0

زود لاغر نشدن بهتر از هرگز لاغر نشدن است

اندازه متن

35 سال از زندگی ام با چاقی گذشت و در این مدت بارها تلاش می کردم تا از طریق روش های مختلف لاغر شوم اما هرگر موفق نشدم.

موضوعی که در همه روش های لاغری مشترک بود توجه کردن به جسم و تحت فشار و محدودیت قرار دادن جسم برای لاغر شدن بود و هرگز صحبتی درباره ذهن و تغییر آن برای لاغر شدن نشنیده بودم.

هر بار که تصمیم می گرفتم از برنامه های رژیمی برای لاغر شدن استفاده کنم قبل از هر چیزی برایم اهمیت داشت که در چه مدت چه مقدار کاهش وزن خواهم داشت.

هر رژیمی که مقدار وزن بیشتر در زمان کوتاهتری را وعده می داد از نظر من برای لاغر شدن مناسب تر بود.

حتی زمانی که از ورزش کردن برای لاغر شدن استفاده می کردم به این موضوع توجه داشتم که چند روز در هفته باید ورزش کنم تا بتوانم در یک ماه مثلا ده کیلو کاهش وزن داشته باشم.

هرچه من چاق تر می شدم اشتیاقم برای لاغر شدن بیشتر می شود و هربار که در استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن شکست می خوردم علاقه من به یافتن روشی که به من کمک کند تا زودتر لاغر شوم بیشتر می شد.

به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم به طرز عجیبی نگرش من درباره سریع لاغر شدن تغییر پیدا کرد.

از همان روز اول که تصمیم گرفتن از روش ذهنی برای لاغر شدن استفاده کنم هیچ عجله ای برای لاغر شدن نداشتم.

این موضوع خیلی برام عجیب بود که چرا در روش ذهنی من عجله ای برای لاغر شدن نداشتم؟

بعد از مدت ها که در حال اجرای تمرینات ذهنی بودم به این نتیجه رسیدم به این دلیل که نتیجه کار ذهنی برای من مشخص نبود من عجله ای برای رسیدن به نقطه از قبل تعیین شده نداشتم.

این موضوع را زمانی درک کردم که از زمانی که مشغول آموزش لاغری با ذهن شدم برخی از افرادی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده می کردند دچار عجله در لاغری می شدند.

این عجله کردن از آنجا ایجاد می شد که این افراد نتیجه من یا دیگر شرکت کنندگان در لاغری با ذهن را مشاهده می کردند و با نیت کسب نتیجه نهایی برای شرکت در دوره های لاغری با ذهن اقدام می کردند.

توجه به نتیجه نهایی باعث عجله کردن آنها برای لاغر شدن میشد.

نتیجه عجله کردن برای رسیدن به هر هدفی در زندگی “شکست خوردن” خواهد بود.

بنابراین برای موفق شدن باید همواره مراقب حربه های ذهن منفی باف برای ایجاد عجله کردن در ما برای موفق شدن باشیم.

از آنجاکه خودم سال های زیادی از زندگی ام چاق بوده ام به خوبی احساس افرادی که اضافه وزن دارند را درک می کنم، می دانم که آنها مثل من چقدر مشتاق رهایی از چاقی و لاغر شدن هستند.

می دانم که بارها تحت تاثیر تبلیغات برای لاغر شدن سریع در مدت زمان کوتاه قرار گرفته اند اما هرگز موفق به کسب نتیجه نشده اند. از این جهت بارها در فایل های آموزشی مختلف به توجه کردن به مانع ذهنی “عجله کردن” برای لاغر شدن تاکید کرده ام.

چون اطمینان دارم یکی از مهمترین دلایل موفق نشدن افراد در لاغر شدن “عجله کردن” است.

برای درک بهتر موضوع لاغر شدن باید به این نکته توجه داشته باشید که لاغری از طریق ذهن به این صورت است که شما تغییرات فرمول های چاقی را در ذهن خود انجام می دهید اما نتیجه باید در جسم شما نمایان شود.

ذهن را می شود با تکرار بیشتر و استمرار وادار به یادگیری حجم بیشتری از آگاهی در زمان کمتر کرد اما جسم را نمی توان با تحت فشار قرار دادن مجبور به انجام کار بیشتر در زمان کمتر کرد.

تصور کنید بخواهید قلب خود را مجبور کنید از امروز تا ماه آینده هر روز دوبرابر حد معمول ضربان داشته باشد، چگونه می توان این کار را انجام داد؟

لاغر شدن یک فرایند جسمی است که نیاز به انجام مراحل جسمی دارد و هرچه ما تصمیم بگیریم که این فرایند با عجله و سریع انجام شود در عملکرد جسم تاثیر نمی گذارد و جسم طبق برنامه پیش فرض خود فرایند لاغر شدن را ادامه می دهد.

عجله کردن فقط در ذهن انجام می شود و کمکی به جسم برای لاغر شدن نمی کند اما می تواند به راحتی مانع لاغر شدن جسم شود چرا که فردی که عجله دارد از نظر ذهنی خود را تحت فشار قرار می دهد و هر زمان ذهن در انجام کاری تحت فشار باشد به طریق مختلف از انجام آن کار ممانعت می کند.

برای لاغر شدن باید مهارت عبور از مانع ذهنی عجله کردن را بیاموزیم و این کار فقط از طریق تکرار شنیدن درباره این موضوع به طریق مختلف امکانپذیر است.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


فایل تصویری احساس لاغری خانم حسنی (کلیک کنید)

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.00 از 6 رای

https://tanasobefekri.net/?p=29704
29 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/03/29 14:56
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 926 کلمه

      با سلام خدمت شما استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم

      چقدر فایل های جدید دوست دارم وقتی داشتین میگفتین که دختر خودم داره از روش های دیگه استفاده میکنه یاد خودم افتادم منم زمانی که بچه بودم به خاطر پرستار بودن مادرم وشغلش خجالت میکشیدم از مریض شدن بارها شده بود که مادرم از مریض های بخششون برای من وخانوادمون صحبت کرده بود کارهاشون وگرفتاری هاشون همگی منو ناراحت میکرد وزمانی که مریض میشدم اونقدر خود درمانی میکردم وهمه چیز میخوردم چون فکر میکردم که مادرم ناراحت میشه مریضی منو هم ببینیه الانشم که الان به مادرم خیلی وقتا نمیگم مریض شدم واگه همسرم از دهنش بپره که مریض شدم تعجب میکنه حتی با اینکه خیلی مواقع بهش نگفتم مریضیمو ولی همین چند بارشم که فهمیده بهم گفته چقدر مریض میشی قبلا اصلا مریض نمیشدی حتما ضعیف شدی حالا نمیشه هم گفت که ضعیف که نشدم هیچ تازه از وقتی ازدواج کردم کمترم مریض میشم اینو من دردختر شما هم استاد به خوبی میبینم این دختر با اینکه سنی کم داره اما بسیار شما رو دوست داره وخجالت میکشه مشکل چاقیشو با شما درمیون بگذاره فکر میکنه شما حدالقل نباید نگران اون باشید برای همینم باعجله کردنش میخواد باعث افتخار شما بشه درست مثل من که با مادرم اینطور بودم والبته پدرم دوست داره زودتر لاغر بشه بعد بیاد پیش شما بگه ببین پدر من چقدر متناسبم من ژن چاقی ندارم منم مثل خواهرم متناسبم اون چند سال چاقیمم به خاطر پرخوری بوده وگرنه من لاغرم من درکش میکنم خیلی خوبه که براش درمورد این دوره وکارتون براش توضیح نمیدین بچه ها اصلا اون ارتباطی که باید برقرار کنن با مسائل والدین ندارن برعکس فکر میکنن حتما نقصی دراین زمینه دارن که پدرو مادرشون دراون زمینه صحبت میکنن یا به اندازه کافی بهشون دراین زمینه افتخار نمیکنن 

      اما درمورد این فایل عجله نکردن راز اصلی کار من به نتایج شگفت انگیزی از خودم رسیدم بدن من خودش منو متناسب میکنه حتی اگه بیشتر از نیازمم بخورم با این حال من متناسب میشم فقط نباید خودمو زجر بدم وعجله کنم این دو عامل اگه درمن درست بشه من حتما متناسب میشم یاد فراعن مصر افتادم وقتی داشتین توضیح میدادین درمورد عجله نکردن وفشار نیاوردن به خودپادشاهان مصری با شلاق مردم سرزمین هاشون وادار به ساخت هرم ها میکردن وکاخ ها وبناها وآباد کردن اون سرزمین اما نتیجه کار این شد که عده زیادی از مردم دراثر این فشار مردن وعده زیادی هم خشمگین شدن از این همه فشار وعذاب ودرنتیجه قیام وشورش کردن وفرمانروایی چند صد ساله مصر فروپاشید درست مثل بدن  من  من چند سال به بدنم رنج وشلاق زدم که بلند شو حرکت کن زدمش دعواش کردم بهش توهین کردم که ورزش کن وکلی القاب بد براش به کار بردم تا به زور تکونش بدم وساعت ها ورزش های سخت کنه پیاده روی های سخت کنه رژیم های وحشتناک تحمل کنه وبا رنج وعذاب روحی وجسمی کنار بیاد وبدنی که من میخوامو بسازه خب منم انصافا هر دفعه ۱۰ کیلو ۱۵ کیلو وحتی ۲۰ کیلو هم کم کردم وبدنم هم تا حدی ورزشکاری شده بود اما خب دووم نیاورد ومن دوباره چاق شدم وحتی بیشتر وفروپاشید این دیکتاتوری همه دیکتاتوری های دنیا محکوم به فروپاشی هستن واینم همونه دیکتاتوری با بدنمون هم همونه یه جایی از هم میپاشه الان نابود شده اون فرمانروایی وفرمانروایی جدیدی برپا شده فرمانروایی برپایه راحتی آرامش بدون عذاب وسختی بدون گرسنگی کشیدن های مداوم وتازه متوجه شدم که روش های قبلی جواب نمیده چون فرمانروایی عوض شده باید روش های اداره کردنشم عوض بشه مثلا قبلا ساعت ها ورزش وپیاده روی بود اما الان شاد وفعال بودن هست فعال بودن نه به معنی دوباره ورزش کردن وپیاده روی من قبلا برای خودم تعریف کرده بودم که یا پیاده روی وورزش سخت انجام میدم یا فایده نداره از اینجا تا سر پارک محلمون بریم وبشینیم وبرگردیم یا مثلا اگه ورزش نکنیم وعرق نریزیم که لاغر نمیشیم این باور قبلیمون بود اما خب چون ورزش میکردیم میومدیم خونه ساعت ها میخوابیدیم ولو بودیم ومنکه اونقدر پادرد وکمر درد تجربه میکردم که حتی فکر میکردم مچ پام شکسته وتا دستشویی هم خیلی مواقع لنگ لنگان میرفتم ودوساعت ورزش سخت با بیست ساعت بیتحرکی میگذروندم خوشحالم بودم جواب میده خب الان چی کار میکنم نه اونجور پیاده های طولانی وورزش های سخت میکنم نه بیست ساعت میخوابم وخودمو محکوم به تکون نخوردن میدیدم از بس که درد داشتم وخسته بودم حالا با آرامش زندگیمو میکنم بلند میشم کارای خونمو انجام میدم کارای خودمو انجام میدم میخوابم دراز میکشم میشینم وراه میرم همه چیز به راحتی انرژی کافی برای هر کاری که دوست دارم دارم چند باری رفتم پیاده روی داخل پارک نزدیک خونمون بعد رهاش کردم امروز به خودم گفتم واقعا دلت پیاده روی میخواد ولذت میبری اگه همین الان ۵۸ کیلو بودی بازم هر روز میرفتی پیاده روی اونم یک ساعت گفتم نه مگه دیوونه شدم برم راه برم که چی بشه پارک متر کنم خیلی شدت کنه هفته یکی دوبار میرم میشینم ومیگردمو وبرمیگردم خوش میگذرونم مگه دیوونم یعنی وقتی پای علاقه بیاد وسط خودم دیدم که چقدرم بدم میاد ازش یا رقصیدن اونقدر تو زندگیم برای لاغری حرکات موزون انجام دادم که الان حالم بهم میخوره از رقص چند وقت قبل داشتم یه شو میدیدم خوانندش خیلی متناسب بود وقتی داشت میرقصید لذت میبرد یکم خودشو تکون میدادوبیشتر شو خیلی ملو گذشت وتازه اون شخص که کارش اینه بازم خودش مجبور به کاری که دوست نداشت نکرده بود ودرشو های بعدیش دنسر اورده بود اشخاص دیگه ای میرقصیدن خیلی برام آموزنده بود گفتم ببین یه شخص متناسب چقدر باورهاش ورفتاراش صحیح هستن که حتی حاضر نیست خودش به خاطر کارش عوض کنه واذیت کنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم