همه افرادی که اضافه وزن دارند برای چاق شدن اشتیاق داشته اند اما همین افراد وقتی می خواهند لاغر شوند اگرجه خیلی دوست دارند که لاغر شوند اما اشتیاقی برای لاغر شدن ندارند. آنها در ذهن ناخودآگاه خود ترس از لاغری دارند.
شاید از نظر منطق و عقل تعریف کلمه “اشتیاق” دوست داشتن، عاشق بودن یا علاقه داشتن باشد.
اما آنچه من در مدت چند سال تمرکز بر اصول و عملکرد ذهن درک کردم، اشتیاق داشتن از نظر ذهن، به معنای انتظار داشتن است.
اشتیاق داشتن، توجه کردن است.
اشتیاق داشتن، نگران نتیجه بودن است.
اشتیاق داشتن، ترس از چاق تر شدن یا نگران لاغر نشدن است.
همه ما برای چاقی اشتیاق ذهنی داشته ایم.
این اشتیاق از طریق شنیده ها و دیده های ما در وجود ما شکل گرفته است.
من از همان کودکی مشتاق چاق شدن بوده ام.
هربار که مادرم از مزایای تپل شدن برایم تعریف می کرد مشتاق چاق شدن می شدم.
شاید از نظر معنی و مفهوم ادبیات بین کلمه تپل و چاق تفاوت وجود داشته باشد اما برای ذهن تفاوتی بین تپلی و چاقی وجود ندارد.
تپل شدن یا چاق شدن مستلزم خارج شدن جسم از حالت طبیعی خود است.
بنابراین تفاوتی ندارد شما در کودکی تشویق به تپل شدن شده باشید یا در دوران نوجوانی به خاطر لاغر بودن دوست داشته اید فقط مقداری چاق شوید تا زیباتر یا خوش لباس تر باشید.
همه اینها برای ذهن به معنای اشتیاق شما برای خارج شدن از حالت طبیعی جسم است.
به معنا و مفهوم چاق شدن است.
نکته قابل توجه این است که همه ما شجاعت چاق شدن را داشته ایم.
هرآنچه درباره مزایای تپل شدن یا مقداری چاق شدن شنیده ایم سبب شده است که تمایل و انگیزه درونی ما برای تجربه تغییر جسم یا چاق شدن بیشتر شده است.
تجربه شرایط جدید مستلزم روبرو شدن با شرایط جدید است.
از آنجایی که ذهن ما تمایلی به تجربه شرایط جدید ندارد و ترجیح می دهد همیشه در وضعیت یکنواخت و ثابت باشد خارج شدن از منطقه امن و یکنواخت و تجربه شرایط جدید مستلزم داشتن شجاعت لازم جهت روبرو شدن با شرایط جدید است.
اطمینان دارم:
همه افرادی که امروز چاق هستند شجاعت چاق شدن را در خود ایجاد کرده اند.
از آنجایی که در مسیر لاغری با ذهن درک کردم تنها روشی که می تواند ما را برای همیشه در وضعیت متناسب قرار دهد طریقی است که دقیقا بر مبنای چاقی اما در جهت مخالف یعنی لاغری باشد بنابراین برای رسیدن به شرایط تناسب اندام ایده آل و همیشگی باید شجاعت لاغر شدن را در خود ایجاد کنیم.
حرکت چند ساله من در مسیر لاغری با ذهن و همچنین مطالعه هزاران نوشته اعضای سایت تناسب فکری سبب شد که درباره ترس از لاغری در ذهن به یقین و اطمینان برسم.
برای آشنایی بیشتر با ترس از لاغری، چند نمونه از رایج ترین آنها را توضیح می دهم.
1- ترس از لاغر نشدن
اولین و قوی ترین ترسی که در ذهن ما درباره لاغر شدن وجود دارد، ترس از لاغر نشدن است.
هربار که ما برای لاغر شدن اقدام کرده و نتیجه نگرفته باشیم علاوه بر اینکه باور ما درباره لاغر شدن کاری سخت و طاقت فرسا است پررنگ تر می شود، باعث بیشتر شدن ترس ما نسبت به لاغر نشدن می شود.
در 35 سال زندگی توام با چاقی بارها برای لاغر شدن اقدام کرده بودم و هربار که نتیجه نمی گرفتم بیشتر از قبل خود را اسیر سرنوشت و چاقی می دانستم و تصور می کردم من تا ابد نمی توانم لاغر شوم.
بنابراین اگر رویای لاغری دارید باید سعی کنید ترس از لاغر نشدن را در خود کمرنگ کنید.
باید برای خود منطقی کنید که لاغری مانند هر کار دیگری است که تاکنون موفق به یادگیری و انجام آن شده اید.
هرکاری که امروز شما آن را به خوبی انجام می دهید در گذشته نمی توانستید به این خوبی آن را انجام دهید.
شما آن مهارت را آموخته اید.
راه رفتن، صحبت کردن، نوشتن، خواندن، آشپزی کردن، تعمییر وسایل، دوچرخه سواری، رانندگی و هر مهارتی که شما آموخته اید را روزی نمی توانستید انجام دهید.
چاقی مهارتی است که هر فردی که اضافه وزن دارد آن را آموخته است.
اگر می خواهید به خودتان ثابت کنید که چاقی مهارتی پیچیده است کافی است به افرادی توجه کنید که سال هاست تلاش می کنند مقداری افزایش وزن و سایز داشته باشند اما موفق نمی شوند.
لاغری نیز مانند چاقی است با این تفاوت که بسیار ساده تر است.
دلیل ساده تر بودن لاغر شدن این است که حالت طبیعی بدن ما تناسب اندام است و اگر ما امروز چاق هستیم به دلیل آموختن مهارت چاقی و اعمال آن در زندگی روزمره خود بوده است.
بنابراین برای لاغر شدن نیاز نیست شما حتی لاغر شدن را بیاموزید.
فقط کافی است عمل کردن به آموخته های چاقی خود را متوقف کنید.
خودبخود لاغر می شوید.
همه افرادی که اضافه وزن دارند روزگاری متناسب بوده اند بنابراین لاغری و تناسب اندام را همه ما به خوبی می دانیم و پیش فرض جسم همه ما تناسب اندام است.
بنابراین حتی در زمانی که ما مشغول عمل کردن به آموخته های چاقی هستیم جسم ما مقاومت زیادی برای چاق نشدن از خود نشان می دهد و حتی در ایامی که دچار اضافه وزن شده است به طور پیوسته مشغول تلاش برای لاغر شدن است چرا که وظیفه جسم حفظ حالت طبیعی و پیش فرض خود است.
تناسب اندام و سلامتی حالت طبیعی جسم ما می باشد و به همین دلیل زمانی که فرد بیمار می شود جسم سعی می کند آن بیماری را برطرف کند.
در مورد التیام زخم ها، بهبود بیماری ها، ترمیم پوست و مو و سایر اعضای بدن به وضوح می توانید این ویژگی جسم را مشاهده کنید.
بنابراین لاغری حالت پیش فرض و طبیعی بدن ما می باشد و باید به این طریق برای خود منطقی کنید که لاغر شدن ترس ندارد بلکه کاملا عادی و طبیعی است که لاغر شویم.
به اندازه ای که موفق شوید ترس از لاغر نشدن را در خود کمرنگ کنید شور و اشتیاق شما برای حرکت به سمت لاغری بیشتر می شود.
دلیل اینکه بسیاری از افراد چاق به وضعیت خود عادت می کنند و اشتیاق و انگیزه ای برای لاغر شدن ندارند شدت گرفتن ترس از لاغری در ذهن آنها می باشد که سبب می شود آنها تمایلی برای حرکت به سمت لاغری نداشته باشند.
البته شکست های مکرر آنها در استفاده از روش های مختلف لاغری دلیل تشدید ترس از لاغر نشدن در ذهن آنها می باشد.
برای لاغر شدن باید به شکل عالی ترس از لاغر نشدن را در ذهن خود کمرنگ کنید و در مقابل مطمئن باشید که می توانید لاغر شوید و برای ایجاد اطمینان به لاغر شدن به طریقی که شرح داده شد باید برای خود این موضوع را منطقی کنید.
2- ضعیف شدن و بیمار شدن بخاطر لاغر شدن
یکی دیگر از ترس های لاغر شدن ضعیف شدن بدن می باشد که عواقب مختلفی مانند ریزش مو، به خطر افتادن سلامتی و … را به آن ارتباط می دهند.
یکی از مهمترین دلایلی که لاغری در ذهن ما برابر با ضعیف شدن است این است که بسیاری از ما بارها در کودکی شنیده ایم که افراد تپل قوی تر و سلامت هستند.
از دوران کودکی بارها از مادرم شنیده بودم که بچه های تپل قوی تر از افراد لاغر هستند.
بارها من را با هم سن و سال های لاغر مقایسه می کرد و تاکید می کرد که من چون همه چی می خورم و غذامو کامل می خورم قوی تر هستم و مریض نمی شوم.
از همان کودکی در ذهن من تپل بودن دلیل برتری من نسبت به هم سن و سال هایم شده بود.
تپل بودن برای من نماد قدرت، زودتر بزرگ شدن، قوی بودن و بیمار نشدن بود.
به همین دلیل وقتی رویای لاغری داریم به صورت خودبخود نقطه مقابل سلامتی و قوی بودن که مربوط به چاقی است در ذهن ما تداعی می شود که ضعیف شدن و بیماری بخاطر لاغری است.
بسیار مهم است که ترس از ضعیف شدن و بیماری بخاطر لاغری را در ذهن خود اصلاح کنیم.
برای این منظور باید ابتدا به عواقب چاقی توجه کنیم که باعث ایجاد مشکلات فراوان برای افرادی که اضافه وزن دارند شده است.
سپس به مزایای لاغری و تناسب اندام توجه کنیم که تا چه اندازه می تواند باعث شادابی و سلامتی روحی و جسمی ما شود.
به سلامتی افراد متناسب توجه کنید.
به قدرت بدنی و سلامتی جسمی افراد متناسبی که حرکات ورزشی هنرمندانه ای اجرا می کنند توجه کنید.
هیچ فرد چاقی قادر به اجرای این حرکات زیبای ورزشی نیست.
به افراد متناسبی توجه کنید که در سنین بالا در سلامتی کامل هستند.
به راحتی نشستن و برخواستن افراد متناسب توجه کنید.
به طریق مختلف باید برای ذهن خود منطقی کنید که تناسب اندام و لاغری برابر با سلامتی جسمی است.
نکته قابل توجه این است که وقتی بیاموزید برای خود منطقی کنید که حالت پیش فرض جسم ما متناسب بودن است بنابراین منطقی کردن سلامتی بعنوان حالت پیش فرض و طبیعی برای جسم کار ساده ای خواهد بود.
همانگونه که تناسب اندام حالت طبیعی جسم ما می باشد سلامتی نیز ویژگی طبیعی جسم ما می باشد که به دلیل عدم توجه به رعایت موازین بهداشتی و رعایت دستورالعمل های سلامتی باعث به خطر انداختن یا اختلال در سلامتی جسمی خود می شویم.
برای رهایی از چاقی و رسیدن به تناسب اندام ایده آل لازم است که فرمول اشتباه ترس از بیماری و ضعیف شدن بخاطر لاغر شدن را در ذهن خود به شکل صحیح اصلاح کنید.
در ذهن بسیاری از افراد چاق، سلامتی یکی از مزایای چاقی است.
آنها تصور می کنند بخاطر اینکه غذای بیشتری می خورند بدن قوی تر و محکم تری نسبت به افراد لاغر دارند به همین دلیل میزان سلامتی آنها بیشتر از افراد لاغر است.
این افراد وقتی از چاقی به تنگ می آیند و دوست دارند لاغر شوند به صورت ناخودآگاه در ذهن آنها در معرض خطر بیماری و ضعیف شدن قرار می گیرند. چون در ذهن آنها ضعف و بیماری از ویژگی های لاغری است.
در سال هایی که اضافه وزن داشتم هر بار که تصمیم به لاغری می گرفتم اگر در فصل مدارس بود مادرم به شدت مخالفت می کرد و اعتقاد داشت الکی خودم رو ضعیف نکنم که در فصل مدارس مریض نشم.
نکته جالب توجه این که در اقدامات متعدد برای لاغری هر بار که مقداری از وزن من کاهش پیدا می کرد به طریقی که برای دیگران قابل مشاهده بود نصیحت های اطرافیان مبنی بر بیشتر لاغر نشدن شروع میشد.
زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم متوجه شدم یکی از مهمترین دلایل لاغر نشدن افراد چاق ترس های آنها از لاغر شدن است.
یکی از ترس هایی که درباره لاغر شدن در ذهن من بود ترس از ضعف شدن و بیماری بخاطر لاغر شدن بود.
برای برطرف کردن این فرمول اشتباه سعی کردم برای خودم منطقی کنم وضعیت چاقی منشا بیماری های متعدد است و لاغری دلیل سلامتی جسمی می باشد.
اگر در منطقی کردن تناسب اندام بعنوان حالت پیش فرض جسم خود به خوبی عمل کرده باشیم منطقی کردن سلامتی و لاغری کار ساده ای خواهد بود.
همانطور که تناسب اندام حالت پیش فرض جسم ما می باشد، سلامتی نیز یکی دیگر از پیش فرض های جسم ما می باشد.
همه انسانها باید در سلامت کامل جسمی باشند اگر نیستند بخاطر افکار و انتظاری است که از خودشان دارند.
بسیاری از انسانها کاملا پذیرفته اند که طبیعی است که بیمار باشند. و برای انتظار خود برای بیمار شدن دلایل متعددی دارند.
اما واقعیت وجود ما سلامتی کامل جسمی و روحی است.
همانطور که تناسب اندام حالت طبیعی بدن ما می باشد، سلامتی نیز از ویژگی های اولیه جسم ما می باشد.
پس من در ذهنم تناسب اندام یا لاغری را برابر با سلامتی کامل جسمانی قرار دادم.
برای لاغر شدن باید به طریقی که احساس بهتری دارید برای خود منطقی کنید که لاغری برابر است با سلامتی کامل جسمی.
در این صورت تمایل ذهن ناخودآگاه شما برای لاغر شدن بیشتر خواهد شد و ترس از لاغری در شما کمرنگ خواهد شد.
3- لاغر شدن باعث لاغری صورت و زشت شدن می شود.
ترس واضح دیگری که بسیاری از افراد چاق آن را در خود مشاهده می کنند ترس از لاغر شدن صورت بخاطر کاهش وزن و سایز است.
آنها دوست دارند لاغر شوند بدون اینکه صورت آنها تغییر کند.
از زبان افراد چاق زیادی شنیده ام که اگر چه چاقی باعث دردسر و ناراحتی آنها می باشد اما حداقل باعث زیبایی صورت آنها شده است.
این فرمول اشتباه و بسیار خطرناک است و به راحتی می تواند مانع لاغری افراد چاق شود.
حتی اگر چاقی باعث زیباتر شدن صورت بشود به نسبت مشکلاتی که در سایر بخش های جسم بوجود می آورد ارزش و اهمیت ندارد.
چرا که به مرور چاقی چنان در جسم ما گسترده می شود که زیبایی صورت نمی تواند زشتی چاقی سایر بخش های جسم
را مخفی کنید.
پیام هایی زیادی از علاقمندان به لاغری دریافت می کنم که درباره ترس آنها از لاغر شدن صورتشان است.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند محصوصا خانم ها دوست دارند لاغر شوند اما دوست ندارند صورت آنها تغییر کند.
البته عده ای عده ای علاه بر صورت در مورد بازوهای خود نیز چنین نظری دارند.
آنها می خواهند لاغر شوند اما به شرطی که صورت و بازوهای آنها لاغر نشود.
ترس از لاغر شدن صورت به تنهایی می تواند مانع لاغری جسمی شما شود.
برای لاغر شدن باید این ترس را در خود از بین ببرید.
باید برای خود منطقی کنید که شما برای داشتن اندامی متناسب و ایده آل خلق شده اید.
در حالت ایده آل نیاز به چاق بودن صورت یا بازوها نیست.
تناسب اندام به همخوانی کلیه اعضای بدن گفته می شود به شکلی که هر عضو در بهترین حالت خود باشد.
در این صورت نگران صورت یا بازو یا هر قسمت از بدن بودن کار بی هوده و مانع لاغر شدن می شود.
در سال هایی که اضافه وزن داشتم بارها از طریق روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کرده ام.
هربار که میزان کاهش وزن و سایز من به مقداری می رسید که برای دیگران قابل مشاهده بود اولین تذکر آنها در مورد صورت بود که تاکید می کردند اگه بیشتر لاغر بشی صورتت زشت میشه.
تذکر بعدی درباره شل شدن پوست بود و عده ای عقده داشتند که لاغر شدن باعث زردی چهره من شده است.
خلاصه دیدگاه ها متفاوت بود ولی همگی تاکید بر بیشتر لاغر نشدن داشتند.
به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و به طریقه عملکرد ذهن پی بردم، متوجه شدم که انجام هرکاری برای ذهن سخت و دشوار باشد به طریق مختلف مانع انجام آن کار می شود.
این ویژگی ذهن را در بارها اقدام کردن برای لاغر شدن به خوبی تجربه کرده بودم.
هربار که تصمیم به اجرای برنامه رژیمی یا ورزشی برای لاغر شدن می گرفتم بعد از چند روز ادامه آن روش برای من سخت می شد و انقدر فشار ذهن و عصبی در من افزایش پیدا می کرد که نمی توانستم به تصمیم خود برای اجرای آن برنامه ها عمل کنم و همه چیز به حالت قبل بر می گشت.
هرچه بیشتر در مسیر لاغری با ذهن ادامه دادم مطمئن تر شدم که اگر می خواهم لاغر شوم باید در ابتدا لاغر شدن را برای ذهن خودم ساده و دست یافتنی کنم به طریقی که هربار به لاغر شدن قکر می کنم احساس ترس و ناراحتی از اجرای برنامه های رژیمی یا ورزشی نداشته باشم.
سپس ترس از لاغر شدن را در خودم کمرنگ کنم.
اجرای این دو مرحله تاثیر بسیار زیادی در موفیت من برای لاغر شدن داشت.
ترس از اجرای روش های قبلی برای لاغر شدن را با انجام تمرینات ذهنی ساده و تاثیر گذار که در دوره ورود به سرزمین لاغرها به طور مفصل درباره آن ها توضیح داده شده است به شکل قابل توجهی کمرنگ کرده و به مرور کاملا از بین رفت و آن ترس و وجشت اجرای روش های لاغری به شوق و اشتیاق اجرای روش های ذهنی برای لاغر شدن تبدیل شد.
ترس از لاغر شدن به خاطر شل شدن پوست، لاغر شدن صورت یا زرد شدن چهره و … را با توجه کردن به افراد متناسب که چهره شاداب و همچنین صورت زیبایی داشتند در خودم کم رنگ کردم که البته هرچه متناسب تر می شدم بیشتر باور می کردم که لاغر شدن باعث زشتی من نمی شود بلکه باعث سلامتی و زیبایی و شادابی من شده است.
ترس از لاغر شدن به طریق مختلف در افکار ما وجود دارد و به راحتی می تواند مانع لاغری ما شود.
اگر رویای لاغر شدن دارید باید شجاعت روبرو شدن با ترس های لاغر شدن را در خود ایجاد کنید.
برای ایجاد شجاعت لاغر شدن باید برای ذهن خود منطقی کنید که لاغر شدن ترس ندارد.
مهمترین موضوعی که باعث تشدید ترس از لاغر شدن می باشد فرمول های چاقی است که از سالها قبل در ذهن ما ایجاد شده اند.
به عنوان مثال شاید شما هم مثل من بارها شنیده باشید که تپل شدن یا چاق شدن باعث می شود که انسان قوی تری باشیم.
حالا فکر کنید شما می خوای لاغر بشی
این فرمول اشتباه به شکل معکوس در ذهن شما ایجاد می شود.
“لاغر شدن باعث ضعیف شدن و ناتوانی جسمی می شود.”
شکل گیری این فرمول به راحتی باعث ایجاد ترس از لاعری در ذهن ما می شود.
هر موضوعی که به عنوان مزیت چاقی در ذهن ما ثبت شده است برای لاغری به ترس های ما تبدیل می شوند.
با خود فکر کنید و مزایای چاقی را در ذهن خود بررسی کنید.
هرچه بیشتر غذا بخوری قوی تر می شوی.
آدم های چاق صورت سرخ و سفیدی دارند.
چاقی باعث مقاومت بدن در برابر بیماری ها می شود.
هر دلیل مثبتی برای چاقی در ذهن ما وجود داشته باشد همان دلیل به ترس از لاغری تبدیل خواهد شد.
اگه بخوام لاغر بشم باید کمتر غذا بخورم و بدن من ضعیف خواهد شد.
اگه من لاغر بشم صورتم زرد و بی روح می شود.
اگه من لاغر بشم بدنم ضعیف می شود و ممکن است مریض شوم.
اینها چند مثال از تبدیل شدن مزایای چاقی به ترس های لاغری است که هر کدام از آنها می تواند مانع لاغر شدن ما شود.
موضوع ترس در ذهن ما فقط مربوط به لاغری نیست بلکه در تمام جنبه های زندگی ما وجود دارد.
ترس از عاشق شدن
ترس از ادامه تحصیل دادن
ترس از بچه دار شدن
ترس از ثروتمند شدن
ترس از مستقل شدن
ترس از جدا شدن
و بسیاری ترس های دیگر که هر کدام به تنهایی مانع تغییر زندگی ما در آن موضوع می شوند.
بنابراین اگر رویای لاغر شدن دارید باید شجاعت روبرو شد با ترس های خود را داشته باشید.
باید تصمیم قاطع بگیرید که من می خواهم لاغر شوم و ترس های لاغری را تجربه کنم.
باید در خود این اطمینان را ایجاد کنید که ترس های من درباره لاغری واقعی نیستند.
باید در ذهن خود فرمول هایی ایجاد کنید که مزایای لاغری را مشخص می کنند.
همانطور که سالها درباره مزایای چاقی در ذهن خود فرمول های متعدد ایجاد کرده ایم، اکنون باید ذهن خود را مملو از فرمول های جدید درباره مزایای لاغری بکنیم تا به مرور ترس ما از لاغری به شجاعت برای لاغری تبدیل شود.
منتظر خواندن تجربه های شما درباره ترس از لاغری داشتن و تصمیم برای مواجه شدن با ترس های خود هستم.
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.00 از 16 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنام خدا
سلام دوستان واستاد روشن عزیز
من همیشه فایلهای حالمو خوب را گوش میکنم و میخوانم و حالم خوب میشه اینم یکی دیگه از این نوشته ها
ترس از لاغری نداشته باشیم
من خودم دقیقا این ترس که صورتم لاغری زشت میشه و پوستم شل میشه را تا قبل ورودم به سایت تناسب فکری داشتم خیلی میترسیدم با توجه به شنیده های قبلم که چاقها صورت تپل و خوش گل دارن مریض نمیشن یه جورایی لباس هم به تن چاقها قشنگتر بود ایجور تو سرمون کرده بودن از بچگی وگرنه واقعیت که این نبود من خودم وفتی مقداری وزن کم میکردم همش جلو اینه بودم چقدر حسرت میخوردم که صورتم زشت و لاغر شده از طرفی هم چاقی اذیتم میکرد نه لباسی اندازم بود پا درد داشتم سینه و پهلو و شکم داشتم دلم میخواست یه کمر باریک داشته باشم دلم میخواست یه تیپ اسپرت بزنم اما خبری نبود با این چند کیلو لاغری فقط همه میگفتن فلانی صورتت زشت شده اون موقع بود که میخواستم خودمو بکشم که هنوز چاق فقط صورتم لاغر شده بود و رها میکردم تا اینکه وارد سایت تناسب فکری شدم باور میکنید اصلا لاغری صورتم یادم رفته وهیچ توجهی بهش نکردم و جالب بهم میگن فلانی لاغر شدی اما هیچ بهم نگفت صورتت لاغر شده چرا بهم گفتن زیباتر شدی اما اسم زشتی به من نگفتن این از معجزات ذهن هست که همه ی اعضای بدن تناسب خودشون را دارن در لاغری با ذهن هیچ وقت صورتم لاغرتر از سایر بدنم نمیشود بلکه به اندازه ای که باید باشد هست تناسب اندام پیش فرض بدن من بوده و چاقی یک ضایعه است چاقی باعث بیماری میشود در دراز مدت منجر به بعضی از بیماریها میشود مثل فلزی و عروقی افرادی هستن با تناسب اندام هیچ مشکلی ندارن حتی در سنین بالا اما چاقها همیشه پر از مشکل هستن این از مضرات چاقی هست خیلی ها در اثر چاقی و بیماری جان خود را از دست میدن امروزه چاقی واقعا یک معضل خطرناک هست برای افراد جامعه ما کسانی که الان در سایت تناسب فکری هستیم باید روزی هزاران بار خدا را شکر کنیم که ما را هدایت کرد به بک زندگی دیگه مهم نیست چند ساله هستیم مهم اینکه که ما الان داریم سالم زندگی میکنیم با ذهن خودمون یه زندگی دیگه خلق میکنیم من الان هم کمرم باریک شده هم سینه هام کوچک شدن و هم سایر اعضای بدنم عالی هستن چون روزانه استمرار دارم تکرار میکنم همین نوشته را بارها خوندم الان هم خوندم و برام چقدر جالب بود و شروع به نوشتن کردم و ایمان دارم که به تناسب اندام ایده الم میرسم .
سپاس خدای بزرگ همان طور که زندگی استاد روشن را دگرگون کردی زندگی من را نیز دگرگون میکنی .
به نام آرامبخش قلبها
با عرض سلام وخسته نباشید به استاد گرامی و دوستان عزیز سایت تناسب فکری.
ترس چیست؟
باور یا ترس غلط چیست؟
باور،آن فکری است که بارها وبارها تکرار می شود.و به ترس تبدیل می شود واغلب ریشه در کودکی دارند ولی بعضی از باورها و ترس ها در نوجوانی ویا حتی بزرگسالی بیشتر اتفاق می افتد،چرا که ما رشد کرده ایم وذهن منطقی مان فعال شده ووقتی ذهن منطقی مان فعال می شود،ترس ها خیلی سریع تر روی ذهن ما تاثیر می گذارند،بنابر این وقتی ما از چیزی می ترسیم ذهن منطقی مابلافاصله هزاران دلیل پیدا می کند تاما از آن چیز بترسیم وهمین خود باعث جذب بیشتر آن منشاء ترس وموقعیتهای مشابه به آن به زندگیمان می شود،
با ترس هایتان مواجه شوید
گرچه از دیرباز تاکنون همواره مواجه با ترس از دشوارترین کارهای ممکن بوده است. اما قدم ب قدم شروع کنید،اولین کاری که می توانید بکنید این است که کمال گرایی را کنار بگذارید.کمال گرایی تزریق شده توسط جامعه ما،باعث شده است همواره از قضاوت شدن واشتباه بترسیم وب دنبال تغییر و غلبه بر ترس هاو یا اشتباهاتمان نرویم.
لازمه تغییر این است که ماطرز فکرهایمان را تغییر دهیم تا اتفاقات جدیدی برایمان رخ دهد.همه ما از دوران کودکی تابه این نقطه ای که اکنون در آن هستیم ترس های مختلفی داشته وداریم.از جمله ترس از شروع رابطه جدید،ترس،از بیزنس جدید،ترس از قضاوت شدن،ترس از ارتفاع،ترس از مرگ،ترس ازتنهایی،ترس از تاریکی،ترس از دست دادن عزیزان ،ترس از پرواز،ترس از حیوانات،ترس از پرندگان،ترس از سخنرانی در جمع،ترس از آسانسور،ترس از سارقین،ترس از چاق شدن،ترس از لاغر شدن و غیره.ترس از چاق شدن یا ترس از چاقتر نشدن در وجود همه افراد چاق وجود دارد واین هم به علت شکستهای پی در پی این افراد در همه روشهای که برای تناسب اندام انخاذ کرده بودند می باشد به اندازه تعداد شکستهای که با آن مواجه شدند ترس از چاقی یا چاقتر شدن هم در آنها بیشتر می باشد.
ولی ترس از لاغر شدن،فکر نمیکنم برای افراد چاق چیز منطقی باشد،مگر اینکه افرادچاقی که با چاقی خودمشکلی ندارندو یه جورایی به چاقی خود عادت کردند.وگرنه واقعا چه چیز مثبت ومفیدو قابل ملاحظه ای در چاقی وجود دارد؟
باید در نظر داشته باشیم ترس های ما همیشه مخرب نیستند وراهنمایی برای راه ما می باشند،اگر حقیقت آنها را به درستی کرده،درس هایمان رااز آنها گرفته،بر انها چیره شویم.
من به هیچ بهانه ای،هیچ دلیلی،هیچ علتی وهیچ منطقی برای چاق ماندن ولاغر نشدن در خود نمی بینم.
لاغری و متناسب شدن قلب من است عشق من است،لاغری ذهن من است فکر من است دنیای من است آرزوی من است. من با تمام وجودم مشتاق متناسب شدن هستم.لاغری آسانترین کار دنیاست.
دوستان گلم امضاء خدواند پای تمام آرزوهای قشنگتون ،،،،
سلام .
وقتی گرفتار حس رنج چاقی میشم مدت زمان زیادی در این حس می مونم ولی وقتی وارد حس خوب لاغری میشم این حس زودتر تموم میشه .
این یه باوره که من امروز پیدا کردم .
حالا به خودم ثابت می کنم این فقط یه فرموله که از درجه ی اعتبار ساقطه .
من از دیشب که حسم خوب شد تا همین نیم ساعت پیش حسم عالی بود یعنی دیشب حدودای غروب تا الان حدودا ساعت ۱۱ تقریبا ۱۸ ساعت من در حس خوب لاغری بودم .
اما الان با دیدن چند تا عکس دوباره حس چاقی اومد بهم و باز افتادم در مدار چاقی و رنجهاش .
مدار چاقی منو اذیت میکنه . حالمو میگیره . نمیزاره از زندگی لذت ببرم .
ولی مدار لاغری حال منو خوب می کنه .
من میخوام لاغر باشم .
پس باید عادت کنم که در ذهنم فرمولهای لاغری دور بزنه .
من با دیدن چندین فرد متناسب شدیدا حس چاقی کردم حس حسرت اذیتم کرد و دوباره از سرزمین لاغری خودم رو دور دیدم .
ولی من میخوام لاغر بشم . دوست دارم به طبیعت خودم برگردم .
چرا دیدن چند تا عکس دختر باعث میشه من از مسیر لاغری خارج بشم . چون اونا رو بیشتر از خودم باور دارم .
چون عزت نفسم پایینه . پس اینا هم فرمولهای دیگه هستن .
من باید عزت نفسمو بالا ببرم .
لاغری موهبتیه که به همه داده شده که منم مثل بقیه میتونم از وجودش بهره مند بشم .
لاغری موهبتیه که همه ی ما انسانها قادر به دریافت و استفاده از این موهبت هستیم .
وای خدا انگار کم کم داره حالم خوب میشه .
لاغری یه موهبته از طرف خدا که همواره جاریه و تموم نمیشه و اینجوری نیست که وقتی عده ی زیادی اون رو دارن پس من ازش بی نصیب باشم . منم حق لاغر شدن دارم .
منم حق دارم از زندگیم لذت ببرم .
منم حق دارم مثل این ۱۸ ساعت شیرینی حس لاغری رو همیشه همراه خودم داشته باشم .
آخه من دارم دنیای لاغریم رو خودم با دستان خودم میسازم . لاغری من دنیاییه که توش شادی و نشاطه .
من احساس میکنم لاغری ما با لاغری مانکنها و بازیگران خارجی خیلی فرق داره . دیدن لاعری اونها حس خوبی به من نمیده .
دیدن لاعری اونها باعث میشه دهن من دچار سختی و ترس از لاغری بشه و دوباره بره سمت چاقی . چون اونا خیلی سختی میکشن برای اینکه اندام خودشون رو متناسب حفظ کنند ولی من قراره لاغری رو بسازم که طبیعیه . که آسونه . که لذتبخشه که رها گونه است . من قراره دنیایی از لاغری بسازم که سلامتیش روزافزونه . پوستم سفید و درخشان میشه . قشنگ و زیبا جمع میشه .
توی دنیای چاقی فقط یه چیزی منو آروم می کنه اونم غذا . ولی ارامشی که حالم رو بدتر می کنه . بهم عذاب وجدان میده .
ولی در دنیای لاغری خیلی چیزا منو اروم می کنند . اول حال خوبم . خدای وجودم . من در دنیای لاغری به خدا پناه میبرم ولی در دنیای چاقی به غذا پناه میبرم .
برای همین حال خوب دنیای چاقی دوامی نداره اما حال خوب دنیای لاغری دوام داره . پایدارتره . چون من به خدا پناه میبرم و از او یاری می جویم .
ایاک نعبد و ایاک نستعین . اهدنا الصراط المستقیم .
صراط اللذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولضالین
انسانهای لاغری که از راهی به جز تناسب فکری لاغر شدند همون ضالین هستند . انسانهای گمراهی که سلامتیشون رو به خطر میندازند . پوستشون میریزه . خودشون رو آزار میدن هر روز عملهای زیبایی باید انجام بدن تا شاید بتونند خودشون رو به روز و زیبا نگهدارند .
این افراد به خودشون غضب کردند و از راه نعمت دور شدند . برای همین حس ادم با نگاه کردن بهشون بد میشه . اونها نقاب لاغری به چهره زدن ولی ذهنشون چاقه و از اونجایی که انسانها با دل با هم در ارتباطتند میتونند انسانهای پشت نقاب رو با دلشون حس کنند .
اونها حس لاغری به آدم نمیدن . برای همین من حالم بد شد از نگاه کردن به اونهایی که به نظر من ذهن چاقی دارند .
ولی لاغری در اینجا حس خوبی به آدم میده . پشت نقابش همون روی نقاب هست . اصلا نقابی نیست . ظاهر و باطن یکیه . برای همین وقتی اینجا می نویسم ارام هستم . شاد هستم . امیدوار هستم . بین خودم و لاغری فاصله ای نمیبینم .
من تناسبی رو میخوام که نعمت الهیه . که راه راسته و از خدا خواستم منو به این راه هدایت کنه .
راه کسانی که بهشون نعمت داده نه کسانی که به خودشون غضب کردن و گمراه شدند .
خدایا شکرت که منو به راه راست هدایت کردی .
خدایا شکرت که منو با لاغری طبیعی آشنا کردی . لاغری که به من داده میشود . لاغری لذتبخش . لاغری امیدوار کننده . لاغری سالم کننده . لاغری زیبا کننده . لاغری نشاط و شادی دهنده
من همیشه دنبال چنین لاغری بودم و دوست دارم به این سرزمین عادت کنم .
من این سرزمین رو دوست دارم .
البته اونها از نگاه خودشون بد نیستن ولی حسی که به من دادن لذتبخش نبود .
من لاغری رو خواهم ساخت که در اون حس توانایی و شادی و نشاط و امید باشه . امید به شخصیت خودم . امید به عزت نفس خودم . نه نمایش برای مردم .
من به خاطر خودم میخوام لاغر بشم . انگیزه ی من از لاغری خودم هستم نه به به و چه چه مردم . نه اینکه هر کی منو ببینه حسرت بخوره که چرا نمیتونه لاغر بشه بر عکس اگه کسی منو ببینه امیدوار بشه که منم روزی مثل اون بودم و حالا که لاغر شدم بازم فرقی با اون ندارم و فقط دنیام متفاوت شده و اگر اونم دنیای ذهنشو تغییر بده به راحتی میتونه به من برسه .
دنیای لاغری ما در دیگران حسرت ایجاد نمی کنه بلکه امید ایجاد می کنه . چون هرکسی واردش بشه لاغری رو به خودش نزدیک میبینه .
خدای لاغری من بخیل نیست حسود نیست به سختی بهم لاغری نمیده بلکه خدای من از من بیشتر مشتاق لاغر شدن منه
وای خدایا من از شر تمام حسهای بوم به تو پناه میبرم ای مهربان ترین مهربانان . چرا به غذا پناه ببرم که درد منو بیشتر کنه به تو پناه میبرم و از تو میخواهم مرا یاری کنی تا به آرزوهای قلبی خودم برسم .که میدانم یاری ام می کنی که تو مرا هدایت کرده ای که اکنون اینجایم .
مهربان معبودم به تو پناه میبرم از راههایی که حال مرا بد می کند و به من نهیب میزند نه این راه تو نیست که همان حال بدم هم نشان از کلام توست تو داری به من راه را نشان میدهی که راه تو راهیست که در آن احساست خوب میشود .
خدایا به تو پناه میبرم از وسواس درونی ام که مرا از دنیای لاغری ام دور می کند . تو مرا برهان ای خدای خوبم که میدانم میرهانی . چون من به سمت تو بازگشت کرده ام .
دوستت دارم خدای من .
مهربانم تو را سپاس می گویم که قدرت نوشتن به من عطا کردی که بتوانم آرزوهایم را در دسترس ببینم و لمس کنم .
تو را سپاس می گویم که میتوانم با نوشتنم با تو حرف بزنم وبه سمت تو بازگشت کنم . تو خود نعمتی برای من .
همه ی نعمتها از تو بر من جاری میشود . پس من رویم را به درگاه تو میکنم تا از نعمات تو بهره مند شوم . چرا که من لایق نعمتهای تو هستم .
همانگونه که تا الان بهره مند شده ام .
من کسی نبودم تو مرا خلقم کردی . تو به من نفس دادی . تو به من زندگی دادی . تو به من پدر دادی . مادر دادی . تو به من خانه دادی . جای گرم دادی . آب دادی نان دادی . خون دادی . رگ و پوست و گوشت و استخوان دادی . تو به من چشم دادی . گوش دادی سلامتی دادی .
من همه ی وجودم از توست مهربان خدایم . تو کانون نعمتی . تو کانون محبتی . من از تو تناسب آسان خواسته ام و تو مرا به اینجا هدایت کردی . پس کمکم کن که بتوانم این دنیای زیبا را زندگی کنم . من دنیای زیبای تناسب را زندگی میکنم . دوست دارم آن را زندگی کنم . دوست دارم مدام در این سرزمین باشم و گوش و چشم و دهان و زبان و بینی و حس لامسه ام از تناسب جاوید پر شود .
خدایا سپاسگزارم که به من تناسب آسان و لذتبخش بخشیدی .
خدایا سپاسگزارم .
سلام وعرض ادب .
وای که این متن چقدر حس خوبی به من داد .
یعنی دقیقا همه ی این ترسها رو در خودم دیدم .
چقدر بیانتون عالی هست .
من باید شجاعت برخورد با ترسهایم را در خودم ایجاد کنم چرا که من در زمان چاقی دقیقا شجاعت چاق شدن و رها کردن نقطه ی امن ذهن متناسبم رو پیدا کردم . تازه لاغر شدن آسونتره چون بدن من به طور طبیعی در حال لاغر شدنه .
اما من اگه تونستم بر طبیعت جسم خودم غلبه کنم و چاق بشم شجاعت زیادی به خرج دادم که برای لاغر شدن حتی لازم نیست نصف اون شجاعت رو به خرج بدم .
بله من باید از مزایای لاغری و از مزایای رفتار لاغر کننده هم برای خودم مثال عینی پیدا کنم .
افرادی که انرژیشون رو بیشتر استفاده می کننده به تجارب لذتبخشتری میرسن . اونها حرکات مختلف رو با سرعت و فرضیت خاصی انجام میدن و مهارتشون بیشتر از یک فرد چاقه .
فرد چاق بیشتر حالت انفعالی داره و هیچ کاری رو معمولا تجربه نمی کنه .
چون ذهنش دائما با ترس همراهه . گرچه باید با ترس ها یهبه صلح برسیم اما باید با شجاعت هم به صلح برسیم . وقتی با ترسهامون به صلح برسیم خودبخود انرژی پنهان شده در ترس به شجاعت تبدیل میشه و ما احساس شجاعت و توانایی می کنیم .
این متن سرشار از ارائه ی راهکارهایی برای مواجه شدن با موانع ذهنی بود . شاید متنهای قبلی که میخوندم بیشتر به شناسایی موانع اشاره کرده بود ولی الان تمرکز این متن بیشتر روی جایگزین کردن موارد دلخواه بر موانع مسیر بودند .
این متنتون فوق العاده بود و این تمرکز بر روی راهکارها فوق العاده تر .
به نظرم اینم یعنی تمرکز بر خروج انرژی به جای اینکه ترسها رو با خودمون نگه داریم شجاعت تجربه کردن ترسهامون رو در خودمون ایجاد کنیم .
ذهن من از آسیب جسمی میترسه . از درد میترسه .
خب من باید ابتدا باید با این ترسها به صلح برسم و بدونم این ترسها رو ذهن ایجاد می کنه برای اینکه سالم بمونم اما در عین حال من دوست دارم زندگی جدید لدتبخشی رو تجربه کنم که فارغ از این ترسهاست .
پس باید بتونم زندگی در تناسب دلخواه رو خلق و تجربه کنم . تا خلقش نکنم و واردش نشم که نمیتونم تجربش کنم .
لاغری دلخواه من سلامتی و لذت بردن هست . من میخوام تغییر کنم که بیشتر لذت ببرم .
اندام ایده آل خیلی لذت رو برای من به همراه داره چه از نظر درونی چه بیرونی . وقتی به خودم در آیینه نگاه میکنم که کاملا متناسب هستم از هر لحاظ از نگاه کردن به خودم سرشار از شادی میشم در حالی که هر چقدر هم سعی میکردم که با چاقی به صلح برسم ولی میدیدم چاقی منو از خیلی از لذتها محروم کرده .
لاغری محدودیت نیست این چاقیه که محدودیته . محدودیت حرکتی داره محدودیت سلامتی داره محدودیت زیبایی داره . حتی محدودیت لذت بردن از خوردن مواد غذایی . یه آدم چاق نمیتونه بدوه و لذت پرواز کردن در دویدن رو حس کنه چون زود خسته میشه ادیت میشه یه ادم چاق سرشار از ترسه . سرشار از انرژیهای ازاد نشده . در حالیکه ما آفریده نشدیم تا چاق و بی تحرک مردگی کنیم . ما به دنیا اومدیم که زندگی کنیم . لذت ببریم . حتی لازم نیست شجاعت رو در خودم ایحاد کنم . شجاعت خیلی زیاد در وجود من هست . وقتی انرژی زیادی که پشت ترسهام پنهان شده رو آزاد کنم خدا میدونه چقدر انرژی و شجاعت خواهم داشت برای مواجه شدن با لاغری .
بله لاغری ترس نداره . این چاقیه که ترس داره و انرژی رو ذخیره نگه داشته . اتفاقا لاغری یعنی رها کردن انرژی و جریان یافتن انرژی در بدن و رسیدن به سلامتی . چون تمام بیماریهایی که در بدن ایجاد میشن به خاطر رها نشدن انرژیه .
علیرضا رها کن انرژیهات رو . تو اومدی که زندگی با عشق رو تجربه کنی نه زندگی در غم و افسردگی . تو اومدی که زندگی سرشار از شادی و لذت و تفریح رو تجربه کنی نه زندگی سرشار از محدودیت رو .
لاغری خیلی لذتبخشه . تو کلیییییییی تجربه میتونی در لاغری داشته باشی . تکواندو کارها رو ببین به به چه لذتی میبرن چقدر فرز هستن . من عاشق تکواندو هستم . سبک بودن در تکواندو واقعا لذتبخشه . دوست دارم تجربه اش کنم یا حتی دویدن .راحت از جا برخاستن تنفس آسان و بدون خش .
خدای من زندگی در لاغری چقدر لذتبخشه .
لاغری سلامتی و تناسب اندام هست .
زیبایی هست .شجاعت هست .
لذت و تفریح هست .
وقتی خودت و دیگران به اندام زیبات توجه می کنند چقدر کیف می کنی و لذت میبری .
در حالیکه چاقها همیشه مضحکه هستند ناراحت هستن غصه میخورن .
گرچه من با چاقی به صلح رسیدم و ازش متنفر نیستم ولی حقیقتا ترس از لاغر شدن و یا حتی ترس از لاغر نشدن الگوی غلط چاقی بود که چقدر عالی به سمتش هدایت شدم تا این مانع رو در خودم برطرف کنم .
من واقعا از خوندن این متن لذت بردم . خیلی خیلی . و واقعا حالا دیگه تلاش فیزیکی که دارم در جهت تناسب اندام انجام میدم رو با این محواهای عالی ذهنی تاثیرگزار میدونم .
واقعا از صمیم قلبم خوشحالم . هدایت الهی هر لحظه بر ما جاریست و از طرق مختلف به ما میرسه .
سلام وعرض ادب .
وای چقدر جالب من الان داشتم در قسمت مرور خاطرات چاقی مینوشتم و به فرمول ترس از لاغری رسیدم و واقعا حس کردم که ترس از لاغری در وجود من هست و بعد از اتمام اون متن یهو به این قسمت از سایت هدایت شدم . صفحه ی این سایت برام اومد
چون واقعا توجهم رفت به اینکه ما از لاغر شدن میترسیم . به نظر این صفحه واقعا جذب امروز من بود.
خدایا خیلی خوشحالم . الان این متن رو هم میخونم و نظرم رو می نویسم . 🤗🤗🤗🤗🤗🤗
با سلام
یکی از بزرگترین موانع من در لاغر نشدنم همین ترس از لاغر نشدن بود که البته الان با گوش دادن فایلا و در مسیر بودن دارم آروم اروم کمرنگش میکنم
یعنی از همون اولی که من رژیمم رو شروع میکردم ، ( چون من بیشتر طول عمرم رو رژیم بودم )
میگفتم من فقط توانایی کم کردن فلان مقدار از وزنمو دارم
حتی این باور اینقدر در من قوی بود که وقتی با فایلای رایگان استاد از طریق ذهن یا حالا فکرم لاغر شدم باز تا حدود همون ۱۱ کیلو پایین اومدم و استپ و حتی دوباره رفتن به سمت چاقی
من از ترس اینکه هیچ وقت لاغر نمیشم ، همیشه از خودم توقع ۱۰ تا ۱۲ کیلو کاهش را داشتم و انگار همین محدوده در ذهن من ثبت شده ، حتی الان هم که دارم مینویسم این مانع شروع به الارم دادن کرد و گفت اینبار هم فقط همین مقدار بیشتر نمیتونی کم کنی
که البته میدونم این یا منفی بافه که او را دعوت به سکوت میکنم 😊😊
یا خود تنظیم ذهنم هست که از سالیان دور به اون برنامه دادم
به هر حال هر چی که هست ، اینبار لاغری من حتی با دوسال پیش هم که تازه با این مسیر آشنا شده بودم فرق دارد
اینبار در حال آموختن اساسی هستم ، اینبار میدانم که لاغری باید از ذهن شروع شود نه حتی از سطح فکر
اینبار میدانم که لاغری هم مثل چاقی باید زبانش را آموخت باید اینقدر تمرین و تکرار کرد تا در ذهن حک بشه
باید موانع را شناسایی کرد و بر آنها غلبه کرد ، باید لاغری را در ذهنم پر رنگ کنم همانطور که چاقی را پر رنگ کرده بودم
باید به توانایی ذهنم در لاغر کردن من آن هم تا متناسب شدن نهایی که منطقه ی امن لاغری من است حدود ۵۵ کیلو برنامه بدهم
من فقط تا میزان ۱۰ ، ۱۲ کیلو به او اطمینان دارم ولی اینبار خودم را از قید اعداد رها میکنم همانگونه که از بند ترازو ازاد شدم
طبق قانون بالن برای رهایی از اسارت چیزی باید بند های اسارت را پاره کرد تا به رهایی رسید
من ایمان دارم اینبار اینقدر ذهنم قوی شده که بتواند با نیروی الله و خدای بینهایت عظیم بر این اعداد پیروز بشود و به رهایی برسد
من میتوانم لاغر شوم ، چون پایه و اساس من ، پیش فرض من ، استاندارد وجودی من بر تناسب من است
همان جایی که منطقه امن من است ، همان جایی که آنقدر آرامش هست که از وقتی در مسیرش قدم گذاشتم آرامشش را با تمام وجود احساس میکنم .
من اینبار به نتیجه نمی اندیشم که نتیجه واکنش ذهن من است ، من به برداشتن موانع برای رسیدن به منطقه ی امنم می اندیشم
من دیگر از لاغر شدن نمی ترسم ، چرا که آنجا خانه و زادگاه من است ، چرا که ذهن من اینبار مجهز به قدرت و نیروی الهیست و میتواند به راحتی اندام که هیچ زندگی مرا از نو خلق کند
من در لاغر شدن توانمندم
من تمام بندهای ترسها و نشدنها را پاره می کنم تا رها و آزاد به پاکسازی ذهنم بپردازم و از جوانه ی لاغریم محافظت کنم
خدایا شکرت ،
ممنون استاد ، یک مانع دیگر از لاغر نشدنم را یافتم ، رهایی از بند اعداد ، من به بینهایت وصلم پس میتوانم همان گونه که اختیار چاق شدنم را به دست داشتم حالا هم
با همان قدرت بینهایتی که در اختیار دارم به تناسب برسم خیلی طبیعی و خودبخود تا انجایی که بخواهم و دوست داشته باشم
چون من حق انتخاب دارم ، من ازادم که منطقه ی امن و آرامم را خودم انتخاب کنم
و اینبار قوی و محکم منطقه ی امنم همان تناسب است
سلام🙂
به نظر من این مقاله یه دوره آموزشی هست و ارزش داره بارها و بارهد بخونیمش اینقدر که کامله و اینقدر که عالی مطلب توضیح داده شده
ابتدای فایل از نام فایل تعجب میکنیم چطور میشه از لاغر شدن بترسیم ما که عاشق لاغر شدن هستیم…🤨
ولی با خوندن مقاله و رجوع به خودمون میبینیم چقدر درسته این حرفها👌👌
وقتی میگیم موانع لاغری رو که برداریم جسم خود به خود لاغر میشه کاملا حقیقته چون جسم ما عاشق متناسب شدنه چون ذات و طبیعت جسم ما تناسبه و ما اونو به این شکل درآوردیم و وقتی تصمیم میگیریم لاغر بشیم میبینیم که جسم چقدر همکاری میکنه و در مدت کوتاهی مقدار قابل توجهی از وزن رو کم میکنه
حالا اگه دوباره این وزن و سایز برگشته مشکل از جسم نیست مشکل از ذهنه که ننیخواد تغییر کنه و دوس داره در همون شرایط امن قبل بمونه و اگه با محدودیت و محرومیت دادن به خودمون مخالف خواست اون عمل کنیم با اعصاب خوردی و ناراحتی رژیم رو رها میکنیم و با آرامش به پرخوری های قبل از رژیم ادامه میدیم حتی ممکنه بدتر از قبل هم رفتار کنیم
به همین دلیل بهترین راه برای رسیدن به تناسب راهی هست که با اون چاق شدیم حالا باید برعکس اون مسیر رو بریم تا لاغر بشیم
موانع ذهنی همون فرمولهایی هستن که در مسیر چاق شدن و قبل از اون در ذهن ایجاد کردیم و حالا مانع لاغر شدن ما میشن
ترس از لاغر نشدن یکی از بزرگترین ترسهای ما است و یکی از مهمترین موانع ذهنی
دلیل بوجود اومدنش هم اینه که بارها در برنامه های لاغری قبلی در خود واطرافیان دیدیم که فرد با وجود رژیم سخت و نخوری و ورزش و دمنوش و…. لاغر نشده یا خیلی کم کاهش وزن داشته یا اگرهم خوب وزن کم کرده در مدت کوتاهی دوباره اون وزن و سایز برگشته
و همین خاطرات باعث شده ما از لاغر نشدن به هر روشی بترسیم غافل از اینکه خود این ترس مانع لاغر شدن ما است
من خودم این ترس رو دارم و هنوز نتونستم کمرنگش کنم 😑
ترس دیگه ما ترس از ضعیف شدن و بیمار شدنه
من دو دوران کودکی دختر لاغری بودم و از اونجاییکه بارها در فصل زمستان مریض میشدم و باید پنیسیلین میزدم هزاران بار از پدر و مادرم شنیدم که به خاطر اینکه لاغری و ضعیفی مریض میشی برای همین این فرمول در من شکل گرفت که چاق شدن =قوی شدن
و چون همه ما از آمپول زدن میترسیم یا تنفر داریم برای اینکه مریض نشم و نخوام امپول بزنم هم این فرمول رو در خودم تقویت کردم
یکی دیگه از ترسها مخصوصا در مورد ما خانومها ترس از زشت شدن هست مخصوصا زشت شدن صورت و چون زیبایی چهره برای ما خانومها خیلی اهمیت داره و حتی مهمتر از زیبایی اندامه اونوقت باز هم این ترس از لاغر شدن تشدید شده
من خووم بارها شنیدم که مادرم میگفت “گوشت گفته کجات زشته من بیام قشنگش کنم” یا همیشه زن تپل هم برای خانومها و هم برای آقایان (حداقل در صحبتهای بین خانومها)محبوبتر بوده یا با گفتن کلماتی مثل “لاغر مردنی”یا “لاغر و دراز”یا “دیلاق”یا “نردبون دزد” افراد لاغر رو نکوهش کردیم
احتمالا این چاقی =زیبایی خیلی در ما ریشه داره و جزیی از ژنهای ما شده نمونه اش عکس زنان چاق دوره قاجار رو ببینید از نظر ما اونا زشت و چاق هستن وای اون زمان چاقی خیلی مزیت بزرگی بوده و باعث محبوبیت بیشتر نزد آقایان (مخصوصا شاه)بوده حالا من کاری به استفاده ابزاری از خانومها در اون زمان ندارم فقط فکر میکنم این باور خیلی در ما ریشه دار و عمیق هست😶
یادمه دختر خالم وقتی رفته بود برای دریتفت برنامه رژیم وقتی دکتر ازش پرسیده بود تا چند کیلو میخوای لاغر بشی گفته بود تا جاییکه پوستم خراب نشه😏 و این خودش نشون میده که چقدر پوست صورت و زیبایی چهره برای ما مهمه
بارها هم دیدیم افراد چاقی که رژیمهای سخت گرفتن و لاغر شدن و چون روش درست نبوده و در زمان کم مقدار زیادی وزن کم کردن و به خاطر کم آبی و… پوست صورت و بازوها به شدت افت کرده و سنشون رو خیلی بالاتر نشون داده و چون ما خانومها دوس داریم همیشه جوانتر از سنمون به نظر برسیم و از شنیدن این جمله”اصلا بهتون نمیاد”قندها توی دلمون آب میشه ترس از لاغر شدن رو به مانع کردیم برای لاغری شدنمون😮😶
در صورتیکه باید منطقی کنیم برای خودمون که اگه از روش صحیح لاغر بشیم افتادگی پوست اتفاق نمی افته و با دیدن آلبوم شگفتی سازان باور کنیم که اتفاقا در این روش افراد جوانتر و زیباتر شدن🤩
برای ترس بیمار شدن هم باید به بیماریهای ناشی از چاقی توجه کنیم که از بیماریهای قلبی و سکته های قلبی مغزی هست تا کمردردها و چربی کبد و ارتروز زانوها….
در صورتیکه لاغری مساوی هست با کاهش ریسک این بیماریها و همچنین سبکی و شادابی و نشست و برخاست راحت تر
در مشکلات ارتروز مفاصل گفته میشه هر یک کیلو کاهش وزن معادل ۴ کیلو کاهش فشار بر روی مفصل زانو هست ببینین چقدر بدن ما از چاق شدن در عذاب هست😑😶😶
این جمله خیلی برای من آموزنده بود که گفتین لاغر شدن خیلی آسونه و حتی نیاز نیست اونو یاد بگیریم فقط کافیه که ورودیهای چاق کننده رو وارد نکنیم و لاغری خود به خود اتفاق میافته😍😍
سلام به دوست عزیزم خانم زهرا صابری
مقاله زیبای شمارو خوندم و لذت بردم دستمریزاد عالی نوشتی خانوم .
در رابطه با جمله ای که نوشتی (بارها اتفاق افتاده که افراد با رژیمهای سخت در مدت کم مقدار زیادی کم کردن ولی زشت شدن و به زیباییشون لطمه خورده و پیرتر از سن واقعیشون شدن )
من اینجا مطلبی به نظرم اومد در تایید حرف شما عزیز ،
سوالی از خودم پرسیدم .
چرا ما در روش لاغری که در این دوره پیش گرفتیم برای زودتر لاغر شدن اونم به مقدار شگفت انگیز عجله داریم ؟
درسته همه ی ما از این بار اضافه خسته ایم در رنج واقع شدیم ولی باید اجازه بدیم کار با قدرت ذهن اصولی پیش بره .
خودمون بارها دیدیم و شنیدیم یا اینکه در خودمون تجربه کردیم که وزن کم کردن با رژیمهای سخت در مدت کم باعث نازیبایی پوست و بدن شده یعنی جوری لاغر شدیم که تن و بدنمون فقط با لباس قشنگه جوری که خجالت می کشیم مایو بپوشیم بریم استخر .چون پوست بدن با فشار رژیم سخت و کاهش وزن زیاد در مدت کم شل و آویزون شده پوست شکم چروک خورده و صورت پیر تر از سن واقعی به نظر می آد و موها ریزش پیدا کرده یعنی لاغر شدیم ولی به چه قیمت ؟
خوب حالا با این حساب چرا در روش لاغری ذهنی هم اینقدر برای زودتر لاغر شدن عجله می کنیم .
خوشبختانه سیستم هوشمند بدن به عجله ما کاری نداره هر موقع برآیند ارتعاشات فکری رفتاری لاغر کننده باشه تدریجا لاغری و کاهش وزن شروع میشه .
اجازه بدیم بدن خودش کارشو آرام آرامپیش ببره .و جوری لاغرمون کنه که حوادث قبلی در کاهش وزنهای غیر اصولی اتفاق نیفته و نه تنها لاغر بشیم بلکه صورتی و پوستی زیباتر و جوانتر از قبل پیدا کنیم و این امکان نداره مگر با لاغری تدریجی ….
ارادتمندشما شهربانو
نشان های دریافت شده
سلام . این مبحث خیلی جالب بود .
ترس های ما نسبت به لاغر شدن و یا لاغر نشدن مانع لاغری ماست .
یکی از ترس های من برای لاغر شدن محدودیت غذاییست .
میترسم لاغر بشم که غذاهام رو کنترل کنم .
میترسم لاغرتر بشم که غذاهام رو کم کنم .
هروقت من به صورت ارادی به خوردن و قضایای خوردن می پردازم احساسم نسبت به لاغری بد میشه .
کم کردن یا کم شدن غذا یکی از بزرگترین ترسهاییست که ادامه ی لاغری رو برای من غیر ممکن کرده .
من باید به میلم توجه کنم وقتی دوست دارم یه چیزی رو بخورم و نمیخورم این در من ترسی رو نسبت به لاغر شدن ایجاد می کنه که نمیزاره ادامه بدم .
ببینید ترس از کم رساندن مواد غذایی به بدنم حتی یک لقمه نمیزاره لاغر بشیم .
استاد همه ی ترسها رو در ذهن چاق به راحتی میشه بر اون غلبه کرد . اما ترس از کم شدن غذا برای لاغری چیزیه که واقعا انگیزه ی آدم رو برای لاغر شدن بیشتر میگیره .
قانون گذاشتن و ترک اعتیاد و اینجور حرفها واقعا باعث میشه من نسبت به لاغری ترس داشته باشم .
ترس از محدودیت .
لاغری ما باید با آزادی و کاملا دلخواه انجام بشه .
ولی هر وقت صحبت از غذا در مسیر لاغری میشه
حس محدودیت و محرومیت از غذا خوردن باعث میشه ذهن نزاره ما به سمت لاغری حرکت کنیم .
حتی یک لقمه برای ذهن میشه کوهی از نخوردن .
و نخوردن یعنی کاهش لذت .
هر چقدرم میگیم لاغری محدودیت نیست ولی چون باز حواسمون میره به کاهش غذا اتفاقا پرخوری بیشتر خودشو به ما نشون میده .
از طرفی میل من مناسب اندام چاقه . پس اگه بخوام لاغر بشم باید به ذهنم بگم میل منو مطابق یک اندام ایده آل تنظیم کن .
مقدار غذای دلخواه منو به اندازه ی وزن ایده آلم تنظیم کن .
برای رسیدن به وزن ایده آلم میلم به خوردن رو تنظیم کن .
و باید بتونیم میل خوردن رو در زمان تناسبمون پیدا کنیم . به یاد بیاریم . میل ما چطور بود و ذهن اون رو به ما دیکته کنه .
میل ما مطابق وزنی که هستیم تغییر می کنه .
مسلما ما اگه ذهنمون رو در جهت وزن ایده آل تصور کنیم میل ما نیز مطابق همون تنظیم میشه .
حتی نباید بگیم کاهش پیدا میکنه .
باید بگیم تنظیم میشه .
میل ما مطابق وزن ایده آل تنظیم میشه . خودبخود . چون این پیشفرض ذهنه .
و بعد ذهن رو در این جهت رها کنیم و سایر موانع رو بررسی کنیم و لذت ببریم و اجازه بدیم میلمون مطابق وزن ایده آلمون تنظیم بشه . به برنامه هاش ایمان داشته باشیم .
میل وزن ایده آل در ذهن ما هست و ما فقط باید اجازه بدیم اون رخ بده .
میل وزن ایده آل و حتی گرم به گرم به اون وزن که نزدیک میشیم دقیقا میلمون تغییر می کنه .
پس هیچ برنامه قانون و نظم مشخصی وجود نداره و آزادی تمام در هر لحظه جاریه .
من اینطور که خودم رو آزاد میزارم و احساس محدودیت غذایی در لاغری رو برای خودم برمیدارم انگیزه ام برای کاهش وزن بیشتر میشه .
و ترس از محدودیت غذایی در وجودم کمرنگ میشه و ذهنم اجازه میده من برگردم به مسیر لاغریم .
ممنون 😍 دوست عزیز ازخوندن نوشتتون لذت بردم. خیلی عالی شرح دادین.
سلام فاطمه سادات عزیز
وقت بخیر
من از نوشته های شما لذت می برم البته این که نوشتی مال سه ماه قبله که من امروز دیدم و خوندم
یک قسمتش رو کپی گرفتم اینجا الصاق می کنم که در این ارتباط چند کلمه هم من عرض کنم .
( من باید به میلم توجه کنم وقتی دوست دارم یه چیزی رو بخورم و نمیخورم این در من ترسی رو نسبت به لاغر شدن ایجاد می کنه که نمیزاره ادامه بدم .)
این ☝️ نوشته شماست
منم مث شما هنوز تا حدی با مسیله خوردن درگیرم و ذهنمو به خودش مشغول می کنه و این طبیعیه چون ذهن چاق ما هنوز فعاله و به قول استاد تا لحظه آخر نشانه هاش با ماست .
هر وقت تمایلم به خوردن باشه به خودم میگم نمی دونم این میل که الان دارم نیاز جسم منه یا دستور ذهن چاقه بعد به خودم میگم پس من الان بینابین رفتار می کنم من در موقعیت صلح با چاقیمم پس نمی تونم از این احساس تمایل عصبانی بشم و بگم باز دستور خوردن صادر شد🤨 من چه می دونم شاید نیاز سلولی، منو به خوردن متمایل کرده سر جنگ با چاقی هم که ندارم پس من میرم تا یه حدی که نه سیخ بسوزه نه کباب این میلو برطرفش می کنم .هم ذهن چاقو راضی کرده باشم هم تا حدی به سمت ذهن لاغر حرکت کرده باشم و اوضاع از کنترلم خارج نشه .
امیدوار م مانا و پایدار باشید
ارادتمند شما باقری
لطفا اگر پاسخی برام در نظر گرفتی اسم خودمو هم در نوشته فراموش نفرمایید که با دوستان دیگه قاطی نکنم متوجه بشم برای من جواب فرستادید . چون من شمارو فالو کردم جوابیه شما به دیگر دوستان برای منم با ایمیل ارسال میشه اگر اسم نبرید متوجه نمیشم برای من نوشتید یا دوست دیگه ای 🙂🙂
ترس از لاغری نداشته باشیم،
سلام وقت همگی بخیر ،
تاریخچه چاقی من برمیگرده به بدنیا اومدنم که تپل بودم ،من دختر سوم خانواده بودم وخواهران قبلی من هر دو بسیار لاغر بودند و با بدنیا اومدنم خانواده خوشحال شده بودن ،دیگه اون حالت تپل روی من موند،بی برو برگرد خودمو چاق تصور میکردم و البته در سنین کودکی چاقیم یک آپشن خیلی عالی بود که زیاد از پدر ومادر شنیده بودم و احساس غرور داشتم و خودمو یه سر وگردن بالاتر از خواهرام میدیدم ،تا اینکه این تپل بودن کشیده شد به اضافه وزن ،دیگه ۱۰ ساله شده بودم که پدرم بشدت از اوضاع جسمی من ناراضی بود وفشارهای زیادی روی من داشت ومرتب سرزنشم میکرد در نهایت میزان غذا و تعداد خوردن دفعات غذارو پدرم برام تعیین کرد،از همون سنین من متوجه شدم تمام خوراکی ها ترسناک ومضر وچاق کننده هستند مخصوصا اگر در وعده شام خورده بشن،ترس از خوردن هر نوع خوراکی ممنوعه ،روح و روان منو خدشه دار کرده بود،از خودم بدم اومده بود،اطرافیانم مسخره م میکردن و در من احساسات بد وبی عزت نفسی فوران میکرد،مدام در فکر این بودم که حالا که رژیم هستم پس چرا لاغر نمیشم ؟ در سن ۱۷ سالگی من ۷۲ کیلو بودم واین موضوع پدر منو دیونه میکرد🙁 از فشار زیاد ،به یواشکی خوری عادت کرده بودم و پیش پدرم مظلوم نمایی میکردم که ببین من هیچی نمیخورم ولی چاقم 😄 ولی پدرم دست بردار نبود و این پروسه ادامه داشت ،،ترس از لاغر نشدن هم به ترس های دیگه مم اضافه شد ،،اون زمان ها مد بود هر کسی میخواست لاغر بشه شام نمیخورد و میرفت کلاس ایروبیک ،منم در سن ۱۸ سالگی همراه با رژیم به باشگاهی رفتم ومیزان قابل توجهی هم وزن و سایز کم کردم واز اون به بعد مرتب در باشگاها ،رژیم ها،متد ها ،دم نوش ها،راهکارها وووووو چرخیدم و یه عالمه تجربه های متفاوتی دارم که اصلا دوسشون ندارم و برام تداعی خاطرات ناراحت کننده و محدودیت هاست ،اوایل ورودم به دوره لاغری ،اضطراب داشتم که نکنه لاغر نشم و آبروم پیش دوستم بره ،آخه دوستم موافق خرید این دوره نبود و قبول نداشت،هر چند الان خودشم تو دوره است😁همین حالاشم گاهی منفی بافم میگه تو بیشتر از این لاغر نمیشی ،تلاش نکن ولی من توجهی نمیکنم و با اشتیاق ادامه میدم،،اینکه بیس وجود ما سلامتی و متناسب بودنه ،حس خوب و امنیت به من میده که من میتونم با برطرف کردن موانع و آلودگی های ذهنیم ،به جسم متناسب طبیعی بدنم دست پیدا کنم و در حال حاضر در حال ترمیم آسیب هایی هستم که نااکاهانه به خودم رسوندم،با این تمرینات خیالم راحته که در حال ساخت نقشه های جدید ذهنی هستم و بخوام نخوام متناسب شدن نتیجه این تمرینات و آگاهی هاست،،برای بودن در مسیر طبیعی لاغری ،فقط کافیه افکار واحساسات چاقیو تکرار نکنم،،وقتی نوجوان بودم باور داشتم که به راحتی لاغر میشم و براحتی لاغر هم میشدم ولی زمانیکه سنم بالاتر میرفت ،محدودیت هایی برام پیش میومد و روند لاغر شدنم آهسته تر شد و در انتها دیگه هر کاری میکردم لاغر نمیشدم و لاغر شدن برای من مثل یک رویا شد ،،در مورد باور بیماری ،بدلیل اینکه خواهرای بزرگ من مرتب بیمار بودن ودلیلشم لاغر بودنشون میدونستن،در ذهن من چاقی مساوی بود با سلامتی،قدرت،بدن قوی ،ابهت وووو انقدر برای خوب غذا خوردنم و قوی بودنم ،تشویق شدم که این باور در من شکل گرفت ،،،وقتیکه باردار بودم و ۹۸ کیلو شده بودم ،کمر درد گرفتم و سالها دکتر میرفتم ودکترها اعتقاد داشتند که دیسک کمر دارم وباید مراقب باشم،هر چند من هیچ وقت مراقب نبودم و همیشه در حال انجام حرکات ورزشی مورد علاقم بودم،خدارو شکر چندسالیه که در دوره های کنترل ذهن هستم ،بعضی از مسائل بدنی م هم عالی شده ولی من ۲۲سال پیش پذیرفتم که زایمان واضافه وزن باعث کمر درد میشه ،هر انچه رو که من پذیرفتم ،با همون ها روبرو شدم واین قانون باورهاست،،منم ترس از کوچیک شدن،زرد وزشت شدن،چروک شدن صورت رو داشتم ،همیشه به من میگفتن تو صورتت درشته،لپ داری خوبه،صورتت عامه پسنده،طراوت داری،مهربونتری،خوشحالتر بنظر میرسی،،،تمام سالهاییکه در رژیم های سخت بودم ترس از خوردن در من زیاد بود، بعد از رژیم هم ترس از اتمام رژیمو داشتم،در ذهن من خوردن مساوی با چاقی بود ،زمانهاییکه گرسنه بودم ،گرچه زجر میکشیدم ولی خیالم راحت بود که چاقتر نمیشم،،در ذهن من لاغر شدن مساوی رجر کشیدن بود،،متناسب بودن مزایایی بیشماری داره ، احساس آرامش،لذت،شادی،زندگی نرمال داشتن،اعتمادبنفس،عزت نفس،آزادی در خوردن،آزادی در پوشیدن،انجام کارهاییکه علاقمندیم،قویترشدن،خوشحالتر بودن ،
با خوندن این مقاله بازم باورها و ترس های ریشه دارم شخم زده شد
سلام استاد گرامی ودوستان خوبم من این مقاله رو بادقت خوندم وتقریبا حدود ۹ماه دارم باسایت تناسب فکری دوره رایگان فایل ها کارمیکنم وهنوز توفیق نداشتم که دوره هاروبخرم ولی ان سالله میخرم مطمینم حالا بریم سر اینکه چی فهمیدم من درباره این مقاله همش رو روی خودم بردم ودیدم چه اشکالی دارم من این رو بگم که حدود تقریبا دوهفته است که در برخورد باعداها خیلی تغییر کردم این روزها اندازه میخورم وهیچ ترسی از خوردن خدارو شکر ندارم واگر احیانا یک وعده رو زیاد میخورم میگم اشکالی نداره بدنم میدنه چطور اصافه این غدا رواز بدنم خارج کنه چون میبینم پسرم که خوش اندام است یک روز ازمن بیشتر میخوره ویک روز کم میخوره ولی اصلا در روزی که زیاد میخوره به این فک نمیکنه که چاق میشه منم میگم مثل این مگه من روخدا طوری دیگه افریده اصافی غدای اون هرجا میره بدای من هم همین طوره ناگفته نمونه که پسرم ۱۷ سالش وبسیار بی تحرک هستش ولی خوش تیپ هستش ولی مشکلی که الان دارم فهمیدم اینه که من میترسم که لاعر نشم وهی میرم جلو ایینه وخودم رو نگاه میکنم وهی میگم هیچ فرقی نکروم ولی شب یلدا همه بهم گفتند لاعر شدی ولی خودم چون هنوز فرمولهای اشتباه دارم وتصویر خودم هنوز چاق هست نه مقل سابق ولی هنوز جای کاردارد ولی من مطمینم که با این فایل وسایت حتمااین فرمول وتصویر درست میسه ولی خداروشکر استاد در موارد دیگه زندگی ام که دورهای تغییر زندگی رو گوش دادم ومخصوصا دوره طعم خدا اینقدر زندگی ام تعییر کرده واز همه مهمتر خودم و فکرهایم ودیدگاههایم و خدا وباز از همه مهمتر شناخت خودم که شناخت بهتر از خدا میاره خدایاشکرت شکرت میدونید چرا توی این زمینه ها موفقترم خودم میگم چون در این موارد هایی که گفتم هیچ فرمول خرابی در دهنم نبوده والان خدارو شکر فرمول درست دارم وارد میکنم ولی درمورد چاقی چندین ساله که فرمولهای اشتباه وارد کردم والان باید اول اونه رو بشناسم وبعد ا نها رو تعییر بدم خودش پروسه طولانی تری میشه ولی مطمینم موفق مبشم ویک روز که دیر نیست همین جا مینویسم که توی این قسمت(تناسب اندامم) هم موفق شدم ان شالله وباز دوباره خداروشکر که هست وهوای من وخانواده ام رو داره وخدارو شکر که این سایت واستاد هست وهر روز چیز جدیدی داره خدایا بابت این همه اتفاقات خوب سکرت شکرت
به نام خدای عزیز ومهربانم که در همه حال من رو برای رسیدن به خواسته م کمک ویاری میکنه وسلام به استاد گرانقدر ودوستان همراهم 💖💖💖
با خوندن این مقاله بیشتر برام واضح شد که بزرگترین مانع من برای رسیدن به تناسب اندام ترس بوده که در شکلهای مختلف درمن ظاهر شده اول اینکه ترس از لاغری وضعف وبیماری که خیلی در من قدرتمند بود وهنوز هم وجود داره ولی میزانش کمتر شده واون اینکه افراد لاغر همیشه بیمارن به قول مادرم یه باد بهشون بخوره سرما میخورن این حرف رو بارها از دهان مادرم شنیدم که طفلی مثلا دختر خالم از بس چیزی نمیخوره لاغر وضعیفه مدام مریضه یا افراد لاغر دیگه ای که بدن سالمی ندارن واین باور رو درمن قوی کرده بود که همین لایه ضخیم چربی که در بدن من وجود داره باعث سلامتی وقدرت بدنی من شده ویه چیز دیگه ای که ربط داشت به همین قدرت ابهتی بود که به خاطر هیکل درشت وچاق بدست میاد وبرای انجام کارهایی که افراد لاغر جون انجام اونها رو ندارن مثل بلند کردن وجابجایی یه وسیله سنگین از زمین
عامل دیگر ترجیح دادن چاقی بر لاغری در من میشد لاغر شدن مساوی با صورت بی رنگ وروبود وقتی با روشهای غلط بارها وبارها مبادرت به رژیم گرفتن میکردم وسختیهای زیادی میکشیدم وگرسنگی های وحشتناکی رو تحمل میکردم که نتایج قابل قبولی رو هم در بر داشت ولی به خاطر اون فشارها وگرسنگی های خصوصا شبانه دچار رنگ ورویی زرد وصورتی داغون میشدم ،ولی در این روش به خاطر اینکه ما اصولی پیش میریم مطمعنم که خبری از نا زیبایی صورت وشل شدن پوست نیست چون هر وقت گرسنه باشیم غذا میخوریم، به اندازه میخوریم نه کمتر ،وهوس هر خوراکی کنیم درموقع لزوم به اندازه نیاز میخوریم که باعث میشه نسبت به مواد غذایی حریص نشیم کاری که در رژیم میکردیم این بود که اینقدر منع مصرف انواع غذاها وتنقلات داشتیم که بعد از اتمام رژیم همش دنبال این بودیم که نخوردنهایی که باعث عقده در وجودمون شده رو جبران کنیم بنابراین ترس از لاغری ونا زیبا شدن صورت در من خیلی خیلی کم رنگ شده
یه ترس دیگه ای که شاید خنده دار باشه ودر وجود من بوداینه که هر وقت لاغر میشدم دلم به حال خودم میسوخت ودچار عذاب وژدان میشدم که بدنم رو انگار دچار قحطی کردم ومدام مانع خوردن ولذت بردن خودم میشم ووقتی در آینه به خودم نگاه میکردم وبدن لاغرشده م رو میدیدم برام غریبه بود که این من نیستم من باید تپل وبا ابهت باشم نه اینطور لاغر ومردنی ورنجور شاید چاق بودن رو طبیعی خودم میدونستم و این مانع هم مطمئنم با تمرین وگوش دادن فایلها برطرف میشه شاید موانع خیلی زیاد دیگه ای هم باشه که فعلا به ذهنم نمیاد
در مورد موانعی که گفتم میخوام ترسم رو در مورد لاغر شدن به اشتیاق برای سلامتی تندرستی چابکی وفرزی جوان شدن صورت پوشیدن لباسهای دلخواه انجام آسان خرید لباس در سایز دلخواه انجام ورزشهای دلخواه مثل شنا در استخر عمومی لذت از نگاه کردن به خودم در آینه تبدیل کنم
پس وقتی کاری به سختی چاقی رو انجام دادم که طبیعی بدنم نبوده لاغری که طبیعی من هست رو به بهترین شکل انجام میدم لاغر شدن آسانترین کار دیناست با شرطی که اصولی پیش برم واین گفته استاد رو آویزه گوش کنم که لاغری طبیعی بدن ماست وچاق شدن باید غیر طبیعی باشه
سلام به همگی 😍
واقعا همینطوره من اصلا دوست نداشتم صورتم رنگ پریده به نظر بیاد یا پوستم شل بشه .
ولی تو یکی از فایلا اشاره کردید که ذهنمون قدرت باور نکردنی داره.
مثلا اگه بخوایم همزمان که لاغر میشیم پوست و موهای خوبی هم داشته باشیم کاملا امکان پذیر است.
منم با این فرمول دارم ادامه میدم.
سلام آقای عطا روشن. امکانش هست برای این مقاله یه فایل صوتی یا تصویری بذارید؟ به نظرم حرف ندارن . مشکل خیلی هاست.
سلام دوست عزیز
انشاالله در قسمت نکات طلایی لاغری قرار داده می شود
صبحم را با این نوشته و مقاله ی زیبا و پراز نکته استاد آغاز کردم پس به شکرانهی این همه اطلاعات و آگاهی هایی که به دستم رسیدمی خوام از ترس های لاغریم بنویسم. استادعزیز من هم سال ها اسیر ترس های لاغری بودم. یادمه یه سال پشت کنکور که درس می خوندم مرتب بهم می گفتن تو چشات ضعیفه باید غذا زیاد بخوری که ضعیف تر نشه اگرچه اون موقع اسیر این باور نشدم اما همیشه ترس داشتم که اگه به میزان کم بخورم چشمام ضعیف تر میشن وچیزی نمی بینم. وقتی ازدواج کردم هرجایی که می رفتم همه بهم می گفتن یه مقدار بیشتر بخور که تپل تر بشی و تو لباسات قشنگ تر بشی. مردا زن زیاد لاغر دوست ندارند تازه اگه باردار بشی بچه ت لاغر مردنی به دنیا میاد ترس از به دنیا آوردن یه بچه لاغر و اینکه از چشم همسرم نیفتم باعث شدکه من پرخوری کنم و چاق بشم.وقتی زایمان کردم فقط خودم چاق شدم و بچه همون وزن معمول ۳کیلو را داشت. این دفعه شروع به رژیم گرفتن کردم و هر کی منو می دید می گفت شیرت کم میشه و بچه رشد خوبی نمی کنه بازم ترس از این کار باعث شد که بی خیال لاغری بشم و رهاش کردم بعد از اون رفتم سراغ ورزش خوبم وزن کم کردم اما هر کی منو می دید می گفت تپلی به صورتت بیشتر میاد الان پوستت سیاه شده انگار خیلی خسته و داغونی. ترس از سیاه و چروک شدن پوستم باز هم مانع من برای لاغری شدو در طول این سال ها همیشه ترس هایی همراهم بود تا این که زانو دردی گرفتم که از پله ها نمی توانستم به خوبی بالا و پایین برم وقتی به دکتر مراجعه کردم بهم گفت کمی وزنتو کاهش بده و به سلامتی بدنت بیشتر برس این برام یه شروع خوب بود وقتی با لاغری ذهنی آشنا شدم کم کم ترس هامو کنار گذاشتم دربین دوستام دنبال اونایی بودم که لاغر و سالم هستن و اصلا هم پوستشون چروک و پیر نشده. در اینترنت خانم های متناسب را می دیدم که هر لباسی دلشون میخواد می پوشن و خیلی هم شاد وسرحالند. افراد لاغر سایت را نگاه می کردم و به نظرم خیلی پوستشون شاداب تر از عکس های چاقیشون میومد و اینکه خود استاد نمونه واضح و آشکاری که هر روز به نظرم شاداب تر و سرزنده تر میشن
استاد عزیز برای شما سلامتی و تندرستی آرزومی کنم و خوشحالم که درمسیر درست و همراه شما هستم و قدم در این راه گذاشتم و همیشه ادامه خواهم داد.
سلام استاد عزیز و گرامی
چه مقاله ارزشمندی بسیار ممنونم برای وقتی که می گذارید و برای کمک کردن به ما چنین نکات طلایی را به ما آموزش میدهید خیلی لذت بردم و به آگاهی هایم اضافه شد 🙏🙏
باید به این موضوع دقیقا فکر کرد و برای یافتن موانع جستجو کرد در حال حاضر چیزی به فکرم برای ترس از لاغری نمی رسد اما حتما در باره اش فکر میکنم و این راه کارهای با ارزشی که آموزش داده شد را به اجرا می گذارم
من پیشنهاد میکنم به دوستانی که این باور و یا ترس را دارند که لاغر شدن باعث میشود که پوستشان افتاده و یا صورتشان زشت میشود به آلبوم شگفتی سازان در سایت مراجعه کنند و صورت این دوستان را با زمان چاق بودنشان مقایسه کنند تا متوجه شوند که نه تنها صورتشان زشت نمی شود بلکه زیباتر هم میشود 👏👏👏
باید بگویم در عکسهای بعضی از خانمها زمان لاغری شان مثل این است که عکس دخترشان هست اینقدر صورتشان زیبا و جوان میشود 😊😊😊
باز هم تشکر میکنم برای این مقاله عالی و آموزنده 🙏🙏👏👏🙏🙏
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
اونقدر این مقاله عالی و تمام وکامله که من نمیدونم چی بگم واقعا
دقیقا از زبان ترس های من صحبت کردین و قوت قلب دادین
یکی از دوستای چاقی که داشتم با تغییر یک باور لاغر شد
یه بار خیلی پرخوری میکرده و یکی بهش میگه درست و به اندازه بخور نترس نمیمیری
اونم دیگه درست رفتار میکنه و بهم گفت باورت میشه من فکر می کردم اگه چاق نباشم و بیش از نیازم نخورم میمیرم؟
اون مشکل عمده اش با تغییر یک فرمول خییلی خیلی حل شد
و از سال های قبل این خانم رو متناسب دیدم
ولی من مجموعه کامل و جامع و با اشتیاق زیادی از فرمول های چاق کننده رو نسبت به دوستم دارم
شاید باورتون نشه ولی یکی از مزاییایی که یادمه در مورد چاقی شنیدم این بود که آدمای چاق اگه زمین بخورن کمتر در خطر آسیب هستند نسبت به آدمای لاغر
ولی اینو نگفته بودند که به قوله شما پیش فرض انسان بودن در یک تعادل و تناسب جسمیه و اگه خدا میخواست با چاقی از ما محافظت کنه خب همه ی انسان هارو در شرایط چاق قرار میداد
عبارت اول مقاله عااااااااااااالی و برای من راهگشا بود
اینکه اشتیاق به معنای انتظار داشتن از خوده
من همیشه میخواستم چاق نشم ولی یادم نبوده که خب حالاکه میخوام چاق نشم مشتاق چی هستم ؟
من اشتیاق به لاغری رو هر بار فراموش میکنم
با اینکه در این دوره و سایت به صورت مرتب فعال هستم ولی فراموش می کنم که مشتاق لاغری و زیبایی هستم
الان میدونم وقتی رفتار درست رو انجام میدم باید هدف و انتظارمو در نظر بگیرم که برای یه قدم نزدیک شدن به هدفم ذوق کنم و امیدوار تر بشم
ترس از لاغر نشدن هم دقیقا یکی از بزرگترین ترس های منم هست
دقیقا به خاطر یک عالمه تجربه ی لاغری های ناتما م و ناکام و روش های غلط
ضعیف شدن هنگام لاغری یکی از بزرگترین و ترسناک ترین باور من برای لاغری هست که به لطف این آموزش ها و باورهای متناسب کننده داره درست میشه و من تا آخر عمر باید روش کار کنم
یادمه یکی از خواهرام دقیقا در زمان قبل از کنکورش خیلی چاق شد
چون مامانم بهش میگفت باید انرژِ بگیره
حالا چاق بشه اشکالی نداره
عوضش اعصابش خورد نمیشه درست درسشو میخونه و بعد دوباره لاغر میشه و خواهر من دیگه لاغر نشد
همیشه انسان های ضعیف و بیمار و فقیر لاغر نشان داده شدند
ولی آخه چه ربطی داره
من بودم که شنیدم هر کسی هر چیز بی ربط و غیر علمی رو ربط داده به لاغری یا چاقی من زود باور کردم
خدا ببخشه منو که از این قدرت فکر یه زمانی اصلا استفاده نکردم و سرمو اندااختم زیر هر چی هرگی گفت گفتم خب درسته دیگه
مامانم گفته دیگه
مامان بزرگم گفته دیگه
الی آخر
چقدر ممنونم چقدر خوب شد امشب با اینکه خسته بودم ولی سایتو چک کردم و آموزش دیدم و قبل خواب با دوره کردن یه سری فرمول های درست می خوابم .
با سلام بنده مدت يك ماه هست كه از فايل هاي رايگان شما استفاده ميكنم و در اين مدت هر روزه فايلاي شما رو به ترتيب گوش ميدهم و و تمرين هاي مربوط به اون رو انجام ميدم
تعهد نامه تهيه كردم و هر روز اون رو با صداي بلند براي خودم تكرار ميكنم
در مودر اين مقاله كه گذاشتيد من باور هاي محدود كننده ندارم بيشتر باور هاي من مربوط به غذاست و اينكه غذا باعث چاقي و اضافه وزن من و وًهمه ميشه
مدتي است رو عبارت ميل ندارم دارم كار ميكنم و طي روز اون رو چندين بار به كار ميبرم
من فرمول هايي رو در ذهنم دارم جايگيزين فرمول هاي قديمي ميكنم ولي يك سوال برام پيش اومده من بر عكس همه دوستان كه تو نظرات گذاشتن يه مدتي كه تكرار عبارت تاكييدي براي غذا رو انجام ميدم
تمام حواسم به غذا شده و بيشتر غذا ميخورم ايراد كار من چي بوده
ايا اين همون ضمير ناخودأگاه من هست كه ميخاد مقاوت كنه و ميخاد من بيشتر غذا بخورم تا فرمول عوض نشه ؟؟؟؟؟
سلام دوست عزیز
در مورد مواد غذایی نیاز به عبارت تاکیدی ندارید
در هیچ فایل آموزشی درباره عبارت تاکیدی برای کنترل خوردن یا برخورد با مواد غذایی صحبتی نشده است
عبارت میل ندارم یک انتخاب است
یک عملکرد است
به هیچ وجه عبارت تاکیدی نیست
نیاز به تکرار عبارت تاکیدی درباره مواد غذایی ندارید
ممنون بابت اينكه پاسخ بنده رو داديد
بنده چند تا عبارت برا خودم درست كردم و تكرار ميكنم
مثلا
من در مسير جذب اندامي مناسب هستم
من در مسير سوزاندن چربي هاي اضافه بدنم هستم
من در مسير كاهش وزنم هستم
من رشته هاي وابستگي بين خودم و چاقي را براي هميشه قطع ميكنم
من در مسير جذب اندام زيبا هستم
من در مسير رسيدن به وزن ٦٠كيلو هستم و ازش لذت ميبرم
من فقط به اندازه نيازم غذا ميخورم
و …
اينارو روزانه تكرار ميكنم به نظرتون ادامه بدم
تو يك فايلي گفته بوديد كه عبارت تاكييدي گفتن فايده نداره استمرار مهمه
منظورتون از استمرار چي هست
شما خودتون عبارت لاغر شدن اسان ترين كار دنياس رو فرموديد تكرار كنيم
چه فرقي بين عبارت تاكيدي كه شما گفتيد با بقيه هست
با تشكر از سايت عالي و خوبتون
دوست عزیز
عبارت لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست وقتی تاثیر داره که باعث بشه فرد اشتیاق و انگیزه پیدا کنه و مطالب آموزشی رو دنبال کنه
و سپس به آنچه گفته می شه عمل کنه
والا تکرار فقط و فقط این عبارت هیچ تاثیری در فرد ایجاد نمی کند