0

سالی که نکوست از بهارش پیداست

اندازه متن

به نام خدای مهربان

از زمان کودکی به روزهای آخر سال که می رسیدیم بارها می شنیدم که بزرگترها درباره خوب یا بد بودن سالی که گذشت صحبت میکردند و از بارها از پدرم درباره سالی که بد بود و گذشت سوال می کردم که چطور میشه یک سال بد باشه و چرا بد بود؟

و هر بار دلایل قانع کننده ای برای من داشت که اثبات می کرد سالی که گذشت سال خوبی نبوده است.

وقتی بزرگ شدم در روزهای آخر سال به وضوح درک کردم که چرا سالی که گذشت سال خوبی نبوده است چون برای من سرشار از اتفاقات بد و ناراحتی های پشت سرهم بود و هر سال هرکی درباره اون سال از من سوال میکرد میگفتم خیلی سال بدی بود و برای همدیگر آرزو مکردیم که سال خوبی داشته باشیم.

اما هر سال با اینکه برای هم آرزوی سال خوبی داشتیم ولی در پایان هر سال باز همان داستان همیشگی بود و خوشحال بودیم که سال نحس و غم انگیزی بود.

به لطف خدا از سال 1394 که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و با قانون جذب و قدرت ذهن آشنا شدم خیلی از افکار و عقاید گذشته من تغییر کرده است و به همین دلیل در چند روز آخر سال وقتی پیام ها و توضیحات دیگران درباره مسائل و مشکلات سال 1398 را می شنیدم و اینکه ابراز خوشحالی میکردند که بالاخره این سال نحس تموم شد و ابراز خوشحالی میکردند که انشاالله سال جدید سال متفاوتی باشد، به وضوح برایم روشن میشد که این افکار و گفته ها همان افکار و گفته های چند سال گذشته خودم است که دوباره برایم مرور میشود.

اما این بار به جای تایید کردن و همراهی کردن با این افراد خدا رو شکر میکردم که درک و آگاهی من از جهان هستی به شکلی شده است که سالی که گذشت را مقصر زندگی خودم نمی دانم.

متاسفانه در ذهن بسیاری از ما افراد و شرایط زیادی مقصر اصلی کمبودها و ناهنجاری های زندگی ما هستند.

از پدر و مادر گرفته تا معلمین و دوستان و مسئولین کشوری و کشورهای دیگر را مقصر شرایط فعلی زندگی خود می دانیم.

و نکته قابل توجه و بسیار تاثیرگذار این طرز تفکر این است که از آنجا که ذهن در هر موضوعی خود را گسترش می دهد در جنبه مقصر پیدا کردن برای زندگی خودمان نیز پیشرفت میکند و به مرور دایره افراد و شرایطی که مقصر اصلی زندگی ما هستند گسترده تر میشود تا جایی که به حد نهایت خود می رسد و ما در ذهنمان، خداوند را مقصر زندگی خود می دانیم.

مقصر دانستن خداوند در شرایط فعلی زندگی، سبب میشود ما احساس یاس و ناامیدی فراوان داشته باشیم، احساس گناه سراسر وجود ما را فرا می گیرد. ترس و ناامیدی از آینده در ما شکل می گیرد و زندگی برای ما جهنم میشود.

هرچقدر در زندگی مقصرهای بیشتری برای شرایط فعلی زندگی خود داشته باشیم به همان اندازه خود را ضعیف تر و ناتوان تر در رسیدن به خواسته و خلق شرایط زندگی خود می دانیم.

موضوع مقصر دانستن دیگران به اندازه ای اهمیت دارد که تا وقتی به خوبی آن را درک نکنیم و نتوانیم به شکل منطقی و عالی بپذیریم که دیگران در زندگی ما تاثیری ندارند و این ما هستیم که شرایط خود را در زندگی خلق می کنیم نمی توانیم رنگ خوشی در زندگی را تجربه کنیم.

و این کار نیاز به استمرار و تمرین دارد، نیاز به شجاعت دارد.

به نظر من شجاعترین افراد در کره خاکی افرادی هستند که عزم تغییر دارند، تصمیم گرفته اند زندگی خود را تغییر دهند، میخواهند از جایی که هستند حرکت کننده و به جایی که دوست دارند عزیمت کنند.

مهمترین موضوعی که باعث تغییرات گسترده در زندگی من شد، فقط و فقط درک موضوع مقصر در زندگیم بود، زمانی موفق به حرکت در مسیر تغییر شدم که توانستم بپذیرم من، مسئولیت تمام زندگی خود را به عهده میگیرم و هیچ کس مسئول زندگی من نیست.

درک و پذیرفتن این جنبه از زندگی به قدری مهم است که تصمیم گرفتم تجربه های خودم در تغییر زندگیم را به دوستانم به اشتراک بگذارم.

استفاده از این آگاهی و عمل کردن به آنچه گفته شده است به شما کمک میکند تا مسیر تغییر زندگی خود را آسان تر و سریع تر طی کنید

منتظر خواندن نظرات ازشمند شما هستیم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

 

 

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.20 از 10 رای

https://tanasobefekri.net/?p=20626
11 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 895 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 932 کلمه

      سلام استاد عزیز ودوستان خوبم
      فایلتون واقعا بی نظیر بود ومن خیلی از این فایل لذت بردم از دوجهت اول اینکه اگاهیهای جدیدی بدست اوردم و دوم با صحبتهای شما وتغییراتی که با توجه به صحبتهای شما در خودم دیدم به من این نوید رو داد که من در مسیر هستم .
      سال ۹۸ برای من به شخصه سال خوبی بود.من توی این سال به مسیری رهنمون شدم که واقعا من رو از صمیم قلب خوشحال میکنه من سال ۹۸ با فایلهای لاغری باذهن کار رو شروع کردم و نتایج خیلی عالی تا الان گرفتم و بعد از اون از دوره های زندگی باطعم خدا و تغییر زندگی و خدا هرگز دیر نمیکند پا در مسیر شناخت خدا و جهان هستی گذاشتم توی این مسیر هم من احساس عالی داشتم ،هر روز توانستم دیدم رو به اطرافم عوض کنم و با عوض شدن دیدم اوضاع برام به سامان تر شد . من به شدت فردی عصبی بودم که با کوچکترین موضوع روزها که چه عرض کنم ماهها و در موارد شدید تر از چندین سال قبل موضوعات رو در ذهن خودم مرور میکردم ،بهشون پرو بال میدادم وحال خودم رو بد وبدتر میکردم .ولی در این دوره ها یاد گرفتم که چطور با خودم رفتار کنم که حال خودم رو خراب نکنم و خودم رو عصبی نگه ندارم .توانستم خیلی خوب سلامتی رو به سوی خودم جذب کنم و سردردهای هر روزه من خیلی خیلی خوب شده طوری که به راحتی میتونم بگم سردردهای هر روزه من به ماهی یکی دوبار تبدیل شده است .و پادردهای من به طور خیلی شگفت انگیزی کم وکم تر شده .
      اتفاقا عصر در مورد یکی از تمرینهای خدا هرگز دیر نمیکند باید تمرینی رو راجع به کسی که باهاش مشکل داریم انجام میدادم و بدی های که به ما کرده بود رو باید نادیده میگرفتم ویک سری کار خاص انجام میدادم .اول توی ذهنم اسم دو نفر که سالها از اونها کینه به دل داشتم و ضربه های سنگین خورده بودم از دید خودم .مد نظر گرفتم بعد دوباره پیش خودم یادم از تمرینات دیگه افتاد به خودم گفتم خوب اونها که بدی در حق من نکردن اگر به من ضربه ای خورده و من ناراحتی کشیدم ،خودم به خودم کردم .خودم ،احساساتم رو زیر پا گذاشتم و به خاطر اینکه طرف مقابل ناراحت نشه کاری رو که خواسته من نبوده انجام دادم و یا برعکس کاری که خواسته من بوده رو به خاطر اونها انجام ندادم
      پیش خودم گفتم اگر ظلمی میشه به خاطر اینه که مظلومی وجود داشته .پس کسی مقصر بدبختیهای من در اوایل زندگی من نیست .من خودم مقصر بودم که به اشخاصی اجازه میدادم به زندگی من دخالت کنند ،چرا الان که کمتراجازه میدم مشکلاتم کمتر شده .و حتی جاهایی میشه گفت اصلا اجازه نمیدهم و این موضوع داره برام حل میشه .
      پس دیدم کسی نیست که برای این تمرین بخوام در نظر بگیرم و کسی به من بدی نکرده .
      از وقتی دوست داشتم در مورد بقیه قضاوت نکنم و نظر بد نداشته باشم و حس بد نداشته باشم‌تلفنهایی که از سمت یک نفر هر روز به من میشد و شاید یکی دوساعت همین حرفها رو باید میشنیدم خیلی کم شد تا جایی که میتونم بگم به صفر رسید .
      اینها همه از رفتارها و باورهای ما در حق خودمون هست ،اتفاقا یکی دو رور پیش همسرم با اخباری که خونده بود گفت که یک سنگ روی فلان روستا افتاده و نمیدونم اینطور شده و خسارت زده وازاین حرفها و بعد گفت امسال دیگه از حالا معلومه سریع بهش گفتم چرا این چیزا رو به دلت میگیری ،یعنی چی اونسال بد بوده و امسال فلان .اتفاقهای بد وخوب توی همه سالهای پیش هم افتاده و توی همه سالهای پیش رو هم می افته پس نمیشه گفت فلان سال خوب بوده یا نحس بوده یا هر چیز دیگه .همه مینالیدن که امسال عید نداریم و کرونا هست ومن میگفتم نه چرا نداریم اتفاقا باید خوشحال باشیم و خدارو شکر کنیم که با این اوضاع واحوال ما سالم وسلامتیم و همه خانواده و همه اونهایی رو که ما میشناسیم تا حالا سلامت هستند ومن اولین سالی بود که سر سفره هفت سین به جای گریه وزاری والتماس به خدا اول خدا رو سپاسگذاری کردم به خاطر خوبیهایی که تا اون روز داشتم و خوبیهایی که قراره توی امسال بهم بده .
      من دارم سعی میکنم زندگی خودم رو براساس اموزشهای استاد عزیز تغییر بدم و شروعش رو که داشتن افکار واحساس خوب بوده رو دارم ،و به مرور اطمینان دارم به همه چیزهایی که میخوام میرسم .البته من توی دوره زندگی با طعم خدا باید خواسته هامون رو مینوشتیم ودر جعبه شگفت انگیز نگه میداشتیم .یکی از خواسته های من داشتن یک ساعت بامشخصات و رنگ خاصی بود که توی کامنتهای تمرینات اون دوره توضیح دادم .و من بدون اینکه در مورد اون موضوع با کسی حرفی بزنم چند هفته بعد دقیقا همون ساعت رو که فقط یک مشخصه اون با خواسته های من فرق داشت هدیه گرفتم و این بهم ثابت کرد که همه چیز شدنیه .توی دوره لاغری هم همه چیز اول با احساس خوب شروع شد و ادامه دار شد تا به لاغری جسم رسید و من خیلی خوب در حال لاغر شدن هستم پس اینجا در تغییر نگاهم به خدا هم با احساس و افکار خوب شروع شده و کم کم به همه قسمتهای رندگی من این ایمان ریشه میدهد و همه چیز انگونه که من میخواهم رقم میخورد .
      امیدوارم امسال زندگی خوب و احساسات وافکار و باورهای خوب و تندرستی عالی رو برای خودمون رقم بزنیم و خدا رو در هر لحظه زندگی در کنارمون حسش کنیم و به قول استاد سر هر کوچه خدا هست رو درک کنیم ????

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم