سالهای زیادی از زندگیم را با اضافه وزن زیاد زندگی کردم و در همه این سالها علاقه شدیدی به لاغر شدن داشتم. علاقه من به حدی بود که از روش های زیادی را برای رسیدن به رویای خود تلاش می کردم اما نتیجه ای که مطابق با تلاش من باشد کسب نمی کردم. این عدم نتیجه گیری باعث ایجاد حسرت لاغری در من شده بود.
به لطف خدا وقتی در سن 36 سالگی با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم نور امیدی در قلب من روشن شد و احساس کردم با استفاده از قدرت ذهنم میتوانم متناسب شوم و از آن روز همه تمرکز و تلاش من برای یادگیری بهتر و به عمل درآوردن آموزشهای ذهنی به عمل در زندگی است.
باور تاثیرگذار در چاق یا لاغر شدن
یکی از موضوعات مهمی که در این چند سال به وضوح برایم مشخص شد این است که در تمام سالهایی که دوست داشتم لاغر شوم، من حسرت لاغری را داشته ام.
هر بار دیگران درباره چاقی من صحبت می کردند یا توصیه می کردند به فکر خودم باشم احساس حسرت در من برای لاغر شدن شدت می گرفت.
هر بار که فرد متناسبی را می دیدم به راحتی فعالیت می کند، به راحتی لباس مورد علاقه اش رای می پوشد، بدون ترس از چاق شدن غذا می خورد حسرت لاغری در من شدت می گرفت.
علاقه ما برای رسیدن به هر هدفی اگر در مسیر درست به کار گرفته نشود به راحتی تبدیل به حسرت در رسیدن به آن هدف می شود.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند با این مشکل مواجه هستند، آنها در ناخودآگاهشان حسرت متناسب شدن را دارند.
این حسرت طی سالهایی که اضافه وزن داشته اند و بارها تلاش کرده اند از هر طریقی متناسب شوند در آنها شکل گرفته است.
هر بار که چاق تر شدن را تجربه می کنیم حسرت لاغری ما بیشتر می شود.
چرا دوست داشتن لاغر شدن باعث لاغری نمی شود
تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند متناسب باشند، اما این دوست داشتن با تبدیل شدن به حسرت لاغری سبب می شود هرچقدر آنها تلاش کنند که لاغر شوند نتیجه ای کسب نکنند.
دلیل تاثیر حسرت لاغری در شکست افراد برای متناسب شدن این است که سبب توجه به چاقی میشود. هرچه میزان حسرت لاغری در ما بیشتر باشد در مقایل توجه ما به چاقی بیشتر خواهد بود.
توجه کردن به چاقی و ایجاد احساس نگرانی و ناامیدی از وضعیت موجود باعث وضوح بیشتر تصاویر ذهنی ما درباره چاقی می شود و این تصاویر ذهنی هستند که در نهایت وضعیت ما را مشخص می کنند.
به عبارتی مغز از روی تصاویر ذهنی ایجاد شده در ما وضعیت جسمی مارا طراحی میکند.
اگر تصاویر ذهنی شما درباره خودتان از نوع چاق کننده باشد دستورات مغز به سیستم عصبی رفتاری شما سبب ایجاد واکنش هایی رفتاری در شما می شود که نتیجه اش چاقی بیشتر است.
زمانی که شما از آموزش های ذهنی برای لاغر شدن استفاده می کنید به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت خودتان تغییر می کند.
نشانه بارزتغییر وضعیت تصاویر ذهنی شما احساسی است که در شما ایجاد می شود.
به میزانی که احساس بهتر و امید بیشتر برای لاغر شدن داشته باشید نشانگر تغییر تصاویر ذهنی شما می باشد.
تاثیر آموزش در تبدیل حسرت لاغری به اشتیاق
در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمریناتی که اشتیاق ما برای متناسب شدن را بالا می برد و از طرفی خودباوری برای متناسب شدن را در ما شکل می دهد این مانع ذهنی (حسرت لاغری) را به خوبی برطرف می کنیم.
در مسیر لاغر شدن همواره باید مراقب میزان اشتیاق و حسرت خود نسبت به لاغر شدن باشیم، اشتیاق سبب می شود ما امیدوار باشیم و هر روز یک قدم به سوی هدف خود برداریم اما حسرت سبب می شود که مایوس شویم و چاقی را بعنوان سرنوشت خود بپذیریم.
تغییرات عالی در سلامتی، افزایش چشمگیر آرامش درونی، احساس شادی پایدار، بهبود روابط با دیگران، افزایش آرامش در خواب، افزایش اعتماد به نفس تنها بخشی از نتایجی آموزش های لاغری با ذهن است.
این تغییرات که به صورت گام به گام با انجام تمرینات ارائه شده در شما ایجاد می شود به شکل قابل توجهی حسرت لاغری شما را به اشتیاق برای لاغری تبدیل می کند.
اگر این روند تغییر حسرت لاغری به اشتیاق لاغری را ادامه دهید که از طریق استمرار در انجام تمرینان دوره آموزشی این کار امکانپذیر می باشد به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت جسمی خودتان تغییر کرده، سپس مغز بر اساس تصاویر ذهنی جدید ایجاد شده دستورات عصبی رفتاری متفاوت در جهت متناسب شدن شما صادر می کند.
در این شرایط افکار و رفتارهای شما به مرور تغییر می کند.
به میزان کمتری درباره چاقی فکر می کنید و نگران چاق تر شدن خواهید بود.
حرص و ولع شما برای خوردن های بی رویه تغییر می کند و به آرامش درونی برای غذا خوردن دست پیدا می کنید.
در طول روز کمتر به تهیه کردن و خوردن مواد غذایی فکر می کنید.
به مرور ترس شما از غذا خوردن کمتر می شود و ارتباط دوستانه ای با مواد غذایی برقرار می کنید.
این پروسه نیاز به آموزش و تمرین دارد که همه فنون آن در دوره های آموزشی برای علاقمندان آماده شده است.
خواندن نوشته خانم فریبا عزیز در بخش نظرات به گسترش آگاهی در این باره کمک می کند:
“نکته جدید و مهمی ک امروز متوجهه شدم همین موانع لاغری هستن.
با اینکه چند وقتی در مسیر هستم و کلی مدانع هستن ک تو ذهنم پاک نشدن.
شاید من بخام خیلی مقدار کمی وزن کم کنم ولی الان ک میبینم چ باورها و موانع زیادی داشتم تو ذهنم ب وجود میوردم ک باعث شد من چاق بشم یا شاید اگه در این دوره نبودم چاق تر هم میشدم.
حسرت لاغری واقعا من تاحالا به هیچ کی فکد اونحوری نکردم ک بگم کاش من جای این بودم چون جایی که هستم رو دوست دارم.
ولی اگه کسی میدیدم ک اندامش خوبه ی حس بدی بهش داشتم.
خیلی خفیف مثلا سریع عکسشو رد مکردم یا نگاهش نمی کردم.
این همون ترس هست و وقتی فرد چاق تر میدیدم مگفتم خدارشکر لاغر تر اینم.
خب خدا شکر اینا مال گذشته بوده.
وقتی این موانع از ذهن حذف بشه میوفتیم رو ذور لاغری البته ک اینطور هست وقتی تمام قوانین رو ب طور صحیح یاد بگیریم و درسن ازش استفاده کنیم چرا ک نه.
خدارشکر مکنم ک باورم و انتطارم از خودم بهتر شده و باور م شده ک لاغر بشم لاغرس اسونه و استعداد چاقی استخون درشته و ارثی بودن و این چیزا الان برام مزحک و خنده داره.
ی چیزی نظرم رو خیلی بخودش جلب کرده بود ک میخاستم بگم
عشق من امروز مریص بود و هرر کار کردم قرص بخوره نخورد چون باور داشت بدنش میتونه این سرماخوردگی رو حل کنه و خودش دوست داشت روند طبیعی بدنش خوب بشه میگفت اگه قرص بخورم الان شاید زود خوبب بشم ولی ممکنه هفته بعد سرما بخورم چون بدنم میتونه بطور کامل این ویروس رو از بدنم خارج کنه و قرص رو اصلا نخورد….
تعجب کردم واقعا و یچیزی دیگم ک میگف چند رروزی هست باشگا نرفتم الان لاغر میشم بهش گفتم چرا این فکرو میکنی میگفت وقتی باشگا نمیرم ینی تو کار بدنم دخالت نمکنم بدنم بطور طبیعی خودش کار میکنه و منو ب همون وزن اصلیم برمیگردونه
ی لحظه خندیدم گفتم ترموستات ذهنیت اینه خب.
ولی باور قشنگی داشت درسته دوست داره اندامش حجیم باشه و عضله ای ولی اگه باورش این بود ک اگه باشگا نرم چاق میشم شاید قضیه برعکس بود مثل باور من در گذشته.
ولی وقتی بدن رو درحالت طبعیش قرار بدیم خودش انرژی مورد نیازش از غدا رو میگره و بقیش بیرون.
وقتی خودش گشنش بشه الارم میده خب من بودم ک با بی توجهی این قانون رو رعایت نکردم ولی خدارشکر ک یاد گرفتم.
فکر نگهبان من قبلا این بود ک من استخون بندیم درشته و با شک و تردید به موصوع لاغری نگاه مکردم و میگفتم مگه میشه لاغر شد، درصورتی که من فبلا متناسب هم بودم بازم خودم انقد ب این فکر قدرت دادم ک شده بود باور نگهبان.
خب اینجور ک میبنم هنوزم کار دارم ولی باور های اصلیم درست شده لاغری خیلی اسونه و من میتونم به راحتی لاغر بشم.”
ایمان دارم استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک میکند رویای متناسب شدن خود را خلق کنید.
با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.58 از 38 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
مانع مهم ذهنی که فرد رو از رسیدن به هدف دور میکنه :حسرت خوردن به لاغری هر فرد متناسب هست
من تا قبل از اشنایی با این دوره به شدت این مانع رو داشتم و از ته دلم حسرت میخوردم به آدمهای لاغر و اون دسته از لاغرها که هر چی میخوان میخورن و لاغرن وقتی اونها رو میدیم همش میگفتم خوش به حالتون شما یه نعمت عالی دارین که چاق نمیشین ولی ما این نعمت رو نداریم و هر چه بخوریم سریع چاق میشیم و اگر یه فرد رو میدیدم که تونسته مقداری از وزنش رو کم کنه خیلی با حسرت میگفتم خوش به حالت چقد لاعر شدی؟ چی کار کردی؟ طوری که بعصی مواقع بقیه خندشون میگرفت از این حرفم که تو چرا همیشه با این لحن میگی خوش به حالت
ولی خیلی وقت هست که یاد گرفتم منم میتونم و هیچی از بقیه کمتر ندارم و هر جا متناسبی دیدم دوق میکنم و خوشحال میشم که چه خوب و عالی هست چه اندام قشنگ و زیبایی و تحسین میکنم اون فرد رو و تمام تو جهم رو میبرم روی جسم زیبای اون فرد که منم حتما اینجوری میشم و دارم لاغر میشم مثل این شخص و ایمان قوی و باور قوی دارم که حتما لاغر میشم اصلا حق من هست که ایده آل باشم و متناسب باشم و جسم من مشتاق این کار هست و من نباید با موانع حلوی روند متناسب شدن جسمم رو بگیرم
به نطر من حسرت لاغری داشتن یا هر چیز دیگه یعنی اینکه طرف مقابل یه قدرت و توانایی رو در خودش داره و من ندارم اون توانایی رو و من یه چیزی کمتر دارم از اون و همین فکر باعث میشه که من لاعر نشم در صورتی که هر انسان به صورت کامل و جامع تمام قدرت و توانایی ها رو داره فقط باید ایمان داشته باشه و باور داشته باشه که میتونه لاغر بشه
این یه قانون کلی هست در جهان هستی که حسرت شما رو از خواسته دور میکنه پس حسرت هیچ چیز رو نخوردید مثل حسرت پول و ثروت یا سلامتی یا تناسب رو چون شما رو از اون موصوع دور میکنه
وقتی به چیزی حسرت داشته باشیم محال ممکنه به اون چیز برسیم
حسرت روبط عاشقانه
حسرت ثروت
حسرت تناسب
حسرت امکانات عالی
حسرت سلامتی
لاغری رو دوست دارم چون از فکر کردن به اون به وجد میام
رسیدن به تناسب اندام در من ازادی به وجود میاره
آزادی در انتخاب غذای مورد علاقه ات
آزادی در تجربه ی شادی و نشاط
آزادی در انتخاب لباس مورد علاقه ات
حرکت به سمت متناسب شدن یه حرکت الهی هست که اگه جلوی اون رو بگیریم باعث صدمه زدن به جسم میشیم
پس حسرت خوردن باعث جلوگیری از لاغری میشه و صدمه به جسم وارد میشه
من هیچ دلیلی برای لاعر نشدن ندارم مثلا سوحت سازم پایین یا فعالیتم کم هست یا زنیتیک من چاقیه یا ارثی من هست که چاق بشم نه دیگه نمیخوام هیچ فکر اشتباهی یا هیچ باور اشتباهی داشته باشم .
حسرت به موصوع لاغری نداشته باشیم یعنی وقتی میبینی آدم متناسبی رو فکر میکنیم برای ما نیست به وجود نمیاد و همین باعث غم و اندوه و ناراحتی ما میشه .
خدای من همراه من هست در این مسیر عالی پس نتیجه ی عالی برای من رقم میخوره
من توانایی متناسب شدن رو دارم
چون جسم من بی نهایت کار رو داره هر روز انجام میده مثل پلک زدن اتیام زخم سلول سازی و …. که من خبر ندارم پس این کار رو هم جسم من به راحتی انجام میده پس جسم من توانایی متناسب شدن رو داره اگه موانع متناسب شدن رو بردارم
من لایق متناسب شدن هستم من توانایی متناسب شدن رو دارم و من قدرت متناسب شدن رو هم دارم .
هدف استاد در این فایلها این هست که یا موانع رو برداره و یا انگیزه رو ایجاد کنه غیر از این دو نیست .
که رفع موانع ذهنی مهمتر از ایجاد انگیزه هست برای متناسب شدن چون اگر موانع رو برداریم انگیزه هم خود به خود به وجود میاد و روند متناسب شدن خیلی آسون و راحت به وحود میاد .(مانعها رو برداریم لاغری خود به خود به وجود میاد منم دارم روی مانع ذهنیم که روند لاغر شدن بسیار کند و آهسته هست کار میکنم تا خیلی زود به نتایج بزرگی برسم و من بارها میگم همانطور که دوستان شگفتی ساز تونستن در دو ماه ده کیلو کم کن بدون زجر و سختی پس منم به راحتی وزن کم میکنم و متناسب میشم .)
قوانین جهان همیشه ثابت هستن و برای این مردم میتونن اکتشاف داشته باشن و ماهواره و یا موشک به هوا بفرستن و …
و قوانین خدا هم ثابت هستن پس حسرت داشتن به هر موضوعی ما رو از اون مو ضوع دور میکنه پس وقتی با حسرت به ثروت و یا ماشین و یا اندام شخصی نگاه میکنی که ای کاش منم داشتم داری حسرت میخوری و محال ممکنه به اون برسی و این یکی از قوانین مهم هست .(حسرت خوردن یعنی وجود من یه چیزی کمتر از اون شخص داره که من نمیتونم به اون برسم و پامثل اون شخص داشته باشم ولی اون میتونه و همین کار ما رو از خواسته دور میکنه و چقدر من قبلا این کار رو میکردم به هر شخص لاعری در جمع میرسیدم که یا خودش فابریکی لاعر بود با حسرت می.گفتم خوش به حالش و یا هر شخص چاقی که تونسته بود وزن کم کنه من با حسرت میگفتم خوش به حالت که تونستی چقدر خوب طوری که بقیه من رو مسخره میکردن و میخندیدن که حالا تو که اینطور میگی مگه خودت نمیتونی و نتونستی تا حالا لاغر بشی و وزن کم کنی ؟ و هر وقت شخص لاغری رو میدیدم که همه چیز میخوره و لاعر بود می گفتم خوش به حالش خدا به این افراد چه نعمتی داده و به ما نداده و شما باید قدر بدونید ولی حالا دقیقا بر عکس شده من هر فرد لاغری رو میبینم با اطمینان میگم من به زودی به نتیجه ی دلخواهم که مثل این فرد هست میرسم و لاغر میشم )
همه ی ما دوست داریم لاغر بشیم و همه ی ما دوست داریم روابط عاشقانه داشته باشیم همه ی ما دوست داریم سلامت باشیم و برای همین دوست داشتن لاغری هم باعث شده ما خیلی کارها انجام بدیم تا به خواستمون برسیم چرا ما دوست داریم به لاغری برسیم ؟؟چون وقتی بهش فکر میکنیم در ما آزادی به وجود میاره و احساس خوب به وجود میاره و اما چاقی محدودیت هست و هدف خداوند از خلق ما این نبوده که ما در محدودیت و تنگدستی و بیماری باشیم هدف از خلقت ما آزادی بوده
پس هر خواسته ای که کمک کنه ما به آزادی بیشتر برسیم اون هدف مقدس هست و از طرف خداوند و جهان حمایت میشه و خداوند اون رو حمایت میکنه .(من همیشه برای لاغری تلاش کردم و هیچ وقت ناامید نشدم و دست نکشیدم حتی اگر دوباره چاق شدم گفتم عیب نداره از دوباره شروع میکنم و رژیم و ورزش رو شرو ع میکنم تا لاعر بشم چون باور داشتم لاغری حق من هست و سهم من هست و من با لاعری در آزادی هستم و در سلامت هستم اما چون راهم غلط بود من رو خسته میکرد و ناراحت میکرد و اما دوباره شروع میکردم و این اواخر که تند و تند و با فاصله ی کم چاق و لاعر میشدم دیگه به حالت تسلیم در اومدم و به دنبال راهی که برای همیشه لاعر بشم تا با این سایت آشنا شدم و انگار که حرفهای استاد خوراک روح و روان من شدن و با جون و دل اونها رو پذیرفتم و اجرا کردم تا خیلی هم موفق شدم و همچنان در حال فعالیت در سایت هستم و گوش میدم تا به تناسب دلخواهم برسم و الان اگر چه نتیجه ی اصلی رو کامل به دست نیوردم ولی خیلی چیزای دیگه به دست اوردم مثل آزادی مثل ایمان به خودم و خود باوری و توانمندی و ارامش و شادی درونی و …. که میدونم به دنبال اینها لاغر شدنم میاد و هر چقدر همه بیان با هم فریاد بزنن این راه علطه ولی من ادامه میدم چون روح و روان من و خودم در آرامش،و اسایش،و راحتی و حال خوب قرار گرفتیم و به آزادی در لباس مورد علاقه ام آزادی در غدای مورد علاقه ام آزاری در اندام مورد علاقه ام و آزادی در خیلی از جنبه ها برام به وجود اومده )
پس هر کس میگه من از چاقی خودم راضیم و مشکل ندارم اما مطمعن باش در خلوت خودش دوست داره لاغر بشه و گرایش داره به لاغری امکان نداره دوست نداشته باشه .مثل این هست که جلوی جریان آب رو بگیری میدونی چه مشکلاتی به وجود میاد و چه صدمه هایی زده میشه حتی در آدم ها به شکل از دست دادن روحیه و از دست دادن سلامتی و از دست دادن … چون داری جلوی پیشرفت رو میگری فشار بهت میاد و ضربه میخوری و فشار درونی هست و ما نااگاهانه داریم جلوی متناسب شدن رو میگیریم با افکار و رفتار اشتباه هست .(من خودم این اواخر کلی افکار جدید برای خودم درست کرده بودم که مانع لاعری من شده بودن و هر روز روحیم بدتر میشد و برای رهایی از چاقی فشار بیشتر به خودم وارد میکردم و سلامتی کمر و زانوم به خطر افتاده بود اما تحمل میکردم که شاید دیگه جاقتر نشم نه که لاغر بشم چون با اون مانعها میگفتم من نمیتونم لاعر بشم خداکنه دیگه چاقتر نشم اما هر ماه از ماه قبل چاقتر میشدم و حالم بدتر میشد چقدر محدودیت در خوردن و در زمان و در لباسها برام به وجود اومده بود به خاطر چاقی ولی نمیدونستم دارم با این افکارم جلوی روند چاقی رو میگیرم و به خودم ضربه میزنم و همچنان ادامه میدادم با حال بد و افسردگی تا با این مسیر آشنا شدم و الان منتطرم تا در روزهای آینده به زودی یه متناسب شگفت انگیز بشم که باوجود لاغری جسمم همه چیز بخورم و بپوشم و و روحیه ی عالی و سلامتی و شادابی و جوانی دلشته باشم و اما در وزن ایده الم هم باشم الانم در همین حالت هستم و اما هنوزم نتیجه رو بیشتر برای خودم میخوام )
و هر کس با همون روزهای اول احساسشون تغییر میکنه و احساس امید و آزاد ی رو داره حس میکنه به همین علت هست که تازه داره جلوی جریان رو باز میکنه (من از همون روز اول که وارد سایت شدم تغییر احساس داشتم و ارامش داشتم و ازادی پیدا کردم و کلی ریزش سایز و وزن داشتم و هنین ملاک من شد که راهم درسته و حاصر نبودم اون استرسهای رژیم و فشارهای ورزش، رو دوباره تجربه کنم و اونها رو رها کردم و این مسیر رو ادامه دادم تا الان که نزدیک متناسب شدن هستم دارم ادامه میدم و هیچ تمایلی برای رفتن بهاون ایام رژیم ورزش با هم ندارم و تازه متنفر هستم و تعجبم میگیره به هر کس که با این روشها داره لاغر میشه )
.
خیلی از ما خودمون رو لایق لاغری نمیدونیم و میگیم ارثی هست و یا فعالیتم کم هست و یا خوابم زیاد هست و این دلایل بدترین حالتی هست که نمیزاره متناسب بشین .(منم کلی دلیل داشتم چون اشتهام زیاده چون کم کاری تیرویید دارم چون قرص هورمونی میخورم پس چاقی من طبیعی هست اما حالا به هیچ وجه این افکار رو ندارم و میگم لاعری حق من هست و جسم من باید لاعر باشه و من خیلی راحت به لاعری میرسم بدون زجر و سختی و در کمترین زمان من یه متناسب فوقالعاده میشم )
وقتی نگاهت به متتاسبها یه نگاه با شک و تردید باشه یعنی لاعری وجود نداره و یه چیزی رو که وجود نداره به وجود نمیاد .(من الان به هیچ عنوان همچین دیدی ندارم و هر لاغری رو تحسین میکنم و میگم من هم به زودی متناسب میشم مثل اونها و لاعری خق من هست و من لایق جسم زیبا و سلامت هستم چون خداوند برای من میخواد من در راحتی و زیباسی و سلامتی و بهترینا باشم و از خدا به ارث بردم تناسب و لاعری رو و خدا حامی من هست و اگر الان در این سایتن خواست خدا بوده پس حتما من رو به لاعری میرسونه و حتما خدا میدونه که من میتونم متناسب بشم من رو با این راه آشنا کرده و در من توان لاعری رو دیده که من رو وارد این سایت کرده حتی لباسو یا شلوار دیدیم که کمی برام تنگ بوده اما خریدم و اطمینان داشتم که من هم به زودی متناسب میشم و اندازم میشه و میپوشم یعنی با این اطمینان در نورد لاعری خودم حرف میزنم که خرید هم کردم )
و یه فکری داریم در ظاهر که میگه دوست داره لاغر بشیم اما فکری د اریم به نام فکر نگهبان که میگه نمیشه لاغر شد چون سخته چون غیر ممکنه و میگه محال لاغر بشی و نمیزاره ما لاغر بشیم و ما همچنان چاق هستیم .(باید ببینیم در اون لایه های زیری ذهن ما چه افکاری هست اونها نتیجه رو رقم میزنه من ممکنه بگم از خوردن نمیترسم ولی وقتی بخوام یه خوراکی در شب یا دیر وقت بخورم بترسم که چاق میشم نه نخورم و این نشون میده من از خوردن ترس دارم یا نه و یا ممکنه من در ذهنم بگم لاغری اسون هست و راحت هست ولی وقتی برم داخل ایینه و جسم خودم رو ببینم که هنوز چاق هست بگم نه بابا این روش هم فایده نداره چون کاری نمیکنم باید سختی بکشم و نخورم تا لاغر بشم و خیلی افکار دیگه و نتیجه رو همون افکار نگهبان رقم میزنه و من دارم دنبال همون افکار درون خودم میگردم تا نتیجه تندتر و روانتر و سریعتر برام رقم بخوره مثلا من فکر کنم اون ته ته های ذهنم باورم این باشه خیلی طول میکشه تا تو متناسب بشی ولی من نشون ذهنم دادم که افراد تونستن در دوماه ۱۰ کیلو کم کنن پس منم میتونم و میخوام ذهنم با این خواسته هماهنگ بشه و کمک من کنه تا به زودی به اندام دلخواهم برسم )
و حالا ممکنه بر عکس کسی باور کنه نمیتوته چاق بشه هر چقدر بخوره اما نمیتونه چاق بشه چون فکر نگهبان میگه نمیشه (اینم یه راه دیگه هست که نشون میده در ذهن موانع هست برای چاقی و باید اونها رفع بشن که بسیار کار خطرناکی هست که عواقب بدی داره و بهتر ذهن رو برای چاقی دست کاری نکنیم )
حسرت خوردن از لاعری شما رو از نتیجه دور میکنه .
ناخود آگاهت فکر میکنه نیست و نمیشه لاغر شد و کوچکترین تنلنگری اون رو از پا در میاره .
خیلیا گفتن با این فایلاا نمیشه و اما خودم باور کردم که میشه و گفتم اگر این خدا هست پس من لاغر میشم (منم قبلا خیلیا میگفتن نمیشه ولی الان کاری به حرف هیچ کس ندارم خودم گوش میدم و مینویسم و راهم رو انتخاب کردم و مطمعنم نتیجه ی عالی میگیرم و به تناسب دلخواهم میرسم فقط باید موانع رو شناسایی کنم و بردارم و میگم خداوند در این راه من رو فرستاده پس قطعا کمکم میکنه و هدایتم میکنه )
خداوند گفته بخواه از من تا اجابت کنم پس بگو من لاعری رو میخوام و نگو خداوند برای من چاقی رو خلق کرده و این سرنوشت من هست و تلاش کن برای لاغری خودت اگر موفق شدی چه بهتر ولی اگر نشد در اون دنیا حرفی داشته باش برای گفتن و بگم سیستم تو ناقص بود و من نشد لاغر بشم .(من خیلی به این روش متعهد و مشتاقم و امید دارم به زودی لاعری رو برای خودم رقم میزنم و از خدا میخو ام اون اندام لاعر ۵۹ کیلویی رو که به من داده بود و من اون رو با افکار اشتباه و اعمال اشتباه از دست دادم دوباره به من بده و خودش گفته از تو حرکت از من برکت من دارم با تعهد جلو میرم خودت بهترین راه ها و مسیر ها و آگاهی رو در اختیار من قرار بده تا نتیجه بگیرم )
بنابراین حسرت داشتن شما رو دور میکنه .
بنابراین به اندازه ای که اطمینان داشته باشی حسرت دور میشه .
پای خداوند رو بکش وسط و بگو همون خدایی که داره اندام ها و تنفس و پلک زدن و گردش خودن و التیام زخم ها رو اتوماتیک کنترل میکنه و انجام میده پس همین خدا من روهم متناسب میکنه و همین خدا قادر هست که بدون تلاش و زحمت فیزیکی برای متناسب شدن ما رو متناسب بکنه فقط کافیه متناسب شدن و موانع رو برداری و به قدرت این جسم و توانمندیش ایمان داشته باشی و این جسم قدرت توانمند شدن داره و بگو من لایق و توانمند هستم و به تناسب اندام هستم
و بگو همون خدایی که که من رو از سن کم حامی بود و من رشد کردم و بزرگ شدم حالا هم کمکم میکنه متناسب بشم .(خداوند در هر لحطه در جسم من صدها کار انجام میده تا من زنده باشم و نفس بکشم و سلامت باشم حالا برای خدا کاری داره که من رو به تناسب هم برسونه واقعا برای خدا کاری نیست و از خدا میخوام به من هم یه جسم لاغر و متناسب همراه با راحتی بدون زجر و سختی و محدودیت درهر جنبه به من بده و من که دارم تلاش خودم رو میکنم خدای من هم باید پاداش این همه تلاش من رو بده و من رو به نتیجه ی دلخواهم برسونه از هر طریقی که میدونه یا موانع رو آشکار کنه تا من با کمک خدا و استاد عطار روشن رفعش کنم و یا ذهنم رو با خواسته هماهنگ تر کنه و یا قدرت عمل کردنم رو بهتر کنه تا خطا کمتر داشته باشم و خلاصه از هر راهی که میدونه چربیها رو در جسم من اب کنه و من به زودی یه متناسب فوقالعاده بشم و لدت ببرم از جسم خودم و اون رها بودن و سبک بودن در تمام لباسها و مانتوها رو اشته باشم و به اون حس قشنگ ازادی برسم و … الانم این نتایج رو دارم اما هنوزم بیشتر میخوام خدای مهربونم )
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم
ما در این دوره ها هستیم که یا موانع رو از سر راه خودمون برداریم و یا انگیزه ایجاد کنیم
ما اگر موانع رو برداریم خود به خود متناسب میشیم و روند لاغری ما خیلی تندتر حرکت میکنه .
اگر من در هر جنبه از زندگی که دوست دارم پیشرفت کنم و موفق بشم حسرت داشته باشم از نتیجه ی دلخواهم و اون موفقیت دور میشم یعنی اگر فرد موفقی ببینم در اون جنبه بگم خوش به حالش محال ممکنه به اون موفقیت برسم (من خودم مدتیه افرادی رو که روابط عالی با همه دارن رو تحسین میکنم تا نتیجه ی دلخواهم رو بگیریم ).و حالا در این سایت من دوست دارم لاغری ۵۹ کیلو رو تجربه کنم بماند که خیلی دوست دارم ثروت و محبوبیت و سلامتی و روابط عالی و خوشبختی رو به حد عالی تجربه کنم.اما اگر در همون زمینه ی لاغری که خیلی دوست دارم به اون وزن دلخواهم برسم و سالها برای رسیدن به اون تلاش کردم و رنج و سختی کشیدم با دیدن هر فرد لاغری در دلم آه و ناله کنم و حسرت بخورم که خوش به حال فلانی چه شانسی داره خدا برای این فرد خواسته که بخوره و راحت باشه و بدون استرس و نگرانی باشه و لاغر هم باشه و اما خدا برای من نخواسته و من باید همیشه در سختی و محدودیت باشم و تازه چاق هم باشم با ایننگاه از نتیجه دور میشم من خودم یه عمر حسرت لاغری خواهرم و یا دوستم و یا اطرافیانم رو خوردم و همیشه از ته دلم بهشون میگفتم خوش به حالتون هر چی میخوایین میخورین و لاغر هم هستین این یه نعمت که خدا به شما داده و به ما نداده و بعضی مواقع چنان با حسرت به افراد لاغر این حرف رو میزدم که مسخره هم میشدم و خبر نداشتم چه کار خطرناکی دارم انجام میدم و بسیار حسرت این رو میخوردم که چرا هیچ وقت این افراد لاغر گرسنه نیستن و من همیشه گرسنه هستم و با حسرت میگفتم خوش به حالتون من اینطور نیستم و حرص،و ولع دارم و ..
چاقی یک محدودیت هست و هدف خداوند از خلق ما این نبوده که ما در محدودیت و فقر و بدبختی و چاقی و بیماری بمونیم هدف آزادی ما بوده و چون با لاغری به اون آزادی بیشتر میرسیم پس خواستن لاغری خواسته ای درسته کلا هر هدفی که به ما آزادی بیشتر بده مورد تایید خداوند هست و از طرف خداوندو کایینات حمایت میشه .
هر فردی که برای تجربه ی آزادی قدم برمیداره خداهدایتش میکنه که راحت تر قدم برداره (به به خدا جونم هر لحظه هادی و حامی من باش برای خلق خواسته هایم به صورت کاملا طبیعی و ساده و روان ).
لاغری هم یعنی آزادی ،،آزادی در خریدن و خوردن و فعالیت کردن و سلامتی و زمانم و ….پس قطعا حمایت میشیم .
هیچ فرد چاقی نیست که نخواد لاغر بشه ممکنه شجاعت اقدام کردن رو نداشته باشه اما در دلش ارزو داره متناسب بشه و اون چاقی داره هر لحظه به فرد ضربه میزنه چون خلاف جریان طبیعی بدنش و جهان هست و بدن ما به حالت طبیعی و پیش فرضش لاغر بودن هست که اما ما با یه سری افکار و رفتار اشتباه جلوی اون روند طبیعی رو گرفتیم و داریم به خودمون ضربه میزنیم همین امشب من خیلی گرسنه بودم و با دخترم دو قاشق کوچک ذرت مکزیکی خوردم و دیگه ادامه ندادم و رفتم خانه ی مادرم ابگوشت داشت و من با نون به اندازه نیازم خوردم و بعدش هم یه لیوان چایی با خرما خوردم و اصلا سنگین نبودم و راحت بودم اما کلی نجوا داشتم که بشین حساب کن ببین چقدر نون و عدا خوردی انگار امشب زیاد خوردی و از این افکار داشتم که چرا آبگوشت رو خالی نخوردی و … و من سریع به خودم اومدم و گفتم اصل قضیه به اندازه خوردن هست و نوع غذا فرقی نداره پس من کار اشتباهی نکردم و بدنم نیاز داشته و من بهش جواب دادم و اصلا این غدا قدرت چاقی نداره و این افکار من هستن که قدرت چاقی دارن ولی من همونجا تمومش کردم و گفتم همانطور که دخترم یه لیوان پر ذرت مکزیکی با پنیر و قارچ و کالباس خورد و بسیار لاعر هست چون افکار علط نداره پس منم چاق نمیشم چون افکار درست رو جایگزین افکار نادرستم کردم و من در مسیر درستم .
حسرت نسبت به لاغری نداشته باشید چون حسرت داشتن از این هست که ما خودمون رو لایق لاغری نمیدونیم و از این هست که خودمون رو لایق و توانا برای لاغری نمیدونیم در واقع هر کدوم از ما کلی دلایل داریم که خودمون رو لایق متناسب شدن نمیدونیم .و این بدترین حالتی هست که نمیزاره ما متناسب بشیم در واقع وقتی حسرت میخوری یعنی من یه چیزی کمتر ازاونها دارم که اونها میتونن من نمیتونم و این اشتباه هست همه ی ما به یک اندازه به تمام نعمتها دسترسی داریم و همه ی ما بنده ی یک خدا هستیم و به یک اندازه به خدا نزدیک هستیم و یک نیرو و قدرت در درونمون داریم پس شک و تردید و حسرت نداشته باش به لاغری چون اگر داشته باشی یعنی لاغری در من وجود نداره و احساس کمبود و نبودن میکنی در واقع تو دوست داری لاغر بشی ولی اون افکار نگهبان تو میگن نه لاغری وجود نداره لاغری سخته و یا لاغری غیر ممکن هست در حالی که تو لاغری رو دوست داری اما نتیجه رو همین افکارهای عمیق تو همون باورهای تو همون افکار نگهبان تو رقم میزنه و مهم نیست تو چه دوست داری مهمم اون باورهای توو هست همانطور که ما خیلی از این افکار نگهبان در ذهنمون داریم که نتیجه رو رقم میزنه مثلا من دوست دارم ماشین خارجی شاسی بلند بخرم اما در افکار نگهیانم صدایی میاد که نه بابا سخته ، نمیشه گرونه تا هر وقت تو بخوای بخری اونها گرونتر شدن و یا پول کجا بود که تو بخری و یا اینکه من دوست دارم به استقلال مالی برسم اما ذهن نگهبانم میگه دیگه تو سنت بالا رفته و کار نیست و این همه جون بیکار هست حالا برای تو کار باشه و … . (که مدتی هست دارم روی این باورهام هم کار میکنم و کمرنگ تر شدن ولی هنوزم باید کار کنم ) اما حالا بعد از مدتها در سایت بودن اگر در مورد خواسته ی خودم لاغری حرف بزنم که دوست دارم لاغر بشم اون صدای مثبت ذهنم سریع جواب میده و میگه میشه تو میتونی تو خالقی بابا این همه ادم لاعر هست تو هم یکی مثل اونها و میگه رسیدن به این خواسته که کاری نداره بسیار آسان هست برای تو چون داری هر روز آموزش میبینی و قدم برمیداری وبهم میگه تو هدایت شده ی خداوندی پس قطعا در تو توانایی دیده که انتخابت کرده فقط ادامه بده نتایج برای تو به وجود میاد .
پس بارها میگم برای من لاغری وجود داره اونجور که دخترم و یا خواهرم و یا اطرافیانم لاغر هستن پس منم میتونم لاعر باشم و به اندازه نیازم بخورم و اصلا چیز محالی نیست و یا استاد و دوستان شگفتی ساز رو میبینیم که لاغر شدن پس به خودم میگم اگر اینها هم از این راه تونستن موفق بشن پس منم میتونم و حسرت خوردن نداره حتی بارها میگم اگر خود خودم تونستم به همین روش یک کیلو کمکنم پس میتونم ده کیلو دیگه هم کم کنم البته به شرط فرصت دادن به جسمم برای ترمیم خودش و من کسی هستم که از این راه کلی وزن و سایز کم کردم و در یک قدمی تناسبم هستم پس من میتونم .
من همون اول راه باور کردم میتونم متناسب بشم و من باور کردم که عیب از جسم من نیست عیب از جای دیگه هست و من ناتوان نیستم چون بارها تلاش کرده بودم و موفق شده بودم و در گذشته میدونستم من میتونم متناسب بشم اما نمیدونستم چیکار باید بکنم که دوباره اضافه وزنم برنگرده و چون راه درستش رو بلد نبودم فکر میکردم ایراد از خودم هست ایراد از جسمم هست .اما حالا به خودم میگم اگر این خدای من در قران گفته بخواه از من تا تو را اجبات کنم من لاغری رو میخوام پس از خدا بخواه تا جوابت رو بده به قول استاد حد اقل اگر لاغر نشدی و رفتی اون دنیا حرفی برای گفتن داشته باشی که من میخواستم اما تو ندادی و حرفی برای گفتن داشته باشی با همین انگیزه کارت رو شروع کن و ادامه بده و نتیجه ی خوب رو خواهی دید مثل استاد عزیزو دوستان که کلی نتیجه دیدن بنابراین حسرت به لاغری نداشته باشین و اطمینان داشته باشین که میتونین لاغر بشین به اندازه ای که حسرت برای لاعری داشته باشی به همون اندازه نتیجه میره باید بارها بگی من توانایی متناسب شدن رو دارم و پای خدا رو بکش وسط و بگو همون خدایی که داره تمام اندامهای من رو کنترل میکنه و اعمال بدن من مثل تتفس و پلک و زدن و ضربان قلب رو و گردش خون و سلول سازی … رو اتوماتیک کنترل میکنه پس همون خدا هم میتونه من رو متناسب کنه اگر خداوند رو قادر و توانا بدونی پس متناسب شدن هم انجام میشه فقط کافیه به قدرت خودت و جسمت ایمان بیاری این جسم توانایی متناسب شدن رو داره چون بارها متناسب شدم در زمانهای مختلف اما دوباره برگشته بارها بدنم زخم و یا بیمار شده اما دوباره برگشته اگر موانع رو برداری و روی باور لیاقت و توانایی خودم کار کنم و بارها بگم من کلی کار که بلد نبودم آموزش دیدم و یاد گرفتم و انجام دادم حالا لاعری رو هم یاد میگیرم و انجام میدم و یا اینکه بارها بگو من همون نوزاد کوچکی بودم که حالا این همه رشد کردم و بز رگ شدم و مهارتها رو یاد گرفتم پس این رو هم میتونم یاد بگیریم و من لساقت داشتن اندام عالی رو دارم و این هدف من که چیزی نیست و خیلیها اون رو به صوزت راحت و فابریک دارن پس منم به زودی به دستش میارم و از اون تناسب لذت میبرم .
سلام خدمت استاد عطار روشن گرامی و دوستان فوق العاده ی خودم که رویای متناسب شدن دارن.
من در گذشته کلی انگیزه برای لاغری داشتم اما همراه با اون کلی هم موانع داشتم که نمیزاشتن من لاغر بشم پس من باید در مسیر درست حرکت کنم تابه لاغری برسم یعنی هم انگیزه داشته باشم هم مانع نداشته باشم تا روند متناسب شدن من خیلی راحت تر باشه .
در جهان کلی قوانین ثابت هست مثل قانون چاذبه و قانون …پس قوانین خدا هم ثابته پس اگر من در لاغری به نتیجه برسم میتونم از همون آموزشها برای رسیدن به بقیه ی خواسته هام هم استفاده کنم .
من در گذشته که افراد لاغر رو میدیدم کم غذا میخورن و انگار همیشه سیر هستن و هبچ حرصو ولعی برای خوردن ندارن و اما هر چیزی رو که میخوان میخورن به راحتی میخورن و اصلا از خوردن استرس و نگرانی ندارن وبسیار شیک پوش، وخوش اندام هستن خیلی حسرت میخوردم و همیشه به خودم میگفتم خوش به حال فلانی که لاغره و اینطور هست و یا میگفتم خوش به حالشون که اینقدر راحت هر چیزی رو میخورن و….اینقدر با حسرت میگفتم که چند باری هم مسخره شدم یادم در جمعی اینقدر با حسرت به دوست میگفتم خوش به حالت که لاغری و اینطور میخوری که دیدم از طرف همسر ایشون مورد تمسخر قرار گرفتم .
من شاید ناخواسته خیلی چیرهای دیگه رو هم که دوست داشتم مثل روابط زیبا ،فرزندان عالی و موفق و یا ثروتمند بودن ،یا سلامت بودن رو با حسرت خوردن ازخودم دور کردم چون قانون ثابت هست اما حالا دیگه آگاه هستم به جای حسرت خوردن فقط این زیبایی ها و خواسته هام رو تحسین میکنم و به اونها توجه میکنم و از خدا بازم بیشتر و بهتر برای اون افراد و خودم درخواست میکنم .
من سالها هست دوست داشتم لاغر بشم و من سالها تلاش کردم و خودم رو اذیت کردم که لاغر بشم چرا ؟چون از لاغری خوشم میومد با فکر کردن به اون حالم خوب میشد اما چاقی رو دوست نداشتم چون چاقی محدودیت و بیماری و …بود و من لاغری رو دوست داشتم چون آزادی در تمام جنبه ها رو مثل خوردن و خریدن فعالیت کردن و پوشیدن و زمان و …روبه من میده و این هدف لاغری واقعا هدف مقدسی هست و هر هدفی که باعث بشه من آزادی بیشتر رو تجربه کنم هدف مقدسی هست و ازطرف کاینات و جهان حمایت میشه و چنین فردی که برای تجربه ی ازادی قدم برمیداره خدا حمایتش میکنه پس من که برای رهایی از چاقی قدم برداشتم خدا حمایتم میکنه .و اگر من بخوام به هر دلیلی جلوی متناسب شدن خودم رو بگیرم من آسیب میبینم چون سیستم جسم من به سمت تناسب شدن هست .و این پیش فرض جسمم هست و زمانی که من ناآگاهانه جلوی این روند رو گرفته بودم کلی بیماری و حال بد داشتم چون نمیزاشتم این جسم متناسب بشه اما از وقتی موانع رو برداشتم احساس آزادی و خوبی پیدا کردم .
و یکی از بررگترین موانع ما حسرت داشتن هست و من در گذشته کلی دلیل داشتم
چون دارو ی هورمونی میخورم
چون کم کاری تیرویید دارم
چون اشتهام زیاده
چون بارداری داشتم
چون تحرکم کم هست
چون رژیم غذایی ندارم
چون …
من چاق هستم و همیشه حسرت بقیه رو میخوردم و اما من هی دورتر ازهدفم میشدم چون حسرت داشتن برای چیزی یعنی اون چیز در من وجود ندارد و اون در وجود من کم هست و چون من در وجود خودم باور ندارم لاغری رو پس به اون نمیرسم .حالا هر چقدر من تلاش کنم ورزش کنم و رژیم بگیرم فایده نداره چون باورهای من هستن که زندگی من رو رقم میزن حالا به هر دلیلی من بگم نمیتونم لاغر بشم پس هر چقدر تلاش کنم فایده نداره اما خدا رو شکر الان مدتها هست هیچ مانعی برسر راه جسمم برای متناسب شدن ندارم و خندم میگیره اگر کسی بگه من نمیتونم لاغر بشم چون همش خودمون هستم که با افکار و باورهای و رفتار هامون لاغری رو رقم میزنیم
من کسی بودم که با همین کم کاری تیرویید وارد این مسیر شدم و کلی وزن کم کردم پس دلیل اولم نقض میشه .
من کسی بودم که با همین داروهای هورمونی خوردن در این مسیر کلی وزن کم کردم پس این دلیلم برای چاقی حذف میشه .
من کسی بودم که بدون هیچ تحرکی در این مسیر کلی وزن کم کردم پس بی تحرکی هم دلیل چاقی نیست .
.
من کسی بودم که با همین مواد غذایی سفره تا حالا کلی لاغر تر شدم پس مواد غذایی هم دلیل چاقی نیستن .
من کسی هستم که با دوتا بارداری و زایمان اما تا حالا کلی سایز و وزن کم کردم. پس بازم میتونم لاغر تر بشم و اونها دلیل چاقی من نیستن .
من کسی بودم که با این باور که اشتها دارم وارد این مسیر شدم ولی الان اصلا خبری از اون پرخوری ها نیست و کلی لاغر تر شدم پس این حرف خودم رو رد میکنم و میگم حق انتخاب دارم .
پس من هیچ مانعی ندارم و به راحتی لاغر میشم و دیگه هیچ حسر تی به لاغری خواهرم و دخترم و پسرم و یا خواهر همسرم و یا خواهر زاده های همسرم و یا دوست خودم و یا زن همسایه مون و … ندارم چون منم این ویژگی رو در وجود خودم دارم و به راحتی میتونم خلقش کنم بدن من با اونها هیچ فرقی نداره همه ی ما به یک اندازه به تناسب دسترسی داریم فقط باید باور کنیم که میتونیم لاغر بشیم و برای اون قدم برداریم من زمانی که وارد این مسیر شدم خیلیها بهم خندیدن که با فایل گوش دادن لاغر نمیشی ولی من ایمان داشتم که میتونم چون خدا من رو هدایت کرده بود پس گفتم همین خدا که من رو هدایت کرده حتما کمکم میکنه تا لاغر بشم و از خدا لاغری رو خواستم و فقط حرکت کردم و خدا هم کمکم کرد و من کلی لاغر تر شدم و علاوه بر اینکه لاغر شدم در بقیه ی جنبه های زندگیم هم کلی پیشرفت کردم بنابراین دیگه به لاغری هیچ کس حسرت ندارم و من به جاش اطمینان دارم که در آینده من هم به اندازه فلان شخص متناسب لاغر میشم و به تمام رویاهای خودم میرسم و به اندازه ای که این اطمینان بیشتر بشه لاغری بیشتر به من داده میشه و به قول استاد پای خدا رو هم باید بیارم وسط و بگم همین خدا که داره در هر لحظه جسم من رو مثل ضربان قلبم و یا دم و بازدم من رو کنترل میکنه میتونه شرایط من رو تغییر بده و من رو متناسب کنه بدون اذن خدا هیچ برگی بر زمین نمیفته پس برای من لاغری خیلی راحت مثل نفس کشیدنم مثل پلک زدنم مثل گردش خونم و سلول سازی و …باید اتفاق بیفته بدون زجر و سختی فقط کافیه به جسمم و به این قدرت خداوند ایمان بیارم من لیاقت متناسب شدن دارم من خیلی کارها رو فکر میکردم نمیتونم انجام بدم اما حالا انجام میدم چون خدا کمک کرده پس این رو هم میتونم انجام بدم من از سن نوزادی تا الان خیلی کارها رو یاد گرفتم خیلی راحت انجام بدم مثل راه رفتن ،نوشتن و خواندن ، بزرگ شدن ،رشد قد ورشد مو ور شد ناخن و تکامل دید و حرف زدن و نشستن و…که هیچ سختی بر ام نداشته پس این لاغری رو هم میتونم به راحتی نشست و برخاستم به راحتی پلک زدن و و به راحتی راه رفتنم یاد بگیرم و اتوماتیک متناسب بشم .
من میتوانم لاغر بشم
من لایق لاغر شدن هستم
من موجود ارزشمندی هستم و جسم ارزشمندی هم دارم که باید متناسب باشه.
من باور دارم لاغری به راحتی به دست میاد
این همه افراد لاغر در اطراف من هست که در ارامش،و راحتی لاغر هستند من هم یکی مثل اونها هستم
سلام شهربانوی عزیزم
چقدر منم از خواندن نوشته های شما لذت میبرم وست خوبم و واقعا خوشحالم که در جمع شما دوستان عالی هستم چقدر خوشم میاد که از خودتون و طرز برخوردتون با مواد عدایی مثال میزنید چقدر این رفتارهای شما رو که گفتین شام خونه خواهرم دو قاشق زیادتر از نیازم خوردم رو درک میکنم چون بارها برای خودم این مشکل پیش اومده که بزار این یه ذره رو بخورم دیگه نمیخورم اما همون یه ذره من رو به فشار شکمی میرسونه .
چقدر عالی گفتین لاغرها حساب و کتاب در خوردن ندارن هر جا نخواستن غدا رو خیلی راحت ول میکنن و ادامه نمیدن مثل پسر خودم و یا دختر متناسب خودم و یا بر عکس هر وقت از شبانه روز احساس گرسنگی کنن خیلی راحت غدا میخورن اما به اندازه نیازشون و چقدر هم عالی و خوش اندام هستن و منم دوست دارم با تکرار دوره ها این مهارت در من بیشتر و بهتر بشه