0

گام ۹۵: تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری

خوردن و تاثیر بر چاق شدن
اندازه متن

بیشترین ترس افراد چاق از تاثیر خوردن بر چاقی است زیرا خوردن را عامل چاقی خود می دانند.

ترس از چاق شدن بخاطر خوردن به این دلیل رواج پیدا کرد که غذا نخوردن و رژیم گرفتن را تنها راه لاغر شدن معرفی کردند.

اگر باور کرده باشید برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید قطعا در ذهن شما غذا خوردن عامل چاقی محسوب می شود.

اهمیت موضوع خوردن

به همان اندازه که موضوع خوردن برای افراد متناسب بی اهمیت می باشد برای افراد چاق مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است. اگر از هر فرد متناسبی درباره نگرش و تفکرش درباره غذا خوردن سوال کنید پاسخ هایی را خواهید شنید که از زمین تا آسمان با پاسخ های افراد چاق به این سوال تفاوت دارد.

آنچه درباره خوردن در ذهن افراد چاق می گذرد شامل این موارد است:

  • هرچی می خورم چاق می شم.
  • چی بخورم لاغر بشم.
  • چی نخورم لاغر بشم.
  • چطور بخورم لاغر بشم.
  • چه غذاهایی رو هر چی بخورم چاق نمیشم
  • چه چیزی برای صبحانه بخورم که چاق نشم.
  • برای شام چی بخورم که چاق نشم.
  • بعد از غذا چی بخورم که چاق نشم.
  • وقتی گرسنه هستم چی بخورم چاق نشم

این نگرش ها و ده ها نگرش مشابه در ذهن افراد چاق درباره خوردن و تاثیر آن بر چاقی وجود دارد که هرگز در ذهن افراد متناسب وجود ندارد.

این فرمول ها و بسیاری فرومول های دیگر با کلمه خوردن یا نخوردن در ذهن افراد چاق وجود دارد و این نشان از اهمیت این موضوع در مسیر لاغری با ذهن است.

برای درک این موضوع و رسیدن به تحلیل منطقی برای تغییر فرمول های ذهنی ساخته شده بر مبنای خوردن و نخوردن باید ابتدا از سه جهت موضوع خوردن را مورد توجه قرار دهیم.

1- منبع ایجاد دستور خوردن. (فیزیکی)

2- عمل خوردن مواد غذایی. (فیزیکی)

3- تجربه ای که از خوردن به دست می آید. (متافیزیکی)

نکته جالب توجه این است که به دلیل متافیزیکی بودن گزینه سوم، تجربه ای که از خوردن کسب می کنیم می تواند بسیار متفاوت از واقعیت باشد و باعث تقویت، وضوح و گسترش فکر اصلی یا فرمول های اصلی ذهن پیرامون خوردن و چاقی می شود.

بدین معنی که افکار و احساسی که از خوردن چند تکه پیتزا در ذهن یک فرد چاق مرور می شود بسیار بیشتر از واقعیت آن چند تکه پیتزا چاق کننده و باعث چاق تر شدن فرد می شود. این عمده ترین تفاوت افکار و فرمول های ذهنی افراد متناسب و چاق است.

به همین دلیل است که افراد چاق با اینکه مدت هاست از خوردن های بی رویه (پرخوری)‌ احساس بد یا عذاب وجدان دارند اما قادر به ترک یا تغییر این رفتار نیستند چون تجربه هر بار پرخوری کردن باعث تقویت فرمول ایجاد کننده آن در ذهن می شود. و هرآنچه در ذهن شکل گیرد بعنوان یک راهنما به مغز ارسال می شود و مغز فقط دستورالعمل هایی لازم برای اجرای راهنمایی ذهن را صادر می کند.

تاثیر مغز بر کاهش اشتها

منبع ایجاد دستور خوردن را بشناسیم

هر حرکتی از انسان سر می زند منشاء دستور آن در مغز است.

مغز ما حاوی اطلاعاتی اولیه (پیش فرض)‌ است که از قبل از تولد و همزمان با تشکیل مغز در آن ذخیره شده است.

کار این اطلاعات انجام دقیق و هوشمندانه نیازهای درونی جسم برای زیستن در جهان مادی است.

اطلاعاتی که باعث تنظیم دقیق فشار خون، ضربان قلب، تنفس کردن، پلک زدن، هضم کردن و بسیاری فعالیت های درونی دیگر می شوند.

از آنجایی که انسان جهت تجربه کردن وارد این جهان مادی شده و تجربه کردن نیاز به حق انتخاب دارد، بخشی از مغز ما قابلیت برنامه ریزی شدن است.

ما می توانیم اطلاعات لازم درباره آنچه میخواهیم تجربه کنیم را به مغز خود بدهیم و سپس به آنچه آموخته ایم عمل کنیم و نتیجه آن را تجربه کنیم.

زمانی که شما دوست دارید به عنوان مثال نواختین گیتار را تجربه کنید، خواسته تجربه کردن نواختن گیتار در شما شکل می گیرد.

دقیقا مانند اینکه پوشه ای جدید در مغز شما ایجاد می شود.

سعی شما برای یادگیری چگونه دست گرفتن ساز و چگونه نواختن و تمام موضوعات مرتبط با هنر گیتار زدن به صورت اطلاعات درپوشه تجربه گیتار زدن مغز شما ذخیره می شود.

به اندازه ای که شما در یادگیری بهتر عمل می کنید و استمرار دارید عملکرد شما در نواختن گیتار بهتر می شود و تجربه شما بیشتر و واضح تر می شود.

در مورد چاق شدن هم دقیقا به همین شکل است.

شما به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه پوشه خواسته چاق شدن را در ذهن خود ایجاد کرده اید. تصور کنید نیوفولدری ایجاد کرده اید تحت عنوان “من می خواهم چاق شوم”.

در اکثر افراد این خواسته به شکل ناآگاهانه از طریق شنیدن درباره چاقی و دیدن افراد چاق اطراف خود ایجاد شده است.

هرآنچه درباره علت چاقی، احتمال چاقی، چرایی چاقی و … می شنوید در پوشه (تجربه چاقی) مغز ذخیره می شود.

نقش ذهن در روند یادگیری و عمل کردن

واحد دریافت اطلاعات و پردازش و ساختن تصاویر ذهنی و در نهایت ایجاد فرمول ها جهت ذخیره سازی در پوشه مغزی توسط ذهن انجام می شود که عضوی متافیزیکی و غیرقابل دیدن است.

زمانی که میزان اطلاعات ذخیره شده در پوشه خواسته ای (چاق شدن) که در مغز خود ایجاد کرده اید به حد نصاب لازم برسید، به مرور عمل کردن شما بر اساس آن آگاهی ها شروع می شود.

جسم شما بر اساس اطلاعات ذخیره شده مغزی درباره چگونگی تنفس کردن از همان بدو تولد شروع به تنفس کردن می کند و این کار را تا زمانی که زنده است ادامه می دهد، چون اطلاعات کافی درباره این رفتار یا عمل در مغز ذخیره شده است.

در مثال چاقی زمانی که ما شروع به اضافه کردن اطلاعات لازم برای تجربه چاقی در مغز خود از طریق ذهن می کنیم عمل چاق شدن صورت نمی گیرد اما احساس چاق شدن به صورت ترس از چاق شدن در ما شکل می گیرد. وقتی اطلاعات به حدنصاب برای عمل کردن و تجربه کردن برسد روند چاق شدن جسم شروع می شود.

در مورد لاغر شدن هم دقیقا روند به همین شکل است.

ابتدا باید اطلاعات لازم برای لاغر شدن در ذهن ایجاد و سپس در مغز ذخیره شود و این روند ادامه داشته باشد تا میزان آگاهی و اطلاعات لاغری مغز به حدنصاب لازم رسیده و عمل لاغر شدن آغاز شود.

با درک موضوعات مطرح شده مطمئن می شویم که هر عمل و رفتاری که از ما سر می زند منشاء آن مغز است.

عمل خوردن مواد غذایی چگونه صورت می گیرد.

خوردن یک مهارت است که از ابتدا ما آن را بلد نبودیم بلکه در دوران کودکی و در سن مناسب تلاش ما برای خوردن آغاز شده است.

همانگونه که برای غلت زدن و نشستن و راه رفتن تلاش کردیم برای خوردن هم تلاش کردیم.

پس توجه به این نکته مهم است که مهارت “خوردن” مانند سایر مهارت های دیگر برای زنده بودن و زندگی کردن در دنیای مادی لازم و اتفاقا ضروری است.

اطلاعات مورد نیاز تمام مهارت های لازم برای زندگی کردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد و به مرور ما از آنها استفاده می کنیم.

در مورد مهارت خوردن اطلاعات لازم برای انجام عمل خوردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد به همین دلیل یک کودک در مرحله ای از رشد اقدام به خوردن می کند و این عمل را از بردن دست به سمت دهان شروع می کند و هر چیزی را که بتواند با دست بگیرد به سمت دهان می برد تا خوردن را تجربه کند.

جالب توجه است که قبل از شروع استفاده از اطلاعات مغزی درباره خوردن بسیاری فرایند دیگر درباره حرکت انگشتان، دست، گرفتن و … انجام شده است چون برای تجربه مهارت خوردن نیاز به تکامل حرکت دست داریم.

عمل خوردن مهارتی است که اطلاعات لازم جهت تجربه کردن آن در مغز ما ذخیره شده است به همین دلیل است که همه انسانها از عمل خوردن بعنوان مهارتی لازم برای ادامه زندگی برخوردار هستند.

به دلیل اهمیت موضوع خوردن در ایجاد آرامش ذهنی در افراد چاق دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز تهیه و ارائه شده است تا با استفاده از تمرینات این دوره آموزشی به سادگی فرمول های ذهنی و تاثیرگذار بر عملکرد مغز که فرمان پرخوری و یا چاق شدن را صادر می کنند اصلاح و تجربه جدیدی از تغییر افکار و واکنش های رفتاری خود داشته باشید.

شباهت افراد متناسب و چاق

همه افراد متناسب و چاق از عمل خوردن استفاده می کنند.

سوال مهم و پرتکرار ذهن افرادی که چاق هستند این است که چرا من هرچه می خورم چاق می شوم اما افراد متناسب هرچه می خورند لاغر هستند.

رسیدن به جواب این سوال مسیر متناسب شدن را برای شما واضح و روشن می کند.

تجربه ای که از عمل کردن ایجاد می شود

هر عملی از ما سر می زند تجربه ای را برای ما به ارمغان می آورد.

عمل نواختن موسیقی نیست که در ما احساس ایجاد می کند بلکه تجربه ای که از نواختن موسیقی کسب می کنیم باعث بروز احساس در ما می شود.

در موضوع در ارتباط با دیگران این فرد مقابل نیست که در ما احساس ایجاد میکند بلکه تجربه ای که از بودن با آن فرد کسب می کنیم در ما احساس ایجاد می کند.

ما دو نوع احساس داریم.

احساس خوب و احساس بد.

هر تجربه ای باعث شکل گیری احساس در ما می شود و بسته به نیاز و سلیقه ما آن احساس را خوب یا بد می دانیم.

به همین دلیل است که فردی از تجربه نواختن موسیقی به احساس خوب می رسد و فرد دیگری از همان تجربه به احساس بد می رسد.

چون احساس ثابت نیست و برای هر فرد بنا به سلیقه اش متفاوت است.

فردی که در موسیقی پیشرفت می کند و به درجات عالی می رسد از نواختن موسیقی به احساس خوب رسیده است. فردی که از نواختن موسیقی به احساس بد می رسد امکان ندارد در این حوزه پیشرفت کند.

در مورد موضوع خوردن نیز به همین شکل است.

فردی از خوردن مواد غذایی به احساس خوب می رسد و فردی دیگر از خوردن همان مواد غذایی به احساس بد می رسد.

چرا؟

در ابتدای متن اشاره شد که تجربه و منبع ایجاد دستور (ذهن) متافیزیکی هستند و تجربه بر فرمول های منبع تاثیر می گذارد.

احساسی که از خوردن در ما ایجاد می شود نتیجه خوردن را تعیین می کند.

احساسی که از گیتار زدن در ما ایجاد می شود سبب می شود که ما گیتاریست خوب و حرفه ای شویم یا گیتار زدن را رها کنیم.

احساسی که از بودن با فرد دیگری در ما شکل میگیرد تعیین می کند که ما از بودن در رابطه خوشبخت هستیم یا خیر.

احساسی که از خوردن در ما شکل می گیرد تعیین میکند که خوردن باعث سلامتی و شادی ما می شود یا بیماری و ناراحتی را برای ما به ارمغان می آورد.

تاثیر الگوی ذهنی (باور)

همه ما در معرض اطلاعاتی هستیم که از طریق اطرافیان، رسانه، جامعه و … وارد ذهن و سپس مغز ما می شود.

اگر درباره هر موضوعی اطلاعات زیادی از طریق مختلف وارد ذهن شما شود آن اطلاعات به صورت الگوهای اجرا شونده در مغز ذخیره می شوند.

بعنوان مثال اگر از دوران کودکی و میانسالی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن اطلاعات زیادی وارد ذهن شما شود به شکلی که الگوی ذهنی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن در شما ایجاد کند آن الگو در مغز ذخیره شده و در آینده شما همان زندگی مشترکی را تجربه خواهید کرد که قبلا درباره اش زیاد شده اید.

در مورد تمام موضوعات زندگی روال به همین شکل است. شما آن چیزی را تجربه می کنید که از قبل الگوی ذهنی آن تجربه در مغز شما شکل گرفته است.

در ذهن یک فرد چاق تعریف های متعددی درباره غذاها و تاثیر آنها بر چاقی وجود دارد.

این تعریف ها بر احساسی که از تجربه خوردن کسب می کنید تاثیرگذار هستند.

اگر شما درباره مصرف برنج اطلاعات نامناسبی به ذهن خود داده باشید و آن اطلاعات بر اثر تکرار و توجه به صورت الگوی ذهنی در شما ذخیره شده باشند هر بار که شما برنح می خورید احساسی که در شما از تجربه برنج خوردن شکل می گیرد احساس بد و مطابق با شنیده های شما خواهد بود.

احساس بد منظور احساس ترس از چاق شدن بخاطر مصرف برنج است.

از آنجا که احساس شما بر منبع صادر کننده دستورات جسمی تاثیرگذاراست هر بار که شما از خوردن برنج یا هر ماده غذایی دیگر احساس چاق شدن داشته باشد فرمان چاقی بیشتر توسط مغز به تمام اعضای بدن صادر می شود.

به همین دلیل است که افرادی سال ها است هر روز برنج می خورند و چاق نیستند اما افرادی شاید هفته ای یک یا دو بار برنج بخورند و اضافه وزن زیادی دارند.

برنج فقط یک مثال است، با خود فکر کنید درباره سایر مواد غذایی چه اطلاعاتی در ذهن خود دارید و انتظارتان از مصرف غذاها چیست.

انتظار شما از مصرف مواد غذایی باعث شکل گیری احساس شما بعد از غذا خوردن می شود و احساس شما بر فرمان مغزی برای صادر کردن پیغام سلامتی و تناسب اندام یا چاقی و بیماری تاثیرگذار است.

اطلاعات بیشتر را از طریق بارها دیدن فایل آموزشی این قسمت کسب کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری چیست؟ شرح دهید.
  • اطلاعات درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری از چه طریق وارد ذهن شما شده است؟
  • چقدر باور دارید یا پذیرفته بودید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید.
  • از اینکه نمی توانستید بر اساس برنامه های رژیمی عمل کنید چه احساسی داشتید؟
  • نتیجه ای که از اجرای برنامه های رژیمی کسب می کردید تا چند وقت باقی می ماند؟!
  • نگرش شما درباره نقش مغز در صدور دستور خوردن و عملکرد جسم در اجرای دستورات مغزی چیست؟
  • چه ارتباطی بین ذهن و دستورات صادر شده از مغز وجود دارد که منجر به پرخوری می شود؟
  • چرا در ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی تعریف شده است؟
  • آیا به همان اندازه که خوردن باعث چاقی شما شده است نخوردن باعث لاغری شما شده است؟ تجربه خود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.03 from 40 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22769
برچسب ها:
86 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار saberizahra80
      1400/02/08 10:55
      مدت عضویت: 1609 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 850 کلمه

      سلام🙂

      یادمه این فایل در طول چالش من اینو نخوردم ضبط شد در پاسخ به سوال یکی از دوستان که اتفاقا از دوره  ورود به سرزمین لاغرها نتیجه گرفته بودن و الان سوالشون این بود که چرا شما که همیشه میگین خوردن ترس نداره و مواد غذایی ادم رو چاق نمیکنه داری روی قضیه خوردن کار میکنید؟؟؟

      بله درسته خوردن آدم رو چاق نمیکنه 

      مواد غذایی جهت تامین انرژی بدن هستن ونمیشه برای لاغر شدن خوردن رو حذف کنیم

      شاهد این قضیه افراد لاغری هستن که اتفاقا خیلی هم پرخورن ولی متناسبن و افراد چاق زیادی رو هم میبینیم که اتفاقا خیلی کم میخورن ولی چاقن و نهایت میتونن وزنشونو ثابت نکه دارن یا روند چاق شدنشون رو کند کنن🤨😶

      از همین مثال نقض میشه فهمید که قانون خوردن مساوی چاقی اصلا وجود نداره و نمیشه برای لاغر شدن خوردن رو کم کنیم یا حذف کنیم

      همه آموزشهای لاغری با ذهن بر این اساسه که چاقی ناشی از یکسری فرمول اشتباه ذهنی هست که از بچگی به خاطر دیده ها و شنیده هامون درباره چاق شدن و افراد چاق از اطرافیان دریافت کردیم که در زمان مناسبش باز شده و ما رو چاق کرده 

      و تنها تفاوت افراد چاق و افراد لاغر در  وجود همین فرمولهای چاق کننده در ذهن هست که  منجر به ایجاد تصاویر چاق کننده در ذهن افراد چاق شده و در نهایت مغز هم دستوراتی صادر کرده که منطبق با اون تصاویر باشه  و این دستورات منجر به عمل و رفتارهایی شده که برای ما احساس خوب یا بد داشته و هر دوی این احساسات اون فکر اولیه و فرمول اصلی رو تقویت کرده و ما باز از اون رفتار بیشتر انجام دادیم و در واقع تکرار اون رفتار برای ما تبدیل به عادت شده

      عادتهایی که ما اونا رو مسئول چاقیمون میدونیم  در مورد من خوردن شیرینی و هله هوله و شکلات یه رفتار چاق کننده بود یا خوردن بیش از حد در مهمانیها و دورهمیها که منجر به فشار شکم میشد و سنگینی و نفخ شکم و درنهایت عذاب وجدان و سرزنش خودم بابت اینکه نتونستم جلوی شکمم رو بگیرم

      و حالا در روش رژیم گرفتن روی میزان خوردن تعداد دفعات خوردن و اینکه چی بخوریم چی نخوریم مانور میدیم و توی ذهنمون به یه عالمه خوراکی برچسب چاق کنندگی و لاغر کنندگی میزنیم و میخوایم بر اساس کم کردن چاق کننده ها و افزایش مصرف لاغر کننده ها وزن رو کاهش بدیم در صورتیکه در لاغری با ذهن یاد میگیریم که غذاها همشون جهت رفع نیازهای بدن ما به انرژی  هستن وما بهشون برچسب زدیم و بر اساس اون برچسب هم در جسم ما عمل میکنن مثلا وقتی ما برنج رو چاق کننده میدونیم هر بار که برنج بخوریم چاقتر میشیم بر این اساس خیلی از افراد چاق رو میشناسیم که برنج رو در هفته نهایتا یکی دو بار اونم به مقدار کم میخورن و باز هم چاقنولی افراد لاغری رو میشناسیم که هر روز روزی ۲ بار برنج میخورن ولی متناسبن😏

      در ذهن ما خیلی از لذت ها مساوی با خوردن تعریف شده که همین در افراد متناسب اصلا اینطور نیست مثلا تفریح کردن برای ما حتما معادل خوردنه سفر کردن معادل خوردنه دورهمی مساوی خوردنه حتی زیبا بودن و توی چشم اومدن و مورد تایید دیگران بودن هم مساوی خوردنه

      همینه که ما موقع سفر سبد داخل ماشین رو از خوراکیهای مختلف پر میکنیم یا در دورهمی های دوستانه حتما شیرینی کیک وآجیل و میوه و‌‌…رو فراهم میکنیم تا به اصطلاح خودمون بیشتر خوش بگذره😁😁

      در لاغری با ذهن ما درک میکنیم که حتی رفتارهای پرخورانه ما هم ناشی از اون فرمولهای ذهنی ما است که منجر به عا تهای پرخوری شده و ما لازمه اونو تغییر بدیم تا رفتار تغییر کنه ولی از اونجاییکه رفتار هم منجر به احساس میشه و احساس ناشی از اون رفتار منجر به تقویت اون فرمول میشه (چون به صورت تجربه در اومده )میشه با مهندسی معکوس رفتار غذایی رو هم تغییر داد تا فرمول راحت تر سست بشه و تغییر کنه👌👌👌

      البته این کار برای کسانی هست که از رفتار غذایی خودشون راضی نیستن و اون رفتار تکرار شونده رو عامل  چاق شونشون میدونن و بعد از این رفتار غذایی عذاب وجدان میگیرن و احساس بد و خودشون رو سرزنش میکنن پس این رفتار در ذهن اونا تجربه ای هست که منجر به تقویت فرمول ذهنی چاق کننده (خوردن=چاقی)میشه 

      ودر چالش من اینونخوردم به صورت خیلی مویرگی روی اون عامل خوردن کار میکنیم و اونو کمرنگ میکنیم تا از اثر احساس ناشی از تجربه خوردن برفرمول اصلی که خوردن رو عامل چاقی میدونه استفاده کنیم و فرمول رو هم ضعیف تر کنیم

      خوب در مورد افرادی که با خوردنشون مشکلی ندارن و از نحوه خوردنشون راضی هستن و احساس خوبی دارن  لازم نیست که از این تمرینها استفاده کنن چون احساس ناشی از خوردن روی اونا تاثیری نداره

      تجربه من از شرکت در این چالش

      این بود که میل من به شیرینی وهله هوله کم شده و کلا شیرینی زیاد دلم رو میزنه 😊

      هله هوله دیگه توی خونه ما خورده نمیشه و حتی پسرم هم دیگه نمیخوره و خریدش کلا کنسل شده😊

      دیگه میلی به خوردن شکلات بعد از غذا ندارم🙂

      و اگه میلم بکشه کیک یا شکلات با چاییم بخورم به میزانی که دوس دارم میخورم اونم بدون ترس از چاق شدن😊😊

        

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/07/09 21:44
      مدت عضویت: 1609 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 827 کلمه

      سلام🙂

      اصل و اساس لاغری با ذهن همین فایله…

      بسیاری از نکات مبهم که همه ما یه جورایی باهاش درگیریم یا درست درکش نکردیم.

      نوشته های ابتدای فایل که فوق العاده مطلب رو توضیح دادین و سه جزئ اصلی رو در هر مهارت رو کامل شرح دادین

      با همون نوشته های ابتدای فایل متوجه میشیم که اصلا خوردن نیاز اساسی و لازم ما است برای زندگی در این دنیا و این چیزی نیست که بشه حذفش کرد ….چیزی که خیلی از افراد چاق در ذهنشون دارن که کاش میشد من هیچی نمیخوردم تا لاغر شم یا حداقل چاقتر نشم پس این مساله کلا منتفی هست و خوردن لازمه زنده بودن ما است.انرژی ما برای حتی متابولیسم خود بدن و برای فعالیتهایی مثل نفس کشیدن و فکر کردن و ضربان قلب و کلا کار تک تک سلولهای بدن لازمه چه برسه به فعالیتهای روزانه جسمی….

      پس این آرزوی اشتباه و محال رو از سرمون بیرون کنیم وبه جای اینکه خوردن رو دلیل چاقیمون بدونیم بیایم ریشه یابی کنیم چطور ما به این باور رسیدیم که علت اصلی چاقی ما خوردنه…..؟؟؟؟

      اولا که بیایم فکر کنیم چطور ممکنه عمل خوردن در یکسری آدمها باعث چاقیه ولی در یکسری ادمها تاثیری در افزایش وزن نداره؟؟؟؟

      همین مشخص میکنه که یه جای کار ایراد داره و ثابت کردیم که خوردن نیاز بدن تمام آدمهاست پس این ایراد در خوردن نیست در نظری هست که افراد به خوردن داره (همون باور) آدمای چاق باور دارن خوردن باعث چاقی میشه آدمهای لاغر همچین نظری نسبت به خوردن ندارن..اصلا در ذهن اونا وزن و خوردن کاملا به هم بی ربطه…. خوردن در پاسخ به پیغام گرسنگی بدن هست و جهت رفع نیاز بدن….همییییییین

      حالا چی شده که افراد چاق همچین باوری دربارا خوردن دارن؟؟؟؟؟ 

      میدونیم که همه چی آموزشه …آموزشی که ما با تکرار به ذهن ناخودآگاه سپردیم…

      در مورد خوردن همه افراد چاق از بچگی بارها شنیدن که خوردن باعث افزایش وزن میشه

      یا هر کسی خواسته توصیه ای بکنه برای لاغر شدن دست گذاشته روی مقدار و نوع و دفعات خوردن

      اصلا رژیمها با این هدف بوجود اومدن که در خوردن تغییرات ایجاد کنن تا افراد لاغر بشن و به نظر من اصل و اساس رژیم درمانی اصلا زیر سواله…چرا باید درباره اینکه یه آدم چی بخوره…کی بخوره….چقدر بخوره ….بقیه نظر بدن؟؟؟؟؟؟!!!!چرا علم تغذیه به جای اینکه تمرکزش رو بذاره روی خواص غذاها و تاثیری که انواع گروههای غذایی دربدن دارن  اومده کالری هر ماده غذایی رد در آورده و مشخص کرده که هر آدم با توجه به قد و وزنش چقدر کالری باید دریافت کنه؟؟؟؟

      خود این کار باعث گسترش چاقی در دنیا شده و مردم تمان توجه شون رو گذاشتن روی کالریهای دریافتی…که در نهایت هم کمکی که نکرده هیچچچچچ افراد چاق رو نا امید تر و افسرده تر کرده …

      خود من بارها از بچگی تذکرهای پدرم رو موقع غذا خوردن به مادرم شنیدم که خانوم کمتر بخور فلان چیز رو نخور جلوی شکمت رو بگیر…مادر من هم همواره درسیکل همیشگی و معیوب رژیم گرفتن و خسته شدن و رها کردن و مجدد رژیم گرفتن 

      الانم هم به مادر و هم به ماها دارن تذکر میدن که کمتر بخورین آدم باید کم بخوره برنج چاق میکنه اینقدر شیرینی نخورین و….از این حرفا که نه تنها باعث لاغری مادرم نشده ما بچه ها رو هم چاق کرده ماهایی که هممون تا بیست و چند سالگی کاملا متناسب بودیم…..

      خوب تکرار هزاران باره این جملات باعث شده که همه ما باور کنیم که این خوردن هست که ما رو چاق کرده و همیشه گیر دادیم به مقدار و نحوه خوردنمون و همیشه فکر کردیم خوردن ما یا زباده یا غیر معموله و این هم تقصیر ما نیست و قابل کنترل توسط ما نیست…مقدارش رو کم کردیم دیدیم یا تاثیری نداشته یا حتی چاقتر شدیم

      از بعضی از خوراکیهای مورد علاقه مون گذشتیم و دیدیم نه تنها کمکی نکرده بلکه حتی حرص و ولع ما رو هم به خوردن اون ماده غذایی زیاد کرده

      خلاصه که هر کاری کردیم دیدیم نه میتونیم از خوردنمون خلاص بشیم نه هر کاری میکنیم این چاقی از ما جدا نمیشه خلاصه که اتفاقا این باور ما رو ناتوانتر و نا امیدتر کرده…

      حالا که میدونیم که تنها چیزی که باعث تفاوت نتیجه جسمی ما با افراد لاغر شده در همین باور ما است که همون انتظار ما است از نتیجه خوردن…

      و با آموزش و با ذکر مثالهایی که این باور رو نقض میکنه کم کم باور جدیدی رو ایجاد کنیم که نتیجه جسمی متفاوتی هم بگیریم

      در مسیر آموزش ذهنی گاهی از تاثیر عملکرد و احساس تجربه ناشی از اون عملکرد بر فکر اولیه  هم استفاده میکنیم چون تجربه و احساسی که ناشی از اون تجربه است خیلی واقعیتر و ملموستر از تنها تجسم کردن و فکر کردن به اون تجربه است و احساس قدرتی که با دستکاری اون عادت در ما ایجاد میشه کمک میکنه ذهن برای ایجاد عادت جدید خیلی مشتاقتر بشه چون طعم شیرین و لذت بخش تغییر عادت رو هم زیر دندونش رفته پس همکاری اش برای تغییر باور و درنهایت تغییر عادت خیلی بیشتر میشه🙂

      و وقتی موافقت ذهن ناخودآگاه رو جلب کنیم دیگه مسیر خیلی روانتر و راحت تر طی میشه👌👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم