35 سال از زندگی ام با چاقی گذشت و در این مدت بارها تلاش می کردم تا از طریق روش های مختلف لاغر شوم اما هرگر موفق نشدم.
موضوعی که در همه روش های لاغری مشترک بود توجه کردن به جسم و تحت فشار و محدودیت قرار دادن جسم برای لاغر شدن بود و هرگز صحبتی درباره ذهن و تغییر آن برای لاغر شدن نشنیده بودم.
هر بار که تصمیم می گرفتم از برنامه های رژیمی برای لاغر شدن استفاده کنم قبل از هر چیزی برایم اهمیت داشت که در چه مدت چه مقدار کاهش وزن خواهم داشت.
هر رژیمی که مقدار وزن بیشتر در زمان کوتاهتری را وعده می داد از نظر من برای لاغر شدن مناسب تر بود.
حتی زمانی که از ورزش کردن برای لاغر شدن استفاده می کردم به این موضوع توجه داشتم که چند روز در هفته باید ورزش کنم تا بتوانم در یک ماه مثلا ده کیلو کاهش وزن داشته باشم.
هرچه من چاق تر می شدم اشتیاقم برای لاغر شدن بیشتر می شود و هربار که در استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن شکست می خوردم علاقه من به یافتن روشی که به من کمک کند تا زودتر لاغر شوم بیشتر می شد.
به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم به طرز عجیبی نگرش من درباره سریع لاغر شدن تغییر پیدا کرد.
از همان روز اول که تصمیم گرفتن از روش ذهنی برای لاغر شدن استفاده کنم هیچ عجله ای برای لاغر شدن نداشتم.
این موضوع خیلی برام عجیب بود که چرا در روش ذهنی من عجله ای برای لاغر شدن نداشتم؟
بعد از مدت ها که در حال اجرای تمرینات ذهنی بودم به این نتیجه رسیدم به این دلیل که نتیجه کار ذهنی برای من مشخص نبود من عجله ای برای رسیدن به نقطه از قبل تعیین شده نداشتم.
این موضوع را زمانی درک کردم که از زمانی که مشغول آموزش لاغری با ذهن شدم برخی از افرادی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده می کردند دچار عجله در لاغری می شدند.
این عجله کردن از آنجا ایجاد می شد که این افراد نتیجه من یا دیگر شرکت کنندگان در لاغری با ذهن را مشاهده می کردند و با نیت کسب نتیجه نهایی برای شرکت در دوره های لاغری با ذهن اقدام می کردند.
توجه به نتیجه نهایی باعث عجله کردن آنها برای لاغر شدن میشد.
نتیجه عجله کردن برای رسیدن به هر هدفی در زندگی “شکست خوردن” خواهد بود.
بنابراین برای موفق شدن باید همواره مراقب حربه های ذهن منفی باف برای ایجاد عجله کردن در ما برای موفق شدن باشیم.
از آنجاکه خودم سال های زیادی از زندگی ام چاق بوده ام به خوبی احساس افرادی که اضافه وزن دارند را درک می کنم، می دانم که آنها مثل من چقدر مشتاق رهایی از چاقی و لاغر شدن هستند.
می دانم که بارها تحت تاثیر تبلیغات برای لاغر شدن سریع در مدت زمان کوتاه قرار گرفته اند اما هرگز موفق به کسب نتیجه نشده اند. از این جهت بارها در فایل های آموزشی مختلف به توجه کردن به مانع ذهنی “عجله کردن” برای لاغر شدن تاکید کرده ام.
چون اطمینان دارم یکی از مهمترین دلایل موفق نشدن افراد در لاغر شدن “عجله کردن” است.
برای درک بهتر موضوع لاغر شدن باید به این نکته توجه داشته باشید که لاغری از طریق ذهن به این صورت است که شما تغییرات فرمول های چاقی را در ذهن خود انجام می دهید اما نتیجه باید در جسم شما نمایان شود.
ذهن را می شود با تکرار بیشتر و استمرار وادار به یادگیری حجم بیشتری از آگاهی در زمان کمتر کرد اما جسم را نمی توان با تحت فشار قرار دادن مجبور به انجام کار بیشتر در زمان کمتر کرد.
تصور کنید بخواهید قلب خود را مجبور کنید از امروز تا ماه آینده هر روز دوبرابر حد معمول ضربان داشته باشد، چگونه می توان این کار را انجام داد؟
لاغر شدن یک فرایند جسمی است که نیاز به انجام مراحل جسمی دارد و هرچه ما تصمیم بگیریم که این فرایند با عجله و سریع انجام شود در عملکرد جسم تاثیر نمی گذارد و جسم طبق برنامه پیش فرض خود فرایند لاغر شدن را ادامه می دهد.
عجله کردن فقط در ذهن انجام می شود و کمکی به جسم برای لاغر شدن نمی کند اما می تواند به راحتی مانع لاغر شدن جسم شود چرا که فردی که عجله دارد از نظر ذهنی خود را تحت فشار قرار می دهد و هر زمان ذهن در انجام کاری تحت فشار باشد به طریق مختلف از انجام آن کار ممانعت می کند.
برای لاغر شدن باید مهارت عبور از مانع ذهنی عجله کردن را بیاموزیم و این کار فقط از طریق تکرار شنیدن درباره این موضوع به طریق مختلف امکانپذیر است.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
فایل تصویری احساس لاغری خانم حسنی (کلیک کنید)
امتیاز 4.00 از 6 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
با سلام خدمت شما استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم
چقدر فایل های جدید دوست دارم وقتی داشتین میگفتین که دختر خودم داره از روش های دیگه استفاده میکنه یاد خودم افتادم منم زمانی که بچه بودم به خاطر پرستار بودن مادرم وشغلش خجالت میکشیدم از مریض شدن بارها شده بود که مادرم از مریض های بخششون برای من وخانوادمون صحبت کرده بود کارهاشون وگرفتاری هاشون همگی منو ناراحت میکرد وزمانی که مریض میشدم اونقدر خود درمانی میکردم وهمه چیز میخوردم چون فکر میکردم که مادرم ناراحت میشه مریضی منو هم ببینیه الانشم که الان به مادرم خیلی وقتا نمیگم مریض شدم واگه همسرم از دهنش بپره که مریض شدم تعجب میکنه حتی با اینکه خیلی مواقع بهش نگفتم مریضیمو ولی همین چند بارشم که فهمیده بهم گفته چقدر مریض میشی قبلا اصلا مریض نمیشدی حتما ضعیف شدی حالا نمیشه هم گفت که ضعیف که نشدم هیچ تازه از وقتی ازدواج کردم کمترم مریض میشم اینو من دردختر شما هم استاد به خوبی میبینم این دختر با اینکه سنی کم داره اما بسیار شما رو دوست داره وخجالت میکشه مشکل چاقیشو با شما درمیون بگذاره فکر میکنه شما حدالقل نباید نگران اون باشید برای همینم باعجله کردنش میخواد باعث افتخار شما بشه درست مثل من که با مادرم اینطور بودم والبته پدرم دوست داره زودتر لاغر بشه بعد بیاد پیش شما بگه ببین پدر من چقدر متناسبم من ژن چاقی ندارم منم مثل خواهرم متناسبم اون چند سال چاقیمم به خاطر پرخوری بوده وگرنه من لاغرم من درکش میکنم خیلی خوبه که براش درمورد این دوره وکارتون براش توضیح نمیدین بچه ها اصلا اون ارتباطی که باید برقرار کنن با مسائل والدین ندارن برعکس فکر میکنن حتما نقصی دراین زمینه دارن که پدرو مادرشون دراون زمینه صحبت میکنن یا به اندازه کافی بهشون دراین زمینه افتخار نمیکنن
اما درمورد این فایل عجله نکردن راز اصلی کار من به نتایج شگفت انگیزی از خودم رسیدم بدن من خودش منو متناسب میکنه حتی اگه بیشتر از نیازمم بخورم با این حال من متناسب میشم فقط نباید خودمو زجر بدم وعجله کنم این دو عامل اگه درمن درست بشه من حتما متناسب میشم یاد فراعن مصر افتادم وقتی داشتین توضیح میدادین درمورد عجله نکردن وفشار نیاوردن به خودپادشاهان مصری با شلاق مردم سرزمین هاشون وادار به ساخت هرم ها میکردن وکاخ ها وبناها وآباد کردن اون سرزمین اما نتیجه کار این شد که عده زیادی از مردم دراثر این فشار مردن وعده زیادی هم خشمگین شدن از این همه فشار وعذاب ودرنتیجه قیام وشورش کردن وفرمانروایی چند صد ساله مصر فروپاشید درست مثل بدن من من چند سال به بدنم رنج وشلاق زدم که بلند شو حرکت کن زدمش دعواش کردم بهش توهین کردم که ورزش کن وکلی القاب بد براش به کار بردم تا به زور تکونش بدم وساعت ها ورزش های سخت کنه پیاده روی های سخت کنه رژیم های وحشتناک تحمل کنه وبا رنج وعذاب روحی وجسمی کنار بیاد وبدنی که من میخوامو بسازه خب منم انصافا هر دفعه ۱۰ کیلو ۱۵ کیلو وحتی ۲۰ کیلو هم کم کردم وبدنم هم تا حدی ورزشکاری شده بود اما خب دووم نیاورد ومن دوباره چاق شدم وحتی بیشتر وفروپاشید این دیکتاتوری همه دیکتاتوری های دنیا محکوم به فروپاشی هستن واینم همونه دیکتاتوری با بدنمون هم همونه یه جایی از هم میپاشه الان نابود شده اون فرمانروایی وفرمانروایی جدیدی برپا شده فرمانروایی برپایه راحتی آرامش بدون عذاب وسختی بدون گرسنگی کشیدن های مداوم وتازه متوجه شدم که روش های قبلی جواب نمیده چون فرمانروایی عوض شده باید روش های اداره کردنشم عوض بشه مثلا قبلا ساعت ها ورزش وپیاده روی بود اما الان شاد وفعال بودن هست فعال بودن نه به معنی دوباره ورزش کردن وپیاده روی من قبلا برای خودم تعریف کرده بودم که یا پیاده روی وورزش سخت انجام میدم یا فایده نداره از اینجا تا سر پارک محلمون بریم وبشینیم وبرگردیم یا مثلا اگه ورزش نکنیم وعرق نریزیم که لاغر نمیشیم این باور قبلیمون بود اما خب چون ورزش میکردیم میومدیم خونه ساعت ها میخوابیدیم ولو بودیم ومنکه اونقدر پادرد وکمر درد تجربه میکردم که حتی فکر میکردم مچ پام شکسته وتا دستشویی هم خیلی مواقع لنگ لنگان میرفتم ودوساعت ورزش سخت با بیست ساعت بیتحرکی میگذروندم خوشحالم بودم جواب میده خب الان چی کار میکنم نه اونجور پیاده های طولانی وورزش های سخت میکنم نه بیست ساعت میخوابم وخودمو محکوم به تکون نخوردن میدیدم از بس که درد داشتم وخسته بودم حالا با آرامش زندگیمو میکنم بلند میشم کارای خونمو انجام میدم کارای خودمو انجام میدم میخوابم دراز میکشم میشینم وراه میرم همه چیز به راحتی انرژی کافی برای هر کاری که دوست دارم دارم چند باری رفتم پیاده روی داخل پارک نزدیک خونمون بعد رهاش کردم امروز به خودم گفتم واقعا دلت پیاده روی میخواد ولذت میبری اگه همین الان ۵۸ کیلو بودی بازم هر روز میرفتی پیاده روی اونم یک ساعت گفتم نه مگه دیوونه شدم برم راه برم که چی بشه پارک متر کنم خیلی شدت کنه هفته یکی دوبار میرم میشینم ومیگردمو وبرمیگردم خوش میگذرونم مگه دیوونم یعنی وقتی پای علاقه بیاد وسط خودم دیدم که چقدرم بدم میاد ازش یا رقصیدن اونقدر تو زندگیم برای لاغری حرکات موزون انجام دادم که الان حالم بهم میخوره از رقص چند وقت قبل داشتم یه شو میدیدم خوانندش خیلی متناسب بود وقتی داشت میرقصید لذت میبرد یکم خودشو تکون میدادوبیشتر شو خیلی ملو گذشت وتازه اون شخص که کارش اینه بازم خودش مجبور به کاری که دوست نداشت نکرده بود ودرشو های بعدیش دنسر اورده بود اشخاص دیگه ای میرقصیدن خیلی برام آموزنده بود گفتم ببین یه شخص متناسب چقدر باورهاش ورفتاراش صحیح هستن که حتی حاضر نیست خودش به خاطر کارش عوض کنه واذیت کنه