0

گام ۹۵: تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری

خوردن و تاثیر بر چاق شدن
اندازه متن

بیشترین ترس افراد چاق از تاثیر خوردن بر چاقی است زیرا خوردن را عامل چاقی خود می دانند.

ترس از چاق شدن بخاطر خوردن به این دلیل رواج پیدا کرد که غذا نخوردن و رژیم گرفتن را تنها راه لاغر شدن معرفی کردند.

اگر باور کرده باشید برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید قطعا در ذهن شما غذا خوردن عامل چاقی محسوب می شود.

اهمیت موضوع خوردن

به همان اندازه که موضوع خوردن برای افراد متناسب بی اهمیت می باشد برای افراد چاق مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است. اگر از هر فرد متناسبی درباره نگرش و تفکرش درباره غذا خوردن سوال کنید پاسخ هایی را خواهید شنید که از زمین تا آسمان با پاسخ های افراد چاق به این سوال تفاوت دارد.

آنچه درباره خوردن در ذهن افراد چاق می گذرد شامل این موارد است:

  • هرچی می خورم چاق می شم.
  • چی بخورم لاغر بشم.
  • چی نخورم لاغر بشم.
  • چطور بخورم لاغر بشم.
  • چه غذاهایی رو هر چی بخورم چاق نمیشم
  • چه چیزی برای صبحانه بخورم که چاق نشم.
  • برای شام چی بخورم که چاق نشم.
  • بعد از غذا چی بخورم که چاق نشم.
  • وقتی گرسنه هستم چی بخورم چاق نشم

این نگرش ها و ده ها نگرش مشابه در ذهن افراد چاق درباره خوردن و تاثیر آن بر چاقی وجود دارد که هرگز در ذهن افراد متناسب وجود ندارد.

این فرمول ها و بسیاری فرومول های دیگر با کلمه خوردن یا نخوردن در ذهن افراد چاق وجود دارد و این نشان از اهمیت این موضوع در مسیر لاغری با ذهن است.

برای درک این موضوع و رسیدن به تحلیل منطقی برای تغییر فرمول های ذهنی ساخته شده بر مبنای خوردن و نخوردن باید ابتدا از سه جهت موضوع خوردن را مورد توجه قرار دهیم.

1- منبع ایجاد دستور خوردن. (فیزیکی)

2- عمل خوردن مواد غذایی. (فیزیکی)

3- تجربه ای که از خوردن به دست می آید. (متافیزیکی)

نکته جالب توجه این است که به دلیل متافیزیکی بودن گزینه سوم، تجربه ای که از خوردن کسب می کنیم می تواند بسیار متفاوت از واقعیت باشد و باعث تقویت، وضوح و گسترش فکر اصلی یا فرمول های اصلی ذهن پیرامون خوردن و چاقی می شود.

بدین معنی که افکار و احساسی که از خوردن چند تکه پیتزا در ذهن یک فرد چاق مرور می شود بسیار بیشتر از واقعیت آن چند تکه پیتزا چاق کننده و باعث چاق تر شدن فرد می شود. این عمده ترین تفاوت افکار و فرمول های ذهنی افراد متناسب و چاق است.

به همین دلیل است که افراد چاق با اینکه مدت هاست از خوردن های بی رویه (پرخوری)‌ احساس بد یا عذاب وجدان دارند اما قادر به ترک یا تغییر این رفتار نیستند چون تجربه هر بار پرخوری کردن باعث تقویت فرمول ایجاد کننده آن در ذهن می شود. و هرآنچه در ذهن شکل گیرد بعنوان یک راهنما به مغز ارسال می شود و مغز فقط دستورالعمل هایی لازم برای اجرای راهنمایی ذهن را صادر می کند.

تاثیر مغز بر کاهش اشتها

منبع ایجاد دستور خوردن را بشناسیم

هر حرکتی از انسان سر می زند منشاء دستور آن در مغز است.

مغز ما حاوی اطلاعاتی اولیه (پیش فرض)‌ است که از قبل از تولد و همزمان با تشکیل مغز در آن ذخیره شده است.

کار این اطلاعات انجام دقیق و هوشمندانه نیازهای درونی جسم برای زیستن در جهان مادی است.

اطلاعاتی که باعث تنظیم دقیق فشار خون، ضربان قلب، تنفس کردن، پلک زدن، هضم کردن و بسیاری فعالیت های درونی دیگر می شوند.

از آنجایی که انسان جهت تجربه کردن وارد این جهان مادی شده و تجربه کردن نیاز به حق انتخاب دارد، بخشی از مغز ما قابلیت برنامه ریزی شدن است.

ما می توانیم اطلاعات لازم درباره آنچه میخواهیم تجربه کنیم را به مغز خود بدهیم و سپس به آنچه آموخته ایم عمل کنیم و نتیجه آن را تجربه کنیم.

زمانی که شما دوست دارید به عنوان مثال نواختین گیتار را تجربه کنید، خواسته تجربه کردن نواختن گیتار در شما شکل می گیرد.

دقیقا مانند اینکه پوشه ای جدید در مغز شما ایجاد می شود.

سعی شما برای یادگیری چگونه دست گرفتن ساز و چگونه نواختن و تمام موضوعات مرتبط با هنر گیتار زدن به صورت اطلاعات درپوشه تجربه گیتار زدن مغز شما ذخیره می شود.

به اندازه ای که شما در یادگیری بهتر عمل می کنید و استمرار دارید عملکرد شما در نواختن گیتار بهتر می شود و تجربه شما بیشتر و واضح تر می شود.

در مورد چاق شدن هم دقیقا به همین شکل است.

شما به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه پوشه خواسته چاق شدن را در ذهن خود ایجاد کرده اید. تصور کنید نیوفولدری ایجاد کرده اید تحت عنوان “من می خواهم چاق شوم”.

در اکثر افراد این خواسته به شکل ناآگاهانه از طریق شنیدن درباره چاقی و دیدن افراد چاق اطراف خود ایجاد شده است.

هرآنچه درباره علت چاقی، احتمال چاقی، چرایی چاقی و … می شنوید در پوشه (تجربه چاقی) مغز ذخیره می شود.

نقش ذهن در روند یادگیری و عمل کردن

واحد دریافت اطلاعات و پردازش و ساختن تصاویر ذهنی و در نهایت ایجاد فرمول ها جهت ذخیره سازی در پوشه مغزی توسط ذهن انجام می شود که عضوی متافیزیکی و غیرقابل دیدن است.

زمانی که میزان اطلاعات ذخیره شده در پوشه خواسته ای (چاق شدن) که در مغز خود ایجاد کرده اید به حد نصاب لازم برسید، به مرور عمل کردن شما بر اساس آن آگاهی ها شروع می شود.

جسم شما بر اساس اطلاعات ذخیره شده مغزی درباره چگونگی تنفس کردن از همان بدو تولد شروع به تنفس کردن می کند و این کار را تا زمانی که زنده است ادامه می دهد، چون اطلاعات کافی درباره این رفتار یا عمل در مغز ذخیره شده است.

در مثال چاقی زمانی که ما شروع به اضافه کردن اطلاعات لازم برای تجربه چاقی در مغز خود از طریق ذهن می کنیم عمل چاق شدن صورت نمی گیرد اما احساس چاق شدن به صورت ترس از چاق شدن در ما شکل می گیرد. وقتی اطلاعات به حدنصاب برای عمل کردن و تجربه کردن برسد روند چاق شدن جسم شروع می شود.

در مورد لاغر شدن هم دقیقا روند به همین شکل است.

ابتدا باید اطلاعات لازم برای لاغر شدن در ذهن ایجاد و سپس در مغز ذخیره شود و این روند ادامه داشته باشد تا میزان آگاهی و اطلاعات لاغری مغز به حدنصاب لازم رسیده و عمل لاغر شدن آغاز شود.

با درک موضوعات مطرح شده مطمئن می شویم که هر عمل و رفتاری که از ما سر می زند منشاء آن مغز است.

عمل خوردن مواد غذایی چگونه صورت می گیرد.

خوردن یک مهارت است که از ابتدا ما آن را بلد نبودیم بلکه در دوران کودکی و در سن مناسب تلاش ما برای خوردن آغاز شده است.

همانگونه که برای غلت زدن و نشستن و راه رفتن تلاش کردیم برای خوردن هم تلاش کردیم.

پس توجه به این نکته مهم است که مهارت “خوردن” مانند سایر مهارت های دیگر برای زنده بودن و زندگی کردن در دنیای مادی لازم و اتفاقا ضروری است.

اطلاعات مورد نیاز تمام مهارت های لازم برای زندگی کردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد و به مرور ما از آنها استفاده می کنیم.

در مورد مهارت خوردن اطلاعات لازم برای انجام عمل خوردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد به همین دلیل یک کودک در مرحله ای از رشد اقدام به خوردن می کند و این عمل را از بردن دست به سمت دهان شروع می کند و هر چیزی را که بتواند با دست بگیرد به سمت دهان می برد تا خوردن را تجربه کند.

جالب توجه است که قبل از شروع استفاده از اطلاعات مغزی درباره خوردن بسیاری فرایند دیگر درباره حرکت انگشتان، دست، گرفتن و … انجام شده است چون برای تجربه مهارت خوردن نیاز به تکامل حرکت دست داریم.

عمل خوردن مهارتی است که اطلاعات لازم جهت تجربه کردن آن در مغز ما ذخیره شده است به همین دلیل است که همه انسانها از عمل خوردن بعنوان مهارتی لازم برای ادامه زندگی برخوردار هستند.

به دلیل اهمیت موضوع خوردن در ایجاد آرامش ذهنی در افراد چاق دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز تهیه و ارائه شده است تا با استفاده از تمرینات این دوره آموزشی به سادگی فرمول های ذهنی و تاثیرگذار بر عملکرد مغز که فرمان پرخوری و یا چاق شدن را صادر می کنند اصلاح و تجربه جدیدی از تغییر افکار و واکنش های رفتاری خود داشته باشید.

شباهت افراد متناسب و چاق

همه افراد متناسب و چاق از عمل خوردن استفاده می کنند.

سوال مهم و پرتکرار ذهن افرادی که چاق هستند این است که چرا من هرچه می خورم چاق می شوم اما افراد متناسب هرچه می خورند لاغر هستند.

رسیدن به جواب این سوال مسیر متناسب شدن را برای شما واضح و روشن می کند.

تجربه ای که از عمل کردن ایجاد می شود

هر عملی از ما سر می زند تجربه ای را برای ما به ارمغان می آورد.

عمل نواختن موسیقی نیست که در ما احساس ایجاد می کند بلکه تجربه ای که از نواختن موسیقی کسب می کنیم باعث بروز احساس در ما می شود.

در موضوع در ارتباط با دیگران این فرد مقابل نیست که در ما احساس ایجاد میکند بلکه تجربه ای که از بودن با آن فرد کسب می کنیم در ما احساس ایجاد می کند.

ما دو نوع احساس داریم.

احساس خوب و احساس بد.

هر تجربه ای باعث شکل گیری احساس در ما می شود و بسته به نیاز و سلیقه ما آن احساس را خوب یا بد می دانیم.

به همین دلیل است که فردی از تجربه نواختن موسیقی به احساس خوب می رسد و فرد دیگری از همان تجربه به احساس بد می رسد.

چون احساس ثابت نیست و برای هر فرد بنا به سلیقه اش متفاوت است.

فردی که در موسیقی پیشرفت می کند و به درجات عالی می رسد از نواختن موسیقی به احساس خوب رسیده است. فردی که از نواختن موسیقی به احساس بد می رسد امکان ندارد در این حوزه پیشرفت کند.

در مورد موضوع خوردن نیز به همین شکل است.

فردی از خوردن مواد غذایی به احساس خوب می رسد و فردی دیگر از خوردن همان مواد غذایی به احساس بد می رسد.

چرا؟

در ابتدای متن اشاره شد که تجربه و منبع ایجاد دستور (ذهن) متافیزیکی هستند و تجربه بر فرمول های منبع تاثیر می گذارد.

احساسی که از خوردن در ما ایجاد می شود نتیجه خوردن را تعیین می کند.

احساسی که از گیتار زدن در ما ایجاد می شود سبب می شود که ما گیتاریست خوب و حرفه ای شویم یا گیتار زدن را رها کنیم.

احساسی که از بودن با فرد دیگری در ما شکل میگیرد تعیین می کند که ما از بودن در رابطه خوشبخت هستیم یا خیر.

احساسی که از خوردن در ما شکل می گیرد تعیین میکند که خوردن باعث سلامتی و شادی ما می شود یا بیماری و ناراحتی را برای ما به ارمغان می آورد.

تاثیر الگوی ذهنی (باور)

همه ما در معرض اطلاعاتی هستیم که از طریق اطرافیان، رسانه، جامعه و … وارد ذهن و سپس مغز ما می شود.

اگر درباره هر موضوعی اطلاعات زیادی از طریق مختلف وارد ذهن شما شود آن اطلاعات به صورت الگوهای اجرا شونده در مغز ذخیره می شوند.

بعنوان مثال اگر از دوران کودکی و میانسالی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن اطلاعات زیادی وارد ذهن شما شود به شکلی که الگوی ذهنی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن در شما ایجاد کند آن الگو در مغز ذخیره شده و در آینده شما همان زندگی مشترکی را تجربه خواهید کرد که قبلا درباره اش زیاد شده اید.

در مورد تمام موضوعات زندگی روال به همین شکل است. شما آن چیزی را تجربه می کنید که از قبل الگوی ذهنی آن تجربه در مغز شما شکل گرفته است.

در ذهن یک فرد چاق تعریف های متعددی درباره غذاها و تاثیر آنها بر چاقی وجود دارد.

این تعریف ها بر احساسی که از تجربه خوردن کسب می کنید تاثیرگذار هستند.

اگر شما درباره مصرف برنج اطلاعات نامناسبی به ذهن خود داده باشید و آن اطلاعات بر اثر تکرار و توجه به صورت الگوی ذهنی در شما ذخیره شده باشند هر بار که شما برنح می خورید احساسی که در شما از تجربه برنج خوردن شکل می گیرد احساس بد و مطابق با شنیده های شما خواهد بود.

احساس بد منظور احساس ترس از چاق شدن بخاطر مصرف برنج است.

از آنجا که احساس شما بر منبع صادر کننده دستورات جسمی تاثیرگذاراست هر بار که شما از خوردن برنج یا هر ماده غذایی دیگر احساس چاق شدن داشته باشد فرمان چاقی بیشتر توسط مغز به تمام اعضای بدن صادر می شود.

به همین دلیل است که افرادی سال ها است هر روز برنج می خورند و چاق نیستند اما افرادی شاید هفته ای یک یا دو بار برنج بخورند و اضافه وزن زیادی دارند.

برنج فقط یک مثال است، با خود فکر کنید درباره سایر مواد غذایی چه اطلاعاتی در ذهن خود دارید و انتظارتان از مصرف غذاها چیست.

انتظار شما از مصرف مواد غذایی باعث شکل گیری احساس شما بعد از غذا خوردن می شود و احساس شما بر فرمان مغزی برای صادر کردن پیغام سلامتی و تناسب اندام یا چاقی و بیماری تاثیرگذار است.

اطلاعات بیشتر را از طریق بارها دیدن فایل آموزشی این قسمت کسب کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری چیست؟ شرح دهید.
  • اطلاعات درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری از چه طریق وارد ذهن شما شده است؟
  • چقدر باور دارید یا پذیرفته بودید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید.
  • از اینکه نمی توانستید بر اساس برنامه های رژیمی عمل کنید چه احساسی داشتید؟
  • نتیجه ای که از اجرای برنامه های رژیمی کسب می کردید تا چند وقت باقی می ماند؟!
  • نگرش شما درباره نقش مغز در صدور دستور خوردن و عملکرد جسم در اجرای دستورات مغزی چیست؟
  • چه ارتباطی بین ذهن و دستورات صادر شده از مغز وجود دارد که منجر به پرخوری می شود؟
  • چرا در ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی تعریف شده است؟
  • آیا به همان اندازه که خوردن باعث چاقی شما شده است نخوردن باعث لاغری شما شده است؟ تجربه خود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.07 از 42 رای

https://tanasobefekri.net/?p=22769
87 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1399/06/10 23:24
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 725 کلمه

      سلام دوستان واستاد ،سپاس برای لایو عالی دیشب
      بدنیا اومدم تپل بودم وبه مرور چاق شدم ،یادمه پنجم دبستان که بودم توی مدرسه وزنمون کردن ومن در سن ۱۱ سالگی ۵۰ کیلو بودم،همه مسخرم میکردن،خجالتی و گوشه گیر شده بودم،وقتی پدرم فهمید اندازه رژیممو سختر کرد،قبلا که شام خوردن برام ممنوع شده بود و در پی اون وزن کردن ،چیزهای دیگه هم کمتر شد ،سرزنش و توهین و گذاشتن اسم های زشت روی منهم که جزء کارهای عادی شون بود ،وقتی بزرگتر شدم خودم یاد گرفتم که خودمو بیشتر از بقیه سرزنش کنم و مقصر تمام بدبختی ها و زجر کشیدن هامو بدن چاقم میدیدم،خودمو خیلی اذیت کردم ،هم از طرف اطرافیانم تنبیه فیزیکی میشدم و هم گاهی خودم این کارا با خودم میکردم،احساس عجز و ناتوانی داشتم ،یواش یواش رفتار تایید طلبی در من بوجود اومد و به دنبال راضی کردن دیگران کارهای ژانگولری انجام میدادم ،دوست داشتم دلقک بازی در بیارم که بقیه خوشحال بشن ،خودمو قبل از اینکه اونا مسخره کنن ،مسخره میکردم و یک شخصیت بی ثبات و بی اعتماد بنفسی داشتم ،از اونور که میخواستم کسی متوجه نشه کارهای سخت انجام میدادم که توجه دیگرانو جلب کنم
      در تمام این ۴۴سال در گوش من یک نوار ضبط شده روشنه که بصورت شبانه روز میگه : فریده تو چاقی،،حواست باشه چی میخوری،،چقدر میخوری،،اصلا تو چرا غذا میخوری ؟از چربی های بدنت استفاده کن،،برنج نخوری،نون نخوری،چربی نخوری،پیتزا نخوری،نوشابه نخوری ،، هر چقدر گرسنه تر باشی کمتر چاق میشی ،،تو باید همش ورزشای سخت انجام بدی ،،تو با همه فرق داری،،شام نخوری ها ،،تمام مواد غذایی برای تو چاق کننده است چونکه تو مشگل داری ،، تو تیروئید داری و این صدای وحشتناک دائمی هر روز منو میترسونه
      قبلا که دائم الرژیم بودم حتی سالاد هم که میخوردم عذاب وجدان میگرفتم چه برسه به کباب و غذاهای چرب ،انگار غذا خوردنو حق خودم نمیدونستم ،من چه کمبودی در آفرینشم بود که حتی شایستگی یه کار طبیعی بدنمم نداشتم؟؟ این سئوالو سالها با عجز و ناله از خدا میپرسیدم
      عذاب وجدان از خوردن حتی مقدار اندک خوراکی هم دست از سر من بر نمیداشت ،ترجیح میدادم بیشتر اوقاتمو تو گرسنگی باشم ،حداقل خیالم راحتر بود،مسئله نفخ معده گرفته بودم
      دیگه آب هم میخوردم شکمم ورم میکرد و احساس میکردم حجم غذام زیاد بوده ،هنوزم نفخ معده دارم و با خوردن هر چیزی و احساس ورم معده ،فکر میکنم من زیاده روی کردم و میرم تو عذاب وجدان
      داستان خودمو نوشتم که بگم تمام غذاها برای ذهن من ممنوعه شمرده میشه ،حتی به مقدار کمش ،چطوره که خواهر من غذاهای چرب میخوره ولی اون همیشه متناسب بوده و هست ،نوع نگرش و باورهای ایشون برای غذاها و خوراکی ها متفاوت تر از منه ،با اینکه اونم در خونه ای بزرگ شده که مرتب از خطرناک بودن غذاها برای من توضیح دادن ولی چرا گوش و ضمیرناخوداگاهش قبول نکرد ؟ و من براحتی پذیرفتم
      تا‌ ۱۸ سالگیم که ۷۵ کیلو شده بودم و تحت نظر پدرم و سرزنش هاش بودم ، یواشکی خوراکی وشام خوردنو یاد گرفتم ،نهار که انقدر میخوردم که جبران شامی که نمیخوردم بشه و کاملا پر خورتر شده بودم ،وقتی ازدواج کردم و در کنار رژیم ها و ورزش های سخت تونستم وزن خودمو کنترل کنم و بر اثر تکرار رژیم ،رفتار غذایی من بسمت کمتر خوردن کشیده شد ولی اون مدل رژیمو دوست نداشتم و دلم میخواست زمان رژیم زودتر تموم بشه که بتونم مثل قبل غذا بخورم و بعد از اون مجدد چاق میشدم و این لوپ تکرار تا ۸ ماه پیش که وارد دوره نشده بودم ادامه داشت
      استاد این فایلتون چکیده ای بود از آگاهی هاییکه در این مدت یاد گرفتم،دریچه جدیدی برام باز کرد ،انگار با گوش دیگه ای شنیدم ،باعث شد یه پله بهتر متوجه بشم
      #موضوع خوردن ربطی به چاقی نداره ،چاقی بستگی به نگرش ما داره نسبت به غذاها#
      خدارو شکر در این دوره هیچ سختی نکشیدم،گرسنگی نکشیدم،ورزش ناخواسته انجام ندادم
      در ضمن دوره پیشرفته خیلی کمک کننده است بدلیل اینکه روی باورها کار میشه و تمریناتش عالیه
      سپاسگذارم که با انتخاب جدیدم وارد دوره جدیدی از زندگیم‌شدم که به من یاد داد ،من انتخاب کننده هستم،من تصمیم گیرنده هستم،من قوی وقدرتمند هستم،من عمل کننده هستم،همه چیز در اول و انتها به من ختم میشه نه به عوامل بیرونی
      به خودم افتخار میکنم که ۸ ماهه ذهنمو بمباران افکار وباورهای جدید کردم و چونکه متفاوت تر از اطرافیانم فکر،رفتار و عمل میکنم نتایج متفاوتی هم خواهم گرفت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/08/12 23:32
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 573 کلمه

      لاغری
      سلام وقت بخیر
      چقدر این فایل خودش به تنهایی آموزنده است،انگار کل دوره در ۱۵ دقیقه اولش توضیح داده میشه،چند روزی میشه که حس میکنم یه تکامل بهتری در درک وفهم این مطالب بدست آوردم،مخصوصا با شنیدن اون فایلی که در ادامه دوره مقدماتی استاد اضافه کردن که در مورد ساخت نقشه ذهنی استاد توضیح میدن،انگار تمام آگاهی های این ۱سال من در این دوره و اون ۳ سالی که در دوره های کنترل ذهن هستمو تحت شعاع قرار داد ،اینکه استاد گفتن اگر نقشه ذهنیمون ساخته بشه دیگه تغییرات محکم تر شروع و ادامه دار میشه و بخواییم نخواییم لاغر میشیم،در این مدت بارها از استاد این جنس صحبت هارو شنیدم ولی این فایل کل ذهن منو دگرگون کرد و اطمینان منو ۱۰۰ درصد بیشتر کرد
      امروز یکی از دوستانم اومده بود منزلمون ،این دوستم پارسال دقیقا همین موقع ها به پیشنهاد خود من وارد یه رژیم سخت شد و من بعدش از اون رژیم انصراف دادم و اومدم اینجا ولی این دوستم هنوزم توی اون رژیم هست،اون موقع ۸۲ کیلو بود و ۲ ماه پیش که وزن کرد ۶۹ کیلو شده بود چونکه پارسال خونه ما وزن کشی کرد همیشه میاد خونه ما برای وزن کردن،امروز بهش گفتم میخوام ترازو بندازم دور ،بیا خودتو وزن کن ،،، ۷۳ کیلو شده بود،تازه ۳ کیلو هم اضافه شده بود،هم واسش ناراحت شدم هم برای خودم خوشحال شدم که در راه صحیح هستم،توی صحبتاش از دوست دیگه مشترکمون  تعریف میکرد که خام گیاهخوار شده،بهش گفتم محاله بتونه نتیجه درست و موندگاری بگیره،جالبه اون دوست دیگه مون خودش روانشناسه و یه مدت لاغری با هیپنوتراپی آموزش میداد،۳ ماه پیش که تولدش بودم ،گفت فریده شکمم چقدر گنده شده،در صورتیکه این دوستم همیشه نماد خوش اندامی بود ،فقط یه حد خیلی کوچیک شکم داشت،بهش گفتم انقدر گیر نده به شکمت ،چاق میشی ها ، انگار وضعیتش چاقتر شده که تن به خام گیاهخواری داده ،واسه این دوستم که امروز مهمونم بود کلی توضیح دادم که لاغر شدن محاله تا زمانیکه ذهن دستورشو نده هیچ اتفاق ماندگاری رخ نمیده،بهش کلی توضیح دادم،گفتم من و تو از پارسال با هم شروع کردیم ،تو ،رژیم سخت گرفتی من ،رفتم دوره لاغری با ذهن، تو بعد از ۱سال  ۹ کیلو با زجر لاغر شدی ،من ۲ سایز ونیم راحت براحتی وخوشی وحال خوب کم کردم،لاغری من موندگاره ،مال تو با ترسه،من از خوردن هام لذت میبرم تو اصلا اجازه نداری بخوری،اگرم بخوری میدونی ۱ کیلو چاق میشی،من از زندگیم لذت میبرم و همزمان دارم زبان تناسب اندام وتناسب فکری هم آموزش میبینم ،تو هیچ آگاهی نداری ،ذهن من در حال برنامه ریزیه مجدده ،تو با همون ذهن قبلیت میخوای کارای متفاوت بکنی که این امکان پذیر نیست  و خیلی باهاش صحبت کردم ،بهش گفتم تلاش کن زبان ارتباط برقرار کردن با هر چیزیو یاد بگیری اونوقت زندگیت راحتر میشه،گفت فریده تو چطور میتونی انقدر در مورد ذهن قشنگ آگاهی هاتو تزریق کنی تو ذهن من؟ گفتم من با آگاهی های ذهنی  زندگی میکنم ،گاهی براش ویس میفرستم در مورد مسائل مختلف ،امروز پرسید فریده تو این مطالبو از روی مقاله ای چیزی  میخونی؟ گفتم اصلا😁 ،به خودم افتخار کردم که اینهمه توانایی دارم😊

      فرمول
      عملکرد
      انتظار ما  از عملکردمون باعث چاقی ما میشه
      خدارو شکر از نحوه غذا خوردن خودم راضی هستم
      در این دوره در این ۱سال هیچ مدل گرسنگی نداشتم و در کمال لذت وتفریح و خوردن های صحیح وبه اندازه نیازم در حال کم کردن سایز هستم
      این دومین باره کامنت برای این فایل مینویسم ،حسم گفت بنویس ونوشتم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/03/26 00:25
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,811 کلمه

      گام ۹۵ 

      سلام وقت دوستان و استاد بخیر 

      آیا خوردن در چاقی و نخوردن در لاغری موثر است؟

      یکی از بزرگترین و قویترین و محکمترین دلایل چاقی در ذهن افراد چاق خوردن است ، منکه خودم انقدر شنیدم و دیدم که اطرافیانم نگران خوردن هر چیزی بودن و هستن و این شد فرهنگ و آداب غذا خوردن ما که فکر میکنم در بیشتر افراد چاق این ترس بصورت بزرگ وجود داره 

      در دوران کودکی که در رژیم شام نخوردن به دستور پدرم بودم ، اجازه داشتم نهار هر چقدر دوست دارم بخورم ،بمن تفهیم شده بود که فقط شام خطرناکه ، به همین دلیل منهم اجازه پرخوری در وعده نهارو داشتم‌ و چونکه میدونستم نمیتونم تا فردا چیزی بخورم نهار بیشتری میخوردم جوری که شکمم همیشه ورم میکرد و سنگین میشد و این حالتم هنوزم با من هست که به محض خوردن چیزی یدفعه شکمم بزرگتر میشه و حس خوبی نیست ،  هیچ وقت مادرم برام غذای رژیمی درست نکرد ، فقط وعده شام من قطع شد ولی از وقتیکه ازدواج کردم و از متخصصین تغذیه کمک میگرفتم ،غذاهام رژیمی شدن ،روغن حذف ، برنج در حد چند قاشق ، شام قبل از ساعت ۷ فقط سالاد ، نون یک کف دست ووووو   و تمام این بخور ،نخورها ،در من برنامه ریزی اینو داشت که 😯⛔ مراقب باش ،غذاها خطرناک و چاق کننده هستن⛔😯 و هنگام خوردن ،ذهن من آلارم خطر خطر رو میداد و وقت غذا فرمول های چاق کننده فراوانی همزمان شروع به فعالیت میکردن‌ و نتایج تمام اون فرمولها  ، چاقی بیشتر بود 

       امروز شخصی ازم پرسید‌  چطور ترس از غذا خوردن در ما از بین میره ؟  بهشون گفتم آخه این ترس از چندین سال تلاش بی وقفه خودمون و اطرافیانمون در ما شکل گرفته که نمیشه با یه تکنیک ۳ دقیقه ای بشه رفعش کرد ، یه سئوالی که جوابش تو یه عمر سن چاقیه ،چطور با ۴ کلمه گفتن حل میشه ؟  گفتم مثل ما  باید تو دوره باشید ، تمرین کنید ،گوش و چشمتونو بذارید روی تناسب و تعادل ، ذهنیت های قدیمتونو گوش نکنید ،از منفی بافتون تاثیر نگیرید ، باورهای  لاغر کننده در ما ساخته بشه ، با بودن در دوره ها  یواش یواش قسمت های چاق ذهن ما کمرنگ میشه و قسمت های لاغر ذهن ما ساخته میشه ،مثل یک پازل ، شکل اصلی پازل وقتی کامل میشه که تمام قسمتهاش درست چیده بشه ،توجه میخواد ،تمرکز میخواد ، تمرین میخواد ، بعد از مدتی که ذهنیت ها  تغییر کرد ، ترس ها کمرنگ میشن ، ترس از خوردن بی جون میشه و قدرت درونی ما بیدار میشه و به ما کمک میکنه که محکمتر به راهمون ادامه بدیم 

      دستور خوردن غذا از مغز ما صادر میشه که مغز بر اساس محتویات ذهن عمل میکنه ،در ذهن افراد چاق هم‌ فرمول های چاق کننده بسیار زیادی وجود داره ،پس فرمان چاقی صادر میشه ، فرد چاق شروع به خوردن غذا میکنه بر اساس دستورات ذهن خودش ، ذهن چاق دستور پرخوری میده ،همزمان احساس ترس و چاق شدن هم‌میفرسته و بعد از خوردن عذاب وجدان و نگرانی از چاقتر شدن 

      چقدر جالب ،اینکه در مغز افراد چاق ،پوشه و فولدری به اسم چاقی هست که تمام اطلاعات در اونجا سیو شده و همونطوری که وقتی میخوایی گیتار بنوازی ،تمام اون آموزش ها میاد به کمکمون و انگشتان دستان و مدل گرفتن گیتار وووو در ما روشن میشه که( البته تکرار نیاز داره )  و ما مهارت گیتار زدن رو یاد میگیریم 

       یادمه وقتی کلاس تنبک میرفتم و میخواستم یکی از آموزش هامو  تمرین کنم ،استادم بهم گفته بود اول انگشت کوچیکتو بزن به کنار تنبک ،بعد انگشت دوم بعد سوم و بعد  بعد چهارم و این حرکتو وقتی تند انجام میدادم ، یه صدای زیبای سریعی از تنبکم خارج میشد در اصل  مغز من اون حرکت های دست و انگشتان منو سیو کرده بود در خودش که به محض گذاشتن تنبکم روی پاهام ،دست من اتوماتیک میرفت روی ضربه زدن به وسط تنبک ، در واقع اون اطلاعات من فایل شده بوده بر اثر تکرار و من هر زمان نیاز داشتم میتونستم ازشون استفاده کنم ،  اطلاعات چاقی هم در ما سیو شده ****  من می خواهم چاق شوم‌ ****

      پوشه افراد چاق پر از شنیدن و دیدن عوامل چاقیه ، همون حرف هاییکه در مورد چاقی  ساعتها با خودمون یا با دیگران داشتیم ، پوشه مارو پر کرده ، همون اضطراب ها و استرس هاییکه سالها با خودمون حمل کردیم ، لحظاتی که گرسنه بودیم ولی چیزی نمیخوردیم یا غذای مورد علاقمونو نخوردیم ، همون موقع هاییکه خودمونو تو لباس هامون بدهیکل  دیدیم و حالمون بد شد ووووو  

      هر چقدر بیشتر از ذهن یاد میگیرم بیشتر ازش خوشم میاد و بیشتر به قدرتی که خداوند در درون ما گذاشته پی میبرم ،قبلنا هر وقت استادی از قدرت درونی انسان صحبت میکرد ،با خودم فکر میکردم که این قدرت کجاست ،چرا من ندارم اون قدرت درونو 

       با شناخت ذهن و شناسایی موانع ذهنی و ساختن فرمول های قدرتمند کننده در ذهن ، قدرت درونی ما بیدار میشه و مارو میبره بسمت تجربیات بهتر 

      در دوره های لاغری با  ذهن ، در حال جمع آوری اطلاعات لاغری هستیم ،در این فاصله حال و احساس ما از ترس به آرامش تبدیل میشه و تکرار همون حس های خوب و بودن در مسیر ، نقشه های تناسب در ذهن ساخته میشه و در انتها جسم ما شروع به لاغر شدن میکنه 

      یه باوری که من داشتم این بود که من از قسمت پاهام لاغر نمیشم ، اتفاقا در روش   لاغری با ذهن ،اولین جایی از  بدن من که ریخت ران پاهای من بود ولی قسمت ساق پاهام زیاد مشخص نبود که لاغرتر شده  یا من خودم متوجه نشدم ،دیروز که نگاهم به ساق پاهام افتاد متوجه شدم اون قسمتها هم داره لاغرتر میشه ، با خودم فکر کردم که ببین چقدر این بدن هوشمنده ، داره آروم آروم کار خودشو انجام میده (البته اگر ما عجله نکنیم و با افکار منفی اختلال در کارایی بدن نندازیم)  مثل شخصی که داره واسه خودش آرام آرام کوهنوردی میکنه ، تو حال خودشه و داره لذت میبره 

      اون آرامشه درونمو حس میکنم که سرش تو کار خودشه ،من فقط باید تغذیه درست داشته باشم ،یعنی بهش اطلاعات درست بدم ، از منفی ها دور نگهش دارم ، بنویسم ،بخونم ،گوش کنم و مرتب در مسیر باشم که به آرامش درونم اجازه بدم طبق داده های جدید ،منه  جدیدو بسازه ،مهم نیست ما چند وقته در این مسیریم ، مهم تمرین داشتن و عمل به دانسته هامونه که مارو به نتایج بزرگتر میرسونه ، با نتایج الانمونمون  نتیجه گیری نکنیم ، چشم برداریم از جسممون ،راحتش بذاریم ، مثل درخت بامبویی که ۵ سال فقط زیر زمینه و وقتی میاد بیرون از خاک ،یکدفعه رشد های سریعتری داره ، چونکه از درون خاک غنی شده ،محکم شده 

      منم میدونم الان که در حال ساخت نقشه های ذهنی هستم و استمرار دارم ، به موقعش ،نتایج پشت سر هم نمایان میشن ،اونوقت شگفت زده میشم و سرعت پیشرفتم بیشتر میشه  چونکه من ریشه هامو محکمتر ساختم،  پس صبور باشیم ،این فرمولها مال سالها تلاش قبلی ماست ، برای خود متناسبمون هم زمان بذاریم تا ساخته بشه 

      چه مطلب مهم و سنگینی ، اینکه  هر کسی احساسی مجزا از تجربه کردن یک کار مشخص داره ،که اون احساس نشون دهنده بد یا خوب بودنه اون کاره ، من با ورزش تنیس ساعتها حالم خوبه ،حسم خوبه ولی یه شخص دیگه براش عذاب آوره  ، من ساعتها مطالب ذهنی بخونم و گوش کنم لذت میبرم برای شخص دیگه ای نامطلوبه وووو  

      تجربه غذا خوردن در پوشه ذهن من ترسناک ،چاق کننده و ناراحت کننده تعریف شده بود ، احساسی که از خوردن  در من شکل میگرفت  حس سلامتی و شادی و تناسب نبود ، اون حس ترس و اضطرابی که از غذا ها و خوردنشون داشتم ،در جسم من نمایان میشد  و دارای جسمی نامتناسب میشدم

      همه ما در معرض اطلاعاتی هستیم که از طریق اطرافیان ،رسانه و جامعه وارد ذهن ما میشود ، نتایجی که الان در حال تجربه کردن آنها هستیم ،نشان دهنده اطلاعاتی ست که وارد ذهن ما شده ،ما آن چیزهایو تجربه خواهیم کرد که از قبل الگوهای آن را در ذهن داشته باشیم ، چیزهاییکه در مورد غذا و خوراکی ها شنیدیم و دیدیم ، به تجربه های الان ما تبدیل شدند ، تجربیات ما احساساتی در ما بوجود آوردن که یکی از بدترین اونها ،ترس از غذاها و خوردن غذا هاست 

      برنج یکی از خوراکی های کد دار  در ذهن منه که هر زمان باهاش روبرو میشدم ،آلارم ذهنم روشن میشد و بهم اخطار میداد ، من بارها شنیدم که برنج غذای بسیار چاق کننده و البته خوشمزه ایه که اگر روغنی هم باشه دیگه بیشتر مخربه  ، همین الان هم مامانم ۲ وعده برنج نمیخوره ،اگر نهار برنج بخوره ،شام غذای سبک میخوره ،میگه برنج چاق کننده است ، منهم سالها ترسیدم ،برنج یک غذای ممنوعه و ترسناکی بود که من عاشقش بودم ولی ازش میترسیدم ، در پوشه ذهن من برنج چاق کننده برنامه ریزی شده بود 

      در دوره لاغری با ذهن ،یاد گرفتم که هیچ غذایی چاق کننده نیست و آرام آرام‌ پوشه مربوط به  غذاهای ممنوعه در من ، تغییر کردند ، ترس من کمتر شد هنوز کامل تمیز نشده ولی خیلی بهتر از قبل هستم ، تمیز شدن ذهنو ،تشبیه میکنم به لیوانی پر از مایع کثیفی که برای تمیز کردن درونش ، باید آب تمیز وارد لیوان کرد و انقدر آب توی لیوان بریزیم که مایع کثیف قبلی سرریز بشه و تمام جای لیوانو آب تمیز پر کنه‌

      غذاهاییکه من ازشون میترسیدم 👈 برنج ، نان ، روغن ،فست فودها ،ساندویچ  ،کباب ، شیرینی جات مخصوصا شیرینی خامه ای ،کله پاچه ، پنیر پیتزا ،پیتزا ،نوشابه ، آبمیوه ، موز ، خرمالو ، خربزه ، نارگیل ، انجیر ، انبه ، سرخ کردنی ها ، ته دیگ وووو 

      ما سالها سمت اجرا کننده یعنی جسم خومونو تغییر میدادیم ،بجای اینکه دستور دهنده رو تغییر بدیم ،دستور خوردن و چاقی صادر میشده و جسم باید اجرا میکرده ولی ما جسمو مجبور به نخوردن میکردیم ،مثل اینکه فرمان ماشینو بچرخونی به چپ ولی با فشار و اجبار بخوایی ماشینو هول بدی سمت راست ،چه اتفاقی میفته ،ماشین گیج میشه ،تحت فشار میشه ،تصادف میکنه ،خراب میشه و در انتها به همون سمتی میره که فرمان داره چرخیده میشه 

      تو مسافرت هاییکه میرفتم و به مدل غذا خوردن آدم ها توجه میکردم ،برام همیشه سئوال پیش میومد که چرا اونها میخورن ولی متناسبن ،من نمیخورم ولی چاقم ؟ یجورایی بهشون حسودی میکردم و خودم که به  جواب درستی نمیرسیدم ولی اطرافیان بهم فهمونده بودن که من با همه فرق دارم اونا ژنتیکشون فرق داره ،من مشگل دارم ، اونا سالمن، خلقت من بد بوده ووووو

        الان هم وقتی در کنار مردم هستم و به مدل غذا خوردنشون دقت میکنم ،یه بی خیالی خاصی میبینم که انگار حقشونه هر چی دوست دارن بخورن که برای من خط قرمزهام حساب میشد  ، انگار خداوند تمام خوراکی های خوشمزه رو برای اونها آفریده و به ما گفته شما ها نمیتونید بخورید ،برای شما سمه 😒 

      در پوشه ذهن افراد متناسب که از ابتدا  این اشخاص  ذهن متناسبی داشتند که جسم متعادلی هم دارن ، تجربه ها و احساسات خوبی نسبت به خوردن دارن که هنگام خوردن اونها رو نمیترسونه ،اصلا ترس در ذهن اونها تعریف نشده و برای ما هم آرامش تعریف نشده بود ، پس آلارم و هشداری بهشون داده نمیشه هنگام خوردن 

       امروز که این مقاله رو خوندم و فایلو تا نصفه دیدم و از اونجاییکه من در مورد آگاهی های هر فایلی با خودم‌ حرف میزنم ، موقع نهار ، آگاهانه به خوردن خودم توجه کردم ، به خودم گفتم‌ ببین فریده تو سالها ،هر چی خوردی ترسیدی ،الان داری برنج میخوری ،نوشابه میخوری ،البته نوشابه خوردن من به اندازه یه قلوپه ، چونکه اگر نوشیدنی با غذام بخورم سیر میشم دیگه نمیتونم غذامو بخورم ،ترجیحم غذامه تا نوشیدینی ، قبلا با دیدن نوشابه و برنج وووو  بدنم میلرزید ولی الان ترسهام خیلی کم شده  

      من حتی متوجه شدم وضعیت گنجایش معده خودمو خراب کردم از بس سالها در حال کوچیک کردن  معده م بودم با نخوردن و رژیم و بعد که رها میکردم و قحطی زده میشدم ،به معده م فشار میوردم و زیادتر میخوردم ، الان هر چیزی بخورم حتی با مقدار کم ،معده م ورم میکنه مخصوصا اگر میوه یا مایعات بخورم

       من ۲۱ روز با یه گروه ۳۶ نفره مسافرت بودیم ،از صبح که با صبحانه شروع میکردن ، دیگه هر کی هر چی داشت و میخرید میریخت رو میز و میخوردن ، پسته، بادوم، شیرینی،بیسکویت،کیک،بستنی ،شکلات،تخمه،نوشیدنی های مختلف ، میوه ووووو  با خودم فکر میکردم که آیا معده اینها ورم نمیکنه ،میتونن بخورن ،همشونم متناسب بودن ،اونوقت من صبحانه میخوردم دیگه گرسنه م نمیشد تا حداقل  ۳ ساعت دیگه و هیچی نمیخوردم ،در اصل اونها ذهن سالمی داشتن 

      همه چیز به باورهای ما بستگی داره ،ما چه انتظاری از شرایط و اتفاقات زندگیمون داریم ،نتایج ما هم به همون سمت میره ،افراد متناسب در ذهنشون باورهای چاق کننده ندارن پس نتیجه اونها متناسب بودنه و ما هم بر عکس انتظارات چاق کننده داریم و نتایج هم چاقی میشه ، اوایل دوره منم دلم میخواست هر چی دوست دارم به اندازه زیاد بخورم و ناراحت میشدم که چرا من مثل متناسب ها نیستم و خوردن برام مهم بود ولی به مرور که گذشت و الان به اندازه ای که  سیر بشم میخورم و گاهی که یه چیز بسیار کوچیک اضافه خوردم ،حس سنگینیه انقدر بد بوده که دیگه دلم نخواسته بیشتر بخورم ، حس بیشتر خوردنه کمرنگ میشه و انگار جای اضافی نداری ،و چونکه محدودیت هات برداشته میشه ،ولع و حرصی هم  نداری ،اوایل ناراحت میشدم که چرا دیگه نمیتونم بیشتر از نیازم بخورم ولی به مرور این مسئله هم در من حل شد ، مثلا الان وعده نهارمو یکمی خوردم سیر شدم ،ادامه ندادم چونکه حس سنگینی معده مو دوست ندارم ،غذام روی میزه هر زمان گرسنه بشم بازم میخورم ،دیگه نگران نیستم ،باید بپذیرم که من سیستم درونی بدنمو دستکاری کردم و از حالت نرمال و طبیعی خودش در آوردم ،پس نمیتونم مثل افراد متناسب رفتار کنم ،اونها باورهای متفاوتی دارن 

      الان با این مسئله هیچ مشگلی ندارم و راضی هستم از عملکردم ،خب میدونم حجم غذام کمتر شده ولی من در این حد سیر میشم ،هر چند منفی بافم قبلا میگفت چرا انقدر کم میخوری ولی من فقط همینقدر جا دارم برای خوردن

      این لایو تقریبا ۹ ماه پیش هم دیدم و اون زمان هم برام آگاهی های زیادی داشت ، اینکه عمل هم به کارهامون اضافه کنیم کمک میکنه تا فرمول های جدید بهتر در ذهن ساخته بشه ، پارسال اگر صحبت از تغییر عمل ،میشد ،مقاومت داشتم و نمیخواستم هیچ عملی در من تغییر کنه ، میخواستم هیچ محدودیتی نداشته باشم ولی الان دیگه اون مسئله برام حل شده چونکه انتخاب هام آزاد شده ،من شخصیتم عوض شده ،پس دیدگاهمم تغییر کرده که اون تغییرات در من انرژی بوجود میارن و این انرژی منو در مسیرهای صحیح و  متناسب با باورهای جدیدم قرار میده که مسیر تناسب اندامه 

      خوردن ارتباطی با چاقی نداره و تعریفی که ما از خوردن و خوراکی ها داریم و رفتارهای افراطی ما ، باعث چاقی میشه 

       خدارو شکر ۱سال و نیمه هر شب با آرامش سرمو روی بالشت گذاشتم ،غذای مورد علاقمو خوردم،لذت بردم ،حالم خوب بوده ،شادتر بودم ، حس های خوبو تجربه کردم  ، تولد رفتم با خیال راحت کیک خوردم ، لباس هام گشادم شدن ،درونم قویتر شده ،اعتمادبنفسم بالاتر رفته وووو😁

      در حال حاضر ،ورزش های سخت انجام نمیدم  ،برای دل خودم ورزش مورد علاقمو هفته ۱ بار انجام میدم اونم لذت و حال خوب با آرامش  

      در مورد تغییر رفتارهای غذاییم در این مدت  من مشگلی نداشتم فقط  بعضی قسمتها ضعف داشتم که اصلاح شدن ولی زمانیکه دوستم  دوره رو  شروع کرد ،فکر میکرد باید رفتارهای اشتباه خودشو هر روز انجام بده ولی تغییر کنه ،روزی ۱ دونه فایل هم گوش میداد ،بدون اینکه مقاله ای بخونه یا بنویسه ،انتظار داشت ،معجزه بشه ،بهش گفتم در کنار این ۱ دونه فایل حداقل یه کار مفید برای خودت انجام بده ،گفت چکار کنم ؟ گفتم تغییر بده عادت هاتو ، گفت یعنی چی ؟ گفتم مثلا اگر عادت داری تا شب ۲ لیتر آبمیوه بخوری ،۱ لیتر بخور ،گفت من نمیتونم عادت کردم ، گفتم بجای ۱ بطری  یک لیتری نوشابه به همراه غذات ، ۱ لیوان نوشابه  بخور ، اینها زیاده رویه ، یا زمانیکه با کامپیوتر کار میکنی یا چیزی تماشا  میکنی ،ظرف تخمه و میوه وووو نذار کنارت و تا زمانیکه پشت میزی همچنان ،نخور ، ۴ تا دونه بذار تو بشقاب آگاهانه بخور ، هر خوراکی نبر طرف دهنت و فقط بخور ،یکمی  کارهای جدید انجام بده  ،به خودت جدید نگاه کن ،تا اتفاقات جدید وارد زندگیت بشه ،سالها خودتو تخریب کردی ،یکمی اجازه بده خودشو ترمیم کنه ووووو  خلاصه بهش یاد دادم که در کنارش کارهای جدید و عادت های بهتری بسازه   و خدارو شکر الان خیلی رفتارهای بهتری داره و دیگه خبری از باکس های آبمیوه نیست و خوردن نوشیدنیش به ۱۰ درصد رسیده ، عادت کرده بود بجای آب ،ابمیوه بخوره و بیماری های متنوعی هم داشت و اذیت میشد عمل به دانسته ها میتونه بسیار کمک کننده باشه و رسیدن به نتایجو سریعتر میکنه 

      فایل بسیار آگاهی دهنده ای بود 👌 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/05/25 19:31
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 28 کلمه

      سلام خانم شهربانوی عزیز

      ممنونم برای دعای پرانرژی تون ،منهم براتون سلامتی و افکاری پر از زیبایی و نور خداوند را آرزو دارم 

      در مسیر رشد و تغییر باشید 🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/05/25 01:19
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 113 کلمه

      سلام خانم شهربانوی دوست همراهم

      خدارو شکر که همه ما در مسیر صحیح هستیم که هر چقدر ما آگاهانه زندگی کنیم و نتایج عالی داشته باشیم ،اطرافیان ما حتما از ما الگو خواهند گرفت و دوست خواهند داشت که از تجربیات ما استفاده کنن

      وقتی ما رفتارهای صحیح داشته باشیم بر اطرافیان ما هم اثر خواهد گذاشت و ما پاره کننده زنجیرهای باورهای اشتباه در نسل خودمون خواهیم بود

      چه بهتر که ما یک مادر ،یا یک دختر،  یا یک همسر ،یا مادر شوهر یا مادر زن آگاهی باشیم 

      نتایج ما باعث خواهد شد دیگران هم بخواهند مسیر مارو ادامه بدن البته اگر زمان بیداریشون رسیده باشه

      برای شما و عروس گرامیتون آرزوی سلامتی و تناسب دارم 🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/05/06 00:50
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 16 کلمه

      سلام دوست عزیز

      خدارو شکر کامنت من براتون مفید بوده 

      براتون بهترین هارو آرزو دارم دوست همراه من😊🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/05/06 00:49
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 190 کلمه

      سلام‌ دوست عزیز⚘

      خدارو شکر که حالتون خوبه و در مسیر تغییر و پیشرفت هستید ،مطمئن باشید که انجام تمرینات ، استمرار و عمل کردن به آموزه ها ،رمز موفقیته ،هر چقدر بیشتر گوش و ذهن خودمونو در اختیار آموزشها قرار بدیم ،عملکرد ما بهتر خواهد بود مثل زمانیکه کلاس زبان انگلیسی میرفتیم و استاد بهمون پیشنهاد میداد که فیلم‌های زبان انگلیسی زیاد نگاه کنیم ، یادمه اون زمانها که کلاس زبان میرفتم و شبکه های خارجی زیاد نگاه میکردم ،گوشم بهتر کلمات انگلیسیو میشنید ، یادمه اخبار شبکه BBC Word news جوری گوش میکردم که خوب متوجه میشدم 

      تکرار کردن آگاهی باعث میشه جای افکار جدید با افکار قدیم عوض بشه ، ما پر هستیم از اطلاعات گذشته که هیچ کدومشون در مسیر سلامت نیستند ،برای پیدا کردن موانع ذهنی و ساختن باورهای قدرتمند کننده باید زمان بیشتری بذاریم تا موانع دونه دونه شناسایی بشن و از مسبر ما کنار برن ،اونوقت ما راحتر حرکت میکنیم 

      تبریک میگم به شما که برای هدف خودتون مقتدرانه ایستادی و تصمیم داری که به هدفت که تناسب اندامه که حق الهیته برسی ،درود به اینهمه تغییر 👌

      به زودی عکستون در آلبوم‌ شگفتی سازان خواهد بود⚘

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/06/12 14:56
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 51 کلمه

      سلام دوست همراهم
      خدارو شکر که بعد از سالها ناراحتی و درگیری تونستیم مسیر درستو پیدا کنیم و داریم نتایج عالی میگیریم
      برای شما هم آرزو میکنم در این مسیر بمانید وبا تکرار و شرکت در دوره ها به وزن وتناسب ایده ال ذهنی و جسمی برسید
      سلامت باشید در پناه خداوند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم