در قسمت قبل درباره راهکارهای رهایی از خودبزرگ بینی توضیح داده شد.
مقایسه نکردن خود با دیگران، تلاش نکردن برای بیشتر داشتن به هر قیمتی، درک کردن ارزش واقعی خود و رها کردن شهرت و اعتبار بعنوان موانع اتصال با قدرت اراده خداوند توضیح داده شد.
عملکرد اراده خداوند
در سال های اول آشنایی با قدرت اراده خداوند همیشه این سوال در ذهنم بود که خداوند چگونه به من جواب می دهد؟!
چگونه اتفاقات خوب وارد زندگی من خواهند شد؟
چگونه نتایج زندگی من تغییر خواهد کرد و من تجربه های بهتری از زندگی در دنیای مادی خواهم داشت؟
اشتیاق زیادی برای درک رابطه خداوند با خودم داشتم. چرا که در این سالها درک کرده بودم که در وجود من نیرویی نهفته است که بخشی از نیروی خلاق جهان هستی است بنابراین مطمئن شده بودم که با اتصال به آن می توانم انسان دیگری باشم اما اینکه جهان هستی بعنوان صحنه بازیگری من در زندگی چگونه باعث رقم خوردم اتفاقات در زندگی ام خواهد شد را نمی توانستم به وضوح درک کنم.
اشتیاق من برای درک این موضوع سبب شد دریچه ای از آگاهی خالص الهی به روی من باز شود و طریقه عکس العمل جهان هستی به خواسته ها و درخواست های من را به صورت تئوری و عملی درک و تجربه کنم.
صحبت درباره چگونگی واکنش جهان هستی به آنچه آرزو می کنیم در دوره های رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن به صورت کامل و عملی شرح داده شده است. اما برای آشنایی با عملکرد آن بخش از قدرت اراده خداوند که در بیرون از شما در حال مدیریت و سازمان دهی دنیای پیرامونتان است در این قسمت توضیحاتی ارائه می شود.
اطمینان دارم درک این آگاهی سبب می شود تغییر و تحولی عظیم در نگرش و عملکرد شما ایجاد شود.
آنچه برای دیگران بخواهید را خود دریافت می کنید
این جمله را همه ما شنیده ایم که آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند.
عادل ترین مردم کسی است که آنچه را برای خود می پسندد برای مردم نیز بپسندد و آنچه برای خود روا نمی دارد برای آنان نیز روا ندارد.
گزیده ای از سخن پیامبر (ص)
امام علی (ع) در نامه ای به فرزند خود امام حسین (ع) در اینباره چنین گفته است:
اى فرزند ، خود را در آنچه میان تو و دیگران است، ترازویى پندار.
پس براى دیگران دوست بدار آنچه براى خود دوست میداری و براى دیگران مخواه آنچه براى خود نمیخواهی.
به کس ستم مکن همانگونه که نخواهى که بر تو ستم کنند.
به دیگران نیکى کن، همانگونه که خواهى که به تو نیکى کنند.
آنچه از دیگران زشت میداری از خود نیز زشت بدار.
آنچه از مردم به تو میرسد و خشنودت میسازد، سزاوار است که از تو نیز به مردم همان رسد.
آنچه نمیدانی مگوى، هر چند، آنچه میدانی اندک باشد و آنچه نمیپسندی که به تو گویند، تو نیز بر زبان میاور و بدان که خودپسندى، خلاف راه ثواب است و آفت خرد آدمى.
سخت بکوش، ولى گنجور دیگران مباش و چون راه خویش یافتى، به پیشگاه پروردگارت بیشتر خاشع باش.
ميزان الحكمه – جلد سوّم – صفحه 179
این تمام آن چیزی است که باید درباره عملکرد قدرت اراده خداوند بدانید و مورد توجه قرار دهید.
اگر آرزو می کنید دیگران در آرامش باشند، آرامش دریافت خواهید کرد.
اگر آرزو می کنید دیگران عشق و محبت را احساس کنند، عشق و محبت دریافت خواهید کرد.
اگر فقط به زیبایی و ارزشمندی دیگران توجه کنید به زیبایی و ارزشمندی شما توجه خواهد شد.
هرآنچه را در قلب خود برای دیگران بخواهید، قدرت اراده خداوند که آگاه بر درون و بیرون شماست، همان را وارد زندگی شما می کند.
لازم به ذکر است آنچه در مقابل دیگران یا در صحبت درباره دیگران بر زبان می آورید ممکن است با آنچه در قلب شما می گذرد تفاوت داشته باشد بنابراین بین گفتاری که بر زبان جاری می کنید و آنچه در قلب خود مرور می کنید تمایز قائل شوید.
قدرت نگرش و خواسته قلبی شما بی نهایت بار قوی تر از کلامی است که درباره دیگران بر زبان جاری می کنید.
بسیاری از انسانها به صورت عادتی به هنگام جدا شدن از دیگران برای آنها دعا می کنند.
در پناه خداوند باشی، خوش باشی، روز خوبی داشته باشی و ….
اما در قلب خود نسبت به آن افراد کینه و نفرت دارند و دوست دارند شاهد سختی و رنج کشیدن آن فرد باشند تا بخاطر آنچه از او در دل دارند به آرامش برسند.
تفاوتی ندارد آن فرد چه رفتار یا گفتاری نسبت به شما داشته است، شما آنچه برای او می خواهید را در زندگی تجربه خواهید کرد و مطمئن باشید او نیز همان را که برای شما خواسته یا حتی درمورد شما اعمال کرده است در زندگی تجربه خواهد کرد.
در واقع هر رفتاری یا حتی فکری درباره دیگران داشته باشید، جهان هستی و قدرت اراده خداوند شما را در جایگاه فردی که نسبت به او روا داشته اید قرار خواهد داد تا احساس بودن در آن شرایط را تجربه کنید.
سال های زیادی از عمرم را با بدخواستن و نفرین کردن و …. دیگران گذشت و در آن سالها به خودم حق می دادم درباره دیگران به آن شکل رفتار یا فکر کنم چون عقیده داشتم آنها در حق من بدی کرده اند یا باعث رنجش من شده اند.
نتیجه زندگی من در آن سالها رنج بی پایان بود. هر روز با مسائلی روبرو می شدم که سبب می شد با سختی و احساس بد زندگی کنم.
همیشه عصبانی و خشمگین بودم، بسیار اهل گله و شکایت کردن بودم و زمین و زمان را مقصر زندگی و شرایط خودم می دانستم.
اما از زمانی که درک کردم آنچه برای دیگران می خواهم وارد زندگی خودم خواهد شد سعی کردم به مرور این طرز نگرش و گفتار درباره دیگران را اصلاح کنم.
گرچه در این کار به شکل عالی عمل نکرده ام اما به اندازه سعی من در تغییر افکار و نگرشم درباره انسانها، شرایط زندگی من به شکل شگفت انگیزی تغییر کرد
اگر عادت دارید همواره درباره دیگران صحبت کنید یا آنها را سرزنش کنید بدانید که این نگرش شما دارای انرژی به شدت ضعیف می باشد و قدرت اراده خداوند انرژی همراستای آنچه گسترش می دهید را وارد زندگی شما خواهد کرد.
بنابراین این تصور اشتباه را رها کنید که به خاطر عصبانیت یا رفتار بدی که دیگران با شما داشته اند آنها را نفرین یا از خدا می بخواهید آنها را به سزای اعمالشان برساند.
نفرین و درخواست شما از خداوند تاثیری بر زندگی دیگران نخواهد گذاشت چون هیچ انسانی قدرت تغییر زندگی دیگری را ندارد اما درخواست های شما به اندازه ای قدرتمند هستند که می توانند زندگی شما را دگرگون کنند.
شاید به طریق مختلف شنیده باشید که به نفرین کردن یا درخواست عذاب کردن در کتابهای دینی اشاره شده است و پیامبران و امامان هم در مواقعی انسان های بی ایمان و کافر را نفرین کرده اند.
اینها خرفاتی بیش نیست، من نمی توانم بپذیرد انسانی در جایگاه پیامبر خداوند باشد و درکی از عملکرد قدرت اراده الهی نداشته باشد و از خداوند بخواهد دیگران را دار عذاب کند یا به سزای اعمالشان برساند.
هیچ انسانی در هیچ جایگاهی قدرت تغییر زندگی انسان دیگری را ندارد و خداوند به درخواست انسانها برای تغییر زندگی دیگران واکنشی نمی دهد.
احتمالا شنیده باشید که دعای مادر بالاترین قدرت و شرایط اجابت را دارد اما چه بسیارند مادرانی که سالهاست برای فرزندان خود دعا می کنند اما هیچ تغییری در وضعیت زندگی آنها ایجاد نشده است.
دعا کردن یا نفرین کردن، تاثیر و تغییری در زندگی دیگران ایجاد نمی کند. قدرت اراده خداوند در وجود هر انسان نهفته است و انسانها می توانند با انتخاب همسو شدن با قدرت اراده خداوند آرزوها و خواسته های خود را محقق کنند.
اگر فردی همسو با اراده شخصی فکر و عمل کند و دچار مشکلات متعدد در زندگی شده باشد، هرچقدر شما یا دیگران برای او دعا کنید در زندگی او تاثیری ندارد مگر اینکه خودش تصمیم بگیرد میزان همسو بودن با اراده شخصی را کاهش داده و در جهت افزایش همسو شدن با قدرت اراده خداوند سعی و تلاش کند.
در این صورت قدرت اراده خداوند از طریق او وارد عمل شده و در جهت رشد و گسترش زندگی در دنیای مادی متجلی می گردد و آن فرد نتیجه تجلی اراده خود در دنیای مادی را به شکل نعمت و شرایطی که احساس خوب ایجاد می کند تجربه خواهد کرد.
در مورد نفرین کردن دیگران هم دقیقا به همین شکل است و هیچ انسانی قدرت ایجاد مشکل یا برهم زدن شرایط زندگی دیگران را ندارد و بارها شاهد این موضوع در زندگی بوده اید که شاید برخی افراد از شخص خاصی ناراحت بوده و از او نفرت دارند و همواره آرزو می کنند خداوند جواب اعمال او را به شکلی که خود می دانند بدهد اما مدت ها گذشته است و هیچ تغییری در شرایط زندگی آن فرد به واسطه نفرین ها یا دعاهای دیگران صورت نگرفته است.
پس بر آنچه در افکار و قلب خود برای دیگران می خواهید آگاه باشید چرا که در حال درخواست کردن از خداوند برای تجربه آن شرایط هستید.
از دیگران انتظار نداشته باشید اما پذیرا باشید
اراده شخصی همواره به ما گوشزد می کند که دیگران مسئول زندگی ما هستند.
از دیگران انتظار داریم به ما محبت کنند، دست یاری به سوی ما دراز کنند، به ما احترام بگذارند و عشق و محبت خود را نثار ما کنند.
به اندازه ای که میزان خوشبختی خود در زندگی را وابسته به دیگران بدانید به همان اندازه خود را از قدرت اراده خداوند محروم کرده اید.
تا سن 35 سالگی با این عقیده زندگی می کردم که دیگران مسئول شرایط من در زندگی هستند.
دیگران شامل والدین، بستگان، دوستان و حکومت و خداوند بود.
عقیده داشتم برای خوب زندگی کردن خانواده ام باید شرایط و امکانات زندگی مثل خونه و ماشین و … را فراهم کنند و چون شرایط مالی آنها به گونه ای نبود که آنچه می خواستم را برای من تهیه کنند آنها را باعث و بانی بدبختی و مشکلاتم می دانستم.
در مورد بستگان هم این عقیده را داشتم و انتظار من این بود که آنان هایی که شرایط مالی خوبی دارند باید به من کمک کنند تا شرایط زندگی من بهتر شود و چون این کار را نمی کردند از همه آنها متنفر بودم.
انتظارات مختلفی از دوستانم داشتم و اصلا دوست خوب از نظر من فردی بود که از خودگذشتگی کنه و به رفع مشکلات من کمک کنه.
انتظارم از دولت سبب شده بود که همیشه درمورد مقصر بودن آنها با دیگران صحبت کنم. اینکه بی عرضه و نالایق هستند، دزد هستند و فقط به فکر منافع شخصی خودشان هستند.
خدا هم که همیشه پایه ثابت گله و شکایت های من بود و او را مقصر سرنوشتم در زندگی می دانستم و همیشه از خدا شاکی بودم که چرا در این کشور، شهر، خانواده و شرایط مرا متولد کرده است و هیچ کاری برای تغییر شرایط من نمی کند.
تا زمانی که از دیگران انتظار فراهم کردن شرایطی برای بهبود زندگی را داشتم هر روز شرایط من بد و بدتر می شد و نفرت و کینه من از دیگران بیشتر می شد.
اما از روزی که تصمیم گرفتم زندگی خودم را تغییر دهم و مسئولیت تمام جنبه های زندگی ام را به عهده گرفتم اولین نتیجه آن رهایی از انتظار از دیگران بود. آرامشی که این تغییر نگرش در من ایجاد کرد سبب شد که آرام آرام افکار و عملکرد بهتری داشته باشم و شرایط زندگی من به طور واقعی و قابل لمس تغییر کرد.
به اندازه ای که با قدرت اراده خداوند همسو شوید، انتظار شما از دیگران برای فراهم کردن شرایط مطلوب برای زندگی کاسته می شود.
شما از دیگران انتظار ندارید اما از آنجا که خداوند از طریق دیگران هم در زندگی شما متجلی می شود، اشتیاق دیگران برای کمک کردن یا همراهی خود را شاهد خواهید بود.
در این صورت باید پذیرای کمک یا همکاری دیگران باشید.
پذیرای همکاری دیگران بودن در حالی که واقعا انتظاری از آنها ندارید با اینکه منتظر کمک دیگران باشید کاملا تفاوت دارد.
فردی که سعی می کند بجای همسو ماندن با قدرت اراده شخصی با قدرت اراده خداوند همسو باشد، مسئولیت زندگی و شرایط خود را برعهده می گیرد.
این فرد در مسیر رشد و گسترش زندگی از طریق ایجاد افکار و تصمیمات همسو با قدرت اراده خداوند حرکت می کند. در مسیر حرکت حتما الهامات و راهنمایی های الهی دریافت خواهد کرد که به بهبود عملکرد او کمک می کند اما حمایت پروردگار فقط از طریق الهامات نیست بلکه در مواقع ضروری از طریق انسانها به کمک شما می آید و افرادی را در مسیر زندگی شما قرار می دهد که با اشتیاق دوست دارند به شما کمک کنند.
وسیله که نیاز دارید را به شما هدیه می دهند، ایده ای به شما می دهند که در راستای بهبود اهداف شخصی تان است، به شما کمک می کنند وسایلتان را جابجا کنید، شما را دعوت می کنند تا همراه آنها یک روز زیبا و فرحبخش را تجربه کنید.
به بی نهایت طریق انسانها به سمت شما هدایت می شوند تا به شما در جهت همسو ماندن با قدرت اراده خداوند کمک کنند.
در این شرایط باید پذیرای کمک و همراهی دیگران باشید. پذیرش شما باعث تکمیل شدن تصمیم همسو با قدرت اراده خداوند آن اشخاص است که وقتی از طرف شما درخواست کمک آنها پذیرفته می شود احساس بی نظیری را تجربه می کنند.
در واقع شما با پذیرش درخواست کمک کردن آنها این فرصت را فراهم می آورید تا انسانی دیگر در جهت همسو شدن با قدرت اراده خداوند برای گسترش عشق و محبت حرکت کند.
بارها در گفتگوی افراد مشاهده کرده ام که فرد اصرار می کند به فرد دیگری کمک کند اما او به شدت مقاومت می کند و اصلا قبول نمی کند کمک دیگران را بپذیرد.
چقدر فرصت های ابراز عشق و محبت به یکدیگر را با عادت عدم پذیرش که ویژگی اراده شخصی است نابود کرده ایم.
ویژگی های اراده خداوند را در انسانها پیدا کنید
هر انسانی مجموعه ای از افکار و عملکرد هایی است که برخی از آنها همسو با اراده شخصی و برخی دیگر همسو با اراده خداوند هستند.
هرچه افکار و رفتارهای بیشتری از انسان همسو با قدرت اراده خداوند باشد آن فرد از لحاظ معنوی شرایط بهتری را تجربه می کند و این ارتقاء تا جایی می تواند ادامه پیدا کند که فرد به پیامبری مبعوث شود.
بنابراین هیچ انسانی صد در صد تحت تاثیر اراده شخصی یا صد در صد تحت تاثیر اراده خداوند نیست چون جهان مادی دوجهی است و امکان ندارد یک وجه بدون وجه مقابل در دنیای مادر وجود داشته باشد.
بنابراین حتی در مورد پیامبران هم افکار و رفتاری همسو با قدرت اراده شخصی وجود داشته است اما به دلیل کمرنگ بودن آن یا کم بودن تعداد آنها تاثیری در تجربه معنوی آنها نداشته است.
اکنون شما با ویژگی های اراده خداوند آشنایی دارید و با اندکی تمرکز می توانید در هر انسانی برخی از آن ویژگی ها را مشاهده کنید.
این تغییر نگرش زمانی امکانپذیر است که به گفته اراده شخصی که می گوید: آن فرد هیچ نکته مثبتی ندارد بی توجه باشید.
اگر در گذشته عقیده داشتید: او انسان … است، اکنون آن صفت و نگرش را رها کنید و بپذیرید که او نیز دارای صفاتی است که نشان دهنده حضور قدرت اراده خداوند در درون است. پس شما باید به آن وجه از افراد تمرکز کنید که بیانگر ویژگی های اراده خداوند هستند.
در مشاوره با افرادی بسیاری که در روابط زناشویی خود دچار مشکل بودند این سوال را مطرح می کردم:
درباره خوبی های همسرت 10 مورد را بیان کنید؟
کمتر از 5 نفر از صدها نفری که با آنها مشاوره داشته ام توانسته اند 5 نکته مثبت درباره همسر خود بیان کنند و این در حالی بود که بیش از 10 یا 20 نکته منفی درباره همسر خود به خاطر داشتند و به راحتی آنها را بیان می کردند.
زمانی که من درباره همسر آنها توضیحات فرضی می دادم، در لابلای توضیحات من تایید می کردند که همسر آنها این ویژگی مثبت و خوب را دارد و این در حالی بود که آن را به خاطر نداشتند.
چون تمام توجه و تمرکز آنها بر نکات منفی و رفتارهای همسو با اراده شخصی همسرشان بود.
توجه کردن به افکار یا رفتارهای همسو با اراده شخصی افراد نه تنها فرمول های اراده شخصی شما را تقویت می کند بلکه سبب می شود آنها بر نمایش آن وجه از وجود خود که مورد رضایت شما نیست اصرار کنند بدون آنکه تصمیم به انجام این کار داشته باشند.
این نکته بسیار مهم است و دوست دارم دوباره آن را بیان کنم.
آنها بدون آنکه تصمیم گرفته باشند شما را اذیت کنند، به صورت خودبخودی رفتاری را نشان می دهد که موجب تشدید ناراحتی و عصبانیت شما خواهد شد.
سیستم قدرت اراده خداوند به این شکل است که به هرآنچه توجه کنی به مرور در زندگی شما گسترده می شود.
همه افرادی که در زندگی زناشویی دچار مشکل هستند این تجربه را دارند که در ابتدا زندگی با عشق و محبت در جریان بود اما به مرور با هر رفتار اشتباه از همسر خود ناراحت شده و درباره آن رفتار جر و بحث کرده اند.
این یعنی تمرکز کردن بر رفتارهای همسو با اراده شخصی افراد.
نتیجه این رفتار، تشدید و تکرار خودبخودی همان رفتار یا رفتارهای مبتنی بر اراده شخصی بیشتری خواهد شد.
بنابراین باید سعی کنید همیشه به آن چیزی توجه کنید که اطمینان دارید ویژگی مثبت و همسو با قدرت اراده خداوند است. در این صورت نه تنها افکار و رفتار همسو با اراده خداوند در وجود شما گسترش می یابد بلکه افراد در مواجه شدن با شما گفتار و رفتاری را از خود نشان می دهند که همسو با قدرت اراده خداوند می باشد.
تاکید می کنم این تغییر رفتار دیگران به صورت کاملا خودبخودی صورت می پذیرد.
شاید در ذهن شما هم مانند من که تازه این موضوع را درک کرده بودم این سوال ایجاد شود که: اگر من به ویژگی های مثبت همسرم توجه کنم چطور او تغییر خواهد کرد؟ و مانند من عقده داشته باشید که همسرم عوض شدنی نیست.
دقیقا عقیده داشتم که اگر حتی من تغییر کنم همسرم هرگز تغییر نخواهد کرد و او همچنان همین فردی که همیشه باعث رنجش و آزار من است باقی می ماند.
اما احساس درونی من که همان قدرت اراده خداوند است مرا ترغیب کرد تا بدون توجه به نتیجه کار فقط سعی کنم به آنچه در همسرم می بینم و باعث خوشحالی من است توجه کنم.
امروز که این نوشته را می نویسم 5 سال از آن روز می گذرد و هرگز درک نکردم چگونه همسرم تا این حد تغییر کرد.
امروز بیشتر از هر زمان دیگر اطمینان و ایمان دارم که با تغییر نگرش و همسو شدن با قدرت اراده خداوند، نه تنها شرایط مادی زندگی بلکه رفتار انسانها در جهت تجربه خوشبختی در زندگی دگرگون خواهد شد.
فکر کردن به این که چگونه این تغییر صورت خواهد گرفت از حربه های قدرت اراده شخصی برای تضعیف امید و انگیزه شما برای همسو شدن با قدرت اراده خداوند برای تجربه زندگی بهتر است.
هرگز به چگونه تغییر کردن دیگران فکر نکنید و تمام تمرکز خود را صرف همسو شدن با قدرت اراده خداوند از طریق راهکارهای ارائه شده در این قسمت کنید. به شما اطمینان می دهم از نتیجه سعی خود شگفت زده خواهید شد.
در قسمت بعدی درباره چگونگی عملکرد قدرت اراده خداوند در واکنش به تصمیم ما برای همسو شدن با او توضیحات شگفت انگیز ارائه می شود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.09 از 35 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان
باسپاس از استاد عزیزم
استاد من نتیجه این که نفرین هیچ تاثیری بر زندگی فرد مقابل ندارد رو دیدم هزار بار هم دیدم اگر اون فر مشکلی برایش پیش آمده نتیجه رفتار ارده شخصی او بوده و ربطی به نفرین طرف مقابل نداشته ،همین نفرین هایی که مردم در حق سیاستمداران انجام میدهن شاید روزی هزار بار نفرین میکنن ولی هیچ اثری نداشته پس باید بدونیم که اراده خداوند خودش اینقدر قدرتمند هست که به حرف انسانها کاری رو انجام نمیدهد و دعای خیر و خوبی برای کسی بایدهمسو با ارده خداوند و نیت قلبی باشه من خودم بارها به بعضی ها گفتم مبارک مثلا این وسیله رو خریدی در صورتی که قلبی نگفتم
انشاله که بتونیم همیشه نیت قلبی رو به خوبی تقویت کنیم و برای خودمون و دیگران دعای خیر انجام بدیم
امروز که دارم این مطلب رو مینویسم خواهرم به من زنگ زد و خبر مریضی خواهر شوهرش رو به من داد و خیلی براش ناراحت بود گفتم اول اینکه به خدا توکل کنه خدا خودش شفا میده و از ته قلبم براش آرزوی خوب شدن کردم انشاله که کسی مریض نباشه و به خواهرم گفتم فقط بهش بگو برخداوند توکل کنه
من همیشه بر نکات منفی همسرم نگاه میکنم البته نکات مثبت هم زیاد داره و الهی شکر با او زندگی خوبی دارم ولی بعضی رفتارها که من دوست دارم یه طور دیگه باشه انجام نمیده ولی از روی غرض نیست بنده خدا این رو یاد گرفته الهی شکر که متوجه شدم دیگه فقط به نکات مثبت بیشتر توجه میکنم تا آنها رو در زندگیم گسترش بدم و رفتار همسرم هم بهتر بشه البته از همه نظر عالیه ولی ما خانمها همیشه ناراضی هستیم😄
خداروشکر همسرم بسیار مرد مودب و با شخصیت و پاکی هست همیشه خدارو شکر میکنم به خاطرش
خدایا همه بندگانت رو به همسو شدن با اراده خودت قرار بده 🙏
💖به نام الله بزرگم💖
سلام به همگی👋🏻
باز هم لطف خداوند شامل حالم شد. و یک روز دیگر را با حال خودش آغاز میکنم ، با شکر گذاری به درگاهش.
الهی از تو سپاس گذارم که یک روز دیگر را با ساد تو آغاز کردم. الهی شکرت🤲🏻
خب ما بار ها در احادیث مختلف. شنیدیم که
هرچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
خب عقیده من اینه که وقتی که ما از خداوند برای کسی چیزی طلب میکنیم اگر اون چیز خوب باشه به زندگی اون فرد راه پیدا میکنه، اما دو برابر به زندگی خودمون برمیگرده و اگر چیز بدی طلب کنیم خداوند شاید آن را در زندگی آن فرد به وجود بیاورد اما مطمئن باشید حتماً در زندگی خودمون چندین برابر او را خواهد داد
من بارها شنیدم که دعای آدم در حق دیگران مستجاب میشه برای همینه که میگن دعاهای خوب بکنید چون این انعکاس داره و برای همینه که وقتی دعای خوب میکنی زندگی خودتم زیبا میشه و خداوند به خاطر اون دعای قشنگی که کردی به زندگی خودت چندین برابر میده😇
و اما اونجایی که استاد فرمودید نباید دعای بد برای کسی بکنیم این کاملاً درسته
اما اینکه پیامبر میاومدن دشمنان را نفرین میکردند برای این بود که اون دشمنان ،خداوند رو قبول نداشتند و کافر بودند و خب وقتی که کافر را لعنت کنی انگار که شیطان را لعنت کردی
و کسی را که دشمن خدا هست را باید لعنت کرد
برای همین است که بارها شنیدم اگر میخواهی دین خودت را در آخرت زمان حفظ کنی بهتر است که بر دشمنان اهل بیت لعنت بفرستی چرا که آنها سخنانی که از طرف خدا به سوی پیامبر آمد تا ما را هدایت کند را تکذیب کردند
پس نفرین فرستادن برای این افراد مشکلی نیست
اما اینکه توی یک دعوای فامیل یا دوست و آشنا کسی رو نفرین کنی این نفرین زندگی خودت برمیگرده چون برای یک فردی که اون هم شیعه و مومن هسته یک دعای بد کردی جایی که مومنان برادر یکدیگرند دعایی که در حق یک مومن بکنی در حق خودت چندین برابر برآورده میشه
پس بیایم برای دوست و آشنای خودمون دعای خوب خوب بفرستیم برای یک فرد مومن شیعه باید دعای خوب کرد چون به خودمون برمیگرده
پس یادمون نره اگر دعای بدی برای یک مومن بفرستیم شاید خداوند آن را در زندگی اون فرد به وجود آورد اما اگر به وجود آورد مطمئن باشید دو برابر به خودتون برمیگرده
البته این عقیده من بود،😊
من امروز با سه موضوع مهم و دوست داشتنی آشنا شدم
۱-آنچه برای دیگران بخواهید را خود دریافت می کنید
۲-از دیگران انتظار نداشته باشید اما پذیرا باشید
۳-ویژگی های اراده خداوند را در انسانها پیدا کنید
انشالله که بتوانم به این سه موضوع به طور عالی عمل کنم
استاد بازم واقعاً ازتون ممنونم که دوباره این همه اطلاعات قشنگ رو در اختیار ما گذاشتید اجرتون با خدا 🤲🏻
انشالله که زندگیاتون سراسر پر باشه از لبخند و حال خوب بودن با خدا☺
یاحق مدد👋🏻
با سلام به نام الله یکتا
با دورود فراوان
چگونه اتفاقات خوب وارد زندگی من خواهند شد؟
آنچه برای دیگران بخواهید را خود دریافت می کنید
خداوند به خواست شما، در زندگی دیگران تغییر ایجاد نمی کند،اما خواسته ی شما را با کمال میل وارد زندگی تان می کند.
از دیگران انتظار کمک نداشته باشید اما پذیرا کمک شان باشید
ویژگی های اراده خداوند را در انسانها پیدا کنید
ب نام فرمانروای کائنات
سلام استاد گرامی و دوستان
هر آنچه را که ازاعماق قلبمون برای دیگران بخواهیم ب خودمان بر میگردد.هر آنچه را در دلم بپندارم را خداوند ب آن آگاه میشود و از همان جنس وارد زندگیمان میکند . من توانایی تغییر دیگران را ندارم حتی فرزندم. ولی برای آنان از خداوند درخواست مدار درست الهی میکنم.
من با همسو شدن با اراده خداوند ،دستانش را بسیار بسیار دیده ام.دستانی که فقط فقط از قدرت خداوند بر می آمد برای آسان کردن کارهای ما..خدایا شکرت
چقدراستاد نکته مهمی بیان کردن که این موضوع پاشنه آرشیل من است .نکات مثبت همسرم را 10 مورد بنویسم.
همیشه 2 تا 3 مورد را ب خودم یادآور میشم .اما با خواندن این صفحه بر آن شدم دفترم را بگیرم و بنویسم..و این نکات را اولین بار در این
سایت شروع کنم.شاید از حوصله دوستانم خارج باشد اما این ردپایی برای خودم باش و ان شالله . بعد نتیجه گرفتنم در همین صفحه نتیجه ام
را بگذارم .
1- خدایا شکرت ..همسر من مردی سالم و قوی و تندرست است..
2- خدایا شکرت ..همسرم مردی قد بلند و خوش تیپ است..
3- خدایا شکرت..که همسر من مردی مودب و با نزاکت است..
4-خدایا شکرت..همسرم مردی فهمیده و ساکت و آرام و متین است..
5-خدایا شکرت ..همسرم مردی ،خانواده دوست و با توجه ب زندگیش است..
6-خدایا شکرت..همسرم مردی دست دلباز در زندگیمان است..
7- خدایا شکرت..همسرم مردی زحمتکش ،و برای راحتی ما تلاش میکند..
8- خدایا شکرت..همسرم رفتار دوستانه و درست با پسرمان دارد..
9-خدایا شکرت..همسرم روز ب روز علاقه اش ب قوانین بیشتر و بیشتر میشود..
10-خدایا شکرت..همسرم دوست دارد تمام خواسته هایم را برآورده کند و من را در رفاه بگذارد..
11-خدایا شکرت ..همسرم با اینکه کار خیلی سختی دارد اما لب ب شکوه و سختی باز نمیکند و شکایت نمیکند..
12-خدایا شکرت ..همسرم در کارها در خانه ب من کمک میکند..
13-خدایا شکرت..همسرم تمام درآمدش را در اختیار من گذاشته است..
14-خدایا شکرت..همسرم مردی ست .که ب من اختیار داده که ب هر کجا دلم بخواهد بروم.
15-خدایا شکرت ..همسرم با خانواده من مهربان و خیلی خودمونی رفتار میکند..
16-خدایا شکرت..همسرم توجه اش ب من روز ب روز بیشتر و بیشتر میشود..
شاید باز بتوانم نکات مثبت بیشتری در او پیدا کنم..اما استاد باعث شد از این ب بعد لیزی روی نکات خوب همسرم کار کنم.
استاد عزیز )از شما سپاسگزاااارم
من ب دستان خدا خیره شدم،معجزه کرد.
