0

گام ۹۵: تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری

خوردن و تاثیر بر چاق شدن
اندازه متن

بیشترین ترس افراد چاق از تاثیر خوردن بر چاقی است زیرا خوردن را عامل چاقی خود می دانند.

ترس از چاق شدن بخاطر خوردن به این دلیل رواج پیدا کرد که غذا نخوردن و رژیم گرفتن را تنها راه لاغر شدن معرفی کردند.

اگر باور کرده باشید برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید قطعا در ذهن شما غذا خوردن عامل چاقی محسوب می شود.

اهمیت موضوع خوردن

به همان اندازه که موضوع خوردن برای افراد متناسب بی اهمیت می باشد برای افراد چاق مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است. اگر از هر فرد متناسبی درباره نگرش و تفکرش درباره غذا خوردن سوال کنید پاسخ هایی را خواهید شنید که از زمین تا آسمان با پاسخ های افراد چاق به این سوال تفاوت دارد.

آنچه درباره خوردن در ذهن افراد چاق می گذرد شامل این موارد است:

  • هرچی می خورم چاق می شم.
  • چی بخورم لاغر بشم.
  • چی نخورم لاغر بشم.
  • چطور بخورم لاغر بشم.
  • چه غذاهایی رو هر چی بخورم چاق نمیشم
  • چه چیزی برای صبحانه بخورم که چاق نشم.
  • برای شام چی بخورم که چاق نشم.
  • بعد از غذا چی بخورم که چاق نشم.
  • وقتی گرسنه هستم چی بخورم چاق نشم

این نگرش ها و ده ها نگرش مشابه در ذهن افراد چاق درباره خوردن و تاثیر آن بر چاقی وجود دارد که هرگز در ذهن افراد متناسب وجود ندارد.

این فرمول ها و بسیاری فرومول های دیگر با کلمه خوردن یا نخوردن در ذهن افراد چاق وجود دارد و این نشان از اهمیت این موضوع در مسیر لاغری با ذهن است.

برای درک این موضوع و رسیدن به تحلیل منطقی برای تغییر فرمول های ذهنی ساخته شده بر مبنای خوردن و نخوردن باید ابتدا از سه جهت موضوع خوردن را مورد توجه قرار دهیم.

1- منبع ایجاد دستور خوردن. (فیزیکی)

2- عمل خوردن مواد غذایی. (فیزیکی)

3- تجربه ای که از خوردن به دست می آید. (متافیزیکی)

نکته جالب توجه این است که به دلیل متافیزیکی بودن گزینه سوم، تجربه ای که از خوردن کسب می کنیم می تواند بسیار متفاوت از واقعیت باشد و باعث تقویت، وضوح و گسترش فکر اصلی یا فرمول های اصلی ذهن پیرامون خوردن و چاقی می شود.

بدین معنی که افکار و احساسی که از خوردن چند تکه پیتزا در ذهن یک فرد چاق مرور می شود بسیار بیشتر از واقعیت آن چند تکه پیتزا چاق کننده و باعث چاق تر شدن فرد می شود. این عمده ترین تفاوت افکار و فرمول های ذهنی افراد متناسب و چاق است.

به همین دلیل است که افراد چاق با اینکه مدت هاست از خوردن های بی رویه (پرخوری)‌ احساس بد یا عذاب وجدان دارند اما قادر به ترک یا تغییر این رفتار نیستند چون تجربه هر بار پرخوری کردن باعث تقویت فرمول ایجاد کننده آن در ذهن می شود. و هرآنچه در ذهن شکل گیرد بعنوان یک راهنما به مغز ارسال می شود و مغز فقط دستورالعمل هایی لازم برای اجرای راهنمایی ذهن را صادر می کند.

تاثیر مغز بر کاهش اشتها

منبع ایجاد دستور خوردن را بشناسیم

هر حرکتی از انسان سر می زند منشاء دستور آن در مغز است.

مغز ما حاوی اطلاعاتی اولیه (پیش فرض)‌ است که از قبل از تولد و همزمان با تشکیل مغز در آن ذخیره شده است.

کار این اطلاعات انجام دقیق و هوشمندانه نیازهای درونی جسم برای زیستن در جهان مادی است.

اطلاعاتی که باعث تنظیم دقیق فشار خون، ضربان قلب، تنفس کردن، پلک زدن، هضم کردن و بسیاری فعالیت های درونی دیگر می شوند.

از آنجایی که انسان جهت تجربه کردن وارد این جهان مادی شده و تجربه کردن نیاز به حق انتخاب دارد، بخشی از مغز ما قابلیت برنامه ریزی شدن است.

ما می توانیم اطلاعات لازم درباره آنچه میخواهیم تجربه کنیم را به مغز خود بدهیم و سپس به آنچه آموخته ایم عمل کنیم و نتیجه آن را تجربه کنیم.

زمانی که شما دوست دارید به عنوان مثال نواختین گیتار را تجربه کنید، خواسته تجربه کردن نواختن گیتار در شما شکل می گیرد.

دقیقا مانند اینکه پوشه ای جدید در مغز شما ایجاد می شود.

سعی شما برای یادگیری چگونه دست گرفتن ساز و چگونه نواختن و تمام موضوعات مرتبط با هنر گیتار زدن به صورت اطلاعات درپوشه تجربه گیتار زدن مغز شما ذخیره می شود.

به اندازه ای که شما در یادگیری بهتر عمل می کنید و استمرار دارید عملکرد شما در نواختن گیتار بهتر می شود و تجربه شما بیشتر و واضح تر می شود.

در مورد چاق شدن هم دقیقا به همین شکل است.

شما به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه پوشه خواسته چاق شدن را در ذهن خود ایجاد کرده اید. تصور کنید نیوفولدری ایجاد کرده اید تحت عنوان “من می خواهم چاق شوم”.

در اکثر افراد این خواسته به شکل ناآگاهانه از طریق شنیدن درباره چاقی و دیدن افراد چاق اطراف خود ایجاد شده است.

هرآنچه درباره علت چاقی، احتمال چاقی، چرایی چاقی و … می شنوید در پوشه (تجربه چاقی) مغز ذخیره می شود.

نقش ذهن در روند یادگیری و عمل کردن

واحد دریافت اطلاعات و پردازش و ساختن تصاویر ذهنی و در نهایت ایجاد فرمول ها جهت ذخیره سازی در پوشه مغزی توسط ذهن انجام می شود که عضوی متافیزیکی و غیرقابل دیدن است.

زمانی که میزان اطلاعات ذخیره شده در پوشه خواسته ای (چاق شدن) که در مغز خود ایجاد کرده اید به حد نصاب لازم برسید، به مرور عمل کردن شما بر اساس آن آگاهی ها شروع می شود.

جسم شما بر اساس اطلاعات ذخیره شده مغزی درباره چگونگی تنفس کردن از همان بدو تولد شروع به تنفس کردن می کند و این کار را تا زمانی که زنده است ادامه می دهد، چون اطلاعات کافی درباره این رفتار یا عمل در مغز ذخیره شده است.

در مثال چاقی زمانی که ما شروع به اضافه کردن اطلاعات لازم برای تجربه چاقی در مغز خود از طریق ذهن می کنیم عمل چاق شدن صورت نمی گیرد اما احساس چاق شدن به صورت ترس از چاق شدن در ما شکل می گیرد. وقتی اطلاعات به حدنصاب برای عمل کردن و تجربه کردن برسد روند چاق شدن جسم شروع می شود.

در مورد لاغر شدن هم دقیقا روند به همین شکل است.

ابتدا باید اطلاعات لازم برای لاغر شدن در ذهن ایجاد و سپس در مغز ذخیره شود و این روند ادامه داشته باشد تا میزان آگاهی و اطلاعات لاغری مغز به حدنصاب لازم رسیده و عمل لاغر شدن آغاز شود.

با درک موضوعات مطرح شده مطمئن می شویم که هر عمل و رفتاری که از ما سر می زند منشاء آن مغز است.

عمل خوردن مواد غذایی چگونه صورت می گیرد.

خوردن یک مهارت است که از ابتدا ما آن را بلد نبودیم بلکه در دوران کودکی و در سن مناسب تلاش ما برای خوردن آغاز شده است.

همانگونه که برای غلت زدن و نشستن و راه رفتن تلاش کردیم برای خوردن هم تلاش کردیم.

پس توجه به این نکته مهم است که مهارت “خوردن” مانند سایر مهارت های دیگر برای زنده بودن و زندگی کردن در دنیای مادی لازم و اتفاقا ضروری است.

اطلاعات مورد نیاز تمام مهارت های لازم برای زندگی کردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد و به مرور ما از آنها استفاده می کنیم.

در مورد مهارت خوردن اطلاعات لازم برای انجام عمل خوردن در مغز ما به صورت پیش فرض وجود دارد به همین دلیل یک کودک در مرحله ای از رشد اقدام به خوردن می کند و این عمل را از بردن دست به سمت دهان شروع می کند و هر چیزی را که بتواند با دست بگیرد به سمت دهان می برد تا خوردن را تجربه کند.

جالب توجه است که قبل از شروع استفاده از اطلاعات مغزی درباره خوردن بسیاری فرایند دیگر درباره حرکت انگشتان، دست، گرفتن و … انجام شده است چون برای تجربه مهارت خوردن نیاز به تکامل حرکت دست داریم.

عمل خوردن مهارتی است که اطلاعات لازم جهت تجربه کردن آن در مغز ما ذخیره شده است به همین دلیل است که همه انسانها از عمل خوردن بعنوان مهارتی لازم برای ادامه زندگی برخوردار هستند.

به دلیل اهمیت موضوع خوردن در ایجاد آرامش ذهنی در افراد چاق دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز تهیه و ارائه شده است تا با استفاده از تمرینات این دوره آموزشی به سادگی فرمول های ذهنی و تاثیرگذار بر عملکرد مغز که فرمان پرخوری و یا چاق شدن را صادر می کنند اصلاح و تجربه جدیدی از تغییر افکار و واکنش های رفتاری خود داشته باشید.

شباهت افراد متناسب و چاق

همه افراد متناسب و چاق از عمل خوردن استفاده می کنند.

سوال مهم و پرتکرار ذهن افرادی که چاق هستند این است که چرا من هرچه می خورم چاق می شوم اما افراد متناسب هرچه می خورند لاغر هستند.

رسیدن به جواب این سوال مسیر متناسب شدن را برای شما واضح و روشن می کند.

تجربه ای که از عمل کردن ایجاد می شود

هر عملی از ما سر می زند تجربه ای را برای ما به ارمغان می آورد.

عمل نواختن موسیقی نیست که در ما احساس ایجاد می کند بلکه تجربه ای که از نواختن موسیقی کسب می کنیم باعث بروز احساس در ما می شود.

در موضوع در ارتباط با دیگران این فرد مقابل نیست که در ما احساس ایجاد میکند بلکه تجربه ای که از بودن با آن فرد کسب می کنیم در ما احساس ایجاد می کند.

ما دو نوع احساس داریم.

احساس خوب و احساس بد.

هر تجربه ای باعث شکل گیری احساس در ما می شود و بسته به نیاز و سلیقه ما آن احساس را خوب یا بد می دانیم.

به همین دلیل است که فردی از تجربه نواختن موسیقی به احساس خوب می رسد و فرد دیگری از همان تجربه به احساس بد می رسد.

چون احساس ثابت نیست و برای هر فرد بنا به سلیقه اش متفاوت است.

فردی که در موسیقی پیشرفت می کند و به درجات عالی می رسد از نواختن موسیقی به احساس خوب رسیده است. فردی که از نواختن موسیقی به احساس بد می رسد امکان ندارد در این حوزه پیشرفت کند.

در مورد موضوع خوردن نیز به همین شکل است.

فردی از خوردن مواد غذایی به احساس خوب می رسد و فردی دیگر از خوردن همان مواد غذایی به احساس بد می رسد.

چرا؟

در ابتدای متن اشاره شد که تجربه و منبع ایجاد دستور (ذهن) متافیزیکی هستند و تجربه بر فرمول های منبع تاثیر می گذارد.

احساسی که از خوردن در ما ایجاد می شود نتیجه خوردن را تعیین می کند.

احساسی که از گیتار زدن در ما ایجاد می شود سبب می شود که ما گیتاریست خوب و حرفه ای شویم یا گیتار زدن را رها کنیم.

احساسی که از بودن با فرد دیگری در ما شکل میگیرد تعیین می کند که ما از بودن در رابطه خوشبخت هستیم یا خیر.

احساسی که از خوردن در ما شکل می گیرد تعیین میکند که خوردن باعث سلامتی و شادی ما می شود یا بیماری و ناراحتی را برای ما به ارمغان می آورد.

تاثیر الگوی ذهنی (باور)

همه ما در معرض اطلاعاتی هستیم که از طریق اطرافیان، رسانه، جامعه و … وارد ذهن و سپس مغز ما می شود.

اگر درباره هر موضوعی اطلاعات زیادی از طریق مختلف وارد ذهن شما شود آن اطلاعات به صورت الگوهای اجرا شونده در مغز ذخیره می شوند.

بعنوان مثال اگر از دوران کودکی و میانسالی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن اطلاعات زیادی وارد ذهن شما شود به شکلی که الگوی ذهنی درباره زندگی مشترک و همسر داشتن در شما ایجاد کند آن الگو در مغز ذخیره شده و در آینده شما همان زندگی مشترکی را تجربه خواهید کرد که قبلا درباره اش زیاد شده اید.

در مورد تمام موضوعات زندگی روال به همین شکل است. شما آن چیزی را تجربه می کنید که از قبل الگوی ذهنی آن تجربه در مغز شما شکل گرفته است.

در ذهن یک فرد چاق تعریف های متعددی درباره غذاها و تاثیر آنها بر چاقی وجود دارد.

این تعریف ها بر احساسی که از تجربه خوردن کسب می کنید تاثیرگذار هستند.

اگر شما درباره مصرف برنج اطلاعات نامناسبی به ذهن خود داده باشید و آن اطلاعات بر اثر تکرار و توجه به صورت الگوی ذهنی در شما ذخیره شده باشند هر بار که شما برنح می خورید احساسی که در شما از تجربه برنج خوردن شکل می گیرد احساس بد و مطابق با شنیده های شما خواهد بود.

احساس بد منظور احساس ترس از چاق شدن بخاطر مصرف برنج است.

از آنجا که احساس شما بر منبع صادر کننده دستورات جسمی تاثیرگذاراست هر بار که شما از خوردن برنج یا هر ماده غذایی دیگر احساس چاق شدن داشته باشد فرمان چاقی بیشتر توسط مغز به تمام اعضای بدن صادر می شود.

به همین دلیل است که افرادی سال ها است هر روز برنج می خورند و چاق نیستند اما افرادی شاید هفته ای یک یا دو بار برنج بخورند و اضافه وزن زیادی دارند.

برنج فقط یک مثال است، با خود فکر کنید درباره سایر مواد غذایی چه اطلاعاتی در ذهن خود دارید و انتظارتان از مصرف غذاها چیست.

انتظار شما از مصرف مواد غذایی باعث شکل گیری احساس شما بعد از غذا خوردن می شود و احساس شما بر فرمان مغزی برای صادر کردن پیغام سلامتی و تناسب اندام یا چاقی و بیماری تاثیرگذار است.

اطلاعات بیشتر را از طریق بارها دیدن فایل آموزشی این قسمت کسب کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری چیست؟ شرح دهید.
  • اطلاعات درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری از چه طریق وارد ذهن شما شده است؟
  • چقدر باور دارید یا پذیرفته بودید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید.
  • از اینکه نمی توانستید بر اساس برنامه های رژیمی عمل کنید چه احساسی داشتید؟
  • نتیجه ای که از اجرای برنامه های رژیمی کسب می کردید تا چند وقت باقی می ماند؟!
  • نگرش شما درباره نقش مغز در صدور دستور خوردن و عملکرد جسم در اجرای دستورات مغزی چیست؟
  • چه ارتباطی بین ذهن و دستورات صادر شده از مغز وجود دارد که منجر به پرخوری می شود؟
  • چرا در ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی تعریف شده است؟
  • آیا به همان اندازه که خوردن باعث چاقی شما شده است نخوردن باعث لاغری شما شده است؟ تجربه خود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.07 از 42 رای

https://tanasobefekri.net/?p=22769
87 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/27 08:18
      مدت عضویت: 535 روز
      امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,043 کلمه

      به نام خداوند زیبایی ها 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات تاثیر خوردن 

      • نگرش شما درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری چیست؟ شرح دهید.
      • در گذشته نگرش من این بود که خوردن من باعث چاقی ام شده است و همیشه علت چاقی خودم یا دیگران را پرخوری کردن می‌دانستم. البته هنوز هم اندکی ار این باور را دارم ولی در تلاش هستم تا اصلاحش کنم .
      • من همیشه فکر میکردم برای اینکه لاغر شوم یا اینکه بتوانم جلوی چاقی ام را بگیرم باید کمتر بخورم 
      • برای همین کلی رژیم‌های من در آوردی روی خودم اجرا میکردم تا بتوانم این جسم بینوا را لاغر کنم .غافل از اینکه لاغری جسم آخرین مرحله است و من باید ابتدا ذهنم را لاغر و متناسب کنم تا رفتاری متناسب گونه از خودم بروز دهم و تکرار عمل لاغر کننده برای من نتیجه خود به خودی لاغری را به همراه خواهد داشت .
      • اطلاعات درباره تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری از چه طریق وارد ذهن شما شده است؟
      • اطلاعات تاثیر خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری از طریق شنیده هایم از اطرافیان از پزشکان و مربیان از رسانه های اجتماعی وارد ذهنم شده بود .و هر بار که با انجام روش‌های اشتباه لاغری و رژیم‌های من در آوردی خودم تلاش میکردم تا لاغر شوم در اصل داشتم این باور را در ذهنم قویتر میکردم که خوردن باعث چاقی می‌شود. 
      • چقدر باور دارید یا پذیرفته بودید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید.
      • من کاملا پذیرفته بودم که تنها راه لاغر شدن رژیم گرفتن و زجر کشیدن و محدود کردن خودم است .و گمان میکردم هر چقدر رژیم سخت تر و محدودتر باشد بهتر من را لاغر می‌کند و نتیجه لاغری آن بیشتر است .برای همین از رژیم‌های سخت که در زمان کوتاه بیشترین کاهش وزن را به همراه داشتند استفاده میکردم .
      • از اینکه نمی توانستید بر اساس برنامه های رژیمی عمل کنید چه احساسی داشتید؟
      • چون معمولا من برنامه های رژیمی را دنبال میکردم که به شدت محدودیت داشت و بر اساس اصول تغذیه نبود و فقط معیار من برای استفاده از آنها سختی و نتیجه لاغری در مدت کوتاه بود بخاطر بی نهایت سخت بودن این رژیم‌ها من احساسم بد میشد و نمی‌توانستم آن رژیم را رعایت کنم د خیلی سریع رها میکردم .
      • یا از بس این نگرش که لاغر شدن نیاز به سختی کشیدن دارد در من قوی بود که وقتی رژیم اصولی هم میگرفتم خودم کلی از خوردنهای آن رژیم را حذف میکردم و یا به دلخواهم جایگزین میکردم .از بس که نگرش لاغری یعنی محدودیت خوردن در من قوی بود .
      • نتیجه ای که از اجرای برنامه های رژیمی کسب می کردید تا چند وقت باقی می ماند؟!
      • نتیجه ای که از برنامه های رژیمی عایدم میشد فقط تا زمانی باقی میماند که من بر همان سبک رژیم میخوردم و به محض اینکه به روال عادی و سبک قبلی خوردنهایم برمیگشتم وزنم به سرعت افزایش پیدا می‌کرد. و من دوباره چاق میشدم و حتی چاقتر هم میشدم .چون از بس خودم را محدود کرده بودم کلی ولع و حرص تمام نشدنی داشتم و به مراتب بسیار بیشتر از قبل رژیم میخوردم و انگار داشتم از خودم و آن رژیم انتقام میگرفتم .
      • نگرش شما درباره نقش مغز در صدور دستور خوردن و عملکرد جسم در اجرای دستورات مغزی چیست؟
      • در گذشته نگرشی درباره دستورات مغز برای خوردن نداشتم و گمان میکردم این معده من است که مسئول پرخوری کردن‌های من است البته از بس راهکارهای لاغری را در دست کاری سیستم معده دیده بودم مثل جراحی و…که این باور را بدست آورده بودم .
      • اما الان که آموزش دیده ام به لطف خدای مهربان و هدایتگرم و راهنمایی ها و آموزش‌های بی نظیر استاد خوبم متوجه شدم که تمام دستورات از مغز صادر می‌شود و جسم فقط یک تجربه گر است که این دستورات را به عمل تبدیل می‌کند. و هر دستوری که مبنی بر خوردن یا نخوردن از طرف مغز صادر می‌شود به واسطه آن دستور اندام‌های لازم حرکت می‌کنند مثلا مغز فرمان خوردن می‌دهد پس دست برمی‌دارد در دهان گذاشته می‌شود و مراحل جویدن و بلعیدن و هضم و جذب و دفع با دستورات مغزی مرحله به مرحله انجام می‌شوند. 
      • چه ارتباطی بین ذهن و دستورات صادر شده از مغز وجود دارد که منجر به پرخوری می شود؟
      • مغز ما فرمانده و پادشاه بدن ماست .
      • اما این فرمانده برای اینکه دستوری صادر کند بدون مشورت وزیر پر اطلاعات و آگاهی خود اقدامی نمی‌کند در اینجا ذهن بدلیل انبوه اطلاعات موجود ذخیره شده مانند همان وزیر است برای مغز .
      • ذهن با توجه به آموزش‌ها و یادگیری های ما که از طرق مختلف کسب کرده ایم کلی اطلاعات در درون خود ثبت کرده است و مغز برای هر دستوری که غریزی نباشد از این اطلاعات ذهن استدلال می‌کند و دستور صادر می‌کند. 
      • چرا در ذهن افراد چاق خوردن برابر با چاقی تعریف شده است؟
      • در ذهن همه افراد چاق خوردن مساوی است با چاق شدن .
      • و حتی در ذهن سایر افراد متناسب و لاغر هم اصلی ترین دلیل چاقی پرخوری است .
      • و به محض اینکه با فرد چاقی روبرو می‌شوند اولین پیشنهاد این است که کمتر بخور تا لاغر شوی .
      • از بس در جامعه درباره پرخوری و چاقی شنیده اند 
      • افراد چاق از بس این باور که خوردن باعث چاقی است در آنها ریشه دوانده است که گاهی واقعا به اندازه یک گنجشک هم نمیخورند ولی باز هم چاق هستند چون این باور قوی در وجود آنهاست و احساسشان را از خوردن همان مقدار اندک هم بسیار بد می‌کند و طبق قوانین جهان هستی فرکانسهای همسو با احساس بدشان آنها را به سمت چاقی بیشتر هدایت می‌کند. 
      • آیا به همان اندازه که خوردن باعث چاقی شما شده است نخوردن باعث لاغری شما شده است؟ تجربه خود را شرح دهید.
      • جواب این سوال کاملا روشن است .
      • هرگز 
      • واقعا آنقدر که من خودم را محروم کردم و نخوردم که لاغر شوم در طول زندگی ام زیاد بوده که واقعا خوردنهایم نبوده من بیشتر عمر خودم را در رژیم بودم اما نباید نادیده بگیرم که زمانهایی هم که رژیم نبودم حسابی از خجالت هر آنچه قابلیت خوردن داشت بر می آمدم .
      • اصلا علت اصلی پرخوریها و همه چیز خوری های من همان محدودیت‌های اشتباهی بود که به خودم میدادم و میخواستم به زور و فیزیکی جلوی خوردنم را بگیرم .
      • خدای دوست داشتنی ام از تو سپاسگزارم که به من سلامتی و آرامش عنایت کردی تا امروز هم گامی در جهت خوشبختی بیشترم بردارم 
      • استاد سپاسگزارم برای این فایل ارزشمند 
      • الهی به امید تو 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/27 17:46
      مدت عضویت: 535 روز
      امتیاز کاربر: 2666 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 997 کلمه

      به نام خداوند قدرتمندم که به من قدرت می‌دهد 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      تاثیرات خوردن بر چاقی و نخوردن بر لاغری 

      همه ی ما خیلی خوب می‌دانیم ماجرای خوردن مساوی است با چاقی در ذهن تمام انسانها وجود دارد چه چاق باشند چه لاغر و این مطلب را بارها وقتی افراد لاغر به ما پیشنهاد داده اند که برای رهایی از چاقیمان کمی کمتر بخوریم همگی دیده ایم .

      اما خوردن در ذهن افراد چاق خیلی ریشه ای تر از افراد لاغر است ‌.

      افراد چاق بدلیل فرمول‌های اشتباهی که در ذهنشان دارند از مواد غذایی ترس دارند .به مواد غذایی قدرت چاق کنندگی می‌دهند. و خودشان را برده ک بنده خوراکی ها می‌دانند. 

      حالا یکبار دیگر بررسی کنیم ببینیم این باورهای چاق کننده چگونه در ذهن افراد چاق بوجود آمده است .

      گفتیم مغز ما دو بخش دارد 

      یک بخش آن غریزی و ذاتی است و قابل تغییر نیست و نمی‌توانیم دخل و تصرفی در این امور داشته باشیم و به مرور زمان این امور به صورت خود به خودی به تکامل می‌رسند. مثل پلک زدن ،تنفس کردن ،رشد کردن ،ضربان قلب و غیره 

      بخش دیگر کارکرد مغز هم به گونه ای است که مغز برای دادن فرمان لازم جهت انجام آن امور نیاز به یادگیری آن مهارت دارد که این یادگیری از طرق مختلف کسب می‌شود و با تمرین و تکرار در ذهن انسان ثبت می‌شود. 

      حالا هر چقدر بیشتر از این مهارت استفاده کنیم تجربیات ما بیشتر می‌شود و ما مهارتمان بالاتر می‌رود و آن کار را بهتر انجام می‌دهیم. 

      در اصل وقتی به چیزی فکر می‌کنیم لزوما آن را انجام نمی‌دهیم. 

      اما وقتی عمل یا رفتاری را انجام می‌دهیم حتما و لزوما درباره اش ابتدا فکر کرده ایم .

      وقتی ما بعد از خوردن حالم بد میشود و دچار احساس ناخوشایندی می‌شویم معنایش این است که ما عملکرد صحیحی با مواد غذایی نداشته ایم .

      علت این عملکرد اشتباه هم به خاطر وجود افکار و باورهای چاق کننده ای است که بارها و بارها تکرار شده اند و با احساس لذتی که در ذهن ما از این تجربیات ثبت شده است .تمایلات و عادات ما شکل گرفته است.

       و همین عادات رفتاری اشتباه در ذهن ناخودآگاه ما طوری ثبت شده اند که  بصورت اتوماتیک وار اتفاق می افتند.

       بدون اینکه ما دخل و تصرفی روی آنها داشته باشیم و بخاطر همین عملکرد اشتباه دچار احساس بد می‌شویم و با همین احساس بد آن باورهای اشتباه را قدرتمندتر میکنیم و خیلی راحت چاق می‌شویم. 

      در اصل باور ما تعریفی است که ما از رفتار خودمان داریم .

      انتظاری است که از رفتار خودمان داریم .

      اگر نگاه کنیم تفاوت ما با افراد لاغر در همین باورهاست .

      وگرنه هر دوی ما ابتدا فکر می‌کنیم بعد عمل میکنیم و تنها تفاوت ما با افراد متناسب وجود همین باورهای ذهنی چاق کننده است .این وجه تمایز ما با افراد متناسب است .

      افراد چاق انتظارشان چاقی است و به راحتی رفتارهایی را تکرار می‌کنند که آنها را چاق می‌کند. 

      افراد چاق گمان می‌کنند هر چیزی که قابلیت خورده شدن دارد را باید بخورند .انگار وظیفه شان است .با هر دیدن می‌خورند. با هر تعارف می‌خورند. آن هم نه کم ،زیاد و تا حد خفگی و فشار شکمی .

      اما افراد متناسب به اندازه نیاز بدنشان در زمانهایی که لازم است می‌خورند.

      دیدن برای آنها مساوی با خوردن نیست .

      آنها پرخوری نمی‌کنند.

      به غذاها قدرت چاق کنندگی نمی‌دهند. 

      از غذاها نمی‌ترسند.

      باورهای اشتباه چاقی ندارند .

      ذهنشان پر از مانع لاغری نیست .

      بعد از خوردن احساسشان بد نمی‌شود. 

      اگر بعد از هر بار خوردن دچار احساس چاقی هستیم یعنی یک جای کار می‌لنگد و آن رفتار ماست .

      یعنی ما هنوز داریم به سبک ذهن چاقمان با مواد غذایی رفتار میکنیم .

      یعنی عملکرد ما اشتباه است .

      یعنی پرخوری می‌کنیم. 

      یعنی هنوز باورها و موانع ذهنی ما فعال هستند .

      یعنی داریم به مواد غذایی قدرت می‌دهیم. 

      طوری باید بخوریم که از رفتار غذایی مان راضی باشیم .

      وقتی به اندازه نیاز بدنمان از مواد غذایی مورد علاقه مان بخوریم و درست رفتار کنیم نتیجه ای جز لاغری برای آن وجود ندارد.

      وقتی خوردن ما  اصلاح بشود ،از عمل جدیدمان به احساس خوب میرسیم و عادات بدمان را تغییر می‌دهیم و  روی فرمول‌های  اصلی ذهنمان  تاثیر می‌گذارد و راحت لاغر می‌شویم .چه بخواهیم چه نخواهیم .

      پس مصی جونم 

      مواظب افکارت باش که به گفتارت تبدیل می شوند؛مواظب گفتارت باش که به رفتارت تبدیل می شوند ؛مواظب  رفتارت باش که  به عملکردت تبدیل می شوند ؛مواظب عملت باش که به باورهایت تبدیل می شوند ؛

      خوب چطور باید باور اشتباه پرخوری را  درست کنیم ؟!!

      فرض کنیم غذای فاسدی در برابر ما قرار داده شده است .اگر  بسیار گرسنه هم باشیم ،چون میدانیم آن غذا فاسد است هرگز لب به آن غذا نمی زنیم . چون میدانیم گرسنگی بهتر از این است که با غذای مسموم راهی بیمارستان شویم.پس چطور از انجام کارهایی که می کنیم و میدانیم نتیجه آنها بسیار مضر است لذت می بریم.

      چطور وقتی می‌دانیم خوردنهای اشتباه و عادات غذایی غلط چیزی جز رنج چاقی و تبدیل بدنمان به پارکینگ بیماری ها نتیجه ای ندارد باز هم به آن کدهای مخرب چاقی اجازه اجرا شدن می‌دهیم. 

      آیا یک لذت کوتاه مدت خوردن ،یک خاطره لذت بخش اشتباه آنقدر ارزش دارد که هر بهایی بابتش پرداخت کنیم ؟!!

      نه هرگز 

      وقتی ما با وجود آموزشها ذهنی و حضور در سایت باز هم مثل سابق عمل میکنیم. در واقع هنوز به قدر کافی روی باورهای مان کار نکرده ایم .و  هنوز فشار آن باورهای قبلی روی عملکردمان تاثیر گذارند .و باید بیشتر تمرین و تکرار کنیم تا باورهای ما اصلاح شوند و در نتیجه عملکرد ما هم اصلاح شود و در نتیجه جسم ما لاغر شود .

      تا زمانی که باورهای ما اصلاح نشوند رفتارهای ما تغییر نمی‌کنند. عملکرد ما صحیح نمی‌شود. 

      و زمانی که عملکرد ما صحیح نیست انتظار ما چاقی است .

      و وقتی انتظار چاقی داریم احساسمان بد میشود و در نتیجه با ارسال فرکانس به جهان هستی ما در مدار چاقی قرار می‌گیریم. 

      بار الها از تو سپاسگزارم که امروز توفیق انجام کارهایی که احساسم را خوب می‌کند را به من عنایت کردی .

      بارالها از تو می‌خواهم به من توانی مضاعف و پذیرشی بالاتر عنایت کنی تا بتوانم عملکردم را هر لحظه بهتر از لحظه پیشش کنم الهی آمین 

      استاد بزرگوار سپاسگزارم برای این فایل ارزشمند 

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم