0

گام ۹۸: سرنوشت را از سر بنویس

سرنوشت
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق پس از سالها تلاش بی نتیجه برای کاهش وزن به این نتیجه می رسند که سرنوشت آنها چاقی است و راهی جر پذیرش سرنوشت خود ندارند.

شاید چاقی سرنوشت گذشتگان شما بوده است اما باور نکنید که سرنوشت شما هم چاقی باید باشد. همت کنید و سرنوشت خود را از سر بنویسید.

سرنوشت چیست

سالهای زیادی از عمرم با این فکر گذشت که سرنوشت من را چه کسی تعیین کرده است؟

از والدین و معلم هایم شنیده بودم که خداوند سرنوشت انسان را می نویسد و خداوند هرچه بخواهد همان می شود.

سرنوشت

شنیده بودم که امام علی (ع) در شب های قدر سرنوشت انسان برای سال آینده را می نویسد و به تایید خداوند می رساند و زندگی من بر اساس آن نوشته رقم خواهد خورد.

در مراسمات شب های قدر شرکت می کردم و سعی می کردم با گریه کردن و التماس کردن از امامم بخواهم در سال جدید سرنوشت من را زنده بودن بنویسد.

به دنبال پیدا کردن مراسمی بودم که مداح بهتری داشته باشد تا در حالت غم و اندوه بیشتر قرار گرفته و زمان زیادتری را گریه کنم تا از این طریق احساس اطمینان بیشتری پیدا کنم که عزاداری من برای رحلت امام علی مورد توجه ائمه و خداوند قرار گرفته است. تا به این واسطه خداوند سرنوشت بهتری برای من رقم بزند.

البته این افکار به دلیل شنیدن جملاتی در این باره از زبان مداح و سخنران مراسم تشدید می شد.

نکته جالب توجه درباره شرکت کردنم در مراسمان مذهبی این بود که هیچ وقت از خدا یا ائمه درخواست اتفاقات خوب را برای قرار دادن در سرنوشت خودم را نداشتم.

تمام تمرکز من بر این بود که در سرنوشت من در سال جدید، خدا من را نکشند، عذاب بر من وارد نکنند و من را بابت گناهان و اشتباهات سالی که گذشت عفو کرده و ببخشند.

سرنوشت من

نگرش من درباره سرنوشت

به لطف خدا از زمانی که در مسیر تناسب فکری قرار گرفتم و با قدرت ذهن آشنا شدم و از طرفی درک بهتری نسبت به خداوند و قوانین حاکم بر جهان هستی پیدا کردم به یقین رسیدم که سرنوشت چیزی نیست که از قبل برای من نوشته شده باشد بلکه سرنوشت من بر اساس چگونه فکر کردن و عمل کردن در هر روز از زندگی تعیین می شود.

سرنوشت به صورت سناریوی از قبل نوشته شده نیست که من مجبور به بازی کردنش باشم بلکه نتیجه افکار و رفتار من در هر روز زندگی کردم است.

درک این آگاهی سبب شد که سرنوشت خودم در جنبه های مختلف زندگی را تغییر دهم.

  • سال ها تصورم این بود که خداوند برای من سرنوشت چاقی را خواسته است و خواست خدا را نمی توان تغییر داد.

اما با تغییر افکار و سپس رفتارم در هر روز از زندگی سرنوشت لاغری را برای خود رقم زدم و اکنون در سرنوشت جدیدم که لاغری است زندگی می کنم.

  • سال ها تصورم این بود که خداوند برای من شرایط سرنوشت سخت مالی را در نظر گرفته است.

این همان امتحان الهی است و من باید با صبر کردن و تحمل رنج و سختی فقر به خواست خدا احترم گذاشته و امیدوار باشم در دنیای ابدی جایگاه من بهشت خواهد بود. اما با درک آگاهی درباره چگونه رقم زدن سرنوشت توانستم با تغییر افکار و رفتارم در هر روز زندگی کردن سرنوشت جدیدی برای خود رقم زده و اکنون در شرایط مالی بسیار متفاوت از چند سال قبل زندگی می کنم.

  • سال ها تصورم این بود که خداوند برای من همسری قرار داده تا شرایط زندگی مشترک من در تلاطم باشد.

چرا که بارها شنیده بودم با فردی ازدواج خواهم کرد که قسمتم بوده و از این رو همیشه به خدا گله و شکایت می کردم که چرا باید شرایط زندگی من به این شکل ناراحت کننده باشد.

اما با درک اگاهی درباره سرنوشت توانستم افکار و رفتارم در رابطه با همسرم و زندگی مشترک داشتن را تغییر داده و به لطف خدا بعد از گذشت فقط چند سال در شرایط احساسی بسیار متفاوتی زندگی می کنم.

واقعیت سرنوشت من

مثال های زیادی از زندگی خودم دارم که اثبات می کند من توانسته ام سرنوشت خودم را تغییر داده و آنگونه که دوست دارم آن را خلق کنم.

امروز اطمینان دارم که خداوند برای هیچ بنده ای سرنوشتی را از قبل تعیین نکرده است.

بلکه تمام قوانین حاکم بر جهان هستی را به گونه ای قرار داده تا هر انسانی با هر دین و مذهبی و در هر شرایطی بتواند به تغییر افکار و رفتارش زندگی خود را آنگونه که دوست دارد خلق کند و از آنچه خلق کرده است لذت ببرد.

امروز اطمینان دارم که زندگی کردن بر اساس سرنوشت هیچ لذتی ندارد.

بلکه تجربه کردن سرنوشتی که خودت می سازی بسیار لذتبخش است.

در گذشته عقیده داشتم خوشبختی به معنای داشتن پول، خانه، ماشین و … است و از آنجایی که باور داشتم هیچ انسانی نمی تواند با کار کردن به این امکانات دست پیدا کند پس فقط اگر پدر پول داری داشته باشی می توانی طعم خوشبختی را تجربه کنی.

امروز اطمینان دارم خوشبختی به معنای تجربه کردن خواسته هایی است که دوست داری در زندگی داشته باشی و آنها را در زندگی ات خلق می کنی.

لاغری با ذهن رضا عطارروشن

بارها به مادرم گفته بودم ارث من از پدرم، چاقی، کچلی و کوری است و ارث فلانی از پدرش لاغری، ماشین، خونه،‌ پول و … است. و از آنجایی که نمی توانستم ارث خود را تغییر دهم احساس بدبختی می کردم.

اما امروز به لطف خداوند خوشحالم که ارثیه های خودم را تغییر دادم، چاقی را به لاغری و کوری را به بینایی تغییر دادم و آنچه تحت عنوان امکانات از پدرم به من ارث نرسیده بود را خودم با تغییر افکار و رفتارم در زندگی خلق کنم و از آنها لذت ببرم.

