بسیاری از افراد چاق سال هاست تلاش می کنند تا از طریق روش های لاغری از شر چاقی رها شوند و هربار که در استفاده از هر روشی شکست می خورند تصور می کنند آنها توانایی لاغر شدن ندارند یا فرد با اراده ای نیستند که نمی توانند از طریق روش های لاغری به هدف خود برسند و این در حالی است که واحد تعیین کننده چاق یا لاغر بودن ذهن ناخودآگاه است و آنها از نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری و چاقی اطلاع ندارند.
در ایامی که اضافه وزن زیادی داشتم بارها تلاش می کردم تا از طریق مختلف مقداری از اضافه وزن خودم رو کاهش بدم و روزهای اول را با شوق و اشتیاق شروع می کردم اما به مرور شور و اشتیاق به رنج و اجبار تبدیل می شد و در نهایت پس از چند روز استفاده از اون روش برای لاغر شدن را رها می کردم.
و باز بعد از مدتی که اضافه وزن من بیشتر می شد یا از شنیدن مسخره های دیگران عصبانی می شدم دوباره به فکر روش دیگری بودم و این روند سال ها تکرار می شد.
به لطف خدای مهربان از زمانی که با قدرت ذهن در لاغر شدن آشنا شدم و این مسیر را به شکل عالی طی کردم به این آگاهی رسیدم که در تمام دفعاتی که برای لاغر شدن اقدام می کرده ام توافق ذهن ناخودآگاه خودم را جلب نکرده ام. چون از نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری اطلاع نداشتم.
به عبارتی من به تنهایی تصمیم گرفته بودم که باید لاغر شوم در صورتی که بخش مهم و تاثیرگذار در روند چاقی و لاغری من ذهن ناخودآگاه است که اصلا تصمیمی برای لاغری نگرفته است و عدم هماهنگی بین من و ذهن ناخودآگاه سبب سخت و رنج آور شدن مسیرهای لاغری در طی اجرا کردن آنها می شده است.
در مسیر لاغری از طریق ذهن این هماهنگی بین خود و ذهن ناخودآگاه از طریق انجام تمرینات مربوطه صورت می گیرد و به وضوح جلب رضایت ذهن ناخودآگاه خود برای حرکت به سمت متناسب شدن را تجربه می کنیم.
ذهن ناخودآگاه ما همان بخشی است که فرمولهای چاقی را در آن ذخیره شده اند و سالهاست آن اطلاعات اشتباه بر مغز ما تاثیر می گذارد و سبب می شود که مغز واکنش های اشتباه زیادی نسبت به پارامترهای بیرونی بدهد و نتیجه همه این اتفاقات اضافه وزن است.
زمانی که پس از تصمیم گرفتن برای لاغر شدن رضایت ذهن ناخودآگاه را جلب کنیم و به عبارتی ذهن ناخودآگاه مجور لاغری را صادر کند متوجه خواهید شد که چقدر حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن آسان و لذتبخش است. فرایندی که در تمام روش های دیگر با سختی و رنج بسیار همراه است
این از شگفتی های ذهن ماست که وقتی به شکل صحیح در مسیر مناسب هدایت شود نتایج عالی ایجاد می کند و به همین دلیل است که افراد بسیار زیادی با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن شگفتی ساز شدند چون به شکل صحیح و اصولی ابتدا موافقت ذهن ناخودآگاه خود را جلب کرده و سپس اقدام به حرکت به سمت لاغری کرده اند.
این طریق کدنویسی ذهن برای لاغر شدن بهترین و تاثیرگذارترین روشی است که می تواند به افراد کمک کند تا رویای لاغری خود را محقق کنند.
اگر این نوشته را می خوانید حتما اضافه وزن دارید و روش های مختلف را برای لاغر شدن استفاده کرده اید و به خوبی طریق عملکرد برای لاغر شدن از روش های مختلف را تجربه کرده اید.
در هر روشی که برای لاغری استفاده کرده اید شما به تنهایی تصمیم گرفته اید که باید لاغر شوید.
سپس با تهیه برنامه رژیمی یا ورزشی، تهیه قرص یا دمنوش های لاغری و … برای شروع مسیر لاغری اقدام کرده اید.
تمام مراحل تصمیم گیری و جستجو برای پیدا کردن روش لاغری و اقدام کردن شما اعمالی فیزیکی است که توسط منطق (ذهن خودآگاه) شما صورت می گیرد.
ذهن خودآگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی است.
ذهن خودآگاه با شنیدن صحبت های دیگران تحت تاثیر قرار می گیرد.
شنیدن صحبت های دیگران درباره چاقی، باعث بهم ریختن اعصاب ما می شود. پس از آن شروع به گفتگوی درونی می کنیم، بارها خودمان را سرزنش می کنیم و احساس بد را گسترش می دهیم.
این مرحله اشتباهی است که همه افراد چاق بارها مرتکب می شوند و نتیجه آن انتقال احساس چاق شدن بیشتر به ذهن ناخودآگاه است.
در واقع دیگران دسترسی به ذهن ناخودآگاه ما ندارند و این خود ما هستیم که ناآگاهانه فرمول های اشتباه را وارد ذهن ناخودآگاه خود می کنیم.
منطق ما تحت تاثیر عوامل بیرونی است.
وقتی با عوامل بیرونی تحریک شویم و این تحریک شدن منجر به ایجاد احساس مثبت یا منفی در ما شود و این احساس به گفتگوی ذهنی تبدیل شود و شدت بگیرد به فرمول های ذهن ناخودآگاه تبدیل می شود و این مرحله شکل گیری گام بعدی زندگی است.
اکثر انسانها این تجربه را در تحریک شدن از طریق عوامل بیرونی و ایجاد احساس بد و گسترش خودسرزنشی و خودتخریبی تجربه کرده اند اما در جنبه مخالف که سبب ایجاد احساس خوب شود تجربه چندانی نداریم.
علت این امر این است که ما معمولا در گسترش احساس بد بسیار عالی عمل می کنیم. اما در گسترش احساس مثبت بسیار ضعیف هستیم و این در حالی است که گسترش احساس مثبت باعث بهبود شرایط زندگی ما می شود. اما ما ناآگاهانه در گسترش احساس منفی عالی عمل می کنیم و به این دلیل شرایط ما در زندگی همواره با مشکلات متعدد همراه است.
توجه به توضیحات ارائه شده به شما کمک میکند تا روندی که در استفاده از روش های لاغری مختلف را طی کرده اید بهتر درک کنید و اینکه چرا در استفاده از روش های مختلف معمولا نتیجه یکسان بوده است چون عملکرد ما در استفاده از روش های گوناگون مشابه بوده است.
زمانی که تصمیم می گیرم از هر روشی برای لاغر شدن استفاده کنیم تمام مراحل تصمیم گیری، برنامه ریزی، انتخاب روش و عمل کردن به روش انتخابی در سطح ذهن خودآگاه یا منطق صورت می گیرد و این در حالی است که هیچ تصمیمی از طرف ذهن ناخودآگاه برای تغییر شرایط زندگی ما اتخاذ نشده است.
زمانی که روش لاغری را شروع کرده و تصمیم می گیرم مراحل آن را اجرا کنیم به مرور رفتار آگاهانه ما با فرمول هایی که در ذهن ناخودآگاه ما از قبل نوشته شده است تفاوت پیدا می کند.
این ناهماهنگی باعث برهم خوردن تعادل بین فرمول های ذهن ناخودآگاه و واکنش های ذهن خودآگاه می شود.
ناهماهنگی برای ذهن ناخودآگاه پذیرفته نیست و به همین دلیل هرچه از روزهای رژیم یا ورزش یا هر برنامه لاغری می گذرد اجرای آن سخت تر می شود. چون ذهن ناخودآگاه تمایل دارد رفتار شما بر اساس فرمول های ذخیره شده در ناخودآگاهتان باشد.
به این مثال توجه کنید:
فرمولی که در ذهن ناخودآگاه شما نوشته ایجاد شده است این است که شما علاقه دارید هر شب شام بخورید.
رفتاری که برای شما در برنامه رژیمی نوشته شده است این است که شما حق شام خوردن ندارید.
فرمول ذهن ناخودآگاه شما شام خوردن است اما رفتار شما شام نخوردن است.
این ناهماهنگی برای ذهن ناخودآگاه پذیرفته نیست و تمام تلاش خود را خواهد کرد تا رفتار شما را هماهنگ با فرمول ذخیره شده در خود در آورد.
شام نخوردن شما بر اساس فرمولی است که در برنامه رژیمی نوشته شده است و فقط ذهن خودآگاه شما از آن اطلاع دارد و این تصمیم بر اساس ذهن خودآگاه برای ذهن ناخودآگاه ارزش و اعتبار ندارد.
لذا شما هرچه از مدت شروع برنامه رژیمی می گذرد با مقاومت ذهنی بیشتر برای ادامه برنامه لاغری خود مواجه می شوید تا اینکه با یک یا چند بار رعایت نکردن برنامه رژیمی از ادامه آن ناامید شده و آن را رها می کنید.
در این حالت طی چند روز رفتار شما دوباره به حالت پیش فرض و مطابق با فرمول های ذخیره شده در ذهن ناخودآگاه تغییر پیدا می کند.
این تجربه ای است که هر فردی به هر شکلی از برنامه رژیمی استفاده کرده تجربه کرده است.
در روش لاغری با ذهن همه چیز برعکس روش های دیگر است.
اگر به اولین قدم که تصمیم شما برای لاغر شدن است توجه کنید شما تصمیم نگرفته بودید که از چه روشی لاغر شوید فقط از چاقی و شکست های قبلی خسته شده بودید و احساس تسلیم بودن در شما شکل گرفته بود.
آشنایی با روش لاغری با ذهن نداشتید و به شکل هدایت توسط خداوند با این روش آشنا شدید.
تا این مرحله ذهن خودآگاه شما نقشی در تصمیم گیری و انتخاب روش لاغری نداشته است.
بعد از آشنایی با این روش و شروع یادگیری لاغری با ذهن هیچ برنامه غذایی یا ورزشی به شما داده نشده است و هرچه بودم دیدن یا شنیدن فایل های آموزشی بوده است.
به این شکل شما در حال ورود اطلاعات جدید درباره لاغر شدن به ذهن خود هستید و از آنجایی که شنیدن فایل های آموزشی در شما احساس خوب ایجاد می کند مراتب انتقال شنیده های جدید به ذهن ناخودآگاه به شکل خودبخودی انجام می شود.
با استمرار و ادامه هر روز مراحل لاغری با ذهن احساس خوب در شما گسترش یافته و پایدار می شود و فرمول های لاغر کننده به شکل قوی تری در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره می شوند.
بعد ای اینکه فرمول های لاغر کننده در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره شد، رفتار فعلی شما که بر اساس فرمول های چاقی قدیمی ذهن ناخودآگاه است با فرمول های جدید ایجاد شده همخوانی و هماهنگی ندارد.
باز هم ذهن ناخودآگاه این ناهماهنگی را تحمل نمی کند و به شکل خیلی آرام و ساده رفتارهای شما تغییر میکند.
میل شما به تکرار رفتار های قبلی کمتر و تمایل شما برای تکرار رفتارهای جدید بیشتر می شود.
این تغییر رفتار در شما ادامه می یابد تا واکنش های رفتاری شما مطابق با فرمول های ثبت شده در ذهن ناخودآگاه شما شود.
وقتی رفتار شما تغییر می کند، چه بخواهید چه نخواهید جسم شما تغییر خواهد کرد.
این شرح نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری است.
زمانی که در حال نوشتن این آگاهی بودم سرشار از احساس خوب شدم.
کلمات پشت سر هم جاری می شد و من بدون وقفه فقط تایپ می کردم و از آنچه گفته می شود لذت می بردم.
این نوشته را بارها بخوانید تا به شکل عالی نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری را درک کنید.
هرچه درک شما از روند شرح داده شده بهتر شود حرکت شما در مسیر لاغری من بهتر و ساده تر و نتیجه بخش تر خواهد شد.
برای کسب اطلاع بیشتر درباره موافقت ذهن ناخودآگاه و تاثیر آن در روند متناسب شدن توصیه میکنم با دقت فایل آموزشی این بخش را استفاده کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 3.65 از 173 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنام خدا 🌸 نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری:چاقی ولاغری هرکدام خواسته ای هستن که در ذهن من وجوددارن و هرکدام که بیشتر قدرت پیداکرده بیشترمنودرمسیرقرارمیده جهت دهی به وسیله ی ذهن ناخودآگاه صورت میگیره .حالا هر چقدر که بخوام ازطریق عوامل بیرونی نتیجه بگیرم بازهم نتیجه ماندگارترین بود و هرکاری توام با سختی ورنج خواهدبوددرطی زمانهایی که من انتخاب میکردم که به چه شکل عمل کنم تالاغربشم وزورمیزدم وخودمواجبارمیکردم درواقع من هیچ اطلاعی ازاین قدرت ذهن خودم نداشتم و بازهم شکر میکنم که درست وبن به موقع درمسیرصحیح قرارگرفتم توجه ذهن ناخودآگاه به هرچی بیرونی بیشترباشه باعث میشه که دراون سمت قراربگیرم حتی اگه راضی نباشم چون برای ذهن ناخودآگاه رضایت خودش مهمه من درطی مدتیکه اضافه وزن داشتم .به وسیله ی ذهن ناخودآگاه من داشتم برنامه ریزی میشدم .چاقی من ارثی است یک فکری بود که ازطریق عوامل بیرونی بازارها تکرارشدن وشنیدن ودیدن وتوجه کردن به اون به ذهن ناخودآگاه من منتقل شد و من چاق شدم ویاتوجه کردن به شکل غذاهاوتزینات اون هم درمن احساس ایجادمیکردومن بابوکردن ولمس کردن وشنیدن ودیدن دربارهی اونهاباهربارتکرارکردن وتوجه کردن به اون احساس من بیشترمیخوردم وزیاده روی میکردم ودرذهن ناخودآگاه من این کدها نوشته شده بود که در زمان غذاخوردن چطور وبه چه شکل عمل کنم و لذت ببرم ومن هربار چاقترازقبل میشدم.چاقی نه ارثی بودنه به خاطر مسائل بیرونی بلکه به خاطر کدنویسی های ذهن ناخودآگاه من بود زمانیکه من رژیم میگرفتم ومیخواستم خودم رمحدودبه خوردن یکسری غذاهابکنم وعلایق ذهن ناخودآگاه من چیزدیگه ای بود در ذهن ناخودآگاه وخوداگاه من این تعادل به هم میریخت وبعدازعدم هماهنگی که پیش میومدمن خسته میشدم وطبق فرمول های ناخودآگاه خودم عمل میکردم زمانیکه من بهم گفته میشد که من شبیه فلانی هستم و سایه اون رفتم درجسمم ذهن من تمام تلاششومیکردکه منوبه اون شکلی که بهم گفته شده شبیه هستم برسونم وبه خاطربی نهایت بودن ذهن ناخودآگاه من ادامه میدادم و حتی بیشترازون هم چاقترمیشدم واین بی نهایت بودن نه فقط درعملکردمن برای شبیه شدن به کسی بلکه درتمام جنبه های زندگی خودشونشون داد چاقی به خاطر بی نهایت بودن ذهن هست که تامرزنابودی میتونه یک فردروپبش ببره وذهن میتونه یک فرد زشت یازیباکنه بی نهایت بودن ذهن ناخودآگاه میتونه احساس بدازعملکردن درهنگام غذاخوردنوبارهاتکرارکنه واونوبه عادت تبدیل کنه البته عادتی که زمانی لذت بوده و خواسته ای که بهش توجه شده وله ذهن ناخودآگاه منتقل شده چاقی ذهنیه ولاغری هم ذهنیه پس باید هم ناخودآگاه به این برسه که برای لاغرشدن هیچ راهی جز لاغرشدن من نیست وباادامه دادن میشه لاغرشدوکلی لذت کسب کردوازحال خوب لذت برد.
بنام خدا 🌸 سلام به همهی دوستان.دیروزاین دیدگاه رونوشتم اماازانجامش راضی نبودم و خواستم دوباره دیدگاهشوبنویسم وانجامش بدم و دوباره بشینم وفایل هارومرورکنم وبرای گام بعدی . عجله نداشته باشم .
درتمام مدت زمانی که من تصمیم میگرفتم که رژیم بگیرم تالاغربشم زشت کنم من فقط از طریق تصمیم گیری میخواستم به خواسته ی خودم که لاغری هست برسم وبه همین خاطر بازورواجبار ادامه میدادم اوایل خوب بودیعنی اشتیاق داشتمامادرنهایت بعدازچندروزیامدتی که میگذشت تصمیم میگرفتم رهاکنم وادامه ندم وخسته میشدم وچاقی رودوباره ادامه میدادم چون فکرمی کردم خیلی راحتتر ازاینه که این همه سختی روبخوام تحمل کنم وبعدبهانم این بود که نشدونتونستم ولی درواقعیت من نمیدونستم بخش ذهن ناخودآگاه من خیلی قدرتمند ه وازاین قدرت ذهنم خبرنداشتم به همین خاطر همه ی تلاش های فیزیکی من به شکست منتهی می شد محدود کردن خودم در حالت خودآگاه برای ذهن ناخودآگاهم که دراون فرمولها نوشته شده بود که چه چیزهای چه علایقی دارم به وسیله ی خوداگاهم منع میشدومن با قرارگرفتن دراین عدم تعادلی که بین بخش خودآگاه و ناخودآگاه بودقرارمیگرفتم ودچاراحساس عصبانیت وخشم میشدم وبعدازمدتی به خاطر عدم هماهنگی که دراین دوبخش ایجادشده بودخسته میشدم وله زندگی قبلی خودم که همون چاقی بودادامه میدادم چاقی من خواسته ی ناخودآگاهم بود و خواسته ی خودآگاه لاغری وعادتهای من هم ناخودآگاه به وجود اومده بودن براساس تکرارکردن وفرمول نویسی ناخودآگاه به همین خاطر وقتی من آگاهانه میخواستم که لاغربشم درنهایت نتیجه شکست بودچون درناخوداگاه من نتیجه چاقی بودوهرتلاشی که میکردم برای اینکه به نتیجه برسم فقط شکست به همراه داشت واین هم باعث می شد که من احساس ناامیدی وناتولنی منم ونجواهای ذهنی که تونمیتونی ونمیشه سرنوشتت اینه رومدام درذهنم مرورکنم وهرباربابیشترشدن این اتفاق وتکرارشدن این اتفاق این نجواهادرذهن من به فرمول ذهنی تبدیل میشدکه لاغرشدن سخت و چاقی آسونه ومشکلات چاقی به خاطر ژنتیک وچیزهای دیگست وبایدبرای لاغرشدن اینکارها سختوانجام داد تالاغرشدامااین هم در ذهن ثبت شده بود که چاقی همیشگی وراحت به دست میادامالاغری سخت بدست میادوراحت ازدست میره .ولاغری مثل چاقی که فرمولهای اون درذهن هست باید جایگزین فرمولهای چاقی بشه تالاغری صورت بگیره لاغری ولاغرموندن یک پروسه ی زمانبرهست مثل چاقی امابه اندازه ی چاقی طول نمی کشه بنابراین لاغری خیلی سریعتر و راحت ترازچاقی بدست میادوبرای همیشه وتاابدماندگاره.وجایگزین کردن این فرمول میتونه کمک به توافق ذهن ناخودآگاه برای لاغری باشه ودرذهن به مرورجایگاه وقدرت چاقی ازبین میره ودرنهایت اثری ازاون درذهن ودرجسم وجودنخواهدداشت فکربرعمل تاثیرمیگذاره هرچقدر ازانجام شدن درست کاری نگران ومضطرب باشم اون کار خوب پیش نمیره ودرموردلاغری هم به همین شکله تاوقتیکه ترس از نگاه های بقیه داشته باشم وتوفکرنظراونهادرباره ی خودم باشم و راه رفتن درمسیرتاییدشدن وتاییدگرفتن ازبقیه به خواستم نمیرسم وازمسیرمنحرف میشم چون طرزفکرادمهابامن فرق میکنه هرکدام ازادمهابرای خودشون زندگی میکنن من هم به تنهایی برای خودم زندگی میکنم درسته که با همسرم واطرافیانم دریک جازندگی میکنم امافکرمن باافکارهمسرم متفاوته وبنابراین رفتارم هم متفاوته ودرنتیجه نتیجه ی زندگیم متفاوته به خاطر همین هم هست که عده ای لاغرن وعده ای چاقن .عده ایپولداروثروتمندن وعده ای فقیروعده ای معتادن وعده ای به دورازدخانیات عدهای مریض وعده ای سالمن وعده ای درخوشبختی وسعادت زندگی میکنن وعده ای بااحساس گناه و پشیمانی.عده ای به خدا اعتقاد دارند و عده ای خیربه خاطراین که افکارفرق میکنه چون آموزش های داده شده به ذهن ناخودآگاه فرق میکنه فکرنه فکری که در سطح خودآگاه هست بلکه در سطح ناخوداگاه ریشه داره ناخودآگاه مجموعه ای از آموزش هاوخاطرات وتصاویروباورهاست ومجموعه ای از بی نهایت عظیم که از بچگی تابه اکنون دراون جمع آوری شدن وکدنویسی های رونوشت شده ازقبل که خداوند درما انجام داده شده توسط خداوند مثل پلک زدن وتنفس کردن وسلولسازی وخونرسانی این مجموعه تقریباً ۹۸درصدبخش زندگیمو نوبه عهده گرفته وتنها۲درصداززندگی به وسیله ی خودآگاه اداره میشه که بهش منطق گفته میشه وبه همین خاطر چاقی ادامه داربودنمیشه با۲درصدازتوانایی خودآگاه به جنگ۹۸درصدازناخوداگاه رفت وبافرکانس هاییک ذهن ناخودآگاه به خودآگاه منتقل میکنه عملیات دربدن شکل میگیره ویک تصمیم تازمانی که لذت بخش باشه وتبدیل به یک خواسته وباتکرارشدن وعمل کردن بارهاوبارها به اون درناخوداگاه ثبت میشه چاقی هم چون ازبچگی مثل حرف زدن ویادگیری حرف زدن به صورت ناخودآگاه شکل گرفته چاقی هم ناخودآگاه درمان خودشوپیداکردهودرواقع پیش فرض ماچاقی شده بود و الگوهای ذهنی موجودبرای ماوالدین واطرافیان بودن و در سطح گسترده تر جامعه ورسانه هاچاقی کاملا ذهنی وناخوداگاه درماشکل گرفته چون یادمون نمیاذکی چاق شدیم وکاملاغیرطببعیه چون همه ی آدمهایی که چاقن یک زمانی لاغربودن وادم لاغری وجودنداشته که ازقبل چاق باشه که الان لا غرباشه پس طبیعی نیس مگراینکه ازطریق ذهن اون فردچاق تونسته باشه لاغربشه یه زمانی درناخوداگاهش چاقی به عنوان علاقه ثبت شده وبازورواجبارتصمیم به چاق کردن خودش گرفته وازطریق این تغییرفکررفتارشورهم تغییرداده واینقدرتکرارکرده که به عمل تبدیل شده و درنهایت ذهن ناخودآگاه پذیرفته چاق شدن روواین چاقی عملی صورت گرفته و لاغری قبلی کاملاناخوداگاه بوده وحالاکه داره چاقی روتجربه میکنه و ازحدگذشته چاقی ومیخوادلاغربشه تصمیم به رژیم و…میگیره چون چیزی ازلاغری قبلی یادش نمیاد که چطور رفتارمیکردچون به صورت فرمولهای ازقبل نوشته شده در ذهن واتوماتیک بودوهمه چیزناخوداگاه بودوبراش مثل پلک زدنش وچاقی به خاطر همین ادامه داره وافرادچاق باهرروش بیرونی نمیتونن ازاون جدابشن مگرازطریق ذهن اقدام کنند به لاغرشدن .لاغرشدن یک پروسه ی زمانبرهست چون قراره ۹۸درصدازبرنامه های ناخودآگاه ماتغییرکنه وبه همین دلیل عجله کردن باعث شکست میشه درمسیرلاغری عمل کردن به آموزش های ذهن وتکرارعمل کردن به اون هاباعث تغییرات و غذارودرست جسم میشه چون به اساس و پایگاه اصلی درون خودمون که ذهن هست دسترسی پیدا میکنیم باید هم روتغییردادوهمه چیزتغییرمیکنه درناخوداگاه همه ی ماافرادچاق لاغری وجودداره امابه خاطرسالهاتکرارکردن چاقی افکارچاق ورفتارچاق مااونویادمون رفته و چاقی ناخودآ گاهمون شده وشخصیت مابه آدم چاق تغییرشکل ورفتارداده ولی زمانی که لاغری با ذهن روانجام میدیم لاغریمون رودوباره به یادمیاریم واین باربرای همیشه لاغرمیمونیم مثل زمانیکه ب ای مدتهاچاق بودیم ودرذهن ماهمیشگی بودچاقی بخش ناخودآگاه شامل تنها لاغری نیس لاغری بخشی کوچک از زندگی ماست ناخودآگاه نقش اون حفظ حیات ماست و به همین خاطر باید مراقب باشیم به اوچه چیزهایی وارد میکنیم چه اطلاعاتی ازطریق دیده هاوشنیده هاوباورکردن اونها به خاطرتکرارشدن بارها به هر دلیلی اگه ناخودآ گاهمون اگرکه باورکنه که همه چیز تمومه .همه چیز به مروردرذهن ناخودآگاه تموم میشه واین روندهم به مرورانجام میپذیره ودرنهایت آنقدر ادامه پیدامیکنه تابه زندگی ماپایان بده لاغری با ذهن میتونه مشکل جسمی و روحی و فکری روحل کنه امالاغری که فقط ازطریق فشار به جسم باشه هیچ مشکلی روحل نمیکنه وبه مشکلات ممکن هم هست اضافه کنه به خاطر فشار زیاد لاغری که شخصیت ادموتغییرنده وفقط جسم لاغربشه لذتی ندارهوفایده ای نداره چون شخصیت تغییری نکرده وکسی که بایدتصمیم بگیره و بپذیره ازدرون اون ذهنه لاغری بایدبایدباذعن ماوشخصیت ذهنی همخوانی داشته باشه ودراین صورت توافق ذهن ناخودآگاه باماشکل میگیره پس فردی که فقط جسمشوبافشارتغییرداده وافکارش ورفتارونگرشش تغییرنکرده براش نتیجه ای حاصل نمیشه نتیجه ای که پایدارباشه وموندگارشدنت ولاغرموندن فقط ازاین طریق امکان پذیره که ذهن وجسم باهم به توافق و هماهنگی برسن وباهم دریک سوحرکت کنن به سمت خواسته وقتی ذهن تصمیم بگیره که من روکمک کنه به خواستم برسم راه همواروهمه چیزلذت بخش میشه.ممنون ازاستادوازدوستان که این نوشته رومبخونن سپاسگزارم.