0

تاثیر قدرت ذهن بر جسم – بخش اول (استرهیکس)

لاغری بدون رژیم
اندازه متن

تا آنجا که یادم می آید همیشه اضافه وزن داشته ام

به ندرت اتفاق افتاد که توانستم برای مدتی کوتاه وزنم را ثابت نگه دارم و این از طریق رژ یم سخت تا حد گرسنگی شدید و تمرینات طاقت فرسای ورزشی امکانپذیر شده

اما هیچ یک از این کارها آسان نبود و نمی توانستم برای مدتی طولانی به این برنامه ها ادامه بدهم و سرانجام، وزن قبلی ام دوباره برمی گشت

درلباس هایم راحت نیستم و خرید لباس برایم یک عذاب است

جلو کمد لباس هایم می ایستم و متحیرمی مانم که چه چیزی بپوشم، اگرچه لباس های زیبایی دارم، اما هیچکدام نظرم را نمی گیرند چون از ریخت و قیافه ی خودم در هرحال خوشم نمی آید

خیلی خوب نمی توانم حرکت کنم و راه بروم، اگرمی توانستم چند کیلویی وزنم را کم کنم همه چیز درست می شد، اما دیگر نای انجام هیچ کاری را ندارم و خیلی سرخورده و دلسرد شده ام

آبراهام پاسخ می دهد

حالا می خواهیم این مبحث را با یادآوری مهمترین بخش، یعنی آفرینش عمدی شروع کنیم

آفرینش به معنای اتفاق افتادن رویدادها از طریق عمل نیست. درحقیقت آفرینش اصلا به معنای اتفاق افتادن نیست

آفرینش به معنای جذب و پذیرش چیزهایی است که دوست دارید اتفاق بیفتد، و جذب و پذیرش از طریق اتصال و هماهنگی انرژی صورت می گیرد، نه از طریق عمل.

پذیرش این مطلب گاه برایتان مشکل می شود زیرا تجربیات شخصی در زندگی به شما آموخته که وزن اضافی را از طریق کاهش مقدار مواد غذایی مصرفی و تمرینات بدنی می توانید کم کنید.

ما با هیچ یک از اینها مخالف نیستیم. شکی نیست که عمل و حرکت نقش عمده ای در به وجود آمدن چیزها داشته، درحقیقت، بدون عمل، جامعه ی شما از بسیاری چیزها محروم می ماند.

اما هنگامی که عمل را پایه و اساس روند آفرینش قرارمی دهید و بدون درنظرگرفتن ارتعاشات وجود خود دست به عمل می زنید، مانع بزرگی را سر راه خودتان قرارداده اید زیرا در عمل کردن، نیروی کافی وجود ندارد تا بر انرژی افکار غیرمرتبط و غیرهماهنگ شما غلبه کند.

شاید برایتان اتفاق افتاده که تجربه ی موفقیت آمیزی درمورد کم کردن وزن داشته اید و کسی به شما پیشنهاد خوبی دراینباره داده و شما اشتیاق فراوانی برای انجام آن درخود احساس کردید.

اشتیاق شما را می توان قدرت عقیده ی کسی که این عقیده را پیشنهاد کرده نسبت داد.

شاید هم آن عقیده با نظریه ی شما هماهنگ بود. . .  به رحال، اشتیاق شما مهم است و می خواهیم توجهتان را به آن جلب کنیم.

اشتیاق شما دلیلی است برآنکه ارتعاشات وجود شما در هماهنگی و ارتباط است.  به یاد داشته باشید که بعد چه اتفاقی افتاد: شما مایل بودید که دست به عمل بزنید، و دست به عمل زدید و نتایج مثبت اتفاق افتاد. . .  وضعیت و حالت شما بهبود پیدا کرد دستیابی به آنچه را می خواستید بیافرینید به روشی نیرومند تبدیل شد.

درلحظات نا امیدی، زمانی که اذعان داشتید جسم شما به صورتی که می خواهید نیست، پرنده ی آرزوهایتان را درباره ی آنچه می خواستید به پرواز درآوردید، و درآن مراحل زندگی، بدون آنکه

متوجه باشید، به محفظه ی ارتعاشی خود افزوده اید.

شما نسخه ی ارتعاشی سالم و خوشاندام، از خود، آفریده اید.

می خواهیم متوجه شوید چیزهایی که می گویم، رویاهای پرت و پلایی نیستند که جایی از خیالات شما سربرآورده.  این حرف ها دوری جستن از واقعیت نیست.  نوعی آفرینش است و درست به همان طریقی آفریده می شود که هرچه دراطراف خود می بینید آفریده شده است.

زندگی کردن منجر به نظریات و افکار می شود که در زمان مناسب، و با تمرکز روی آن آنچیزی می شود

که واقعیت می نامیدش.

بنابراین، دلسردی هایی را که احساس می کنید، نشانه ی عدم ارتباط میان آفرینش بدنی زیبا و افکاری است که درمورد بدن خود بدانها می اندیشید.

بدن شما از نظرارتعاشی درحال تکامل است اما الگوهای کهنه ی افکار و عقاید شما که دایم بدانها می اندیشید، عدم ارتباط ارتعاشی را ایجاد می کنند. دراین شرایط، اعمال نمی توانند موفقیت آمیز باشند، هرنوع فعالیتی مشکل میشود، به نتیجه نمی رسد و موجب دلسردی بیشتر می شود.

راه حل رساندن بدنتان به جایگاهی جدید، آن است که به شیوهای دیگر، غیراز آنچه اکنون می بینید به قضیه نگاه کنید. راه حل آن است که جنبه های منفی بدنی را که اکنون دارید کنار بگذارید و به آن فکر نکنید و درعوض به بدنی فکرکنید که می خواهید داشته باشید، زیرا تا زمانی که به بدنتان همانگونه که هست فکرمی کنید، ارتعاشات داشتن اندامی متناسب را نفی میکنید.

تا زمانی که به واقعیتهای فعلی می نگرید، نمی توانید واقعیتی تازه بیافرینید.

اکنون که دانستید چرا انگیزه ی لازم برای عمل را ندارید و چرا عمل حتی وقتی که به آن مبادرت می کنید، نتیجه ی اندکی به بارمی آورد.

اجازه دهید چند مطلب ساده را نشانتان دهیم که با انجام آنها روند ارتباط انرژی بلافاصله برقرار می شود.  زیرا با درک قوانین کائنات و با فهم بنیاد آفرینش خودتان که اتصال ارتعاشی است درمسیر آنچه آرزویش را دارید قرارمی گیرید.

انتخابهای پیش روی شما، دراین لحظه، شامل داشتن یا نداشتن اندامی متناسب نیست.

انتخابی ندارید مگر آنکه درهمین وزن و هیکلی که اکنون دارید، بمانید.

فردا همین وزنی را که امروز دارید، خواهید داشت و روز بعد هم به همین ترتیب و الی آخر.

تغیر وزن بدن درحال حاضربه اختیارشما نیست. تغیر اتصال ارتعاشی به اختیارشماست و اختیار نیرومندی هم هست.

همچنین دراین لحظه تغیر داشتن احساس شگفت انگیز یا وحشتناک به انتخاب شما نیست

انتخاب احساس اشتیاق یا دلسردی با شما نیست.

گزینه های شما، درحال حاضردقیق تر و حساس تر از اینهاست.

شما می توانید افکاری خلاف جهت جریان یا درجهت جریان را برگزینید.

درجهت جریان یا خلاف جهت جریان، اینها گزینه های پیش روی شماست.

اما همین گزینهها کافی است.

برای مثال، فکرکنید پشت در یک مرکز خرید ایستاده اید، صدها نفراز فروشگاه های مختلف خارج یا وارد می شوند. این آدم ها از نظرشکل و قیافه و لباسی که به تن دارند با یکدیگرکاملا متفاوت هستند، اما شما بخصوص توجه تان معطوف است بر مردمی که لباسهای متناسب پوشیده اند، اندامی متناسب دارند و چهره هایی زیبا.  با دیدن آن ها احساس بی قراری می کنید.

حالا با دشواری یادتان می آید چه لباسی برتن دارید و از شکل و شمایل خودتان راضی نیستید.

وقتی از جلوی ویترین مغازه ها رد می شوید، برمی گردید و به تصویر خود درانعکاس شیشه ها نگاه می کنید و از قیافه ای که دارید ناراحتید، احساس کلافگی دارید، دلسرد شدید و غمگین و روی هم رفته احساس می کنید خلق و خوی خوشی هم ندارید.

اکنون انگیزهی خود برای بیرون آمدن و خرید کردن را هم از دست داده اید.

دیگراز خرید کردن لذت نمی برید،

تنها فکری که دارید این است که چیزی برای خوردن پیدا کنید.

بوی غذاهای خوبی در هوا پیچیده و متوجه می شوید که گرسنه هستید و با چند لقمه ای غذا سیر می شوید.

چند گزینه پیش روی شماست.  همه ی اینها بنظرتان خوب می آید: بستنی، شیرینی، یا چیزی پرمایه تری مثل ساندویچ؛ درحال حاضر همه ی اینها خوب هستند.

فشاردرونی، شما را وا می دارد تا درمکانی آرام بنشینید و چیزی بخورید و درحالی که سعی دارید با این فشار بجنگید راحت ترین کار این است که زود چیزی بگیرید و بخورید.

همانطورکه درصف ایستاده اید تا بستنی بخرید، متوجه آدم هایی لاغر، باریک و خوش اندامی می شوید که

دور و برتان درصف منتظر ایستاده اند.

وجود آنها، شما را آزارمیدهد و این رنجیدگی باعث میشود میل شما به بستنی شدیدترشود. . .

قبل از آنکه مابقی این مثال را شرح دهیم و قبل از آنکه برای بهبود اوضاع و شرایط شما پیشنهادی را ارائه کنم مایلم مطلبی را بگویم که بیشترمردم نمی دانند، و درواقع قبول آن برایشان مشکل است:

درواقع فرقی نمی کند که شما تمام نیروی اراده ی خود را به کار بگیرید و از صف بستنی فروشی خارج شوید یا آنکه درصف بمانید و چیزی را که می خواهید انتخاب کنید و بخورید، مثلا یک ظرف بزرگ از بستنی میوه ای.

بطورمطلق هیچ برتری ای میان اثریکی از این کارها بردیگری وجود ندارد.

حتی اگر اثرات ۱۰۰۰ روز پیاده روی را با اثرات ۱۰۰۰ روز خوردن یک ظرف بستنی بزرگ با هم مقایسه کنیم، انتخاب این یکی یا آن دیگری هیچ فرقی نمی کند.

عمل شما مهم نیست، ارتعاش شما مهم است.

عمل شما نیست که باعث چاقی شما می شود، بلکه ارتعاش شماست.

آنچه می کنید باعث ایجاد تفاوت نمی شود؛ احساس شما درباره ی آنچه می کنید باعث ایجاد تفاوت می شود.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.92 from 24 votes

https://tanasobefekri.net/?p=10041
برچسب ها:
13 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار sudehfallah@gmail.com
      1400/01/29 03:49
      مدت عضویت: 1252 روز
      امتیاز کاربر: 2673 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 761 کلمه

      سلام استاد عزیز ،این مقاله دقیقا حرف هایی هست که شما سعی دارین به ما یاد بدین و شاید درک هر جمله آن برای ما در این مسیر  هفته ها طول کشیده باشه اون هم با این همه تلاشی ک میکنید، این مقاله زیبامیخواد این رو نشان بده که عمل ما نسبت به ارتعاشاتمون ۱ به ۹۹ هست در واقع نتیجه نهایی را احساس ما ایجاد میکنند نه آن کاری که در لحظه انجام میدهیم ..فرض میکنیم در حال حاضر  نسبت به موضوعی رضایت نداریم ،نسبت به اون موضوع دو تا واکنش میتونیم داشته باشیم ،(اول از همه باید بدونیم ما توانایی تغییر آن را در حال حاضر نداریم و هرنوع واکنش برای آینده هست و حال قرار نیست تغییری کند )در حالت اول نسبت به اون موضوع گله و شکایت میکنیم دائم به آن فکر میکنیم و  خودمون رو سرزنش میکنیم ،میخوایم با تلاش فیزیکی شرایط را تغییر بدیم و برای بهتر شدن اوضاع عجله داریم و با بی قراری با اون  شرایط مقابله میکنیم ،باید بدونیم در واقع با اینکار ما اون حالت را برای خودمون پایدار میکنیم و آینده اون رو بدتر یا همسو با حال قرار میدیم  اما در حالت دوم سعی میکنیم با توجه به پیامد های مثبت اون موضوع و توکل به خداوند ،دیدگاه قشنگی به وضع موجود داشته باشیم ،حواسمون رو به چیزهای دیگه پرت میکنیم و حسمون رو خوب نگه میداریم و به این باور میرسیم هرچه قدر هم اون موضوع ناراحت و نگران  کننده باشه با ناراحتی ما چیزی درست نمیشه پس ارتعاشات مثبت میفرستیم و با این عمل یا اون موضوع برای ما حل میشود و وقف مراد ما پیش میره و یا چیز بهتر دریافت میکنیم .این دقیقا همان ماندن در صف و سفارش بستنی مورد علاقه و لذت بردن از آن هست ..دقت کنیم  چیزی که به شدت مهم هست کنترل ما برای نجواهای منفی ذهنی است، اینکه با کلی فکر منفی روبه رو میشیم کاملا طبیعی هست اما باید توانایی خودمون رو نسبت به آن ها بالا ببریم چگونه ؟؟با اهمیت ندادن به آن ها و سوق دادن ذهن به موضوعاتی که ذهن مارا به چالش میکشونند  و برای ما لذت بخش هستند ،میتونیم بالافاصله کارهایی رو انجام بدیم که از آن ها لذت میبریم و وقتی حواس ما از آن موضوعی پرت شود چون ذهن ما  نسبت به چیز هایی که توسط ما اهمیت داده نمیشود استمراری ندارد پس آن نجوا ها خاموش و ما به هدف خودمون میرسیم .

       ما میدانیم که جسم همان انرژی هست که این شکل پدید آمده و هنگامی که ما نسبت به چاقی ارتعاشات مثبت ایجاد میکنیم همان انرژی در جسم خودش را به شکل تناسب نشان میدهد؛این پاسخ افرادی هست که میگویند چگونه میشود با فکر  لاغر شد ؟؟در واقع هر چیز در این جهان انرژی هست ،جسم ما انرژی و فکر هم انرژی هست پس چیزی روی چیزی اثر میگذارد که از جنس خودش باشد. در دیدگاه جامع تر فرص کنیم ما کلی انرژی خوب برای متناسب شدن ارسال میکنیم این انرژی ها کجا میره و به چه شکلی در میاد؟از آنجایی که میدانیم انرژی از بین نمیرود پس کاملا منطقی هست که نتیجه فکر های مثبت نسبت به لاغری ،تناسب اندام دلخواه باشد .اما فکر به تنهایی کار ساز نیست فکر باید به باور تبدیل شود ،فرق این دو در چیست؟؟فکر سطحی و گذرا است اما باور عمیق و نتیجه را ایجاد میکند، شاید دائم به لاغر شدن فکر کنیم اما انتظارمون از خودمون چاق بودن باشد  پس  مطمئنا چاق خواهیم ماند ،چگونه فکر به باور تبدیل میشود ؟؟با آوردن دلیل منطقی ،باید برای خودمون ثابت کنیم که لاغر خواهیم شد ،یعنی با ارائه مثال و الگو های مناسب این موضوع رو برای ذهن خودمون باور پذیر  کنیم .و همچنین تکرار فکری  باعث تبدیل آن به باور میشود.

       توجه داشته باشیم  که نباید ما کاری رو به سختی و رنج انجام دهیم و اگر  راه رسیدن به هدف برایمان دشوار باشد به طور قطع ما در آن مسیر موفق نخواهیم بود به نظر من این موضوع مهم ترین تفاوت بین لاغری با ذهن و دیگر روش ها است ،اینکه شاد باشیم و به نتیجه فکر نکنیم ،اینکه خودمون رو در حالت فعلی بپذیریم و از زندگی لذت ببریم ،اینکه نخوردن از عشق باشه و نه از اجبار ،،اینکه هر روز صبح پاشیم برای یک فایل جدید، اینها کوچیک ترین چیز هایی هست که فقط کسی میفهمه که در این مسیر قدم برداشته .امیدوارم هرکسی در این را شک داره و این مطلب را  میخونه، لحظه ای صبرنکنه و فقط با عشق مسیر را شروع کنه که مطمئن هستم عمرا پشیمون بشه . ممنون از استاد مهربان برای ارائه مطالب عالی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم