0

فرمول های چاقی (قسمت هفتم)

فرمول های چاقی
اندازه متن

فرمول های چاقی دستورالعمل هایی هستند که مغز به صورت فرمان عصبی صادر می کند و سبب واکنش های رفتاری در ما می شوند. این واکنش ها همان عادت های ما هستندکه باعث چاق شدن ما می شوند.

چاقی چیست؟

چاقی وضعیتی است که خودمان با لذت ایجادش کرده ایم و لاغر شدنی که از طریق محدودیت جسمی یا مصرف دارو ایجاد شود به دلیل اینکه مسیر لذتبخشی نیست نمی تواند ماندگار باشد و به راحتی به وضعیت قبلی بر می گردد.

لاغری با ذهن تنها روشی است که ماندگار است و تا زمانی که فرد بخواهد می تواند از این طریق در تناسب اندام باقی بماند.

از مزیت های روش لاغری با ذهن استفاده از فرمول های چاقی است، به طریقی که برنامه های ذهنی که سبب اضافه وزن شده است را شناسایی می کنیم.

سپس فرمول های لاغری را ایجاد و جایگزین فرمول های چاقی در آن برنامه می کنیم.

به همین دلیل متناسب شدن از این طریق بسیار راحت است، چون براساس مسیری است که ما برای چاق شدن طی کرده ایم، اما با تغییر مسیر حرکت به جای چاق تر شدن متناسب شدن را در پیش می گیریم.

تاثیر تمرکز بر چاقی و لاغری

تمرکز کردن یا توجه کردن، موضوع بسیار مهمی است که به راحتی باعث تقویت فرمول های چاقی و چاق تر شدن ما می شود.

دقت کنید توجه کردن مانند ابزاری است که می شود از آن برای انجام کارهای مفید استفاده کرد یا برای انجام کارهای مضر، این ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه موردی از آن استفاده کنیم.

اگر به چاقی توجه کنیم به راحتی می توانیم چاق تر شویم و اگر به لاغری توجه کنیم به راحتی می توانیم لاغر شویم.

زمانی که به چاقی خود توجه می کنیم در واقع داریم صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید می کنیم.

در حالی که در روند چاق شدن هیچگاه به لاغری توجه نمی کنیم چون آن را از دست داده ایم و خود را دور از آن می دانیم.

به همین علت توجه ما به لاغری به صورت حسرت لاغر شدن است. و حسرت لاغری داشتن به سادگی مانع لاغر شدن ما می شود. چون تمرکز ما برای چاقی خودمان بیشتر شده و باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن می شود.

توجه به چاقی سبب تقویت احساس بد در ما می شود و احساس بد سبب ایجاد احساس ضعف بیشتر در ما نسبت به چاقی می شود، به عبارتی خود را مغلوب اضافه وزن می دانیم و به همین دلیل چاق تر شدن بسیار آسان می شود.

توجه به چاقی سبب اتخاذ تصمیماتی در زندگی می شود که در نهایت باعث گسترش فرمول های چاقی ذهن و پر رنگ تر شدن تصویری چاق تر از خودمان در ذهن میشود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است تمام سعی خود را میکند تا جسم را مشابه تصویری که از خود در ذهن ایجاد کرده ایم برساند.و این کار را از طریق تقویت فرمولهای چاقی و ایجاد فرمول های جدید انجام می دهد.

چرا لاغر نمی شم

چرا چاقی سریع تر از لاغری است

دلیل اینکه بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند معتقد هستند که روند چاق تر شدن آنها سریع تر شده است، توجه کردن به اضافه وزن است.

هرچه بیشتر به چاقی توجه کنید علاوه بر اینکه صحیح بودن فرمول های چاقی ذهن خود را تایید کرده اید باعث تضعیف روحیه و تشدید احساس ضعف و ناتوانی در برابر چاق تر شدن می شوید.

برای رهایی از توجه کردن به چاقی باید به مرور تصمیم هایی که به واسطه اضافه وزن گرفته ایم را تغییر دهیم و به گونه ای رفتار کنیم که گویی در تناسب اندام رویایی خود قرار داریم. به این ترتیب به مرور فرمول های چاقی ذهن ما کمرنگ می شوند.

این تغییرات در سطح فکر آغاز می شود و به مرور در تصمیمات روزمره ما نمایان می شود و باعث تغییر شخصیت ما از یک فرد چاق به فر متناسب می شود.

این تغییرات سبب ایجاد تصویرهای ذهنی متفاوتی در ما می شود و از آنجایی که ذهن ما تصویری است اینبار سعی می کند تا جسم ما را منطبق با تصاویر ذهنی جدید که تصاویری متناسب تر از قبل هستند برساند.

نقش زمان در چاقی

یکی از مواردی که خیلی در افزایش توجه ما به چاقی موثر است، زمان تعیین کردن برای لاغری است.

چرا که هر روز که از زمان تعیین شده سپری شود به دلیل اینکه ما هر روز اضافه وزن خود را زندگی می کنیم امیدمان برای متناسب شدن کمرنگ تر می شود و در مقابل توجه ما به اضافه وزنی که داریم بیشتر می شود.

شاید مهم ترین دلیلی که منجر به شکست افراد چاق در روش هایی که برای لاغری در پیش گرفته اند می شود تعیین زمان برای لاغری است و در دوره لاغری با قدرت ذهن به طور مفصل به این موضوع و چگونگی برطرف کردن استرس ناشی از تعیین زمان برای لاغری می پردازیم.

توصیه میکنم محتوای آموزشی فایل تصویری این جلسه را بارها با دقت تماشا کنید و به موضوعات مطرح شده فکر کنید و به مشابه بودن افکار و رفتار خود در زندگی بر اساس مطالب ارائه شده توجه کنید.

هرچقدر بیشتر به دنبال تایید کردن مطالب ارائه شده از طریق دوره آموزشی لاغری با ذهن باشید به شکل ساده تر و بهتری در مسیر متناسب شدن قرار می گیرید.

عوارض چاقی

چگونگی گسترش فرمول های چاقی

در این نوشته که توسط یکی از اعضای سایت در بخش نظرات درج شده است چگونگی گسترش فرمول های چاقی در ذهن به وضوح شرح داده شده است.

من با بودن در آموزشها سایت متوجه شدم در گذشته من همیشه داشتم به چاقی توجه میکردم و اونم در وجود من بیشتر می‌شده .

یعنی من یادم میاد از زمانی که بعد از ازدواجم شاهد اضافه وزن در جسمم بودم  به همه و خودم میگفتم:

وای چاق شدم خوبه رژیم بگیرم و کمتر بخورم تا از شرش رها بشم

و یادم میاد اون  تلاش من در سال ۸۲ یا ۸۳ اولین رژیم من بود. البته در دوران نامزدی هم چون متوجه شده بودم تپل شدم دوست داشتم که لاغر بشم برای شب عروسی.

رفتم باشگاه ثبت نام کردم اما نمی‌دونم چی شد که ادامه ندادم. شاید از این بود که هنوز اضافه وزن من کم بود و خیلی ناراحتم نمی‌کرد. اما یک سال بعد از ازدواجم که چاقتر شدم تصمیم گرفتم هر چیزی نخورم و …. و تونستم با همون کاری که انجام دادم ۸ کیلو کم کنم.

همه تشویقم میکردن. اما با این کارها داشتم به چاقی بیشتر توجه میکردم و ناآگاهانه باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم می شدم.

بعد از رها کردن رژیم سریع باردار شدم و چقدر در اون دوران من چاقتر شدم و اضافه وزن شدیدی رو تجربه کردم تا جایی که هیچ‌ کفشی پای من نمی‌رفت، هیچ مانتو شلواری اندازه ی من نمیشد و من در اون دوران از چاقی خودم حالم بد میشد.

به محض زایمان کردنم سریع سه ماه بعد اقدام به لاغری کردم اونم با ورزش و رژیم و تونستم وزن خودم رو به ۶۷ کیلو برسونم اونم فقط با باشگاه و یکم کم خوری که خودم برای خودم تجویز میکردم و باعث حیرت همه میشدم.

دیگه من باور کرده بودم به خاطر ازدواج و بارداری من باید چاق باشم مگر رژیم و ورزش داشته باشم.

برای همین به محض رها کردن رژیم و باشگاه من سریع دوباره چاق میشدم و اما چون کلافه از رژیم و محدودیت بودم یه جاهایی رها میکردم و اون طور که دلم میخواست می‌خوردم.

  • در جمع‌های دوستانه ی خودم حس خوبی نداشتم.
  • موقع خرید حس خوبی نداشتم.
  • موقع عروسی و مهمانی و ….حسم بد میشد و خودم رو سرکوب میکردم.

با این کار داشتم فرمول های چاقی ذهنم رو تقویت می کردم و فرصت رو برای چاقی بیشتر مهیا میکردم.

در واقع چاقی و باید مثل یه آدم  فرض کنم که اگر به اون توجه منم اون زور و قدرت بیشتری پیدا می‌کنه و به راحتی بر من و لاغری غلبه می‌کنه و من یادم میاد بعد از ازدواجم. سرعت چاقی در بدن من خیلی بیشتر شده بود در حالی که نمی دونستم خودم باعث تقویت فرمول های چاقی ذهنم شده بودم.

تاثیرات نفرت از چاقی

  • به‌ شدت از اون ناراحت و متنفر بودم.
  • باعث شده بود سنم بالاتر نشون داده بشه.
  • باعث شده بود در هیچ لباسی زیبا و خوش اندام نباشم.
  • باعث شده بود خیلی ازمدلها و  رنگها رو نپوشم.
  • هر کفشی به پام نمیرفت.
  • هیچ کدوم از طلاهام به دستم نمی‌رفتن نه النگو نه انگشترهام رو نمیشد استفاده کنم.
  • کمر درد و زانو  درد شدید داشتم.
  • کلی محدودیت در خوردن و خریدن و زمان داشتم. 
  • کلی  هزینه و زمان  میزاشتم که باشگاه برم اما فایده نداشت. 
  • اعتماد به نفس لازم رو برای حضور در جمع ها نداشتم.
  • همیشه رفتارهای بی کلاس غذا خوردن داشتم مثلا تند و تند غذا  می‌خوردم و هیجانی می‌خوردم و همه چیز رو باید امتحان میکردم و می‌خوردم .و در واقع حریص در خوردن بودم.
  • روابط خوبی با خودم نداشتم چون از خودم همیشه ناراحت بودم و گله داشتم و از دیدن خودم در آینه ناراحت میشدم.
  • هیچوقت موقع خرید کردن لباس آزادی در انتخاب نداشتم و به سختی گیرم میومد.

این موارد همه و همه باعث افزایش تمرکز من بر چاقی و تشدید فرمول های چاقی ذهن شده بود.

✍️ تمرین آموزشی 📖

مرحله اول:

صحبت کردن درباره چاقی یکی از عادت های مخرب افرادی است که اضافه وزن دارند.

صحبت کردن درباره چاقی به شکل های مختلف انجام میشود که مهمترین آنها شامل:

  • گله و شکایت درباره چاقی
  • شوخی و مسخره کردن چاق بودن خود یا دیگران
  • صحبت کردن درباره لاغر نشدن
  • صحبت درباره حسرت لاغری داشتن

رفتارهای خود را بررسی کنید و مشخص کنید از چه طریق درباره چاقی صحبت می کنید. یا در گذشته به چه صورت با صحبت کردن درباره چاق بودن یا لاغر نشدن باعث ایجاد احساس ناامیدی از لاغر شدن در خود شده اید.

  • به صورت انشایی شرح دهید به چه صورت عادت به صحبت کردن درباره چاق داشته اید.
  • متن تعهد خود را بنویسید که از این لحظه به بعد به هیچ وجه درباره چاقی صحبت نکنید.

مرحله دوم:

پذیرفتن خود در شرایط فعلی از اهمیت بسیار بالایی برای ادامه مسیر لاغری با ذهن و کسب نتیجه عالی نیاز می باشد.

افراد چاق به طریق مختلف با نفرت داشتن از وضعیت خود باعث ایجاد احساس بد عمیق در خود می شوند و این احساس به شدت بر تشدید احساس چاقی و انتظار چاق تر شدن تاثیر می گذارد.

نفرت از چاقی و وضعیت فعلی یکی از موانع لاغر شدن است که باید از پیش روی ما برای لاغر شدن برداشته شود.

بنابراین لازم است ابتدا مشخص کنید که رابطه شما با چاقی و وضعیت فعلی جسمتان چگونه است.

  • درباره احساس نفرت از شرایط فعلی خود بنویسید.

شرح دهید که آیا نسبت به گذشته احساس بد بیشتری از چاقی دارید یا خیر؟

تصمیم قاطع بگیرید که شرایط فعلی خود را بپذیرید. این اقدام نقش مهم و تاثیرگذار در روند لاغری شما خواه داشت.

بنابراین لازم است ضمن نوشتن تعهد برای پذیرش وضعیت فعلی و آشتی کردن با چاقی و جسم خودتان راهکارهای مناسب برای بهبود رابطه با خودتان را تعیین کنید و از مراحل انجام آن کارها گزارش عملکرد ارسال کنید.

  • جهت برقراری رابطه دوستانه با خود و پذیرش وضعیت فعلی تان متن تعهدنامه بنویسید.
  • لیستی از اقداماتی که نشان از برقراری رابطه دوستانه و صلح آمیز با خودتان است بنویسید.

من برای به صلح رسیدن با خودم تصمیم گرفتم پس از سالها حسرت پوشیدن لباس های رنگ روشن به این خواسته قلبی ام عمل کنم و لباس با رنگ های دلخواهم بپوشم.

همچنین در مهمانی ها با اشتیاق و علاقه حاظر می شدم و اگر موقعیت عکس دسته جمعی پیش می آمد حتما در کنار دیگران عکس می گرفتم

تعدادی عکس از خودم گرفتم و هر روز به خودم نگاه می کردم و چند جمله با خودم صحبت می کردم و به خودم انگیزه و امید می دادم که دارم کارهای اساسی برای تغییر وضعیت جسمم انجام میدم و به زودی نتایج عالی می گیرم.

تمرین کردم هربار که با آینه مواجه میشدم مخصوصا آینه روشویی و آسانسور حتما به خودم لبخند می زدم و چند ثانیه به خودم نگاه می کردم.

به مرور با انجام این کارها رابطه خوبی با خودم برقرار کردم و یه جورایی پس از سالها قهر و ناراحتی با خودم آشتی کردم.

شما هم سعی کنید مواردی که به نظر خودتان برای برقراری رابطه دوستان با خودتان نیاز است انجام دهید را مشخص کنید و سعی کنید هر روز این تمرین را انجام دهید تا به احساس کاملا خوب و صمیمانه با خودتان دست پیدا کنید.

  • گزارش عملکرد خود را طی چند روز در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.

مرحله سوم:

شرح مزایای لاغری باعث ایجاد اشتیاق و انگیزه در ذهن برای ادامه دادن و رسیدن به هدف لاغری می شود. بنابراین لازم است ضمن فکر کردن به مزایای لاغری درباره آن بنویسد. برای سهولت در انجام کار در پاسخ به سوالات مطرح شده به شکل انشایی شرح دهید که لاغری چه مزایایی دارد و چه تاثیری بر زندگی شما می گذارد.

به نظر شما لاغری چه مزیت هایی دارد.

  • لاغر شدن بر سلامتی روحی و جسمی شما چه تاثیری دارد.
  • اگر لاغر شوید چه تغییری در روابط شما با نزدیکان و اطرافیانتان ایجاد خواهد شد.
  • در صورت لاغر شدن چه تحولی در اعتماد به نفس شما ایجاد می شود.
  • اگر لاغر شوید از نظر شغلی و کسب و کار چه تغییراتی خواهید داشت.
  • لاغر شدن چه تاثیری بر روحیه، اشتیاق و امید به زندگی داشتن می گذارد.
  • علاوه بر موارد ذکر شده هر تغییری که لاغر شدن در زندگی شما ایجاد خواهد کرد را به صورت انشایی شرح دهید.

با نوشتن درباره لاغری و مزایای لاغر شدن در حال پیشگویی کردن و تجسم آینده نزدیک زندگی خود خواهید بود. بنابراین این تمرین بهترین و تاثیرگذار ترین تمرین جهت تصویرسازی ذهنی و ایجاد اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن در ذهن ناخودآگاه می باشد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


نتایج برخی از هنرجویان لاغری با ذهن

خانم مریم از تهران      دانلود این فایل

خانم مژگان از تهران      دانلود این فایل

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.90 از 195 رای

https://tanasobefekri.net/?p=11459
234 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/03/31 13:54
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 328 کلمه

      سلام بر همگی 

      من روند چاقیم از بازو شروع شد از یه سن کم .

      اون موقع داداشم یه جور به حالت تحسین میگفت تو بازوهات شبیه پسرها میمونه و همش حسرت می خوردکه چه بازوی پری دارم منم خوب از این حرفشان خوشم نمی اومد و ناراحت میشدم و سعی میکردم همش لباسهای آستین بلند بپوشم تا کمتر خودشو نشون بده . 

      بعدش کم کم شکمم بزرگ شد و هرسری میرفتم لباس بخرم با حرف فروشنده که بارداری اعصابم به هم می ریخت. 

      کم کم هم که به باشگاه میرفتم احساس میکردم چون شکمم بزرگ هستش کسی دوست نداره باهام تمرین کنه .

      وهفته ای یکبار خودمو وزن میکردم ومیدیدم زیاد تکون نخوردم بازم جسم بد میشدم .

      همش تو آینه فکرم به شکمم بود که بزرگ شده یا کوچیک .

      بعدشم که کم کم اضافه وزنم تو کل بدن خودشو  نشون داد

      و کم کم غبغب صورت . 

      موقع غذاخوردن هم با اینکه کم غذا میخوردم ولی بازم لذت نمیبردم .

      نمیدونم چرا بعضی از دوستان تمایل دارندصورتشون پرتر بشه.  به نظرم غبغب صورت از بزرگی شکم هم بدتره.  چون خودشو بیشتر نشون میده و مدام تومنه.

      منم هرسری میرفتم کنار آینه ناخودآگاه چشم به غبغب صورتم میافتد و جسم بد میشد . 

      اندازه نبودن لباسهای نو که چند بار بیشتر نپوشیدمشون بیشتر حسمو خراب میکرد .

      الان که به خودم اومدم وقتی لاغرها رو میبینم میخام برم پیششون و بهشون بگم خیلی خوشبختن قادر خوشبختیشون رو بدونن. وقتی اونا رو میبینم از ته دلم لذت میبرم . داشته دلم بهشون تبریک میگم که توجهات شون رو کنترل کردن و متناسبن . 

      منم لاغربشم میتونم هر لباسی بخوام میتونم بپوشم ولذت ببرم.

      و میتونم تو باشگاه و امکان ورزشی و عروسی با خیال راحت ظاهربشم .

      منم متناسب بشم هر موقع هرچی دلم خاست با آرامش بخورم 

      منم متناسب بشم  واز دیدن خودم در آینه لذت ببرم

      منم متناسب بشم تو عکسها زیبا باشم 

      منم  متناسب بشم تا راحت تر در جمع ها و مهمونیها ظاهربشم.

      منم متناسب بشم تا بتونم با کمال سلامتی پیاده روی کنم .

      منم متناسب شم تا احساس سبکبال داشته باشم و…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/09/12 08:34
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 523 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز ودوستان همراه

      من یادم میاد از کودکی تا به الان همش تو خونه ما صحبت از چاقی بوده وهست حتی موقعی که تمامی اعضای خانواده به ظاهر متناسب بودیم اما همش حرف از چاقی تو خونواده ما بود . حرف از چاقی دیگران واطرافیان .

      من هم پای این حرفها مینشستم و گوش میدادم . و بعد که کم کم چاق شدم تمام فکر وذهن من شده بود که چی کارکنم لاغرشم .

      باشگاه میرفتم بعدباشگاه سریع میرفتم رو ترازو .

      هر سری لباس میخریدم وسایزم بالاتر میرفت و افسردگی میگرفتم .

      حرف وحدیث اطرافیان که حسابی منو بهم میریخت.

      موقع راه رفتن در گرما اذیت میشدم .

      مثل قحطی زده ها رفتار میکردم .

      مجبور بودم همش بلوز بلندتر بپوشم تا قسمتهای چاق بدنم استتاربشه .

      تا میخاستم یه مقدار غذای بیشتری بخورم سرزنش شروع میشد .

      مجبور میشدم وقت و زمان  زیادی رو به باشگاه و پیاده روی اختصاص بدم .

      این آخریها رفتن به باشگاه هم برام سخت تر میشد .

      صورتم غبغبش بزرگ تر میشد و حتی از قبافم هم داشتم بیزار میشدم .

      اینقدر بیسکویت های سبوس دار  وچیزهای ترش در وعده غذاییم گذاشتم مس بدنم رفت بالا .

      وخلاصه داشتم منزوی میشدم که با سایت  طلایی لاغری با ذهن آشنا شدم.

      حالا که هر سری وزنم پایین تر میره نمیدونین وقتی لباسی که قبلا برام تنگ شده بود و الان گشاد شده چه حس خوبی بهم میده . یعنی واقعا می ارزه که هرقدر زمان بزاری و روی ذهنت کارکنی .خستگی اینهمه سال از بدنم میره بیرون .

      آنقدراعتماد به نفسم بالارفته که گفتنی نیست .

      همون آدمهایی که ازت ایراد میگرفتن الان میشینن وازت تعریف میکنند .

      وقتی میتونی به راحتی هرلباسی و به هر رنگی بپوشی حس آزادی بهم دست میده .

      وقتی میتونی مثل آدمهای متناسب غذا بخوری کیف میکنی همین منی که آنقدرسریع غذا میخوردم که نمیفهمیدم اصلا چی خوردم الان لقمه هام اتوماتیک وار ریز شدند واصلا لقمه بزرگ نمیتونم بخورم و آرام آرام غذا میخورم و ولع قبلی رو ندارم .

      منی که چندتا پرتقال و نارنگی میزاشتم پیشم محو میشد الان چند تا دونه میتونم بخورم بقیه رو واقعا نمیتونم بخورم .

      والان با اینکه هنوزم کی کاردارم تا متناسب بشم ولی احساس سبکی دارم وآرامش دارم .

      منی که غذا میخوردم سنگین میشدم و سریع خوابم میگرفت ولی الان حس سبکی دارم و خوابم هم نمیگیره .

      الان دیگه استرس ندارم که وقتی مهمانی یا عروسی برم چی کارکنم میگم با اینکه هنوزم خیلی کاردارم .

      وارد شدن آدم چاق به دنیای متناسب ها آنقدر خدایی شیرین هست که هرموقع افکار منفی میاد سرت ومیخاد به هرنحوی منصرفت کنه می ارزه با تیپا بندازیش از ذهنت بیرون و این راه رو مصمم ادامه بدی .

      این شیرینی وحس خوب رو فقط ما چاقها میتونیم تجربه کنیم ولذت ببریم .

      کلن با این روش یه کم نتیجه گرفتم روی قسمتهایی از زندگی که مشکل دارم پیاده کردم و نتایج خوبی هم دارم میگیرم انگاری فرمون زندگیم افتاد رودستم . 

      میگم من تازه شش ماه مستمرا دارم تمرینات رو انجام میدم وفایل رو گوش میدم . وقبلن عضو شدم و تا یکسال پیگیر نبودم .

      خوشحالم و خدا روشکر میکنم با این سایت آشنا شدم و از استاد عزیز بابت اینهمه وقت و زمانی که گذاشتند تا طعم دنیای متناسب ها رو بچشیم ممنونیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/11/30 18:51
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,032 کلمه

      سلام

      من چون از یه سنی متناسب بودم یادم میاد خواهرم که تازه ازدواج کرده بود مرتب پیش ما آه وناله میکرد که نمیدونم چرا چاق شدم چونکه مجردیش متناسب بود وهرموقع میومد خونه ما تامنو میدید میگفت خوشبحالت . چی کارمیکنی متناسبی ومن فارغ از همه چی هرچی دلم میخاست میخوردم اصلا نمیدونستم چاقی چیه . ترس ازغذا خوردن چیه .

      و مادرم درجوابش میگفت تو تالنگ ظهر میخابی و تحرک نداری ولی اون صبح زودپامیشه میره سرکار . 

      ومرتب حرف از پسرهمسایمون بود که جوانیش شبیه چاقی استاد بود وهروقت من میخام خواهرمو ترغیب کنم که بیاد تو دوره بهش میگم استاد هم شبیه پسره همسایمون بود وعکسشو بهش نشون میدم و واقعا قیافه هم شبیه اون پسره بود .

      خدا ما روببخشه خوب ما نمیدونستیم فرمول چاقی چیه و همش میگفتیم که اون تحرک نداره وصبح تاغروب تو خونست معلومه چاقه . واون همش گله میکرد به خاطر شرایط جسمیش نمیتونه کارکنه وبااینکه لیسانس گرفته به درد کارکارگری هم به خاطر وضعیت جسمیش نمیخوره ونزدیک به چند سال بود که بیکار بود ومرتب به خودش بد وبیراه میگفت .

      البته گاها که اون رو میبینم چون ازدواج کرده دیگه نزدیکی مانیست وقتی پسرش رو دیدم متوجه شدم کلا شبیه پدرش داره چاقی رو طی میکنه  بااینکه تازه شاید ۱۰ سال هم نشده باشه .

      وتوجه به همه این موارد بااینکه من متناسب بودم حس منو بد میکرد وگاها دلم براشون میسوخت .

      ویه همکار داشتم بااینکه ۲۳ سالش بود ولی ۱۱۰ کیلو بود ومرتب از دکتر تغذیه و راهکارای چاقیش میگفت وبااینکه طبق دستورالعمل دکتر تغذیش پیش میرفت ولی همش میگفت ما طایفون کرده و کردها همشون چاقن.

      ومن متناسب بودم ومتوجه شدم اون حس خوبی به من نداره 

      خدامنو ببخشه من که نمیدونستم تایم ناهاری بدون هیچ ترسی یه بشقاب پرغذا جلوش میخوردم واون نگام میکرد درحالیکه یه تکه نون اندازه کف دست دستش بود وچندتاقاشق غذا میخورد .

      وبهم میگفت تو لاغری برو دکتر . ومن ساده دل رفتم پیش دکتر تغذیه که برام دستورغذایی بنویسه که پرتر شم .

      ولی دکتره بعداینکه قد ووزنم رو گرفت گفتش شما ۵ کیلو اضافه وزن داری اینکه چیزی نیست وبرام یه دستورغذایی نوشت که وزنم رو بیارم پایین .

      چندروز انجام دادم بعدش رها کردم .

      و بعد مدتی کم کم چاق وچاق ترشدم وبدتر ازهمه بااینکه چاق شدم اما صورتم لاغربود . و یکی از دوستام بهم گفت من قرص چاقی میخورم تو بخور صورتت پف میکنه وزیبا میشه و منم دیدم صورتش پره منم از چندسری از اون قرص ها گرفتم و خوردم .

      چشمتون روز بد نبینه . صورتم فرمش بد شد ویه غبغبی تو صورتم افتاد که هروقت جلوی آینه وامیاستادم حالم بد میشد .

      با اینکه قرص ها رو هم دیگه مصرف نمیکردم بعد مدتی خوب شد ولی دوباره برگشت وصورتم غبغبی شد .

      خیای سخت بود وقتی واسه خرید لباس بری بعدش فروشنده بهت بگه بارداری؟

      انگار دنیا سرآدم خراب میشه و دوستم منو سرزنش میکرد یه فکری بکن من کمربند لاغری گرفتم دارم کمرمو لاغرمیکنم و مرتب سرزنش .

      ومرتب ازطرف خانوادم ودوستام موردسرزنش قرار میگرفتم میگفتند تو خیلی بد چاق میشی هرکی تو رو از پشت سر ببینه فکربد درموردت میکنه .

      خودم کم گرفتاری داشتم حالا اینم اضافه شده بود .

      داداشم مرتب میگفت کاش من بازوهای تو رو داشتم شبیه مردها میمونه . 

      انگار حس نومیدی وجودم رو فرا میگرفت منم مثل دوستان خیلی کارها کردم اما چه فایده برمیگشت .

      تنگ شدن لباسهام . وزن کردن و توآینه دیدن بهم حس منفی میداد.

      باشگاه که میرفتم یکی از بچه ها گفتش لباس گشادتر بپوش لباست تنگه اینجوری نشون میده .

      نامید وخسته وتنها تو اینترنت مرتب درحال سرچ کردن بودم هدایت شدم به برنامه نی نی سایت اونجا لاغری باقهوه رو سرج کردم .

      کلی کامنت نوشته بود وته کامنت یه آقایی نوشته بود لاغری باذهن آقای عطار روشن خوبه .

      نمیدونم چی شد سریع ازبرنامه اومدم بیرون وسریع تو گوگل سرج کردم برنامه بالا اومد .

      سریع عضو سایت شدم یه چندتا مطلب بود خوندم هیچی دستگیرم نشد وخارج شدم و همینطور خودم رو پذیرفتم و هرروز وضعم بدتر میشد تا اینکه سال بعد اواخر ماه رمضان بود یهو اومدم به سایت سری زدم دیدم سایت کلا همه چیش تغییر کرده . من اون موقع چیزی ندیده بودم ولی الان کلی مطالب ودسته بندی جدید میدیدم .

      کم کم پیش رفتم با همین رایگان تا تمون کنم دیدم لباسهام گشاد شد حس ترس ازخوردن ندارم دوبریام انتقاد نمیکنن و تصمیم گرفتم وزن کنم دیدم نزدیک ۵ کیلو وزن کم کردم بدون انجام هیچ کاری .

      ترغیب شدم و ادامه دادم والان همون آدمها بهم میگن چی کارکردی به خدا میگم لاغری باذهن . براشون توضیح میدم. سایت روبهشون میگم . عکسا رو بهشون نشون میدم اما انگار کر وکورن واصلا تواین دنیا نیستن ومیگن داریم رژیم میگیریم .منم دیگه خسته شدم و دیگه بهشون چیزی نمیگم .

      لاغرشدن خیلی آدم رو سرحال میکنه . نشاط میده انرژی میده حس خوب میده وقتی میری فروشگاه ولباس دلخاهتو میخری وقتی میپوشی وحس تناسب داری انگار وارد بهشت میشی . اعتمادبه نفس رو چندین برابر میکنه . آزادی میده ‌ دلت میخاد مرتب از خودت عکس بگیری . بهت شخصیت میده چون مثل انسان متناسب به آرامی غذا میخوری وحس گرسنگی وسیری رو میفهمی . جوان تر میشی . سالم تر میشی .

      تو عروسیها بااعتماد بهنفس میرقصی و توجمع راحت حاضرمیشی .

      انگار که تصویر خودمون زوم میکنیم روی ۵۰ . وهمه چی جمع میشه . واینطوری نیست که پوست شل بشه یا آویزون .

      کلا همه جا جمع میشه و انگار ۱۰ سال جوون تر میشن .

      همه چی رو میخوری .

      من یادم میاد به شدت ازکشمش . خامه . کره . میترسیدم اما الان همه چی میخورم . 

      حتی بعضی وقتها شام هم برنج میخورم باخیال راحت .

      حس بی نظیریه . زبان قادر به گفتن نیست . میارزه باشیم وادامه بدیم . من با اینکه خیلی جمع شدم وشاید کمی با تناسب اندام ایده آلم فاصله داشته باشم ولی دلم میخاد همچنان بیام سایت ومطالبش رو گوش بدم بهم آرامش میده .

      من باهمین روش ذهنی خدا شاهده ریزش موهام رو درمان کردم روحیم خیلی رفته بالا .

      وهمینجا خدا روشاکرم که منو به این مسیر زیبا هدایت کرد و هم از استاد بزرگوار سپاسگذارم که درآموزش مطالب سنگ تموم میزارن وبا احساس فوق العاده لاغری که وجودشان را دربرگرفته آموزش میدن . بهتر از این نمیشه .

      لاغری باذهن بهترین ودرست ترین و شیرین ترین وراحت ترین کاردنیاست . واستادش بی نظیرترین استاد دنیاست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/04 17:34
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 781 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه

      الان که طرز رفتار برادرم رو میبینم که کاملا متناسب هست چون اصلا فرمولهای ذهنیش دستکاری نشده خوردن غدا رو به هیچ عنوان عامل چاقی نمیدونه چونکه پدرم خیلی چاقه ولی وقتی اون چیزی میخوره اعم از بستنی یا…برای اون هم داخل کاسه میریزه وپیشش میزاره وعلیرغم اینکه مادرم اون رو منع میکنه که برای سلامتیش خوب نیست اما اصلا اینا رو نمیدونه ودرک نمیکنه .

      یا اصلا آدمهای چاق رو قضاوت نمیکنه . من مدتی که خیلی چاق بودم برادربزرگم و خواهرم که چاق بودن مرتب بهم گوشزد میکردن که مراقب خودت باش . گامبو و…

      اما یکبار تو این چندسالی حتی به شوخی اون به من چیزی نگفت انگار منو نمی دید .

      ووقتی براش تعریف میکنم من باقدرت ذهن لاغر شدم میگه تو همینجور بودی لاغر .!!!! وحتی  من نشنیدم فرد چاقی رو قضاوت کنه . 

      حالا میبینم چقدر نگرشهای من و اون فرق داشت . 

      من خودم زمانی که قضاوت دیگران برای من اهمیت داشت چه درمورد چاقی یا مسایل دیگه ای همش در رنج بودم وهم کلی انرژی ازم گرفته میشد که من مقصر نیستم .

      اما از زمانی که گفتم من همین جوری هم ارزشمندم وهرکس همینطوری که هستم منو بخاد باهم هستیم اگه نه به سلامت .

      تازه خیلی ها هم هستند از دوستان که بهم زنگ میزنن فلانی بیا بریم بیرون و فلان . اما من چون خوشم نمیاد میگم ممنونم . تمایلی ندارم .

      خوب چون خودم روپذیرفتم فارغ از هرگونه دستاورد بیرونی .

      چه چاقی چه لاغری . چه فقر . چه ثروت و…

      اما هر روز برای بهترشدنم تلاش میکنم که احساسم خوب باشه .

      قبلا از آینه به شدت فراری بودم اما الان باخودم حرف میزنم .

      عکس خودمو گذاشتم بک گراتد گوشیم و یک آهنگ شاد پلی میکنم و به عکسم نگاه میکنم . الانا خیلی خودمو دوست دارم  و خواب خیلی خوبی دارم .

      خوب راست میگم دستاورد من چه ربطی به دیگران داره . ودستاورد اونها چه ربطی به من داره خودم رو سرزنش یا تحقیر کنم .

      قبلا متناسب بودم واطرافیان که چاق بودن میشنیدم که چقدرتلاش میکنن تا متناسب شوند اما فایده ای نداشت .

      بعد دوباره چاقی تجربه زندگی خودم شد وبا روش غیر ذهنی تلاش میکردم متناسب بشم نمیشد .

      چون یک رزومه تو ذهنم بود که لاغرشدن کار سختیه و وقتی خودم همون شیوه اطرافیان رو انجام دادم و موفق به لاغری پایدار نشدم برام طبیعی بود که لاغرنشم .

      چون هم شنیدم وهم تجربه کردم و بدتر ازهمه تو ذهنم حک شد لاغر شدن کار سختی هست .

      درحالیکه هم اطرافیانم و هم من داشتیم مسیر رو اشتباه میرفتیم و مسیراشتباه همیشه نتیجه اشتباه به همراه داره .

      وهمش تو ذهنم بود که هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد .

      و طاووس من لاغری بود و هندوستان من روشهای اشتباه برای لاغر شدن .

      یا شنیدم که نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد .

      خوب معلومه باید ذهنم رو متقاعد کنم که این باور اشتباه هست وگرنه در این روش لاغری با ذهن هم متحمل سختی های زیاد میشم ممکنه اواسط دوره جا بزنم . وخسته بشم . رها بکنم اما من دلیلم محم ترهست که راحت ذهنم متقاعد بشه  

      طبق آیه ۱۸۵ سوره بقره

      یریدالله بکم الیسرا ولایرید بکم العسرا

      که خداوند برای  شما آسانی میخواهد و سختی نمی خواهد .

      جورهندوستان نمیخاهد . ورزش و رژیم نمیخاهد . پیاده روی نمیخاهد . دمنوش بدمزه نمیخاد و..‌ چون آسانی نیست و سختی هست .

      پس مسیر قبلیم اشتباه بوده چون همش سختی بوده ولی این مسیر این روشها رو نداره و روش آسانی هست پس همین رو باعشق طی میکنم و متناسب بشم .

      الانا اکثر وقتها دوست دارم تنها باشم و وضعیت روحیم رو بسنجم .

      برای خودم آهنگ بزارم وبرقصم . خیلی از دوربریهای منفی نگرم رو کات کردم .

      تمرینات دوره رو با اشتیاق انجام میدم وحس خوبی بهم میده پس معلومه درمسیر درستم .

      از مزایای متناسب شدن برای من 

      دوستی بیشتر باخودم چون برای بهبودم تلاش کردم.

      راحت تر راه میروم . سلامتی ام بهتر میشه . حوصله ام بیشتر میشه . سایز لباسام کمتر میشه . رنگ شادتر میپوشم . جمع وجورتر میشم . سیستم تنفسم بهتر میشه . معنای سیری وگرسنگی رو متوجه میشم واز غذا خوردنم بیشتر لذت میبرم . جوانتر میشم چون روحیم بهتر میشه . دیگه محدودیت ورزشی ندارم . سیستم پریودیم ردیف ترمیشه . عکسهام زیباتر میشه . خیالم راحته لباسهای مجلسیم تا مجلس وعروسی بعدی همچنان سایزمه . بلوزهای کوتاه میتونم بپوشم . 

      میتونم باقدرت ذهنم مسایل پیرامونم رو مدیریت کنم .

      از زندکی لذت بیشتری ببرم . ترس خوردن ومهمانی نداشته باشم . با آرامش وتومانینه غذا بخورم .سیستم گوارشیم بهتر کار میکنه . مجبور به اسنفاده از کرم های گرون قیمت برای پوستم نیستم . 

      لاغرشدن تصادفی نیست بلکه تجربه کردنی است .

      تکامل داره مثل همه هدفها و اونهم صبرمیخاد تکرار وعمل ولذت از مسیر .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/04 16:31
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 311 کلمه

      سلام دوست عزیز

      من اومدم دلیل ریزش موهام رو نوشتم وبا دلیل ردش کردم 

      ۱. یادت میاد هروقت تلویزیون نگاه میکنیم چه برنامه کودک یا فیلم وسریال فرد ثروتمند مو نداره یا موهاش کم پشته و من  تاوقتی دانشجو بودم وحقوق بردار نبودم موهام تقریبا خوب بود اما به محص اینکه شاغل شدم ریزش موهام بیشتر شد واگه حقوقم بیشتر میشد ریزش موهام بیشتر میشد من هم اومدم کلی نمونه آوردم تو ذهنم که این باور غلطه مثلا خانم استیو جابز که زن ثروتمندی هست اما موهاش پرپشت وسالمه .

      ۲. سن وسال رو در ریزش مو دخیل میدادم .

      اما همکاری داشتم ۱۲ سال از من بزرگتر بود و موهاش یک دونه ریزش نمی کرد و پرپشت و سالم .

      ۳. استرس واضطراب

      نمیدونم چه سن وسالی هستی ولی من دهه  شصتی هستم تو سن من یک سریال بود که پسری بود که برای کنجکاوی وارد یک انبار مخروبه ای میره که بسیار تاریک بود و پسره وقتی وارد مخروبه میشه صحنه ترسناک می بینه و بعد با سرعت پرت میشه بیرون . واز فردا صبح کچل میشه و….

      ومن به شدت اون روز ترسیدم و در ذهن من ثبت شد استرس وترس برابر است با ریزش مو .

      ووقتی پیش دکتر پوست ومو میرفتم اونهم به من میگفت استرس داری . و این باور تو ذهنم قوی تر شد .

      ولی من همکاری داشتم خدای ترس بود ویک خلافی گذشته انجام داد وهمش می ترسید و… ولی موهاش کاملا سالم . حتی موی شرابی رنگ کنفی میکرد میگفت یک دونه کنده نمیشه .

      ومن با تغییر باورهام کم کم موهایم جون گرفت و همش خدا روشکر میکردم بابت موهای سالم و پرپشت .

      اخیرا شربت B12 ویتابیوتکس میخورم تا یه کم ویتامینهام هم تامین بشه . به نیت سلامتی.

      شماهم میتونی باورهای مخرب رو پیدا کنی و روش کارکنی مطمن باش موفق میشی .

      الان خدا روشکر موهای بلندی دارم ولذت می برم .

      شامپوم ایرانیه برای موی معمولی . وخیلی ارزان .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/11/19 18:31
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 51 کلمه

      سلام دوست عزیز

      تمامی آموزشهایی که استاد عالیقدر بابت متناسب شدن دادن من در جهت قطع ریزش مو به کاربردم .

      تاکید میکنم بدون ماسک مو . بدون نوک زنی مو . بدون آمپول بیوتین وشامپوهای گران آلپسین و انواع قرص

      چون این راهها رو قبلا رفتم ونتیجه نگرفتم .

      فقط با قدرت ذهن .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم