0

زندگی با اراده خداوند (قسمت بیست و یکم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت قبل درباره راهکارهای رهایی از خودبزرگ بینی توضیح داده شد. مقایسه نکردن خود با دیگران، تلاش نکردن برای بیشتر داشتن به هر قیمتی، درک کردن ارزش واقعی خود و رها کردن شهرت و اعتبار بعنوان موانع اتصال با قدرت اراده خداوند توضیح داده شد.

در سال های اول آشنایی با قدرت اراده خداوند همیشه این سوال در ذهنم بود که خداوند چگونه به من جواب می دهد؟!

چگونه اتفاقات خوب وارد زندگی من خواهند شد؟

چگونه نتایج زندگی من تغییر خواهد کرد و من تجربه های بهتری از زندگی در دنیای مادی خواهم داشت؟

اشتیاق زیادی برای درک رابطه خداوند با خودم داشتم. چرا که در این سالها درک کرده بودم که در وجود من نیرویی نهفته است که بخشی از نیروی خلاق جهان هستی است بنابراین مطمئن شده بودم که با اتصال به آن می توانم انسان دیگری باشم اما اینکه جهان هستی بعنوان صحنه بازیگری من در زندگی چگونه باعث رقم خوردم اتفاقات در زندگی ام خواهد شد را نمی توانستم به وضوح درک کنم.

اشتیاق من برای درک این موضوع سبب شد دریچه ای از آگاهی خالص الهی به روی من باز شود و طریقه عکس العمل جهان هستی به خواسته ها و درخواست های من را به صورت تئوری و عملی درک و تجربه کنم.

صحبت درباره چگونگی واکنش جهان هستی به آنچه آرزو می کنیم در دوره های رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن به صورت کامل و عملی شرح داده شده است. اما برای آشنایی با عملکرد آن بخش از قدرت اراده خداوند که در بیرون از شما در حال مدیریت و سازمان دهی دنیای پیرامونتان است در این قسمت توضیحاتی ارائه می شود.

اطمینان دارم درک این آگاهی سبب می شود تغییر و تحولی عظیم در نگرش و عملکرد شما ایجاد شود.

آنچه برای دیگران بخواهید را خود دریافت می کنید

این جمله را همه شما شنیده ایم که آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند.

عادل ترین مردم کسی است که آنچه را برای خود می پسندد برای مردم نیز بپسندد و آنچه برای خود روا نمی دارد برای آنان نیز روا ندارد.

گزیده ای از سخن پیامبر (ص)

امام علی (ع) در نامه ای به فرزند خود امام حسین (ع) در اینباره چنین گفته است:

اى فرزند ، خود را در آنچه میان تو و دیگران است، ترازویى پندار.

پس براى دیگران دوست بدار آنچه براى خود دوست می‌داری و براى دیگران مخواه آنچه براى خود نمی‌خواهی.

به کس ستم مکن همانگونه که نخواهى که بر تو ستم کنند.

به دیگران نیکى کن، همانگونه که خواهى که به تو نیکى کنند.

آنچه از دیگران زشت می‌داری از خود نیز زشت بدار.

آنچه از مردم به تو می‌رسد و خشنودت می‌سازد، سزاوار است که از تو نیز به مردم همان رسد.

آنچه نمی‌دانی مگوى، هر چند، آنچه می‌دانی اندک باشد و آنچه نمی‌پسندی که به تو گویند، تو نیز بر زبان میاور و بدان که خودپسندى، خلاف راه ثواب است و آفت خرد آدمى.

سخت بکوش، ولى گنجور دیگران مباش و چون راه خویش یافتى، به پیشگاه پروردگارت بیشتر خاشع باش.

ميزان الحكمه – جلد سوّم – صفحه 179

این تمام آن چیزی است که باید درباره عملکرد قدرت اراده خداوند بدانید و مورد توجه قرار دهید.

اگر آرزو می کنید دیگران در آرامش باشند، آرامش دریافت خواهید کرد.

اگر آرزو می کنید دیگران عشق و محبت را احساس کنند، عشق و محبت دریافت خواهید کرد.

اگر فقط به زیبایی و ارزشمندی دیگران توجه کنید به زیبایی و ارزشمندی شما توجه خواهد شد.

هرآنچه را در قلب خود برای دیگران بخواهید، قدرت اراده خداوند که آگاه بر درون و بیرون شماست، همان را وارد زندگی شما می کند.

لازم به ذکر است آنچه در مقابل دیگران یا در صحبت درباره دیگران بر زبان می آورید ممکن است با آنچه در قلب شما می گذرد تفاوت داشته باشد بنابراین بین گفتاری که بر زبان جاری می کنید و آنچه در قلب خود مرور می کنید تمایز قائل شوید.

قدرت نگرش و خواسته قلبی شما بی نهایت بار قوی تر از کلامی است که درباره دیگران بر زبان جاری می کنید.

بسیاری از انسانها به صورت عادتی به هنگام جدا شدن از دیگران برای آنها دعا می کنند.

در پناه خداوند باشی، خوش باشی، روز خوبی داشته باشی و ….

اما در قلب خود نسبت به آن افراد کینه و نفرت دارند و دوست دارند شاهد سختی و رنج کشیدن آن فرد باشند تا بخاطر آنچه از او در دل دارند به آرامش برسند.

تفاوتی ندارد آن فرد چه رفتار یا گفتاری نسبت به شما داشته است، شما آنچه برای او می خواهید را در زندگی تجربه خواهید کرد و مطمئن باشید او نیز همان را که برای شما خواسته یا حتی درمورد شما اعمال کرده است در زندگی تجربه خواهد کرد.

در واقع هر رفتاری یا حتی فکری درباره دیگران داشته باشید، جهان هستی و قدرت اراده خداوند شما را در جایگاه فردی که نسبت به او روا داشته اید قرار خواهد داد تا احساس بودن در آن شرایط را تجربه کنید.

سال های زیادی از عمرم را با بدخواستن و نفرین کردن و …. دیگران گذشت و در آن سالها به خودم حق می دادم درباره دیگران به آن شکل رفتار یا فکر کنم چون عقیده داشتم آنها در حق من بدی کرده اند یا باعث رنجش من شده اند.

نتیجه زندگی من در آن سالها رنج بی پایان بود. هر روز با مسائلی روبرو می شدم که سبب می شد با سختی و احساس بد زندگی کنم.

همیشه عصبانی و خشمگین بودم، بسیار اهل گله و شکایت کردن بودم و زمین و زمان را مقصر زندگی و شرایط خودم می دانستم.

اما از زمانی که درک کردم آنچه برای دیگران می خواهم وارد زندگی خودم خواهد شد سعی کردم به مرور این طرز نگرش و گفتار درباره دیگران را اصلاح کنم.

گرچه در این کار به شکل عالی عمل نکرده ام اما به اندازه سعی من در تغییر افکار و نگرشم درباره انسانها، شرایط زندگی من به شکل شگفت انگیزی تغییر کرد

اگر عادت دارید همواره درباره دیگران صحبت کنید یا آنها را سرزنش کنید بدانید که این نگرش شما دارای انرژی به شدت ضعیف می باشد و قدرت اراده خداوند انرژی همراستای آنچه گسترش می دهید را وارد زندگی شما خواهد کرد.

بنابراین این تصور اشتباه را رها کنید که به خاطر عصبانیت یا رفتار بدی که دیگران با شما داشته اند آنها را نفرین یا از خدا می بخواهید آنها را به سزای اعمالشان برساند.

نفرین و درخواست شما از خداوند تاثیری بر زندگی دیگران نخواهد گذاشت چون هیچ انسانی قدرت تغییر زندگی دیگری را ندارد اما درخواست های شما به اندازه ای قدرتمند هستند که می توانند زندگی شما را دگرگون کنند.

شاید به طریق مختلف شنیده باشید که به نفرین کردن یا درخواست عذاب کردن در کتابهای دینی اشاره شده است و پیامبران و امامان هم در مواقعی انسان های بی ایمان و کافر را نفرین کرده اند.

اینها خرفاتی بیش نیست، من نمی توانم بپذیرد انسانی در جایگاه پیامبر خداوند باشد و درکی از عملکرد قدرت اراده الهی نداشته باشد و از خداوند بخواهد دیگران را دار عذاب کند یا به سزای اعمالشان برساند.

هیچ انسانی در هیچ جایگاهی قدرت تغییر زندگی انسان دیگری را ندارد و خداوند به درخواست انسانها برای تغییر زندگی دیگران واکنشی نمی دهد.

احتمالا شنیده باشید که دعای مادر بالاترین قدرت و شرایط اجابت را دارد اما چه بسیارند مادرانی که سالهاست برای فرزندان خود دعا می کنند اما هیچ تغییری در وضعیت زندگی آنها ایجاد نشده است.

دعا کردن یا نفرین کردن، تاثیر و تغییری در زندگی دیگران ایجاد نمی کند. قدرت اراده خداوند در وجود هر انسان نهفته است و انسانها می توانند با انتخاب همسو شدن با قدرت اراده خداوند آرزوها و خواسته های خود را محقق کنند.

اگر فردی همسو با اراده شخصی فکر و عمل کند و دچار مشکلات متعدد در زندگی شده باشد، هرچقدر شما یا دیگران برای او دعا کنید در زندگی او تاثیری ندارد مگر اینکه خودش تصمیم بگیرد میزان همسو بودن با اراده شخصی را کاهش داده و در جهت افزایش همسو شدن با قدرت اراده خداوند سعی و تلاش کند.

در این صورت قدرت اراده خداوند از طریق او وارد عمل شده و در جهت رشد و گسترش زندگی در دنیای مادی متجلی می گردد و آن فرد نتیجه تجلی اراده خود در دنیای مادی را به شکل نعمت و شرایطی که احساس خوب ایجاد می کند تجربه خواهد کرد.

در مورد نفرین کردن دیگران هم دقیقا به همین شکل است و هیچ انسانی قدرت ایجاد مشکل یا برهم زدن شرایط زندگی دیگران را ندارد و بارها شاهد این موضوع در زندگی بوده اید که شاید برخی افراد از شخص خاصی ناراحت بوده و از او نفرت دارند و همواره آرزو می کنند خداوند جواب اعمال او را به شکلی که خود می دانند بدهد اما مدت ها گذشته است و هیچ تغییری در شرایط زندگی آن فرد به واسطه نفرین ها یا دعاهای دیگران صورت نگرفته است.

این عبارت را با دقت بخوانید و به آن فکر کنید:

خداوند به خواست شما، در زندگی دیگران تغییر ایجاد نمی کند،

اما خواسته ی شما را با کمال میل وارد زندگی تان می کند.

پس بر آنچه در افکار و قلب خود برای دیگران می خواهید آگاه باشید چرا که در حال درخواست کردن از خداوند برای تجربه آن شرایط هستید.

از دیگران انتظار نداشته باشید اما پذیرا باشید

اراده شخصی همواره به ما گوشزد می کند که دیگران مسئول زندگی ما هستند.

از دیگران انتظار داریم به ما محبت کنند، دست یاری به سوی ما دراز کنند، به ما احترام بگذارند و عشق و محبت خود را نثار ما کنند.

به اندازه ای که میزان خوشبختی خود در زندگی را وابسته به دیگران بدانید به همان اندازه خود را از قدرت اراده خداوند محروم کرده اید.

تا سن 35 سالگی با این عقیده زندگی می کردم که دیگران مسئول شرایط من در زندگی هستند.

دیگران شامل والدین، بستگان، دوستان و حکومت و خداوند بود.

عقیده داشتم برای خوب زندگی کردن خانواده ام باید شرایط و امکانات زندگی مثل خونه و ماشین و … را فراهم کنند و چون شرایط مالی آنها به گونه ای نبود که آنچه می خواستم را برای من تهیه کنند آنها را باعث و بانی بدبختی و مشکلاتم می دانستم.

در مورد بستگان هم این عقیده را داشتم و انتظار من این بود که آنان هایی که شرایط مالی خوبی دارند باید به من کمک کنند تا شرایط زندگی من بهتر شود و چون این کار را نمی کردند از همه آنها متنفر بودم.

انتظارات مختلفی از دوستانم داشتم و اصلا دوست خوب از نظر من فردی بود که از خودگذشتگی کنه و به رفع مشکلات من کمک کنه.

انتظارم از دولت سبب شده بود که همیشه درمورد مقصر بودن آنها با دیگران صحبت کنم. اینکه بی عرضه و نالایق هستند، دزد هستند و فقط به فکر منافع شخصی خودشان هستند.

خدا هم که همیشه پایه ثابت گله و شکایت های من بود و او را مقصر سرنوشتم در زندگی می دانستم و همیشه از خدا شاکی بودم که چرا در این کشور، شهر، خانواده و شرایط مرا متولد کرده است و هیچ کاری برای تغییر شرایط من نمی کند.

تا زمانی که از دیگران انتظار فراهم کردن شرایطی برای بهبود زندگی را داشتم هر روز شرایط من بد و بدتر می شد و نفرت و کینه من از دیگران بیشتر می شد.

اما از روزی که تصمیم گرفتم زندگی خودم را تغییر دهم و مسئولیت تمام جنبه های زندگی ام را به عهده گرفتم اولین نتیجه آن رهایی از انتظار از دیگران بود. آرامشی که این تغییر نگرش در من ایجاد کرد سبب شد که آرام آرام افکار و عملکرد بهتری داشته باشم و شرایط زندگی من به طور واقعی و قابل لمس تغییر کرد.

به اندازه ای که با قدرت اراده خداوند همسو شوید، انتظار شما از دیگران برای فراهم کردن شرایط مطلوب برای زندگی کاسته می شود.

شما از دیگران انتظار ندارید اما از آنجا که خداوند از طریق دیگران هم در زندگی شما متجلی می شود، اشتیاق دیگران برای کمک کردن یا همراهی خود را شاهد خواهید بود.

در این صورت باید پذیرای کمک یا همکاری دیگران باشید.

پذیرای همکاری دیگران بودن در حالی که واقعا انتظاری از آنها ندارید با اینکه منتظر کمک دیگران باشید کاملا تفاوت دارد.

فردی که سعی می کند بجای همسو ماندن با قدرت اراده شخصی با قدرت اراده خداوند همسو باشد، مسئولیت زندگی و شرایط خود را برعهده می گیرد.

این فرد در مسیر رشد و گسترش زندگی از طریق ایجاد افکار و تصمیمات همسو با قدرت اراده خداوند حرکت می کند. در مسیر حرکت حتما الهامات و راهنمایی های الهی دریافت خواهد کرد که به بهبود عملکرد او کمک می کند اما حمایت پروردگار فقط از طریق الهامات نیست بلکه در مواقع ضروری از طریق انسانها به کمک شما می آید و افرادی را در مسیر زندگی شما قرار می دهد که با اشتیاق دوست دارند به شما کمک کنند.

وسیله که نیاز دارید را به شما هدیه می دهند، ایده ای به شما می دهند که در راستای بهبود اهداف شخصی تان است، به شما کمک می کنند وسایلتان را جابجا کنید، شما را دعوت می کنند تا همراه آنها یک روز زیبا و فرحبخش را تجربه کنید.

به بی نهایت طریق انسانها به سمت شما هدایت می شوند تا به شما در جهت همسو ماندن با قدرت اراده خداوند کمک کنند.

در این شرایط باید پذیرای کمک و همراهی دیگران باشید. پذیرش شما باعث تکمیل شدن تصمیم همسو با قدرت اراده خداوند آن اشخاص است که وقتی از طرف شما درخواست کمک آنها پذیرفته می شود احساس بی نظیری را تجربه می کنند.

در واقع شما با پذیرش درخواست کمک کردن آنها این فرصت را فراهم می آورید تا انسانی دیگر در جهت همسو شدن با قدرت اراده خداوند برای گسترش عشق و محبت حرکت کند.

بارها در گفتگوی افراد مشاهده کرده ام که فرد اصرار می کند به فرد دیگری کمک کند اما او به شدت مقاومت می کند و اصلا قبول نمی کند کمک دیگران را بپذیرد.

چقدر فرصت های ابراز عشق و محبت به یکدیگر را با عادت عدم پذیرش که ویژگی اراده شخصی است نابود کرده ایم.

ویژگی های اراده خداوند را در انسانها پیدا کنید

هر انسانی مجموعه ای از افکار و عملکرد هایی است که برخی از آنها همسو با اراده شخصی و برخی دیگر همسو با اراده خداوند هستند.

هرچه افکار و رفتارهای بیشتری از انسان همسو با قدرت اراده خداوند باشد آن فرد از لحاظ معنوی شرایط بهتری را تجربه می کند و این ارتقاء تا جایی می تواند ادامه پیدا کند که فرد به پیامبری مبعوث شود.

بنابراین هیچ انسانی صد در صد تحت تاثیر اراده شخصی یا صد در صد تحت تاثیر اراده خداوند نیست چون جهان مادی دوجهی است و امکان ندارد یک وجه بدون وجه مقابل در دنیای مادر وجود داشته باشد.

بنابراین حتی در مورد پیامبران هم افکار و رفتاری همسو با قدرت اراده شخصی وجود داشته است اما به دلیل کمرنگ بودن آن یا کم بودن تعداد آنها تاثیری در تجربه معنوی آنها نداشته است.

اکنون شما با ویژگی های اراده خداوند آشنایی دارید و با اندکی تمرکز می توانید در هر انسانی برخی از آن ویژگی ها را مشاهده کنید.

این تغییر نگرش زمانی امکانپذیر است که به گفته اراده شخصی که می گوید: آن فرد هیچ نکته مثبتی ندارد بی توجه باشید.

اگر در گذشته عقیده داشتید: او انسان … است، اکنون آن صفت و نگرش را رها کنید و بپذیرید که او نیز دارای صفاتی است که نشان دهنده حضور قدرت اراده خداوند در درون است. پس شما باید به آن وجه از افراد تمرکز کنید که بیانگر ویژگی های اراده خداوند هستند.

در مشاوره با افرادی بسیاری که در روابط زناشویی خود دچار مشکل بودند این سوال را مطرح می کردم:

درباره خوبی های همسرت 10 مورد را بیان کنید؟

کمتر از 5 نفر از صدها نفری که با آنها مشاوره داشته ام توانسته اند 5 نکته مثبت درباره همسر خود بیان کنند و این در حالی بود که بیش از 10 یا 20 نکته منفی درباره همسر خود به خاطر داشتند و به راحتی آنها را بیان می کردند.

زمانی که من درباره همسر آنها توضیحات فرضی می دادم، در لابلای توضیحات من تایید می کردند که همسر آنها این ویژگی مثبت و خوب را دارد و این در حالی بود که آن را به خاطر نداشتند.

چون تمام توجه و تمرکز آنها بر نکات منفی و رفتارهای همسو با اراده شخصی همسرشان بود.

توجه کردن به افکار یا رفتارهای همسو با اراده شخصی افراد نه تنها فرمول های اراده شخصی شما را تقویت می کند بلکه سبب می شود آنها بر نمایش آن وجه از وجود خود که مورد رضایت شما نیست اصرار کنند بدون آنکه تصمیم به انجام این کار داشته باشند.

این نکته بسیار مهم است و دوست دارم دوباره آن را بیان کنم.

آنها بدون آنکه تصمیم گرفته باشند شما را اذیت کنند، به صورت خودبخودی رفتاری را نشان می دهد که موجب تشدید ناراحتی و عصبانیت شما خواهد شد.

سیستم قدرت اراده خداوند به این شکل است که به هرآنچه توجه کنی به مرور در زندگی شما گسترده می شود.

همه افرادی که در زندگی زناشویی دچار مشکل هستند این تجربه را دارند که در ابتدا زندگی با عشق و محبت در جریان بود اما به مرور با هر رفتار اشتباه از همسر خود ناراحت شده و درباره آن رفتار جر و بحث کرده اند.

این یعنی تمرکز کردن بر رفتارهای همسو با اراده شخصی افراد.

نتیجه این رفتار، تشدید و تکرار خودبخودی همان رفتار یا رفتارهای مبتنی بر اراده شخصی بیشتری خواهد شد.

بنابراین باید سعی کنید همیشه به آن چیزی توجه کنید که اطمینان دارید ویژگی مثبت و همسو با قدرت اراده خداوند است. در این صورت نه تنها افکار و رفتار همسو با اراده خداوند در وجود شما گسترش می یابد بلکه افراد در مواجه شدن با شما گفتار و رفتاری را از خود نشان می دهند که همسو با قدرت اراده خداوند می باشد.

تاکید می کنم این تغییر رفتار دیگران به صورت کاملا خودبخودی صورت می پذیرد.

شاید در ذهن شما هم مانند من که تازه این موضوع را درک کرده بودم این سوال ایجاد شود که: اگر من به ویژگی های مثبت همسرم توجه کنم چطور او تغییر خواهد کرد؟ و مانند من عقده داشته باشید که همسرم عوض شدنی نیست.

دقیقا عقیده داشتم که اگر حتی من تغییر کنم همسرم هرگز تغییر نخواهد کرد و او همچنان همین فردی که همیشه باعث رنجش و آزار من است باقی می ماند.

اما احساس درونی من که همان قدرت اراده خداوند است مرا ترغیب کرد تا بدون توجه به نتیجه کار فقط سعی کنم به آنچه در همسرم می بینم و باعث خوشحالی من است توجه کنم.

امروز که این نوشته را می نویسم 5 سال از آن روز می گذرد و هرگز درک نکردم چگونه همسرم تا این حد تغییر کرد.

امروز بیشتر از هر زمان دیگر اطمینان و ایمان دارم که با تغییر نگرش و همسو شدن با قدرت اراده خداوند، نه تنها شرایط مادی زندگی بلکه رفتار انسانها در جهت تجربه خوشبختی در زندگی دگرگون خواهد شد.

فکر کردن به این که چگونه این تغییر صورت خواهد گرفت از حربه های قدرت اراده شخصی برای تضعیف امید و انگیزه شما برای همسو شدن با قدرت اراده خداوند برای تجربه زندگی بهتر است.

هرگز به چگونه تغییر کردن دیگران فکر نکنید و تمام تمرکز خود را صرف همسو شدن با قدرت اراده خداوند از طریق راهکارهای ارائه شده در این قسمت کنید. به شما اطمینان می دهم از نتیجه سعی خود شگفت زده خواهید شد.

در قسمت بعدی درباره چگونگی عملکرد قدرت اراده خداوند در واکنش به تصمیم ما برای همسو شدن با او توضیحات شگفت انگیز ارائه می شود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.14 from 29 votes

https://tanasobefekri.net/?p=30377
برچسب ها:
16 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 24442 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,461 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم  

      منم خیلی شنیدم تو درسهام دیدم که میگفتن هر چه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند 

      اینکه اگر بتونی چیزی که خودت دوست داری به دیگران هدیه بدی خوبه  وگرنه چیزی که استفاده نمیکنی بدی که بدرد نمیخوره 

      منم خیلی سعی می‌کردم که هر چیزی برای خودم می‌پسندم برای دیگران بپسندد تا این چند وقته که اجناس روند سعودی پیدا کردن من دیگه نتونستم این دیدگاه داشته باشم  البته تا همین چند وقت پیش داشتم یه جورایی که چیزهای خوب برای مهمون یا دیگران می‌داشتم چیزهای که یکم کمتر مرعوب خودم استفاده میکردم اما این جند وقت خیلی شنیدم که نه نیازی نیست مثلا برنج خوب گوشت مرع برای مهمون بداری هر کسی تو خونش داره استفاده میکنه اینا رو برای خودت بدار منم تقریبا همین کارو میکردم مهمون داشتم مرغ می‌داشتم با اگر خورشتی میخواستم بدارم با مرغ درست میکردم ولی امروز دوباره بادم افتاد که هر چیزی که برای خودم می‌پسندم برای دیگران هم بپسندم 

      من اینجوری نیستم من واقعا احساس میکنم به نطر خودم اینجوری هستم که ظاهر و با طعم یکی حالا خیلی نه ولی بیشتر اوقات این شکلی هستم  که وقتی یه عروس دامادی میبینم کلی براشون دعا میکنم خوشبخت بشین بهترین روزهای زندگیتونو با هم بگذرونین  در پناه خدا باشین و…و من اونها رو نمیشناسم 

      ولی اگر کسی می‌شناسم به من بدی کردی یه وقتهایی عصبانی میشم میگم از سادگی من یو استفاده کرده ولی وقتی ببینمش دلم براش تنگ میشه بغلش میکنم بوسش میکنم 

      من قبلنا در مورد شخص مورد نظر میگفتم ایشالا که یه عروسی دیگه ای خدا بهش بده که تلافی بی زبانی من و دخترم براش در بیاره و الان یه عروسی داده خدا که این خانم مطیع اونه بگذریم میگم اعصابم خورد میشد 

      ولی من کلا از کسی هم ناراحت باشم سعی میکنم نفرین نکنم چون از قدیم شنیدم نفرین میکنی از گلوی خودت میره پایین اون روزا متوجه شدم که نفرین کنم برمیگرده به خودم الان نفرین نمیکنم اینم بکم که اینمستاق برای نفرین ناحق بود اگر مثلا حق بود که به اون انسان می‌رسید ولی الان متوجه شدم که قانون جهان هستی اینکه در تمام جنبه‌ای زندگی مستاق داره 

      که اگر فکر بد کنی و استمرار در اون داشته باشی جهان هستی به گونه ای بهت پاسخ میده که اون احساس بدی پایدار باشه و بیشتر ناراحت بشی و برعکس اونم هست 

      و امروز شنیدم که  هر فکری هر نظری هر دیدگاهی درباره دیگران داشته باشم اونو خودم تجربه میکنم اگر براشون خوبی بخوام من خوبی دریافت میکنم اگر بدی بخوام بدی دریافت میکنم 

      من چون بعد از بارداری چاق شدم این طور نبودم کلا انسان فروتنی بودم هر کس هر چیزی میگفت نمیتونستم جوابش بدم گله و شکایت که من داشتم از بی پولی بود که به خدا غر میزدم که فلانی اونجوری افریدی منو بدبخت بیچاره 

      من خیلی لدت بردم خوشحال شدم که هر چه برای دیگران بخواهم وارد زندگی من می‌شود من زمانیکه بیمار بودم میرفتم بیرون برای دهنم نمونه پیدا میکردم پیرمرد پیر زن یا کسانی که از من بزرگتر هستند میگفتم ببین ببین این از من بزرگتر این پیر زن اما سلامتی و کلی بهش دعا میکردم که خداروشکر که سلامت خدایا تا آخر عمرش سلامت باشه اینا یا یه عروسی میدیدم با ماشین میرن کلی براشون دعا میکردم الهی خوشبخت بشی  به پای هم پیر بشید و…

      و امروز متوجه شدم که اگر دعا به دیگران کنم  انگار که برای خودم دعا کردم اون چیز وارد زندگی من میشه و اگر نفرین کنم بدی برای دیگران بخواهم هم اون نفرین و بوی وارد زندگی من میشه پس تصمیم قاطع میگیرم که فقط دعا کنم برای دیگران 

      منبارها شنیده بودم وقتی کسی ازدواج می‌کند همسر او وطیفه دارد تمام نیازهای او را برآورده کند تا این چند وقت پیش این عقیده رو داشتم اما متوجه شدم من خودم به تنهایی مسئول صد در صد زندگیم هستم  و دیگه سعی میکنم انتطار از همسرم نداشته باشم  نمیخوام به واسطه اون از قدرت اراده خداوندم محروم باشم من میخوان به خدا توکل کنم به قدرت اراده خداوند زندگی کنم خودم نیازهای خودم برآورده کنم سعیم انجام میدم و جهان هستی هم پاسخ سعی مرا خواهد داد 

      من هم یه دوره‌ای از زندگیم که بچه بودم شرایط سختی داشتیم خیلی انتطار داشتم که دیگران به ما کمک کنند تا ما هم زندگی بهتری داشته باشیم  ولی نتیجه‌ای حاصل نشد و بعدها غرورم اجازه نمی‌داد که کمک دیگران قبول کنم مثلا بهم برمی‌خورد که یه کسی برای ما چند کیلو برنج بیاره میگفتم نگیری ها مگه ما گدا هستیم  مادرم بدون اینکه من متوجه بشم قبول می‌کرد و  من در شرایط سختی زیادی زندگی کردم سختیهام گذروندم حالا دیگه نوبت خوشیهایت که بگذرونم  میگفتم سختی‌ها رو گذروندم طوری زندگی کردم که پدرو مادرم تا زمانیکه به خونه ما نمیومد ن متوجه نمیشدن من چی دارم چی ندارم 

      همیشه هر چیزی میخواست بده میگفتم نه بخدا دارم دروع میگفتن ولی نمیگرفتم  عقیده داشتم فقط مادرم نیست که باید راصی باشه از اون چیزی که به من میده باید پدرم و خواهرم راصی باشند فقط گاهی یه چیزهایی برای من حاضر می‌کرد کنار میگداشت تا من برسم بده قبول میکردم 

      ولی از زمانیکه متوجه شدم برای رسیدن به آرزوهام  خداوند افرادی  رو وارد زندگی من میکنه تا به من کمک کنند من به آرزوهایم برسم بی صبرانه منتظر اون افراد هستم که برسن به ببینم چطور میخوان به من کمک کنن تا من آرزوم تجربه کنم خیلی دوست دارم بی‌صبرانه منتطر هستم 

      خیلی دوست دارم اون لحطه رو تجربه کنم من از کسی انتطار ندارم ولی آنها تجلی خداوند هستند وارد زندگی من میشن تا به من کمک کنن

      اینو در حد کوچیک تجربه کردم من چند روز پیش رفتم شهرستان گیلاس بچینم بعدش رفتم یه سری به مادرم بزنم همسایه مادرم فامیل دور متوجه شد که من اومدم و بیمار بودم اومد برای من هم سه تا اسکار یه دستکش ظرفشویی و یه بسته دستکش یکبار مصرف آورده بود که عیادتی از من کرده باشم  من خیلی خوشحال شدن که دیدم مهربانی عشق  که دیگران پیدا کردم 

      ویزگیهای خدا رو خیلی سعی میکنم تو دیگران ببینم مهربانی خیلی زیادتر میبینم خلاقیت  رو هم در تلوزیون آقایی که تو جنگل خونه می‌سازه با کمترین ابزار و بدون کفش یا خلنمهایی که از میوه‌ای جنگلی یا میوه های باغ خودشون مربا غدا درست می‌کنند یا آقایی که با چوب ماشین می‌سازه عین واقعیتش دیدم و زیبایی رو هم زیاد میبینم ور چشمان دخترکی که بور و ژاغ بود یا در خانمی که طبع افعان بود آنقدر زیبا بود که بهش نمی‌خورد افغانی باشه خیلی لذت بردم وقتی در چهره اون خانم زیبایی خداوند مشاهده کردم 

      من می‌پذیرم که خداوند نه تنها با الهام دادن ایده دادن به ما کمک می‌کند بلکه از طروق مختلف هم به ما کمک می‌کند که یکی از اونها انسانها هستند  

      من هم خیلی شنیدم که شخصی میگفت بخدا آقاهه میگفت بابا دوست دارم خونم بدم به شما هیچی هم از شما نمیخوام بیان زندگی کنید اما همسرم نپذیرفت پن فکر میکردم البته ایشون از این موصوع اطلاعی نداشته که این اون فرد نبوده که به شما صحبت میکنه این خداوند که از جسم اون فرد داره باشما صحبت میکنه پیشنهادی به شما میدم نمیدونم شاید هم فکر بدی کرده گفته شاید به خانم من نظری داره من اینجوری برداشت کردم اما من دیگه میدونم خداوند مهربان من میخواد از طروق مختلف به من کمک کنه که یکی از اونها انسانها هستند و می‌پذیرم و آماده دریافت کمک از طریق انسانها هستم  وقتی انتطار از کسی نداری کسی بهت کمک میکنه خیلی لذت بخش من بهش میگم معجزه  خدایا شکرت 

      من این تمرین انجام دادم تونستم در عرص چند دقیقه کلی صفات خوب همسرم یا خودم بگم و اینم بگم خصوصیات بد بیشتری گفتم ولی خوب هم زیاد داره همسر من 

      این موصوع با کمال میل می‌پذیرم چون همسر من همیشه اینو میگه که من میگم آره تو اینجوری کردی من ناراحت شدم اون از اعماق وجودش عذر خواهی میکنه میگه نه نه نه بخدا من اصلا خسته بودم یا هواسم نبوده ناخواسته بودم من عاشق توام نمیام که تو رو ادیت کنم میگه منم می‌پذیرم واقعا مرد خوبیه 

      ومن سلامتیم همین طور بدست آوردم به شفا و سلامتی ماورطبیعی توجه کردم در صورتیکه غرق در بیماری درد بودم یواش یواش به مرور بیماری کم کم کمتر شد من به شفا لهی رسیدن سلامتی ماوراطبیعی تجربه کردم خدایا برای لحطه لحطه زندگیم که سللمت هستم شاد هستم آرامش الهی و آرامش خیال دارم بینهایت سپاسگزارم خدایا شکرت 

      من چند وقته که دیگه به چطور مسائل کاری ندارم چون میدانم قدرت از آن خداوند است اگر من به چطور مسائل توجه کنم قدرت از خدا گرفتم به خودم دادم هیچ وقت هیچ آرزویی تجربه نخواهم کرد مثلا من میگم فلان خونه رو تو عظیمیه کرج میخوام خوب این خیلی با من فاصله داره من به فاصله اش توجه نمیکنم میگم من میخوام خدا هم خودش میدونه چطور منو به آرزوم برسونه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم