0

گام ۹۵: تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری

خوردن و تاثیر بر چاق شدن
اندازه متن

بیشترین ترس افراد چاق از تاثیر خوردن بر چاقی است زیرا خوردن را عامل چاقی خود می دانند.

ترس از چاق شدن بخاطر خوردن به این دلیل رواج پیدا کرد که غذا نخوردن و رژیم گرفتن را تنها راه لاغر شدن معرفی کردند.

اگر باور کرده باشید برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید قطعا در ذهن شما غذا خوردن عامل چاقی محسوب می شود.

اهمیت موضوع خوردن

به همان اندازه که موضوع خوردن برای افراد متناسب بی اهمیت می باشد برای افراد چاق مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است. اگر از هر فرد متناسبی درباره نگرش و تفکرش درباره غذا خوردن سوال کنید پاسخ هایی را خواهید شنید که از زمین تا آسمان با پاسخ های افراد چاق به این سوال تفاوت دارد.

آنچه درباره خوردن در ذهن افراد چاق می گذرد شامل این موارد است:

  • هرچی می خورم چاق می شم.
  • چی بخورم لاغر بشم.
  • چی نخورم لاغر بشم.
  • چطور بخورم لاغر بشم.
  • چه غذاهایی رو هر چی بخورم چاق نمیشم
  • چه چیزی برای صبحانه بخورم که چاق نشم.
  • برای شام چی بخورم که چاق نشم.
  • بعد از غذا چی بخورم که چاق نشم.
  • وقتی گرسنه هستم چی بخورم چاق نشم

این نگرش ها و ده ها نگرش مشابه در ذهن افراد چاق درباره خوردن و تاثیر آن بر چاقی وجود دارد که هرگز در ذهن افراد متناسب وجود ندارد.

این فرمول ها و بسیاری فرومول های دیگر با کلمه خوردن یا نخوردن در ذهن افراد چاق وجود دارد و این نشان از اهمیت این موضوع در مسیر لاغری با ذهن است.

برای درک این موضوع و رسیدن به تحلیل منطقی برای تغییر فرمول های ذهنی ساخته شده بر مبنای خوردن و نخوردن باید ابتدا از سه جهت موضوع خوردن را مورد توجه قرار دهیم.

1- منبع ایجاد دستور خوردن. (فیزیکی)

2- عمل خوردن مواد غذایی. (فیزیکی)

3- تجربه ای که از خوردن به دست می آید. (متافیزیکی)

نکته جالب توجه این است که به دلیل متافیزیکی بودن گزینه سوم، تجربه ای که از خوردن کسب می کنیم می تواند بسیار متفاوت از واقعیت باشد و باعث تقویت، وضوح و گسترش فکر اصلی یا فرمول های اصلی ذهن پیرامون خوردن و چاقی می شود.

بدین معنی که افکار و احساسی که از خوردن چند تکه پیتزا در ذهن یک فرد چاق مرور می شود بسیار بیشتر از واقعیت آن چند تکه پیتزا چاق کننده و باعث چاق تر شدن فرد می شود. این عمده ترین تفاوت افکار و فرمول های ذهنی افراد متناسب و چاق است.

به همین دلیل است که افراد چاق با اینکه مدت هاست از خوردن های بی رویه (پرخوری)‌ احساس بد یا عذاب وجدان دارند اما قادر به ترک یا تغییر این رفتار نیستند چون تجربه هر بار پرخوری کردن باعث تقویت فرمول ایجاد کننده آن در ذهن می شود. و هرآنچه در ذهن شکل گیرد بعنوان یک راهنما به مغز ارسال می شود و مغز فقط دستورالعمل هایی لازم برای اجرای راهنمایی ذهن را صادر می کند.

تاثیر مغز بر کاهش اشتها

منبع ایجاد دستور خوردن را بشناسیم

هر حرکتی از انسان سر می زند منشاء دستور آن در مغز است.

مغز ما حاوی اطلاعاتی اولیه (پیش فرض)‌ است که از قبل از تولد و همزمان با تشکیل مغز در آن ذخیره شده است.

کار این اطلاعات انجام دقیق و هوشمندانه نیازهای درونی جسم برای زیستن در جهان مادی است.

اطلاعاتی که باعث تنظیم دقیق فشار خون، ضربان قلب، تنفس کردن، پلک زدن، هضم کردن و بسیاری فعالیت های درونی دیگر می شوند.

از آنجایی که انسان جهت تجربه کردن وارد این جهان مادی شده و تجربه کردن نیاز به حق انتخاب دارد، بخشی از مغز ما قابلیت برنامه ریزی شدن است.

ما می توانیم اطلاعات لازم درباره آنچه میخواهیم تجربه کنیم را به مغز خود بدهیم و سپس به آنچه آموخته ایم عمل کنیم و نتیجه آن را تجربه کنیم.

زمانی که شما دوست دارید به عنوان مثال نواختین گیتار را تجربه کنید، خواسته تجربه کردن نواختن گیتار در شما شکل می گیرد.

دقیقا مانند اینکه پوشه ای جدید در مغز شما ایجاد می شود.

سعی شما برای یادگیری چگونه دست گرفتن ساز و چگونه نواختن و تمام موضوعات مرتبط با هنر گیتار زدن به صورت اطلاعات درپوشه تجربه گیتار زدن مغز شما ذخیره می شود.

به اندازه ای که شما در یادگیری بهتر عمل می کنید و استمرار دارید عملکرد شما در نواختن گیتار بهتر می شود و تجربه شما بیشتر و واضح تر می شود.

در مورد چاق شدن هم دقیقا به همین شکل است.

شما به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه پوشه خواسته چاق شدن را در ذهن خود ایجاد کرده اید. تصور کنید نیوفولدری ایجاد کرده اید تحت عنوان “من می خواهم چاق شوم”.

در اکثر افراد این خواسته به شکل ناآگاهانه از طریق شنیدن درباره چاقی و دیدن افراد چاق اطراف خود ایجاد شده است.

هرآنچه درباره علت چاقی، احتمال چاقی، چرایی چاقی و … می شنوید در پوشه (تجربه چاقی) مغز ذخیره می شود.

