برای لاغر شدن با ذهن باید برای ذهن خود منطقی کنید که یادگیری باعث لاغری می شود.
همه ما در زندگی مهارت های مختلفی را آموخته ایم، مانند رانندگی، مکانیکی، طراحی، آشپزی و …
اما در همه مهارت های خود به یک اندازه عالی نیستیم و دلیل آن نحوه آموزش مهارت هاست.
فردی که به صورت تجربی آشپزی را یاد گرفته است شاید بتواند برای خود و خانواده اش غذا تهیه کند اما هرگز نمی تواند در یک رستوران سرآشپز باشد.
فرد که به صورت تجربی تعمیر وسیله نقلیه خود را تا حدودی آموخته است شاید در مواقعی بتواند نیاز خود را رفع کند اما نمی تواند بعنوان یک مکانیک حرفه ای مشغول به کار شود.
این مثال ها در تمام مهارت هایی که آموخته ایم صدق میکند.
در مورد لاغر شدن هم داستان همین است، در همه تلاش هایم برای لاغر شدن سعی میکردم به صورت تجربی از هر طریقی لاغر شوم اما نتیجه ای که مدنظرم بود کسب نمی شد.
از وقتی که لاغری از طریق ذهن را آموختم نتیجه سعی من بسیار متفاوت شد و من به رویای تناسب اندام خودم رسیدم.
به همین دلیل عقیده دارم لاغر شدن هنری است که باید آن را آموخت.
هنر لاغر شدن با ذهن مشابه هنر نفاشی است.
در نقاشی شما با یادگیری اصول نقاشی و چگونه استفاده کردن از قلم مو های مختلف و ترکیب رنگ ها یاد میگیرید که طرحی که در ذهن دارید را روی بوم نقاشی کنید.
در لاغری با ذهن شما یاد می گیرید با ایجاد افکار مناسب و باورهای لاغر کننده و همچنین ایجاد تصویرهای ذهنی لاغر، تناسبی که انتطار دارید را در جسم خود خلق کنید.
این پروسه نیاز به آموزش و تمرین دارد که همه فنون آن در دوره آموزشی ورود به سرزمین لاغرها برای علاقمندان آماده شده است.
نوشته خانم زهره عزیز در بخش نظرات این فایل:
“این کاملا منطقی و عقلانیه که برای رسیدن به هر هدفی باید وقت گذاشت باید تمرین کرد.
از بچگی که مدرسه میرفتیم حتی از همون رروزای اول کلاس اول باید مشق می نوشتیم اولش خط می کشیدیم هر روز به یک جهت و باید این خط ها را حداقل یک صفحه می نوشتیم تا کم کم کلمه های ساده و آسون و بعد کلمه های مشکل تر را یاد گرفتیم.
برای اینکه خیلی خوب یاد بگیریم و ملکه ی ذهنمون بشه تازه باید املا هم می نوشتیم تا به مرور خواندن و نوشتن را یاد گرفتیم و هر روز که کلمه ی جدیدی یاد می گرفتیم چقدر ذوق داشتیم تا آنرا بنویسیم و چقدر با ذوق و اشتیاق نام کوچه ها و خیابان ها را می خواندیم و از اینکه با سواد شده بودیم لذت میبردیم….
و این قصه در همه ی کارها تکرار میشه در خیاطی در آشپزی در رانندگی و…
هر چقدر بیشتر تمرین کنیم مهارت و تسلط مون بیشتر میشه و موفق تر خواهیم بود….
در لاغری با ذهن هم حتما همینطوره چون ما چاقی را طی سال های زیادی یاد گرفتیم پس لاغری را هم باید یاد بگیریم و برای اینکه یاد بگیریم باید تمرین و تکرار سرلوحه کارمون باشه…
هر چقدر بیشتر تمرین کنیم و فایل گوش کنیم و تمرین انجام بدیم در تغییر دادن فرمول ها و باورهای چاق کننده ذهنمون و جایگزین کردن اونها با فرمول ها و باورهای لاغری در رسیدن به اندامی زیبا و متناسب موفق تر خواهیم بود و البته آموختن فرمول های لاغری زمان بره همونطور که فرمول ها و باورهای چاقی را در طول سالیان متمادی آموختیم…
آنچه بسیار مهمه داشتن باور و اطمینان و احساس خوبه
باید برای رسیدن به هدف زیبای لاغری وقت بذاریم مثل همه ی کارهای دیگه، چون هیچ کاری با عجله و شتاب به مقصد نمیرسه…
من با دوبار غذا پختن و عجله داشتن هرگز آشپز ماهری نمیشم مگر اینکه بارها و بارها غذا بپزم چند بار خراب کنم بی نمک بپزم شور بپزم بسوزونم تا به مرور مهارت کافی پیدا کنم و اونوقت ی غذایی بپزم که همه به قول معروف انگشتاشونم بخورن و لذت ببرن و اونوقت خودم هم چقدر لذت میبرم که موفق شدم غذایی عالی بپزم…
در مورد لاغری با ذهن هم دقیقا همینطوره هر چقدر بیشتر برای تغییر تصویرها،باورها و فرمول های ذهنی وقت بذاریم و بیشتر تمرین کنیم به شکلی بهتر و عالیتر به هدف که تناسب اندام هست میرسیم.
چون تغییر باورها و تصویرهای ذهنی باعث تغییر در رفتار ما میشه و تغییر در رفتار باعث تغییر در جسم میشه و این یعنی همون لاغری و رسیدن به اندامی زیبا و رهایی از مشکلات بینهایت چاقی و رسیدن به آرامش و یک دنیا احساس های خوب دیگه…
من به این باور رسیدم که هر چقدر برای تمرین و تکرار و استمرار در مسیر لاغری وقت بذارم همونقدر تاثیر و نتیجه ش را در اندام زیبا و ایده آلی که در ذهنم برای خودم تصویر کرده ام می بینم و به لطف خدای مهربون و با اراده و پشتکار در این مسیر عالی ادامه میدم و از تک تک لحظه های حضور در این مسیر لذت می برم تا رسیدن به تناسب اندام عالی…
موفق باشید🙏”
اگر باور کرده باشید که یادگیری باعث لاغری می شود باید تاثیر آن را در شخصیت و رفتار خود مشاهده کنید.
اگر باور کرده باشید که یادگیری باعث لاغری می شود دیگر با شنیدن یا دیدن روش های قبلی لاغری یا اگر فردی را مشاهده کردید با استفاده از هر روشی لاغر شده است هیچ اختلالی در تصمیم و تعهد شما برای ادامه دادن رخ نخواهد داد.
اگر بار کرده باشید که یادگیری باعث لاغری می شود تمام سعی خود را به کار می گیرید تا هرچه می توانید کارهای بیهوده ای که هر روز انجام می دهید را دیگر انجام ندهید و زمان آزاد ایجاد شده را به یادگیری لاغری با ذهن اختصاس دهید.
اگر باور کرده باشید که یادگیری باعث لاغری می شود با اشتیاق و انگیزه عالی درک و برداشت خود از هر فایل آموزشی را بعنوان تمرین عملی انجام می دهید و از وقت آزاد خود برای خوندن نوشته های دیگران استفاده کنید تا ذهن خود را به شکل بهتری در فضای لاغری قرار دهید.
ایمان دارم استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک می کند آرزوی لاغر شدن خود را خلق کنید.
با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 3.86 از 42 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
سلام .
گام ۵۱
یادگیری باعث لاغری میشود .
وقتی لاغری را یاد بگیریم لاغر میشویم .
یادگیری لاغری با ذهن از خود ذهن برای لاغر شدن استفاده می کند . یعنی همانطور که وقتی چاق شدیم ابتدا چاقی را یاد گرفتیم و بعد با استفاده از فرمولهای چاق کننده احساس چاقی را ایجاد کردیم و با این احساس ، رفتار خود را بر چاق شدن تحلیل کردیم و با این رفتارها نیز الگوی جدیدی به ذهن دادیم و باز احساس چاقی بیشتر را تجربه کردیم و رفتارها را تبدیل به عادات کردیم . عاداتی که خود خالقشان بودیم اما تسلطی به آن نداشتیم و باز همین عادات فرمولهای چاقی را پررنگ تر و احساس چاقی را بیشتر و باز تکرار عادات به جسم ما رسید و ما چاقی را در جسم مشاهده کردیم و باز سرکوب و احساس چاقی و رنج بیشتر شد و چاقی ما ادامه دار شد . ما این همه رنج را تحمل کردیم چون نمیدانستیم چطور باید لاغر شد .
چون راه چاق کردن خود را بلد نبودیم .
همیشه این قدرت را به چیزی بیرون از خود میدادیم . هنوز هم این فرمولها در داخل ذهن ما هست . منتها ما الان فرمولهای جدید دیگری را نیز یاد گرفته ایم . فرمولهایی که در سرنوشتیم و تکرارش کردیم . رفتارش کردیم و عادتمان کردیم و سرنوشت جدید را برای خود رقم زدیم .
استفاده نکردن از فرمولهای چاقی سبب میشود ما احساس چاقی نکنیم وقتی احساس چاقی نکنیم یعنی در کار بدن دخالت نکردیم و فرمولهای لاغر کننده ی جسم کار خود را به خوبی انجام میدهند .
من خواب را خیلی دوست دارم . چون ذهن من در خواب هیچ فرکانسی ارسال نمیکند و بدنم اجازه می یابد در طی خواب بر سیستم اصلی خودش کار کند .
خیلی ها خواب رو برای خودشون چاق کننده میکنند . یعنی حتی در فرمولهای خواب خود تغییر ایجاد کرده اند و ذهن خود را در خواب نیز بر بدن حاکم کرده اند . این یک فرمول اشتباه هست . در هنگام خواب ذهن هوشیار در سطح بتا و آلفا نیست در سطح تتا و دلتاست و هیچ برنامه ای بر جسم اجرا نمی کند . برنامه های پیشفرض بدون دخالت ما کار می کنند و خواب ما کاملا برای آرامش و ترمیم و جدا کردن ذهن از مغز ایجاد میشود . به نظر من خواب نوعی مراقبه است که تاثیر ذهن را بر مغز می کاهد .
وقتی لاغری با ذهن را یادمیگیریم ، از ابزار ذهن که مسلما نعمتی برای ما محسوب میشود به جای چاق کردن خود برای لاغر کردن خود استفاده می کنیم . هدف ما کاهش وزن است ولی به خاطر اینکه ما قبلا اونقدر از راههای اشتباه در جهت کاهش وزن استفاده کردیم و کاهش وزن را برای خود سخت کردیم در ذهن خود نسبت به کاهش وزن مقاومت ایجاد کرده ایم به طوری که هر وقت به این موضوع فکر میکنیم یاد رنجهای گذشته می افتیم و این احساس رنج ما را از لاغری جدا می کند .
در حالیکه وقتی لاغری را با ذهن یاد میگیریم متوجه میشویم لاغر شدن زور و اجبار و رنج نیست . آن هم دقیقا مثل چاقی برای ما لذتبخش است . مسلما ما از چاقی لذت بردیم که چاق شدیم چون اگر ما از چاقی رنج میبردیم لاغر بودیم و اتفاقا هرچقدر میخواستیم چاقتر شویم چون خود را در مقابل آن ناتوان میدیدیم بیشتر رنج میکشیدیم و از چاقی دورتر میشدیم .
اما وقتی هدف ما با احساس آرامش ، لذت ، توانمندی ، راحتی ، عشق همراه باشد ذهن ما نه تنها ما را از آن هدف دور نمیکند بلکه با ما همراه میشود .
همراهی ذهن با ما نشانه اش ارامش و لذت و توانمندی و راحتی و عشق و انگیزه ی بیشتر است .
وقتی ذهن لاغر شدن را بیاموزد مثل سایر مهارتها لاغر شدن برای او آسان میشود .
دیگر بین ما و هدفمان احساس بد ایجاد نمیشود .
ما هدف را رها می کنیم و هدف خودبخود به ما میرسد .
ما فقط باید یادبگیریم . هرچقدر بیشتر یاد بگیریم در لاغر شدن ماهرتر میشویم و با فرمولهای چاق کننده جلوی لاغر شدن خود را نمیگیریم .
لاغر شدن پروسه ایست که نیاز به آموزش دارد و اگر هنوز آن را در جسم خود مشاهده نکردیم نشان میدهد هنوز آن را آنچنان که باید و شاید یاد نگرفته ایم .
دیشب فایل جدیدتون رو گوش میکردم . تاثیر ذهن بر مغز خیلی آگاهی خوبی برای من داشت و مطلب جدیدی یاد گرفتم . اینکه توضیح دادید چطور از ابزار پیاده روی به جای چاقی برای لاغر شدن استفاده کنیم .
خب این نکات واقعا ارزنده است . اگر این نکات را نیاموزیم چطور بتوانیم هنر لاغری را بیاموزیم .
من قبلها که پیاده روی میکردم فقط میخواستم گریه کنم یعنی اونقدر اعصابم خورد میشد .
استاد اینکه خیلی از افراد چاق با آموختن لاغری با ذهن میل و اشتیاقشان برای پیاده روی بیشتر میشود دقیقا به خاطر اینست که موضوع لاغر شدن را از روی پیاده روی برداشته اند . خود فرایند پیاده روی فرایند لذتبخشیست . راه رفتن حال انسان را خوب می کند . یعنی به نظر من درست مثل خواب که تاثیر ذهن را بر مغز میکاهد پیاده روی کردن سبب افزایش گردش خون و بهبود فرایند مغز میشود البته به شرطی که ما با ذهنمان آن را خراب نکنیم . وقتی به مزایای پیاده روی فکر می کنیم و چون این کار یک عمل است احساس ما در هنگام عمل خوب میشود . احساس توانمندی می کنیم . ما مفصل داریم اگر قرار بود فقط بخوابیم و بی حرکت باشیم اصلا برای چه راه رفتن را اموختیم . راه رفتن درست مثل خوابیدن فرایند لذتبخشیست .
اگر لذت نبردیم چون در ذهنمان فرمولهای اشتباه از این فرایند لذتبخش ساختیم و به نظر من علت اصلی اینکه بسیاری از ما بعد از آموختن لاغری با ذهن میتوانیم از پیاده روی لذت ببریم دقیقا همینست . اگر میتوانیم پیاده روی را هرروز تکرار کنیم دقیقا همین است .
به نظر من پیاده روی کردن و یا هر گونه حرکتی جزء نیازهای بدن است و به اندازه ی نیاز لازم است که از آن استفاده کنیم درست مثل خوردن .
همانطور که به اندازه خوردن برای بدن لازم است به اندازه حرکت کردن هم برای بدن لازم است .
ما در لاغری با ذهن داریم یاد میگیریم الگوهای این نیازها را به حالت پیشفرض دربیاوریم .
و با اینکار ذهنیت خود را تغییر دهیم . چون ذهن همواره بر مغز اثر میگذارد وقتی فرمولهای صحیح در دهن جا بگیرد مسلما تاثیر ذهن بر مغز به جای تخریب بر بهبود استوار است . یعنی همان ذهنی که باعث تخریب فرایند مغزی و جسمی میشود با آموزش سبب بهبود فرایند مغزی و جسمی میشود . برای همین است که ما بعد از آموختن لاغری با ذهن اینقدر حالمان خوب شده است . چون یادگیری با ابزاری را آموختیم که پیشفرض آن کمک کردن به ماست نه دشمن ما .
ذهن ما دشمن ما نیست ذهن ما کمک کننده به ماست . منتها چون ما استفاده از این ابزار را بلد نبودیم از این ابزار به ضرر خود استفاده کردیم و از آن برای خود دشمن تراشیدیم . در حالیکه ذهن ما دوست ماست . او برای ما رنج نمیخواهد . او یاریگر ما در رسیدن به اهدافمان است . او کارها را برای ما آسان می کند . ذهن نعمتی بسیار بزرگ است که وقتی کار کردن با این ابزار عالی را یاد بگیریم میتوانیم از آن با خیال راحت برای رسیدن به آرزوها استفاده کنیم و یادگیری دقیقا یکی از کارهاییست که تاثیری عالی بر ذهن و تغییر ذهنیت ما به الگوهای پیشفرض دارد .
خدایا سپاسگزارم .
استاد ازتون ممنونم .
فاطمه ازت ممنونم .