به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرم روز ۴۶ از ۹۰ روزصبح ارده و عسل خوردم ،دو عدد گردو و چای ،راضی بودم .نهار چون وسایل دلمه آماده داشتم درستش کردم ،غذای مورد علاقه ی منه اما بخاطر اینکه بسیار وقت گیر هست خیلی کم پیش میاد درستش کنم...
به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرروز ۴۵ از ۹۰ روزصبح چند تکه کوچک سنگک با ارده و عسل خوردم با گردو و چای و راضی بودم . نهار ساندویچ خونگی درست کردیم و راضی بودم .چند ساعت بعد یه دونه موز خوردم . بعد از ظهر همش به این...
به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر روز ۴۴ از ۹۰ روز ارده و عسل خوردم و چایی،همون لحظه چون پنیر هم بود رو سفره در حد یکی دو لقمه هم پنیر و گردو خوردم و راضی بودم . نهار برنج و مرغ درست کردم همراه سبزی خوردم ،به اندازه ی...
به نام خداسلامروز ۴۳ از ۹۰ روز صبح املت درست کردیم و با یه نوع سبزی که داشتیم خوردیم و راضی بودم ، چای هم خوردم . نهار ساندویچ خونگی درست کردیم و راضی بودم چند بار خواستم قیمه ای که داخل ظرف هست رو تموم کنم اما یه ندایی از درونم...
به نام خدا روز ۴۲ از ۹۰ روز چند لقمه صبح گردو پنیر چای شیرین و راضی بودم . معمولا فاصله ی نهار و صبحانه کمه و چیزی نمی خورم چون میل ندارم . نهار خیلی عجله داشتم چون می خواستم برم خونه ی خاله م و کمتر از نیازم خوردم و راضی بودم. عصر...
به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر روز ۴۱ از ۹۰ روز صبحانه یکم سرشیر و عسل و چای راضی بودم . نهار ماکارونی و یکم سالاد که لذت بردم و جزء غذاهای مورد علاقه م هست و راضی بودم .بعد از ظهر کیک خونگی برام آوردن منم با چای یه...
به نام خدا سلام روز ۴۰ از ۹۰ روز صبحانه نیمرو خوردم ،چای هم بخاطر رفتن همسرم درست کردم و راضی بودم .نهار خونه ی مادر شوهرم بودیم و برنج و مرغ و سبزی به اندازه ی نیازم خوردم و راضی بودم .بعد از ظهر چای درست کردم و با یه دونه شکلات...
به نام خدا سلام به استاد عزیز و دوستان هم مسیر روز ۳۹ از ۹۰ روز صبح که همسرم رفت سر کار دو عدد گردو خوردم با یکم ارده عسل و چای ،راضی بودم .نخوردن : با اینکه پنیر رو هم آورده بودم اما نخوردم . سرم خیلی شلوغ بود و وقت نداشتم...
روز ۳۸ از ۹۰ روز صبح در حد چند لقمه پنیر گردو چای شیرین خوردم و راضی بودم، کمتر از قبل ماه رمضون بود مقدارش . نهار آبگوشت درست کردم و چون احساس سیری داشتم و عجله داشتم برم استخر خیلی کمتر از گذشته خوردم و راضی بودم البته باید بگم برای...
به نام خدا سلام روز ۳۷ از ۹۰ روز از صبح که تصمیم داشتیم با یه خانواده از دوستامون بریم بیرون ،سرم شلوغ بود و داشتم یه قابله ی بزرگ آش دوغ درست می کردم و گفتن چون بعدازظهر میریم همین کافیه و چای هم اونجا درست میکنیم . ( پودر سنجد رو با...
به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرم روز ۴۶ از ۹۰ روزصبح ارده و عسل خوردم ،دو عدد گردو و چای ،راضی بودم .نهار چون وسایل دلمه آماده داشتم درستش کردم ،غذای مورد علاقه ی منه اما بخاطر اینکه بسیار وقت گیر هست خیلی کم پیش میاد درستش کنم...
به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرروز ۴۵ از ۹۰ روزصبح چند تکه کوچک سنگک با ارده و عسل خوردم با گردو و چای و راضی بودم . نهار ساندویچ خونگی درست کردیم و راضی بودم .چند ساعت بعد یه دونه موز خوردم . بعد از ظهر همش به این...
به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر روز ۴۴ از ۹۰ روز ارده و عسل خوردم و چایی،همون لحظه چون پنیر هم بود رو سفره در حد یکی دو لقمه هم پنیر و گردو خوردم و راضی بودم . نهار برنج و مرغ درست کردم همراه سبزی خوردم ،به اندازه ی...
به نام خداسلامروز ۴۳ از ۹۰ روز صبح املت درست کردیم و با یه نوع سبزی که داشتیم خوردیم و راضی بودم ، چای هم خوردم . نهار ساندویچ خونگی درست کردیم و راضی بودم چند بار خواستم قیمه ای که داخل ظرف هست رو تموم کنم اما یه ندایی از درونم...
به نام خدا روز ۴۲ از ۹۰ روز چند لقمه صبح گردو پنیر چای شیرین و راضی بودم . معمولا فاصله ی نهار و صبحانه کمه و چیزی نمی خورم چون میل ندارم . نهار خیلی عجله داشتم چون می خواستم برم خونه ی خاله م و کمتر از نیازم خوردم و راضی بودم. عصر...
به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر روز ۴۱ از ۹۰ روز صبحانه یکم سرشیر و عسل و چای راضی بودم . نهار ماکارونی و یکم سالاد که لذت بردم و جزء غذاهای مورد علاقه م هست و راضی بودم .بعد از ظهر کیک خونگی برام آوردن منم با چای یه...
به نام خدا سلام روز ۴۰ از ۹۰ روز صبحانه نیمرو خوردم ،چای هم بخاطر رفتن همسرم درست کردم و راضی بودم .نهار خونه ی مادر شوهرم بودیم و برنج و مرغ و سبزی به اندازه ی نیازم خوردم و راضی بودم .بعد از ظهر چای درست کردم و با یه دونه شکلات...
به نام خدا سلام به استاد عزیز و دوستان هم مسیر روز ۳۹ از ۹۰ روز صبح که همسرم رفت سر کار دو عدد گردو خوردم با یکم ارده عسل و چای ،راضی بودم .نخوردن : با اینکه پنیر رو هم آورده بودم اما نخوردم . سرم خیلی شلوغ بود و وقت نداشتم...
روز ۳۸ از ۹۰ روز صبح در حد چند لقمه پنیر گردو چای شیرین خوردم و راضی بودم، کمتر از قبل ماه رمضون بود مقدارش . نهار آبگوشت درست کردم و چون احساس سیری داشتم و عجله داشتم برم استخر خیلی کمتر از گذشته خوردم و راضی بودم البته باید بگم برای...
به نام خدا سلام روز ۳۷ از ۹۰ روز از صبح که تصمیم داشتیم با یه خانواده از دوستامون بریم بیرون ،سرم شلوغ بود و داشتم یه قابله ی بزرگ آش دوغ درست می کردم و گفتن چون بعدازظهر میریم همین کافیه و چای هم اونجا درست میکنیم . ( پودر سنجد رو با...