0

با تصمیم گرفتن شما لاغر نمی شوید!

تصمیم آگاهانه
اندازه متن

ما در زندگی روزمره تصمیمات مختلفی می گیریم.

تصمیم آگاهانه می گیریم چه لباسی بپوشیم، چه غذایی بخوریم، چه کاری انجام دهیم و بسیاری موارد دیگر که هر کدام در واقع تصمیمی است که ما اتخاذ می کنیم.

اما حتما شما هم این تجربه را دارید که رفتاری از خود مشاهده کرده اید که تصمیم آن لحظه شما نبوده است.

مثلا در واکنش به شخصی که صحبتی درباره شما انجام داده است حرفی زده اید یا برخوردی کرده اید که تصمیم آن لحظه شما نبوده است و حتی بارها شده که بعد از آن ماجرا با خودت فکر کرده ای چرا این رفتار رو انجام دادم؟

با این مثال به این درک می رسیم که تصمیمات ما در زندگی به دو صورت اتخاذ می شوند:

1- تصمیمات آگاهانه

2- تصمیمات ناآگاهانه

مثال در مورد هر دو نوع تصمیم در ابتدای نوشته ذکر شد.

سیستم مغزی ما به این صورت است که برخی فعالیت ها و واکنش های جسمی نیاز به تصمیم آگاهانه ما ندارد.

شاید این حالت را با وضوح بیشتر در مواقعی که مثلا شیئی به سمت شما پرتاب شده است مشاهده کرده اید که به صورت ناخودآگاه واکنش داده اید.

به طور کلی فعالیت هایی که برای مغز ما جدید باشند نیاز به تصمیم آگاهانه دارند و فعالیت های تکراری به صورت ناآگاهانه انجام و مدیریت می شوند.

حتی در مواردی که شما به صورت آگاهانه تصمیم می گیرید کاری را انجام دهید، اگر آن کار را قبلا بارها تکرار کرده باشید برای انجام مراحل آن کار نیاز به تصمیم آگاهانه مستمر و پیوسته ندارید و آن کار را به صورت ناآگاهانه شما انجام می دهید.

مثال های زیادی در زندگی روزمره ما وجود دارد که به چند نمونه آن جهت به یادآوری و درک بهتر اشاره می کنم:

  • رانندگی کردن:

برای استفاده از ماشین جهت رفتن به محل مورد نظر نیاز داریم که تصمیم آگاهانه اتخاذ کنیم اما تمام مراحل آماده سازی خودرو و عمل رانندگی در خودرو به صورت ناآگاهانه انجام می شود چون عمل رانندگی را بارها تکرار کرده ایم و دستورات آن به ذهن ناخودآگاه ما منتقل شده است و برای رانندگی کردن نیاز به اتخاذ تصمیم آگاهانه برای دنده عوض کردن یا گاز دادن و ترمز کردن و … نداریم.

  • آشپزی کردن:

اینکه شما چه غذایی را می خواهید درست کنید نیاز به تصمیم آگاهانه دارد اما مراحل تهیه آن غذا اگر که آن غذا را بارها تهیه کرده باشید به صورت ناآگاهانه و خودبخودی انجام می شود و نیاز نیست شما به صورت آگاهانه فکر کنید که مراحل تهیه غذای موردنظر شما به چه صورت می باشد.

اما اگر غذایی که تصمیم به تهیه آن دارید را برای بار اول باشد که می خواهید درست کنید برای تک تک مراحل آن باید به صورت آگاهانه تصمیم و عمل کنید و به همین دلیل است بعد از درست کردن غذای جدید احساس خستگی می کنیم اما درست کردن غذاهای قبلی احساس خستگی در ما ایجاد نمی کند.

دلیل احساس خستگی تصمیم گیری آگاهانه است. چون مغز ما برای تمرکز و اتخاذ تصمیم آگاهانه انرژی زیادی باید صرف کند و به همین دلیل انجام کارهایی که نیاز به تصمیمات آگاهانه زیاد داشته باشند باعث ایجاد احساس خستگی در ما می شوند.

به همین دلیل سیستم مغزی ما به این شکل است که وقتی تشخص دهد تصمیم آگاهانه ای به صورت مکرر اتخاذ می شود آن را به ذهن ناخودآگاه منتقل کرده و به عبارتی در حافظه فقط انجام شدنی منتقل می کند و از آن پس برای تکرار آن مراحل نیازی به صرف انرژی زیاد ندارد.

از این رو بسیاری از تصمیمات روزمره ما به صورت ناآگاهانه اتخاذ می شود و درصد بسیار کمی از تصمیمات ما آگاهانه صورت می گیرد.

به همین دلیل است که ما نسبت به انجام کارهای جدید مقاومت داریم و ترجیح می دهیم به روش قبلی عمل کنیم یا زندگی کنیم چون تغییر کردن و حرکت در مسیر جدید نیاز به توجه و تمرکز و اتخاذ تصمیمات آگاهانه بسیار زیادی است که نیاز به صرف انرژی دارد و از آنجایی که مغز ما از جنبه مصرف انرژی بسیار صرفه جویانه عمل می کند نسبت به عمل کردن به شکل جدید یا آموختن موضوعات جدید مقاومت دارد.

  • نقش تصمیم آگاهانه یا ناآگاهانه در چاقی و لاغری چیست؟

احتمالا تا حالا بارها تصمیم گرفته اید مقداری از وزن خود را کاهش دهید و حتما از روشهای مختلفی اقدام به این کار کرده اید، اما به نتیجه مطلوب نرسیده اید.
مطمئن باشید اگر صدبار دیگر تصمیم بگیرید که وزن خود را کاهش دهید و از هر روشی استفاده کنید، موفق به لاغر شدن و از آن مهمتر لاغر ماندن نخواهید شد.

حتما تعجب می کنید و می خواهید بدانید “چرا؟”

اجازه دهید با اراده توضیحات به شما کمک کنم به پاسخ این سوال برسید.

من عقیده دارم ما برای لاغر شدن همیشگی باید به روشی عمل کنیم که برای چاق شدن عمل کرده ایم.

حتما با من هم عقیده اید که ما تصور می کردیم برای همیشه چاق خواهیم بود.

حداقل تا قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری این عقیده را داشتید که شما برای همیشه چاق خواهید ماند و این موضوع را به صورت گله و شکایت یا افسوس به دیگران هم گفته بودید.

دلیل اینکه ما اطمینان داشتیم برای همیشه چاق خواهیم ماند این است که ما چاق شدن را انتخاب نکرده بودیم.

حتی آن دسته از افرادی که در مقطعی از زندگی واقعا دوست داشته اند مقداری وزن آنها بیشتر شود به هیچ وجه انتخابشان رسیدن به این حد از اضافه وزن نبوده است.

آنان می خواستند فقط در حد دو سه کیلو چاق تر شوند تا آن معایبی که لاغری در نظرشان داشت را برطرف کنند.

همه افرادی که اضافه وزن دارند خودشان تصمیم به چاق شدن نگرفته اند بلکه در ابتدا به دلیل قرار گرفتن در معرض صحبت های دیگران درباره چاقی به این نتیجه و باور ذهنی رسیده اند که چاق شدن آنها طبیعی است.

این مرحله اولین تصمیم ما برای چاق شدن بوده است که به صورت کاملا ناآگاهانه صورت گرفته است.

دلیل اینکه ناآگاهانه بوده است این است که ما بارها درباره دلایل چاقی از خانواده و اطرافیان خود شنیده ایم و از آنجا که شنیدن و تجزیه تحلیل داده های ورودی برای مغز کاری همراه با صرف انرژی است بنابراین زمانی که برای مدتی در معرض این شنیده ها قرار می گیریم اطلاعات دریافتی به دلیل تکراری بودن به ذهن ناخودآگاه منتقل می شود تا دیگر نیاز به تحلیل کردن مکرر نداشته باشد.

از آنجا که هر موضوعی به ذهن ناخودآگاه منتقل شود بعنوان دستورات اجرا شدنی تلقی می شوند به مرور به صورت خودبخودی طرز فکر ما و نگرش ما و رفتارهای ما بر مبنای چاق شدن تغییر پیدا کرده است.

به طور عادی ما فکر می کردیم که طبیعی است چاق شویم به هزار و یک دلیل که از دیگران درباره چاقی شنیده بودیم.

به طور خیلی طبیعی ما به چاقی فکر می کردیم.

به طور خودبخودی در زندگی روزمره به دنبال دلایل منطقی بودن چاق شدن بودیم.

مثلا با شنیدن درباره تاثیر چاق کننده برخی غذاها برای ما منطقی شد که اگر از این غذاها مصرف کنم من چاق خواهم شد.

با شنیدن درباره اینکه خوابیدن باعث چاق شدن می شود برای ما منطقی شد که بخاطر اینکه من زیاد می خوابم طبیعی است که چاق شوم.

صدها فرمول مانند اینها در مغز ما ایجاد و سپس در ناخودآگاه ما ثبت شده است که همه و همه طبیعی بودن چاق شدن را اثبات می کنند.

در چنین شرایطی به نظر شما آیا حق ما نبوده که چاق باشیم؟

  • تاثیر تصمیم خودآگاه و ناخودآگاه در تلاش برای لاغر شدن چیست؟

همه افرادی که اضافه وزن دارند حداقل یک بار در عمر خود برای لاغر شدن اقدام کرده اند.

طرق های مختلفی برای لاغر شدن ایجاد شده است و هر کدام از ما تعدادی از آنها را امتحان کرده ایم.

در تمام روش های لاغری تلاش و تمرکز برای تغییر رفتاری است که به صورت ناخودآگاه در ما ایجاد می شود.

به عنوان مثال برنامه غذایی به عنوان رژیم لاغری نوشته می شود به دست فرد چاق داده می شود و به او گفته می شود که باید بر اساس این برنامه رفتار کند. در این صورت در فلان مدت چه مقدار کاهش وزن خواهد داشت.

فرد چاق تصمیم آگاهانه می گیرد به طریقی که برای او درنظر گرفته شده است غذا بخورد. و این درحالی است که تا قبل از تصمیم آگاهانه برای رژیم گرفتن او هر روز به صورت ناآگاهانه اقدام به مصرف مواد غذایی کرده است.

از آنجایی که تصمیم آگاهانه گرفتن برای مغز کاری انرژی بر می باشد نسبت به تکرار آن مقاومت دارد و به همین دلیل است که هرچه از مدت اجرای رژیم غذایی می گذرد فشار و رنج غذا خوردن بر اساس برنامه رژیمی بیشتر می شود.

چون غذا خوردن رفتار جدیدی نیست که بتوان با تصمیم آگاهانه آن را انجام داد.

غذا خوردن یک رفتار تکرار شونده می باشد و صد در صد نحوه انجام آن در ذهن ناخودآگاه ذخیره شده است و نمی توان غذا خوردن را برای مدت طولانی به صورت تصمیم آگاهانه انجام داد.

چون مغز ما صرف انرژی برای یک کار تکرار شونده را منطقی نمی داند به هر طریق شده از ادامه این روند جلوگیری خواهد کرد.

اگر شما از رفتار غذایی خود در هر وعده ناراضی هستید و هربار خود را سرزنش می کنید که چرا نمی توانید به شکل صحیح رفتار کنید به این دلیل نیست که شما انسان ضعیف یا بی اراده ای هستید بلکه به این دلیل است که فرمان های خوردن به جهت تکراری بودن در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره شده است.

شاید تصمیم شما برای خوردن آگاهانه باشد اما چگونه خوردن شما کاملا ناآگاهانه صورت می گیرد. به همین دلیل بارها شده که ما قبل از شروع به خوردن در هر وعده غذایی تصمیم گرفته این که حتما مراقب خوردنم باشم که زیاده روی نکنم اما به شکل شگفت انگیزی این تصمیم را فراموش کرده و چند دقیقه بعد از خوردن تا حد خفگی به یاد می آوریم که چه تصمیمی داشته ایم و چون نتوانسته ایم تصمیم خود را اجرایی کنیم از خودمان به شدت عصبانی شده و خودمان را سرزنش می کنیم.

توضیحاتی که درباره تاثیر تصمیم آگاهانه و ناآگاهانه در اجرای رژیم لاغری داده شد برای تمام روش های لاغری که قصد دارند با تغییر ایجاد کردن در سمت تصمیم آگاهانه باعث لاغری شوند صدق می کند.

تصور کنید به شما گفته می شود برای لاغر شدن باید ورزش کنید.

ورزش کردن تصمیم آگاهانه ای به حساب می آید که برای شما جدید بوده و دلیل آن لاغری است.

از آنجایی که ورزش کردن ارتباطی با لاغری ندارد انجام حرکات ورزشی برای شما به مرور سخت و رنج آور می شود چون فعالیت مورد علاقه شما نیست و به همین جهت دستورات اجرای آن به ذهن ناخودآگاه منتقل نمی شود و شما هر بار که می خواهید ورزش کنید باید تمام مراحل آن را به تصمیمات آگاهانه انجام دهید و این کار به شدت طاقت فرسا خواهد بود و مغز این وضعیت را تحمل نمی کند و به طریق مختلف مانع ادامه دادن ورزش کردن شما می شود.

هرچه شما سعی کنی مدت زمان بیشتری ورزش کردن را ادامه دهی فشار عصبی شما افزایش پیدا می کند و نه تنها لاغر نمی شوید بلکه مشکلات عصبی مختلفی را برای خود ایجاد خواهید کرد.

اگر مشاهده می کنید فردی ورزشکار است یا سال هاست ورزش حرفه ای انجام می دهد آن شخص به منظور لاغر شدن تصمیم به ورزش کردن نگرفته است.

مدت ها قبل از شروع ورزش کردن این علاقه در او به سبب شنیده هایش ایجاد شده است.

دقیقا مانند ما که قبل از چاق شدن از طریق شنیده ها علاقه به چاقی در ما ایجاد شده است.

علاقه در این عبارت ها به معنی دوست داشتن نیست بلکه به مفهوم پذیرش یا منطقی شدن است.

فردی که مدت ها میل به یادگیری و اجرای فلان رشته ورزشی را دارد و بالاخره قدم در مسیر علاقه خود می گذارد چون این کار را با اشتیاق و علاقه شروع می کند و ادامه می دهد پس از چند روز بسیاری از تصمیمات آگاهانه برای انجام حرکات ورزشی به ذهن ناخودآگاه او منتقل می شود و آن فرد برای اجرای آن حرکات ورزشی سختی و رنجی تحمل نمی کند.

اما دلیل ما برای شروع ورزش کردن اشتیاق و علاقه به ورزش کردن نیست بلکه برای لاغر شدن تصمیم به ورزش کردن گرفته ایم. و از آنجایی که این تصمیم آگاهانه مورد علاقه ما نیست به هیچ عنوان دستورت آگاهانه آن به ذهن ناخودآگاه منتقل نخواهد شد و اجرای حرکات ورزشی برای ما لذتبخش و خودبخودی نخواهد شد و هربار که ورزش می کنیم احساس خستگی و رنج ناشی از انجام حرکات را تجربه می کنیم.

بنابراین واضح است که لاغری از طریق روش های غیرذهنی امکان پذیر نیست چون در تمام این روش ها انتقال داده ها از مغز به ذهن ناخودآگاه صورت نمی پذیرد و به همین دلیل حتی لاغری که از این روش ها به دست می آید ماندگار نیست.

چون فقط نا زمانی که شما آگاهانه تصمیم به اجرای آن روش لاغری دارید نتیجه شما حفظ خواهد شد.

پس از رها کردن آن روش به سادگی مقداری که کاهش داشته اید به شما برگردانده می شود.

چون محتویات ذهن ناخودآگاه شما همچنان روی چاقی تنظیم شده باقی مانده است.

روش لاغری با ذهن تنها روشی است که به شما می آموزد چگونه بدون تصمیم گرفتن آگاهانه برای حذق یا تغییر در میزان و نحوه خوردن خود ابتدا با انجام تمرینات ذهنی فرمول های ذخیره شده در ذهن ناخودآگاه خود را اصلاح کنید.

در واقع شما فقط باید فرمول های اشتباه را از ذهن خود پاک کنید.

حتی نیاز به ثبت فرمول های جدید نیست.

چون در حالت پیش فرض در ذهن همه انسانها فرمول های صحیح و متناسب کننده موجود است.

تایید این موضوع بسیاری از انسانهایی هستند که در تمام عمر متناسب هستند.

آیا آنها تناسب اندام داشتم را آموخته اند؟

خیر، آنها چاق شدن را نیاموخته اند والا متناسب بودن حالت طبیعی و پیش فرض جسم ما می باشد.

با استفاده از دوره رایگان لاغری با ذهن و همچنین محتویات آموزشی نکات طلایی لاغری با ذهن می توانید ذهن خود را از آنچه باعث چاقی شما شده است پاک کنید.

همچنین محصولات آموزشی لاغری با ذهن راهی آسان و مطمئن برای پاکسازی فرمول های چاق کننده از ذهن ناخودآگاه است.

آموزش های که به شما کمک می کند نه تنها فرمول های اشتباه ذهنی درباره چاق شدن و چاق ماندن را از ذهن خود پاک کنید بلکه به شما می آموزد چگونه هر فرمول اشتباهی که در ذهن خود در جنبه های مختلف زندگی دارید را شناسایی کرده آن را از ذهن خود پاک کنید.

به این صورت شما با یک تیر چند نشان را خواهید زد.

به قصد لاغری اقدام می کنید اما در تمام جنبه های زندگی شاهد تغییرات عالی در خود خواهید بود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم.

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.61 from 18 votes

https://tanasobefekri.net/?p=7412
برچسب ها:
14 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1402/12/18 08:00
      مدت عضویت: 1177 روز
      امتیاز کاربر: 10543 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 385 کلمه

      بنام خدا 

      عرض سلام خدمت استاد روشن عزیز،ودوستان همراه 

      باز هم مثل همیشه فایلها و نوشته های حالمو خوب کن حال منو خوب کرد .

      امروز جمعه ساعت ۷ صبح رفتم تو سایت و کلید حالم و خوب را زدم و این متن بسیار آموزنده را خوندم همین که داشتم می خوندم همش در مورد تصمیمات آگاهانه و ناآگاهانه خودم فکر میکردم که تو رانندگی ،تو آشپزی ، رفتن سر کار مسیرو پیدا کردن و خیلی تصمیمات دیگه نیاز به فکر کردن زیاد و انرژی زیاد نداره همینجوری خود به خود انجام میشه چون این فرمول خیلی تکرار شده و در مغز ذخیره شده اما من یه روز خواستم فسنجان درست کنم برای اولین بار من حدود یک ماه دستور پخت گرفتم موادش و آماده کردم تا بالاخره روز موعود رسید و من از ۷ صبح شروع کردم تا ۸ونیم شب یعنی همش فکرم درگیرش بود خوب این یه تصمیم جدید بود و انرژی زیادی از من گرفت و من دیگه مثل غذاهای دیگه آن را درست نکردم دقیقا مثل قبلا که تصمیم میگرفتم دیگه نان و برنج نخورم تا چند روز یا یک ماه بود خیلی اذیت میشدم و برام طاقت فرسا بود و در نهایت رها میکردم و اعصابم بهم می‌ریخت و یا ورزش کردن من آن آن اع ورزشا را برا لاغری انجام می‌دادم چقدر برام باشگاه رفتن سخت بود و هیچ وقت جلسات باشگاه را کامل نمی‌رفتم چون که ذهن من پر از فرمول چاقی بود و من تلاش بیهوده میکردم و باز شکست میخوردم اما الان میرم باشگاه این دفعه اصلا برا لاغری نمیرم برای فرم گ فتن میرم و اصلا مثل بقیه که می بینم چقدر تلاش می‌کنن که عرق بیشتری کنن تا لاغرتر بشن اما من بسیار ارام ورزش میکنم و همه ی جلساتم را تا آخر میرم چقدر هم باشگاه خوبه بر خلاف قبلا من .و اینکه با ید استمرار داشت باید خواند باید نوشت باید گوش کنیم فایلها را باید هر روز تو مسیر باشیم من امروز میخوام با خانواده برم بیرون تا شب گفتم اول باید برم سراغ فایلها چون شاید نتونم با خیال راحت تمرین ‌کنم برا همین تمرینمو نوشتم نه اینکه رفع تکلیف باشه برای اینکه اشتیاق دارم برا لاغری میام تو سایت حالم خوب میشه و وقتی  رفتم بیرون هم هنسفری میزارم و فایل هایی  را گوش می‌کنم . 

      با تشکر فراوان از استاد عزیز .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار F.y
      1402/11/01 23:58
      مدت عضویت: 99 روز
      امتیاز کاربر: 3285 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 16 کلمه

      به نام خدا

      سلام.با ارزوی لحظاتی پر از ارامش و سر زندگی برای دوستان و استاد گرامی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1402/05/16 20:25
      مدت عضویت: 1009 روز
      امتیاز کاربر: 35567 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 372 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

      ما همیشه در زندگی تصمیماتی رو میگیرین  و این تصمیمات دو نوعن 

      اگاهانه 

      نااگاهانه 

      تصمیمات اگاهانه رو مثل درس خودندن و رفتن مسافرت و 

      تصمیمات نااگاهانه که بدون فکر کردن اونا رو انجام میدیم 

      ما از کودکی تحت تعلیمات والدین و اطرافیان جامعه به باورهایی میرسیم که ممکنه در اون شرایط هم نباشیم ولی چون زیاد میشنویم و برامون تکرار میشه و نمونه هم میبینیم به باور ما تبدیل میشه و در قسمت ناخوداگاه ذهنمون ذخیره میشه مثلا من وقتی میشنیدم که بلوغ باعث چاقیه و خواهرم رو میدیدم که چاق شده چون باور کرده بودم در سن بلوغ بدون این که خودم بخوام چاق شدم  

      ما اگر تصمیمات اگاهانه رو تکرار کنیم  چون ذهن ما در انجام کارها صرفه جو است و انرزی کمی صرف کارها میکنه به خاطر صرف نکردن انرژی اونو به عادت تبدیل میکنه و منتقل میشه به بخش ناخوداگاه 

      خوردن یکی از رفتارهای تکراری در طول زندگی ماست ما برای تعمین انرژی بدن و سالم بودن نیاز به خوردن غذا داریم 

      وقتی خوردن رو براساس باورهای اشتباه باشه بدن دچار مشکل میشه وقتی از خوردن برای لدت و تفریح و برطرف کردن غصه و غم و دورهمی استفاده میکنیم و میشه جز رفتار پرکاربرد ما پس به صورت عادت در میاد و در بخش ناخوداگاه ذخیره میشه 

      حالا نمیشه این رو با تصمیمی در بخش خوداگاه اصلاح کنیم 

      مانمیتوتیم باورها و فرمولهای ذهنی که در ذهنمون هستن و باعث چاقی ما میشن رو با یک تصمیم به ورزش و رژیم تغییر بدهیم 

      پس باید اول باورها و افکار اشتباه رو شناسایی کنیم و بعد با تکرار و تمرین و کار روی فرمولهای دهنی در این دوره به اصلاح یا بهتر بگم پررنگ کردن فرمولهای پیش فرض ذهنمون که لاغری است به افکار و رفتار صحیح و درنهایت به تناسب اندام برسیم 

      اصل من تناسبه 

      اصل من شادیه 

      اصل من ارامشه 

      پس با پرنگ کردن فرمولهای طبیعی بدنم میتونم به همه اینهابرسم 

      و از همه مهمتر ماندن با اشتیاق در این مسیره اگر با حال خوب در مسیر باشیم این مسیر رو با لذت و راحتی تموم میکنیم و اگر نتونیم این اشتیاق رو در دلمون زنده نگه داریم از مسیرخارج میشیم و به بیراهه میریم 

      خدایا در این مسیر یاریم کن تا بتوانم به اصل خود بازگردم و متناسب و شاد و ارام باشم 

      در پناه خداباشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/09/06 20:52
      مدت عضویت: 1352 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 579 کلمه

      با سلام خدمت استادگرامی وهمگی دوستان عزیزم

      چیزی که من متوجه شدم این بود که تصمیم گیری یه کار ارادی هست وخوردن ما انسان ها غیر ارادی 

      یعنی ممکنه امروز نوع غذامون با روز قبل فرق کنه اما طبق یه فرمول از قبل تایین شده میخوریم وهمیشه به یه شکل رفتار میکنیم مگراینکه آگاهانه باشه

      اما چطور به این فرمول رسیده از تکرار وعلاقه ما

      مثلا من بارها پرخوری کردم چون همش به خاطر توجه بیجام به موادغذایی مثلا گفتم وای چه پلو وخورشتی به به چه سالادی چه کیکی اوووم نام نام چه ساندویچی وهی هربار که اضافه خوردم یه جوری خودم تشویق وتحریک به خوردن کردم که انگار دارم هواپیما اختراع میکنم ذوق کردن نداره که قورمه سبزیه بخور پاشو دیگه 

      ساندویچه دیگه فرمول فیزیک که کشف نکردی 

      اختراع که نکردی گل به برزیل که نزدی لامصب هی به به وچه چه میکنی کیک دیگه تخم مرغ وارد وشکر وشیر ومقادیر ی هم بکینگ پودر وجوش شیرین 

      خمیر پف میکنه خامه میتپونن داخلش 

      چیش اینقدر شگفت انگیزه 

      نمیگم بدمزست نه خوشمزست خب که چی چه چیز شاق وخاصیه 

      از بس که خراب فرهنگمون خراب شده هر جشنی هرمناسبتی هر مسافرتی اول به فکر خوردنن 

      یعنی قبلا بچه بودم یادمه کلا آدما برای خوردن جایی نمیرفتن 

      همه ساده پذیرایی میکردن هرچی داشتن میخوردن دور هم واونقدر با بازی وبگو بخند خوش میگذروندن که حد نداشت 

      داخل مهمانی ها از هم چیز یاد میگرفتن 

      کتابایی که خونده بودن بهم بافتنی وقرآن یاد میدادن 

      از پیشرفتاشون میگفتن 

      وهمه رقابت سالم داشتن 

      بچه ها هم که بازی میکردنا 

      تازه خانوما باهم غذا میپختن 

      مردا منچ واسم فامیل وشطرنج ومچ اندازی بازی میکردن 

      خانوما هنراشون به رخ هم میکشیدن 

      وحتی من یادمه میرفتت داخل یه اتاق دیگه موی همو رنگ میکردن میبافتن آرایش میکردن همو 

      وکلی چیزاشون بهم یاد میدادن کیف میداد

      الان فقط میرن میخورن 

      اصلا خوش نمیگذره به هرکی بگی چه خبر میگه هیچی دربهترین حالت میگه سلامتی 

      فقط دنبال اینن که ببینن چی کی خریده  یا چقدر پذیرایی کرد اومدن جبران کنن وکم نیارن 

      حالا شده بخور بخور

      توخونمون همینه فقط شده خوردن حتی حوصله بافتنی و…هم نداریم

      واقعا چقدر تکرار هامون رنگ اشتباه گرفته وخداییشم وقتی یه راهی رو بارها میری دیگه حس عوض کردنشو نداری مثلا خودم چشم بسته میرم خونه مامانم 

      حتی زمانم حس نمیکنم یا غذا فقط اسمشو بگم درستش میکنم واصلا نمیفهمم کی پختمش

      یه جورایی جز عمرم حساب نمیشه 

      همینطوریم وقتی میرسم به بشقاب غذا درکثری از ثانیه تموم میشه

      حالا جدیدا کمتر میپزم تا کمتر بخورم

      وکمتر میارم سرسفره 

      وسعی میکنم اقلامشو کم کنم 

      ویه موقع هایی میگم سرعتمو کمتر کنم اینجوری همسرم بیشترشو میخوره ومن چند لقمه مو میخورم وپامیشم

      خلاصه از این کارا

      البته کمترم میپزم

      قبلا املت تخم مرغ ۶ تا میپختم با رب خونگی امروز سه تا پختم وبسمونم بود

      البته اول شد پنج تا بعد چهار الانم ۳

      واصلا هم نمیگم چندتا پختم فقط ماهیتابه کوچکتری استفاده میکنم

      وبرای برنجم قابلامه کوچکتری میپزم

      قبلا ها متناسب هارو میدیدم همش میگفتم خدایا اینا توی این قابلامه کوچولو ها چطور غذا میپزن خیلی برام عجیب بود

      الان میفهمم که به اندازه سیر شدنشون میپزن وگاهیم اضافه میاد تازه خوب کنار غذاهم چیزایی هست همیشه سالادی ترشی و…که اوناهم سیر کنندست

      فوقش یکم بیشتر میخورن ازش

      واین خوبه که دراین روش بدون اینکه حتی بفهمم چطور وبه مرور زمان خوردنم کمتر شده وپختنمم کمتر شده وخوشحالم از اینکه دیگه اونقدرا هم به مواد غذایی بها نمیدم وفهمیدم که غذا وخوردن بیارزش ترین وبیاهمیت ترین کار دنیاست وحتی اگه وقت تلف کردن نباشه کار خاصیم نیست 

      چون هدف خوردن زنده ماندن 

      وهرچیزی وهرخوراکی همین کارو میکنه

      حالا میفههم بیشتر افراد گیاه خوارو 

      دقیقا فلسفه شون همینه وآدمهای متناسب دیگه 

      البته من قطعا گوشت تا آخرعمر میخورم ولی اینکه دنبال خوشمزه ها ولذت بردن از خوراکی ها نباشیم این درست زندگی کردنه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/03/15 12:19
      مدت عضویت: 1598 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 848 کلمه

      سلام🙂

      این مقاله در واقع اصول تمام موفقیتها و عدم موفقیتهای ما رو نه تنها در مورد چاقی و لاغری بلکهدر تمام جنبه های زندگی رو مشخص میکنه ،چیزی که ما در ظاهر زندگی میبینیم و به عنوان دستاورد در نظر میگیریم و هرچه دستاوردهای بیشتری داشته باشیم خودمون رو موفق تر میدونیم 👌👌👌

      در واقع اگه در جنبه ای ذهن ناخودآگاه ما با تصمیمهای آکاهانه و تلاش فیزیکی ما در یک راستا باشن ما هم سریعتر و هم بهتر و هم ماندگارتر نتیجه میگیریم

      ولی اگه آنچه در ضمیر ناخودآگاه ثبت شده با آرزوی ما هماهنگ نباشه هم تصمیمات درست کمتری میگیریم و هم با هر تلاش فیزیکی نتیجه مناسب با اون تلاش رو نخواهیم دید👌👌

      این اصل و اساس تمام آموزشهای قانون جذبه

      و اینکه اینهمه در مورد باورها و تغییر باورها صحبت میشه اینه که باورها همون فرمولهای ثبت شده در ضمیر نا خودآگاه هستن و این ذهن هست که اکثر نتایج زندگی ما رو رقم میزنه

      حالا  چطور میشه که فرمولها در ناخودآگاه شکل میگیرن؟

      یکسری از فعالیتهای بدن به صورت اولیه به نا خودآگاه سپرده شدن که نیاز نباشه برای عملکرد اونا تصمیم آگاهانه بگیریم مثل تنفس ،ضربان قلب،سلول سازی،ترمیم وخلاصه تمام فعالیتهای تک تک سلولهای بدن

      یکسری از فرمولها هم به خاطر تکرار به ناخودآگاه سپرده شدن تا انرژی کمتری مصرف بشه چون بدن ما تمایل به save انرژی داره که برای موارد خطر و موارد استرس و بیماری و…. انرژی کافی وجود داشته باشه تا بدن رو بتونه زنده نگه داره و این ها برای بقای ما است

      موارد تکرار مثل رانندگی ،آشپزی،خیاطی،گلدوزی،…خلاصه  مغز ما تمام کارهایی که ما بارها و بارها تکرارشون کردیم رو به ناخودآگاه میسپاره تا انرژی کمتری استفاده بشه چون دیگه برای انجامش نیاز به تصمیم آگاهانه و مصرف انرژی نباشه

      در مورد خوردن هم یه سری فرمول در ذهن ما ذخیره شده و نا خود آگاه ما فرآیند خوردن رو انجام میدیم

      حالا چرا خوردن در افراد متناسب با خوردن در افراد چاق فرق داره ؟هم رفتار غذاییشون و هم نتیجه خوردن؟🤨

      غذا که همون غذاست … کالری که همون کالریه     ……پس چرا در دو تا جسم نتیجه متفاوت میده؟

      این جا دقیقا همون نقطه تفاوته

      ما چاقی رو یاد گرفتیم ولی افراد لاغر اونو یاد نگرفتن

      وگرنه به صورت طبیعی و ذاتی همه ما متناسب آفریده شدیم  و خلق خداوند هیچ نقص و ایرادی نداشته

      در ذات و طبیعت همه آدمها تناسب ،سلامتی،ثروت،موفقیت،شادی،و….گذاشته شده

      وما از بچگی با شنیده هامون از اطرافیان یه سری تغییرات در فرمولها ایحاد کردیم و اینقدر اون شنیده ها تکرار شده یا نتایجش رو بارها در اطرافمون و در خودمون دیدیم که باورمون شده این درسته…🤨

      و  از اون به بعد اون باورها نتایج زندگی ما رو رقم زدن👌👌

      و و بعد از اون هرچه تلاش فیزیکی میکنیم و هرچه تصمیم آگاهانه میگیریم که خلاف مسیر ذهن ناخودآگاه هست ما خسته میشیم یا نتیجه ای نمیگیریم 👌👌

      تنها راه موفق شدن اینه که نظر ذهن ناخودآگاه رو هم جلب کنیم یعنی وقتی ذهن ناخودآگاه با تصمیمات آگاهانه ذهن خودآگاه در یک راستا باشه اونوقت تلاش فیزیکی ما هم نتیجه بخش خواهد بود و حتی به مرور و با تکرار این روند هم تصمیمات درست تری میگیریم و هم تلاش فیزیکی کمتری لازمه چون ناخودآگاه دیگه فرمان رو بدست گرفته و دیگه کار تمامه😊

      در مورد لاِری هم به همین صورته

      ما بصورت ذاتی و طبیعی یکسری فرمول صخیح در مورد خوردن و غذاها و دریافت پیغام سیری و…..داریم ولی به مرور با شنیدن یه سری حرفها و تکرار اونا مثل اینکه چاقی ژنتیک ما است 

      خوردن ادم رو چاق میکنه

      غذاهای پرکالری چاق میکنن

      خواب زیاد آدم رو چاق میکنه

      داروها چاق میکنن

      بعضی بیماریها چاق میکنن

      بی تحرکی منجر به چاقی میشه

      سن که بالا میره چاق تر میشی یا کاهش وزن سخت میشه

      زنا بعد از بارداری چاق میشن

      توی دوران بلوغ آدم چاق میشه

      بعد از ازدواج آدمها چاق میشن

      و……….

      تکرار اینا و دیدن شاهد مثال در اثبات اونا در اطرافمون باعث ثبت فرمولهای چاق کننده شد چون دیگه برامون طبیعی شد که چاق بشیم و چاق بمونیم و در واقع به این صورت ما چاقی رو یاد گرفتیم ودر موقعیت زمانی خاص اون فرمول عمل کرد و مغز دستورات لازم رو صادر کرد و ما رفتاری در راستای اون انجام دادیم و تکرار اون رفتارها منجر به ایجاد جسمی شد که دیگه دوسش نداریم و اتفاقا همین توجه و تنفر و نگرانی و ترس و….توجه محسدب میشن و در ناخودآگاه ما توجه یعنی علاقه بیشتر و اون ما رو به چاقی بیشتر میرسونه😶😶😶😶

      اینجاست که رژیم ها و ورزشها که از اساسی ترین و پر کاربردترین راههای رفع چاقی هستن اعتبارشونو از دست میدن چون کاری با ناخود اگاه ندارن و تمام تمرکز روی تصمیمات ارادی هست و اینجا چون انرژی زیادی مصرف میشه بعد از مدتی خسته میشیم و اون رژیم و ورزش رو رها میکنیم👌👌😑

      و لاغری با ذهن دقیقا داره با کار کردن بر ذهن ناخودآگاه و تکرار و تکرار و تمرین فرمولهای چاق کننده رو کمرنگ میکنه و ما کم کم بر اساس بستر اولیه رفتار میکنیم و جسم هم آروم آروم به فرم متناسبش در میاد🙂

      اساس و ذات و طبیعت ما تناسب هست و فقط کافیه این آموزشها رو بارها و بارها تکرار کنیم تاپیوندهای عصبی فرمولهای قبلی سست بشه و فرمولهای جدید قویتر بشن و ما به ذات و اصل خودمون برگردیم 👌👌👌🙂

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fereshtehgeranpayeh
      1399/10/04 13:16
      مدت عضویت: 1571 روز
      امتیاز کاربر: 17352 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 396 کلمه

      با عرض سلام و وقت بخیر
      با تصمیم گرفتن ما لاغر نمی شویم این تازه قدم اول است .قدم بعدی راضی کردن ذهن برای تغییر فرمولهای اشتباه است و این کار سخت و زمان بری است چون ذهن ما مانند بچه لجبازی است که حاضر نیست به اشتباه خود اعتراف کند و با زور نمی شود او را مجبور به پذیرش کرد و با زبان خوش و صبوری کردن باید بپذیره که فرمولهایی که ذخیره کرده اشتباه بوده و تازه بعدش باید این فرمولها تغییر کنه و اون هم کار میبره چون زمان می خواد که با تکرار زیاد در ذهن نا خوداگلهمون ذخیره بشه و از این به بعد باید روی عادت های اشتباهی که سالها تکرار کردیم کار کنیم تا اونها رو عوض کنیم و عادتهای خوب و درست رو جایگزینشون کنیم و تازه بعد از مدتی تغییرات در جسممون نمایان میشه و به قول سادات عزیز تمام این کارها باید با احساس خوب باشه یعنی باید با ذهنمون مهربون باشیم تا راضی بشه همه این کارها رو انجام بده و بدنی متناسب به ما هدیه بده و این مراحل زمانبره و صبر زیاد میخواد واگر ما تناسب همیشگی رو میخوام باید صبرش رو هم داشته باشیم البته مقاومت ذهن فقط برای لاغری نیست در هر موضوع دیگری هم مقاومت می کنه مثلا دکتر به مادرم گفت که بیماری فشار خون و دیابت داری و نمک و قند برات خوب نیست و نباید بخوری و جالب بود که تا اون زمان مادر من زیاد نمک و قند و شیرینی نمی خورد ولی بعد از صحبت دکتر ولع زیادی به خوردن این دو تا ماده پیدا کرد و ذهنش مرتب شیطنت می کرد و وسوسش می کرد که چیزای شور و شیرین بخوره.
      یه چیز دیگه که یادم افتاد جاری من هر چیزی که میخواست برادر شوهرم زود فراهم می کرد و این برای من جای تعجب داشت که چطور همسرش رو وادار با پذیرش خواسته اش می کنه تا بعد از مدتی متوجه شدم که هر روز چند بار خواسته اش رو تکرار می کرد ولی اصرار نمی کرد و اینقدر این کار روتکرار می کرد که برادر شوهرم کلافه میشد و تسلیم خواسته زنش میشدحالا ما هم باید همین کار رو با ذهن لجبازمون بکنیم انقدر خواستمون رو تکرار بکنیم (با گوش دادن فایل و تمرین و تکرار)تا تسلیم خواستمون بشه و اجازه بده که ما برای همیشه متناسب بشیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خوشبخت
      1399/10/04 11:56
      مدت عضویت: 1706 روز
      امتیاز کاربر: 18848 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 180 کلمه

      سلام استاد ممنون هستم بابت تمام تلاش هایی که برای درک بهتر لاغری با ذهن برای ما میکنید .خدا اجرتون بده! این مقاله هم خیلی عالی بود من یک دفعه خواندم .
      ذهن انسان خیلی تنبل هست ذهن همواره می خواهد در دایره راحتی خود بماند برای همین تصمیمات آگاهانه ما برای تغییر زندگی به نتایج بزرگ ختم نمی شود.بعد از مدتی اجرا وادامه دادن بالاخره ذهن نمی تواند ادامه بدهد چون این کارها در ذهن تعریف نشده هست وذهن با ما همکاری نمی کند او در پی فرصتی برای فرار کردن از این موضوع می گردد برای همین تصمیمات ما برای لاغری برای ورزش برای شروع کار جدید بی نتیجه می ماند. ما باید ذهن را با خود همراه کنیم.باید کاری که می خواهیم بکنیم را برای ذهن لذت بخش بکنیم ذهن از رنج وسختی بیزار هست باید برای ذهن هر کار جدیدی را که می خواهیم انجام دهیم لذت بخش باشد .ذهن هر کاری که برایش لذت بخش باشد را رها نمیکند .شاید اوایل کار کمی سخت باشد ولی به مرور خیلی کار بهتر وآسانتر انجام می شود.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار emangholi azade
      1399/10/04 11:25
      مدت عضویت: 1694 روز
      امتیاز کاربر: 1430 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 156 کلمه

      به نام خدا سلام
      من بارهابرای لاغری ازروشهای مختلف استفاده کردم ورنج بسیاری تحمل کردم هر دفعه بعداز رژیم برای مراسم خاصی مثلا عید یا عروسی خواهرم یا شب یلداو…رژیم میگرفتم ولی تمام حواسم به این بود که اون روز توی جشن یا مهمونی میخوام حسابی بخورم وتلافی همه ی این رژیمهارو بگیرم واین کارو هم انجام میدادم وتامرز خفگی ودل درد میخوردم طوری که دیگه نمیتونستم نفس بکشم ولی الان به خوبی میتونم رفتارهام رو کنترل کنم چون اصلا احساس محرومیت ندارم وهیچ وقت نمیگم من اینو نمیخورم میگم اگر میل داشتم یا گرسنه بودم میخورم وخدارو شکر میبینم که اکثر اوقات میلی ندارم وسیرم وزمانهایی که گرسنه هستم تا جایی که غذا خوردن برام لذت بخشه میخورم وبعدش اصلا احساس خفگی ودل درد ندارم واحساس عذاب وجدان هم ندارم .من به خاطر این رفتارهای متناسب خدارو شکر میکنم و خوشحالم که من را به ای مسیر پر از آرامش ولذت هدایت کرد
      خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار info.mahyar99
      1399/10/04 10:15
      مدت عضویت: 1320 روز
      امتیاز کاربر: 100 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 45 کلمه

      بسیار حکیمانه بود استاد..لایه های پنهان ذهن بسیار موزی از نظرمن .ومن متوجه شدم برای این تصمیم باید روزانه از خدا درخواست کمک کنم تا این تصمیم برای من سخت وخسته کننده نباشه چون اراده من در موردمن بسیار مخرب و همراه باورهای چاقی من

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/10/04 09:03
      مدت عضویت: 1534 روز
      امتیاز کاربر: 8998 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 569 کلمه

      باسلام. من همیشه فکر میکردم چرا با وجود اینهمه پیشرفت علم هنوز یک راه مطمئن و همیشگی برای لاغری وجود ندارد؟ 🤔
      اما الان متوجه هستم که چاقی امری نبوده که به اعضای بیرونی ما مربوط باشه که بخواهند با فشار و محدودیت از بین ببرنش.. تنها پاسخ به اینکه چرا با وجود اینهمه سال رژیم و ورزش نمیشه به لاغری همیشگی رسید این هستش که : چاقی و لاغری تنها نتایجی هستند که علت و ریشه ی آنها در جایی جز جسم قرار گرفته و آن، ذهن ما هستش.
      ذهن، هم ویژگی هایی دارد و قوانینی که طبق آن عمل می‌کند. خیلی ها شاید همه از وجود ذهن باخبر هستند اما تعداد کسانی که کار با ذهن و استفاده از ذهن در زندگی را بلد باشند، خیلی کم است. چون ذهن یک عضو نیست و شاید برای خیلی ها باور کردم اینکه وجود دارد و تأثیر های زیادی بر زندگی ما دارد، مشکل باشد..
      یادم می‌آید که وقتی بچه بودم مثلا 8_9 سال من هنوز اضافه وزن خیلی زیادی نسبت به الان نداشتم و شاید آن زمان ها ابتدای چاقی من باشد اما بارها و بارها شنیده بودم که چاقی در خانواده ما ارثی است، فاطمه مواظب خودت باش(و من در آن زمان درکی از جسم و ذهن نداشتم و خیلی راحت هر حرفی را قبول میکردم در دو سال آخر دبستان نزدیک 10 کیلو اضافه وزن پیدا کردم.)
      اما همیشه دختر خاله ام که می آمد به او میگفتند تو از سمت خانواده پدری و عمه هایت ژن لاغری داری و هروقت باهم بودیم من شاهد بودم که خیلی بیشتر از من غذا می‌خورد و بعد از غذا دوباره به قابلمه سرک می‌کشید و من حتی از تماشای این کار او وحشت میکردم اما با این حال هنوز که هنوز است لاغر و متناسب است.
      اول باید بپذیرم و برای خودم منطقی کنم که چاقی من ناخودآگاه شکل گرفته و حرف ها و رفتار و عاداتی تکرار شده که جسم من به این شکل درآمده است. وقتی که خودم تجربه دارم که سال ها بارها رژیم گرفتم، ورزش کردم ولی هیچ وقت نزدیک به ایده آلم هم نشدم ثابت میکند که جایی دیگر که الان میدانم ذهن است این برنامه نوشته شده اند..
      حالا باید بپذیرم که همانطور که ” دست من نبود و هی چاق تر میشدم” سیستم را طوری تغییر دهم که ” دست من نباشد، و همینطوری لاغر بشوم ” و ” دست من نباشد و همیشه متناسب بمانم. ”
      این جملات را نوشتم چون در مسیر چاقی خیلی تکرار میکردم که نمیدونم چرا دست من نیست و همینجوری دارم چاق میشم..
      تبدیل شدن لاغری به موضوع تکراری و ارسال آن به ناخودآگاه و سپس تبدیل شدن آن به دستوری لازم الاجرا، با ادا درآوردن صورت نمیگیرد… باید آموزش ها را شخصی سازی کنیم.. فایل گوش دادن ادا درآوردن میشه اما اگر فکر کردی راجع به فایل و نوشتی و برای خودت منطقی کردی و دوباره از سر اشتیاق خواستی تکرار کنی تا هم مطالب جدید یاد بگیری و هم قبلی ها تثبیت بشه، این جاست که آموزش ها وارد ریشه و وجود تو شدند و منتظر باش که به زودی نتیجه عالی بگیری..
      استاد ممنونم که لینک این مقاله رو گذاشتید و صبح من رو ساخت.. 😍
      هروقت میام و میبینم که صبح ها فایلی در کانال هست خیلی لذت میبرم و قبل از شروع کارهای روزانه ام اول آن فایل ها را استفاده میکنم. امروز هم از خواندن این مقاله هم یاد گرفتم هم لذت بردم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سیده آمنه یاقوتی
        1400/06/04 01:16
        مدت عضویت: 978 روز
        امتیاز کاربر: 5
        محتوای دیدگاه: 59 کلمه

        سلام عزیزم فاطمه جان

        میخواستم ازتون بیشتر در مورد شخصی سازی صحبت کنید 

        من بار سومم هست که اومدم برای شروع

        اضافه وزنم10کیلو تاسبکی و15کیلو تا ایده آل 

        بقول استاد اون دوبار لااراده ی خودم بودم

        ولی اینبار ناخودآگاه اومدم و هدایت شدم به این مقاله ها

        البته با اون قسمت نمیدونم چرا هی….

        دست خودم نیست…..

        بااینکه غذام کمه ولی هر روز ….

        پیشاپیش متشکرم از پاسخگویی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سادات
      سادات
      1397/07/17 05:14
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      تصمیم آگاهانه
      محتوای دیدگاه: 673 کلمه

      سلام . من با تصمیم گرفتن به تناسب اندام نمیرسم . چون من هرگز با تصمیم گرفتن چاق نشده ام . ما هزاران بار تصمیم به لاغر شدن گرفتیم ولی باز چاق بودیم و چاق بودیم و چاق . همواره هرکسی مارا میدید دررحال رژیم بودیم اما همیشه هم چاق بودیم . چون نمیدانستیم چون آگاه نبودیم که چگونه چاق شدیم . ما خودبخود چاق شدیم . چون ذهن ما بدون اینکه ما بفهمیم در مسیر چاقی قرار گرفت و حالا ما با آموزش ها یاد میگیریم که چطور چاق شدیم و به همان شیوه باید متناسب شویم . اول اینکه با لذت چاق شدیم و حالا هم باید با لذت متناسب شویم . طبق آموزشهای استاد گرامی تناسب طبیعت ذهن ماست و ما موانع آن را که برداریم خودبخود لاغر میشویم . بله ما تصمیمی برای چاق شدن نگرفته ایم که حالا تصمیم بگیریم متناسب شویم . همین که تصمیم میگیریم متناسب شویم با کوهی از موانع چاقی روبرو میشدیم که توان ادامه دادن را از ما میگرفت . ما باید موانع را برداریم . اما چگونه . با کمرنگ کردن آن . با برداشتن توجهمان از روی آن و توجه کردن به فرمولهای تناسب . با حرکت کردن در مسیر تناسب با نترسیدن از موانع . چون این موانع ذهنی هرچقدر در ذهنمان پررنگ بمانند ما نمیتوانیم حرکت در مسیر تناسب را ادامه دهیم . یادم میاید یکبار تصمیم گرفتم برنج را دیگر نخورم . اتفاقا آن روز هم برنج دم کرده بودم . وای نمیدانید اتفاقا همان روز اینقدر بوی پلو دم کرده در فضای اتاق پیچیده بود که دلم را برد . هوش و حواسم را برد. اولش خواستم مبارزه کنم ولی سرم درد گرفت . توان مقاومت در مقابل این بوی خوش را نداشتم . من نتوانستم تصمیمم را ادامه دهم و آن را شکستم و حتی بیش از زمانهای معمولی خوردم . اون زمان نمیفهمیدم چرا اینگونه شد ولی حالا میفهمم . ذهن من در جهت چاقی بود و تصمیمی که من گرفته بودم خلاف جهت ذهن . ذهن من به من میخندید تو میخواهی خلاف جهت من حرکت کنی پس بنشین و ببین چه بلایی سرت می آورم . گیرنده های بویایی مرا به شدت قوی کرد . غذا همان غذای همیشگی بود اما من بوی برنج را به طور عجیب و شگفت انگیزی حس میکردم چون ذهن من فرمان قوی شدن گیرنده های حس بویایی را صادر کرده بود . به معده ام حس گرسنگی بیشتری بیش از زمانهای عادی صادر کرد و به دستانم قدرت بیشتری برای بلعیدن غذا و وقتی دید دارم باز هم مبارزه میکنم سر درد را برایم فرستاد .اکنون هم هنوز گه گاه که بخواهم او را رنج دهم او مسیر چاقی را پیش میگیرد و مرا رنج میدهد . ذهن من درست مثل بچه ای است که من باید با آرامش او را آرام آرام به مسیر تناسب هدایت کنم . وای که این ذهن چه می کند . میدانم زمانی خواهد آمد که همینگونه که برای خوردن برنج این همه پیام از او صادر شد تا مرا به خودن برنج که هدف او بود بکشاند وقتی فرمولهای تناسب در من پررنگ و پررنگ تر شود وقتی من بخواهم بخورم چون او پیام تناسب و تعادل صادر میکند هر دستوری میدهد تا من در مسیر تناسب بمانم . خدایا شکرت که به من آگاهی دادی و مرا با استاد و راهش آشنا کردی . خدای من ذهن و فکر آفریده ی توست و تابع امر تو . همین که تو او را در این مسیر هدایت کردی و کلام استاد را اینقدر شیرین و گوارا کردی که آن را بپذیرد بقیه اش را هم درست میکنی و موانع تناسب را از سر راهم برمیداری . یعنی خودم با توکل به تو و امید و عشق این موانع را برمیدارم . چون تناسب انتخاب من و ذهنم است و ذهنم دوست دارد که متناسب شود و همین عشق و علاقه هر روز و هرروز او و من را در جهت تناسب قرار میدهد . خدایا شکرت . استاد ازتون ممنونم .

      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سادات
      سادات
      1397/07/17 04:25
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      تصمیم آگاهانه
      محتوای دیدگاه: 497 کلمه

      سلام.
      تناسب در افکار (توجه به فرمولهای تناسب)
      تناسب در گفتار ( توجه کنیم صحبتهایی در این مورد بیان شود که در جهت تناسب است )
      تناسب در رفتار ( توجه کنیم که افکار و گفتار ما رفتار ما را میسازد . پس با توجه به افکار و گفتارمان در جهت تناسب توجه به رفتارهایی کنیم که در جهت تناسب است و آن رفتارها را انجام دهیم. )
      تناسب در عادات ( تکرار رفتارهای ما عادات ما را میسازد پس اگر میخواهیم عادات ما تبدیل به عادات متناسبین شود رفتارهای خود را در مسیر تناسب قرار دهیم .)
      تناسب در سرنوشت ( تکرار عادات ما سرنوشت ما را میسازد . پس با تکرار عادات تناسب سرنوشت متناسب بودن را انتخاب کنیم .
      متناسب شدن
      اگر در هرروز تناسب را در همه ی سرزمینهای بالا داشته باشیم در جهت تناسب هستیم و ما متناسب زندگی میکنیم و سرنوشت تناسب را به سوی خود جذب میکنیم . اما نکته ای بسیار بسیار مهم در اینجا نهفته است :
      “”””تناسب در احساس . “”””
      توجه به احساس امید توانایی شجاعت و احساسات دیگر در مسیر تناسب . این احساسات بسیار بسیار مهم است . باید تا جاییکه میتوانیم احساسمان را در جهت تناسب نگاه داریم . چون در افکار ما احساس هست در گفتار ما احساس هست در رفتار ما احساس هست . کنترل احساسمان در جهت تناسب سبب ایجاد افکار و گفتار و رفتار ما در جهت تناسب میشود و باز افکار و گفتار و رفتار ما در جهت تناسب حس خوب در جهت تناسب را در ما ایجاد میکند و این چرخه همینطور ادامه دارد . اما در جایی ممکن است چرخه قطع شود و ما در یکی از مراحل توجهمان از تناسب خارج شود . به خودمان فرصت بدهیم . احساس عذاب وجدان را از خودمان دور کنیم . ما زمین خورده ایم و دردمان گرفته است . اما هدف را فراموش نمیکنیم . دوباره بلند میشویم و چرخه را از نو شروع میکنیم . چون حسمان بد شده است باید تا جاییکه میتوانیم با افکار و گفتار و رفتار حسمان را به جهت تناسب بکشانیم و سعی کنیم احساس تناسب را در هر مرحله همراه افکار و گفتار و رفتار تناسب کنیم و چرخه را از نو شروع کنیم .) احساس تناسب مثل چسب است و باعث اتصال مراحل تناسب به هم است. مثل سیمانی است که برای ساختن خانه ی تناسب در لابلای آجرها قرار میگیرد . آجرها افکارها و گفتارها و رفتارهای ما هستند . اگر میخواهیم خانه ی ما فرو نریزد باید همراه این آجرها ، سیمان ضمیمه کنیم تا خانه ی تناسب محکم و استوار شود . هر اقدامی که در جهت تناسب انجام میدهیم توجه به احساس تناسب آن را برای ما پررنگ تر میکند و حرکت ما را برای ادامه دادن این راه تثبیت میکند . پس شاد . امیدوار . راضی . شجاع و توانمند باشیم که این احساسات باعث ایجاد احساس لذت و لذت و لذت در مسیر تناسب شود و سبب میشود متناسب شدن آسانترین کار دنیا شود .

      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سادات
      سادات
      1397/05/26 15:20
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      تصمیم آگاهانه
      محتوای دیدگاه: 88 کلمه

      سلام وای من تا حالا نمیدونستم سایت شما شش صفحه است . فکر میکردم فقط همون صفحه اوله وای که چقدر نکته دوباره میتونم یاد بگیرم . ممنوووووونم آقای عطار روشن . نمیدونم این قسمتهای سایت هم قبلا بود یا جدید اومده . ولی خیلی عالیه . به خدا شما خیلی زحمت میکشید ازتون ممنونم . واقعا که خدا شما رو سر راه ما قرار داده . چه نعمت بزرگی هستید . به خدا شما لطف خدایید که بر ما نازل میشوید . ازتون سپاسگزارم . خدایا شکرت

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم