نمیتوانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی تان جستجو نمایید! و این مسیر از رهایی از افکار منفی آغاز می شود.
اگر تصور می کنید زندگی شما مانند کالایی است که به شما تحویل داده شده و قابل تغییر نیست اشتباه می کنید.
من هم تا ۳۳ سالگی این تصور را داشتم که زندگی را باید سپری کرد و نمی توان زندگی را به شکلی که مورد علاقه ات است تجربه کرد.
افکار منفی
آیا افکار منفی بر زندگی شما سایه انداخته است؟ آیا احساس میکنید که این افکار مانع پیشرفت و خوشبختی شما میشوند؟ اگر پاسخ شما مثبت است، بدانید که تنها نیستید. بسیاری از افراد با این چالش دست و پنجه نرم میکنند. اما خبر خوب این است که رهایی از افکار منفی کاملاً امکانپذیر است.
افکار منفی چیست؟
افکار منفی، الگوهای فکری منفی و خودویرانگری هستند که میتوانند بر احساسات، رفتارها و در نهایت کیفیت زندگی ما تاثیر بگذارند. این افکار اغلب به صورت تعمیمدهی بیش از حد، نگرش ذهنی منفی، برچسبزنی و پیشبینی بدبینانه ظاهر میشوند.
افکار منفی میتوانند به مشکلات روحی و روانی مانند اضطراب، افسردگی و کاهش اعتماد به نفس منجر شوند. همچنین، این افکار میتوانند روابط بین فردی را تحت تاثیر قرار دهند و مانع از دستیابی به اهداف شوند.
افکار منفی چیست و چرا به وجود میآیند؟
افکار منفی، همانند ابرهایی هستند که گاهی اوقات آسمان ذهن ما را میپوشانند. این افکار میتوانند در مورد گذشته، حال یا آینده باشند و اغلب با احساسات منفی مانند اضطراب، غمگینی و خشم همراه هستند.
دلایل مختلفی برای ایجاد افکار منفی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
استرس و فشارهای روزمره: استرس و فشارهای زندگی روزمره میتوانند بر سلامت روان ما تأثیر گذاشته و افکار منفی را تشدید کنند.
تجربیات گذشته: رویدادهای منفی گذشته میتوانند الگوهای فکری منفی را در ما ایجاد کنند.
باورهای نادرست: باورهایی که درباره خودمان یا دنیای اطرافمان داریم، میتوانند منجر به افکار منفی شوند.
خبر خوب این است که میتوان با استفاده از روشهای مختلف، افکار منفی را مدیریت کرده و بر آنها غلبه کرد.
تغییر شرایط زندگی
به عنوان فردی که توانستهام از شرایطی سخت زندگی خود را تغییر دهم به شما می گویم که نیازی نیست به زندگی خوب دیگران با حسرت نگاه کنید، چون شما هم می توانید زندگی فوق العاده ای را تجربه کنید اگر مهارت رهایی از افکار منفی را کسب کنید.
هیچ فردی آنقدر خوشبخت نیست که شما نتوانید به اندازهی او خوشبخت شوید…
سالهای زیادی از زندگی ام را با ناراحتی و مشکلات زیادی سپری کردم اما همیشه اشتیاقِ فراوان برای تغییر زندگی را داشتم و به دنبالی راهی برای رسیدن به خواسته هایم بودم، در جستجوی مهمترین عامل تغییر زندگی بودم و به لطف خدای مهربان در مسیر یادگیری قوانین جهان هستی برای تغییر زندگی قرار گرفتم.
کتاب های زیادی را مطالعه کردم، از آموزش های اساتید مطرحی بهره بردم و در نهایت به روشی دست یافتم که تغییر زندگی را برایم آسان کرد و توانستم درک کنم چگونه خالق زندگی خود باشم.
دوره رایگان رهایی از افکار منفی، قدم اول برای تغییر شرایط زندگی، حاصلِ نتایج بخشی از این سالها است. برخی از این آگاهی ها در هیچ کتابی یافت نمی شود و شامل تجارب موفقیت آمیز خودم می باشد.
مأموریت این دوره، آموزش چگونه تغییر دادن زندگی به هر فردی است، که تصمیم گرفته و متعهد شده تا نه تنها فردی باشد که تغییر کرده است بلکه قادر باشد شرایط خانواده اش را تغییر دهد.
زیرا همه ما وظیفه داریم که تغییر کنیم و زندگی را آنگونه که خداوند برای ما مقدر کرده است تجربه کنیم.
ما به این جهان فرستاده شدیم تا بتوانیم همهی زیباییهای جهان را تجربه کنیم، تا آزادانه برای خودمان زندگی کنیم، تا تجربه یک زندگی پر از رفاه و آسایش را تجربه کنیم.
زیرا این توانایی و لیاقت به همه ما داده شده است تا بتوانیم تجربه زندگی موفق و سرشار از شادی و احساس خوب و عشق و علاقه به دیگران را داشته باشیم. و مسیر رسیدن به این شرایط رهایی از افکار منفی است.
ما وظیفه داریم از توانایی که خداوند به ما داده است استفاده کنیم تا در لحظه مرگمان، “بدون حسرت آنچه که میتوانستیم انجام دهیم اما ندادیم”، در آرامش و زیبایی این جهان را ترک کنیم.
تا بتوانیم به همه بگوییم، خوب زندگی کردن، نه تنها آسان، بلکه طبیعیترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتاٌ و طبیعتاٌ خوشبخت هستیم. چون بنده خدا هستیم.
خدا را شکر میکنم که مرا در این مسیر شگفت انگیز قرار داد.
خدا را شکر می کنم که توانستنم با ارائه آنچه که زندگی خودم را از بدترین شرایط، به شرایطی مطلوبی که هر روز در حال بهتر شدن است رساند، در دوره خدا هرگز دیر نمی کند به شما و افرادی زیادی در سراسر جهان کمک کنم تا با باورکردن خود و توانایی بهتر زندگی کردن تغییرات شگفت انگیزی در جهان پیرامون خود ایجاد کنند.
تغییر نگرش های درونی
اگر بخواهیم تغییری در روند ناخواسته های زندگی ایجاد کنیم، چاره ایی نداریم مگر این که افکار و باورهایی که از گذشته درباره زندگی کردن در وجود خود ذخیره کرده ایم را تغییر دهیم. به همین منظور برای تجربه زندگی بهتر نیاز به آموزش هایی داریم که متاسفانه نه در کتاب های درسی وجود دارند و نه از طریق خانواده به ما منتقل شده اند.
چرا افرادی در جامعه هستند که کاملا از هر نظر احساس خوشبختی ویا حتی بدبختی دارند؟
تمام خوشبختی و یا بدبختی انسان ها بسته به نگرش آنها و باورهایی است که در ذهن خود ذخیره کرده اند.
این باورها میتواند مثبت و یا منفی باشد و در نتیجه این باورها می توانند انسان را به سمت خوشبختی و یا حتی بدبختی ببرد چون ریشه این افکار در ذهن انسان است و برای تغییر آن باورها نیاز به آموزش دیدن دارد تا با جایگزین کردن باورهای صحیح به سمت آرمان خود گام بردارد.
با آموزش درست حتی می تواند شرایط خانواده خود وانسانهای پیرامون خود را تغییر داد.
خداوند جهان هستی را بر طبق قانون زیبایی، سلامتی، خوشحالی، ثروت و خوشبختی بنا کرده و ما هم به عنوان انسان از این قانون نه تنها مستثنی نیستم بلکه هم سو با این قوانین آفریده شده ایم، پس حق طبیعی ما خوشبختی، خوشحالی، سلامتی، ثروت و…. است.
رهایی از افکار منفی
چه موقعی انسان از حق های طبیعی خود محروم می شود؟
زمانی انسان از این حق های طبیعی محروم می شود که افکارش هم سو با جهان هستی نباشد یعنی دچار افکار منفی گردد ودر یاس ونامیدی بسر برد
چه زمانی انسان موفق می شود؟
زمانی که افکارش همسو با قوانین جهان هستی باشد. یعنی دارای افکاری از جمله عشق، امید، شادی و احساس خوب داشته باشد یعنی انسان به لیاقتی که خداوند در او نهادینه کرده پی برده و از طریق کنترل ذهن از آن برای بهبود شرایط زندگی خود و تجربه خوشبختی بهره ببرد.
از این طریق می تواند به لیاقت به توانایی هایی که حق طبیعی اش است دست پیدا کند. در این صورت انسانی موفق در امور زندگی خود می شود.
اولین قدم برای تجربه این شرایط رهایی از افکار منفی است.
ریشههای افکار منفی
افکار منفی از کجا میآیند؟ دلایل مختلفی برای بروز افکار منفی وجود دارد، از جمله:
- تجربیات گذشته: تجربیات تلخ و شکستها میتوانند باعث ایجاد الگوهای فکری منفی شوند.
- تلقینهای اطرافیان: حرفها و قضاوتهای دیگران میتواند بر روی باورهای ما تأثیر بگذارد.
- تکامل ناقص الگوهای فکری: برخی از ما الگوهای فکری منفی را از والدین یا اطرافیان خود یاد گرفتهایم و هنوز نتوانستهایم آنها را تغییر دهیم.
- استرس و فشارهای زندگی: مشکلات و چالشهای زندگی میتوانند باعث ایجاد افکار منفی شوند.
تأثیر رهایی از افکار منفی بر زندگی
رهایی از افکار منفی، تأثیرات شگفتانگیزی بر زندگی ما دارد. برخی از این تأثیرات عبارتند از:
افزایش موفقیت: افکار مثبت، شما را به سمت اهدافتان سوق میدهند و به شما کمک میکنند تا به موفقیتهای بزرگتری دست پیدا کنید.
افزایش اعتماد به نفس: با تغییر افکار منفی به افکار مثبت، میتوانید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و به تواناییهای خود ایمان بیاورید.
بهبود روابط: افکار مثبت باعث میشوند که روابط بهتری با دیگران برقرار کنید و ارتباطات موثرتری داشته باشید.
افزایش خلاقیت: افکار مثبت، ذهن شما را باز میکنند و به شما اجازه میدهند تا ایدههای جدید و خلاقانه تولید کنید.
کاهش استرس و اضطراب: با رهایی از افکار منفی، میتوانید استرس و اضطراب خود را کاهش داده و به آرامش درونی دست پیدا کنید.
نتیجهگیری
اگر انتظار داشته باشیم که شرایط فعلی ما با این افکاری که داریم تغییر کند بسی خیال بیهوده است چون ۸۰٪ آن با افکار منفی است و همش در این شرایط منتظر شانس می مانیم تا به شرایط بهتر و یا طبقه بالاتر برویم و زهی خیال باطل و این راهی ندارد جز رهایی از افکار منفی و جایگزین کردن آنها با افکار مثبت.
رهایی از افکار منفی، یک فرآیند تدریجی است و نیاز به تمرین و پشتکار دارد. با استفاده از روشهای ذکر شده در این مقاله، میتوانید به تدریج بر افکار منفی خود غلبه کرده و به زندگی شادتر و موفقتری دست پیدا کنید. به یاد داشته باشید که شما لایق بهترینها هستید و شایسته آن هستید که زندگیتان را با شادی و آرامش پر کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 151 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
با نام و یاد خداوند بزرگ
استاد عزیز ، اول از همه خواستم بگم که دو روز بود که کاری برام پیش اومده بود که اصلا نمیتونستم تو این دو روز سراغ سایت بیام ، ولی تمام فکر و ذهنم پیش سایت و فایل ها بود، یعنی اینطوری نبود که بهانه ای باشه تا نخوام فایلا رو گوش بدم ، از قصد نبود .
هرکسی که تو مسیر لاغری با ذهن هست، شگفتی سازه.
چقدر این حرف حال و احساس منو خوب کرد. بخاطر اینکه من در مدتی که در این مسیر هستم بیشتر اوقات برام پیش اومده که هرچقدر تلاش کردم به اضافه وزن و قسمت های پر بدنم دقت نکنم ولی همش برام پیش اومده که این پاهارو ، ران ها رو …. کی قراره لاغر و مدلی بشه؟! یا ال و بل و …
ولی بزار اینجوری فکر کنیم که
فاصله ی ما با متناسب شدن خیلی کمتره!
نسبت به اون تلاشا و زحمت هایی که ما تو مسیر های قبلی میکشیدیم .
پس در مسیر لاغری با ذهن نسبت به تمام کارهایی که برای لاغر شدن انجام دادیم ، خیلی راحت تر و اسان تر و سریع تره !
چون مشکل از مانبوده بلکه مسیر قبلی ما اشتباه بوده ! ما در مسیر اشتباه هرطور که حرکت کنیم ، به مقصد نمیرسیم.
من هم دو سه باری بود که برام سوال پیش اومده بود که چطور من تو این سایت نظر مخالف نمیبینم ؟!
عاخه از اونجایی که یک عده همیشه خودشون و پروفسور میدونن، باید مخالف باشن !😂
ولی این نشون میده که اون افرادی که کمک میخوان و میتونن با این سایت متوجه میشن پس افرادی که مخالف این مسیر هستن اصلا نمیدونن که همچین سایتی وجود داره !
خب طبیعیه که در ذهنمون به اندازه ای که ما تلاش کردیم که لاغر بشیم و نشدیم ، لاغر شدن برامون سخت باشه .
تو تمام جنبه های زندگی اینطوریه!
اما مسیر درست الان هست و ما باید تو هر شرایطی ادامش بدیم، حالمون خوبه ادامه بدیم ، حالمون بده ادامه بدیم با اشتیاق حرکت کنیم ، چرا؟
چون وقتی که ادامه دادن همیشگی باشه ، مواردی که باعث ضعف و لیز خوردن ما در مسیر میشه، بادشون میخوابه و ضعیف تر میشن و زورشون کمتر میشه چون که ما قوی تر شدیم و توانایی و تمرکزمون بیشتر میشه.
مثلا استاد اینطور بگم که تو مسیر کسب و کارم ، طوریه که در مدت زمان کوتاهیی ، تحولات مالی خیلی فوق العاده ای به همراه داره و حتی افرادی رو دیدم که در این مسیر به درآمد های زیاد و عالی و رسیدند اما من فقط نتونستم هیچ کاری توش بکنم فعلا !
چون ۱۰۰٪احتمال اینو میدم که بخاطر فرمول هاییه که من در ذهنم نسبت به این کسب و کار جمع اوری کردم ، چون مدتی پدرم در این کسب و کار بود و چون آموزش ندیده بود ، بلد نبود ، توش به هیچ پیشرفتی نرسیده بود و حتی ضرر هم کرده بود، انقدر دیدگاه و باورش نسبت به این شغل و حرفه بد بود که وقتی فهمید من رفتم تو این کار یک عالمه با من دعوا گرفت و چرت و پرت گفت ، نمیدونم پولتو میخورن ، فلانن ، بسارن و دروغ گو هستن و… منم مجبور شدم به دروغ بهش بگم که دیگه نیستم اونجا !
مسئله اینه که دلیل نمیشه که چون تو نتوستی ، بقیه هم نتونن ! تو درست انجامش ندادی، چون اگه مسیرش اشتباه بود، هیچکس نمیتونست ! نه فقط تو!
خیلیی ها تو این مسیر عالی بودن ، پس من این رو نقص میکنم که این شغل الکیه و دروغگو و… هستن 👎🏻
من چون قبلا از تجربه پدرم و باورهای منفی که همش درباره این شغل داره و هر دفعه هم به ما میگه در ذهنم ثبت کردم یکی از دلایلی بود که مانع شده برای کسب درامدم !
به هر حال مثال های نقضشو دیدیم و حداقل الان باورهای اشتباه و غلط رو کاملا شکستم و موانعش هم به زودی برطرف میشن .
خیلی مهمه که مواظب افکارمون باشیم !
توجهمون رو ، روی چیزهای بیخود و اخبار بد و چیزهایی که دوست نداریم نزاریم و فکرمون و تمرکزمون رو درگیرش نکنیم ، چون لیز میخوریم ، بدم لیز میخوریم!!!
چون افراد چاق معمولا ادم های زودرنجی هستند ، انقدر که به اندازه کافی از لحاظ روحی خسته و از لحاظ روانی بهم ریخته اند ، چون از بس که تلاش کردند و نشده و اضافه وزن در ذهن انها بزرگ شده که احساس ناامیدی و ناتوانی در برابر اون دارن و از درون با خودشون درگیرن .
و برای خودشون خیال بافی میکنن و همش منتظرن که ناراحت بشن و حالشون بد بشه و اماده اند که همش اذیت بشن!
حالا بیان در مقابل چیزهایی هم قرار بگیرن که حالشونو بدتر هم بکنه دیگه ادم خب کاملا روانی میشه و جا میزنه ، دیگه ادامه نمیدهد،
یک شخص چاق خودش به اندازه کافی کول و بارش سنگین هست تو این مسیر از حرف و حدیث ها ، نمیتونم ها و…. حالا ایناهم بیاد روش هیچی دیگه کمرش میشکنه !
من خودم ۶ /۷ سال از عمرم و درگیر بیماری بودم و بخاطر همین هم با هیچکس هیچ ارتباطی نداشتم جز خانوادم و در کل خونه میموندم و حتی چند سال از مدرسه رو هم تو خونه خوندم و هیچ اعتماد بنفسی هم نداشتم و هر ریکشنی و که از کسی میدیدم ، سریع به خودم و بیماریم نسبت میدادمش و بعد از مدتی که حالم بهتر شده بود و با خانواده بیرون میرفتیم ، دورهمی، مهمونی، وقتی دو نفر با هم صحبت میکردند و پچ پچ میکردند به خودم میگفتم ببین دارن به ریش تو میخندن و مسخرت میکنن، انقد که بدبختی همه دارن بهت میخندن و … هزارتا داستان برای خودم درست میکردم و دیگه هم نمیخواستم که جایی برم !
و اصلا نمیدونستم که دارت درباره ی چی صحبت میکنن ! فقط به خودم نسبت میدادمش .ولی الان اصلا اینطور نیستم ، از وقتی با قدرت ذهن اشنا شدم بدترین چیزها هم نمیتونن منو ناراحتم کنن
پس خیلی ها بخاطر این که به دلیل اضافه وزن و چاقیشون ، زودرنج شدن به همین دلیل رها میکنند
چون انقدر زود تحت تاثیر قرار میگیرند و با کوچک ترین چیزها اخبار و حوادث و حاشیه های دور و بر اطرافشون درگیر میشن که سریع انحراف پیدا میکنن !
بنابراین داشتن کنترل ذهن خیلی به ما در مدیریت افکار منفی در همه ی جنبه های زندگی کمک میکنه .
به ما کمک میکنه که این مسیر رو با احساس خوب سپری کنیم .
البته که هدف فقط لاغری نیست ! هدف فقط این نیست که ما از نظر جسمی لاغر بشیم! بلکه هدف اینه که ما اول باید فکرمون متناسب بشه.
و وقتی به تناسب فکری رسیدیم ، تناسب جسمی کاملا خودبخودی ایجاد میشه .
باید در عمل کردن به آموزه ها کوشا باشیم ، چون فقط دیدن و شنیدن فایده نداره
استاد بزارین از تغییراتم براتون بگم این مدت
من قبلا بچه ای بودم که از زرشک و کشمش در غذاها بیزار بودم و غذاهایی مثل زرشک پلو … رو نمیتونستم به هیچ وجه بخورم ولی ی مدتی بعد از اینکه فرمول های چاقی در من ایجاد شده بود ، خیلیی به این غذاها علاقه پیدا کرده بودم . اما الان چندروزه که مادرم خورشت آلومسما درست میکنه و تو خورشت کشمش هم ریخته بود و من بعد از اینکه کشمش رو زیر دندونام حس کردم، حالم بد شد و ی حس خیلی بدی در من ایجاد شد که نتونستم بدمش پایین 😖 و مجبور شدم که از دهنم بیارمشون بیرون و بقیه کشمش هارو از غذام جدا کردم
خیلیییی برام عجیب بود! یا چند فایل پیش که به خودم قول داده بودم که هر وقت خونه مادربزرگ رفتم حق ندارم سر یخچالشون برم ، خدای من چقد اونو عالی و فوق العاده دارم عمل میکنم !
اما الان فرمول های چاق کننده برادرم فعال شده و دارم در اون پرخوری ها و رفتار های چاق کننده میبینم و وزنش هم داره میره بالا برادرم الان که ۱۳ سالشه ۷۶-۷۷ کیلو وزن داره و حتی مطمعنم اوضاع خرابتر از این هم خواهد شد! و بهش گفتم که بیا تو سایت و…ولی متاسفانه از اونجایی که تو سن بلوغه و حرف گوش نمیده زیاد بهش اصرار نمیکنم ، چون اگه خودش بخواد ، هدایت میشه .
همینطور هم مادرم وقتی خودش خواست هدایت میشه.
اینم بگم که من چندروز پیش یکی از دوستامو به این مسیر و مسیرهای دیگه که موفقیت ها و زندگی عالی براش میسازن هم هدایت کردم و خیلی خوشحال شد و من هم خیلی خوشحال بودم که بهش کمک کردم ! از ته قلبم .
به هر حال من چندمدتی بود که میومدم سراغ فایل ها ذهنم خاطراتی رو مرور میکرد که خیلیییی وقت پیش این ها برام اتفاق افتاده بود و من حتی اصلا تو زندگی روزمرم با موضوعاتی که شبیه اون خاطرات باشه که بخواد تو ذهنم برام مرور بشه مواجه نشده بودم و برامم خیلی عجیب بود و فقط شما میدونید که کدوم فایل رو باید کجا و کی بزارید و خودتون میدونید که موضوع بعدی که ما تو این مسیر قراره باهاش مواجه بشیم چیه ! این نشان از تجربه شماست استاد عزیز.
در مسیر چاقی و همچنین الان لاغری که هستید این آگاهی هارو دارید که کدوم موضوع رو کجا باید بیان کنید . پس این چند مدت که این خاطرات برام مرور میشد ، باید میدونستم که مانع جدیدی بودند که خودشون رو نشون میدان و باید برطرف میشدن، به نوعی بیرون ریزی داشتم .
پس باید مهارت کنترل کردن دهن رو داشته باشیم .
و اتفاقا خیلی هم به لاغری ربط داره !
و صد در صد نتایج فوق العاده ای داره.
ادامه دارد……
تغییر کردن ، مقدس ترین هدفیه که یک انسان میتونه داشته باشه .
زندگی به ما تحمیل نشده که ما تو همین شرایطی که هستیم باقی بمونیم و نشه تغییرش داد!
من خودم تا دوسال پیش همینطور فکر میکردم که من بدبخت افریده شدم ! چون هیچ چیزی هیچ وقت طبق خواسته من پیش نمیرفت و میگفتم خدایاا چرا من ؟ چرا زندگی من باید اینطور باشه؟ داستان خیلییی جالبیه که من واقعااا از شرایطی که داشتم حالم بهم خوردهبود ، هم اضافه وزن داشتم ، هم مریض بودم و هم … و کلا شرایط بدی بود و من خیلییی خسته شده بودم و حتیی فکر کردن به این کهباید تا اخر عمرم همینطوری بمونم ، اتیشم میزد ، زندگی بقیه رو میدیم واقعا حسرت میخوردم که چرا بقیه انقدر زندگیشون خوبه و مناینطوریم ؟و اصلا دوست نداشتم که باقی عمرم رو هم همینطوری بمونم ، و اگه اینطوری بود ، کاملا الکی داشتم زندگی میکردم ! وکارهای خیلی زیادی هم برای ایجاد تغییر ات انجام داده بودم و هیچوقت هم جا نزدم ، سخت ترین راه ها رو هم رفته بودم و ولی نتیجهای نمیگرفتم و واقعا دلم میشکست و گریه میکردم ولی نمیخواستم هم که جا بزنم و تغییر نکنم!
انگار که گم شده بودمم ، انگار رو لبه ی پرتگاهی بودم که میخواستم تغییر کنم اما هر کاری میکردم نمیشد و حتی نمیخواستمم که برگردمو همونطوری بمونم ، و همونطوری اویزون شده بودم از پرتگاه
به هرحال ی روز که تمام گریه هامو کرده بودم ، و با خدا صحبت کرده بودم و فکر میکردم که جهان برای همه یکجوره ، یعنی همه غذامیخورن ، اب برای همه همون ابه و …. همه چیز برای همه یچیه !
پس مشکل باید از من باشه ، ایراد از منه ، من یچیزی و اشتباه دارم عمل میکنم که اینطوریه
معمولا ادم هایی که بیخیالن و چیزی و سخت نمیگیرن ، راحت تر و شاد ترن ، من جوری بودم که همه چیز باید اونطور که میخواستمپیش میرفت و خیلییی حساس بودم !
و همیشه هم افکار منفی و کلام منفی داشتم پس با خودم گفتم بیام اول این دو تارو تغییر بدم ، به خودم قول دادم که دیگه به این افکارمنفی پر و بال ندم و بجاش تلقین مثبت بکنم ، حتی شده الکی! و هراتفاقی هم که افتاد ، سخت نگیرمش و به حکمتی که قراره بعد از اوناتفاق بیفته خوشبین باشم ، که شاید این اتفاق باید میفتاد تا یچیز بهتر و عالی تر برای من باشه و یا قرار بود من رو از خطری حفظ کنهوحتما خیر و صلاحی پشتش هست .
بعد از ۳ روز با این دید زندگی کردن ، استارت تغییرات و معجزه رو در خودم دیدم ! یک ارامش عجیبی داشتم و شادی خیلییی زیادی درمن ایجاد شد ، اینجا بود که دیدم همه چیز براساس اون چیزیه که ما تو ذهنمون جمع اوری کردیم و داریم باهاشون زندگی میکنیم ! منتا دوسال پیش فکر میکردم بدبخت ترین ادم دنیام و ولی الان که ۱ ساله همچین دیدی ندارم ، انگار واقعا دوباره متولد شدم و دوبارهاگاهانه در حال یادگیری امد !
۱۸ سال زندگیم مثل عقیده م بود ، اما ۱ سال ، یا تو ۳ روززززر!!! احساسات درونیم کاملا تغییر کرد
میخوام بگم که ۱۸ سال بد زندگی کردم ، اما نباید که ۱۸ سال هم بگذره تا من تغییر کنم !
طبیعت واقعی زندگی، حقیقت زندگی و روند طبیعی زندگی خیلییی سریع ترو زودتر اتفاق میفته !
باید اون صد شکسته بشه !
مثلا درسته که شاید سال ها زمان ببره که راه یک رودخونه ، با چوب یا اشغال های کوچیک کوچیک کنارهم حمع بشن و جریان رودخونه واروم اروم ببندن و جلوش سد بزنن ولی تو ی حرکت میشه اشغالا رو برداشت و دوباره رودخانه به جریان بیفته
رودخانه که خودش اشغال نبوده ، یدفعه یکی اومده توش زباله انداخته و این زباله تا یجایی ، ی مسیری توسط رودخونه حرکت کرده وبالاخره یجایی گیر کرده و اولین مانع رو ایجاد کرد که اشغال های دیگه ای هم که میان به اون گیر کنن و همینطوری انباشته بشن وبالاخره تبدیل به یک مانعی بشن که دیگه راه رو خانه رو سد کنن !این اشغالا طی یک روز همه جمع اوری نمیشن که بتونن مانع رودخونهای به اون بزرگی بشن ! اما رودخانه اگه توسط باران یا حالا هر عامل دیگه ای ، جریانش شدید تر بشه و یا ابش بیشتر بشه ، میتونه اوناشغالا رو یدفع بشوره ببره! هر چقدر که زیاد باشن!
پس درسته که این باورهااا رو طی ۱۸ سال جمع اوری کرده بودم و برای خودم مانعی به طول ۱۰۰۰ متر ایجاد کرده بودم که نمیتونستمازش بپرم ! اما میتونم از پایین بهش ضربه بزنم که بشکنه و بریزه ! و اولین ضربه رو زدم که چون پایش شل شد از اون بالا ها هم مانعریخته شد !
من هم خیلیی از دیواری که مانع بزرگی برام بود ریختم و ممکنه الان ۵۰۰ متر شده باشه ! همینطوری ادامه میدم که کاملا بریزه و من بهاون طرف مانع که خوشبختی و سعادت و زیبایی الهیه پناه ببرم !
پس دیگه نیازی نیست که به زندگی دیگران با حسرت نگاه کنیم ، چون ما هم میتونیم یک زندگی فوق العاده تجربه کنیم ، چون قانونطبیعته ، روند طبیعیه زندگیه ما با اشغال های که همون اخبار بد و توجه کردن به چیزایی که ناخوشاینده و اموزش های بد جلوی رودخانهسعادتمون سد بستیم !!! باید سد و بشکنیم !
هیچ کس اونقدر خوشبخت نیست که ما نتونیم به اندازه اون خوشبخت باشیم !
هممون میتونیم تغییر کنیم و زندگی رو اونطوری که خداوند برامون مقدر کرده است تجربه کنیم ، چون ما به این جهان فرستاده شدیم تازیبایی هارو تجربه کنیم ، و ازادانه برای خودمون زندگی در رفاه و ارامش و اسایش و … داشته باشیم . این لیاقت و توانایی به همه ماداده شده است .
خداوند روح خودش رو در ما انسان ها دمید که بتونه خودش هم به نوعی زندگی رو روی زمین تجربه کنه ! خداوند هیچوقت از چیزی کهخودش افریده بد استفاده نمیکنه !
تنها راه دستیابی به این مسیر و رسیدن به این شرایط، رهایی از افکار منفی است.
ما وظیفه داریم که از قدرتی که خداوند در وجود ما قرار داده ، استفاده کنیم تا در لحظه مرگمون ، حسرت نخوریم که میتونستیم کاری وانجام بدیم ، اما ندادیم ! و در ارامش و زیبایی این جهان رو ترک کنیم
خوب زندگی کردن ، نه تنها بسیار اسانه ، بلکه طبیعی ترین نوع زندگیه ، زیرا که ما ذاتا و طبیعتا خوشبخت هستیم . چون بنده یخداوندهستیم .
من خودم واقعا از خداوند متشکرم که به مسیر حقیقت زندگی هدایت شدم و در این مسیر قرار دارم .
هدفی مقدس تر از تغییر برای یک زندگی نیست !
تنها راه و چاره ی تغییر کردن هم اینه که افکار و باورهامون رو تغییر بدیم ، همونطور که من کردم و نتیجه رو هم دیدم ! اما برای یکزندگی بهتر نیاز به اموزش داریم .
تمام خوشبختی و یا بدبختی انسان ها بسته به نگرش آنها و باورهایی است که در ذهن خود دارند.
که این باورهامیتونه مثبت یا منفی باشه و درنهایت این باورها می توانند انسان را به سمت خوشبختی و یا بدبختی ببرد.
ریشه این افکار در ذهن انسان است و برای تغییر آن باورها نیاز به آموزش دیدن هست تا تغییرات اتفاق بیفتند
زمانی انسان از این حق های طبیعی محروم می شود که افکارش هم سو با جهان هستی نباشد یعنی دچار افکار منفی بگردد ودر یاسونامیدی بسر ببرد
زمانی انسان موفق می شود که افکارش همسو با قوانین جهان هستی باشد یعنی دارای افکاری از جمله عشق امید خوشحالی و شادی واحساس خوب داشته باشد
جهان هستی دارای مدارها و یا طبقاتی است یا به نوعی هستند که انسان ها در آنها قرار دارند و زندگی خود را طبق همان مدار و یاهمان طبقه تجربه می کنند.
هر کدام از ما در یک طبقه از این مدارها قرار داریم و شرایط و اتفاقات هم طبق همان طبقه برای ما بوجود میاید.
پس وقتی ما در یک طبقه ساکن هستیم نمیتوانیم شرایط طبقات بالاتر را تجربه کنیم مگر این که افکار ما تغییر کند تا جایگاه ما تغییر کندو یا به طبقه و یا مدار بالاتر راه پیدا کنیم یا پایین تر !
این براساس عدالت خداوند است چون عدالت حکم میکند که هرکسی در شرایطی که هست در طبقه ایی حضور داشته باشه که حق اشاست.
این شرایطی که داریم حق ماست !چون خداوند عادل است و به همه نظارت دارد و حواسش به همه هست .
من همیشه بهم گفته میشد که این سختی ها ، امتحان خداونده! و من پیش خودم میگفتم، که چقدر باید دیگه امتحان بشم عاخه؟!مگهچیکار کردم؟ یا چی یادگرفتم که باید امتحانشو پس بدم ! بفیه هم مگه انقد امتحان میدن؟! چرا خدا منو با چیزای خوب امتحان نمیکنه ؟و…. همیشه به ما گفتند عدالت خدا با عذاب کردنه و قدرت خدا را در آن میبینم در صورتی که عدالت خدا در همه چیز است حتی درشرایطی که داریم و ایمان به خدا یعنی ایمان داشتن به عدالته خداست.
پس برای تغییر زندگی اول باید بپذیریم که الان در هر شرایطی که هستیم حق ماست
ولی خداوند این حق را نیز به ما داده تا با تغییر افکار خود طبقه خود را عوض کنیم . و این سرنوشت ما نیست خداوند شرایط ما را درستنکرده بلکه ابن طبقات و مدارها را درست کرده و تصمیم ما مهمه که می خواهیم در چه طبقه ایی زندگی کنیم.
افرادی که نمی توانند طبقه خود را تغییر دهند و مدام در یاس و نا امیدی بسر میبرند و اتفاقات را به گردن دیگران و خدا می اندازند نمیتوانند از حق طبیعی خوشبخت شدن در طبقات بالاتر سود ببرند و همیشه در همان جا می مانند.
طبقات در جهان هستی براساس پارامترهایی تعیین می شود که تماما ذهنی است این افکار ماست که زندگی ما را می سازد وقتی افکارمثبت تری داشته باشیم می توانیم به طبقات بالاتر برویم ولی اگر افکار منفی و محدود کننده داشته باشیم در طبقات پست جهان هستیزندگی کنیم.
با آموزش درست و انجام تمرینات میتوانیم ذهن خود را مملو از افکار مثبت کنیم تا جایی برای افکار منفی باقی نماند و بالعکس آن همامکان پذیر است.
افکار منفی مثل خشم، کینه و نفرت، انتقام و خشونت اگر در ذهن زیاد شود انسان به طبقات پایین جهان هستی سقوط می کند.
پس اگر ورودی آن را با افکار مثبت پر کنیم خروجی آن می شود عشق و محبت لذت و خوشبختی و…
و اگر وردی منفی باشد خروجی می شود فقر بدبختی فلاکت و…
و همه بستگی به خودمان داره که کدام را انتخاب کنیم و بخواهیم در چه شرایطی زندگی کنیم.
تمام موضوعات جهان هستی دو وجهی است، روز و شب، بالا و پایین، سرد و گرم و.بیماری و سلامتی،شادی و غم، ثروت و فقر و …
این خود ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه شرایطی می خواهیم باشیم می خواهیم در شادی باشیم پس جایی برای غم نداریم چونظرفیت ذهن به سمت آن افکاری است در ذهن بیشتر موج میزند.
پس اگر ما می خواهیم تغییر کنیم باید از ورودی ذهن مراقبت کنیم تا افکار کینه، انتقام، خشم، حسادت و حسرت وارد ذهن نشود باید ازدیدن اخبار، اتفاقات بد، غیبت کردن و غیره پرهیز کنیم به جاش از افکار مثبت بیشتر وارد ذهن کنیم تا ذهن مملو از این افکار خوب شودو خروجی های خوب مثل عشق دوست داشتن وخوشبختی داشته باشد”
بنابراین تنها طریق تغییر کردن اینه که افکارمون رو تغییر بدیم و این تغییرات بر خلاف بقیه تغییرات ، نیاز به تلاش و صرف و انرژی و کارجسمی نداره ، و تنها طریق تغییر ذهن و افکار امکان پذیره .
هرکس تو هر وضعیتی که هست ، در بهترین شرایط خودش هست و حقشه ! عدالت اینو حکم میکنه . این حق رو داریم که طبقمون روتغییر بدیم .
این طبقه برای ما از اون اول نوشته نشده که تا اخر همین باشه .سرنوشت ما همین طبقه نیست!
عدالت خداوند ، ایجاب میکنه که در بهترین طبقه باشیم و حقمون رو از دنیا بگیریم
و دقیقا هم همین عدالت خداوند ایجاب میکنه که هر انسانی که بخواد تغییر کنه و تلاش کنه که طبقشو تغییر بده امکان نداره که نتیجه اینگیره !
و قبول کنیم که خواست خداوند یا قسمت و سرنوشت ما اینگونه است ! من هم اصلا چنین چیزی رو قبول ندارم و نخواهم کرد.
پس این عدالت خداوند است که هر بنده ای هرجور که دلش خواست زندگی کنه و باید شرایط برای اون محیا باشه .
پس جدی بگیر ، انجام بده و نتیجه بگیر .
مهم اینه که ادامه بدی .
فقط مثبت فکر کن تا سراغ افکار منفی نری.
من بخودم میگم هر وقت خواستیم کاریو انجام بدیم و افکار منفی اومد سراغمون که فلانه ، نمیشه، نمیتونی و اینطوری فکر کنیم که اگهبهتر از چیزی که من میخوام بشه چی؟
اینجوری قشنگ تر و بهتر نیست؟ هر دو حالت داریم بهش توجه میکنیم ، اما در این حالت با حس بهتر
مثبت و منفی نمیتونن کنار همدیگر باشه نمیشه هر دو را داشت
به هر مقدار هرکدوم بیشتر بشه ، سمت مخالف کمتر میشه
اگر انتظار شرایط خوب داری ولی افکارت هنوز داغونه ، متاسفانه بهش نخواهی رسید ! چون خیلی از افراد هستند که میگن ما انتظارداریم که همچین شرایطی برامون اتفاق بیفته ، اما نمیشه !پس اینا همه دروغ و الکیه ! انتظار باید در کنار افکار و باور مثبت باشه ، درعیر اینصورت معلومه که نمیشه
خیلی از افراد اینطوری فکر میکنن که منتظرن ی اتفاقی بیفته ، که زندگیشون و تغییر بده مثلا برنده قرعه کشی یا … بشن
البته اینم بگم که منم خودم خیلی دوست دارم برمده یک قرعه کشی بشم اما اگه نشدم هم ناراحت نمیشم یعنی اونو بهانه ای نمیدونم کهمن مثلا قرعه کشی برنده بشم تا زندگیم تغییر کنه و یعنی محتاج اون نمیدونم ، در توانم هست که چنین چیزی و برای خودم تهیه کنم ولیخب دوست دارم که شرکت کنم و برنده بشم .
شخص با ایمانکسیه که هیچ غم و غصه و اندوه و نگرانی نداشته باشه ، نگران اینده بودن و … هیچ سعادتی برای ما نمیاورد، پس درلحظه شاد زندگی کن ، و حسرت گذشته رو نخور چون هرثانیه ، یک ثانیه جدیده و هیچوقت هم مثل قبلی نیست و تکرار نمیشه ، پس اگهاشتباهی کردی اصلا مهم نیست ، ادامه بده ، هر لحظه جدیده ، لحظاتو خودت بساز با شادی و افکار مثبت
اگه ما داریم زندگی سختی میکنیم این نیست که مورد غضب و خشم الهی هستیم و یا داریم توسط خداوند امتحان میشیم . ما خودمونانتخاب میکنیم که چه طور زندگی کنیم
ما هرچی وارد ذهنمون کنیم ، خروجی زندگی هم بر اساس همون ورودی هست .
پس مواظب ورودی ها باشیم .
اخبار بد، توجه به حوادث و انفاقات ناگوار
باید بتونیم مانع از ورود افکار منفی به مخزن مون بشیم . چون تواناییشو داریم
این کار امکان پذیره ، اما نیاز به آموزش داره
ما در درون دنیا نیستیم ، دنیا در درون ماست !شاد و پیروز و متناسب باشید