0

ارتباط چاقی با افسردگی

اندازه متن

چاقی و افسردگی دو مشکل عمده نوجوانان و جوانان در کشور ما است. هر دو بسیار شایع هستند و مشکلات متعددی برای افراد ایجاد می کنند.

افسردگی و چاقی به عنوان دو بستر زمینه ساز بیماری هایی مثل فشارخون بالا، بیماری قلبی عروقی و افزایش مرگ و میر شناخته شده اند.

نوجوانان چاق بیشتر از سایر هم سن و سالهای متناسب خود درگیر مشکلات روان شناختی مانند افسردگی، اضطراب و اعتماد به نفس پایین هستند. نتیجه منطقی این است که احتمال ایجاد افسردگی در افراد چاق را باید مدنظر قرار داد.

مطالعات زیادی نشان داده است که چاقی در بلند مدت باعث بروز افسردگی می شود. در این مقاله اطلاعاتی راجع به مسائل مرتبط با چاقی و افسردگی در نوجوانان را ارائه می دهم.

چاقی به تجمع بیش از حد چربی در بدن گفته می شود. در سراسر جهان، میزان شیوع چاقی و اضافه وزن کودکان و نوجوانان افزایش چشمگیری داشته است. شواهد نشان می دهد که کشور ما هم در طی سال های اخیر شاهد روند رو به افزایش اضافه وزن در بین افراد با سنین پایین بوده است

با وجود تلاش برای جلوگیری از شیوع رو به رشد شیوع چاقی در دوران کودکی، نرخ ها همچنان در حال افزایش است و شمار کودکانی که در معرض چاقی قرار می گیرند در حال افزایش است. عوامل موثر بر شیوع چاقی عمدتا شامل یادگیری رفتارهای اشتباه غذایی والدین، کاهش فعالیت، تغییر الگوهای رژیم غذایی و مصرف مواد غذایی مانند غذاهای فست فود و در اندازه های بزرگ است

علت ارتباط افسردگی با چاقی این است که زمانی که فرد در معرض اضافه وزن قرار می گیرد به مرور با بالارفتن وزن و تغییر حالت جسم از متناسب به چاق، میزان رضایت فرد از وضعیت خودش کاهش پیدا می کند و استمرار این وضعیت سبب بسط دادن این دیدگاه به کل جامعه خانواده و دوستان می شود.

به عبارت ساده تر وقتی فرد احساس می کند شرایط جسمی خوبی ندارد و از وضعیت خودت رضایت ندارد بعد از مدتی به این باور می رسد که همه اطرافیان نگاهی متفاوت با دیگران نسبت به او دارند و این دیدگاه سبب گوشه گیری و فاصله گرفتن از جمع دوستان، هم سن و سال ها و جامعه می شود، و استمرار این وضعیت باعث بروز واکنش های روانی دیگری مثل خشم، کینه، حسادت، خود کم بینی و …. می شود.

نوجوانان چاق در مقایسه با نوجوانان متناسب دارای شیوع بیشتر مشکلات مدرسه و سلامت روان، از جمله عملکرد ضعیف تحصیلی و اعتماد به نفس، اضطراب، اختلالات افسردگی و … می باشند.

چیزی که واضح است مهمترین عامل چاق شدن کودکان و نوجوانان رفتار غذایی و باورهای اشتباه والدین می باشد که سبب بروز مشکل و استمرار آن در فرزندان آنها می شود و بهترین راه تغییر شرایط فرزندانمان تغییر دادن افکار و الگوهای ذهنی چاق کننده خودمان است. اگر والدینی که فرزندانشان اضافه وزن دارند اقدام به تغییر رفتار و عادت های خود کنند، خودبخود فرزندان آنها با الگو گرفتن از رفتار جدید و صحیح والدین خود تغییرات چشم گیری در شرایط جسمی خود ایجاد می کنند.

گزارشات رسیده از افرادی که در دوره های تناسب اندام ذهنی شرکت کرده اند به وضوح مشخص می کند که تغییر کردن افکار و رفتار پدر یا مادر تاثیر بسیار زیادی در تغییر الگوی مصرف غذایی فرزندشان داشته است و باعث تغییر شرابیط جسمی آنها شده است.

با یادگیری متناسب شدن از طریق قدرت ذهن علاوه بر خود برای فرزندانمان الگوی صحیح و متناسبی باشیم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.80 از 15 رای

https://tanasobefekri.net/?p=9960
7 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Sanaz 🌺
      1403/03/15 08:19
      مدت عضویت: 1207 روز
      امتیاز کاربر: 9691 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 543 کلمه

      به نام خدا 

      با عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز و دوستان همراهم .

      نمیدونم واقعا از کجا باید شروع کنم از خودم یا فرزندم .

      بذارید از خودم بگم 

      منم در دوران نوجوانی چاق بودم یادمه هیکلم از بقیه دوستام خیلی بزرگتر بود و خجالت می کشیدم چون هیکل درشتی داشتم به نسبت دارای سینه های بزرگی هم بودم و خجالت درمورد اون باعث شد که من خودم رو خم کنم و پشتم دچار گوژ بشه که از خجالتم دیده نشه .

      توی ورزش کم می آوردم و توی مسابقات بازنده بودم .

      برای دختران شاید به مراتب سخت تر باشه چون همیشه دختران رو به ظرافت و لطافت می شناسن ولی وقتی چاقی تموم ظرافت های دخترانه رو از دست میدی .

      پوشیدن لباس گشاد و تیره باعث میشه شادی زندگی رو در دوران نوجوانی خاک کنی .

      همیشه از خودت و هیکلت خجالت بکشی و یک گوشه کز کنی .

      واقعا سخت گذشت .

      حالا دوست دارم از فرزندانم بگم .

      چقدر که من متاثر و غمگینم بخاطر افکاری که من یادشون دادم .

      دقیقا دو روز پیش وارد سرزمین لاغرها شدم و یک دلیلش هم پسرم بود .

      از وقتی به لطف خدا با لاغری با ذهن آشنا شدم متوجه رفتارهای چاق کننده پسرم میشم ،افکار و ذهنیات چاقی بسیار منو غمگین می کنه .

      توی تمام این مدت سعی کردم هرچی یاد دارم بهش یاد بدم ولی نمیشه .

      برای همین اومدم دقیق و کامل خودمو درست کنم به امید اینکه به لطف خدا پسرم رو هم نجات بدم .

      رفتارم با پسرم بسیار زشت و با تحقیر هست .

      هر وقت پرخوری می کنه باهش دعوا می کنم گاهی حرفهای بدی بهش می زنم که خیلی ناراحتم می کنه .

      پسرم عاشق فوتبال هست ولی متاسفانه اضافه وزنش باعث میشه همیشه توی دویدن جا بمونه و نفس نفس بزنه .

      با اینکه عاشق فوتباله ولی با اکراه میره کلاس چون خودش می دونه که وزنش مانع دویدن میشه .

      منم خیلی بد رفتار می کنم همش بهش میگم چون اضافه وزن داری نمی تونی بدوی .

       وای من چقدر بدم .

      نمیدونم با اینکه الان میدونم مشکل کجاست ولی چرا اونو به خاطر خوردن سرزنش میکنم ،با اینکه درست پسرم آینه ای از خودمه .

      میدونید مشکل اینه که چون من از چاقی بدم میاد و سعی می کنم ازش فاصله بگیرم ،بعد پسرم دقیقا با همون رفتارها جلوی من حاضر است منو عصبی می کنه .

      پسر من مشکل دیگه ای هم بخاطر اضافه وزن داره که من نمی تونم اینجا راجب بهش صحبت کنم .😔😔

      توی خیلی از فایل ها دیدم که استاد شما فرمودید اگه من تغییر کنم اطرافیان تغییر می کنن و من چون اینو توی رفتارها انجام دادم و نتجه اش رو دیدم چندین برابر باورش دارم و می دونم درسته پس به امید خدا و لطف شما با تغییر رفتارهای درستم اول اینکه بعد از ۲۵ سال آرزو، رفتار درست غذایی ولاغری ماندگار رو تجربه کنم و پسرم هم به سلامتی کامل دست پیدا کنه و شادی رو همه با هم جشن بگیریم .

      استاد عزیز و گرامی نوشتن و یاد آوری غم گذشته و مشکلات امروز قلبم رو بدرد میاره 

      کاش میشد بدون یادآوری خاطرات بد آموزش رو یاد می گرفتیم .

      از لطف شما بسیار سپاسگزارم. 🙏🌼

      مطمئنم با لطف خداوند و در کنار شما بهترین تجربه رو خواهم داشت .

      منتظر باشید که من بنویسم خودم و پسرم با هم متناسب شدیم .

      در پناه حق باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6091 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 130 کلمه

        سلام و درود
        یادآوری گذشته دردناکه ولی از این درد باید برای افزایش اشتیاق و انگیزه برای تغییر کردن استفاده کرد
        اگه یادآوری گذشته باعث بی انگیزگی یا موندن در غم و ناراحتی بشه نتیجه این تمرین عکس میشه
        من معتقدم افرادی که به این سایت هدایت می شوند انتخاب شده و آماده تغییر هستند بنابراین برخی تمرینات رنج آور نتیجه خوب براشون داره
        هرگز این تمرینات در محتوای‌ عمومی یا خارج از سایت ارائه نمیشه
        پس مطمئن باشید و با انگیزه ادامه بدید و چشم از فرزندتون بردارید
        نگاهش نکن
        بهش چیزی نگو
        و در ذهنت هم حتی سرزنش نکن
        نه خودت رو بخاطر اینکه مقصر شرایط فرزندت هستی و نه فرزندت رو که چرا چاقه و به فکر خودش نیست
        فقط تمرکزت روی خودت باشه
        مطمئن باش نتایج عالی می گیری
        موفق باشید
        منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار Sanaz 🌺
          1403/03/16 06:32
          مدت عضویت: 1207 روز
          امتیاز کاربر: 9691 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 217 کلمه

          به نام خدا 

          با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد عزیزو بزرگوارم .

          بسیار از لطف و مهربانی شما سپاسگزارم .

          چندین بار پاسخ  شما رو خوندم و اونو با جون دل قبول دارم .

          کاملا درست می فرمایید اینکه تمام تغییراتی که ما در زندگی انجام میدیم فقط بخاطر نارضایتی و رنج و دردی هست که از اون موضوع داریم و گرنه اگر از چیزی ناراحت نباشیم دلیلی برای تغییر نداریم .

          گذشته های تلخ ما و پیامدهای ناگوار اون باید ما رو برای بهتر شدن ترغیب کنه .

          باید یاد بگیرم هرچه بکارم همونو برداشت می کنم .

          از نوشته های زیبای شما یاد گرفتم که زندگی منم مثل تاریخ میمونه باید گذشته اش برام آموزنده باشه اینکه اشتباهات گذشته رو  تکرار نکنم .

          متاسفانه فکر می کنم یاد گرفتم از گذشته ام فرار کنم تا حال بهتری داشته باشم ،

          به این موضوع توجه نکردم که  گاهی مرور اونها به من کمک می کنم زندگی بهتری رو تجربه کنم .

          درباره ی پسرم تمام سعی و تلاش خودم رو می کنم از نوشته شما عکسی گرفتم و هر روز اونو می خونم تا فراموش نکنم .

          خودمو بخاطر اشتباهاتم می بخشم و زندگی خودم و پسرم و همه ی اطرافیانم رو با لطف خداوند و کمک شما با ساختن خودم زیباتر می کنم .

          تغییر اول از من شروع میشه .

          در پناه حق باشید 🙏🌺

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار راضیه
      1401/09/12 16:36
      مدت عضویت: 746 روز
      امتیاز کاربر: 16645 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 94 کلمه

      سلام دوستان عالی ام 

      من سالها دنبال روشی برای تغییر ذهنم بودم تا بتوانم لاغر بشوم …همیشه فکر میکردم این یه آرزو هست که واقعیت بیرونی نداره 

      خدا را شکر بعد سالها به آرزوم رسیدم  و با قدرت ذهنم در مسیر متناسب شدن  قرار گرفتم 

      برامن خیلی جالبه که وقتی ذهن من با ناخودآگاه من همسو میشن و با هم ارتباط برقرار میکنن نتیجه اش میشود هرآنچه من میخواهم به آن دست پیدا کنم و این بهترین حالت میباشد …

      و من برای این همسویی تلاش میکنم و با اشتیاق مسیر را ادامه میدهم تا به هدفم برسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1401/01/08 22:14
      مدت عضویت: 1393 روز
      امتیاز کاربر: 10313 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,060 کلمه

      به نام خدایی که انتخابم کرد 

      به زمانبندی خداوند اعتماد دارم 🦋

      سلام و درود دوستان جویای آگاهی 

      ارتباط چاقی با افسردگی 

      افسردگی و چاقی باهم ارتباط مستقیمی دارند که همراهی هردوی آنها باعث به وجود آمدن بستری برای اختلال در سلامتی خون و جسم می شود مثل فشار خون بالا چربی و قند و تیروئید و …

      به تجمع بیش از حد چربی در بدن چاقی می گویند و طی سالهای اخیر در بین جوانان و نوجوانان  چاقی در جهان بسیار گسترش پیدا کرده است و هر چه بیشتر علم پزشکی و تکنولوژی می خواهد جلوی روند شیوع چاقی را بگیرد و آن را کنترل کند این روند با سرعت بیشتری گسترش پیدا می کند چون چاقی مهار کردنی نیست مقابله و مبارزه نمی خواهد چاقی فقط یک پکیج اطلاعاتی است در ذهن که بارها مرور شده و جز مهارتهای زندگی یک فرد دارای اضافه وزن شده است و عوامل موثر بر شیوع چاقی رفتارهای غذایی اشتباه است که از والدین  خود یادگرفته ایم و البته کاهش فعالیت و تحرک و تغییر الگوهای غذایی که بیشتر فست فود در سایزهای بزرگ و دبل و غیره مورد استفاده قرار گرفته اند.

       رفتار غذایی غیر صحیح نتیجه یک یا چند الگوی ذهنی چاق هستند یعنی فرزند رفتار والد خودرا تقلید می کند و یاد می گیرد اما به مرور هم می آموزد که چرا این رفتار طبیعی هستند برای مثال والدین به وقت سردرد خوراکی مصرف می کنند و فرزند با تقلید یاد می گیرد اما بعد اطلاعات کامل می شوند وقتی فشارت می افته سردرد میشی و باید چیزی بخوری یعنی آموزش فکر و رفتار همسو با هم !…فردی که باور می کند چاق شده خیلی زود خسته می شود چون این الگو در ذهنش از قبل وجود دارد که افراد چاق کم تحرک هستند و البته فرد چاق بیشتر غذاهای بسته بندی در سایزهای بزرگ را  انتخاب می کند چون باور دارد هر چه چاقتر شوی حجم معده گسترده تر می شود و باید بیشتر بخورد تا سیر شود و از طرفی بارها شنیده که فست فود ها چاق کننده هستند و وقتی باور به چاقی خود دارد به صورت ناخودآگاه میل به خوردن چربیجات و شیرینیجات و سرخ کردنی ها پیدا می کند 

       و هر بار دلایل برای چاق بودن در ذهن بیشتر و طبیعی تر می شوند و نتیجه میشه جسم چاق که از وجود یک مار کژدم هفتصد سر در ذهن ایجاد شده است .و من به اصل خود و به درون خود باز می گردم 🙏🦋

      فردی که چاق است هربار با بالا رفتن اضافه وزنش و تغییر حالت جسمش میزان رضایتش از خودش کمتر می شه و کم کم باور می کنه که دوست داشتنی و خواستنی نیست و این طرز تفکر خودش باعث گسترده شدن ارتعاش و فرکانس تصویر ذهنیش در جهان میشه و بنابراین این نارضایتی و توجه باعث گسترده شدن چاقی خودش می شود و بنابراین کم کم گوشه گیر می شود خودش را از تفریح و جمع و علاقه مندیهاش محروم می کند و در نهایت به خاطر اسارتی که چاقی می نامد و در دامش اسیر است دچار افسردگی می شود و البته نشانه واکنشهای بیرونی آن خشم و کینه حسادت و تنفر و البته عدم خودباوری می باشد ..

      در میان نوجوانان و مخصوصا کشور خودمون چاقی بسیار شیوع پیدا کرده است و هر ساله رو به افزایش است که روی اعتماد به نفس و عملکرد تحصیلی  و اضطراب و اختلالات رفتاری نوجوان چاق بسیار تأثیر گزار است .

      و تنها راه تغییر آموزش الگوهای صحیح فکر و رفتار هست که نوجوانان به راحتی از والدین خود الگوبرداری می کنند بنابراین والدینی که با تغییر افکار و رفتار خود به نوعی نگرش آگاهانه و اصولی و صحیح در مورد روش زندگی خود و سلامت جسم و تناسب اندام برسند به طور خودبه خودی بعد از مدتی فرزندان آنان رفتار صحیح را الگو برداری می کنند و به این ترتیب در مسیر طبیعی سلامت و تناسب جسم خود قرار می گیرند .

      چاقی اختلالات و فشارهای روانی بسیاری برای یک فرد دارای اضافه وزن دارد البته که نوجوانان پرانرژی ترند و روحیه ای لطیف تر دارند و وقتی خود را در دام اسارت چاقی و البته نگرش جامعه نسبت به خود میبینند یک حلقه جدا شده از کل می شوند و دچار خود کم بینی شدید می شوند و درواقع از مراحل نوجوانی و شادی و رهایی خود نمی توانند بهره مند شوند .

      تغییر وضعیت جسم و حالت نارضایتی از خود نوعی احساس گناه و عذاب وجدان به همراه دارد که سوهان روح آدم می شود چرا من زیبا نیستم ؟!چرا من دوست داشتنی نیستم ؟!چرا من آزاد نیستم ؟!چرا مورد توجه نیستم ؟!و توجه به این نوع افکار سمی و مخرب یعنی افسردگی ،کسالت و بدتراز همه تولید فرکانس چاقی و درد از چاقی در سطح جهان .

      پس اینطور می پرسیم چطور می توانم خودم را بپذیرم ؟چطور می توانم زندگی بهتری داشته باشم ؟!چطور می توانم آگاهانه جسم خود را خلق کنم ؟چطور می توانم آزادانه زندگی کنم و این شروع یک تحول است که پذیرش مسئولیت چاقی است به دست گرفتن ذهن و شروع به یادگیری عملکرد ذهن . 

      پسر ۱۳ساله من یک نوجوان چاق هست که از خود بنده در طی سالهای گذشته چاقی را یاد گرفته است و ذهنش مملو از افکار چاق کننده و الگوهای ذهنی چاق هست من بارها شده بهش پیشنهاد دادم برای خرید لباس ولی امتناع می کنه و میگه لازم ندارم و جایی نمی رم البته که دوستانش هم مجازی هستند و حاضر نیست رفت و آمد حضوری داشته باشه و بهانه اش این هست که الآن همه با گوشی ارتباط برقرار می کنند و بازیها آنلاین هست حتی دوست نداره برای تفریح در باشگاه ورزشی ثبت نام بشه چون قبلا تجربه کرده تحقیر شده و یا خودش را با دیگران مقایسه کرده و در مسائل مربوط به مدرسه هم ترجیح میده بیشتر شنونده باشه و فعالیتی نداره و تمام این موضوعات همان حالات کم خود بینی و نارضایتی از قد و وزنش هست و البته که پند و اندرز و نصیحت هم جوابگو نیست و فقط تغییر افکار و الگوهای رفتاری خودم اول برای خودم و بعد اطرافیانم باعث میشه آرام آرام تغییر کنند و این هم جزئی از رسالت من هست که به اصل خود باز گردم و الگوی اقتدار و لیاقت لاغری برای فرزندانم باشم .   

      خدایا سپاسگزارم از آرامش قلبم از حال خوبم و از روزی های فراوان آسمانی و زمینی 

      سپاس استاد عزیز 

      روح پدرو مادرتون قرین رحمت الهی باشند 

      دوستان متناسبم همواره عاشقانه و شادمانه زندگی کنید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/03/03 10:32
      مدت عضویت: 1765 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 537 کلمه

      سلام🙂

      این مقاله برای من کلی خاطره زنده کرد

      افراد چاق دو دسته هستن کسانیکه که از کودکی چاق بودن و کساییکه از یه سنی به بعد دچار چاقی شدن

      و حتی ماهایی که در بزرگسالی چاق شدیم این خاطرات بد رو از حرف و حدیث دیگران و احساس بد از جسممون و کم شدن اعتماد به نفس داریم حالا فکر کنین درمورد بچه ها و مخصوصا نوجوان ها که تایید همسالان خیلی براشون مهمه و اتفاقا توی سن های پایینتر مسخره کردن و به کار بردن الفاظ نا مناسب شایعتره …خدایی بچه ها و نوجوانایی که اضافه وزن دارن و مورد تمسخر دوستان و همسالاشون قرار میگیرن و بهشون لقب و برچسب زده میشه چقدر اذیت و ناراحت میشن و اعتماد به نفسشون خورد میشه و اونقدری که توانایی و لیاقت دارن نمیتونن خودشون رو ابراز کنن و یه خشم و سرخوردگی پیدا میکنن که در بعضی از اونا منجر به افسردگی میشه😶

      من خانواده هایی رو میشناسم که به خاطر تایید گرفتن از بقیه به عنوان مادر لایق بودن ببا قرص و شربت اشتها اور به زور بچه ها رو وادار به خوردن میکنن یا با خریدن فست فود و ساندویج که مورد علاقه بچه هاست اونا رو تپل میکنن اونوقت در دوران نوجوانی که تحت تاثیر هورمونها و دستکاری اشتها به خاطر داروهای اشتها اور و تغییر ذائقه بچه ها و تمایل به مصرف فست فودها بچه ها چاق میشن اونا رو از اون سن رژیم میدن که چاق نباشن که باز هم به خاطر دیگرانه😑😑🤨🤨

      به نظرم اینقدر این باور مورد تایید بودن دیگران برای ما اهمیت داره و در ما ریشه داره که این بلاها رو سر خودمون و بچه هامون میاریم😮 دیروز یه کتاب روانشناسی میخوندم(کتاب تکه هایی از یه کل منسجم)نوشته بودخیلی از  ماها بچه هامونو به خاطر خودشون دوست نداریم بلکه به خاطر کاری که جلوی دیگران میکنن یا حرفی که میزنن دوست داریم(البته ناخودآگاه)

      همه آدمها از لحظه آفرینش متناسب بودن و ما والدین با باورهای اشتباهی که داشتیم و اونا رو به بچه هامون منتقل کردیم در این ذات الهی و متناسب و سلامت دست بردیم که حالا هم خودمون درگیر فشار های جسمی و روحی چاقی هستیم و هم بچه هامون رو درگیر کردیم😑

      و تنها راه درست و صحیح تغییر هم فقط و فقط اصلاح باورها و رفتارهای غذایی خودمونه  چون درنهایت بچه ها از ما الگو میگیرن و نحوه رفتارهای غذایی و مدل خوردن و ..‌ رو از ما یاد میگیرن .اونقدر که رفتار مهمه حرف زدن و نصیحت کردن اهمیتی نداره مخصوصا اینکه خود اون عالم به حرفای خودش عمل نکنه…😏دیگه حرفاش هیچ ارزشی نداره

      و تغییر باور و اصلاح رفتار غذایی هم فقطبا آموزش تناسب فکری امکانپذیره و وقتی باورهای ما تغییر کنه و رفتارهای ما در جهت تناسب باشه خود به خود در خانواده ما هم اثرش رو میذاره و اطرافیان ما هم متناسب رفتار میکننکما اینکه بارها در نوشته دوستان دیدیم که با دریافت آموزشهای لاغری ذهنی بچه هاشونم متناسب شدن و عکس بعضی از بچه ها در آلبوم شگفتی سازان هم موجوده که دیدن اون عکسها چقدر انرژی بخشه و چقدر چهره بچه ها زیباتر و شاداب تر شده🙂

      اینم یکی دیگه از هزاران مزیت آموزش تناسب ذهنی هست که در کنار تمام مزیتهای دیگه اش منجر میشه که خانواده و در نتیجه جامعه شادتر وسالمتری داشته باشیم👌👌😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s99malekan
      1399/08/29 20:49
      مدت عضویت: 1507 روز
      امتیاز کاربر: 7590 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 305 کلمه

      سلام استاد گرامی
      درسته.‌من از وقتی با سایت تناسب فکری آشنا شدم دارم رو افکارم کار میکنم اصلا رفتارم با تغذیه پسرم متفاوت شده.‌پسرم کوچیکه .آماده یادگیری.‌قبلا نظرم این بود اگه پسر من تپله من وظایف مادریمو دارم درست انجام میدم و مادر لایقیم.رفتار بقیه بزرگترها در من این دیدگاه رو بوجود آورده بود.و اگه پسر خواهر همسرم با وجود همسن بودن تقریبی با پسر من خیلی لاغر و نحیفه و زیبایی تپلی بچه کوچیک رو نداره پس اون اصلا حواسش به پسرش نیست و با وجود خونه دار بودن وظایفش رو‌درست انجام نمیده.همیشه حتی الانم معتقدم بچه یکم تپلش قشنگه. سن رشده. بعدا لاغر میشه ولی نه…. باید افکارم رو عوض کنم. خدا رو شکر خیلی درصد بالایی رفتار غذایی پسرمو‌ عوض کردم.‌هر موقع با زبون شیرین بچگونه میگه الهی شکر مرسی مامان سیر شدم اصراری به بیشتر خوردنش نمیکنم.قبلنا اگه به حساب من کم خورده بود لقمه میکردم هر جا میرفت دنبالش میرفتم که ادامه غذاشو بخوره. الان نه. خودش میفهمه سیر شده .قدرت و آگاهی خدادادی که در اون بچه کوچیک هنوز دستکاری نشده بهش میگه سیر شده و دیگه میل نداره. پس تموم .تا میان وعده میوه یا وعده بعدیش…‌
      مرسی از شما و سایت بینظیرتون
      من احساس میکنم الان مادر بهتری هستم تا دیگه قرار نباشه یه چاق افسرده مظلوم بی اعتماد بنفسی تحویل جامعه بدم. خودخواه نباشم که بخاطر تامین امیال شخصی خودم و تعریف تمجید بیخود دیگران آینده پسرمو نابود کنم.همونایی که الان میگن بچه تپلش خوبه بعدا منو سرزنش میکنن که چرا بچه ت چاقه. یه فکری بکن.‌تو مواظب تغذیه ش نبودی.‌….
      پس من از الان درست تربیتش میکنم .از الان با شما آشناست و گاهی گوشی منو میاره و میگه مامان استاد گوش بده و من میخوام مث من بزرگ نشه.از ابتدا با قوانین جهان آشنا بشه تا در سن کم شگفتی تمام عیار وقت خودش بشه….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم