0

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق سال هاست برای لاغر شدن تلاش می کنند. آنها سعی کرده اند تا از طریق روش های مختلفی لاغر شوند اما هرگز موفق نشده اند چون لاغر شدن فقط از طریق کدنویسی ذهن برای لاغر شدن امکانپذیر است.

از چند سال گذشته با کشف کامپیوتر موضوع کدنویسی پدیدار شد و درواقع زبان گفتگو با کامپیوتر کدهایی بود که به طریق خاصی برای کامپیوتر قابل درک بود و کامپیوتر از طریق آن کدنویسی به دستورات انسان واکنش نشان می داد.

از آن روزگار تا به امروز پیشرفت بسیار زیادی در زبان های برنامه نویسی ایجاد شده است و انسان های زیادی از طریق کدنویسی خواسته های خود را به کاپیوتر می دهند و پاسخ مناسب از آن دریافت می کنند.

در واقع پاسخ کامپیوتر به درخواست انسان، واکنش به خواسته های انسان است که از طریق زبان های برنامه نویسی برای کامپیوتر تعریف شده است.

کامپیوترها به خودی خود قادر به حل مسائل و خواسته های انسان ها نیستند مگر اینکه از قبل از طریق کدنویسی برای آنها تعریف شود که هر خواسته ای چه پاسخی دارد.

نکته قابل توجه این است که فقط عده ای که زبان برنامه نویسی را می دانند برنامه های کامپیوتری را می نویسند و سایر انسانها فقط از نتیجه آن برنامه ها برای حل مسائل خود استفاده می کنند.

مغز انسان به عنوان مرکز فرماندهی کل سیستم بدن بی نهایت بار پیشرفته تر از مدرن ترین کامپیتری است که در جهان ساخته شده و خواهد شد چرا که هر چیزی که ساخته شود در نهایت خلاقیت انسانی و زائیده مغز انسان است پس به مراتب از قدرت مغز انسان توانایی کمتری دارد.

زبان برنامه نویسی مغز، از طریق ذهن انجام می شود.

به عبارتی هر فکری که در ذهن خود مرور کنید بعنوان کدهای برنامه نویسی مغز شما عمل می کنند و مغز شما فقط به فرمان های نوشته شده توسط شما بعنوان فرمول های ذهنی واکنش نشان می دهد.

همانطور که برنامه ماشین حساب در یک کامپیوتر توسط زبان برنامه نویسی و از طریق کدنویسی ایجاد شده است، چاقی هم در جسم انسان توسط مغز انسان و از طریق کدنویسی ذهن فرد ایجاد شده است.

چاقی از بدو تولد در جسم هیچ انسانی وجود ندارد اما به مرور با ایجاد افکار و باورهایی در ذهن افراد که نتیجه آن چاقی است، برنامه چاق شدن برای مغز تعریف می شود و مغز انسان پاسخ هایی از خود صادر می کند که نتیجه آن چاقی است.

بعنوان مثال فرمان پرخوری صادر می کند، فرمان افسردگی صادر می کند، فرمان ترس از چاقی ایجاد می کند.

همه این فرمان ها که سبب چاقی افراد می شود تنها واکنش مغز افراد نسبت به کدنویسی ذهنی آنان است.

فردی که در ذهن خود کدهای، چاقی من ارثی است، چاقی من از بی تحرکی است، چاقی من از بیماری است و هر باور اینچنین دیگر را ایجاد می کند برای مغز خود این برنامه را ایجاد کرده است که مرا به سمت چاقی هدایت کن.

در واقع ما با کدنویسی ذهن خود از مغزمان می خواهیم که در شرایط چاق جسمی قرار بگیریم و مغز ما دقیقا مانند یک کامپیوتر بهترین پاسخ را به درخواست ما می دهد بدون اینکه نتیجه آن درخواست برایش مهم باشد.

زمانی که یک برنامه نویس از طریق کدنویسی برنامه ای را ایجاد می کند، چنانچه در عملکرد برنامه مشکل وجود داشته باشد یا عملکردی که مورد نیاز است را نداشته باشد، نسبت به کامپیوتر بدبین نمی شود، نسب به زندگی، خدا و هر چیز دیگری بدبین نمی شود بلکه مطمئن است در کدهایی که خودش از طریق زبان برنامه نویسی نوشته است اشکالی وجود دارد که نتیجه آن چیزی که می خواهد نمی شود بنابراین بارها کدهای نوشته شده خود را مرور می کند و با پیدا کردن کد اشتباه و اصلاح آن نتیجه مطلوب از سعی خود را کسب می کند.

تمام افرادی که اضافه وزن دارند، کدنویسی ذهن خود را برای چاقی بیشتر نوشته اند و این در حالی است که از طریق مختلف تلاش می کنند تا لاغر شوند و دلیل شکست همه آنها در روش هایی که به کار می گیرند، ناتوانی آنها در متناسب شدن نیست، بلکه در ثبت کدهای ذهنی اشتباه در ذهن آنان است چون در نهایت مهم نیست شما چقدر تلاش می کنید که لاغر شوید چون نتیجه نهایی را کدهایی که در ذهن خود ثبت کرده اید مشخص می کنند.

بنابراین اگر می خواهید از شر اضافه وزن خلاص شوید و زندگی با جسم متناسب را تجربه کنید به جای اینکه تلاش بی هوده برای مبارزه با چاقی انجام دهید، ابتدا آرامش خود را حفظ کنید و سعی کنید کدهایی که برای چاقی در ذهن خود ثبت کرده اید را شناسایی کنید و آنها را با کدهای متناسب کننده جابجا کنید.

همانطور که کدهای چاق کننده سال هاست برای شما چاقی به ارمغان آورده اند، کدهای متناسب کننده هم برای افراد متناسب سالهاست که تناسب اندام را به ارمغان آورده اند.

بنابراین بسیار منطقی است که اگر کدهای متناسب کننده را در ذهن خود جایگزین کدهای چاق کننده کنیم، نتیجه کار ما همان خواهد بود که برای افراد متناسب اتفاق افتاده است.

تمام تلاش من در دوره لاغری با ذهن این است که در افراد چاق این مهارت را ایجاد کنم که ابتدا کدهای مخرب و چاق کننده ذهن خود را از طریق فایل های توضیحی و تمرینات نوشتاری مشخص و استخراج کنند.

سپس کدهای صحیح لاغر کننده را از طریق فایل های صوتی و تمرینات نوشتاری و عملی در ذهن ناخودآگاه خود ثبت کنند.

افرادی که به خوبی در این مسیر همراه من حرکت می کنند و با اشتیاق و احساس عالی هر روز فایلها و تمرینات مربوطه را انجام می دهند به مرور کدهای نوشته شده برای چاق شدن در ذهن آنها به کدهای ذهنی برای لاغر شدن تبدیل می شود و واکنش مغز آنها رفتارهایی است که سبب لاغر شدن آنان می شود.

در فایل کدنویسی ذهن برای لاغر شدن به طور مفصل درباره چگونه کدنویسی کردن ذهن خود برای چاقی توضیح داده ام و همچنین راهکارهای اولیه برای تغییر کدنویسی ذهن خود برای لاغر شدن را نیز عنوان کرده ام.

با تماشای تصاویر آلبوم شگفتی سازان به وضوح می توانید نتیجه تغییر کدنویسی ذهن برای لاغر شدن را ملاحظه کنید.

امیدوارم با استفاده از این فایل فوق العاده گام موثری در جهت شناسایی کدهای مخرب ذهن خود برای چاقی و جایگزین کردن آنها با کدهای متناسب کننده بر دارید.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


قبل از اشنایی با روش لاغری با ذهن هر وقت به جای تفریحی و مکانهای سرسبز و دورهمی و مهمانی و … می رفتم باید بیشتر می خوردم و تصورم این بود که چون به قصد تفریح کردن اومدم بیرون باید خوش بگدرونم پس تا می تونستم می خوردم و یک گام دیگه به سمت چاقی برمی داشتم.

به لطف خدا حالا خیلی از این کار فاصله گرفتم ولی هنوزم کم و بیش اینطور میشم.

قبلا هر دفعه که میرفتم تفریح یک گام دیگه میشد به سمت چاقی ولی حالا از هر ده دفعه بیرون رفتنم شاید یه دفعه رو با این فکر غلط تفریح کنم و خوش بگدرونم که اونم به خاطر این هست که هنوز باید باورهام و فرمولهای ذهنیم تغییر کنن و باید روشون کار کنم.

9 مرتبه دیگر رو به خوبی و با افکار خوب سپری می کنم و من تمام توجهم رو میارم روی 9 مرتبه که درست عمل کردم و کاری به اون 1 دفعه ندارم که نا امید بشم و میگم همینکه تعداد رفتارهای صحیح من از رفتارهای غلط من بیشتر هست این نشان از تغییر کردن من هست و به خودم میگم حتی استاد هم که در این مسیر ساعتها کار می کنه و کلی از ما جلوتر هست ولی بارها اشاره داشتن که خطاهایی داشتن ولی مهم نیست و گفته نباید توجه کنیم.

من فکر میکنم به قول استاد  ایرانیها معمولا همه چیزشون با خوردن هست. عزاداریشون با خوردن هست شادیشون و تفریحشون با خوردن هست و جشنا هم که سراسر خوردنه که اینم یه فرهنگ اشتباه بین ایرانیا هست.

ذهن توانایی داره از لاعری به سمت چاقی حرکت کنه و از چاقی به سمت لاغری حرکت کنه یعنی ذهن توانایی تغییر کردن و یادگیری دوباره و چند باره رو داره اما این دو مسیر با هم تفاوت دارن و زمانی که لاغر هستی و می خوای به سمت چاقی حرکت کنی حرکت آسونتر هست چون صفحه ی ذهن سفید هست به راحتی به نتیجه دلخواه میرسی.

البته دلیل اصلی اینکه بدون سختی و خیلی راحت چاق می شویم این است که در ابتدا کدنویسی ذهن به قصد چاق شدن انجام نمی شود و چون انتظار چاق شدن نداریم به آرامی و بدون عجله برای کسب نتیجه مشغول کدنویسی ذهن خود می شویم.

ولی اگه بخواد دوباره همین مسیر رو برگردی دیگه این مسیر برگشت به راحتی نیست چون ذهن سفید نیست و مثل کاغذ خط خطی هست که میخواد نقاشی بکشه پس کار سختتر هست البته سخت که نه باید ذهن آموزش ببینه تا فرمولها و تصاویر درست رو دوباره ایجاد کنه و جایگزین کنید.

وقتی ما لاغریم و میخواییم چاق بشیم معمولا خیلی راحت تونستیم چاق بشیم ولی از چاقی به لاغری ذهن پر از فرمولهای چاق کننده هست و ترس از چاقتر شدن داریم و از خودمون بدمون میاد و…. اینها همه باعث میشه تصویرهای چاقتری در ذهن داشته باشیم .

پس ما با کدنویسی میتونیم شرایط جسمییمون رو تغییر بدیم.

تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست یعنی الان ما چاقیم و هیچ وقت هم خودمون رو در هیچ سنی در تناسب ندیدیم پس چطور بخواییم تصویر لاعر از خودمون رو تجسم کنیم؟

این سخته ولی با انجام تمرینها ی دوره این توانایی رو پیدا میکنیم که با انجام تمرینها و نوشتن اونها ما تصویرهای ذهنی تناسب خودمون رو با نوشتن پیدا می کنیم و همین کار باعث میشه حرکت ما به سمت متناسب شدن شروع بشه.

خدا رو شکر بازم من خوشحالم چون من از زمانی که خودم رو میشناسم تا زمان ازدواجم کاملا لاعر بودم و بعد از ازدواجم چاق شدم که اونم بارها با رزیم گرفتن براش تلاش کردم که دوباره متناسب بشم و چاقی خودم رو نپدیرفتم و آخرین بار رژیم اساسی من 5 یا 6 سال قبل بود.

با رزیم بسیار عالی و متناسب شدم و در این ۵ سال پیش هم به قول استاد مثل یو یو بودم همش در رفت و امد بین چاقی و لاعری با زجر و سختی و ناراحتی بودم و کلی عکس و لباس از دوران تناسب خودم دارم پس تصویر ذهنی لاعری از خودم بسیار در ذهنم هست و خود لاغرم رو به راحتی به یاد میارم و بازم خدا رو سپاسگزارم .

پس برای فرد چاق تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست .

ذهن ما در اول مثل کاعذ سفیدی بوده و ما هدایت شدیم به سمت چاق شدن و این کدها و فرمولها ثبت شده و اما حالا که چاقیم ذهن ما مثل یه کاغذ خط خطی هست که میخواییم روی اون نقاشی بکشیم و این احتیاج به اموزش داره و دادن کدنویسی و فرمولهای صحیح داره و فرد چاق ذهنش مملو از افکار و کدهای چاقی و تصویر چاق کننده هست .

لاغر شدن با کدنویسی ذهن امکان پدیره و ما هم می تونیم همین ذهن رو برای لاغری کدنویسی کنیم.

منم چند تا از کدنویسی و فرمولهایی که در این مسیر لاغری جایگزین کدهای چاقی کردم رو مثال میزنم مثلا :

  • من عاشق جسمم و خودم هستم و عاشقانه خودم و تمام نافرمی های جسمم رو دوست دارم و به تک تک سلولهای جسمم عشق میدم در هر لحظه و جسمم به این با ارزشی رو تبدیل به سطل اشغال هر مواد غذایی در اطرافم نمی کنم.
  • جسم من روند طبیعیش به سمت متناسب شدن هست و دوست داره به سمت تناسب حرکت کنه و من هم با به اندازه خوردن باید این فرصت رو به جسمم بدم تا من رو به سمت تناسب ببره
  • جسم من توانایی متناسب شدن با قدرت ذهن رو داره چون لاعری یه هنر که باید اون رو یاد بگیریم و برای یاد گیری و هر آموزشی نیاز به قدرت ذهن داریم
  • هیچ عامل بیرونی مثل قرص و ورزش و رژیم و ورزش در لاغری من تاثیر داعمی نداره فقط خودم میتونم با تغییر از درون خودم لاغری رو به دست بیارم .
  • من مسولیت چاقی و لاغری خودم رو قبول میکنم و خودم در این راه لاعری به خودم کمک میکنم و در این مسیر از هیچ تلاشی سر باز نمیزنم.
  • من انتطارم از خودم این هست که هر روز لاغر تر و متناسبتر بشم و هیچ غذایی قدرت چاق کردن من رو نداره و من رو چاق نمیکنه و این رفتارهای ما هستن که ما رو چاق میکنن..
  • من اشتها ندارم و چیزی به این اسم در جسم ما وجود خارجی نداره که من بخوام بگم این نمیزاره نخیر من خودم قدرت انتخاب دارم که تصمیم بگیریم چه مقدار غذا در چه زمانی بخورم .

دیدگاه خانم فروغ در بخش نظرات این صفحه

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.46 از 319 رای

https://tanasobefekri.net/?p=13063
119 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1399/10/11 00:36
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 883 کلمه

      با سلام
      کد نویسی ذهنی
      از وقتی این دوره رو شروع کردم درهای بهشت بروم باز شده شاید برای همه باور پذیر نباشه اما من روزی هزار بارم خدارو شکر کنم کمه آخه من رها شدم از افسردگی از اینکه جبر باعث چاقی من از اینکه تقدیر من از اینکه خدا خواسته واز خیلی از اینا من حال خوبمو آرامش درونم رو مدیون خدا واین دوره ام من امروز میفهمم که چقدر کدهای اشتباه در ذهنم بوده وخبر نداشتم وهمین باعث ناراحتی وغم وترس من از آینده شده بود امروز میدونم که منی که قبلا متناسب بودم چطور کم کم اطافیانم جامعه ورسانه وغیره کدهای اشتباه درذهن سفید من نوشتن البته من امروز به لطف خدای مهربان وعزیزم دارم هر روز کدهای صحیحی جایگزین کدهای اشتباه میکنم واونقدر تکرار میکنم که ذهنم همچون کامپیوتر در هر کد درست رفتار کنه من امشب عقد دختر عمه عزیزم بود با تمام پروتکول های اجتماعی انجامش دادیم خیلی عالی بود که من متوجه تغییرات فوق العاده ام ودرست رفتار کردن هام شدم خیلی برام جالب بود بعد از شام مفصلی که ترتیب داده بودن همه خانم ها راجب چاقی ورژیم وورزش های سخت صحبت میکردن 🤣😆😅یعنی من یه جوری احساس آرامش در وجودم میکردم که نگو ونپرس واصلا دربحثشون شرکت نکردم وفقط گفتم آدمی که از زندگیش لذت نبره که زنده نیست وهمه هم تایید کردن برام جالب بود حتی افرادی که به نسبت متناسب بودن با زحمت ومشقت فراوان لاغر خودشون نگه داشته بودن ومثل بمب ساعتی بودن که پراز تنش بودن ودرحسرت خوردن وخودشون برای فعالیت بیشتر میکشتن با اینکه خسته بودن وپادرد داشتن اما سرپا میموندن تا کالری بیشتری بسوزونن😅🤣عصبی بودن وبا ترس چاق شدن رندگی میکردن خیلی برام جالب بود من ۴ ماه از زندگیم لذت بردم همه چیزم خوردم از نوشابه وکیک گرفته تا سس وفست فود وتنقلات اما به لطف خدا الان یک ماهی تقریبا میشه که پرخوری نکردم آفرین به من امروز دلم میخواست شیرینی بخورم وکیک صبحانه مختصری خوردم وساعت ۳ عصر رفتیم محضر اونجا دوتا باقلوا خوردم با نسکافه وچقدرم لذتشو بردم البته کوچولو بودن اومدیم خونه برای ادامه جشن وشام بعد شادی که در منزل کردیم ومن همیشه عقب مینشستم واصلا شادی نمیکردم به همراه همسرم کلی شادی کردیم وکلی لذت بردم کیک عقد دادن ومن یک تکه به نسبت کوچک بود را با لذت خوردم با چای وکلی کیف کردم وچند تایی میوه که گفتن شام حاضر من واقعا جای کمی داشتم ومیل نداشتم برای اولین بار در عمرم فقط ۵ ق غذا خوردم وکمی دسر وماست وبقیه غذامون با خودم به خانه آوردم شاید بقبه که نوشته من میخونن بگن اینهمه چیز خوردی بازم میگی کم خوردم اما باید بگم که من پرخوری نکردم واصلا احساس پری وسنگینی وفشار شکمم را احساس نکردم در ضمن همه چیز به مقدار کم خوردم وبه نسبت قبل که در حد خفگی میخوردم خیلی کمتر خوردم کلا مساله کم خوری نیست مساله درست رفتار کردن مساله ترس نداشتن از کالری وچاقی مساله منم که به خودم افتخار کردم با رفتارم ووقتی دیدم بقیه شیرینی وکیکشونو ار ترس چاقی نخوردن اما درشام خودشونو خفه کردن تازه متوجه شدم چقدر من فوق العاده شدم وتغییر کردم یه چیز دیگه هم که بهوضوح دیدم افزایش اعتماد به نفسم بود که بااعتماد به نفس فوق العاده ای رفتار کردم خیلی به خودم افتخار کردم دلم میخواست قند بسابم روی سر دختر عمه عزیزم که این کارو انجام دادم با اعتماد به نفس عالی وافتخار قبلا اگه بود حتی میترسیدم خواسته خودمو بگم چه برسه که برم وکارو به دست بگیرم قبلا ها فکر میکردم من از بقیه کمترم اما امرور فهمیدم من ار بقیه زیبا ترم ار بقیه باارزش ترم از بقیه شجاع ترم واز بقیه قوی ترم واعتماد به نفسم عالیه به خودم افتخار کردم یکی از حسودان فامیل بهم گفت چقدر زیبا شدی ومن با افتخار گفتم بله ممنون وبعدش چنان نگاهم گرفتش که اقرار کرد که البته زیبا بودی ومنم بازم گفتم ممنون از شما قبلا اگه بود میگفتم نه بابا چشاتون خوشگل میبینه نه شما لطف دارین وکلی خودمو خراب میکردم واونم میگفت آخی خیلی دختر خوبیه وکلی خودمو خراب میکردم من به خودم افتخار میکنم که اینهمه تغییرات مثبت کردم وکدهای صحیح رفتاد میکنم یکی دیگشم اینکه همیشه آدمهای متناسباز خودم دور میدونستم اما امروز حسابی بهشون دقت کردم والگوی خودم قرارشون دادم حتی یکیشون داشت میگفت من پرخوری نمیکنما اما وقتی مهمونی میام دیگه کلا نمی تونم چیزی بخورم البته بعدا میرم خونه حسرت میخورما اما دست خودم نیست اصلا مهمونیا غذا وخوردنی از گلوم پایین نمیره خیلی عالی بود حتی بدون اینکه ازش بپرسم خودش اومد وبه بغل دستی من اینو گفت ورفت 😍😍🤩🤩چشام برق زد من خیلی هیکلشو دوست دارم با اینکه ۳۰ وچند سالشه ویک بچه هم بدنیا آورده اما خیلی متناسب وهیچ وقتم رژیم نمیگیره یا ورزش خاصی نمیکنه فقط فعالیت روزمره شو انجام میده امروز به خودم افتخار کردم که با همه کارهایی که داشتم میثاق نامه مو اجرا کردم وبرای خودم ارزش قائل شدم استاد من مدیون راهنمایی هاتونم وتا عمر دارم شاکر خداوندم چون منو نجات داد من یه روزی به هیچ اون خانم که الگوی من دست پیدا میکنم وبازم بقیه رو بیشتر از قبل شگفت زده میکنم وتا ابد متناسب میمونم من اشتیاقم بسیار زیاد شد به طوری که خوابم نبرد وامدم بنویسم اینجا موفق وپیروز باشید همگی وآفرین به من بابت همه تغییرات فوق العادم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم