سالهای زیادی از زندگیم را با اضافه وزن زیاد زندگی کردم و در همه این سالها علاقه شدیدی به لاغر شدن داشتم. علاقه من به حدی بود که از روش های زیادی را برای رسیدن به رویای خود تلاش می کردم اما نتیجه ای که مطابق با تلاش من باشد کسب نمی کردم. این عدم نتیجه گیری باعث ایجاد حسرت لاغری در من شده بود.
به لطف خدا وقتی در سن 36 سالگی با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم نور امیدی در قلب من روشن شد و احساس کردم با استفاده از قدرت ذهنم میتوانم متناسب شوم و از آن روز همه تمرکز و تلاش من برای یادگیری بهتر و به عمل درآوردن آموزشهای ذهنی به عمل در زندگی است.
باور تاثیرگذار در چاق یا لاغر شدن
یکی از موضوعات مهمی که در این چند سال به وضوح برایم مشخص شد این است که در تمام سالهایی که دوست داشتم لاغر شوم، من حسرت لاغری را داشته ام.
هر بار دیگران درباره چاقی من صحبت می کردند یا توصیه می کردند به فکر خودم باشم احساس حسرت در من برای لاغر شدن شدت می گرفت.
هر بار که فرد متناسبی را می دیدم به راحتی فعالیت می کند، به راحتی لباس مورد علاقه اش رای می پوشد، بدون ترس از چاق شدن غذا می خورد حسرت لاغری در من شدت می گرفت.
علاقه ما برای رسیدن به هر هدفی اگر در مسیر درست به کار گرفته نشود به راحتی تبدیل به حسرت در رسیدن به آن هدف می شود.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند با این مشکل مواجه هستند، آنها در ناخودآگاهشان حسرت متناسب شدن را دارند.
این حسرت طی سالهایی که اضافه وزن داشته اند و بارها تلاش کرده اند از هر طریقی متناسب شوند در آنها شکل گرفته است.
هر بار که چاق تر شدن را تجربه می کنیم حسرت لاغری ما بیشتر می شود.
چرا دوست داشتن لاغر شدن باعث لاغری نمی شود
تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند متناسب باشند، اما این دوست داشتن با تبدیل شدن به حسرت لاغری سبب می شود هرچقدر آنها تلاش کنند که لاغر شوند نتیجه ای کسب نکنند.
دلیل تاثیر حسرت لاغری در شکست افراد برای متناسب شدن این است که سبب توجه به چاقی میشود. هرچه میزان حسرت لاغری در ما بیشتر باشد در مقایل توجه ما به چاقی بیشتر خواهد بود.
توجه کردن به چاقی و ایجاد احساس نگرانی و ناامیدی از وضعیت موجود باعث وضوح بیشتر تصاویر ذهنی ما درباره چاقی می شود و این تصاویر ذهنی هستند که در نهایت وضعیت ما را مشخص می کنند.
به عبارتی مغز از روی تصاویر ذهنی ایجاد شده در ما وضعیت جسمی مارا طراحی میکند.
اگر تصاویر ذهنی شما درباره خودتان از نوع چاق کننده باشد دستورات مغز به سیستم عصبی رفتاری شما سبب ایجاد واکنش هایی رفتاری در شما می شود که نتیجه اش چاقی بیشتر است.
زمانی که شما از آموزش های ذهنی برای لاغر شدن استفاده می کنید به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت خودتان تغییر می کند.
نشانه بارزتغییر وضعیت تصاویر ذهنی شما احساسی است که در شما ایجاد می شود.
به میزانی که احساس بهتر و امید بیشتر برای لاغر شدن داشته باشید نشانگر تغییر تصاویر ذهنی شما می باشد.
تاثیر آموزش در تبدیل حسرت لاغری به اشتیاق
در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمریناتی که اشتیاق ما برای متناسب شدن را بالا می برد و از طرفی خودباوری برای متناسب شدن را در ما شکل می دهد این مانع ذهنی (حسرت لاغری) را به خوبی برطرف می کنیم.
در مسیر لاغر شدن همواره باید مراقب میزان اشتیاق و حسرت خود نسبت به لاغر شدن باشیم، اشتیاق سبب می شود ما امیدوار باشیم و هر روز یک قدم به سوی هدف خود برداریم اما حسرت سبب می شود که مایوس شویم و چاقی را بعنوان سرنوشت خود بپذیریم.
تغییرات عالی در سلامتی، افزایش چشمگیر آرامش درونی، احساس شادی پایدار، بهبود روابط با دیگران، افزایش آرامش در خواب، افزایش اعتماد به نفس تنها بخشی از نتایجی آموزش های لاغری با ذهن است.
این تغییرات که به صورت گام به گام با انجام تمرینات ارائه شده در شما ایجاد می شود به شکل قابل توجهی حسرت لاغری شما را به اشتیاق برای لاغری تبدیل می کند.
اگر این روند تغییر حسرت لاغری به اشتیاق لاغری را ادامه دهید که از طریق استمرار در انجام تمرینان دوره آموزشی این کار امکانپذیر می باشد به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت جسمی خودتان تغییر کرده، سپس مغز بر اساس تصاویر ذهنی جدید ایجاد شده دستورات عصبی رفتاری متفاوت در جهت متناسب شدن شما صادر می کند.
در این شرایط افکار و رفتارهای شما به مرور تغییر می کند.
به میزان کمتری درباره چاقی فکر می کنید و نگران چاق تر شدن خواهید بود.
حرص و ولع شما برای خوردن های بی رویه تغییر می کند و به آرامش درونی برای غذا خوردن دست پیدا می کنید.
در طول روز کمتر به تهیه کردن و خوردن مواد غذایی فکر می کنید.
به مرور ترس شما از غذا خوردن کمتر می شود و ارتباط دوستانه ای با مواد غذایی برقرار می کنید.
این پروسه نیاز به آموزش و تمرین دارد که همه فنون آن در دوره های آموزشی برای علاقمندان آماده شده است.
خواندن نوشته خانم فریبا عزیز در بخش نظرات به گسترش آگاهی در این باره کمک می کند:
“نکته جدید و مهمی ک امروز متوجهه شدم همین موانع لاغری هستن.
با اینکه چند وقتی در مسیر هستم و کلی مدانع هستن ک تو ذهنم پاک نشدن.
شاید من بخام خیلی مقدار کمی وزن کم کنم ولی الان ک میبینم چ باورها و موانع زیادی داشتم تو ذهنم ب وجود میوردم ک باعث شد من چاق بشم یا شاید اگه در این دوره نبودم چاق تر هم میشدم.
حسرت لاغری واقعا من تاحالا به هیچ کی فکد اونحوری نکردم ک بگم کاش من جای این بودم چون جایی که هستم رو دوست دارم.
ولی اگه کسی میدیدم ک اندامش خوبه ی حس بدی بهش داشتم.
خیلی خفیف مثلا سریع عکسشو رد مکردم یا نگاهش نمی کردم.
این همون ترس هست و وقتی فرد چاق تر میدیدم مگفتم خدارشکر لاغر تر اینم.
خب خدا شکر اینا مال گذشته بوده.
وقتی این موانع از ذهن حذف بشه میوفتیم رو ذور لاغری البته ک اینطور هست وقتی تمام قوانین رو ب طور صحیح یاد بگیریم و درسن ازش استفاده کنیم چرا ک نه.
خدارشکر مکنم ک باورم و انتطارم از خودم بهتر شده و باور م شده ک لاغر بشم لاغرس اسونه و استعداد چاقی استخون درشته و ارثی بودن و این چیزا الان برام مزحک و خنده داره.
ی چیزی نظرم رو خیلی بخودش جلب کرده بود ک میخاستم بگم
عشق من امروز مریص بود و هرر کار کردم قرص بخوره نخورد چون باور داشت بدنش میتونه این سرماخوردگی رو حل کنه و خودش دوست داشت روند طبیعی بدنش خوب بشه میگفت اگه قرص بخورم الان شاید زود خوبب بشم ولی ممکنه هفته بعد سرما بخورم چون بدنم میتونه بطور کامل این ویروس رو از بدنم خارج کنه و قرص رو اصلا نخورد….
تعجب کردم واقعا و یچیزی دیگم ک میگف چند رروزی هست باشگا نرفتم الان لاغر میشم بهش گفتم چرا این فکرو میکنی میگفت وقتی باشگا نمیرم ینی تو کار بدنم دخالت نمکنم بدنم بطور طبیعی خودش کار میکنه و منو ب همون وزن اصلیم برمیگردونه
ی لحظه خندیدم گفتم ترموستات ذهنیت اینه خب.
ولی باور قشنگی داشت درسته دوست داره اندامش حجیم باشه و عضله ای ولی اگه باورش این بود ک اگه باشگا نرم چاق میشم شاید قضیه برعکس بود مثل باور من در گذشته.
ولی وقتی بدن رو درحالت طبعیش قرار بدیم خودش انرژی مورد نیازش از غدا رو میگره و بقیش بیرون.
وقتی خودش گشنش بشه الارم میده خب من بودم ک با بی توجهی این قانون رو رعایت نکردم ولی خدارشکر ک یاد گرفتم.
فکر نگهبان من قبلا این بود ک من استخون بندیم درشته و با شک و تردید به موصوع لاغری نگاه مکردم و میگفتم مگه میشه لاغر شد، درصورتی که من فبلا متناسب هم بودم بازم خودم انقد ب این فکر قدرت دادم ک شده بود باور نگهبان.
خب اینجور ک میبنم هنوزم کار دارم ولی باور های اصلیم درست شده لاغری خیلی اسونه و من میتونم به راحتی لاغر بشم.”
ایمان دارم استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک میکند رویای متناسب شدن خود را خلق کنید.
با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.58 از 38 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام. موانع را از مسیر حذف کنید، متناسب میشوید.
نگاه به متناسب شدن با دیده ی حسرت، یک مانع مهم برای متناسب نشدن است. من فکر می کنم که موانع با تکرار کردن و استمرار داشتن به راحتی از بین میروند.
من از امروز در ذهنم افراد متناسب را تحسین میکنم همینطور که قبلا هم میکردم.
رسیدن به تناسب اندام برای من لذت بخش و حتمی است.
حسرت داشتن، احساسی نیست که بتواند به ما در رسیدن به اهدافی که داریم کمک کند. باعث سرخوردگی و افسردگی میشود.
اما باور من میتوانم، احساسی است که میتواند به راحتی ما را در رسیدن به اهداف خود هدایت کند.
باعث سرزندگی و شادی میشود.
در مورد لاغری با ذهن تنها یک باور من میتوانم کافی است با همین باور شروع کردم، ادامه میدهم و متناسب میشوم. بقیه باورهای درست و متناسب کننده در طول مسیر به من داده میشود.
روز 63 تکرار :
فایل های این چند روز از دوره ی تکرار فوق العاده هستند. تماشای لایو ها از اول که با موضوع عشق به لاغری شروع شد سپس به موانع پرداختیم مثل اینکه ما نباید در ذهنمان خودمان را شبیه کسی بدانیم چون تصاویر ذهنی در نهایت شرایط ما را بوجود می آورند.
بعد فهمیدیم که منظور از باور چیست. و با جایگزین کردن کلمه به جای ، دریچه ای از آگاهی به روی ما گشوده شد و دسترسی عظیم ما به باورهایمان، فراهم آمد. امروز هم یکی دیگر از موانع لاغری که حسرت داشتن است را مرور میکنیم.
فایل های. این چند روز مثل زنجیر بهم متصل هستند و من از اجرای این چند روز بی نهایت لذت بردم.
حسرت لاغری :
💎 قوانین خداوند در تمام موضوعات ثابت است مثلا مانع حسرت داشتن در هیچ موضوعی باعث رسیدن به خواسته نمیشود و در تمام جنبه های زندگی یک مانع است و ما را از خواسته مان دور نگه میدارد.
💎💎حسرت داشتن مثل یک سد، جلوی جریان لاغر شدن را میگیرد.
💎💎💎 حسرت لاغری از چه چیزی منشأ میگیرد؟ از افکار و فرمول های اشتباه مثل چاقی ارثی است، مثل خواب زیاد باعث چاق تر شدن میشود، کم تحرکی عامل چاقی است و…. این افکار اشتباه وقتی روی هم قرار میگیرند دیواری محکم از باور های نگهبان تشکیل میدهند و به شدت از چاقی نگهبانی میدهند. برای رهایی از حسرت لاغری باید افکار و فرمول های اشتباه مان را کمرنگ کنیم، سپس فرمول های جدید جایگزین آنها کنیم و از این به بعد از فرمول های صحیح و لاغر کننده که مطابق با سیستم الهی ما را به سمت تناسب اندام میبرند، استفاده کنیم.
💎💎💎💎 برای از بین بردن مانع حسرت داشتن، باید روی لیاقت لاغری کار کنیم، انتظار لاغر شدن را در خود ایجاد کنیم، توانایی های خودمان را بشماریم و ببینیم که لاغر شدن در مقابل بی نهایت کارهایی که ما انجام داده ایم، کوچک و خیلی راحت تر است.
سلام سلام 🤩
حسرت لاغری مانع لاغری میشود
قبل از اینکه متن رو بخونم و فایل رو تماشا کنم میخوام چند خطی درباره ی عنوان گام ۵۳ بنویسم..
حسرت داشتن یعنی اینکه خودت رو انقدر دور از خواسته ای که داری میبینی و نمیتونی باور کنی که روزی میتونی تجربه اش کنی بنابراین احساس بدی بهت دست میده و این حس بد اسمش میشه حسرت …
حالا دلیلی که این احساس در ما ایجاد میشه میتونه به خاطر تلاش های مکرر و بی نتیجه ای باشه که انجام دادیم و یا اینکه اصلا بدون هیچ تلاشی خودمون را ناتوان از رسیدن به خواسته مون میدونیم.
برسیم به حسرت در موضوع لاغری ..
خوب وقتی من حسرت لاغری دارم احساس کمبود در من تقویت میشه و در ذهن ناخودآگاه چون کمبودی وجود نداره میاد و وجهی که در من وجود داره رو تقویت میکنه یعنی چاقی؛
من هربار که حسرت لاغری داشته باشم دارم به چاقی توجه میکنم چون چیزی هست که من الان دارم تجربه میکنم و تکرار این حس بد هربار چاقی رو در وجود من تثبیت میکنه ، ریشه های درخت چاقی عمیق تر میشوند این عمق تا جایی ادامه پیدا میکنه که دیگه مسئله از جسم هم عبور میکنه و باعث ایجاد احساس دوست نداشتنی بودن میشه ، حس لیاقت را از ما میگیره ، اعتماد به نفس را کمرنگ میکنه و ناامیدی بوجود میاره..
و خیلی غیر مستقیم زندگی و خواسته های من رو تغییر میده ..
حسرت به هر چیزی باعث دور شدن از آن چیز میشه..
حسرت قبولی در آزمون ، حسرت ثروتمند بودن، حسرت داشتن همسری خوب و همراه ، حسرت زندگی در خاه ای مجلل و غیره غیره ..
تا حالا نشده از فرد موفقی بشنویم که من کل عمرم حسرت این شرایط رو داشتم و بهش رسیدم ❌
بلکه آنها رویای بهتر زندگی کردن رو داشتند و تا جاییکه تلاش کردند بهش رسیدند..✅
درباره ی این مانع خیلی میشه نوشت و توضیح داد ولی چیزی که در زندگی ما اثر میذاره این هستش که وقتی مواجه میشیم با شرایطی که میتونن حس حسرت در ما ایجاد کنند ، ما چه واکنشی داریم؟ !
در مقابل حسرت لاغری که موضوع بحث امروز ماست چه حسی باید جایگزین بشه که تاثیرگذار باشه؟
من خودم این نظر رو دارم که احساس حسرت داشتن در نتیجه این دیدگاه بوجود میاد که ما خودمون رو در مسابقه با آدم های اطراف مون ( کسانی که شرایط شون رو میبینیم) میدونیم..
و مسابقه دونستن زندگی باعث میشه که لذتی از اصل زندگی نبریم..
شاید سخت ترین مرحله این باشه که باور کنیم وقتی احساس های بد و به قولی موانع رو از خودمون دور کنیم و مدار ما تغییر کنه ما در سطح و شرایط بهتری زندگی خواهیم کرد..
شرایط بهتر نسبت کی؟
نسبت به قبلا خودمون..
هیچ مسابقه ای در کار نیست ..
من یک واحد مستقل هستم برای خلق زندگی خودم..
و شرایط و امکانات من و دیگران تابعی از افکار و باورهای ماست …
خوب پس وقتی من واقعا و عملی بخواهم که برای خودم زندگی کنم، برای خودم بخوام که متناسب باشم چون خیلی مزایا برای شخص من داره ، چون من خودم رو بیشتر از هرکسی در جهان دوست دارم ، چون عاشق سلامتی هستم، چون اندام متناسب احساس بهتری به من میده،چون رابطه ی من رو با خداوندم زیباتر میکنه و خیلی مزایای دیگه..
اگر میخوام بهترین زندگی رو داشته باشم دلیلم این باشه که من شایسته ی بهترین ها هستم نه اینکه بخوام تو چشم اینو اون بکنم دارایی هایم رو..
و این از نظر من یعنی تمرین عملی حسرت نداشتن..
حالا چه احساسی جایگزین حسرت میشه ؟؟
به نظر من جایگزین نمیشه بلکه کلا تغییر میکنه
و فقط هم یک احساس نیست..
شاخص ترین هایش که الان به ذهنم میرسه این هاست:
امید
اعتماد به نفس
عزت نفس
دوست داشتن خود
انگیزه و اشتیاق برای تغییر.
(در طول نوشتن این متن اصلا فکر نمیکردم و هرچی به ذهنم اومد نوشتم و خودم خیلی لذت میبرم از این مدل تمرین کردن و بی قضاوت نوشتن)
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تجربه ی من از حسرت لاغری :
هربار که کسی به من نگاه میکرد شاید هزار بار میگفتم به خودم که کاش من لاغر بودم…
و این حس رو به بقیه هم منتقل میکردم..
یک بار در خانه ی مادربزرگم جمع بودیم و یکی از اقوام اومد دیدن ما ، همه در حیاط و من در اتاق بودم تا که خواستم برم سلام و احوال پرسی کنم با میهمان ، خاله ام گفت : الان میگن واه واه دخترشون چه قدر چاقه !!!
و این حرف رو درست تو روی خودم گفت …
من همونجا خشکم زد و گفتم آره راست میگه و نشستم روی زمین و دیگه نرفتم بیرون…
و دخترخاله ی من که متناسب بود خیلی راحت رفت و وارد اون جمع شد..
و خدا میدونه که من در اون لحظات به خودم و جمیع آفریدگان خدا چه حرف هایی که نزدم!…#@&
و در دلم آرزو (حسرت) اینو داشتم که حداقل یک روز از عمرم هم که شده تجربه کنم این لاغری رو ببینم چجوریه..
تا جواب دندان شکنی به افرادی از جنس خاله ام ، یا فروشندگانی که با تمسخر میگفتند خانم این مدل سایز شما نداریم داده باشم…
از احساس حسرت تازه شروع میشه میرسه به تنفر و ناامیدی از همه …
همین که میگم درخت چاقی ریشه هاش با احساس بد رشد میکنه مثل کود که پای درخت بریزی و کل زندگی رو تحت تاثیر قرار میده.
تبدیل علاقه به ملاقه (حسرت) :
اولش خیلی دوست داریم که نتیجه بگیریم با عشق و اطمینان هم یک مسیری که تشخیص دادیم درست هست رو شروع میکنیم مثلا رژیم میگیریم یا باشگاه میریم.
اوایل نتایجی میگیریم که امید ما هم بیشتر میشه اتفاقا ادامه میدیدم در ایده آل ترین حالت ما کاملا متناسب میشیم ، و خوب به مقصد رسیدیم دیگه رژیم یا ورزش را رها میکنیم..
بعد مدتی میبینیم نتیجه ای که با سختی زیاد به دست آوردیم خیلی راحت داره از دست ما میره..
با یکشیرینی ، با یک وعده پرخوری ، با یک عروسی رفتن خیلی راحت به وزن ما اضافه میشه ..
اینجاست که علاقه به لاغری تبدیل میشه به حسرت که ای بابا من کلی سختی کشیدم این شدم حالا مفت مفت داره از چنگم میره و چاقی ای که به زور بیرونش کردم داره خیلی شیک و مجلسی دوباره به جسم من میاد..
و حرکت دوره ایه رژیم ===》 کاهش وزن ===》 بیشتر چاق شدن شروع میشه و ما گرفتار این چرخه ی باطل میشیم و علاوه بر ضرر و زیانی که به جسم میزنیم داریم در زمین چاقی بازی میکنیم و در ذهن ناخودآگاه مون تقویتش میکنیم.
لاغری با ذهن یعنی همه چیز
حسرت لاغری نداشتن که کم ترین نتیجه ی شماست.
برای من اینجوری بود که فهمیدم آقا من در زندگی با خودم چند چندم…
اصلا چی میخوام؟ چرا میخوام؟ و کلی گره هایی که در ذهن من باز شد..
و نباید اینجوری فکر کنم که به به من دیگه حسرت لاغری ندارم آفرین به من و رها کنم برم 👩🦯
چون همونجوری که این حس رفته اگر من مسیرم رو ادامه ندم ، میتونه برگرده ..
به خودم همیشه میگم ادامه بده…
و همیشه میگم من الان همونی هستم که میخوام باشم ولی میخوام بهتر باشم ، میتونم بهتر باشم، و باید بهتر باشم..کار من چیه دیگه در این دنیا؟؟؟
ارتباط دوستانه با مواد غذایی :
یعنی یکی از بهترین نتایج من بوده و هست ..
اینکه دیگه فکر نمیکنم به غذاها یعنی بهشت🤩
یک زمانی از استاد پرسیدم من عصرها پرخوری میکنم ، چیکار کنم؟
گفتند : فقط ادامه بده ..
و من امروز میبینم بهترین جواب برای من همین بوده ..
چند روز پیش داشتم با خودم فکر میکردم برم به استاد پیام بدم بگم چرا من ……؟؟
بعد گفتم خوب چی بگه بنده خدا؟
بگه بفرما این فرمول جادویی من؟؟
خوب تو دوره رو داری ، دوره پاکسازی رو داری ، استفاده میکنی تکرار کردی مرور میکنی بگرد خودت ببین چرا تو..؟
جز من هیچ کس نمیتونه تشخیص بده که من باید چیکار کنم تا بهتر باشم!
بعد یک مثالی یادم افتاد از دو بازیگر
یکی بیست سال تلاش میکنه فیلم بازی میکنه و معروف میشه
اون یکی سال ها تلاش هایش خیلی به چشم نمیاد ولی ادامه میده و ناامید نمیشه و ادامه میده تا اینکه با یک سریال شهرتی به اندازه ی بازیگر شماره ۱ و محبوبیتی خیلی بیشتر به دست میاره..
این مثال احساس خیلی خوبی به من داد و گفتم دیدی من میتونم به من کمک کنم.
پس ادامه بده ، مطمئن هم ادامه بده ، با قلبی قرص و محکم و با شادی به مسیرت بچسب و لذت ببر..
نتیجه ایناهاش …
خیلی بهت نزدیکه …
وقتی بذری رو میکاریم ریشه و ساقه و برگ و بعدها میوه اش که در قاره ی دیگه ای نیستند ، همونجا در دل دانه نهفته شدند..فقط کافیه شرایط رو مهیا کنی تا معجزه رخ بده…
فایل تصویری:
موضوع اصلی در لاغری با ذهن شناسایی و رفع موانع هستش چون با این کار روند رسیدن به هدف شروع میشه و بسیار راحت طی میشه و مشاهده ی نتیجه خود به خود باعث ایجاد انگیزه و علاقه به عنوان سوختی برای ادامه ی مسیر در وجود ما میشه.
ثابت بودن قوانین خداوند
چه قدر این عنوان رو دوست دارم و مشتاقم که زندگیم رو برمبنای باور و عمل کردن بهش پیش ببرم.
چون خیلی شنیدم که خدا برای فلانی خواست برای ما نخواست یا این به صلاحت نیست که بهت نمیده یا اگر بهش برسی از یجا دیگه پدرتو درمیاره 🥲😑
و این سوال همیشه در ذهنم بود که چرا چیزهای خوب هیچ وقت به خیر و صلاح من نمیشه؟😅🤔
فرق بقیه با من چیه؟!
و یک روزی فهمیدم این تفکر از ریشه غلط هستش ..
ما خداوند رو مثل انسان فرض میکنیم و طبق قوانین انسانی خودمون فکر میکنیم رفتار میکنه که اگر از کسی خوشمون بیاد تحویلش میگیریم و اگر با طرف حال نکنیم محلش نمیدیم..
حالا این محل ندادن در مورد خدا میشه که چون خیلی دوست مون داره تحویل نمیگیره 😅
خوب نتیجه ی این مدل تفکر هیچ وقت خوشبختی نیست …
ولی اینکه این جهان روی قانون عمل میکنه و پارتی بازی هم نمیکنه و فرقی برایش نداره چه کسی داره از قانون استفاده میکنه به من آرامش میده..
سبک تفکری هست که برای من لذت بخش و امیددهنده است.
پس اگر بخوام بیارم در موضوع لاغری ، میشه که وقتی من در مسیر درست حرکت کنم حتما به نتیجه ی جسمی ایده آلم هم میرسم..
این قانونشه ..
حمایت خواسته هایی با هدف تجربه ی آزادی توسط کائنات :
چه خواسته هایی در من باعث ایجاد احساس آزادی میشوند؟
خواسته هایی که صرفا مربوط به خوشبختی من میشود.
همین الان دوستم بهم پیام داد فلان خبرو شنیدی؟
گفتم نه
گفت واقعا نشنیدی؟ 😳
گفتم نه
گفت اینستاگرام برات میفرستم
گفتم نه نفرست خوشم نمیاد (یعنی عاشق این جسارت و نه گفتنم شدم ) چون میدونم قبلا چی بودم و این تغییر برای من یک دنیا ارزش داره
و من عاشق این بی خبری ام 🥰
در دنیای من خبری از بیرون نیست..
این سایت و اینجا محیط امن من برای من بودن هستش و خیلی دوستش دارم..
اخبار دنیای من شامل موفقیت های خودم هستش ..
مثلا خبر خوب امروزم این بود که نامه ی دانشگاه که چند وقت منتظرش بودم رسید و کارم درست شد..
خدایا شکرت
ما خبر از کار بدن نداریم ولی کار داره انجام میشه
واقعا درسته ..من هر ثانیه میلیون ها رنگ و تصویر دارم میبینم بدون اینکه بدونم این فرآیند اصلا چجوری داره انجام میشه،قلب من تپش داره ، من نفس میکشم بدون اینکه تصمیمی برای هربار نفس کشیدن بگیرم ..
پس من میتونم به همین راحتی هم متناسب بشم و متناسب باشم..
سلام دوست عزیز
از خواندن نظر شما لذت بردم .
همینطوره میشه گفت بیشتر آدم ها موقع ناتوانی و شکست دنبال مقصر میگردند و هنگام پیروزی و موفقیت تنها دلیل و عامل رو خودشون میدونند.
در صورتی که در هردو شرایط این من بودم شکست خوردم و یا موفق شدم..
بهانه و توجیه خیلی راحت تر از مقصر دونستن خودمونه ..
ذهن زیربار نمیره که خودش مسئوله ..
اوایل آشناییم با دوره ی رایگان که فهمیدم مقصر چاق بودنم خودم هستم ، پذیرش این مسئولیت برای من سخت و سنگین بود چون فهمیده بودم همه ی بهانه ها و توجیهاتم بی اساس و بی معنیه..
از یک طرف راه متناسب شدن برای من هموار شده بود و از طرفی دیگه مسئولیت با خودم بود و این موضوع هم میتونست مفید باشه و آرامش بده که خوب اگر تا اینجا رسوندم جسمم رو به لاغری و شرایط ایده آل هم میتونم برسونمش و از طرفی دیگه میتونست باعث رها کردن مسیر بشه چون ذهن نمیخواد قبول کنه خودش مقصره که خداروشکر برای من مورد اول اتفاق افتاد و ادامه دادم که الان اینجا هستم.
خیلی عااالی بود از خواندن نوشته شما انرژی خیلی خوبی گرفتم. 🌹