باسلام خدمت شما استاد عزیز
من هم اینطوری فکر میکردم و بارها از ادم های دورم رفتاری رو میخواستم که با من خوب باشند اما شاید خودم در رفتارم بد عمل میکردم و موفق نبودم ،
یعنی اونچه برای خودم میپسندیدم رو فقط برای خودم میخواستم ،
همیشه احساس میکردم که رفتار دیگران باید با من خیلی خوب باشه و خیلی درست باشه،
عملکرد خودم رو تغییر نمیدانم و همیشه یک طرفه به این موضوع فکر میکردم و در آخر هم دیگران رو مقصر میدونستم،
سالها گله با شکایت و انتظار دوست داشتن از طرف دیگران زندگی خودم رو در پایه احساس بد داشتن از دست دادم،
همیشه انتظارم این بود که دیگران از بیرون برای من کاری انجام بدن که حالم خوب بشه،
یا چرا فلان کس با من درست رفتار نکرد و باعث شد که من تا مدتها به اون فکر کنم و احساس بدی داشته باشم،
تمام این باورهای اشتباه درون ذهن من بودند و تنها بدون هیچ آگاهی ۲۴ سال رو پشت سر گذاشتم و تازه داشتم میفهمیدم که زندگی واقعی چیست،
دیگه انتظار من به انتها رسیده بود و دیگه حتی از دیگران و حتی از خودم هم انتظار نداشتم که لبخند یا شادی در زندگی من به وجود بیاد،
همین روند رو در پیش گرفته بودم و زندگی یکنواختی رو برای خودم ساخته بودم که خالقش افکار خودم بودن،
اما پس از اینکه با این ساعت آشنا شدم و تونستم سطح انتظار خودم رو از آدمها کم کنم و از خودم و از خدای مهربان انتظار داشته باشم حالم کم کم بهتر و بهتر شد،
تونستم تغییر کنم و افکار و باورهای جدیدی را به دست بیارم دیگران رو مقصر ندونم و از کسی توقع نداشته باشم،
همه انسانها رو با خوبی و احساس خوب دوست دارند و الان که تغییر کردم همه خوبیها رو اول از همه برای خودم و دیگران خواست دارم،
دیگه هیچکس رو در زمانهایی که شاید گاهی احساسم بد میشه مقصر نمیتونم و به دنبال افکار خودم میگردم تا اونها رو اصلاح کنم،
برای خلق یک زندگی دوباره و یک انسان تازه متولد شده یک سال تلاش کردم و در راه رسیدن به هدف خودم انسانی با باورهای تازه رو ساختم،
این گونه بود که من الان اینجا هستم و حس خوبی دارم و دوست دارم که باز هم با خوبی عشق و آرامشو سلامتی ادامه بدم و در همه شرایط زندگی از زندگی لذت ببرم و بهترین خودم باشم،
باتشکرازشما
سلام استاد
خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/08/16 این فایل را خواندم
چقدر این حرف معنی داره و از امام حسن مجتبی است که چیزی که برای خودت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند
استاد من درمحل کارم پارسال با تنزل پست مواجه شدم خیلی از همکاران و مدیر و معاون گله مند بودم و به زمین و زمان بد و بیراه میگفتم و همه را به جزء خودم مقصر میدانستم الان بعد از گذشت 8 ماه از این قضیه به چند مورد خیلی مهم دست پیدا کردم که اگر درآن پست بودم هرگز متوجه نمیشدم
1- دیگران تا مواقعی که برایشان منفعت داشته باشی درکنارت هستند مگر دوستان خالص ووقتی درمحیط کار از پستی برداشته شوی رفتار و اعمال آنها تغییر خواهد کرد اگر بالاتر باشی بهتر و پایین تر خیلی عادی از کنارت میگذرند و شما را نادید میگیرند پس این یک نکته درزندگی که هرگز برای تایید و خوشحالی دیگران کاری را انجام نده و حقی را ناحق نکن که خدا را شکر من درطول خدمت حتی یک حرف و یا قدمی خلاف شرع و قانون برنداشتم و به قولی نان هیچ کس را نبریدم و هرگز بد دیگران را نخواستم به نوعی برای خودم هم نمی پسندیدم
2- در این قضیه خیلی از افراد برای شما شناخته میشوند که به قولی ادعای مسلمانی و درست کاری داشتند و همیشه صدای من این را برای شما نمیپسندم را سر دادند و الان دستشان به قولی رو شده حتی در پایان خدمتتشان با خفت از محل کار رفتند ..پس تا میتوانی با همکاران با مهربانی و با خلوص نیت خدمت کن که با آبروی مندی هم بازنشسته شویم و دعای خیر دوستان بدرقه ما باشد چون هرگز درستی و صداقت مورد شماتت قرار نمی گیرد و به قولی خورشید هرگز پشت ابر نمی ماند فقط باید صبر کرد .
3- هرگز دیگران را با حرف دوستان قضاوت نکنیم و چقدر خوب است بعضی از مواقع افرادی را که زیاد شایعه درست میکنند را با افرادیکه پشت سر آنها حرف میزنند رودرو کنیم تا فرد مورد نظر متوجه شود کارش درست نیست چون وقتی ملاحظه بعضی از افراد را میکنیم وفقط شنونده هستیم و میخواهیم غیبت نکنیم بعدها ما را به عنوان شاهد قضیه تصور میکنند و گمان بد میکنند در مورد ما وبعدها هم نمیتوانیم به همان درستی ثابت کنیم و این همان موردی است که نباید برای دیگران هم بپسندیم مثلی که برای خودمان هم دوست نداریم
4- زیاد از اندازه کارکردن درمحل کار به طوری که خانواده دراولویت دوم باشند بسیار بد و برای بچه ها خوب نیست که من درمحل کارم خیلی این کارها را به خاطر حضور درجلسات انجام دادم و الان بسیار نادم و پشیمانم و از خداوند متعال متشکرم که تا پایان خدمت با این فکر کار نکردم و الان به راحتی به خاطر خانواده قید کار و هرپستی را باشد میزنم و اول خانواده در اولویت هستند و چقدر احساس بهتری دارم و ارامش بیشتر
5- در قضیه نفرین و دعا کردن من فکر میکنم وقتی کسی برای کارهایش مکافات میشود خودش از کارهای خودش خبر دارد و چون میداند که دیگران هم درمورد او چه چیزهایی میگویند با افکار و ذهن خودش مکافات عمل را برای خودش خلق میکند و اطرافیان فکر میکنند چون فلانی نفرین کرده الان این نفرین اجابت شده درحالی که اینگونه نیست و دعا کردن هم همینطوره
6- زندگی خود را با اراده شخصی جلو نبریم زور نزنیم که باید فلان کاری بشود وقتی که ما خودمان را درجریان زندگی با اراده خداوند جلو ببریم خداوند صلاح و مصلحت ما را میداند و ما به آرامش میرسیم مثل الان من
7- هر اتفاقی درزندگی می افتد حتما حکمتی داشته و ما آن را جذب کردیم مثلا من همیشه از خداوند میخواستم که خدایا روزی بشود که من بدون استرس و بدو بدو برای کارها سرکار بروم ووقتی خواستم مرخصی بگیرم به راحتی قبول کنند و الان دراین موقعیت هستم و چقدراز خداوند ممنونم در صوتیکه درابتدا کار خیلی گله مند بودم چون حکمت کار را نمیدانستم
8- خوب بودن و مهربانی کردن باید به اندازه باشد و مهربانی زیاد برای همه توقع ایجاد میکند که وظیفه ما است که باید این کاررا برایشان انجام دهیم و با یک نه گفتن به راحتی شخصیت و حرمت خود را حفظ کنیم و نگذاریم چیزی که مورد پسند ما نیست با کم رویی به ما تحمیل شود
9- دور بودن از همکاران خیلی از مزیتها دارد که درکنار آنها بودن برای ما ندارد چون بحث غیبت – تهمت – دورو بودن و…. چیزها را زیاد میشودو ما را از شناخت خداوند متعال غافل میکند و افکار منفی ما خیلی بیشتر از افکار مثبت میشود و این هم خودمان اگر باشیم برای خودمان نمیپسندیم پس چه بهتر که دور باشیم و سالم زندگی کنیم و از این گناهان به دور باشیم
10- من بعد از 8 ماه خیلی از کارهایم را با اراده خداوند جلو بردم و جالبه همه ی افرادی که درمورد من قضاوت بیمورد کردند الان به وضوح و حضوری به من مراجعه میکنند و میگویند که درمورد شما قضاوت بیمورد کردیم راضی باش خدا میداند من فقط گفتم من به خداوند ایمان و اعتماد کامل دارم و کاری را که به خودش واگذار کردم دیگر پیگیری نمیکنم چون میدانم به بهترین نحو به نفع من انجام خواهد شد و خدا را شکر دوباره پست بهتر برای من زده شد درحالی که اصلا من خودم پیگیری نکردم و آرامش من اصلا تغییری نکرده است .
چقدر من از خداوند متعال متشکرم که درمحل کار آرامش دارم و فقط درمورد شناخت خداوند و در سایت تناسب ذهن هستم و وقتی استاد شما گفتید که از طرف خداوند هدایت شدید به این سایت من دقیقا در آن زمان که دچار بحران روحی شده بودم این را درک کردم چون فقط با مراجعه به سایت و گوش دادن به صحبتهای شما من را از فکر کردن و افکار منفی باز میداشت و ممنون از شما استاد که اینها را که زندگی را با اراده خداوند جلو ببریم را به ما یاد میدهید .
خدا را شکر تصمیم گرفتم یک شغلی مثل استاد که تحت اختیار خودشان است انجام بدهم که خودم برای خودم کار ایجاد کنم و این همه استرس و فشار کاری نداشته باشد انشاالله با 25 سال بازنشسته شوم به امید خداوند دراین کار موفق خواهم شد الان فقط درحال مطالعه کردن هستم تا موقع آزمون آن برسد تا کاری را مرتبط با رشته درسی هست را ادامه بدهم و الان متوجه میشوم که اگر درجایگاه قبلی بودم هرگز این کار میسر نمیشد انشاالله همیشه سالم و تندرست باشید . درپناه حق
سلام برخدایی مهربان که من افرید به این سمت هدایت کرده وبعدازاون حمایت کرده که ادامه بدمکل مشکل زندگیم رو تو تابن مسیر برطرف کنم جقدرخوشحال دلشادهستم که دراین بخش به لطف خداوندواردشدم که یی راه دیگه زندگیم روترمبم کنم خدایا سپاس وتشکر
سلام براستاد وهمه دوست دارن زندگی با ارده خداوند رو حس وتجربه کنن
من حدود چندهفته پیش یی خانمی مغازه همسرم امده بود وبه اسرا خواهش به همسرم یی کتاب فروخته بود همسرم هم کلی نصحت کرده بودکه یی اشتباه بزرگ توزندگی این خانمبا صحبت باهش درککرده بهش راه کارادامه زندگی بدون حضور اون فردی که قصدش ازر واذیت این خانمبود روبهش گفته بود
ولی خلاصه با اسرا اون خانمیی گتاب ازش خریده بود کاری که توکل ۳۷ سال زندگی ما نکرده بود وفتی امد ماجرا روگفت اول تعجب که اون خانمتواسته یی کتاب به همسرم بفرشه چون ایشون اصلا اهل مطالعه که نیست خرید کتاب رو بی کاره بی فایده میبنه که پول دور ریختن هست
اون خانمگفته بود این کتاب به درد نوجوانان وجوانان میخوره وفتی کتاب رواورد به من داد گفت این بده به پرهام نوه امکه ۴ سالهاش یا پسر که ۱۸ ساله اش
خلاصه من اینکتاب رو ازپلاستیکش بیرون اودرم با نگاه به جلد متوجه شدم که اینکتاب اصلا به دردنوهام نمیخوره به پسرمگفتم که اینکتاب رومطالعه کنه اون بعضی زمانبه این خواندن کتاب مقاومت نشون میده
بعضی زمان میخوانی ازمنکه بخون ازاون که حوصله ندارم بخوانم چندرورپیش گفتمکه اینکتاب رو چکارکنم این پسر که نمیخوانه به خودم گفتم خودت بخودن ببن جی توش نوشت
اصلا کتاب خوبی هست که هی به پسرت میگی بخوان وفتی صفحه اول رو خواندممتو جه شدم چه کتاب خوبی هست چوم من با خواندن اولین صفحه کتاب ارتباط روبرقرار کنم متوجه میشم هم نظر وافکارخودم هست
چند صفحه ازکتاب روخواندم دخترمامد وفتی این کتاب رو تو ردست من دیدگفت مامان چه کتاب خوبی رو دارای میخوانی میدونی ایننویسنده معرفی هست واینکتاب که دست تویی یکی ازپرفروشترین کتابهای این نویستده هست اسمنویسنده همگفت من بار اول که اسمم ابننویسنده شنیدم به دخترم گفتم این نویسنده کحایی هست دخترم گفت نمیدوانم من ازترکبب اسم ایشون گفتم برزیلی هست دختر تعجب که جطوری متوجه شدی
نویسنده کتاب کیمباگر پائولو کو ئلیو زندگی نامه شرح حال اون توکوکل نوشته شده بود وهمین کتاب هم یکی از پر ارزش ترین کتابهای این نویسنده توایران و۱۵۰ کشورچهان بود با تعجب به خودمگفتم چرا من این موضوع رو درک نکرده بودمابنکتاب بازرش بودبرای پسرم نبوده این کتاب برای من بوده برای پسرش خریده یی پبامتواین کتاب داشته برای درک منتوش هست با خواندنش اون فهمبدم
۳ روز طول کشید که مناینکتاب رو خواندم با زمانکتاب کم حجم موفق به خودندن شدماول به خودمگفتم جرا ابن کتاب به این حجم کم ۳ روز طول کشید که بخوانمامروز که اخر اینکتاب رسیدم به این درک رسیدم
اونکنج پناهن تودستم بود کوشی خودمه با یی نوشتن یی کلمه تناسب فکری میتواستم خودم رو از چاقی نجات داد
کلی دنبال اون کنح در بیرون خونه خودم میکشتم ختی تو عطاری های تهران تو مطلب دکترهای رژیمی درمانی توورزش وهمه مسیرهای اشتباه زندگی بوده کوشی تودستمبود کافی بود فقط این چندکلمه روبنویسمولی اصلا به فکرش نبودم جون این گارهایی که انجام دادم همه ازارده شخصی بود نه ارده خداوند این کتاب درحقیت اون پیذیرش ازهرکس بودکه برام انجام شد چون ارده خداونددورنس بود که توجه وکنم که اروه شخصی دو به کل تواین مسیر کناربزارمکه اون ارتباط برقراربشه به شکل واقعی کناربزرام
همسرم من یی اعصبانیت شدید داره که با مطالعه این بخش متو جه تمرکزخودم روی این موضوع شدم وباره این تجربه اعصبانت رودارم پیی راهکارمی کشتمکه بتوانم به همسرم کمک کنم که ازاین مشکل خلاص بشه تو چند روز گذشته درکیری فکری زیادداشتم جطور این مشکل حل کنم
امرور که کتاب تمام شد ومن اون پذیرش رو به دست اوردم ابن راه حل رونیز دریافت کردم خیلی جالب بود من دفت به این موضوع رسیدم که اونکسی که قراره به خودم رو اون ارتباط باهاش کنم چنان داره هر بخش این پازل ناقص کنار هم می چبنه که خودم هم باروم نمیشه
اول تو بخش لاغریی که اولیننیت من بر ای رهابی ازاضافه وزن بود دومین نکرش رابطه ودرک خداوند بزرک به شکل خو ب ومشکل سوم پادردم ودریافت سلامتی پام چهارم رفع اعصبانیت همسرم بود که امروزتوابن بخش اون کنچ پنهان این مسیر درادامه چه جیزی رو دورنش دریافت خواهمکرد پنجم اون رسالت روهمکه دوست داشتم به من داره میده با ابن شد ۵مسیروخواسته چندین ساله من به شکرخدا همه دست چین شده تو چندین مرحله به من میرسه
بازم من دیگه تعجب نخواهم کرد که درادامه چه خواسته داشتم که ازذهنم خا رج شده ولی بهش توهمین مسیر میرسم کل ابن مسبر به نظرمکنج پنهان زندگی من بوده که بهش دارمارام ارارممیرسم
ازخداوند بخاطر این مسیروِلذنی توهربخش به من مچشونه تشکروسپاس دارمباورم نمبشه که ابن همه اگاهی ناب رو فقط به یی کلمه که ادارده خداوند دورنش بوددارم میگیرم وای خدای دوست داشتنی من کادویی زیادی تومسیر برام جیده شده که با بودن یواش یواش بهشون میرسم مثل یی بچه انکارمن توان دریافت همشون ندارم برای شوکه نشدنم اون ارارم ارام به من عطا میکنی چون باید برای هربخش اول روی خودمکاره کنمکه بنوانم قدر دریافتی خداوند بدونم منانتظار اون سلامتی حسم که سومین خواسته بعدازتناسب هست رو درزمان خودش دریافت میکنم به امید خدا
خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگهدارتون
سلام براخدایی مهربان که من افرید به این سمت هدایت کرده وبعدازاون حمایت کرده که ادامه بدمکل مشکل زندگیم روتوابن مسیر برطرف کنم جقدرخوشحال دلشادهستم که دراین بخش به لطف خداوندواردشدم که یی راه دیگه زندگیم روترمبم کنم خدایا سپاس وتشکر
سلام براستاد وهمه دوست دارن زندگی با ارده خداوند
من حدود چندهفته پیش ییخانمیمغازه همسرم امده بود وبه اسرا خواهش به همسرم یی کتاب فروخته بکد همسرم هم کلی نصحت کرده بودکه یی استباه بزرگ توزندگی این خانمبا صحبت باهس درکگرده بهش راهکارادامه زندگی بودن حضور اون فروی کهقصدش ازر واذیت این خانمبود روبهش گفته بود ولی خلاصه با اسرا اون خانمیی گتاب ازش هریده بود کاریکه توکل ۳۷ سال زندگی ما نکرده بود وفتی امد ماحرا روکفت اول تعجب که بامزه اون خانمتواسته یی کتاب به همسرم بفرشه چون ایسون اصلا اهل مطالعه که نیست خریو کتاب روجیزه بیفایده نیبینه که پول دور ریختن هست اون خانمگفته بکود این کتاب به درد نوجوانان وجوانان میخوره هپیرمکتاب رواکروه به من داد گفت این بده به پرهام نوهامکه ۴ سالهاش یا پسر که ۱۸ ساله اش خالاثه من اینکتاب رو ازپلاستیش بیرون اکدرم با نگاه به جلا متوجه شدم که اینکتاب اصلا به دردنوهام نمیخوره به پسرمگفتمکه اینگتاب رومطالعه گنه اکن بعضی زمانبه این خواندن کتاب مقاکپت نسون میده بعًی زمان میخوانی ازمنکه بخون ازاون که حوسله ندترم بخوانم چندرکرپیس کفتمکه اینکتاب رو چکارکنم این پسر که نمیخوانه خوب خودت بخودن ببن جی توش نوسته اصلا کتاب خوبی هست که هی به پسرت میگی بخوان وفتی صفحه اول رو خواندممو جه سدم چه کتاب مرباری هیت چوم من با خواندن اولین صفحه کتاب اگاهون ارنباط روبرقرا کنممتوجه میشم هپ نظر وافکارخودمهیت چند صفحه ازکتاب روخواندمبخ رکی ثفخه اسمکتاب درحد یی نظر نگاه گروه بودمدختدمامد وفتی این کتاب روتودست من دیدگفت مامان چه کتاب خوبی رو دارای میخوانی میدونی ایننویسنده معرفی هیت واینکتابیکه دست تویی یکی ازپرفروسترین پکتابهای این نویستده ههستاسمنوینده همگفت من با اولین نام ابننویسنده به دخترم گفتم این نویسنده کحاییهست دخترم گفت نمدکنم من ازترکبی اسم ایشون گفتم برزیلیهست دختر تعجب که جطوری مت جه سدی کتاب روبستماصلابه اخرکتاب نگاه نکرده بود اسمنویسنده وگتاب رو نوشتم
نویسنده کتاب کیمباگر پائولو کو ئلیو زندگی نامه شرح کل اون توکوکل نوشته شده بود وهمین کتاب هم یکی از پر ارزش ترین کتابهای این نویسنده توایران و۱۵۰ کشورچهان بود با تعجب به خودمگفتم چرا من این موضوع رو درک نکرده بودمابنکتاب بازرش بوده نه برای پسرم امروزکه این کتاب رو کامل برای من بوده برای پسرش خریده کهتاحالا این اولین کتاب داستاتی کل زندکیش هست که خریده ولی برای من بوده نه برای پسرم ۳ روز طول کشید که مناینکتاب رو خواندم با فاصله این کتاب کم حجم موفق به خودندن شدماول به خودمگفتم جرا ابن کتاب به این حجم کم ۳ روز طول کشید که بخوانمامروز که اخر اینکتاب رسیدم به این درک رسیدمکه تودستم اونکنج پناهن تودستم بودکه بتوانم خودم زندگی رو با یی نوشتن تناسب فکری روبه بهترشدن ونجات ازچاقی بوده کلی دنبال اون کنح ختی توعطاریهای تهران تو مطلب دکترهای رزیمی درمانی تووزش وهمه مسیرهای استباه زندگی بوده اکنتودستمبود کافی بود فقط این چندکلپه روبنویسمولی اصلا به فکرش نبودماینکتاب درحقیت اون پیذیرش ازهرکس بودکه برام انجام شد
همسرم من یی اعصبانیت شدی داره که با مطالعه این بخش متو جه تمرکزخودم روی این موضوع شدم وباره ایم تجربه اعصابنتی روداشتم پی راهکارمبکشتمکه بتوا انم یی کم به همسرمکنم که ازاین مشکل خلاص بشه تویی چندروزگذشته درکیری فکری زیادداشتم جطورر این مشکل حل کنم
امرور که کتاب تمام شد ومن اون پذیرش رو به دست اور دم ابن راه حل رونیز دریافت گردم خیلی جالب بود من دفت به این توجه رسیدم که اونکسی که قراره به خودم رو اون ارتباط باهاش کنم چنان داره ه بخش این پازل ناقص کنارهم میچبنه که خودم هم باروم نمشه اول تو بخش لاغریی که اولیننیت من بر ای رهابی ازاضافه وزن بود دومین نکرش رابطه ودرک خداون بزرک به شکل خو ب ومشکل سوم پادردم ودریافت سلامتی پام چهارم رفع اعصبانیت همسرم بود که امروزتوابن بخس اون کنچ پنهان این مسیر درادامه چهجیزی رو دورنش دریافت خواهمکرو اون رسالت روهمکه دوست داشتم روه به من داره میده با ابن شد ۵ مسیروخواسته چندین ساله من به شکرخدا همه دست جین شده تو چندین مرحله به من میرسه بازم پن دیگه تعجب نخواهم کرد که درادامه چه خواسته داشتم که ازذهنم خا رج شده ولی بهش توهمین مسیر میرسم کل ابن مسبر به نظرمکنج پنهان زندگی من بوده که بهش دارمارام ارارممیرسم
ازخداوند بخاطر این مسیروِلذنی توهربخشبه من مچشونه تشکروسپاس دارمباورم نمبشه که ابن همه اگاهی ناب رو فقط به یی کلمه که ازدید خدا بوددارم میگیرم وای خدای دوست داستی من کادویی زیادی تومسیر برامجیده شده که با بودن یواش یواش بهشون میرسم مثل یی بجه انکارمن توان دریافت هموش ندارم برای شوکه نشدنماون ارارم ارام به من عطا میکنی چون باید برای هربخش اول روی خودمکاره کنمکه بنوانم قدر دریافتی خداوند بدونم منانتظار اون سلامتی حسم که سومین خواسته بعدازتناسب هست رو درزمان خورش دریافت میکنم با این خواسته مهم من به ۵ خواسته اصلی کل کنده میرسم به امید خدا
خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگهدارتون
سلام و درود
دیدگاه های عالی مینویسید ولی متاسفانه به دلیل داشتن غلط املایی زیاد خوندن این نوشته ها سخته
سعی کنید به شکل صحیح تری دیدگاه ارسال کنید
با تشکر
سلامتشکر بخاطر لطف شما
اون زمان که مینویسمانقدرغرق لذت شادی هستم متوجه غلط املایی خودمنیستم بازممرور میکنم که اشتباه ننویسم چشم تا ۳ بار تا نوشته خودم نخوانم ارسال نخواهد شد دقت خیلی زیادی روتوابن بخش بعدازاین خواهم داشت
پوزش بخاطر غلط املایی خودم
خدا پشت وپناهتون یاحق حق نگه دارتون
سلام استاد ، نظر شمارو تایید می کنم …متاسفانه با اینکه خانم صالحه دیدگاههای خوبی می نویسن اما به دلیل غلط املایی زیاد خوندنش وقت گیر و سخته … از فرصت استفاده می کنم از این دوست خوب و فعال در خواست می کنم قبل از ارسال دیدگاه حتما یکبار دیگه متن خودتونو بخونید و ویرایش کنید …. ممنون و سپاسگزارم
نشان های دریافت شده
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
منم خیلی شنیدم تو درسهام دیدم که میگفتن هر چه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند
اینکه اگر بتونی چیزی که خودت دوست داری به دیگران هدیه بدی خوبه وگرنه چیزی که استفاده نمیکنی بدی که بدرد نمیخوره
منم خیلی سعی میکردم که هر چیزی برای خودم میپسندم برای دیگران بپسندد تا این چند وقته که اجناس روند سعودی پیدا کردن من دیگه نتونستم این دیدگاه داشته باشم البته تا همین چند وقت پیش داشتم یه جورایی که چیزهای خوب برای مهمون یا دیگران میداشتم چیزهای که یکم کمتر مرعوب خودم استفاده میکردم اما این جند وقت خیلی شنیدم که نه نیازی نیست مثلا برنج خوب گوشت مرع برای مهمون بداری هر کسی تو خونش داره استفاده میکنه اینا رو برای خودت بدار منم تقریبا همین کارو میکردم مهمون داشتم مرغ میداشتم با اگر خورشتی میخواستم بدارم با مرغ درست میکردم ولی امروز دوباره بادم افتاد که هر چیزی که برای خودم میپسندم برای دیگران هم بپسندم
من اینجوری نیستم من واقعا احساس میکنم به نطر خودم اینجوری هستم که ظاهر و با طعم یکی حالا خیلی نه ولی بیشتر اوقات این شکلی هستم که وقتی یه عروس دامادی میبینم کلی براشون دعا میکنم خوشبخت بشین بهترین روزهای زندگیتونو با هم بگذرونین در پناه خدا باشین و…و من اونها رو نمیشناسم
ولی اگر کسی میشناسم به من بدی کردی یه وقتهایی عصبانی میشم میگم از سادگی من یو استفاده کرده ولی وقتی ببینمش دلم براش تنگ میشه بغلش میکنم بوسش میکنم
من قبلنا در مورد شخص مورد نظر میگفتم ایشالا که یه عروسی دیگه ای خدا بهش بده که تلافی بی زبانی من و دخترم براش در بیاره و الان یه عروسی داده خدا که این خانم مطیع اونه بگذریم میگم اعصابم خورد میشد
ولی من کلا از کسی هم ناراحت باشم سعی میکنم نفرین نکنم چون از قدیم شنیدم نفرین میکنی از گلوی خودت میره پایین اون روزا متوجه شدم که نفرین کنم برمیگرده به خودم الان نفرین نمیکنم اینم بکم که اینمستاق برای نفرین ناحق بود اگر مثلا حق بود که به اون انسان میرسید ولی الان متوجه شدم که قانون جهان هستی اینکه در تمام جنبهای زندگی مستاق داره
که اگر فکر بد کنی و استمرار در اون داشته باشی جهان هستی به گونه ای بهت پاسخ میده که اون احساس بدی پایدار باشه و بیشتر ناراحت بشی و برعکس اونم هست
و امروز شنیدم که هر فکری هر نظری هر دیدگاهی درباره دیگران داشته باشم اونو خودم تجربه میکنم اگر براشون خوبی بخوام من خوبی دریافت میکنم اگر بدی بخوام بدی دریافت میکنم
من چون بعد از بارداری چاق شدم این طور نبودم کلا انسان فروتنی بودم هر کس هر چیزی میگفت نمیتونستم جوابش بدم گله و شکایت که من داشتم از بی پولی بود که به خدا غر میزدم که فلانی اونجوری افریدی منو بدبخت بیچاره
من خیلی لدت بردم خوشحال شدم که هر چه برای دیگران بخواهم وارد زندگی من میشود من زمانیکه بیمار بودم میرفتم بیرون برای دهنم نمونه پیدا میکردم پیرمرد پیر زن یا کسانی که از من بزرگتر هستند میگفتم ببین ببین این از من بزرگتر این پیر زن اما سلامتی و کلی بهش دعا میکردم که خداروشکر که سلامت خدایا تا آخر عمرش سلامت باشه اینا یا یه عروسی میدیدم با ماشین میرن کلی براشون دعا میکردم الهی خوشبخت بشی به پای هم پیر بشید و…
و امروز متوجه شدم که اگر دعا به دیگران کنم انگار که برای خودم دعا کردم اون چیز وارد زندگی من میشه و اگر نفرین کنم بدی برای دیگران بخواهم هم اون نفرین و بوی وارد زندگی من میشه پس تصمیم قاطع میگیرم که فقط دعا کنم برای دیگران
منبارها شنیده بودم وقتی کسی ازدواج میکند همسر او وطیفه دارد تمام نیازهای او را برآورده کند تا این چند وقت پیش این عقیده رو داشتم اما متوجه شدم من خودم به تنهایی مسئول صد در صد زندگیم هستم و دیگه سعی میکنم انتطار از همسرم نداشته باشم نمیخوام به واسطه اون از قدرت اراده خداوندم محروم باشم من میخوان به خدا توکل کنم به قدرت اراده خداوند زندگی کنم خودم نیازهای خودم برآورده کنم سعیم انجام میدم و جهان هستی هم پاسخ سعی مرا خواهد داد
من هم یه دورهای از زندگیم که بچه بودم شرایط سختی داشتیم خیلی انتطار داشتم که دیگران به ما کمک کنند تا ما هم زندگی بهتری داشته باشیم ولی نتیجهای حاصل نشد و بعدها غرورم اجازه نمیداد که کمک دیگران قبول کنم مثلا بهم برمیخورد که یه کسی برای ما چند کیلو برنج بیاره میگفتم نگیری ها مگه ما گدا هستیم مادرم بدون اینکه من متوجه بشم قبول میکرد و من در شرایط سختی زیادی زندگی کردم سختیهام گذروندم حالا دیگه نوبت خوشیهایت که بگذرونم میگفتم سختیها رو گذروندم طوری زندگی کردم که پدرو مادرم تا زمانیکه به خونه ما نمیومد ن متوجه نمیشدن من چی دارم چی ندارم
همیشه هر چیزی میخواست بده میگفتم نه بخدا دارم دروع میگفتن ولی نمیگرفتم عقیده داشتم فقط مادرم نیست که باید راصی باشه از اون چیزی که به من میده باید پدرم و خواهرم راصی باشند فقط گاهی یه چیزهایی برای من حاضر میکرد کنار میگداشت تا من برسم بده قبول میکردم
ولی از زمانیکه متوجه شدم برای رسیدن به آرزوهام خداوند افرادی رو وارد زندگی من میکنه تا به من کمک کنند من به آرزوهایم برسم بی صبرانه منتظر اون افراد هستم که برسن به ببینم چطور میخوان به من کمک کنن تا من آرزوم تجربه کنم خیلی دوست دارم بیصبرانه منتطر هستم
خیلی دوست دارم اون لحطه رو تجربه کنم من از کسی انتطار ندارم ولی آنها تجلی خداوند هستند وارد زندگی من میشن تا به من کمک کنن
اینو در حد کوچیک تجربه کردم من چند روز پیش رفتم شهرستان گیلاس بچینم بعدش رفتم یه سری به مادرم بزنم همسایه مادرم فامیل دور متوجه شد که من اومدم و بیمار بودم اومد برای من هم سه تا اسکار یه دستکش ظرفشویی و یه بسته دستکش یکبار مصرف آورده بود که عیادتی از من کرده باشم من خیلی خوشحال شدن که دیدم مهربانی عشق که دیگران پیدا کردم
ویزگیهای خدا رو خیلی سعی میکنم تو دیگران ببینم مهربانی خیلی زیادتر میبینم خلاقیت رو هم در تلوزیون آقایی که تو جنگل خونه میسازه با کمترین ابزار و بدون کفش یا خلنمهایی که از میوهای جنگلی یا میوه های باغ خودشون مربا غدا درست میکنند یا آقایی که با چوب ماشین میسازه عین واقعیتش دیدم و زیبایی رو هم زیاد میبینم ور چشمان دخترکی که بور و ژاغ بود یا در خانمی که طبع افعان بود آنقدر زیبا بود که بهش نمیخورد افغانی باشه خیلی لذت بردم وقتی در چهره اون خانم زیبایی خداوند مشاهده کردم
من میپذیرم که خداوند نه تنها با الهام دادن ایده دادن به ما کمک میکند بلکه از طروق مختلف هم به ما کمک میکند که یکی از اونها انسانها هستند
من هم خیلی شنیدم که شخصی میگفت بخدا آقاهه میگفت بابا دوست دارم خونم بدم به شما هیچی هم از شما نمیخوام بیان زندگی کنید اما همسرم نپذیرفت پن فکر میکردم البته ایشون از این موصوع اطلاعی نداشته که این اون فرد نبوده که به شما صحبت میکنه این خداوند که از جسم اون فرد داره باشما صحبت میکنه پیشنهادی به شما میدم نمیدونم شاید هم فکر بدی کرده گفته شاید به خانم من نظری داره من اینجوری برداشت کردم اما من دیگه میدونم خداوند مهربان من میخواد از طروق مختلف به من کمک کنه که یکی از اونها انسانها هستند و میپذیرم و آماده دریافت کمک از طریق انسانها هستم وقتی انتطار از کسی نداری کسی بهت کمک میکنه خیلی لذت بخش من بهش میگم معجزه خدایا شکرت
من این تمرین انجام دادم تونستم در عرص چند دقیقه کلی صفات خوب همسرم یا خودم بگم و اینم بگم خصوصیات بد بیشتری گفتم ولی خوب هم زیاد داره همسر من
این موصوع با کمال میل میپذیرم چون همسر من همیشه اینو میگه که من میگم آره تو اینجوری کردی من ناراحت شدم اون از اعماق وجودش عذر خواهی میکنه میگه نه نه نه بخدا من اصلا خسته بودم یا هواسم نبوده ناخواسته بودم من عاشق توام نمیام که تو رو ادیت کنم میگه منم میپذیرم واقعا مرد خوبیه
ومن سلامتیم همین طور بدست آوردم به شفا و سلامتی ماورطبیعی توجه کردم در صورتیکه غرق در بیماری درد بودم یواش یواش به مرور بیماری کم کم کمتر شد من به شفا لهی رسیدن سلامتی ماوراطبیعی تجربه کردم خدایا برای لحطه لحطه زندگیم که سللمت هستم شاد هستم آرامش الهی و آرامش خیال دارم بینهایت سپاسگزارم خدایا شکرت
من چند وقته که دیگه به چطور مسائل کاری ندارم چون میدانم قدرت از آن خداوند است اگر من به چطور مسائل توجه کنم قدرت از خدا گرفتم به خودم دادم هیچ وقت هیچ آرزویی تجربه نخواهم کرد مثلا من میگم فلان خونه رو تو عظیمیه کرج میخوام خوب این خیلی با من فاصله داره من به فاصله اش توجه نمیکنم میگم من میخوام خدا هم خودش میدونه چطور منو به آرزوم برسونه
با سلام خدمت شما
منم وقتی تصمیم به این گرفتم که از اون شرایط سخت و ناراحت کننده ی خودم به یک ادم خوب و مثبت تبدیل بشم سعی کردم اول از همه به درک و شناخت درستی از خدا و سیستم دنیا برسم و فهمیدم و تونستم به این درک اگاهی دست پیدا کنم و راه و مسیرم رو رها نکنم ،
من فهمیدم که تمام صفات خوب و زیبای خدا درون ذات انسان ها هم قرار داره و همه ی صفات بد و شیطان هو درون ذهن ما برای گم راه کردن بنده ها قرار داره و با خودم زمانی که تصمیم به تغییر گرفتم گفتم من با قدرت اراده خداوند از افکار منفی رهایی پیدا میکنم و پیروز میشم و ارامش درونی من بیشتر از قبل شده و دیدم که نباید در زندگی دیگران رو مقصر بدونید چون احساس بد داشتن باعث میشه حال خودمون بد بشه ،
من به این باور رسیدم کرد برای خلق جهان خودم باید تلاش کنم و در مسیر خودم متعهد باشم و احساس خوب داشته باشم تا اتفاق های خوب رو تجربه کنم ،
اگر که برای خودمان خوبی میخوایم برای انسان های دیگر خوبی را بخواهیم بعنی برای خود آنچه میپسندی برای دیگران بپسند به این جمله دقت کردم و دیدم که اره درسته من وقتی عشق و محبت و سلامتی رو غز خدا میخوام خوب در جهان خدا و نعمت های خدا که چیزی از اون کم نمیشه،
به این فکر کردم که با خواسته ی من که از نعمت های خدا کم نمیشه پس بیام با احساس خوب برای بقیه هم اتفاق های خوبی که دوست دارن براشون بیفته رو بخوام ،
وقتی کسی به این درجه رسیده باشه که برای همه نعمت های خوب درخواست کنه با حس خوب قطعا برای خودش هم با حس خوب به خواسته ی خودش مرسه ،
بیایم همیشه خوبی بخوایم و همسو با اراده خداوند حرکت کنیم وقتی میتونیم مثل خدا باشیم چون بندش هستیم چرا نباشیم وقتی میتونیم عاشقانه زندگی کنیم در مهربانی و لذت بردن معاشرت کنیم و همواره با محبت سخن بگوییم و زیبایی ها زو ببینیم پس چرا انسانی که قدرت انتخاب دارد نباید خوبی رو انتخاب کند و همسو با اراده ی خدا زندگی خوبی رو تجربه کند،
منم از این به بعد تصمیم گرفتم که همیشه خوبی و عشق ومهربانی رو در زندگی برای رسیدن به خواسته هام استفاده کنم تا بهترین نتایج رو از جهان دریافت کنم و همیشه با اراده ی خدا حرکت کنم
باتشکر ازشما
سلام
انچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
آنچه برای دیگران بخواهید خود دریافت میکنید
هر انچه ک در قلب خود برای دیگران بخواهید قدرت اراده خداوند ک اگاه بر درون و بیرون شماست همان را وارد زندگی شما میکند
قدرت نگرش و خواسته قلب شما بی نهایت بار قوی تر ازکلام است ک درباره دیگران بر زبان جاری میکنید
تفاوتی ندارد ک دیگران باشما چ رفتاری کردن هر انچه ک برای انها بخواهید ب شما داده خواهدشد در زندگی تجربه خواهید کرد و احساس بودن در اون چیزی و شرایطی ک خواستید برای انها قرار خواهد داد
اگر عادت دارید درمورد دیگران حرف بزنید یا انها راسرزنس کنید بدانید ک این نگرش شما دارای انرژی بشدت ضعیف هست و قدرت اراده خداوند از انرژی هم راستای انچه گسترش میدهید وارد زندگی شما خواهد کرد
هیچ انسانی قدرت تغییر زندگی دیگران را ندارد
دعا کردن یا نفرین کردن تاثیری یاتغییری در زندگی دیگران ایحاد نمیکند
همیشه برای کساسی ک اذیتم کردم توهین تحقیر و انتظارشان ب رخم کشیدن یا میان جمع خوردم کردم همیشه میسپردم بخدا حتی چن بار برای ی نفر واقعا زجرم داد ارزوی مرگ کردم
اما خداروشکر هیچ اتفاقی نیافتاد
چن سال از عمرمو برای کسایی ک در حقم ظلم کردن ناله کردم حرف زدم از خدا خواستم جوابشونو بده ولی ب هیچ عنوان من ندیدم تغییری دراونها اتفاق میافته
اونها مثل ماری بودن ک نیش میزدن و زهر اونها منو نابود میکردبا هر روز مرور کردن نجواها من اون زهر رو قوی تر میکردم در حالی ک اون مار حتی ذره ای هم اذیت نمیشد
انتظار
باید تصمیم بگیریم ک در تمام جنبه های زندگیمون مسئولیت بپذیریم در این صورت رها میشیم از انتظار از بقیه
من خیلی خیلی انتظارم از دیگران کم بوه انتظارم مثلا از شوهرم اخلاق خوب احترام سیگار نکشیدن پیش من
یا از خانوادش رفتار مهربانانه و احترام بوده اما کسایی رو میشناسم ک حتی با اینک ازدواج کرده همش انتظار از پدر مادرش داره و چقدر اینها علاوه بر خودشون دیگران را هم ناراحت میکنن
اصلا دوس نداشتم انتظاری از دیگران داشته باشم و و چن مورد انتظاری هم ک دارم چن وقته دارم روشون کار میکنم ک نداشته باشم من منم بیرون من هرچی هس ربطی ب من نداده من اگه کاری برای کسی میکنم برای احساس خوب خودمه پس نباید انتظاری داشته باشم
یک از قوی ترین ابعاد آرامش انتظار نداشتن از دیگرانه
پذیرای کمک دیگران درحالی ک انتظاری از دیگران ندارید با اینک منتظر کمک دیگران باشد کاملا متفاوت است
من هیچ وفت دوس نداشتم از کسی انتظاری داشته باشم
ولی پذیرای کمک دیگران هم بودم جز چن نفر ک
چن حس میکنم کمکی میکنن در عوض انتظاری دارن
ولی حتما از این ب بعد پذیرا خواهم بود تا با اراده خداوند همسو بشم
توجه کردن ب افکار ورفتارهای همسو با اراده شخصی افراد ن تنها فرمولهای اراده شخصی شما را تقویت میکنندبلک سبب میشود انها بر نمایش ان وجه ازوجود خود ک مورد رضایت شما نیست اصرار کنند بدون انک تصمیم ب این کار داشته باشن
سیستم قدر ت اراده خداوند جوریه ک ب هرانچه توجه کنی اونو گسترش میده
همواره سعی کنید ب چیزی توجه کنید ک اطمینان دارید ویژگی مثبت و همسو باقدرت اراده خداونداست
در این صورت این افکار در شما گسترش میابد ک حتی اطرافیانم چنین رفتار مثبتی در مقابل با شما خواهند داشت
از امروز سعی خواهم کرد تا ویژگی های مثبت افراد ک برام خیلی کمرنگن چن همواره ب بدی هاشون فکر کردم توجه کردم کنار بزارم ک ب مثبتها توجه کنم
اینطوری هم خودم ارامش دارم و هم رفتار خوبی با فرد مقابل دارم و حس خوب منتشر میکنم
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
انچه برای دیگران بخواهید را خود دریافت می کنید.آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند.اگر اروز می کنید دیگران در آرامش باشند آرامش دریافت خواهی کرد.اگر به زیبایی و ارزشمندی دیگران توجه کنید به زیبایی و ارزشمندی شما توجه خواهد شد.هر آنچه را در قلب خود برای دیگران بخواهید قدرت اراده خداوند همون و وارد زندگی شما خواهد کرد .به قول معروف از هر دست بدی از همون دست می گیری نمی دونم درست می گم یا نه .
قدرت نگرش و خواسته قلبی شما بی نهایت بار قوی تر از کلامی است که درباره دیگران بر زبان جاری می کنید.بسیاری از چیزهایی که به طور عادتی می گیم در پناه خدا باشی ،خوش باشی ،،، اما در قلب خود کینه داشته باشی و دوست داشته باشید سختی بکشه شما آنچه رو که برای او می خواهید در قلبتون اونو تجربه می کنید.و من اینو به وضوح دیدم حالا نه بالافاصله یه چیزی دیدم در همین اطرافیان که بعد از چندین سال طولانی براشون اتفاق افتاد و در همون موقعیت قرار گرفتن به همین دلیل من خیلی می ترسم و مواظب حرف زدنم هستم .همش درباره دیگران صحبت کردن و سرزنش کردن انرژی منفی زیادی داره یعنی همون غیبت و قضاوت کردن .اتفاقا صبحی جایی بودم که باز همین حرفهای بی خودی و… اینا اولش همه گفتن ما که غیبت نمی کنیم ولی اخرش بالاخره ته حرفها حرف از قضاوت کردن دیگران بود که من هیچی نگفتم یه وقتا دلم می خواد جایی نرم به خاطر این چیزهاست ولی هر از گاهی مجبور می شم چون خونه دوست صمیمیم بود ولی من در این بحث ها شرکت نکردم .
ولی من این جمله رو قبول ندارم که دعا کردن تاثیر و تغییری در زندگی دیگران ایجاد نمی کند . من نفرین و اره قبول دارم ولی دعا همین خوبیه و سلامتی که برای دیگران هم آدم دعا می کنه حالا دیگران همین خانواده خودش همین که برای سلامتی دعا می کنه من دعا می کنم برای اطرافیانم اطرافیانم دعا می کنن برای ما ها مثلا مادر بزرگم همینطوره صبح ها همیشه دعا می کنه برای هممون .
دعا کردن هم یه جور چیز خواستن برای دیگران دعا می کنیم سلامت باشن آرامش داشته باشن پس در زندگی خودمون هم جاری می شه .
از دیگران انتظار نداشته باشید اما پذیرا باشید .
اینجا که صبح رفتم همه حرفها در غالب انتظار داشتن از دیگران بود که من خیلی می شه گفت به ندرت از کسی انتظار داشتم الان که دیگه هیچی هیچ وقت از کسی انتظار کاری و ندارم مثلا با من بیاد بریم جایی یه کاری بکنه همیشه با خدا صحبت کردم و به قول شما خودش ممکنه افرادی و سر راهم قرار داد که مثلا کمکم کنن برای رسیدن به چیزی . من فکر کنم در این مورد با اراده خدا همسو هستم بیشتر از موارد دیگه اصلا آدم وقتی انتظار هم نداره آرامش بیشتری داره الان دیدم صبحی که همه صحبت می کردن توی اون مهمونی آرامش نداشتن همش به خاطر همین انتظار داشتن بود .
هر انسانی مجموعه ای از افکار همسو با اراده شخصی و همسو با اراده خداوند داره . و هر چه افکار و رفتارهای بیشتری از انسانها همسو با قدرت اراده خداوند باشن آن فرد از لحاظ معنوی شرایط بهتری و تجربه می کنه .
مثلا همین نکته مثبت دیدن در دیگران نمی دونم از کی ولی من خیلی وقته که به این توجه می کنم بالاخره هر کی یه مزایایی داره یه معایبی هیچ گل بی عیبی وجود نداره .من هم به همین ها توجه می کنم مثلا دیروز که دوستم دعوتم کرد برای امروز اصلا حوصله نداشتم می خواستم نرم پولی بعدش فکر کردم با خودم حالا لطف کرده دعوت کرده برم دیگه سعی کنم مهربون باشم تو جمع حرفهای بی خودی نزنم و حالا می خواستن برن یه مسافرت زنونه ولی اصرار به من . من گفتم نمی تونم یه وقتها هم خوب جایی که دوست نداشته باشم رد می کنم.نمی دونم بالاخره آدم از خودشم اختیار داره کجا بره کجا بیاد .
من هم در همه شرایط مثلا همین شرایط کرونا همیشه دعا می کردم و همیشه شکرگزار بودم که حالا خوبه یه مدت کنار هم هستیم همه خانواده دور همیم می پریم می خوریم جمع می کنیم یه دوره صمیمیت بود منظورم اینکه من به نکات مثبت هر چیزی فکر می کنم.
سلام و درود
به این سوال فکر کنید
اگه هر روز ده ها بار برای سلامتی فردی دعا کنید اما اون فرد افکار و رفتاری داشته باشه که منجر به بیماری اش بشه به نظر شما دعای شما قوی تر و تاثیرگذارتره یا افکار و رفتار خودش؟
با سلام
وقتی بچه کوچکی بودم و مدرسه می رفتم یادمه تو کتابای درسی یه حدیثی داشتیم که می گفت هرچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند درک بچگی من از این حدیث خیلی زیاد نبود شاید در حد خوراکی و لباس بود که اونم با خودم می گفتم خوب سلیقه ها متفاوته و هر کی یه چیز دوست داره و نمیشه من بگم چون از این خوشم میاد بقیه هم خوششون بیاد. البته بعدها که بزرگتر شدم بهتر معنی و مفهومش را درک می کردم.
اما چرا ماها اینطور بزرگ نشدیم؟ چرا هرچیزی که برای خودمان می خواستیم برای دیگران نخواستیم؟ شاید بزرگی درگاه الهی را خوب درک نکرده بودیم!
شاید درک درستی از ثروت نامحدود الهی نداشتیم!
شاید فکر می کردیم اگه خدا به همه بده و همه در رفاه و آسایش باشن چیزی به ما نرسه!
شاید قدرت اراده الهی را مثل ثروت و داشته های خودمون محدود و اندک می دیدیم و فکر می کردیم اگه به همه ببخشه چیزی به ما نرسه و تموم بشه!
ما در ظاهر برای هم بهترین ها رو آرزو می کنیم و به زبان می اوریم اما آیا واقعا از ته دلمون واسه همدیگه بهترین آرزوها را داریم؟ آرزوی خوشبختی، رفاه، آسایش و آرامش و هر چیز خوب دیگه!!
بهتر است با خودمان رو راست باشیم ما گاهی از ته دل برای دیگران بدترین ها را می خواستیم چون از دستشان دلخور و ناراحت بودیم و دلمون می خواست یه جوری زمین بخورن تا یه کمی دل ما شاد بشه.
من خودم خیلی وقتا از دست کسانی اعصابم بهم می ریخت حالا به واسطه ظلمی که در حقم می کردن (اون موقع نمی دونستم که به خاطر نوع رفتار خودم بوده) و اونا را مرتب به خدا واگذار می کردم و همش منتظر بودم که خدا اونا رو تنبیه بکنه بلکه دل من خنک بشه اصلا هم نمی دانستم که من آن موقع داشتم به رفتارهای همسو با اراده شخصی خودم پیش می رفتم و همین باعث می شد مرتب از اطرافیانم رفتارهایی را ببینم که مورد رضایتم نبودند
در واقع همون زمان علت اینکه آنها آن رفتارها را نشان می دادند خود من بودم که آن رفتار را جذب می کردم و این سیستم قدرت الهی بود که به هر چیزی توجه می کردم آنرا در زندگیم گسترش می داد
در طی این سال ها بارها شده که من از رفتار همسرم ناراحت می شدم و هر چه بیشتر سعی می کردم که اون رفتار را انجام نده بیشتر و بدتر روی انجام همان رفتار تاکید می کرد همیشه فکر می کردم فقط میخواد منو حرص بده الان متوجه میشم که چرا این اتفاقات می افتاده و خدا را شکر می کنم که الان فرصت دارم تا بهتر عمل کنم
.
در محیط کار هم همینطور بارها پیش می آمد که از رفتار همکاری دلخور می شدم و بارها در برخورد با من همان حرکت از سوی او صورت می گرفت و من هر بار بیشتر اعصابم بهم می ریخت.
الان که این آگاهی های عالی را دارم مطالعه می کنم سعی و تلاشم اینه که به چیزهایی توجه کنم که مطمئن هستم همسو با اراده خداوند هستند و این طوری می تونم رفتار و افکار همسو با اراده خداوند را در زندگی خودم گسترش بدم.
با عرض سلام
استاد واقعا به مطلب مهمی اشاره کردید.منم همش فکر میکنم که همسرم برای اینکه لج منو در بیاره مداوم در حال خوردنه..
با قند بالا …یه عالمه جلوی من شکر توی چای خودش میریزه و مثلا با نون..کره..عسل میخوره و من نمیتونم ساکت باشم…با اوقات تلخی میگم.بابا جون …تو که میخوای عسل بخوری ..دیگه چرا تو چای شکر میریزی اونم اونقدر.
یا چای خودش رو با چندین و چند تا قند میخوره
هر چی من بیشتر توضیح میدم..
بنظرم میاد اون بدتر میکنه..اصلا تعداد دفعات چای خوردنشون زیاد تر کرده
یعنی دم به ساعت میره کتری رو جوش میاره و چای میخوره…
بچه ها میگن اصلا بهش کار نداشته باش..
ولی خوب وقتی جلوی چشمم کار خطایی انجام میشه .مگه میتونم ندید بگیرم
بهش میگم بنظرم با چاقو افتادی بجون قایق خودت..آخه کدوم آدم عاقل می بینه قندش بالاست .میاد یه عالم قند وشکر میخوره
یا در مهمونیها میدونه من حساسم..عمدا چند لیوان نوشابه میخوره
خوب این اگه لجبازی نیست پس چیه؟
اونقدر از دست این کارهاش کلافه میشم که اصلا خوبیهاشو نمی بینم.
اگه بیرون باشم دنبال کارهای خودم ..خوب نمی ببنم و حالیم نیست.
ولی وقتی تو خونه هستیم چیکار باید بکنم…
مثلا براش تخم مرغ بده…ولی واقعا اگه با مخالفت من روبرو نشه دوست داره هر روز به تعداد زیاد وقت وبیوقت نیمرو بخوره…
کلا چیزهای رو زیاد میخوره که دکتر براش منع کرده
علاوه بر صبحهانه..ناهار و شام..
من خودم سالهاست که از وعده ناهار ببعد هیچی نمیخورم…یعنی عادت کردم..نمیتوونم بخورم..ولی اون همواره در آشپزخانه مشغوله
و من فکر میکنم داره روی اعصابم راه میره
اونم با چکمه
حالا توی این نوشته های باور ساز ..خوندم که یعنی مثل اضافه وزن که خودم مسئولش هستم.
یعنی مسئول دله گیری و..زیاد خوری همسرم هم من هستم…باورم نمیشه..والا
باید یه چند بار دیگه این متن رو بخونم…
و بگردم ببینم با این غیط و غضبی که من دارم..چه چیز مثبتی میتونم در اون پیدا کنم که بتونه این معضل رو پوشش بده
ولی استاد عزیزم…واقعا از خوندن نوشته هاتون لذت میبرم و اینکه چقدر پر از آگاهیه.
من اسمشو گداشتم…آگاهیهای باورساز
و چقدر عالی واقعا تبریک میگم که به این درجه از آگاهی رسیدید که خداوند مهربان شما رو لایق میدونه و اینگونه با لطف بهتون این الهامات ارزشمند رو میده.
و اینکه از خداوند بسیار سپاسگزارم که من را هم با لطف خودش در این مسیر پر از آگاهیهای درست قرار داده..تا بتونم کلا همچی رو از نو…بصورت درست وصحیح یاد بگیرم..
واقعا ممنونم.هم از خداوند
و هم از شما
سلام استاد بعد اینکه این متن رو خوندم و ب قسمت اینکه آنچه برای دیگران بخواهید خود تجربه میکنید، یادم اومد ک چند وقتیه دارم همش میگم ک فلانی ها هرچی ب من کردن سرشون بیاد یا خونواده دارن سر خونوادشون بیاد،بعد از خودم پرسیدم حالا تو دوست داری هرچی ب دیگران کردی سرت بیاد یا حتی سرخونواده خودت! ؟ دیدم منکه اینقد در حال قضاوت ها در مورد دیگران در ذهنم هستم حتی تحمل یک کدوم از این قضاوت هارو راجب ب خودم ندارم و… و بعد چند نفر رو لیست کردم برای خودم و گفتم خب من چ چیزی رو دوست دارم در برخورد با این افراد تجربه کنم ؟اینکه هرچیزی ک از سر ناآگاهی کردم بخشیده بشه در لحظه و محو بشه از جهان طوری ک رفتار ناآگاه من انگار از اول وجود نداشته و تحسین و تمجید بشم و عمیقا اون حس هایی ک خودم عاشقشم بهم گفته بشه ،و بعد با خودم گفتم همین رفتارو در قلبت نسبت ب بقیه بکن الان، حالا هرچی ب من کردن از درونم عمیقا و کاملا محو بشه و حتی انگار همچین چیزی نبوده از اول، و حس هایی ک تحسین و تمجیدشون هستش عمیقا در جان و تنم نمایان شه، تو دلم این حس اومد ک برای هرکدوم از اون افراد ی ویژگی شون ک نسبت ب تو داشتن رو عمیقا ببخش و از خداوند بخواه در قلبت محو کنه این رفتاراشونو و ی حس خوب از ی تجربه خوب با هم بودنتون رو از خداوند بخواه همین حالا برات با همون وضوح همان لحظه در ذهنت تداعی کنه، باورتون نمیشه اولین نفر همسرم رو ک تقریبا تا 2 روز دیگ کارهای جدایی مون تموم میشه و ایشون برا همیشه از پیشم میرن انجام دادم و از خدا خواستم کارهاشون رو یجوری از ذهنم محو کنه انگار اصلا از اول نبوده و خاطره ای رو خداوند در ذهنم برام تداعی کرد حتی با وضوح بالا ک ب جرات میگم همچین تجربه ی لذتبخشی رو در هیچ زوجی اطرافم ندیدم، بعد حس کردن این تجربه دستم روی قلبم بود حس کردم قلبم انگار صداش بلندتر و جذابتر شد وهمسرم یساعت بعد منو برای شامی ک آماده کرده بود برد و دقیقا همون حس و حال تصورم باهمون وضوح و خوشحالی موقع شام برام اتفاق افتاد، الان ک دارم اینو مینویسم گریه میکنم ک چطور رابطم رو با قضاوت های ذهنیم خراب کردم، من نمیدونم خدایا من تسلیم توام و امروز رو فقط ب پاک کردن و حس کردن ویژگی های موردعلاقم با همسرم و بقیه اختصاص میدم و تصمیم گرفتم این رو ازین ب بعد هرشب برای حداقل ینفر قبل خواب انجامش بدم انشالا در طول زمان خداوند قلبم رو همینطور جذاب برام بزنه، خداوند بهتون برکت ببخشه استاد و شادی و نور بیشتر رو در قلب شما وهمسرتون