0
امتیاز کاربر: 38210
سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
سن: 36 سال
فهرست گزینه های این کاربر

دیدگاه ها در دوره های آموزشی

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/09

به نام خدا سلاماستاد عزیز و دوستان هم مسیر  روز ۱۹ از ۹۰ روز  سحری اگر کیک شربتی نداشتیم بیدار نمیشدم ، همسرم فقط یه لیوان آب خورد و خوابید اما من کیک خوردم ،اضافه خوری نکردم و راضی بودم .  افطار دعوت بودیم من فقط یه چای کمرنگ با دو سه لیوان آب...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/08

به نام خدا  سلام  روز ۱۸ از ۹۰ روز    سحری همسرم گفت من نیمرو درست میکنم ،گفتم منم نیمرو می خوام ، بعد گفتم چایی هیچ ربطی به نیمرو نداره اونم گفت هر جور دوست داری ، بعد چای درست نکردم ،همین رو خوردیم و راضی بودم .   موقع افطار مهمون داشتم و مشغول...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/07

به نام خدا سلام روز ۱۷ از ۹۰ روز    صبح ساعت ۱۰ کره و عسل خوردم،فکر کنم یه لقمه هم پنیر پاستوریزه خوردم،عجیبه یادم نمیاد چای درست کردم یا نه ،مدتی ست بعضی وقتها بعدا که فکر میکنم یادم نیست اون چیزی که خواستم بخورم خوردم یا نه ، این یه تغییر...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/06

به نام خدا سلام روز ۱۶ از ۹۰ روز   صبح که بیدار شدم باید میرفتم یه جایی و وقت نداشتم چیزی بخورم البته می خواستم بدون سر و صدا برم که دخترم بیدار نشه و رفتم ،وقتی برگشتم ساعت ۱ نیمرو درست کردم و چند لقمه هم پنیر در کنار خیار...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/05

به نام خدا  سلام  روز پانزدهم از ۹۰ روز   ساعت۱۱ دوست داشتم پنیر گردو چای شیرین بخورم ولی در حد یه قاشق هم ارده عسل قاطی شده داشتم داخل یخچال ازش خوردم و راضی بودم .  ساعت ۴رفتم‌ خونه ی داداشم یه دونه موز خوردم . ساعت۵ یه استکان چای با یه دونه پشمک کوچک...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/04

به نام خدا  سلام   روز چهاردهم از ۹۰ روز  ساعت ۱۱خواستم یه چیزی بخورم ، با خودم گفتم غذا گرم کنم بهتره و از دخترم پرسیدم اونم موافق بود ،یکی دو قاشق دوست داشتم کمتر می خوردم ، باز اون عادت بد من که دلم نمی خواد دور بریزم باعث شد اون یکم...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/04

به نام خدا  سلام   روز سیزدهم  از ۹۰ روز : صبح که بیدار شدم دو تیکه سنگک با سرشیر و عسل و ۲عدد گردو خوردم و چای .در ذهنم مرور شد که برای لذت بیشتر از چای یه لقمه پنیر محلی خودمون هم بخورم تازه چون گردو هم هست میچسبه اما نخوردم و...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/02

به نام خدا  سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر     روز دوازدهم از ۹۰روز  دیشب دیر خوابیدیم خونه ی مامانم بودیم ،صبح وقتی بیدار شدم ساعت ۱۰ خواستم چای درست کنم اما بیشتر میل داشتم برنجی که تو یخچاله با یکم خورشت بخورم و به اولویت اولم عمل کردم و چای درست نکردم...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/01

 به نام خدا  سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر   روز یازدهم از ۹۰ روزسحری سنگک دو تکه ارده و عسل و دو عدد گردو بعد چای و راضی بودم .موقع افطار خونه ی مامانم بودم و با اینکه مامانم گفت اگر می خوای چای درست کن اما گفتم نه چند وقته...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (اصلاح پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1402/12/29

به نام پروردگار یکتا  سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر    روز دهم از ۹۰ روز  سحری سنگک دو تیکه ی کوچک همراه کره و عسل ،یک عدد گردو و چای راضی بودم .   ساعت ۶:۴۰ افطار خونه ی مادر شوهرم بودیم گفت دوست داری چای درست کن اول چای و خرما بخوریم ،گفتم...