نقش ذهن در روند یادگیری و عمل کردن

واحد دریافت اطلاعات و پردازش و ساختن تصاویر ذهنی و در نهایت ایجاد فرمول ها جهت ذخیره سازی در پوشه مغزی توسط ذهن انجام می شود که عضوی متافیزیکی و غیرقابل دیدن است.

زمانی که میزان اطلاعات ذخیره شده در پوشه خواسته ای (چاق شدن) که در مغز خود ایجاد کرده اید به حد نصاب لازم برسید، به مرور عمل کردن شما بر اساس آن آگاهی ها شروع می شود.

جسم شما بر اساس اطلاعات ذخیره شده مغزی درباره چگونگی تنفس کردن از همان بدو تولد شروع به تنفس کردن می کند و این کار را تا زمانی که زنده است ادامه می دهد، چون اطلاعات کافی درباره این رفتار یا عمل در مغز ذخیره شده است.

در مثال چاقی زمانی که ما شروع به اضافه کردن اطلاعات لازم برای تجربه چاقی در مغز خود از طریق ذهن می کنیم عمل چاق شدن صورت نمی گیرد اما احساس چاق شدن به صورت ترس از چاق شدن در ما شکل می گیرد. وقتی اطلاعات به حدنصاب برای عمل کردن و تجربه کردن برسد روند چاق شدن جسم شروع می شود.

در مورد لاغر شدن هم دقیقا روند به همین شکل است.

ابتدا باید اطلاعات لازم برای لاغر شدن در ذهن ایجاد و سپس در مغز ذخیره شود و این روند ادامه داشته باشد تا میزان آگاهی و اطلاعات لاغری مغز به حدنصاب لازم رسیده و عمل لاغر شدن آغاز شود.

با درک موضوعات مطرح شده مطمئن می شویم که هر عمل و رفتاری که از ما سر می زند منشاء آن مغز است.

عمل خوردن مواد غذایی چگونه صورت می گیرد.

خوردن یک مهارت است که از ابتدا ما آن را بلد نبودیم بلکه در دوران کودکی و در سن مناسب تلاش ما برای خوردن آغاز شده است.

همانگونه که برای غلت زدن و نشستن و راه رفتن تلاش کردیم برای خوردن هم تلاش کردیم.

پس توجه به این نکته مهم است که مهارت “خوردن” مانند سایر مهارت های دیگر برای زنده بودن و زندگی کردن در دنیای مادی لازم و اتفاقا ضروری است.

اطلاعات مورد نیاز تمام مهارت های لازم برای زندگی کردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد و به مرور ما از آنها استفاده می کنیم.

در مورد مهارت خوردن اطلاعات لازم برای انجام عمل خوردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد به همین دلیل یک کودک در مرحله ای از رشد اقدام به خوردن می کند و این عمل را از بردن دست به سمت دهان شروع می کند و هر چیزی را که بتواند با دست بگیرد به سمت دهان می برد تا خوردن را تجربه کند.

جالب توجه است که قبل از شروع استفاده از اطلاعات مغزی درباره خوردن بسیاری فرایند دیگر درباره حرکت انگشتان، دست، گرفتن و … انجام شده است چون برای تجربه مهارت خوردن نیاز به تکامل حرکت دست داریم.

عمل خوردن مهارتی است که اطلاعات لازم جهت تجربه کردن آن در مغز ما ذخیره شده است به همین دلیل است که همه انسانها از عمل خوردن بعنوان مهارتی لازم برای ادامه زندگی برخوردار هستند.

به دلیل اهمیت موضوع خوردن در ایجاد آرامش ذهنی در افراد چاق دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز تهیه و ارائه شده است تا با استفاده از تمرینات این دوره آموزشی به سادگی فرمول های ذهنی و تاثیرگذار بر عملکرد مغز که فرمان پرخوری و یا چاق شدن را صادر می کنند اصلاح و تجربه جدیدی از تغییر افکار و واکنش های رفتاری خود داشته باشید.

شباهت افراد متناسب و چاق

همه افراد متناسب و چاق از عمل خوردن استفاده می کنند.

سوال مهم و پرتکرار ذهن افرادی که چاق هستند این است که چرا من هرچه می خورم چاق می شوم اما افراد متناسب هرچه می خورند لاغر هستند.

رسیدن به جواب این سوال مسیر متناسب شدن را برای شما واضح و روشن می کند.

تجربه ای که از عمل کردن ایجاد می شود

هر عملی از ما سر می زند تجربه ای را برای ما به ارمغان می آورد.

عمل نواختن موسیقی نیست که در ما احساس ایجاد می کند بلکه تجربه ای که از نواختن موسیقی کسب می کنیم باعث بروز احساس در ما می شود.

در موضوع در ارتباط با دیگران این فرد مقابل نیست که در ما احساس ایجاد میکند بلکه تجربه ای که از بودن با آن فرد کسب می کنیم در ما احساس ایجاد می کند.

ما دو نوع احساس داریم.

احساس خوب و احساس بد.

هر تجربه ای باعث شکل گیری احساس در ما می شود و بسته به نیاز و سلیقه ما آن احساس را خوب یا بد می دانیم.

به همین دلیل است که فردی از تجربه نواختن موسیقی به احساس خوب می رسد و فرد دیگری از همان تجربه به احساس بد می رسد.

چون احساس ثابت نیست و برای هر فرد بنا به سلیقه اش متفاوت است.

فردی که در موسیقی پیشرفت می کند و به درجات عالی می رسد از نواختن موسیقی به احساس خوب رسیده است. فردی که از نواختن موسیقی به احساس بد می رسد امکان ندارد در این حوزه پیشرفت کند.

در مورد موضوع خوردن نیز به همین شکل است.

فردی از خوردن مواد غذایی به احساس خوب می رسد و فردی دیگر از خوردن همان مواد غذایی به احساس بد می رسد.

چرا؟

در ابتدای متن اشاره شد که تجربه و منبع ایجاد دستور (ذهن) متافیزیکی هستند و تجربه بر فرمول های منبع تاثیر می گذارد.

احساسی که از خوردن در ما ایجاد می شود نتیجه خوردن را تعیین می کند.

احساسی که از گیتار زدن در ما ایجاد می شود سبب می شود که ما گیتاریست خوب و حرفه ای شویم یا گیتار زدن را رها کنیم.

احساسی که از بودن با فرد دیگری در ما شکل میگیرد تعیین می کند که ما از بودن در رابطه خوشبخت هستیم یا خیر.

احساسی که از خوردن در ما شکل می گیرد تعیین میکند که خوردن باعث سلامتی و شادی ما می شود یا بیماری و ناراحتی را برای ما به ارمغان می آورد.

تاثیر الگوی ذهنی (باور)

همه ما در معرض اطلاعاتی هستیم که از طریق اطرافیان، رسانه، جامعه و … وارد ذهن و سپس مغز ما می شود.

اگر درباره هر موضوعی اطلاعات زیادی از طریق مختلف وارد ذهن شما شود آن اطلاعات به صورت الگوهای اجرا شونده در مغز ذخیره می شوند.

بعنوان مثال اگر از دوران کودکی و میانسالی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن اطلاعات زیادی وارد ذهن شما شود به شکلی که الگوی ذهنی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن در شما ایجاد کند آن الگو در مغز ذخیره شده و در آینده شما همان زندگی مشترکی را تجربه خواهید کرد که قبلا درباره اش زیاد شده اید.

در مورد تمام موضوعات زندگی روال به همین شکل است. شما آن چیزی را تجربه می کنید که از قبل الگوی ذهنی آن تجربه در مغز شما شکل گرفته است.

در ذهن یک فرد چاق تعریف های متعددی درباره غذاها و تاثیر آنها بر چاقی وجود دارد.

این تعریف ها بر احساسی که از تجربه خوردن کسب می کنید تاثیرگذار هستند.

اگر شما درباره مصرف برنج اطلاعات نامناسبی به ذهن خود داده باشید و آن اطلاعات بر اثر تکرار و توجه به صورت الگوی ذهنی در شما ذخیره شده باشند هر بار که شما برنح می خورید احساسی که در شما از تجربه برنج خوردن شکل می گیرد احساس بد و مطابق با شنیده های شما خواهد بود.

احساس بد منظور احساس ترس از چاق شدن بخاطر مصرف برنج است.

از آنجا که احساس شما بر منبع صادر کننده دستورات جسمی تاثیرگذاراست هر بار که شما از خوردن برنج یا هر ماده غذایی دیگر احساس چاق شدن داشته باشد فرمان چاقی بیشتر توسط مغز به تمام اعضای بدن صادر می شود.

به همین دلیل است که افرادی سال ها است هر روز برنج می خورند و چاق نیستند اما افرادی شاید هفته ای یک یا دو بار برنج بخورند و اضافه وزن زیادی دارند.

برنج فقط یک مثال است، با خود فکر کنید درباره سایر مواد غذایی چه اطلاعاتی در ذهن خود دارید و انتظارتان از مصرف غذاها چیست.

انتظار شما از مصرف مواد غذایی باعث شکل گیری احساس شما بعد از غذا خوردن می شود و احساس شما بر فرمان مغزی برای صادر کردن پیغام سلامتی و تناسب اندام یا چاقی و بیماری تاثیرگذار است.

اطلاعات بیشتر را از طریق بارها دیدن فایل آموزشی این قسمت کسب کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری چیست؟ شرح دهید.
  • اطلاعات درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری از چه طریق وارد ذهن شما شده است؟
  • چقدر باور دارید یا پذیرفته بودید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید.
  • از اینکه نمی توانستید بر اساس برنامه های رژیمی عمل کنید چه احساسی داشتید؟
  • نتیجه ای که از اجرای برنامه های رژیمی کسب می کردید تا چند وقت باقی می ماند؟!
  • نگرش شما درباره نقش مغز در صدور دستور خوردن و عملکرد جسم در اجرای دستورات مغزی چیست؟
  • چه ارتباطی بین ذهن و دستورات صادر شده از مغز وجود دارد که منجر به پرخوری می شود؟
  • چرا در ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی تعریف شده است؟
  • آیا به همان اندازه که خوردن باعث چاقی شما شده است نخوردن باعث لاغری شما شده است؟ تجربه خود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.03 from 40 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22769
برچسب ها:
86 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/12 17:54
      مدت عضویت: 1237 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,156 کلمه

      به نام بی نام او🍃🍃🍃 

      سلام و درود هم مسیران لاغری من 😍

      اول از همه بگم کاش این فایل رو استاد یه سی قدم جلوتر قرار می دادند من یک ماهی درگیر این موضوعات بودم و خیلی لیز خوردم …ولی از انجا که انتخاب شدم خدا نمی زاره دستشو رها کنم 🙏🏻

      این فایل بسیار پرمغز بود و من چندبار دیدم و لازم می دونم باز ببینم و یه طوری سرم سنگین بود که انگار هیچی نفهمیدم 🤷🏻‍♀️

      🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

      قویترین باوری که در ذهن افراد چاق ریشه داره موضوع خوردنه ترس از خوردن یعنی بخورم چاق می شم ؟نخورم لاغر میشم ؟چی بخورم لاغر بشم ؟چی نخورم لاغر بشم ؟چقدر بخورم لاغر بشم و موضوع فکری یک فرد چاق خوردنه و البته مهم تر از اون ترس از خوردن اما حقیقت اینه که خوردن چاق نمی کنه مواد غذایی قدرتی ندارند و اون احساسی که در من بعد از خوردن به وجود می آید طبق باوری که دارم و انتظاری که از خودم دارم منو چاق می کنه.

      ۱/هر فکری از منبع اطلاعاتیمون شروع میشه که (متافیزیکیه)

      ۲/عمل صورت میگیره(فیزیکی) 

      ۳/تجربه ما (متافیزیکیه)

      ما برای انجام هر کاری فکری داریم آگاهانه یا ناآگاهانه 

      که باعث میشه کاری فیزیکی انجام بدیم و از تجربه آن احساسی به دست میاد که روی فکر اولیه تاثیر گذاره بنابراین هر چند ما سالها پرخوری رو تکرار کردیم و احساس بدی هم پیدا می کردیم ولی هر بار فرمول ذهنی اولیه رو قویتر می کردیم .ما قبل از تولد اطلاعاتی در مغزمون ذخیره داشتیم که برای زیستنمون و زنده بودنمون روی زمین لازم بوده تعداد ضربان قلب 

      و پلک زدن و ترشح بزاق دهان و هرچی که برای زندگی مادی لازم بوده و مراحل غلتیدن یا سینه خیز رفتن و چاردست و پا شدن تجربه ای بوده که برای راه رفتن لازم بوده و یا برای مهارت خوردن ،کودک اول دستشو سمت دهانش می بره بعد اسباب بازیهاشو و می خواد خوردن رو تجربه کنه  و یک قسمت مغزمون هم چون حق انتخاب داشتیم برای یادگیری بوده که تجربه خلق کنیم که از خانواده و رسانه و جامعه و اطرافیان آموزشهایی رو دریافت کردیم و یک نیوفولدر جدید در مغزمون درست کردیم هر وقت این پوشه پر از اطلاعات بشه (احساس نسبت به موضوع و تصویر سازی و انتظارمون )میشه فرمول ذهنی و نسبت به اطلاعات هر شخص رفتاری در او ایجاد میشه و تکرار اونها که عادت می شن و در مرحله آخر در جسم یا کسب و کار و یا روابط و سلامتی خودشو نشون میده

      بنابراین خوردن چاق نمی کنه احساس ما از طریقه خوردنمون  و اون تجربه باعث انتظاری در ما میشه که باورمون رو هر بار قویتر می کنه که خوردن چاق می کنه ‼️

      این خودش یه باور قدیمی و غلطه که اگر فردی چاق ببینیم میگیم غذاش زیاده و پرخوره باید غذاشو کم کنه و به همین دلیل این همه سال به دنبال رژیم های غذایی گوناگون بودیم چون این باور غلط رو داشتیم که خوردن و پرخوری ما رو چاق کرده و انسانهای متناسبی هستند که البته از نظر ما پرخور هستند و همش چشمشون دنبال غذاست اما متناسبند چرا‼️

      اونها هم با یک فکر (احساس) غذا مصرف می کنند(عمل و رفتارشون )اما احساسی که از خوردن دارند با افراد چاق فرق می کنه یعنی احساس رضایتمندی دارند و حالشون خوبه و اصلا به چاقی و لاغری فکر نمی کنند .وبعضی از دوستان هم مثل من می خوان مثل اون افراد غذا مصرف کنند و متناسب باشند البته استاد تاکید کردند خوردن چاق نمی کند🌟اما اون افرادی که رفتار صحیح ندارند همیشه در معرض خطر هستند یعنی کافیه یه فرمول ذهنی داشته باشند که مثلا از ۵۰سالگی ادم چاق میشه یا یک پزشکی بهشون بگه این دارو چاق می کنه یا شما کبدچرب داری رعایت کن یعنی اون گوی چاقی به حرکت در میاد و نکته ی مهم اینه که شما باید هر سه مرحله رو آگاهانه با هم هماهنگ کنی و اونوقت یک رفتار صحیح با احساس عالی پیدا می کنی منم این مدت این نجوای ذهنی رو داشتم که داری کنترل می کنی این که همون رژیمه غذاها قدرتشو ندارند اصلا شیرینی و چربیو اینا نداریم و حسابی پرخوری کردم و ریزه خواری و فوق العاده احساسم بد میشد البته با آموزشهایی که دیده بودم سریع رها می کردم و البته چاقتر نشدم ولی هر بار فرصت ترمیم رو از بدنم می گرفتم فردی که ذهنش مملو از افکار چاقه نباید انتظار داشته باشه این فرمولا چند هفته و چندماهه پاک بشند چون اصلا پاک نمی شن 😁باااید از طریق گوش دادن و دیدن فایلهای آموزش و تصویر شگفتی سازان عزیز و شنیدن تجربه ی مسیر لاغریشون و خوندن دیدگاه ها نیوفولدر لاغریشو پر از آگاهی و مطالب کنه یعنی لاغری رو خوب یادبگیره تا از طریق فرمولهای ذهنی لاغری جدید رفتارها و واکنشهای جدید آگاهانه ای ایجاد کنه و با تکرارشون عادتهایی در خود ایجاد کنه که باعث احساس خوب و رضایتمندی بشه …

      ما اومدیم اینجا که یه روزی آگاه بشیم که باید آگاهانه رفتار کنیم و احساسمون راهنمای درونمونه میگه راهت درسته بهش اعتماد کنیم و یادگیری این آگاهی ها و عملکرد ذهن در تمام جنبه های زندگیمون موثره نمیشه ما مثل قبل رفتار کنیم و انتظار تناسب اندام داشته باشیم یا روابط عالی با همسرمون و فرزندانمون و سلامتی و شرایط مالی …اگر هر کاری رو که انجام میدیم احساسمون رو در نظر بگیریم و اگر بد بود متوجه بشیم که رفتار و عملکرد و یا تجربه صحیح نیست می تونیم به مرور با استمرار فرمولهای ذهنی صحیح رو جایگزین کنیم مثلا بابای منم کارمند بود و خیلی هم کارمندی رو قبول داشت میگفت می دونیم سر ماه یک آب باریکه ای هست و قناعت می کنیم و با برنامه زندگی می کنیم اصلا یکی از شرطهای ازدواج منم این بود که داماد کارمند باشه ..هر وقت می خواستم کاری شروع کنم بابام می گفت ما بلد نیستیم زبون نداریم ،همینم که داریم از دست میدیم باید دروغ بگی و حلال و حروم کنی و خلاصه همیشه یه ترسی از کار آزاد داشتیم اما برادرم اصرار داشت کار آزاد داشته باشه و یعنی شجاعت به خرج داد و البته پدرم همش آیه یاس می خوند و در نهایت با اینکه برادرم با شوق و امیدواری این کارو شروع کرد کارشو از دست داد یعنی اون سه تا مرحله هماهنگ نبودند و احساس ترس او هرروز بیشتر می شد …در بحث خوردن ما باورهای غلط دیگری هم داریم یعنی غذاها رو دسته بندی کردیم و بهشون مسئولیت دادیم ‼️

      نوشابه شکم میاره و پوکی استخون /سرخ کردنی و سس شکم و پهلو میاره و رگهای قلبو میبنده /شیرینی چاق کننده است و پوست رو خراب می کنه و یک عالمه سناریو تو اتاق فرمان مغزمون هست که همه پوچند و ناگاهانه وارد پوشه چاقی ذهنی ما شدند و طبق همون برنامه کار انجام میدن اما خوبیش اینه که طبیعت ما سلامتیه یعنی هر چه اگاهتر میشیم با ذات خودمون به هماهنگی بیشتری میرسیم و هم احساس قدرتمندی و رهایی پیدا می کنیم و هم به صلح بیشتری میرسیم و این احساس بسیار بسیار شگفته انگیزه که از ما یک شگفتی ساز میسازه 😍💥🌟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/16 00:23
      مدت عضویت: 1237 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 916 کلمه

      سلام و درود پاینده باشید 😍

      من چندروزه در این گام هستم و لازم دونستم بیشتر ببینم و فکر کنم و مطالبش خیلی عمیقه گاهی با خودم فکر می کنم استاد جان یک ذره بین دستشون گرفتند و دونه دونه مین های کارگزاری شده تو مغزمون رو در میارن و خنثی می کنند 

      این کلمه پرخوری و خوردن از کجا اومده اصلا این خودش یک رفتاره معمولیه اما طبق آموزشهامون خودمون خوردن و نخوردن و چه طور خوردن و چی خوردن و چه مقدار خوردنو کردیم یک فرمول ذهنی ‼️شاید دلیلهای زیادی داشته باشیم برای چاق بودنمون ولی اصلیترینش مربوط به ترس از خوردنه ⁉

      رفتار ما دوبخش داره یکی عمل و دیگری فکر یعنی دستوراتی که از منبع مغز صادر میشن فکر هستند و به صورت متافیزیکی و بعد عمل صورت  میگیره با جسم ما که فیزیکی هست و از انجام عملکرد خود تجربه کسب می کنیم  که باز متافیزیکیه 

      مثال/وقتی وسیله ای جدید می خریم و نمی دونیم چه طو ر باهاش کار کنیم از طریق کاتالوگ آموزش میبینیم با ذهنمون و بعد با دستمون اون مهارت رو انجام میدیم بنابراین مغز ما یاد گرفته و منتقل کرده به دستمون حالا تجربه ای که کسب میشه و اون احساسی که از تجربه به دست میارید روی فکر اولیه تأثیرگذاره و قدرتمندش می کنه و همون انتظار و باورمون هست که نتیجه رو تعیین می کنه و دست ما به تنهایی نمی تونه کاری یاد بگیره فقط میتونه عمل کنه و تجربه کسب کنه 

      مثال/شما بشین فکر کن انواع غذاها رو داری باهم مصرف می کنی و شدیدا پرخوری می کنی ممکنه احساست کمی بد بشه ولی اگر این تجربه عملی باشه و قرار باشه واقعأ این کارو انجام بدی حالت خیلی بد میشه و اصلا نمی تونی ادامه بدی بنابراین تجربه ی یک عملکرد خیلی تاثیر گزار تر از یک فکره ‼️اگر این سه مرحله یعنی فکر اولیه و عملکرد ما  و تجربه که همون انتظارمون از خودمون هست یعنی باورمونه با هم هماهنگ بشند نتیجه عااالی میشه 🌟و به همین دلیل هست که ما سالها رفتاری داشتیم که خودمون از رفتارمون احساس خوبی نگرفتیم و رضایت نداشتیم و این احساس بر فکر اولیه تأثیر گذاشته و فرمول ذهنی رو قویتر کرده .شباهت فکری یک فرد چاق و متناسب در این هست که هردو با فکری رفتاری رو انجام می دهند و تصور کنید هر دوی این افراد غذا مصرف می کنند و اما تفاوت فکری این دو از اینجا شروع میشه که فرد چاق بعد از اتمام غذا خوردنش اخودشو سرزنش می کنه یا ترس از چاق شدن داره و ذهنش درگیر اون غذا هست و احساس رضایت از رفتار خودش نداره امااا فرد متناسب اصلا به چاقی و لاغری فکر نمی کنه به حجم و اسم غذا ها و آرومه کلا انتظارش از خودش تناسب اندامه و حس رضایت داره از رفتارش .یعنی میشه ما هم به اندازه اون افراد غذا مصرف کنیم و لاغر بمونیم ⁉️تأکید می کنم خوردن چاق نمی کنه بلکه احساس شما از رفتار خودت چاق کننده است ما رفتار صحیح و اصولی رو آموزش میبینیم و اصلا هیچ برنامه و جبری در کار نیست یعنی ما آگاهی رو دریافت می کنیم و خودمون تصمیم میگیریم چگونه رفتار کنیم که از خودمون راضی باشیم در روش لاغری با ذهن ما دستورات رو اصلاح می کنیم نه اجرائیات رو ‼️یعنی فردی که ترس از خوردن داره مثل ما یک عمر دنبال رژیمه که غذاشو کم کنه و البته فقط با تغییر اجرائیات (تغییر فیزیکی)نمیشه نتیجه گرفت و شکست می خوره .ذهن افراد چاق مملو از افکارهای چاق کننده است که پاک هم نمیشه بنابراین نمیشه گفت منم میخوام به همون اندازه که یک فرد متناسب می خوره ،بخورم و استاد گفتند شما یه طوری بخور که خودت از خودت راضی باشی و افراد متناسبی که رفتار غیر صحیح دارند فقط کافیه یه باور براشون درست بشه که مثلا تحرکت کم شده یا یک چکاپ برند و پزشک بگه رعایت کن و اون وقت همه چیز برای مسیر چاقیشون مهیا است در مسائل کسب و کار هم همینه فرد اول فکر کار کردن به سرش میزنه پول داخل گاوصندوق رو میبینه و یک فرمول ذهنی در ذهنش ایجاد میشه که چه کاری خوبه!؟ بعد میگه باید درس بخونم و مدرک بگیرم و غیره که بتونه فکرشو عملی کنه و همه مراحل هم با شوق پیش میره و کاری به دست میاره اما تجربه و انتظار و باوری که نسبت به کارش داره (ترس از نبود مشتری ،ترس از مالیات،ترس از ورشکستگی و انتظارش )باعث میشه احساس رضایت نداشته باشه و این حس روی فکر اولیه تأثیر گزاره و باعث میشه شوقش کم بشه و عملکردش افت کنه و این چرخه همینطور ادامه داره تا شکست بخوره 💥ما باید سبک شخصی خودمون رو داشته باشیم یعنی نمیشه بگم مثل فلانی رفتار کنم اما نتیجه همونی باشه که میخوام و تمام این توضیحات یک جمله پر محتواست 🌟 

      هر فکری باید آگاهانه باشه ما باید توجه به دستورات مغزمون داشته باشیم و از احساس خوبمون متوجه میشیم که درسته  و در صلح بعد رفتاری انجام بدیم باز آگاهانه که خودمون احساس رضایت داشته باشیم  عملکرد ما در تمام جنبه های زندگی باز در صلح و در نهایت تجربه و حسی که از اون رفتار به دست میاد باید حالمون رو خوب کنه و احساس رضایتمندی بهمون بده و دیگه گلستان میشه همه چیز 🍃🌸🍃🌸🍃🌸تکرار و تمرین و استمرار این چرخه هماهنگ فرمول های ذهنی جدید رو در ذهنمون قویتر می کنه و پرونده لاغری ذهنمون لبریز میشه و در جسم ما خلق میشه و به سادگی و زیبایی ما به تناسب فکر و اندام میرسیم 

      خدایا شکرت عاااشقتم ❤️🔥

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/11/24 22:14
      مدت عضویت: 1237 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,268 کلمه

      سلام و درود بر همه دوستان که طالب دریافت آگاهی هستند .

      آیا خوردن در چاقی و نخوردن در لاغری موثر است ؟!

      در تمام مدتی که با این سایت آشنا شدم خیلی از فرملهای ذهن چاق شناسایی شدند و کمی اصلاح شدند ولی این فرمول خوردن چاق می کنه خیلی ریشه داره تو ذهنم سریع یقه این فرمول را میگیرم که امیدوارم با تکرار و تمرین آموزه ها بتونم ذهنمو به تعادل برسونم .

      در ذهن همه افراد چاق فرمول خوردن =چاقی به صورت ریشه دار وجود داره و به خاطر همین همیشه براشون سئواله که چی بخورم و چی نخورم و چطور بخورم و چقدر بخورم ؟!حالا این فرمول از کجا در اومده !؟دقیقا یک آموزش ذهنی بوده شروعش اینطور بوده که بارها دیدیم و شنیدیم که افراد چاق پرخورند یا بهشون تذکر می دهند که بابا یک کم جلو خودتو بگیر یه کم کمتر بخور.و در ذهن ما این فرمول ایجاد شده و بارها تکرارش کردیم که خوردن چاق می کنه الآن پس خود من که ۱۳سالشه و اضافه وزن داره در طول روز دائم سر یخچاله و مخصوصأ پدرش خیلی میگه که کمتر بخور ….انقدر نوشابه نخور .. انقدر بستنی نخور منم مدتی فکر می کردم ذهنم اصلاح شده ولی چندبار عصبانی شدم و گفتم چرا انقدر می خوری یه نگاه به خودت بنداز و بعد متوجه شدم هنوز این فرمول بامنه خب نمیشه چندروزه اصلاحش کرد ولی حتما با استمرار افکار آگاهانه من از دریافت محتوای آموزشی بهتر میشه .

      ۱/دستور خوردن از طریق مغز (متافیزیکی )

      ۲/عمل خوردن (فیزیکی)

      ۳/تجربه و حسی که از خوردن به دست میاد متافیزیکی هست 

      به همین دلیل که دو بخش از این روند متافیزیکی هستند بسیار بر هم اثرگذارند یعنی نتیجه کار را تجربه ما رقم می زنه چه طوری !؟اون احساس آخر که از تجربه خوردن به دست میاد باعث تقویت فرمول دستوری مغز میشه و اگر هربار تکرار بشه اون فرمول تقویت میشه و بعد به خاطر همین افراد چاقی که تصمیم می گیرند نخورند نمی تونند چون میخواهند بخش اجرایی را در عمل که فیزیکی هست تغییر دهند اما این بخش کاره ای نیست دستور از بالا اومده از مغز از فرمانده و باید اول دستورات مغز اصلاح بشه و حالا برای نتیجه بهتر این سه بخش را می خواهیم هماهنگ کنیم تا نتیجه عالی بشه.

      یک سری از اطلاعات از قبل تولد همزمان با تشکیل مغز برای اندامهای داخلی بدنمون برای زنده بوده و زندگیمون وجود داشتند مثل نفس کشیدن یا ضربان قلب یا هضم غذا و پلک زدن و کلاژن سازی پوست و ….اما چون ما برای تجربه کردن متولد شدیم باید حق انتخاب داشته باشیم و به خاطر همین قسمتی از فضای ذهنمون در اختیار خودمون هست که برنامه ریزیش کنیم .

      اطلاعات به مغز⬅️عمل کردن به آموخته ها⬅️نتیجه و تجربه و احساس ⬅️انتظار و باور ما 

      برای مثال برای تمام خواسته هامون در ذهنمون یک پوشه ایجاد می کنیم خواسته یا ناخواسته با توجهمون مثلا پوشه من می خواهم چاق شوم در کودکی در ذهنم ایجاد شده و دیده و شنیده هام در مورد چاقی و ترسهام از چاق شدن احتمالات چاق شدن و چرایی ها و تفکیک غذایی هم اطلاعاتی بودند که به این پوشه اضافه شدن تا جایی که به حد نصاب رسیدند و عمل کردن من به آموخته ها از یک جایی شروع شده و نتیجه شده ترس از چاقی و احساس بدم و تقویت فرمول چاقی و تکرار و تکرار .

      دقیقا من از کودکی آموزش دیدم اما در ۱۰سالگی اطلاعات به حد نصاب رسدند یادم هست ما بندر زندگی می کردیم و برای تابستون خانواده پدرم آمدند به منزل ما و عموی من با دیدنم شروع کرد به مسخره کردنم البته مادرو مادربزرگم که سالهای از لاغری من رنج می بردند دفاع می کردند و می گفتند چیکار بچه داری اذیتش نکن تازه خوب شده و از طرفی متوجه تغییرات بدم می شدم و حس خجالت و از طرفی چاقی لذت بخش شده بود مدافع داشتم !…

      نقش ذهن در روند یادگیری …

      دریافت اطلاعات و تجزیه تحلیل آنها تصاویر ذهنی ایجاد می کنند و فرمولهای جدید ذخیره و ثبت می شوند و زمانیکه به حد نصاب رسیدند عملکرد رفتاری بر اساس محتویات ذهن شروع می شود و شروع اضافه وزن باتوجه به اطلاعات برای تجربه چاقی از طریق ذهن به وجود می آید و احساس چاق شدن به صورت ترس از چاق شدن در ذهن چاق  شکل می گیرد.

      هر عمل و رفتاری که از ما سر می زند منشأ ۶ن در مغز ماست✨

      عمل خوردن مواد غذایی یک مهارت است که از کودکی آموخته ایم و هر بار تا تلاش بیشتر خواستیم یادبگیریم مثل نشستن و غلط زدن و راه رفتن خوردن .

      کودک با بردن دست به سمت دهانش می خواهد خوردن را تجربه کند و البته حرکات انگشتان و غیره هم برای رسبدن به تکامل ضروری هستند چون خوردن یک امر ضروری برای زنده ماندن است و کاملا طبیعی .

      همه افراد چاق و متناسب از عمل خوردن استفاده می کنند اما سئوال مهم و پرتکرار افراد چاق اینه که را من هرچی بخورم چاق میشم اما اونیکه لاغره از من بیشتر میخوره و چاق نمیشه !؟این سئوال مهم تمام دوران چاقی منم بوده پدرم یا همسرم یا زنداداشم و برادرشوهرم لاغرهای پرخوری هستندکه همیشه برام عجیب بود رفتارشون !…

      هر تجربه ای یک احساس خوب یا بد در ما ایجاد می کنه که هر فردی نسبت به نیاز و سلیقه اش یک تجربه ای داره و نتیجه را انتظار و احساسی که از تجربه به دست میاد تعیین می کنه ✨

      فرد چاق به خاطر انبوه فرمولهای ذهنی چاق در ذهنش و البته فرمانهای مغزیش عمل خوردنش بر حسب نیاز نیست و به خیلی عوامل ربط داره در نتیجه تجربه او از خوردن یک احساس بد و نارضایتی هست یک جور ترس از خوردن و چاقی که تأیید کننده و تقویت کننده همان فرمول چاقی است و نتیجه چاقی  و چاق تر شدن و این روند ادامه دارد !…تا زمانیکه همانگی بخشها اصلاح بشه ..

      اما فرد متناسب شاید از نظر دید فرد چاق پرخور یا زیاده خور یا ریزه خوار باشه ولی در نهایت چون ذهنش خالی از محتویات چاق هست تجربه و احساس نهاییش رضایت ازخودشه و این حس تقویت کننده فرمول تناسب اندام و لاغریش میشه یعنی اصلا افکار و ترس و نگرانی و احتمالات و چرایی یک ذهن چاق را نداره و برای همین خودبه خودی بدون تلاش لاغره !…

      همه ما هرروز در معرض اطلاعات زیادی  هستیم که از رسانه و جامعه و اطرافیانمون و به خصوص پزشکان که مورد اعتمادمون هستند ،دریافت می کنیم و هر چقدر انتظار ما از مواد غذایی و تفکیک اونها چاقی باشه بیشتر با ترس و نگرانی مواد غذایی مصرف می کنیم در ذهن بسیاری از افراد چاق شیرینیجات و چربیجات یا نان و برنج طبق متویات آموزشی ذهنشون    چاق کننده است .

      والدین منم برنج را چاق کننده می دونستند از بس که کاغذهای رژیم متفاوتی داشتیم و همه ۶قاشق برنجی بودند هفته ای دوبار فقط مادرم برنج می پخت اما جالب بود بعد از ازدواج خانواده همسرم شمالی بودند و هرروز برنج مصرف می کردند شاید اوایل یک فرمول چاقیم این بود اما با دیدن اونها که همه لاغر بودند خودبه خودی این فرمول در ذهنم اصلاح شد والآن بیشتر روزهای هفته برنج مصرف می کنیم .اما در ذهن یک متناسب همه مواد غذایی فقط هستند برای سیر شدن فرقی نمیکنه چی باشه تفکیک غذایی ندارند .

      و به خاطر همین همه بهونه ها که کنار برند تمام افراد چاق خوردن را مقصر چاقی خود می دانند .

      بنابراین ما هر کاری را با فکر انجام میدیم یا آگاهانه یا ناآگاهانه و بعد عملکرد انحام میشه !…

      مثال خرید وسایل جدید اینکه کارایی با اونها را بلد باشیم باید کاتالوگش را مطالعه کنیم چون دست ما خودبه خودی بلد نیست باید مغز یاد بگیره با دست تجربه کارایی وسایل را داشته باشه اگر رضایت باشه باز بیشتر مطالعه و جستجو در نهایت مهارت بهتر اگر راضی نباشه یا اینکه می پذیره و دوباره مطالعه می کنه برای تجربه بهتر یا اگر نپذیره یک شوت تو وسیله و فحش و بدو بیراه به سازنده😄دقیقا مثل وقتی چاقیتو نمی پذیری 🤔

      عذاب وجدان از عملکرد (خوردن)میشه تقویت فرمول ایجاد کننده ✨

      در آموزشهای لاغری با ذهن اول فرمولهای صحیح ایجاد می شوند با دریافت محتویات و نوشتن و تکرار کردن بعد عملکرد ما به مرور تغییر می کنه و اینجا ما آگاهیم که باید رفتاری داشته باشیم که از خود راضی باشیم و در نهایت تجربه ما یعنی احساس رضایتمون با فرمول لاغری ادغام میشه و تقویت میشه و با تکرارش هر بار احساسمون بهتر میشه و خیلی راحت کلا تمایلات و رفتار ما تغییر می کنه و هماهنگی و صلح و همسو شدن سه مرحله باهم یعنی حال خوبمون و خلق رویای لاغری !…

      خیلی از افراد چاق می خواهند مثل لاغرهای پرخور رفتار کنند و لاغر شوند و دلیلی دارند که خوردن چاق نمی کند و به اشتباه فکر می کنند به اندازه خوردن کم خوردنه محدودیته و رژیم !….

      اول از همه تجربه خودم را می گم پارسال که برای اولین بار این دوره را گذروندم همینجا گیج شدم !…منم  مقاومت داشتم نمی دونم چرا درک نمی کردم والبته چون سالها محدودیت رژیمی داشتم نمی خواستم رفتارم تغییر کنه شاید حرص داشتم شایدم حسادت به لاغر ها شاید هم ترس نمی دونم ولی یهو حس کردم سرکارم و اینجا هم قراره محدودیت اعمال بشه !…

      ولی الآن کمی بهتر درک می کنم هیچ محدودیتی نیست اصلا چی بخور چی نخور نیست فقط من باید از رفتار و عملکرد خودم راضی باشم یعنی اولویت زندگی من در هر کاری باید احساس خوبم باشه اگر نیست باید عملکردم را بهتر کنم جوری که خودم راضی باشم …

      خب خیلی وقتها هم لیز می خوری چون میبینی راضی نیستی از خوردنت بعد با توجه به فرمولهای رژیم میری یهویی ۶قاشق غذا می خوری اولش راضی میشی اما منفی باف ولت نمی کنه میگه تو رژیمی به هرحال فقط آموزش و تکرار و تمرین و تجربه میتونه این چالشها را حل کنه و خیلی مهمه که ترسها اصلاح بشوند 

      از طرفی فردی که لاغره ولی از نظر ما پرخوره رفتارش صحیح نیست یعنی در معرض خطره کافیه یک باوری در ذهنش ایجاد بشه مثلا این قرص شما را چاق می کنه یا سن که از ۴۰بالاتر بره اضافه وزن پیدا می کنی یا تحرکت کم بشه یا آب به آب بشی (حالا خوبه طرف مهاجرت کنه )!…چون فرمول بود و عملکرد هم بود کافی بود که انتظار و تجربه بشه ترس از چاقی و روند چاقی شروع بشه !…

      بنابراین ما رفتار صحیح را آموزش میبینیم رفتاری که میانه رو باشه نه افراط نه تفریط تناسب فکر

      از طرفی فرد چاق ذهنش خط خطی شده یعنی فرمولهای چاقی از ذهنش پاک نمی شوند همیشه هستند فقط کلید خاموش میشه و نمی تونه رفتار غیرصحیح افراد متناسب را داشته باشه و انتظار لاغری داشته باشه البته من باورم اینه که هیچ کس دوست نداره رفتار غیرصحیح داشته باشه وفقط باید آموزش صحیح ببینه👌

      به اندازه خوردن یعنی احساس خوب حالت طبیعی و اورجینال که ما فراموشش کردیم همون نقطه سیری ولی برای من در ذهنم اندازه خوردن کم خوردن بود یعنی رژیم و خیلی در این مورد لیز خوردم ولی الآن خیلی بهتر شدم خداراشکر بنابراین حواسمون آگاهانه به عملکرد و احساسمون باشه ولی اگر باز پیش اومد از عملکرد خودناراضی باشیم سریع احساسمون را خوب کنیم تا قدرتی به فرمول چاق ندهیم .

      در تمام جنبه های زندگیمون این نقش ذهن خالق زندگیمون هست .

      افرادی که می خواهند کار کردن را تجربه کنند اول این افکار و آموزه ها در ذهنشون به وجود میاد مثلا باید خوب درس بخونی فلان رشته توش پوله فلان و مدرک فلان دانشگاه معتبره سریع استخدام میشی یا باید سرمایه داشته باشی پولاتو جمع کن و وام بگیر و خلاصه در نهایت همه افراد برای امرار معاش باید کار کنند و همه افکاری دارند و در نهایت عملکرد هر فردی نسبت به محتوای ذهنیش میشه کارش…

      مثلا کار کارمندی تو خانواده من کاری مطمئن و با پرستیژ بود اما می دانستیم اونقدر پولی توش نیست و از طرفی چون مؤمنان را در قناعت و انسانهای حلال خوری می دانستیم اتفاقا همسرم هم کارمند بودند و اما جالبه خانواده همسرم همه کار آزاد داشتند اما شدیدا تحت فشار مالی چون در ذهنشون کارمندی یعنی پولداری و نمیشه به همسرم قبطه می خوردند!…

      بنابراین انتظار هر فردی از تجربه اش میشه خلق زندگیش

      ممکنه افرادی خیلی کار کنند اما درآمد کمی داشته باشند شاید هم با کمترین تلاش درآمد بالایی داشته باشند شاید شغلشون را دوست نداشته باشند و فکر کنند مجبورند به این کار شاید هم راضی به شغل اما باور اینکه این شغل درآمد نداره انتظارشون باشه !…

      اما در مسیر آموزشهای ذهنی ما آگاهانه به شناسایی فرمولهای ذهنی میپردازیم محتویات ذهنمون را از کودکی بررسی می کنیم میشیم روانشناس خودمون محدودیتها و موانعمون را به مرور رفع می کنیم و نتیجه صدها برابر تغییر می کنه پس تغییر عملکرد میشه عمل اجرایی با فشار و تغییر بیرونی نتیجه ای حاصل نمیشه فقط با شکست روبرو میشیم باید منبع ایجاد کننده فرمول اصلاح بشه و در پی آن عملکرد ما تغییر می کنه و انتظار ما از نتیجه و احساس رضایتمون به آسونی زندگیمون را متحول می کنه و از جایی که این گسترده شدن این آزادو تغییرو تحولات تا بی نهایت ادامه داره فردی که در لین مسیر باشه یک ماجراجو میشه که هرروز در سفره سفر در ذهن و سفر به درون و جالبیه کار اینه که یک فرمول که در ذهن اصلاح میشه  بر تمام جنبه های زندگی موثره و الان ما به بهانه لاغری داریم زندگیمون را میسازیم .

      فایل آموزشی فوق العاده ای بود واقعا برای تاره وارد ها مثل من باید بارها تکرار بشه و تفکر بشه .

      سپاس و درود بر دستان پر مهر و وجود سخاوتمند استاد عشق 

      روح پدرو مادرتون قرین رحمت و عشق الهی باشند 🍃🌸

      دوستان نوری همواره در مسیر مستقیم و پرنعمت الهی سازنده برجهای عشق و معرفت ،صلح و آگاهی باشید 

      شاهد و شادمان 🦋✨

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم