0

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق سال هاست برای لاغر شدن تلاش می کنند. آنها سعی کرده اند تا از طریق روش های مختلفی لاغر شوند اما هرگز موفق نشده اند چون لاغر شدن فقط از طریق کدنویسی ذهن برای لاغر شدن امکانپذیر است.

از چند سال گذشته با کشف کامپیوتر موضوع کدنویسی پدیدار شد و درواقع زبان گفتگو با کامپیوتر کدهایی بود که به طریق خاصی برای کامپیوتر قابل درک بود و کامپیوتر از طریق آن کدنویسی به دستورات انسان واکنش نشان می داد.

از آن روزگار تا به امروز پیشرفت بسیار زیادی در زبان های برنامه نویسی ایجاد شده است و انسان های زیادی از طریق کدنویسی خواسته های خود را به کاپیوتر می دهند و پاسخ مناسب از آن دریافت می کنند.

در واقع پاسخ کامپیوتر به درخواست انسان، واکنش به خواسته های انسان است که از طریق زبان های برنامه نویسی برای کامپیوتر تعریف شده است.

کامپیوترها به خودی خود قادر به حل مسائل و خواسته های انسان ها نیستند مگر اینکه از قبل از طریق کدنویسی برای آنها تعریف شود که هر خواسته ای چه پاسخی دارد.

نکته قابل توجه این است که فقط عده ای که زبان برنامه نویسی را می دانند برنامه های کامپیوتری را می نویسند و سایر انسانها فقط از نتیجه آن برنامه ها برای حل مسائل خود استفاده می کنند.

مغز انسان به عنوان مرکز فرماندهی کل سیستم بدن بی نهایت بار پیشرفته تر از مدرن ترین کامپیتری است که در جهان ساخته شده و خواهد شد چرا که هر چیزی که ساخته شود در نهایت خلاقیت انسانی و زائیده مغز انسان است پس به مراتب از قدرت مغز انسان توانایی کمتری دارد.

زبان برنامه نویسی مغز، از طریق ذهن انجام می شود.

به عبارتی هر فکری که در ذهن خود مرور کنید بعنوان کدهای برنامه نویسی مغز شما عمل می کنند و مغز شما فقط به فرمان های نوشته شده توسط شما بعنوان فرمول های ذهنی واکنش نشان می دهد.

همانطور که برنامه ماشین حساب در یک کامپیوتر توسط زبان برنامه نویسی و از طریق کدنویسی ایجاد شده است، چاقی هم در جسم انسان توسط مغز انسان و از طریق کدنویسی ذهن فرد ایجاد شده است.

چاقی از بدو تولد در جسم هیچ انسانی وجود ندارد اما به مرور با ایجاد افکار و باورهایی در ذهن افراد که نتیجه آن چاقی است، برنامه چاق شدن برای مغز تعریف می شود و مغز انسان پاسخ هایی از خود صادر می کند که نتیجه آن چاقی است.

بعنوان مثال فرمان پرخوری صادر می کند، فرمان افسردگی صادر می کند، فرمان ترس از چاقی ایجاد می کند.

همه این فرمان ها که سبب چاقی افراد می شود تنها واکنش مغز افراد نسبت به کدنویسی ذهنی آنان است.

فردی که در ذهن خود کدهای، چاقی من ارثی است، چاقی من از بی تحرکی است، چاقی من از بیماری است و هر باور اینچنین دیگر را ایجاد می کند برای مغز خود این برنامه را ایجاد کرده است که مرا به سمت چاقی هدایت کن.

در واقع ما با کدنویسی ذهن خود از مغزمان می خواهیم که در شرایط چاق جسمی قرار بگیریم و مغز ما دقیقا مانند یک کامپیوتر بهترین پاسخ را به درخواست ما می دهد بدون اینکه نتیجه آن درخواست برایش مهم باشد.

زمانی که یک برنامه نویس از طریق کدنویسی برنامه ای را ایجاد می کند، چنانچه در عملکرد برنامه مشکل وجود داشته باشد یا عملکردی که مورد نیاز است را نداشته باشد، نسبت به کامپیوتر بدبین نمی شود، نسب به زندگی، خدا و هر چیز دیگری بدبین نمی شود بلکه مطمئن است در کدهایی که خودش از طریق زبان برنامه نویسی نوشته است اشکالی وجود دارد که نتیجه آن چیزی که می خواهد نمی شود بنابراین بارها کدهای نوشته شده خود را مرور می کند و با پیدا کردن کد اشتباه و اصلاح آن نتیجه مطلوب از سعی خود را کسب می کند.

تمام افرادی که اضافه وزن دارند، کدنویسی ذهن خود را برای چاقی بیشتر نوشته اند و این در حالی است که از طریق مختلف تلاش می کنند تا لاغر شوند و دلیل شکست همه آنها در روش هایی که به کار می گیرند، ناتوانی آنها در متناسب شدن نیست، بلکه در ثبت کدهای ذهنی اشتباه در ذهن آنان است چون در نهایت مهم نیست شما چقدر تلاش می کنید که لاغر شوید چون نتیجه نهایی را کدهایی که در ذهن خود ثبت کرده اید مشخص می کنند.

بنابراین اگر می خواهید از شر اضافه وزن خلاص شوید و زندگی با جسم متناسب را تجربه کنید به جای اینکه تلاش بی هوده برای مبارزه با چاقی انجام دهید، ابتدا آرامش خود را حفظ کنید و سعی کنید کدهایی که برای چاقی در ذهن خود ثبت کرده اید را شناسایی کنید و آنها را با کدهای متناسب کننده جابجا کنید.

همانطور که کدهای چاق کننده سال هاست برای شما چاقی به ارمغان آورده اند، کدهای متناسب کننده هم برای افراد متناسب سالهاست که تناسب اندام را به ارمغان آورده اند.

بنابراین بسیار منطقی است که اگر کدهای متناسب کننده را در ذهن خود جایگزین کدهای چاق کننده کنیم، نتیجه کار ما همان خواهد بود که برای افراد متناسب اتفاق افتاده است.

تمام تلاش من در دوره لاغری با ذهن این است که در افراد چاق این مهارت را ایجاد کنم که ابتدا کدهای مخرب و چاق کننده ذهن خود را از طریق فایل های توضیحی و تمرینات نوشتاری مشخص و استخراج کنند.

سپس کدهای صحیح لاغر کننده را از طریق فایل های صوتی و تمرینات نوشتاری و عملی در ذهن ناخودآگاه خود ثبت کنند.

افرادی که به خوبی در این مسیر همراه من حرکت می کنند و با اشتیاق و احساس عالی هر روز فایلها و تمرینات مربوطه را انجام می دهند به مرور کدهای نوشته شده برای چاق شدن در ذهن آنها به کدهای ذهنی برای لاغر شدن تبدیل می شود و واکنش مغز آنها رفتارهایی است که سبب لاغر شدن آنان می شود.

در فایل کدنویسی ذهن برای لاغر شدن به طور مفصل درباره چگونه کدنویسی کردن ذهن خود برای چاقی توضیح داده ام و همچنین راهکارهای اولیه برای تغییر کدنویسی ذهن خود برای لاغر شدن را نیز عنوان کرده ام.

با تماشای تصاویر آلبوم شگفتی سازان به وضوح می توانید نتیجه تغییر کدنویسی ذهن برای لاغر شدن را ملاحظه کنید.

امیدوارم با استفاده از این فایل فوق العاده گام موثری در جهت شناسایی کدهای مخرب ذهن خود برای چاقی و جایگزین کردن آنها با کدهای متناسب کننده بر دارید.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


قبل از اشنایی با روش لاغری با ذهن هر وقت به جای تفریحی و مکانهای سرسبز و دورهمی و مهمانی و … می رفتم باید بیشتر می خوردم و تصورم این بود که چون به قصد تفریح کردن اومدم بیرون باید خوش بگدرونم پس تا می تونستم می خوردم و یک گام دیگه به سمت چاقی برمی داشتم.

به لطف خدا حالا خیلی از این کار فاصله گرفتم ولی هنوزم کم و بیش اینطور میشم.

قبلا هر دفعه که میرفتم تفریح یک گام دیگه میشد به سمت چاقی ولی حالا از هر ده دفعه بیرون رفتنم شاید یه دفعه رو با این فکر غلط تفریح کنم و خوش بگدرونم که اونم به خاطر این هست که هنوز باید باورهام و فرمولهای ذهنیم تغییر کنن و باید روشون کار کنم.

9 مرتبه دیگر رو به خوبی و با افکار خوب سپری می کنم و من تمام توجهم رو میارم روی 9 مرتبه که درست عمل کردم و کاری به اون 1 دفعه ندارم که نا امید بشم و میگم همینکه تعداد رفتارهای صحیح من از رفتارهای غلط من بیشتر هست این نشان از تغییر کردن من هست و به خودم میگم حتی استاد هم که در این مسیر ساعتها کار می کنه و کلی از ما جلوتر هست ولی بارها اشاره داشتن که خطاهایی داشتن ولی مهم نیست و گفته نباید توجه کنیم.

من فکر میکنم به قول استاد  ایرانیها معمولا همه چیزشون با خوردن هست. عزاداریشون با خوردن هست شادیشون و تفریحشون با خوردن هست و جشنا هم که سراسر خوردنه که اینم یه فرهنگ اشتباه بین ایرانیا هست.

ذهن توانایی داره از لاعری به سمت چاقی حرکت کنه و از چاقی به سمت لاغری حرکت کنه یعنی ذهن توانایی تغییر کردن و یادگیری دوباره و چند باره رو داره اما این دو مسیر با هم تفاوت دارن و زمانی که لاغر هستی و می خوای به سمت چاقی حرکت کنی حرکت آسونتر هست چون صفحه ی ذهن سفید هست به راحتی به نتیجه دلخواه میرسی.

البته دلیل اصلی اینکه بدون سختی و خیلی راحت چاق می شویم این است که در ابتدا کدنویسی ذهن به قصد چاق شدن انجام نمی شود و چون انتظار چاق شدن نداریم به آرامی و بدون عجله برای کسب نتیجه مشغول کدنویسی ذهن خود می شویم.

ولی اگه بخواد دوباره همین مسیر رو برگردی دیگه این مسیر برگشت به راحتی نیست چون ذهن سفید نیست و مثل کاغذ خط خطی هست که میخواد نقاشی بکشه پس کار سختتر هست البته سخت که نه باید ذهن آموزش ببینه تا فرمولها و تصاویر درست رو دوباره ایجاد کنه و جایگزین کنید.

وقتی ما لاغریم و میخواییم چاق بشیم معمولا خیلی راحت تونستیم چاق بشیم ولی از چاقی به لاغری ذهن پر از فرمولهای چاق کننده هست و ترس از چاقتر شدن داریم و از خودمون بدمون میاد و…. اینها همه باعث میشه تصویرهای چاقتری در ذهن داشته باشیم .

پس ما با کدنویسی میتونیم شرایط جسمییمون رو تغییر بدیم.

تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست یعنی الان ما چاقیم و هیچ وقت هم خودمون رو در هیچ سنی در تناسب ندیدیم پس چطور بخواییم تصویر لاعر از خودمون رو تجسم کنیم؟

این سخته ولی با انجام تمرینها ی دوره این توانایی رو پیدا میکنیم که با انجام تمرینها و نوشتن اونها ما تصویرهای ذهنی تناسب خودمون رو با نوشتن پیدا می کنیم و همین کار باعث میشه حرکت ما به سمت متناسب شدن شروع بشه.

خدا رو شکر بازم من خوشحالم چون من از زمانی که خودم رو میشناسم تا زمان ازدواجم کاملا لاعر بودم و بعد از ازدواجم چاق شدم که اونم بارها با رزیم گرفتن براش تلاش کردم که دوباره متناسب بشم و چاقی خودم رو نپدیرفتم و آخرین بار رژیم اساسی من 5 یا 6 سال قبل بود.

با رزیم بسیار عالی و متناسب شدم و در این ۵ سال پیش هم به قول استاد مثل یو یو بودم همش در رفت و امد بین چاقی و لاعری با زجر و سختی و ناراحتی بودم و کلی عکس و لباس از دوران تناسب خودم دارم پس تصویر ذهنی لاعری از خودم بسیار در ذهنم هست و خود لاغرم رو به راحتی به یاد میارم و بازم خدا رو سپاسگزارم .

پس برای فرد چاق تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست .

ذهن ما در اول مثل کاعذ سفیدی بوده و ما هدایت شدیم به سمت چاق شدن و این کدها و فرمولها ثبت شده و اما حالا که چاقیم ذهن ما مثل یه کاغذ خط خطی هست که میخواییم روی اون نقاشی بکشیم و این احتیاج به اموزش داره و دادن کدنویسی و فرمولهای صحیح داره و فرد چاق ذهنش مملو از افکار و کدهای چاقی و تصویر چاق کننده هست .

لاغر شدن با کدنویسی ذهن امکان پدیره و ما هم می تونیم همین ذهن رو برای لاغری کدنویسی کنیم.

منم چند تا از کدنویسی و فرمولهایی که در این مسیر لاغری جایگزین کدهای چاقی کردم رو مثال میزنم مثلا :

  • من عاشق جسمم و خودم هستم و عاشقانه خودم و تمام نافرمی های جسمم رو دوست دارم و به تک تک سلولهای جسمم عشق میدم در هر لحظه و جسمم به این با ارزشی رو تبدیل به سطل اشغال هر مواد غذایی در اطرافم نمی کنم.
  • جسم من روند طبیعیش به سمت متناسب شدن هست و دوست داره به سمت تناسب حرکت کنه و من هم با به اندازه خوردن باید این فرصت رو به جسمم بدم تا من رو به سمت تناسب ببره
  • جسم من توانایی متناسب شدن با قدرت ذهن رو داره چون لاعری یه هنر که باید اون رو یاد بگیریم و برای یاد گیری و هر آموزشی نیاز به قدرت ذهن داریم
  • هیچ عامل بیرونی مثل قرص و ورزش و رژیم و ورزش در لاغری من تاثیر داعمی نداره فقط خودم میتونم با تغییر از درون خودم لاغری رو به دست بیارم .
  • من مسولیت چاقی و لاغری خودم رو قبول میکنم و خودم در این راه لاعری به خودم کمک میکنم و در این مسیر از هیچ تلاشی سر باز نمیزنم.
  • من انتطارم از خودم این هست که هر روز لاغر تر و متناسبتر بشم و هیچ غذایی قدرت چاق کردن من رو نداره و من رو چاق نمیکنه و این رفتارهای ما هستن که ما رو چاق میکنن..
  • من اشتها ندارم و چیزی به این اسم در جسم ما وجود خارجی نداره که من بخوام بگم این نمیزاره نخیر من خودم قدرت انتخاب دارم که تصمیم بگیریم چه مقدار غذا در چه زمانی بخورم .

دیدگاه خانم فروغ در بخش نظرات این صفحه

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.45 from 269 votes

https://tanasobefekri.net/?p=13063
برچسب ها:
118 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فاطمه سادات
      1399/12/28 22:36
      مدت عضویت: 1701 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,965 کلمه

      سلام .
      گام ۲۴ : کد نویسی برای لاغر شدن
      برداشت من از گام ۲۴ :
      من با مرور این نوشته و فایل حس کردم یه فرمولی در ذهنم چراغ زد و اونم اینه که همه ی ما اولش ارادی چاق شدیم بعد به خاطر تکرار ؛ چاقیمون غیر ارادی (عادت) شد .

      آموزش چاقی ما ارادی و آگاهانه بود .
      ولی خود چاق شدن غیر ارادی .

      الانم آموزش لاغری ارادی و آگاهانه است و
      لاغر شدن ما غیر ارادی .

      منتها ما چاق شدن رو از والدین خود آموزش دیدیم و اینجا داریم لاغری رو از استاد می آموزیم .
      ما ابتدا باید کدهای چاق کننده رو پیدا کنیم . کدهایی که آگاهانه به خودمون دادیم . بعد تکرارش کردیم و به مرور اونها رو تبدیل به طبیعت وجودمون کردیم و گسترده اش کردیم .
      در حقیقت ما چاقی رو خلق کردیم .
      حالا با پیدا کردن این کدها و شناسایی اونها و دلیل اوردن برای خودمون که این کدها اشتباه هستند و منو در مسیر چاقی هدایت می کنند ؛ اونها رو تبدیل به فرمول لاغری کنیم .

      مثلا اینجا استاد از فضای طبیعت استفاده کردند و به جای اینکه تفریح و لذت رو با خوردن که در ذهن چاق ما نشانه و واکنش چاقیست همراه کنند اون رو با یه حرکت لاغر کننده همراه می کنند و اون لذت رو برای خودشون خلق می کنند و به راحتی یک کد چاق کننده رو تبدیل به کد لاغر کننده می کنند
      کد چاقی :
      استفاده از طبیعت = خوردن و زیاده خوردن = تثبیت چاقی ذهن
      کد لاغری :
      استفاده از طبیعت = لذت بردن از چند قدم راه رفتن = بیشتر راه رفتن و تکرار آگاهانه ی اون = تثبیت لاغری در ذهن

      باید اول ذهنمون رو متقاعد کنیم که لذت بردن رو فقط خوردن ندونه . به چیزهای دیگه هم توجه کنه . کانون توجه رو فقط روی خوردن نزاره . خودش انتخاب کنه که لذتهای بهتری هم به جز خوردن هست .

      ما آگاهانه خودمون رو چاق کردیم و هر موقعیتی رو فرصتی دونستیم برای چاقتر شدن .

      مثلا یکی از موانع لاغر شدن من که کد چاق کننده ی من هست همین ایام خانه تکانیست .
      ایام خانه تکانی = چاق شدن
      حالا چطور این فرمول شکل گرفته . وقتی که ما خانه تکانی می کنیم به خاطر فرمولهای غلطی که در ذهن خودمون ذخیره کردیم حس خستگی رو در وجودمون میاریم .
      خانه تکانی = کار سخت = خستگی = احساس ناتوانی = رفتار چاق کننده = چاقی
      در حالیکه اگه منطقی بخوایم فکر کنیم این هست که خستگی در جسم تعریف شده نیست . درست مثل درد که سلولی در بدن به نام درد نداریم . همینطور سلول فیزیکی در بدن به نام خستگی نداریم .
      حتی بعد از خستگی درد هم ایجاد میشه که گفتیم اونم جسمی نیست .
      پس منشاء خستگی کاملا متافیزیکی است و فرمولی در ذهن آن را ایجاد کرده است .
      پس خستگی در اصل وجود ندارد و تنها و تنها به وسیله ی کدهای تکرار شونده در ما ایجاد شده است .
      یعنی خودمان ایجاد کرده ایم . حتی جزء فرمولهای اولیه هم نیست . چون یک بچه هیچ وقت خسته نمیشود .
      اصلا یک بچه نمیداند خستگی چیست .
      پس این یک فرمول و کدیست که توسط آموزشهای والدین از کودکی در ما ایجاد شده است ‌ و مانعی میشود برای انجام ندادن کار . مانعی میشود برای رها کردن راهی که در پیش گرفته ایم و کلا یک عامل شکست در تمام عرصه های زندگیست .
      در حالیکه در کدهای اولیه ی وجود انسان احساس خستگی نیست . شکست معنایی ندارد . درد معنایی ندارد . ناتوانی معنایی ندارد . ضعف معنایی ندارد و تمام این کدها فرمولهای ثانویه زندگی ما هستند .

      پس وقتی خستگی را ایجاد کرده ایم تکرار کرده ایم و به آن عادت کردیم این شد فرمولی در ذهن تا برای رفع آن کوشش کنیم .
      فرمول خودساخته تنها به وسیله ی خودمان تغییر می کند .

      مرحله ی بعدی اینست که ذهن را متقاعد کنیم که این احساس خستگی را پاک کند . چون این احساس به ضرر جسم و روان ماست . احساس خستگی بدن را فرسوده می کند چون احساسی بد است . احساس خستگی شکل بدن را شل و وارفته می کند و باعث زشتی ما میشود .
      احساس خستگی واکنش های چاق کننده را در ما تقویت می کند . چون در ذهن ما احساس خستگی با خوردن و خوابیدن رفع میشود . ما میخواهیم احساس خستگی را با دو عادت چاق کننده برطرف کنیم .
      پس احساس خستگی = چاقی میشود .
      پس ما از موقعیت خانه تکانی برای چاق کردن خود استفاده کردیم .
      در حالیکه میتوان همین فرصت را به موقعیتی برای لاغر شدن تبدیل کنیم .

      خانه تکانی یک عملکرد است برای تولید احساس تمیزی و لذت بیشتر .
      پس اولین فرمول
      خانه تکانی = تمیزی و لذت
      تمیزی و لذت سبب احساس خوب و راحتی در انسان میشود
      پس فرمول دوم شکل میگیرد
      خانه تکانی = تمیزی و لذت = احساس خوب = راحتی
      خانه تکانی عادتی خوب است که با تکرار آن احساس لاغر کننده در ما ایجاد میشود چون نوعی فعالیت بدنیست و این فعالیت واکنش ذهن لاغر می تواند باشد .
      در حالیکه واکنش ذهن چاق اینست که خانه تکانی را تبدیل به خستگی و رنج و پر خوردن و زیاد خوابیدن و چاقی می کند ولی واکنش ذهن لاغر اینست که خانه تکانی سبب فرح بخش شدن روحیه ی انسان . لذت و تفریح . شادی و نشاط و حس تمیزی است و فعالیت بدنی واکنشی از ذهن لاغر است و رفتار لاغر کننده = جسم لاغر .

      پس می توان از موقعیت خانه تکانی برای لاغری و لذت بهره جست تا چاقی و اندوه و خستگی .
      میخواهی لاغر شوی و لذت را بیشتر حس کنی یا میخواهی چاق باشی و اندوه و رنج را بیشتر در خود ایجاد کنی ؟

      آها یه نکته دیگه در مورد احساس خستگی . این فرمول ثانویه در سطح خوداگاه ما ایجاد شد و برابر با لذت تعریف شد . در حالیکه استراحتی که از احساس خستگی به دست می آید احساس خوبی نیست . چون یک احساس بد هیچ وقت نمیتواند احساس خوب ایجاد کند .

      احساس بد همیشه احساس بد به وجود می آورد .

      پس از این فرمول هم نباید استفاده کنم .

      انتخاب با توست .
      چیزی که روشن است اینست که چاق شدن برای تو رنج است و لاغر شدن لذت است .
      این هم یک تجربه ای بود از این ایام برای من که خانه تکانی را تبدیل به لذت لاغر شدن کنم و خستگی ناپذیر بودن خودم را به خودم نشان دهم .
      من میتوانم کد لاغر کننده برای خودم بنویسم . چون این کدها با اصل وجود من همسوست چون من خالق زندگی خود هستم .

      آن دختر با دست کشیدن روی شکم خود و با نوشتن این کد چاق کننده توانست خود را چاق کند در حالیکه فرمولهای لاغری در وجودش جاری بود . او روی صفحه ی سفید ننوشت او روی صفحه ای چاقی را نوشت که دارای کدهای لاغر کننده بودند . ذهن او کم کم و آرام ارام با حس لذتی که او با دست کشیدن روی شکم خود برای لذت بردن از چاقی به خود میداد فرمولهای لاغر کننده ی ذهنش را فراموش کرد و به جای ان از فرمولهایی استفاده کرد که چاقی را برایش لذتبخش کنند . پس او روی صفحه ی سفید ننوشت او با ایجاد حس خوب نسبت به چاقی کم کم کدهای اولیه ی لاغری را فراموش کرد و کدهای ثانویه چاقی به خود داد .
      بنابراین اکنون هم اگر بخواهد میتواند روی صفحه ای که کدهای ثانویه چاقی دارد را بنویسد و ذهن که دائما کارش پاکسازی و فراموشی و حذف کدهای خودساخته است و میخواهد به اصل خود برگردد با استمرار ما در مسیر لاغری کدهای چاقی را به فراموشی میسپرد و کدهای لاغری را دوباره در سطح افکار و رفتار درونی جاری می کند و کم کم این افکار و رفتار درونی به بیرون می آیندو خودبخود چاقی حذف و لاغری اولیه ایجاد میشود . چون خود ذهن به محض اینکه ببیند ما می خواهیم کدها را تغییر دهیم و کدهای اولیه را که به نفع جسم است و لذت برای جسم و روح است راه لاغر کننده را تکرار می کند و تولید احساس عالی می کند تا زمانیکه ما مجددا بخواهیم از آن هااستفاده کنیم .

      چون کار ذهن حذف رنج و تولید لذت است . کدهای اولیه در ذهن = لذت و کدهای ثانویه در ذهن = رنج است . ذهن قادر است به راحتی فرمولها و کدهای رنج آفرین را پاک کرده و کدهای لذت آفرین را جایگزین کند .

      ما ابتدا چاقی را به شکلی کاملا ارادی در خود ایجاد کردیم بعد واکنشهای آن در ما ایجاد شد .
      چاقی ارادیست و ناخوداگاه ما دائما در حال از بین بردن آن است و ما به صورت خوداگاه پیوسته و مستمر با افکار و رفتار خود در حال القای چاقی به خود هستیم .
      اما به محض اینکه به صورت ارادی آموزشهای لاغری را استمرار بخشیم خودبخود عادات جدید قویتر از عادات قدیمی میشوند و مسیر ذهنی جدید مطابق الگوهای اولیه شکل می گیرد .
      وقتی ما متقاعد شویم که چاقی ما ارادیست و در سطح خوداگاه است راحتتر می توانیم آن را پاک کنیم .
      چون باور کردیم کاری که توسط اراده انجام میشود ضعیفتر از کاریست که توسط نیروی غیرارادی انجام میشود . پس لاغری را که غیر ارادی بدانیم و چاقی را ارادی با نیروی غیر ارادی لاغری که ۹۸ درصد وجود مارا در پی دارد به راحتی می توانیم ۲ درصد وجود خود را پاک کنیم .
      شاهد این باور و کد لذتبخش هم این است که ما بارها در راه رژیم و ورزش شکست خوردیم چون فقط در سطح خوداگاه ما جاری بود در حالیکه چاقی خود را ناخوداگاه میدانستیم و نیروی ناخوداگاه قویتر از نیروی خوداگاه است و نتیجه اش شکست رژیم و ورزش است .

      حالا این کد نویسی رو برعکس می کنیم و مطابق واقعیت خودش و طبق فرمولهای اولیه ایجاد می کنیم .
      در ابتدای خلقت ما ، خوداگاهی وجود نداشت . چاقی هم وجود نداشت . اما لاغری بود . پس اصل خلقت ما لاغری بود . در فایلی فرمودید حتی بزرگ سایزترین بچه ممکنه تنها یک یا دو کیلو آن هم در تمام ابعاد از بچه های دیگر بزرگتر باشد . پس حتی درشت ترین بچه ها هم موقع به دنیا آمدن چاق نیستند تازه همان یکی دو کیلو اضافه هم به خاطر تاثیر افکار مادر بر جنین است وگرنه اگر فکر مادر درست باشد و رفتارش صحیح باشد فرزند در وزنی عادی و طبیعی به دنیا می آید .
      پس ناخوداگاه ما ، لاغریست و کدهای چاقی کدهای دست سازی هستند که توسط نیروی خوداگاه ذهن ایجاد شد . نیروی خوداگاه ذهن تا سن ۴ سالگی ایجاد نشده و خوداگاه ذهن والدین کم کم خوداگاه ذهن بچه را هم ایجاد می کند و فرمولهایی را وارد ضمیر ناخوداگاه می کند که در جهت چاقیست .

      اگر ما کدهای ذهنی را به دو دسته تقسیم کنیم کدهای اولیه و کدهای ثانویه کدهای چاق کننده تماما کدهاییست که توسط نیروی خوداگاه در ما ایجاد شده است . پس جزء کدهای ثانویه است و به راحتی توسط کدهای اولیه از بین می رود و حتی اگر سالها تکرار شده باشد باز هم قدرت کدهای اولیه ناخوداگاه ما از آن بیشتر است و قادر است آن را رفع کند .

      رفع کردن آن یعنی پاک کردن و فراموش کردن آن و استفاده نکردن در زندگی روزمره .
      منطق من این کد نویسی رو قبول میکند . چون هرچقدر هم که بگیم چاقی ما عادت شده و ناخوداگاهه اما باز هم وقتی به اول آن رجوع می کنیم میبینیم عادات ما توسط نیروی خوداگاه خودمان یا والدینمان پس از تولد ایجاد شده اند در حالیکه کدهای لاغری کدهای اولیه الهی هستند و خداوند احسن الخالقین است . بهترین خلق کنندگان کدهای تناسب را در ما دمیده است . پس قدرت کدهای اولیه وجود ما خیلی قویتر از کدهای ثانویه است و به راحتی قادر است آنها را از سطح ذهن ما پاک کند و اگر ما هم آگاهانه آنها را تکرار نکنیم که دوباره ورودی جدید ندهیم ، کم کم خودبخود چاقی از بین میرود .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم