0

لاغر شدن آسان است اگر…

لاغر شدن آسان
اندازه متن

در تمام سال هایی که اضافه وزن داشتم به دنیال روشی برای لاغر شدن آسان بودم اما هرچه بیشتر جستجو می کردم به این نتیجه می رسیدم که به سادگی نمی توان لاغر شد اما تا دلت بخواهد می توان به سادگی چاق شد.

در آن روزها روشی از نظر من برای لاغر شدن آسان بود که محدودیت غذایی کمتری داشته باشد.

هربار که می شنیدم فردی از برنامه غذایی برای لاغر شدن استفاده می کند که در هفته یک بار می تواند پیتزا بخورد تصور می کردم چقدر با این برنامه رژیمی لاغر شدن آسان است اما اجرای همان برنامه بعد از مدت کوتاهی برای من سخت و طاقت فرسا می شد.

در تلاش هایم برای لاغر شدن از روشهایی استفاده می کردم که جسم خودم را تحت فشار قرار می دادم.

تصمیم قاطع می گرفتم از طریق رژیم های سنگین خودم را لاغر کنم، یا از طریق اجرای برنامه های سخت ورزشی سوخت و ساز بدنم را بالا ببرم، در مقطعی هم سعی کردم با مصرف قرص های چربی سوز به میزان دفع چربی ها کمک کنم اما نتیجه همه تلاش های من لاغر نشدن، ناامیدی، افسردگی و در نهایت چاقی بیشتر بود.

از زمانی که به لطف خدا با روش لاغری با ذهن آشنا شدم و در این مسیر فوق العاده قرار گرفتم نحوه مدیریت افکار و رفتارم را آموختم و به مرور رفتار غذایی من تغییر کرد.

در این مسیر تجربیات گرانبهایی کسب کردم و چگونه عملکرد ذهن را به خوبی درک کردم و نحوه آموزش دادن لاغری به ذهن را به خوبی کشف کردم و توانستم تا به امروز حدود 40 کیلوگرم از آخرین روزهای چاقی خود را کاهش دهم.

چاقی در طی 35 سال در من شکل گرفته بود و این در حالی بود که سنین نوجوانی برای چاق تر نشدن و لاغر شدن تلاش می کردم.

اما نتیجه ای که از روش لاغری با ذهن کسب کردم در کمتر از 2 سال برای من رقم خورد و این در حالی است که چندین سال است در حال تجربه رویای لاغری خود هستم و امروز ایمان دارم که تنها روش لاغر شدن آسان ، لاغری با ذهن است.

در روش لاغری با ذهن شما به مراتب سریع تر و راحت از آنچه چاق شدید لاغر خواهید شد. لاغری که ماندگار و بدون ترس از چاق شدن خواهد بود اگر در مسیر لاغری من استمرار داشته باشید.

شاید در شروع این مسیر و هفته های اول تصور کنید لاغر نشده اید اما این اشتباهی بزرگ است چون لاغری با ذهن از جسم شروع نمی شود که بتوان آن را مشاهده کرد بلکه از طریق ذهن ایجاد می شود.

آنچه در ذهن ایجاد می شود را فقط می توان احساس کرد.

اگر در مدت حرکت خود در مسیر لاغری با ذهن من احساس بهتری دارید، شور و شوق دارید، انگیزه و امید برای لاغر شدن دارید مطمئن باشید ساخت و ساز لاغری در وجود شما شروع شده است.

این نشانه ای برای افرادی است که رویای لاغر شدن دارند و تصمیم قاطع گرفته اند از طریق یادگیری لاغری با ذهن رویای خود را به واقعیت تبدیل کنند.

مقامت ذهن در برابر فشار و سختی

یکی از خصوصیات ذهن، مقاومت کردن در برابر سختی هاست، هرچقدر بیشتر خود را تحت فشار قرار دهید ذهن هم استقامت بیشتری از خود نشان خواهد داد.

در تمام سالهایی که چاقی بوده اید هر چه بیشتر برای لاغر شدن تلاش کرده اید و خود را تحت فشار قرار داده اید نتیجه کمتری کسب کرده اید و هر بار میزان نتیجه شما در لاغر شدن کمتر از قبل می شد.

دلیل این روند معکوس افزایش مقاومت ذهن در برابر لاغر شدن بوده است.

مقاومتی که ما خود آن را ایجاد کرده ایم. اما نمی دانستیم.

ما تلاش می کردیم با تحت فشار قراردادن جسم خود، از طریق محدود کردن مصرف مواد غذایی و یا بالابردن فعالیت جسمی وزن خود را کاهش دهیم و این فرایند برای ذهن ما به عنوان سختی و رنج محسوب می شود و تمام سعی خود را به کار می گیرد تا از این مرحله رهایی پیدا کند.

دلیل اینکه بارها در اجرای مراحل لاغری شکست خورده ایم و کار ناتمام باقی مانده است بی اراده بودن ما نبوده است بلکه افزایش مقاومت ذهن در برابر لاغر شدن بوده است.

نقش ذهن در لاغر شدن

عملکرد ذهن ما بسیار شبیه واکنشهای کودکان است و لذا با تحلیل رفتار کودکان به خوبی می توان به چگونه برخورد با ذهن خود دسترسی پیدا کنیم.

اصول آموزشها در دوره لاغری با ذهن بر اساس هدایت ذهن ناخودآگاه برای کسب نتیجه عالی است.

ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن به شدت مقاومت دارد و از طرفی نسبت به تشویق شدن و لذت بردن بسیار مشتاق است.

در تمام روشهایی که برای لاغری استفاده کرده ایم از گزینه رنج و سختی برای ذهن خود استفاده کرده ایم در صورتی که در دوره لاغری با ذهن اساس کار بر رضایت و شادی ذهن و احساس خوب است و همه اینها مواردی است که مورد تایید ذهن ما قرار دارد.

یکی از نشانه هایی که مشخص می کند شما به درستی از مسیر لاغری با ذهن حرکت نمی کنید این است که از اجرای مراحل یادگیری احساس خوبی نداشته باشید.

اگر با سختی و بی حوصلگی از مطالب آموزشی استفاده می کنید یا تمرینات را انجام می دهید متاسفانه از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه ای کسب نمی کنید.

به همین دلیل در بسیاری از فایل های آموزشی بر احساس خوب داشتن در مسیر لاغری با ذهن تاکید کرده ام.

ضمنا به منظور چگونگی رسیدن به احساس خوب و موانع رسیدن به احساس خوب محتوای آموزشی متعددی در قسمت نکات طلایی زندگی، رهایی از افکار منفی و … قرار داده ام که از طریق منوی سایت، گزینه دانلود رایگان و بخش “برای تغییر زندگی” در دسترش علاقمندان قرار داده شده است.

من زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم بیشتر به تفاوت واکنش های ذهنی خودم نسبت به زمانی که از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده می کردم پی بردم.

زمانی که از روش اشتباه برای لاغری استفاده می کردم همیشه درگیری ذهنی داشتم، ناراحت بودم، اعصابم خراب بود که چرا نباید از هر غذایی که دوست دارم به اندازه دلخواهم بخورم.

از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز بیشتر از پیش مطمئن هستم که روش لاغری با ذهن تنها روش ساده و بدون بازگشت برای لاغر شدن و رهایی از رنج چاقی است.

روشی که اولین دستاورد آن برای من آرامش ذهنی بود، اطمینان به خودم و توانمند بودنم در لاغر شدن بود.

به لطف خدا همه دوستانی که از روش لاغری با ذهن برای رهایی از اضافه وزن استفاده کردند به این موضوع تاکید دارند که استفاده از روش ذهنی برای لاغر شدن تاثیر فوق العاده ای در ایجاد احساس آرامش ذهنی آنها داشته است، احساس ناامیدی آنها را برطرف کرده و اطمینان به موفقیت را در آنها اضافه کرده است.

به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستانی که از این روش شگفت انگیز برای خلق رویای خود استفاده کرده اند می توانید به راحتی و تنها با مقداری تلاش ذهنی، صبر و استمرار در این مسیر به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.

لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد.

شما هم می توانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.03 from 58 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11620
برچسب ها:
162 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/10/12 12:23
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 878 کلمه

      ما میخواییم در مورد تشابه رفتار ذهن بزرگترها با واکنش بچها حرف بزنیم . و ببینیم چرا لاغر شدن با ذهن نتیجه میده ؟؟؟
      بچها چون کمتر تحت تعلیم بزرگترها قرار گرفته ان نحوی رفتار اونها خیلی درست تر هست ممکنه از نظر ما اشتباه باشه اما صحیح هست .
      بعضی وقتها دیدین بچه ها شلوغ بازی در میارن و شما هم تهدیدش میکنید که اگر این کار ها رو بکنی میام تنبیه ات میکنم و بچها چند دقیقه ای رو ساکت میشن ولی دوباره بعد از چند دقیقه شروع میکنن به شلوغی به خاطر ذهن ناخود اگاهشون هست که بچه تصمیم میگیره چند دقیقه ای را فضولی نکنه .اما اگر بیای یه وعده ی لذت بخش به اون بچه بدی که مثلا شب میبرمت پارک و یا برات فلان چیز رو میخرم و ….میاد از اون شلوغ کار ی میگذره چرا چون میخواد لذت بهتری رو تجربه کنه و دقیقا روند کار ناخوداگاه هم همینطور هست .
      تمام افرادی که روند چاق شدن رو داشتن و دارن همین طور هست درسته ما از چاقی بدمون میاد ولی ما لذت بردیم و چاق شدیم مثلا وقتی برنامه ریزی میکردم کجای میز بشینم که غذای بیشتری گیرم بیاد و یا غذا ها رو جایی انبار میکردم که به تنهایی بخورم و … پس من با لدت بردن چاق شدم و وقتی من رژیم گرفتم و ورزش کردم مثل تهدید ما به اون بچه بوده و موقت جواب میداده و بعد از چند وقت به وزن قبلیم برمیگردم چون نمیتونستم با اعمال فشار و تهدید لاغر بشم .
      وقتی تو با مواد غذایی مواجه میشی چه رفتاری داری ؟ چرا وقتی میری بیرون همش فکر میکنی چی با خودت ببری بیرون و یا چی رو با چی بخوری که خوشمزه تر بشه ؟
      خوب همه نشون میده ذهن ناخوداگاه برنامه ریزی شده برای لاغری پس با قرص و عمل و رژیم نمیشه ذهن ناخوداگاه رو تغییر داد پس ممکنه یه مدت تغییر کنه اما دوام نداره و به جایگاه خودش برمیگردن .این افراد درسته عمل میکنن ولی ذهنشون اونها رو به خاطر تصویر ذهنی چاقی که از خودشون دارن به وزن قبلی برمیگردونه .
      پس ما باید برای ذهن لاعر شدن رو لذت بخش کنیم و بعد از چند روز میبینیم رفتارهامون تغییر میکنه .
      اگر ذهن رو آموزش بدیم از طریق فایلها و تمرینهای نوشتاری و …باعث تعادل ذهن و جسم میشیم و این دو با هم همسو میشن با تصمیم آگاهانه و ذهن مشتاق میشه بره برای ادامه ی آموزشها .
      ما قبلا برای لاغر شدن تمام راه ها رو دنبال کردیم ولی نتیجه هم نگرفته ایم و یادمون هست که همه ی ما دوست نداشتیم چاقتر بشیم اما ماه بعد چاقتر میشیدیم همه ی ما دوست نداشتیم پرخوری کنیم اما بازم پرخوری میکردیم و …
      پس این افراد باید آموزشها رو دنبال کنن تا به نتیجه ی خوب برسن همراه با احساس خوب و نشاط و…
      پس تصمیم قاطع بگیرید و متعهد باشید تا نتیجه رو ببینید از راه ذهنی دنبال کنید
      و ما هیچ وقت با زجر و سختی چاق نشدیم با لذت رفتیم رستوران و یا مهمانی و غذا خوردم و هی چاقتر هم شدم و حالا هم باید من با لذت لاعر بشم .
      لدت لاعری و تناسب اندام :من وقتی لاعر بشم بسیار ادم شیک پوشی میشم من وقتی لاعر بشم لباسهای رنگ شاد میپوشم من اگر لاعر بشم ازادی در تمام جنبه های زندگیم پیدا میکنم من وقتی لاعر بشم دربهترین حالت روحی و جسمی خودم قرار میگیریم .من وقتی لاعر بشم در خرید کردن بسیار راحت و سریع اقدام میکنم من وقتی لاعر بشم بسیار سبک و رها هستم من وقتی لاعر بشم در تمام لباسها آزادی و رهایی رو حس میکنم من وقتی لاعر بشم دیگه برده ی عذاها نیستم بلکه اوناا برده ی من میشن و من اونها رو مدیریت و کنترل میکنم و من وقتی لاغر بشم بسیار رفتار عذایی با کلاس و ارامی حین خوردن پیدا میکنم و من وقتی لاغر بشم پاهای لاعر و خوش فرمی پیدا میکنم و زیباترین کفشهای چرم و شیک و به روز رو به پا میکنم که دوست دارم و من وقتی لاغر بشم ….

      رنج و سختی چاقی :من وقتی چاق بشم در حال روحی بسیار بدی و افسردگی هستم و من وقتی چاق بشم همیشه در محدودیت و سختی هستم و من وقتی چاق بشم در خرید کردن باید لباس رنگ تیره و زشت رو با به تن کنم و من وقتی چاق بشم بسیار بد لباس و بد تیپ میشم و من وقتی چاق بشم در لباسها تحت فشار هستم و حالم بد میشه و من وقتی چاق بشم حتی پاهای من چاق میشه و کفش دلخواهم رو نمیپوشم و من وقتی چاق میشم رفتارهای زشت و زننده ی پرخوری رو دارم همه جا و من وقتی چاق بشم بسیار بی کلاس هستن رفتارهای من و من وقتی چاق بشم همیشه خودم رو برده ی غداها میبینم که هر ساعتی و هر مقداری گفتن من بخورم و خودم هیچ قدرت انتخابی ندارم من وقتی چاق بشم و…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/11/21 19:02
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,636 کلمه

      تشابه رفتار ذهن بزرگترها با حرکات و رفتار بچها چی هست ؟؟؟؟(یعنی اینجا استاد ذهن رو به یه بچه ی کم سن و سال شبیه میدونه که این ذهن به مرور زمان پر از فرمو لهای اشتباه در اثر تربیت و خانواد و اجتماع و اطرافیان شده و گرنه در بدو تولد که پاک و سفید هست پس خیلی مهم که چه چیزی وارد این ذهنمون میکنیم و قبلا چی به خورد این ذهن دادن سعی کنیم اطلاعات درست رو بپذیریم و هر چیزی رو از هر کسی به راحتی قبول نکنیم حالا چه در زمینه ی لاغری چه در بقیه ی جنبه های زندگی )
      بچها خیلی رفتار درست و فابریکی دارن که ممکنه از نظر ما درست نباشه ما از لحاظ ذهنی خیلی درست هست ( همین خوردن در نوزدان رو دقت کنید هر چقدر بخوان در هر زمان و مکانی میخورن بدون ترس و اگر سیر باشن هر چقدر ما تلاش کنیم نمیخورن و خیلی از بزرگترها ممکنه نگران باشن که چرا بچه ام کم میخوره یا خوب غدا نمیخوره ولی اون ذهنشون هنوز پاک و دست نخورده هست و اتوماتیک میخورن و وقتی سیرن دیگه نمیخورن اما از نظر خیلی از پدر و مادرها رفتار غداییشون غلط هست و کم میخورن و ضعیف هستن و دهن اونها رو از بچگی با فرمولهای غلط پر میکنن مثلا :بخور که بزرگ بشی بخور که قوی بشی بخور که اندازه فلانی بشی و …) .
      ما معمولا اگر بچه ای کار بد بکنه تهدیدش میکنیم که نکن و بچه به خاطر چند دقیقه ساکت میشه ولی دوباره شروع میکنه به انجام کارهای خودش ولی اگر به بچها بگید فضولی نکنید که شب شما رو پارک ببرم یا خونه ی خاله ببرم با فلانی بازی کنی و یا پیتزا بخرم که دوست داری
      چون ذهن اینجا با لذت بیشتری مواجه شده پس دست از اون لذت کمتر میکشه
      روند ذهن همین طور هست هر کاری براش لذت بیشتری داشته باشه اون رو انجام میده (ذهن به دنبال کارهای لذت بخش هست و دوست داره اونها رو انجام بده پس مواظب باشین هر چیزی رو که وارد ذهنتون می کنید در قسمت رنج و یا لذت ذهن شما میشنه؟ که ممکنه خیلی وقتها به خاطر اطرافیان و جامعه به اشتباه وارد ذهن ما خیلی چیزا کرده باشن مثلا لاغری =رنج و سختی چاقی =لذت و آسانی یا ثروت داشتن =رنج و سختی فقیر بودن =لذت و آرامش و …)
      من در تمام سالها از چاقتر شدن و چاق شدن لذت بردم ممکنه بدم میومد ولی رفتارم نشون میداده که من لذت میبردم وقتی میدونستم فردا مهمانی هستم و من حالا چطور بخورم و یا وقتی فکر میکردم فردا اگه رفتم رستوران چه سفارش بدم و یا اگه رفتم بیرون چی و چی ببرم و همه ی رفتارهام نشان از لدت من داشته حالا درسته من رژیم میگرفتم برای لاغری و هی طبق برنامه می خوردم ولی ذهن من چون از چاقتر شدن لذت می برد ذهن من تمایل داشت به سمت چاق شدن بره و دو باره چاقی رو اجرا میکرد و هر چند بار رژیم گرفتم اما بعد یه مدت دوباره برمیگشتم چرا ؟؟چون از چاقی لذت میبردم ممکنه بگین نه من از چاقی متتفر بودم و لی نحوه ی رفتارت چی ؟؟وقتی فلان غذا رو میدیدی چی ؟؟چرا همش به دنبال بیشتر خوردنی ؟؟چرا وفتی میخوای بری بیرون همش به دنبال این هستی چی ببری چون نشون میده ذهن از چاقی و خوردن لذت میبره و ما با رژیم به زور میتونیم یه مدت لاغر بشیم ولی در نهایت در چند سال آینده به وزن قبلیشون برمیگردن چون ناخوداگاه رو نمیشه با رژیم لاغر کرد و یا با جراحی و یا قرص و دمنوش نمیشه لاغر کرد و همه ی اینها فشار جسمی هست و داوم ندارد و همیشگی نیست و بعد از یه مدت به جای اولمون برمیگردیم چون ذهن ما غلبه میکنه و ذهن ما تصویر چاقی از ما داره و ما رو به اون چاقی میرسونه ( من خودم نمونه ی واضح همین حرفها بودم چون من خیلی عاشق لاغری بودم و با تعهد و انگیزه تونستم بیش از ۸ یا ۹ بار رژیم اساسی بگیریم و لاِغر و خوش اندام بشم اما هیچ وقت دوام نداشت و من دوباره مثل قبل میشدم و همیشه ناراحت بودم و علت رو هم نمیدونستم و میگفتم چرا جسم من با متناسبها فرق داره و چرا من نمیتونم و خبر نداشتم علت چی هست اما خدا رو شکر حالا که به این همه آگاهی ناب و عالی دسترسی دارم و واقعا میدونم و مطمعنم تنها راه لاغری آموزش ذهن هست و من در بار آخر که پیش دکتر تغدیه رفته بودم بهش میگفتم کی رژیم من تموم میشه منم دلم میخواد خیلی چیز ا رو بخورم دلم شیرینی میخواد دلم چیپس و پفک میخواد و بی حد حریص شده بودم و یادم میاد یه روز که خوب وزن کم کرده بودم به خودم تشویقی دادم و یه عالمه چیپس و پفک خریدیم و حین رانندگی میخوردم و رانندگی میکردم تا داخل خونه هنوز باز میکردم و میخوردم و همسرم متعحب از رفتار من ولی انگار بدتر میشدم و حرص و ولعم کمتر نمیشد تازه بعدش هم کلی عذاب وجدان داشتم و فردا هم دلم دوباره میخواست و اصلا انگار کنترلی روی خودم نداشتم و حالا متوجه میشم موضوع چی بوده و من فقط به جسمم فشار میوردم و یه جاهایی دیگه کم می آوردم و دلم غداهای معمولی میخواست دلم شیرینی و هله و هوله میخواست دلم فست فود میخواست یادم میاد هر ماه بعد از کم کردن وزن از همسرم تقاضای رفتن به فست فودی رو میکردم و میگفتم این جایزه ی من هست و دوباره از فردا شروع میکنم و چه رفتارهای پرخور ی از من سر میزد و هیچ کس نبود این چیزا رو آموزش بده دقیقا استاد عزیز درست میگن فقط اون دکتر به من میگفت چه مقدار از چه چیزی در چه زمانی بخور آخه چقدر راه اشتباه رفتم ولی خودم رو تحسین میکنم که این همه نتیجه ی عالی با تمام سختی های راهش تونستم بارها بگیریم و خودم رو متناسب کنم بازم دم خودم گرم که اینقدر پشتکار داشتم و دارم تو بی نظیری )
      ما وقتی داریم رژیم میگیریم درسته خودمون رو کنترل میکنم ولی ذهن ما دوست داره کاری دیگه انجام بده و این عدم تعادل باعث پرخاشگری و عصبانیت در ما میشه و وقتی ذهن ناخوداگاه رو آموزش بدیم خیلی راحت نتیجه میگیریم و ذهن رو آموزش میدیم مثل هر آموزش دیگه مثل آموزش ریاضی و خیاطی و رانندکی و اینطور خیلی لذت بخش هست چون ذهن ما با تصمیم ما همسو میشه ودیگه مقاومت ذهنی وجود نداره و ذهن مشتاق میشه که بره مرحله ی بعد و ببینه اون مرحله چه تاثیری میزاره و این بهترین راه برای لاعر شدن هست (بازم از خودم مثال میزنم من ذهنم یه نمونه ی آموزش دیده هست از آموزشهای لاِغری با ذهن که فقط لذت میبرم با این ذهن عزیزم غذا بخورم و رستوران و مهمونی و تفریح برم و یا سفر برم و حالا تا ماه رمصان هم باهاش انشاا… باشم و ببینم چطور برخورد میکنه و تا حالا واقعا عالی بوده و چون همیشه حواسم به متناسبها هست چه داخل خونه ی خودم چه داخل جمع میبینم چقدر مثل متتاسبها رفتار میکنه و حالا اگر لغزشی هم در این مدت داشتم بازم خوشحالم چون خیلی عالی متوجه شدم که کارم زشت و غیر انسانی بوده و اما با تکرار رفتارهای درست برطرف میشه و دیگه انجامش نمیدم مثلا همین امروز من کشمش پلو داشتم و خیلی من این غدا رو دوست داشتم و قبلا وقتی میخوردم ته مانده ی عدای بچها رو هم میخوردم و هر چی هم تونستم از روی قابلمه میخوردم و باقی مانده ی غذای همسرم رو میخوردم ولی امروز تا خواستم بخورم میگفتم سیرم چرا بخورم نخور تا گرسنه ات بشه حتی نزدیک بعد از ظهر بود گفتم برم بکشم تو بشقاب بخورم چون دوست دارم رفتم روی قابلمه ولی بازم گفتم من که سیرم این غذا هم هست هر وقت خواستم حتی شب بود میام داخل ظرف میکشم و میخورم نگران نباش و همین آرامش داشتن که هر وقت خواستی بخور باعث میشه ذهن من نترسه و من رو وادار به خوردن نکنه دقیقا بر عکس گذشته که رژیم داشتم
      و ترس از نبودن غدا من رو وادار به رفتارهای ناجور پرخوری میکرد )
      همه ی ما دوست نداشتیم پرخوری کنیم ولی میخوردیم و بعدش عذاب وجدان میگرفتیم همه ی ما دوست نداشتیم چاقتر بشیم و اما هر ماه چاقتر میشدیم (من خیلی تجربه میکردم این رفتارها رو عذاب وجدان بعد از خوردن و چاقتر شدن هر ماه خودم از ماه پیش و انکار هیچ راهی نداشتم و فقط غصه میخوردم و ناراحت بودم ولی ته دلم به دنبال راهی بودم تا با لاغری با ذهن آشنا شدم ).
      ولی حالا احساس شادی و نشاط و آرامش،و اشتیاق داشتن در همه ی ما که برای متناسب شدن با این روش قدم برمیداریم مشترک هست و لدت بخش و بی نطیر هست و بازم از استاد عزیز ممنونم و سپاسگزارم .
      من اگر حتی ده در صد تلاش گذشته ام رو بیارم داخل این مسیر و ومتعهد باشم نتیجه رو می بینیم (من تا حالا کلی نتیجه دیدم و مطمعنم این نتیجه های من بزرگتر هم دارن میشن فقط باید ادامه بدم و صبر کنم ).
      ما ساده چاق شدیم و بدون زجر و سختی بوده و هی لذت بردم و خوردم و رفتم رستوران و من چاقتر شدم و باید با لذت هم لاغر بشم و تنها راهش لاغری با ذهن هست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/05/29 16:31
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,348 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم .

       من خودم نمونه ی عینی همین حرفها بودم بارها رژیم گرفتم و عالی لاغر شوم اما ذهنم با زور  و سختی و مشقت این کار رو میکرد و من همیشه شاهد کلنجار بین خودم و نیازهای جسمم بودم که دلم همه چیز میخواست اما من از ترس لاعری نباید میخوردم و تا یه زمانی میتونستم در مقابل اون همه نخوردن مقامومت کنم و از یه جایی به بعد دیگه  برام سخت مبشد و بعد از مدتی دوباره من به  جایگاه اولم بر می گشتم و تمام زحماتم بر باد میرفت  چون ناخود آگاهم هنوز چاق بود درسته جسم من با زور رژیم لاغر شده بود اما ذهن ناخود آگاه من کاملا اطلاعات غلط لاغری داشت و چاق بود و  بر من غلبه میکرد و  اما من  چون  در هر بار که تصمیم به  لاغری میگرفتم  هنوز  تصویرهای ذهنیم تغییر نکرده بود دوباره به حالت چاقی برمیگشتم  من حتی در مدت زمانی که قبلا  زیر نظر کارشناس تغذیه بودم و  هر ماه که میرفتم مطب و کلی وزن کم میکردم و جسمم داشت روزبه روز لاعر تر میشد اما  با وحود این همه تغییر جسمی ،ذهنم در مسیر چاقی بود و هیچ تغییری نمیکرد و   سربع به من میگفت آهان حالا  که تونستی کلی وزن کم کنی  برو سوپر مارکت هر چی میخوایی بخر  و بخور و من کلی چیپس و پفک میخوردم و یا بهم میگفت برو رستوران هر چی میخوایی بخر و بخور و من بلافاصله این کار رو میکروم و به فست فودی میرفتم و دوتا پیتزا میخوردم  و  اما به  خاطر عشقی که به لاغری داشتم  دوباره از فردا شروع میکرد م و  رژیم سخت رو به همراه ورزش سنگین  ادامه میدادم   و اما زمانی  که کاملا دیگه  متناسب میشدم  و در وزنم دلخواهم قرار میگرفتم  واویلا  برای این ذهنم که اجازه نمیداد  من از این جسم لذتی ببرم از فرداش شروع میشد یکم بیشتر بیشتر بخور  این که چیزی نیست حالا فقط همین یک قاشق رو  بخور  و …..تا کم کم  دوباره به جای اولم  برمیگشتم .

      من همیشه با تحت فشار گذاشتن جسم و رژیم و ورزش سنگین مبخواستم  خودم رو لاغر کنم و اما ذهنم نمیخواست قبول کنه با این همه زجر و سختی کنار بیاد و  هماهنگ بشه تا لاغر بشم و برای همین  همیشه در حال  حرکت به سمت  چاقی بیشتر بود چون در ذهن من همیشه  چاقی با لذت بیشتر  همراه بود همیشه با حال خوب و آسانی بود یعنی من خیلی راحت با لذت بیشتر غدا میخوردم  و راحت هم چاق میشدم اما به سختی متناسب میشدم وبه همه هم  میگفتم من اینطور هستم  به سختی لاعر میشم و به اسانی چاق میشم برای همین  همیشه در فکر خوردن بودم که چی رو با چی ترکیب کنم و بخورم  که خوشمزه تر بشه و … و خیلی  راحتم چاق میشدم و هیج وقت چاقی من با زجر و سختی همراه نبود با گریه کردن غدا نمبخوردم درسته از چاقی بدم میومد ولی همیشه در حال فکر کردن به این بودم که مثلا اگر رفتم مهمانی  تا میتونم بخورم چون فقط یه امشبه و دوباره از فردا  رژیم بگیرم و یا اگر رفتم مسافرت فقط بخورم تا خیلی خوش بگدره و یا اینکه اگر رفتم تفریح در پارکی و یا فضا سبزی تا میتونم بخورم تا خیلی به من خوش بگذره و  کلی از این حرفها داشتم و من خیلی راحت چاق میشدم .

      همه ی ما دوست نداشتیم چاق  بشیم و دوست داشتیم لاغر بشیم و لباس خوب بپوشیم  و سلامت و سبک باشیم و من  انصافا جز اون افرادی بودم که خوب و عالی از چاقی زیاد خودم رو متناسب میکردم حتی تا وزن ۵۹ کیلو هم لاغر میشدم اما ماندگار نبود و همین من رو خیلی اذیت میکرد حالا علت رو متوجه میشم چرا اینطور بودم  چون ذهن ناخود آگاه من موافق خواسته ی لاغری من نبود و این ذهن ناخود آگاه من هرکاری که براش سخت و همراه  با رنج و مشقت باشه رو انجام نمیده و مثل بچه ای میمونه  که با تنبیه و ترس ممکنه کار بدی  رو برای یه مدت  انجام نده اما تا مدتی میتونه خودش رو کنترل کنه و اما زود خسته میشه و  دوباره برمیگرده و انجامش میده و اما اگر  همون بچه رو برای انجام ندادن کار بدش  کلی  وعده ی جایزه بدی  و به اون وعده ی  کلی پاداش خوب  بدی  اونم با اشتیاق انجام نمیده و با شما همکاری میکنه تا دقیقا به اون همه لذت و پاداش برسه  و  دقیقا حکایت ما میشه در دوره ی لاغری با قدرت ذهن چون لاغری رو در قسمت لذت ذهن میاریم و ذهن با لذت برای رسیدن به اون  لاغری تلاش میکنه و ما خیلی زود نتیجه میگیریم و کاملا در این مسیر ذهن ما با  خواسته ی ما هماهنگ میشه و دیگه خیلی از رفتارها و عادتهای ما و اون افکار و حرص،و ولع های ما تغییر میکنه و ما روز به روز به خواستمون نزدیکتر میشیم 

      لاغری در ذهن ناخود آگاه من  =با خوشتیپی و لباس رنگ شاد و به روز پوشیدن و آزادی در خوردن  که هر چیزی در زمانی که بخوام به هر اندازه ای که نیاز داشته باشم بخورم و ازادی در فعالیت کردن و سبک بودن  که هر کاری دلم خواست به راحتی میتونم اتجام بدم و  آزادی در خرید کردن  از هر جایی که خواستی با کمترین زمان ممکن و به راحتی میتونم خرید کنم حتی سایز مانکن و زیبایی و جوانی چهره و حتی سلامتی کل اندامها و حال خوب روحی که هر روز از دیدن خودم در آیینه بیشتر لذت ببرم و اعتماد به نفس بالا داشتن و روابط عالی با همه داشتن و خود باوری و موفقیت بیشتر و ایمان و توکل بیشتر و ….من کلا عاشق این سبک زندگی کردن و خوردن هستم که دارم هر روز برای رسیدن به اون یک قدم بر میدارم و تلاش میکنم .

      و اما  بازم  بگم چون من از اون زمان  رژیم و ورزش سنگین فاصله گرفتم خیلی از سختیها و مشکلات و ترسها و افکار ناجور  برای لاغری یادم نمیاد اما اون آشنای من که هر هفته تقریبا اون رو میبینم که  چند باره داستانش رو  گفتم که  با رژیم سخت خودش رو لاعر کرده  رو وقتی میبینم تمام اموزشهای استاد و این راه  لاغری با قدرت ذهن و اون سختیهای اون موقع رژیم و محدودیت  برام زنده میشه و یاد اون دوران خودم میفتم همین فرد چون رژیمش حذف کربوهیدرات و مواد قندی و نشاسته ای و .. هست و بسیار رژیم  پر هزینه و گران قیمتی هست چون فقط باید پروتیین زیاد مصرف کنه و اما  من اصلا دقیق اطلاعاتی از این رژیم ندارم همین رو هم به زور چند باری که داخل جمعشون بودم شنیدم و اصلا دیگه گوش ندادم و رفتم اما میدونم در این حد ممنوعیت داره و از تعارف کردن بهش در جمع  که چیزی  بر نمیداره متوجه میشم و این شخص برای چند هفته بیمار بود اما تازه خوب شده و دیشب در جمع ما بود و چون به قول خودش  در این دوران بیماری حالت تهوع داشته و نمیتونسته غدا بخوره حالا با یه حرص،و ولعی دیشب شام میخورد اونم از همه چیز که من  تعجب میکردم  چون نباید میخورد و جز محدودیتاش بود و  از دیدن اون حجم غدا تعجبم میشد و یا اینکه میگفت چون سرم قندی زدم من الان کلی چاقتر شدم چون جز رژیمم نبود ه و انصافا هم چاق  شده بود و خلاصه من  دارم از نزدیک میبینم که محدودیت با این  فرد داره چیکار میکنه و تا کی میخواد با این رژیم باشه معلوم نیست کمای اینکه خیلی وقتها اذیت هست و مشکل عصبی پیدا میکنه که نمیتونه بخوره و  یه جا پرخوری میکنه و بعدش ناراحت هست و خیلی از مشکلات دیگه که من حتی حاضر نیستم برای یک بار دیگه و یه لحظه ی دیگه به اون شرایط سخت رژیم و محدودیت برگردم و این رو هم بگم من الان  بسیار از این شخص لاغرتر هستم و هر چیزی رو هم بخوام به راحتی میخورم و هیچ محدودیتی ندارم و با حال خوب و آرامش دارم ادامه میدم .و اما اون برد روز به روز داره چاقتر میشه و از اندام لاعری وه کسب کرده بود فاصله میگیره 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم