0

لاغر شدن با لذت بردن از خوردن بدست می آید

لاغر شدن
اندازه متن

فردی که اضافه وزن دارد مشکلش این نیست که بعضی از غذاها را دوست دارد یا اینکه نمی تواند در خوردن بعضی از غذاها درست رفتار کند، بلکه مشکل اصلی او این است که برای فردی که چاق است، خوردن یک لذت است، لذتی که شاید فراتر از هر لذتی دیگر باشد و همین لذت کافی است تا مانع لاغر شدن فرد شود.

هر انسانی دوست دارد که از زندگی لذت ببرد، یکی از ورزش کردن لذت می برد، یکی از مطالعه کردن، یکی از موزیک گوش دادن و یکی از غذا خوردن

فردی که چاق است برای ذهن خودش غذا خوردن را بعنوان یک تفریح و لذت تعریف کرده است و به همین دلیل فرد چاق وقتی میخواهد ابراز شادی کند بیشتر میخورد، وقتی ناراحت باشد با خوردن بیشتر خودش را آرام میکند، وقتی عصبی باشد خشم خودش را از طریق خوردن فرو می برد

داشتن احساس خوب برای زندگی کردن لازم است و یک فرد چاق برای ذهن خود، خوردن را برابر با احساس خوب تعریف کرده است. بنابراین تمام واکنشهای یک فرد چاق به محیط پیرامون خود همراه با خوردن خواهد بود

خیلی از افراد چاق از ترس اینکه لذت خوردن را از دست بدهند به چاق بودن عادت کرده اند و آن را بر لاغر شدن ترجیح می دهند. به عبارتی دیگر از لاغر شدن ترس دارند، و این ترس کافی است که فرد چاق هر تلاشی انجام می دهد لاغر نمی شود

البته کاملا طبیعی است که ذهن ما تمایلی به از دست دادن موقعیت شادی خود نداشته باشد اما از آنجایی که ذهن ما بر اساس اطلاعاتی که به آن می دهیم عمل می کند، توانایی تشخیص مفید یا مضر بودن اینگونه شادی را ندارد

وقتی برای ذهن خود تعریف کرده باشیم که خوردن برابر با لذت و شادی است بیشتر خاطراتی که در در ذهن ما ذخیره می شوند از موقعیت هایی است که ما در آنها پرخوری کرده ایم و این پرخوری برای لذت بردن بیشتر از آن مراسم بوده است

این خاطرات به مرور زمان باعث ایجاد توقعات ما از موقعیت های مختلف در زندگی می شود

مثلاً نمی‌توانیم تصور کنیم که به جشن تولدی برویم که در آن کیک تولد نباشد! مگر می‌شود؟!

هیچ مهمانی و مجلس شادی، بدون غذاهایی که حال ما را بهتر کند، معنایی نخواهد داشت.

از طرفی غذا خوردن جزئی از برنامه‌ی روزانه‌ی ماست و لذت بردن از غذایی که می‌خوریم، هیچ اشکالی ندارد.

شکل گیری این فرمول در ذهن یک فرد میتواند تا هر اندازه ای باعث چاقی او شود

فرمولی که برای ذهن ما تعریف میکند، غذا خوردن به معنای لذت بردن و شادی است و ما حق داریم در طول روز بارها احساس خوب و شادی داشته باشیم

ثبت این فرمول در ذهن باعث ترغیب فرد به خوردن های مکرر در طول روز خواهد شد و همچنین باعث پرخوری در وعده هایی که مورد علاقه فرد است می شود

این مساله مهم سبب میشود که انتخاب یک فرد چاق برای لذت بردن از زندگی محدود به خوردن و فعالیت هایی شود که مهمترین بخش آن خوردن است

بنابراین وقتی که تصمیم به کاهش وزن می‌گیریم، با یک مشکل مهم ولی پیش‌بینی‌نشده روبه‌رو می‌شویم:

کمبود لذت!

اگر دوست دارید لاغر شوید اما از طرفی نگران از بین رفتن لذت خود از زندگی هستید شما موفق به کاهش وزن نخواهید شد.

نکته نگران کننده این موضوع این است که با گذشت زمان و تکرار عمل خوردن برای لذت بردن از زندگی، برای ذهن یک فرد چاق دیگر خوردن غذا لذت بخش نخواهد بود و برای ادامه داشتن لذت بردن از زندگی بیشتر خوردن جایگزین خوردن میشود و فردی که در مسیر چاقی قرار گرفته است به مرور علاقمند به خوردن بیشتر می شود

هنوز هم لذت خوردن غذاهای سالم را تجربه کنید، می‌توانید از فهرست بی‌نظیر چاشنی‌هایی استفاده کنید که بدون بالا بردن کالری غذا آن‌ها را خوشمزه می‌کنند

بسیاری از افرادی که چاق هستند به اشتباه تصور می کنند که از خوردن زیاد غذا لذت می برند در صورتی که این پرخوری تنها واکنشی است که آنها به درخواست ذهن خود برای لذت بردن از زندگی می دهند، به همین دلیل است که پس از هر بار پرخوری کردن دچار عذاب وجدان می شوند و احساس پشیمانی از عملکرد خود می کنند

لذتی که پشیمانی و عذاب وجدان به همراه داشته باشد لذت واقعی نیست و تنها به دلیل ثبت این فرمول در ذهن خود ناچار به تکرار آن می شویم

اگر تصمیم به لاغر شدن دارید باید به این نکته مهم توجه داشته باشید که علاوه بر غذا خوردن منابع دیگری برای لذت بردن در زندگی وجود دارد، همچنین باید به ذهن خود آموزش دهید که از مقدار غذایی که مورد نیاز بدن شماست لذت ببرید

لذت بردن از مقدار غذای مورد نیاز بدن فرمول صحیحی است که در ذهن افراد متناسب ثبت شده است و سبب شده که این افراد همیشه متناسب باشند

یک فرد متناسب از زیاد خوردن یک غذا لذت نمی برد بلکه از خوردن مقدار مورد نیاز بدن خود لذت می برد

برخلاف این باور عمومی که «آدم‌های دارای اضافه‌وزن از غذا خوردن لذت بیش‌تری می‌برند»، پژوهش‌های تصویربرداری مغزی نشان داده‌اند که مراکز مربوط به لذت در مغز افراد دارای اضافه‌وزن و چاق، نسبت به کسانی که وزن متناسبی دارند، کم‌تر فعال می‌شود که نشان می‌دهد آن‌ها موقع غذا خوردن، لذت کم‌تری را تجربه می‌کنند.

راه‌حل‌های زیادی می‌شود برای این موضوع پیشنهاد داد، برای مثال:

دنبال روش‌های دیگری برای لذت بردن از زندگی بگردید:

منتظر نباشید تا زندگی به شما روش‌های دیگری برای خوش‌گذرانی پیشنهاد کند، خودتان فعالانه به دنبال روش‌هایی برای لذت بیش‌تر باشید.

کارهای هنری، ورزش و بازی‌های گروهی و خلاصه خیلی کارهای می‌تواند برای شما لذت‌بخش باشد. اگرچه ممکن است پیش خودتان بگویید که «خوب همه‌ی این‌ها با یک غذای خوشمزه کامل‌تر می‌شود». در این صورت باید به شما بگویم که کاملاً حق با شماست و شاید بهتر باشد که برای خودتان دلایل انتخاب یک زندگی سالم‌تر را جستجو کنید.

سعی کنید، از خوردن غذاهای سالم لذت ببرید:

اگر دوست دارید هنوز هم لذت خوردن غذاهای سالم را تجربه کنید، می‌توانید از فهرست بی‌نظیر چاشنی‌هایی استفاده کنید که بدون بالا بردن میزان چربی غذا آن‌ها را خوشمزه می‌کنند. شاید باورش برایتان سخت باشد، اما پژوهش‌ها نشان داده‌اند که ذائقه‌ی ما، همانند بقیه‌ی جنبه‌های بی‌نظیر مغزمان، کاملاً انعطاف‌پذیر است و وقتی برای مدتی، خودتان را به خوردن غذاهای سالم‌تر، مثلاً با چربی یا قند کم‌تر عادت می‌دهید، به مرور زمان مغز شما ولع کم‌تری برای غذاهای پرچرب و بسیار شیرین نشان خواهد داد و در نتیجه دیگر دلتان برای آن‌ها تنگ نخواهد شد.

سرعت غذا خوردنتان را کم کنید:

هر چه غذایی را با آرامش و دقت بیش‌تری بخورید، از آن لذت بیش‌تری خواهید برد. ما برای لذت بردن از غذا نیاز به این داریم که آن را با تمام حواس خود، تجربه کنیم. در بسیاری از کسانی که دچار اضافه‌وزن هستند، سریع و بدون توجه غذا خوردن تبدیل به یک عادت شده است و همین باعث می‌شود که لذت کم‌تری از غذا خوردن ببرند.

برای لاغر شدن نیاز داریم تا مراحل آن را آموزش ببینیم و این تمام سعی من در دوره متناسب شدن با قدرت ذهن است تا متناسب شدن را به افرادی که آرزوی لاغری دارند آموزش بدهم و به لطف خدا دوستانی که با عشق و علاقه قدم در این مسیر شگفت انگیز گذاشته اند نتایج بسیار عالی را در تمام جنبه های زندگی خود تجربه کرده اند.

به امید روزی که هر فرد چاقی که آرزوی متناسب شدن دارد به آرزوی خود برسد

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.02 از 42 رای

https://tanasobefekri.net/?p=10209
14 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار golestan2222
      1403/08/10 20:49
      مدت عضویت: 1613 روز
      امتیاز کاربر: 19269 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,211 کلمه

       با سلام

      ذهن چاق : 

      • خوردن یک لذت است، لذتی که شاید فراتر از هر لذتی دیگر باشد و همین لذت کافی است تا مانع لاغر شدن فرد شود.

      من هم به این جمله در ذهنم  فکر کرده بودم ، چرا خوردن را دوست دارم . وقتی خسته بودم ، میخورم . وقتی حوصله م سررفته میخورم . وقتی عصبانی ام ،میخورم . وقتی وقت ناهار یا شام میشه و گشنه م نیست میخورم . وقتی میخوام از خودم تشکر کنم ، میخورم  و … همین مساله مشکل را درست کرده ، چرا میخورم ؟ و چرا خوردن را دوست دارم ؟ 

      • داشتن احساس خوب برای زندگی کردن لازم است و یک فرد چاق برای ذهن خود، خوردن را برابر با احساس خوب تعریف کرده است. بنابراین تمام واکنشهای یک فرد چاق به محیط پیرامون خود همراه با خوردن خواهد بود

      دقیقا! چون اقدام به خوردن = حس خوب شده . من وقتی یک کاری برام مهمه و پیشرفت میکنم ، به من حس خوب میاد ، مثلا پایان نامه م ، من تا حالا کارهای نگارشی و تحقیقی زیاد نکردم و وقتی ابزار هایی را یادگرفتم و بعد از یاد گرفتن به من حس خوب داد ، همین حس خوب که من پیشرفتم خوب بوده ، باعث میشه در کارم تداوم کنم . 

      چون من عاشق لاغری ام ، پس وقتی اقدام به لاغر شدن میکنم = حس خوب ( اوایل شروع ) ولی در ذهنم فرمولهایی هست که با مسیری که لاغری طی میکنه ، در تضاد است . ذهن عاشق لذت و حس خوبه و چون مسیر لاغری برای ما ذهن چاق ها خلاف لذت = خوردن هست ، من در مسیر لاغری ، به هردلیلی نمیخورم و دقیقا همین فرمول خوردن = حس خوب ، باعث میشود که در مسیر لاغری دچار فرسایش و اخر تسلیم شویم . اما چه چیزی باعث شده که من خوردن را لذت و تفریح بدانم ؟ من خیلی رفتارهای مشابه الگوی خانواده دارم و اندازه ی چاقی من به مادرم شبیه است . پس قطعا از محیط یاد گرفتم ولی برادرم از قوانین دستی پیروی نمیکنه و هر ثانیه به خوردن فکر نمی کنه . او فقط یکبار میخوره ، اون هم زمانی که گرسنه ست و وقتی گرسنه نیست ، نه هوس به خوردن میکنه و نه خوردن = لذت میدونه، اون حتی مقدار هم مشخص نمیکنه و وقتی سیر میشه ، دست از غذا میکشه و به راحتی غذا را دور میریزد  .

       پس چون در مدت زمان کم ،حس خوب ذهنی به مغزم میدم ، باعث میشم که در مسیر لاغری نباشم و لاغر شدن یک پروسه زمان داره ولی خوردن همان لحظه ارضا میشه . ولی اگر اون حس خوبی که به هر نحوی در پشت ذهن ما برای خوردن قایم شده ، اگر اون فرمول درست بشه ، به نظرم میتونیم ، بودن در مسیر لاغری را حس کنیم . و تغییر فرمولهایی که سالها با زحمت خودمون الان به صورت اتوماتیک درامده و خودش داره بدون فکر انجام میده ، مسئولیت این اشتباه رو که سالها تکرار کردیم ، میپذیریم و تنها راه خلاصی اون حس خوبیه که به اشتباه پشت فکر اقدام به خوردن قایم شده یا چسبیده . 

      • خیلی از افراد چاق از ترس اینکه لذت خوردن را از دست بدهند به چاق بودن عادت کرده اند و آن را بر لاغر شدن ترجیح می دهند. به عبارتی دیگر از لاغر شدن ترس دارند، و این ترس کافی است که فرد چاق هر تلاشی انجام می دهد لاغر نمی شود.

      چون ما به حس خوب پشت پرده ی خوردن ، معتاد شدیم و چون معتاد شدیم ، نمیخوایم این لذت لحظه ای را از مغز بگیریم . مغز عوارضی که در طولانی مدت نشون میده را اهمیتی نمیده و همان حس خوب لحظه ای را ترجیح میدهد . و من هم وقتی از خوردن محروم میشدم ، حس بدی داشتم . سیگار به هرنحوی کشیده نشه ، بدن از نبود نیکوتین در بدن عادت میکنه . ولی ذهن هر چیزی که باعث بشه در آن حس لذت تداعی بشه ، ان خاطره را = حس خوب میکنه . پس من خاطره ی خوردن را = حس خوب کردم و همین خطرناکه ! 

      • وقتی برای ذهن خود تعریف کرده باشیم که خوردن برابر با لذت و شادی است بیشتر خاطراتی که در در ذهن ما ذخیره می شوند از موقعیت هایی است که ما در آنها پرخوری کرده ایم و این پرخوری برای لذت بردن بیشتر از آن مراسم بوده است.

      دقیقا همان تحیلیلی که کردم در خط پایینش گفته شد . 

      • این خاطرات به مرور زمان باعث ایجاد توقعات ما از موقعیت های مختلف در زندگی می شود

      مثال های خوبی زده شد. اینکه ما انتظاراتی در هر شرایطی در مغزمون به وجود اوردیم و دقیقا ذهن من هم وقتی مواد غذایی را میبیند ، طبیعی میداند که از این لذت و تفریح در هر شرایطی استفاده کنم و این بخشی از کارهای روزانه شده و چون عادت شده و چون = لذت است ، وقتی رفتار خود را اصلاح میکنم ، حس بدی به وجود می اید ، چون به لحظه ی لذت آنی مغز که شادی او را فراهم میکرد ، نه گفتم و همین امر باعث مقاومت ذهن ما در مسیر میشود . 

      • ثبت این فرمول در ذهن باعث ترغیب فرد به خوردن های مکرر در طول روز خواهد شد و همچنین باعث پرخوری در وعده هایی که مورد علاقه فرد است می شود.

      چون ذهن یک فرد چاق بیشترین تفریحی که برای خود قائل است ، لذت خوردن است و چون همیشه در دسترس است ، ما به هراندازه که لذت میبریم میخوریم . چون راحت به دست می اید ولی شنا کردن ، رفتن به باشگاه یک اقدام فیزیکی میخواد . درسته که برای شروع اگاهانه رفتارهایی در خود به وجود اوردند و بخشی از زندگی روزمره شون شده ولی مطمئنا خوردن هم قبلا این طور بوده . 

      مادران ما بزرگترین دستاوردشون دادن پاداش به کودک به هرترفندی بودند که مقدار زیادی مواد غذایی در دهن او وارد کنند و وقتی موفق میشدند ، گویی مدال طلا را میدادند ، میتواند یک عامل برای خوردن= حس خوب باشد ، چون وقتی میخوردیم : غذا هدر نمیشد، بزرگ میشدیم ، تپل مپل میشدیم و کودک تپل مپل قشنگه ، پس قطعا روش تربیتی میتونه این اختلال رو به وجود بیاره و وقتی فکر میکنم با دوستام کجا قرار بذارم ، دم دست ترین انتخاب کافی شاپ یا رستورانه . چون تنها جایی هست که آزادی نسبتا نرمالی داره و میتونیم جمع شیم و بخندیم . هر عاملی میتونه دخیل باشه ، مهم اینه که وقتی اگاه شدیم ، نباید مثل یک معتاد به سیگار این اشتباه را مرتکب شویم و به هرمیزانی به خودمون خسارت زدیم ، موظفیم که درستش کنیم . به نظر من چاقی = اختلال پرخوری و عامل اصلی پرخوری = حس خوب پشت هر خوردنه که یاد گرفتیم و این فرمول که الکیه و مارا ترغیب به خوردن میکنه بایستی عوض شه . چون عوارض زیانباری به بدن تحمیل میکنه . هیچکس چاق به دنیا نیامده ، ما چاقی را با ذهنمون به وجود اوردیم . باحس خوب پشت پرده ی هر خوردن که لذت را تداعی میکند . لذت بردن ما از خوردن بیمارگونه ست و چون عادت کردیم ، طبیعی میدانیم گرچه این روند ، طبیعی نیست .  

      من از این متن برداشتی که میکنم : بایستی دست از وفاداری به خاطره ی لذت از خوردن بردارم . ما هروقت وابسته ی کاری میشیم ، نتایج ان را باید در نظر بگیریم . لاغری= پرخوری نیست . لاغری= خوردن تا زمان سیری است و اگر جای دمنوش و رژیم و معده ناقص کردن و داروهای پرعوارض که مستعد دیابت میکند ، دست به خود تخریبی بیشتر بدن نزنیم : بایستی قبول کنیم که مشکل اصلی ما وفاداری به فرمول لذت = خوردن هست خوردنی که بالاتر از حس سیری میخوریم . این خوردن نیست ، اعتیاده ، اختلاله ، موجب بیماریه . تا وقتی مسئولیت همین جمله را برعهده نگیریم و بخوایم به این فرمول وفادار باشیم ، به هرروشی جسم را لاغر کنیم ، مستعد تخریب بیشتر جسم هستیم . چون اختلال همیشه زنده ست و ما معتادیم و هرکاری میکنیم ، گریه میکنیم ، ناامید میشیم و هر اقدامی جز درمان یا اصلاح خوردن = لذت . درواقع باورنگهبانی است که درسته ما عاشق لاغری هستیم ولی وفاداری ما به این فرمول ، مانع رسیدن ما به لاغری میشود ، چون محروم از لذت دروغین میشیم و چون ذهن اصل رو از بدل تشخیص نمیده و ما با هربار خوردن ، پاداش بیرونی گرفتیم ، شروع کردیم به تداوم در انجام این کار و الان اتومات بدون فکر این سیکل اشتباه را ادامه میدهیم . 

      بسیاری از افرادی که چاق هستند به اشتباه تصور می کنند که از خوردن زیاد غذا لذت می برند در صورتی که این پرخوری تنها واکنشی است که آنها به درخواست ذهن خود برای لذت بردن از زندگی می دهند، به همین دلیل است که پس از هر بار پرخوری کردن دچار عذاب وجدان می شوند و احساس پشیمانی از عملکرد خود می کنند.

      لذتی که پشیمانی و عذاب وجدان به همراه داشته باشد لذت واقعی نیست و تنها به دلیل ثبت این فرمول در ذهن خود ناچار به تکرار آن می شویم

      پس هرلذتی که اخرش منتهی میشه به احساس پشیمانی و بد و این حس بد هم به خاطر دیدن نتایج این رونده که همان جسم چاقه ، سنگینی بدنه ، ریسک بیماری های مختلف و سکته را بالا میبره و به هر زبانی میگن چاق نباشید ،مضره! ما همچنان نگهدار ووفادار فرمول لذت= خوردن هستیم . همین لذتی که در خوردن هست باید حال مارا بد کنه و این طبیعی نیست . ما عادت کردیم که طبیعی باهاش زندگی کنیم !

      فرمول صحیح :

      • لذت بردن از مقدار غذای مورد نیاز بدن فرمول صحیحی است که در ذهن افراد متناسب ثبت شده است و سبب شده که این افراد همیشه متناسب باشند.

      راه حل :

      1. بچه ها الگوی خوبی در الگو برداری از ان هاست ، من کودکی ندیدم که یکجا ارام بشیند و فقط بخورد . او عاشق بازی ،هیجان و دویدن است و بزرگترین لذت او در بازی استفاده از قدرت تخیلش است . ماهم میتونیم لذت های زیادی را به وجود بیاوریم . نوع نگرش ما به هر فعالیتی میتواند ان حس خوب را در فکر کردن به ان موضوع تداعی کند و همین حس خوب ،ما را ترغیب به اقدام میکند . من عاشق پیاده روی ام و پیاده روی ذهنم رو از افکاری که اذیتم میکنه لحظه ای اروم میکنه و برای کنترل خشم یا تصمیم مهم زندگی برای دوری از هیجان چه منفی ،چه مثبت تاثیر گذاره .(برای من اینطور بوده ، چون وقتی نیاز به تمرکز داشتم ،راه رفتن باعث شده که استرس از من فاصله بگیره و بتونم تمرکز روی مساله بیشتر داشته باشم مثلا درشب امتحانم).
      • شاید بهتر باشد که برای خودتان دلایل انتخاب یک زندگی سالم‌تر را جستجو کنید.

      2. خوردن غذاهای سالم لذت

      تجربه م : من در گذشته یک برنامه غذایی اصولی که هدف اصلیش تعادل و سلامتی در بدن بود گرفتم . خوردن زیاد داشت ولی شیرینی و قهوه برای تعادل بدن ممنوع بود  . من این برنامه ی غذایی را گرفتم و پیاده روی نیم ساعته و تنظیم خواب شب . در عرض یک هفته بدن من نه تنها تحلیل نیاورد ، بلکه به واسطه ی سالم خوری ، گویی اب تو پوستم جمع شده . بعد از هفته ی اول ، بدنم اونقدر حس و حال خوبی داشت که اولین بار بود تجربه ش میکنم . رفتار غذایی ما و اینکه چه ماده ی غذایی به بدن خود وارد میکنیم ، در سلامت عموم بدن موثره ولی همین اصل درسته که تعادل بدن داشت برقرار میشد و اشتهای من هم به واسطه ی مواد غذایی درست مثل قبل ولع نداشت ، منتها خاطره ی حس خوب لذت = خوردن بعد از قطع برنامه ،مرا به جای اولم برد . این برنامه ی غذایی  چون اصولی بود در سه هفته یک یا یک ونیم کیلو کم میشدی و بیشترین هدف سلامت و تعادل بدن بود و درسته که به هدف کاهش وزن گرفته بودم ، ولی تاثیراتی که رفتار و نوع مواد غذایی صحیح در بدنم داشت حس خوبی بود . پس ذهن ما براساس تجربیاتمون به یک نوع ماده غذایی که بیشتر از اطرافیانمون الگو برداری میکنیم = حس خوب میکنه . سالم خوری به معنای گیاه خواری نیست . سالم خوری همه چیز هست ،منتها به اندازه و انتخاب کیفیت ارزش غذایی بالاتری هست . 

      3. سرعت غذا خوردنتان را کم کنید

      تجربه م : این رفتار صحیح غذایی است ولی من افراد لاغری هم دیدم که سریع میخورند و میروند و فرمول خوردن = لذت را ندارند . من هم به واسطه ی ولع دوست دارم سریع بخورم و همین تند خوردن باعث میشه که مقدار بیشتری که بدن نیاز نداره وارد کنم و وقتی لحظه ای stop  میشیم ، دقیقا عمق فاجعه حس میشه ،چون حس سنگینی، ترکیدن و حال بد عمومی بدن را در پی دارد . منتها چون ما وفادار به لذت= خوردن هستیم به این واکنش خطر بدن هم عادت کردیم و طبیعی میدانیم گرچه اگر یاد  میگرفتیم به جای بیتوجهی به الارم بدن ، این بار حس خوب = سیری باشه و به خاطرات لذت خوردن پشت میکردیم و یک روند طبیعی برای بهبود خود میکردیم ، این رفتار به خاطر عدم استفاده ی ما منفعل میشد و کم کم جای همیشه در صحنه بودن ، به گوشه ی ذهن پرتاب میشد و قطعا نتیجه ی ماهم متفاوت بود . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1403/01/16 20:22
      مدت عضویت: 1441 روز
      امتیاز کاربر: 16348 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 311 کلمه

      بنام خدا 

      من از وقتی وارد سایت شدم متوجه شدم که لاغر شدن چقدر با خوردن لذت داره چون من آبان متوجه که غذا خوردن چقدر هم خوبه چرا من اینقدر غذا را با تنفر و عذاب وجدان و بدبختی میخوردم هیچ لذتی نمی بردم اصلا انگار زهر مار میخوردم بس که تلخ بود همش میگفتم چرا اینقدر خوردم الان هم ۳کیلو اضافه میکنم خودمو چقدر سرزنش میکردم 

      تند غذا خوردن عادتم بود از بس ولع داشتم همیشه زودتر از همه بلند میشدم از سر سفره اصلا نمی فهمیدم چی خوردم همش هم سعی می‌کردم آرام غذا بخورم اما انگار دست و پامو بستن نمیتونستم و باز هم همان تند خوردن را تکرار میکردم .اما از وقتی وارد سایت شدم چقدر با لذت و بدون استرس غذا میخورم دیگه اون نجواها ذهنی ندارم با خودم نمی جنگم هر وقت غذا خوردم اگه بهترین دسر یا غذا را بهم تعارف کنن نمیخورم فیلم بازی کردن نیست واقعا نمیتونم بخورم از رفتار خودم لذت میبرم دیروز با گروه دوچرخه رفته بودیم یه مسافت دور وقتی حدود ساعت ۱۰ صبح خواستیم صبحانه بخوریم من حتی صبحانه خودمم نتونستم بخورم دوستان کیک تعارف کردن اما من برنداشتم چون نتونستم بخورم با اینکه حدود ۴ساعت رکاب زده بودم ساعت ۲ اومدم خونه گرسنه نبودم خوابیدم وقتی بلند شدم گرسنم شد ولی از خستگی غذا نخوردم تا ساعت ۴ بعد ظهر یه چند لقمه خوردم چقدر از رفتار خودم راضی بودم همش حواسم بود گفتم این کار ذهن هست وگرنه قبلا بودم میخوردم ذهن همینه دیگه متوجه نمیشی یهو میفهمی چقدر تغییر کردی از هر لحاظ همین الان که دارم مینویسم همسرم منو عصبانی کرد من خواستم باهاش درگیر لفظی بشم که سریع با خودم گفتم مواظب باش و اومدم داخل اتاق و شروع به نوشتن کردم الان هم خیلی خوش حال و آرام هستم و دیگه نمیتونه منو عصبانی کنه اینم کار ذهن هست ‌تشکر از استاد عزیز 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85
      1402/08/17 00:36
      مدت عضویت: 1447 روز
      امتیاز کاربر: 6472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 824 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️

      سلام

      لاغر شدن با لذت بردن از خوردن به دست می آید 

      تمرین آموزشی

      کاملا درسته در ذهن افراد چاق و کسانی که دارای اضافه وزن هستند خوردن مساوی با لذت بردن از زندگی تعریف شده

      من خودم زمانی که بچه بودم بارها از زبون اطرافیان شنیده بودم که بخورید و شاد باشید ، آدم تا  زمانی که زنده ست باید بهترین چیزا رو بخوره و کیف شو ببره و چون در خانواده چاق هم که بودم از این عبارات و اصطلاحات زیاد می‌شنیدم و تا قبل از هدایتم به این مسیر فکر میکردم که لذت بردن از زندگی یعنی اینکه باید بیشتر و بهتر بخورم و همیشه سعی میکردم که همسرم و بچه هامو با پختن غذاها و کیک و شیرینی و دسرها و خوراکی های خوشمزه خوشحال شون کنم چون این طوری آموزش دیده بودم بنابراین به این سبک عمل میکردم 

      ولی الان با آموزش دیدن در این مسیر کلی از عادات و رفتارهام تغییر کردن

      چند وقت پیش به یک جشن عروسی دعوت شده بودیم اتفاقا همون شب سالگرد ازدواج مون بود قبل از اینکه بریم چند تا عکس گرفتیم با اینکه روی میز کیک و میوه و دسر و تنقلات .. بود 

      ولی هیچ کدوم مون از هیچ کدوم از اون خوراکی ها میل مون نکشید که بخوریم 

      و بعد که به مراسم عروسی رفتیم اون جام من و دو تا دخترام قبل از شام که پذیرایی میوه و شیرینی و نوشیدنی و دسر بود هر سه تایی مون به اندازه سهم یه نفرم نتونستیم بخوریم چون دخترای من کاملا متناسب و خوش اندام هستند و کلا کم خوراک هستند الان دیگه منم تقریبا رفتارهای غذاییم داره مثل اونا میشه درسته که هنوز به اون اندام ایده آلم نرسیدم ولی عملکردم نسبت به مواد غذایی خیلی خوب شده و تا حدود زیادی در هنگام مواجه با مواد غذایی درست عمل میکنم و تقریباً از رفتارهای خودم راضی هستم 

      موقع شام هم هر سه تا مون به اندازه دو نفر تونستیم غذا بخوریم همونم نتونستیم کامل بخوریم همون جا یه خانمی روبه روی ما نشسته بود و تقریباً چاق بود و اضافه وزن داشت و من حواسم بهش بود دیدم که واسه خودش یه پرس کامل غذا و همه مخلفات و نوشیدنی کشید و با حرص و ولع داشت میخورد و بعد از اینکه غذا شو خورد دو باره برای خودش پلو کشید و از ما پرسید که اگه شما گوشت نمی‌خورید لطفاً دیس و بدین این طرف و دخترم دیس گوشت و پلو رو بهشون تعارف کرد و باز واسه خودش دوباره یک  تیکه بزرگ گوشت گذاشت و باز شروع کرد به خوردن و من نگاش میکردم که سیر بود ولی داشت به زور غذاشو با نوشابه و مخلفات کنار غذاش میخورد و جالبه که بعد از غذا دستش و گذاشته بود روی شکم و پهلوش من حس کردم که دچار شکم درد شده و بعد به بغل دستیش گفت غذاش سنگین بود بریم برقصیم یکمی چربی ها مون آب بشه و من نگاش کردم آخرم نرفت برقصه همون جا رو صندلی لم داده بود و من حس کردم این قدر سنگین شده که حتی نمی تونست تکون بخوره 

       در ذهن افراد چاق خوردن مساوی با لذت تعریف شده 

      و من بارها دیدم که افراد چاق از غذا ها برای لذت و سرگرمی و تفریح استفاده می‌کنند و اصلأ جشن و عزا براشون فرقی نداره بیشتر اون غذاها و خوراکیهای مراسم براشون اهمیت داره

      یه عزیزی داریم که اضافه وزنم داره و اون قدر تند غذا میخوره که خودش بارها گفته وقتی که مهمونی ، جایی باشم یا مهمون داشته باشیم این قدر تند غذا میخورم که خودم خجالت میکشم میگه من به دقیقه نکشیده غذام تموم میشه سرمو بلند میکنم میبینم که بقیه هنوز ظرف غذا شون نصفم نشده و هر کاری هم می‌کنم که یکم آروم تر بخورم ولی نمی توانم و اینم نشون میده که چاقی و لاغری کاملا ذهنیه و این فرد چون چاقی و آموزش دیده و به درستی هم به آموزش های چاقی عمل میکنه و من بارها دیدم که زمان مواجه با مواد غذایی کاملا رفتارهای چاق کننده داره و عاشق خوراکی ها و مواد غذایی هستش و دخترشم که تو سن رشد هست داشت به شدت چاق میشد و همیشه مادرش می‌گفت چاقی ما ارثیه یه روز به من گفت خاله چه لاغر شدی چی کار کردی ، شکمت آب شده بهش در مورد روش لاغری با ذهن توضیح دادم اولش خنده اش گرفت و بعد پدر و مادرش یکمی منو مسخره کردن و بعد که دیدم تو مدار نیستند دیگه توضیح ندادم و بعد به دخترش گفتم فقط همین یه باور و که چاقی ما ارثیه بزار کنار و این عبارت و از ذهنت حذف کن من فقط همین یک جمله رو به دخترش گفتم و حالا دخترش آنچنان لاغر شده که فکر کنم حتی کاهش وزنم داره حالا مامان و باباش غصه میخورن که چرا دختر شون این قدر کم خوراک شده ولی خودش خیلی خوشحاله که لاغر شده ولی مامانو باباش هنوزم چاقن و اضافه وزن دارند.

      استاد ممنون به خاطر زحمات بیدریغ تون 🙏🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mrmr19791357@gmail.com
      1401/09/04 23:09
      مدت عضویت: 874 روز
      امتیاز کاربر: 34114 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 355 کلمه

      با سلام وخسته نباشید به همه عزیزان 

      در مورد علاقه مندیها،مثلا بعضی‌ها عاشق کتاب خواندن هستند بعضی ها عاشق تحرک زیاد هستند بعضی به درس خواندن علاقه زیادی دارند ولی در این میان متاسفانه بر چسب دوست داشتن زیاد غذا برای افراد چاق به کار برده شد در واقع این موضوع همیشه و فقط فقط برای افراد چاق صدق نمیکنه ودر افراد متناسب هم هست چرا که آنها هم از غذا وغذا خوردن لذت می برند ولی نحوه شان مقداری با افرادچاق فرق می کند.برادر زاده من ۱۰ سال سن دارد اینقدر عاشق و علاقه مند به فوتبال است به هیچ چیز حتی به درس علاقه ای نشان نمی دهد به جد میتونم بگم اصلا توجهی به غذا یا مواد غذایی ندارد یعنی اینقدر که افراد چاق علاقه مند به خوردن هستند.اون تمام فکر وذکرش فوتبال است یعنی اینقدر علاقه و عجله برای رفتن ب کلاس فوتبال دارد فقط به زور یک لقمه غذا می خورد و می رود.

      در مورد انتخاب مواد غذایی سالم یا ناسالم

      مثلا اگر برای جلوگیری از شیوع بیماری واکسن میزنیم ایا ب خاطر ترس این کار رو انجام می دهیم؟ خیر به خاطر احتیاط ودوری از خطر وسالم ماندن این کار انجام می‌دهیم.وایا وقتی مثلا کمربند ایمنی می‌ بندیم ایا نشانه این هست که رانندگی می ترسیم یا برای احتیاط انجام می دهیم؟مطمعنا برای دوری از خطر تصادف و احتیاط به خاطر سلامتی خود انجام می‌دهیم واحتیاط هم شرط عقل می باشد. ومن حودم اینکه مثلا از غذاهای مثلا با قند زیاد بترسم واقعا ترس نیست ودر واقع یک نوع احتیاط برای سلامتی است ومن ازینکه بخوام ترسی از غذا به خاطر چاقی داشته باشم ترجیح می‌دهم احتیاط کنم که غذاهای سالم تری به بدنم وارد کنم پس احتیاط در واقع شرط عقل می باشد. من اینقدر که در این سال‌ها رژیم داشتم الان خود به خود اصلا ولعی برای خوردن مواد با چربی یا قند بالا ندارم و همیشه تا حد امکان سعی میکنم گزینه های مناسب وسالم تر را در وعده های غذاییم لحاظ کنم ومیزان لذت بردن ازغذا هم الان برای من خیلی خیلی عادی است و هر غذایی برای من معمولی است وعلاقه شدید به غذای خاصی ندارم‌ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سیده آمنه یاقوتی
      1400/07/24 17:04
      مدت عضویت: 1407 روز
      امتیاز کاربر: 921 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 243 کلمه

      سلام جناب عطارروشن عزیزم

      من چندوقتیه که دارم نامحسوس روی خوندن مقاله ها کارمیکنم،و خیلی بهترمطالب رو متوجه میشم

      بااینکه خودم حس میکنم سایزهام کم شده

      وعروسی درراه داریم

      رفتم و شلوارهایی که قبلا بهم بسته میشد ولی نمیتونستم باهشون راحت بشینم وبلندشم (چون عمده یابهتربگم کل چربی های موجود در رانها وپهلوهای منه)دیدم حتی بسته نمیشم

      و واقعا حالم گرفته شد

      اصلا دوست نداشتم

      ولی کم کم حالمو خوب کردم رفتم آلبوم شگفتی سازان و دیدم

      و دم بچه ها گرم بعضی ها چقدر اضافه چربی داشتن و تونستن عالی آبشون کنن با ذهنشون(مخصوصا میگم چربی اضافع چون واقعا دیدم وزن ملاک نیست و دوتا آدم هم وزن چقدر میتونن تفاوت سایز داشته باشن وحتی خودم که60کیلو شدم سال94_95باعزیزی از خانواده که 53کیلوبود هم سایزبودم وسایز38میپوشیدم)

      فقط یه عرضی که داشتم اینکه من 2بارصدگام رو شروع کردم وتاگام8بیشترنتونستم برم

      وباخوندن این مقاله دیدم من کلا خیلی کم پیش میاد غذا برام همه چیز باشه چون هیچ وقت چاق نبودم ویه برهه ی کوتاه داشتم و20کیلو کم کردم ولی خب فرمول ها عوض نشده بود وبرگشته چربی ها

      ومیخوام بگم رفتارم باغذا این نبوده

      اما این فرمول هنوز کامل پاک نشده که نتیجه نگرفتم خوب اینکه غذا=اضافه چربی

      وگرنه واقعا الان در حدنیازم غذا میخورم 

      وکلا اینمدلی بودم وهستم که تا گرسنه نشم نمیخورم

      یا اگه سیر باشم بهترین غذا رو بزارن جلو روم باکمال احترام میگم نه

      ولی این مورد رو که دیدم خورد تو ذوقم که اشکال کارم کجاست که مجدد اضافه چربی گرفتم

      فایل های پیاده روی و گوش میدم

      آیا فقط باید صبر کنم؟

      ممنون میشم کمکم کنید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6241 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 120 کلمه

        سلام و درود
        محتوای آموزشی با در نظر گرفتن شرایط عموم افرادی که اضافه وزن دارند تهیه و ارائه میشود
        احتمال اینکه فردی مثل شما در مواردی رفتار یا عادتی مشابه با آنچه توضیح داده می شود نداشته باشه وجود دارد.
        اینکه شما به راحتی می تونید از خوردن مقدار اضافه صرف نظر کنید بسیار عالی است ولی برای لاغر شدن کافی نیست چون نکته مهم تر تصور و فرمول های ذهنی شما درباره آن مقداری است که مصرف می کنید.
        بنابراین فقط با ادامه دادن این مسیر می تونید به مهارت بیشتری در شناسایی فرمول های چاقی ذهن خودت برسی و نگرش خودت رو اصلاح کنید
        بنابراین توصیه من ادامه دادنه حتی در شرایطی که موضوعی که مطرح میشه در مورد شما درست نباشه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/03/01 09:39
      مدت عضویت: 1862 روز
      امتیاز کاربر: 3526 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 648 کلمه

      سلام🙂کاملا درسته 👌👌در ذهن افراد چاق خوردن مساوی با لذت بردن تعریف شده به همین دلیله که اونا تفریح ،دورهمی،سفر،عروسی،مهمانی….رو با خوردن ترکیب میکنن که لذت بیشتری ببرنبرای من دقیقا همینطور بوده وقتی با دوستام دورهمی میگرفتیم همش به فکر این بودیم که چی بخوریم که باحالتر باشهدرصورتیکه دیدن دوستان و صحبت کردن با اونا و حتی صحبت پیرامون بحثی که مورد علاقه همه ما بود هیجان انگیز بود و لذت بخش ولی چون در ذهن ما همیشه خوردن به عنوان لذت اصلی تعریف شده این شرایط رو هم با خوررن ترکیب میکردیم تا لذت بیشتری ببریمدر صورتیکه در واقع ما با وجودیکه حین صحبت کردن میخوردیم چیزی از مزه اون نوشیدنی یا خوراکی نمیفهمیدیم چون اینقدر غرق شادی و هیجان صحبتها بودیم که اصلا مزه اون برامون مهم نبود که بخوایم ازش لذت ببریم ولی باز هم در سریهای بعدی اول میرفتیم یه عالمه خوراکی با طعمهای نامربوط به هم میخریدیم😁😑الان که یادم میاد باورم نمیشه که طعم شور پفک رو با طعم شیرین کیک و نسکافه و…کنار هم میخوردیم واقعا  عجیبه برام البته من به تنهایی هم این ها رو کنار هم میخوردم مثلا موقع تماشای سریال کره ای یه بتر پفک میخوردم بعدش میرفتم یه تکه کیک رو میریختم ته ظرف بستنی قاطیش میکردم میخوردم 😁😁چون اینقدر هم یه مدت علاقه داشتم که مثلا در یه روز ۶،۷ تا قسمت میدیدم که واقعا دیگه چشمام میسوخت 😂خودآزاری با موبایل و پرخوری 😶😶😶الان واقعا تغییر کردمهم علاقه ام در مورد سریال و…تغییر کرده و هم همه طعمهای شیرین و شور رو نمیتونم با هم بخورم و هم بیشتر دوس دارم چیزی یاد بگیرم تا اینکه برای بقیه با شور و هیجان صحبت کنم😏الان که فکر میکنم میبینم آخه چه لذتی داشته زیاده روی در خوردن و چشیدن از تمام طعمهای سفره وقتی بعدش هم فشار شکم و درد شکم رو تجربه میکردم و هم عذاب وجدان و پشیمانی از اینهمه زیاده روی🤨🤨🤨البته میدونم که همه این رفتارها دستور مغز من بوده به خوردن بیشتر برای هماهنکی با فرمول ذهنم که خوردن بیشتر مساوی با لذت بیشتر بوده👌بنابراین خودم رو سرزنش نمیکنم و خوشحالم که با آموزش درست کم کم دارم فرمولهای ذهنم رو تغییر میدم که الان برام اون رفتارهای قبلیم تعجب آوره😊جالبه که وقتی از فرمول خوردن برابر با لذت هست استفاده کردیم به مرور برای لذت بیشتر از خوردن بیشتر کمک گرفتیم در صورتیکه که خوردن بیشتر ما رو به لذت بیشتر نرسوند اتفاقا با عذاب وجدان و درد شکم همراه کرد چون این معده بیچاره که یه ظرفیت محدودی داره و ما میخواستیم خیاگلی بیشتر از ظرفیتش غذا وارد کنیم و اونم با درد و فشار شکم هشدار میداده که بابا بسه دیگه من دارم میترکم😮😮 ولی ما جلوی خوردنمون رو نمیتونستیم با اراده مون بگیریم چون مقاومت در برابر دستور مغزی بود و احساس بد در ما ایجاد میکرد 😶همه انسانها در زندگی به دنبال تجربه احساس خوب هستن شادی،لذت، و از احساسات بدی مثل غم و استرس دوری میکنن در افراد چاق از اونجاییکه خوردن لذت بخش تعریف شده تمام شادیها رو با خوردن همراه میکنن و در تمام احساسات بد هم برای کاهش دوز غم و استرس و نگرانی و….باز به خوردن رو میارن😏🤨و همین فرمول باعث اضافه وزن در افراد میشه😶 وفقط با شناسایی این فرمول و جایگزینی اون با فرمول صحیح اونم با آموزش ذهنی میشه رفتار غذایی رو اصلاح کرد وگرنه به زور رژیم و نخوری و اراده هرگز امکانپذیر نیست و اگرهم مدت کوتاهی بشه با اینکارها جلوی خوردن رو بگیریم بعد از مدتی حرص و ولع به خوردن بیشتر میشه و تمام اون روزهای نخوری رو هم جبران میکنیم😁 چقدر برام جالب بود اون تحقیقی که با اسکن مغزی انجام شده بود و کاملا این نظر رو رد کرده بود که افراد چاق لذت بیشتری از خوردن میبرن🙂بله به اندازه نیاز خوردن و داشتن حال خوب بعد از غذا معادل لذت بردن هست و روش صحیح درک به اندازه خوردن فقط داشتن حس خوب بعد از خوردن هست همین👌👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s99malekan
      1399/08/29 13:41
      مدت عضویت: 1605 روز
      امتیاز کاربر: 7610 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 446 کلمه

      سلام به استاد گرامی و دوستان….
      من در طول رژیم های غذایی زیادم که هی دوره ای بود اونقد کم میخوردم که دقیقا از ساعت چهار یا پنج غروب که رد میشد حالا پرخوری عصبی میگرفتم.‌فشار روحی بی نتبجه بودن رژیم ها از یه طرف و سختی رژیم و گشنگی همیسگی از طرف دیگه منو ذوانی میکرد طوری که به یخچال حمله میکردم و کافی بود اولین لقمه نون رو برمیداشتم دیگه اصلا نمیتونستم خودمو کنترل کنم. بی اخنچتیار شاید قد دو روز رژیمم میخوردم. بعدش عذاب وجدان و سرزنش خودم که تو بی اراده ای. یکم چند روزرژیم رو تحمل کن. بابا داری میترکی تا کی میخوای چاق بشی…..
      استاد یه روز برگشتم به پشتم نگاه کردم دیدم شش ماهه یه غذای سالم و مفید و مغذی نخوردم. بشدت حافظه م ضعیف شده بود. موهام دسته دسته میریخت. پوستم پر لک و جوش شده بود. ووقتی تو آینه کلا این آدم رو میدیدم افسرده میشدم. دوست داشتم بزنم آینه رو بشکنم.بشدتی افسرده بودم که باعث میشد عدد تیروییدم خیلی بالا بره و کم کاری بیشتر بشه و این رو خودش رو عامل بعدی چاقیم میدیدم.استاد…بد دورانی بود.اشک پهنای صورت م رو میپوشونه وقتی حتی مرورش میکنم. مرسی که اومدین.‌فرشته نجات من شدین.‌بارها میگفتم فقط لخاطر پسرمه که دارم ادامه میدم …………
      ولی الانم میگم غول بخاطر خودم ادامه میدم. اونقد ادامه نیدم تا متناسب بشم. میخواد هر چقد طول بکشه.غذامو به اندازه و با لذت میخورم.‌بخدا وقتی غذا رو میذارم توی دهنم آروم میجوم و فکر میکنم دنیا چقد زیبا بوده و من نمیدونستم. هر وقتم سیر شدم تموم. میخوام بعدش بخاطر پسرم ادامه بدم تا قوی بشم و یه انسان قوی تحویل جامعه بدم. شک ندارم موفق میشم. من میخوام اون مانتو سایز 40که از چند ساله نگهش داشتم وحتی کوچیکتر بپوشم.میخوام عینهو بچه ها جست و خیز کنم‌ .آرزوی سبکی دارم.میخوام دیگه بعد یه شیفت کاری شلوغ تا میگم پام درد میکنه یا امروز کمرم خیلی درد گرفته بگن وزنت بالاست.‌کمش کن. قبلنا ناراحت میشدم از حرفاشون ولی الان نه. سریع حرفو عوض میکنم‌.قبول کردم من 92کیلوام و با این وزن زندگی مبکنم. حسرت لاغری ندارم. نیاز به لاغری ندارم ولی دوست دارم یه سطح دیگه از زندگی رو تجربه کنم‌ .من عاشق لاغریم. خوب من لایق لاغریم چون دارم تلاشمو میکنم. تموم حرفای استاد رو مو به مو اجرا میکنم‌ و ادامه میدم و شک ندارم من برنده م. من به مقصد میرسم.خدا رو شکر
      راستش گاهی خوردن برام لذت میشه مخصوصا وقتی دارم از یه کار دیگه لذت میبرم مثلا فایلای شما رو میخونم بالذت دوست دارم میوه بخورم.یا با تلویزیون‌دیدن….باید رو‌این مس،له هم کار‌کنم
      مرسی از این‌ آگاهی ناب تون….قول میدم رفعش کنم.‌خوردن بذای لذت تنها نیست. برای رفع نیاز بدنه و به اندازه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mahak.17330
      1399/06/18 12:17
      مدت عضویت: 1634 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 311 کلمه

      سلام به دوستان خوب و پرانرژی
      من وقتی خیلی خسته بودم یا حوصلم سرمیرفت یا عصبانی میشدم میرفتم از بیرون الویه سرد -کالباس میگرفتم و لذا گاز زدن کالباس ایقدر برایم زیاد بود که تا یک کالباس کامل را میخوردم متوجه مزه ان نمیشدم فقط حس نرمی اون منو اروم میکرد و از ورقه های کالباس بجای نون استفاده میکردم و الویه را با کالباس میخوردم بعدش که اروم میشدم کالباس بعدی را شروع میکردم تازه مزه اون میفهمیدم مثلا چقدر بی مزه است یا تند یا دودی با اینکه اصلا گرسنه نبودم ولی اون لذت عالی بود و بعدش تموم میشد و تا یک ماه عذاب داشتم چون شدیدا مشکل گوارشی پیدا میکردم همین اتفاق در دوران نوجوانی با چیپس داشتم یک روز کامل غذا نمیخوردم بجاش یک پاکت چیپس میخوردم یا خوردن مقدار زیادی باقلا همه اینا رو دوست داشتم وقتی تنها هستم و کسی شریکم نباشد و یا استرسی به من وارد نکند که طولانی تر این غذا رو بخورم و یک برنامه کودک یا فیلمی که دووست داشتم همراه با اون غذا تماشا میکردم خلاصه بعد از این دوره هایی که گذروندم الان نگرانم چرا طرف این غذا ها نمی رم آیا موقتی هست یا خودم بزور اینکارو میکنم نمیدونم ولی جایگزینش ساز میزنم با اشتیاق خاصی حتی از کارهای دیگم میزنم و پای نواختن ساز میشینم و لذت میبرم یا برای خودم برخی لازم ارایشی یا پوشیدنی میخرم و کاملا اروم میشم من همیشه دوست داشتم غذاهایی انتخاب کنم دیر تموم بشه ولی بعد به این نتیجه رسیدم که بلاخره تموم میشن ولی اون نواختن قطعه یا خرید حتی یک لاک تا مدتهای طولانی در ذهنم میمونه
      دوستان خوبم برام دعا کنید که هرروز قویتر بشم الان دارم روی اعتماد به نفسم کار میکنم و خود باوری لطفا اگر مشابه اموزش تناسب فکری دوره های اموزشی کسی سراغ داره منو راهنمایی کنه
      خیلی دووستتون دارم به امید دیدارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1399/03/26 09:25
      مدت عضویت: 1862 روز
      امتیاز کاربر: 3526 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 92 کلمه

      سلام مثل همیشه عالی ،بکی از فرمولهای اشتباه و بسیار مهم در مورد چاقی لذت مساوی خوردن
      و تفریح،مهمونی،دورهمی ،سفر که خوردن توش نباشه پس لذتی هم نداره،
      فرمول صحیح:لذت یعنی خوردن به اندازه نیاز
      لذت بردن از هم صحبتی با همراهان،لذت دیدن مناظر زیبا،لذت همسفر بودن با ادمهای همفرکانس،لذت گذراندن وقت بیشتر در کنار انهایی که دوستشون داریم،لذت ازاد بودن ذهن از مسائل کاری در کنار لذت چشیدن نوشیدنیها با عمق وجود و خوردن غذاها با ارامش و احساس طعم دلپذیر انها
      لذت بردن از دورهمی ها بدون فشار شکم،بدون پوشاندن شکم،وبدون احساس عذاب وجدان
      😍😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 24
      محتوای دیدگاه: 7 کلمه

      سلام
      بسیار نکات مفیدی دریافت کردم .ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ساره
      ساره
      1397/02/26 10:40
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      لاغر شدن
      محتوای دیدگاه: 34 کلمه

      سپاس از پاسخگویی عالی تون… خب من الان چه راهکاری میتونم استفاده کنم؟ پرسشنامه چاقی هم در بخش دیگر سایت جواب دادم، الان دارم اون 10 جلسه سمینار و گوش میدم…
      ممنون میشم راهنماییم کنید…

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ساره
      ساره
      1397/02/25 12:58
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      لاغر شدن
      محتوای دیدگاه: 99 کلمه

      سلام
      من با این بخش کم خوردن مشکل دارم، چون واقعا من خیلی کم غذا میخورم…. بطوری سرکار همه همکارام میدونن و کاملا سوژه است حجم کم غذای من… اما یکی از همکارام غذاش حداقل 5 برابر من هست… اما لاغر….
      من فکر میکنم بیشتر باید در مورد بالا رفتن سوخت و ساز بدن مطلب بزارید… من خیلی از سایتهای لاغری با ذهن و دیدم و همه در مورد کم خوردن میگن… اما کسایی که کم میخورن و لاغر نمیشن…؟؟؟ یا لاغریهایی که چند برابر غذا میخورن و هنوز لاغر هستن… این قشنگ برای من مانع ذهنی ه… خودمم میدونم

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 2 کلمه

      عالی بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم