سی و پنج سال چاق بودم و در این مدت بارها تلاش کردم تا از روش های مختلف لاغر شوم اما نتیجه مطلوب کسب نکردم. به لطف خدا زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم، راز لاغر نشدن افراد چاق را درک کردم. رازی که سی و پنج سال مانع لاغری من شده بود.
تلاش برای لاغر شدن
بسیاری از افراد چاق سالهاست برای لاغر شدن و کاهش وزن و سایز خود تلاش می کنند، اما هر بار به نتایجی سطحی دست پیدا می کنند که بعد از مدت کوتاهی مجددا به وزن و سایز قبلی خود برمی گردند.
در تمام سال هایی که برای لاغر شدن تلاش می کردم سوالات مختلفی در ذهنم ایجاد می شد:
- چرا بدن من در برابر لاغر شدن مقاومت می کند؟
- چرا بدن من علاقه زیادی به چاق و چاق تر شدن دارد؟
- چرا هرچه تلاش می کنم لاغر نمی شوم؟
- چرا نخوردن غذا به اندازه خوردن غذا در بدن من تاثیر ندارد؟!
ابهامات زیادی درباره چاق بودن و لاغر نشدن در ذهنم ایجاد می شد و خیلی دوست داشتم برای آنها پاسخ قانع کننده داشته باشم.
مهم ترین دلیل شکل گیری این سوالات ذهنی این بود که افرادی را مشاهده می کردم که بدون انجام هیچگونه از فعالیت ها و تلاش های من برای لاغر شدن همیشه لاغر هستند و حتی نکته عجیب تر آنکه مواد غذایی که من تصور می کردم چاق کننده هستند و از خوردن آنها خودداری می کردم را به راحتی می خوردند بدون اینکه ذره ای نگران چاق شدن باشند.
البته ترس و نگرانی من و تمام افرادی که اضافه وزن دارند از خوردن مواد غذایی کاملا طبیعی به نظر می رسد چون بارها این موضوع را تجربه کرده ایم که با خوردن یک وعده غذایی یا حتی چند عدد شیرینی احساس چاق تر شدن داشته ایم و حتی عدد روی ترازو تایید کرده است که چاق تر از چند ساعت قبل شده ایم.
تلاش برای چاق شدن
تعجب و سردرگمی من از وضعیت چاقی خودم زمانی به اوج رسید که برای لاغر شدن به باشگاه بدنسازی می رفتم.
در باشگاه با افرادی لاغری مواجه شدم که برای چاق شدن ورزش می کردند.
آنها ورزش می کردند به امید اینکه بتوانند وعده های بیشتری غذا بخورند تا بلکه وزنشان بیشتر شود.
وقتی تلاش بی نتیجه آنها برای چاق شدن را مشاهده می کردم در دلم می خندیدم و البته غصه می خوردم که چرا من اگر ورزش نکنم و رژیم نگیرم در یک ماه احتمال چند کیلو چاق تر شدن حتمی است درحالی که این افراد دوست دارند چاق شوند و برای چاق شدن تلاش می کنند اما بعد از یک ماه ورزش کردن و هر روز چند وعده غذا خوردن کمتر از نیم کیلو وزن آنها اضافه می شد و بعد از دو سه روز دوباره به شرایط قبل بر می گشتند.
خیلی دوست داشتم درک کنم:
چرا عده ای از انسانها همواره در حال تلاش برای لاغر شدن هستند درحالی که عده ای دیگر در تلاش برای چاق تر شدن هستند اما هر دو گروه هرگز موفق نمی شوند؟!
در تحقیق و بررسی های زیادی که در شروع مسیر لاغری با ذهن انجام دادم به این نتیجه رسیدم که تنها دلیل لاغر نشدن افراد چاق و چاق نشدن افراد لاغر با تمام تلاش و علاقه شان برای موفق شدن، موانع ذهنی آنهاست.
ذهن جایگاه تفکر، تصویرسازی، آینده نگری و هرآنچیزی است که برای تجربه کردن در دنیای مادی به آن نیاز داریم.
اگر بخواهیم به تاثیر ذهن در نتیجه تلاش افراد چاق برای لاغر شدن و افراد لاغر برای چاق شدن پی ببریم باید زمان را مقداری به عقب ببریم.
برای درک تاثیر ذهن بر وضعیت چاقی یا لاغری افراد باید به این موضوعات توجه کرد:
چرا فرد تمایل دارد لاغر یا چاق شود؟!
تمایل به تغییر در مغز انسان زمانی شکل می گیرد که بودن در وضعیت موجود (چاقی یا لاغری) برای فرد رنج آور شود.
در این صورت فرد برای تغییر وضعیت خود از چاق به لاغر یا لاغر به چاق اقدام خواهد کرد.
در افراد چاق این اقدام به شکل های مختلفی صورت می پذیرد که حتما بسیاری از آنها را تجربه کرده اید.
استفاده از رژیم های غذایی تحت عناوین مختلف که هر کدام وعده کاهش وزن و سایز در مدت مشخصی را ارائه می کنند.
استفاده از داروی های لاغری که با شعارها و وعده های وسوسه انگیز افراد چاق را تحریک به تهیه و استفاده می کنند. تمرکز اغلب داروهای لاغری بر آسان و سریع بودن لاغر شدن بدون رژیم گرفتن یا ورزش کردن است همچنین آنها تاکید دارند که ترکیبات این داروی معجزه آسا از گیاهان دارویی خاصی می باشد که هیچگونه عوارض جانبی برای بدن ندارد.
استفاده از ابزار لاغری مانند انواع کمربندها، وسایل ورزشی خانگی، انگشتر و لوازم مغناطیسی و بسیاری ابزار دیگر که هر کدام به نوعی سعی می کند به افراد چاق تلقین کند که با استفاده از این وسیله به راحتی می تواند لاغر شده و به آرزوی خود دست پیدا کند.
در افراد لاغر اقدام کردن برای چاق شدن با تمرکز بر افزایش وعده های غذایی و همچنین مصرف غذاهایی است که به عنوان غذاهای چاق کننده معرفی می شوند.
استفاده از داروهای اشتها آور برای افزایش میل افراد به خوردن غذای بیشتر، استفاده از برنامه های ورزشی برای بالابردن سوخت و ساز و افزایش میل به خوردن غذای بیشتر بعد از ورزش کردن.
نکته جالب درباره هر دو گروه افراد چاق و لاغر این است که تصور عموم جامعه این است که چاقی ارثی است و برای رفع آن از طریق ورزش کردن و رژیم گرفتن باید اقدام کرد. این در حالی است که در مورد افراد لاغر هم این عقیده وجود دارد اما اینبار به أنها توصیه می شود که غذای بیشتر مصرف کنند تا بلکه مقداری چاق شوند.
نکته جالب توجه اینکه:
اگر برنامه رژیمی که به افراد چاق برای نخوردن مواد غذایی به منظور لاغر شدن داده می شود را به افراد لاغر بدهید تا با خوردن آن غذاها چاق شوند هرگز موفق به چاق شدن نخواهند شد.
این موضوع ثابت می کند که این غذا نیست که بر چاقی افراد موثر است. اگر اینچنین بود غذاهایی که تحت عنوان چاق کننده معرفی می شوند باید در جسم افراد لاغر هم باعث چاقی و تغییر وضعیت جسم می شدند اما اینگونه نیست.
نکته دوم اینکه اگر برنامه و پیشنهادانی که به افراد لاغر برای چاق شدن می شود را یک فرد چاق انجام دهد در مدت بسیار کمتر نتیجه بسیار بیشتر از افراد لاغر کسب خواهد کرد.
به این شکل که اگر فرد لاغر در مدت یک ماه با استفاده از برنامه چاقی خود فقط یک یا دو کیلو به وزنش اضافه شود فرد چاق بین ۵ تا ۱۰ کیلو به وزنش اضافه می شود.
این موضوع هم ثابت می کند که این برنامه غذایی یا نوع مواد غذایی نیست که باعث تغییر وضعیت افراد می شود اگر چنین بود باید نتیجه تغییر در مواد غذایی افراد باعث نتیجه جسمی مشابه شود.
چرا وضعیت موجود برای فرد رنج آور می شود؟!
در افراد چاق وضعیت چاقی از دو جنبه باعث ایجاد نارضایتی در فرد می شود.
۱. چاقی بر فعالیت و زندگی روزمره فرد تاثیر می گذارد و موجب نارضایتی فرد از وضعیت موجود می شود.
ترتیب جنبه های مختلف زندگی فرد تحت تاثیر چاقی قرار می گیرد. چاقی بر انتخاب فرد در موقعیت های مختلف مانند خرید لباس، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب دوست، انتخاب مسیر رفت و آمد و بسیاری موارد دیگر موثر است و چون فرد خود را مجبور به انتخاب شرایطی می بیند که خواسته او نیست اما بخاطر وضعیت جسمی باید انتخاب کند احساس خوبی از وضعیت خود ندارد.
۲. بازخوردی که از اطرافیان درباره وضعیت چاقی دریافت می کند باعث ایجاد نارضایتی از وضعیت موجود می شود.
در افراد لاغر نارضایتی از وضعیت موجود در اکثر موارد بخاطر بازخوردهایی است که از افراد درباره لاغری دریافت می کنند.
در صحبت با افراد زیادی که درخواست مشاوره برای چاق شدن داشتند به این نتیجه رسیدم که نارضایتی آنها از وضعیت موجود بخاطر صحبت هایی است که از اطرافیان درباره لاغری خود شنیده اند.
راز لاغر نشدن افراد چاق و چاق نشدن افراد لاغر
تنها عامل موثر در عدم موفیت افراد در تغییر وضعیت جسمانی خود موانع ذهنی آنهاست.
موانع ذهنی تنوع بسیار زیادی دارند که به گروه شخصی و عمومی قابل تقسیم هستند.
موانع ذهنی عمومی:
نگرش و عقیده ای است که درباره وضعیت موجود در ذهن فرد ایجاد شده است و مانع از تغییر آن وضعیت می شود.
تقریبا همه افراد چاق (خوردن) را دلیل چاقی خود می دانند و از آنجا که هر روز باید غذا بخورند باور کرده اند که امکان ندارد لاغر شوند.
در این مثال (خوردن) مانع ذهنی لاغر شدن افراد چاق محسوب می شود.
در مورد افراد لاغر این عقیده و نگرش جنبه عمومی دارد که بدن آنها مواد غذایی را دفع می کند. از این رو هرچه غذا می خورند فایده ای ندارد و چیزی جذب بدنشان نمی شود و به همین دلیل نمی توانند چاق شوند.
موانع ذهنی شخصی:
برخی از افراد چاق کار پشت میزی یا کم تحرکی را عامل چاقی خود می دانند و به همین دلیل عامل (تحرک نداشتن) مانع ذهنی آنها برای لاغر شدن می شود.
این در حالی است که بسیاری از این افراد در مقطع های مختلف زندگی از طریق باشگاه رفتن و انجام برنامه های مختلف ورزشی سعی در افزایش تحرک خود دارند اما عقیده و نگرش (تحرک نداشتن) به قدری در ذهن آنها قوی است که روزی یک یا دو ساعت ورزش کردن را تحرک خاص یا دلیل قانع کننده ای برای لاغر شدن نمی دانند.
نکته جالب اینکه برخی از افراد چاق در عین حالی که تحرک روزانه زیاد دارند اما به دلیل اینکه باورهای شخصی متفاوتی دارند تحرک آنها باعث لاغری شان نمی شود.
در افراد لاغری یکی از موانع ذهنی شخصی (بد غذا بودن) است. آنها عقیده دارند بخاطر بد غذا بودن خیلی از مواد غذایی را دوست نداشته و نمی خورند و به همین دلیل لاغر هستند.
این درحالی است که عده دیگری از افراد لاغر با اینکه از تنوع غذایی خوبی برخوردار هستند اما به دلیل داشتن موانع ذهنی شخصی متفاوت همچنان لاغر هستند و در تلاش خود برای چاق شدن موفق نمی شوند.
به توجه به این مثال ها می توانید مجموعه ای از موانع عمومی و شخصی ذهن خود را مشخص کنید.
شرح وضعیت افراد چاق و لاغر زمانی جالب توجه تر می شود که عده زیادی از انسانها در شرایط کاملا متناسب هستند.
تفاوت این افراد با گروه چاق یا لاغرهای علاقمند به چاق شدن این است که موانع ذهنی درباره وضعیت جسمانی خود ندارند.
وقتی درباره موضوعی در زندگی موانع ذهنی نداشته باشید در آن وضعیت شرایط مطلوب و رضایت بخش را تجربه خواهید کرد.
فردی که درباره داشتن تناسب اندام دارای موانع ذهنی است قطعا در شرایط جسمی متناسب نخواهد بود یا چاق می شود یا خیلی لاغر.
فردی که درباره وضعیت مالی موانع ذهنی داشته باشد قطعا زندگی در شرایط مالی سخت و نامناسب را تجربه خواهد کرد.
فردی که درباره رابطه عاشقانه دچار موانع ذهنی باشد حتما در روابط خود دچار بحران عاطفی خواهد شد.
نکته جالب توجه اینکه افراد در جنبه های مختلف زندگی می توانند موانع ذهنی داشته یا نداشته باشند از این رو ممکن است فردی در جنبه مالی موانع ذهنی کمتری داشته باشد و شرایط مالی خوبی را تجربه کند اما در روابط عاشقانه موانع ذهنی بیشتری داشته باشد و تجربه موفقی در رابط عاطفی نداشته باشد.
تصمیم گرفتن برای لاغر شدن
عوامل ذهنی متفاوتی در لاغر نشدن نقش دارند اما یکی از مهمترین آنان تصمیم گرفتن برای لاغر شدن است.
شاید این مانع ذهنی به نظر عجیب و غیرواقعی باشد اما اگر به روند چاق شدن خود توجه کنیم به تاثیر آن پی می بریم.
هیچکدام از ما برای چاقی خود تصمیم نگرفته ایم اما همه ما بارها برای لاغر شدن تصمیم گرفته ایم.
تغییر فرمان های مغزی کار پیچیده و زمان بری است که مغز تمایلی برای انجام آن ندارد و از این رو هر وقت تصمیم به تغییر کردن در هر جنبه از زندگی گرفته ایم با مقاومت ذهنی مواجه شده ایم.
این مقاومت به شکل تصاویر ذهنی از رنج و سختی هایی که باید برای تغییر کردن متحمل شویم در ذهن ما مرور می شود و باعث کاهش میل و رغبت ما برای اقدام کردن و به هدف رسیدن می شود.
هربار که یک فرد چاق تصمیم می گیرد لاغر شود در واقع برای مغز خود اعلام وضعیت بحران می کند. این وضعیت در ذهن فرد به شکل تصاویر ذهنی از مسیری که قرار است طی شود مرور می شود و از آنجا که انسان قرار گرفتن در شرایط سخت و رنج آور را دوست ندارد انواع تلاش های ذهنی برای منصرف کردن فرد از عملی کردن تصمیم خود صورت می گیرد.
از این رو برای لاغر شدن هرگز نباید تصمیم بگیرید چون تصمیم گرفتن برای لاغر شدن نقطه شروع شکل گیری مقاومت های ذهنی برای حرکت نکردن و لاغر نشدن است.
برای لاغر شدن باید متعهد باشید. به عبارت دیگر برای لاغر شدن به جای مصمم بودن باید متعهد بود.
تصمیم گرفتن با متعهد بودن متفاوت است، در تصمیم گیری شما می خواهید با وضعیت فعلی و شرایط پیرامون وارد جنگ شوید و در مدت مشخص تغییر محسوس در وضعیت جسمی خود ایجاد کنید اما در متعهد بودن برای لاغر شدن شرایط تفاوت دارد.
در این روش ما ابتدا می پذیریم مسئول ایجاد وضعیت موجود هستیم. سپس با وضعیت موجود در صلح قرار گرفته و نسبت به عوامل محیطی که باعث تمرکز ما بر وضعیت موجود می شوند بی توجهی کرده و به آرامش می رسیم.
در مرحله سوم سعی می کنیم در کنار زندگی کردن با وضعیت موجود راهکارهای تغییر شرایط فعلی را آموخته و در زندگی روزمره به کار بگیریم.
به این شکل خبری از جنگ و مبارزه با چاقی و تغییر جهت واضح و شدید از مسیر چاقی به لاغری صورت نمی گیرد و مغز در وضعیت بحران و ایجاد مقاومت ذهنی قرار نمی گیرد.
اگر به تاثیر متعهد بودن در پروسه چاق شدن توجه کنید به اهمیت و تاثیر آن بیشتر پی خواهید برد.
همه افراد چاق برای قرار گرفتن در وضعیت موجود متعهد بوده اند. آنها هر روز و در هر شرایطی متعهد بوده اند افکار و رفتار چاق کننده خود را مرور و تکرار کنند.
در تمام سال هایی که چاق بودم هر وقت به مهمانی دعوت می شدم به شکل های مختلف افکار چاق کننده را در ذهنم مرور می کردم.
- بارها به میز غذا و پرخوری کردن و چاق شدن بعد از مهمانی فکر می کردم.
- بارها به نگاه مردم و قضاوت کردن من و وضعیت موجود فکر می کردم.
- در مهمانی بارها با خودم فکر می کردم که نباید در خوردن غذا زیاده روی کنم اما به محض رسیدن به میز شام همه وعده ها فراموش می شد و در حد خفگی غذا می خوردم.
- بعد از غذا خوردن تا چند روز بخاطر پرخوری کردن احساس عذاب وجدان و ترس از چاق تر شدن را در ذهنم مرور می کردم.
اینها نمونه ای از مرور افکار و رفتار چاق کننده است که در طی سی و پنج سال چاقی هزاران بار در ذهن من مرور شده است.
اگر من برای چاق شدن تصمیم گرفته بودم هرگز نمی توانستم به مدت ۳۵ سال در مسیر چاق و چاق تر شدن حرکت کرده و به وزن ۱۳۷ کیلو گرم برسم.
من برای چاق شدن متعهد بوده ام که این همه سال با تمام سختی و رنج هایی که متحمل می شدم اما همچنان به فکر چاق تر شدن بودم.
برای لاغر شدن باید متعهد باشید
برای لاغر شدن باید متعهد باشید و بهترین طریقی که می توان برای لاغر شدن متعهد بود این است که آموزش های لاغری با ذهن را به سبک زندگی خود تبدیل کنید.
آموزش های لاغری با ذهن به گونه ای طراحی و اجرا می شوند که به صورت خو دبخودی به سبک زندگی استفاده کننده تبدیل خواهند شد به همین دلیل است که شرکت کننده ها بعد از مدت کوتاهی از تغییر کردن نگرش و عادات خود شگفت زده می شوند و این در حالی است که برای این تغییر کردن تصمیم یا انتخاب خاصی انجام نداده اند.
همه افراد چاق اضافه وزن دارشتن و چاق بودن را به سبک زندگی خود تبدیل کرده اند و به همین دلیل است که تصمیم گرفتن های آنها برای لاغر شدن نتیجه ای در بر ندارد چون تصمیم ها محدود به زمان هستند اما سبک زندگی چاق کننده همیشگی و دائم در حال اجرا شدن است.
توجه کردن به چاقی
عامل مهم دیگری که مانع از لاغر شدن افراد میشود توجه کردن به چاقی است.
این عامل به قدری مهم و قدرتمند است که هم در افراد چاق و هم در افراد خیلی لاغر تعیین کننده شرایط جسمی آنها می باشد.
فردی که چاق است همواره نمیخواهد چاق تر شود اما چاق و چاق تر میشود و همچنین فردی که لاغر است همواره نمی خواهد لاغر تر شود اما لاغر و لاغر تر میشود دلیل این نتیجه تنها توجه کردن آنها به وضعیت موجود است.
به هر اندازه به آنچه که نمی خواهید توجه کنید بیشتر دچار احساس بد و ترس از استمرار داشتن آن می شوید و همین احساس برای تقویت و گسترش آن وضعیت کافی است.
توجه شما به چاقی باعث هدایت جسم شما به سمت چاقی بیشتر می شود و این در حالی است که شما هرگز دوست ندارید چاق تر شوید.
برای لاغر شدن باید به ذهن خود توجه کردن را آموزش دهید.
باید همیشه نسبت به شرایطی که دوست دارید تجربه کنید آگاه باشید و افکاری را در ذهن خود مرور کنید که همسو با خواسته شما باشد.
در واقع باید از موضوع توجه کردن بعنوان فیلتر افکار ذهن خود استفاده کنید و در هر شرایط افکار خود را بررسی کنید که آیا این فکر یا موضوعی که در حال حاظر مشغول مرور کردن آن هستم باعث جلب توجه من به لاغری می شود یا به چاقی.
به میزانی که در کسب این مهارت موفق شوید تغییر وضعیت جسمی خود از چاق به لاغر شدن را تضمین کرده اید.
باید به ذهن خود آموزش دهید که به آنچه می خواهید توجه کند نه به آنچه نمی خواهید.
همه افراد چاق در هر لحظه از زندگی در حال توجه کردن به چاقی بعنوان وضعیتی که آن را دوست ندارند هستند و به همین دلیل به سادگی و در عین حالی که در تلاش برای لاغر شدن هستند اما چاق تر از قبل می شوند.
به این نکته توجه فراوان داشته باشید که:
برای ذهن شما دوست داشتن یا نداشتن شما اهمیتی ندارد، ذهنتان به آنچه در لحظه توجه می کنید اهمیت میدهد.
تا زمانی که افراد چاقی به چاقی خود و افراد لاغر به لاغری خود توجه می کنند همواره برای متناسب شدن با مانع ذهنی مواجه خواهند بود.
برای لاغر شدن باید به متناسب شدن و شرایطی که با متناسب شدن تجربه خواهید کرد توجه و فکر کنید. این نکته بسیار مهمی است که نعیین کننده نتیجه تلاش شما برای متناسب شدن است.
دور دوره های آموزشی لاغری با ذهن راهکارهای اصولی و عملی برای مسلط شدن به کار ذهن و کسب مهارت کنترل توجه به آنچه می خواهید را فرا خواهید گرفت و از این به بعد خودتان به شکلی که می خواهید وضعیت تناسب اندام خود را مشخص و خلق خواهید کرد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 3.98 از 51 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد
خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/07/18 توانستم این فایل را گوش بدهم
استاد درمورد اینکه ذهن چاق ما را چاق کرده الان متوجه میشویم شما درمورد چی صحبت میکنید چون قبل از اشنایی با این سایت فکر میکردیم این ژن فرد است که افراد لاغر هرچه بخورند چاق نمیشوند و افراد چاق اگر آب هم بخورند چاق میشوند و من الان در خانواده خود و همسرم دقیقا اینها را مشاهده میکنم خانواده ما اکثر افراد چاق هستند و خانواده همسرم اصلا در طایفه انها درعموها – عمه ها – خاله ها – دایی ها چاق ندارند این اوایل ازدواج برای من خیلی تعجب اور بود که چرا انها چاق نیستند همسر خودم الان بعد از 23 سال زندگی دقیقا مثل روزهای اول زندگی است و شاید 2 یا سه کیلو چاق شده باشد چون شعار انها این است ما طایفه هرچی بخوریم چاق نمیشویم و جالبه دراین طایفه دونده های خوبی دارند که بعضی از آنها مدال طلای استانی دارند و الان من دارای 4 فرزند هستم . 3تا از فرزندان به خودم رفتند و کمی اضافه وزن دارند ولی پسر دومم از ابتدا همه بهش گفتیم به طایفه بابات رفتی و چاق نمیشوی ولی برای اشتها خیلی از کوچکی هم بیشتر میخوره ولی خداراشکر لاغره . دیروز میگه مامان من در مدرسه از همه فرزترم و خانم ورزش بهم گفته امادگی جسمانی من عالیه چون بدن من به هر طرفی بخواهم مچرخه و تابستان کلاس امادگی جسمانی من را ثبت نام کن
دقیقا این را میخواهم بگم همه ی فرزندان من در یک خانواده و سر یک سفره غذا میخورند ولی چون از ابتدا انها را به این طایفه و ژن مقایسه کردند و فرمول ذهنی انها این است که من به مادرم رفتم و چاق میشوم ، چاق میشوند استاد پسرکوچک من الان 5 ساله است فکر میکنم بیش از اندازه غذا میخوره و همش میگه من دارم قوی میشوم ووقتی هم به دنیا امده ماشاالله چون من دیابتی بودم 4 کیلو بوده وهر بار میگم زیاد میخوره با همسرم سر خوردن این بچه گفت وگو میکنیم اون میگه بذار بخوره بچه در حال رشده ،و باید به قولی استخوان بترکونه و من میگم اگر از اول الگوی پرخوری و لذت را یاد بگیره دیگه نمیتوان جلوی ان را گرفت و نمیدانم چرا اینقدر خوردن این بچه روی مغز من است خودم هم نمیدانم فکر میکنم ترس از چاق شدن این بچه درذهن من است ممنون میشم من را راهنمایی کنید .
سلام فاطمه خانم عزیز
خیلی خوشحالم که دوباره به این سایت بازگشتید .ببخشید قصد دخالت ندارم می خواهم تجربه یکی از آشناییان خودم را براتون تعریف کنم . دکترها بهش گفته بود که باردار نمیشوی بعد از 15 سال درمان بهترین متخصص باوری دریزد (مثل دکتر افلاطونیان -کریمی ) و به قول خودش گفت من همه کاری برای خودم کردم و ما بیقی را میسپارم دست خداوند اگر صلاح و مصلحت هست به من بچه میدهد که می دهد و زورکی از خداوند بچه نمیخواهم و ذهنش را از این قضیه خالی کرد به قولی فشار بر فنر اراده شخصی خودرا برای بچه دارشدن برداشت. و زندگی را با اراده خداوند پیش برد بعد از 5 سال یعنی 20سال بعد از ازدواج دراوایل شیوع بیماری کرونا در بیمارستان بستری شدبه خاطر کرونا. دکترها سوال میکنند باردار نیستی او میگوید من 20سال است بچه دار نمیشوم و بعد از آزمایش بارداری متوجه میشوند که 3 ماهه بارداره و دکترها تعجب میکنند . خودش میگفت گفتم دوباره آزمایش بگیرید حتما اشتباه شده و چقدر این قضیه به بهبودی او در کرونا با اینکه 70% ریه درگیر بود کمک کرد که زود خوب شد و انگیزه بود برای بهتر شدن و خدا را شکر الان پسرش به نام ابوالفضل 5 سال داره و خدا راشکر سالم هست . پس شما هم فقط بچه دارشدن خودت را بسپار به اراده خداوند. انشاالله شما هم صاحب اولاد خواهی شد فقط عجله نکنید و از درگاه خداوند ناامید نباشید که یکی از ویژگیهای خداوند فراوانی است این همه فرزند به همه داده به شما هم انشاالله خواهد داد . سالم و تندرست باشید