امروز با اطمینان می گویم که سرنوشت را باید از سر نوشت.

باید آنچه دیگران برایت نوشته اند را رها کنی و یک بار دیگر سرنوشت خودت را بنویسی.

سرنوشت لاغری ات را بنویس.

سرنوشت مالی ات را بنویس.

سرنوشت روابط ات را بنویس.

سرنوشت ارتیاط و ایمان به خداوند را بنویس.

خداوند برای ما این امکان را قرار داده است تا سرنوشت خود را آنگونه که دوست داریم بنویسیم و از خلق کردن سرنوشت خود لذت ببریم و سپاسگزار باشیم.

نکته مهم در نوشتن دوباره سرنوشت اینکه نباید به شرایط فعلی خود نگاه کرده و درباره سرنوشت دوباره خود بنویسید چون در این صورت احساس یاس و ناامیدی خواهید کرد. باید بدون توجه به شرایط فعلی درباره آنچه می خواهید تجربه کنید بنویسید.

هر زمان به آنجه برای سرنوشت خود نوشته اید فکر میکنید با این نگرش که صد در صد آنچه درخواست کرده اید خلق و تجربه خواهید کرد فکر کنید.

لذت سپاسگزاری خلق کردن سرنوشتی که خودت می نویسی با لذت شکرگذاری برای سرنوشی که خداوند برایت نوشته است از زمین تا آسمان تفاوت دارد.

تجربه هنرجوی لاغری با ذهن

عنوان این فایل واقعا زیبا و تکان دهنده هست. من در چند سال گذشته فکر میکردم چاقی جز سرنوشت من هست، روابط بسیار بی روح با اطرافیانم جز سرنوشت من هست.

فرزند لجباز و یک دنده جز سرنوشت من هست، داشتن فلان بیماری جز سرنوشت من هست و …. کلی چیز دیگه که هم از اطرافیانم می‌شنیدم و هم میدیدم که واقعا قبول کرده بودم اونها جز سرنوشت من هستن، اما الان من کلی خواسته های جدید دارم که اصلا داشتن اونها برام چیز محال و نشدنی و عجیبی نیست.

شاید اگر خیلی‌ها بشنون بگن این دیگه داره بلند پروازی می‌کنه همین الآنم زندگی عالی داری دیگه چی میخوای اما من دوست دارم تا زندم شرایط زندگیم در تمام جنبه ها روز به روز بهتر بشه و من فردی با سرنوشت جدید بشم شاید هنوزم برای خودم اون ته تهای ذهنم کلی ترمز داشته باشم که دیگه نه این یکی رو نمیشه چه خبره ؟؟ و یا نه دیگه این همه چیز با هم برای تو نمیشه و خدا همه چیز با هم رو به هیچ کس نمیده.

اما من می‌دونم تمام این نجواها شیطانی هستن و از فقر و کمبود و بی ایمانی به خدا می آیند و باید بارها و بارها به خودم  زندگی افرادی مثل استاد عطارروشن و نمونه های دیگر اینچنینی که در این مسیر موفق شده اند رو نشونش بدم تا آرام بگیره و حرف نزنه و ببینه که میشه یه فرد در کلی از جنبه های تغییر کنه و زندگی جدیدی رو خلق کنه.

حتی  فردی مثل استاد به خاطر اینکه عالی روی خودش کار کرده علاوه بر خودش حتی همسر ایشون به گفته ی خودشون همزمان کلی تغییر کردن و این واقعا جذاب و زیبا و آرامش دهنده هست و واقعا ایمان یکی مثل من رو برای ادامه دادن در مسیر قویتر می‌کنه که فقط بمونم حتی اگر به مو برسه ولی نزار پاره بشه باید ادامه بدم تا سرنوشت خودم رو از سر بنویسم .

من همیشه در طول زندگیم کلی باورهای غلط در مورد کلی از خواسته هام داشتم و هیچ وقت به اونها نرسیدم و تا قبل از آشنایی با  این مسیر  فکر میکردم خدا نمی‌خواد در حالی که حالا آگاهم من مشکل داشتم و هنوزم در بعضی از زمینه ها دارم که به دستشون نیاوردم پس سرنوشتی در کار نیست و این خودم هستم که نمی‌خوام مسولیت زندگی ام رو به عهده بگیرم.

و اما مثال واضح این حرفم چاقی خودم بود در گذشته که من همیشه میگفتم خدا نمی‌خواد که من لاغر بشم و یا اینکه من هم اینطور آفریده شدم و این سرنوشت من هست ولی از وقتی وارد این راه شدم و فهمیدم همه چیز رو خودم به وجود آوردم حتی چاقی خودم رو هم همینطور احساس آرامش و توانایی برای خلق خواستم کردم، احساس خوبی داشتم و گفتم حالا که اینطوره پس لاغری رو  به وجودش میارم و خیلی پر قدرت وارد این راه شدم.

الان خیلی وقته من دیگه در اون شرایط قبلی نیستم و برام اون خلق لاغری چیز ساده و طبیعی هست و اصلا من دیگه به دنبال خلق بقیه ی رویاهام در بقیه ی جنبه های زندگیم هستم اما یه وقتهایی اینقدر به خواسته هام چسبیدم و عجله کردم که خودم باعث شکست خودم شدم.

من با وجود اینکه در این راه کلی لاغر شدم و کلی نتایج عالی در بقیه ی جنبه های زندگیم داشتم اما چون چشمم به اون نقطه ی پایانی هست و دوست دارم بسیار اندام ایده آلی داشته باشم بعضی وقتها  ناراحت میشم اما سریع به یاد گذشته ام میوفتم که کجا بودم و الان کجا هستم و نمیزارم از مسیر خارج بشم.

بارها میگم من یه زمانی آرزو داشتم فقط ثابت بمونم و دیگه اضافه نکنم حالا نه تنها ثابت موندم بلکه به مرور کلی کاهش سایز و وزن داشتم که همه و خودم متوجه این همه لاغری در وجودم شدن و بارها تحسینم میکنن.

اما بازم خیلی وقتها شده برای خرید رفتم مثلا همین چند وقت پیش و فروشنده گفته سایز شما چنده و گفتم فلانه خانم فروشنده خندیده و گفته امکان ندارد و یکی دو سایز بالاتر داده و من حالم بد شده اما ناامید نشدم و گفتم کاری به این سایزها ندارم من کار به تغییرات خودم دارم که چقدر فرق کردم و نزاشتم لیز بخورم و از مسیر خارج بشم.

چند هفته پیش یکی من رو دید گفت انگار کمی چاق شدی و من که از درون احساس لاغری دارم اولش ناراحت شدم و گفتمش نه امکان نداره اشتباه میکنی و طرف هم که محکم حرف زدن من رو دید گفت شاید به خاطر لباست هست که گشاده و من اشتباه میکنم اما بعدش شیطون اومد که بیشتر اذیتم کنه اما من سریع جوابش رو دادم و دیگه نزاشتم حالم بد بشه با مرور تغییراتم جلوی حرفهای شیطانی رو میگیرم .

 یا همین چند شب پیشین لباس جدیدی  خریده بودم  که خیلی دوسش دارم اما زمانی که پوشیدم یکی گفت انگار چاقت کرده و من که از درون احساس تناسب زیادی دارم و سالها هست اصلا همچین حرفی رو نه خودم و نه بقیه بهم نزده بودن تعجب کردم که چی میگه و میخواستم ناراحت بشم نکنه هنوزم چاقم اما گفتم نه بابا این نظر ایشون هست من که خودم اینطور فکر نمیکنم پس نمیزارم خودم از خودم شکست بخورم با عجله کردن و یا نجواهای شیطانی  حالم رو بد نمیکنم و از خودم شکست نمی‌خورم.

من از وقتی در این مسیر هستم هر روز صبح اول صبحم رو با موضاعات عالی که حالم رو خوب می‌کنه و باعث سپاسگزاری من میشه شروع میکنم و حالم بهتر میشه و لذت میبرم چون دارم به موضاعات خوب فکر میکنم دارم به داشته هام فکر میکنم و اصلا خیلی وقتها متوجه گذر زمان نمیشم اما خیلی وقتها هم هست که نجواهای شیطانی دارم که بابا دیرت شده برو سراغ کارهای خانه و  آشپزی و نظافت و یا برو به فلانی زنگ بزن احوالی بگیر چون چند روز هست که زنگ نزدی و ….

اما من به خودم میگم نه من به دنبال حال خوبم پس باید همین کار رو انجام بدم و لذت ببرم چون سرچشمه ی همه موفقیتها حال خوب هست و اصلا مثل آب هست برای زنده ماندن ما، اینقدر حال خوب مایه ی خوشبختی هست وقتی حال من خوب باشه این حال خوب رو در جهان گسترش میدم و باعث خیر و برکت در زندگیم میشه و من عاشق این موضاعات ذهنی هستم که باعث حال خوب بیشتری در من شدن و من رو دگرگون کردن خدا رو شکر بابت هدایتم به این مسیر الهی.

مرسی استاد بابت فایلهای چشم زخم که من خیلی وقته اونها رو گوش کردم و واقعا من رو آگاه کردن و من اصلا اون افکار گذشته رو ندارم و هر وقت هر کس در این مورد با من حرف میزنه من در دلم به اون شخص میخندم و اما براشون ناراحتم میشم که چقدر گمراه هستن که قدرت رو از خدا گرفتن و به بقیه دادن و دوست دارم فریاد بزنم هر آنچه باور کردی براتون اتفاق میفته تو رو خدا از این باورهای اشتباه نداشته باشین.

اما می‌دونم چون در این مسیر نیستن به  این حرفها اعتقادی ندارن و تازه شایدم اونها به  حرفهای من بخندن برای همین هیچ چیز نمیگم فقط خوشحالم که فرد آگاه تری و توحیدی تری و متوکل تری شدم هنوزم دوست دارم بهتر و عالیتر بشم.

(نوشته فروغ ریاحی عزیز در بخش نظرات)

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی سرنوشت را از سر بنویس توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

نگرش شما درباره سرنوشت چیست؟‌ این آگاهی را از چه طریق کسب کرده اید؟

چه مواردی در زندگی شما بوده است که با تصور اینکه سرنوشت شما این است آن شرایط را پذیرفته اید؟

مواردی را شرح دهید که نگرش اطرافیان این بوده که سرنوشت شما این است ولی با اقدام کردن نتیجه متفاوتی کسب کرده اید؟

در مورد چاقی چقدر عقیده داشتید که سرنوشت شما چاقی است؟

نگرش خود درباره امکان از سر نوشتن سرنوشت به شکل دلخواه تان را شرح دهید.

عقیده شما درباره نوشتن دوباره سرنوشت جسمی چیست؟ چگونه سرنوشت خود را به لاغری تغییر میدهید؟ شرح دهید.

از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.08 from 53 votes

https://tanasobefekri.net/?p=23249
برچسب ها:
48 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/10/22 17:12
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 832 کلمه

      چی کسی تعیین میکنه چه روزی داخل هفته تعطیله ؟دولت یا تقویم یا مردم
      من برام مهم نیست امروز چه روزی هست باید به دنبال هدف خودتون باشید و اون رو دنبال کنید و هیچ وقت به دنبال اون ایام ها ی نام گداری شده زندگی نکنید که در تقویم هست نباید برای ما مهم باشه چه روزی هست هر روز روز من هست و اگر کسی فقط یه روز رو تعطیل کرده اون نظر اون شخص هست برای من هر روز میتونه تعطیل باشه (گفته ی استاد چون کسب و کار اینترنتی داره و هیچ محدودیت زمانی و مکانی در کارش نیست ) .
      اصلا برای من اجباری نیست که کی کار کنم ؟
      چرا ادمها فکر میکنن سرنوشت از قبل تعیین شده ؟خداوند از قبل برای ما مسیری مشخص نکرده که ما مجبوریم از اون راه بریم چون ما صحبتهای گذشتگان رو فهمیدیم خودبه خود در ما خاطراتی شکل گرفته و چون ما داریم طبق اونها زندگی میکنیم و پسند ما هم نیستن پس میشه سرنوشت اما دوست داریم وضعیت مالی خوب داشته باشیم اما چون نیستیم میگیم دولت نمیزاره و ترامپ نمیزاره و چون انسان نمیدونه چرا نمیتونه؟ میگه دیکه سرنوشت ما این بوده .
      مثلا همه ی آدم ها روابط عاشقانه رو دوست دارن اما چون ذهن ما مملو از افکار اشتباه هست مثلا وقتی ازدواج کردی گر فتار میشی و یا اینکه زنها فقط دنبال پول و طلا هستن و… مجموعه ای از این افکار برای زندگی مشترک در ذهن من بوده پس زندگی بد تر از این افکار رو من تجربه میکردم و همیشه میگفتم این چه سرنوشتی بود که من دارم(فرمولهای غلط استاد در گذشته از ازدواج و زندگی مشترک ) .
      مهم نیست چه چیزی میخوایین مهم این هست در ذهن شما چه افکاری هست اونها زندگی تو رو رقم میزنن و باید اونها رو تغییر بدی تا زندگی تو تغییر بکنه .و اصلا ربطی نداره از اون فرد طلاق بگیری باید خودت رو تغییر بدی اون فرد هم خودش تغییر میکنه .
      سرنوشتی برای انسانها از قبل مشخص شده نیست در واقع ما آدم ها
      وقتی شونه خالی میکنیم از چیزی که میخواییم و بلد نیستیم بهش برسیم میگیم سرنوشت دیگه و ایرادی هم نیست چون بلد نیستیم و کسی به ما یاد نداده وهمیشه مینداختیم تقصیر سرنوشت .
      و حالا در مورد چاقی هم همینطور هست چون فرمولهای ذهنی ما رو چاق میکنن و خودمون خبر نداریم میگیم سرنوشت ما اینطوره ما باید چاق باشیم .
      اما هر چقدر ما رشد کنیم در همه ی جنبه های زندگی بازم خواستهای بهتری و زیادتری در ما شکل میگیره.
      سرنوشت رو دیگران نوشتن چون بر اساس تحت تربیت بودن دیگران داری زندگی میکنی و چون دوستش نداری میگی سرنوشت ولی خبر نداریم هر چز ی رو که دوست داریم میتونیم خلقش کنیم و ما این توانایی رو به عنوان انسان و اشرف مخلوقات بودن داریم .
      آدم ها با عجله شکست میخورن و خودمون با عجله ای که میکنیم باعث شکست خودمون میشیم .پس در لاغری همیشه توجه ما اگر به نقطه ای پایان بشه که باربی بشی و لباس سایز ۳۶ بپوشی و .. باعث شکست تو میشه . نه تنها در لاغری بلکه در هر مسیر موفقیت یا تغییر کردنی به هر جا برسی بازم میشه بهترش کنی و حواستون باشه از خودتون شکست نخورین .
      وقتی توجهت رو در اول روز میبری روی موضوعاتی که خودت رو به اصل میبره و میگه خودت سرنوشت رو بساز نه اون چیزی که دیگران یاد ما دادن اینطور حالت خیلی خوب میشه و روزت خیلی عالی میشی و روحیه ات عالی میشه هر چند که منفی باف هست که تو رو ناامید کنه ولی تو گوش نکن و حالت رو بهتر کن و در نهایت کارهات رو غلطک میفته و خدای تو به دنبال این هست که کارهای تو راحت تر انجام بشه پس اگر حالت عالی باشه روزت هم عالی میشه و این تنها سودش برای خودت هست نه هیچ کس دیگه و تو که حالت خوب باشه اطرافیان تو هم حالشون بهتر میشه و باعث گشترش خیر و برکت در جهان میشیم .
      من خوشحالم که اوقاتم رو صرف این کار ها میکنم و از تجربه ای ناب استاد استفاده میکنیم
      و سرنوشتم رو از سر مینویسم . نمونه استاد عطارروشن که
      جسم جدید خودش رو خلق کرده
      روابط جدید و عاشقانه با همسرش رو خلق کرده
      ثروت جدید در زندگیش رو خلق کرده
      شعل دلخواه خودش رو خلق کرده
      سلامت دلخواه خودش رو خلق کرده
      شادی و ارامش درونی رو برای خودش خلق کرده در حالی که نه مدرکش رو تغییر داده نه شهر محل سکونتش رو تغییر داده نه از کشور خارج شده و نه هیچ کدوم از عوامل بیرونیش مثل دولت و رییس جمهور و اوضاع اقتصادی و مملکت تغییر کرده فقط با تغییر افکارش تونسته زندگی جدیدی
      برای خودش خلق کنه و سرنوشت جدیدی به وجود بیاره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/02/24 12:31
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,387 کلمه

       من تمام زمانم رو دارم صرف این دوره ها میکنم هم لاغری با ذهن هم قانون جدب  و واقعا لذت میبرم و از خودم راضی هستم .(  من از تنها چیزی که لذت  میبرم و حالم خوب میشه و احساس خوشحالی  میکنم و احساس میکنم  دارم از وقتم درست استفاده میکنم  همین در مسیر تغییر کردن باشم )

      من  از وقتی وارد این مسیر شدم دارم لذت میبرم از هر روز زندگیم  اما قبلا مثل عموم مردم از خیلی چیزا گله و شکایت میکردم  مثلا در زمان انجام  کارهای خونه  و یا آشپزی و  …..ولی حالا به لطف خدا  در شرایطی هستم که هر روز هدفم رو دنبال میکنم و هر روز با لذت  زندگی میکنم و اصلا کاری به تعطیلات هفته  و یا  ساعتهای شبانه روز و … ندارم   هر روز برای من تعطیل و عالی هست و ایام و روزها و … برام مهم نیستن و کاری ندارم تقویم چه روزی رو برای من مشخص کرده هر روز روز من هست و من جوری از زندگیم لذت میبرم و زمان دارم که هر روز و هر ساعت میتونم با این دوره ها باشم و هیچ اجبار و تکلیفی در کار نیست 

      خیلیا فکر میکنن سرنوشتشون این هست و سرنوشتی هست که از قبل تعیین شده ؟؟؟

      خداوند از قبل برای ما مسیری طراحی نکرده که ما باید از این مسیر بریم ولی چون ما  حرفهای گذشتگان رو شنیدیم و داریم با اونها زندگی میکنیم و داریم با اون چیزی که در ذهن ما شکل گرفته زندگی میکنیم و چون اون چیزی رو داریم تجربه میکنیم که مورد پسند ما نیست میگیم کار سرنوشت هست مثلا دوست داریم  سفر خوبی  رو تجربه کنیم و اما چون اون سفر  نیست و نمیدونن چرا نیست میگن سرنوشته و دولت و ترامپ و رکود و .. هست و یا اگر کسی شغل  مورد پسندش رو نداره میگه سرنوشته و یا اینکه اگر داره با کسی زندگی میکنه که مورد پسندش نیست میگه سرنوشت .

      اما چون ذهن ما مملو از فرمولهایی اشتباه  در مورد زندگی مشترک هست مثلا آدم ازدواج کنه گرفتار میشه  و  یا بد بخت میشه و  یا باید به زنت جواب بدی کجا رفتی و چرا رفتی و یا شنیده بودم زنها دنبال پول و طلا هستن و یا اینکه …. و مجموعه ای از این موضوعها در مورد خانم ها در ذهن ما بود و وقتی زندگی مشترک شروع شد چیزی بدتر از اون رو تجربه کردم و همیشه میگفتم چرا ؟؟؟خواسته ات زندگی مشترک  با روابط عاشقانه هست و اما کلی باورهای غلط داشتم  که باعث شده بود زندگی جهنمی رو تجربه کنیم مهم نیست چی رو دست داری باید ببینی داخل ذهنت چی هست ؟؟و  همین باعث شده بود بارها به خدا گله کنم.

      ما باید ذهنمون رو برنام ریزی کنیم برای روابط عالی  در هر جنبه و هیچ ربطی به سرنوشت نداره 

      سرنوشت یعنی خودم بلد نیستم چیزی رو خلق کنم و میگیم سرنوشت برای من میخواست و اشکالی هم  بر این افراد نیست چون نمیدونستن چرا و یا چطور ؟

      من کلی حرفها از پدرم و مادر و خانواده داشتم که باعث شده بود زندگی من رو رقم بزنه و بگم تقصیر من نیست تقصیر سرنوشت من هست .

       و اما هر چقدر پیشرفت کنی هنوز بهترش هست چون فکر بهتر هست هر چقدر رشد کنی خواسته های بهتری در شما شکل میگیره .

      موضوع سرنوشت رو در ذهن تغییر بدین و دیگران اون رو نوشتن و تحت تاثیر تربیت دیگران انتظاری در ما از رندگی به وجود اومده و چون دوستش نداریم میگیم سرنوشت هست و اما خبر نداریم  میتونیم خلق کنیم 

      عحله کردن ادمها رو شکست میده و باعث میشه خودمون از  خودمون شکست بخوریم .

      من تا حالا عالی تونستم لاغر بشم و ایده ال بشم اما بعضی مواقع عجله کردن باعث شکست ما میشه  در واقع به اون نقطه ی پایانی  خودم که سایز ۳۸ و وزن ۵۹ کیلو هست زیاد توجه کردم و  باعث شکست من  شده  اما خوب میدونم در مسیر تغییر کردن و موفقیت باید حواسم باشه از خودم شکست نخورم .

      ما باید از چیزی که دیگران به ما یاد دادن فاصله بگیریم یعنی باید   خودمون سرنوشت خودمون  رو رقم بزنیم .

      من با در مسیر بودن و گوش دادن به فایلها هر روز حالم بهتر میشه  کلا روزم بهتر میشه هر چند ممکنه نجوا باشه برو فلان جا یا فلان کار رو بکن   ولی من حالم  با فایل گوش دادن بهتر میشه و در واقع  زندگیم میفته روی غلطک و حالم رو بهتر میکنه 

      من همیشه به دنبال این موضوعها هستم و حالم رو خوب میکنم و احساس خوب رو در جهان گسترش میدم و همین برای همه ی ما  خیر و برکت  داره و من لدت میبرم اوقات زندکیم صرف این موضوعات میشه .

      خدا رو شکر که در این مسیرم . و اوقاتی از روزم رو با حس و حال خوب سپری میکنم (سرنوشت منم قبلا بارها از اطرافیانم شنیده بودم سرنوشت یعنی چیزی که از قبل برای ما مشخص شده و ما هیچ کاری نمیتونیم بکنیم و  دیگه  زندگی همینی هست  که دارم از دنیا تجربه میکنم و این   سرنوشت من هست و غیر قابل تغییر هست  و حالا که این اگاهی ها رو پیدا میکنم میبینم استاد درست میگن هر جا بر خلاف خواسته ها و سلایق و آرزوهای ما زندگی جلو رفته  و چون ما بلد نبودیم اون رو تغییر بدیم و یا چون نمیدونستیم جریان چیه گفتیم این کار سرنوشته ولی هر جا اوضاع بر وفق مراد ما بوده و ما به خواستهی خودمون   رسیدیم از این حرفها نبوده و اصلا کاری به سرنوشت نداشتیم اصلا هر جا اوصاع خوب بوده گفتیم خودمون  خلقش کردیم و خودم تونستم به وجودش بیارم و هر حا اوضاع بد بوده گردن خدا انداختیم   پس  هر جا کم اوردیم گفتیم خدا نخواسته و گردن خدا و بقیه عوامل بیرونی گذاشتیم و خودمون رو از  زیر بار اون مشکل بیرون اوردیم و مسولیتش رو قبول نکردیم در زمینه ی چاقی و لاعری من این قضیه رو خیلی عالی درک کردم اون زمان که با دوره آشنا نبودم و واقعا  برای لاغری زجر و سختی میکشیدم و هیچ لذتی از خوردن و ورزشهای سنگین نمیبردم و فقط جواب یا ثابت بودن یا روند افزایش وزن در هر ماه بود همیشه با حسرت میگفتم خوش به حال لاعرها چه نعمتی دارن هر چی بخوان میخورن و لاغر هم هستن و اما  بارها میگفتم منم این طور افریده شدم سرنوشت من هم این طور هست که  اضافه وزن داشته باشم و هر چیزی رو نخورم و در سختی باشم و باید بسازم با این مشکل و اما حالا با این دوره ها که خودم تعهد دادم و مسولیت چاقی خودم و لاغری خودم  رو قبول کردم  چی شد که یهو همه چیز تغییر کرد ؟؟؟؟دیگه خبری از اون زجرها نیست و الان هر چیزی رو که بخوام با لدت میخورم و بسیار اندام ایده ال  و خوبی هم دارم و دیگه هیچ حسرتی نسبت به متناسبهای اطرافم ندارم .

      تنها دلیلش این هست که دارم از قوانین حاکم بر جهان هستی درست استفاده میکنم و دارم از اگاهی های درست استفاده میکنم و چون دیدم که میتونم خلق کنم و قدرت خلق کنندگی دارم  و با قدرت ذهنم اندام رویای برای خودم درست کنم ایمانم به خودم چندین برابر شده که بتونم زندگی  رویایی تری رو هم برای خودم درست کنم و واقعا هم قبول دارم هم باور دارم و هم درک کردم که سرنوشتی وجود نداره و ما میتونیم سر نوشت خودمون رو از سر بنویسیم هر وقت هم این کار رو بکنیم اصلا دیر نیست و راه برای ما باز هست تا به مسیر اصلی بر گردیم پس تا نفس هست امید هست و باید برای بهبود خودمون و زندگیمون تلاش کنیم و در مسیر تغییر کردن باشیم و یک زندگی و یک سلامتی و یک جسم عالی  رو برای  خودمون رقم بزنیم  پس من دیگه به سرنوشت هیچ اعتقادی ندارم و هر کس از اطرافیان  بگه سرنوشت من این هست  من خندم میگیره و میخوام بهش بگم سرنوشتی وجود نداره  اگر وجود داشته باشه که عدالت خدا زیر سوال میره و این قدرت اختیار و اراده ی انسان زیر سوال میره پس این رو در ذهن ما کردن و فقط از روی جهالت و نا انی گدشتگان ما  به ما گفتن ولی ما نباید قبول کنیم با کمی تفکر و تعقل به این اگاهی ها میرسیم و بیشتر درکشون میکنیم من تا زندم در این مسبر میمونم چون عاشق تغییر کردن هستم و میخوام در تمام جنبه ها تغییر کنم )

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/09/10 18:46
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,406 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و  ارجمند و دوستان پر انرژی و متناسب و عالی خودم.

      چقدر خوبه که در گامهای پایانی این دوره  ی صدگام  این فایل رو گداشتین و بارها گفتین که لاغری  با ذهن پایان نداره همیشه باید روی خودمون کار کنیم و برای خودم مجددا یاد آوری شد که بعد از اتمام این دوره باید برم دوره ی دیگه رو مرور کنم و این نیست که دیگه بگم خوب فایلهای صد گام تموم  شد  پس کار من هم تموم شد نه البته من خودم هیچ وقت همچین نگاهی به این دوره ها نداشتم و بارها هم در کامنتهام نوشتم که من تا لاعر ۵۹ کیلویی نشم دست از تلاش برنمیدارم و تازه بعد از اون هم دوست دارم که مرورشون کنم  چون لذت میبرم که این آگاهی ها رو بشنوم پس هیچ وقت به دنبال رها کردن این فایلها نبودم و نیستم ولی خب حرف استاد هم تلنگری بود به جا هم برای من هم برای  بقیه  ی افراد حاضر در این دوره که  باید برای موفقیت  تعهد و استمرار  داشته باشید .

      من  بعد از ازدواجم  یک خانم خانه داری  شدم  که یه زندگی معمولی و خوبی  رو داشتم  معمولی منظورم این هست که خدا رو شکر مشکل خاصی  نداشتم  اگر هم  مشکلی بوده به خاطر اینکه من  تمرکزم بر زیبایی های زندگیم هست و بوده اصلا اون مشکلات  یادم نمیاد یا  اونها اینقدر بی ارزش بودن  که در ذهنم نموندن خلاصه اینکه  در کنار تمام این چیزها انگار بی هدف بودم همیشه به دنبال یه چیزی برای سرگرم کردن خودم میگشتم بینهایت کلاسهای مختلف رفتم از ارایشگری تا کامپیوتر در دو سطح تا ورزش حرفه ای ایروبیک در حد ۶ و یا ۷ سال تا گلسازی و رانندگی و حتی نقاشی روی بوم در یکی دو ترم  و کلاس زبان  خارجه در حد یک و یا دو ترم رفتم و ….ولی هیچ کدوم علاقه ی من نبوده و اون رو دنبال نکردم تا اینکه  بعد از ۱۸ سال از اون زمانها به این آگاهی ها رسیدم که  انگار گمشده ی من همین دوره ها  هستن  انگار علاقه و اشتیاق من و خوراک روح من  همین دوره ها هستن و من حاضرم از خوابم از تفریحم و از گشت و گذارم بزنم ولی اونها رو دنبال کنم انگار حالا در زندگیم هدفی دارم که دوستش دارم  انگار اشتیاقی دارم که ببینم این افراد موفق که برای من الگو هستن مثل استاد عطار روشن و یا استاد عباسمنش  چی میگن که منم به اونها عمل کنم  و به لطف خدا چون آزادی زمانی و مکانی دارم خیلی راحت این هدفم رو دنبال میکنم و من هر روز هدفم رو دنبال میکنم   و کاری به روزهای هفته و تعطیلاات ندارم و اصلا کاری با ایام و موقع های خاص سال ندارم و با این اگاهی هایی که پیدا کردم  نه ایام نه روزها برام فرقی داره نه برام مهم هست ببینم که تقویم چه روزی رو انتخاب کرده من هر روز و هر لحظه  از زنده بودنم خوشحالم و  بارها میگم و گفتم هر روز روز من هست و من شرایطی دارم که در هر ساعتی میتونم فایل ببینم و درمورد اونها بنویسم و کامنت دوستهای عالیم رو بخونم و هیچ اجباری و بایدی در نحوه ی زندگی کردن من نیست که باید فلان ساعت در فلان جا باشم نه واقعا از زندگیم  لذت میبرم و راضیم خدا رو شکر من  از تک تک لحظاتم راضیم و باعشق زندگی  و خانه داری میکنم اتفاقا اینقدر بیخبر از ایام سالم که  از زبان بقیه میشنوم ما الان در چه ایامی هستیم .

       من باید آگاه باشم که سرنوشتی از قبل برای ما تعیین نشده که ما مجبوریم از این راه بریم نه هیچ اجباری در کار نیست  هر کس قادر هست روزهای اینده و یا حتی لحظه های بعد خودش رو برای خودش رقم بزنه اونم با قدرت ذهن خودش اما انسان متاسفاته طوری بار اومده که هر وقت هر جا براش مشکلی پیش بیاد میگه این  سرنوشت من  هست و دیگه  نمیشه کاری کرد  و میگه خب دیگه تقصیر  دولت و رییس جمهور و کشور و خانواده  هست که  این مشکلات رو دارم  و چاره ای نیست و یا اگر شغل خوبی نداره و یا روابط خوبی نداره میگه سرنوشت من این بوده در حالی که ما با فرمولهای ذهنی خودمون با اون باورهای خودمون داریم زندگی خودمون رو رقم میزنیم و تقصیر هیچ عامل بیرونی نیست و خودمون مقصر صد درد صد تمام مشکلات زندگیمون هستم چون خداوند بارها در قران گفته من فقط خیر و خوبی برای شما میخوام و هر بدی و شری  به شما میرسد  از خودتون هست و خداوند برای کسی بد نمیخواد مثلا من شنیده بودم اگر ازدواج کنم چاق  میشم و انصافا وقتی نامزد کردم کم کم شروع به چاق شدن کردم و برای ازدواجم بسیار تپل تر شدم و در عکسها ی عروسیم هم مشخص هست که چقدر تپل تر شدم و از طرف بقیه تشویق شدم  که زیبا تر شدم   تا اینکه یکی  دوسال بعد از ازدواحم از زیر ۶۰ کیلو که عکسهای من هم هستن و این حرفم رو تایید میکنن  ارام ارام به بالای ۸۰ کیلو رسیدم   شاید  ۸۶ کیلو شدم طوری که بقیه بهم میگفتن فلانی  چقدر چاق شدی مواظب باش،و اونحا بود که من نپدیرفتم و به خودم اومدم  و شروع به رژیم گرفتتهای سرخود کردم که فقط شام رو حذف میکردم و خیلی هم بهتر شدم پس من چاقی رو نمیخواستم ولی به خاطر باورهای اشتباهم به اون  گرفتار شده بودم و بارها  به خاطر بارداری هام چاقی صد کیلو رو تجربه کردم و فکر میکردم همیشه خوب دیگه منم اینطور خلق شدم که اشتهام زیاد باشه و نمیشه کاری کرد مگر با زجرو سختی رژیم متناسب بشم وبارها میگفتم انگار بدن من با بدن  متناسبها  فرق  میکنه و همیشه به اونها حسرت میخوردم ولی از وقتی در این دوره ها هستم و خودم رو اصلاح کردم خب شرایط جسمی من خیلی تغییر کرده و اصلا دیگه اون اشتها رو ندارم نمیدونم اصلا  کجا رفته و اثری از اون نیست و اما  این یک مثال بود چون خیلیها فکر میکنن چاقی در سرنوشت اونها هست سرنوشت چیه ؟؟سرنوشت برای شونه خالی کردن ما هست که بگیم خب سرنوشت برای من اینطور خواسته و نمیشه کاری کرد و هیچ ایرادی بر ما هم نبود چون نمیدونستیم جریان چیه که من همیشه  در جسمم مشکلاتی دارم و یا  چرا هی چاقی و لاغر میشم و یا نمیدونستم چرا روابطم  با بعضیها خوب نیست و اما  نمیدونستم به خاطر حرفهای بقیه هست که زندگی من اینطور شده و به خاطر همین بارها میگفتم تقصیر سرنوشته و نمیشه کاری کرد .

      هر چقدر من در این دنیا  برم بالاتر بازم سطح بالاتری هست  که میتونم برم و بازم  میتونم پیشرفت کنم .

      سرنوشت چیزی هست که  ما بر اساس حرفها و گفته های دیگران  یه سبک  زندگی رو پدیرفتم و دارم همون رو تجربه میکنم و چون دوسش نداریم میندازیم گردن سرنوشت .ولی از وقتی وارد این دوره ها شدم متوجه شدم نه من میتونم سرنوشتم رو از سر بنویسم  البته اگر صبور باشم و عجله نکنم چون عحله باعث میشه خودم از خودم شکست بخوزم به لطف خدا صبر بسیار زیادی دارم و خیلی ارام دارم این پله های ترقی رو یکی  به یکی طی میکنم در خیلی از جنبه ها زندگیم  بهتر شده ولی هنوزم از لحاظ مالی باید تغییر کنم و  به اون حد از استقلال مالی که دوست دارم  هنوز نرسیدم ولی عجله نمیکنم که شکست بخورم بلخره در زمان درستش، به بهترینا میرسم و نا گفته نماند در زمینه ی لاغری هم هنوز اندام زیباتر و لاغر تری میخوام  که با استمرار به تمام اونها میرسم حتی در بقیه ی جنبه های زندگیم هم که میگم بهتر شده ولی بازم باید با کیفیت تر و بهتر بشه و من اون حد بالا رو میخوام هم در روابط،هم در اعتماد به نفس،و هم در ایمان و توکل و  خود باوری و سلامتی  …‌. من بیشتر و بهتر میخوام و مطعنم با اشتیاق و انگیزه و استمرار و تعهد به دستشون میارم .

      منم هر روز اول صبح با دیدن و گوش دادن به فایل دلخواهم روزم رو شروع میکنم و پر انرژی  تر به کارهام میرسم و  مطمعنم هر وقت حالم بهتر باشه زندگی من بیشتر روی غلطک  میفته و زیباتر میشه .

      من وقتی حالم خوب میشه حال خوب رو در جهان گسترش میدم و این کار  خیر و برکت داره  خیلی خوشحالم که وقتم رو صرف شنیدن این آگاهی ها میکنم و خیلی لذت داره که به دنبال کسب این آگاهی ها هستم .

      خدا رو شکر  که در این سایت هستم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/03/26 21:03
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,412 کلمه

      سلام و درود بیکران خدمت استاد عطار روشن گرامی 

      من مدتی هست به صورت رندوم از فایلهای رایگان   یکی رو  انتخاب میکنم و گوش میدم و  همزمان می‌نویسم و بسیار هم  از این کار لذت میبرم و می‌دونم  این کار همون عمل صالح هست که چند روز پیش فایلش  رو گوش دادم و هر بار که  اونها رو مرور میکنم انگار بار اول هست که به اونها میرسم و کلی تخت تأثیر اونها قرار می‌گیرم و به لطف خدا نوشته های ارزشمندی از خودم به جا میزارم .

      من. بعد از ازدواج ام کلی دوره های مختلف در زمینه های  مختلف گذروندم و دیپلم خیلی از هنرها رو از فنی و حرفه ای دارم اما هیچ دوره ای به اندازه ای این دوره های ذهنی و قانون جذب و لاغری با ذهن من رو تخت تاثیر خودش  قرار نداده و من رو درگیر خودش نکرده و من رو علاقه مند  به خودش نکرده و واقعا من از  وقتی  در این دوره ها هستم زندگیم کلی دگرگون شده و من با اونها گذر زمان رو حس نمیکنم .و دوست دارم اوقات فراغتم و  با این فایلها بگذرونم و ورودی خوب به خودم بدم و هر چیزی رو وارد ذهنم نکنم  و تا حدود زیادی موفق بودم .

      عنوان این فایل واقعا زیبا  و تکان دهنده هست من در چند سال گذشته فکر میکردم چاقی جز  سرنوشت  من هست روابط بسیار بی  روح با اطرافیانم  جز سرنوشت من هست فرزند لجباز و یک دنده جز سرنوشت من هست داشتن فلان بیماری جز سرنوشت من هست و ….کلی چیز دیگه که هم از اطرافیانم می‌شنیدم و هم میدیدم که واقعا قبول کرده بودم اونها جز سرنوشت من هستن اما الان من کلی خواسته های جدید دارم که اصلا داشتن اونها برام چیز محال و نشدنی و عجیبی نیست و شاید اگر خیلی‌ها بشنون بگن این دیگه داره بلند پروازی می‌کنه همین الآنم زندگی عالی داری دیگه چی میخوای اما من دوست دارم تا زندم شرایط زندگیم در تمام جنبه ها روز به روز بهتر بشه و من فردی با سرنوشت جدید بشم شاید هنوزم برای خودم اون ته تهای ذهنم کلی  ترمز داشته باشم که دیگه نه این یکی رو نمیشه چه خبره ؟؟و یا نه دیگه این همه چیز با هم برای تو نمیشه و خدا همه چیز با هم رو به هیچ کس نمیده….. اما  من می‌دونم تمام این نجواها شیطانی هستن و از  فقر. و کمبود و بی ایمانی به خدا می آیند و باید بارها و  بارها به خودم  زندگی افرادی مثل استاد عطار. روشن و نمونه های دیگر اینچنینی که در این مسیر موفق شده ان رو نشونش بدم تا آرام بگیره و حرف نزنه و ببینه که میشه یه فرد در کلی از جنبه های تغییر کنه و زندگی جدیدی رو خلق کنه و حتی  فردی مثل استاد به خاطر اینکه عالی روی خودش کار کرده علاوه بر خودش حتی  همسر ایشون به گفته ی خودشون همزمان کلی تغییر کردن و این واقعا جذاب و زیبا و آرامش دهنده هست و واقعا ایمان یکی مثل من رو برای ادامه دادن در مسیر قویتر می‌کنه که فقط بمونم حتی اگر به مو برسه ولی نزار پاره بشه باید ادامه بدم تا سرنوشت خودم رو از سر بنویسم 

      من همیشه  در طول زندگیم کلی باورهای غلط در مورد کلی از خواسته هام داشتم و هیچ وقت به اونها نرسیدم و تا قبل از آشنایی با  این مسیر  فکر میکردم خدا نمی‌خواد در حالی که حالا آگاهم من مشکل داشتم و هنوزم در بعضی از زمینه ها دارم که  به دستشون نیاوردم پس سرنوشتی در. کار نیست و این خودم هستم که نمی‌خوام مسولیت زندگی ام رو به عهده بگیرم و اما مثال واضح این حرفم چاقی خودم بود در گذشته که من همیشه میگفتم خدا نمی‌خواد که  من لاغر بشم و یا اینکه من هم اینطور آفریده شدم و این سرنوشت من هست .ولی ازوقتی وارد این راه شدم و فهمیدم همه چیز رو خودم  به وجود آوردم حتی چاقی خودم رو هم همینطور احساس ارامش،و توانایی برای خلق خواستم  کردم احساس خوبی داشتم و  گفتم حالا که اینطور پس لاغری رو  به وجودش میارم و  خیلی پر قدرت وارد این راه شدم و الان خیلی وقته من دیگه در اون شرایط قبلی نیستم و برام اون خلق  لاغری چیز  ساده و طبیعی هست وو  اصلا  من دیگه به دنبال خلق بقیه ی رویاهام در بقیه ی جنبه های زندگیم هستم  اما یه وقتهایی اینقدر به خواسته هام چسبیدم و عجله کردم که خودم  باعث شکست  خودم شدم من با وجود اینکه  در این راه کلی لاغر شدم و کلی نتایج عالی در بقیه ی جنبه های زندگیم داشتم اما چون چشمم به اون نقطه ی پایانی هست و دوست دارم بسیار اندام ایده آلی داشته باشم بعضی وقتها  ناراحت میشم اما سریع به یاد گذشته ام میفتم که کجا بودم و الان کجا هستم و نمیزارم از مسیر خارج بشم و بارها میگم من یه زمانی آرزو داشتم فقط  ثابت بمونم و دیگه اضافه نکنم حالا نه تنها ثابت موندم بلکه به مرور کلی کاهش،سایز و وزن داشتم که همه و خودم متوجه این همه لاغری در وجودم شدن و بارها تحسینم میکنن اما بازم  خیلی وقتها شده برای خرید رفتم  مثلا همین چند وقت پیش و فروشنده  گفته سایز شما چنده و گفتم فلانه خانم فروشنده خندیده و گفته امکان ندارد و یکی دو سایز بالاتر داده و من حالم بد شده اما ناامید نشدم و گفتم کاری به این سایزها ندارم من کار به تغییرات خودم دارم که چقدر فرق کردم و نزاشتم لیز بخورم و از مسیر خارج بشم و یا همین چند هفته پیش یکی من رو دید گفت انگار کمی  چاق شدی و من که از درون احساس لاغری دارم  اولش ناراحت شدم و گفتمش نه امکان نداره اشتباه میکنی و طرف هم که محکم حرف زدن من رو دید گفت شاید به خاطر لباست هست که گشاده و من اشتباه میکنم  اما بعدش شبطون اومد که بیشتر اذیتم کنه اما من سریع جوابش رو دادم  و دیگه نزاشتم حالم بد بشه با مرور تغییراتم جلوی حرفهای شیطانی رو میگیرم  یا همین چند شب پیشین لباس جدیدی  خریده بودم  که خیلی دوسش دارم اما زمانی که پوشیدم یکی گفت انگار چاقت کرده و من که از درون احساس تناسب زیادی دارم و سالها هست اصلا همچین حرفی رو نه خودم و نه بقیه بهم نزده بودن تعجب کردم که چی میگه و میخواستم ناراحت بشم نکنه هنوزم چاقم اما گفتم نه بابا این نظر ایشون هست من که خودم اینطور فکر نمیکنم پس  نمیزارم خودم از خودم شکست بخورم با عجله کردن و یا نجواهای شیطانی  حالم رو بد نمیکنم و از خودم شکست نمی‌خورم .

      من از وقتی در این مسیر هستم هر روز صبح اول صبحم رو با موضاعات عالی که حالم رو خوب می‌کنه و باعث سپاسگزاری من میشه شروع میکنم و حالم بهتر میشه و لذت میبرم چون دارم به موضاعات خوب فکر میکنم دارم به داشته هام فکر میکنم و اصلا خیلی وقتها متوجه گذر زمان نمیشم  اما خیلی وقتها  هم  هست که نحواهای شیطانی دارم که بابا دیرت شده برو سراغ کارهای خانه و  آشپزی و نظافت و …و  یا برو  به فلانی زنگ بزن  احوالی بگیر چون چند روز هست که  زنگ نزدی و ….اما من به خودم میگم نه من به دنبال حال خوبم پس باید همین کار رو انجام بدم و لذت ببرم چون سرچشمه ی همه موفقیتها حال خوب هست و اصلا مثل آب هست برای زنده ماندن ما ، اینقدر حال خوب مایه ی خوشبختی هست وقتی حال من خوب باشه این حال خوب رو در جهان گسترش میدم و باعث خیر و برکت در زندگیم میشه و من عاشق این موضاعات ذهنی هستم که باعث حال خوب  بیشتری در من شدن و من رو دگرگون کردن خدا رو شکر بابت هدایتم به این مسیر الهی .

      مرسی استاد بابت فایلهای چشم زخم که من خیلی وقته  اونها رو گوش کردم  و  واقعا من رو آگاه کردن و من اصلا اون افکار گذشته رو ندارم و هر وقت هر کس در این مورد با من حرف میزنه من در دلم  به اون شخص میخندم و اما براشون ناراحتم میشم که چقدر گمراه هستن که قدرت رو از خدا گرفتن و به بقیه دادن ودوست دارم فریاد بزنم  هر آنچه باور کردی براتون اتفاق میفته تو رو خدا از این باورهای اشتباه نداشته باشین اما می‌دونم چون در این مسیر نیستن به  این حرفها اعتقادی ندارن و تازه شایدم اونها به  حرفهای من بخندن برای همین هیچ چیز نمیگم فقط خوشحالم که فرد آگاه تری و توحیدی تری و متوکل تری شدم هنوزم دوست دارم بهتر و عالیتر بشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم