0

رهایی از افکار منفی (قسمت اول)

رهایی از افکار منفی و احساس بد
اندازه متن

نمی‌توانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی‌ تان جستجو نمایید! و این مسیر از رهایی از افکار منفی آغاز می شود.

اگر تصور می کنید زندگی شما مانند کالایی است که به شما تحویل داده شده و قابل تغییر نیست اشتباه می کنید.

من هم چند سال قبل این تصور را داشتم که زندگی را باید سپری کرد و نمی توان زندگی را به شکلی که مورد علاقه ات است سپری کنی.

به عنوان فردی که توانسته‌ام از شرایطی سخت زندگی خود را تغییر دهم به شما می گویم که نیازی نیست به زندگی خوب دیگران با حسرت نگاه کنید، چون شما هم می توانید زندگی فوق العاده ای را تجربه کنید اگر مهارت رهایی از افکار منفی را کسب کنید.

زیرا هیچ فردی آنقدر خوشبخت نیست که شما نتوانید به اندازه‌ی او خوشبخت شوید…

سالهای زیادی از زندگی ام را با افکار منفی و مشکلات زیادی سپری کردم اما همیشه اشتیاقِ فراوان برای تغییر زندگی را داشتم و به دنبالی راهی برای رسیدن به خواسته خودم بودم، به دنبال مهم‌ترین عامل تغییر زندگی بودم و به لطف خدای مهربان شروع به آموزش خودم برای تغییر زندگی کردم.

کتاب های زیادی را مطالعه کردم، از آموزش های اساتید مطرحی بهره بردم و در نهایت به روی دست یافتم که به تغییر زندگی را برایم آسان کرد و توانستم درک کنم چگونه خالق زندگی خود باشم.

دوره رایگان چگونه زندگی خود را تغییر دهیم  حاصلِ نتایج بخشی از این سالها است  برخی از آن در هیچ کتابی یافت نمی شود و شامل تجارب موفقیت آمیز خودم می باشد.

مأموریت این دوره، آموزش چگونه تغییر دادن زندگی به هر فردی است، که تصمیم گرفته و متعهد شده تا نه تنها فردی باشد که تغییر کرده است بلکه قادر باشد شرایط خانواده اش را تغییر دهد.

زیرا همه ما وظیفه داریم که تغییر کنیم و زندگی را آنگونه که خداوند برای ما مقدر کرده است تجربه کنیم.

ما به این جهان فرستاده شدیم تا بتوانیم همه‌ی زیبایی‌های جهان را تجربه کنیم، تا آزادانه برای خودمان زندگی کنیم، تا تجربه یک زندگی پر از رفاه و آسایش را تجربه کنیم.

زیرا این توانایی و لیاقت به همه ما داده شده است تا بتوانیم تجربه زندگی موفق و سرشار از شادی و احساس خوب و عشق و علاقه به دیگران را داشته باشیم. و مسیر رسیدن به این شرایط رهایی از افکار منفی است.

ما وظیفه داریم از  توانایی که خداوند به ما داده است استفاده کنیم تا  در لحظه مرگمان، “بدون حسرت آنچه که می‌توانستیم انجام دهیم اما ندادیم”، در آرامش و زیبایی این جهان را ترک کنیم.

تا بتوانیم به همه بگوییم، خوب زندگی کردن، نه تنها آسان، بلکه طبیعی‌ترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتاٌ و طبیعتاٌ خوشبخت هستیم. چون بنده خدا هستیم.

خدا را شکر می‌کنم که مرا در این مسیر شگفت انگیز قرار داد.

خدا را شکر می کنم که توانستنم با ارائه آنچه که زندگی خودم را از بدترین شرایط، به شرایطی مطلوبی که هر روز در حال بهتر شدن است رساند، در دوره خدا هرگز دیر نمی کند به شما و افرادی زیادی در سراسر جهان کمک کنم تا با باورکردن خود و توانایی بهتر زندگی کردن تغییرات شگفت انگیزی در جهان پیرامون خود ایجاد کنند.

به شما دوست عزیزی که به هر طریقی با من و این مطلب مواجه شده اید توصیه میکنم فایل های رایگانی که به منظور تغییر زندگی قرار داده ام را با دقت گوش داده و به تمرینات آن عمل کنید و چنانچه احساس کردید توانایی آموزش های بیشتر و کاربری تر را دارم از محتوای آموزشی دوره شگفت انگیز خدا هرگز دیر نمی کند استفاده کنید.

“هدفی مقدس تر از تغییر برای یک زندگی بهتر نیست

اگر بخواهیم تغییری در روند ناخواسته های زندگی امون بدهیم چاره ایی نداریم مگر این که افکار و باورهاهمون را تغییر دهیم برای یک زندگی بهتر نیاز به آموزش بهتر داریم

چرا افرادی در جامعه هستند که کاملا از هر نظر احساس خوشبختی ویا حتی بدبختی دارند؟

تمام خوشبختی و یا بدبختی انسان ها بسته به نگرش آنها و باورهایی است که در ذهن خود دارند.

این باورها میتواند مثبت و یا منفی باشد و در نتیجه این باورها می توانند انسان را به سمت خوشبختی و یا حتی بدبختی ببرد چون ریشه این افکار در ذهن انسان است و برای تغییر آن باورها نیاز به آموزش دیدن دارد تا با جایگزین کردن باورهای صحیح به سمت آرمان خود گام بردارد.

با آموزش درست حتی می تواند شرایط خانواده خود وانسانهای پیرامون خود را تغییر دهد.

خداوند جهان هستی را بر طبق قانون زیبایی سلامتی خوشحالی ثروت و خوشبختی بنا کرده و ما هم به عنوان انسان از این قانون نه تنها مستثنئ نیستم بلکه هم سو با این قوانین آفریده شدیم پس حق طبیعی انسان خوشبختی خوشحالی سلامتی وثروت و…. است.

چه موقعی انسان از حق های طبیعی خود محروم می شود؟

زمانی انسان از این حق های طبیعی محروم می شود که افکارش هم سو با جهان هستی نباشد یعنی دچار افکار منفی گردد ودر یاس ونامیدی بسر برد

چه زمانی انسان موفق می شود؟

زمانی انسان موفق می شود که افکارش همسو با قوانین جهان هستی باشد یعنی دارای افکاری از جمله عشق امید خوشحالی و شادی و احساس خوب داشته باشد یعنی انسان به لیاقتی که خداوند در آن نهادینه کرده پی میبرد و طبق این لیاقت به توانایی هایی که حق طبیعی اش است دست پیدا میکند. در این صورت انسانی موفق در امور زندگی خود می شود. اولین قدم برای تجربه این شرایط رهایی از افکار منفی است.

ما در قبال این هدیه الهی چه وظایفی داریم؟

ما در قبال هدایای خداوند وظیفه داریم از این توانایی ها به نحو احسنت استفاده کنیم و آنها را به کار گیربم و خوشحال باشیم تا تجربه های شادی در زندگی داشته باشیم اگر روزی از این دنیا رفتیم حسرت کارهای نکرده که آرزوش را داشتیم نداشته باشیم و در آرامش و زیبایی این دنیا را بتوانیم ترک کنیم.

خوب زندگی کردن و خوشبخت بودن طبیعی ترین حق زندگی است که خداوند به انسانها هدیه کرده وباید قدر این نعمت را دانست واز این حق استفاده کرد

چه وقت می شود زندگی متفاوتی را تجربه کرد؟

جهان هستی دارای مدارها و یا طبقاتی است که انسان ها در آنها قرار دارند و زندگی خود را طبق همان مدار و یا همان طبقه تجربه می کنند.

مثلا هر کدام از ما در یک طبقه از این مدارها قرار داریم و شرایط و اتفاقات هم طبق همان برای ما بوجود میاید.

وقتی ما در یک طبقه ساکن هستیم نمیتوانیم شرایط طبقات بالاتر را تجربه کنیم مگر این که افکار ما تغییر کند تا جایگاه ما عوض شود و بتوانیم به طبقه و یا مدار بالاتر راه پیدا کنیم.

این براساس عدالت خداوند است چون عدالت حکم میکند که هرکسی در شرایطی که هست در طبقه ایی حضور داشته باشه که حق اش است.

باید بپذیریم که این شرایطی را که داریم حق ماست چون خداوند عادل است و به همه نظارت دارد و حواسش به فقیر و غنی هست ولی عدالت اش حکم میکند که در اون شرایط باشیم.

همیشه به ما گفتند عدالت خدا با عذاب کردنه و قدرت خدا را در آن میبینم عدالت خدا در همه چیز است حتی در شرایطی که داریم و ایمان به خدا یعنی ایمان داشتن به عدالته خداست.

برای تغییر زندگی اول باید بپذیریم که الان در هر شرایطی که هستیم حق ماست ولی خداوند این حق را نیز به ما داده تا با تغییر افکار خود را به طبقات بالاتر برسانیم و طبقه خود را عوض کنیم و این سرنوشت ما نیست خداوند شرایط ما را درست نکرده بلکه ابن طبقات و مدارها را درست کرده و تصمیم ما مهمه که می خواهیم در چه طبقه ایی زندگی کنیم.

این طبقات از صفر تا بی تهایت است باید بپذریم انرژی و انگیزه و تلاش کنیم تا به طبقات دیگر برویم و این مستلزم توانایی است که انسان خودش را با تلاش وخواستن طبقه خود را تغییر دهد.

افرادی که نمی توانند طبقه خود را تغییر دهند و مدام در یاس و نا امیدی بسر میبرند و اتفاقات را به گردن دیگران و خدا می اندازند نمی توانند از حق طبیعی خوشبخت شدن در طبقات بالاتر سود ببرند و همیشه در همان جا می مانند.

طبقات در جهان هستی چگونه تعیین می شوند؟

طبقات در جهان هستی براساس پارامترهایی تعیین می شود که تماما ذهنی است این افکار ماست که زندگی ما را می سازد وقتی افکار مثبت تری داشته باشیم می توانیم به طبقات بالاتر برویم ولی اگر افکار منفی و محدود کننده داشته باشیم در طبقات پست جهان هستی زندگی کنیم.

با آموزش درست و انجام تمرینات میتوانیم ذهن خود را مملو از افکار مثبت کنیم تا جایی برای افکار منفی باقی نماند و بالعکس آن هم امکان پذیر است.

افکار منفی مثل خشم، کینه و نفرت، انتقام و خشونت اگر در ذهن زیاد شود انسان به طبقات پایین جهان هستی سقوط می کند.

پس ذهن مثل یک مخزن می ماند که یک ورودی و خروجی دارد حالا اگر ورودی آن را پر کنیم از افکار مثبت خروجی آن می شود عشق و محبت لذت و خوشبختی.

اگر وردی منفی باشد خروجی می شود فقر بدبختی فلاکت

این مهم به عهده خودمان است که کدام را انتخاب کنیم و بخواهیم در چه شرایطی زندگی کنیم.

تمام موضوعات در جهان هستی دارای دو وجه است، روز و شب، بالا و پایین، سرد و گرم

پس شرایط هم در زندگی دو وجه است شادی و غم، ثروت و فقر و غیره

این خود ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه شرایطی می خواهیم باشیم می خواهیم در شادی باشیم پس جایی برای غم نداریم چون ظرفیت ذهن به سمت آن افکاری است در ذهن بیشتر موج میزند.

اگر ثروت باشد جا برای فقر در ذهن کم می شود و ذهن به یک موضوع می تواند توجه بیشتری نشان دهد اگر افکار ما مثبت تر باشد و وارد مخزن ذهن شود خروجی آن شادی و خوشحالی است و اگر ورودی ذهن ما افکار منفی بیشتر باشد خروجی آن هم بالطبع یاس و ناامیدی است.

اگر انتظار داشته باشیم که شرایط فعلی ما با این افکاری که داریم تغییر کند بسی خیال بیهوده است چون ۸۰٪ آن با افکار منفی است و همش در این شرایط منتظر شانس می مانیم تا به شرایط بهتر و یا طبقه بالاتر برویم و زهی خیال باطل و این راهی ندارد جز رهایی از افکار منفی و تغییر افکار منفی به افکار مثبت.

در آن صورت موفق می شویم و زندگی به سمت خوب می رود اگر ما می خواهیم تغییر کنیم باید از ورودی ذهن مراقبت کنیم تا افکار کینه، انتقام، خشم، حسادت و حسرت وارد ذهن نشود باید از دیدن اخبار، اتفاقات بد، غیبت کردن و غیره پرهیز شود و وارد ذهن نشود به جایش از افکار مثبت بیشتر وارد ذهن شود تا ذهن مملو از این افکار خوب شود و خروجی های خوب مثل عشق دوست داشتن وخوشبختی داشته باشد”

نوشته خانم سهیلا در بخش نظرات

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.16 from 107 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11052
برچسب ها:
128 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1398/10/17 22:29
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 235 کلمه

      سلام و وقت بخیر به دوستان واستاد عطار روشن
      با اینکه کنترل ذهن ۲سال دارم آموزش میبینم ولی هنوزم در مواقع بحرانی حالم جوری بد میشه که تمام بدنم ودست وپاهام درد میگیره ,متاسفانه مخزن ذهنی من ۳۵ساله پر از نفرت وخشم از پدرمه ,که چرا تو ۹سالگی با بیرحمی منو از خودش روند و رفت دنبال زندگی دیگه ای وهنوزم دلش نمیخواد بچه هاشو ببینه ,من سال هاست پر از عصبانیت های سرکوب شده م
      شرایط زندگی فعلیمم که مجبورن بخاطر اینکه ۱دونگ از منزلم مال مادرمه باید با هم زندگی کنیم ونتونستم ۲۰ ساله از مادرم مستقل بشم,زندگی با مادرم یعنی چلنج با ۵تا خواهرام ومشکلاتی زیادی که باهاشون دارم ,ومخزن ذهنی من پر از خشم نسبت به مادرم وخواهرام ,متاسفانه چونکه باهاشون زندگی میکنم ومرتب بحث ومشاجره داریم خوب نمیتونم کنترل ذهن داشته باشم,تا میام احساس وحالم خوب نگه دارم یه مسئله ای پیش میاد وبازم جروبحث واعصاب خوردی و مسائل بیشماری که گفتنشم حالم خراب میکنه
      با این اوضاع وشرایطم چطور میتونم توجهم بذارم روی چیزاییکه بهم احساس خوب بده استاد؟
      میدونم توجه به احساسات بد مساوی اتفاقات بده ولی تو باتلاقی گیر کردم که نمیدونم چطور خلاص بشم,تنها کاری که بفکرم میرسید فروش خونه و جدا شدن ازشون بود که اونم هنوز بفروش نرفته, آیا راهکاری دارید استاد ,خیلی نیاز دارم رها بشم از اینهمه طرد شدن ها ,اینکه بفهمی خانواده ت دوست ندارن حس بسیار بدیه و من دارم تحمل میکنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/02/20 15:24
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 190 کلمه

      روز ۷۵تکرار
      سلام استاد عزیز و دوستان همفرکانسیم
      این دومین کامنت منه ،البته اولیو اوایل دوره نوشته بودم ،ولی نمیدونم چرا بازم دلم میخواد با دیدگاه جدیدم بازم بنویسم

      وقتی فکرشو میکنم که از صبح تا شب چقدر حجم منفی های ذهنم زیاده ودیگه جایی نمیمونه برای ساختن خواسته هام ،وگوش دادن مکرر به فایلها تلنگر مجددیه واسمون وخیلی خوبه که هر روز گوشمونو با این مدل اگاهی ها پر کنیم
      از منفی ها نگم که زیادن ،نگرانی های بچه هام،ویروس وعوارضش،مسائل خودم،فروش خونم،خرید منزل جدید،تناسب اندامم،مسائل مالی م،مسائل مادرم وخانواده وووووو

      وقتی ذهن همش درگیر اضطراب هاست چطور آرامش وارد بشه؟
      وقتی پر از ترس هاست ،پر از نشدهاست،پر از نتوانستن هاست

      فنجون پره ،اول باید خالیش کنم که دوباره با موارد دلخواهم پرش کنم
      منکه تمام ذهنم تو فروش خونمه که چرا انقد طول کشیده
      مدام تو فکر حاشیه خونه هستم
      ترس دارم که نکنه نتونم خونه خوبی بخرم
      ترس از بیکار شدن بچه هام دارم بخاطر این ویروس

      چطور انتظار دارم شرایطم عوض بشه وقتی جایی ندارم برای افکار وتجربیات مورد دلخواهم ،از صبح تا حالا که به این فایل گوش دادم همش تو فکر این هستم که باید خودمو و ذهنمو آروم کنم ومسیرمو تغییر بدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/01/20 19:59
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 909 کلمه

      گام ۴۱ رهایی از افکار منفیسلام وقت بخیرپارسال هم این فایلهارو گوش کردم و حتما کامنت هم نوشتم و امسال میخوام با درک جدیدم مجدد بنویسم و لذت آگاهی های جدید رو ببرم من در قدیم زیاد شنیده بودم که سرنوشت ما از قبل نوشته شده و ما هیچ دخالتی در تعیین کیفیت زندگی خودمون نداریم ،ولی من از بچگی زیاد به رویاهای خودم فکر میکردم ،با اینکه در شرایط استرس زایی زندگی میکردم و اصلا خودمو  نزدیک به زندگی مورد دلخواهم نمیدیدم ولی در درون من یک خواسته قدرتمندی وجود داشت که منو خیلی آروم هل میداد بسمت خواسته هام ،با اینکه من دوست داشتم برم بسمتشون ولی در خودم اون توانمندیو نمیدیدم تا اینکه با قدرت ذهن و مسائل روانشناسی آشنا شدم و متوجه شدم که در این زمینه بسیار علاقه دارم چیزی که در گذشته در مورد زندگی بمن گفته بودن ،این بود که ما به این دنیا اومدیم که رنج ببریم ،یه مدتی  زندگی کنیم و بمیریم که ما هیچ دخالتی در زندگی خود نداریم و باید این زندگی رو قبول کنیم و منهم باور کرده  بودم با ورودم به اگاهی های ذهنی ،متوجه شدم که من خالق زندگی خودم هستم ، اوایل متوجه نمیشدم که من چطوری خالق هستم؟ و با بودنم در مسیر و تمرین و تکرار ،این آگاهی ها در من دانلود شد ،که من میتونم با کانون توجهم ،هر چیزیو که میخوام به زندگیم دعوت کنم ،قبلا ناراحتی دعوت کرده بودم به زندگیم‌ و الان میتونم خواسته هامو دعوت کنمباورهای ریشه ای ما زندگی حال حاضر مارو میسازن ،تمام شنیده ها و دیده هاییکه در کودکی دیدیم و شنیدیم ،زندگی مارو خلق کردند  ،باورها آمده اند که خود را به ما ثابت کنند ، من در کودکی و تا الان مدام از الگوهای خودم شنیدم که  جهان جای ناامنیه ،آدم های بد زیادن ،همه دزد شدن ،نباید به مردم اعتماد کرد ،همه کلاهبردارن ، تو این جهان یا باید بخوری یا خورده میشی وووووو  و منهم چونکه این باورها رو قبول کردم ،در طول زندگی فقط با باورهای خودم مواجهه شدم ،و همیشه غر میزدم و گلایه میکردم که چرا این اتفاق ها رو تجربه میکنم و وقتی که با مباحث ذهنی آشنا شدم ،تازه متوجه شدم دلیل تمام تجربیاتم چی بوده و ما از حق های طبیعی و الهی خود بی اطلاع بودیم ،مثلا ما حق طبیعی خودمون میدونیم که چشم داشته باشیم و ببینیم،بینی و دهان داشته باشیم که نفس بکشیم،دست و پا داشته باشیم که راه بریم  و کارهامونو انجام بدیم ولی اگر بخواییم در مورد زندگی مرفه و ثروت ، فکر کنیم ،یه عده ،اجوز مجوز ،در ذهن ما با هم مارو میترسونن،دعوامون میکنن، سرزنشمون میکنن و بهمون میگن ،آخه چجوری میخوایی پولدار بشی؟ مگه پول در اوردن راحته؟ ووووو ما هم با شنیدن اون صداها ،باور میکنیم‌که حق ما پولدار بودن نیست ،اگر میخواییم به سلامتی برسیم ،بازم همون صداها از درونمون بهمون یادآوری میکنن که سلامتی حق الهی تو نیست و ما هر خواسته ای داشته باشیم ،اون صداها ،به اندازه ،باورهای ما ،صداشون قویتر یا ضعیفتر خواهد بود، هیچ وقت به این فکر نکردیم که پول در آوردن هم میتونه مثل نفس کشیدن راحت باشه و تمام اینها برای برنامه ریزیه ذهن ناخوداگاه ماست که تا ۱۰ سالگی در ما صورت گرفته و ما اون ۱۰ سال ،برنامه ریزیه ذهنو ،به تکرار ،زندگی کردیم  ،یعنی هر روز همون کارهای تکراری،افکار تکراری ،عادت های تکراری و جالبه از خودمون انتظار زندگی متفاوتی رو داشتیم که این زمانی امکان‌پذیر خواهد بود که بصورت ریشه ای تغییر در باورهارو شروع کرده باشیممقوله مدار و  طبقه رو من خوب در این چند سال متوجه شدمتا قبل از آشنایی با مطالب ذهنی و رفع موانع ذهنی،من مدام در کارهایی ،در مسیرهایی و در شرایط و موقعیت هایی قرار میگرفتم که مدام تجربیات ناخوب رو میدیدم ،در شرایطه از دست دادن پول و آسایشم قرار میگرفتم،مدام آدم هایی در کنار من میومدند که منو ضعیف تر میکردند عزت نفس منو تخریب میکردن،پولمو از دست میدادم و شاهد اتفاقات بدی بودم و دقیقا بعد از ۶ ماه که وارد دوره های کنترل ذهن شدم مسیر من تغییر کرد و وارد طبقه راحتی ،آسایش و رفاه رفتم ،با آدم های بهتر ملاقات کردم ،پول بیشتری وارد زندگی من شد ،البته که با طی کردن مراحل تکاملم ،دیگه اون آدم های ناامن وجود نداشتن و ندارن و من در مدار و طبقه ای هستم که شاهد فراوانی های بیشتر هستم و هر چقدر بیشتر باور میکنم ،بیشتر تجربه میکنم ما با کانون توجهمون هر لحظه به جهان هستی اعلام میکنیم که چه طبقه و مداری را میخواهیم ،اگر مراقب ورودی های ذهنمون باشیم ،اخبار منفی نبینیم، نشنویم ،با کسی درد دل نکنیم ،به ذهنمون گوش نکنیم و بر عکس ،گفتگوهای قدرتمند کننده با خودمون داشته باشیم،مثبت تر تفکر کنیم، موانع ذهنی خود را شناسایی کنیم ،میتونیم زندگی با کیفیت تری برای خودمون بسازیم و منهم به اندازه ای که این مطالبو باور کردم و در زندگیم اجراشون کردم تونستم نتیجه بگیرم ،اگر در مواجه شدن با مسائل زندگی ،از همون فکر های قدیمم استفاده کنم یعنی هنوز هم دارم از ذهنیت های گذشتم مصرف میکنم ولی وقتی توی مسئله یا حرفی قرار میگیرم و به اون فکر یا به اون اتفاق تفکر میکنم وبعد عکس العمل نشون میدم ،یعنی از فکرهای اولم یا قدیمم استفاده نمیکنم و با تفکر جدید عمل جدیدی انجام میدم ،اونوقت نتیجه جدیدتر از قبل و بهتر خواهم گرفت و هرچقدر در این مسیر تمرین کنم ،ماهیچه های ایمانم قویتر خواهد شد و من به مکان ها شرایط و موقعیت های بهتر هدایت خواهم شد  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/01/20 20:09
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 933 کلمه

      گام ۴۱سلام وقت دوستانم بخیر و استاد عزیزمشخصه که این مسیر بسیار راحتر و لذت بخش تر از روش های قبلیه ،آخه اون روش ها که فقط رنج و سختی بود ،دقیقا من همون شخصی هستم که سالهای زیادی در رژیم و سختی بودم‌، از ۱۰ سالگی رژیم اصلی من شروع شد تا ۲۵ سالگی یعنی ۱۶ سال نان استاپ در رژیم بودم ،از ۲۵ سالگی تا ۳۸ توی رژیم های مقطعی بودم‌،مثلا ۲ سال رژیم سخت بودم ،۳ ماه رها میکردم ولی همچنان در ورزش و خوردن قرص های لاغری و دم نوش بودم ، و در انتها از ۳۸ سالگی تا ۴۴ سالگی بدون هیچ گونه رژیمی بودم  که البته پر از ترس از خوردن بودم ،انگار با خودم لج کرده بودم ،بابا شوخی نیست یه آدم از ۱۰ سالگی تخریب شخصیت بشه هم پیش خودش هم از طرف دیگران ،تازه لذتی هم نبره از زندگیش ،نتونه راحت غذایو مصرف کنه ،همش تو رژیم و محدودیت باشه،رنج ببره ،در آخر به  نتیجه درست درمونی هم نرسه ،خسته بودم و ناامید ،آخه مگه من چه گناهی کرده بودم که نمیتونستم مثل مردم عادی زندگی کنم👉 این سئوالی بود که هر لحظه از خودم میپرسیدم،خودمو آدم  شکست خورده  و قربانی میدیدم و نمیفهمیدم چرا در تمام جنبه های زندگیم‌ بدبیاری داشتم ،حالا متوجه شدم تمام اون سالها که در حال خودتخریبی خودم بودم داشتم این پیغامو هر لحظه با احساساتم به جهان میفرستادم  که (من بدبخت هستم و بدبختی بیشتر را میخواهم)معلومه الان دارم کیف میکنم ،انگار عمر دوباره گرفتم۱۵ ماه پیش که متوجه شدم سایزم نزدیک ۴۸ شده ،اونم از پرو پالتویی که میخواستم بخرم متوجه شدم،فهمیده بودم که چاقیم بیش از حد شده ولی به روی خودم نمیوردم ، اون روز اون پالتورو نخریدم و از مغازه با بغز اومدم بیرون ،با خودم میجنگیدم و به بدنم میگفتم ،فریده دوباره میبرمت تو رژیم سخت ،انقدر بهت غذا نمیدم که بمیری ،،اتفاقا چند روز قبلش یکی از دوستانم پیج لاغریو بهم معرفی کرده بود که بر اساس سوخت و ساز بدن بهت رژیم میداد،مرتب هم استادش میخواست تلقین کنه که شماها سوخت وساز بدنتون پایینه ،وارد دوره شون شدم ،وای که چه رژیم سختی بود ،تازه اونجا متوجه شدم من دیگه نمیتونم خودمو در سختی بذارم ،با هر فشاری بود ۱۵ روز رژیمو گرفتم و یکمی مریض حال شدم و بدنم سریع عکس العمل نشون داد ،بدنم بسیار هوشمندانه اون رژیم مزخرفو پس میزد ،در حین انجام همون رژیم و درگیری باهاش ،عاجزانه از خداوند هدایت و کمک خواستم و من هدایت شدم به این سایت و معجزه خداوندو دیدم ،انقدر با ولع وارد دوره ها شدم ،انقدر خوشحال شدم و هیچ وقت هم نه استاد نه به سایتشون شک نکردم و خیلی سریع همه دوره های لاغری خریدم،خدا هرگز دیر نمیکند و الان هم که در دوره ۱۰۰ گام تا لاغری من و خلق آرزوها با قدرت ذهن هستم و خدارو سپاسگذارم که در مسیر صحیح قرار گرفتم ،اتفاقا ماها که همه عمرو در سختی و رژیم و ترس بودیم برامون این دوره جذابتر و دلنشین تره ، چونکه به یک دفعه تمام اون ترسها از بین رفته و به یک آرامش عمیقی رسیدیم‌ ،مثل شخصی که بیماری داشته و دکترا جوابش کردن و اون شخص به شفا میرسه ،چقدر حالش خوبه ،عمر دوباره میگیره و تازه از زندگیش لذت متفاوتی میبره منکه در هر شرایطی فقط به مسیرم ادامه دادم ،منفی باف که همیشه هست و هنرنمایی میکنه ،گاهی حالم خوب بوده یا بد بوده بازم ادامه دادم ،من یه عهدی با خودم بستم از چندین سال پیش که در دوره های ذهنی فعالیت میکنم‌ که من باید در هر شرایطی فایل هامو گوش کنم  و تمریناتشو انجام بدم فرقی نمیکنه کجا باشم ،چجوری باشم ،و این تمرینو از چندین ماه پیش  که در دوره لاغری شرکت کردم هم اجرا میکنم ،مثلا الان صبح جمعه است ،بعد از صبحانه ،من دارم فایلو گوش میکنم و مینویسم ،با اینکه منزلمون مهمان هم داریم ولی اولویت من تمریناتمه ،یجوری برنامه ریزی میکنم که بتونم به همه کارهام برسم ،با اینکه هر ۳ شنبه و جمعه ها عصر ،کلاس آن لاین دارم ، به خودم قول دادم که تغییرات بزرگیو در زندگیم بوجود بیارم و دارم تلاش خودمو میکنم ،چونکه میخوام جور دیگه ای زندگی کنم اشغال بودن ذهن از عوامل بیرونی ، یکی از موانعیه که حرکت  مارو در مسیر کندتر میکنه ،وقتی ذهن درگیر مسائل خونه و بچه ها و اطرافیانه و گاهی هم مردم ،جای زیادی به اون مسائل تعلق میگیره و وقتی احساس پر بودن داشته باشیم ،یعنی ظرفمون پر باشه ،آگاهی های جدید وارد ذهن ما نمیتونه براحتی بشه ،پس بهتره ذهن خودمونو خالیتر کنیم برای مسائل شخصی خودمونفایل های رهایی از افکار منفیو پارسال گوش کردم ولی خوشحالم که مجدد در این مسیر گوش میکنم چونکه میدونم امسال با یک درک بهتری متوجهشون خواهم شد و عمل خواهم کرد که گوش کردن به فایلی که عمل نیاورد کار بی فایده ایه زود رنج بودنمون هم برمیگرده به سرزنش هاییکه از طرف دیگران شدیم و بعد از اون هم خودمون اون مسیر سرزنش گری رو برای خودمون در درونمون ادامه دادیم و منتقد درونیمون مدام ازمون ایراد گرفت ،حالمون بد شد و یه حس ضعف درونی داشتیم ،احساس کم بودن ،ناکافی بودن ،نادرست بودن ،زشت بودن، دوست نداشتنی بودن و تمام این احساسات بد همراه ما بوده و حمل این بار سنگین به ذهن و جسم ما آسیب های زیادی وارد کرده که بصورت خشم ،استرس ،عصبانیت و عزت نفس و اعتمادبنفس پایین خودشونو نشون داده و حالا که در حال یادگیری علوم ذهنی هستیم چه بهتره که در راه آرامش ذهن هم قدم برداریمکامنت در رهایی از افکار منفی رو هم در قسمت کامنت های مخصوص خودش خواهم نوشت ممنونم برای این مسیر زیبا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم