0

لاغر شدن آسان است اگر…

لاغر شدن آسان
اندازه متن

در تمام سال هایی که اضافه وزن داشتم به دنیال روشی برای لاغر شدن آسان بودم اما هرچه بیشتر جستجو می کردم به این نتیجه می رسیدم که به سادگی نمی توان لاغر شد اما تا دلت بخواهد می توان به سادگی چاق شد.

در آن روزها روشی از نظر من برای لاغر شدن آسان بود که محدودیت غذایی کمتری داشته باشد.

هربار که می شنیدم فردی از برنامه غذایی برای لاغر شدن استفاده می کند که در هفته یک بار می تواند پیتزا بخورد تصور می کردم چقدر با این برنامه رژیمی لاغر شدن آسان است اما اجرای همان برنامه بعد از مدت کوتاهی برای من سخت و طاقت فرسا می شد.

در تلاش هایم برای لاغر شدن از روشهایی استفاده می کردم که جسم خودم را تحت فشار قرار می دادم.

تصمیم قاطع می گرفتم از طریق رژیم های سنگین خودم را لاغر کنم، یا از طریق اجرای برنامه های سخت ورزشی سوخت و ساز بدنم را بالا ببرم، در مقطعی هم سعی کردم با مصرف قرص های چربی سوز به میزان دفع چربی ها کمک کنم اما نتیجه همه تلاش های من لاغر نشدن، ناامیدی، افسردگی و در نهایت چاقی بیشتر بود.

از زمانی که به لطف خدا با روش لاغری با ذهن آشنا شدم و در این مسیر فوق العاده قرار گرفتم نحوه مدیریت افکار و رفتارم را آموختم و به مرور رفتار غذایی من تغییر کرد.

در این مسیر تجربیات گرانبهایی کسب کردم و چگونه عملکرد ذهن را به خوبی درک کردم و نحوه آموزش دادن لاغری به ذهن را به خوبی کشف کردم و توانستم تا به امروز حدود 40 کیلوگرم از آخرین روزهای چاقی خود را کاهش دهم.

چاقی در طی 35 سال در من شکل گرفته بود و این در حالی بود که سنین نوجوانی برای چاق تر نشدن و لاغر شدن تلاش می کردم.

اما نتیجه ای که از روش لاغری با ذهن کسب کردم در کمتر از 2 سال برای من رقم خورد و این در حالی است که چندین سال است در حال تجربه رویای لاغری خود هستم و امروز ایمان دارم که تنها روش لاغر شدن آسان ، لاغری با ذهن است.

در روش لاغری با ذهن شما به مراتب سریع تر و راحت از آنچه چاق شدید لاغر خواهید شد. لاغری که ماندگار و بدون ترس از چاق شدن خواهد بود اگر در مسیر لاغری من استمرار داشته باشید.

شاید در شروع این مسیر و هفته های اول تصور کنید لاغر نشده اید اما این اشتباهی بزرگ است چون لاغری با ذهن از جسم شروع نمی شود که بتوان آن را مشاهده کرد بلکه از طریق ذهن ایجاد می شود.

آنچه در ذهن ایجاد می شود را فقط می توان احساس کرد.

اگر در مدت حرکت خود در مسیر لاغری با ذهن من احساس بهتری دارید، شور و شوق دارید، انگیزه و امید برای لاغر شدن دارید مطمئن باشید ساخت و ساز لاغری در وجود شما شروع شده است.

این نشانه ای برای افرادی است که رویای لاغر شدن دارند و تصمیم قاطع گرفته اند از طریق یادگیری لاغری با ذهن رویای خود را به واقعیت تبدیل کنند.

مقامت ذهن در برابر فشار و سختی

یکی از خصوصیات ذهن، مقاومت کردن در برابر سختی هاست، هرچقدر بیشتر خود را تحت فشار قرار دهید ذهن هم استقامت بیشتری از خود نشان خواهد داد.

در تمام سالهایی که چاقی بوده اید هر چه بیشتر برای لاغر شدن تلاش کرده اید و خود را تحت فشار قرار داده اید نتیجه کمتری کسب کرده اید و هر بار میزان نتیجه شما در لاغر شدن کمتر از قبل می شد.

دلیل این روند معکوس افزایش مقاومت ذهن در برابر لاغر شدن بوده است.

مقاومتی که ما خود آن را ایجاد کرده ایم. اما نمی دانستیم.

ما تلاش می کردیم با تحت فشار قراردادن جسم خود، از طریق محدود کردن مصرف مواد غذایی و یا بالابردن فعالیت جسمی وزن خود را کاهش دهیم و این فرایند برای ذهن ما به عنوان سختی و رنج محسوب می شود و تمام سعی خود را به کار می گیرد تا از این مرحله رهایی پیدا کند.

دلیل اینکه بارها در اجرای مراحل لاغری شکست خورده ایم و کار ناتمام باقی مانده است بی اراده بودن ما نبوده است بلکه افزایش مقاومت ذهن در برابر لاغر شدن بوده است.

نقش ذهن در لاغر شدن

عملکرد ذهن ما بسیار شبیه واکنشهای کودکان است و لذا با تحلیل رفتار کودکان به خوبی می توان به چگونه برخورد با ذهن خود دسترسی پیدا کنیم.

اصول آموزشها در دوره لاغری با ذهن بر اساس هدایت ذهن ناخودآگاه برای کسب نتیجه عالی است.

ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن به شدت مقاومت دارد و از طرفی نسبت به تشویق شدن و لذت بردن بسیار مشتاق است.

در تمام روشهایی که برای لاغری استفاده کرده ایم از گزینه رنج و سختی برای ذهن خود استفاده کرده ایم در صورتی که در دوره لاغری با ذهن اساس کار بر رضایت و شادی ذهن و احساس خوب است و همه اینها مواردی است که مورد تایید ذهن ما قرار دارد.

یکی از نشانه هایی که مشخص می کند شما به درستی از مسیر لاغری با ذهن حرکت نمی کنید این است که از اجرای مراحل یادگیری احساس خوبی نداشته باشید.

اگر با سختی و بی حوصلگی از مطالب آموزشی استفاده می کنید یا تمرینات را انجام می دهید متاسفانه از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه ای کسب نمی کنید.

به همین دلیل در بسیاری از فایل های آموزشی بر احساس خوب داشتن در مسیر لاغری با ذهن تاکید کرده ام.

ضمنا به منظور چگونگی رسیدن به احساس خوب و موانع رسیدن به احساس خوب محتوای آموزشی متعددی در قسمت نکات طلایی زندگی، رهایی از افکار منفی و … قرار داده ام که از طریق منوی سایت، گزینه دانلود رایگان و بخش “برای تغییر زندگی” در دسترش علاقمندان قرار داده شده است.

من زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم بیشتر به تفاوت واکنش های ذهنی خودم نسبت به زمانی که از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده می کردم پی بردم.

زمانی که از روش اشتباه برای لاغری استفاده می کردم همیشه درگیری ذهنی داشتم، ناراحت بودم، اعصابم خراب بود که چرا نباید از هر غذایی که دوست دارم به اندازه دلخواهم بخورم.

از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز بیشتر از پیش مطمئن هستم که روش لاغری با ذهن تنها روش ساده و بدون بازگشت برای لاغر شدن و رهایی از رنج چاقی است.

روشی که اولین دستاورد آن برای من آرامش ذهنی بود، اطمینان به خودم و توانمند بودنم در لاغر شدن بود.

به لطف خدا همه دوستانی که از روش لاغری با ذهن برای رهایی از اضافه وزن استفاده کردند به این موضوع تاکید دارند که استفاده از روش ذهنی برای لاغر شدن تاثیر فوق العاده ای در ایجاد احساس آرامش ذهنی آنها داشته است، احساس ناامیدی آنها را برطرف کرده و اطمینان به موفقیت را در آنها اضافه کرده است.

به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستانی که از این روش شگفت انگیز برای خلق رویای خود استفاده کرده اند می توانید به راحتی و تنها با مقداری تلاش ذهنی، صبر و استمرار در این مسیر به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.

لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد.

شما هم می توانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.03 from 58 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11620
برچسب ها:
162 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1399/01/13 15:42
      مدت عضویت: 1609 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 171 کلمه

      روز ۴۰ تکرار
      سلام به همه دوستان ،۱۳ بدرتون به شادی
      تمام ذهن من پر از چاقی بوده ،رفتارهای من رفتار آدم چاق بوده، اگر خودمو شکل یه فنجون تصور کنم ،من پر از محتویات چاقی وچاق کننده گی هستم ،مثل فنجونی که پره ،من دلم متناسب بودن،زیبا بودن،خوشتیپ بودن،سالم بودنو خواست ،ولی ناخودای ذهن من لبریز بود از اینکه ،،،،دختر تپلش قشنگه،اگه یه پر گوشت وچربی داشته باشی تو روزای مریضیت بدنت قویتر میمونه،،هر کی پر تره ،استخون های سالمتر وقویتری داره،مردها تپل پسندن ، و ناخودا قویتر بود ومن شدم همون دختر چاق قوی استخون درشت
      حالا برای متناسب بودن باید به ناخودا بگم که من وقتی لاغر ومتناسب هستم شادترم،زیباترم،با کلاس ترم،سالم ترم،لذت بیشتری میبرم،حالم بهتره از خودم ،از لباس پوشیدنم ،ارتباطاتم بهتر میشه ،اعتمادبنفسم بالاتر میره ،باید از لذت های تناسب اندام با خبر بشه ،آخه چاق بودن که فقط یه لذت داشت اونم پرخوری بود
      باید موافقت ناخوداگاه جلب کرد که لاغر شدن از طریق ذهن بهترین وآسانترین راه متناسب شدن وبودنه
      که اونم تمرین میخواد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/12/26 00:57
      مدت عضویت: 1609 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 893 کلمه

      گام ۱۸

      سلام وقت بخیر

      بدلیل اینکه هیچ وقت باور نمیکردم بتونم لاغر بشم و مهمتر از اون در لاغری بمونم، در من یک فرمول قوی دیگه ای شکل گرفته بود که من براحتی آب خوردن چاق میشم و برای لاغر شدن باید ماه ها در رژیم ها و ورزش های سخت باشم ،اگر رژیمی پیدا میکردم که چند قاشق برنج داشت،پیتزا داشت،بیسکویت داشت خوشحال میشدم و با خودم میگفتم آخ جون میتونم یک عدد بیسکویت مثلا ساقه طلایی بخورم،یا یک دفعه که رژیم دکتریو گرفتم که توش یه کاسه تنقلات داشت ،داشتم بال درمی آوردم از خوشحالی ،از بس خودمو و بدن و ذهنمو در منگنه و محدودیت گذاشته بودم ،خسته بودم ، زمان هاییکه از قرص های لاغری استفاده میکردم خوشحالتر بودم ،چونکه محدودیت غذایی کمتری داشتم و امیدم به دفع کردن چربی ها بوسیله قرص ها بود،

      ،بخاطر بودنه ۳۰ ساله ام در رژیم وسختی

      و خاطرات وحشتناک اون زمان ها ،خودم،جسمم،ذهنم و روح و روانم میترسه از دوباره رفتن در راه لاغر شدن،شاید تصور میکنه باید همون مسیر هارو بره ،منکه در درون خودم نیستم،شاید اوایل دوره که میخواستم شروع کنم،ترسیده بوده ولی با گذشت چند روز و یادگیری آموزه ها متوجه شده اینجا خبری از ترس و محدودیت نیست و خیالش راحت شده ،،راز موفقیت این متد اینه که از لذت وحال خوب استفاده میکنه یعنی مغز احساسی مارو درگیر میکنه،مغز احساسی دستور دهنده نهاییه و اگر کاری براش لذت بخش نباشه انجامش نمیده ،برای همین مادرها وقتی میخوان خوردن غذارو برای بچه هاشون لذت بخش کنن ،هنگام غذا دادن ،با قاشق ادای هواپیمارو در میارن که بچه بخنده و با بازی بهش میخورونن اون غذارو ،یا بیشتر سمینارهای ذهنی ،از آهنگ و دست و شادی استفاده میکنن ،در این روش لاغری هم از قسمت شادی ولذت استفاده میکنه،هر چند که روش لاغری که توش رژیم و ورزش اجباری نباشه به تنهایی خودش لذت بخش و شادی آور هست ،

      من سالها بر خلاف میل درونیم ،رفتار و اعمالیو انجام دادم ،ذهنم هم به اجبار برای مدتی با من همکاری کرده ،در شرایط حال حاضر ،هیچ فشاری روی ذهن ناخوداگاهم نیست،هر خوراکی دوست دارم به اندازه سیر شدنم مصرف میکنم،محدودیت شام و برنج و شیرینی ندارم،وقتی خیال ذهنم راحت شده از این موارد ،دیگه اذیتم نمیکنه ،میدونه هر زمان گشنه باشم حتما بهش خوراکی میرسونم ،و دلیل برد این روش همینه ،منتها ما بر اثر بودن زیاد در منطقه رژیم و ترس وفشار ،مثل قحطی زده ها رفتار میکردیم،اگر یه روز اجازه داشتیم بدون محدودیت چیز مورد دلخواهمونو بخوریم ،بی رویه و با ولع اقدام میکردیم ،میدونستیم مجدد تا مدتها محروم هستیم، در لاغری با ذهن از این خبرا نیست پس وجود ما آرام آرام به مرحله آرامش ،امنیت میرسه و وقتی اعتماد کرد به راه صحیح خودش وارد میشه

      الان داشتم با خودم و ذهنم صحبت میکردم،خودمو تشویق میکردم،برای خودم لذت های لاغر شدنو میگفتم و از رنج های چاقی تعریف میکردم، به ذهنم گفتم که خیالش راحت باشه ما در متد های گذشته نیستیم ،کلی مطمئنش کردم که بهترین مسیر همین جاست ،کلی نوازشش کردم و بهش اطمینان دادم که من کنارشم ،کمکش میکنم که مسیر های لاغری بیشتری بسازه ،،من بجای تشویق کردن خودم، سالها فقط خودمو تنبیه و ‌توبیخ کردم ،مرتب خودمو سرزنش کردم،پارسال که رفته بودم پالتو بخرم و متوجه شدم سایزم از ۴۶ داره بالاتر میره و حالم‌ خیلی بد شد حتی خرید هم نکردم ،اومدم بیرون مغازه و اشگام ریخت،منیکه اصلا اهل گریه کردن نیستم، به خودم میگفتم فریده دیگه ازت خسته شدم،آخه من چکارت کنم که انقدر چاق نشی،ناامید و نالان ،به خودم گفتم ،دوباره میبرمت تو یه رژیم سخت ،انقدر بهت خوراکی نمیدم تا بمیری،چند روز پیشش ،یکی از دوستام که عکس منو تو اینستام دیده بود و بهم گفته بود که چاق شدم و پیشنهاد یه متخصص تغذیه ایو بمن داده بود،ازش خواستم شماره اون متخصصو برام بفرسته،وارد دوره رژیم سختش شدم، حالم بد بود، یه عالمه دستور غذایی داشت و مجبور بودم صبح وشب ،میوه هایو بریزم توی آب و بعد از ۲ ساعت اون آبو بخورم ،رژیم پر دردسری بود،همش بی حال و بی رمق بودم ،یه ترازو خریدم که هر ماه خودمو وزن کنم،۱۵ روز گذشت رفتم وزن کردم دیدم ۳ کیلو کم شدم ،خوشحال شدم ولی منکه مطمئن بودم برگشت وزن خواهم داشت،هنوز ۱ماه نشده بود که حال بدنیم ضعیف شد ، در همون حین با این سایت آشنا شدم،انقدر خوشحال شدم که اون رژیم پاره پاره کردم،آخه تمام دستور غذایی ۱ ماه اون رژیمو روی یه مقوای ۵۰ در ۶۰ نوشته بودم و به دیوار اتاقم چسبونده بودم که بتونم دسترسی سریع بهش داشته باشم ،و چونکه باور داشتم وزنم برمیگرده،احساس کردم بعد از یک ماه بدنم پر تر شد ولی من دیگه تو دوره مقدماتی رفته بودم و برام مهم نبود ،،،

      اگر بلد بودم بجای تنبیه ،خودمو تشویق کنم ،الان نتایج بهتری داشتم ،،

      این مدت بخاطر ویروسی که اومده ،من و دخترام هر روز آب نمک غرغره میکنیم ،بدلیل اینکه بیرون و کلاس میریم و اونها سر کار میرن ،برای تمیز کردن مجرای حلق وبینی ، دختر دومم خیلی مقاومت میکرد برای انجام ندادنش ،اوایل مدام داد وبیداد میکردم باهاش و اونم یا انجام نمیداد یا به اجبار انجام میداد،،ولی بعدش رویه مو تغییر دادم و هر زمان خواستم بهش یادآروی کنم ،یه عالمه قربون صدقش میرم و با خنده و تشویق راهی غرغره کردن میشه😄این است عاقبت تشویق کردن ، دقیقا باید با ذهن خودمون هم همینطور رفتار کنیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/16 11:21
      مدت عضویت: 1609 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,012 کلمه

      روز ۴۰ تکرار 

      سلام وقت همگی بخیر امروز هم با فایل صبحگاهی و میثاق نامه شروع شد 

      لاغر شدن آسان است اگر ذهن مشتاق شود

      منم همیشه دوست داشتم راه و روشیو پیدا کنم که محدودیت و مقررات نداشته باشه ،اینکه اونها انتخاب میکردن من چه خوراکی هایی بخورم یا کی و ساعتش چجوری باشه ناراحتم میکرد 

      یا اینکه باید ورزش های هوازی و سخت انجام میدادم ،البته اون زمان ها ورزش کردنو برای خودم لذت بخش کرده بودم و منم تو فضایی بودم که فکر و ذهنم مدام دنبال ورزش های مختلف بود و پارتنر خوبی هم داشتم که مدام تو باشگاه ها و مسابقات بودیم و کلی لذت هم میبردیم  

      ولی ما بین اون لذت بردن ها ،تمرین و حرکات اضافه ای هم برای لاغرتر موندنم انجام میدادم ،انقدر ورزش تو ورزش شده بودم‌ که بعد از چند سال از چندین نقطه  بدنم آسیب  دیدم و دیگه نتونستم ادامه بدم 

      و این فکر همیشه با من بود که ای کاش یه راهی پیدا بشه که من بتونم براحتی لاغر بشم ،اون زمانها آرزوی اینو داشتم که یک روز بتونم غذایی که میخورم بدون هیچ گونه اضطرابی باشه و هیچ وقت تجربش نکردم ولی از اونجاییکه من و خیلی از افراد چاق و همینطور استاد این رویا رو داشتن و درخواستشو فرستادن ،رویاش تو قلب استاد افتاد و هدایت شدن به خلق این متد و خدارو شکر میکنم که هر آنچه رو که ما بخواهیم برای ما از قبل آماده کرده 

      اینکه ذهن اصلا به فشار و اجبار ما کاری نداره و کار خودشو انجام میده ،سالها تجربش کردیم که هر چقدر ما به جسممون فشار آوردیم هیچ نتیجه ای نداشت ، درون پر بود از آلودگی چاقی و ما انتظار لاغر شدن داشتیم 

      تو این متد هم نباید فشاری روی ذهن بیاریم ،ما تمریناتمونو انجام بدیم ،رفتارهامون عوض میشه ،رفتارها که تغییر کنه ،جسم هم شروع به لاغر شدن میکنه ،در این راه نباید مدام گیر بدیم به اینکه چرا من لاغر نمیشم ،منکه دارم تمرین میکنم 

      هر چقدر روی اضطرار برای لاغر شدن باشیم دیرتر نتیجه میگیریم ،قبلا هم گفتم من چند وقتیه اون فشارهای درونیمو رها کردم ،نه اینکه من دلم میخواسته به خودم فشار بیارم نه ،تربیت قدیم  ذهنم مدام دوست داشت منو بکوبه،سرزنشم کنه و تغییرات منو از من قایم کنه ،چونکه میدونه من اگر به توانمندی و قدرت های خودم مطمئن بشم دیگه پای رادیوی ذهنم نمیشینم و ازش تاثیر نمیگیرم و تنها شنونده ذهنم من هستم 

      پس برای اینکه منو متوقف کنه هر روز چندین بار بمن میگفت تو چرا همین شکلی موندی و از اینجور حرف های ناراحت کننده ، منم بعد از ۱ سال که مدام اذیتم کرده بود ،تصمیم گرفتم احساس رضایت داشته باشم از همین الان خودم و با خودم نجنگم برای اینکه یه جسم دیگه ای بشه

      بمحض اینکه دیگه نخواستم که لاغرتر بشم و به خودم گفتم بدن تو استاندارد جهانیه و از این به بعد سایز تو بهترین سایزه ،متوجه شدم فشارهای حرف های منفی بافم کم شد ،الان هم هر وقت دلش میخواد اذیتم کنه بهش میگم من اوکی هستم با این هیکلم ،نمیخوام لاغر بشم 

      یجورایی رها کردنه ،در کنار تمریناتم که انجام میدم ،توجهمو از بدنم برداشتم و خدارو شکر احساس میکنم حالم بهتره و همینطور بدنم جمعتر شده ،در کنارش لحظه به لحظه که یادم میاد با خودم صحبت میکنم و خوبی های خودمو یادآوری میکنم و کفه ترازوی عشقیمو پر میکنم تا به حرف های منفی باف غلبه کنه 

      ذهن کارهاییو برای ما انجام میده که اولا برای ما امنیت بیاره دوما لذت بخش باشه ، برای همین مابین  سمینارهای علوم ذهنی کارهای مزحک انجام میدن که ذهن احساس شادی داشته باشه و تا آخر سمینار با اون افراد همکاری کنه 

      الان هم تو این دوره لذت بخش بودن انجام تمرینات خیلی مهمه که ذهنمون لذت ببره ،اگر این حس در ما کم شده باید بصورت عمدی به ذهنمون یادآوری کنیم  ،  چجوری؟ با گفتن و تعریف کردن لاغر شدن ،وقتی براش تعریف میکنی که وقتی لاغر بشیم کلی حالمون خوبه ،لباس های رنگی میپوشیم ،تو مهمونی ها راحت میرقصیم ،هر کسی میدونه کودک درونش از چه تفریحاتی خوشش میاد 

      باید طبق همونها براش لاغر شدنو لذت بخش کنه ،مثلا من میدونم کودک درونم عاشق رقص ، شیطنت ،تفریح ،مسافرت  و کارهای هیجانیه ،میام از اینها بهش میگم که وقتی لاغر باشیم میتونیم تندتر تو سفرهامون راه بریم ،جاهای بیشتریو میبینیم ،لباس های خوشگلتری میپوشیم،اجراهای زیباتری خواهیم داشت ،مربی م بهمون افتخار میکنه ،میتونیم تفریحات لذت بخش تری داشته باشیم

      باید جوری از لذت های لاغری بگیم که کودکمون هیجانی بشه و بدو بدو بیاد   کمکمون کنه 

      تشویق کردن یکی از بهترین راهکارهاست  که هم برای کودکان جواب میده هم بزرگسالان ، ولی به اشتباه به ما یاد دادن برای انجام هر کاری از اهرم فشار استفاده کنیم ،با خشم چیزیو بخواییم ،منکه هر زمانی به دخترم میگم کاریو انجام بده اگر با تندی بگم اونم با تندی جواب میده یا قهر میکنه و وقتی با حالت شوخی و تشویق و کودکانه بهش میگم اونم بصورت کودکانه بمن جواب مثبت میده و این نتیجه حال خوب و تشویقه 

      برای لاغر شدن هم باید باید ناخوداگاه ما بخواد که ما لاغر بشیم ،باید لاغر شدن براش امنیت و لذت تعریف بشه  برعکس آنچه که قبلا شنیده بوده 

      در کنارش باید تصویری که از خود قبلی چاق داریم آرام آرام با اجرای تمرینات به تصویر* من توانمند و متناسب *تبدیل بشه ،از اونجایی که ذهن با تصویری که از ما سالیان پیش گرفته کار میکنه حالا باید اون عکس عوض بشه 

      باید آگاهانه حرف های جدید با خودمون داشته باشیم، باید سلول به سلولی که قبلا برامون تخریبش کردن ،ترمیمش کنیم ،باید تنها راه سالم و مفید لاغر شدنو ،لاغری با ذهن باور کنیم ،اعتقادش کنیم  بعد اعتقاد ما ، مارو میبره بسمت لاغر شدن آسان 

      لاغری با ذهن یک فرمول ۱ ۲ ۳  نیست ،یکسری کارهای کوچیک کوچیکه که وقتی در کنار هم قرار میگیره پازل لاغری کامل میشه ، در این راه ما داریم ذره ذره از خود قبلیمونو بر میداریم و ذره ای جدید بنا میکنیم

      کار هم راحتیه هم مستمری و  هم خارق العاده ایه ،اینکه بتونی از درون جدید بشی و جدید خلق کنی ،حس قدرت و توانمندی میده و اعتمادبنفسو افزایش میده

      خدارو شکر میکنم برای بودن در مسیر خواسته هام  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/24 20:11
      مدت عضویت: 1609 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 21 کلمه

      خواهش میکنم دوست عزیز

      خدارو شکر برای بودنمون در مسیر صحیح که اگر ما هدایت بخواهیم حتما در مسیرش قرار خواهیم گرفت🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/01/13 15:22
      مدت عضویت: 1609 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 220 کلمه

      دقیقا منم روی این موضوع خیلی حساس شدم،بدلیل اینکه ۱دونگ از منزل من مال مادرمه،من وبچه هام ،مجبورن با مادرم باید زندگی کنیم ،و ۲سالی میشه خواهر کوچیکمم اومده با مادرم زندگی میکنه ،و۶ماهی میشه ،یکی از خواهرای دیگه مم با دخترش اومدن منزل ما ،بدلیل اینکه میخوان مهاجرت کنن وخونه و زندگی خودشونو فروختن ،متاسفانه هنوز کار رفتنشون اوکی نشده ،و در منزل من ساکن هستن ،با تمام مخالفت های من ،بازم موندن و میگن منزل مادرمونه وما اینجا میمونیم،بماند که خونه رو واسه فروش گذاشتم ،خواستم یه کوچولو از جو خونم بگم که چقدر شلوغ و درهمه ،،،،خواهرام ومادرم بشدت منفی گرا هستن وتوی خونه ما مدام از ویروس وجنگ وتصادف واتفاقات بد گفته میشه ومنم برای نشنیدن همش باید برم تو اتاق خودم وهندزفری توی گوشم بذارم ،بدلیل اینکه حرفاشون اذیتم میکنه،خیلی بهشون گفتم توی خونه من از این مدل حرفا نزنید ولی توجه نمیکنن ومن همیشه گفتگوی ذهنی منفی دارم با خودم،و بیشتر اوقات حالم بد میشه ،،،اتفاقا دیشب که خواهرم داشت از کشته شدگان هی با آب وتاب صحبت میکرد با کلی عصبانیت بهش هشدار دادم دیگه پیش من این اخبارو تکرار نکن و من تو یه عالمه انرژی های بد باید ذهن خودمو سالم نگه دارم،خیلی دوست دارم بتونم تو این شرایط از آموزه هام استفاده کنم وازشون عصبانی نشم ولی هنوز نتونستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم