0

فرمول های ذهنی چاق کننده

فرمول های ذهنی چاق
اندازه متن

اگر چاق هستید به این دلیل نیست که چاقی شما ارثی است یا سوخت و ساز بدن شما پایین است بلکه شما به این دلیل چاق هستید که فرمول های ذهنی چاق کننده را در خود ایجاد کرده اید و سال هاست از آنها در زندگی روزمره  استفاده می کنید.

ما به دلیل ایجاد فرمول های چاق کننده در ذهنمان چاق شده ایم اما هر بار خواستیم لاغر شویم به سراغ تغییر رفتارهای چاق کننده خود رفته ایم.

به ما گفتند چاق هستیم چون از هر غذایی استفاده می کنیم به همین دلیل برای ما برنامه های غذایی نوشتند که اگر می خواهید لاغر شوید باید طبق این برنامه غذایی غذا بخورید.

به ما گفتند چاق هستیم چون فعالیت بدنی پایینی داریم و اگر می خواهیم لاغر شویم باید روزانه به این مقدار پیاده روی یا ورزش کنیم تا لاغر شویم.

هر دلیلی برای چاقی ما عنوان شده است بر اساس واکنش جسمی بوده است و هیچ توجهی به فرمول های ذهنی نشده است.

در سال هایی که چاق بودم هربار که تصمیم می گرفتم با رژیم گرفتن لاغر شوم بهانه چاق شدن را استفاده از فلان ماده غذایی می دانستم و سعی می کردم از آن ماده غذایی کمتر مصرف کنم یا در بهترین حالت هرگز مصرف نکنم.

به عنوان مثال متوجه شده بودم علت چاقی من خوردن برنج است. بنابراین سعی می کردم کمتر برنج بخورم یا اگر هم می خورم به تعداد فقط چند قاشق برنج بخورم و به جای خوردن غذا از سالاد و سبزیجات برای سیر کردن خودم استفاده می کردم.

این تلاش من با تمرکز بر واکنش جسمی (خوردن) بود و به همین دلیل نتیجه ای در لاغر شدن دائمی من نداشت.

درست است که در آن مدتی که برنج نمی خوردم مقداری لاغر می شدم و دلیل آن را نخوردن برنج می دانستم اما از آنجایی که تا ابد نمی توانستم برنج نخورم و بالاخره خوردن برنج را شروع می کردم با دو سه مرتبه برنج خوردن دوباره چاق می شدم.

در این مثال خوردن برنج واکنش رفتاری من بود که نقشی در چاقی و لاغر شدن من نداشت.

نگاه و تصوری که من درباره مصرف برنج داشتم فرمول اصلی بود که باعث چاق و لاغر شدن من می شد.

من تصور می کردم برنج باعث چاقی می شود به همین دلیل اگر برنج نمی خوردم مقداری لاغر می شدم و اگر برنج می خوردم دوباره چاق می شدم.

فرمول های مشابه در باره سایر مواد غذایی در ذهن من وجود داشت.

درمورد نان، تخم مرغ، سس مایونز، پیتزا، کلوچه، شکلات و بسیاری از مواد غذایی فرمول هایی در ذهنم ایجاد کرده بودم که سبب شده بود به مرور به شرایطی برسم که عقیده داشتم آب هم می خورم چاق می شوم.

هرچه فرمول های بیشتری درباره تاثیر مواد غذایی بر جسم در ذهن من ایجاد می شد ترس من از خوردن مواد غذایی بیشتر می شد و انتظار چاق تر شدن را داشتم.

در این شرایط اگر می خواستم لاغر شوم باید از آن مواد غذایی که آنها را باعث و بانی چاقی خودم می دانستم مصرف نکنم و به مرور لیست مواد غذایی چاق کننده به حدی زیاد شد که دیگر ماده غذایی باقی نمانده بود که درباره آن تصور چاق کنندگی نداشته باشم.

کار به جای رسید که دیگر نمی دانستم اگر بخواهم چاق نشوم از چه ماده غذایی باید بخورم چون تقریبا همه مواد غذایی را چاق کننده می دانستم.

درک تفاوت بین فرمول های ذهنی چاق کننده و رفتارها و واکنش های چاق کننده به ما کمک می کند تا با آگاهی بیشتری در مسیر لاغری با ذهن قدم برداریم.

در دوران کودکی و زمانی که از خوردن برنج می ترسیدم و آن را چاق کننده می دانستم سریال تلویزیونی در حال پخش بود که آداب و رسوم مردم ژاپن را نشان می داد.

غذای اصلی ژاپنی ها در صبح و ظهر و شب برنج بود.

از تماشای هر روز برنج خوردن آنها و اینکه همگی متناسب بودند تعجب می کردم و با خودم فکر می کردم اگر من هر روز برنج بخورم خدا می دونه چقدر چاق خواهم شد.

در مثالی دیگر بعضی از آشنایان ما بودند که علاقه زیادی به برنج داشتند و به گفته خودشان هر روز برنج می خوردند و بارها از زبان آنها شنیده بودم که تا برنج نخورم سیر نمی شم و حتی برخی از آنها برنج را با نان می خورند.

از دیدن رفتار آنها شگفت زده بودم که چرا آنها چاق نمی شوند ولی من اگر هفته ای به جای یک وعده برنج خوردن دو وعده برنج بخورم حتما مقداری چاق تر می شوم.

آن روزها دلیل این تفاوت در رفتار خودم با دیگران را استعداد چاقی می دانستم که آنها این استعداد را ندارند اما من سرشار از استعداد چاقی هستم.

اما امروز به وضوح می دانم که دلیل تاثیر برنج در چاق تر شدن من و تاثیر نداشتن برنج خوردن در چاقی آن افراد به دلیل تفاوت در فرمول های ذهنی من و آنها بوده است.

در ذهن من برنج عامل چاقی تعریف شده بود اما در ذهن آنها برنج غذایی خوشمزه و مقوی برای سیر شدن تعریف شده بود.

یادم می یاد حتی مادرم درباره نوع برنجی که آنها مصرف می کردند سوال کرده بود پون تصور می کرد شاید برنج هایی که ما مصرف می کنیم چاق کننده باشند اما مثلا برنج های شمالی چاق کننده نباشند.

تفکر درباره برنج از مادرم به من ارث رسیده بود و همین الان هم دیدگاه مادرم درباره برنج چاق کننده است اما من مدت هاست تقربا هر روز برای وعده ناهار برنج می خورم و به هیچ وجه فرمول های ذهنی قبلی درباره برنج را در ذهنم ندارم.

دقت کنید در جمله بالا گفتم: “تفکر درباره برنج از مادرم به من ارث رسیده بود”

اگر شما تصور می کنید که چاقی ارثی است به این دلیل نیست که از طریق ژنتیک چاقی به شما منتقل شده باشد بلکه به این دلیل است که عقاید خانواده شما درباره چاقی به ذهن شما منتقل می شود.

خانواده و اطرافیان ما دیدگاه های خود درباره موضوعات مختلف را به ذهن ما منتقل می کنند.

زندگی ما در جنبه های مختلف شبیه خانواده مان است اما توجهی به موضوعات دیگر نداریم به همین دلیل تصور نمی کنیم که میزان موفقیت در شرایط مالی را از خاواده خود به ارث برده باشیم اما یقین داریم که چاقی از خانواده به ما ارث رسیده است.

البته همین عقیده ارثی بودن چاقی نیز از طریق خانواده به ما منتقل شده است.

اگر می خواهید به شکل ساده و آسان لاغر شوید باید مهارت شناسایی فرمول های چاق کننده را کسب کنید.

مهارتی که در دوره ورود به سرزمین لاغرها و سایر دوره های لاغری با ذهن به شکل تخصصی آن را یاد می گیریم.

جهت افزایش مهارت خود در شناسایی فرمول های ذهنی باید به عامل ایجاد کننده هر وضعیتی در خود توجه کنید.

بعنوان مثال هر فرد چاقی از پرخوری کردن خود ناراحت است و هر بار که پرخوری می کند احساس عذاب وجدان دارد و خودش را سرزنش می کند و احساس بد چاق تر شدن در او شکل می گیرد.

