0

استفاده از قوانین در عمل (قسمت دوم)

قانون جذب عملی
اندازه متن

ذهن ما مملو از افکاری است که به دلیل تکرار شدن به الگوهای رفتاری ما تبدیل شده اند.

به همین دلیل است که بسیاری از رفتارهای ما شبیه والدین مان است چون بیشترین افرادی که ما تحت تاثیر آنها قرار می گیریم آنها هستند.

پس از والدین، معلم ها و مربیان آموزشی افراد تاثیرگذار در شکل دادن نگرش ما به زندگی هستند.

آموزش هایی که بدون انتخاب کردن مجبور به پذیرفتن آنها هستیم باعث شکل گیری فرمول هایی در ذهن ما می شوند که در نهایت شخصیت ما را تشکیل می دهند و ما بدون اینکه انتخاب کرده باشیم نسبت به محیط پیرامون خود بر اساس فرمول های ذهن خود واکنش می دهیم.

نکته جالب توجه درباره عملکرد ذهن این است که برای هر فرد به شکل خاص خودش عمل می کند یعنی بر اساس آنچه آن فرد از شنیده ها و دیده های خود باور می کند عمل می کند به همین دلیل است که حتی دو برادر که در یک خانواده زندگی می کنند و در تمام مقاطع تحصیلی کنار هم بوده باشند در نهایت می توانند به دو شکل کاملا متفاوت زندگی کنند.

این نتیجه اثبات می کند که حتی در شرایطی که شرایط خانواده و آموزش های محیطی یکسان باشد باز نتیجه نهایی زندگی افراد بر اساس آنچه خود فرد از شنیده ها و دیده های خود باور کرده باشد رقم می خورد.

از این رو حتما شاهد بوده اید که افرادی از نظر برخی ویژگی ها و عقاید به شما شباهت دارند اما از نظر برخی موضوعات کاملا با شما تفاوت دارند.

نتیجه زندگی ما بر اساس عملکرد ما در زندگی روزمره بر اساس آنچه در ذهن خود ذخیره کرده ایم رقم می خورد و چون عملکردهای روزمره ما تکراری هستند در نهایت نتیجه زندگی ما بر اساس عملکرد ما رقم می خورد.

برخی انسانها عقیده دارند که آدم عصبی مزاجی هستند و توانایی کنترل اعصاب خود را ندارد و به راحتی اعصاب آنها بهم می ریزد. این عقیده به دلیل تکرار بارها عصبانی شدن در فرد ایجاد می شود و این در حالی است که عصبانی بودن فقط یک عادت است نه واقعیت وجود فرد.

مانند فردی که از کشیدن یک نخ سیگار شروع می کند و تا روزی که زنده است هر روز تعداد زیادی سیگار مصرف می کند و عقیده دارد توانایی ترک سیگار را ندارد در حالی که این فرد در مقطعی از زندگی اصلا سیگار مصرف نکرده است و عقیده نداشته است که فرد سیگاری است و توانایی ترک سیگار را ندارد.

شرایط زندگی ما فقط به دلیل تکرار شدن تعدادی فرمول ذهنی شکل می گیرد و از آنجا که سال ها تکرار می شود تصور می کنیم سرنوشت زندگی ما اینگونه است در حالی که این شرایط فقط نتیجه تکرار شدن است نه سرنوشت از قبل نوشته شده.

سیگاری شدن نتیجه تکرار کشیدن فقط یک نخ سیگار و حتی شاید نتیجه تکرار یک دم از سیگار است. وقتی یک دم هزاران بار تکرار می شود و فرد را مبتلا به مصرف سیگار می کند.

عصبانی شدن نتیجه تکرار شدن یک رفتار واکنشی است که هزاران بار تکرار شده است.

زندگی هر انسان تشکیل شده از تعدادی افکار و رفتار اعتیادگونه است که زندگی او را تشکیل می دهد.

بدشانس بودن، ناامید بودن، افسرده بودن، عصبی بودن، هواس پرت بودن و …. فقط یک فکر هستند که هزاران بار در ذهن فرد تکرار شده است و در نتیجه فرد تصور می کند فردی بدشانس، ناامید، افسرده یا … است.

درک این موضوع باعث تغییر نگرش ما نسبت به زندگی می شود. اگر تصور می کنید زندگی یک فرایند از قبل تعیین شده است اکنون این فکر جدید در ذهن شما ایجاد شده است که زندگی از قبل تعیین نشده بلکه بر اثر تکرار چند فرمول ساده ذهنی شکل می گیرد.

در این صورت احساس توانایی برای تغییر زندگی در شما بیشتر می شود و این نقطه شروع پذیرفتن مسئولیت زندگی و تغییر شرایط است.

برای تغییر زندگی تنها کافی است فرمول های جدید منطبق با شرایطی که دوست دارید تجربه کنید را در ذهن خود ایجاد کرده و هزاران بار آنها را مرور کنید به این شکل افکار جدید به الگوهای ذهنی شما تبدیل شده و عملکرد شما بر اساس فرمول های ذهنی جدید تغییر می کند و در نهایت زندگی شما تغییر خواهد کرد.

فرمول های جدید برای تقویت شدن و قوی شدن نیاز به اجرا شدن در زندگی روزمره دارند چون فرمول های قبلی به خاطر استفاده شدن در زندگی روزمره قدرت گرفته اند بنابراین باید از طریق عمل کردن بر اساس فرمول های جدید آنها را قوی و قدرتمند کنیم تا تاثیر بیشتری در تغییر شرایط کلی زندگی ما ایجاد شود.

نکته مهم و جالب توجه درباره ذهن این است که فرمول های ذهنی در تمام جنبه های زندگی ما تاثیر می گذارند. مثال مادی آن مانند افزایش دمای هوا است که افزایش دما بر همه موجودات و وسایل محیطی که دما افزایش پیدا کرده تاثیر می گذارد.

همانطور که تغییر فرمول های ذهنی در تغییر شرایط زندگی شما تاثیر می گذارد در شرایط جسمی شما نیز تاثیرگذار است.

به همین دلیل است افرادی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها استفاده می کنند، به واسطه یادگیری فرمول سازی صحیح در ذهنشان از نظر جسمی تغییر می کنند در تمام جنبه های زندگی آنها بهبود حاصل می شود.

این قدرت ذهن است که در اختیار همه انسان ها قرار داده شده است.

مجموعه فایل های آموزشی استفاده از قوانین در عمل به منظور چگونه استفاده کردن از فرمول های جدید ذهنی در زندگی روزمره تهیه و ارائه شده است.

این بخشی از زندگی شخصی من بر اساس استفاده از فرمول های ذهنی جدید است که در نهایت باعث تغییر شرایط زندگی من شده است.

اطمینان دارم آگاهی که در این مستند آموزشی ارائه شد است به من و دوستانم کمک می کند تا نگرش و عملکرد بهتری در زندگی داشته باشیم.

برای استفاده بهتر از این مجموعه آموزشی پیشنهاد می کنم در هر جلسه قوانین ذکر شده را استخراج کرده و درباره آن در بخش نظرات برداشت خود را بنویسید. به این ترتیب علاوه بر کمک به خود برای درک بهتر قوانین به دیگران کمک می کنید تا برداشت بهتر و عمیق تری از نکات آموزشی هر جلسه داشته باشند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.40 from 25 votes

https://tanasobefekri.net/?p=31001
برچسب ها:
18 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/07/22 11:24
      مدت عضویت: 1650 روز
      امتیاز کاربر: 28041 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,122 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوب و هم مسیرم 

      استاد بازم میرسیم به بحث کنترل ذهن و تمرکز بر خواسته ها و توجه نکردن و اعراض از ناخواسته ها هر چقدر ما این کارها رو بهتر انجام بدیم در زندگی موفق تر میشیم و خالق زندگی خودمون میشم مثل شما که  تونستید به شرایط نا دلخواه (نرفتن به سفر )توجه نکنید و به هر انچه که دارین توجه کنید و لدت ببریید (مثل بچه ها و همسر و وجود سایت )و بازم با لدت زیاد و حال خوب زندگی زیبا  رو  برای خودتون رقم بزنید و تجربه  کنید در  حالی که در ذهنتون بودن  اون خواسته رو چیز سخت و محالی ندونستید (یه سفر عالی رفتن ) و ناامید نشدین و  طبق قانون جهان شما به یک سفر عالی هدایت شدین .

      چقدر از اون قسمت  ماجرا خوشم اومد که بچه ها مثل ایدا هیچ وقت افکار منفی رو مرور نمیکنن و خیلی راحت خودشون رو با شرایط جدید وفق میدن و به دنبال لذت بردن و حال خوب  در زندگی هستن و سریع حال خودشون رو خوب میکنن  (این همون فطرت انسان هست که با بزرگ شدن انسان  به خاطر  ورودیهای بد و نادرست از ما گرفته میشه )و واقعا این برای ما درس داره من خودم واقعا سعی میکنم اینچنین سبکی برای زندگی داشته باشم دقیقا استاد پسر خودم اینطوره من همیشه میگم  پسرم  الگوی عالی برای من  در زندگی هست پسرم نه ساله هست اما از کوچیکی همین اخلاق رو داره که خودش رو برای نبود هیچ چیز ادیت نمیکنه حتی تا الان ممکنه یکی دوبار  از ما درخواستی   داشته باشه  ولی اگر دید انگار قابل اجرا شدن نیست   و به اون خواسته نمیرسه خیلی سریع خیلی سریع به بهترین شکل  حال خودش رو خوب میکنه به فرض یه وسیله بازی  که  از ما  بخواد و ما نخریم دوبار میگه و بار سوم که دیگه  دید نه انگار خبری نیست یا نقاشیش رو میکشه یا با لگو درستش میکنه و یا با خلاقیت خودش با پارچه و گواش و کاغد و … درستش میکنه و ذوق و ذوق کنان میاره نشونم میده که ببین من دارمش،و من خیلی از این اخلاقش لذت میبرم و یا بارها شده وقتی چیزی رو میخوادو ما میگیم نه فعلا صبر کن  اصلا حالش رو بد نمیکنه و برعکس به بودن و داشتن اون اسباب بازی که در آینده خواهد داشت  اینقدر فکر میکنه  اینقدردر گوگل  سرچ میکنه و قیمتش رو پیدا میکنه و ابعادش رو پیدا میکنه و یا اینکه به بودنش فکر میکنه و … تا خیلی راحت یا خود همون یا نظیرش رو بلخره میخره  اصلا سر و صدا و دعوا و بد اخلاقی نمیکنه دقیقا طبق قانون نادانسته داره عمل میکنه همیشه به خودم میگم بسیار پسرم در صلح هست با همه چیز و همه کس و دوست دارم خودمم  اینچنین زندگی کنم  عین بچه ها با حال خوب و لذت و بدون افکار منفی  و خالق زندگی خودم باشم .

      نمیدونم حالا درسته  اسن رو بگم یا نه ولی استاد اینقدردر  ذهنم رسیدن به  تمام خواسته هام طبیعی هست و میگم این همه آدم دارن به این شکل که من میخوام  زندگی میکنن قطعا منم در اینده ی نزدیک در زمان درستش به راه درست هدایت میشم و اونها رو تجربه میکنم  این که برای خدا کاری نداره و   تا حدود زیادی آدم امیدوار و مثبت اندیشی هستم که بعضی مواقع که اطرافیانم و یا همسرم یه چیزی خلاف خواسته هام و افکار م میگن در دلم میگم نه اینطور که نیست من قراره به تمام  خواسته هام  برسم و از اونها لدت ببرم و اونها حق طبیعی من هستن و برعکس  حرفهای بقیه به نظرم غیر  طبیعی هستن طوری که اگه بخوام  از رسیدن به خواسته هام حرف بزنم  بعضیا بهم میگن تو رویا پردازی تو داخل عالم خودتی و منم هیچی نمیگم اما امیدوارم و میدونم هر کس وارد این مسیر بشه و به قوانین ثابت جهان درست عمل کنه تهش به موفقیت  در تمام جنبه ها و سلامتی و  ثروت و … میرسه نمونه اش،خود شما استاد و استادان بی نظیر دیگه در این زمینه و تمام افراد شگفتی ساز در این مسیر و حتی خودم که زندگی الانم با دو سال پیش خودم قابل مقایسه نیست  و حقیقتا یه چیز دیگه که باید بگم این هست  که اینقدر رسیدن به تناسب دلخواهم برای طبیعی و حتمی هست که دیگه فکر میکنم که به اون صد در صد میرسم و هر روز با قدم برداشتن  در مسیر درست تناسب فکری به اون دارم  نزدیکتر میشم و باید برای رسیدن به بقیه خواسته هام هم  تلاشم کنم .

      و اینکه استاد چقدر ایمان شما  و توکل شما قوی  هست و در عمل اون رو  نشون دادید و فقط به حرف نبود که خداوند حافظ همسر و بچه های شما هست که حتی یک بار هم تماس نگرفتید و گفتین مطمعنم اوضاع اونجا  خوبه و رو به راه  هست و خدا در اوتجا حضور داره و من نباید نگران باشم و اگر شیطان میومد که شما رو از این همه توکل و ایمان  دور کنه با افکار نگران کننده تسلیم اون نشدید و سریع شیطان رو از خودتون دور کردید که قدرت نگیره و این ایمان شما  جای تحسین داره و دقیقا خودم هم دارم با این ایمان و توکل زندگی میکنم من کسی هستم که در گدشته اگر همسرم به تفریح و یا دورهمی دوستانه و یا کاری خارج از شهر و یا داخل شهر میرفت و یک ذره دیر میکرد و یا مدتی میگذشت و نمیومد من  زنگ میزدم و نگران میشدم و  اتفاقا تا حدودی مزاحم همسرم هم میشدم که ایشون شاید ناراحت هم میشدن و یا حتی با دیر کردنهای بیرون از خونه ی  پسرم و یا دخترم هم همین طور  نگران میشدم ولی خدا شاهده این دو ساله که اصلا این طرز فکر رو که ندارم هیچ از این استرس و نگرانی هام دور شدم و  بعضی مواقع حتی اطرافیان خودمم رو که اینقدر نگرانن درک نمیکنم   چون من بسیار ارام تر  شدم و با آرامش بیشتری دارم زندگی میکنم با این فکر که خدا خودش محافظ هسمر و فرزندان و عزیزان من هست و با خیال راحت از زندگیم و از این اگاهی ها که دارم لذت میبرم و زندگی میکنم و حتی بارها شده همسرم میخواسته بیرون بره گفته موبایلم رو نمیشه ببرم حالا چیکار کنم نگران نشی گفتم نیاز نیست نبرش برو به امید خدا هر وقت کارت تموم شد بیا و حتی همسرم بدون موبایل با دوستاش رفته بیرون و من نفهمیدم  ایشون کی برگشت چون غرق در لذت و حال خوب بودم  چون پای خدا رو وسط کشیدم  چون خود خدا  رو   در هر لحظه از زندگیم حامی و هادی  میبینم و بدون  هیچ ترس و نگرانی زندگی میکنم نمیگم صدر صدر اما در مقایل گدشته ام بسیار پیشرفت زیادی داشتم .

      من در مسیر تغییرم ……

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم