سالهای زیادی از زندگیم را با اضافه وزن زیاد زندگی کردم و در همه این سالها علاقه شدیدی به لاغر شدن داشتم. علاقه من به حدی بود که از روش های زیادی را برای رسیدن به رویای خود تلاش می کردم اما نتیجه ای که مطابق با تلاش من باشد کسب نمی کردم. این عدم نتیجه گیری باعث ایجاد حسرت لاغری در من شده بود.
به لطف خدا وقتی در سن 36 سالگی با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم نور امیدی در قلب من روشن شد و احساس کردم با استفاده از قدرت ذهنم میتوانم متناسب شوم و از آن روز همه تمرکز و تلاش من برای یادگیری بهتر و به عمل درآوردن آموزشهای ذهنی به عمل در زندگی است.
باور تاثیرگذار در چاق یا لاغر شدن
یکی از موضوعات مهمی که در این چند سال به وضوح برایم مشخص شد این است که در تمام سالهایی که دوست داشتم لاغر شوم، من حسرت لاغری را داشته ام.
هر بار دیگران درباره چاقی من صحبت می کردند یا توصیه می کردند به فکر خودم باشم احساس حسرت در من برای لاغر شدن شدت می گرفت.
هر بار که فرد متناسبی را می دیدم به راحتی فعالیت می کند، به راحتی لباس مورد علاقه اش رای می پوشد، بدون ترس از چاق شدن غذا می خورد حسرت لاغری در من شدت می گرفت.
علاقه ما برای رسیدن به هر هدفی اگر در مسیر درست به کار گرفته نشود به راحتی تبدیل به حسرت در رسیدن به آن هدف می شود.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند با این مشکل مواجه هستند، آنها در ناخودآگاهشان حسرت متناسب شدن را دارند.
این حسرت طی سالهایی که اضافه وزن داشته اند و بارها تلاش کرده اند از هر طریقی متناسب شوند در آنها شکل گرفته است.
هر بار که چاق تر شدن را تجربه می کنیم حسرت لاغری ما بیشتر می شود.
چرا دوست داشتن لاغر شدن باعث لاغری نمی شود
تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند متناسب باشند، اما این دوست داشتن با تبدیل شدن به حسرت لاغری سبب می شود هرچقدر آنها تلاش کنند که لاغر شوند نتیجه ای کسب نکنند.
دلیل تاثیر حسرت لاغری در شکست افراد برای متناسب شدن این است که سبب توجه به چاقی میشود. هرچه میزان حسرت لاغری در ما بیشتر باشد در مقایل توجه ما به چاقی بیشتر خواهد بود.
توجه کردن به چاقی و ایجاد احساس نگرانی و ناامیدی از وضعیت موجود باعث وضوح بیشتر تصاویر ذهنی ما درباره چاقی می شود و این تصاویر ذهنی هستند که در نهایت وضعیت ما را مشخص می کنند.
به عبارتی مغز از روی تصاویر ذهنی ایجاد شده در ما وضعیت جسمی مارا طراحی میکند.
اگر تصاویر ذهنی شما درباره خودتان از نوع چاق کننده باشد دستورات مغز به سیستم عصبی رفتاری شما سبب ایجاد واکنش هایی رفتاری در شما می شود که نتیجه اش چاقی بیشتر است.
زمانی که شما از آموزش های ذهنی برای لاغر شدن استفاده می کنید به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت خودتان تغییر می کند.
نشانه بارزتغییر وضعیت تصاویر ذهنی شما احساسی است که در شما ایجاد می شود.
به میزانی که احساس بهتر و امید بیشتر برای لاغر شدن داشته باشید نشانگر تغییر تصاویر ذهنی شما می باشد.
تاثیر آموزش در تبدیل حسرت لاغری به اشتیاق
در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمریناتی که اشتیاق ما برای متناسب شدن را بالا می برد و از طرفی خودباوری برای متناسب شدن را در ما شکل می دهد این مانع ذهنی (حسرت لاغری) را به خوبی برطرف می کنیم.
در مسیر لاغر شدن همواره باید مراقب میزان اشتیاق و حسرت خود نسبت به لاغر شدن باشیم، اشتیاق سبب می شود ما امیدوار باشیم و هر روز یک قدم به سوی هدف خود برداریم اما حسرت سبب می شود که مایوس شویم و چاقی را بعنوان سرنوشت خود بپذیریم.
تغییرات عالی در سلامتی، افزایش چشمگیر آرامش درونی، احساس شادی پایدار، بهبود روابط با دیگران، افزایش آرامش در خواب، افزایش اعتماد به نفس تنها بخشی از نتایجی آموزش های لاغری با ذهن است.
این تغییرات که به صورت گام به گام با انجام تمرینات ارائه شده در شما ایجاد می شود به شکل قابل توجهی حسرت لاغری شما را به اشتیاق برای لاغری تبدیل می کند.
اگر این روند تغییر حسرت لاغری به اشتیاق لاغری را ادامه دهید که از طریق استمرار در انجام تمرینان دوره آموزشی این کار امکانپذیر می باشد به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت جسمی خودتان تغییر کرده، سپس مغز بر اساس تصاویر ذهنی جدید ایجاد شده دستورات عصبی رفتاری متفاوت در جهت متناسب شدن شما صادر می کند.
در این شرایط افکار و رفتارهای شما به مرور تغییر می کند.
به میزان کمتری درباره چاقی فکر می کنید و نگران چاق تر شدن خواهید بود.
حرص و ولع شما برای خوردن های بی رویه تغییر می کند و به آرامش درونی برای غذا خوردن دست پیدا می کنید.
در طول روز کمتر به تهیه کردن و خوردن مواد غذایی فکر می کنید.
به مرور ترس شما از غذا خوردن کمتر می شود و ارتباط دوستانه ای با مواد غذایی برقرار می کنید.
این پروسه نیاز به آموزش و تمرین دارد که همه فنون آن در دوره های آموزشی برای علاقمندان آماده شده است.
خواندن نوشته خانم فریبا عزیز در بخش نظرات به گسترش آگاهی در این باره کمک می کند:
“نکته جدید و مهمی ک امروز متوجهه شدم همین موانع لاغری هستن.
با اینکه چند وقتی در مسیر هستم و کلی مدانع هستن ک تو ذهنم پاک نشدن.
شاید من بخام خیلی مقدار کمی وزن کم کنم ولی الان ک میبینم چ باورها و موانع زیادی داشتم تو ذهنم ب وجود میوردم ک باعث شد من چاق بشم یا شاید اگه در این دوره نبودم چاق تر هم میشدم.
حسرت لاغری واقعا من تاحالا به هیچ کی فکد اونحوری نکردم ک بگم کاش من جای این بودم چون جایی که هستم رو دوست دارم.
ولی اگه کسی میدیدم ک اندامش خوبه ی حس بدی بهش داشتم.
خیلی خفیف مثلا سریع عکسشو رد مکردم یا نگاهش نمی کردم.
این همون ترس هست و وقتی فرد چاق تر میدیدم مگفتم خدارشکر لاغر تر اینم.
خب خدا شکر اینا مال گذشته بوده.
وقتی این موانع از ذهن حذف بشه میوفتیم رو ذور لاغری البته ک اینطور هست وقتی تمام قوانین رو ب طور صحیح یاد بگیریم و درسن ازش استفاده کنیم چرا ک نه.
خدارشکر مکنم ک باورم و انتطارم از خودم بهتر شده و باور م شده ک لاغر بشم لاغرس اسونه و استعداد چاقی استخون درشته و ارثی بودن و این چیزا الان برام مزحک و خنده داره.
ی چیزی نظرم رو خیلی بخودش جلب کرده بود ک میخاستم بگم
عشق من امروز مریص بود و هرر کار کردم قرص بخوره نخورد چون باور داشت بدنش میتونه این سرماخوردگی رو حل کنه و خودش دوست داشت روند طبیعی بدنش خوب بشه میگفت اگه قرص بخورم الان شاید زود خوبب بشم ولی ممکنه هفته بعد سرما بخورم چون بدنم میتونه بطور کامل این ویروس رو از بدنم خارج کنه و قرص رو اصلا نخورد….
تعجب کردم واقعا و یچیزی دیگم ک میگف چند رروزی هست باشگا نرفتم الان لاغر میشم بهش گفتم چرا این فکرو میکنی میگفت وقتی باشگا نمیرم ینی تو کار بدنم دخالت نمکنم بدنم بطور طبیعی خودش کار میکنه و منو ب همون وزن اصلیم برمیگردونه
ی لحظه خندیدم گفتم ترموستات ذهنیت اینه خب.
ولی باور قشنگی داشت درسته دوست داره اندامش حجیم باشه و عضله ای ولی اگه باورش این بود ک اگه باشگا نرم چاق میشم شاید قضیه برعکس بود مثل باور من در گذشته.
ولی وقتی بدن رو درحالت طبعیش قرار بدیم خودش انرژی مورد نیازش از غدا رو میگره و بقیش بیرون.
وقتی خودش گشنش بشه الارم میده خب من بودم ک با بی توجهی این قانون رو رعایت نکردم ولی خدارشکر ک یاد گرفتم.
فکر نگهبان من قبلا این بود ک من استخون بندیم درشته و با شک و تردید به موصوع لاغری نگاه مکردم و میگفتم مگه میشه لاغر شد، درصورتی که من فبلا متناسب هم بودم بازم خودم انقد ب این فکر قدرت دادم ک شده بود باور نگهبان.
خب اینجور ک میبنم هنوزم کار دارم ولی باور های اصلیم درست شده لاغری خیلی اسونه و من میتونم به راحتی لاغر بشم.”
ایمان دارم استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک میکند رویای متناسب شدن خود را خلق کنید.
با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.58 از 38 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام واقعا که چه باوری ،بله من فکر میکنم این باور رو دارم البته یه مدته که با سایت شما همراهم کم رنگتر شده ولی حالا که فکر میکنم این یکی از باورهای محدود کننده من در تمام جنبه هاست بخصوص تناسب اندام و ثروت جالب اینجاست کا من همیشه فکر میکردم من ادم حسودی نیستم و راه خودمو میرم کاری به بقیه ندارم ولی وقتی یه ادم متناسب میدیدم یا ماشین عالی یا ثروتمند بودن رو واقعا حسم بد میشده شاید اونقدرها زیاد نبوده ولی بوده بازم …ممنون استاد بابت اموزشهای عالیتون که ادم رو به فکر میبره وبه خودشناسی میرسونه که اره کند وکاو کن ببین این مانع در تو هم هست یا نه و واقعا من ذهنیت میخواد بگه نه اصلا…. تو خیلی هم خوبی ولی وقتی خودم رو متعهد میکنم که قبل از خوندن نظرات دوستان اول نظر خودم رو بنویسم کم کم همه دست ذهنم برای خودم رو میشه و این خودش اولین قدم محکم هست برای موندن در این مسیر و درنهایت به نتیجه لاغری رسیدن،من این باور محدود کننده رو دارم با شجاعت میگم ولی خودم رو به خاطرش سرزنش نمیکنم بلکه خوشحال هم هستم که پام رو از روی یکی دیگه از ترمزها برمیدارم و نتیجه زودتر خودش رو نشون میده،من میخوام به جای این باور، باور قدرتمند کننده من لایق تناسب اندام هستم و تناسب اندام برای من کاملا طبیعی هست رو جایگزین کنم ،به امید موفقیت🙏😊
سلام🙂
جمله زیبای” اگه موانع لاغری رو برداریم متناسب شدن خود به خود اتفاق می افته”😍😍
یکی از موانع متناسب شدن حسرت داشتنه👌👌
همه ما افراد چاق این مانع رو داریم
و به نظرم هر چی که از تناسب فاصله گرفتیم این حسرت بیشتر هم شده و چون خودش یه مانع هست باز چاقی بیشتر داده بعد حسرت بیشتر و همینطور این سیکل معیوب ادامه پیدا کرده
ممکنه خیلی از ماها با خودمون فکر کنیم که نه من اصلا اینجوری نیستم در صورتیکه در عمق ضمیر ناخودآگاهمون این حسرت وجود داره😉😶
👈وقتی که احساسمون بد میشه وقتی در جمعی حضور پیدا میکنیم که ادمهای متناسب اون جمع زیادن
👈وقتی وارد مغازه میشیم و لباسهای خوشگل و جذاب و خوشرنگ رو با سایزهای پایین میبینیم و میدونیم که اندازه ما نیست
👈وقتی فروشنده ها بهمون میگن این لباس رو سایز شما نداریم
👈وقتی یه رنگ شاد انتخاب کردیم و همراهمون تاکید کرده اینو برندار چاقتر نشونت میده
👈وقتی همیشه لباس رنگ تیره پوشیدیم و در حسرت رنگهای روشن بودیم
👈وقتی لباسهای کوتاه رو نپوشیدیم که رونها و باسن توش پیدا است و همیشه در حسرت پوشیون لباسهای کوتاه بودیم
👈وقتی افراد لاغر رو دیدیم که چقدر فرز هستن و راحت نشست وبرخاست میکنن و با خودمون گفتیم خوش به حالش
👈وقتی غذا خوردن اونا رو در مهمونیها دیدیم و متوجه شدیم از ما بیشتر غذا میخورن ولی لاغرن و با خودمون گفتیم خوش به حالش ژنتیکش اینجوریه
👈وقتی توی عروسیها دیدیم چقدر افراد متناسب لباس به تنشون نشسته و هیچ کجای بدنشون بیرون زدگی و نا فرمی نداره چقدر دلمون خواسته ما هم لباس که میپوشیم اینطوری به تنمون وایسه
👈وقتی اعتماد به نفس رقصیدن و صحبت کردن در اون جمع رو نداشتیم
👈وقتی هم که بالاخره خودمون رو راضی کردیم بلند شیم همش نگران نگاه بقیه بودیم
👈وقتی عروسی میرفتیم و باید شادی ولذت رو تجربه میکردیم ولی با حس بد و نا امیدی و حسرت از اون عروسی بر میگشتیم
اینا همش حسرتهای ما بوده دیگه🤨
در واقع وقتی خودمون خودمون رو دوس نداشتیم و چاقی رو جدا از خودمون دونستیم به عنوان یه ضایعه…..چه انتظاری از بقیه میرفت🤨
همه اینها نشون میده که این مانع چقدر در ما پر رنگه و کلی از روزها و ساعتهای عمرمون به خاطر این حسرت در ناراحتی و نا امیدی و ترس و نگرانی سپری شده😶😶
👈حتی خیلی از ما حسرت شنیدن این جمله رو هم داریم “فلانی انگار لاغر تر شدی”
الان که بهش فکر میکنم میبینم که چقدر ما حسرت داشتیم
و چقدر خوشحال شدم و سپاسگزار 🙏🙏🙏خداوند که ما رو به این مسیر هدایت کرد که روز به روز با شناسایی موانع و برداشتن کم کم اونها تناسب رو تجربه کنیم و خیلی جالبه که قبل از رسیدن به تناسب اندام همه این موانع کمرنگ میشه مثل اینکه حسرت اندام دیگران رو دیگه نمیخوریم یا خیلی توجه مون از روی اندامها بر داشته میشه
چون ایمان داریم به مسیرمون و مطمئنیم در ما هم این توانایی قرار داده شده که لذت آزادی در انتخاب لباسها ،غذاها و مقدار و نوع خوردنها رو تجربه کنیم😏
اصلا هدف خداوند از خلقت ما کسب لذت و آزادی هست 🎁🎁
و چاقی در واقع این آزادی رو از ما گرفته و ما رو محدود کرده
و رسیدن به تناسب اندام یعنی زندگی در لذت و آزادی🤗🤗🤗
من عاشق این خدام که هدفش لذت شادی ثروت ارامش احساس خوب ازادی برای تمام مخلوقاتش بوده
و من این خدا رو میپرستم …این خدای شخصی منه خدایی که ثروته پوله ارامشه فراونیه عشقه تناسبه لذته آزادیه زیباییه 🙏🙏🙏❤❤❤
و بقیه خدا ها رو میندازم دور خدایی که توی کتابها معرفیش کردن یا اونی که بقیه میگن رو میندازم دور👌👌
من هر چی از خداوند در ذهنم بسازم خدا به همون شکل وارد زندگیم میشه منم میخوام خدای ثروت و فراونی و عشق و سلامتی و ارامش و آزادی و شادی و رفاه و تناسب رو بسازم که غیر از اینم نیست🤩🤩👌
سلام🙂
متناسب شدن از طریق ذهن فقط در مورد دوتا موضوع هست یکی برداشتن موانع تناسب دوم انگیزه برای تناسب
که البته موانع خیلی مهمتر از انگیزاننده ها هستش
چون همین که موانع رو شناسایی و برطرف کنیم تناسب کم کم ابتدا در ذهن و سپس در جسم ما ظاهر میشه و خود همین نتایج منجر به انگیزه میشه برای ادامه دادن و تناسب بیشتر..
چون جسمی که خداوند خلق کرده اونقدر مشتاق تناسب هست که با رفع موانع تناسب خودبه خود جاری میشه
چطور ممکنه اینهمه فعالیت های شگفت انگیز در جسم ما توسط سلولهای هوشمند بدن رخ بده اونوقت قادر نباشه چند کیلو اضافه وزن رو ررطرف کنه؟؟؟؟؟
چطور ممکنه جسم من با هزاران نفری که مثل من انسان هستن و در همه جزئیات جسمی مشترک هستیم تفاوت وجود داشته باشه و اونا متناسب باشن و من چاق؟؟؟؟؟
چطور ممکنه من خدایی رو قبول داشته باشم که قادر مطلق هست ولی از پس چند کیلو اضافه وزن بر نیاد؟؟؟؟
چطور ممکنه از کارخونه این خدا جنس ناقص و بنجول دربیاد؟؟؟؟؟
چطور ممکنه اینهمه فعالیت مختلف در بدن من ناخودآکاه انجام بشه اونوقت اشتها و فرم بدنی من ناخودآگاه تنظیم نباشه؟؟؟؟؟
چطور ممکنه خدایی که من رو به هدف تجربه آزادی خلق کرده جسمی رو در اختیار من قرار داده باشه که منو محدود کنه؟؟؟؟
یا تعریفهای ما از خدا اشتباهه یا ما خودمون چاقی رو ساختیم و الان داریم مسئولیتش رو میندازیم گردن ارث و نحوه خلقت و اشتها و سوخت و ساز ناقص و در واقع فرافکنی میکنیم؟؟؟؟
که به نظر من هم تعریفامون در باره خدا نادرسته و هم فرافکنی میکنیم…
یکبار برای همیشه بپذیریم که خودمون چاقی رو خلق کردیم بپذیریم که خدای قادر مطلق من جنس ناقص و بدر نخور نمیسازه …بپذیریم که هیچ کسی قادر نیست آزادی من رو از من بگیره… بپذیریم که جسم من توانایی دفع ۴۰ تن خوراکی رو در طی ۴۰ سال داشته پس ۲۰ کیلو رو هم به راحتی میتونه دفع کنه….. بپذیریم که اشکال نه در خلقت منه نه در خواست خداوند برای من نه در متابولیسم بدن من و نه در ناتوانی جسم من برای دفع این اضافات بلکه فقط و فقط من خودم با افکار و باور اشتباه و محدود کننده خودم رو از زیبایی،تناسب،جوانی،سلامتی،آزادی،خوش تیپی،اعتماد به نفس و شادی محروم کردم و فقط خودم هم میتونم تمام اینا رو که حق الهی من بوده و از اول در طبیعت من به صورت برنامه نصب شده بوده رو برگردونم اگه خودم بخوام و قبول کنم آموزش ببینم و اجازه بدم ذهنم و جسمم با سرعت خودشون ،به تناسب برسن و اونقدر به قول قدیمیا با یه غوره ترش نشم با یه مویز شیرین……
حسرت خوردن از موانع لاغری هست چونکه احساس بدی رو در ما میسازه چون که نگرانی از لاغر نشدن رو درما تشدید میکنه چونکه احساس کمبود و فقدان رو در ما بوجود میاره و همه اینها احساس بده و احساس بد یعنی کانون توجه من به چاقی هست که ناخواسته منه و توجه هرجا باشه انرژی هم همونجاست و خلق هم همونجا اتفاق می افته.
در نوشته های ابتدای فایل متوجه شدم که این حسرت با حرف و نظر دیگران درباره چاقی ما ،با نگاه کردن به خوش تیپی بقیه ،با نگاه کردن به روانی و آسانی حرکت بقیه ،با چاقتر شدن خودمون در ما شکل میگیره یا تشدید میشه و خودش میشه یه مانع برای تناسب ما…..
وبرداشتن اون هم با ایجاد احساس لیاقت در خودمون با ایمان و اعتماد به جسممون با ایمان به پرودرگاری که تناسب رو اصل و ذات ما قرار داده و با بی توجهی به نظر دیگران و توجه به تناسب و زیبایی میشه تغییر داد و اگه بدون عجله و با شور و اشتیاق این مراحل رو طی کنیم متناسب هم میشیم مثل همه کارهایی که از نظر بقیه غیر ممکن بوده ولی ما انجامش دادیم😏
سلام
چقدر لذت بخشه که با کسایی هم مسیر هستی که عاشق یادگیری ان .من هم از همسفر بودن با شما خیلی لذت میبرم❤❤
سپاسگزارم از انرژی مثبتتون❤
به به چقدر این دلنوشته عاااااالی بود👏👏👏👏