تشنه ام میشه آب میخورم، حرفا خیلی توی خوردنم تاثیر داشته، خب بگذریم خلاصه داشتم میگفتم بعد میرفتم خونه و یک بشقاب برنج میخوردم با تن ماهی یا گوشت یا مرغ یا ماهی، اون زمان گوشت و مرغ و ماهی رو هم شروع کرده بودم چون کسی بهم گفته بود پروتعین داره و من الان دوسه ساله که دارم میخورم و نوشابه هم ترکش کردم اون زمان و فقط آب میخوردم و تا نیم ساعت بعد از غذا آب نمیخورم و الان دو سه ساله که نوشابه نخوردم دوست هم ندارم و عاشق گوشت و مرغ و ماهی هستم، سبک غذا خوردنم تغییر کرده بود و دیگه هله هوله نمیخوردم نوشابه نمیخوردم و با برنج فقط خورشت نمیخوردم بلکه گوشت هم میخوردم، به همه اینا عادت کردم و دوسشون دارم فقط هله هوله رو هم دوس دارم خواهرام که میخورن دوس دارم بخورم ولی جلو خودمو میگیرم بعضی اوقاتم مثلاً در یک ماه دوسه بار خودم میخورم، خب داشتم میگفتم ناهار هم اینارو میخوردم، شامم دو نوع میوه و سبزیجات میخوردم مثل هویج و شلغم گاهی اوقات هم سوپ جو و آخر شب شیر محلی، سبک غذامو عوض کرده بودم چون میخواستم عضله بسازم ولی باشگاه نمیرفتم، یهو دیدم مقدار خوراکیام داره زیاد میشه برنجم زیاد شده بود برنج میخوردم و بعد میخوابیدم عصر که بیدار میشدم هنوز شکمم پر بود و من شنیده بودم با شکم پر نخوابید و من موقع برنج خوردن نگران بودم چون اشتهام زیاد شده بود و غذاها هم دوس داشتم ولی جلو خودمو نمیتونستم بگیرم و ظهرم حتماً باید میخوابیدم چون خسته بودم و بعد ناهار میخوابیدم، پسته و بادام و اینا زیاد میخوردم بخاطر پروتعین. اگه پسته مامانم یه روز پسته نمیخرید من ناراحت میشدم. دیگه کم کم شکمم بزرگ شد و بعد اومدم غذامو کم کردم صبحانه تخم مرغ آب پز خالی میخوردم یا پنیر و گردو و به اندازه یک کف دست نون، میان وعده هم میوه زیاد میخوردم هر نیم ساعت یه نوع میوه، پسته و بادام هم میخوردم ولی کمترش کردم، ناهار هم مرغ آب پز خالی یا کباب گوشت خالی یا لوبیا یا عدس خالی و بدون نون یا آب نخود یا ماهی خالی، خیلیم گرسنه ام بود ولی جلو خودمو میگرفتم موهامم خیلی داشت میریخت چون اصلاً برنج رو قطع کرده بودم و نون هم فقط هفته ای دو سه بار اونم به اندازه یه کف دست میخوردم خیلی گرسنه بودم یعنی همیشه من گرسنه و حریص بودم، نصف موهام ریخت و خیلی ناراحت شدم. شام هم نمیخوردم و فقط میوه میخوردم و بعضی شبها شیر محلی.

      چند مدت بعدش با طب اسلامی آشنا شدم با خودم گفتم این تکمیل تره، مال اسلامه حتماً بهتر میدونه اگه بخورم خوش اندام میشم، مشاوره گرفتم و مشاوره بهم بر اساس طبعم گفت چیا بخورم و من صبحانه تخم مرغ و سیب زمینی آب پز یا عسل و خامه یا سه شیره و کره یا پنیر و گردو یا ارده و عسل یا املت میخورم و میان وعده هم هر نیم ساعت میوه میخورم، اگه پسته و انجیر و کشمش و بادام و فندق بود میخورم اگه نبود سه شیره یا آبلیمو عسل یا خرما یا انجیر یا شربت های طبیعی یا حلو خرما یا حلوا هویج میخورم آب هم هر وقت تشنه ام شد میخورم چون طب اسلامی میگه آب زیادی ضرر داره، و گفته بود که ناهار نباید بخورید و اصل کاری صبحانه و شام هست ناهار رو زیاد جدی نگیرید و من هم سعی کردم نخورم و گرسنه ام میشد هی دوس داشتم همه چی بخورم غذاهای خوشمزه غذاهایی که قبلاً برام عادی بودن هم خوشمزه شده بود ولی من نمیخوردم و اراده ای قوی دارم، ظهر فقط خرما میخوردم یا سه شیره یا آبلیمو و عسل طبیعی و گاهی اوقات هم مرغ آب پز خالی و بدون نون و برنج میخوردم یا نخود آب میخوردم و گاهی اوقاتم که دیگه سردرگم میشدم کمی برنج میخوردم مثلاً خواهرم گفت ما از اول که عادت کردیم ظهرا بخوریم نباید یهویی قطع کنی بخاطر همین سردرگمی وقتی گرسنم میشد میگفتم بخورم، یبار کمی برنج میخوردم با ماهی، یبار کمی نون میخوردم با لوبیا، عصر هم میوه میخوردم انجیر خشک میخوردم دمنوش میخوردم، شام رو بیشتر از ناهار میخوردم کوکو تره یا کوکو پیاز یا مرغ آب پز یا بادمجون یا لوبیا، و گفته بود از روغن طبیعی استفاده کن و مواد غذایی طبیعی و مرغ محلی و بوقلمون و گوشت گوسفند و غذاهای گرم بخور مثل هویج و خرما و عسل و کره و خامه و لبنیات نخور فقط کره و خامه بخور و گوشت گاو و بز نخور فقط گوشت گوسفند و ترشی نخور، الانم همین سبک غذا رو دارم ادامه میدهم چند ماهه و عادت کردم و دوسشون دارم فقط گاهی اوقات کم و زیاد میشه چون بخاطر سردرگم هستم وقتی گرسنم میشه ناهار رو میخورم و نمیتونم طاقت بیارم غذاهام کم و زیاد میشه چون ترس از خوردن دارم هی یکم بیشتر میکنم هی یکم کمتر میکنم، ناهار رو که حذف کرده بودم الان میخورم ولی کم و با ترس، اگه از یه راهی مطمعن بودم حتماً با تمام وجودم از دستوراتش پیروی میکردم ولی من واقعاً الان نمیدونم چه راهی درسته، من فهمیدم که اراده ای قوی دارم و اگه یه چیزی رو از ته دل بخوام با تمام وجود بدستش میارم ولی از اول حرفام که توجه کردم سبک غذا خوردنم اشتباه بوده که اندامم اینجوری شده حتی دوران لاغری که کم میخوردم هم عادات بدی داشتم و چیزهای مضر میخوردم و دوران چاقی هم همونا رو میخوردم فقط مقدارش بیشتر شد کلاً من اراده ام خیلی قویه و هر وقت خواستم لاغر کنم سریع بدستش آوردم و هر وقت خواستم چاق کنم هم سریع بدستش آوردم فقط یه موضوعی که من نمیدونستم اینه که من واقعاً نمیدونستم پروتعین خوبه من واقعاً نمیدونستم میوه خوبه من واقعاً نمیدونستم گوشت خوبه و اصلاً از اینا بدم میومد و اصلاً لب نمیزدم من تو کل زندگیم فقط چیزای مضر خوردم و الان سرگردانم که راه درست چیه، اگر من راه درست رو پیدا کنم صد در صد پیروزم چون به خودم ایمان دارم، خب بگذریم، داشتم میگفتم، هله هوله هام تبدیل شدن به سه شیره و آبلیمو عسل و میوه و خرما و حلوا هویج و حلوا خرما و دمنوش، البته دمنوش رو برای لاغری نمیخورم، خواهرم درست میکنه برای خودش منم میخورم. روغن طبیعی هم مصرف میکنم، مشاوره بهم گفت از خوراکی های طبیعی استفاده کن ولی چون خانواده ام طبیعی نمیخرن مجبورم همینا رو مصرف کنم فقط روغنمو محلی استفاده میکنم البته قبلاً بیشتر طبیعی ها رو رعایت میکردم و با زور برای خودم چیزای محلی پیدا میکردم ولی الان دو دل هستم از این روش، گفته بود غذاهای گرم و تر بخور منم خرما میخورم حلوای هویج میخورم، غذای اصلی کوکو پیاز و کوکو تره میخورم، بادمجون میخورم، لوبیا و نخود میخورم گفت لبنیات نخور و لبنیاتمو کم کردم فقط خامه و کره که گرمه میخورم و گفت مرغ کم بخور و مرغ محلی بخور و گوشت گوسفند بخور ولی من اینا رو رعایت نمیکنم چون خانوادم محلی نمیخرن که من محلی مصرف کنم. الان ترس از خوردن دارم چون با رژیم غذایی چاق کردم خودمو، فکر میکنم با غذا آدم چاق میشه و کم میخورم ولی از سبک غذام راضیم، گاهی اوقاتم تنبلی میکنم و دیر میخورم یا نمیخورم. و ساعت ها عقب و جلو میشه و یکسان نیست، شایدم دارم برمیگردم به گذشته که تنبل بودم و حوصله غذا خوردن نداشتم شاید دارم خودم میشم با فایل های آموزشی لاغری با ذهن، شایدم چون شک کردم به این راه دیگه زیاد توجه نمیکنم بهش. نمیدونم.

      در مورد تمرین دیگر که گفته بودید ببینید میتونید بگید میل ندارم که من اینو تو نوشته های اون یکی تمرینم نوشتم، من همیشه اراده ای قوی داشتم فقط گاهی اوقات که درباره اون روش سردرگم میشدم ارادم کم میشد و دل رو میزدم به دریا و میخوردم وگرنه من اراده ای قوی دارم و چون درباره راه و روشش شک میکردم اینجوری میشدم یعنی من اگه درباره روشی مطمعن باشم چون از ته دل میخوام به خواسته ام برسم با تمام وجود و با اراده ای قوی حرکت میکنم و بدستش میارم و پیروز میشم من به خودم ایمان دارم، خدایاشکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار pishdar72
      1399/05/02 04:03
      مدت عضویت: 1608 روز
      امتیاز کاربر: 118 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 2,027 کلمه

      بنام خدا
      تمرین جلسه ۴
      عادات غذایی من

      دبستان: وقتی دبستان بودم یادمه که هر عصر میرفتم سوپر هله هوله میخریدم و همونجا با بچه ها میخوردیم بستنی و پفک و چیپس و کاکائو و لواشک و آلوچه و این چیزا و شام هم هر شب فلافل و نوشابه یا کالباس و سوسیس میخوردم

      دوران راهنمایی: از زمان راهنمایی چند صحنه از خورد و خوراکم یادمه که تو ذهنم مونده که تابستون ها که میخوابیدم تا ساعت سه ظهر بعد بیدار میشدم شاید یه ساعت بعدش با زور یک نون فانتزی و کالباس و سس گوجه میخوردم اصلاً اشتها نداشتم یا بجای این کیک میخوردم و همیشه هم کیک و کارامل و بسکوییت و این چیزا تو کابینت بود گرسنم میشد میرفتم اینا رو میخوردم، زمستون ها هم مامانم بهمون پول میداد تو مدرسه کرانچی و چیپس و پفک و کیک و این چیزا میخریدیم و میخوردیم از مدرسه میومدم مثلاً اگه خورشت مرغ داشتیم یه ذره برنج و با آب خورشت با زور میخوردم و نصف غذامو ول میکردم و اشتها نداشتم، من اصلاً مرغ و گوشت و ماهی و میگو نمیخوردم فقط آب خورشت و برنج، گوشت که اصلاً دوست نداشتم مرغ هم از تو خورشت نمیخوردم اگه گاهی سرخ شده بود میخوردم. اصلاً حوصلم نمیشد غذا بخورم بیشتر غذای آماده که برام بیارن بزارن جلوم و من بخوابم و بخورم مثل فست فود، مامانم هر چیزی درست میکرد من نمیخوردم اصلاً دوست نداشتم مامانم مجبور میشد برام سوسیس و کالباس جدا درست کنه یا چیز دیگه ای جدا درست کنه من اصلاً حوصله غذا خوردن نداشتم فقط غذای آماده دوس داشتم مثل ساندویچ که بگیرم دستم و راحت بخورم

      دوران دبیرستان: دوران دبیرستان که تصمیم گرفتم چاق بشم غذاهامو تغییر دادم تغییر که ندادم فقط مقدارشو زیاد کردم با همون سبک غذا، صبحانه سوسیس سرخ میکردم با نون فانتزی و سس مایونز خیلی خوشمزه بود دهنم آب افتاد الان خیلی وقته سوسیس نخوردم، بعدش میان وعده میخوردم مامانم همیشه کاکائو و کیک و کارامل میخرید همیشه میان وعده اینا رو میخوردم ناهارم برنج زیاد با آب خورشت میخوردم دوباره چند دقیقه بعد میان وعده میخوردم خیلی چیزا برای خودم داشتم به عنوان میان وعده شکلات، کارامل، تیتاب، قوتو، اگه یه روزم نبود مامانم میرفت میخرید تا ناراحت نشم و بخورم و چاق بشم، حتی از عمد میرفتم سس مایونز میخوردم چند قاشق که زود چاق بشم و روغن مایع رو خالی میخوردم، حتی یبار سر قوتو که با خواهرم دعوا کردیم خواهرمم میخواست چاق بشه و ما مثل هم و دوقلوییم، من خواهرمو زدم و خیلی گناه داشت، یادمه یبار داشتم یک بشقاب پر برنج با خورشت میخوردم هی عق میزدم و میخوردم حالم داشت بهم میخورد روزای اول شروع رژیمم بود و من اصلاً اشتها نداشتم و آدم لاغری بودم ولی کم کم دیگه درست شد. قند و شکر زیاد میخوردم، سالاد ماکارانی با سس مایونز با کالباس میخوردم، وای چقدر نوشابه میخوردم یعنی هر وعده من نوشابه میخوردم هر وعده که نه هر وقت تشنه ام میشد هوس نوشابه میکردم، این دیگه مال زمانیه که چاقی برام جا افتاده بودم و دیگه شکمم آورده بودم و باد کرده بودم خیلیم بدریخت شده بودم همه میگفتن بسه دیگه.
      انقد گفتن که من ترک کردم و خوردنم‌ رو مثل قبل کردم صبحانه ساعت دوازده یک کیک میخوردم و ناهار هم ساندویچ یا فست فود و هله هوله هم آزاد کردم و هر وقت دوست داشتم میخوردم

      یه دوران یادمه که دوباره میخواستم چاق کنم خودمو صبح ها ساندویچ کالباس میخوردم با سس گوجه بعدش چیپس و ماست میخوردم بعد ناهارم برنج و خورشت زیاد میخوردم شامم دوبار میخوردم خیلیم وسطش هر چی دیدم میخوردم هر چی پیدا میکردم میخوردم و من یادمه که قلبم یکم تیر میکشید گفتم شاید مال زیاد خوردنه و شبها هم خواب های بد میدیدم چون تا دیر وقت میخوردم، خیلی چیزهای چرب و بد میخوردم، بعد از چند مدت رفتم یجایی که بهم گفتن چاقی یکم لاغر شو و منم خیلی باد کرده بودم و روم نمیشد تکون بخورم از بس چاق بودم همه جام در زده بود چون قبلاً زیاد بیرون نمیرفتم و تو خونه بودم و اون موقع که رفتم اونا گفتن چاقی، بعد اومدم یهویی غذامو کم کردم و گرسنه ام میشد ولی جلو خودمو میگرفتم یبارم سرم گیج رفت و برام آب قند درست کردن و گفتن رژیم نگیر، صبحها کیک میخوردم ناهار نمیخوردم رفتم باشگاه مربی بهم گفت سبزی و کاهو و میوه زیاد بخور من برنج و خورشت میخوردم با یه عالمه سبزی همراهش، بعد باز اومدم کمترش کردم اندازه کف دست نون و پنیر و به عالمه سبزی و میان وعده هم میوه میخوردم همیشه برنامم همین بود تا چند مدت هر چی میدیدم دهنم آب میفتاد یبار مامانم اسنک درست کرده بود نخوردم همه داشتن میخوردم که منم گفتم دلو میزنم به دریا و فقط یکی میخورم ولی فکر کنم دو سه تا خوردم خلاصه اون زمان خیلی وزن کم کردم و صورتم خیلی کوچک شده بود که همه گفتن بسه صورتت کوچک شده منم دیگه ول کردم و عادی خوردم

      موقعی که رژیم رو رها کردم و عادی شدم: صبح ها که اصلاً حوصلم نمیشد صبحانه بخورم اصلاً من اهل صبحانه نبودم فقط موقعی که رژیم چاقی گرفته بودم ساعت ده بلند میشدم یه سوسیس کالباسی میخوردم، دیگه بعدش من همیشه کیک و اینا میخوردم عادت کرده بودم ظهرم حوصلم نمیشد غذا بخورم مامانم برام ساندویچ دات گات میخرید یا خودم وقتی بیرون بودم برای خودم همبرگر میخریدم یا هات داگ، از میوه هم خوشم نمیومد فقط چیپس و ماست و پفک و لواشک و اینارم اون زمان زیاد میخوردم یعنی از بچگی من این چیزارو زیاد میخوردم همون زمانا که گفتم میرفتم سوپر و در سوپر مینشستیم و با بچه ها کلی چیز میخوردیم و فقط زمانی که رژیم لاغری بودم با زور اینا رو کنار گذاشتم، وگرنه همیشه اینا رو من میخوردم، وقتی از بیرون میومدم و گرمم میشد مامانم شربت درست میکرد و بهم میداد من میگفتم نوشابه میخوام و فقط نوشابه دوست داشتم چون هم شیرین بود و هم خنک و هم تشنگیمو برطرف میکرد، این زمان دیگه نه رژیم لاغری بودم نه رژیم چاقی و خیالم از همه چی راحت بود و همه چی دلم میخواست میخوردم و فرقی نمیکرد چاق میکنه یا لاغر

      یه دوران یادمه که من جراحی لیپوماتیک کرده بودم و گفتم حالا که جراحی کردم رانم که جراحی کردم پس چاق نمیشه و یهویی غذام زیاد شد صبحها میخوردم یک نون فانتزی تخم مرغ آب پز و سیب زمینی آب پز چند دقیقه بعد تخمه و پسته و چند دقیقه بعد خرما چند دقیقه بعد میوه، اینو بگم که این زمان دیگه من صبحانه خوردنو شروع کرده بودم و میوه خوردن و آب زیاد خوردن هم همینطور، چون یه فایل آموزشی گوش کرده بودم که گفت کیک اول صبح خوب نیست و حتماً باید صبحانه بخورید و خوشبختانه من الان دو سه ساله که صبحانمو میخورم و میوه هم میخورم و من الان عاشق صبحانه هستم و روزی یک کیلو هم میوه میخورم، از اول حرفام که دقت کردم، حرف ها خیلی تو چاق و لاغر کردن من تاثیر داشته، مثلاً یکی گفته چاق شدی و من لاغر کردم، یکی گفته صورتت کوچکه و من چاق کردم فایل آموزشی گوش کردم عاشق صبحانه شدم، کسی گفته آب زیاد بخور که خوبه من هم زیاد خوردم بعدش از طب اسلامی شنیدم که آب زیاد خوب نیست و من ترک کردم و فقط موقعی که تشنه ام میشه آب میخورم، حرفا خیلی توی خوردنم تاثیر داشته، خب بگذریم خلاصخ داشتم میگفتم بعد پسته و تخمه و خرما، بادام زمینی میخوردم و بعد سه لیوان آب میخوردم بعد میرفتم خونه و یک بشقاب برنج میخوردم با تن ماهی یا گوشت یا مرغ یا ماهی، اون زمان گوشت و مرغ و ماهی رو هم شروع کرده بودم چون کسی بهم گفته بود پروتعین داره و من الان دوسه ساله که دارم میخورم و نوشابه هم ترکش کردم اون زمان و فقط آب میخوردم و الان دو سه ساله که نوشابه نخوردم دوست هم ندارم و عاشق گوشت و مرغ و ماهی هستم، اون زمان سبک غذا خوردنم یکم تغییر کرده بود و دیگه هله هوله نمیخوردم نوشابه نمیخوردم و با برنج فقط خورشت نمیخوردم بلکه گوشت هم میخوردم، به همه اینا عادت کردم و دوسشون دارم فقط هله هوله رو هم دوس دارم خواهرام که میخورن دوس دارم بخورم ولی جلو خودمو میگیرم بعضی اوقاتم مثلاً ماهی دوسه بار خودم میخورم، خب داشتم میگفتم ناهار هم اینارو میخوردم، شامم میوه میخوردم و شیر، سبک غذامو عوض کرده بودم چون میخواستم عضله بسازم ولی باشگاه نمیرفتم، یهو دیدم مقدار خوراکیام داره زیاد میشه برنجم زیاد شده بود برنج میخوردم و بعد میخوابیدم عصر که بیدار میشدم هنوز شکمم پر بود و من شنیده بودم با شکم پر نخوابید و من موقع برنج خوردن نگران بودم چون اشتهام زیاد شده بود و غذاها هم دوس داشتم ولی جلو خودمو نمیتونستم بگیرم و ظهرم حتماً باید میخوابیدم چون خسته بودم و بعد ناهار میخوابیدم، پسته و بادام و اینا زیاد میخوردم بخاطر پروتعین. اگه پسته مامانم یه روز پسته نمیخرید من میخواستم و ناراحت میشدم. شام هم سوپ‌ جو و میوه و انار و شلغم و شیر محلی میخوردم و کمی نگران بودم چون غذام داشت زیاد میشد و چاق هم شدم
      کم کم اومدم غذامو کم کردم صبحانه تخم مرغ آب پز خالی میخوردم یا پنیر و گردو و به اندازه یک کف دست نون، ناهار هم مرغ آب پز خالی یا کباب گوشت خالی یا لوبیا یا عدس خالی و بدون نون یا آب نخود یا ماهی خالی، خیلیم گرسنه ام بود ولی جلو خودمو میگرفتم موهامم خیلی داشت میریخت چون اصلاً برنج رو قطع کرده بودم و نون هم فقط هفته ای دو سه بار اونم به اندازه یه کف دست میخوردم خیلی گرسنه بودم یعنی همیشه من گرسنه و حریص بودم، نصف موهام ریخت و خیلی ناراحت شدم. شام هم نمیخوردم و فقط میوه میخوردم.

      چند مدت بعدش با طب اسلامی آشنا شدم با خودم گفتم این تکمیل تره، مال اسلامه حتماً بهتر میدونه اگه بخورم خوش اندام میشم، مشاوره گرفتم و مشاوره بهم بر اساس طبعم گفت چیا بخورم و من صبحانه تخم مرغ و سیب زمینی آب پز یا عسل و خامه یا سه شیره و کره یا پنیر و گردو یا ارده و عسل یا املت، و گفته بود که ناهار نباید بخورید اصل کاری صبحانه و شام هست ناهار رو زیاد جدی نگیرید و من هم سعی کردم نخورم و گرسنه ام میشد هی دوس داشتم همه چی بخورم غذاهای خوشمزه غذاهایی که قبلاً برام عادی بودن هم خوشمزه شده بود ولی من نمیخوردم و اراده ای قوی دارم، ظهر فقط خرما میخوردم یا سه شیره یا آبلیمو و عسل طبیعی و گاهی اوقات هم مرغ آب پز خالی و بدون نون و برنج و گاهی اوقات ماهی با کمی برنج و شام رو بیشتر از ناهار میخوردم کوکو تره یا کوکو پیاز یا مرغ آب پز یا بادمجون الانم همین سبک غذا رو دارم ادامه میدهم چند ماهه و عادت کردم و دوسشون دارم فقط گاهی اوقات کم و زیاد میشه، و ترس از خوردن هم دارم ناهار رو که حذف کرده بودم الان میخورم ولی کم و با ترس، هله هوله هام تبدیل شدن به سه شیره و آبلیمو عسل و میوه و خرما و حلوا هویج و حلوا خرما و دمنوش، البته دمنوش رو برای لاغری نمیخورم، خواهرم درست میکنه برای خودش منم میخورم. روغن طبیعی هم مصرف میکنم، مشاوره بهم گفت از خوراکی های طبیعی استفاده کن ولی چون خانواده ام طبیعی نمیخرن مجبورم همینا رو مصرف کنم فقط روغنمو محلی استفاده میکنم. گفته بود غذاهای گرم و تر بخور منم خرما میخورم حلوای هویج میخورم، غذای اصلی کوکو پیاز و کوکو تره میخورم، بادمجون میخورم، لوبیا و نخود میخورم گفت لبنیات نخور و لبنیاتمو کم کردم فقط خامه و کره که گرمه میخورم و گفت مرغ کم بخور و مرغ محلی بخور و گوشت گوسفند بخور ولی من اینا رو رعایت نمیکنم چون خانوادم محلی نمیخرن که من محلی مصرف کنم. الان ترس از خوردن دارم چون با رژیم غذایی چاق کردم خودمو، فکر میکنم با غذا آدم چاق میشه و کم میخورم ولی از سبک غذام راضیم، گاهی اوقاتم تنبلی میکنم و دیر میخورم یا نمیخورم. شایدم دارم برمیگردم به گذشته که تنبل بودم و حوصله غذا خوردن نداشتم شاید دارم خودم میشم با فایل های آموزشی لاغری با ذهن، نمیدونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Parsa Ash
      1399/04/31 13:32
      مدت عضویت: 1913 روز
      امتیاز کاربر: 142 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 309 کلمه

      امروز بوی آرامش می دهد…!سپردن همه چیز به دستان گرم خداوند
      سلام خدمت استاد عزیزم و بچه های موفق سایت لاغری:
      واقعا همه چیز باور باور باور
      این باورهای ما هستند که رفتار و عادت های ما را در زندگی ایجاد میکنند و ما را به سمت نعمت ها میبرند.
      درواقع زندگی ما سرچشمه باورهای ما است ما با تغییر باورها که منجر به تغییر عادت های ما میشوند به سوی لاغری میرویم اما به صورت تکاملی بدون عجله و از مسیر لذت میبریم.
      من عادت های ناسالم و بد زیاد ندارم حتی به شیرینی جات و شکلات هم علاقه ندارم من قبلا یک باور خیلی اشتباه داشتم و این بود که فکر میکردم حجم غذا تاثیر داره به شدت باور مخرب حالا به لطف استاد دارم رو خودم کار میکنم که حجم غذا تاثیری نداره بلکه باور ما موقع غذا خوردن تاثیر داره. یکی دیگه اینکه من موقع درس خوندن تنقلات می خورم که حالا تصمیم گرفتم کمتر بخورم که باعث میشه اگه کمتر بخورم یا اصلا نخورم تمرکزم روی درس یا کارم بیشتر میشه و با کیفیت تر هم انجام میشه. عادت دیگه اینکه من غذای خودم رو تند تند میخوردم که برسم به کارهایم ولی الان دارم سعی میکنم که آرام غذایم رو بخورم که واقعا این آهسته خوردن باعث میشه کمتر هم بخوری. یکی دیگه از عادت های من این بود که ریزه خواری داشتم که به لطف آموزهای استاد متوجه شدم همان سه وعده اصلی را تا حدسیری بخورم نیاز به تکرار غذا خوردن نیست. واقعا گوش دادن مرتب به فایل های شما و انجام تمرینات بدون اینکه متوجه بشی آرام آرام وارد ضمیر ناخودآگاهت میشود و بعد تبدیل به عادت می شود بعد ازیک مدت احساس میکنه آره یه تغییراتی داره میشه من مطمئن هستم که در این مسیر موفق میشوم زیرا چراغ هدایتم خودش این مسیر را با تجربه طی کرده است با تشکر از استاد عزیزم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mehdiamini0098
      1399/04/27 18:43
      مدت عضویت: 1673 روز
      امتیاز کاربر: 133 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 60 کلمه

      تعریف میکنیم درنهایت انگاردرتمام زندگی بایدکارهاروبراساس اجبارانجام بدیم ولی این ماهستیم که داریم انتخاب میکنیم و هیچ اجباری نیست و همه چیزانتخاب ماست درسته که ما انتخاب نکردیم چاق باشیم اما برای ذهنمون تعریفش کردیم که مایه این دلایل مجبوریم چاق باشیم یابمونیم واین هم انتخاب هاروشکل دادوماروسردرگم کردومارومجبوربه پذیرفتنذوانتخاب چاقی کرد در پناه حق باشید یاعلی مدد 🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mehdiamini0098
      1399/04/27 18:37
      مدت عضویت: 1673 روز
      امتیاز کاربر: 133 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 476 کلمه

      بنام خدا: عادت‌های بدوچاق کننده :من همیشه عادت داشتم که ظهروقتی روزتعطیل باشه بیشترازهرزمانی غذابخورم ویااینکه درزمان غذاخوردن تلویزیون هم نگاه کنم و اینکه فهمیدم من غذاهارواکثرابرای خوردن مصرف میکنم برای اینکه زمانیکه هر غذایی رومیخورم ویادددورهمی ویاخاطراتی که داشتم ودراون زمان غذادرست میشد ویاباگوش بودیم عروسی جشن نذری یاهرمناسبت دیگه حتی درباره‌ی شیرینی هاوکیک مشکلات هاییکه خریده میشه یادرست میکنم یابرام میارن مثلاً کسی درست می‌کنه وبرام میاره حتی لواشکهاوچیپس وسیب زمینی خلالی سرخ شده ویاحلوا وترشیجات که من اززیتون پرورده فقط خوشم نمیاد و ولی همه ی ترشی هاروبلا استثنامیخوردم وسرکه ی سفیدکاری می‌خریدم وباهاش سس ویاشکل های دیگه ای ترشی ها ودرست میکردم خیارشورو…. وبعدهم مثلاماکارونی می‌خوردم فهمیدم که من ماکارونی اگه خودش به تنهایی باشه نمیتونم بخورم اما به خاطر شکلی که ازاون درخاطرمن حک شده وبه خاطر این که من اونوبه خاطر خودش نمی‌خورم بلکه به خاطر اون موادی که باهاش قرارمیگرفتیم وشکلشودرست می‌کنه سسش که روش گذاشته میشه حتا درباره‌ی تخمه که همه‌ی ما می‌خوریم وتخمه رودقیقامیخوریم که مثلاتلویزیونونگاه کنیم تاهیجانشبیشتربشه اون فیلم ستون سریال ولی این فقط یک فکره که در ذهن رخ میده وواقعیت نداره چون چه ماتخمه بخوریم یا نخوریم درواقع اون فیلم داره پخش میشه وتموم میشه واین تخمه وفیلم دیدن فقط برای این هست که این عادت اشتباه توجیه بشه
      اینکه مثلا وقتی کارمون تموم میشه یااصلاحشون برای انجام دادن نداشتم مینشستم غذامیخوردم تامثلایه کاری کرده باشم یامثلا اینکه زمانیکه بعدازغذامیخوابیدم بلندمیشدم ودوباره می‌رفتم سراغ یخچال و هرچی خوردنی بودمیوه باغذای آماده ای که ازقبل خودم درست کردم واضاف مونده بود رومیرفتم میخوردم
      چیه عادت بددیگه اینکه زمان گرسنگی اون قدر به خودم گرسنگی میدادم وبعدازاون اب میخوردم وبعدازاون همیه عادت دیگه که بوداین بود که من غذاروبااب میخودم مثلایه چندتالقمه وبعداب و همیشه به من تاکیدمیکردن وبه خواهرم اینکه آدمی که ابمیخوره وغذامیخوره باهم شکمش میزنه جلوهمیشه این برام باورش ده بودتوی فیلمی هم اینودیده بودم واین تکرارکردنه خانواده که اون فیلم رودیده بودن بیشتروبیشتربه باورتبدیل شده بود یه عادت اشتباه دیگه این هست که برای هرکاری که می‌خوایم تغییرکنیم میگذاریم دیگران برای ماتصمیم بگیرن اونهاطبیعتادوست دارن شکلی باشیم که اونها می‌خوان به خاطهمین هم تغییر عادت ها به وسیله‌ی دیگران سخته چون مایه فکرویه عادتی داریم ودیگران یه سری افکاروعادتهادارن درزمانبارداری هم عادت‌هایی هست که آدم رودرمسیرچاقی قرارمیده مثلاخانمذهاباورمیکنن که ویاردارن وبایدهرچیزی که هوس کردن بخورند و همه هم برای اینکه هوس اون خانم به حسرت تبدیل نشه چون هرکس بابت هرباوری وهرعادتی یه سری عقایدی داره که اونروبه رسومات و…ربط میدن ویاینکه باوردارن که باید به اندازه ی دونفربخوره ویااینکه ماست ویابستنی هرچقدبخوره بچه سفیدتر میشه وازاین باورها وباورهایعجیب دیگه ای که عادت خانمها روشکل میده بازدرزمان شیردهی به هر شکلی می‌خوان بچه تپل ترازبچه ی همسایه باشه واین حسادتهاوچشم وهم چشمی هم به مادروهم به فرزندلطمه میزنه ویک عادت دیگه ای که هست و همه براش توجیه داریم این هست که مامجبوریم وقتی مااین موضوع مجبوربودن روبرای خودمون تعری

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3509 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 19 کلمه

      یعنی اینقد عالیهههههه که من هیچ حرفی برای گفتن ندارم چون
      آنچه عیان است چه حاجت به بیان است💐🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسیه رفیعی
      1399/04/21 22:31
      مدت عضویت: 1892 روز
      امتیاز کاربر: 33851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,822 کلمه

      💐با نام و یاد خدا 💐 و با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان شاد متناسبم

      🌹تمرین فایل چهارم دوره رایگان لاغری با ذهن 🌹

      عادتهای اشتباه و زشت چاق کننده من☺️

      عادت تماشای تلوزیون و خوردن تنقلات 😅این عادت رو حتی افراد متناسب هم دارن ولی نحوه رفتار متناسبا باعث تفاوت اندامی میشه که کسانی که چاق هستن میخورن تا تموم بشه اون خوراکی رو ولی من به اندازه نیاز بدن نمیخوردم و تا تموم نمیشد خیالم راحت نمیشد حتی خوردن تخمه ولی افراد متناسب که باهاشون در ارتباطم فقط در حد نیاز میخورن که میلشون برطرف بشه اونام هله و هوله میخورن و فکرشونم در انتها عذاب وجدان نیس براشون با خیالت راحت میخورن و لذت میبرن که منم یاد گرفتم ازشون و مثل قبلا که یهو حمله میکردم به خوراکی که مدتها خودم رو از خوردنش محروم میکردم و دقیقا عین یه قحطی زده رفتار میکردم و چندین بسته پفک میخوردم این فرمول تو ذهنم پر رنگ بود که آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب که یک دل سیر از عزا و ماتم دربیارم و اون لحظه اصلا فکرم کار نمیکنه ولی وقتی تموم میشد اینبار احساس بد پشیمونی و این چه غلطی بود که کردم و من بی اراده ام مثلا در برابر خوراکی ها و عذاب وجدان شدید میومد سراغم الانم گاهی هم هنوز ترس میاد سراغم ولی کاملا باور دارم به محض سیر شدن دست میکشم و یه بسته رو چند نفری با رضایت کامل میخوریم وهوسم برطرف میشه عادت کردم به پیغام سیری و میل داشتنم دقت کنم و کم کم حرص و ولعم کم شده😍
      یا حتی خیلیا باور دارن چاقا نباید موقع خوردن تلوزیون نگاه کنن ولی خیلی لاغرا رو دیدم با غذا محو تماشای تلوزیون میشن و اصلا یادشون میره بخورن و به طور کل اشتهاشون کور میشه مخصوصا بچه ها 😍 ولی یک چاق با فرمولهای ذهنیش با هیجان بیشتری غذا میخوره ولی من خودم به شخصه مدتهاست تلوزیون نمیبینم موقع خوردن در واقع تلوزیون عامل چاقی من نبود ولی ترسش بود که نکنه این عادت باعث چاقیم بشه چون صبح که از خواب بیدار میشدم تا آخر شب تلوزیون رو میتکوندم😂😂😂 الان بخاطر شرایطم کلا از تلوزیون دورم و روی تختم غذا میخورم 😂😂😂

      عادت آب خوردن و مایعات با غذا یا ماست و سالاد 💐من همیشه مایعات نمیخورم با غذا فقط با ساندویچ یا پیتزا ولی متناسبها رو میبینم که حتما موقع غذا خوردن یا آب یا نوشابه میخورن و تاثیری چاق کننده براشون نداره ولی مدام دکترا میگن وسط غذا آب نخورید و این ترس و باور برای ما بزرگ شده دلمون میخاد و نمیخوریم و برامون حسرته من خودم امتحان کردم ساندویچ با نوشابه خوردم مثلا نصف ساندویچ سیرم کرده ولی بدون نوشابه یه ساندویچ خوردم و سیر نشدم و هنوز میلم میکشه ولی مدتهاست کلا بیشتر از یه ساندویچ نخوردم برای وعده غذایی بیشتر فرمولش آزارم میده وقتی هوس میکنم بخورم ترس و عذاب وجدان بهم میداد الان نه 😊 من کلا سالاد هم دوست ندارم فقط ماست میخورم که اونم اکثر اوقات اشتهام رو بیشتر کم میکنه و سالاد درسته که باعث میشه حجم کمتری غذا بخوریم ولی چون دوست نداشتم اصلا سالاد نمیخورم با غذام ولی ترشی کاملا باعث انتخاب سهم بیشتری از غذا رو برام میکنه و گاهی میخوردم نه همیشه چون مشکل ریفلاکس معده هم دارم 😂 و خیلیا باور دارن هضم سبزیجات با مواد گوشتی فرق میکنه و باعث فساد غذایی میشه به هر حال من که دوست ندارم و مشکلی با باور کردن یا نکردنش ندارم که عادت داشته باشم

      عادت برچسب زدن و متهم کردن خودم به پرخوری و بی ارادگی و پر اشتها بودن 💐اصلا به حرص و ولع زیاد میفتادم و هیچ جوری نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم ولی وقتی فرمول پرخوری رو با تناسب مساوی قرار دادم عین ترازو عمل کرد ناخودآگاه این فرمول به قدری تونستم بخورم که اون کفه ترازوی ذهنمم تناسب قرار گرفته بود و خیلی تجربه شیرینی بود برام و کاملا جواب داد چون حرص و ولعم به شدت کم شده و ذهنم در مسیر تناسب اندام زبان لاغری رو یاد گرفته و اعتمادم به ذهنم بیشتر شده 😍

      عادت ذهنم به کلمه کم تحرک 💐 به حدی این فرمول تو ذهنم قوی میشد و باورش میکردم که حتی برای کوچکترین کاری حاضر نبودم به خودم زحمت بدم بلند بشم حتی اب بخورم و منتظر میشدم کسی برام بیاره یا حتی تشنگی رو تحمل میکردم و روز به روز نهادینه تر میشد تو وجودم از کوزه همان برون تراود که در اوست وقتی به شدت دیگران به من میگفتن تنبل خودمم میل و رغبتی نداشتم کلی درد رو تحمل کنم و راه برم و باور اینکه فلج میشم که بارها هم بخاطر رماتیسمم و وزن بالام کلا فلج میشدم و تا دسشویی هم با عصا میرفتم ولی شفای زندگی این باور رو در من ایجاد کرده دیگه فلج نمیشم خدا رو شکر😊

      عادت به ترس🌹 و استرس ناشی از خوردن و بی تحرکی و رژیمهای پی در پی به جای حل صورت مساله مدل و روش رژیم عوض میشد 🌹ترس یعنی ایمان به شر به جای ایمان به خیر 😊

      عادت به گفتن کلمه نمیتونم 💐بارها و بارها میگفتم نمیتونم و نمیخواستم تغییر کنم و خواهرمم به شدت از این کلمه من بیزار بود واقعا به این باور رسیدم که خواستن توانستن است و خودشم معجزه وار شما و سایتتون رو به من معرفی کرد 😊☺️

      عادت به نخوردن های زیاد و طولانی مدت 💐 که برام راحت ترین کار دنیا بود و اصلا اهل ناخنک زدن نبودم و هر کسم موقع آشپزیم ناخنک میزد به شدت عصبیم میکرد ولی امان از روزی که سیب زمینی سرخ میکردم فقط کافی بود یدونه سیب زمینی خلالی سرخ شده بزارم دهنم دیگه هیچکس و هیچ چیزی جلو دارم نبود و حاضر بودم ساعتها سیب زمینی پوست کنم و سرخ کنم و بخورم و بعدش عذاب وجدان شدید بگیرم و کلی به خودم بد و بیراه بگم تا زمانی که سرخ میکردم و نمیخوردم کاملا دهانم بسته بود ولی موقع فلافل درست کردن و کوکو و شامی اینا اصلا نمیخوردم همه کلی میومدن مخصوصا داداشم هی میخوردن ولی خودم از بو سیر میشدم و حتی شام هم میل نداشتم حتی روزای فستینگ توی رژیم پنج دو شامی و کوکو درست میکردم فقط گاهی فشارم میفتاد چون تا غروب هیچی نمیخوردم و روزای فست فقط غروب میوه میخوردم و نتیجه هم میداد و وزن خوبی کم کردم چون پنج دو هم حسرتهام رو کم تر میکرد چون موقع روزهای فیدینگ چیزایی که دلم میخاست با آرامش بهتری میخوردم برای شوک بهتر دادن به جسمم😊

      عادت به مظلوم نمایی و تاج قربانی بودن روی سرم میگزاشتم 💐به شدت افسرده و نا امید بودم با اینکه از ترحم دیگران به شدت بیزار بودم ولی همیشه به دیگران میگفتم هر کاری میکنم بی فایدست و لاغر بشو نیستم من آبم بخورم چاق میشم و هر چند همه در جریان تلاشهای من بودن و همیشه حتی در مهمانیها هم شام نمیخوردم و خودم راضی بودم گاهی همه میگفتن شام نخوردن خطرناکه و در اثر شام نخوردن ممکنه رگهای مغزت پاره بشه این باورم میشد ولی دست خودم نبود میخاستم لاغر بشم و دل سوزوندنهای بی فایده دیگران که حداقل سالاد بخور میوه بخور ولی من با اینکه میدونستم فایده نداره همچنان نمیخوردم و حسرت میخوردم و تنفرم از چاقی بیشتر میشد و دلم برا خودم میسوخت فقط 😢

      عادت به مقاومت ذهنم در برابر تغییرات 🌹اول هر رژیمی مطمئن بودم وزنم میاد پایین ولی چون فقط زبان چاقی رو بلد بودم بعد از یه مدت مطمئن بودم دیگه استپ کنه وزنم محاله بیاد پایینتر و تا یه حدی نتیجه میگیرم و کلی تلاش میکردم بی فایده تا بالاخره خسته میشدم بازم ادامه میدادم و این باعث افسردگی و دلزدگی من میشد بدون اینکه از ترموستات ذهنی باخبر باشم مدام رو ترازو بودم و حال خودمو به شدت میگرفتم و بیشتر باورم میشد من لاغر نمیشم که وزنمم بالاتر میره و انتظار و توقعم از خودم این بود 😅

      عادت به باور کردن حرفهای اطرافیان 🌹من اعتماد به نفس به شدت پایینی داشتم و در واقع عدم اعتماد به نفس نبود الان فهمیدم که اعتماد به حرف اطرافیان بوده و هر چی دیگران منفی دربارم میگفتن به شدت باورم میشد و عادت میکردم بهش و شاید بخاطر اینکه ذهنم احساس ضعف داشت از جسمم یک بادیگارد ساخته بود 😅

      عادت به خوردن به عنوان تفریح و لذت 🌹 هر وقت میخواستیم خیلی خوشحال باشیم و جشن و شادی کنیم از خوراکیهای بهتر و بیشتری استفاده میکردیم و تفریح لذت بخشم خوردن بود حتی وقتی رژیم شدید داشتم همه بهم میگفتن ضد حالی و مجبورم میکردن باهاشون همراه بشم اول مقاومت میکردم ولی در اثر نتیجه نگرفتنام کور از خدا چی میخاد دو چشم بینا دیگه حسابی پرخوری میکردم بعدم استرس و ترس😂

      عادت به نگفتن میل ندارم 🌹هر کی هر چی بهم تعارف میکرد برمیداشتم حتی اگه یه مدت نمیخاستم بخورمش آخرش تسلیم میشدم یا واقعا هر کس میگفت میل ندارم برام مسخره ترین حرف دنیا بود میگفتم چه کلاسی میزاره 😂 الان خیلی لذت بخش ازش استفاده میکنم بدون حسرت و با کمال میل میگم 😍میل ندارم 😍

      عادت به خوردن غذاهای باقیمانده و اسراف نشدن مواد غذایی 🌹مخصوصا باقی مانده غذای خواهرزاده هام و خودمم دوست نداشتم ته ظرفم غذا باقی بمونه در حالی که متناسبا حتی یه قاشقم مونده باشه سیر بشن دیگه نمیخوردن ولی من میگفتم این دیگه ارزش نداره بخورش بره حیفه😂

      اعتقاد و عادت عجیب به غذاهای نذری و تبرکی 🌹حتی اگر سیر بودم به عنوان و نیت شفا هم که شده چند لقمه ای میخوردم😅

      عادت نداشتن به خوندن و نوشتن متنهای طولانی 🌹ذهنم واکنش میداد و میگفت اوه کی این همه رو میخاد بخونه یا بنویسه الان برام لذت بخش ترین کار دنیا خوندن و نوشتن در سرزمین لاغریه و اشتیاق شدید پیدا کردم به خوندن دیدگاهها و نکات فوق العاده ای بین نوشته های جذاب دوستان عزیزم میبینم و نوشتن طولانی خودم 😍
      چون 👇🏻👇🏻👇🏻
      🌹 هر چقدر دست به قاشق بودن وزن من رو بالا میبرد دست به قلم بودن وزن منو پایین میاره بخاطر تغییر و تثبیت باورها و عادتهای جدید و دوست داشتنی ام 🌹
      حتی خوندم دوستی در این بخش نوشته بود اول دیدگاهها رو بخونم بعد دیدگاه خودم رو بنویسم منم دقیقا با لذت فراوان اول میخونم بعد مینویسم و تعجب کردم از پاسخ دوست عزیزی که نوشته بودن حوصله ات سر میره و خسته میشی و دیگه نمینویسی 😳البته قبلا خودمم همینطور فکر میکردم الان برام عجیبه چقدر زود عوض شدم 😂😂😂😂خدایا شکرت به خاطر اینهمه تغییرات شگفت انگیز ذهنم که کاملا هم طبیعیه و لذت آفرین و اشتیاق و شور بیشتر در مسیر تناسب😍😍😍

      🌹🌹🌹🌹استاد بزرگوارم بی نهایت ازتون ممنونم 🌹🌹🌹🌹
      🌹من مشتاق تغییر کردن عادتها و باورام و تناسب اندام همیشگی با ذهن قدرتمند عزیزم هستم 🌹
      💐 در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست 💐
      🌹متناسب شدن آسانترین و لذت بخش ترین کار دنیاست با کمک استاد عزیزم و همراهان عالی در این مسیر لذت بخش 🌹
      💐۵۰ کیلویی شدن حق منه و من لایق و عاشق تناسب اندام همیشگی و خوشبختی هستم 💐

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار آسیه رفیعی
        1399/04/23 00:16
        مدت عضویت: 1892 روز
        امتیاز کاربر: 33851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 26 کلمه

        متشکرم استاد خیلی لطف دارین 💐خدا رو هزاران بار شکر برای این مسیر لذت بخش و شیرین که هر لحظه اشتیاق بیشتر و بیشتر میشه 🌹🌹🌹🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghazalemaleki99
      1399/04/18 20:33
      مدت عضویت: 1638 روز
      امتیاز کاربر: 112 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 201 کلمه

      تمرین جلسه ۴
      سلام وقتتون بخیر
      یکی از عاداتی که من دارم خوردن سه وعده اصلی غذا است که خب عادت بدی نیست و فقط تا حد سیر شدن میخورم
      اما تند غذا میخورم ولی چند روزی هست آرامتر و مقدار غذای کمتری میخورم.
      عادت بد خوردن شکلات یا خوراکی شیرین به مقدار زیاد با چایی ام هست اما در این مدت خیلی این موضوع کم شده و فقط به مقدار نیاز بدنم میخورم .
      و تمرینی که فرمودید انجام بدهیم درباره عبارت میل ندارم.
      این موضوع برای من خیلی سخت نبود و فقط در مقابل شیرینی و تنقلات یکم سخت بود برام که این عبارت رو به کار بگیرم. اما در این تایمی که از تمرین جلسه سوم تا چهارم گذشته که حدودا دو هفته میشه این آگاهی در ذهن من پر رنگ تر هست و واقعا زمانی که میل به خوردن چیزی ندارم سمت خوراکی نمیرم.
      عادت بد دیگرم تمرکز و توجه بروی چاقی ام بود اما یاد گرفتم که تمرکز و توجه ام را بگذارم روی لاغری .
      و در پایان سپاس از لطفتون
      امیدوارم ذهنی آرام و سرشار از آگاهی داشته باشیم تا متوجه این موضوع بشویم که ذهن ما چقدر قدرتمند است و میتواند ما را به تمامی خواسته هایمان برساند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ozrazabolian9919
      1399/04/15 19:11
      مدت عضویت: 1614 روز
      امتیاز کاربر: 118 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 102 کلمه

      سلام.منم مثل بقیه دوستان عادت های بدی دارم.خوردن شیرینی بعد غذا.خوردن شیرینی و کیک با چای که اکثرا عصر میخورم.تند تند خوردن.یا وقتی عصبی میشم بیشتر میخورم.حالا من یه سوال دارم .آیا وقتی گشنمه یا کاملا سیر نشدم باید به خودم بقبولونم که سیر شدم یا نیازی به خوردن شیرینی ندارم؟یا اینکه به صورت همیشگی بخورم ولی از چاقی نترسم.الان یک هفته هستش که روی فایل ۴ استاپ شدم.چون هنوز نتوستم کامل به استرس موقع خوردن غلبه کنم.از گشادی لباسام میفهمم که کمی لاغر شدم ولی عمه ام دیروز منو دیده میگه لاغر که نشدی هیچ چاقتر هم شدی.لطفا بگید چیکار کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 154 کلمه

        دوست عزیز
        این مهمه که خودتون متوجه شدین که لباستون براتون آزادتر شده و این یک جوونه است ! پس به حرف دیگران توجه نکنین البته وقتی چیز خوبی می گن توجه کنین ! ولی وقتی یه چیزی می گن که خوشتون نمیاد توجه‌تون و ببرین سمت چیزهای دیگه!
        من هم قبلا همینطور بودم خیلی تند تند غذا می خوردم ولی الان خیلی آروم و وقتی یادم می ره سریع یاد آوری می کنم می گم عجله نکن پونه جون آروم اروم و خیلی آروم خوردن تاثیر داره!
        و اینکه عادتهای شما به مرور با تمرین و فایل گوش دادن به طور نا خودآگاه عوض می شه اصلا لازم نیست که خودتون و محدود کنین فقط با تکرار رفتارهاتون عوض می شه و دیگه دلتون خیلی شیرینی نمی خواد نه اینکه نخواد اصلا ولی ولع شما کم می شه مثلا اگه قبلا ۴- ۵ تا یه دفعه می خوردین ممکنه یه دونه بخورین …
        در پناه خدا باشین

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1399/04/15 11:11
      مدت عضویت: 1805 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 646 کلمه

      سلام😍😍
      جمله طلایی”مقدار وتنوع مواد غذایی تاثیری در چاق شدن ما ندارن بلکه رفتار ما در برابر مواد غذایی باعث شکل گیری اضافه وزن در جسم ما شده است”
      درک این جمله به تنهایی یک باور اشتباه چاقی که شیرینیها،برنج،فست فود ها و… باعث چاقی میشن رو به راحتی رد میکنه.در ضمن باور مقدار غذای مصرفی که هر چی بیشتر بخوریم چاقتر میشیم رو هم رد میکنه ،همچنین باور ترس از خوردن که یه فرمول قوی و بسیار اشتباه هست رو هم رد میکنه
      مواد غذایی هیییییییییچچچچچچ قدرتی برای چاق کردن ما ندارن این ذهن ما است که با باورهای اشتباهی که در خودش ذخیره کرده این قدرت رو به مواد غذایی داده که ما رو چاق کنن،پس فرمولهای اشتباه هستن که ما رو چاق کردن با ایجاد عادتهای اشتباه و جسم ما هیچچچچچ تقصیری در موضوع چاقی نداره ،پس اینهمه فشار روحی وفیزیکی بر این جسم بی تقصیر هم هیچ فایده ای نداره چون اصلا کاره ای نیست که ما همگی رفتیم یقه اش رو چسبیدیم و به زور میخوایم تغییرش بدیم ،همونطور که با باورهای اشتباه عادتهای اشتباه رو ساختیم باید با باورهای درست عادتهای درست رو بوجود بیاریم و تناسب خود به خود درجسم ما خودش رو نشون میده به همین راحتی ،اینقدر اینکار ساده است که به نظر بعضیها احمقانه به نظر میرسه،
      تمام موضوعات ذهنی همینه و برای همین سادگیش هست که خیلیها با ذهن منطقیشون نمیتونن بپذیرنش چون مرتب با خودشون دو دوتا چهارتا میکنن که اخه چطور ممکنه از این مرحله خیلیها نمیتونن عبور کنن مرحله بعدی مرحله زمان هست همه این موضوعات برای اینکه جایگزین باورهای قبلی بشن تا نتیجه بدن نیاز به زمان دارن و با اینکه خیلی خیلی زمان کمتری میبرن از باورهای اشتباه قبلی (که گاها ۳۰ ،۴۰ سال عمر دارن )تا نتیجه رو نشون بدن تعداد زیادی از افراد هم در این مرحله ریزش میکنن ولی اونایی که ادامه میدن و استمرار دارن و تکرار این فرمولها و باورهای جدید رو عادتشون میکنن نتیجه شیرین و لذت بخش و جذابش رو میبینن و به قول استاد تا ابد ازش لذت میبرن.😊😊😊

      حالا بریم سراغ کنکاو عادتهای اشتباه من؛تمایل به مصرف شکلات بعد از غذا،حرص زدن سر سفره مخصوصا در مهمانیها که از تمام خوراکیهای سفره من میخواستم مصرف کنم ،نگرانی از اینکه غذا ،شیرینی،هله هوله و کلا خوراکی که سر میز یا سفره گذاشته شده به من نرسه ،برداشتن چند تا شیرینی از انواع مختلف وقتی بهم تعارف میشد و با این جمله که من خیلی شیرینی دوست دارم توجیه میکردم این کارمو،همیشه باید هله هوله و خوراکی جزئ خریدهای هفتگی ما باشه که هر وقت هوس کردم بخورمشون،تموم کردن تمام چیزی که توی ظرف غذام هست حتی اگه میدونم سیر شدم که شاید یه دلیلش این بود که همیشه گفتن بهمون که غذا نباید دور ریخته بشه وگناه داره واز این حرفا،خوردن تا مرز خفگی یا درد شکم،خوردن چای با شکلات یا کیک یا بیسکویت …،برداشتن از هر چیزی که بهم تعارف میشه حتی وقتی میدونم سیرم ومیل ندارم،خوردن هله هوله وتخمه و اجیل و…در زمانی که توی سفریم در تمام مدتی که توی ماشین هستیم،میل به خوردن یه چیز شیرین بعد از خواب عصر،حرید بستنی،شیر کاکائو خلاصه یه چیز شیرین بعد یا حین خرید،نگرانی از سیر نشدن وقتی که پلویی که توی بشقابم ریختم به نظرم کمه و همزمان باهاش نون میخورم که سیرم کنه،میل به مصرف شیرینیجات در زمان عادت ماهیانه،میل به مصرف شیرینیجات در زمان بارداری،خوردن در کنار دیدن تلویزیون،خلاصه لذت هر چیز مثل سفر،مهمانی،عروسی،دورهمی،خرید و…..مساوی با خوردن،مقایسه خودم با افراد متناسب،توجه با نافرمیهای بدنم در اینه بارها وبارها در طی روز،نیاز به تایید دیگران داشتن،سرزنش خودم بارها و بارها در ذهنم به خاطر رفتار اشتباه خوردن،
      بله همه اینها باید تغییر کنه تا تناسب در جسمم ظاهر بشه و اینکار هم فقط با دادن ورودیهای مناسب به ذهنم از طریق فایلهای صوتی،تصویری،خوندن کامنتها،مقالات استاد و تکرار و تکرار و عمل به اموزه ها امکانپذیره پس با قدرت پیش به سوی تناسب💪💪💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nooshinnn1360
      1399/04/03 03:58
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 19 کلمه

      سلام استاد من چندتا سوال درمورد این قسمت پرسیدم و الان چندروز گذشته و جوابی ندیدم ممنون میشم جوابموبدین…
      باتشکرازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saeidehbabakan5661
      1399/04/03 00:50
      مدت عضویت: 1627 روز
      امتیاز کاربر: 121 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 117 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز که این روش درست لاغری رو به ما آموزش میدن
      جلسه ۴
      منم عادات بد زیادی دارم وبا گوش دادن به فایل این جلسه شناختمشون یکیش این بود که اگر موقع خوردن تخم مرغ چایی نخورم بهم مزه نمیده
      دوم اینکه عادت شیرینی با چای عصرانه بود
      سوم اینکه موقع غذا خوردن خیلی تند تند میخوردم
      چهارم وسط غذا نوشیدنی میخوردم
      پنجم اینکه اگر عصبی شدم باید غذا بخورم تا آروم بشم
      عادت های اشتباه. زیادی هست که هنوز کامل پیداشون نکردم.
      از خدا ممنونم که یکی از دستانش رو به نام استاد عطار روشن برای کمک به من فرستاده
      با تمام وجودم این برنامه رو ادامه میدم تا به تناسب ذهن وبدن برسم. ممنونم از شما استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nooshinnn1360
      1399/04/01 12:06
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 10 کلمه

      چطورباید فرمولای ذهنی که تو فایلا میگید باید تغییر بدیم؟؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nooshinnn1360
      1399/04/01 12:04
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 25 کلمه

      یه سوال دیگه اینکه اونایی که با فایلای رایگان لاغرشدن بعد از گوش دادن فایلای صوتی چه کارایی باید انجام داد؟؟ ممنون میشم جواب بدین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nooshinnn1360
      1399/04/01 12:02
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 193 کلمه

      سلام برهمگی و استادعزیز
      من یه مدت بین زمان قبل والان فاصله افتاد اونم به خاطر استرسم تو این مدت بود که نتونستم فایلارو گوش کنم ولی یه نیرویی بهم میگه که تو به این روش علاقمندی.
      من خیلی عادات بدی برا غذاخوردن دارم
      ازهمش مهمتراینکه باید هر روز عصر با چایبم شیرینی بخورم و اگه نخورم احساس میکنم یه چیزی ازبدنم کم شده
      دوم اینکه خیلی تند تند غذامیخورم
      اگه پسرم غذاش اضاف اومد من حتما میخورم
      من اصلا نمیتونم از عبارت دو کلمه ای میل ندارم استفاده کنم مخصوصا برا شیرینی
      یکی دیگه از عادتهای بدم اینه که باید غذام تموم بشه حتی اگه سیر سیر باشم
      کم کاری تیروییدم که من احساس میکنم همه چاقیم به خاطر اونه
      من وقتیکه همسرم بهم میگه کمتربخور من بیشتر لجبازی میکنم و بیشترمیخورم
      عادت بد دیگم اینه که احساس میکنم من هیچوقت نمیتونم لاغربشم
      هر روز صبح که ازخواب بیدارمیشم به خودم میگم از امروز دیگه باید رژیم بگیرم و همون روز بیشترمیخورم
      عادت بد دیگه اینه که توذهنم رفته که با رژیم سخت فقط لاغرمیشم
      واینکه من اندامم مثل عممه و اون تا الان لاغرنشده پس منم نمیشم
      استاد من یه سوال دارم : اینکه باید تمریناتو توی دفتربنویسیم یا همینکه اینجا بنویسیم کافیه؟؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nooshinnn1360
      1399/04/01 11:29
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 19 کلمه

      سلام استادعزیز خوبید
      میشه قبل از نوشتن تمرینات این جلسه اول متن دوستان رو بخونیم که شاید دلایل ماهم باشه؟؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار saberizahra80
        1399/04/15 11:21
        مدت عضویت: 1805 روز
        امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 72 کلمه

        سلام دوست عزیز میشه چراکه نه،ولی به نظرم وقتی خودمون اول نظرمون رو مینویسیم هم خیلی شوق و ذوق داریم که نظرمون رو بنویسیم و ذهنمون رو به قول استاد شخم میزنیم و کنکاو میکنیم و روی صفحه موبایل میاریم و هم ممکنه بعد از خوندن کامنتها خسته بشیم و دیگه تمایلی به نوشتن نظر خودمون احساس نکنیم و با خودمون بگیم منم همین عادتها اشتباه رو دارم و نیازی نیست بنویسم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 226 کلمه

      وقت همگی بخیر عزیزان
      علت اختلاف چاق هاو لاغر ها در عادتهای اون هاست خیلی جالبه که من الان می بینم من خیلی عادتهام فرق داره با همسرم من اصلا گرسنم می شد حتما باید یه چیزی می خوردم وگرنه فکر می کردم سرم درد می گیره ولی می دیدم همسرم هیچ وقت نمی گه وای گشنمه وای این وای اون
      من همیشه عادت داشتم به خوردن شیرینی با چاییم اگه در دسترسم بود البته خوشمز هاش که تموم می شد می رفتم سراغ اونهایی که دوستم نداشتم ولی می خوردم اتفاقا چند روز پیش یه خورده شیرینی خشک خریده بودم همسرم هم دوست نداشت ولی من بدم نمیامد یکی دو روزی خوردم بعد همه رو گذاشتم تو حیاط برای سنجابها به جای اینکه دم دستم باشه بی خودی بخورم
      من خیلی بی خودی چیز می خوردم الان می بینم سیر بودم ولی حوصلم سر می رفت نمی دونم بی خودی !
      همین الان که داشتم این فایل و گوش می دادم چون من همیشه می زارم بلند یه وقت همسرم هم می شنوه الان بستنی آورد بخوره به من گفت می خوری گفتم اره یه گاز بعد گفت فکر کردم با اینا که داری گوش می دی الان می گی میل ندارم!😂😂😂
      ولی نخوردم گفتم میل ندارم تمرین خوبیه باید حواسم باشه از این به بعد !
      و این روش و اگه آدم خوب یاد بگیره لاغریش ماندگار هست!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار esmaeili201226
      1399/03/18 03:03
      مدت عضویت: 1638 روز
      امتیاز کاربر: 118 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 581 کلمه

      تمرین جلسه ۴
      سلام وقتتون بخیر
      بنده بارها هر جلسه را گوش میدهم و واقعا به نکاتی پی میبرم که هر چند ریز و جزئی اند ولی بسیار موثر در تغییر باورها و نگرش ما به لاغری است…
      عادت بدی که من داشتم همیشه با خودم میگفتم لاغری سخته و مگر میشه این همه چربی براحتی آب شوند تا اینکه با تغییراتم در این چند ماه اخیر متوجه شدم اتفاقا بدن ما نیروی خارق‌العاده ایی در ترمیم خودش دارد و اتفاقا لاغر شدن بسیار هم راحت است و شهودش هدایت شدن به این سایت پرانگیزه و مشوق بود…
      بنده متاسفانه از عبارت میل ندارم استفاده زیادی نمیکردم اما دو روزه با گوش دادن چندباره فایل مدام در حال تمرینش هستم… البته افراد لاغری هم دیدم که اصلا از این عبارت استفاده ایی نمیکنن و مدام در حال خوردن اند اما بسیار لاغراند… اما زمانی که از این عبارت این چند روز استفاده میکردم حس خوبی بهم میداد
      یکی عادت‌های بدی که داشتم و از وقتی فایلها را گوش دادم حل شده به لطف خداوند این بود که وقتی غذا میخوردم استرس و نگران بودم که چاق نشوم و آیا دیگران فکر میکنند وای من چقدر میخورم!!!!! ولی الان چند روزه با ارامش غذا میخورم به اندازه کافی و ریلکسم و دارم روی باور اهمیت ندادن به حرف مردم هم کار میکنم…
      من عادت دارم فقط سه وعده اصلی غذا میخورم اما تا حد سیر شدن و البته تند غذا میخورم چند روزی هست آرامتر غذا میخورم و از طعم و مزه غذام لذت میبرم و مدام با افکارم تکرار میکنم که من خوش اندامم و غذایی که میخورم مرا خوش اندام تر میکند…
      از وقتی جلسه چهار را گوش دادم روی عادت بد خوردن شکلات یا خوراکی شیرین با چایی ام در حال کار کردنم تا به لطف خداوند کاملا ترک شود…
      عادت بد دیگرم تماشای تلویزیون به هنگام غذا خوردن بود که به لطف آشنایی با قوانین الهی حدود ۷ ماه کلا تلویزیون ایران ترک کردم…
      عادت دیگر من این بود که مدام با خودم فکر میکردم چه ورزشی انجام بدهم که زودتر لاغر شوم الان خدا را شکر دارم روی این باور کار میکنم که بدنت خیلی بهتر از ورزش میتوانه خودش را لاغر کنه فقط کافیه روی باورهای نادرستت کار کنی و باورهای درست را در خودت پرورش دهی…
      عادت دیگر من شنیدن صحبت دیگران در مورد رژیم غذایی و تناسب اندام و… بود که به لطف خداوند در حال کنترل کردن ورودی هام هستم و اگر جایی هم صحبت شود یا جمع را ترک میکنم یا محترمانه درخواست میکنم ادامه ندهند چون تجربه اثبات کرده باورهای مخربی دارند…
      عادت بد دیگرم باور نکردن اینکه میتوانم لاغر شوم که با انجام تمرینات قبلی و نوشتن و مطالعه کامنت های دوستان این باورم تقویت شد و مطالعه هر روزه کامنت های سایت شده عادت روزانه بنده…
      عادت بد دیگرم نداشتن کنترل موقع دیدن خوراکی بود که امیدوارم بتوانم با ساختن باور مناسب حلش کنم…
      عادت بد دیگرم تمرکز و توجه بروی چاقی بود که چند روزی است یاد گرفتم تمرکز و توجه ام را بگذارم روی لاغری حتی افراد لاغر و متناسب را میبینم حتی در عکس و همین سایت خدا را شکر میکنم و در درون خودم و ذهنم حتی به خیلی از دوستان موفق شگفتی ساز تبریک میگویم و تحسینشون میکنم که موفق شدند مخصوصا خود شما استاد محترم و این تحسین کردن حس خوبی بهم میده و حالم را عالی میکنه…

      در پایان سپاس از لطفتون
      امیدوارم به خوبی تا الان متوجه اصل موضوع شده باشم و تمریناتم را عالی انجام داده باشم
      روزهاتون پر از زیبایی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/03/13 14:44
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 238 کلمه

      سلام
      بعد از سالها ورزش های سنگین ،رژیم ها سخت،قرص ها وانواع واقسام روش هاییکه همشون به بن بست خورد،اینجا متوجه شدم من میخواستم از طریق جسمم لاغر ومتناسب بشم ،نمیدونستم برنامه چاقی من از قبل در ذهنم دانلود شده و این آهنگ چاقی تا ابد برام اجرا میشه ،پس باید اون آهنگیو که توی ذهنم برام ضبط کرده بودنو تغییر بدم،اون آهنگ همون باورهای من بود،باور اینکه تو ژنتیکت چاقه،ارثی چاقی،مادرزادیه،مادرت زیاد خوراکی خورده در دوران بارداریش،بلوغه،ازدواجه،زایمانه،دوران شیردهی،قرص ها وهورمن ها،مواد شمیایی غذاها،تیروئید،بی تحرکی،خواب زیاد،سن،شام ونون وشیرینی خوردن ،استخون بندیه درشت ووو

      اینا دلایل چاقی من بود ومن تسلیم باورهای خودم شدم وانتخاب کردم زندگی چاق وبی محتوایو ادامه بدم
      در پی داشتن اون باورها ،رفتارهاییو انجام میدادم که در راستای همون فرمول ها بود
      عادت خوردن شکلات همراه چای،شیرینی،بیسکویت
      عادت خوردن شکلات حتما بعد از نهار
      خوردن میوه حتی اگر میل نداشتم
      خوردن بعضی غذاهای مورد علاقم وقتی کاملا سیر بودم
      عادت ناخونک زدن در حین غذا پختن
      عادت ریزه خواری
      عادت خوردن تنقلات
      عادت خوردن ماست یا سالاد یا سبزی کنار غذا

      واین عادت ها آرام آرام رفتار واعمال مارو تغییر دادن وما رفتیم به سمت چاقتر شدن بیشتر وهر چه بیشتر چاق شدیم توجه ما روی چاقی رفت ورفتارهای چاق کننده بیشتریو انجام دادیم
      پس برای لاغر شدن ،باید براحتی وآسانی انجام بشه همونجوری که متوجه نشدیم‌چاق شدیم
      با تغییر باورهاو تغییر رفتارها جسم بسمت متناسب شدن حرکت میکنه وما هم میتونیم با طی کردن دوره ها وتکرارشون به تناسب اندام ریشه ای برسیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Maryam Piri
      1399/03/07 21:26
      مدت عضویت: 1882 روز
      امتیاز کاربر: 9959 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 258 کلمه

      سلام خدمت استادعزیزودوستان خوبم
      باورهای اشتباهی که درذهن من بصورت عادت شده بودخیلی زیادبودندولی به لطف خداوندبزرگ تونستم کمی ازاونهاراتغییربدم وباادامه دادن به تغییربقیه هم میرسم یکی ازباورهای اشتباه من ارثی وژنتیکی بودن چاقی بودکه چون پدرومادر چاق هستندوخواهرام چاق هستندمنم مثل اونهام ومثل اینکه بهم تحمیل شده بودوباوری بسیارقوی بودباوردیگه من این بودکه بعدازازدواج همه چاق میشوندوبعدازازدواجم شدیدچاق شدم درصورتی که قبل ازازدواج خیلی راحتربارژیم و…وزن کم میکردم ولی بعدازازدواجم خیلی سخت بودبرام ونتیجه هم چشمگیرنبوددرصورتیکه تلاش بیشتری هم داشتم باوردیگه بارداری بودکه دردوران بارداری اطرافیان خیلی تشویقم میکردندبه خوردن زیادواینکه بایدبه اندازه دونفرغذابخوری واستراحت بیشتری داشته باشی ومدام درحال خوردن بودم بدون اینکه احساس گرسنگی داشته باشم بعدازاون دوران شیردهی که بجای اینکه فکرکنم که بدن من هوشمنده وخودش کارش رابلده برای اینکه شیربیشتری داشته باشم وبچه خوب رشدکنه غذای بیشترمیخوردم ومیوه خیلی استفاده میکردم بدون هیچ احساس گرسنگی ونتیجه ای نداشت بچه هام روزبه روزضعیف ترمیشدندومن بیشترمیخوردم که اونهاقوی بشندوالان که بهش فکرمیکنم اینهاخیلی مسخره بنظرمیرسه ازباورهای اشتباه دیگه کم کاری تیروئیدوارثی بودن این بیماره راعامل چاقی میدونستم وهمیشه بااسترس وترس غذامیخوردم که این غذاهاچاق کننده است باوردیگه من تنبلی وتحرک نداشتن بودکه سعی میکردم وقتی کاری انجام میدم یامیرقصم زیادی خودما تکون بدم که چربی سوزی داشته باشم وهمه اینهابی فایده بود باوردیگه من این بودکه چون عبی میشم باعث چاقی میشه وباورخوابیدن زیادخیلی درذهنم قوی بودحتی بااسترس میخوابیدم وبیدارمیشدم که الان چاق میشم چون نیم ساعت بیشترخوابیدم وتاچندروزذهنم درگیراین موضوع بود امیدوارم که بایاری خداهمه مابتونیم به سادگی وزبایی وعزتمندانه به تغییرباورهامون برسیم وبه تناسب ایده آل برسیم خدایاشکرت برای این همه نعمت سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zohreh Abotalebiyan
      1399/03/05 09:48
      مدت عضویت: 1909 روز
      امتیاز کاربر: 173 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 393 کلمه

      سلام استادگرامی
      چرامن چاق هستم
      قبلاهزارویک دلیل براچاقیم داشتم
      قبلاهمه درچاق شدن من دخالت داشتندواونامقصرچاقیم بودندنه خودم
      قبلابرابرطرف کردن چاقیم ولاغرشدن هرکاری بگیدانجام دادم ولی باورم این بودکه لاغرشدن خیلی سخته وزجر میکشیدم که چرابه این راحتی وبه قول معروف مثل آب خوردن چاق میشم ولی حالابایدبراچندکیلووزن کم کردن اینقدرزجربکشم
      قبلاموقع غذاخوردن به جای لذت بردن فقط دلهره واضطراب داشتم که دیدی ایناخوردم حالادوباره چاق میشم واین همه رژیم گرفتم بای مهمونی همه چیز خراب شد
      قبلا باورماینبودویابهتربگم مطوئنبودم چاقی من ارثی است که ازمادرم بهم رسیده بارهااین سوال براپیش اومده بودکه چرادوتاازخواهرام متناسبندولی من ویه خواهردیگم چاقیم ومادرم همیشه به مادوتامیگفتندکه مناحلال کنیدچون مندربارداری شمادوتا ازآمپول وقرص هورمونی استفاده کردم براهمینه که شماچاقیدولاغرهم نمیشید
      یادم وقتی رژیمای سختی میگرفتم ودرروزچندین ساعت پیاده روی میکردم به محض پیداشدن کوچکترین علائم لاغری پدرم میگفتن دوباره رژیم گرفتی چرااینقدرخودتااذیت میکن توکه لاغرنمیشی واین حرف تمام انرژی مناازبین میبردباورتون نمیشه باشنیدن این حرف زانوهام سست میشدوسرم چنان داغ میشدکه انگاردر یه کوره آتتیش قرارگرفتم قلبم تندتندمیزد وبه حال خودم گریم میگرفت که چرامامانم دربارداری من اینقدرقرص وآمپول هورمونی استفاده کرده خوب بازم که بچه داشت حالاوقتیم که من سقط میشدم مگه چی میشدبهترازاین وضع کنونی من بود
      چون صورتم شبیه مادرم بودهمه این باوراداشتندوبه منم تلقین کرده بودند که منم مثل مامان چاق میشم یادم یه روزی مادرم به خونه ماآمدندوچون بیماربودندپادردواضافه وزن وقتی میخواستندازدوتاپله برندبالانمیتونستندوازدستاشون کمک گرفتندوچهاردستوپا رفتنددرحالی که شوهرم کمکشون میکردوخواهرم به من گفت زهره مامانا ببین آینده توست توهم درآینده همین میشی پس یه فکری براخودت بکن گفتم چکارکنم منکه هرکاری میکنم فائده ای نداره گفت رژیم بیشتری بگیرورزش بیشتری بکن نمیدونم هرکاری میدونی بکن چون آینده توهم همینه.
      حالاباعنایت پروردگارم وکمک استادخیلی چیزائ یادگرفتم
      چاقی محصولمجموع عادتهای ماست وعادت یه فکرساده استکه هی تکراروتکرار میشه وتبدیل به باورمامیشه
      حالامیدونم عادتهاازکجاشکل میگیرند
      عادتهاازباورماشکل میگیرندکسی که
      باوردارهژنتیکوارث نقش زیادی دراضافه وزن ماداره خوب مطمئنا چاق خواهدشد
      باورمجموعافکاروحرفهائی استکه ازاطراف شنیده ایم وباورهای ماناخودآگاه عادتهای ما میشندوجسم مابراساس باورها وبوسیله عادتهاتغییر میکند
      پسبنابراین راه درست اینه که باورهاموناتغییر بدیم.به هراندازه که باورهاموناتغییربدیم عادتهامونم تغییرمیکنه درنتیجه جسم ماهم تغییرخواهدکرد

      پس بایدباورهای اشتباه راشناسائی کنم وباورهای درست راجایگزینش کنم تابه این ترتیب عادتهای اشتباه راکناربزارم تاعادتهای درستصورت بگیردودرنتیجه شاهدتغییرجسمم باشم وبه آرزوم وتناسب اندام برسم
      من به کمک خداوآموزشهای استاد موفق خ اهم شداینا مطمئنم وبهش ایمان دارم وتمام سعی وتلاش خودم راخواهم کردونتیجه مثبت میگیرم
      من به آرزوم( رسین به تناسب اندام) قول رسیدن دادم نه فوری ولی حتمی

      ببخشیداستادسرتونادردآوردم
      یه دنیاتشکروخداراشکرکه شماهستیدوخداهمیشه وهمیشه نگهدارخودتون وخانواده گرامیتون باشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nooshinnn1360
      1399/03/03 13:31
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 87 کلمه

      سلام براستاد و همه دوستان
      عادات بد غذایی من
      با چاییم حتما یه چیز شیرین میخورم
      ریزه خواری
      چون کمرو هستم تو مهمونیا تمام بشقابم میخورم البته تصمیم گرفتم عادتموترک کنم
      خوردن ته دیگ با غذا حتما
      چون یه فرد گوشی هستم هرماده غذایی رو که همه بگن میخورم که اینم با قاطعیت ازبینش میبرم
      به خاطر استرسام خیلی به غذا روی میارم
      ولی از امروز متعد میشوم که تمام عادتهای بد غذایییم و زندگیم رو ازبین ببرم و تبدیل به یک فرد مثبت اندیش بشم و خیلی خوشحالم که با شما استادعزیزاشناشدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tehraniran1356
      1399/03/03 09:19
      مدت عضویت: 1648 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 119 کلمه

      سلام استاد گرامی و دوستان عزیزم
      استاد عزیز راستش من تقریبا دو ساله با آموزشهای آقای عباس منش و آقای شریفی و دیگر اساتید عزیز روی ذهنم کار می کنم و مطمئن هم بودم باوری اشتباه در ذهن من باعث چاقی شده که با آموزشهای عالی شما این باورها رو پیدا می کنم و باورهای لاغری رو جایگزین می کنم
      عادتهای من :
      عادت دارم که هر روز حتما یه چیز شیرین بخورم
      عادت دارم که همیشه هنگام فیلم دیدن تنقلات بخورم
      عادت دارم به محض اینکه بیرون میریم تنقلات بخورم
      عادت دارم غذایم را تا تهش بخورم
      عادت دارم هر کی هر چی می خوره منم در کنارش حتما بخورم در واقع همیشه میل به خوردن دارم و با واژه میل ندارم آشنا نیستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار bagary67
      1399/02/22 16:06
      مدت عضویت: 1669 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 136 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی
      خدارو شکر که با دوره شما آشنا شدم وقدم درمسیری گذاشتم که می‌دونم حتما به نتیجه ای که دلم میخواد میرسم .
      این سخن شما درنوردید عادتها واقعا عالیه من فکر میکنم این عادتهای اشتباه هستن که منو وادار به چاق شدن میکنن ودیگه اینکه کلمه میل ندارم یا اشتهاندارم اصلا برام آشنا نیستن واصلا استفاده نکردم .ودیگرعادات بدنت این است که فرارو تندتندمیخورم واصلا نمی.جووم ومزه غذارواحساس نمیکنم.ودیگه اینکه وسط غذا نوشیدنی میخورم وبا اینکه سیرشدم ولی بازم میخورم تاجایی که میخام بترکم واحساس سنگینی دارن وبعدشم دراز میکشم .
      عادت دیگرم اینه که هرچی میخورم نگرانم که دارم چاق میشم یاهروقت جلوی آیینه میرم میگم باز چاق شدم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌از امرو زتمرین میکنم که این عادتهای اشتباه رواز زندگیم حذف کنم وبا لطف پروردگار و راهنمایی شما استاد عزیز حتما میتونم میتونم .ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tarlan370
      1399/02/15 10:53
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 142 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 310 کلمه

      سلام به استاد و دوستان
      من خودم چون با عباس منش چند سال با محصولاتشون کار می کردن و به این نتیجه رسده بودم که همه چیز اط ذهن و باورهای ماست، امسال که توی قرنطینه داشتم با شدت بیشتری کار میکردم روی ذهنم و یکی از اهداف سال جدید من داشتن اندامی متناسب بود وقتی دلشتم مینوشتم دلیل داشتن اندام متنتسب رو برای خودم و هدفم رو برای خودم واضح میکردم این سوال برام پیش می اوند که اگه لاعری هم به باورهای من مربوط باشه چجوری میشه درستش کرد و راهش چیه، و من به این نتیجه رسیده بودم که یه سری باور مخرب دارم و داشتم خودم رو بازمانی که مجرد و متناسب بودم مقایسه میکردم و اولین باوری که به دهنم رسید همین مساله ازدواج ادمها رو چاق می کنه بود و این سوالات و درخواست من باعث شد با شما و این دوره آشنا بشم…ولی خوب قبول کردن یک مسئله با باور کردنش فرق می کنه و زمان میخواد
      عادت های رفتاری من در خوردن؛
      ۱.من هنگام دیدن فیلم حتما باید دهنم بجنبه و هیجان فیلم رو اینجوری تخلیه کنم که اکثرا تخمه ست و میوه
      من هرچی میگردم عادت رفتاری خاصی ندارم که مضر باشه من فقط وعده های اصلی غذا میخورم و میان وعده کم پیش میاد بخورم مگه اینکه خیلی احساس ضعف کنم،من فک کنم باور های چاقی خیلی روم اثر داره که دارم خودم کم کم بهشون پی میبرم و یکی از اخلاق های من در خوردن اینه که تا زمانی که تنهام چیزی نمیخورم و زمانی میرم مهمونی ویا کنار کسی هستم همش احساس گشنگی میکنم که طبق گفته مادرم از بچگی همینطور بودم و اون موقع ها هم من لاغر بودم ولی نمیدونم این جز باور محسوب میشه یا عادت چون من هفته ای یه بار بیشتر مهمونی نمیرم ولی خوب شبا همسرم میاد بازم همونجوریه،به نظرتون استاد این یه باور اشتباهه؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار محمد صادق
      1399/02/13 22:42
      مدت عضویت: 1669 روز
      امتیاز کاربر: 314 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 821 کلمه

      سلام به هم فرکانسی های عزیزم
      نکاتی که از این فایل دریافت کردم:
      چاقی حاصل یک سری عادت های اشتباهه
      مقدار غذا و تنوع غذایی مهم نیست بلکه مهم عادت هاست
      عادت یک فکر سادست که تکرار میشه و تبدیل میشه به عادت
      عادت ها از باورها بوجود می آیند یعنی اگر من چیزی رو باور کنم خود به خود در من عادت هایی شکل میگیره که وضعیت جسم من رو تبدیل به باورم کنه
      فردی که از بچگی این و میشنوه و باور میکنه که چاقیش به خاطر خانواده اش یا ژنتیکش هست – یعنی چیزی که بیرون از اونه – این باور با فرد چی کار میکنه؟ یواش یواش عادت هایی بواسطه این باور درش بوجود میاد که اضافه وزن پیدا میکنه و چاق میشه. اولش اینطور نیست و فقط باور کرده اما این باور در طی یک مسیر اون رو به سمت عادت هایی هدایت میکنه که باعث میشه اضافه وزن پیدا کنه

      باورها افکار تکرار شونده ای هستند که مرتب میشنویم، به خاطر میاریم، تجسم میکنیم، و وقتی یک باور شکل گرفت ذهن ناخودآگاه ما وارد میشه و عادت هایی رو ایجاد میکنه که در مورد مثال چاقی جسم ما رو به چاق شدن هماهنگ میکنه.

      باور ها چطور ایجاد میشوند؟‌ با توجه به موضوعات و چیزهایی که میشنویم. با توجه کردن به اونها و فکر کردنشون ما باورها رو بوجود میاوریم. سپس ذهن ناخودآگاه عادت هایی بر اساس اون باورها بوجود میاره و در نهایت جسممون تغییر شکل پیدا میکنه بر اساس باورهامون بوسیله ی عادت هامون

      در روند های قبلی ما میخواستیم چاقی رو که نتیجه ی عادات نامناسب که حاصل باورهای نادرست هست رو تغییر بدیم. پس ما میخواستیم نتیجه رو تغییر بدیم و به همین دلیل هم نتیجه نگرفتیم. چون سر منشا و اصل رو تغییر ندادیم و رفتیم سراغ نتیجه که هیچ تاثیری بر روند چاق شدن ما نداره. ما باید بریم سراغ اصل و سر منشا ای که باعث میشه عادت ها و نتیجه بوجود بیاد، یعنی بریم سراغ باورها.

      باور درست: چاق شدن غیر طبیعی ایست. لاغری و تناسب اندام طبیعی ایست

      دلیل تفاوت نتایج افراد از دوره ها به دلیل تفاوت در میزان باور کردن باورهای متناسب کننده اونهاست. چون به اندازه ای که باورها تغییر کنه عادت ها تغییر میکنه و نتیجه تغییر میکنه. به همین دلیل در لاغری با ذهن ما دستور ورزشی و دارو و رژیمی نداریم چون نمیخواهیم نتیجه رو تغییر بدیم بلکه میخواهیم اصل رو تغییر بدیم. باورها رو تغییر بدیم که اون خودش عادت ها و نتیجه رو تغییر میده.

      خیلی اوقات شده ما تصمیم میگیریم که فلان کار رو بکنیم یا نکنیم بعد میبینیم که بعد از مدتی نمیتونیم بر اساس اون تصمیم پیش بریم. دلیل این موضوع اینه که باورها هستند که عادت ها رو بوجود میارن و چون باورها تغییر نکرده و ما داشتیم با ذهن مبارزه میکردیم خسته شدیم و نتونستیم از پسش بر بیایم و در نهایت ول کردیم چون این باورها هستند که عادات ما رو کنترل میکنن. پس تصمیم بگیریم باورها رو تغییر بدیم که این هم نیاز داره به اینکه باور کنیم با کنترل ذهن میشه متناسب شد و برای باور کردن این موضوع هم کافیه نتیجه رضا عطار روشن رو ببینیم که و به خودمون بگیم پس جواب میده و کامنت های دوستان رو بخوانیم.

      پاسخ به تمرین:
      میل ندارم رو شروع میکنم.
      عادت های غذایی من:
      من معمولا در صبحانه از نان استفاده میکنم
      من معمولا با خورشت نان میخورم
      من برنج و خورشت میخورم
      من علاقه زیادی به میوه دارم و دوست دارم همیشه میوه مصرف کنم
      در وعده های غذایی خانوادگی ما برنج همیشه هست
      من بعد از غذا آب میخورم
      من خیلی دوست دارم با غذا ترشی بخورم
      من علاقه زیادی به طعم و مزه ی ترش دارم
      من بعد از غذا علاقه دارم یک چیز شیرین بخورم و معمولا شکلات رو انتخاب میکنم
      مواد غذایی غالبی که برای صبحانه مصرف میکنم شامل پنیر، شیر، تخم مرغ، مربا، عسل، و مقدار خیلی خیلی کم و در مواقع نادر چایی هست. گه گداری هم ممکنه خامه و عسل مصرف کنم.
      ناهار غالب من شامل برنج، خورشت، سبزی هست. در یک ماه یا دو ماه شاید سوسیس یا .. مصرف کنم
      برای تنقلات از چیپس، پفک هم استفاده میکنم (در سه ماه شاید دو سه مورد باشه) یا خودم کیک درست میکنم.
      شام من معمولا غذایی هست که از ناهار باقی مانده.
      در ماه رمضان هم من افطار میخورم و قبل از خواب یا برای سحر بلند میشم و یک چیزی میخورم و من روزه رو با نیت ایجاد اراده و تسلط بر نفس البته نه به صورت وسواسی انجام میدم. دلایل دیگه ام هم استراحت دادن به بدن، نزدیکی به خداوند هست.
      یک باوری که در هنگام پخش شدن این فایل در ذهنم اومد این بود که من باور دارم چاق شدن آسان تر از لاغر شدنه.

      باور درست: لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست
      در ضمن وقتی من از لاغری صحبت میکنم تو ذهنم انگار که دارم در مورد یک بیماری صحبت میکنم. فکر میکنم اینو از مادرم گرفتم که میگفت چاق بشو لاغر نمون.

      برای همه ی دوستانم آرزوی تناسب اندام و زیبایی اندام و احساس خوب و اتفاقات عالی رو دارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ssba7303
      1399/02/09 10:09
      مدت عضویت: 1685 روز
      امتیاز کاربر: 121 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 1,057 کلمه

      سلام استاد . گفته بودید در مورد عادت ها بنویسیم و سعی کنیم بگیم میل ندارم .
      من عادت دارم که همیشه با سالاد سس بخورم کمتر موقعی پیش میاد که سالاد رو بدون سس بخورم اگه سس نباشه معمولا نمیخورم
      عادت دارم قبل یا وسط غذا یک لیوان آب معمولا بخورم حالا یا قبلش یا بین غذا یا بعدش و گاهی هر سه بار یا اگر نوشیدنی بجز آب باشه اون رو میخورم و در حقیقت خودم این عادت رو ایجاد کردم و میدونم چجوری ایجاد شده وقتی سریال های ژاپنی رو میدیدم همیشه موقع غذا توی رستوران یا توی خونه با هر نوع غذایی حتی سوپ یه لیوان آب یا نوشیدنی کنار دستشون بود و میخوردن و چون من کلا عاشق هر چیزی هستم که به ژاپن ربط پیدا کنه این حرکتشون خیلی روم تأثر گذاشت خیلی دقت کردم بهش و انجام دادنش انگار منو شبیه میکرد توی ذهنم به ژاپنی ها و خیلی حس خوبی بهم میده و الانم عادت کردم و همیشه کنار دستم یه لیوان آب هست .
      صبحا برای صبحانه شیر رو بدون چی پف (سریال صبحانه ) نمی خورم نمیدونم از کی ولی از وقتی یادم میاد این عادت رو داشتم .
      عادت دارم همیشه تا ته بشقابم رو بخورم وقتی کوچیک بودم یادمه همه بهم میگفتن که تا ته بشقابم رو تموم کنم و بخورم و کلا هر کسی که تا ته بشقابش رو بخوره یا حتی بیشتر ، بیشتر دوستش دارن و اگه کسی نخوره میگن داره کلاس میزاره و همین فکر میکنم باعث این شده و عادت کردم تا ته بشقابم رو بخورم .
      عادت کردم موقع غذا خوردن تلوزیون رو روشن کنم و کارتون ببینم نمیدونم چرا ولی اگه تلوزیون جلوم روشن باشه به سختی میتونم بهش نگاه نکنم نا خود آگاه حواسم میره به اون و فکنم دلیلش این باشه که وقتی کوچیک بودم یادمه یجایی مرد روانشناس میگفت از تک تم لحظاتتون بیشترین لذت رو ببرین و مثال زد که اگه چیزی دارین میخورین سعی کنید با تمام لذت بخورین و از این کار بیشترین لذت رو ببرین و خب من بچه بودم فکر میکنم اشتباه منظورشو فهمیدم ولی بعد از اون همیشه بستنی یا یه چیز خوشمزه ای که داشتم نگه میداشتم موقع کارتون دیدن اون رو بخورم و این خودش باعث یه عادت دیگه شد اونم اینکه موقع فیلم یا انیمیشن دیدن دلم میخواد یچیزی باشه بخورم اگه باشه حتما میخورم ولی اگه نباشه هم تا آخری انگار احساس گشنگی دارم البته نه همیش و خب موقعی به سینما هم میریم معمولا فیلم های اجتماعی ایرانی رو دوست ندارم در واقع متنفرم و وقتی با خانواده میریم سینما من خوراکی میخرم و تمام طول فیلم فقط میخورم
      عادت بعدیم اینکه من ظهر ها که میخوابم یا حتی اگه نخوابم بعدش باید حتما یچیزی بخورم حتی شده خیلی کم در حد لیوان قهوه و این عادت هم از پدر و مادرم یاد گرفتم اونا هم همیشه اینکارو میکنن و جالبه که اونا هم از والدینشون یاد گرفتن چون تمام عمه و خاله و مادربزرگ های من همین عادت رو دارن!
      عادت کردم صبحانه خیلی کم میخورم در حد یه لقمه کوچیک سیر میشم ولی اگه نخورم صبحانه همون قدر کم رو حالت تهوع میگیرم .
      عادت کردم همیشه قهوه رو شیرین بخورم و کلی شکر میریزم .
      عادت کردم موقعی سالاد الویه درست میکنم همیشه از خیار شور ها بخورم خیلی چیزای ترش و شور دوست دارم وهمیشه یه ناخونکی میزنم اگه باشه البته بیشتر از ناخونک میشه ولی وقتی غذا درست میکنم مثلا پنج تا خورد میکنم دو تا میخورم .
      عادت کردم غذاهای فست فود یا کلا غذاهایی رو که از بیرون میخریم تا تهش بخورم انگار اگه نخورم دارم توهین میکنم پس مهم نیس چقدر پرم همیشه تا ته تهش رو میخورم و ازدلم نمیاد نصفش کنم و باقیش رو بزارم برای بعدا .
      عادت کردم تند غذا میخورم این عادت رو فکنم از پدرم یاد گرفتم البته اون دو برابر من تند میخوره ولی بازم من نسبت به بقیه تند میخورم .
      میوه نمیخورم نمیدونم چرا ولی عادت کردم نخورم همه هم توی خونه هم توی فامیل هم توی دوستان عاشق میوه اند و همش میوه میخورن نمیدونم چرا من اصلا نمی خورم یا نمیخوام بخورم بهم حس خوبی نمیدهاز میوه هم بدم نمیاد ولی فکنم سالی یکی دو بار بیشتر میوه نمیخورم .
      اگه خوراکی یا شیرینی تو خونه باشه حتما باید در اسرع وقت خورده بشه ! نه تنها من بلکه همه تو خونه همین جورن و خب انگار نمیشه بزارم بمونه برای هفته بعد یا حتی ماه بعد آروم آروم تمومش کنم باید تا آخر همون هفته تموم بشه مگر اینکه خیلی زیاد باشه که در اون صورت بیشتر میمونه ولی بازم نه بیشتر از سه هفته!
      در طول روز حتما باید یه چیز شیرین یا شکلاتی بخورم عادت کردم!
      برای تغذیه تو مدرسه همیشه چیزای شملاتی میبرم خیلی کم پیش میاد تو وعده ی من تو مدرسه شکلات نباشه!
      گفتن همین یه جمله کوتاه میل ندارم واقعا سخته و خنده داره که نمیتونم بگم . آخه واقعا میل دارم یه چیزی تو مغزم بهم میگه تو که میل داری چرا بگی میل ندارم اصن خنده داره آدم خندش میگیره بگه میل ندارم اببته فکنم این راجب چاق ها صدق میکنه .
      دوستم فاطمه خیلی لاغره و قد بلنده کم میخوره و هر وقت میخواییم بریم بیرون من به فکر یه جایی مثل کافه ای رستورانی جایی ام که بشینیم بخوریم اما اون دوست داره قدم بزنیم و حرف بزنیم و میتونم بگم خیلی خیلی از جمله میل ندارم استفاده میکنه منم گاهی کنارش احساس پاندا بودن میکنم! من که نتونستم جلوی خودمو بگیرم و بگم میل ندارم اولش فکردم آسونه ولی واقعا نیست و نمیدونم چطور بعضیا خیلی راحت میگن . و امیدوارم منم یه روز به جای اینکه به فکر خوردن باشم به فکر قدم زدن باشم !
      استاد ببخشید یه سوالم داشتم!! من خیلی دوست دارم لاغر بشم و به اون اندامی که توی ذهنمه برسم لاغر و بلند و کشیده ولی راستش میترسم لاغر بشم ولی به اون اندامی که میخوام نرسم! منظورم اینه که زیادی استخونی بشم که دیگه بدنم زیباییش رو از دست بده من خیلی دوست دارم بدنم صاف و کشیده باشه ولی توی ذهنم یکم میترسم که اون شکلی نشم ! من در هر صورت میخوام لاغر بشم تا سبک و آزاد بشم ! ولی یکم از زشت تر شدن میترسم! یکمم اعتماد بنفسم زیادی پایینه! اگه میشه بگید چیکار کنم؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ssba7303
        1399/02/09 20:45
        مدت عضویت: 1685 روز
        امتیاز کاربر: 121 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 201 کلمه

        سلام استاد خیلی ممنون از جوابتون جواب های شما واقعا به من انرژی میده و امیدوار تر میشم خیلی ممنونم از شما ?
        چشم حتما سعی میکنم که بجای توجه به ترس هام روی نکات مثبت توجه کنم مرسی از راهنماییتون
        و راجب خرید محصول واقعا واقعا دوست دارم که به صورت اصولی یاد بگیرم و ادامه بدم و واقعا هم علاقه هم انرژی رو براش دارم و از ته قلبم دوست دارم محصولتون رو تهیه کنم ولی نکته ای که وجود داره اینه که من فقط ۱۷ سال دارم هنوز شاغل نشدم و پولی به این مقدار اصلا ندارم و والدین من هم حاضر به پرداخت این هزینه نیستند چون برای اون ها هزینه زیادی هست! خیلی دوست داشتم که محصآلتون رو تهیه کنم و میدونم ارزشش رو داره ولی متاسفانه این مقدار پول رو ندارم ! حتی خیلی از دوره های آموزشی استاد عباسمنش هست که دوست دارم تهیه کنم ولی نمیتونم در وضع فعلیم! بازم خیلی خیلییی ممنونم از راهنماییتون از جواب هاتون خیلی برام مهمن خیلی بهم انگیزه میدن! من دوره رایگان شمارو استفاده میکنم و امیدوارم که باعث بشه ب تناسب اندام برسم! با تشکر از شما و سایت خوبتون استاد عزیز! ?

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 52 کلمه

          دوست عزیز دوره رایگان به طور فوق العاده ای تاثیر گذار است من با همین شروع کردم ولی هر تمرینی که بود همه رو انجام دادم به کسی هم نگفتم ! حتما ادامه بدید و هی مرور کنین چون هر بار یه چیز جدیدی کشف می کنین !
          موفق باشین در پناه خدا

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار ssba7303
            1399/02/10 13:17
            مدت عضویت: 1685 روز
            امتیاز کاربر: 121 سطح ۱: کاربر مبتدی
            محتوای دیدگاه: 45 کلمه

            ممنونم از شما حتما ادامه میدم و و حتما دوباره در محصولات هم با استاد خواهم بود این همه انرژی که به من داده شد دیگه عمرا نمیشه بهش نرسم! هر جور شده از شگفتی سازان خواهم شد مطمعنم ممنونم از شما ??

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار ssba7303
          1399/02/10 08:01
          مدت عضویت: 1685 روز
          امتیاز کاربر: 121 سطح ۱: کاربر مبتدی
          محتوای دیدگاه: 82 کلمه

          استاد واقعا واقعااااااا واقعااااااااا ازتون ممنونم نمیدونم چطوری میتونم حسی درونم دارم ابراز کنم ولی واقعا ازتون ممنونم و از خدا هم سپاسگذارم که منو ب اینجا هدایت کرده من دو ماه هست که هدایت شدم به سمت سایت استاد عباسمنش و حالا اینجا و کلی چیزای فوق العاده برام اتفاق افتاده و داره میافته و واقعا شما استاد خیلی خوبی هستید ممنونم واقعا ممنونم از شما حتما بهترین تلاشتم رو میکنم تا نا امیدتون نکنم و موفق میشم ممنونم ممنونم ??

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار faridehhasani5455
          1399/02/10 11:46
          مدت عضویت: 1821 روز
          امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 112 کلمه

          آفرین به دوست ۱۷ ساله ای که به موقع آموزش های ذهنیو شروع کردی ،حتما به تناسب اندام مورد دلخواهت میرسی ،نوشته شمارو خوندم وچقدر خوب با جزئیات عادت های خودتو متوجه شدی ،برای داشتن دوره ها هم فقط کافیه از خداوند این انرژی قدرتمند بخواهی وبه داشتنشون باور داشته باشی ،بعد میبینی خدا به چه راحتی تو رو و دوره هارو در مسیر هم قرار میده ،من به خیلی موارد مورد دلخواهم براحتی رسیدم وخداوند همه کارهارو انجام داده ،برای داشتن فایل و دوره که دیگه ۱۰۰درصد ایمان دارم ،بصورت شگفت انگیزی بهم میرسونه
          حتما تو مسیر تناسب فکری واندام موفق میشی به خودت وخدا اعتماد کن وبسپر بهش

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار ssba7303
            1399/02/10 13:20
            مدت عضویت: 1685 روز
            امتیاز کاربر: 121 سطح ۱: کاربر مبتدی
            محتوای دیدگاه: 27 کلمه

            ممنون از اینکه خوندید! ممنونم که تجربه خودتون رو با من به اشتراک گذاشتید !
            خداوند منو یاری میکنه و تناسب اندام میرسم ممنونم از شما!! ??

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 15682 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 19 کلمه

          احسنت دوست عزیز خدا رو شکر برای تغییر نگاهتون به زندگی وتغییر عادت های چاق کننده عالی بود 🌹🌹🌹🌹6

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mahrooz_m1985
      1399/01/31 13:38
      مدت عضویت: 1684 روز
      امتیاز کاربر: 112 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 187 کلمه

      عادتهای غذا خوردن من :
      ۱- همیشه موقع غذا خوردن هولم و تند تند میخورم مثل اینکه قراره غذا رو از دستم بگیرن، یا ایستاده غذا خوردن مثل اینکه عجله دارم و باید زود برم.
      ۲- از غذا خوردنم لذت نمیبرم ، همش استرس چاقی دارم. و بعد از خوردن هر چیزی عذاب وجدان میگیرم که چرا خوردم
      ۳-ریزه خواری بعد از سیر شدن، مخصوصا توی مهمانی ها بخاطر تنوع غذایی تا حد خفه شدن غذا میخورم حتی با اینکه دیگه جایی برا دسر ندارم ولی با زور میخورم
      ۴- دراز کشیدن بلافاصله بعد از وعده غذایی البته اگه سرکار نباشم ،مخصوصا توی خونه شب ها و ظهر جمعه رسما بعد غذا میخوابم
      ۵- کمتر جویدن غذا که اکثرا تو گلوم گیر میکنه و مجبور میشم یه لیوان آب بخورم
      ۶- تماشای تلویزیون یا چک کردن گوشی موقع غذا خوردن، اکثرا خودمو با چیزی مشغول میکنم و توجه و تمرکزی روی نوع ،طعم و مقدار غذایی که میخورم ندارم حتی اگه کسی از من طعم غذا رو بپرسه شاید اون لحظه متوجه نشم.
      ۷- همین که از سر کار میام خونه اول مستقیم میرم سر یخچال و دنبال خوراکی میگردم حتی اگه گرسنه نباشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیدا ظهوررحمتی
        1399/02/10 09:50
        مدت عضویت: 1914 روز
        امتیاز کاربر: 118 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 356 کلمه

        این تقریبا مشکل تمام افراد چاق هست. من یک سال بیشتر هست که دو دوره از محصولات رو تهیه کردم دوره ورود به سرزمین لاغریها رو یک بار تموم کردم ولی باورش نکردم دومین بار تا درس سه یا چهار انجام دادم و دوره پیشرفته هم تهیه کردم فکر کردم شاید تو اونیکی دوره اون معجزه ایی که میخواستم اتفاق بیوفته بازم نشد. و هر دوره رو ول کردم الان حدود یک سال هست که دوره ها داره خاک میخوره. چون من در این دوره دنبال معجزه بودم و پیغمبر که نه دوره ها قرآن بودن و نه جناب عطار روشن پیغمبر. ولی الان به خودم آمدم نمی تونم هنوز 100%”بگم بیدار شدم نه حدود دو سه ماهی هست چیزی تو وجودم داره من رو دوباره به سمت دوره ها و استاد میکشونه و حس میکنم تو درسها راهنمایهای خوبی هست و استاد رو هم به عنوان کسی که تجربه ایی داشته و غول چاقی رو شکست داده قبول دارم. و این فکر میکنم قدم اولی است که هر کس باید برداره. اول دنبال معجزه نباشه. معجزه منم و ذهن من که بتونم اون هفتاد در صد وجودیم رو بیدار کنم و استاد یک راهنمای بینهایت مهربان هستند که میشه بهشون اطمینان کرد و دوم اینکه اگر حرفی باید به کسی بزنم اگر کاری باید انجام بدم اگر و اگر و اگرهایی که ما انجام نمی دیم و به وجودمون فشار میاریم این اگرها را باید از سر راه برداریم وگرنه ذهنم ما درگیر اگرها میشه و باز هم راه اصلی که خودت و قدرت خودت هست را فراموش میکنی. در واقع خوردنهای عصبی طغیان روح بر علیه وجود ماست. طغیان بر علیه زبانمون که چرا به موقع حرفت را نزدی طغیان به چشمت که بی مورد چیزی را دید و نظرش را نگفت طغیان بر رفتار دیگران و خودم که چرا میگذاری با این رفتار با تو سخن بگویند.
        به هر حال اگر میخواهیم به آرامش برسیم نه هایی که در ذهنمون هست را باید شناسایی کنیم. بعد هم راه حلی برای درست انجام دادنشون و بعد ذهن درگیر آرامش پیدا میکنه و در صلح با وجود میرسه و بعد خرابیها را آباد خواهد کرد.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار محمدامین سهرابی
      1399/01/29 15:35
      مدت عضویت: 1871 روز
      امتیاز کاربر: 218 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 409 کلمه

      سلام
      من این قسمت ها رو خلاصه برداری کردم تا الان خودم دارم میل به غذا خوردنم و کوچک شدن شکمم رو حس میکنم حس میکم که خیلی سبکتر شدم چندین بار فقط این جلسه رو گوش دادم و خیلی راحت تر درکشون کردم و حتی جلسات رو خلاصه برداری صوتی کردم و توی گوشی تلفنم هر جا وقت کنم گوش میدم ولی البته باید جلسات بعدی رو هم این کار رو کنم.
      همه چی برمیگرده به این که ما باید باورهامون رو در مورد چاقی تغییر بدیم این باعث شد ی نگاه به اطرافم بندازم و عادت های رفتاری لاغرها رو یادم بیاد اونها خیلی راحت غذا می خورند و از غذاها ترسی ندارند وقتی سیر میشن دست از غذا می کشن با لذت غذا می خورن و به آرامی.
      ولی من خودم همیشه انگار که قراره ازم غذا رو بگیرن تند تند غذا می خوردم و با عجله و هیچ وقت مزه غذا رو متوجه نمی شدم و وقتی لاغرها با جزئیات خیلی ریز طعم های غذاها رو توضیح میدادند من تعجب میکردم از این به بعد خودم متعد کردم که آروم آروم غذا بخورم و سعی کنم طعم ها رو حس کنم و از خوردن لذت ببرم تا اینکه از غذا خوردن ترس داشته باشم. باید غذا رو به آرامی بخورم غذا رو بجوم.
      هروقت پشت لب تاب میشینم ریزه خواری هام شروع میشه ولی از این به بعد می خوام به جاش از میوه ها اتفاده کنم و همیشه از خودم بپرسم ببینم که آیا واقعا گرسنه هستم یا نه و اگر گرسنه نبودم یه لیوان آب بخوذم.
      عادت های رفتاری که در خودم دارم و باید اونها رو اصلاح کنم
      1- تند تند غذا خوردن و نجویدن غذا
      2- کلا چای رو به خاطر اینکه بیکار نباشم می خورم و با اون کلی قند و شیرینی اگر باشه میخورم
      3- جدیدا عادت کرده بودم که حتما با غذا نوشابه باشه
      4- تا خفه نمی شدم دست از غذا نمیکشیدم
      4- همیشه باید بشقابم رو خالی میکردم حتی اگر بمیرم باید بشقاب خالی تحویل می دادم مخصوصا تو مهمونی ها
      5- نزدیک وعده های غذایی به جای اینکه به فکر وعده های غذا باشم و نهار یا شام درست کنم شروع میکردم به ریزه خواری و بعدش نهار هم می خوردم در صورتی که می شد خیلی راحت وعده غذا رو بخورم بدون اینکه ریزه خواری کنم یعنی نذارم به جایی برسه که بخوام با ولع غذا بخورم
      6- دیروقت غذا خوردن و اینکه اجازه هضم غذا به معده نمیدادم و زود می رفتم توی تخت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار almanmasoud1380
      1399/01/28 00:03
      مدت عضویت: 1685 روز
      امتیاز کاربر: 103 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 143 کلمه

      سلام استاد عزيز شب شما بخير سوالي داشتم از خدمتون من تا اينجا فايل ها رو چند بار گوش دادم تمرينات رو هم تو خونه در دفتري انجام دادم ميل و اشتياقم خيلي به اين فايلها زياده ولي يكم نگرانم بابت اينكه چرا هنوز هر كاري انجام ميدم باز هم فكر رژيم در ذهنم خيلي وجود داره با اينكه اين چهار روز كمي ذهنم راحتر شده ولي باز اين فكر رژيم و ميزان غذا و تنقلات مدام در ذهنم وجود داره لطفا كمكم كنيد كه ايا تا اينجا اين مشكل طبيعيه . با سپاس فراوان از لطف شما . فاطمه هستم 47 سالمه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zsadeghi801
      1399/01/19 15:59
      مدت عضویت: 1694 روز
      امتیاز کاربر: 3445 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 206 کلمه

      با سلام و شاد باشی به استادی که با سراسر وجودش به ما آرامش می دهد.
      من کلی فک کردم دقیقاً تغذیه و رفتارهای خودم همانندصحبتای شما استاد با تجربه بود . من همیشه عادتم اینکه واقعا چای رو با یه چیز شیرین بخورم البته قبلاً با شیرینی و کیک یا کاکائو ولی از زمانی که تغذیه سالم رو انتخاب کردم با خرما یا توت یا کشمش ولی بازم باید چای رو با یه چیز شیرین می خوردم. دیگه یه رفتار اشتباهم این بودکه غذا رو تند تند می خوردم ولی با گوش دادن به فایل شما پی به این موضوع بردم والان تمرین میکنم آهسته تر بخورم و از مزه غذا بیشتر لذت ببرم و دیگر حس با ولع خوردن رو از خودم دور کردم. دیگر عادت اشتباهم این بود که ریزه خواری می کردم کاری نداشتم که گرسنه هستم یا نه ولی الان قبلش فک میکنم واز خودم سوال می کنم که الهام جان واقعا الان گرسنه ای ؟
      به نظر خودم یکی رفتارهای اشتباهم این بود که دائما فکر این بودم که غذا چی بپزم؟ والان بیشتر تمرکزم روی ارامش درونم و یادگیری هر انچه که لازم دارم بدونم گذاشتم و واقعا حالم بهتره.
      سپاس فراوان از زحمات شما در این مسیر عالی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار baharak45poorrahimi
      1398/12/17 13:41
      مدت عضویت: 1731 روز
      امتیاز کاربر: 3497 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 28 کلمه

      عالی من تازه یه هفته است فایلها رو گوش میدم و تغییر در خوردن و میل به تحرک در من به وجود امده خودم تعجب می کنم ممنون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ندا مهماندوست
        1399/02/26 18:03
        مدت عضویت: 1913 روز
        امتیاز کاربر: 118 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 503 کلمه

        سلام به استاد عزیز و بقیه ی دوستان
        گفتن میل ندارم : راستش برام کار سختی نبود و تونستم بگم میل ندارم اما یک صدایی مدام بمن میگفت دروغ میگی و میل داری ،اما با این وجود به حرفش گوش ندادم و بعضی جاها تونستم جلوی خودمو بگیرم

        شناسایی عادتهای غذایی:
        * من خیلی زیاد چاق میخورم ،عادت دارم همراه با چای یک چیز شیرین استفاده کنم که خودم ترجیح میدم چای و خرما بخورم اما اگر نباشه با توت خشک یا انجیر خشک یا شکلات یا در مرحله ی آخر که هیچکدوم در دسترس نبود با قند میخورم، چای و خیلی داغ میخورم ، گاهی مامانم از دستم عصبانی میشه و میگه هروقت تورو میبینم یک لیوان چایی دستته و کلی اعتراض میکنه که ضرر داره و…

        * خیلی تند تند غذا میخورم و غذامو نمیجوم ،اصلا آگاه نیستم که چی دارم میخورم و چه مزه ای میده و…

        * همراه با غذا اصولا ترشی یا شوری یا سبزی میخورم که خوردم متوجه میشم خیلی بیشتر از زمانی که این مخلفات نباشه غذا میخورم

        * آدم شکمویی هستم ،دوست دارم مدام دهنم بجنبه، همش یک چیزی میخورم

        *حتما روزی یکبار کاپوچینو میخورم، اگر کاپوچینو تلخ باشه حتما با خرما میخورم

        * خیلی کم آب میخورم

        *عصرها بیشتر دوست دارم بستنی بخورم تا میوه ، وقتی دورهم جمع میشیم میوه میخورم اما در تنهاییم مصرف نمیکنم

        * عادت دارم هفته ای یکی دو بار شام بیرون بخورم ، شام و دیروقت میخورم، اصولا بعد از خوردن شام مسواک میزنم و گوشیمو چک میکنم و می خوابم

        * ذهنم مدام داره برای خوردن برنامه ریزی میکنه، من خوردن و یک تفریح بزرگ میبینم، اما از زمانیکه این دوره و گوش میدم حس میکنم فقط فکر میکنم خوردن لذت داره چون من انقدر تند و باعجله میخورم که اصلا لذتی نمیبرم و کلی هم استرس چاقی و دارم

        * عادت دارم تا ته بشقابم غذارو بخورم حتی اگر احساس خفگی بکنم، خیلی وقتا سیرم و اذیتم و معدم هم درد میکنه اما بازم میخورم😔

        * عادت دارم قاشق ها مو خیلیییی پر کنم

        * از زمان بارداری به بعد بخاطر حالت تهوع شدیدی که داشتم همراه با غذا دلستر میخورم، الان تقریبا سه ساله که مدام دلستر میخورم همراه با غذا

        * خیلی از وقتها شیر و کیک عصرانه میخورم

        *هرچندماه یکبار پفک و یا چیپس با ماست موسیر میخورم

        * عادت دارم ظهرها بعد از غذا دراز بکشم ،با اینکه نمیخوابم اما دراز میکشم

        * اگر توی خونه شیرینی بیاد واقعا نهایت دوروز میمونه و تا تمومش نکنم بیخیال نمیشم

        * عادت دارم هر هفته یا دوهفته یبار کیک درست کنم

        * عادت دارم صبح ها دیر بیدار بشم و خیلی کم صبحانه بخورم

        * عادت دارم در تمام روزهای هفته وعده ی ناهار برنج درست کنم با خورشت یا کباب یا پلو مخلوط، حتما برنج باید باشه ،البته همسرم این عادت و در من بوجود آورده

        * تازگی ها عادت پیدا کردم سالاد و با سس میخورم، اصلا برام عجیبه چرا اینکارو میکنم ،چون من تا دو سه ماه پیش اصلا سس سفید و فرانسوی دوست نداشتم😳

        به امید آگاهی بیشتر و رسیدن به تناسب جسمی برای خودم و بقیه ی همراهان عزیز🌸🌸🌸

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Nasrin Zamani
      1398/11/24 22:37
      مدت عضویت: 1858 روز
      امتیاز کاربر: 157 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 239 کلمه

      سلام به استاد خوبی ها :بعد از بارها گوش دادن به فایل چهارم واقعا من اینو دریافت کردم واحساس کردم که عزیزان که به فایل ها گوش میکنن واقعا باید به درکش برسن فایل هارو من دونه به دونه جمله هاش برام یه گره روباز میکنه قبلا یه دوره فایل هارو تا ۱۲گوش دادم زیاد به درکش نرسیده بودم بعد تصمیم گرفتم برگردم ودوباره گوش بدم ونکته برداری کنم واقعا درسته حرف های استاد هر کس به درک وباورش برسه میونه بفهمه چی میگی استاد ! وجای هیچ نوع سوالی نیست !دقیقا من الان فهمیدم دلیل این همه سال های چاقی من فقط فقط باافکار ،که باورهارو میسازه ،باورها رفتار هارو به وجود میاره وتکرار رفتارها عادت هارو به وجود میاره مشکل از منه نه عوامل بیرونی خدایا شکرت برای اگاهی امروزم ودوستان هم فرکانسم میتونم بگم تقریبا من تا اینجا که جستجو کردم ۵۶تا باور و۹۰تا عادت های چاق کننده تا به اینجا ،داشتم و وقتی مسئله رو درک کردم رفتارم ناخوداگاه تغییر کرده تغییرات زیاد با تغییر فرمول ها واقعا استاد خیلی واضح توضیح داده که از کجا اومدیم وبه کجا میریم والانم با خوردن غذا ی مورد نیاز بدنم احساس سبکی دارم جالبه که اصلا احساس چاقی ندارم وخیلی حسم عالیه این حس خیلی مهمه اگه من احساس خوبی داشته باشم پس در مسیر هستم خدارو شکر بابت احساس خوبم و از خدا برای تمام عزیزان احساس خوب ورسیدن به خواسته های قشنگشون رو خواستارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghandian5
      1398/11/21 20:50
      مدت عضویت: 1751 روز
      امتیاز کاربر: 3813 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 126 کلمه

      باور کرده بودم که باید از خواهرم چاق تر باشم چون همه میگفتن تو از خواهرت چاقتری و اون لاغره تو مثل طایفه پدرت هستی که در من اثر گذاشته بود.باور کرده بودم دیگر نمیتوانم بعد از ازدواج و زایمان نمیتوانم به وزن قبل از ازدواجم برگردم . واقعا باور داشتن مسئله مهمی برای عادات خوب یا بده.
      عادتهای غلطی که داشتم این بود که هر چیز خوشمزه مثل شیرینی یا تنقلات در خانه بود تا همه رو نمیخوردم و تموم نمیکردم ول کن نبودم. در میهمانیها پا به پای بقیه مرتب در حال خوردن بودم . اگه کمی هم گرسنه بودم نمیتونسم از خوراکی صرفنظر کنم و حتما باید میخوردم. اگه ظهر مثلا تصمیم میگرفتم کم ناهار بخورم عصر بقدری گرسنه میشدم که دوبرابرشو تلافی میکردم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghandian5
      1398/11/21 20:36
      مدت عضویت: 1751 روز
      امتیاز کاربر: 3813 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 85 کلمه

      با سلام خدمت استاد و دوستان عزیز. قبل از شروع صحبتها باید بگم که امروز با دوستام رفتیم بیرون که انواع تنقلات و شیرینی و اجیل بود ولی من بجز مقدار خیلی کم اونم بخاطر رودروایسی بود چیزی میل نداشتم در حالیکه همه در طول چند ساعت در حال خوردن بودند که من خیلی به خودم امیدوار بودم. حالا در مورد باورها مینویسم که من باور کرده بودم بعد از چهل سالگی هیچ کسی لاغر نمیشود و هر چه سعی هم میکردم شکست میخوردم. ی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سیما شریعت پناه
      1398/10/09 23:58
      مدت عضویت: 1805 روز
      امتیاز کاربر: 9138 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 553 کلمه

      با سلام و وقت بخیر خدمت دوستان عزیز و استاد گرامی‌؛ استاد من از 25 آذر ماه با سایت آشنا شدم و از اون به بعد هر روز فایل ها رو گوش کردم و تمرینات و انجام دادم. البته در سایت یادداشت نگذاشتم ولی در منزل همه تمرینها رو نوشتم. از اون روز خیلی تغییرات رو در خودم حس کردم. دیگه از اون روز به غذا خوردنم فکر کردم و با آرامش بیشتری غذا خوردم. و به غذا خوردنم دقت کردم. پدر و مادر و همسرم هم متوجه تغییرات رفتارم شده اند و حتی به من می گویند که انگار کمی جمع شده ای. البته من دوست ندارم فعلاً به نتیجه فکر کنم.و اصلاً وزن هم نکردم. نمی دانم آیا تغییری کردم یا خیر. ولی رفتارهایم کمی تغییر داشته اند و برای غذا خوردن مثل قبل نیستم. وقتی نیاز دارم غذا می خورم و بیشتر از حد سیری هم دیگه تواین دو هفته غذا نخوردم. و با عجله غذا خوردن را نیز کنار گذاشتم. در مهمانی چند شب پیش هم مثل قبل اشتهای زیاد به خوردن غذا را نداشتم و با سه چهار قاشق غذا و کمی سالاد و ماست راحت سیر شدم و توانستم خیلی راحت دست از غذا بکشم. حتی بهم گفتن رژیم داری؟ انگار کمی جمع تر شده ای نسبت به ماه قبل. قبل از انجام تمرین جلسه چهارم،یک نگاهی هم به تمرین جلسات اولیه کردم. برایم خیلی جالب بود. در انشای من چرا چاق هستم علت ها رو تند غذا خوردن و بیشتر از سیری غذا خوردن. شام بیشتر غذا خوردن. در محل کار خوراکی خوردن را جز علتها نوشته بودم. رفتارهایی که الان دیگر آنها را ندارم و خیلی بهشان توجه کردم در این دو هفته. و در تمرین این جلسه هم متوجه شدم که از کودکی با یکسری افکار، خودم را به سمت چاقی هل داده ام. و لی در این دوهفته با به وجود آمدن احساس بهتر نسبت به خودم، بیشتر به رفتارهای خودم دقت کردم. به جسمم بیشتر توجه کردم. حتی از همان چند روز اول حس کردم شکم ندارم. ولی باز نگاهش می کردم و می دیدم که سر جای خودش هست. ولی من دیگر نسبت به خودم آن احساس فشار و خفقان و تنفر را نداشتم. و از آن موقع دلم میخواهد بیشتر به خودم فکر و دقت کنم. دلم میخواهد تند تند راه بروم. حتی همکارم گفت با دیدنت تعجب کردم. تو همیشه آهسته راه می روی ولی امروز از تند تند راه رفتنت جا خوردم. در طی این دو هفته خیلی از خوراکی هایی را که همکارانم تعارف کردند را نخوردم. وعده شام را خیلی کمتر خوردم. و هر زمان احساس نیاز داشتم به همون اندازه سعی کردم چیزی بخورم، من به خوردن شیرینی جات و بستنی ها و کیک ها و شکلات ها علاقه ندارم. ولی همیشه غذاهایم را خوب می خوردم و حتی بعد از سیری باز هم دوست داشتم بخورم و نسبت به تحرک و فعالیت هم خیلی مقاومت نشان می دادم. ولی اکنون چون احساس بهتری دارم خیلی از رفتارهایم تغییر کرده اند. با اینکه نمیدانم آیا وزن کم کرده ام یا خیر. از شما خیلی ممنونم ❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار f.masi1
      1398/10/06 08:18
      مدت عضویت: 1835 روز
      امتیاز کاربر: 828 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 317 کلمه

      سلام
      من از مطالب عالیتون لذت میبرم سالهاست که میدونم چاقی رو با کم خوردن ورژیم وورزش نمیشه از بین برد وهمیشه باهررژیمی که میگرفتم منتظر بودم که بارها کردنش چاق تر بشم باخودم میگفتم کاش یه روانشناس واردی بود که به من کمک میکرد تا روی خوردنم کنترل داشته باشم چون یه نیرویی منو وادار به تندتند خوردن وبا ولع خوردن میکرد توهمون حالت خوردن خودم بدم ازاین کارم میومد و حس میکردم بعداز هر رژیمی حریص تر میشم والبته چاق تر.
      خدارو شکر میکنم که باشما آشنا شدم والبته من باقانون جذب آشنا هستم ولی نمیدونستم چه جوری باید برای لاغری ازش استفاده کنم.
      اما عادت های اشتباه من: تند تند خوردن – بعداز غذا شیرینی یاخرما میخوردم-
      درحال سیری بازم خوردن- پرخوری کردن درحین عذاب وجدان- هربعداز ظهر یه ماگ نسکافه وشیر با کلوچه میخورم- شیرینی خوردن وحریص بودن که انگار میترسیدم تمام بشه و هی میرفتم سراغ خوراکی ها- بیشتر روزا برنج خوردن- اگه تومحیط کارم شیرینی بود حرص میزدم که چندتا بخورم-شکلات تلخ هرروز میخورم-عصرا دلم بستنی میخواست وبیشتر وقتا میخریدم ومیخوردم-صبحانه اول صبح میخورم همین که سوهرم هم بیدارشد ساعت۹ اینا بازم باهاش میخوردم یعنی دوبار صبحانه میخوردم-خیلی وقتا واقعا گرسنم نیست اما چون وقت ناهار یا شامه خودم رو ملزم میدونم که پای سفره کنار خانواده بشینم وبخورم

      الان چند روزه که به بعضی چیزا میگم میل ندارم عادتام رو شناختم ودارم روشون کار میکنم بستنی بعداز ظهرا رو نمیخورم واز جمله میل ندارم استفاده میکنم ماگ نسکافه شیر رو به فنجون کوچیک تبدیل کردم بعداز غذا شیرینی نمیخورم صبح ها هم اول صبح ناشتا نمیخورم که یک بار با شوهرم صبحانه رو بخورم
      خیلی ممنونم که ذهنم رو آگاه کردین وراجع به عادتهای بد اونو حساس کردین قبلا فکر میکردم عادتهای غذایی زیاد بدی ندارم الان باکوهی از عادتهای اشتباه مواجه شدم ودارم سعی میکنم کم کم اونا رو ترک کنم وبا عادتهای خوب جایگزین کنم خیلی ازتون ممنون همیشه شاد وموفق باشید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آهو خانم
      1398/08/22 15:55
      مدت عضویت: 1879 روز
      امتیاز کاربر: 230 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 120 کلمه

      با سلام
      امیدوارم همه در این مسیر زیبا و پر از ارامش به طریقی قرار بگیرن
      راستش من بعد از چندین بار گوش دادن فایل این جلسه متوجه شدم که عادتهایی غلط زیادی دارم
      مثلا عصر که از سرکار میرسم خونه حتما باید یه چیزی بخورم، یا مثلا با چایی توی محل کار شکلات بخورم یا مثلا تند تند میخورم و اینکه خیلی زیاد نون میخوردم و حتی گاهی با برنجمم نون میخوردم و اینکه حتی اگه سیر هم بودم اگه فست فود میومد میخوردم، بین غذا نوشیدنی میخوردم و اگه چیزی هم میخوردم تا خود صبح به خودم لعنت میفرستادم که چرا خوردم و این الان چاقم میکنه
      اما میدونم با این تکنیک تغییر عادتها بزودی به تناسب میرسم
      ممنونمم از شما استاد?

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار chapar_mail
        1398/11/16 07:19
        مدت عضویت: 1756 روز
        امتیاز کاربر: 203 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 48 کلمه

        با سلام
        عادتهای بد من….
        خوردن کیک،شکلات یا شیرینی بعد غذا،اونم نه یک دونه و دوتا،تاظرفشو تموم نکنم ول کن نیستم.
        وقتی سیرم باز میخورم و کلمه میل ندارم،برام تعریف نشده.
        پرخوری وقت ناهار و شام
        روزی صدگرم کاکائو میخرم درجا همشو میخورم.
        بعد غذا باز میرم سر یخچال و غذا یخ کرده میخورم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 48
      محتوای دیدگاه: 393 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان راه زیبای تناسب.???
      خوشحالم و خدا رو سپاسگذارم که ثابت قدم در راه تناسب همراه استاد خوب و مهربون و دوستان رو به جلو پیش میرم.???

      این جلسه عالی بود استاد من چند روز روی این جلسه کار کردم و جالبه بدونید بعد از اینکه باورهای اشتباهم رو از ذهنم کشیدم بیرون خود به خود عادت‌های اشتباهم کمرنگ و کمرنگتر شد… ?حال این روزهای من غیر قابل وصفه…???

      شادی درونی ام هر روز بیشتر میشه… احساس دوست داشتن خودم و جسمم که به بهترین شکل توسط خالق بی همتایم خلق شده هر روز در من بیشتر و بیشتر میشه… ???

      حالی که همه ی  ما میتونیم بهش برسیم،وقتی اول از همه خودمون رو دوست داشته باشیم و برای خودمون ارزش قائل بشیم و بدونیم ما اشرف مخلوقاتیم و قدرت‌هایی در درونمون داریم که خودمون ازش بی‌خبریم…

      من شاید حدود سه هفته ست به سایت تناسب فکری هدایت شدم اما تغییراتم خیلی زیاد و جالب بوده…تقریبا یک سایز کم کردم…???

      عادتهای اشتباهم هر روز بیشتر برام روشن میشن و برای اصلاح اونها قدم برمیدارم.عادت تند خوردنم اصلاح شده،چون سعی میکنم غذا رو آروم بخورم و لذت ببرم بخاطر همون هم دیگه غذا تو گلوم گیر نمیکنه که با آب قورتش بدم پس عادت آب خوردن همراه غذا هم اصلاح شده.سعی میکنم زمان غذا خوردن کمتر حرف بزنم که به موقع پیغام سیری رو دریافت کنم و بیش از حد طبق عادت قبلم نخورم.???

      عادت فست فود خوردنم خیلی کم شده چون با فکر کردن به ضررهاش و ارزش قائل شدن به جسمم دیگه میلی بخوردنش ندارم…خیلی راحت میتونم به اندازه بخورم و با اندازه خوردنم به بدنم کمک کنم که به راحتی خودش رو ترمیم کنه و به سوی تناسب حرکت کنه…و من فقط لذت میبرم از این بدن شگفت انگیز که قدرتش رو دست کم گرفته بودم…???

      براحتی میل ندارم رو میگم و نمیزارم به قول استاد به مرز خفگی برسم…چون قبلنا علاوه بر اینکه بیشتر مواقع حواسم از خوردنم پرت میشد و بیش از نیاز بدنم میخوردم، جاهایی که رو در وایسی داشتم بخاطر احترام به میزبان هم که شده باید بشقابم رو تموم میکردم و نمیدونم چرا این باور رو داشتم که اگه کم بخورم میزبان ناراحت میشه و فکر میکنه غذاش خوشمزه نبوده…??☺️

      خیلی خیلی خدا رو شکر میکنم و مطمئنم با لذت در مسیر تناسب هر روز گامی رو به جلو برمیدارم و خواهم برداشت.بازم ممنونم استاد مهربون.???

      ?رب یکتا همراهتون دوستان متناسبم?

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار M.s
      1398/07/27 08:10
      مدت عضویت: 1866 روز
      امتیاز کاربر: 2418 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 605 کلمه

      سلام استاد ارجمندودوستان عزیز
      من همیشه اعتقاددارم هرزمان که خدارو ازتمام وجودت صدابزنی وازش کمک بخوای اون کمکت میکنه مهم نیس در چه زمینه ای باشه کوچیک یابزرگ ،سخت یااسون برای اون فرقی نمیکنه اون فقط کمک میکنه هرچی که میخواد باشه
      یه مدتی بود که واقعا بخداگفتم من دیگه نگران چاقیم نیستم واونو به تو میسپارم خودت درستش کن
      خیلی خیلی اتفاقی باسایت شما اشنا شدم البته چنتا موردوسایت را توی یه متن خوندم که یکی از اونها شمابودین اما من بدون هیچ اشنایی نسبت به هیچکدومش طرف سایت شمااومدم
      همیشه تو ذهنم بوده که من با فکروباورهام میتونم زندگیمو گلستان کنم یا زندگیمو جهنم کنم اسم سایت شما برام یه جرقه شد که این همونی هست که من میخوام چون میدونستم چاقیم بخاطر ذهنمه اما هیچ دانشی نداشتم که باید چیکارکنم تا ذهنم درست کارکنه و لاغربشم.این شد که بی درنگ وارد شدم و هرفایلی را چندبار گوش دادم با هزارتا امید وحس خوب تارسیدم به این جلسه
      چقدر قشنگ وساده ومنطقی ذهن ادمو قانع میکنیدودیگه هیچ سوال بی جوابی نمیمونه تو ذهن ادم که بخواد اونو بهونه بگیره برای مخالفت کردن
      خیلی قلبتون بزرگه که چیزایی روتواین جلسات میگین که خیلی ها اگه بخوان یه کلمشم بگن چقدرپول میگیرن
      من که انقدر به حرفاتون ایمان اوردم و از طرفی مطمئنم خدا چیز بد سر راهم قرار نمیده که چندروزه هرکسی بهم گفته دوباره چاق شدیا بهش گفتم همونطورکه چاق شدم دوباره هم لاغر میشم من با اطمینان گفتم ولی اونا مسخره کردن اما بهشون ثابت میشه و همشون میان دنبال راهش میگردن من مطمئنم
      خیلی پر حرفی کردم بریم سر تمرین جلسه چهارم
      امان از عادتها
      یکی از عادتهای من صبحانه نخوردن بود که ساعت یازده دوازده که میشد دلم ضعف میرفت و چندبرابر چیزی میخوردم الانم که چندوقته صبحانه میخورم خیلی زیاد میخورم چون همیشه گفتن صبحانه رو خوب بخور که اصل کار صبحانست غافل ازاینکه ماهم صبحانه رو خوب میخوریم هم ناهارو هم شام?
      دوم:من همیشه عادت دارم همراه غذا یانوشیدنی بخورم یاحتی اگه چیزی نبود اب بخورم باغذام
      سوم:همیشه شنیده بودم ادم زایمان که میکنه میلش به شیرینی زیاد میشه که شیرش رازیاد بکنه من از همون لحظه ای که تو بیمارستان بودم شروع کردم به شیرینی خوردنای ناجور تا یک روز قبل از زایمانم از هرمدل شیرینی بدم میومد اما این باور انقدر زیبا و سروقت خودشو نشون داد که عاشق شیرینی شدم والانم هنوز عاشق شیرینی هستم بعدازسه سال
      چهارم:پرخوری
      من حتی در زمان سیر بودنم میتونم یه عالمه چیزی بخورم اصلا یه وقتایی میگم مگه اصلا سیری هم وجود داره ?
      پنجم :همیشه دوست دارم صبحانه یه چیز پختنی باشه و چرب وچیلی ?
      ششم:در کل غذاهایی که میپزم خیلی چرب هستن
      هفتم:بی نهایت ریزه خواری میکنم همیشه شنیدم که ادم وقتی توخونه تنهاس همش دلش بهونه میگیره هی میخواد چیزی بخوره منم دقیقا همینطورم
      هشتم:هرچیزی که میخورم تو ذهنم میگم این زیادی بود این الان چاقم میکنه
      نهم:خیلی زیاد غذای بیرون میخوریم بعنوان تفریح میریم شام بیرون و پیتزا و سوخاری و….
      از بعدازظهر تا شب چندبار غذامیخورم شبم که همسرم میاد بخاطر اینکه تنهانخوره همراهیش میکنم
      دهم:ازسفرکه نگم براتون اشتهام ده برابر میشه هرچی میبینم دوست دارم بخورم از لحظه ی شروع گرفته تا زمانی که برمیگردیم خونه
      یازدهم:برای اینکه اسراف نشه هرچی غذا زیاد بیاد سرسفره را میخورم که نمونه اسراف بشه
      وخیلی چیزای دیگه اگه بخوام بگم خیلی خسته میشین
      درمورد میل ندارمم که اگه هزارسالم تلاش کنیم بازم نمیتونیم بگیم چون انگار یه دروغ بزرگه که من در عینی که میل دارم همه چیز بخورم بگم میل ندارم
      واقعاازشماممنونم ومطمئنم این حجم از دعای خیر که پشت سرتونه فقط حامل برکت وسلامتیه برای شما اقای عطار روشن
      مطمئنم که یه روزی هرجا بشینم وپاشم از معجزات شمامیگم???

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azar mahboob
      1398/07/15 15:06
      مدت عضویت: 1881 روز
      امتیاز کاربر: 221 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 304 کلمه

      سلام به همه دوستان خوب سرزمین لاغری با قدرت ذهن
      من از اول مهر ماه ۹۸ شروع به گوش کردن فایل های رایگان لاغری با قدرت ذهن کردم و فقط فایل ها رو چندین بار گوش کردمو تمریناتشم هر از گاهی انجام میدادم تا تصمیم گرفتم از اول شروع کنم و فایل هارو گوش کنم و تمریناتشو مرتب انجام بدم و نظرات دوستان رو بخونم تا امروز که ۱۵ مهر ماه هست که تمرینات جلسه چهارم رو انجام میدم و در شرایطی قرار گرفتم که مجبور شدم خودمو وزن کنم و دیدم از وزن ۷۸کیلو به وزن۷۳رسیدم باورم نمیشد با اینکه کار خاصی انجام ندادم و فقط پیاده روی رفتم و فایل ها رو گوش کردم و وزن کم کردم خدا رو شکر میکنم که در این مسیر درست قرار دارم .ذهن ناخود آگاهم چه کرده ٬من اطمینان دارم لاغر شدن آسانترین کار دنیاست و من میتونم از وزن ۷۳ به وزن۶۰ کیلو برسم و در این مسیر دست از تلاش برنمیدارم .من میتونم با قدرت ذهنم لاغر بشم و لاغر بمونم
      تمرینات جلسه چهارم
      شناسایی عادتها
      بدترین عادتم اینه که دائم جلوی یخچالم و در حال خوردن هر چیزی
      شامو زیاد میخورم و پرخوری میکنم بدون اینکه حتی گرسنه باشم
      علاقه ی زیاد به سیرینی دارم و تنقلات هم زیاد میخورم
      باور اینکه اگه تنها غذا بخورم و نگاه کسی روم نباشه نمیتونم خوردنمو کنترل کنم
      بدون اینکه گرسنه باشم ٬فقط به خاطر اینکه وقت ناهار یا شامه غذا میخورم
      از امروز در مواقعی که پر خوری به حساب میاد میگم میل ندارم البته خیلی وقته که دارم این تمرین رو انجام میدم و خیلی کمکم کرده که در مسیر تناسب باشم.
      از امروز به جای پر خوری کردن و از سر بیکاری غذا خوردن لذتهای دیگه رو جایگزینش میکنم مثل لذت پیاده روی یا خوندن مطالب سایت و فکر کردن به اینکه بتونم لباسای دلخواهم رو بپوشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عالیه هاشمی
      1398/07/13 22:22
      مدت عضویت: 1909 روز
      امتیاز کاربر: 1090 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 1,659 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

      من یک بار ۱۲ جلسه رایگان رو کامل طی کردم و تمریناتشو در دفترم انجام دادم ولی آنقدر مشتاق و علاقه مند شدم که تصمیم گرفتم برای بار دوم دوره رایگان رو از اول شروع کنم و این بار تمرینات هر جلسه رو در سایت بنویسم و انجام بدم چون استاد اسرار و تاکید بر انجام تمرینات در سایت داشتن

      به خواست خدا الان جلسه چهارم هستم

      اولش فکر میکردم که انجام تمرینات هست که مهمه و فرقی نمیکنه که در دفتر خودم انجام بدم و بنویسم یا توی سایت بنویسم ولی الان میفهمم که واقعا نظر استاد درسته

      سری جدید که از جلسه اول دوره رایگان رو دوباره شروع کردم برای هر جلسه ۵ الی ۶ روز وقت می زارم هر روز یکی دو بار فایلها رو گوش میدم و حتما نظرات دوستان رو می خونم و تمرینات رو در سایت انجام میدم واقعا تاثیرش خیلی بیشتر شده

      دوستان این موضوع به نظر خیلی ساده و بی اهمیت هست ولی میتونه تاثیر دوره رو چندین برابر کنه حتما تمریناتتون رو تو سایت انجام بدین و حتما نظرات دوستان رو بخونین

      ?به من که عالی کمک کرده?

      طوری که دیروز رفتم با خانواده باغ دختر داییم که چند وقت ندیده بودمش بهم گفت عالیه دوباره رژیم داری گفتم نه? گفت ای کلک حتما رژیم داری آخه به نظرم از اون دفعه که دیدمت یک کم جمع شدی خیلی خوشحال شدم گفتم نمیدونم خودمو وزن نکردم و نمیکنم

      با خودم گفتم دیگه ترازو ملاک لاغر شدنم نیست بلکه حال خوبم هست آرامش و آسایشم هست که ملاکم شده تا وقتی در آرامش هستم میدونم در مسیر درستی قرار دارم و تو این مسیر صد در صد به هدفم یعنی ۶۰ کیلو گرم میرسم ولی آنقدر این آرامش برام لذت بخشه که دیگه خیلی به لاغر شدن توجه نمیکنم و بیشتر توجهم به لذت بردن از مسیر لاغری با ذهن هست

      تفریح روزانه ام شده فایل گوش دادن و نوشتن در دفترم چند جمله زیبا و انرژی بخش هم برای خودم انتخاب کردم که هر روز در دفترم بارها می نویسم و با خودم تکرار میکنم یکی از این جمله ها این هستش
      ??? لاغر شدن آسانترین کار دنیاست??? واقعا از این جمله لذت میبرم

      من به نوشتن علاقه زیاد دارم و وقتی میخوام شروع کنم به نوشتن درست نمیدونم چی میخوام بنویسم ولی همین که شروع میکنم جملات بهم القا میشه و وقتی روی کاغذ میاد احساس خوبی بهم میده این تجربه رو به دوستان هم توصیه میکنم اینو می تونین تجربه کنین و ازش لذت ببرین و حالتون رو باهاش خیلی بهتر کنید

      استاد عزیز جلسه چهارم شما خیلی عالی بود واقعا چقدر ذهن آدمها جالب طراحی شده خدای مهربانم چقدر زیبا و دقیق ذهن انسان رو طراحی کرده و چقدر انسان میتونه احساس قدرت کنه وقتی بتونه به ذهنش تسلت پیدا کنه
      من خیلی کتابها خوندم در مورد ذهن و تسلت بر ذهن ولی هیچ کدوم اینقدر ساده و دقیق کار ذهن رو توجیه نکرده من میدونستم که باورهای ذهنیم مشکل داره ولی روش کارش رو نمیدونستم نمی فهمیدم روند کاری ذهن چطوری هست که باورها به این صورت و با این قدرت می تونن در بدن تغییرات ایجاد کنن

      تفکرات € باورها € رفتار € تکرار رفتار € عادت € جسم (نمایش ظاهری در زندگی و جسم)

      واقعا عالی بود هر بار که فایلها رو دوباره و دوباره گوش میدم نکته جدیدی رو توش متوجه میشم و با خودم فکر میکنم چطور سری قبلی این نکته رو نفهمیدم برام خیلی جالبه?

      خوب حالا انجام تمرین جلسه چهارم:
      گفتین که عادات چاق کننده خودتون رو پیدا کنید و بنویسید من یک هفته سعی کردم روی عاداتم تمرکز کنم چندین مورد پیدا کردم که البته در طی این مسیر تا الان خیلی از آنها کمرنگ تر شده

      ? عادت پر خوری : که طی این مدت که دارم در مسیر لاغری با ذهن پیش میرم خیلی کمتر شده و خوشحالم و میدونم که روز به روز کمتر میشه و روزی می رسه که دیگه این عادت من کاملا از بین می ره ? عادت ریزه خواری : من سالهاست که هر روز از عصر تا آخر شب مشغول ریزه خواری هستم و فکم مدام در حال جنبیدن هستش و اصلا کار نداشتم که سیرم یا گشنمه مدام در حال خوردن شکلات لواشک میوه …….. تا موقع شام ، شامم هم با اینکه سیر بودم کامل میخوردم و البته این رو بگم که این روال مال موقع هایی بود که رژیم نداشتم و وقتی رژیم بودم دیگه در تحریم بودم و طبق برنامه پیش میرفتم

      ? عادت داشتم حتما عصرها تا از خواب بعد الظاهر بیدار میشدم چای درست میکردم و با شکلات و شیرینی و کیک نوش جان میکردم? این عادت هر روزه خانواده ما بوده و هست البته موقع رژیم چای رو فقط با دوتا خرما میخوردم البته من اکثر اوقات زندگیم تو رژیم بودم

      ? ترس از مواد غذایی : فکر کنم این عادت رو تمامی تپلها دارن و چقدر این عادت زجر آوره دوستش داری عاشقشی ولی در عین حال ازش متنفری چون تو رو چاق و زشت میکنه و وقتی میخوری این دوتا حس در کنار هم میاد سراغت و با هم شروع به جدال میکنن و تمام اعصاب و روان رو داغون میکنن دیوانت میکنن

      ولی از وقتی من در مسیر لاغری با ذهن هستم دیگه در آرامشم دیگه این احساس رو تجربه نمیکنم با لذت آنچه که میخواهم میخورم و سعی میکنم با آرامش بخورم و از طعم چیزی که میخورم لذت ببرم

      گاهی همین طور که در چشیدن طعم خوراکی که میخورم غرق هستم و لذت میبرم با خودم میگم خدایا این چقدر خوشمزه هست من سالهاست دارم این خوراکی رو میخورم ولی هیچ وقت اینطور از خوردنش لذت نبردم و این طعم خوشمزه رو نفهمیدم همیشه به خاطر ترس از خوراکی ها و احساس گناه خوراکی مورد علاقه ام رو میبلعم
      بعد سالها تازه من فهمیدم که مثلا شکلات چقدر خوشمزه و لذت بخشه همیشه خیلی سریع شکلات رو دهان می گذاشتم میجویدم و قورت میدادم و درست طعمش رو نمی فهمیدم و آنقدر لذتی نمیبردم
      ولی الان با آرامش ( با این فکر که شکلات به وفور برای من هست و من هر چقدر که میخواهم میتوانم بخورم و از طعمش لذت ببرم پس هیچ عجله ای برای سریع خوردن آن ندارم ) شکلات رو در دهنم می زارم آرام میخورم طوری که با بزاقم ترکیب بشه و طعم ش رو با تمام وجود حس کنم و لذت ببرم وقتی این قدر از یک شکلات لذت میبرم همون یک دونه هم به من رضایت کامل میده و باعث میشه تو شکلات خوردن زیاده روی نکنم

      ? یکی دیگه از عادتها خوردن هنگام تماشای تلوزیون هستش

      ? تند غذا خوردن: این عادت سالهاست همراه من بوده ولی از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن هستم خیلی این عادت بهتر شده و متوجه شدم که با آرام خوردن لذت بیشتری از طعم خوراکی میبرم

      ? یکی دیگه از عادتها اینه که باید آنقدر زیاد بخورم که دیگه معدم جا نداشته باشه

      ? عادت خورن در هنگام استرس ، ناراحتی ، عصبانیت، شادی ، تفریح
      یعنی در واقع خوردن احساسی دارم ولی طی این مسیر کم رنگ تر شده و این منو خوشحال میکنه

      ? یکی دیگه از عادتهام اینه که موقع استراحت باید بخورم مثلا من عادت دارم موقع استراحت کتاب زیاد میخونم پس یکی از تفریحاتم که زیاد بهم حال میده این بود که یک ظرف پر خوراکی کنم و کتابم رو بردارم برم روی مبل بنشینم و کتاب بخونم و خوراکی بخورم احساس لذت و خوشایندی بهم میداد ( ولی احساس گناه از خوردن تمام این لذت و خوشی من رو خراب میکرد )

      ? یک عادت چاق کنندم اینه که وقتی از بیرون میام خونه لباس عوض نکرده تو آشپزخونه هستم و در حال ناخنک زدن و خوردن خوراکی هستم چون اول باید یک چیزی بخورم بعد بدم لباس عوض کنم ولی طی این مدت میشه بگی خیلی کم پیش میاد که این اتفاق بیفته و این واسه من عالیه

      ? یک عادت چاق کننده دیگه که دارم که شوهر و پسرم هم همین طور هستن اینه که وقتی با ماشین میریم مسافرت تو ماشین از لحظه حرکت باید شروع کنیم به خوردن شکلات چای کیک پفک شیرینی
      هنوز حرکت نکرده شوهرم میگه چای بریز عیال من میگم مهلت بدین از شهر خارج بشیم بعد شروع کنین?
      خودم از این طرز رفتارمان خندم میگیره و به قول پسرم که میگه سفر با ماشین با این خوردناشه که حال میده وگرنه خسته کننده هستش ( برای این باورهای چاق کننده پسرم هم نگرانم چون واقعا این حرف شوهرم هست که حالا شده باور ذهنی پسرم که این باور ها داره چاقش میکنه)

      ? یک عادت دیگم اینه که تو مهمونی ها و دور همی ها که خارج شهر می ریم باغ مدام در حال خوردن هستم تا وقتی که بر می گردیم خونه

      ? تو مهمونی ها عادت دارم غذا رو بیشتر و تندتر میخورم

      ? عادت دارم موقع درست کردن و کشیدن غذا مدام ناخنک میزنم که این عادت در طی این مسیر خیلی خیلی کم شده میشه بگی از بین رفته

      ? عادت دارم تو خونه که تنها میشم فوری میرم سراغ یخچال و دوست دارم بخورم

      ? یک عادت دیگه که فکر میکنم اکثر خانواده ها به همین صورت هستن اینه که ما سر یک ساعت هر روز ناهار می خوریم حالا چه گشنه باشیم چه نباشیم باید بشینیم سر میز و غذا بخوریم

      ? عادت داریم هر روز ناهار برنج بخوریم و شاید در ماه یک بار ما غذای نونی داشته باشیم

      البته طی این مسیر این عادتهای من خیلی کم رنگ تر شده و این باعث آرامش و خوشحالی من هست و امیدوارم که در طی این مسیر بتونم هر روز از روز قبل بهتر و قوی تر در مسیر لاغری با ذهن پیش برم

      *******

      من لاغر شدن و موفقیتم رو در مسیر لاغری با ذهن به دستان مهربان خدای بزرگم میسپرم و مطمئنم و یقین دارم که این مسیر رو در پناه حمایت الهی پروردگار عزیزم عالی سپری خواهم کرد و عکسم جز شگفتی سازان در سایت قرار میگیره در پناه خدای مهربانم

      استاد عزیزم ممنون اینها همه از لطف و محبت شماست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرنوش مهدیلن
      1398/07/10 09:00
      مدت عضویت: 1888 روز
      امتیاز کاربر: 209 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 181 کلمه

      سلام به استاد عزیز و همه دوستان پر انرژی
      خیلی خوشحالم ک با این سایت اشنا شدم و خدارو شاکرم ک این راه رو در مسیرم قرار داد
      در رابطه با تمرین فایل ۴باید بگم ک عادت های غذایی نادرست من تا جایی ک من به ذهنم رسید یکی این بود ک من خیلی از روزا مخصوصا روزایی ک دانشگاه بودم از صبح هیچی نمیخوردم تا عصر بعد عصر خیلی زیاد غذا میخوردم و دیگ غذا نمیخوردم تا عصر روز بعد واگرم صبحش چیزی میخوردم کیک و تنقلات بود
      یکی دیگ از عادت های اشتباه من نخوردن صبحانس
      و اینکه من خیلی میل به شیرینی دارم و خیلی کیک و تنقلات میخوردم
      با چایی خیلی قند میخورم .غذامو تند تند میخورم.بین غذا نوشیدنی میخورم.تقریبا زیاد میخوردم چون بیشتر اوقات یه وعده غذا میخوردم
      مثلا عصر ک غذا میخوردم به عنوان نهارم آخرشب دیگ غذا میخوردم و میخوابیدم بعدش
      ظهر ک نهار میخوردم بلافاصله بعدش میخوابیدم
      فست فودزیاد میخوردم چون دانشجو بودم و با دوستامم ک بیرون میرفتم همش فست فود میخوردیم
      و هیچ تحرکی هم نداشتم
      فعلا اینارو یادم اومد
      به امید موفقیت همگی و من
      ممنونم از همگی و استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faeze Htbl
      1398/07/05 09:57
      مدت عضویت: 1886 روز
      امتیاز کاربر: 209 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 410 کلمه

      سلام و روز به خير خدمت استاد عزيز
      من واقعا از شنيدن اين جلسه لذت بردم اينكه زمين و زمان و حتى خودمون به باور هامون واكنش نشون ميدن و ناچارن ثابتشون كنن به ما احساس قدرت و آرامش عميقى به من ميده
      اينكه من چاقى رو انتخاب كردم و عاملش خودمم و باورام چيزيه كه هر روز ميخوام بيشتر از قبل روش كار كنم
      جسم من به خاطر باور هاى من و به وسيله ى عادت هام ساخته شدن اينو به من ميگه كه من به زودى با عادت هاى عالى كه به خاطر باور هاى عالى ترم ميسازم به ايده آل ترين اندام ميرسم، حس ميكنم قراره اسباب كشى كنم به ايده آل ترين خونه اى كه تو روياهامه و االان تو راه رفتن سمت اون خونم

      عادت هاى چاق كننده ى من كه كم هم نيستن اصلا ?
      اوليش خوردن بى رويه ى هر مدل خوراكيه حوصلم سر ميره غذا ميخورم، ناراحت ميشم غذا ميخورم، خوشحالم غذا ميخورم، سيرم بازم غذا ميخورم و ميدونم نبايد اينقد بخورم و حس خوبى ندارم بهش ولى به زور غذا ميخورم انگار مجبورم غذامو به هر قيمتى تموم كنم و تفريحم غذا خوردنه
      نكته جالب اينه كه ميدونم اگه صبر كنم سير ميشم واسه همين وقتى كه قراره خارج از وعده ها چيزى بخورم گرمش نميكنم و ايستاده تو آشپزخونه هرچى دم دستم بياد و ميخورم حتى نميشينم !!!!!
      حس كمبود و تموم شدن خوراكى هاى خوشمذه رو دارم واسه همين اگه خوراكى خوشمذه اى تو خونه باشه من اروم نميشينم تا تموم نكنمش مثه پدرم دقيقا اين خصوصيتم رو شيرينى و بستنى و فست فود بيشتره
      گاهى پيش مياد كه شايد در روز چيزى نخورم ولى باور اينو دارم كه غذا نخورم و گشنگى بكشم و بعدش غذايى بخورم چاقتر ميشم
      عادت ديگم اينه كه هر وقت از بيرون خونه ميام خونه حتى اگه بيرون رفتنم رستوران رفتم با دوستام بوده باشه وقتى ميام خونه بايد غذا بخورم
      معمولا هر ٢ ساعت يه بار گشنم جورى كه احساس ميكنم سالها غذا نخوردم و يه دل سير ميخورم
      معمولا بشقاب اول غذارو سريع و با ولع ميخورم و بشقاب دوم تازه شروع ميكنم حس كردن طمع غذا و لذت بردن ازش
      عادت ديگم تحمل گشنگى تا وقتيه كه نتونم يه لحظه تحمل كنم اين واسه روزايى كه كمتر ميخورم مثلا
      من اصلا و به هيچ عنوان كوچكترين تحركى ندارم و هر فعاليتى رو نصفه رها ميكنم و به عالمه دليل ميارم كه غايده نداره فعاليت
      كلا تو ذهنم لاغر شدن به شدت سخته

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا گرامی
      1398/06/13 09:47
      مدت عضویت: 1909 روز
      امتیاز کاربر: 100 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 54 کلمه

      سلا استاد خسته نباشید یه سوال داشتم مگه شما نمیگید غذا عامل چاقی نیست و ما باید این رو باور کنیم پس چرا اگر از طریق لاغری با ذهن لاغر شیم اشتهامون یا میلمون به غذا کم میشه؟ غذا که دیگ نباید برای ما عامل چاقی باشه پس چرا باید اشتهامون کم شه ؟؟؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      آزیتا
      1398/06/08 17:55
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 202 کلمه

      سلام استادعطار روشن عزیز. ممنون از توضیحات عالی تون این فایل رو بارها گوش دادم اولش فکر می کردم که تعدادباورها وعادتهای اشتباه من خیلی زیاد نیستن ولی چند بار که گوش دادم متوجه شدم که چقدر باور اشتباه داشتم که خودشون در راه چاقی من خیلی موثر بودن این که من باور کرده بودم که ازدواج باعث چاقی میشه علتشم این بود که مرتب اطرافیانم می گفتن بعداز ازدواج حتما چاق میشی، بعد از بارداری طبیعی هست که وزنت اضافه میشه،کم کاری تیروئید داری خوب پس چاق شدنت طبیعیه و من تمام این ها رو باور کرده بودم.
      در مورد عادت های اشتباه هم که فکر می کنم می بینم بعد از غذا خوردن با این که سیر بودم ولی عادت کرده بودم حتما یه چیز شیرین بخورم یا این که چای رو فقط دوست داشتم با شکلات کاکائویی بخورم. اگه یه ذره بستنی توی خونه بود ومن سیر سیر بودم تا اونو نمی خوردم راحت نمی شدم و موقع تماشای تلویزیون هم همیشه دوست داشتم یه چیزی بخورم (چیپس یا پفک) خلاصه این که با گوش دادن به این فایل متوجه باورها وعادت های اشتباه خودم شدم ممنون از صحبت های خوبتون ممنون از انرژی های مثبتتون . خدا خیرتون بده

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حانا
      حانا
      1398/05/31 21:53
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 147 کلمه

      عادت های اشتباه که چه عرض کنم وحشتناک:
      از بچگی شروع شد تنقلات خو دن هر روزه…هر روز بستنی بخور هر روز کیک هر روز شکلات ..که همین کم.کم شد جزعی از خودم اگه یه روز نمیخوردم توی سرم جنگ میشد. ذهنم مدام الارم میداد چرا بهت نرسیده بخور تا همین چند. هفته پیشم همینجور بودم…به هر نحوی بود باید تهیه میکردم اما. الان اگه ببینم و توی خونه بیادو در صورت دسترس تا نخورم مغزم.ول کن.نیست …من به راحتی یه جعبه شیرینی میخورم اگه توی یخچال باشه شده حتی نصف شب ولی باز بلند میشم میخورم…..این که توی دوران شیر دخی این حق به خودم میدادم میگفتم باید چیز های شیرین بخورم و باور کردم که درسته کار خرابتر کرد.من از دیابت مریضی خیلی میترسم و امید وارم بتونم با روش شما حتی اگه همین شیرنی نخوردنه هم از سرم بیوفته برام یک دنیا ارزشمنده

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 30
      محتوای دیدگاه: 746 کلمه

      سلام استاد عزیز ، برای تمرین جلسه چهارم باید باورها و عادت های اشتباهمونو شناسایی می کردیم
      برای باورها من همیشه باورم این بوده عاقبت من مثل عمه و مادربزرگمه چون استیل هیکلم مثل هموناست و همه میگن هرچی به سنم افزوده میشه شباهت بیشتری به اون ها پیدا میکنم، این باورم بوده و ذهنم همیشه به صورت محو اینو تجسم کرده، و من از این دست باورها فراوان دارم که منو هل دادن به سمت دره ی چاقی
      روزهایی بود که من 120کیلو بودم و توی گروه های لاغری با دوستان،وزن های 130وخرده ای و 140رو مثلا می دیدم می گفتم وای خداروشکر من خیلی شرایط بهتری دارم نسبت به بقیه و تویذهنم می گفتم نکنه منم یه روزی 135کیلو بشم و ترس ازش رو داشتم، این ترس، اون باورها، اون عددها و عادات اشتباه منو به روزی رسوند که ترازو عدد135 رو بهم نشون بده
      همنشین ها و تعاریفشون از غذاهای مختلف هم منو زیاد تحت تاثیر میذاشتن
      اینکه ما با جمله دو حرفی میل ندارم آشنا نیستیم و این یک واقعیته، بارها و بارها و هزارها بار شده که میلی نداشتم ولی برای اینکه همپای بقیه باشم یا مزه ای رو بچٍشٌم یا اینکه من فعلا نمیخوام از این غذا درست کنم پس فعلا که اینجا هست منم بخورم تجربه کردم
      و مزیت ما نسبت به لاغرها راست می گید ما اگه بخوایم از این منظر بهش نگاه کنیم لذت لاغری رو چشیدیم گاه و بیگاه،با رژیم یا هرچیزی، اینکه یک لباس قدیمی که دوستش داریم الان دوباره اندازمون شده لذت وصف نشدنیی داره، و اعتراف می کنم که من خودم هنوز یک کمد از لباس هایی که دوستشون دارم و سالیان سال هست اندازم نشدن دارم،یا لباس هایی که زمانی من کمی کاهش وزن داشتم خریدم به امید لاغری کامل که بپوشم و بدون حتی یکبار تن زدن،توی کمد هستن و من باور دارم که روزی میرسه که اونارو تن میکنم و از پوشیدنشون لذت میبرم،
      هیشکی نمیتونه لذتی که یه انسان تازه متولده شده لاغر از پرو لباس های بوتیک ها داره رو لمس کنه، اینکه روزی بری داخل لباس فروشی بدون ترس از اینکه بگن اندازه شما نداریم خیلی زیباست، و اون لحظات رو آرزومندم برای همه افرادی که شرایط من رو دارن چون می دونم چه زجری می کشن از چشم ها و زبون دیگران در این مواقع.
      و عادت ها، عادت ها و وای از عادت های اشتباه که به خودم ظلم ها کردم با علم به اشتباه بودنشو
      انقدر انقدر انقدر عادت اشتباه داشتممممم که نمی گنجه در یک دیدگاه عاداتی که حتی خیلی از چاق ها از شنیدنشون تعجب میکردن و من با اینحال هیچ بیماری نداشتم، اما بازگو کردن این عادات و شنیدن ملامت و سرزنش و اینکه انواع بیماری رو میگیری انگار خودش استارت بیماری هام رو زد و منی که با اون حجم خوردن و بد خوردن عادی بودم حالا دوسه ساله با کبد خیلی چرب درگیر شدم چیزی که منو می ترسوندن از پیش آمدنش و یا چربی خون بالا و یا کمردرد ها و پا دردها به همین منوال.
      بسیار ممنونم از اینکه این فایل انقدر مفید بود و چشم هارو باز کرد.

      ———————————–

      برای فایل دوم از جلسه چهارم با شما موافقم ما توی خانواده تربیت غذایی خوبی نداشتیم و چیزی که دیدیم رو انجام دادیم و انقدر عادی بوده که حتی به چشممون هم نیومده
      حالا که بارها و بارها این فایل هاور گوش می دم میتونم به راحتی لحظات کودکی و نوجوانی رو زیر ذره بین ببرم و متوجه بشم چه الگوهای اشتباهی داشتیم بدون اینکه متوجه باشیم وحتی بدون اینکه اون بزرگترها بدونن دارن چه سرنوشتی رو رقم میزنن برای آیندگان خودشون چون باورهای اشتباه داشتن
      بله من هم بارها و بارها شنیدم بعد از ازدواج چاق می شید و من توی شرایط ازدواج در کمتر از دو سال 20 کیلو وزن اضافه کردم و هرروز بدتر از دیروز
      و عدد 40 عددی ست که برا خانمها غول ساختن ازش، از افتادگی پوست و ناتوانی ها تا چاقی و هجوم بیماری ها، و من می خوام با کمک شما تابو شکنی کنم و به خودم و همه نشون بدم که 40می تونه چقدر خوب و زیبا باشه برای خانمها، و تا اون زمان هنوز 4سال زمان برای تلاش کردن و آموزش ذهنم دارم.
      و فرمول های چاقی همیشه سرنوشتم رو رقم زدن و حین رژیم ها وحشت از چاقی مجدد یا حتی بیشتر از قبل همراهم بوده،اینکه اگر رژیم رو رها کنم چه اتفاقهایی میفته کابوس مدامم بوده
      و خوشحالم که با شما آهسته آهسته دارم لاغر شدن رو یاد میگیرم و ازاین سردرگمی نجات پیدا می کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      فاطمه
      1398/04/27 09:09
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 205 کلمه

      سلام آقای عطارروشن
      خیلی ازتون متشکرم بابت آگاهیهای نابی که تا حالابما دادید مخصوصا در این جلسه چهار که خیلی کلیدی و اساسی بود ومن بارها اونو گوش دادم و یادداشت کردم و امروز مهمترین باوراشتباهمو پیداکردم

      من سالها وزنم 58 کیلو بود واصلا تغییر نمیکرددرصورتیکه باید 55کیلوباشم هربار ده کیلو اضافه میکردم وبارژیم و ورزش کم میکردم وبه 55میرسیدم ولی سریع 3 کیلو اضافه میکردمو میرسیدم به 58
      الان فهمیدم علتش این بود که همه به من میگفتن صورتت خیلی لاغرو شکسته و پیرشده و من ناخودآگاه میرسیدم به وزنی که صورتم دوباره پربشه
      پارسال بازم تمرکز کردم روی بیشترپرشدن صورتم و 6کیلو دیگه چاق شدم وهمینطور داشتم اضافه میکردم که فهمیدم چاقی من فقط علت ذهنی داره تااینکه یکماه پیش با کانال شما آشناشدم وخداروشکر روند چاق شدنم متوقف شده ولی هنوز هیچی کم نکردم و امروز باشنیدن این فایل متوجه یک باور اشتباه دیگم هم شدم اونم اینه که من فکرمیکردم آدمای لاغر وقتی سنشون میره بالا زودتر از آدمای چاق صورتشون پیر وشکسته میشه و من که 44سالمه ناخودآگاه نگران صورتم هستم و عادتهای اشتباهم بمرور بیشتر شده ولی باشنیدن صحبتهای شما یاد گرفتم که چطور روی ذهنم کارکنم و مطمئنم که میتونم باورها وعادتهامو تغییربدم.

      خداروشکرکه با کانال و صحبتهای شما آشناشدم.
      موفق وسرافراز باشید.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار زهرا
        زهرا
        1398/05/09 07:05
        امتیاز کاربر: 0

        نشان های دریافت شده

        عادت‌ های چاق کننده
        محتوای دیدگاه: 153 کلمه

        با سلام خدمت استاد عزیز
        فایل چهارم را چندین بار گوش کردم تا توانستم چند عادت فکری و عملی که باعث اضافه وزنم شده را پیدا کنم مانند اینکه اطرافیانم می گویند چون تپل هستی مهربان هستی و منم عاشق مهربانی یا اینکه می گویند چون تپل هستی بعضی لباسها بهت میادیا اگر لاغر بشی زشت میشی و…از نظر خوردن هم دقت کردم هر وقت ناراحت میشم بیشتر میخورم و همراه غذا نان استفاده میکنم.نان گرم را خیلی دوست دارم و هر وقت نان گرم داشته باشیم گرسنه می شوم بعد از فعالیت خیلی گرسنه می شوم به طوری که ضعف میکنم موقع طبخ غذا به عنوان چشیدن مزه غذا ،کم کم از آن می خورم.
        برای عبارت میل ندارم تلاش کردم اما فقط یکبار توانستم پیروز شوم .نمی دانم برای حذف عادات های اشتباه از کدام یک از این عادت ها شروع کنم امیدوارم به کمک و راهنمایی شما استاد بزرگوار بتوانم موفق بشنوم.

        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سمیه
      سمیه
      1398/04/19 10:06
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 140 کلمه

      سلام دوباره به شما استاد عزیز و دوستان همراه
      منم امروز بعد از گوش کردن فایل شما متوجه شدم که آه منم مثل بقیه هستم چقدر ریز ریز دارم میخورم وبه همه چیز ناخک میزنم
      اصلأ گشنه نیست و ولی انگار که باید بخورم اصلأ وظیفم شده تانخورمش فکرم و رفتار م درگیر هس
      طعم غذا رو نمی‌فهمم ولی باید تا آخرش بخورم گرچه کم کشیدم
      و پاک کردن بشقاب غذا بچه‌ها چون حیفه
      خدا کمکم کنه خیلی سخته هی به خودم تلنگر میزنم ولی بعضی جاها دوباره کار خودم رو میکنم یعنی میخورم،?یعنی میتونم جلو خودم رو بگیرم ولی نگیرم چکار کنم تا کی اونوقت جالبه دائم تومسائل مختلف نصیحت بچه‌ها م میکنم اما خودم توعمل شل شدن احساس میکنم دیگه نمیکشم جلو خودمو بگیرم یا خدا همون جور که این راه. رو نشونم دادی کمکم کن ادامه بدم خدایا ببخشم ویاریم کن خدایاسپاس

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شکوه
      شکوه
      1398/04/01 18:46
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 90 کلمه

      عادت های غلط خودمو با گوش کردن به فایل جلسه چهارم تونستم پیدا کنم. این فایل و از دیروز بارها گوش کردم و هربار عادت های غلط جدیدی پیدا کردم .
      پرخوری
      اینکه هروقت میرفتم بیرون حتما باید یه چیزی میخوردم حتی اگه سیر بودم
      اینکه باید کل غذای داخل بشقابم رو تمام کنم
      بلد نبودن گفتن میل ندارم
      و…
      خیلی خوشحالم امروز متوجه شدم دیگه احساس گشنگی کاذب در من خیلی کمرنگ شده و خدارو بابت اینکه من رو با استاد آشنا و به سرزمین لاغری هدایت کرد بی نهایت شاکرم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نازنین
      نازنین
      1398/03/29 16:28
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 84 کلمه

      سلام بر استادِ عزیز و‌ گرامی ?
      اول اینکه بی نهایت ازتون سپاسگزارم بابت فایلهای فوق العادتون ، دوم اینکه استاد یه سوالی برام پیش اومده … شما گفتین یکی از عادتهاتون این بوده که با چایی حتما باید کلوچه میخوردین ، منم کم و بیش این عادتو دارم یعنی اگه باشه میخورم … نباشه هم مهم نیست برام ، اما همین عادت که اگه باشه میخورم ، بنظرتون غلطه ؟ یعنی کلا با چایی اصلا نباید چیزی بخورم چون یه عادتِ اشتباه حسابه ؟

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مرجان
      مرجان
      1398/03/18 13:05
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 432 کلمه

      سلا م به استاد عزیزم وشما عزیزانی که مطالب مرا میخوانید.
      راستش من دوره لاغری با ذهن را با جان و دل تمام کرده ام و دوباره شروع کرده ام دوره رایگان و دوره پاکسازی چاقی ذهن را دوباره مرور میکنم. و جا دارد اینجا از استاد عزیزم که اینهمه مطالب را واقعا ساده و جامع در اختیار ما گذاشتن تشکر و قدر دانی بکنم و از خدای عزیزم سپاسگزارم که بعد از سالها جستجو مرا به این راه هدایتم کرد. امروز که فایل رایگان 4 را گوش میدادم یاد باورهای غلط خودم افتادم, شاید من بیش از 5 بار این فایلها را در طی دورهام گوش داده بودم ولی باورهای اشتباهم را به این واضحی پیدا نکرده بودم. باورهای اشتباه و غلط من در طی 20 سال چاقیم. چون من بعد از ازدواج چاق شدم.
      1-باور اینکه بعد از ازدواج تو هم چاق میشی. این چیزی بود که زمانیکه 2تا خواهرام بعد از ازدواج که چاق شده بودن هی بهم میگفتن.
      2-باور اینکه بعد از زایمان مخصوصا سزارین همه چاق میشن.
      3-باور اینکه در دوره حاملگی چون آب میان بافتی زیادی در بدنم بود و دکترم همیشه میگفت اینا چاقی نیست وآبه و بعد از زایمان همه میره و منی که در زمان لاغریم اگر یک قاشق اضافه میخوردم بالا می اوردم, یواش یواش با یک باور اشتباهی که پزشکم به من القا کرد خوردنم بیشترو بیشتر شد
      4-باور افسردگی بعد از زایمان و کم کاریه تیروئید.
      5-باور سردردهای میگرنی, که فکر میکردم هر موقع سر دردگرفتم حتما باید زود بخورم وگرنه سردردم بیشتر میشه.
      6-باور اینکه استرس و عصبانی میشدم غدامو میخوردم بدونه اینکه مزشو بفهمم. و هزاران باورهای غلط دیگه ای که اکنون که با کمک استاد عزیزم همه اینها را شناسایی کردم خودم خندم میگیره و اکنون همه این موانع را یکی یکی سعی میکنم بزارم کنار. وقتی عصبانی هستم سعی میکنم چیزی نخورم. همیشه یاد یه فایله استاد میوفتم که میگه چرا عصبانی هستی میخوری چرا چند تا نفس عمیق نمیکشی, چرا اصلا اب نمیخوری؟ چرا اینقدر میخوری?به خودت دقت کردی چقدر میخوری؟ و با خنده به خودم میگم معلومه استاد عزیزم که باید دقت بکنم و دیگر نمیخورم و حتی باور کنید امروز من دیگه مرجان چندماه پیش هم نیستم, که زود عصبانی بشمو بخورم. از همه شما و استاد عزیزم که وقت گداشتید و موضوعات و باورهای اشتباهی که مرا 20 سال اسیرو زندانیه خودش کرده بود قرار دادیدبینهایت ممنون و سپاسگزارم. و انشا الله بزودی زود عکس شگفتی سازم را در گروه میگدارم. همین که جوانه های تناسب در من روئیده ,میدانم که بعد از آنش بسرعت انجام میشه. دوستداره همه شما عزیزانم هستم.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 937 کلمه

      سلام به همگي
      من دو هفته هست كه با اين سايت آشنا شدم و خيلي تفكرمن رو نسبت به چاقي خودم تغيير داد و متوجه شدم چاقي يك مساله اي خارج از وجود من نيست كه روش هيچ كنترلي نداشته باشم من از سن خيلي پايين اضافه وزن داشتم و هميشه همراه من بوده و الان كه فكر ميكنم عادت هاي اشتباه هميشه همراه من بوده و باورهاي خيلي غلطي داشتم هميشه و الان كه متوجه شدم ديدم اين باور هاي غلط متاسفانه باعث شده در همه جنبه هاي زندگيم تاثير بگذاره از جمله :
      درس خوندن باعث چاق شدن ميشود
      خستگي درطول روز باعث پرخوري مخصوصا در انتهاي روزو درنهايت چاقي
      هيجانات مثبت و منفي و استرس در من باعث پرخوري ميشود
      دو هفته درماه و قبل از عادت ماهانه پرخوري درمن ايجاد ميشود
      شام خوردن باعث چاقي ميشود
      سر كار رفتن و شب بيداري ( من پزشك هستم و دركارم مجبوربه شيفت هستم) منجربه خستگي و صددرصد چاقي ميشود
      حتي مهمون داشتن كه خسته ميشوم باعث پرخوري ميشود
      مسافرت و مهماني باعث چاقي ميشود
      ورزش كردن باعث افزايش اشتها و درنهايت چاقي بيشتر من شده است
      باور به اينكه من اگر كنترل كس ديگري و يا نگاه كسي روم نباشه نميتونم خوردنم رو كنترل كنم و حتما هر جايي برم چاق ميشم مثل رستوران مهموني و حتي تنها بودن در خونه
      بعد ازسن سي سالگي سوخت و ساز پايين مياد و اينقدر لاغري سخت ميشه كه تقريبا نشده همين كه ثابت باشي عاليه
      بارداري و ازدواج صد درصد باعث چاقي ميشود
      من ديگه نميتونم كم خوري كنم چون با نخوردن سر درد ميگيرم شب خوابم نميبره لرزش پيدا ميكنم و …
      اين باورهاي اشتباه باعث ميشود كه در اين سالهاي اخير وضعيت بدتري پيدا كنم و از طرفي ترس از كار كردن درس خوندن و كارهاي عادي و روزمره به علت ترس ازچاقي بيشتر داشته باشم
      عادت هاي اشتباه من:
      هيچ غذا و خوراكي اي رو نميتونم تقسيم كنم براي دفعات بعد و هر چيزي كه جلوي من هست و يا در يخچال هست انگار من رو صدا ميزنند كه من رو بخور و تا ته بايد تموم كنم كه خيالم راحت بشه كه تموم شده و ديگه بهش فكر نكنم ذهنم همش درگيره اون غذا ميمونه مخصوصا در مهماني ها يا خودم مهموني بدم و يا رستوران وقتي هم نخورم خيلي اوقات با حسرت بهش فكر ميكنم اگر در دسترس باشه بدون اينكه بفهمم سريع همش رو ميخورم
      خيلي تند و نجويده غذا ميخورم
      اصلا طمع غذا رو نميفهمم و چون سير نميشم و يا حتي بعد ازسيري با ديدن ديس غذا نميتونم دل بكنم
      براي چشيدن غذا بارها بايد بخورم تا طعمش رو بفهمه زمان آشپزي هر قاشق براي يك طعم مثلا ترشي شوري شيريني و …
      ايستاده غذا خوردن درآشپزخانه و ناخنك زدن تا آماده بشه وسرميز بياد
      احساس تشنگي نداشتن و همش به جاي برطرف كردن حس تشنگي و آب خوردن دريخچال باز كردن و غذا خوردن و ريزه خواري كردن
      تمايل به خوردن غذاهاي ناسالم و كالري بالا جاي غذاهاي خوب مثل چيپس و پفك و كيك جاي ميوه
      در مهماني ها اصلا نه نميتونم بگم حس ميكنم ديگه اون غذا گيرم نمياد و اين دفعه حالا يكباره اومدم مهموني كوووو تا دوباره بيام
      چون ترس از شام دارم اكثرا ناهاررو خيلييي زياد ميخورم كه شام كمتر بخورم كه اكثرا هم شب ها خستم و باز به غذا پناه ميبرم
      ريزه خواري
      تنقلات و هر دفعه با چايي چيز شيرين خوردن
      حتي وقتي سير هستم حتما با غذا نون ميخورم
      وقتي سير هستم نه نميتونم بگم
      با قاشق بزرگ و لقمه هاي بزرگ غذا ميخورم اصلا متوجه نميشم چقدر غذا خوردم انگار اون لحظه درون خودم نيستم و هيچ فكر و كنترلي نيست اصلا نميتونم با كسي تو غذا سهيم شم چون يكهو ميبينم خيلي از سهم خودم بيشتر خوردم و بعدش خيلي خجالت ميكشم زمانيكه خسته هستم و ذهنم آگاهانه كار نميكنه كه روي غذا خوردنم كار كنم هزار برابر ميشه اين حس و رفتار
      همه نوع هيجانات با غذا كامل ميشود
      بزرگترين علاقه و تفريح من غذا هست
      غذا خوردنم از روي علاقه هست نه نياز بدن اصلا به غذا به جنبه ي نياز بدن فكر نميكنم و خيلي اوقات حس گرسنگي رو در طول روزها تجربه نميكنم و زودتر از نيازم به بدنم غذا ميدم هر چيزي كه ميدم
      زمانيكه رستوران و مهموني ميرم از غذاهاي پر حجم و زياد استفاده ميكنم كه از اون فرصت پيش اومده به نحو احسنت بهره ببرم و بعد حس ناراحتي و عذاب وجدان برام ميمونه و پشيماني از رفتن
      تنها هدف من از صبح خوردن و چي خوردن هست و فعاليت هام از ترس چاق شدن همه تعطيل شده و خودم رو ايزوله كردم كه توهر جا بري و با دوستات حتي بيرون بري چاق ميشي خسته ميشي كار خونه حتي زياد كني كه باز چاق ميشي در نتيجه منجربه بي هدفي و بي فعاليتي درمن شده وروز به روز اعتماد به نفس پايين تر و خود باوري كمتر ميشه و با اينهمه مدرك و تحصيل خودم رو محكوم به خونه نشستن كردم
      من از وقتي با اين سايت آشنا شدم خيلي به اين اشتباهاتم پي بردم و همسرم يك الگوي تمام كمال فرد متناسب هست در هر زمينه اي و به عادت ها و رفتارهاش دقيق شدم و بهم كمك كرد و كنترل بهتري روي خودم پيدا كردم
      سوالي كه از شما استاد عزيز داشتم من با توجه به اينكه ايران نيستم و تهيه دوره ي آموزشي برام مقدور نيست آيا از اين فايل هاي رايگان با توجه به توضيحاتي كه دادم و مشكلات ريشه اي و زمان طولاني از كودكي ميتونم بهره ي كافي ببرم ؟ البته تا اينجاي كار هم فوق العاده بوده و همين كه انسان اشتباهاتش رو بفهمه خودش بسيارررر قدم بزرگي هست ممنونم ازتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرامش
      آرامش
      1398/02/26 20:33
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 225 کلمه

      سلام استاد ، من یک سوال برام پیش امده ، شما گفتید که میزان غذا نمی توانه باعث چاقی بشه …… ولی توی عادت هایی که نام بردین ، پرخوری هم جز عادت چاقی بود …… چه فرقی باهم دارن ؟؟؟ چون خودتونم توی مثال ها گفتین که افراد لاغز زیادی هستن که بیشتر از ما غذا می خورن ولی لاغرن ….. یعنی ان فرد لاغری که بیشتر می خوره تا حد سیری می خوره ؟ اصلا تعریف پر خوری چیه ؟ این که وقتی حتی سیر هم هستی ولی بی دیلیل از روی عادت بخوری ؟؟؟؟ ………… و یک سوال دیگه این که من هر چقدر به خودم دقت می کنم عادت خاصی در خوردم نمی بینم که باعث چاقیم شده باشه ……… چون ریز خواری ندارم …. غذا هم بیشتر از حد سیری نمی خورم ……. کسی هم سیر باشم بهم چیزی تعارف کنه اصلا نمی توانم بخورم چون لذتی برام نداره …… البته زیاد اضافه وزن ندارم قدم 160 و وزنم 60 …… ولی ترس از غذا رو داشتم …. ویک عادت دیگه هم که دارم همیشه با غذا ماست و سالاد می خورم که به نظر خودم فکر نمی کنم ربطی داشته باشه چون از بچگی همیشه ماست می خوردم و کلا ماست دوست دارم …..
      ممنونم پیشاپیش برای پاسخ تون ……

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Aramesh
        Aramesh
        1398/02/31 17:11
        امتیاز کاربر: 0

        نشان های دریافت شده

        عادت‌ های چاق کننده
        محتوای دیدگاه: 8 کلمه

        سلام استاد عزیز، ممنونم از پاسخ دهیتون و‌پیگیریتون????

        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرامش
      آرامش
      1398/02/15 18:09
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 393 کلمه

      سلام به دوستان و استاد عزیزم
      این جلسه واقعا خیلی عالی و بی نظیر بود …… و فکر می کنم نه تنها در مورد چاقی بلکه ر مورد تمام مسائل زندگی که که خیلی وقت ها خواستیم و تصمیم گرفتیم تغییرش بدیم ولی نتوانستیم و بعد خودمون سرزنش کردیم قابل استفاده است ………. در ارتباط با تمرین این جلسه وقتی به حرف های شما از جلسه پیش تا الان فکر کردم دیدم که من خوب همیشه این جوری بودم که هیچ وقت نمی توانستم غذام کامل بخورم و همیشه غدام می می موند می دادم یکی دیگه بخوره ……… ولی نمیدونمم دقیقا از کی این عادت در من تغییر کرد و من الان غذا کامل می خورم …….. خوشحالم که خیلی زود متوجه این رفتارم شدم و خدا بهم کمک کرد و نذاشتم 10 ، 20 کیلو اضافه وزن پیدا کنم …….. بعد به فکر بیافتم …. در ارتباط با عادت های غذایی نمی دونم دقیقا چه رفتاری دارم چون اهل ریزه خواری نیستم ……. فکر نمی کنم دچار پرخوری هم باشم ……. چون وقتی سیر میشم دیگه نمی خورم …… ولی ترس از مواد غذایی رو دارم …….. چایی رو هم همیشه با نبات می خورم نمی دونم حالا این ربطی داره یا نه ولی چون قند دوست ندارم با نبات می خورم ……… ولی یادمه ان موقعه که دانشجو بودم دزس که می حوندم حتما باید شکلات می خوردم چون فکر می کردم بدنم نیاز داره ….. که البته الان این جوری نیستم …….. البته هنوزر به شکلات علاقه دارم …. البته فقط شکلات کاکایئویی ولی این جوری نیستم که بگم هر روز می خورم ولی اگر شکلات داشته باشیم شاید روزی یکی یا دو تا شکلات بخورم …… ولی همیشه شکلات نداریم …….. در حال حاظر عادت دیگه ای یادم نمیاد……. ولی حتما باید عاد ت هایی دیگه هم باشن ……..البته یک تغییر دیگه هم توی این چند سال در رفتار هم داشتم که قبلا وقتی عادت ماهیانه میشدم اصلا میل به غدا خوردن نداشتم ولی الان دقیقا برعکس شدم و هر چقدر غذا می خورم حس ضعف دارم …… همش دوست دارم چیزی بخورم به ویژه چیزهای شیرن استدلال هم این بود خوب بدنم نیاز داره دیگه …….. چون دچار ضعف شده ……… فکر کنم باید بیشتر دقیق بشم تا متوجه عاددت های دیگه هم در رفتارم بشم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 144 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 248 کلمه

      سلام به استاد عزیز و همه دوستانم
      دیروز که برای بار سوم این جلسه و گوش کردم خیلیی بهتر درک کردم و برام جا افتاد موضوع باور و عمل کردن که اول باور ایجاد میشه و به طبع اون ناخودآگاه عادت هایی در ما به وجود میاد که جسممون و به باورمون نزدیک میکنه. و خیلی حس خوبی بود درک کردنش.
      عادت های من قبلا پرخوری بود جوری که بیشتر اوقات بیشتر از حد سیری غذا میخوردم و توجهی به غذا خوردنم زیاد نداشتم .عادت ریزه خواری هم داشتم .بیشتر اوقات میان وعده نمیخوردم و وقتی به ناهار و شام می رسید چون خیلی گرسنه میشدم زیاد تر میخوردم . بعضی اوقات غذا خوردن برام به عنوان سرگرمی بود نه رفع گرسنگی .
      ولی تو این دو هفته یا( شاید از چند روز قبلش) که تا اینجا فایل ها رو گوش دادم به اندازه سیر شدن میخورم و وقتی گرسنه میشم غذا میخورم . یکم رفته بودم تو حالت رژیم که سریع متوجه شدم و به خودم گفتم به اندازه نیاز بدنم میخورم نه بیشتر و نه کمتر و نمیخوام برای خودم خوردن چیزی رو منع کنم که حریص تر بشم به خوردنش. و نکته جالبش اینه که تو این دو هفته تو یکی دو قاشق اول کامل مزه غذا (یا چیزای دیگه که میخورم )و رو میچشم و لذت میبرم و قبلا هم شاید مزه غذا رو میچشیدم ولی الان خیلی بهتر و دقیق تر شده و بعدش تا سیر شدن غذا میخورم و نه پرخوری .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 96 کلمه

      من ۱۱۵ کیلو وزنم هست و هرچقدر ورزش و رژیم و کار های مختلف کردم نتونستم از ۱۱۲ پایین تر بیام که اون هم یک روز دوباره بر میگشت ولی بعد از دیدن قسمت سوم انقدر باورم زیاد شد به این مطلب که مطمعا بودم درحال تغییرهستم و جالب اینجاس که وقتی خودم رو وزن کردم وزنم ۱۱۰ شده بود با اینکه باور داشتم ولی بازم نمیتونستم بفهمم چی شده اخه بعد از ۳ روز بیش از دوسال زحمتم به نتیجه رسیدم دست شما دردنکنه انشالله به وزن مورد نظرم برسم و ارزوی موفقیت برای همه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 140 کلمه

      سلام
      وقت بخیر جناب عطارروشن بنده قبل از اینکه با سایت شما آشنا بشم مورد ذهن خوش اندام رو در همایشی خیلی خیلی مختصر شنیدم و الان حدود ۱۵روزه که شروع کردم البته اینجا توضیحات خیلی ریز و دقیقتره در کل احیای خیلی بهتری دارم ولی موضوعی هست که تا گرسنه نشدی غذا نخور گاهی فاصله ی این گرسنگی برای من خیلی زیاد میشه مثلاً الان حدود ۴۰ ساعت بود که غذای خاصی نخورده بودم و فقط آب یا کمی سالاد و چند تکه میوه و الان دیگه فکر کردم ممکنه آسیب ببینم و مقداری غذا خوردم آیا این طبیعیه و همینطور ادامه بدم یا اینکه لااقل دو وعده غذا رو در روز میل کنم لطفا راهنمایی بفرمایید و مورد مهم دیگه اینکه همیشه سفارش به خوردن صبحانه شده ولی وقتی که گشنه نیستم یا میل ندارم چیکار کنم ؟؟؟؟؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار معصومه
      معصومه
      1397/11/29 14:48
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 117 کلمه

      سلام
      من خیلی سریع غذا میخورم و وقتی که احساس سیری میکنم باز هم دوست دارم بخورم، حتی وقتی غذای بچها می ماند هم میخوردم که یه وقت دور ریخته نشه. خیلی به شیرینی علاقه داشتم طوری که بارها شده بود یک کیلو شیرینی تر تنها میخوردم و مدام به خودم تلقین میکردم که قندم افتاده و باید شیرینی بخورم و اگه نخورم اعصابم به هم میریزه.
      ولی الان خدا رو شکر توانستم هم ظرف غذام رو کوچک کنم و هم آهسته غذا بخورم و وقتی احساس میکنم سیر شدم دیت از خوردن میکشم ول درباره شیرینی هنوز نتوانستم موفق شوم و امیدوارم با تمرین دادن ذهنم بر خوردن شیرینی هم تسلط پیدا کنم و کنترل شده مصرف کنم.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهرزاد
      شهرزاد
      1397/11/23 10:39
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 288 کلمه

      من تا اينجا چهار جلسه از فايلهاي تصويري رو ديدم. من با اينكه در كل ادم چاقي نيستم. ولي هميشه مواقع استرس به ويژه موقعي كه امتحان دارم شديداً مجبورم شكلات و شيريني بخورم. چون احساس ميكنم مغزم به گلوكز نياز داره و راحتترين راه براي تأمين گلوكز خوردن شيريني هست با اينكه كاملا واقف هستم كه چقدر ميتونه افزايش ناگهاني قند خون براي بدن مضر باشه. جديدا به خاطر يك امتحان فقط توي مدت يك ماه ٨ كيلو وزن اظافه كردم. هميشه احساس ميكردم قند خونم كه پايين مي افته دچار سردرد و لرزش دستها و عرق كردن ميشم. الان هر وقت احساس ميكنم اين علائم داره شروع ميشه. يه مدت كوتاه تمركز ميكنم و به خودم ميگم بدنم ميتونه گلوكز مورد نيازش رو از چربي بدن تأمين كنه. همين چند دقيقه تمركز باعث ميشه كمتر نياز به ريزه خواري داشته باشم و در كنارش يه دمنوش معمولي يا چايي ميخورم. به نظرم تا حالا اين فايلهاي لاغري با ذهن خيلي كمك كننده بوده، واقعاً ادم رو به فكر ميندازه. من هميشه نگران بودم كه دوباره با يه استرس جديد چاق ميشم. الان بيشتر دارم روي اين تمركز ميكنم كه خودم ميتونم پرخوري ناشي از استرس رو كم كنم.
      به نكته خيلي كليدي در مورد عادتها اشاره كرديد. من دارم سعي ميكنم عادتهاي بد رو شناسايي كنم و به جاش عادتهاي خوب رو جايگزين كنم كه البته خيلي هم كار آسوني نيست.
      بايد اشاره كنم كه در مورد فرمولهاي ذهني باهاتون ١٠٠٪؜ موافقم. من خودم دستيار رشته روانپزشكي هستم و بايد بگم كه ثابت شده كه با رواندرماني ساختار مغز رو ميشه تغيير داد يا همين طور كه شما گفتيد فرمولهاي ذهني رو ميشه عوض كرد. هزار بار ممنونم از ويدئوهاي فوق العاده تون.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار زهرا
        زهرا
        1397/11/27 10:47
        امتیاز کاربر: 0

        نشان های دریافت شده

        عادت‌ های چاق کننده
        محتوای دیدگاه: 144 کلمه

        باسلام خدمت استادمهربان ودوستان لا غری باذهن وخداراشکرمی کنم که مراودوستانم دراین راه یاری می کندواین راه بی دردسررا به ما نشان داد.دراین جلسه یاد گرفتم که رفتارهای اشتباه باعث عادتهای غلط ما میشودودر نتیجه باعث چا قی جسم ما مشود .یکی ازعادت کلوچه با دمنوش می خوردم ودرحد سیر شدن .دوم وقتی گرسنه میشدم تندتند غذا میخوردم .سوم تنها دوست ندارم غذا بخورم ومنتظر آمدن اهل خانواده می مانم وخیلی گرسنه میشم ودرنتیجه غذا زیاد می خو ردم.ودرضمن دریکی ازکتابهای طب سنتی خواندم که نوشته بود درقران آمده است نهار جز وعده غذایی نیست .ومن مدتی است نهار نمی خورم بجز روزهای جمعه وروزی که مهمان دارم یا برعکس.چهارم روزهایی که بادوستان پکنیک می رم غذا زیاد میخو م .وخدا راشا کرم ازروزی که فایلها را گوش می کنم .با ولع سرسفره نمی روم ومواظب رفتارم هستم .وبه راحتی می گویم میل ندارم.

        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار هیرو
      هیرو
      1397/11/16 11:54
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 143 کلمه

      سلام
      رو همگی بخیر
      فایل جلسه ی چهارم رو چندین با گوش دادم ومتوجه شدم منم عادت‌های نادرستی دارم
      یکیش اینه که من هروقت باخاهرم میرم بیرون واسه خریدبااینکه کامل غذامو خوردم و سیر هستم همینکه بوی غذارو استشمام میکنم یا می بینم هوس خوردن میکنم وسریع حتی اگه شده یه نان کوچک هم باشه میخورم وبعدش عذاب وجدان میگیرم
      دومیش اینه که وقتی سرسفره هستیم و همه سیرشدیم اگه فقط یه کم ازغذا بمونه میگم حیفه دورنریزم میخورمش انگارمعده ی بیچاره ی من…..
      ولی برام سوال شده چرا من بااینکه چهارجلسه رو گوش دادم وبه تمریناشم عمل کردم هنوزتغیری در رفتارم مشاهده نکردم ولی خیالم راحته که میتونم وموفق میشم واحساس خیلی نسبت به خودم خوب شده و دارم تمرین سپاسگذاری میکنم البته همش یادم میرفت بابت هرچیزی سپاسگذارباشم ولی الان خیلی بهترشدم خداروشکرمیکنم که منو به این راه هدایت کرد
      همه تونو دوست دارم درپناه خدا

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Salimeh
        1399/12/07 19:35
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 142 کلمه

        گر صبر کنی زغوره حلوا سازیم
        منم در ابتدای راه هستم و سعی میکنم فایل ها رو به دقت و چندبار گوش بدم و تمرینات رو انجام بدم
        حتی با خوندن بعضی از کامنت دوستان این سوال به ذهنم اومد که پس چرا من خیلی تغییر نداشتم
        بعد خودم جواب ذهن عزیزم رو دادم😅
        بخاطر اینکه چاقی یا به عبارتی عادت ها و رفتارها و باورهای اشتباه و فرمول های چاق کننده من ۴ روزه نیستند و قدمت طولانی دارند، من این عادت ها رو حداقل ۳۰سال تکرارشون کردم و چاقی با قدمت ۳۰ سالهبا اضافه وزن حداقل ۳۰ کیلویی برای خودم رقم زدم، پس نباید توقع داشته باشم در عرض چند روز تمام عادت ها و باورهای اشتباه رو شناسایی و ترک کنم، نیاز به تمرین و یادگیری و آموزش و تکرار بیشتر هست، نیاز به زمان بیشتر هست
        فقط نباید ناامید بشیم و ادامه بدیم💪

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      فاطمه
      1397/11/06 22:29
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 42 کلمه

      سلام اقاي عطار روشن ببخشيد من وقتي ناراحت و بي حوصله يا عصباني ميشم خيلي پرخوري ميكنم و احساس ميكنم خوردن حالم بهتر ميشه ولي بعد كه آروم ميشم عذاب وجدان ميگيرم ميشه راهنماييم كنيد تو در اين شرايط بايد چيكار كنم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Salimeh
        1399/12/07 19:27
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 60 کلمه

        عادت به پرخوری در مواقعی که عصبی میشیم یا همون اسم یا بهونه ی قشنگی که ما چاق ها روش گذاشتیم پرخوری عصبی، در نتیجه عادت ها و باورهای اشتباه ما هست
        وقتی یه باور اشتباه داشته باشیم،بصورت ناخودآگاه عادت های ما هم بر اساس همون باور شکل میگیره که در نتیجه جسم ما رو برامون رقم میزنه درست شبیه آیینه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sepideh
      sepideh
      1397/11/04 17:52
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 51 کلمه

      salam be hamegi be khosoos ostade aziz….alan 2 rooze ba in dore ashna shodam..kehili jalebe….man ba ghanoon jazb kami ashnaii dashtam vali hich vaght fekr nakarde boodam chetor mishe ba taghiire bavarha be vazne delkhah resid…kheili jalebe ke ba site shoma barkhord kardam….kheili khoshhalam ke mikham be vazne eide alam beresam…

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا سیروسی
      لیلا سیروسی
      1397/11/01 07:23
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 137 کلمه

      سلام و خدا قوت
      استاد یه سوال مهم دارم که برای من خیلی خیلی مهمه .من این فایل شما رو چند بار گوش دادم . من احساس گرسنگی کاذب رو در گلو احساس میکنم . یعنی وقتی واقعا گرسنه ام که خب مثل همه هستم ولی وقتی گرسنه نیستم و اصلا تازه چیزی خوردم ولی توی گلوم احساس گرسنگی دارم که انقدر فشار میده و تمرکزم رو میگیره که باید تسلیم بشم و هی ریزه خواری کنم . درموردش تحقیق هم کردم که مربوط میشه به علم نورولوژی ( مغز و اعصاب ) ولی دکترش رو نرفتم و دارو هم نخوردم . شاید علتش استرس کاریه چون صبحها که سر کار هستم این وضعیت رو دارم . برای این کار چگونه باید عمل کنم جزء عادتم نیست واقعا گلوم فشار میاره .خواهش میکنم جواب بدید .
      سپاسگذارم.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Salimeh
        1399/12/07 19:23
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 24 کلمه

        سلام دوست عزیز
        بنظرم استاد جواب شما رو توی همین فایل ۴ دادند، مسئله شما همانند همان مسئله ی سردرد هست که استاد عرض کردند…

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مرجان
      مرجان
      1397/10/30 17:11
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 384 کلمه

      سلام به استاد خوبم
      وسلام به دوستان سرزمین لاغرها
      بعد از گوش کردن به فایل چهارم در یافتم من هم مثل سایر شما دوستان عادت های چاقی دارم و شروع کردم به فکر کردن چند روزی رفتارهای خودم بررسی کردم و فهمیدم عادت های که منو چاق کرده چیا هست این عادت ها عبارت از:
      1 – پرخوری
      2 – تند خوردن غدا
      3 -خوردن غذا در حالی که سیرم
      4 -در مورد غذا و خورکی اصلا نمی تونم نه بگم یا بگم میل ندارم
      5 – خیلی به خوردن و غذاهای جور واجور فکر می کنم
      6 – ریزخواری و خوردن تنقلات
      7 – نوشیدن مایعات وسط غذا
      8- خواب بعد از غذا
      9 – بیدار موندن تا صبح و خوردن غذا و تنقلات در این مدت بیداری
      10 – اعتیاد به گوشی و اینترنت که ساعت ها منو بی تحرک یکجا نگه میداره
      11 – ورزش نکردن بخاطر اینکه تنبلیم میاد و هی میگم از فردا شروع می کنم ولی هیچ وقت این فردا نیومده
      12 – خوابیدن زیاد در طول روز
      13 – نگاه نکردن به خودم و اندامم در آینه
      14 – نرسیدن به نقطه عطف و تلاش نکردن برای رهای از این شرایط سخت
      تا اینجا که فهمیدم و خودم آنالیز کردم اینا بوده در طی چند روز شایدم بیشتر باشه ولی باید بیشتر رو خودم تمرکز کنم. ولی اینو میدونم من از این به بعد عاشق خودم هستم و دوست دارم واسه تناسب شدم خودم تلاش کنم فکر می کنم به نقطه عطف رسیدم و واقعا از این شرایط خسته شدم. من مرجان مسئولت چاقی خودم به عهده گرفتم پس مسئولت لاغری خودمم به عهده میگیرم و از این به بعد تلاش می کنم عادت های چاقی رو با عادت های لاغری عوض کنم ولی روش تعویض این کارو هنوز نمیدونم استاد عزیزم امیدوارم شما به من اموزش بدهید و من هم نتیجه دلپذیری از این روش بگیرم و بشوم یکی از شگفتی های دوره لاغری ذهنی شما. بازم از شما استاد گرامی کمال تشکر دارم همچنین از همکاران شما که در این راه به شما و ما کمک می کنند تشکر و سپاس می کنم. به امید رسیدن به رویاهای قشنگمون. من می توانم و توانمند هستم. من عاشق خودم هستم. من با خودم آشتی کردم از خودم و هیکلم دیگه متنفر نیست و میدونم میتونم این هیکل درستش کنم و ازش لذت ببرم.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیرسمیعی
      منیرسمیعی
      1397/10/28 18:38
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 186 کلمه

      سلام به استاد و همه دوستان ، اول بگم که من به هر حال تا آخر هستم ، امامن ۶۳ ساله دارم.
      من فقط ۵۶ کیلو وزن و ۱۴۸ سانت قد دارم ، اصلا از ریزه خواری متنفرم ، اگه موقع غذا پختن ،کسی هم ناخنک بزنه من اوقاتم تلخ میشه ، چه رسد که خودم ناخنک بزنم ، کم غذا هستم ، باید وزنم ۴۸ یا حد اکثر ۵۰ باشه ، من فقط شکمم بزرگ شده ……هر چه فکر میکنم ، اهل شیرینی و چای زیاد و اینها هم ، به مقدار تا متعادل نیستم ، اما گویی هرچه میخورم ، میشود چربی شکم ، چه کنم استاد ؟ فکر کنم اگر چربی شکم را از من جدا کنند حداکثر وزنم بشود ۵۰یا ۵۱ ، یه جورایی دارم نا امید میشم … ، یعنی باید از این هم کمتر بخورم ، تحرک بدنی من هم نسبت به اکثر خانمهای هم سنم بیشتره ، خودم خرید میکنم ، پیاده ، که مجبور به حرکت باشم با موزیک تو خونه می‌رقصم که ورزش کرده باشم چون حقیقتا ورزش مستمر ندارم…اگه ممکنه من رو راهنمایی کنید……..با سپاس بی پایان

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Salimeh
        1399/12/07 19:20
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 31 کلمه

        دوست عزیزم
        جسارتا به نظرم باید فایل های ۱ تا ۴ رو مجدد گوش کنید تا به درک عمیق تر و بهتری از حرف های استاد عزیز کسب کنید.
        موفق و مانا باشید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پناه
      پناه
      1397/10/16 16:31
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 113 کلمه

      سلام خدمت شما استاد گرامی
      من ۱۲ روز پیش فایل جلسه ۴ رو گوش کردم و همش تو فکر بودم تا ب جواب تمرین برسم احساس کردم نیازه بازم گوش کنم و امروز دوباره گوش کردم و از همون روز اول وقتی ک سیر میشم میگم میل ندارم و خداروشکر از این بابت اصلا اذیت نمیشم، دیگه پرخوری نمیکنم و باورها و عادت های اشتباهمو پیدا کردم:۱-من همیشه بعد از سیر شدن باز هم غذا میخوردم خیلی زیاد.
      ۲-در طول روز زمانهایی ک حتی گرسنه نبودم سراغ یخچال میرفتم و میوه میخوردم یا هرچیز دیگه.
      ۳-مهم ترین باور اشتباه من این بود که همه بعده ازدواج چاق میشن.
      استاد ازتون ممنونم ک وقت میزارین برامون.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 6
      محتوای دیدگاه: 119 کلمه

      تا الان که من به جلسه چهارم شما گوش دادم احساس درگیری تو ذهنم میکنم که کشمکشی ایجاد شده استاد.
      الان میدونم که اگه سیر هستم دلیل نمیشه چیزی بخورم ولی اگه با سیر بودنم میوه ای یا چای بخورم دلیل به اینکه فرمول ذهنم هنوز اشتباهه نیست؟ درسته؟ البته نه اینکه همیشگی باشه.
      یعنی الان با این فکر که با غذا خوردن ساعت ۹ شب و ورزش نکردن چاق میشم دیگه تو ذهنم نیست بلکه زمان گشنگی باید غذا خورد و خب ذهنم باید به سمت لاغری بره… بسوزونه درواقع
      و یکی از عادت هام این بود که هرچیز خوشمزهوای باید خورده بشه و تو یخچال نمونه زود تموم بشه. اما الانومیدونم این طرز فکر فرمول چاقی هستش

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Salimeh
        1399/12/07 19:17
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 209 کلمه

        دوست عزیز
        درسته که ما هنوز یوقتهایی پیش میاد که با وجود اینکه سیر هستیم و بازم هم دلمون میخوت چای یا میوه یا هر ماده غذایی رو بخوریم، بله این بخاطر همون عادت های اشتباه ماست، مثلا شخصی که یه چاقی با قدمت ۱۰ ساله یا بیشتر داره یعنی اینکه با همین قدمت باورها و عادت های اشتباه داشته که اینا نیاز به شناسایی، آموزش،تمرین و تکرار و استمرار داره که تغییر کنه و عوض بشه، و یک شبه و با ۴تا فایل گوش کردن تنها بدست نمیاد، مثل شوک یکدفعه و شانسی و تصادفی و اتفاقی نیست، بلکه یه هنر و اکتسابی هست
        منم با اینکه سعی میکنم فایل ها رو بخوبی گوش و درک کنم و تمرینات رو در حد توانم بخوبی انجام بدم و اینجا به اشتراک بگذارم، اما بازم رفتارها اشتباه ناشی از همون عادت های اشتباه از من سر میزنه و این در ابتدای مسیر کاملا طبیعی هست
        مهم اینه که ما متوجه اشتباه هاتمون شدیم
        متوجه علت اصلی چاقی مون شدیم
        متوجه باورها و عادت های اشتباه مون شدیم
        و حالا نباید ناامید بشیم و زود ناراحت بشیم، فقط تلاش کنیم و ادامه بدیم و ادامه بدیم تا کم کم خودمون متوجه تغییر عادت ها و رفتارهامون میشیم و به نتیجه دلخواه مون براحتی می رسیم…

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 96
      محتوای دیدگاه: 145 کلمه

      سلام به همگی
      تا قبل از خوندن کامنت دوستان فکر می کردم که من عادت غلطی ندارم ، اما حالا متوجه شدم که من بیشتر زمانم رو در محل کلرم هستم و اصلا اونجا اشتیاقی به خوردن ندارم و در عوض وقتی شب برای شام دور میز میشینیم ، با این حس که از صبح چیزی نخوردم می خوام تلافی کنم
      من صبحانه نمی خورم و علاقه زیادی به بیسکویت دارم و عادت بدی که دارم باید تا ته بسته رو بخورم تا خیالم راحت بشه ?
      من فقط شب ها چایی می خورم اونم دوتا لیوان و باید داغ داغ باشه و به این خاطر با هر لیوان ۳ تا قند بزرگ می خورم و کشفی که کردم اینه که همیشه دنبال درشترین قندها میرم
      و عادت مضر دیگه اینه که با وجود درک پیام سیری ، باز هم به خوردن ادامه میدم ?

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      فاطمه
      1397/09/28 08:45
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 49 کلمه

      سلام
      واقعااا خیلی زیاد خوشحالم که در این مسیر قرار گرفتم و خدارو شکر میکنم ک با شما اشنا شدم .
      با خواندن دیدگاهای بقیه خیلی امیدوار شدم و از خدا میخوام که کمکم کنه تا منم بتونم عادتامو تغیر بدم و بدون اینکه گرسنه باشم بتونم بگم میل ندارم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نازنین
      نازنین
      1397/09/18 11:42
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 241 کلمه

      سلام به استاد عزیز وبزرگوار. من فایل جلسه چهار رابارها وبارها گوش دادم ویاداشت برداری کردم وخودم باصدای خودم فایل راضبط کردم وان راهم گوش دادم.البته فایلهای قبلی روهم همینطور تمرین میکنم. این جلسه خیلی عالی بودونکات عالی واصولی رامطرح کردید.باورها فرمول های ذهنی خیلی در زندگی ما تاثیر دارند نه تنها در لاغری بلکه درتمام جنبه های زندگی مثل ثروت،روابط، سلامتی، شغل دلخواه وغیره .اگر باورهای درست وقدرتمند درهر زمینه‌ اززندگی داشته باشیم زندگی ودنیا برای ما بهشت خواهد شدومعجزه درندگی ما رخ میدهد. ممنون استاد ازتون خیلی عالی بود.عادتهای من اولیش این هست که وقتی غذایی رو واقعا دوست داشته باشم زیاد میخورم. به خودرن زیاد عادت کردم ونخورم فکرمیکنم یه چیزی کمه.واینکه منم چای زیاد میخورم البته باقند. زیادم قند نمیخورم.واینکه غذاهای نونی دوست دارم. وقتی مهمونی میریم یامهمون میاد من زیاد میخورم ویک عادتم اینه که ازغذااخوردن لذت میبرم وعاشق غذا هستم وبه آشپزی خیلی علاقه داشتم واستعداشو دارم ولی ازوقتی فایلهاتونو گوش میدم کمی عادتهام تغییرکرده وزود سیرمیشم وقتی گرسنه میشم غذا میخورم وعلاقه ای به آشپزی زیادندارم. وبدون برنامه قبلی غذا درست میکنم وزیادبرام مهم نیست چیه غذا همینکه گرسنه نباشم وچیزی برای خوردن داشته باشیم غذا درست میکنم. ونونم هم کم شده نسبت به قبل وزیاد نمیتونم بخورم وخیلی احساس خوبی نسبت به خودم دارم واحساس لاغری دارم باینکه اضافه وزن دارم وباوردارم که میتونم لاغربشم وارام هستم وعجله ای برای لاغری ندارم چون مطمئنم دیریازود میرسم به تناسب اندام. شاد باشید.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه.ش
      فاطمه.ش
      1397/09/16 08:14
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 167 کلمه

      سلام استاد عزیز
      میخواستم از آشنایی خودم با شما بگم
      چندماهه وارد کانال شدم گهگاه فایل هاتونو گوش میکردم اما همینکه اراده کردم وارد دوره بشم و با شما تلفنی صحبت کردم انرژی زیادی گرفتم.نمیدونم باورتون در مورد افرادی که به شما میرسند چیه ولی اینو بگم که خیلی جالبه من فقط دوهفته است یک و نیم کیلو کم کردم بدون هیچ کاری?حتی ماه رمضون۳کیلو زیاد کردم اونم با اون روزهای بلند و گرسنگی زیادم…
      خوشحالم با شما آشنا شدم من از فروردین ۹۶شروع کردم به یادگیری قانون جذب ولی این یکی ازبهترین جذبامه.استاد برای تمرین هم که شده باید وارد دوره شما بشم کسی که نتونه پول دوره رو جذب کنه هیچی از قانون جذب نمیدونه من واسه اینکه به خودم ثابت کنم قانون بلدم باید بیام دوره تون و یکی از شگفت انگیزان بشم.
      اینو براتون فرستادم که بگم من شما رو الگویی برای خودم قرار دادم ، همینطور که شما استادعباس منش الگوی خودتون کردین و چون شما تونستین پس منم میتونم.
      برام خیلی قابل تحسین و احترام هستید.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سمیه.
      سمیه.
      1397/09/14 06:36
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 274 کلمه

      تمرین جلسه چهارم
      به نام خدا.من از دیشب که این فایل رو گوش کردم تا حالا
      ناظر رفتار خودم شدم تا ببینم ناخوادگاه من با چه عاداتی درمن باعث چاقی من شده
      درحقیقت میخوام راه رسوندن جسم من به چاقی از طریق عادتها رو زیر نطر بگیرم

      دیشب کمی راجع به عادتها فک کردم
      به نطرم تمرین سختی اومد
      چون عادتها درما اونقدر تکرار شدن
      که عادی ومعمولی به نطر میان
      نگاه کردم به خودم ببینم از صبح تاشب چه عادات غذایی دارم

      اولین عادتی که پیدا کردم
      این بود
      خوردن سه وعده اصلی سر یه زمان ثابت
      به محض بیدار شدن حالا تا نیم ساعت هم شده بود بعد بیداری من باید صبونه مو میخوردم.حتی اگه هم سیر بودم
      باید میخوردم
      ناهارمم همین طور
      سیر بودم گرسنه بودم میخوردم
      اول این پیام مال یه هفته پیشه.تایپ کرده بودم ولی ارسال نکرده بودم.الان یک هفته ای میشه
      صب میکنم تا گشنه م بشه اون موقه غذا میخورم
      وچه حس خوبی هم داره که وقتی گرسنه شدم غذا استفاده میکنم
      من صبح ها تا ساعتهای نه .یا ده صبح گرسنه میشم
      کامل غذا مو میخورم
      چون شنیدم اگه گرسنه بلند شم از سر سفره
      مجبورم ریزه خواری کنم.
      ناهارممم ساعتهای دو یا سه میخورمم ولی همین که از سر سیری غذا نمیخورم خیلی غذا ها به دلم بیشتر میشینه وحس خوبی به غذاها دارم
      ریزه خواریام خیلی کم شده
      وقتی هم سیر باشم .راحت میگم میل ندارم
      یا میگیرم نگه میدارم وقتی گرسنه م شد بخورم
      نمیدونم استاد دیگه چه عادتهای غلطی دیگه دارم
      ولی تو این یک هفته سعی خودم رو گزاشتم بر اینکه.وقتی بخورم که گرسنه ام
      همین یه مورد رو رعایت کردم. از خودمم خیلی راضی بودم
      موفق بودم دراین مورد
      فقط چند مورد لغزش داشتم
      ولی این روش رو دوست داشتم ودوس ادامه اش بدم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار راز
      راز
      1397/09/12 09:36
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 134 کلمه

      خدایا شکرت
      اصلا فکرشم نمیکردم همچین روشی برای تناسب وجود داشته باشه اما به لطف خودت وجود داره و خیلی هامون داریم به راحتی بدون هیچ زحمتی فقط و فقط با لذت بردن و رنج ندادن به خودمون وزن کم میکنیم به اندام دلخواهمون روز به روز نزدیک میشیم… ده سال بود که هی رژیم میگرفتم و کمی وزن کم میکردم ولی تدی یه دوره کوتاه که رژیمو رها میکردم چاقتر از قبل میشدم.این آخرل دیگه روانم داشت پریش میشد واقعا که مثل همیشع خالق بی نظیر و مهربونم به دادم رسید و منو به راه راست هدایت کرد.خدا جونم ممنونم که منو از رنج پرخوری ها و رژیم های متناوب و اعصاب خوردکن نجات دادی و به آرامش رسوندی این خودش حتی از متناسب شدن هم با ارزش تره.
      خدایا بیشتر از همیشه سپاسگزارتم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      فاطمه
      1397/09/11 19:58
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 103 کلمه

      سلام به دوستان و استاد عزیز :
      به به چه کامنت های انرژی بخش و انگیزاننده ای اینجاست..
      من با دوره پیش میرم ولی با اومدن اینجا و خواندن نظرات دوستان و پاسخ های درست استاد کلی انگیزه و اشتیاق گرفتم..
      از شما دوستانم سپاسگزارم که نظرات زیبا، درست و راهنمای خودتون رو در اختیار ما هم میگذارید…
      خیلی از تجربه های شما رو تجربه کردم و با خواندن بعضی نظرات متوجه ایرادات و فرمول های اشتباه خودم شدم و بسیار از خواندن آن ها لذت بردم..
      از استاد عطارروشن هم سپاسگزارم که پاسخ گو هستن و همیشه آماده راهنمایی ما برای ادامه دادن..

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mitrromo
      Mitrromo
      1397/09/11 17:43
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 538 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان
      نمیدونم چی بگم و از کجا بگم
      با گوش دادن به 4 تا فایل تا الان خیلی اشتهام تغییر کرده. من دوران کودکی چاقی نداشتم ولی به دلیل اینکه خانواده پدرم اضافه وزن داشتند و همه میگفتن چون چهره من شبیه پدرم هست مثل پدرم هم چاق و هیکلی میشم و همینطور هم شد… دقیقا از دوران راهنمایی از وقتی پایم شکست چند ماه خونه نشین شدم روز به روز چاقتر شدم و توی 12 سالگی 75 کلیو وزن داشتم. از همه همکلاسی هام چاق تر بودم و این باعث عذابم میشد خیلی وقت ها گریه میکردم. همینطور که سنم بالاتر رفت و وارد دانشگاه شدم چاق و چاقتر شدم و به وزن 100 کیلو رسیدم. توی دانشگاه خیلی باعث خجالتم میشد. یه روز تصمیم گرفتم تا اخر عمرم دیگه برنج و شیرینی نخورم و یکسال همینکارو کردم و 22 کیلو لاغر کردم باعث تعجب همه شده بود خیلی ها منو نمیشناختن. تا یک مدتی همینطور لاغر موندم احساس خوبی داشتم باشگاه میرفتم و ورزش میکردم. ولی همینکه دوره کارشناسی توی یک شهر دیگه قبول شدم این فکر توی ذهنم افتاد چون بین چند نفر زندگی میکنم حتما دوباره چاق میشم و چون باشگاه نمیتونم برم مثل قبل میشم. وقتی به خوابگاه رفتم همین اتفاق افتاد و همه اون 22 کیلو اضافه شد در طی یکی دوماه. بعد از اون رژیم های مختلفی گرفتم مثل رژیم کانادایی رژیم 21 روزه و رژیم طب سنتی که حتی ظهرها ناهار نمیخوردم!!
      موقع ازدواجم شد و دلم میخواست لاغر بشم و کمی لاغر شدم با ورزش و رژیم. ولی همین که عقد کردم به دلیل اینکه شنیده بودم وقتی ازدواج میکنی چاق میشی دوباره یک ساله چاق شدم و به شدت اذیت میشم توی خانواده شوهرم. همین دو روز پیش مورد تمسخر قرار گرفتم و وزنم از همیشه بیشتر شده و من 107 کیلو وزن دارم!!!
      دو سه روزه فایل های شمارو دنبال میکنم فهمیدم عادت های غلط زیادی دارم که فقط وقتی رژیم داشتم اونارو ترک میکردم و بعد رژیم شروع میشد و دوباره چاق میشدم. امروز ظهر با اینکه غذای مورد علاقم پخته شده بود به طور ناخوداگاه بعد از خوردن نصف بشقابم متوجه شدم که سیرم و میل ندارم پس چرا باید تا اخر بخورم ؟ من باید عادات اشتباهمو شناسایی کنم و برای همیشه ترکشون کنم. کلمه رژیم رو از ذهنم بیرون کنم و سالم غذا خوردن رو جایگزین کنم. تا با قدرت ذهنم جلوی اشتهای کاذبم رو بگیرم.
      عادت غلط من از جمله :
      بدنم به شیرینی میل داره چون فشار خون پایینی دارم
      ریزه خواری زیاااااد بین روز
      موقع غذا پختن حتی وقتی گرسنه هم نبودم همش به غذا ناخونک میزنم و تیکه تیکه بدون اینکه متوجه بشم از غذا میخورم
      چایی خوردن با قند زیاد
      وقتی عصبی میشم حتما باید غذا بخورم….
      و از الان به بعد مطمئنم که وزن ایده الم رو به دست میارم یک سری عادت های غلط رو ترک میکنم و باورشون میکنم تا به رفتار همیشگی من تبدیل بشه
      لاغری حق منه و چاقی رو با نخوردن غذای زیاد از خوردم دور میکنم و موقعی غذا میخورم که بدنم احتیاج داشته باشه . من مطمئنم که با کمک گفته های ما استاد عزیزم به وزن دلخواهم خواهم رسید و برای همیشه از شر عادت های غلط خلاص میشم.

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نجمه
      نجمه
      1397/09/09 09:24
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 54 کلمه

      سلام ضمن تشکر از استاد گرامی
      من عادت کردم که وقتی خونه هستم باید مدام دهنم بجنبه و ریزه خواری میکنم
      عادت دارم با وعده غذایی نهار حتما ماست و سبزی و سالاد بخورم
      عادت کردم حتما نهار برنج باشه و………
      ولی تصمیم گرفتم که این عادات رو با قدرت ذهنم کنار بذارم.
      من میل ندارم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عزیز
      عزیز
      1397/09/07 08:56
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 109 کلمه

      سلام خدمت استاد ودوستان عزیزم
      چهارمرتبه جلسه چهارم رو گوش کردم خیلی خیلی عالی بود .دیدگاه های دوستان هم رو خوندم
      ببخشید یه جایی هنوز خوب متوجه نشدم گفتین ریزه خواری.من ریزه خواری اصلا ندارم مانند آجیل وتنقلات وغیره فقط چای خیلی میخورم چندین بارهم خواستم ترک کنم ولی نشد بعدش هم من دوستم خیلی خیلی متناسبه اونم خیلی چای میخوره توجلسات قبل استاد گفتین اگه یه روز ازخواب بیداربشیم وجسمی درهوا رها کنیم وبه سمت زمین نیفته قانون جاذبه رد میشه حالا رفیقمم چای خیلی میخوره متناسبه منم خیلی میخورم چاقم.پس خوردن زیاد چای موجب چاقی نمیشه.
      خواهش میکنم اگه جایی اشتباه برداشت کرده ام کمکم کنین
      ممنون از استاد و دوستان

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Salimeh
        1399/12/07 18:54
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 87 کلمه

        سلام دوست عزیز
        چون خیلی وقت هست که کامنت گذاشتید نمیدونم اصلا اینو میخونید یا نه و یا اینکه خودتون به جواب سوال و نتیجه تون رسیدید…
        اما نظر خودم رو طبقه حرف های استاد در یه پاراگراف برای بقیه دوستان مینویسم
        نه نوع مواد غذایی و نه مقدار و حجم مواد غذایی و نه کیفیت آنها و… در چاقی ما هیچ تاثیری نداره بلکه چاقی محصول عادت های ماست که عادت های ما هم از باورهای ما نشات میگیرند، که باید باورهای اشتباه مون رو شناسایی و برطرف کنیم…

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      Zahra
      1397/09/03 16:37
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 101 کلمه

      باسلام خدمت استاد عزیز وااای صحبتاتون چقدر زیبا شیرین جذاب وامیدوار کنندس من از همین الان اینده خودمو با ی اندام زیباومتناسب تصویر میکنم.عادت زشت من خوردن چیپس وپفک بود در ی تایم محدودی خوردنشو زیاد کردم امازود ب خودم امدم واصلاحش کردم هرچی فک میکنم عادت بد دیگ ای ندارم زیاد مراعات میکنم تنها دلیل اصلی چاق شدنم همین باور غلط ارثی بودن وهرچی بخورم حتی اب چاق میشم توخوردن شیرینی جاتم وقتی کیک درست میکنم روزی ی تیکه میخورم اماخوووشحالم ک دراین مسیر قرارگرفتم چراک میخام ب ایده آل ترین وضع جسمی خود برسم سپاس بی کران ازهمراهی شما

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار معصومه
      معصومه
      1397/08/24 02:11
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 241 کلمه

      سلام…
      چقدر خوبه چقدر لذت میبرم از اینکه باورهام داره تغییر میکنه طوری ک خییییلی راحت میتونم واسه اطرافیانم برای اثبات این روش لاغری دلیل و منطق بیارم
      من تا قبل از این همیشه با ترس از اینکه چاقتر نشم غذا میخوردم ب مقدار خیییلی کم و همیشه قبل از اینکه بفهمم چی خوردم دست از غذا میکشیدم و این خیلی برام عذاب آور بود ولی الان با خیال راحت و بدون ترس غذا میخورم و جالب اینه ک خیلی زود هم سیر میشم و ب پیشنهاد شما لقمه اخر رو هم نمیخورم
      استاد خیلی ها بهم میگفتن چون صبحانه نمیخورم چاقم و چون وقتی صبحانه میخوردم بعد از هر یک ساعت من گرسنه میشدم و از شدت ضعف مجبور بودم هرچی ک دم دستم میاد رو بخورم تا اون حس ضعف از بین بره ولی چند وقتی هست بعداز خوردن صبحانه تا اون حس ضعف میاد سراغم با خودم تکرار میکنم ک من گرسنم نیست و واقعا جواب میده و دیگه تا چند ساعت بعد هم اون حس ضعف رو ندارم
      عادت اشتباه زیاد داشتم مثل خوردن پیراشکی ، بستنی تقریبا هر شب اما خداروشکر الان اون حس علاقه ب شیرینی جات در من تقریبا میشه گفت کم رنگ شده و چندین بار برام این اتفاق افتاد ک از جمله میل ندارم استفاده کنم و از این بابت خیلی خوشحالم
      استاد ان شاءالله همیشه و در همه حال پر از حس خوب باشید بابت این همه حس خوبی ک ب ما هدیه میدین

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Parisa
      Parisa
      1397/08/21 21:48
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 203 کلمه

      سلام
      تمرین جلسه چهارم
      این فایل هم مثل فایلهای قبل عاااالی
      بله درسته ..من هم عادتهای اشتباه زیاد دارم
      مثل عادت نادرست چای نوشیدن زیاد اونم با شکلات و نبات و نقل. دقیقا فایل که گوش میدادم وقتی گفتین بعضی ها فک میکنن گرسنه که باشن. سردرد میشن. منم همینجوری بودم
      ی عادت اشتباه دیگه اینکه وقتی عصبی بودم پرخوری میکردم وحشتناک …و خودم باعث این باور غلط بودم. چون میگفتم وقتی عصبیم اشتهام زیاد میشه
      و معمولا هم به سمت شیرینی جات میرفتم
      باورها و عادات اشتباه نه تنها منشا چاقی. بلکه دلیل اصلی بسیاری از مسایل دیگه زندگی ما هستن
      پس. من بااااید عادتها و باورهای اشتباه را از بین ببرم و عادتها و باورهای درست را جایگزین کنم
      تمرین دیگه این بود که گفتن جمله میل ندارم را در مواقع پرخوری استفاده کنیم. اینم عالیِ
      البته باید بگم که از روز اول که فایلهارو گوش میدم
      رژیم کنار گذاشتم. و جالب که متوجه شدم چقدر کلمه رژیم ذهن آدم درگیر میکنه .و واقعا مثل قبل ولعی به خوردن غذا و تنقلات ندارم
      حتی خیلی سریع سیر میشم و با گفتن میل ندارم هم کاملا ریزه خواری هام هم از بین میره
      با سپاس از شما

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار محدثه
      محدثه
      1397/08/20 23:14
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 102 کلمه

      سلام استاد شبتون بخیر و خوشی فوق العاده بود این فایلتون عادته اشتباهه من اینه که همیشه به همه میگم من تا نخوردم میلم به هیچی نمیبره ولی همین که بخورم دیگه نمیتونم جلو خودمو بگیرم نخورم . بعد به نظره خودم با گوش دادن به این چهارتا فایل حس میکنم قدرت ذهن قوی دارم و راحت میتونم افکارمو تغییر بدم تازگیا به طور نا خودآگاه همش تو ذهنم تکرار میکنم لاغری حق منه من بیماری چاقی رو از بدنم دور میکنم من این توانایی رو دارم که لاغر بشم حتی تا خواب بیفتم همش تکرار میشه این حرفو تو ذهنم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ش. ح
      ش. ح
      1397/07/09 13:44
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 96 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربان
      با سلام خدمت شما استاد گرامی
      یکی از عادتهای اشتباه من ریزه خواری هست هر وقت که وارد آشپزخونه میشم باید یک چیزی بخورم فرقی نمیکنه چی باشه ولی بیشتر سعی میکنم میوه بخورم یک عادت اشتباه دیگه اینه که من در طول روز خیلی چای میخورم چای رو هم همیشه با قند یا شکلات میخورم و خیلی برام سخته که این عادتها رو ترک کنم ولی امیدوارم که با کمک شما استاد عزیز بتونم این عادات اشتباه رو بزارم کنار و به تناسب اندام برسم.
      با تشکر از شما استاد عزیز

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 27
      محتوای دیدگاه: 491 کلمه

      لاغری با ذهن تکرار تمرین جلسه چهارم:
      سلام به همه عزیزان.برای بار سوم این فایل رو نگاه کردم و خیلی جالب بود چون داشت برام تکرار می‌شد نکات بیشتری رو فهمیدم.هم زمان که گوش میکردم مثال های بیشتری توی ذهنم میومد از باورها و عادت هام.من دو روز هست که این دوره رو اصولی شروع کردم و تمرین ها رو انجام میدم.دیشب هنگام خواب به قدری سیر بودم که احساس سنگینی میکردم،نه برای خوردن غذا بلکه تنقلات بعدش..اما با این حال تاثیر فایلهای جلسات ۱تا۳ رو حس میکردم!!!
      شاید خنده دار باشه که فایل ها چطور تاثیر داشتند در حالی که من همچنان تنقلاتم رو خوردم!؟!؟!
      مثلا زمانی که میخواستم بستنی رو بیارم و بخورم یک ندایی از درون مغزم میگفت میخوای حالا نخور الان گشنه ت نیست دیگه آخر شب هم هست..
      در حالی که روزها و شبهای قبل من چنین ندا و تفکری رو نداشتم و تجربه نکرده بودم،فقط به لذت چند دقیقه ای خوردن شکلات های میکس شده با بستنی فکر میکردم!!! شاید باورتون نشه اما الان که دارم مینویسم هم دل زده میشم از فکر بستنی!!!
      خوب این یعنی چی؟من فکر میکنم این تاثیر درکی هست که ذهن من از گوش‌کردن به فایل های ۱تا۴داشته.
      دیشب تا ساعت ۲:۳۰شب در حال فکر کردن بودم به عادت هام به باورهام به اینکه واقعا چی باعث شد من ۵۰کیلو به بدنم اضافه کنم!
      و شگفت انگیزه که براتون بگم امروز صبح تاثیر فکر کردن های دیشبم رو گرفتم.صبح طبق عادت رفتم سراغ یخچال برای صبحانه،در یخچال رو که باز کردم و کوکی رو دیدم خیلی نا خودآگاه گفتم نه اصلا میل ندارم(من هر روز صبح یک کوکی شکلاتی کنار صبحانه م میخوردم) و حتی اوتمیلی که برای صبحانه طبق روال هر روز درست کردم رو نتونستم کامل بخورم!!! همزمان با خوردن صبحانه داشتم فایل چهارم رو تکرار میکردم و یک لحظه به خودم آمدم دیدم خوب واقعا من سیر شدم و میل ندارم پس دلیلی نداره این سه چهار قاشق آخر رو بخورم..
      این خیلی جذاب هست برای من؛
      خیلی شیرینه..حس میکنم توی راه درستی قدم گذاشتم که قراره بهترین نتیجه رو ازش بگیرم..من دیگه مثل رژیم های قبل نمیگم خدا کنه ازین رژیم نتیجه بگیرم و از شر این چاقی خلاص بشم،در عوض میگم خدا خواست و مثل همیشه به من محبت کرد و هدایتم کرد و من رو وارد مسیر خود آگاهی کرد و حالا من از همین حالا موفقم و به نقطه ی هدف هم هر روز نزدیک تر میشم..
      من یک روزی از وزن ۶۵عبور کردم تا به ۱۱۶برسم،پس اصلا غیر ممکن و دور از ذهن نیست که همین مسیر رو برگردم و از ۱۱۶به ۶۵برسم.
      از امروز قبل از انتخاب یک ماده غذایی این فکر به سراغم میاد که میل دارم یا ندارم!؟
      و این فکر اصلا از روی اجبار به سراغ من نمیاد این فکر از ذهن آماده ی من نشأت میگیره و خود به خود به سراغم میاد نه مثل دستورهای رژیمی که باید به ذهنم حکم میکردم نباید بخوری!
      و خبر خوب به خودم این هست که این فکر داره به باور تبدیل میشه..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 27
      محتوای دیدگاه: 403 کلمه

      تناسب ذهنی تمرین جلسه چهارم:
      افکار =»باورها رو میسازند
      باورها=»رفتار ها رو به وجود میاورند
      تکرار رفتارها =»عادت ها رو پدید میاورند
      چقدر این فرمول برام ملموس و آشناست..
      در ذهنم مثال های زیادی دارم که این فرمول رو تصدیق میکنه..
      چقدر ما آدم ها موجودات عجیبی هستیم،هم ساده ایم هم پیچیده..
      خیلی اوقات هست که غلط و درست بودن رو میدونیم، ایراد خودمون رو میشناسیم و درک کردیم و انقدر راه های مختلف رو رفتیم که یک پا متخصص شدیم اما نیاز داریم و خیلی نیاز داریم که بنشینم و فقط گوش کنیم و یاد بگیریم..
      آقای عطار روشن عزیز من بسیار از شما ممنونم که اینقدر راحت و صریح و شفاف صحبت میکنید ممنونم که صحبتهاتون به جان مینشینه،ما نیاز داریم که این حرف‌ها رو بشنویم نیاز داریم که با خودمون تکرار کنیم،نیاز داریم که موشکافی کنیم و افکار و باورهای قدیمی رو از ذهنمون بیرون بکشیم،من از خودم میگم نیاز دارم که ذهنم رو آب و جارو کنم،خونه تکونی کنم.ذهن من ،عمر من، هدف من، سلامتی من ،آرامش روح من بسیار با ارزش تر و مقدس تر از اون هست که اجازه بدم افکار و باورهای اشتباه توی اون خونه کنه..
      وقتی فایل جلسه ی چهارم رو نگاه کردم با تمام وجودم نشانه های درست بودن این راه رو حس کردم. چون برخی از گفته های شما رو در جلسه چهارم،ذهن من در تمرین جلسه سوم جواب داد.این یعنی من در حال درک و باور قدرت ذهنم هستم،یعنی ذهن من در حال چالش با حرف های شماست.چقدر برام شیرینه..
      حرف های شما و حتی کامنت دوست عزیزم سادات ،موفق شدن رو به حس درونی من تلقین کرده..و ذهن من داره نشانه ها رو پیدا میکنه..
      نمیدونم چجوری بگم حسی که دارم رو..انگار یک سری مویرگهای خیلی ریز از اعماق مغزم در حال بیدار شدن هست..
      من به این باور رسیدم که باور های من باعث بروز رفتارهای غلط شده و تکرار اون رفتارها عادت های اشتباهی رو برای من به وجود آورده..
      به طور مثال من باور کردم که به طور ارثی قند خون و فشار خون پایینم سبب ضعف و بی حالی من هست و با خوردن یک چیز شیرین حالم بهتر میشه ..خوردن خوراکی شیرین اول یک رفتار غلط بود اما الان سالهاست که شده یک عادت غلط و حالا ارمغان این عادت غلط ۵۰کیلو اضافه وزن هست…
      احساس خوبی دارم ازینکه ذهنم درگیر فکر کردن راجع به باورها و عاداتم شده..
      فعلا سراغ فایل بعدی نمیرم چون نیاز دارم که بیشتر فکر کنم و این فایل رو تکرار کنم.
      ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بهاره
      بهاره
      1397/07/03 13:55
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 39 کلمه

      سلام به همه عزیزان من یکی از عادت های بد م اینه که خوردن و وظیفه میدونم در عین سیری اگر کسی بهم چیزی تعارف کنه یا سفره بندازن حتمآ باید بخورم وبعدش عذاب وجدان بدی نصیبم میشه

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سادات
        سادات
        1397/07/03 19:32
        امتیاز کاربر: 0

        نشان های دریافت شده

        عادت‌ های چاق کننده
        محتوای دیدگاه: 149 کلمه

        سلام . این یه عادت اشتباهه . در ذهنتون جستجو کنید ببینید چه باوری این رو به وجود آورده . باور اصلی رو پیدا کنید . چون این عادت ممکنه از چند تا باور پیدا شده باشه . همش رو بنویسید و باورهاتون رو تجزیه و تحلیل کنید . بعد ببینید جای اون باور اشتباه چه باور درستی میشه گذاشت . وقتی باور درست رو پیدا کردید نوبت تمرین و استفاده از باور جدیده و زمان استفاده از باور جدید دقیقا زمانیست که شما دوباره در مهمانی شرکت میکنید . در این زمان از باور جدید استفاده کنید و سعی کنید این رفتار جدید رو تکرار کنید . تا یه مدتی باید حواستون جمع باشه که طبق باور جدید رفتار کنید و بعد از مدتی دیگه عادت میکنید که از رفتار جدید استفاده کنید و اینجوری میشه که اون عادت غلط تبدیل به عادت درست میشه .

        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار Salimeh
          1399/12/01 03:16
          مدت عضویت: 1461 روز
          امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
          محتوای دیدگاه: 2 کلمه

          عالیییییییی 👏👏👏👏

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سادات
      سادات
      1397/07/03 09:10
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 1,190 کلمه

      سلام .
      یکی از عادات اشتباه من که کندتر از بقیه در مسیر متناسب شدن قرار گرفته خوردن در هنگام مواجه شدن با ناراحتی یا خوشحالی یا هیجان و احساسات دیگر است . البته تا حدود زیادی توانسته ام با توجه به آموزه ها در این زمانها با پیشرفتهایی مواجه بشوم اما آنطور که دلم میخواسته نتوانستم عمل کنم گرچه از عادت تبدیل به رفتار شده چون حتی خیلی از زمانهایی که من ناراحت یا عصبانی یا هیجان زده و یا دچار استرس میشدم با قرار گرفتن در این مسیر خیلی کم شده و من از نظر روحی و روانی نسبت به قبل خیلی متعادل تر شدم و خدا را بابت آن شکر میکنم اما هنوز هم جای کار دارم و چون خیلی مشتاق شناختن ذهن هستم با اشتیاق ادامه میدهم و هر روزم را در این مسیر ادامه میدهم .
      برمیگردیم به موضوع مورد بحث : عادت اشتباه من روی آوردن به غذا در هنگام برخورد با هیجانات مثبت و منفی .
      باور موجود در این عادت:
      خوردن در مواقع هیجانات مرا آرام میکند ?
      خوردن بهترین مسکن روح و روان من در برخورد با استرس و هیجانات منفی است .?
      خوردن بهترین لذت در هنگام شادی و هیجانات مثبت است .?
      پس مدام آن را تکرار میکند و باور تبدیل به رفتار و در اثر استمرار تبدیل به عادت شده است .
      حالا اثبات میکنیم که این باورها اشتباه است و یا درست است .
      خوردن مرا آرام میکند . ?
      غذا ماده ای است برای حفظ بدن برای ادامه ی زندگی و هدف آن تبدیل شدن به انرژی است. در صورت نیاز جسم لازم است مصرف شود و در مواقع گرسنگی با لذت بردن از غذا خوردن باعث هضم و جذب بهتر و تبدیل آن به انرژی میشویم .
      پس خود غذا سبب انرژی بخشیدن به بدن میشود و آرامشی که ذهن ما طبق عادات برای ما ساخته و از آن طلب میکند از خود غذا نیست بلکه از عمل خوردن است . شخص چاق چون خوردن را دوست دارد و هیچ انگیزه ای بالاتر از آن ندارد هنگام هیجانات به خوردن پناه میبرد و نوع غذا برای او اهمیت ندارد . باور عمیق موجود در این عبارت خوردن در هنگام هیجانات است که باید درست و غلط آن ثابت شود.
      چرا خوردن ما را آرام میکند ؟ چون ذهن انسان آنقدر این باور اشتباه را تبدیل به عادت اشتباه کرده که به حقیقت ما باورمان شده خوردن مارا آرام میکند و تشکیل این باور برمیگردد به زمان نوزادی ما . به هر دلیلی گریه میکردیم به ما شیر میدادند . بزرگتر که شدیم هر بهانه ای می آوردیم به ما غذا میدادند و بعد در سنین نوجوانی تنها سرگرمی ما خوردن شد و هزاران لذت وآرامش کاذبی که ما از طریق غذا خوردن به دست میاوردیم ما را به این حال و روز انداخت .
      این باور که باعث چاقی ما شده چطور و با چه منطقی تبدیل به باور تناسب میشود . استاد ذهن من اینجا استپ میکنه . این باور مانعی بزرگ در جهت رسیدن به تناسب است و ذهن من نمیخواهد آن را رها کند . چه کنم استاد ؟ میدانم که صبر و استمرار در عادات خوب لازم است و من نه به اندازه ی کل عمرم اما زمان بیشتری لازم دارم تا این باور در من کمرنگ شود . استمرار در مسیر تناسب و خورد کردن این مانع و برداشتن ذره ذره ی آن در مدت زمان این مانع را برای من از بین خواهد برد . همانگونه که در همین مدت کوتاه توانسته ام آن را تا حدی خورد کنم و این سنگ بزرگ را با باورهای کوچک تناسب تکه تکه کنم . باورهایی مانند :
      من میتوانم .
      غیر از خوردن کارهای دیگری مثل نوشتن و یا صحبت کردن و یا فایل گوش دادن یا پیاده روی کردن و یا بازی کردن و یا حتی استراحت کردن خوابیدن به گلها رسیدن و یا هر سرگرمی مورد علاقه ی دیگری نیز مرا آرام میکند .
      باورهایی مثل میل ندارم .
      الان سیر هستم .
      خوردن فقط در همان زمان فکر مرا از آن موضوع منحرف میکند و این باعث آرامش من در مواقع هیجانات منفیست که غیر از خوردن کارهای لذتبخش دیگری نیز هستند که میتوانند فکر مرا از آن موضوع منحرف کنند .
      با خوردن و هی خوردن و خوردن در این مواقع که معمولا به پرخوری منجر میشود عذاب وجدان به سراغ آدم میاید و حال ما بدتر میشود و به ما ثابت میکند که نه تنها این کار ما را آرام نمیکند بلکه حال مارا بدتر میکند چون لحظات خوردن موقت هستند ما که تا ابد نمیتوانیم بخوریم و بخوریم . بعد از آن صد درصد حس بد به دنبال آن خواهد آمد تازه نه تنها آن موضوع هنوز تمام نشده بلکه حس بد پرخوری و عذاب وجدان به آن اضافه میشود .
      این باورها گرچه در ابتدا کمرنگ هستند اما به مرور باور پررنگ خوردن در هنگام هیجانات روحی را کمرنگ میکند . چون ذهن عذاب وجدان را میداند و نمیخواهد به آن برسد . ذهن به دنبال آرامش است و رفتن به سمت غذا او را به آرامش نمی رساند . راه دیگری برای برخورد با هیجانات منفی هست و آن بزرگ شدن خودمان است . خورد کردن آن مشکل .چون وجود آن مشکل نیز ناشی از باور اشتباهی در ماست . در آن هنگام بهترین کار تجزیه و تحلیل مشکل است به هر روش ممکن نه فرار از آن و به چیزی مثل خوردن که کاری از آن برای برطرف کردن مشکل بر نمیاید پناه ببریم . هیجانات منفی باید بررسی شوند نباید از آنها گریخت و در مقابلشان کم آورد . واقعا پناه بردن به غذا چاره ی کار مانیست . پس این باور اشتباه است و باید خطی بزرگ روی آن بکشیم و آن را بشکنیم و از آن عبور کنیم . هربار باید این کار را بکنیم و عبور کنیم چون این باور اشتباه است.
      باور درست اینست :
      راه حل مشکل ما جای دیگریست و من آن را حل میکنم .?
      خوردن غذا در این شرایط مرا به پرخوری می کشاند و سبب چاقی من میشود. پس من راه دیگری را امتحان میکنم.?
      راه حل مشکل من خوردن نیست . چون خوردن کاری برای من انجام نمیدهد‌. من خودم باید مشکل را حل کنم. از آن فرار نمیکنم . می مانم و راه آن را پیدا میکنم. ?
      در هنگام هیجانات مثبت نیز راه حل آرامش ما جای دیگریست و آن هم تحلیل شادیست و لذت بردن از این شادی پیش آمده و غذا خوردن به اندازه و طبق نیاز بدن اشکالی ندارد . اما پرخوری و عذاب وجدان بعد از آن لذت آن اتفاق خوب را از ما میگیرد و حالمان را همان موقع خراب میکند . پس خوردن غذا هم اینجا ما را به آرامش نمیرساند بلکه کنترل افکار خوب و مثبت و لذت بردن از همان شادی ما را کم کم به آرامش میرساند .
      و این را هم بدانیم تا با این مواقع روبرو نشدیم این همه تمرین به کار ما نمیاید و مهم اینست ما بتوانیم در چنین شرایطی تمام تمارینی که با عشق انجام دادیم به کار ببریم و استفاده کنیم و نهایت لذت را از مسیر تناسب ببریم . شاد باشیم و شاد بمانیم همواره در مسیر تناسب .?

      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 27
        محتوای دیدگاه: 50 کلمه

        سادات عزیزم،خیلی زیبا و قابل درک بود.
        باورهایی که باعث پر خوری ما می‌شوند..هم بسیار مهم است و هم بسیار تکرار می‌شود ..
        همه ما در طول روز چندین بار با این عادات و باورها برخورد میکنیم و برای موفقیت در این راه نیاز به شناسایی و ریشه یابی کردن اونها داریم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سادات
      سادات
      1397/07/03 07:18
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 581 کلمه

      سلام بر استاد امید دهنده و منجی رهایی انسانها از ناامیدی . استاد این فایلتون بی نظیر بود . یعنی باید حتما و حتما هرروز ما این فایل رو گوش بدیم . چقدر نکته توش داشت . اصلا همینه به خدا غیر از این نیست . نه فقط چاقی تمام مسائل زندگی که در اون موفق نیستیم حاصل باورهای ماست و لازمه ی موفق شدن و موفق ماندن در هر راهی تغییر باوره و این ایجاد نمیشه مگر ما عادتهامون رو بشناسیم . از شناسایی عادتهامون به رفتار و بعد به باور ایجاد کننده ی اون عادت پی ببریم . یعنی استاد شما فوق العاده اید . من دو ماه و نیمه در دوره شرکت کردم خیلی اتفاقی مجبور به وزن کردن شدم دیدم ۱۳ کیلو کاهش وزن داشتم بدون اینکه بفهمم . حتی نتایج عالیتر از این هم گرفتم اما به دلیل یک اتفاق غیرمنتظره با باورهای عمیقی در ذهنم روبرو شدم که اگر این اتفاق برای من نمیفتاد من به اون باورها پی نمیبردم . استاد این فایلتون چقدر به من شناخت داد . به خدا اصلا من دیگه به نتایج فکر نمیکنم . چون نتایج صد درصد میان و اصلا شکی توش نیست چون دیدم به راحتی دیدم و چشیدم و لمس کردم . الان دیگه رسیدن به هدف برام شگفت انگیز نیست . چون دیگه باورم شده و ایمان دارم به هدف میرسم . یعنی این باور در من عمیق شده که اصلا رسیدن به نتیجه از این راه یه چیز حتمی و قطعیه . چیزی که الان من شدیدا دنبال اون هستم و اتفاقا بعد از اون اتفاق به ظاهر تلخ در من به وجود اومد اینه که من باید در این راه بمونم تا باورهای عمیقم که چندین ساله در من نهادینه شدن خودشون رو به من نشون بدن و اتفاقا چقدر خدا با اتفاقات گوناگونی که سرراهمون قرار میده کمک میکنه و نشونمون میده . چیزی که امروز از این فایل فهمیدم که شاید کمتر در این دو ماه ونیم بهش توجه کردم اینه که عادتهای اشتباهم رو شناسایی کنم . البته فکر میکنم ناخودآگاهم داشته این کارو انجام میداده و باعث شده انقدر نتایج عالی بگیرم اما من متوجهش نبودم و حالا فهمیدم و این کار و براش پررنگ تر میکنم .چون یه سری از باورها خیلی عمیقن و فقط از طریق یه عادتهایی که مربوط به اون باور هستند میتونیم بهشون پی ببریم . وای استاد چقدر این راه شیرینه . چقدر شیرینه ‌ . عادتهای اشتباه رو پیدا میکنم پی به باور ایجاد کننده ی اون میبرم و با تغییر اون باور و تبدیل اون به باورهای جدید، ناخودآگاه عادات جدید در من شکل میگیره و باز اگر میخوام ببینم دارم راه درست رو میرم یا نه باز به عاداتم نگاه کنم و باور اون عادت رو پیدا کنم . خیلی راحته این کار واقعا من هرروز داشتم این کار و با توجه به آموزه های شما انجام میدادم ولی متوجهش نبودم . خیلی دارم ذوق میکنم که فهمیدم فهمیدم . استاد ازتون بی نهایت ممنونم . این فایلتون مثل تمام فایلهاتون عالی بود . باید این فایل رو هر وقت که میتونیم گوش بدیم . چون با گوش دادنش چه بخوایم یا نخوایم در ذهن ناخودآگاهمون کلی فرمول خوب ساخته میشه . ولی اگه با آگاهی این کار و انجام بدیم و این تمرینات رو در زندگیمون لمس کنیم لذتش خیلی بیشتره و امیدوارتر میشیم . خیلی امیدوار . عالی بود استاد . تمارین عالی بودند . مثل همیشه عالی بود . متشکرم از شما

      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سادات
        سادات
        1397/07/03 10:49
        امتیاز کاربر: 0

        نشان های دریافت شده

        عادت‌ های چاق کننده
        محتوای دیدگاه: 79 کلمه

        سلام . بله صحبتهای شما کاملا درسته و واقعا جای شکر و تقدیر هم از خداوند عزیزمون و هم از شما داره . از خداوند عزیزم بسیار سپاسگزارم که مرا به این راه پر از امید و آرامش و پر از اطمینان رسوند و از شما بی نهایت سپاسگزارم که این آموزش ها رو در اختیارما قرار میدین تا راهگشای آرامش و امیدمون باشه . خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت . استاد بزرگوار خیلی سپاسگزارم . ممنونم . ممنونم

        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        امتیاز کاربر: 27
        محتوای دیدگاه: 69 کلمه

        سلام دوست عزیزم .
        چه متن زیبایی بود نوشته ی شما،واقعا لذت بردم و هر جمله ای رو که میخوندم حرف خودم بود…خیلی جالب هست این مساله..
        کاملا با شما هم عقیده ام و احساس میکنم نکات و فرمول های این فایل انقدر زیاد و کاربردی بود که حتما باید چندین بار تکرار بشه.
        باید باور یابی کنیم و عادت هامون رو از ریشه تغییر بدیم.
        موفق باشی دوست با اراده ی من

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار Salimeh
        1399/12/01 03:08
        مدت عضویت: 1461 روز
        امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 60 کلمه

        سادات عزیز
        بهتون تبریک میگم بابت این همه تغییر در رفتار و عادات و همچنین کاهش وزن ۱۳ کیلو در ۲ماه و نیم اونم بدون هیچ عامل و بکارگیری روش های لاغری قبلی،بدون رنج و سختی بلکه به راحتی و به آسانی و با لذت…
        با آرزوی موفقیت بیشتر و تناسب اندام و افکار برای شما و تمامی دوستان🙏

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم یوسفی
      مریم یوسفی
      1397/07/01 09:44
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 18 کلمه

      سلام استاد عزیز
      این فایلتون خیلی عالی بود و ب نکات کلیدی بسیاری اشاره کردید واقعا ممنون و سپاسگذارم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بهاره
      بهاره
      1397/06/30 13:03
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      عادت‌ های چاق کننده
      محتوای دیدگاه: 45 کلمه

      با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان عزیز مخصوصا جناب آقای عطار روشن من عادت های بد ذهنی م 7 شد :خوردن شیرینی زیاد وخوردن هله هوله وریزخواری وخوردن به هنگام سیری وخوردن ویک وظیفه میدونم و درجمع بیشتر میخورم واخر اینکه اصلا ورزش نمیکنم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم