آنچه باقی می ماند ما و زندگی هستیم.
سال های زیادی تصور می کردم اگر فلان شرایط زندگی را داشته باشم خیلی خوشبختم. اگر فلان مدل ماشین رو سوار بشم چقدر احساس خوشبختی خواهم کرد. اگر فلان خونه را داشته باشم دیگه هیچی از دنیا نمی خوام و صدها فکر مختلف داشتم که تصور می کردم هر کدام از آنها را داشته باشم برای همیشه احساس خوشبختی خواهم کرد.
به لطف خدا در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم و پس از مدت کوتاهی شرایط زندگی من شروع به تغییر کرد. آنچه در زندگی ام داشتم و نمی خواستم به راحتی از زندگی ام حذف شد و آنچه می خواستم و نداشتم به سادگی وارد زندگی ام شد.
شرایط زندگی من به کلی دگرگون شد و من آن شخصیت چند سال قبل نبودم و زندگی من در تمام جنبه ها تغییراتی پیدا کرد که هرگز تصور آن را نمی کردم.
اما هرچه بیشتر در شرایط جدید زندگی کردم بیشتر مطمئن شدم که شرایط درونی و احساسی من نمی تواند به واسطه داشته ها و پیرامون من تغییر پیدا کند.
اینجا بود که بیشتر از قبل به مستقل بودن دنیای درون از دنیای بیرون پی بردم.
دنیای درون مادی نیست به همین دلیل مواد فیزیکی (پول، ماشین، خونه، روابط و … ) نمی تواند در دنیای درون تغییر پایدار ایجاد کند.
شاید خرید یک ماشین تا چند روز در ما ذوق و شوق ایجاد کند اما هرگز نمی تواند برای همیشه باعث شادی درونی و احساس خوب پایدار شود.
بنابراین برای رسیدن به احساس خوب پایدار و تجربه خوشبختی در دنیا باید مهارت زندگی در دنیای درون را بیاموزیم.
دنیای درون نیز مانند دنیای بیرون دارای قوانینی است که عدم رعایت کردن آنها باعث نابسامانی و بروز مشکل برای ما می شود.
همانگونه که جمع نکردن زباله ها از سطح شهر می تواند باعث بروز مشکلات فراوان و گسترش بیماری شود، جمع و جور نکردن افکار منفی و ناامید کننده از سطح ذهن و دنیای درون می تواند باعث بروز اختلال روانی و گسترش ناامیدی در زندگی شود.
در گذشته نه چندان دور هر بار که مسافرت می رفتم، حتی چند روز قبل از رفتن به مسافرت به فکر روزهای بعد از سفر بودم که چقدر احساس بد و ناامیدی خواهم داشت و این فرمول ذهنی باعث می شد که در مدت سفر از شرایط و موقعیت هایی که در اختیار دارم استفاده نکنم و همیشه به فکر برگشتن و ادامه زندگی کسالت بار همیشگی باشم.
این سفر و همراه شدن با دوستانی که مدت هاست آنها را می شناسم سبب شد تا گوشه هایی از زندگی گذشته خودم را بازبینی کنم و به تفاوت بین نگرش و عملکرد امروزم به نسبت چند سال قبل بیشتر توجه کنم.
در این شرایط به وضوح برایم روشن است که دنیای درون من مستقل از هر اتفاق و شرایطی است که در بیرون از من رخ می دهد و اگر من همانطور که برای رفتن به مسافرت و لذت بردن از سفر برنامه ریزی می کنم برای مدیریت افکار و انتظارات درونی خودم برنامه ریزی نکنم به هم ریختگی درونی سبب می شود که نه تنها از زیبایی های دنیای بیرون لذت نبرم بلکه سطح بالایی از بهم ریختگی احساسی را در دنیای درون تجربه کنم.
این بخشی از زندگی شخصی من بر اساس استفاده از فرمول های ذهنی جدید است که در نهایت باعث تغییر شرایط زندگی من شده است.
اطمینان دارم آگاهی که در این مستند آموزشی ارائه شد است به من و دوستانم کمک می کند تا نگرش و عملکرد بهتری در زندگی داشته باشیم.
برای استفاده بهتر از این مجموعه آموزشی پیشنهاد می کنم در هر جلسه قوانین ذکر شده را استخراج کرده و درباره آن در بخش نظرات برداشت خود را بنویسید. به این ترتیب علاوه بر کمک به خود برای درک بهتر قوانین به دیگران کمک می کنید تا برداشت بهتر و عمیق تری از نکات آموزشی هر جلسه داشته باشند.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.60 از 20 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد
خداراشاکرم که درتاریخ 1402/08/10 توانستم فایل به این مهمی را گوش بدهم
دقیقا همین طوره وقتی ما افراد کارمند درسفر هستیم همیشه منتظریم که الان از اداره به ما زنگ میزنند و حال ما را درسفر میگیرند و بارها شده این اتفاق افتاده ووقتی هم که پایان سفر است ناراحت و غمگین هستیم که و لذتی از هرروز زندگی نمیبریم چون همیشه از اتفاقات اطراف خود غمگین و ناراحت هستیم .و شورو اشتیاق زیادی برای انجام دادن کارها نداریم .
محیط اطراف نباید زیاد ما را بالا و پایین کنه و ما نباید زیاد تحت تاثیر احساس و محیط پیرامون خود باشیم . همیشه توجه به اصل موضوع داشته باشید من چطور دارم زندگی میکنم خیلی مهم تر است که درآینده من چگونه زندگی میکنم و ما باید به بهترین شکل ممکن از محیط اطرافمان استفاده کنیم و ذهن خود را درگیر کارها نکنیم .
هیچ وقت خود را وابسته به محیط اطرافمان نکنیم و کنترل ذهن و افکار داشته باشیم تا احساس ما بد نشود
پیش فرض ذهن همه ی انسانها تمایل به غمگین بودن است چون بیشتر به چیزهایی که نداریم توجه میکنیم و این حال ما را بد میکنه و باعث میشه چون احساس ما بد است از محیط و شرایط فعلی خود غافل شویم و در فاز غمگین بمانیم
بعضی از افراد وقتی از یک محیطی به محیط دیگر میروند خیلی هیجان زده میشوند و بعضی از افراد چون درآن محیط هستند برایشان عادی است ووقتی میبیند افرادی هیجان زده میشوند فکر میکنند چقدر ندید و بدید هستند و اینها عادی است مثل دیدین کویر برای ما یزدیها عادی است و چقدر از سراسر ایران برای کویر نوردی ثبت نام میکنند و شاید ماهها درنوبت تورهای مسافرتی هستند
ما باید هوشیار باشیم که نوسانات احساسات را بتوانیم کنترل کنیم با ارتباط ندادن پیرامون اطرافیان و محیط زندگی
ما باید انضباط فکری داشته باشیم و یک برنامه شخصی داشته باشیم که یاد بگیریم که ذهنمان را کنترل کنیم و تحت شرایط محیط و اطرافیان قرار نگیریم
اگر شما درزندگی شخصی و افراد خود افرادی را میبینید که آرامش روحی و جسمانی دارند اینها نظم شخصی دارند درحالی که دنیا همیشه درحال تغییر است گول نخورید که بعضی از اجسام در دنیا ثابت ستند ما فکر میکنیم ثابتند بلکه انها هم درحال تغییر هستند ولی چون این کار آهسته است ما آن را درک نمیکنیم مثل لاغری با ذهن درجسم با به آهستگی انجام میشود و ما به خوبی آن را درک نمیکنیم و با خود تکرار میکنیم که من که لاغر نمیشوم و درحالت غمگین هستیم و با امید و انگیزه زندگی نمیکنیم .