به نام خدای خوبم سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرم داشتم به این فکر می کردم که چرا مثل گذشته مطالب و تمرینات رو نمی تونم اونجوری که دلم می خواد انجام بدم ، دنبال دلیل گشتم ،علت اینکه دنبال دلیل می‌گشتم این بود که بازم احساس سنگینی گذشته رو دارم...
به نام‌خداسلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرروز ۸۱ از ۹۰ روزصبح که بیدار شدم همسرم گفت یه شیرقهوه بخوریم ،۲ تا از اون سایز کوچک خریدن بود و منم دوست داشتم خوردم ،همسرم همراه کیک خورد اما من اون نوع کیک رچ دوست نداشتم و نخوردم ،بعد رفتم استخر...
به نام خالق یکتا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر جلسه ی ۲۴ از دوره ی پاکسازی چاقی ذهن :« مطمئنم فرمول‌های لاغر کننده در ذهن همه ی ما هست فقط باید فرمول‌های چاق کننده رو از ذهنمون پاک کنیم » همین دیشب که همسرم چیپس،ماست موسیر، کرانچی ،پفک ،بادام زمینی خریده...
به نام خدا سلام به استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم ،عیدتون مبارک ... روز ۸۰ از ۹۰ روز قرار بود عید نهار باشه و بریم خونه ی مادر شوهرم بخاطر همین یه کیک با چای خوردم بجای صبحانه . نهار اونجا از میزان سوپ خوردن و برنج و قورمه سبزیم راضی بودم . اما...
به نام خدا روز۷۹ از ۹۰ روز سلام روز قبل عید قربان بود تصمیم گرفتم روزه بگیرم . بعد از ظهر چند بار وسوسه شدم برم شیرینی بخرم ، ولی نرفتم ،بعد همسرم گفت چون فردا عید هست کلی شیرینی تازه درست کردند اون قنادی مورد نظر ما ، منم گفتم خودت بری بهتره...
به نام خدا سلام روز ۷۸ از ۹۰ روز صبح یک عدد سیب خوردم و رفتم استخر وقتی خواستم صبحانه بخورم خیلی دیر شده بود بخاطر همین گفتم اگر منتظر بشم یکی دو ساعت دیگه نهار بخورم اشتباهه چون الان گرسنمه و شاید بعدا اضافه بخورم پس همین الان که ساعت ۱۲ هست چای...
به نام خدا سلام روز ۷۷ از ۹۰ روز صبح ارده عسل و چای راضی بودم نهار برنج و خورشت خوردم و راضی بودم خواستم چایی درست نکنم چون قرار بود بریم بیرون تو طبیعت چای درست کنم ولی یه چایی خوردم . بیرون که بودم در حد کمی تخمه و بادام زمینی خوردم ،چایی ،...
به نام خدا سلام روز ۷۶ از ۹۰ روزصبحانه ارده عسل و چای راضی بودمنهار چون شام دعوت بودیم یه چیز ساده خوردم و راضی بودمبعدازظهر چند بار در ذهنم مرور شد چایی درست نکن امشب حتما شیرینی و چای میزارن اما تصمیم گرفتم یه چایی با قند بخورم و راضی بودم...
به نام خداسلام روز ۷۵ از ۹۰ روزصبح ارده عسل و چایی خوردم البته قبلش پودر سنجد با آب خوردم همین باعث شد که سیر بشم و کمتر بخورم .نهار خونه ی مادر شوهرم بودیم و به اندازه ی نیاز جسمم خوردم ،چند وقته غذای خودم رو یکم کمتر میریزم و...
به نام خالق مهربان سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر روز ۷۴ از ۹۰ روز صبح ارده عسل گردو چای راضی بودم ،با اینکه همسرم گفت اگه می خوای واسه توهم نیمرو درست کنم اما من همون انتخاب خودم رو خوردم و مثل گذشته نبودم که تعارف کنه یه لقمه بخور و...
امتیاز کاربر: 54155
سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
سن: 36 سال
به نام خدای خوبم سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرم داشتم به این فکر می کردم که چرا مثل گذشته مطالب و تمرینات رو نمی تونم اونجوری که دلم می خواد انجام بدم ، دنبال دلیل گشتم ،علت اینکه دنبال دلیل می‌گشتم این بود که بازم احساس سنگینی گذشته رو دارم...
به نام‌خداسلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرروز ۸۱ از ۹۰ روزصبح که بیدار شدم همسرم گفت یه شیرقهوه بخوریم ،۲ تا از اون سایز کوچک خریدن بود و منم دوست داشتم خوردم ،همسرم همراه کیک خورد اما من اون نوع کیک رچ دوست نداشتم و نخوردم ،بعد رفتم استخر...
به نام خالق یکتا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر جلسه ی ۲۴ از دوره ی پاکسازی چاقی ذهن :« مطمئنم فرمول‌های لاغر کننده در ذهن همه ی ما هست فقط باید فرمول‌های چاق کننده رو از ذهنمون پاک کنیم » همین دیشب که همسرم چیپس،ماست موسیر، کرانچی ،پفک ،بادام زمینی خریده...
به نام خدا سلام به استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم ،عیدتون مبارک ... روز ۸۰ از ۹۰ روز قرار بود عید نهار باشه و بریم خونه ی مادر شوهرم بخاطر همین یه کیک با چای خوردم بجای صبحانه . نهار اونجا از میزان سوپ خوردن و برنج و قورمه سبزیم راضی بودم . اما...
به نام خدا روز۷۹ از ۹۰ روز سلام روز قبل عید قربان بود تصمیم گرفتم روزه بگیرم . بعد از ظهر چند بار وسوسه شدم برم شیرینی بخرم ، ولی نرفتم ،بعد همسرم گفت چون فردا عید هست کلی شیرینی تازه درست کردند اون قنادی مورد نظر ما ، منم گفتم خودت بری بهتره...
به نام خدا سلام روز ۷۸ از ۹۰ روز صبح یک عدد سیب خوردم و رفتم استخر وقتی خواستم صبحانه بخورم خیلی دیر شده بود بخاطر همین گفتم اگر منتظر بشم یکی دو ساعت دیگه نهار بخورم اشتباهه چون الان گرسنمه و شاید بعدا اضافه بخورم پس همین الان که ساعت ۱۲ هست چای...
به نام خدا سلام روز ۷۷ از ۹۰ روز صبح ارده عسل و چای راضی بودم نهار برنج و خورشت خوردم و راضی بودم خواستم چایی درست نکنم چون قرار بود بریم بیرون تو طبیعت چای درست کنم ولی یه چایی خوردم . بیرون که بودم در حد کمی تخمه و بادام زمینی خوردم ،چایی ،...
به نام خدا سلام روز ۷۶ از ۹۰ روزصبحانه ارده عسل و چای راضی بودمنهار چون شام دعوت بودیم یه چیز ساده خوردم و راضی بودمبعدازظهر چند بار در ذهنم مرور شد چایی درست نکن امشب حتما شیرینی و چای میزارن اما تصمیم گرفتم یه چایی با قند بخورم و راضی بودم...
به نام خداسلام روز ۷۵ از ۹۰ روزصبح ارده عسل و چایی خوردم البته قبلش پودر سنجد با آب خوردم همین باعث شد که سیر بشم و کمتر بخورم .نهار خونه ی مادر شوهرم بودیم و به اندازه ی نیاز جسمم خوردم ،چند وقته غذای خودم رو یکم کمتر میریزم و...
به نام خالق مهربان سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر روز ۷۴ از ۹۰ روز صبح ارده عسل گردو چای راضی بودم ،با اینکه همسرم گفت اگه می خوای واسه توهم نیمرو درست کنم اما من همون انتخاب خودم رو خوردم و مثل گذشته نبودم که تعارف کنه یه لقمه بخور و...