شاید همه افراد چاق بارها تصمیم قاطع گرفته اند که پرخوری نکنند اما موفق به انجام ندادن پرخوری نشده اند.

حتی برنامه های رژیمی و لاغری با تاکید بر چگونه خوردن سعی در مهار پرخوری افراد چاق دارد.

اینکه به ما گفته می شد که باید آرام غذا بخوریم و هر لقمه را 20 تا 30 بار بجویم به این دلیل بود که آنها تند غذا خوردن را عامل پرخوری کردن و پرخوری کردن را عامل چاق شدن می دانستند.

از این رو سعی می کردند با دادن برنامه های غذایی و چگونه خوردن غذا پرخوری کردن افراد چاق را مهار کنند.

از آنجایی که پرخوری کردن یک واکنش جسمی است و تحت تاثیر فرمان های مغزی صورت می گیرد به هیچ وجه نمی توان با کنترل کردن میزان خوردن یا چگونگی خوردن افراد فرمول های مغزی آنها را تغییر داد.

به همین دلیل هر فردی که سعی کرده است از طریق آرام جویدن غذا بر رفتار پرخوری یا تند تند غذا خوردن خود غلبه کند نتیجه ای کسب نکرده است چون پرخوری نتیجه فرمول هایی است که در ذهن ما ایجاد شده است.

پس با تغییر فرمول های ذهنی می تواند واکنش های جسمی را تغییر داد نه با فشار آوردن به جسم.

لاغر شدن مهمترین آرزوی من بود. یادم میاد از سنین راهنمایی تلاش می کردم که لاغر بشم ولی همواره از تلاشی که انجام می دادم نتیجه ای نمی گرفتم و هر وقت هم با تلاش زیاد مقداری از وزنم کم می شد طولی نمی کشید که دوباره به وزن قبلی بر می گشنم.

از زمانی که به لطف خدا در مسیر لاغری با ذهن فرای گرفتم، نتیجه بسیار عالی در لاغر شدن کسب کردم و این روش به قدری عالی و آسان بود که تصمیم گرفتم به افرادی که نیاز به لاغر شدن دارند آموزش بدهم که از این طریق به رویای لاغری دست پیدا کنند.

فرمول های ذهنی خود در واکنش های رفتاری نسبت به غذاها را شناسایی کردم و به مرور فرمول های ذهنی متفاوتی برای لاغر شدن را در ذهن خودم ایجاد کردم و به مرور رفتار غذایی من تغییر کرد و جسم من مطابق با رفتار غذایی من شکل جدیدی به خود گرفت.

در دوره لاغری با ذهن همین فرمول ها را جهت لاغر شدن به علاقمندان آموزش میدهم و به لطف خدا نتایج عالی برای بسیاری از شرکت کننده ها شکل گرفته است.

جسم ما همیشه به رفتارهای ما واکنش های متفاوتی میدهد، در بیماری ها واکنش بدن ما به شکل کسل شدن و بی حالی است، واکنش بدن ما در زمان تشنگی، گرسنگی، نیاز به استراحت یا موارد دیگر متفاوت است.

چنانچه به واکنش جسم خود در برابر پرخوری های خود توجه کنید به راحتی می توانید رفتارهای اشتباه خود را شناسایی و سپس با ایجاد فرمول های صحیح رفتار صحیحی از خودتان بروز دهید.

واکنش جسمی فرد چاق نسبت به سیر شدن، با واکنش جسمی افراد متناسب بسیار متفاوت است و توجه به این تفاوت می تواند به ما کمک کند که رفتار مناسبی داشته باشیم.

شناسایی واکنش های جسمی ما نسبت به رفتار غذایی ما می تواند تاثیر فوق العاده ای در توانمند شدن ما در لاغر شدن داشته باشد.

پیشنهاد می کنم فایل آموزشی فرمول های ذهنی چاق کننده را که برای شما دوستان عزیز آماده کرده ام را با دقت گوش داده و به توصیه های گفته شده عمل کنید.

برای لاغری با ذهن آنچه مهم است تغییر فرمول ها و افکاری است که درباره چاقی در ذهن خود داریم، و این کار نیاز به اشتیاق و استمرار در تغییر کردن دارد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.68 از 102 رای

https://tanasobefekri.net/?p=11807
171 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فاطمه سادات
      1399/12/17 21:43
      مدت عضویت: 1901 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,654 کلمه

      گام ۱۹: فرمولهای ذهنی چاق کننده را بشناسیم .
      سلام .
      نکات استخراج شده از متن و تحلیل جمله به جمله ی آن .
      ۱- دلیل چاقی ما فرمولهای چاق کننده ایست که در ذهنمان ایجاد کرده ایم و از آن در زندگی روزمره ی خود استفاده کردیم .
      پس دلیل چاقی ما دو فاکتور هست
      ۱- فرمولهای ذهنی چاق کننده و ایجاد کردن آنها در ذهن توسط خودمان
      ۲- استفاده کردن از آن در زندگی روزمره ی مان باز هم توسط خودمان .
      پس دلیل اصلی چاقی خودم هستم و راه آن هم دو فاکتور بالاست . برای لاغر شدن هم از همین راه باید اقدام کنم .
      خودم بخواهم و فرمولهای ذهنی لاغر کننده ایجاد کنم (که البته خیلی از اونها ایجاد کردن نمیخواهد پیش فرض ذهن هست )
      و دوم فرمولهای لاغر کننده را در زندگی روزمره به کار ببرم . مورد دوم بسیار مهم است . (به کار گیری فرمولهای لاغر کننده به طور عادی و طبیعی در زندگی روزمره .)
      وقتی میخواهیم این فرمولها را به کار بگیریم شاید در ابتدا نیاز به تشویق کردن خودمان داشته باشیم ولی باید اونقدر اونها رو استفاده کنیم که استفاده کردن از آنها برای ما طبیعی شود یعنی فکر نکنیم کار شاقی انجام میدهیم . برای خودمان طبیعی و عادی کنیم استفاده کردن از فرمولهای لاغر کننده را .

      ۲- نگاه و تصور ما درباره ی مواد غذایی فرمول اصلی ذهنیست که باعث چاق یا لاغر شدن ما می شود .
      من در مورد مواد غذایی چه تصوری دارم . من در مورد اغلب غذاها تصور چاق کنندگی دارم . این ذهنیت باید تغییر کند . مواد غذایی قدرت چاق کنندگی ندارند . بلکه مصرف بیش از اندازه ی آنها هست که خارج از نیاز بدن است و تصور انسان را به سمت چاقی میبرد .
      در ذهن ما پرخوری = چاقی معنا گرفته .
      پرخوری = احساس بد تا چندین ساعت .
      پس وقتی پرخوری احساس مارا بد می کند چرا این کار را انجام دهیم .
      ۳- ما در مورد غذاها تصور چاق کنندگی داریم .
      این نگرش غلط است . غذاها قدرت چاق یا لاغر کردن مارا ندارند بلکه خود ما انتخاب های ما و ذهنیت ما و عملکرد ماست که عامل چاق یا لاغر کردن ماست .
      ۴- درک تفاوت بین فرمولهای ذهنی چاق کننده و رفتار و واکنشهای چاق کننده به ما کمک می کند تا با آگاهی بیشتری در مسیر لاغری با ذهن قدم برداریم .
      مثال برنج و ژاپنیها و تناسب اندام آنها .
      تفاوت بین فرمول های ذهنی چاق کننده و واکنش چاق کننده چیست ؟
      فرمول ذهنی چاق کننده در ذهن است که ما آن را ایجاد کرده ایم (دلیل اول چاقی) و این فرمول سبب تولید رفتاری مطابق همان الگو می شود . (استفاده در زندگی روزمره دلیلی دوم چاقی )
      ۶- در ذهن یک فرد چاق
      برنج = چاق شدن
      در ذهن یک فرد متناسب
      برنج = غذایی خوشمزه و مقوی برای سیر شدن .
      خب ما با تغییر زاویه ی نگاهمان به مواد غذایی میتوانیم فرمول ذهنی را تغییر دهیم .یعنی ما هم برنج را غذایی خوشمزه و مقوی برای سیر شدن میدانیم اما علت چاقی ما مورد دوم است و آن هم استفاده ی زیاد از آن در زندگی روزمره یعنی ما حتی از فرمولهای درست هم بد استفاده کردیم و در جهت چاقی از ان بهره بردیم .
      یعنی فقط تغییر فرمول ذهنی کافی نیست عملکردن آن در جهت لاغر شدن در زندگی روزمره هست که باعث لاغر شدن میشود . رعنی همان فرد ژاپنی که هر روز برنج میخورد چه مقدار از آن برنج استفاده می کند که او را متناسب می کند .
      پس توجه به مقدار مواد غذایی نیز مهم است . چون خداوند در این مورد آیه فرستاده نگفته چی بخورید و چی نخورید گفته بخورید و بیاشامید اما زیاده روی نکنید .
      پس زیاده روی کردن را باید کنار بگذاریم . حتی همان برنج را نیز عاملی برای سیر شدن هم بدانیم اگر در زندگی روزمره زیاد از آن استفاده کنیم آن زیاده روی سبب چاق شدن میشود . چون زیاده روی سبب میشود محتویات ذهن انسان به سمت چاق شدن هدایت شود و ما شاید یکبار در روز پرخوری کردیم اما بارها این پرخوری را در ذهن مرور کردیم و تبدیل به خاطره کردیم و این خاطره سبب چاق شدن ما شد .
      ۷- عقاید خانواده ی ما به ذهن ما منتقل میشود .
      بله شاید عبارت چاق = ژنتیکی یک عبارت غلط است اما عقاید چاقی دقیقا تحت تاثیر تربیت خانواده ما در ما شکل گرفته خواسته یا ناخواسته ما چاق شدن و فرمولهای چاقی را از اطرافیان خود آموختیم و بارها و بارها آن ها را در زندگی روزمره تکرار کردیم و چاقی مهمان جسم ما شد .
      پس این اطلاعات چاق کننده از خانواده ی ما به ما رسید همانطور که خیلی از مسائل دیگر نیز از طریق عقاید خانواده به ما رسید .
      ۸- خانواده و اطرافیان ما دیدگاههای خود در مورد موضوعات مختلف را به ذهن ما منتقل می کنند و ما اکنون از همین شیوه نیز در جهت کاهش وزن استفاده می کنیم .
      اطلاعات لاغر کننده را مجددا از طریق ۵ حس خود به ذهن می دهیم تا محتویات ذهن ما دوباره در جهت لاغری جریان یابد . برنامه نویسی ذهنی میکنیم و بعد ان را در زندگی روزمره تکرار می کنیم .
      ۹- اگر میخواهیم به شکل ساده و آسان لاغر شویم باید مهارت شناسایی فرمولهای چاق کننده را کسب کنیم .
      فرمولهای چاق کننده همان افکار تکرار شونده ای هستند که فضای ذهن را در چرخه ی چاقی نگه میدارند ‌.
      ۱۰- جهت افزایش مهارت خود در شناسایی فرمولهای ذهنی باید به عامل ایجاد کننده هر وضعیتی در خود توجه کنید .
      چیزی که از این جمله برداشت میکنم اینست که ما باید رفتارهای خود و سناریوی ذهنی موجود در آن رفتار را تجزیه و تحلیل کنیم . مثلا شخصی خوردن صبحانه را دوست دارد اما میداند با خوردن صبحانه از همان اول صبح دروازه ی خوردن را گشوده و تا آخر شب مرتب در مدار خوردن می چرخد . این شخص علت خوردن صبحانه را توصیه ی پزشکان میداند مبنی بر اینکه صبحانه در اول صبح انرژی لازم را در طی روز حفظ می کند در حالیکه برای شخص من اصلا اینطور نیست . خوردن صبحانه آن هم در اول صبح فقط باعث میشود من تا اخر شب در مسیر خوردن باشم . پس فرمول اصلی شناسایی شد . در ذهن یک انسان متناسب خوردن صبحانه = سیر بودن و انرژی داشتن
      ولی در ذهن من
      خوردن صبحانه = افزایش ولع و باز شدن دهان تا اخر شب .
      پس من با توجه به میل خودم از انجایی که میدانم اول صبح اصلا نیازی به خوردن ندارم صبحانه را اصلا نمیخورم و اتفاقا تا ساعت دو و سه بعد از ظهر هم گرسنه نمیشم .
      بعد که گرسنه شدم باز هم با آنچه که در ذهن خودم است از هر ماده ی غذایی که دلم میخواهد استفاده میکنم اما به اندازه ای که سناریوهای چاق کننده شروع به فعالیت نکنند و باعث زیاده روی بشوند . به اندازه ای که مزه ی غذا از دهانم افتاد . معمولا هم بسیار زود این اتفاق می افتد . حد سیر شدن را فشار شکم در نظر نگیرم حد سیر شدن را ذهنی بدانم و احساس خود را در نظر بگیرم . خلاصه اونقدری نخورم که عذاب وجدان بگیرم و اونقدری هم کم نباشه که دلم باز بخواد و هی به ریزه خواری رو بیاره . حدی باشه که خودم راضی باشم . احساس رضایتمندی به من میگوید که چه مقدار کافیست .
      ۱۱- مثال عذاب وجدان پرخوری برای درک بهتر مطلب
      ۱۲- پرخوری کردن یک واکنش جسمیست و تحت تاثیر فرمانهای مغزی صورت میگیرد همان سناریوهایی که در دو گام قبل کاملا درک کردم . به هیچ وجه نمیتوان با کنترل کردن میزان خوردن یا چگونگی خوردن افراد ، فرمولهای مغزی آنها را تغییر داد .
      ۱۳- پرخوری نتیجه ی فرمولهاییست که در ذهن ما ایجاد شده .
      بخور هنوز جا داری .
      بخور خوشمزه است .
      بخور هنوز سیر نشدی .
      بخور دلت میخواد بازم بخوری .
      بخور حیفه بمونه بد مزه میشه بعدا
      بخور از دهن میفته
      بخور سرد میشه
      بخور کیف داره
      بخور ببین چه محشری شده
      و …..
      ۱۴- با تغییر فرمولهای ذهنی می توان واکنشهای جسمی را تغییر داد نه با فشار آوردن به جسم .
      نخور دیگه سیر شدی .
      کافیه دیگه نیازت برطرف شد .
      لزومی نداره تا ته غذا بخوری .
      موارد دیگری هم برای لذت بردن هست .
      نخور بزار سبک باشی و فرز .
      هر چقدر سبکتر باشی راحتتر می تونی حرکت کنی .
      غذا بیرون هست چرا باید قالبهای روعن رو همش با خودت حمل کنی خب کنار بزار هروقت خواستی ازش میخوری . چه نیازی هست اونقدر بخوری که انباشته بشه . بفرستش بره به قدر نیاز در درون و بیرون هست .
      تو که این همه خوردن رو امتحان کردی و حال بدت رو دیدی حالا نخوردن رو انتخاب کن بزار حال خوب لاغری در وجودت جاری بشه تا انتظارت از خودت لاغر شدن باشه .
      از نخوردن لذت ببر .
      نخوردن برات عادی و طبیعی باشه نه کار شاق و خارق العاده .
      تو نیازی به این همه خوردن نداری .
      رفتار درونی خودت رو خودت باید اصلاح کنی هیچ کسی نمیتونه تورو اصلاح کنه و سرنوشتت رو تغییر بده مگر خودت بخوای و رفتارهای درونی و فرمولهای درونیت رو تغییر بدی
      و ..‌‌..
      ۱۵- مراحل لاغری با ذهن
      ۱۵-۱ شناسایی فرمولهای ذهنی در واکنشهای رفتاری نسبت به غذاها
      ۱۵-۲ ایجاد کردن فرمول های ذهنی متفاوت برای لاغر شدن
      ۱۵-۳ تغییر رفتار غذایی به مرور
      ۱۵-۴ تغییر جسم با توجه به تغییر رفتار
      ۱۶- جسم ما همیشه به رفتارهای ما واکنشهای متفاوتی نشان می دهد .
      پس اگر ما فرمولهای ذهنی را تغییر دهیم واکنش رفتاری درونی ما تغییر میکند و رفتار بیرونی ما همسو با رفتار درونی ما شکل میگیرد و این دو رفتار با خواسته ی ما همسوست و جسم ما به این رفتارها واکنش نشان می دهد و لاغر میشود . خیلی عادی و طبیعی لاغر میشویم .
      ۱۷- واکنش بدن در زمان تشنگی و گرسنگی و دیگر رفتارها متفاوت است .
      ۱۸- رفتار صحیح از ایجاد فرمولهای صحیح و فرمولهای صحیح از شناسایی رفتارهای اشتباه شکل می گیرد و شناسایی رفتارهای اشتباه از توجه کردن به واکنش بدن شکل میگیرد .
      ۱۹- واکنش جسمی فرد چاق نسبت به سیر شدن با واکنش جسمی افراد متناسب بسیار تفاوت دارد و توجه به این تفاوت میتواند به ما کمک کند که رفتار مناسبی داشته باشیم .

      ۲۰- شناسایی واکنشهای جسمی ما نسبت به رفتار غذایی ما میتواند تاثیر فوق العاده ای در توانمند شدن ما در لاغر شدن داشته باشد .
      ۲۱- برای لاغری با ذهن آنچه مهم است تغییر فرمولها و افکاریست که درباره ی چاقی در ذهن خود داریم و این کار نیاز به اشتیاق و استمرار در تغییر کردن دارد .

      متن این گام سرشار از مطالب فوق العاده ای بود که واقعا باید دونه دونه جملات بهش توجه میشد تکرار میشد تحلیل میشد تا بهتر درک کنم . همین محتواها چقدر میتونه ذهنیت من رو تغییر بده و الگوهای لاغر کننده و رفتار صحیح رو در من ایجاد کنه . البته کننده ی کار خودمون هستیم ولی داریم یاد میگیریم . درست مثل آموزش رانندگی . ما پشت فرمان نشستیم ولی داریم یاد میگیریم که چطور از این وسیله برای رانندگی استفاده کنیم . اینجا هم ما داریم رانندگی ذهن رو یاد میگیریم .
      یادمه اولین روزهایی که حدودا ده سال پیش داشتم رانندگی یاد میگرفتم توی ذهنم می اومد نگاه میکردم به ماشینهای مردم و میگفتم مردم چطوری دارن حرکتش میدن یعنی من میتونم روزی مثل اونها انقدر راحت و بدون دغدغه و ترس بشینم و رانندگی کنم .
      یعنی یادگرفتنش رو یه امر محال میدونستم تا ده جلسه ی اول حتی نمیدونستم ترمز یعنی چی . اصلا درک نمیکردم طفلک مربی خیلی ناراحت میشد ولی یاد نمیگرفتم تا مربی رو تغییر دادم مربی جدید به محض اینکه نشست توی ماشین گفت پاتو بزار روی ترمز ببین این ترمزه حسش کن ببین واکنش ماشین در مقابل این ترمز چیه ببین ماشین می ایسته . حالا پاتو بزار روی کلاژ آروم بیار بالا ببین واکنش ماشین چیه ببین ماشین داره حرکت میکنه حالا پاتو بزار روی گاز ببین ماشین داره سرعت میگیره . یعنی من از طریق واکنشهای ماشین تونستم رفتار صحیح رو پیدا کنم و تازه تونستم درک کنم رانندگی یعنی چی و بعدشم چند جلسه تمرین و بعد هم دو سه بار امتحان تا بالاخره قبول شدم اما درک من از همون کلام مربی بود که از واکنشهای ماشین پی به رفتار صحیح با ماشین بردم و الان هم دقیقا یاد همون اتفاق افتادم . ما از واکنش جسم میتونیم رفتار صحیح غذایی رو پیدا کنیم . هر رفتاری که انجام بدیم جسم یه واکنش نشون میده و ما از طریق واکنشهای بدن می تونیم بفهمیم الان چه رفتاری باید انجام بدیم .
      استاد چه نکته ی خوبی در این متن برام جا افتاد . چقدر عالی بود و چقدر قابل درک .
      ازتون بی نهایت سپاسگزارم .

      نکات برداشت شده از فایل در انتها برداشت خودم رو مینویسم .
      ۱- ما مدیریتی روی واکنشهامون نسبت به مواد غذایی نداریم ‌. یعنی این مواد غذایی هستند که ررای ما تصمیم میگیرند چقدر باید بخوریم .
      ۲- ما مسئولیتی در قبال خوردنهامون نداریم و مواد غذایی مارو تحریک میکنه به خوردن .
      ۳- ناراحتی – افسردگی – خستگی و …یک واکنش عصبی را در ما ایجاد می کند و بر روی خوردن ما اثر می گذارد .
      ۴- تفاوت من با افراد متناسب در فرمولهای ذهنی من است و این تفاوت سبب ایجاد رفتارهای متفاوت در من و افراد متناسب میشود .
      ۵- تفاوت در رفتار باعث تفاوت در جسم میشود .
      ۶- ذهن ما یک نوار خالیست و خودمان داریم مرتب روی آن ضبط می کنیم .
      ۷- ما انسان هستیم و عقل و اراده داریم . قطعا می توانیم مثل یک انسان عمل کنیم .
      ۸- ما ضعیف نیستیم . اقدامهای مختلف ما جهت لاغر شدن نشان داده که ما چقدر پرقدرت هستیم منتها بلد نبودیم و راه درست آن را نمی دانستیم . ‌ (ما بد نبودیم ، بلد نبودیم)

      ۹- لاغری با ذهن رنج کشیدن نیست .
      ۱۰- اضافه وزن صدها برابر به ذهن فشار وارد می آورد .
      ۱۱- کاهش وزن صدها برابر تاثیر جسمی بر سلامتی روح و روان انسان اثر مثبت دارد .
      ۱۲- من صلاحیت و لیاقت متناسب شدن دارم .
      ۱۳- موضوع بررسی شده : تفاوت بین افکار انسانهای چاق و متناسب هست ‌.
      در ذهن یک فرد چاق سیر شدن = یک واکنش جسمی
      در حالیکه یک فرد متناسب وقتی غدا میخوره احساس سنگینی بعدش نداره .
      وقتی به رفتارهای بدنی توجه کنیم هر وقت مشکلی وجود داره بدن واکنش نشون میده پس هر وقت که ما غذا میخوریم و جسممون واکنش مثل نفس نفس افتادن ، درد شکم و …. نشون میده یعنی ما با اون غذا خوردن به جسممون ضربه وارد کردیم که جسم واکنش نشون میده .
      همیشه به حدی بخوریم که فشار جسمی بخ ما تحمیل نشه .
      غذا به عنوان موضوعی که نیاز بدن رو تامین میکند باید باشد نه معنای لذت بردن ، جبران کردن و ….
      نگرش ما به غذا مشکل برای ما ایجاد میکنه . این دیدگاه و نگرش مشکل زارو تغییر بدیم .
      رفتار نامتناسب باید اونقدری برامون زشت باشه که نزاریم به اون حد برسیم .

      برداشت من از فایل در مورد مدیریت روی واکنشهای جسمی نسبت به رفتارمون بود . .
      ما باید مسئولیت خوردنهامون رو بپذیریم و طوری بخوریم که به جسم فشار نیاد و جسم دچار واکنش نشه و حد سیر شدن رو ذهنی در نظر بگیریم که مشکلی برای جسم ایجاد نشه .
      سعی کنیم نگرش و افکارمون رو مطابق افراد متناسب تغییر بدیم و غذا رو فقط برای رفع نیاز جسمی بخوریم (یکی از بندهای تعهدنامه در دوره )
      با دقت در واکنشها و مدیریت واکنشهامون رفتار صحیح غذایی رو پیدا کنیم و ذهن خودمون رو از فرمولهای چاق کننده پاک کنیم و فرمولهای لاغر کننده رو در زندگی روزمره استفاده کنیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1399/12/17 15:10
      مدت عضویت: 1901 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 17 کلمه

      چقدر متنتون عالی بود زری جان . کلی انرژی مثبت بهمون دادی . ممنون از لطف شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم