0

حسرت لاغری مانع لاغری می شود

حسرت لاغری
اندازه متن

سالهای زیادی از زندگیم را با اضافه وزن زیاد زندگی کردم و در همه این سالها علاقه شدیدی به لاغر شدن داشتم. علاقه من به حدی بود که از روش های زیادی را برای رسیدن به رویای خود تلاش می کردم اما نتیجه ای که مطابق با تلاش من باشد کسب نمی کردم.  این عدم نتیجه گیری باعث ایجاد حسرت لاغری در من شده بود.

به لطف خدا وقتی در سن 36 سالگی با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم نور امیدی در قلب من روشن شد و احساس کردم با استفاده از قدرت ذهنم میتوانم متناسب شوم و از آن روز همه تمرکز و تلاش من برای یادگیری بهتر و به عمل درآوردن آموزشهای ذهنی به عمل در زندگی است.

باور تاثیرگذار در چاق یا لاغر شدن

یکی از موضوعات مهمی که در این چند سال به وضوح برایم مشخص شد این است که در تمام سالهایی که دوست داشتم لاغر شوم، من حسرت لاغری را داشته ام.

هر بار دیگران درباره چاقی من صحبت می کردند یا توصیه می کردند به فکر خودم باشم احساس حسرت در من برای لاغر شدن شدت می گرفت.

هر بار که فرد متناسبی را می دیدم به راحتی فعالیت می کند، به راحتی لباس مورد علاقه اش رای می پوشد، بدون ترس از چاق شدن غذا می خورد حسرت لاغری در من شدت می گرفت.

علاقه ما برای رسیدن به هر هدفی اگر در مسیر درست به کار گرفته نشود به راحتی تبدیل به حسرت در رسیدن به آن هدف می شود.

بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند با این مشکل مواجه هستند، آنها در ناخودآگاهشان حسرت متناسب شدن را دارند.

این حسرت طی سالهایی که اضافه وزن داشته اند و بارها تلاش کرده اند از هر طریقی متناسب شوند در آنها شکل گرفته است.

هر بار که چاق تر شدن را تجربه می کنیم حسرت لاغری ما بیشتر می شود.

چرا دوست داشتن لاغر شدن باعث لاغری نمی شود

تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند متناسب باشند، اما این دوست داشتن با تبدیل شدن به حسرت لاغری سبب می شود هرچقدر آنها تلاش کنند که لاغر شوند نتیجه ای کسب نکنند.

دلیل تاثیر حسرت لاغری در شکست افراد برای متناسب شدن این است که سبب توجه به چاقی میشود. هرچه میزان حسرت لاغری در ما بیشتر باشد در مقایل توجه ما به چاقی بیشتر خواهد بود.

توجه کردن به چاقی و ایجاد احساس نگرانی و ناامیدی از وضعیت موجود باعث وضوح بیشتر تصاویر ذهنی ما درباره چاقی می شود و این تصاویر ذهنی هستند که در نهایت وضعیت ما را مشخص می کنند.

به عبارتی مغز از روی تصاویر ذهنی ایجاد شده در ما وضعیت جسمی مارا طراحی میکند.

اگر تصاویر ذهنی شما درباره خودتان از نوع چاق کننده باشد دستورات مغز به سیستم عصبی رفتاری شما سبب ایجاد واکنش هایی رفتاری در شما می شود که نتیجه اش چاقی بیشتر است.

زمانی که شما از آموزش های ذهنی برای لاغر شدن استفاده می کنید به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت خودتان تغییر می کند.

نشانه بارزتغییر وضعیت تصاویر ذهنی شما احساسی است که در شما ایجاد می شود.

به میزانی که احساس بهتر و امید بیشتر برای لاغر شدن داشته باشید نشانگر تغییر تصاویر ذهنی شما می باشد.

تاثیر آموزش در تبدیل حسرت لاغری به اشتیاق

در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمریناتی که اشتیاق ما برای متناسب شدن را بالا می برد و از طرفی خودباوری برای متناسب شدن را در ما شکل می دهد این مانع ذهنی (حسرت لاغری) را به خوبی برطرف می کنیم.

در مسیر لاغر شدن همواره باید مراقب میزان اشتیاق و حسرت خود نسبت به لاغر شدن باشیم، اشتیاق سبب می شود ما امیدوار باشیم و هر روز یک قدم به سوی هدف خود برداریم اما حسرت سبب می شود که مایوس شویم و چاقی را بعنوان سرنوشت خود بپذیریم.

تغییرات عالی در سلامتی، افزایش چشمگیر آرامش درونی، احساس شادی پایدار، بهبود روابط با دیگران، افزایش آرامش در خواب، افزایش اعتماد به نفس تنها بخشی از نتایجی آموزش های لاغری با ذهن است.

این تغییرات که به صورت گام به گام با انجام تمرینات ارائه شده در شما ایجاد می شود به شکل قابل توجهی حسرت لاغری شما را به اشتیاق برای لاغری تبدیل می کند.

اگر این روند تغییر حسرت لاغری به اشتیاق لاغری را ادامه دهید که از طریق استمرار در انجام تمرینان دوره آموزشی این کار امکانپذیر می باشد به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت جسمی خودتان تغییر کرده،‌ سپس مغز بر اساس تصاویر ذهنی جدید ایجاد شده دستورات عصبی رفتاری متفاوت در جهت متناسب شدن شما صادر می کند.

در این شرایط افکار و رفتارهای شما به مرور تغییر می کند.

به میزان کمتری درباره چاقی فکر می کنید و نگران چاق تر شدن خواهید بود.

حرص و ولع شما برای خوردن های بی رویه تغییر می کند و به آرامش درونی برای غذا خوردن دست پیدا می کنید.

در طول روز کمتر به تهیه کردن و خوردن مواد غذایی فکر می کنید.

به مرور ترس شما از غذا خوردن کمتر می شود و ارتباط دوستانه ای با مواد غذایی برقرار می کنید.

این پروسه نیاز به آموزش و تمرین دارد که همه فنون آن در دوره های آموزشی برای علاقمندان آماده شده است.

خواندن نوشته خانم فریبا عزیز در بخش نظرات به گسترش آگاهی در این باره کمک می کند:

“نکته جدید و مهمی ک امروز متوجهه شدم همین موانع لاغری هستن.

با اینکه چند وقتی در مسیر هستم و کلی مدانع هستن ک تو ذهنم پاک نشدن.

شاید من بخام خیلی مقدار کمی وزن کم کنم ولی الان ک میبینم چ باورها و موانع زیادی داشتم تو ذهنم ب وجود میوردم ک باعث شد من چاق بشم یا شاید اگه در این دوره نبودم چاق تر هم میشدم.

حسرت لاغری واقعا من تاحالا به هیچ کی فکد اونحوری نکردم ک بگم کاش من جای این بودم چون جایی که هستم رو دوست دارم.

ولی اگه کسی میدیدم ک اندامش خوبه ی حس بدی بهش داشتم.

خیلی خفیف مثلا سریع عکسشو رد مکردم یا نگاهش نمی کردم.

این همون ترس هست و وقتی فرد چاق تر میدیدم مگفتم خدارشکر لاغر تر اینم.

خب خدا شکر اینا مال گذشته بوده.

وقتی این موانع از ذهن حذف بشه میوفتیم رو ذور لاغری البته ک اینطور هست وقتی تمام قوانین رو ب طور صحیح یاد بگیریم و درسن ازش استفاده کنیم چرا ک نه.

خدارشکر مکنم ک باورم و انتطارم از خودم بهتر شده و باور م شده ک لاغر بشم لاغرس اسونه و استعداد چاقی استخون درشته و ارثی بودن و این چیزا الان برام مزحک و خنده داره.

ی چیزی نظرم رو خیلی بخودش جلب کرده بود ک میخاستم بگم

عشق من امروز مریص بود و هرر کار کردم قرص بخوره نخورد چون باور داشت بدنش میتونه این سرماخوردگی رو حل کنه و خودش دوست داشت روند طبیعی بدنش خوب بشه میگفت اگه قرص بخورم الان شاید زود خوبب بشم ولی ممکنه هفته بعد سرما بخورم چون بدنم میتونه بطور کامل این ویروس رو از بدنم خارج کنه و قرص رو اصلا نخورد….

تعجب کردم واقعا و یچیزی دیگم ک میگف چند رروزی هست باشگا نرفتم الان لاغر میشم بهش گفتم چرا این فکرو میکنی میگفت وقتی باشگا نمیرم ینی تو کار بدنم دخالت نمکنم بدنم بطور طبیعی خودش کار میکنه و منو ب همون وزن اصلیم برمیگردونه

ی لحظه خندیدم گفتم ترموستات ذهنیت اینه خب.

ولی باور قشنگی داشت درسته دوست داره اندامش حجیم باشه و عضله ای ولی اگه باورش این بود ک اگه باشگا نرم چاق میشم شاید قضیه برعکس بود مثل باور من در گذشته.

ولی وقتی بدن رو درحالت طبعیش قرار بدیم خودش انرژی مورد نیازش از غدا رو میگره و بقیش بیرون.

وقتی خودش گشنش بشه الارم میده خب من بودم ک با بی توجهی این قانون رو رعایت نکردم ولی خدارشکر ک یاد گرفتم.

فکر نگهبان من قبلا این بود ک من استخون بندیم درشته و با شک و تردید به موصوع لاغری نگاه مکردم و میگفتم مگه میشه لاغر شد، درصورتی که من فبلا متناسب هم بودم بازم خودم انقد ب این فکر قدرت دادم ک شده بود باور نگهبان.

خب اینجور ک میبنم هنوزم کار دارم ولی باور های اصلیم درست شده لاغری خیلی اسونه و من میتونم به راحتی لاغر بشم.”

ایمان دارم استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک میکند رویای متناسب شدن خود را خلق کنید.

با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.53 from 30 votes

https://tanasobefekri.net/?p=15183
برچسب ها:
90 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار شیرین محصلی
      1398/11/26 13:20
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 12593 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 82 کلمه

      دقیقا همین طوره خدا خیلی نیرومندتر وقوی تر از اونیکه ما تصور می کنیم وباور داریم ،وجالبش اینه فقط یک قدم به سمت اون برداریم خدا ده قدم به ما نزدیک می کنه وهمیشه پشتیبان ماست برای رسیدن به هدف فقط کافیه باورداشته باشیم که می تونیم ومی شه وتوی تناسب اندام هم همراهیمون می کنه وفقط زمانی که ناامید هستیم یا مشکلی برامون پیش میاد اون رو صدا می زنیم واین درحالیه که خدا همیشه وجود داره وهمرلهمونه وحمایتمون می کنه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین محصلی
      1399/10/23 19:35
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 12593 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 264 کلمه

      حسرت خوردن هر چیز اون چیز رو امون دورتر میکنه ،من به شخصه تجربیات زیادی در این زمینه داشتم وتا قبل از شنیدن این اصل دلیل خیلی از نرسیدنها نداشتنها رو نمی دونستم وهمش می گم خدا به کی فلان چیز رو داده ،کهاصلا قدرش رو نمی دونه ؟درمورد لاغری من همیشه حسرتش رو می خوردمم،چطوری ؟خب ما کم کم چاق میشیم در واقع به صورت سایلنت چاق می شم پس متوجه نمی شیم کهچاق شدم من هر وقت میرفتمخرید ومیرفت اتاق پرو که لباس مدنظر رو امتحان کنم میدیدم آآآآآلباسه برام تنگه ویا اصلا توتنم قشنگ نیست وچون دور تا دورم همش آینه است توآینه می دیدم که ای وای چقدر بدنم چاق شده اصلا انگار ورم کردم واینجوری متوجه چاقتر شدن خودم می شدم وخیلی ناراحت می شدم وحسرت می وردم که چرا نمی تونم لباس موردعلاقه ام رو بپوشم ویا وقتی به هر دلیلی مجبور می شدم خودم رو وزن کنم که از این کار همیشه متنفر وفراری بودم ،وزنم ازاونی که فکر می کردمبیشتر بود وناراحت می شدم وهمسرم هم که خودش رو وزن می کرد ومثل همیشه وزنش ثابت بود من بهش حسودیم می شد چون باهم رژیم می گرفتیم پیاده روی می کردیم آخرش من لاغر نمی شدم واون حسابی لاغر می شد وهی بیشتر حسرت می خوردم واینجوری از لاغری روز به روز لاغرتر می شدم تا اینکه خدامن روهدایت کردو من واردسرزمین لاغرهاشدم خدایا هزار مرتبه شکرت ،واینجا تازه فهمیدم که اصلاخود همین حسرت خوردن مانع لاغرشدن من می شه ویادگرفتم چطوری این عادت رو ترک کنم واون رو به اشتیاق برای لاغری تبدیل کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم