بسیاری از افراد چاق سال هاست تلاش می کنند تا از طریق روش های لاغری از شر چاقی رها شوند و هربار که در استفاده از هر روشی شکست می خورند تصور می کنند آنها توانایی لاغر شدن ندارند یا فرد با اراده ای نیستند که نمی توانند از طریق روش های لاغری به هدف خود برسند و این در حالی است که واحد تعیین کننده چاق یا لاغر بودن ذهن ناخودآگاه است و آنها از نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری و چاقی اطلاع ندارند.
در ایامی که اضافه وزن زیادی داشتم بارها تلاش می کردم تا از طریق مختلف مقداری از اضافه وزن خودم رو کاهش بدم و روزهای اول را با شوق و اشتیاق شروع می کردم اما به مرور شور و اشتیاق به رنج و اجبار تبدیل می شد و در نهایت پس از چند روز استفاده از اون روش برای لاغر شدن را رها می کردم.
و باز بعد از مدتی که اضافه وزن من بیشتر می شد یا از شنیدن مسخره های دیگران عصبانی می شدم دوباره به فکر روش دیگری بودم و این روند سال ها تکرار می شد.
به لطف خدای مهربان از زمانی که با قدرت ذهن در لاغر شدن آشنا شدم و این مسیر را به شکل عالی طی کردم به این آگاهی رسیدم که در تمام دفعاتی که برای لاغر شدن اقدام می کرده ام توافق ذهن ناخودآگاه خودم را جلب نکرده ام. چون از نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری اطلاع نداشتم.
به عبارتی من به تنهایی تصمیم گرفته بودم که باید لاغر شوم در صورتی که بخش مهم و تاثیرگذار در روند چاقی و لاغری من ذهن ناخودآگاه است که اصلا تصمیمی برای لاغری نگرفته است و عدم هماهنگی بین من و ذهن ناخودآگاه سبب سخت و رنج آور شدن مسیرهای لاغری در طی اجرا کردن آنها می شده است.
در مسیر لاغری از طریق ذهن این هماهنگی بین خود و ذهن ناخودآگاه از طریق انجام تمرینات مربوطه صورت می گیرد و به وضوح جلب رضایت ذهن ناخودآگاه خود برای حرکت به سمت متناسب شدن را تجربه می کنیم.
ذهن ناخودآگاه ما همان بخشی است که فرمولهای چاقی را در آن ذخیره شده اند و سالهاست آن اطلاعات اشتباه بر مغز ما تاثیر می گذارد و سبب می شود که مغز واکنش های اشتباه زیادی نسبت به پارامترهای بیرونی بدهد و نتیجه همه این اتفاقات اضافه وزن است.
زمانی که پس از تصمیم گرفتن برای لاغر شدن رضایت ذهن ناخودآگاه را جلب کنیم و به عبارتی ذهن ناخودآگاه مجور لاغری را صادر کند متوجه خواهید شد که چقدر حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن آسان و لذتبخش است. فرایندی که در تمام روش های دیگر با سختی و رنج بسیار همراه است
این از شگفتی های ذهن ماست که وقتی به شکل صحیح در مسیر مناسب هدایت شود نتایج عالی ایجاد می کند و به همین دلیل است که افراد بسیار زیادی با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن شگفتی ساز شدند چون به شکل صحیح و اصولی ابتدا موافقت ذهن ناخودآگاه خود را جلب کرده و سپس اقدام به حرکت به سمت لاغری کرده اند.
این طریق کدنویسی ذهن برای لاغر شدن بهترین و تاثیرگذارترین روشی است که می تواند به افراد کمک کند تا رویای لاغری خود را محقق کنند.
اگر این نوشته را می خوانید حتما اضافه وزن دارید و روش های مختلف را برای لاغر شدن استفاده کرده اید و به خوبی طریق عملکرد برای لاغر شدن از روش های مختلف را تجربه کرده اید.
در هر روشی که برای لاغری استفاده کرده اید شما به تنهایی تصمیم گرفته اید که باید لاغر شوید.
سپس با تهیه برنامه رژیمی یا ورزشی، تهیه قرص یا دمنوش های لاغری و … برای شروع مسیر لاغری اقدام کرده اید.
تمام مراحل تصمیم گیری و جستجو برای پیدا کردن روش لاغری و اقدام کردن شما اعمالی فیزیکی است که توسط منطق (ذهن خودآگاه) شما صورت می گیرد.
ذهن خودآگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی است.
ذهن خودآگاه با شنیدن صحبت های دیگران تحت تاثیر قرار می گیرد.
شنیدن صحبت های دیگران درباره چاقی، باعث بهم ریختن اعصاب ما می شود. پس از آن شروع به گفتگوی درونی می کنیم، بارها خودمان را سرزنش می کنیم و احساس بد را گسترش می دهیم.
این مرحله اشتباهی است که همه افراد چاق بارها مرتکب می شوند و نتیجه آن انتقال احساس چاق شدن بیشتر به ذهن ناخودآگاه است.
در واقع دیگران دسترسی به ذهن ناخودآگاه ما ندارند و این خود ما هستیم که ناآگاهانه فرمول های اشتباه را وارد ذهن ناخودآگاه خود می کنیم.
منطق ما تحت تاثیر عوامل بیرونی است.
وقتی با عوامل بیرونی تحریک شویم و این تحریک شدن منجر به ایجاد احساس مثبت یا منفی در ما شود و این احساس به گفتگوی ذهنی تبدیل شود و شدت بگیرد به فرمول های ذهن ناخودآگاه تبدیل می شود و این مرحله شکل گیری گام بعدی زندگی است.
اکثر انسانها این تجربه را در تحریک شدن از طریق عوامل بیرونی و ایجاد احساس بد و گسترش خودسرزنشی و خودتخریبی تجربه کرده اند اما در جنبه مخالف که سبب ایجاد احساس خوب شود تجربه چندانی نداریم.
علت این امر این است که ما معمولا در گسترش احساس بد بسیار عالی عمل می کنیم. اما در گسترش احساس مثبت بسیار ضعیف هستیم و این در حالی است که گسترش احساس مثبت باعث بهبود شرایط زندگی ما می شود. اما ما ناآگاهانه در گسترش احساس منفی عالی عمل می کنیم و به این دلیل شرایط ما در زندگی همواره با مشکلات متعدد همراه است.
توجه به توضیحات ارائه شده به شما کمک میکند تا روندی که در استفاده از روش های لاغری مختلف را طی کرده اید بهتر درک کنید و اینکه چرا در استفاده از روش های مختلف معمولا نتیجه یکسان بوده است چون عملکرد ما در استفاده از روش های گوناگون مشابه بوده است.
زمانی که تصمیم می گیرم از هر روشی برای لاغر شدن استفاده کنیم تمام مراحل تصمیم گیری، برنامه ریزی، انتخاب روش و عمل کردن به روش انتخابی در سطح ذهن خودآگاه یا منطق صورت می گیرد و این در حالی است که هیچ تصمیمی از طرف ذهن ناخودآگاه برای تغییر شرایط زندگی ما اتخاذ نشده است.
زمانی که روش لاغری را شروع کرده و تصمیم می گیرم مراحل آن را اجرا کنیم به مرور رفتار آگاهانه ما با فرمول هایی که در ذهن ناخودآگاه ما از قبل نوشته شده است تفاوت پیدا می کند.
این ناهماهنگی باعث برهم خوردن تعادل بین فرمول های ذهن ناخودآگاه و واکنش های ذهن خودآگاه می شود.
ناهماهنگی برای ذهن ناخودآگاه پذیرفته نیست و به همین دلیل هرچه از روزهای رژیم یا ورزش یا هر برنامه لاغری می گذرد اجرای آن سخت تر می شود. چون ذهن ناخودآگاه تمایل دارد رفتار شما بر اساس فرمول های ذخیره شده در ناخودآگاهتان باشد.
به این مثال توجه کنید:
فرمولی که در ذهن ناخودآگاه شما نوشته ایجاد شده است این است که شما علاقه دارید هر شب شام بخورید.
رفتاری که برای شما در برنامه رژیمی نوشته شده است این است که شما حق شام خوردن ندارید.
فرمول ذهن ناخودآگاه شما شام خوردن است اما رفتار شما شام نخوردن است.
این ناهماهنگی برای ذهن ناخودآگاه پذیرفته نیست و تمام تلاش خود را خواهد کرد تا رفتار شما را هماهنگ با فرمول ذخیره شده در خود در آورد.
شام نخوردن شما بر اساس فرمولی است که در برنامه رژیمی نوشته شده است و فقط ذهن خودآگاه شما از آن اطلاع دارد و این تصمیم بر اساس ذهن خودآگاه برای ذهن ناخودآگاه ارزش و اعتبار ندارد.
لذا شما هرچه از مدت شروع برنامه رژیمی می گذرد با مقاومت ذهنی بیشتر برای ادامه برنامه لاغری خود مواجه می شوید تا اینکه با یک یا چند بار رعایت نکردن برنامه رژیمی از ادامه آن ناامید شده و آن را رها می کنید.
در این حالت طی چند روز رفتار شما دوباره به حالت پیش فرض و مطابق با فرمول های ذخیره شده در ذهن ناخودآگاه تغییر پیدا می کند.
این تجربه ای است که هر فردی به هر شکلی از برنامه رژیمی استفاده کرده تجربه کرده است.
در روش لاغری با ذهن همه چیز برعکس روش های دیگر است.
اگر به اولین قدم که تصمیم شما برای لاغر شدن است توجه کنید شما تصمیم نگرفته بودید که از چه روشی لاغر شوید فقط از چاقی و شکست های قبلی خسته شده بودید و احساس تسلیم بودن در شما شکل گرفته بود.
آشنایی با روش لاغری با ذهن نداشتید و به شکل هدایت توسط خداوند با این روش آشنا شدید.
تا این مرحله ذهن خودآگاه شما نقشی در تصمیم گیری و انتخاب روش لاغری نداشته است.
بعد از آشنایی با این روش و شروع یادگیری لاغری با ذهن هیچ برنامه غذایی یا ورزشی به شما داده نشده است و هرچه بودم دیدن یا شنیدن فایل های آموزشی بوده است.
به این شکل شما در حال ورود اطلاعات جدید درباره لاغر شدن به ذهن خود هستید و از آنجایی که شنیدن فایل های آموزشی در شما احساس خوب ایجاد می کند مراتب انتقال شنیده های جدید به ذهن ناخودآگاه به شکل خودبخودی انجام می شود.
با استمرار و ادامه هر روز مراحل لاغری با ذهن احساس خوب در شما گسترش یافته و پایدار می شود و فرمول های لاغر کننده به شکل قوی تری در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره می شوند.
بعد ای اینکه فرمول های لاغر کننده در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره شد، رفتار فعلی شما که بر اساس فرمول های چاقی قدیمی ذهن ناخودآگاه است با فرمول های جدید ایجاد شده همخوانی و هماهنگی ندارد.
باز هم ذهن ناخودآگاه این ناهماهنگی را تحمل نمی کند و به شکل خیلی آرام و ساده رفتارهای شما تغییر میکند.
میل شما به تکرار رفتار های قبلی کمتر و تمایل شما برای تکرار رفتارهای جدید بیشتر می شود.
این تغییر رفتار در شما ادامه می یابد تا واکنش های رفتاری شما مطابق با فرمول های ثبت شده در ذهن ناخودآگاه شما شود.
وقتی رفتار شما تغییر می کند، چه بخواهید چه نخواهید جسم شما تغییر خواهد کرد.
این شرح نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری است.
زمانی که در حال نوشتن این آگاهی بودم سرشار از احساس خوب شدم.
کلمات پشت سر هم جاری می شد و من بدون وقفه فقط تایپ می کردم و از آنچه گفته می شود لذت می بردم.
این نوشته را بارها بخوانید تا به شکل عالی نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری را درک کنید.
هرچه درک شما از روند شرح داده شده بهتر شود حرکت شما در مسیر لاغری من بهتر و ساده تر و نتیجه بخش تر خواهد شد.
برای کسب اطلاع بیشتر درباره موافقت ذهن ناخودآگاه و تاثیر آن در روند متناسب شدن توصیه میکنم با دقت فایل آموزشی این بخش را استفاده کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 3.65 از 173 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
با سلام استاد گرامی ودوستان همراهم اول نوشته استاد رو کامل خوندم وچون کیفکردم واحساسم خوب شد دوباره دارم میخونم ومینویسم استاد همون اول گفتن ما برای انجام دادن به نطر من هر کاری باید توافق ذهن ناخوداگاه رو داشته باشیم یعنی باید ذهن ناخوداگاه اکی کنه واستارت رو بزنه در مورد لاعری من خودم یعنی منطقم میاد بگه خیلی چاق شدی بهتره غذتو کم بخوری یا اینو بخوری اونونخوری یعنی اون ذهن خوداگاه خودش برای خودش تصمیم میگیره و ذهن ناخوداگاه هنوز هیچ چیزی نمیدونه وفرمولهاش وکدهاش برمبنای قدیمه یکی دوروز که رد میشه هی به ذهن ناخداگاه سخت میگذره میبینه که چرا رفتارها بر مبنای دستورهای اون نیست دستورهای اونم طبق فرمولها وکدهایی است که خودمون از قبل دادیم حالا یک تناقض پیدا شد بلا فاصله واکنش ذهن ناخوداگاه شروع میشه اخه این تصمیم رژیم رو فقط خودت با ذهن خوداگاهت گرفتی واون که خبر نداره وسعی میکنه ومقاومت میکنه تا همه چیز به روال قبلی اش برگرده اخه اون هیچ وقت کاری که سخته ونمیشناسه رو خوب نمیتونه انجام بده ودر حقیقت ذهن ناخوداگاهمون همین طور خوردنو هم که اشتباه هستش رو هم نمیدونه که نادرسته ولی خوب ما خودمون برنامه نویسی اش کردیم وزاز اونجا که اون واقعا ذی شعوره هرچی رو بیبینه وبشنوه درست یا نادرست اگه همراه با استمرارو احساس باشه دیگه قبول میکنه ومیشه باور و مطابق با اون باور شروع میکنه به دستور رفتار به ما پس در حقیقت قدرت اون از ذهن خوداگاه قوی تره وهمیشه غالب میشه براون ودر رزیم هم شروع میشه هی در طول روز یکی دو دفعه خراب میکنیم وبعداز یک مدتم که رها میکنیمودر مورد این روش ماداریم اول ذهن ناخوداگاه رو تربیت میکنیم وباورهای ریشه دار اشتباه رو پیدا کرده وبعد باور درست وارد کرده واصلا به باورهای قبلی کاری نداریم اونها همچنان دارند کار خودشون رو انجام میدند مااز طریق ورودی های درست که همراه میشه با احساس عالی مثل گوش کردن وخواندن مطالب سایت احساسمون هم خوب میشه وبعد استمرارم که هرروز داریم اخر باورها شکسته میشه وبه جاش باور درست قرار میگیره وکارتمام دیگه بقیه کار رو خودش یعنی ذهن ناخوداگاه انجام میده وخیلی سریعتر هن انجام میده بدون مقاومت واذیت شدن واحساس غداب وجدان حالا برم فایلم رو گوش کنم توی فابل امروز درمورد ورزش بودالبته منطور استاد این بود که ورزشم باید دهن ناخوداگاه بپذیره تا راحت وبدون هیچ مشکلی انجام بدی در مورد ورزش کردن امروز خیلی میخوام صحبت کنم اخه از شما چه پنهان که من یک ماهی هست که بادوستم به پارک نزدیک خونمون میریم وورزش هوازی بایک خانم مربی انجام میدیم راستش روزها به سختی بلند میشدم وبیشتر در رودر وایسی دوستم میرفتم امروزهم که اصلا خوابیدم ونرفتم ساعت ده بلند شدم وبلافاصله گوشی رو برداشتم والان که هنوز دارم مینویسم یک ساعت ونیم دارم فک میکنم ومینویسم وخسته نمیشم وهیچ احساس بدی ندارم بلکه در بالاترین احساسم هستم وحتی از صد ساعت ورزش بیشتر انرژی میگیرم وهی مینویسم وهی گوش میدم بعصی وقتها بچه هام میگن بسه مامان دیگه اخسته شدیم توخسته نمیشی اینقدر این سایت رو نگاه میکنی ومینویسی میگم نه من کیف میکنم بعد دارم فک میکنم چرا در مورد ورزش این جوری نیستم اون که باید بیشتر بهم انرزی بده یکمی فک کردم گفتم باید ببینم ایا اصلا خود ورزش از نطر ذهن من درسته یعنی درموردش چه جوری فک میکنه اصلا به چه عنون نگاهش میکنه براش کار سخته یا اسون ودریک کلام ورزش کارطبیعی بدن براش تلقی شده مثل خوابیدنوپلک زدن شده یا نه کار سخت وصرفا برای وزن کم کردن وابزاری برای اینکه وزن من کم بشه یانه ورزش براش راحته وفرمون میده میگه انجام بده چون اگه اون فرمون بده که دیگه من برام بلند شدن از خواب ورفتن سخت نیست وکار روتین انجام میشه وایا مسیری رو که در مورد ورزش ذهنم طی کرده درسته یا نه خیلی در همین لحطه سوال به دهنم رسید درمورد ورزش طولانی میشه بگم یا مثلا چه فرمولهای اشتباهی در مورد ورزش در دهن من شکل گرفته وچه باورهایی ساختم در مورد این ورزش وچه رفتارهایی در مورد ورزش از من طبق اون فرمولهای نادرست شکل گرفته خیلی دارم فک میکنم ویک جورهایی اول انگار همه درهای ذهنم رو بلافاصله رو این موضوع ذهنم باز کرد وهی داره کمکم میکنه خودش وباخودش میگه تو رو خدا این رو هم حل کنه که من چندین ستله داری اذیت میکنی واقعا چرا ما باخودمون ونعمتهای خدا وامکانات خداوند این طوری کردیم هرچی که طبیعی ولذت بخش بوده رو برای خودمون رنج اور وسخت کردیم بدبخت این ذهنم چه جوری همون کارهای روتینش مثل نفس کشیدن واعمال دیگه ای که من خدارو سکر توی انجامش دخالتی نداشتم رو به خوبی با این همه اذیت من انجام میده همین جا هم به قدرت الله دوباره پی بردم بریم سر بحث خودمون درمورد ورزش من فک میکنم نفس کار وخود ورزش کار بسیار درست وواجب برای بدنمون هست مثل اینکه ما باید ریه هامون سالم باشه تا دهن ناخوداگاه بتونه به راحتی نفس کشیدن رو دستور بد ه یا کلا باید چشمی باشه تا اون بتونه عمل پلک زدن رو انجام بده دیگه اولش میخواستم بگم ورزش باید باشه تا بدنمون ورزیده وچابک باشه ولی چون عادت کروم اول ببینم نمونه متناقص حرفم هست یا نه دیدم ادمهایی هستند که ورزیده وچابکنند که ورزشم نمیکنند بعد خواستم بگم که ورزش برای سلامتی بعد ادمهایی زیادی رو میبینم که توی عمرشون اصلا ورزش نکردند وخیلی هم سالند وبعد نمیدنم درسته یانه استاد اگه نادرسته اصلاح بفرمایید گفتم باید برم به نحوه استفادهم فک کنم وبه احساسی که در لحطه استفاده داشتم رو بررسی کنم وبه وردیهایی که در مورد ورزش به خودم دادم چه وردی هایی دادم اگه نادرست بوده که حتما فرمولهایی که بوجود اومده نادرسته وباورهای مطابق با اونها نادرسته ورودی لهنم اینها بودند که ورزش باعث کالری سوزی ولاعری میشه هرچه سختر انجام بدی بیشتر کالری میسوزونی وهرچه مدت طولانی این کار رو بکنی بهتره ودرحین ورزش نیاید چیزی بخوری وفقط ورزش سخت انجام بدی تا زودتر لاعر بشی مثلا توی این باشگاهها که میان کلاس خصوصی ونیمه خصوصی میزارن وچه پولی خرج کردیم ومن توی اون دوران بچه ام هم خیلی کوچک بود بعد از زتیمان بچه ام هم مبیردم وای ولش کن خاطراتش خیلی بد بود اها همین لحطه فهمیدم خاطراتش میگم بد بود پس خاطرات خوبی ندارم یعنی احساس خوبی ندارم وقتی دارم توی دهنم مرور میکنم ودفتر خاطراتم رو ورق میزنم فقط خاطرات سخت ورنج اور رو میبینم وحتی تصاویری که از اونها توی ذهنم هستش همش مملو از احساس درد ورنج وسختی ولی خدایی توی این وسط الان گاهی به ارادهم تحسین کردم وهی بیشتر به خودم میگم که میتونم من که اون کارهای سخت رو کروم این کارها که راحتره تقریبا فهمیدم باز چرا یک کار که خودش ونفسش درسته چطور درذهن من اینطور سخت ورنج اور شده باز خودم این طوری کردم دوباره هم مثل هزاران کار دیگه خودم بد استفاده کروم وخودم ورودی اشتباه دادم اگه به جای اون ورودی ها از اول ورزش رو اینجوری برای به ذهنم منتقل میکردم که همش شادی وتفریحه واگه صبح میخوایی از خونه دربیایی چند ساعتی به دور از همه مشکلات میخوای برای خودت باشی وچند ساعتی خودت برای خودت تفریح کنی وراحت قدم بزنی وحتی ورزشهای هوازی رو بالبخند وبدن هبچ استرسی که ایا دارم خوب انجام میدم درست انجام میدیم ایا روی شکمم تاثیر داره یا نه هی باز این ترس که این دفعه ترس از اینکه ایا داره روی بدنم اثر میکنه یانه ویاحتی بعدش اگه ده دقیقه به تفریح میگزروندم غذاب وجدانم میگرفتم ورزشم کار طبیعی برای بدنومنه وبه نطر من برای بدنمون طبیعیه چون ما از همون اول که به دنیا میاییم هی دست وپا مون تکون میدیم بعد هم که بزرگتر میشیم بازی وفعالیت میکنیم وهی دوست داریم بپریم وفعالیت کنیم وراه بریم واصلا خود راه رفتن یعنی بدنمون برمبنای فعالیت تنطیم شده یا دستهامون حرکت میکنه چند درجه سر وگردنمون میچرخه پس فک میکنم مبنا بر فعالیت وخودمون کارهامون رو با انجام دادن وورزش انجام میدیم اصلا خود نماز خوندن یک سری ورزش میکنیم دیگه هی خم وراست میشیم خدا میتونست بگه که فقط بشین و نماز بخو ن پس مبنای افریدن ما برفعالیت درست که اونم خودش ورزشه انجام شده وما باز این مورد طبیعی رو با قدرت انتخاب خودمون نادرست انتخاب کردیم وباز توی مسیر اشتباه عمل کردیم وباز دوباره باید از همون مسیر برگر دیم دیگه فقط اونو برای لاعری ندونیم از اون برای رسیدن به اهدافمون توی مسیر لاعری ندونیم وخودش به تنهایی عملی شایسته ودرسته وطبیعی برای ذهنمون کلا دنیا برمبنای فعالیت وحرکت افریده شده حرکت واژه ایکه باز اگه بخوام صحبت کنم خودش یک دنیا حرفه پس بدن هم به حرکت نیاز داره وبی حرکتی وایستایی زیاد رو دوست نداره طولانی شد استاد ببخشید نمیدونم خوب فهمیدم یانه بقیه اش رو برای خودم مینویسم خیلی حرف دارم با ذهنم ممنون که به حرفهام گوش میکنید خدایا شکرت که دوستان پر حوصله واستاد صبوری دارم ممنونم در اخر باز خدایا شکرت