0

گام ۴۹: آسان ترین راه لاغر شدن

آسان ترین راه لاغر شدن
اندازه متن

آسان ترین راه لاغر شدن روشی است که کاملا منطبق با زندگی روزمره شما و هم جهت با روشی باشد که از آن طریق چاق شده اید.

شاید در نگاه اول این عبارت که آسان ترین راه لاغر شدن استفاده از همان راهی است که چاق شده اید، عجیب و غیرمنطقی باشد اما برگشتن از همان راهی که رفته اید آسان تر از پیدا کردن راه جدید است.

علاقه مغز به انجام کارهای آسان

ما در زندگی روزمره بارها از خانه به قصد انجام کار یا تفریح و … خارج می شویم و به سمت مقصد حرکت می کنیم. اگر بخواهیم از مقصد به سمت خانه برگردیم به صورت ناخودآگاه از همان مسیری که آمده ایم به سمت خانه بر می گردیم.

نقش مغز در یادگیری

این ویژگی مغز است که دوست دارد کارها را به ساده ترین شکل ممکن انجام دهد بنابراین برای برگشتن از مقصد به خانه اولین پیشنهاد مغز استفاده از همان مسیری است که از خانه تا مقصد طی کرده ایم.

سیستم عصبی مغز به این شکل است که برای ساده تر کردن تصمیمات فرمول های ذهنی را در جنبه های مختلف زندگی به کار می گیرد به همین دلیل استفاده از مسیرهای طی شده به دلیل در دسترس بودن اطلاعات و آشنایی که نسبت به آن مسیر دارم نسبت به انتخاب مسیرهای جدید همیشه برای مغز در اولویت قرار دارد.

از خانه تا محل کار و برگشتن از محل کار تا خانه برای مغز تفاوتی با رفتن از محل کار به پارک و برگشتن از پارک به محل کار ندارد.

مغز کاری به مبدا یا مقصدهای مختلف ندارد بلکه فرمول ذهنی درباره طی کردن مسیر بین مبدا و مقصد و بالعکس عمل می کند. به همین دلیل از هر مبدایی به سمت هر مقصدی حرکت کنید هنگام برگشتن پیشنهاد اول مغز برگشتن از همان مسیری است که طی کرده ایم.

چاقی و لاغری برای مغز تفاوتی ندارد و این شما هستید که باید تصمیم بگیرید تا چه زمانی می خواهید به مسیر حرکت خود به سمت چاقی ادامه دهید.

هر زمان تصمیم به لاغر شدن بگیرید برای مغز بهترین و آسان ترین راه لاغر شدن برگشتن از همان مسیری است که برای چاقی طی کرده ایم.

چرا کاهش وزن من استپ شده

چرا چاق ها لاغر نمیشن

اولین قدم برای لاغر شدن تصمیم گرفتن برای توقف حرکت به سمت چاقی و برگشتن به سمت لاغری است.

هر فردی که اضافه وزن دارد خیلی وقت است به این نتیجه رسیده که باید لاغر شود. پس قدم اول را همه افراد چاق به خوبی بر می دارند اما دلیل اینکه چرا لاغر نمی شوند این است که برای برگشتن به سمت لاغری از آسانترین راه لاغر شدن حرکت نمی کنند. آنها از مسیر هایی برای لاغر شدن اقدام می کنند که برای چاق شدن از آن مسیرها حرکت نکرده اند.

وقتی از مسیری که برای چاق شدن رفته اید به سمت لاغری برنگردید طی کردن مسیر برای مغزتان سخت و دشوار به نظر می رسد و به همین دلیل خیلی زود از ادامه حرکت در مسیر اشتباه خسته شده و رها می کنید و دوباره به حرکت در مسیر چاقی که برای مغزتان آشناست بر می گردید.

بررسی مسیرهای اشتباه

برای درک بهتر موضوع مسیر چاقی و همسو بودن آن با مسیر لاغری برخی از روش های لاغری که قبلا استفاده کرده بودم را بررسی می کنیم.

در سی و پنج سال چاقی بارها تصمیم می گرفتم از برنامه های رژیمی برای لاغر شدن استفاده کنم.

انتخاب برنامه های رژیمی برای لاغر شدن به این دلیل پرمخاطب است که در دسترس ترین و منطقی ترین روش برای لاغر شدن است و از هرکسی درباره لاغر شدن سوال کنید اولین پیشنهاد او رژیم گرفتن خواهد بود.

هربار که به دلایل مختلف از چاق بودنم کلافه می شدم تصمیم قاطع می گرفتم که هرطور شده باید لاغر بشم.

با کمی تحقیق برنامه رژیمی که تنوع غذایی خوبی داشت و به نظرم اجرا کردن اون خیلی سخت نبود را پیدا کرده و شروع به رژیم گرفتن می کردم. در آن زمان آسان ترین راه لاغر شدن به نظر من رژیم گرفتن بود چون بارها از دیگران شنیده بودم که اتگه می خوای لاغر بشی باید رژیم بگیری.

روزهای اول به خاطر رنج چاقی و ذوق و شوق لاغر شدن به خوبی اصول برنامه رژیمی از نظر نوع مواد غذایی و مقدار تعیین شده را رعایت می کردم و احساس خوبی نسبت به لاغر شدن داشتم.

اما از آنجا که من برای چاق شدن از برنامه رژیمی استفاده نکرده بودم و طبق زمان بندی یا تعیین مقدار و نوع مشخصی از مواد غذایی چاق نشده بودم بنابراین روش رژیم گرفتن مسیر برگشت به سمت لاغری نبود چون هیچ مطابقتی با روش چاقی من نداشت.

من برای چاق شدن هیچ برنامه غذایی استفاده نکرده بودم. برای چاق شدن غذای خودم رو اندازه گیری نمی کردم و ترازو و قاشق و ابزار اندازه گیری غذا نداشتم.

بنابراین بعد از چند روز که از اجرای دقیق برنامه رژیمی می گذشت انتظار لاغر شدن به دلیل رژیم گرفتن در ذهنم ایجاد می شد و به مرور ذوق و شوق و هیجان روزهای اول فروکش می کرد و این شروع سخت شدن مسیر لاغری از طریق رژیم غذایی بود.

به محض اینکه ذوق و شوق اجرای رژیم کم می شد حرف و حدیث ها و گفتگوهای ذهنی درباره سخت بودن رژیم و کلافه شدن از محدودیت و … شروع می شد. از آنجا که من برای چاق شدن رژیم نگرفته بودم بنابراین نمی توانستم برای مدت طولانی رژیم بگیرم و بالاخره بعد از چند روز یا هفته رژیم را رها می کردم و به مسیر چاقی که از قبل بلد بودم و بودن در این مسیر برام راحت بود بر می گشتم و خیلی زود همه چیز مثل روز اول می شد.

به این نکته توجه کنید دلیل رها کردن برنامه رژیمی این است که در ذهن ما مسیر چاقی به دلیل اینکه مدت طولانی مورد استفاده قرار گرفته است مسیر راحت و آسانی می باشد بنابراین رژیم گرفتن به دلیل جدید بودن مسیر حرکت برای ذهن جدید و سخت می باشد و به دلیل عدم هماهنگی بین مسیر چاق شدن و لاغر شدن تحت فشار ذهن قرار گرفته و رژیم را رها می کنیم.

در مورد استفاده از ورزش کردن برای لاغر شدن نیز دقیقا همون شرایط رژیم گرفتن در ذهن من رخ می داد و به همین دلیل هیچ وقت نتوانستم برای مدت بیش از یک ماه ورزش کنم و به هر بهانه ای بود ورزش کردن را رها می کردم.

در مورد افرادی که سالهاست برای لاغری تلاش می کنند ولی لاغر نمی شوند موضوع به این شکل است که در مغز آنها ورزش کردن به عنوان یک مسیر جدید پذیرفته شده است چون مدت هاست این فعالیت تکرار شده است اما به این دلیل که ورزش کردن مسیر برگشت چاق شدن نیست این افراد عادت کرده اند که هر روز یا هفته ای چند روز ورزش کنند اما لاغر نمی شوند.

شاید این افراد برای لاغر شدن یا چاق نشدن ورزش می کنند ولی در ذهن آنها ورزش کردن هیچ ارتباطی با لاغر شدن ندارد چون آنها با ورزش کردن چاق نشده اند که اکنون با ورزش کردن لاغر شوند. بنابراین سالها ورزش می کنند اما لاغر نمی شوند.

از هر روشی برای لاغر شدن اقدام کنید تفاوتی ندارد فقط به این دلیل که از آن روش برای چاق شدن استفاده نکرده اید هرگز نمی توانید با استفاده از آن روش لاغر شوید.

لاغری آسان با قدرت ذهن
آسان ترین راه لاغر شدن

آسان ترین راه لاغر شدن

بعد از ۳۵ سال چاق بودن و استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن به لطف خدا در سال ۱۳۹۳ ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن در ذهن من شکل گرفت.

هرچه بیشتر در مسیر یادگیری لاغری با ذهن ادامه دادم برخلاف تلاش های قبلی ام برای لاغر شدن مشتاق تر می شدم.

هفته ها و ماه ها می گذشت و من تغییر خاصی در اندام و شرایط جسمی ام مشاهده نمی کردم اما از نظر ذهنی بسیار به این روش علاقمند شده بودم و مقاومت ذهنی برای ادامه دادن روش لاغری با ذهن نداشتم.

هر روز مثل گذشته از غذاهایی که همه می خوردند استفاده می کردم و تغییری در ساعت غذا خوردن،‌ مقدار یا نوع غذایی که می خوردم ایجاد نشده بود و تمرینات ذهنی که برای لاغر شدن انجام میدادم هیچ تداخلی با مسیر زندگی عادی من نداشت.

به همین دلیل ذوق و شوق من برای یادگیری و درک استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن بیشتر می شد و هر روز زمان زیادی برای انجام تمرینات صرف می کردم.

مدت ها گذشت و به لطف خدای مهربان نشانه های تغییر جسم در من ظاهر شد و علاوه بر ذوق و شوق قبلی اینبار اطمینان از نتیجه گرفتن هم به انگیزه قبلی من اضافه شد.

زمانی که به شکل واضح لاغر شده بودم درک کردم که تنها دلیل اینکه من این روش را ماه هاست دارم دنبال می کنم و لاغر شدن این است که تداخلی با زندگی روزمره من نداشته است و دقیقا روشی بوده که همسو با مسیر چاقی می باشد.

مسیر چاقی هم تداخلی با زندگی روزمره من نداشت و به راحتی از هر غذایی به هر اندازه ای که دوست داشتم می خوردم و در مسیر لاغری با ذهن هم دقیقا همین شرایط برقرار بود.

بنابراین به این نتیجه رسیدم که آسان ترین راه لاغر شدن استفاده از روش لاغری با ذهن است چون تنها روشی است که همسو با مسیر چاق شدن است و دقیقا من به همان روشی که در این دوره در تلاش برای لاغر شدن هستم چاق شده بودم.

آسان ترین راه چاق شدن

همه افراد چاق به یک شکل چاق شده اند و آن از طریق برنامه ریزی ذهن برای چاق شدن بوده است.

بخش یادگیرنده مغز در بدو تولد مانند لوح سفیدی است که آماده یادگیری است.

هر اطلاعاتی از طریق حواس پنجگانه به مغز برسد ذخیره شده و مورد پردازش قرار میگیرد و به مرور نمای داخلی مغز از دنیای پیرامون ایجاد می شود.

شنیده ها و دیده های ما بخشی از اطلاعات وارد شده به مغز هستند.

قرار گرفتن در معرض شنیده های اطرافیان درباره چاقی سبب ورود اطلاعات درباره چاقی و ایجاد فرمول های ذهنی چاقی در ذهن می شود.

دیدن رفتارهای اطرافیان و واکنش های آنها نسبت به مواد غذایی و صحبت هایی که قبل از خوردن و بعد از خوردن درباره غذاها و چاق شدن و تاثیر غذا در چاق شدن و … باعث شکل گیری عادت ها در ما می شوند.

به این ترتیب ما نه تنها عادت های رفتاری اطرافیان خود را می آموزیم بلکه عادت های افکاری و گفتاری آنها را نیز یاد می گیریم و ترکیب عادت های رفتاری با عادت های فکری و گفتاری نتیجه زندگی ما را رقم می زند.

بر اثر تکرار و زیاد شدن به مرور افکار چاق کننده نمای داخلی مغز از وضعیت چاق جسمی تشکیل می شود. این در حالی است که هنوز جسم وارد مرحله اضافه وزن نشده است. فقط بخاطر ایجاد فرمول های چاق کننده در ذهن و شکل گیری انتظار چاقی تصاویر چاق از وضعیت جسمانی در مغز ایجاد میشود.

مغز بر اساس تصویری که ایجاد شده است شروع به شکل دادن به جسم می کند و بعد از مدت مشخصی جسم فرد مبتلا به چاقی می شود.

این روند خلاصه شده و ساده چاقی با ذهن است.

چرا لاغر نمی شم؟

چرا لاغر نمیشم؟!

اگر رویای لاغر شدن دارید و بارها برای لاغر شدن تلاش کرده اید اما نتیجه نگرفته اید باید بدانید که لاغر شدن با حذف موانع ذهنی امکانپذیر می شود.

در همه سال هایی که برای لاغر شدن تلاش می کردم به هر چیزی که مانع لاغر شدن من می شود فکر می کردم الا قدرت ذهن خودم.

  • بارها با خودم می گفتم چون تابستان است و مدرسه ها تعطیله و بیشتر در خانه هستم نمی تونم لاغر بشم.
  • یا فکر میکردم بخاطر فلان دوستم هست که هر روز باهاش میرم بیرون و حتما یه چیزی باید بخوریم.
  • یه وقتهایی هم مهمانی رفتن یا مهمان دعوت کردن های مادرم را مانع لاغری خودم می دانستم.

و در تمام آن سالها در خواب هم نمی دیدم که ذهن خودم مانع لاغر شدن من است.

خیلی عجیب اما جالب است که من برای لاغر شدن تلاش می کردم و در عین حال خودم مانع لاغری خودم شده بودم.

وقتی با موضوع لاغری با ذهن آشنا شدم واقعا نمی دانستم چه مسیری را باید طی کنم.

تمرکز بر لاغر شدن و انجام تمرینات مختلف سبب شد که در این مسیر برای رسیدن به خواسته ام که لاغری بود هدایت شوم و ایده های عالی به من داده می شود.

بعد از مدتی که سعی می کردم لاغری با ذهن را یاد گرفته و رویای خودم را خلق کنم، موضوع موانع لاغری با ذهن برایم جلب توجه کرد.

اصلاح موانع ذهنی لاغر شدن

رفع موانع ذهنی لاغر شدن

بعد از ۳۵ سال چاقی و سالها تلاش کردن بی نتیجه برای لاغر شدن اکنون که به لطف خداوند چند سال است در شرایط جسمی و سلامتی متفاوت هستم با اطمینان اعلام می کنم که آسان ترین راه لاغر شدن روش لاغری با ذهن است.

در روش لاغری با ذهن هم مهم ترین موضوع برای کسب نتیجه عالی شناسایی و برطرف کردن موانع ذهنی لاغر شدن است.

از آنجایی که خیلی علاقه به درک قوانین جهان هستی از طریق طبیعت پیرامون خود دارم، جریان آب برایم جلب توجه کرد.

با خودم گفتم که آب بدون هیچ نیرویی در حال حرکت است، برای به جریان انداختن آب هیچ کاری لازم نیست انجام دهیم اما اگر بخواهیم جریان آب را متوقف یا منحرف کنیم باید انرژی صرف کنیم و با ایجاد موانع این کار را انجام دهیم.

این روند را در سیستم بدنم جستجو کردم و به این درک رسیدم که جسم من همواره در حالا تلاش برای بهبود وضعیت جسمانی من است.

بارها شده که با بی احتیاطی به خودم آسیب رسانده ام اما جسم من بدون هیچ تلاشی از طرف من عملیات ترمیم را انجام داده است.

به این باور رسیدم که جهان هستی و جسم من همواره در حال بهبود شرایط و اصلاح مشکلاتی است که من برای خودم بوجود می آورم.

باور کردم که چاقی مشکلی است که من برای خودم بوجودش آورده ام و جسم من همواره در تلاش است تا این مشکل را برطرف کند.

اما استمرار من در تمدید و تشدید پایداری چاقی سبب شده است که جسمم قادر به رفع این مشکل نباشد.

این موضوع به طور مفصل و عالی در فایل سرعت ترمیم و تخریب در دوره ورود به سرزمین لاغرها توضیح داده شده است.

بنابراین به این نتیجه رسیدم آسان ترین راه لاغر شدن استفاده از روش لاغری با ذهن و یادگیری کشف و رفع موانع ذهنی لاغر شدن است، در این صورت روند لاغر شدن خودبخود در جسم من صورت میگیرد و برای متناسب شدن نیاز به تلاش خاصی نیست بلکه لاغر شدن با حذف موانع ذهنی آسان می شود.

به همین دلیل بیشتر از اینکه به دنبال راهکاری لاغری با ذهن باشم به دنبال درک و رفع موانع ذهنی لاغر شدن هستم.

تصویر ذهنی چاقی

اصلاح تصاویر ذهنی چاقی

تصاویر ذهنی متشابه یکی از موانع مهم لاغر شدن در ذهن افراد چاق است. در روش لاغری با ذهن رفع موانع ذهنی مهمترین هدف ما می باشد.

هر فرد چاقی در ذهن خود تصاویری از اطرافیان خود دارد که خود را شبیه آنها می داند.

مثلا باور دارد که من از لحاظ جسمی مانند عمویم هستم، شبیه فلان خاله ام هستم، من به پدربزرگم شبیه هستم

داشتن دلیل و منطق برای چاق بودن بر اساس ایجاد شباهت با افرادی دیگر یکی از مهمترین موانع لاغری است.

این مانع سبب میشود شما همواره در ذهنتان خودتان را شبیه فرد دیگر ببینید و در حالت خیلی بدتر خود را مغلوب ژنتیکی بدانید که از آن فرد به شما منتقل شده است.

همین یک باور کافی است که مانع لاغر شدن شما شود چون هر چقدر که شما برای لاغر شدن تلاش کنید سبب تغییر تصویر ذهنی شما از خودتان و شباهت شما به فرد دیگری نمی شود.

در تمام سال هایی که چاق بودم بارها من را شبیه سایر اعضای خانواده ام می دانستند و این برخورد والدین سبب شده بود که باور کنم من از نظر ژنیکی شبیه فلان عمویم هستم و چون عمویم در بسیار چاق بود نه تنها باور کرده بودم که نمی توانم لاغر شدم بلکه برای من طبیعی بود که بسیار بیشتر از مقداری که چاق بودم چاق تر شوم.

از آنجایی که ذهن ما بر اساس تصاویر و الگوهای ذهنی کار می کند بنابراین اهمیتی ندارد شما چقدر دوست دارید یا تلاش می کنید لاغر شوید یا از چه روش هایی برای لاغر شدن استفاده کرده اید.

مغز شما بر اساس تصاویری که در آن ذخیره کرده اید عمل می کند و شما را در وضعیتی که فکر می کنید باید باشید و طبیعی است که باشید نگه میدارد.

بنابراین به همین شکل باید موانع ذهنی لاغر شدن را شناسایی کنید و با منطق برای خودتان اثبات کنید که این نگرش که از گذشته در مغز شما ذخیره شده است کاملا اشتباه بوده است.

در روش لاغری با ذهن به شکل مختلف با استفاده از تمرینات مختلف به شناسایی موانع ذهنی لاغری با ذهن و برطرف کردن آنها پرداخته می شود. به همین دلیل است که هنرجویان لاغری با ذهن با شرکت در دوره های آموزشی خیلی زود به این اطمینان می رسند که لاغری با ذهن آسان ترین راه لاغر شدن است.

✍️ تمرین آموزشی 📖

همه ما سالها برای لاغر شدن از طریق مختلف تلاش کرده ایم و نتیجه قابل قبول کسب نکردیم. اکنون که به لطف خداوند آسانترین راه لاغر شدن پیش پای ما قرار گرفته است باید تمام تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن را بر یادگیری روش لاغری با ذهن متمرکز کنیم.

به این شکل نتیجه فراتر از انتظار کسب خواهید کرد و تصویر شما در آلبوم شگفتی سازان قرار خواهد گرفت.

همه ما تجربه استفاده از سخت ترین روش های لاغر شدن را داریم و در آن زمان چون تصور می کردیم که این روش منجر به لاغری ما خواهد شد با تحمل رنج و سختی مسیر خود را ادامه می دادیم بنابراین اکنون که در مسیر آسان ترین راه لاغر شدن حرکت خود را شروع کرده ایم باید با اشتیاق و انگیزه صدها برابر گذشته به حرکت خود ادامه دهیم.

برای یادگیری زبان لاغری با ذهن باید هر روز مقداری از زمان خود را صرف یادگیری، تمرین کردن و به کارگیری آموزش ها در زندگی روزمره خود کنید.

به این ترتیب در مدت کوتاهی همزمان با یادگیری لاغری با ذهن نتایج این روش را به شکل های مختلف در زندگی خود مشاهده خواهید کرد و هرچه بیشتر ادامه دهید و نتیجه کسب کنید مطمئن تر خواهید شد که این روش آسان ترین راه لاغر شدن است.

برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوایی نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را مشاهده کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی در بخش نظرات همین جلسه پاسخ دهید.

اطمینان داشتن به مسیر لاغری با ذهن بعنوان آسان ترین راه لاغر شدن در کسب نتیجه عالی بسیار موثر است بنابراین:

  • چرا به روش لاغری با ذهن اطمینان کرده اید؟ چه چیزی در این روش مشاهده کردید که در روش های دیگر نبوده است؟
  • به نظر شما چرا لاغری با ذهن آسان ترین راه لاغر شدن است؟

یکی از موانع مهم لاغر نشدن توجه کردن به شرایط فعلی است که می تواند باعث ایجاد احساس بد شود بنابراین باید نسبت به این موضوع آگاه باشید.

  • چه احساسی از چاق بودن دارید؟ شرح دهید.
  • توجه کردن به چاقی به چه شکل باعث ایجاد احساس تنفر و ناامیدی در شما شده است؟
  • نظر شما درباره اهمیت بی توجه بودن به شرایط فعلی برای ادامه دادن در مسیر لاغری با ذهن چیست؟ شرح دهید تا اهمیت این موضوع برای شما واضح شود.
  • نظر شما درباره اینکه افراد چاق در ذهنشان خودشان را شبیه فردی از اعضای خانواده می دانند چیست؟ تجربه خود را شرح دهید.
  • چگونه می توانید اثبات کنید چاقی شما ارتباطی به دیگران ندارد و ارثی نیست؟ شرح دهید
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.96 from 51 votes

https://tanasobefekri.net/?p=15119
برچسب ها:
108 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/03/24 14:10
      مدت عضویت: 1406 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 423 کلمه

      سلام بر همگی 

      بااین فایل آموزنده دوباره ذهنم تکون خورد و یه باور غلطی که داشتم خودشو بهم نشون داد .

      من از کودکی بااینکه متناسب و زیبا بودم تا ۱۰ سال پیش . آنقدر اعتماد به نفسم پایین بود که هیچ وقت از زیبایم و تناسب اندامم لذت نمیبردم . و یه بازیگری در تلویزیون بود که در طنز بازی میکرد یه دختر قدبلند و لاغر که از لحاظ عقلی روبه راه نبود و به من نسبت میدادن . اگرچه یادآوری خاطرات گذشته برام خیلی سخته ولی می نویسم.  و هرشب که به اتفاق خانواده اون طنز رو نگاه میکردیم آنقدر بهم گفتن که این دختره شبیه توست و من هر دفعه حسم بد میشد که کم کم پذیرفتم منم شبیه این دختره هستم . علیرغم اینکه در دبیرستان رشته ریاضی وفیزیک درس خوندم و دختر سفیدرویی بودم ولی نمیدونم چرا اعتمادبه نفسم کم بود .

      و همینطور وقتی پام به جایی میخورد یا دستم سریع بهم میگفتند و االان هم میگن تو شبیه فلان عمت هستی و اون هم همینجوری هستش. به نظرم قبل از اینکه کسی بچه دار میشه باید ببرنش کلاس بچه داری و آموزش ببینه . نه اینکه بچه به دنیا بیارن و با حرفشان دلشون بشکونن.

      تشبیه من به فلان عمه و فلان بازیگر روز به روز شخصیت و رفتار و تیپم رو شبیه اونها میکرد و منم که باورم شده بود .

      ولی حالا که یکی دیگه از موانع ذهنی لاغرشدن رو پیدا کردم ردش میکنم ومیگم هر موقع اثرانگشتم شبیه یه نفر بود من شبیه اونم .

      من شبیه خودمم وفقط خودم . و حاضر هم نیستم همین الان جای هیچ کس با هر شرایطی بهتر وبالاتر باشم .

      من متناسب میشم و ازش لذت میبرم . همانطور که متناسب میشم اعتمادبه نفسم هم بالا میره که مثل گذشته دختر متناسب با اعتمادبه نفس پایین نباشم که مورد تمسخرباشم و زیبایی خودم رو نبینم. 

      من متناسب میشم و هرطور که دلم میخواد هر لباسی رو میتونم بپوشم  ولذت ببرم. لباسهای رنگ شاد .

      من متناسب میشم برای خودم . نه برای هیچ کس دیگه.  هرکسی منو بخواد من همینم چه چاق چه لاغر و برام مهم نیست و این منم که انتخاب میکنم با چه کسی ارتباط داشته باشم  نه دیگران . و نظر دیگران دیگه برام اهمیتی نداره .

      اگه به خاطر همین تیپم خانواده ام وکلا اطرافیانم  میخان بدن بدن همون بهتر چون من خودمو عاشقانه دوست دارم خوندم رو با هیچی عوض نمیکنم الان که فکر میکنم ۱۷ یا ۱۸ کیلو اضافه وزن دارم حتی اگه وزنم ۲۰۰ کیلو هم باشه باز هم همینه .من عاشق خودم هستم .من شبیه خودم هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/08/26 11:26
      مدت عضویت: 1406 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 704 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه

      با گوش دادن این فایل یکی از باورهای مخربی که هم در زمینه چاقی و هم در زمینه های مختلف زندگی داشتم برام شناسایی شد . زمینه هایی که آرامش و آسایش رو در زندگیم 

      داشتند به هم میزدند.

      من همش تو ذهنم بود که درسته که چاقم قبول . چرا شکمم به نسبت چاقیم خیلی بزرگتره . حتی اون موقع که یه کم داشتم چاق میشدم وقتی فروشگاهی برای خرید لباس میرفتم فروشنده میگفت که خانم بارداری؟ که مانتوی بارداری بهم بده .

      وهمش برام سوال بود و حتی با اینکه ۶ ماهه مستمرا در این دوره هستم و کلی از لباسام گشاد شده و همچنان داره گشادتر میشه چرا شکمم شبیه خانم بارداره . 

      تا اینکه الان که دارم دور دوم تکرار گام رو گوش میدم متوجه یه باور پنهانم شدم . البته ناگفته نمانه کلی از باورهای مخربم رو پیدا کردم و اونها رو با نمونه های دیگه نقض کردم .

      باور اشتباهم این بود که هر موقع آرایشگاه میرفتم یا پیش دوستام همش بهم میگفتند چقدر ابروهات کلفته چقدر قشنگه  و چقدر موهات صاف و لخته واحتیاج به سشوار نداری و من با اعتماد به نفس کامل میگفتم شبیه پدرم هستم . 

      چون عکس جوونی های پدرم رو میدیدم که موهای صاف و لخت و پرپشتی داشت والان یه کم مو داره . و ابروان کلفت ومشکی زیبایی داشت که اینم الان کم پشت شد .

      ومن هرکی بهم میگفت سنت کمتر نشون میده من تو دلم افتخار میکردم که خدا رو شکر حداقل یه ژنتیک خوب بهم از پدرم بهم رسیده که باعث میشه یه خورده اعتمادبه نفسم بیشتر بشه .

      اینکه استاد عزیز میفرمایند ذهن سن نمیشناسه درست میگن .

      تا اینکه دوباره که فایل رو گوش دادم یهو ذهنم سوت کشید 

      درسته فرم شکم من کلا شبیه فرم پدرم هست و من چون از یه سن خاصی شکمم بزرگ وبزرگتر شد .

       همش میگفتم خدایا من که هیچ وقت حتی به شوخی پدرم رو مسخره نکردم چرا با اینکه خواهربزرگترم و کوچکترم چاقند وشکمشون به اندازه چاقیشون هست ولی برای من شبیه شکم خانمهای بارداره .

      درسته چون خواهر کوچکترم اصلا شباهتی به پدر ومادرم نداره و خواهربزرگترم هم شبیه مادرمه . واونها تو ذهنشون همچین باوری نداشتند و من داشتم .

      و من هر سری چون از اطرافیانم اینو میشنیدیم کم کم باورم شد که من چشم وابرو و موم به بابام رفته و چاقی رو خوردن غذای بیش از اندازه پدرم میدانستم و اصلا چاقی شکم پدرم رو به خودم ارتباط نمیدادم چون مامانم مرتب میگفت تو چاقیت شبیه عمته که قدش بلنده و نشون نمیده. 

      الان استاد با اینکه من ۳۰ سال از پدرم کوچکترم باورتون نمیشه بیشتر موهام درعرض سه چهار سالی رفت و یه کمی مونده و فرم شکمم هر دفعه بیشتر به فرم شکم پدرم شبیه تر میشه و چندتا از مشکلات دیگه که نمیتونم بگم تو این سه چهارسالی برام پیش اومد که شبیه مشکلات پدرم هست .

      با اینکه من فقط چشم وابرو و موهای پدرم تو ذهنم بود که من ازش به ارث بردم دقیقا از یه سنی ۷۰ درصد موهام تا الان ریخت و کم کم داره شبیه موهای پدرم که کمه میشه . وفرم شکمم شبیه اون میشه .و  …

      علیرغم اینکه رفتارهای من و اون کاملا فرق داره .ومن چیزهایی که دوست دارم اصلا اون دوست نداره مثل گل وگیاه . و…

      شاید دوستان بگن برو آزمایش واسه مو بده پیش بهترین متخصص رفتم و آزمایش های متعدد هورمونی دادم ولی فایده ای نداشت .

      پس اگه کسی حتی ازم تعریف کرد که فلانی چقدر خوش فرمی چقدر صدات قشنگه چقدر ابروهات زیباست فقط میگم از خدام به ارث بردم و گول حربه شیطان رو نخورم.

       درسته اینجا ازم تعریف میشه و لذت میبرم اما کلی مشکلات دیگه از اون فردی که تو ذهنم خودمو بهش تشبیه کردم بهم سرایت میکنه که خودم تصورش رو نمیکردم .

      من فقط شبیه خودم هستم .

      اگه قرار باشه آدم ژنتیک رو از پدر ومادرش به ارث ببره برای همه باید اینجوری باشه . 

      پس چرا خواهرم و برادرم شبیه پدر ومادرم نیستند  و من فقط هستم نه این غلطه . اگه قانونی درسته برای همه باید اینطوری باشه نه فقط برای من .

      استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم که آگاهی های نابی دراختیار ما میزارید که درهیچ کتابی نوشته نشده و علاوه بر چاقی کلی ازمسایل زندگیمون داره حل میشه فقط با قدرت ذهن .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/12/23 22:01
      مدت عضویت: 1406 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 539 کلمه

      سلام 

      اگه بخام به دید مثبت به قضیه طعنه و سرزنش اطرافیان نگاه کنم بارها به خودم میگم اگه این تضادها نبود منم این تکون اساسی رو نمیخوردم که فکری به حال خودم بکنم .

      سرزنش اطرافیان رنج چاقی رو برامون بیشتر میکرد و چون ذهن ما از رنج خوشش نمیاد مرتب درفکر راه حلی بود که از این رنج رهایی پیداکنه و ما رو مجبور میکرد دنبال روشهای مختلفی بریم .

      اگه مشکل فقر . بیماری . چاقی. روابط نامطلوب تا یه فشار اساسی بهمون نیاره ما حاضر با مدارا میشدیم و ما هیچ پیشرفتی نداشتیم و زندگی ما همچنان با دردهامون ثبات بود.

      و اینکه موضوع ژنتیک درسالهای اخیر کلا به چالش کشیده شده . 

      طرف چاقه میگه ژنتیکه . مثل خودم که مادرم همش میگفت به عمه ات رفتی و استخوان بندیت درشته . ازبس گفته بود منم پذیرفته بودم ویادم میاد که گاها به در میخوردم مادرم سریع میگفت عمه ات همینطوری بود و مرتب به در ودیوا  میخوردم  البته عمه ام عینکی بود و منم نزدیک به چندسال عینکی بودم .و کم کم برام بیشتر ثابت شد که من شبیه اونم .

      بعد مدتی به خودم اومدم گفتم .

      اگه ژنتیک واقعیته  یه خواهر و یه برادرم .شبیه پدر ومادر و حتی ما برادر خواهر وحتی فامیل های مانیستند .

      البته یک تجربه کوچک خودم به دست آوردم نمیدونم چقدر درسته الان بهتون میگم .

      اینکه خواهر اولم شبیه عمه هام سرخ وسفید شد نه به خاطر ژنتیک بلکه به خاطر اینکه پدر ومادرم یک سال خونه مادربزرگم دسته جمعی زندگی میکردن وعمه هام اون موقع مجرد بودن و مادرم که باردار شد زیاد با عمه هام بود یعنی توجهش به قیافه عمه هام بود و کانون توجه ما زندگی ما رو رقم میزنه و خاهرم به خاطر توجه چشمی مادرم به عمه اام واحتمالا صحبت درمورد زیباییشون و چون خودش باردار بود خواهرم در رحم مادر فرم صورتش از کانون توجه مادرم به عمه هام شکل گرفت .

      اینها تصورات شخصی من هست که روز به روز بیشترشو میبینم .

      پس ما به ژنتیک هیچ کس نرفتیم و هرکس رسالتی در این دنیا دارد که برای اون خلق شده . و شباهت ظاهری به خاطر کانون توجهات مادران به قیافه شخصی بوده که بیشتر باهاش در ارتباط بوده هست و بهش نمود احساسی میداده . همین 

      مثل رنگ چشم . مدل ابرو . فرم صورت و….

      اما چاقی و … آموزش حین بارداری و بعد زایمان بوده که ما را وارد سرزمین چاقها کرده . 

      وچقدر خوب هست که ما میتونیم دوباره بایه سری آموزشها مسیر زندگیمون رو تغییر بدیم. 

      وخوداستاد نمونه بارزی بودن که جسم چاق از کودکی داشتن و این جسم چاق سالها با ایشون بود . وایشون تونستن باقدرت ذهن ۳۵ سال آموزش اشتباه رو درمدت یک سال ونیم متوقف کرده وبا آموزش های درست جسم متناسب برای خودشان خلق کنند .

      واتفاقا به ایشون هم میگفتن به عموت رفتی ولی استاد شجاعانه نپذیرفت و علم ژنتیک رو زیر سوال برد و تونست با رویای چندین ساله خودش برسه . 

      من هم گاها اتفاق میافته که از بعضی غذا میترسم وقتی میبینم استاد دقیقا رفتارش شبیه متناسب ها شده و با لذت و آسودگی خیال غذا درست میکنه و غذا میخوره ترسهام کمتر شدن  و برام باور پذیرتر شده که مواد غذایی ترسی ندارند .

      بلکه نحوه رفتارما با مواد غذایی هست که ما رو چاق میکنه . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/06/21 20:14
      مدت عضویت: 1406 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 426 کلمه

      به نام خدا

      سلام براستاد عزیز ودوستان همراه

      قبل از همه چیز جا داره ازاستادعزیز تشکرکنم بابت امکانات فوق العاده ای که دربخش کامنتها گذاشتند و خیلی عالی شد وما به راحتی میتونیم به کلیه دیدگاههای خودمان وفرد موردعلاقمون در بخش کامنت اون قسمت دسترسی پیدا کنیم به راحتی .

      بعد اینکه فایل رو گوش دادم اومدم تمامی کامنت خودم دراین قسمت رو خوندم و چقدر لذت بردم . و واقعیتش بعضی خاطرات چاقی گذشته کلا فراموشم شد چون مدتیه که در سرزمین متناسب ها هستم واین خوبه که دوباره بهم یادآوری شد که قدر این متناسب شدن رو بدونم وخیلی آگاهانه تر متوجه ورودی های ذهنم باشه .

      الان برای بار چندمی که دارم دوره رو مرور میکنم بازم به سطح آگاهیهای جدیدتری میرسم انگار که سری قبل گوش نکرده بودم .

      اینکه ترس از برگشت چاقی بعد متناسب شدن .

      وچقدر قشنگ شما مثال زدید که مگه ما که چاق بودیم با تلاش فیزیکی تونستیم متناسب بشیم . که الان که یاد گرفتیم متناسب شدن رو ترس از  چاق داشته  باشیم . 

      واینکه یادگیری متناسب شدن مثل رفتن به خونه مادرمون هست مگه آدرس خونه مادرمون یادم میره . مثلا من ۱۵ سال پیش فارغ التحصیل شدم ولی آدرس دانشگاه رو علیرغم تغییرات جاده ها وخیابان ها بازم به راحتی بلدم چون من یاد گرفتم و من متناسب شدن رو هم یاد گرفتم وجای هیچ گونه نگرانی نیست که دوباره برگرده .

      مگر اینکه من دوباره کانون توجهاتم بره سمت چاقی .

      وقتی کامنتهای قبلیم رو خوندم متوجه شدم اون چاق شدن حق من بود و الان هم متناسب شدن حق منه .

      راستی اگه کامنتهای قبلی منو بخونید دریک جا از شبیه بودن فرم ابرو و مو به پدرم گفتم که من پذیرفته بودم من شبیه پدرم هستم و پدرم توسن ۶۸ سالگی اکثر موهاش ریخت و من تواین سنم   بیشتر موهام ریخت وهمش در ترس ونگرانی بودم و دوا ودارو هم اثری نداشت .

      ولی به لطف الهی وآموزش این فایل آموزشی وکارکردن روی ذهنم باورهای مخرب رو پیدا کردم والان به لطف الهی بالای ۹۰ درصد موهام دوباره رشد کرد وموهای بلند و حجیمی دارم و جالبه که مادرم میگه موهات خیلی بلنده کوتاهش کن .

      استاد عزیز بی نهایت از شما بابت این فایل های بسیار ارزشمند سپاسگزارم و روی فایل هاتون نمیشه قیمت گذاشت از خدا میخام همینطور که شما نگرانی ما رو در موضوعات مختلف زندگی برطرف میکنید ولذت بردن از زندگی رو با انتشار آگاهیهاتون بیشترمیکنید هر نعمتی که از خدا میخواهین به محض اینکه در قلبتون میافته آن واحد بهتون داده بشه وزندگیتون سراسر خوشی ولذت و سلامتی باشه .

      خدایا شکرت بابت هدایت به این مسیر الهی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/07/07 14:05
      مدت عضویت: 1406 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 464 کلمه

      سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان همراه

      من یکی از موانع لاغری ام این بود که چون دایی ام رو خیلی دوست داشتم و دایی ام همینطور بهم خیلی علاقه داشت ومن همش خودم رو شبیه دایی ام میدونستم که دست ودلبازه و مهمان دوست ومهربان 

      واز طرفی دایی ام چاق بود و این خودش در ذهن من برنامه نویسی کرد که افراد مهربان ودست ودلباز چاق هستند و این در روند چاقی من تاثیر گذاشت . 

      و تو خونه هم مادرم همش بهم میگفت تو شبیه فلان عمه ات هستی چون اون عمه ام قدبلند و چاق  بود وقتی منم کمی چاق شدم چون قدم بلند بود همش بهم میگفت تو به عمه ات رفتی و این هم روند چاقیمو سرعت داد .

      از طرفی چشم وابروم کاملا شبیه پدرم بود ومن هم تو ذهنم خودم  روشبیه پدرم میدونستم و چندتا از رفتارهای پدرم رو هم دیدم که کلا شبیه هم هستیم  وچون پدرم از ناحیه شکم خیلی چاق هست و این باعث شد که منم ناخودآگاه از ناحیه شکم شبیه پدرم بشوم و فروشگاهی میرفتم خرید خانم فروشگاه بهم میگفت بارداری؟ اینقدر شکمم تابلو بود .

      ولی از روزی که پذیرفتم که من شبیه هیچ کس نیستم الا خودم . چون یکی لز برادر وخواهرام شبیه هیچ یک از اعضای خانواده ام وکل اقوام نیستند پس بگم اونها بچه این خانواده نیستند ؟  

      پس من به صرف اینکه از لحاظ ظاهری شبیه پدرم باشم دلیل نمیشه که وضعیت جسمانیم شبیه اون باشع .

      چون من اقوامی  دارم قیافشون شبیه پدر ومادرش هستند اما وضعیت جسمانی خیر . مثل دخترعمه هام شبیه عمه ام هستند اما لاغرند .

      یا فرد مهربان و خوش اخلاق وخانواده دوست درذهنم چاق بودند درحالیکه شوهرعمه ام لاغره شبیه یه تکه چوب اما بینهایت مهربان خانواده دوست هست .

      من پذزرفتم که من چاقی رو یاد گرفتم چون من یادم میاد از کودکی تابزرگ شم همش درمورد عمه اام چاق هستند زبباهستند .  فلان پسرهمسایه ام چاقه ازبس تنبله کار نمیکنه وتحرک نداره . عموم چاقه به همین دلیل تو سرمای زمستان تی شرت میپوشه . فلانی چاقه تو دعوا و درگیری قویتره .

      فلانی چاقه لباس گیر داره . دخترا باید چاق باشن تا رنگ و رو داشته باشند و به چشم بیان . فلانی زندگی خوبی داره آرامش داره شوهر خوبی داره به همین دلیل رنگ و رو داره و چاقه . 

      خواهرت از بس میخوابه تا لنگ ظهر چاقه . زایمان سزارین باعث جاقی میشه . مادرهستم طبیعی چاق بشم . دارو مصرف میکنم طبیعیه چاق بشم . چاقی ژنتیکی هست .

      از بس کارت پشت میزنشینی هست وتحرک نداری چاقی .

      واز این قبیل حرفها . من به خودم چاقی رو آموزش دادم و چاق شدم .

      پس الان هم باید به خودم متناسب شدن رو آموزش بدم تا متناسب بشم .

      من ناآگاهانه پا درمسیر چاقی گذاشتم الان باید آکاهانه پا درمسیر لاغری بگذارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/12/24 17:37
      مدت عضویت: 1406 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 5 کلمه

      سلام دوست عزیزم

      سپاسگزارم از توضیحاتتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/12/23 19:36
      مدت عضویت: 1406 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 243 کلمه

      سلام دوست عزیز

      خوندن کامنتتون بهم خیلی دلگرمی میده . ممنونم که صادقانه باما به اشتراک میزارین .

      من وقتی اوایل در مسیر لاغری با ذهن بودم خیلی جاها میشد دلسرد میشدم چون روند لاغریم از بس کند بود به چشم نمیومد اما لایو شما با استاد بهم حسابی انرژی داد و با ذوق تمام دوباره ادامه میدادم و هر جا کم میاوردم سریع لایو شما رو میدیدم و انرژی دوباره میگرفتم . وحس وحال خوب لاغری بهم منتقل میشد .

      جا داره ازت تشکر کنم بابت لایوتون و اون صحبت های انرژی بخشت که منو تو مسیر نگه داشت .

      و اون خاطره تلخی که از کودکی بیان میکردین منم دراون شرایط قرار گرفتم و بارها میشد منم مورد تمسخر خانوادم خصوصا مادرم . ومرتب درکودکی به فکر خودکشی بودم 

      برام جای سوال بود از یک طرف با یک سرفه کوچیک جونشون رو واسه ما میدادن ولی از یک طرف این حرفها .

      البته فکر میکنم به اونها هم یاد دادن که برای تنبیه کودک از اشتباهاتش اونها رو به شدت مسخره کنین تا ادب بشن .

      درحالیکه با این کار فقط اعتماد به نفسمون رو خرد کردن . و…

      با این وجود چون خوبیهاشون بیشتر از این رفتارشون بود گذاشتم به حساب نا آگاهیشون و همه رو بخشیدم .

      قسمت بالای کامنتتون از اتم وسلول و باور صحبت کردین برام خیلی جالب بود . کتابهای خاصی رو مطالعه میکنین .

      ممنون میشم به منم بگین .

      چون اینجور مطالب رو خیلی دوست دارم 

      با آرزوی تندرستی و تناسب اندام  برای شما دوست عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم