0
امتیاز کاربر: 54155
سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
سن: 36 سال
فهرست گزینه های این کاربر

دیدگاه ها در دوره های آموزشی

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/16

به نام خدای مهربانم  سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر  روز ۲۶ از ۹۰ روز  سحری کره ی حیوانی با پنیر پاستوریزه خوردم دو عدد گردو هم ، فکر کنم یک قاشق از ارده هم خوردم ولی در کل راضی بودم .  افطار آب خوردم بعد یه ربع شام خوردیم ، سبزی هم...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/15

به نام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر روز ۲۵ از ۹۰ روز  سحری پنیر گردو خوردم و چند لقمه ارده عسل چایی هم درست کردم ،به اندازه خوردم و راضی بودم .  افطار ۲لیوان آب خوردم و بعد ۲۰دقیقه آبگوشت درست کرده بودم همراه سبزی خوردن، به اندازه خوردم و راضی...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/14

به نام خدا سلام  روز ۲۴ از ۹۰ روز    سحری اصلا میل نداشتم غذا بخورم و تصمیم گرفتم یه دونه سیب و یه دونه پرتقال بخورم چون شب قبلش هم نخورده بودم دوست داشتم همین رو بخورم .  موقع افطار ۲ لیوان آب خوردم ،بعد ۲۰دقیقه شام میرزا قاسمی داشتیم و همون رو...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/13

به نام خداسلام روز ۲۳ از ۹۰ روز سحری به همسرم گفتم من میل ندارم چای بخورم اگه اونم دوست نداره درست نکنم،و خیلی راضی ام از اینکه چای درست نکردم ،من سرشیر و عسل خوردم و یک قاشق ارده عسل قاطی شده داشتیم تو یخچال خوردم ،بیشتر بخاطر اینکه این یه...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/12

به نام خدای مهربانسلامروز ۲۲ از ۹۰ روز سحری بسیار برام سخت بود بیدار شدن و همش ساعتم رو‌ تنظیم میکردم برای ۱۰ دقیقه بعد و وقتی بیدار شدم تنها تونستیم چند لقمه بخوریم خیلی سریع ،چون اذان گفت .چون هم خواهرم هم برادرهام بخاطر نوروز برگشته بودند خیلی سرمون شلوغ...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/11

به نام خداوند مهربانم سلام روز ۲۱ از ۹۰ روز ساعت ۳شب بجای سحری ساندویچ درست کردیم ،راضی بودم . افطار مهمون داشتیم خونه ی داداشم بودیم و اول چای درست کردیم و همراه کیک خونگی خوردیم من یه تیکه ی کوچک خوردم ، کلا من برعکس گذشته دوست ندارم چیزای شیرین بخورم موقع...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/10

به نام خداوند مهربان  سلام  روز ۲۰ از ۹۰ روز  سحری نتونستیم بیدار شیم چون شب خیلی دیر خوابیدیم .افطار خونه ی مامانم دعوت بودیم ، اول ۲لیوان آب خوردیم ،بعد ۴۰دقیقه یه کاسه سوپ خوردم و غذا هم بسیار به اندازه خوردم و راضی بودم .  ساعت ۹:۳۰شیرینی و بامیه و زولبیا گذاشتیم...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/09

به نام خدا سلاماستاد عزیز و دوستان هم مسیر  روز ۱۹ از ۹۰ روز  سحری اگر کیک شربتی نداشتیم بیدار نمیشدم ، همسرم فقط یه لیوان آب خورد و خوابید اما من کیک خوردم ،اضافه خوری نکردم و راضی بودم .  افطار دعوت بودیم من فقط یه چای کمرنگ با دو سه لیوان آب...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/08

به نام خدا  سلام  روز ۱۸ از ۹۰ روز    سحری همسرم گفت من نیمرو درست میکنم ،گفتم منم نیمرو می خوام ، بعد گفتم چایی هیچ ربطی به نیمرو نداره اونم گفت هر جور دوست داری ، بعد چای درست نکردم ،همین رو خوردیم و راضی بودم .   موقع افطار مهمون داشتم و مشغول...

ثبت شده در جلسه سی و هشتم (پرخوری و اشتها) از دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز در تاریخ 1403/01/07

به نام خدا سلام روز ۱۷ از ۹۰ روز    صبح ساعت ۱۰ کره و عسل خوردم،فکر کنم یه لقمه هم پنیر پاستوریزه خوردم،عجیبه یادم نمیاد چای درست کردم یا نه ،مدتی ست بعضی وقتها بعدا که فکر میکنم یادم نیست اون چیزی که خواستم بخورم خوردم یا نه ، این یه تغییر...