0

رهایی از افکار منفی (قسمت ششم)

رهایی از افکار منفی و احساس بد
اندازه متن

سال ها قبل در فیلم راز یک عبارت شنیدم که سال هاست در پی درک کردن آن هستم.

افکار، تبدیل می شوند به اجسام.

هرچه بیشتر در مسیر تغییر کردن ادامه می دهم مفهم این عبارت در ذهن من تغییر می کند و بارها به این نتیجه رسیده ام که تازه معنی این عبارت را درک کردم اما چندماه بعد دوباره درک من از این عبارت تغییر پیدا می کند.

مدت ها بعد از اینکه برای اولین بار این عبارت را شنیدم متوجه شدم که اجسام، فقط خونه و ماشین و … نیست بلکه شرایط و اتفاقات نیز شامل این دسته بندی می شوند.

من این عبارت را به صورت: افکار، تبدیل می شوند به اتفاقات تغییر دادم.

بعد از آن سعی کردم ارتباط بیشتری بین افکار و اتفاقاتی که در زندگی تجربه می کنم پیدا کنم و متوجه شدم منشاء همه اتفاقات زندگی من افکاری است که در ذهن من مرور می شود.

نکته جالب توجه اینکه حتی لازم نیست افکار خود را بر زبان بیاورد، همین که در ذهن خود آنها را مرور کنید برای به واقعیت تبدیل شدن آن کافی است.

در کتاب های زیادی ذکر شده است که درباره موضوعات منفی یا ناخواسته صحبت نکنید. این توصیه صحیح و کاربردی است اما صحبت نکردن قدم اول برای تغییر فرکانس و شرایط زندگی است.

مرتبه بالاتر و بسیار تاثیرگذارتر این است که به موضوعات منفی یا ناخواسته فکر نکنید. رسیدن به مهارت در این زمینه بسیار فراتر از مهارت صحبت نکردن است.

برای اینکه بتوانیم به آنچه نمی خواهیم فکر کنیم باید علت فکر کردن خود را کشف کنید، وقتی علت را بدانیم بهتر می توانیم افکار خود را کنترل و مدیریت کنیم.

در مشاوره های زیادی که با افراد مختلف داشته ام مهمترین مشکل آنها عدم توانایی کنترل افکار و بودن در شرایط احساسی بد بود.

خیلی به این موضوع فکر کرده ام که چرا انسانها تا این حد اسیر افکار منفی و ناراحت کننده هستند.

چرا عده ای سال هاست بخاطر ناراحتی اعصاب دارو مصرف می کنند و قادر نیستند افکار خود را کنترل و مدیریت کنند.

از آنجا که همواره در تلاش برای تغییر زندگی ام هستم به این نتیجه رسیدم که مهارت کنترل ذهن، مهمترین موضوع در تغییر زندگی و سرنوشت ما در دنیای مادی است.

بعد از 7 سال حرکت شبانه روزی در مسیر تغییر کردن تاحدودی در این زمینه احساس موفقیت می کنم و نتایج زندگی خود را مدیون کسب مهارت در کنترل ذهن هستم.

از این رو اطمینان دارم برای تغییر زندگی در تمام جنبه ها گام اول و مهمترین گام رهایی از افکار منفی است.

اینکه منتظر باشید تا شرایط پیرامون تان یا افرادی که با آنها در ارتباط هستید تغییر کنند تا شدت افکار منفی از طریق کمتر قرار گرفتن در معرض آنها در ذهن شما کم شود خیال بیهوده ایی است.

بنابراین در همین شرایط باید مهارت کنترل ذهن و توجه نکردن به افکاری که نتیجه آن ایجاد احساس بد و ناراحتی را یادگرفته و خود را از مواجه شدن با شرایط نامطلوب در زندگی حفظ کنیم.

از آنجاکه بخشی از تمرکز من در مسیر تغییر کردن بر کنترل افکار منفی است در بسیاری از مکالمه های خود با دوستانم درباره این موضوع صحبت می کنم تا از این طریق فرمول های جدید ایجاد شده در ذهنم را تقویت کرده و بر عمل کردن بر آن مسلط شوم.

فایل صوتی این قسمت، گفتگویی است که بین من و یکی از دوستانم صورت گرفت که بعد از اینکه موضوع این گفتگو برایم جالب توجه بود تصمیم گرفتم آن را برای استفاده افرادی که تمایل به کسب مهارت در کنترل ذهن دارند به ادامه مجموعه فایل های “رهایی از افکار منفی” اضافه کنم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.52 از 29 رای

https://tanasobefekri.net/?p=30458
17 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/06/09 13:43
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 728 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم 

      ( بی دلیل شاد باشیم .)

      و اقعا این جمله عالی بود من  که برش داشتم وبردم گذاشتم داخل ذهن خودم که تحت آموزش هست و در مسیر تغییر کردن  هست ..

      من یکی دور روز هست با وجود بودن در مسیر تغییر کردن ولی اون احساس خوبم رو انگار کمتر داشتم انگار یه جورایی احساس تکراری بودن روزها و زندگی رو داشتم و مدام این منفی باف میگفت تو الکی خوشی آخه  تو برای چی خوشی  و …خیلی این فکرها  روی اعصاب من بود و میدونستم از سمت منفی باف میاد و میخواد حال من رو بد کنه و خیلی بهش توجه نمیکردم و مدام در حال مرور داشته هام و نعمتهایی که دارم بودم و اما حال دلم عالی نبود ولی  خوب بدم نبود اما این منفی باف ول کن نبود و  دوباره میمود که ببین هیچ چیزی تو زندگی تو جدید نیست که  تو ذوق کنی زندگی تکراری شده  صبح و شب  رو باید داخل  خونه بگذرونی و …..  و تازه این منفی باف در گدشته ی من میرفت و یه سری از رفتارهای من با اطرافیانم و نزدیکانم  که اون موقع داشتم و مورد پسندم نبوده رو برام میورد   و بارها در ذهنم مرور میکرد و حال من رو بد تر میکرد  و من بسیار با این نجوا ها میجنگیدم که نه من خوبم و من تغییر کردم و هیچ ارتباطی با گذشته ی خودم ندارم و  من الان  خوشبختم من حالم خوبه و  نباید حالم بد باشه چون واقعا میدیدم که زندگی من رو روال هست و خد ا رو شکر هیچ مشکلی  در زندگی ندارم‌ تو  همین افکار بودم و داخل آشپزخونه راه میرفتم تا اینکه  همزمان با همین افکارم دیشب حوالی ساعت دوزاده شب صدای جیغ زن  همسایه ی ما در خیابون پیچید و همش  سر و صدا بود که متوجه شدیم کسی از افراد اون خانواده از دنیا رفته و من همون لحظه به خودم گفتم ببین چقدر ناشکری میکنم و  به دنبال چه چیزهایی که این شیطان درون من رو نمیبره و نمیزاره از این زندگی عالیم لذت ببرم و واقعا  این افکار مزخرف چیه که زندگی تکراری شده و انگار هیچ دلیلی خاصی برای شاد بودن نیست . همینکه زنده هستم و فرصت زندگی کردن دارم و نفس میکشم و خدا رو درون خودم دارم  بینهایت دلیل شادی من  هست و همینکه در کنار خانوادم  سالم و سلامت هستم و زندگی میکنم بالاترین دلیل شادی و سپاسگزاری و حال خوب من برای ادامه دادن  زندگی هست و خلاصه حال من  بسیار بهتر از قبل  شد و  خلاصه قدری افکار مثبت دیگه  رو  دوباره  با خودم مرور کردم و سپاسگزاری کردم  و بازم حالم رو بهتر کردم و با حالت سپاسگزاری خوابیدم و صبح که از خواب پا شدم دیدم دقیقا استاد عزیز این فایل رو گذاشته استادچقدر همزمانی چقدر به جا و به موقع چقدر کمک کننده ی من بود چقدر لذت بردم من همین یه جمله ی شما رو بارها دارم مرور میکنم شادی بی دلیل باید داشته باشیم این طبیعی جهان هست و اگر  غم و ناراحتی  داشته باشیم این غیر طبیعی هست  و من بار دیگه خودم رو عالیتر  میکنم و خودم رو رشد میدم و با آگاهی بهتر جمع  و جور میکنم و به راهم برای تغییر کردن ادامه میدم و به سمت صعود به قله ی خوشبختی حرکت میکنم  .

      تا حالا زیاد گفته شده و شنیدم که حال خوبم رو نباید به هیچ چیز گره بزنم اما انگار با این فایل و از زبان شما طوری دیگه درکش کردم و داخل ذهنم این جمله   رو فرو کردم که من بی دلیل باید شاد باشم   آخه فابریک ما شاد بودن هست حال خوب داشتن هست حتی اگر تضادی و مشکلی  در زندگی بود  ما نباید به اون بچسبیم  و حالمون رو بدکنیم مثل بچه های کوچیک شاید یه لحظه اون مشکل ما رو درگیر خودش کنه اما سریع باید به اون حال خوب برسیم و ادامه بدیم .

      خدا رو شکر این فایل کلی آگاهی و درس داشت کلی نکته داشت و من سپاسگزار خدای خودم هستم که از بینهایت طریق داره با من حرف میزنه که در مسیر باش،و ادامه بده جانزنی عشقم من هوایت را دارم .منم خدای خودم رو عاشقانه دوست دارم .

      به امید اون روزی که اینقدر بر این افکار منفی خودم مسلط بشم که نزارم حتی برای یک لحظه حال من رو بدکنن چه برسه برای یک ساعت و یا یک روز .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم