0

خاطرات چاقی مانع لاغری است

خاطرات چاقی
اندازه متن

مغز محل ذخیره اطلاعات است و ذهن واحد پردازش کننده اطلاعات ذخیره شده در مغز است.

اطلاعات زیادی در مغز ما ذخیره شده است اما هر کدام که باعث برانگیخته کردن احساس ما شده باشند را به شکل ساده تری به یاد می آوریم و آن ها را مرور می کنیم.

در زندگی با افراد زیادی روبرو شده و گفتگو کرده اید اما هر کدام که تاثیر بیشتری در برانگیخته کردن احساس شما داشته اند بیشتر در ذهن خود به آن گفتگو یا ملاقات رجوع کرده اید.

نکته جالب توجه اینکه برانگیخته شدن احساس می تواند به شکل شادی و احساس خوب باشد و هم به شکل عصبانیت و احساس غم. بنابراین هر رویدادی در زندگی باعث ایجاد احساس شادی یا ناراحتی در شما شود به شکلی در مغز ذخیره می شود که به راحتی در دسترس ما برای مرور کردن باشد.

با توجه به اینکه توانایی مغز در ذخیره اطلاعات شادی آفرین و ناراحت کننده تفاوتی با هم ندارد اما به شکل قابل توجهی میزان اطلاعاتی که باعث ایجاد ناراحتی و احساس بد در ما می شوند بیشتر از اطلاعاتی است که باعث ایجاد احساس خوب در ما شده اند.

اینکه چرا در مغز تقریبا همه انسانها اطلاعات ناراحت کننده در دسترس تر از اطلاعات شادی آفرین است دلیل علمی سراغ ندارم اما تصور من این است که تمایل انسان به محافظت از خود سبب شده است که بیشتر از آنکه اطلاعات که باعث ایجاد احساس خوب در ما می شوند را در مغز خود ذخیره کنیم اطلاعاتی را ذخیره می کنیم که تصور می کنیم آگاهی از آن می تواند به ما کمک کند تا بهتر از خودمان در برابر رویدادهای زندگی محافظت کنیم.

از ویژگی های ذهن این است که فرمول های ایجاد شده در خود را در تمام جنبه های زندگی به کار می گیرد.

برای مثال شاید فردی عقده داشته باشید توانایی صحبت کردن در جمع را ندارید. این یک فرمول ذهنی است و برخلاف آنکه انتظار می رود فقط در جمع نتواند به خوبی صحبت کند این فرمول ذهنی سبب می شود که در گروه های کوچک و حتی آشنایان توانایی ابراز عقده و نظر به شکل درست را نداشته باشد.

آنچه می شنویم یا می بینیم اگر باعث تحریک احساسی شود در مغز ما ذخیره می شود و این اطلاعات در رفتارها و واکنش های ما تاثیر می گدارد.

شاید این تجربه را داشته باشید که قبل از روبرو شدن با فردی درباره اخلاق یا ویژگی های او از فرد دیگری شنیده باشید. آگاهی ذخیره شده در ذهن شما باعث می شود قبل از ملاقات با آن فرد مجموعه از افکار درباره او در ذهن شما مرور شود.

مرور افکار در ذهن شما بر اساس واقعیت و اطلاعاتی که خودتان کسب می کنید نیست بلکه به خاطر اطلاعاتی است که فرد دیگری بر اساس نظر و عقیده خودش درباره آن فرد به شما منتقل کرده است.

این حالت باعث عدم انطباق اطلاعات ذهن با واقعیت می شود و می تواند باعث بروز واکنشی از سوی شما شود که اگر آن اطلاعات غیرواقعی را نداشتید هرگز آن واکنش از شما سر نمی زد.

تاثیر خاطرات چاق شدن در روند لاغر شدن

اطلاعاتی که بعنوان خاطرات چاقی در ذهن شما ذخیره شده است مشابه حالتی است که قبل از ملاقات با فردی درباره او اطلاعات به شما داده شود.

برخی از اطلاعات ذهن من درباره چاقی به این شرح است:

  • چاقی من ارثی است.
  • سوخت و ساز بدن من پایین است.
  • من بخاطر تحرک نداشتن چاق هستم.
  • شرایط شغلی باعث چاقی شده است.
  • آدم بعد از ازدواج چاق می شود.
  • هرچه سن بالاتر برود چاقی بیشتر می شود.
  • من بخاطر زیاد خوابیدن چاق هستم

اینها بخشی از اطلاعاتی بود که درباره چاقی در ذهن من ذخیره شده بود.

تصور کنید من در مواجه شدن با چاقی چه واکنشی می دادم؟!

ترس از چاقی و چاق تر شدن داشتم.

چرا؟

چون در مواجه شدن با چاقی احساس ناتوانی می کردم.

این احساس سبب می شد که هرچقدر برای لاغر شدن تلاش می کردم نتیجه نمی گرفتم و حتی اگر با زحمت فراوان مقداری از وزن و سایز من کم می شد، طی دو سه هفته به حالت قبل بی می گشتم چون از قبل می دانستم و عقیده داشتم که من توانایی لاغر شدن را ندارم.

این افکار و افکار مشابه سبب می شود که فرمول “من لاغر نمی شوم” در ذهن ما ذخیره شود و این فرمول به تنهایی بای چاق ماندن تا ابد کافی است.

همه افراد چاق قبل از اینکه برای اولین بار جهت لاغر شدن اقدام کنند اطلاعات زیادی درباره چاق شدن در مغز آنها ذخیره شده است. این اطلاعات سبب می شود فرد احساس ناتوانی دربرابر چاقی کند به همین دلیل با اینکه تلاش می کند تا از طرق مختلف لاغر شود اما فکر قدرتمند ذهن او این است که: من نمی توانم لاغر شوم. و این فکر یک مانع بزرگ برای لاغر شدن است.

ذکر این نکته جهت درک بهتر عملکرد ذهن و مغز ضروری است:

مغز محل ذخیره اطلاعات است و ذهن محل شکل گیری عقیده و احساس.

اطلاعات چاقی در مغز ذخیره می شوند اما احساس ناتوانی دربرابر چاقی و این عقیده که من لاغر نمی شوم یک فرمول ذهنی است.

اطلاعاتی که درباره چاقی در ذهن ما ذخیره شده اند باعث شکل گیری عقیده و دیدگاه درباره خودمان در برابر چاقی می شوند. عقیده ای که ما درباره چاقی و خودمان داریم خاطرات چاقی ما هستند و نتیجه نهایی تناسب اندام ما را رقم می زند.

من عقیده داشتم نمی توانم لاغر شوم چون برای چاقی خود دلایل مختلفی داشتم.

من عقیده داشتم حتی اگر با هر زحمتی لاغر شوم دوباره چاق خواهم شد.

من عقیده داشتم در هفته اول و دوم به شکل عالی وزن کم می کنم اما از هفته سوم بدن من در برابر لاغر شدن مقاومت می کند.

من عقیده داشتم که اگر لاغر شدم بدن من ضعیف خواهد شد و احتمال زیاد بیمار خواهم شد.

اینها عقاید من بود، واقعیت من نبود.

عقیده بر واقعیت برتری دارد

برخی افراد به قصد نادرست جلوه دادن قدرت ذهن و قانون جذب این دیدگاه را بیان می کنند: اگر ذهن قدرتمند است و هرچه در ذهن تصور کنیم به واقعیت تبدیل می شود، پس من می خواهم تصور کنم از بالای ساختمان می پرم و صدمه ای به من وارد نمی شود. چطور ممکن است؟!

در صحبت های افرادی که نسبت به قدرت ذهن عقیده ندارند از اینگونه دیدگاه ها شنیده می شود.

قدرت ذهن باعث شکل دهی عقیده می شود و عقیده بر واقعیت وجود فرد موثر است نه بر واقعیت وجود جهان هستی.

اینکه شما عقیده داشته باشید اگر از ارتفاع بپرید آسیب نخواهید دید شما را در برابر صدمات پریدن از ارتفاع مصون نگه نمی دارد. اما اگر شما عقیده داشته باشید انسان توانمندی در یادگیری هر موضوع موردعلاقه ات هستی مطمئنا نتیجه سعی شما برای یادگیری با فردی که این عقیده را ندارد متفاوت خواهد بود.

عقیده شما بر نتیجه زندگی خودتان تاثیر می گذارد نه بر قوانین جهان مادی. اگرچه افرادی را می توان دید که با قدرت ذهن بر قوانین جهان مادی هم غلبه کرده اند مانند “پراهلاد جانی” مرتاض هندی که ادعا می‌کند هفتاد سال است نه چیزی خورده و نه چیزی آشامیده است.

او اولین بار در سال ۲۰۰۳ توسط متخصصان آزمایش شد و اکنون به همان بیمارستان بازگشته تا سری جدید آزمایشات روی او انجام شود.

از ۲۸ آوریل تا ۹ ماه مه (12 روز) این مرد باورنکردنی توسط ۳۰ دوربین فیلمبرداری و تیمی از متخصصان هندی تحت نظر بود.

در این مدت او هیچ چیزی نخورد و از آب فقط برای حمام و تمیز کردن دهانش استفاده می‌کرد. هم چنین در این مدت هیچ ادرار یا مدفوعی نداشت.

بعد از آزمایش‌های قانونی جانی که مثل قبل سرزنده بود به روستایش بازگشت.

شاید توانایی این مرتاض هندی که نمونه مشابه در دنیا ندارد برای همه شگفت انگیز باشد اما برای فردی که اضافه وزن دارد دیدن افراد متناسب که از هر غذایی به هر اندازه ای که میل دارند می خورند اما همیشه متناسب هستند شگفت انگیزتر است مخصوصا اینکه به تعداد زیاد از این افراد در اطراف ما زندگی می کنند.

در ذهن یک فرد چاق نخوردن ساده تر از خوردن و چاق نشدن است چرا که هزاران بار درباره قدرت چاق کنندگی مواد غذایی شنیده است و این فرمول در ذهن او ذخیره شده است که خوردن باعث چاقی می شود.

این فرمول ذهنی به قدری می تواند تاثیرگذار باشد که فرد چاق به هر اندازه که مقدار غذای خود را کاهش دهد باز هم به خاطر خوردن همان مقدار کم هم چاق تر می شود و از آنجا که نمی تواند مانند این مرتاض هندی هرگز غذا نخورد بنابراین چاق تر شدن و چاق ماندن را سرنوشت خود می داند.

واقعیت این است که تمایل جسم شما به چاق شدن که در طول چند سال باعث چاقی شما شده است برنامه ای است که از ذهن

ناخودآگاه شما سرچشمه می گیرد.

تا وقتی ذهن خود را از انبوه اطلاعات چاق کننده پاک نکنید در وضعیت چاقی خود باقی می مانید.

در این شرایط شما تا ابد در معرض انتخاب کردن خواهید بود، هربار که با مواد غذایی روبرو می شوید باید فکر کرده و انتخاب کنید که بخورید یا تخورید، این جنگ تا روزی که زنده هستید به طول می انجامد.

نبردی که هرگز خوشایند نیست و نتیجه ای ندارد.

سال ها در مواجه شدن با مواد غذایی باید ابتدا فکر می کردم و بعد انتخاب می کردم که بخورم یا نخورم.

نکته جالب توجه این بود که هر انتخابی می کردم در نهایت چاق تر می شدم و همیشه به این موضوع فکر می کردم که چرا می خورم چاق می شم ولی نمی خورم لاغر نمیشم؟!

زمانی که در مسیر لاغر با ذهن قرار گرفتم درک کردم که هر دو انتخاب من منتهی به چاقی می شد.

من همیشه به این دو انتخاب فکر می کردم:

1- اگه بخورم چاق تر می شم!

2- اگه نخورم چاق تر نمی شم!

واضح است که نتیجه این دو انتخاب هرگز لاغری نخواهد بود. اگر می خوردم چاق تر می شدم و اگر نمی خوردم در بهترین حالت چاق تر نمی شدم اما هرگز لاغر نمی شدم.

برای لاغر شدن همیشه به ما توصیه شده است که:

اگر اضافه وزن دارید همیشه باید تمایل به خوردن چیزی را با گفتن نه به آن سرکوب کنید.

واضح است که این شیوه در طول زمان مقادیر عظیمی انرژی و پشتکار می طلبد که معمولا افراد چاق فاقد توانایی لازم برای رسیدن به این مرحله هستند.

اگرچه در دراز مدت “نه گفتن” می تواند به عادت جدیدی تبدیل گردد ولی رسیدن به آنجا همچون گذر از جهنم است!

جهنمی که هرگز پایان نخواهد یاقت.

در مدت چاق بودنم به قدری از برنامه های رژیمی مختلف استفاده کرده بودم که تقریبا غذا خوردن من همیشه به شکل یک فرد رژیمی بود اما نتیجه عملکرد که به عادت من تبدیل شده بود باز هم باعث لاغر شدن من نمی شد.

در نوشته های بسیاری از افرادی که عضو سرزمین لاغرها هستند بارها می خوانم که سالهاست مقدار غذا خوردن آنها کمتر از بسیاری از افراد متناسب اطرافش است اما از اینکه چرا لاغر نشده است در تعجب است.

خاطرات چاقی، دلیل لاغر نشدن افرادی است که حتی نه گفتن به خوردن به عادت آنها تبدیل شده است.

افرادی را می شناسم که سال هاست به نیت لاغر شدن گیاهخوار شده اند و هر روز یک تا دوساعت ورزش می کنند اما نتیجه چند سال تلاش و سعی آنها باعث متناسب شدنشان نشده است چون با این روش ها خاطرات چاقی از ذهن آنها حذف نمی گردد.

خاطرات چاقی به وسیله رژیم غذایی یا ورزش کردن از ذهن پاک نمی شود بلکه باید ابتدا آنها را شناسایی کرد و دلایل منطقی برای اشتباه بودن آنها پیدا کرد.

ذهن انسان به شدت منطقی است و اطلاعاتی که از قبل درباره چاقی در ذهن افراد ما ذخیره شده است از طریق منطقی شدن به فرمول های ذهنی قابل اجرا در روند زندگی تبدیل شده اند.

خاطرات منطقی ذهن درباره چاقی را فقط از طریق منطقی کردن اشتباه بودن آنها می توان کمرنگ و بی اعتبار کرد.

با رژیم گرفتن و ورزش کردن نمی توان منطق خاطرات چاق کننده را از بین برد.

تصور کنید من چاق بودم و عقیده داشتم چاقی من ارثی است.

هزار سال ورزش کردن نمی تواند این منطق را از ذهن من پاک کند و من تا آخر عمل چاق باقی خواهم ماند. چون هزاران بار شنیده ایم که چاقی ارثی است ولی یک بار نشندیه ایم که ورزش باعث تغییر ارث یا ژنتیک می شود. بنابراین تلاش فیزیکی ما باعث تغییر منطق خاطرات چاقی ما نخواهد شد.

در دوره 12 جلسه ای لاغری با ذهن درباره برخی از فرمول های ذهن چاق (خاطرات چاقی) توضیح داده شده است. در این روش ابتدا از طریق طرح سوال به افراد کمک شده تا فرمول های چاقی ذهن خود را جستجو و مشخص کنند. سپس از آنها خواسته شد تا نمونه های واضح بر خلاف فرمول های چاقی ذهن خود پیدا کنند.

به عنوان مثال اگر فردی عقیده داشت، کم تجرکی باعث چاقی اش شده است از طریق پیدا کردن افرادی که مانند او یا حتی بیشتر از او کم تحرک هستند اما متناسب اند، نمونه واضح و منطقی بر علیه فرمول چاقی ذهن خود پیدا کنند.

این ساده ترین و قوی ترین طریق تغییر فرمول های چاقی ذهن است که به طور مفصل و تخصصی در گام های اول تا سوم دوره های لاغری با ذهن این کار انجام می شود.

به اندازه ای که فرمول های ذهنی چاق خود را شناسایی و با پیدا کردن نمونه های منطقی آنها را بی اثر کنید، شور و شوق و اطمینان شما برای لاغر شدن بیشتر می شود.

به این شکل خاطرات چاقی در ذهن شما کمرنگ شده و موانع لاغر شدن از بین می رود.

خاطرات چاقی نه تنها می تواند مانع لاغر شدن فرد شود بلکه تنها دلیل دوباره چاق شدن افراد بعد از لاغر شدن نیز وجود برخی دیگر از فرمول های چاقی است. در دوره پاکسازی چاقی ذهن (گام دوم) به طور مفصل درباره این موضوعات توضیح داده شده است.

برای کسب نتیجه عالی از مطالعه این نوشته و افزایش درک خود به عنوان تمرین به سوالات زیر به صورت کامل و شرح انشایی پاسخ دهید.


تمرین:

1- تجربه خود درباره شنیدن درباره دیگران قبل از روبرو شدن با آن فرد و شکل گیری گفتگوی ذهنی درباره آن فرد بنویسید.

2- تجربه خود از تاثیر یک فرمول ذهنی در جنبه های مختلف زندگی را بنویسید.

3- برای درک بهتر یکی از فرمول های چاقی ذهن خود که فکر می کنید بسیار پررنگ است را بیان کرده و درباره آن بنویسید.

4- راهکار خود برای پیدا کردن نمونه منطقی در تضاد با فرمول چاقی ذهن خود را نوشته و سعی کنید به شکل منطقی اشتباه بودن فرمول چاقی ذهن خود را ثابت کنید.

5- برای درک بهتر یکی از فرمول های چاقی ذهن خود که فکر می کنید بعد از لاغر شدن باعث دوباره چاق شدن شما می شود را پیدا کرده و درباره آن بنویسید.

6- راهکار خود برای پیدا کردن نمونه و دلیل منطقی اشتباه بودن فرمول ذهنی دوباره چاق شدن را ارائه دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.86 from 14 votes

https://tanasobefekri.net/?p=9087
برچسب ها:
14 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 949 کلمه

      به نام الله 

      سلام به دوستان مسیر تناسب

      خواندن این نوشته احساسات بسیار عمیقی رو درمن روشن کرد و حس کردم بعد از ۹ ماه بودن در دوره من نیازمند یک بازنگری عمیق در خودم هستم چون دقیقا به چنین چالشی برخوردم هر چند در نوشته آخرم به آن اشاره کردم ولی با خواندن این نوشته واقعا ابعاد وسیع تری از باورهای قدرتمند من برایم مشخص شد

      شاید شما هم این جمله را شنیده باشید که ما ماشین اثبات باورها و عقاید خود هستیم فرقی نمیکند این عقاید و باورها لز کدام منبع سرچشمه می‌گیرند ولی تاریخ پیشینه فرهنگی معلمان والدین کتابها و خیلی چیزها سازنده باورهای ما هستند و ما در تمام زندگی در   حال انعکاس این باورها هستیم چه بسا در بسیاری از موارد بر اساس سطح تحصیلات یا اداهای روشنفکرمابانه سعی در انکار باورهای مانند نژادپرستی یا قضاوت دیگران ب  اساس دین و رنگ پوست و غیره هستیم ولی  ما فقط بر اساس واقعیاتی ‌که خودمان در زندگی خلق کردیم پیش میرویم و شاید تفاوت بین داشته ها و خواسته های منعکس کننده باورها و عقاید ما در زندگی هستند 

      ما بر اساس اموزشهای مدرن یاد گرفتیم که ذهنی مثبت اندیش داشته باشیم ولی ایا تنها مثبت اندیشی منجر به از بین رفتن نکات منفی ذهن ما میشود ذهن ناخوداگاه ما ۹ برابر قوی تر از ذهن خودآگاه عمل میکند به همین دلیل شاید به ظاهر ذهن منطقی و خوداگاه را پر کنیم از حرفهای مثبت در مورد زندگی و حتی لاغری مس چرا نایجه نمیگیریم چرا علیرغم کم خوردن و تحرک بیشتر لاغر نمیشویم چرا علیرغم داشتن ذهنیتی مثبت در مورد کاهش وزن تلاشهای ما بی نتیجه است 

      اینجا باید پی ببریم که همه چیز از خاطرات نهفته در ذهن ناخوداگاه سرچشمه می‌گیرد که موذیانه بدن ما در جهت اهداف خود و عقاید قوی خود شکل می‌دهد

      من دقیقا در دو سه روز اخیر در حال مقایسه خودم با بقیه افراد خانواده بودم که چقدر کمتر غذا میخورم و همیشه به قول استاد درگیر این انتخاب لعنتی هستم که این رو نخورم که حداقل چاقتر از این نشم

      در تمام موارد من دهنم روی چاقتر نشدن قفل شده و وقتی خودم رو با پسر ۱۴ ساله ام مقایسه میکنم که چقدر بیشتر غذا میخورد فقط فهمیدم او هیچ  باوری در مورد چاق شدن ندارد ولی من پرم از خاطرات بد گذشته 

      در مرور خاطرات ذهن ناخوداگاه من هیچوقت سراغ روزهایی که متناسب بودم نمیرود روزهایی که بدون هیچ ورزش یا رزیم حتی بعد از زایمان اول و دوم به تناسب رسیده بودم فقط گیر می‌دهد به شروع کرونا و تعطیلی باشگاه و چاقتر شدن من

      درتمام مدت مثل نواری در حال پخش این تراژدی در ذهنم هست و من هم همگام با او تمام روزهای متناسب گدشته را به باد فراموشی سپردم 

      گاهی اوقات فکر میکنم ادمهای چاق چقدر با اراده و قوی هستند گفتن نه به آنهمه مواد غدایی خوشمزه در عین اینکه گرسنه هستند اراده ای بس فولادین میخواهد که هیچوقت در انسان متناسب ندیدم فقط این افراد بر اساس دهنی غلط خود دوباره در این دور باطل افتاده و دوباره دچار اضافه وزن میشوند تمام مدت در حال محاسبه کالری و چاق کنندگی غذا دسته بندی آنها نه گفتن به آنهایی که دوست دارند حسرت خوردن گرسنگی کشیدن و لطمات روحی و جسمی هستند و تنها اختلاف انها داشتن باورهای غلط،است 

      اعتراف میکنم ذهن خودم پر است از این اشتباهات وگرنه من با این میزان خوردن الان باید به وزن ایده آل و حتی کمتر میرسیدم ولی وزنه ای که به پای ذهنم بسته شده اجازه نمی‌دهد بدنم در مسیر تناسب حرکت کند 

      تمام مدت در حال بررسی اعمال و رفتار خودم هستم و مقصرهای زیادی برای چاق شدنم دارم 

      کم تحرکی

      تعطیلی باشگاه و ترک ورزش

      بالا رفتن سن

      خوردن داروهای خاص 

      زنیکه

      و …

      این مقصرها مثل شیطانک های کوچک در دهنم میرقصند و من همیشه تمام تلاشهایم رو به خاطر وجود آنها بی ثمر میبینم از طرفی وقتی به افراد متناسب اطرافم نگاه میکنم تعجب میکنم چقدر بی خیال و فارغ البال از خوردن لذت می‌برند و نگران نیستند البته مواردی هم هست کا آنها در آن مرا تحسین میکنند و اعتقاد دارند من مثل آنها نیستم و ارزو داشتند می‌توانستند مثل من باشند 

      این اعتقادات با رنگها و طیفهای گوناگون نوع و سبک زندگی ما را تعیین می‌کند و همه انسانها از نوع خاصی از ان در رنج و عذاب هستند و در صدد بر طرف کردن ان

      اما من در خودم میبینم که این فرمولها در حال سوق دادن من به سوی چاقی بیشتر یا چاق ماندن هستند میدانم فقط با گفتن جملات مثبت نمیتوانم آنها را از بین ببرم شاید آنها را در قفسی در ذهن ناخوداگاهم زندانی کنم ولی آنها انجا هستند و تاثیر خود می‌گذارند 

      در دوره ورود به سرزمین لاغره نمونه های زیادی را دیدم که متناسب بودند ولی هیچکدام دغدغه فکری مرا نداشتند و نمونه های زیادی که ناقض تصورات من در مورد توع غذا بودند افرادی که حجم بالایی از نان یا برنج را مصرف می‌کنند ولی همچنان متناسب هستند افرادی که بی تحرک هستند یا فست فود می‌خورند و همچنین متناسب هستند پس مشکل کجاست؟

      همانطور که گفتم پیدا کردن این دلایل و شواهد میتواند به من ثابت کند که من اشتباه میکنم ولی برای جایگزینی آنها با باورهای درست در ذهنم نیازمند تمرین تمرین و تمرین هستم این باورها از سنین کودکی یکی یکی روی هم گذاشته شده شاید در آن اوایل قدرتش کم بود ولی شاید بر اساس اتفاق ها و موقعیت های خاص در زندگی مثل انبار باروت منفجر شد و من قربانی ان شدم ولی باید دوباره بلند شوم آنها انجا هستند ولی میتوانم کم کم درخت مثبت و سبز ذهنم رو آبیاری کنم تا سایه بندازه روی اون افکار منفی شاید ریشه کن نشن ولی دیگه بزرگتر نمیشن باید از رسیدن نور بهشون خودداری کنم تا زرد و پژمرده بشن

      به امید موفقیت همه دوستان عزیزم و خودم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 44 از 9 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم